حجاب صحيح اسلامي

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره بد حجابی

بازديد: 2913

 

 

 

 

فصـل اول:

کلیـات

 

بيان مساله

بي شك پوشش زن در برابر مرد بيگانه يكي از ضروريات دين اسلام است كه نمي توان درباره جنبه اسلامی آن ترديدي به خود راه داد در قرآن كريم و روايات وارده از پيامبر و ائمه معصومين- عليهم السلام- و نيز در كلمات فقها به وجوب حجاب و كيفيت آن تصريح شده است.

بنابراين همه اديان الهي در پاسخ به نداي دروني فطرت حجاب را بر زنان واجب دانسته اند و اسلام كه آخرين آيين الهي و بالطبع كاملترين دين است و براي هميشه و همه بشريت، از طرف خداوند عالم نازل شده است لباس را هديه اي الهي معرفي نموده و وجوب پوشش زنان را با تعديل و انتظام مناسبي به جامعه بشري ارزاني داشته است از انحرافات و يا افراط و تفريطهايي كه در زمان پيامبران در پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشريع قانون، حدي متناسب غرايز انساني را در نظر گرفته است.

حجاب و پوشش اسلامي از جمله مسائلي است كه چند سال اخير در كشور ما بصورت گسترده مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. و عده اي از افراد سئوال مي كنند كه:

منظور از حجاب چيست؟

به چه چيزي حجاب اسلامي اطلاق مي شود؟

چرا ما بايد پوششي تحت عنوان چادر داشته باشيم؟

چرا ورود زنان در جامعه منوط به حجاب آنها مي باشد و

به نظر اين افراد حجاب يعني پوشانيدن بدن به هر طريق كه باشد و در هر صورتي كه باشد كفايت مي‌كند، در صورتيكه در شرع مقدس هر پوششي حجاب محسوب نمي شود بلكه پوششي را حجاب مي‌شمرد كه حدود آن در شرع مشخص شده است. اگر پوشش بر اساس آن معيار باشد حجاب است وگرنه آن پوشش را نمي توان حجاب شمرد.

حال براي يافتن پاسخي مناسب براي اين پرسشها بر آن شديم كه پژوهشي در اين موضوع صورت گيرد تا روشن گردد كه علت اساسي بيان اين مخالفتها چيست؟ چرا عده اي مخالف با اين امر ضروري اسلام هستند؟ و چرا عده اي اين پديده مهم اخلاقي و اجتماعي را زير سئوال مي برند و در صدد از بين بردن حيا و حجاب در بين زنان هستند؟

در اين پايان نامه بعضي از علتهاي بد حجابي از دو بعد فردي و اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته تا اينكه معلوم گردد كه آيا علت مخالفت با اين امر خود شخص است يا علت آن مربوط به اجتماع و خانواده مي باشد و بالطبع اگر كسي چنين طرز فكري را از حجاب داشته باشد، و مخالف آن باشد و آنرا عامل عقب ماندگي و واپس گرايي بداند، پيامدهايي براي فردو اجتماع در پي خواهد داشت، زيرا آثار بد حجابي افراد، هم به خود فرد و هم به اجتماع و ديگران و مخصوصاً به قشر جوان مملكت بر مي گردد، كه بعضي از فشارهاي روحي و رواني دختران و پسران ريشه در همين عامل ضد اخلاقي دارد.

بنابراين براي ترويج حجاب و پياده كردن آن در جامعه نياز به راهكارهايي است كه بتوان با توجه به آن حجاب را ترويج داد و از بي حجابي و بدحجابي جلوگيري نمود.

 

ضرورت موضوع

جامعه اسلامي جامعه اي است ارزش مدار و آرماني كه حفظ و تقويت اين ارزشها مي تواند در پيشبرد اهداف متعالي مكتب حيات بخش اسلام موثر واقع شود و بالعكس عدم پايبندي به ارزشها و يا كم رنگ شدن آنها باعث دور شدن جامعه از اهداف آرماني خود خواهد شد.

يكي از اين ارزشهاي مهم موضوع حجاب است كه با مشاهدات عيني ملاحظه مي شود برخي از بانوان جامعه اين امر را جدي تلقي نمي كنند و با رعايت نكردن موازين اسلام لطمه اي به خويش، و پيرو آن به اجتماع و خصوصاً نسل جوان و نوجوان جامعه وارد مي شود، و از اين طريق جامعه اسلامي را به طرف انحطاطات اخلاقي و اجتماعي پيش مي برد. و از آنجايي كه شناسايي مساله و توجه به اصل موضوع اولين مرحله براي ارائه راه حل مي باشد، لازم دانستم پژوهشي در اين زمينه ارائه دهم، باشد كه اين امر، مورد دقت و توجه مسئولين امر قرار گرفته و در جهت بهبود وضع موجود موثر واقع شود.

 

پيشينه موضوع

حجاب صحيح اسلامي از آن موضوع هايي است كه همواره مورد بحث و بررسي قرار گرفته است و آثاري در اين زمينه به نگارش در آمده است، كه از جمله آنها:

1- كتاب علل فساد و بدحجابي زنان نوشته احمد رزاقي است كه اين كتاب بيشتر به بيان علتهاي فساد و بد حجابي زنان پرداخته است در اين كتاب علت العلل بد حجابي را ضعف ايمان معرفي كرده است و بعد از آن خانواده و بطور اخص براي مادر بيشترين نقش را در حجاب زنان و دختران جوان مي داند.

2- كتاب حجاب در عصر  ما نوشته محمد رضا اكبري اين كتاب علاوه بر بيان علت بدحجابي به پيامدهاي بدحجابي نيز اشاره كرده است و مي گويد ثمره اصلي بد حجابي فرو پاشيدن و تزلزل خانواده و از بين رفتن حيا و عفت كه منجر به طلاق و بالطبع زياد شدن كودكان بي سرپرست مي شود و در مقابل آن رعايت حجاب طبق شئونات اسلامي باعث تداوم و استحكام خانواده و ايجاد مهر و محبت و اعتماد متقابل ميان زن و شوهر مي شود از جمله راهكارهايي كه مي توان براي مبارزه با اين پديده شوم ارائه داد در اين كتاب بالا بردن اعتقادات و ايمان به عالم غيب را بيان نموده است تا از اين طريق بتوان گامي درست در جهت بالا بردن حجاب در جامعه برداشته شود.

3- مجله شميم ياس شماره دهم دي 1382، خانم حكيمي در اين مجله بعد از ذكر تاريخچه بدحجابي پيامدهايي را براي آن ذكر نموده است كه مهمترين پيامد آن تزلزل خانواده مي باشد و پيامدهاي ديگر را نيز بعد از آن ذكر نموده است.

البته كتابهايي كه فقط تاريخچه و علل بدحجابي را بيان كرده باشد زياد در دسترس نيست در كتابهاي موجود علل بدحجابي از ابعاد مختلف بيان نشده است و در برخي از اين كتابها پيامدهاي بد حجابي از ابعاد مختلف بررسي شده است. در اين پايان نامه پژوهشگر بعد از ذكر تاريخچه بدحجابي در صدد بيان علل و به دنبال آن پيامدهاي بدحجابي از دو بعد فردي و اجتماعي است. كه در آخر هم راهكارهايي را پيشنهاد نموده است تا شايد مورد توجه قرار گيرد.

 

اهداف موضوع

انسان فطرتي خداخواه و خواهان رشد و كمال دارد و با كسب شناختي نسبي از پروردگار عالم آواي عبوديت سر مي دهد و با ميل و اشتياق در برابر دستورات و نواهي الهي سر تسليم فرود مي آورد.

پوشيدگي زن يكي از ارزشهاي بزرگ اسلام است كه اگر به سبكي زيبا و منطقي، جامع و قلمي شيوا و رسا به آن پرداخته شود، از آن استقبال مي كند و از بركات فراوان انتخاب حجاب بهره مند مي گردد و از آفت هاي متعدد و زيانبار بي حجابي و بدحجابي مصون مي ماند.

حجاب اسلامي همواره مورد بحث و بررسي قرار گرفته است كتابهايي در اين زمينه به زيور صحيح آراسته گرديده اند كه هر كدام در بردارنده بخشي از مباحث اين حكم الهي است.

 

اهداف موضوع

الف- هدف كلي:

تبيين پديده بدحجابي در جامعه

يافتن راه حل صحيح و مناسب جهت مقابله با آثار و مظاهر فساد و تباهي و بي عفتي و بي حجابي در گرو شناخت عميق علل و عوامل تظاهر به بدحجابي و فساد گستري است.

ب- اهداف جزيي:

تبيين علل فردي و اجتماعي بد حجابي

تبيين پيامدهاي فردي و اجتماعي بدحجابي

تبيين راههاي مبارزه با بدحجابي

واژه لغوي حجاب

حجاب در لغت: حجاب واژه اي است عربي با معاني متعدد، پوشش، وسيله پوشيدن، حائل و... در كتاب «لسان العرب» درباره معاني آن چنين آمده است:

«حجاب به معناي پوشش است زن محجوبه يعني زني كه بوسيله اي پوشيده شده است. هم چنين حجاب نامي است براي آنچه بدان خود را مي پوشاند. آنچه ميان دو چيز حائل گردد نيز حجاب ناميده مي شود جمع آن «حجب» است كلام خداوند متعال كه مي فرمايد: «وهن بيننا و بينك حجاب» بدين معناست كه ميان ما و شما حاجز و فاصله اي در نحله «روش» و دين وجود دارد»[1]

در زبان فارسي- با توجه به اين كه واژه حجاب عربي است- معاني متفاوتي براي آن نقل شده است در فرهنگ عميد براي «حجاب» معاني ذيل ارائه شده است:

«پرده، ستر، نقابي كه زنان چهره خود را بدان پوشانند، روي بند، برقع، چادري كه زنان سر تاپاي خود را بدان پوشانند»[2]

 

 

واژه اصطلاحي حجاب

معناي اصطلاحي حجاب همان پوشش مخصوص زنان است و گاهي هم به معناي پرده و حاجز مي آيد؛ مانند اين آيه «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن وراء حجاب»

در شرع براي حجاب سه اطلاق وجود دارد.

1- اين كه زن تمام اجزاي بدنش را مگر آن مقداري كه مجاز شمرده شده است از هر ناظري كه نگاه كردنش بدان زن جايز نيست بپوشاند.

2- اين كه در بيت خويش بماند و جز هنگام ضرورت از آن خارج نشود.

3- حايلي كه بين زن و مرد نامحرم ساتر قرار مي گيرد.

همانطور كه ملاحظه شد برداشتهاي كه از حجاب شده مختلف است و علت اختلاف آن از معاني لغوي حجاب ناشي شده است استاد شهيد مطهري «ره» در معناي اصطلاحي حجاب مي فرمايد «كلمه حجاب هم به معناي پوشيدن و هم به معني پرده و حجاب، بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده، وسيله پوشش است شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوششي حجاب نيست آنگاه با ذكر مواردي از آيات و روايات و نقل سخنان ابن خلدون كه در آنها واژه حجاب به معناي «پرده» بكار رفته است مي فرمايد:

«استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن، يك اصطلاح نسبتاً جديد است در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، كلمه ستر كه به معني پوشش است بكار رفته است. فقها در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شده اند كه كلمه «ستر» را بكار برده اند لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش كار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادي گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود»[3]

از مجموع اين كلمات مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه واژه حجاب گرچه در لغت اغلب به معناي پرده و حائل استعمال شده است وشايد پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدن، حجاب ناميده اند اما بطور مسلم، امروزه- بويژه در معناي مصطلح واژه حجاب فقط به معناي پوشش مخصوص زنان بكار مي رود و از معناي پرده نسخ شده است. از اين رو در كلمات فقها و مفسرين متاخر و نويسندگان معاصر، به جاي كلمه «ستر» يا پوشش زنان از واژه حجاب استفاده مي شود.

البته واژه حجاب در كتابها و عبارات عرفاني، معناي مصطلح ديگري دارد.

 

حجاب صحيح اسلامي

اسلام بنا بر مصالح زيادي مخالف هرگونه تحريك و تهييج جنسي در خارج از خانواده و خارج از روابط زناشويي مي باشد. البته همان كه اين مصالح مربوط به خود انسان است نه مربوط به چيزي خارج از وجود او و همه مفاسدي كه از كشيده شدن تحريكها و تهييجهاي جنسي به اجتماع و خارج از خانواده بوجود مي آيد دامن گير خود انسانها مي شود.

حجاب اسلامي و كامل، حجابي است كه در آن هيچ نوع جلب توجه و تحريكي وجود ندارد. در رساله هاي علميه چنين مي خوانيم «بر زنان واجب است تمام بدن خود را به استثناء وجه وكفين از نامحرم بپوشاند.

وجه يعني صورت، كفين يعني دستها تا مچ،‌ پوشش دستها و صورت در صورتي واجب نيست كه آرايش و زينت نشده باشد و نگاه به آنها موجب مفسده نباشد.

اينك به چند نمونه از حجابهاي غير اسلامي كه بنابر نظر فقها جايز نيست اشاره مي كنيم.

اما قبل از بيان نمونه ها ذكر نكته اي لازم است كه تا علت غير جايز بودن بعضي از حجابها روشن شود .

خانمها در ارتباطشان با نامحرم در حالتهايي قرار مي گيرند كه اگر از پوشش مناسب برخوردار نباشند ارتباط آنها موجب مفسده و گناه مي شود. بعضي از اين حالتها عبارتند از:

دادن چيزي به نامحرم يا گرفتن چيزي از آن.

كار كردن در مقابل نامحرم در منزل يا خارج از منزل.

مرتب كردن چادر، سوار شدن به اتومبيل يا خارج شدن از آن.

غذا خوردن در مقابل نامحرم

و در اين قبيل موارد، احتمال نمايان شدن بدن زن در صورتي كه حجاب مناسب طبق گفته فتاوا نباشد وجود دارد.

براي سهولت در يادگيري حجابها را- به سه دسته، همراه با چند مثال تقسيم مي كنيم.

1) حجابهاي غير جايز با چادر

پوشيدن چادر بدون روسري يا مقنعه اي كه موها و سرو گردن را بپوشاند.

پوشيدن چادرهاي نازكي كه موها و يا دستها و اندامها از پشت آن نمايان است.

پوشيدن چادري كه داراي رنگ تند و مهيج باشد به طوري كه توجه نا محرم را جلب كند.

2) حجابهاي غير جايز بدون چادر

پوشيدن مانتو يا لباس كم حجم بدن که برجستگيهاي آن را نپوشاند به طوري كه ايجاد تهييج و تحريك كند.

پوشيدن مانتو يا آستينهاي گشاد به طوري كه در بعضي ارتباطها از مچ را نپوشاند.

پوشيدن مانتو يا لباسي كه رنگ تند و مهيج دارد.

پوشيدن مانتويي كه طوري دوخته يا تزيين شده كه توجه را به خود جلب مي كند. مثلاً روي سينه يا پشت آن چيزي از قبيل دكمه يا گل و قرار داده، كه جلب نظر كند. يا پشت و بغل آن چاكهاي بلند داده شده به خصوص زن از پايين تنه و زير آن پوشش مناسبي نداشته باشد.

3) پوشش مربوط به پا و سر

 پوشيدن جورابهاي نازكي كه پوست پا را نمي پوشاند.

پوشيدن روسري يا مقنعه اي كه تمامي مو را نپوشاند يا استفاده از روسري و مقنعه بطوري كه تمامي مو را پنهان نكند.

-بستن مو وجمع كردن آن در پشت سربه نحوي كه بر آمدگي آن مشهود باشدوجلب نظر كند.

پوشيدن كفشهاي صدادار به نحوي كه جلب نظرنامحرم كند ومفسده ايجاد نمايد.

نمايان شدن موي مصنوعي كه به موي خانمها وصل است هم چنين نمايان شدن كلاه گيس نيز جايز نمي باشدحتي اگرموي وصل شده از جنس موي مرد باشد.

4) با حجابهاي بي حجاب

حال كه به بحث حجابهاي غيرجايز رسيديم خالي از لطف نيست حديثي از پيامبر «ص» درباره زنهايي كه در عين پوشش بي حجابند ذكر نماييم اين حديث حقيقتاً از پيش گوييها و معجزات پيامبر«ص» مي باشد:

«دو گروهند كه اهل آتش هستند و نمي خواهم كه آنها را ببينم: گروهي كه تازيانه در دست دارند و مردم را با آنها مي زنند (ظالمان) و ديگر زنهايي كه پوشيده اند ولي برهنه اند (لباس نازك برتن دارند)، به شهوات متمايل هستند و مردان را به سوي خود جذب مي كنند، موهاي سرشان هم چون كوهان شتر[4] بر آمدگي دارد، اينها وارد بهشت نمي شوند و با اينكه بوي بهشت از مسافتهاي دور به مشام مي رسد بوي آن را استشمام نمي كنند[5].

 

 

 

تاريخچه بدحجابي

پوشاك و نحوه پوشش زن در طول تاريخ، دستخوش تحولات عظيمي گشته و فراز و نشيبهاي زيادي را طي كرده است در مورد تاريخ بي حجابي، اگرچه دانشمندان از وجود برخي اقوام بدوي كه مرد و زن آن هيچگونه پوششي نداشتند سخن به ميان آورده اند اما از آن جا كه به شدت نادر بوده، نمي توان آنرا مبدا تاريخ بي حجابي زنان قرار داد. تاريخ بدحجابي را مي توان به اواخر قرن نوزدهم منتسب نمود كه پس از رنسانس علمي، صنعتي اروپا و جنگ جهاني دوم و انقلاب صنعتي، زمينه لازم فراهم گرديد. آزادي زنان و كنار گذاشتن حجاب مورد تشويق و تكريم قرار گرفت كارخانه داران بزرگ براي استفاده از نيروي كار ارزان قيمت و امكان حضور زنان در محيط كار، تبليغات وسيعي را آغاز و زنان نيز در تلاش فراوان براي دست يافتن به حقوق از دست رفته خويش (!)‌ موجي را بوجود آوردند كه «نهضت زنان براي آزادي» نام گرفت و در جرائد و مجلات درباره محاسن آن تبليغات وسيعي انجام گرفت دامنه اين اقدامات، كم كم كشورهاي اسلامي را نيز فرا گرفت و به صورت سلاحي كار آمد براي تضعيف معنويت و اخلاق و سقوط جامعه اسلامي به كار گرفته شد و استعمار گران در ترويج آن از هيچ اقدامي فرو گذار نكردند.

«نخستين كشور اسلامي كه به طور رسمي اقدام به كشف حجاب از بانوان نمود افغانستان بود. امان ا خان پادشاه افغانستان بعد از مسافرت به اروپا به محض ورود به پايتخت اعلام نمود كه زنان بايد حجابها را كنار بگذارند و به عنوان نخستين مجري اين طرح با همسرش بدون حجاب در مجامع و محافل ظاهر شد. اين اقدام ناشايسته، موجب قيام عمومي شد و امان ا خان ناچار به استعفا و ترك كشور گرديد.

دومين كشور تركيه بود كه بعد از سقوط عثماني، آتاتورك در سال 1313، فرمان منع حجاب را صادر  نمود در ايران، توسط رضاخان زمينه سازي براي بي حجابي همراه با الهام گرفتن از اقدامات آتاتورك آغاز گرديد كه مردم براي اعتراض به آن در تاريخ 21 تيرماه 1314 در مسجد گوهرشاد، تحصن كردند و عده زيادي به خاك و خون خفتند رضا خان با ناديد گرفتن خواسته هاي مردم مسلمان، در روز 17 دي ماه 1314 به همراه ملكه و شاهدختهاي بي حجاب به طور رسمي در دانشسراي مقدماتي تهران اين عمل را به مرحله اجرا گذاشته و بعد از مدتي با زور نيزه به كشف حجاب پرداخت. اين اقدامات توسط محمد رضا شاه نيز دنبال شد ولي به جز اندكي نا آگاه قانون حجاب همچنان در كشور حفظ گرديد[6].

با پيروزي انقلاب سالامي به رهبري امام خميني «ره» زنان با آگاهي بيشتر به پاسداري از حجاب اسلامي پرداختند و ارزش زن را تحت لواي حجاب جهانيان نشان دادند.

اينك با گذشت بيست و پنج سال از پيروزي انقلاب اسلامي و استحكام آن در منطقه و جهان، استراتژي استكبار جهاني، و ترويج فساد و بدحجابي در بين زنان و دختران و دور كردن جوانان از معنويت و فراهم آوردن زمينه گرايش به مظاهر مبتذل غرب مي باشدكه لازم است با هوشياري لازم، عمق فاجعه اي را كه در صورت موفقيت دشمن شكل خواهد گرفت بشناسيم و براي مقابله با آن اقدامات لازم را به عمل آوريم.

همه مي دانيم زير پا گذاشتن قانون الهي حجاب، و روي آوردن به فرهنگ تبرج و آرايش و پديده برهنگي و بي بند باري، يكي از مهمترين بيماري عصر كنون ماست وضعيت كنونی جوامع مختلف و شيوه زندگي مدعيان پيروي از شرايع الهي بشدت تاسف برانگيز است زيرا علي رغم وجوب حجاب و تاكيد فراوان اديان مختلف بر آن فرهنگ نيمه برهنگي و خود آرايي همچنان در بين زنان رواج دارد و ترويج نيز مي گردد غم انگيزترين فاجعه معاصر آن است كه انحراف، آزادي معرفي مي شود با حجاب بودن ارتجاع و كوته فكري قلمداد مي گردد.

پژوهشهاي علمي پيشينيان هرگونه بي بند و باري و رعايت قوانين الهي را بندهاي دست و پا گير و تعصبهاي بي جا انگاشته مي شود زنان به فطرت، مذهب و فرهنگ خود پشت پا زده و به جاي انديشه به عواقب شوم تخطي از فرامين الهي، به كار زشت خويش افتخار مي كنند.

به راستي چه عواملي موجب گشته است كه قانون الهي حجاب ناديده گرفت شود؟ و اين چنين بي حجابي يا بدحجابي در بين زنان تمام جهان از همه اديان رواج يابد؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصـل دوم:

 

علـل بـد حجـابـي

 

 

 

 

 

 

بدون شك مجموعه اي از عوامل مختلف رواني، اجتماعي و سياسي و فرهنگي در پديد آمدن و توسعه فرهنگ مبتذل خودآرايي نقش داشته است و ما در صدد بيان تعدادي از اين عوامل هستيم.

 

علل فـردي

1- نياز به احترام و پذيرفتگي

يكي از نيازهاي فردي، نياز به احترام و پذيرفتگي است.

بايد دانست نگرشهاي ما به افراد ديگر، نگرشهاي ما هستند. در نخستين ديدار با غربي ها مهمترين سئوالي كه از ذهن ما مي گذرد اين است كه آيا پذيرش متقابل به وجود خواهد آمد يا نه. پس از ديدار، نخست، غالباً توجه ما به اين نكته متمركز است كه رابطه خود را با فرد ديگر چگونه بپرورانيم و هدايت كنيم، احترام و محبت او را نسبت به خود جلب كنيم. اگر بگوئيم اغلب اوقات اكثر مردم براي پرورش روابط متقابل با ديگران اولويت ويژه قائلند. شايد سخني به گزاف نگفته باشيم. معمولاً انسانها به اين فكر مي كنند چه رفتار و يا عملي را انجام دهند تا مورد جذابيت و خواسته شدن واقع شوند.

شايد يكي از عوامل موثر در علاقمندي ديگران به يك شخص ظاهر جسماني باشد.

مطمئناً اين تصور تابشي بي حد و حصر نيست.

ولي ديده شده كه اشخاص براي رسيدن به احترام و مورد قبول واقع شدن ابتدا قيافه ظاهري خود را ملاك دانسته اند و اين طرز تفكر باعث شده كه شخص نگرشهاي خود را با اعمالش همسو كند. «روانشناسان معتقدند كه رفتار تعيين كننده نگرشهاست»[7]

اينكه ما به سوي كسي جذب شويم يا نه، بستگي به عوامل بسياري دارد. اما براي بعضي از افراد جذابيت جسماني اهميت ويژه اي دارد.

اين امر در زن به لحاظ ويژگي جسمي و روحي او داراي عمق بيشتري است و در او جلب احترام و توجه ديگران اهميت خاصي دارد. چرا كه زنان به موجب لطافت روحي، شيفته محبت و احترامند. پيامبر گرامي ما نيز بي جهت نبود كه به رعايت حقوق زنان و گراميداشت مقام آنان تاكيد مي ورزيد. چرا كه اگر زن ايمان استواري نداشته باشد براي ارضا اين نياز به شيوه هاي ناروا رو خواهد كرد و انجام هر رفتاري را براي رسيدن به اين خواسته مجاز مي شمرد.

از اين رو هرگاه مشاهده كند با ناپوشيدگي اندام و جذابيت سيمايش، توجه و احترام ديگران را آسانتر به دست مي آورد به خودنمايي و جلوه گري مي پردازد. پس اگر به جنبه هاي ديگر زن توجه نشود او ظاهر خود را عرضه خواهد كرد، چرا كه تمايل به برانگيختن احساسات ديگران و اشتياق به پسنديدگي و پذيرفتگي، نيرومندترين محرك زندگي زن است و با موفقيت در اين تمايل، زن در پيري هم شاداب خواهد زيست.

چرا كه هدف زن از جلوه گري و نمايش زيبايي چهره و اندام و توازن حركات و خوش آهنگي صدايش، مجذوب كردن روح افراد است. و لذا داشتن زيبايي و دلربايي حتي افتخار او است و در تحصيل و امتيازات اجتماعي بيشتر به اين مي انديشد كه وجودش مورد تحسين و تمجيد و مايه شگفتي قرار گيرد، اما از آنجا كه مرد بيش از توجه به شاهكارهاي روحي زن مجذوب زيبايي ظاهري او مي شود زن نيز روز به روز به همان سمتي مي رود كه تحسين برانگيزتر و جاذبه آورتر است «محروميت از محبت و احترام» زن را بر خلاف ميل باطني اش، به جلب توجه و علاقه ديگران تمايل مي سازد و همين امر زمينه ساز انحراف او و جامعه مي شود. او چشمي مي خواهد كه نگاهش كند و گوشي كه به سخنانش گوش كند و دلي كه برايش بتپد.

از طرفي در جامعه اي كه پوشيدگي زن مورد پذيرش قرار گرفته و زنان به ميزان ناپوشيدگي خود مورد توجه و ارزش گذاري قرار گيرند، زن اگر بخواهد بهتر احترام شود و به نيازهايش زودتر رسيدگي شود ناگزير است پيوسته از معتقدات و رفتار خود فاصله گيرد و روز به روز كم پوشش تر از قبل در اجتماع حضور يابد. زيرا در چنين جامعه اي به زناني توجه مي شود كه از ظاهر زيباتر و دلرباتر و شغل بهتر بهره مندند.

در اين جوامع دختران جوان براي «پذيرش اجتماعي» و «كسب موقعيت» و احترام و مصون ماندن از تحقير به جلوه گري و خودنمايي روي مي آورند. انسان موقعيت طلب است و همواره مي خواهد در ميان مردم از جايگاهي در خور توجه برخوردار باشد جايگاه بدو صورت حقيقي و كاذب محقق مي‌شود كه موقعيت حقيقي در اثر تحصيلي علم و فضائل اخلاقي بدست مي آيد اما برخي از زنان كه فاقد اين ارزشها هستند با نمايش زيبائيها و جاذبه هاي طبيعي و ساختگي زنانه خود سعي در جلب توجه ديگران مي كنند تا به كمبودهاي باطني خود پاسخ دهد غافل از آنكه هرگز كسي نمايش زيبائيهاي زنانه را دليل بر شخصيت و جايگاه ارزشي او نمي گيرد ضمن اينكه موقعيتهاي حاصل از تحركات جنسي نيز تنها در بيمار دلاني بوجود مي آيد كه خود كمترين اعبتاري ندارند زن اگر محروم از فضائل و ارزشهاي انسان باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زينتها و لباسهاي فاخر تزئين كند ذره اي بر ارزش حقيقي او افزوده نخواهد شد چه اينكه هزار من تزئين و زيبايي به يك جو تقوا نمي ارزد. تحصيل واقعي جز از راه بدست آوردن زيبائيهاي باطني و فضائل انساني و كمك پروردگار عالم ميسر نيست.

2- خودنمايي

برخي دختران وز ناني كه تحت فشار تمايلات جنسي قرار دارند براي اطفاي آتش شهوت دست به نمايش زيبائيهاي خود مي زنند تا شايد شعله هاي آتش شهوت آنها فروكش كند و برخي ديگر از  دختران و زنان ميل دارند بصورت زيباتر نزد ديگران حضور يابند و با توجه به اينكه حجاب ديني زيبائيهاي آنها را پوشش مي دهد سعي در ناقص كردن حجاب خود دارند و به همين منظور بخشي از موهاي سر و گردن خود را به نمايش مي گذراند و سعي در پوشش لباسهاي زننده، چند رنگ و يا بسيار شاد دارند و زوايد تزئيني مختلفي را در پوشش خود مورد استفاده قرار مي دهد و يا از كفشهاي پاشنه بلند استفاده مي كنند تا نوع قرار گرفتن در راه رفتن آنها تحريك آميز و زيباتر شود و طنين يكنواخت آن توجه ديگران را جلب نمايد و به هر شيشه و آيينه اي كه در بين راه برخورد مي كنند قيافه خود را مشاهده مي كنند تا در صورت لزوم زيبايي خود را حفظ نمايند. غافلند كه سادگي زن خود نوعي زيبايي ارزشي را به همراه دارد و پوشيدگي، زيبايي و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگيهاي جدي بهتر حفظ مي كند «امير المومين «ع» مي فرمايد: صيافه المراه انعم و ادوم اجمالها پوشيدگي براي زن سودمندتر و زيبايي او را پايدارتر مي سازد»[8]

انسان هر حركتي كه مي كند پشت سر آن انگيزه اي نهان است كه رفتار او را شكل مي دهد و بر آن اساس عمل مي كند.

«انگيزه در روان شناسي مفهوم خاصي دارد و عبارت است از: «عاملي دروني كه رفتار شخص را بر مي انگيزد و جهت مي دهد و آنرا هماهنگ مي سازد»

هر انگيزه داراي دو عنصر اساسي است: اول سائق، دوم هدف يا پاداش.

سائق: پديده اي (فرايندي) دروني است كه شخص را به عمل وا مي دارد.

نياز:خواهش در اثر عدم تعادل فيزيكي و شيميايي محيط دروني و يا رواني نياز ايجاد مي شود. وجود و يا عدم عنصري (مادي و غير مادي) در بدن به دفع يا جذب حاصل مي شود در حقيقت نياز، خواهشي است كه شخص و موجود مي خواهد به آن برسد.

انگيزه و رفتار، از نياز منشا مي گيرند.

«رفتار آن دسته از فعاليتهاي جاندار است كه از بيرون در جاندار مشاهده مي‌شود»

رفتار با توجه به وراثت و محيطي جاندار بسيار متنوع است و بطور كلي مي تواند به گونه هاي مختلف خلاصه شود. مثل رفتارهاي تغذيه اي، رفتار توليد مثلي، رفتار اجتماعي، رفتارهايي در رابطه با حوادث و وقايع طبيعي و غيره.

نياز عامل اصلي سائق است، ابتدا زمينه هاي مختلف سائق پيدا مي شوند. بعد سائق كه در كلمه به معني يك راننده است رفتار را شكل داده و جهت آنرا تعيين مي كند. انگيزه براي هدف يا پاداشي است كه بتواند نياز را بر آورده كند، در اينصورت فرد آرام گرفته و كار تمام شده است.

انسان داراي دو نوع انگيزه است، انگيزه هايي كه باعث آن جسم است و دوم انگيزه هايي كه باعث آن روح است.

انگيزه ها نه محدودند كه، وضعيت جسم آنرا محدود كند.

اين محدوديت براي حفظ سلامت و امنيت فرد و جامعه است. تعادل بين اين انگيزه ها و محيط دروني براي بقا نسل و فرد مي باشد.

نوع پوشش و ظاهر انسان در ارتباط مستقيم با اخلاق جنسي بوده و منشا اخلاق جنسي نيز متاثرند از ترشحات غدد و چگونگي آن مي باشد.

«ترشح هورمون مردانه (تستسترون) در مردان باعث رفتارهاي خاصي در مرد مي شود مانند: لذت جنسي، در زن بيشتر بر اثر ترشحات تخمدانها رفتارهاي جنسي زنانه بوجود مي آيد. تظاهر رفتاري آن، آراستن خود است»[9]

خودنمايي يك امر لازم و واجب براي زندگي است. براي آنكه دو فرد از يك نوع بتوانند آميزش كنند و بقا نسل آنها فراهم بشود، ناگزير از رفتاري هستند كه طرف ديگر را جلب كنند، چرا كه بايد جاذبه اي در يك طرف باشد تا طرف ديگر به آن جلب بشود.

سپس خودنمايي در امور جنسي باعث جلب طرف مقابل و بقاء نسل مي شود اين تمايل در زن با انواع آرايشها و زيور آلات و همچنين پيروي از مد خاص هر زمان صورت مي گيرد و زن جلوه گري خود را به بيرون از حريم خانه خواهد كشاند و در تمام امور زندگي فقط به نمايش بدن مي پردازد و به طرز افراطي به خود آرايي و مدپرستي گرفتار مي شود و خودنمايي به صورت بيماري ظاهر مي شود و فرد به جاي پرداختن به افكاري زنده و بوجود آوردن علوم و پرداختن به فنون مختلف، مرتب در فكر جلوه گري مي باشد و دوست دارد خود را نشان دهد، مطرح شود و بين ديگران جلوه كند.

مثلاً او به لباس به عنوان پوشش نمي نگرد. بلكه لباس را مظهر خودنمايي قرار مي دهد و با پوشيدن لباس مد روز و تحريك آميز در صدد جلب توجه ديگران است و يا دوست دارد ديگران شاهد برخورداريهاي مالي آنها باشد.

تفاوتي نخواهد كرد كه بيننده زن باشد يا مرد و آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات مي دانند و اين به معني آن است كه ارزش الهي و انساني خود را در حد طلاي دنيا پايين آورده‌اند و برخي خود را در طلا خلاصه كرده اند.

شيطان همه را به يك راه منحرف نمي سازد بلكه هر كسي را با توجه به نوع هوسي كه دارد از خدا دور مي كند.

چنين زناني بايد انديشه كنند كه اين گونه فخر كردنهاي مالي همراه با جاذبه هاي زنانه تمايلات نامحرمان را بر مي انگيزد و چه بسا موجوديت مالي آنها را طعمه ديگران سازد اگر آگاه شود كه انسان خليفه خداست و مي تواند ارزش برتر از ملائك داشته باشد روحيه و عملكرد آنها عوض مي شود و ديگر حاضر نخواهد بود براي يك لحظه خود و دارايي خويش را وسيله معصيت قرار دهد.

«الدنيا حيله فافتلوها : دنيا ماري است آن را به قتل رسانند»[10]

خودنمايي ناشي از عوامل مختلفي است كه برخي از آنها عبارتند از:

2- الف) عدم اعتماد به نفس

گاهي كساني كه در مسير خودنمايي هستند خود را هيچ مي پندارند وشخصيت ثابتي از خود ارائه نمي‌دهند. در خود توان انجام كاري مطابق با ميل خود را نمي بينند و در انجام كارها احساس عدم اطمينان دارند دائم با خود در گيرند و نمي توانند مسير درستي را بر گزينند و در اين حالت هر چند گاه يك بار روش و حالت خود را تغيير مي دهند.

در حقيقت اين افراد چون خود را باور ندارند، از عقايد ديگران در مورد زندگي خود پيروي مي كنند و نمي توانند صحت و سقم مطلب را بررسي كنند و راه درستي را در پيش بگيرند و داراي شخصيت متغير و متزلزل هستند.

«قرآن كريم مي فرمايد:‌(برخي از مردم) در دل مردد هستند، نه به سوي مومنان يك دل مي روند و نه به جانب كافران، هستند كه اشاره به تزلزل شخصيت اين افراد است.

علي(ع) مي فرمايند (خطاب به كميل بن زيد) مردم سه دسته هستند. دانشمند خداشناس و دانش طلب و دانشجويي كه براي رهايي از ناداني درس مي خواند و دسته سوم پشه صفتاني كه در جستجوي سرو صدا هستند دنبال هر بادي در حركتند. از نور علم بهره نمي‌برند و به تكيه گاه مورد اعتمادي تكيه نمي‌كنند».[11]

اين دسته سوم مصداق همان كساني هستند كه بي‌چون و چرا به دنبال هر روش و مد تازه‌اي مي‌روند. اين افراد احساس مي‌كنند كه با ارزش و مورد قبول ديگران نيستند و در موقعيتهاي اجتماعي به طور خود جوش عمل نمي‌كنند. بلكه معمولاً تسليم عقايد و خواسته‌هاي جامعه و اطرافيان خود هستند. آنها معمولاً احساس بي‌ارزشي و عدم پذيرش از سوي ديگران را درباره خود دارند.

اينگونه افراد به صورت اغراق آميزي به ظاهر خود توجه دارند و ذهنشان مدام درگير اين مساله است و دائماً در صدد جلب تحسين و توجه ديگران هستند. آنها معمولاً در تصميم گيري و قبول مسئوليت ناتوانند و به اين علت به آساني به دام خودنمايي مي‌افتند مخصوصاً هنگام گرايش به مد بي‌چون و چرا تسليم خواسته مدسازان و ژورنالهاي مد مي‌شوند و با خودآرايي و روي آوري به مد در صدد جبران خلاء روحي خود هستند.

2-ب)جستجوي شخصيت

«نمي‌توان گفت افراد خودنما[12] پيوسته به سبب احساس ضعف شخصيت، به خودنمايي رو كرده‌اند. در بيشتر مواقع علت خودنمايي، احساس ضعف، شخصيت نيست، بلكه فرد نيروي متراكم آزاد نشده‌اي در درونش دارد كه نمي‌داند از چه راهي بايدآنرا آزاد كند و ديگران را از وجود آن با خبر سازد.

شخصيت را شرافت اجتماعي،‌ مرتبه و منزلت معني كرده‌اند و فرد با شخصيت كسي معرفي مي‌شود كه داراي منزلت و شرافت باشد. شايد نتوان انسان متعادلي را يافت كه شخصيت اجتماعي نزد او بي‌ارج باشد و به دارا شدن آن خرسند گردد و براي كسب آن نكوشد. اما آنچه در اين زمينه دانستني است اين كه ميان «بهره مند بودن از شخصيت اجتماعي» و «احساس دروني» تفاوت است.

گاه كسي از موقعيت اجتماعي برخوردار است ولي خود احساس شخصيت نمي‌كند. در اين صورت بي‌آنكه كسي متوجه باشد احساس كمبود شخصيت او را رنج ميدهد. در ميان مردان سرشناس جهان برخي را عقده‌اي ترين افراد بشر ياد كرده‌اند.

چه افراد ثروتمند، عالي رتبه و سرشناس كه از كمبود شخصيت رنج مي‌رند و علت اين احساس رنج آور را بايد چنين توصيف كرد:

«در نهاد آدمي يك مركز سنجشي و جستجو وجود دارد كه «خويشتن» فرد يعني تفكرات، رفتارها و آرزوها را ارزيابي و قيمت سنجي مي‌كند. آن مركز در درون هر فردي كه شخصيت او دچار اختلال،‌ و فطرت وي دستخوش تغيير نشده باشد. به انجام وظيفه مي‌پردازد. از ابعاد دقت آن مركز ارزيابي،‌يكي  آن است كه بيان شخصيت حقيقي فرد وآنچه به وسيله آنها موقعيت و نفوذ اجتماعي يافته است، تمايز متفاوت مي‌نهد ارزش فرد را كه به فضايل دروني و صفات انساني اوست با نمودار بيروني او كه خانه، پوشاك و شغل و ماشين و دست از يكديگر جدا مي‌سازد و هر دو را متمايز از يكديگر به شخص تفهيم مي‌كند».[13]

بنابراين هرگاه «خويشتن» آدمي هم بتواند قيمت سنجي كند خود شخص آن را بهتر مي‌تواند بسنجد و ارزش گذاري كند. آنگاه كه فرد در انديشه فرو مي‌رود كسي ارزش خويشتن را كه به تفكرات رفتارهاي انساني و آرزوهاي بهادار است، بسنجد و چيزي در درون نمي‌يابد، به بخش ديگر وجود خود يعني امكانات رفاهي زندگي،‌شغل، امتيازات جسمي ظاهري و رو مي‌كند تا به كمك آنها منزلت نايافته را به شكل مجسمه‌‌ي تو خالي، تصوير سازي كند و از هيچ، چيزي سازد و از رنج پوچي رها شود. آن دستگاه خود كار دروني كه مي‌توان آنرا «نفس»، «وجدان» يا «خويشتن خود آگاه ناميد يك دم از فعاليت باز نمي‌ايستد و پيوسته از وضعيت زندگي و كمبودهاي معنوي و انساني شخص، به خود او خبر مي‌هد. وقتي فرد مطلع شود كه معتقدات، هست ها، آرزوها و كوشش‌هاي او عناصر ارزنده‌اي هستند احساس ارزش مي‌كند و امنيت و سلامت رواني مي‌يابد و چون آنها را پوچ و بي‌مقدار بداند،‌ به ناهنجاري شخصيت و اضطراب دچار مي‌شود.

اين پديده در سراسر زندگي انسان حكمفرماست و زنان خصوصاً آنها كه در خانواده‌هاي غير مذهبي رشد كرده‌اند و ارزش هاي اخلاقي و فرهنگ پوشش در ميان شان بهايي ندارد. بيشتر بدان گرفتارند آنها چون خود را با معيارهاي اخلاقي مي‌سنجند و ميان آنچه هستند و آنچه دوست دارند باشند، فاصله مي‌بينند و رهايي براي خود نمي‌يابند به ارزش‌هاي ظاهري چنگ مي‌زنند. نقدترين ابزار براي آنها، دارندگي‌هاي ظاهري زندگي، لباسهاي فاخر، جلوه دادن اندام و ديگر ويژگي‌هاي جسمي است.

براي اين گروه، نمايش موقعيت زندگي، وضع تغذيه و پوشاك و دلبري زنانه، نه فقط در حضور بيگانه آرام بخش و جبران كننده كمبود شخصيت است، در حضور زنان و در مجالس خصوصي نيز فايده بخش است. در اين صورت، با به رخ كشيدن زيورآلات، لباس گران قيمت و ويژگي‌هاي ظاهري چشم‌ها خيره به نماي ظاهر مي‌شود و هر بي‌هنر بي‌سود مي‌تواند خود را هنرمند و فيلسوف معرفي كند و با كمترين امكانات ظاهري از بهترين توجهات بهره‌مند شود. «سپس نماي ظاهر بهترين ابزار براي پوشانيدن «ضعف‌هاي ناپيداي شخصيتي» است و اين نكته را وجدان عادي‌ترين مردم مي‌داند واز آن استفاده مي‌كند.»[14]

اما بايد دانست جلوه رفتار زن و مرد در جلب شخصيت، متفاوت است. زن بخشي از شخصيت خود را در جلب حمايت و عنايت مرد دنبال مي‌كند، اما نه فقط در اين كه به اندام و چهره و موي او بنگرند و شيفته‌اش شوند بيشتر آنها دراين جلب توجه، در جستجوي هدفي بالاترند و پسند آمدن چشم و  لب زيبا و اندام شان هدف نهايي نيست؛ هرچند مردان و حتي خود زنان، گاه هدف و انگيزه اصلي او را نمي‌شناسند، از آن دوري مي‌ورزند.

زنان تا مادامي كه براي خود ارزش قائل است به پيدا بودن اندامش در حضور بيگانه رضايت نمي‌دهد.

در نگاه سطحي مرد، دختران سبك سر و بي‌اعتقاد، به رفتارهاي ناموزون تحريك آميز رو مي‌كنند، اما حال آنكه حقيقت فراتر از اين است. آنها با جلب توجه بيگانه و در اختيار گذاشتن جسم اميد دارند كه بتوانند نظر مرد را به شخصيت و موقعيت عاطفي و جنبه‌هاي نهفته در وجود خود جلب كنند.

حال آنكه دختر يا زني مي‌كوشد تا با برهنه گذاشتن قسمتي از اندامش نظر كسي را به خود جلب كند و در او شيفتگي بيافريند تا رنج و تقاضاي دروني او را درك كرده و بر وي ترحم نموده، هدف و انگيزه اين رفتار فقط ارضاي حس فكري و تحريك برانگيزي نيست. اين انگيزه، مقدمه هدف و انگيزه والاتر است.

چهره نما گاه هدف و انگيزه اصلي‌اش را فراموش مي‌كند يا پيش از رسيدن به هدفش، به اهداف فريبنده جذب مي‌شود و از هدف اصلي‌اش باز مي‌ماند.

خود نمايي آزاد سازي بخشي از نيروي متراكم فرد است، شايد بتواند راهي براي نفوذ در مرد يابد و قدرت و استعداد خود را به اثبات برساند.

زن دوست دارد مرد جايگاه او را بشناسد و ارجمندش دارد. اما از آنجا كه جلوه ظاهر اندام زن براي مرد فريبنده و جاذبه آفرين است، پيش از آنكه آن جلوه، پرده از قدرت معنوي زن بردارد، گرفتار خود مي‌كند و زن نيز از هدف اصلي‌اش دور مي‌ماند و پيش از پيش به زيبا سازي مشغول مي‌دارد و براي رسيدن به اين امر از هيچ چيزي فرو گذار نمي‌كند و هر روز به مدلي در مي‌آيد.

و اين مطلب اين است كه هرگاه زن در زندگي زناشويي احساس كند همسرش او را فقط براي ظاهر، موقعيت خانوادگي يا دارايي وي برگزيده رنجيده خاطر مي‌شود و ارزش اصيل خود را در شوهر فراموش شده مي‌پندارد.

 

3-تكبر و تفاخر

كبر حالتي است در انسان كه از خود بيني پديد مي‌آيد كه خود را بالاتر و بزرگتر از ديگري يا ديگران مي‌داند و ظاهر ساختن اين حالت را درگفتار و كردار تكبر مي‌گويند و آن 3 نوع است:

·  كبر در برابر خدا

·  كبر در برابر پيامبر و امام

·  كبر با مردم

كبر در برابر خدا داراي انواعي است گاهي انسان جاهل و مغرور را حالتي دست مي‌دهد كه در آن حال خود را مستقل دانسته و هستي و تمام شئون خود را از خودش مي‌داند و حاضر نيست خود را مخلوق و زير دست و تحت تدبير و تربيت خدا بداند.

گاهي اين غرور و نخوت و كبر شديد شده و از خودش تجاوز مي‌كند ودرباره ديگران هم دعوي ربوبيت و الوهيت مي‌كند.

كبر در مقابل پيغمبر و امام آن است كه خود را بالاتر از ايشان دانسته و حاضر به تسليم وانقياد و فرمانرداري از ايشان باشد.

و در حقيقت كبر با پيامبر و امام، كبر با خداست چنانكه تكبر با نمايندگان پيامبر و امام و اطاعت نكردن از ايشان در جهت نمايندگي آنها تكبر در برابر پيامبر وامام بلكه خداست.

كبر با مردم اين است كه خود را بزرگ و ديگران را كوچك شمرده و بر آنها بزرگي بفروشد و خود را برتر از آنها قرار دهد.

1-فرعون مي‌گفت: «من پروردگار بزرگتر شمايم».[15]

«آيا براي من سلطنت و تصرف در ملك نيست و جميع شئون اين مملكت از آن جمله جريان نهرها از زير قصرهاي من است آيا مال من نيست»[16]

2-«به پيامبران مي‌گفتند، نيستيد شما مگر بشري مثل ما و بر ما امتيازي نداريد.»[17]

«فرعونيان به حضرت موسي «ع» و هارون «ع» تكبر نموده و مي‌گفتند: آيا ايمان بياوريم به دو بشري كه مثل ما هستند و بر ما برتري ندارند.»[18]

افراد متكبر و فخر فروش سعي بر برتر جلوه دادن خود دارند. و همواره فكر و انديشه آنان اين است كه از ديگران برتر باشند.

قرآن كريم در اين باره مي‌فرمايد: «مسلم اين است كه خدا متكبرين را دوست ندارند»[19] و «يا از روي فخر و مباهات روي زمين راه مرو كه خداوند خود خواهان فخر فروش را دوست ندارد.»[20]

امام صادق «ع» مي‌فرمايند: «نشانه خودخواهي اين است كه مردم را تحقير كني و حق را ناديده بگيري».[21]

امام سجاد «ع» مي‌فرمايند: «از خودخواه و فخرفروش تعجب مي‌كنم در صورتي كه ديروز نطفه بوده و فردا پس از مرگ مردار است.»

براي كبر و نخوت، هفت علت ذكر شده است: علم. عقل، نسب، جمال، قدرت، مال، طرفدار».[22]

برخي از زنان مبتلا به كبر، دوست دارند از همه بهتر و زيباتر جلوه كنند و با اين كار مردها را به زانو درآورند به اين علت زينتهاي خود را آشكار مي‌كنند وبه تبرج و جلوه گري مي‌پردازند تا مردان را ذليل كنند. اين گروه تفاخر در ذاتشان است و از ذلت ديگران لذت مي‌برند.

4-جهل و ناآگاهي

يكي از عوامل پديده بدحجابي و مدپرستي جهل و ناآگاهي است.

خداوند در قران كريم مي‌فرمايد: «ولا تبرج تبرج الجاهليه الاولي»[23] يعني جلوه‌گري جاهليت قديم را پيش نگيريد.

اينكه خداوند تبرج را به جاهليت نسبت داده است به طور آشكارا به اين امر دلالت مي‌كند كه زني كه در خود آرايي و پيروي از مد افراط كند، شباهتش به زنان عصر جاهليت بيشتر خواهد بود.

زني كه به عوض اينكه در فهم و بالا بردن كمالات خود بكوشد، همه عمرش را در جلوي آئينه تباه مي‌كند و تمام فكر و ذهنش اين است كه چگونه خود را بيارايد و يا چه لباسي در ژورنالهاي خارجي مد شده، دچار جهل و ناآگاهي است، چرا كه او تك بعدي است و به جز زيبايي ظاهر و ارائه دادن آن به چيز ديگري نمي‌انديشد و بدتر اينكه به صورت تقليد كوركورانه و بدون تفكر هرچه به او ارائه شود مي‌پذيرد.

در اين مورد حضرت علي عليه السلام مي‌فرمايد: «از آثار حماقت زياد رنگ پذيري انسان است».[24]

اين چنين زني در مقابل شبهاتي كه در جامعه بوجود مي‌آيد قدرت مقابله فكري ندارد و به سبب جهل ناآگاهي‌اش هرگونه تحريكي كه در جامعه بوجود آيد از قبيل تحركات اقتصادي سياسي، فكري، و او را همراه خود خواهد برد.

پس به جرأت مي‌توان گفت عله العلل تبرج و خود نمايي و ساير معاند جهل و ناداني است.

جهل به خدا، جهل به دين و فلسفه احكام آن، جهل به خود و ارزشهاي ذاتي خود.

پيشواي بزرگ، حضرت علي «ع» مي‌فرمايند: «جهل معدن بديهاست»[25] و «نيز جهل ريشه هر شري است».[26]

5-ملامت ديگران

«يكي از ريشه‌هاي بدحجابي و خودنمائي دختران و زنان ملامت اعضاي خانواده، فاميل و دوستان است، بعضي ملامتها از سوي مردان فاميل صورت مي‌گيرد كه ريشه اصلي ملامت اكثر اين افراد هواي نفس آنهاست زيرا با بي‌حجابي و خود نمايي زنان و دختران بهتر مي‌توانند به لذتهاي نامشروع خود دست يابند و مردان و جواناني كه با حجاب ديني مخالفت مي‌كنند هيچ گاه علت مخالف خود را كه برخورداري از لذتهاي جنسي و مخالفت با احكام خداست به صراحت اعلام نمي‌كنند و به سخنان ضعيف و بهانه‌هاي واهي كه بيشتر به يك كلاف سر در گم شبيه است مي‌پردازد كه اكثر مخالفتهاي آنها ناشي از جهل به فلسفه، آثار، بركات و حقيقت اين حكم الهي است كه بايد با بيان مطالب مفيد و ذكر آيات خدا آنها را متقاعد كرد و اگر از اعتقاد و يا غيرت لازم برخوردار نيستند به آنها گفته شود مايلم چنين پوشش را داشته باشم كه خداوند واجب كرده است.»[27]

 

علل اجتماعي

الف)خانواده

به تحقيق، نخستين و موثرترين محيط تربيتي انسان محيط خانوادگي است خانواده به مثابه هسته اصلي و اوليه جامعه بوده و حالات فكري و رواني كودك در محيط خانواده شكل مي‌گيرد خانواده با كودك از هنگام تولد تا سالياني چند در تماس تقريباً انحصاري است.

كودك در اين دوران. موجودي است كاملاً وابسته به خانواده و بسيار انعطاف پذير كه هنوز شخصيت او تكوين نيافته و آماده شكل پذيري است. لوح ضمير كودك همچون آئينه شفافي است كه هرگونه نقش نيك و بد را در خود مي‌پذيرد و مي‌توان او را پرهيزكار و يا تبهكار، مرد زندگي، يا انگل جامعه، سعيد يا شقي بار آورد.

رسول اكرم «ص» در اين باره مي‌فرمايند.

«كل مولود يولد علي الفطره حتي يكون ابوا هما الذان يهودانه، ينصرانه».[28]

هر كودك و نوزادي به اين فطرت (اسلام) متولد مي‌شود تا آنكه پدر و مادر او را به يهوديت و نصرانيت گرايش دهند و از راه فطرت منحرف سازند.

حال با اين وجود خانواده‌هايي كه از تعاليم ديني فاصله مي‌گيرند و به يك فرهنگ برزخي بين اسلام و خواسته‌هاي نفساني خود مي‌رسد، عقايد آنها رنگ مذهبي دارد اما حقيقت ديني ندارد اين گونه افراد دين را در محدوده تمايلات و باورهاي غير ديني كه تضادي نداشته باشد مي‌پذيرند اينان با كمترين سختي يا تضاد با تمايلاتشان از دين خدا چشم پوشي مي‌كنند يكي از اين ابعاد معنوي پوشش ديني است كه در چنين خانواده‌هاي شبه مذهبي از جايگاه مناسبي برخوردار نيست و فرزندان آنها نيز به فرهنگ تسامح كه اين ره آوردهاي تربيتي والدين است خو مي‌گيرند و در نتيجه آنها نيز نسخه‌هاي تكراري آنها خواهد بود يعني آنها فرهنگ بي‌اعتنايي ديني را دنبال مي‌كنند.

درست در نقطه مقابل آن حال اگر خانواده‌اي به تعاليم ديني پايبند باشد و عقايد آنها هم رنگ مذهبي داشته باشد هم حقيقت ديني اينگونه افراد دين را بر اساس تمايلات نمي‌پذيرند بلكه براساس شريعت مقدس اسلام نيز قبول مي‌كنند در اين خانواده‌ها پوشش ديني مثل ساير موارد احكام دين آنچه كه در شريعت مقدس آمده است مورد رعايت آنها خواهد بود و فرزندان آنها نيز به اين فرهنگ پايبند شده و درصدد تطبيق هرچه بيشتر زندگي خود با اسلام مي‌كوشند. برخي از مسائل مهمي كه در خانواده نقش دارد عبارتند از:

1-نقش همسر

تحكيم خانواده كه بر اساس محبت و صميمت و انس و وحدت و همدلي و دلسوزي همسران استوار مي‌گردد از مهمترين مسائل خانوادگي به شمار مي‌رود وآن چه بنيان خانواده را متزلزل كند از بدترين آفت‌هاي آن به حساب مي‌آيد.

بدحجابي و حضور تحريك آميز زنان و دختران در صحنه‌هاي اجتماعي، نظر هر مرد متاهل و مجردي را به خود جلب مي‌كند. اگر بيننده متاهل باشد با توجه به غريزه تنوع طلبي و زيبا خواهي كه دارد بخشي از توجه خود را متوجه آنان مي‌كند و در نتيجه به همان اندازه گرايش به همسر را كه همواره با او زندگي مي‌كند كاهش مي‌دهد گرچه بسياري از زنان خودنما زيبايي همسر بيننده را ندارد اما تازگي و تنوعي كه دارند كمبود زيبايي آنها را به طور موقت تدارك مي‌كند.

 

الف)عدم محبت و توجه همسر

زنان به موجب لطافت روحي، شيفته محبت و احترامند، پيامبر گرامي ما نيز بي‌جهت نيست كه به رعايت حقوق زنان و گراميداشت مقام آن تاكيد مي‌ورزيد. چرا كه اگر زن ايمان استواري نداشته باشد براي ارضاي اين نياز به شيوه‌هاي ناروا رو خواهد كرد و انجام هر رفتاري را براي رسيدن به اين خواسته مجاز مي‌شمرد.

از اين رو هرگاه مشاهده كند با ناپوشيدگي اندام و جذابيت سيمايش، توجه و احترام ديگران را آسانتر بدست مي‌آورد به خودنمايي و جلوه‌گري مي‌پردازند.

پس اگر به جنبه‌هاي ديگر زن توجه نشود او ظاهر خود را عرضه خواهد كرد، چرا كه تمايل به برانگيختن احساسات ديگران و اشتياق به پسنديدگي و پذيرفتگي، نيرومندترين محرك زندگي زن است و با موفقيت در اين تمايل، زن در پيري هم شاداب خواهد زيست.

چرا كه هدف زن از جلوه گري و نمايش زيبايي چهره و اندام و توازن حركات و خوش آهنگي صدايش، مجذوب كردن روح افراد است. لذا او داشتن زيبايي و دلربائي و حتي افتخارات تحصيلي و امتيازات اجتماعي بيشتر به اين مي‌انديشد كه وجودش مورد تحسين و تمجيد و مايه شگفتي ديگران باشد.

آرامش جسمي ـ رواني، پوياييهاي زندگي و رشد شخصيتي زن و مرد تنها در خانواده شكل مي‌گيرد متن روابط مرد با زن در داخل خانواده بستگي مستقيم به ايمان و باورهاي ديني و درجه اخلاقي بودن او دارد كاركردهاي زن از قبيل: توليد نسل، پرورش بدني (حضانت) و پرورش روحي كودك، پرستاري، تامين آرامش خانواده، انتقال فرهنگ و زبان، تيمار روحي مرد، اقتصاد خانواده و مانند اين‌ها كاركردهاي بسيار مهم و حياتي است كه تنها از زن بر مي‌آيد.

زماني زن مي‌تواند از عهده اين كار كردها به خوبي برآيد كه نيازهاي عاطفي و روحي او تامين شده باشد و هيچكس به اندازه همسر او نمي‌تواند از پس اين مهم برآيد. پيامبر گرامي «ص» در اين رابطه مي‌فرمايند:

مرد وقتي به همسرش بگويد ترا دوست دارم اين جمله هرگز از قلب زن بيرون نمي‌رود.

در مبحث علل فردي بدحجابي نيز مشاهده شد كه در اغلب موارد علت خودنمايي و مدپرستي زن نياز شديد او به توجه و محبت است.

اگر مرد در ابراز محبت به زن در رفتار و گفتارش كوتاهي ورزد، زن اين نياز را در بيرون از محيط خانواده جستجو خواهد كرد و آسانترين راه براي او همان ارائه خود است. او با خودآرايي و پوشيدن لباس‌هاي عجيب و غريب تحت عنوان مد، سعي در جلب توجه ديگران خواهد كرد و به اين ترتيب نيازهاي عاطفي فرو رفته خود را جبران خواهد كرد، چرا كه نتوانسته اين نيازهاي مهم و اساسي را در محيط خانواده به طور مشروع و طبيعي دريافت كند. زن به لحاظ خصوصيت و ويژگي‌هاي جسمي و رواني كه خداوند در وجود او به وديعه نهاده است در مقابل دريافت محبت اراده‌اش سست مي‌شود و شايد علت بسياري از انحرافات زنان در جامعه همين امر است كه هر اظهار محبت و علاقه‌اي را واقعي مي‌پندارد و اگر كسي از وجاهت و زيبايي او تعريف كند و به آن توجه كند، به آساني به طرف او كشيده خواهد شد و همين امر سرچشمه انحراف او را پديد خواهد آورد.

اين كه زن علاقه شديدي نسبت به «دل بردن» و امور دلپسند واقع شدن از خود نشان ميدهد علامت نياز شديد او به محبت و توجه است. پس اگر مرد از اين اصلي‌ترين و مهمترين وظيفه خود نسبت به همسرش كه همانا ابراز محبت و عشق و علاقه و توجه است غفلت ورزد، فشار شديد رواني را بر همسرش وارد كرده و او را مستعد به ابتلا بسياري از بيماريهاي روحي و رواني مي‌كند، زني هم كه از تربيت صحيح و اصولي در خانواده‌اش (در زمان كودكي و نوجواني) محروم بوده است و يا ايمان و اعتقاداتش ضعيف است براحتي پايش خواهد لغزيد و گمشده خود را در بيرون از حريم خانه جستجو خواهد كرد.

پس بي‌توجهي مرد نسبت به عشق ورزي و محبت به زن يكی از علتهاي بدحجابي و جلوه گري زن در بيرون حريم خانه است.

ب)عدم آراستگي

نكته ديگر بي‌توجهي مرد نسبت به وضع ظاهري خود است. آراستگي و تميزي را همه مي‌پسندند و به آن گرايش دارند. همانطور كه مرد از زيبايي و آراستگي لذت مي‌برد، زن نيز به اين موضوع علاقمند است. اگر مرد ژوليده و كثيف و نامرتب در مقابل زن ظاهر شود، زن در وجودش احساس ناخوشايندي نسبت به همسرش پيدا خواهد كرد و اين ناخشنودي رادر روابط زناشويي‌اش بروز خواهد داد.

ابن جهم مي‌گويد:

«نزد امام رضا «ع» رفتم و او موهايش را رنگ سياه زده بود. گفتم فدايت شوم، با رنگ سياه موهايت را رنگ كردي؟ فرمود«رنگ آميزي مو، پاداش است، رنگ كردن مود و آراستگي و آمادگي (با آراستن ظاهر) از چيزهايي است كه پاكدامني زنان را افزون مي‌كند؛ و زناني كه، پاكدامني را رها كردند، چون همسران خود را براي ايشان آماده نكرده‌اند».[29]

مشاهده مي‌شود كه چگونه پيشوايان ما به اين امر توجه داشته آند و زيبايي و آراستگي ظاهر را علت پاكدامني زنان بر شمرده‌اند و دليل انحراف زنان را آراسته و آماده نبودن مرد دانسته‌اند.

بنابراين اگر زن از توجه و محبت همسرش سيراب نشود و همسرش نسبت به جاذبه هاي او بي‌تفاوت و يا کم توجه باشد و يا زن را تنها در زمان نياز شايسته روي آوري بداند و يا هنگام نياز نيز به وضع ظاهر خود رسيدگي نكند در نگاه همسرش بي‌مقدار مي‌شود زن نيز از مصاحبت با او نيز خشنود نمي‌شود و اين ناكامي جنسي در زن سست ايمان، باعث رو آوردن او به بيگانه مي‌شود و حس دلبري و عشوه گري‌اش را در جاي ديگر جستجو و ارضا خواهد كرد و به اين وسيله بي‌اعتنايي مرد را نسبت به خود پاسخ خواهد گفت.

ج)ضعف غيرت

غيرت در لغت به معني تعصب، حميت، حفظ ناموس است. غيرتمند كسي است كه مواظب نواميس خود (خواهر، مادر، دختر، همسر و ) باشد و جلوي انحرافات احتمالي آنان را بگيرد و نگذارد كه نامحرم با آنان در تماس باشد و يا آنان با نامحرم نشست و برخاست داشته باشند و از رفت و آمدهاي افراد بي‌تقوا و لا ابالي در منزلش جلوگيري كند به بيان ديگر احساس غيرت در انسان مانند پاسباني است كه باعث مي‌شود كه نسلها به هم مختلط نشوند و نظام خانواده از هم نگسلد احساس غيرت چون علاقه به فرزند است كه اگر اين علاقه نمي بود كسي به تناسل و حفظ نسل دست نمي‌زد. اگر احساس غيرت نبود، هرج و مرج در روابط بين زنان و مردان پيش مي‌آمد و نسب هيچ كس مشخص نبود حال ضعف اين غيرت در گرايش به بي‌حجابي و سستي حيا و عفت زنان و دختران نقش بسزايي دارد اين روحيه منفي گاهي سبب مي‌گردد با برخي توجيهات نفساني بر بي‌حجابي و جلوه گري ناموس خود اصرار ورزد چه بسا به آنجا رسد كه بدست خود ناموس خويش را به قربانگاه مي‌فرستد.

كه حديث «خداوند بيني مومني را كه غيرت نورزد به خاك مي‌مالد».[30]

قرآن كريم مي‌فرمايد: «يا ايها الذين امنوا قو انفسكم و اهليكم نارا و قودها الناس و الحجاره».[31]

اي كساني كه ايمان آورده‌ايد خود و خانواده خويش را از آتش و دوزخي كه هيزمش از مردم و سنگ خارا است حفظ كنيد.

و پيامبر گرامي«ص»: «غيرت از ايمان است».[32]

غيرت يكي از صفات خداوند است كه با سرشت مردان خدا آميخته است چنين صفتي است كه زنان را از فساد و ابتذال بدحجابي و خودنمايي صيانت مي‌كند.

د)ضعف ايمان

در آثار و منابع اسلامي از بي‌ايماني و ضعف معنوي بعنوان عمده‌ترين و اصلي‌ترين عامل بروز و گسترش منكرات و انحرافات ياد شده و اعتقاد به قدرت الهي و ايمان كامل به پاداش و كيفر اعمال قوانين و موثرترين سد و منع، در مقابل كجرويها و بزهكاريها تلقي شده است در سوره نازعات آيه 30 مي‌خوانيم

و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي

يعني «كسي كه از مقام دادستاني خدا خائف باشد پيرامون گناه نمي‌گردد».

و نيز امام صادق «ع» در اين باره مي‌فرمايد:

«ثلاث من لم تكن فيه لا يرجي خيره ابدا: من لم يخش الله في الغيب و لم يرح في الشيب و لم سبح من العيب»[33]

يعني «آن كس كه در نهادن از خدا نمي‌ترسد (حتي) در پيري (هم) مراعات اخلاق و اعمال خود را نمي‌نمايد. و از عيب خود احساس شرمساري نمي‌كند و به خير و خوبي او نمي‌توان اميدوار بود.»

«نيروي ايمان و پرهيزگاري در روح مومن و پرهيزگاري حالت و قوتي مقدس ايجاد كرده و نفس اماره و احساسات سركش را رام و مطيع مي‌سازد و به عبارتي ديگر همچون حصن و حصاري محكم ساكنان خود را از گزند و آسيب تمامي انحرافات فكري و بيماري روحي و مفاسد اخلاقي مصون و محفوظ ميداند».[34]

بنابراين رعايت حجاب اسلامي كه جز در پرتو ايمان به پروردگار عالم كه ريشه اصلي عمل است ميسر نخواهد بود. بنابراين كساني كه از اعتقاد به خداوند در شك و ترديد به سر مي‌برند و قلب آنها از ايمان به خدا و محاسبه روز جزا به مقام اطمينان نرسيده است در عمل به دستورات الهي تسامح مي‌ورزند و تا زماني كه اين شكل اعتقادي برطرف نشود بهبودي حاصل نمي‌گردد.

2-تربيت نامطلوب

الف)نقش مادر:

مادر بدون ترديد در مقايسه با ساير اعضا خانواده بيشترين و موثرترين نقش را در اصطلاح و فساد جوانان دختر و پسر (بويژه دختران) بعهده دارد چرا كه زمينه‌هاي تربيت و پرورش طفل قبل از تولد و از دوران جنيني آغاز مي‌شود و در اين دوران حالات جسمي و رواني و اخلاقي مادر ايفاگر نقش مستقيم و موثري در شكل گيري جسمي و رواني و معنوي كودك مي‌باشد و در واقع سعادت و شقاوت كودك در رحم مادر پي ريزي مي‌شود كه «پيامبر اكرم «ص» مي‌فرمايد: السعيد من سعد في بطن امه و النسقي في بطن امر»[35]

يعني سعادت و شقاوت هر كس از زماني شروع مي‌شود كه در رحم مادر زندگي مي‌كند».

«حوالبي لمن كانت امه عفيفه»[36]: يعني خوشبخت كسي است كه مادرش داراي گوهر گرانبهاي عفت باشد.

«امروزه پزشكان امراض روحي پس از سالها تحقيق و تجربه ثابت كرده‌اند كه 66 درصد كودكان قبلا به امراض روحي، بيماري را از مادران خود به ارث برده‌اند. يك خانم باردار كه از جهت جسم و جان در آرامش كامل باشد، شادمان و خيرخواه، با ايمان، نوع دوست و با محبت زندگي كند، تني سالم و رواني پاك داشته باشد، جنيني كه در رحم او زندگي مي‌كند نيز از جهت جسم و جان در آرامش خواهد بود. پرورش و رشد يك جنين در محيط سالم و امن بدون شك در شخصيت جسمي و رواني كودك تاثير فراواني خواهد داشت برعكس بي‌ايماني، كينه توزي و اضطراب شديد، پريشاني و هيجانهاي رواني مادر، وضع تغذيه كودك را بر هم مي‌زند و آرامش رواني او را مختل مي‌سازد و زمينه را براي بروز اخلاق زشت و بيماريهاي رواني آماده خواهد ساخت.»[37]

بنابراين بسياري از مفاسد اخلاقي و رفتارهاي نابهنجار نظير قمار، ميگساري، قتل، زنا، سرقت، بي‌عفتي و بي‌حجابي ثمره تلخ نهالي است كه ريشه‌اش در ميان خانواده‌هاي بي‌ايمان و لاابالي (بطور اعم) و مادران غير ملتزم به دين (بطور اخص) رشد نموده است.

نوع حضور مادر در جامعه نيز اثرات خاص خود را بر فرزند خواهد گذاشت، مادري كه با آرايشهاي غليظ و تند و پوششهاي عجيب تحت عنوان مد در جلوي بيگانه ظاهر مي‌شود و يا در حركات و گفتار و رفتار به دلبري و عشوه‌گري مي‌پردازد، دخترش بي‌شرم و بي‌حيا تربيت خواهد كرد كه در آينده به هيچ اصول و ضوابط اخلاقي پايبند نخواهد بود چرا كه شخصيت او در خانواده و اجتماع نيز در بروز اين پديده و شدت و ضعف آن موثرند و علاوه بر اينكه ويژگي‌هاي شخصيتي زن هم معمولا در خانواده شكل مي‌گيرد. البته عامل وراثتي را نمي‌توان انكار كرد ولي نقش محيط خانوادگي و اجتماعي انكار ناشدني است چرا كه روابط خانوادگي بر تربيت و ويژگي‌هاي فردي شخص اثر مي‌گذارد هم نوع رفتار او را در اجتماعي رقم مي‌زند.

«به عنوان مثال ديده شده كه فردي ساعتها، فكر و وقت و انرژي خود را صرف آرايش و لباس و كفش مي‌كند و گاه در نحوه پوشش دست به ابتكارات عجيب و غريب مي‌زند و يا از گروه خاصي پيروي مي‌كند تا توجه به خانواده و اطرافيان را به خود جلب كند كه اين نقش نقش مادر و يا خانواده مي‌باشد.»[38]

ب)نقش معلم و مدرسه

بعد از خانه، پدر و مادر، مدرسه و معلم تاثير و رسالت بسيار بزرگي را در تربيت و تهذيب و پرورش كودك و نوجوان بعهده دارد. در شكل گيري و تحصيل عادت و كيفيت معلومات و كسب ارزش‌ها و معيارهاي زندگي، مدرسه و معلم از جهاتي موثرتر و مهمتر از خانه است مدرسه از لحاظ اجتماعي و محيطي جدي‌تر و وسيعتر و كودك در اين محيط مي‌كوشد نيروي خود را بيشتر بكار اندازد تا بتواند با محيط و ديگر همسالان خود همگامي بهتر داشته باشد.

چه بسا خانواده‌هايي فرزندان خود را بر اساس موازين اخلاقي و اسلامي تربيت كرده باشند ولي پس از وارد شدن در محيط مدرسه و اجتماع، دچار انحرافات و آلودگي‌هاي اخلاقي بشود. اكنون براي ارتباط دادن مدرسه و معلم با موضوع مورد بحثمان در بررسي مجاري بدحجابي و لاجرم بايد موارد زير مدنظر قرار گيرد:

الف)در بين ارتباطات موجود در ميان معلم و دانش‌آموز يك اصل ثابت شده وجود دارد و آن اين است كه معمولاً دانش آموزان معلم خود را الگو و سرمشق اخلاق و رفتار خويش قرار مي‌دهند و در موارد زيادي از او تقليد مي‌كنند. لذا يكي از علل عمده رعايت ضوابط اخلاقي و استفاده دانش‌آموزان از لباسهاي نامتناسب و مبتذل در مدارس را بايد در طرز تفكر و طرز رفتار مربيان و معلمان آن مدارس جستجو كرد، چرا كه تاكنون از سوي مسئولين و كاركنان آموزش و پرورش بارها نسبت به رعايت ضوابط و قوانين اخلاقي و رعايت پوشش اسلامي در مدارس (به گردانندگان مربوطه) تذكرات لازم داده شده ولي بعلت عدم تنفر و انزجار برخي از اوليا مدارس نسبت به مفاسد فكري و اخلاقي (از جمله بدحجابي) توجه چنداني نسبت به تذكرات فوق نمي‌شود. بالعكس، مدارسي كه داراي مديران و مربيان متدين و حزب اللهي و آگاهي مي‌باشند و از فضاي اسلامي و انقلابي‌تر برخوردارند.

ب)همانطور كه گفته شد معلمان و مربيان مدارس نقش بسيار مهم و حساسي در تربيت و ارشاد و هدايت دانش‌آموزان و جوانان بعهده دارند و اما از آن طرف چون آرامش روحي و فكري معلمان و همچنين ميزان معلومات و اطلاعات آنان در كم و كيف عملكردشان نقش مستقيم و موثري دارد، لذا نبايد در رفع نگرانيها و ناآراميهاي فكري و موانع و عوامل بازدارنده مطالعات و تحقيقات علمي و فرهنگي معلمان، كوتاهي و اهمال نمود، چرا كه اينگونه مسايل، ارتباط مستقيم با هدايت و گمراهي جوانان داشته بعبارتي بي‌توجهي به رفع مشكلات و معضلات خاص آموزگاران و مربيان مدارس، بي‌توجهي نسبت به ارشاد و هدايت (حدود 12 ميليون) دانش‌آموز بشمار مي‌آيد.

ج)از جمله برنامه‌هايي كه بعد از انقلاب در مدارس مرسوم و معمول گرديده برگزاري مراسم و برنامه‌هاي مذهبي و سخنراني و نماز جماعت و .. مي‌باشد كه اگر بدون دقت كامل و برنامه ريزي انجام گيرد و يا متناسب با استعداد و موقعيت سني جوانان و نوجوانان نباشد نه تنها در هدايت و ارشاد آنان نقش مثبت و موثري نخواهد داشت بلكه موجب زدگي و بي‌اعتنايي و كم توجهي ايشان نسبت به اينگونه برنامه‌ها و مراسم شده و زمينه جذب آنان در محافل و مجالس غير مذهبي و احياناً ضد اخلاقي فراهم خواهد گرديد.

د)نظر به اينكه مدارس محيط بسيار مستعد و مناسبي جهت فعاليت پس مانده‌هاي گروهكها و ورشكستگان سياسي مي‌باشد (فراموش نكنيم كه بخش عمده نيروهاي كروهگهاي سياسي و به خصوص منافقين، از درون مدراس جمع‌آوري شده) و از آنجايي كه نفوذ سياسي در مدراس را (پس از رسوائي سياسي گذشته) غير ممكن و يا بسيار مشكل مي‌دانند، لذا سعي در ترويج و اشاعه مفاسد اخلاقي در اين دانش‌آموزان و جوانان را داشته و دارند كه عده‌اي نيز در اين رابطه شناسايي و دستگير شده‌اند.

و)ضوابط و قوانين كاذب به جاي مانده از رژيم سابق نيز نقش موثري در تشديد و تحريك گسترش فساد و تباهي در بين دانش‌آموزان مدارس را بعهده دارد بطور مثال با اهميت جلوه دادن اخلاق و افكار و رفتار دانش‌آموزان نسبت به مدارس اخلاقي و انضباطي بي‌توجه و بي‌تفاوت شده و بعبارتي ديگر هيچ گونه تفاوت و امتيازي بين دانش‌آموزان مقيد و وظيفه شناس و دانش‌آموز بي‌قيد و بي‌بند و بار (بجز در چند نمره انضباط) قائل نمي‌شود. نداشتن كارنامه انضباطي كه نشانگر وضعيت اخلاق و رفتار دانش‌آموز باشد ارزش و اهميت پرورش را نسبت به آموزش (در محيط مدارس) پايين آورده و در واقع (در سيستم آموزش و پرورش ما) سبك مدرك و در نتيجه غصب منصب مهمتر و با ارزش‌تر از تحصيل تربيت و تزكيه است.

كمبود امكانات و فضاي ورزش و بازي و سرگرميهاي سالم و‌ آموزنده و عدم تنوع در شيوه تدريس متون درسي (بويژه درس علوم انساني) عدم ارتباط مستمر و منظم والدين دانش‌آموزان با اولياء مدرسه و نفوذ (هر چند مورد) معلمان و مربيان طاغوتي و فاسد در مدارس نيز از جمله عوامل عمده بروز و گسترش فساد و آلودگيهاي اخلاقي در بين دانش‌آموزان به شمار مي‌آيد.

ه: امور تربيتي يكي از نهادهاي اصيل و مقدس انقلاب بود كه در دوران حساس و سرنوشت ساز انقلاب به همت شهيد رجايي و شهيد باهنر تثبيت شد. امور تربيتي در تحكيم و تعميق ارزشهاي اسلامي و انقلابي و مبارزه با گروهكهاي ملحد و منافق و همچنين در ايجاد كلاسها و اردوها و مراسم مختلف سياسي و عقيدتي و اخلاقي و در سطح مدارس نقش بسيار فعال موثري را بعهده داشتند.

ويل دورانت معتقد است: «در ميان اعمال انساني عجيب تر از اين نيست كه مردان پيرانه سر به دنبال زنان بيفتند و زنان نيز تا دم گور آماده معشوق شدن و محبوب بودن باقي بمانند در رفتار انساني امري پايدارتر و با ثبات تر از نگاه مردان به زنان نيست».[39]

با توجه به مباحث قبلي به اين نكته پي برديم كه شخصيت وجودي زن متمايل به ديده شدن است. از طرفي مردان متمايل به ديدن هستند. حال اگر مردان چشمان تيزتري داشته باشند در نتيجه زنان نيز دوست دارند بيشتر و بهتر چشم نواز مردان باشند از طرفي اگر مردان مراقب نگاه خود باشند و آن را محدود به همسر خود نمايند، زنان نيز تمايل كمتري به خودنمايي دارند، تمام سعي يك فروشنده اين است كه مشتري اجناس او را ببيند و فريفته آنها شده به سمت مغازه بيايد، حال اگر مشتري‌ها اين ميل (تماشاي اجناس مغازه) در وجودشان نباشد، وضعيت آن مغازه دار معلوم است يا بايد شغلش را عوض كند يا به جاي ديگري برود تا شايد مشتري تازه‌اي براي خود بيابد.

«اگر مردان ما كمتر چشم چراني كنند، زنان نيز كمتر خودنمايي مي‌كنند و اين يك تعامل است و همانقدر كه به زنان دستور داده شده خود را از نامحرم بپوشانند بر مردان دستور داده شده، مراقب نگاه خود باشند زيرا اين مرد است كه همواره حرص مي‌ورزد كه زن را وسيله چشم چراني و كامجويي خود قرار دهد و هيچ گاه مرد به طبع خود مايل نبوده، حايلي ميان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت هم اين حايل برداشته شود، برنده، مرد بوده است».[40]

 

ب)جامعه

الف)تهاجم فرهنگي و تبليغات استعمار:

«تلاش استعمار در زدودن ـ زدايش حجاب از اندام زن با هدف هويت زدايي از زن مسلمان انجام مي‌شد تا بيشتر و پيشتر از آنكه زن حافظ آرمان مكتب و شخصيتش باشد برآورنده اميال، هوسها و اهداف سلطه جويانه جباران گردد. به اين اظهار نظر كه نشانگر گوشه‌اي از طرح استعمار پير يعني (انگلستان است دقت كنيد در مسئله بي‌حجابي زنان بايد كوشش فوق العاده به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي‌حجابي در رها كردن چادر، مشتاق شوند. بايدبه استناد شواهد و دلايل تاريخي ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني عباس متداول شده و مطلقا سنت اسلام نيست. مردم همسران پيامبر را بدون حجاب مي‌ديده‌اند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگي، دوش به دوش مردان فعاليت داشته، پس از آنكه حجاب زن با تبليغات وسيعي از ميان رفت، وظيفه ماموران ما آن است جوانان را به عشق بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان غير مسلمان كاملا بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آن تقليد كنند».[41]

طرح هماهنگ و يكسان كشف حجاب در كشورهاي اسلامي و حضور عريان خانواده روساي وابسته به نظامهاي استكباري و تلاش بي‌وقفه آنان در انجام اين طرح نشانگر نقش شگرف زدايش پوشش در اجراي طرحها و رسيدن به اهداف استعمار است. در ايران رضاخان مجري اين طرح بود، برخورد خشونت بار او با مردم و قضيه گوهرشاد نشان مي‌دهد كه آنان در اجراي اين برنامه تا چه اندازه جدي بودند به گزارشهاي تاريخي در اين باره مي‌پردازيم.

در مشهد صبح روز جمعه 10 ربيع سال 1354 قمري مصادف با 20 تير 1314 مردم را متفرق ساختند 100 نفر كشته و زخمي شدند. شنبه 11 ربيع مردم مسجد با چماق و بيل و داس براي دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهرشاد چادر زده و حاضر بودند مسلسلهاي سنگين بالاي مسجد و عده‌اي مزدور داخل مسجد بودند.

در نيمه شب حمله آغاز شد 2 الي 5 هزار نفر را كشتند و 500 نفر را دستگير كردند گويند 56 كاميون جنازه را بردند و اين تظاهرات و غيره اعتراض به كشف حجاب بود».[42]

«حضرت امام «رضوان الله عليه» به انگيزه‌هاي جباران و نيز ابعاد اين توطئه اشاره دقيق دارند، ما مي‌دانيم كه اين سخنان براي كساني كه با خيانتگري و شهوت پرستي و آواز و نواز و رقص و هزار جور مظاهر فوق و بي‌عفتي بار آوردند خيلي گران است. البته آنانكه تمدن و تعالي مملكت را به لخت شدن زنها در خيابانها مي‌دانند و به گفته بي‌خردانه خودشان با كشف حجاب نصف جمعيت مملكت كارگر مي‌شود ولكن چه كاري همه ميدانند و مي‌دانيم حاضر نيستند مملكت با طرز معقولانه و در زير قانون فرار عقل اداره شود. آنهايي كه اين قدر قوه تميز ندارند كه كلاه انگليسي را كه پس مانده درندگان اروپاست ترقي كشور مي‌دانند با آنها ما حرفي نداريم كه آنها از ما سخن خردمندانه را بپذيرند عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزديده‌اند آن روز كه كلاه پهلوي سر آنها گذاشته همه مي‌گفتند مملك بايد شعار ملي داشته باشد. استقلال در پوششي دليل استقلال مملكت و حافظ آن است. چند روز بعد كلاه كلفتي گذاشتند سر آنها يك دفعه حرفها عوض شد و گفتند، ما با اجانب مراوده داريم بايد همه هم شكل باشيم تا در جان با عظمت باشيم مملكتي كه با كلاه عظمت براي خود درست مي‌كند و يا برايش درست مي‌كنند هر روز كلاهش را ربودند عظمتش را هم مي‌برند.[43]

سر سپردگان دشمنان اسلام، عده‌اي از زنان كه از حيا و پوشش ديني فاصله زيادي گرفته‌اند از سر سپردگان و مزد بگيران استعمار گران هستند آنها براي ترويج فرهنگ فساد و تهاجم فرهنگي غربي تلاش مي‌كنند مدهاي مبتذل و مدلهاي غير مرسوم جامعه اسلامي ابتدا از سوي اين زنان به جامعه آورده مي‌شود و به فريب خورده‌هاي جاهل سرايت مي‌كند و هدفشان دريافت اجرت و به دنبال آن مأموريت براي سازمانهاي جاسوسي دشمن است اين زنان مبتذل سربازان تهاجم فرهنگي هستند. آنچه سبب گرديده كه آنها به جرثومه‌هاي فساد و عمال كفار و استعمار تبديل شوند زمينه‌هاي روحي، خانوادگي، ضعف ارزشهاي ديني و مالي بوده است. نقشه‌هاي شومي كه تا به حال دشمن اسلام براي تضعيف حجاب ديني ارائه كرده اند توسط آنها به اجرا درآمده است.

و ديگر حاضر نخواهد بود براي يك لحظه خود و دارائي خوي را وسيله معصيت خود و غفلت مردان جامعه كند. به نظر مي‌رسد طرح شوم بيرون گزاردن موي سر از چادر مشكي كه حركتي در جهت تضعيف قداست چادر مي‌باشد از سوي همين مجريان حلقه به گوش استعمار است.

سخن ما به اين گروه زنان آن است كه خدمت به استعمارگران كافر خارجي پست‌ترين كار ممكن يك انسان سيه روز است .فقر با عزت بر غناي باز به مراتب ترجيح دارد اگر همه دنيا را در برابر ايماني كه از تو ستانده‌اند دريافت كني زيان كرده‌‌اي.

ب)مدگرايي

مدگرايي روحيه خاصي است كه برخي زنان به آن مبتلا مي‌شوند مدگرا سعي دارد همواره از تازه‌هاي لباس و آرايش مطلع گردد. مدگرايي در جامعه نتيجه غلبه شهوت و تنوع طلبي افراطي است كه فراموشي دين و عقل را به همراه دارد. مدسازان پشت پرده كه با تحقيقات وسيع و رواشناسي لازم به ارائه مدهاي جديد مي‌پردازند و به گونه‌اي به طراحي مدلهاي كفش و لباس و قيافه زنان مي‌پردازند كه پوچي اسارت، مصرف و تحريك آميزي آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلكه از اركان نو آوريهاي آنها باشد.

ج)تنوع اقوام و اديان

شرع مقدس اسلام، توصيه به رعايت حال اقليت هاي ديني نموده است ولي از طرفي افراد غير مسلمان ساكن در بلاد اسلامي را نيز مقيد به رعايت برخي قوانين اسلامي (قوانين اجتماعي) كرده است خوشبختانه اقليتهاي ديني در كشور ما، خود را ملزم به رعايت قوانين اسلامي كرده‌اند، گرچه در پاره‌اي موارد شاهد بروز برخي رفتارهايي بدون اطلاع از نوع دين و آئين افراد مورد مشاهده به تقليد از آنها مي‌پردازد شايد اين مطلب به زعم بعضي يك نوع فرافكني مشكل تلقي شود. اما واقعيت اين است كه همه انسانها قانونمند نيستند و ممكن است برخي دلشان بخواهد. هر طور دوست دارند در جامعه ظاهر شوند گرچه آن جامعه قانونا آنها را در برخي رفتارها محدود كرده باشد علاوه بر اين ورود برخي گردشگران خارجي با لباس و ظاهر غير اسلامي، ممكن است موجبات تحريك برخي افراد ضعيف را فراهم آورد و آنان  را به تقليد از خارجي‌ها ترغيب نمايد. به هر حال براي جلوگيري از اين معضل بايد با تقويت و گسترش فرهنگ اسلامي، علاوه بر توسعه صنعت گردشگري، مراقب وضعيت فرهنگي مردم خود نيز باشيم و در غير اين صورت بهره اقتصادي حاصل از «توريسم» را ناديده بگيريم. كاري كه برخي كشورهاي حوزه خليج فارس (امارت) با گردشگران آسيايي ميانه كردند و از ورود آنان به كشورشان به خاطر وضعيت خاص آنها جلوگيري نمودند. اصولاً برخي اقليتهاي مذهبي بخصوص مسيحيان و يهوديان اولاً از نظر فرهنگي و مذهبي با اروپائيان احساس همبستگي بيشتري داشته و دارند و ثانيا نفوذ و رسوخ فرهنگ و ارزشهاي غربي را به كشور به سود خود دانسته و گمان مي‌كنند بدين ترتيب، پناهگاهي برابر فشار اكثريت مسلمانان بدست مي‌آورند.

از اين رو (اين اقليتها و البته همه شان) بصورت عوامل غرب در ايران آمده و نقش بارزي در توسعه و گسترش مظاهر و نمودهاي فاسد اروپا و آمريكا ايفا مي‌نمايند بنا به گزارشاتي كه از مراجع قضايي و انتظامي تهران، اين اقليتها بطور گسترده‌اي در توليد و توزيع مشروبات الكلي و تشكيل مجالس مشترك زنانه و مردانه و احيا مراسم سنتي و جذب جوانان ناآگاه توسط دختران دست داشته‌اند.

د)رسانه‌ها

طبق بررسي‌هاي انجام شده مشخص گرديده، هفتاد و پنج درصد يادگيري انسان از طريق مشاهده صورت مي‌گيرد به سخني ديگر آنچه را مي‌بيند بهتر مي‌فهمد تا آنچه را كه مي‌شنود. اين درست همان اصلي است كه مهاجمان غربي با استفاده از آن قصد تخريب فرهنگ ما را دارند گسيل صدها هزار نوار ويدئوئي و سي‌دي‌هاي مبتذل، تقويت و گسترش مستقيم ماهواره‌اي، توزيع مجلات، كتب، تصاوير مستهجن بين نوجوانان و جوانان و حتي كودكان ما، همه و همه به همين هدف صورت گيرد.

البته گاهي پخش برخي فيلم‌هاي خارجي و يا داخلي از سيما يا سينما و تئاتر جمهوري اسلامي نيز خالي از اشكال نيست با عنايت به اين نكته كه تمامي هنر پيشگان زن خارجي بي‌حجابند و برخي از زنان هنر پيشه داخلي نيز رعايت موازين اسلامي در حفظ حجاب را نمي‌يابند. با توجه به نقش تاثير گذار تصوير بر روي انسان، رغبت و دقت در پخش و تماشاي صحنه‌هاي بدآموز چه از طريق تلويزيون، چه ويدئو، چه ماهواره و چه اينترنت به شدت حائز اهميت است. چه بسا، مدهايي كه از طريق اين رسانه‌ها وارد ميهن ما مي‌شود و عده‌اي از مردم كه متاسفانه تعدادشان كم نيست، فقط و فقط منتظر ديدن مدهاي جديد هستند تا از قافله تمدن غرب عقب نمانند.

و)بازار

يكي از مهمترين اهداف سرمايه داران استعمار و صاحبان صنايع و توليدكنندگان غرب، ايجاد نيازهاي كاذب و غير حقيقي و بالنتيجه سرازير نمودن مصنوعات و كالاهاي مصرفي خود به كشورهاي جهان بويژه كشورهاي اسلامي است و در اين راستا فروشندگان و توزيع كنندگان اين نوع كالاها بعنوان نمايندگان و عمال داخلي توليد كنندگان استعماري نقش بسيار مهم و موثري را بعهده دارند.

اين فروشگاهها با وارد كردن لباسها و كفشهاي مبتذل و مضحك خارجي، جورابهاي نازك و مشبك! با رنگها و مدلهاي زننده، كيفهاي منقش به تصاوير ضد اخلاقي، كراوتها، يا پاپيونهاي صليبي (با رنگها و طرحهاي مختلف) و حتي تهيه و توزيع فيلم‌هاي مستهجن ويدئوئي، نوارهاي موسيقي، عكسها و مجلات سكسي، مشروبات الكلي و مواد مخدر و پنهان و آشكار به ترويج و اشاعه فساد و بي‌عفتي و بي‌حجابي مي‌پردازند.

مجموعه اجناس بدست آمده از بوتيكهاي تهران توسط كميته انقلاب اسلامي ( كه ذيلا به گوشه‌اي از آن اشاره مي‌شود).

سند گويايي جهت اين مدعاست:

دهها نوع لباس زننده با رنگهاي جلف كه واژه‌هايي به زبان انگليسي بر روي آن نوشته شده بود.

كفشها و شلوارهايي كه چراغهاي كوچك رنگي به آنها تعبيه شده است.

مشروبات الكلي كوچك و قابل حمل در جيب

آلات موسيقي و وسايل قمار

عكسهاي زننده رقاصان خارجي

عكسهايي از هنر پيشگان زن آمريكايي

لوازم استعمال مواد مخدر

لباسها با نقشهاي زننده

نوارهاي ويدئويي، حاوي فيلم‌هاي غير مجاز خارجي.

آلبومهاي عكس، حاوي عكسهايي از اجتماعات شبانه كه عده‌اي از بوتيك داران در آن شركت داشتند.

كلاه و كمربند با نقشهاي مبتذل.

ه)كاهش ازدواج

از آنجائي كه ازدواج و تشكيل خانواده به عللي در كاهش ميزان فساد و انحرافات فكري و اخلاقي افراد جامعه مخصوصا نسل جوان داشته و دارد و از آنجايي كه بسياري از مفاسد اخلاقي و ناهنجاري‌هاي فردي و اجتماعي، لااباليگري جنسي در جامعه ناشي از تقليل ازدواج مي‌باشد. در آثار و منابع اسلامي از ازدواج و پيوند زناشويي بعنوان يكي از عمده‌ترين عوامل بازدارنده فساد و فحشا نام برده شده و تاهل را مستحب موكد و در صورت خوف ارتكاب گناه و افتادن به معصيت لازم و واجب دانسته است.

دسته‌اي روايات ازدواج و تاهل را بعنوان حافظ دين معرفي كرده و تجرد و عذوبت را در خور مذمت و نكوهشي شديد قرار داده است. چنانكه امام باقر (ع) از رسول اكرم (ص) مي‌فرمايد: «اكثر اهل النار الغراب» يعني بيشتر كساني كه بدوزخ مي‌ورزند افرادي هستند كه ازدواج نكرده‌اند اما عده‌اي از دختران و زنان ما بدلباسي و خودنمايي را پلي براي رسيدن به ازدواج مي‌پندارند تا با اظهار زيبائيهاي خود بتوانند جوانان را بسوي خود راغب كنند به همين خاطر با پوشيدن لباسهاي جاذبه دار و نازك در تحصيل شوهر حركت مي‌كنند غافل از اينكه آنكه جوانان با همه خوشرويي‌هايي كه با دختران دارند هرگز به ازدواج با آنها تن نخواهند داد.

بي‌تقواترين مردان جامعه براي ازدواج خود به دنبال عفيف‌ترين دختر مي‌رود و جوانان بي‌تقوا از دختران خودنما براي لذتهاي موقتي و تفريحات زودگذار خود استقبال مي‌كنند اما هيچ گاه آنها را به همسري شرعي و قانوني خود نمي‌پذيرد به تعبيري ديگر دختران خودنما در چشم جاي دارند و زنان پوشيده در دل جا گرفته‌اند.

غافل از آنكه اين زنان خودنما جز اينكه باعث بيماريهاي رواني و ناهنجاريهاي اجتماعي شوند كاري ديگر نمي‌توانند انجام دهند كه از جمله آن كه در نوجوانان ما با ديدن صحنه لباسهاي نابجاي زنان و دختران باعث بلوغ زودرس مي‌شود در جوانان كه برانگيختن قوه شهوت آنها و نبودن امكانات ازدواج موجب بيماريهاي رواني نيز مي‌شود و چندين عوامل ديگر.

خوب است بدانيم كه امروزه روانشناسان و جامعه شناسان و جرم شناسان نيز به اين حقيقت اعتراف نموده و ناآراميهاي رواني و ناهنجاريهاي اجتماعي را تا حدودي زيادي ناشي از كاهش ازدواج دانسته و اذعان مي‌دارند بنابر تحقيقات و پژوهشهاي علمي و آماري كه صورت گرفته حداكثر جرائم ارتكابي مربوط به عزبها مي‌باشد.

 

 

 

وسوسه‌هاي شيطاني

شيطان با همه ارزشهاي الهي مخالف و از همه گناهان و زشتيها استقبال مي‌كند و در اين راه از هر ابزار ممكني بهره مي‌گيرد او با بررسي روحيات افراد به القائات عقيدتي، اخلاقي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي آنها مي‌پردازد و هركسي را با توجه به روحياتي كه دارد به انحرافات و بالاتر به ابراز انحراف خود مبدل مي‌سازد. گناهان كليدي در نزد شيطان از اولويت بيشتري برخوردار است زيرا اين نوع زشتيها سبب اشاعه گناهان مي‌گردد و از هر يك از آنها گناهان فراواني مي‌رويد. شيطان دريافته است كه صلاح و فساد زن در صلاح و فساد اجتماع نقش چشمگيري دارد و از طرفي فهميده است زن به خودنمايي نزد ديگران علاقمند است اين خودنمايي نقش كليدي در اشاعه گناه و به فساد كشيدن مردان و بويژه جوانان و بدآموزي دختران نوجوان دارد مي‌تواند به رقابت و حسادت بين زنان بدحجاب نيز دامن زند. از اين رو يكي از القائات اين دشمن قسم خورده انسان وسوسه بر خود نمايي و برهنگي زنان و دختران است. تا علاوه بر گنهكاري، از آنها ابزار موردنظر خود را ساخته باشند. زناني كه زمينه بيشتري براي انحراف و بارش القائات شيطاني در نوع قيافه، لباس، نگاه، صحبت و حركتهاي آنها آشكار است. از آنجائي كه انسانها از فطرت توحيدي برخوردارند از گناه كه دقيقاً بر خلاف فطرت آنهاست استقبال نمي‌كنند. به همين خاطر شيطان بدنبال وسوسه بر گناه، توجيه آن را نيز القا مي‌كند. يكي از بهانه‌هاي القائي شيطان اظهار روشنفكري زن بدحجاب يا بي‌حجاب است كه متاسفانه در پيروان او موثر بوده است. شيطان به اندازه‌اي زيركانه در توجيه بدلباسي و بي‌حجابي عمل كرده است كه برخي زنان باور كرده‌اند كه چنين معصيت آشكاري كه مورد نهي جدي خداوند قرار گرفته است نوعي روشنفكري، تمدن و پيشرفت است به قران كريم اظهار «زينتها را يك عمل جاهلانه و مخالف روشنفكري معرفي كرده است».[44]

مرد پاسدار حرمت زن و نگهبان كرامت ناموس است. اعمال قدرت و قيوميت كه خدا و قرآن را براي مردان قرار داده است، زمينه اين پاسداري و حراست از ساحت نواميس است. غيرت استواري، راستي، حراست، پاك نگري و پاك كرداري است.

حضرت علي «ع» فرموده: غيره الرجل ايمان: غيرت مرد حراست از ناموسش، ايمان است.

غيرتمندي انسان را از آلودگي مي‌رهاند و مرد غيرتمند نه بر خود آلودگي را مي‌پذيرد و نه از ديگران بي‌عفتي را مي‌پذيرد.

حضرت علي «ع» مي‌فرمايد: عفت و پاكدامني نشان غيرتمندي مرد است.

در تعريف و مدح حضرت موسي بن عمران «ع» آمده است «بقدري غيرتمند بود كه با رفقايش رفت و آمد نمي‌كرد تا به همسرش كسي نگاه نكند».[45]

بنابراين تنها زنان نيستند كه مسئول سرنوشت و انحطاط اخلاقي خويشند مخصوصاً در مورد خودآرايي و ابتذال، بلكه به نقش مردان هم بايد توجه كرد.

زيرا انگيزه نشر مرض خود آرايي را بايد در برخوردها و اعمال مردان جستجو كرد و ريشه اين شر خانمانسوز را بايد در بي‌اعتنايي مردان نسبت به وظايفشان مخصوصا در مورد زنان پيدا نمود و سستي و بي‌اعتنايي مرد ناشي از جهل و يا تجاهل است جهل به اينكه او مسئول جسم و عقل و نفس زن است در مقام پدر، همسر و يا برادر.

آري وقتي مرد خدا را شناخت و بصيرتش از تشخيص شاهراه طهارت و پاكي عاجز ماند علنا با برنامه هاي ديني و اخلاقي خود به مخالفت مي‌پردازد و پدر يا همسري مي‌شود ضعيف الاراده، بيچاره كه غيرت و مردانگي را به يكباره گم كردند ايمانش به ضعف مي‌گرايد و در نتيجه از امر خدايش غافل مي‌ماند و معصيت را سبك مي‌شمارد.

چه پدران و همسراني كه غيرت در وجودشان مرده و از اينكه ناموس شان در گردشگاهها و پارك‌ها با وضع نامناسبي ظاهر شوند راضي به نظر مي‌رسند. اينكه ناموسش با كرشمه راه مي‌رود ناراحت نمي‌شود و از اينكه گردنها بسوي حرمش كشيده شود و چشمها به ناموس او دوخته شود احساس شرم نمي‌كند.

اينگونه مردان زن را همچون متاعي مادي تلقي كرده و شخصيت خودرا در داشتن زني آراسته در كوچه و خيابان مي‌دانند.

پيامبر (ص) دراين باره مي‌فرمايد:

قال النبي (ص): و المرئه اذا اخرجت من باب دارها متزينه متعطره و الزوج بذلك راض يبني از وجهال لكل قدم بيت في النار

«هر زني كه خود را بيارايد و خوشبو كند و از منزل خارج شود و شوهرش به اين امر راضي باشد خداوند در مقابله هر قدم كه بردارد براي شوهرش خانه‌هايي در دوزخ بنا خواهد كرد.

«خرجت الجنه علي الديوث: «بهشت بر ديوث حرام است».[46]

ديوث به مردي گفته مي‌شود كه: نسبت به زن و اهل خانه‌اش غيرت ندارد پس نبايد علل انحراف را به گردن زنان انداخت. چرا كه مرد هم در اين امر سهمي دارد و ما همه در محيط اطرافمان با بانواني روبرو شده‌ايم كه علي رغم ميل باطني و تنها به علت درخواست همسرانشان با وضع نامناسبي در جامعه ظاهر مي‌شوند و همسر اين زنان با افتخار ناموس خود را در معرض ديد همگان قرار مي‌دهند و كمبودهاي شخصيتي خود را با ارائه نشان دادن زيبائيهاي همسر خود جبران مي‌كنند.

اين چنين مرد در روايات مورد لعنت قرار داده شده است و پيامبر (ص) هفت گروه را به خاطر يكي از هفت خصلت بد لعنت كرد و در مورد يك از آنها فرمود: آن شوهري كه در مورد همسرش غفلت مي‌كند و مراقب حجاب و عفت او نيست، چنين مردي بي‌غيرت است و سپس فرمود: اقلتوا الديوث (ديوث را بكشيد).

بنابراين حديث يكي از علل بدحجابي زن قصور و بي‌غيرتي مرد در مقابل همسرش است.

 

عملكرد دستگاه‌هاي ذيربط

عملكرد، سخنان و برخوردهاي مسئولين از بالاترين تاثيرات رواني و اجتماعي برخوردار است اگر چه خانمهايي كه حجاب شرعي را مراعات نمي‌كنند در قوانين جمهوري مجرم و داراي كيفر مي‌باشند اما تصويب صريح، جامع و مقنن قوانين پوشش ديني كه از ضروريات دين اسلام به شمار مي‌رود و از جمله اموري است كه جاي خالي آن را اقشار مختلف جامعه احساس مي‌كنند چه امري از ضررويات اسلام مهمتر كه بايد به آن پرداخته شود.

يكي از مسايل كه بايد به آن پرداخته شود پوشش مشخص جهانگردان خارجي است كه برخي از آنها به هدف بدآموزي با قيافه هاي حساب شده و لباسهاي خاصي در كشور اسلامي ما حضور مي‌يابند كه آثار منفي آنها بر كسي پوشيده نيست وظيفه مهم ديگر نظارت لازم بر موسسات توليدي كه بسياري از آنها به مراكز مدلسازي و دوخت لباسهاي متبذل مبدل شده‌اند موقعيت را طوري كرده‌اند كه اگر كسي بخواهد مانتو شلوار ساده و در خور شاني خريداري كند موفق نخواهد شد و اين بعلت عدم نظارت است. از اين رو برخي از بدحجابيهاي دختران و زنان ناشي از لباسهاي تحميلي مانتو سراهاي سودجوئي است كه به فرهنگ بد لباسي و شهوتراني دامن مي‌زنند و حتي لباس بچه‌ها و نوجوانان از آثار و علائم غربي مصون نمانده است. و لباس از جمله اموري است كه مورد تاخت و تاز دشمنان اسلام و سرمايه داران سودجوي بي‌فرهنگ قرار گرفته است نظارت ضروري ديگران، كنترل بازيگران فيلمهاي تلويزيوني و سينمائي است تا سيماي جمهوري اسلامي را وسيله ترويج مدهاي جديد نسازد كه ناگزير از تاثير منفي اخلاقي، اجتماعي آن خواهيم بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصـل سـوم:

 

پيامدهاي بد حجابي

 

 

 

 

 

 

پيامدهاي فردي

1-از بين رفتن حرمت و كرامت زن

زن از نظر حقوق و شخصيت انساني، با مرد يكسان است، حرمت و كرامت او به اين است كه به عنوان يك انسان شرافتمند به او نگريست نه به عنوان يك وسيله جنسي و وسيله تبليغ كالاها و دكور اطاقها و عاملي بر جلب سياحان و

زني كه تمام هم و غمش خودآرايي و استفاده از مدهاي گوناگون است كه چگونه بهتر و بيشتر در چشم مرد جلوه كند در حقيقت هويت خود را فراموش كرده و به چنگال هوسبازان و يا به تور صيادان شهوت و انحراف افتاده است، آيا چنين زني مي‌تواند در راه صحيح سعادت گام بردارد، و كدبانوي خوب و ايده آل براي خانواده‌اش باشد؟ ابتذال زن و سقوط شخصيت او را نبايد با ديده سطحي نگريست، خسارت و تاواني كه بشر از اين راه مي‌دهد دهها برابر بيشتر از پيامدهاي شوم مواد مخدر است، با توجه به اينكه يكي از عوامل مهم ابتلا به مواد مخدر بي بند و باري زن و مرد در حفظ عفت جامعه است.

در جامعه‌اي كه بر اثر خود آرايي زن شخصيت او تا سر حد يك عروسك، يك كالاي بي‌ارزش ـ سقوط كند ارزشهاي معنوي او به كلي فراموش مي‌گردد، در چنين جامعه‌اي چگونه يك زن مي‌تواند‌،به هويت خود پي ببرد و شخصيت انساني خود را از گزند آلودگان تبهكار حفظ كند؟!

حضرت علي (ع) مي‌فرمايد: «كسي كه كرامت و شخصيت انساني، او را استوار ساخت، اهانت و پوچي زندگي او را ادب خواهد كرد».[47]

مساله ابتذال زن و سقوط شخصيت او حائز اهميت فراوان است و نيازي به ارقام و آمار ندارد، هنگامي كه جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد طبيعي است كه روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزونتر از اين دارد و زن نيز به اين امر تن در دهد چرا كه وقتي زن در جامعه به دلبري پرداخته، به همه اعلام مي‌كند كه عقيده و هدف او لذت جنسي است نه كمال خواهي.

سوال اين است كه:

آيا حضور زنانه زن در جمع مردان از طريق آرايش و زينت نمايي مي‌تواند باعث نگاه انساني به زن باشد به اين ديدگاه كه بدون حجاب و با آرايش و جلوه گري مي‌توان حضوري انساني در جامعه داشت و عفيف بود، به شوخي بيشتر شبيه است تا سخني قابل دفاع.

امكان ندارد كسي با تمام توان، ديده ديگران را به زنانگي و صفات جنسي‌اش فرا بخواند و در همان حال از آنها بخواهد كه به ظاهر من ننگريد و به درون من بنگريد كه انساني عفيف و خويشتن دار هستم!! خود او نيز اگر در وجدان خود لختي بيانديشد، خود را عفيف نخواهد دانست. زيرا ظاهر، نشان باطن است و حق و باطل، نشانه‌هاي متفاوت دارند.

آيا به واقع يك زن كه وضع آرايش و لباسش تحريك كننده است حيوانيت و ابتذال را ارائه مي‌كند، يا يك روح و داراي كمالات و فضايل انساني را؟!

زنيكه از پوشش خود فاصله گرفته و از پرده عفاف خارج شود، در حاليكه با جواهر و وسايل زينتي آرايش كرده است و ميان مردم راه بيفتد. در واقع اين را بيان مي‌كند كه:

آيا به اين جمال نگاه نمي‌كنيد؟ آيا كسي بر من رغبت ندارد؟ يعني از صورت و اندام زيبايي خود را به بازار و خيابانها عرضه مي‌كند همچنان كه بازرگان زنگ سيار متاع خود را عرض ميدارد، تا نظرها را بسوي خويش بخواند و اشتها و هوس مردم را تحريك كند بنابراين او متاع خود را ترويج مي كند و از اين راه بر تعداد مشتريها مي‌افزايد.

قيافه اين زن سبك مغز خود آرا از دور داد مي‌زند كه او از مفهوم حياء چيزي نفهميده و اصولاً در مورد دين خود و آفريدگار خود جاهل است، و يا معني حيا را فهميده و خدا و دين خدا را هم شناخته است، معذلك در معصيت الهي اصرار مي‌ورزد.

و در اينجاست كه ارزش سخن حكيمانه امام معصوم روشن مي‌شود و معلوم مي‌شود انساني كه كرامت و شخصيت خود را نگه نداشت و براي آن ارزشي قائل نشد، چگونه اهانت و پوچي زندگي او را ادب مي‌كند.

امروزه شخصيت زن به علت نوع حضور او در جامعه تا سر حد يك كالاي بي‌ارزش سقوط كرده و به ابتذال كشيده شده است نگاه انساني به زن فراموش شده و به او به عنوان يك وسيله جنسي براي برآورده شدن تمايلات جنسي مردان نگريسته مي‌شود و اين بهاي در معرض گذاشتن ويژگي‌هاي جنسي زن در سطح عموم است.

2-نبود امنيت فردي و اجتماعي براي زن

«زماني كه زن چشم‌ها را به جنبه‌هاي جسمي خويشتن خيره سازد. مرد، زن را فقط عنصر هوسراني و زيبانمايي و عامل رواج هرزگي مي‌شناسد و هيچگاه نه خود آرام مي‌گيرد و نه زن را آرامش مي‌بخشد.

به گفته يك روان شناس «روزي كه عشقبازي و هوسراني در جامعه آزاد گرديد و زن با مرد رقابت نمود ديگر اهميت زنان پاكدامن محو و نابود گشت و اين دسته در مقابل فداكاري‌هاي بي‌شمار خود از جامعه پاداشي نخواهند گرفت؟

بايد دانست پس از نمايش پيكرهاي دلرباي ناپوشيده و جلوه گري زن، هيچ زني حتي زنان پاكدامن در جامعه امنيت نخواهند داشت. ساده انگاري است كه زني كه به جلوه گري مي‌پردازد و از مرد انتظار پارسا پيشگي داشت».[48]

چرا كه نفس آدمي دريايي از تمايلات و خواسته‌هاي اوست كه مهمترين آنها به امور جنسي و مال و جاه مربوط مي‌شود و بدون شك بالاترين خواسته‌هاي مردان تمايل به جنس زن است بنابراين ارائه زيبائي‌ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان دامن مي‌زند و آنها را به يك كانون جدي خطر مبدل مي‌سازد كه به سلب امنيت و آرامش زن منتهي مي‌شود اينكه زنان همواره از اينكه به تنهايي به مكانهاي خلوت بروند، احساس ترس و وحشت مي‌كنند، مدعاي اين امر است.

امنيت نداشتن زن در تمام جوامع اعم از غرب و شرق ديده مي‌شود و فقط شدت و ضعف آن متفاوت است.

در غرب بي‌حجابي و برهنگي زن شدت بيشتري دارد، ناامني هم بيشتر است بطوريكه زنان حتي در خانه‌هاي خود هم از شر تجاوز و هتك حرمت در امان نيستند و بسيار ديده شده كه مردان تحت عنوان مامور پست و غيره به آزار و اذيت زنان پرداخته‌اند و به همين دليل زنان در يك حالت اضطراب و وحشت دائمي به سر مي‌برند، چرا كه هر لحظه در معرض تهديد و تجاوز و حتي آدم ربايي هستند.

«به خبري از آسوشيتدپرس از واشنگتن در اين زمينه توجه فرمايند: «سر پزشك محقق امريكايي در گزارشهايي كه براي دولت آمريكا تهيه كرده‌اند اعلام نموده‌اند كه در ميان ايالات آمريكا لوس آنجلس از لحاظ ميزان «زناي به عنف» مقام اول را دارد و واشنگتن مقام سيزدهم را داراست. البته اين بدان معنا نيست كه زنان و دختران در واشنگتن از حملات جنسي در امانند، امنيت آنها از بسياري شهرهاي بزرگ امريكا بيشتر است در هر صد هزار جمعيت لوس آنجلس 52 مورد زناي به عنف وجود دارد، در حالي كه در واشنگتن اين رقم تا 7/17 مي‌باشد در نيويورك در مدت شش ماه 3000 شكايت از هتك ناموس به زور به اداره پليس رسيده است. سن اين عده شاكيان بين شش سال تا هشتاد و هشت سال بوده است.»[49]

هم اكنون نيز زنان در كشورهاي غربي هميشه مجبور به حمل سلاح با خود هستند و همراه داشتن اسپري بدبو براي فرار از موقعيتهاي خطرناك از ملزومات آنهاست.

در كشورهاي شرقي نيز با گسترش بي‌بند و باري و حضور نامناسب زن در اجتماع (گفتار و رفتار و پوشش جلف و زننده) بر ناامني زنان نيز افزوده شده است. به طويكه حتي زنان عفيف و باوقار نيز در جامعه امنيت ندارند. چرا كه وقتي ميل جنسي و شهوت مرد سست عنصر تحريك شد، براي ارضاء آنها تنها به زنان هرزه و فاسد بسنده نمي‌كند و به زن شريف و آبرومند هم به چشم يك طعمه نگاه مي‌كند و براي بدست آوردن او از هيچ كوششي فرو گذار نمي‌كند مدعاي اين امر ربودن و قاچاق هزاران زن بر خلاف ميل خود و استفاده از آنها در راههاي خلاف است.

به آماري در اين زمينه توجه كنيد:

« امروزه تمام كشورهاي اروپايي، امريكايي و ژاپني، در امر واردات زن به صورت كالا و كارگرهاي جنسي فعاليت دارند. در آلمان ده هزار زن اهل كشورهاي چك، لهستان و بلغارستان بر خلاف ميل خود در كلوپ‌ها و ميخانه‌ها كار مي‌كنند. بر اساس برآوردهاي كميسيون اروپا، سالانه 500 هزار زن و كودك، اروپاي غربي قاچاق مي‌شوند. در ايران هم متاسفانه در سالهاي اخير اخبار ناگواري در اين زمينه گزارش مي‌شود.

روزنامه مشرق چاپ پاكستان نوشته است: «در هر ماه 45 دختر كم سن ايراني ما به پاكستان قاچاق مي‌شوند كه از آنها براي فساد اخلاقي استفاده ميشود».[50]

اين آمار وحشتناك و تكان دهنده كه نشان دهنده عمق ناامني و وحشت زن در جوامع امروزي است، نتيجه پديده شوم برهنگي و خودنمايي زن است، چرا كه يكي از اميال قوي در مرد غريزه جنسي است كه اگر به طرق مختلف آنرا تحريك كنيم، مفاسد فراواني را در پي خواهد داشت و جبران آن به آساني ممكن نخواهد بود.

3-افت كمالات

براي ترقي از مرحله‌اي به مرحله بالاتر سه شرط عمده وجود دارد:

اول: بداند مرحله بالاتري هم وجود دارد.

دوم: علاقه به مرحله بالاتر و تمناي رسيدن به آن را داشته باشد.

سوم: بتواند به همه جاذبه‌ها و كشش‌هايي كه در مرحله فعلي وجود دارد و مانع حركت تكاملي و رشد او مي‌شود، غلبه پيدا كند.

الف)زن تا وقتي در خود كمال بالاتر سراغ نداشته باشد خود را به كمالات گياهي مثل پوشش و جمال و زيبايي خودنمايي سرگرم خواهد ساخت و در اين سرگرمي فقط خود را به اتلاف و تباهي نمي‌كشاند بلكه استعدادهاي ديگران را نيز با خود به قربانگاه ارزشهاي والاي انساني مي‌برد.

ب)در مرحله دوم اگر انسان غرق امور حيواني باشد ديگر علاقه‌اي به امور فوق حيواني پيدا نمي‌كند و كسي كه عاشق دنيا و زندگاني حيواني است هيچ علاقه‌اي به معنويات و امور الهي و انساني ندارد و حتي كار به جايي مي‌رسد كه از شنيدن اسم خدا و امور مقدس بيزار مي‌شود. زيرا عشق به امور حيواني و پست بر تمام وجود او حكومت مي‌كند، و لذا هيچ سنخيتي با كمالات بالاتر ندارد و فكر خدايي از معشوقات حيواني براي او كشنده و زجرآور است.

ج)در مرحله سوم نيز عشق و علاقه و اسارت انسان به جاذبه‌هاي پست. مانع حركت او به سمت سعادت واقعي است و آنچنان اسارت ايجاد مي‌گردد كه شخص نمي‌تواند خود را آزاد سازد. و فقط با بينش عميق و عشق به مراحل عالي حيات روحي است كه مي‌تواند خود را از اسارت كشش‌ها و تمايلات پست نجات دهد و قدم در وادي حيات طيبه انساني بگذارد.

از امور لازم براي شكوفا نمودن استعدادهاي بالقوه زن جلوگيري از يك بعدي شدن شخصيت اوست. وقتي زن تمام توجهش معطوف به جلب نظر ديگران در قالب عشوه‌گري و خودنمايي در جامعه باشد تمام استعدادش صرف مسائل جنسي مي‌شود و استعداد و خلاقيتهاي او در زمينه‌هاي گوناگون از بين مي‌رود».[51]

از نظر پذيرش زن در اجتماع نيز، هرگاه در صحنه اجتماع زن بتواند با كمترين خوش خند‌گي و زيباسازي ظاهري به بهترين مقامات و احترامات دست يابد هيچ گاه به سراغ فضايل اخلاقي و رشد معنوي نمي‌رود: وي مي‌بيند با كمترين جلوه‌گري مي‌تواند قلب هر فروشنده و تاجر و رئيس را به خود متمايل سازد در آن صورت چه نيازي به كسب معنويت دارد؟!! آنگاه كه گزينش ها و استخدام ها همه بر پايه توانايي‌هاي ظاهري استوار مي گردد نه داشتن كمالات. از آن سو آن كه زيبايي اش را به رخ نمي كشد و به جلوه گري نمي پردازد بايد از همه چيز محروم بماند و شانس موفقيت را به زنان جلوه گر واگذارد.

وقتي زني هنگام جلوه گري بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد رفته رفته سعي مي كند خود را براي جلب نگاهها آن گونه كند كه مورد پسند واقع شود. در آن صورت، ديگر هيچ پند و اندرزي او را متوجه حقيقت نمي كند و به بازگشت از اين شيوه وا نمي دارد.

از طرفي كه استعدادهاي روح را شكوفا نكرده است و كمالات روحي و حقيقي را تحصيل نكرده است هميشه در فشار رواني است و اين خودنمايي افراطي حتي فرد را متلاشي مي كند و فرد گرفتار خود مي‌شود و در تمام امور زندگي فقط به نمايش بدن مي پردازد و از نمايش صفات ديگر غافل مي ماند. نمايش هنر، اخلاق، علم، صنعت و قدرت همه تحت الشعاع آن قرار مي گيرد و زن به عوض اينكه در رشد كمالات روحي بكوشد، تمام وقت خود را صرف خريدن مجلات مد و تقليد كور كورانه از آنها مي كند و اينكه امروز چه مدل لباسي بپوشد و فردا موهايش را به كدام مدل در بياورد تمام فكر و ذهن او را مشغول خواهد كرد.

زيرا بانويي كه وقت و پول و انديشه‌اش در جهت انتخاب بهترين هاي مد سير كند، حاضر است ساعتها از وقت خود را در آرايشگاه‌ها سپري كند و به جاي حضور در مجالس علمي و سياسي و مذهبي به ركود فكري مبتلا خواهد شد.

4- ذلت و خواري مرد

برخي از زنان دوست دارند كه مردها را به زانو در آورند و از اين كار لذت مي برند. به اين علت زينتهاي خود را آشكار مي‌كنند تا مردان را ذليل كنند. اين گروه تفاخر در ذاتشان است علاوه بر اينكه از ذلت ديگران لذت مي برند، به خواسته هاي نفساني خود نيز مي رسند. آنها با جلوه گري و تحريك غرائز مرد او را رنج داده و در نهايت زير سلطه مي گيرند و حتي زن رابطه خود را با مردان بر محور شهوت و نگاهها و تعارضهاي هوس آلود مي بيند، مرد را با چنين نگرشي، بي مقدار مي پندارد و ارزش او را فروتر از ارزش هاي عاطفي خويش و پست تر از شخصيت خود تصور ميكند.

وقتي مرد در نگاه زن، بي لياقت و كم خرد و سست همت شناخته شد، شك نيست كه زن در صدد سلطه بر وي بر مي آيد و او را اسير هوسهاي خود مي كند تا آن شود كه زن مي خواهد خواه همسر وي باشد يا بيگانه.

زن به خوبي ضعف مرد را در نياز غريزي به زن حس مي كند و مي داند كه مرد در اين طلب بسيار ضعيف و سست است و نيز به قدرت خود در جلوه گري و ناز آفريني آگاه است و مي داند كه در به ذلت كشيدن مرد از اين راه مهارتي ستودني دارد. در اين حال اگر زن سست ايمان باشد، با نشان دادن زيبايي هاي خود و سود جستن از ضعف مرد او را محصور خود مي كند چرا كه مي داند هر چه بهتر در بدن نمايي و عشوه گري بتازد، قدرت مرد را بهتر در هم خواهد شكست. زيرا مرد شيفته و نيازمند در شدت نياز خود اراده اش سست شده و به شكلي در مي آيد كه زن مي‌خواهد.در اين حالت وجود سخت مردچون موم در دست زن قرار مي گيرد و مرد را به هر شكلي بخواهد در مي آورد.

دليل بسياري از انحرافات و جنايتهاي مرد همين امر است و همه ما گاه و بيگاه در جرايد ديده ايم كه مرد براي رسيدن به زني دستش را به خون انسان بيگناهي آلوده كرده و يا با ظلم و ستم به اميال پست شهواني خود رسيده است پس مي بينيم كه مرد سست اراده در نهايت ذلت و خواري تسليم هواهاي نفساني زن مي شود تا از اين طريق به او دست يابد و در اين راه همچون برده اي در خدمت زن به هر طرف كه زن بخواهد رو مي كند و هر ذلت و زبوني را مي پذيرد و به موجودي بي مقدار و كم ارزش و بي شخصيت تبديل مي شود.

5-بيماريهاي روحي و رواني

غريزه جنسي در آدمي بر خلاف ديگر حيوانات حد و مرز نمي شناسد. اين غريزه در حيوانات با جفت گيري به پايان مي رسد اما در بشر چنين نيست براي آدمي همه حركتها و اشارتهاي فرد غير همجنس دوست داشتني و تحريك كننده و پر جاذبه و لذت بردني است. اگر زنان در محيط ديني پرورش يافته باشند ، غرايز مردان را با خودنمايي و جلوه گري تحريك نمي كنند و زندگي بر مرد شيرين و گوارا خواهد گذشت. اما اگر در محيط او زنان هر دم در مقابل او عرض اندام كنند افكار وآينده چنين مردي دستخوش اضطراب و آشفتگي و روحيه اش مهار گسيخته مي گردد.خويشتن داري نيز وي را با مشكلات فراوان و افسردگي و كسالت روحي يا كم حوصلگي و پرخاشگري دچار مي سازد. چرا كه زنان خوب مي دانند كه استعمال بوي خوش مثل عطر ، چهره زيبا ،صداي دلربا و . . . همه ابزار ايجاد كشش است.

6-پيامدهای اقتصادي

نظام سرمايه داري غربي براي ايجاد بازار بيشتر و بدست آوردن مواد اوليه ارزانتر و در نتيجه تحصيل سود بيشتر نياز به گسترش هر چه افزونتر بازار مصرف دارد. از اين روست كه هر روز با كمك دانشمندان علوم مختلف و با مطالعه بروي حالات دروني بشر و جوامع انساني نيازهاي كاذب ايجاد كرده و خود در صدد پاسخ گويي به آنها برمي آيد. و در اين ميان براي دست يابي به اهداف پليد خود سعي در بهره كشي از وجود زن نمود، اما نه از نيروي بدني و قدرت زن، بلكه از نيروي جاذب و زيبايي او از گرو گذاشتن شرافت و حيثيتش و از قدرت افسونگري او در تسخير و تخدير انديشه ها و اراده در تحميل مصرف بر مصرف كننده و شاه كليد اين امر از ميان برداشتن حجاب و عفاف زنان بود تا بدين وسيله در ايفاي نقش خود يعني در اشاعه و تبليغ و تحميل كالاهاي مصرفي و آرايشي و . . . آزادتر و موفق ترباشد. بدين ترتيب زنان( مسخ شده) كه بايستي نقش مربيان و معلمان و نقش پرستاران فكري و روحي و اخلاقي افراد جامعه را بازي كنند، به برده هايي رام و مطيع و كنيزاني مدرن تبديل شدند كه مهمترين هنرشان خودآرايي وخود نمايي و به نمايش گذاردن مدهاي مختلف لباس و وسايل آرايشي و . . . در كوچه و خيابانها بود. پس رفع حجاب در ايران ميزان ارزي كه بابت خريد و واردنمودن لوازم آرايشي سير صعودي داشته و مصرف اين كالاها بطور اقتصادي بالا رفته بطوري كه (در سال 1316 فقط دو سال بعد از كشف حجاب رضا خاني ) ارزي كه بابت خريد لوازم آرايشي از كشور خارج شد يك ميليون ريال بوده، 4 سال بعد يعني در سال 1355 ارز خارجي بابت اين نوع كالاها 500 برابر يعني 535 ميليون ريال بود كه البته اين آمار مازاد بر توليدات داخلي بود. تنها در تهران 18 فروشگاه مخصوص لوازم آرايشي وجود داشت كه ميزان فروش متوسط آنها به صد هزار ريال در روز بالغ ميشد.

(روزنامه اطلاعات مورخ 5/9/47 در اين باره مي‌نويسد:

تنها در ظرف يكسال 210 هزار كيلو مواد و لوازم آرايشي از قبيل ماتيك، سرخاب، كرم، پودر و سايه چشم براي مصرف خانم ها وارد شده است از اين مقدار 181 هزار كيلوگرم آن انواع كرم بوده است. و در اين مدت به 1650 قوطي و 2500 دوجين پودر صورت و 4604 عدد روژلب، 2280 عدد صابون لاغري و 2280 عدد آمپول آرايشي اجازه ورود داده شده است.

روزنامه سپيد ديماه در شماره سال 1345 خود مي نويسد: امسال بيش از يك ميليون و چهارصد هزار تومان براي جراحي بيني توسط خانمها خرج شده است)

علاوه بر اين، فلج نمودن نيروهاي كار و فعاليت جامعه در سطح ادارات و كارخانجات و موسسات فرهنگي.

شهيد مرتضي مطهري در اينباره مي فرمايند، آيا اگر زن ساده و سنگين بدنبال كار خود برود براي اجتماع بهتر است يا آنكه براي يك بيرون رفتن چند ساعت پاي آئينه و ميز توالت وقت خود را تلف كند و زماني هم كه بيرون رفت، تمام سعی او اين باشد كه افكار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را كه بايد مظهر اراده و فعاليت و تصميم اجتماع باشند به موجوداتي هوسباز و چشم چران و بي اراده تبديل كند؟ عجبا! به بهانه اينكه حجاب، نيمي از افراد اجتماعي را فلج كرده است، بي حجابي و بي بند و باري تمام افراد زن و مرد را فلج كرده اند.

 

پيـامـد اجتمـاعي

الف- خانواده

يكي از عمده ترين پيامدهاي بي حجابي در اين زمينه ايجاد و افزايش فاصله تيپ جوان و قشر غربزده با كل جامعه و همچنين ايجاد تنش و تضادهاي اجتماعي است. زنان و دختراني كه چادر يا مقنعه خود را بر مي دارند در واقع ديواري بين آنان و افراد نسل گذشته جامعه ايجادمي شود و مقدمات فاصله گرفتن آنان از نسل پيشين، مانند مادر و مادربزرگ و عمه و خاله خود آنها فراهم مي گردد از يك سو نسل پيش اينها رامنحرف و بي دين و لا مذهب تلقي مي كند و از سوي ديگر اينان بزرگان خود را «عقب افتاده» و «مرتجع»، «جاهل»، «خرافاتي» مي پندارند لذا فاصله نسلها بيشتر و بیشتر و تنشهاي اجتماعي ميان جامعه زنان افزايش مي يابد. اين جور بدبيني موجب مي شود كه دختران غربگرا شوند، و در برابر كل ارزشها و طرز تفكر و شيوه زندگي بزرگان خود عقده دار شوند و بدين سان خود را در تعارض و مقابل با منش ها و گرايشها و ارزشهاي اجتماعي و خانوادگي ديده و در نتيجه در صدد مقابله يا فرار از سنتها و معيارهاي فوق برآيند. جامعه اينان را نمايندگان فرهنگ بيگانه دانسته و اينها نيز به طور واكنشي وادار به مقابله و موضع گيري عليه اصول و ضوابط حاكم بر جامعه و ارزشهاي فردي و اجتماعي و خانوادگي خود مي شود. چرا كه نمي توانند هم «چادر» و «روسري» را بر دارند و هم به اصول و احكامي گرايش داشته باشند كه حجاب را لازم مي شمارد. لذا انبوهي از زنان و دختران نسبت به جامعه و ملت خويش احساس تنفر و انزجار نموده و در عين حال مدل بيگانه و غربي را مورد ستايش و تمجيد و تجليل قرار مي دهند.

از آثار و پيامدهاي ديگر بي حجابي در اجتماع، سست شدن پيوند زناشويي و گسيختگي بنياد خانواده و در نتيجه افزايش ميزان طلاق، از يك سو و گسترش فساد و فحشا و تباهي و همچنين شيوع بيماريهاي رواني و اخلاقي از سوي ديگر مي باشد.

زيرا كه خانواده اولين و مهمترين نهاد اجتماعي يك جامعه بشمار مي آيد. ثبات خانواده كه مركز عشق و اميد و تحقق آرزوهاي شيرين جوانان مي باشد تواناييهاي فرد را افزايش و جامعه استوار و پويا خواهد ساخت. بي ترديد نهاد خانواده تنها با پاسداري از حجاب ؛درخشش وبالندگي لازم را پيدا مي كند زيرا اگر جامعه اي حجاب را به صورت كامل رعايت كند و تمتعات جنسي به محيط خانواده محدود گردد؛جوانان به ازدواج روي آورده و خانوادهاي تشكيل شده نيز ثبات بيشتري مي يابند.

اما اگر خودآرايي و تهييج جنسي در جامعه رواج يابد و بهره برداري جنسي در خارج از محيط خانواده ميسر گردد وجوانان زير بار مسئوليت ازدواج نرفته و خانوادهاي تشكيل شده روزبروز متزلزل تر مي گردد.

اگر ما با نگاه دقيق وضع خانواده هايي را كه متلاشي شده اند مورد مطالعه قرار دهيم به آساني در مي يابيم كه عمده ترين عامل آن ضعف اصول اخلاقي و سرد و بي رونق بودن كانون خانوادگي و عدم وجود روابط عاطفي و صميمي و عدم توافق اخلاقي در زندگي زناشويي مي باشد كه اغلب از آزادی روابط جنسي و كشانيدن تمتعات جنسي به بيرون از خانواده نشات مي گيرد.

«در رژيم منفور پهلوي نيز يکي از علل و عوامل عمده افزايش طلاق و نابودي بنيان خانواده ما به جهت كشانيدن استمتاعات و التذاذهاي جنسي زن و مرد به خارج از محيط خانواده و برداشته شدن حجاب و عفاف از ميان زنان و دختران بود و وقايع ثبت شده ازدواج و طلاق كشور بر حسب مناطق شهري روستايي.

ازدواج

طلاق

سال

کشور

شهری

روستایی

کشور

شهری

روستائی

1351

179

94

85

18

15

3

1352

203

108

95

19

16

3

1353

213

114

99

20

17

3

1354

154

88

66

17

14

3

1355

168

104

64

18

15

3

1356

179

110

69

17

14

3

1357

184

116

68

15

12

3

 

همانطور كه در جدول فوق ملاحظه مي شود به جهت نفوذ فرهنگ بيگانه و در نتيجه رواج فساد و بی بند و باري و عدم استحكام خانواده در شهرها آمار طلاق بالاتر و در روستاها به علت پايبندي روستائيان به سنت و فرهنگ ملي و مذهبي و حفظ حجاب و عفاف در بين زنان روستايي آمار طلاق پايين تر مي شود.»[52]

بدون شك افزايش ميزان طلاق در كشور، افزايش ميزان مفاسد ديگري، نظير روي آوردن مردان و زنان بدنبال آن فرزندان بي خانمان و بي سرپرست ايشان به فساد و اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الكلي و آلودگيهاي جنسي و بزهكاري و خودكشي و انحرافات فكي و اخلاقي را در پي خواهد داشت.

سست شدن پايه هاي خانواده و گريز از ازدواج

تحكيم خانواده كه بر اساس محبت، صميميت، انس، وحدت و همدلي و دلسوزي همسران استوار مي گردد از مهمترين مسائل خانوادگي به شمار مي رود و آنچه بنيان خانواده را متزلزل كند از بدترين آفت هاي آن به حساب مي آيد.

بدحجابي و حضور تحريك آميز زنان و دختران در صحنه هاي اجتماعي، نظر هر مرد متاهل و مجري را به خود جلب مي كند. اگر بيننده متاهل باشد با توجه به غريزه تنوع طلبي و زيبا خواهي كه دارد بخشي از توجه خود را متوجه آنان مي كند و در نتيجه به همان اندازه گرايش به همسرش را كه همواره با او زندگي می كند كاهش مي دهد گرچه بسياري از زنان خودنما زيبايي همسر بيننده را ندارند اما تازگي و تنوعي كه دارند كمبود زيبايي آنها را به طور موقت تدارك مي كند وقتي چشمهاي مردي در محيطهاي مختلف اجتماعي از ديدن زنان و دختران كامياب شود طبعاً ميزان علاقه او به همسرش كاهش مي يابد زيرا بخش عمده اي از علاقه مرد به همسرش از ناحيه نيازهاي جنسي تامين مي شود كه اين نياز را زنان جلوه گاه جامعه به طور نامشروع بر آورده مي سازند. اين كار علاقه بسياري از پيوندها را با سستي همراه مي سازد و مسائل اخلاقي مختلفي را به بار مي آورد به گونه اي كه در نوع نگرش مرد به همسرش تاثير منفي مي گذارد.

كج خلقي، بهانه گيري، بي ميلي در همراهي با همسر از ره آوردهاي جلب توجه مردان به زنان بي تقواي جامعه است، و حتي كار به جايي مي رسد كه مرد همسر شرعي و قانوني خود را مزاحم كاميابي هاي خود مي داند و به خاطر همين بينش از او متنفر مي شود.

حال اگر بيننده مجرد باشد با توجه به اين كه چشمان او از مناظر شهوت انگيز زنان بدحجاب بهره مند مي شود، به راحتي تن به تعهدات زندگي مشترك نمي دهد و از زنان و دختراني كه به طور رايگان چشمان گرسنه او را كامياب مي كنند بهره غير شرعي مي گيرد و ازدواج را به تاخير مي اندازد. اين واقعيت تلخ در كشورهاي غربي رواج كامل دارد و در كشورهاي اسلامي نيز وجود دارد.

بدون ترديد تاخير ازدواج پسران جوان تنها به مشكلات اقتصادي يا تحصيلي آنها مربوط نمي شود بي توجهي به تقواي جنسي و لجام گسيختگي زنان و دختران خودنما در اين تاخيرها كه آفتش به آنها نيز سرايت مي كند مربوط مي شود. وقتي دختران بدون پيمان همسر داري و هزينه ها و تعهدات شرعي و قانوني، خود را در معرض نگاههاي جوانان قرار مي دهند آنها برخود لازم نمي دانند كه آنچه را به طور رايگان به آنها مي رسد را با بهاي سنگين ازدواج به دست آورند.

(امنيت و سلامت روحي و اخلاقي مردان نيز در اين بين صدمه مي بينند و اشتغالهاي ذهني آنان از تحريكات جنسي انباشته شده و از كار و فعاليت سالم و سازنده چه در محيط خانواده و چه در اجتماع باز مي مانند.)

چه بسيار مرداني كه با وجود داشتن همسر و فرزند چنان تحت تاثير خودنمايي زنان ديگر قرار گرفته اند كه قدرت عاقبت انديشي و تشخيص مصالح را از دست داده اند و دست به كارهاي خطرناكي زده اند و موجب از هم پاشيده شدن كانون خانواده گشته اند. چه بسيار مردان جواني كه قدرت و موقعيت ازدواج را نداشته و به خاطر وجود همين كشش ها دچار انحرافات مختلفي شده اند. تا آنجا كه گاهي چنان در فساد غرق شده اند كه قدرت برگشت براي او وجود نداشته و تا آخر عمر در دام تباهي و فساد اسير مانده اند- آيا اين خيانت در حق جامه نيست كه يك زن به خاطر خودخواهيها طوري در جامعه خودنمايي كند كه اين تبعات اسفبار را داشته باشد.

 

 

 

طلاق

در بروز پديده شوم طلاق عوامل متعددي دخيل هستند. از عوامل مهم طلاق مي توان يكي به پديده تبرج زن و ضعف اخلاقي مرد اشاره كرد و ديگر پديده تجمل گرايي و مدپرستي زن و فقر اقتصادي مرد را نام برد.

در اين رابطه بي اعتمادي و بدبيني نيز دخيل است، چرا كه هر يك احتمال خيانت و بي وفايي را نسبت به خود مي دهند، و به برخي از اين موارد اشاره مي شود.

تبرج زن و ضعف اخلاقي مرد

در نگاه مردان زنان به سبب تفاوتهايي كه با يكديگر دارند از نظر عاطفي و جاذبه هاي جنسي و اخلاقي زناشويي نيز با يكديگر فرق دارند. اين تفاوتها شامل سيماي زن (صورت و مو) آهنگ صدا، لباس و بوي بدن يا عطر، تناسب اندام، عشوه هاي خاص هر زن امتيازات ويژه مانند تميزي و هنر خانه داري و يا

اين تصور در مردان هر چند پاره اي از سرشت آنان نباشد، امري انكار ناشدني است و تحت تاثيرعوامل محيطي شدت و ضعف دارد.

بايد پذيرفت كه آنچه سبب عشق و علاقه مي شود و گاهي مردي را با وجود داشتن همسر خوب، به ديگري علاقمند مي كند وجود همين تفاوتهاست. مرد هر چند داراي همسر خوبي باشد آنگاه كه پيوسته ديدگانش به زناني افتد كه از نظر سيما و صدا و اندام و عشوه هاي خاص زنانه از همسر خود ممتازترند نوعي علاقه يا عشق يا تمايل غير ارادي به ايشان در او پديدار مي شود.

اگر زني به جلوه گري بپردازد و با لباس و بوي عطر و عشوه زنانه بدون پوشش كافي ميل نهفته را در افراد بيدار مي سازد، تمايلات و هوس هاي بي پايه را كه تنها منشا آن، كشش هاي جنسي زودگذار است، بر مي انگيزند و شدت مي بخشد و از طرفي نسبت به همسر خود بي علاقه مي شود.

تجمل گرايي و مدپرستي

مدپرستي، نودوستي و تنوع و تجمل خواهي غالباً در خانواده سبب اختلاف و جدايي مي گردد و چون در آمد بيشتر خانواده ها تكافوي تهيه تمام تجملات و لباسهاي گوناگون زن را نمي دهد عامل مشاجره و اختلاف و سرانجام طلاق مي شود.

اگر در جامعه اي تجمل گرايي و مدپرستي رواج يابد، اگر مردم بخواهند مطابق مد روز رفتار كنند بايد هر لحظه به شكلي در آيند. اگر كسي از طرح قبل استفاده كند اينگونه استنباط مي شود كه از نظر اجتماعي فردي تنگدست يا عقب افتاده است او از همين جاست كه عقده ها و كينه ها و حسادت ها پديد مي آيد. تقليد و مشاجرات خانوادگي شدت مي گيرد و در اين ميان مردي كه نتواند خواسته هاي خانواده اش را بر آورده سازد از سوي آنها فردي بي كفايت معرفي مي شود و آنكه وضع مالي بهتري دارد هر چند خدا را هم نشناسد. مردي با كفايت و خانواده دوست معرفي مي گردد.

با رواج پديده مدگرايي در جهان، اختلاف و طلاق ميان مردم رو به ازدياد گذاشته است. جامعه شناسان علامت بروز اين حادث را اينگونه اظهار كرده اند که سطح توقعات بانوان و تجمل گرايي و شيك پوشي آنها با رواج مدگرايي اوج گرفت و در نتيجه دلسردي، گله مندي و انتظارات روز افزون زن، خانواده را دچار اضطراب و اختلاف نمود و در نهايت منجر به فروپاشي كانون خانوادگي مي شد و كودكان بسياري در اين ميان بي سرپرست ماندند كه خود معضلي براي جامعه امروزي به شمار مي آيد.

بي اعتمادي

در فضايي كه زن در پي جلوه گري و بدست آوردن دل ديگران است و ميل دارد خود را آراسته و زيبا نشان دهد و در حركات خود دلربايي كند، مرد نيز با ديدن زنان آراسته كه نوعي تازگي براي او دارند از همسر خود دلزده مي شود، و جو بي مهري و دلسردي در خانواده حاكم مي شود و علاقه و انس و محبت بين طرفين كم مي شود و هر مساله بي اهميت و ناچيزي تبديل به مشاجره و درگيري هاي لفظي و غيره مي شود همسران نيز به هم بدبين مي شوند چرا كه هر يك احتمال خيانت وبي وفايي نسبت به خود را مي دهد و می دانيم كه اين احتمال نيز قوي است. نمونه هاي آن را بارها در مطبوعات  و رسانه هاي جمعي حتي در اطرافيان خود مشاهده كرده ايم.

خود اين بي اعتمادي در دراز مدت سبب فرسودگي اعصاب و روان دو طرف مي شود و محيط خانه كه بايد محيط امنيت و آرامش باشد به كانون دلهره و اضطراب و ترس تبديل مي شود و هر روز هر يك از همسران منتظر است كه بيگانه اي از راه برسد و كاشانه او را ويران كند.

آيا كانون خانواده كه بايد سازنده و تربيت كننده نسل جامعه باشد در چنين اوضاعي مي تواند كاركرد صحيح خود را داشته باشد؟

آيا مرد با علاقه و پشتكار براي تامين خواسته هاي خانواده خود تلاش مي كند؟

آيا زني كه هر روز منتظر است زن ديگري زندگي او را تصاحب كند به تربيت صحيح فرزندان خود همت مي گذارد؟

آيا تحمل سختيها و مصائب زندگي را به راحتي مي پذيرد؟

هر دو دائم از خود مي پرسند چرا، براي چه كسي بايد متحمل مشقات زندگي باشد؟ و هزاران سوال بي جواب است در اين حالت ضربه اصلي به فرزنداني كه سازندگان اجتماعي فردا هستند خواهد خورد و با هزاران عقده فرو برده در جامعه حضور خواهند يافت.

 

ب- جامعه

خود باختگي زنان

از زماني كه غرب اصول اخلاقي و معنويت و بلكه انسانيت را به دور افكند، و به علم و رفاه و صنعت، بيشتر بها داد تا بدين وسيله خلا فرهنگي خود را جبران كند. غرب در اين جايگزيني بسيار زير كانه پيش رفت و توانست گروهي بي شمار از مردمان ديگر فرهنگ ها را بفريبد و به فرهنگ خود جذب كند. از آن پس، شرق نشينان، مجذوب رفاه و علم و صنعت و اختراعات غرب شوند و آنچه خود داشتند خرد پنداشتند و غرب در نگاه شان عظمت و شكوه يافت و به تقليد از غرب رو آورند.

تقليد از غرب به وضع پوشش نيز سرايت كرد و چنان شد كه شرقيان حتي از پوشيدن برخي لباسهاي ملي و قومي خود متنفر شدند و خانواده ها تصميم گرفتند در همه چيز رفتار غربيان را تقليد كنند و از آن نمونه، دختران براي نشان دادن ارتقاي اجتماعي و معاشرتي بودن به خود در روابط شان با پسران و در طرز برخورد و پوشيدن لباس، از آداب غربي پيروي كردند، تا به عقب افتادگي متهم نشوند. چرا كه در غرب زناني يافته شدند كه بدون كمترين پوشش مناسب، به مدارج علمي و سياسي و اقتصادي دست يافته بودند و در اين جا بانواني با بهترين پوشش، در پايين ترين مرتبه اجتماعي، علمي و اقتصادي.

اين خود باختگي، حتي برنامه هاي فرهنگي و تبليغاتي را هم در برگرفته و در فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني و مطبوعات، زنان با حجاب بيشتر به صورت خدمتكار خانه يا مدرسه، فالگير و جادوگر و عناصر ژوليده و بي ادب نمايش داده مي شوند و بي حجابان، نظيف مودب و با فرهنگ.

در بيشتر فيلمهاي سينمايي داخلي و خارجي حريم عفاف شكسته شده و رابطه دختر و پسر و خنده و شوخي افراد نامحرم با يكديگر بسيار عادي و لازم نمايش داده مي شود.

سلطه قدرتهاي سياسي

«در داستانهاي موسي بن عمران «ع» آمده است: وقتي مردم انطاكيه (در تريكه فعلي) نتوانستند بر سپاه موسي «ع» پيروز شوند. تصميم گرفتند از راه اشاعه فحشاء و انحراف جنسي و گرفتن پوشش از بدن زنان و دختران وارد عمل شوند و دختران و زنان زيبا چهره و خوش اندام را با وسائل آرايش بيارايند و آنها را همراه اجناس مورد نياز به عنوان خريد و فروش وارد سپاه موسي «ع» كنند و هرگاه كسي از سربازان سپاه موسي«ع» قصد شهوتراني با آن دختران و زنها كند، مانع نمي شدند طولي نكشيد كه سپاه موسي با نگاههاي هوس آلود خود به پيكر نيمه عريان زنان آرايش كرده رفته رفته در پرتگاه انحراف جنسي قرار گرفتند . كم كم بر اثر شهوت پرستي، اراده ها سست شد بيماريهاي مقاربتي و طاعون زياد گرديد. لشكر موسي«ع» از هم پاشيد تا آنجا كه نوشته اند بيست هزار نفر از سپاه موسي«ع» از هم پاشيد و به خاك افتادند و با وضع ننگيني سقوط كردند، روشن است كه با رخ دادن چنين وضعي شكست و بيچارگي حتمي است.»[53]

مشاهده مي شود كه قدرتهاي سياسي در طول تاريخ هميشه به نقش و كاربرد انحراف جنسي در جوامع واقف بوده اند و از آنجا كه غريزه جنسي در مردان غريزه قوي و قدرتمندي است و عامل اصلي تحريك آن نيز جنس زن مي باشد معمولاً با استفاده ابزاري از زن به اهداف اقتصادي و فرهنگي خود مي رسيده اند.

امروز نيز استعمار به اين امر به خوبي واقف است. ولي امروزه به لحاظ پيشرفت نسبي تفكر و انديشه در انسانها، به طور مستقيم نمي تواند به اهداف خود برسد، بنابراين اعمال خود را تحت عنوان شعارهاي عوام فريب ترقي و تمدن و آزادي به ملت خود و ساير جوامع مي دهد. در خود غرب قدرتهاي سياسي به نام تمدن و پيشرفت زن را به برهنگي كشاندند و از اين بي بند و باري و لنگاري قدرتهاي اقتصادي در غرب بيشترين سود را بردند.

اما بايد اذعان كرد از نظر اخلاقي جوامع غربي تا سرحد يك زندگي حيواني تنزل كردند هم اكنون غرب در دوره شكوفايي علم و صنعت، از نظر اخلاقي به دوران جاهليت برگشته است و زنان نيز وضعي بهتر از دوران قديم ندارند و برهنگي و جلوه گري بسيار به ضرر آنها تمام شد، چرا كه هم در سنگر اجتماعي شكست خوردند هم در سنگر خانواده.

از آنجا كه تن دادن زن به برهنگي خلاف فطرت اوست و نوعي بي قيدي و لامذهبي را مي طلبد، از جمله كارهاي اساسي استعمار مذهب زدايي است كه در غرب تقريباً در اين كار موفق شده است.

البته بايد دانست زدودن ايمان يك مسيحي به لحاظ تحريف و ضعف آيين مسيحيت كنوني كار چنداني دشواري به نظر نمي رسد، اما راجع به دين اسلام اين امر به راحتي ميسر نبوده و نيست، چرا كه عموماً مسلمانان پايبندي بيشتري و سخت تري نسبت به اسلام دارند تا يك فرد مسيحي و دين اسلام بزرگترين و محكمترين عاملي است كه سد راه آن است و براي اينكه اين عامل را تضعيف كند  از راههاي گوناگوني استفاده مي كنند.

يكي از راههاي مهم تشويق زن مسلمان به برداشتن حجاب و خودنمايي و جلوه گري در انظار عمومي است و روشن است كه مبارزه آنها با پوشش حريف مبارزه با يك نماد و سمبل فرهنگي و مذهبي نبوده و نيست و هدف تغيير فرهنگ است.

اگر آنها بتوانند انديشه ها و عقايد را به نفع خود تغيير دهند، قادر خواهند بود كه فرهنگ منحط خود را حاكم كنند و اگر اين تغيير در يك جامعه اتفاق بيفتد، تمامي سنگرها را فتح كرده اند.

زني كه با ظاهر نامناسبي در جامعه ظاهر مي شود، رفته رفته پيوندش با مظاهر ديني و اخلاقي ضعيف و ضعيف تر مي شود، تا جايي كه ديگر هيچ سنخيتي با فعاليتها و مراسم مذهبي و عفيفانه و اخلاقي ندارد و ممكن است اين جدايي كم كم به تنفر و مخالفت نيز برسد.

چنين شخصي به سازمانها و نهادهاي مبارز و انقلابي و ديني نيز راهي ندارد، با حكومت اسلامي با جنگ و جبهه، با مبارزه عليه استكبار و دشمنان انسانيت و امت اسلامي و خيلي از ارزشها و اعتقادات پاك و مقدس خدا حافظي مي كند.

به همن سبب تا توانست مردم را خرد و بي مقدار ساخت. او مي دانست مردمي كه در خود احساس شخصيت نكنند پيوسته فرمانبرداري خواهند برد و بي هيچ زحمت به رنگي در خواهند آمد كه فرعونيان زمان مي خواهند.

گروهي كه در طرز لباس پوشيدن و زندگي كردن، بي اراده و سست عنصر تربيت شوند به تدريج نمونه همان چيزي مي شوند كه از آنها مي خواهند. چيزهايي را مي پسندند كه ديگران برايشان مي پسندند و از چيزهايي متنفر مي شوند كه ديگران به آنها ديكته مي كنند، تا حدي كه الگوهاي شخصيتي خود را هم ديگران بر ايشان انتخاب مي كنند.

 

 

نا امني در جامعه

جلوه گري و خودنمايي موجب بر هم زدن تعادل و امنيت جامعه مي شود. سلامت و امنيت اجتماعي و تعادل در آميزش از بين مي رود و باعث استفاده افراطي از جنس زن براي بر آوردن نياز جنسي مردان مي شوند. مدعاي اين امر به بردگي كشيدن و خريد و فروش زن است كه يكي از تجارتهاي پرسود جهان به شمار مي رود. امروز زن غربي و غرب زده به خاطر به نمايش گذاشتن اندام و سيماي خود در معرض عموم، آني از خيانت و تعرض مردان مصون نيست و همه خانواده ها در نا امني و اضطراب دائم به سر مي برند و جرات اينكه دختر خود را به تنهايي در جامعه رها كنند ندارند و اگر مجبور به اينكار شوند تا وقتي فرزند آنها به خانه بر گردد در تشويش و نگراني به سر مي برند.

روابط ناسالم اجتماعي

بدحجابي و جلوه گري زن در درجه اول روابط اجتماعي خود زنان را تهديد مي كند. زن در اين موقعيت خود را ابزاري براي رسيدن به تمام خواهش هاي خويش و ديگران قرار مي دهد. بنابراين جنسيت بر تمام فعاليتهاي اجتماع حتي فعاليتهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي تاثير مي گذارد و چه بسا از اين خصيصه رنگ مي گيرند و به خدمت آنها در مي آيند. نگاه ابزاري به او به صورتهاي مختلفي از قبيل طلب سود بيشتر براي شركتهاي تجاري و وجه المصالحه قرار گرفتن در قرار دادها و مناسبات سياسي مي باشد. محور قرار گرفتن جنسيت در تمام فعاليتهاي انساني اثر مي گذارد. روابط بر اساس جنسيت بنا بر اقتضاي سني افراد، موقعيت زندگي و شرايط زماني، در تمام روابط اجتماعي نمود پيدا مي كند، از دوستي با جنس مخالف گرفته تا روابط نامشروع. به نتيجه اين روابط ناسالم همانا خارج نمودن زن از مسير فطرت و انسانيت اوست، زيرا به خدمت گرفتن كاركردهاي جنسيت زن و ويژگيهاي آن در مسير فعاليتهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نگاه ابزاري به زن به عنوان موجود برخوردار از اين استعداد، در راه نيل به اهداف سياسي، اقتصادي، تجاري و . . . شايد اهداف مكاتب غربي را برآورده سازد، ولي روابط انساني را سخت مخدوش و منحرف مي سازد. تاثير اين شكل از برخود با زن و استعدادهاي وي، در اخلاق، روابط اجتماعي و خانوادگي بر كسي پوشيده نيست.چون در واقع سودجويان معامله گر و بازيگر زن سياسي به هدف متاثر ساختن تصميمهاي فردي و اجتماعي انسانها در قلمروي رفتارهاي اخلاقهاي تجاري و اجتماعي، اين گونه به سوء استفاده از وجود زن و صفات جسمي او روي آورند. نوع ديگر اين نگاه ابزاري به زن اين است كه كاركردهاي جنسي او به صورت افراطي و تمام عيار تعيين كننده رفتار و تامين كننده اغراض شخصي قرار گيرد، در اينجا استعداد و ويژگي هاي جنسي در خدمت اهداف اقتصادي و سياسي نمي باشند، بلكه اين استعداد جنسي خود، هدف قرار مي گيرند و اهداف سياسي و اقتصادي به حاشيه كشيده مي شوند. گويا آدمي به دنيا آمده است تا آنها را ارضا كند. لذا در تمام صحنه ها حتي در صحنه هاي فعايتهاي اجتماعي، ارضاي آن را جستجو مي كند و از اين طريق هنجارهاي جامعه را زير پا مي گذارد.

در حاليكه استعدادهاي به وديعه نهاده شده در نهاد انسان از جمله استعدادهاي جنسي وسيله اي جهت كمال و تعالي انسان می باشند. نه اينكه خودشان هدف قرار گيرند و تمام توان فكري، جسمي، انگيزش، وقت و همت انسان مصروف آن شود. اين نگاه افراطي باب ابتلا به انواع انحراف هاي اجتماعي را، فرا روي آنها مي گشايد كه موجب مي شود، زن خود را فقط به همين خصايص معرفي نمايد و جامعه هم تنها وي را به اين صفات بشناسد، گويا ويژگي هاي جنسي زنانه، تنها صفت خاص آنهاست. آرايش هاي جلف گونه، اطوارهاي دلبرانه، جلوه گري جنسي و خودنمايي هاي شهوت انگيزش گوشه‌ اي از اين رفتارهاي انحرافي است.

ضرر افراط در اين نوع رفتارها كه مرز جامعه با فضاي خصوصي را در هم مي شكند، بر كسي پوشيده نيست. شايد آنها در پس اين افراط گري ها نيت پليدي در سر نداشته باشند، ولي در اين سخن ترديدي نيست كه افراط در هر رفتاري آسيب زاست و در اين مقام نيز اثري جز انحراف و خسارت نصيب جامعه نمي شود.

 

عدم پذيرش مسئوليتهاي اجتماعي

يكي از پيامدهاي جلوه گري زن در اجتماع، همانا ناديده گرفتن و رها ساختن مسئوليت هايي است كه نظام تكويني در پرتو جنسيت به عهده زن گذارده است. اين مسئوليتها غير از آن وظايفي است كه مقررات اخلاقي، قراردادهي اجتماعي و نقش مادري بر عهده زنان گذارده است.

اگرچه در نگاه اوليه وظايف مادر به مثابه يك وظيفه فردي تلقي مي گردد، اما واقعيت غير از اين است، زيرا هيچ يك از اين وظایف بدون ارتباط با ديگران و به صورت فردي محقق نمي شود، بلكه تمام آنها در يك ارتباط انساني هر چند كوچك ولي در کانون و نهاد اصلي جامعه يعني خانواده امكان تحقق پيدا مي كند. لذا در حالي كه اين امور، وظايف فردي تلقي مي شوند، ولي چون نقش اجتماعي گسترده دارند، در صحنه روابط خانوادگي بروز مي كنند. بدين جهت منجر مي شود اين وظايف از زاويه رفتار اجتماعي مورد توجه قرار گيرند.

«جامعه شناسان كاركرد اصلي نهاد خانواده را هم رد فراهم ساختن حمايت زيستي از اعضاي جامعه به ويژه كودكان و نوزادان و هم ايجاد واحد با ثباتي از جامعه پذيري به شكلي كه كودكان بتوانند فرهنگ و مهارتهاي لازم را براي زندگي در بزرگي كسب كنند، مي دانند»[54]

در انجام اين وظايف خطير تمام اعضاي خانواده از جمله مادر، نقش اساسي را بر عهده دارد و فراموش نمودن مسئوليت اجتماعي و شانه خالي كردن از اين مسئوليت، خود موجب انحراف مي شود، مگر انحراف اجتماعي هميشه با انجام عملي بروز مي كند و با ترك مسئوليت اجتماعي نمي تواند به وجود آيد؟ اگر زنان از مسئوليت هاي اجتماعي شانه خالي نمايند، مطمئناً در مسئوليت مادري خود هم موفق نخواهند بود.

لذا چنانچه زن در ارتباط با ديگران از گوهر عفت بي نصيب باشد، به واسطه مسئويت مادر بودنش كه يكي از ويژگي هاي انحصاري اوست- جامعه انساني را آلوده مي نمايد. يعني از كانال آلوده ساختن روابط اجتماعي، آدمي را از بهره مندي از نسل پاك هميشه محروم مي سازد. چون او مادر هستي است و آنگاه كه مادر هستي به انحراف آلوده شود، راه برخورداري از نسل پاك مسدود مي گردد.

ركود فعاليتهاي علمي صنعتي و اقتصادي

پر واضح است كه وقتي جامعه، پاكي و سلامت خود را از دست داد و زنان با وضع نامناسبي در بين مردان ظاهر شدند و محركهاي شهوت جنسي در جامعه به وفور يافت شد، استعدادهايي كه بايد صرف تعليم، تعلم، سازندگي، توليد تحقيق و معنويت شود، همه متوجه خود آراييها و شهوترانيها و تفاخر نسبت به يكديگر خواهد شد.

مثلاً امروزه در غرب ديگر وجود مراكز بهداشتي در كنار دبيرستانها و دانشگاهها براي مراجعه دختران محصل جهت سقط جنين امري عادي شده است. با احتياط و آزادي بي حد و حصري كه در مدارس و ديگر محيطهاي اجتماعي در اينگونه جوامع وجود دارد، بودن چنين مراكزي نه تنها عجيب نيست، بلكه امري ضروري است.

آنچه مسلم است اين است كه كار كردن و درس خواندن و ديگر فعاليتها، در محيطي كه تحريك آميز باشد و فكر انسان فارغ از هر مشغله كاذب و نادرستي فقط به فعاليت صحيح مشغول باشد، بهتر به نتيجه مطلوب خود مي رسد تا در محيطهاي پر جاذبه و تحريك آميز.

بنابراين زني كه در تمام امور زندگي فقط به نمايش بدن مي پردازد و هم خودش از نمايش صفات ديگر غافل مي شود و با تحريك مردان آنان را از فعاليتهاي مفيد باز مي دارد، و هنر، اخلاق، علم و صنعت همه تحت الشعاع قرار مي گيرند.

تحميل تجملات و تشريفات بر جامعه و مصرف گرايي

وسوسه خود آرايي در زن به قدري شديد است كه اگر حريم و برنامه ای در كار نباشد مي خواهد مو و روي خود را و حتي بدن خود را به نامحرم نشان دهد و به زندگي عروسكي، سوق داده مي شود و وسيله اي براي گسترش تجملات و تشريفات پوچ و مصرف كننده لايقي براي كالاي غرب خواهد شد.

به خصوص در مورد لباس اكثر خانمها معتقدند كه از لباس تنها يكبار مي توان در مجالس عمومي استفاده كرد و براي اينكه در هر ميهماني لباسي تازه و جديد داشته باشند به مصرف گرايي روي مي آورند.

وقتي كه مدل لباس از غرب الگوبرداري شود، طبيعتاً پارچه آنها بايد غربي باشد و نتيجه اين امر سرازير شدن سيل پارچه وارداتي به كشور است.

تاثير فرهنگ مد پرستي و تقليد نيز به اين شكل دامن مي زند. چه خانواده ها كه از نظر تغذيه محروم و نيازمند بوده اند اما با تاثير پذيرفتن از فرهنگ غرب شيك ترين لباسها را مي پوشيدند و تنها بدين دلخوش بودند كه نشان دهند از تحول و تمدن جديد عقب نيستند و چيزي از بقيه كم ندارند و با پذيرفتن الگوي وارداتي حتي در زمينه مدل مو و تناسب اندام به لوازم آرايشي و دستگاههاي تناسب اندام كه عمدتاً از خارج به كشور وارد مي شود، رو آوردند.

جامعه نيز وقتي مصرف كننده باشد و مصرف او به حد اسراف و تبذير برسد، در همه سطوح زندگي محتاج بيگانگان خواهد بود. چرا كه در فرهنگ عوام غربزده لباس و لوازم زندگي و حتي غذاي محلي تحقير مي شود و استفاده از لوازم خارجي و لوكس نشانه فرهنگ بالا است.

اينگونه افراد غربزده هيچگاه از خود فرهنگي ارائه نمي دهند و هميشه مصرف كننده اند و آنچه را كه فرهنگ اصيل و از سرمايه هاي وطن آنها به شمار مي رود نيز به باد تمسخر و استهزاء مي گيرند.

ايجاد فاصله جوان با جامعه

خودنمايي و مدگرايي يكي از دلايل ايجاد تضادها و تنش اجتماعي است كه باعث فاصله بين قشر جوان غرب زده با كل جامعه مي شود. زنان و دختراني كه پوشش را نفي مي كنند باعث فاصله گرفتن آنها از نسل پيشين مي شود (مادر و مادربزگ و) از يك سو نسل پيشين، اين عده را منحرف و بي دين و لامذهب تلقي مي كنند و از سوي ديگر اينان بزرگان خود را عقب افتاده و مرتجع و خرافاتي مي پندارند. لذا فاصله نسلها بيشتر و تنش هاي اجتماعي ميان جامعه زياد مي شود.

اين موضوع بخصوص در خانواده هاي مذهبي به خوبي مشهود است. فرزندان آنها با وجود پاي بندي خانواده به پوشش از حجاب گريزانند و از آنجا كه جوان و نوجوان در اين سنين بحراني ميل به استقلال طلبي و اثبات هويت خويش در خانواده و جامعه را دارد و جامعه نيز به كساني كه به معيارهاي اخلاقي توجه كمتري دارد بهاي بيشتري مي دهد، جوان و نوجوان شخصيت خود را جلوه گري و نشان دادن زيبايي هاي خود مي داند. و اين با  مباني اخلاقي خانواده اش در تضاد شديد است و در سطح كلان تر شامل كل اعضاي فاميل است.

در اين اوضاع احترام و عزت بزرگان از بين مي رود و جوان از تجربيات سودمند آنها محروم مي شود و روز به روز نسل جوان از نسل پيش خود دورتر مي شود.

شيوع انحراف و گناه

اين حقيقت در ميان خود مسلمين هم ممكن است وجود داشته باشد مسلماني كه با وجود پذيرش اسلام، به دليل اين كه اين پذيرش سطحي بوده و عمقي نداشته و پذيرش اسمي و ظاهري بوده، وقتي تسليم شيطان و هوي و هوس مي شوند نسبت به مومنين حقيقي حسادت مي ورزند و تحمل مومن و مسلمان حقيقي را ندارد.

زني كه پوشش مناسبي در مقابل مرد بيگانه ندارد از اين كه دوستانش پوشش مناسبي را رعايت كنند در رنج است و از اين كه حجاب را كنار بگذارند و راه او را انتخاب كنند، خوشحال مي شود.

علاقه به فاسد شدن و فاسد كردن مومنين و مسلمانان حقيقي در واقع يك نوع آرامش كاذب به غير مومنين و افراد فاسد مي دهد. همين حسادت و تحمل زنان پوشيده و پاكدامن بود كه موجب شد در كشورهاي اسلامي مورد تهاجم فرهنگي قرار گرفته روند اشاعه فساد و خودنمايي زنان به سرعت جلو رود. هر زني كه حجاب را كنار گذاشت خود تبديل به يك سرباز و عامل بي جيره و مواجب دشمن شد و چون چشم ديدن حيا و پاكي زنان ديگر را نداشت، با استفاده از روشهاي مختلف سعي در همرنگ كردن زنان و دختران ديگر با خود كرد و بدين ترتيب به رشد جريان برهنگي و خودنمايي زن كمك كرد.

پيامبر «ص» فرمود: «زن يك موجود بي حفاظ و آسيب پذير است هرگاه از خانه خارج شد شيطان او را احاطه مي كند، و او در چشم انداز نفوذ شيطان قرار مي گيرد.»[55]

اگر غريزه خود آرا بودن زن مهار نشود او را به پوشيدن لباسهاي زينتي و پر زرق و برق و استفاده از زيور آلات مختلف و آرايشهاي گوناگون وا مي دارد، حس چشم چراني مردان بي بند و بار كه به دنبال آن زرق و برقها هستند، آنچنان مرد و زن را به سوي پوچي و مصرفي زيستن و بي محتوايي سوق مي دهد، كه سرانجامش جز گمراهي و تباهي و به فساد كشيدن جامعه نخواهد بود، چرا كه افراد جامعه به هر حال از هم تاثير مي پذيرند و از يكديگر تقليد مي كنند و شخص در خودنمايي مرتكب گناهان بسياري مي شود وقتي فكر و ذكر فردي تغيير لباس و مد و شد از ياد خداوند غافل مي شود و گناهان مانند فخر فروشي و انحراف جنسي مانند زنا، تحقير و تمسخر ديگران و اشاعه مي يابد.

 

 

 

 

 

 

فصـل چهـارم

 

ارائـه پیشنـهاد

 

 

 

 

 

عمق بخشيدن به باورهاي ديني

«شرع مقدس اسلام براي زن حدود مشخص فرموده تا زن را از آسيب هاي اجتماعي مصون دارد، گرچه مردان هم از محدوديت هاي پوشش تا حدودي برخوردار هستند و حجاب تنها مختص به زنان نيست اما زن داراي حدود بيشتري است شايد به اين علت كه زن بيشتر دوست دارد ديده شود و مرد بيشتر دوست دارد ببيند. بنابراين زن همچون دري است كه بايد در صدف حجاب پيچيده شود تا به دست سارقان عفت ربوده نشود و آن به دليل ظرافتي است كه زن دارد و زیبایيها و كشش هايي كه در ذات او نهفته است و نيز همان حس خود آرايي و تجمل دوستي اوست. اسلام براي حفظ زن از نظر هوسرانان حجاب رامقرر داشته است اما به زن اجازه داده در محدوده خانواده هر چه زيبايي، آرايش و تجمل دارد در معرض نظر همسرش قرار دهد.» «حال اگر خداي ناكرده به مسائل شرعي اهميت داده نشود شيطان توجيهات غلطي را به ما القا مي كند، آن وقت است كه گناه در جامعه فزوني مي گيرد و بر اثر اين معاصي بايد شاهد بالا رفتن آمار طلاق، فرزندان بي سرپرست، قتل و جنايت باشيم. و دستگاههاي دولتي (قوه قضاييه و نيروي انتظامي) نيز مشكلاتشان افزون ميشود.»

«با نگاهي به تعاليم حيات بخش اسلام، به دستورات فراواني براي جلوگیري از ايجاد فساد در جامعه بر مي خوريم كه از آن جمله نكاتي مربوط به طرز رفت و آمد  زنان و ارتباط آنها با نامحرم است. اسلام تاكيد كرده است كه زن هنگام سخن گفتن با نامحرم بايد جدي و خشك و به طور معمولي سخن بگويد به بيان ديگر نبايد با ناز و غمزه تكلم كند، همچنين محتواي كلامش بايد نيكو باشد به طوري كه از هرگونه گفتار باطل، بيهود و گناه آلود و مخالف حق دوري كند، همچنين زن هنگام خارج شدن از منزل نبايد موجبات جلب توجه نامحرمان را فراهم سازد، از رفتن به مكان هاي شلوغ و پر رفت و آمد كه او را در معرض ديد نامحرم قرار مي دهد، خودداري كند و سعي نمايد در ساعات و اماكن خلوت براي انجام كارهاي ضروري بيرون برود.

از طرفي زن مومن و مسلمان بايد همانند مرد مسلمان مراقب نگاه هاي خود باشد و از نگاه گناه آلود به ديگران اجتناب نمايد حضرت علي «ع» در مورد رفتار زنان مي فرمايند:‌«بهترين خصال زن، بدترين خصال مرد است و آن كبر، بخل و ترس است. كبر در برابر نامحرم بخل در برابر مال شوهر و ترس در حفظ عفت خويش.

به طور كلي وظيفه شرعي زن مسلمان و با عفت آن است كه از حركاتي كه منشا تحريك و جلب توجه نامحرم مي شود، دوري نمايد و حتي المقدور با نامحرمان كمتر برخورد نمايد.»[56] كه اين خود زمينه ساز جامعه اي پاك و عاري از آلودگي است.

امام خميني در راستاي همين تعاليم هميشه به زنان و دختران خانواده خويش چنين توصيه فرمودند: درست است كه مي گويند وجه كفين زن مي تواند پيدا باشد، اما جوان ها بهتر است كمي بيشتر خود را بپوشانند و خارج ازمنزل هيچگونه عطري مصرف نشود.

 

تربيت ديني

توجه به تربيت ديني دختران و پسران يكي از ابزارهاي قوي براي مبارزه با بدحجابي است. به ويژه توجه به رعايت مسائل شرعي و اخلاقي در مورد پوشش كه با رعايت دقيق اين دستورات، راه بر بدحجابي و در نتيجه مفاسد حاصل از آن بسته مي شود. گاه ديده مي شود پدران و مادران و گاه برادران با تعصبات بيجا، نسبت به حفظ پوشش دختران و خواهران خود دچار افراط مي شوند و فشار مي آورند كه مثلاً اينطور باش و آنطور نباش! و همين امر موجب سر خوردگي و دلزدگي مخصوصاً در دختران جوان مي شود. (البته برخي حجابهاي افراطي و عقائد افراطي در مورد پوشش معلول وجود ناامني در برخي برهه هاي زماني بوده است) پيرامون همين مسئله دكتر شريعتی در كتاب «زن» چنين نظر مي دهد:

« والدين بدون اينكه بفهمند عوامل سست كننده دين در بچه چيست كه چرا رابطه او با نماز و حجاب و اين سمبل ها و مظاهر مذهبي قطع شده، به زور پدر و مادر بودن فشار مي آورند كه حجاب و نماز و زيارت را بر او تحميل كنند، بچه چكار مي كند؟ اگر از پدر و مادر حساب ببرد، چشم مي گويد، ولي دائماً عقده و نفرت از مذهب در او وجود خواهد داشت، به نماز مي ايستد ولي بجاي زمزمه و دعا با خدا به پدر  مادر فحش مي دهد، و همين كه سايه بالا از سر او رفع شد، انتقام همه آن روزها را خواهد گرفت. حجاب هم چنين چيزي است، بايد آنرا براي او (دختر) روشن و تفكيك كرد، بعد بدون اينكه اصلاً به او بگوئيم، چكار بكن و چكار نكن، خودش مي داند چه كار بكند، يعني مساله انتخاب برايش مطرح است، نه مساله تحميل، كه والدين به او ديكته كند و او مقاومت نمايد، مثلاً اگر به او بگوئيم بايد مثل عمه يا خاله لباس بپوشي، در حالي كه الگوي او دختري است كه در تلويزيون، روزنامه، سينما و انتخاب كرده و در هر مجلسي و هرجايي كه مي رود از ارزش هاي او صحبت مي كند موفقيت حاصل نمي شود پس چكار بايد كرد كه اين دختر ار دگرگون كرد؟ هنگامي مي توان او را دگرگون كرد كه ريشه اين رابطه و وابستگي شديد در ذهنش شكسته شود. امروز ديگر لات و عزي را نمي پرستند، بتهاي امروزي همين الگوهاي غربي هستند، چگونه بايد بت شكني كرد؟ وقتي كه به آن ارزش هاي بالاتر وابستگي پيدا كرد، تمام سمبل هاي آن ارزشها را بر خود تحميل مي كند و خودش انتخاب مي كند و احساس حقارت نمي كند نمي شود عبادت را تحميل كرد مگر اينكه يك آگاهي انساني پيدا شود، بيائيد طرز فكر بچه ها را عوض كنيد آنها خودشان پوشش خود را انتخاب خواهند كرد، شما نمي خواهد مدلش را بدوزيد و تنش كنيد، او خودش انتخاب مي كند، شما رابطه عاشقانه بين او و عالم وجود برقرار كنيد او خودش به نماز مي ايستد...»[57]

نکته قابل عرض در اینجا، این است که هیچ حکمی به ویژه احکام دینی را نبایست و نمی توان با زور و اجبار به فرزندانمان دیکته کنیم، بلکه باید ابتدا آنان را آماده پذیرش این حکم کرده، سپس به اگرای آن تشویق نمائیم.

ماه رمضان را به خاطر آورید، ماه روزه داری، ماه گرسنگی و تشنگی، ماه محرومیت های مادی، جنسی و جسمی، اما قبل از این ماه، ماه رجب و شعبان قرار گرفته است. با کمی دقت متوجه می شوید در این دو ماه قبل از رمضان چند روز، روزه مستحبی آمده است با ثواب های آنچنانی، به نظر من این یک درس بزرگ است یک آموزش است، فرد مسلمان با گرفتن روزه های مستحبی ماه رجب و شعبان آماده می شود برای روزه گرفتن در ماه رمضان، با خودش می گوید اینها که روزه مستحبی است اینقدر ثواب دارد، پس روزه واجب چقدر در نزد خداوند عزیز و گرانبهاست حال به بحث خودمان بر می گردیم،  در کار تعلیم احکام دینی به فرزندانمان نباید افراط کنیم، نباید به بچه فشار بیاوریم، بلکه باید ابتدا فرزند خود را تمرین بدهیم، تمرینی همراه با تشویق و البته تفهیم، به او بگوییم اگر نماز بخوانی چنین می شود، اگر روزه بگیری چنین می شود، اگر روزه بگیری چنان می شود، اگر حجاب داشته باشی...، و تشویقش کنیم که نماز بخواند، روزه بگیرد، حجابش را رعایت کند، دیگر او خودش می رود سراغ انجام فرایض دینی، خودش نماز می خواند، روزه می گیرد و حجابش را حفظ می کند، از طرفی مراقب باشیم تفریط هم نکنیم، این معنا که بچه را رها کنیم به حال خودش تا خودش راهش را پیدا کند، نه این درست نیست، فرزند ما مثل گیاهی است که در باغچه کاشته ایم، اگر کنارش قیم نباشد، کج می رود. مراقب بچه ها باشیم و در وهله اول هم خودمان را درست کنیم، خودمان احکام دینی را رعایت کنیم، زیرا بچه ها از ما الگو می گیرند آنها با حساسیت فراوان کار ما را زیر ذره بین قرار داده اند، کارهای ما با فرزندانمان حرف می زند، اگر عمل ما درست شود، بچه های ما هم درست می شوند آنگاه مصداق حرف امام صادق «ع» می شویم: که با عملتان امر به معروف کنید.

 

استفاده از روش های نوین تربیتی

بچه های هر دوره و زمانه تربیت خاص همان دوره را می طلبند «امروز برای رهایی از تهاجم فرهنگی بیگانه و برای اینکه جوانان به سوی معنویت جذب شده، محیط سالمی داشته باشندو از فرهنگ پلید غرب و آلودگی به آن نجات یافته، از روحی سالم برخوردار گردند، نیاز به توجه بیشتر در تربیت دینی دارند. اما باید ابتدا در امر تبلیغ و جذب جوانان موفق شویم و سپس به تربیت آنان بپردازیم. باید روش تبلیغات سنتی را کنار بگذاریم و یا در کنار تبلیغات سنتی از روش های جدید با ابزار پیشرفته کنونی بهره گرفت. روحانیون بزرگوار باید روش تبلیغ خود را تغییر دهند، زیرا روحیه افراد متفاوت است و جوانان امروز میانسالان و کهنسالان دیروز نیستند. باید برای جذب آنان با سبک جدید تبلیغی و دستگاههای پیشرفته تبلیغاتی استفاده کرد»

به قول خانم دانشجویی از دانشگاه مشهد «وجود اشکال مختلف حجاب در جامعه در عدم توانایی کافی روحانیون در بیان فلسفه حجاب است. به علت نهادینه نشدن فلسفه حجاب است که امروز نجواهایی از آزادی به گوش می رسد، وقتی روحانیون در پاسخ به این سئوال که آیا زمان جدید و تحولات اجتماعی پوشش دیگری را نمی طلبد، پاسخ منطقی ارائه نمی دهند و برای تشویق مردم به پوشش، جملاتی چون چادر جگر حضرت فاطمه «س» است بکار می برند انتظار دارند که تنها با دو یا سه جلسه یک ساعته، خانم های جوان دیدشان نسبت به پوشش عوض شود. و در آخر جلسه هم می گویند قلب حضرت فاطمه «س» می شکند اگر فردا بدون چادر بیائید...

به نظر من باید روحاینون به شکل دیگری به این قضیه برخورد کنند. وقتی توانستند پوشش صحیحی ر به مردم معرفی کنند و مردم خود پذیرفتند، بسیاری از مشکلاتمان در این زمینه حل خواهد شد.»

 

تکیه بر فرهنگ دینی

«...گوستاو لوبون می گوید: «در دوره تمدن اسلامی به زنان عیناً همان درجه و مقامی داده شده که زنان اروپا بعد از مدت طولانی آنرا دارا شدند، در اروپا یک جزء عمده از رفتار با زنان، از مسلمین آمده و از آنها تقلید شده است و مذهبی که توانست زن را از درجه پست و ذلت نجات بخشیده به اوج عزت و رفعت نائل سازد. مذهب اسلامی بوده است، نه مذهب مسیحیت چنانکه بعضی خیال می کنند قبل از اینکه مسلمین رعایت و احترام زن را به اسلاف ما بیاموزند، امرا و سرداران ما باز ن در کمال وحشیگیری سلوک می نمودند»[58]

اما هنوز افرادی بعد از گذشت بیست و چند سال از انقلاب اسلامی در ایران یافت می شوند که فریفته غرب و سینه چاک فرهنگ غربی اند، این غافلان، فرهنگ خودی را کهنه و عقب مانده و فرهنگ غربی را جدید و پیشرفته می دانند و نمی دانند که تنها راه کمال و رستگاری، رعایت موازین شرعی و دینی است. گویی افرادی نظیر گوستاولوبون این مهم را بهتر از برخی مسلمانان فهمیده اند.

«ولی خوشبختانه از طرفی به مدد پیشرفت های حاصل از انقلاب اسلامی در کنار وجود این افراد ضعیف النفس قوه نقادی اکثر مردم بیدار شده و تدریجاً میان مظاهر پیشرفت و ترقی که محصول شکفتن نیروی علمی و فکری بشر است با مظاهر فساد و انحراف، هر چند از مغرب زمین سرچشمه گرفته باشد، فرق می گذارند و مردم سرزمین های اسلامی به ویژه مردم ایران به ارزش تعلیمات اسلامی پی برده اند و تشخیص داده اند که یگانه فلسفه مستقل زندگی آنها اسلام و مقررات اسلامی است و با هیچ قیمتی آنرا از دست نخواهند داد، مردم مسلمان پی برده اند، که تبلیغ علیه قوانین اسلامی جز یک نیرنگ استعماری بیش نیست»[59] آنها می دانند دین شان چه می خواهد و چه می گوید، اسلام می گوید: «شخصیت باختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است تقلید کور کورانه حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، طفیلی گری حرام است، افسون شدن در مقابل بیگانه مانند خرگوشی که در مقابل مار افسون می شود حرام است، انحرافات و بدبختی های آنان (غریبها) را به نام پدیده قرن جذب کردن حرام است، اعتقاد به اینکه ایرانی باید جسماً، روحاً، ظاهراً و باطناً فرنگی شود حرام است.»[60]

 

توجه به امر به معروف و نهی از منکر و گسترش و رواج آن در جامعه

«ما در جامعه اسلامی چیزی به نام «به من چه» «به توچه» نداریم، اگر کسی کار زشتی را دید، طبق شرایطی که مقرر شده است باید از آن جلوگیری کنند و این یک واجب الهی است که آن را نهی از منکر می نامند. از طرفی کسی که عمل خلاف از او سر می زند وقتی به او تذکر می دهند باید با کمال میل پذیرای آن تذکر باشد، زیرا جامعه اسلامی مانند یک پیکر است، اگر عضوی از آن فاسد شد، اعضای دیگر آرامش ندارند و در صدد بهبود عضو فاسد بسیج می شوند و اگر چنین نباشد یعنی افراد جامعه نسبت به اصلاح عضو فاسد بی اعتنا باشند، امکان دارد بیماری به سایر اعضا نیز سرایت کند و در نتیجه جامعه را به فساد بکشاند»[61]

بدحجابی گرچه ممکن است به زعم بعضی افراد منکر بزرگی به نظر نرسد ولی زمینه ساز فساد در جامعه است و اگر نسبت به آن کم اعتنا و یا بی اعتنا باشم، تبعات آن بر جامعه اسلامی چنان خواهد بود که امروز نمونه آن را در برخی کشورهای اسلامی (سوریه، ترکیه و...) و از جمله کشور خودمان شاهد هستیم.

توجه بیشتر به اصل امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر جلوگیری از منکرات در جامعه، موجب رشد و تعالی هرچه بیشتر فرهنگ اسلامی نیز می شود. گرچه در سال های اخیر با تاسیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر در کشور، قدمی در رسیدن به این هدف برداشته شده است ولی به علت وجود برخی ضعف ها، این نهاد تا رسیدن به مقصد نهایی راه طولانی در پیش دارد و ضرورت توجه بیش از بیش و تقویت این نهاد از سوی کارگزاران جمهوری اسلامی را می طلبد. از طرفی این نکته را نیز نباید از یادبرد که امر به معروف و نهی از منکر یک عمل عمومی است و به یک نهاد یا دسته و گروه خاصی خلاصه نمی شود.

 

عدم پیروی کورکورانه از فرهنگ مبتذل غرب

«بعضی تصور می کنند که سستی نظام خانواده و راه یافتن فساد در آن معلول آزادی زن و آزادی زن نتیجه قهری زندگی صنعتی و پیشرفت علم و تمدن است و جبراً چاره ای نیست جز اینکه به این فساد و بی نظمی تن دهیم و از آن سعادت خانوادگی که در قدیم بود برای همیشه چشم پوشی کنیم اینچنین فکری بسیار سطحی و نا آشنا است زندگی صنعتی خواه و ناخواه بر روی روابط خانوادگی اثر گذاشته و می گذارد ولی عامل عمده از هم گسیختگی خانواده در غرب دو چیز است، یکی رسوم، عادات و قوانین ظالمانه و جاهلانه ای که در قرون گذشته در میان آنها (غربیان) درباره زن جاری و حاکم بوده است تا آنجا که زن برای اولین بار در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا دارای حق مالکیت شد و دوم اینکه کسانی که در غرب به فکر اصلاح اوضاع و احوال زنان افتادند، از همان راهی رفتند که بعضی مدعیان روشنفکر امروزی ما می روند بطوریکه خواستند ابروی زن بیچاره را اصلاح کنند چشمش را کور کردند! بیش از آنکه زندگی صنعتی مسئول این آشفتگی و بی نظمی باشد، آن قوانین قدیم متقدمان و اصلاحات جدید متجددانشان مسئول است. لذا برای مردم مسلمان هیچ ضرورت ندارد که از هر راهی که آنها رفته اند بروند و در هر منجلابی که آنها فرو رفته اند فرو بروند، ما باید به زندگی غربی هوشیارانه بنگریم و ضمن استفاده و اقتباس از علوم، صنایع، تکنیک و پاره ای مقررات اجتماعی از اخذ و تقلید رسوم، عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بدبختی به وجود آورده است، پرهیز نماییم و این را به خاطر داشته باشیم که الان هم نیرومندترین عاطفه ای که بر روحیه ملت ایران حکومت می کند «عاطفه مذهبی- اسلامی» است، بگذرد از عده بسیا رمعدودی که قید همه چیز را زده اند و از هر بی بند و باری و هرج و مرج طرفداری می کنند ولی اکثر قریب به اتفاق این مردم پایبند مقررات مذهبی می باشند.»[62] و این مقررات به آنها اجازه نمی دهد، که زنان و دختران در جامعه اسلامی با هر سر و وضعی که دلشان می خواهد ظاهر شوند و موجبات ایجاد فساد را فراهم آورند بلکه به اتکاء به همین مقررات مذهبی سعی در ایجاد محیطی سالم، همراه با حضور مناسب زن در جامعه دارند.

 

 

مقاومت آگاهانه در برابر فرهنگ مبتذل غرب

دانستیم که در فرهنگ غربی، به زن به عنوان یک ابزار بسیار قوی برای تحریک جنسی مخالف نگریسته می شود به عنوان نمونه «برای زن آمریکایی کامجویی و لذت بر استواری و نگهداری کانون خانواده مقدم است مسلماً این امر مربوط به سرشت زن آمریکایی نیست، بلکه علت اجتماعی دارد، این محیط آمریکاست که این روحیه را برای زن آمریکایی داده است.

حال غرب پرستان سعی دارند بانوان ایرانی را در مسیری بیندازند که زنان غربی رفته اند، اگر این آرزو جامعه عمل بپوشد، مسلماً زن ایرانی و کانون خانوادگی ایرانی نیز سرنوشتی نظیر سرنوشت زن آمریکایی و خانواده آمریکایی خواهد داشت.»[63]

آنچه مایه تعجب و تاسف است این است که «عده ای از مردم (که شکر خدا تعدادشان هم زیاد نیست) منطق خود را از دست داده اند و کمتر قدرت تجزیه و تحلیل قضایا را دارند، این عده فکر می کنند اگر گوهری در دست داشته باشند و مردم آن سوی جهان (غربیها) بگویند این گردو است، باور کرده آن را دور می اندازند و اما اگر گردویی در دست اجنبی ببینند و به آنها گفته شود این گوهر است باور می کنند و شیفته اش می شوند» غرب سالهاست که به خاطر آزادی های جنسی ضربه خورده و می خورد ولی نام این ضربه را آزادی حقوق بشر می گذراد و عده ای هم در آن سوی دنیا فکر می کنند که آنچه غربیها می گویند درست است بهتر است اینگونه افراد با مقاومت در برابر تهاجمات فرهنگ غربی سعی در تقویت و گسترش فرهنگی دینی و ملی کشور خود داشته باشند و از طرفی سعی شود: «به وضع زن ایرانی رسیدگی کامل شود. حقوق فراوانی که اسلام به زن اعطا کرده و در طول تاریخ عملاً متروک مانده به او پس داده شود نه اینکه با تقلید از روش غرب که هزاران بدبختی برای آنها به وجود آورده نام قشنگ بر فرضیه غلط بگذاریم و بدبختی های نوع غربی را به بدبختیهای نوع شرقی زن بیفزائیم.»

 

توجه به ارزش های اسلامی و ملی

«غالباً مقاومت ها در برابر غرب به صورت ناشیانه ای شکل گرفته است که در نتیجه زمینه را برای پذیرش جامعه و ایجاد عقده در درون این جامعه و عکس العملی که نتیجه اش استقبال از دعوت غرب بود مساعد کرده است. یکی از عوامل بزرگی که می تواند جامعه های شرقی را در برابر هجوم فرهنگی غرب که یکی از وجوهش زندگی زن و وجه زن مدرن است توانایی مقاومت بخشد داشتن فرهنگی غنی تاریخی پر از زیبایی تجربه ارزش و عقیده و همچنین داشتن حقوق انسانی مترقی و بالاخص داشتن چهره های بسیار پرشکوه وکامل انسانی در مذهب و تاریخ آن قوم است به قول ظریفی آدم برهنه هرلباسی را که به او بدهند میپوشد ولی خوشبختانه در این خصوص جامعه های اسلامی، اگرچه نتوانستند، آگاهانه دربرابر هجوم استعمار غرب بایستند، ولی از نظر نیرو و امکانات فرهنگی برهنه نبوده بلکه دارای تاریخ، فرهنگ و مذهب بسیار مترقی هستند که می توانند با تکیه بر آن و احیاء آن و رواج ارزش های انسانی موجود در فرهنگ اسلامی به نسل جدید، توانایی مقاومت در برابر غرب ببخشند.

بزرگترین سلاح برای مبارزه با ضد ارزش های غربی و بزرگترین وسیله برای ایجاد مقاومت آگاهانه در نسل جدید جامعه اسلامی بهره گیری از چهره های بسیار ممتاز و شخصیت های متعالی در تاریخ و مذهب اسلام است که اگر این چهره ها دقیقا شناخته و تصویر شود درست، عالمانه، آگاهانه و با بینش علمی بازشناسی شوند و یادشان، نامشان، مرتبه شخصیت و رسالتشان طرح شود نسل جدید، وزن جدید احساس خواهد کرد که برای نجات از برخی سنتهای کهنه انحرافی و ارتجاعی لزومی ندارد که به دعوت های منحرفانه غرب به نام مدرنیسم پاسخ مثبت دهد بلکه خود الگویی بسیار متعالی برای پیروی و خودسازی دارد و در راس همه این نمونه های متعال برای زنان حضرت فاطمه (س)قرار دارد. آنچه مهم است این است که این مسائل مربوط به زن، مربوط به علم، مربوط به جامعه، مربوط به فرم زندگی، مربوط به روابط طبقاتی، مربوط به بینش علمی و مربوط به جهان بینی همه در اسلام مطرح است، پس کوشش ما در این است که ببینیم امروز برای حل مشکلاتمان و پاسخگویی به سوالات این زمانمان و برای درگیری های فکری که اکنون داریم و برای نیازهایی که حس می کنیم چگونه می توانیم این ارزشها و ان درسها را بفهمیم و نیز چگونه بتوانیم آنها را تحقق بخشیم و از آنها بهره بگیریم؟ این هدف اساسی کار ماست. مسئله اصلی چگونه فهمیدن است.[64]

 

افزایش آگاهی های دینی

شاید یکی از علت های عمده بد حجابی در جامعه اسلامی عدم آگاهی کافی مردم از احکام و دستورات دینی باشد که به رغم انقلاب اسلامی، با توجه به ضعف در امر تبلیغات، شاهد ضعف در آگاهی های دینی مردم نیز هستیم. در حالی که اگر در این مورد با قدرت بیشتری عمل کنیم نه تنها مسئله بد حجابی بلکه بعضی دیگر از معضلات جامعه اسلامی نیز انشاء ا... مرتفع خواهد شد.

 

توجه به وظایف دو گانه زن و مرد

«از نظر اسلام شوهر وظیفه دارد، عفت زن را حفظ کند و مراقب باشد خطری برای او به وجود نیاید، نه تنها چشم او را از گناه، پاک و دور نگه دارد بلکه خود هم مراقب اشد به دام نگاه های شهوت آلود نیفتد، که پاکی او در پاکی هسمرش موثر است.

اسلام در رابطه با پاک داشتن زن، دستوراتی دارد که از جمله حفظ دامن مردان از محرمات، معاشرت نیکو با زن، اعلام محبت به او، رها نکردن او به حال خود، رعایت تقوی و قیام برای اجرای حقوق زن است.

اسلام مرد را موظف کرده است که زن را حفظ کند، هم جسم و روان او و هم عفت و اخلاق او را، باید حافظ و حامی زن در ناملایمات باشد، او را از دید اجنبی مصون و از نگاههای شهوت آلود مستورش دارد...»[65]

«از طرفی زن نیز باید حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را از چشم مرد نامحرم مستور نگهدارد تا خود را اسرار آمیز جلوه دهد، و با این کار الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد، هنر آموز و شجاعت بخش مرد، و نبوغ آفرین او واقع شود و در او حس تغزل و ستایشگری به وجود آورد تا مرد به فروتنی خود در مقابل زن به خود ببالد...»[66]

در چنین شرایطی و با رعایت این اصول زن و مرد در کنار یکدیگر احساس آرامش می کنند مرد تکیه گاه مطمئن زن است و زن مورد اعتماد مرد، زن مطلوب مرد است و مرد حافظ صیانت زن، و در اینحالت خانواده نیز احساس آرامش می کند و آرامش اجتماعی نیز حاصل آرامش چنین خانواده ای است. آمار طلاق کاهش می یابد، فساد و فحشاء نمود نمی یابد، جرم و جنایت به حداقل می رسد و در یک کلام جامعه در مسیر تعالی و پیشرفت حرکت می کند.

 

تبیین صحیح حدود روابط زن و مرد

دانستیم که یکی از علل بدحجابی اختلاط زنان و مردان نامحرم است. به این صورت که چون در معرض دید یکدیگر قرار گرفته اند (شاید) وسوسه شوند تا بیشتر جلب نظر نمایند. بنابراین قوانین اسلامی توصیه بر عدم اختلاط نامحرمان دارد. البته این به معنی زندانی کردن زن در خانه و یا ممانعت از حضور اجتماعی او نیست، بلکه در حد ضرورت و خوب، زن می تواند با نامحرم ارتباط داشته باشد. امام «ره» در عین حال که به ارتباط بین زن و مرد نامحرم بسیار حساس بودند به این امر نیز عقیده داشتند که زن با حفظ خود از گناه می تواند بیشترین فعالیت را داشته باشد.

«امام (ره) در مورد کار واجب و ضروری زن با مرد ممانعتی قرار نمی دادند. مثلاً نمی گفتند چون استاد مرد است دانشگاه نروید، یا برای خرید بیرون نروید، یا تاکسی و اتوبوس سوار نشوید. امام می فرمودند: با نامحرم باید جدی صحبت کنید، نه اینکه دور هم بی خود بنشینید و سلام و علیک بکنید. اگر کار (واجب) دارید بفرمائید با هزار مرد هم حرف بزنید، اشکال ندارد... در مورد مهمانی رفتن خانم ها و آقایان و با هم دور هم نشستن در مهمانی ها ایشان همه را حرام می دانستند که زن ها با مردها و دخترها با پسرها صحبت کنند، فقط در مورد کار ایراد نمی گرفتند.»[67]

«بی شک طبیعت مردان به گونه ای است که در برخورد با زن نامحرم، مخصوصاً زن جوان، تحت تاثیر قرار می گیرد پس اگر جانب احتیاط را رعایت کند و جز در موارد ضروری، برخوردی با زن نامحرم نداشته باشد، مطلوب پسندیده است. روی این اصل رسول خدا(ص) می فرمایند: «از زنان خوب هم پرهیز داشته باشید.»[68]

این در حالی است که با توسعه شهرنشینی و گسترش حضور زن در جامعه به این اصل مهم اسلامی کمتر توجه شده است. در حالی که در احکام دینی حتی هنگام نماز خواندن نیز رعایت حریم توصیه گردیده است. جدا کردن واحدهای سازمانی مربوط به زنان از واحدهای مربوط به مردان ایجاد ادارات ویژه بانوان، راه اندازی آژانس های خدماتی ویژه بانوان و تلاش برای تفکیک هر چه بیشتر زن و مرد نامحرم از یکدیگر در محیط های اجتماعی نمونه هایی از اقدامات موثر برای کم کردن روابط غیر ضروری در این دو می باشد.

 

دقت و توجه عمیق در تربیت فرزندان دختر

در احکام اسلامی سفارشات فراوانی در مورد محبت والدین به فرزندان دختر شده است. در این سفارشات به ویژه به پدران توصیه شده است که باید فرزند دختر را بیشتر از فرزند پسر مورد توجه و محبت خود قرار دهند: اول جواب سلام فرزند دختر را بدهند، اول او را در آغوش بگیرند و اگر هدیه ای خریده اند اول هدیه دختر را بدهند. این همه بیانگر نگرش محبت آمیز دین اسلام به فرزند دختر است و در عین حال آموزش این نکته که دختران بیشتر از پسران محتاج محبت والدین به ویژه پدر خویش هستند. نمونه بازار این ابراز محبت را می توان در رفتار پيامبر اكرم«ص» با حضرت فاطمه «س» مشاهده كرد. طوري كه گاه پيامبر به خاطر شدت محبت به دخترش از سوي صحابي و همسرانش مورد اعتراض قرار مي گرفتند.

طبيعت وجودي دختر چنان است كه علاقه خاصي به پدر خويش دارد و آنرا تكيه گاه و مامن خويش مي داند و اگر از سوي اين تكيه گاه مورد بي مهري قرار گيرد، مطمئناً تمايل به سوي تكيه گاه هاي ديگري پيدا مي كند. درصد بالايي از دختران فراري و يا دختران دوست پسر دار، را دختراني تشكيل مي دهند كه يا از نعمت پدر محروم بوده اند و يا اينكه از سوي پدر و پسران خانواده مورد بي مهري و گاه آزار و اذيت قرار گرفته اند. و براي جلب توجه و محبت مردانه، متوسل به خودنمايي از طريق بدحجابي و يا... مي شوند.

امام خميني«ره» در اين باره مي فرمايند:‌«آن چيزي كه مهم است دختر است. آن كسي كه مورد علاقه مي تواند قرار گيرد دختر است» و در جاي ديگر به «بعضي خانم هاي فاميل كه مي خواستند وضع حمل كنند و درخواست دعامي كردند، مي فرمودند: دعا كنيد كه بچه شما دختر باشد، براي اينكه دختر به مراتب بهتر از پسر است كسي كه دختر ندارد يعني اولاد ندارد.»[69]

 

توجه بيشتر به جوانان

«ريشه بيشتر انحرافات ديني و اخلاقي نسل جوان را بايد در لابلاي افكار و عقايد آنان جستجو كرد. فكر اين نسل از نظر مذهبي آنچنانكه بايد راهنمايي نشده است و از اين نظر فوق العاده نيازمند است. از طرفي برخي نابلدها مي گويند، هدايت جوان امروزي مشكل است، اگر مشكلي در راهنمايي اين نسل باشد، بيشتر در فهميدن زبان و منطق او و روبرو شدن با اوست، (اگر منطق و زبان جوان را بدانيم) در اين وقت هر كسي احساس مي كند كه اين نسل بر خلاف آنچه ابتدا به نظر مي رسيد، لجوج نيست و آمادگي زيادي براي دريافت حقايق ديني دارد.»

حال و در چنين شرايطي، براي روشن شدن افكار جوان مسلمان، ابتدا بايد زبان و منطق او را آموخت، سپس با پيدا كردن نكات مبهم، تاريك و سست اعتقادي جوان، او را به سمت كمال ديني رهنمون شد.

جوانان ما تشنه فراگيري تعاليم ديني اند و اگر كسي پيدا شود كه زبان و منطق جوان را بشناسد و با زبان خودش برايش تعاليم ديني را بيان نمايد، مطمئناً جوان به سوي مذهب سوق مي يابد و خودش را پيدا مي كند، آنچنانكه ديگر؛ تبليغات مسموم دشمن بر عقايد او خللي وارد نمي كند.

در زمينه حجاب نيز همينطور است. الان دخترها و پسرهاي جوان ما و حتي گاهي پدر و مادرهاي ما در مورد حجاب چيز زيادي نمي دانند، از مزاياي رعايت آن و اثراتش بر جامعه بي خبرند، حتي برخي از آنها نمي دانند «حجاب» دستور قرآن است. آنقدر تبليغ سوء شده است كه هنوز در جامعه اسلامي برخي حجاب را نوعي «امل بازي» مي دانند و زن با حجاب را «متحجر» مي نامند.

اگر تربيت ديني، درست، با استدلال، با منطق انجام شود، اگر جوانان ما با دين، با آيات، روايات، احاديث، و... آشنا شوند، مسلماً به اينكه مسلمانند افتخار مي كنند، خودشان مي روند دنبال رعايت احكام اسلامي و ديگر كسي لازم نيست، آنها را تشويق يا باز زور به رعايت احكام اسلامي مجاب نمايد.

 

توجه و محبت به همسر

يكي از دلايل بدحجابي عدم توجه و يا كم توجهي همسران به يكديگر است. تاثير اين كم محبتي در زنان بيشتر است و باعث ايجاد نوعي عقده در آنان مي شود. زناني كه معمولاً از محبت و توجه به همسر خود محرومند سعي در جلب توجه مردان ديگر مي نمايند و چه بسا با بدحجابي موجبات اين جلب توجه را فراهم آورند. اين در حالي است كه دستورات فراواني در شرع مقدس اسلام پيرامون محبت و ابراز زباني و عملي آن آمده است. مطمئناً هر چه توجه مردان خانه به زنان و دختران خانه بيشتر باشد احساس كمبود محبت و در نتيجه تقاضاي ارضاي آن در خارج از خانه كمتر مي شود.

 

ايجاد انگيزه براي گسترش حجاب در جامعه

به قول يكي از دوستان ما تا كي بايد بگوئيم «مرگ بر بد حجاب» بيائيم بگوييم:

«درود بر با حجاب» به بيان ديگر بايد كمي مثبت تر عمل كنيم. متاسفانه در كشور ما بعضي عادت كرده اند فقط و فقط عيب ها را ببينند و نقاط را ناديده بگيرند در حالي كه مي توان با بزرگ كردن محاسن، عيبها را كم رنگ كرد. اهميت دادن به حجاب و اكرام افراد با حجاب يكي از روش هاي گسترش حجاب است چاپ تصاوير زنان موفق با حجاب در مجلات و روزنامه ها و
مصاحبه هاي مطبوعاتي و تلويزيوني با آنها، تبليغ حجاب از طريق رسانه هاي عمومي و ارتباط جمعي، ساخت عروسكهاي با حجاب، ساخت كارتون ها و فيلم هاي كودك با شخصيت هاي با حجاب ساخت سريال و فيلم هاي تلويزيوني با موضوع حجاب، تعيين روزي در سال با نام روز حجاب، اضافه كردن رديفي در فيش حقوق كارمندان زن به عنوان هزينه حجاب، نامگذاري خيابان ها و ميادين و ساختمان ها و مدارس به نام حجاب و... روش هايي براي ايجاد انگيزه بيشتر در رعايت حجاب اسلامي است.

وجود الگوهاي مناسب در جامعه نقش بسزايي در رشد فرهنگي جامعه بويژه نوجوانان و جوانان دارد. نوجوانان در هنگام بروز بحران هويت، به شدت به دنبال فردي مي گردند كه نيازهاي خود را در او بيابند و به نحوي او را مرشد و مقتداي خود قرار دهند. هر چه تعداد اين الگوها بيشتر و رفتارهاي آنها مناسب تر باشد، بحران هويت نسل جوان به راه حل نزديكتر مي شود رسانه هاي عمومي و وسايل ارتباط جمعي نقش بسزايي در ارائه الگو به جامعه دارند. در اين بين نقش تلويزيون در ميان ساير رسانه‌ها مهم تر است. اگر تلويزيون به الگو سازي مناسب براي دختران و پسران جوان بپردازد. آنها كمتر به سراغ الگوهاي غير وطني خواهند رفت. ولي متاسفانه صدا و سيما در اين مورد كمي ضعف از خود نشان مي دهد و در ارائه الگو ضعيف عمل مي كنند.

اين در حالي است كه در كشورهاي پيشرفته حداكثر بهره از تلويزيون براي الگو سازي گرفته مي شود طوري كه حتي گاهي مردم الگوي مصرف خود را از هنرپيشگان تلويزيوني مي گيرند. بنابراين ما هم مي توانيم با استفاده از تلويزيون به ارائه الگوي پوشش اسلامي (حجاب) در جامعه خويش بپردازيم.

 

تسهيل ازدواج و لوازم آن

دانستيم كه يكي از علل بدحجابي تاخير در ازدواج است دختران و پسران جوان كه ازدواجشان به تاخير افتاده است گاه علت آنرا، عدم جذابيت در ظاهر خويش مي پندارند و با خود آرايي افراطي و توسل به بدحجابي، سعي در مطرح كردن خود در مقابل جنس مخالف دارند. شايد يكي از دلايل گسترش بدحجابي سالهاي اخير در كشورمان، سخت شدن ازدواج باشد. حال اگر بتوان با تمهيداتي در اين امر سهولت ايجاد كرد، شايد از آمار بدحجابان كشور كاسته شود (گرچه برخي، بعد از ازدواج به خاطر اصرار همسرشان بدحجاب مي شوند و برخي نيز به خاطر سكوت همسرشان به اين عمل دست مي زنند)

روشهاي تسهيل ازدواج به نظر پژوهشگر مي توانند موارد ذيل باشد:

ايجاد كار (كه مهمترين و اولي ترين علت تاخير در ازدواج جوانان، بيكار بودن آنهاست)

حل مشكل مسكن زوج هاي جوان

اعطاي وام هاي ازدواج با شرايط بهتر و با رقم هاي بالاتر

توصيه و زمينه سازي ازدواج هاي آسان

تشويق به ازدواج از طريق رسانه هاي عمومي و وسايل ارتباط جمعي

حمايت از خانواده از طريق وضع قوانين جديد

كنترل طلاق، از طريق آموزش هاي حقوقي، اجتماعي و اخلاقي قبل از ازدواج و وضع قوانين جديد.

 

دقت بيشتر در توليد فيلم ها و سريالهاي تلويزيوني

يكي از عوامل بسيار موثر در افكار عمومي مردم جهان، تلويزيون است. مردم دنيا بيشترين ساعت فراغت خود را با تلويزيون مي گذرانند و به علت قدرت تاثير گذاري اين رسانه بيشترين يادگيري را نيز از طريق تلويزيون كسب مي نمايند. حال اگر از اين قدرت تاثير گذار بتوانيم خوب بهره ببريم، قسمت اعظم معضلات فرهنگي كشورمان (اگر حل نشود) حتي المقدور به سوي اصلاح سوق پيدا مي كنند. ولي متاسفانه گاه شاهد اين مسئله هستيم كه مسئولين ساخت و ساز، توليد و پخش فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني كمتر به اين نكته توجه مي كنند كه بيننده آنان يك مسلمان است. و احتمال دارد نمايش صحنه هايي از يك فيلم يا سريال چه تاثيري بر افكار و عقايد و نگاه او به زندگي بگذارد؟ متاسفانه در اكثر فيلم ها و سريالهاي توليد داخل زنان (مانتويي همراه با آرايش) زناني با سواد، خوشبخت، ثروتمند و از اقشار فهيم جامعه معرفي مي گردند. و اين چنين القا مي‌شود كه حجاب برتر مخصوص قشر عقب مانده جامعه است. گر چه چندي است از مجريان و هنرپيشگان چادري نيز استفاده مي‌شود ولي اصل مسئله همچنان بر قوت خود باقي است. سريال هاي خارجي هم كه احتياج به بيان ندارد. كوله باري از الگوهاي غربي را نثار بينندگان شرقي خود مي كنند. گرچه مسئولين خريد يا اجاره اين دسته از سريالها دقت به خرج مي دهند، اما بهر حال در ميان تمام اين وسواس ها، گاه يك فيلم غربي، تاثير خود را بر بيننده شرقي خواهد گذاشت.

 

ايجاد محدوديت براي غير مسلمانان وسياحان

همانطور كه قبلاً اشاره شد يكي از دلايل بدحجابي الگو گرفتن برخي مسلمانان از هموطنان غير مسلمان و گردشگران خارجي است. اين دو دسته يا به علت تفاوت قوانين ديني و يا به علت ضعف ديني، به رعايت حجاب مي پردازند، ولي گاه مشاهده مي شود گردشگران مسلمان و غير مسلمان هنگام ورود به ايران آنچنان كه بايد به رعايت حجاب نمي پردازند، نمونه بارز اين گردشگران، زنان آسياي ميانه است كه به قصد تجارت به ايران مي آيند و از وضعيت حجاب مناسبي برخوردار نيستند. البته در گفتار قبلي اشاره شد كه برخي كشورهاي مسلمان (همانند كشورهاي حوزه خليج فارس) از پذيرفتن اين گردشگران امتناع مي ورزند و عطاي آنان را به لقاءشان مي بخشند. به هر حال ما يا نبايد گردشگران را بپذیريم، يا اگر مي پذيريم به آنان گوشزد نمائيم كه قوانين كشور اسلامي را رعايت نمايند.

 

برخورد با بد حجابان

«خداوند حكيم در آيات متعددي در قرآن مجيد، دستور داده است براي جلوگيري از ايجاد فساد در جامعه اسلامي با افراد مفسده انگيز بر خورد شود. و هر چه درجه فساد آنان بالاتر باشد به همان اندازه، نوع مجازات آنان نيز شديدتر مي گردد. شايد يكي از علل افزايش بدحجابي در جامعه اسلامي، بي اعتنايي و يا كم اعتنايي نسبت به بدحجابان بوده است. به اين ترتيب كه هر چه در مقابل اين افراد سستي شده است به همان اندازه آنان جرات بيشتري براي ارتكاب اين عمل مفسده انگيز پيدا كرده اند. به بيان ديگر بدحجابان با مشاهده ضعف كار نيروهاي مسئول زمينه را آماده ديده و به تباهي و فساد مي پردازند و به تدريج سايرين را نيز به سوي خويش جلب مي كنند و متاسفانه با افزايش تعداد بدحجابان كم كم افراد متقي و متعهد منزوي شده و از ميدان به در خواهند رفت و زماني كه افراد صالح و پرهيزگار كنار زده شدند حكومت اسلامي پشتوانه اصلي خود را از دست خواهد داد؛ زيرا افراد مفسده، جز به شهوتراني به چيز ديگر فكر نمي كنند.»

از طرفي برخورد صرف نيز موثر نيست، علاوه بر اين بايد به نسل هاي آينده، لزوم رعايت حجاب و پوشش اسلامي را آموزش دهيم، يعني علاوه بر درمان بايد پيشگيري نيز بنمائيم، كه به قول معروف پيشگيري مقدم بر درمان است. اما اين بدان معنا نيست كه درمان را رها كرده فقط به فكر پيشگيري باشيم كه در اين صورت گرچه ما پيشگيري مي نمائيم. اما افراد بيمار به شدت نسل هاي آينده ما را تهديد خواهند كرد.

«برخي مي گويند: پاره اي از قوانين و توصيه هاي اخلاقي در باب حجاب زنان عقده هاي جنسي زمامداري مذهبي است در تحليل يكي از نشريه هاي خارج از كشور آمده است واي از آن روزي كه عقده هاي بيماري جنسي در سر لوح دستورهاي اخلاقي يك رژيم در آيد در ايران امروز ما با چنين نابهنجاري هم روبرو هستيم»[70]

«و براي تاييد اين نظريه به حرفهاي تحريف شده استناد كرده اند.

با توجه به آنچه در متون ديني شاهد آورده شد كه اين سخن يك ادعا، بلكه يك هياهوي تبليغاتي بيشتر نيست. زيرا اگر به اثبات رسد آيين خدا بر حرامي تاكيد داشته، پيروان آن آيين در پاي بندي به مرامها و دستورها هر انگيزه اي را كه دنبال كنند، در ديني بودن آن حرام خدشه اي وارد نمي سازند به فرض برخي افراد عقده هاي جنسي هم داشته باشند اما قبل از اين عقده ها اين شريعت بود كه حجاب را از پيروان خواست. از سوي ديگر چگونه با ذكر يك نمونه مي توان يك قاعده ساخت؟ آيا اين روش، علمي است؟ آيا عاقلان همين طريق را در اثبات آراي خود دنبال مي كنند؟

بنابراين بايد افزود كه اصل اين نقل دروغي بيش نيست كه خارج از مرزها ساخته شده و در همان جا ممكن است براي فريب برخي، موثر افتد.

حاصل آنكه اين سخن، ادعايش، شاهدش، استنتاجش، همه بي اساس است»[71]

 

پاسخ به شبهات

حجاب، سلب آزادي زن

زندانيان چادر عنوان كتابي كه توسط خانم شهره مستشار در انگليس منتشر شده است چنانچه از عنوان آن پيداست حجاب ضد آزادي زن تلقي شده است. كساني كه برابري زن و مرد را در همه زمينه ها طلب مي كند و خواهان يكساني مطلقند نيز همين تلقي را از حجاب دارند.

مي دانيم آزادي قلمروهايي دارد، بيان، عقيده، فعاليت سياسي،... حجاب كدام آزادي را سلب مي كند؟ چگونه زنداني براي زنان ايجاد مي كند؟ اگر گفتيم حضور اجتماعي زنان ممنوع نيست بلكه مطلوب است، اگر گفتيم اختلاط زن و مرد آنجا كه اختلاط دو انسان باشد حرمت ندارد بلكه اختلاط انوثت و ذكورت محرم است اگر فعايتهاي اجتماعي و سياسي زنان معني نداشت ديگر كدام آزادي است كه با حجاب سلب شده است؟

مگر اينكه از آزادي، هرزگي جنسي و بي بند و باري غريزي باشد كه البته حجاب اين آزادي را تهديد مي كند و رسالت حجاب همين است؟

و نيز حجاب برخي دشواري ها را به دنبال دارد كه اگر اصل آن براي سلامت و رشد جامعه انساني مفيد انگاشته شود بايد آن را متحمل شد. مگر دانش اندوزي، محدوديت همراه نيست، مگر راست گويي، برخي آزادي ها را سلب نمي كند؟

حجاب، شعار سياسي است

«به تعبير برخي از نويسندگان كه حجاب، نوعي شعار سياسي است كه مورد بحث برخي گروهها قرار گرفته است.

نسبت به قسمت اول بحث اين است با توجه به آيات قرآن سوره احزاب آيه 53 كه به مومنان دستور مي دهد با زنان پيامبر از وراي حجاب سخن گفته شود كه اين عمل به پاكي قلب شهود آنان نزديكتر است.

اين مربوط به تمام زنان عالم است پس اگر اينطور نيست يعني پاكي و طهارت را براي زنان عصر پيامبر مي خواسته براي زنان امروز نمي خواهد كه اين غير ممكن است.

و يا آيه خمار سوره نور آيه 31 در اين آيه در آغاز زنان را فرمان مي دهد كه از نگاه خود بكاهند پاكدامن باشند وز ينتهاي غير آشكار را بپوشانند و خمار را بر گردن و بالاي سينه رها كنند. همان گونه كه مشابه اين دستور به مردان داده شده است كه از نگاه خود بكاهند و پاكدامني پيشه كنند. با اين سياق آيه در صدد تعديل عرف نيست بلكه فرماني است به مردان و زنان در خود نگهداري و پاكدامني. البته نسبت به زنان او دستور هم صادر شده يكي پوشيدن زينتهاي پنهان و ديگري كيفيت بر سرانداختن خمار.»[72]

پس حجاب امر ديني است و سازگار با آيات قرآن است.

اگر ريشه ديني دارد و مورد تاكيد و توصيه دين قرار گرفته بخش دوم اين نظر هم باطل است از آن گذشته اگر حجاب امر ديني است چه مانعي داردكه شعائر ديني، شعار سياسي نيز قرار گيرد. اين امر در امور عبادي خالص دين مانند حج، نماز جماعت، نماز جمعه و بسيار از آداب و رسوم مانند منع از تشبه به كفار در لباس... رعايت شده است.

در اين زمينه علامه سيد محمد حسين فضل ا... سخني نغز دارد وي در پاسخ به همين سئوال گفته: به طور طبيعي هرگاه جنگ سياسي سخني در گيرد، تمام عنوانها و قالبها كه در مواضع سخت يك جبهه حكايت مي كند براي جبهه ديگر اعلام خطر خواهد بود. از اين رو،‌دولت بزرگ چون فرانسه كه حامي آزادي انسانها است، از حجاب اسلامي در مدارس جلوگيري مي كند زيرا جنبش اسلامي را تهديدي براي منافع خود و غرب زمين مي داند.

بي حجابي، بي حيايي نيست

گاه گفته مي شود عفاف غير از حجاب است چنين نيست كه اگر زنان حجاب نداشته باشند عفيف و پاك دامن نيستند ويل دورانت مي گويد: عفت با لباس پوشيدن هيچ رابطه ندارد.

و گاه اين مطلب از شخصيتهاي اسلامي نيز نقل مي شود و زنان شمال را مثل مي آورند كه آنان با آنكه در شاليزار با لباس خاص خود فعاليت مي كنند و حجاب ويژه مورد نظر را ندارند اما عفيف و پاك هستند و نيز مي توان به زنان روستايي مثل زد كه بي حجابي آنها بي حيايي نمي شود.[73]

همانطور كه مي دانيم عفاف با حجاب فرق مي كند زيرا كه عفاف حالتي دروني است و حجاب به ظاهر و شكل بر مي گردد و تفاوت آن دو تفاوت ظاهر و باطن است و نيز مي پذيريم كه ممكن است افرادي عفيف و پارسا باشند اما حجاب را به گونه اي كه مورد توصيه شرع است دارا نباشند ولي به اين امر هم بايد توجه كرد كه اين جدايي تا كجا مي تواند ادامه يابد. آيا مي تواند يك قاعده عام درآيد؟ اگر چنين است چرا تنها به زنان روستايي كه تعداد اندكي از زنان را تشكيل مي دهند استناد مي شود چرا زنان شهري چنين نيستند. بنابراين امكان جدايي عفاف از پوشش گرچه پذيرفته مي شود اما قانون گذار باتوجه به اوضاع اجتماعي و روحيات و هوسهاي آدمي بايد عموم را در نظر گيرد و قانون وضع كند نه اين كه چون چند زن بدون حجاب عفاف خود را حفظ مي كنند قانون را بشكنند. از آن گذشته اگر زنان بدون حجاب عفيف و پاك هستند آيا مردان نيز چنين اند و هوسبازي نمي كنند و از هرزگي دست بر مي دارند حجاب زن و مرد تدبيري است براي سلامت جامعه اسلامي و در قانون گذاري بايد اين كليت منظور گردد. از سوي ديگر مگر مي توان رابطه بين ظاهر و باطن را ناديده انگاشت ظاهر هم نشانه باطن است چرا كه ((رنگ رخساره خبر مي دهد از سر درون )) متانت در سلوك و رفتار ظاهري و سنگيني در انتخاب لباس و پوشش از عفاف دروني خبر مي دهد. ونيز ظاهر بر باطن اثر مي گذارد مگر چنين نيست كه رنگ لباس بر روان آدمي اثر مي گذارد؟ مگر چنين نيست كه نام افراد در شخصيت دروني آنها اثر مي گذارد. همين است پوشش و نوع لباس آدمي مسأله تاثير ظاهر بر باطن هم مورد تاييد اسلام است وهم دانش روان شناسي بر آن تاكيد دارند.))

حجاب، عامل دلمردگي زنان

گفته مي شود محصور كردن زنان در چادر، با رنگهاي تيره و مشكي نشاط و شور حيات را از زنان می گیرد. در مجله زنان شماره 22 كه گفتگويي پيرامون رنگ لباس به انجام رسيده درآغاز گفتگو اين قضاوت از سوي نشريه به چشم مي خورد. «اينك به گرد خويش نظر كنيم، چرا در محيط ما، در شهر ما، پوشش ما از رنگهاي روشن، خبر و اثري نيست؟ چون نيست حال ما چون است؟ چرا مردم بيشتر به سياهي گراييده اند و بسياري خود نمي دانند چرا؟

ونيز نوشته اند:

«ما با انتخاب رنگهاي تيره، محيطي غمبار و تيره آفريديم و اين محيط غمبار و تيره ما را وا مي دارد كه رنگهاي تيره انتخاب كنيم، ما محيط مي آفرينيم و محيط ما را دوباره تكرار مي كند.»[74] گر چه در اين گفتگو عامل دلمردگي تلقي شده ولي از لابلاي گفتگو طرح زيركانه پرسشها مي توان فهميد كه تنها رنگ نيست كه محيط را غمباره مي كند بلكه پيش از رنگ موارد ديگر نقش دارند. به نظر مي رسد يكي از زمينه هاي شبه تراشي،حاكميت سليقه ها به جاي آراء و نظرات ديني است. بسياري از مترقيان، باورها و سليقه‌هاي خود را به نام دين عرضه مي كنند چه بسا نفرت و تندي عليه دين را فراهم مي سازد به گمان ما اين تلقي از حجاب پيش زمينه اي از اين اعمال سليقه را دارد. در متون اسلامي و ديني رنگ خاصي براي پوشش زنان توصيه شده است همانطور كه به مدل خاصي از پوشش سفارش شده است رنگ و مدل را فرهنگ ملي و آداب و رسوم هر جامعه تعيين مي كند. تعبير مقام معظم رهبري كه « چادر بهترين نوع حجاب و نشان ملي ماست » حاكي از اين امر است. به جز آن، توصيه هايي که در تفاوت ظاهري زن و مرد به چشم مي خورد « اولا قرآن زينت ظاهر را استثناء كرده و پوشيدن آن را لازم نمي دانند.»[75] 

«ثانياً در حديثي از پيامبر «ص» مي فرمايد: زنها قدري ناخنهاي خود را بلند بگذارند براي آنكه زيبنده تر است.»[76]

پيامبر به زنان دستور مي دهد دستان (ناخن) خود را رنگ كنند، زنان شوهردار با اين عمل براي شوهر آرايش كرده و زنان بي شوهر نيز از شباهت به مردان خارج شده اند.

«از اين گونه توصيه ها در متون ديني فراوان است اينها نشان مي دهد، ميان زن و مرد تفاوتي است كه بايد آن را منظور داشت و اين نبايد به هرزگي جنسي بيانجامد و محيط اجتماعي را آلوده كند. به نظر نمي رسد با رعايت مجموع آنچه در شريعت اسلامي در باب زنان قبل از آنكه زن باشد، بايد خواسته‌هاي انساني خود را از قبيل، دانش و معرفت، حقيقت جويي، عدالت خواهي و... را اشباع كند.

و در كنار آن به ارضاي خواسته هاي زنانه كه اقتضاي طبيعت اوست، بپردازد»[77]

عده اي ديگر كه به اصطلاح روان شناس يا روانكاو يا جامعه شناس يا فيلسوف و در واقع اسير هواهاي نفساني و عقده ها و تعصبات مختلف بودند در معرفي قوه شهوت سهواً و يا عمداً دچار اشتباه شدند و اعلام كردند كه تمام بدبختيهاي انسان، از محدوديت قواي جنسي است چرا كه اين محدوديت باعث ايجاد عقده هاي رواني مي شود و در ثاني اگر افراد از كودكي با مسايل جنسي آشنا نباشند نمي توانند در آينده به خوبي نقش همسر را ايفا كند و در نهايت اگر شهوت جنسي آزادانه و بدون محدوديت ارضا شود ديگر مزاحمتي براي آنان ايجاد نخواهد كرد انسان مي تواند بدون دغدغه و تشويش به امور ديگر زندگي بپردازد.

اصرار آنها به آموزش مسائل جنسي توسط معلمان و والدين در مدارس و خانواده ها، داير شدن مراكز سقط جنين در كنار مدارس مختلط شدن مدارس در تمام مراحل تحصيل، نمايش فيلم هاي مبتذل در تلويزيون و سينما، چاپ عكسهاي جنسي در مجلات و روزنامه ها و در يك كلام رفع هرگونه محدوديت در زمينه مسايل جنسي، از اين طريق از تلقينشان از قواي جنسي ناشي مي شود. اين آزادي بي قيد و بند سبب پيدايش مشكلات و نابسامانيهاي فراواني در زندگي فردي و اجتماعي شد كه وضعيت كنوني دنياي غرب در كشورهاي پيرو آن از شرق خود گوياترين سند است. بطور مثال: سقط جنين دختران قبل از ازدواج به قدري زياد است كه بصورت يك واقعيت عادي در آمده به طوري كه ديوان عالي كشور آمريكا قانوني تصويب نموده كه طبق آن، دختران ازدواج نكرده زير 18 سال براي سقط جنين بايد با اجازه يكي از والدين به چنين كاري مبادرت كنند.

خداوند بزرگتر از آن است كه...

برخي مي پندارند كه خداي بزرگ كه همه هستي از آن اوست و به انسانها و بندگانش مهربان و رحيم است هيچ گاه زني را به خاطر آشكار بودن تار مو يا... به جهنم نمي فرستد.

اين سخن گرچه، صورتي عاميانه دارد اما مي خواهد به يك استنتاج كلامي برسد كه چنين سخت گيريهايي از سوي خداوند نيست، ديگران دين خدا را سخت كرده و عرصه حيات را بر بندگان خدا ضيق ساخته اند.

به نظر مي رسد پاسخ گفتن به اين پرسش چندان دشوار نيست زيرا اين سخن را در مورد تمامي احكام ديني مي توان بر زبان راند يعني مي توان گفت خداوند بندگان را به خاطر ترك چند ركعت نماز، يا چند روز روزه خواري و يا... به جهنم نمي برد. و نتيجه اين سخن نوعي لاابالي‌گري در عمل است.

 

 

خلاصه مطالب

حجاب در لغت به معني پوشش و وسيله پوشيدن و حائل. حجاب در اصطلاح همان پوشش مخصوص زنان است كه گاهي هم به معناي پرده و حاجز مي آيد.

مظاهر بدحجابي: حجاب اسلامي و كامل، حجابي است كه در آن هيچ نوع جلب توجه و تحريكي وجود ندارد در رساله هاي علميه چنين مي خوانيم «بر زنان واجب است كه تمام بدن خود را به استثناء وجه كفين از نامحرم بپوشانند كه وجه يعني صورت و كفين يعني دستها تا مچ، پوشش دستها و صورت در صورتي واجب است كه آرايش و زينت نشده باشد نگاه به آن موجب مفسده نباشد كه چند نمونه از حجابهاي غير اسلامي ذكر شده از جمله آنها:

الف) حجابهاي غير جايز با چادر: مثل پوشيدن چادر بدون روسري يا مقنعه، پوشيدن چادر نازك و بدن نما.

ب) حجابهاي غير جايز بدون چادر: پوشيدن مانتو يا لباسهاي كم حجم، پوشيدن مانتو با تزئينات بسيار زياد.

ج) پوشش مربوط به سر و پا: پوشيدن جورابهاي نازك، پوشيدن روسري يا مقنعه كوچك.

 

تاريخچه بدحجابي‌

تاريخچه بدحجابي به اواخر قرن نوزدهم پس از رنسانس علمي و صنعتي شدن اروپا و جنگ جهاني دوم و انقلاب صنعتي بر مي گردد كه كنار گذاشتن حجاب مورد تشويق قرار گرفت و كارخانه داران بزرگ براي استفاده از نيروي كار ارزان قيمت امكان حضور زن را در محيط كار بوجود آوردند و در اين مورد تبليغات وسيعي كردند اولين كشور اسلامي كه به طبع كشورهاي اروپايي بدحجابي را آغاز كرد افغانستان و بعد از آن تركيه بود و در ايران هم در سال 1314 توسط رضا خان منع حجاب آغاز شده و با رهبري امام خميني «ره» زنان با آگاهي بيشتر به پاسداري از حجاب اسلامي پرداختند.

 

علل بدحجابي

بدحجابي يكي از جمله مواردي است كه عللي را در پي دارد كه اين علتها يا فردي هستند يا اجتماعي.

علل فردي

1- شايد بتوان گفت كه يكي از عوامل موثر در علاقمندي ديگران به يك شخص ظاهر جسمي او باشد با توجه به اينكه همه انسانها دوست دارند كه مورد توجه و علاقمندي ديگران قرار گيرد برخي افراد بخاطر همين به ظاهر جسماني خود اهميت بسيار قائل مي‌شوند و در هرچه زيباتر جلوه دادن آن مي كوشند.

2- خودنمايي: بعضي از افراد براي اطفاي آتش شهوت دست به نمايش زيبائيهاي خود مي زنند و يا برخي از افراد ميل دارند هرچه زيباتر در جامعه حاضر شوند با توجه به اينكه حجاب ديني زيبائيهاي آنها را مي پوشاند سعي در ناقص كردن حجاب هستند كه علل آن شايد دو عامل باشد يا عدم اعتماد به نفس و يا جستجوي شخصيت.

3- تكبر و تفاخر

4- جهل و ناآگاهي

5- ملامت ديگران: گاهي ملامت دختران و زنان فاميل و اعضاي خانواده و دوستان باعث بدحجابي مي شود.

علل اجتماعي

1- خانواده: به تحقيق نخستين و موثرترين محيط تربيتي انسان محيط خانوادگي است و خانواده به مثابه هسته اصلي و اوليه جامعه بوده و حالات فكري و رواني كودك در محيط خانواده شكل مي گيرد و خانواده نقش اصلي را در تربيت كودك ايفا مي كند اما در مورد حجاب براي دختران بيشترين نقش را مادر بر عهده دارد. زيرا مادري كه دائماً در حال جلوه گري و خودنمايي باشد فرزندان از او تقليد مي كنند.

اما علت اساسي خودنمايي زن خانه در جامعه شايد بتوان همسر را گفت زيرا عدم محبت و توجه به همسر و عدم آراستگي و ضعف غيرت او موجب مي شود زن خود را بيرون از خانواده و در اجتماعي ابراز نمايد اين عوامل موجب خودنمايي مي شود.

بعد از خانه، پدر و مادر و مدرسه و معلم، تاثير زيادي بر فرد دارد و رسالت بزرگي را در تربيت و تهذيب و پرورش كودك و نوجوان دارند.

چه بسا خانواده هايي فرزندان خود را بر اساس موازين اخلاقي و اسلامي تربيت كرده باشند ولي پس از وارد شدن در محيط مدرسه و اجتماع دچار انحرافات و آلودگيهاي اخلاقي بشود.

عوامل مختلفي در جامعه در ترويج فرهنگ بدحجابي موثر است.

يكي ديگر از علل اجتماعي بدحجابي «جامعه» است زيرا كه در جامعه نيز افراد زيادي وجود دارد يكي از اين افراد گردشگران خارجي و اقليتهاي ديني مي‌باشند كه اين گردشگران چون در بلاد اسلامي زندگي مي كنند مقيد به رعايت برخي قوانين اسلامي مي شوند گرچه در پاره اي از موارد شاهد بروز برخي رفتارهاي بدون اطلاع از دين و آئين افراد هستيم اما همه افراد كه قانون مند نيستند برخي از گردشگران خارجي با لباس و ظاهر غير اسلامي ممكن است موجبات تحريك بعضي را فراهم آورد.

2- رسانه ها: انجام مهاجمان غربي با وارد كردن سي دي هاي مبتذل و تقويت و گسترش مستقيم ماهواره ها، توزيع مجلات و كتب، تصاوير مستهجن، فيلم هاي خارجي، تاثير زيادي در بدحجابي عده اي از زنان و دختران دارد.

3- بازار و فروشگاهها با وارد كردن لباسها و كفشهاي مبتذل و مضحك خارجي، جورابهاي نازك و مشبك با رنگها و مدلهاي زننده، كيفهاي منقش به تصاوير ضد اخلاقي، كرواتها، يا پاپيونهاي صليبي و حتي تهيه و توزيع فيلم هاي مستهجن و... به اهداف شوم استعمار جامعه عمل مي پوشانند و با اين طريق روزبروز فحشا و بدحجابي را در جامعه رواج مي دهند.

4- كاهش ازدواج: عده اي از دختران و زنان ما بدلباسي و خودنمايي را پلي براي رسيدن به ازدواج مي‌پندارند تا با اظهار زيبايي هاي خود بتوانند جوانان را بسوي خود جلب كنند غافل از آنكه جوانان با همه خوشرويي هايي كه با دختران دارند هرگز به ازدواج با آنها تن در نمي دهند.

5- مدگرايي: روحيه خاصي است كه برخي از زنان به آن مبتلا هستند و مدگرا سعي دارد همواره از تازه هاي لباس و آرايش مطلع گردد بعضي از افراد در تمام امور نيز دنبال رو هستند.

پيامدها و آثار بدحجابي نيز هم به فرد و هم به اجتماع بر مي گردد.

پيامد فردي كه عبارتند از:

1- از بين رفتن حرمت و كرامت زن.

2- نبود امنيت فردي براي زن

3- افت كمالات

4- بيماريهاي روحی و رواني

5- ذلت و خواري مرد را در پي خواهد داشت.

پيامد اجتماعي: پيامد بدحجابي باز هم اول به خانواده بر مي گردد كه منجر به سست شدن پايه هاي زندگي و گريز از ازدواج در نهايت منجر به طلاق مي شود كه طلاق و تبرج زن و ضعف اخلاق مرد و تجمل گرايي و مدپرستي زنان، بي اعتمادي را مي توان ذكر كرد.

پيامد بدحجابي بعد از خانواده به جامعه بر مي گردد.

پيامدهاي جامعه

-               خود باختگي زنان

-               سلطه قدرتهاي سياسي

-               نا امني در جامعه

-               روابط ناسالم اجتماعي

-               عدم پذيرش مسوليتهاي اجتماعي

-               ركود فعاليتهاي علمي و صنعتي و اقتصادي

-               تحميل تجملات و تشريفات بر جامعه و مصرف گرايي

-               پيامد اقتصادي

-               ايجاد فاصله جوان با جامعه

-               شيوع انحراف و گناه را مي توان نام برد.

و در آخر راهكارها و پيشنهاداتي داده شده است كه از جمله آنها مي توان به:

-               عمق بخشيدن به باورهاي ديني

-               استفاده از روشهاي نوين تربيتي

-               توجه به امر به معروف و نهي از منكر

-               عدم پيروي كوركورانه از غرب

-               توجه به ارزشهاي مذهبي و ملي

-               محدود كردن روابط زن و مرد

-               توجه بيشتر به جوانان

-               توجه و محبت به همسر

-               ايجاد انگيزه

-               ارائه الگو

-               تسهيل ازدواج

-               دقت بيشتر در توليد فيلم ها و سريالهاي تلويزيوني

-               برخورد با بد حجابان مي توان نام برد.

 

بحث و نتيجه گيري

در اين تحقيق در مورد تعريف واژه بدحجابي و تاريخچه آن نيز مباحثي بيان شد ك علل بدحجابي بطور مختصر ذكر گرديد، علل در اين تحقيق به علل فردي و اجتماعي تقسيم شده است كه علل فردي شامل چندين مورد می باشد كه قبلاً ذکر شد.

علل اجتماعي به دو بخش خانواده و جامعه تقسيم شد كه نقش همسر در خانواده در اولويت قرار مي گيرد كه مثلاً عدم آراستگي همسر و يا عدم توجه مرد به زن و ضعف غيرت مي تواند در بدحجابي زن موثر باشد و در مرحله دوم تربيت نامطلوب كه در اينجا مهم ترين نقش را مادر بعهده دارد زيرا مادري كه بدحجاب باشد بالطبع فرزندان دختر نيز اولين الگو را در امر حجاب مادر قرار مي دهند و در مرحله بعد معلم و مدرسه نيز در ايجاد فرهنگ بدحجابي در بين فرزندان بسيار موثر مي باشد.

از مجموع بحثهايي كه در مورد علل بدحجابي بيان شد مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه كسي كه دين اسلام را پذيرفته و به تمام ضروريات آن ايمان دارد، آيا حجاب را يكي از ضروريات دين اسلام نمي داند؟

و اگر حجاب جزيي از ضروريات دين اسلام است پس علت سهل انگاري در حجاب چيست؟

آيا نمي توان ضعف ايمان را از علتهاي اساسي بدحجابي ذكر كرد يا نه! علت آن عدم شناخت از دين اسلام و عدم شناخت عميق از فلسفه حجاب است.

پس براستي كه مي توان مهمترين علت، در پديده بد حجابي را ضعف ايمان و عدم شناخت عميق از فلسفه حجاب دانست زيرا همانطور كه در ارائه پيشنهاد بيان شد بيشترين راهبرد را كه مي توان از آن در افزايش روز افزون حجاب به معناي آرماني در جامعه ذكر كرد همان توجه به ارزشهاي ديني و مذهبي و تربيت ديني و تقویت نيروي ايمان در افراد است و با توجه به اينها بتوان راهي درست در جهت ترويج حجاب آنهم از نوع اسلامي انتخاب شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مأخذ

1-آمدي، عبدالواحد، غررالحكم، ترجمه محمد علي انصاري، تهران؟ 1337.

2- ابونعيم، احمد بن عبدالله، حليه اولياء، ج2، دارالكتب الحليه.

3- اتكنيسون، ريتال و هيلگارد، ارنست، زمينه روانشناسي.

4- استاد ملك، فاطمه، حجاب و كشف حجاب در ايران، موسسه مطبوعاتي عطايي، تهران.

5- اكبري، محمد رضا، حجاب در عصر حاضر، پيام آزادي، تهران.

6- العشماوي، محمد سعيد، حقيقه الحجاب و حجيه الحديث.

7- امام خميني «ره»، كشف الاسرار.

8- اميني، ابراهيم، آئين تربيت، انتشارات اسلامي، تهران، 1359.

9- انصاري، ابن منظور جمال الدين محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت، ارصاد، ج1.

10- بروس، كوئن، مباني جامعه شناسي، ترجمه غلامعباس توسلي، رضا فاضل، تهران، سمت، 1372.

11- ترنر، ا.چ.مفاهيم و كاربردهاي جامعه شناسان.

12- جوادي عاملي، محمد تقي، زن در آينه جلال و جمال، نشر فرهنيگ رجا.

13- خودآموز احكام بانوان

14- دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمه احمد آرام، انقلاب اسلامي، تهران 1365.

15- رزاقي، احمد، عوامل فساد و بدحجابي زنان، سازمان تبليغات اسلامي، معاونت فرهنگي، تهران، 1367.

16- زمخشري، محمودبن عمر، كشاف، ترجمه و تصحيح مصطفي حسين احمد، المكتب التجاره، قاهره، 1935 ق. 1373.

17- ساراسون، باربارا، روان شناسي مرضي، ترجمه بهمن عمارين، رشد، تهران، 1371.

18- شامبياتي، هوشنگ، بزهكاري اطفال و نوجوانان، پاژنگ، تهران، 1370.

19- شبر، ابوعبدالله، اخلاق، قم، هجرت، 1379.

20- شريعتي، علي، انتظار عصر حاضر از زن مسلمان، حسينيه ارشاد، تهران، بي تا.

21- شريعتي، علي، زن، انتشارات سفر، تهران، 1360.

22- طبرسي، احمدبن عبدالله، الاحتجاج، ج1، مشهد.

23- طبرسي، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، مصر، 1304 ق.

24- عميد، محسن، فرهنگ عميد فارسي رقعي، امير كبير، تهران، 1377.

25- غفاري، مسعود، بنياد شناسي رفتار، مركز آموزشي و پژوهشي سازمان زندانها و اقدامات تاميني و تربیتی كشور، تهران،‌ 1376.

26- فتحي، مهري، آنچه يك زن بايد بداند، شهيد فهميده، اصفهان، 1380.

27- قانعي، علي، نظام حيات خانواده در اسلام، انجمن اولياء و مربيان، تهران.

28- قمي، عباس، سفينه البحار، ترجمه محمد باقر ساعدي، زير نظر محمد رضا اعدادي، كتابفروشي جعفري، مشهد، 1400 ق.

29- كاظميني،‌ محسن، وسايل الشيعه، كتابفروشي مصطفوي، تهران، 1364.

30- لمبروز، جينا، روح زن، ترجمه پري شه رئيسي، انتشارات دانش، چاپ سوم ، 1369.

31- مجلسي، محمد بن باقربن محمد تقي، بحارالانوار.

32- مجله زنان، ش 42.

33- مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، قم، صدرا، 1299ق- 1358.

34- مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا.

35- مهريزي، مهدي، حجاب، كانون انديشه جوان، موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، تهران، 1379.

36- نهج البلاغه، حكمت، ترجمه صبحي صالح.



[1] انصاری، ابن منصور جمال الدين محمد بن مکرم، لسان العرب ص 298 (بيروت، ارصار) ج1

[2] عميد، حسن، فرهنگ عميد فارسی رقعی، ص 516، اميرکبير، تهران، 1377

[3] مکارم شيرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج 17، ص 402، شهيد مطهری، مرتضی، مساله حجاب ص 62 قم، صدرا

[4] در بعضی از روايات آمده که موهای خود را مانند دم اسب می کنند.

[5] ميزان ج 2 ص 259

[6] ملکی، حسين، تاريخ بيست ساله، ج6، ص 252 و 258 و 265، مرواريد تهران، 1363.

[7] اتکنيسون – ريتال و هيگاد – ارنست، زمينه روانشناسی – ص 368

[8] نهج البلاغه، صبحی و صالح، حکمت 215

[9] غفاری، مسعود، بنياد شناسی رفتار، ص 64 مرکز آموزشی و پژوهشی سازمان زندانها و اقدامات تامينی و تربيتی کشور، تهران، 1376

[10] مفاتيح الغيب، ص 170

[11] قد بقر بين بين ذلك لا الي (نساء/ 143) ـ نهج البلاغه، صبحي صالح،‌سخن 143

[12]Self disclosing

[13] ساراسون، باربارا، روان شناي مرضي، ترجمه بهمن بخارين و فصل 8، تهران، رشد، 1371

[14] غفاري،‌مسعود، بنياد شناسي رفتار، مركز آموزشي و پژوهشي سازمان زندانها و اقدامات تاميني و تربيتي كشور، 1376

[15] سوره 79 آيه 24

[16] سوره 43 آيه 50

[17] سوره 14 آيه 12

[18] سوره 23 آيه 49

[19] سوره 16 آيه 33

[20] سوره 31 آيه 18

[21] شبر، ابوعبدالله، اخلاق، ص 171، قم، هجرت

[22] آمدي، عبدالواحد، غرور الحكم، ترجمه محمدعلي انصاري، تهران 1327

[23] احزاب/ 32

[24] غرر الحكم، ج2، ص 416

[25] غرر الحكم، ج1، ص 205

[26] غرر الحكم، ج1، ص 173

[27] اكبري، محمدرضا، حجاب در عصر حاضر، ص 110

[28] قمي، عباس، سفينه البحار، ترجمه، محمدباقر ساعدي، زير نظر محمدرضا اعدادي، ج 2، ص 372 مشهد، كتابفروشي جعفري

[29] طبرسي، حسن بن فضل، مكارم اخلاق، ص 89، مصر، 1304 ق

[30] حر عاملي، محمدبن حسن، وسايل الشيعه ج 14 ص109

[31] سوره 66، ايه 6

[32] حر عاملي، محمدبن حسن. وسايل الشيعه ج 14. ص 109

[33] الحديث، فسفي، ج2. ص 239

[34] رزاقي، احمد، عوامل فساد و بدحجابي زنان، ص 66

[35] مجلسي، محمد باقر بن محمدتقي، بحار الانوار، ج 77

[36] مجلسي، محمدباقر بن محمد تقي، بحار الانوار، ج 23، ص 79

[37] ايمني، ابراهيم، آئين تربيت، تهران، انتشارات اسلامي، 1359

[38] كوئن، بروس، مباني جامعه شناسي، ترجمه غلامعباس توسلي و رضا فاضل، ص 122، تهران، سمت 1372

[39] مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، ص 250، باندكي تصرف، قم، صدرا، 1299 ق، 1358

[40] همان، ص 52

[41] درآمدي با تاريخ بي‌حجابي در ايران ص 40

[42] واحد، سينا، قيام گوهرشاد، ص 45، تهران. وزارت ارشاد، 1361

[43] امام خميني (ره)، كشف الاسرار، ص 224-223

[44] سوره 33، آيه 33

[45] وسايل الشيعه، ج 14، ص 110

[46] قمي، عباس، سفينه البحار، ترجمه، محمدباقر ساعدي، زير نظر محمدرضا اعدادي، ص 238

[47] آمدي، عبدالواحد، غرور الحكم، جلد 1، ص 175

[48] لمبروز ـ جينا ـ روح زن، ترجمه پري شهه رئيسي ـ ص 114، انتشارات دانش، چاپ سوم 1369

[49] روزنامه اطلاعات 6/9/1347

[50] روزنامه اطلاعات، 8/12/1353

[51] شامبياني،‌هوشنگ، بزهكاري اطفال و نوجوانان.

[52] رزاقی، احمد، عوامل فساد و بدحجابی زنان، ص 84، سازمان تبليغات اسلامی، معاونت فرهنگی، تهران 1367

[53] مجلسی، محمدبن باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، ج 13، ص 373

[54] 1ج، ترنر، جاناتان، مفاهيم و کاربردهای جامعه شناسان، ترجمه محمد فولادی، ص 363، 1378

[55] ترمذی، محمدبن عيسی، حقق و صححه، عبدالوهاب عبدالطيف، ج3- ص 27، سنن ترمذی، بيروت، دارالکفر، ص 14

[56] فتحی، مهری، آنچه يک زن بايد بداند، ص 333 و 337، شهيد فهميده، اصفهان، 1380 الف، 243 الف

[57] شريعتی، علی، زن، ص 262 و 277، انتشارات سفر، تهران، 1360

[58] مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 379، با اندکی تصرف، قم، صدرا

[59] همان، ص 114، با اندکی تصرف

[60] همان، ص 135، با اندکی تصرف

[61] فتحی، مهری، آنچه يک زن بايد بداند، ص 34، شهيد فهميده، اصفهان 1380، الف 243، الف

[62] مطهری، مرتضی، نظم حقوق زن در اسلام ص 38-40، با اندکی تصرف، قم، صدرا

[63] مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام ص 293 با اندکی تصرف

 شريعتی، علی، زن، ص 212-213 با اندکی تصرف، انتشارات سفر، تهران، 1360[64]

[65]قانعی، علی، نظام حيات خانواده در اسلام، ص 126، با اندکی تصرف، انجمن اولياء ومربيان، تهران

[66]مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 235 با اندکی تصرف

[67]سيره امام خمينی (ره) ص 282، با اندکی تصرف

[68]فتحی، مهری، آنچه يک زن بايد بداند، ص 101

[69]سيره امام خمينی (ره) ص 283

[70]کيهان، لندن، تاريخ 11/3/74

[71]مهريزی، مهدی، حجاب، ص 33، تهران، کانون انديشه جوان، موسسه فرهنگی دانش و انديشه، ج معاصر، 1379

[72]مهريزی، مهدی، حجاب ص 23 و 24

[73]کيهان، لندن، 11/3/74

[74]مجله زنان، ش 42، ص4

[75]سوره 24، آيه 31

[76]حر عاملی، محمدبن حسن، وسايل الشيعه، ج1، ص 435، ب 81

[77]همااان، جلد 1،ص 410

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 08 اسفند 1393 ساعت: 0:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس