خانواده پایدار و آسیب های اجتماعی:
خانواده پایدار و آسیب های اجتماعی:
خانواده كوچكترين واحد اجتماعي و نهادي اساسي و محوري در جامعه است و به عنوان هسته اوليه ساير نهادهاي اجتماعي به شمار ميآيد. به همين دليل ميزان موفقيت و سهم افراد براي ايفاي نقش در واحدهاي بزرگ اجتماعي، بستگي تام به نحوه رشد، تربيت و شكوفايي استعدادهاي آنان در نهاد مقدس خانواده دارد. خانواده محل رشد و بالندگي استعدادها و بروز خلاقيت و مهد تربيت انسانها و سرچشمه محبتها و عاطفهها است. چنانكه اسلام آن را محبوبترين نهادها نزد خداوند معرف كرده است.
ما اعتقاد راسخ داريم، همواره سيادت و برتري، پيشرفت و موفقيت، از آن ملتهايي است كه در آنها خانواده اساس محكمتري دارد و برعكس، انحطاط هر قوم و ملّت از زماني آغاز شده كه در اساس خانوادههاي آنان سستي رسوخ كرده است. خانوادهاي كه براساس بنيان مستحكم و اصول صحيح شكل بگيرد اعضاي آن ميتوانند در تحولات جامعه و بشريت ايفاي نقش نموده و حتي مسير آن را عوض كنند.
با اين وجود تمدن صنعتي و شرايط حاصل از تحولات پسانوگرايي موجبات فروپاشي و اضمحلال كامل نهاد خانواده را فراهم كرده و چشمانداز تاريك و ناخوشايندي را نيز در اين زمينه ترسيم نموده است. به همين جهت بررسي اصول، اركان، اهداف، كاركردها و مهمتر از همه شناخت آسيبهاي اين نهاد ارزشمند و دستيابي به رهيافتهايي براي پيشگيري از اين آسيبها و تقويت بنيانها و كاركردهاي بيبديل آن از ضرورتهاي جدي جامعه اسلامي، به ويژه نهاد اسلامي و انقلابي سپاه پاسداران ميباشد.
بنابراين به منظور برخورداري از زندگي سالم اجتماعي، حاكميت ارزشهاي الهي و انساني، پويايي اجتماعي و مصونيت نهادهاي بزرگ جامعه، وجود خانواده سالم ضروري و اجتنابناپذير است.
براي تحقق اين مهم، پس از ارائه برخي مفاهيم كلي بحث، آسيبهاي مختلف در حوزههاي اعتقادي، حقوقي، فرهنگي، جسمي، روحي- رواني، اجتماعي و اقتصادي مربوط به خانواده در جامعه ايران اسلامي را به اختصار ارائه نمايد.
تعريف خانواده:
خانواده كوچكترين نهاد اجتماعي است كه صاحب نظران از رويكردهاي مختلف به تعريف آن پرداختهاند. به عنوان نمونه برگس و لاك در اثرشان «خانواده» به سال 1953 در تعريف خانواده چنين مينويسند: «خانواده گروهي است متشكل از افرادي كه از طريق پيوند زناشوئي، همخوني يا پذيرش با يكديگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشتركي پديد آورده و در واحد خاصي زندگي ميكنند.»
به طور كلي با توجه به ماهيت، عناصر و اهداف نهاد خانواده، ميتوان براي آن ويژگيهاي زير را در نظر گرفت:
1. وظايف مشترك و گوناگوني را به عهده دارند؛
2. حقوق متقابلي نسبت به هم دارند؛
3. روابط مشخص و منظمي بين آنان برقرار ميگردد و اين روابط غالباً صميمي و همهجانبه است؛
4. منافع مشتركي را دنبال ميكنند؛
5. تحقق اهداف معيني را دنبال ميكنند؛
6. تماس مستمر و مناسبات روياروي بين اعضا وجود دارد؛
7. دوام و پايداري نسبي در اين نهاد ديده ميشود. « حكيميان، م، بررسي جايگاه آموزشي خانواده كاركنان سپاه،»
علاوه بر ويژگيهاي فوق مفاهيمي ديگر مانند رابطه زناشويي، پدري، مادري و فرزندي توالد و تناسل، صميميت و ارتباط عاطفي، دوام و استمرار و قيموميت مرد و تربيت نسل جديد و ... ميتوانند درباره خانواده مطرح و مورد توجه قرار گيرند. با توجه به اصول و ارزشهاي اسلامي، خانواده را ميتوان اينگونه تعريف كرد: «نهاد مقدسي است كه براساس ضوابط معقول و مشروع زوجيت زن و مرد بنيان نهاده ميشود و در آن دوام و استمرار، صميميت و عواطف و حقوق متقابل و مشترك برقرار بوده و كاركرد اصلي آن، توالد و تناسل، تربيت نسل جديد و سكون و آرامش «. و من آياته أن خَلَقَ لكن من انفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها( روم/ 21).» اعضاء بوده و قيموميت آن نيز برعهده مرد ميباشد. «الرجال قوّامون علي النّساء( نساء/ 33».
ضرورت و اهميت
خانواده يك نهاد اساسي و محوري در جامعه است و به عنوان هسته نخستين ساير نهادهاي اجتماعي به شمار ميآيد. خانواده كوچكترين واحد اجتماعي است كه اساس و زيرساخت واحدهاي بزرگتر به شمار ميرود. ميزان موفقيت و سهمي كه افراد براي ايفاي نقش در واحدهاي بزرگ اجتماعي ايفا ميكنند بستگي تام به نحوه رشد و تربيت و شكوفايي استعدادهاي آنها در كانون مقدس خانواده دارد. خانواده محل رشد و بالندگي استعدادها و بروز خلاقيتها و مهد تربيت انسانها و سرچشمه محبتها و عاطفهها است.
در دين اسلام نيز تشكيل خانواده و تلاش براي ايفاي صحيح وظايف والدين و فرزندان و استحكام بنيانهاي خانواده مورد توجه و تأكيد قرار گرفته است تا جائي كه پيامبر اسلام (ص) ميفرمايد: «نجاتي، حسين، نقش تربيتي پدر در خانواده، ص 54 و 55.» «ما بني في الاسلام احب الي اللَّه من التزويج؛ در اسلام هيچ بنايي نزد خدا محبوبتر از بنيان ازدواج نيست.»
بنابراين همواره سيادت و برتري و پيشرفت و موفقيت از آن ملتهايي خواهد بود كه در آنها خانواده اساس محكمتري داشته و انحطاط هر قوم از زماني آغاز ميشود كه در مباني خانوادگي آنها سستي و پستي رسوخ نمايد. به گفته زوسران استاد فرانسوي: به طور معمول نخستين نشانههاي آفت و آسيب، پيش از آنكه در ساختمان نيرومند و وسيعتر دولت پديدار شود در خانواده بروز ميكند.» «. حقوق مدني فرانسه، ج 1، ش 376.»
انواع خانواده « فاطمه عبدلي، مجموعه مقالات شانزدهمين همايش علمي- تحقيقي مذاهب اسلامي، آذر 83، ص 199- 198.»
با توجه به ابعاد گوناگون خانواده، اهميت آن و شرايط خاص هر كدام در جوامع مختلف ميتوان پذيرفت كه خانواده انواع و صور گوناگون دارد كه برخي از آنها عبارتند از:
1. خانواده هستهاي:
واحدي است كه اعضاي آن به زن و شوهر و فرزندان محدود شده است. اين نوع خانواده از مظاهر جامعه صنعتي است و همراه با تمدن غرب به ساير كشورها نفوذ كرده است. اين خانواده سلول اصلي اجتماع است. به اين خانواده، خانواده كوچك زيستي، خانواده مستقل يا خانواده زناشويي نيز ميگويند.
2. خانواده گسترده «: «ylimaFd ednetxEالبته اين نوع بيشتر مربوط به عصر كشاورزي و جوامع سنتي است.
خانوادهاي كه درون آن چند نسل با يكديگر زندگي ميكنند. خانواده گسترده به طور كلي به نظامي گفته ميشود كه در آن، آرمان جامعه اين است كه چندين نسل زير يك سقف زندگي كنند؛ مانند خانوادههاي چيني و خانوادههاي ايراني در قديم.
3. خانواده جفت هستهاي:
در اين نوع خانواده زن و شوهر به تنهايي و بدون فرزند در خانهاي زندگي ميكنند.
4. خانواده تك والدي:
خانوادهاي است كه يك سرپرست دارد و به علت طلاق، مرگ، ترك موقت و ... تنها يكي از والدين در آن حضور دارند.
خانواده با پيوندهاي موقتي، خانواده ناتني، خانواده با والدين نوجوان، خانواده پيوسته، خانواده پدر مركز، خانواده مادر مركز و خانواده فرزند مركز را نيز ذكر كردهاند. برخي ديگر از جامعه شناسان خانواده را به سه دسته كلي خانواده باز و بسته به هنجار و نابهنجار، متعهد، نامتعهد و برخي نيز به لحاظ روابط دروني و ميزان استحكام آنها را به 4 گونه، متلاشي، متزلزل، متعادل و متعادلي دستهبندي كردهاند. «شرفي، محمدرضا، خانواده متعادل، ص 37».
آسيبشناسي Pathology
آسيبشناسي از جمله واژههايي است كه بسياري آن را در مفهومي مترادف با شناسايي كجروي به كار بردهاند، اما در معناي اصطلاحي به «شاخهاي از دانش اطلاق ميشود كه هدف آن شناخت بيماريهاي رواني، فردي و اجتماعي و نحوه تكوين، رشد و دگرگوني آنان است.» «باقر ساروخاني، درآمدي بر دايرة المعارف علوم اجتماعي، ص 524.»
به عبارت ديگر، آسيبشناسي اجتماعي، علل و عوامل ايجاد كننده آسيبها و آفتهاي اجتماعي را مطالعه ميكند و كاربرد آن در مطالعه خانواده و خانوادهشناسي است؛ يعني شناخت عواملي كه سلامت و استحكام خانواده را تهديد ميكند و ازدواج پايدار و موفق را آسيبپذير ميسازد. « به پژوه، احمد، خانواده و فرزندان در دوره پيش دبستان، ص 224».
انواع آسيبها
تعاملات و ارتباطات گوناگون و پيچيده جوامع انساني باعث شده است مسائل و آسيبهاي آن نيز گوناگون و پيچيده گردد. زندگي در اين جامعه وسيع و گسترده همزمان با زندگي در اجتماع كوچكتري با نام خانواده هر لحظه ميتواند از رخدادها و حوادث فراواني متأثر شود و اين موارد به شكل آسيب خود را نشان دهد. نهاد خانواده، با توجه به اهداف، عناصر اصلي و كاركردهاي آن، از جهات و جنبههاي گوناگوني ميتواند در معرض آسيب قرار گيرد و به همين نسبت انواع آسيبهاي خانواده ايجاد و شايع شود كه در اين كتاب آسيبهاي خانواده از ابعاد فرهنگي، حقوقي، جسمي، روحي و رواني، اجتماعي و اقتصادي بررسي ميگردد.
آسيبشناسي خانواده
خانواده در مسير دستيابي به اهداف خود همانند ساير پديدههاي هستي با عوامل و موانع گوناگوني مواجه است كه برخي از آنها باعث انحراف يا مانع دستيابي آن به اهداف ميگردد و به خانواده آسيب ميرساند.
شناسايي عوامل آسيبزايي را كه از درون يا بيرون خانواده زمينههاي اختلاف، درگيري، كينه، خشم و ... را فراهم نموده، يا موجب از هم پاشيده شدن نهاد مقدس خانواده ميشود، آسيبشناسي خانواده ميناميم.
نظام خانواده نيز به سان هر نظام اجتماعي ديگر در روند حيات خود حالات گوناگوني دارد. اگر خانواده، از هماهنگي، انسجام، وفاق و تفاهم دو طرف زن و شوهر برخوردار باشد، قطعاً زمينه زندگي سالم خانوادگي را فراهم ميكند، اما اگر انسجام و هماهنگي نداشته باشد، دچار اختلال كاركردي شده، پايه و اساس آن فرو ميريزد.
.....................................................................................................................
خانواده و پیشگیری از آسیب های اجتماعی
امروزه آسیب های اجتماعی به عنوان یک تهدید جدی سلامت کودکان و نوجوانان را با خطر مواجه ساخته است. رشد شهرنشینی، پیدایش جامعه توده وار یا گسترده، برخورد و تضاد میان هنجارها، از هم پاشیدگی روابط متقابل بین افراد، تأثیر گروه همسال و... توجه به آسیب های اجتماعی را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. اگرچه آسیب های اجتماعی می تواند بسیار گسترده باشد لیکن می توان مسائلی از قبیل اعتیاد ، فرار از خانه ، خشونت ، انزوای اجتماعی، ناهنجاری های رفتاری، سرقت و کودک آزاری را از جمله نتایج آسیب های اجتماعی عصر حاضر تلقی کرد.
در این بخش به اجمال، عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی و نقش خانواده در پیشگیری از آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی
مطالعات انجام شده در ارتباط با آسیب های اجتماعی، عوامل زیر را منشاء بسیاری از انحرافات اجتماعی قلمداد نموده اند. در این بخش هر یک از عوامل به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.
1. نابرابری های اقتصادی و اجتماعی: اختلافات طبقاتی هر جامعه، افراد را در موقعیت هایی قرار می دهند که نمی توانند نقش های اجتماعی مناسب خود را بیابند و موجب اختلاف در هنجارهای اجتماعی می شود. در نتیجه، ستیزه هنجارهای اجتماعی، تفاوت معیارها را به وجود می آورد و عدم تعهد به معیارها و تردید در اصالت آنها، عدم پایبندی به قوانین را ایجاد می کند که این به نوبه خود تضادهای اجتماعی را افزایش می دهد. درون این تضاد، کشش به سمت انحرافات اجتماعی وجود دارد.
2. رفاه اقتصادی خانواده: در خانواده هایی که رفاه و درآمد اقتصادی زیاد است، روابط انسانی بر اثر کثرت کار و یا سرگرمی ضعیف تر می گردد. ضعف روابط انسانی به نوبه خود عامل مساعدی برای کشش به سوی انحرافات اجتماعی است. امروزه والدین و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند، چون با یکدیگر تماس و ارتباط کمتری دارند و از طرف دیگر افرادی که درآمد بیشتر از حد دارند، موقعیت و زمینه مساعدتری برای تفریحات متنوع در داخل و یا خارج از کشور را دارند و بدیهی است که این قبیل امکانات برای مصرف و فروش مواد مخدر زمینه بسیار مساعدی است.
3. فقر مادی خانواده: در مطالعات علمی نشان داده شده است که فقر مبنا و اساس انحرافات اجتماعی است. از آن جایی که بیشتر مجرمین، معتادین به مواد مخدر و الکل، مبتلایان به امراض روانی و اشخاصی که اقدام به خودکشی می نمایند، از طبقات پایین اجتماعی بوده اند در عصر حاضر از فقر به عنوان عامل عمده انحرافات اخلاقی یاد شده است. ارتکاب جرائم طبقات فقیر از شکافی که بین خواسته های جوانان آن طبقه با آن چه که در دسترس آنهاست، سرچشمه می گیرد. عمده ترین علت انحرافات اخلاقی طبقه فقیر نتیجه فشارهای حاصله از شکست در رسیدن به هدف های معین است.
4. بیکاری: بیکاری به عنوان یک مسئله اجتماعی زمینه مساعدی برای انحرافات اجتماعی است. افراد بیکار بیشترین اوقات خود را در اماکن عمومی از جمله پارک ها می گذرانند و این گونه اماکن، بهترین و مناسبت ترین مکان برای کشش به سمت انحرافات اجتماعی از جمله اعتیاد است.
5. رشد صنعت و پیشرفت تکنولوژی: اگر در جامعه ای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از آن صنعت به طور عادلانه توزیع نگردد، امکان وقوع سه اتفاق وجود دارد:
اولاً کارکنان برای اداره زندگی خود مجبور می شوند ساعات بیشتری را به کار مشغول شوند و این به نوبه خود موجب خستگی جسمی و روحی در افراد می شود.
اگر در آن جامعه برای تفریح و گذراندن اوقات بیکاری مردم از طرف دولت برای استفاده از اوقات فراغت، برنامه ریزی های اجتماعی نشده باشد، زمینه مساعدی برای گرایش به انحرافات اجتماعی فراهم می شود.
ثانیاً مشکل ترافیک در شهرهای بزرگ منجر به خستگی ناشی از کار در افراد شده در نتیجه والدین قدرت تربیت و سرپرستی فرزندانشان را نخواهند داشت و بی توجهی نسبت به پرورش کودکان و نوجوانان به گرایش آنان به سمت انحرافات اجتماعی از قبیل اعتیاد، سرقت و... کمک خواهد کرد.
ثالثاًرشد شهرها باعث افزایش فاصله و شکاف طبقاتی شده و این خود به خود باعث می شود برقراری ارتباط با دوستان و خویشاوندان کمتر شده و زمینه برای ایجاد انحرافات اجتماعی فراهم شود.
6. ستیزه والدین: اختلافات زناشویی و نزاع بین پدر و مادر باعث می شود محیط خانواده برای تربیت فرزندان، ناامن و نامناسب شود. وقتی خانواده، کانون و محیط مناسبی برای زندگی نباشد، انسان سعی می کند بیشترین اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و این کار ارتباط او را با دیگرانی که چون شکارچیان ماهری به دنبال شکار می گردند، زیاد می کند و آنها پس از شناخت مشکل شخص در نقش انسانی دلسوز ظاهر شده و برای فرار از این واقعیت تلخ، فرد را به سوی اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی فرا می خواند. هر چقدر ستیزه های خانوادگی بیشتر باشد، احتمال کشش به طرف انحرافات اجتماعی بیشتر است.
7. شیوه های تربیتی والدین: مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که رفتارهای کودکان و نوجوانان با شیوه های تربیتی والدین رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارد. شیوه های تربیتی والدین می بایست با سطح نیازها و خواسته های مختلف فرزندان و همچنین با متدهای تربیتی صحیح اسلامی هماهنگ باشد. چنانچه والدین از شیوه های تربیتی مبتنی بر اصول اعتقادی و مذهبی استفاده نمایند، نتیجه مطلوب در رفتار فرزندان منعکس خواهد شد.
8. عدم آگاهی و بینش صحیح والدین: مطالعات نشان می دهد کسانی که محروم از تحصیلات بوده و بینش صحیح نسبت به جامعه، تربیت و... نداشته باشند، امکان فریب خوردن و انعطاف پذیری آنها برای ارتکاب به کارهای انحرافی و برخلاف قانون بیشتر است. چون تخصص و آگاهی ندارند، نمی توانند از طریق عادی، زندگی خود را تأمین کنند و به همین دلیل است که جامعه شناسی یکی از راه های پیشگیری از جرائم را عدالت آموزشی می داند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 22 دی 1393 ساعت: 17:20 منتشر شده است
برچسب ها : خانواده پایدار و آسیب های اجتماعی:,