تحقیق درباره شناخت انسان
شناخت انسان
دنياي ما پر از جاندران و گياهان گوناگون است. هيچكس نميداند چند نوع جاندار درآن زندگي ميكنند. هر روز انواع جديدي ا ز حشرهها كشف ميشوند، مي دانيم كه برخي از جانوران نسبت به موجودات زنده ديگر شباهت بيشتري به يكديگر دارند. از اين رو ميتوانيم آنها را گروهبندي كنيم.
انسانها فقط يك بخش از دنياي جانداران را تشكيل ميدهند. با اين ترتيب، انسان چگونه در گروهبندي جانواران جاي ميگيرد؟ انسان داراي ستون فقرات است. همه جانداران داراي ستون فقره، مهرهدار خوانده ميشوند. انسان پستاندار نيز محسوب ميشود. بچههاي همه پستانداران از شير مادر تغذيه ميكنند.
پستانداران به گروههايي، مثل نهنگها و خفاشها، تقسيم ميشوند. انسان نيز به گروه ديگري از پستانداران به نام نخستي تعلق دارد. ميمونها نيز جزو گروه نخستي محسوب ميشوند. آنها به انسان خيلي شباهت دارند.
چرا انسانها متفاوتآند؟
انسانها نيز مثل حيوانات بين خود پيام ردو بدل ميكنند. انسان براي خود خانه ميسازد. بعضي از حيوانات نيز چنين ميكنند ولي خانهسازي آنها مثل انسان انجام نميگيرد.
آنچه انسانها را ا زبقيه جانداران متفاوت ميسازد چگونگي كاركرد مغز آنهاست. ما ميتوانيم اطلاعات را در ذهن خود ذخيره كنيم، گذشته را حفظ كنيم و به آينده بنديشيم. مغز به ما كمك ميكند تا بر محيط زندگيمان مسلط شويم. تنها انسان است كه ميتواند با چنين مهارتي از مغز خود استفاده كند. هيچ جاندار ديگر نميتواند اين كتاب را بخواند!
طرز كار بدن
خودرو(يا اتومبيل) يك ماشين پيچيده است. كامپيوتر نيز چنين است. بدن ما خيلي پيچيدهتر از اين ماشينهاست. بدن ما هر روز صدها كار مختلف انجام ميدهد. درصورت سالم بودن، بدن انسان اين كارها را به نحو مطلوب انجام ميدهد. اگر از بدن خود به دقت مواظبت كنيم بسيار بيشتر از يك ماشين عمر خواهد كرد.
قسمتهاي اصلي
بدن ما از قسمتها يا اندامهاي متعددي تشكيل شده است. ه راندام از اجزاء بسيار ريزي به نام سلول(ياخته) ساخته شده است. سلولها واحدهاي اصلي بدن موجودات زنده هستند. آنها به قدري كوچكاند كه بدون ميكروسكوپ ديده نميشوند. بدن انسان تقريبا از 1000 ميليارد سلول ساخته شده است.
سلولهاي همنوع براي ساختن اندام مختلف بدن انسان به همديگر پيوند ميخورند برخي از سلولها، ماهيچهها و برخي ديگر نيز استخوانها را ميسازند. سلولهاي خاصي براي ساختن عصبها باهم پيوندميخورند. سلولهاي ديگري نيز پوست بدن را به وجود ميآورند. سلولها انواع بسيار هم دارند. شكل و اندازه آنها بسيار با هم متفاوت است.
از جهات مهمي بسياري از سلولها باهم شباهت دارند. همه آنها براي فعاليت به غذا نياز دارند. همه سلولها موادزايد را دفع مي كنند. انتقال مواد لازم و زايد به وسيله خون انجام ميگيرد. درمركز هر سلول، يك هسته وجود دارد. هسته رفتار و عملكرد سلول را كنترل ميكند. سلولها تقسيم ميشوند تا سلولهاي جديدي پديد آيد.
دستگاههاي بدن
بدن انسان بايد حركت و فعاليت داشته باشد و براي اين كار به نيرو يا انرژي نياز دارد. بدن انسان به آگاهي از آنچه در اطراف ميگذرد نيز نيازمند است. بدن انسان همچنين بايد سالم باشد و تنفس كند.
براي انجام چنين كارهايي در بدن انسان تعدادي دستگاه وجود دارد. هر دستگاه كار خود را انجام ميدهد. و هماهنگي كا رآنها به زندگي سالم بدن انسان منجر ميشود. ماهيچهها و استخوانهاي بدن انسان دستگاههايي را ميسازند كه حركت بدن را موجب ميشود. ماهيچهها بر روي استخوانها كشيده شدهاند و باعث حركت بدن انسان ميشوند. دستگاه گوارش غذاي خورده شده را به سوخت موردنياز بدن انسان تبديل ميكند. دستگاه تنفس نيز هوا را دريافت ميكند. هوا شامل گاز اكسيژن است. اين گاز براي آزادسازي انرژي نهفته در غذا ضروري است . دستگاه گردش خون مثل شبكهاي از لولههاي ريز عمل ميكند. خون، اكسيژن و غذا را به تمام نقاط بدن انتقال ميدهد و مواد زايد را نيز دفع ميكند و از اين طريق در مقابل بيماريها از بدن انسان محافظت ميكند.
دستگاه حواس، كمك ميكند از وضع پيرامون خود آگاه شويم. دستگاه اعصاب، وظيفه كنترل بدن را برعهده دارد. دستگاه تناسلي نيز كار توليدمثل و فرزندزايي را انجام ميدهد.
اسكلت (استخوانبندي) بدن انسان
استخوانها سختترين و قويترين بخش بدن انسان را تشكيل ميدهند. اسكلت بدن انسان از 208 قطعه استخوان تشكيل شده است.
شكل بسياري از استخوانهاي بدن خود را ميتوانيد با دست لمس كنيد. برخي از آنها بلند و كشيدهاند. آيا ميتوانيد استخوان بلند درشت ني پا را كه در پايين زانو قرار دارد با دست لمس كنيد؟ استخوان ران از آن نز بلندتر است. اين استخوان بزرگترين استخوان بدن است. برخي ديگر از استخوانهاي بدن، مثل دندهها، خميده هستند. برخي از آنها نيز در اعماق بدن پنهانند. مثلا در درون سر انسان سه استخوان كوچك وجود دارد. اين استخوانها در گوش مياني قرار دارند آنها به شنيدن انسان كمك ميكنند و كوچكترين استخوانهاي بدن انسان هستند.
ستون فقرات(ستون مهرهها)
مهمترين بخش از اسكلت انسان، ستون فقرات است. ستون فقرات اصليترين تكيهگاه اجزاء بدن انسان است. ستون فقرات فقط از يك استخوان به وجود نيامده است. زنجيرهاي از استخوانهاي كوچك يا مهرهها آن را تشكيل ميدهند. بين هر يك از استخوانها يا مهرههاي آن، صفحه گردي از بافت لاستيكمانند به نام غضروف قرار دارد. خمپذيري و انعطاف اين غضروفها پيچ و تاب و خمش ستون فقرات را ممكن ميسازد.
مفصلها
محل اتصال استخواني به استخوان ديگر مفصل ناميده ميشود. حركت، پيچش و خمش بدن انسان را وجود مفصل بين استخوانها ممكن ميكند. در نوشتن با دست مفصلهاي بين انگشتان و مچ دست ايفاء نقش ميكنند. براي نوشتن روي يك صفحه به حركت دادن بازوي خود نياز داريد. براي اين كار از مفصلهاي آرنج و شانه استفاده ميشود.
برخي از مفصلها مثل لولاي درعمل مي كنند. مفصل يك سر استخوان بازوي بالا به شكل گوي است. اين سر استخوان در محفظهاي درداخل كتف جاي گرفته است. اين نوع مفصل را مفصل گلولهاي يا كروي مينامند. كدام نوع از مفصلها را امكان ميدهد حركت بيشتري انجام شود؟ با چرخاندن بازوهاي خود متوجه جواب سئوال ميشويد.
كار و حركت بدن انسان
بدن انسان دايما در حال فعاليت است. قلب انسان همواره ميتپد. به هنگام تنفس سينه بالا و پايين ميرود. دستگاه گوارش دايما مشغول هضم غذاي تازه بلعيده شده است. حتي به هنگام خواب نيز بدن انسان كار ميكند.
همه اين فعاليتهاي بدن انسان به وسيله انواع مختلف ماهيچه انجام ميگيرد. قلب انسان ازيك نوع ماهيچه ساخته شده است. اين ماهيچه هرگز خسته نميشود. نوع ديگري از ماهيچهها ديواره معده و رگهاي خوني را تشكيل ميدهند . نوع سوم ماهيچههايي هستند كه استوانها را به حركت درميآورند.
ماهيچهها چگونه كار ميكنند؟
تقريبا نصف وزن بدن انسان وزن ماهيچهها است. در حدود 650 ماهيچه در بدن انسان وجود دارد. هر يك از ماهيچهها كار خاصي انجام ميدهد. ماهيچهها بازوها، ساقها، انگشتان دست، انگشتان پا، دهان، چشمها، پلكها، و ديگر اجزاي متحرك بدن را به حركت درمي آورند.
بسياري از ماهچههاي بدن انسان به استخوانها متصل هستند. ماهيچهها با انقباض يا فشردهشدن، استخوانها را به حركت درميآورند. خم شدن بازوي شما به اين دليل ممكن ميشود كه ماهيچه آن كه «ماهيچه دوسر» ناميده ميشود منقبض ميگردد. ماهيچه ديگري كه «ماهيچه سه سر» نام دارد با انقباض خود، مجددا بازو را راست نگه ميدارد. بيشتر ماهيچههاي بدن مثل اين زوج ماهيچه عمل مي كنند.
پوست و مو
به دستهاي خود نگاه كنيد. اگر چه آنها از استخوان و ماهيچه تشكيل شدهاند ولي اين اجزاء را نميتوانيد ببينيد. آنچه ميبينيد پوست شما است كه اجزاي دروني را پوشانده است. پوست محافظ اصلي بدن در مقابل جهان خارج است. پوست از درون بدن محافظت ميكند. كار حفاظت از بدن در مقابل نفوذ ميكروبهاي بيماريزا به عهده پوست است. پوست در مقابل ضربهها و فشارهايي كه به بدن وارد ميشود مانند سپر عمل ميكند. تصور كنيد كه اگر قسمتي از پوست بدن شما خراشيده شده باشد و آن قسمت به جايي برخورد كند چه احساسي خواهيد كرد؟
در زير پوست
پوست از دولايه اصلي تشكيل شده است. لايه بالايي آن را لايه بيروني يا روپوست مينامند. اين لايه محافظي درمقابل بيماريهاست. لايه بيروني از سلولهاي مرده ساخته ميشود كه از لايههاي زير پوست بالا ميآيند. سلولهاي مرده در اثر به وجودآمدن سلولهاي پوستي جديد در زير آنها به بالا رانده و به شكل چرك از بدن جدا ميشوند.
لايه بيروني از خارج شدن آب بدن انسان جلوگيري ميكند. اين امر حائز اهميت بسيار است. زيرا بدن انسان مقدار زيادي آب دارد. اين لايه همچنين از بدن انسان در مقابل اشعه خورشيد محافظت ميكند. پوست بدن انسان سلولهايي دارد كه رنگدانههاي پوست را به وجود ميآورند و به پوست رنگ تير ميدهند. تشكيل رنگدانهها وقتي اتفاق ميافتد كه در زير آفتاب قرار گرفته باشيد. رنگدانهاي به نام «ملانين» از سوختن پوست بدن در مقابل اشعه خورشيد جلوگيري ميكند.
لايه دوم پوست، پوست واقعه يا لايه دروني ناميده ميشود. اين لايه شامل عصبهايي است كه از طريق آنها اشياء را حس ميكنيم. اين اعصاب در مقابل حرارت، سرما و درد عكسالعمل نشان ميدهند. آنها همچنين در تشخيص صاف يا ناهمواربودن اشياء به بدن انسان كمك مي كنند. ريشه موهاي بدن انسان در لايه دروني پوست قرار دارد. درهمه نقاط بدن ما، بجز لبها، كف دستها و كف پاها مووجود دارد. لايه دروني پوست شامل غدههايي است كه عرق ترشح ميكنند.
دستگاه تهويه بدن
پوست، دماي بدن را در حد ثابتي نگه مي دارد. در آب و هواي گرم غدهها عرق ترشح ميكنند و پوست بدن را مرطوب نگه ميدارند. عرق حرارت بدن را به هوا دفع ميكند. وقتي كه بدن انسان گرم مي شود به مقدار زيادي خون در پوست جريان مييابد. اين روش ديگري براي خنككردن بدن است. گرماي خون از اين روش از بدن خارج ميشود. درهواي سرد خون كمتري در پوست جريان مييابد.
در اين حالت منفذهاي پوست مسدود ميشوند. اين عمل از خارجشدن عرق بدن جلوگيري ميكند. هردوي اين كنشها، آزاد شدن حرارت بدن انسان را متوقف ميسازد.
دستگاه گردش خون
از جهتي بدن انسان به شبكهاي از جاده ها شباهت دارد. اين شبكه پيچيده، مسيرهاي باريك و بزرگراههاي وسيع متعددي دارد. اين مسيرهاي باريك وپهن دربدن انسان همان سياهرگها و سرخرگها هستند. دراين مسيرها خون جريان دارد.
در بدن يك انسان بالغ پنج تا شش ليتر خون وجود دارد. بدون خون زندگي انسان ممكن نمي شود. كار ا صلي خون تغذيه سلولها است. خون به سلولها، غذا و اكسيژن موردنياز را ميرساند. غذا از طريق دستگاه گوارش و اكسيژن نيز از طريق ششها به خون وارد ميشود. سرخرگها خون پر از اكسيژن را به سلولهاي بدن ميرسانند. سياهرگها نيز گاز زايد، يعني دياكسيدكربن، را از سلولها گرفته و به ششها انتقال ميدهند.
خون همچنين مواد زايد ديگر را كه موردنياز بدن نيست دفع ميكند. اين مواد زايد به كليهها انتقال مييابند. كليهها آنها را به مثانه منتقل ميكنند. مواد زايد سرانجام ازبدن به صورت ادرار خارج ميشوند.
طرز كار قلب
بدن انسان به طور پيوسته به خون پر اكسيژن نياز دارد. از اين رو خون در بدن انسان هميشه بايد د رجريان باشد. جريان دايمي خون در بدن به وسيله قلب انجام ميگيرد. اگر قلب انسان از تپش بايستد مرگ او فراخواهد رسيد.
قلب مثل تلمبه كار ميكند. خون كهنه رابه سوي ششها هدايت ميكند و خون پر از اكسيژن را ازششها ميگيرد و در سراسر بدن انسان به جريان مياندازد. قلب دو نوع خون را از خود عبور مي دهد. دردرون قلب مجموعهاي از دريچهها وجود دارد كه جريان خون را در يك جهت ممكن مي سازند. صداي ضربان قلب ناشي از بستهشدن درچههاست. خون به وسيله قلب در سرخرگها جريان مييابد. اين جريان را ميتوانيد با پيداكردن نبض خود لمس كنيد. جايي كه نبض در آنجا قابل لمسكردن است روي مچ دست و درست بالاي انگشت شست قرار دارد.
جاري شدن خون از بدن
خون محتوي چند نوع سلول است. اين سلولها در داخل مايع رقيقي به نام پلاسما شناور هستند. رنگ خون از رنگ قرمز سلولهاي آن (گلبولهاي سرخ) ناشي ميشود. كا راين سلولها حمل اكسيژن در بدن است. همچنين در خون سلولهاي سفيدي وجود دارند كه كار مقابله با بيماريها را به عهده دارند . نوع سوم سلولهاي خون پلاكت نام دارد. اين سلولها در صورت ايجاد برش و خراش برروي بدن، در آن قسمت خون را لخته مي كنند. آنها «شبكهاي» ا زتارهاي بسيار نازك بر روي اين قسمت ايجاد ميكنند. سلولهاي قرمز در اين توگير مي كنند و خون، لخته ميشود.
چرا و چگونه تنفس ميكنيم؟
در طي هر چهار يا پنج دقيقه يك بار تنفس انجام ميگيرد. نفس خود را بيش ا زاين مدت نيز ميتوانيم نگه داريم. ولي در اين صورت احساس ناراحتي خواهيمكرد. علت آن است كه بدن به طور پيوسته به هوا نياز دارد.
هوا تركيبي از چندين گاز است. گازي كه موردنياز بدن است اكسيژن نام دارد. تقريبا يك پنجم هوا را اكسيژن تشكيل ميدهد. بدون اكسيژن بدن نمي تواند انرژي موردنياز را از غذاي خورده شده تامين كند.
براي انجام كاي كه انرژي بيشتري لازم دارد به هواي بيشتر احتياج خواهيم داشت. وقتي از پلهها با سرعت زياد بالا ميرويم چه اتفاقي ميافتد؟
كار اكسيژن چيست؟
آن قسمتهايي از بدن انسان كه اكسيژن را دريافت مي كنند بسيار مرطوبند، اكسيژن وارد ششها ميشود. ششها هميشه مرطوبند. خون اكسيژن را از ششها به سلولهاي بدن انتقال مي دهد. در آنجا اكسيژن با غذاي هضم شده، مخلوط ميشود. اين مخلوط انرژي توليد ميكند. همچنين اين مخلوط آب و دياكسيدكربن پس ميدهد. دي اكسيدكربن از طريق خون به ششها منتقل ميشود و سپس هنگام بازدم از بدن خارج ميگردد. از اين طريق بدن انسان گازي را با گاز ديگر مبادله ميكند.
به هنگام تنفس چه اتفاقي ميافتد؟
با دستان خود، دو طرف سينه را محكم بگيريد. و سپس نفس عميق بكشيد. مي توانيد بالا آمدن قفسه سينه خود را احساس كنيد؟ در نتيجه اين عمل ششها پر از هوا ميشوند. حال نفس خود را خارج كنيد احساس خواهيد كرد كه قفسه سينه دوباره كوچك مي شود. در اين حالت ششها از هوا تخليه ميشوند(البته ششها هرگز به طور كامل خالي نميشوند). حركت ششها به اين طريق به دليل وجود ماهيچههاي سينه است. برخي از اين ماهيچهها بين دندهها قرار دارند. ماهيچه پهني كه زير ششها واقع است به هنگام عمل دم در تنفس، به طرف پايين كشيده ميشود. اين ماهيچه ديافراگم(حجاب حاجز) است. با پايين رفتن ديافراگم هوا به درون ششها مكيده ميشود و به هنگام عمل بازدم ديافراگم بالا ميآيد و اين بار باعث ميشود كه هوا مجددا به بيرون رانده شود.
ششها
نفس عميق ديگري بكشيد. هوايي را كه ضمن تنفس از بيني عبور مي كند احساس ميكنيد. هوا از طريق بيني و از ميان حلق به ناي ميرسد. ناي لولهاي محكم است كه به ششها منتهي ميشود. شكل ششهاي بدن انسان مثل يك درخت وارونه است. لوله ناي تنه اين درخت است. شاخههاي درخت نيز مجاري ريز ششها است كه نايژه نام دارند. خود اين نايژهها نيز به شاخههاي بسيار كوچكي به نام نايژك تقسيم ميشوند.
درانتهاي نايژكها، كيسههاي كوچك هوا قرار دارند. دور آنها را رگهاي خوني ريزي فراگرفته است. خون جاري در اين رگها، اكسيژن موجود در كيسههاي هوا را ميگيرد. در همان حال، خون دياكسيدكربن خود را پس ميدهد و اين گاز از طريق بازدم خارج ميشود.
سرنوشت غذا دربدن
هر ذره اي از مواد غذايي كه مصرف ميكنيم مخلوط مركبي از مواد شيميايي است. اين مخلوط بايد نخست تجزيه شود تا براي بدن قابل مصرف باشد. تجزيه غذا به اجزاي اساسي آن، هضم ناميده ميشود.
برخي از مواد غذايي، مثل انواع ميوه، به صورت خام خورده مي شود. برخي ديگر نظير گوشت يا برنج بعداز پخته شدن مصرف ميشوند. اين امر باعث مي شود كه مواد غذايي سفت و نرم شوند. پختهشدن اين مواد غذايي به هضم آنها درمعده نيز كمك ميكند.
جويدن و بلعيدن
جريان هضم غذا در دهان آغاز مي شود. دندانهاي ما غذا رابه تكههاي ريز تبديل ميكنند. درهمان زمان بزاق دهان با آن مخلوط ميشود. بزاق داراي مادهاي به نام آنزيم است. انزيمها به هضم غذا كمك ميكنند.
وقتي كه غذا در دهان كاملا جويده شد مسيري را در درون بدن طي ميكند كه پيمودن آن ممكن است دو روز به طول انجامد. در طي اين حركت، بدن تا آنجا كه ممكن است مواد مفيد غذا را جذب ميكند. غذا واردمعده ميشود. در معده آنزيمهاي ديگر و اسيد قوي وجود دارد. اين مواد غذاي جويده شد را تجزيه مي كنند.
روده
غذا در روده تا چهار ساعت باقي ميماند. سپس به سوي روده روانه ميشود. روده كه به يك لوله بلند شباهت دارد، از دو قسمت اصلي تشكيل شده است. غذا ابتدا وارد روده كوچك ميشود. در آنجا آنزيمهاي ديگري با غذا مخلوط ميشوند. اين آنزيمها پروتئينها، چربيها و كربوهيدراتهاي غذا را تجزيه ميكنند. مواد تجزيه شده آنگاه ميتوانند وارد خون شوند. ويتامينها و كانيهاي غذاها را بدون تجزيه به خون انتقال مييابند.
غذاي تجزيه شده از «ديوارههاي» روده وارد خون ميشود. سپس خون غذاي دريافتي را به كبد ميبرد. كبد بزرگترين غده بدن است. اين غده در نقش مركز كنترلكننده مواد غذايي موجود در خون عمل ميكند. كبدمواد غذايي را به نقطه نيازمند به غذا هدايت ميكند و يا آن را ذخيره ميسازد. موادي از قبيل چربيها نيز در قسمتهاي مختلف بدن ذخيره ميشوند. همه غذاي خورده شده در بدن مصرف نميشود. مقادير زايد غذا به روده بزرگ وارد ميشوند. در آنجا بدن آب زايد غذا را جذب ميكند. آنچه در اين روده باقي ميماند هيچ مصرفي ندارد. اين مواد زايد وارد راستروده شده و سپس دفع ميشوند.
دستگاه اعصاب
دستگاههاي تنفس، گردش خون و گوارش سبب زنده ماندن انسان ميشوند. استخوانها و ماهيچهها نيز حركت و فعاليت بدن راموجب ميشوند. فرمان حركت آنها از كجا صادر ميشود؟ چه عاملي دستگاههاي مختلف بدن را به كار واميدارد؟ چه دستگاهي به آنها اطلاعات لازم در مورد كار خود را ارائه ميدهد؟
اين كارها را دستگاه اعصاب انجام ميدهد. دستگاه اعصاب، راهنماي تمام دستگاههاي بدن است. اين دستگاه، نحوه فكركردن، احساس و كنش ما را كنترل ميكند. اگر اين دستگاه اشكال پيداكند بدن انسان نميتواند به طور مطلوب كاركند.
دستگاه اعصاب از مغز، مغز تيره(طناب نخاعي يا نخاع شوكي) وعصبها تشكيل شده است. مغز تيره از ميان ستون فقرات عبور ميكند و پايين ميرود. مغز و نخاع شوكي اصليترين بخش دستگاه اعصاب را تشكيل ميدهند. اعصاب پيامها و دستورالعملها را از مغز و از نخاع شوكي تمام قسمتهاي بدن انتقال ميدهند.
مغز
مغز انسان به سه قسمت تقسيم ميشود. بخش ساقه مغز (پايه مغز) به نخاع شوكي منتهي ميشود. اين قسمت كنشهايي از بدن انسان راكه بدون فكر انجام مي گيرد كنترل ميكند . اين اعمال شامل تنفس، ضربان قلب و تعديل دماي بدن است.
قسمتهاي ديگر مغز عبارت است از مخ و مخچه است. مخچه در پشت مغز قرار دارد. اين بخش از مغز تعادل حركات بدن را حفظ ميكند.
بخش مخ بزرگترين قسمت مغزاست. اين بخش از مغز بسيار پيچيده است. قسمتهاي مختلف آن كنترل بخشهاي مختلف بدن را به عهده دارند. بخشي از آن پيامهاي بصري را دريافت مي كند. بخش ديگري از آن حس لامسه را رهبري ميكند. مخ چگونگي انديشه و احساس انسان را تحت كنترل دارد. همچنين حافظه انسان تحت كنترل مخ است. هنوز نكات كشف نشده بسياري در مورد طرز كار مغز وجود دارد.
چگونه مي بينيم؟
آيا هيچ وقت شده است درتاريكي بخواهيد چيزي را پيدا كنيد؟ در تاريكي ديد انسان خيلي ضعيف ميشود. د رسياهي كامل هيچ چيز را نمي توانيد ببينيد. علت آن است كه در اين حالت هيچ نوري وجود ندارد و چشم ما براي ديدن به نور احتياج دارد. خورشيد و بسياري ا زاشياء از خود نور گسيل ميدارند. برخي از پرتوها بعد از برخورد به اشياء آ آنها منعكس ميشوند. چشم انسان آن گاه مي تواند پرتوهاي منعكس شده را ببيند.
نوروارد چشم ميشود
نور وقتي كه به چشم ميرسد ابتدا از قرنيه چشم كه شفاف است عبور ميكند. قرنيه لايه نازكي است كه از چشم در مقابل گرد و غبار و مواد آلودهكننده، حفاظت ميكند. نور سپس از طريق نقطه تيرهاي در مركز چشم وارد آن ميشود. اين نقطه را مردمك مينامند. اطراف مردمك را عنبيه فرا گرفته است كه ماهيچه حلقهاي است. عنبيه ميتواند اندازه مردمك را تغيير دهد . وقتي كه نور زياد است اندازه قرنيه كوچكتر ميشود واين امر باعث ميگردد كه نور كمتري وارد چشم شود. درنور ضعيف مردمك بزرگتر شده و موجب ميشود نور بيشتري وارد چشم گردد.
دوربين نيزاز اين جهت تقريبا مثل چشم كار ميكند. از جهت ديگري نيز دوربين مثل چشم كار ميكند. پرتوهاي نوري از طريق شيشه عدسي وارد دوربين ميشوند. در چشم نيز پرتوهاي نور از ميان عدسي چشم وارد آن ميشوند. عدسي چشم از مادهاي زلال و لاستيك مانند ساخته شده است.
تصوير واضح
براي آنكه تصويري واضح تشكيل شود، پرتوهاي نوري بايد د رچشم متمركز و كانوني شوند. عدسي چشم براي اين كار پرتوهاي نوري را خم ميكند. پرتوهاي نوري از عدسي چشم عبور كرده و در عقب چشم، متمركز ميشوند. قسمت انتهايي چشم، شبكيه نام دارد. شبكيه از سلولهاي خاصي پوشيده شده است. آنها تصوير چيزهايي را كه در مقابل ما هستند به صورت پيامهايي به مغز انتقال ميدهند. اين پيامها از طريق عصبي به نام عصب بينايي منتقل ميشوند.
تصوير اجسام بر روي شبكيه به صورت وارونه دريافت ميشود. مغز اين عمل را تصحيح ميكند. از اين رو است كه ما هميشه اجسام را درست مي بينيم.
فهرست مطالب
اسكلت (استخوانبندي) بدن انسان
به هنگام تنفس چه اتفاقي ميافتد؟
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:50 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره شناخت انسان,چرا انسانها متفاوتآند؟,بدن انسان,