رابطه سوره فیل و حادثه طبس
رابطه سوره فیل و حادثه طبس
بسم الله الرحمن الرحیم * أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ * وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ.
(ای رسول ما) آیا ندیدی که خدای تو با اصحاب فیل چه کرد(۱) آیا کید و تدبیری که برای خرابی کعبه اندیشیدند تباه نکرد؟(۲) و برای هلاکت آنان مرغان ابابیل را فرستاد(۳) تا آن سپاه را با سنگهای سجیل سنگباران کردند(۴) و تنشان را همچون کاهی که خرد شده باشد، قرار داد(۵). سوره فیل
شبانگاهان که شب تیره بر پهنه زمین گسترده شد، ابرهه سوار بر فیل و همراه فیل سوارانش با تمامى توش و توان و ساز و برگ، عزم ویرانگرى خانه خداى کرده و به سوى کعبه روانه شد.
سپاهیانش متکبرانه سایه شوم خود را بر هر راه و مسیرى در صحرا و بیابان افکندند. در آن لحظات حساس نه کسى را یاراى ایستادن و نه فردى بیدار بود، جز مردى کهن سال، دل سوخته و بیدار از سلاله پاک ابراهیم خلیل.
چنین شد که خداوند بر آن سپاه فرو رفته در غفلت و غرور، ابابیل را با سنگ هایى از جنس گل فرستاد که به سویشان پرتاب کرده و آنان را همچون برگهاى خورده شده از درون و برون متلاشى نمود. کید و حیله آنان را به تباهى و نابودى کشانید و آنها که تصور مىنمودند تمامى اهل زمین مقابل قدرت و ساز و برگشان تسلیم اند دیگر باره دیدند آنچه بر سرزمین ایران حاکم است ایمان مىباشد و آنچه خود به آن اتکا دارند جز آهن خُرد شده و پوسیده چیزى نیست و خدا خواست این بارقه الهى باقى بماند تا آن روح قدسى، خمینى کبیر – که حرکت انبیا و اولیا را استمرار مىبخشید – در پرتو این نور الهى به قیام «الله اکبر» ایستاده و جهانیان رابه اعجاب و شگفتى وا دارد. شرق و غرب را در بهت و تحیّر فرو برده و به همگان ثابت کند: «امریکا هیچ غلطى نمىتواند بکند.»
بیابان طبس، بهترین راوی معجزه ای است که دل تاریخ را به لرزه در آورد.
تفسیر آیة « و مَکَرُوا و مَکر الله و الله خیرُ الماکرین » را باید از کویر تفتیدة طبس پرسید؛ بیابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سیاه مرگ بودند.
حادثه طبس، نصرت الهى، بارقه اى ملکوتى بیابان طبس، بهترین راوی معجزه ای است که دل تاریخ را به لرزه در آورد
تفسیر آیة « و مَکَرُوا و مَکر الله و الله خیرُ الماکرین » را باید از کویر تفتیدة طبس پرسید؛ بیابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سیاه مرگ بودند.
به راستى اگر آن دانه هاى کوچک شن جلو دید خلبان هواپیما را نمىگرفت و آن برخورد و آتش سوزى به وجود نمىآمد، چه کسى توانایى آن را داشت که از اجراى این نقشه شوم و گسترده جلوگیرى کند؟
چنین بود که شنهاى کوچک بیابان بر نشانه هاى بزرگ قدرت مادى مستکبران فائق آمد و مسلمانان مشاهده کردند که خداوند با هواپیماهاى غول پیکر جنایت کاران چه کرد و چگونه کیدشان را تباه نمود و مزدورانشان را روسیاه ساخت.
اگر استکبار جهانى در مقابل نظام اسلامى ایران ایستاده و با هزاران نیرنگ با انقلاب اسلامى مبارزه مىکند بىجهت نیست، زیرا هرگز بدینسان تحقیر نگردید و به این اندازه طبل رسوائیش نواخته نشده بود.
استفتاح (توطئه نافرجام آمریکا در صحرای طبس)
در شامگاه چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ ه.ش هفت فروند هواپیماى غول پیکر نظامى ۱۳۰ – C و هشت فروند بال گرد نظامى مجهز امریکایى مرزهاى هواى جنوبى ایران را بدون کوچکترین مقاومتى پشت سر گذاشته و وارد حریم هوایى جمهورى اسلامى ایران مىگردند. یکى از پاسگاههاى مرزى عبور آنها را گزارش مىدهد، امّا به دلایلى نامعلوم به آن گزارش ترتیب اثر داده نمىشود.
هواپیماها و بال گردها پس از طى مسافتى بیش از هزار کیلومتر در حریم هوایى ایران بدون برخورد با هیچ گونه مانعى جهت سوختگیرى و احتمالاً براى هماهنگى شروع عملیات در یک فرودگاه متروکه – که در جنگ جهانى دوم در نزدیک رباط خان طبس توسط قواى متفقین ساخته شده بود – فرود مىآیند. توطئه گران مجهز به تمامى تجهیزات نظامى و حتى تانک، موتور سیکلتهاى پرقدرت سریع و سنگین (تریل) اتومبیل جیپ و سلاحهاى مختلف بودند. زمان فرود اندکى قبل از نیمه شب چهارم اردیبهشت بود.
یک اتوبوس مسافربرى از کوره راه نزدیک عبور مىکند. با پنتاگون تماس گرفته شد که چه تصمیمى در مورد چهل سرنشین اتوبوس بگیرند، دستور داده شد که تمامى مسافران را بازداشت نموده و درون یک هواپیماى” ۱۳۰ ” C قرار داده و به طور موقت آنان را از ایران خارج سازند. حساسترین لحظات مأموریت فرا مىرسید. یکى از مسافران ایرانى گفت: ما در حال سوار شدن به داخل هواپیما بودیم که ناگهان مشاهده کردیم یکى از هواپیماها آتش گرفت. حقیقت مطلب این بود که یکى از بال گردها در زمین از هواپیماى ۱۳۰ C-بنزینگیرى کرده بود، از زمین بلند شد تا بال گرد دیگرى جهت سوختگیرى آماده شود، اما در این لحظه خلبان، بالگرد RH-S3D را به سرعت به سوى جلو راند. در این لحظه پروانه آن با بدنه هواپیما برخورد نمود و در همان موقع هر دو آتش گرفتند و هشت امریکایى هلاک گردیدند.
هم چنین قبل از آتش سوزى یک کامیون به طرف جاده مىآمد که راننده اش پس از تیراندازى به سوى تانکر متوارى شد. ترافیک غیر منتظره در جادهاى کویرى و احتمال فاش شدن مأموریت، مرگ کماندوها و احتیاج فورى به رسانیدن زخمىها به بیمارستان یک تصمیم بسیار دشوارى را پیش مىکشید که امریکایىها باید هر چه زودتر صحرا را ترک کنند. زمانى باقى نمانده بود تا بدنه هواپپیما خنک شود و آنها اجساد را بیرون بکشند. در عوض نجات دهندگان باید در مرحله اول خود را از این وضع مىرهانیدند. پس به سوى هواپیماى ۱۳۰-C رفتند و سوار آن شدند و پا به فرار گذاشتند. در این هنگام توفان شن تمام شد و هوا کاملا صاف گردید. ناگهان سه یا چهار فانتوم از روى بال گردها عبور کردند، چرخى زده و به سوى آنها بازگشتند و با کالیبر ۵۰ به سمت بال گردى که دستگاه رادارى در آن روشن بود شلیک کردند. در یک لحظه آن بال گرد منهدم شد و از بین رفت. فانتومها که دور شدند دو پاسدار به سرعت حدود صد متر از آنها فاصله گرفتند و روى زمین دراز کشیدند، اما فانتومها همچنان در حال پرواز بودند و به سوى دو پاسدار و دیگر نیروهاى اعزامى از سپاه یزد که داخل جیب کنار جاده بودند، تیراندازى مىنمودند. سرانجام در اثر انفجار یک راکت، برادر پاسدار محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى یزد به شهادت رسید و دو تن دیگر زخمى گردیدند که به طبس انتقال یافتند. پیکر مطهر شهید منتظر قائم شب هنگام بر شنهاى کویر آمیخته با خون خویش باقى مىماند و صبح گاهان براى بردن اولین شهید حمله نظامى مستقیم امریکا به ایران، به سوى کویر مىآیند و این در حالى بود که یک دستش قطع شده و پاره هاى آهن راکت در قلبش فرو نشسته و به دیدار حق شتافته بود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت: 16:37 منتشر شده است
برچسب ها : رابطه سوره فیل و حادثه طبس,