سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
بسياري از صاحب نظران موفقيت و شكست سازمانهاي مختلف را ناشي از تفاوت مديريت حاكم بر آن سازمانها مي دانند. پيتر دراكر 1معتقد است عضو اصلي و هيات بخش هر سازمان مديريت آن است و هارولدكنتز2 مديريت را از مهمترين فعاليت انسان مي داند. اهميت مديريت به حدي است كه صاحبان و متوليان سيستمهاي مختلف در صورت مواجه با بحران هاي مختلف با استفاده از مديراني توانمند، بستر لازم را جهت خروج از بحران مهيا مي نمايند.
همه افراد جامعه از بهبود نحوه مديريت در واحد هاي مختلف خدماتي و توليدي سود مي برند. بهره وري بالا در سازمانهای مختلف، انجام خدمات مطلوب و به موقع، ايجاد اشتغال، بهبود وضعيت صنعت، پائين آمدن نرخ تورم و بيكاري و ... حاصل عملكرد خوب و موفق مديران در يك جامعه است. مديران لايق، كاردان و شايسته مي توانند در سيستم مورد فعاليت خود به صورتي مؤثر وكارا علاوه بر رفع مسايل و مشكلات موجود، با بهينه سازي مجموعه خويش، بهره وري را تا حد چشمگيري افزايش دهند. ايشان در مواقع ضروري و يا بحراني با اتخاذ تصميم هاي مناسب و به موقع باعث تغيير شكل وضع موجود شده و محيطهاي نامطمئن را به بستري مهيا و آماده براي فعاليت تبديل مي كنند.
اما اگر مديري نتواند به درستي عمل كند علاوه بر اينكه مشكلات زيادي را براي مجموعه تحت پوشش خود باعث مي شود، محيط پيرامون سازمان نيز بي نصيبنمانده و از اثرات سوء آن متاثر مي شود. مديراني كه بر حسب روابط و علايق شخصي نه ضوابط انتخاب مي شوند و يا به طور كلي كساني كه بر حسب عوامل مختلف انتخاب مي شوند و واجد شرايط مديريت آن مجموعه نيستند، در مدتي نه چندان طولاني وضعيت مجموعه تحت پوشش خود را به سمت و سوي نا به ساماني به گونه اي متحول مي كنند كه خسارات جبران ناپذيري به آن مجموعه وارد مي شود.
در دوراني كه علم، فن آوري و پيشرفت در عرصه هاي مختلف دانش با سرعت بسيار بالايي حركت مي كند واگذاري امور به دست مديراني ضعيف يا اصلاً غير مدير نه تنها باعث عقب ماندگي آن مجموعه مي شود بلكه باعث مي شود رقبا و واحد هاي مختلفي كه داراي توليد يكسان و يا خدمات مشابه مي باشند بازار را در دست گرفته و آن مجموعه را مجبور به ور شكستگي يا خروج از بازار نمايند.اينگونه مديران خواسته يا ناخواسته نقاط ضعيف سيستم را تقويت كرده و از تهديدات فراروي سيستم به صورتي سهل و آسان مي گذرند. از آنجائيكه خود قابليت انجام امور را ندارند و به خوبي نيز بر اين نكته واقفند،اجازه فعاليت بر ديگر مديران را نيز نميدهند و عرصه را بر افراد توانمند تنگ ميكنند زيرا اينان را تهديد جدي براي بقاي خود ميدانند. همچنين بايد دانست اهميت كار يك مدير از اهميت يك جراح و بسياري از شغل هاي حساس نيز بيشتر است. اگر يك پزشك در انجام امور خود مرتكب اشتباه شود تنها يك نفر يا يك خانواده با مشكل روبرو مي شود اما اگر يك مدير در تصميمات خود مرتكب اشتباه شود عده كثيري از اين اشتباه زيان مي بينند.
بايستي دقت و ژرف انديشي خاصي را در خصوص مديران معمول داشت زيرا ثمرات عملكرد موثر و كاراي يك مدير، طيف گسترده اي از جامعه را شامل مي شود. به مثال هايي در اين زمينه توجه كنيد. اگر يك شركت به علت سوءمديريت تعطيل شود امكان به انحراف كشيده شدن كاركنان آن بسيار زياد مي شود. ممكن است نفراتي به جهت نداشتن درآمد كافي به مواد مخدر روي آورند كه در اين صورت هم هزينه هنگفتي بر نيروهاي انتظامي به جهت كنترل ايشان وارد مي شود و هم به شبكه بهداشت به علت عواقب مواد مخدر وارد شده و هم لطمات روحي و رواني سنگيني به خانواده ايشان وارد مي آيد.
اگر مديري در سازمان استاندارد نتواند به درستي عمل نمايد چه ضربات جبران ناپذيري به محيط زيست وارد مي آيد و يا چه ضررهاي جاني و يا مالي به افراد مختلف به علت عدم رعايت نكات ايمني وارد مي آيد. اگر مديريت بانك مركزي نتواند به درستي خط و مشي مناسبي را تعيين كند، اگر مديران وزاتخانه صنايع نتوانند به درستي بستر لازم را به جهت توليد مهيا نمايند، اگر مديران وزاتخانه كار نتوانند ساز و كار مناسبي را جهت امورات كارگري و كارفرمايي تهيه نمايند و … چه خواهد شد؟ بسيارند فوايد و ضررهاي عملكردهاي مديريت در جامعه ما. هر گاه اطراف خود را بنگريد به راحتي مي توانيد از اثرات عملكرد مديريت چه سوء آن و چه خوب آن مشاهده كنيد.
شــــرايط عمــــومي انتخاب مديــــر
شروع فعاليت يك مدير با انتصاب ايشان آغاز مي شود. اما قبل از شروع به فعاليت و منصوب شدن مي بايستي مدير انتخاب شود، اين مرحله يعني مشخص كردن مدير واجد شرايط، داراي اهميت بسيار بالايي است. صرف وقت و دقت كافي و ژرف انديشي خاص در اين مورد اثرات و فوايد بسيار خوبي را در پي خواهد داشت مديران با تكيه بر دانش، تجربه، بصيرت و بينش خود و با استفاده از ابزار و امكانات لازم و در صورت نياز مشاوره، ابتكار عمل را در دست گرفته و براي نيل به مقاصد مورد نظر حركت مي كنند. اما اينكه ايشان چقدر توانايي انجام امور محوله را داشته باشند و بتوانند با استفاده از فرصتها، نقاط قوت سازمان، و ديگر عوامل لازم بستر مناسب را براي موفقيت مهيا سازند بستگي به ميزان دانش، تجربه بينش و بصيرت وهمچنين كار آمدي مشاوران ايشان دارد.
مديران شايسته و توانا به صورتي مستمر مجموعه مورد فعاليت خود را اصلاح، بهبود و تنظيم مي كنند به صورتي كه هم بر ماندگاري مجموعه تاكيد داشته و هم براي متوليان و صاحبان سازمان بيشترين نفع را چه از لحاظ معنوي يا مادي و يا هر دوي آنها (بسته به نوع هدف سازمان) در پي داشته باشد. ايشان به لحاظ توانائيهاي كه در خود احساس مي كنند از روبرو شدن با مشكلات هراسي ندارند.حضرت علي (ع) در بخشي از نامه معروف خود به مالك اشتر در خصوص انتخاب و انتصاب كار گذراران چنين مي فرمايند « در كار هاي كار گذارانت درست بنگر و آنان را پس از آزمودن به كار گمار و ايشان را از روي محبت و نيازموده و سر خود به كار مگذار كه اين دو كار دو شعبه جور و خيانت را گردآورنده (و رعيت را به دست حكام نيازموده و خود سرتباه سازنده) است». 3
به نظر هنــــري فايول 4صاحب نظر و نظريه پرداز فــــرانسوي، مديــر هر مؤسسه خواه صنعتي و يا بازرگانـــي باشد به توانائيها و ويـــژگي هاي خاصي نياز دارد كه در ذيل به آنها اشاره مي شود:
۱- توانايي جسمي يعني داشتن سلامت، نيرو و ظاهر مناسب
۲- توانايي فكري يعني داشتن قدرت فهم و يادگيري و تشخيص نيروي فكري و سازگاري
۳- توانايي اخلاقي يعني داشتن ثبات رواني، اشتياق به پذيرفتن مسؤليت، ابتكار، وفاداري، ظرافت طبع و متانت
۴- معلومات عمومي يعني آشنايي كلي به اموري كه ارتباط خاص با وظايف سازمان ندارد.
۵- معلومات تخصصي يعني داشتن اطلاعات خاص در مورد وظايف شغلي و كار مورد تصدي كه ممكن است فني، تجاري، مالي، تاميني، حسابداري و يا اداري باشد.
۶- تجربه يعني دارا بودن معلوماتي كه ضمن كار عايد مي شود.5
تعــــاريف و وظايف مديـــــــريـت
بعد از سير مراحل انتخاب ومشخص شدن مدير واجد شرايط جايگاه وي مشخص و فعاليتش آغاز مي شود در اين مرحله است كه مدير شروع به فعاليت در مجموعه تحت پوشش خود مي نمايد. در اينجا به جهت شناخت خود مديريت ابتدا به طور مختصر مديريت تعريف و سپس شرح اجمالي از وظايف آن بيان مي گردد.
تعـــريف مديـــريت
در خصوص اينكه مديريت چيست و شامل چه نوع فعاليتهايي مي شود ،صاحب نظران و دانشمندان علم مديريت تعاريف متعددي را عنوان كرده اند كه به چند نمونه از آن اشاره مي گردد.
هنــــري فايـــول معتقد است:
" مديريت پيش بيني فعاليتها براي نيل به اهداف سازمان است."
هنري فايـول وظايف مديريت را در موارد ذيل مي داند :
برنامه ريـــزی، سازماندهــي، فرماندهــي، هماهنگــي، كنتــــرل.6
دكتــــر علــي رضائيان مديـــريت را اينگونه تعريف مي كند:
" فرا گرد به كار گيري مؤثر و كار آمد منابع مادي و انساني بر مبناي يك نظام ارزشي پذيرفته شده است كه از طريق برنامه ريزي، سازماندهي، بسيج منابع امكانات، هدايت و كنترل عمليات براي دست يابي به اهداف تعيين شده صورت مي گيرد."7
استـــونــر8 معتقد است :
" مديريت فرايندي، فرايند يعني شيوه منظم يا سيستماتيك براي انجام امور است، از برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري و كنترل تلاش اعضاء سازمان و مورد استفاده قرار دادن ساير منابع سازماني براي رسيدن به هدف هاي مشخص يا اعلام شده سازمان "9
" مديريت يعني انجام دادن كار ها به وسيله و از طريـق ديگران. "
در اين تعريف برروي دو موضوع تاكيد شده است:
- به انجام رسيدن كار
- وجود اشخاص براي انجام كار10
انـــــواع فعاليت ها و وظايـف مديــــريـت
مديران در عرصه هاي متعدد، فعاليت هاي متنوعي را انجام مي دهند. بسياري از وظايف و فعاليت هاي مديريت در سازمان يكسانند و بسياري ديگر از فرآيندها وفعاليت هاي سازماني با اين كه با هم شباهت دارند اما از لحاظ كار و ماهيت كاري تفاوت دارند. مديران مي توانند با استفاده از تجربيات و دانش گذشتگان، بسياري از تجربيات تلخ گذشته را تكرار نكرده و از نتايج تجربيات مفيد بهره مند شده و پله هاي ترقي را سريع تر طي كنند. فوايد بسيار استفاده از تحقيقات و تجربيات ديگران بر كسي پوشيده نيست اما اين نكته را نيز نبايد از نظر پنهان داشت كه نتايج به دست آمده با توجه به شرايط حاكم بر سازمان هاي مورد تحقيق به دست آمده و ممكن است برخي از اين شرايط بر سازمان هاي ديگر حاكم نباشد كه در اين صورت مي بايستي نتايج به دست آمده را با توجه به وجه افتراق و اشتراك نسبت سازمان كنوني تعديل كرد. به هر تقدير بسياري از آنها مفيد بوده و در طي مراحل موفقيت سودمند مي باشند.
فــــرد لوتاز و همكارانش بر روي فعاليت 450 مدير تحقيق كردند. آنان به اين نتيجه رسيدند كه اين مديـــران داراي چهار نوع فعاليت مي باشند.
۱. مديــــر سنتــــي:تصميم گيري برنامه ريزي و كنترل
۲. امــــور ارتباطـات: مبادله اطلاعات معمولي و روزانه و رسيدگي به امور اداري و دفتري
۳. مديريـت منابــع: ايجاد انگيزه، اعمال نظم و مقررات اداري، رسيدگي به شكايات، تامين نيروي انساني و آموزشي افراد.
۴. ايجاد شبكـه هاي ارتباطـي: اقدامات سياســي، در آميختن با ديگران و ايجاد روابط متقابل تعامل با افراد و گروه هاي خارج از سازمان"11
در ارتباط با وظايف مديريت دانشمندان و نظريه پردازان اين رشته قلم فرسايي بسيار كرده و عوامل متعددي را برشمرده اند. هر يك از اين محققين، عوامل موثر بر سازمان هاي متعددي را مورد بحث و بررسي قرار داده و نتايجي را به دست آورده اند. همان گونه كه اشاره شد اين يافته ها با توجه به عوامل موثر بر سازمان مورد تحقيق به دست آمده است.
درست است كه تعدادي از اصول به دست آمده با يكديگر متفاوتند اما اصولي كلي يافت مي شوند كه تعداد زيادي از اين افراد علاوه بر تاثير آن اصول راهكارهاي اجرايي آن را نيز برشمرده اند كه به تعدادي از آن ها اشاره مي شود البته قبل از آن، بايد به نكات نيز توجه داشت كه وظايف مدير با وظايف و عناصر سازمان داراي تفاوت است. اموري مانند فروش، امور مالي، حمل و نقل و مانند اين ها جزئي از وظايف سازماني هستند كه مدير علاوه بر انجام وظايف خود از قبيل برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت و كنترل و ... به وظايف سازماني نيز شايسته است توجه كند و ديگر اين كه زماني كه مدير وقت خود را صرف كارهايي همانند كارهاي فني، توليدي و يا برخي وظايف بخش هاي تخصصي سازمان مي كند در اين مواقع اوقات مصرف شده جزء زمان مديريت به حساب نمي آيند. مثلاً هنگامي كه مدير شركت بر روي دستگاه تراش يا امثال آن بر حسب ضرورت يا موقعيت ايجاد شده كار مي كند. اين زمان را جزء امور فني او به حساب مي آورند نه زماني كه صرف امور مديريت محسوب مي شود.
بـــــرنامه ريــــزي
در ميان وظايف مديريت برنامه ريزي را يكي از اساسي ترين و بينادي ترين آن ها برشمرده اند. در حقيقت برنامه ريزي انتخاب راهي است از ميان راه هاي مختلف كه حال را به آينده اي مطلوب و يا هدف آتي مرتبط مي سازد. اين راه، راه ايده آلي است كه برنامه ريز تصور مي كند وي را به سر منزل مقصود رهنمون مي كند. انتخاب راه ها در برنامه ريزي با توجه به شرايط و امكانات موجود و احتمال آتي انجام مي پذيرد.
به هر تقدير پيش از هر گونه اقدامي ابتدا مدير دقيقاً بايد بداند خود چه مي خواهد؟ منظور و هدف سازمان چيست؟ منابع و امكانات رسيدن به آن منظور چيست؟ پاسخ به اين مطلب نياز به تجزيه و تحليل، بحث، تبادل نظر و تفكر دارد. اگر برنامه ريزي و يا انجام هر عملي بدون شناخت و تفكر قبلي صورت پذيرد، احتمال شكست در آن كار بسيار بالا خواهد بود اگر مدير ذهنيت كاملاً روشن نسبت به اهداف و علت اين كه چرا بايد كاري را انجام دهد نداشته باشد ديگر نمي توان از او انتظار داشت كه درست به هدف بزند.
ســـوت تسو، ســـردار و فيلسوف چيني پيش از ميلاد:
" خود را بشناس و دشمنت را بشناس آن وقت مي تواني در هزار نبرد شركت كني بدون اين كه شكست بخوري. "
مدير نياز به شناخت دقيق سازمان، اهداف استراتژيك، راهبردهاي كلان، تكنولوژي. روش هاي به كار گرفته شده و محيطي كه در آن مشغول است را دارد تا بتواند برنامه ريزي دقيق و حساب شده اي داشته باشد. "برنامه ريزي، تصميم گيري است از قبل، درباره اين است كه چه كاري بايد انجام داد. چطور بايد آن را انجام داد؟ چه زماني بايد آن را انجام داد؟ و چه كسي بايد بايد آن را انجام دهد؟ برنامه ريزي فاصله بين جايي را كه هستيم و جايي را كه مي خواهيم برويم را پر مي كند. برنامه ريزي رخداد چيزهايي را امكان پذير مي سازد كه در غير اين صورت اتفاق نمي افتاد. اگر چه آينده را به ندرت مي توان به دقت پيش بيني كرد و عوامل غيرقابل كنترل ممكن است در بهترين برنامه ها دخالت كنند ولي اگر برنامه ريزي وجود نداشته باشد، حوادث به شانس سپرده مي شود. برنامه ريزي يك فراگرد لازم است برنامه ريزي مستلزم تعيين آگاهانه ي جريان اعمال و اتخاذ تصميمات بر مبناي هدف، دانش و تخمين هاي فرصتي مي باشد."12
تصميم گيري، يا انتخاب از ميان گزينه هاي مختلف براي انجام يك كار نه تنها پايه و اساس برنامه ريزي را تشكيل مي دهد بلكه اين گونه مي توان در نظر گرفت كه اگر تصميمي اتخاذ نشود نه برنامه اي وجود خواهد داشت و نه كاري انجام مي شود. مديران دائماً در حال تصميم گيري هستند، انتخاب اين كه چه كاري را چه كسي بايد انجام دهد؟ چه زماني و در كجا كار انجام مي شود؟ چطور بايد انجام شود و ... قسمتي از زندگي روزانه مديريت است. لازمه تصميم گيري موثر؛ انتخابي منطقي و معقول است. "قبل از تصميم گيري منطقي شرايط معيني بايد وجود داشته باشد. در وهله اول بايد براي تحقق هدفي كه كوشش شود. ثانياً بايد درك روشني از گزينه اي كه براي تحقق هدف است، داشت. ثالثاً بايد بتوان گزينه ها را در پرتو هدف، ارزيابي كرد و بالاخره بايد گرايش داشت، بهترين گزينه را براي تحقق هدف انتخاب كرد."13
به اين ترتيب امكان اين وجود دارد كه برنامه ريزي را به اين صورت بيان كرد كه ابتدا مي بايستي مفروضات مساله تصميم گيري را تعيين كرد. چه فرض ها، راه ها، گزينه ها و ... براي حل مساله يا مشكل وجود دارد و منتهي به حل مساله به صورت مطلوب مي شود. پس بايد اين گزينه ها را اولويت بندي كرد. كدام بهترين شرايط را براي انجام دارند، از نظر امكان در دسترس بودن، هزينه، قابليت و ديگر شرايط، گزينه ها را مورد تجزيه و تحليل قرار داد. بعد از اين كه مفروضات مساله تعيين شد و گزينه هاي دستيابي به راه حل نيز تعيين شدند و مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفتند نوبت به انتخاب يك گزينه است يعني اتخاذ تصميم.
در ارتباط با زمينه فعاليت هاي مديريت مشكل مي توان كاملاً منطقي تصميم گيري كرد. زيرا سازماني به مدير رسيده است كه قدمتي از گذشته دارد و در آن قبل از او تصميم گيري و برنامه ريزي كرده، ساختار سازمان را تشكيل داده و آنرا هدايت مي كرده اند و وي بايد با توجه به داشته هاي گذشته سازمان تصميم گيري كند و از طرفي ديگر اكثر تصميمات مدير مربوط به آينده مي شود و در خصوص آينده نيز نمي توان اطمينان كامل داشت زيرا امكان دارد شرايطي به وجود آيد كه با تصورات ما قابل تطبيق نباشد. و به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه در برخي از تصميم گيري ها راه هاي متعددي پيش روست كه به سختي مي توان تمامي اين گزينه ها را ارزيابي كرد.
به هر صورت مدير با توجه به وظيفه و رسالتي كه بر عهده دارد مي بايستي تا حد امكان بهترين تصميمات و منطقي ترين آنها را اتخاذ كند. از مهمترين جاهايي كه مي توان مديران واجد شرايط را شناخت در همين مرحله است ( اتخاذ تصميم مناسب ) در اينجا مديراني كه داراي دانش كافي، تجربه وافي، بصيرت و بينش لازم و مشاوران شايسته مي باشند مي توانند بهترين تصميمات را اتخاذ نمايند و با انتخاب بهترين راه حل ها مجموعه اي را در آرامش كاري قرار دهند زيرا اين تنها وي نيست كه از تصميمات خود سود يا زيان مي برد، توجه به اين نكته نيز شايسته است كه به تبع دستورات وي بقيه مجري مي شوند و اين مدير است ( در هر سطح سازماني ) كه بايد خود را پاسخگوي تصميمات خود بداند. در صورت ضعيف عمل كردن، بسياري از افراد آن مجموعه حتي از ادامه كار كردن محروم مي شوند، اين يعني قطع درآمد ايشان، قطع درآمد خانواده هايشان و بسياري از مشكلاتي را كه براي آن فرد در پي خواهد داشت. همان گونه كه به عكس آن باعث اضافه شدن كارگران و مابقي ماجرا خواهد بود اين مطلب گوشه ي بسيار كوچك اما پراهميتي بود كه اشاره كردم. تصميمات مديران تبعات زيادي چه خوب و چه بد را در پي خواهد داشت كه اين امر باعث مي شود تا ايشان دقت بيشتري در تصميم گيري معمول دارند.
نظــــــم و انضبـــــاط
نظم و انضباط مستمر در سازمان باعث ايجاد امنيت و اطمينان خاطر شده و باعث مي شود تا پرسنل خود را مقيد به انجام وظايف بر پايه ي اصول و قوانين حاكم بر ساختار سازمان بدانند. اهميت وجود نظم در سازمان روشن و مشخص است و پرداختن به اهميت آن تكرار مكررات مي باشد. اما بايد توجه داشت كه اهميت برخي عوامل بسيار مهم نيز گاهي به فراموشي سپرده مي شود. مثالي از رفتار روزانه مبين اين موضوع است: اكسيژن از ضروريات بسيار مهم براي ادامه ي حيات است، اما بسياري از ما با بي توجهي به اين موضوع، هر روز با استفاده ي نابجا از وسايل دودزا، گرمايشي، ماشين آلات مختلف و ... شرايط كاهش اين عامل حياتي را ايجاد مي كنيم. در حقيقت وجود نظم در سازمان همانند وجود اكسيژن براي انسان است. اگر مدير نتواند نظم و انضباط صحيحي را بر روح سازمان حاكم كند علاوه بر دلسردي مرئوسين و كاركنان باعث مي شود تا ايشان نسبت به آينده با بيم و اميد بنگرند.
تغييرات ناگهاني در عوامل انساني، برخوردهاي غيرمنطقي و بدون دليل سازماني، برخوردهاي شخصي و ... شرايطي را پيش مي آورد كه پرسنل مي پندارند بيهوده با پاي بند شدن به مقررات، خود را مقيد كرده و زوال خاطر آنان را باعث مي شود. رعايت اين نكته بسيار مهم است. زيرا برخوردهايي كه بر حسب حب و بغض هاي شخصي و بدون منطق سازماني انجام مي شود و يا بدون دليل و علت كاري فرد يا افرادي مورد تنبيه و يا بي مهري واقع مي شوند انتظار رفتار معقول، منطقي و منظم سازماني را در سازمان كمرنگ مي نمايد زيرا ايشان نه خريداري براي فعاليت هاي خود مي بينند و نه مي دانند در چه شرايطي از ايشان پشتيباني خواهد شد. داستان ايشان، مصداق اين بيت از فردوسي است:
" قصـه بودن ما قصه موج است و كنار دم به دم با هم و پيوسته گريزان از هـم "
در نهايت به وجود آمدن چنين شرايطي، در محيط هاي صنعتي و واحدهاي توليدي باعث كاهش كيفيت و كميت توليد شده و در واحدهاي خدماتي سبب سست شدن كاركنان و بي تفاوتي آن ها نسبت به ارايه ي خدماتشان مي شود. با به وجود آمدن بي نظمي شيرازه ي كار پاره شده و سازمان در راه رسيدن به اهداف خود با شكست مواجه مي شود. كاركنان با توسل به محافظه كاري دست به عصا راه رفته و باري به هر جهت جايگزين نظم مي شود و با كوچك ترين تنش يا جا به جايي مجموعه ي منفعل شده و همه سعي مي كنند به گونه اي موقعيت خود را حفظ كنند.
جابه جايي هايي كه بدون دلايل سازماني و بر پايه و اساس ارتباطات شخصي، سفارش هاي مختلف همخواني هاي حزبي و گروهي، بستر سازي جهت آماده سازي اختلاس هاي مالي و غيرمالي و ... انجام مي شود لطمات و خسارات جبران ناپذيري را به مجموعه و مشتريان و ارباب رجوع ها وارد و همچنين نظم را به شدت دچار بحران مي نمايد. اين جابه جايي ها باعث مي شود تا هر فرد فقط در پي حفظ موقعيت خود باشد. داستان اين موضوع داستان روباهي است كه سعدي شاعر خردمند پارسي درباره آن چنين گفته است:
"روباهي را ديدم و وقتي از او شرح پريشاني اش را پرسيدم كه: چه مهابت است كه موجب چنين مخافت است؟ جواب مي دهد: شتران را به سخره (بيگاري) مي برند، از اين روست كه ترس و وحشت وجود مرا فراگرفته است و فرار را به قرار ترجيح داده ام، و چون به او مي گويند: شتر را با تو چه مشابهت و مطابقت است كه مي گريزي و خود را هم وزن و هم شكل شتر مي پنداري؟ جواب مي دهد: تا ثابت كنم كه شتر نه، كه روباهم پوست من روانه دباغ خانه شده است و تا ترياق از عراق آورند مار گزيده مرده باشد."14
شايسته است مديران با استقرار نظمي پايدار با صراحت به كاركنان تفهيم كنند كه چه انتظاري از ايشان دارند و چگونه رفتارشان را با اهداف و برنامه هاي سازمان همسو كنند، محيط را به صورتي امن درآورند كه همه بدانند تا لحظه اي كه در محدوده ي اختيارها و وظايف گام برمي دارند از آنان پشتيباني خواهد شد.
هــــدايـت و كنتــــــرل
از ديگر وظايفي كه براي مديران برشمرده اند هدايت كاركنان به منظور نيل به اهداف سازماني است. "اهميت هدايت به حدي است كه برخي از صاحب نظران علم مديريت توان هر مدير را در گرو توان وي در هدايت نيروي انساني مي دانند، با اين تاكيد مديريت عبارتست از انجام كار به وسيله ديگران براي تحقق اهداف مورد نظر."15
"موفقيت اكثر سازمان ها براي دستيابي به اهداف استراتژيك به داشتن كارمنداني مناسب (داراي مهارت هاي لازم براي انجام موفقيت آميز وظايف) بستگي دارد. تصميم ها و روش هاي مديريت منابع انساني در جذب و نگهداري كارمندان مناسب بسيار مهم است".16
كنترل يكي ديگر از وظايف مديران است كه داراي اهميتي خاص بوده و عاملي موثر در تحقق اهداف و برنامه هاي سازمان محسوب مي شود. كنترل فرآيندي است كه وضع موجود را با وضع مطلوب يا استاندارد مقايسه كرده و شكاف بين آنها را مشخص مي كند در تمامي وظايف مديريت استفاده از كنترل براي جلوگيري از انحراف و همچنين بهينه سازي آن ها عاملي ضروري به حساب مي آيد.
انجام اين وظيفه در خصوص ايجاد و نظمي پايدار كه مختصري از آن در اين مقاله بحث شد موثر است. بازبيني فعاليتها موجب مي شود تا مدير نقايص و كاستي هاي برنامه و كارهاي سازمان خود را پيدا كرده و نسبت به رفع آن اهتمام ورزد. در يك مجموعه افراد مختلفي مشغول به فعاليت در عرصه هاي تخصصي خود هستند اما آيا ايشان همان كارهايي را انجام مي دهند كه وظايفشان است؟ آيا نقصي در كارهايشان نيست؟ آيا فعاليت ايشان طبق برنامه بوده؟ و همانگونه است كه هدف مديريت مي باشد؟ پذيرش يك شغل و مسئوليت آن تضمين اين نيست كه ايشان مطابق استاندارد انجام وظيفه مي كنند.
مديران ارشد نيز مصون از كنترل نيستند. ايشان چه در واحدهاي توليدي و چه در واحدهاي خدماتي از سوي متوليان و صاحبان اين سازمان ها به كار گرفته مي شوند تا مجموعه تحت پوشش را به اهداف سازماني برسانند. احكام اين مديران در تمامي سازمان جاري شده و به تبع آن اجرا مي شود، به عبارتي سكان مجموعه را در دست دارند و مجموعه به ساحلي مي رسد كه اينان خواسته اند در صورتي كه در عملكرد خود دچار اشتباه شوند در حقيقت كل مجموعه خود را به بيراهه برده اند.
پس كنترل مستمر و تطبيق آن با اهداف كلي سازمان مخصوصاً در جايگاه مديران ارشد حائز اهميت است. كنترل امري است كه بايد در تمامي سطوح سازمان به صورتي مستمر منظور شود و تا رسيدن به اهداف سازمان و بعد از آن نيز به آن اهتمام شده و استمرار يابد. به طور خلاصه در فرآيند كنترل بعد از مشخص شدن ميزان عملكرد واقعي آن را با عملكردهاي استاندارد و برنامه ريزي شده مقايسه كرده و مديريت براي اصلاح و بهبود وضعيت راهكارهاي خود را ارائه مي كند.
مديـــــران موفق و مديـــــران موثر
الگو گرفتن از شركتها و سازمان هاي موفق و تطبيق و تغيير راهكارهاي به دست آمده با شرايط حاكم بر سازمان مي تواند گامي سازنده براي موفقيت مديران باشد. اردگارد شاين در خصوص مديران موفق مي گويد:"مدير موفق بايد تشخيص دهنده شايسته اي باشد و براي روحيه تحقيق ارزش قايل شود."17
دو پژوهشگر به نام هاي مك كللند و ديويد برن هام بر اين باورند مديران موفق كساني هستند كه به نفع سازمان ( و نه براي فخر فروشي) به ديگران اعمال نفوذ كنند و قدرت خود را در آن راه به كار برند. آنان با تسلط كامل بر نفس سركش خويش (تنها براي تامين منابع سازمان) بر ديگران اعمال قدرت مي كنند (در مقايسه با آنان كه از قدرت براي تامين منابع شخصي سوء استفاده مي كنند يا مي كوشند تا بر تكيه بر آن محبوب القلوب شوند) موثرتر و موفق تر خواهند بود. مك كللند چنين نتيجه گرفت كه مديران قدرتمند و توانا در اوج قدرت خويشتن دار هستند. چنين مديراني روح همكاري را تقويت مي كنند، زيردستان را تائيد مي كنند و پاداش مي دهند، بدين وسيله باعث بهبود روحيه ي افراد سازمان مي گردند.
جان كاتر چنين استدلال مي كند كه مديران موفق از روش ها و فنون ثابت شده و معيني استفاده مي كنند و قدرت خود را در راه بهبود بهره وري اعمال مي كنند و او بر اين باور است استفاده ي بهينه از قدرت، محيط خارجي نقش ايفا كرده است." 18 در خصوص مديران موفق مطالبي عنوان شد اما اشاره به اين نكته حائز اهميت است كه مديران موفق با استفاده از ابزارهايي نظير تنبيه، توبيخ، تشويق و ساير موارد نتايج قابل قبولي را فراهم مي آورند، در حالي كه مدير موثر به كسي مي گويند كه "بتواند 80 تا 90 درصد توانائي هاي افراد را به كار گيرد."19
اثــــربخشـي و كارايــــي در مديــــريــت
تسهيلات فيزيكي، مادي و همچنين منابع انساني مورد استفاده هر سازمان با سازمان ديگر متفاوت است.هر سازماني امكان مالي به خصوصي دارد. هر سازماني وسايل نيل به هدف خاص خود را اختيار مي كند.
مديريتي كه بتواند بهترين استعدادهاي جامعه خود را با روشي صحيح در استخدام خود درآورد، بدون شك از لحاظ كارآيي، كيفيت و ميزان موفقيت با سازمان ديگري كه فاقد اين موارد است داراي كارايي و اثر بخشي بيشتر است. مدير بايد بداند چه نوع منابع انساني و فيزيكي را به استخدام خود درآورد و به چه ترتيب با برنامه ريزي صحيح و با ترتيبي از سلسله مراتبي از وسيله و هدف و تعيين تشخيص بهترين راهكارها، حداكثر كارايي و راندمان را در سازمان ها تامين كند. در صورتي كه مديران به صورتي ناموثر و ناكارآمد فعاليت كنند هم منابع اتلاف مي شوند و هم به اهداف نمي توانند برسند. "اگر آن سازمان ناكارآمد باشد و اگر نتواند خدمات و ياري كاركنان خود را پايدار سازد چنين نتيجه گيري خواهد شد كه "مديريت" آن سازمان نادرست است". 20
"اثر بخشي و كارآيي به آنچه كه انجام مي دهيم و اينكه چگونه انجام ميدهيم مربوط مي شود. كارآيي يعني درست انجام دادن وظيفه و به رابطه بين ورودي و خروجي اشاره دارد. براي نمونه اگر شما از نهاده معيني بازده بيشتري به دست آوريد كارآيي را افزايش داده ايد.اگر چه به حداقل رساندن هزينه شرط لازم براي كارآيي است اما شرط كافي نيست.بنابراين مديريت به تكميل فعاليتها توجه داده. ما در اصطلاح مديريت اين توانايي را اثر بخشي يعني انجام درست وظيفه و اثر بخشي در يك سازمان يعني دستيابي به هدف".
وفـــــاداري به سازمـــــان
يك عامل ضروري در سازمان، آمادگي اشخاص براي ياري دادن به سازمان و مجموعه مورد فعاليت خود از طريق كوشش هاي فردي شان است. مديران و البته كاركنان از منابع مهم و ارزنده سازمان محسوب مي شوند هم اينانند كه با به كارگيري منابع و امكانات سازمان از قبيل اطلاعات، فن آوري، تسهيلات، مواد خام، پول و غيره چرخه توليد را به گردش درمي آورند و يا خدمات ارائه مي كنند. در صورتي كه مدير به سازمان وفادار باشد و با احساس تعلق در محيط كار خود به فعاليت بپردازد مي تواند در برابر بسياري از سختي ها، ناكامي ها و تلخي ها مقاومت كند و با دقتي خاص و هوشياري كامل علاوه بر قابليت انعطاف، توانايي سازگاري با محيط پر چالش مديريت را به دست آورد. چستر برنارد در كتاب خود با نام وظيفه هاي مديران چنين عنوان مي كند: "مهمترين خدمت يگانه اي كه از گروه مديريت خواسته مي شود كه به راستي شايستگي همگاني آن هاست وفاداري به سازمان است يعني آن به آنان زير چيرگي شخصيت سازمان قرار مي گيرند."22
افرادي كه وفادار به سازمان بوده و مشاغل مديريت يا سرپرستي را در هر يك از سلسله مراتب سازماني احراز مي كنند نبايستي به صرف اين مقام و موقعيت، خود را صاحب قدرت نامحدودي دانسته و بر قدرت خود محدوديتي متصور نشود. به صورتي كه كسي را نبايد ياراي آن باشد كه در نظر و قضاوت آنان شك و ترديدي روا دارد و از اين لحاظ آنان را مورد سوال و سرزنش قرار دهد اينان بهتر است به خود به چشم كساني بنگرند كه با افراد تحت نظارت و سرپرستي خود مدام تبادل نظر مي كنند، به اظهارات آنان گوش فرا مي دهند، مطالعه مي كنند و فكر خود را در مسايل و مشكلات سازمان و يا واحدهاي تحت نظارت خود به كار مي اندازند و آن گاه اقدام لازم را به عمل مي آورند. اقدامات اين گونه افراد به ندرت بر مبناي حدس ها و تصورات آنان انجام مي پذيرد و از طرفي نيز توجه به اين مطلب مفيد است كه عناصر سازنده سازمان به هم پيوسته و متكي هستند و با تعامل و همبستگي با يكديگر به نتيجه مطلوب مي رسند.
چند نكتــــه مفيـــــد
بايد توجه داشت هدف هاي سازمان به هدف هاي فرعي، تخصص ها و كارهاي مشخص و اموري همانند آن ها شكسته مي شود و افراد متعددي در سازمان براي اين منظور به كار مي پردازند و هر كدام از عناصر مجموعه بسته به نوع كارآيي و تخصصي خود گوشه اي از اهداف را محقق مي سازند. درست است كه مديريت بايستي اقتدار لازم در كار را دارا باشد تا بتواند بر مجموعه خود چيره شود و نفوذ لازم را به دست آورد اما آن اقتدار بايد همراه با صبر و متانت و جداي از غرور و تكبر بيجا باشد. حضرت امام علي (ع) در قسمتي از فرمان تاريخي خود به فرماندار مصر چنين مي فرمايد: "اي مالك شراره خشمت را فرو بنشان و برندگي غضبت را در هم بشكن، يورش و تندي زبانت را در اختيار خودگير و با شتاب نكردن و جوش و خروش را عقب زدن از اين كارهاي نا به هنجار بركنار شو تا آنكه خشمت فرو نشيند و زمام اختيارت به چنگ افتد". 23
مديران سازمان هايي كه از قدرت دور انديشي بيشتر برخوردارند به منافع حاصل از توليد و خدمات بيشتر قانع نمي شوند بلكه استمرار آن ها را طلب مي كنند آنان مقداري از منابع و امكانات خود را كه مي توانند صرف توليد كرده و سود بيشتري حاصل كنند صرف امور تحقيقاتي كرده تا با ايجاد شيوه و راهي نوين و يا توليد محصولي جديد، آتيه خود را بيمه كنند. اهميت دادن به امور تحقيقاتي و ايجاد سرفصلي جديد براي ادامه روند سازمان، موضوعي مهم است. اهميت بالاي امور تحقيقاتي فقط براي ماندگاري سازمان نيست كه البته اين موضوع نيز خود اهميت بالايي دارد. توجه به امور تحقيقات مخصوصاً در بخش مديريت عالي سازمان، ثمرات و فوايد بسياري از جمله حل مشكلات سازماني، رفع تعارضات و تنش ها به صورت اصولي و پايدار، يافتن بازارهاي جديد، ارائه خدمات به صورتي سهل و آسان، ايجاد محصولي جديد و ... را در پي خواهد داشت. "بررسي بودجه پژوهش و تحقيق بين سال هاي 47- 1362 در ايران نشان مي دهد كه همواره كمتر از يك درصد بودجه كل صرف فعاليت هاي تحقيقاتي شده است. حال آنكه فقط در سال 1981 چهار كشور آمريكا، شوروي سابق، ژاپن و آلمان غربي حدود 200 ميليارد دلار در امر تحقيقات هزينه كرده اند.
طبق آمار در دهه 1370، هزينه تحقيقات در آمريكا و سوئيس براي هر نفر 185 دلار و در ايران 5/1 دلار بوده است."24 توجه به تحقيقات و اثرات آن خود بحثي حائز اهميت است كه به دليل عدم مجال كافي فعلاً از اين موضوع صرف نظر مي شود. به هر تقدير مديريت مي تواند با استفاده از اين روش خود براي خود ايجاد فرصت كند و يا به دنبال فرصت هاي جديد رفته و آن ها را پيدا كند. پيتر دراكر معتقد است: "كشف فرصت ها، رمز اصلي موفقيت مديران و سازمان هاست زيرا با بهره گيري از فرصت ها نتايج سودمندي حاصل مي شود. در حالي كه با حل مساله وضعيت به حالت عادي برمي گردد."25
ادوارد دمينگ از جمله افرادي است كه براي بازسازي سيستم توليد در كشور ژاپن، بعد از جنگ، راهنمايي هاي پرباري را ارائه كرد به همين سبب بزرگ ترين جايزه براي كيفيت محصول به نام اين دانشمند در ژاپن خوانده شد. اين جايزه كه از 1951 در اين كشور به افراد عطا مي شود نشانه اي از تعهد ژاپني ها به كيفيت است. دمينگ چهارده اصل را ارائه كرده است و از مديران ارشد مي خواهد براي كيفيت كالاهاي خود آن ها را رعايت كنند. اين چهارده اصل عبارتند از:
1. براي دوره هاي بلند مدت آينده برنامه ريزي كنيد و نه براي ماه يا سال بعد.
2. دررابطه با كيفيت محصول هيچگاه احساس رضايت نكنيد و هميشه درصدد بهبود آن برآييد.
3. بر فرآيند توليد، كنترل آماري و كمي اعمال كنيد و از عرضه كنندگان مواد اوليه نيز بخواهيد چنين كنند.
4. با تعداد انگشت شماري عرضه كننده مواد اوليه (بهترين آن ها) معامله كنيد.
5. مشخص كنيد كه آيا مشكلاتي را كه با آن ها روبه رو هستيد مربوط به قطعات يا بخش هاي خاصي از فرآيند توليد است يا اين كه كل فرآيند توليد چنين مساله اي دارد.
6. كارگران خود را در زمينه اي آموزش آموزش دهيد كه مي خواهيد كارهايي را در آن زمينه انجام دهند.
7. كيفيت سرپرستان خط توليد را هر چه بيشتر بالا ببريد.
8. وحشت و ترس را از خود دور كنيد.
9. دواير را تشويق كنيد تا با يكديگر همكاري نزديك داشته باشند و اجازه ندهيد كه هر دايره يا بخش روي كار خاصي متمركز شود.
10. مبادا تنها در پي هدف هايي باشيد كه با ارقام و آمار سروكار دارند از آن جمله فرمول معروف و شناخته شده توليد كالاهايي كه خرابي يا قسمت معيوب آن به صفر برسد.
11. از كارگران خود بخواهيد كه كيفيت كار خود را بالا ببرند نه اين كه از 9 صبح تا 5 بعد از ظهر فقط در محل هاي كار خود حاضر باشند.
12. كارگران خود را آموزش دهيد تا با روش هاي آماري آشنا شوند و آن ها را درك كنند.
13. هر گاه احساس نيز كرديد مهارت هاي جديد به كاركنان خود آموزش دهيد.
14. هميشه مديران ارشد را مسئول اجراي اين اصول بدانيد."26
نتيجـــــــه گيـــــــــــری
مديران با پيش بيني تحولات آتي موثر بر عمليات سازمانشان مي توانند تصميمات صحيح اخذ كرده و سازمان را به ساحل مقصود برسانند. تحولات ممكن است افزايش نرخ تورم، نوآوري رقبا در فن توليد، كمياب شدن مواد اوليه يا بروز ناآرامي و مشكلات در وضعيت سياسي كشور باشد. هر چند كه مديران نمي توانند اين اوضاع را كنترل كنند. اما مي توانند براي كاهش مخاطره و آسيب پذيري سازمان از طريق آماده ساختن امكانات براي مقاومت و اثر بخشي در برابر امواج خروشان عدم اطمينان آينده برنامه ريزي كنند. اين امر نياز به درست ديدن حقايق دارد. خوب درك كردن و رسيدن به حقايق محتاج به مديراني است كه توجه و دقت بالايي را پيرامون حوادث و رفتار اطراف خود اعمال مي دارند. همچنين مديراني كه واجد معلومات و اطلاعات كافي، قلمرو ديد وسيع، هوش و نيروي ادراك بالا و تجربه كافي هستند، راحت تر مي توانند به حقايق محيط خرد و كلان (داخل سازمان و محيط اطراف سازمان) را به صورتي شفاف ببينند و به همين سبب تجزيه و تحليل درستي داشته باشند، با اطمينان، استراتژي هاي آينده سازمان را برنامه ريزي كرده و نقاط قوت را تقويت كرده و نقاط ضعف را رفع كند.
اما حتي مديراني كه داراي شرايط مطلوب نيز باشند به علت محدوديت هايي كه با آن دست به گريبان هستند در برخي مواقع نمي توانند تمام عوامل، نيروها، عناصر، انگيره ها و حقايق مربوط به يك پديده را به صورت كامل درك كرده و رابطه موجود ميان حقايق، عوامل، انگيزه ها و عناصر را آن طور كه بايد و شايد دريابند.محدوديت وقت، محدوديت انرژي و نيروي فعاليت لازم براي دقيق شدن و تحقيق در مسايل باعث مي شود كه دنياي ديد و فكر آن ها تنگتر و تنگتر شود. هنگاميكه كسي نتواند تمام حقايق و روابط يك پديده را مورد مشاهده و يا فهم خود قرار دهد آنوقت قضاوتي كه با نظر و تائيد او صورت مي پذيرد يا تصميمي كه در باب آن موضع اخذ مي كند فقط مبتني بر يك قسمت از حقايق مربوط به آن موضوع است. پس مي بايستي با مديريت زمان بتوانيم از زمانها و فرصت هاي خود بهره وري بهينه نماييم.
درپايان ذكر چند نكته اين مطلب را به انتها مي رسانم. خداوند بخشنده و مهربان كه در حكمت بي همتا و آگاه به تمامي امور است در سوره 61 آيه 3 چنين مي فرمايد: " كبر مقتا عندالله تقولو مالا تفعلون : اين كه آن چه را كه نمي كنيد بگوئيد، بر خدا گران و دشوار است" همان گونه كه تمامي مطالب اين كتاب آسماني را مي بايستي در نظر بگيريم اين نكته را نيز سرلوحه ي كار خويش قرار داده و هنگامي كه پستي و يا مقامي در هر سلسله مراتب سازماني پيشنهاد مي شود و يا در صدد برمي آئيم به هر صورتي كه مي توان متصور شد آنرا به دست آوريم، انديشه كنيم كه آيا واقعاً مي توانيم آن كار را انجام دهيم؟ آيا لياقت، توانايي، تجربه، علم و ... كه در اين سطح لازم است را در كوله بار خود اندوخته ام؟ آيا شايسته تر از من كسي در دسترس نيست كه بتواند بهتر ارائه خدمت و كار كند؟
صرف به دست آوردن يك پست و مقام كه در نتيجه آن شايد به دست آوردن يك موقعيت اجتماعي و يا درآمد بالا در يك مقطع زماني خاص باشد شخصيت، اعتقادات و بسياري از دارائي هاي انساني و اعتباري خود را از دست ندهيم كه بعضي از آن ها بسيار با ارزش و غيرقابل برگشت هستند. اما در بستري ديگر خاطرتان را به اين دو مطلب معطوف مي دارم:
اول:
" در مطالعه، تجزيه و تحليلي كه از بررسي محتواي مطالب، مقالات. كتب منتشره در كشورهاي پيشرفته صنعتي به عمل آمده است، پنج موضوع بيش از ساير موضوعات مورد توجه صاحب نظران و نويسندگان بوده است: بيشترين درصد مطالب به موضوعات مديريتي و نحوه ي اداره شركت ها (31/46 درصد) سپس مسائل سياسي (11/21 درصد)، امور اجتماعي (12 درصد) و بالاخره مسائل خانوادگي (1/7 درصد) مربوط بوده است. اين آمار، اهميت مسائل مديريتي را در جهان امروز نه فقط در دهه ي 1990 بلكه در آغاز قرن 21 نشان مي دهد." 27
دوم:
"در تحقيقي كه روي دو كارخانه ي سيمان در ايران و ژاپن شده است، نشان مي دهد كه كارخانه ي ايراني با ظرفيت روزانه 6600 تن، براي توليد هر تن 115 كيلووات ساعت برق مصرف مي شود، اما در كارخانه ژاپني 90 كيلووات ساعت – در كارخانه ي ايراني 1400 نفر نيروي كار وجود دارد اما در كارخانه ژاپني 175 نفر، زمين كارخانه ژاپني 2 درصد كيلومتر مربع است و زمين كارخانه ايراني بيش از چهار كيلومتر مربع، اين نيز يك مثال از هرز رفتن منابع در اقتصاد كشور و نشانه ي پايين بودن بهره وري است".28
همه ما تلاش مي كنيم تا با داشتن بهره وري بالا زندگي مناسب تر و بهتري را براي خود و ديگر افراد جامعه مهيا سازيم اين امر با تحقيق، مطالعه و بررسي ميسر مي شود و يكي از بهترين راه هاي رسيدن به مقصود ژرف انديشي و تحقيق است. مثال اول به خوبي نشان مي دهد كه در كشورهاي پيشرفته، كنكاش در مديريت داراي اهميت بالايي است اما در مثال دوم ما كجاي كاريم؟ مديريت و عرصه اجرايي آن داراي گستره وسيع بوده و وظايف متعدد و متنوعي را در بر مي گيرد. مديريت و عرصه اجرايي آن داراي گستره وسيع بوده و وظايف متعدد و متنوعي را در برمي گيرد. اميد است اين اندك مورد بهره وري قرار گيرد.
پا نــــــوشتهـــــــــــا:
1- پیتــر دراکــر
2- هارولــد کنتـز
3- نهج البلاغه،اميرالمومنين علي بن ابي طالب (ع)، مترجم محمد علي انصاري قمي. ص 936
4- فایـول
5- نظريه هاي مديريت و سازمان،دكتر سيد رضا جوادي،دكتر علي رضا اميركبيري، 1980،ص 25
6- مباني سازمان و مديريت، دكتر علي رضاييان، 1380، ص 8
7- همان منبع ص 29
8- استونـر
9- مباني سازمان و مديريت، محمدرضا دلوي،دكتر مهدي جمشيديان،پورحكيم، 1379، ص 21
نزديك شدن زمان امتحانات همواره براي دانش آموزان و دانشجويان با بروز حالات وواكنش هاي هيجاني، رفتاري، عصبي و.... همراه است. اين قشر از جامعه از يك طرف تحتتأثير عوامل استرس زاي عمومي كه كل جامعه را متأثر مي كند، قرار دارند و از طرفديگر با حضور فعال در متن جامعه علمي، فشارهاي مقطعي ناشي از الزامات دانش اندوزي،مطالعه، تحقيق، امتحانات و... را تجربه مي كنند و هرچه به تاريخ امتحانات نزديكترشوند، استرس بيشتر آنها را محاصره كرده و تحت فشار قرار مي دهد. در واقع اين گروه ويا طبقه از جامعه با استرس مضاعف روبه رو هستند كه حتي تابع منطق رياضي يعني ۴=۲+۲نيست، بلكه از اصل هم افزايي (Synergy) يعني ۵=۲+۲ تبعيت مي كنند. همانند برخورد دوموج به يكديگر كه ارتفاع موج حاصل از دو موج، بيشتر از ارتفاع آنها قبل از برخورداست. بديهي است كه تحمل استرس تا اين حد براي دانش آموزان و دانشجويان كه در سنينجواني هستند و هنوز مقاومت هاي طبيعي خود را نه تجربه كرده و نه توسعه داده اند،اغلب بسيار سنگين و غيرقابل تحمل است و در صورت عدم شناخت و فراگيري شيوه كنار آمدنو دفع آنها، عوارضي از جمله بي خوابي، خستگي، بي حوصلگي، افسردگي، دلزدگي و درنهايت فرسايش رواني كه به قول «مارك سينگر» نوعي پريشاني و درماندگي است به دنبالخواهد داشت.
استـــــرسچيست ؟
استرس (فشار عصبي) از نظر لغوي از كلمهلاتين استرينجر به مفهوم به هم رفتن، قبض شدن و... گرفته شده است و در زبان فارسيمعادل هاي تكانه عصبي، فشار رواني، تنيدگي، نگراني و... براي آن عنوان گرديده است. «استرس» را فشار عصبي (Nervous Strain) هم ترجمه كرده اند كه اين اصطلاح هم معادلدقيقي براي «استرس» نيست. زيرا استرس از «فشار» ناشي مي شود و خود فشار نيست، اگرچه به رغم دو نفر از محققان به نام هاي «مورهد» و «گريفين» با اندك اغماضي مي توان «استرس» را همان «فشار عصبي» معني كرد و آن را عكس العملي دانست كه انسان در مقابلمحرك هاي ناسازگار از خود بروز مي دهد. در اين مقاله نيز اين معادل به كار گرفتهشده است.
استرس پديده تازه اي نيست و در طول تاريخ بشر وجود داشته و بهصورت هاي مختلفي بر انسان عارض شده است از جمله: نگراني از بلاياي طبيعي، جنگها،قتل عامها، ستمكاريهاي حكام جابر و ... با انقلاب صنعتي و به دليل تحولات عميقاجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي ناشي از آن در كليه جوامع و ضرورت تطابق مداوم باشرايط جديد و در عين حال در تحول و تغيير، استرس، دامنه، شدت و وسعت بيشتري گرفت بهطوري كه مي توان آن را فرزند ناخلف انقلاب صنعتي و يك قاتل بي سروصدا (Silent Killer)ناميد.
استرس در دنياي امروز تقريباً همه گير شده و از پير و جوان، زنو مرد، تحصيل كرده و بي سواد همه و همه به گونه و با نوعي از آن دست به گريبانند وفقط افراد معدودي كه شناخت كافي از آن داشته و ابزار مقابله با آن را در اختياردارند از آثار مخرب آن بركنار هستند.
تحقيقات علمي مويد اين واقعيت است كهاسترس بر سلامت جسم و روان فرد تأثير مي گذارد و انرژي هاي بالقوه و بالفعل او راهدر داده و باطل مي سازد. امروزه مردم اغلب كلمه استرس را به صورت موضوعي متداول ويا به شكل بيماري «اپيدمي» به كار مي برند و اين كلمه مدتها است كه در ادبياتمحاوره اي جا باز كرده و به همان گونه كه از كار، غذا، مسكن، مسافرت، تحصيل و... صحبت مي كنيم، از استرس هم صحبت مي كنيم.
با تمام جنبه هاي منفي كه درفرهنگ عامه براي استرس وجود دارد، معهذا اين پديده داراي جنبه هاي مثبت نيز است. جنبه هاي منفي استرس را «استرس مخرب» (Distress) مي گويند كه از شنيدن خبر ناگواربر شخص دست مي دهد و جنبه هاي مثبت استرس، «استرس سازنده» (Eustress) است، كه هنگامدريافت خبرهاي شاد و خوشحال كننده عارض فرد مي شود.
تعاريف علمــي استــرس
محققان براي استرس تعاريف مختلفي ارائه داده اند. اين تعاريف اگر چه دارايتفاوت هايي ظاهري و شكلي هستند، ولي از نظرمحتوائي تقريباً عقيده واحدي را منعكس مي كنند. «دنيس جيف» استرس را حالتي مي داند كه از دخالت متغيرات «رواني- فيزيولوژيكي» بر دوعامل محيط و سلامتي جسماني فرد بروز مي كند. محقق ديگري به نام «كري كوپر» آن راعكس العمل بيوشيميائي و رفتاري فرد مي داند كه در مواجهه با خطر به انسان دست ميدهد. به رغم «سوزان كارترايت» استرس مجموعه اي از واكنش هاي عمومي فرد به عواملناسازگار و غيرمنتظره محيط است كه او را وادار مي كند با اتخاذ روش «جنگ يا گريز«(Fight or Flight) با خطر مقابله كرده و يا راه فرار را انتخاب كند. «كاكس» مي گويداسترس پاسخ فرد به فرآيندهاي دروني و بيروني است كه بر ظرفيت ادغام نيروهاي جسمي ورواني، فشار وارد مي سازد.
به عقيده وي ، استرس بخشي ازمجموعه سيستم پوياي برخورد و تعامل فرد و محيط و به عبارت ديگر تطابق بين «خودديگر» و يا «خود درون» كه با «خود برون» در توافق نيست، مي باشد. از طرفي كارلالبرشت، استرس را بخش طبيعي عملكرد انسان دانسته و عقيده دارد كه بايد اختلاف بيناسترس منطقي و استرس مخرب را آموخت و حساسيت خود را تجربه كرد تا توانائي مقاومت درما ايجاد شود.
عــــوامـل استــــرس زا
به طور كلي پاره اي از استرس هامي توانند كل جامعه را آزار دهند كه شامل كليه اقشار و طبقات جامعه مي شود. علي رغموجود استرس هاي عمومي و كلي، اقشار مختلفي كه در متن جامعه فعاليت دارند؛ از ديگرانواع استرس نيز رنج مي برند كه هر يك شيوه برخورد خاص خود را ايجاب مي كند. در اينبحث بدواً منشأ فشارزاهاي عمومي و نتايج فشارهاي عصبي و همچنين نقش تعديل كننده هاكه مكانيزم هاي طبيعي و غريزي انسان در برخورد با عوامل استرس زاست، مطرح و سپسفشارزاهاي طبقه دانشجو عنوان شده و نهايتاً راه حل هائي ارائه خواهد شد.
فشارزاهـاي عمومـــي (استـرس زاها) به قـــرار زيـر است:
1-فشارزاهايمحيطي شامل: تغييــرات اقتصادي، تغييرات سياسي و اجتماعي، تغييرات تكنــولوژيكي و تقسيمكار در خانواده.
2- فشــارزاهاي سازماني شامل: ساختار سازمان، فرهنگ و فضايسازماني، سياست ها و خط مشي هاي سازمان.
3- فشارزاهاي اجتماعي شامل:رابطه باسرپرست،ماهيت كار گروهي،رابطه با دوستان.
4. اثرات رفتـاري شامل: انجام كارنامناسب، غيبت، خروج از خدمت، مصرف الكل.
ازطرفي سيستم مقاومت طبيعي انسان و تجربيات به دست آمده به عنوان عوامل تعديل كنندهاسترس همواره در جهت حفظ تعادل انسان به صورت خودكار عمل مي كنند.
فشـــارزاهاي خـاص طبقـه دانشجــــو ـ دانش آمـــــوز
فشارهاي عصبي طبقه دانشجو و دانش آموز كه به صورت مقطعي عمل ميكنند، اغلب ناشي از الزامات تحصيلي و آماده شدن براي امتحانات است. اگر چه در پارهاي موارد همان گونه كه اشاره شد با استرس عمومي جامعه داراي وجوه مشترك است، ولي بهدليل محدود بودن به بخش خاصي از جامعه و همچنين مقطعي بودن، ماهيت ويژه و منحصر بهخود را دارند، كه به دليل ارتباط ارگانيك با اين گروه اجتماعي با مسائل عمومي جامعهاز آزارهاي استرس عمومي كاملاً در امان نيستند. نمونه اي از اين فشارهاي عصبي (استرس ها) عبارتند از: دل مشغولي تحصيلي، نگراني از آينده، تشكيل خانواده، وقايعزندگي، مشاجرات خانوادگي، مجادله با دوستان، مشكلات مالي و ...
راههــــاي مقابله با فشـار عصبــــي( استـــــرس )
طبقه دانشجو و دانش آموزاگر چه دچار فشارهاي عصبي مقطعي در دوران امتحانات مي شوند، ولي مقابله با آنهنگامي سهل و آسان مي شود كه دانشجويان اولاً در ارتباط با فشارهاي عصبي سطح جامعهبه تعادل رسيده باشند و ثانياً با تهيه برنامه هاي كوتاه مدت، امواج فشار عصبي دربرهه زماني امتحانات را از سر رد كنند. در اينجا به دو روش كوتاه مدت و يا تاكتيكيبراي برخورد با فشار عصبي مقطعي كه در زمان امتحانات براي دانشجو ضروري است؛ و روشبلندمدت و يا استراتژيكي که به نحوه رسيدن به آرامش، حفظ تعادل، عدم شتابزدگي،تمركز و اتخاذ حالات رفتاري مناسب و در نهايت مقابله با فشارهاي عصبي مي پردازد،اشاره مي شود.
اقدامات كــــوتاه مدت در مقابله با فشار عصبي ( استـــــرس)
اين اقدامات شامل برخورد مقطعي با مسائلو فشـــارهاي ناشي از امتحانات به شـــرح زير است:
1. بــــرنامه ريــزي تحصيلــي :
اين مورد ازمهم ترين عوامل تخفيف فشار عصبي است. چنانچه برنامه ريزي بلند مدت (مثلا ۴ سال برايدريافت درجه كارشناسي) با دقت و به نحو سنجيده انجام شود، بدون ترديد برنامه هايميان مدت و كوتاه مدت در مسير مطلوب حركت خواهند كرد. برعكس اگر برنامه ريزيبلندمدت به طور صحيح انجام نشود كليه برنامه هاي ميان مدت و كوتاه مدت دچار اغتشاششده و نتيجه مسلم آن بروز استرس شديد در دانشجو است.
2.مديــــــريت زمــان:
در اين رابطه بايد گفت كه انسان بهطور كلي داراي محدوديت زماني است يعني ۲۴ ساعت كه هر شخصي آن را به نحوي مي گذراند. بدون ترديد اگر برنامه ريزي زماني درستي وجود داشته باشد و هرچيزي در جاي خود انجامشود اختلاط و تداخل مسائل در اداره يا امور زندگي و تحصيلي به وجود نخواهد آمد و ازبروز هرج و مرج در كارها جلوگيري خواهد شد. با اجراي مديريت زمان علاوه بر اين كه«برنامه هاي پرشتاب» از بين خواهند رفت، هرگونه كار و برنامه اي در آرامش كامل اجراخواهد شد.
3.تغذيــه صحيــــح و ورزش:
آنچه كه در فصل امتحانات براي طبقهدر حال تحصيل بسيار مورد تأكيد قرار دارد، تغذيه صحيح و ورزش كردن است. افرادي كهورزش مي كنند در بالا بردن «تحمل فشار عصبي» موفق هستند و اين كار بايد طبق برنامهو به طور مرتب انجام شود تا بتوان با دفع سموم بدن به تعادل و آرامش رسيد.
4. تمــــــــدد اعصـــاب و مـــــراقبـــه:
آموزش تمدد اعصاب (آرميدگي و يا آرام بخشيعضلاني) و مراقبه و تمركز، تكنيك هاي بسيار مفيدي براي جايگزين كردن هيجانات عصبي وتنشي و احساسات با وضعيت آرام و ملايم هستند كه بايد توسط متخصصان و با شيوه هاياصولي و صحيح به كار گرفته شود تا اثرات خود را ظاهر سازند.
5. تغیـیر تدريجـي عكس العمل هاي رفتاري ـ شناختـي به فشـار عصبـي:
اين روش بر اين نكته تأكيددارد كه وقتي نمي توانيم دنياي اطراف خود را عوض كنيم، لااقل مي توانيم عكس العملهاي خود را تغيير داده و آنها را اصلاح كنيم و توانايي خود را در برخورد با فشارعصبي افزايش دهيم. در فصل امتحانات، ايجاد جو ساكت و آرام اهميت دارد . و در عوض ازشركت در مهماني ها و ديدن و شنيدن برنامه هاي تلويزيوني و راديويي ( كه از عواملاغتشاش آرامش دانشجو و دانش آموز هستند) بايد تا حد امكان پرهيز كرد و حالات رفتاريمناسب والدين باعث مي شود كه فرزندان در حال تحصيل آنها در فصل امتحانات از آسودگيفكري بيشتري برخوردار شوند.
اقدامات بلندمدت در مقابلهبا فشار عصبــي ( استــــرس)
رعايت اقدامات كوتاه مدت اگر چه براي دانشجويان و دانش آموزان بويژه هنگام فصلامتحانات ضروري و لازم است ولي كافي نيست زيرا تأثير آن موقتي است و جنبه مسكندارد.فردي كه دچار حمله استرس شده براي نجات خود به هر توصيه اي عمل مي كند. او داروهاي مختلف مصرف مي كند، به ورزش و تفريح مي پردازد، كتابهاي مختلف در اينزمينه مطالعه مي كند، به كلاس هاي «يوگا» و «مديتيشن و مراقبه» و امثالهم مي رود. مفتون آگهي هاي پرزرق و برق اين گونه كلاس ها كه اكثرآً از شرايط عصبي فرد استفادهتجاري و در واقع سوء استفاده انساني مي كنند، مي شود و پس از مدتها تلاش متوجه ميشود كه در نقطه شروع قرار دارد و ريشه استرس خشك نشده است و از مخصمه بيرون نيامدهاست.
براي برخورد ريشـه اي با معضل استـرس راههاي زيـر توصيـه شده است:
1.تقويت مباني دينــی:
دوركيم مي گويد: انسان موجودي «دين ورز» است و انسان «دينورز» قدمتي بيشتر از انسان «هوش ورز» دارد. تحقيقات ثابت كرده كه ايمان راسخ وداشتن اعتقادات ديني در حفاظت فرد در مقابل تنش ها و وسوسه هاي شيطاني و ...بيشترين تأثير را دارد. امروزه پزشكان براي معالجه بيماران روان نژند و روان پريش،تلاش در استحكام استوانه هاي ديني فرد را در مرحله اول اهميت قرار مي دهند و به كاربردن دارو را به عنوان روشي مكمل مي دانند كه به بيمار كمكي سطحي و موقتي ميكند. اجرا كردن دستورات الهي و سنت هاي نبوي در دفع فشار عصبي اهميتي بسزا داردبه طوري كه فرد در برابر شديدترين ضربات عصبي چون درخت تناوري استوار مي ايستد. خدامحوري كه به جاي خودمحوري، تقويت ايمان و تلقين اين موضوع كه «... انسان خسرانپذير است مگر اين كه ايمان، عمل صالح و كشف سنت هاي الهي و در نهايت صبر چون سپرياو را از گزند بليات و نوسانات روحي حفظ نمايد...»(سوره والعصر)
2. معتــدل بـودن:
به عقيده «فردريك پرلز» انسان معتدل انسان اين مكان و اين زماناست. به عقيده او انسان با احساس ايمني در لحظه هستي زندگي مي كند و در مي يابد كهتنها واقعيت همين لحظه است و نيازي به نگريستن به پس و پيش ندارد. انسان معتدلزنداني رويدادها و اوهام نيست، بلكه نقاط ضعف و قدرتش را مي شناسد و مي پذيرد.
3. خـروج از محدوديت:
نفی هميشگي استرس امكان ندارد مگر اين كه فرد ازمحدوديت هاي خود بيرون آيد. اين محدوديت ها مي توانند شامل بينش هاي محدود،خودخواهي ها، رقابت هاي مادي بي مورد، ستيز مداوم با خود و اطرافيان باشد. با خروجاز محدوديت، فرد در مدار ديگري قرار مي گيرد و عرفان و مسائل عرفاني را مورد توجهقرار مي دهد. آميختن با عرفان اسلامي و آنچه در دين اسلام آمده از جمله دستوراتزندگي و شيوه هاي رفتاري و ... مؤثرترين عوامل دفع كننده استرس هستند و انسان را«روئيـن روان» مي سازند.
تـــــوصيـه هايــی مهــم بـرای امتحـــــان
امتحان معيار ارزشيابي دانسته ها و تواناييهاي شماست و شما مي توانيد از آن بعنوان ابزاري براي ارزيابي مهارت هاي يادگيري خود استفاده کنيد. اما شرايط فيزيکي و ذهني وجود دارد که عملکرد شما در حين امتحان را تحت تأثير قرار مي دهد. بنابراين لازم است پاره ای نکات را هنگام امتحان رعايت کنيد.
براي عملکــــرد بهـتــــر در امتحـان توصـيه هاي زيـر را بکار بنديد:
1.با آمادگي کامل و به موقع سر جلسه امتحان حاضرشويد.وسايل مورد نياز مثل مداد،خودکار، ماشين حساب،لغت نامه و ساعت را به همراهداشته باشيد.با اين کار همه چيز در دسترس شما خواهد بود و نيازي به قرض گرفتنوسايل ديگران پيدا نخواهيد کرد.
2. با اطمينان خاطرو آرامش کامل در امتحان شرکت کنيد. مثبت انديشي کنيد. همواره اين جملات را در ذهنخود تکرار کنيد: " من براي امتحان کاملا آماده ام و به خوبي از عهده آن برمي آيم. " نگراني را از خود دور کنيد. هر گاه احساس نگراني کرديد، چند نفس عميق بکشيد تا آرامشويد. قبل از امتحان با دوستانتان راجع به اضطراب و دلشوره صحبت نکنيد. بهتر استبدانيد که نگراني همچون يک بيماري مسري قابل سرايت به ديگران است.
3. آرام ولي هوشيار باشيد. اگر حق انتخاب داريد، مکان مناسبيرا براي نشستن انتخاب کنيد. نيمکتي را انتخاب کنيد که بر روي آن فضاي کافي براي کارداشته باشيد. به پشتي نيمکت تکيه دهيد و راحت باشيد.
4.در ابتدا نگاهي گذرا به سؤالات بيندازيد. حدودا 10% از وقت خود را براي اين کارصرف کنيد. کلمات کليدي ( در سؤالات ) را مشخص کنيد و براي پاسخ دادن به سؤالاتزمانبندي کنيد. در حاليکه سؤالات را مي خوانيد، نکاتي که به ذهنتان مي رسد و ميتوانيد مفيد باشد را در کنار آنها يادداشت کنيد.
5. براي پاسخگويي به سؤالاتاز يک برنامه منظم پيروي کنيد. ابتدا به سؤالات ساده تر پاسخ دهيد و بعد به آنها کهنمرهبيشتري دارند. سپس به ترتيب به سوالاتي پاسخ دهيدکه:
-مشکل تـــر هستند.
-جواب دادن به آنها وقت بيشتــــري ميگيرد.
-نمـــره کمتري دارند.
6. در امتحانات تستــي براي انتخاب پاســخدرست دقت کنيد.
-ابتدا پاسخهايي را که مي دانيد اشتباه است، کناربگذاريد.
- اگر تست نمره منفي ندارد، از بين پاسخهاي باقي مانده، پاسخ صحيحرا انتخاب نماييد و يا حدس بزنيد.
-اگر امتحان نمره منفي دارد ودليلخاصي براي انتخاب پاسخ خود نداريد، حدس نزنيد.
-شک نکنيد، معمولا اولينگزينه اي که انتخاب مي کنيد، پاسخ صحيح است. پس پاسخ خود را تغيير ندهيد، مگر اينکهواقعا به نتيجه قطعي رسيده باشيد.
7.در امتحانات تشريحـي، قبل از پاسخ دادن بهسؤالات خوب فکر کنيد.
-ابتدا نکات مهمي که راجع به سؤالات به دهنتان ميرسد،درچرکنويس يادداشت کنيد.
-اين نکات را به ترتيب شماره گذاري کنيد.
-سپسآنها را تنظيم کرده و پاکنويس کنيد.
8. در پاسخ به سؤالات تشريحــي، به اصلموضـوع بپردازيد و حاشيه نرويد.
-در جمله اول موضوع اصلي را بيان کنيد.
- مقدمه اي براي آن بنويسيد.
- سپس موضوع را با جزئيات بيشتري شرح دهيد.
-بهسؤال توجه کنيد و فقط به آنچه از شما خواسته شده پاسخ دهيد. از توضيحات غير ضروري ومثالهاي اضافي بپرهيزيد.
9. 10%از وقت امتحــان را براي مرور مطالب کناربگذاريد.
-براي ترک کردن جلسه امتحان عجله نکنيد.
- در انتها تمام سؤالات رامرور کنيد.
-مطمئن شويد که به تمام سؤالات پاسخ داده ايد.
-پاسخ ها را يکبار ديگر بخوانيد و در صورت لزوم جمله بندي، املاي کلمات و … را تصحيح کنيد.
10. وقتي نتيجه امتحان را گرفتيد، آن را بررســـي کنيد.
- به اشکالات خود توجه کردهو سعي کنيد در آن زمينه بيشتر مطالعه کنيد.
-بـــراي امتحانات آخر سال، سؤالاتامتحانات کلاســـي را دوره کنيد تا اشتباهات گذشته را تکـــرار نکنيد.
-بهترين روشيادگيري را که براي شما مؤثر بوده، انتخاب کنيد.
-روشهايي که براي شما کارآييلازم را نداشته، کنار بگذاريد.
- سعي کنيد بهترين روش را پيدا کرده و بر روي آنتمرين کنيد تا به نتيجه مطلوب برسيد.
لابد قبول داريد كه آلبرت اينشتين يكي از بزرگترين نوابغ عالم است. ولي آيا ميدانيد كه تحقيقات نشان دادهاند كه اينشتين فردي بوده كه در انجام امور بيشتر از سمت راست مغز خود استفاده ميكرده است؟ قويترين كامپيوتر دنيا درست در مابين گوشهاي شما قرار دارد. اين كامپيوتر كه ظرفيت آن يك ميليون بار بيشتر از قويترين كامپيوترهاي موجود در دنياست، همان مغز خارقالعاده انسان است. خيلي جالب است كه هنوز هيچ بشري قادر نشده تمامي ظرفيتهاي آن را كشف كند. بحث نيمكرههاي مغزي و عملكرد آنان مسلما توجه بسياري از شما را بهخود معطوف كرده است. جالب است بدانيد كه اكثر نوابغ علمي بزرگ نظير ونگوگ، اينشتين و يا اميليديكينسن (شاعر معروف امريكايي) از سمتراست مغز خود بيشتر استفاده ميكردهاند. اما يك سوِال خندهدار: آيا تابهحال از خود پرسيدهايد كه هر فردي چند تا مغز دارد؟ حتما ميخنديد و ميگوييد كه خب معلوم است كه يك مغز بيشتر ندارد. ولي حقيقت اين است كه مغز توسط يك شيار از وسط به دو نيمكره چپ و راست تقسيم ميشود و بهنظر ميرسد كه هر كدام از آنها جهت انجام رفتارهاي ويژهاي اختصاصي شدهاند. مثلا نيمكره چپ مغزي بيشتر جهت انجام اموري نظير تكلم، رياضيات و منطق فعال است، حال آنكه نيمكره راست بيشتر به تصور و تجسمهاي فضايي، تشخيص رنگ و چهره، تخيل و موسيقي ميپردازند. البته ذكر اين موضوع به اين معنا نيست كه هر نيمكره فقط يك كار ميكند و نيمكره ديگر آن كار را انجام نميدهد يا از آن چيزي نميداند، بلكه بهدليل آنكه اين دونيم كره بهتوسط يك باند ضخيم بهنام رابط مغزي كه حاوي 002 تا 052 ميليون رشته عصبي است با يكديگر در ارتباطند و اطلاعات را ردوبدل ميكنند، هر نيمكره از كاركرد نيمكره ديگر آگاهي دارد. لابد تاكنون با افرادي برخورد داشتهايد كه معتقدند چهره اشخاص را هيچگاه فراموش نميكنند ولي در بخاطر سپردن اسم آنها مشكل دارند. اين افراد در واقع جزو كساني هستند كه مغز راستشان تواناييهاي بيشتري دارد. آرتور كاستر در كتاب معروف خود بهنام روح در ماشين، ميل به جنگ و ويرانگري را ناشي از عدم رشد نيمهراست مغزي ميداند، همچنين طبق بررسيهاي محققان، افرادي كه فقط با مغز چپ خود فكر يا عمل ميكنند، بيش از سايرين بيمار شده و مستعد آسيب و انجام اشتباه در زندگي خود هستند و اصولا خيلي موفق نيستند. ولي در طرف مقابل، افرادي كه با مغز راستشان فكر ميكنند،سالمتر بوده و كمتر مستعد آسيب هستند و اشتباهات كمتري در زندگي خود مرتكب ميشوند.در كل، 09 درصد مردم با سمت چپ مغز خود فكر ميكنند در حاليكه فقط 01 درصد مردم از نيمكره راست مغزشان جهت تفكر استفاده ميكنند. اكثر مردم تنها از يك نيمه مغز خود استفاده ميكنند و خيلي از طرف مقابل كار نميكشند مگر در موارد خاصي كه نياز به ارتباط بين دو نيمكره باشد كه حتي در آن صورت نيز اين ارتباط توام با ضعف است. بررسيها نشان دادهاند كه هرگاه نيمكره ضعيفتر مغزي ترغيب به همكاري با نيمكره قويتر شود، افزايش فوقالعادهاي در مجموع توانايي و كارآيي آنها حتي تا حد 5 تا 01 برابر ديده ميشود. بهطور كلي، هر نيمكره مغزي داراي امواجي با فركانسهاي خاص خود است بهطوري كه فركانس امواج مغزي در سمت چپ مغز در حدود 02 سيكل در ثانيه است در حالي كه، فركانس امواج سمت راست در حدود 01 سيكل در ثانيه است (فركانس آلفا.) اين فركانسها شبيه به حالتي هستند كه در امواج راديويي وجود دارند. حتما همه ميدانيد كه موج اف.ام كيفيت بهتر و بسيار مطلوبتري نسبت به موج اي.ام داشته و صداهاي زائد آن را ندارد. در مورد امواج مغزي هم اينگونه تفسير ميشود كه امواج فركانس آلفا كيفيت و حالت بهتري دارند. بهخصوص در افرادي كه نيمكره حاوي امواج آلفا در آنها غالب است،اين امواج موجب ميشوند كه آن فرد زندگي سالمتري داشته و خوشحالتر و موفقتر باشد. حال حتما اين سوِال به ذهن شما ميرسد كه چگونه ميتوان نيمكره مغزي غالب را تشخيص داد؟ بهطور كلي اين موضوع كه كدام نيمكره مغزي در امر تكلم غالبتر است براي يك جراح اعصاب بسيار مهم است تا قبل از انجام هرگونه جراحي مغزي،نيمكره غالب را تشخيص داده و از آسيبرساني به نواحي تكلمي جلوگيري كند. يك راه تشخيص نيمكره غالب، انجام آزموني است بهنام <وادا.> در طي اين تست، يك داروي بيهوشكننده سريعالاثر بهنام سديم آميتال كه نام ديگرش آموباربيتال است بهداخل شاهرگ (شريان كاروتيد) راست يا چپ تزريق ميشود. شاهرگ سمت راست خون را به نيمكره راست و شاهرگ سمت چپ خون را به نيمكره چپ مغزي ميبرند. تزريق آموباربيتال بهداخل رگ موجب بهخواب رفتن موقتي نيمكره مربوطه ميشود. در اين حالت، چنانچه تواناييهاي تكلمي فردي در نيمكره چپ غالب باشد، پس از تزريق آموباربيتال به شاهرگ چپ و به خواب رفتن نيمكره چپ، اين فرد ديگر قادر به تكلم نخواهد بود. يك راه ديگر جهت بررسي قابليتهاي تكلمي مغزي،انجام تحريكات الكتريكي مغز است كه جراحان اعصاب آن را بر روي مغز باز انجام ميدهند. در اين روش با توجه به آنكه خود مغز گيرنده درد نداشته و قادر به درك درد نيست،جراح مغز يك الكترود را در نواحي مختلف مغز بيمار در حين جراحي قرار داده و از بيمار ميخواهد تا چيزي را كه حس ميكند و يا به آن فكر ميكند را بيان كند. افرادي كه سمت چپ مغزيشان براي تكلم غالب است،در صورت تحريكات الكتريكي نقاط مختلف كورتكس (قشر) مغزي سمت چپ تكلمشان دچار اختلال ميشود. توجه داشته باشيد كه چنانچه فردي فقط از كارآيي يك طرف مغز خود استفاده كند،اين موضوع دليل نارسايي و يا ناتواني طرف ديگر نيست،بلكه شايد علت آن اين باشد كه طرف ديگر مغزي تمرين كافي جهت استفاده و كاركرد مناسب را نداشته است. شايد يكي از دلايل اينكه ما اغلب كمتر از سمت راست مغز خود استفاده ميكنيم اين باشد كه اكثر روشهاي يادگيري و آموزشي جامعه كه ما غالبا با آن سروكار داريم بر روي تواناييهاي سمت چپ مغز متمركز شدهاند و متا‡سفانه، اغلب روشهاي آموزشي مرسوم در جامعه كمتر حاوي روشهايي هستند كه موجب تقويت مغز راست ميشوند. پس اگر خواهان موفقيت هستيد،سعي كنيد كه مغز راست خودتان را قوي كنيد.
يكــي از ويژگيهاي دوران معاصر، سرعت و شتابــي است كه زندگــي و كار به خود گرفته است. براساس ويژگيهاي اين دوره، حتي ادبيات، روزنامهنگاري و اطلاعرساني نيز تغييراتي كرده است. به عبارت ديگر در حوزه داستاننويسي، پس از رمانهاي چند جلدي دهههاي نخست قرن بيستم، شاهد ظهور داستانهاي ميني ماليستي و كوتاه هستيم، در حوزه روزنامهنگاري و اطلاعرساني هم، خبرنويسي و ارائه اطلاعات با كمترين حجم و بيشترين اطلاعات از پيامدهاي روزگار معاصر است. در اين ارتباط، 160 نكته كاربردي و اجرايي در مديريت را براي مطالعه مديران، سرپرستان و كليه افرادي كه به طور مستقيم با انسانها سروكار دارند، ارائه كردهايم كه ميتواند چكيده دهها كتاب و اثر علمــي مديريتــي در اين خصوص باشد.
1- در انجام كارها روي شيوهاي خاص تأكيد نكنيد. شايد كســي بتواند از مسير كوتاهتر و بهتري شما را به مقصد برساند.
2- توجه داشته باشيد دانش و تجربه، هيچ كدام به تنهايي رهگشا نيستند، مثل اكسيژن و هيدروژن كه از تركيب معيني از آنها هواي تنفس ما تأمين ميشود، ميتوان با آميختن دانش و تجربه، راهكارهاي حياتي و استثنايي خلق كرد.
3- از هــر فرصتي براي استخدام و به كارگيــري افراد برجسته استفاده كنيد.
4- به خاطــر داشته باشيد رعايت استانداردهاي محيط كار در كارايـي كارمندان موثــر است.
5- با فرق گذاشتن بيهوده بين افــراد گـــروه، انگيــزه كاري آنها را از بين نبريد.
6- از مشورت و نظرخواهــي با نيروي جوان ابايــي نداشته باشيد.
7- با رفتارهاي ضد و نقيض، اطمینان و اعتمـــاد زيردستان را از خود سلب نكنيد.
8- در به وجود آوردن فضاي رقابتي سالم، كوشا باشيد.
9- براي ارتقاي سطح دانش كارمندان و افزايش بهرهوري آنان، كلاسهاي آموزشي ترتيب دهيد و از لوازم كمك آموزشي بهره گيريد.
10- دقت كنيد كه توبيخ كارمند خطاكار، بايد متناسب با اشتباهاتش تعيين شود.
11- مطمئن شويد مأمور خريدي كه براي سازمان در نظر گرفتهايد، علاوه بر كاردانــي و رعايت اصول درست بازاريابي، مورد اعتماد، زرنگ و خوشسليقه نيز هست و همانگونه كه بر قيمت كالاها توجه دارد، بــر زيبايــي و كيفيت آنها نيز اهميت ميدهد.
12- در صورت لـــزوم با قاطعيت نـــه بگوييد.
13- سعــي كنيد با اصول ساده روانشناســـي آشنا شويد.
14- طوري رفتار كنيد كه ديگران شما را به عنوان الگو انتخاب كنند و آينده كاري دلخواه خود را در قالب شخصيت شما مجسم كنند.
15- هرگز در حضور كارمندان با ديگر معاشرين خود، پشت سر افرادبدگويي نكنيد.
16- رعايت سلسله مراتب كاري را به مسئولين و سرپرستان گوشزد كنيد.
17- براي آزمودن كارمندانتان با آزمايشهاي بی ارزش و بياساس، شخصيت آنانرا زير سؤال نبريد. 18- با شروع به موقع جلسات، وقتشناسي را عملاً به حاضرين بياموزيد.
19- براي گيراتر شدن سخنان خود، هميشه چند عبارت كليدي از بزرگان و افراد برجسته در ذهن داشته باشيد و در موقع لزوم آنها را به كار ببريد.
20- در انجام كارها به۳نكته بيشتر توجه كنيد:اعتماد به نفس، اعتماد به نفس، اعتماد به نفس.
21- انتقاد پذيــــــر باشيد.
22- با بيتوجهــي، تلاش و زحمات زيردستان را بيارزش نكنيد.
23- با وسواس بيهوده در انتخاب، زمان را از دست ندهيد و به خاطر داشته باشيد زمان براي شما هرگــز متوقف نميشود.
24- براي حل مشكلات احتمالــي، دورانديش باشيد و مطمئن باشيد با در نظر داشتن چند راهكار تخصصي، هرگــز در موارد اضطراري غافلگير نخواهيد شد.
25- نقش تبليغات گستــرده را در ســــودآوري سازمان ناديده نگيريد.
26- خواستههاي خود را واضح و روشن بيان كنيد و اطمينان حاصل كنيد كه كارمندان به خوبي از جزئيات وظيفهاي كه به عهده آنان است، مطلع هستند.
27- از هر كس، مطابق دانش و تجربهاش توقع داشته باشيد تا بهتــرين نتيجه را بدست آوريد.
28- وظايف كارمندان را متناسب با تواناييهاي فيزيكــي و حرفهاي آنان تعيين كنيد.
29- اگــــر از موضوعــي علمــي اطلاعي نداريد، يا احتياج به توضيحات بيشتري داريد، بدون هيچ شک و ترديدي ســوال كنيد.
30- در موارد بحراني، خونسردي خود را حفظ كنيد و چند استراتژي بحرانزدايي مناسب با فعاليت سازماني خود را پيشبيني و طراحي كنيد تا در موارد لزوم از آنها استفاده كنيد.
31- از رفتارهايــي كه شما را در سازمان فردی عصبــي معرفـــي ميكند، پرهيـــز كنيد.
32- هرگــــز انتقامجـــــو و کینــه ای نباشيد.
33- زمان پيادهسازي تصميمگيريها، به اندازه اخذ تصميمات، مهم است. چون ممكن است اجراي يك نقشه خوب تجاري در زمان نامناسب با شكست روبهرو شود.
34- در مورد چيزي كه نميدانيد، اطلاعات اشتباه به کسی ندهيد و از گفتن نميدانــم، هراســي نداشته باشيد.
35- با محول كردن مسئوليت به كارمندان مستعدوخلاق،زمينه رشدوخلاقيت آنانرا فراهم كنيد.
37- نحوه چيدمان ميــز كارمندان و محل استقرار آنها را طوري انتخاب كنيد كه افراد فراموش نكنند در محل كارشان هستند و نبايد بيش از حد مجاز باز هم به گفتوگو بپردازند.
38- حرفهايتريــن و بهتريــن حسابـــــدار و مشــاور حقوقـــــي را استخدام كنيد.
39- به مشكلات مالــي افراد توجه كنيد و درخواستهاي موجه اخذ وام آنان را به تعويــق نيندازيد.
40- هميشه به خاطـــر داشته باشيد تواضع و متانت بر شكـــوه شما ميافزايد.
41- اگـــر قاطعيت مدير با مهرباني توأم باشد، تأثير شگفتانگيزي بر اطرافيان خواهد داشت و فرمانبري با ترس جاي خود را به انجام وظيفه با حس مسئوليتپذيري ميدهد.
42- سامانهاي را جهت اخذ پيشنهاد اختصاص دهيد و به كارمندان اطمينان دهيد كه در كمال رازداري به پيشنهادهاي مطرح شده رسيدگي ميكنيد.
43- مطمئن شويد كه حق و حقوق ديگران توسط مسئولين و سرپرستان سازمان رعايت ميشود.
44- چند ساعت از يك روز مشخص در ماه را به بازديد از سطـــوح مختلف سازمان و گفتوگوي رودررو با كارمندان اختصاص دهيد.
45- در سمينارهـــاي مـــرتبط با فعاليت خود شركت كنيد.
46- در كمك رسانــــيهاي مراســــم خيــــريه پيشقـــدم باشيد.
47- با درايت و زيركـــي هميشه در كمين شكار فرصتهاي طلايـــي باشيد.
48- صبـــر و حوصـــله را از مهمترين اركان موفقيت تلقي كنيد.
49- مسئــــوليتپذيـــــر باشيد.
50- برای اطلاع حاصل كردن از مطالب جديد علمي، در چند سايت اينترنتي مرتبط عضو شويد.
51- چند تكــه كلام اختصاصـــي و جالب براي خود انتخاب كنيد.
52- تفكــــر و تعمق قبل از پاسخگويــــي راحت تر از پيدا كردن چارهاي براي تغييـر آنچه عنوان شده مي باشد.
53- وقتي ميخواهيد كاري را به كسي محول كنيد، روشي را براي عنوان كردنش انتخاب كنيد تا حس مسئوليت افراد برانگيخته شود.
54- علت شكستهاي سازمانـــي را تجزيه و تحليل كنيد تا ضمن تشخيص مسير نادرست، از تكــرار آن جلوگيـــري كنيد.
55- با بــياهميت جلوه دادن كارهاي كارمندان، زحمات آنان را بـــيارزش نكنيد.
56- با انجام ورزشهاي فكـــري، قابليتهاي ذهنـــي خود را تقويت كنيد.
57- به هر كس فراخــور فعاليت و بازده كارياش پاداش دهيد و با در نظر گرفتن پاداشهاي مساوي، حركت افراد شايسته گــــروه را كند نكنيد.
58- با به كارگيري مشاورين كـــارآزموده و متعهد، موقعيت بازار كار را تحليل كنيد و استراتژي به كار بگيريد كه هميشه يك گام از رقبا جلوتــــر باشيد.
59- اجازه ندهيد بار مسئوليت كارمندان بـــيكفايت و كند بر دوش كارمندان خبره و ساعي تحميل شود زيرا افراد با درك اين بيعدالتــي انگيزه خود را از دست ميدهند.
60- دانش حرفــهاي خود را تا حـــدي بالا ببريد كه در موارد لزوم در مقابل كليه سؤالات حرفــهاي و تخصصــی حاضــر جواب باشيد.
61- زمان استخــــدام، افراد علاوه بر تستهاي مقـــ-رر شده، تستهايي انجام دهيد كه مطمئن شويد كســـي را كه به كار ميگماريد، تنبل نيست! زيرا افــــراد تنبل فشار كاري ديگـــران را بيشتر مي كنند.
62- هنگـــام دست دادن، دست افـــــراد را محكـــم و صميمانـــــه بفشاريد.
63- وقتي عصبانـــي هستيد، درباره ديگران تصميمگيـــري نكنيد.
64- هميشــه وقتشناس باشيد. براي حضور به موقع، ميتوانيد از ترفند قديمــي 5 دقيقه جلو كشيدن ساعت استفاده كنيد.
65- هرگـــز اميد ارتقا را از زيردستان نگيريد، زيرا به طور يقين، انگيزه آنها براي تلاش از بين ميرود.
66- سعي كنيد در صورت لزوم در دسترس باشيد و شانس حرف زدن را به همه سطوح سازمان بدهيد. در اين صورت شايد با ايدههاي درخشانـــي روبهرو شويد.
67- به كارمندان ساعــي و متعهد بگوييد كه چقدر براي سازمــان مفيد هستند و شما به آنها علاقه و اعتماد کامل داريد.
68- هيچگاه اجازه ندهيد كســـي حالت افسردگـــــي و نااميـــدي شما را ببيند.
69- به شايعات بياساس بـــيتوجه باشيد و در مورد زيردستان از روي دهنبينــــي قضاوت نكنيد.
70- خشكـــي جلسات طولانـــي را با شوخطبعــــي قابل تحمل كنيد.
71- از ســـرزنش كردن ديگــــران در جمع خودداري كنيد.
72- براي همه سطوح سازمان حتــــي خدمه و نامهرسانها احتــــرام قائل شويد.
73- از منشـــي خود بخواهيد روز تولد كارمندان، كارت تبريكـــي را كه توسط شما امضا شده است، برايشان ارسال كند.
74- در موقع امضا كردن نامهها و مكتوبات آنها را به دقت مطالعه كنيد و از امضا كردن آنها، زمانــي كه حوصله و تمركز نداريد پرهيـــز كنيد.
75- خوشژست و خوشبيان باشيد و در جمع با انرژي و اشتياق حاضــــر شويد.
76- با قدرداني به موقع از كارمندان،انرژي آنانرا افزايش و حسن خلاقيت را در آنان تقويت كنيد.
77- موقع حرف زدن با اعتمــاد به نفس به چشمان افــراد نگاه كنيد و هميشـــه متبسم باشيد.
78- هرگـــز براي پيشبرد اهداف كاري خود، ديگران را با وعدههاي بــياساس فريب ندهيد.
79- سعــي كنيد اسامــي كارمندان را به خاطـــر بسپاريد و در حين صحبت كردن با آنان، اسمشان را به زبان بياوريد.
80- همــــــــواره به خاطر داشته باشيد به كار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتــدار شما نميكاهد.
81- اشتباهات زيردستان را بيش از حد لازم به آنها گوشـــزد نكنيد.
82- اميـــــن و رازدار افـــــــراد باشيد.
83- روي اشتباهات خود پافشاري نكنيد و بـــيتعصب خطاهاي خود را بپذيـــريد.
84- با عبارات كنايهآميــــز و نيشدار به ديگـــران درس عبرت ندهيد.
85- با آرامــش و خونســردي به حرفهاي ديگـــران گوش كنيد و براي صرفهجويــي در زمان مرتبا حرف آنان را قطــع نكنيد.
86- روش محاسبات مالي را ياد بگيريد تا قادر به تجزيه و تحليلهاي گزارشات مالي سازمان باشيد.
87- در جلسات دائما به ساعت خود نگاه نكنيد.
88- به نحـــوه پـــــوشش و ظاهـــــر خود توجـــــه كنيد.
89- تا صحت و سقــم مسألهاي روشن نشده، كســي را مؤاخــذه نكنيد.
90- معاشــرين چاپلــــوس خود را جدي نگيريد.
91- نكات جالب و پندآموز كتابهايي را كه ميخوانيد، دردفتري يادداشت کنید و در موارد مناسب آنها را به كار ببريد.
92- انعطــــافپذيــــــــر باشيد.
93- بدون توهيـــن به عقايد ديگــــــــران، با آنها مخالفت كنيد.
94- نسبت به قـــول و قــرارهای خود پايبند باشيد.
95- در موقعيتهاي بحراني بر خود مسلط باشيد و نگذاريد زيردستان از اضطراب شما آگاه شوند.
96- براي حرف زدن زيباتـــرين و خوشآهنگتــــــرين الفاظ را انتخاب كنيد.
97- ريسكپذيــــــــر باشيد.
98- نحوه استفاده از نـــــــرمافزارهاي مرتبط با كار خود را بياموزيد.
99- براي ثبت ايدههاي درخشانـــي كه ناگهان به ذهن ميرسند، هميشه يك قلــم و كاغذ به همــراه داشته باشيد.
100- كتابخانه سازمان را به روز كنيد و اسامــي كتابهايي را كه اضافه ميشود به صورت ليست منتشر شده در اختيار كارمندان قرار دهيد.
101- مطمئن شـــويد ابــــراز رضايت شغلي افــــراد به سبب ترس از توبيخ مسئولين و ســــرپرستان نيست.
102- به واسطه مديــــــر بودن خود، از ديگــــران توقع بيجا نداشته باشيد.
103- در اولين فرصت در خاتمه دادن به مشاجرات و كدورتهايي كه بين كارمندان پيش ميآيد، حكميت كنيد و برقرار كننده صلح و آشتي باشيد.
104- در مصاحبه استخدامـــي افراد به سوابق كاري آنان توجه و به خاطـــر داشته باشيد كارمند موفق كارنامهاي پــربار به همــراه دارد.
105- از انحصاري كردن خدمات رفاهـــي سازمان پرهيـــز كنيد و اجازه دهيد همه سطــوح از اين خدمات بهرهمند شوند.
106- زمان دقيق پيادهسازي تصميمات اخذ شده را پيدا كنيد، چون ممكن است اجراي يك نقشه خوب، در زمان نامناسب با شكست روبهرو شود.
107- براي حفظ اطلاعات سازماني، از بهترين و پيشرفتهترين سيستم حفاظتي استفاده كنيد.
108- زبدهترين كادر بازاريابي را گردآوري كنيد و حتي زمانيكه سوددهي سازمان دروضع مناسبي قرار دارد،از آنان بخواهيدريتم فعاليتهاي خودرا كند نكرده و همچنان بصورت جدي ادامه دهند.
109- برای جلوگيري ازتكروي و رقابتهاي ناسالم،روحيه انجام كارگروهي درسازمان راتقويت كنيد.
110- از عنوان كردن فرامين غيــرقابل اجرا و غيرمنطقــي احتراز جوييد، زيرا جــز خدشهدار كردن شخصيت حرفهاي شما پيامدي ندارد.
111- عملكرد افراد را در زمان اضافهكاري كنترل كنيد تا از سو استفاده افراد ناشايست كه به عنوان اضافهكاري در سازمان به انجام كارهاي شخصي يا اتلاف وقت مي پردازند، جلوگيري شود.
112- از نگارش واژهاي كه از صحت املاي آن اطمينان نداريد، پرهيز كنيد و براي حصول اطمينان از نگارش صحيح لغاتـــي كه فراموش كردهايد، هميشه يك فرهنگ لغت در دسترس داشته باشيد.
113- وقتي در مورد موضوعي محرمانه صحبت ميكنيد، مراقب استراق سمع ديگـــران باشيد.
114- اموال مهــم سازمان را بيمه كنيد.
115- در ســــــلام كردن و ايجاد ارتباط دوستانـــه پيشقــــدم باشيد.
116- مراقب سلامتــي خود باشيد و هرگـــز از ياد مبريد عقل سالـــم در بدن سالــم است.
117- مطمئن شويد كادر مالـــي شما به موقع در پرداخت صورت حسابها اقـــدام ميكنند و پرداختها بنا به دلايل غيرموجه، به تعويق نميافتد. چون تأخير در پرداختها به اعتبار مالـــي شما لطمه جبرانناپذيري وارد ميكند.
118- عيبجو و بهانهگيــــــــر نباشيد و اجازه ندهيد اين دو خصلت در شما به عادت مبــدل شود.
119- هرگـــز از خاطر نبريد انسان، اشرف مخلوقات است و با درايت و پشتكار ميتواند براي هر مشكلــي، راه حل مناسبي پيدا كند.
120- برخــي از بازنشستگان پس از بازنشستگـــي تمايل به ادامه كار دارند، اگــر ميخواهيد اين افراد را به كار بگيريد توجه داشته باشيد توانايــي و انرژي و يا انگيزه كافي جهت نيل به اهداف سازماني در اين افراد وجود داشته باشد و درخواست كار آنها صرفا به دليل رفع نياز مالــي نباشد.
121- همواره هوشيار باشيد كسي در سازمان جهت حفظ عنوان شغلي و موقعيت خود به عنوان ترمز بــراي نيروهاي فعال و پرانرژي عمل نكند.
122- از اشتباهات خود درس بگيريد و آن را به ديگـــــــران نيـــز درس بدهيد.
123- حتــي وقتــي موردي پيش آمده كه به شدت ترسيدهايد، اجازه ندهيد اطرافيان از اين حس شما مطلــع شوند.
124- افراد متخصص سازمان را براي اخذ نشريههـــاي تخصصــي آبونه كنيد.
125- هيچكس را دست كـــم نگيريد.
126- حامـــي ضعيفان باشيد و اجازه ندهيد حق كســـي در سازمان ضايــع شود.
127- اگـــر در جمعي هستيد كه موضوع مورد بحث را نميدانيد و روشن شدن اين امر به اعتبار علمي شما لطمه خواهد زد، لازم نيست با اظهار نظر در مورد آن، عدم آگاهي خود را عيان سازيد. ميتوانيد سكوت كنيد تا در اولين فرصت به تكميل اطلاعات خود بپردازيد.
128- آرام و شمــــرده صحبت كنيد.
129- زمانـــــي كه ازكسي اشتباهــي سر ميزند، با رفتار صحيح و منطقـــي او را شرمنده كنيد، نه با تـــوهين و ناســــزا.
130- به اندازه كافـــي استراحت كنيد و اجازه ندهيد خستگـــي و استــرس به سلامت روحـــي شما لطمه ای وارد كند.
131- هر از چند گاهــي جلسهاي به منظور پرسش و پاسخ با حضــور سرپرستان ترتيب دهيد تا از صحبت عملكرد و برنامـــههاي آنان مطمئن شويد.
132- سرپرستان و مسئولين، پل ارتباطـــي مديريت و كارمندان هستند، تا از استحكام اين پل مطمئن نشدهايد بيمحابا گام برنداريد، چون در غير اين صورت ممكن است سقوط كنيد.
133- كارمنــدان را تشويق كنيد تا با ابتكار در انجام كارهايشان راههايي براي صرفهجويـــي و پايين آوردن هزينهها پيدا كنند.
134- كتاب قانون تجارت را همیشه در دستـــــرس خود داشته باشيد.
135- با توجه بيش از حد به افـــراد خاص، حسادت ديگــــران را برانگيخته نكنيد.
136- به ديگـــران فـــــرصت جبــران اشتباهاتشان را بدهيد.
137- نقــاط ضعف و قــــوت خود را كشف كنيد.
138- مطمئن شويد هيچ منبع انرژي، بيهوده به هدر نميرود. براي مثال كســـي را موظف كنيد تا از خاموش بودن چراغها و بسته بودن شيــرهاي آب پس از اتمام ساعات اداري و خــروج نيروها اطمينان حاصــل كند.
139- با اولين برخورد، در مورد كســــي قضاوت نكنيد.
140- حس ششـــم خود را ناديده نگيريد.
141- هــر كســي را فقط با خودش مقايسه كنيد، نــه با ديگـــران.
143- اعجــــاز عبارات تأكيدي و مثبت را ناديده نگيريد.
144- راحتتــرين مبلمان و چشمنوازتــرين وسايل را براي اتاق خود تهيه كنيد و براي استفاده بهينه از فضا و زيبايــي محيط از طراحان داخلي كمك بگيريد.
145- پنجرهها را مسدود نكنيد،اجازه دهيد همگان از نور و هواي تازه كه ارزانتــــرين موهبتهاي الهي هستند، بهرهمندشوند. گاهــــي وزش يك نسيم مي تواند آرامش چشمگيري براي محيط به ارمغان بياورد.
146-از انجام هــر جابهجايي براي نيروي انساني در محيط كار، نميتوان نتيجه مطلوب گردش شغلي را حاصل نمود. اگــر جابهجايــي كارمندان اصولـــي و حساب شده نباشد، باعث افت راندمان كاري و دلزدگــي آنان از كارشان ميشود.
147- مراقب باشيد و اجازه ندهيد سرپرستان و مسئولان براي پيادهسازي نظرات شخصي و اجراي فرامين خود، خودسرانه دستوري را به اسم شما اعلام كنند، زيرا در اين صورت اگر اين دستورات صحيح و قابل اجرا نباشد، از حسن شهرت و محبوبيت شما كاسته خواهد شد.
148- سرمايههاي مالــي، وقت و انرژي نيروي انسانــي را با آموزشهاي غيرضروري به هدر ندهيد. براي هر كسي آموزشي را تدارك ببينيد تا بتواند از آن در بهبود بخشيدن كارهايش استفاده كند. در غيـر اين صورت وقتي فرصتـي براي استفاده از اين آموختهها دست ندهد، خيلـي زود به ورطه فراموشـي سپرده ميشود و هرگــز تبديل به يك مهارت نميشود.
149- بــيطرفانه راجع به مسائل تصميمگيــري كنيد تا زاويه ديد شمــا وسعت پيدا كند.
150- با هـــر نوع بيانضباطـــي مبارزه كنيد.
151- روز خود را با خوردن صبحانـــهاي مقـــوي آغاز كنيد.
152- از ايمن بودن آسانسورها و ساير وسايل مهم اطمينان حاصل كنيد و اگـــر احتياج به تعبير يا تغيير دارند، بدون فوت وقت اقــدام كنيد.
153- حتــي اگر سن شما از كارمندان كمتر است، آنچنان دلسوزانه با مسائل و مشکلاتشان برخورد كنيد تا لقب "پــــدر سازمـــــان" را كسب كنيد.
154- جهت حفظ سلامتــي و چالاكــي هر روز حداقل 15 دقيقه نرمــش كنيد.
155- در برخـي از برنامهريزيها و اخذ تصميمات از كاركنان نيز نظرخواهي كنيد تا با اين مشاركت صميميت بيشتري بين مديريت و كاركنان برقرار گردد و حس مسئوليتپذيري افــراد افزايش يابد.
156- از كاركنان بخواهيد اگــر با مشكلــي روبهرو ميشوند ضمن اعلام آن مشكل چند راه حل مناسب نيز ارائه دهند.
157- گاهي اوقات بدون اطلاع قبلي وارد اتاق كاركنان شويد و شخصابا آنان به گفتگــو بپردازيد.
158- با بـــرقراري امنيت شغلـــي در محيط روحيه كاري افراد را بهبود ببخشيد.
159- اگــر به افراد شخصيت بدهيد و با برخوردهاي نادرست عزت نفس آنان را پايمال نكنيد آنان به مثابه اهرم عمل ميكنند و قادر خواهند بود مسئوليتهايــي كه به عهده آنان است بدون استــرس و فشار روحــي و با كيفيت بهتــري به انجام برسانند.
160- مشــوق و تــرويــجدهنده كــار تيمــي باشيد تا هماهنگـــي و همسويــي كاركنان جايگــزين رقابتهاي ناسالم شود.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن