تحقیق درباره شيوه هاي استعمار در گذشته

اگر تاريخ را ورق بزنيم و گذشته را مورد کندوکاو قرار دهيم حتي از زمان خلقت آدم ابوالبشر درخواهيم يافت هميشه حقي و باطلي وجود داشته و تقابل اين دو اتفاقات زيادي را در گذر زمان رقم زده، زماني که قابيل به خاطر وسوسه هاي شيطان از مسير حق دور شده و در مسير باطل قرار مي گيرد اولين تقابل ميان حق و باطل در کشتن هابيل توسط قابيل رقم مي خورد و اين روند با به وجود آمدن تمدن هاي اوليه ي بشري به اشکال مختلف و به شيوه هايي ديگر متجلي مي گردد. زماني که اولين روستاها و بعد شهرها به وجود آمد و اولين حکومت ها شکل گرفته بودند حکومت هايي که به خاطر جاه طلبي، شهرت و کشورگشايي و گسترده کردن سيطره حکومت خود به ساير ملت ها و حکومت ها هجوم برده و ضمن ريختن خون هاي انسان هاي بيگناه بسياري سيطره حکومت ظالمانه ي خود را گسترش دادند.

امّا اين روند با پيشرفت هايي که در سطوح مختلف اتفاق افتاد شکل و شمايل جديدي به خود گرفت و نحوه ي تسلط يا بهتر بگوئيم استعمار ديگر ملت ها تغيير پيدا کرد به گونه اي که قبل از سال 1900 محوريت استعمار کشاورزي بود. يعني کشورهايي که در زمينه ي کشاروزي پيشرفت هايي داشتند و مي توانستند علاوه بر تأمين نيازها غذايي کشور خود مازاد بر احتياج خود را به ديگر ملتها و کشورها بفروشند آن را زمينه ي مناسبي براي استعمار آنها يافته و از اين طريق احتياج ساير کشورها را مبناي برنامه هاي استعماري خود قرار داده و بدين وسيله در سايه اين احتياج در زمينه هاي مختلف شروع به ارائه و پياده نمودن برنامه هاي استعماري خود مي نمودند امّا از سال 1900 به بعد که انقلاب صنعتي به وقوع پيوست و محدوديت توسعه از کشاورزي به صنعت منتقل گرديد نياز کشورها به احتياجات صنعتي کشورهاي توسعه يافته زمينه را براي استعمار صنعتي فراهم نمود و اين روند تا سالهاي 1980 ادامه يافت امّا بعد از آن با ظهور فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي و پيشرفت هاي سريع تکنولوژيکي که زندگي انسان ها را تحت تأثير عميقي قرارداد به گونه اي که امروزه دانشمندان اعتقاد دارند که سه فناوري مهم در حال تحولي عظيم و گسترده در زندگي انسانهاست که شامل (فناوري نانو، فناوري زيست و فناوري اطلاعات و ارتباطات) مي باشد که در اين سال فناوري اطلاعات و ارتباطات را مادر ساير فناوري ها مي دانند و اين امر باعث گرديد که شيوه هاي استعماري کشورهاي استعمارگر با پيشرفتهاي تکنولوژيکي از يک پيچيدگي و تأثيرگذاري خاصي برخوردار گردد و اين نوع شيوه استعماري به مراتب داراي قدرت نفوذ و تأثيرگذاري بسيار بالا بوده چرا که به وسيله آن تماس سطوح مختلف جوامع را مي توان تحت تأثير قرار داد خصوصاً فرهنگ و اعتقادات مذهبي را که تا قبل از آن مي توانست به عنوان يک عامل قوي و قدرتمند در مقابل شيوه هاي استعماري کشورهاي استعمارگر ايستادگي کند و نقشه هاي استعمار را در خيلي از زمينه ها خنثي و نقش بر آب نمايد.

قطعاً امروزه کشورهاي استعماري تمام توان و تلاش خود را معطوف به شيوه هاي نوين و فرانوين استعماري نموده اند که براي روشن تر شدن مطلب به آماري در خصوص کشور آمريکا و توجه اين کشور به بهره گيري از چنين شيوه هايي در رأس کشورهاي استعماري اشاره مي نمايم.

آمريکا در بين سالهاي 1900 تا 1920 حدود 37% نيروي کار خود را در بخش کشاورزي متمرکز نموده بود که اين آمار در بين سال هاي 1920 تا 1960 به 26% رسيد و تمرکز آن روي صنعت قرار گرفت امّا جديدترين آمار نشان مي دهد که فقط 7% نيروي کار آمريکا در بخش هاي فعاليتهاي نيروبر متمرکز گرديده است. منظور از فعاليتهاي نيروبر فعاليتهايي هستند که نيازمند بهره گيري از توان جسمي افراد مي باشد مثل بخش هاي کشاورزي و صنعتي و..... امّا ما مي بينيم امروزه کمترين نيروي کار آمريکا در بخش فعاليتهاي نيروبر متمرکز گرديده و نکته جالب توجه اين است که آمريکا تمامي فعاليتهاي اقتصادي خود را که نيازمند بهره مندي از نيروي کار دارد به کشورهاي آفريقايي و آسيايي منتقل نموده تا هم بتواند از نيروي کار ارزان قيمت آن کشورها استفاده نمايد و هم بتواند زمينه هاي وابستگي آن کشورها را به خود حفظ نمايد و بيشترين سرمايه گذاري خود را روي فعاليتهاي دانش بر متمرکز نموده که بازده و راندمان فعاليتهاي دانش بر در زمينه هاي اقتصادي بسيار بسيار بالاتر از فعاليتهاي نيروبر يعني کشاورزي و صنعت مي باشد و اساس فعاليت هاي دانش بر نيز پيشرفت در تکنولوژي هاي نوين اطلاعاتي، ارتباطي، نانو و... مي باشد. پس با اين توضيح مشخص مي گردد که کشورهاي استعماري و در رأس آنها آمريکا حداکثر بهره را از تکنولوژي هاي نوين هم در جهت دستيابي به راندمان اقتصادي بالا و هم در جهت استعمار ساير ملتها آن هم به شيوه هاي جديد که تمامي جنبه هاي استعماري را مي تواند شامل شود مي برند چرا که آنها مي توانند هم در زمينه سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، اعتقادي، زيستي و... ساير ملت ها را با اين شيوه ها استعمار و استثمار نمايند.

شيوه هاي استعماري فرانو

شايد يکي از مباحث مهمّ اجتماعي در جامعه ي امروز ما بحث تهاجم فرهنگي است و مسئولين فرهنگي، سياسي و اجتماعي کشور ما و در رأس همه ي آنها رهبر کبير و فرزانه انقلاب با ديد عالمانه و همه جانبه خود در زمينه هاي مختلف زنگ خطر را به صدا درآورده و نسبت به هجوم و شبيخون فرهنگي غرب عليه اسلام عزيز و انقلاب اسلامي هشدار داده اند و شايد به جرأت مي توانم بگويم که يکي از مهمترين دغدغه هاي فکري رهبر معظم انقلاب همين مسئله تهاجم و شبيخون فرهنگي است که نمود آن را در سخنان معظم له در ديدارها عمومي و مسئولين با ايشان مي توان ديد. البته مردم علاقمند به آرمانهاي اسلامي و فرهنگ خود نيز، تجلّي تهاجم فرهنگي را در گسترش فرهنگ ابتذال و تکثير نوارها و عکسها و... جستجو مي کنند و به مبارزه با آن نيز برخاسته اند.

امّا لازم است بدانيم که تهاجم فرهنگي و شيوه هاي استعمار فرانو فقط در تکثير نوار و عکس و مجلات مبتذل و... خلاصه نمي شود بلکه شيوه هاي استعماري فراتر از آن چيزي است که شايد در ذهن عامه ي مردم وجود دارد که آن را ما تحت عنوان شيوه هاي استعمار فرانو معرفي مي نمائيم.

هدف گذاري استعمار فرانو

براي اينکه بهتر بتوانيم با شيوه هاي استعمار فرانو آشنا شويم بايد با اهداف استعماري اين شيوه ها آشنا شويم تا بهتر بتوانيم هم شيوه ها را بشناسيم و هم راه هاي مقابله با آن را پيدا کنيم. شايد يک زماني کشورهاي استعماري و در رأس آنها آمريکا به دولت و مردم ما چنگ و دندان تيز کرده خود را نشان مي دادند و قدرت نظامي خود را به رخ ما مي کشيدند امّا تجربه جنگ تحميلي 8 ساله به آنها نشان داد که ايران اسلامي و ملت مسلمان آن طعمه ي آساني بر آنها نيست که بتوانند به راحتي آن را به چنگ آورده و از آن استفاده نمايند آنها در طول اين هشت سال تجربياتي زيادي به دست آوردند و هزينه هاي زيادي را متحمل گشتند و دريافتند که ديگر شيوه هاي کهنه استعماري آنها نمي تواند بر ايران اثرگذار باشد لذا به دنبال استفاده از شيوه ها و ابزارهاي جديدي براي نيل به اهداف پليد خود بودند و قطعاً هم امروزه به دنبال استفاده از آن بر عليه کشور عزيز ما مي باشند امّا همانطور که آنها به دنبال بهره گيري از شيوه هاي نو بر اساس تجربيات گذشته شان مي باشند دولت و ملت ما هم در طول عمر با برکت و عزت انقلاب خود تجربيات بسيار گرانبها که بدست آمدن آنها هم خيلي راحت و آسان نبوده و حاصل تلاش و مجاهدت مردان خدا و در رأس آنها رهبر کبير انقلاب امام خميني (ره) و هزاران شهيدي که در راه مبارزه با همان چيزهايي که کشورهاي سلطه گر به دنبال آن بوده اند جان عزيز خود را فدا نموده و دشمني را ناکام گذاشته اند و قطعاً کشورهاي سلطه گر بايد بدانند که با شيوه هاي نو و فرانو هم نخواهند توانست به اهداف شوم خود در ايران اسلامي دست يابند. امّا اين بدين معني نيست که ما چون سربلند از جنگ بيرون آمديم و ما نيازي به مقابله نداريم بلکه ما بايد بيش از گذشته خود را توانمند نماييم چرا که شيوه هاي جديد بسيار مخرب تر و بيرحمانه تر و وحشيانه تر بوده امّا شايد ظاهر آن چنين چيزي را نشان ندهد امّا سخن به درازا کشيد در اين قسمت به اهداف اشاره اي دارم گفتم که دشمن براي تمامي برنامه هاي خود هدف گذاري کرد، هزينه کرده، افراد مختلف را به خدمت گرفته تا بتواند موفق شود.

اهداف استعماري در شيوه هاي فرانو

- تخريب و نفي هويت ملّي و بومي فرهنگ خودي

- تضعيف باورها و اعتقادات مذهبي و گرايش هاي معنوي

- ايجاد گسستگي و شکاف بين گذشته و حال (زمان جنگ و حال)

- طرد الگوها و اسوه هاي خودي و تاريخي و جايگزين نمودن الگوها و اسوه هاي ناخودي

- تخريب ميراث فرهنگي و ملّي

- تطيع و تخريب و از ميان برداشتن اشخاص موثر و انديشه وران و صاحب نظران معتقد به نظام

- گسترش روحيه غرب گرايي و غربزدگي

- گسترش روحيه يأس و نوميدي

- تقويت و حمايت روشنفکران و منورالفکران وابسته

- ترويج فساد و فحشاء و منکرات در بين جوانان

- ايجاد جريان هاي انحرافي و تقويت گروه ها و احزاب و تشکّل هاي وابسته

- ايجاد تفرقه هاي قومي، قبيلگي، زباني، مذهبي

- انتخاب و تقويت تئوريهاي علمي، انديشه وران همسو را اهداف خود

- ايجاد تفرقه و جدايي بين مردم و مسئولين با ابزارهاي جديد و نو

- ناامن نمودن جو تبليغاتي منطقه در جهت ضربه زدن به ايران

- همسو و هم جهت نمودن سران کشورهاي همسايه ايران با اهداف استعماري خود

- ايجاد موانع در راه توسعه ايران در زمينه هاي مختلف، اقتصادي، سياسي، اجتماعي، علمي، آموزشي و...

- ايجاد فشار بر ايران از طريق نهادهاي بين المللي در اختيار وزير نفوذ ****

- تضعيف و قطع ارتباطات مردم با مکتب و رهبر به عنوان عامل قوام و اقتدار جمهوري اسلامي

و شايد دهها هدف آشکار و نهاني که بنده از آن اطلاعي ندارم ولي آن چه که اهميت دارد اين است که براي مقابله با دشمن بايد ابتدا فکر و هدف دشمن را شناخت و دوم ابزارها و امکانات او را ارزيابي نمود و سوم قدرت مانور و اجراءِ برنامه هايش را مدنظر قرار داد.

ابزارها و امکانات مورد استفاده در شيوه هاي استعماري فرانو

قطعاً دشمن براي دستيابي به اهدافي که ذکر آن گذشت از ابزارهاي مختلفي استفاده خواهد کرد که ذيلاً به آن اشاره مي نمايم.

1- مطبوعات و رسانه هاي گروهي (خارجي و داخلي)

2- بنيادها و سازمان هاي به ظاهر اقتصادي که در پشت پرده فعاليت هاي اقتصادي اهداف استعماري را برآورده نمايند چه خارجي و چه داخلي

3- تکنولوژي و فرهنگ وابسته به آن

4- هنر و ابزارهاي هنري (سينما، تلويزيون، تئاتر و...)

5- ابزارهاي اطلاعاتي و ارتباط نو و جديد (رايانه، شبکه هاي اينترنتي، ماهواره و...)

6- کتاب ها و ابزارهاي ادبي و علمي (مانند رمان ها، قصه ها، کتاب هاي درسي و دانشگاهي)

7- مراکز علمي، تحقيقاتي، دانشگاهي و....

8- ورزشي و ميادين ورزشي

- روشنفکران و غربگرايان خود باخته

- زنان و دختران و محرک هاي جنسي و عاطفي

- گسترش مواد مخدر خصوصاً مواد جديد با نام هاي مختلف و تأثيرات بسيار مخرب و قوي و...

- پس يک نکته مهم و قابل تأمل در بحث استعمار و شيوه هاي استعماري نهفته است که بيش از هر چيز ديگري بايد مورد توجه همه ي مسئولين، دولتمردان و مردم مسلمان ما قرار گيرد اين است که ما در هيچ مقطع از تاريخ عبرت آموز اسلامي نمي توانيم مقطعي را پيدا کنيم که جنگ بين حق و باطل وجود نداشته باشد ويا متوقف شده باشد چرا که دشمنان ما مسلمانان و اسلام به چيزي کمتر از نفي و از بين بردن اسلام راضي نشده و نخواهند شد که اين امر را به وضوح در سطح دنيا شاهد بوده و هستيم و نمونه هاي بارز آن را زماني در بوسني و هرزگوين زماني در افغانستان، زماني در عراق و... و مدت طولاني در فلسطين، و بهتر بگوئيم در بيشتر کشورهاي اسلامي شاهد و ناظريم که هدف گذاري استعمار در تمامي کشورهاي اسلامي فقط و فقط نفي اسلام است که بنده مطمئن هستم که درخت اسلام آنقدر تنومند و محکم و استوار هست که هيچ قدرتي هر چند با بهره مندي از تمامي ابزارها و امکانات نخواهد توانست کوچکترين ضربه اي به آن وارد نمايد و آينده از آن حق و حقيقت خواهد بود و آينده اي روشن براي مسلمين در انتظار خواهد بود. امّا بايد از کيد و نقشه هاي دشمن نيز ساده نگذريم.

پس بنده اينگونه تفسير مي كنم آنچه امروز ما از آن به عنوان شيوه هاي استعماري نوين و فرانو ياد مي كنيم استمرار همان حركتها و اقدامات گذشته است امّا به شكلي جديد و روش هاي نوين.

اگر در عصر حاضر سلطه و نفوذ بر ساير اقوام و كشورها و بدست آوردن مستعمرات و دستيابي به سرمايه ها و منابع آنها از طريق لشكركشي هاي نظامي شيوه اي مقبول و اثرگذار نيست پس به جاي آن با استفاده از تكنولوژي پيشرفته و امكانات خود از طريق تحميل فرهنگي به بسط امپرياليسم فرهنگي پرداخته و درصدد تامين تضمين منافع افتصادي خود از ساير كشورها هستند.

غرب با استفاده از ماسكهاي فريبنده ي نوع دوستي، كمك به توسعه كشورهاي عقب مانده، گسترش حقوق بشر و دموكراسي، انتقال تكنولوژي، ترويج سواد آموزي و بهداشت ...... سعي در سلطه فرهنگي بر كشورها و ساير ملل را دارد.

اتوكلاين برگ در اين زمينه مي نويسد: «حتي در جريان پياده كردن برنامه هاي بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون كمك يا همكاري فني، نيز نگرش استعماري و ساير اشكال استثمار متجلّي است. مثلاً كشوري كه كمك هاي فني به ديگري ارائه مي دهد اين انتظار را دارد كه كشور دريافت كننده كمك معيارها و الگوهاي وي را برگزيند.» [1]

ژرژ سانن مي نويسد «كشورهاي اروپايي براي اين مي كوشند كه ديگران زبانشان را ياد بگيرند كه بيشتر به آنها احترام بگذارند و بيشتر آنها را تحسين كنند نه براي اينكه هم صحبتي پيدا كرده باشند يا بخواهند به آنها اجازه صحبت و اظهار نظر بدهند»[2]

ژرژ بالانديه درباره ي برنامه ريزي فرهنگي كه در مستعمرات صورت مي گيرد مي گويد: «اين حركت سياست را بايستي به عنوان تجاوز معرفي نمود زيرا اين امر شيوه پيشرفتي را به يك جامعه تحميل مي كند كه با سير طبيعي آن جامعه متفاوت است.» [3]

چگونگي اجراي شيوه هاي استعمار و استعمار فرانو

قطعاً يكي از موارد مهم و شايسته التفات در بحث شيوه هاي استعمار خصوصاً استعمار فرانو آشنايي با شيوه هاي اجراي نقش هاي دشمن مي باشد كه در اين قسمت لازم مي دانم به يك مورد بسيار مهم و تأثيرگذار اشاره نمايم.

در اوايل انقلاب و در اوج فعاليتهاي سازمان تروريستي منافقين يك جوان حدود 18 تا 19 ساله را كه پس از جندين ترور و شهيد نمودن شخصيت هاي تأثيرگذار در انقلاب پس از دستگيري محكوم به اعدام مي گردد از او سئوال مي كنند كه چه شد كه سروكار تو به اينجا كشيد؟ وي نقل مي كند كه:

«زماني كه در اوج جواني بودم و دوست داشتم به نوعي هويت و استقلال خودم را نشان دهم در محيط خانه ارزشي براي حضور و بيان عقايد و نظراتم قائل نبودند و مرا هنوز به چشم يك بچه مي نگريستند به گونه اي كه در جمع فاميلي وقتي بزرگترها در خصوص مسائل مختلف صحبت مي كردند من هم دوست داشتم در مباحث آنها شركت كنم و اظهارنظر نمايم ولي هر موقع كه شروع به صحبت مي كردم با واكنش بزرگترها خصوصاً پدرم مواجه مي شدم كه مي گفت تو را چه به اين غلط ها، تو هنوز هانت بوي شير مي دهد و مرا از جمع طرد مي كرد. خوب اين طرد از جمع و اجازه بيان عقايد و نظرات را به جوان ندادن ضربه بسيار بزرگي است بر روحيه جوان و خودش منشأ بسياري از انحرافات مي گردد. چرا كه از ديدگاه روانشناسي اين دوره ي سني (بين 15 تا 20سال) را دوران هويت، استقلال، فشار، طوفان و بعضي از روانشناسان حتي آن را دوران «خرّيت» مي نامند چرا كه در اين دوره ي گرايش به فشار همسالان و گروه هاي دوست بسيار زياد و تصميم گيري هاي جوان كمتر مبتني بر مصالح و آينده نگري و عقل مي باشد و احساسات نقش بسيار مهمي در تصميمات در اين دوره دارد. همين امر باعث گرديده كه اين جوان گرايش احساس استقلال و هويت خود را در محيطي خارج از خانه و در ارتباطات با ديگران و خصوصاً دوستان طلب نمايد و دشمن هم كه براي اجراي نقش هاي شوم خود برنامه دارد و از تمامي عوامل خصوصاً استفاده از نظرات و پيشرفتهاي علمي خصوصاً روان شناسي بهره مي برد بعد جوان مي گويد وقتي اين برخوردها با من در محيط خانه صورت گرفت به مدرسه كه رفتم در كنار من دانش آموزي قرار داشت كه دو سال از من بزرگتر بود به دليل مردود شدن در سالهاي قبل وقتي ديد من تو فكر هستم و ناراحت دليل آنرا جويا شد و من اتفاقاتي كه برايم در محيط خانه اتفاق افتاده بود براي او تعريف نمودم. بعد ديدم آلبومي را از توي كيفش درآورد و عكس هاي مختلفي از رجوي سركرده ي منافقين را در حالت هاي مختلف يك يك جا روي تانك، يك جا آرپي جي روي دوش و يكجا در حال سان ديد از پسران و دختران منافق و... و شروع به تعريف عنوان از سازمان و ارزشي كه براي جوان قائلند و... به من پيشنهاد داد كه با او به يكي از خانه هاي تيمي بروم و به سازمان ملحق شوم و من هم وقتي به سازمان رفتم با برخوردي بسيار عالي، مؤدبانه همراه با احترام به شخصيت من و تعريف و تمجيد از تصميمي كه گرفته بودم احساس كردم خلاءي را كه در منزل در امر برخورد داشتم اين جا مي تواند پر كند. پس از چند روز رفت و آمد با سازمان و افراد مختلف مرا با وظايف سازماني آشنا و توجيه نمودند و وظيفه اي كه به من محول شد اين بود كه مسئول مراقبت از ورود و خروج افراد به داخل مكاني كه در آن استقرار داشتيم باشم. بعد از گذشت دو سه ماهي به مسئول خانه تيمي مراجعه و گفتم من از فردا به سازمان نمي آيم چون آنچه را كه در ذهن خود داشتم به آن نرسيده بودم بعداً فرد مسئول به من گفت پسرجان آيا تو مي داني كه در اين جا چه مسئوليت مهمّي را به تو واگذار كرده ايم؟ حتي ما اين مسئوليت را به افرادي كه چندين سال عضو هستند نداده ايم. گفتم نه چه مسئوليتي؟ گفت شما مسئول مبارزه با امپرياليسم در جدار خارجي پايگاه داخلي هستيد. قطعاً اين گونه بهره گرفتن از واژه ها و دادن هندوانه به زير بغل جوان همان شيوه هاي جذاب و مخاطب پسندي است كه از يافته هاي علمي بهره گرفته شده. تازه پسرجان تو اگر در اين مسئوليت موفق شوي ما تو را به مسئوليت هاي رده بالاي سازمان خواهيم رساند و روزي تو جاي رجوي را خواهي گرفت. چون ارائه چنين سخناني منطبق بر آمال و آرزوهاي جوان در الگوپذيري از الگوهايي است كه جوان در اين دوران آن را مي پسندد مورد توجه قرار گرفت و از آن پس من به دنبال آن بودم كه وظيفه ام را به خوبي و با دقت انجام دهم تا به آن چيزي كه در آرزوهايم به دنبالش بودم برسم «حال آنكه معناي آنچه كه در قالب واژه هاي زيبا و دل پسند و ظاهرفريبانه به اين جوان ارائه گرديد چيزي جز همان درباني ساده در فرهنگ ما نيست امّا چون منطبق بر اصول و يافته هاي علمي روانشناسي مي شود قابل توجه فرد قرار مي گيرد» بعد از گذشت چند ماهي مسئول ما به من اعلام كرد كه آن قولي كه به شما دادم زمانش فرا رسيده و اگر در اين مأموريت ها موفق شوي به آنچه كه مي خواهي، خواهي رسيد بعد اسلحه اي به من دادند و گفتند فلان شخص را بايد ترور كني من ديگر سئوال نكردم كه او كيست و چه گناهي دارد و چرا بايد كشته شود بلكه فقط به دنبال اين بودم كه در مأموريتم موفق شوم و زماني به خود آمدم كه ديدم چندين انسان بي گناه به دست من به شهادت رسيده اند.

ذكر تجربه ي تلخي كه گذشت شايد يكي از ده ها و يا صدها شيوه اي است كه دشمن در جهت ضربه زدن به ما استفاده مي نمايد.

پس آنچه كه اهميت دارد شناخت شيوه هاي استعماري است تا بتوان راه مقابله صحيح با آن را شناخت.

قلمرو يا حيطه استعمار فرانو

قلمرو استعمار فرانو بسيار وسيع و گسترده مي باشد كه گستردگي قلمرو آن با شيوه هاي كهنه استعماري بسيار متفاوت است مثلاً تهاجم نظامي، تهاجم اقتصادي، و... هر كدام حيطه خاص و محدودي را شامل شود امّا تهاجم استعمار فرانو يك تهاجم همه جانبه مي باشد كه شايد نمود بارز و آشكار آن را بتوان در تهاجم فرهنگي مشاهده كرد اگر فرهنگ را مجموعه اي از بينش ها، باورها، گرايشها و رفتارهاي مادي و معنوي افراد يك جامعه بدانيم قلمرو تهاجم فرهنگي به عنوان شاخصه ي مهم استعمار فرانو آن هم با بهره گيري از ابزارها و امكانات نو و مبتني بر فناوريهاي نوين تكنولوژيكي، حمله به تمامي اين عوامل و نمودهاي آن است در تهاجم فرهنگي هم به ريشه ها حمله مي شود و هم به ساقه و برگ و ميوه ها هم مورد دستبرد قرار مي گيرد هرچند غارت ميوه ها محسوس تر و مشهودتر است ليكن خشكاندن ريشه ها، خطرناك تر و مهلك تر مي باشد.

تعيين گروه هاي هدف در استعمار فرانو و تمركز بر روي آن

قطعاً استعمار به دنبال از دست دادن فرصت ها نيست و به دنبال استفاده از زمان مي باشد تا حداقل هزينه هايي را كه متحمل مي شود به نتيجه برسد. لذا بر اساس شناخت و تعيين گروه هاي هدف بيشتر فعاليت خود را بر روي گروه هاي هدف متمركز مي نمايد به نظر بنده و با توجه به مطالبي كه ذكر آن گذشت بهترين گروه هدف براي استعمار فرانو گروه نوجوان و جوان در درجه اول اهميت قرار دارد كه چرا اين دوره از حساسيت خاصي برخوردار است چرا كه اين دوره مصادف با ظهور و بروز يكسري ويژگي هاي خاص دوره ي خودش مي باشد كه استعمار فرانو با بهره گيري از فناوري هاي نوين فعاليت هاي خود را بر آن متمركز مي نمايد. اگر نگاهي گذرا به جنبه هاي مختلف تهاجم فرهنگي به عنوان ابزار مؤثر در شيوه هاي استعمار فرانو داشته باشيم حقانيت اين مطلب ثابت مي شود استعمار فرانو بيشترين برنامه هاي خود را در توليدات فناورانه خود با محوريت جوان متمركز نموده به گونه اي كه ديگر بناست اساس و پايه هاي اعتقادي و ارزشي و انقلابي جامعه را مورد هدف قرار دهد از جوان شروع مي كند و ما نمودهاي آن را در جامعه خود مي توانيم ببينيم از تبليغ نوارهاي مبتذل ويدئويي، سي دي هاي مبتذل گرفته تا لباس هاي جورواجور منافي عفت عمومي و ايجاد شبكه هاي ماهواره اي با كانال هاي متعدد كه شبانه روز در حال پخش برنامه هاي هدفمند مي باشند و شايد دهها و شايد هم هزاران توليدات مختلف مرتبط با جوان كه شايد بنده اطلاع و آگاهي از آن نداشته باشم و جديداً هم شيوع مواد مختلف روان گردان تحت عناوين مختلف از قرص هاي اكستازي و... گرفته يا مواد مخدر به معناي واقعي مخدر و تأثير گذار از شيشه و كريستال و... گرفته تا برنامه هاي تبليغاتي مختلف كه همه و همه يك هدف مهم را در گروه هدف دنبال مي نمايد و آن خشكاندن ريشه اعتقادات ديني و قديمي در بين نسل جوان مي باشد طرح اين مسئله بدين معنا نيست كه ديگر طبقات مردم از برنامه هاي استعمار فرانو در امان بوده و متضرر نخواهند شد نه بلكه شيوه هاي متناسب با سن و جايگاه آنان ارائه مي گردد شايد شيوه هاي استعمار فرانو براي ضربه پذير نمودن افراد با سن بالاتر و يا افرادي كه در مقام و مسئوليتي در جامعه مي باشند به اشكال ديگر كه منطبق بر خصوصيات شخصيتي و رواني آنان مي باشد بروز و ظهور پيدا مي كند بهر حال آنچه كه در اين مقوله اهميت دارد در درجه اول شناخت استعمار فرانو و شيوه هاي آن به منظور مقابله با آن مي باشد كه در ادامه شيوه هاي مقابله با استعمار فرانو را مطرح و ارائه مي نمايم.

راه هاي مقابله با شيوه هاي استعمار فرانو

اگر توجه داشته باشيد در طول مقابله به اين مهم اشاره كردم كه شيوه هاي استعماري شايد بخودي خود كارساز نيست بلكه بايد زمينه ها و ابزارهاي آن فراهم شود پس اجراي برنامه هاي استعماري در كشور ما نيز پيرو همين قاعده و قانون خواهد بود كه اگر اسلام انقلابي و انقلاب اسلامي نتواند نيازهاي فكري، روحي رواني عاطفي، اجتماعي، فرهنگي و... افراد جامعه به ويژه نسل جوان و تحصيل كرده و تشنه ي حقيقت انسانيت را پاسخ داده و فراهم نمايد خلاءِ حاصله همان چيزي خواهد بود كه استعمار به دنبال آن است و نقطه هدف را پيدا كرده و ضربه خود را وارد خواهد كرد امّا ذكر اين نكته نيز ضروري است كه اسلام عزيز و مجموعه تعاليم روح بخش، با خطرات و عقل سليم توان پاسخگويي به نيازهاي جوامع مختلف در زمانها و مكانهاي متفاوت را دارا مي باشد.

(الاسلام يعلو و يعلي عليه) اگر نقصي باشد به دليل عدم شناخت و اجراي دقيق اين تعاليم برمي گردد پس اولين مرحله و راه در مبارزه با شيوه هاي استعمار خصوصاً استعمار فرانو اين است كه

- صاحب نظران مبلّغان، مروّجان شريعت، پاسداران مرزهاي عقيده و ايمان به شناخت و معرفي دقيق زمان و نيازهاي روز جامعه، به ويژه نسل جوان، و تبيين و تشريح تعاليم الهي بپردازند و ساحت مقدس اسلام عزيز را از هرگونه التقاط، تحجّر، سطحي نگري پيرايش نمايند.

- تقويت ولايت و رهبري:

دوران گذشته در اسلام از صدر اسلام گرفته تاكنون به ما نشان داده است هرجا كه جامعه ي اسلامي اطاعت و پيروي از فرامين و رهنمودهاي ائمه اطهار، امامان و ولايت فقيه را سرلوحه امور قراردادن هيچ دشمني ياراي مقابله با اسلام عزيز را نداشته و تمامي نقشه هاي دشمنان اسلام در هر زمينه هاي عقيم مانده است. امّا هرجا كه قصوري در اطاعت امر از ولايت وجود داشته شروعي بوده براي ضربه زدن به اسلام و مسلمين. پس دومين عامل مهم در مقابله با استعمار فرانو، فراهم نمودن زمينه هاي اعتقادي، فرهنگي، اجتماعي و... در شناخت هرچه بيشتر ولايت و جايگاه والدي او در جامعه است.

- تقويت دولت

يكي از شيوه هاي مؤثر استثمار فرانو تضعيف دولتها و فاصله انداختن بين دولت و ملت مي باشد كه لازم است دولت به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي اجتماعي كه حراست از استقلال و امنيت ملي و تماميّت ارضي و پاسداري از بقاء و رشد و رفاه ملت را به عهده دارد قطعاً هرچه نهاد دولت قوي تر و توانمندتر باشد آسيب پذيري آن در برابر تهاجمات مختلف كمتر خواهد بود.

- تقويت هنر و ابزارهاي هنري

قطعاً بهره گيري از هنر هم در بعد آموزشي و هم در بُعد پرورشي از جايگاه ويژه اي به منظور مقابله با شيوه هاي ظريف و مبتني بر هنر استعمار فرانو برخوردار مي باشد چرا كه هنر يعني پرورش و اگر ما در جامعه به هنر بها ندهيم و آنرا فدا نمائيم به طور حتم پرورش را فدا كرده ايم و زمينه ضربه پذير شدن جامعه ي جوان را در مقابل استعمار فراهم نموده ايم.

- نظارت دقيق بر مطبوعات و رسانه ها

امروز مطبوعات و رسانه ها نبايد در خدمت اهداف استكباري قرار گيرند و لازم است نظارت دقيق هم بر ابزار آنان و هم بر محتواي آن داشته باشيم چون در دنياي اطلاعاتي و ارتباطي امروز يكي از ابزارهاي قوي و مناسبي است كه استعمار مي تواند از طريق آن ضربه هايي را وارد نمايد.

- گسترش مراكز علمي/ تحقيقاتي

اگر توان و پتانسيل موجود در جوان جهت دهي مناسب گردد و از آن در جهت مناسب استفاده شود خصوصاً جوانان علاقمند به فعاليتهاي علمي و پژوهشي مي تواند زمينه علاقمندي ساير جوانان را فراهم نموده و هم سدي باشد در مقابل استعمار

- ورزش و ميادين ورزشي

امروزه ورزش جايگاه بسيار بسيار ويژه در بين مردم و خصوصاً نسل جوان دارد قطعاً كشورهاي استعمارگر امروزه از ورزش بهره برداري هاي سياسي و اجتماعي مي نمايند چرا كه ضريب نفوذ بسيار بالايي دارد پس لازم است كه علاوه بر تقويت و گسترش ورزش و مكانهاي ورزشي بتوانم زمينه ساز تقويت جسم و روح جوان را در ميادين فراهم نموده و به آن جهت مناسب دهيم.

- گسترش و تقويت باورها و اعتقادات ديني. (با محدوديت آموزش و پرورش)

از آنجايي كه بيشتر شخصيت افراد در دوران كودكي شكل مي گيرد و مدرسه مي تواند در اين دوره و در امر آموزش معارف و ارزش هاي والاي ديني نقش عمده اي را ايفا نمايد پس مي طلبد ما يك برنامه مدون و اصولي در امر تقويت مسائل ديني و اعتقادي با محوريت كتابهاي درسي و مقطع ابتدايي با بهره گيري از ابزارهاي جديد مثل هنر، ادبيات، و جذاب نمودن محتواي كتب ديني به گونه اي كه مورد علاقه بچه ها باشد زمينه را براي پرورش نسلي توانمند و معتقد را فراهم نمائيم.

- تقويت فرهنگ بومي و محلي

امروزه يكي از اتفاقات ناخوشايندي كه در جامعه ما خصوصاً جامعه روستايي ما بوقوع پيوسته دور شدن آنها از سنت ها و فرهنگ غني بومي و محلي كه ريشه در اعتقادات قوي مذهبي داشته مي باشد كه لازم است هرچه سريعتر فكري براي اين مسئله انديشيده شود تا خداي ناكرده يكسري تفكرات و ارزشها جايگزين آن نگردد.

- توجه به ميراث فرهنگي و تاريخ پرافتخار گذشته اسلام

امروزه كمتر ما برنامه هايي را مي بينيم و يا كمتر از ابزارهاي هنري در جهت شناساندن تاريخ پر گذشته تاريخ اسلام بهره مي بريم اگر در دوران انقلاب چند فيلم در مورد ائمه اطهار و امامان ما ساخته مي شود مثل سريال امام علي (ع) و يا سريال امام رضا (ع) تأثير اين سريالها را بر مخاطبين بسنجيد و ببينيد مردم چقدر علاقمند هستند. پس لازم است كه آن را تقويت نمائيم و ما به تعداد ائمه و امامان وشخصيت هاي بزرگ اسلامي چه در گذشته و چه در حال فيلم داشته باشيم.

- نزديك شدن مسئولين و مردم

- فاصله گرفتن مسئولين از دنيا و دنياگرايي و غرق شدن در تجملات

- ايجاد و تقويت روحيه خدمت به مردم در مسئولين

- از ياد نبردن انسان هاي فرهيخته و تأثيرگذار در انقلاب و جنگ و آوردن آنها در ميدان و استفاده از آنها در امورات مختلف

- فرهنگ سازي در امر استفاده از رايانه و اينترنت

يكي از مهمترين اتفاقاتي كه در كشور ما به وقوع پيوست و متأسفانه هيچ فكري براي ابعاد آن نشد گسترش سريع استفاده از رايانه بدون توجه به ايجاد فرهنگ استفاده صحيح از آن در بين مردم بود امروزه تحقيقات نشان مي دهد كه در كشور ما در دوره ي ابتدايي بچه هاي ما استفاده از رايانه صرفاً جهت بازيهاي مخرب رايانه اي است و در سنين بالاتر بيشتر چت كردن هاي غيراصولي و اخلاقي. حال آنكه رايانه به عنوان يك ابزار قوي اطلاعاتي و ارتباطي مي توان استفاده هاي خوبي از آن كرد علت اين است كه ما فرهنگ سازي نكرده ايم.

- تقويت الگوهاي توانمند و متعهد علمي، آموزشي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... و شناساندن آنها به مردم

- و كلام آخر اين كه ما بايد اهداف دشمن را بشناسيم و همان چيزهايي را كه دشمن به عنوان نقطه هدف انتخاب كرده و از آن طريق قصد ضربه زدن را دارد تقويت نمائيم و در مقابل آنها سد محكم و قوي ايجاد نمائيم و قطعاً بسيج در تمامي مواردي كه ذكر آن گذشت داراي توانمندي هاي بسيار زيادي مي باشد و مي تواند همان گونه كه انقلاب ا در مقابل تهاجمات مختلف دشمن در دوران هشت سال دفاع مقدس حفظ و حراست نمود امروزه هم اين توان را دارد كه دشمن را در مقابل شيوه هاي استعماري و استعمارفرانو با هر قدرت و تواني كه باشد عقيم نمود، و افتخار ديگري براي بسيج و ملت پرافتخار و بسيجي ايران به ارمغان آورد.

                                                                                                ان شاء الله

                                                                                      سيد محمد حسيني- پائيز 86