کودک و نمايش
نمايش براي كودكان به مثابه پرورش خلاقيت و انگيزه در ذهن و فكر آنهاست به نحوي كه در مسايل تربيتي، روانشناسي و رشد استعدادها و خلاقيتهاي كودكان نفوذ چشمگيري دارد. نمايش كودك موجب فعاليت خرد و قوه تعقل و انديشه آنها ميشود و جوهر فكري آنها را با تلنگر به قلقلك واميدارد به طوري كه كودكان علاقهمند شده و تشنه كسب تجربه درهمين زمينه ميشوند. نمايش كودكان به مانند تمامياجراهاي دراماتيك داراي تحول شخصيتها، تعليق، كشمكش، گرهگشايي و ديگر عناصر تئاتري است.
كودكان داراي روحيهاي ظريف و شكننده هستند و از نظر روانشناسي موجوداتي پيچيده با نگاهي ساده كه با يك سري عملكردهاي گوناگون در مواجهه با محيط پيرامون خود عكسالعملهايي خاص را نشان ميدهند و در برابر شخصيتهاي خلق شده در آن با گرگ، ديو، جادوگر و شير حس وحشت و ترس را تجربه ميكنند و با بره، خرگوش، دختر شاه پريون و ديگر شخصيتهاي مثبت حس مهرباني و شجاعت و زيركي را به خوبي لمس ميكنند به گونهاي كه پس از پايان يك اجرا آنها خود را به جاي شخصيتهاي اصلي و قهرمانان حقيقي قرار ميدهند و با آنها تخيلشان را به كار انداخته و در تصوير ذهني خود را به مثابه قهرماني شجاع قلمداد ميكنند. درواقع كمتر كودكي را ميتوان يافت كه شخصيت منفي و بد نمايش را به عنوان الگو درنظر بگيرد و با آن همذاتپنداري نمايد.
شيوههاي اجرايي مختلفي در زمينه نمايش كودكان وجود دارد كه هر كدام ارتباط مستقيم و زندهاي را با ذهنيت كودكان برقرار ميسازد. اين شيوهها در كليت خودداري خصوصيات مشتركي است كه هر كدام از اين خصوصيات از ويژگيهاي منحصر به فردي برخوردار است. مهمترين اين ويژگيها ارتباط زنده و سهيم كردن كودكان در طول اجرا و فعاليت آنها به صورت مستقيم و هماهنگ با ريتم زنده اجرا و اعمال بازيگران است كه موجب شادي دروني و آزادي و رهايي آنها در طول لحظههاي هيجانبرانگيز يك درام ميشود به نحوي كه تحرك وجودي كودك را با ضرباهنگهاي فراوان به شدت ميرساند و موجب خلاقيت ميشود و همين خلاقيت سهيم به سزايي را در پرورش انديشه آنها بر دوش دارد كه پاكسازي روان را در آينده كودك ايجاد ميكند.
" نمايش كودكان با بداعهپردازي، روند داستان و جهت آنرا با هدفي خاص به نقطه اوج ميرساند و باعث شعف فراوان در درون آنها ميشود. "
در حقيقت نمايش براي كودكان بايد از سطوح مختلف آموزش و پرورش به وجود آيد و با تزكيه روح و روان و آموزش صحيح اخلاقيات و رشد و پرورش ذات و جوهره اصلي كودكان باعث انديشه و تفكر شود تا كودكان از همان ابتدا با شگفتني و ايجاد انگيزه در درونشان به سمت اين هنر ارزنده جذب گردند. پس اي كاش مسئولين و مدرسين و كارگردانهاي اين گونه نمايش با بررسي همهجانبه وضعيت كودكان در جامعه و با نگاهي آناليزوار و دقيق به عمق افكار آنها دست يافته و با ارايه روايتها و داستانها و افسانههاي كهن در قالب امروزي موجبات رشد فكري و تحول انديشه را در خلاقيت كودكان به وجود آورده و آنها را به سمت آيندهاي روشن و ديدگاههايي متفاوت رهنمون سازند تا آنها زمينهساز فردايي بهتر براي آيندگان باشند.
در حقيقت اجراي نمايش كودك از ويژگيهاي خاصي برخوردار است كه يكي از آنها آشنايي كودكان با يك فعاليت جسمي و اجتماعي است كه در راستاي هدفي مشترك نهفته است كه درتركيب اين هدف طراحي صحنه، نور، رنگ، لباس، عروسك و موسيقي به همراه شخصيتهاي اصلي و فرعي موجب تاثير در نگاه ميشود و با وجود اين تاثير كه يا مثبت است و يا منفي تفكر را به وجود ميآورد و كودكان با اجراي يك نمايش و ديدن روايت يك افسانه نوعي ديگر از زندگي را تجربه ميكنند. زندگي كه تماميهدف آن ايجاد شور و نشاط در درون كودك و برقراري ارتباط با دنياي افسانهها و داستانهاست به طوري كه قوه تخيل كودك به كار افتاده و او مدام با شخصيتهاي خيالي پس از اتمام نمايش زندگي ميكند و با گفت و گو كردن و اظهارنظر به نوعي تخليه روحي ميرسند و خود را بزرگتر از سنشان تصور ميكنند و به عبارتي با وجود دوستان تخيلي كه از افكارشان نشات ميگيرد يك مورد مخفيانه و به دور از كنجكاويهاي رايج والدين براي خود دارند كه همين حس بزرگي را در آنها به وجود ميآورد و در اين ميان وظيفه والدين و مسئولين مرتبط بيشتر ميشود زيرا با همراهي كودك در كتابخانهها، فرهنگسراها و پاركها و مكانهايي كه براي اجراي نمايش اختصاص يافته موجبات تماميآنچه كه تاكنون بيان شد را بر عهده دارند زيرا براي فرهيخته شدن آيندگان جامعه خود تلاش ميكنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 21:28 منتشر شده است
برچسب ها : کودک و نمايش,کودک,نمايش,