شكاف ديجيتالي

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره دنیای مجازی اینترنت

بازديد: 943

 

سلام آشنايي

يونس شكرخواه روزنامه نگار و مدرس برجسته ارتباطات، يكي از معدود كساني است كه دنياي اينترنت را به خوبي مي شناسد. او فعاليت هاي فرهنگي اش را با ترجمه آثار ادبي شروع كرد، اما با ورود به دنياي روزنامه نگاري به ترجمه آثار ارتباطي روي آورد.

از كتاب هاي شكرخواه مي توان به "واژه نامه پژوهش هاي ارتباطي و رسانه اي" و "خبر" اشاره كرد. همچنين ترجمه كتاب هاي‌ "جريان بين المللي اطلاعات" و "گذر از نوگرايي" نوشته حميد مولانا از ديگر آثار اوست.

شكرخواه با مطبوعات بسياري همكاري داشته و دارد. همچنين نام او براي كساني كه اهل اينترنت بازي و وبلاگ نويسي و چت كردن و اين حرف ها هستند، ناشناخته نيست و احتياج به معرفي ندارد.

او در كنار كتاب ها و مقاله هايش، هر شب در دنياي اينترنت، در پنجره اي به نام "دات" ما را با دنياي پر رمز و راز ارتباطات آشنا مي كند.

او يكي از اولين ايرانياني است كه پاي در سرزمين مجازي –اينترنت- گذاشته و
كوله بارش را از دانش هاي مربوط به اين سرزمين انباشته است و هر روز چيزي به اين كوله بار مي افزايد.

ما در اين پژوهش كوشش كرده ايم در يك گفت و گوي نه چندان بلند، به اين كوله بار دستبردي بزنيم و در اختيار شما بگذاريم.

چند واژه مهم

در اين پژوهش ما با چند واژه مهم و چگونگي شكل گيري آن آشنا مي شويم.

فرامتن:

كلماتي كه در اينترنت، وقتي با ماوس روي آنها مي رويد، مشخص مي شود و مكان نمايش ماوس را تبديل به دست مي كند و اگر روي آن كلمات كليك شود، اطلاعات بيشتري ارائه مي شود. وقتي كه فرامتن اختراع شد، انقلاب بزرگي در اينترنت به وجود آمد و شايد اينترنت واقعي بعد از اختراع فرامتن بود.

هكر:

شما به راحتي دو شاخ تلفن را مي زنيد و اطلاعات را روي كامپيوتر تان مي آوريد. در اين مسير عده اي هم هستند كه دو شاخ هاي ديگري را به اين سيم بزنند كه به آنها "هكر" HACKER مي گويند. هكرها مهاجم هستند. آنها ممكن است اطلاعات را به دست آورند و بفروشند. يك هكر ممكن است شماره حساب ديگران را به دست آورد و شماره كارت اعتباري را به دست آورد و از حساب افراد پول برداشت كند.

حقوق سايبر:

چون جرايم اينترنتي بالا رفته حقوق سايبر هم رشد سريعي داشته است. حقوق سايبر در واقع به قصد حمايت از مصرف كننده و كاربر وارد ميدان مي شود. الان معضلي كه وجود دارد اين است كه شما نمي توانيد با قوانين قديمي سراغ دنياي اينترنت برويد، اما گرفتاري اين جاست كه هنوز مركب يك قانون جديد در مورد فضاي سايبر خشك نشده، تكنولوژي هاي ارتباطي شكل عوض مي كنند و به سمت تكنولوژي ديگري با كاربردهاي ديگر مي روند و به اين ترتيب قوانين از تحولات عقب مي مانند.

اعتياد اينترنتي:

گاهي دنياي مجازي اينترنت براي برخي جايگزين دنياي واقعي مي شود و بسيار شيفته آن مي شوند. اين حالت را در علم ارتباطات "جانشين شدن ابزار" هم مي گويند. در واقع شيفتگي به اينترنت آدم را از هدف ورودش به اينترنت دور مي كند، و به ابزار تبديل مي شود و در امتداد آن ابزار قرار مي گيرد و اصلاً فراموش مي كند كه به دنبال چه چيزي به اين فضا آمده است.

شكاف ديجيتالي:

در فضاي اينترنت بالاخره مسئله اقتصاد و سياست وجود دارد. ولي الان چون اينترنت فاقد مركزيت است، يعني ساختارش پهن، هموار و افقي است و سلسله مراتب قدرت در آن نيست، هنوز براي همگان فرصت بسيار است، اما همه اين فرصت ها مي تواند از بين برود و همه نتوانند از اين فضا استفاده كنند و فقط سرمايه داران از آن بهره مند شوند. اين يعني شكاف ديجيتال. همين امروز در تمام دنيا فعلاً فقط 700 ميليون نفر استفاده كننده اينترنتي داريم. در حالي كه جهان 5/6 ميليارد نفر جمعيت دارد. محله منهتن نيويورك آمريكا، كه يك محله تجاري است، به اندازه كل آفريقا تلفن دارد.

ما وقتي از برق صحبت مي كنيم مي گوييم برق را اديسون اختراع كرد مي گوييم تلفن را گراهام بل اختراع كرد آيا اينترنت هم مثل برق يا تلفن مخترع مشخصي دارد؟

هم بله و هم نه.

چرا هم بله و هم نه؟

آن چيزي كه به نام اينترنت مي شناسيم ابتدا شبكه اي بوده به نام آرپانت (ARPANET)؛ آرپانت يك موسسه پيشرفته تحقيقاتي وابسته به پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) بود.

اين مؤسسه چه كاري انجام مي داد؟

آرپانت در سال 1969 اعلام موجوديت كرد. يعني در دوره جنگ سرد بين آمريكا و شوروي. نگراني از شوروي سابق باعث شد كه آمريكايي ها براي حفظ اطلاعات خودشان
برنامه ريزي كنند تا در اثر يك حمله از بين نرود.

در حمله نظامي يا جاسوسي؟

حمله نظامي كه بخشي از آن مي توانست جاسوسي هم باشد. آمريكايي ها آمدند و آرپانت را طراحي كردند.

آنها هنگام طراحي آرپانت فكر مي كردند اگر اطلاعاتشان در چند جاي مختلف كه به هم متصل شده باشد (شبكه) نگهداري شود، وقتي بخشي از شبكه هم آسيب ببيند كل شبكه از بين نخواهد رفت. يعني اگر به يك قسمت شليك شد بقيه قسمت ها از بين نروند.

اين شبكه چگونه كار مي كرد؟

چهار تا نود (NODE) بيشتر نداشت.

نود يعني چه؟

يعني هسته يعني گره گاه. اين شبكه چهار هسته داشت كه چهار كامپيوتر بود. آرپانت شبكه اي متشكل از چهار كامپيوتر بود كه به م وصل شده بودند كه در سال هاي بعد به 15 كامپيوتر رسيد و به تدريج به تعداد كامپيوترها اضافه شد.

همچنان در اختيار وزارت دفاع بود؟

ابتدا اطلاعات فقط در دسترس نظاميان بود. اما به تدريج برخي از دانشمندان كه از طرف دانشگاه ها در پروژه هاي نظامي همكاري داشتند، به اطلاعات دسترسي پيدا كردند.

به همه اطلاعات؟

نه، بخشي از اطلاعات در چنين مواقعي هميشه سطح دسترسي (ACCESS) تعيين مي شود. به يك نفر ممكن است دسترسي كامل (FULL ACCESS) داده شود، ولي به بقيه در اندازه هاي مختلف امكان دسترسي داده شود.

بقيه مردم كي توانستند وارد اين شبكه شوند؟

بعد از نظاميان و برخي دانشگاهيان مرتبط به آنان. بعضي از تاجران به اين شبكه پيوستند و به تدريج شبكه از پوسته اوليه اش خارج شد.

اين اتفاق در آمريكا افتاد. چه طوري جهاني شد؟

وقتي از پوسته اوليه خارج شد، نهاري به نام NSF كه بنياد ملي علوم آمريكاست مسئوليت اين شبكه را بر عهده گرفت كه هنوز هم فعاليت مي كند.

يعني از حالت نظامي خارج شد؟

بله در اختيار بنياد علوم آمريكا قرار گرفت و بعد از مدتي بخش خصوصي وارد ماجرا شد. بخش خصوصي اينترنت را جهاني كرد و به تدريج كشورهاي مختلف به آن پيوستند.

شما در اولين پرسش گفتيد هم مخترع مشخص داشت و هم نداشت، اما نگفتيد اگر داشت كي بود و چه كار كرد؟

بله، اگر براي اينترنت هم بخواهيم دنبال كسي مثل اديسون براي برق، ماركوني براي راديو يا بل براي تلفن بگرديم بايد از آقاي تيم برنرزلي (TIM BERNERS LEE) نام ببريم. او در واقع خالق فرامتن است. اينترنت تا پيش از اقدام تيم برنرزلي به صورت متن بود و او بود كه فرامتن را اختراع كرد.

فرامتن يعني چه؟

همين كلماتي كه الان در اينترنت، وقتي كه با ماوس روي آنها مي رويد، مشخص مي شود و مكان نماي ماوس را تبديل به دست مي كند و اگر شما روي آن كلمات كليك كنيد، به اطلاعات بيش تري دسترسي پيدا مي كنيد، فرامتن است.

خب اين چه تأثيري داشت؟

وقتي كه فرامتن اختراع شد، انقلاب بزرگي در اينترنت بود، و شايد اينترنت واقعي بعد از اختراع فرامتن به وجود آمد.

چگونه؟ اين انقلاب چگونه رخ داد؟

فرض كنيد شما مي خواهيد از آرشيوي استفاده كنيد وقتي شما بخواهيد درباره مثلاً مصر مطلبي بنويسيد، مسئول آن آرشيو به شما مي گويد نياز خودتان را دقيق تر بيان كنيد و مثلاً شما مي گوييد رابطه مصر با آمريكا را مي خواهم. مسئول آرشيو بايد برود پرونده مصر با آمريكا را به شما بدهد. اگر شما رابطه مصر را با آفريقاي جنوبي بخواهيد بايد پرونده مصر را با آفريقاي جنوبي به شما بدهد و اگر درباره مصر باستان بخواهيد پرونده ديگري به شما مي دهد.

حالا اگر بخواهيم فرامتن را به سادگي معني كنيم، اين است كه شما مي توانيد به همه متن هايي كه درباره مصر توليد شده در‌آن واحد دسترسي پيدا كنيد.

يا به طور مثال اگر در اينترنت با ماوس روي كلمه حافظ برويد و آن كلمه تبديل به رنگ آبي روشن شود، يعني شما به هر چه متن درباره حافظ در اينترنت است دسترسي داريد، چون اين متون همه به يكديگر وصل هستند. فرامتن، شرايط دسترسي به ادبيات جهاني يك اصطلاح، يك واژه يا يك موضوع را فراهم مي كند.

اختراع فرامتن در دوره اي بود كه NSF متولي اينترنت بود؟

نه بعدتر بود، سال 1982 ميلادي (1360 هجري شمسي) بود و اين در حالي بود كه در سال 1972 ميلادي ايميل آمده بود.

توضيحات پراكنده اي را در باره اينترنت مرور كرديم، حالا اگر بخواهيم در چند جمله بگوييم اينترنت چيست، چه بايد بگوييم؟

اين بزرگ ترين ابزار ارتباطي است كه بشر در قرن 21 به آن دست پيدا كرده است. در واقع الان ستون فقرات ارتباطات جهان است. اگر تلويزيون را ادامه چشم خود بدانيد و راديو را ادامه گوش، و روزنامه را امتداد چشم، اينترنت ادامه سلسله اعصاب انسان است. يعني با همان سرعت كه يك پيام عصبي در سلسله اعصاب انسان حركت مي كند و به مغز منتقل مي شود، در اينترنت هم اطلاعات به همين سرعت حركت كنند.

اينترنت به زبان ساده يك شبكه ارتباطي است كه بشر تا به حال به شبكه اي با اين ابعاد و اندازه دست نيافته بود.

اينترنت به نظر من نوعي سوپرماركت است كه در آن اطلاعات و مفاهيم در معرض فروش و استفاده قرار مي گيرد. همان طور كه شما در سوپرماركت از روي قفسه ها چيزهاي مورد نظرتان را برمي داريد، در اينترنت هم شما معني و مفهوم بر مي داريد.

اين معني و مفهوم ها كجا هستند؟ اين قفسه هايي كه ما، معني و مفهوم ها را از آنجا بر مي داريم كجا هستند؟

در يك فضاي مجازي، شما در واقع داريد از ستون فقرات يا زيرساخت اينترنت صحبت مي كنيد. زير ساخت اينترنت چند عنصر خيلي مهم دارد. يكي از آنها خط تلفن است؛ يعني شما بدون خطوط تلفن و سيم تلفن نمي توانيد وارد اينترنت شويد.

شما داريد از عناصري نام مي بريد كه براي وارد شدن به اينترنت حداقل بايد آنها را داشت.

بله، غير از تلفن به كامپيوتر هم نياز است. كامپيوتر به همراه هارد و بقيه متعلقات آن، يعني سيستم كامپيوتر ي وسيله ديگري است كه شما لازم داريد، مودم (MODEM) است. اين مودم هم مترجم زبان كامپيوتر براي تلفن است و هم مترجم زبان تلفن براي كامپيوتر است. مودم در واقع ميانجي و روابط كامپيوتر و تلفن است.

 وقتي شما از طريق تلفن با كسي حرف مي زنيد، پيام شما به صورت "آنالوگ" وارد سيم تلفن مي شود و مخاطب آن را گوش مي كند، اما وقتي بخواهيد اين پيام را از طريق كامپيوتر منتقل كنيد به صورت "ديجيتال" منتقل مي شود. به عبارت بهتر هرگاه پيام از سيم تلفن مي آيد و به مودم مي رسد در حالت آنالوگ است و سپس اين مودم است كه آن پيام آنالوگ را به ديجيتال ترجمه مي كند و  به كامپيوتر مي دهد و برعكس وقتي از طريق كامپيوتر پيغام مي فرستيد مودم دوباره پيام ديجيتال كامپيوتر را براي تلفن به پيام آنالوگ ترجمه مي كند تا پيام شما منتقل شود.

نگفتيد آن اطلاعات و قفسه ها كجا هستند؟

بله، داشتم به اين جا مي رسيدم. اطلاعات در كامپيوتر هاي بزرگي به نام "سرور" ذخيره مي شوند. سرورها هم نوعي كامپيوتر براي انبار اطلاعات هستند، سرور عنصر چهارم براي داشتن اينترنت است. عنصر پنجم هم "هاست ها" (HOSTS) هستند. هاست ها يا ميزبانان كساني هستند كه به تعبيري در سرزمين مجازي اينترنت به شما زمين مي فروشند. همان طور كه وقتي در يك شهر مي خواهيد ساختمان بسازيد بايد زمين بخريد، در دنياي مجازي اينترنت هم آنها به شما زمين مي فروشند و مي گويند اينجا متعلق به شماست، مي خواهيد آن را تبديل به يك انبار كنيد، مي خواهيد ساختماني چند طبقه بسازيد، فروشگاه داير كنيد، هر كاري كه مي خواهيد مي توانيد انجام دهيد. شما وقتي از سايت وبلاگ صحبت مي كنيد در واقع در دامن يك ميزبان (HOST) نشسته ايد. ميزباني شما را پشتيباني مي كند. عنصر ششم "راهبانان" (ROUTER) هستند.

راهبانان چه كار مي كنند؟

كاركرد راهبانان مثل ماموران راهنمايي است كه اتومبيل ها را در خيابان ها و چهارراه ها هدايت مي كنند. راهبانان نظم و مقررات نقل و انتقال اطلاعات را برقرار مي كنند.

پس براي اينترنت حداقل اين شش عنصر بايد باشد؟

بله. اين ها زيرساخت هاي اينترنت را تشكيل مي دهند، اما براي اينكه كمك بيش تري به تبادل اطلاعات بكنند از ماهواره ها هم استفاده مي كنند.

ماهواره ها با پهناي باند وسيعي كه دارند به جاي سيم هاي تلفن وارد ميدان مي شوند و باعث مي شوند سرعت نقل و انتقال بالاتر برود.

ظرفيت باند (BAND WIDTH) ظرفيت جابجايي اطلاعات را بالا مي برد.

فكر نمي كنيد اينترنت كمي ترس آور است؟ ما خصوصي ترين اطلاعاتمان را از طريق آن مي فرستيم، برايمان ايميل مي زنند، ايميل مي زنيم، وبلاگ مي نويسيم، اما نمي دانيم چه كساني به مطالب و نوشته هاي ما مثلاً به نامه ها و ايميل هاي ما دسترسي دارند.

هرچه حرفه اي تر و فني تر اينترنت را بشناسيد ترستان بيش تر مي شود. براي اين كه همه چيز ثبت مي شود، بحثي كه شما مي كنيد در عرصه آكادميك PRIVACY ناميده مي شود.

يعني حريم شخصي. دقيقاً منظور من هم همين است كه چقدر ديگران مي توانند وارد حريم شخصي ما بشوند؟

به نظرمن بخشي از آسيب ديدن حريم شخصي طبيعي است. چرا؟ شما به هر حال اطلاعاتتان را از ذهن بيرون مي آوريد يا به صورت كلمه به زبان مي آوريد و يا آنها را به صدا و تصوير تبديل مي كنيد. اگر مي خواهيد دانش خود را منتشر كنيد، راهي جز اين نداريد اگر شما به دوران قديم برگرديد كه آموزش فقط براساس صدا و كلمات و واژه هاي معلم بود و دانش همان جا بود كه معلم بود و اين ديگران بودند كه بايد به نزد آن معلم مي رفتند تا چيزي از او ياد بگيرند. اما زماني كه خط اختراع شد و حروف متحرك چاپ را چيني ها ساختند و بعدها گوتنبرگ در آلمان اين كار را تمام كرد و چاپ اختراع شد، دانش قابليت توزيع و تكثير پيدا كرد. يعني دانش از ذهن يك دانشمند يا يك معلم در منطقه اي دوردست، به روي كاغذ آمد و چاپ شد و به اين طرف و آن طرف منتقل شد. ديگر لازم نبود كه ديگران پيش اين دانشمند يا آن معلم بروند و به اين ترتيب معاني زمان و مكان تا حدودي تغيير كرد. از طرف ديگر، وقتي راديو آمد صدا نيز قابليت توزيع و تكثير پيدا كرد و وقتي تلويزيون و سينما به وجود آمد، تصوير هم در كنار صدا قابل انتقال شد و الان نكته اين جاست كه پلي شده براي عبور هم زمان تمام اين امكانات، يعني صدا، تصوير و خط، همه امكان عبور از روي اين پل را دارند. به عبارت ديگر دانش انسان در قالب صدا، تصوير و متن در پريز تلفن اتاق شما قرار گرفته است شما به راحتي دو شاخ تلفن را مي زنيد و اطلاعات را روي كامپيوتر تان مي آوريد، بگذريم كه در اين مسير عده اي هم هستند كه دوشاخ هاي ديگري را به اين سيم بزنند كه به آنها "هكر" HACKER مي گويند.

هكرها مهاجم هستند. آنها ممكن است اطلاعات را به دست آورند و بفروشند. يك هكر ممكن است شماره حساب ديگران را به دست آورند و شما ره كارت اعتباري را به دست آورند و از حساب افراد پول برداشت كند.

اين ها كه گفتيد به طور غيرقانوني وارد اين فضا مي شوند، ولي كساني هستند كه صاحب اين ابركامپيوترها هستند و بر آن تسلط دارند از آن طريق چه؟ آيا آن ها به اين اطلاعات دسترسي ندارند؟

اينترنت هنوز آسيب پذير است. از آن طريق هم ممكن است اما وقتي به اينترنت وصل مي شويد وارد هر سروري كه بشويد و بخواهيد اطلاعات برداريد، فايلي براي شما تشكيل مي شود به نام "لاگ فايل" (LOGFILE) . لاگ فايل ها در واقع مسير كليك كردن شما را نشان مي دهند، شما اگر داخل لاگ فايل خودتان برويد، هر جايي كه رفته باشيد آدرس هاي اينترنتي را كه رفته ايد در آن ثبت مي شود كه اينترنت كارهاي حرفه اي به آن "كليك استريم" (CLICK STREAM) مي گويند به معني جريان كليك يا مسير كليك.

خوشبختانه در جهان امروز قوانيني وضع شده كه لاگ فايل ها را جزو حريم شخصي مي داند، اما در بعضي از كشورها متاسفانه تحت شرايطي اجازه باز كردن لاگ فايل ها را مي دهند ولي در كل از جنبه اخلاقي لاگ فايل ها متعلق به اشخاص هستند و حريم خصوصي آنها به شمار مي آيند.

آيا اين مسئله فقط در حد لاگ فايل است؟

به نظر من حتي لاگ فايل ها هم مسئله نيستند اما گاهي اتفاقات ديگري هم در اين دنياي مجازي رخ مي دهد كه مي شود با قانون آنها را حل كرد. در اروپا گروهي را بازداشت كردند كه هم زمان در چند نقطه اروپا فيلم پرونوگرافي روي اينترنت تكثير مي كردند و چون اين كار در آن كشورها غيرقانوني است به هيچ كس اجازه دسترسي به چنين سايت هايي را نمي دهند. يا فرض كنيد در آلمان سايت هاي مربوط به نازي ها ممنوع است.

اما اينترنت جهاني است و اين جور قوانين ملي. براي همين هم شايد خيلي نشود با قانون هاي ملي با اين مسائل در اينترنت برخورد كرد. مثلاً در ايران يك چيز غيرقانوني است، ولي وقتي ما وارد فضاي اينترنت مي شويم، در جغرافياي ملي كار نمي كنيم.

درست است، اما اين طور نيست كه هيچ كاري در اين زمينه ها نشود. مثلا در كشور ها وقتي يك قانون ملي وضع مي شود فقط در حيطه خودش قابل اجراست، اما چون اينترنت الان مركزيت ندارد چنين وضعي دارد.

مركزيت ندارد يعني چه؟

يعني جايي وجود ندارد كه براي اينترنت سياستگذاري يكسان كند. اينترنت صرفا مركزيتي دارد به نام "آيكان" در آمريكا كه يك سازمان شبه خصوصي است. چندي پيش در ژنو اجلاسي با حضور سران كشورهاي جهان به نام جامعه اطلاعاتي برگزار شد كه من هم در آن حضور داشتم. يكي از بحث هاي اجلاس اين بود كه كار آيكان را بايد اتحاديه بين المللي ارتباطات دوربرد ITU وابسته به سازمان ملل متحد انجام دهد.

يعني يك جور تسلط آمريكا بر اينترنت كم شود؟

بله، اما عده اي معتقدند كه همين مركزيت نداشتن اينترنت باعث جذابيت آن شده است، اما حالا به عنوان نمونه كشور انگليس را فرض كنيد كه گروهي دارند تحت عنوان IWF يا بنياد نظارت بر اينترنت. اين بنياد يك شورايي است از استادان دانشگاه و مقامات پليس انگليس كه وقتي به اين نتيجه مي رسند كه دسترسي به يك مقاله يا خبر يا سند در يك سايت، غيرقانوني است، يا اساسا فعاليت يك سايت غير قانوني است به دستور اين بنياد مانع دسترسي به آن اسناد يا اطلاعات مي شوند. اگر سرور آن سايت خارج از خاك انگليس باشد از طريق پليس بين الملل وارد عمل مي شوند.

يعني اين امكان وجود ندارد كه نتوانند جاي آن سايت ها را پيدا كنند؟

چرا امكان دارد اگرچه مكان بسياري از سايت ها قابل شناسائي است ولي بعضي وقت ها هكرها اتفاقا در حياط خلوت سايت هاي بسيار مطرح و بزرگ مي نشينند و آن سايت خودش نمي داند كه مستاجري غيرقانوني دارد. بسياري از سايت هاي پرونوگرافي، همين گونه عمل مي كنند و در حالي كه در سرورها مستقر مي شوند كه صاحبان آنها اطلاع ندارند. در بسياري از موارد هم اين ها قابل رد گيري هستند. زمان و انرژي مي برد اما قابل دستيابي است.

بخشي از اين هراس و نگراني واقعي است و كاري هم نمي شود كرد. آدم خودش نمي داند كه اطلاعاتش چه جوري نگهداري مي شود!

بله و اين بسيار طبيعي است. به طوري كه الان شاخه اي از حقوق در جهان شكل گرفته كه به آن "حقوق سايبر" مي گويند چون جرايم سايبر بالا رفته حقوق سايبر هم رشد سريعي داشته است.

حقوق سايبر چه كاري انجام مي دهد؟

حقوق سايبر در واقع به قصد حمايت از مصرف كننده و كاربر وارد ميدان مي شود. منتهي بايد وكيل بگيريد و هزينه آن را بپردازيد. چون وكلاي سايبر با قوانين جديد ديجيتال آشنا هستند. الان معضلي كه وجود دارد اين است كه شما نمي توانيد با قوانيني كه قبلا مربوط به متن بوده سراغ چيزي برويد كه در واقع ديگر متن نيست و به صفر و يك تبديل شده است اما گرفتاري اينجاست كه هنوز مركب يك قانون جديد در مورد فضاي سايبر خشك نشده، تكنولوژي هاي ارتباطي شكل عوض مي كنند و به سمت تكنولوژي ديگري با كاربردهاي ديگر مي روند وبه اين ترتيب قوانين از تحولات عقب مي مانند .

پس با اين وضعيت چه كاري مي شود انجام داد؟

به هر حال در چنين فضايي نيز كارهايي انجام مي شود. سازمان جهاني مالكيت معنوي (WIPO) كه يكي از زيرشاخه هاي سازمان ملل است يكي از سازمان هايي است كه در اين زمينه فعاليت مي كند. برخي از كشورها هم كارهايي انجام داده اند يا مي دهند. مثلا آمريكا اولين قانون حمايت از كودكان در اينترنت را وضع كرده است.

الان كلي امكانات رايگان در اينترنت به آدم داده مي شود. هزينه اين امكانات از كجا تأمين مي شود؟ چرا ايميل رايگان دراختيار من قرار مي گيرد؟ حتي فضاي رايگان در اختيارم گذاشته مي شود كه وبلاگ داشته باشم؟

خيلي روشن است. شما را بايد به فضاي اينترنت عادت داد. مثل اين است كه براي مدتي به شما ماشيني رايگان بدهند تا شما مزه با ماشين جا به جا شدن را بچشيد. در اين صورت حتما به فكر خريد آن هم مي افتيد. بخشي از اين سرويس ها در دنياي امروز سرويس هايي از اين دست است. حتي ممكن است فردا به شما كامپيوتر رايگان هم بدهند، چون آنها قرار نيست از كامپيوتر پول در بياورند، بلكه از اطلاعاتي كه قرار است شما برداريد پول در مي آورند. در واقع اين يك سياست بازاريابي است. ببينيد مثلا وقتي يك پوستر چاپ مي شود از چاپ پوستر كه قرار نيست پول در بيايد بلكه قرار است از آنچه كه شما در باره اش تبليغ كرده ايد پول در بيايد.

در واقع ما در دنياي اينترنت هر كداممان يك هدف تبليغاتي هستيم كه مي خواهند مخاطب تبليغاتشان باشيم.

بله. اما در باره اين كه گفتيد چرا حاضرند به ما ايميل رايگان هم بدهند هم توضيحي بدهم. در دنياي اينترنت چند اصطلاح هست كه يكي از آنها "ديده شدن صفحه" (PAGE VIEW) است. اصطلاح ديگري كه رايج است هيت يا شمارشگري (HIT) است كه يك نوع ركورد است، يا تعداد تماس با يك صفحه است.

اگر سايت ها را طبقه بندي كنيم يك سري سايت ها شخصي هستند، يك سري سايت ها مربوط به سازمان ها و يك سري هم سايت هاي «پورتال» يا «درگاهي» هستند كه وقتي شما از آن عبور مي كنيد، مجموعه اي از سايت هاي مرتبط در اختيارتان قرار مي گيرد. اگر اين درگاه مربوط به كتاب باشد شما سايت هاي مرتبط با كتاب را در اين درگاه پيدا مي كنيد و اگر مربوط به تلويزيون باشد، سايت هاي مربوط به تلويزيون را. فرض كنيد سايت هاي بزرگي مثل YAHOO كه به شما ميل رايگان مي دهند اگر از يك شركت آگهي بگيرند، مبناي دريافت محاسبه مبلغ آگهي چيزي جز همان هيت ها يا ميزان ديده شدن صفحه نيست و در واقع به تعداد كساني وابسته است كه صفحه YAHOO را ديده اند.

ما در كشورهاي مختلف زندگي مي كنيم. اما به راحتي با اينترنت با هم ارتباط برقرار مي كنيم. برقراري اين ارتباط نياز به يك زبان مشترك دارد كه ما از آن استفاده مي كنيم. اين زبان مشترك كجا و توسط چه كساني به وجود مي آيد؟

زبان براي من چند معنا دارد. يك زبان، زبان پروتكل است. هر كامپيوتر ي كه به كامپيوتر ديگري وصل مي شود بايد همديگر را بشناسند. سرور به عنوان مثال بايد من را بشناسد كه به من راه بدهد. اما يك زبان ديگر هم زبان موسوم به SMILIE است كه تركيبي از حروف و نشانه هاست كه براي سهولت در ارتباط و صرفه جويي در وقت شكل گرفته است. پس اگر سرور، مرا مي شناسد و راه مي دهد مبتني بر زبان پروتكل است و پروتكل ها در واقع نوعي "زبان مرزي" هستند. براي اين كه "نودها" به هم وصل بشوند بايد رمز مشتركي بين آنها باشد و يكي از اين پروتكل ها همين پروتكل HTTP معروف است. نوع ديگري از زبان ها زبان هايي است كه با آنها برنامه مي نويسيم. زبان هايي هم به "فونت ها" مربوط مي شوند. اين ها بايد مشترك باشند و همديگر را بشناسند. مثلاً زبان ما فارسي است و زبان جهاني انگليسي است. بنابراين برنامه اي مي نويسند كه فونت فارسي روي آن ديده شود.

اين برنامه ها را يك نفر مي نويسد يا يك شركت؟

چه طور مشترك مي شوند؟ اين رمزها كجا تدوين مي شوند؟

غالبا شركت هاي بزرگ وارد اين ميدان ها مي شوند. وقتي يك زبان در فضاي اينترنت به بلوغ مي رسد، شركت هاي بزرگ مي آيند و پروتكل سراسري تعريف مي كنند. الان مايكروسافت كه رئيس آن بيل گيتس است و يك شركت بزرگ جهاني است در XP، كه در واقع فعلاً تازه ترين ورژن ويندوز است، زبان فارسي هم تعبيه كرده است و لابد در ورژن هاي بعدي كه "لانگ هورن" نام دارد، زبان هاي بيشتري تعبيه خواهد شد. پس وقتي زباني در اينترنت رشد مي كند، چيني، ژاپني، پرتغالي، فرانسوي و ... شركت هاي بزرگ مي آيند و سرمايه گذاري مي كنند، چون آنها از اين راه درآمد دارند. هميشه بين اين پروتكل ها رقابت وجود دارد. مثلا HTML را نوشته اند، ولي به تدريج XML هم آمده و RFF هم وارد ميدان شده است و با هم رقابت مي كنند. بر تمام اين ها هم شركتي به نام "آيكان" يك نوع نظارت كلي تر دارد و استاندارد سازي مي كند. اين زبان ها كاري مي كنند كه ريل هاي راه آهن براي لوكوموتيوها مي كنند.

در واقع زبان شبكه ها، مرتبط شدن آنها با هم است، اما زبان SMILE چه كاربردي دارد؟

بله. پروتكل ها زبان هاي شبكه ها و زبان استفاده كننده ها (USERS) هستند، ولي زبان SMILE يا خندان جزو زبان هايي است كه از طريق آن با هم ارتباط برقرار مي كنيم. به طور مسلم انگليسي بر اين زبان غلبه دارد. الان زبان فارسي در عرصه اينترنت به زبان سوم تبديل شده است ولي چون در بسياري جاها زبان غالب، انگليسي است يك نوع زبان جديد در عرصه اينترنت شكل گرفته است و آن زباني است كه جبر شتاب رفتار در اينترنت به آن شكل داده است. ما به اينترنت وصل مي شويم و مي خواهيم در كم ترين مدت بيش ترين ميزان اطلاعات را برداريم يا منتقل كنيم، بنابراين زبان دچار شتاب مي شود، كه پيش درآمدش زبان خودماني و محاوره اي است. در زبان محاوره اي، از زبان پرتكلف رسمي فاصله مي گيريم و خلاصه نويسي مي كنيم و پاي استفاده از كلمات اختصاري پيش مي آيد و بعد هم به يك سري  علامت مي رسيم. دو نقطه و يك خط تيره و يك پرانتز مي زنيم اين به صورت افقي كه اگر به صورت عمودي در نظر بگيريد چهره اي است در حال خنديدن اما كافي است شما پرانتز آن را وارونه كنيد. آن وقت حاكي از غم است. اگر 8 تايپ كنيد و يك خط تيره (8-) يعني من يك آدم عينكي هستم. اگر علامت ؟ را هم اضافه كنيد: من يك آدم عينكي هستم و كلاه هم دارم.

در حال حاضر اين علامت ها به يك ديكشنري تبديل شده اند، كه عده اي هم به آن مي گويند ايموتايكن (EMOTICON) كه به معني شمايل احساسي است. يعني شمايل هايي كه احساسات و حالات كاربران را منتقل مي كنند. گذشته از شمايل هاي احساسي، از كلمات اختصاري هم استفاده مي شود. مثلا وقتي من تايپ كردم FYI FOR YOUR INFORMATION يعني جهت اطلاع شما! اگر تايپ كردم SLA يعني دارم درباره جنسيت شما، محل زندگي و سن شما سئوال مي كنم؟ اين اختصارات را فقط كساني كه در اين فضاها تجربه دارند مي شناسند. به تدريج اين اختصارات تبديل به يك فرهنگ در فضاي اينترنت مي شود.

يعني ممكن است زماني برسد كه اين زبان در فضاي اينترنت كاملا مسلط باشد؟

بله. ممكن است. همين الان هم از خيلي از چيزها استفاده مي كنيم. من اگر ايميل مي نويسم در عبارت HOW ARE YOU? به جاي كلمه ARE حرف R را و به جاي كلمه YOU حرف U را مي گذارم و يا بخ جاي FOR YOU مي نويسم 4U يعني براي شما. اگر مي نويسيم IC يعني من مي بينم. بنابراين زمان حضور در اينترنت كه مبتني بر صرفه اقتصادي است به خلق ادبيات نوشتاري جديدي در اينترنت شتاب بخشيده است. اما بالاخره اين تحول يك سقف استفاده دارد. استفاده از اين علامت ها و اختصارات زباني تا جايي ممكن است كه اختلال معنايي به وجود نياورد و ارتباط را قطع نكند.

آيا اين به معني مرگ زبان ها نيست؟

نه. خيلي از زبان ها با اينترنت دارند دوباره يارگيري مي كنند. مثال ساده اي بزنم. من خودم به عده اي از دانشجويان دكترا و فوق ليسانس زبان و ادبيات فارسي از كشورهاي مختلف پيشنهاد كردم كه رساله هايشان را از طريق سايت هاي فارسي تعقيب كنند. نكته جالب اين جاست كه بسياري از آنها تسلط بيش تر بر زبان فارسي را از سايت هاي فارسي زبان در اينترنت ياد گرفته بودند، چون دسترسي به سايت هاي فارسي زبان براي آنها بسيار ساده تر از دسترسي به كتاب ها و مجلات فارسي بود.

اينترنت يك ابزار است براي ارتباط، اما سرعت تحولات تكنولوژي طوري است كه اگر آدم بخواهد مدام به روز باشد آن موقع احساس مي كند كه اينترنت از حالت ابزار در مي آيد و به هدف تبديل مي شود و همه وقتش صرف به روز شدن مي شود. آيا اين مشكل ايجاد نمي كند؟ يك آسيب نيست؟ اگر مشكل ايجاد مي كند و آسيب هست، چه كار مي توانيم بكنيم در مقابلش؟

هيچ كس در برابر اين آسيب بيمه نيست، حتي خود من كه كار و تدريس و حرفه ايم همين است و علي القاعده بايد تجربه ام بيش تر باشد. من نمي خواهم در مورد ديگران قضاوت كنم اما متاسفانه مثل معتاداني هستيم كه فكر مي كنند روي اعتيادشان كنترل دارند و هر وقت بخواهند آن را ترك مي كنند. در صورتي كه اين طور نيست و اعتياد كنترل آن ها را به دست گرفته است. من يك داستان انگليسي خواندم كه خيلي جالب بود. زن و شوهري با هم زندگي مي كردند كه وسط اسمشان @ بود مثلا MARLIN@SMITH بود. اين زن و شوهر مدام به اينترنت وصل بودند و در دنياي اينترنت زندگي مي كردند، دنياي كه ما به آن مي گوييم: دنياي مجازي (VR) و آن را در برابر دنياي واقعي مي دانيم عنوان داستان بود:

"وقتي عشق، لاگ اوت مي شود" مي دانيد كه به قطع شدن اينترنت لاگ اوت مي گويند. خانم داستان در پايان در اعتراض به اين زندگي از شوهرش قهر كرد. و وقتي مي خواست از در بيرون برود شوهرش جمله اي به او گفت و داستان با همان جمله تمام شد. عزيزم بيرون نرو. آنجا دنياي مجازي است،‌خطرناك است!

در واقع دنياي مجازي اينترنت براي آن مرد جايگزين دنياي واقعي شده بود چرا كه بسيار شيفته آن شده بود. اين چيزي است كه به آن اعتياد اينترنتي مي گويند.

اين حالت را در علم ارتباطات "جانشين شدن ابزار" مي گويند يعني در واقع شيفتگي به اينترنت كه شما را از هدف ورودتان به اينترنت دور مي كند يعني شما به ابزار تبديل مي شويد و در امتداد آن ابزار قرار مي گيرد و اصلا فراموش مي كنيد كه به دنبال چه چيزي بوديد كه به اين فضا آمده ايد.

يعني شما در اختيار آن قرار مي گيريد؟

بله فضاست كه شما را اين طرف و آن طرف مي برد. در درون اتاقتان به يك جهان گردي بدون هدف مي رويد و لذا هميشه اين بحث مطرح است كه آيا ما داريم به تدريج از ديدارهاي چهره به چهره خودمان را محروم مي كنيم. بگذريم . بگذاريد مثالي بزنم. پروفسور مايكل شودسن مي گويد: به مادري گفتم: دختر بچه تان خيلي قشنگ است و او در جواب گفت شما عكسش را نديده ايد. عكسش از خودش خيلي قشنگ تر است.

ما از طريق اينترنت خيلي وقت ها داريم عكس ها را نگاه مي كنيم و باورمان شده است كه عكس ها از دنياي واقعي زيباتر هستند.

تكليف عاطفه و احساسات انساني چه مي شود؟

اين ها بحث هاي روز هستند. عده زيادي معتقدند كه اين همه وابستگي به تكنولوژي به يك نوع "پرستش شي" مي انجامد. اينترنت براي شما به تدريج تبديل به يك عادت مي شود و اصلا دوست داريد از ارتباطات اجتماعي تان كم كنيد و به اينترنت بپردازيد. ترجيح مي دهيد از طريق همان خريد كنيد، ترجيح مي دهيد از طريق دوربين وب كم با فاميل تان ارتباط برقرار كنيد و پيش او نرويد و .........

يعني اينترنت جاي روابط انساني را مي گيرد؟

اين از خطرات بزرگ اينترنت است. البته درباره اش بحث است. الان عده اي معتقدند كه جوامع مدني در اينترنت رشد پيدا خواهند كرد. اما ديدگاه هايي هم در مقابل آن قرار دارد كه معتقدند اينترنت باعث شده جوامع مدني تا سرحد مرگ آسيب ببينند. به خاطر اين كه اساس روابط انساني رابطه چهره به چهره است و اين رابطه خيلي كم شده است. برخي گروه هاي مدني در دنيا به اينترنت و تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي موسوم به ICT  از منظر حقوق بشر نگاه مي كنند.

يعني با حقوق بشر متعارض است؟

بله. مي تواند باشد. مي تواند آدم را به انزوا و خلوت بكشاند. به همين دليل گروه هايي شكل گرفته اند و همان طور كه گاهي براي مقابله با آسيب هاي تلويزيون، هفته هاي بدون تلويزيون برگزار مي كنند و در آن يك هفته تماشاي تلويزيون را تحريم مي كنند بعيد نيست هفته هاي بدون اينترنت هم در دنيا برگزار شود به هر حال مدام بايد به ياد داشته باشيم كه اسير شيفتگي هاي آن نشويم. اسير زرق و برق ها و جاذبه هاي كوركننده اش نشويم. ما الان در دنيا با عبارت VID KIDS مواجه شده ايم در اشاره به نسلي كه به مانيتورها عادت كرده است.

VID KIDS ها چه مشخصه هايي دارند؟

مدام در دستشان يك "جوي استيك" يا "ماوس" است براي بازي هاي كامپيوتر ي. مدام زل زده اند به صفحه كامپيوتر، ترجيح مي دهند به جاي كتاب، CD ببيند و بشنوند. در روابط اجتماعي تا حدودي ضد جمع هستند زياد داخل جمع نمي شوند وضعيت به گونه اي است كه در برخي از كشورها قوانيني براي مقابله با آن وضع كرده اند الان در يك از ايالات آمريكا به دستور پليس دوربين فيلمبرداري در سايبر كافه ها نصب شده تا در طول هفته بچه هاي زير 18 سال نتوانند به آنجا ها بروند.

براي چي؟

براي اين كه در ساعت مدرسه به كافي نت نروند. چون از مدرسه فرار مي كند و به كافي نت مي روند اين فيلم ها بايد تا 72 ساعت پاك نشود تا امكان كنترل وجود داشته باشد.

بحث ديگر اينترنت اين است كه ما مي توانيم در اينترنت تغيير مليت بدهيم. تغيير جنسيت بدهيم. اگر دختريم بگوييم پسر هستيم و اگر پسريم بگوييم دختر هستيم و غيره. با اين وجود آيا مي توانيم به اين دنيا اعتماد كنيم و اگر مي توانيم در چه شرايطي است؟

بايد توجه داشته باشيم كه عمر دوستي هاي اينترنتي به اندازه عمر حباب است. من يك دوره اي با نام مورد علاقه يك كاربر در صفحه CHATROOM ظاهر مي شدم. مثلا اگر اسم "ساحل" را براي خود انتخاب كرده بود، اسمم را مي گذاشتم "مرغ دريايي" يعني از حاشيه نامي كه او انتخاب كرده بود استفاده مي كردم و به نكات جالبي هم رسيدم. بله در فضاي اينترنت افراد مي توانند پشت يك هويت مجازي پنهان شوند و خود را چيزي بنامند كه نيستند، مثلا بگويند پيرزنم ولي جوان باشند يا برعكس، مثلا افرادي كه در محيط CHATROOM خيلي متجاوز و مهاجم ظاهر مي شوند ممكن است در زندگي فرديشان آدم هاي بسيار خجالتي باشند يا مثلا كسي كه دارد از خلاهاي يك عشق مي گويد شايد در اوج يك عشق يا يك دوستي است. شما اين را نمي توانيد تشخيص بدهيد اما اين فضا براي روان شناسي فوايدي هم دارد. مثلا روان شناسان امروز در دنيا بسياري از بيماران خود را كه ضد جمع هستند از طريق سايت و وبلاگ درمان مي كنند. آنها را به محيط CHATROOM مي فرستند و مي گويند آن چيزهايي را كه فكر مي كنيد بنويسيد. بنابراين مي بيند كه در چنين محيط هايي هويت ها تقريباً غير قابل اثبات است. عده اي خلأهاي خودشان را جبران مي كنند عده اي از نداشته هايشان زياد مي گويند و عده اي دشاته هايشان را انكار مي كنند و عده اي به رخ مي كشند.

وبلاگ ها، چت روم ها و سايت هاي شخصي هويت مجازي تري دارند. اما ممكن است وبلاگ يا سايتي و يا حتي چت رومي تخصصي باشد و ما با محيطهاي موسوم به "فروم" FORUM روبه رو هستيم.

اين محيط ها چه ويژگي دارند؟

فروم ها در واقع جاهايي هستند كه بحث هاي تخصصي در آنها انجام مي شود. مثلا در فروم هاي روزنامه نگاري افراد خودشان هستند با هويت هاي واقعي

هويتشان هم مجازي باشد مشكلي نيست چون موضوع اهميت دارد نه افراد و هويت آنان.

بله چون موضوع تخصصي است خيلي مهم نيست كه با هويت ديگري ظاهر شوند. در واقع آن پديده چون بيرون از ذهن قابل تصور است و به ذهنيت فرد مربوط نيست در بحثش انگيزه مهم نيست.

پس مي توانيم بگوييم اينترنت دنياي كاملاً متنوعي است كه آدم بسته به توانائي و خواسته خودش مي تواند از اين فضا استفاده كند يا زيان ببيند.

بله. هركس خودش بايد ياد بگيرد. اينترنت هم مثل يك شهر معمولي كوچه هاي تاريك دارد. بزرگ راه هاي با پليس دارد. جاهاي امن و غير امن دارد. همين زندگي است كه فقط آنجا به صورت ديجيتالي است. يكي از دلايل مجازي بودن اينترنت اين است كه شهري به نام اينترنت وجود ندارد. همه چيز ديجيتالي است. آن صفحه اي كه شما مي بينيد، نيست. آن صفحه را به صورت يك سايت مي بينيد ولي واقعا جايي آن قيافه را به خود نگرفته است بلكه يك سري فرمول است كه آن قيافه را مي سازد. اينترنت سرزميني است كه متعلق به هيچ كس نيست. سرزميني است كه هست اما نيست. همه چيز در داخل پريز تلفن شماست.

همه اش در باره آسيب هاي اينترنتي صحبت كرديم. حالا اگر بخواهيم به فايده هاي اينترنت بپردازيم مي توانيم بگوييم اينترنت باعث شده است كه ارتباط از حالت يك طرفه بيرون بيايد. قبلا كساني براي ما روزنامه منتشر مي كردند و ما خواننده آن بوديم. تلويزيون برايمان برنامه پخش مي كرد و ما بيننده آن بوديم. اما اينترنت كه آمده ما در همان حال كه بيننده ايم، بيننده هم داريم و در همان حال كه مي شنويم، شنونده هم داريم و در حالي كه خواننده مطلب ديگران هستيم خودمان هم مي نويسيم. در واقع معني مخاطب هم عوض شده است و مخاطب در همان حال كه مخاطب است خودش هم مخاطب دارد.

هر كسي الان مي تواند يك صفحه شخصي داشته باشد، بنويسد و از جاهاي مختلف مي تواند بازديد كننده دعوت كند و مخاطب داشته باشد.

بله همين طور است يكي از فرصت هاي عجيب در اينترنت همين است كه صندلي مصرف كننده به اندازه صندلي توليد كننده اهميت يافته است يعني شما در عين حال كه مصرف كننده هستيد توليد كننده هم هستيد. در عين حال كه خبرنگار هستيد سردبير هم هستيد و يكي از ويژگي هايش اين است كه از انحصار سازمان هاي مطبوعاتي خارج شده است. حتي از انحصار صاحبان سرمايه نيز خارج شده است. منتهي فكر كردن درباره يك نكته بسيار ضروري است و آن روشن شدن تكليف فضايي است كه در اينترنت در اختيار ما قرار مي گيرد.

فرض كنيد قانوني تصويب شود كه هر كسي خواست اطلاعات بردارد در ازاي هر يك BIT اطلاعات بايد يك سنت بپردازد. فرض كنيد بخواهيد از داستان هري پاتر استفاده كنيد يا از يك فرهنگ لغت خوب كه كسي زحمت كشيده و اطلاعات زيادي روي آن گذاشته است. وقتي قرار باشد به ازاي هر كلمه اي كه مي بينيم يك سنت به اين حساب واريز كنيم، تكليف داراها و ندارها در اين جهان چه خواهد شد؟

باز دوباره بحث عدالت پيش مي آيد.

به زبان علم ارتباطات به آن مي گويند شكاف ديجيتالي اينترنت ظاهرش بسيار دموكراتيك است. اما ممكن است واقعيت آن دموكراتيك نباشد.

اما در حال حاضر در اينترنت دموكراس و عدالت تا حدي وجود ندارد.

وجود دارد چون ما به آن دسترس داريم. همين وبلاگ ها به عنوان بارز ترين نمونه روزنامه نگاري شخصي است. اصلا روزنامه نگاري نگوييم، بگوييم از خود گفتن. از نظر من هر وبلاگ يعني سلامي به جهان.

با يك پنجره رو به جهان

يعني من متولد دشن در كره ي زمين فراموش نكنيد كه اين فضا را به من داده اند اما اگر اين فضا را بگيرند چه اتفاقي مي افتد؟

يكي از اين شركت ها مشخصا شركت "بلاگ اسپات" BLOG SPOT است. اگر از زاويه فلسفي خودش به آن نگاه كنيد اتفاقا در اين باره كه ارمغان اينترنت، دموكراس است زياد صحبت كرده است. ولي امروز اين شركت توسط كمپاني گوگل خريداري شده است. الان گوگل تصميم نگرفته بابت آن فضا از شما پول بگيرد ولي اگر به چنين تصميمي رسيد چه اتفاقي مي افتد؟

يعني ممكن است فردا يك معامله اي انجام شود و صاحب شركت كه خدماتي رايگان به ما مي دهد عوض شود و آن خدمات را ديگر ندهد.

بله ممكن است.

پس سرنوشت فضاهاي رايگاني كه در اينترنت در اختيار ما گذاشته اند همواره به معامله ها وابسته است.

بله مي خواهم بگويم كه ما در دنياي اينترنت هنوز عادت نكرده ايم به اقتصاد سياسي آن فكر كنيم فرض كنيد الان پرقدرت ترين ديوارهاي آتش (WALLS FIRE) جهان در حال ساخته دشن است كه از ورود به سايت ها جلوگيري مي كنند.

شما به موضوع نگران كننده اي اشاره مي كنيد. ما وقتي به آينده اينترنت فكر مي كنيم، چگونه بايد اين نگراني را رفع كنيم؟ آيا ممكن است اين نگراني برطرف شود؟

بله تنها راه اين است كه ما به طرف وضع قوانيني در جهان برويم كه حق دسترسي به اينترنت را براي همه به رسميت بشناسند و حكومت ها بپذيرند كه دسترسي به اينترنت جزو حقوق بنيادي انسان هاست. در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه شما نمي توانيد نقشه بازي را خيلي تغيير دهيد، مگر اين كه يك توليد كننده بسيار فعال باشيد. اما در اين زمينه بايد خلاف كارها را هم فراموش نكنيم. پرسش اين است كه ما به آنها هم بايد اين اجازه را بدهيم يا نه؟

بخشي از اين خلافكارها، هكرها و جاسوس ها هستند اين ها چه جوري به وجود آمدند؟

در اين زمينه موارد گوناگون است اما بخشي از آن كه همه كاربرهاي دنيا را نگران مي كند، مسئله ويروس است. ناگهان يك بسته اي به MAILBOX شما مي آيد. شما آن را باز مي كنيد و يك دفعه سيستم شما از كار مي افتد. به نظر من يك درصد آدم هايي كه اين ويروس ها را مي فرستند كساني اند كه از اين كار لذت مي برند جنون دارند و مي خواهند اذيت كنند. اما نمي توانم منكر كمپاني هايي بشوم كه از فروش نرم افزارهاي ضد ويروس سود مي برند. ممكن است من كه كارم فروش نرم افزارهاي ضد ويروس است بيايم و اين ويروس ها را بفرستم. آن موقع چه اتفاقي مي افتد؟

 تقاضا زياد مي شود، به همين دليل معتقدند كه خيلي از اين ويروس ها جنبه سياس و دگرآزاري ندارد و بخشي از آنها ممكن است از سوي كمپاني هاي ضد ويروس تهيه شده باشد. مسائل ديگري هم هست. ببينيد مثلا شما در اينترنت ايميل مي گيريد. وقتي ايميل داشته باشيد، با پديده اي به نام "اسپم" مواجه مي شود. يعني همان ميل هاي ناخواسته. شما ده ها ميل دريافت مي كنيد با موضوعاتي كه اصلا ربطي به شما ندارد. يا شما وارد سايت هايي كه مي شويد آگهي هايي به صورت پنجره هاي كوچك براي شما باز مي شود. تعداد اين ها اين قدر زياد است كه شما اصلا فرصت انتخاب ندارد. شما داريد بمباران مي شويد. اصلا نمي خواهيد كه اين ها به شما اصابت كند. اما چون در آن فضا قرار گرفته ايد در معرض بمباران قرار مي گيريد به هر حال اينترنت سرزمين پر رمز و رازي است. در نگاه اول ما با امكاني رو به رو مي شويم كه در آن همه افراد حق حرف زدن دارند چه تضميني براي ادامه آن وجود دارد؟ به هر حال اينترنت يك طرف تاريك هم دارد طرف تاريك را ما خودمان نمي خواهيم روشن شود وگرنه در كنارآن مي توانيم حركت كنيم.

ولي نمي شود آن را ناديده گرفت.

بله. ما الان بحثي در ارتباطات داريم با عنوان طبقه مجازي. همان طور كه ماركسيست ها به بحث طبقه مي پرداختند برخي به وجود طبقه مجازي باور دارند. طبقه اي كه يك كلوپ قدرت و ثروت است. شركت هاي مختلفي كه ارتباطات پشت صحنه اي با هم دارند. سايت هايي كه با هم ادغام مي شوند. شما ببينيد كمپاني تايم وارنر كه TIME را منتشر مي كرد با CNN و شركت AOL "آمريكا آنلاين" با هم ادغام شدند و بزرگ ترين ادغام قرن را شكل دادند.

يعني هميشه اين خطر وجود دارد؟

چون اينترنت فاقد مركزيت است يعني ساختارش پهن هموار و افقي است و سلسله مراتب قدرت در آن نيست هنوز در اينترنت براي همگان فرصت بسيار است، اما همه اين فرصت ها مي تواند از بين برود.

يعني ممكن است در آينده اين فرصت ها كم شود و فضاي نسبتا دموكراتيك و عادلانه امروزي از بين برود؟

بله. به نظر من كمتر مي شود با تصويب قوانين بين المللي بتوان از آن جلوگيري كرد. من براي روشن شدن موضوع مثالي مي زنم. در تمام دنيا فعلا فقط 700 ميليون نفر استفاده كننده اينترنتي داريم در حالي كه جهان 5/6 ميليون نفر جمعيت دارد. محله منتهن نيويورك آمريكا –كه يك محله تجاري است- به اندازه كل قاره آفريقا تلفن دارد. ما در اين دنيا زندگي مي كنيم در دنيايي كه حتي بعضي ها فرصت يك بار تلفن زدن را هم پيدا نكرده اند ولي هر قانوني كه تصويب مي شود آنها را هم در برمي گيرد. چه بخواهند و چه نخواهند آفريقايي ها در اجلاس جامعه اطلاعاتي 2003 كه در ژنو برگزار شد مي گفتند اگر مي خواهيد ما به دنياي ديجيتال بپيونديم بايد "صندوق همبستگي ديجيتال" را كه پيشنهاد آنها بود با پول پر كنيد. آنها روز 12 دسامبر را به عنوان روز همبستگي ديجيتالي با آفريقا اعلام كردن و مي گفتند كه اگر مي خواهيد ما بر شكاف ديجيتال غلبه كنيم فقط بايد به ما پول بدهيد و كمك كنيد. همان سياست هايي كه در دنياي واقعي هست در اينترنت هم وجود دارد اگر دنيا خيلي دموكراتيك شده باشد اينترنت هم دموكراتيك است ببينيد الان اينترنت به شما فرصتي داده كه واقعا در يك لحظه بتوانيد به دنيا سلام كنيد ولي اين فضا چقدر دوام دارد و چقدر رايگان در اختيار ما قرار مي گيرد؟ شما الان به سايت هاي علمي كه وارد مي شويد به شما خلاصه مقاله مي دهد و مي گويد براي دريافت كامل آن بايد پول بدهيد. پس ما بايد منتظر بمانيم كه داراها و ندارها را با تجربه ديگري ببينيم. داراها قطعا جزو توليدكنندگان هستند و نادارها جزو مصرف كننده ها. ما تا زماني كه به طرف ديجيتالي كردن داده هاي دانشي و معرفتي جلو نرويم هيچ حرفي نمي توانيم بزنيم. زماني كه داده هامان را ديجيتالي كرديم مي توانيم توليد كننده شويم.

پس آن قسمت تاريك را هم مي توان روشن كرد؟

بله. به شرطي كه به طور جدي و قدرتمندان به سمت ديجيتالي كردن اطلاعات و پردازش و طبقه بندي آن برويد. به نظرم يكي از چيزهايي كه در بين بسياري از چيزهاي ديگر مي تواند ايران را ثروتمند كند همين افسانه هاي ايراني است كه بايد به گيم تبديل شود. اين ها كالي درآمد دارد. پاشنه آشيل فضاي گيم در دنيا امروز سوژه است. شما مي توانيد داستان بفروشيد اين حداقل كاري است كه مي شود در اينترنت كرد در اين فضا هر نوع اطلاعاتي گران است. شما ببينيد مثلا مساجد ايران درياچه هاي ايران پرندگان ايران گياهان ايران و ... همه مي توانند در اين فضا به اطلاعاتي تبديل شوند كه مشتري دارند. همان طور كه گفتم اينترنت يك سوپرماركت مجازي است. شما بايد جنستان را در قفسه هاي آن بگذاريد تا هر كس لازم داشت بردارد. به طور مثال يك شركت اينترنتي هست به نام eBay كه جنس مي فروشد از يك انگشتر مسي دو دلاري گرفته تا پاره اي از موشك آمريكاي كه در فلان جنگ جهان عمل نكرده است. كار eBay هم خيلي گرفته است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 10:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس