ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج)

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج)

بازديد: 187

شناخت امام زمان چه  ضرورتي دارد؟

 بلي، اوضاع اين گونه بود تا اينكه به شخصي آشنا شدم كه به نظر مي رسيد مي تواند به سؤالاتم پاسخ دهد. در اولين برخورد به او گفتم: آيا مي تونم با شما بي پرده سخن بگم، به همه چيز در مورد امام زمان با ديده ي شك نگاه كنم و از صفر شروع كنم؟

او گفت: اگر غير از اين باشه اشتباه كردي. كساني كه ساختمان افكار و عقيده شونو از رو مي سازدن و زيربناي فكرشونو محكم نمي كنن، با يك طوفان سؤالات يا يك سيل مختصر، شبهات ساختمون شون خراب مي شه و همه ي ايمان و عقيده شون با سيل مي ره.

گفتم: پس من قبل از هر حرفي مي خوام بدونم اصلاً چه ضرورتي داره من امام زمان مو بشناسم و آيا اگه من بي توجه به او دنبال زندگي خودم باشم چيزي رو از دست دادم و ضرري كردم؟

گفت: اين آيه رو شنيدي كه خداوند مي فرماي:« اطيعو الله و اطيعو الرسول و اولي الامر منكم[1]»؟

گفتم: بله.

گفت: معناي اين آيه چيه؟

گفتم:«از خدا، رسول و اولي الامر اطاعت كنين.

گفت: درسته، حالا چطور ممكنه ما از كسي كه اونو نمي شناسيم اطاعت كنيم؟! مراد از اولي الامر در اين آيه امام و حجت خدا در هر زمانه و اگه انسان امام خودشو نشناسه نمي تونه از او اطاعت كنه، پس بايد اونو بشناسيم.

گفتم: از كجا معلوم كه مراد اولي الامر تو اين آيه امام زمان باشه؟

گفت: جالبه بدوني همين سؤال در صدر اسلام و هنگام نزول اين آيه مطرح شد. جابر يكي از اصحاب رسول خدا (ص) به اون حضرت گفت يا رسول الله ما خدا و رسول رو مي شناسيم اما نمي دونيم مراد از اولي الامر در اين آيه چه كساني هستن؟

حضرت فرمودند: مقصود از اولي الامر، علي و فرزندان معصوم اويند و تك تك اماما رو تا امام زمان نام بردن و اين روايت علاوه بر مدارك ما شيعيان، در برخي كتب اهل سنت هم اومده.[2]

من ضمن تشكر گفتم: حال فهميدم كه شناخت امام زمان يك تكليف واجبه چون وقتي اطاعت از ايشون واجب شد مقدمه ي اون هم كه شناخته، واجب مي شه.

او گفت: بله و دلايل و انگيزه هاي ديگه هم براي شناخت امام زمان داريم، مثلاً اين حديث پيامبر عزيزمون كه مورد اتفاق همه مسلموناست،«هر كس امام زمان خودشو نشناسه و بميره به مرگ جاهليت مرده»[3]اگه ترك كاري(شناخت امام زمان) موجب مي شه من در حكم جاهلان و مشركان قبل از اسلام باشم، آيا انجام اون كار ضرورت پيدا نمي كنه؟ پس ملاحظه مي كني كه مسأله ي آشنايي با امام زمان و شناخت اون حضرت خيلي مهم تر از اونه كه ما با اون برخورد مي كنيم.

وقتي صحبت به اينجا رسيد، خيلي بيشتر از قبل مشتاق شدم سؤالاتم را در باره ي امام زمان نزد او مطرح و شناخت خود را كامل كنم، اما وقت گذشته بود و قرار شد ادامه ي گفتگو در جلسه ي بعد صورت گيرد.

 

 

حداقل شناخت

گفت: منظورت چيه، چه مطلبي درباره ي اون حضرت دست آوردي؟

من در حالي كه دفترم را باز مي كردم گفتم: اونچه به عنوان شناخت امام زمان به دست آوردم خلاصه كردم و تو اين دفتر نوشتم؛ گوش كنين: نام  امام زمان ام مهدي است و ايشان در سحرگاه نيمه ي ماه مبارك شعبان در سال 255 هجري قمري متولد شدند، نام پدرشان امام حسن عسكري و نام مادرشان نرجس و محل ولادتشان سامراء بوده است. دوران امات ايشان همزمان با شهادت امام حسن عسكري در هشتم ربيع الاول سال دويست و شصت هجري قمري شروع شده و از همان زمان به دليل شرايط سخت حاكم و اينكه به شدت تحت تعقيب بودند ، مخفي گرديدند. دوران غيبت ايشان به دو دوره تقسيم مي شود:

1) غيبت صغري كه در آن مدت مدت افراد خاصي از محل حضرت اطلاع داشتند و چهارنفر به نوبت عنوان نمايندگان رسمي ايشان در بين مردم فعالانه حضور داشتند و ضمن ابلاغ دستورات آن حضرت به شيعيان، سؤالات مردم را به ايشان مي رساندند و پاسخ هاي حضرت را به آنها منتقل مي كردند.

اين دوران با احتساب دوران زندگي مخفي آن حضرت قبل از امامت، به هفتاد و چهار و بدون آن به شصت و نه سال مي رسد.

2) غيبت كبري: اين دوران با فوت آخرين نائب خاص آن حضرت در سال سيصد و بيست و نه هجري آغاز مي شود، كه حضرت در روزهاي آخر عمر او در نامه اي به او نوشتند تو به زودي از دنيا مي روي و كسي را بعد از خودت به عنوان نائب خاص من تعيين مكن[4]و از آن زمان غيبت كبري آغاز شد.

اين نوشته را كه خواندم به او گفتم: نظر شما چيه؟ اين شناخت امام زمان كافيه يا نه؟

او گفت: شناخت درجات و مراتبي داره، در مورد امام هم اولين قدم و حداقل شناخت اينه كه شخص اورو بشناسيم كه كدام فرد امام ماست و بدونيم كه او حجت خدا و پيشواي ما و جانشين پيامبر خدا در امور دين و دنياي ماست و اطاعت او بر ما واجبه، اما از اين حداقل كه بگذريم، هرچه بيشتر در باره ي امام خود بدونيم به خير و سعادت و رستگاري نزديك تر مي شيم و بهره مندي ما از بركات وجود او بيشتر مي شه. مثلاً همين كه تو در فكر اين هستي كه پاسخ سؤالات خودت و ديگران رو نسبت به اون حضرت به دست بياري، گامي در جهت ارتقاء شناخته كه بسيار ارزشمنده.

طفل پنج ساله و امامت

گفتم: بله، من  هنوز هم خيلي سؤال دارم اما قبل از همه دو سؤالي رو طرح مي كنم كه از نوشته هاي خودم برام پيش اومده. يكي اينكه با توجه به مطالعاتي كه داشتم اون حضرت در پنج سالگي به منصب امامت رسيدن. راستي يك طفل 5 ساله كه هنوز امتحاني نداده، سابقه اي نداره، چطور سابقه داشته كه يك كودكي مقامي به اين بلندي كسب كنه؟

او گفت: به نظر شما در چه سني شايسته است كسي  امام يا پيغمبر بشه؟

گفتم: البته من هم مي دونم «بزرگي به عقل است نه به سال» و مي دونم منظورم اينه كه وقتي كسي مثل پيامبر سي ، چهل سال زندگي مي كنه از عمل او براي ما مشخص مي شه كه شايستگي داره يا نه، اما در مورد يك كودك هنوز نمي تونيم قضاوت كنيم.

گفت: پس فايده ي اين سي، چهل سال  عمر كردن، شناخت ما نسبت به شايستگي هاي اون فرده؟ مگه نه؟

گفتم: آره.

گفت: اگه ما اون كسي كه بايد امامو تعيين كنه مي بوديم، نياز به اين گذشت زمان داشتيم، اما خداوند كه آگاه از گذشته و حال و آينده ست قبل از گذشت اين زمان نتيجه رو مي دونه و نيازي نداره كه اين مدت رو صبر كنه تا از حال بنده اش آگاه بشه، لذا با توجه به همون علم و آگاهي از ابتدا حجت خودشو انتخاب كنه.

گفتم، آها! حالا فهميدم. اشتباه من اينجا بود كه خدا رو با خودم مقايسه كردم ولي حالا روشن شدم. اما نگفتين اين كار سابقه داشته يا نه؟

گفت: بله در بين انبياء سابقه داشته، قرآن كريم نسبت به دو پيامبر بزرگ الهي، حضرت يحيي و حضرت عيسي خبر مي ده كه خداوند اين دو نفر رو در كودكي به پيامبري برگزيد.[5]تا اينجا معلوم شد كه خداوند صلاحيت ها رو مي دونه و نيازي به امتحان گرفتن نداره اما علاوه بر اين، ما  عالَم هاي ديگري هم قبل از اين عالم داشتيم كه در اونجا انسان ها امتحاناتي دادن و در فرصت مناسبي درباره ش صحبت مي كنيم. نتيجه ي اون امتحانات هم مي تونه در انتخاب پيامبر و امام مؤثر باشه.

 

 

در غيبت كبري چه بايد كرد؟

 ضمن تشكر، از ترس اينكه وقت جلسه تمام نشود زودتر سؤال دوم ام را مطرح كردم و گفتم: سؤال دومم از آغاز غيبت كبري ست كه آيا امام زمان با توجه به اينكه در دوران غيبت كبري نائب خاص ندارن، براي مردم فكري نكردن كه در مسائل فكري عقيدتي تكليف اونا روشن باشه؟

گفت: مگه مي شه امام به فكر پيروانش نباشه؟[6]اون حضرت در پاسخ به سوالات يكي از دوستان شون[7] كه به وسيله ي نائب دوم امام زمان[8] در غيبت صغري به او حضرت رسيده بود، نوشتند: پس از پايان دوران غيبت صغري مردم به نمايندگان عام من كه علماء و راويان حديث هستند مراجعه كنند كه آنان حجت من بر مردم و امناء الهي در بيان احكام دين هستند و همچنين، براي اين كه مردم در تشخيص متخصص در دين و عالم الهي ملاكي داشته باشن نوشتن:

« در امور خود به فقيه و عالمي كه پرهيز كار، هوي گريز، دين باور ودين نگه دار و گوش به فرمان دستوران امام خود باشد مراجعه كنيد و بدانيد كه همه ي علماء اين گونه نيستند، بلكه بعضي از آنها داراي اين شرايط مي باشند و قابليت نيابت ونمايندگي مرا دارند.[9]» ملاحظه مي كني، اون حضرت سال ها قبل از تمام دوران غيبت صغري و در زمان نائب دوم خودشون اين حقايقو براي مردم بازگو فرمودن و تكليف ما رو در اين دوران روشن كردن. پس ما هستيم كه بايد با دقت و تحقيق، عالم رباني و فقيه مورد نظر اون حضرت رو بشناسيم و با كمك و تبعيت از او به وظيفه ي خود عمل كنيم و رضايت امام زمان مونو جلب كنيم.

من كه به دليل شيريني بحث به كلي از ساعت غافل شده بودم آمدم سؤال ديگري مطرح كنم، اما او ضمن عذر خواهي خواست كه ادامه ي بحث به نشست بعدي موكول شود.

مهدي در كتاب هاي اهل سنت

او گفت: نام مقدس مهدي(ع) و مژده ي ظهور او در اسلام، اول بار بر زبان شخص پيامبر اكرم(ص) جاري شد و اون حضرت بشارت مهدي رو به دخترشون فاطمه داده و طبق نوشته ي اون عالم سنّي فرمودن:

«ابشري يا فاطمه فانّ المهدي منك» بشارت باد بر تو اي فاطمه كه مهدي از فرزندان توست[10] و مساله ي مهدي(ع) تا اونجا قطعي و حتميه كه سيوطي، عالم مشهور اهل سنت مي نويسه: پيامبر فرمودند«من كذّل المهدي فقد كفر» هركس مهدي را تكذيب كند كافر است.[11]

گفتم: خيلي جالبه كه اهل تسنن هم روايات مربوط به مهدي موعود را ذكر كردن.

گفت: پس اگر برات جالبه اين نكته رو بدون كه حتي در قديمي ترين كتاب حديثي اهل سنت يعني مسند احمد حنبل كه نويسنده ي اون قبل از ولادت امام مهدي(ع) از دنيا رفته، سخنان پيامبر اكرم(ص)درباره ي مهدي موعود به چشم مي خوره. يعني كسي كه خودش قبل از ولادت مهدي موعود در دنيا زندگي كرده و فوت كرده معتقد به مهدي موعود بوده.[12]

مهدي در اديان و مكاتب جهان

و از اون جالب تر اينه كه اصلا مساله ي اعتقاد به منجي موعود و آمدن شخصي كه همه عالم رو اصلاح مي كنه، يك مساله ي بين المللي و جهاني. همه اديان و فرقه هاي عالم معتقد به ظهور او هستن و همه ي انبياء گذشته و رهبران مذهبي، پيروان شون رو به آمدن مصلح غيبي و تشكيل دهنده حكومت واحد جهاني بشارت دادن. در هريك از آيين و اديان و مكاتب و ملل و اقوام از مصلح جهاني با تعبيرهاي متناسب با فرهنگ خودشون نام برده شده و سخن گفته شده. به قول شاعر:

هريك به زباني صفت حمد تو گويد

بلبل به غزلخواني و طوطي به ترانه

وقتي صحبت به اينجا رسيد او در حالي كه كاغذي از جيب ش در مي آورد گفت: اين عبارت رو از كتابي نوشته ام و آوردم كه برات بخونم. گوش كن:

«در آيين زرتشت از او به نام سوشيانت يا سوشيانس (نجات دهنده ي بزرگ جهان) و در ميان يهوديان به نام ماشيع (مهدي بزرگ) و در آيين هندي به نام آواتارا و در آيين بودايي به نام بوداي پنجم و در ميان برهمائيان به نام ويشنو و در كتاب شاكموني از كتب مقدس دادتك برهمائيان به نام آخرين وصي ممتاطا(محمد) و در كتاب پاتيكل به نام راهنما(هادي، مهدي) تعبير نموده اند. و اهالي صربستان در انتظار ماركوكراليويچ و گرزاسپه و يونانيان در انتظار كالويبرگ و اقوام اسكانديناوي در انتظار اودين و اقوام اروپاي مركزي در انتظار بوخص و اقوام آمريكاي لاتين در انتظار گوتزلكوتل و چيني ها در انتظار كرشنا به سر مي برند.»

 

مهدي در قرآن

وقتي صحبت به اينجا رسيد با تعجب پرسيدم: پس چرا مساله اي به اين مهمي در قرآن مطرح نشده و هيچ  اشاره اي هم در آيات قرآن به اون نشده؟

خيلي آرام از من پرسيد: شما با ترجمه و تفسير قرآن چقدر آشنا هستي؟

با خنده گفتم: من و ترجمه و تفسير! من هنوز روخوني قرآن كامل نيستم چه برسه به تفسير.

گفت: پس از كجا به اين محكمي ادعا مي كني هيچ اشاره اي در قرآن راجع به مهدي موعود نيست؟

گفتم: يعني مي خواين بگين در قرآن هم راجع به امام مهدي(ع) آيه اي داريم؟

گفت: بله، نه تنها يك آيه كه دهها آيه در قرآن به اين مساله مربوط مي شه. وقتي به تفاسير مراجعه كني مي بيني آيات زيادي هست كه مفرسين گفته ن مصداق كامل اين آيه شخص مهدي موعود يا روزگار اوست. البته نه اينكه نظر شخصي اونا باشه، رواياتي رو نقل مي كنن كه آيه رو بر مهدي موعود منطبق نموده. مثلاً در قرآن مي خونيم«اولئك حزب الله الا انّ حزب الله هم المفلحون»[13]

در بيان و توضيح اين آيه ، علامه حنفي قندوزي، عالم اهل سنت در كتاب خودش[14]حديثي از رسول خدا(ص) نقل مي كنه كه اون حضرت در مورد مهدي موعود (ع) فرموده ان:«او غيبت اختيار مي كند، سپس خروج مي كند و زمين را مالامال از عدل و داد مي نمايد، همان طور كه از جور و ستم پر شده. خوشا به حال صبر پيشگان و شكيبايان در دوران غيبت او. خوشا به حال پايداران به محبت او و ياران اش، آنها كساني هستند كه خداوند در كتاب خود وصف شان كرده و فرموده: هدي المتقين الذين يومنون بالغيب، و نيز فرموده: اولئك حزب الله الا انّ حزب الله هم المفلحون.»

ملاحظه مي كني چگونه اين آيه رو پيامبر اكرم مربوط به مهدي موعود و ياران او دونسته ن. از اين گونه آيات دهها نمونه در قرآن داريم كه مفسران شيعه و سني روايات مربوطه را در ذيل اونها آورده ن.

گفتم: خيلي عاليه، دهها آيه! من خيال مي كردم حتي يك آيه هم در قرآن به مساله مهدي موعود اشاره نداره، اما حيف كه من نمي تونم  از اين تفاسير استفاده كنم. هم اكثر شون عربي ين و هم مفصل و متعدد. كاش مي تونستم آيات قرآن رو كه مرتبط با امام زمان مه مطالعه كنم. به نظر شما چطور مي تونم به خواسته م برسم؟

گفت: خوشبختانه اين آيات رو بعضي از نويسندگان در كتاب مستقلي جمع آوري كردن. من در اين زمينه دو كتاب بهت معرفي مي كنم، يادداشت كن.

1ـ كتابيه با نام«المحجه في مانزل في القائم الحجه»  تاليف عالم بزرگ شيعه سيد هاشم بحراني ـ اين كتاب به فارسي هم ترجمه شده تحت عنوان«سيماي حضرت مهدي در قرآن».

در اين كتاب 120 آيه از آيات قرآن كه به مهدي موعود و مسائل مربوط به اون حضرت، تأويل شه و با ذكر روايات مربوطه جمع آوري شده.

2ـ كتاب«المهدي في القرآن»[15]كه دوبار ترجمه شده ، يك بار با نام«امام مهدي در قرآن» و بار ديگر با نام «موعود قرآن».

در اين كتاب هم 110 آيه از آيات مرتبط با مهدي موعود با ذكر روايات جمع آوري شده نكته ي جالب اينه كه در اين كتاب تمام رواياتي كه مي گه اين آيه قرآن مربوط به مهدي(ع) است، همگي از كتاب هاي حديثي اهل سنت جمع آوري شده.

من كه از خوشحالي در پوست نمي گنجيدم نام و مشخصات كتاب ها را يادداشت كردم و همين طور كه از جاي خودم بلند مي شدم تا خداحافظي كنم، گفتم: چقدر اين دو كتاب كه معرفي كردين جالبه، آدم از مراجعه به اين همه تفاسير و پيدا كردن اين همه آيه و روايت بي نياز مي شه ولي كاش يك كسي هم نظر اديان مختلف درباره ي موعود جهاني رو جمع آوري مي كرد تا به جاي مراجعه به كتاب هايي مانند تورات، انجيل و امثال اين ها، به همون كتاب مراجعه مي كرديم.

او گفت: خوشبختانه اين كار هم انجام شده. خيلي از نويسندگان نظريات اديان و مذاهب مختلف رو جمع آوري كرده ن، از جمله يكي از محققان[16]كتابي نوشته به نام«اوخواهد آمد» در اين كتاب عباراتي از كتاب هاي اديان و كيش هاي مختلف بدون كم و زياد دقيقاً نقل شده؛ از جمله دو عبارت از مت زبور، شش عبارت از تورات و ملحقات آن، پنج عبارت از انجيل هاي مختلف(متّي، يوحنّا، مرقس و لوقا) و ملحقات آنها، ده عبارت از كتاب هاي مقدس هنديان و دانشمندان آنان و ده عبارت از منابع زرتشتيان انتخاب شده و با ذكر نشاني دقيق در كتاب نقل شده.

وقتي كه بلند شده يم و داشتيم از اتاق خارج مي شديم،كنار طاقچه اي رسيديم كه در آن چند كتاب بود، دوست ام كه به قصد بدرقه ي من از اتاق خارج مي شد به من گفت: صبر كن، به نظرم كتابي كه گفتم اين جا باشه، يك مطلب جالب هست كه برات مي خونم ، بعد اگه خواستي كتاب رو ببر تمام شو بخون.

با كمي ورق زدن مطلب را پيدا كرد و شروع كرد به خواندن:

به سال 1359 ش. توفيقي دست داد و به هند سفر كرديم. در كشمير در مورد زبان سانسكريت جويا شدم، معلوم شد كه در دانشگاه سري نگر دو تن استاد هستند كه بر زبان سانسكريت تسلط دارند. ترتيبي داده شد كه چند ساعتي به خدمت شان رسيدم. از آنها در مورد آينده ي جهان پرسيدم، گفتند: آنچه در كتاب هاي مذهبي ما موجود است، اين است كه:«يك مرد آسماني در آخر الزمان ظهور مي كند ، ظلم و ستم را از پهنه ي جهان ريشه كن مي سازد، حكومتي را بر اساس عدالت و آزادي در سطح جهان تاسيس مي كند، ديگر در جهان از جهل و شر و تبهكاري اثري نمي ماند و همه ي انسان ها در برابر او خضوع مي كنند و همه ي جهان زير يك پرچم و تحت فرمان يك فرمانروا اداره مي شود...» همه ي اظهارات آنها دقيقاً با اعتقاد ما به ظهور مصلح جهاني منطبق بود. از آنها خواستم كه كتاب بخصوصي را كه حاوي اين مطالب باشد به من معرفي كنند، آنان نيز كتاب«گرگوار نهم» را معرفي كردند و متن سانسكريت آن را به من ارائه دادند و فرازهايي را از روي كتاب برايم خواندند و ترجمه كردند.

در اين موقع من با تشكر كتاب را از دوستم گرفتم و خداحافظي كردم.

قطعي بودن ظهور

گفت: بسيار خوب، پس من با يك مثال شروع مي كنم. اگه شخصي كه پدرش سال ها قبل از دنيا رفته، شبي اونو در خواب ببينه و پدر در عالم خواب به او بگه: من دوازده صندوقچه جواهرات در زيرزمين منزل دفن كرده ام، هنگامي كه اين شخص از خواب بيدار ميشه ابتدا به خودش ميگه عجب خوابي ديدم! معلوم نيست اثر غذاي ديشبه يا اثر افكار من كه هميشه در فكر گرفتاري هاي مادي خودم هستم، و يقين مي كنه كه خوابش باطله، اما با خودش مي گه من كه بيكارم؛ ضرري نداره كمي وقت مي ذارم و مقداري كف زيرزمين رو مي كنم. كلنگو برمي داره و مشغول مي شه، ناگهان با تعجب صندوقچه اي پيدا مي كنه. از شما مي پرسم، حالا چه مقدار احتمال مي ده خوابش درست باشه؟

گفتم: خيلي زياد.

گفت: حالا اگه صندوق دوم و سوم هم پيدا بشه چي؟

گفتم: ديگه يقين مي كنه كه خوابش درست بوده.

گفت: حالا اگه يازده صندوق رو پيدا كنه و چند متر ديگه زمين رو گود كنه و خبري از صندوق دوازدهم نباشه، آيا به نظر تو دست از كار مي كشه؟

گفتم: اگه من باشم و اين خواب و اين همه نشانه هاي درست، وقتي يازده صندوق رو به دست بيارم، اگه اونقدر گود كنم كه از اون طرف زمين سر دربيارم، دست بردار نيستم و تازه اگه پيدا نكنم تو نوع كار خودم شك مي كنم نه درستيِ خواب.

گفت: آفرين! حالا توجه كن كه اين خوابه و اين همه يقين آور، پس چطور اگه شخصيت با عظمتي همچون پيامبر اسلام، در بيداري وبا تاكيد و تكرار دوازده جانشين براي خودشون معرفي كنن و نوع بشر، يازده نفر از اونهارو پيدا كنه، آيا با به تاخير افتادن، انسان عاقل و مومن در صحت گفتار رسول خدا شك مي كنه؟

گفتم: هرگز! از اين مثال و توضيح تشكر مي كنم، اما منظور از تكرار و تاكيد رو خوب نفهميدم. لطفاً كمي بيشتر توضيح بدين.

گفت: با توجه به اينكه پيامبر عزيزمون بايد براي اين همه مسلمون كه تازه با دين خدا آشنا شده بودن، همه ي معارف و احكام و مسايل اخلاقي، اجتماعي و ... رو بيان مي كردن و به اختلافات و شكايات رسيدگي مي كردن، جنگ ها و دشمني ها ر پاسخگو مي بودن و دهها وظيفه ي خطير ديگه كه رودوش حضرت بوده، باتوجه به همه ي اين اشتغالات، به نظر تو چه قدر مناسب بود پيامبر ما در مورد مهدي موعود سخن بگن، با توجه به اينكه ايشون پس از چند صد سال و بعد از پايان امامت يازدهمين جانشين اون حضرت، به امامت مي رسيدن.

گفتم: در حد معرفي كلي و اشاره.

 

اين همه حديث

گفت: پس ببين اين مساله چه قدر براي حضرت مهم بوده كه با همه ي حوادثي كه تو تاريخ پيش اومده و آثار حديثي ازبين رفته، باز هم بيش از پانصد حديث درباره ي مهدي موعود از شخص پيامبر در دست ماست. كتابي است به نام«معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام» كه به دست گروه نويسندگان موسسه ي معارف اسلامي قم در پنج جلد تهيه شده. در جلدهاي اول و دوم اين كتاب مجموعا 560 حديث نبوي در موردمهدي عليه السلام از منابع شيعه و سني جمع آوري شده و در جلد سوم و چهارم 874 حديث از امامان اهل البيت عليه السلام و در جلد پنجم 265 آيه از قرآن كه به استناد بيش از پانصد حديث، به مهدي موعود و مسائل مربوط به غيبت و ظهور اون حضرت مرتبطه جمع آوري شده. آيا اين همه، تاكيد و تكرار نيست؟

من كه شگفت زده شده بودم  گفتم: با اين حساب در آيات و روايات ما اونقدر كه از مساله ي مهدي موعود سخن به ميون اومده از خيلي مسايل ديگه صحبت نشده.

گفت: همين طوره. چون كمتر مساله اي اهميت اش به اين پايه مي رسه.

تفاوت نظر شيعه و سني در مورد امام زما

گفتم: نكته اي كه برام خيلي جالبه اينه كه شما تو بيان مدارك مربوط به مهدي موعود مي گين« شيعه و سني نقل كرده ن» پس اختلاف ما با اهل تسنن بر سر اين مساله چيست؟

گفت: اونا هم مثل ما معتقد به ظهور مهدي موعود هستن، تنها تفاوت تو اينه كه عموم اهل تسنن مي گن مهدي موعود هنوز متولد نشده او در آخر الزمان به دنيا مي آيد و پس از رسيدن به چهل سالگي قيام مي كنه.

گفتم: خوب اونها راست مي گن يا ما؟

با خنده گفت: از من مي پرسي كه ما راست مي گيم ،‌اما بديهيه كه اونها هم مي گن ما راست مي گيم.

گفتم: من مي خوام روشن بشم و با دليل قبول كنم.

گفت: پس بدون اين حرفيه كه در بين اهل سن مشهور شده ولي اگه دنبال دليل و مدرك باشيم صحبت شيعه ثابت مي شه چون بسياري از مورخان و علماء اهل سنت هم اعتراف كرده ن كه مهدي موعود فرزند امام عسكري عليه السلام هستن و متولد شده ن و تعبيراتي در مورد اون حضرت از پيامبر نقل مي كنن، نظير: مهدي از اهل بيت پيامبره، مهدي از عترت پيامبر و از نسل فاطمه س، مهدي از فرزندان امام علي عليه السلامه، مهدي از فرزندان امام حسين عليه السلامه، مهدي از فرزندان امام علي ابن الحسين عليه السلامه، و تو بعضي از نقل ها از قول پيامبر اكرم، پدران حضرت مهدي از امام عسكري تا امام علي (ع) ذكر شده. با اين حرفاي روشن، چطور مي شه مهدي موعود فرزند امام عكسري باشه و هنوز متولد نشده باشه؟

گفتم: آيا اين روايات و حرفاي علماء اهل سنت نسبت به ولادت و نسب امام مهدي تو مجموعه اي جمع آوري شده يا نه؟

گفت: بله كتابي هست به اسم دانشمندان عامه و مهدي موعود[17]كه در اون كتاب نام و مشخصات و سخن يكصدو بيست نفر از دانشمندان  اهل سنت كه اعتراف به ولادت و نسب امام مهدي(ع) كرده ن، جمع آوري شده.

 

امام زمان چگونه بر امكانات نظامي پيشرفته غلبه مي كنند؟

گفتم: خوب دشمن هم كه به راحتي تسليم نمي شه. اونا امكانات پيشرفته و تجهيزات مدرن دارن. اصلاً چطور مي شه با اين همه سلاح هاي مخرب و پيشرفته مقابله كرد؟

گفت: وقتي خدا بخواد همه چيز ممكنه. خداوند قدرت هايي در اختيار امام زمان قرار ميده كه فوقِ همه ي اين قدرت هاست. طوفان، زلزله، طي الارض و قدرت هاي غير عادي ديگه همه در ا ختيار امام زمانه. فرض كن يك ناو عظيم هواپيما بر در حال حركت به سوي منطقه ي تحت نفوذ امام باشه،با يك اراده ي اون حضرت طوفاني بزرگ توي دريا بر پا مي شه و ناو با همه امكانات و نفراتش توي دريا غرق مي شه و... به اين ترتيب هيچ قدرتي توان مقابله با سپاه اون حضرت رو نداره . اصلاً اين كه تازگي نداره، مگر نشنيدي در زمان حضرت ابراهيم چه آتشي براي سوزاندن او تدارك ديده بودن،‌ولي وقتي خدا خواست ابراهيم پيروز بشه آتش بي تاثيرشد؟

مگه به امر خدا و با دستور حضرت موسي دريا براي بني اسرائيل شكافته نشد؟ مگه به اذن خدا كارد تيز در دست ابراهيم از كار نيفتاد؟ پس اين بار هم خدا حجت خودشو ياري مي كنه. مخصوصاً كه امام زمان ما وارث همه ي انبيا و اوصياء و جامع كمالات همه ي برگزيدگان عالم هستن و به همين جهت از هر پيامبر و امامي نشانه و شاهتي در اون حضرت هست و به حق ايشون مصداق اين جمله هستند كه: «هرچه خوبان همه دارند تو تنها داري».

 

شباهت هاي امام زمان به انبياء و امامان

گفتم: اگه ممكنه بيشتر توضيح بدين چطور امام زمان ما به همه ي انبياء و امامان شباهت دارن.

گفت: مثلاً از جهت طول عمر به حضرت آدم و حضرت نوح. از جهت پنهان بودن ولادت و غيبت از قوم و هيبت و شكوهمندي به حضرت موسي، از جهت جود و بخشش و زيبايي و نيز بودن در ميان مردم و شناخته نشدن به حضرت يوسف و از جهت قضاوت كردن به علم خود و نياز نداشتن به شاهد و دليل در قضاوت، به حضرت داود و از جهت جانبداري و حشمت به حضرت سليمان و از جهت برخورداري از فَرَج و گشايش پس از گرفتاري به حضرت ايوب و از جهت رجوع به ميان مردم پس از غيبت، در هيات جوانان به حضرت يونس و از جهت انقلاب و در هم كوبيدنِ جباران به حضرت محمد(ص) شباهت دارن. اگر توضيح بيشتري در اين زمينه و همچنين شباهت هاي حضرت به امامان(ع) خواسته باشي مي توني به كتاب «خورشيد مغرب»[18]مراجعه كني، البته در اين كتاب علاوه بر مطلب،‌نكات ارزشمند و زيباي فراواني در مورد امام زمان(ع) هست كه از اون ها هم بهره مي بري.

 

پرسش هاي بي پاسخ

آن روز وقتي صحبت هاي من تمام شد يكي از بچه ها گفت: من يه سوالي دارم. اين كه اين قدر گفته مي شه منتظر امام زمان باشين، اصلاً انتظار يعني چه؟ چه طور مي تونيم منتظر حضرت باشيم؟

هنوز حرف او تمام نشده بود كه يكي ديگر از بچه ها گفت: اين سوالا رو ول كنين،‌اگه آدم دنبال اين چيزا باشه بيشتر گيج مي شه چون اگه بخواي از اين حرف بزني اصلا مگه نمي گن امام زمان وقيت مياد كه دنيا پر از ظلم و جور باشه؟ پس چرا ما به فكر خوب شدن و آگاهي و تربيت خودمون و ديگرون باشيم؟ بياين اونقدر همه گناه و ظلم كنيم كه زودتر دنيا پر بشه و امام زمان مون بياد!

 يك دفعه  همه ي بچه ها زدند زير خنده، يكي از بچه ها همين طور كه مي خنديد گفت: بارك الله به اين طرح خوبت! تو اگه ترشي نخوري يه چيزي مي شي ها!

باز بچه ها خنديدند.

يكي ديگر از بچه ها گفت: راست مي گه، ول كنيم بابا! اين حرفا از قديم بوده. نبايد راجع به اين چيزها فكر كنيم، ما كار خودمونو انجام مي ديم.

من كه ديدم اوضاع خيلي بد شد و ذهن بچه ها خراب شد، با تجربه اي كه داشتم نتوانستم بي اعتنا باشم.

گفتم: من با حرفاي همه تون مخالفم، بالاخره از دو حال خارج نيست، هر حرفي يا حقه يا باطل. اگه باطله بايد بفهميم و كنارش بذاريم. اگه حقه بايد با دليل بفهميم وقبول كنيم. يعني چه كه جواب نداره. بايد ولش كنيم، كار نگيريم، من خودم يك وقتي سوالاتي داشتم كه خيال مي كردم هيچ كس نمي تونه جواب مو بده ولي بالاخره شخصي رو پيدا كردم كه به همه سوالام جواب داد.

يك دفعه همه ي بچه ها با هم گفتند: كي بود؟

گفتم: كاري نداره. هفته ديگه ميارمش اين جا تو همين جلسه، همين سوالارو ازش بپرسين. تازه اگه اونم جواب نداد، نمي شه بگيم جواب نداره.

خلاصه باهم قرار گذاشتيم جلسه ي بعد دوست من به جلسه مان بيايد و به سولات مان پاسخ دهد.

 

بايد براي تعجيل در ظهور گناه كنيم؟

يكي از بچه ها گفت: حرفاي شما خيلي واضح و خوبه و ما جواب سوالمونو گرفتيم اما با اين حساب مساله ي ظهور امام زمان چي مي شه؟ اگه ما همه خوب بشيم و در جهت خوب شدن ديگران تلاش كنيم كه ظهور، هي به تاخير مي افته، مگه نمي گن امام زمان وقتي مياد كه دنيا پر از ظلم و جور بشه؟ پس اگه ما جلوي ظلم رو بگيريم حضرت ديرتر ميان و اگه ظلم رو رواج بديم زودتر دنيا پر ميشه و حضرت ظهور مي كنن؟ آيا واقعاً همين طوره يا اين حديث ساختگي و جعليه؟

دوست ام گفت: هيچ كدوم، من اول يه نكته رو خدمت شما تذكر بدم، بعد معناي حديث رو توضيح مي دم. اون نكته اينه: همون طور كه امروز در هر رشته ي علمي و فني مساله تخصص مطرحه و حتي ما در مسائل كم اهميتي مانند اصلاح سر  يا دوختن كفش به متخصص و بلكه اگر بتونيم به متخصص ترين افراد در اون رشته مراجعه مي كنيم، حديث شناسي كه از مهم ترين و حياتي ترين مسائل فرهنگي ماست نمي تونه از اين قاعده مستثني باشه و خوشبختانه در اين زمينه هم متخصصان لايقي داريم و هم كتاب هاي ارزشمندي نوشته شده،لذا ما نمي تونيم به مجرد اينكه معناي يك حديث رو درست نفهميديم، يا با فكر و سليقه ي ما هماهنگ نبود فوراً حكم كنيم كه اين حديث ساختگيه؛ همون طور كه نمي تونيم به دليل وجود احادث ساختگي همه ي احاديث رو كه سرمايه هاي عظيم علمي و فرهنگي ما هستند كنار بگذاريم. بلكه با مراجعه به متخصصان ، هم احاديث صحيح رو شناسايي مي كنيم و هم مفهوم و تفسير اونها رو بدست مياريم و از اونها استفاده مي كنيم. اگه وجود نادرستي ها سبب مي شدكه ما از درست ها استفاده نكنيم پس بايد از اسكناس هم به دليل وجود اسكناس تقلبي استفاده نكنيم و از طلا به دليل وجود زينت آلات بدلي صرف نظر كنيم، اما مي بينيم خيلي راحت اهل فن اسكناسهاي تقلبي رو شناسايي مي كنن، بدل هارو مشخص مي كن؛ در مورد حديث هم همين طوره.

اما در مورد سوالي كه شما مطرح كردين؛

در مورد ظهور امام زمان(ع) روايات متعددي داريم كه مي شه اون ها رو به دو دسته تقسيم كرد. در بعضي رويات اموري كه در ظهور حضرت موثر و به اصطلاح علت تعجيلي در فرج و ظهور حضرت هستن معرفي شده و در بعضي روايات شرايط و حال و هواي روزگار ظهور توصيف شده.

براي اينكه مطلب روشن تر بشه مثالي مي زنم.

فرض كنين در منطقه اي هستيم دور از شهرو آبادي و فاصله ي زيادي تا طبيب داريم و اتفاقاً كسي در اونجا حال اش به هم ميخوره و ما تلفن مي زنيم و تقاضاي آمدن طبيب مي كنيم. در همون زمان برف هم شروع به باريدن مي كنه، حالا در چنين شرايطي دو تا مساله مطرح مي شه، يكي اينكه اگه مكرر تماس بگيريم و جدي تر تقاضا كنيم دكتر زودتر مياد و ديگه اينكه تا دكتر برسه، بست سانت برف روي هم جمع ميشه. اين دو تا حرف چقدر با هم فرق مي كنه؟! اولي علت اومدن طبيبه، يعني اگه ما تقاضامونو جدي تر مطرح كنيم و پيگير باشيم، واقعاً در زودتر اومدن طبيب تاثير داره، اما دومي فقط پيش بيني شرايطه و زياد شدن برف ها باعث نمي شه دكتر حتما بياد، پس حالا اگه كسي بگه بياين برفاي جاهاي ديگه رو بياريم اينجا رو هم بريزيم تا دكتر زودتر بياد، چقدر اشتباه كرده؟

در مورد مساله ظهور هم همين طوره. بعضي كارها مثل دعاكردن، گناه نكردن، كسب آمادگي، اينها در زودتر شدن ظهور تاثير دارن اما پرشدن دنيا از ظلم و جور پيش بيني شرايط ظهوره و هرگز اين طور نيست كه اگر ما بيشتر ظلم كنيم، زودت ظهر محقق ميشه، و لذا در روايات به اون موارد اول تشويق شديم و از ظلم و گناه نهي شديم. مثلاً در حديثي از قول امام صادق(ع) اين طور مي خوانيم:

من سره ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر من ادركه[19]

يعني هركس دوست دارد از اصحاب قيام كننده ي برحق (حضرت مهدي عليه السلام) باشد بايد منتظر آن حضرت باشد و بايد در حالي كه انتظار آن حضرت را مي كشد از گناه پرهيز كند و اخلاق پبسنديده داشته باشد؛ حال اگر با اين خصوصيات قبل از قيام آن حضرت از دنيا برود، اجر و پاداش همان افرادي را دارد كه حضرت را درك مي كنند و در زمان آن حضرت، ياور ايشان اند.

ملاحظه مي كنيم امام صادق(ع) در اين روايت انسان ها رو از گناه نهي و به پاكي و اخلاق توصيه كردن، پس ظلم و گناه چيزي نيست كه باعث اومدن حضرت باشه بلكه توصيفي از شرايط و اوضاع و احوال اون زمانه.

سوالي رو كه مدت ها ذهن مو به خودش مشغول كرده مطرح كنم؟

دوست ام گفت: بفرماييد، ما براي همين دور هم جمع شديم كه براي سوالات مون پاسخي پيدا كنيم.

گفتم: ببينيد، ما قبول داريم كه وقتي امام زمان ظهور كنن خيلي براي دنيا مفيدو پر خير و بركتن و دنيا دگرگون مي شه و ظلم ريشه كن مي شه، ولي حالا كه غائب هستن، براي مردم چه فايده اي دارن و اصلاً چطور ميشه اگه همون روزگاري كه مي خوان ظهور كنند متولد مي شدن، مثلا به چهل سالگي مي رسيدن و بعد ظهور مي كردن؟

دوست ام گفت: آثار و بركات امام زمان(ع) براي مردم از جهتي به دو دسته قسيم مي شه، يكي آثار ظهور حضرت، يعني او آثاري كه در هنگام ظهور و قيام حضرت به وجود مياد، مثل از بين رفتن ظلم و جهل و فقر و گسترش عدل و علم و بندگي خدا در همه ي عالم؛ و دوم آثار وجود حضرت، يعني همين كه امام زمان(ع) وجود دارند بدون آنكه ما حضرت رو ببينيم. اصل وجودشون فوائر و بركات زيادي داره كه اگر امام نمي بود و در آينده متولد مي شد مردم در اين مدت از اون‌ آثار و بركات محروم بودن سوال شما از اين قسم دومه، اما پيشنهاد من اينه كه اگه موافق باشين هين مساله رو موضوع تحقيق قرار بديم و همه ي ما تا جلسه ي بعد درباره ي آثار وجودي اما (ع)مطالعه و در جلسه بعد مطالب رو مطرح و جمع بندي كنيم.

بچه ها از اين پيشنهاد استقبال كردند ولي يكي از بچه ها گفت: براي اين منظور از چه منابع و كتابهايي مي تونيم كمك بگيريم؟

دوستم گفت: من چند كتاب معرفي ميكنم.

كتابهايي مثل خورشيد مغرب و نيز مهدي موعود كه ترجمه ي بحار الانوار با پاورقي هاي خوبيه، البته ترجمه ي اون بخشي از بحارالانوار كه مربوط به امام زمانه، وكتاب امامت و مهدويت اين كتابها در بحث ما، كمك هاي خوبي هستن.

با اين اميد كه جلسه ي آينده جلسه ي مفيد و پر بار باشه جلسه ي آن هفته مان خاتمه يافت.

 

فوايد ياد امام زمان(ع)

يكي از بچه ها گفت: عذر مي خوام، من براي اينكه روشن بشم مي پرسم. ياد حضرت چه فايده اي داره؟ حالا به فرض من تونستم صبح تا شب به ياد ايشون باشم، چي ميشه؟

دوست ام گفت: سوال خوبي كردي، شايد يه علت اينكه ما سعي نمي كنيم زياد به ياد امام زمان مون باشيم همين ندونستن فايده هاست. دقت كنين، اصلا به ياد بودن يكي از نشانه هاي دوستي و محبته و هر دوستي به ياد دوست ش هست. لابد براي شما هم اتفاق افتاده كه گاهي به دوستي برخورد كرديم، او پس از احوالپرسي گفته اتفاقاً امروز صبح به ياد تو بودم، همين خبري كه او به شما مي ده و مي فهميد به يادتون بوده، شما رو خوشحال مي كنه و محبت او رو در دل شما زياد مي كنه. او با اين كارش اعلام كرده كه واقعاً به شما علاقه داره. ما هم هرچه بيشتر به ياد امام زمان مون باشيم، بيشتر به اون حضرت اظهار ارادت و علاقه كرديم.

نكته ي ديگر اينكه دوستي و محبت دو طرفه س . وقتي شما متوجه شدين دوست تون به ياد شما بوده، شما هم بيشتر به ياد او هستين و گاهي براش دعا مي كنين و...

ماهم وقتي زياد به ياد امام زمان باشيم، متقابلاً اون حضرت هم به ياد ما هستن و دعاي خير حضرت پشت سر ماست.

سومين نكته اينكه ياد امام زمان بهترين كمك براي انتخاب راه صحيح و عمل درست در زندگي ماست. وقتي كه با زمينه گناه و كار نادرستي مواجه مي شيم اگه همون موقع به ياد امام زمان باشيم و متوجه باشيم كه حضرت از حال ما با خبر هستن، اين معرفت و اين ياد، مي تونه بهترين كمك ما در ترك گناه باشه و اون زماني كه با زمينه ي كار خوب و انجام وظيفه اي برخورد مي كنيم، ياد اون حضرت بهترين مشوق براي انجام اون كار خوبه و وقتي گرفتاري و سختي به سراغ ما بياد، نااميد نمي شيم و خودمون رو در بن بست نمي بينيم؛ به ويژه وقتي اين جمله ي حضرت يادمون بايدكه در نامه اي به شيخ مفيد نوشتن:«... ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفي نيست.»

صحبت كه به اينجا رسيد يكي ديگر از بچه ها گفت: با اين همه فايده ها يي كه در ياد حضرت هست، پس ما خيلي ضرر كرديم كه كم به ياد امام زمان مون بوديم. چطور مي تونيم اين «ياد» رو زياد  كنيم و بيشتر به فكر اون حضرت باشيم؟

 

مسجد جمكران

وقتي خواندن اين قضيه تمام شد يكي از بچه ها گفت: اصلاً اين مسجد جمكران كي ساخته شده و چرا مي گن امام زمان به اون توجه دارن و اينجا رفت و آمد مي كنن؟

اينجا بود كه دوستم داستان مسجد جمكران را به طور خلاصه تعريف كرد و چون جلسه طولاني شده بود بقيه ي بحث را به جلسه ي آينده موكول كرد و تنها چند كتاب براي مطالعه ي ماجراي اين مسجد كه به گفته ي او در اوايل غيبت كبراي امام زمان و به دستور آن حضرت ساخته شده معرفي كرد. من كه خيلي مشتاق شده بودم داستان اين مسجد و چگونگي ساخته شدن ان را بدانم همان جا با خود عهدكردم تا از جلسه بيرون رفتيم به كتابفروشي ها مراجعه كنم و دست كم يكي از كتابها را بخرم و همين كار را كردم. خوشبختانه با اينكه روز جمعه بود، يكي از كتابفروشي ها باز بود. كتاب مورد نظر را خريدم و تا به خانه رسيدم معطل نكردم و كتاب را باز كردم و شروع كردم به خواندن داستانِ ساخته شدن مسجد جمكران:

«حسن بن مُثله » كه فردي درست انديش، شايسته كردار و شيفته ي خاندان وحي و رسالت بود، از روستايي به نام«جمكران» قامت برافراشت. روستاي زادگاه او جمكران ان روز نه شهرت بسياري داشت و نه آوازه ي بلندي. روستايي ساكت و آرام در دشتي خشك و سوزان و با درختاني از انار سر بر دامنه ي رشته كوهي كم ارتفاع نهاده و به خواب عميقي فرو رفته بود. آن روز چه كسي مي دانست كه سرانجام در اين دشت خشك و سوزان روزي بنايي پر شكوه و رشار از معنويت و عظمت كه چشم هر تماشاگر درست انديشي را خيره مي سازد و قلب هرصاحب دلي را غرق در اميد و نويد شادماني مي كند، بر پا مي گردد و هر هفته و ماه و سال ميليون ها انسان از نقاط دور و نزديك به سوي اين پايگاه روح پرور و جان بخش، بار سفر مي بندند؟

آري، آن روز كسي از امروز مسجد پر شكوه«جمكران» خبر نداشت و جناب «حسن بن مثله» به ديدار امام زمان نائل شد و فرمان ايشان را همراه با نشانه هايي ترديد ناپذير براي ساختن اين مسجد براي مردم آورد.

 

سخن آخر

آري اين چنين بود كه متوجه شدم امامي دارم زنده، آگاه ، خيرخواه، دلسوزتر از پدر ، مهربان تر از مادر، او هرگز از من غافل نيست. من وديگران به بركت وجود او از رحمت هاي الهي بهره مي بريم و او واسطه ي رسيدن فيض الهي به ماست. او مرا مي بيند، گزارش اعمال ام به او مي رسد، برايم دعا مي كند و از خداوند برايم طلب مغفرت و رحمت مي نمايد، گرچه من از ديدن او محروم ام او در گرفتاري ها به فريادم مي رسد، در نگراني ها آرامش ام مي بخشد، در غفلت ها متوجه ام مي سازد، اگر از او بخواهيم.

او مي آيد و همه جهل ها،‌ظلم ها و هرچه مايه ي رنجش انسان هاست را از بين مي برد و مانند باغباني مهربان و دلسوز و كارآمد دنيا را گلستان مي كند. پس من بايد بيش از پيش در پي شناخت او باشم، او و هدف هايش و آرمان هايش را بيشتر بشناسم. به ديگران بشناسانم و بكوشم آن گونه كه او مي پسندد زندگي كنم و ديگران را به اين مهم دعوت كنم. به همگان بگويم:

 

آن دوست كه برخانه ي دل ها بنشيند

حيف است كه بر دامن صحرا بنشيند

 

آري حيف است او باشد و ما غافل از او و محروم از بركات ظهور او زندگي كنيم. پس من بايد از خودم شروع كنم. نكند من با گفتارم، كردارم ، غفلت ام ، جهل و ناآگاهي ام نقشي در اين محروميت  بزرگ داشته باشم، بايد هر صبح و شام به ياد او باشم و از خداوند استمداد كنم تا مرا شايستگي انس با او مرحمت فرمايد و اين «عشق» را كه حاصل اين «گفتگوها» بود همچون سرمايه اي پرورش دهم و زياد كنم. تا آنجا كه بتوانم صادقانه به او بگويم:

 

هرشب به دل غم زده غوغاي تو دارم  

نقشي به دل از قامت رعناي تو دارم

غائب ز نظر باشي و در قلب هويدا

از ديده ي دل ديده به بالاي تو دارم

ناديده مجسم شده اي در بر چشم ام

آن سان كه نظر بر رخ زيباي تو دارم

گر جلوه كني يا نكني حكم تو باشد

اما چه كنم ميل تماشاي تو دارم

اي يوسف زهرا سرِ بازار محبت

با رشته كلافي سر سوداي تو دارم

مپسند كه ناديده جمال تو بميرم

اين مسئلت از درگه والاي تو دارم[20]

 

 

... و اين بود

«گفتگويي كه به عشق انجاميد».

 

 

 

 



[1] - نساء،59

[2] - رجوع شود به غايه المرام باي 142/شواهد التنزيل ج 1ص 148 /ينابيع الموده باب 76

[3] - رجوع شود به اصول كافي ج 1 ص 376 و مسند احمد ج 4 ص 96

[4] - فانّك ميّت و بين سته ايام فاجمع امرك و لاتوص الي احد فيقوم مقامك بعد و فاتك فقد و قعت الغيبه التامّه...(منتخب الاثر فصل 4 باب 3 ص 400)

[5] - مريم 12و30

[6] - آن حضرت در نامه اي به شيخ مفيد مي نويسند: انا غير مهلمين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم ما از رسيدگي به حال شما كوتاهي نمي كنيم و ياد شما را از خاطر نمي بريم.(احتجاج طبرسي ج2ص598)

[7] - اسحاق بن يعقوب.

[8] - محمد بن عثمان بن سعيد

[9] - رجوع شود به كتاب «غيبت» از شيخ طوسي، منتهي الامال از محدث قمي و احتجاج از شيخ طبرسي.

[10] - البرهان ـ متقي هندي، مطبعه ي خيام قمط، ص 94

[11] - العرف الورودي في اخبار المهدي» جلال الدين سيوطي،ج2، ص 83

[12] - مسند احمد، ج1و3

[13] - مجادله/22

[14] - ينابيع الموده، ص 443

[15] - تاليف: آقاي سيد صادق حسيني شيرازي

[16] - آقاي علي اكبر مهدي پور.

[17] - اثر آقي علي دوائي

[18] - تاليف آقي محمدرضا حكيمي.

[19] - متخب الاثر فصل 10 باب 2 ح 9 ص497

[20] - گلزار ثابت ص181 با تلخيص

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس