زندگینامه امام زمان (عج)

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ولایت ولی عصر(عج)

بازديد: 219

 

 


خلاصه‌اي از زندگينامه حضرت مهدي «عج» در نيمه شعبان سال 255 هـ در سامراء به دنيا آمد. 1 ايشان هم نام پيامبر (ص) و كينه‌اش ابوالقاسم است. حجت، قائم، صاحب الزمان، بقيه ا خلف صالح از القاب آن حضرت و مشهورترين آن مهدي عليه‌السلام است. مادرش نرجس، كه به نام ريحانه، سوسن و صيقل نيز ياد كرده‌اند. 2 وي از زنان با فضليت و كمال بود تا آنجا كه همه امام حسن (ع) و حكيمه دختر امام جواد (ع) خود را خدمتگزار وي مي‌ناميدند.

در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي (عج) مقضم عباسي هشتمين خليفة عباسي كه حكومتش از سال 218 هجري آغاز شد، سامرا شهر نوساخته را مركز حكومت عباسي قرار داد.

اين انديشة كه ظهور مصلحي پايه‌هاي حكومت ستمكاران را متزلزل مي‌نمايد و بايد از توليد نوزادان جلوگيري كرد و حتي مادران بي‌گناه را كشت و يا قابله‌هايي را پنهاني به خانه‌ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاريخ نظايري دارد. در زمان حضرت ابراهيم (ع) نمرود چنين كرد. در زمان حضرت موسي (ع) فرعون نيز به همين روش عمل نمود. ولي خدا نخواست. همواره ستمگران مي‌‌خواهند مشعل حق را خاموش كنند، غافل از آنكه، خداوند نور خود را تمام و كامل مي‌كند، اگرچه كافران و ستمگران نخواهند.

در مورد نوازد مبارك قدم حضرت امام حسن عسكري(ع) نيز داستان تاريخ به گونه‌اي شگفت انگيز و معجزه آسا تكرار شد.

«هنگامي كه ولادت اين اختر تابناك حضرت مهدي (عج) نزديك گشت و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، درصدد برآمدند تا از پديد آمدن اين نوازد جلوگيري كننده و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي نهاد او را از ميان بردارند. بدين علت بود كه چگونگي احوال مهدي، دوران حمل و سپس تولد او، همه و همه، از مردم نهان داشته مي‌شد، جز چند تن از نزديكان يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسگري (ع) كسي او را نمي‌ديد. آنان نيز مهدي را گاه‌بگاه مي‌ديدند نه هميشه و به صورت عادي»1

شيعيان خاص، مهدي را مشاهده كردند:

در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي كه پدر بزرگوارش حيات داشت، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي (عج) مي‌رسيدند. از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا محبت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند و امام چنان كرد. آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد همچون پارة ماه، شبيه پدر خويش ، امام عسكري فرمودند: پس از من اين پسر امام شماست و خليفة من است در ميان شما، امر او را اطاعت كنيد، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد كه هلاك مي‌شويد و دينتان تباه مي‌گردد. اين را هم بدانيد كه شما او را پس از امروز نخواهيد ديد تا اينكه زماني دراز بگذرد. بنابراين از نايب او، عثمان بن سعيد اطاعت كنيد.»2 و بدين گونه امام يازدهم ضمن تصريح به واقع شدن غيبت كبري ، امام هدي را به جماعت شيعيان معرفي نمود و استمرار سلسلة ولايت را اعلام داشت.1

يكي از متفكران و فيلسوفان قرن سوم هجري كه به حضور امام رسيده است، ابوسهل نوبختي مي‌باشد. باري، حضرت مهدي (ع) پنهان مي‌زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسگري(ع) در روز هشتم ماه ربيع‌الاول سال 260 هجري ديده از جهان فرو بست. در اين روز بنا به سنت اسلامي، مي‌بايست حضرت مهدي بر پيكر مقدس پدر نماز گزارده، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام كنند و يا بدخواهان آن را از مسير اصلي منحرف كنند و وراثت معنوي و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند. بدين سان مردم ديدند كوركي همچون خورشيد تابان با شكوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد و جعفر كذاب عمومي خود را كه آمادة نمازگزاران بر پيكر امام بود به كناري زد و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد.

 

سيرت مهدي (ع):

حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار و دارندة ذخاير پيامبران است. ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي اكبر است. چون ظاهر شود به كعبه تكيه كند و پرچم پيامبر (ص) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند و جهان را پر از عدل و داد نمايد.

حضرت مهدي (ع) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است. مهدي عادل است و خجسته و پاكيزه، خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند.

مهدي (ع) حق هر چقداري را بگيرد و به او دهد. حتي اگر حق كسي زير دندان ديگري باشد، از زير دندان غاصب بيرون كشد و به صاحب حق بازگرداند. به هنگام حكومت مهدي (ع) حكومت جباران و نفوذ سياسي منافقان و خائنان نابود گردد. شهر مكه قبلة مسلمين مركز حكومت انقلابي مهدي شود. آري چون مهدي قيام كند زميني نماند مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي: اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمداً رسول الله بلند گردد.

مهدي (ع) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد. در روزگار او همگان به رفاه آسايش و وفور نعمتي بي‌مانند دست يابند. حتي چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران، خوش و آسوده باشند. زمين گياهان بسيار روياند و آب نهرها فراوان شود. در جهان جاي ويراني نماند، مگر آنكه مهدي (ع) آنجا را آباد سازد.

در قضاوتها و احكام مهدي (ع) و در حكومت وي، سه سوزني ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند.1 مهدي عدالت را همچنان كه سرما و گرما وارد خانه‌ها شود، وارد خانه‌هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد.


ضرورت غيبت آخرين امام:

بيرون آمدن حضرت مهدي (ع) و نمازگزاران آن حضرت بر پيكر مقدس پدر بزرگوارش همه جا منتشر شد. كارگزاران و مأموران معتمد عباسي به خانة امام حسن‌عسكري(ع) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند كمتر يافتند و در چنين شرايطي بود كه براي بقاي حجت حق تعالي، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن خليفة خدا در زمين نبود. زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان. پس مشيت و حكمت الهي بر اين تعلق گرفت كه حفرتش را از نظرها پنهان نگهدارد، تا درست دشمنان از وي كوتاه گردد و واسطة فيوضات رباني بر اهل زمين سالم ماند. بدين صورت حجت خدا، هر چه آشكار نيست، اما انوار هدايتش از پس پردة غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي‌باشد. ضمناً اين كيفر كردار امت اسلامي است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المومنين علي (ع) و فرزندان معصومش روي برتافت، بلكه به آزار و قتل آنان نيز اقدام كرد و لزوم نهان زيستي آخرين امام را حفظ جانش سبب شد.

پروفسور هانري كربن ـ متشرق فرانسوي ـ در ملاقات با علامة طباطبائي در خصوص وجود امام غايب در جهان بيني تشيع مي‌گويد: به عقيدة من مذهب تشيع تنها و مذهبي است كه رابطة هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، براي هميشه نگهداشته و به طور استمرار و پيوستگي ولايت را زنده و پا برجا مي‌دارد. تنها مذهب تشيع است كه نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده مي‌داند ولي ولايت را كه همان رابطة هدايت و تكميل مي‌باشد، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي‌ماند. رابطه‌اي كه از اتصال عالم انساني به عالم الوهي كشف نمايد. به واسطة دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمد (ص) و بعد از حضرت محمد، بواسطة ولايت جانشينان وي زنده بوده و هست و خواهد بود، او حقيقتي است زنده كه هرگز نظر علمي نمي‌تواند او را خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد. آري تنها مذهب تشيع است كه به زندگي اين حقيقت لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي، براي هميشه، باقي و پا برجاست.» 1

غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري:

مدت غيبت صغري بيش از هفتاد  سال به طول نينجاميد كه از سال 260 هـ . تا سال 329 هـ . طول كشيد.

در اين مدت نايبان خاص به محضر حضرت مهدي (ع) مي‌رسيدند و پاسخ نامه‌ها و سؤالات را به مردم مي‌رساندند. نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام (ع) را داشته‌اند، چهار تن مي‌باشند كه به «نواب خاص» يا «نايبان ويژه» معروفند.

1-     نخستين نايب خاص مهدي (ع) عثمان بن سعيد اسدي است كه ظاهراً بعد از سال 260 هجري وفات كرد و در بغداد به خاك سپرده شد. وي از شاگردان مورد اعتماد امام دهم و يازدهم بود و خود در زير ساية امامت پرورش يافته بود.

2-     محمدبن عثمان دومين سفير و نايب امام (ع) است كه در سال 305 هجري وفات كرد و در بغداد به خاك سپرده شد و دورة نيابت وي نزديك چهل سال به طول انجاميد.

3-     سومين نصير حضرت مهدي (ع) حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326 هجري فوت كرد.

4-     علي بن محمد سمري چهارمين نايب امام حجه بن الحسن(ع) است كه در سال 329 هجري فوت نمود و در بغداد دفن شد.

همين بزرگان و عالمان و روحانيون بر جسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دورة غيبت صغري واسطة ارتباط مردم با امام غايب و حل مشكلات آنها به وسيلة حضرت مهدي (ع) بودند.

 

غيبت دراز يا غيبت كبري:

اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز سد و تا كنون ادامه دارد. اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است.

در زمان نيابت عامه، امام (ع) ضابطه و قاعده‌اي به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصي كه آن ضابطه و قاعده در همة ابعاد بر او صدق كند، نايب عام امام (ع) باشد و به نيابت از سوي امام، ولي جامعه باشد.

بنابراين در هيچ دوره‌اي پيوند امام (ع) با مردم گسيخته نشده و نبوده است. اكنون نيز كه دوران نيابت عامه است عالم بزرگي كه داراي همة شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد، در رأس جامعه قرار مي‌گيرد و مردم به او مراجعه مي‌كنند و او صاحب «ولايت شرعيه» است. بنابراين اگر نايب امام (ع) در اين دوره، حكومتي را درست و صالح‌ نداند آن حكومت طاغوتي است، زيرا رابطه‌اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد. بنابر راهنمايي امام زمان (عجل‌الله فرجه) براي حفظ و انتقال موجوديت تشيع و دين خدا، بايد هميشه عالم و فقيهي در رأس جامعه شيعه قرار گيرد كه شايسته و اهل باشد و چون كسي ـ با اعلميت و اولويت ـ در رأس جامعة اسلامي و ديني قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي ديگر مقام او را پاس دارند و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمركز قدرت ديني او را كمك رسانند تا قدرتهاي فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل كنند.


قرآن و حضرت مهدي (عج):

در قرآن كريم درباره‌ي حضرت مهدي و ظهور منجي در آخر الزمان و حكومت صالحان و پيروزي نيكان بر ستمگران آياتي آمده است از جمله: «مادر زبور داوود، پس از ذكر نوشته‌ايم كه سرانجام زمين را بندگان شايستة ماميراث برند و صاحب شوند.»1 و نيز ما مي خواهيم به مستضعفان زمين نيكي كنيم يعني آنان پيشوايان سازيم و ميراث براي زمين» بسم ا الرحمن الرحيم. انا انزلناه في ليله القدر» ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم. تو شب قدر را چگونه شبي مي‌داني؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن شب فرشتگان و روح و اذان خدا، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود مي‌آورند. آن شب تا سپيده دهان همه سلام است و سلامت.

چنانچه از آيه‌هاي سورة بروشني فهميده مي‌شود، در هر سال شبي هست كه از هزار ماه به ارزش و فضيلت برتر است. آنچه از احاديثي كه در تفسير اين سوره و تفسير آيات سورة دخان فهميده مي‌شود اين است كه فرشتگان در شب قدر ، معدرات يك ساله را به نزد «ولي مطلق زمان» مي‌آورند و به او تسليم مي‌دارند. در روزگار پيامبر اكرم (ص) محل فرشتگان در شب قدر، آستان مصطفي (ص) بوده است. هنگامي كه در شناخت قرآني به اين نتيجه مي‌رسيم كه شب قدر در هر سال هست، بايد توجه كنيم پس صاحب شب قدر نيز بايد هميشه وجود داشته باشد وگرنه فرشتگان بر چه كسي فرود آيند؟ پس چنانچه قرآن كريم تا قيامت هست و حجت است، صاحب شب قدر هست و هم او محبت است. حجت خدا در اين زمان جز حضرت ولي عصر (ع) كسي نيست. فيلسوف معروف و متكلم بزرگ و رياضي‌دان مشهور اسلامي ، خواجه نصير الدين طوسي مي‌گويد:

«در نزد خردمندان روشن است كه لطف الهي منحصر است در تعيين امام (ع) و وجود امام به خودي خود لطف است از سوي خداوند و تصرف او در امور لطفي است ديگر و غيبت او مربوط به خود ماست.»

طول عمر امام زمان (ع)

درازي عمر امام (ع) با در نظر گرفتن عمرهاي درازي كه قرآن به آنها گواهي مي‌دهد در كتابهاي تاريخي نيز افرادي با عمر دراز زياد بوده‌اند و درگذشت و حال نيز چنين كساني بوده و هستند. عمر زياد حضرت مهدي (ع) به هيچ دليل محال نيست، بلكه از نظر عقلي و ديد وسيع علمي و امكان واقع شده به هيچ صورت بعيد نيست. از اينها گذشته اگر از نظر قدرت الهي، به آن نظر كنيم، امري ناممكن نيست در برابر قدرت خدا كه بر هر چيز تواناست، عمرهايي مانند عمر حضرت نوح (ع) و عمر بيشتر از آن حضرت و يا كمتر از آن كاملاً امكان دارد. براي خداي قدير و حكيم، كوچك و بزرگ، كم و بسيار، همه‌و همه مساوي است. بنابراين حكمت كامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا كند بندة خود را در نهايت سلامت زنده نگاه مي‌دارد.

پس طبق حكمت الهي، امام دوازدهم، مهدي موعود(ع) بايد از انظار غايب باشد و سالها زنده بماند و راز دار جهان و واسطة فيض براي جهانيان باشد تا هر وقت خدا اراده كند ظاهر گردد و عالم را پس از آن كه از ظلم و جور پر شدة، از قسط و عدل پر كند.

علائم و نشانه‌هاي شگفت آور آخر الزمان:

معني كلمة آخر الزمان:

معني كلمة آخر الزمان از امو نسبي به شمار مي‌رود، به اين معنا: زمان فعلي را كه مدت يكهزار و چهار صد و اندي سال از هجرت پيامبر اكرم (ص) مي‌گذرد نسبت به آن زمان كه آن حضرت مبعوث به رسالت و پيغمبري شده مي‌توان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد يا هزار يا دو هزار سال آينده را نسبت به زمان فعلي ما مي‌توان گفت: آخر الزمان است.

پس بنابراين ، آخر الزمان يك زمان معلوم و محدودي نيست تا بتوان گفت فلان زمان آخر الزمان است. همانطور كه نمي‌توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدي (ع) را تعيين نمود همان طور هم نمي‌توان آخر الزمان را محدود و معلوم كرد.

آري از يك طريق مي‌توان تا اندازه‌اي معني كلمه‌ي آخر الزمان را دريافت و آن اين است: وقتي كلية آن موضوعاتي كه پيامبر (ص) و ال اطهر آن حضرت خبر داده‌اند عملي شوند. چنان كه قسمتي از آنها عملي شده آن زمان را مي‌توان آخر الزمان گفت و در انتظار ظهور مهدي (ع) بود.

روايات پيرامون ظهور:

در مورد علائم ظهور، روايات وارده گوناگون و متنوع است و با زبانهاي مختلف سخن گفته است زيرا بعضي از اين روايات جو اجتماعي و به ويژه وضع جوامع اسلامي را پيش از ظهور تشريح مي‌كند و برخي ديگر حوادثي را كه نزديك به ظهور واقع مي‌شوند شرح مي‌دهد، برخي هم بروز حوادث عجيب را بيان مي‌كند و بعضي روايات هم به حوادث پس از ظهور اشاره دارند اينك به برخي از آن روايات اشاره مي‌كنيم.

روايت اول: «اوصاف مردم آخر الزمان»

در اين روايت بني معظم (ص) به بعضي علائم ظهور امام عصر روحي فساد اشاره مي‌كنند. جابرين عبدا انصاري از آن حضرت نقل مي‌كند كه فرمودند. 1- زكات دادن قروك شود و زكات دادن رازيان و ضرر تلقي كنند. 2- ميوه و نقل مجالس شما غيبت 3- و آنچه به دست مي‌آوريد حرام باشد 4- در آن زمان بزرگان بر كوچكام رحم نمي‌كنند. 5- و كوچكان نيز احترام بزرگان را نگه نمي‌دارند. 6- كارهاي خوب كم شود و جرايم و بديها ظاهر شود. 7- بندگان خدا و مؤمنين در جامعه دليل و منافقان در ميان مردم عزيز و محترم باشند.

روايت مردم:

محمد بن مسلم نقضي مي‌گويد از امام باقر (ع) شنيدم كه فرمودند: قيام قائم ما زماني خواهد بود كه:

1- قتل و خونريزي در ميان مردم رواج يابد. 2- سغياني از شام بيرون آمد 3- يماني از يمن حركت كند.

روايت سوم:

امام صادق (ع) به يكي از يارانش (حمران) در مورد عصر قبل از ظهور و اينكه فرج در چه زماني واقع مي‌شود فرمود:

1-     وقتي كه ديدي علناً شرب خمبر مي‌شود و افرادي كه از خداوند نمي‌ترسند مجلس شراب را گرم مي‌كنند2- و ديدي كسي كه امر به معروف مي‌كند در بين مردم دليل مي‌شود. 3- صاحب مال در ميان مردم از صاحب ايمان عزيزتر است. 4- و ديدي كه مردم فعل حرام، را حلال و حلال را حرام مي‌شمارند. 5- و ديدي كه مردم دين را با رأي خودشان تطبيق مي‌دهند. 6- و ديدي كه مردم طرفدار آن كسي هستند كه قدرت در دست اوست. 7-و ديدي كه فرزندان احترام پدر و مادر به جاي نمي‌آورند و آنها را تحقير مي‌شمارند و بدترين حالات را پدر و مادر دارند نزد فرزندانشان8- و ديدي كه مؤذن براي اذان و نمازگزاري براي نمازخواندن مطالبه پول مي‌كند. 9- و ديدي كه بر سر منبرها امر به تقوي مي‌كنند اما گوينده خود به آن عمل نمي‌كنند.

روايت چهارم:

رسول خدا (ص) مي‌فرمودند: نيروي بوده باشد در آخر امت من، مرداني كه سوار شدند بر مركب‌ها كه زن‌هاي آنها شبيه مي‌دانند. زنهاي ايشان گرچه لباس پوشندگانند بر هنگانند بالاي سرهايشان مانند كوهان‌هاي شتران خراساني است پس آنها را لعنت كنيد كه ايشان لعنت شوندگانند

روايت پنجم:

رسول خدا(ص) مي‌فرمايد: زود باشد بيايند بعد از من گروههائي كه بخورند خوردنيهاي پاكيزه را با رنگهاي گوناگون و سوار شدند جنبندگان را و زينت كنند به نحو زينت كردن زنها و زينت خود را به مردم بنمايانند و زنها هم زينت خود را به مردان بنمايند و ايشان منافقين و دور رويان و دوزبانان امت‌منند در آخر الزمان.

روايت ششم:

امام صادق (ع) مي‌فرمايد: و ديدي كه شنيدن آيات كريمه قرآن براي مردم سنگين ، اما شنيدن ساز و آواز آسان و شيرين است.


روايت هفتم:

رسول خدا(ص) مي‌فرمايد: زود باشد بيايد در امت من زماني كه باطنهاي اهل آن زمان پليد و جنت باشد و ظاهرشان نيكو باشد براي طمع در دنيا ظاهر سازي ايشان و براي ثوابهائي كه نزد خداست نباشد، بلكه عبادات و كارهاي خيرشان براي ريا و نمايش‌دادن باشد و خوف خدا در دلها‌شان نباشد.

روايت هشتم:

رسول خدا(ص) مي‌فرمايد: مي‌باشد در پيشروي قيامت صغري، فتنه‌هائي مانند پاره‌هاي شب تيره كننده‌اي كه صبح مي‌كند و مرد در آن، در حالتي كه مؤمن است و شب مي‌كند در حالتي كه كافر است و شب مي‌كند در حالتي كه مؤمن است و صبح مي‌كند در حالتي كه كافر است گروههائي دين خود را مي‌فروشند به چيزي از متاع دنيا.

روايت نهم:

پيامبر (ص) فرمودند:

از ثلث اول شب تجاوز كرده مي‌خوابند در خوابيدن صبح زياده روي مي‌كنند مقنعه خيا از سر زنان برداشته و كنده شود زنان آن زمان قبله مردان باشند و طلا و نقره دينشان ارزش پول آنقدر كم شود كه چون مردي را صد دينار دهند خشمگين شود.

روايت دهم:

1 صبح بن نباته از علي (ع) نقل مي‌كند كه فرمودند: از پيامبر (ص) شنيدم كه فرمودند در دوره آخر الزمان كه بدترين زمانهاست، زناني پيدا خواهد شد كه بر اين اوصاف خواهند بود: 1- بد حجاب و بي حجابند. 2- حدودالهي را ناديده مي‌گيرند. 3- زينت خود را به نامحرمان نشان مي‌دهند. 4- از دستورهاي دين پيروي نمي‌كنند. 5- به دنبال فتنه و آشوب مي‌گردند. 6- به دنبال خوشگذراني و لذت‌هاي نامشروعند. 7- محرمات را براي خود حلال مي‌دانند و چنين افرادي در دوزخ گرفتار عذاب خواهند شد.

روايت يازدهم:

رسول خدا(ص) فرمود: از علائم نزديك شدن اعت (وقت ظهور) اين است كه افراد شرير داراي مقامات بلند گشته و اشخاص خوب و لايق كنار رفته و عنوان و مقامي نداشته باشند و در ميان ملت، حرف و سخن گفتن و ادعا و اظهارت، آزاد و بي‌مانع باشد ولي از عمل كردن و حقيقت خبري نباشد و در ميان ملت و قوم «مثناه» قرائت شود و كسي آن را انكار ننمايد گفته شود كه يا رسول ا مثناه چيست؟ فرمود: چيزي كه بر خلاف كتاب خدا نوشته شود. (مقصود احكام و قوانين است كه بر خلاف دين و قرآن نوشته شود و در ميان جمعيت و در مقابل همه خوانده شود و تصويب مي‌شود و كسي هم انكار نمي‌كند.)

اينك با نظر به انواع مقاصد ذكر شده بايد از خداوند بزرگ به وسيله آقا حضرت بقيه‌ا روحي كه لغداء استدعا كنيم كه همة ما را در اين فتنه‌ها و امتحانات حفظ فرمايد تا ظهور حضرت ولي عصر را با عافيت درك نمائيم. آمين‌يارب العالمين.

اعتقاد فرق و ساير اديان به منجي:

آنچه در اين بخش به آن مي‌پردازيم ارائه‌ي تصويري مختصر از اعتقاد فرق و اديان موجود در عالم به موعود و منجي است كه پر واضح است بر اساس بينش قرآني و اسلامي آنچه بشر را به سعادت و كمال انساني مي‌رساند، اعتقاد به مهدوديت شيعي است و مقايسه‌ي اعتقاد به منجي در بين اهل تسنن و تشيع و اديان الهي مثل يهوديت و مسيحيت، مترقي بودن عقايد شيعه اتني عشري در اين باب را ثابت مي‌كند. برادران اهل تسنن بر اين عقيده‌اند كه مهدي (ع) در حال حاضر هنوز متولد نشده است و قرآن و قياس و را قبل از تولد آن حضرت براي هدايت بشر كافي مي‌دانند. سئوال اين جاست كه آيا اهل تسنن در آياتي كه مبين انديشه مهدوديت است. اگر بي‌طرفانه و بي‌غرض بنگرند، تأييد كننده تفكر شيعه نخواهند بود. آياتي مثل: «و لقد كتبتا في الزبور بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون» و آية و نريد ان نمن علي الذين و دها آية ديگر. زيرا اين انديشه بر حسب اصل و ريشه قرآني است. اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام، پيروزي نهائي ايمان اسلامي، غلبة قطعي صالحان و متقيان، كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران براي هميشة و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت را نويد داده است و به طور مسلم پيشرفتهاي علوم زيستي و پزشكي و شواهد قرآني اين پندار غلط را كه «انسان نمي‌تواند عمري طولاني همچون عمر حضرت مهدي داشته باشد» باطل مي‌كند.

پر واضح است كه اسلام ناب ، انتظار فرج يعني آرزو بستن و دلبستن به اينده، انتظاري است كه سازنده و نگهدارنده تعهد آور است و نيرو آفرين و تحرك بخش. به گونه‌است كه مي‌تواند نوعي عبادت و حق پرستي شمرده شود و مخالف اباحگيري و اسارت بخشي انسان است. با بدتر در اصطلاح جندالله و جند الشيطان و غلبة نهايي حزب الله در مي‌يابيم كه از آغاز جهاني همواره نبردي پيگير ميان اهل حق و گروه باطل، ميان گروهي از طراز ابراهيم و موسي و عيسي و محمد (ص) و گروهي از طراز نمرود و فرعون و جباران يهود و ابوسفيان بر پا بوده است ولي پيروزي نهايي تاريخ از آن حزب الله است.

اما در رابطه به اعتقاد يهود و مسيح به مودعود به اختصار بايد بگوئيم كه با اذعان به تحريف تورات و انجيل ، ما آثار اين تحريف بانگاهي به تاريخ انبياء از آدم تا خاتم يك نكته برجسته در زمان حيات هر پيامبري وجود داردوآن وعده به ارسال پيامبر ديگري بعد از پيامبر زنده از سوي خداوند است . مثلاً موسي بشارت به آمدن عيسي (ع) مي داد وعيسي (ع)آيندگان را به مبعوث شدن حضرت محمد (ص) خاتم پيامبران مژده مي‌داد.برسي اجمالي دوران هر يك از اين پيامبران الهي نشان از سير تكاملي بشر دارد زيرا اگر عيسي (ع)براي هدايت بشر از معجزه ي زنده كردن مردگان ن و درگهواره سخن گفتن بهره جست درحيات رسول ا000ما شاهد انقلاب فكري و نزول قرآن هستيم واين سير تكاملي براي رسيدن آدمي به مقام «انسان كامل» تا ظهور مهدي (ع) منجي عالم بشريت ادامه خواهد يافت .زيرا بر اساس تفكر شيعي واسلام ناب در هيچ زماني زمين از حجت خدا خالي نيست . اعتقاد به منجي تنها به آيين مقدس اسلام و تفكر شيعه اختصاص ندارد و با مطالعة ساير اديان الهي به اين حقيقت مي رسيم كه آنان پا يان تاريخ را با ظهور منجي مرتبط ميدانند .ما براي روشن شدن اين مطلب ابتدا به لحاظ كامل و جامع بودن تفكر شيعه در رابطه با «مهدويت» شرح مختصري از حضرت مهدي (ع) و نشانه هاي شگفت انگيز آخر الزمان بيان مي كنيم و در بخش بعدي به بررسي اعتقاد يهوديان و مسيحيان به «منجي» مي پردازيم و به اين حقيقت تلخ اشاره اي خواهيم داشت كه آنچه در فلسطين مي گذرد تنها بخشي از تحريف تاريخ و اعتقاد به مهدويت آيين صهيونيستي است كه امنيت كل جهان را به مخاطره انداخته است واين تحقيق را با دعا براي سلامتي و تعجيل در ظهور حضرت مهدي«ع» به پايان خواهيم رساند.

                                                                        والسلام ـ علي مهدي

در نظام بين المللي و نظم نوين جهاني كه از سوي پيروان مسيح يهودي و فرجام جهان مطرح ميشود شاهديم .

مقوله ملت برگزيده وسرزمين موعود كه از سوي دولتمردان يهودي امريكا مطرح مي شود توجيه كننده جنگ بيرحمانه آنها عليه ملتهاي ستمديده است و آنها براي ظهور حضرت مسيح مي كوشند كه يهوديان پراكنده شده در سراسر جهان را در اسرائيل گردآوردند وآن آخرين گام قبل از ظهور مهدي خواهد بود.آنها معتقدند يسوع ، يهودي زاده شد و در رأس دين مسيحيت قرار گرفت تا بيانگر انقلابي عليه يهوديت باشد اما جنبش اصلاح طلب پروتستا نيسم حيثيت و اعتبار يهوديت را باز گرداند تا وقتي مسيح به همراه مهاجران پروتستان وارد دنياي جديد يعني امريكا شد دوباره يهودي ميگردد.به اين ترتيب مسيح آمريكائيها مسيüح يهودي شد.

«هنگامي كه مهاجران اوليه پروتستاني به آباديهاي ماسا چوست در نيوانگلند رسيدند آمريكا را «اورشليم جديد» يا «كنعان جديد» تلقي و خود را به غيراينهاي قديم تشبيه كردند كه از ظلم و ستم فرعون «پادشاه انگلستان،جيمز اول» از مصر «انگلستان» فرار كرده و به دنبال سرزمين موعود جديدراه افتاده بودند.«

به اين ترتيب پروتستانيم پيورتاني با ورود اولين مهاجران به آمريكا رنگ و بويي يهودي به خود گرفت .به عبارت ديگر مسيحيتي كه با مهاجران اوليه دارد آمريكا شد»مسيحيت يهودي«بود.

»اين مسيحيت يهودي بر دو مقوله تكيه كرد»سرزمين موعود«و»ملت برگزيده« و اين دو مقوله همانهايي هستند كه اساس استعمار قارة امريكا در گذشته و استعمار فلسطين را در حال حاضر تشكيل دادند.«

ولي همان طور كه قبلاً گفيم در اين نبردو ستيزها گاهي حق و گاهي باطل پيروز بوده است.ولي البته اين پيروزي ها و شكست ها بستگي به يك سلسله عوامل اجتماعي ،اقتصادي و اخلاقي داشته است و آنچه در بينش تاريخي و قراني شيعه حركت آفرين و اميد بخش است پيروزي نهايي است كه از آن »جندالله« خواهد بود.

گر چه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان حضرت مهدي(ع) بسيار آورده است ، ولي به هر حال در اين دورة آزمايش اعتقادما اينست كه حضرت مهدي(ع) به قدرت خدا و حفظ او، زنده است و نهان از مردم جهان زندگي ميكند، روزي كه»اقتضاي نام« حاصل شود، ظاهر خواهد شد و ضمن انقلابي پر شور و حركتي خونين و پر دامنه، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد و رسم توحيد و آيين اسلامي را عزت دوباره خواهد بخشيد.

                                                                   »به اميد آن روز«

                                                                           والسلام

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 17:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق زندگینامه امام زمان (عج)

بازديد: 259

 

بامداد ميلاد

 

قال الله تعالي : و نريدان نمن علي الذّين استضعفوا في الارض و نجعلهم الوارثين .

بامداد مبارك ، فرخنده و پرميمنت روز پانزدهم شعبان سال دويست و پنجاه هجري طلوع ميكرد ، و در امامت سراي حضرت امام حسن عسكري عليه السلام ، شور و هيجان و شوق و انتظار شدت مي يافت . ملائكه در آنجا بيش از هر وقت ديگر آمد و رفت داشتند . انوار رحمت الهي در تابش و لمعان ، و فروغ فرو شكوه ايزدي درخشان بود .

در ملااعلي فرشتگان ، و كروبيان عالم بالا از نوزادي كه هم اكنون در خاندان نبوت و ولايت قدم بعرصه اينجهان خواهد گذاشت و چهره نوراني ، و شمائل محمدي خود را بعالميان نشان خواهد داد در سخن بودند .

بهشت را زينت ميكردند تا محافل جشن و مجالس انس و ذوق ملكوتي برسرپا كنند . غريو شادي و نغمه هاي روح بخش و طرب انگيز حورالعين بهشتيان را غرق در حظوظ روحاني كرده بود .

از شب نيمه شعبان دقايقي بيشتر باقي نمانده بود. دقايقي كه آرام آرام ميگذشت و براي آنها كه منتظر بودند بقدر سالها بود .

سرانجام شب بدقيقه آخر رسيد و ثانيه شماري شروع شد ثانيه ها هم با كندي يكي پس از ديگري گذشتند ناگاه نور انيت و روشني فوق العاده اي كه بر نور چراغها غالب شد همه را از تولد نوزاد بشارت داد . نوزاد به دنيا آمد و آخرين رهبر عالم بشريت ولي الله اعظم ، با جمال جهان آراي خود گيتي را مزين و روشن ساخت .

نرجس غرق در افتخار و مباهات گشت بانگ تكبير و تحميد ، تسبيح توأم با فريادهاي شادي و تهنيت و هلهله طنين انداز گشت .

نوزاد سربسجده گذاشت و به يگانگي خدا و رسالت پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد و با صدايي خوش و روح افزا اين آيه مباركه را تلاوت فرمود :

بسم الله الرحمن الرحيم . و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض نوزاد بدنيا آمد و عنايات الهيه برخاندان رسالت تكميل شد .

آري اين افتخار مخصوص دودمان نبوت است كه موعود و نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آنكس كه براي تاسيس سازمان جهاني اسلامي و اجراء نظام قرآني قيام فرمايد از آن خاندان با عظمت است .

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم خوشدل بود كه فرزندش مهدي به هدفهاي رسالت و دعوت او جامه عمل ميپوشاند و بخاندان خودبخصوص علي و فاطمه و حسنين عليهم السلام مژده مي داد كه مهدي،‌همان كسي كه با نهضت بيمانند خود بنيان شرك را ويران و اساس توحيد ، يكتا پرستي رامحكم و استوار مي سازد و فرمانرواي كل جهان گردد از فرزندان آنها است .او است همان نابغه بي نظيري كه انبيا و اولياء ظهورش را مژده دادند و جهان بشريت را بقيام آن حضرت براي تشكيل حكومت حق و عدالت اسلام و صلح پايدار و بر چيدن بساط بيدادگران نويد دادند و همه را به آينده گيتي اميدوار ساختند .

 

شرح و چگونگي ولادت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه ( به طور اختصار )

 

بايد دانست كه روايات و احاديثي كه دلالت برولايت و وجود حضرت ولي عصر (عج ) دارد بسيار است و سيد علامه مير محمد صادق خاتون آبادي در كتاب اربعين مي فرمايد : دركتب معتبره شيعه زياده از هزار حديث روايت شده در ولادت حضرت مهدي عليه السلام و غيبت او و آنكه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسكري است و اكثر آن احاديث مقرون باعجاز است .

گزارش و تفصيلات ولادت سراسر بركت امام در كتب معتبره و اخبار مشروحاً بيان شده است . از جمله اين اخبار روايتي است كه در ينابيع الموده ص 499 و 451 فاضل قندوزي كه از علماء اهل سنت است و شيخ طوسي در كتاب غيبت و شيوخ ديگر روايت كرده اند و صدوق در كتاب كمال الدين بسند صحيح و معتبر از جناب موسي بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسي بن جعفر عليهماالسلام از حضرت حكيمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقي عليه السلام كه از بانوان با عظمت و شخصيت و فضيلت خاندان رسالت است حديث كرده است .

حكيمه فرمود امام حسن عسكري (ع) فرستاد نزد من كه عمه امشب در نزد ما افطار كن كه شب نيمه شعبان است و خداوند حجت را در اين شب ظاهر فرمايد و او حجت خدا در زمين است .

من عرض كردم : مادرش كيست ؟‌

فرمود :‌نرجس

گفتم : فدايت شوم بخدا سوگند در او اثري نيست .

فرمود : همين است كه براي تو مي گويم .

حكيمه گفت : پس آمدم چون سلام كردم و نشستم نرجس خواست پاي افزارم را بيرون آورد گفت اي سيده من و سيده خاندان من چگونه شب كردي ؟

گفتم :‌بلكه تو سيده من و سيده خاندان مني

گفت : اي عمه اين چه سخن است ؟!

گفتم : اي دخترم خدا امشب به تو پسري كرامت فرمايد كه در دنيا و آخرت آقا است . پس او خجلت كشيد و حيا كرد ،‌وقتي از نماز عشا فارغ شدم افطار كردم و در بستر خوابيدم چون نيمه شب رسيد برخواستم براي نماز شب . نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود . من نشستم براي تعقيب و سپس خوابيدم و هراسان بيدار شدم او هم چنان خواب بود . پس برخواست نماز شب را خواند و خوابيد .

حكيمه فرمود : براي فحص از صبح بيرون آمدم فجر اول ظاهر شده بود هنوز نرجس در خواب بود درشك افتادم . امام فرياد زد ، عمه شتاب مكن كه مطلب نزديك گرديده .گفت : نشستم و سوره الم سجده و يس خواندم كه ناگاه نرجس هراسناك بيدار شد من ببالينش شتافتم . گفتم :

( بسم الله عليك ) آيا چيزي احساس مي كني ؟

گفت : بلي  اي عمه .

گفتم :‌آسوده خاطر باش همان است كه بتو گفتم .

حكيمه گفت :‌پس مرا سستي و از خودبيخودي فراگرفت و او نيز چنين شد وقتي بحس آقايم بيدارشدم جامه از روي نرجس بيكسو زدم و آقاي خود را ديدم كه در حال سجده است و مواضع سجودش را بر زمين گذارده ا و را در برگرفتم ديدم نظيف و پاكيزه است حضرت امام حسن عسكري به من صيحه زد : بياور بنزد من پسرم را اي عمه .

او را نزد امام بردم امام دستهايش را زير دوران و پشت او گذارد و پاهايش را در سينه خود قرارداد و زبانش را در دهان او نهاد و دست برچشمها و گوش و مفاصلش كشيد .

پس فرمود : سخن بگو اي پسرم .

فرمود : اشهد ان لااله الاالله وحده لاشريك له وان محمداً رسول الله پس بر اميرالمومنين و بر امامان تا پدرش صلوات فرستاد و سكوت فرمود .

امام فرمود : او را نزد مادرش بر تا باو سلام كند و به نزد منش آور .

پس او را نزد مادرش بردم بمادرش سلام كرد سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم . فرمود : اي عمه روز هفتم كه شد نزد ما بيا . حكيمه فرمود : بامدادان رفتم كه به امام سلام عرض كنم پرده رابالا زدم تا از آقاي خود تفقد كنم او را نديدم . گفتم : فدايت شوم چه كرد آقاي من ؟‌ فرمود اي عمه او را به آنكس سپردم كه مادر موسي او را به او سپرد .

حكيمه گفت : روز هفتم كه شد بنزد آنحضرت رفتم و سلام كردم و نشستم .

امام فرمود : پسرم را بنزد من بياور پس من آقايم را در حاليكه در پارچه اي بود بنزد آن حضرت بردم . با او مانند روز اول رفتار كرد پس زبان در دهانش گذارد مثل آنكه شيروعسل به او مي دهد . پس  فرمود : سخن بگو :

گفت ‌:اشهد ان لا اله الله  و صلوات بر محمد و امير المومنين و امامان تا پدرش صلوات الله عليهم اجمعين فرستاد و اين آيه را تلاوت كرد :

بسم الله الرحمن الرحيم و نريدان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم في الارض و نري فرعون و هامان و جنود هما منهم ماكانوا يحذرون

موسي بن محمد بن قاسم راوي حديث گفت اين سرگذشت را از عقيد خادم پرسيدم گفت : حكيمه راست فرموده است .

صدوق در حديثي كه در نهايت اعتبار و اعتماد است بواسطه احمدبن الحسي بن عبدالله بن مهران امي عروضي ازدي از احمدبن حسين قمي روايت كرده كه چون خلف صالح متولد شد از ناحيه حضرت امام حسن عسكري نامه اي براي جدم احمد بن اسحق رسيد بخط دست آن حضرت كه توقيعات بهمان خط وارد مي شد در آن مكتوب بود براي ما مولودي ولادت يافت بايد در نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند زيرا آنرا بركسي ظاهر نميكنم مگر نزديكتر را بواسطه نزديكي او و ولي را بجهت ولايتش دوست داشتيم اعلام آنرا بتو تا خدا تو را به آن مسرور سازد مانند آنكه ما را با آن مسرور ساخت .

و در روايت مسعودي است كه ااحمدبن اسحق به حضرت امام حسن عسكري (ع) عرض كرد وقتي نامه بشارت شما به ولادت آقاي ما رسيد باقي نماند از مردو زني و نه پسري كه بمرتبه فهم رسيده باشد مگر آنكه قائل له حق شد . حضرت فرمود : آيا نمي دانيد كه زمين از حجه الله خالي نمي ماند .

و درحديث ديگر شيخ ثقه جليل فضل بن شاذان كه پس از ولادت حضرت ولي عصر و پيش از وفات امام حسن عسكري (ع)« بين 255 تا 260 » وفات كرده در كتاب غيبت خود از حضرت امام حسن عسكري عليه السلام بواسطه محمدبن علي بن حمزه بن حسين بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمومنين عليه السلام روايت كرده است كه فرمود :

متولد شد ولي خدا و حجت خدا بر بندگان خدا و جانشين من بعد ازمن ختنه كرده شده در شب نيمه شعبان سال 255 هنگام طلوع فجر و نخستين كسي است كه او را شست رضوان خازن بهشت بود كه با جمعي از ملائكه مقربين او را با آب كوثر و سلسبيل غسل دادند .

و در احاديث ديگر روايت است كه وقتي امام عصر متولد شد حضرت امام حسن عسكري عليهما السلام دستور فرمود : ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشت بين فقراء بني هاشم تقسيم كنند و سيصد گوسفند عقيقه نمايند .

و نيز روايت است كه در روز سوم ولادت پدر بزرگوارش او را باصحاب خود نشان داد و فرمود : اين است امام شما بعد از من و جانشين من و او است همان قائمي كه گردنها به انتظار او كشيده مي شود پس وقتي زمين پر از جور و ستم شد ظاهر مي شود و پرميكند آنرا از عدل وداد .

نصربن علي جهضمي كه از ثقات رجال اهل سنت است در كتاب مواليدالائمه نقل كرده كه حضرت امام حسن عسكري عليه السلام هنگام ولادت فرزندش محمد فرمود : گمان كردند ستمكاران كه مرا ميكشند و اين نسل را مقطوع ميسازند پس چگونه يافتند قدرت قادر را و او را مؤمل نام گذارد .

احمدبن اسحق اشعري از حضرت امام حسن عسكري روايت كرده است كه فرمود الحمدلله الذي لم يخرجني من الدنيا حتي اراني الخلف من بعدي اشبه الناس برسول الله خلقاً  و خلقاً  يحفظه الله في غيبته ثم يظهر فيملاء الارض قسطاً‌ و عدلاً كماملئت جورا ً‌و ظلماً‌ .

و براي اطلاع بيشتر از اين بكتابهاي حديث مانند غيبت نعماني و شيخ و كمال الدين و بحار الانوار و اثبات الهداه و اربعين خاتون آبادي و منتخب الاثر مراجعه شود .

 

امامت

درپي شهادت حضرت امام حسن عسكري در تاريخ هشتم ربيع الاول سال دويست و شصت هجري قمري ، دوران امامت حضرت مهدي (ع) آغاز شد ، امّا نه به صورت آشكار همچون سائر ائمه ،‌بلكه امامتي پنهاني و پشت پرده .

بنابراين آن حضرت در سن پنج سالگي به منصب آسماني و الهي امامت نائل آمدند .

 

غيبت صغري

دوران هفتاد سالة‌ اوّل امامت آن حضرت را دوران غيبت صغري مي نامند . و اين بدان جهت است كه درآن مدت ، افراد خاصي از محل آن حضرت اطلاع داشتند و اشخاصي بعنوان نمايندگان رسمي ايشان در بين مردم حضور فغال داشته و ضمن ابلاغ دستورات آن حضرت به شيعيان ، سؤالات و وجوهات مردم را نيز به ايشان مي رساندند و پاسخهاي لازم را منتقل مي كردند .

اين دوران با احتساب دوران زيست مخفي آن حضرت قبل از امامت به هفتادو چهار و بدون آن به شصت و نه سال مي رسد .

 

نمايندگان خاص

چهارنفر به ترتيب داراي سمت نمايندگي خاصه آن حضرت بوده اند كه به ترتيب عبارتند از :

الف عثمان بن سعيد عمروي ( روغن فروش ) . دوران نمايندگي از سال 260 تا 280 قمري به مدت 20سال.

ب محمدبن عثمان بن سعيد ( فرزند نمايندة‌ اول ) . دوران نمايندگي از سال 280 تا 305 قمري به مدت 25 سال .

ج حسين بن روح . دوران نمايندگي از سال 305 تا سال 326 قمري به مدت 21 سال .

د  - ابوالحسن علي بن محمد سمري . دوران نمايندگي از سال 326 تا سال 329 به مدت سه سال .

و پس از آن بود كه دوران نيابت خاصه بسر آمد و ديگر كسي بعنوان رابط مستقيم بين امام زمان (عج) و مردم معرفي و انتخاب نشد .

 

نمايندگان عام

چون آخرين نايب و نماينده خاص آن حضرت در سال سيصد و نه هجري از دنيا رفت ، باب نيابت خاصه نيز بسته شد و اداره امور مردم برعهدة‌ عالمان دين و راويان حديث نهاده شد .

آن حضرت در پاسخ سؤالات ارسالي اسحاق بن يعقوب كه بوسيله محمدبن عثمان بين سعيد به محضرشان رسيد مرقوم داشتند كه پس از پايان دوران غيبت صغري بر مردم است كه به نمايندگان عام من كه همانا علما و راويان حديث هستند مراجعه كنند كه آنان حجت من بر مردم و امناء‌الهي در تبيين حلال و حرام دين هستند .

و نيز مرقوم داشتند كه در امور خود به فقيه و عالمي كه پرهيزگار ، هوي گريز ، دين باور و دين نگه دار ، و گوش به فرمان اوامر مولايش باشد مراجعه كنيد و بدانيد كه همة‌علما اينگونه نيستند بلكه بعضي از آنها داراي اين شرائط هستند و قابليت نيابت و نمايندگي را دارا مي باشند .

 

 

 

 

آخرين ديدار

آخرين بار كه ديگران حضرت مهدي را ديدند زماني بود كه بعد از شهادت امام عسكري (ع) كه مأموران دولتي شديداً  در تكاپو براي يافتن و دستگيري آن حضرت بودند او را در سرداب مقدس سامراء‌مشاهده كردند . جزئيات آن جريان بدين شرح است :

شخصي بنام رشيق مي گويد كه خليفه معتضد مرا با دونفر ديگر به سامراء‌ فرستاد تا به خانه امام حسن عسكري (ع) « كه خود ، آدرسش را به ما داد » وارد شده و هركس را در خانه يافتيم سرش را براي او بياوريم . ماچنان كرديم و به سامراء‌ رفته و وارد خانه شديم (آنجا سردابي بود ) و پرده اي آويخته ديديم ، چون پرده را كنار زديم درياي آبي در آن اتاق ديديم كه در منتهاي آن حصيري بر روي آب قرارداشت و جوان زيبايي بر آن به نماز ايستاده بود . همراهان من يكي پس از ديگري پا بدرون اتاق نهادند تا اورا دستگير كنند ولي در آب افتادند و من به زحمت از غرق شدن نجاتشان دادم . در اين هنگام من از آن آقا عذرخواهي نموده و سامراء‌ را ترك كرديم و به پايتخت رسيديم و فوراً  نزد معتضد رفته و جريان را نقل كرديم و او دستور داد هرگز اين جريان را براي كسي نقل نكنيم و چون مارا تهديد بسيار كرده بود ( تا اين فضيلت امام زمان (ع) براي مردم گفته نشود ) تا معتضد زنده بود اين جريان را براي كسي نقل نكرديم .

 

هنگام ظهور

اين مطلب كه آيا آن حضرت در چه زماني ظهور مي فرمايد ، امري نيست كه بتوان براي آن زمان خاصي تعيين كرد و حتي بر طبق صريح بعضي از روايات ، تعيين هر زماني به شدت مورد تكذيب است .

تنها خداوند متعال است كه از هنگام ظهور با اطلاع است و تا شرائط ظهور فراهم نشود امر ظهور تحقق نخواهد يافت .

 

محل سكونت

يكي از مسائلي كه براي همه جالب است بدانند ، اقامتگاه حضرت وليعصر (ع) است . اگر چه بصورت قطعي نمي توان براي آن حضرت محل سكونتي را مشخص نمود ولي مستفاد از روايات واخبارو ادعيه و توقيعات ناحيه مقدسه اين مطلب به دست مي آيد كه حضرت بطور كلي در بين مردم زندگي مي كنند و بنابر روايتي در بازارها و شهر ها رفت و آمد دارند ولي مردم ايشان را نمي شناسند ، كمااينكه همه ساله حج به جا مي آورند ولي حجاج ايشان را نمي شناسند و مؤيد اين مطلب است كه عده اي آن حضرت را در جاهاي مختلف دنيا و نيز در ايام حج در مكه و يا عرفات و مني زيارت كرده اند .

البته بيشتر تردد يا اقامت آن حضرت ( آنگونه كه از روايات استفاده مي شود ) درمدينه منوره ، عتبات عاليات و كوه رضوي و ذي طوي است .

 

حقوق امام زمان

حقوق حضرت امام عصر (ع) برما و نيز بر همه انسانها به قدري زياد است كه هرگز قابل شمارش و احصاء‌ نيست ، چون او قلب عالم امكان است و عصاره مخلوقات و فيض بخش عالم وجود .

در اينجا به طور اختصار به بعضي از حقوقي كه آن حضرت برما دارند اشاره مي كنيم .

1-         حق وجود

امام زمان (ع) علت وجودي براي تمامي موجودات هستند و لذا در نامه اي كه از آن حضرت واصل شده مرقوم داشته اند :« ما ساخته شده بدست خداييم و شما ساخته شده به دست مائيد » و اين نيست مگر از آن جهت كه ائمه اطهار (ع) اولاً  واسطه بين خلق و خالقند و ثانياً   علت غايي و غرض حقيقي از تمامي آفرينش و خلقت هستند .

از همين جهت است كه در دعاي ندبه چنين وارد است كه : « اين السبب المتصل بين اهل الارض والسماء » و رسول خدا (ص) به امير المؤمنين (ع) فرمودند :« اي علي !  اگر ما نبوديم خداوند متعال آدم ، حوا ، بهشت ، جهنم ، آسمان و زمين را نمي آفريد ».

2-         حق بقاء‌

پيغمبر اكرم (ص) فرمودند : خداوند ، آسمان را به بركت جانشينان دوازده گانه من از سقوط بر زمين نگه داشته و از اينكه زمين مردم را ببلعد جلوگيري كرده است .

حضرت علي (ع) فرمودند : اگر زمين بقدر يك ساعت بدون امام بماند ، اهل خود را مورد غضب قرار      ميد هد . اگرچه گاهي حجت خدا بخاطر ظلم و جور مردم مخفي از نظرها باشد .

و در اين رابطه روايات بسياري وجود دارد .

حق ذوي القربي

امام باقر (ع) فرمودند : انكه خدا به رسولش دستور داد به مردم بگويد كه پاداشي براي رسالتش نمي خواهد بجز دوستي با ذوي القربي و خويشان آن حضرت ، منظور از آن ائمه اطهار هستند .

در حديث است كه چون امام زمان ظهور كنند ، نداآرند كه :‌شما را  بسوي خود دعوت مي كنم زيرا من بر شما حقي بزرگ  دارم و آن حق خويشاوندي من با رسولخدا (ص) است .

حق منعم

از آنجا كه ائمه اطهار واسطه وصول نعمتهاي الهي به مردم هستند و بدين خاطر حق بزرگي بربندگان دارند ، حضرت مهدي نيز داراي چنين حقي مي باشند .

امام صادق (ع) فرمودند : خداوند بوسيله ما درختان را به بار نشانيد و آبها را جاري كرد و باران را نازل فرمود و گياهان را رويانيد .

و در حديث است كه سبزي درختان نيز از بركت وجود ائمه است .

حق پدري

همانگونه كه باعث وجود اولاد ، پدران هستند ، شيعيان هم ثمرة‌ درخت وجودي ائمه هستند ( شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا ) و لذا امام بر جامعه انساني حق پدري دارد .

بعلاوه كه رسولخدا فرمودند :‌من و علي پدران امت هستيم .

و امام رضا (ع) فرمودند : امام ، مونس و دوست شما و پدري مهربان برايتان است .

و به اين مضمون ،‌روايات متعددي نقل شده  است .

حق مولا

شيعيان ، بندگانند  ائمه مولا و آنان حق مولويت دارند و لذا در زيارت جامعه آمده است :« والسّاده الولاه».

معناي سيادت ائمه (ع) ، اولويت آنها در تمامي امور است ، كما اينكه به نص صريح قرآن و تفسير متقن روايات ، پيامبر اكرم و ائمه اطهار نسبت به مؤمنين ولايت دارند و حتي از خود آنهانسبت به ايشان اولي هستند . و لذا امام رضا (ع) فرمودند : مردم همه بندگان ما د رجهت پيروي و اطاعت از فرامين ما هستند .

حق عالم

ترديدي نيست كه عالم و معلم را بر متعلمين حقي مسلّم است و در قرآن كريم و روايات ديني توصيه هاي بسياري بر تلمّذ نزد عالمان و سؤال از وارثان علوم نبوي شده است و ائمه اطهار همان راسخان در علم هستند كه فراگيري از آنهامورد سفارش آيات و روايات است .

حق رهبر

امام علي بن ابيطالب فرمودند : خداوند بواسطه رهبري و ولايت من ، حقي بر عهدة‌ شما گذاشته است .

امام باقر (ع) نيز فرمودند : رهبر را بر امّت حقي است و آن اين است كه مردم گوش به فرمانش باشند و از او اطاعت كنند .

و اينك رهبري تمامي جامعه بشري و مخصوصاً امت اسلامي و شيعيان پيرو ائمه در كف باكفايت حضرت وليعصر است .

 

ايمان به غيب

هسته مركزي نبوات و اديان حقه و مابه الامتياز عمده مكتب انبياو پيمبران از مكتبهاي ديگر ايمان به غيب است .

انبيا ربط عالم محسوس و شهاده را بعالم معقو ل و غيب بيان مي كنند و بشر را با عوالم غيب آشنا مي سازند. ايمان به غيب يعني ايمان به امور و چيزهايي كه از حواس ظاهره پنهان است خواه ادراك آن با حواس باطنه و قوه عاقله ممكن باشد مثل وجود خدا ، صفات ثبوتيه ، سلبيه او ، معاد ، بهشت ، دوزخ و فرشتگان و خواه ممكن نباشد مثل حقيقت ذات و صفات خداو حقيقت ملائكه و روح و خواه راجع به امور وحوادث گذشته و خواه مربوط به امور آينده باشد .

ايمان به خدا ، ايمان به ملائكه ، ايمان به عالم برزخ و بهشت و جهنم ، ايمان به وحي و آنچه پيغمبران از عوالم غيب و گذشته وآينده خبر داده اند همه ايمان به غيب است .

ايمان به غيب يا مستند بدليل عقلي است يا دليل نقلي و اگر مستند آن دليل نقلي باشد بايد آن غيب چيزي باشد كه امتناع وجود يا وقوع آن از راههاي خرد پند معلوم نشده و وجود و وقوع آنرا عقل احتمال بدهد .

وقتي عقل امكان وجود چيزي را تصديق كرد يا بر اثبات امتناع آن راهي نيافت با دليل نقلي معتبر باور آن جايز بلكه بحكم عقل لازم است .

اديان آسماني شرط قبول اعمال صالحه را ايمان به غيب مي دانند و تعديل اخلاق و تكميل و تكامل فضايل انساني را وابسته به آن مي شمارند و اصولا دعوت پيغمبران و رهبران آسماني در نفوسي تأثير شايسته دارد كه احتمال وجود عالم غيب و امور ماوراء‌ اين عالم محسوس را بدهند .

ايمان بظهور مهدي ، مصلح آخرالزمان نيز از جمله مطالب غيبيه اي است كه پيامبر اعظم اسلام از آن خبرداده و تصديق او واجب است .

همانگونه كه وقتي پيغمبر خبر مي داد احدي از مسلمانان در راستي گفتار و درستي اخبار آنحضرت شك و ترديد نمي كرد ، و همه آنرا مي پذيرفتند اكنون هم مسلمانان و مؤمنان بنبوت آن حضرت همين باور و ايمان را دارند .

پيغمبر از حوادث عظيمتر و شگفت انگيزتر از حضور حضرت مهدي عليه السلام خبرداد مثل تكوير شمس ، و تفجير درياها و انكدار و انتثار ستاره گان و تسيير كوه ها و انشقاق و انفطار آسمان و خروج دابه الارض و معاد و قيامت .

اين ها همه خبر از غيب است و در قرآن پيش گويي و اخبار از حوادث آينده و چيزهاي غيب بسيار است و ايمان به نزول وحي بر پيغمبر با ايمان به اين امور ( اگر چه به طور اجمال باشد ) انفكاك ندارد .

روزي خواهد آمد كه اين حوادث و انقلابات عجيبي كه پيغمبر و قرآن از آن خبر داده اند واقع مي شود و روزي هم چنانچه قرآن خبرداده و پيامبر و اوصياء‌ آن حضرت در ضمن صدها روايات مژده داده اند مصلح آخرالزمان ظهور مي كند و اسلام جهانگير خواهد شد .

خبرهاي غيبي پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم  و ائمه طاهرين عليهم السلام از آينده از حد تواتر گذشته و معتبرترين مدارك و اسناد تاريخي برآن دلالت دارد .

امروز از آغاز بعثت پيغمبر اعظم صلي الله عليه و اله وسلم باوركردن خبرهاي غيبي آن حضرت آسانتر و منطقي تر است . زيرا در آن زمن هنوز گذشت زمان صحت و درستي آن اخبار را تاييد نكرده بود و هر چه ما به سوي عصر پيغمبر برگرديم و تاريخ را بسوي گذشته ورق بزنيم زمينه اين باور كمتر مي شود  و بعكس هرچه جلو بيائيم و تاريخ اسلام را از آغاز بسوي آينده آن ورق بزنيم فكر و وجدان ما براي پذيرفتن اين اخبار آماده تر و ايمان ما كاملتر مي گردد .

گذشت زمان و حوادث آينده روشن كرد كه پيامبر اسلام آينده را در روشنايي وحي پيش بيني كرده و مي ديده و هرچه جلوتر آمديم اين روشنايي بيشتر شد .

آنگاه كه اين آيه را تلاوت مي كرد : وان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعو اشهدائكم من دون الله ان كنتم صادقين فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوالنارالتي و قودهاالناس و الحجاره اعدت للكافرين ( البقره 23-24)، و آن زمان كه مي خواند :‌ لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان ياتوا بمثل هذا القرآن لاياتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا ً ( الاسراء 88) آنروز كه صدو چهارده سوره قرآن را صدو چهارده معجزه جاودان اعلام مي كرد .  وخبر ميداد هرگز مانند يكي از اين سوره ها هم نتوانيد بياوريد و جن و انس از آوردن بمانند قرآن ناتوانند .

آنروزگاري كه پيغمبر به مسلمانان مي فرمود : شما كلمه توحيد را بگوييد و خداي يگانه را بپرستيد تا عرب تسليم شما شود و گنج هاي كسري و قيصر به دست شما افتد و كشورها را فتح كنيد.

آنروزكه مي فرمود : زمين براي من جمع شد و خاور تا باخترش را به من نشان دادند و ملك امت من به آنچه برايم جمع گرديد خواهد رسيد . آنروزكه از فتح مكه ، بيت المقدس ، يمن ، شام و عراق ،‌مصر و ايران سخن مي گفت و آن روز كه در مكه به مشركين فرمود اجساد شما در (قليب ) افكنده مي شود و از حال ابي سفيان خبر ميداد كه جنگ احزاب را برپا مينمايد .

درآنوقتي كه از فتح خيبر به دست علي عليه السلام خبر مي داد و ابي ذر را از آينده اش باخبر مي ساخت كه تنها زندگي خواهي كرد و تنها از دنيا خواهي رفت .

آنزمن كه پيش از جنگ بدر از كسانيكه از سپاه كفار در بدر كشته مي شوند اطلاع ميداد و مي فرمود : اينجا فلان كشته مي شود و در اين زمين فلان و يكايك كفاري را كه در جنگ بدر كشته شدند نام برد .

در آن زمن كه به عمار مي فرمود : تو را گروه ياغي مي كشند و به دختر عزيز و گراميش فاطمه عليها السلام مي فرمود : تو اول كسي هستي از اهل بيت من كه به من ملحق خواهي شد و به زنان خود مي گفت :‌كدام يك از شمااست كه سگان خواب بر او بانگ زنند و سوار برشتر گردد و در اطراف او خلق بسيار كشته شوند و به عايشه فرمود : نگاه كن كه تو آن زن نباشي و طبق روايت بيهقي در (المحاسن و المساوي 76 ج ا ) به او فرمود : چگونه اي حميرا آنگاه كه سگان حواب بر تو بانگ زنند و تو چيزي را طلب مي كني كه از آن بركناري و به زبير از جنگ جمل و طرفيت او با علي عليه السلام خبرداد .  

آن روز كه شهادت يافتن علي وحسن و حسين را صريحاً‌ اعلام مي فرمود و در آن زمان كه از جنگ علي با ناكثين و قاسطين و مارقين خبر مي داد و قتل ذوالثديه خارجي را در جنگ نهروان و خصوصيات و نشاني هايش را پيش بيني مي كرد و از فتنه هاي بين اميه و بني الحكم و حكومت آنان و شهادت اهل عذرا ( حجرو اصحاب او) مردم را مسبوق مي ساخت .

آنروزها مسلمانان همه اين خبرهاي غيبي را باور مي كردند چون پيغمبر خدا از آن خبر داده بود . چون ايمان برسالت خبر دهنده داشتند ، چون معني قبول رسالت و نبوت ايمان به صحت و درستي خبرهاي پيامبر از غيب است ولي هرچه اسلام جلوتر آمد و صفحات تاريخ ورق مي خورد اين خبرهاي غيبي بيشتر توجه مردم را جلب كرد و آنهايي كه كم باور بودند هم باورشان زياد و ايمانشان محكم و استوار گرديد .

خطباء‌و بلغاء  عصر رسالت از آوردن مثل سوره اي از سوره هاي قرآن عاجز شدند ، و تا زمان ما كه يكهزارو چهارصد سال از آغاز نزول قرآن گذشته و اين همه دانشمندان سخنور و ادبا و بلغا و سخندانان مشهور كه در اين چهارده قرن دنيا بخود ديده و اكنون د رجهان از مسيحي ها و دشمنان اسلام از عرب هاي مسيحي و ديگران سخن شناسان و سخنوران و فصحاء‌بسيار هستند كسي نيست كه بتواند حتي مانند يكي از سوره هاي سه آيه اي قرآن بياورد ، اعجاز قرآن و صدق اين خبر غيبي از زمان پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم آشكارتر گشته زيرا اگر امكان داشت با شدت دشمني و خصومتي كه با اسلام دارند تاكنون صدها كتا بمانند قرآن تأليف شده بود . اگر امكان داشت دستگاههاي استعماري مسيحي شرق   و غرب و مؤسسات تبليغي آنها و سائر دشمنان اسلام چنين موضوعي را در مسابقه گذارده و با تعيين ملياردها جائزه آنرا عملي مي ساختند.

غزوه بدر جلوآمد و كسانيكه پيغمب ر(ص) نام برده بود كشته شدند و اجسادشان را در (قليب ) افكندند ، جنگ احزاب را ابوسفيان برپا كرد . پيغمبر اكرم مكه را فتح كرد و به زودي مسلمانان بيت المقدس ، شام ،‌عراق و مصر و ايران و كشورهاي ديگري را فتح نمودند . خيبر به دست علي (ع) فتح شد . ابوذر در ربذه ، تنها از دنيا رفت . عمار را سپاه معاويه كه همان فئه باغيه بودند كشتند . حجر و اصحابش را به امر معاويه در عذراء دمشق شهيد كردند . بعد از پيغمبر اول كسي كه از خاندان آن حضرت از دنيا رفت و به او ملحق  شد فاطمه زهرا بود .اميرالمومنين و حسن و حسين به همان تفصيلي كه پيغمبر خبر داده بود شهيد شد ند . علي (ع) با ناكثين و قاسطين و مارقين جهاد كرد و ذوالثديه در جنگ نهروان كشته شد . عايشه جنگ جمل را بر پا كرد و در حوأب سگان بر او بانگ كردند و خلق بسيار را بكشتن داد . بني اميه بر مردم تسلط و بني الحكم سلطنت يافتند و اسلام روز سرخي را كه پيغمبر اعظم خبرداده بود ازستم آنهاديد.

اين خبرهاي غيبي و اخبار غيبي بسيار ديگر به تدريج و مرور زمان واقع شد و علاوه براينها صدها خبرهائي كه وصي و جانشين و باب علم آن حضرت علي (ع) و ساير ائمه از غيب خبردادند مطابق واقع از آب درآمد .

بعداز اين مقدمه مي گوئيم ما مي بينيم ده ها بلكه صدها از خبرهايي كه پيغمبر از غيب داده به شهادت معتبرترين مدارك و شواهد تاريخي يكي پس از ديگري واقع شد كه اگر يك شخص عادي هم فرضاً‌ يكدهم يا يكصدم اين خبرها را داده بود در صحت سائر اخبار او ترديد نمي كرديم و باور مي نموديم . پس چگونه ممكن است كه در صحت اخبار آن حضرت از حوادث آخر الزمان و امتحانات شديده و آزمايشهايي كه اين امت در پيشدارد  و منتهي به ظهرو حضرت مهدي ولي عصر (عج) مي شود ترديد داشته باشيم . تعداد خبرهاي غيبي آن حضرت به قدري زياد است كه را ه يافتن شك در آنها براي كسيكه از عقل و فكر مستقيم با بهره باشد عاده محال است و هركس تواريخ اسلام را كه مضبوط است و محفوظ ،‌مطالعه كند اين دعوي را تصديق خواهد كرد .

با اين وصف چرا ما در ظهور حضرت مهدي (عج) كه پيغمبر اكرم و اوصياء محترم صلوات الله عليهم با تاكيدات بليغه و در ضمن اخبار متواتره از آن خبر داده اند شك و ترديد داشته باشيم .

ايمان به اين ظهور لازم ايمان به نبوت پيغمبر ، صحت و درستي خبرهاي غيبي آن حضرت است و از آن جدا نيست .

آن مسلمانهايي كه در آغاز بعثت هنوز وقوع اين خبرها را نديده بودند در صحت خبرهاي پيغمبر ترديد نمي كردند چگونه ما با انكه وقوع بسياري از آنها را ديده و يا به نقل يقين آور شنيده ايم ترديد كنيم.

حتي افرادي مانند معاويه و عمر و عاص درستي اين اخبار را نمي توانستند انكار كنند چرا ما كه امروز علاوه بر اخبار پيغمبر صادق مصدق و اوصياء  او اين شوها قطع آور را نيز داريم ايمان نداشته باشيم ؟

مسلمانهاي صدر اول اسلام در خبر پيغمبر از نزول عيسي و ظهور مهدي و فتن آخرالزمان شك نداشتند و همه معتقد بودند و ايمان داشتند كه اين اخبار صددرصد مطابق واقع و حقيقيت است بعد كه مرور زمان و گذشت اعصار آنچه را پيامبر اعظم خبر داده بود به موقع و در وقت خود نشان داد در صحت آن قسمتي كه بايد در آينده هاي ديگر واقع شود شك و ترديد هرگز راه نخواهد يافت .

اگر يك نفر به شما اطلاع بدهد : فردا شخصي از فلان شهر با اين علامات و نشانيها خواهد آمد و يك ماه ديگر ده نفر با اين علامات وارد مي شوند و پنج ماه ديگر پانصد نفر مي آيند و يكسا ل ديگر هزارنفر مي رسند و دو سال ديگر در آن شهر انقلاب مي شود و حكومت تغيير مي كند و بيست سال ديگر در آنجا جنگ رو ي ميدهد و پنجاه سال ديگر زمامدار آنجا رامي كشند و صدسال بعد و دويست سال بعد

شما اين خبرهارا هرچند تصديق نمي كنيد ردهم نمي نماييد چون راه نفي احتمال صحت آن بر شما بسته است تا فردا صبر مي كنيد اگر آن شخص اول با آن نشانيها و علامات آمد تعجب مي كنيد و احتمال صحت خبرهاي ديگر نزد شما قوت مي گيرد .

يكماه بعد كه آن ده نفر آمدند احتمال شما تقريباً مبدل به قطع و يقين به درستي خبرهاي او مي شود .

خبر سيم كه واقع شد ديگر يقين شما ثابت مي شود .

و بعدا زخبر چهارم و پنجم اگر كسي صحت اين اخبار ار انكار نمايد و وقوع آنرا بعيد شمارد او را غير متعارف و شكاك مي شناسيد .

پس هرچه خبرهابيشتر با واقع منطبق شود خبر ششم و هفتم و هشتم و نهم و يقين وايمان شما قوت و ثباتش بيشتر مي گردد .

اكنون مي گوييم پيغمبري كه صادق و مصدق است و پيامبري او به معجزات و دلائل علميه و عقليه ثابت شده است . پيغمبري كه ده ها و صدها خبرهاي او ا ز غيب صورت وقوع يافته و همخ چنين اوصياء‌ او خصوص علي بن ابيطالب به نقل كتب معتبره شيعه و اهل سنت خبرهاي بسيار از غيب داده اند كه : اگر از دنيا باقي نماند مگر يك روز خدا آن روز را آنقدر طولاني سازد تا مهدي ظهور كند و جهانرا پر از عدل و داد سازد پس از آنكه از جور و ستم پرشده باشد و خصوصيات و نشانه هاي اين ظهور را نيز شرح داده اند .

حال آگر كسي (پناه برخدا ) بگويد خبر پيغمبر و اوصياء‌او با واقع مطابق نيست يا ترديد داشته باشد چه مي كند با اقرار و اعتراف به نبوت و پيغمبري او و اين همه معجزات و براهين علمي كه نبوت “ حضرت را ثابت و محرز ساخته است ؟ چه ميكند با ايماني كه به نبوت پيامبر خاتم و نبوت ساير انبيا دارد (چون پيغمبران ديگر نيز ظهور مصلح آخرالزمان را بشارت داده اند ).

چه مي كند با اين همه خبرهايي كه رسول اكرم از غيب داده و به مرور زمان در اين چهارده قرن صحت آن تاييد و واقع شده است ؟

و اگر بگويد :‌پيغمبر چنين خبري نداده دستش را مي گيريم و به كتابخانه اهل سنت و شيعه مي بريم و مي گوئيم مراجعه كنيد به اين كتابها و مصادري كه از هزار سال پيش تا حال تأليف شده ببينيد در چند مورد اخبار و روايات به قدر اين مورد رسيده است ؟ 

چند خبر معتبر براي باور شما كافي است ؟

سما كه مطالب عمده تاريخي را به نقل يك نفر مورخ قبول مي كنيد و حوادث مهم جهاني را به گفته يك خبرنگار كه صدگونه غرض و مرض دارد مي پذيريد در اين مورد چند خبر صحيح و معتبر مي خواهيد تا باور كنيد ؟

اگر شخص منصفي باشيد خواهد گفت : يك حديث معتبر هم كفايت مي كند و اگر قدري شكاك و ديرباور باشيد مي گوئيد اگر دو سه حديث باشد بيشتر اسباب اطمينان مي شود .

مي گوييم : حديث معتبر از يك و دو و ده و پنجاه و صد و بلكه هزارهم بيشتر است و در صدهاكتاب معتبر حديث و جوامع اخبار و تاريخ و رجال ضبط و ثبت است .

پس باتوجه و دقت و تامل درآنچه گفته شد هيچگونه شبه و ترديدي باقي نمي ماند كه در آخرالزمان برحسب اين احاديث و بشارات پيامبر اكرم و اوصياء‌مكرمين او ظهور مصلح منتظر و مهدي موعود  و كسي كه دنيا را پراز عدل وداد كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد حتمي و واقع شدني است .

مصلح جهان

يكي از مسائل و اموريكه فرق اسلام برآن اجتماع و اتفاق نموده اند ظهور مهدي اهل بيت حضرت قائم آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين در آخر الزمان است كه همه متفق الكلمه انتظار يكقيام روحاني و ظهور مصلحي را ميكشند كه عدالت اجتماعي و نظام جهان را براساس ايمان به خدا و احكام دين اسلام برقرار سازد و دنيا را از چنگال ستمكاران و جباران نجات بخشد و پرچم عزيز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز درآورد

همه چشم به راهند  و انتظار دارند كه شايسته ترين فرزندان پيغمبر قيام كرده آئين توحيد و رسم برادري و مساوات اسلامي را زنده نموده بشر را از نعمت آسايش بهره مند سازد و موجبات تفرقه و محروميت و ناكامي را ازميان بردارد .

اين وعده الهي است و تخلف پذير نيست دنيا به طرف آن عصر درخشان در حركت است ، سير زمان ، گردش دوران هر دم بشر را به چنين روزگاري نزديك تر مي سازد .

ايمان به ظهرو حضرت مهدي عليه الصلوه و السلام و جهانگير شدن دين اسلام به آيات متعدده اي از قرآن مجيد و متواتر ترين روايات و قويترين اجتماعات اتكا و استناد دارد كه هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پيغمبر اسلام بايد به اين ظهور ايمان راسخ و ثابت داشته باشد .

اگر چه در اين مقاله تفصيل و شرح اين مطالب ممكن نيست ولي براي توجه خوانندگان محترم تحت چهارعنوان ( 1- آيات قرآن مجيد  2- اجماع و اتفاق مسلمين  3- روايات اهل سنت     4- روايات شيعه ) به طور اختصار توضيحاتي مي دهيم .

1-     آيات قران مجيد

در قران‌مجيد در آيات كريمه متعدده اي تشكيل يك حكومت جهاني اسلامي و بسط دين اسلام ، غلبه بركليه اديان و زمامداري صلحاء و ارباب لياقت را خداوند وعده فرموده است كه از آن جمله اين آيات است :

« وقاتلوهم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين كله لله »   (انفال : 39).

« هوالذي ارسل دسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله »    (توبه :33 فتح :28 صف : 9 ) .

« يريدون ان يطفئوا نورالله بافواههم ويابي الله الا ان يتم نوره »  ( توبه : 32 ) .

يريد الله ان يحق الحق بكلماته و يقطع دابرالكافرين » (انفال : 7)

« وقل جاء الحقو زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا »  (اسراء‌: 81)

«و لقد كتبنا في الزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » (انبياء : 105 )

« وعدالله الذين امنوامنكم و عملواالصالحات ليستخلفنهم في الارض »  ( نور :55)

« و لقدسبقت كلمتنالعبادناالمرسلين  انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون » ( صافات : 173-171)

« انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا في الحياه الدنيا » (غافر :‌51 )

« كتب الله لاغلبن انا ورسلي ان الله قوي عزيز »  ( مجادله : 21 )

و آيات ديگر كه تاويل آنها هنگام ظهور حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه آشكار شود دلالت دارند بر غلبه اسلام بر ساير اديان و غلبه اهل حق بر اهل باطل و حتمي بودن غلبه انبياء‌و اتمام نور خدا كه اين معاني به طور مطلق تا حال ظاهر نشده و اين آيات تحقق آنرا در آخر الزمان بشارت مي دهد .

خداوند وعده داده كه البته پيغمبران را غالب سازد و ياري كند و معلوم است كه اين نصرت و غلبه فقطي نصرت و غلبه در آخرت نيست براي اينكه مي فرمايد ( في الحياه الدنيا ) و نصرت و غلبه انبيا بر قوم خودشان و پيشرفت كار آنها در عصر خودشان هم نيست زيرا دعوت بسياري از پيغمبران در قومشان اثر نبخشيد بلكه بعضي از آنها كشته شدند .

اين نصرت و غلبه نصرت و غلبه مقصد و هدف ودعوت آنها است كه بر طبق ظاهر آيات مقيد بمرتبه اي نيست و نصرت و غلبه مطلق است .

همچنين است اتمام نور ، به معني آنكه خدا نور خود را تمام مي گرداند در مقابل آنهائيكه مي خواهند نور اورا خاموش كنند و مانع ا زپيشرفت اسلام شوند اين است كه دين را جلو مي برد و بر قلمرو اسلام مي افزايد و اتمام آن وقتي است كه اسلام تمام جهان را بگيرد . 

چنانكه معني استخلاف مؤمنين در زمين و وارث شدن آنهازمين را هم استخلاف در تمام زمين و وارث شدن كره ارض است كه براي امام زمان و ياران و اصحاب آن حضرت حاصل مي شود .

معني غلبه حق بر باطل به طور اطلاق هم غير از اين نيست كه به تمام معني حق بر باطل پيروز شود و اگر از جهت حجت و برهان غالب باشد ( با اينكه به اين معني هميشه غالب است ) ولي در ظاهر غالب نباشد غلبه مطلق نيست و ظاهر اين آيات غلبه مطلق است .

و اما آيه › ليظهره علي الدين كله » كه دلالتش برغلبه اسلام واضح است .

ومؤيد مستفاد از اين آيات است رواياتي كه در اين خصوص از حضرت رسول (ص) منقول است مثل : ليدخلن هذا الدين علي ما دخل عليه الليل يعني : البته اين دين در هركجا شب داخل شده باشد داخل مي شود و شايد نكته اينكه فرمود « علي ما دخل عليه الليل »  و نفرمود « علي ما دخل عليه اليوم او الشمس » تشبيه دين به آفتاب باشد كه همان طور كه روز و آفتاب در هر كجا كه شب رفته باشد وارد مي شود خورشيد عالمتاب اسلام نيز به تمام اماكن پرتو افكن خواهد شد و تاريكي كفر و شرك و ضلالت رانابود خواهد ساخت همانطور كه آفتاب تاريكي شب از ميان مي برد .

2-     اجماع  مسلمين

اگر مقصود از اجماع و اتفاق شيعه باشد كه محتاج به ذكر نيست و همه مي دانند كه از ضروريات مذهب اماميه ظهور قائم آل محمد فرزند حضرت امام حسن عسكري است و اگر مقصود اتفاق عامه مسلمين از شيعه و سني باشد براي اثبات آن عبارت يكي از متتبع ترين علماء‌اهل سنت علامه معتزله ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه ( طبع مصر ج 2 ص 535 ) كافي است كه مي گويد ك

« قدوقع اتفاق الفريقين من المسلمين اجمعين علي ان الدنيا و التكليف لا ينقضي الا عليه » يعني :‌اتفاق سني و شيعه بر اين است كه دنيا و تكليف منقضي و تمام نشود مگر برآنحضرت يعني بعد از ظهور آن حضرت.

كسانيكه در تاريخ تتبع دارند مي دانند كه ظهور مصلح منتظر و مهدر آل محمد عليه الصلواه و السلام آنچنان مورد اتفاق ومسلّم نزد تمام مسلمين بوده كه از همان قرن اول هجري تا حال در مقام رد ادعاء‌افرادي كه ادعا مهدويت كردند يا اين ادعاء‌را به آنها نسبت دادند اصل ظهور قائم آل محمد (ع) را كسي انكرا نكرد زيرا برخلاف اجماع مسلمين و انكار اخبار قطعيه صادره از پيغامبر (ص) بود . بلكه در مقام رد آنها به فاقد بودن اوصاف وعلاماتي كه براي مهدي موعود در اخبار و احاديث مذكور است استناد مي جستند .

چنانچه چهارنفر از بزرگان علماء مذاهب چهارگانه اهل سنت . ابن حجر شافعي مؤلف ( القول المختصر ) وابوالسرور احمد بن ضياء الحنفي ، محمدبن احمد مالكي و يحي بن محمد حنبلي در جواب استفتائي كه از ايشان شده و در باب (13) از كتاب (البرهان في علامات مهدي آخرالزمان ) عين فتاواي آنهارا نقل كرده همين روش را انتخاب نموده و به صحت اصل ظهور مهدي در آخرالزمان و اينكه عالم را پراز عدل و داد كند وعيسي به آن حضرت اقتدا نمايد و اوصاف ديگر آن حضرت رسماً فتواي محكم و مستدل و قاطع داده اند حتي شاعر بني امبه حكيم بن عياش كلبي نيز در رد نسبتي كه به جناب زيدبن علي بدون رضايت آن جناب داده شده بود ( و او را مهدي خوانده بودند ) گفته :

ولم ارمهديا علي الجذع يصلب

مقصودش اين است كه آن مهدي كه ظهور مي كند مستولي برممالك و فاتح كشورها مي گردد و عدل و داد را بسط مي دهد پس چگونه ممكن است جناب زيد كه مصلوب شد مهدي باشد .

3-     احاديث اهل سنت

محدثين بزرگ اهل سنت كه ذكر اسامي آنهاو كتب ومصنفات ايشان در اين مقاله سخن را طولاني مي سازد احاديث راجع به ظهور حضرت مهدي را تخريج نموده اند و از جماعتي از صحابه و جمع كثيري از تابعين راجع به ظهور آنحضرت روايات بسيار نقل كرده اند و بعض ايشان در تخريج اين احاديث كتاب خاص نوشته اند و گروه بسياري از آنان تواتر اين روايات را صريحاً  تصديق كرده اند و آنچه در كلمات بسياري از ايشان مصرح است اين است كه نه فقط اصل ظهور مهدي (ع) به روايات متواتره از پيغمبر اكرم ثابت و قطعي است بلكه به تواتر ثابت است كه آن حضرت زمين را پر از عدل و داد كند و عيسي از آسمان نزول كرده به آن حضرت اقتدا نمايد . و تمام جهان را فتح كرده و احكام قرآن رانشر دهد .

علاوه بر اين بسيار از محققين علماء‌عامه  در اشعار و قصايد يا كتب و تصنيفاتشان ايمان خود را به اينكه حضرت مهدي همانيگانه فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است اظهار داشته اند كه ما د ركتاب «منتخب الاثر» در باب اول از فصل سوم تصريحاتي از بيش از شصت نفر علماء اهل سنت را جع به ولادت يا غيبت و امامت آن حضرت را ضبط كرده ايم و هر منصفي مجموع اين اعترافات را ملاحظه كند برايش جاي شبهه باقي نخواهد ماند .

4-     روايت و اخبار شيعه

به طور كلي احاديث كه از طرق شيعه روايت شده معتبرترين روايات است زيرا از عصر حضرت رسول اكرم تا حال كتابت حديث ضبط و حفظ و روايات در بين ايشان منقطع نشده و هم اكنون بعضي كتب كه د رنيمه اول و دوم هجرت نوشته اندموجود و محل مراجعه است و اولين كتاب ايشان همان كتابي است كه باملاء رسول الله و خط اميرالمومنين علي (ع) مي باشد و در اخبار مكرر ديده مي شود كه ائمه در نقل احاديث و بيان احكام به آن استناد مي جستند .

روايات شيعه با روايات ديگران فرق ديگر نيز دارد و آن اين است كه روايات شيعه از ائمه اهل بيت كه علم و زهد و تقوي وفضيلت ايشاننزد فريقين مسلم است اخذ شده و بمقتضاي « اهل البيت ادري بما في البيت » طبعاً‌ نقل آنهامحكمتر و از اشتباه دوراست و بالاخره سومين جهتي كه روايات شيعه را در بالاترين درجه اعتبار قرارداده و در حقيقت پشتوانه اين روايات است احاديث متواتره ثقلين و احاديث سفينه و احاديث امان و روايات ديگر است كه امت را ارجاع به ائمه معصومين از اهل بيت كه اعدال قرآن مجيد هستند نمده و قول ايشان را امان از ضلالت معرفي كرده و دلالت برخالي نبودن زمان از وجود امام معصوم از اهل بيت دارد .

بنابراين احاديثي كه ا زائمه طاهرين صادر شده از راه بناء‌عقلاء بر احتجاج و عمل به خبر واحد در اعلي درجه اعتبار است زيرا اختصاص و ارتباطي را كه ائمه طاهرين با پيغمبر اكرم (ص) داشته اند احدي از صحابه و تابعين نداشتندو از طريق حديث متواتر ثقلين شرعاً‌ نفس اقوال و گفته هاي ايشان مأخذ و مستند است و بر امت مراجعه و اخذ از ايشان كه از قران جدا نمي شوند و معصومند فرض و واجب مي باشد .

بعد از بيان اين مقدمه كوتاه كه دركتابيكه در بيان وجوب پيروي از اهل بيت و اخذ علم از ائمه نگاشته ايم شرح و تفصيل آنرا داده ايم مي گوييم :

از طرق شيعه راجع به ظهور حضرت ولي عصر قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه معتبرترين روايات در كتب مشايخ و محدثين ايشان كه از همان قرن اول هجرت تا حال تاليف شده موجود است  مانند روايات كتب اصولي كه پيش از ولادت حضرت قائم تاليف شده مثل كتاب مشيخه حسن بن محبوب (متوفي 224) و كتاب سليم بن قيس ( متوفي 70 يا 90 )

رواياتي كه بسيار از آنها هريك براي اثبات امامت امام زمان يگانه فرزند عزيز و گرامي امام حسن عسكري كافي و قطع آور است رواياتي كه از لحاظ پيشگويي هايي كه در آنها شده و وقوع يافته از معجزات اولياء دين و اخبار آنان از مغيبات شمرده مي وشد رواياتي كه در آنهاخصوصيات اين ظهور و شرائط وعلامات آن به طور واضح بيان شده است . 

اين روايات فوق تواتر واحصاء آن جز براي اشخاصي كه تتبع و احاطه كامل داشته باشند ممكن نيست .

خوانندگان عزيز ! اين سخنان حرف نيست . ادعاء نيست و بيان حقيقت و روح واقع است علاوه بر تمام جوامع حديث صدها كتا بو مصنفات بزرگان محدثين ايشان د رخصوص موضوع دليل و برهان اين سخنان است .

مانند كتاب « المهدي » تاليف عيسي بن مهران مستعطف از بزرگان قرن سوم و كتاب قائم و غيبت فضل بن شاذان و غيبت عبدالله بن جعفر حميري از اكابر قرن سوم و كتاب غيبت و ذكرالقائم تاليف ابن اخي طاهر (متوفي 358) و كتاب غيبت محمدبن قاسم بغدادي معاصر ابن همام (متوفي 333 ) و اخبار القائم علان رازي كليني خال كليني معروف ( متوفي 339) و اخبار المهدي تاليف جلودي ( متوفي 332 ) و غيبت نعماني از اعلام قرن چهارم و غيبت حسن بن حمزه مرعشي (متوفي 358 ) و دلائل خروج القائم تاليف ابي علي حسن بن محمد صفاري بصري از اعلام قرن سوم و كتاب ذكر القائم من آل محمد تالييف احمدبن رميح المروزي و اخبار القائم تاليف ابي علي احمد بن محمد الجرجاني از قدما محدثين  و الشفاء و الجلاء احمدبن علي رازي و ترتيب الدوله تاليف احمدبن حسين مهراني و كمالدين و كتاب غيبت كبير تاليف صدوق (متوفي 381) و غيبت ابن جنيد ( متوفي 381) و غيبت مفيد ( متوفي 413) و غيبت سيد مرتضي (متوفي 436) و غيبت شيح طوسي ( متوفي 460) و التاج الشرفي تاليف اسعدآبادي معاصر سيد مرتضي و كتا ب« مانزل من القران في صاحب الزمان »‌تاليف عبدالله بن عياش ( متوفي 401) و فرج كبير تاليف محمدبن هبه الله طرابلسي شاگرد شيخ طوسي و بركات القائم و تكميل الايمان و  بغيه الطالب و تبصره الاولياء‌و كفايه المهدي و اخبار القائم و اخبار ظهور المهدي و الحجه الباغه و نثبيت الاقران و حجه الخصام و الدرالمقصود و اثبات الحجه و اتمام الحجه و اثبات وجود القائم و  مولدالقائم و الحجه فيما نزل في الحجه و الذخيزه في المحشر و السلطان المفرج  عن الايمان و سرور اهل الايمان و جني الجنتين و سيزدهم بحار و غيبت عوالم و صدها كتاب ديگر كه ذكر نام آنها و اسامي مؤلفين موجب كمال تطويل خواهد شد .

و فقط بعض مواردي راكه اين روايات به تواتر قطعي راجع به اوصاف حضرت مهدي (ع) و علائم ظهور آن جناب بر آن دلالت دارد به طور فهرست يادآور مي شويم و بحث  و توضيحات لازم را در اطراف هر يك از اين موارد را به موقع و فرصت ديگري موكول مي كنيم .

در اينجا يادآور مي شويم كه دلايل ديگر از عقل و نقل بر وجود امام عصر عجل الله تعالي فرجه نيز اقامه شده كه ما در اين مقاله در صدد بيان آن نبوده ايم و اجمالاً  همه آن ادله عقليه و نقليه كه در امامت عامه دلالت دارند بر لزوم وجود امام معصوم در تمام اعصار و وجوب معرفت امام و اينكه زمين خالي از وجود حجت نمي ماند كه لوبقيت الارض بغير حجه لساخت باهلها بر وجود حضرت صاحب الزمان و امامت آن حضرت نيز دلالت دارند و اگر در مقام استدلال فقط همان براهين امامت عامه را مستند قرار دهيم در اثبات امام عصر (عج) و بقاء آن حضرت در پشت پرده غيبت كافي خواهد بود .

 

 

 

 

 

 

 

 

طول عمر از نظر تاريخ

از نظر تاريخ نيز عمر طولاني مورد تاييد است و تواريخي كه در دست داريم اشخاص بسياري را نشان ميد هند كه از عمر طولاني و زندگي بلند برخوردار شده اند .

يكي از كتابهايي كه به خصوص در تاريخ زندگي و شرح احوال معمرين نگاشته شده و يكي از مآخذ و مصادر و كتب معم تراجم و رجال به شمار مي رود كتابي است كه ابو حاتم سجستاني متوفي 350 به نام (المعمرون ) تاليف كرده است اين كتاب كه  اخيراً  هم با فهرست و اسلوب عالي طبق شده سوابق تاريخي طول عمر را به طور كامل و مبسوط روشن مي سازد .

ما هم از هر نظر كه ملاحظه كنيم حتي تواريخ عهد باستان را هم اگر جلو بياوريم يا علم قديم و فلسفه يونان را مستند قرار دهيم و يا آنكه به علوم جديده اعتماد نمائيم و يا باخبار انبيا و پيامبران اتكا واستناد نمائيم همه امكان طول عمر و وقوع آنرا تصديق و اثبات مي نمايند و آنرا خارق عادت و اعجاز يعني بيرون از قوانين و نواميس طبيعي عالم نمي شمارند .

بلي چون افرادي كه عمر طولاني كرده اند نادرند قدري نامأنوس و جالب توجه است . در صورتيكه از نظر عميق علمي بايد گفت اين عمرهاي كوتاه خلاف سنن خلقت و قواعد اصليه عالم طبيعت است و اگر عوارضي كه گفته شد مانع نبود بادي عمر كوتاه خلاف عادت شده باشد .

اما طول عمر حضرت ولي عصر ارواح العالمين له الفدا.

ما مي گوييم اصلاً  طول عمر ايشان اگر چند هزارسال ديگر و بيشتر برآن افزوده شود نبايد مورد حرفو محل شبهه باشد زيرا امكان ذاتي و امكان وقوعي طول عمر ثابت و مسلم است حال ما چه امكان طبيعي طول عمر و وقوع آن را ثابت كنيم ( چنانچه ثابت است ) و چه امكان آنرا ثابت ندانيم و عمر طولاني را يك امر خارق العاده و معجزه بشماريمو درمورد طول عمر ايشان اگر ايمان به خدا قدر و توانائي و صحت نبوات داريم نبايد ترديد كنيم .

مسئله طول عمر آن حضرت مسئله اي است كه صدها حديث بر آن دلالت دارد و مشيت ازليه الهيه برآن تعلق گرفته است .

هر كس خدارا قادر و توانامي شناسد بايد آنرا باور كند و هركس العياذ بالله خدارا عاجز مي شمارد و عجز را نقص و از صفات سلبيه حق نمي داند هر چه دلش مي خواهد بگويد . اما ما مي گوئيم عجز نقص است و ناقص محتاج است و محتاج واجب الوجود نمي باشد .

حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه را در اين دوران عمر طولاني مكرر مردمان بزرگ كه از صفاي باطن و استعداد خاص بهره مند بوده اند زيارت و مشرف به ملاقات و نعمت ديدارش شده اند .

در اينموضوع سخن از امكان طول عمر و عدم امكان بي مورد است و به نظر ما اصلا از ابتدا بي جهت جواب اين سئوال را در مباحث راجع به طول عمر آنحضرت وارد كرده اند .

آنكه فرضاً  مي گويد طول عمر محال عقلي است و عقلاً  امكان ناپذير است يا مي گويد محال طبيعي است بايد برهان و دليل بياورد مع ذلك ما ثابت كرديم كه عمر بسيار طولاني نه محال عقلي و ذاتي است و نه استحاله وقوعي در آن فرض مي شود و نه محال طبيعي است .

باز مي گوئيم : ما آنچه را از گفتار دانشمندان و نتايج كاوشها و آزمايشهاي علمي علماء  غرب نقل كرديم براي روشن شدن ذهن بعضي از صاحبان افكار سطحي و افراد كم اطلاع بود كه بدانند امكان طبيعي طول عمر مورد قبول علماء‌بزرگ شرق وغرب است .

اما درمورد طول عمر امام زمان ارواحنا فداه فرضاً‌ هم امكان طبيعي طول عمر ثابت نباشد تكيه ما بر قدرت خدا و ارداده باريتعالي است و از اين كه طول عمر آن حضرت خارقالعاده هم باشد هيچ شبهه اي وارد نمي دانيم . زيرا مسئله خارق العاده عادات و ايمان بمعجزه اساس قبول و پذيرش نبوت است . تمام معجزات پيغمبران امور خارق العاده است و اين كساني كه در اين موضوع استبعاد مي كنند در مورد معجزات حرفي ندارند و تسليم هستند . چه فرق مي كند . احياء موتي وزنده كردن مردگان و قلب عصا بثعبان و پيدايش ناقه از سنگ و نزول مائده از آسمان و سخن گفتن كودك در گهواه و ولايت عيسي بدون پدر با عمر بسيار طولاني .

اگر امكان طبيعي طول عمر را علم تصديق مي كند . امكان طبيعي بعضي معجزات را تصديق نكرده است پس چگونه درآن شك مي كنيم با اينكه اين را قبول داريم .

ما مي گوئيم به هر حساب كه باشد ايراد يا استبعاد طول عمر حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه بي وجهاست و اگر تمام عقلا جمع شوند و بخواهند در ايراد به طول عمر آن حضرت يك سخن خردپسند و دليل معقولي درست كنند ممكن نيست .

خدا فرموده و پيغمبر خبرداده و ائمه طاهرين هم مژده داده اند كه حضرت حجت عصر فرزند حضرت امام حسن عسكري عليهم السلام همان كسي كه در بامداد روز نيمه شعبان سال 255 عالم را به نور جمال خود منور ساخت بعد از غيبت بسيار طولاني كه مردم در امر آن حضرت در حيرت و سرگرداني واقع مي شوند و اكثر به شك و ترديد مي افتند و عالم پر از ظلم و جورو فشار و ناراحتي و فساد و انواع نگرانيها مي شود ظهور مي فرمايد و جهان را پر از عدل و داد مي كند و در دنيا يك حكومت جهاني تشكيل مي دهد و قانون واحد اسلام را همه جا اجرا مي سازد و در سراسرعالم عدالت اجتماعي و بر اساس تعاليم قران برقرار مي نمايد .

با اينكه اين بشارتها قطعي و مسلم و متواتر است ، خداوند هم بر هر كار قادر و تواناست ديگر جاي شبهه نيست . جاي شك و ترديد هم نيست .

اين استبعادات طول عمر و سرّ غيبت همه از وساوس شيطان است و چنانچه توضيح داده شد به هر نحو كه د رطول عمر نظر بدهيم استبعاد طول عمر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه صحيح نيست . علم و عقل و نقل و قران و احاديث و كتابهاي ديني ملل ديگر و آراء  و نظر دانشمندان قديم و جديد و تجربه همه پشتيبان و مؤيد عقيده ما مي باشند .

اللهم انانرغب اليك في دوله كريمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل به االنفاق و اهله ، و تجعلنا فيها من الدعاه ابي طاعتك و القاده الي سبيلك و ترزقنا بها كرامه الدنيا و الاخره .

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 17:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس