چكيده اي بر تشكيل شوراهاي منطقه اي آموزش و پرورش

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

چكيده اي بر تشكيل شوراهاي منطقه اي آموزش و پرورش

بازديد: 151

چكيده اي بر تشكيل شوراهاي منطقه اي آموزش و پرورش

مقدمه

        آموزش و پرورش را به عنوان ساز و كار و وسيله انتقال باورها و ارزشها در طول عصرها و نسل ها و پديده اي اجتماعي به مدت پيدايي انسان با كمترين مسامحه اي مي توان يكي از گرامي ترين سرمايه ها و دست آوردهاي بشر دانست 1 كه اهميت و ارزش آن روشن و مـورد تـأكيد قـوانين تكامـل اجـتمـاعي مي باشد. 2  گرچه بيان منزل و منزلت راستين نهاد متولي تعليم و تربيت لازم است اما هدف در اين مقاله مطلبي ديگر است.3 در اين باره پيشگامان نيك انديش پيشين اشارتهاي نيكو دارند.4

جان ديوئي 5 علاوه بر اينكه آموزش و پرورش را آزمايشگاه سنجش انديشه هاي فلسفي مي داند، زيبا و روشن، نقش هدايت گر آن را در جامعه چنين بيان مي كند.

(دموكراسي تنها در سرزمين هايي به نابودي گراييد كه طبيعتي فقط سياسي داشت و به گوشت و خون مردم به زندگي روزانه آنان راه نيافته بود. من برآنم كه دموكراسي سياسي نامطمئن خواهد بود مگر اينكه خوي دموكراسي به انديشه و كردار و به بافت زندگي مردم راه يابد و اين كاري است كه از آموزش و پرورش به معناي گسترده آن برمي آيد.) 6

گستره و نفوذ آموزش و پرورش:

الف) حوزه نيازهاي فردي از انسان از جنبه حرفه اي (دست) عقلاني (سر) و عاطفي (دل) 7

ب) حوزه نيازهاي اجتماعي: پرورش دگر آگاهي و دگر پذيري، تعاون و اشتراك مساعي

ج) حوزه نيازهاي اقتصادي: پرورش و كارآيي و بهره گيري نيروي انساني

د) حوزه نيازهاي فرهنگي: گسترش مرزهاي دانش، معرفت و هنر

        مطالعات بين المللي نشان داده است كه بين رشد اقتصادي و توسعه آموزش و پرورش رابطه مستقيمي وجود دارد.سطح آموزش و پرورش در كشورهاي غني و به اصطلاح پيشرفته بالاست و در كشورهاي فقير و به اصطلاح كم توسعه پايين. 8

        آموزش و پرورش به دليل ارزش خود و بازده اقتصادي و نيز بازتاب سياسي و اجتماعي در سرلوحه برنامه هاي ملي كشورها قرار دارد چه بسا مايه مباهات نيز مي شود. 9

        اين سرمايه نيازمند پاسداري بوده راه بـردها و تدابـير منطقي و كوششهاي پيگير و وسيع را طلب مي كند كه در قالب برنامه ريزي نمود مي يابند. اهميت برنامه و نحوه تدبير و اداره آموزش و پرورش زماني خود را بيشتر نشان مي دهد كه تحول و تكاپوي همه جانبه جهان امروز و گسترش ارتباطات را در نظر بگيريم. گرچه نبايد به دهكده جهاني مك لوهان نيز بيش از حد خوشبين بود چرا كه در عصر انفجار اطلاعات آنچه تهديدي جدي محسوب مي شود تراكم اطلاعات و آگاهي مي باشد. اگر در گذشته تمركز قدرت و ثروت و عدم توازن آن، در جامعه مشكل آفرين بوده امروزه به دليل تقسيم كار در جوامع و تخصصي شدن شاخه هاي معرفت و عدم توازن و ناهموار بودن اطـلاعات در سـطح جهاني هر طايفه اي مي تواند به علت واجد بودن اطلاعات خاص به ديگران ستم كرده و دست به بهره وريهاي گزاف و نامشروع بگشايد.

        پيروز ميدان در اين مسابقه همان كساني هستند كه برنامه ريزي صحيح حركت مي كنند. حال اين سؤال پيش مي آيد كه آموزش و پرورش مهد تحول است يا جايگاه ثبات؟ شعار امروز: حداكثر آموزش براي حداكثر افراد است و اين نكته با توجه به واقعيتهاي موجود 10 اهميت نحوه نگرش و اعمال روشها را به خوبي نمايان مي سازد.

        ماندن در بحثهاي فلسفي چنانچه گروهي هنوز اين سؤال را مطرح مي كنند كه آيا اصولاً برنامه ريزي در آموزش و پرورش ممكن و مفيد است يا خير؟ و يا جمعي به دليـل اينكـه آمـوزش و پـرورش مي تواند نتايج زيان بخش هم به بار آورد با شكل دادن و مقيد كردن آن مخالف و ورود به اين حيطه را ممكن نمي دانند 11 راه به جايي نمي برند.

ضرورت برنامه ريزي شورايي در آموزش و پرورش

        آموزش و پرورش امري نيست كه در خلاء صورت گيرد از اين رو ابتدا بايد به شناخت جامعه و تشخيص جامعه و تشخيص و طبقه بندي نارساييهاي آن پرداخت تا بتوان آموزش و پرورش در خور جامعه اي نو و بهتر طراحي و برنامه ريزي كرد و از توان بالقوه جمعي سود برد. در اين مسير مي توان به راهكارهاي زير اشاره نمود:

§        سعي در پيدايي اين احساس در مردم كه آنان به يكديگر تعلق دارند.

§        توجه دادن به اينكه بدون مشاركت خود مردم آموزش حداكثر براي حداكثر مردم امكان پذير نيست.

§   مطرح نمودن مشكلات مبتلا به آموزشي و پرورشي با ارائه آمار و ارقام جهت تفهيم و پذيرش كه گرايش به مشاركت رابه دنبال دارد و عدم تكيه بر متقاعد كردن. 12

§   مطرح شدن اينكه آموزش و پرورش از نظر اقتصادي بنگاهي است كه ثمربخشي كيفي و دراز مدت دارد و نيازمند عزم ملي است.

§        سعي در دگرگوني اين انديشه كه دولت بايد تأمين كننده آموزش و پرورش باشد.

§   جلب همكاري مؤسسات و كارفرماياني كه از ثمرات آموزش و پرورش در جهت افزايش توان توليد بهره مند مي شوند.

نخستين گامها به سوي برنامه ريزي و تشكيل شوراها در آموزش و پرورش

        پس از تأسيس دارالفنون (1268 هـ.ق)‌و تشكيل وزارت علوم (1272 هـ. ق) قانون اداري معارف در (1298) و سپس قانون اساسي فرهنگ تصويب گرديد.

        اولين شورا تحت عنوان شوراي عالي فرهنگ در (1300 هـ .ش) برپا شد. سپس در سال (1348 هـ. ش) قانون مديريت شورايي به تصويب مجلس شوراي ملي سابق رسيد كه به دلايلي عمده و عديده اي بي توفيقي بوده اند كه ما بايد به ديده عبرت به آنان نظر كنيم و بابهاي تازه اي را بگشائيم و از شيوه هايي نوين بهره جوييم.

تشكيل شوراهاي منطقه اي آموزش و پرورش

        بر اساس اصل سوم قانون اساسي قانون شوراها در جلسه 26/10/72 مجلس شوراي اسلامي در 22 ماده تصويب و در 17/11/72 جهت اجرا به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ گرديد اما آيين نامه اجرايي اين قانون در 17/3/76 به استانها ارسال گرديده است.

 

 

 

 

كاركردهاي عمده و قابل تصور براي شوراهاي منطقه اي آموزش و پرورش به عنوان طليعه داران نهادينه كردن مشاركت مردمي

v   جامعه پذيري

v   توسعه مشاركت و نظارت مردم بر بزرگ ترين متولي تعليم و تربيت در جامعه

vتمركـز زدايي سيستم آموزشي و دخالت در تصميم گيري در سطـح منـطقه كه اجـرا را تسـهيل مي نمايد.

v   دوري از بوروكراسي و رشد توان محلي و شكوفا شدن خلاقيتها.

v   افزايش بهره وري

v   كاهش سرخوردگي و پيش نيازي براي مشاركت سياسي

مشاركت، فطري انسانهاست و آموزش و پرورش مستلزم يك سلسله اعمال يا كنشهاي اجتماعي (Socialaction) است كه با افراد جامعه سر و كار دارند و از جانب آنان نيز واكنشهايي (Reaction) را برمي انگيزد  و بايد پذيرفت كه مشاركت محصول توسعه نيست بلكه برعكس است. برنامه اي مي تواند با موفقيت اجرا شود كه جوابگوي نيازها و علايق اكثريت مردم باشد كه در اين مسير يكي از اهداف تشكيل شوراهاي آموزش و پرورش توجه به منطقه اي كردن تصميمات بوده است.

مهم ترين نكات در منطقه اي كردن (برنامه ريزي خرد) از دست آوردهاي نيكوي شوراها

·   جلوگيري از تمركز و تصميم گيري براي حل مسايل در محل و عدم فاصله بين زمان تهيه برنامه و اجراي آن. (برخلاف برنامه ريزي كلان)

·   تجهيز منابع محلي و تشويق مردم بر مشاركت در سرمايه گذاري فعاليتهاي توسعه آموزش و پرورش.

·        تعيين اولويت هاي محلي و منطقه اي در برنامه ها و فعاليتهاي آموزشي و اقدام به موجب آنان.

·   كمك به رشد اجتماعي مردم در به كار بستن شيوه ها و سياست هاي دموكراتيك و انديشيدن مردم مـحل به نيازهاي خود مطالعه تطبيقي نظامهاي آموزش و پرورش جوامع مختلف نشان مي دهد كه بسياري از موازين و اهداف بيان شده در قالب اداره شورايي نهادينه گرديده است. اما در آموزش و پرورش ما يك سري عوامل از جمله گريز از عدم تمركز و استوار ماندن بر اصول بوروكراتيك به عنوان موانعي نمود يافته اند.

مهم ترين موانع در راه شوراهاي آموزش و پرورش

Ø    تصور اينكه شورا به نوعي سلب استقلال رأي مدير است.

Ø    مقاومت بافت سنتي سيستم اداري در مقابل تحول و تغيير

Ø  عدم اعتقاد مديران آموزشي و پرورشي به نيروي عظيم مردمي  و تصور اينكه مردم بايد در تختخواب پروكاست  آموزش و پرورش خوابانيده شوند.

Ø    عدم هماهنگي سيستم اجرائي كشور با مديريت شورايي

Ø    عدم آگاهي عمومي و تصور اينكه دولت بايد متولي مطلق آموزش و پرورش باشد.

 

 

 

پي نوشت ها:

1-  در ميان ابداعات بشري دو مورد از بقيه مشكل تر است،‌ هنر مملكت داري و حكومت و هنر تعليم و تربيت (ايمانوئل كانت)

2-  قانون تكامل اجتماعي بر آن است كه ارزش هر كاركردي مي بايست ابتدا به طور غيررسمي و غيراختصاصي به ثبوت برسد تا بتواند به صورت يك كاركرد رسمي مورد قبول در جامعه تثبيت گردد.

3-  مقاله حاضر در مجالي اندك تهيه گرديد و به دليل اينكه تأكيد بر ايجاز رفته بود نگارنده به اين عرصه فراخ وارد نشده است.

4-     علاوه بر دستورات پيامبر گرامي اسلام اقوال و آراء بزرگاني چون امام محمد غزالي، ابن خلدون و ...

5-     فيلسوف و مربي معروف آمريكايي

6-  يكي از دلايل شكست مديريت شورايي در آموزش و پرورش يعني قانون سال 1348 مصوبه مجالس سنا و شوراي ملي- مشاركت ناپذيري نظام گذشته- عدم اعتماد مردم و نداشتن پايگاه ملي بود.

7-  امام محمد غزالي مي گويد: «معلم در قلب و روح انسان نفوذ مي كند و بدون ترديد شريف ترين مخلوق روي زمين است.»

8-  در اين رابطه مطالعات بين المللي و تطبيقي سوئيلسون ادينگ والوين (1961) كه در مورد 22 كشور انجام داده اند و نيز تحقيقات هاربيسون و مايرز (1964) در مورد 75 كشور جهان.

9-  در فهرست شاخصها كه توسط مؤسسه تحقيقات سازمان ملل تهيه شده موارد زير به چشم مي خورد؛ مرگ و مير نوزادان- مصرف سرانه پروتئين- ثبت نام در مدارس ابتدايي و متوسطه- ثبت نام در مدارس حرفه اي- چاپ روزنامه بر حسب هر هزار نفر و ... منبع UNRISD مؤسسه تحقيقات سازمان ملل براي توسعه اجتماعي ژنو (1970).

10- بر اساس پيش بيني سازمان ملل جمعيت جهان از سال 1980 تا سال 2000 ميلادي 40% افزايش يافته و از 4/4 ميليارد به 1/6 ميليارد نفر مي رسد. رشد متوسط جمعيت مدرسه رو در كشورهاي پيشرفته 9/1% و در كشورهاي در حال رشد 40/1% يعني 20 برابر بيشتر.

11- كارل ياسپرس آلماني مي گويد: «آنچه اهميت دارد كاري است كه آموزگار در چهار ديواري كلاس درس انجام مي دهد يعني جائي كه او آزاد و مستقل است همان چيزي كه برنامه ريزان، فرماندهان و گردانندگان اداري را آشفته مي كند (البته از اين سخن دقيق آن نتيجه كم مايه به دست نمي آيد.)

12- متقاعد كردن به معناي به جاي خود نشاندن براي ساكت كردن ديگران كاربرد ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دشمني با دين و تمدن اسلامي به هويت آمريكايي كمك مي كند؟!

(يك نظريه خطرناك ديگر از هانتينگتون)

        نظريه پرداز مشهور آمريكايي در كتاب جديد خود معتقد است، دشمني با دين اسلام و تمدن اسلامي در آينده كمك فراواني براي توجه آمريكاييها به هويت ملي خود و تمسك به آن خواهد كرد.

        «ساموئل هانتينگتون» نظريه پرداز سياسي آمريكا و نويسنده كتاب «برخورد تمدنها» در كتاب جديد خود تحت عنوان «ما چه كسي هستيم؟ تهديداتي كه متوجه هويت ملي آمريكاست» (چاپ مه 2004) نظريه خطرناكتري را مطرح مي كند.

        او در اين كتاب هر چند اسلام را يكي از تهديدات اساسي در زمينه تضعيف آگاهي و اقبال آمريكاييها نسبت به هويت ملي خود برنمي شمرد،‌ اما معتقد است كه دشمني با دين اسلام و تمدن اسلامي در آينده كمك فراواني براي توجه آمريكاييها به هويت ملي خود و تمسك به آن خواهد كرد.

        برخورد تمدنها، كتاب قبلي هانتينگتون كه در آن وي نظريه اي را ترويج كرده بود كه مطابق آن جنگ جهاني آينده ميان تمدن غرب از يك سو و تمدنهاي شرقي و در رأس آن تمدن اسلامي از سويي ديگر رخ خواهد بود، منجر به ابراز نگراني عميق نويسندگان و متفكران عرب و مسلمان در سالهاي اخير شد.

        هانتينگتون در كتاب جديد خود، اين نظريه را كه «ايالات متحده آمريكا جامعه اي متشكل از مهاجراني است كه از نظر نژاد، تبار و فرهنگ متفاوتند» رد مي كند و معتقد است آمريكايي هايي كه استقلال آمريكا از استعمار بريتانيا را در اواخر قرن هجدهم ميلادي اعلام كردند، گروهي يك دست از ساكنان بريتانيايي و پروتستان آمريكا بودند؛ كساني كه از اروپا به ويژه بريتانيا به دنياي جديد (آمريكا) مهاجرت كردند تا در آن مستقر شوند و آن را براي هميشه آباد سازند. هانتينـگتون بر اين نكتـه تـأكيد مي كند در ميان جوامع غربي، مردم آمريكا بيشتر از همه به مسيحيت پايبندند.

        با توجه به اين مطلب زمينه بسيار مساعدي در آمريكا براي بازگشت مسيحيت وجود دارد، هانتينگتون مي گويد: امروزه بازگشت عمومي به دين در آمريكا تحقق يافته و اين امر در داستانها و رمانهاي آمريكايي منعكس و در شركتها و مؤسسات اقتصادي ظاهر شده است. به عقيده او بازگشت عمومي به دين، در زندگي سياسي آمريكا نيز تأثير گذاشته است.

        همچنين مطابق تحليل هانتينگتون، بيداري مسيحي مي تواند نقش مساعدي در صحنه سياسي بين الملل به ويژه در شناساندن دشمن جديد آمريكا يعني اسلام ايفا كند.

        هانتينگتون پس از بيان مطلب فوق مي گويد: « مسلمانان در دهه هاي اخير با ورود به جنگ هاي متعدد؛‌ پروتستانها، كاتوليكها، مسلمانان ديگر،‌ هندوها، يهوديان، بودائيـان و چيـنيها را مـورد حـمله قرار داده اند، همچنين مسلمانان در كوزوو، بوسني، چچن، كشمير، فلسطين و فيليپين جنگيدند. به علاوه احساسات ضد آمريكايي آنها در دهه نود افزايش يافت». او اضافه مي كند كه ملتهاي مسلمان پس از 11 سپتامبر با آمريكاييها همدردي نكردند. به عقيده هانتينگتون دشمني عميق ملتهاي مسلمان با آمريكا ريشه در كينه اين ملتها نسبت به ثروت آمريكا و سيطره آن بر دنيا و نيز ريشه در دشمني اين ملتها با فرهنگ آمريكايي هم از ناحيه سكولاريستي و هم از ناحيه ديني، دارد.

        هانتينگتون در پايان پيش بيني مي كند كه آمريكا در سالهاي آينده با برخي از كشورها و گروههاي اسلامي وارد جنگ شود؛ بنابراين هانتينگتون به طور آشكار اسلام را به عنوان دشمن اساسي و بزرگ آمريكا به منظور اتحاد آمريكاييها در جريان مبارزه با آن و بازگشت به هويت اصلي خود، معرفي مي كند و قدم در مسيري مي گذارد كه براي صلح جهاني بسيار خطرناك است.



خلاقيت و نوآوري در سازمان هاي آموزشي

زندگي پيچيده ي امروزي، هر لحظه در حال نو شدن است و خلاقيت و نوآوري، ضرورت استمرار زندگي فعال است. انسـان براي خـلق نـشاط و پويايي در زندگي، نيازمند نوآوري و ابتكار است، تا انگيزه ي تنوع طلبي خود را ارضا كند و زمينه ي شكوفائي استعدادها و توانايي هاي خويش را فراهم سازد. جامعه ي انساني براي زنده ماندن و گريز از مركز و ايستايي به تحول و نوآوري نياز دارد.

امروزه شعارر «نابودي در انتظار شما است مگر اينكه خلاق و نوآور باشيد.» در پيش روي مديران همه سازمان ها قرار دارد، اما مسؤوليت سازمان هاي آموزشي، به خصوص آموزش و پرورش كه وظيفه تعليم و تربيـت فرزنـدان و آينده سازان جامعه را بر عهده دارند صيغه اي ديگر به خود مي گيرد. از اين رو، سازمان هاي آموزشي از يك سو وظيفه ي فراهم آوردن زمينه ي رشد و پرورش خلاقيت و نوآوري و همچنين استفاده صحيح و جهت دار از استعدادها و توانايي هاي افراد را به عنوان امري مهم به عهده دارند كه اين خود زمينه ساز توسعه فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي ... در جامعه است و از سوي ديگر براي پويايي خود نيازمند پرورش و بهره مندي از خلاقيت و نوآوري در سطوح سازماني خود هستند.

تعاريف و توصيف خلاقيت

        صاحبنظران، تعريفهاي متعددي از خلاقيت (1) و نوآوري (2) به عمل آورده اند. در اينجا برخي از تعاريف مهم را بررسي مي كنيم.

        استيفن رابينز (1991): خلاقيت را به معناي توانايي تركيب انديشه ها و نظرات در يك روش منحصر به فرد با ايجاد پيوستگي بين آنان بيان مي كند.

        او نوآوري را به معناي فرآيند اخذ انديشه ي خلاق و تبديل آن به محصول، خدمات و روش هاي جديد عمليات مي داند.

        رضائيان (1374): «خلاقيت به كار گيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است. نوآوري به كارگيري انديشه هاي جديد ناشي از خلاقيت است كه مي تواند به صورت يك محصول جديد، خدمت جديد يا راه حل جديد انجام كارها باشد.» (3)

        لوتانز (1992): خلاقيت را به وجود آوردن تلفيقي از انديشه ها و رهيافت هاي افراد و يا گروه ها در يك روش جديد، تعريف كرده است.

        البرشت (1987): خلاقيت و نوآوري و وجه تمايز آنان را به اين صورت مطرح كرده است كه خلاقيت يك فعاليت ذهني و عقلاني براي به وجود آوردن انديشه ي جديد و بديع است. نوآوري تبديل خلاقيت انديشه ي نو به عمل و يا نتيجه (سود) است. (4)

        شايد به جرأت بتوان گفت كه جامع ترين تعريف خلاقيت توسط گيلفورد، دانشمند آمريكايي، عرضه شده است. او خلاقيت را با تفكر واگرا (5) (دست يافتن به رهيافت هاي جديد براي مسايل) در مقابل تفكر همگرا (6) (دست يافتن به پاسخ) مترادف دانسته است. (7)

        افرادي كه تفكر واگرا دارند در فكر و عمل خود با ديگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور مي شوند و روش هاي خلاق و جديد را به كار مي برند. برعكس، كساني كه از اين خصوصيات برخوردار نيستند. تفكر همگرا دارند و در فكر و عمل خود از عرف و عادت پيروي مي كنند. پس، تفكر واگرا يعني دور شدن از يك نقطه ي مشترك كه همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفكر همگرا يعني نزديك شدن به آن نقطه.

        خلاقيت، فعاليتي فكري و در عين حال مبتني بر اطلاعات است. اگر تفكر را عامل يا جريان اصلي خلاقيت بدانيم، اطلاعات نيز ماده اوليه يا اساسي آن محسوب مي شود. نكته حايز اهميت آن است كه انديشه هاي حاصل از خلاقيت (پردازش متفكرانه اطلاعات) بايد به گونه اي پرورش يابند كه در ارتباط با شرايط دنياي واقعي به نوآوري در سازمان بينجامد. مسؤوليت اين امر مهم بر عهده ي مديران است، تا در اين راستا اطلاعات لازم و شرايط مناسب براي تفكر را در سازمان يا واحد سازماني خود به وجود آورند، انديشه هاي نو را جذب و بررسي كنند و پرورش دهند تا از طريق نوآوري در سازمان، خدمات مفيدي انجام دهند.

        همه بر اين واقعيت آگاهيم كه تا قرن اخير، بسياري بر اين باور بودند كه ابداع و خلاقيت خصوصيت ذاتي است و برخي افراد با اين توانايي متولد مي شوند. چنين پنداشته مي شد كه استعداد و توان هنرمندان بزرگ، خاص خود آنان است.

        امروزه ثابت شده است که اين استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عموميت دارد و می توان آن را با کاربرد اصول و فنون معين و ايجاد طرز تفکرهای جديد و ايجاد محيطی مناسب پرورش داد.

        رابرت اپستين می گويد: «من پس از بيست سال تحقيق، بررسی و مطالعه روی اين مسأله به اين نتيجـه رسـيده ام که همـه ی انسـانها از قـوه خلاقيت برخوردار هستند و استثنايی وجود ندارد.» پس می توان موهبت خلاقيت را به کار نگرفتن، پزمرده و يا با مبادرت به فعاليتهايی که بيشترين امکان را برای پرورش خلاقيت به وجود می آورد، آن را توسعه داد.

        برای رشد استعداد خلاق، سازمان بايد شرايط و جو لازم را فراهم سازد. هر چند، خود فرد نيز در رشد اين استعداد نقش اساسی دارد. بنابراين، هر نوع آموزش خلاقيت در سازمان های آموزشی بايد بر نکات زير تأکيد داشته باشد:

1-     در اغلب آموزشهای سنتی، فراگيران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از طرف معلم يا مدير قرار گرفته و مطابق برنامه از پيش تعيين شده حتی در جزئيات به پيش می روند. در آموزش خلاقانه، فراگيرنده خود نقش فعال ايجاد کرده و مربی (رهبر) به جز در کليات و جهت اصلی آموزش، نقش تعيين کننده ای ندارد.

2-     برنامه های آموزشی و محتوای مطالب حتی الامکان بايد موجب رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا در فراگيرندگان شود.

3-     شناخت علايق و انگيزه ی عاطفی و غير عاطفی هر يک از فراگيرندگان برای پيشبرد امر آموزش اساسی و ضروری است.

4-     در هر مرحله ی آموزش و پرورش فراگيرندگان، مباحث و فنون مطرح شده بايد کاربردهای ملموس و عملی در زندگی و کار فرد داشته باشد.

5-     اميد به آينده و ايمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصيب فراگير خواهد شد، بايد در دوره های آموزش خلاقيت مورد تأکيد قرار گيرد تا انگيزه بيشتری برای فراگيرنده به وجود آيد.

6-     تجسم وضع آينده مسأله و مقايسه آن با وضعيت فعلی کمک مفيدی در يافتن راه حل های بديع خواهد کرد. (8)

اصولاً، استعدادهای خلاق در محيط های مطلوب شکوفا و متبلور می شوند. بنابراين، يکی از الزامات و روش های مهم متبلور کردن خلاقيت، به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدين گونه که مسئولان سازمان بايد به طور مستمر آمادگی شنيدن انديشه های بديع و نو را داشته باشند و مشوق و ترغيب کننده ی کاوش برای يافتن روش های جديد در انجام کار و نيز حوزه های نو باشند. در سازمان های آموزشی علاوه بر اين که چنين فضايی برای معلمان و مديران بايد مهيا باشد، معلمان نيز بايد زمينه ی لازم را جهت ايجاد فضای مطلوب برای دانش آموزان فراهم آورند. معلمی که در چنين فضايی فعاليت می کند می تواند محيطی بسازد که دانش آموزان با استفاده از فرصتهای موجود و آزادی عمل به کشف، اختراع و ساختن چيزهای مختلف بپردازند. محيط آموزشی بايد به جسم و روان فراگيران توجه داشته باشد، تراوشهای فکری آنان را پرورش دهد  و توانائی های بالقوه آنان را به فعل تبديل کند.

ارنست ديل (1986) بر اين باور است که به وجود آوردن محيط خلاق و نوآور شايد مهم ترين عامل در تضمين بقای سازمان برای ارائه انديشه های جديد و بکر است. محيط مناسب برای بروز خلاقـيت نه فقـط افراد را بـرای ابراز تفکر جديد و خلاق ترغيب و برانگيخته می کند، بلکه سبب می شود که سازمان آسان تر بتواند افرادی را که دارای اين ويژگی ارزشمند هستند بری تقويت کادر تخصصی خود انتخاب کند. (9) بديهی است که انتخاب و استخدام معلمان و مديران مناسب نيز مسأله ای در خور توجه و تمهيدی اساسی برای خلاق کردن محيط آموزش و پرورش است.

يکی ديگر از شيوه های مهم و پرجذبه پرورش خلاقيت و نوآوری، مشورت است. اساساً يکی از نشانه های رشد اجتماعی، شورا و مشورت است و بدون ترديد افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بيشتری برخوردارند و آنان که اهل مشورت نيستند از اين امتياز بی بهره اند.

اسلام انسان را به شورا ترغيب کرده و پيامبر اسلام (ص) از مشورت به عنوان يک اصل تربيتی استفاده کرده است و در سيره ی آن حضرت نمونه های زيبايی وجود دارد که در جنگها و ساير مسائل اجتماعی با ياران خود به مشورت می پرداختند. تأکيد و عمل آن حضرت به اين اصل تربيتی بيشتر به خاطر جنبه ی آموزشی و تأثير آن در رشد افراد بوده است. در واقع هر قدر که مديران در سازمانـهای آمـوزشی از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، باز هم مشورت با ديگران افقهای تازه ای برای آنان می گشايد. حضرت علی (ع) می فرمايند:

«بهترين راه حل ها و صحيح ترين شيوه ها بااستفاده از انديشه های افراد مختلف به دست می آيد.»

        پاتريشيا، مک لگان و کريستوفل، برخی از ويژگی های نظام استبداد گرايانه و مشارکتی را به شرح جدول زير مشخص کرده اند، (10) که برای ارزيابی وضعيت سازمان ها و جهت دهی اقدام هايی

که لازم است يک سازمان مشارکت جو انجام دهيم می تواند مفيد واقع شود.

 

 

 

 

 

استبداد گرايی

مشارکت

1- مديران فکر می کنند، کارکنان انجام می دهند.

 

 

2- مقامات بالا اعمال مديريت می کنند.

 

 

 

3- انسان های فرادست اهميت بيشتری دارند. بسياری از نظام ها در خدمت آنان و نيازهای اطلاعاتی شان هستند.

 

4- دانش يک دارايی مهم برای قدرت شخصی و دستيابی به آن است. آموختن از مراتب بالا به پايين صورت ميگيرد.

 

5- رهبران رسمی افرادی برتر هستند.

1- انسانها با نقش های گوناگون درباره ی يک چيز از زوايای متفاوت فکر می کنند.

 

2- انسانها در همه جا از عهده ی خود برمی آيند و اين با وجود رهبرانی رسمی است که از نظارت مبتنی بر اقتدار به عنوان آخرين راه چاره استفاده می کنند.

 

3- حقوق، اعتبار و حرمت همه ی افراد محترم و محفوظ است.

 

4- فراگيری و سهيم شدن در دانش کليد ارزشهاست انسانها در تمامی جهات به يکديگر آموزش می دهند.

 

5- رهبران رسمی جزو کارگزاران هستند.

جدول ويژگی های نظام استبدادگرانه و مشارکتی

 

موانع خلاقيت و نوآوری

        خلاقيت و نوآوری و ارائه فکر و نظر جزء خصوصيات فطری همه افراد است که در شرايط و محيط مطلوب با شيوه های مناسب قابل شکوفا شدن و توسعه يافتن است. اما مهم اين است که اين خصيصه و يا حتی نياز به آن در بسياری موارد از طرف بعضی مديران مورد بی توجهی قرار می گيرد. بنابراين، رفتار و عملکرد مدير هم می تواند مانع خلاقيت و هم ايجاد و تقويت کننده آن باشد.

        موانع خلاقيت و نوآوری را می توان در سه دسته به شرح زير مد نظر قرار داد.

                1) موانع فردی               2) موانع اجتماعی            3) موانع سازمانی

1) موانع فردی خلاقيت:

        مهمترين موانع فردی خلاقيت، داشتن اعتماد به نفس و ترس از انتقاد و شکست، تمايل به همگونی و عدم تمرکز ذهنی است.

        دکتر الکس اس. اسبورن به بعضی از موانع فردی در راه خلاقيت اشاره می کند و می گويد: تأکيد بر عادت های پيشين، دلسر شدن، کم رويی و عدم تحسين و تشويق به موقع، گل لطيف خلاقيت را می خشکاند.

به طور کلی، موانع فردی خلاقيت را به شرح زير می توان بيان کرد.

·        عدم اعتماد به نفس

·        محافظه کاری

·        متعهد نبودن

·        تمايل به همرنگی و همسويی

·        عدم توانايی در تحمل ابهام و تضاد

·        عدم پيچيدگی ذهنی لازم برای بررسی مسائل

·        وابستگی و جمود فکری

·        ويژه گری شديد و عدم دانش کافی در مورد علوم مربوط

·        عدم استفاده از طرفين مغز

·        عدم تمرکز ذهنی

·        مقاوم نبودن

·        کمرويی

·        عدم انعطاف پذيری

مديران بايد بدانند که آزاد ساختن توان خلاقيت و به کار گيری فکرهای نو در گرو پيروزی بر موانع مذکور است؛ هر چند پيروزی برآنان مشکل است و احتياج به زمان دارد.

2) موانع اجتماعی خلاقيت:

        موانع اجتماعی آن دسته از موانعی است که به طور مستقيم متأثر از محيط اجتماعی است و فرد خود به تنهايی نمی تواند به رفع آنان اقدام کند. اين موانع بيشتر در محيط های خانوادگی و آموزشی تجلی پيدا می کنند.

       الف- خانواده: دوران کودکی نقش بسيار مهمی در شکفتن و بارور شدن استعدادهای مختلف کودکان ايفا می کند. بعضی عقايد تربيتی غلط و عدم آگاهی لازم، شرايط نامساعد، بی توجهی به پرسش های کودکان و به عقايد اصيل غير عادی آنان، ارزش قايل نشدن به عقايد کوکان، انتقاد و سرزنش کردن نابجا از کارهای آنان و قضاوت نادرست در درون خانواده، بعضی از مواردی است که مانع رشد و شکوفا شدن خلاقيت کودکان می گردد.

ب- محيط آموزشی: از آنجايی که نظام های آموزشی نقش اساسی در شکوفايی استعدادهای بالقوه فراگيران دارند و ناکار آمد بودن اين نظام ها خود بزرگ ترين مانع بروز خلاقيت و نوآوری است، برای جلوگيری از خاموشی خلاقيت، بزرگان تعليم و تربيت اصولی را پيشنهاد کرده اند که رعايت آنان در محيط های آموزشی به طور مرتب، مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقيت رشد و توسعه پيدا کند. برای جلوگيری از خاموشی خلاقيت، رعايت اصول زير توضيه می شود.

- برای پرسش های کودکان بايد اهميت قايل شد و آنان را راهنمايی کرد تا خودشان جواب پرسش ها را بيابند.

- عقايد اصيل غير عادی بايد مورد احترام قرار گيرد و ارزش آنان برای کودکان روشن گردد.

- بايد به کودکان نشان داد که عقايدشان دارای ارزش است و عقايدی را که پذيرش آنان در کلاس ممکن باشد پذيرفتنی هستند.

- گاهی اوقات بدون اين که تهديدی از جهت نمره، ارزشيابی و يا انتقاد در کار باشد، بايد کودکان را آزاد گذاشت تا کارهائی را که خودشان می خواهند انجام دهند.

- هرگز نبايد قضاوتی در مورد رفتار کودکان بدون اين که علل و نتايج آن تشريح گردد، به عمل آورد. همچنين جورج اف. نلر می گويد:

- قبل از هر چيز می توانيم دانش آموزان را به داشتن انديشه های بکر تشويق کنيم؛ انديشه هايی که کم و بيش برای خود آنان بکر است.

- بسياری از جوانان، به طور طبيعی مستعد پذيرش انديشه های تازه هستند. نوجوانان، هوسها و مُدها را با اشتياق و با آغوش باز می پذيرند. نظام آموزشی بايد تلاش کند تا ميل افراد را به ابداع تقويت کند و نگرش های محافظه کارانه و قراردادی را در آنان اعتدال بخشد.

- اگر بخواهيم خلاقيت را پرورش دهيم، بايد بيان خودجوش را مخصوصاً در کودکان کوچک تر، تشويق کنيم. همچنين بايد دانش آموزان را تشويق کنيم تا در ابراز نظرهای خود راحت و روان باشند. در شرايط مساوی، هر چه نظرات بيشتری ارائه دهند، مسائل بيشتری را می توانند حل کنند. اگر در ابراز عقايدشان راحت و روان باشند، با ذهن بارورتری با مطالعات و يافته های خود مواجه می شوند و می توانند آموخته ای خود را به گونه ای وسيع تر به کار گيرند.

- يکی از رسالت های مهم نظام آموزشی برانگيختن کنجکاوی دانش آموز در مطالعات خود و ارتباط آن با دنيای اطراف وی است.

        بنابراين، علمای تعليم و تربيت بر اين نکته صحه گذاشته اند که آموزش مبتنی بر خلاقيت، پربارتر از آموزش به وسيله اعمال قدرت است؛ شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفيت خود انگيزش درونی برای کار کردن پيدا می کند، ديگر نيازی به پاداش و تنبيه ندارد. پس سودمندتر آن است که نظام های آموزشی موقعيتی فراهم آورند تا با رعايت اصول، خود مانع خلاقيت نشوند.

3) موانع سازمانی خلاقيت

        موانع سازمانی خلاقيت و نوآوری در ابعاد مديريت، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی و آموزش قابل بررسی و تأمل است زيرا چنانچه اين ابعاد با اهداف و رسالتی که سازمان های آموزشی دارند هماهنگ نباشند، سازمان، خود مانعی در راه خلاقيت و نوآوری خواهد بود. موانع سازمانی خلاقيت در مقوله های زير قرار می گيرند:

الف) مديريت: در اين زمينه می توان به موارد زير اشاره کرد:

·        شيوه های رهبری

·        به کارگيری روش های تشويق و تنبيه نادرست

·        نگرش منفی نسبت به توان زيردستان

·        عدم تحمل انتقاد

·        عدم تحمل شکست

·        ضرر و زيان محسوب نمودن هزينه های ناشی از خلاقيت و نوآوری

ب) ساخنار سازمانی: در اين حوزه، موارد زير می توانند به عنوان مانع خلاقيت مطرح شوند:

·        ارتباطات محدود سازمانی

·        پيروی از طبقه بندی مشاغل و شرح شغل ثابتچ

·        ارزيابی نادرست عملکرد

·        ساختار مکانيکی و انعطاف ناپذير

ج) فرهنگ سازمانی: به عنوان بستر و زمينه اصلی سازمان، نقش بسيار مهمی در بروز خلاقيت و نوآوری بر عهده دارد. برخی موانع که در اين زمينه می توانند مطرح شوند عبارت است از:

·        عدم احساس مسئوليت اجتماعی

·        تلاش در جهت حفظ وضع موجود

·        عدم وجود فضای حمايت از نوآوری و نوآوران

·        تأکيد بر اهداف سازمانی بدون توجه به کارکنان

د) آموزش: نيروی انسانی مقوله ای مهم و تعيين کننده در اثر بخشی و کارآيی سازمان ها است. در اين زمينه می توان به موارد زير که به عنوان مانع خلاقيت و نوآوری عمل می کنند اشاره کرد:

·        ضعيف بودن آموزش های پايه ای

·        عدم آموزش های مستمر در زمينه مسائل کاری و يا در صورت وجود، خلاق نبودن آن

 

ويژگی های افراد خلاق

        سازمان به خودی خود خلاق نخواهد شد مگر اينکه افراد خلاق با خصوصيات و ويژگی های خاص پيکره آن سازمان را تشکيل دهند. آنانند که با تشکيل گروه های مختلف، مجموعه ای را به وجود خواهند آورد که توسط رهبر و مديری خلاق، خوب حمايت شوند و مديران با شناخت افراد خلاق و به کارگيری آنان در پست های مختلف و مناسب می توانند زمينه های لازم جهت خلاقيت و نوآوری را در سازمان برای هميشه فراهم آورند. در اين راستا به برخی ويژگی های افراد خلاق که توسط صاحبنظران بيان شده است اشاره می شود:

        تورنس، ويژگی های بسياری را برای افراد خلاق قايل است که از جمله آنها می توان به موارد زير اشاره کرد:

        آزردگی از کارهای تکراری، توان فکر کردن و پرداختن به چند موضوع در يک زمان، ايجاد شرايط نشاط و علاقه به موضوع در خويش، فرانگری در انجام تکاليف، تلاش در انجام کارها با روش غير معمول، درک سريع و صحيح از روابط بين پديده ها، مستقل بودن و نگرانی نداشتن از اينکه نسبت به ديگران متفاوت به نظر آيند، خيالی بودن، انعطاف پذيری، کنجکاوی، مخاطره پذيری.

        استادين (1974) مطالعات انجام شده درباره ويژگی های افراد آفريننده را مورد بررسی قرار داده و به اين نتيجه رسيده است که افراد آفريننده دارای ويژگی های زير هستند:

1)    انگيزه پيشرفت سطح بالا

2)    کنجکاوی فراوان

3)    علاقه مندی زياد به نظم و ترتيب در کارها

4)    قدرت ابراز وجود و خودکفايی

5)    شخصيت غير متعارف، غير رسمی و کامروا

6)    پشتکار و انضباط در کارها

7)    استقلال

8)    طرز فکر اعتقادی

9)    انگيزه های زياد و دانش وسيع

10) اشتياق و احساس سرشاری

11) زيبا پسندی و علاقه مندی به آثار هنری

12) قدرت تأثير گذاری بر ديگران

13) علاقه ی کم به روابط اجتماعی و حساسيت زياد نسبت به مسائل اجتماعی

در مجموع، بنابر تحقيقات و بررسی زيادی که توسط صاحب نظران مختلف انجام گرفته می توان ويژگی های زير را در خلاقيت مؤثر دانست.

·        نداشتن تعصب نسبت به تغيير

·        علاقه به يادگيری، کنجکاو بودن

·        علاقه به آزمايش و تجربه دايمی

·        گرايش به مقوله ها و کارهای پيچيده

·        توسعه دامنه دانش و آگاهی خود

·        داشتن بينش ژرف تر نسبت به محدوده زندگی

·        شوخ طبعی

·        قدرت و آمادگی پذيرش افکار نامتعارف و تحمل ابهام

·        تبحر بيشتر در استفاده از قوای فکری خود

·        جهت دار بودن انگيزه ها و شوق ها

·        واقع بينی نسبی

·        ميل به ريسک کردن

·        اعتماد به نفس بالا

·        پشتکار و تلاش مستمر

·        وقار و خود انگيختگی

·        توجه به زمان و وقت شناسی

·        داشتن ظرفيت بالا در تحمل ناملايمات

·        دارای استقلال و آزادی عمل و فکر نسبی

·        شجاعت در پذيرش عيوب خود، توانايی تشخيص آنان و قدرت در ترک عادت های ناپسند

·        قدرت تجسم آينده و برنامه ريزی حتی بلند پروازانه

·        توجه توأم به رؤيا و عمل

·        اعتقاد به راستی و درستی به عنوان ابزار کار

·        داشتن قدرت نسبتاً بالا در کنترل نفس خويش

·        تمايل به پيشرفت دايمی

·        رک گويی و صراحت بيان

·        خوشبينی و اميدوار بودن به آينده

·        خودخواه نبودن و داشتن ثبات عاطفی

·        داشتن قدرت جمع بندی مسائل و قضايا و نتيجه گيری از آنان

·   داشتن روحيه کار پذيری و توليد کنندگی در کار (کار آفرينی) و عدم تمايل صرف به استفاده از حاصل کار ديگران

·        حساسيت و اهميت قايل شدن نسبت به سرنوشت ديگران

·   نسبت به زندگی خود و ديگران احساس مسئوليت کردن و اعتقاد به اين که در زندگی رسالتی به عهده ی او گذاشته شده است.

·        در فکر و عمل از اصالت و نوآوری بيشتری برخوردار بودن

·   پيروی کمتر از آن دسته معيارها، رسوم و ارزش های اجتماعی که به نظر قابل قبول نيستند، اتکای بيشتر به قضاوت شخصی خود.

·        بيان عقيده خود در جلسات و در عين حال عدم پافشاری در تحميل عقايد خود

·        حساس بودن نسبت به مسائل اجتماعی و سياسی جامعه

·        صرف بخش عمده ای از وقت و انرژی خود جهت توجه دقيق به پيرامون خود

شناخت، دقت و تأمل در اين ويژگی ها برای مديران سازمان های آموزشی علاوه بر اين که زمينه ی بارور شدن و تقويت هر چه بيشتر توانائی ها را در آنان فراهم می کند، موجب آگاهی و شناخت بهتر و توجه بيشتر به افراد درون سازمان خواهد بود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 13:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس