تحقیق درباره مقایسه آثارشاعران زن ازلحاظ محتوا

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره مقایسه آثارشاعران زن ازلحاظ محتوا

بازديد: 167

تحقیق درباره مقایسه آثارشاعران زن ازلحاظ محتوا

مقدمه:

ادبيات فارسي حضورزنان را چگونه در خود پذيرفته است؟ زنان چه فعاليت و تأثيري در ادب پارسي داشتهاند؟و بالاخره تأثير زنان در پايهگذاري، پيشرفته و تحولات شعر فارسي، اين مهمترين جلوةادبي زبان فارسي، چگونه بوده است؟

با يك ديد كلي بعد از ناصرالدين شاه قاجاربروز تحولاتي چشمگير در موقعيت و عملكرد زنان ايران پديد آمد به صورتي كه هماكنونزن ايراني امتيازات چشمگيري به دست آورده و از اعتبار و موقعيتي بسيار ممتازتر ازگذشته برخوردار گرديده است و تقريباً همدوش و همراه مرد ايراني در مراكز علمي،فرهنگي، هنري، اقتصادي، سياسي و حتي گاه نظامي حضوري فعال دارد. دخالت زنان و تأثيرآنان در آراستن صحنهها و ايجاد حوادث داستانهاي عاميانه در قرون و اعصار مختلف بهيك پايه نيست. در روزگاري كه زنان در كارهاي اجتماعي شركت ميجستند و در زندگيروزمره دخالتي قوي و فعالانه داشتند، طبعاً در داستانها اهميت بيشتري مييافتند. درهر عصري كه زنان به پشت پردة انزوا رانده ميشدند و از دخالت در امور اجتماعي بازميمانند، از اهميت و تأثير آنها كاسته ميشد. زنان در حوزه داستاننويسي حضور چشمگيرينداشتهاند مگر در زمان معاصر بنابراين تأثير اصلي و بزرگ زنان در ادبيات بيشتر درعرصه شعر بوده است.
در اين مقاله با بررسي شعر زنان (پروين اعتصامي، فروغفرخزاد، طاهره صفارزاده) كه هر كدام تقريباً به دورهاي از تحولات اجتماعي ايرانتعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراك آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقي بهار،سهراب سپهري، علي موسويگرمارودي) پرداخته و از بررسي اين مقايسه به سطح فكري شعرشاعران مرد ميپردازيم. به عبارتي تفاوت شعر زن با شعر مرد كه آيا احساسات خاصيمثلاً احساسات مليگرايانه، مذهبي، اعتقادي و ... دارد. خوشبين است يا بدبين، تلقياو نسبت به مسائلي از قبيل مرگ، زندگي، عشق، صلح و جنگ ... چگونه است؟ آيا اثر اودرونگرا و ذهني است يا برونگرا و عيني، با بيرون و سطح پديدهها تماس دارد يا بهدرون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است يا عشقگرا ...


وجه تمايز تصويري و عاطفي شعرزنان با مردان

چه جنبهها و ابعادي شعر زنان را از شعر مردان جدا ميسازد و آيااين ابعاد در شعر شاعر زن فارسي در تمام دورهها ديده ميشود يا خير؟ حقيقت مطلب ايناست كه در موضوعات شعري از قبيل وصف، مدح، پند و اندرز شباهتهاي زيادي بين شاعرانزن با شاعران مرد ديده ميشود؛ اين شباهت ممكن است به خاطر تقليدي بودن شعر زنان ويا اصلاً به خاطر ويژگي و خصوصيات خود اين موضوعات باشد كه تصوير و زبان و لحن وعاطفه مشابهي را ميطلبد. در اين نوع اشعار شايد بتوان گفت «مهمترين عامل شناخت شعرزنانه از شعر مردانه را بايد در نحوة انديشه و نگرش جستجو كرد» نه «تصاوير و زبانحتي اگر زبان صد در صد مردانه باشد.» غير از نحوه تفكر، به نظر ميرسد تنها حوزهايكه ميتوان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخيص داد حوزة غزل و اشعار عاشقانهاست؛ زيرا اينجاست كه احساسات و عواطف در حيطه شخصي جلوه ميكنند و ميتوان جنسگويندة آن را تعيين نمود. چنان به نظر ميرسدكه زن از بين رشتههاي مختلف ادبي فقطدر قسمتهاي مكاتبه، غزلسرايي و رماننويسي توانسته است به كمال هنرنمايي كند و درقسمت درامنويسي، انتقاد ادبي، مقالهنويسي و سرودن اشعار رزمي و هجايي ابداً ناممهمي از خود باقي نگذاشته است. زيرا همين صور ادبي هستند كه احساسات شخصي انسان رانمايان ميسازند و قسمت عمده زندگاني زن هم آميخته به عشق و نتيجه احساساتاست.
اما آيا عواطف مخصوص زنان در شعر فارسي انعكاس روشني دارد؟ براي پاسخگوييبه اين سؤال بهتر است ابتدا به معناي عاطفه نظري بيفكنيم؛ منظور از عاطفه، اندوه ياحالت حماسي يا اعجابي است كه شاعر از رويداد حادثهاي در خويش احساس ميكند و ازخواننده يا شنونده ميخواهد كه با وي در اين احساس شركت داشته باشد. نميتوان به يقينپذيرفت كه امكان آن باشد كه هنرمندي حالتي عاطفي را به خواننده خويش منتقل كند؛بيآنكه خود آن حالت را در جان خويش احساس كرده باشد. به استناد به همين موضوع مطلبرا پيميگيريم و در بخشهاي بعدي به اجمال تفاوتهاي شعري زن و مرد را بيان خواهيمنمود.

پروين اعتصامي

از آن جا كه تاريخچه زندگي پروين در اينمقاله نميگنجد لذا روند اصلي موضوعي را كه همان محتوا و بنمايه اشعار او از لحاظفكري است دنبال ميكنيم.

پروين در قطعات خود، مهر مادري و لطافت روح خويش را اززبان طيور، از زبان مادران فقير، از زبان بيچارگان بيان ميكند. گاه مادري دلسوز وغمگسار است و گاه در اسرار زندگي يا ملاي روم و عطار و جامي مقامي دارد. او بيشترنگران وظايف مادري است وقتي از انديشهها خسته ميشود، بياد لطف خدا ميافتد و قطعهلطف حق را مردانه ميسرايد و خواننده را با حقايق و افكاري بالاتر آشنا ميسازد، و درهمان حال نيز از وظيفه مادريش دست بر نميدارد و باز هم مادري است نگران نفس، اهريمنرا كه روح آريايي با آن وجود دوزخي كينه دارد، همه جا در كمين جان پاك آدمي ميداند،تشكيل خانوادة مهربان و سعادت آرام و بيسر و صدا را نتيجه حيات ميپندارد.
دكتريوسفي مينويسد: «شعر پروين از لحاظ فكر و معني بسيار پخته و متين است، گوييانديشهگري توانا حاصل تأمل و تفكرات خود را درباره انسان و جنبههاي گوناگون زندگي ونكات اخلاقي و اجتماعي به قلم آورده بيگمان او در اين باب از سرچشمه افكار پيشنياننيز بهرهمند شده است اما نه آن كه سخنش رنگ تقليد و تكرار پذيرفته باشد بلكه درانديشه و طرز بيان از اصالت برخوردار است

پروين زني مطيع و فرمانبردار و عفيفو پاك و صميمي است ولي در عين حال سخت دربند دوگانگي خير و شر، قوي و ضعيف، غني وفقير و پادشاه و گداست. تخيلش از طريق زبان اشياء و حيوانات كار ميكند. ولي هرگز بهدر هم ريختن يادهاي مختلف حافظه و از ميان برداشتن ديوارهاي زماني و مكاني يادها،توجهي ندارد. شعرش هيجانانگيز، پرشور و حال، اعجابانگيز و تكان دهنده نيست.

يكياز بارزترين ويژگيهاي اشعار ديوان او اين است كه در آنها خبري از مسائل عياشي وعاشقانه كه شعر فارسي سرشار از آن است، نيست، او بيشتر به اين مسائل پرداخته كه بههم ميهنان خود ياد بدهد تا به چه صورت يك زندگي پاك و عاقلانه و سعادتمندي را دنبالكنند. اشعار او بيشتر تعليمي است.

مدار انديشه پروين بر كار و كوشش، مذهب، رنجو غم مردم ميچرخد هر چند كه به اقتضاي روح لطيف و خواهرانهاي كه داشته و چه اقتضايزمان، به سياست و مسائل جاري آن نپرداخته است و قلمرو شعري او به مكان زمان و حوادثخاصي محدود نيست.

پروين در اشعارش چند باري بيشتر به عشق اشاره نكرده لكن نه آنعشقي كه در مكتب ليلي و مجنون درس ميدادند. عشقي كه جور يار و زردي رخسار و ... آننبود. منظور شاعر عشق الهي و به دور از عشقهاي مادي است، به همين سبب در هيچ كجايآن، شعري كه مصاحبت مردي در آن آرزو شده باشد نميبينيم و اين آرزوها براي پرنده وچرنده اين دفتر هم مفهومي ندارد.
كتاب عشق را جز يك ورق نيست در آن هم، نكتهايجز نام حق نيست
مقامي كه پروين براي زن قائل است، و آنرا بارها در اشعارش مطرحميسازد، خيلي بالاتر از مقامي است كه مدعيان تجدد براي زن مسلمان ايراني در نظرداشته و پيشنهاد و تحميل كردهاند، زن شعر پروين چون خود او موجودي قدسي، سازنده،مستحق و قادر به دانا شدن و آفرينش نيكيها و پروردن فرزندان برومندي است. وي حقوقزن و مرد را يكسان ميداند در حالي كه اكثر شاعران مرد اين حق را يكسان بياننكردهاند.

چه زن، چه مرد كسي شد بزرگ و كامروا كه داشت ميوهاي از باغ علم، دردامان
و يا در قطعه نهال آرزو تفاوت ميان زن و مرد را در دانستن ميداند:

بههر كه دختر بداند قدر علم آموختن تا نگويد كس، پس هشيار و دختر كودن است
لذاخلاصه موضوع تمام قصايد پروين با توجه به دستهبندي محتوا به صورت زير ارائهميشود:
1)خلاصه موضوع تمام قصايد پروين پند و اندرزهاي اخلاقي، اعراض از دنيا،هوشياري در مقابل فريبكاري جهان، زودگذر بودن عمر، نكوهش تن و در مقابل آن تجليل ازروح و روان و عقل و فضل و هنر ميباشد و در همة اينها پروين مانند حكيمي پير و باتجربه به خوانندة اشعار خود گفتگو ميكند.

2)در قسمت قطعات تمثيلي هم پيام پروينبه اين صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزشها، يكرنگي با ديگران و دوري از نفاق وبدگويي نسبت به ديگران، كمك به بيچارگان و دوري از دنيا.
3)در قسمت مثنويها هماين پيامها به چشم ميخورد: رعايت حقوق ديگران و كمك به ناتوان، وقتشناسي، و تجليلاز علم و هنر.

4)در تنها غزل ديوان نيز با اينكه داراي مضموني اجتماعي است،بلافاصله بعد از چند بيت به مطالبي چون پند و اندرز و يا كشتن و درو برخوردميكنيم.

به تدريج در اشعار پروين، آثار مناشقات اجتماعي و عدم هماهنگي بين ثروتو فقر به چشم ميخورد. از مسايل قابل توجه در مورد اشعار پروين اين است كه مضامينعاشقانه در اشعار نمودي آنچناني ندارد و اگر از يك غزل آن هم در بيني آغازين و نيزابيات آغازين و گذراي 2 تا 3 قطعه بگذريم كه اشارتي گذرا به مسايل عاشقانه داردديگر هيچ نشاني از اين موضوع در شعر پروين ديده نميشود.

قضاوت درباره اينكه آياعواطف عميق زنانة پرورش در اشعارش منعكس شده است يا خير، مشكل است؛ زيرا اگر هرعنصر كلامي را ملاك انعكاس عواطف شاعر در شعرش بدانيم بايد اذعان كنيم بسياري ازعناصر كلامي كه نشانگر روح زنانگي يك شاعر باشند، از قبيل: نخ، سوزن، ماش، عدس و ... در شعر پروين وارد شده است، از طرف ديگر بعضي نشانههاي معنايي هم ديده ميشوندكه نشانگر روح زنانه و عاطفه مادرانة اوست نظير درد و اندوههايي كه از زبان دخترانيتيم بيان ميدارد و يا صحنههاي گفتگو و مراقبتي از حيوان به عنوان مادر به نمايشميگذارد. اما اگر تمام جنبههاي عاطفي انسان را ملاك قرار دهيم بايد بگوييم درانعكاس عواطف خود ناتوان است و عاطفه عميق زنانه شاعر در شعرش منعكس نشده است فقطبه صورت غيرشخصي عاطفه مادري آن هم در هيأت ديگران و گذرا ديده ميشود عاطفهاي كههيچگاه خود شاعر آن را تجربه نكرد.

دايره لغات اشعار پروين متوسط است و در ديواناو به لغات تكراري، به كرات برخورد ميكنيم. اما بايد بدانيم كه اين تكرار حاكي ازنظام خاص فكري اوست.

پروين و بهار

اگر بخواهيم قياسي داشتهباشيم به شاعران مرد زمان پروين ملكالشعراي بهار بهترين انتخاب است.
شعرملكالشعرا در عين دوري از هرگونه تكلف و تصنع زيباست و در عين زيبايي رسا و روانفصيح، معاني تازه و تشبيهات بديع و توصيفات عالي و تمام، با استعمال الفاظ اصيل وفصيح و تركيبات صحيح از مختصات شعري اوست. شعر بهار بيان و قالب شعر گذشتگان رادارد اما در معني و لفظ او نوآوريهاي ارزندهيي هست كه روشنبيني او را در مسائلسياسي و اجتماعي مينمايد به قالب نوگرايشي محدود يافت و گاه شعر خود را با پيكرهچهارپارههاي امروز پديد آورده است.

شعر او را از نظر موضوع ميتوان به سياسي وانقلابي و اجتماعي و انتقادي و ادبيات شورانگيز عاشقانه تقسيم كرد.

 

 با اين دسته بنديبه چنين عناويني ميرسيم:

1- منقبت پيامبر (ص) و ائمه اطهار:اشعار زيادي ازملكالشعرا به اين امر اختصاص داده شده است اما در ديوان پروين از اينگونه اشعارمذهبي خبري نيست.
زهرا آن اختر سپهر رسالت كاو را فرمانبرند ثابت وسيار
فاطمه فرخنده ماه يازده سرور آن بدو گيتي پدرش سيد وسالار
2-  پند و اندرز به پادشاهان و حكام وقت:
در تركيببند آئينهعبرت به يكي از اين نمونههاي بسيار مهم و جالب توجه كرده است پروين نيز چون بهارعمل كرده با اين تفاوت كه او به صورت تمثيل و حكايت پادشاهان را به باد انتقادميگيرد و يا پند و اندرز ميدهد.
3- توصيف فصلهاي سال:
توصيففصلهاي سال و جلوههاي گوناگون طبيعت، يكي ديگر از موضوعهاي مكرر در ديوان بهار استدر حاليكه در ديوان پروين به توصيف فصلها و طبيعت كم پرداخته شده است قدرتخارقالعاده پروين در شرح عواطف قلب و عوالم معني است و هر جا كه به وصف منظرهايطبيعي پرداخته ضعف تخيل و فقد ديد زيباشناسي خود را آشكار كردهاست.
4- شعرهاي سياسي و انقلابي:
از موضوعات مهم ديگر ديوان بهاراست اما پروين كه 20 سال دوران خلاقيت شاعرانه او دقيقاً همان بيست سال فرمانرواييرضاشاه بود كه در طي آن حق آزادي سخن پايمال گشت لذا جبراً از صحنه سياست و اجتماعكشور بر كنار گشته است. هر چند كه از طرفي خود زنان تمايل به عنوان كردن مسائلسياسي نداشتن از طرف ديگر نير محيط اجتماعي ايران نيز براي شكوفايي استعداد زنيجوان مانند پروين كه با تربيتي سنتي بزرگ شده بود چندان سازگارينداشت.
5-  شعرهاي عاشقانه:

اشعار عاشقانه در شعر بهار زياد استاكثر غزلها و تغزلها او رنگ و بويي اينچنين دارد اما در ديوان پروين يك غزل و چندغزلگونه وجود دارد و به قول مرحوم بهار «چون غزلسازي ملايم طبع پروين نبوده آن پنجشش غزل را بايد قصايد كوتاه خواند

6- ر شاعران ازقديم تا امروز گاهي با دواعي و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبيراتي ستودهاندكه گاهي بجا و در خور پايگاه بلندشان در سخنرايي است و گاهي نيز به لاف و گزافمدعيان كم مقدار نزديكتر است. پروين فقط در يك قطعه شعري كه براي سنگ مزار خودساخته، يعني مي خواسته پس از مرگش ديده شود، خود را «اختر چرخ ادب» ناميده است. امابهار، در اشعار متعدد، شعر و علم و انديشه خويش را ميستايد (البته ناگفته نماند هرجا از عظمت مقام و شهرت جهانگير خويش ياد ميكند در حقيقت به مقابه با سعادت، غمازانو حسد حاسدان برميخيزد.)
ز شعر قدر و بها يافتند اگر شعرا منم كه شعر ز من يافتهاست قدر و بها

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در سه كتاب اولش(اسير، ديوان، عصيان)، بيشتر هوسهاي زنانه را به نظم ميكشيد ولي با (تولدي ديگر) بهسوي ايجاد تصاوير زنانه از زندگي خصوصي و اوضاع محيط خود گرائيده است. ديوار دوميناثر وي وضعي را ميرساند كه شخص ميخواهد تمام محدوديتهاي سنتي را درهم شكند. چرا كهخود را در دنيايي از خود بيگانگي در مييابد كه دور و برش را ديواري حصار كرده است. در سومين اثرش (عصيان) سادهترين و عميقترين مضمون كشف شده هويت انساني هويت شيطانيرا و مسأله بنيادي فلسفي اختيار و اجبار را عرضه كرده است.
نوع نوشتههاي فروغبسامد برخي واژهها و كاربرد آن در ديد اول هر مخاطبي را بر آن ميدارد كه اين احتمالرا بدهد كه شاعر اين قطعات زن است، زني كه در چهار ديوار اسارت خانگي در برابرسنتها و اخلاقيات معمول خانوادگي ميايستد و با جسارتي كه خاص اوست، تنها احساسات وتمايلات غريزي خود را بر ملا ميسازد كه مي توان گفت هم از نظر تصوير و هم از لحاظفكر و محتوا، خاص اوست.

فكر و محتوا در سه كتاب اول از چهارچوب (من) زني كهدرگير با مسائل سطحي و ظاهري و پيش پا افتاده است فراتر نميرود. او به هيچ مسألهايعميقاً نگاه نميكند و نميانديشد. او چون گزارشگر پرشتابي ميماند كه عواطف و احساساتابتدايي خويش را به سرعت و به راحتي منعكس ميكند و در ابراز اين احساسات سطحي،بيپرده و بيپروا سخن ميراند، مثلاً در شعر شب هوس از دفتر شعر اسيرميخوانيم:

سرشار/ از تمامي خود سرشار/ ميخواهمش كه بفشردم بر خويش/ بر خويشبفشرد من شيدا را/ بر هستيم به پيچد، پيچد سخت/آن بازوان گرم و توانا را/ در لابهلاي گردن و موهايم/ گردش كند نسيم نفسهايش/ چون شعلههاي سركش بازيگر/ در گير دم بههمهمه در گيرد/ خاكسترم بماند در بستر/ در بوسههاي پر شررش جويم/ لذت آتشين هوسهارا/...
شايد سادگي شعر فروغ، از اين سرچشمه ميگيرد كه بين تجربيات روزمره زندگيو چيزي كه او به صورت شعر در ميآورد فاصلهاي وجود ندارد.

بيان احساسات تندعاشقانه، گله از معشوق و سختيهاي عشق، اشعاري خطاب به پسر يا شوهر ارائه تصويري ازخانهاي متروك و بيرونق كه خانه خود شاعر بعد از طلاق است و نيز سطح گونههايي كهنوعي عصيان و سركشي در مقابل جامعه است از جمله محتواهاي سه كتاب دوره اول شاعريفروغ است. محتواي كتابهاي دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاريكي و شباضطراب و پريشاني و عدم رابطة با ديگران و تلاش براي ايجاد اين رابطه، يادآوريهايدوران كودكي و آرزوي آمدن آن به خاطر صميميتي كه در آن بود.
فروغ فرخزاد درزمينه انعكاس عواطف و روحيات عميق زنانه پيشتاز زنان شاعر است. او هم در زمينهانعكاس عواطف يك زن صميميت و ركگويي خاص خود را دارد و هم در حوزة بيان وجدانهاياجتماعي از ديدگاه يك زن بياني روشن و آشكار دارد. و «فروغ هيچگاه ميل ندارد از پشتپرده سخن گويد و هميشه از روبرو با مسائل برخورد مي كند»

فروغ در اشعارش آنچنانصميمي و صريح حرف ميزند كه ميتوان آن اشعار را نمونهاي بارز از «ادبيات شخصي» دانست.

خود فروغ خوب به مسأله صميميت و عاطفه عميق شاعرانه واقف است و ميگويد:
«
شاعر بودن يعني انسان بودن. بعضيها را ميشناسم كه رفتارشان هيچ ربطي به شعرشانندارد. يعني فقط وقتي شعر ميگويند كه شاعر هستند بعد تمام ميشود؛ دو مرتبه ميشونديك آدم حريص شكموي تنگنظر بدبخت حسود حقير. من حرفهاي اين آدم را قبول ندارم. من بهزندگي بيشتر اهميت ميدهم

 

سهراب سپهري و فروغ فرخزاد

سپهريشاعري است كه از دورة ابتدايي شعرش تا دورة جستجو و از آن دوره تا دورة يافتن خطفكري مشخص و زبان شعري مختص (كه حتي بي امضاء هم شناخته ميشود) جهاني آرماني راميجويد. جهاني كه در آن «عشق» پيدا باشد «دوستي» پيدا باشد و «كلمه»، «آب»، «عكساشيا و آب»، «سمت مرطوب حيات» و «شرق اندوه نهاد بشري» پيدا باشد.

اما همانطوركه گفته شد فرخزاد مسائل اجتماعي و سياسي زمان خود را درك ميكند و به صور گوناگوندر اشعارش منعكس ميسازد. ولي سپهري تا آخر، جهان آرماني و ذهني خود را حفظ ميكند. واز جريانهاي اجتماعي، سياسي زمان دور ميماند. و اگر احياناً چشمش به «قطاري» ميافتدكه «سياست» را ميبرد، آن را خالي ميبيند.

من قطاري ديدم ، كه سياست ميبرد و چهخالي ميرفت (صداي پاي آب صفحه 279)
سپهري و فرخزاد در بيان حالات و شدت احساساتتقريباً چون يكديگر هستند با اين تفاوت كه «فرخزاد» در بيان خواستهها، آرزو واحساسات شخصي خويش بيپروا و بدون هيچگونه ملاحظهاي سخن ميگويد (مخصوصاً در سه كتابدوره اول).

ولي سپهري بندرت تمايلات و خواستههايش را ابراز ميكند. او به بياننفسانيات صرفاً اكتفا نميكند و تجربه خود را به عوالم نفساني منحصر نميكند. او بهمرز جديدي از صميميت شاعرانه دست يافته است؛ كه در آن تصاوير شعريش، زلال، روشن،پاك و پر اشراق جلوه ميكنند و گوئي قداست خاصي بر فضاي شعر او حاكم است كه او را ازانديشيدن به علائق و پسندهايش به جهان مادي باز ميدارد.

طبيعت ستايي يكي ديگر ازويژگيهاي شعر سهراب است، از آنجائيكه «پيشه شاعر نقاشي» است حساسيت و ظرافتهاي خاصيرا در ترسيم نمودن چهرههاي مختلف طبيعت بكار ميگيرد. در حاليكه فروغ كمتر به توصيفطبيعت پرداخته است. و در يكي دو جا، كه به اين امر پرداخته بسيار ضعيف و سطحي، سخنرانده است.

شيوه بيان مستقيم يكي ديگر از ويژگيهاي مشترك برخي از اشعار سپهري وفرخزاد است و همچنين سطور ساده شعري هم از ويژگيهاي مشترك هر دوي آنهاست.

اشارهبه آئينها، اصطلاحات ديني و مذهبي، اشاره به اسمهاي خاص تاريخي و جغرافيايي، ازويژگيهاي شعر «سپهري» است. ولي فرخزاد با اينكه مسافرتهاي زيادي به داخل و خارج ازكشور داشته است و با «تورات» هم آشنا بوده جز در آيههاي زميني به اطلاعات به دستآمده خويش كه حاصل تجربه هاي فوق بايد باشد، اشاره نميكند.

ديد سهراب عمدتاً مثبتبوده در حالي كه نگرش فروغ به جهان از دريچه مخالف بوده است.
زندگي رسم خوشايندياست/ زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ/ پرشي دارد اندازة عشق/ زندگي چيزي نيست، كهلب طاقچه عادت از ياد من و تو برود/ زندگي جذبه دستي است كه ميچيند/ زندگي بعد درختاست به چشم حشره/ زندگي تجربه شب پره در تاريكي است... (سپهري صداي پاي آب صفحه 290)

زندگي شايد/ يك خيابان دراز است كه هر روز زني با زنبيلي از آن ميگذرد/ زندگي شايد آن لحظه مسدوديست/ كه نگاه من، در ني ني چشمان تو خود را ويران ميسازد/ و در اين حسي است/ كه من آن را با ادراك ماه و با دريافت ظلمت خواهم آويخت... (فرخزاد تولدي ديگر صفحه 151)

طاهره صفارزاده

از ويژگيهاي اشعارصفارزاده توجه به مسائل ديني مخصوصاً مذهب شيعه است.
صداي ناب اذان ميآيد/ صفيردستهاي مؤمن مرديست كه حس دور شدن، گم شدن، جزيره شدن را/ ز ريشههاي سالم من برميچيند/ و من به سوي نمازي عظيم ميآيم/ وضويم از هواي خيابان است و/ راهنماي تيرهدود/ و قبلههاي حوادث در امتداد زمان... (دفتر دوم صفحه 91)
بيان مسائل سياسي واشاره به وقايع مهم جهان، ديگر ويژگي فكري او محسوب ميشود. او معمولاً در تمامآثارش به جريانهاي سياسي ايران و جهان نظر دارد. و ديگر اينكه اشاره به تقابل عرفانو مذهب با قرن پلاستيك و عصر ماشين با طبيعت.

صفارزاده در خلال اشعارش به «زنبودن» خويش اشارههاي متعدد دارد و غير مستقيم ديدگاههاي جامعه را نسبت به زنانمنعكس ميكند. مثلاً آنجائيكه كه از تولد خويش ياد ميكند چنين مينويسد:

منزادگاهم را نديدهام/ جايي كه مادرم/ بار سنگين بطنش را/ در زير سقفي فرو نهاد/ هنوززندهست/ نخستين تيك تاكهاي قلب كوچكم/ در سوراخ بخاري/ و درز آجرهاي كهنه/ و پيداستجاي نگاهي شرمسار/ بر در و ديوار اتاق/ نگاه مادرم/ به پدرم/ و پدربزرگم/ صدايخفهيي گفت/ دخترست!...

صفارزاده معمولاً با استفاده از زبان محاوره، اصطلاحاتعاميانه، حتي مطرح كردن شعارها، تلاش ميكند به شعر و زبان مردمي نزديكتر شود. شايدبه همين دليل، از آوردن واژهها و اسامي، از زبانهاي بيگانه خودداري ميورزد. و ازرمز و اشارههاي دور و دراز چشم ميپوشد.

علي موسوي گرمارودي و طاهرهصفارزاده

شعر صفارزاده، فقط در بكارگيري بسامد واژههايي كه مبين «زن بودن» سراينده است با شعر زنان مشترك است. و از جنبههاي مختلف ديگر، مخصوصاً فكر و محتوا،تفاوتهاي آشكاري با آنان دارد. از ديگر سو، وجه تمايز خاص خود را با شعر مردان،همچنان حفظ ميكند. اشعار وي با گرمارودي در يك خطوط فكري مشترك است. گرمارودي درآثار خود، هم در قالبهاي كهن شعر فارسي و هم در شعر نيمايي (بحور شكسته و چارهپاره) و هم در شعر سپيد طبع آزمايي كرده است.

گرمارودي در بيشتر اشعارش به بيانعقايد مذهبي و گرايشهاي ديني خويش پرداخته و به مناسبتهاي مختلف مذهبي، شعرهايمتنوعي سروده است. و از اين نظر با اشعار خانم صفارزاده قابل مقايسه است. قطعات «بهار در خزان»، «سايهسار نخل ولايت»، «افراشته باد قامت غم» و «خاستگاه نور» اززيباترين اشعاري محسوب ميشوند كه به همين مناسبتها سروده است.
از ديگر ويژگيهايشعر او، توجه به مسائل سياسي و وقايع روز است. كه به گستردگي به آن پرداخته است. وديگر آنكه توجه به طبيعت و جلوههاي گوناگون آن از ويژگيهاي شعري اوست در حاليكهصفارزاده به ندرت به طبيعت پرداخته است.

شعر صفارزاده و گرمارودي انديشههاي شكليافته است كه در قالب كلمات عرضه ميشود. حال آنكه شعر واقعي كلماتي شكل يافته استكه انديشهاي را عرضه ميكند در اشعار آن دو، بيشتر انديشه به معناي خاص خودش جرياندارد تا تصوير؛ يعني شعرشان حاوي فكر و انديشهاي است كه خواننده را به دانستنيجديدي فرا ميخواند و زمينه نوعي تأثر را در او بوجود ميآورد.
در شعر صفارزاده،فرصتها گرانبهاترند و خواننده با شاعري مواجه ميشود كه اسلوب گرمارودي را در زبانيفشرده و موجزتر و با بار بيشتر از لحاظ انديشه و تفكر ميبيند هر دوي آنها، بااستفاده از تعابير مذهبي و قصص و آيات قرآن به صورت تلميح و جهان مداري و سياستمحوري، رنگ و بوي خاص به اشعارشان بخشيدهاند. سياست محوري، در هر مجموعه آثار هردو، آنها را به سمت صراحتگويي و بيان مستقيم متمايل ميكند. با اين حال اشعارصفارزاده و گرمارودي از نظر اسلوب زباني جاذبهاي براي نسل جوان نداشتهاست.


جمعبندي و نتيجه گيري:

1-  معمولاً اكثر زنان و مردان شاعرمعاصر واقعگرا (برونگرا) هستند. يعني به رويدادهاي جامعه و تحولات اجتماعي و سياسيتوجه دارند، با اين تفاوت كه: مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، باديدي بازتر به طرح مسائل و وقايع مختلف ميپردازند و زنان به فراخور حال و تا آنجاكه محدوديتهاي خانه و اجتماع اجازه دهد. پروين كه كمتر خوانندهاي پيدا ميشود كهديوانش را بخواند و تحت تأثير همدرديهاي او (با محرومان و ستمديدگان جامعه) قرارنگيرد. او همچنين در قالب تمثيل چهره ستمكاران و زورگويان زمانه را ترسيم ميكند. وبه اين ترتيب توجه مردم را به مصائب و مشكلاتشان جلب ميكند. فروغ نيز در دو كتاب «تولدي ديگر» و «ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد» از خود محوري بيرون ميآيد و بانگرشي تازه به اجتماع و مسائل متعدد آن نظر ميكند. و طاهره صفارزاده هم از همانابتداي شاعري و در اولين مجموعه اشعارش «رهگذر مهتاب» با قطعه « كودك قرن» به طرحمشكلات و رويدادهاي اجتماعي و تا حدودي سياسي ميپردازد و در آثار ديگرش، تقريباًتمام قطعات شعري او را مضامين اجتماعي، سياسي و بعدها مذهبي در برمي گيرد.

و اماشاعران مرد، به خاطر آزادي عمل بيشتر، به طرح عينيتر مسائل اجتماعي و سياسيميپردازند. در تاريخ ادبيات ايران شايد كمتر شاعري به اندازه بهار اشعارش را به ثبترويدادهاي تاريخي، اجتماعي و سياسي زمان اختصاص داده باشد. و از اين نظر با هيچشاعري قابل قياس نيست.
از مردان شاعر اين دوره كه كمتر به مسائل سياسي و اجتماعيتوجه نشان داده است ميتوان به سهراب اشاره كرد كه درونگرايي اختيار كرده و از اينجهت مورد انتقاد معاصرانش قرار ميگيرد. گرمارودي هم كه در سر تا سر اشعارش به مسائلاجتماعي، سياسي و مذهبي توجه تام و تمام نشان ميدهد.

2- در بيان مسائل عاطفي وخانوادگي و با احساساتي حادتر از مردان، شعر گفتن، يكي ديگر از ويژگيهاي شعر زناناست كه كمتر در شعر مردان جلوه كرده است. پروين كه بسامد بالايي از اشعارش را بهترسيم چهره كودكان بيسرپرست و بينوا اختصاص داده است و با هنرمندي تمام و ايفاي نقشمادرانه به توصيف حالات مختلف كودكان خردسال پرداخته است. فروغ هم كه در چند قطعهاز سه كتاب نخستينش و يكي دو قطعه در دو كتاب ديگر عاطفه و مهر مادري را مطرح كردهاست. در حالي كه در اشعار مردان به ندرت به شعري با احساس و عاطفه برميخوريم.
3-
هر چند از نظر روانشناسي، زنان در بروز احساستشان راحتترند. ولياكثر زنان شاعر ايراني به اصول و آداب اجتماعي و مذهبي پايبند هستند و از ابرازعلائق و گرايشهاي شخصي و خصوصي خودداري ميكنند. و يا اگر «بندرت» اشاره ميكنند باحجب و حيا و پوشيده و غير مستقيم است.
4-
زنان شاعر، معمولا اهل مفاخره نيستند. در ديوان پنجهزار و چند بيتي «پروين اعتصامي» فقط در يكي دو جا از خودميگويد:

اينكه خاك سيهش بالين است اختر چرخ ادب پروين است.

در حاليكه مردانشاعر به تبعيت از سنت معمول و مرسوم ديرينه ادب فارسي، به كرات خويشتن را مطرحميسازند و به اشعار خود ميبالند.

5- تا زمان فروغ شعر فارسي از داشتن معشوق مرد،معشوق مردي كه از ديدگاه جنسي، عاطفي و جسماني يك زن ديده و تصوير شده باشد، محروممانده است. و نيز ميتوان بر اين نظر تأكيد كرد كه غالب شاعران زن ما، جهان درون وبيرون را از چشم شاعران مرد ملاحظه كردهاند و همانند آنان عاشق زلف سياه و خط و خالمعشوقي زنبور ميان بودهاند. ما هيچگاه نگاه زنانة عميقي به جهان در ادبيات خودنداشتهايم. در حالي كه شاعران مرد از ابتدا در شعرهاشون به اين مسئله اشارهداشتهاند و در شعر آنها به وفور به علاقه خود به زن و معشوق زن خود برميخوريم.
در شعرهاي پروين در حوزه لغات و تركيبات نشانههاي زن بودن او پيداست واگر عاطفهاي در شعرش منعكس شده است عاطفه مادرانه است در حالي كه خود او يك مادرنبوده است. اما پس از تقريباً هزار و دويست سال سابقه ادبيات فارسي فروغ موضوعاتيرا با تصاويري جديد براي اولين بار در شعر فارسي مطرح كرد و مضامين جديد آفريد؛مثلاً شاعران كهن جز به ندرت درباره زندگي خصوصي خود سخن نگفتهاند. با تسلطي كه اوبه شعر داشت چه بسا كه توانست نگاههاي زنانة خود را به جهان درون و بيرون تبديل بهاشعاربلندي كند و به غناي ادبيات عاطفي و صميمانة ما بيفزايد.

به هر حال بعد ازفروغ بود كه زنان شاعر به ارائه تصاوير و همراه آن عواطف مخصوص زنانه اشعار خودپرداختند. البته نه به مهارت و خوبي فروغ بود و از طرفي ديگر با شدت و ضعفها وتفاوتهايي همراه بود.

6- در شعر مردان وسعت بكارگيري از قالبهاي شعري و رعايتقافيهها و اصول ادبي بيشتر از شعر زنان به چشم ميخورد.

7-  مردان شاعر درتركيبآفريني خلاقتر هستند. در حالي كه بسامد برخي از واژهها در شعر زنان تفاوتمعنيداري با شعر مردان دارد؛ كه همين امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجهميكند.
8-  از نظر فكري شعر اكثر زنان وجه تمايز خاصي با شعر مردان دارد.

9-  حوزه شعر زن در زمينه ادبي، محدودتر از شعر مردان است.

10-  زنان در بيان مسائلاحساسي و عاطفي، پيشگامتر از مردان هستند.

11- مهمترين نكتهاي كه در اولينبرخورد با شعر شاعرههاي جوان معاصر به چشم ميخورد كمبود اصالت و فقدان استقلال لازمشعري است. اكثريت اشعار شاعرههاي جوان سوزناك و دردآور است و ميبينم كه حتي ازتأثير تصويرسازي دلنشين هم در اين اشعار خبري نيست و آنچه اصالت كار شاعران بزرگاست در شعر شاعرهها دست نزده باقي مانده است و تنها رويه كار مورد تقليد است. بهسادگي ميتوان يكي از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراك شرايط زندگي آنهادانست. اكثر شاعرههاي ما به علت شرايط زندگي و نيز به خاطر موقعيت سني خويش «عشق» را مظهر اصلي شعر خود برگزيدهاند و در حدود 80% از مجموع اشعار آنها به اصطلاح «عاشقانه» است.

شاعرهها در تصويرسازي دو روش دارند؛ يا از همان فوت و فنقديميها استفاده ميكنند كه خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معني است لكن كهنه وتكراري و تقليدي محسوب ميشود . يا به تقليد از شعر موج نو دست به ساختن تصاوير تازهاما بسيار دور از ذهن ميزنند و شايد يكي از علل پراكندهگوييشان همين عدم رعايت اصولدر خلق اجزاء شعري است. لذا ملاحظه ميشود كه نه تنها در گذشته بيشتر اشعار شاعرانزن از جهت تصاوير و نيز انعكاس عواطف جنبهاي تقليدي داشته است، بلكه بعد از فروغ همكه حركتي تحولي از اين جهت آغاز شده بود جنبة تقليد و حتي كتمان عواطف همچنان ادامهمييابد. چيزي كه در شعر شاعران مرد امروزي به ندرت ديدهميشود.







منابع:
1-آژند، يعقوب؛ ادبياتنوين ايران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات اميركبير
2-  براهني، رضا؛ طلا در مس، چاپدوم- تهران؛ ناشر كتاب زمان
3-حقوقي، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهري)، چاپچهارم- تهران؛ نگاه 1373
4-شاهحسيني، مهدي؛ زنان شاعر ايران، چاپ اول- تهران؛مدبر 1374
5-صادقيتحصيلي، طاهره؛ ويژگيهاي شعر زنان و تفاوت آن با شعر مردان؛تهران؛ 1374
6-زرينكوب، عبدالحسين؛ نقد ادبي، چاپ پنجم- تهران؛ انتشاراتاميركبير 1373
7-خدادادي، معصومه؛ بررسي دلتنگي در آثار شش شاعر زن معاصر، 1377
8-البرزي، اناما...؛ نگرشي بر شعر زنان از ابتداي شعر فارسي تا آغازانقلاب اسلامي، 1374
9-شميسا، سيروس؛ نگاهي به فروغ فرخزاد، چاپ اول- تهران؛انتشارات مرواريد 1372
10-يوسفي، غلامحسين؛ چشمه روشن، چاپ سوم- تهران؛انتشارات علمي 1370

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 0:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس