خانواده

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آثار حبس بر روی زندانی و خانواده وی

بازديد: 286

تهیه و تنظیم:مظاهر کردی

من یعمل سوء یجز به (سوره نساء آیه 123)

هر کس کار بدی می‏کند در مقابل آن کیفر داده می‏شود.

مقدمه:

زورگویی،فرصت طلبی خودخواهی،جاه طلبی،حرص و آز و ترجیخ‏ بر منافع غیر بزهکاری فساد و بخل و حسد نیز از غرایز بشری است. در نتیجه این غرایز اختلافات و تعدیات افراد نسبت به یکدیگر ادامه‏ زندگی اجتماعی را غیر ممکن می‏سازد.بدیهی است اگر همه انسانها فاقد غرایز و صرفا تابع عقل با معیاری منظم بود نیاز به وضع قواعد حاکم بر تعیین روابط افراد نبوده و حفظ نظم عمومی برای بشریت‏ کمتر توجه می‏شد.ولی وجود انکارناپذیر غرایز از طرفی و وجود حس عدالت خواهی یعنی میل به حق و عدالت و نفرت از ظلم و تعدی‏ موجب شد تا افراد جامعه احساس کنند در روابط با یکدیگر باید قواعدی را رعایت کنند و از ارتکاب اعمال خودداری نمایند.
ضمانت اجرای عدم رعایت این قواعدمستلزم اعمال جزای کیفری یا مدنی است به هر تقدیر در دنیای کنونی با پیشرفتهای فنی و علمی در تمام سطوح اجتماع و وقوع جرائم غیر قابل انکار روبه فزونی است به‏ نحوی که جهان در آتش شرارتها و مفاسد و بزهکاریها می‏سوزد و چنانچه افراد به علل فردی و اجتماعی و در بیشتر موارد جمع این‏ دو اعمال و رفتار آنان به صورت جرم ظاهر می‏شود شکی نیست که‏ مستحق کیفر می‏باشد.
ولی این کیفر چیست؟و چرا اعمال می‏شود؟آیا منظور اجرای عدالت‏ و تسکین زیان دیده از جرم است یا هدف‏های دیگری از قبیل ارعاب‏ بزهکار و عبرت دیگران اصلاح و تذهیب اخلاقی بزهکار،پیشگیری‏ از ارتکاب جرم در آینده و یا تامین منافع اجتماعی مطرح است.

تاریخچه زندان
زندان تاریخچه بسیار دردناک و غم‏انگیزی در دنیا دارد.بدترین‏ جنایتکاران و بهترین انسانها هر دو به زندان افتاده‏اند به همین دلیل‏ زندان همیشه کانون برای بهترین درسهای سازندگی و یا بدترین‏ بدآموزی‏ها بوده است.طبق تحقیقات به دست آمده این مطلب مسلم‏ گشته که از روزگاران قدیم بشر جایی برای ضبط عناصر شرور و حفظ افراد جامعه از شرارت آنها اختصاص می‏داده و گاهی هم افراد خیرخواه جوامع بشری به فکر اصلاح حال آنان می‏افتاده است.مثلا در سال 813 میلادی در مجمع‏ روحانیون مسیحی روم مقررات‏ مربوط به اداره زندانها به تصویب‏ رسید و تاکید شد که زندان‏ها باید جنبه ندامتگاه داشته باشند و برای نیل به اهداف زندانیان باید به سیستم انفرادی نگهداری شوند و به آنان کار دستی آموخته شود و اجازه خواندن کتب مذهبی را داشته باشند.روحانیون مسیحی‏ در زندان‏ها به ملاقات زندانیان‏ رفته و با نصایح سودمند آنان را به راه راست هدایت می‏کردند.
در قوانین کیفری اسلام، ضمن اینکه برای جلوگیری از خلافکاری‏ها و حمایت جامعه‏ در مقابل شرارت افراد شرور از طریق دیگری استفاده شده‏ ولی به حکم ضرورت عقوبت‏ زندان نیز به عنوان کیفر ثانوی‏ پذیرفته شده است بدان معنی که کیفر اصلی در اسلام و تعزیر عقوبت ثانوی برای بزهکاران و گناهکاران محسوب می‏شود.و آن در صورتی است که حدی‏ تعیین نشده باشد تا به مورد اجرا گذارده نشود.

اگرچه زندان در اسلام یک‏ عقوبت ثانوی است و مدت‏ زندان بستگی به نظم حاکم‏ دادگاه دارد که با توجه به‏ جرم ارتکابی و درجه اهمیت‏ آن و تنبیه و تادیب مجرم، میزان و مدت آن را معین کند ولی امروزه طبق قانون مجازات‏ اسلامی زندان از کیفر اصلی‏ محسوب و مدت و میزان آن از لحاظ حد اقل و حد اکثر توسط قانون‏گذار پیش‏بینی شده است.

فلسفه وجود زندان:

قوه قضائیه،پشتیبان حقوق‏ فردی و اجتماعی و مسئول‏ تحقق بخشیدن به عدالت موظف‏ به کشف جرم،تعقیب،مجازات‏ و تعزیر مجرمان و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام‏ است.مطابق قوانین باید اقدام‏ مناسب برای پیشگیری از وقوع‏ جرم و اصلاح مجرمان را انجام‏ دهد.یکی از وظایف قوه قضائیه‏ مجازات مجرمان است و در حال‏ حاضر زندان مهمترین مجازات‏ جرائم متفاوت به شمار می‏رود، بنابراین درک تاثیر زندان بر زندانی و کارکرد آن به عنوان‏ یک مجازات در دستیابی نهاد موردنظر به اهداف خود بسیار مهم به نظر می‏رسند.
مفهوم جرم و مجازات همواره‏ مترادف یکدیگر هستند به‏ گونه‏ای که تعریف جرم بدون‏ مجازات مربوط به آن و به‏ عکس عملی نمی‏باشد.شیوه‏ مجازات به مرور زمان در طول تاریخ تغییرات چشمگیر پیدا کرده است.در گذشته‏ مجازات‏ها صورت‏های خشن‏تری‏ در مقایسه با حال داشتند،امروزه‏ مجازات حبس و سلب آزادی‏ جایگزین شیوه‏های پیش شده و به همین دلیل در دوران معاصر بر اهمیت زندان‏ها و نقش آنها در مجازات و پیشگیری از جرم‏ افزوده شده است.
وجود مجازات در قالب حبس و زندانی کردن مجرم از دو طریق‏ باعث پیشگیری از وقوع جرم‏ می‏شود مجرم را از جامعه دور نگه می‏دارد و احتمال ارتکاب‏ مجدد جرم را کاهش می‏دهد. زندان باعث می‏شود که افراد پیش یا هنگام ارتکاب جرم‏ نسبت به عواقب آن حسابگری‏ نمایند و از ترس عواقب،از انجام‏ آن عمل منصرف شوند.حال آیا برای پیشگیری بیش از جرم باید سقف مجازات را افزایش داد و یا به عبارت دیگر آیا مجازات‏ زندان همیشه می‏تواند مفید واقع‏ شود.در نهایت اینکه زندان چه‏ تاثیر منفی می‏تواند روی زندانیان‏ داشته باشد.
تحقیقات نشان داده که بین مقدار نتایج منفی مجازات و میزان جرم‏ رابطه خطی برقرار نیست.به‏ عبارت دیگر این نتیجه تنها در محدوده‏ای قابل تعمیم است که‏ وجدان و عرف اجتماعی بین‏ مجازات و جرم تعادل را حس‏ کند.در حقیقت تنها یا میزان‏ خاصی را افزایش مجازات مجرم‏ کاسته شده و یا ثابت نگه داشته‏ می‏شود و چنانچه مجازات افزایش‏ بیشتری یابد چه بسا میزان جرم‏ هم افزایش پیدا کند.
«وبزه»معتقد است که هرچه‏ مجازات‏ها بیشتر و نیز احتمال‏ کشف و کنترل رفتار انحرافی‏ بالاتر باشد احتمال کار انحراف‏ کاهش می‏یابد.
وی معتقد است که مجازات‏های‏ مالی و اقتصادی موثرتر از زندان‏ هستند زیرا مجازات زندان نه تنها چندان مناسب نیست بلکه در موارد زیادی نیز تاثیر معکوس‏ دارد.
ساترلند:یکی از ضعف‏های‏ بزرگ‏ روشهای قضایی عصر حاضر تکیه مداوم بر تهدید به‏ وسیله مجازات کردن برای جلب‏ نظر مردم به منظور احترام به‏ قانون است در حالیکه هیچ گاه‏ تاکنون با تهدید و ارعاب میسر نشده کسی با میل و صمیمانه‏ وارد شود تا به آنچه که به زور به او تحمیل می‏شود،احترام‏ می‏گذارد.
در یک دیدگاه کلی می‏توان‏ اذعان نمود که زندان تاثیرات‏ عینی و ذهنی منفی روی زندانیان‏ دارد.تاثیرات عینی شامل زمینه‏ خانوادگی،اشتغال،بیکاری، آموزش،یادگیری فنون ارتکاب‏ جرم و...می‏باشد.تاثیرات ذهنی‏ منفی نیز شامل تصور زندانی از مدیریت زندان،توجیه‏گرایی‏ برای جرم انجام شده،دیدگاه او نسبت به دستگاه قضائی دیدگاه‏ اونسبت به قانون و...می‏شود.
توضیح اینکه از هم گسیختگی خانوادگی به صورت‏های طلاق‏ بی‏سرپرستی،دوری از خانواده‏ عدم پذیرش و طرد شدن از خانواده و...در خانواده‏های‏ زندانیان جلوه‏گر می‏گردد. علاوه بر موارد یاد شده،ورود به‏ زندان منجر به تغییر در منافع و هزینه‏ها می‏شود.
زندانیان با از دست دادن شغل‏ خود باعث پایین آمدن سطح‏ زندگی خویش می‏شوند و احتمال به دست آوردن شغل‏ مناسب بعد از آزادی زندانیان‏ کاهش می‏یابد.در نتیجه سبب‏ از دست دادن ابزار مشروع‏ کسب اهداف می‏شود.
آموزش و یادگیری فنون‏ ارتکاب جرم و نیز یادگیری‏ میل جرم و افزایش کیفیت و کمیت جرم از سوی مجرم از جمله دیگر اثرات منفی زندان‏ است.در این زمینه ارتودو هاگان‏ به ضرب المثلی اشاره می‏کند که‏ می‏گوید:زندان آموزشگاه‏ تبهکاری است.
زمانی که ما شخصی را که برای‏ اولین بار به یک رفتار انحرافی‏ دست زده است و به زندان‏ می‏اندازیم او را در واقع وارد یک شبکه از روابط اجتماعی‏ منحرفان می‏کنیم که در میان آنها رفتار انحرافی تشدید و تشویق‏ می‏شود زیرا زندانیان به تدریج با یکدیگر روابط اجتماعی برقرار می‏کنند و درباره خصوصیات‏ زندگی خود کارهایی که‏ کرده‏اند.علت دستگیری و برنامه آینده با همدیگر صحبت‏ می‏کنند.از این طریق به تدریج‏ در میان آنها روابط اجتماعی به‏ وجود می‏آید که مانند هر رابط اجتماعی دیگری در درون خود دارای یک مجموعه از قواعد و هنجارهای خاص خواهد بود. و طی آن در افراد یک نوع‏ احساس رعایت دیگران به وجود می‏آید.
حال وقتی که شخص جدیدی‏ وارد این شبکه روابط اجتماعی‏ می‏شود مایل است با دیگران‏ رابطه داشته باشد و از جانب‏ دیگران پذیرفته شود.در نتیجه‏ او هنجارها و مقیاس‏های ارزش‏ زندانیان را می‏پذیرد و خود را با آنها مقایسه می‏کند و مایل است‏ از جانب آنها تشویق شود.

این مسئله با نحوه طبقه‏بندی‏ مجرمان براساس مدت حبس‏ ارتباط تنگاتنگی دارد.عده‏ای از زندانیان به علت آشنایی با جرایم‏ دیگر به سوی آنها گرایش پیدا می‏کند و در این زمینه جرائم‏ مالی و سرقت،بیشترین جاذبه‏ را برای مجرمان دارد.از دیدگاه‏ مذکور در مجموع زندان بدترین‏ تاثیر آموزش خود بر مجرمان‏ بی‏تجربه و مبتدی بر جای‏ می‏گذارد.
اولین اثر زندان در هزینه ارتکاب‏ جرم کاهش تاثیر حبس به عنوان‏ مجازات در امر بازدارندگی‏ فرد از ارتکاب جرم می‏باشد. تغییر در ارزشهای اجتماعی‏ بکارگیری شیوه‏های توجیه از دیگر تاثیراتی است که هزینه‏ مجازات را کاهش می‏دهد.
یکی از دیگر تاثیرات زندان، تغییر نگرش زندانی نسبت به‏ آئین و دستگاه قضائی است. به زیر سوال رفتن مشروعیت‏ دستگاه قضائی یکی از زمینه‏های‏ است که بر احتمال قانون شکنی و ارتکاب جرم و مجرم می‏افزاید. طرد اجتماعی یکی از اصلی‏ترین‏ هزینه‏های مجازات زندان است از این‏رو در صورت واقع شدن آن‏ این هزینه مجازات برای ارتکاب‏ مجدد جرم به شدت کاهش‏ می‏یابد زیرا فرد در اولین زندان، خود،تا حدود زیادی این هزینه‏ را تحمل کرده است.
از طرفی تعداد زیادی را از زندانیان کسانی هستند که‏ محکوم نشده‏اند اما آنها را برای‏ بازجوئی یا تکمیل پرونده جهت‏ تشکیل دادگاه و صدور حکم‏ در بازداشت نگه داشته‏اند.این‏ گونه زندانیان از لحاظ نظری‏ تا زمانی که جرمشان ثابت‏ نشده بی‏گناه به شمار می‏آیند اما تجربه آنها از زندگی در زندان واقعا تفاوتی با بزهکاران‏ محکوم ندارد.برای این‏گونه‏ افراد باید روشهای دیگری‏ غیر از بازداشت پیدا کرد که‏ حضورشان را در دادگاه تضمین‏ کند.بعضی ازاین‏روشها مانند قوانین سرپرستی اجباری تسلیم‏ مدارک ویژه و وثیقه هم اکنون‏ وجود دارد.
همچنین در زندانهایی که‏ بزهکاران دور هم جمع می‏شوند در حقیقت یک آموزشگاه عالی‏ فساد تشکیل می‏گردد.در این‏ زندانها نقشه‏های تخریبی را مبادله کرده و تجربیات خود را در اختیار دیگران گذارده‏ و هر تبهکاری در واقع درس‏ اختصاصی خود را به دیگران‏ می‏آموزد.
بسیارند اشخاصی که ولگرد و بیکاره بوده و درآمد مطلوبی‏ نداشته و مورد نفرت بستگان‏ خود قرار گرفته و یا در جامعه‏ جائی را برای خود نیافته و کسب وجهه و احترام نکرده‏اند لذا با ارتکاب جرم،زندان رفتن‏ را استقبال و با عمل خود دو زیان به جامعه وارد می‏سازند.

1-زیان معنوی که آن کثرت‏ وقوع جرم است که بر انحطاط اخلاقی جامعه می‏افزاید.

2-زیان مادی که بر متضرر جرم از یک طرف و بر بودجه‏ مملکت از طرف دیگر وارد می‏شود.انتظار کسان و بستگان‏ مجرم به آزادی و مراجعات‏ مکرر جهت ملاقات زندانی و مسئولین قضایی جهت خلاص‏ و یا تخفیف مجازات وی که‏ این عمل از یک طرف از فعالیت اقتصادی خانواده زندانی‏ که مدتی از وقت و کار خود را صرف رفت‏وآمد می‏کنند می‏کاهد و به زیان خود آنان‏ و جامعه تمام می‏شود و از طرفی دیگر دستگاه قضائی را در تنگناهائی قرار می‏دهد که‏ ناگزیر شود هرچند یکبار تحت‏ عنوان عفو و بخشودگی عده‏ای‏ از زندانیان را آزاد کنند.
زندان شبیه بیمارستان است‏ همانطور که بیماران از بیماری‏ خود می‏نالند و انتظار بهبودی و خروج از بیمارستان را دارند و چه بسا با پزشک و پرستار به‏ ستیز برمی‏خیزند زندانیان نیز با مقایسه کردن جرم خود با جرم‏ دیگران و مدت زندان تعیین شده‏ برای خود و اشخاصی که نظیر جرم او را مرتکب شده و بحث‏ در عادلانه و غیر عادلانه بودن‏ احکام صادره،نوعی بیماری‏ و عدم آرامش در آنان بوجود آمده که حتی به مراقبین زندان‏ اعتراض و با آنان با خشونت‏ رفتار می‏نمایند.بدترین حالتی‏ که بر زندانی و کسان و بستگان‏ او می‏گذرد زمانی است که مدت‏ بازداشت موقت او برای محاکمه‏ طولانی شود زیرا مهمترین و شدیدترین اقدام دادرسی کیفری‏ نسبت به آزادی‏های فردی است‏ که در مدت تحقیقات مقدماتی و گاهی تا پایان رسیدگی به دعوی و صدور حکم دادگاه ادامه می‏یابد، در واقع اقدامی است مغایر با بی‏گناهی یا اصلی برائت.

با توجه به مطالب ارائه شده‏ می‏توان گفت که متاسفانه زندان‏ بیش از آنکه مشکلات اخلاقی‏ و اجتماعی روانی و اقتصادی‏ را حل کند همچنان بر این‏ مشکلات می‏افزاید اعاده حیثیت‏ در تحمل بر سرخوردگی، یاس و طغیان در جامعه ختم‏ می‏شود.آنچه که مسلم است، امروزه ضرورت مجازات مجرم‏ همچنان باقی است اما اگر تنبیه‏ ضروری است نباید برای اعمال‏ آن حقوق مسلم انسانی زیر پا گذاشته شود.

مهمتر از اینکه مجازات باید متناسب با جرم و میزان تفسیر مجرم در وقوع ان باشد.هرچند که این تصور جنبه آزادی دارد اما باید در جستجوی راه حلی‏ منطقی بود و جرم و پیامدهای‏ آن را باید با در نظر گرفتن‏ قربانی شدن مجرم در اثر اعمال‏ مجازات بررسی کنم.

1-اگر بتوان از محیطهایی به‏ غیر از زندان و با نام دیگر از فضایی مناسب و شیوه‏هایی، نظارتی متفاوت از مجرمانی که‏ اولین بار مرتکب جرم شده‏اند نگهداری کرد بسیار می‏تواند در کاهش احتمال ارتکاب جرم‏ مجدد موثر باشد.

2-طبقه‏ بندی صحیح مجرمان بر اساس سابقه و مدت حبس.

3-آموزش مهارت‏های لازم به‏ صورت نظری و عملی به مدیران، کارکنان اداری و زندانیان‏ تا بتوانند در کنار مددکاران‏ اجتماعی به آماده‏سازی زندانیان‏ برای بازگشت به زندان در جامعه کمک کنند.

4-پذیرفتن اینکه زندانیان هنوز عضو جامعه هستند و باید به‏ انان اجازه داد از طریق حقوق‏ شهروندی خود برخوردار شوند. مفهوم حقوق زندانیان پیش شرط اصلی همه کیفری است که دعوی‏ عقلانیت و پیشگیری از جرم و توجه به امنیت همگانی و کیفیت‏ زندگی شهروندان را دارد.

5-کاهش تراکم زندانی تا حد استانداردهای موجود همچنین‏ در زندانها،گسترش امکانات‏ آموزشی،تربیتی و...مانند امکان‏ ملاقات‏های بیش،استفاده از خدمات مددکاری و مددیاری.

6-استفاده از شیوه‏های جایگزین‏ به جای زندانی کردن.

7-حذف مجازات حبس برای‏ برخی از جرائم.

منابع:

-حقوق جزا دکتر هوشنگ شامبیاتی

-حقوق جزا دکتر رضا نوربها
 
مجله اصلاح و تربیت شماره 70

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

خانواده و كارآفرينی

بازديد: 105

كار آفريني مفهومي است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروري بر ادبيات كارآفريني نشان مي‌دهد كه مفهوم كارآفريني براي اولين بار توسط اقتصاددانان مطرح شد. سپس با توجه به اهميت و نقش كارآفريني در شكل‌گيري تحولات اقتصادي در جوامع، دانشمندان علوم اجتماعي نيز به بررسي ويژگيهاي فردي و اجتماعي كارآفرينان پرداختند. خانواده، كانوني است كه در شكل‌گيري اين ويژگيها، مي‌تواند نقش حياتي ايفا كند.

 

در جوامع سنتي كه مردان نقش «نان‌آوري» و زنان نقش «خانه‌داري و تربيت فرزندان» را بر عهده داشتند، انتقال ايده كسب و كار بيشتر از طرف مرد صورت مي‌گرفت؛ ساختار جديد خانواده درجامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوه‌هاي تازه‌اي از بروز خلاقيت و نوآوري را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. بدنبال اين تغيير نگرش؛ شيوه توليد،‌ سبك زندگي و نقش‌هاي والدين در درون خانواده نيز دچار دگرگوني شد. به شكلي كه هر كدام از والدين با رفتار خود مي‌توانند در رشد اعتماد به نفس،‌خلق ايده‌هاي جديد در خانواده و تعيين مسير شغلي فرزندان، نقش‌هاي اساسي را ايفاء كنند.

 

اگر خانواده را از ديدگاه نهادي مورد بررسي قرار دهيم به اين نتيجه مي‌رسيم كه كه خانواده از نظر كمي و كيفي مي‌تواند كانون اصلي انديشه كار و تلاش و پرورش روحيه خلق ايده و كار در افراد باشد. تحقق اين امر مستلزم توجه ويژه والدين به ابعاد و ساحتهاي حيات فردي فرزند از هنگام تولد تا زمان تكوين شخصيت اوست.

 

وقتي پدر يا مادر همچون الگويي تلاشگر و مؤثر در عرصه كار و توليد در جامعه ظاهر شوند،‌كاركردهاي مثبت ناشي از فعاليت آنها فرزند را به سمت و سويي ترغيب مي‌نمايد تا ذهن خود را به صورتي منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدين و يا حرفه‌اي جديدتر سوق دهد. براي چنين فردي دستيابي به منابع اقتصادي ناشي از كار و تسخير فضاهاي جديد، ارزش تلقي مي‌شود. چنين طرز تلقي از دنياي پيرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ايده‌اي نو و استقلال اقتصادي و كسب موفقيت، دگرگون مي‌سازد.

 

در اين مرحله، نوجوان يا جوان ايده‌كاري خود را با خانواده در ميان مي‌گذارد چه بسا بتواند از تجربيات و رهنمودهاي والدين و احتمالاً حمايت مالي و اجتماعي آنها بهره‌مند شود. اينجاست كه معيارها و ارزشهاي خانواده براي فرزند ملاك عمل و چراغ راه او در مسير كار و تلاش واقع مي‌شود. وظيفه والدين در چنين شرايطي تشريح ابعاد گسترده فعاليت اقتصادي به عنوان ارزش بنيادي براي فرزند و هدايت او در مسير مطلوب، آغاز توأم با موفقيت را در راه‌اندازي كسب و كار به همراه خواهد داشت.

 

ميزان تحصيلات، نوع شغل والدين، ساخت خانواده، روابط خانوادگي (خصوصاً رابطه والدين با فرزندان)، درآمد خانواده و ميزان برخورداري از امكانات رفاهي در شكل‌گيري «فرهنگ كار» در خانواده مي‌تواند تأثير داشته باشد. انسانهاي متفاوت، توانمنديهاي متفاوتي دارند كه اگر از همان دوران نوجواني در مسير مشخص هدايت شوند، ‌مي‌توانند با خلق ايده‌هاي جديد خود، تغيير در روند توليد و بالطبع تغيير در فرآيند تكنولوژي را آسان كنند.

 

مـــــراحل تـــوسعه كارآفــــرينــي توسط خانــــواده

۱- مـــــراحل نهادينه كــــــردن ( فــــــرهنگ كارآفـــــــرينــــــي ) :

خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه‌اي از اصطلاحات، آئين‌ها و رفتارهاي اجتماعي مي‌‌تواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنايي با مفاهيمي مثل: «توفيق طلبي»، «استقلال طلبي» و «خطرپذيري» در عرصه فعاليت اقتصادي و همسازي با واقعيت‌هاي كاري در جامعه، به اعضاء خود ارزاني دارد.

 

نوع نگرش والدين به دنياي پيرامون خود و چگونگي تجسم ارزشهاي اجتماعي براي فرزندان در شكل‌گيري آينده شغلي آنها، مي‌تواند راه را براي دستيابي به اقتصاد سالم هموار سازد. مثلاً چنانچه كسب موفقيت در جهت خلق ثروت و ايجاد فرصتهاي شغلي جديد به عنوان بخشي از ارزشهاي مورد نظر والدين براي فرزند به تصوير كشيده شود، نوجوان در چنين شرايطي ذهن خود را براي رسيدن به چنين موقعيتي آماده مي‌سازد.

 

در ادامه چنين فرآيند ذهني، فرد بدنبال راههاي دستيابي به چنين موقعيتي است. او موقعيتهاي متفاوت را با هم مقايسه مي‌كند؛ شبيه‌سازي ذهني انجام مي‌دهد؛ به پرس و جو مي‌پردازد؛ و گاهي اوقات در نشريات،‌ كتب، محيط مدرسه و حتي مجالس سخنراني پرسشهاي ذهني خود را دنبال مي‌كند. آنگاه، فرد با آگاهي از ارزش كار و تلاش آماده است بخش بزرگي از خواسته‌ها، آرمانها و ارزشهاي مورد نظر خانواده خود را به محك تجربه بگذارد.

 

۲- تعييــــن مسيـــــر شغلــــي

فضاي درون خانواده، خصوصاً رهنمودهاي والدين به فرزندان، اين امكان را به آنها مي‌دهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پيشين خود يا ساير افراد خانواده، رفتار جديدي را مورد كند و كار قرار داده و خود را با نظم اجتماعي نوين هماهنگ سازند؛ به شكلي كه بتوانند بر فراز خواسته‌ها و آرزوهاي ذهني خود و منطبق بر نظامهاي مدرن پرو بال بزنند و از نفوذ و سلطه انديشه و روشهاي سنتي در رفتار آتي خود بكاهند.

در ادامه چنين روندي، نقش آفريني فرزند در درون خانواده معطوف به فرآيندهاي توليد و خلق ارزش در جامعه خواهد شد. در اين ارتباط، والدين با شناخت توانمنديهاي بالقوه فرزندان خود و هدايت آنها در مسير شغلي، نقش مهمي در شناسايي و پرورش افراد خلاق و كارآفرين در جامعه ايفاء مي‌كنند.

 

۳- تـــــوانمندســــازي ( يادگيـــــري فن‌آوريهــــاي جديد )

حمايت و تشويق والدين جهت يادگيري فن‌ آوريهاي جديد از جمله فن‌آوريهاي تكنولوژيكي و اطلاعاتي و معرفي مشاغلي كه امكان كسب درآمد بالا را براي فرزندان فراهم مي‌سازد، آنان را علاوه بر نقش‌آفريني در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه يعني كار مفيد و بهره‌وري بالا خواهد كرد. تغيير نگرشها و رفتارهاي كليشه‌اي در مورد ايفاء نقشهاي خانوادگي و اجتماعي و تشويق فرزندان به رفتارهاي مثبت اقتصادي و اجتماعي، آنان را افرادي كارآمد و هدفمند مي‌پروراند.

 

زيرا پيروي از كليشه‌هاي سنتي و تكراري در عرصه كار و فعاليت، هم به خانواده و هم به جامعه صدمات جبران ناپذيري وارد مي‌سازد. به همين دليل؛ گذر از اين مرحله، تاثيرپذيري فرد از تغييرات جديد و پذيرش مسئوليت خطير اجتماعي به منظور ايجاد كسب و كار جديد و دسترسي به موقعيتهاي بهتر و جديدتر، از فرد يك انسان مستقل و توانمند مي‌سازد كه در عرصه‌هاي گوناگون زندگي ضمن پذيرش نقشهاي متفاوت مي‌تواند مفيد واقع شود.

 

۴- راه‌انـــــدازي و اداره كسب و كار اقتصــــــادي

در اين مرحله، فرد با ارزيابي مشاغل متناسب با خواسته‌هاي خود و خانواده، به خلق ايده در زمينه‌كار و فعاليت مي‌پردازد؛ چارچوب فكري خود را در قالب طرح كسب و كار به جامعه عرضه مي‌كند؛ سپس، با مديريت خود فعاليت اقتصادي را آغاز مي‌كند. در اين مرحله، والدين با استفاده از تجارب خود مي‌توانند فرزندشان را جهت اداره كسب و كار ياري كنند. هر چند ممكن است اين نياز صرفاً متوجه حمايت‌هاي مالي آنها نباشد. با ادامه حمايت خانواده و تقويت روحيه كارآفريني در فرزندان به منظور راه‌اندازي و مديريت كسب و كار اقتصادي توسط آنان، نتايج ذيل متوجه جامعه خواهد شد:

 

۱- ايجاد و توسعه اشتغال در بخش‌هاي اقتصادي كشـــور و به تبع آن استقلال اقتصادي خانواده‌هـــا.

۲- دگــــرگوني در روند توليد با استفاده از تكنولوژي پيشرفته و به دنبال آن تغيير در فـــرهنگ مصـــــرف .

۳- تنوع شغلي و ايجاد رقابت گستـــرده در بازارهاي اقتصادي.

۴- بسط و توسعــــه صادرات با اتكــــاء ‌به منابــع مــــوجود در كشــــور.

۵- كاهش نرخ بيكاري و تورم و بدنبال آن كاهش آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه.

 

نتيجـــــــه‌گيـــــــــری

كارآفريني، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پيشرفت در عصر مدرنيته تلقي مي‌شود. ما بدون توجه كافي به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفريني» نمي‌توانيم به شاخص‌هاي رشد و توسعه كه از طريق تغيير در روند توليد،‌ بهره‌وري و توان افزايي فني و صنعتي در عرصه اقتصاد حاصل مي‌شود، دست يابيم. در گذر از مرحله سنتي به صنعتي بايد به توانمنديها و قابليت‌هاي فردي كارآفرينان در بهره‌گيري از منابع طبيعي و بكارگيري تكنولوژي مدرن اهتمام ويژه‌اي قائل شويم. زيرا، آنها با بكارگيري روش‌هاي جديد در بازار، خود را براي استفاده بهينه از ابزار و دستيابي به كيفيت مطلوب كالا و خدمات آماده مي‌سازند.

 

كارآفريني، فرآيندي اكتسابي است و خانواده در شكل‌گيري اين فرآيند نقش اساسي را ايفاء مي‌كند. زيرا، خانواده مي‌‌تواند عنصر پويايي و تحرك را به ژرفاي وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزريق كند به شكلي كه «فرد» و «جامعه» در محيطي هماهنگ به تعامل بپردازند و قالب‌هاي اجتماعي نوآورانه شكل گيرد. نقش و اهميت خانواده به عنوان كانون انديشه نوگرايي، در ايجاد روحيه خلاقيت و نوآوري در افراد، گسترش روحيه كارآفريني و توسعه كسب و كار جديد در جامعه، انكار ناپذير است، به طوري كه درزمينه فعاليت اقتصادي، خانواده مي‌تواند انديشه افراد تحت نفوذ خود را به سمت و سويي سوق دهد كه آنها را از مشكلات پيش‌رو از جمله؛ بيكاري، فقر، اعتياد، فساد و... برهاند و آنها را در مسيرهاي شغلي كه مولد سرمايه و فرصت‌هاي جديد است،‌هدايت نمايد.

 

زيرا، خانواده علاوه بر نقش توليد نسل و پرورش ابعاد عاطفي و اخلاقي فرزندان،‌ به عنوان كانوني براي رشد و پرورش انديشه خودباوري، اعتماد به نفس و خودشكوفايي در فرزندان، نقش بسيار مؤثري در راه‌اندازي كسب و كار اقتصادي و توسعه فعاليت‌هاي شغلي در جامعه خواهد داشت.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

خانواده و انواع آن

بازديد: 139

خانواده را به دو دسته کلی تقسیم می کنند.

الف)- خانواده متعادل ب)- خانواده نامتعادل.

ابتدا خانواده نامتعادل را توضیح میدهیم. 

خانواده نامتعادل خانواده ای است که اعضای آن به علل مختلف نمی توانند تقش های خود را در خانواده به خوبی ایفا نمایند و اعضای آن احساس آرامش و امنیت و رضایت مندی ندارند. و پویایی و رشد آنها دچار اختلال شده است. 

 خانواده نامتعادل خود تقسیماتی دارد.که عبارتند از:  

۱- خانواده گسسته:

الف)- خانواده قطبی .(پدر سالار - مادر سالار - فرزند سالار)

ب)- خانواده آشفته 

ج)- خانواده بی عاطفه.

 ۲- خانواده گسیخته.

این موارد به نوبت توضیح داده خواهد شد.

خانواده گسسته خانواده ای است که اعضای آن با اینکه در کنار هم زندگی می کنند اما ارتباط و مناسبات درستی بین اعضا وجود ندارد.که خو به خانواده های قطبی و خانواده بی سامان تقسیم می شود.

از خانوادههای نا متعادل خانواده های قطبی را می توان نام برد.خانواده های قطبی به خانواده هایی می گویند که قدرت در خانواده توسط یک فرد خاص اعمال می شود و بقیه تحت تسلط او هستند. بر حسب اینکه قدرت در دست چه کسی باشد. ما سه نوع خانواده قطبی داریم: خانواده پدر سالار، خانواده مادر سالار و خانواده فرزند سالار.

1- خانواده پدر سالار : در این خانواده  پدر حرف اول را می زند و بقیه محکوم به اطاعت از او هستند و او بر مادر و فرزندان تسلط دارد. و بدون اجازه او کسی حق تصمیم گیری و عمل ندارد. خانواده های پدر سالار در جوامع سنتی بسیار رایج بودند و هنوز هم بسیاری از خانواده ها در جوامع هستند که پدر بر آنان سلطه کامل دارد. در این خانواده ها استقلال فرزندان دچار اختلال می شود . و قدرت تصمیم گیری و قضاوت آنها خوب رشد نمی کند . پسران این خانواده بعضا افرادی ضعیف در عین حال زور گو بار می آیند که از منطق پیروی نمی کنند و ممکن است ازدواج پر خطری را تجربه کنند. اگر همسر آنها از خانواده پدر سالار باشد پسر هم مثل پدر بر خانواده حکم فرمایی می کند. اما اگر همسر از خانواده مادر سالار باشد، آنوقت کشمکش همیشگی ، خانواده را ممکن است از هم بپاشد. البته جریان دیگری نیز ممکن است پیش بیاید. این زمانی است که پدر با رفتارهای زور گویانه خود با مادر خانواده،  حس ترحم پسر را بر انگیزد و او را نسبت به رفتارهای پدر بیزار کند، و نقش الگویی پدر را از دست بدهد و نتواند رفتار مناسب و متعادل نسبت به همسر آینده خود داشته باشد ( ودر واقع خلع سلاح  شود) و همسرش نیز او را فردی ضعیف و بی عرضه قلمداد کند. در این صورت نیز احتمال آسیب دیدن خانواده خصوصا فرزندان بسیار زیاد است. وضعیت دختر چنین خانواده ای نیز بهتر از پسر نیست. و حالت افراط و تفریط در آینده او موج خواهد زد. در هر صورت تعادل در خانواده پدرسالار وجود ندارد. و این خانواده خصوصا در جامعه روبه رشد امروزی بجز آسیب رساندن و تربیت افراد نالایق و از تعادل خارج شده و در خطر انداختن سرنوشت اعضای خانواده، فایده ی دیگری ندارد.

2- خانواده مادر سالار: در این خانواده مادر بر دیگر اعضا تسلط کامل دارد و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه او رفتاری کند. پدر خانواده فردی ضعیف و بی اراده است و فرزندان نقش الگوی پدر را ندارند و او را فردی مطیع مادر می دانند. پدری که باید مظهر الگوی قدرت کودکان باشد فردی ضعیف است . پسرها در این خانواده ممکن است با دو نگرش متفاوت پا به عرضه زندگی بگذارد و نتواند یک مدیر خوب برای خانواده خود باشند. یا حس انتقام از زنان بعلت رفتار مادرشان با پدر شکل بگیرد یا مثل پدر در مقابل همسران آینده خود ضعیف باشند. در هر دو صورت خانواده این افراد آسیب خواهند دید. وضعیت رفتار دختران این خانواده نیز در آینده نامتعادل خواهد بود. (حالت تعادل و میانه روی در میان نیست.)

3- خانواده فرزند سالار : در این خانواده به خواسته های فرزند پاسخ بی حدوحصر داده می شود و فرزندان آزادی زیادی دارند. و کنترل منطقی روی آنان صورت نمی گیرد و خانواده بر اساس خواسته های آنها تنظیم می شود. اگر فرزندی از طرف مادر یا پدر مورد عتاب قرار گیرد، ممکن است دیگر اعضا بشدت با او برخورد کنند تا رضایت فرزند تامین شود. خانواده های فرزند سالار روز به روز در جامعه ما افزایش پیدا می کنند و علت گسترش آن هم دلایل زیادی دارد از جمله :

 1- تغییر نگرش والدین نسبت به حقوق و آزادی فرزندان.

  2- پیشی گرفتن فرزندان نسبت به والدین در درک رویدادهای پیش رونده جامعه امروزی.

 3- و تمایل خانواده ها برای تربیت فرزندان قدرتمند.

همه ی این عوامل اهمیت تربیت فرزندان را به ما گوشزد می کند. اما در عین حال ممکن است باعث اشتباه در ما شده و ما وظیفه ی خود را فراموش کرده دچار گمراهی شویم و فرزندان خود را نا خواسته با اسم تربیت به سوی بدبختی سوق دهیم.

 همه ی ما می دانیم فرزندان ما در سنین پائین از تجربه و دانسته های کمی برخوردارند و  نیاز دارند که به آنها کمک کنیم نه آنها را به حال خود رها کنیم و آزادی مطلق به آنها بدهیم. فرزندان ما نیاز به کنترل منطقی دارند و درست نیست که والدین بر اساس خواسته های آنها حرکت کرده و تسلیم خواسته های غیر منطقی آنها شوند .

در خانواده های فرزند سالار  علاوه بر اشکالات فراوان، بی کفایتی پدر و مادر بخوبی روشن می شود. و فرزند گاهی تصمیمات احساسی و عاطفی شدید می گیرد که موجب دردسر اعضای خانواده می شود. در این میان فرزندان هر کدام تلاش دارند که در خانواده به شکلی خود را مطرح کنند. که این موجب تنش و درگیری می شود.خانواده های فرزند سالار آسیب پذیرترین خانواده ها هستند. که تعادل منطقی در روح و روان فرزندان این خانواده ها وجود ندارد. و اغلب در چنین خانواده هایی قانونمندی حاکم نیست.

فرزند سالاری گاهی مربوط به تصمیم نه چندان آگاهانه پدر و مادر مربوط می شود. که برخی از دلایل آن را گفتیم. اما گاهی نیز مربوط به بی کفایتی و وجود مشکلات عدیده ای است که پدر و مادر را به شدت مشغول کرده است. و در نتیجه فرزندان در این بی مدیریتی ظاهرا عنان اختیار را به دست گرفته اند.

خانواده های پدر سالار نسبت به خانواده های مادر سالار و فرزند سالار  وضعیت بهتری دارند اما همان طور که گفته شد پدر سالاری نیز در شرایط زمانی پیچیده کنونی یک خانواده نامتعادل محسوب می شود. 

نه پدر سالار، نه مادر سالار و نه فرزند سالار،  بلکه خانواده متعادل خانواده ای است که بر آن حق سالاری و قانون حاکم باشد. و هر کس به اندازه ای که حق دارد بهره مند بشود. و مدیریت چنین خانواده ای با اینکه با پدر خانواده است. اما او باید یک مدیریت آزاد منشانه داشته باشد نه مدیریت دیکتاتوری.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

آموزش خانواده

بازديد: 81

خانواده را به دو دسته کلی تقسیم می کنند.

الف)- خانواده متعادل

خانواده متعادل دارای ویژگیهای زیر است:

ثبات فیزیکی و مکانی دارد  ـ رشد و پویایی و آگاهی دارد ـ بر آن مدیریت و قانون و کنترل حاکم است ـ اعضا از لحاظ عاطفی و عقلی ارتباط مثبت با هم دارند

 ب)- خانواده نامتعادل.

خانواده نامتعادل خانواده ای است که اعضای آن به علل مختلف نمی توانند تقش های خود را در خانواده به خوبی ایفا نمایند و اعضای آن احساس آرامش و امنیت و رضایت مندی ندارند. و پویایی و رشد آنها دچار اختلال شده است. 

 خانواده نامتعادل خود تقسیماتی دارد.که عبارتند از:  

۱- خانواده گسسته:

خانواده گسسته خانواده ای است که اعضای آن با اینکه در کنار هم زندگی می کنند اما ارتباط و مناسبات درستی بین اعضا وجود ندارد. که خود تقسیماتی دارد که عبارتند از:

الف)- خانواده قطبی .(پدر سالار - مادر سالار - فرزند سالار)

خانواده های قطبی به خانواده هایی می گویند که قدرت در خانواده توسط یک فرد خاص اعمال می شود و بقیه تحت تسلط او هستند.

ب)- خانواده آشفته  یا بی سامان .

خانواده ای که در آن قانونمندی و مدیریت و ارتباط صحیح بین اعضا به طور موثری آسیب دیده است. مانند خانواده قطبی.

ج)- خانواده بی عاطفه.

خانواده ای که در آن عاطفه و محبت و همدلی  وجود ندارد. در یک خانواده متعادل باید عقل و خرد همراه با عاطفه حاکم باشد و این دو بدن دیگری وظایف خانواده را تکمیل نمی کند.

 ۲- خانواده گسیخته.

خانواده ای  است که اعضا ارتباط کمی با هم دارند و یا اصلا ارتباط آنها از هم بکلی قطع شده است. مثل

خانواده نا پیوسته.

خانواده ای است که زن یا شوهر به علل ناسازگاری بدون صدور حکم قانونی در کنار هم زندگی نمی کنند. و در بلاتکلیفی بسر می برند.

خانواده طلاق.

خانواده ای که از نظر حقوقی از هم جدا شده اند و کنار هم نیستند.

توضیح خانواده قطبی:

سه نوع خانواده قطبی وجود دارد: خانواده پدر سالار، خانواده مادر سالار و خانواده فرزند سالار.

1- خانواده پدر سالار : در این خانواده  پدر حرف اول را می زند و بقیه محکوم به اطاعت از او هستند و او بر مادر و فرزندان تسلط دارد. و بدون اجازه او کسی حق تصمیم گیری و عمل ندارد. خانواده های پدر سالار در جوامع سنتی بسیار رایج بودند و هنوز هم بسیاری از خانواده ها در جوامع هستند که پدر بر آنان سلطه کامل دارد. در این خانواده ها استقلال فرزندان دچار اختلال می شود . و قدرت تصمیم گیری و قضاوت آنها خوب رشد نمی کند . پسران این خانواده بعضا افرادی ضعیف در عین حال زور گو بار می آیند که از منطق پیروی نمی کنند و ممکن است ازدواج پر خطری را تجربه کنند. اگر همسر آنها از خانواده پدر سالار باشد پسر هم مثل پدر بر خانواده حکم فرمایی می کند. اما اگر همسر از خانواده مادر سالار باشد، آنوقت کشمکش همیشگی ، خانواده را ممکن است از هم بپاشد. البته جریان دیگری نیز ممکن است پیش بیاید. این زمانی است که پدر با رفتارهای زور گویانه خود با مادر خانواده،  حس ترحم پسر را بر انگیزد و او را نسبت به رفتارهای پدر بیزار کند، و نقش الگویی پدر را از دست بدهد و نتواند رفتار مناسب و متعادل نسبت به همسر آینده خود داشته باشد ( ودر واقع خلع سلاح  شود) و همسرش نیز او را فردی ضعیف و بی عرضه قلمداد کند. در این صورت نیز احتمال آسیب دیدن خانواده خصوصا فرزندان بسیار زیاد است. وضعیت دختر چنین خانواده ای نیز بهتر از پسر نیست. و حالت افراط و تفریط در آینده او موج خواهد زد. در هر صورت تعادل در خانواده پدرسالار وجود ندارد. و این خانواده خصوصا در جامعه روبه رشد امروزی بجز آسیب رساندن و تربیت افراد نالایق و از تعادل خارج شده و در خطر انداختن سرنوشت اعضای خانواده، فایده ی دیگری ندارد.

2- خانواده مادر سالار: در این خانواده مادر بر دیگر اعضا تسلط کامل دارد و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه او رفتاری کند. پدر خانواده فردی ضعیف و بی اراده است و فرزندان نقش الگوی پدر را ندارند و او را فردی مطیع مادر می دانند. پدری که باید مظهر الگوی قدرت کودکان باشد فردی ضعیف است . پسرها در این خانواده ممکن است با دو نگرش متفاوت پا به عرضه زندگی بگذارد و نتواند یک مدیر خوب برای خانواده خود باشند. یا حس انتقام از زنان بعلت رفتار مادرشان با پدر شکل بگیرد یا مثل پدر در مقابل همسران آینده خود ضعیف باشند. در هر دو صورت خانواده این افراد آسیب خواهند دید. وضعیت رفتار دختران این خانواده نیز در آینده نامتعادل خواهد بود. (حالت تعادل و میانه روی در میان نیست.)

3- خانواده فرزند سالار : در این خانواده به خواسته های فرزند پاسخ بی حدوحصر داده می شود و فرزندان آزادی زیادی دارند. و کنترل منطقی روی آنان صورت نمی گیرد و خانواده بر اساس خواسته های آنها تنظیم می شود. اگر فرزندی از طرف مادر یا پدر مورد عتاب قرار گیرد، ممکن است دیگر اعضا بشدت با او برخورد کنند تا رضایت فرزند تامین شود. خانواده های فرزند سالار روز به روز در جامعه ما افزایش پیدا می کنند و علت گسترش آن هم دلایل زیادی دارد از جمله :

 1- تغییر نگرش والدین نسبت به حقوق و آزادی فرزندان.

  2- پیشی گرفتن فرزندان نسبت به والدین در درک رویدادهای پیش رونده جامعه امروزی.

 3- و تمایل خانواده ها برای تربیت فرزندان قدرتمند.

همه ی این عوامل اهمیت تربیت فرزندان را به ما گوشزد می کند. اما در عین حال ممکن است باعث اشتباه در ما شده و ما وظیفه ی خود را فراموش کرده دچار گمراهی شویم و فرزندان خود را نا خواسته با اسم تربیت به سوی بدبختی سوق دهیم.

 همه ی ما می دانیم فرزندان ما در سنین پائین از تجربه و دانسته های کمی برخوردارند و  نیاز دارند که به آنها کمک کنیم نه آنها را به حال خود رها کنیم و آزادی مطلق به آنها بدهیم. فرزندان ما نیاز به کنترل منطقی دارند و درست نیست که والدین بر اساس خواسته های آنها حرکت کرده و تسلیم خواسته های غیر منطقی آنها شوند .

در خانواده های فرزند سالار  علاوه بر اشکالات فراوان، بی کفایتی پدر و مادر بخوبی روشن می شود. و فرزند گاهی تصمیمات احساسی و عاطفی شدید می گیرد که موجب دردسر اعضای خانواده می شود. در این میان فرزندان هر کدام تلاش دارند که در خانواده به شکلی خود را مطرح کنند. که این موجب تنش و درگیری می شود.خانواده های فرزند سالار آسیب پذیرترین خانواده ها هستند. که تعادل منطقی در روح و روان فرزندان این خانواده ها وجود ندارد. و اغلب در چنین خانواده هایی قانونمندی حاکم نیست.

فرزند سالاری گاهی مربوط به تصمیم نه چندان آگاهانه پدر و مادر مربوط می شود. که برخی از دلایل آن را گفتیم. اما گاهی نیز مربوط به بی کفایتی و وجود مشکلات عدیده ای است که پدر و مادر را به شدت مشغول کرده است. و در نتیجه فرزندان در این بی مدیریتی ظاهرا عنان اختیار را به دست گرفته اند.

خانواده های پدر سالار نسبت به خانواده های مادر سالار و فرزند سالار  وضعیت بهتری دارند اما همان طور که گفته شد پدر سالاری نیز در شرایط زمانی پیچیده کنونی یک خانواده نامتعادل محسوب می شود. 

نه پدر سالار، نه مادر سالار و نه فرزند سالار،  بلکه خانواده متعادل خانواده ای است که بر آن حق سالاری و قانون حاکم باشد. و هر کس به اندازه ای که حق دارد بهره مند بشود. و مدیریت چنین خانواده ای با اینکه با پدر خانواده است. اما او باید یک مدیریت آزاد منشانه داشته باشد نه مدیریت دیکتاتوری.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس