از اینگونه مثالها برای نشان دادن بنیان های فکری مردم که امروزه هر نا آگاهی آن را خرافه می پندارد، در تاریخ این مرزوبوم کم نیست. بنابراین شایسته است که با تدبیر به باورهای مردم بنگریم و هرآنچه که به عنوان باورهای عامیانه می شناسیم با انگ خرافه آن را موهوم نپنداریم.
خرافه ها در جهان نمونه های خرافه
بسیاری از انسان ها، بدون آگاهی و ناخودآگاه در بسیاری از عقاید و موهومات خرافه پرستی دخیل هستند. طی دهه های اخیر اعتقاد به خانه ارواح، سحر و جادو و جن و پری به شدت افزایش یافته است.آمارها نشان می دهد که بخش قابل توجهی از مردم، افرادی خرافاتی هستند؛ اما به راستی خرافه چیست و چرا مردم به آن جذب می شوند؟
منشأ خرافات
واقعیت این است که مردم به سختی دست از افکار خرافی برمی دارند و سرسختانه به آنها چسبیده اند؛ به همین جهت احتمال می رود خرافات، ریشه در درون شخصیت افراد داشته باشد. اسپینوزا درباره خرافات و عدم قطعیت می نویسد:
اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود در اختیار داشتند یا بخت همیشه با آنها یار بود، هرگز به خرافات روی نمی آوردند. اما چون اغلب به مشکلات برمی خورند که قواعد موجود پاسخگوی آنها نیست، بین ترس و امید سرگردان شده و سخت زودباور می شوند.
حال به بحث درباره علل ایجاد خرافات می پردازیم:
از نظر قرآن: خداوند در آیه168 سوره بقره به همه مردم (اعم از مسلمان ها و غیرمسلمان ها) فرموده و می گوید: ... و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
از نظر روانشناسان: خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد بر آینده به وجود می آید؛ مثلاً در ارتباط با مسائلی چون تولد ، مرگ ، مرض و ... تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند.
اقسام خرافات
گروهی اعتقاد دارند که در تاریخ فرهنگ بشری، خرافه پرستی، تاکنون جلوه های متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است. شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیان هایی که به طور انفرادی یا اجتماعی برای بشر داشته اند، به دو نوع ذیل تقسیم کرد:
خرافاتی که جنبه فردی و عوام پسندانه دارد: اینگونه خرافات، عقایدی واهی را در بر می گیرد که افراد یا اقلیت های خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعاً زیان آنها، ضمن آنکه مستقیماً به خود آن اشخاص خرافه پرست می رسد، به طور غیرمستقیم دامن اجتماع آنها را نیز می گیرد.
خرافاتی که جنبه اجتماعی دارد: مقصود از خرافات اجتماعی، افکار موهوم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آنها معتقد و پایبند می شوند و گاه آنگونه از آنها هواداری می کنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند.
دلایل علاقه به خرافات
هنگامی که خرافه را به درستی درک کنیم، آگاه می شویم که هرگز به حقیقت منجر نخواهد شد. دکتر شریفی در این باره می گوید:
به لحاظ علمی خرافه گرایی به ذهن کنجکاو بشر که همواره درصدد یافتن پاسخ سوالات و مجهولات خود بوده است، برمی گردد انسان گاهی سعی کرده با یافتن پاسخی غیرمنطقی، خود را قانع کند که علت معلولها را یافته است. اندک اندک این پاسخها به یک باور جمعی تبدیل و تبدیل به اموری شده که بدون توجیه و دلیل منطقی از سوی همگان پذیرفته شده است.
چه چیزی سبب می شود تا افراد خرافه را بر حقیقت ترجیح دهند؟ این چه انگیزه ای است که افراد در همه جای دنیا ترجیح می دهند سخنانی را باور کنند که واقعا غیرقابل باور هستند؟
آن چیزی که مردم می خواهند، رهایی از نتایج است. آنها به دنبال میانبری برای به دست آوردن موفقیت، ثروت، خوشحالی یا هر چیز دیگری هستند که خیالات و آرزوهای آنها، آن را می خواهد. عقل این راه را به آنها نشان نمی دهد. عقل تنها آنها را قادر می سازد تا حقیقت را درک کرده و براساس آن عمل کنند. اما مردم، حقیقت را نمی خواهند. حقیقت، آنها را به خاطر تنفر از واقعیت، سرزنش کرده و محکوم می کند. مردم از حقیقت متنفر هستند.
در قلب تمام اعتقادات خرافی قولی وجود دارد که می گوید چیزی بیش از حقیقت وجود دارد، چیزی برتر از حقیقت، چیزی که نیاز به حقیقت را از بین می برد. خرافه، کارتی ماوراءالطبیعی است که فرد را یک شبه و خیالی برنده میلیونی می کند.
عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت با اشاره به ترکیب خرافه با پدیده های شومی مثل جن گیری، جادو و فال بینی می گوید:
این پدیده ها طی دهه های گذشته رواج بسیاری یافت و عده ای کلاه بردار با استفاده از شیوه های مختلف از نقطه ضعف مراجعان خود برای سوءاستفاده های مالی نهایت استفاده را می کردند و قربانیان خود را فریب می دادند. در واقع وجود مسائل و مشکلات مشابه بین انسان ها کلید طلایی کلاه بردارانی است که به فال بینی و جادوگری می پردازند و از مردم اخاذی می کنند.
خرافه دوست است یا دشمن؟
دکتر فاکسمن معتقد است که:
گاهی خرافات و اعتقادات خرافی مایه دلخوشی انسانها هستند؛ به این معنی که فکر می کنید یک نیروی غیبی به شما کمک می کند. شاید واقعا هم همین طور باشد. پشت اعتقادات انسانها، نیروی شگرفی پنهان است. تأثیرات روانشناسی بر رفتارها و عقاید خرافی بسیار واضح و مشخص است؛ مثلا آیا تا به حال برای شما پیش آمده که احساس کنید یک لباس یا شیء خاص برای شما خوش شانسی می آورد؟ در این صورت شما با پوشیدن آن لباس یا همراه داشتن آن شیء خاص افکار مثبت را در ذهن خود ارتقا می دهید و از تنش و نگرانی دور می شوید؛ اما ناگفته نماند که گاهی این طرز فکرها سد راهی برای عملکرد مناسب شما است.
محققان معتقدند که:
ترس از خرافات، زندگی برخی افراد را مختل می کند و باعث تنشهای بسیاری می شود؛ مثلا عدد 13و نحسی آن برای برخی افراد واقعا دردسرساز شده است. خطر خرافه، شباهتی به خطری که ناآگاهی می تواند ایجاد کند، ندارد. ناآگاهی می تواند خطرناک باشد، اما قابل اصلاح است. ولی این اصلاح در مورد خرافه صدق نمی کند. افراد ناآگاه، ناآگاهی را انتخاب نمی کنند، اما افراد خرافه پرست، از روی آگاهی و به عمد، اعتقادات خرافی را پذیرفته اند؛ ناآگاهی آنها عمدی است. گاهی اوقات، فرد برای پذیرفتن یک عقیده خرافی، باید به عمد اعتقادی را به عنوان حقیقت در آغوش بکشد که به خوبی می داند خرافه ای بیش نیست. این عقاید خرافی نه تنها فرد را به تباهی می کشاند، بلکه نهادینه شدن اینگونه عقاید در جامعه، می تواند آن جامعه را از لحاظ ارزشهای فرهنگی به ورطه نابودی بکشاند.
چند خرافه معروف
خارش کف دست: بسیاری از افراد وقتی کف دستشان می خارد آن را نشانه ای نیک از به دست آوردن پول در آینده ای نزدیک می دانند.
شکستن آیینه: آیینه را انعکاس وجود می دانند و شکستن آن را آسیب جان! برای دور ماندن از آسیب این بدیمنی باید تکه های آیینه شکسته را در زیر نور ماه دفن کرد!
پیدا کردن نعل اسب: نعل را نشانه خوش شانسی می دانند. به خصوص اگر وقتی آن را پیدا می کنید دهنه آن رو به شما باشد. به محض پیدا کردن، آن را با دست راست بردارید آرزویی کنید و به سمت چپ خود پرتاب کنید! اگر یک نعل بر سردر خانه خود نصب کنید که دیگر شانس حسابی به شما روی آورده است.
عطسه کردن: عطسه زدن که یک پدیده بسیار ساده است در فرهنگ ما تعبیرهای مختلفی می شود که صبر آمدن یکی از آنها است. وقتی کسی عطسه می زند می گویند صبر آمد و بهتر است کاری را که آغاز کردی ادامه ندهی.
آیا آخرین باری را که از نگاه کردن به گربه سیاه پرهیز کردید و یا به تخته زدید به خاطر می آورید؟ اینها همان باورها و عقاید خرافی هستند که از گذشته های دور از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند.
در این قسمت به برخی از خرافه های خواندنی در انگلستان اشاره می شود:
زدن به تخته
زدن به تخته یکی از باورهای خرافی انگلیسی ها است که متأسفانه وارد فرهنگ کشورمان نیز شده است. بر اساس این باور قدیمی، هنگامی که شرایط بر وفق مراد است با زدن به تخته، ادامه این روند را تضمین می کنند!
خوش یمن بودن وزغ
خرافه بسیار شایع در مورد وزغ در انگلستان این است که وجود آن را علامت برگزار شدن مراسم عروسی می دانند و اگر وزغی از سر راه عروس به کلیسا عبورکند، او و همسرش در آینده خوشبخت و بهره مند خواهند شد.
قرنها دزدهای انگلیسی معتقدبودند اگر قلب وزغ را در جیب خود حمل کنند هیچ گاه دستگیر نخواهند شد.
رد نشدن از زیر یک نردبان
نظریه های مختلفی در مورد منشأ این خرافه ها وجود دارد. یکی از این نظریه ها بر این مبنا است که از آنجا که نردبان تکیه داده شده به یک دیوار تصویر کننده یک شکل مثلثی خواهد بود، و از سوی دیگر، مثلث در فرهنگ مسیحی، نمادی از تثلیث مقدس محسوب می شود، قدم گذاشتن در داخل این فضا می تواند حرکتی وهن آلود و مستوجب عقاب تصور شود.
مناسک عجیبی برای شخصی که سهواً از زیر یک نردبان می گذرد، پیش بینی شده است تا بتواند خود را از شر بدیمنی حاصل دور نگه دارد؛ مثل نگه داشتن دو انگشت سبابه و میانی به حالت ضربدری بر روی هم تا زمانی که شخص یک سگ را مشاهده کند، یا انداختن آب دهان بر روی کفش و سپس ادامه دادن به راه، یا دوباره رد شدن از زیر نردبان در مسیر عکس و سپس گذراندن یک آرزوی خوب از ذهن.