تحقیق در مورد نبی و رسول

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد نبی و رسول

بازديد: 275

«مقدمه»

اولين انساني كه پاي برعرصه وجود نهاد وزندگي را درزمين آغازيد، پيامبري از پيامبران خدا بوده است. اين سخن را مي توان از ويژگيهايي كه قرآن كريم براي وي مي شمرده دريافت: به يقين خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را برمردم جهان برتري داده است[1]

و]خدا[ همه اسما را به آدم آموخت[2]

سپس آدم ازپروردگارش كلماتي را دريافت كرد[3]

هم چنين به استناد ادله اي كه درباب ضرورت وجود وحي و رسالت درزندگي انسان، درگفتار پيشين گذشت، نيز مي توان اين ادعا را كه اولين انسان پيامبر بوده است، ثابت كرده؛ زيرا او نيز براي رستگاري خويش نياز به امداد الهي داشته است. از آن روز تا كنون بشر همواره مورد لطف الهي بوده است و پيامبران الهي براي راهنمايي اوپياپي آمده اند:

درتورات ، انجيل و قرآن كريم، تنها به نام برخي از اين پيامبران و داستان زندگاني آنان اشاره شده است.

ما هم چنان كه به نوح و پيامبران بعد از او وحي كرديم، به تو ]نيز[ وحي كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان ]نيز[ وحي نموديم و به داود زبور بخشيديم و پيامبراني را ] فرستاديم[ كه درحقيقت ]ماجراي[ آنان را پيش تر برتو حكايت نموديم و پيامبراني كه ]سرگذشت[ ايشان را برتو بازگو نكرده ايم[4].

برخي از اين فرستادگان، كساني بوده اند كه خداوند ايشان را برمي انگيخت تا قوم و قبيله اي را از انحراف عقيدتي يا اخلاقي و اجتماعي ويژه اي كه بدان دچار شده بودند، برهانند. اينان طبيباني براي آن بيماران بودند و بيش از اين رسالتي نداشتند . رسالت اين گروه از پيامبران به مكان و زمان خاصي محدود مي شد و پيام جهان شمولي نداشتند.

از ميان فرستادگان الهي، كساني نيز بوند كه تبليغ و استقرار شريعت پيامبران بزرگي مانند حضرت نوح و موسي (ع) را برعهده داشتند. آنان مي بايست چراغ هدايتي را كه پيامبران صاحب شريعت روشن كرده بودند، فروزان نگاه دارند و آن پيام را در ديگر محدوده هاي جغرافيايي و زماني بگسترانند.

ما تورات را كه درآن رهنمود و روشنايي بود، نازل كرديم. پيامبراني كه تسليم ]فرمان خدا[ بودند، به موجب آن براي يهود داوري مي كردند. [5]

گروه سوم از فرستادگان الهي كساني بودند كه دراصل فقط براي يك قوم يا ملت خاصي پيام الهي را مي آوردند و خود نيز دعوي جهان شمولي نداشتند. قرآن كريم درباره حضرت يونس (ع) مي فرمايد:

و او را به سوي يك صد هزار ]نفر از ساكنيان نينوا[ يا بيشتر روانه كرديم. پس ايمان آوردند و تا چندي برخوردار شان كرديم.[6]

افزون بر همه آنان، پيامبراني نيز بودند كه رسالتي عظيم تر داشتند و همگان مخاطب پيام الهي آنان بودند. قرآن كريم نيز پيامبر اسلام را فرستاده خدا بسوي همگان مي‌داند:

بگو«اي مردم! من پيامبر خدا بسوي همه شما هستم»[7] اما پيامبر بزرگ اسلام(ص) ويژگي ديگري نيز دارد كه او خاتم پيامبران و دين او آخرين برنامه سعادت انسان است.

اعتقاد به اين كه ماجراي پيامبري و نبوت با آوردن حضرت محمد(ص) پايان مي گيرد و سلسله اي كه ازآدم شروع شده بود يا حضرت محمد(ص) به فرجام مي رسد لذا با اين مقدمه مي خواهم به بخشي از وظايف پيامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) در قرآن بپردازم.


بخش اول

فصل اول : تعاريف لغوي واصطلاحي نبي و رسول

نبوت از شوون بسيار مهم فرستادگان الهي است و دانشمندان اسلامي درمورد پيامبر اسلام نيز نبوت را نخستين و بارزترين شان او مي دانند. نبي اگر از ماده «نبا» باشد به مفهوم صاحب خبر مهم و اگر از ماده «نبو» باشد به معناي داراي مقام والا و برجسته است؛

نبي از نبوت به معناي رفعت است ونبي رابه سبب جايگاه بلند او نسبت به ساير مردم بدين نام خوانده اند.[8]

«فراهيدي» قديم ترين لغت شناس اسلامي مي نويسد: نبي به معناي راهي است كه انسان را به مقصد مطلوب خود مي رساند[9]. و كسايي گفته است : النبي الطريق و الانبياء طرق الهدي[10].

درباره رسول بايد گفت معناي لغوي آن از رسل است كه به گفته راغب به معناي برانگيختن با نرمش و ملايمت است[11] و دراصطلاح برنده سخن و حامل پيام و صاحب رسالت.

به هر حال، نبي و رسول، صرف نظر از مصاديقشان هر دوبراي بشارت و انذار و ديگر وظايف هدايتي مبعوث مي شوند.

پيامبران بسياري درطول تاريخ براي هدايت بشر مبعوث شده و هريك داراي رتبه اي خاص از قرب به درگاه الهي و منزلت آسماني بوده اند وبنا به مشيت الهي درشرايط مكاني و زماني خاص، براي هدايت مردم مبعوث شده اند. برخي از ايشان به عنوان نبي و برخي به عنوان رسول و برخي با هردو عنوان و برخي با لقب اولوالعزم شهرت يافته اند.

درباره تفاوت نبي و رسول:

آنچه مي توان پذيرفت اين است كه نبي از نظر مصداق (نه از نظر مفهوم) اعم از رسول است. يعني همه پيامبران داراي مقام نبوت بوده اند. ولي مقام رسالت اختصاصي به گروهي از ايشان داشته است و حسب روايتي تعداد رسولان313 نفر مي باشد و طبعاً مقام ايشان بالاتر از مقام انبيا خواهد بود. چنان كه خود رسولان هم، از نظر مقام و فضيلت يكسان نبوده اند. [12]با توجه به عدم اشاره قرآن به عدد پيامبران، ناگزير از مراجعه به روايات دراين خصوص هستيم. مطابق روايات مشهور، 124 هزار نبي ازسوي خدا به سوي بشر گسيل شده اند. درحديث امام رضا مي خوانيم كه پيامبر فرمود: «خداوند 124 هزار پيامبر آفريد كه من بالاترين ايشانم و مباهاتي نيست»[13]

علامه طباطبايي درجمع بندي روايات اين بخش مي گويد:

آنچه روايات دلالت مي‌كند روايات آحادي است مختلف المتون كه مشورترينشان روايت ابوذر از رسول خداست كه فرموده :

ان الانبياء مانه و اربعه و عشرون الف نبي و المرسلون منهم ثلاثمائه و ثلائه عشر نبياء[14]

تعداد پيامبران 124 هزار و از اين ميان عدد رسولان 313 است.[15]

فصل دوم : پيامبران درقرآن

ازميان خيل عظيم پيامبران و رسولان الهي، نام برخي از ايشان درقرآن مجيد ذكر شده و اززندگي عبرت آميز، دعوت پيگير و فرجام كارشان سخن به ميان آمده است. از اين رو بايد پيامبران را در مجموع به سه دسته تقسيم نمود:

اول: كه نام و داستانشان درقرآن ذكر شده

دوم : آنانكه داستانشان بدون نام ذكر شده

سوم:‌ آنها كه نام و داستانشان هيچ يك ذكر نشده است. قرآن دراين باره مي فرمايد:

«ولقد ارسلنا رسلا من قبلك منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك»

و مسلماً پيش از تو فرستادگاني را روانه كرديم كه ماجراي برخي از ايشان را برتو حكايت كرديم و برخي از ايشان را برتو حكايت نكرديم.[16]

 ازطرفي هر چند عدد پيامبران الهي درقرآن مشخص نشده ولي از بعضي آيات استفاده مي شود كه شماره آنها بسيار زياد بوده است، چنان كه درآيه 24 سوره فاطر مي خوانيم:

«ان من امه الا خلا فيها نذير»[17]

و هيچ امتي نبوده مگر اينكه درآن هشدار دهنده گذشته است.

به هر حال بانگرشي به قرآن با دو دسته از پيامبران مواجهيم، پيامبران با نام و پيامبران بي نام.

1-گروه پيامبران با نام :

مطالعه آيات قرآن نشان مي‌دهد كه عدد پيامبراني كه نام آنها صريحا درقران مجيد آمده است ، 26 نفر است كه عبارتند از :

آدم، نوح، ادريس، هود، صالح، ابراهيم، لوط، اسماعيل، اليسع، ذوالكفل، الياس، يونس، اسحاق، يعقوب، يوسف، شعيب، موسي، هارون، داود، سليمان، ايوب، زكريا، يحيي، اسماعيل صادق الوعد، عيسي و محمد صل الله عليه اجمعين.

از اين ميان، نام هجده پيامبر درسوره انعام طي آيات 83 تا86 ذكر شده است؛

و آن حجت ما بود كه به ابراهيم دربرابر قومش داديم و به او اسحاق و يعقوب بخشيديم. و همه را به راه راست درآورديم، و نوح را ازپيش راه نموديم، و ازنسل او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون را هدايت كرديم و اين گونه نيكوكاران را پاداش مي دهيم و زكريا و يحيي و عيسي و الياس را، كه همه از شايستگان بودند و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط، كه جملگي را برجهانيان برتري داديم.

نام آدم درآيه 31 بقره و چندين آيه ديگر، و «علم ادم و الاسماء كلها»

نام صالح درآيه 73 اعراف؛ والي ثمود اخاهم صالحا.

نام هود درآياتي ازجمله آيه 89 سوره هود آمده است؛ و يا قوم لا يجرمنكم شقاقي ان يصيبكم مثل ما اصاب قوم نوح او قوم هود اوقوم صالح .

درآيه 36سوره عنكبوت به نام شعيب اشاره شده است. و لي مدين اخاهم شعيبا و ذوالكفل و اسماعيل در آيه 48 سوره ص مذكور است، والذكر اسماعيل و اليسع وذاالكفل و كل من الاخيار.

و نام ادريس در آيه 56 سوره مريم اين چنين آمده است، والذكر في الكتاب ادريس انه كان صديقا نبيا.

و سرانجام به نام مبارك محمد خاتم پيامبران درچهار آيه با نام محمد و دريك آيه با اسم احمد تصريح شده است؛

ومامحمدالا رسول قد خلت من قبله الرسل[18].

ماكان محمد ابا احد من رجالكم رسول الله و خاتم النبيين[19].

و امنوا بما نزل علي محمد و هو الحق من ربهم[20] .

محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم[21] .

2-گروه پيامبران بي نام :

تعدادي از پيامبران الهي نيز با ذكر بخشي از داستان حياتشان مورد اشاره قرآن قرار گرفته اند و ازروايات موجود، نام و مشخصات ديگر آنها استخراج و يا استنباط شده است؛ اين گروه عبارتند از:

-خضردرآياتي از سوره كهف، از جمله : فوجدا عبدا من عبادنا انبياه رحمه من عدنا و علمتاه من لدنا علما. [22]

-اشمعونيل يا شمعون . پيامبر دوران طالوت درآيه : ادم تر الي العلما من بني اسرائيل من بعد موسي اذقالوا لنبي لهم ابعث لنا ملكا نقاتل في سبيل الله[23] .

-ارميا ياحزقيل درآيه : اوكالذي مرعلي قريه و هي خاويه علي عروشها.[24]

-سه فرستاده عيسي به انطاكيه، درآيه : اذ ارسلنا اليهم اثنين فكذبو هما فعززنا بثالث فقالوانا اليكم مرسلون.[25]

-برخي دو فرستاده اول را شمعون و يوحنا و سومي را پولس معرفي كرده اند[26]ولي مولف تفسير كشاف و برخي تفاسير ديگر نام سومي را شمعون ذكر كرده اند. [27]

فصل سوم : ويژگي پيامبران

از آن جا كه محور بحث ما ، شيوه هاي دعوت چهره هاي قرآني است، ضرورت دارد، از اين زاويه به ويژگي هاي اساسي انبيا نظري افكنيم، تا اهميت و جايگاه دعوت و تبليغ دررسالت انبيا بيش از پيش روشن گردد. مي توان گفت تمام ويژگي ها و خصوصياتي كه درانبيا و سيره و رسالتشان مشاهده مي شود، اموري است كه آنان را درتبليغ بهترو موثر تر ياري و راهنمايي مي نمايد.

در راس ويژگي هاي ايشان، عصمت است كه بي شك كار تبليغ را آسان تر، موثر تر و نتيجه بخش تر مي نمايد، چراكه نخستين اثر اعتقاد به عصمت، اعتماد كامل به پيامبر درگفتار و رفتار و همه عكس العمل ها و دريك كلام حجت بودن سنت اوست؛ و چون سنت و سيره پيامبر حجيت يافت، تاسي و پيروي كامل صورت مي گيرد و اين به مفهوم توفيق كامل دعوت است. علامه طباطبايي دراين باره مي گويد:

پيامبر كه از انجام دادن گناه، چه فعل حرام و يا ترك واجب، معصوم است، بدين سبب است كه اگر معصوم نباشد ممكن است برخلاف دين تبليغ نمايد.[28]

ويژگي دوم پيامبران، اعجاز، نيز كاملاً  درجهت تأثير بخشي بيشتر تبليغ است. يكي از اركان تعريف معجزه اين است كه، معجزه نشانه صدق ادعاي پيامبران است. چه، با صدور معجزه اعتماد و اطمينان به صداقت پيامبر حاصل مي شود كه مقدمه پذيرش پيام هاي الهي اوست.

به عبارت ديگر معجزه مقدمه كاميابي دعوت است؛ البته بايد توجه داشت كه آنچه معجزات انبيا (ع) مستقيما اثبات مي‌كند، صدق ايشان درادعاي نبوت است و اما صحت محتواي رسالت و لزوم اطاعت از فرمان هايي كه ابلاغ مي‌كنند، مع الواسطه و به طور غير مستقيم ثابت مي شود. [29]

ويژگي ديگر، يعني كثرت تعداد پيامبران نيز در همين جهت است. از آنجا كه نياز بشر به هاديان و اسوه ها، يك نياز هميشگي است و شرايط رواني و اجتماعي افراد نيز درزمان ها و مكان هاي گوناگون است، و همچنين امكان دستبرد و انحراف دررسالت قبلي وجود دارد، ناگزير تعداد انبيا ضرورت مي يابد. امير مومنان درباره توالي نبوت‌ها مي فرمايد:

كلما مضي منهم سلف قام منهم بدين الله خلف حتي اقصت كرامه الله سبحانه و تعالي الي محمد[30]؛

هريك از پيامبران كه رسالت خود را به پايان مي برد و از دنيا مي رفت پيامبر ديگري براي پياده كردن دين خدا برمي خاست تا آن كه كرامت خدا به محمد(ص) اضافه گرديد.

تأثير تعداد انبيا دردعوت است كه ، وقتي تمام شرايط براي گسترش دعوت فراهم مي شود، نبوت به پايان ميرسد و اين زماني است كه خاتم پيامبران ظهوركرده و دعوتش را ارائه كند؛

هرگاه شرايط زندگي بشر به گونه اي باشد كه دعوت پيامبر به همه جهانيان برسد و پيام هاي او براي آيندگان ، محفوظ و مصون بماند و دگرگوني شرايط اجتماعي، مستلزم تشريعات اساسي جديد و تغيير احكام و قوانين موجود نباشد ارسال پيامبر ديگري ضرورت نخواهد داشت. [31]

هماهنگي دراصول عقايد و كليات احكام، ديگر ويژگي انبياست كه اين ويژگي نيز ميتواند دعوت هر پيامبر را به موفقيت نزديك تر سازد؛ چه درصورت يكساني تعاليم با رووس پيام ها و برنامه هاي انبياي ديگر، اعتماد مخاطبان به او فزوني يافته و دامنه تأثير و اقناع، بيشتر مي شود؛

همه آنها علاوه بر يكساني دراصول عقايد و مباني اخلاقي، دركليات احكام فردي و اجتماعي نيز هماهنگي داشته اند. مثلا نماز درهمه اديان آسماني وجود داشته هرچند كيفيت ادا يا قبله نماز امت ها متفاوت بوده است، يا زكات و انفاق درهمه شرايع بوده گرچه مقدار يا موارد آن يكسان نبوده است.[32]

به همين دليل، ايمان به همه پيامبران بدون هيچ گونه تفاوتي دراصل ايمان ضروري شمرده شده است:

شرع لكم من الدين ما وصي به نوحا والذي اوحينا اليك و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي ان اقيموا الدين و لاتتفرقوا فيه؛[33]

ازاحكام دين، آنچه را كه به نوح درباره آن سفارش كرد، براي شما تشريح كرد و آنچه را به تو وحي كرديم و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش نموديم كه : دين را برپا داريد و درآن تفرقه اندازي مي كنيد»

يا ايها الذين امنوا بالله و روسوله و الكتاب الذي نزل ؛[34]

اي كساني كه ايمان آورده ايد، به خدا و پيامبر او و كتابي كه برپيامبرش فروفرستاد، و كتاب هايي كه قبلاً نازل كرده بگرويد. و هركس به خدا و فرشتگان او و كتاب ها و پيامبرانش و روز با بازپيسن كفر ورزد، درحقيقت دچار گمراهي دور و درازي شده است.

والذين امنوا بالله و رسوله و لم يقرقوا بين احد منهم غفوراً رحيما؛[35]

و كساني كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده  و ميان هيچ كدام از آنان فرق نمي‌گذارد به زودي خدا پاداش آنان را عطا مي‌كند، و خدا آمرزنده مهربان است.

قل امنا بالله و ماانزل علينا و ماانزل علي ابراهيم،

بگو: به خدا و آنچه برما نازل شده، و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و يعقوب و اسباط نازل گرديده و آنچه به موسي و عيسي و انبياي ديگر ازجانب پروردگارشان داده شده ، گرويديم؛ و ميان هيچ يك از آنان فرق نمي گذاريم و ما او را فرمانبرداريم. و هركه جز اسلام ، ديني ديگر جويد، هرگز از وي پذيرفته نشود، و وي درآخرت از زيانكاران است.

بنابر بعضي از آيات، تكذيب يك پيامبر به منزله تكذيب همه ايشان است.

آخرين ويژگي پيامبران نيز كه داشتن صبغه الهي و بشري است، زمينه را براي بازدهي بيشتر دعوت و پذيرش سريع راهنمايي هاي انبيا فراهم مي‌كند . انبيا از يكسو مقربان درگاه الهي و با فضيليت ترين انسان هاي روزگار خويش بوده اند، و ازسوي ديگر، ازلحاظ نيازهاي جسمي و شرايط روحي و گرايش هاي فردي و اجتماعي باديگر مردمان هماهنگي داشته اند؛

انبيا بشرند و آنچه به مقتضاي بشريت براي ساير مردم است از شادي و حزن و رنجوري درمصيبت و خوشي از نعمت ها براي آنان نيز هست و رسول خدا بر فرزندش ابراهيم گريست و فرمود:

ان القلب يحزن و العين تدمع و لانقول الا ما يرضي ربنا و انا لفراقك يا ابراهيم لمحزونون.[36]

دل غمين مي گردد و ديده اشك مي ريزد، اما سخني برخلاف رضاي پروردگارمان نمي گوييم و براي فراق تو اي ابراهيم، اندوهگين و غمزده ايم.


«بخش دوم»

فصل اول: پيامبران و فرستادگان خدا كيانند؟

پيامبران و فرستادگان كساني هستند كه خداوند آنان را ازميان افراد بشر برگزيده است . آنان حاملان رسالت او براي بندگانش بوده و گروندگان به خدا و نيك كرداران را به پاداش نيكو دردنيا و آخرت مژده مي دهند و كافران و بدكاران را ازكيفر و عذاب سخت برحذر مي دارند. خداوند سبحان دراين زمينه فرموده است:

ومانرسل المرسلين الا مبشرين و منذرين فمن امن و اصلح فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون ؛[37]

اين پيامبران و فرستادگان، دانش خود را به وسيله عقل و حواس و به روشهاي گوناگون، مانند الهام، شنيدن مستقيم ازفرشته اي به صورت انسان، روياي صادقانه و ديگر حالات روحي كه غير از پيامبر كسي آنها را درك نمي كند- دريافت مي كنند. اين شيوه آموختن كه برخلاف روش هاي معمولي است، وحي خوانده مي شود.

امكان وجود پيامبران

فلسفه هاي مادي، شبهات زيادي بر اصل نبوت وارد ساخته و وجود پيامبران را نفي و درنتيجه جهان ماوراءالطبيعه راانكار كرده اند، ولي پژوهشگري كه حقيقت نبوت را بررسي كند، وقايع تاريخي ثابت و قانع كننده اي را دربرابر خود مي بيند كه جاي هيچ گونه شك و ترديدي را براي او باقي نمي گذارد.

امروزه دربشتر نقاط جهان ادياني وجود دارد كه پيامبران بي شماري مردم را به آن اديان دعوت كرده اند و ميليون ها نفر درزندگي مادي و معنوي خويش احكام آنها را به كار مي بندند.

اين اديان درجزئيات احكام خود با يكديگر اختلاف دارند، ولي دراصل دعوت و اعتقادات از قبيل اعتقاد به يگانگي خدا و جهان پس از مرگ كه هر انساني پاداش كار نيك دنيايي خويش را مي بيند-با يكديگر سازگارند.

اين شمول و عموميت به طور قطع و يقين بر اين امر دلالت دارد كه نبوت، نياز روحي تمام بشريت است، به وپژه آن كه درگذشته به جهت فاصله زياد و غير قابل پيمودن بين كشورها، مردم با يكديگر آشنايي نداشتند و چون وسايل ارتباط جمعي مانند راديو و تلويزيون ، مجلات، روزنامه ها ، پست مراسلات و ديگر وسايل آن گونه كه امروزه هست وجود نداشت، از اين رو ارتباطي نيز ميان ملت ها برقرار نبود.

ادياني كه تاكنون وجود داشته و صدها ميليون نفر پيرو آنها هستند، خود گواهي بر وجود نبودند؛ زيرا تمام اين اديان از نبوت سرچشمه گرفته اند و دين بدون پيامبر وجود ندارد.

الهام يا شعور حيوانات

نبوت، امري دور از عقل و خرد نيست؛ زيرا درجهان امروز، برخي از موجودات داراي شناختي غير از راه حواس و جداي از عقل هستند كه آن عبارت است از : الهام حيوانات.

جانور شناسان به وجود شعور خاصي دربرخي از حيوانات ريز اعتراف كرده اند، از جمله: جستجوي غذا، يا ساختن خانه ها و نگهداري تخم هاي خود، كه از تصور انسان خارج است.

بنابراين زماني كه اين واقعيت هاي علمي مورد قبول دانشمندان است، از خرد به دور نيست كه خداوند عده اي از انسان ها را ]براي ابلاغ دين[ به وحي خود اختصاصي دهد و آنچه را بخواهد- بدون شيوه آموزش محصول ميان بشر- بدان ها بياموزد.

روان شناسي كنوني

دانش امروزي به جهاني ماوراء الطبيعه و مستقل از ماده اعتراف دارد و اين امر، جواز اعتبار نبوت و وحي را براي ما صادر مي سازد. دكترمسمر، دانشمندآلماني، درسال 1770 م. خواب مغناطيسي (هيپنوتيزم) را كشف و به تجربه ثابت كرد كه انسان، تنها ابزاري مادي نيست، ولي دربردارنده روحي است كه به هيچ وجه با ماده سنخيت ندارد و تا زماني كه عمل طبيعي بدن از كار نيفتاده است، برانسان تسلط دارد و اين عقل باطني و روح انسان است كه بالاتر از عقل ظاهري است و به جهان فرا طبيعي ارتباط دارد.

اين اكتشافات، دانشمندان مادي گرا را ، كه يك قرن با اين واقعيت مبارزه مي كردند، به وحشت انداخت، ولي اين حقايق ثابت، بر همه منكران پيروز شد و علم نيز آن را به رسميت شناخت و درنتيجه ثابت شد كه انسان، به اين جسم حيواني منحصر نبوده و موجودي است كه با دارا بودن قواي پيچيده و دروني و برتر و با درجاتي متفاوت، به جهان ماوراي طبيعت اتصال و ارتباط دارد و اين ارتباط روحاني ميان نفس بشري و جهان ماوراي طبيعت، نشانگر اين است كه خداوند ارواحي راكه ارتباطشان باجهان ماوراي طبيعت زياد بوده ، برگزيده است تا بوسيله آنان اعتقادات قلبي و تعاليم اخلاقي راكه بندگانيش بايد بدان عمل كنند و به مصلحت آنان است- به آنان وحي كند.

درپايان قابل يادآوري است كه روياي صادقه نيز از حقايق شناخته شده و از اسباب وحي است كه خداوند به واسطه آن، پيامبرانش را راهنمايي كرده است. برخي، روياي صادقه را مشاهده كرده و دانشمندان نيز به وجود آن اعتراف و اذعان داشته اند.

جهان شمولي رسالت

رسالت الهي شامل تمام افراد بشر است؛ زيرا خداوند، پروردگار جهانيان است نه خداي يك ملت خاص.

ولقد بعثنا في كل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدي الله و منهم من حقت عليه اضلاله[38]؛

تحقيقا درهر امتي فرستاده اي برانگيختيم كه خداي يكتا را بپرستيد و از پرستش طاغوت بپرهيزيد، خداوند برخي از آنها را هدايت كرد وبرخي به ورطه گمراهي افتادند.

اين برخلاف عقيده يهود است. آنان منكر اين بودند كه خداوند هركس از بندگانش را كه بخواهد مشمول نعمت و رحمت خويش مي گرداند. آنان نبوت را ويژه خود مي دانستند؛ گويي ساير انسان ها آفريدگان خدا نيستند.

فصل دوم : وظايف پيامبران

وظيفه پيامبري درسه چيز خلاصه مي شود:

1.      دعوت به پرستش خدا و اعتقاد به يگانگي او؛

2.      ايمان به جهان پس از مرگ و پاداش اعمال؛

3.      بيان دستورات و احكامي كه درآن صلاح و سعادت دنيا و آخرت انسان هاست.

1-ايمان به خدا

ايمان به خداوند درسرشت انسان هاست؛ زيرا هر انساني خويش را متمايل به سوي نيرويي برتر از نيروي خويش مي انگارد، ولي مردم درتعيين و مرزبندي آن نيرو وقدرت متفاوتند. برخي آن را به نيروي طبيعي و بعضي به بت هايي كه به دست خود مي ساختند و برخي ديگر، آن را به چيزهايي ديگر، تشبيه مي كردند. پيامبران براي تصحيح اين گمراهي هامبعوث شدند تا عقل و خرد مردم را به چيزهايي ديگر، تشبيه مي كردند. پيامبران براي تصحيح اين گمراهي ها مبعوث شدند تا عقل و خرد مردم را به اعتقاد به خدا و يگانگي او رهنمون شوند. بنابراين نخستين دعوت وبزرگترين هدف پيامبران درهر زمان و محيطي، تصحيح اعتقاد مردم نسبت به خداي تعالي و رابطه بين بنده و پرودگار بوده است و نيز دعوت به اين كه دين خالص تنها از آن خدا بوده و پرسش، تنها او را سزد و اوست كه سود و زيان مي رساند و تنها او سزاوار پرستش و دعا و نيايش است.

لبه تيز حركت انبيا متوجه دوگانه پرستي و شركي بوده كه به گونه اي روشن و آشكار دربت پرستي و انسان پرستي و حتي پرستش صالحان و مقدسان زنده و مرده تجسم يافته بود.

اگر عقل انسان به تنهايي و به طور مستقل بخواهد اين حقايق را دريابد، به هدف و خواسته خود نخواهد رسيد، به ويژه درامور غيبي كه انسان بدون ياري وحي كه خداوند آنرا به پيامبران ابلاغ كرده توان شناخت آنها را ندارد.

فلسفه يونان و غيرآن، درمسائل الهيات به تلاش پرداختند و آرا و نظرات سست، بيهوده و متناقضي را به ارمغان آوردند؛ از اين رو اخيراً انديشمندان با اعتماد بر انديشه خود، درتفسير اين الهيات به اختلاف پرداختند در حالي كه پيامبران دربيان اين مسائل و تبيين اين نيروي الهي، براهيني آوردند كه عقل و خرد به واسطه آن آرامش مي يابد.

2-ايمان به آخرت

بيان اين اعتقاد نيز ازجمله وظايف پيامبران است، چرا كه از امور غيبيه بوده وعقل بدون هدايت پيامبران به فهم و درك آن دست نمي يابد.

بنابراين هر انساني احساس مي‌كند كه اين زندگي، با سپري شدن عصر به پايان نمي رسد، بلكه پس از مرگ، زندگي ديگري وجود دارد كه به شكلي ديگر آن را به وجود مي آورد. اين احساس كلي را كه بيشتر مردم از آن برخوردارند نمي توان آن گونه كه دانشمندان مادي مدعي هستند. از انحرافات و يا از اوهام عقل شمرد؛ زيرا عدم اذعان عقل به جهان پس از مرگ، مصيبت روحي و اجتماعي بزرگي براي نوع بشر به شمار مي آيد.

هر انساني درمعرض مشكلاتي، همانند بيماري ها، ستم ها و شكنجه ها و يا از دست دادن عزيزان است؛ بنابراين ، اعتقاد به زندگي آخرت و محاسبه اعمال، درانسان احساسي دروني به وجود آورده، او رابه كار نيك وادار مي‌كند و از كار ناپسند بازمي دارد. انسان بدون هدايت و ارشاد پيامبران، آن گونه كه بايد و به دور از وهم و خيال، ازتوان درك خصوصيات اين پاداش عاجز است.

3-بيان احكام دين

ازجمله وظايف پيامبران ، راهنمايي مردم به سوي فضايلي است كه سعادت دنيا و آخرت آنها- به واسطه احكامي كه از خداوند دريافت مي‌كنند- درگرو كسب آن فضايل است؛ زيرا انسان ها نمي توانند با عقل وخرد خود، به تمام ارزش ها و رفتار براساس آن ارزش ها برسند، چرا كه انگيزه هاي غريزي، مصالح و خواهش هاي دروني آنها يكديگر متفاوت است.

بنابراين چه بسا گاهي شر كه توام با منافع مادي است، به صورت خير و خوبي جلوه مي‌كند و خوبي، به خاطر اين كه بر وفق مراد و هواهاي نفساني نيست، رها مي شود. روشن ترين دليل اين امر، ظلم و ستم، دشمني و زيرپاگذاشتن حقوق ضعيفان دردنياي امروز است. دنيايي كه مدعي است به بالاترين رتبه ترقي و تمدن رسيده است به همين دليل، رسالت پيامبران، تبين اعمال صالحي است كه از رهگذر آن، انسان، شايسته خشنودي پروردگار و اصلاح جامعه شده و از كردار ناشايستي كه به خشم خداوند و فساد جامعه مي انجامد، برحذر مي ماند.

ترديدي نيست كه تعيين كارهاي نيك و بد و تشريح سود و زيان و پاداش و كيفر آنها، عاملي است تا در روان آدمي، ميل به انجام كار نيك و بيم از ارتكاب كار ناپسند شكل گيرد و درپي آن، روح و روان انسانيت، تاثيري فوق العاده يابد.

فرستادن پيامبران به سوي مردم، راه عذر و پوزش رابرستمكاران بسته و هيچ بهانه اي براي آنان دراين رابطه كه خداوند راه هدايتي برايشان ترسيم نكرده است، باقي نمي گذارد. قرآن ، اين حقيقت را اين گونه بيان كرده است:

رسلا مبشرين و منذرين لنلا يكون للناس علي لله حجه بعد الرسل و كان الله عزيزا حكيما[39]؛

فرستادگاني مژده آور و بيم دهنده، تا خداوند پس از پيامبران برمردم اتمام حجت كرده باشد و خداوند توانا و آگاه است.

آري، سنت الهي بر ديني جاري است كه هيچ كس را مواخذه نمي كند، مگر آن گاه كه پيامبري را به سوي آنها فرستاده باشد: «و ماكنا معدبين حتي نبعث رسولاً»[40]

فصل سوم : وجوب ايمان به پيامبران :

وجوب ايمان به پيامبران

دين اسلام، ايمان به پيامبران رااز اركان اعتقادات اسلامي قرار داده است. دراين زمينه خداي متعادل مي فرمايد:

دين اسلام، ايمان به پيامبران رااز اركان اعتقادات اسلامي قرار داده است. دراين زمينه خداي متعال مي فرمايد:

قولوا امنابالله و ما انزل الينا و ماانزل الي ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط و ما اوتي موسي و عيسي و ما اوتي النبيون من ربهم لا تقرقي بين احد منهم و نحن له مسلمون؛[41]

بگوييد: به آنچه برما و ابراهيم واسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران بني اسرائيل نازل شده و آنچه به موسي و عيسي داده شده و آنچه از سوي خداوند به ديگر پيامبران وحي شده است، ايمان آورده ايم، هيچ تفاوتي ميان آنان قائل نيستيم و تسليم خداييم.

هم چنين درشرح و بيان اعتقادات مومنان مي فرمايد:

امن الرسول بما انزل اليه من ربه و المومنون كل امن بالله و ملائكته و كثبه و ورسله؛[42]

پيامبر به آنچه ازسوي پروردگارش نازل شده ايمان دارد و مومنين همگي به خدا و فرشتگان و كتاب هاي او وفرستادگانش ايمان دارند]و مي گويند:[ ما تفاوتي بين هيچ يك از پيامبران خدا نمي گذاريم.

مسلمانان به تمامي پيامبران الهي ايمان داشته و به آنها ارج مي نهند، تا آن جا كه اگر فردي به يكي از پيامبران كفر ورزد و يا پيامبراني را كه نامشان درقرآن آمده است، دشنام دهد درحقيقت به آنچه برحضرت محمد (ص) نازل شده است، ايمان ندارد. خداوند سبحان درمورد اين مساله مي فرمايد:

اين الذين يكفرون بالله و رسله ويريدون ان يقرقوا بين الله و رسله اي و يقولون نومن ببعض و نكفر ببعض ويريدون ان يتخدوا بين ذالك سبيلاً اولئك هم الكافرون حقا[43]،

كساني كه به خدا و فرستادگانش كفر مي ورزند و مي خواهند بين خدا و فرستادگان او جدايي افكنند و مي گويند: به بعضي ايمان مي آوريم و به برخي كفر مي ورزيم و مي خواهند ميان كفر و ايمان راهي برگزينند، درحقيقت اينها كافرند

براساس اين آيات، اسلام اساساً براي شناخت بيشتر مسلمانان نسبت به يكديگر و برادري و وحدت بين ملل جهان آمده است؛ زيرا اگر مردم به همه فرستادگان خدا ايمان داشته باشند، درمورد اختلافات بين خود نيز آسان تر به تفاهم مي رسند.

يكي از ويژگيهاي دين اسلام اين است كه امكان نزديك شدن به اين دين و ساير اديان الهي وجود دارد؛ از اين روست كه مي بينيم ايمان و احترام به ساير پيامبران ملل، برمسلمانان واجب شده است.

عصمت پيامبران

حكمت الهي اقتضا مي‌كند كه خداوند پيامبران خود را از لحاظ جسم و خلق و خوي، كامل ترين افراد و ازنظر دانش و شرافت و صداقت، برترين آنها و ازحيث عقل ودرايت، هوشمندترين انسان ها قرار دهد. همچنان كه آنان را از عيوب اخلاقي و جسماني مانند بيماري هاي نفرت انگيز مصون مي دارد.

پيامبر از حمايت پروردگار برخوردارند و عنايت و رهنمودهاي الهي شامل حال آنهاست خداي سبحان پيرامون اين حمايت به رسول گرامي اسلام(ص) خطاب مي‌كند:

واصبر لحكم ربك فانك ياعيننا؛

درانجام فرمان پروردگارت پايدار باش، زيرا درحفظ و حمايت ما هستي.

و خطاب به حضرت موسي (ع) مي فرمايد:

ولتصنع علي عيني؛

تا زير نظر من پرورش يابي.

بنابراين، خداوند خود عهده دار تربيت و هدايت پيامبران است و آنان را ازابتلاي به گناه حفظ مي كند؛ زيرا زندگي آنها، براي خودشان نبوده،بلكه اينان سمبل هايي براي هدايت و راهنمايي بشر بوده اند. بعداز مرگ نيز سنت ها و خاطره هاي پيامبران، همانند چراغ هايي روشن است كه زندگي تاريك انسانيت را روشنايي مي بخشد و آنان را به راه هدايت رهنمون مي سازد. بنابراين آنها راهنماياني هستند كه خداوند دستور پيروي از آنها را به ما داده است. خداي متعال درباره دسته اي از پيامبران مي فرمايد:

اولئك الذين اتيناهم الكتاب و الحكم و انبوه فان يكفر بها هولاء فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها يكافرين اولئك الذين هدي الله فيهداهم اقتده[44]

پيامبران كساني اند كه كتاب  وفرمان و نبوت به آنها داديم . بنابراين اگر اينان به نبوت پيامبران كفر ورزند، گروهي را كه به نبوت پيامبران كفر نمي روزند، روي كار خواهيم آورد. آنها كساني هستند كه خداوند هدايتشان فرموده است، بنابراين تو نيز از هدايت آنان پيروي كن

اين پيامبران درنهايت اطاعت و بندگي خدا بوده و كار نيك انجام مي دادند.

هم چنين درجايي ديگر مي فرمايد :

و جعلنا هم ائمه يهدون يامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلاه و ايتاء الزكاه و كانوا لنا عابدين[45]؛

آنها را پيشواياني قرار داديم كه طبق دستور ما هدايت كنند و انجام كارهاي نيك و برپا داشتن نماز و پرداختن زكات را به ايشان و حي كرديم و آنان پرستش ما مي كنند.

هنگامي كه آيات قرآن رامورد بررسي قرار مي دهيم ملاحظه مي كنيم كه كامل ترين صفات و بالاترين ارزش ها را براي هريك از پيامبران ذكر كرده است كه مانيز درجاي خود، آنها را يادآور خواهيم شد.

اگر پيامبران دراين مرتبه ازكمال انساني نبودند، اهميت و ارزش آنها درنظر مردم كوچك شمرده مي شد و كسي دعوت آنها را اجابت نمي كرد واگر دروغ گفته ، خيانت كرده يا رفتار ناپسند مي داشتند، اعتماد مردم به آنان سست مي شد و به جاي ارشاد، مردم را به گمراهي مي كشانند، تا آن جا كه حكمت الهي در مورد بعثت ايشان، بيهوده تلقي مي شد.

به همين دليل خداي سبحان صفت خيانت را از همه پيامبران نفي كرده و فرموده است:

و ماكان لنبي ان يعل؛[46]

هيچ پيامبري خيانت نورزيد.

ديدگاه قرآن كريم درباره پيامبران با ديدگاه تورات دراين زمينه كاملاً متفاوت است؛ زيرا تورات، پيامبران را به دروغگويي و نيرنگ و ارتكاب گناه، توصيف مي‌كند؛ به حضرت يعقوب نسبت نيرنگ مي‌دهد و ادعا مي‌كند كه حضرت لوط با دو دخترش زنا كرده است؛ درباره هارون ] برادرموسي[ اظهار مي دارد كه وي، بني اسرائيل را به گوساله پرستي دعوت كرده است؛ به حضرت داود نسبت زنا با اوريا، همسر فرمانده لشكرش مي‌دهد و درباره حضرت سليمان مدعي است كه وي براي خرسندي زن هايش، بت پرستيده است؛ درحالي كه قرآن كريم، دربيان سرگذشت اين پيامبران، هيچ يك از اين ادعاها را نپذيرفته است.

اين ويژگي، قرآن را ازتورات متمايز مي سازد، چرا كه توصيف پيامبران با چنين بي احترامي و ديگر صفات ناپسند موجب مي شود تا شخص مومن به خود آيد و با خود بينديشد اگر پيامبران وفرستادگان خدا چنين باشند، چه اشكالي دارد كه ما هم مانند آنها باشيم و همين برداشت ناصواب، مستمسكي براي افراد بيمار دل قرار مي گيرد تا در منجلاب گناه غوطه ور شوند، به علاوه بر اين نتيجه مي رسيم كه اين نسبت هاي ناروا عاري ازحقيقت بوده و با عصمت انبيا و اجتناب آنها از گناهان بزرگ منافات دارد . بنابراين از ديدگاه قرآن، پيامبران از گناه گريزانند.

گاه پيش آمده كه پيامبران درمقابل يك ترك اولي ، كه حتي ارتباطي به امور اعتقادي يا اخلاقي نداشته و عمل به آن چندان مهم نبوده است، مورد نكوهش حق تعالي قرار گرفته اند.

ازطرفي ديگر پيامبران، خود را درپيشگاه خداوند مقصر مي دانسته اند و از آن جا كه به شكوه و عظمت خداوند آگاهتر از مردم بوده اند، نسبت به تقصيرشان، ازخداوند آمرزش خواسته اند نه اين كه مرتكب گناهي شده باشند.

پيامبران، الگوي بشر

از آن جا كه پيامبران درمرتبه اي والا از اطاعت و بندگي بوده و ازخواسته هاي نفساني و گناهان دور بوده اند، خداوند به مادستور پيروي از آنها و عمل به آيين ايشان مي‌دهد:

اولئك الذين هدي الله فيهداهم اقئده ؛

آنان كساني اند كه خدا هدايتشان كرده، بنابراين ازهدايت آنها پيروي كن.

درهمين راستا خداوند، مسلمانان را به پيروي از پيامبرش، حضرت محمد(ص) دستور مي‌دهد:

لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكر الله كثيراً؛[47]

رفتار پيامبر براي شما بهترين الگو و سرمشق است، براي كسي كه به خدا و پاداش روز رستاخيز اميدوار بوده و خدا را بسيار به ياد آرد.

خداي متعال درسوره فاتحه كه مسلمانان هر روز درنمازهاي پنجگانه آن را تكرار مي كنند، اين دعا را قرار داده است:

اهدنا الصراط المسقتيم* صراط الذين انعمت  عليهم؛

ما را به راه راست راهنمائي كن، راه كساني كه به آنها نعمت عطا كردي.

و پيامبران پيشقراولان كساني بودند كه خداي سبحان به ايشان نعمت ارزاني داشت، لذا خداوند به مومنين مي آموزد كه بايد درتمام گفتار و كردار خود، پيامبران را سرمشق و الگو قرار دهند.


فصل چهارم: معجزات پيامبران

معجزات پيامبران

هرشخص با ايمان بايد اذعان داشته باشد كه خداوند پيامبرانش را درجهت اثبات درستي دعوتشان براي مردم با تاييدات خاص خويش مورد توجه قرار داده است، تاييداتي كه ازحيطه عقل و انديشه بشري خارج و گواهي بر اين امر است كه آنان فرستادگان خدايند. بر اين گونه تاييدات گاهي لفظ «معجزات» يا «نشانه ها» يا «بينات» اطلاق مي شود؛ زيرا كارهايي برتر از قدرت بشر و خارج از حد توانايي و ماوراي دانش و فهم انسان ها و مخالف سنت هاي مادي و قوانين متعارف طبيعي است. دراين زمينه لفظ «معجزات» بيشتر به كار برده مي شد و از اين رو «معجزه» ناميده شده كه بشر، از انجام اموري مانند آن عاجز و ناتوان است. دانشمندان معجزه را اموري فوق العاده دانسته اند كه خداوند به دست پيامبران به اجرا درمي آورد تا ايشان به وسيله آن، بر صدق نبوت خويش اقامه دليل كنند. اين معجزات، ذاتاً محال نبوده و عقل و واقعيت، مويد آنها هستند. چه بسا مرداني كه در طول تاريخ به پاخاسته، مدعي پيامبري شدند و با كارهاي خارق العاده خويش، مردم را به مبارزه مي طلبيدند. مردم نيز آن كارها را آشكارا ديدند و عده زيادي بدان ها گرويده، ايمان آوردند.

بنابراين، پيامبر فرمان خداوند را به مردم ابلاغ مي‌كند. كساني كه داري فطرتي سالمند، نور حقيقي راكه پرتو افكن شده، دريافت مي‌كنند ولي آنان كه فطرتي تباه شده دارند، ازسرعناد و تبختر اين نور هدايت را ناديده مي گيرند. به همين دليل حكمت الهي اقتضا مي‌كند كه پيامبران با دليل و برهان حمايت شوند تا زبان ستيزه جويان و بدخواهان كوتاه، عذر آنها رد و حجت برآنها تمام شود.

معجزه، فرمول علمي ندارد و نمي توان آن را با ابزار انجام داد، ولي سحر و جادو داراي ابزار و قوانين است و امكان دارد شخص آن را بياموزد و جادوگري كند و كارهايي همانند امور خارق العاده انجام دهد، درصورتي كه آن كار از امور خارق العاده نيست.

انواع معجزات

پيامبران چند نوع معجزه داشته اند. ازجمله معجزات طبيعي، مانند بيرون جستن آب از سنگ دراين رابطه گفتني است زماني كه پيروان موسي (ع) از او درخواست آب كردند، آن حضرت عصاي خويش را به سنگي زد و آب از سنگ بيرون جهيد. ازديگر معجزات طبيعي، سايه افكندن ابر بر بني اسرائيل دربيابان تيه است. همچنين شكافته شدن رود نيل و كنار رفتن آب براي عبور حضرت موسي(ع) و بني اسرائيل و فرار از فرعون ازديگر معجزات طبيعي است.

ازديگر انواع معجزات، اخبار غيبي است؛ حضرت عيسي(ع) قوم خود را ازآنچه كه مي خوردند و آنچه ذخيره مي كردند آگاه كرد. برخي از معجزات، اموري و مخالف قوانين طبيعت بوده؛ ماند آتشي كه كافران براي سوزاندن حضرت ابراهيم (ع) افروختند و خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سالم قرار داد. هم چنين معجزاتي كه به طور اتفاقي و به اندازه نياز به وجود مي آمد.

حكمت الهي چنين اقتضا كرد كه معجزه هرپيامبري مطابق با اموري باشد كه رايج ميان مردم زمان خودش بوده ، تا براي تاييد فرستاده اش و اثبات رسالت وي، رساتر باشد؛ مانند معجزه حضرت عيسي (ع) كه مردگان را ] به اذن خدا[ زنده مي كرد، زيرا يهود، مذكر وجود روح بودند و نيز معجزه حضرت موسي (ع) كه عصاي او به صورت اژدهايي درآمده و تمام ساز و برگ جادوگران را بلعيد، چراكه مصريان درآن دوران، درجادوگري سرآمد بودند. به طور كلي معجزاتي را كه پيامبران قبل از حضرت ختمي مرتبت (ص) آوردند، از همين قبيل بوده است، چون انسان هاي آن روز چندان رشد فكري نكرده بودند كه دلايل عقلي، آنها را قانع سازد و راهي جز پذيرش امور خارق العاده نداشتند كه با بروز آن، انديشه آنها را خيره و مبهوت سازد و انگيزه اي باشد كه آنان را به صدق نبوت پيامبران وا دارد.

معجزه رسول اكرم (ص)

معجزات، پيوسته بدين شيوه بود تا آن كه بشريت به رشد و كمال عقلي خويش رسيد و اراده خداوند تعلق گرفت كه رسالت عامه را توسط حضرت محمد(ص) فروفرستد. از اين رو وي به وسيله قرآن كه معجزه عقلي جاودان است مورد حمايت خويش قرار داد. قرآن، با شيوه خاص و بلاغت خود و هدايت و علوم و معارفي كه در بردارد معجزه بود و حضرت محمد(ص) به وسيله آن عرب را به مبارزه طلبيد تا يك سوره مانند آن را بياورند، اما آنان عاجز و ناتوان گشتند، درحالي كه اعراب درفصاحت شهر بوده درفنون سخنوري مهارت داشتند.

معجزه رسول اكرم(ص) از ساير معجزات گذشته متمايز بود؛ زيرا قرآن، معجزه اي ماندني است و درطول روزگار در دسترس هر پژوهشگر و هر حقيقت جويي، جاودان مانده است، درحالي كه معجزات ديگر پيامبران، حوادث ووقايعي بوده كه با سپري شدن آنها كساني كه درزمان پيامبران بوده اند آنها را ديده اند، و كساني كه پس از آنان آمده اند، آن معجزات رامشاهده نكرده اند،بلكه براي آنها نقل شده است، و اين خود سبب ضعف تأثير آنهاست، به ويژه امروزه كه نسبت به اديان شبهات فراواني وجود دارد.

به همين دليل، ديدگاه اسلام درباره معجزات ، اين است كه مردم را از درخواست آنهامنصرف نموده و آنان را به دقت و انديشه درموضوع رسالت اسلام و هدايت متبلور درقرآن كريم واداشته است. برخي از اهل ترديد دردوران رسالت رسول اكرم (ص) درخواست معجزه هايي كردند و پاسخ خداوند متعال به آنان اين بود كه درقرآن و هدايت موجود درآن و دلايل عقلي بينديشند ] تا بدانند[ كه قرآن وحي الهي است. خداي سبحان فرمود:

وقالوا لولا انزل عليه آيات[48] من ربه قل انما الايات عند الله و انما انا نذير مبين او لم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب[49] يتلي عليهم ان في ذلك لرحمه و ذكري لقوم يومنون[50]؛

و كافران گفتند چرا از پروردگارش براو نشانه هايي نازل نمي شود. بگو نشانه ها نزدخداست و من تنها بيم دهنده اي آشكار هستم، آيا كتابي كه برتو فرستاديم تا برايشان خوانده شود براي آنها كافي نبود؟ براستي در آن كتاب رحمت و يادآوري براي كساني است كه ايمان مي آورند.

 

«نتيجه گيري»

وظايف پيامبران بعنوان مصلحان توجه به اصلاح امور اجتماعي جوامع بشري است اين پيش فرض است كه مي بينيم آياتي از قرآن كه تأكيد به اصلاح امور اجتماعي مي‌نمايد زيرا اصلاح امور اجتماعي ازجهاتي داراي اهميت است از اين جهان مي توان به 1- بستري سازي مناسب براي تكامل افراد جامعه 2- ايجاد امنيت 3- مقابله با فساد و عدم بروز ناهنجاريهاي اجتماعي مي توان نام برد.

ازجمله وظايف پيامبران ، راهنمايي مردم بسوي فضايلي است كه سعادت دنيا و آخرت آنها بواسطه احكامي كه از خداوند دريافت مي‌كنند درگرو كسب آن فضايل است، زيرا انسان ها نمي توانند صرفاً با عقل و خرد خود، به تمام ارزش ها و رفتار براساس آن ارزش ها برسند، چرا كه انگيزه هاي غريزي ، مصالح و خواهش هاي دروني آنها با يكديگر متفاوت است.

درقرآن كريم براي رسول خدا چهار وظيفه يا قلمروبيان شده است .

1-دريافت و ابلاغ وحي 2- تعيين و تبيين تعاليم دين 3- ولايت و سرپرستي جامعه براي اجراي قوانين الهي 4- ولايت معنوي

و درخاتمه ميتوان گفت كه آيات نوراني قرآن به مانشان مي‌دهد كه پيامبران الهي همه داراي يك هدف واحد بوده اند و هدف آنها اين بود كه خدا را به مردم معرفي كنند و مردم خد ارا بشناسند و از دستورات او اطاعت كنند و پيامبران مامور شده بودند كه درهر زماني خدا و دين او را درخور عقل و فهم مردم همان زمان معرفي كنند.

«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم»

«ما هيچ پيامبري را نفرستاديم جزء به زبان قومش تا بتوانند براي آنها به روشني بيان كند»

سوره ابراهيم آيه 4


منابع و ماخذ

1-   قرآن كريم

2-   تفسير الميزان محمد حسين طباطبايي

3-   آموزش عقايد- محمد تقي مصباح يزدي

4-   معارف اسلامي 2 عليرضا اميني و محسن جواري

5-   سيد رضي-نهج البلاغه

6-   محمد باقر مجلسي، ب

7-   حار الانوار

8-   http://www.balagh.net

 



[1] . سوره آل عمران، آيه 33

[2] . سوره بقره آيه 31

[3] .سوره بقره آيه 37

[4] .سوره نساء آيات 163و164

[5] .سوره مائده آيه 44

[6] .سوره صافات آيات 147-148

[7] .سوره اعراف آيه 158

[8] .راغب،مفردات

[9] .فراهيدي، العين ج 8

[10] .ابن منظور، لسان العرب ج 14

[11] .راغب .مفردات

[12] محمد تقي مصابح يزدي، آموزش عقايد، ج 2

[13] .محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 11

[14] .همان،ص 32

[15] .محمد حسين طباطبايي الميزان ج 2

[16] . سوره مومن 40 آيه 78

[17]  . سوره فاطر 35 آيه 24

[18] .آل عمران ، آيه 144

[19] . احزاب ، آيه 40

[20] . محمد آيه 2

[21] . فتح آيه 29

[22] . كهف آيه 365

[23] .بقره آيه 246

[24] . همان آيه 259

[25] .يس آيه 14

[26] .خزائلي اعلام قرآن

[27] .زمحشري الكشاف ج 4

[28] .محمد حسين طباطبايي الميزان ج 20

[29] .محمد تقي مصباح يزدي آموزش عقايد ج 2

[30] .سيد رضي نهج البلاغه ، صبحي صالح

[31] . محمد تقي مصباح يزدي. آموزش عقايد ج 2

[32] . همان ص 103

[33] .شوري آيه 13

[34] . نساء آيه 136

[35] . همان آيه 152

[36] . آل عمران آيات 84 و 85

[37] . انعام آيه 48

[38] .نحل آيه 36

[39] .نساء آيه 164

[40] . اسراء آيه 15

[41] .بقره آيه 136

[42] .بقره آيه 285

[43] .نساء آيات 150و151

[44] .انعام آيه 89و90

[45] .انبياء آيه 73

[46] . آل عمران آيه 161

[47] . احزاب آيه 21

[48] .لولا انزل عليه آيات: يعني آيا برمحمد(ص) معجزاتي فروفرستاده نشده تابر صداقت وي دلالت داشته باشد.

[49] .الكتاب يعين قرآن

[50] . عنكبوت آيه 50 و 51

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 9:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس