شكل گيرى اذهان امريكايى ها

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره سلطه رسانه ها

بازديد: 269

تحقیق درباره سلطه رسانه ها

چكيده :

شماره تلفن اورژانس و پليس در آمريكا911 است. و در فنلاند 112، طبق آماري كه گرفته شده بيشتر مردم فنلاند وقتي خطري برايشان پيش مي آيد با شماره 911 تماس مي گيرند. چرا؟

اين تأثير غير قابل انكار سينما و شبكه هاي ماهواره اي آمريكايي است. دوايت آيزنهاور كه بعد ها به مقام رياست جمهوري آمريكا رسيد در سال 1940 گفته است «اين افكار عمومي است كه در جنگ پيروز مي شود.»

رسانه ها درشكل دادن به تصورات مردم و هدايت افكارعمومي نقش تعيين كننده اي دارند. از اينرو قدرتهاي سلطه جو براي تحقق اهداف امپرياليستي خود، به كاركرد مؤثر رسانه ها در جنگ و طرحريزي جنگ رسانه اي يا جنگ نرم توجهي جدي دارند.

رسانه ها مي توانند حقايق را وارونه نمايش دهند، كتمان كنند، تحريف يا سانسور نمايند و يا با انعكاس برخي اخبار واقعي و غير واقعي به تهييج و تحريك افكار عمومي بپردازند.

امروزه روشهاي بسيار پيچيده اي در جنگ رواني، بوسيله رسانه ها بكارگرفته مي شود و رسانه ها بعنوان جنگجويان جنگ سرد فرهنگي محسوب مي شوند. سيطره و حاكميت بلامنازع امپرياليسم رسانه اي امكان فوق العاده اي را براي تحقق آمال و اميال كانونهاي قدرت فراهم ساخته است. شناخت امكانات، شيوه ها، روشها و فضاي رسانه اي حاكم بر جهان، براي سياستگذاران فرهنگي و دفاعي كشور، امري ضروري بنظر مي رسد. نوشته حاضر نگاهي است كوتاه به بخشي از مسائل پيرامون جنگ رسانه اي، با تأكيد بر لزوم تأملات گسترده تر در اين خصوص.

 

مقدمه

در سپيده دم 3 فوريه 1943، يك ميليون آلماني از راديوي رژيم نازي آلمان اين خبر را شنيدند، «زير پرچم صليب شكسته، برافراشته بر فراز ويرانه هاي شهر استالينگراد، آخرين نبرد صورت گرفت. امراي ارتش، افسران، درجه داران و سربازان شانه به شانه ايستادند و تا آخرين نفس جنگيدند. آنان بي هدف قرباني نشدند، آنان جان باختند تا آلمان زنده بماند». اين گزارش يك دروغ آشكار بود؛ واقعيت اين بود كه ارتش ششم آلمان نازي، تاب مقاومت در برابر قدرت برتر لشكريان شوروي را نياورد و تسليم شد. اين رويداد هيتلر راخشمگين ساخت و به فرمان او، اين حقيقت كتمان شد. (ضِيايی پرور، ص161)

بنابه تعبير هيرام جانسون( Hiram Johnson)، سناتور آمريكايي«هنگامي كه جنگ آغاز مي شود، حقيقت اولين قرباني است» (ضِيايی پرور، ص13 ) جنگ و اراده براي دست يازيدن به قدرت بيشتر، همواره با چالشهايي همچون مواجه با افكار عمومي، روحيات سربازان خودي و دشمن، فريب و گمراه ساختن افكار و اذهان مردم و دشمنان و بهره جويي از فنون جنگ رواني مواجه بوده است.

«احتمالاً هر جنگ حداقل در دو زمينه رخ مي دهد: ميدان نبرد و اذهان عمومي مردم»(ضيايی پرور، ص14)در هر دو جبهه فرماندهاني كه قادر به بهره گيري از ابزار كنترل و مديريت انگاره هاي ذهني باشند، مي توانند دشمن را بفريبند و نيروهاي خودي را در جبهه دفاع از اهداف خود سازماندهي نمايند.

استفاده از عوامل مؤثر بر افكار عمومي اگر چه از دير باز ملازمت قطعي با جنگها و لشكركشي ها داشته و مدافعان نيز از آن بهره جسته اند، اماامروزه گستره وسيع منازعات رواني، اين عرصه را تبديل به يك ميدان و جبهه اي از جنگ ساخته و فراتر از بهره گيري از ابزار رسانه اي، جنگ و منازعه اي تمام عيار را در عرصه رسانه ها به راه انداخته است.

جنگ نرم نوع جديدي از جنگهاست كه در حوزه رسانه ها اتفاق مي افتد.

تعريف جنگ رسانه ای (Media War) « استفاده از رسانه ها براي تضعيف كشور هدف و بهره گيري از توان و ظرفيت رسانه ها(اعم از مطبوعات، خبرگزاريها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات) به منظور دفاع از منافع ملي است.»جنگ رسانه اي يكي از برجسته ترين جنبه هاي«جنگ نرم» Soft Ware و«جنگ هاي جديد بين المللي» است.»(ضيايی پرور، ص11)

جنگ و رسانه ها يا جنگ در رسانه ها، هر كدام كه موضوع بررسي مقاله حاضر تلقي شود، ارتباطي مستقيم با موضوع افكار عمومي و انگاره هاي ذهني گروه هدف دارد. جنگ رسانه اي يا جنگ رسانه ها، موضوعات وعناوين مختلفي راشامل مي شود كه در اين مجال به طرح چند موضوع مهم بسنده مي كنيم.

 

جنگ، رسانه ها و افكار عمومي

هنگامي كه ژاك نكر(Jacques Necker)وزير امور مالي لويي شانزدهم براي اولين با اصطلاح افكار عمومي را بكار برد تصور نمي رفت كه افكار عمومي تا بدين حد در شكل گيري، تداوم و توفيقات جنگ مؤثر و مورد توجه باشد. وقتي سيمور هرش(Seymour Hersh) در سال 1968، گزارشي از يك قتل عام غير نظاميان ويتنامي را انتشار داد، افكار عمومي بسرعت در برابر جنگ جبهه گرفتند. (w. w. wdwelle. de/Persian)

در سال 1972 تصاوير تكان دهنده، و معروف يك دختر برهنه و گريان ويتنامي كه از بمب هاي ناپالم جان سالم به در برده بود، انتشار يافت و يك سال بعد سرانجام تمام نيروهاي آمريكايي از ويتنام عقب نشيني كردند.

شركت هيل و نولتون( Hill & Nolton) كه در حوزه تبليغات رسانه اي فعاليت مي كند، با سفارش حاكمان بركنار شده كويتي، در جريان تهاجم عراق به كويت (جنگ خليج فارس1991) دختر14ساله سفيركويت درآمريكا را به گونه اي تعليم داد تا با گريه و زاري در برابر نمايندگان كنگره آمريكا، مشاهدات عيني خود را از جنايات سربازان عراقي به هنگام كشتار نوزادان تازه متولد شده در بيمارستان هاي كويت، به خاطر تاراج دستگاههاي آنكوباتور را بازگو نمايد. اين اظهارات زمينه را براي آمادگي افكار عمومي براي دخالت آمريكا در كويت فراهم ساخت، حال آنكه اين دختر در زمان تجاوز عراق اصلاً در كويت نبوده است.

با گذشت 2 سال از حوادث يازده سپتامبر، دو سوم مردم آمريكا هنوز بر اين باورند كه صدام حسين در اين حوادث نقش داشته است. اين در حالي است كه هيچ مدرك و شاهدي بر اين ادعا، از سوي رهبران واشنگتن ارائه نشده است. بايد بپرسيم كه رسانه ها تا چه حد در القاء اين باور غلط در ذهن مردم آمريكا مقصر بوده اند؟

شواهد بسياري وجود دارد كه مؤيد تأثيرات غير قابل انكار رسانه ها در مديريت و شكل دهي افكار عمومي است. دقيقاً به همين دليل است كه مارشال مك لوهان مي گويد: «جنگ هايي كه در آينده رخ خواهند داد به وسيله تسليحات جنگي و در ميدان هاي نبرد نخواهند بود، بلكه اين جنگ ها به دليل تصوراتي رخ خواهد داد كه رسانه هاي جمعي به مردم القاء مي كنند.

رسانه ها در توليد، كنترل و مهار بحرانها نقش كليدي ايفا ميكنند. اغلب جنگهايي كه آمريكا در چند دهه اخير وارد شده در پي بحرانهاي ديپلماتيكي بوده كه منشأ رسانه اي داشته وغالبا حقيقت آن نيز باثبات نرسيده ويا خلاف آن بعدها مورد اعتراف واقع شده است.

رسانه ها به شيوه هاي گوناگون مي كوشند فضاي ذهني گروههاي هدف را در جهت اهداف وخواسته هاي حاكمان شكل دهند. هدف ومخاطب اينگونه برنامه ريزيها الزاما مردم كشورهاي بيگانه يا نيروهاي دشمن نيست ومردم كشور خودي نيز بعنوان هدف اين فعاليتها قرار داده مي شوند.

رضايت، همراهي، ودفاع از سياستهاي حاكمان و سياستگذاران جنگ نرم، نتايج مطلوب چنين طرحريزي هايي است. امروزه رسانه ها علاوه بر نقشي كه در مقاطع مختلف با تأثيرگذاري سريع دراستحصال شرائط مطلوب واقناع جمعي ايفأ مي كنند با برنامه هاي بلند مدت و استراتژي هاي كلان كاركردي نوين با عنوان « توليد رضايت» براي خود ايجاد كرده اند.

در اين روش بجاي آنكه توان رسانه ها براي اقناع افكار عمومي صرف شود. در طولاني مدت، داده هاي ذهني مخاطبين را بگونه اي مديريت مي نمايند كه رفتار سياستمداران در بحرانها دقيقامطلوب نظر آنان باشد. اين روش گر چه زمان بيشتري را مي طلبد ولي نتايج بهتر و پايدارتري را در بر دارد.

يکي ازشيوه هاي معمول براي حصول چنين نتايجي استفاده از روشها وابزار تبليغي است. مفهوم تبليغات از ريشه لاتين propagane گرفته شده واز نظر لغوي به معناي«پخش کردن»، «منتشر ساختن» وچيزي را شناساندن است. در تبليغات سعي بر اين است که يک عقيده ويک کردار به طور منظم وجهت دار قبولانده شود. در اين روش از ضرورت جلب بيشترين حد افکار عمومي به نفع خود وکاربرد وسايل فني در اقناع جمعي از طريق محاسبات عقلاني وبا استفاده از دستاوردهاي علمي، دانش اجتماعي ورواني به منزله دو پديده مهم که به تبليغات اهميت ويژه بخشيده اند، ياد مي شود.

موارد مهم مشهود در امر تبليغي عبارتند از:

1- ابزار: سخن، چاپ، تصوير، نمايش ونمادها

2- ابزارفني: مطبوعات، راديو، تلويزيون، آگهي، اينترنت، و سايروسايل ارتباط جمعی

3- ابزار انساني: بيانات رهبران، سخنوران، سياستمداران، هواداران، تظاهرات وراهپيمائيها

4- محتوا ومضامين: ايدئولوژي، شعارها، ارائه اطلاعات با مقاصد خاص، اخبار نادرست، دروغ و دستيازي به اسطوره ها ونمادها

5- اهداف مورد نظر: اطاعت کور کورانه، انقياد در برابر هر گونه خود کامگي، ضد تبليغ، الحاق بي قيد وشرط، ميهن دوستي ووفاداري به حکومت و... (ضِيايی پرور، ص39)

تغيير هنجارها يکي ديگر از شيوه هايي است که ابزار رسانه اي را بمنظور تأمين اهداف مورد نظر به کار مي گيرد.

در برخي مواقع کشور هاي سلطه جو براي حاکميت در جوامع هدف، بجاي تحميل ارزشهاي مطلوب خود مي کوشند از طريق رسانه ها و اقدامات فرهنگي، نظام هنجاري گروه هدف را بسمت مطلوب خود تغيير دهند. ايجاد تغيير در اين حوزه زمينه را براي تغيير ارزشها و هنجارها در جوامع هدف مطابق با نظام مطلوب جريان سلطه فراهم مي سازد.

تغيير در علائق جوانان، مدلهاي پوشش و آرايش، ادبيات و منابع مطالعاتي، نحوه صرف اوقات فراقت، رواج مکتبهاي خاص هنري، تغيير در موسيقي رايج، گسست و بيگانگي با سنتهاي فرهنگي و فرهنگ سنتي در بين نسل جوان و از هم پاشيدگي نظام اجتماعي از آثار تغيير در نظام ارزشي جوامع محسوب مي شود.

هويت ملي، ديني و اجتماعي ملتها از جمله کانون هايی است که مورد هدف فعاليتهاي رسانه اي قرار مي گيرد. استقرار نظم نوين جهاني در گرو همسان سازي و پذيرش هويت جهاني است. تمامي مؤلفه هاي هويت ملي در چنين رويکردي مورد حمله واقع مي شوند. تاريخ، زبان، فرهنگ، سنن و علائق قومي و مذهبي ملتها کم رنگ مي شود و بجاي آن فرهنگی جهاني حاکميت مي يابد.

منش ملي و آرمان اجتماعي ملتها ي هدف از بين ميرود و رفتار و کنش جهاني و يکسان جايگزين آن مي گردد. آثار چنين تحولاتي را به عينه درکشور خودمان و کشورهاي همجوار و منطقه شاهد هستيم. موسيقي عربي، هندي، ترکي و ساير ملل و اقوام در حال تحول و يکرنگي است.

نوع پوشش رايج در بين جوانان از الگوهاي خاص غربي طبعيت مي کند. جوانان کتابهاي رمان نويسندگان مشهور غربي را مي خوانند، سينما و شبکه هاي ماهواره اي در تغييرو تحول الگوهاي شخصيتي جوانان به ايفای نقش مي پردازند. بيش از يک ميليارد هندي در معرض تحولاتي فرهنگي است که شبکه هاي ماهواره اي استار تي وي مستقر در هنگ کنگ مروج آن هستند. (مولانا، ص237)

برنامه هاي موزيکال شبکه (M. T. V) آمريکا بين 271 ميليون خانواده دنيا و در 71 کشور پخش مي شود. (مولانا، ص214)

بيش از 32 راديو به زبان فارسي براي ايرانيان برنامه توليد و پخش مي کنند. شمار شبکه هاي تلويزيوني ماهواره اي مستقر در آمريکا به بيش از 15 کانال مي رسد که براي جمعيت فارسي زبانان مقيم آمريکا، ايران، تاجيکستان، افغانستان و اروپا برنامه پخش مي کنند. شبکه هايي چون:

- تلويزيون رنگارنگ(Rang-A-Rang TV NY)

- تلويزيون ملي(Meli TV)

- تلويزيون پارس(Pars TV)

- تلويزيون بين المللي آپادانا(Appadana International)

- تلويزيون ملي ايرانيان((NITV)National Iranian NI TV)

- کانال يک(Channel one)

- شبکه خبري فارسي((PNN)-Persian News Network)

- تلويزيون آزادي(Azadi TV)

- تلويزيون تپش(Tapesh TV)

- شبکه تلويزيوني ايران(Iran TV Network)

- جام جم بين المللي(Jaam-e jam International)

- تلويزيون اميد ايران(Iran-e-omid)

- شبکه جهاني فارسي(World net Persian TV)

- تلويزيون صداي آمريکا(Voice of America TV)

- تلويزيون(IPN) (ضِيايی پرور، ص272)

با حمايت کنگره آمريکا و با اختصاص بودجه هاي کلان در حال ترويج فرهنگ غربي و آمريکايي در بين مردم کشورمان هستند.

 

انحصار رسانه ها:

قرن بيستم با عناويني چون عصر اطلاعات(Information Age)، عصر ارتباطات (Communcation Age)، عصر حاكميت جريان آزاد اطلاعات(Free Flow of Information) و همانند آن يا دوران تله دموكراسي و يا ديالوگ جهاني ملل شناخته مي شود. هزاران عنوان مجله وروزنامه منتشرمي شود، خبرگزاريهاي بزرگ و كوچك بي شماري كار انتشار خبر را بر عهده دارند. سايتها و وبلاگهاي خبري نيز به طرز گسترده اخبار و اطلاعات را منتشر مي كنند. بنظر مي رسد هيچ خبري دور از اذهان عمومي و پوشيده نماند. تنوع و كثرت اطلاعات، امكان كتمان اخبار و يا تحريف واقعيات را دشوار مي نماياند.

اما با نگاهي به استيلاي جريان سلطه(Main Stream)بر جهان رسانه اي و انحصار حاكم در اين حوزه به نتايجي غير از آنچه ذكر شد خواهيم رسيد.

بررسي جريان حاكم بر فضاي رسانه اي جهان نمايانگر حاكميت استبداد اطلاعاتي (Pespotism Information) توسط صهيونيسم يهودي بر آن است.

انحصار رسانه اي، صبغه يهودي مالكان و حاكمان رسانه ها و ارتباط جريان نو محافظه كاران(Neo Conservatism) با مديريت رسانه اي جهان، موضوعاتي هستند كه به آنها اشاره مي كنيم.

1700روزنامه و11000مجله فقط در آمريكا منتشر مي شود 9000 ايستگاه راديويي و 1000 ايستگاه تلويزيوني به كار توليد برنامه مشغولند و بيش از 2500 بنگاه عظيم، انتشار كتاب را بر عهده دارند. اين تعداد رسانه ديداري شنيداري و مكتوب اگر در سال 1984 توسط 50 مالك بزرگ اداره مي شد امروز تنها 10 غول رسانه اي بر اين فضا حكومت مي كنند. (w. w. w. bashgah. net)

در آمريكا عملاً 5 شركت عظيم رسانه اي كار تهيه و پخش اخبار ملي و بين المللي را انجام مي دهند كه عبارتند از« ABS، CBS، NBC، CNN، Fox News».

«ليونارد كل دنسون» «ليون هس»و«اوره ارليك» مديران شبكه CBS.

«ويليام پلي»، «جيمز رسن فيلد» و«ديويد فرچز» مديران شبكه CBS.

«آلفرد سيلورمن»، «ايرون لجي لستين»، «ريچارد سالانت» و«ريون فرانك» از NBC همگي يهودي هستند. ( ضِيايی پرور. ص73)

گروه رسانه اي(Donrey media) به تنهايي 54 روزنامه را در مالكيت خود دارد. (ضِيايی پرور. ص40)

برادران(نيو هاوس) يهودي چندين روزنامه اخبار صبح همچنين هانس ويل آلاباما، تايمز و روزنامه پست هرالد، بيرمنگام آلابامور و از روزنامه هاي عصر روزنامه ريجستر، يونيون ماساچست اسپرينگ فيلد، پست استاندارد، نيويورك سراكوس و هرالد جونان همچنين 12 ايستگاه تلويزيوني و 187 ايستگاه تلويزيون كابلي را در اختيار دارند. مجموعاً 54 عنوان روزنامه و نشريه در اختيار برادران(نيو هاوس) قرار دارد كه برخي با تيراژ 22 ميليون نسخه در هفته منتشر مي شوند.

خانواده«سولز براگر»يهودي امپراطوري تايمز را اداره مي كنند. روزنامه اي كه در سال 1896 توسط(آدلف اوش) يهودي تأسيس شد و در سال 1993 توسط اين خانواده خريداري شد. (w. w. w. bashgah. net)

اين خانواده مالكيت 18 روزنامه ديگر، 12 مجله با تيراژ قريب 5 ميليون نسخه 7 ايستگاه راديو تلويزيوني 1سيستم تلويزيون كابلي و 3 شركت انتشاراتي كتاب را در اختيار دارند. آنها يك سوم مالكيت هرالدتريبون را نيز در اختيار دارند. (ضِيايی پرور. ص75)

خانواده هرست: اين خانواده داراي بنگاه انتشاراتي هرست در بورلي هيلز کاليفرنيا و صاحب روزنامه هايي مانند نيويورک جرنال آمريکن، آمريکن ويکلي، لس انجلس ايونينگ هرالد اکسپرس و، لس انجلس هرالد اگزامينر هستند. ( ضِيايی پرور. ص145)

روبرت مورداك يهودي مالك نيوز گروپ و فكس نيوز، فاكس و كمپاني قرن بيستم است. هفته نامه ويكلی استاندارد نيز متعلق به گروه اوست. كه توسط ويليام کريستول پسر ايروينگ كريستول اداره مي شود.

مورداك‌ بيش‌ از هر ناشر ديگري‌ در جهان‌ روزنامه‌ منتشر مي‌كند. دو سوم‌ مجموع‌ تيراژ روزنامه‌هاي‌ استراليا، تقريباً‌ نيمي‌ از تيراژ روزنامه‌هاي‌ نيوزلند و يك‌ سوم‌ تيراژ روزنامه‌هاي‌ انگليس‌ توسط‌ مورداك‌ منتشر مي‌شوند. شركت‌ «نيوز كورپوريشن‌ ليميتد» كه‌ به‌اوتعلق‌ دارد از لحاظ‌ قلمرو جغرافيايي‌ يكي‌ از بزرگ‌ترين‌ غول‌هاي‌ جهان‌ محسوب‌ مي‌شود.

نشرياتي مانندروزنامه شيکاگو سان تايمز، روزنامه بوستون هرالد، روزنامه سان آنتونيونيوزلند، اکسپرس، مجله نيويورک، هفته نامه هوستون کاميونيتي، صداي دهکده، استار، کيو ومجله کيو در آمريکا منتشر مي شوند.

در انگلستان روز نامه نيوز او ورلد، سان، نيوز اينتر نشنال، تايمز، هفته نامه ساندي تايمز، تايمز ليتراري ساپلمنت، تايمز اديو کيشنال ساپليمنت، تايمز هايراديو کيشن ساپليمنت و مجله سيتي هگزين ودر زلاند نو 6 روزنامه ودر استراليا روزنامه هاي مورنينگ استار، ساندي تلگراف، ميرور، ساندي، سانديسان، استراليان، ساندي فيل، ساندي تايمز، مجله تي وي 1، نيوآي ريا، مجله نيوز ليمتد گروپ و چندين مؤسسه مطبوعاتي، کاغذ سازي، چاپ، ضبط وانتشار فيلم ومؤسسات اقتصادي در زمينه هاي انرژي وحمل ونقل همگي متعلق به مورداک يهودي است. (ضيايی پرور، ص144)

روزنامه وال استريت ژورنال پرتيراژترين روزنامه آمريكايي با 2/5 ميليون نسخه در روز تحت حاكميت «داوجونز و پيتركن» يهودي است كه 24 روزنامه ديگر را نيز تحت مالكيت خود دارند.

روزنامه ديلي نيوز را«استار لييچر» بنيانگذاري كرد و هم اكنون «ماكس ول» سرپرستي مي كند، آنها هر دو يهودي هستند.

(سان تايم) يهودي روزنامه نيويورك پست را بنيانگذاري كرده كه امروزه با تيراژ يك ميليون نسخه در روز منتشر مي شود.

روزنامه واشنگتن پست نيز تحت رهبري 3 يهودي به نامهاي پيتر كاليف، استيون هافنبرگ و آبراهام هيرشفلد قرار دارد. مالك اصلي و رئيس هيأت مديره واشنگتن پست يعني«كاترين گرام» ملكه سياسي و مطبوعاتي آمريكا نيز خود يك يهودي است. روزنامه صداي دهكده تحت مالكيت لئونارد استرن يهودي و Worldreportو US. News نيز تحت رهبري زوركرين يهودي قرار دارد. (قادری نجف آبادی، 1382)

خبرگزاري رويتر، توسط ژوليس رويتر يهودي پايه گذاري گرديده و مجله مشهور(نشنال جئوگرافيك) نيز از دير باز در دست يهوديان بوده است.

شركت سينمايي فاكس با مالكيت ويليام فاكس، شركت گلدن با ساموئل گلدن و شركت منزو با مديريت لوئيس ماير و شركت پارامونت با هادكتسون همگي تحت مديريت يهوديان قرار دارند. شركتهاي مياكون و كانن نيز تحت مالكيت(مناخيم گولان ) يهودي قرار دارند.

«وارين هنري فيليپس» رئيس هيئت مديره و مدير عامل شركت«داو جونز» كه مالكيت «وال استريت ژورنال» و 20 روزنامه و مجله هفتگي ديگر را در اختيار دارد نيز خود يك يهودي است.

 

مجلات خبري

 

در آمريکاسه مجله خبري هفتگي از اهميت و اعتبار بيشتری برخوردارند.

1- تايم 2- نيوزويك 3- اخبار آمريكا و گزارشات جهان. .

1- تايم: توسط شركت تايم منتشر مي شود و بيشترين تيراژ يعني 3 /4 ميليون نسخه را دارد. تا اواخر سال 1977 سردبير مجله «هنري گرون والد» بود كه بعدها در سال 1979 ارتقاي مقام پيدا كرد و سردبير شركت انتشاراتي تايم گرديد. وي نيز يك يهودي است.

2- نيوزويك: 9/2 ميليون نسخه تيراژ دارد و متعلق به شركت واشنگتن پست است. سردبير اين مجله«ليتر بر منس ئين» است كه يك يهودي مي باشد.

3- اخبارآمريكاو گزارشات جهان: اين مجله، نسبت به دو مجله ديگر محافظه كار تر و حاوي مطالب بيشتري در زمينه بازرگاني و تجاري است. تيراژي معادل 4 /2 ميليون نسخه در هفته دارد و سردبير آن«ماروين ستون»مي باشد كه او نيز يك يهودي است.

(ضِيايی پرور. ص75. 76)

رسانه هاي زير نظر روبرت مرداك يهودي ترويج انديشه هاي نو محافظه كاران را بصورت عامه فهم بر عهده دارند. هفته نامه ويكلي استاندارد‍، توسط ويليام كريستول از چهره هاي برجسته محافظه كاري اداره مي شود و نشريه نشنال ريوويو كمانتري، نيوريپابليك نيز مدافع انديشه ها و سياستهاي نئوكان ها در حوزه رسانه اند.

 

ابزارهاي نوين رسانه اي

 

دنياي مجازي در حال شكل گيري است و اين دنياي مجازي فرهنگ مجازي را نيز توليد مي كند. اينترنت پديده جديد دنياي ارتباطات است كه با خود ابزار گوناگون را براي ارتباط‍، تعامل و تبادل فرهنگي و يا تهاجم و سيطره فرهنگي بهمراه آورده است  

سايتهاي خبري، وبلاگهاي خبري و تحليلي، گروههاي اينترنتي، فضاهاي گفتگوي مجازي(چت رومها) و حلقه هاي آشنايان همچون اوركات و ياهو 360درجه و مانند اينها هر كدام فضايي مجازي را ايجاد مي كنند كه در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت مي گيرد. سايتهاي بسياري به علت ارائه اخبار واطلاعات خاص شهرت جهاني يافته اند و وبلاگهاي متعددي به مدد اطلاع رساني در حوزه جنگ مخاطبين ميليوني پيدا كرده اند.

جهاني سازي يا آمريكايي كردن جهان از طريق اشاعه فرهنگ آمريكايي بوسيله اين ابزار جديد پيگيري مي شود و افكار عمومي آماج اخبار، اطلاعات و تحليلهاي سياسي است كه سايتهاي مشهور و پرآوازه منتشر مي كنند.

البته هراز چندگاه حرکتهايی برخلاف روند جهاني سازي و جنگ طلبي شكل مي گيرند و مورد استقبال مخاطبين نيز واقع مي شوند اما عملاً حجم آنها در برابر نوع اول بسيار كم و ناچيز است.

از نکات قابل توجه در رسانه های ديجيتالي مسئله مخاطبين خاصي است که اين رسانه ها به توليد محتوا براي آنان مي پردازند. اغلب مراجعين به سايتها و وبلاگها وساير امکانات اينترنتي از اقشار متوسط به بالا وتحصيل کرده وبه نوعي گروههاي مرجع در سطح جامعه اندکه داراي حوزه تأثير گذاري وسيع ودر خور توجهي هستند.

علاوه برفيلم وسينما که نسل جوان و عامه مردم را مخاطب خود ساخته اند، کارتون ها و بازيهاي رايانه اي نيز، ابزار رسانه اي پر نفوذي هستند که کودکان و نوجوانان، مخاطبين پر وپا قرص آنها به شمار مي روند. اين موضوع از نظرکارشناسان رسانه اي وبرنامه ريزان جنگ رسانه اي بدور نيست.

آنان مي دانند که کودکان امروز مديران فرداي جوامع هستندواگر بتوان در نگرش آنان به مسائل پيراموني وشکل دهي هويت وشخصيت آنان بگونه اي مؤثر عمل کرد، زمينه براي مديريت انگاره هاي ذهني در جوامع هدف مهيا گرديده است.

بازيهايي همچون طوفان صحرا(Desert strom) بازگشت به قلعه ولفنشتاين (Return to costle wolfenstein) يا ارتش آمريکا (America sarmy)يا (Iran assualt)(حمله به تأسيسات هسته اي ايران) ومانندآنهامي کوشند با قراردادن بازي کننده درجبهه خودي بعنوان يک سربازآمريکايي اورا در موضع دفاع از منافع آمريکا قرار داده وبا مفهوم سازي، تصورات ويژه اي را در مورد دشمن القاء نمايند.

در برخي از اين بازيها چهره پوشيده نيروهاي دشمن که گاها با چفيه هاي عربي پوشيده است، مفاهيم معني داري را در پس کلمه تروريست القاء مي کنند. وقتي کشتن اين سربازان مجازي تنها راه ارتقاء به سطوح بالاتر بازيهاست؛ مقابله عيني و واقعي با هر مخالفي که عنوان تروريست به او اطلاق شود با زمينه مناسب فکري و ذهني مواجه خواهد بود.

گروههاي مجازي و حلقه هاي دوستي با هويت هاي مجازي نيز از ديگر زمينه هايي است که در سرتاسر دنيا وهمچنين کشور ما فضاي جديدي براي کار فرهنگي و رسانه اي ايجاد کرده است. اعلاميه هاي حمايت يا مخالفت با موضوعات، اتفاقات ويا جريانات سياسي خاص در بين اعضاي اين گروهها که گاه بيش از پنجاه هزار نفر عضو دارند (در ايران) منتشر مي شود. بعضي از اين ڼbr>


نکته : جنگ رسانه اي، افكار عمومي، هويت ملي، هويت جهاني، انحصار رسانه اي

سرزمين هايي با مرزهاي شيشه اي (نقدي بر امپرياليسم رسانه اي)

 


چكيده: امروز به صراحت مي توان گفت: تقريبا همه شبكه هاي تلويزيوني _ ماهواره اي و كابلي امريكا كه در خارج از خاك امريكا نيز مخاطبين بسياري دارند را يكي از شش غول رسانه اي اداره مي كنند، باور كردن اين موضوع مشكل است كه همه اخبار و اطلاعات و برنامه هاي سرگرمي مردم امريكا و قشر عظيمي از مردم جهان تنها از طريق اين رسانه هاي انحصاري تأمين مي شود.

    شتاب روزافزون و سرگيجه آور رسانه ها براي فتح بازارهاي تازه، به تهاجمي مدرن براي آنچه مي توانيم آن را "امپرياليسم رسانه اي در مستعمراتي با مرزهاي شيشه اي" بخوانيم، منتهي مي شود، كه حوزه نفوذ آن هر لحظه با گسترش تكنولوژي و علوم ارتباطات، افزايش مي يابد. در چنين كلوني هايي كه مرزبندي ها ماهوي و غير محسوس (شيشه اي) است، رسانه هاي مدرن بجاي كشورها و دولت ها به كنترل بازار مي پردازند و با تسلط بر سليقه هاي مردم، مي توانند جهت گيري هاي بازار را به سود خود تغيير دهند. اين مقاله به بررسي اين موضوع مي پردازد.

امپرياليسم رسانه اي را بي ترديد بايد شكل مدرني از امپرياليسم قلمداد كرد كه شاكله ها و بنيان هاي آن در دهه 1950، مشخصا در آلمان غربي و پشت دروازه هاي كمونيسم در بحبوحه جنگ سرد توسط ايالات متحده بنا شد.

    امريكا با افراشتن آنتن هاي متعدد راديويي و تلويزيوني در شهر برلين، در قلب ميهن سرخ كمونيستي رسوخ مي كرد، بدون اينكه نيازي به مداخله نظامي داشته باشد و اين پيشروي تا به آنجا ادامه يافت كه پس از گذشت دو دهه، در اواخر دهه هفتاد ميلادي، در مسكو نيز مي شد شعبه هايي از مك دونالد و مرغ كنتاكي را براحتي پيدا كرد كه مشتريان در آنجا با ولع به صرف غذا همراه با نوشيدني هايي چون كوكاكولا بودند.
    نگارنده اين سطور از آنجايي كه براين باور است كه موتور محرك و اجتناب ناپذير امپرياليسم در يكايك دوره هاي تاريخي، مؤلفه هاي اقتصادي بوده اند و اين شاخصه ها در برهه هايي با عواملي پيش برنده و تشديد كننده همچون ناسيوناليسم و نژادپرستي نيز همراه بوده، در رويارويي با اهداف امپرياليسم رسانه اي نيز نقش پارامترهاي اقتصادي را تعيين كننده مي پندارد.

    با اندك تأملي بر نحوه اعمال سياست هاي جهاني سازي در دو دهه آخر قرن ببيستم، گرايش ناگزير كمپاني هاي انحصاري سرمايه داري براي يافتن بازاراهاي تازه و توليد بيشتر را بخوبي مي توان مشاهده كرد. گرايش هايي كه مشخصا سرمايه داري و (سياست هاي اقتصادي نو) به آن دامن مي زنند و تلاش مي كنند تا يك فرهنگ عمومي جهاني براي يكسان سازي مشتريان خود به وجود آورند.
    دراين راستا به نظر مي رسد تا زماني كه پشتيباني اقتصادي اصلي اين بازار جهاني توسط رسانه ها صورت مي گيرد، ابزار رسانه هاي جهاني، بزرگ ترين منبع جلب مشتري باشند.
    بنابراين شتاب روزافزون و سرگيجه آور رسانه ها براي فتح بازارهاي تازه، به تهاجمي مدرن براي آنچه مي توانيم آن را "امپرياليسم رسانه اي در مستعمراتي با مرزهاي شيشه اي" بخوانيم، منتهي مي شود، كه حوزه نفوذ آن هر لحظه با گسترش تكنولوژي و علوم ارتباطات، افزايش مي يابد.

    در چنين كلوني هايي كه مرزبندي ها ماهوي و غير محسوس (شيشه اي) است، رسانه هاي مدرن بجاي كشورها و دولت ها به كنترل بازار مي پردازند و با تسلط بر سليقه هاي مردم، مي توانند جهت گيري هاي بازار را به سود خود تغيير دهند.
    شايد براي بسياري از مردم پذيرش اين امر سخت باشد كه رسانه هاي سلطه جو، نگرش هاي ما را آنچنان كه بازار اقتضا مي كند شكل مي دهند، ولي واقعيت چنين است!


 

امپرياليسم رسانه اي در گستره جهاني

به نظر مي رسد كه همه انواع رسانه ها، از تلويزيون و سينما گرفته تا موسيقي و مطبوعات، تحت كنترل چند انحصار جهاني هستند.

    سوني، كمپاني الكترونيك ژاپني، مالك سي بي اس ركوردز ( (C.B.Sو كلمبيا پيكچر (C.P) شده است .

    ديزني، مالك (A.B.C) شبكه تلويزيوني و ماهواره اي سراسر امريكا است. شش كمپاني ضبط موسيقي هفتاد و پنج درصد از انحصار محصولات موسيقي در جهان را در دست دارند. هفت كمپاني عمده توليد فيلم در امريكا كنترل بيشتر توليدات سينمايي و انحصار پخش آنها را در جهان در دست دارند.

    اِي او ال American On Line _ AOL))، بزرگترين عرضه كننده خدمات و اخبار اينترنتي در امريكا است كه توسط متخصصين ايراني طراحي و راه اندازي شده و در ادغام با تايم وارنر در سال 2000 به بزرگترين شركت رسانه اي جهان تبديل شد.
    با توجه به آنچه تاكنون تبيين شد بطور كلي تنها چند كمپاني معدود امريكايي جريان اصلي رسانه ها را در دست دارند. تا زماني كه اين انحصار غير طبيعي بر رسانه ها وجود دارد همه محصولات آنها و حتي اطلاع رساني و اخبار آنها را بايد با ديده ترديد نگريست، زيرا مسلم است كه هدف اوليه اين كمپاني هاي عظيم همانطور كه در ابتدا نيز ذكر شد، سلطه جويي اقتصادي است، نه اطلاع رساني.

    همچنين موسيقي و فيلم نيز براي تخدير و سودجويي با اهداف خلاقانه هنري، توليد مي شوند. (فراگير شدن موسيقي پاپ كارخانه اي نشانه اي از اين سلطه جويي است) آن گونه كه صنعت فيلم امريكايي دومين محصول صادراتي اين كشور پس از اسلحه به ساير كشورهاست.

شش خواهران امپرياليستي

پروفسور نورمن سالومن، محقق و پژوهشگر امريكايي در كتاب خود كه درسال 2001 با عنوان «شما هميشه دروغ گفته ايد» منتشر كرد، به بررسي شش ابر رسانه امريكايي كه محصولات رسانه اي را در ايالات متحده و ساير نقاط جهان توليد و كنترل مي كنند، مي پردازد. اين شش ابر رسانه امريكايي عبارتند از:

1) اِي او ال – تايم وارنر: اين كمپاني عظيم بخش اصلي بازار فيلم، شبكه سي ان ان (CNN)، اينترنت و رسانه هاي چاپي را قبضه كرده و بزرگترين انحصار جهاني در زمينه رسانه اي است. اين شركت بزرگ از تركيب غول بزرگ و جديد "امريكن آن لاين" با غول سنتي رسانه اي با نام "تايم وارنر" بوجود آمد.

    امريكن آن لاين، بيشترين كاربران اينترنتي را در امريكا و كانادا پوشش مي دهد و از طريق شبكه CNN، و كمپاني فيلم سازي برادران وارنر به خوبي مي تواند فرهنگ و باورهاي امريكايي را كه در ايالات متحده به ارزش هاي امريكايي يا اصطلاحا (كيش امريكايي) موسوم شده اند، در سراسر جهان شايع كند.

2) واياكام: دومين شركت بزرگ رسانه اي امريكاست كه مالك شبكه هاي تلويزيوني متعددي چون شبكه سراسري CBS امريكا است. از ديگر دارايي هاي تاثيرگذار و بزرگ اين شركت مي توان به شبكه تلويزيوني (MTV) اشاره كرد كه توسط ماهواره هاي متعدد در سراسر جهان قابل مشاهده است و بخش بزرگي از صدور ارزشهاي امريكايي را در سراسر جهان بر عهده دارد.

    واياكام، در عرصه صنعت سرگرم سازي و محصولات خاص كودكان و نوجوانان پس از كمپاني ديزني مقام دوم را در دنيا در اختيار دارد.

   
3) نيوز كورپوريشن: سومين شركت رسانه اي بزرگ امريكا كه علاوه بر ايالات متحده در بسياري از كشورهاي جهان از جمله انگليس، استراليا، كانادا، هند، هنگ كنگ، چين و ايتاليا نيز سرمايه گذاري هاي كلاني كرده و در هر جاي دنيا صاحب شبكه هاي راديويي و تلويزيوني متعددي است.

    نيوز كورپوريشن يا نيوزكورپ متعلق به غول ثروتمند رسانه اي جهان (روبرت مرداك) است كه متأثر از انديشه هاي فوق العاده راست گرايانه (سرمايه داري امريكايي) است.

    بخش بزرگي از مسؤوليت صدور ارزش هاي امريكايي به ساير نقاط جهان را نيز اين شركت بر عهده دارد؛ چراكه نيوز كورپوريشن به واسطه دارا بودن استوديوي بزرگ فيلم سازي كمپاني معروف (فاكس قرن بيستم) تسلط و نفوذ بسياري بر هاليوود دارد. علاوه بر اين شبكه تلويزيوني _ ماهواره اي فاكس و فاكس نيوز كه از شبكه هاي جنجالي خبرساز محسوب مي شوند و مخاطبين نسبتا زيادي در سراسر امريكا و جهان دارند متعلق به اين شركت هستند.

    همچنين نيوزكورپ در انگلستان شبكه تلويزيوني اسكاي (Sky) و سه روزنامه كثيرالانتشار (تايمز)، (ساندي تايمز) و (سان) را در اختيار دارد و در هند، امريكاي لاتين و هنگ كنگ و استراليا نيز چندين شبكه تلويزيوني داخلي را اداره مي كند و اخيرا شبكه اسكاي ايتاليا را نيز در شهر رم راه اندازي كرد.

    بطور كلي نيوزكورپ به تنهايي صاحب يك چهارم از كل رسانه هاي شنيداري، ديداري و چاپي جهان است.

4) والت ديزني: بزرگ ترين شركت رسانه اي منحصرا سرگرم كننده امريكا و جهان است كه از لحاظ عظمت و درآمد مالي پس از نيوزكورپ قرار مي گيرد. اين كمپاني كه بسياري با شنيدن نام آن بياد كارتون هاي جذاب و ملودرام سينمايي و تلويزيوني مي افتند، مالك شبكه تلويزيوني _ ماهواره اي سراسر امريكا (ABC) است كه نقش مؤثري در انتشار اخبار و اطلاع رساني مردم امريكا بر عهده دارد و طبق آمار سال 2000 كميته نظارت بر رسانه هاي تصويري امريكا، بيش از هشتادو سه درصد مردم امريكا و كانادا اخبار و اطلاعات خود را از طريق اين شبكه و بخش خبري آن، اي بي سي نيوز ، دريافت مي كنند.

5) برتلزمان: از بزرگ ترين شركت هاي رسانه اي كه سرمايه گذاران آن امريكايي _ اروپايي هستند و حوزه نفوذ آن در اروپا بسيار قابل توجه است و سود دهي بسياري دارد، كمپاني برتلزمان است.

    احاطه و گستره نفوذ اين كمپاني در خارج امريكا در مقايسه با ديگر رسانه هاي امريكايي به حدي است كه برخي آنرا يك كمپاني غير امريكايي قلمداد مي كنند.
    خواهران معروف
RTL كه مجموعه اي از شبكه هاي راديو و تلويزيوني و استوديوهاي فيلم سازي هستند، متعلق به اين غول رسانه اي اروپاي _ امريكايي مي باشند. برتلزمان همچنين انتشارات (رندوم هاوس) را در اختيار دارد كه يكي از بزرگ ترين موسسه هاي انتشاراتي جهان قلمداد مي شود و سالانه ميليون ها جلد كتاب در سرتاسر جهان منتشر مي كند.

    شايان ذكر است، رقابت هاي شديدي بين كمپاني برتلزمان و ديگر شركت هاي امريكايي وجود دارد، اما از آنجايي كه همه آنها در راستاي اهداف اقتصادي و سرمايه داري امريكايي گام بر مي دارند در يك پروسه كاري قرار مي گيرند و تشابه كاري دارند.
    
6) جنرال الكتريك: از قديمي ترين شركت هاي بزرگ امريكاي است كه سابقه آن حتي به پيش از اختراع راديو و تلويزيون مي رسد. اين شركت مالك شبكه هاي
NBC و CNBC است.

    جنرال الكتريك در اوايل سال 2001 بخش هايي از شبكه هاي تلويزيوني خود را با بخش هايي از شركت عظيم مايكروسافت ادغام كرد و نظارت و سرپرستي آنها را بر عهده گرفت و همچنين بتازگي با شركت رسانه هاي (ويوندي يونيورسال)، صاحب كمپاني فيلم سازي مشهور يونيورسال به توافق رسيده است تا با بخش هاي بزرگي از اين شركت بزرگ فرانسوي كه از سه سال پيش دچار مشكلات مالي فراوان شده است، ادغام شود. با چنين اتفاقي غول رسانه اي جديدي هم تراز (اي او ال _ تايم وارنر) و (نيوزكورپوريشن) ايجاد مي شود.

امروز به صراحت مي توان گفت: تقريبا همه شبكه هاي تلويزيوني _ ماهواره اي و كابلي امريكا كه در خارج از خاك امريكا نيز مخاطبين بسياري دارند را يكي از شش غول رسانه اي اداره مي كنند، باور كردن اين موضوع مشكل است كه همه اخبار و اطلاعات و برنامه هاي سرگرمي مردم امريكا و قشر عظيمي از مردم جهان تنها از طريق اين رسانه هاي انحصاري تأمين مي شود، اما از آنجايي كه بازار تجاري امريكا و مشتريان داخلي آن نهايتا 370 ميليون نفر هستند، عجيب نيست كه اين غول هاي امپرياليسم رسانه اي بر اساس كهن الگوهاي امپرياليستي، هر روز در فكر توسعه قلمرو خود در ساير نقاط جهان و به دنبال دسترسي به فن آوري هاي برتر براي انتقال امواج راديويي و تلويزيوني خود باشند.
    اساسا امپرياليسم رسانه اي يكي از مؤلفه هاي فرهنگ امريكايي يا كيش امريكايي و كالايي صادراتي است و با كنترل كمپاني هاي امريكايي بر رسانه هاي جريان اصلي، شاخصه هاي فرهنگ امريكايي در سراسر جهان اشاعه مي يابد. هاليوود و تصويرسازي ستارگان سينمائيش در سراسر جهان "روياهاي امريكايي" را نه تنها در امريكا بلكه به همه مردم جهان تلقين مي كند. الگوهاي محصولات امريكايي در سراسر جهان قابل شناسايي هستند و كوكاكولا، مك دونالد و نايك را فرهنگ امريكايي به تمامي جهان صادر كرده است.

    اما آنچه قابل توجه به نظر مي رسد، نفوذ همه جانبه موج فراگير امپرياليسم رسانه اي در ابعاد نژادي و ملي است. اين موج در اولين خيزش خود حوزه كشورهاي عربي و امريكاي شمالي را را در نورديد و توليداتي خاص اين دو حوزه با يك هدف كلي در دستور كار قرار گرفته اند. فراگيري و تسلط اين موج در كشورهاي عربي بخوبي محسوس است؛ تا حدي كه جزئي ترين شؤونات اجتماعي و فردي را تحت تأثير و تغيير قرار داده است.
    حوزه امريكاي شمالي و كانادا نيز همانند دوره اول امپرياليسم كه محدوده سرزمين هاي كشورهاي همسايه را دربر مي گرفت، به حوزه مستعمراتي رسانه هاي امريكايي بدل شده است و شهروندان كانادايي برنامه هاي تلويزيوني امريكايي مي بينند، فيلم هاي امريكايي را مشاهده مي كنند و به موسيقي امريكايي گوش مي دهند و از مخاطبين مهم مجلات امريكايي هستند.

    مبرهن است همانطور كه جهاني شدن مي تواند به معناي تنوع و درك فرهنگ هاي ديگري هم باشد، مي تواند به معناي ترويج همگوني يا تسلط يك فرهنگ خاص (در قالب هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي) هم باشد و با انحصار منابع گسترده اين ابررسانه ها براي كنترل رسانه هاي جهاني، بديهي است كه هر روز شاهد گسترش حوزه نفوذ و محدوده مستعمرات يا كلوني هايي اين نوع از امپرياليسم در جهان هستيم، مستعمراتي كه مرزهاي آن ناپيدا و شيشه اي هستند. 

 

اين مطلب را در سايت ماخذ آن ببينيد:


http://farsnews.com/newstext.php?nn=8409260424

 

امريكا و سلطه رسانه اى

از قرن بيستم كه قدرت هاى سرمايه دارى يهود در امريكا به نيروهاى اقتصادى مسلط تبديل شدند، تعداد روزنامه هاى امريكايى متعلق به يهوديان به شدت افزايش يافت و اين افزايش با كاهش شديد رقباى غيريهودى همراه گرديد. اين پيشرفت، اساسا به عنوان نتيجه سياست هاى تبليغاتى بازرگانان يهودى بود.

امروزه در جهان، قدرتى بزرگ تر از قدرتى كه فريبكاران افكار عمومى در اختيار دارند، وجود ندارد؛ قدرت هيچ يك از پادشاهان، پاپ ها يا ژنرال هاى پيروز و كشيش هاى عالى رتبه به قدرت اين چند نفر نرسيد كه تنها از طريق كنترل اخبار و برنامه هاى تلويزيونى به آن دست يافتند.

قدرتى كه در هر منزلى وجود دارد؛ در تمام ساعات بيدارى، اراده خود را تحميل مى كند؛ نيرويى است كه ذهن واقعى هر شهروند را شكل مى دهد: پير و جوان، ثروتمند و فقير، ساده و فرهيخته و...

رسانه هاى جمعى نگاه ما به جهان را شكل مى دهند و سپس به ما مى گويند كه درباره جهان چگونه بينديشيم. در اصل هر چه در مورد رخدادهاى اطراف ما يا محدوده آشنايان مى دانيم، از طريق روزنامه ها، مجلات، راديو يا تلويزيون به ما منتقل مى شود.
شكل گيرى اذهان امريكايى ها

بيشتر امريكايى هايى كه روزانه مدت زيادى تلويزيون تماشا مى كنند، به سختى مى توانند وضعيت هاى تصنعى را از واقعيت تشخيص دهند؛ پاسخ هاى اين تماشاگران به كنش هاى تلويزيونى، بيانيه ها و نگرش هاى بازيگران تلويزيونى، بيشتر از پاسخ هاى آنان به همسالان خود در زندگى واقعى است. براى بيشتر امريكايى ها واقعيت دروغين محيط تلويزيون جايگزين جهان واقعى شده است و ميل شديد آنان به پاسخ هاى هماهنگ، به دليل همين واقعيت دروغين است؛ بنابراين زمانى كه نويسنده متن برنامه تلويزيون از طريق بازيگران تلويزيون بر برخى ايده ها تاكيد و برخى از آنها را مردود مى داند، در حقيقت نيروى قدرتمندى به ميليون ها بيننده وارد مى كند تا با ديدگاه وى هماهنگ گردند.
براى نمونه به حدود مرزى اخبار رسانه هاى خاورميانه دقت كنيد: برخى از سردبيران و گزارشگران در اظهارات خود به طور كوركورانه طرفدار اسراييل هستند، در حالى كه ديگران تا حدودى بى طرفانه به نظر مى رسند. اما هيچ كس به خود جرات نمى دهد، اظهار كند كه امريكا در پشت سكه جنگ عرب ها و اسراييل قرار گرفته؛ بنابراين در ارسال سربازان خود به جنگ با عراق - دشمن اسراييل در
خاورميانه - بيشتر منافع اسراييل را تامين مى كند تا منافع امريكا؛ در نتيجه طيفى از انديشه هاى مجاز شكل مى گيرد؛ چرا كه در سطوح آگاهى مراتبى وجود دارد.
بيشتر امريكايى ها نمى توانند بپذيرند كه توسط اسراييل كنترل مى شوند؛ حتى شهروندى كه از اخبار كنترل شده گله دارد، اشتباها فكر مى كند كه به دليل وجود طيفى از ديدگاه ها، مى تواند با انتخاب سردبير مورد اعتماد خود از نفوذ كنترل كنندگان نجات يابد و اين يك وضعيت «به هر حال من برنده ام» است. هر ديدگاهى در طيف مجاز افكار عمومى، از نظر مديران رسانه ها قابل قبول است، اما هيچ واقعيت با ديدگاه خارج از طيف مجاز پخش نمى شود؛ البته در صورتى كه چنين قدرتى داشته باشند.
كنترل رسانه هاى شكل دهنده افكار عمومى بسيار دشوار است؛ همه رسانه هاى كنترل شده، اعم از تلويزيون، راديو، روزنامه ها، كتاب ها و انيميشن ها، با يك صدا سخن مى گويند؛ هر كدام ديگرى را پشتيبانى مى كند. به رغم ظاهر متنوع آنها، در بين شان اختلاف واقعى وجود ندارد و از طرفى منبع جايگزينى از واقعيت يا ايده ها، براى توده مردم در دسترس نيست تا ازآن طريق بتوانند، ديدگاه هاى مخالف با نظرات رهبران رسانه ها را بدانند.

اين رسانه ها جهان را يكسويه نمايش مى دهند؛ جهانى كه در آن همه ادعا مى كنند، يهوديان اساس بشريت اند؛ اسراييل بايد به عنوان يك واقعيت تثبيت شده پذيرفته شود؛ مقاومت در برابر يهود به معناى ضديت با نژاد سامى است؛ عراقى ها در جنگ خليج فارس «همراهان بدى» بودند؛ در نظام بانكدارى سرمايه دارى يهود اشكال وجود ندارد؛ اسلام همواره تهديد اساسى است؛ كشورهايى مثل ايران، سودان و ليبى از تروريسم حمايت مى كنند؛ قتل عام اسراييليان در قالب دفاع مشروع از خود صورت مى گيرد؛ رهبر سياهان امريكا (لوئيس فراخان) يك نژادپرست متعصب است و... اين نوع نگاه، چشم اندازى است كه رهبران رسانه ها براى دستيابى به اهداف خود آن را طراحى مى كنند و فشارى كه براى هماهنگ ساختن با ايده هاى خود وارد مى آورند، بسيار زياد است تا جايى كه مردم نظرات خود را با آنان هماهنگ مى كنند؛ طبق نظر آنان راى مى دهند و زندگى شان را با آنها سازگار مى كنند.

 

 

خبرگزارى تلويزيون

رهبران قدرتمند رسانه ها چه كسانى هستند؟

براى رسيدن به پاسخ نسبى، خبرگزارى تلويزيون را ملاحظه كنيد كه بدون ترديد، به قدرتمندترين وسيله براى تعيين شيوه تفكر و رفتار امريكايى ها تبديل شده است؛ البته با صرف نظر از سيستم هاى تخصصى كابلى خبرى ويژه، عملا كليه خبرگزارى هاى ملى و بين المللى در امريكا، اخبار خود را از طريق سه شركت جمع آورى، ويرايش و پخش مى كنند و آن سه شركت عبارت است از: خبرگزارى امريكا (اى.بى.سى)، سيستم خبرگزارى كلمبيا (سى.بى.اس) و خبرگزارى ملى (ان.بى.سى)
بيشتر برنامه هاى نمايشى كه امريكايى ها مى بينند، از سه شبكه مذكور عرضه مى شود؛ هر كدام از اين شركت ها در مدت زيادى در كنترل مطلق يك فرد بوده است؛ از
۳۲ سال تا ۵۵ سال. شركت بايد در سطحى با كارمندانى كه آن فرد انتخاب مى كند، براى وى كار كند؛ از اين رو در نهايت، همه برگه ها به طورى كه پاك نشود، توسط شخص او ممهور مى شود و در همه حال، آن فرد يك يهودى بوده است.
تا سال
۱۹۸۵ كه اى.بى.اس با كپتال سيتيز كاميونيكيشن ادغام شد، رييس هيات اجرايى و مديرعامل شبكه فردى يهودى به نام لئونارد هارى بود؛ او از زمانى كه رييس موسسه خبرگزارى شد، اين شبكه را مديريت كرد؛ يعنى از سال ۱۹۵۳. نام اين شركت در سال ۱۹۶۵ به شركت خبرگزارى امريكا (اى.بى.سى) تغيير عنوان داد.
گلدنسون در مصاحبه اى در آوريل سال
۱۹۸۵با فخرفروشى اعلام كرد: «من اين شركت را از نو بنياد نهادم» . طبق قوانين ادغام سال ،۱۹۸۵ گلدنسون رييس كميته اجرايى شركت جديد اى.بى.سى گرديد، گرچه در حال حاضر آن سمت را توماس مورفى يك شخص غيريهودى به عهده دارد؛ ليكن هيچ قدمى در راستاى تغيير افرادى كه گلدنسون گماشته، برنمى دارد و اين شبكه همچنان ويژگى يهودى بودن خود را حفظ كرده است.

سى.بى.اس بيش از نيم قرن در تصاحب ويليام اس.پالى، پسر يك يهودى مهاجر روسى بود؛ پالى در سال ۱۹۲۸ در ۲۸ سالگى، تجارت خانوادگى سيگار را رها كرد و خبرگزارى يونايتد اينديپندنت را به ارزش ۵۰۰ هزار دلار خريدارى كرد و آن را سيستم خبرگزارى «كلمبيا» نام نهاد و خود مدير و رييس آن شد. در سال ۱۹۴۶ مديرعامل شد و تا سال ،۱۹۸۳ هنگامى كه به طور پاره وقت بازنشسته شد، همچنان در آن سمت باقى بود.

هنگامى كه تد ترنر در سال ۱۹۸۵ كوشيد سيستم خبرگزارى كلمبيا را خريدارى كند، در سراسر كشور نگرانى وجود داشت؛ ترنر در تبليغات خوش شانسى آورد و يك شبكه خبرى تلويزيونى كابلى موفق (سى. ان.ان) را راه اندازى كرد؛ گرچه ترنر تعدادى از يهوديان را در موقعيت هاى اجرايى كليدى در سى. ان.ان به كار گماشت و هرگز موضع مخالف با منافع يهوديان اتخاذ نكرد ولى او مرد بسيار خودخواه و با شخصيتى بود و براى پالى و ديگر يهوديان در سى.بى.اس غيرقابل كنترل به نظر مى رسد؛ توپ آزادى كه در آينده ممكن است به آنها اصابت كند.به علاوه دانيل اسكار، خبرنگار يهودى كه براى ترنر كار كرده بود، به طور علنى متهم شد كه رييس سابق او داراى شخصيتى بود كه براى يهوديان چندان خوشايند نبود. مديران سى.بى.اس براى ممانعت از خريد ترنر، مرد قدرتمند تئاتر، هتل، بيمه و سيگار، يعنى «لورنس تش» را براى تصاحب دوستانه شركت وارد معامله كردند، تا بدين طريق هرگونه نفوذ غيريهودى را از آنجا دور كنند. لورنس از سال ۱۹۸۶ رييس هيات مديره سى.بى.اس بود.

ان.بى.سى قبلا بخشى از شركت راديويى امريكا (آر.سى.اى) بود كه از سال ۱۹۳۰ به مدت چهل سال در تسلط «ديويد سارتوف» يك يهودى مهاجر روسى بود؛ پس از مرگ او (۱۹۷۰) پسرش «رابرت» مالك آن گرديد. در سال ۱۹۸۶ شركت جنرال الكتريك با آر.سى.اى ادغام شد و در حال حاضر، ان.بى.سى يك شركت كاملا وابسته به جنرال الكتريك است؛ نه تنها در جهت تغيير منافع يهوديان يا جايگزينى پرسنل كليدى يهودى از طرف مديران ارشد جنرال الكتريك، هيچ حركتى صورت نگرفته، بلكه بر تعداد مديران يهودى افزوده شده است براى نمونه مى توان از «استيو فريدمن» نام برد.
صنعت توليد برنامه

تمركز بيش از حد يهوديان در صنعت تلويزيون، جهت گيرى اخبار تلويزيونى را بيشتر تبيين مى كند. اگرچه كنترل برنامه هاى خبرى تلويزيون اهميت ويژه اى دارد، برنامه هاى نمايشى تلويزيون در شكل دادن شيوه تفكر امريكايى ها موثرتر است. ده ها ميليون امريكايى، به ويژه جوانان، هرگز به گزارش هاى خبرى شبكه هاى تلويزيونى توجه نمى كنند و در عوض موج هاى تلويزيون خود را در برنامه هاى نمايشى تنظيم مى كنند. به همين دليل يهوديان شديدترين كنترل خود را در عرصه هاى نمايشى متمركز كرده اند.
مسوول تقسيم بندى برنامه هاى تلويزيونى در سى.بى.اس «حف سكانسى» است و همين مسووليت در اى.بى.سى بر عهده دو شخص گذاشته شده است؛ برنامه ها و اهداف تجارى بر عهده «تد هربرت» و توليد برنامه هاى نمايشى بر عهده «استوارت بلامبرگ» است.
در سال
۱۹۸۰ «براندن تارتك اف»، رييس توليد برنامه هاى نمايشى گرديد و به مدت يك دهه، يعنى تا سال ۱۹۹۰ اين مسووليت را در اختيار داشت. وى سپس مديريت شبكه  اى.بى.سى را به عهده گرفت و در سال ۱۹۹۱ اين مسووليت را براى اتخاذ رياست «پارامونت پيكچر» ترك گفت.

سكانسكى، بلومبر و ليتل فيلد نوع برنامه هايى را كه بايد از شبكه آنها پخش مى شد، انتخاب مى كردند. آنها تصميم مى گرفتند كه چگونه بايد به موضوعات تبليغاتى متنوع در برنامه هاى خود تاكيد كنند؛ از جمله تروريسم عرب، آزار و اذيت يهوديان، قتل عام يهوديان توسط نازى ها، سخاوت يهوديان خطر ضد سامى گرى و...
نكته قابل توجه اين است كه تنها يك شهروند از هر سى و شش شهروند امريكايى يهودى است، اما تقريبا همه كسانى كه مفهوم واقعيت، معناى خوب و بد، و رفتار مجاز و غيرنجاز را در ذهن جوانان امريكايى شكل مى دهند، يهودى اند. به عبارت دقيق تر، سكانسكى، بلومبگر و همچنين تارتك اف، سه يهودى هستند و تنها غيريهودى اى كه در چند سال اخير در برنامه هاى نمايشى تلويزيونى نقش مهمى داشته ليتل فيلد است.
تاثير اين نوع كنترل بر برنامه هاى نمايشى تلويزيون تز به هم ريختن اعصاب امريكايى ها فراتر رفته و اكنون شبكه هاى گسترده تر را هم در برگرفته است؛ به عبارت ديگر، كنترل رسانه اى عملا همه هر چيزهايى را كه در استوديوهاى هاليوود توليد مى شود در برمى گيرد.

مجله «امريكن فيلم مگزين» در شماره ماه مه ۱۹۹۰ ده مورد از شركت هاى تهيه كنندگى ايالات متحده امريكا را (برحسب درآمد آنها در سال ۱۹۸۹) به ترتيب فهرست كرده است.

از ده نفر از روساى هيات مديره هاى شركت هاى مذكور هشت نفر يهودى هستند (راس، اسنپر، دويسو، تش، ديلر، گافمن،ردستون و واسرمن) و تنها در دو شركت (ان.بى.سى و اى. بى.سى) رييس هيات مديره غيريهودى است كه البته در شركت اى.بى.سى مسوول تقسيم بندى برنامه ها يك يهودى است. از مطالعه سال ۱۹۸۹ چند مورد تغييرات پرسنلى صورت گرفته است؛ زمانى كه شركت سونى ژاپن در امريكا در سال ۱۹۸۹ شركت كلمبيا پيكچر را خريدارى كرد، ويكتور گافمن به جاى پيتر گوبر نشست كه وى نيز يك يهودى بود. مباشر گوبر ميكاويل پى. اسكولف، نايب رييس شركت سونى كه تملك شركت را ترتيب داد كه او نيز يهودى است. در سال ۱۹۹۱ ام.سى.اى توسط ماتسوشيتا، يكى از رقباى شركت سونى خريدارى شد. ولى واسرمن همچنان در پست خويش باقى ماند.به عنوان يك اصل كلى، ژاپنى ها در خريدن رسانه هاى امريكايى، صرفا با منافع مادى تحريك شدند و تبليغات را به يهوديان واگذار كردند. در واقع در بيشتر مواقع، يهوديان واسطه بايكوت هاى رسانه اى ژاپنى ها بودند.

خبرگزارى راديويى

شبكه هاى سه گانه ام.بى.سى، سى.بى.اس و ان.بى.سى، نه تنها داراى امتياز انحصارى واقعى در خبرگزارى تجارى شبكه هاى تلويزيون در ايالات متحده امريكا هستند، بلكه بيشتر شبكه هاى خبرى راديويى را نيز به خود اختصاص داده اند. سال هاى متمادى، تنها رقيب مهم آنان در دومين عرصه ام.بى.اس بود كه با ۹۴۱ ايستگاه راديويى (بدون هيچ ايستگاه تلويزيونى) در سراسر كشور، توسط يك شخص يهودى به نام مارتين راينشتاين مديريت مى شد.

در سال ۱۹۸۵نورمن. جى. پتيز كه او هم يك يهودى است، به عنوان رييس و مديرعامل، ام.بى.اس را تصاحب كرد. وى سال بعد از طريق شركت خود «وست وود وان» شبكه ان.بى.سى را از جنرال الكتريك خريد. ايستگاه هاى ام.بى.اس و ان.بى.سى روى همرفته پتيز را دومين خبرگزارى راديويى در كشور، يعنى بعد از اى.بى.سى (كپتال سيتيز) قرار داد. نايب رييس فعلى ام.بى.اس در امور خبرى ران نيسن است كه سابقا رياست چاپ و نشر كاخ سفيد را بر عهده داشت؛ او هم يك يهودى است.

روزنامه ها

با نفوذترين وسايل ارتباط جمعى در امريكا، پس از تلويزيون، روزنامه ها هستند. هر روز ۶۳ ميليون نسخه روزنامه چاپ مى شود و اين شمارگان در ميان ۱۹۴۰ انتشاراتى تقسيم مى شود. ممكن است افراد فكر كنند كه صرف تعداد روزنامه هاى مختلف در امريكا مانع از اين مى شود كه اقليتى بتواند آنها را كنترل و يا تحريف كند. افسوس كه چنين نيست؛ استقلال، رقابت و بازنمايى علايق اكثريت، بسيار كمتر از آن است كه مى توان تصور كرد؛ تنها ۴۱۲ (۲۵ درصد) انتشاراتى از ۱۶۴۰ انتشاراتى مالكيت مستقل دارند و بقيه روزنامه هاى زنجيره اى هستند و فقط ۱۲۱ مورد از كل انتشاراتى ها بيشتر از ۱۰۰۰۰۰ تيراژ دارند. تعداد بسيار كمى از روزنامه ها به حد كافى گسترده اند و مى توانند در خارج از جوامع خود گزارش هاى خبرى مستقل داشته باشند و بقيه بايد در گزارش هاى خبرى ملى و بين المللى به آن چند روزنامه وابسته باشند.

تنها در ۵۴ شهر امريكا بيش از يك روزنامه وجود دارد و رقابت آنها معمولا ظاهرى است؛ در اين مورد مى توان مثال هاى فراوانى ذكر كرد كه همه به يهوديانى تعلق دارد كه مالك انتشارات پيشرفته هستند.

قدرت رسانه اى خانواده نيوهاوس، تنها نمونه اى از فقدان رقابت  ظاهرى ميان روزنامه هاى امريكا را نشان مى دهد. اين امر، همچنين نشان دهنده ميل سيرى ناپذيرى است كه يهوديان نسبت به همه ابزار كنترل افكار از خود نشان مى دهند. خانواده نيوهاوس مالك ۳۱روزنامه، از جمله چند روزنامه كثيرالانتشار و با اهميت است كه به برخى از آن ها اشاره كرده ايم.

روزنامه هاى سه گانه يهودى

سركوبى، رقابت و تأسيس حقوق انحصارى داخلى براى انتشار اخبار و ايده ها، مشخصه افزايش تسلط يهوديان بر روزنامه هاى امريكايى بوده است. نتيجه توانايى يهوديان براى استفاده از صنعت نشر، به عنوان يك ابزار بدون رقيب به مجرد ارايه نمونه هايى از معتبرترين و با نفوذترين روزنامه هاى كشور روشن مى شود و آن روزنامه ها عبارت است از: نيويورك تايمز، وال استريت و واشنگتن پست. اين سه روزنامه (سرمايه هاى مسلط مالى و سياسى امريكا) روزنامه هايى هستند كه تقريباً راهنما و الگوى همه روزنامه هاى ديگر هستند. اين روزنامه ها مى گويند كه چه چيز در سطح ملى يا بين المللى خوب يا بد است؛ توليد خبر در اختيار آن هاست و ديگران صرفاً از آن ها نسخه بردارى مى كنند. و جالب اين كه هر سه اين روزنامه هاى در اختيار يهوديان قرار دارد.
اما نبايد نسبت به اين مسأله بسيار مهم بى تفاوت باشيم؛ كنترل رسانه هاى جمعى امريكا توسط يهوديان، مهم ترين واقعيت زندگى، نه تنها در امريكا، بلكه در سرتاسر جهان است. كنترل اخبار و برنامه هاى رسانه اى، عامل تعيين كننده اى را در نظام سياسى ايالات متحده در اختيار يهود قرار مى دهد. اين امر به يهوديان امكان مى دهد تا بر ذهن و روح كودكان و جوانان امريكايى و غربى تسلط يابند؛ در نتيجه نگرش ها و ايده هاى اين كودكان، بيشتر از آنچه تحت تأثير والدين، مدرسه يا هر تأثير ديگرى باشد، تحت تأثير تلويزيون و فيلم هاى يهودى قرار مى گيرد. اين كودكان و جوانان ابزار جديد كنترل شده اى هستند كه صهيونيست ها در برنامه هاى خود از آنان بهره
مى برند.

 

منبع: خبرگزارى فارس

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 10:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس