تحقیق درباره حج

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره حج

بازديد: 3349

 

تحقیق رایگان

سایت علمی و پژوهشی آسمان

تحقیق درباره حج

حج یکی از مهمترین و شکوهمند ترین عبادتهای اسلامی است پیامبر گرامی خدا (ص) حج را پایه و رکن دین دانسته قرآن تارک آن را کافر شمرده و ابراهیم خلیل (عج) از خداوند خوستار گرایش دل ها به این خانه گردیده است . اعمال و مناسک آن گذران دوره آموزشی سیر و سلوک انسان به سوی خداوند است و حاجی در آن دیار انسان فرشته خوبی است که همپای فرشتگان در بیت المعمور به طواف خانه حق می پردازد و پروانه ای است که در عشق معبود لبیک گو پر می سوزاند تا به وصال معشوق تائل آید آلودگان و ناخالصان با گام نهادن در این راه جز به قصد توبه و جبران خطا طرفی نمی بندند حرمت تشکنان این حریم را خداوند می شکند و به پویندگان موفق این راه بهشت جایزه می دهد سوخته جانان در این حرم خریدار دارند . عارفان در این دیار بر بال فرشتگان گام می نهند و با دیدن جای پای ابراهیم راه صحیح زندگی کردن می آمزند التجا کنندگان و متوسلان پرده کعبه در زیر ناودان طلا به انتظار نزول رحمت اشک می ریزند و اسماعیل و هاجر نزدیک به هفتاد پیامبر را در حجر اسماعیل بر صدق خویش گواه می گیرند و ...

            بدیهی است پیمودن چنین مسسیری نیاز به معرفت دارد و مقدمه آن دانایی وآموختن اسرار و معارف دریا وار حچ و آگاهی یافتن نسبت به اماکن و ویژگی های سرزمین وحی است .

« کعبه جلوه عرش خدا درزمین »

          خدای متعال برای اینکه انسان را فرشته خوکند و آثار فرشتگان را در انسان ظاهر نماید همانطوری که دستور روزه گرفتن می دهد تا از لذائدطبیعی پرهیز شود و انسانها همانند فرشتگان از خوردن و نوشیدن و دیگر کارهای حیوانی برحذر باشند ، همچنین به انسان دستور طواف حریم کعبه را می دهد که معادل بیت معمور در عرش خداوند است چون فرشتگان اطراف عرش اله به یاد حق سرگرم طواف هستند و به نام حق تسبیح می کنند و برای دیگران از خداوند متعال طلب آمرزش می کنند برای انسان نیز در زمین کعبه را بنا ساخت تا انسان وارسته دور آن طواف کند به نام حق زمزمه کند وبرای دیگران از خدا آمرزش بخواهد . کعبه و حدود آن ، حرم ، مشاعر، محدوده حرم و شعائر آن هر یک به نوبه خود ، نشانه ای است از نشانه های الهی که در تامین این منظور والا نقش مؤثری دارد این که در روایات آمده است کعبه محادنی بیت معمور است و بیت معمور محادنی عرش ، یعنی اگر کسی آنگونه که شایسته طواف است دور کعبه طواف کند به بیت معمور صعود می کند و اگر به آن حد صعود کرد و وظائف آن مرحله را ایفا نمود به مقام عرش اله می رسد.

« چرا کعبه ، کعبه است »

امام صادق علیه اسلام فرمود : کعبه چون یک خانه مکعب چون یک خانه مکعب شکل است کعبه نامیده شده یعنی چهار دیوار دارد یک سطح و یک کف ندا مکعب است . آنگاه فرمود : سر این که چهار دیوار دارد آن است که بیت المعمور دارای چهاردیوار و چهار ضلع است . بیت المعمور دارای چهار ضلع است چون عرش خدا چهار ضلع دارد و عرش خدا دارای چهار ضلع است چون کلماتی که معرف الهی بر آن کلمات استواراست چهار کلمه می باشد « سبحان الله » ، « الحمد لله » ، « لااله الاالله » و « تحمل » و از عالم « اله » می برد و با آنها آشنا می کند . معمولا اهل حکمت برای هر موجودی سه مرحله قائل هستند 1- وجود طبیعی . 2- وجود برزخی درعالم مثال. 3- وجود تحملی در نشاه تجردات تحملی .

« تخلیه و تحلیه »

حج همانند دیگر عبادات آداب و سنتی دارد و فدیض واحکامی برخی از امور ، جزء آداب حج و از مسائل ارشادی آن بشمار می آید برخی دیگر جزء مستحبات است و بخش سوم جزء واجب های این عمل عبادی سیاسی است . همه این آداب ، سنن و فرائض برای تحمیل و کسب صفات ثبوتی و پرهیز از صفات سلبی است انسان از آن جهت که مظهر ذات اقدس الهی و خلیفه الرحمان است دارای صفاتی ثبوتی و سلبی است . صفات نقص ، صفات سلبی انسان است و ضات کمال صفات ثبوتی او و آدمی موظف است هر وصف کمال را تحمیل کند و هر صفت نقثی را از خود دفع کند و رفع نماید یعنی اگر بکوشد گرفتارش شود (دفع) و اگر مبتلاست تلاش در برطرف ساختن آن نماید (رفع) و این صفات سلبی و ثبوتی بصورت «تخلیه» و «تحلیه» ظهور می کند . هر شخصی باید ابتدا خود را از رذائل اخلاقی تخلیه کند سپس به فضائل اخلاقی مزین شود و جلوه جمال و جلال حق گردد و حج از بهترین اعمالی است که این امور را برای انسان تامین می کند . برای این که به اسرار حج پی ببریم باید سیره و سنت کسانی را که حج راستین انجام داده اند بیاموزیم که آنان همان معصومین علیهم اسلام هستند آن بزرگواران هم به آداب حج آشنا بودند هم فرائض و واجبات حج را انجام می دادند و هم سنن و مستحبات آن را رعایت می کردند . آنان از آن جهت که  به تکیه گاه تکوینی احکام علم داشتند افزون بر انجام احکام ظاهری به جنبه تکوین نیز نظر داشتند.

« کعبه مرکزبرادری و مساوات »

خداوند متعال دستور مساوات برادری و برابری می دهد و کعبه و مسجدالحرام را نمونه بارز مساوات می داند آنگاه به انسان می گوید : اطراف کعبه طواف کن تا درس مساوات بیاموزی در اسلام یک مساوات فردی مطرح است که رسول خدا فرمود « الناس کاسنان المشط » و مردم همچون دندانه های شانه با هم برابرند » و این دواصل : « تساوی افراد نسبت به یکدیگر» و « تساوی اقوام نسبت به بکدیگر» جزء اصول اسلامی است برای این که این تساوی درست ظهور کند همگان را به سرزمین مساوات خواندند و به طواف در اطراف کعبه ای که برای همگان یکسان است دعوت کردند.

« اسرار حج از زبان امام سجاد(ع) »

بعضی از روایات که ناظر به اسرار حچ است گرچه از حیث سند قابل تامل و دقت می باشد و جای تحقیق بیشتری دارد متن آنها بسیار قوی است . کسانی که احادیث را با ستون آنها می شناسند این گونه از احادیث را هم معتبر می دانند . علی بن الحسین ، امام سجاد سالم لااه علیه بعد از سفر حچ شبلی را دیدند و فرمودند چه می کنی ؟ عرض کرد : از حج بر می گردم ، فرمود : آیا آنگاه که به میقات رفتی و لباس دوخته را از تن در آوردی و لباس احرام را در بر نمودی و سپس غسل احرام را انجام دادی ؟ عرض کرد ، آری ، فرمود : این که لباس دوخته را از بر گرفتی ، آیا هنگام کندن لباس دوخته ، قصد کردی که از لباس معصیت بیرون بیای ؟ عرض کرد : نه ، فرمود : وقتی لباس احرام را در بر کردی در این قصد بودی که جامه طاعت در بر می کنی ؟ عرض کرد : نه ،فرمود : وقتی غسل احرام را انجام دادی ، آیا قصد کردی که خود را از گناهان شستشو می کنی؟ عرض کرد : نه ،  من فقط لباس مخیط و دوخته را بیرون آوردم و لباس احرام را در بر کردم و وقوف نمودم و نیت کردم همان چیزهایی را که دیگران انجام می دهند .

فرمود: پس تو احرام نبسته ای ! احرام یک دستور ظاهری دارد که همه آن را انجام می دهند و یک دستور باطنی و سری دارد که تنها اهل سیر و سلوک و کسانی که به اسرار حج آگاهند به آن توجه دارند .

« گوشه هایی از اسرار و مسائل اخلاقی حج »

            عده ای از اصحاب و شاگردان ائمه علیهم اسلام به کشف و شهود راه یافته اند و باطن کسانی را که در سرزمین عرفات و غیر عرفات بسر می برند دبده اند . زائر بیت الله باید با باطنی روشن این سفر را طی کند و گرنه ممکن است خدای ناکرده باطن حیوانی داشته باشد و اهل باطن با چشم ملکوتی واقعیت آنها را ببینند .

امام سجاد (ع) از زهری پرسید : به نظر تو جمعیت زائر امسال چقدر است ؟ زهری عرض کرد : چهار صد هزار یا پانصد هزار . حضرت با اشاره ای گوشه هایی از ملکوت را بر وی روشن ساخت و او باطن بسیاری از افراد را دید که به صورت حیوان بودند .آنگاه فرمود : حج گزارکم است و سر وصدا و ناله زیاد این سر و صدا ها ، سر و صدای حاجیان راستین نیست. حاجیان راستین بسیار کم هستند که به صورت آنان را انسان می بینی کسانی هستند که به قرآن و عترت و وحی و رسالت معتقدند و به تمام چیزهایی که پیامبر اکرم (ص) درباره اصول و فروع دین ، بخصوص امامت و ولایت آورده اند معتقدند و عمل می کنند باطن این گروه همانند ظاهرشان انسان است . و دین وجودشان را احاطه کرده است . اما کسانی که بسیاری از مسائل را نپذیرفته اند و می گویند رسول خدا (ص) در تعیین رهبری اجتهاد کرده و این تعیین رهبری بدستور خداوند متعال نبوده است ! اینها قائل به جدایی قرآن و عترتند در حالی که قرآن و عترت یک نور و از هم جدایی ناپذیرند . اگر کسی به قرآن تمسک کند و عترت را نپذیرد در حقیقت قرآن منهای قرآن را برگزیده است . نمی شود که انسان بخشی از حقیقت را بپذیرد و بخشی دیگر را رها سازد کسانی که خواسته اند راه نزدیک تری انتخاب کنند ، بیراهه رفته اند و در حقیقت باطن اینها ، جحود و انکار حق است و جحود و انکار حق به صورت حیوانیست و درنده خویی ظهور می کند .

اگر انسانی حیوان شود بداست گرنه حیوانی که انسان نبوده و خودش در حد حیات حیوانی خلق شده است ، مفهوم  معاقب نیست و او را به جهنم نمی برند زیرا مکلف نبوده است .

« حضور امام زمان (ع) در حج »

            وجود مبارگ حضرت بقیه الله ، حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف هر سال در مراسم حج حضور دارد . در عرفات و منا حاضر است . همچنین بسیاری از شاگردان خاصش مانند ابو بصیرها ، سدیر صیرفی ها و زهری ها و ... که تربیت شده اوهستند در مراسم حضور دارند . حضرت (ع) می تواند به شاگردان خود از راه ملکوت بفهماند که چه کسی انسان است و چه کسی حیوان . ممکن است کسی در سرزمین عرفات  و منا به وجود مبارک بقیه الله الاعظم دعا هم بکند و دعای فرج را هم بخواند اما قلب او قلب انسان نباشد . ممکن است کسی مشکلی داشته باشد و مشکلش ناخودآگاه به برکت حضرت حجت سلام الله علیه حل شود اما چنین نیست که اگر عملی خارق عادت در حج یا در مناعر عرفات پیدا شده ، مستقیما توسط وجود مبارک حضرت حجت باشد . احتمال دارد خود حضرت باشند و احتمال دارد اولیایی که دست پرورده آن حضرت هستند باشند . ممکن است سالمندی ، زن یا مرد و یا ناواردی راه خیمه و چادر را گم کند یا در بین راه بدون زادو راحله بماند و ولیی  از اولیایی از الهی که تربیت شده مکتب ولایت امام عصر- ارواحنافداه - است اورا راهنمایی کند گرچه این شخص مع لاواسطه خدمت حضرت حجت رسیده است اما بلاواسطه نبوده است . چنین نیست که هر اثر غیبی در مراسم حچ مستقیما مربوط به وجود مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشد خیلی توفیق می خواهد در چنین تشرفی برای اوحدی از موحدان پیش می آید که وجود مبارک حضرت سلام الله علیه شخصا به بالین او بیاید . البته عنایت ایشان مشکلات دیگران را حل می کنند و خلاصه این که وجود مقدس حضرت و دست پروردگان ایشان ، باطن ما را می بینند .

« تفاوت حج با دیگر عبادات »

            زائران بیت الله الحرام هر عبادتی که انجام می دهند را زورمز بسیاری از آنها برایشان روشن است . نمازکارهایی که دارد . روزه دستوراتی دارد . زکات و جهاد دستوراتی دارد که پی بردن به منافع و فواید این دستورات دشوار نیست . نماز ذکرهایی دارد که معنای آن روشن است ، رکوع و سجودی دارد که تعظیم را تفهیم می کند و تشهدی دارد که اعتراف را به همراه دارد و ... روزه دارای پرهیز از مشتهیات است . همدلی و همدردی و هماهنگی با مستمندان و یاد آور فشار گرسنگی و تشنگی بعد از مرگ است . روزه گرفتن منافع فراوان دارد که هم منافع طبی و دنیایی اش معلوم است و هم منافع تهذیب روح و معنوی آن ، زکات، انفاق و تعدیل ثروت و رسیدگی به حال مستمندان و ضعیفان است که منفعت و مصلحت آن هم مشخص است . جهاد و مرزداری و دفاع مقدس علیه تهاجم بیگانگان نیز منافع فراوانی دراد که پی بردن به آنها دشوار نیست لیکن حج ، یک سلسله رستورات و مراسم و مناسک دارد که پی بردن به راز و رمز آن بسیار سخت و دشوار است . فهمیدن معنای بیتوته در مشعر الحرام ، سرتراشیدن ، بین صفا و مروه هفت با رفتن و بازگشتن و در بخشی از این مسافت هروله کردن و ... دشوار است ، چرا که این راز و رمزی دارد پیچیده لذاجریان تعبد در حج بیش از سایر دستورات دینی است . از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که آن حضرت به هنگام لبیک گفتن ، به خدا عرض کرد: « لبیک بحجه حقا تعبدا ورقا » «خدایا ! من با رقیت و عبودیت محض لبیک می گویم و مناسک حج را انجام می دهم » از آنجا که روح تعبد در حج بیشتر است ، سر بسیاری از مناسک با عقل عادی قابل تعیین نیست . لذا به هنگام گفتن لبیک ، عرض کرد : « تعبدا ورقا» نظیر ذکری که در سجده تلاوت گفته می شود.

            پس حج یک سلسله دستوراتی دارد که با بندگی محض و رقیت صرف و عبودیت نام هماهنگ تر است ، برای این که آن اسرار و منافع مرموز را تعیین کنند ، در روایات به صورت منافع آورده اند وگاهی هم به صورت داستان در سخنان اهل معرفت و دل آمده است. از یک سو به عنوان بیان اسرار است و از سوی دیگر به عنوان داستان می خواهند بخشهای اساسی حج را خوب تفهیم تبیین کنند.

 

 

« تزکیه روح در حج »

تزکیه هر عملی به منزله بیان اسرار آن عمل است . مساله « تعلیم کتاب و حکمت» در سراسر معارف الهی ظهورکرده که بخشی از آن به عقاید اخلاق و اعمال عبادی بر می گردد و بخشی دیگرش به  مسائل اقتصادی ريال سیاسی ، نظامی و... و مساله تزکیه برای بیان باطن اعما لی است که انسان با آن اعمال خدای خود را عبادت یا دستورش را امتثال می کند. بنابراین هر عملی سری دارد که توجه به آن سر ، مایه تزکیه روح خواهد بود . ورسول خدا (ص) گذشته از آن که مفسر و معلم قرآن و حکمت است ، مبین را زورمز این کتاب و حکمت نیز می باشد پس باید گفت که مزکی نفوس هم هست . قسمت مهم تزکیه نفوس در سایه آشنایی به اسرار عبادت و دستورات دینی است و حج در میان دیگر عبادات فصیصه ای دارد که در باره اسرار ان ائمه علیهم السلام به شاگردان خود دستورات سودمند بهتر و بیشتری داده اند ، مثل پرسش و پاسخ امام سجاد- علیه السلام با شبلی ، این روایت از نظر مند مرسل است و لیکن مضمون بسیار بلند و برجسته ای دارد.

« تقوا و پاسایی روح عمل است »

            چون محورپذیرش هر عمل تقوا و وارستگی است خداوند متعال اساس کعبه و مناسک حج را با تقوا پی ریزی کرد بکوشید عمل را با روح و جان انجام دهید زیرا خداوند عملی را می پذیرد که طیب و پاک باشد ذات اقدسش جمیل است و دوست دارد جمال را و نیز واحد است و دوست دارد توحید را و از هر عمل آمیخته به شدک بیزار است . خداوند می فرماید : قربانی در سرزمین منا که بخشی از مناسک حج و زیارت است وقتی مقبول است که با تقوا انجام گیرد و روح عمل تقوا باشد.

            زیرا اگر عمل با تقوا نبود مقبول نیست و یا اگرهمراه باتقوا بود لیکن عامل ، در غیر محدوده این عمل گرفتار نقاط ضعفی بود گرچه عمل او مقبول است ولی قبول کامل نیست حصری که در قرآن کریم آمده است « انما یتقبل الله من المتقین » ناظر به این دونکته است

1-اگر عملی بدون تقوا باشد اصلاقبول نمی شود 2- اگر عمل همراه تقوا بود لیکن عامل در غیر محدوده این عمل گرفتار نقاط ضعف بود گرچه این عمل مقبول است ولکن آنچنان که باید بالا نمی رود. در حج هر اندازه خلوص بیشتر باشد ثواب بیشتر است وخلوص شانی از شوؤن عقلی عملی است که مسبوق به معرفت است و معرفت از شوؤن عقل نظری است . شخص باید ابتدا بفهمد تا برابر فهم و معرفتش اقدام خالصانه داشته باشد و باید بداند که در حج چه خبر است تا حج را با اخلاص انجام دهد و طی مراحل کامل اخلاص ، با آشنایی به اسرار میسر است.

غسل احرام ، شستشوی گناهان:

            معنای غسل کردن در حال احرام گرچه مستحب می باشد این است که « خدایا : من آن گناهان را شستشو کردم » در واقع سه کار باید انجام شود : 1- دیگر کناه نمی کنم. 2- تصمیم گرفته ام که برای همیشه مطیع باشم. 3- گناهان گذشته را شستشو و جبران می کنم . انسان یک وقت لباس چرکین و کهنه را که مدتی است پوشیده از بدن بیرون می آورد و لباس نو و پاکیزه ای می پوشد که در این جا دو کار انجام داده است و لیکن اگر بدن را تطهیر کرد و شستشو داد کار سوم را انجام داده است در حج نیز مطلب چنین است که فرموده اند لباس کهنه و دوخته یعنی لباس معصیت را از تن در آورید و قبل از ان که لباس احرام را بپوشیده ، غسل کنید که مستحب است و گناهان گذشته را با آب توبه شستشو نمایید . سر غسل کردن آن است که یعنی خدایا من همه آن معاصی و گناهان را در پای توبه تو ریختم و اینک با بدن پاک و قلب پاک ، جامه پاک به نام جامه طاعت در بر می کنم .

« جامه احرام جامه طاعت »

            این که لباس دوخته را از تن بیرون می آوری یعنی آن لباس گناه و عصیان را که تا کنون تارو پود آن را بافتید و دوختید و در بر کردید بیرون آورید و گرنه چه فرقی است بین لباس دوخته و نادوخته ؟ پس اینها همه سر حج است البته چنین نیست که عبادت در لباس دوخته قبول نباشد ، چون انسان در طول سال در لباس دوخته نماز می خواند و عبادت می کند اما در حج قبول نیست و این برای آن است که می خواهند اسرار حج را به انسان تفهیم کنند که او روزی را هم در پیش دارد که باید با لباس ندوخته وارد آن روز شود و آن روز مرگ است که کفن در بر می کندو در قیامت با همان کفن طهور و حضور پیدا می کند چون می خواهند اسرار قیامت را در مناسک و مراسم حج تجلی دهند از این رو فرمودند لباس ساده در بر کنید که هر گونه فخر بر طرف شود لباس نادوخته یعنی لباس احرام بپوشید تا سفر مرگ در نظرتان مجسم شود و مساله مردن و قیامت در حضورتان حاضر باشد .

« محرمات احرام »

در حال احرام بعضی از امور بر انسان حرام است و حرمت موقت دارد که بعد از احرام حلال می شود نظیر کندن مو ، نگاه کردن با آینه ، کشتن حیوان ، صید کردن و مانند آن اما بعضی از امور از معاصی است و مطلقا حرام است . حضرت فرمود : هنگام بستن احرام نظرتان این باشد که هر چه را خداوند متعال حرام کرده برخود تحریم کنید فقط اختصاص به محرمات حال احرام نداشته باشد تصمیم بگیرید که دست به سوی هیچ گناهی دراز نکنید زیرا کسی که در میقات احرام می بندد سخنش این است که خدایا ! متعهد می شوم از همه محرمات دوری بجویم و برای همیشه آنها را ترک کنم و هرگز دست به سوی آنها دراز نکنم و پا بسوی آنها نکشانم . احرام دارای سه عمل است و سه جزء دارد :     1- پوشیدن دو لباس

2- قصد حج یا عمره کردن  3- لبیک گفتن و سراین اعمال آنست که محرم می گوید : خدایا ! من از آنچه غیر تو است گسستم و تنها به تو پیوستم اول گسستن از غیر خدا و بعد پیوستن به لطف حق .

« تلبیه »

لبیک گفتن در حال احرام نیز به این معناست که « خدایا ! من هرچه که حق است به آن گویا هستم و از هرچه که باطل است زبانم را می بندم » لبیک گفتن ، تطهیر زبان است از هرچه که معصیت است زبان قلیل الجرم است و کثیر الجرم است . جرم آن کوچک و جرمش زیاد است . گناهان فراوانی به وسیله زبان انجام می گیرد ، از انکار لسانی تا مساله غیبت تا تهمت، دروغ ، افترا ، مسخره کردن و... راز لبیک گفتن این است که « خدایا ! از این لحظه متعهد می شوم هر چه را که طاعت تو است بر زبان جاری کنم و از هرچه که معصیت است زبانم را ببندم » شهادت دروغ معصیت است انسان محرم وحج گزار هرگزشهادت دروغ نمی دهد ، غیبت نمی کند ، دروغ نمی گوید ، تهمت نمی زند ، کسی را با زبان مسخره نمی کند و در هنگام دادوستد ، خلاف نمی گوید زبان زائر بیت الله ، زبان طاهر است سر لبیک گفتن ، زبان به اطاعت گشودن و برای همیشه از معصیت بستن است ، آن هم نه تنها در محدوده محور حج و عمره که برای همیشه مرز حرم در بخشی از قسمت ها بیشتر از مرز مکه است . ورود غیر مسلمان و مسلمان غیر محرم به آنجا جایز نیست ، مگر آن که کسی اهل مکه باشد و مکرر بخواهد به آن جا رفت و آمد کند یا کسی که از محرم شدنش هنوز یک ماه نگذشته است ومی خواهد دوباره از مرز حرم خارج شود و به آن باز گردد . تنها چند مورد خاص است که استثناء شده و کسی حق ندارد بدون احرام وارد مرز حرم شود.

« مراتب و درجات تلبیه »

            آنان که به مکه کشرف می شوند و حج یا عمره انجام می دهند و لبیک می گویند چند گروهند ، چون ایمان درجاتی دارد و مؤمنان هم طبقات و درجاتی دارند . تلبیه هم مراتبی دارد، همه می گویند لبیک ، اما بعضی اعلان و تقاضا و سوال انبیا را لبیک می گویند و بعضی دیگر دعوت الله را ، بعضی ها می گویند « لبیک داعی الله ، لبیک داعی الله » یعنی ای کسی که ما را به الله داوت کرده ای ما لبیک گفتیم و اجابت کردیم و آمدیم . این ها همان گروه اول ، یعنی متوسطین از زائران بیت خدا هستند و کسانی هستند که دعوت ابراهیم خلیل را اجابت می کنند ، ابراهیم خلیل سلام الله علیه مردم را به زیارت بیت الله دعوت کرد نه به غیر آن . فراتر از گروه اول ، گروه دوم هستند که دعوت الله را می شنوند و به آن پاسخ می گویند . ذات اقدس اله در قرآن کریم فرمود : « ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا » از طرف خداوند بربندگان مستطیع ، حج واجب است « مستطیع ، نه یعنی کسی که مالک و مال دار باشد ، مستطیع یعنی کسی که بتواند این سفر را به صورت عادی طی کند و بعد هم مشکلی نداشته باشد خواه مال داشته باشد ، خواه به عنوانخدمات یا میهمان و یا بذلی باشد و امثال آن . انسان مستطیع باید دعوت خدا را لبیک بگوید . این زائر بیت الله که جزو اوحدی از مردان با ایمان است ، به خدا پاسخ مثبت می دهد و می گوید : « لبیک ذالامعارج لبیک داعیا الی دار السلام لبیک مرهوبا الیک لبیک لا معبود سواک لبیک » این تلبیه ها نشان می دهد که زائر بیت الله جواب خدا را می دهد نه جواب « خلیل خدا » گرچه جواب خلیل خدا هم جواب خداست . و گرچه جواب خدا هم بدون جواب خلیل خدا نیست . اما این شهود عارف زائر بیت الله  است که فرق می کند . تلبیه ها هم یکسان نیست گرچه ممکن است کسی بگوید «لبیک ذا المعارج لبیک » و لکن در حقیقت به « واذن فی الناس بالحج » لبیک می گوید و دعوت خلیل خدا را لبیک می گوید نه دعوت جلیل را ، چون هر اندازه که انسان در همان مرحله اول پاسخ داده باشد به همان اندازه در مقام ظاهر هم لبیک می گوید . انسان ها دوبار لبیک می گویند و این دو لبیک در طول هم هستند و همواره این دو بار محفوظ است یک قضیه تاریخی و قضیه فی واقعه نیست که گذشته باشد . در قرآن کریم آمده است : « و اذا اخذ ربک من بنی آدم من ظهور هم ذرتیهم و اشهد هم علی انفسهم الست بربکم قالو بلی»

            خداوند به رسول خود فرمود : گرچه این ایه شریفه ، مخاطب پیامبر خداست و لکن در حقیقت همه انسانها راخطاب قرار داده است که : به یاد آورید آن صحنه میثاق گیری را که ما از شما تعهد گرفتیم و حقیقت خودتان را به شما نشان دادیم . شما ربوبیت مارا فهمیدید و عبودیت خود راهم مشاهده کردید و گفتید « بلی »  در جواب خدا که فرمود « آیا من رب شما نیستم ؟ » گفتید « آری رب ما هستی » این صحنه بود که خداوند بندگان را به مشاهده آن کشید و صحنه دوم نهانی بود که ابراهیم خلیل سلام الله علیه از طرف ذات اقدس اله مامور شد تا اعلان حج کند و به مردم دستور داد که به حج بایید ابراهیم سلام الله علیه بالای کوه ابو قبیس رفته ، دستور پروردگار را اعلام کرد که « از هر راهی که هست به زیارت بیت خدا مشرف شوید » مردوزن جهان بشریت که در اصلاب پدرشان بودند همگی لبیک گفتند . این صحنه لبیک گویی به دعوت خلیل ، مشابه صحنه لبیک گویی دعوت خداوند متعال است در جریان عالم ذر و ذریه .

            همانطوری که آن صحنه الآن هم هست ، صحنه تلبیه دعوت خلیل حق نیز الآن هست. اینها که قضیه تاریخی نیستند چون سخن از ذرات ریز و صلب و رحم نیست ، سخن از فطرت و روح است . درحقیقت ارواح بشر و فطرت های آنها پاسخ مثبت دادند هم به دعوت خدا و هم به دعوت خلیل خدا . آنها که در دعوت خلیل خدا خلیل را دیدند ، در هنگام لبیک هم می گویند « لبیک داعی الله ، لبیک داعی الله » و آنان که در هنگام تلبیه به اعلان حضرت خلیل ، صاحب اصلی و ذات اقدس اله  را مشاهده کردند در هنگام تلبیه می گویند « لبیک ذا المعارج لبیک لبیک مرهوبا مرعوبا الیک لبیک ، لبیک لامعبود سواک لبیک ، لبیک لا شریک لک لبیک » و مانند آن . این نوع پاسخ دادن دو نوع آگاهی داشتن و عبادت کردن در بسیاری از مسائل دینی مطرح است ، مثلا افراد عادی که قرآن تلاوت می کنند ، برای آنها مطرح نیست که این سخنان را از چه کسی بشنوند اما مؤمنانی که اهل معنا  اهل دل هستند قرآن را طوری قرائت می کنند که گویا دارند از وجود مبارک پیامبر (ص) این کلمات را تلقی می کنند و گویی دارند از خود پیامبر می شنوند . وقتی زائر به بارگاه پروردگار بار می یابد هر مشکلی که دارد ، چون درست لبیک گوید ، مشکل او برطرف می شود و بر می گردد، اینها را به عنوان سر گفته اند و در کنار این اسرار داستانهایی هم هست که آن داستانها ولودر اصل واقعیت نداشته باشد و قضیه خارجی در کار نباشد و لکن روح او حق است.

« حجرالاسود »

درباره حجرالاسود فضیلت های فراوانی رسیده است و شایسته است کسانی که طواف واجب انجام می دهند در استلام و بوسیدن حجرالاسود حق تقدم داشته باشند و کسانی که طواف مستحبی انجام می دهند مزاحم آنان نشوند و از سنتهای این طواف این است که دست طواف کننده به حج برسد . حجرالاسود به عنوان « یمین الله فی ارضه » در زمین قرار گرفت و معنا و سر دست زدن به حجرالاسود این است که : « خدایا من تعهد کردم و با تو پیمان بستم که دیگر دستم را به گناه دراز نکنم » ربا ندهم و نگیرم ، رشوه ندهم ونگیرم ، امضای باطل نکنم و ... و سر این که متشرئین اصرار دارند استلام حجرکنند آن است که می خواهند این تعهد را امضاء کنند و این پیمان را ببندند.

« حجرومقام »

زائر بیت الله آنگاه که در برابر کعبه می ایستد در سمت چپ او حجرالاسود و سمت راستش مقام ابراهیم قرار داد و لیکن وقتی دقیق می شود متوجه می گردد که حجرلاسود دست راست خانه خداست و مقام ابراهیم سمت چپش و سر این آن است که مقام رسول خدا (ص) به منزله یمین دست راست است و مقام خلیل خدا به منزله دست چپ . روبه روی درب کعبه که ایستاده است این دعا را می خواند « البیت بیتیک و انا پیفک و انا عبدک ... »

« مقام ابراهیم »

            قرآن فرمود بعد از طواف ، کنار مقام ابراهیم بروید و از آنجا محلی را برای نماز برگزینید در پشت مقام ابراهیم نماز بخوانید و آنجا را به  عنوان مصلی انتخاب کنید . سر این قیام و اتخاذ مکانی در مقام ابراهیم این است که : « خدایا در جایی که ابراهیم علیه السلام ایستاده است من ایستادم » و این دو حکم دارد . 1- حکم ظاهری و 2- حکم باطنی .

وآن باطن سر این ظاهر است . ظاهر این است : طواف کننده در مکانی که حضرت ابراهیم ایستاد بایستد و دو رکعت نماز بخواند و اما باطنش آن است که مکانت را دریابد و در آن مکانت مستقر شود و نمازی چون نماز ابراهیم بخواند . پس دو مطلب هست « یکی مربوط به مناسک حج است و دیگری مربوط به اسرار حج .»

« حجر اسماعیل »

 حجر اسماعیل ، قبله نیست ولی مطاف است . هاجر- سلام الله علیها و بسیاری از انبیاء علیهم السلام- در آنجا دفن شده اند و به احترام قبر هاجر و انبیاء ، حجر اسماعیل مطاف قرار داده شده است .

« ارکان کعبه »

در باب ارکان کعبه باید گفت که رکن اول حجرالاسود است بعد وقتی به طرف حجر اسماعیل می آیی رکن شامی است سپس رکن مغربی است . رکن دیگر شمالی است . پس کعبه در مجموع دارای چهار رکن است : زائر بیت الله اگر روبه روی کعبه بایستد دست چپ او به طرف حجرالاسود است و در حقیقت حجرالاسود یمین و دست راست کعبه است قسمت راست کعبه دو رکن دارد : 1- رکن حجرلاسود . 2- رکن یمانی. دست چپ کعبه هم دورکن دارد :    1- رکن شامی . 2- رکن مغربی

            بین رکن مغربی و رکن یمانی پشت سر درب کعبه مستجار است که در آنجا گویا زائر به دامان خدا می چسبد و به دامان لطف اله متمسک می شود .

« آب زمزم ، جام طاعت »

            مستحب است انسان بعد از طواف ونماز آن ، کنار چاه زمزم برود و مقداری از آب بنوشد مقداری هم بر سر وروی خود بریزد و به آن تبرک جوید . رسول خدا (ص) زمانی که در ملکه بودند شخطا از آب زمزم استفاده می کردند و وقتی هم که در مدینه حظور داشتند زائرانی که از مکه بر می گشتند آب زمزم را برای آن حضرت هدیه می آوردند و وجود مبارک رسول خدا (ص) آن را به عنوان هدیه قبول می کردند . آب زمزم آبی است که به برکت دودمان ابراهیم خلیل جوشید و هنوز هم بعد ازجندهزار سال می جوشد باآن که مکه معظمه ، سرزمین برف و باران فراوان نیست ، گرچه چاهها وقنات های دیگری افزوده شده لیکن آب زمزم بعد از چند هزار سال همچنان می جوشد و شایسته است که زائر خانه خدا بعد از طواف و نماز طواف مشرف بر زمزم شود و مقداری از آب آن را بنوشد .

« صفا و مروه »

            صفا را صفا گفته اند برای این که از وصف انبیاء بخصوص آدم علیه السلام بهره ای برد در قرآن هم فرموده است : « ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین » آنان مصطفای پروردگارند و چون وجود مبارک آدم روی کوه صفا ، برابر بیت ایستاد ، از مصطفی بودن آدم ، این کوه صفا شد .

واگر کسی از این کوه صفا بگیرد مصطفای خدای متعال است . حوا علیها السلام که مراه بود در کوه مروه قرار گرفت از این رو آن را « مروه » خوانده اند . اسرار فراوانی در صفا و مروه وجود دارد ودر قرآن کریم هم سعی بین صفا و مروه و خود صفا و مروه جزء شائر الهی به شمار آمده است . امام سجاد علیه السلام فرمودند : معنای سعی این است که انسان از معصیت به اطاعت فرار می کند و فرار الی الله در سعی بین صفا و مروه بطور بارز ظهور می کند. هروله و دویدن بین صفا و مروه از گناه به سوی اطاعت و از غیره به حق دویدن است . خداوند در قرآن می فرماید : مردان الهی که علم های آموزنده دارند از پایان کار خود هراسانند و به لطف حق امیدوار. از خدا نمی ترسند چون خداوند متعال جال محض است و جمال محض و ارحم الراحمین صرف ، ترسی ندارد . بلکه آنان از پایان کارخود می ترسند . خداوند متعال محبوب است نه محروب مؤمن همیشه بین خوف و رجاء زندگی می کند و تا زنده است ، در اواسط عمر می کوشد که خوفش مقداری بیشتر باشد و در اواخر عمر سعیش بر این است که امیدش بیش از رجاء باشد . در هر صورت ، همواره بین خوف و رجاء بسر می برد و این سر در سعی بین صفا ومروه جلوه گراست . آن گاه که روی به جانب صفا دارد سعی می کند خود را تصفیه نماید و وقتی به سوی مروه می رود سعی می کند مروت و مردانگی به دست آورد چرا که مروه یاد آور مروت و مردانگی است و صفا یاد آور تصفیه و تحذیب روح ، آری، هر یک از این ها سری دارد .

« اسرار عرفات »

به طور معمول شخص حج گزار در روز ترویه ( روزهشتم ذیحجه ) احرام می بندد که شب نهم در سرزمین عرفات بماند تا آن وقوف لازم را که روز نهم می باشد درک کند . روز نهم را از زوال خورشید (ظهر) باید در سرزمین عرفات بماند و در شب دهم از عرفات به مشعر کوچ نموده ودر آنجا بیتوته کند و روز دهم بعد از طلوع آفتاب از مشعر به طرف منا حرکت و کوچ کند. آنگاه که وارد سرزمین منا شد ، قربانی حلق ورمی جمرات می کند . زائر ابتدا باید در خارج از محدوده حرم آنقدر دعا کند و خود را تزکیه و نطهیر نماید تا لایق ورود به مرز حرم شود از این جهت  گفته اند که قبل از طواف باید به بیرون دروازه ، یعنی عرفات رود ، مثل اینکه اگر میهمانی بخواهد بر بزرگی وارد شود اول باید در قسمت ورودی درب اجازه ورود بگیرد آنگاه به مخصر وارد شود . حاجیان در روز نهم به سرزمین عرفات می روند در آنجا تضرع می کنند دعا می خوانند و اجازه ورود به حرم را از خدا مسالت می کنند آن گاه که لیاقت یافتند وارد محدوده حرم می شوند . عرفات پنج 5 سر دارد :

1-وقوف در عرفات به این معنا است که انسان به معارف الهی واقف ، عارف و آگاه شود . بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف است و برای رفع همه نیازمندیهای او توانا است.   2- باید عارف بشود که ذات اقدس الهی به صحیفه قلب او و به درون او و مرزو راز او آگاه است ، زائر باید در سرزمین عرفات آیه شریفه « و ان تجهر بالقول فانه یعلم السر و اخقی» را درک کند . خداوند متعال می فرماید : پروردگار شما از هر کاری که انجام می دهید از هر چرخی که می زنید و از هر سری که دردرون خود دارید آگاه و مستحفر است خلاصه آن که انسان باید عارف شود که خداوند متعال بر صحیفه قلب او احاطه کامل دارد. 3- شایسته است کسی که در سرزمین عرفات بسر می برد از جبل الرحمه بالا رفته و دعای خاص آن را بخواند راز و سر بالا رفتن از جبل الرحمه این است که بداند خداوند متعال بر هر زن و مرد مؤمن رئوف و رحیم است ولی هر مرد و زن مسلمان است . بالای جبل الرحمه رفتن آدمی را به این سروراز و رمز آشنا و عارف می کند که خداوند متعال رحمت و ولایت خاصی دارد بر مرد و زن باایمان و مسلمان . طبیعی است که وقتی به این سرمزین شد ، نسبت به زن و مرد مؤمن رحمت خاص دارد وبه آنان ولایت محصوص پیدا می کند و در رفتار ، گفتار و نوشتار خود این سر را پیاده می کند . 4- در سرزمین عرفات منطقه ای از عرفات رسیدید راز رمزش این است که بگویید : « خدایا به چیزی که امر نمی کنم مگر آن که قبلا خودم به آن عمل کنم و موتمر باشم و از چیزی نهی نمی کنم مگر آن که قبلا خودم از آن متوجه باشم » آری در اسرار حج ، عدالت شرط امر به معروف و نهی از منکرشمرده شده است . 5- منطقه وسیعی است در عرفات که با علامت های خاصی به عنوان « نمرات » مشخص شده است . حضرت سجاد فرمودند : روز نهم که وارد سرزمین عرفات شدی و به این منطقه وسیع رسیدی سرش آن است که آگاه باشی این سرزمین ، سرزمین شهادت ، معرفت ، و عرفان است ومی داند که چه کسانی بر روی آن گام می نهند وبا چه انگیزه ای آمده اند و با چه انگیزه ای بر می گردند. گذشته از آن که خدا و فرشتگان هم شاهدند خداوند تعالی- این منطقه و این سرزمین را شاهد اعمال شماقرار داد بطوری که خوب می داند شما چه می کنید . زمین هایی که زیر پای زائران بیت خداوندی است کاملا مشخص است که زائر ، حاجی و معتمر به چه نیت آمده و با چه نیت باز می گردد.

« منا سرزمین رسیدن به آرزوها »

آنگاه که وقوف و بیتوته زائر در مشعر الحرام تمام می شود بین الطلوعین را در مرز مزدلغه می ماند و بعد از طلوع آفتاب به سمت منا حرکت می کند و دستود این است که هنگام حرکت متمایل به سمت چپ و راست نباشد و فاطله مشعر و منا را در محدوده خاص طی کند و سرش آن است که حاجی در جاده و صراط مستقیم حرکت کن نه متمایل به شرق باش و نه به غرب چون چپ و راست انحراف است وراه وسط همانا صراط مستقیم است آری همه اینها مقدمه و نقشه تزکیه است . وقتی شخص راه را طی کرد وارد سرزمین منا می شود اینجاست که به منیه و آرزوی خود راه یافته است . زائر بیت الله وقتی حرکت نمود و مواقف را طی کرد و به سرزمین منا رسید باید احساس کند که به آرزوی خود رسیده است آن هم آرزویی که همواره با او خواهد ماند . آری منا سرزمین تمنیات و رسیدن به آرزوهاست نه آرزوکردن ها زائری که به سرزمین منا وارد می شود باید در مرحله ای بسر برد که « آمن الناس بلسانه و قبله ویده » باشد . سر مکه رفتن زائر بیت الله این است که مردم از زبان ، دست و دل او آسوده باشند . حاجی نه با جد و نه با شوخی ، نباید آبروی کسی را ببرد . انسان ولو با طنز و شوخی نباید کسی را خجل کند . گرچه شوخی کرده ولی آبروی مؤمنی را برده است و این کار زشتی است . وحتی طنز نویس ادبی ، در صورتی خوب است که به حیثیت کسی لطمه وارد نکند .  طنزی که با حیثیت افراد سروکار دارد و آبروی اشخاص را می برد روانیست و با سرزیارت خانه خدا هماهنگ نمی باشد . حاجی باید کینه کسی را به دل نگیرد نسبت به کسی حسد نورزد و بد خواه کسی نباشد و قلبا کسی را تحقیر نکند چون اینها همه ستم قلبی است و سر زیارت خانه خدا و ورود به سرزمین منا آن است که مردم از دست زبان و دل حاجیان و معتمران در امان باشند.

« رمی جمرات ، رمی هر شیطان و شیطنت »

            معنای سنگ زدن به جمره آن است که من هر شیطان و شیطنتی را رمی کردم پس اگر انسانی خود جزء شیاطین انسی باشد هرگز قدرت و لیاقت رمی ندارد. وقتی شیطان قرین کسی باشد او نمی توانرد قرین خود را رمی کند . کسی که از یاد حق غافل است و نام حق و یاد حق را نمی شنود و نمی بیند کیفری را که خداوند متعال به او می دهد آن است که شیطان را قرین و مقارن او می سازد و کسی که شیطان قرین او باشد به همسفری بدی مبتلااست و از آنجا که شیطان قرینش می باشد او را رمی نمی کند و چنین کسی در حقیقت اعمال منا را انجام نداده ، به سر رمی جمرات نرسیده و حج او ناتمام است .

« قربانی ، سربریدن آز و طمع »

            گوسفندی را سر بریدن ، لاشه اش را به کناری انداختن و بی مصرف گذاشتن مهم نیست . حاجی که گوسفندی یا گاوی را سر می برد و یا شتر را نحر می کند با این عمل می خواهد از باب تنزل معقول به محسوس این معنا را برساند که : حنجره دیو طمع را بریدم و خفه اش کردم . پس قربانی کردن ، یعنی آزو طمع را سر بریدن.

« سرتراشیدن و سر آن »

            موی سر، به حسب ظاهر، جمال و زیبایی انسان است اگر کسی موی سرخویش را به اجبار بتراشد زیبایی اش رااز او گرفته و باید دیه بپردازد . هیچکس حاضرنیست موی سر خود را با تیغ بزند بخصوص جوانان اما وقتی وارد سرزمین منا می شود این جمال را هم ، کا برایش ارزش بسیار قائل است در پای فرمان جمیل محض نثار می کند .

            در میان عرب ، بسیار دشوار بوده است که موهای سر خود را با تیغ بزنند اما از آن هنگام که فرمان وحی را توسط پیامبر (ص) شنیدند برای رضای خدا از این جمال زیبای ظاهری و صوری هم دل بریدند . راز سر تراشیدن این است که انسان هرگونه غرور و کبر و نخوت ومنیت را از سرش به درکند و خود را از هر معصیتی تطهیر و تنظیف نماید .

« درجات ایمان »

            ایمان سازنده حقیقت انسان است . مؤمنان به سه گروه تقسیم می شوند :

1-گروهی ایمان ضعیف دارند . 2- دسته ای دارا ایمان قوی و محکم اند . 3- گروه آخر متوسط می باشند . آنان که ایمان ضعیف دارند نور باطنشان راه هزار ساله را روشن می کند . معلوم نیست هزار سال به حساب دنیا یا هزار سال به حساب آخرت . آنان که در کمال و مرتبه بالای ایمانند ، نورشان مسیر صد هزار سال را نورمی دهدکه این کل محدوده مسافت آن صحنه است البته ظاهرش سالهای دنیایی نیست . گروه سوم که ایمان متوسط دارند دارای ایمان با درجات گوناگون هستند درجاتش بین هزار سال و صد هزار سال است . قلمرو نور آنها مختلف است . تا هرجا که شعاع نور آنها تابیدو افرادی را دیدند ذات اقدس اله به این ها اجازه شفاعت می دهد و این درباره کسانی است که حج راستین انجام می دهند و بین قرآن و عترت جدایی قائل نیستند آنها که به اسرار ولات و اسرار حج آشنایند و حج راستین انجام داده و انجام می دهند آنها نورانی اند و حق شفاعت دارند . منتهی آخرین حد شفاعت آنها ، به اندازه قلمرو و نورشان می باشد تاهر اندازه که دیدند ، قدرت شفاعت دارند

« حاجی راستین حق شفاعت دارد »

          حاجی راستین کسی است که می تواند در قیامت صحنه وسیعی را روشن کند و شفاعت نماید و دست افتاده های صحنه قیامت را بگیرد و به بالین آنها بشتابد و آنها را در امان کند و بالاخره مشکلشان را در صحنه قیامت حل کند در آن روز کسانی که حق شفاعت ندارند عاجزند درآن روز رابطه حکومت نمی کند . آن روز روزی است که برادر از برادر فاصله می گیرد و پدر از فرزند فرار می کند مانند جایی که آتش سوزی شده یا سیل و طوفانی آمده باشد که در چنین صحنه ای هیچ کس به فکر دیگری نیست و هر کس به فکر نجات خویش است . درآن روز تنها کسانی به فکر دیگران هستند که به سر ولایت و حج آشنا باشند. مؤمن راستین و حاجی واقعی باشند . اینان می توانند مشکل دیگران را حل کنند و اهل جذب هستند نه اهل ترد و دفع ، اینها از کسی فرار نمی کنند بلکه می کوشند افتاده ها را دریابند .

« نشانه قبولی حج »

            امامان علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند که فرمود: اگر کسی به زیارت خانه خدا و حج موفق شد و باز گشت و انسان صالحی شد ودست و پای او به سوی گناه نرفت ، این نشانه قبولی حج او است . و اما اگر بعد از زیارت خانه خدا باز تن به تباهی و گناه داد ، نشانه آن است که حج او مردود است . این نکته می تواند به نوبه خود بیانگر سر حج باشد ، زیرا اسرار عبادتهای ما در قیامت ظهور می کند که روز ظهور باطن است و در آن روز هر انسانی می فهمد که عمل او مقبول است یا مردود . نه تنها نتیجه را ، که دلیل و سر رد یا قبول را هم مشاهده می کند. در قیامت هم قبول و هم نکول مشهود است همچنین سر قبول و نکول نیز معلوم می شود چون قیامت روز ظهور حق و فاش گردیدن اسرار است ، اگر کسی در دنیا توانست به مرحله ای برسد که نظیر قیامت را بفهمد حجش مورد قبول واقع شده یا نکول ، او به گوشهای از اسرار حج رسیده است و قهرا سبب قبول یا رد را هم بررسی می کند . رسول خدا (ص) فرمود : اگر کسی خواست بداند حج او قبول شده یانه ببیند بعد از بازگشت از بیت الله دست به گناه دراز می کند ویا نه ، اگر گناه نکرد ، بداند که حجش مورد پذیرش خداوند است و اگر باز گناه انجام می دهد نشانه آن است که حج او مردود است . این معنا در سایر عبادتها نیز هست ، مثلا قرآن کریم درباره نماز فرموده است : « تن الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» نماز یک حقیقتی دارد که جلو اراده های زشت را می گیرد گرچه خود نماز یک امر اعتباری است . لیکن حقیقت آن یک امر تکوینی است . اگر کسی بخواهد کاری را انجام دهد ، مبادی نفسانی دارد ، تصور و تصدیق و شوق وعزم و اراده و مانند آن پیدا می شود همه این ها جزء امور تکوینی هستند .

            نماز برای نماز گزار یک نقش تکوینی دارد. انگیزه ها ، اراده ها، شوق ها ، تصمیم ها و عزم های او را تعدیل می کند که نسبت به خیر مصمم باشد و نسبت به شر تصمیم نگیرد. چیزی که در محور تصمیم گیری انسان سهم تکوینی دارد ، حقیقت نماز است آنچه که در انسان شوق به شرف و شرع و فضیلت ایجاد می کند ، حقیقت نماز است . همین معنا در حج نیز هست . این روح حج است که امر تکوینی است و جلوی تصمیم ها و اراده ها ی زشت را می گیرد.

                   «پایان»

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 21 آذر 1393 ساعت: 18:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس