تحقیق ولايت فقيه

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق ولايت فقيه

بازديد: 181

فهرست مطالب

مقدمه

گروههاي مخالف ولايت فقيه

دشمنان اسلام

منحرفين                            

ناآگاهان

اشكالات وارد شده به ولايت فقيه

جديدبودن نظريه ولايت فقيه

وجود فقهاي متعدد واجد شرايط

بحثي پيرامون شوراي رهبري

رابطه مرجعيت با رهبري

عدم توانايي فقها براي اداره كشور    

ولايت فقيه منافي قداست فقهاي اسلام

علت عدم صراحت در بيان قرآن

نتيجه گيري

 

 

 

مقدمه

بحث خود را با نام خدا وسپس با توضيح اين مطلب كه" منكر ولايت‌فقيه، منكر ضروری فقه است " آغاز مي‌نمايم:

اگر كسی ولايت فقيه را مردود بداند، مرحوم آيه‌الله العظمی بروجردي(قده) او را منكر ضروری فقه اسلام و نه تنها فقه تشيع، مي‌داند مرحوم صاحب جواهر نيز در اين زمينه مي‌فرمايد:((استوانه‌های مذهب به ولايت فقيه حكم كرده‌اند و كسی كه در ولايت فقيه وسوسه كند طعم فقه را نچشيده است و رمز كلمات ائمه معصومين(ع) را نفهميده است.))

در بين معاصرين تنها مرحوم آيه العظمی خوانساري(ره) مي‌باشند كه ولايت مطلقه فقيه را مورد ترديد قرار داده و بهره مندی از اجرای الهی را به قيام و ظهور حضرت حجه‌بن‌الحسن(روحی و ارواح العامين له الفدا) موكول كرده‌اند. ايشان در حقيقت فايده دين را به زمان حضور معصوم(ع) محدود نموده و برخلاف ضرورت، ادامه احكام را در زمان غيبت امام‌عصر(عج) لغو و منتفی دانسته‌اند و دليل اين مسأله را محروميت، از بركات وجودی آن بزرگوار ذكر نموده‌اند!

البته صحيح است كه نمي‌توان به ناقص بودن دين معتقد شد و حجت را از بندگان خدا سلب كرد؟ چگونه آن مرحوم وافرادی نظير ايشان در گذشته وجود ولي‌فقيه را برای ايتام و قاصرين لازم دانسته‌اند، ليكن برای ملت اسلام وايتام ال محمد (ص) و جامعه مسلمين لازم ندانسته‌اند؟! و با نبود ولي‌فقيه، به يغما رفتن عزت وشرف مسلمانان و منافع مادی و معنوی آنها را توسط گرگهای جهانخوار و جهانخواران گرگ نظاره‌گر باشند!!

آيا خالی بودن جامعه اسلامی از سرپرستی كه امور مسلمين را اداره كرده و حجت بين خداوند متعال و امام‌معصوم باشد، نقص دين نيست؟ به ويژه دينی مي‌گويد: اگر جز دو نفر كسی وجود نداشته باشد، لازم است يكی امام و ديگری مأموم باشد. حال چگونه مي‌توان معتقد شد كه چنين دينی در زمان غيبت امام معصوم(ع) مردم را بدون ولی و سرپرست گذارد؟
امام صادق(ع) كه در مقبوله عمر‌بن‌حنظله اجاز داوری را درحقوق مالی و عرضی به مردم مي‌دهد، و شما هم آن را قبول داريد، اجرای آن را در صورت عدم تسليم محكوم اجازه نمي‌دهد، با اينكه انگيزه‌های نفسانی غالباً محكوم را از تن دادن به حكم باز مي‌دارد.آيه‌الله‌خراسانی كه در تحقيق و تتبع كم‌نظير بوده وبايد از ايشان به عنوان استاد مراجع و فقهائی كه بعد از مشروطيت آمده‌اند نام برد در مورد ولايت فقيه نظرشان شبيه به نظر مرحوم شيخ انصاری (ره) است، يعنی اگر چه در مورد ولايت فقيه درجايی همان ترديدی را كه شيخ ابراز نموده ايشان نيز آن را آورده‌اند، ولی هرگز با بيان قاطع و واضح اساس ولايت را رد نكرده‌اند، بلكه شيخ(ره) را در مورد. ولايت‌فقيه و آنچه كه از امور سياسي، اجتماعی و نظامی مربوط به جنبه امامت است و مشروعيت آن ثابت شده و مرجع در آنها ولي‌فقيه مي‌باشد، پذيرفته‌اند.

بنابراين اگر چه فقيه از نظر صفات و ملكات قابل مقايسه با امام معصوم(ع) نيست، اما اعتبار آن برای ولايت ضروری نيست، زيرا ارزش اين امرِاعتباری براساس نتايج و آثاری است كه بر آن ........ مي‌شود، نه چيز ديگر: چرا كه تفاوت بين امامت تكوينی و اعتباری به مانند پيوند نسبی و سببی است كه اولی قطع شدنی نيست، ولی پيوند دومی قطع شدنی است، بلكه مي‌توان گفت كه امام معصوم(ع) نيز دارای ولايت حقيقی واعتباری است كه فقهاء در جهت دوم نائب او هستند.
شيخ انصاری مناصب سه‌گانه فقيه را به شرح زير نام مي‌برد: 1ـ منصب فتوا2ـ منصب مرجعيت در مرافعات و مخاصمات3- منصب ولايت يعنی تصرف اموال و النفس. درباره منصب سوم چنين فرموده است: ولايت‌فقيه به دوگونه متصور است: اول: ولي‌فقيه در تصرف مستقل باشد، قطع نظر از اينكه تصرف غير، منوط به اذن او باشد. دوم: غير ولي‌فقيه در تصرف مستقل نباشد و تصور وی منوط به اذن فقيه باشد. صورت اول استقلال فقيه در تصرف اموال و انفس را به حكم قاعده اوليه از تمامی افراد نموده و به عدم ثبوت آن تصريح كرده است ودر رواياتی كه گمان شده بر ولايت فقيه دلالت دارد، كلاً به عدم دلالت آنها تصريح كرده مي‌فرمايند:((اگر روايات شريفه از روی انصاف مورد توجه قرار گيرد، مشخص مي‌گردد كه سياق و صدور ذيل آنها در مقام بيان وظيفه فقهاء از نظر احكام شرعيه مي‌باشد، نه چيز ديگر. پس اگر فقيه زكات و خمس را از مكلف مطالبه نمايد دليل شرعی بر وجوب دادن آن فقيه وجود ندارد.))

ضمنا در آخر بحث چنين آمده است:((اقامه دليل بر وجوب اطاعت از فقيه به آن گونه كه اطاعات از امام معصوم واجب است، از كندن خارهای بسيار سخت درخت خاردار با دست لخت، دشوارتر و رنج آورتر است))

اين تعبير كنايه‌ای است از اشكال يا عدم امكان بر اقامه دليل بر ولايت فقيه به شكل اول.

گروههای مخالف ولايت فقيه

برای توجه بيشتر به اين نكته، در اينجا مخالفين ولايت فقيه را باختصار به3 گروه زير تقسيم مي‌كنيم:

الف- دشمنان اسلام

كه طبعاً نه تنها ولايت فقيه مورپسند و رضايت آنها نيست، بلكه همان طوری كه تا كنون شاهد عداوت وكينه‌توزی آنها از طريق درگيری نظامي، محاصره اقتصادي، توطئه‌های سياسی وجنگ فرهنگی و تبليغاتی و.... بوده‌ايم، آنها با تمام وجود با آن مخالفند. لذا با تشبث به حربه‌هائی چون ((جدائی دين ازسياست)) و ((ناقص بودن قوانين اسلام))و يا ((عدم قدرت ولايت فقيه برای حل معضلات پيچيده جهان))و...... مي‌خواهند به هر وسيله از مطرح بودن نظام جمهوری اسلامی ايران به عنوان الگوی مناسب برای مسلمانان . مستضعفان جهان جلوگيری نمايند.


ب- منحرفين

كه با تاثير‌پذيری از افكار غربی و شرقی و با انگيزه‌های مختلف در رابطه با ولايت فقيه القاء شبهه مي‌كنند. يعنی با علم به واقعيت مبانی اسلام ناب محمدي(ص) و نظام ولايت فقيه، بدنبال منافع و اهداف شخصی و يا گروهی خويش بوده و به مخالفت مي‌پردازند. به عبارت ديگر، اين دسته نيز با مسئله ولايت‌فقيه، كينه‌توزی برخورد مي‌نمايند نكته قابل توجه در ارتباط با اين دسته، اين است كه جناحهای گوناگون و بعضاً مخالف يكديگر، در اصل مخالفت با ((ولايت‌فقيه))به اشتراك نظر مي‌رسند. از منافقين ضد خلق كه حاضرند برای دست‌يابی به اهداف جاه طلبانه خود بهر جنايت و ذلتی تن در دهند، تا ملی گرايانی كه اسلام را نه تنها قابل پياده‌شدن نمي‌دانند، بلكه پياده شدن آن را مفيد هم نمي‌دانند. از ليبرالهای روشنفكر مآب كه ولايت فقيه مطرح شده از سوی حضرت ‌امام‌خمينی قدس‌الشريف را بدعتی خطرناك مي‌دانند. تا متحجرين بي‌شعور و مقدس نمائی كه دخالت در سياست را دون شان فقيه مي‌دانند. از روحانی نمايان وابسته به قدرتهای جهانی كه نشخواركننده سخنان دشمنان اسلام و اربابان خود هستند، تا سرمايه‌داران زالو صفت و مرفهين بي‌درد كه حاكميت فقاهت اسلامی را مانع سودجوئيها، عياشي‌ها و خوشگذرانيهای خود مي‌دانند. از حجتيه‌ايهائی كه هر گونه تشكيل حكومت قبل از حضرت مهدي(عج) را غير مشروع مي‌دانند تا ولايتي‌های بي‌ولايتی كه به تعبير امام‌خميني(ره) عنوان ولايت برايشان جز تكسب و تعيش نبوده و حسرت ولايت دوران شاه را مي‌خورند. همه و همه با بهانه‌های مختلف و طرح شكايات متفاوت با اصل مكتبي((ولايت‌فقيه)) پرداخته‌اند.

ج_ ناآگاهان

كه بدليل ناآشنائی و عدم آگاهی نسبت به مسئله اظهار نظر مي‌كنند و نه آنكه بخواهند مغرضانه و با كينه‌توزی القای شبهه نمايند. يعنی اين دسته واقعاً بدنبال حقايق هستند و با برخورداری از صداقت از طريق علمی به طرح چند مسئله مي‌پردازند كه البته پاسخ ما به اشكالات، در حقيقت متوجه همين گروه است.

نكته ديگری كه بايد توجه داشت، اين است كه غالباً حتی همان گروهی كه صادقانه در ارتباط با ولايت فقيه اشكال مطرح كنند،نسبت به اصل مسئله ولايت‌فقيه واينكه ولايت امرواختيارحكومت بايد به دست فقيه عادل وباتقوی باشد، دارای اشكال نيست بلكه معمولاً اشكال رامتوجه حدوداختيارات ولي‌فقيه مي‌دانند.

عمده‌ترين اشكالی هم كه درزمينه اختيارات مطلق ولايت‌فقيه مطرح‌مي‌گردد، همان اشكالی است كه مي‌گويد وقتی كه فقيه ازولايت مطلقه برخورداراست نتيجه ولايت‌فقيه همان استبداد وديكتاتوری فقيه خواهدبود -درطی تحقيق قبل به اين اشكال به طورمفصل جواب داده‌شد- (البته اين اشكال باعبارت‌های گوناگون مطرح‌مي‌گردد مثلاً گاهی گفته مي‌شود كه ولايت‌فقيه باحق حاكميت ملت منافات دارد، گاهی گفته مي‌شود ولايت‌فقيه حق تعيين سرنوشت سياسی واجتماعی راازمردم سلب مي‌كند. وگاهی نيزبا صراحت مطرح‌مي‌گردد كه ولايت‌فقيه موجب ديكتاتوری وفاشيسم است)

در ادامه به بررسی اشكالات عمده واردشده ازسوی مخالفين به مسئله ولايت‌فقيه مي‌پردازيم.

اشكال اول: جديدبودن نظريه ولايت‌فقيه

يكی ازاشكالاتی كه ازسوی عده‌ای ازمخالفين ولايت‌فقيه مطرح‌مي‌گردد اين است كه گفته‌مي‌شود اصل ولايت‌فقيه به عنوان تنها شيوه حكومت‌اسلامی درعصرغيبت امام‌زمان(عج) يك نظريه جديدی است كه ازسوی حضرت امام‌خمينی قدس‌سره‌الشريف بيان شده‌است وبرهمين اساس توسط مجلس خبرگان شكل قانونی ورسمی يافته‌است. و چنانچه اين نظريه اززمانهای گذشته بين فقهای زيادی مطرح بوده وجزو اصول اساسی ايدئولوژی اسلامی محسوب مي‌گشته‌است پس چراتاكنون درطول تاريخ شيعه به عمل نيامده‌است؟ درپاسخ به اين اشكال بايد به نكات زير توجه نمود:

اولاً، بيان اينكه نظريه ولايت‌فقيه صرفاً ازجانب حضرت‌امام(ره) مطرح‌شده‌است، نشانگر بي‌اطلاعی كامل مطرح‌كنندگان اين اشكال نسبت به نظريات علماء وفقهای گذشته مي‌باشد، زيرا نه‌تنها فقهاي‌شيعه درتاليفات خود به طرح مسئله ولايت‌فقيه پرداخته‌اند، بلكه برروی اين اصل تاكيدنيزنموده‌اند.
به عبارت ديگر گرچه درزمينه محدوده اختيارات فقيه عادل نظرات متفاوتی بين فقها مطرح است امادرزمينه ثبوت ولايت برای فقيه عادل وبخصوص مسئله قضاوت فقيه ازاركان اساسی حكومت است همگی اتفاق‌نظر دارند. لذا هرگز نبايد تصوركرد كه اصل "ولايت‌فقيه" تنها ازسوی حضرت امام(ره) مطرح‌شده‌است. كمااينكه حتی نبايد پنداشت كه صرفاً فقهای معدودی همچون مرحوم محقق نراقی ويامرحوم شيخ انصاری و يامرحوم محقق نائينی و يا مرحوم آيه‌الله‌العظمی بروجردی پيرامون آن به بحث پرداخته‌اند. بلكه درطول تاريخ شيعه مسئله ولايت مطلقه‌فقيه بدليل آنكه اين اصل ازهمان زمان پيامبراكرم(ص) پايه‌گذاری شده‌است ودرزمان ائمه اطهار(ع) استمراريافته‌است، هيچگاه درنظرگاه فقها به فراموشی سپرده‌نشده‌است.

ثانيا"، نبايد فراموش كرد كه تنها ائمه اطهارعليهم‌السلام تحت فشارهای شديد ظلم وستم واختناق طواغيت ومستكبرين درطول تاريخ قرارنداشته‌اند، بلكه فقهای عظام شيعه نيزهمواره باشديدترين فشارها وسخت‌ترين شرايط طاقت‌فرسا مواجه‌بوده‌اند. لذا برای آنان بيان نقطه‌نظرات صريح درخصوص اصل ولايت‌فقيه وبحث ازگستردگی اختيارات فقها، هرگز امكان‌پذير نبوده‌است.

وبرفرض هم عده‌ای ازفقهای بزرگوار باصراحت كامل ازاصل ولايت‌فقيه سخن‌مي‌گفته‌اند، حكام جور مانع رسيدن اين نظرات به ديگران مي‌شده‌اند، وازنشرنظرات آنان جلوگيری مي‌كرده‌اند ولذا اگرهم بعضی ازفقها اختيارات ولي‌فقيه را محدودمي‌دانسته‌اند. بايد برای بررسی بهترنظرات آنان به شرايط ويژه‌ای كه آن بزرگواران درآن به سرمي‌برده‌اند مراجعه نمود.

ثالثاً: مسلماً درصورتی كه فشارها وتضيقات مانع اظهارنظرفقها درخصوص اصل ولايت‌فقيه شده‌باشد، اين مسئله بطريق اولی باعث خواهدشد كه درطول تاريخ شيعه برای فقها هيچ‌گونه زمينه‌ای جهت اجراء وتحقق اصل اساسی وعقيدتی "ولايت‌فقيه" باقي‌نماند.

به راستی درجائی كه حضرت‌امام‌جعفرصادق(ع) درپاسخ معترض به عدم قيام، ازنبودن تنها 17 يارواقعی و فداكار سخن بگويد، ودرصورت وجود اين تعداد يار وفادار قيام آن حضرت برای برپائی حكومت اسلامی صورت‌مي‌گرفت، مسلماً برای فقهای بزرگوار شيعه وشاگردان مكتب اهل‌بيت(ع) وضعيت وشرايط بهتر ومطلوب‌تری وجودنداشته‌است. علاوه برظلم ستمگران وفشاروخشونت طواغيت، عامل مهم ديگری كه درراه ايجاد حكومت مبتنی برولايت‌فقيه مانع ايجادكرده‌است همان توطئه خيانت‌آميز دشمنان اسلام جهت تثبيت اصل، جدائی دين ازسياست، بوده‌است ودرحاليكه به معضلات اجتماعی وسياسی ونظامی وفرهنگی است وفقه تئوری واقعی وكامل اداره انسان واجتماع ازگهواره تاگور است. عده‌ای تحت تاثير القائات استعمارگران هرگونه دخالت فقيه درسياست را دون شان فقيه مي‌دانسته‌آند. بنابراين هرگز عدم تشكيل حكومتی مبتنی برولايت فقها را نبايد به دليل عدم وجود چنين اعتقادی بين فقها دانست. بلكه اساساً زمينه اجرای اصل ولايت‌فقيه وجودنداشته‌است. كه بحمدالله بادرايت وهوشياری وقاطعيت وصلابت شخصيت بي‌نظير تاريخ بعد ازائمه‌اطهار(ع) حضرت‌امام‌خميني(ره)، اين زمينه ايجادشده واصل ولايت‌فقيه تحقق‌يافت.
نظراهل سنت راجع به "ولايت‌فقيه" : برای تكميل پاسخ اشكال اول وبرای آنكه مشخص‌گردد كه "ولايت‌فقيه" نه تنها ازمسلمات فقه‌شيعه است بلكه اساساً ازضروريات انكارناپذير فقه‌اسلام است، دراينجا مناسب است كه اشاره مختصری نيزبه نظرات بعضی ازبزرگان وفقهای اهل سنت داشته‌باشيم:
- امام ابويعلي‌الفراء در "الاحكام‌السطانيه" مي‌گويد: امام ورهبرمسلمانان بايد درعلم ودين بهترين افرادباشد.
- امام‌الحرمين دركتاب "غياث‌الامم" مي‌گويد: اگرصاحب‌امر مجتهد بود وظيفه همگان است كه دراجتهاد ازاوتبعيت كنند.

-                        عضدالدين وشريف جرجانی مي‌گويد: يكی ازشرايط امامت ورهبری برمردم اجتهاد دراصول وفروع‌دين است.

-                        ماوردی فقيه بزرگ اهل سنت مي‌گويد: علمی كه به اجتهاد درپيشامدها واحكام منجرشود ازشرايط امام است.

-       شيخ محمود ابوزهره درصفات حاكم مي‌گويد: يكی ازصفات حاكم دين اينست كه مجتهد باشد.

- استاد محقق مرحوم محمدمبارك مي‌گويد: رئيس كشور وامام مسلمين واميرايشان باوجود اصل‌شوراء، ازنظرتصويب قانون وتطبيق احكام، درزمينه‌های سياسی درروابط اجتماعي، بالاترين مرجع دركشور محسوب‌مي‌باشد. بنابراين، اصل براين است كه رئيس كشوراسلامی ازدرجه بالای اجتهاد درفقه‌اسلام ودرك اصول آن ودرستی تطبيق آن برخوردارباشد واوهم برای جلوگيری ازاستبداد وروشن‌شدن آرای مختلف، ازآنان نظرخواهی كند.

- كمال‌بن‌ابي‌شريف وكمال‌ابن‌ابي‌هماد مي‌گويند، بسياری ازعلما شرط اجتهاد رابرای حاكم اسلام لازم‌مي‌دانند ومعتقدند كه بايد حاكم دراصول وفروع دين يعنی درعلم عقايد وعلم فقه مجتهد باشد. (امام‌غزالی هم همين مطلب رامي‌گويند): - درمبحث شروط امامت دركتاب "الفقه‌علي‌المذاهب‌الاربعه" گفته‌شده‌است كه مذاهب چهارگانه دراينكه امام بايد عادل عالم مجتهد و . . . باشد اتفاق‌نظر دارند.

اشكال دوم: وجود فقهای متعدد واجدشرايط

يكی ديگرازاشكالات مخالفين اين است كه مي‌گويند باتوجه به‌اينكه "ولايت‌فقيه" ونصب فقها ازسوی ائمه‌اطهار اختصاص به فردخاصی ندارد، بلكه هرفقيه واجد شرايطی مي‌تواند اين منصب را احرازنمايد، حال جامعه اسلامی درمواقعی كه فقهای متعدد واجد شرايط دريك زمان وجود دارند، دارای چه تكليفی است؟ آيا بايد ازچند رهبر اطاعت‌نمايد؟ آيا مي‌تواند تصوركرد كه مسلمانان ناگزير باشند درحكومت‌السلامی مثلاً دوحكم متضاد راازسوی دوفقيه عادلی كه هردوهم مورداحترام‌ هستند رعايت نمايند؟ آيا درجامعه‌اسلامی نبايد وحدت رهبری كه اساسي‌ترين پايه هراجتماعی است برقرارگردد؟

درپاسخ به اين اشكال بايد گفت:

فعليت ولايت برای "فقيه‌عادل" تنها درصورت پذيرش اكثريت مردم (يابه‌صورت‌مستقيم وياتوسط اكثريت خبرگان منتخب مردم) حاصل‌خواهدشد. يعنی صرفا‌ً با پذيرش مردم امكان تحقق عينی ولايت برای هرفقيه‌عادل واجدشرايطی كه درمعرض رهبری حكومت‌اسلامی قرارمي‌گيرد، بوجودخواهدآمد. لذادرصورتی كه فقيه واجد شرايط موردپذيرش اكثريت مردم واقع‌نگردد ولوآنكه براساس نظريه بسياری ازفقها صاحب صلاحيت ولايت برمردم است، اما مسلماً هيچگاه ولايت اوتحقق خارجی نخواهديافت. وچون چنين است هيچگاه درحكومت‌السلامی وجود فقهای متعدد واجدشرايط موجب اشكال نخواهدبود، زيرابهرحال يكی ازفقهای واجدشرايط درنظرمردم وياخبرگان منتخب آنان دريك زمينه ويا درزمينه‌های گوناگون بالاترتشخيص داده‌خواهدشد ولذا ازمقبوليت بيشتری برخوردارخواهدگرديد.

دراينجا تنها همين فردمنتخب درعمل دارای ولايت برمردم است وديگرفقها نيزبه دليل حرمت اخلال درنظام حكومت‌اسلامی بايد ازولايت وحكومت اين فقيه منتخب تبعيت كنند. تجربه دهه اول برقراری حكومت‌اسلامی مبتنی برولايت‌فقيه درايران (باوجود فقهای متعدد درهمين دوران) بهترين دليل برای پاسخ به اشكال وجود فقهای متعدد واجدشرايط است.

بحثی پيرامون شورای رهبری

حال كه دانستيم درصورت وجود فقهای متعدد واجد شرايط درزمان واحد تنها يكی ازآنان مسئوليت رهبری مردم را برعهده‌خواهدداشت وديگران ملزم به تبعيت از وی مي‌باشند ممكن است برای عده‌ای اين سئوال مطرح‌گردد كه مگر شورای فقهای عادل نمي‌تواند حكومت ولايت راعهده‌دارگردد؟ به همين جهت لازم است كه بحث كوتاهی پيرامون شورای رهبری مطرح‌گردد. مي‌دانيم كه خبرگان اول درقانون اساسی جمهوري‌اسلامي‌ايران، مسئله شورای رهبری درنظام جمهوري‌اسلامی را پيش‌بينی وطراحی كرده‌بودند. اما ازجمله موارد كه توسط شورای منتخب حضرت امام(ره) كه مسئوليت بازنگری درقانون اساسی جمهوري‌اسلامی رابرعهده‌داشت، اصلاح‌گرديد. همين مسئله حذف شورای رهبری ازقانون اساسی بود. دراين رابطه بايد به نكات زيرتوجه‌داشت:
اولاً: شورا درنظام اسلامی به عنوان بازوی متفكرمديريت عمل خواهدكرد وهرگزنبايد اصل مديريت رادريك جامعه به شورا واگذارنمود. همانطوری كه ضعف چنين سيستمی دركشورهای مختلف تجربه‌شده‌است. لذا خداوند سبحان بعد ازدستوربه پيامبر درارتباط با مشورت بامردم مي‌فرمايد: "فاذا عزمت فتوكل علي‌الله" بنابراين هرچند لازم‌است كه مقام رهبری درمسائل مختلف باديگرفقها وكارشناسان مشورت نمايد اما هرگز اين مشورت نبايد مانع سرعت تصميم‌گيری وحل معضلات مردم گردد.

يعنی درحالی كه براساس بند اول ازوظايف واختيارات رهبر كه همان تعيين سياست‌های كلی نظام جمهوري‌اسلامي‌ايران مي‌باشد، مقام رهبری "پس ازمشورت بامجمع تشخيص مصلحت نظام" به تصميم‌گيری مي‌پردازد، اما مسلما" بعدازاين مشورت تصميم‌گيرنده اصلی همان مقام رهبری است ونه‌شورا.

ثانياً: درصورتی كه امربسيارمهم رهبری حكومت‌اسلامی به شورائی واگذارگرددد كه تصميم‌گيرنده اصلی همين شوراباشد، مسلما" گاهی اداره اموراساسی نظام مختل‌خواهدشد. زيرا احتمال‌دارد كه دربعضی مواقع اكثريت مرجع به دست نيايد ومثلاً اگراعضای شورای رهبری سه‌نفرباشند. هريك رايی غير از رای ديگران داشته‌باشند يكی به ضرورت ووجوب راي‌مي‌دهد، ديگری به عدم ضرورت وحرمت رای ‌دهد وسومی به مباح‌بودن آن كارراي‌دهد.

ثالثاً: درتاريخ انبياء و اولياء الهی ما نه تنها شيوه رهبری شورائی راسراغ نداريم بلكه برعكس شاهد وحدت رهبری هستيم. مثلا" درزمان پيامبراكرم(ص) هرچند حضرت علي(ع) نيزواجدشرايط وصفات وكمالات رهبری جامعه اسلامی است، اما تازمانی كه افضل واعلم يعنی پيامبرگرامي‌اسلام(ص) وجوددارد صلاحيت رهبری نيزبا آن بزرگواراست ويا درتاريخ انبياء با آنكه حضرت‌لوط(ع) نيزپيامبرخدا بود ولی ازرهبری وامامت حضرت ابراهيم تبعيت‌مي‌نمود وهمين‌طور حضرت هارون تابع حضرت موسی كليم(ع) بود. كمااينكه شيوه رهبری شورائی نه تنها ازآيه و روايتی استنباط نمي‌شود بلكه با مراجعه به بعضی روايات عكس آن نيزاستفاده‌مي‌شود. دراينجا برای نمونه فقط روايتی كه درعيون اخبارالرضا ازامام هشتم عليه السلام نقل‌شده‌است متذكرمي‌شويم. امام هشتم درپاسخ سوال "چراامام ورهبر بايد يكی باشد وچرا نمي‌تواند متعددباشد؟"

دلائل متعدددارد

اول: آنكه يك امام ورهبر تدابيرگوناگون ومختلف ندارد، ليكن اگردونفريابيشتر شدند نمي‌توانند درهمه امورما هم اتفاق‌نظر داشته‌باشند وماهيچ دونفری را نمي‌شناسيم كه درتدبيروتفكر يكسان باشندپس اگرتبعيت ازهردولازم باشد وهردواختلاف‌نظر داشته‌باشند، مشاجره وفساد به جامعه راه‌مي‌يابد واگرازيك نفر اطاعت شود ازاطاعت ديگری سرباززده‌شده‌است واگر نيمی ازمردم ازيكی ونصف ديگر ازفرد دوم اطاعت كنند غيرازاختلاف اجتماعي، همه مردم هم معصيت ونافرماني‌كرده‌اند.

دوم: آنكه واجب‌الاطاعه‌بودن هردوسبب تضييع حقوق واحكام وحدودالهی مي‌گردد زيرا هريك ازطرف دعوا به رهبر موردعلاقه خود رجوع‌مي‌كند وهريك ازدورهبر هم برخلاف حكم ديگری نظرمي‌دهد.

سوم: آنكه اگرگفته‌شود امرونهی آن كسی مقدم است كه قبلا" حكم كرده‌باشد ميگويم: با فرض‌اينكه هردوهم صلاحيت ذاتی وهم صلاحيت رهبری دارند، چرا حق تقدم با اولی باشد؟ وچرا دومی بعدازصدور حكم اولی نتواند مخالفت كند؟ ولذا اگراين فرض را هم بپذيريم حدودوحقوق الهی باطل‌مي‌شود.

چهارم: آنكه اگرگفته‌شود هردودرچنين مواردی ساكت باشند تاكشمكش ودرگيری ايجادنشود مي‌گويم بالاخره يكی ازآن دوكه حق مي‌گويد، باسكوتش حكم خدا وحدودالهی را سكوت گذاشته‌است. البته نبايد پنداشت كه حديث شريف امام‌رضا(ع)، مخصوص به امام معصوم است بلكه استدلالهای حضرت دررهبرانی كه جائزالخطا هستند بهتر مصداق ومفهوم پيدامي‌كند.

وحدت رهبری ازمكانی است كه بي‌شك درنظام اسلامی بايد حفظ‌گردد. برهمين اساس با پذيرش فقيه‌عادل باتقوی ازسوی اكثريت مردم به عنوان ولي‌فقيه برفقهای ديگر نيزلازم است كه ازمقام رهبری تبعيت نمايند. سئوالی كه دراينجا ممكن است مطرح‌گردد اين است كه مرجعيت ورهبری چه رابطه‌ای با يكديگردارند؟ آيا بايد مقام رهبری لزوماً مرجع تقليد مسلمانان نيزباشد؟ ويا لازمه مرجعيت تقليد ورهبری هم هست؟ برای روشن‌شدن اين‌گونه سئوالات بايد به نكات زيرتوجه‌نمود:
اولاً: بين مرجعيت ورهبری اصطلاحاً نسبت "عام وخاص من وجه" وجوددارد، يعنی بعضی ازمراجع ممكن است واجد شرايط رهبری هم باشند وبعضی ازكسانی كه واجد شرايط رهبری هستند ممكن‌است به مرجعيت هم رسيده‌باشند. اما نبايد پنداشت كه حتماً مرجعيت، لازمه رهبری است كمااينكه نبايد تصور نمود كه هرمرجع‌تقليدی هم واجدشرايط رهبری است.

ثانياً: دربعضی مواقع ممكن است كه دوعنوان مرجعيت ورهبری دريك نفرجمع گردد. همانگونه كه درمورد مرجع عاليقدرتقليد، رهبركبيرانقلاب‌اسلامی حضرت آيه‌الله‌العظمي‌امام‌خميني(ره) چنين بود.اما، بااين حال بايد دانست كه اساساً مرجعيت يك مسئله است ورهبری مسئله ديگر.

ثالثاً: مرجع تقليد، رهبری مقلدين خويش را درافتاء وبيان حلال وحرام ومستحب ومكروه ومباح برعهده‌دارد. اما رهبری وی صرفاً دردائره امورشخصی وعباد مي‌باشد. اما درمسائل اجتماعی برای آنكه درجامعه هرج ومرج پيش نيايد ونظم وثبات حكومت اسلامی دائماً برقرارگردد، صرفاً مقام رهبری صلاحيت اظهارنظررا دارد. يعنی هرچند نظرمراجع وفقهای ديگر ازلحاظ علمی دارای ارزش است اما ازلحاظ عملی ودرجنبه اجرائی تنها نظر مقام رهبری لازم‌الاتباع است.
رابعاً: هرچند كه مراجع تقليد آزاد هستند كه مقام رهبری را صاحب صلاحيت برای رهبری ندانند، اما هنگامی كه او ازطرق قانونی به رسميت‌رسيده برهمه آنان لازمست كه دركوچكترين مسائل اجتماعی تابع‌نظر مقام رهبری باشند ونمي‌توانند برخلاف نظر رهبری درمسائل اجتماعی اقدام‌نمايند.
دراينجا جهت تاييد نكات فوق‌الذكر قسمتی ازسخنرانی شهيد مظلوم آيت‌الله دكتربهشتی رانقل‌مي‌كنيم:
"فرق بين مرجع ورهبرچيست؟" آيا اين دويكی است؟ پاسخ: مرجع، رهبراست اما صرفاً رهبرعلمي، اگرمنظور شما از"رهبر" رهبری علمی است مرجع رهبرعلمی است واگرمنظور رهبری اجتماعی است دراين صورت مرجعيت يك مطلب است ورهبری اجتماعی مطلبی ديگر پاسخ سوال اين است كه مرجع رهبر است ولی رهبر درتقوا وبيان حلال وحرام ومستحب ومكروه ومباح واين مستلزم آن نيست كه حتماً اين شخص درجنبه‌های ديگرهم رهبرباشد. مثال: فرق يك دبيررياضی خوب دركلاس وبين يك رئيس دبيرستان خوب دريك دبيرستان چيست؟ يك دبيررياضی خوب، رهبروراهنمای دانش‌آموزان درآن بخش تخصصی خويش است، ولی يك رئيس دبيرستان اداره‌كننده ورهبري‌كننده‌علمی كارهای يك واحد آموزشی است. ممكن است كسي، هم يك رئيس دبيرستان لايق وهم يك دبيررياضی لايق باشد، هم دركلاس خوب درس بگويد وهم مدرسه راخوب اداره كند . . . اگرشما يك بيمارستان تاسيس كنيد، اداره اموربيمارستان را به چه كسی مي‌سپاريد؟ به متخصص‌ترين پزشك يا به مديرترين پزشك؟ -درزمينه مرجعيت مساله درست همين‌طور است-

 هستند وحتی اختيارات رياست جمهوری باآنكه مقام دوم پس از رهبری شناخته‌شده‌است قابل قياس با اختيارات مقام رهبری نيست وبين آنها فاصله زيادی مطرح‌است.
اصل 57 قانون اساسی مي‌گويد: "قوای حاكم درجمهوري‌اسلامي‌ايران عبارتند از: قوه‌مقننه، قوه‌قضائيه، قوه‌مجريه كه زيرنظر ولايت‌مطلقه امروامامت برطبق اصول آيند، اين قانون اعمال‌مي‌گردند، اين قوامسقل ازيكديگرند.

ثانياً: نبايد فراموش كرد كه نه تنها قوای حاكم درجمهوری اسلامی زيرنظرولايت‌امر وامامت‌امت هستند، بلكه تمامی اين قوا مشروعيت خويش را ازمقام ولايت‌فقيه مي‌گيرند، واگرنظرورضايت ولي‌فقيه درباره هريك ازاين قوا تامين‌نگردد، مسلماً برای يك روزهم ادامه فعاليت آنها مشروع‌نيست.

مادامی كه شورای نگهبان وجود نداشته‌باشد مجلس شورای اسلامی اعتبار قانونی ندارد ومي‌دانيم كه انتخاب فقهای شورای نگهبان با مقام رهبری است. از سوی ديگر عالي‌ترين مقام قوه قضائيه كه مسوليت اساسی كليه امور قضائی و اداری و اجرائی را برعهده دارد، يعنی رئيس قوه قضائيه توسط مقام رهبری منصوب مي‌گردد. كما اينكه مقام رهبری حتماً بايد حكم رياست جمهوری را پس از انتخاب مردم امضاء نمايد يعنی هر سه قوه به نوعی از مقام رهبری سرچشمه مي‌گيرند.

نظارت ولايت‌فقيه برای قوای سه گانه علاوه برآنكه موجب تعدد مراكز قدرت نيست، بلكه تضمين كننده اسلامی بودن نظام و جلوگيری از تمركز قدرت در دست فرد يا افراد، و مانع نفوذ استعمارگران خواهد بود، و اين ولايت‌فقيه عادل در حقيقت راهگشا و راهنمای همه نيروهای ديگر است. واين همان نكته‌ای است كه امام محمد باقر (ع) به آن اشاره مي‌فرمايند:
زراره عن ابی جعفر عليه‌السلام قال: بنی الاسلام علی خمسه اشياء: علی الصلاه و الزكاه والحج و الصوم والوالايه قال زراره قلت وای شيء من ذلك افضل؟ فقال: الولايه افضل لانها مفتاحهن والوالی هو الدليل عليهن

كه در اين حديث امام باقر(ع) با اينكه پايه‌هائی كه اسلام برآنها بنا نهاده شده است پنج چيز ذكر مي‌فرمايند اما ولايت را، كليد و راهگشای آن چهار نای ديگر يعنی نماز، زكات حج و روزه مي‌دانند، اين نكته بخاطر اين است كه پياده شدن اسلام با تمام ابعادش در گرو ولايت و رهبری صحيح امت اسلامی مي‌باشد. از سوی ديگر اطاعت امت از مقام رهبری و نظارت آنان بر اعمال مسؤلين قوای سه‌گانه، مانع بروز هر گونه اختلاف و سرپيچی قوای سه‌گانه از او امر مقام رهبری خواهد بود.

علاوه بر همه موارد فوق الذكر بايد به اين نكته اساسی نيز توجه داشته باشيم كه حكومت اسلامي، حكومت قانون است: مسئله قدرت طلبی واعمال قدرت مطرح نيست بلكه مسئله وظيفه و مسؤليت اهميت دارد، لذا هركس براساس وظيفه قانونی و شرعی خويش بايد حركت كند طبعاً در چنين وضعيتی هرگز مسئله وجود مراكز متعدد قدرت، مفهومی نخواهد داشت.

رابطه مرجعيت بارهبری

وحدت رهبری ازمكانی است كه بي‌شك درنظام اسلامی بايد حفظ‌گردد. برهمين اساس با پذيرش فقيه‌عادل باتقوی ازسوی اكثريت مردم به عنوان ولي‌فقيه برفقهای ديگر نيزلازم است كه ازمقام رهبری تبعيت نمايند. سئوالی كه دراينجا ممكن است مطرح‌گردد اين است كه مرجعيت ورهبری چه رابطه‌ای با يكديگردارند؟ آيا بايد مقام رهبری لزوماً مرجع تقليد مسلمانان نيزباشد؟ ويا لازمه مرجعيت تقليد ورهبری هم هست؟ برای روشن‌شدن اين‌گونه سئوالات بايد به نكات زيرتوجه‌نمود:

اولاً: بين مرجعيت ورهبری اصطلاحاً نسبت "عام وخاص من وجه" وجوددارد، يعنی بعضی ازمراجع ممكن است واجد شرايط رهبری هم باشند وبعضی ازكسانی كه واجد شرايط رهبری هستند ممكن‌است به مرجعيت هم رسيده‌باشند. اما نبايد پنداشت كه حتماً مرجعيت، لازمه رهبری است كمااينكه نبايد تصورنمود كه هرمرجع‌تقليدی هم واجدشرايط رهبری است.

ثانياً: دربعضی مواقع ممكن است كه دوعنوان مرجعيت ورهبری دريك نفرجمع گردد. همانگونه كه درمورد مرجع عاليقدرتقليد، رهبركبيرانقلاب‌اسلامی حضرت آيه‌الله ‌العظمي ‌امام‌ خميني(ره) چنين بود.اما، بااين حال بايد دانست كه اساساً مرجعيت يك مسئله است ورهبری مسئله ديگر.

ثالثاً: مرجع تقليد، رهبری مقلدين خويش را درافتاء وبيان حلال وحرام ومستحب ومكروه ومباح برعهده‌دارد. اما رهبری وی صرفاً دردائره امورشخصی وعباد مي‌باشد. اما درمسائل اجتماعی برای آنكه درجامعه هرج ومرج پيش نيايد ونظم وثبات حكومت اسلامی دائماً برقرارگردد، صرفاً مقام رهبری صلاحيت اظهارنظررا دارد. يعنی هرچند نظرمراجع وفقهای ديگر ازلحاظ علمی دارای ارزش است اما ازلحاظ عملی ودرجنبه اجرائی تنها نظر مقام رهبری لازم‌الاتباع است.
رابعاً: هرچند كه مراجع تقليد آزاد هستند كه مقام رهبری را صاحب صلاحيت برای رهبری ندانند، اما هنگامی كه او ازطرق قانونی به رسميت‌رسيده برهمه آنان لازمست كه دركوچكترين مسائل اجتماعی تابع‌نظر مقام رهبری باشند ونمي‌توانند برخلاف نظر رهبری درمسائل اجتماعی اقدام‌نمايند.

دراينجا جهت تاييد نكات فوق‌الذكر قسمتی ازسخنرانی شهيد مظلوم آيت‌الله دكتربهشتی رانقل‌مي‌كنيم:


"فرق بين مرجع ورهبرچيست؟" آيا اين دويكی است؟

پاسخ: مرجع، رهبراست اما صرفاً رهبرعلمي، اگرمنظور شما از"رهبر" رهبری علمی است مرجع رهبرعلمی است واگرمنظور رهبری اجتماعی است دراين صورت مرجعيت يك مطلب است ورهبری اجتماعی مطلبی ديگر پاسخ سوال اين است كه مرجع رهبر است ولی رهبر درتقوا وبيان حلال وحرام ومستحب ومكروه ومباح واين مستلزم آن نيست كه حتماً اين شخص درجنبه‌های ديگرهم رهبرباشد. مثال: فرق يك دبيررياضی خوب دركلاس وبين يك رئيس دبيرستان خوب دريك دبيرستان چيست؟ يك دبيررياضی خوب، رهبروراهنمای دانش‌آموزان درآن بخش تخصصی خويش است، ولی يك رئيس دبيرستان اداره‌كننده ورهبري‌كننده‌علمی كارهای يك واحد آموزشی است. ممكن است كسي، هم يك رئيس دبيرستان لايق وهم يك دبيررياضی لايق باشد، هم دركلاس خوب درس بگويد وهم مدرسه راخوب اداره كند . . . اگرشما يك بيمارستان تاسيس كنيد، اداره اموربيمارستان را به چه كسی مي‌سپاريد؟ به متخصص‌ترين پزشك يا به مديرترين پزشك؟ -درزمينه مرجعيت مساله درست همين‌طور است

اشكال چهارم: عدم توانائی فقها برای اداره كشور

اشكال ديگری كه به ((ولايت‌فقيه)) گرفته مي‌شود اين است كه مخالفين مي‌گويند:((فقيه)) به كسی گفته مي‌شود كه عالم به اصول و احكام اسلام و دارای قدرت استنباط و استخراج احكام جزئی از اصول كلی شرع اسلام است. واين به معنای قدرت تطبيق احكام بر موضوعات و قدرت اجرای احكام اسلام نيست. لذا آن فقيهی كه عمری را در حوزه‌های علميه گذارنده است و دائماً با استنباط احكام سرو كار داشته است، هرچند از عدالت كافی و تقوای لازم برخودار باشد، نمي‌تواند خود را با سياست‌های پيچيده زمان خويش تطبيق دهد. چنين فقيهی نخواهد توانست از پس معضلات گوناگون سياسي، اقتصادي، فرهنگی و نظامی برآيد و چون قادر به اداره امور كشور نيست، چگونه مي‌خواهد در راس حكومت اسلامی قرار گيرد؟

درپاسخ به اين اشكال بايد به نكات زيرتوجه‌شود:

اولاً: هرگزكسی معتقدبه اين نيست كه صرفاً وجود فقاهت اصطلاحی درفقها برای اداره كشوركافي‌است، بلكه همان‌گونه كه آگاهی نسبت به زمان وحوادث، كارآئي، قاطعيت، قدرت‌مديريت، تدبيروشجاعت ازصفات وشرايط لازم ومهم "ولي‌فقيه" محسوب‌مي‌گردد برمبنای اصل 109 قانون‌اساسی درصورت تعدد واجدين شرايط، شخصی كه دارای بينش فقهی وسياسی قوي‌ترباشد،مقدم است. برهمين اساس است كه مي‌بينيم رهبركبيرانقلاب امام‌خميني(ره) اجتهاد مصطلح درحوزه‌ها را برای بدست‌گرفتن زمام جامعه كافي‌نمي‌دانند ايشان دراين زمينه مي‌فرمايند:"ولی مهم شناخت درست حكومت وجامعه است كه براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه‌ريزی كند كه وحدت رويه وعمل ضروری است وهمين جا است كه اجتهاد مصطلح درحوزه‌ها كافی نمي‌باشد، بلكه يك فرد اگر اعلم درعلوم معهود حوزه‌ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه راتشخيص دهد بطوركلی درزمينه اجتماعی وسياسی فاقد بينش صحيح وقدرت تصميم‌گيری باشد اين فرد درمسائل اجتماعی وحكومتی مجتهد نيست ونمي‌تواند زمام جامعه رابدست‌گيرد"

بنابراين اگردرنظريه "ولايت‌فقيه" فقط نقاهت اصطلاحی شرط بود، اشكال فوق واردبود، حال كه غيرازفقاهت، ولي‌فقيه مي‌بايست ازصفات وشرايط ديگری نيزبرخوردارباشد، پس اشكال واردنيست.
ثانياً: تلقی مخالفين از ((فقه)) و(( فقها)) دارای اشكال است. زيرا آنان فقيه را عنصری تصور نموده‌اند كه هيچ سياست و ازمسائل اجتماعی و روابط و مناسبات حاكم بر جوامع سر در نمي‌آيد و از آنجائی كه احتمالاً به تز جدائی "دين" و "سياست" معتقد هستند، لذا از "فقه" را نيز صرفاً مشتی احكام مربوط به طهارت و نجاست دانسته و برای آن قلمروی جدا از قلمرو مسائل اجتماعی قائل هستند. طبعاً با چنين ديدگاهی از فقه و فقها قبول ولايت فقها برای اشكال كنندگان مشكل است. اينان مي‌گويند: فقهائی كه جز دادن رسانه عمليه و بيان احكام، كار ديگری نمي‌توانند چگونه قادر به اداره كشور هستند؟

بايد به اين گروه از اشكال كنندگان تذكر داد كه فقه اسلام فقيهی جامع و پوياست. و به تعبير حضرت امام‌خميني(ره) "فقه، تئوری واقعی و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. و در جائی ديگر در ارتباط با حقيقت فقه و ويژگيهای اجتهاد مي‌فرمايد: " اجتهاد به همان سبك صحيح است ولی اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست. زمان ومكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسئله‌ای كه در قديم دارای حكمی بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن است حكم جديدی پيدا كند.بدان معناكه با شناخت دقيق روابط اقتصادی واجتماعی وسياسی همان موضوع اول از نظر ظاهر با قديم فرقی نكرده است واقعاً موضوع جديد شده است كه قهراً حكم جديدی مي‌‌طلبد.

حضرت امام‌خميني(ره) كه خود يك مجتهد جامع الشريط بوددر ارتباط با ويژگيهای مجتهد واقعی مي‌فرمايد: مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسائل سياسی اظهارنظر نمي‌كنم. آشنائی به روش برخورد با حيله‌ها و تزويرهای فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادي، اطلاع از كيفيت برخورد، اقتصاد حاكم در جهان، شناخت سياستها و حتی سياسيون و فرمولهای ديكته شده آنان درك موقعيت و نقاط قوت وضعف دو قطب سرمايه‌داری وكمونيسم كه در حقيقت استراتژی حكومت بر جهان را ترسيم مي‌كنند از ويژگيهای يك مجتهد جامع است. يك مجتهد بايد زيركی و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامی و حتی غير اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوی و زهدی كه درخور شأن مجتهد است واقعاً مدير و مدبر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوايای زندگی بشريت است."

ثالثاً: همان گونه كه ولي‌فقيه در اداره امور با متخصيص و كارشناسان در زمينه‌های مختلف مشورت مي‌كند روسای كشورهای ديگر دارای مشاورين و معاونينی هستند كه به آنان كمك فكری واطلاعات كافی دهند.

بنابراين فقهای آشنا به حقيقت فقه و مجتهدين واقعی كه علاوه بر آگاهی به زمان، از وجود كارشناسان استفاده مي‌كنند بخوبی قادر به اداره امور پيچيده سياست هستند.

اشكال پنجم: ولايت‌فقيه منافی قداست فقهای اسلام

از اشكالات ديگری كه در ارتباط با "ولايت‌فقيه" مطرح مي‌گردد اين است كه گفته مي‌شود فقهائی كه در گذشته در طول 1400 سال در درون توده مردم بودند و نسبت به ظلم وستم دستگاههای دولتی .... و پناهگاه آنان بودند. حال اگر اين فقها در مركز قدرت قرار گيرند، اصلاً بخاطر آنكه هركس كه قدرت را بدست مي‌گيرد بزودی قدرت برای او هدف خواهد شد كه اين فقها از توده‌های مردم بيگانه شوند. ثانياً از آنجائی كه توده مردم مسئوليت هر آنچه كه در جامعه اتفاق مي‌افتدرا به گردن فقها مي‌اندازد كم كم از فقها فاصله گرفته و از آنان جدا خواهند شد كه اين خود ضربه بزرگی بر اسلام است.

ثالثاً در مركز قدرت قرار گرفتن فقها باعث خواهد شد كه اسلام بصورت دين رسمی درآيد كه اين مسئله باقداست فقهای اسلام منافات خواهدداشت . البته اشكال فوق به شكل‌های ديگری نيز مطرح مي‌گردد كه اگر بخوبی در جنبه‌های مختلف اين اشكال دقت شود، مشخص خواهد گرديد كه اين اشكال عيناً رويه دوم سكه "جدائی فقها از سياست " و در نتيجه " جدائی دين از سياست " مي‌باشد.

در پاسخ به اشكال فوق نكات زير را يادآور مي‌شويم:

اولا: اين درست است كه علما و فقها در طول تاريخ .... و پناهگاه توده محروم بوده‌اند، اما در صورت اين پناهگاه بودن اثر مهم عملی خواهد داشت كه فقها در مركز اصلی قدرت قرارگيرند. والا ملجئيت فقها بدون قدرت صرفاً نوعی تسلی دادن مظلومان و محرومان و مستضعفان محسوب مي‌شود. اگر ساليان سال فقهای اسلام پيشاپيش توده‌های محروم به مبارزه با ظلم و ستم ادامه دهند و درنهايت باز قدرت در دست ديگران باشد مسلماً هيچ يك از حقوق حقه توده‌های مردم بصورت كامل استيفاء نخواهد شد. ثانياً: اگر در دست داشتن قدرت سياسی باقداست فقهای اسلام منافات داشت نمي‌بايست پيامبر اكرم(ص) اولين حكومت اسلامی را با رهبر سياسی خود پايه‌گذاری نمايد. ويا بايد معتقد بود كه قداست مولای متقيان حضرت علي(ع) كه در رأس حكومت اسلامی قرار گرفت لكه‌دار شده است ويا ساير ائمه‌اطهار(ع) مانند امام رضا(ع) كه حضور سياسی ملموس در جامعه اسلامی داشته باشد قداستشان لكه‌دار شده باشد. نبايد فراموش كرد كه القای چنين شبهه‌اي، توطئه حساب شده‌ای از جانب دشمنان اسلام است وبه خيال خويش تقسيم عادلانه‌ای داشته‌اند كه معنويت و روحانيت از آن فقها باشد و حكومت از آن ديگران. ثالثاً: هرگز تحقق اهداف الهی مكتب اسلام بدون در دست داشتن قدرت امكان‌پذير نيست. اجرای حدود شرعي، كيفر معصيت‌كاران و فقط و فقط در سايه داشتن فدرت وحكومت ممكن است.

اشكال ششم:علت عدم صراحت در بيان قران چيست؟

اگر به طور واضح مي‌فرمود: فقها در اسلام حق حكومت دارند چه مي‌شد؟ چرا با جمله والذين امنوا الذين يقيمون الصلوه ويؤتون الزكوه و هم راكعون. از آنها ياد كرده است؟ چرا خداوند همانطور كه درباره رهبان و اخبار كه همان علماء يهود هستند فرموده درباره فقهای اسلام نفرموده است؟

جواب همه سوالات اين است كه ماديات زمين و معادن را برای تأمين زندگی بشر آفريده و اگر انسانها عقل و نيروی خود را بكار بگيرند، از آن بهره‌مند مي‌شوند. هو الذی جعل لكم الارض ذلولا فامشوا فی مناكبها وكلوا من رزقه واليه النشور. برای زندگی معنوی قرآن را كه بقول علي(ع) اقيانوس ژرفی است كه تمام شدنی نيست خلق كرده است. وان تعدوا نعمت الله لا تحصوها. ايمان به خدا و قيامت بايد به كمك عقل و فطرت حاصل شود. ايمان به پيغمبر، امامت و ولايت‌فقيه بايد با دست‌اندازی و تعمق در قرآن و "عدل قرآن" بدست آيد. احكام فرعيه بايد از همين تلاش واجتهاد حاصل گردد. تنظيم رساله احكام و قوانين اقتصادی روشن خوب است و از مسلمانان تهيه آن خواسته شده است علم به ولايت و امامت خوب و مطلوب است ومردم مكلف به داشتن آن هستند، هرگز رزق مادی و معنوی بدون زحمت و تلاش، ساخته و پرداخته نازل نمي‌شود، جز در مواردی استثنايي، تا جهان تصور نكنند كه عليت كور وبی اراده در جهان حكومت مي‌كند . تفحص وانتخاب احسن خود نشانه‌ای ازعقل واختيارووسيله‌ای برای تكامل بشرمي‌باشد. بسياری ازاحكام مسلم‌اسلام كه انكارآن موجب كفر مي‌شود، درقرآن هست ونيست. امامت معصومين درقرآن وجودداردوندارد. اگرمصلحت مهمتر اقتضا نمي‌كرد قطعاً اين دومرتبه يا سه مرتبه‌ای كه به اسم پيغمبراسلام درقرآن تصريح شده‌است انجام نمي‌گرفت، تا گل محمدی را ازبوی خوشش بشناسند.

امام صادق(ع) فرمودند: اگرازآيات متشابه نبود، انگيزه رجوع به مفسر وجود نداشت اگررجوع به مانبود. مردم به مانيازی نداشتند، ازمنافع ديدار ما محروم مي‌شدند. ما اسوه‌های هدايت هستيم ولوشئنالاتيناكل‌نفس‌هُديها

همچنين درقرآن كريم به طورواضح برای اهلش بيان شده‌است. ازامام باقر(ع) مي‌فرمايد."چيزی نيست مگراينكه قرآن كريم اصل وريشه‌اش را دارد هرچه مي‌گوئيم ازقرآن گرفته‌ايم، دليل آنرا ازمن مطالبه‌كنيد تاازقرآن بيان كنم"

به نظر ما شايد دليل تصريح‌نكردن به ولايت فقيه درقرآن كريم اين باشد كه قرآن ازحذف وانكارمستكبرين وطرفداران اسلام امريكائی مصون بماند. خلاصه جواب اينست كه همانطوركه درامورمادی انسانها بايد اسباب تكامل مادی را خود فراهم‌كنند وازآنچه ماده آن درطبيعت وجوددارد نردبان صعود برقله ماديات را بسازند درامورمعنوی هم بايد ازقرآن وتعاليم مرسل الهی نردبانی باميلياردها پله برای صعود به مكه معنوی واستقرار درجوار ابدی الوهيت وارتزاق ازسفره حق باتمام توان بسازند.

-                        وسائل‌الشيعه، ج اول، كتاب الطهاره، باب1 ، حديث 2. (زراره ازامام باقر(ع) نقل مي‌‌كند كه فرمود: اسلام برپنج چيز بنانهاده‌شده‌است وآن پنچ چيز عبارتند از نماز وزكات وحج وروزه وولايت. سپس زراره مي‌پرسد كدام يك ازاين پنچ چيزبدتر وبااهميت‌تر است امام مي‌فرمايد: ولايت، زيراكليد آن چهارتای ديگرولايت است ووالی راهگشا وراهنمای آنها خواهد بود.)

نتيجه‌گيري

دراين مجموعه سعی شد كه به اشكالات مطرحه ازسوی مخالفين ولايت‌فقيه پاسخ داده‌شود البته اشكالات ديگری نيز ازسوی مخالفين مطرح مي‌گردد كه بازگشت همه آنها همان اشكالات عمده‌ای است كه ما آنها رابررسی كرديم. مثلاً اينكه "حكومت تنها درشان امام زمان (عج) است" درحقيقت تكراروتبليغ همان شعارجدائی دين ازسياست يا سكولاريزم مي‌باشد كه گويندگان اين سخن دراثرالقاء شبهات دشمنان اسلام آنرا مطرح مي‌كنند والا اين سخن ازنظرملاكهای شرعی ومباحث استدلالی كاملاً مردود است وماهيچ يك ازمعيارها وموازين اسلامی سازگاری ندارد.

اينك كه بيش ازيك دهه انقلاب اسلامی وحاكميت اسلامی مبتنی برولايت‌فقيه درجمهوري‌اسلامي‌ايران مي‌گذرد ودراين مدت دشمنان اسلام لحظه‌ای ازتوطئه‌هايشان برای شكست اين نظام دست برنداشتند ونگذاشتند كه احكام ومعيارهای اسلام درهمه ابعاد دركليه زمينه‌ها تحقق‌يابد، اما درعين حال كسی نمي‌تواند منكرآثار پرارزش ولايت‌فقيه دررابطه باايجاد زمينه برای حاكيمت كامل مكتب برهمه شئون اجتماعی وعينيت‌يافتن جامعه توحيدی اسلامی گردد. كمااينكه باحاكميت ولي‌فقيه نه تنها به تزاستعماری ومصيبت بارجدايی دين ازسياست خط بطلان كشيده‌شد، بلكه باحضور عينی برجسته‌ترين، باتقواترين ومورد اعتمادترين فقيه دررهبری وجريان اداره مسائل سايسی اجتماعي، برپائی اجتهاد وفقاهت اسلامی وتوان وقدرت اسلام درحل مشكلات ومسائل پيچيده جهان معاصر عملاً به اثبات رسيد ودقيقاً به همين خاطراست كه امروزه نه تنها نظام جمهوري‌اسلامي‌نظامی تثبيت‌شده محسوب مي‌گردد، بلكه به عنوان نظامی الگو ونمونه برای جهان تحت سلطه خصوصا‌ مسلمانان جهان مطرح است.


منابع:

1ـ حضرت آيه العظمی امام خميني(ره)، روح‌الله، اختيارات ولي‌فقيه (ترجمه بحث ولايت فقيه از كتاب البيع، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، پاييز 1369

2ـ امام‌خميني، روح الله، ولايت‌فقيه،انتشارات مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام‌خميني(ره)چاپ‌هشتم،خرداد1378

3ـ كواكبيان، مصطفي، دموكراسی در نظام ولايت‌فقيه، انتشارات مركز چاپ ونشر سازمان تبليغات اسلامي،زمستان137

4ـ آذری قمي، احمد، ولايت‌فقيه از ديدگاه قران كريم، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی دارالعلم، فروردين1372

5ـ آذری قمي، احمد، ولايت‌فقيه از ديدگاه فقهای اسلام، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی دارالعلم، بهار13702

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 12:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس