زندگی حضرت داوود

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره حضرت داوود

بازديد: 330

 

مقدمه:

بني اسرائيل برهبري يوشع بن نون قدم در سرزمين فلسطين گذاشتند و در آنجا سكونت اختيار كردند، يوشع تا آخر عمرش را ميان بني اسرائيل گذرانيد و بامور ديني و اجتماعي آنها قيام كردپس از وفات يوشع، قضات بني اسرائيل امور آنها را اصلاح ميكردند، و از زمان وفات موسي تا حدود سيصدو پنجاه و شش سال، بني اسرائيل پادشاهي نداشتند و اصلاح امور، بدست قاضيها بود و پيمبران آن دورانهم راهنماي قضات و واسطة‌ ميان آنها و خداوند بودند.

در اين دوران بني اسرائيل در معرض حملات ملت‌هاي همساية‌ خود از قبيل عمالقه ، مدياني‌ها ، فلسطينيها و ديگران بودند، گاهي آنان و گاهي هم بني اسرائيل در اين جنگ ها غالب مي شدند.

دراواسط قرن چهارم هجري پس از وفات موسي بود كه بني اسرائيل اقدام بجنگ با فلسطينيها نمودند و دراين جنگ تابوت عهد را كه صندوقي بود جاي اوراق تورات و ودايع نبوت همراه داشتند كه باعث پيروزي آنها شود، ولي فلسطينيها غلبه كردند و بني اسرائيل را شكست دادند.

بني اسرائيل پس از آن روز كه تابوت عهد را از دست دادند بذلت و بدبختي افتادند و سالها در منتهاي زبوني بسر بردند ولي ناگهان بخود آمدند واز زندگي ذالت بار خود احساس ناراحتي كردند بدين جهت نزد پيامبر زمان خود(صمويل) آمدند واظهار داشتند كه پادشاهي براي ما معين كن تا ما در ركاب او با دشمنان خود وارد جنگ شويم و سيادت از دست رفته خود را بدست آوريم ، صمويل كه از اخلاق و روحيات بني اسرائيل آگاه بود و ميدانست آنها مردمي سست و بي‌اراده و ناپايدارند به آنها گفت من مي ترسم كه وقت خداوند فرمان جنگ را بر شما بنويسد، شما سستي كنيد و پشت بجنگ دهيد و نافرماني خداوند كنيد و بالنتيجه گرفتار عذاب خدا شويد، گفتند: براي چه سستي كنيم با اينكه دشمنان، ما را از وطن و خانه و فرزندانمان جدا كرده‌اند و تمام دواعي جنگ در ما موجود است و بنابراين محال است كه ما در جنگ اهمال كنيم.

صمويل گفت : خداوند متعال طالوت را پادشاه گردانيد كه تحت سرپرستي او به دشمنان خود بجنگيد، طالوت جواني زيبا و آراسته و از نواده‌هاي بنيامين فرزند يعقوب بود و در تمام بني اسرائيل جواني مانند او يافت نمي شد و لي از نظر مادي تهيدست بود و ثروتي نداشت.

بني اسرائيل تهدستي و فقر اورا عيبي بزرگ شمردند و گفتند چگونه او بر ما پادشاه شود با اينكه ما از او شايسته تريم و بعلاوه او ثروتي ندارد و جواني فقير و نادرست است، صويل گفت: خداوند اورا ثروتي برگزيده و بر شما پادشاه قرار داده و از نظر علم و دانش و نيروي بدني بر او فزوني عطا فرموده است و نشانه پادشاهي او اينست كه تابوت عهد را بشما برگرداند.

او روزيكه فلسطينيها تابوت عهد را از بني اسرائيل گرفتند تا روزي كه بدست طالوت با مقدماتي ميان بني اسرائيل برگشت بيست سال و هفت ماه طول كشيد.

طالوت با آوردن  تابوت عهد پادشاهي تخود را ثابت كرد و بني اسرائيل به رهبري او به سوي فلسطينيها حركت كردند هنگام حركت طالوت به انها گفت : خداوند شما را آزمايش مي كند به آب نهري كه به زودي به آن ميرسيم كسانيكه از آن آب بياشامند از من نيستند و كسانيكه از آشاميدن آ ب آن نهر خودداري كنند از پيروان من خواهند بود.

د رآن بيابان تشنگي و عطشي شديد بر بني اسرائيل غلبه كرد و چون به آن نهر رسيدند بيشتر آنها نتوانستند خودداري كنند و از آن نوشيدند و لي تعداد كمي از آنان بر نفس خويش مسلط شدند و لب به آن آب نزدند و اطاعت خدا را بر هواي نفس ترجيح دادند.

طالوت و آن چند نفر از نهر گذشتند ولي چون شماره نفراتشان كم بود، با خود گفتند : ما را تاب مقاومت و جنگ جالوت و سپاهيانش نيست، جالوت مردي است شجاع و نيرومند و داراي سپاه مجهزي است ماكجا و آن گروه نيرومند كجا؟ ولي مومنين ديگر آنها را دلداري داده ميگفتند: چه بسيار اتفاق افتاده كه يك سپاه كوچك بر لشگري بزرگ به اذن خدا غلبه كرده و پيروز شده اند بنابراين كمي افراد دليل بر شكست خوردن نيست.

 

پيروزي بني اسرائيل بلدست داود:

در ميان سپاه طالوت، كودكي نورسيده بود كه داود نام داشت، او براي جنگ و ميدان، با بني اسرائيل نيامده بود، بلكه چون سه برادر بزرگ او در اين سپاه بودند، پدرش او را همراه برادران فرستاده بود كه پس از پايان جنگ خبر سلامتي برارادران را براي پدر ببرد.

دريكي از روزهاي جنگ داود خردسال مشاهده كرد كه از سپاه مخالف جالوت به ميدان آمده و مبازر مي‌طلبد، ولي از بني‌اسرائيل هيچ كس جرئت جنگ و هماوردي او را پيدا نمي كند بدين جهت جالوت ميان ميدان فرياد مي كشد وعظمت خود را بر بني‌اسرائيل عرضه مي دارد.

داود از يك نفر پرسيد كه اگركسي جالوت را بكشد پاداش او چه خواهد بود؟ او در جواب گفت: پادشاه جائزه بزرگ به وي عطا مي كند و دختر خود را نامزد او مي گرداند و خاندانش سيادت و بزرگي پيدا مي كند! داود كه خود را در مقابل چنين پاداشهاي بزرگي ديد ، هوس جنگ بسرش افتاد، با اينكه پيش از آن روز هرگز چنين فكري به خاطرش نرسيده و تمرين نكرده بوددر آْن حال با شتاب خود را به شاه رسانيد و اذن جنگ خواست شاه او را از ا ين عمل خطرناك بيم داد داود گفت من خود را قادر بر جنگ اين مرد مي بينم زيرا چندي پيش شيري به گله گوسفندان پدرم حمله كرد، من او كشتم خرسي هم با او همراه بود، خرس را هم از پاي درآوردم.

ظالوت لباس جنگ بر او پوشانيد واو را به ميدان فرستاد داود ا زپوشيدن لباسهاي سنگين جنگ احساس ناراحتي كرد آنها را در آورد و با لباس عادي قدم به ميدان گذاشت و تنها چيزي كه همراه داشت پنج قطعه سنگ كه از بيابان انتخاب كرده و يك عصاي كوچك شباني بود چون مقابل جالوت رسيد سنگي در فلاخن گذاشت و بنام خداوند بطرف جالوت رها كرد، سنگ با شدت تماتم ، بر پيشاني جالوت خورد و بلافاصله جالوت نقش زمين شد، داود شمشير او را برداشت و سر از بدنش جدا كرد و نزد طالوت آورد  سپاه جالوت پس از كشته شدن پادشاه خود تاب مقاومت نياوردند و فرار كردند و طالوت هم از داود تقدير كرد و وعده همسري دختر خود را به او داد.

ر فته رفته ، داود در پيشگاه طالوت مقامي ارجمند پيدا  كرد، او دختر خود ميكال را به داود دادو  فرماندهي ارتش را به او محول نمود از طرفي هم رفاقت و دوستي محكمي بين داودو يوناثان پسر طالوت برقرار گرديد، و در اجتماع هم روز به روز بر عظمت داود افزوده مي شد.

توجه قلبي مردم به داود، كم كم قلب طالوت را بر او دگرگون ساخت و او را نسبت به داود بدبين نمود تا جائيكه در صدد نابود ساختن برآمد، يوناثان مي كوشيد كه اين افكار پليد را از پدر دور سازد و لي ميسر نمي شد.

چند بار ، طالوت داود را به جنگهاي خطرناك فرستاد تا شايد به دست دشمنان كشته شود ولي در تمام جنگها پيروزي با داود بود، بالاخره طالوت نقشه قتل او راكشيد و داود پس از اطلاع از سوء نيت طالوت، شبانه فرار كرد و در مغاره كوهي مسكن نمود، برادران و ساير افراد فاميلش به او ملحق شدند و مردم فقير و گرفتار هم به او پناه بردند، در آن هنگام داود با جمعيتش به يكي از كشورهاي همسايه پناهنده شد تا ببيند چه پيش خواهد آمد.

طالوت از كار خود دست نكشيد و دائما درصدد بود كه وسيله‌اي بدست آورد و داود رابه قتل رساند، وقتي دانست كه داود در نزد فلسطيني‌ها بسر ميبرد، لشگر به جنگ فلسطينيها كشيد ولي در اين جنگ با شكست مواجه گشت سپاهش فرار كردند و خود و فرزندانش نيز به دست فلسطينيها كشته شدند.

در اثناء اين حوادث، صمويل پيغمبر آن زمان وفات يافت و همان طوريكه او به داود خبر داده بود، سلطنت طالوت پس از قتل وي، منتقل به داود گرديد.

داود در زمان سلطنت خود، جنگها كرد و كشورهائي را ضميمه خاك بني اسرائيل نمود و در تمام جنگ‌ها موفقيت و پيروزي با او بود.

معجزات داود:

گذشته از سلطنتي كه خداوند به داود عطا فرموده بود نعمت هاي ديگري نيز به وي اعطا شد كه در حقيقت نشانه پيامبري و نبوت او به شمار ميرفت به طوريكه قرآن كريم آن را ذكر فرموده عبارت است از:

1-   اينكه كوهها با او تسبيح مي گفتند، يعني هنگاميكه داود به تسبيح و ذكر خدا مشغول مي شد، قطعات سنگ با او هم صدا مي شدند و صداي تسبيح آنها هم شنيده مي شد.

2-       اينكه پرندگان هم مانندكوهها با داود تسبيح خدا مي گفتند.

3-   اينكه خداوند آن را در دست او ما نند موم نرم قرار داد كه بدون آتش و وسائل، آن را به هر صورتي كه مي خواست در مي آورد و هر چه مي خواست از آن مي ساخت.

4-   اينكه خداوند علم ساختن زره آهني را به وي آموخت كه از حلقه‌هاي كوچك آهن پيراهني بسازد كه درعين راحتي بدن را نيز از خطرهاي حربه‌ي دشمن محفوظ دارد، پيش از آن روز مردم به جاي زره قطعه هاي بزرگ آهن را به بدن خود مي بستند واين قطعه آهن ها ، موجب ناراحتي‌هايي بر آنها مي شد ولي با ساخته شدن زره ، به دست داود ، اين مشكل حل گرديد.

5-   اينكه خداوند پايه هاي سلطنت او را محكم نمود و او را بر تمام دشمنانش پيروزي بخشيد به طوريكه داود در هيچ موردي باهيچ دشمني نجنگيد مگر اينكه غالب شد و هيچكس با او دشمني نكرد مگر اينكه شكست خورد.

6-       اينكه خداوند حكمت نبوي(نبوت) و فضل خطاب (تميز بين حق و باطل) را به وي عطا فرمود.

7-   اينكه خداوند زبور را به او عطا كرد كه داود آن را با صوت دلنشين خود مي خواند و دل هاي مردم را به سوي خداوند متوجه مي نمود.

دو داستان از داود:

داستان اول كه سليمان هم در آن شركت دارد آن است كه : گوسفندان مردي، به باغ انگور مردي ديگر شبانه داخل شدند و تمام خوشه‌هاي انگور باغستان آن مرد را خوردند، صاحب باغ داوري نزد داود آورد و فضاوت را از او خواستار شد، در آن هنگام از طرف خداوند به داود الهام شدكه فرزندان خودت را جمع كن و حكم اين قضيه را از آنها جويا شد هر كدام توانستند جواب صحيح بگويند، جانشيني تو نصيب او خواهد شد.

داود فرزندان خود را جمع كرد و مطلب را از آنها جويا شد همه از جواب عاجز ماندند، جز سليمان يازده ساله كه در جواب گفت: گوسفندان را به صاحب باغ بسپاريد كه از شير و پشم و نتايج آنها بهره‌مند شود، تا باغستان به صورت اول درآيد و انگور دهد، اين قضاوت سليمان از طرف خداوند تاييد شد، و به اين وسيله جانشيني سليمان مسلم گرديد.

 

داستان دوم از اين قرار است:

داود روزها را تقسيم كرد و هر روزي را براي كاري اختصاص داده بود، يك روز براي عبادت ، يك روز براي قضاوت بين مردم، يك روز براي موعظه و نصيحت و يك روز هم براي استراحت خود .

در روز استراحت ، دربانها نميگذاشتند كسي به خانه داود قدم بگذارد، در يكي از روزهاي خلوت دو فرشته به صورت بشر از سقف اتاق بر او فرود آمدند، داود از ديدن وضع آنها دچار ترس و بيم شد ولي آنها گفتند: نترس ما دو نفريم كه براي قضاوت و داوري نزد تو آمده‌ايم اينك بين ما حكم كن.

اين برادر من است كه نود ونه ميش دارد و من يك ميش دارم به من ميگويد آن ميش خودت را به من واگذار كن! داود گفت او به تو ستم كرده كه يك ميش تو را خواسته از تو بگيرد و بسياري از مردم به يكدگر ظلم مي كنند مگر كسانيكه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند و آنها خيلي اندكند.

در  اين موقع ناگهان داود متوجه شد كه در قضاوت شتاب كرده و پيش از آنكه از مدعي دليل بخواهد واز مدعي عليه هم سؤالاتي بكند، حكم نموده است، بدين جهت در پيشگاه خداوند به سجده افتاد و از عجله و شتاب خود استغفار كرد.

در خاتمه اين بحث بي مناسبت نيست گفته شود كه در ذيل آيه شريفه: وهل اتاك نبأ الخصم .... آنچه از روايات اهل بيت عصمت عليهم السلام استفاده مي شود همانستكه ما ذكر كرديم ولي جمعي از سنيان به استناد تورات تحريف شده داستان اوريا وهمسرش را نقل مي كنند و به داود پيامبر معصوم، نسبتهاي ناروائي مي دهند كه مسلما حاضر نيستند چنان نسبتي به خود آنها داده شود راستي اف بر مردميكه در اثر جهل ، دامان پاك انبياء خدا را به چنين لكه هاي ننگي آلوده مي كنند و چنين نسبتهاي ناروائي به رهبران آسماني مي‌دهند!

 

نتايج اين داستان:

از تاريخ زندگي داود، نتايج بزرگ مي توان به دست آورد كه ما به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:

اول-

 آنكه خداوند داود را از ميان بني اسرائيل انتخاب كرد و به دست او كارهاي بزرگي انجام داد كه بر حسب ظاهر چنان كارهاي بزرگي از او ساخته نبود، او كودكي بود كه شباني مي كرد خداوند جالوت را بدست او هلاك كرد، در حالي كه شجاعان از مبارزه او به خود مي لرزيدند ، داود خردسال او را كشت، نه با شمشير وسلاحهاي جنگي بلكه با قطعه سنگ كوچكي كه از فلاخن خود رها نمود، از اينجا استفاده مي شود كه خداوند هر كس بخواهد انتخاب مي كند و به هركس بخواهد مزاياي عظيم مي بخشد ، و ديگر آنكه بگردنكشان مي فهماند كه خدا آن چنان قادري است كه مي تواند آنها را بدست ضعيف ترين افراد وبه وسيله كوچكترين اشياء از پا درآورد.

دوم-

آنكه اشخاص ضعيف نبايد از پيروزي و نيل به مقامات ارجمند مايوس باشند، بلكه بايد با توكل وتوجه به خداوند فعاليت كنند و براي رسيدن به هدف بكوشند.

سوم-

آنكه غلبه داود بر جالوت، او را تغيير نداد و خودپسندي و كبر، درحريم دل او راه نيافت ، بلكه اين پيروزي بر تواضع داود افزود و بيشتر بشكرگزاري پرداخت.

 

چهارم-

آنكه اطاعت خداوند و شكرگذاري نعمتهاي او موجب ازدياد نعمتها مي شود زيرا به واسطه اطاعت و مقام شكر داود بود كه خداوند نعمتهاي ديگري به او عنايت كرد، آهن را در دست اونرم قراد  داد و صنعت زره سازي به او آموخت وفرزندي مانند سليمان به او عطا كرد كه وارث علم و دانش و تخت و تاج او شود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس