سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
در پژوهشي که توسط سو هريس و آليسون کينگتون با عنوان " استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات در کلاسهاي درس نوين" در مدارس اين کشور در سال 2002 انجام شد به مشارکت کشور انگلستان در پروژه سايت ماژول دو و نتايج آن اشاره شده است. در اين مطالعات بيشتر از همه به روشهاي گوناگون بهرهگيري از فناوري در مدارس ابتدايي و متوسطه و نيز بر مطالعه نقش آن در تقويت ياددهي ـ يادگيري تاكيد شده است. به همين منظور گروه تحقيق به بررسي دقيق هر يک از اين موارد پرداخته و تغييرات حاصل از آن در نقش معلمان و دانشآموزان را مورد شناسايي قرار دادند. هر يك از اين مطالعات موردي نشان داد که چگونه معلمان ميتوانند از قابليتهاي فناوري براي معرفي شيوههاي جديد آموزش استفاده کنند. همچنين نتايج اين تحقيق به تاثيرات كاربرد فناوري در افزايش انگيزه دانشآموزان، بالا رفتن اعتماد به نفس، تقويت مهارتهاي اجتماعي، بالا رفتن مهارتهاي گروهي و مشارکتي و افزايش عملکرد علمي آنها اشاره دارد. به کارگيري شيوههاي نوين آموزش مبتني بر فناوري در اين مدارس در معلمان اين انگيزه را به وجود آورد كه مهارتهاي خود را در زمينه فناوري توسعه دهند، تمايل به تغيير شيوههاي کنوني خود داشته باشند، دانشآموزان را در تغيير نقش و فعاليتهايشان مورد حمايت قرار دهند، اجراي فعاليتها توسط دانشآموزان را نظارت كنند و براي مشکلات احتمالي راه حل ارائه نمايند.
نــــوآوري در مـــدارس ابتدايـــــي در اين مدارس يک دستگاه رايانه روميزي متصل به اينترنت در اختيار دانشآموزان ده تا يازده ساله قرار گرفت. به اين ترتيب دانشآموزان توانستند در دروس خود از نرم افزارهاي عمومي گوناگوني کمک بگيرند و از سيديهاي آموزشي گوناگون که براي دروس آنها طراحي شده بود بهره گيرند. معلمان نيز سعي ميکردند که به دانشآموزان تکاليف به اصطلاح باز ارائه دهند تا آنها بتوانند با توجه به ميزان تواناييهايشان آنها را انجام دهند (مانند ساخت وب سايت شخصي). همچنين تعدادي از دانشآموزان شركت كننده در طرح از نيازهاي آموزشي ويژهاي برخوردار بودند. بهرهگيري از فناوري سبب شد که انگيزه اين دانشآموزان افزايش يابد و کارهايي با استاندارد بالا توليد کنند. ارتباط دانشآموزان در داخل کلاس به صورت الکترونيکي انجام ميشد.
در يکي از مدارس ابتدايي ميان دانشآموزان و کارکنان يک شرکت تلفن همراه، زوجهاي متنوعي تشکيل شد تا از طريق پست الکترونيکي با هم در ارتباط باشند. اين دانشآموزان در يک جزيره محروم زندگي مي کردند و سطح علمي و فرهنگي خانواده آنها نسبتاً پايين بود. بنابر اين ايجاد ارتباط با کارکنان شرکت تلفن همراه سبب شد که نه تنها مهارتهاي ارتباطي آنها توسعه يابد، بلکه به افقي وسيعتر دست يابند و به اهميت داشتن مهارت جهت جذب در بازار كار آگاه شوند.
در يکي ديگر از مدارس ابتدايي از دانشآموزان خواسته شد تا به طور گروهي به حل معماها و مشکلات موجود در وب سايتي در مورد سفر با بالن به دور دنيا بپردازند. آنان هرماه با چالشي جديد مواجه ميشدند. اين پروژه در حوزههاي مختلفي از برنامه درسي مثل تاريخ، موسيقي، جغرافيا و رياضي و همچنين مهارتهاي فناوري گسترش يافت و دانشآموزان با استفاده از اينترنت به انجام پژوهشهاي مختلف پرداختند. در اين ميان معلمان بدون دخالت مستقيم به هدايت فعاليت آنان پرداخته و در صورت نياز به دانش آموزان کمک مي کردند.
نــــوآوري در مــــدارس متـــوسطه در يکي از دبيرستانها، اطلاعات مربوط به عملکرد دانشآموزان در آزمونهاي رسمي و فعاليتهاي کلاسي جمعآوري و از آنها براي تعيين اهداف دانشآموزان استفاده شد. اطلاعات به دست آمده از عملکرد دو هزار دانشآموز راهنمايي و دبيرستان در رايانه ذخيره گرديد. با استفاده از اين اطلاعات معلمان توانستند تصوير بهتري از قابليتهاي دانشآموزان خود داشته باشند تا بر اساس آن وظايف گوناگوني براي آنها تهيه نمايند. در ميان دانش آموزان كساني که از عملکرد پايين¬تري برخوردار بودند مورد توجه ويژه قرار گرفتند. همچنين آگاهي نقش نظارتي معلم انگيزه دانش آموزان را افزايش داد.
در دبيرستان ديگري، دوره دو ساله فناوري برخط برگزارو به دانشآموزان شرکت کننده مدرک عمومي رسمي داده شد. مواد آموزشي اين دوره از سوي معلمان يک مدرسه ديگر و مطابق با برنامه درسي مورد نياز دانش آموزان تهيه شده بود. دانشآموزان تكاليف خود را در مدرسه و به طور مستقل انجام ميدادند و در منزل نيز از منابع چند رسانهاي استفاده ميکردند. معلمان تنها بر فعاليتهاي آنان نظارت داشته و تکاليف را بررسي ميکردند. به نظر ميرسد اين دورهها توجه دانشآموزان بي انگيزه را به سوي خود جلب كرده بود.
در دبيرستاني ديگر دانشآموزان توانستند با استفاده از کنفرانس ويدئويي با دانشآموزان فرانسه زباني که انگليسي مي خواندند ارتباط تصويري برقرار کنند و مهارتهاي گفتاري خود را در زبان فرانسه افزايش دهند. اين دانشآموزان به طور داوطلبانه هر هفته 20 دقيقه از زمان ناهار خود را براي اين کار صرف مي كردند. قبل از شروع جلسات معلمان برگههايي را تهيه ميکردند تا از طريق آن بتوانند مکالمات دانشآموزان را هدايت كنند. دانش آموزان موظف بودند نيمي از زمان جلسه را به زبان فرانسه سوال نمايند و نيمي ديگر را به زبان مادري خود به سوالات فرد مقابل جواب دهند. اين جلسات تاثير زيادي در بالا رفتن توانايي گفتاري دانشآموزان داشت و مدت 10 هفته طول کشيد.
به طور کلي اين بررسيها نشان ميدهد استفاده از فناوري به روشهاي گوناگون تاثير زيادي بر يادگيري دانشآموزان و افزايش انگيزه آنان و همچنين معلمان داشته است.
منبــــــــع: Harris, Sue & Alison Kington (2002). Innovative Classroom Practices using ICT in ENGLAND: Implications for Schools. National Foundation for Educational Research
چكيــــــــده يكي از ويژگيهاي مهمي كه پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است ،اينست كه باعث ميشود ارتباط انسان با انسان، همچنين انسان با محيط تسهيل يافته و ارتقاء يابد. فناوري اطلاعات و ارتباطات به دليل قدرت تحولپذيري و توانايي برقراري ارتباط پويا كه ميتواند با دانشآموزان داشته باشد، از نقش مهمي در انتقال دانش برخوردار است. درباره تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعليم و تربيت دو ديدگاه وجود دارد. رويكرد اول كه به رويكرد اصلاحگرا نام گرفته، براين باور است كه اثر فناوريهاي جديد ( اطلاعات و ارتباطات ) بر آموزش و پرورش تدريجي بوده و اين پديده باعث ميشود كه آموزش به شيوه سنتي، تنها به گونهاي كارآمدترانجام شود. بعبارت ديگر ICT باعث تسريع اصلاحات در آموزش و پرورش ميشود. در كنار اين رويكرد، رويكرد تحولگرا مطرح است كه معتقد به تحولزايي ICT در آموزش و پرورش ميباشد و بر اين باور است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات ، ابزارها و حتي خطمشيها و اهداف تعليم و تربيت را به صورت اساسي تغيير داده و متحول ميكند.
اين مقاله تلاش دارد با بيان نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم و تربيت، به بررسي تاثير اين پديده بر روي برنامه درسي بپردازد. برنامه درسي را ميتوان دستور كار آموزش دانست بكارگيري فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي فوايد فراواني به همراه دارد. از جمله اينكه امكان بهرهگيري از يك برنامه درسي تلفيقي را براي معلم و دانشآموزان فراهم ميآورد. اين نوع برنامه درسي، بيش از آنكه بخواهد دانش معيني را به دانشآموزان القاء كند، زمينهاي را فراهم ميكند كه از طريق آن امكان شكوفايي قابليتهاي فردي دانشآموزان و گسترش تجربههاي فردي و مستقل آنها افزايش مييابد. در اين رابطه به تاثيرات ديگري ميتوان اشاره كرد كه در مقاله به آنها پرداخته شده است.
مقــــــــــدمه عصر حاضر كه عصر تغيير از جامعه صنعتي به جامعه فراصنعتي يا جامعه اطلاعاتي لقب گرفته است، طبيعي است كه اطلاعات، دانش و آگاهي بعنوان اساسيترين دارائيها براي انسانها و جوامع بشري بحساب آيد. رشد و گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات(ICT) در جامعه امروز به حدي سرعت گرفته است كه ميزان توجه به آنرا بعنوان مهمترين شاخص توسعهيافتگي براي كشورهاي در حال توسعه در نظر گرفتهاند، و معتقدند كه عصر حاضر، دنياي متفاوتي خواهد بود كه راهبري آنرا فناوري اطلاعات برعهده خواهد داشت. ويژگي مهمي كه پديده فناوري اطلاعات از آن برخوردار است اينست كه باعث ميشود ارتباط انسان با انسان و همچنين انسان با محيط تسهيل يافته و ارتقا يابد.
فناوري اطلاعات به دليل تحولپذيري و قدرت تاثير فراواني كه در رشد آموزشي، فرهنگي، اقتصادي، امنيت ملي ،جهاني شدن و تعديل مشكلات اطلاعرساني سنتي دارد، يكي از پوياترين و بحثانگيزترين رشتههاي علم و فناوري محسوب ميشود. البته اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه فناوري اطلاعات(IT) به دليل ويژگيهاي خاصي كه از آنها برخوردار است، همواره مورد سوءاستفادههايي نيز قرار گرفته است كه اين سوءاستفادهها، سؤتعبيرهايي را در زمينه بكارگيري از اين پديده موجب شده است. با اين وجود بايد به اين مسئله اعتراف كرد كه فناوري اطلاعاتي داراي قابليتهاي فراواني به منظور انتقال دانش، تسهيل ارتباطات و تعاملات و سرعت بخشيدن به روند رو به رشد توسعه دانش و اطلاعات ميباشد كه البته همه اينها در صورت بهرهگيري صحيح از اين پديده امكانپذير است.
ماهيت فنـــــاوري اطــــلاعات و ارتبـــــاطات فناوري اطلاعات، واسطهاي است كه امكان بيان طيف گستردهاي از اطلاعات، انديشهها، مفاهيم، و پيامها را فراهم ميكند. اين پديده به دليل برخورداري از ويژگيهاي متفاوت، داراي تعاريف گوناگوني است. فناوري اطلاعات به مجموعهاي از ابزار و روشها اطلاق ميشود كه به نحوي اطلاعات را در اشكال مختلف جمعآوري، ذخيره، بازيابي، پردازش و توزيع ميكند. فناوري اطلاعات در جهت گسترش توانمنديهاي انديشه انسان تكوين يافته است1. اصطلاح فناوري اطلاعات را ميتوان از دو ديدگاه مورد مشاهده قرار داد. از ديدگاه اول ، اصطلاح فناوري اطلاعات براي توصيف فنوني بكار ميرود كه ما را در ضبط، ذخيرهسازي، پردازش، بازاريابي، انتقال و دريافت اطلاعات ياري ميكند. از ديدگاه دوم، فناوري اطلاعات به مجموعهاي از ابزارها و روشها گفته ميشود كه امكان توليد، پردازش و عرضهي اطلاعات را براي كاربر انساني فراهم ميآورد.
همچنين فناوري را ميتوان بعنوان يك فعاليت هدفمند بشري دانست كه براي طراحي و ساخت محصولات مختلف از آن بهره گرفته شده و نوع خاصي از دانش اطلاعاتي كه فناوري براي حل مسأله علمي به صورتي علمي به كار ميبرد، فناوري اطلاعات گفته ميشود. فناوري اطلاعات به دليل تحولپذيري و قدرت تاثير فراواني كه در رشد اقتصادي، اجتماعي، امنيت ملي، جهاني شدن و تعديل مشكلات اطلاعرساني سنتي دارد، يكي از پوياترين و بحثانگيزترين رشتههاي علم و فناوري محسوب ميشود. اهميت اين پديده در حدي است كه آنرا « همانند محور و مركز مجموعهاي از فعاليتهاي هدايت شده دانستهاند كه كنترل مديريت، بهرهوري، توليد، آموزش و ارتقاي يك سيستم را با يك مركزيت به عهده دارد.» تعريف كردهاند در جاي ديگر و با افقي بالاتر در تعريف فناوري اطلاعات آورده شده است كه: فناوري اطلاعات بيشتر يك استراتژي، انديشه، فكر و ابزار در حوزه انسانها است كه با نوآوري همراه ميباشد. در كنار تعاريفي كه اين پديده را با نگاهي مثبت نگريستهاند بايد توجه شود كه آن از محدوديتهائي نيز برخوردار است. قرار گرفتن ويژگيهائي همچون شمول مفاهيم عمومي، پيچيدگي، سرعت، رشد، مقياسهاي تعيينپذيري و در عين حال انعطافپذيري و … نشان دهنده برخي محدوديتهاي فناوري اطلاعات هستند كه در بهرهگيري از آن نميتوان اين محدويتها را از نظر دور داشت.
فنــــاوري اطلاعــــات و ارتـــباطات در حوزه تعليــــم و تـــــربيت
فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) را ميتوان به باراني تشبيه كرد كه اگر در جاي مناسب ببارد ميتوان باعث رويش و زنده شدن طبيعت شود ولي در صورتي كه در جاي نامناسب ببارد ميتواند سبب جاري شدن سيل يا منشاء شكلگيري باتلاق شود . ورود اين پديده به حوزه تعليم و تربيت نيز خالي از اين دو نقش نيست. بنابراين لازم است به اين نكته توجه شود كه پيش از فراهم كردن امكان آميختگي اين دو مقوله بايد زمينهسازي فرهنگي ـ علمي مناسب براي آن صورت گيرد. اگر اساس تعليم وتربيت انتقال دانش و آگاهي است و دانش نيز چيزي جز اطلاعات شناخته شده نميباشد، پس لازم است براي انتقال اطلاعات به مهارتهاي مناسب براي اين منظور توجه كرد. فناوري اطلاعات و ارتباطات در طي زماني كوتاه، توانسته است به يكي از اجزاي اساسي تشكيلدهندة جوامع مدرن تبديل شود بگونهاي كه در بسياري از كشورها به موازات خواندن، نوشتن و حساب كردن، درك فناوري اطلاعات و ارتباطات و تسلط بر مهارتها و مفاهيم پايه فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخشي از هسته مركزي آموزش و پرورش اين جوامع مورد توجه قرار گرفته است. ( به نقل از دانيل معاون مدير كل در امور آموزش و پرورش يونسكو ). در حوزه تعليم و تربيت، فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات مجموعه وسايل و تركيبات به كارگيري كامپيوتر و برقراري ارتباط است كه به اشكال مختلف معلمان، دانشآموزان، فرايند يادگيري و گستره بالايي از فعاليتهاي آموزشي را مورد حمايت قرار ميدهند.1
رويكــــــــــــردها :
به طور كلي درباره تاثير ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم وتربيت دو ديدگاه وجود دارد. در اينباره ميتوان به گسترهاي از آراء اشاره كرد كه همه آنها به اين نكته قائلند كه: اثر فناوريهاي جديد بر آموزش و پرورش، تدريجي است و اين اثر سبب ميشود كه آموزش به شيوه سنتي به گونهاي كارآمدتر انجام شود. بر اين اساس ICT باعث تسريع اطلاعات در آموزش و پرورش ميشود. ( رويكرد اصلاحگرا ) در كنار اين رويكرد، رويكرد ديگري وجود دارد كه معتقد به تحولزايي ICT در آموزش و پرورش بوده و بر اين باور است كه فناوريهاي جديد، ابزارها و حتي اهداف تعليم و تربيت را به صورت اساسي تغيير داده و آنها را متحول ميكند ( رويكرد تحول گرا ).
از جمله كسانيكه ديدگاه اصلاحگرانه ICT را پذيرفتهاند، ميتوان به ماسون اشاره كرد. او تاريخ شكلگيري فناوري جديد را تاريخ يك انقلاب ناكام ميداند و ايده تحول بنيادي آموزش و پرورش بر اثر فناوريهاي جديد را رد ميكند. به عبارت ديگر او معتقد است كه فناوريهاي جديد فرايند تعليم وتربيت را تسريع ميكند و نه متحول. در مقابل راست در ديدگاه تحولگرانه خود ، معتقد است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات بر مرزهاي ساختاري نظام آموزشي سنتي فائق آمده است. در اين رابطه بيگم و گرين5 نيز معتقدند كه ورود فناوري جديد به مدارس و محيطهاي آموزشي، صرفاً منجر به كارآمد كردن روش انتقال دانش نشده، بلكه موجب خلق زمينههاي جديد اجتماعي ( و اطلاعاتي ) براي يادگيري شده است. همچنين رزنيك به سه ديدگاه درباره اينترنت (بعنوان جزئي از فناوري اطلاعات و ارتباطات) اشاره ميكند: به زعم او عدهاي اينترنت را به عنوان يك راه و روش جديدي براي آموزش ميدانند. (در اينجا با تأكيد بر رويكرد تحول گرايي ICI در آموزش و پرورش، اعتقاد بر اينست كه اينترنت، فرايند آموزش را متحول كرده و اهداف آموزشي و متناسب با آن روشهاي آموزش را تغيير ميدهد.)
عدهاي ديگر اينترنت را بعنوان يك پايگاه اطلاعاتي وسيع ميدانند كه براي دانشآموزان فرصت كشف كردن را فراهم ميآورد. (اين ديدگاه با تأكيد بر دو رويكرد تحولگرانه و اصلاحگرانه ICI در آموزش و پرورش، اينترنت را ابزاري ميداند كه بوسيله آن دانشآموزان امكان خودآموزي و خودمحوري را به دست ميآورد و در نتيجه آن امكان كشف پديدههاي علمي، براي آنها فراهم ميشود. عدهاي نيز آنرا بعنوان يك رسانه جديد ميبينند كه فرصت جديد را براي دانشآموزان به منظور بحث و گفتگو، مشاركت و همكاري بر روي ساختها و موضوعات علمي فراهم ميآورد. (اين ديدگاه با تأكيد بر رويكرد اصلاح گرانه ICI در آموزش و پرورش، معتقد بر اينست كه اينترنت، سبب ميشود كه آموزش به همان شيوه سنتي ولي با ابزاري جديد كه فرصتهاي مناسبتري را براي دانشآموزان فراهم ميكند، انجام پذيرد.) (Resnick,1996)
بنابر آنچه گفته شد، توجه به اين نكته حائز اهميت است كه در جهان امروز و با وضعيتي كه بر اثر حركت بسوي دهكده جهاني3 بوجود آمده است، ديگر رويههاي سنتي انتقال دانش از طريق متن، ورقه، تمرين و مانند آنها نميتواند توجه جواناني را كه در جهان اشباع شده از رسانهها بسر ميبرند را به خود معطوف كند. به نظر ضروري ميرسد كه عناصر اصلي نظامهاي آموزشي بويژه معلمان در معرض تحولات آموزشي متناسب با پيشرفتهاي جهان امروز قرار گيرند و آگاهي بيشتري از قابليت فناوريهاي جديد بيابند و به موازات آن راهبردهايي طرح شود كه به ورود فناوريهاي جديد به كلاسها و محيطهاي آموزشي، منجر به آموزش و يادگيري بهتر شود. و در عمل باعث شود كه نقش معلم به عنوان منبع قدرت كه اطلاعات در انحصار اوست از بين برود. و نقش او از ناشر اطلاعات به نقش تسهيلكننده فرايند كسب اطلاعات تغيير يابد .
به موازات تغييراتي كه در عناصر نظام آموزشي در نتيجه ورود فناوري اطلاعات به وجود ميآيد، تغييرات در سطح مدارس نيز قابل توجه است. در اين رابطه به هشت تغيير اساسي ميتوان اشاره كرد :
1. تغييــــر در بصيــــرت افــــراد درون مدرســـه :
بصيرت به آرزوها و آرمانهاي افراد درون مدرسه و درون نظام آموزشي به عنوان يك كل اشاره دارد .با ورود فناوريهاي جديد به مدرسه، رسالتها شفافتر ميشود و مبناي روشنتري را براي تصميمگيري فراهم ميكنند. بيان واضح و روشن رسالتها به اعضاي جامعه يادگيري اين امكان را ميدهد تا آرمانهاي مدرسه را براي آينده و اقدام موزون و هماهنگ به طور مناسبتري تجسم نمايند.
2. تغييــــر در فلسفـــــه يادگيـــــري و پداگـــــــــوژي :
نحوه تعامل معلمان و دانشآموزان و نحوه ادارة مدرسه براي يادگيري، بخشي از فلسفه يادگيري و پداگوژي مدرسه است. با ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به محيط مدرسه، اين فلسفه دچار تغيير شده و محيطي كه در آن معلم به عنوان فراهمكننده اصلي محتواي آموزش شناخته ميشود ( فلسفه معلم محور ) به محيطي تبديل ميشود كه در آن معلم نقش تسهيلكننده فرايند كسب اطلاعات توسط دانشآموزان را بر عهده دارد ( فلسفه دانشآموز محور ).
3. تغييـــر در تدوين طــــرحها و خطمشـــــي ها :
ورود فناوري اطلاعات به محيط مدرسه و تغييري كه در نتيجه آن در فلسفه آموزش و يادگيري در مدرسه بوجود ميآيد اين زمينه را فراهم ميكند كه خطمشيهاي آموزش نيز دچار تغيير شوند. با شكلگيري اين تغيير رويههاي دستيابي به اهداف كلي و جزئي نيز تغيير ميكنند.
4. تغييــــــر در تسهيلات و منــــابع اطلاعات :
علاوه بر تغييرات ساختاري كه جهت آنها بسوي طراحي ارگونوميك ( امنيت و مهندسي محيط كار ) ميباشد ورود فناوريهاي جديد به مدرسه اين امكان را فراهم ميآورد كه دانشآموزان و معلمان بتوانند از اطلاعات روز جهان در سطحي وسيع آگاهي يابند. همچنين ابزارهاي جانبي مانند ميكروسكوپهاي ديجيتالي، نرمافزارهاي مختلف تحقيقاتي و غيره اين امكان را فراهم ميكند كه دانشآموزان ارتباط نزديكتري با محتواي آموزشي برقرار نمايند.
5. تغييـــر در توانائيهاي حـــرفهاي كاركنان مدرسه، بويژه معلمان :
به موازات توسعه فناوريهاي اطلاعات در مدرسه، اين احساس نياز در كاركنان شكل ميگيرد كه توانائيهاي خود را بالا برده و به مهارتهاي اساسي در سطحي وسيع دست يابند.
6. تغييــــر در ميــــزان مشاركت جامعــــه :
همانطور كه مشخص است فناوري اطلاعات اين امكان را فراهم ميكند كه تعامل ميان مدرسه با جامعه ( والدين، بنگاههاي علمي، صنعت، مؤسسات خصوصي، سازمانهاي اجتماعي، مذهبي و حرفهاي و همچنين ساير موسات آموزشي ) به طور چشمگيري افزايش يابد.
7. تغييـــــر در شيوه ارزيابـــي :
ارزيابي هم شامل ارزيابي از دانشآموزان و هم ارزشيابي كلي نظام آموزشي بعنوان دو جنبهاي كه كاملاً در هم تنيده هستند، ميباشد. ارزشيابي كلي نظام آموزشي از طريق بررسي حجم تعاملات ميان نظام آموزشي با ابعاد مختلف جامعه مانند صنعت، دانشگاه و … سنجيده ميشود. فناوري اطلاعات اين امكان را هم فراهم ميكند كه ارزيابي دانشآموزان بجاي شيوه قلم و كاغذ، روش تركيبي و تحولي باشد بگونهاي كه متناسب با ويژگيهاي هر دانشآموز تهيه گردد.
تاثيـــــر فنــــاوري اطلاعات و ارتباطات در بــــــرنامه درســـــي
مقدمــــــــــه : اگرچه كه تعاريف متعددي در رابطه با برنامه درسي وجود دارد اما در تعريفي ابتدايي و ساده ميتوان آنرا عبارت از موضوعات و مواد درسي دانست كه بايد توسط معلم به دانشآموزان تدريس شود. در اين رابطه الكساندر و سيلور برنامه درسي را نقشهاي دانستهآند كه در آن فرصتهاي مناسب يادگيري براي رسيدن به هدفهاي كلي و جزئي مربوط به آن براي جمعيت معين فراهم ميشود.
دكتر شريعتمداري معتقد است كه كليه تجربيات، مطالعات، بحثها، فعاليتهاي گروهي و فردي و ساير اعمالي كه شاگرد تحت سرپرستي و راهنمايي مدرسه انجام ميدهد، برنامه درسي نام دارد. برنامه درسي را ميتوان دستور كار آموزش دانست، آن طرح كلي و كلان فعاليت آموزشي است كه محتواي دوره، انتظارات يا خواستههاي فراگيران ،روش تدريس محتوا، روشهاي تسهيل فرايند يادگيري، نحوه ارزشيابي ميزان يادگيري و حتي چهارچوب زماني فعاليتهاي آموزش را مشخص ميكند.
بطور كلي برنامه درسي مشخص ميكند كه چه مطالبي بايد آموزش داده شود و اين مهم، چگونه و با چه روشي بايد انجام گيرد. بررسي روند تحولات برنامه درسي حكايت از اين دارد كه توجه به برنامه درسي به عنوان يك حوزه تخصصي و بعنوان محصول فرايند برنامهريزي درسي، عملاً در اوايل قرن بيستم و با انتشار كتاب برنامه درسي توسط فرانكلين بوبيت آغاز شد. در طول اين زمان تاكنون محتواي برنامه درسي در اثر تحولات گوناگون، تغييرات بسياري را پذيرفته و همواره، در خدمت نظامها و حكومتها براي دستيابي به اهداف و آرمانهايشان بوده است.
تدوين برنامه درسي از فرايندي پيروي ميكند كه اين فرايند شامل نه مرحله است :
مـــرحله اول: تعيين نيازهاي آموزشــــي :
براي آنكه محتواي برنامه درسي بتواند از سوي فراگيران پذيرفته شود ،ميبايست يك تجزيه و تحليل مناسب از نيازها صورت گيرد. براي اين منظور ميتوان به بررسي تفاوت و يا ناهمخواني ميان عملكرد مطلوب و عملرد واقعي فراگيران پرداخت تا در نتيجه آن نيازها جهت تكميل يا اصلاح برنامه درسي مشخص گردد.
مــــــرحله دوم : تعييـــــن اهداف آمـــــوزشي :
پس از آنكه نيازهاي آموزشي مشخص شدند، مورد تشريح قرار ميگيرند تا از طريق آن اهداف آموزش مشخص شوند. اهداف آموزشي تعيينكننده جهت فعاليتهاي آموزشي هستند تا از اين طريق بتوانند نيازهاي آموزشي را مرتفع سازند.
مــــــرحله سوم :
كه برنامهريز آموزشي ميتواند آنها را در فعاليت آموزشي منظور كندتا فراگيران بتوانند براي تحقق اهداف آموزشي، براساس آنها عمل كنند. سازماندهي محتواي آموزشي اين امكان را فراهم ميآورد كه تكتك جزئيات درس مورد برنامهريزي قرار گيرد.
مـــــرحله چهارم : انتخاب فنــــون و روشهاي آموزشـــي :
از طريق تعيين فنون و روشهاي مناسب آموزش، زمينههاي لازم براي يادگيري اثربخش محتواي آموزشي براي فراگيران فراهم ميشود. انتخاب فنون و روشهاي مناسب آموزش به معلم كمك ميكند تا بتواند يك رهيافت يا راهبرد مؤثر را براي اجراي آموزش مورد استفاده قرار دهد.
مـــــرحله پنجم : شناسايــــــي منابع آموزشـــــي مورد نياز :
در اين مرحله، معلم بايد مشخص كند كه چه منابع و امكاناتي براي ارائه آموزش موردنياز است. بعلاوه او ، بايد هم نوع تسهيلات، تجهيزات و مواد موردنياز را تعيين كند و هم بايد نوع پشتيباني موردنياز اداري و نيروي انساني را مشخص سازد.
مـــــرحله ششم : تهيه طـــرح درس :
بعبارت ديگر، تنظيم يك طرح مناسب كه در آن اهداف آموزشي، محتواي آموزش ، روشهاي آموزش و منابع آموزشي در كنار هم تنظيم شدهاند. اين طرح بعنوان يك سند مكتوب است كه چگونگي برنامهريزي براي هدايت روند آموزش را به معلم نشان ميدهد.
مــــرحله هفتم : تهيه مـــواد كمك آموزشــــي :
مواد كمك آموزشي، عبارت از هر آنچيزي است كه به معلم كمك ميكند تا درتدريس محتواي آموزشي به فراگير در يادگيري مطالب، به نحو مؤثرتري عمل نمايد.
ارزيابي فراگيري محتواي آموزشي توسط فراگيران اين امكان را به معلم ميدهد كه بتواند اصلاحاتي در نحوه تدريس و روش كار خود بوجود آورد تا در نتيجه آن فرايند ياددهي ـ يادگيري به شيوه بهتري انجام گيرد.
مــــرحله نهم : آزمايش و بازنگــــــري آموزش :
در اين مرحله ارزشيابي مناسبي از مواد آموزش و سنجش كيفي ميزان دقت فني آنها صورت ميگيرد و امكان بازنگري مجدد و انجام اصلاحات موردنياز را براي معلم فراهم ميسازد.
برنامهريز آموزشي براي ادغام فنآوري اطلاعات و ارتباطات در برنامهريزي درسي به سه نوع فعاليت ميپردازد :
1 – فعاليتهــــاي توسعــــهاي : - با همكاران درون مدرسه درباره راهبردها و منابعي كه ICI را با فضاي كلاس درس هماهنگ ميكند، مشورت مينمايد. - از منابع و اطلاعات الكترونيكي به منظور برنامهريزي جهت استفاده از ICI در كلاس درس كمك ميگيرد و در رابطه با آن به پژوهش ميپردازد. - براي بهبود عملكرد معلمان در زمينه استفاده از استانداردهاي بكارگيري ICI در كلاس درس، بازخوردهائي را ايجاد ميكند. - به منظور يكپارچه سازي (هماهنگ كردن) ICI با فعاليتهاي درون كلاس براي رسيدن به خورجيهاي علمي، برنامهريزي ميكند. - از رويكردهاي متنوعي (همچون حرفهاي كردن همكاران) براي دسترسي به منابع ICI در سطح كلاس درس استفاده ميكند. - اثربخشي استفاده از ICI در واحدهاي كار كلاسي را مورد ارزشيابي قرار ميدهد. - با نگرشي مثبت، اجازه ميدهد كه دانشآموزان، اطلاعات مربوط به نيازهايشان را جستجو كنند. (از طريق منابع ICI) و از ICI به صورتهاي مختلف در واحدهاي كار كلاسي استفاده ميكند.
2 – فعاليتهـــــاي نـــــوآورانه : - گفتگوهاي تخصصي را با همكارانش فراهم ميكند تا از طريق راهاندازي اينگونه بحثهاي مؤثر، گروه منسجمي را در مدرسه بوجود آورد. - در كارگاههاي آموزشي مربوط به كاربردهاي ICI در برنامه درسي شركت فعال دارد. - نيازها را شناسايي كرده و براساس آنها منابع شبكه اينترنت را تعيين ميكند و ميزان برخورداري آنها از واحدهاي كاركلاسي مناسب را ارزيابي ميكند. -راهبردهاي مشاركت جويانه و متنوعي را براي ايجاد هماهنگي در بهرهگيري از ICI بكار ميبندد. - دانشآموزان را به فعاليتهاي چالش انگيز شناختي در زمينه بكارگيري مداوم ICI مشغول ميكند.
3 – فعاليتهــــــاي رهبــــــــــــري : - كارگاههاي آموزشي مربوط به ICI كه در آنها موضوعاتي چون نيازهاي يادگيري، برنامهريزي درسي و مديريت كلاس درس هم رديف شدهاند را رهبري ميكند. - معلمان را در زمينه فعاليتهاي تخصصي، هدايت ميكند. - بعنوان يك دوست منتقد كه اقدام پژوهي را لازمه استفاده از ICI در مدرسه ميداند، عمل ميكند. - ادراكات سطح بالائي از ICT را پرورش ميدهد تا از اين طريق، تفكر توسعه يافته و منظم به همراه ادبياتي انتقادي مورد حمايت قرار گيرد.
ويـــژگيهاي برنامه درســـي كه با فناوري اطلاعات و ارتباطات آميخته شده است :
پيش از آنكه به بررسي ويژگيهاي يك برنامه درسي كه با فناوري اطلاعات و ارتباطات آميخته شده است، پرداخته شود، لازم به اشاره است كه تحقق چنين برنامهاي بدون برنامهريزي مناسب جهت توسعه مهارتها و بالندگي معلمان امكانپذير نيست. به عبارت ديگر ، پيش شرط بهرهگيري از فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي اينست كه ابتدا معلمان از فنون بهرهگيري از چنين پديدهاي آگاهي يابند. در صورتي كه اين بسترسازي انجام نگيرد يا بطور ناقص انجام شود، نميتوان اميد داشت كه ورود فناوريهاي جديد بتواند موجب تحول در برنامه درسي و بطور كل فرايند آموزش شود. بلكه ممكن است صدماتي همچون ايجاد فاصله هر چه بيشتر ميان معلمان و دانشآموزان را سبب شود.
در ادامه به ويژگيهاي يك برنامه درسي كه بخوبي در آن از فناوري اطلاعات و ارتباطات استفاده شده است، اشاره ميشود :
1. امكان بهرهگيري از يك برنامه درسي تلفيقي را فراهم ميآورد :
منظور از برنامه درسي تلفيقي برنامهاي است كه به نحوي فرصت لازم براي يادگيري تلفيقي يا مطالعه تلفيقي توسط آن فراهم ميشود. در برنامه درسي تلفيقي ديوارهاي بلند و مستحكم ميان موضوعات و مواد درسي در رشتههاي مختلف كوتاهتر و منعطفتر ميگردد. اين نوع برنامه بيش از آنكه بخواهد دانش معيني را به دانشآموزان القا كند، به دنبال فراهم كردن زمينههاي لازم براي شكوفايي قابليتهاي فردي دانشآموزان و گسترش تجربههاي فردي و مستقل آنها ميباشد.
2. ميــــزان اهميت و اعتبار محتواي برنامه درســي را افزايش ميدهد :
گسترش روزافزون دانش در عصري كه تحت عنوان " انفجار دانش " ناميده شده است و قابليت فناوريهاي جديد اطلاعات و ارتباطات در انتقال دانش سبب شده است كه در هر لحظه نظريههاي علمي جديدتري مطرح شود كه نسبت به دانش قبلي از اعتبار بيشتري برخوردارند. بنابراين بهرهگيري از علوم و دانش روز كه بواسطه فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات صورت ميپذيرد، باعث ميشود كه محتواي برنامه درسي به گونهاي تنظيم شود كه از درجه اعتبار و اهميت بيشتري برخوردار باشد.
3. افـــزايش ميـــزان علاقمندي فـــراگيران را به همــــراه دارد :
برنامه درسي كه براساس نيازهاي واقعي فراگيران تعيين شده است به گونهاي وافر، علاقه آنها را جهت يادگيري بيشتر افزايش ميدهد. فناوريهاي جديد، اين ويژگي را دارند كه به دليل متنوع بودن و برخورداري از حجم بالاي اطلاعات، بتوانند نيازهاي گوناگون فراگيران را تحت پوشش قرار داده و باعث افزايش علاقمندي آنان به محتواي برنامه درسي گردند.
4. ارائه دانش با ساختاري مناسب :
بهرهگيري از فناوري اطلاعات و ارتباطات در تنظيم برنامه درسي، اين امكان را فراهم ميكند كه بتوان اطلاعات، مفاهيم و اصول محتواي مورد يادگيري را به گونهاي در اختيار فراگيران قرار داد كه آنها اطلاعات علمي موضوع موردنظر خود را در حد مناسب در اختيار داشته باشند. به عبارت ديگر فناوريهاي جديد باعث ميشوند كه محتواي غني از دانش مورد يادگيري در برنامه درسي، در اختيار فراگيران قرار گيرد.
5. ميـــزان ســـودمندي بــرنامه درســي را افــزايش مــــيدهد :
ميزان كارايي و كاربرد برنامه درسي در حقيقت، سودمندي آن برنامه را مشخص ميكند. برنامه درسي كه بتواند دانش و مهارتهاي بهروز و اساسي فراگيران را جهت كسب مشاغل آينده فراهم كند، يا آنان را در مهارتآموزي ياري كند، قطعاً از سودمندي بيشتري برخوردار است.
6. افـــزايش ميـــزان يادگيـــري فـــراگيــران را به همــراه دارد :
برنامه درسي كه متناسب با رشد ذهني، جسمي، رواني يا عاطفي فراگيران تنظيم شده باشد و در آن به تفاوتهاي فردي فراگيران توجه شده باشد، ميتواند موجب افزايش يادگيري فردي فراگيران شود . فناوريهاي جديد اين امكان را فراهم ميآورد كه بتوان بوسيله آنها، محتواي برنامه درسي را متناسب با ويژگيهاي فردي فراگيران تنظيم كرد. و از اين طريق باعث افزايش ميزان يادگيري آنها شد.
7. فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات، انعطافپذيري برنامه درسي را موجب ميشود :
محتواي برنامه درسي بايد به گونهاي باشد كه فراگيران بتوانند براساس مهارتهاي مورد علاقه خود، به تسهيل و كسب دانش بپردازند. محتواي برنامه درسي كه در آن انواعي از امكانات به گونهاي استفاده شود كه باعث افزايش انگيزه و توانايي فراگيران شود، بسيار مهم است. فناوريهاي جديد باعث ميشوند كه برنامه درسي از قدرت انعطافپذيري مناسب برخوردار بوده و بتواند انگيزه و توجه تمام فراگيران را جهت يادگيري محتواي مورد آموزش جلب نمايد.
فنـــــآوري تدريس به عنوان بخشــــي از بــــرنامه درســــي :
فنآوري تدريس مكانيزم فرايندهاي آموزشي در موقعيتهاي كلاس درس، سطوح تدريس، تئوريهاي تدريس، عملكردهاي اصلي تدريس و تعيين روابط بين تئوريها و عملكردهاي تدريس را شامل ميشود. فناوري تدريس بعنوان يك مفهوم در چهار مؤلفه بخوبي طبقهبندي شده است. اين مؤلفهها عبارت از: نيروي انساني[منابع انساني]، روشها، مواد و رسانهها ميباشد. روش (متد)، دلالت بر استفاده از توصيههاي مفيدي همچون يادگيري برنامهريزي شده، تدريس گروهي، تدريس با موضوعات تخصصي، سيستم آموزش فردي (مبتني بر فرد) و ... دارد. مواد، شامل مواد آموزشي، كتابهاي درسي برنامهريزي شده، كتابهاي راهنما، مواد آموزشي متني كه محتواي منابع و مواد آموزشي را در معرض دسترسي يادگيرنده قرار ميدهد، ميشود. رسانهها نيز شامل رسانههاي شنيداري يا ديداري يا هر دوي آنها است، همچون راديو، كاستها، فيلمها، برنامههاي آموزشي تلويزيوني، كه همه بعنوان مكملهاي تدريس براي افزايش اثربخشي و ارتقاء بيشتر يادگيري محسوب ميشوند.
لازم به توجه است، هر جقدر روشها، مواد يا رسانهها وجود داشته باشند، آنها نيازمند نيروي انساني[منابع انساني] مناسب براي بكارگيري آنها در محيط يادگيري تدريس هستند. بنابراين چهار مؤلفه مورد نظر، تشكيل حلقههاي متوالي و كاملي را از وروديها يا وسايل تسهيل كننده (تدريس) در فناوري تدريس ميدهند. فناوري تدريس، بعنوان بخشي از فناوري برنامه درسي، ميتواند نقش مهمي در اثر بخشي آموزش ايفا كند. تحولات صورت گرفته در چند دهه اخير بويژه توسعه فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات سبب شده است كه فناوري نوين تدريس از رويكردي متفاوت و توسعه يافته نسبت به فناوري سنتي تدريس برخوردار شود كه در ادامه به مقايسه آنها ميپردازيم.(J.C.Aggarwal,P.31-33)
فنآوري نـــــــوين تدريس فنآوري سنتـــــــي تدريس
۱- اساس آن بر روي اصول و اكتشافات علمي جديد است. ۲- تأكيد بر توسعه قدرت تفكر انتقادي يادگيرنده دارد. ۳- از تيم تدريس استفاده ميكند. ۴- دلالت بر فعاليتهاي گـــــروهي دارد. ۵- از فنون آموزش متناسب با هر يك از يادگيرندگان استفاده ميكند. ۶- اهداف تدريس به وضوح تعيين ميشود. ۷- مــــواد تدريس به طور كامل فــــــراهم شدهاند. ۸- زمان مورد نياز براي مربي جهت بكارگيري مواد آموزشي بسيار مناسب با قابليتهاي دانشآموزان تعيين ميشود. ۹- نقش معلم در تدريس بعنوان عامل اصلي ارائه درس نيست، اما براي مديريت محيط آموزشي، شناخت دانشآموزان به استفاده مستقيم از منابع در دسترس، نقش اصلي دارد. ۱۰- مواد آموزشي بكارگرفته شده در كلاس درس شامل رسانههاي جديد و فنون اندازهگيري نوين است كه آنها بخوبي هماهنگ شدهاند. ۱۱- اهداف آموزشي در معرض بازنگري و مرور مداوم هستند. ۱۲- هدف از ارزشيابي دانشآموز كمك به دانشآموز از طريق فراهم كردن بازخوردهايي بر عملكرد، تشخيص نقاط قوت و ضعف و فراهم كردن اطلاعات براي تصميمگيريها است. ۱۳- تدريس به صورت دانشآموز محور است. ۱۴- محيـــط كلاس، آزاد وخودانگيـــــز است یعنــی:
- پايه آن بر روي تكنيكهاي (فنهــاي) قديمي تدريس است. - تأكيد آن بر حفظيات است. - تدريس توسط شخص معلم(يك فرد) انجام ميشود. - گوش كردن به سخنراني معلمان در كلاس مرســوم است. - از يك فن عام براي تدريس به همه يادگيـرندگان استفاده ميشود. - اهداف تدريس معمولاً مبهم هستند. - تداركات كمي از پيش صورت گــرفته است. - زمان براي انجام فعاليتها، براي همه دانشآموزان مشابه است. - معلم، مسئول اصلي همه مسائل در موضوعات است همچنين ميبايست آزمونها را فراهم كرده و اجرا كند بر تكاليف خانه نظارت داشته باشد. - عموم هدايتها(خطوط راهنما) از سوي مدير ارائه ميشود. - به طور كلي مــرور بسيار كمي(بر روي اهداف درس) انجام ميگيرد. - در حالي كه آزمونها(تستها) براي منظورهاي تشخيصي فرض شدهاند، به طور كلي آنها فقط براي برقراري درجات آموزشي بكار گرفته ميشوند. - تدريس، معلــــم محور است. - محيط كلاس انعكاس دهنده نگرش مقتدرانه معلم است.
نتيجهگيـــــــــــــــــــــــــــــــــري :
همانطور كه در تعاريف برنامه درسي اشاره شد، برنامه درسي نقشهاي است كه در آن فرصتهاي مناسب يادگيري براي رسيدن به هدفهاي كلي و جزئي مشخص، براي گروهي از فراگيران فراهم ميشود. همچنين اشاره شد كه برنامه درسي طرح كلان و كلي فعاليت آموزشي است كه محتواي دوره، انتظارات يا خواستههاي فراگيران ( متناسب با نيازها )، روش تدريس محتوا، روشهاي تسهيل فرايند يادگيري، نحوه ارزشيابي ميزان يادگيري و حتي چهارچوب زماني فعاليتهاي آموزشي را مشخص ميكند. براي آنكه برنامه درسي از قابليت اثربخشي لازم برخوردار باشد، عوامل مختلفي ميبايست در كنار هم قرار گيرند، پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات اين توانايي را دارد كه نه بعنوان يك ابزار بلكه بعنوان يك زمينهساز تحول و نوآوري در كار آموزش مطرح شود. در جهاني كه بسوي دهكده جهاني حركت ميكند، ديگر رويههاي سنتي انتقال دانش همچون متن، ورقه، تمرين و مانند آنها نميتوانند توجه جواناني را كه در جهان اشباع شده از رسانهها به سر ميبرند را به خود معطوف كنند. با اين وصف، به نظر ضروري ميرسد كه تعليم و تربيت و عناصر آن همچون برنامه درسي نيز متناسب با تحولات پيراموني دچار تحول شده و تغيير يابند.
بهرهگيري از پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي داراي فوايد فراواني است .فناوري اطلاعات، امكان بهرهگيري از يك برنامه درسي تلفيقي را در آموزش فراگيران فراهم مينمايد. همچنين اين پديده ميتواند دانش ساختارمندتري را در اختيار فراگيران قرار دهد. افزايش ميزان اهميت و اعتبار محتواي برنامه درسي از ديگر فوايد بهرهگيري از فناوريهاي جديد در تنظيم برنامه درسي است. انعطافبخشي به محتواي برنامه درسي، افزايش ميزان علاقمندي فراگيران و افزايش سودمندي برنامه درسي از ديگر فوايدي هستند كه استفاده از فناوريهاي جديد، رسيدن به آنها را ممكن ميسازد ، اما لازم به توجه است كه اين پديده محدوديتها و معايبي را نيز ميتواند به همراه داشته باشد. از جلمه اينكه بكارگيري فنارويهاي اطلاعات در آموزش ميتواند باعث ايجاد فاصله ميان معلم و دانشآموز گردد و … براي آنكه نظام تعليم وتربيت دچار چنين معايبي نگردد نيازمند بسترسازي علمي و فرهنگي مناسب جهت بهرهگيري هر چه بيشتر و بهتر فناوري اطلاعات و ارتباطات در آموزش ميباشد. بنابراين ضروري است به موازات اينكه محتواي برنامه درسي در جهت بهرهگيري بيشتر از فناوري اطلاعات و ارتباطات دچار تغيير ميشود، فرايند بسترسازي علمي و فرهنگي آن نيز به اجرا گذاشته شود.
فهـــــــــــــرست منابــــــــع :
1. ابراهيمي، علي. برنامهريزي درسي ( راهبردهاي نوين ). تهران: فكر نو،1377 2. انجمن اولياء و مربيان. خانواده و پيامدهاي فناوري اطلاعات. تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1382 3. زرگر، محمود. اصول و مفاهيم فناوري اطلاعات. تهران: بهينه، 1380 4. سركار آراني، محمدرضا. فرهنگ آموزش در ژاپن. تهران: روزنگار، 1381 . 5. عطاران، محمود. جهاني شدن، فناوري اطلاعات و تعليم و تربيت. تهران: آفتاب مهر، 1381 6. قورچيان، نادرقلي. فناوري اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش. تهران: فراشناختي انديشه. 1382 7. ونتلينگ، تيم. برنامهريزي براي آموزش اثربخش. ترجمه مجمد چندري. تهران: دانشگاه تربيت مدرس، 1375 8 – Aggarwal.j.C, Principles, Methods and Technigues of Teaching, Second Revised Edition, 2001. 9 – Garrison.D.R & Anderson.T, E-Learning in the 21st Century, First Published , 2003. 10-WithoutName;Globalizationandpedagogy;[on-line] http://www.handong.edu/english/introduction/globalization.asp. 11 – http://safety . ngfl. gov.uk/schools/glossary.php3? mode = kw & GL = 43 12 – without name; ICT and curriculum Integration, http://www.hornislass.eq.edu.au/home/mtann4/docs/icts – for– learning/continua-examples.doc
عصر ما، عصر انتقال از جهان واقعی به دوران زندگی در فضایی دوجهانی است. گرچه هنوز نهادها و سازمان های مجازی شکل نگرفته اند، اما ظهور جهانی نو به نام جهان مجازی را در دور و بر خود احساس می کنیم. جهان مجازی هویت معلم و فراگیر را به شدت تغییر می دهد و وظایف و نقش های جدیدی برای آنها پدید می آورد. سازنده گرایان با تاکید بر فعالیت یادگیرنده در فرآیند یادگیری معتقدند که دانش از بیرون به فرد منتقل نمی شود، بلکه آن چه وی از طریق حواسش دریافت می کند، براساس فردیت خویش تفسیر و پردازش می کند. آنها نقش معلم را مربی کنار میدان و تسهیل کننده یادگیری می دانند و بر یادگیری موقعیتی تاکید می کنند.
براساس این نظریه یادگیری هنگامی اثربخش تر و کارآتر می شود که یادگیرنده در بافت واقعی و زمینه موضوع مورد بحث قرار گیرد. یادگیری هنگامی افزایش چشمگیری می یابد که با بافت حل مسئله در ارتباط باشد کلاس های آموزشی سنتی دارای اثر بخشی چندانی نیستند، زیرا وابسته به زمان و مکان خاص اند و نمی توانند بافت واقعی و مناسب برای یادگیری فراهم آورند. متن های چاپی نیز به سبب محدودیت های خاص که چیزی بیش از متن، تصویر و طرح خطی نیستند مشکل آفرین اند. مهمترین اهداف این رویکرد ایجاد محیط های یادگیری مشارکتی است که به یادگیرندگان و معلمان اجازه می دهد به جست وجو بپردازند و انواع مسئله ها را بررسی کنند. افزایش منابع اطلاعاتی (روزنامه، رادیو، تلویزیون و اینترنت، سی دی و مواد چندرسانه ای دیگر) و رشد سریع دانش به خصوص در زمینه علوم و فناوری نه تنها نیاز به روزآمد کردن مطالب درسی را افزایش داده است، بلکه نیاز به بازبینی مجدد طراحی برنامه درسی و تدریس دروس به شکل میان رشته ای را نیز آشکار می کند. اولین و مهم ترین ویژگی تعلیم و تربیت مسئله محور و تفکر محور، فعال ساختن دانش آموز و ساختن دانش به وسیله خود او است. فناوری اطلاعات و ارتباطات تسهیل کننده یادگیری مسئله محور است.
استفاده موثر از فناوری فناوریهایی که از تدریس حمایت می کنند باعث ایجاد یادگیری معنی دار و هدفمند می شوند، همچنین باعث تغییر روش های سنتی و معلم محور به تدریس و یادگیری فراگیر محورمی شوند. نتایج مطالعات نشان می دهد که معلمان ماهر در کاربرد فناوری اطلاعات بهتر می توانند دانش آموزان را در یادگیری هدایت کنند. حل مسئله و مهارت های سطح بالای تفکر، تفسیر و تحلیل اطلاعات، مدیریت زمان و توانایی اولویت بندی مهارت ها در فضای اطلاعاتی و جامعه جهانی مبتنی بر اطلاعات توسعه می یابد و این منوط به این است که معلمان و دانش آموزان بتوانند به نحو موثر و اصولی از فناوری استفاده کنند.
ارزشیابی اثربخشی فناوری اطلاعات همگام با این که نظام های تربیتی، چه به صورت هدفمند و چه بدون هدف و ناگزیر به سوی استفاده فناوری در تدریس می روند توجه بیشتری به ارزشیابی از اثربخشی فناوری در کلاس درس می شود. نتایج یک تحقیق نشان می دهد که ارزشیابی از اثربخشی فناوری بر تدریس می تواند هفت پیامد انتقادی به دنبال داشته باشد. ۱) اثربخشی فناوری با اثر بخشی فعالیتهای دیگر مدرسه ارتباط دارد و درهم تنیده است. ۲) وسایل و ابزارهای دقیق برای ارزشیابی از اثر فناوری بر تعلیم و تربیت به طور گسترده ای مورد نیاز است. ۳) نمره های آزمون های استاندارد اطلاعات محدودی را برای توسعه برنامه فناوری اطلاعات در مدرسه عرضه می کند، بنابراین مدارس باید در جست وجوی ابزارهای دقیق و اضافی برای جمع آوری داده های سودمند برای این هدف باشند. ۴) مدارس باید یافته های ارزشیابی خود از اثرات فناوری اطلاعات در تدریس را به صورت گزارش منتشر کنند تا نیازهای گوناگون مدارس و افراد دیگر برآورده شود. ۵) در ارزشیابی باید تلاش شود تا پاسخ ها با پرسش های گوناگون درباره اثربخشی فناوری آموزشی متناسب باشد. ۶) معلمان نقش بسیار زیادی در ارزشیابی اثر بخشی فناوری آموزشی در تدریس دارند و این به تنهایی وظیفه منحصر به فرد خاصی نیست. ۷) کاربرد نوآوری ها، ممکن است در مدارس نتایج خود را جدا از خط مشی های رسمی مدرسه نشان دهد، زیرا برخی خط مشی های موجود در مدارس برای استفاده از فناوری های آموزشی نیاز به تغییر و اصلاح دارد.
نتایج تحقیقات نشان می دهند که هنوز ابزارهای دقیقی برای سنجش و اثربخشی فناوری آموزشی وجود ندارد. ابتدایی ترین نیاز برای محقق ساختن اثربخشی فناوری اطلاعات در مدارس، وجود تجهیزات، سخت افزار و نرم افزار مناسب است، اما به هر حال وجود تجهیزات و زیربناها به تنهایی این نیاز را برطرف نمی کند، عوامل بسیار مهم تری در استفاده از این تجهیزات وجود دارد. به زودی همه معلمان مجبورند از رایانه و فناوری اطلاعات در تدریس استفاده کنند، آنان باید بدانند از سخت افزار و نرم افزارهای موجود چگونه بهره بگیرند پس باید از زمان کافی و محیط حمایتی لازم برخوردار باشند.
امروزه یکی از مهیج ترین حوزه ها این است که دانش آموزان خودشان رسانه هایی را ایجاد کنند، وقتی رایانه عادی و رایج شود ما می توانیم دانش آموزان را از محدودیت های یک بعدی و گزارش های لفظی رهایی بخشیم و به آن ها اجازه دهیم مهارت را در مورد مسئله یا موضوعی از طریق رسانه هایی که خودشان ایجاد کرده اند نشان دهند. فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی به خودی خود تاثیر اندکی بر کیفیت تدریس و یادگیری دارند. شک نیست که این فناوری ها فرصت های فراوانی برای ایجاد محیط های یادگیری فراهم می آورند، هرچند این فناوری های سبب می شوند تعامل آموزشی قابل توجهی به وجود آید، اما نمی توانند به تنهایی کیفیت یادگیری و تدریس را افزایش دهند. محتوای فعالیت های یادگیرنده، اجرای فعالیت های یادگیری، فرآیند سنجش عملکرد یادگیرندگان، و فرآیند بازخورد باید به گونه ای مناسب شکل گیرد، در غیر این صورت تضمینی وجود ندارد که هدف های آموزشی تحقق یابند.
نقش معلمان نقش معلمان در محیط های یادگیری جدید تغییر یافته است. نقش معلمان در محیط های یادگیری شبکه ای دچار این تغییرات شده است. ▪ معلمان به جای سخنرانی و ارائه اطلاعات به راهنمایی یادگیرندگان و مدیریت منابع می پردازند. ▪ معلمان به جای آن که به سؤالات پاسخ دهند یادگیرندگان را برای یافتن پاسخ هدایت می کنند. ▪ معلمان به جای آن که صرفاً محتوا را تهیه کنند به طراحی تجارب یادگیری برای دانش آموزان می پردازند. ▪ معلمان ساختار اصلی و چارچوب کار را برای دانش آموزان تدارک می بینند و یادگیرندگان را تشویق می کنند که خود فرآیند یادگیری را کنترل کنند. ▪ معلمان چشم اندازه های متفاوت یک موضوع را ارائه می دهند و بر مهم ترین دیدگاه ها تأکید می کنند. ▪ معلمان به جای آن که به تنهایی تدریس کنند، به صورت گروهی با یکدیگر همکاری و آموزش را رهبری می کنند. ▪ معلمان به جای آن که شخصاً بر محیط تدریس کاملا کنترل داشته باشند با مشارکت دانش آموزان این کار را انجام می دهند. ▪ معلمان به سبک های یادگیری دانش آموزان حساسیت بیشتری نشان می دهند.
نقش دانش آموزان در نقش دانش آموزان در محیط های یادگیری الکترونیکی تغییراتی به وجود آمده است. نقش دانش آموزان در محیط های یادگیری شبکه ای دستخوش این تغییرات شده است: ▪ دانش آموزان به جای آن که منفعل و پذیرای دانش باشند و فعال اند و به ساخت دانش می پردازند. ▪ دانش آموزان به جای حفظ کردن اطلاعات و حقایق به حل مسئله های پیچیده می پردازند. ▪ دانش آموزان موضوعات را از چشم اندازهای گوناگون ملاحظه می کنند. ▪ دانش آموزان سؤالات خود را بررسی می کنند و برای یافتن پاسخ های مناسب به جست وجو می پردازند. ▪ دانش آموزان به صورت گروهی با یکدیگر کار می کنند و با انجام دادن فعالیت های مشارکتی مسئولیت هدایت و کنترل یادگیری خود را عهده دار می شوند. ▪ دانش آموزان می کوشند فعالیت هایی انجام دهند که با زندگی حرفه ای آنان در ارتباط است. ▪ دانش آموزان می کوشند مستقل، خودکار و خودانگیخته باشند و خودشان زمان سرعت یادگیری را تنظیم کنند. ▪ دانش آموزان به جای آن که به گذراندن امتحان بیندیشند، می کوشند دانش خود را به کار گیرند. ▪ دانش آموزان به جست وجوی راهبردهای یادگیری مناسب برای خود می پردازند و می کوشند بر این اساس یادگیری خود را بهینه کنند.
قابلیت انعطاف فناوری و یادگیری الکترونیکی دسترسی آسان و انعطاف پذیر به اطلاعات مناسب از ویژگیهای اصلی فناوری اطلاعات و ارتباطات است. در صورتی می توان گفت آموزش دارای انعطاف است که یادگیرنده بتواند از میان تجربیات متنوعی که در اختیار او قرار دارد، دست به انتخاب بزند. دسترسی انعطاف پذیر سبب می شود دسترسی یادگیرنده به محتوا تسهیل شود و بتوان در هر لحظه هر مکان و با سرعت مناسب تجارب یادگیری را در اختیار یادگیرنده قرار داد. بنابراین یادگیری شکل فردی به خود می گیرد. دسترسی انعطاف پذیر به محتوا و منابع یادگیری از طریق فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی شبکه ای در کلاس های درس معمولی، کارگاه ها، منازل و مراکز دیگر اجتماعی ویژگی های شاخص یادگیری الکترونیکی هستند. در این زمینه ها انواع افزارهای گروهی و فناوری کنفرانس رایانه ای را می توان برای ایجاد جو پرسش و جست وجوی گروهی میان یادگیرندگانی که در مکان های متفاوت اند و هم زمان در یک محل حضور ندارند، مورد استفاده قرار داد. از طریق فناوری های یادگیری الکترونیکی یادگیرندگان و معلمان می توانندبه فعالیت های تعاملی هم زمان و ناهم زمان بپردازندو این تعامل ممکن است در مکان ها و زمان های متفاوت صورت گیرد.
استفاده از فناوری در سایر کشورها بررسی عملکرد سه مدرسه مورد مطالعه نروژ نشان داد وقتی دانش آموزان به فناوری دسترسی آسان دارند و شرایط برای طرح های خلاقانه آن ها فراهم است، بیشتر احتمال می رود که مهارت و دانش آن ها فزونی گیرد. باید به دانش آموزان فرصت داد تا از قوه تخیل خود در کنار انعطاف پذیری فناوری اطلاعات و ارتباطات کمک بگیرند و بیشتر و بهتر بیاموزند. البته در هر سه مدرسه مذکور کپی برداری، وقت تلف کردن و ارائه کارهای سطحی نیز مشاهده شد. سهولت به دست آوردن مطالب از شبکه اینترنتی یک معضل است. دانش آموزان باید یاد بگیرند از فناوری هایی که در اختیار آنهاست درست استفاده کنند. اگر غیر از این باشد فناوری به یک سرگرمی تبدیل می شود و اثری در افزایش توان علمی آن ها نخواهد داشت.
- تجربه مدارس آزمایش رایانه ور در ترکیه نشان داد که فناوری اطلاعات ابزاری قوی در فرآیند تدریس و یادگیری به حساب می آید.
- سنگاپور جزو معدود کشورهایی است که موفق شده در زمینه تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکردهای تربیت معلم و آموزش دانش آموزان قدم های اساسی بردارد. نظام آموزشی سنگاپور شباهت زیادی به نظام آموزشی کشورمان دارد. در دهه ۹۰ میلادی نظام آموزشی سنگاپور نوعی دگردیسی را تجربه کرد. مسئولان آموزش و پرورش آن در صدد برآمدند اصلاحات زیادی در بخش های گوناگون به خصوص آموزش عمومی و تربیت معلم انجام دهند. برای تسریع روند اصلاحات از فناوری اطلاعات و ارتباطات به نحو شایسته ای استفاده و اثرات مثبت این فناوری را در همه شئون زندگی مشاهده کردند. نظام آموزشی آزاد و انعطاف پذیر سنگاپور دنبال کننده سیاست های آموزشی اقتصاد محور و متمرکز بر رشد منابع انسانی است و برای دستیابی به سطح مطلوبی از تولید علم و رشد اقتصادی صنعتی، آموزش علوم و فناوری از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
- در انگلستان و نروژ دانش آموزان به گردش علمی مجازی پرداخته و نتایج طرح های این دو کشور نشان می دهد که مسافرت مجازی ممکن است از نظر تعلیم و تربیت بسیار اثربخش باشد. مشروط بر آنکه برای این تمرین برنامه ریزی درستی صورت پذیرد و امکانات فنی فراهم آید.
- روند توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در استرالیا را پروفسور جانسون از آغاز دهه ۹۰ بررسی کرده است. اوایل دهه ۹۰ میلادی که بحث به صورت سخت افزار مطرح شد، وی می گوید معلمان یک احساس عدم اعتماد به نفس،
- ترس در مورد تکنولوژی، ترس از این که نتوانند کلاس را اداره کنند داشتند، ولی بعد از ۵سال که برنامه توسعه ict اجرا شد معلمین به یک اعتماد به نفس رسیدند که خیلی نگران نیستند که اگر کامپیوتر مشکل پیدا کند چه کنند؟ چون دیگر اقتضایی به قضیه نگاه می کنند. بنابراین باید به یک تصور روشنی رسید که لازم نیست فناوری اطلاعات و ارتباطات تمام حوزه درسی ما را بگیرد.
- تکنولوژی آموزشی در توسعه و مدرنیزه کردن آموزش و پرورش چین نقش بسزایی ایفا می کند و دولت چین طی ۲۰ سال گذشته توجه زیادی به آن مبذول داشته است.
- در کشور چین از سال ۱۹۹۰ فناوری اطلاعات به مرور در آموزش به کار گرفته شد و با پیشرفت رایانه ها و فناوری های چند رسانه ای قابلیت های جدیدی در زمینه آموزش به وجود آمد. طرح دانشگاه های صوتی- تصویری نیزاز اقدامات دیگر چین در زمینه استفاده از فناوری اطلاعات در آموزش است. در این کشور جهت راه اندازی و بهره برداری از طرح ۵ ساله آموزش صوتی- تصویری از مشارکت و بخش دفتر خصوصی استفاده کرد. طرح ملی جهت همگانی کردن آموزش از راه دور ابتدا به صورت آزمایش در چند دانشگاه چین اجرا شد و پس از آن در سال ۱۹۹۷ به طور آزمایشی هزار مدرسه را تحت پوشش قرار داد و به طور کامل فناوری مدرن آموزشی را آنها اعمال کرد. نتیجه آزمایش این طرح در ۴۳ مدرسه مثبت بود. کشور چین برای اجرای بهتر آموزش از راه دور از قابلیت های سایر سازمان ها نیز استفاده کرده است و با ایجاد هماهنگی میان این سازمان ها طرح های خود را به پیش می برد. آموزش از راه دور درگیر ۳ مرحله بود: ۱) پیشرفت پایه ای ۲) آموزش براساس تلویزیون ۳) آموزش از راه دور پیشرفته. در آغاز هزاره جدید در کشور چین کانال های آموزشی بیش از ۱۰۰ میلیون تماشاگر دارند. در طی ۱۳ سال تماشاگران شبکه های آموزشی افزایش یافته اند و شبکه ها نیز دارای بیش از صد کانال هستند و جالب این است همه اقشار مردم از آموزش های مربوط به خود بهره می برند، مثلا کشاورزان شیوه های جدید کشاورزی و مهارت های مربوط به آن را می آموزند.
جمع بندی و نتیجه گیری فناوری یک ابزار قدرتمندی است. شیفتگی بیش از حد در برابر این ابزار و یا حتی نفی آن به خاطر فراهم نبودن سایر امکانات یا حتی مسایل انگیزشی کاری نابجاست به نحوی که حاصلش عقب ماندن هر چه بیشتر کشورها در مقایسه با سایر کشورها و یا حتی کشورهای همسایه است. اگر کاربرد رایانه در دروس گوناگون تلفیق شود مانند چسبی برای وصل کردن و چسباندن موضوعات منفعل عمل می کند. رایانه ها می توانند برای سازماندهی داده ها، گزارش نویسی، ارتباط با دیگر دانش آموزان، اجرای تحقیق اینترنتی و تسهیم کار با مخاطبان جهانی استفاده شوند.بالاترین میزان موفقیت در امر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در یادگیری زمانی حاصل می شود که از سردرگمی و بهت زدگی در مورد فناوری اطلاعات و ارتباطات خارج شویم و ذهن و احساسات خود را با شگفتی های یادگیری متمرکز کنیم. تبیین سیاستگذاری آموزشی صحیح شفافیت و جامعیت در سیاست ها و هدفمندی سیاستگذاری های اجرایی است که فضای مناسب برای استفاده قابلیت های فناوری را فراهم می کند. قانون ها و الزاماتی که استفاده از فناوری ها را برای مقاصد مفروض، تسهیل یا سخت می نماید، اهمیت دارد. مسئله ای که وجود دارد آن است که هنوز در بسیاری از کشورها معلمان و دانش آموزان استفاده از کامپیوتر را در یک حالت نمایشی دنبال می کنند، در صورتی که استفاده از ICT در عرصه محتوای عمومی برنامه در سی مورد غفلت واقع شده است یا به اندازه کافی استفاده نشده است. با توجه به تجربیات بسیاری از کشورها تدریس ICT به عنوان یک رشته انتزاعی و مجرد راه موثری برای تشویق کاربرد ICT در یادگیری نیست.
مسلما این معلمان هستند که کلید کاربرد اثربخش فناوری در جهت بهبود یادگیری را در دست دارند، اما اگر معلمان کاملا درک نکنند که چگونه به طور موثری ICT را برای پیشبرد یادگیری دانش آموزان به کاربرند، سرمایه گذاری های کلانی که در نوآوری های ICT صورت گرفته به آسانی و در خواهد رفت. کاربرد ICT این را می طلبد که معلمان حتی در محتوای موضوع هایی که تدریس می کنند و طریقه هایی که به وسیله آن محتوا می تواند یاد داده و یاد گرفته شود، بهتر آماده شوند. معلمان نیاز به نگرشی بدون هیچگونه ترس در کاربرد ICT دارند تا آنها را تشویق کند که خودشان خطرات را بپذیرند و آنها را وادارد که یادگیرندگانی مادام العمر باشند. بهترین روش برای اشاعه استفاده از فناوری های جدید آموزشی در کلاس های درس این است که بکوشیم زود پذیرها (معلمانی که از نظر شرایط نزدیک به نوآورها هستند) این پدیده ها را به منزله هنجار یا ارزش بپذیرند. این مراحل عبارتند از: ۱) مرحله آگاهی و پی بردن به وجود پدیده جدید ۲ ) مرحله علاقه و جلب نظر کردن پدیده جدید ۳) مرحله ارزیابی که طی آن معلمان فایده و کاربرد پدیده جدید را بررسی و ارزیابی می کنند. ۴) مرحله آزمایش که طی آن معلمان پدیده باارزش شده را در شرایط خاص خود آزمایش می کنند. ۵) مرحله پذیرش که پس از نتیجه مثبت در آزمایش حاصل می شود.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن