تناسب تشويق و عمل

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره نقش تشويق و تنبيه در زندگی انسانها

بازديد: 733

تحقیق درباره نقش تشويق و تنبيه در زندگی انسانها

 

تشويق

هرچند از مقوله‏هايى چون «تشويق‏» و «تنبيه‏»، در مباحث تربيتى‏گفتگو مى‏شود، ولى از آنجا كه «رفتار تشويق‏آميز»، يكى از شيوه‏هاى نيك‏در معاشرت و برخورد با ديگران است، مورد بحث قرار مى‏گيرد.

انسان و نياز به «تشويق‏»

اغلب يا همه افراد، به لحاظ برخوردارى از غريزه «حب نفس‏»،دوست دارند كه مورد توجه و عنايت قرار بگيرند. توجه به اين نياز، درحدى كه به افراط كشيده نشود و آثار سوء نداشته باشد، عاملى درجهت تغيير رفتار يا ايجاد «انگيزه عمل‏» در انسانهاست.

وقتى كسى را مورد تشويق قرار مى‏دهيم و به خاطر داشتن صفتى‏يا انجام كارى مى‏ستاييم، در واقع حس «خود دوستى‏» او را ارضاءكرده‏ايم. اين هم، جاذبه و محبت مى‏آفريند، هم، نيت و انگيزه پديدمى‏آورد يا تقويت مى‏كند.

همچنان كه از لفظ تشويق نيز برمى‏آيد، به معناى «بر سر شوق‏آوردن‏»و «راغب‏ساختن‏» در ماهيت تشويق نهفته است. اين كار، نيازمند شناخت‏ما از روحيات و خصلتهاى روانى اشخاص به معناى عام، و ازويژگيهاى روحى فرد مورد تشويق به طور خاص است. در تشويق،بايد از لفظ، شيوه و برخوردى استفاده كرد كه در درون شخص، شوق ونيت و علاقه ايجاد كند و اين محرك درونى، او را به تلاش بيرونى واداركند، نه اينكه صرفا يك «تحريك بيرونى‏» باشد.

بعضى خصلت «تشويق ديگران‏» را ندارند و به دليل خودخواهى،غرور، حسد يا هر عامل ديگر، هرگز زبان به ستايش و تمجيد ازخوبيهاى ديگران نمى‏گشايند و گفتن يك كلمه تشويق‏آميز، برايشان‏بسيار سنگين است، هرچند خودشان پيوسته دوستدار آنند كه موردتشويق ديگران قرار بگيرند.

برخى هم به گونه‏اى تربيت‏شده‏اند كه براحتى زبان به تعريف ازديگران و خوبيهايشان مى‏گشايند و نه تنها تشويق خوبان برايشان‏سنگين نيست، بلكه از اين كار، لذت هم مى‏برند. و ... چقدر تفاوت‏ميان اين دو گونه افراد است!

داشتن زبان و لحن تشويق‏آميز، موهبتى خدايى است. نشان كمال‏روحى و همت‏بلند و علاقه به بالندگى و رشد انسانهاست. تشويق، درنيكان و نيكوكاران، زمينه بيشتر براى «عمل صالح‏» پديد مى‏آورد ونسبت‏به بدان و بديها، اثر غير مستقيم بازدارندگى دارد. اگر درجامعه‏اى ميان نيك و بد فرقى گذاشته نشود و به شايستگان فرزانه وفداكار و فرومايگان تبهكار به يك چشم نگاه كنند، اين عامل سقوط‏اخلاقى و ارزشى جامعه است; صالحان مايوس و دلسرد مى‏شوند وفاسدان جرات و گستاخى مى‏يابند. اين مضمون كلام حضرت على(ع)است كه در عهدنامه‏اى كه به مالك‏اشتر نخعى نوشت، او را به اين‏ارزشگذارى و بهادادن به نيكان صالح فرمان داد:

«لا يكونن المحسن و المسيئ عندك بمنزلة سواء، فان فى ذلك تزهيدا لاهل‏الاحسان فى الاحسان و تدريب لاهل الاسائة‏»;.

اى مالك ... هرگز «نيكوكار» و «بدكار» نزد تو يكسان و در يك‏جايگاه نباشند، چرا كه در اين كار، بى‏رغبتى نيكوكاران در امرنيكوكارى است، و ورزيدگى و شوق بدكاران براى بدى است.

تفاوت‏گذاشتن ميان نيك و بد در نوع برخورد و احترام و توجه، نه‏تنها با «عدالت‏» منافاتى ندارد، بلكه سوق‏دادن جامعه به سوى‏صلاحيتهاست و ارج‏نهادن به نيكها و نيكان است. اين تفاوت رفتاربه‏خاطر تفاوت عمل ديگران، هم در محيط خانه و ميان فرزندان قابل‏عمل است، هم در محيط درسى و ميان دانش‏آموزان و دانشجويان. هم‏نسبت‏به كارمندان، سربازان، خدمتگزاران و اقشار مختلف ديگر.

تناسب تشويق و عمل

هم در بحث تنبيه و توبيخ، هم در مقوله ستايش و تشويق، بايدتناسب ميان «عمل‏» و «ميزان تشويق‏» مراعات شود، تا اثر مطلوب راببخشد. بدون اين تناسب، يا افراط مى‏شود يا تفريط، و هر دو زيانباراست. البته هر يك از اين زياده‏روى يا كوتاهى در تشويق و ستايش هم‏ريشه‏ها و عللى دارد.

على(ع) مى‏فرمايد:

«الثناء باكثر من الاستحقاق ملق و التقصير عن الاستحقاق عى او حسد»..

ستايش بيش از حد استحقاق و شايستگى، تملق و چاپلوسى‏است. و كم گذاشتن و كوتاهى از حد استحقاق، ناتوانى يا حسادت‏است.

اين سخن، ضمن تاكيد بر همان «تناسب‏»، دو جنبه افراط و تفريطرا در اين مساله يادآور مى‏شود و به ريشه آن هم اشاره دارد. زياده‏روى‏در مدح، يا از جهالت و نشناختن قدر و ارزش كارها و اشياء سرچشمه‏مى‏گيرد، يا نشانه روحيه چاپلوسى و نوكرصفتى و حقارت نفس و روح‏است. حضرت امير(ع) در سخنى ديگر مى‏فرمايد:

«اكبر الحمق الاغراق فى المدح و الذم‏»;.

بزرگترين نادانى، زياده‏روى در ستايش يا بدگويى است.

هرچند سخن از تشويق است، ولى مدح و ستايش نيز، يكى ازجلوه‏هاى تشويق و روشهاى رغبت‏آفرينى در افراد به شمار مى‏آيد.

از آنجا كه تشويق، براى انگيزش به كار نيك است، اگر كمتر از«ارزش كار» و «فضيلت صفات‏» باشد، موجب كم‏اهميت جلوه يافتن آن‏كار و صفت مى‏گردد. مثلا اگر يك دانش‏آموز، پس از يك سال تلاش‏پيگير در امر تحصيل و داشتن معدل «بيست‏»، فقط با يك «بارك‏الله‏» و«احسنت‏» تشويق شود، روحيه خود را از دست مى‏دهد، يا اگر در برابرفداكارى عظيم و ايثار چشمگير يك انسان وارسته، تنها به ستايش‏مختصرى اكتفا شود، حق او ادا نشده است. برعكس، اگر در برابر كارنيك كوچكى عظيمترين تشويقها به عمل آيد، مثلا در يك جلسه و دريك مسابقه حضورى براى كسى كه يك پرسش عادى را فى‏المجلس‏جواب داده، يك «سفر حج‏» جايزه بدهند، اين نيز بدآموزى دارد، هم‏ارزش آن جايزه لوث مى‏شود، هم براى آنان كه با تلاش بيشتر،شايستگيهاى والاترى را از نظر علمى و عملى دارند ولى مورد تشويق‏قرار نمى‏گيرند، دلسرد و مايوس مى‏كند.

روشهاى تشويق

اينكه هر كس را چگونه مى‏توان بر سر شوق آورد و از كار شايسته‏او تجليل و تقدير كرد، در شرايط مختلف و نسبت‏به افراد مختلف‏متفاوت است. يكى را با لفظ محبت‏آميز و كلمات تحسين‏كننده‏مى‏توان تشويق كرد، يكى را با تحويل‏گرفتن و برخورد احترام‏آميز،يكى را با پول و جايزه، يكى را با مطرح ساختن و نام‏آوردن. يكى باكتاب و هديه‏هاى فرهنگى تشويق مى‏شود، يكى با لوازم مصرفى وخانگى، يكى هم با خوراك و اطعام. در همين زمينه هم مراعات تناسب‏ميان «نوع تشويق‏» با «فرد مورد تشويق‏»، مهم است. به اين خاطر، آنان كه به‏مناسبتهاى مختلف به افراد، هديه و جايزه مى‏دهند، يا مى‏خواهند افرادشايسته را مورد تشويق و تقدير قرار دهند، به اين ريزه‏كاريها بايدتوجه كنند.

گاهى يك «لوح تقدير» و متن زيبا و آراسته و قاب‏شده، كه قيمت‏مادى چندانى هم ندارد، براى كسى بسيار نفيس و ارزشمند وشوق‏انگيزتر از آن است كه مثلا صدهزار تومان پول نقد به او داده شود.البته گاهى هم برعكس است، چون لوح تقدير براى كسى نان و آب‏نمى‏شود ولى «وجه نقد» را مى‏تواند در پرداخت قرض و قسط يا تامين‏نيازهاى زندگى به كار بندد.

حتى اگر تشويقهاى مادى و لوازم مصرفى باشد، باز اين نكته كه به‏چه كسى، چه چيزى هديه شود، مهم است. طرف به تناسب شغل، سن،شرايط زندگى و ويژگيهاى شخصى، گاهى از يك پتو، يا ضبطصوت،دوره ترتيل قرآن، آلبوم عكس، لباس و كفش ورزشى، سفر عمره وسوريه، اردوى تفريحى، كتاب، مدال و ... خوشش مى‏آيد و برايش‏ارزش دارد.

در مورد كتاب هم، حتى نوع كتاب به تناسب مخاطب موردتشويق بايد گزينش شود. به بعضى بايد قرآن و صحيفه سجاديه داد، به‏بعضى رساله احكام، به بعضى اخلاق و تربيت، به بعضى كتاب طباخى‏و آشپزى، به بعضى كتابهاى علمى و فنى، به بعضى فرهنگ لغت، به‏بعضى دوره‏اى تفسير، به بعضى كتاب قصه و رمان، به بعضى ديوان‏شعر، به بعضى مجموعه‏اى نفيس از نقاشى يا خط و ... مى‏بينيم كه هركس از نوعى كتاب كه مورد علاقه يا نياز او است، بيشتر لذت مى‏برد وآن هديه، بيشتر براى او نقش تشويقى دارد.

حضرت على(ع) در نهج‏البلاغه نسبت‏به نوع رفتار با فرماندهان‏نظامى و سران سپاه و ارتش، به مالك‏اشتر توصيه مى‏كند كه آنان را براساس ميزان مواسات و خدمت و تلاش، مورد احترام و تقدير قرار بده‏و براى آنكه در امر مبارزه با دشمن و جهاد، «يكدل‏» باشند، زندگى آنان‏را تامين كن و خواسته‏هايشان را برآور. آنگاه مى‏فرمايد:

«و واصل فى حسن الثناء عليهم و تعديد ما ابلى ذوو البلاء منهم، فان كثرة‏الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناكل‏»;.

پيوسته ستايش نيك نسبت‏به آنان داشته باش و رنجها و بلاها وآزمونهاى آنان را برشمار، چرا كه ياد كردن بسيار از كارهاى نيك آنان،شجاع را به شور و جنبش وا مى‏دارد و سست و بى‏حال را هم به حركت‏مى‏كشاند.

امام امت(ره) از اين شيوه تشويقى چه در آغاز پيروزى انقلاب وچه در طول سالهاى دفاع مقدس استفاده مى‏كرد. در آغاز انقلاب كه‏عده‏اى طرح «انحلال ارتش‏» را مطرح مى‏كردند، امام از فداكاريها وهمدليهاى آنان با ملت‏ستايش كرد و آنان را به صحنه انقلاب كشيد، ودر سالهاى حماسه نيز، زبان و بيان و قلم تشويق‏آميز حضرت‏امام(قدس سره) نسبت‏به رزمندگان و ارتش و سپاه، نقش عمده درحماسه‏آفرينى و خطشكنى و شهادت‏طلبى و پيروزيهاى ماندگار وپرافتخار داشت.

پس نوع تشويق و تقدير از نظاميان، كارمندان، محصلان، كارگران،كوچكها، بزرگها، خانمهاى خانه‏دار، پزشكان و پرستاران و ... بايد فرق‏كند و متناسب با خود آنان باشد و نشان‏دهنده ارج‏گذارى به كار خاص‏آنان باشد. «تشويق به نحوى بايد باشد كه تشويق‏شونده، احساس كند ديگران به‏ارزش كار او پى برده‏اند و از كارى كه او كرده، خوشحال و سپاسگزارند.».

البته نبايد تشويق، ايجاد «غرور» كند. ظرفيت افراد را هم نسبت‏به‏تشويق بايد سنجيد. گاهى بچه‏ها به خاطر تشويق، لوس و بى‏ادب وپرتوقع مى‏شوند. گاهى بزرگترها به خاطر نداشتن ظرفيت لازم براى‏تقدير، خود را مى‏بازند و متكبر و بى‏اعتنا مى‏شوند يا از رشد و پويايى‏مى‏مانند. به اين عوارض منفى هم، بايد توجه داشت. به فرموده‏حضرت امير(ع): «كم من مغرور بحسن القول فيه‏»;چه بسا كسانى كه‏با سخن نيك ديگران در باره آنان، مغرور مى‏شوند.

 

 

 

شرايط تشويق

در يك كار تشويقى، بايد نكاتى مورد توجه قرار گيرد كه به‏«اثربخشى‏» تشويق، كمك مى‏كند و بدون آنها، يا از اثر مى‏افتد، يا اثرمنفى به بار مى‏آورد. برخى از اين نكات، از اين قرار است:

1- تشويق، همراه با درك و تشخيص و كشف استعدادهاى رشدطرف مقابل باشد.

2- ارزش عمل نيك و خصلت‏شايسته، شناخته شود و به فردمورد تشويق هم شناسانده شود.

3- تشويق، «رشوه‏» به حساب نيايد و «حق و حساب‏»، تلقى نشود.

4- به اندازه و بجا باشد و از حد معمول و متناسب و متعارف،تجاوز نكند، تا خاصيت‏خود را از دست ندهد.

5- همراه و توام با عمل فرد باشد، چون فاصله زياد بين تشويق وكار نيك، آن را از ارزش و اثر مى‏اندازد و نقش شوق‏آورى آن از بين‏مى‏رود. در حديث است كه: مزد كارگر را، پيش از آنكه عرقش خشك‏شود بپردازيد.

6- تشويق، همراه با توجيه و تبيين باشد و فرد بداند كه چرا و به‏خاطر چه كارى مورد تشويق قرار گرفته است. اين مساله در توبيخ وتنبيه هم هست. همچنان كه مجازات، بدون آنكه طرف بداند چرا تنبيه‏مى‏شود، عامل بازدارنده نيست، تشويق بدون توجيه و تبيين هم اثرانگيزه‏آفرينى و تحريكى به كار خير ندارد.

7- تشويق، با عمل خوب، تناسب داشته باشد، نه مبالغه‏آميز، نه‏كمتر از حد مطلوب. تشويق، مثل مصرف دارو براى بهبود يك بيمارى‏است. مصرف بيش از حد يا كمتر از مقدار توصيه‏شده، اثر درمانى‏ندارد، بلكه گاهى هم زيانبار است.

گاهى مى‏توان با تشويق انسانهاى شايسته، راهى براى جلوگيرى‏از فساد فاسدان يافت. اين تاثير غير مستقيم تشويق است. پيامبران‏الهى، هم «مبشر» بودند، هم «منذر». ولى گاهى كار بشارت و تشويق،كارسازتر از تهديد و تنبيه و توبيخ است.

حضرت على(ع) مى‏فرمايد: با پاداش‏دادن و تشويق نيكوكار،شخص بدكار و فاسد را از بدى و فساد باز داريد: «ازجر المسيئ بثواب‏المحسن.».

«تشويق نسل جوان، در زرورق پيچيدن و باد زدن و هندوانه زير بغل آن دادن‏نيست. تشويق واقعى عبارت است از درك و كشف استعدادهاى فرزندان و ايجادفرصت و محيط مساعد براى تجلى و شكوفايى آن ... محيط تشويق‏آميز، عبارت‏است از پيوند دادن آموزش و پرورش به زندگى اجتماعى، آگاه ساختن نسل جوان‏از مسؤوليتهاى خويش و دادن فرصت مناسب براى ايفاى اين مسؤوليتها.».

به اميد آنكه با بهره‏گيرى از تشويق (بيش از توبيخ و سرزنش)،زمينه‏هاى مناسبترى براى رشد فضايل اخلاقى در جامعه و خانواده ودر رفتار و اخلاق افراد پديد آوريم.

چگونه مى‏توانكودكى را كه بر اثر فقر دزدى مى‏كند هدايت كرد؟كودك دورغ‏گو را چگونه؟

مهم‏ترين روش‏ها در تربيت كودك تشويق وتنبيه و آگاهى بخشى به اوست البته هر كدامبايد در جاى خود و به اندازه لازم مورد استفاده قرار گيرد علاوه بر اين مراقبت‏هاىمحيطى و كنترل اطرافيان نيز مى‏تواند موءثر باشد.

 

تنبيه

وقتى سخن از«تنبيه‏» به ميان مى‏آيد، در اكثر ذهن‏ها، «انضباط‏» متبلور مى‏شود و در نتيجه‏برخى تنبيه را با انضباط و اطاعت كوركورانه مترادف مى‏دانند. بعضى افراد معتقدندكه انضباط در سايه اطاعت كوركورانه به دست مى‏آيد و منضبط كسى است كه بدون اظهارنظرى، دستور مافوق خود را اجرا نمايد. كسانى كه اين گونه فكر مى‏كنند، چند فرض‏را قبول كرده‏اند كه:

1- مافوق هيچ وقت اشتباه نمى‏كند و دستورهاى او هميشه با صلاح و صواب همراه است.

بنابراين، زيردستان بدون چون و چرا بايد از وى اطاعت كنند;

2- افرادى كه تحت‏سرپرستى يك نفر قرار دارند، معمولا از لحاظ فهم و درك ضعيفند، روى اين اصل، صلاح‏و صرفه ايشان در اين است كه دستورهاى سرپرست را بدون اين كه درباره آنها بحث‏كنند، به اجرا درآورند;

3- اطاعت كوركورانه، پيشرفت و نتيجه كار را بهتر مى‏سازدو امور را تحت نظم و قاعده معين درمى‏آورد.

متاسفانه اين فرض‏ها را بسيارى از والدين و مربيان پذيرفته‏اند و فكر مى‏كنندكه اگر كودك از آنها اطاعت محض كند، خوشبخت‏خواهد شد و بنابراين، زمانى كه كودك‏از دستور آنان سرپيچى مى‏كند، او را تنبيه مى‏كنند تا طبق نظر آنها رفتار كند.

اين گروه معتقدند: ترس از تنبيه، كودك را به اجراى وظايف معين وامى‏دارد ومانع از اين مى‏شود كه او به انجام كارى كه مخالف مقررات است، مبادرت ورزد.

تنبيه اثر فورى دارد و كودك را از ادامه تخلف باز مى‏دارد.

چنين والدين و مربيانى غافلند كه اطاعت و انضباطى كه از راه تنبيه حاصل شود،موجب اضمحلال و نابودى حس ابتكار كودك مى‏گردد. نيروى كنجكاوى ديگر رشد نمى‏يابد.

اين گونه كودكان چون به سن بلوغ و رشد رسند يا از هيچ مقامى اطاعت نمى‏كنند وراه عصيان در پيش مى‏گيرند، و يا آن كه مطيع همه مى‏شوند و براى فرمانبردارى و توسرى خوردن آمادگى پيدا مى‏كنند. كودكى كه از ترس والدين و مربيان خود دست از كارناصواب مى‏كشد، در بزرگسالى نيز بدون اين كه خود متوجه باشد، فقط موقعى دست ازكار ناصواب برخواهد داشت كه از تنبيه بالاترى بترسد و يا او را واقعا تنبيه كنند.

در صورتى كه اصل واقعى تربيت اقتضا مى‏كند كه آدمى عمل خلاف را نه از ترس تنبيه،بلكه به صرف خلاف بودن آن مرتكب نشود و تنها براى اين كه وجدانش از ارتكاب به‏گناه مبرا باشد، از انجام آن سر باز زند. 

بسيارى از والدين و مربيانى كه تنبيه را تجويز مى‏كنند، معمولا افراد خودخواهى‏هستند و به سبب عدم اجراى فرمان آنها و برخوردن به حيثيتشان به تنبيه كودكان‏خود اقدام مى‏كنند و به اين ترتيب خشم خود را فرو مى‏نشانند.

يكى ديگر از اثرهاى منفى تنبيه اين است كه كودكان از روش تنبيهى والدين خودتقليد مى‏كنند. كودكى كه سيلى خورده يا به پشت او زده‏اند، به هنگامى كه مى‏كوشدتا در مورد ديگران اعمال قدرت كند، مى‏آموزد كه پرخاشگرى خود را به همين نحوابراز كند. در يك بررسى از تضادهاى بين كودك و بزرگسال به كودكان پيش دبستانى‏نوار ويديويى نشان دادند و از آنان سوال شد كه اگر به جاى والدين مى‏بودند، چه‏احساسى مى‏داشتند؟

روش‏هايى كه پيشنهاد كردند، شبيه به همان روش‏هايى بود كه والدين خودشان درهمان موقعيت‏به كار مى‏بردند. 

وقتى كه والدين فرزندان خود را تنبيه مى‏كنند در واقع به آنان مى‏آموزند كه درآينده چگونه والدينى باشند. بعضى محققان معتقدند كه به همين طريق بدرفتارى باكودك از نسلى به نسل ديگر منتقل مى‏شود. بسيارى از والدين كه فرزندان خود را كتك‏مى‏زنند. خودشان در كودكى اذيت و آزار ديده‏اند. هم چنين تنبيه باعث مى‏شود كه‏كودك از كسى كه تنبيه مى‏كند، بپرهيزد. و بسيار مشاهده مى‏شود كه كودك هيچ علاقه‏اى‏به والدين و محيط خانه ندارد و هميشه از محيط خانه گريزان است. اين گريز ازخانه باعث مى‏شود با افرادى كه تربيت درستى ندارند، بيشتر نشست و برخاست كند وبه بزهكارى و انحراف سوق پيدا نمايد.

تنبيه موقعيت اجتماعى فرد را متزلزل مى‏كند; روى همين، كودك براى حفظ موقعيت‏اجتماعى خويشتن، از اقدام به كارى كه سبب اجراى تنبيه درباره وى شود، خوددارى‏مى‏نمايد. با اين كه تنبيه اثر فورى دارد و ممكن است كودك را از ادامه تخلف بازدارد، با اين حال، اثر تنبيه كم است و ارزش تربيتى ندارد. تنبيه خود به خود فردرا متوجه زشتى و عيب كار خويشتن نمى‏سازد. شخصيت او را مضمحل مى‏كند و غالبازيان‏هاى فراوانى در بر دارد; مثلا تنبيه بدنى ممكن است‏سبب نقص اعضاى بدن شود وتنبيه روانى نيز آثار سويى در شخصيت فرد باقى مى‏گذارد. اثر تنبيه موقتى است;يعنى در وقت معين، شخص را از انجام كارى باز مى‏دارد، ولى همان طور كه گفته شد،فرد را متوجه نتايج وخيم كار نمى‏كند و به محض اين كه ترس از تنبيه از ميان رفت،دوباره به انجام آن مبادرت مى‏ورزد.

اسكينر، روان‏شناس معروف بعد از تحقيقات فراوانى كه در زمينه تشويق و تنبيه‏انجام داد، چنين نتيجه گيرى كرد كه:

تنبيه در دراز مدت بى‏تاثير است. چنين به نظر مى‏رسد كه تنبيه صرفا رفتار اورا پس مى‏زند و زمانى كه ديگر تهديد تنبيه وجود نداشته باشد، نرخ پاسخ به ميزان‏اولش باز مى‏گردد. بنابراين، گرچه تنبيه اغلب خيلى موثر به نظر مى‏رسد، در واقع‏تنها اثرى ناپايدار بر جاى مى‏گذارد. دلايل ديگر اسكينر عليه تنبيه به قرار زيرند:

1- تنبيه آثار جانبى هيجانى نامطلوب به بار مى‏آورد. ارگانيسمى كه تنبيه‏مى‏شود، مى‏ترسد و اين ترس به محرك‏هاى مختلفى كه هنگام تنبيه شدن او حضور دارند،تعميم مى‏يابد.

2- تنبيه به ارگانيسم نشان مى‏دهد كه چه كار نكند، نه اين كه چه كار بكند. درقياس با تقويت، تنبيه عملا هيچ گونه اطلاعاتى در اختيار ارگانيسم نمى‏گذارد.

تقويت نشان مى‏دهد كه رفتارى كه در موقعيت انجام گرفته، موثر بوده است.

بنابراين، به يادگيرى بيش‏ترى نياز نيست.

تنبيه غالبا اين آگاهى را به ارگانيسم مى‏دهد كه پاسخ تنبيه شده در ايجادتقويت موثر نيست و او به يادگيرى بيش‏ترى نياز دارد تا به پاسخى كه كارساز است،منجر شود.

3- تنبيه صدمه زدن به ديگران را توجيه مى‏كند. اين البته در پرورش كودكان‏بيشتر صادق است. وقتى كه كودكان تنبيه مى‏شوند، تنها چيزى كه مى‏آموزند، اين است‏كه در بعضى موقعيت‏ها صدمه زدن به ديگران جايز است.

4- كودك با قرار گرفتن در موقعيتى كه بتواند در آن رفتار قبلا تنبيه شده خودرا انجام دهد، بدون اين كه براى آن تنبيه شود، ممكن است وادار به انجام آن‏رفتار شود. بنابراين، در غياب عوامل تنبيه كننده، ممكن است كودكان فحش بدهند، شيشه بشكنند، با بزرگ‏ترها بى‏ادبانه رفتار كنند، به بچه‏هاى كوچك‏تر آزار برسانندو... . اين كودكان آموخته‏اند كه در حضور عوامل تنبيه‏كننده اين رفتارها را واپس‏بزنند، اما دلايلى نمى‏بينند كه در غياب عوامل تنبيه كننده اين رفتارها را انجام‏ندهند.

5- تنبيه، در شخص تنبيه شده نسبت‏به عامل تنبيه كننده و ديگران پرخاشگرى‏ايجاد مى‏كند، و اين پرخاشگرى ممكن است موجب مشكلات ديگرى بشود; براى نمونه،موسسات كيفرى جامعه كه تنبيه را وسيله اصلى كنترل به كار مى‏برند، مملو از افرادبسيار پرخاشگر هستند و مادام كه تنبيه يا تهديد تنبيه براى كنترل رفتار آنان به‏كار مى‏رود، هم چنان پرخاشگر باقى خواهند ماند.

6- تنبيه، اغلب يك پاسخ نامطلوب را جانشين پاسخ نامطلوب ديگرى مى‏سازد.

براى نمونه كودكى كه به سبب ريخت و پاش چيزها تنبيه مى‏شود، يك بچه گريه كن ازآب در مى‏آيد. بى‏ترديد، تنبيه شديد، بلافاصله ميل به انجام عمل تنبيه شده را كاهش‏مى‏دهد. شكى نيست كه اين نتيجه مسبب استفاده فراوان از تنبيه است. ما به طورغريزى به كسى كه رفتارش ما را مى‏آزارد، حمله مى‏كنيم، شايد نه به صورت فيزيكى،بلكه با انتقاد، عدم تاييد، سرزنش يا تمسخر، صرف نظر از اين كه تمايل به انجام‏چنين عملى جنبه ارثى دارد يا نه، مسلما نتيجه كار تقويت كننده است و همين امررايج‏بودن آن را تبيين مى‏كند.

اما در دراز مدت تنبيه، عملا رفتار تنبيه شده را از خزانه رفتار حذف نمى‏كند وتوفيق موقتى آن در ازاى بهاى گزاف كاهش دادن كارآمدى كلى و خوشوقتى گروه تمام‏مى‏شود. 

اين روان شناس محقق، تقويت كننده‏ها را جانشين تنبيه مى‏كند. تقويت كننده‏ها به‏وجود يا عدم هر محركى كه موجب افزايش وقوع پاسخ گردد، گفته مى‏شود. تقويت‏كننده‏ها دو نوع هستند.

مثبت و منفى. در تقويت مثبت وجود محرك موجب افزايش تكرار پاسخ مى‏شود.

اما در تقويت منفى عدم حضور يا فقدان محرك موجب تقويت مى‏گردد. وقتى كه والدين‏فرزندشان را به دليل اين كه به كودكى كوچك‏تر از خودش كمك كرده، تشويق مى‏كنند،يا به دليل هر نمره 20 كه در مدرسه گرفته به او مقدارى پول مى‏دهند و يا وقتى كه‏اجازه مى‏دهند به دليل اين كه كارى را به انجام رسانيده شب كمى ديرتر از معمول‏بخوابد، در واقع تقويت مثبت‏به كار برده‏اند. تقويت كننده‏ها ممكن است اجتماعى(تشويق محبت) يا غير اجتماعى(چيزهاى ملموس، امتيازات خاص) باشند. تاثيرات‏تقويت‏هاى اجتماعى; مانند تشويق تا حدودى بستگى به رابطه كودك با بزرگسال دارد.

معمولا تشويق از طرف والدينى كه رابطه گرم و پذيرايى با كودك دارند، موثرتر ازتشويق از طرف والدينى است كه سرد و بى‏اعتنا هستند. البته گاهى تشويق از طرف‏والدينى كه سرد و بى‏اعتنا هستند، ممكن است‏براى كودك اهميت‏خاصى داشته باشد،چون به ندرت پيش مى‏آيد. تاثير تقويت‏كننده‏ها در عين حال بستگى دارد به اين كه‏كودك در مورد آن تقويت كننده‏ها چه نگرشى دارد و آنها را چگونه تعبير و تفسيرمى‏كند. 

معمولا والدين به طور غير عمدى رفتار كودك خود را تقويت مى‏كنند. يك مورد معمول‏تقويت غير عمدى اين است كه به كودكان به هنگامى كه رفتار نادرستى از آنان‏سرمى‏زند، بى‏توجه باشد. با اين بى‏توجهى، پاداشى را كه كودك شما مى‏توانست‏به‏احتمال زياد از آن برخوردار شود، از او دريغ مى‏شود. به طور حتم كودكان در كانون‏توجه والدين نشو و نما مى‏كنند و محروم ساختن آنها حتى براى زمانى كوتاه مى‏توانداثر فورى بر جاى گذارد. شيوه ناديده انگارى، به ويژه وقتى موثر است كه كودك شماقصد داشته باشد شما را تحريك كرده يا به كلى غافلگير كند.

اگر ماهرانه بكوشيد به سر و صدا يا حرف‏هاى زيادى و بى‏سابقه او ترتيب اثرندهيد، حتما جلو حركات او را مى‏گيريد.

وقتى كه از عمل خود برگشت، حتما از وى به پاس اين تغيير رفتار تعريف كنيد.

وقتى به كودك خود بى‏محلى مى‏كنيد، ثابت راى باشيد. اگر دانه‏اى شكلات خواست واحساس كرديد در اين وقت نبايد بخورد، تنها يك بار به او بگوييد «حالا وقت‏شيرينى نيست‏» بعد چشم از او برداريد، به طورى كه اصلا نگاهتان به نگاه اوبرخورد نكند و برخلاف تقاضاى او ساكت‏بمانيد.

منظور از اين عمل آن است كه حتى حاضر نيستيد به هيچ وجه به او رو نشان دهيد.

اگر به رويش لبخند بزنيد، به طور ضمنى به اين معنى است كه علنا وادارش خواهيدكرد تا پافشارى كند و اين پافشارى مطمئنا حاكى از آن است كه دل شما را به دست‏خواهد آورد.

كودك شما ممكن است اكنون همه تلاش خود را براى جلب توجه شما به كار گيرد، ازجمله در اتاق بدود، روى تخت‏بيفتد، يا روى فرش غلت‏بزند. برخى از كودكان وقتى‏مورد بى‏توجهى قرار مى‏گيرند، سرسختانه در پى آنند تا با پدر خود تماس جسمانى‏پيدا كنند. كودك شما ممكن است از سر و شانه‏يتان بالا رود، به لباستان بياويزد،يا به پايتان بپيچد. اين جاست كه شايد دلتان نرم شود، به ويژه وقتى كه او را باچهره‏اى ناراحت‏ببينيد. اما، اعمال او را به كل ناديده بگيريد. وقتى از حقه‏بازى‏دست‏برداشت، آن وقت‏به او توجه نشان دهيد. اگر به فعاليت مورد قبولى مشغول شد واز درخواست‏خود براى شكلات دست‏برداشت، او را تشويق كنيد. 

والدينى كه تسليم گريه‏ها يا خواسته‏هاى غير منطقى كودك خود شوند، نه تنهارفتار خلاف كودك را از بين نخواهند برد، بلكه همان رفتارى كه قصد از ميان‏بردنشان را داشتند، تقويت مى‏كنند.

بنابراين، ما مى‏توانيم به جاى تنبيه از تقويت‏كننده‏هاى مثبت و منفى استفاده‏كنيم و كودكمان را به رفتار درست وادار نماييم، هرچند اين روش در آغاز وقت‏گيربه نظر مى‏رسد، ولى زمانى كه شما چندين بار در مقابل رفتار ناخوشايند آنهامقاومت كنيد، آنان ياد خواهند گرفت كه رفتارهايى كه شما به آن بى‏توجه هستيد،سريع ترك كنند. حتى نتيجه آزمايش‏هاى گوناگون نيز نشان داده‏اند كه از راه تنبيه‏هميشه گرايش به پاسخ دادن كاهش نمى‏يابد. از آزمايش‏هاى نورندايك، ديگر روان‏شناس‏معروف و يكى از بنيان گذاران روان‏شناسى تجربى، يادگيرى، تربيتى و هوشى، در موردانسان چنين نتيجه گرفته‏اند كه پاداش، رفتار قبلى را تقويت مى‏كند (اگر رفتارمثبت‏بوده باشد)، اما تنبيه آن را تضعيف نمى‏كند (اگر رفتار منفى باشد). از طريق‏پاداش ممكن است رفتار به صورت ثابت و پايدار باقى بماند، اما خلاف آن همواره صدق‏نمى‏كند; يعنى به وسيله تنبيه نمى‏توان موجود را وادار به ترك رفتار كرد.

تقويت در ايجاد رفتار مطلوب موثر است، اما تنبيه سرانجام ممكن است. هم براى‏تنبيه شونده و هم براى تنبيه كننده، عواقب شوم و زيان آورى به بار آورد. نتايج‏تنبيه قابل پيش‏بينى و اعتبار نيستند. در خاموشى (زمانى كه كودك كار مثبتى انجام‏نمى‏دهد و والدين كاملا بى‏توجه مى‏شوند) رفتار از راه تقويت نشدن محرك، از بين‏مى‏رود، اما تنبيه، به جز موارد خاص وسيله‏اى مناسب براى تحرك عادت نيست. 

البته بعضى روان‏شناسان با تشويق و تقويت، تنبيه را نيز در مواردى محدود جايزمى‏دانند، اينها عقيده دارند كه آدمى به علت تمايل غرائزش در هر سن و سال ازارتكاب به گناه نمى‏تواند مبرا باشد و كودكان كه بايد چون نهالى تازه براى زندگى‏آينده تربيت‏شوند، احتياج به دقت فراوان دارند. اين دقت نه تنها به راهنمايى‏هاى‏لازم و كمك‏هاى فكرى و عملى مفيد اطلاق مى‏شود، بلكه جلوگيرى از انجام اعمال زشت وخلاف نيز بايد در سرلوحه برنامه‏هاى تربيتى آنان قرار گيرد و براى اين منظورراهنمايى‏ها و مراقبت‏هاى لازم از اصول اوليه تربيت كودكان به شمار مى‏رود و پس ازآن توبيخ و سرزنش و احيانا تنبيه نيز براى آنان لازم است و به خصوص بايد در نظرگرفت كه مربى براى هدايت كامل فرزندانش به راه‏هاى حقيقى زندگى، بايد هميشه‏چهره‏اى راضى و متبسم و مهربان نسبت‏به آنان داشته باشد، ولى چماق نيز در دست وبالاى سرش به نظر كودك برسد. يعنى در حقيقت‏براى تربيت صحيح فرزند، و وادارداشتن او به راه زندگى. علاوه بر كليه روابط اوليه پدر و مادر و فرزند و خانواده‏و تشويق و هدايت و راهنمايى‏هاى لازم، چماق تنبيه هميشه بايد در دست مربى بوده‏باشد، ولى هيچ وقت آن را پايين نياورد، چه در حقيقت‏با پايين آوردن آن، نه تنهاقبح عمل از بين مى‏رود و كودك ديگر از آن ترسى نخواهد داشت، بلكه شخصيت كودك نيزلكه‏دار خواهد شد، و پس از آن ارتكاب به گناه جديد و احيانا تنبيه و كتك خوردن‏مجدد ابا و ترس نخواهد داشت. در هر حال تنبيه لازم است درست‏به ميزان گناه اعمال‏شود و كمتر يا زيادتر آن از هر نوع و به هر شكل باشد، نه تنها زيان دارد، بلكه‏كودك را به تدريج انتقامجو و آزار رسان يا مهمل و سهل‏انگار بار مى‏آورد. اندازه‏تنبيه قدرى است كه كودك را وادار به موافقت كند. در موقعيت‏هاى طبيعى، كودكان‏وقتى با تنبيه شديدى رو به رو مى‏شوند، بيشتر احتمال دارد كه اطاعت كنند، ولى‏تنبيه شديد در عين حال رفتار مطلوب ديگر را سركوب مى‏كند و هم چنين تنبيه بسيارشديد كودكان را مى‏ترساند و خشم آنان را بر مى‏انگيزد، از اين رو، كودكان كم‏تراحتمال دارد كه قاعده‏اى را كه به آنان تحميل شده بپذيرند و درونى كنند.  اما عدم‏تنبيه و اغماض كلى گناهان كودك، او را مهمل و لاابالى بار مى‏آورد و به اومى‏فهماند كه در زندگى اصولا تنبيهى در كار نيست و بهتر است‏بر خر مراد سوار شودو تا آن جا كه مى‏تواند بتازد. و اين خود يك نوع خودخواهى و بى‏بند و بارى بى‏معنى‏است كه بعدها به زيان زندگى شخصى او و اجتماع تمام مى‏شود.  البته منظور ازتنبيه، تنبيه بدنى نيست، بلكه ساير روش‏هاى تنبيهى مانند: محروم كردن از چيزى،قهر، عدم توجه حس و مانند اينها، زيرا تنبيه بدنى هيچ وقت نتيجه مثبت نداشته وبرعكس عوارض جانبى شديدى نيز بر جاى گذاشته است. حضرت امام على(ع) مى‏فرمايند:

پند پذيرى انسان عاقل به وسيله ادب و تربيت است، اين چهارپايان و حيوانات هستندكه با زدن تربيت مى‏شوند. 

اما امام على(ع) نيز تنبيه غير بدنى را در مواقعى لازم دانسته و جواب مردى كه‏از فرزند خود به حضرت شكايت مى‏كرد، فرمود: فرزندت را نزن و براى ادب كردنش ازاو قهر كن، ولى مواظب باش قهرت طول نكشد و هر چه زودتر آشتى كن. 

ابن خلدون، دانشمند اسلامى نيز خشونت‏بى‏مورد را مردود دانسته و مى‏گويد: اگرآموزگار با شاگرد خود خشونت ورزد، دانش‏آموز نيز به خشونت‏خو مى‏گيرد، نشاط وشادى روح او از بين مى‏رود، به كسالت و انزوا روى مى‏آورد و به دروغ و باطل پناه‏مى‏برد، چرا كه بيم آن دارد كه اگر جز اين رفتار كند، ديگران بر او غلبه كنند واو را مقهور خود سازند. اين چنين است كه دانش‏آموز با فريب و نيرنگ آشنا مى‏شود وكارهاى خود را بر اين روش نادرست پى‏ريزى مى‏كند.

بنابراين سزاوار است كه آموزگاران در تعليم و تربيت‏شاگردان خود و پدران ومادران در تربيت فرزندان خود خشونت و سخت‏گيرى نا به جا نداشته باشند، بلكه باآن به نرمى رفتار نمايند.

 

 

تشويق و تنبيه از نظر پيامبر اكرم (ص ) :

پيامبر (ص) از تشويق وتنبيه يارانشان غافل نبودند و تشويق هاي رسول گرامي در طول نبرد خود انگيزه مقاومت را در افراد بوجود مي آورد در هنگامي كه قهرماني مشركي را به قتل مي رساند پيامبر اورا به شيوه هاي مختلف تشويق مي كرد  در هنگامي كه طلحه بن ابي طلحه  به دست علي (ع) كشته شد  پيامبر (ص) باصداي بلند تكبير فرستاد.و براي تشويق يارانش به آنها كنيه هائي مي داد تا آنانرا خوشحال كند .هنگامي كه رشيد فارسي ابن عويم را كشت  پيامبر به او فرمودند آفرين يا اباعبدالله . در صورتي كه رشيد فرزندي نداشت

 تنبيه را  نيز زماني كه لازم بود انجام مي داد . هنگامي كه از كشته شدن مجذور بن زياد بدست حارث بن سويد اطلاع يافت  بدون توجه به خدمات حارث ’ دستور قصاص اوراداد چرا كه اين قتل رنگ وبوي جاهليت داشت .

مهمترين تشويقي كه براي يارانش در نظر گرفت شركت در غزوه حمراء الاسد بود . چرا پيامبر (ص ) باوجود اين كه تمام نيروهايش زخمي بودند از آنها خواست  فقط كساني كه با او دراحد جنگيدند اورا براي حمراء الاسد ياري كنند . هدف او از اين بسيح نيروهاي زخمي چه بود . اگر مقصود جنگ بود كه بايد نيروهاي تازه نفس  را جايگزين زخميها كند و اگر فقط ترساندن قريش بود بازهم بايد نيروهاي بيشتر ي را مي برد كمااينكه با روشن كردن 500آتش در پانصد نقطه همين كاررا نيز كرد علامه جعفر سبحاني در تحليل اين مسئله نوشته است كه بردن ياران وزخميها به غزوه حمراء الاسد براي تنبيه افرادش از نافرماني درجنگ بود اما  گمان بيشتري مي رود كه تشويق كساني باشد  كه به جنگ آمده بودند وتنبيه افرادي  كه از جنگ سرباز زده اند چرا كه توجه پيامبر (ص) به يارانش برايشان بهترين تشويق بود  . ودليل اين مدعا جابر بن عبدالله انصاري  است كه در جنگ احد شركت نكرده بود و دليل محكمي نيز براي اين كار داشت و پيامبر عذر اورا موجه دانست واجازه شركت در غزوه حمراء الاسد را به اوداد

منابع :

 

 

http://www.irib.ir/amouzesh/j/p_r_t/ravanshenasi3/page31.htm

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 اسفند 1393 ساعت: 9:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(1)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس