تحقیق درباره محرم

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره محرم

بازديد: 73

تحقیق درباره محرم

 

یورش وحشیانه

آنگاه عمر بن سعد فریاد برآورد و به سپاه كوفه گفت: مادامى كه حسین در كنار خیمه‏ها با اهل‌بیت خود مشغول وداع است بر او حمله كنید! كه اگر از آنان فارغ شود شما را از هم به طورى پراكنده كند كه میمنه از میسره باز شناخته نشود! پس بر آن حضرت حمله كرده و او را تیر باران نمودند به گونه‏اى كه تیرها از میان طناب چادرها و خیمه‏ها مى‏گذشت و پیراهن بعضى از زنان را پاره مى‏كرد، پس امام علیه‏السلام بر سپاه دشمن حمله كرد و همانند شیرى خشمگین بر آنان تاخت در حالى كه از هر طرف باران تیر مى‏بارید و آن بزرگوار سینه‏اش را سپر آن تیرها قرار مى‏داد.

در این هنگام امام علیه‏السلام به سپاه كوفه فرمود: براى چه با من مقاتله مى‏كنید؟ آیا حقى را ترك كردم یا سنتى را تغییر داده‏ام؟ و یا شریعتى را تبدیل كرده‏ام؟!

آن جماعت پاسخ دادند: نه! ولى با تو قتال مى‏كنیم به خاطر كینه‏اى كه از پدرت داریم! و آنچه با پدران و بزرگان ‏ما در روز بدر و حنین كرده است.

چون امام علیه‏السلام این سخن را از آن گروه شنید به سختى گریست و بعد به طرف راست و چپ نگریست ولى كسى از انصارش را ندید مگر این كه خاك بر پیشانى آنها نشسته و شهید شده بودند. سپس باز هم آن حضرت با دشمن مقاتله مى‏كرد تا این كه شمر بن ذى الجوشن آمد و بین او و خیمه‏ها و اهل‌بیت آن حضرت حائل شد؛ امام علیه‏السلام بر سپاه كوفه فریاد زد و فرمود: واى بر شما اى پیروان آل ابى سفیان! اگر شما را دینى نیست و از روز معاد باكى ندارید لااقل در دنیا آزاده باشید، اگر از نژاد عرب هستید به حسب خود باز گردید!

 

 

 

 

تیر سه شعبه

 

امام علیه‏السلام ایستاد تا لحظه‏اى استراحت نماید در حالى كه در اثر مبارزه و شدت گرما توانش كم شده بود، ناگاه سنگى بر پیشانى مباركش اصابت كرد، پس لباس خود را گرفت كه خون را از صورتش پاك نماید تیرى سه شعبه آهنین و مسموم بر سینه مباركش - و بر اساس بعضى از روایات - بر قلب مبارك حضرتش نشست.

امام حسین علیه‏السلام فرمود: «بسم الله و بالله و على ملة رسول الله» و سر به سوى آسمان برداشت و گفت: خدایا! تو مى‏دانى اینان كسى را مى‏كشند كه روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست؛ سپس تیر را گرفته از پشت بیرون آورد و خون همانند ناودان جارى شد، آنگاه دستش را زیر آن زخم گرفته، چون از خون لبریز شد به آسمان پاشید و از آن خون قطره‏اى باز نگشت، باز دست مباركش را از خون پر كرده و بر صورت و محاسنش مالید و فرمود: همین گونه باشم تا جدم رسول خدا را ملاقات كنم و بگویم: اى رسول خدا! مرا این گروه كشتند.

 

تهاجم به خیام

سپس باز هم آن حضرت با دشمن مقاتله مى‏كرد تا این كه شمر بن ذى الجوشن آمد و بین او و خیمه‏ها و اهل‌بیت آن حضرت حائل شد(303)؛ امام علیه‏السلام بر سپاه كوفه فریاد زد و فرمود: واى بر شما اى پیروان آل ابى سفیان! اگر شما را دینى نیست و از روز معاد باكى ندارید لااقل در دنیا آزاده باشید، اگر از نژاد عرب هستید به حسب خود باز گردید!

شمر ندا كرد: چه مى‏گوئى اى پسر فاطمه ؟!

امام علیه‏السلام فرمود: من با شما مقاتله مى‏كنم و شما با من جنگ دارید، زنان را گناهى نیست، به این گروه تجاوزگر خود سفارش كن تا زنده هستم متعرض حرم من نشوند.

شمر گفت: این چنین خواهیم كرد اى پسر فاطمه!

آنگاه رو به لشكرش كرده و فریاد زد: از حرم و سراپرده این مرد دور شوید و آهنگ خود او كنید! كه به جان خودم سوگند او كفو كریمى است!

پس سپاه كوفه با سلاح متوجه آن حضرت گردیده و آن بزرگوار بر آنها حمله مى‏كرد و آنان بر آن حضرت یورش مى‏بردند و در آن حال در طلب جرعه‏اى آب بود كه نیافت تا هفتاد و دو زخم بر بدنش وارد شد.

و گفته‏اند: آنقدر تیر بر بدن مباركش اصابت كرده بود كه زره آن حضرت همانند خار پشت پر از تیر بود، و تمام این تیرها در قسمت جلو و پیش روى آن حضرت بود.

پس مدتى نسبتاً طولانى از روز سپرى شد و مردم از كشتن آن حضرت پرهیز كرده و هر كدام این كار را به دیگرى واگذار مى‏نمودند، در این هنگام شمر فریاد زد: واى بر شما! مادرتان در عزایتان بگرید! چه انتظارى دارید؟ او را بكشید. پس از هر جانب به او حمله ور شدند.

بعضى نوشته‏اند كه: امام حسین علیه‏السلام سه ساعت از روز روى زمین افتاده بود و به آسمان نظر مى‏كرد و مى‏گفت: «صبراً على قضائك، لا معبود سواك، یا غیاث المستغثین»، پس چهل نفر از لشكر به سوى امام شتافتند تا سر از بدنش جدا سازند و عمر بن سعد مى‏گفت: در كشتن او شتاب كنید.

امام صادق علیه‏السلام به زراره فرمود: اى زراره! آسمان چهل روز بر حسین علیه‏السلام خون گریست و زمین چهل روز به سیاهى گریست و خورشید تا چهل روز به گرفتگى و سرخى گریست و كوه‌ها از هم پاشید و فرو ریخت و دریاها متلاطم گشت.

شبث بن ربعى در حالى كه شمشیر در دست داشت نزدیك امام آمد كه سر از تن آن بزرگوار جدا نماید، آن حضرت نظرى به او نمود كه او شمشیر را رها كرده و در حالى كه فریاد مى‏زد فرار كرد.


دعاى امام علیه‏السلام

و چون امر بر حسین سخت شد سر به سوى آسمان برداشت و گفت:

"اللهم متعالى المكان عظیم الجبروت شدید المحال غنى عن الخلائق عریض الكبریأ قادر على ما تشأ قریب الرحمة صادق الوعد سابغ النعمة حسن البلأ قریب اذا دعیت محیط بما خلقت قابل التوبة لمن تاب الیك قادر على ما اردت تدرك ما طلبت شكور اذا شكرت ذكور اذا ذكرت ادعوك محتاجاً و ارغب الیك فقیراً و افزع الیك خائفاً و ابكى مكروباً و استعین بك ضعیفا و اتوكل علیك كافیاً اللهم احكم بیننا و بین قومنا فانهم غرونا و خذلونا و غدروا بنا و نحن عترة نبیك و ولد حبیبك محمد صلى اللّه علیه و آله و سلم الذى اصطفیته بالرسالة و ائتمنته على الوحى فاجعل لنا من امرنا فرجاً و مخرجاً یا ارحم الراحمین."   اى خداى بلند مرتبه و داراى قدرت و سلطنتى عظیم و تدبیر و عقابى شدید، بى نیاز از خلائق و داراى كبریائى پهناور و گسترده و بر هر چه خواهى قدرت دارى، رحمت تو قریب و به وعده خود عمل خواهى كرد، نعمت تو تمام و بلاى تو نیكو، چون خوانده شوى نزدیك و بر مخلوقات احاطه داشته و توبه تائب را مى‏پذیرى، بر هر چه اراده كنى نیرومند و بر آنچه خواهى كنى توانا، چون تو را سپاس گویند سپاس جزا دهى و چون تو را یاد كنند یادشان كنى، تو را مى‏خوانم در حالى كه محتاجم، و رغبت به سوى تو دارم در حالى كه فقیرم، به تو پناه مى‏برم در هراس و ترس و مى‏گریم در سختی‌ها، و از تو كمك مى‏گیرم در حال ضعف، و بر تو توكل مى‏كنم و مرا كافى است. خدایا بین ما و قوم ما تو حكم فرما، اینان ما را فریفته و ما را تنها گذاشتند و با ما غدر نمودند و ما عترت پیامبر توایم فرزند حبیب تو محمد كه او را به رسالت برگزیدى و او را امین وحى خود قرار دادى، پس براى ما قرار ده از امر ما فرج و گشایشى اى مهربان‌ترین مهربانان.

مناجات امام علیه‏السلام

 

امام علیه‏السلام در آخرین لحظات عمر شریفش با خدا راز و نیاز نموده با این جملات مناجات مى‏كرد:

صبراً على قضائك یا رب، لا اله سواك یا غیاث المستغیثین مالى ربُّ سواك ولا معبود غیرك، صبراً على حلمك یا غیاث من لا غیاث له یا دائماً لا نفاد له یا محیى الموتى یا قائماً على كل نفس بما كسبت، احكم بینى و بینهم و انت خیر الحاكمین."

بر قضا و حكم تو اى خدا صبر پیشه سازم، خدایى به جز تو نیست! اى فریادرس استغاثه كنندگان! پروردگارى براى من غیر تو نیست و معبودى به جز تو ندارم، بر حكم تو صبر مى‏كنم اى فریادرس كسى كه جز تو فریادرسى ندارد و اى كسى كه ابدى و دائمى هستى و مردگان را زنده مى‏كنى، اى آگاه و شاهد و ناظر بر تمام كردار و افعال مخلوق خود! تو در میان من و این گروه حكم كن كه تو بهترین حكم كنندگانى.

 

شهادت امام علیه‏السلام

 

هنگامى كه در اثر كثرت جراحات و تشنگى ضعف بر آن بزرگوار مستولى گردید، شمر فریاد زد: چرا منتظر هستید؟ حسین جراحات زیادى برداشته و نیزه‏ها او را از پاى درآورده است، از هر طرف بر او حمله كنید، مادرانتان در عزاى شما بگرید!

پس از هر طرف بر او حمله‌ور شدند، حصین بن تمیم تیرى بر دهان آن حضرت زد و ابو ایوب غنوى تیرى بر حلق نازنینش و زرعه بن شریك ضربه‌اى بر كتف امام وارد ساخت و سنان بن انس نیزه‏اى به سنیه مبارك آن حضرت زد و صالح بن وهب نیزه‏اى بر پهلوى آن بزرگوار وارد كرد كه آن حضرت بر گونه راست روى زمین افتاد، آنگاه آن حضرت نشست و تیر را از حلق شریفش به در آورد، در این حال عمر بن سعد به امام نزدیك شد.

فریاد عقیله بنی‌هاشم علیهاالسلام

زینب كبرى از خیمه بیرون آمد و فریاد مى‏زد: وا اخاه! وا سیداه! وا اهل بیتاه! اى كاش آسمان بر زمین سقوط مى‏كرد و اى كاش كوه‌ها خرد و پراكنده بر هامون مى‏ریخت.(311) پس بر عمر بن سعد فریاد زد: واى بر تو! ابو عبدالله را مى‏كشند و تو تماشا مى‏كنى؟ او هیچ جوابى نداد! زینب فریاد برآورد و گفت: واى بر شما! آیا در میان شما مسلمانى نیست؟ باز هیچ كس پاسخى نداد.

و بعضى نقل كرده‏اند كه: عمر بن سعد اشكش جارى گردید ولى صورتش را از زینب برگرداند.

 

هلال بن نافع

هلال مى‏گوید: ما با اصحاب عمر بن سعد ایستاده بودیم كه ناگهان دیدیم كسى فریاد مى‏زد: اى امیر! بشارت كه اینك شمر حسین را به قتل رساند!

هلال مى‏گوید: من میان دو صف آمدم و جان دادن امام را تماشا مى‏كردم! به خدا قسم هیچ كشته به خون آغشته‏اى را نیكوتر و درخشنده روى‏تر از او ندیدم. نور چهره و زیبائى هیئت او اندیشه قتل وى را از یاد من برد و در آن حال شربتى از آب مى‏خواست، شنیدم مردى مى‏گفت: هرگز آب نخورى تا بر آتش درآئى و از حمیم آن بنوشى.

و امام را شنیدم در پاسخ مى‏فرمود: من نزد جدم مى‏روم و در بهشت در كنار او خواهم بود و از آب گوارا بنوشم و از آنچه شما با من كردید به او شكایت كنم. پس همه جماعت در غضب شدند كه گوئى خداوند در دل آنها رحمت نیافریده بود و من گفتم: به خدا قسم دیگر در هیچ كار با شما شریك نشوم!

هنگامى كه در اثر كثرت جراحات و تشنگى ضعف بر آن امام مستولى گردید، شمر فریاد زد: چرا منتظر هستید؟ حسین جراحات زیادى برداشته و نیزه‏ها او را از پاى درآورده است، از هر طرف بر او حمله كنید، مادرانتان در عزاى شما بگرید! پس از هر طرف بر او حمله‌ور شدند، حصین بن تمیم تیرى بر دهان آن حضرت زد و ابو ایوب غنوى تیرى بر حلق نازنینش و زرعه بن شریك ضربه‌اى بر كتف امام وارد ساخت و سنان بن انس نیزه‏اى به سنیه مبارك آن حضرت زد و صالح بن وهب نیزه‏اى بر پهلوى آن بزرگوار وارد كرد كه آن حضرت بر گونه راست روى زمین افتاد، آنگاه آن حضرت نشست و تیر را از حلق شریفش به در آورد، در این حال عمر بن سعد به امام نزدیك شد.

آخرین لحظات

 

پس زمانى گذشت هر كس كه نزدیك آن بزرگوار مى‏شد و كشتن امام براى او ممكن بود، باز مى‏گشت و كراهت داشت كه آن حضرت را به قتل برساند، سپس شخصى كه او را مالك بن نمیر كندى مى‏گفتند و او مردى شقى و بى‌باك بود نزدیك امام آمد و شمشیرى بر سر آن بزرگوار زد كه برنس(عمامه) را قطع كرده و به سر مبارك آن حضرت رسید كه خون جارى گردید. امام حسین علیه‏السلام آن برنس را انداخت و كلاهى را طلب كرد و بر سر گذاشت و به آن مرد فرمود: هرگز با آن دست غذا و آب نخورى و خدا تو را با ظالمان محشور گرداند! آن مرد كندى برنس امام را برداشت و بعد از آن همیشه در فقر و مسكنت به سر مى‏برد و دستانش مانند آدم‌هاى شل، از كار افتاد.

و چون آن بزرگوار از اسب به روى زمین فرود آمد خواست بر جانب راست بخوابد از كثرت جراحات ممكن نشد سپس بر پهلوى چپ خواست بخوابد اما نشد پس مقدارى از رمل و خاك را گرد آورد و همانند بالشى درست كرده و سر بر آن نهاد و سپاه كوفه در حیرت بودند كه او در چه حالتى است؟ بعضى مى‏گفتند: او از دنیا رفته است و بعضى گفتند: توان جنگ كردن ندارد.


فرمان قتل

 

عمر بن سعد به مردى كه در طرف راست او بود گفت: واى بر تو! پیاده شو و او را به قتل برسان، خولى بن یزید سرعت كرده تا سر امام را جدا سازد، سنان بن انس نخعى لعنة الله پیاده شد و با شمشیر بر گلوى شریف آن حضرت مى‏زد و مى‏گفت: والله! من سر تو را جدا مى‏كنم و مى‏دانم تو پسر رسول خدا هستى و پدر و مادرت بهترین مردم است، سپس سر مقدس آن بزرگوار را از بدن جدا كرد.

 

 

تعیین قاتل

1شمر بن ذى الجوشن ابن عبدالبر از خلیفة بن خیاط نقل كرده است: آن كسى كه امام حسین را به قتل رساند شمر بن ذى الجوشن است و امیر لشكر عمر بن سعد بوده است(318)، و نوشته است كه: شمر در خشم شد و روى سینه مبارك امام نشست و محاسن آن بزرگوار را گرفت، چون خواست امام را به قتل برساند امام لبخندى زد و فرمود: آیا مرا مى‏كشى و مى‏دانى من كیستم؟

شمر گفت: تو را خوب مى‏شناسم، مادرت فاطمه زهرا و پدرت على مرتضى و جدت محمد مصطفى است، تو را مى‏كشم و باكى ندارم!! پس امام را با دوازده ضربه شمشیر به شهادت رساند و سر مبارك آن حضرت را جدا كرد.

2- «سنا بن انس نخعى» او به خولى گفت: سر حسین را از بدن جدا كن، خولى چون خواست چنین كند فتورى در او پیدا شد و لرزه بر اندامش افتاد، سنان او را گفت: «فِتّ اللّه عَضُدك!»؛ «خدا بازویت را سست گرداند از چه مى‏لرزى؟» پس خود پیاده گشت و سر امام را جدا ساخته و او را به دست خولى داد!

3 خولى بن یزید او بر امام یورش برد و سر مقدس آن بزرگوار را جدا نمود و نزد عبیدالله بن زیاد برد و گفت: اوقر ركابى فضة و ذهبا انى قتلت الملك المحجبا قتلت خیرالناس اما و ابا و خیرهم ان ینسبون نسبا.

 

شیون ملائكه

چون امام علیه‏السلام به شهادت رسید ملائكه آسمان به شیون آمدند و گفتند: پروردگارا! این حسین برگزیده تو و فرزند پیامبر توست. پس خداوند عزوجل تمثال حضرت قائم علیه‏السلام را براى ملائكه ظاهر گردانید و فرمود: به وسیله این قائم از خون حسین انتقام خواهم گرفت.

 و گفته‏اند: آنقدر تیر بر بدن مباركش اصابت كرده بود كه زره آن حضرت همانند خار پشت پر از تیر بود، و تمام این تیرها در قسمت جلو و پیش روى آن حضرت بود.

 

خبر شهادت

راوى مى‏گوید: كنیزى از ناحیه خیام امام حسین علیه‏السلام بیرون آمد، مردى به او گفت: یا امة الله! مولاى تو كشته شده است.

آن كنیز مى‏گوید: من با سرعت به سوى بانوى خود به حرم بازگشتم و فریاد زدم و زنان حرم نیز بپاخاسته و همراه من فریاد زدند.

همه از خیمه‏ها بیرون دویدند ولى سالار زینب را ندیدند.

 

آخرین شهید

سوید بن مطاع در میان شهدا در اثر جراحات زیاد افتاده بود (ظاهرا او در حمله اول در اثر تیرهاى دشمن روى زمین افتاده و از هوش رفته بود) وقتى به هوش آمد شنید كه مى‏گویند: قتل الحسین! «حسین كشته شد» در خود احساس سبكى كرد كه مى‏تواند برخیزد و با او حربه‏اى بود و شمشیر او را گرفته بودند، پس با همان حربه ساعتى با دشمن مقاتله كرد تا او را عروة بن بطان و زید بن رقاد به قتل رسانیدند و او آخرین نفر از اصحاب امام حسین بود كه شهید گردید.

 

ذوالجناح

پس اسب آن حضرت شیهه كشان و گریان به جانب خیمه‏ها شتافت در حالى كه پیشانى خود را به خون امام علیه‏السلام آغشته نموده بود.(326) و از امام باقر علیه‏السلام نقل شده است كه اسب مى‏گفت «الظلمیة الظلیمة من امة قتلت ابن بنت نبیها»؛ «واى از ستم امتى كه فرزند دختر پیامبر خود را كشتند» و با همان فریاد رو به خیمه‏ها آورد.

و در زیارت ناحیه آمده است:

فلما رأین النّسأ جوادك مَخزیّاً و نظرن سرجك علیه ملویّاً برزن من الخُدور ناشرات الشُّعور على الخدود لا طمات الوجوه سافراتٌ و بالعویل داعیات و بعد العزّ مُذلّلات و الى مصرعك مُبادرات، و الشّمر جالس على صدرك و مولغ سیفه على نحرك قابض على شیبتك بیده ذابح لك بمهنّده."

 پس چون بانوان حرم اسب تو را با آن هیئت و بدون سوار مشاهده نمودند كه زینش واژگون و یالش پر از خون است از خیمه‏ها بیرون آمدند در حالى كه موهاى خود را پریشان و بر صورت خود سیلى مى‏زدند و نقاب از چهره‏ها مى‏افكندند و به صداى بلند شیون مى‏كردند و به سوى قتلگاه مى‏شتافتند. در همان حال شمر ملعون بر سینه مباركت نشسته بود و محاسن شریفت را در یك دست گرفته و با دست دیگر با خنجر سر از بدنت جدا مى‏كرد.

 

 

منابع: http://www.tebyan.net

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 0:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس