تحقیق درباره مکاتب هرات
تحقیق درباره مکاتب هرات
در دورهء تیموری، با همه ویرانىها و خشونتهایى که اتفاق افتاد، هنر نگارگرى ادامه یافت و بهطرز شگفتآورى ترقى کرد. پایتخت تیمور سمرقند بود و مرکزیت هنرى کوتاهى در این پایتخت فراهم آمد که در واقع طلیعهء مکتب هرات شد.
مکتب هرات در زمان زمامداری شاهرخ در هرات پایهگذاری شد. این سبک در دوره سلطان حسین بایقرا پیشرفت زیادی میکند، اما در سال 1507 میلادی با حملهء ازبکها رشدش متوقف میشود.
سنت کارگاهی که رهاورد ورود ایلخانان به ایران بود در این دوران نیز تداوم می یابد و کارگاه بایسنقر میرزا و سپس کارگاه سلطان حسین بایقرا مرکز فعالیت هنرمندان مکتب هرات می شود.
مهمترین هنرمند این دوران کمال الدین بهزاد است که شاگردانش بعدها مکتب تبریز دوم را در دوران صفوی شکل می دهند . مکتبی که شاید بتوان آن را اوج مکاتب نگارگری ایرانی به شمار آورد.
پیدایش مکتب هرات
شاهزاده بایسنقر میرزا و پدرش شاهرخ از جمله مشوقان بزرگ سبک هنری یا مکتب هرات بود. بایسنقر گرایش شدیدی به ماندن در هرات داشت و مورخان یکی از دلایل ماندگاری بایسنقر در هرات را، شکوفایی حیات فرهنگی در آن شهر میدانند که بایسنقر میتوانست علایق سرشار هنری و فکری خود را در آن شهر به خوبی تعقیب کند.
پس از آنکه بایسنقر از نبردِ پیروزمندانه با ترکمانان در 823 بازگشت و مولانا جعفر تبریزی، بعدها ملقّب به جعفر بایسنقری، استاد مسلّم خط نستعلیق و سایر استادان فن را از تبریز به همراه آورد، هرات تبدیل به مرکز هنر خوشنویسی شد. توفیق شاهرخ در تسخیر تمامی قدرت در هرات و توجّه وی و بایسنقر به هنر، بسیاری از هنرمندان را از اقصی نقاط ایران به هرات کشاند و سبب شد که مراکز مهم پیشین اهمیت و اعتبار خود را از دست بدهد و در مرتبهای نازلتر قرار گیرد.
مکتب هرات در زمان زمامداری شاهرخ در هرات پایهگذاری شد. این سبک در دوره سلطان حسین بایقرا پیشرفت زیادی میکند، اما در سال 1507 میلادی با حملهء ازبکها رشدش متوقف میشود.
تحت حمایت او چهل نفر کاتب و خطاط به راهنمائی مولانا جعفر تبریزی معروف به جعفر بایسنقری که خود او نیز شاگرد عبدالله بن میر علی است به استنساخ کتب مشغول بودند. وی بوسیله پرداخت دستمزدهای گزاف و اعطاء انعام فراوان و شاهانه، هنرمندترین استادان خوشنویسی و تذهیب را نزد خود نگاه میداشت و آنان برای وی ظریفترین آثار هنری را درخط، تذهیب، جلدسازی و صحافی به وجود میآوردند. کتابهای کتابخانه وسیع این شاهزاده هم اکنون در تمام جهان متفرق است و هرجا که هست در کمال حرمت و دقت نگاهداری میشود.
مکتب هرات
کانون هنری بایسنقر در هرات بهنام دارالصنایع کتاب سازی معروف بود و کتابهای پدیدآمده در دوره بایسنقری شامل نفیسترین مینیاتورها و استادانهترین خوشنویسیها هستند که به زیبایی تمام صحافی و جلدآرایی گشتهاند.
هنرمندان نقاش و خوشنویس و خطاط که در کتابخانه بزرگ شاهی هرات به امر بایسنقر میرزا مشغول به کار بودند، آثار زیادی همچون کتابهای شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی را مصوّر ساختند. مجموع این آثار سبک جدیدی را پدید آورد که در تاریخ هنر ایران به «مکتب هرات» معروف است. در مکتب هرات تصاویر انسانها به صورت ریز وکوچک ترسیم گشته و مینیاتورها با خطوط ساده و بی پیرایه اجرا شدهاند.
پس از مرگ بایسنقر در 1433م هرات همچنان به صورت مرکزی برای هنر مصورکردن کتابهای نفیس برای مدت نسبتاً طولانی باقی ماند. طبق گزارش دوست محمد، در مقدمه آلبوم یا مرقعی که به فرمان ابوالفتح بهرام میرزا یکی از شاهزادگان صفوی در سال 1544م فراهم کرده بود، سنتی که بایسنقر میرزا و شاهرخ پدرش بنا گذاشته بودند، به سرپرستی و حمایت علاءالدوله پسر بایسنقر تا سال 1447م به حالتی زنده باقی ماند.
خصوصیات مکتب هرات
سبک هراتی ویژگی خود را داشت. یکی از ویژگیهای آن، وجود عناصر شرق دور بود که احتمالاً ازمبادلهء سفیر میان ایران و چین ناشی میشد. مشهور است که هنرمندان هرات همراه هیئتهای سیاسی به خانبالق (پکن) آمد و شد داشتهاند؛ یکی از آنان، به نام غیاث الدین نقاش، که بایسنقر او را برگزیده بود، بعدها شرح سفر خود را نوشت که این شرح در تاریخ حافظ ابرو آمدهاست. منتهی این عناصر چینی در دست هنرمند ایرانی رنگ و بوی ایرانی می گیرد به طوری که مکتب هرات را رهایی هنر نگارگری ایرانی از بند چینی مآبی دوره تبریز اول می داند.
پس از مرگ بایسنقر در 1433م هرات همچنان به صورت مرکزی برای هنر مصورکردن کتابهای نفیس برای مدت نسبتاً طولانی باقی ماند. طبق گزارش دوست محمد، در مقدمه آلبوم یا مرقعی که به فرمان ابوالفتح بهرام میرزا یکی از شاهزادگان صفوی در سال 1544م فراهم کرده بود، سنتی که بایسنقر میرزا و شاهرخ پدرش بنا گذاشته بودند، به سرپرستی و حمایت علاءالدوله پسر بایسنقر تا سال 1447م به حالتی زنده باقی ماند.
بازیل گری در بررسی ویژگیهای سبک هراتی، اهمیت خاصی به تأثیر متقابل تصاویر بر یکدیگر میدهد که با اشارات معنیدار جان گرفتهاند. او خاطرنشان میکند که این سَرزندگی و تحرک، کاملاً مغایر با خشکی و بی روحی چهرهها در نگارگریهای مکتب جلایری است. همچنین، صحنهها با قرارگرفتن افق در نزدیک لبة بالایی، عمق بیشتری یافتهاند. زمینههای فیروزهای متمایل به آبی و سبز، رنگهای عمده در این نگارگریها هستند.
از دیگر خصوصیات منحصر به فرد مکتب هرات می توان به ترکیب بندی های متقارن و غیر متقارن، واقع گرایی در ترسیم گل و گیاه، تنوع رنگ در قلمگیری، غالب بودن رنگ آبی در کل تصویر، ریزه کاری در معماری، مهارت در ترسیم طراحی اندام، تراکم در مرکز صحنه، نمایش چند زمانی، استفاده از ترکیب بندی دایره اشاره کرد.
کتب مکتب هرات
از مهمترین آثاری که در این مکتب هنری خلق شدهاست میتوان به شاهنامه بایسنقری اشاره کرد که در سال 1430 (میلادی) به سفارش شاهزاده بایسنقر میرزا (فرزند شاهرخ و نوهء تیمور گورکانی) تهیه شدهاست. این کتاب ارزشمند که شامل 22 صحنه است خوشبختانه به صورت دست نخورده در موزه کاخ گلستان موجود است.
کلیله و دمنه بایسنقری، شاهنامه محمد جوکی، بوستان سعدی، خمسه نظامی، مرقع گلشن ، دیوان میرعلیشیرنوایی و هشت بهشت از دیگر کتبی است که در دوران پادشاهی شاهرخ و سلطان حسین بایقرا در هرات تصویرسازی شد.
هنرمندان مکتب هرات
در دوران شاهرخ هنرمندانی چون جعفر بایسنقری ( خوشنویس) ، قوام الدین (مجلد)، پیراحمد باغشمالی، میر خلیل، خواجه غیاث الدین و امیر شاهی سبزواری در کتابخانه بایسنقرمیرزا به فعالیت مشغول بودند.
بعد از مرگ شاهرخ و به سلطنت رسیدن سلطان حسین بایقرا هنرمندانی چون سلطانعلی مشهدی(خوشنویس) ، کمال ادین بهزاد، یاری ( مذهب)، روح الله میرک خراسانی، حاجی محمد هروی (محمد سیاه قلم) ، منصور و شاه مظفر در کتابخانه شاهی به تولید نسخ خطی نفیس مشغول بودند.
نگارگري مكتب هرات و ويژگيهاي عمدة آن
هرات از شهرهاي زيبا و پررونق دوره تيموريست. اين شهر در سالهاي پرآشوب سلطنت تيموريان بدور از هياهوي جنگ و اوضاع سياسي روزگاري خوش در سايه حمايت حاكمان هنرپرور تيموري از جمله شاهرخ، بايسنقر ميرزا و سلطان حسين بايقرا ميگذراند. هرات از زمان سلطنت شاهرخ تا حمله شاه اسماعيل صفوي(799-916ه.ق) محفل هنرمندان و صنعتگران بيشماري بود. شالوده مكتب نگارگري هرات در دوره تيموري و با سلطنت شاهرخ فرزند تيمور ريخته شد. اين مكتب نگارگري به عنوان يك پارادايم(نمونه و الگو) در تاريخ نگارگري ايراني_اسلامي از جايگاه ويژه و ارزشمندي برخوردار ميباشد. وجوه بارز نگارگري مكتب هرات كه آن را به عنوان يك پارادايم در تاريخ نگارگري ايراني_اسلامي مطرح ميسازد عبارتند از:
الف) پيوند عميق نقاشي ايراني با ادبيات و عرفان ايراني به سبب مديريت هنري هوشمندانه خاندان هنردوست و هنرپرور تيمور در هرات سدههاي هشتم و نهم هجري قمري و نيز جانبداري اكيد از صاحبان ذوق و هنر و انديشه.
ب)همآيش ارباب حلقه معرفت؛ مير عليشير نوائي، جامي، احمد تفتازاني و مولانا شمسالدين محمد اسد التبادكاني(واعظان آراء و انديشه ابنعربي)، ميرك، استاد زمانه كمالالدين بهزاد و شاگردان بيشمارش و....در كارگاهها و كتابخانههاي دربار.
ج)استقلال هنر نقاشي از قيد و بند كتابت به جهت رونق بازار نقاشي و نيز تعدد نگارگران حرفهاي.
د) مستهلك شدن عناصر و تاثيرات هنر بيگانه توسط هنرمندان و حاميان فرهنگ دوست و ادبپرور ايراني.
ذ) حضور هنرمند برجسته و نامي نگارگري ايراني «كمالالدين بهزاد» در رأس كارگاههاي كتابت و نگارگري.
از مؤلفههاي ارزشي هنر نگارگري مكتب هرات كه محصول نبوغ هنرمندان ايراني بود، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف) ارائه پيشرفته و در حد كمال نگارهها و نيز توفيق يابي در گسترش طيف رنگها و نحوه تنظيم آنها كه اين خود از دستاوردهاي هنر آكادميك و مديريت صحيح گارگاههاي هنري بود.
ب) در اين دوران تركيببنديها غالبا بسيار استادانه و بلندپروازانه صورت ميگرفت و نيز تنظيم فضاي اثر با همة تكثر عناصر نگاره هوشمندانه صورت ميپذيرفت.
ج) در آثار نگارگري اين دوره طرحبندي بطور قاطعي معماريوار است و احساس تعادل كه همواره در نزد نگارگران ايراني قوياست، از طريق روابط تازه و زيركانهاي بين متن و تصاوير به بيان درآمده است، همچنين در رعايت تناسب و شيوة ناتوراليسم تا آن حد پيش رفته است كه هنرمند از هدف اصلي خويش كه همانا تزئين و خلق دنياي مثالين باشد، دور نشود.
د) دقت و لطافت برخورد با ساير عناصر نگاره تا بهحديست كه كليه عناصر تصوير، ارزش و اعتبار يكسان پيدا كند.
ذ) بكارگيري رنگهاي مكمل و خاكستريهاي رنگي در جهت ايجاد هماهنگي و هارموني چشمنواز.
ر) تزئين و ريزهپردازي در فضاي معماري و ساختمان.
از ديگر شاخصهاي ممتاز هنر نگارگري اين دوره ارائه فرمهاي انساني در نهايت كمال و ظرافت است. اندامها و چهرهها در كسوتي عارفانه و شاعرانه از حالت توصيفي و داستاني بهدرآمده و به حالتي بياني و احساسي متمايل ميشوند. اين ظرافت و لطافت پيكرهها به حديست كه نگاره پيش از آنكه ترجمان تصويري متن باشد خود به يك قطعه شعر مبدل ميگردد و به عبارتي نگارگر، شاعرانه اثر ميآفريند. در نگارگري مكتب هرات «آنچه تازگي دارد روحيست كه در كليه جزئيات بويژه پيكرههاي انساني دميده شده؛ پيكرههائي كه عمدتا هويت عروسكي يا لعبتكوار خود را از دست دادهاند و به نظر ميرسد... در تكاپو هستند. » بذر پر حاصلي كه اندك زماني بعدتر در نگارگري دوره صفوي و عليالخصوص مكتب اصفهان به بار نشست، نخستين بار در نگارگري مكتب هرات آبياري شده بود.
شكل انسان در نگارگري مكتب هرات
يكي از اساسيترين و در واقع تعيينكنندهترين عناصر شكل دهنده نگارگري ايراني، هم به لحاظ ابعاد تجسمي و هم به لحاظ وجوه معنايي و محتوايي، شكل انسان است. در نگارگري «محور اصلي براي ايرانيان شكل انسان است. » شكل انسان يكي از معمولترين و رايج ترين عناصر بكارگرفته شده در فضاي نگارگري ايراني است و البته تا دوران قاجار بيشتر طبق يك قاعده ارائه ميشد. شكل انسان در سير تاريخ نگارگري ايراني، پس از استقلال اين هنر از قيد و بند كتابت و تبديل آن به هنري مستقل كه قواعد زيباييشناسي يك اثر هنري تجسمي بر آن مصداق پيدا كرده به عنوان عنصري محوري سيطرهي خويش را بر ديگر عناصر نگارگري اعلام ميدارد و حتي در تكنگارهها حضور مستقل و يگانه پيدا ميكند.
«از آنجايي كه نگارگري سنتي، پديده هاي عيني را در تصوير تاويل مينمايد، هرگز در پي رعايت تناسبات طبيعي اندام نيست و به عوض كوشش دارد تا فضاي تصوير را از نظر تركيب بندي تناسب لازم بخشد. درحالي كه در اين نگارههاي معاصر مشاهده ميكنيم كه اندام داراي تناسب طبيعي و عيني خود شدهاست. در اينجا نيز مانند اغلب نقاشيهاي عصر اومانيسم اروپا (سده پانزدهم ميلادي) بيننده با حضور كانوني و متمركز انسان روبروست در حاليه نقاشي سنتي هرگز از اين منظر به انسان توجه ندارد. بطور مثال در ظفرنامه تيموري (از شرف الدين علي يزدي) متعلق به953 ه . ق و محفوظ در موزه كتابخانه كاخ گلستان ، سلطان مراد اول ، با وجود سلطنت و اقتدار هرگز در كانون تصوير نشده است ، بلكه جزء خردي از اجزا هماهنگ و موزون اثر است. » بر همين منوال در ديگر دورانهاي با شكوه هنر نگارگري ايران نيز چنين قاعدهاي مرسوم نبود و هر آنچه در تصوير حضور مييافت در كليتي واحد، ارزشي همسان با ديگر عناصر نگاره پيدا ميكرد، مگر آنكه به لحاظ خط روايي داستان يا موضوع ميبايست بر روي آن تاكيد شود كه در آن صورت در نقطه طلايي قرار ميگرفت و يا با ترفندهاي ديگر بر روي او تاكيد ميشد.
در نگارگري مكتب هرات به عنوان پارادايم (الگو و نمونه) نگارگري فاخر ايراني، نمايش شكل انسان، نمايش حقيقت نوعي و نمونه آرماني انسان و قائمكننده انسانيت انسان است. لذا با زبان تصوير صورت تجسمي و نوعي «انسان كامل» به منصه ظهور ميرسد. نگارگري فاخر ايراني خصوصا نگارگري مكتب هرات، انسانمحور است، لذا در آن، شكل انسان تأكيد بر جنبه هاي روحاني ميكند كه حاصل كشف و شهود و ذوق صوفيانه نگارگر بوده و در آن عوارض انساني و ماديگرايانهای كه در انسان مداري يا اومانيسم نقاشي غربي وجود دارد، در آن رنگ ميبازد و هيبتي متواضعانه و خاشعانه پيدا مي كند كه در برابر قدرتي والاتر كه هستي خويش را از آن يافته سر تعظيم و تسليم فرود ميآورد. چقدر زيبا گفته شيخاكبر عرفان اسلامي «ابن عربي» كه: «خداوند به عبد مؤمن اين قدرت را عطا كرده كه بتواند در هر عملي كه صورت آن را ايجاد مي كند، روح حضور و اخلاص بدمد. خداوند مذمت نكرده است بنده اي را كه صورتي بوجود مي آورد و به اذن خدا از روح خود در آن مي دمد و آن صورت به گونه اي زنده و گويا در حالتي كه به حمد رب خويش تسبيح مي گويد، ظهور كند، بل كسي را مذمت كرده است كه صورتي داراي استعداد و حيات خلق كند اما به عنوان خالق آن صورت مستعد حيات، به آن حيات و زندگي ندهد .»
هنرمند نگارگر مكتب هرات روح انسان را در ساحتي روحاني و سرشار از رموز عالم سرمدي به پرواز درميآورد اين كيفيت در هنر نگارگري مكتب اصفهان كه بدون ترديد فرزند خلف نگارگري انسان محور مكتب هرات ميباشد خاصه در تك نگاره ها به اوج خود ميرسد، چندانكه نوع انتزاعي گري اش نمايش وجوه مادي و حيواني انسان از جمله تأكيد بر اعضاء و جوارح اغوا كننده و تحريك آميز و هر آنچه بر اين اصل استوار گشته باشد، را در آن بكلي نابود ميگرداند و در حالتي روحي كه مشخصه رنگهاي بكار رفته در نگارگري ايراني نيز ميباشد، نه تنها استذكار هر امر و خصلت زميني از آن ساطع ميگردد، بلكه تصوير خيالي از بهشت موعود و انسان لميده در سايههاي درختان بهشتي را متذكر مي شود (تصاویر شماره7و8). همچنين عشق، زيبايي، اميد، بندگي و انگيزة تأمل در امور هستي و آن جهان سرمدي كه شكل مثالي و نوعي آن اينك بدست هنرمند نگارگر تجسم يافته بود به بهترين وجه عيان ساخته و معرفتي ديداري از اين حیث به مخاطبين خويش عرضه ميدارد. در دوران اوج نگارگري ايراني خصوصا نگارگري انسانمحور مكتب اصفهان با وجود اينكه عنصر تجسمي شكل انسان كاملاً در آن مسلط مي گردد نمايش خصوصيات روانشناختي و شباهتهاي انساني با افراد خاص و نمونه هاي انساني و تيپ هاي مشخص مطمع نظر هنرمند نبوده و چنين اتفاقي رخ نمي دهد.
در تصوير شماره (9) كه نگارهايست متعلق به مكتب هرات و منسوب به بهزاد؛ با وجود اينكه جزئي از تصاوير كتاب ظفرنامه تيموريست و بنا بر ضرورت و به اسم كتاب شرح ماوقع و داستان را مينماياند، اما فضاسازي و كثرت اشكال انساني آن در ريتمي پويا و سرزنده با الواني بيبديل، دنياي خيالين و فضائي نگارين را مينماياند. در اين تصوير اشكال انساني با وجود آنكه با جزئياتي اندك از هم قابل تفكيكاند، اما گوئي نمونههايي آرماني و الگوهائي تمثيلي از انسان را به تصوير ميكشند كه سواي رفتار پيكرهها كه نحوة حضور در بزم و محضر تيمور را بخوبي نمايش ميدهد، با كسوتي متواضع و اندامهاي خوشتراش و متناسب، هيبتي اثيري و روحي مييابند، همچون شاپركاني رنگين و شكننده كه بر شاخسار درخت از پي اين همه زيبائي و رنگ، نگاه را مشحون از شور و جذبه ميكنند. سرّي در اين نگارههاست و آن اينكه هيچ انگيزهاي در نگرنده مبني بر جستجوي شخصي خاص و انساني زميني كه فلان كس و بهمان شخص باشد ايجاد نميكند، تو گوئي اين انسانها از عالمي برتر و ساحتي مقدساند كه در جنگي منقوش به هم آمدهاند.
از بزرگترين نگارگران ايراني كه مكتب نگارگري هرات را با نام وي ميشناسند «كمالالدين بهزاد» است. وي بيشرين توجهاش را به شكل انسان معطوف ميدارد و در فضاي نگارگري خويش به گونهاي متفاوت از شكل انسان بهره ميبرد. بهزاد نماينده دوراني است كه در آن شكل انسان به بهترين وجه در نگارگري ايراني حضور مييابد، يعني دوران تيموري و اوايل دوره صفوي (خصوصا در نگارگري مكتب تبريز).
شكل انسان به عنوان يكي از اركان اصلي و عناصر برجسته نگارگري كمال الدين بهزاد در برقراري ارتباط و پيوند_ به عنوان يك نقشمايه كليدي _ بين عناصر نگاره از موقعيت خاصي برخوردار مي باشد.
شكل انسان از اين جهت چه به لحاظ تجسمي به عنوان يك عنصر زنده و متحرك همچون زنجيري در جهت ايجاد پيوند بين اشكال و تركيب كلي اثر و چه به لحاظ محتوايي در حكم عنصري سازمان دهنده، نقطهء تلاقي و ابزاري گويا براي بيان احساسات منبعث از رموز و نمادهاي نگاره ميشود. بهزاد بدين سان كل عناصر و اجزاء نگاره را در پيوندي محكم و تزلزل ناپذير به مدد عنصر تجسمي انسان و بيان محتوايياش نمايش ميدهد. با وجود اينكه در نگارگري بهزاد شكل انسان نقش كليدي و محوري ايفا ميكند، به هيچ روي ارزش و اعتبار ديگر عناصر نگاره را متزلزل نكرده و به حاشيه نميبرد، بلكه اعتباري نو و پويا ميبخشد. بعبارتي حضور انسان به گونه اي متفاوت در نگارگري بهزاد راه را براي پوياتر كردن فضاي دو بعدي نگارگر ايراني هموار كرده و القاء حركتهاي موزون خط كمپوزيسيون را بازتر كرده است. اما در اين راستا ، به هيچ روي نگاره هاي بهزاد انسان مدار و متكي بر شكل انسان و همه چيز براي نقش انسان نميباشد. ارجحيت شكل انسان به هيچ روي به معناي سيطرة شكل انسان بر عناصر نگارگري وي قلمداد نميشود. شكل انسان تا پيش از دوران قاجار، در نگارگري ايراني همانند شرحي كه در مورد نحوة حضور آن در نگارگري بهزاد آورده شد، مورد استفاده قرار مي گرفت. حتي در تكنگارههاي مكتب اصفهان همانگونه كه پيشتر نيز اشاره شد با وجود سيطرة شكل انسان، حس تفرد و تشخص به نفع بيانهاي رمزي منبعث از انسانگرايي عرفان ايراني، كنار گذاشته ميشود و در آن «تبديل امور مشهود به تجسم مثل مينوي» غايت نگاه هنرمند ميشود.
نگارگر انسان محور نگارگري فاخر ايراني در ترسيم شكل انسان در كمال و وقار و زيبايي همانند گفته «فلوطين» كه ميگفت: «براي وصول به زيبائيهاي معنوي و جمال مطلق بايستي از زيباييهاي زميني و مادي عبور كرد. » هدف و غايت نيتش گذر از عشق انساني به عشق الهي است و به همين خاطر تمامي صورتهاي خويش را بر یك نمونه خلق مي كند، نمونهاي كه نهايت قدرت صنع و آفرينشگري اوست.
نمونه اي زيبا كه بعضاً براي ناآشنايان به زبان تصوير نگارگری ايراني اغواگر و تحريك كننده مينمايد. نگارگر مكتب اصفهان به پیروی از آن تفكر صوفيانه در عرفان ايراني كه «پرستش جمال و زيبايي را موجب تلطيف احساس و ظرافت روح و سرانجام سبب تهذيب اخلاق و كمال انسانيت ميشمرده اند و آنرا ظهور حق و يا حلول وی بنعت جمال در صور جميله ميدانستهاند .» اينگونه غرق در زيبايي هاي الهي شده و هدفش اين است كه جلوه حق را بنگرد، در حقيقت نگارگر عارف مسلك آن زيبايي ها را مانند آينه اي مي بيند كه حق در آن جلوه نموده و لذا از هر گونه هوي و هوس و نگاه شهواني عاري و بلكه مقدمات هر سلوك عارفانه عميق را مهيا ميكند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنیداين مطلب در تاريخ: سه شنبه 20 خرداد 1393 ساعت: 22:51 منتشر شده است
برچسب ها : پیدایش مکتب هرات,مکتب هرات,خصوصیات مکتب هرات,هنرمندان مکتب هرات,