تحقیق درباره زندگی امام رضا(ع)

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره شناخت امام رضا(ع)

بازديد: 309

 

 

 

نظر به اينكه اين جزوه در سال روز ميلاد باسعادت حضرت ثامن الائمه علي ابن موسي الرضا عليه آلاف و تحيه و الثناء به پايان رسيد.

تقديم به پيشگاه آن امام مهربان مي نمايم شايد كه ذره اي از تعهدات خود را انجام داده باشم.

 

                                                                                       ك-وجداني

 

 

 

شناخت امام عليه السلام

جزوه شماره اول

شناخت امام عليه السلام بر همه كس واجب است .

×  امام عليه السلام: اگر كسي امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. (1)

×  امام عليه السلام، واجب العطاعه مي باشد.

×  امام عليه السلام، عقل كل است. (2)

×  امام عليه السلام، از گذشته ، حال و آينده اطلاع كامل دارد.

×  امام عليه السلام، در مكتب كسي غير از خداوند متعال درس نخوانده است. (3)

×  امام عليه السلام، راهنماي كل انسان هاي روي كره زمين مي باشد.

×  امام عليه السلام، روزي رسان به تمام مخلوقات عالم مي باشد.

×  امام عليه السلام، شناخت و معرفت به خداوندي اش كامل است.

×  امام عليه السلام، بغض ندارد.

×  امام عليه السلام، وجود مباركش بركت است و هر كجا كه باشد بركت نازل مي گردد.

×  امام عليه السلام، معدن حكمت است.

×  امام عليه السلام، حافظ سّر خداوند است.

×  امام عليه السلام، حامل كتب الهي است.

×  امام عليه السلام، دعوت كننده خلق به سوي خداوند است.

×  امام عليه السلام، محبتش به خداوند كامل است.

×  امام عليه السلام، مطيع اوامر الهي است و حتي لحظه اي سرپيچي نمي كند.

×  امام عليه السلام، متصل به ياد خداوند است و لحظه اي غفلت نمي كند.

×  امام عليه السلام، مخلص در توحيد است.

×  امام عليه السلام، بنده گرامي خداوند است.

×  امام عليه السلام، از طرف خداوند تعيين مي گردد.

×  امام عليه السلام، به وسيله پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم معرفي مي گردد.

×  امام عليه السلام، امام بعد از خود را به مردم زمانش معرفي مي كند.

×  امام عليه السلام، داراي عصمت كامل بوده يعني هيچ گونه گناهي از اول عمر تا آخر عمر از او سر نخواهد زد.

×  امام عليه السلام، اشتباه نكرده و اشتباه نمي كند كه عذرخواه باشد.

×  امام عليه السلام، حتي گناه كوچك انجام نداده و سهوا اشتباهي نمي كند.

×  امام عليه السلام، بشري مانند انسان هاي روي زمين است.

×  امام عليه السلام، مي خورد- مي آشامد- مي خوابد- ازدواج مي كند و زندگي سالم دارد.

×  امام عليه السلام، تمام كارهايش به اذن پروردگار است.

×  امام عليه السلام، احاطه علمي به جميع ماسوي الله دارد. (4)

×  امام در يك لحظه تمام عالم را مي بيند و به اعمال تمامي مردم اشراف دارد.

×  امام عليه السلام، در يك لحظه كل مخلوقات در هر كجاي عالم كه هستند را مي تواند ببيند و مردم مي تونند توسل كنند و درخواست حاجت بنمايند و امام عليه السلام هم در همان لحظه پاسخ تك تك آنها را داده زيرا صداي آنها را مي شنود و از حال آنها با خبر است.

×  امام عليه السلام، دنيا و مخلوقاتش همانند دانه كوچكي در دست مباركشان هستند.

×  امام عليه السلام، داراي علوم اولين و آخرين بوده و چيزي نيست كه بر امام پوشيده باشد مگر آنچه كه خلق نشده است.

×  امام عليه السلام، انتخابش شورايي نيست.

×  امام عليه السلام، انتخابش رسيدن به سن معيني را لازم ندارد.

×  امام عليه السلام، انتخابش رفراندم ندارد.

×  امام عليه السلام، سليقه اي انتخاب نمي شود.

×  امام عليه السلام، به داشتن ثروت و پست و مقام و منسب احتياج ندارد.

×  امام عليه السلام، خصلت هاي حيواني ندارد.

×  امام عليه السلام، درنده خوي- بد اخلاق- ترش روي- بخيل- حسود- خون ريز- كينه توز- منافق و ... نيست.

×  امام عليه السلام، ناقص العضو نيست.

×  امام عليه السلام، هيچ گونه نقصي ندارد.

×  امام عليه السلام، وارث علم پيامبر صلي الله و عليه واله و سلم است.

×  امام عليه السلام، اسماء الحسني الهي است.

×  امام عليه السلام، چيزي برايش مجهول نيست.

×  امام عليه السلام، تمام صفات حميده الهي در او ظاهر است.

×  امام عليه السلام، كلامش نور- يدالله- عين الله- لسان الله- اذن الله- جنب الله- مشيّت الله- ارادت الله- معلم بشر- اسم اعظم الهي و هادي سبل است.

×  امام عليه السلام، فقط براي شيعيان و مسلمانان نيست بلكه براي تمامي انسان هاي روي كره زمين مي باشد.

×  امام عليه السلام، در وجودشان هيچ جهلي وجود ندارد.

×  امام عليه السلام، اول چيزي بود كه خداوند خلقش كرد.

×  امام عليه السلام، برايش بعد مكان و زمان مطرح نيست.

×  امام عليه السلام، از هر كجاي عالم مردم او را بخوانند ويا سلام كنند مي فهمد و پاسخ مي دهد و عيب ماست كه نمي فهميم و نمي شنويم.

×  امام عليه السلام، باب رحمت و بركت و مغفرت و توبه خداوند است.

×  امام عليه السلام، ابلاغ كننده احكام الهي است.

×  امام عليه السلام، در مقابل هر سوالي فورا پاسخ مي دهد و نياز به فكر كردن ندارد.

×  امام عليه السلام، آنچه كه ما فكر مي كنيم، مي فهمد و اعمال ما را به طور ريز متوجه مي شود.

×  امام عليه السلام، به اعمالي كه ما انجام داده ايم آگاه است.

×  امام عليه السلام، دروغ نمي گويد- تهمت نمي زند- دنبال پست و مقام نبوده و نيست.

×  امام عليه السلام، به كتاب هاي آسماني گذشته هم آگاهي كامل دارد.

×  امام عليه السلام، بر طرف كننده بلاهاي اعمال خود ما مي باشد.

×  امام عليه السلام، براي زائرينشان طلب مغفرت كرده و نيازهاي آنها را به اندازه فهم ومعرفتشان و حكمت و مصلحت الهي برآورده مي كند.

حال اگر خواستي بيشتر از اين در خصوص امام عزيزت بداني به جزوه شماره دوم مراجعه كن و بدان آنچه كه در دنيا و آخرت دستگير تو خواهد بود دو مطلب مي باشد.

اول : فقط و فقط ولايت، شناخت و معرفت اهل بيت عليهم السلام يعني دوستي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلّم و امير المومنين عليه السلام و فرزندان معصومش و احترام داشتن به سادات كه راه نجات تمامي انسان ها مي باشد.

دوم: سعي و تلاش كردن براي رسيدن به كمال انساني.

 

شناخت امام عليه السلام

جزوه شماره دوم

در اين جزوه مختصري از خلقت امام عليه السلام شرح داده خواهد شد و بهتر است بدون مقدمه مطلب را آغاز كنم.

اول چيزي كه خداوند خلق كرد روح بزرگ و بلند مرتبه ائمه معصومين عليهم السلام بود. (5)

×  امام عليه السلام، عالم به جميع چيزهايي است كه خداوند خلق كرده است. (6)

×  امام عليه السلام، تمامي علوم را از پروردگار آموخته است.

×  امام عليه السلام، علم تمام بديها را پروردگار به او تعليم داده و از رفتن به سوي آن منع كرده است.

×  امام عليه السلام، شناخت حقايق اشياء و معرفت به خوبيها و بديها را از خداوند تعليم گرفته است.

×  امام عليه السلام، قلب مباركش را در مقابل خداوند متعال قرار داده و تمامي آنچه كه خدا فرموده مطيع است.

×  امام عليه السلام، شاهد بر خلقت تمامي موجودات: ملائكه، جن، انسان ها، كهكشان ها، خورشيد، ماه، ستارگان و آنچه كه در جهان هستي وجود دارد بوده است.

×  امام عليه السلام، همه ملائكه را راهنمايي مي كند. (7)

×  امام عليه السلام، همه انبياء را هدايت مي كند. (7)

×  امام عليه السلام، واسطه بين خدا و خلق است.

×  امام عليه السلام، اسرار جهان آفرينش را مي داند.

×  امام عليه السلام، وسيله خلقت تمامي اشياء بوده است. (7)

×  امام عليه السلام، علمش لدني است.

×  امام عليه السلام، ملائكه در كلاسشان تعليم يافته اند.

×  امام عليه السلام، انبياء در كلاسشان درس خوانده اند.

×  امام عليه السلام، بر آنچه كه هزاران سال ديگر در گوشه اي از جهان رخ خواهد داد اطلاع كامل دارند.

×  امام عليه السلام، چيزي و يا كسي قبل از او خلق نشده است.

×  امام عليه السلام، زنده، مرده، حاضر و غايب ندارد. در هر چهار صورت امام مي بيند و مي شنود و پاسخ مي دهد و دستگيري مي كند.

×  امام عليه السلام، آنچه كه قرار است خلق شود و آنچه كه در دو هزار سال ديگر قرار است اتفاق بيافتد را مي داند.

×  امام عليه السلام، تمام صفات حميده الهي در او ظاهر است و هيچ فرقي بين او و خداوند جز در صفات ذات به خصوص در ازليّت و استقلال مطلق نيست. (7)

اول چيزي كه خداوند خلق كرد عقل بود.

×  اول چيزي كه خداوند از روحانيين خلق كرد عقل بود و به او قدرت حرف زدن داد و در مقابل اوامر الهي كاملا مطيع بود.

×   عقل از هر چيز با عظمت تر و برتر از مخلوقات است.

×  خداوند عقل را گرامي تر و او را از همه بيشتر دوست دارد.

×  خداوند مخلوقي بهتر و نيكو تر و شريف تر و بالاتر و عزيزتر و مطيع تر از عقل خلق نكرده است.

×  به وسيله عقل وحدانيت خدا شناخته مي شود.

×  به وسيله عقل خدا عبادت مي شود.

×  به وسيله عقل خدا خوانده مي شود.

×  به وسيله عقل مردم از رحمت پروردگار بهره مي برند و به وسيله اطاعت از خدا ثواب براي آنها حاصل مي شود.

×  به وسيله عقل خلقت را شروع كرد.

×  به وسيله عقل معاد بر پا مي شود.

×  به عقلي كه اين گونه باشد اجازه شفاعت كردن داده مي شود و شفاعتش قبول است.

×  به وسيله مخالفت با عقل مردم عقاب مي شوند.

پس اول چيزي كه خداوند خلق كرد انوار مقدس ائمه معصومين عليهم السلام و عقل بود.

سوال: آيا ممكن است دو چيز هر دو اول چيزي باشند كه خداوند خلقشان كرده است؟

جواب: منظور از عقلي كه خداوند در اول خلقت خلقش فرمود همان انوار مقدس ائمه معصومين عليهم السلام است و جز آنها كس ديگري منظور نبوده است.

پس عقل با اين صفات و خصوصيات همان روح پاك معصومين عليهم السلام است.

×چون ائمه معصومين عليهم السلام از جهل عقال شده اند.

×چون معرفت كاملي به خداي تعالي دارند.

×به هيچ وجه گناه نمي كنند.

×در وجودشان هيچ جهلي وجود ندارد.

×همه چيز براي آنها معلوم است.

×تنها ائمه معصومين عليهم السلام هستند كه همه اشياء را تعقل مي كنند و مي فهمند و بندگي كامل خدا را مي كنند از اين جهت خداي تعالي نام آنها را عقل گذاشته است.

سوال: عقلي كه در وجود بشر است چيست؟

جواب: خداي تعالي روح تو را بسيار دراّك آفريد، وقتي به مدرسه ارواح گذاشتند يكي از آن كلاس ها شناخت حقايق اشياء بود كه نامش حكمت مي باشد. در آن كلاس جميع خوبيها و بديها كه در عالم خلقت در بعد معنوي وجود دارد به تو تدريس مي شد، آن وقت تو هم مثل پيشوايان و استادانت ولي به قدر استعدادت از جهل عقال شده بودي يعني به تو هم علم خوبيها و بديها را تعليم داده بودند.

 همانگونه كه خداوند به ائمه فرمود با اين كلمات به نام عقل كل به سوي من برگرديد به تو هم فرمود تا آنچنان كه آنها آينه تمام نماي خداوندند بايد تو هم آينه تمام نماي ائمه معصومين عليهم السلام باشي.

آن كس عاقل تر است كه در كلاس شناخت حقايق اشياء و معرفت خوبيها و بديها بيشتر استفاده كرده و عقل تو همان علومي است كه آموخته اي.

هر كس كه آينه قلبش را در مقابل جمال ائمه معصومين عليهم السلام نگه داشته و درس هاي آن كلاس را خوب ياد گرفته باشد داراي عقل يعني چيزي كه او را از جهل عقال كند است.

همه ارواح در آن كلاس ها درس خوانده اند ولي بعضي ها بعد از آمدن به عالم دنيا از آن علوم استفاده نمي كنند و آينه قلب خود را در مقابل صورت جهل نگه مي دارند.

پس كسي كه قلبش را آينه تمام نماي خداوند قرار مي دهد به حقايق اشياء و معرفت به خوبيها و بديها علم دارد لذا ائمه معصومين عليهم السلام از همه عالم تر هستند و نام ديگر ائمه معصومين عليهم السلام عقل كل است.

ان شاء الله در جزوه سوم در رابطه با علم امام عليهم السلام براي شما عزيزان مطالبي خواهم نوشت كه مفيد واقع گردد. در ضمن بدان كه اين مطالب را چه قبول داشته باشي چه قبول نداشته باشي مسئوليتت بيشتر خواهد شد.

 

شناخت امام عليه السلام

جزوه شماره سوم

با مطالعه دو جزوه كوچك و اطلاع پيدا كردن مختصري از خلقت اوليه اگر هم مي دانستي باز هم تكرار آن مطالب برايت بي ضرر است.

خداوند متعال اول چيزيكه آفريد انوار مقدس ائمه معصومين عليهم السلام (عقل) بود. بعد به واسطه اين انوار مقدس خلقت ملائكه، جن، انسان، آسمان و زمين و بالاخره همه موجودات آغاز شد. لذا هر چيزي علت و معلولي دارد و ما و مخلوقات معلول هستيم و علت ما امام زمان عليهم السلام و ائمه معصومين عليهم السلام مي باشند . در واقع امام عليهم السلام شاهد بر خلق بوده مانند شخصي كه از اول بناي يك ساختمان تا لحظه آخر حضور داشته باشد و با توجه به جزوه شماره دوم امام عليهم السلام قلبش آينه تمام نماي خداوند گرديده است و شناخت حقايق اشياء و معرفت به خوبيها و بديها را به خوبي استفاده كرده لذا از همه كس عالم تر هستند.

اگر از شخصي كه از اول بناي يك ساختمان تا آخر آن حضور مستمر داشته باشد هر گونه سوالي از او بشود فورا پاسخ خواهد داد.

×امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت ملائكه و جن بوده است.

×امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت تمامي ارواح تا قيامت بوده است.

×امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت پيامبران گذشته بوده است.

×امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت آسمان و زمين بوده است.

×امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت كرسي، عرش و لوح و قلم بوده است.

×امام عليهم السلام، شاهد بر خلقت كرات آسماني بوده است.

×امام عليهم السلام، شاهد بر آنچه كه خلق شده و تو فكر مي كني بوده است.

×امام عليهم السلام، مي داند كه هر شخصي چه زماني و چه ساعتي و در كجا به دنيا مي آيد و از دنيا مي رود و در كجا به خاك سپرده مي شود.

×امام عليهم السلام، مي داند كه ساختار ساختماني يك فرد چگونه است زيرا كه شاهد بر بناي آن بوده است.

×امام عليهم السلام، هيچ علمي بر امام عليهم السلام پوشيده نيست، فقط علم غيب مطلق است و آن علمي است كه مربوط به آنچه خلق نشده است. (8)

×امام عليهم السلام، آن چه كه در آينده انجام مي شود و خدا خلق مي كند، مي داند.

آنچه كه خلق مي شود از سه حال خارج نيست:

اول: وعده است.

دوم: وعيد است.

سوم: غير از اين دو تا است.

وعده : به خاطر آنكه ‹‹وعده ولن يخلف الله وعده›› علمي است و تغيير ناپذير است.

وعيد: وعيد به خاطر آنكه لطف الهي ممكن است شامل شود و تخلف پذير است پس قطعي و علمي نيست.

غير اين دو: مثل بيرون آمدن خورشيد.

امام عليهم السلام: اگر ميلياردها سال ديگر در يكي از كرات ذرّه اي را باد بخواهد از جايي به جايي منتقل كند الان امام مي داند و حسابش در دست اوست الا آن كه ممكن است خدا نخواهد آن كار انجام شود. علومي كه ما در عالم ارواح آموخته ايم استدلالي و عقلي است و علومي كه در دنيا از آن استفاده مي كنيم قراردادي است.

علوم قراردادي

علوم قراردادي مثل رياضي، طب و علوم هنري كه اينها هيچ كدام در آن عالم نبوده ولي امام عليه السلام از اين علوم آگاهي كامل دارد و اگر اين علوم بر اساس عقل و استدلال پايه ريزي شود و از آن استفاده مطلوب شود خوب است يعني زير نظر امام عليه السلام طرح ريزي و برنامه ريزي و خلاصه بهينه گردد.

علوم استدلالي و عقلي

علومي هستند كه در عالم ارواح سر كلاس پيشوايان و معصومين حضور پيدا كرده و در آن كلاس ها مطالب زير را آموخته ايم كه عقل امروزه در اين دنيا آنها را به ياد مي آورد.

1-  شناخت حقايق اشياء(حكمت).

2-  علم خوبيها و بديها.

3-  صفات خداوند.

4-  اثبات خدا كه خالق هر چيزي است به طوري كه فطري بشر گرديد.

5-  صفت وحدانيّت خدا كه اهميت داده مي شد.

6-  غناي پروردگار و عدم نياز او به غير خودش و احتياج و فقر مطلق مخلوق در اعماق وجود ما راه يافته بود.

7-  مسئله ربوبيّت الهي و آنكه او رب العالمين است و هيچ چيز را خارج از نفوذ الهي نمي دانيم.

8-  مسئله قدرت و توانايي بي منتهاي پروردگار عالمانه تدريس شده بود.

9-  مسئله احاطه علمي و ذاتي خدا آن چنان معرفي شده بود كه شاگردان او را از هر چيزي به خود نزديك تر مي دانستند.

10- مسئله ولايت و معرفت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و امام عليه السلام نياز به معرفي شخص معيني نبود زيرا خود امام عليه السلام و آن نور مقدس كه معلم بشر است در سر كلاس ايستاده بود و با ما حرف مي زد و ما او را مي ديديم ولي لازم بود كه صفات و خصوصيات امام عليه السلام را معرفي كنند تا به او علاقه پيدا كنيم و از او تبعيت كنيم.

حالا كه از علم امام عليه السلام مختصري بهره بردي خوب است كه امام عليه السلام را با خصوصياتي كه ذكر مي شود بهتر بشناسيم.

×امام عليه السلام را عالم به جميع چيز هايي كه خدا خلق كرده است، بدانيم و بشناسيم.

×امام عليه السلام را مطيع پروردگار بدانيم و برايش عصمت مطلق قائل باشيم.

×امام عليه السلام چون داراي علم و عصمت بوده و پاك است او را دوست داشته باشيم وهمه طالب اين دو چيز باشند و در هر كجا و در هر كس اين دو چيز را كامل تر پيدا كردند به او علاقه بيشتري داشته باشند و چون در امام عليه السلام علم و عصمت و تقوا از همه كامل تر بود تبعاً ولايت او را پذيرفتند و به او عشق ورزيدند.

×امام عليه السلام آينه تمام نماي الهي است و او عقل كل است و اوست كه احاطه به هر چيز دارد و بايد كاملاً مطاع واقع شود.

×حقيقت معناي پيروي جاهل از عالم تدريس شد و در روح انسان تثبيت گرديد.

×معناي مولويّت و عبوديّت مطلقه تدريس و انسان، خدا و امام خود را شناخت.

×علومي تدريس شد كه از آن به بعد خود را به اطاعت خدا و امام موظف مي دانستند.

×در ضمن قبح بديها مثل ظلم، دروغ، خيانت، حسد، بدخلقي، تجاوز به حقوق ديگران و ساير صفات زشت تدريس شد و از بشر الزام گرفته شد كه زشتي آنها را ياد بگيرد و به آنها آلوده نشود.

×در كلاس ديگر ارزش و اهميت عدالت، رفعت، صداقت، حسن خلق و ساير صفات حميده انساني تدريس شد.

به هر صورت بخش هاي ديگر كليه علومي كه معقول است و حقيقت دارد، از بخش عقايد گرفته تا اخلاقيات و ساير علوم عقلي همه و همه را روح بشر آموخت و تو هم آموختي و تعليم گرفتي و تعهد دادي كه به آن علوم عمل كني .

لذا كسي كه امام عليه السلام را بشناسد خدا را شناخته و كسي كه امام عليه السلام را دوست بدارد خدا را دوست داشته و او امام مبين است.

 

شناخت امام عليه السلام

جزوه شماره چهارم

با مطالعه جزوه هاي قبلي متوجه شديم كه امام عليه السلام علت ما بوده است و اول چيزي هم بوده كه خدا خلقش كرده است.

×امام عليه السلام، عقل كل است.

×امام عليه السلام، احاطه علمي به جميع ماسوي الله دارد.

×امام عليه السلام، شاهد بر خلقت همه موجودات بوده است.

×امام عليه السلام، واسطه ايجاد موجودات بوده است.

×امام عليه السلام، شاهد بر خلقت من و تو و همه بوده است.

پدر و مادر دو عامل خلقت جسمي در دنيا هستند آيا آنها را اذيت مي كنيد؟

آيا امام عليه السلام كه علت پدر و مادر و اين عالم هستي مي باشد آنها را هم اذيت بايد كرد؟

روح: از هر چه كه تصور كني لطيف تر است.

روح: مثل آينه مي باشد، هر چه از معنويات و علوم در مقابلش نگه داريد در خود منعكس مي كند و حفظ هم مي كند و در حافظه اش محيا نگه مي دارد.

روح: سر تا پا بينايي و شنوايي و احساس است.

روح: بدون آنكه به بدني تعلق داشته باشد، خداوند آن را خلق نمود. (9)

روح: قوه دراكّه قوي دارد، علوم و معارف را درك و هر چه به او تعليم بدهند ياد مي گيرد.

روح: صورت معقولات و علوم در آن منعكس مي شود و در خود حفظ مي كند.

روح: هر يك از افراد بشر مستقل و جدا از هم خلق و همه آنها با يكديگر مساوي هستند.

عالم ارواح عالم تعليم است

عالم ذر عالم ميثاق و تعهد است

روح: سعيده ترين مردم امروز (به استثناء چهارده معصوم عليهم السلام) با روح شقي ترين مردم در ابتداي خلقت مساوي بوده.

روح: حضرت آدم عليه السلام و فرزندانش تا روز قيامت حدود دو هزار سال قبل از آنكه بدن خاكي حضرت آدم خلق شود خلق شده بود. (10)

روح: همه افراد بشر كه خلق شده بود همه در مدرسه انوار مقدسه ائمه معصومين عليهم السلام آمدند. (11)

ارواح: مهم ترين كلاس هاي درس را كه خداشناسي، توحيد و معارف حقه بود گذراندند.

ارواح: كلاس هاي ديگري هم در اخلاقيات، معرفي صفات انساني، رموز و اسرار جهان هستي و حقايق قرآن كه تنها همين رشته شامل جميع علوم عالم خلقت و شناخت حقايق اشياء يعني حكمت مي گردد را گذراندند.

ارواح: چون معلمان خوبي داشته در ظرف دو هزار سال جمعي زياد از آنها در اين مدرسه فارغ التحصيل شدند.

ارواح: وقتي كه خلق شدند يك صفت داشتند و آن قوه دراكه عجيبي بود.

ارواح: با آن قوه دراكه قوي، معقولات و محسوسات را فوق العاده سريع درك مي كردند و آن روز همه با هم مساوي ولي هيچ چيز نمي دانستند.

ارواح: عينا مثل آينه بودند با اين فرق كه آن فقط محسوسات را در خود منعكس مي كند ولي روح انسان معقولات را هم در خود منعكس مي كند و آنها را ضبط هم مي كند.

ملائكه: قبل از ارواح در كلاس هاي درس ائمه معصومين شركت كرده بودند و آنها با علوم معنوي و معارف الهي آشنا شده بودند.

ارواح: بشر بعد از آنكه ملائكه كلاس خود را گذراندند خلق شدند و خدا دستور داد كه ارواح بشر هم در آن كلاس ها شركت كند و همه شركت نمودند.

ارواح: تمامشان در مدت هزارها سال كلاس ها را گذرانده و ياد گرفتند و در قلب خود ثبت كردند. پس عقل تو همان روح دراك تو مي باشد يعني هر چه از آن علوم را آموخته اي عقل تو مي باشد.

ارواح: آن كلاس ها را فراموش نكرده اند بلكه خصوصيت كلاس ها را ممكن است فراموش كرده باشند.

ارواح: درس هايي را كه از آن كلاس ها فرا گرفته الان در اختيار دارند و آنها همان علوم و اطلاعاتي است كه از حقايق داريم.

ارواح: فقط و فقط قوه دراكه بسيار قوي بودند و پس از آنكه به مدرسه آمدند و داراي عقل شدند به آنها اختيار داده شد تا بتواند ارزش خود را نشان دهند و بتوانند با فضيلت و با اختيار خود به طرف كمالات حركت كنند.

ارواح: چون داراي اختيار شدند هم ممكن است كار خوب بكنند و هم كار بد انجام دهند.

ارواح: بعضي كه خوب درس نخواده بودند و به راهنمايي هاي مدرسه توجه ننموده بودند در عالم ذر نافرماني كردند.

ارواح: به خاطر نافرماني هر كدام به اقتضاي خود به عالم دنيا فرستاده شدند.

ارواح: از جهل و شيطان در عالم ذر پيروي كردند.

ارواح: چگونه از شيطان و يا ابليس پيروي كردند.

روح حضرت آدم عليه السلام: خداوند حضرت آدم را كه در قالب خاكي ساخته بود به ملائكه نشان داد.

خداوند فرمود: مي خواهم خليفه و آينه تمام نماي خود و جانشيني براي خود خلق كنم.

ملائكه عرضه داشتند: موجودي خلق مي كني كه خون ريزي و فساد كند حال كه ما تو را تسبيح مي كنيم.

ملائكه عرضه داشتند: آدم هاي قبل از خلقت روي كره زمين پس از رشد فكري خود را از بين بردند و زندگي را به فساد و خون ريزي كشاندند.(سوره بقره آيه31)

خداوند فرمود: من مي دانم آن چه را كه شما نمي دانيد.

خداوند: آن مجسمه خاكي را تبديل به گوشت و پوست و استخوان نمود و روح نباتي را در آن ايجاد كرد و روح حضرت آدم كه لياقت داشت همه علوم را ياد بگيرد و در مكتب اهل بيت فرا گرفته بود، در آن بدن قرارش داد و همه علوم و اسماء را به او تعليم داد.

خداوند فرمود: به ملائكه اگر راست مي گوئيد از آن چه كه او مي داند شما هم به من خبر دهيد؟

ملائكه عرضه داشتند: جز آن چه تو به ما تعليم داده اي چيزي نمي دانيم.

 

شناخت امام عليه السلام

جزوه شماره پنجم

خداوند فرمود: به حضرت آدم تو به آنها از اسماء اين گروه و از علومت خبر بده و آدم خبر داد.

خداوند فرمود: به ملائكه كه آدم را سجده كنيد.

ارواح: من و شما و همه بني آدم در كنار آن بيابان ايستاده بوديم و تماشا ميكرديم و ملائكه به سجده افتادند، منظره زيبايي بود.

يك روح: فقط سجده نمي كرد و صورتش را در هم كشيده بود و از اين دستور سرپيچي مي كرد.

ارواح: او را به يكديگر نشان دادند و او تنها كسي بود كه براي اولين بار با خدا مبارزه مي كرد. ما او را نمي شناختيم واسمش را هم نمي دانستيم.  فرياد مي زد من بشري را كه تو از گل و لاي كهنه آفريده اي سجده نمي كنم من بهتر از او هستم تو مرا از آتش خلق كرده اي.

خداوند: او را لعن مي كرد و او را رانده درگاهش مي دانست او هم مي گفت من بني آدم را گمراه مي كنم و نمي گذارم تو را عبادت كنند.

خداوند فرمود: هر كس كه تو را پيروي كند به جهنم مي برم تو بندگان مرا نمي تواني گول بزني.

خداوند: بعد از اين صحبت ها حلم فرمود و به ما بدني به صورت ذره اي كه آنها را از پشت حضرت آدم بيرون آورده بود داد و به آدم نشان داد.

حضرت آدم: نگاه كرد و ديد آسمان از جمعيت ما پر شده است.

حضرت آدم: تعجب كرد و عرضه داشت خدايا چقدر بچه! چرا اينها را خلق كرده اي! چه پيماني و چه تعهدي بايد با تو ببندند!

ارواح: به آنها بعد از گذراندن كلاس ها گفته شد كه معلمان خود را ديديد و شناختيد و با آنها آشنايي پيدا كرديد با خصوصيات آنها آشنا شديد حالا در جلسه امتحان بايد شركت كنيد.

عالم ذر عالم تعهد و پيمان

روحي: كه قوه دراكه قوي داشته.

روحي: كه در كلاس درس شركت كرده.

روحي: كه اختيار كامل پيدا كرده.

ارواح در جلسه امتحان در عالم ذر شركت كردند، بعد از ارواح تعهد و ميثاق گرفته شدكه بايد به تعهد خود عمل كنند.

تعهداتي كه ارواح دادند

×خداوند خالق ما و همه موجودات بود و شهادت مي دهيم. (12)

×پيامبران را به خصوص حضرت محمد ابن عبدالله صلي الله عليه و اله تصديق و پيروي مي كنيم. (13)

×ولايت علي عليه السلام و فرزندان معصومش را پذيرفتيم. (14)

×دلبستگي به دنيا نداشته باشيم و دنيا را دوست نداشته باشيم.

×به يكديگر ظلم نكنيم ، به حقوق ديگران تجاوز ننماييم و رياست طلب و خائن و منافق نباشيم و برتري طلب خود را معرفي نكنيم.

×شيطان را دشمن خود بدانيم و از او پيروي نكنيم تا سعادتمند گرديم. (15)

×همان گونه كه تعليم گرفته ايم تنها خدا را عبادت كنيم و به او شرك نورزيم. (16)

×حضرت علي عليه السلام و اولاد معصومش را ياري كنيم. (17)

×  از عقل كه حجت باطن است پيروي و او را بي مصرف نگذاريم. (18)

×  پيروطاقوت ها و حكام جنايتكار و ائمه كفر نباشيم.

ارواح: بعد از اين تعهد و ميثاق كارنامه خود را امضاء كردند كه راه و روش زندگي دائمي خود را طبق آن علوم كه آموخته اند تنظيم كنند.

ارواح: وقتي اين تعهد را دادند در بدن كوچكي به صورت ذره اي قرار داشتند.

ارواح: چون مي خواستند زندگي پراهميت و طولاني و بي دردسري را در قيامت ادامه دهند خداوند امتحان را قرار داد تا خود بدانيم چه كاره هستيم و چه قدر حق توقع امتيازات را مي توانيم داشته باشيم.

ارواح: چون تنبلي كردند يا نمره كم آوردند و يا مردود شدند خداوند آنها را اين گونه تنبيه كرد يا آنچه را كه لياقت داشتند به آنها داد.

ارواح: هر كدام به مقداري كه نمره كم آورده بودند و يا مردود شده بودند وارد دنيا شدند.

ارواح: در قالب ها و طينت هاي مختلفي وارد دنيا شدند كه بعضي بدن ها زمينه سعادت داشتند و بعضي آن زمينه را نداشتند و اين علت براي اختلافات گوناگوني افراد بشر بود كه از همه جهات با هم مختلفند.

ارواح: در عالم ارواح تمام علومي كه به ما تعليم داده بودند در عالم ذر بر آنها از ما پيمان و ميثاق گرفتند.

ارواحي: كه نمره كم آورده بودند و يا مردود شده بودند و در عالم دنيا و عالم بعد از دنيا كه جزاخانه است، اگر تحمّل زحمت ها و جبران نافرماني هاي گذشته و معصيت هاي عالم ذر را در دنيا جبران نكنند، در آخرت بدبخت تر مي شوند.

ارواح: بعد از آمدن به دنيا بايد سعي و تلاش بكنند كه جبران گذشته شود و خود را به سعادت برسانند.

ارواح: جمعي در دنيا از نظر مكاني در دامن اسلام و حقايق و از پدر و مادر متديّن و دانشمند متولد مي شوند.

ارواح: جمعي در دنيا در مكان هاي دور از دين و حق و حقيقت و بلكه در دامن پدر و مادر غير متديّن و يا كافر متولد مي شوند.

ارواح: جمعي در دنيا از نظر خلقت كامل و يا حلال زاده و داراي وسايل عبوديت و اقتضاي كارهاي خوب و صلاح از رحم به جهان پا مي گذارند.

ارواح: جمعي در دنيا در مقابل گروحي ناقص الخلقه و يا ولدالزنا و داراي وسايل گناه و اقتضاي بديها متولد مي شوند. (19)

ارواح: مكلفند و بايد پيروي از حق و حقيقت كنند ولي زحمت و ناراحتي در راه رسيدن به حقيقت براي هر يك از ارواح مساوي نيست اينجا چه شده! كه او به راحتي به حقيقت برسد ولي اين يكي با آن همه زحمت و مشّقت.          

اختلاف تكويني، سعادت و شقاوت

خداوند: همه ارواح را مساوي خلق كرد.

خداوند: همه ارواح را اختيار داد.

خداوند: همه ارواح در سر كلاس حضور داشتند.

خداوند: همه ارواح معلمشان يكي بوده است.

خداوند: همه ارواح درسهايشان يكي بوده است.

خداوند: همه ارواح را قوه دراكه قوي داده است.

خداوند: همه ارواح را امتحان كرده است.

خداوند: از همه ارواح امضاء تعهد نامه را گرفته است.

خداوند: بعضي از ارواح با اكراه آن تعهد نامه را امضاء كرده اند.

ارواح: بعضي از جهل شيطان در عالم ذر پيروي كرده و يا از ياد گرفتن علوم و حقايق تنبلي كرده اند و خداوند به اين وسيله آنها را تنبيه كرده است يا آن چه كه لياقت داشته اند داده است يعني زمان ورود به دنيا در ميان اين قالب ها و اين تينت ها و اين بدن ها كه زمينه سعادت و يا شقاوت را داشته وارد كرده است و اين اختلافات علت گوناگوني افراد بشر گرديد.

سپس خداي تعالي پيكر آدم را از گل ساخت و آن گاه جان در آن دميد.

خداي تعالي نسيم حيات بخش در كالبدش بدميد و دستگاه عقل و اراده و حواسش به كار افتاد.

خداي تعالي او را مشمول فضل و نعمت خود قرار داد و پرتويي از نور خود را بر او بگسترد و نام ها و راز هاي مخلوقات را به او تعليم فرمود.

و روح فرزندانش را تا قيامت پشت سر او قرار داده بود و من و تو هم در ميان همان ارواح بوديم.

سپس دور نمايي از آن مخلوقات را به فرشتگان عرضه كرد و براي احضار عجز و قصور علمشان و براي فهماندن اولويت آدم به فرشتگان فرمود: اگر راست مي گوييد نام ها و رازهاي ايشان را به من بگوييد.

فرشتگان در برابر اين امتحان مبهوت شدند و نتوانستند جوابي بدهند و ناچار به عجز و نارسايي علم و معرفت خود اعتراف كردند و گفتند ما جز آن چه از تو آموخته ايم نمي دانيم و دانا و حكيم مطلق تويي.

سپس خداي تعالي به آدم گفت: علم خود را درباره مخلوقات و رموز اسرار عالم بر فرشتگان آشكار كن. بدين طريق به آن ها فهماند كه عاقبت اين خلقت به فساد و خون ريزي و فراگير جهاني منتهي نمي شود بلكه دنيا به وسيله اين انوار مقدسه پر از عدل و داد مي گردد و همه مردم در حد خود به مقام خليفت اللّهي خواهند رسيد.

  ?همانگونه كه در دنيا تمام اعمال ما ضبط و ثبت مي گردد و در آخرت قابل استفاده مي باشد. آن چه كه ما در عالم ارواح گذرانده ايم اعم از كلاس هاي درس، سرپيچي كردن از استادان، نا فرماني خداي تعالي و آينه قلب خود را در مقابل جهل يعني ابليس قرار داديم و همان جلسه امتحان و نمره امتحاني كه كم آورديم ضبط و ثبت گرديده و الان قابل رويت است.

 

 

 

شناخت امام عليه السلام

جزوه شماره ششم

بعد از مطالعه عالم ارواح كه عالم تعليم بود و عالم ذر كه عالم تعهد و ميثاق بود و ورود ارواح در اين بدن مادي ملاحضه كرديد.‹‹از كجا آمده ايم››، ‹‹در كجا هستيم›› و‹‹به كجا مي رويم››.

امام عليه السلام: بر تمامي اين مراحل شاهد و ناظر بوده است.

امام عليه السلام: سر جلسه امتحان حضور داشته است.

امام عليه السلام: ورقه را تصحيح كرده ونمره داده است.

امام عليه السلام: در زمين هم با ما بوده و هست.

امام عليه السلام: ما را به سوي خويش فرا مي خواند.

امام عليه السلام: بازگشت ما به سوي امام عليه السلام مي باشد.

امام عليه السلام: حساب ما را رسيدگي مي كند و پرونده اعمال ما را مي بيند.

امام عليه السلام: همان گونه كه در عالم ارواح و عالم ذر بر اعمال ما شاهد بوده در دنيا هم بر اعمال ما شاهد است.

آن چه كه بيا ن شد و خواهد شد مخصوص شيعيان، مسلمانان و افراد خاصي نيست بلكه مربوط به تمامي افراد كره زمين در هر كجا كه هستند مي باشد.

امام عليه السلام: امام من و شما و افراد خاصي نيست امامتش بر تمامي افراد كره زمين تا روز قيامت مي باشد.

امام عليه السلام: اطاعتش براي افراد خاص نيست بلكه براي تمامي افراد بشر تا روز قيامت واجب است.

امام عليه السلام: ما در قيامت با امام محشور مي شويم.

شيطان: از آن زمان كه خداوند را سرپيچي كرد و مورد لعن قرار گرفت فعاليت خود را آغاز كرد.

شيطان: به سراغ حضرت آدم رفت.

شيطان: فكر مي كرد كه بتواند حضرت آدم را فريب دهد و براي خود راه فريب دادن فرزندانش را هموار كند.

شيطان: مي دانست كه حضرت آدم در بهشت در باغي كه خداي متعال براي استراحت او خلق كرده زندگي مي كند.

شيطان: زماني كه خدا را سجده نكرد و آدم سجده كرد مي ديد كه فرزندان آدم چقدر زياد هستند و زمين و آسمان را پر كرده اند.

شيطان: كسي كه بدترين شرارت ها را مي كند شيطان است.

ابليس: كسي كه باطل را به صورت حق جلوه دهد ابليس است.

شيطان: نام او عزازيل يا حارث بوده است.

شيطان: مي دانست كه فرزندان آدم فهميده اند كه مي شود معصيت خدا را كرد.

شيطان: مي دانست حالت تفوق طلبي و برتري جويي هم در فرزندان آدم وجود دارد. بعضي ها هم بناي پيروي از شيطان را گذاشتند. (20)

شيطان: فعالانه مي خواست به آدم نزديك و او را گول بزند تا بقيه بشر بدانند راه گريزي جز متكي بودن به خداوند را ندارند.

شيطان: در باغي كه آدم زندگي مي كرد وارد شد و از سادگي و زود باوري او استفاده و او را فريب داد. (21)

خداوند: مجددا در بين بني آدم اعلام كرد كه شيطان شما را نفريبد آن چنان كه پدر و مادرتان را فريب و از بهشت بيرونشان كرد ولي متاسفانه در عالم ذر جمعي گول شيطان را خورده و صفات او را در خود ايجاد نمودند و از آن چه كه به آن ها تعليم داده بودند فراموش كردند و عهد و پيمان را شكستند.

شيطان: اختلافاتي بين جمعيتي كه درعالم ذر بودند به وجود آورد.

جمعي پيرو استادان خود يعني حضرت رسول اكرم صلي الله و اله و سلم و علي عليه السلام بودند.

جمعي پيرو شيطان كه آنها را به مذاهب مختلف و اديان متفاوت كشاند و حتي اجازه اين كه در يك مذهب باطل با هم اتحاد داشته باشند را نداد. (22)

شيطان: همان گونه كه ارواح اختيار پيدا كردند خداوند به شيطان هم اختيار داد كه خودش راه حق و باطل را انتخاب كند.

شيطان: ميان ملائكه عبادت مي كرد ولي چون از دود و آتش بود به خوبي مشخص بود در حاليكه  ملائكه از نور به وجود آمده بودند.

شيطان: از نظر ذات و جنسيت با ملائكه فرق دارد.

شيطان: از نظر عمل كاملا با ملائكه هماهنگي دارد.

شيطان: تاروز قيامت مهلت خواست و خداوند هم به او مهلت داد.

شيطان: در لباس ناصحي مشفق با همه وسايل و از راه دلسوزي آدم و حوّا را  از زوال نعمت و سعادت ترساند و گفت سّر آنكه خدا شما را از نزديك شدن به اين درخت نهي فرموده است جز اين نيست كه اگر از آن استفاده كنيد دو فرشته خواهيد شد و جاودانه در بهشت خواهيد ماند.

شيطان: همچنان وسوسه مي كرد تا نا اميد شد و متوسل به قسم خوردن گرديد تا دستشان به ميوه آن درخت رسيد و چون به دام مكر شيطان افتادند از نعمت هاي آن باغ محروم شدند. آدم و حوّا رنگشان پريد و از كرده خود پشيمان و درخواست رحم از پروردگار نمودند.

خداوند فرمود: از بهشت بيرون رويد و در زمين مسكن خواهيد داشت و تا روز قيامت با شيطان دشمن خواهيد بود.

استغفار آدم: گريه هاي طولاني و عجز و ناله آدم و حوّا با وساطت روح بزرگ ابا عبدالله الحسين عليه السلام توبه آدم و حوّا قبول شد و خداوند فرمود: بايد از فتنه اش بترسيد و از اغواء و وسوسه اش بر حذر باشيد و از هدايت الهي پيروي كنيد.

شيطان: به وسيله خناس گناهكاران را وعده مي دهد و در قلب آنها وسوسه مي كند كه اين گناه منافع زيادي دارد.

خناس:  به اين گفتار و گفتارهاي ديگر مطمئن مي سازد تا آن كه گناه كاران گناه را انجام دهند.

خناس: بعد از انجام معصيت نمي گذارد توبه و استغفار كنند و فراموشي را بر آنها مستولي مي نمايد.

شيطان: به وسيله وحي ارتباط برقرار مي كند.

شيطان: به وسيله وسوسه مردم را به كارهاي زشت وا مي دارد.

شيطان: به وسيله اوليائش و يا قدرت هاي طاقوتي كه در اختيار آنها مي گذارد. مردم را به بدبختي و شقاوت سوق مي دهد.

شيطان: به وسيله خواب ها و مكاشفات شيطاني بر بني نوع بشر وارد مي شود.

شيطان: جسم لطيفي است كه به هر صورتي مي تواند در آيد و بعضي او را مي توانند ببينند.

شيطان: با قدرتي كه خداوند به او عنايت فرمود در جهت مخالف هدايت پروردگار فعاليت مي كند و تمام راهنمايي هاي حق را خنثي و حقايق را بر آدم مشتبه مي سازد.

خداوند: در مقابل ارتباط شيطان با انسان بدين گونه عمل مي كند.

خداوند: به وسيله انبياء و اوليائش مردم را به سعادت ارشاد مي كند.

خداوند: به وسيله وحي با اوليائش ارتباط پيدا مي كند.

خداوند: به وسيله الهام مردم را به كارهاي خوب وا مي دارد.

خداوند: به وسيله مكاشفات و خواب هاي رحماني احاطه دارد.

لذا عالم ارواح به هيچ عنوان محو شدني نيست و درعالم ملكوت همه چيز محفوظ مي ماند و فنايي ندارد.

در اينجا بد نيست اين مطلب را متذكر شويم:

خدايي كه در عالم ارواح براي ما معلم قرار داد و اختيار داد و عهد و پيمان گرفت.

حالا كه معتقد هستيم به آن عالم پس محروميت هاي بعضي از افراد بشركه چكيده اعمال عالم ارواح بوده به خودشان مربوط است و خدا را نبايد ظالم بدانيم بلكه عادل مي دانيم و خدا در قرآن فرموده: ليس بظلام للعبيد و يا بايد دست خدا را در امور دنيا بسته بدانيم كه اين چنين نيست و قرآن مي فرمايد: بل يداه مبسوطتان (سوره مائده آيه 4).

ما با خدا عهد و پيمان بستيم كه حضرت علي عليه السلام و اولاد معصومش را ياري كنيم.

عجب ياري كرديم! دست از ياري رسول خدا كشيديم و او را تنها در آن بيابان تف زده رهايش كرديم.

عجب ياري كرديم! عجب سفارش رسول خدا را عملي كرديم. پاره تنش را بين در و ديوار شهيد نموديم.

درختي كه در سايه آن گريه براي پدر مي كرد قطع كرديم.

آن قدر آسيب ديد كه قبرش را هم مخفي نگه داشت.

عجب ياري كرديم! بهترين خلق خدا را در محراب عبادت هنگام برپايي نماز با شمشير زهر آگين بر فرق مباركش زديم.

عجب ياري كرديم! پاره تن رسول خدا، زهري به او خورانديم كه جگر نازنينش از بين رفت.

عجب ياري كرديم! بلكه دست در دست هم داديم و بهترين فرزند رسول خدا را با لب تشنه شهيدش كرديم.

خلقت ملكي يا بدن مادي

همان گونه كه مطالعه كرديد معلوم شد، دنياي مادي دنيايي است كه ما براي آن كه نمره كم آورده ايم و يا مردود شده ايم ما را به اينجا فرستاده اند.

حالا آن چه كه در عالم ارواح ياد گرفته ايم و در عالم ذر تعهد داده ايم بايد امتحان دهيم و سوالات امتحاني از همان علومي است كه كسب كرده ايم.

آيا به كمالات انساني پايبند بوده ايم يا خير؟

اعتقاداتمان چگونه است؟

اعمال و رفتارمان  كه از روحياتمان  منشاء گرفته چگونه است؟

وفاداريمان نسبت به خدا و مربيان و معلمانمان چگونه است؟

اين ها نمونه سوالاتي است كه در اين دنيا از ما مي كنند.

ولي متاسفانه بر خلاف تمام جلسات امتحانات ديگر كسي به فكر كسب امتياز و خوب از امتحان بيرون آمدن نيست. اكثرا مات و مبهوت نقاشي هاي ديوارهاي جلسه امتحان شده بودند و اكثرا حواسشان پرت بود حتي معلمان خود را كه در عالم ارواح با آنها سر و كار داشتند و دو هزار سال همه روزه آنها را سر كلاس ها مي ديدند فراموش كرده بودند، به آن ها اعتقاد نداشتند، تعليمات آنها را از ياد برده بودند و اگر مقداري از آن ها را هم بلد بودند به نام معلمين ديگر  و شناخت خودشان تصور مي كردند.

عده اي ديگر كه به اصطلاح معتقد به معلم اكبر حضرت رسول اكرم صلي الله و اله و سلم و قرآن بودند. اكثر آنها باز ساير معلمين و مفسرين قرآن را نمي شناختند و قرآن را طبق راي خود تفسير مي كردند و اكثرا منحرف مي شدند.

عده كمي بودند كه معلم حاضر زمان خود يعني حضرت بقيه الله حجه ابن الحسن عج را مي شناختند و از ميان اينها عده كمتري بودند كه با آن حضرت ارتباط داشتند و او را مي ديدند و از راهنمايي هاي او استفاده مي كردند.

اين استاد بزرگ خود را از انظار مردم مخفي كرده بود تا آنها بهتر امتحان بدهند و بهتر شناخته شوند.

مردم اكثرا فراموش كرده بودند و به خواب رفته بودند و نمي دانستند براي امتحان در اين جلسه حاضر شده اند. معلمين آنها مرتب به وسيله بلندگوها و اعلاميه ها مي خواستند آنها را ازخواب غفلت بيدار كنند ولي متاسفانه اكثر آنها تا آخر جلسه امتحان از آن نسيان و فراموشي و خواب غفلت بيرون نيامدند.

خلاصه اي از عالم ارواح و عالم ذر

عالم ارواح

×اول چيزي كه خداوند خلق كرد ارواح ائمه معصومين عليه السلام بود.

×نام ديگر ائمه معصومين عليه السلام عقل بود.

×بعد از خلقت ائمه ملائكه و جن را آفريد.

×بعد ارواح انسان ها تا انقراض كره زمين آفريده شدند.

×ملائكه و جن همه در كلاس ائمه معصومين حضور داشتند.

×بعد ارواح تمامي انسان ها در كلاس درس ائمه معصومين حضور يافتند.

×مطالبي كه در كلاس درس ائمه معصومين عليه السلام گفته شده :

    1-خداشناسي

    2-معرفت به خدا و امام

    3-شناخت حقايق اشياء

    4- علم خوبي ها و بديها

عالم ذر

×عالم ذر همان عالمي بود كه ما بعد از تعليم امتحان داديم و تعهد و ميثاق بستيم.

×به علت كم آوردن نمره يا مردود شدن در قالب هاي مختلف به عالم دنيا آمديم.

×عالم دنيا عالم تجديدي و جبران كردن عالم ارواح مي باشد.

×چنانچه كوتاهي كنيم در عالم بعد كه قيامت است بد بخت تر خواهيم بود.

×عالم ملكوت از بين رفتني نيست. همان طوري كه در عالم دنيا اعمال و گفتار با تمام خصوصيات آن ضبط مي شود و در زمان معيني چنانچه لازم باشد نشان داده خواهد شد.

همان زماني كه خداوند تعالي آدم را خلق كرد و اسماء معصومين را به او آموخت، با اولين نام آدم منقلب شد، وقتي نام دوم را به او آموخت حال آدم دگرگون شد، نام سوم را كه آموخت ضريبي بر دگرگوني آدم افزوده شد، نام چهارم را كه آموخت ضريبي بر ضرايب درگوني آدم افزوده شد، نام پنجم را كه آموخت آدم شروع به گريه كردن نمود.

ملائكه سوال كردند؟ كه چرا گريه مي كني؟ آدم گفت اين نام فرزندي از فرزندان من است كه در ميان دو نهر آب با لب تشنه او را شهيد مي كنند، نامش حسين است.

خداوند روزي كه گل آدم و حوّا را بسرشت       

   بر نام حسين ابن علي عليه السلام گريه نوشت

سكرات مرگ

سكرات مرگ مومن و سكرات مرگ كافر

عزرائيل عليه السلام: شخصا جان هر كس را خودش نمي گيرد، بلكه افراد بزرگ و شخصيت هايي كه عظمتي دارند مانند حضرت رسول اكرم صلي الله و عليه و اله و سلم و اين ملك بزرگ براي قبض روح مي رود و از همه فعال تر مي باشد. (23)

عزرائيل عليه السلام: ملك هايي در اختيار دارد كه براي قبض روح افراد بشر مي فرستد و همه منتظر فرمانش هستند و سرپيچي نمي كنند.

عزرائيل عليه السلام: طوماري كه اسامي مردم كره زمين در آن نوشته شده پيش رويش قرار دارد و بدون توجه به جايي فقط به آن نگاه مي كند. (24)

عزرائيل عليه السلام: وقتي عجل شخصي مي رسد به آن طومار نگاه مي كند و نتيجه اعمال تمام عمرش چه از سعادت و چه از نظر شقاوت را مي بيند.

عزرائيل عليه السلام: قيافه نوراني و زيبايي دارد و  به قدري بزرگ و با عظمت مي باشد كه تصور نمي توان كرد.

عزرائيل عليه السلام: ملك هايي را كه در اختيار دارد دو نوع هستند: يكي ملائكه عذاب و يكي ملائكه رحمت.

عزرائيل عليه السلام: نام ملائكه اي كه براي قبض روح مي آيند ملك الموت نام دارند.

عزرائيل عليه السلام: اگر شخص مومن و نيكو سيرت بوده باشد ملك الموت رحمت مي آيد. (24)

عزرائيل عليه السلام: اگر شخص شقاوت مند و بدسيرت باشد ملك الموت عذاب مي آيد. (25)

سكرات مرگ كافر

ملك الموت: وقتي به بالين محتضري كه كافر و بدسيرت است مي رود شيطان قبل از او آمده كه او را بيشر با وعده هاي دروغين فريبش دهد.

ملك الموت: وقتي مي رسد مي فهمد كه شيطان در دل محتضر دنيا را جلوه بيشتري داده و آرزو وآمال را زياد كرده و وعده زنده ماندن به او مي دهد. (26)

ملك الموت: وقتي مي رسد و شيطان چشمش به مامور عزرائيل مي افتد مي ترسد و فرار مي كند زيرا اين ترس براي آن است كه روزي خود شيطان هم بايد جان دهد.

ملك الموت: براي اين محتضر شقاوت مند صورت خود را در هم مي كشد به قدري غضبناك مي شود كه حتي يك لحظه هم نمي شود او را نگاه كرد.

 ملك الموت: شلاقي در دست دارد صورتش سياه، موهاي سر و صورتش راست شده، بوي تعفن عجيبي از بدنش استشمام مي شود، لباس سياهي برتن دارد و از دهان و بيني و سوراخ هاي گوش و چشمش دود و شعله هاي آتش بيرون مي آيد. (27)

ملك الموت: اولياء خدا بالاي سر اين محتضر غضبناك به او نگاه مي كنند و شيطان خوشحال كه نتيجه اعمالش خوب بوده و زحماتش به هدر نرفته است.

ملك الموت: شروع به قبض روح مي كند، مثل آن كه با مقراضي بخواهند از بدنش هر سلولي را جدا كنند. مانند مارها و افعي ها كه او را مي جوند.  بدتر از اين كه عقرب ها لحظه به لحظه او را بگزند و هر چه آن شقاوتمند التماس كند فايده اي ندارد. (28)

ملك الموت: خلاصه با خشونت بسيار جان او را مي گيرد.

ملك الموت: وقتي جان كسي را قبض مي كند اشخاصي هستند كه بحث مي كنند و درگير مي شوند كه چرا اين گونه جان ما را قبض مي كني؟ بعضي از افراد نمي خواهند زير بار كوتاهي هايي كه درباره دين كرده اند و به تهذيب نفس خود عمل نكردند و به دستورات الهي عمل نكرده اند، بروند.  مقصر، حكام جور و تسلط قدرت مندان بي دين را براي خود بيان مي كنند.

ملك الموت: جواب مي دهد مگر زمين خدا وسيع نبود مي خواستي به جايي بروي كه به كمالات روحي برسي، مهاجرت كني. حالا خداي تعالي تو را در جهنم جاي خواهد داد.

ملك الموت: در جاي ديگر شخصي كه به خاطر آن كه در اصول عقايد تحقيق نكرده و آرامش و اطمينان قلبي پيدا نكرده با او به طرز ديگري براي قبض روحش مواجه مي شود.

ملك الموت: با اشخاصي كه ستمگر و ظالم هستند به طرز فجيع تري قبض روحشان مي كند.

ملك الموت: با اشخاصي كه همان اخلاقيات عالم ارواح را ياد نگرفته و در اين دنيا هم كوتاهي كرده اند به طور بدتري قبض روحشان مي كند.

ملك الموت: با اشخاصي كه ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام را ندارند ضريبش در خشن بودن به مراتب بيشتر است.

ملك الموت: با اشخاصي كه در نماز و روزه و خمس و زكات و حج خود را اصلاح نكرده و يا قبول ندارند ضريبي بر ضرايب خشونت قبض روحشان مي افزايد.

خلاصه هر چه از اين مطالب بگويم شايد باور نكني، شايد به هوش نيايي، يا شايد آن قدر رنگ و بوي دنيا تو را مست كرده باشد كه نتواني از خواب غفلت بيدار شوي.

همان طور كه قبلا مختصري شرح داده شد با افراد يكسان برخورد نمي كند بلكه بستگي به زحماتي كه در دنيا براي كمالاتشان كشيده و سعي در انجام امور دين و اخلاقيات داشته و يا چه قدر پايبند به محرمات بوده دارد.

قبض روح مومن

ملك الموت: هنگامي كه براي قبض روح مومن مي آيد به او سلام مي كند. (29)

ملك الموت: قيافه اي زيبا كه آن را نمي توان وصف كرد دارد. (30)

ملك الموت: رضايت محتضر را جلب مي كند و بعد او را قبض روح مي كند و اين جلب رضايت از طرف خداوند است. (31)

ملك الموت: مانند عبد ذليلي در مقابل محتضر صالح قرار مي گيرد.

ملك الموت: كه وارد مي شود از طرفي تعداد زيادي ملك ديگر با شاخه هاي گل صف در صف يك دسته لباس سبز يك دسته لباس مشكي به تن دارند و همه با لباني متبسم به آن محتضر عرض ادب مي كنند. (32)

ملك الموت: هنگامي كه بالاي سر محتضر است شيطان اين منظره ها را مشاهده مي كند و ناراحت مي شود و ياران خود را فرا مي خواند كه چرا نتوانستيد او را فريب دهيد.

ملك الموت: هنگامي كه بالاي سر محتضر است جمعي از اولياي خدا دور آن فرد مومن نشسته و با او حرف مي زنند و گزارش زندگي خود را مي دهد.

ملك الموت: هنگامي كه بالاي سر محتضر است اولياء خدا به او اظهار محبت مي كنند و محتضر ناگاه به ملك الموت نگاهش مي افتد به آن ملك زيبا صورت و از او سوال مي كند شما كه هستيد؟ پاسخ مي دهد كه ملك الموت هستم از طرف عزرائيل آمده ام كه اگر اجازه دهيد قبض روحتان كنم و به اولياء خدا ملحقتان كنم.

ملك الموت: به مومني كه در حال احتضار است مي گويد: من از طرف پروردگار امر شده ام مطيع شما باشم. مومن از اين خبر مي ترسد و اجازه نمي دهد ملك الموت او را قبض روح كند فورا مي گويد: اگر شما نخواهيد مانعي ندارد زيرا شما نبايد كراهت از مرگ داشته باشيد زيرا خدا هم كراهت دارد. (33)

ملك الموت: به مومن كه در حال احتضار است مناظري را نشان مي دهد كه قابل وصف نيست و مومن به ترديد مي افتد.

ملك الموت: در حالت ترديد دو برگ ريحان بسيار معطر كه از آنها نسيمي مي وزد به محتضر مي دهد، وقتي عطر و نسيم اين برگ ريحان به او مي خورد فورا راضي مي شود.

ملك الموت: به مومن كه در حال احتضار است، برگ اول را كه به نام منسيه است مي دهد استشمام كند و او فارغ از زن و بچه و متعلقات مي شود. برگ ديگر معطر مسخيه است و فايده آن اين است كه آن چه مال از دنيا دارد ترك مي كند و محبتش از دلش بيرون مي رود. اما مومن باز هم نگراني دارد به خاطر گناهاني كه در دنيا كرده است. (34)

ملك الموت: وقتي مومن را به اين حالت مي بيند، از خداي تعالي مي ترسد كه اگر اعمال زشتي انجام داده به رويش بياورد و مواخذه اش كند، خجالت مي كشد.

ملك الموت: به او بشارت مي دهد كه مردن كفاره گناهان توست و گناهانت تبديل به حسنات شد سپس مومن آماده مردن مي شود. (35)

ملك الموت: در اين لحظه پيش مي آيد و عملي انجام مي دهد. فقط مثل آن كه در تابستان گرم تشنه باشي و يك ليوان آب خنك به شما بدهند چقدر لذت مي بري و چه حالي مي شوي. محتضر همان حال را پيدا مي كند. (36)

ملك الموت: بعد از اين حالت اولياء خدا و اقوام و خويشاوندانش براي انتقال مومن از اين عالم به عالم بعد كمك مي كنندو روح او را ملك قبض مي كند. (37)

حضرت عزرائيل از خواص و اولياي خدا احترام كرده و خودش قبض روح مي كند.

عزرائيل عليه السلام: افراد خاصي را خودش قبض روح مي كند مثل پيامبر مكرم اسلام و يا حضرت ابراهيم عليه السلام.

راستي اين مطالب براي شما كافي نيست تا به آن چه كه تعهد و پيمان با ائمه معصومين عليه السلام بستيم از اين لحظه به بعد ديگر پيمان شكني نكنيد.

راستي سكرات مرگ من را به هوش نمي آورد كه ديگر گناه نكنم.

راستي آن قيافه ملك الموت كه صورت در هم كشيده و شعله هاي آتش از چشم و گوش او بيرون مي آيد مرا از خواب غفلت بيدار نمي كند.

راستي حيف نيست! به عالم آخرت كه منزل هستي است با روحي پاك و خالي از تمام عيب هايي كه باعث عذاب مي شود، نرويم.

راستي وقتي دوستي علي ابن ابي طالب عليه السلام و فرزندان معصومش و محبت كردن به آن ها چه زباناً و چه مالاً و چه جاناً از بهترين راه هاي نجات است، چرا از اين لحظه تصميم به انجام آن نگيرم.

راستي چرا هم پيمان با كساني شوم كه بهترين فرزند رسول خدا و پاره تن او را در كنار دو نهر آب با لب تشنه شهيدش مي كنند.

راستي مگر خدا لعن كردن آن هايي كه با پيامبر مخالفت كردند و آن هايي كه او را ناراحت كردند در قرآن بيان نفرموده چه برسد به آن چه كه او را بكشند.

شايد در اين فراز آخر متوجه عظمت پيامبر صلي الله و اله و سلم و امير المومنين عليه السلام و فرزندان معصومش بشويم و از اين لحظه به بعد به تعهد و پيماني كه با خداي تعالي بسته ايم، عمل بكنيم.

آيا هنوز مسلم نشده كه ائمه معصومين عليه السلام مرده و زنده و حاضر و غايب ندارند.

آيا هنوز معلوم نشده كه وقتي به زيارت هر يك از ائمه معصومين عليهم السلام مي رويم. آن ها هيچ فرقي با زماني كه در قيد حيات بودند و ما آن ها را مشاهده مي كرديم و در لباس مادي بودند ندارند.

آيا هنوز معلوم نشده كه آن ها ما را مي بينند،  صداي ما را مي شوند، پاسخ ما را مي دهند.

آيا هنوز معلوم نشده علت آن كه ما آن ها را نمي توانيم ببينيم و صداي آن ها را بشنويم خود ما هستيم، اعمال زشت ما گناهان بزرگ ما و حجاب هاي روحي ما باعث گرديده است.

بله، از نزديك به زيارت ائمه رفتن بسيار فضيلت دارد.

در آن محل كه ما امامان معصوم را زيارت مي كنيم، بركت نازل مي شود، رحمت و مغفرت نصيب ما مي گردد، نزول ملائكه و طلب مغفرت ملائكه ما را دستگيري مي كند، زيارت اولياء خدا و انبياء روحي تازه و مضاعف برما مي بخشد.

شخص امام عليه السلام براي ما طلب مغفرت مي كند و از خداي تعالي آمرزش گناهان ما را مي خواهد و با آغوش باز پذيراي ما و با كلامي بهتر پاسخ سلام ما را مي دهد.

عزرائيل عليه السلام : همانگونه كه فرد مومن از دنيا مي رود و براي او تشريفاتي خداوند قائل مي گردد، براي پيامبر صلي الله  و اله و سلم و شخصيت هاي بزرگ ديگر هم به مراتب آن تشريفات وسيع تر خواهد بود.

عزرائيل عليه السلام: هنگام گرفتن جان رسول اكرم صلي الله و اله و سلم مستقيما وارد نمي شود. اول جبرئيل مي آيد و مراتب فضيلت و عظمت پيامبر را اظهار مي كند و تشريفاتي كه قائل مي شود سپس عزرائيل پشت سر او وارد اتاق مي شود.

جبرئيل عرضه مي دارد اين ملك الموت است كه اجازه مي خواهد روحتان را قبض نمايد.

ضمنا عزرائيل از كسي اجازه قبض روح نگرفته و بعدا هم از كسي نخواهد گرفت.

عزرائيل وقتي جواب مي شنود كه جبرئيل مي فرمايد به تو اجازه داده شد آن وقت جلو مي آيد.

عزرائيل در مقابل پيامبر صلي الله و اله وسلم مي ايستد و عرض مي كند خدا مرا فرستاده و دستور داده كه شما را اطاعت كنم، اگر امر كنيد قبض روحتان مي كنم و اگر مايل نباشيد خير.

عزرائيل بعد از گفتن مطالب از طرف خداي تعالي، جبرائيل مي گويد: خداي تعالي مشتاق ديدار شماست. پيغمبر صلي الله و اله و سلم به ملك الموت مي فرمايد: كار خودت را شروع كن و امر الهي را اطاعت كن.

عزرائيل اطاعت كرده و آن حضرت را قبض روح مي كند. ملائكه آن روح مقدس را با عظمت و جلال عجيبي به سوي آسمان مي برند.

حقيقت مرگ

ملك الموت: را بد معرفي كرده اند و مردن و مرگ را بد جلوه داده اند. در صورتي كه اين طور نيست. مرگ اول راحتي است، مرگ اول آسايش است، مرگ نجات از زندان است، مومن تقاضاي مرگ مي كند زيرا لقاء پروردگار را دوست دارد و از آن نمي ترسد و نمي هراسد. (38)

ملائكه اي كه با مردم بعد از مرگ برخورد مي كنند نام هاي مختلفي دارند. گروهي مبشر هستند و بشير هستند، گروهي نكير و منكر هستند، گروهي هم بي تفاوتي مي كنند با ارواح.

 

 

اما گروه اول مبشر و بشير (39):

كه با گرمي و با سلام با ارواح روبه رو مي شوند و بشارت بهشت و نعمت هاي آن را مي دهند.

گروه دوم نكير و منكرند:

با جمعي از ارواح خشونت مي كنند و آن ها را ناراحت مي كنند.

دسته سوم با بي تفاوتي رو به رو مي شوند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                منابع و ماخذ:

 

“    قرآن

“    بهار الانوار - علامه مجلسي

“    اصول كافي - شيخ كليني

 

1-     قال رسول الله: من مات لا يعرف امامه مات ميته جاهليه. بهار الانوار ج 23 ص 78

2-     قال امير المومنين: انا عين الله انا جنب الله انا يد الله . بهار الانوارجلد 24 ص 194 حديث 16

3-     سوره عنكبوت

4-     سوره توبه آيه 105

5-     قال ابو جعفر: نحن اول خلق الله و اول خلق عبد الله و نحن سبب خلق الخلق و سبب تسبيحهم و عبادتهم من ملائكه و الآدميين. بهارالانوار ج 25 ص 20

6-     و كل شييء احصيناه في امام مبين. سوره يس آيه 11

7-     عن جابر قال رسول الله: اوّل شييء خلق الله تعالي ما هو فقال نور نبيك يا جابر خلقه الله ثم خلق منه كل خير. بهارالانوار ج 25 ص 21 حديث 27

7- در ازليت و استقلال ص 23 لارزق نبيك

8- سوره حجرات آيه 18

9- سوره اعراف آيه شريفه ميثاق (172) و بهار الانوار ج 58 ص 131

10- قال ابو عبد الله: ان الله تبارك و تعالي: خلق الارواح قبل الاجساد بالفي عام. بهار الانوار ج 26 ص 320 حديث 2 و بهارالانوار ج 58 ص 131

11- زيارت جامعه. فكنا عنده مسلّمين بفضلكم و معروفين بتصديقنا اياكم.

12- سوره اعراف آيه 172

13- بهار الانوار ج 5 ص 226

14- بهار الانوار ج 5 ص 226

15- الم اعهد اليكم يا بني آدم . سوره يس آيه 60

16- سوره يس آيه 60

17- عن مولانا صاحب الزمان: ولو ان اشياعنا و فقهم الله لمرضاته علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم.

18- بهار الانوار ج 1 ص 137

19- بهار الانوار ج 6 ص 245

20- بهار الانوار ج 64 ص 102

21- سوره بقره آيه 35

22- بهار الانوار ج 64 آيه 127

23- بهار الانوار ج 6 ص 143

24- الذّين تتوفيهم الملائكه طيبّين. سوره نحل آيه 32

25- الذّين تتوفيهم الملائكه ظالمي انفسهم. سوره نحل آيه 28

26- بهار الانوار ج 6 ص 195

27- بهار الانوار ج 6 ص 143

28- بهار الانوار ج 6 ص 152 و ص 154

29- سوره احزاب آيه 44

30- بهار الانوار ج 6 ص 172

31- بهار الانوار ج 6 ص 162

32- بهار الانوار ج 6 ص 161

33- بهار الانوار ج 6 ص 153

34- بهار الانوار ج 6 ص 159

35- بهار الانوار ج 6 ص 151 و ص 157

36- بهار الانوار ج 6 ص 162

37- بهار الانوار ج 6 ص 162

38- قل يا ايها الذين هادواان زعتم. سوره جمعه آيه 5

39- مفاتيح الجنان _  دعاي ماه رجب و دعاي مسجد صعصعه

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 08 اسفند 1393 ساعت: 0:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس