تحقیق درباره بررسی ومیزان اضطراب
فصل اول
تحقیق درباره بررسی ومیزان اضطراب
مقدمه :
قرن حاضر قرن فنآوري، قرن اضطراب و قرن پيچيدگيهاست كه هر كدام انسان را مخاصره كردهاند. در ميان اين گرداب، آن چه از انسان امروزي انتظار ميرود دانش آموزي و كنار آمدن با پيچيدگيهاي دنياست. اين پيچيدگي، انسان امروزي را بر آن داشته تا با آن كنار آيد و براي كنار آمدن بر اين وضع، از مكانيزم تعادل حياتي سود ميجويد. انسان مجموعهاي از هيجانات است كه براي مقابله با اين پيچيدگي با آنها توسل ميجويد. در اين ميان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معناي واژه اضطراب و چگونگي احساسمان در زماني كه ميگوييم مضطربيم، تصور كلي داريم. ما ميتوانيم تا حدي در مورد تجربه دروني مرتبط با چنين احساسهايي هم داستان باشيم. جدا از نظريهپردازيهاي كه در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش يك علامت خطر را مبني بر اين كه جريان بر وقف مراد نيست براي فرد ايفا مي كند. در اين تلاطم قرن، نقش انسان بر كسب دانش رقم زده است. انسان دانش را كسب كرده و به پيش ميرود و هرچه ميآموزد در انبار ذهن خويش آنها را اندوزش ميكند.
انسان در عصر پراضطراب به پيش ميرود و علم ميآموزد ولي ارتباط مخزن اندوزش ذهني وي با اين هيجانات، او را با مشكلات عديدهاي مواجه ساخته است. ارتباط بين هيجانات و حافظه بسيار پيچيده است؛ زيرا اين دو در بسياري از زمينهها با يكديگر روابط متقابل دارند( خداپناهي، 1376).
به هر حال اضطراب به منزله بخشي از زندگي هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آميز وجود دارد و در اين حد به عنوان يك پاسخ سازش يافته تلقي ميشود، به گونهاي كه ميتوان گفت اگر اضطراب نبود همه ما پشت ميزهايمان به خواب ميرفتيم، يا فقدان اضطراب ممكن است ما را مشكلات و خطرات قابل ملاحظهاي مواجه كند( دادستان، 1376). ولي با اين حال اضطراب ميتواند عملكرد شناختي را مختل سازد و بايستي اين پديده را در موسسات آموزشي مد نظر قرار داد. عملكرد يك دانش آموز در جلسه امتحان تحت تأثير اضطراب قرار ميگيرد، اين امر نبايد سبب شود فكر كنند يادگيري صورت نگرفته است، اين دانش آموز ممكن است، جواب سوالها را به خوبي ياد گرفته باشد، اما اضطراب او باعث ناتوانياش در دادن جواب كامل سوال گردد( سيف، 1379).
اگر موقعيتي فراهم شود تا افراد در سطح بهينه هيجاني به آموزش بپردازند در اين صورت اضطراب نه به عنوان عامل مختل، بلكه به عنوان ياري رسان در يادگيري ايفاي نقش ميكند. همه ميدانند كه در پايينترين سطح هيجاني، انسان دچار كسالت و خوابآلودگي ميشود و در بالاترين سطوح هيجاني، فرد دچار آشفتگي رواني ميشود، ولي با اين حال در سطح بهينه هيجاني، فرد به بهترين عملكرد دست مييابد. سطح پايين انگيختگي با محروميت حسي ارتباط دارد و انگيختگي زياد به احساس استرس فشار و ناكامي ميانجامد و در سطح بهينه انگيختگي، عملكرد به بهترين شكل بروز ميكند( مارشال ريو[1]، 1376).
اضطراب به عنوان يك انگيختگي هيجاني در نظر گرفته ميشود و در دهههاي اخير در پرداخت به اضطراب متخصصان باليني و آموزشي، يكي از نشانههاي حاصل از اضطرابي سطح بالا را افت تحصيلي ناميدهاند و از آن به بعد تحقيقاتي در اين زمينه انجام گرفته است و افرادي چون دارك[2] 1989، و بسياري كسان ديگر، در اين زمينه دست به تحقيق زدهاندو تأثير اضطراب بر هوش، حافظه، پيشرفت تحصيلي، عزت نفس و ... را مورد توجه قرار دادهاند.
بيان مسئله
تقريباً هر كسي تجاربي از نوع ناراحتيهاي كلي، انتظار رويدادهاي شوم و احساس تنش در موقعيتهايي را داشته است كه علت تنش نيز روشن نيست. ما معمولاً اضطراب را به اين گونه پديدهها ارتباط ميدهيم. اضطراب را ميتوان در گستردهترين معناي آن به حالت عاطفي و فيزيولوژيكي گوناگوني ارتباط داد. هنگامي كه كودكي در بامداد امتحان، تمايلي به مدرسه رفتن نشان نميدهد. ممكن است بيميلي او را به احساس اضطراب نسبت به كاركرد وي در امتحان نسبت دهيم. هنگامي كه قهرمان ورزشي نميتواند پيش از مسابقه مهمي غذا بخورد ممكن است رفتار او را ناشي از اضطراب بدانيم. همچنين هنگامي كه كودكي، درسي را بر ميگزيند كه آشكارا براي او كششي در بر ندارد، ممكن است گزينش او نتيجه ترس از شكست و يا اضطراب بدانيم. ظاهراً اضطراب داراي منابع گوناگون است و ميتواند از راههاي ممكن بسياري پديدار شود. اضطراب ممكن است به نشانههاي فيزيولوژيكي معيني منجر شود كه بيشباهت به نشانههاي ناشي از عاطفه ترس نيست . اضطراب ميتواند به كاهش كاركرد در كار فكري پيچيده بينجامد. ممكن است به گزينش غير منطقي بينجامد و يا ممكن است به عقبنشيني فرد از موقعيتهايي منجر شود كه اضطرابآورهستند. در هر صورت، در حالي كه تفكر درباره منشاء و معني اضطراب سدههاي پياپي مورد توجه الهيون و فلاسفه بوده است. اغلب گفته ميشود كه فرويد نخستين بررسي روانشناسي اضطراب را انجام داده است. منظور از اضطراب نوعي حالت هيجاني ناخوشايند و مبهم است كه با پريشاني، هواس، تپش قلب، تعرق، سردرد، بيقراري و تكرر ادرار همراه است. هنگامي كه فرد نسبت به كارآمدي، توانايي و استعداد خود در شرايط امتحان دچار نگراني و ترديد ميشود ميتوان از اضطراب امتحان سخن گفت. در هنگام امتحان، به ويژه امتحانات سرنوشت ساز( كنگور و امتحان نهايي) بيشتر دانش آموزان و دانشجويان اضطراب امتحان را تجربه ميكنند. وجود اندكي اضطراب در انسان طبيعي و مطلوب است و موجب افزايش تلاش و تكاپو ميشود، اما اگر از حد اعتدال تجاوز كند موجب كاهش پيشرفت تحصيلي خواهد شد. دانش آموز و دانشجويي كه اضطراب امتحان دارد احساس ميكند كه ذهنش خالي شده و هرچه را كه آموخته فراموش كرده است، چنين فردي معمولاً به پرسشها پاسخهاي بيربط، نادرست و يا ناقص ميدهد و با افكاري نامربوط و ناخواسته در مورد پيامدهاي امتحان درگير است.
ساراسون و ماندلر بر اين باورند كه در موقعيتهايي نظير موقعيت امتحان، معلومات مرتبط با آزمون و حالات اضطرابي آموخته شده وارد ميدان ميشوند. پارهاي از اين حالات اضطرابي با آزمون مورد نظر مرتبط و برخي ديگر با آن نامرتبطند. اگر سطح اضطراب برانگيخته شده با محتواي آزمون مرتبط باشند سطح كارآمدي افزايش مييابد. در حالي كه اضطراب نامرتبط با وظيفه محوله، سطح كارآمدي را كاهش ميدهد(دادستان، 1376).
اهميت و ضرورت مسئله
جامعه امروز با يك تغيير سريع به جلو ميرود و عدم انطباق با تغييرات آن، موجب عدم سازگاري انسانها ميشود. براي انطباق دادن خود با محيط، بايد هم محيط و هم خود شناخته شود. احتياجات و نيازهاي افراد به دقت مورد كنكاش قرار گيرند، اگر اين تحولات را وارد جريان دانش كنيم بايد آموزشگاه، مدرسه و دانشگاه اين تغييرات را در نظر بگيرند. يكي از موضوعاتي كه امروزه در روانشناسي به طور گسترده مطالعه ميشود، نقش هيجانات و عواطف است. اضطراب ميتواند عملكرد فرد را به شدت تحت تأثير قرار دهد. بنابراين درك اضطراب، روند و تأثيرات آن ضروري است.
بايستي گفته شود، كه اضطراب در بين انسانها وجود دارد، هر موجود با هوشي، اضطرابدارد، ميتوان گفت كه اضطراب يك حالت طبيعي بدن است، انواع متعدد مسائل زندگي فردي، اجتماعي و جسماني ايجاب ميكند كه به طور دايم از خود سازگاري نشان دهيم، غير از اضطراب چه چيزي ما را بر جلو بر ميدارد و هر انساني كه فكر ميكند داراي سهمي از اضطراب است و به طور كلي ميتوان گفت 10 درصد اضطرابها براي يك انسان عادي، ضرورت دارند اما متاسفانه اين درصد هميشه پايين نيست(گنجي، 1376). به هر حال، انسانها داراي سهمي از اضطراب هستند كه از پائينترين حد تا بالاترين حد گسترده شده است. به همين خاطر نياز است تا به اهميت و گستردگي مسئله پرداخت شود.
با شروع فصل امتحان باز هم شاهد سردرد، تهوع، دل درد و ... ناشي از استرس فراگير امتحاني، ميان دانش آموزان و دانشجويان هستيم. استرسي كه هر ساله با شروع فصل امتحانات، حتي جامعهشناسان، روانشناسان و كارشناسان مسايل آموزشي و تربيتي را هم به تحليل، هشدار و ارايه راهكارها وا ميدارد. پس ضرورت دارد تحقيقاتي در زمينه اضطراب و به خصوص اضطراب امتحان صورت پذيرد. دراين پژوهش نيز سعي شده است تا ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات با هم مقايسه شود. اين پژوهش بر آن است تا به اين سوال پاسخ دهد كه آيا ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات با ميزان اضطراب دانشجويان در ايام امتحانات تفاوت دارد و آيا اين تفاوت معنيدار است.
اهداف پژوهش
آيا بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت
وجود دارد.
فرضيههاي پژوهش
بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت
وجود دارد.
تعريف متغيرها
تعريف مفهومي اضطراب
اكثر نظريهپردازان با نظر لنگ[3] مبني بر آن اضطراب يك سازه فرضي است موافقند. به اين ترتيب اضطراب مفروضهاي است كه موجوديت فيزيكي ندارد، اما ميتواند در تهمين پديدههاي قابل مشاهده سودمند باشد. ميتوان اضطراب را بر حسب افكاري مانند اينكه «من ميترسم»، يا احساسهاي جسمي، از جمله افزايش ضربان قلب، تعريق و تنش و يا بر اساس رفتارهاي مثل اجتناب از موقعيت يا گريختن تفسير كرد(انرايت[4] و پاول[5]، 1378).
تعريف مفهومي اضطراب امتحان
اضطراب امتحان نوعي خود اشتغالي ذهني است كه با خود كم انگاري و ترديد درباره تواناييهاي خود بروز پيدا كرده و اكثراً به ارزيابي شناختي منفي، عدم تمركز حواس، واكنشهاي جسماني نامطلوب و افت عملكرد تحصيلي منجر
ميگردد( ساراسون و ديديوسون).
تعريف عملياتي اضطراب
در اين پژوهش اضطراب به عنوان مفهومي در نظر گرفته شده است كه به وسيله آزمون اضطراب زونگ سنجيده ميشود. در اين ارتباط سطوح اضطراب با موارد ذيل مشخص ميشود.
سطح اضطراب |
درصد اضطراب |
طبيعي |
%49-%0 |
خفيف |
%59-50% |
متوسط |
%69-%60 |
شديد |
%79-%70 |
بسيار شديد |
%100-%80 |
فصل دوم
پايههاي نظري و پيشينه تحقيق
مقدمه
در اين فصل سعي شده است تا ابتدا هيجاني نظري مربوط به پژوهش ارائه شود و سپس يافتههاي تجربي حاصل از تحقيقات داخلي و خارجي مرتبط با آن مورد بررسي قرار گيرد.
اضطراب
اضطراب به منزله بخشي از زندگي هر انسان، در همه افراد در حدي اعتدالآميز وجود دارد، و اين حد، به عنوان پاسخي سازش يافته تلقي ميشود به گونهاي كه ميتوان گفت « اگر اضطراب نبود همه ما پشت ميزهايمان به خواب ميرفتيم». فقدان اضطراب ممكن است ما را با مشكلات و خطرات قابل ملاحظهاي مواجه كند. بنابراين اضطراب به منزله بخشي از زندگي هر انسان، يكي از مولفههاي ساختار شخصيت وي را تشكيل ميدهد و از اين زاويه است كه پارهاي از اضطرابهاي دوران كودكي و نوجواني را ميتوان بهنجار دانست و تأثير مثبت آنها را بر فرآيند تحول پذيرفت به عبارتي ديگر ميتوان گفت كه اضطراب در پارهاي از مواقع سازندگي و خلاقيت را در فرد ايجاد ميكند و بالعكس، اضطراب مرضي نيز وجود دارد، چرا كه حدي از اضطراب ميتواند سازنده و مفيد باشد و اغلب مردم بايد تجربه كنند، اما اين حالت ممكن است جنبه مزمن و مداوم بيابد كه در اين صورت نه تنها نميتوان پاسخ را سازش يافته دانست بلكه بايد آن را به منزله منبع شكست و استيصال فرد تلقي كرد كه فرد را از بخش عمدهاي از امكاناتش محروم ميكند و طيف گستردهاي از اختلالهاي اضطرابي را كه از اختلالهاي شناخته و بدن تا ترسهاي غيرموجه و وحشتزدگيها گستردهاند، به وجود ميآورند(دادستان، 1375، ص60).
بسياري از اوقات ترس با اضطراب، به صورت يك جا در نظر گرفته ميشود. حال آن كه بين ان دو تفكيك وجود دارد، چنان كه ترس بستگي به محرك شناخته شدهاي دارد، در حالي كه اضطراب، محرك ناشناخته و غيرمشخصي خواهد داشت. در مورد ترس، محرك تهديد كننده قابل ملاحظه و مشاهده است، ولي اضظراب به انتظار خطر بستگي دارد، آدمي از عامل، خطر ميترسد ولي در اضطراب عامل ناشناخته است( عظيمي، 1370). ترس عبارت است از واكنش در مقابل يك خطر واقعي، ولي اضطراب عبارت است از واكنش در مقابل خطري كه وجود ندارد(گنجي، 1376). در تقسيمبندي كلي دو نوع اضطراب وجود دارد. اول، نوعي كه به طور طبيعي به عنوان عكسالعمل در مقابل استرس يا خطر تجربه ميشود. مثلاً شخصي بتواند تهديد عليه امنيت يا سلامتياش را به درستي تشخيص دهد يا وقتي سارق مسلحي تهديدش ميكند، يا هنگامي كه ترمز اتومبيل ببرد. در اين هنگام شخص احساس لرزه و رعشه ميكند، دهانش خشك ميشود، كف دستها و پيشانيش عرق ميكند، ضربان قلبش سريعتر شود، در معدهاش احساس سوزش كرده و عصبي ميگردد، او اضطراب و ترس روحي را تجربه ميكند. بيشتر مردم اين چنين احساساتي را به هنگام خطر يا فشار داشتهاند. همچنين اگر كسي مكرراً در موقعيت ميعني مورد حمله قرار بگيرد يا ترسانيده شود، ياد ميگيرد كه هر زمان با آن موقعيت مواجه شود، هراسان گردد. اين يك عكسالعمل دفاعي معمول است اين اضطراب را كه يك عكسالعمل طبيعي به استرس موجود در محيط خارجي فرد است برونزا[6] يا اضطراب تحريك شده ميناميم. عبارت فوق اين عقيده را منعكس ميكند، كه فرد هميشه ميتواند هنگام ظاهر شدن اين نوع اضطراب منشأ قابل توجيهي بر آن تشخيص دهد.
نوع ديگري از اضطراب وجود دارد كه اضطراب درونزا[7] ناميده ميشود، اكنون شواهد جمعآوري شده نشان ميدهد كه نوع دوم اضطراب يك بسياري است كه به نظر ميرسد قربانيان آن با يك آسيبپذيري ژنتيكي به آن زاده ميشوند، اين نوع معمول با علائمي از اضطراب شروع ميشود كه ناگهان و بدون هشدار و بيهيچ علت ظاهري، ضربه زننده هستند. گاهي به نظر ميرسد كه بخشهاي متفاوتي از بدن از كنترل خارج ميگردد. حتي ممكن است در غياب هر نوع خطر يا استرس ظاهري قلب به سرعت بزند يا حالت سرگيجه، خفگي و تنگي نفس و يا احساس مورمور شدن ظاهر شود. ناگهاني بودن اين علائم و اين حقيقت كه آنها بدون هشدار و بدون وجود استرس آشكار ظاهر ميشوند، بيماري را از نوع ديگر اضطراب يعني پاسخ طبيعي به
تهديد جدا ميكند در واقع اضطراب برونزا و درونزا كاملاً متفاوت هستند( شيهان، بيتاريخ).
تعاريف ارائه شده از اضطراب
اساساً اضطراب را نميتوان در قلمرو آن چه تحت عنوان آزردگي مشخص ميشود محدود كرد، چرا كه احساس اضطراب نه تنها در بيماران افسرده، وسواسي و روان گسسته وجود دارد، بلكه در افراد بهنجار نيز به صورتهاي مختلف، پديدار ميگردد. شايد به همين دليل است كه در مورد اضطراب نميتوان تعريف مشخص و روشني را ارائه داد، چرا كه اضطراب در افراد مختلف به گونههاي متفاوت بيان ميشود. با توجه به موارد ذكر شده ميتوان در زير به تعاريفي در زمينه اضطراب پرداخت:
لافون اضطراب را اين چنين تعريف ميكند: اضطراب يك انتظار به ستوه آورنده است و ممكن است در تنشي گسترده، موحش و اغلب بينام اتفاق ميافتد، اين حالت كه به شكل احساس و تجربه كنوني است مانند هر اغتشاش هيجاني در سطح همبسته رواني و بدني در فرد پديد ميآيد و ممكن است يك تهديد عيني و اضطرابآور داشته باشد. در واقع اضطراب به عنوان احساسي رنجآور است كه با يك موقعيت ضربهآميز كنوني يا به انتظار خطري كه به شئي نامعيني وابسته است تعريف ميشود(دادستان، 1375، ص 61).
- اضطراب يك حالت احساسي و هيجاني است كه از خصوصيات برجسته آن توليد حالت بيقراري و دلواپسي است كه با اتفاقات زمان و شرايط تناسب ندارد (معاني، 1370، ص21).
- اضطراب حالت هيجاني ناخوشايند و مبهم و وضعيت تحريك تشديد شده هيجاني است كه اساسا نگراني يا ترس را هم دربر دارد( آرتور، 1999؛ فرانكو، 1370).
- اضطراب را در واقع همه انسانها تجربه ميكنند، اضطراب احساس ناخوشايند و اغلب مبهم دلواپسي است كه با يك يا چند تا از احساسهاي جسمي همراه ميگردد(آلن وهمكاران، 1372).
اما تعريف D.S.M.I.V– از اضطراب اين گونه است :
نگراني پيشاپيش نسبت به خطرها، بدبختيهاي آينده، توأم با احساس بيلذتي، با نشانههاي بدني تنش، منبع پيش بيني نشده ميتواند دروني يا بيروني باشد( ترجمه پورافكاري، 1368).
و نهايتاً اين كه با اضطراب عبارت است از احساس مبهم و توأم با ناراحتي كه اغلب منشاء و علت مشخصي ندارد، و براي فرد شناخته شده نيست( آرلن، 1998).
فيزيولوژي اضطراب
دستگاه عصبي خودمختار[8] (ANS) و غدد درونريز[9] Eg نقش مهمي در اضطراب دارند. ميتوان گفت دستگاه عصبي خود مختار واسطه دستگاه عصبي مركزي[10] و غدد درون ريز است. دستگاه عصبي خودمختار در اكثر موارد موجب فعاليت غدد درون ريز ميشود و غدد درونريز با پسخوراند[11]، فيزيولوژيك فعاليت عصبي را تعديل مي كند كنش دستگاه عصبي خود مختار اين است كه بدن را در محيط متغير، ثابت نگه ميدارد(دابسون، 1983، ترجمه پناهي شهري، 1372).
فعاليت دستگاه عصبي خود مختار و غدد درونريز موجب بروز علائمي ميگردد كه در تشخيص اضطراب داراي اهميت زيادي ميباشد. به هنگام بروز اضطراب بيقراري و تنش عضلاني مشهود است، فرد سريعتر سخن ميگويد، راه ميرود و اين تنش شديد موجب هدر رفتن انرژي و بروز خستگي ميشود كه بسيار آن را به صورت فشار توضيح ميدهد. احساس فشار در عضلات پيشاني و گيجگاهي موجب نوعي سردرد تنشي[12] ميشود و فرد احساس ميكند چيزي محكم دور سر او بسته شده است و معمولاً از اين حالت درد در پيشاني شكايت ميكند.لرزش اندام در بيماران اضطرابي به علت تنش عضلاني محسوستر است، به هنگام كارهاي ارادي و تمركز و دقت كاهش مييابد و موجب شكايتهاي رواني بيمار ميگردد و اين تصور به فرد دست ميدهد كه مبادا قدرت فكري خود را از دست داده باشد، تظاهرات حركتي در حالت اضطراب بسيار بارز است. اضطراب مزمن نيز معمولاً توأم با اختلالات روان تني است( شافر[13]، 1984؛ به نقل از پناهي شهري، 1372).
سبب شناسي اضطراب
عواملي كه سبب ايجاد و حالت اضطراب شخص ميشوند و به دو دسته كلي تقسيم ميشوند: گروه اول، آن دسته عواملي هستند كه با اثرگذاري بر روي ساختمان بدن و جسم، موجب اضطراب مي گردند، گروه دوم؛ عواملي كه برخاسته از طرز تفكر و بينش فرد است و سبب اضطراب دروني ميگردد.
گروه اول : عوامل جسمي و فيزيكي ،
1- كم كاري يا پركاري تيروئيد[14]
2- نزول شديد قند خون[15]
3- پركاري مركز غده فوق كليوي
4- افزايش هورمون كورتيزول
5- مسموميت با داروهاي محرك
6- قطع ناگهاني اين داروها
الف) الكل
ب ) مسكنها :
بسياري كه از اضطراب رنج مي برد، در اولين گام بايد اطمينان حاصل گردد مبني بر اينكه اضطراب او مربوط به داروها نباشد؛ چرا كه قطع ناگهاني برخي داروها منجر به اضطراب هاي شديد ميگردد، از جمله قطع داروهايي از گروه آرامبخشها، خوابآورها و باربيتوراتها.
7- تومورهاي مغزي، در مواردي ممكن است عامل به وجود آورنده اضطراب باشد، به خصوص تومورهاي حوالي بطن سوم.
8- بيماريهاي مزمن انسداد ريهها
9- مسموميت با فلزات سنگين
10- بعضي از انواع صرع مربوط به ابتلاء ديانسفال
11- عدم تحمل قرص آسپرين( معاني، 1370، ص 14).
گروه دوم؛ داشتن افكار نامعقول، اصرار فرد بر اينكه ؛
1- چنان چه امور بر وفق مراد نباشند، نهايتاً به بدبختي فرد ختم ميشود.
2- اعتقاد فرد به اينكه، براي كسب احساس ارزشمندي بايد از تمامي جهات كامل و بي نقص باشد.
3- اعتقاد فرد بر اينكه تجارب گذشته به طور مطلق بر رفتار تأثير ميگذارد.
4- اعتقاد فرد بر اينكه عوامل خطرناك بيروني وجود داشته و فرد بايد از بروز آنها جلوگيري كند(شفيع آبادي، 1372، ص 11).
علائم اضطراب
پژوهشگران علائم اضطراب را به دو دسته علائم جسمي و علائم رواني تقسيم ميكنند:
- علائم جسماني اضطراب :
فقدان اشتها، بي خوابي، احساس خستگي دائمي، مشكلات تنفسي، احساس خفگي، تپش قلب، در برخي از موارد از نفس افتادن، حالت تهوع، سردردهاي متوالي، پاهاي لرزان، از دست دادن تعادل بدن، تمايل به عرق كردن زياد بدون علت مشخص، درد و فشار در سينه، احساس كرختي خصوصاً در پاها و پنجهها، پرش عضلات، گرفتگي شديد عضلات، سرگيجه و غش، تنشهاي عصبي، حملات گريه كردن يا تمايل به گريه كردن، فشار خون بالا، ناخن جويدن، سوء هاضمههاي متعدد( شيهان 1953؛ ترجمه حريري 1371، ص 42).
- علائم رواني اضطراب :
كج خلقي دائم با مردم، احساس عدم توانايي در مقاومت، بيعلاقه به زندگي به طور دائمي يا ادواري، ترس از بيماري، احساس گناه، احساس بد بودن و آزار رسانيدن به خود، اشكال در تصميمگرفتن، بيعلاقگي نسبت به ساير مردم، آگاهي از خشم فرو خورده، هراس از آينده، از دست دادن احساس لذت، عدم توانايي در نشان دادن احساس واقعي، احساس هدف دشمني ديگران قرار گرفتن، احساس شكست، احساس نداشتن كسي كه به او اعتماد كند، اشكال در تمركز حواس،ترس شديد از يك فضاي باز يا بسته يا از تنهايي، عدم توانايي در اتمام يك كار قبل از پرداختن به كار ديگري، ترس از ديوانهشدن و ترس از دست دادن كنترل( كوپر، مترجم مديحي، 1370، ص32).
بيماريهايي كه در اثر اضطراب ايجاد ميشود:
- افزايش فشار خون و بيماري قلبي
افزايش فشار خون و بيماري قلبي ارتباط نزديكي با اضطراب دارند. فشار خون بالا در اغلب اوقات منشاء عضوي مستقيمي كه به سادگي بتوان شناخت، ندارد. افزايش فشار خون جزئي به علت بروز تغيير در مقاومت رگهاي خوني است و قسمتي از فشار عروق خوني كه خون را به بافتها حمل ميكند به وسيله سيستم عصب سمپاتيك و رها ساختن مواد شيميايي به داخل عروق ايجاد ميشود و ادامه فعاليت پاسخهاي شيميايي عصب سمپاتيك باعث كاهش قدرت انقباض و انبساط رگها و درنتيجه بالا رفتن فشار خون ميگردد. فشار خون پديد آمده ميتواند منجر به بيماريهاي قلبي گردد، زيرا قلب به ناچار، خون را با نيروي بيشتري به داخل شرياني كه فشار آن بالا رفته است مي فرستند و در نتيجه كار اضافي به آن تحميل ميگردد و همچنين افزايش فشار خون احتمال پارگي شريانها را كه ميتواند منجر به مرگ گردد بالا ببرد به طوري كه پاره شدن يك سياهرگ در مغز ميتواند ايجاد سكته مغزي نمايد( كوپر 1982، مترجم، مديحي، 1370).
سرطان
اضطراب در ايجاد سرطان ميتواند نقش اساسي داشته باشد چرا كه اضطراب در بسياري از موارد باعث وقفه در سيستم دفاعي بدن ميگردد در مطالعهاي كه بر روي 2000 زن در يك درمانگاه بيماريهاي ويژه پستان انجام شده، مشخص شده است كه در دو سال آخر درصد ابتلا به سرطان در ميان زناني كه فردي از قبيل شوهر، دوست، يا يكي از اقوام خود را از دست دادهاند.بيشتر از زماني كه اين ضربهها را نداشتهاند( كوپر 1982، مترجم مديحي 1370، ص 54).
- مسائل معده و روده
افراد معيني در مقابل اضطراب با افزايش اسيد معده عكسالعمل نشان ميدهند كه غالباً عامل موثري در ايجاد زخم معده و روده است. ساير حالاتي كه معتقدند به علت اضطراب ايجاد ميشود يا با اضطراب مزمن تشديد ميگردد شامل زخمهاي خونريزي دهنده روده بزرگ و سندروم روه تحريكپذير مي باشد كه باعث حملات انقباضي دردناك در روده بزرگ ميگردد(همان منبع، ص 21).
- سردرد و كمر درد
بسياري از سردردها به علت كشش عضلاني صورت و جمجمه پيدا ميشود. اين نوع سردردها كه بعضي از اوقات از آنها به نام سردرد تنشي نام برده ميشود يكي از شايعترين علائم اضطراب است. سردردهايي كه به نام ميگرن ناميده مي شود به نظر مي رسد كه ناشي از انقباض عروق خوني مغز باشد و انقباض عروق خوني به خاطر اضطراب ايجاد ميگردد. بنابراين نتيجه ميگيريم كه يكي از علل ميگرن اضطراب است. همچنين پشت درد و كمر درد كه غالباً متعاقب انقباض عضلاني ناشي از اضطراب يا به علت ضعف جسماني يا عدم انعطافپذيري در طول كار پديد ميآيد
( منبع قبلي، ص 22).
- بيماريهاي ريوي و مسائل جلدي
اضطراب شديد همراه با استعمال دخانيات ميتواند در بروز سينه پهلو و آنفلوانزا اثر داشته باشد. به نظر مي رسد كه اضطراب اثر مستقيم تري در بروز بيماري آسم داشته باشد نهايتاً اينكه اضطراب در بيماريهاي پوستي به طور قابل ملاحظهاي باعث تشديد بيماري مي گردد. اگزما و كهيل، صورتهاي مختلف بيماري پوستي هستند كه به احتمال زياد به دليل اضطراب به وجود ميآيند چون اضطراب باعث تغييراتي در سلولهاي پوستي فرد ميگردد و اين مساله نهايتاً به تغييراتي در پوست افراد ميگردد(منبع قبلي، ص 22).
قبل از پرداختن به رويكردهاي گوناگون اضطراب تعريفي كه لانگ ارائه داده و اكثر نظريهپردازان با آن موافقت كردهاند را از نظر ميگذرانيم. اكثر نظريهپردازاني با لانك موافقند كه اضطراب يك مفهوم فرضي است. يعني اضطراب نوعي تصور است كه وجود خارجي و عيني ندارد ولي در تغيير پديدههاي مشاهدهپذير ميتواند مفيد باشد. وي مدلي سه سيستمي از اضطراب ارائه داده است كه وسيعاً به فهم تعريفهاي مختلف كمك كرده است. اضطراب را ميتوان بر حسب افكار تغيير كرد، براي مثال « من وحشتزده هستم» يا آن را به حسب احساسات و واكنشهاي جسماني تغيير كرد مثل افزايش ضربان قلب، تعريق و تنش يا بر حسب رفتار مثل اجتناب ورزيدن از يك موقعيت يا گريز از آن در نظر گرفت. نيمرخ اضطراب افراد مختلف بسته به اين كه كدام نظام بيشترين تأثير را پذيرفته است، متفاوت خواهد بود( پاول و اندايت ، 1377).
رويكردهاي نظري به اضطراب
در ذيل نظريههاي مكاتب گوناگوني به اضطراب را از نظر مي گذرانيم و خواهيم ديد كه اين مكاتب، سازه اضطراب را تببين ميكنند، البته هيچ كدام از آن تبيين رضايت بخش يا كاملي از علت و ماهيت اضطراب ارائه نميكنند، با اين همه، هر يك در پيشبرد دانش ما براي شناخت بيشتر اين پديده سهمي دارند.
نظريههاي زيست شناختي اضطراب
البته ترديدي نيست كه همراه با اضطراب يك فرآيند زيست شناختي نيز وجود دارد. اما پرسشي كه به ميان ميآيد اين است كه در بحث از سبب شناسي اضطراب، آيا اين فرآيند بعداز مكانيسمهاي روانشناختي اوليه قرار ميگيرد يا آن كه تجربههاي متفاوت افراد از اضطراب صرفاً مبين ساخت زيست شيميايي و كاركرد مغزي متفاوت آنهاست. به منظور درك پيچيدگي مغز و فرآيندهاي زيست شيميايي همراه با اضطراب، نخست لازم است بحث مختصري پيرامون مباني كالبدشناسي عصبي داشتهباشيم. ميتوان مغز را تقريباً به سه ناحيه تقسيم كرد : ناحيه بسيار پيشرفته پيش مغز[16]، كه مركز هوش و استدلال است، ميان مغز[17] يا سيستم ليمبيك به ويژه بادامه[18] كه در فرآيندهاي هيجاني دخالت دارد.سومين ناحيه، مغز پسين[19] است كه در تعادل حياتي نقش دارد. اين ناحيه شامل هيپوتالاموس و غده هيپوفيز است و اين ساختارها هستند كه در پاسخ هاي زيست شناختي اضطراب و فشار رواني اهميت ويژهاي دارند( پاول و اندايت، 1378).
نظريهپردازان در صدد مطالعه احتمال وجود يك حلقه ژنتيكي در تجربه اضطراب برآمدهاند. اسلاتر و شيلدز ميزان همگاني اختلالهاي اضطرابي و در دوقلوههاي يك تخمكي را 41 درصد و دو قلوهاي غيرهمسان را 4 درصد نقل ميكنند. اگرچه اين نتايج ممكن است از فرضيه زيست – پزشكي حمايت كنند، اما بايد در نظر داشته باشيم كه دو قلوهاي همسان همانطور كه ژنهاي همانندي به ارث ميبرند اغلب در محيط عادي همانندي نيز بزرگ ميشوند. شواهد ديگري در تاييد نقش عوامل زيست شناختي ارائه كردهاند. آيزنگ[20] ميگويد تفاوتهاي فردي در تجربه اضطراب ممكن است ناشي از نظرات ساختار ژني ويژهاي باشد كه فرد را مستعد نوسانات هميجاني پايين يا بالا ميسازد. آيزنگ اين فرايند را به صورت تمايل به نشان دادن واكنشهاي خيفيف يا شديد در برابر محرك ويژهاي كه ميتواند موجب ناراحتي و پريشاني فرد شود تعريف ميكند. وي همچنين اظهار ميدارد كه علاوه بر اين، برخي افراد مستعد يادگيري پاسخهاي شرطي نيرومندي هستند و بدين ترتيب نظريههاي زيست – پزشكي و رفتاري را تلفيق ميكند.
نظريه سليگمن پيرامون آمادگي در ابتلاء به هراس، تلفيقي است از نظريههاي زيست شناختي و رفتاري، به نظر او آدمي، به واسطه فرايندهاي تكاملي، از نظر زيستي متسعد ابتلاء به شماري ترسهاي شرطي در برابر محركهاي خاصي است. اين ترس ها در انسان نخستين به مثابه پاسخي طبيعي واكنشي كه ضامن بقاي نوع به شمار ميرفته، تجلي پيدا كردند( به نقل از پاول و اندايت، 1378).
نظريههاي روانكاوي
نظريه فرويدي:
فرويد بين سه نوع متفاوت از اضطراب تمايز قائل شده است: اضطراب عيني يا اضطراب در برابر واقعيت كه هر كسي آن را تجربه ميكند و قابليت واكنش به خطر واقعي است آن گونه كه در همان خارجي رخ ميدهد. فرويد مشخص ميكند كه چنين اضطرابي هم منطقي و هم متناسب با محرك ميباشد. چنين اضطرابي شيوهاي سريع و سازگارانه است كه فرد هنگام مواجهه با خطر به آن متوسل ميشود. دو شكل اضطراب كه موجب مشكلات رواني مي شوند اضطراب اخلاقي[21] و اضطراب روان رنجوري[22] خوانده ميشوند.
فرويد اظهار ميدارد كه نخستين تجربه اضطراب در اثر تولد رخ ميدهد. نوزاد از رحم كه جايي امن براي اوست جدا ميشود و وارد يك موقعيت نو و ناآشنا ميشود و به ناگاه در مييابد كه نيازهاي نهاد[23] يا تأخير ارضا مي شود. اين اضطراب اوليه است كه پس از آن براي تمامي تجربههاي ديگر الگو مي شود به دومين شكل از اشكال سه گانه اضطراب فرويد بر ميگرديم. اضطراب اخلاقي به ترس از تنبيه توسط فراخود[24] اشاره دارد و زماني رخ ميدهدكه نهاد، فرد را مجبور كند تا رفتاري را انجام دهد
يا تمايل انجام آن رفتار را در او برانگيزد و رفتار با هنجارهاي معمول،
سازگار نباشد.
در چنين مواقعي اضطراب به شكل احساس گناه و شرح در ميآيد. سومين شكل يعني اضطراب روان رنجوري نتيجه تهديد نهاد براي تسلط برخود است كه پيامد اجتماعي آن نيز رفتار ناپسند لذت جويانه يا پرخاشگرانه است. كودك شديداً به واسطه چنين رفتارهايي از گذشته تا حال مورد تنبيه قرار گرفته است. همچنين انتظار تنبيه آتي است كه اضطراب ايجاد ميكند خود[25] تلاش ميكند تكانش هاي نهاد را با توجه به نظارت فراخود، واپس زند ولي وقتي اين واپس زني به طور جزئي موفق باشد اضطراب شناور[26] تجربه ميشود( پاول و اندايت، 1378).
نظريه نو فرويدي :
اين نظريهها در دهههاي 1930 و 1940 و عمدتاً نتيجه اختلاف نظر درباره آن چه تاكيد افراطي فرويد بر اهميت تكانههاي بيولوژيكي تلقي ميشد، خصوصاً تكانه جنسي و تهديدي كه آن تكانهها بر فرد تحميل ميكند، مطرح شدند.
نوفرويدها شخصيت آدمي را به ميزان زيادي پيامد و نتيجه تأثيرات اجتماعي ميدانند. آنها بر اين باورند كه اضطراب اوليه نه در آغاز تولد بلكه بعدها بروز ميكند، زماني كه كودك فهميد به والدين وابسته است. كودك نه تنها براي ارضاي نيازهاي فيزيولوژيكي اساسي، بلكه براي حفاظت و حمايت نيز به والدين وابسته است. اضطراب در نتيجه ناكامي بالقوه يا واقعي چنين نيازهاي ايجاد ميشود. بر اثر رفتارهاي بد كودك، والدين ممكن است عواطف و حمايت خويش را از كودك دريغ كنند. اين تهديد، كودك را بر ميانگيزد تا با انتظارات والدين همنوا[27] شود. با وجود اين، نياز مداوم كودك به واپس زني اين تكانهها، ناكامي و سپس پرخاشگري معطوف به والدين را بوجود ميآورد. آشكارا اگر كودك اين پرخاشگري را ابراز دارد به طرد و اضطراب اوليه منتهي مي شود و در غير اين صورت در نتيجه مجبور ميشود، با استفاده از مكانيسمهاي دفاعي كاملاً تثبيت شده كه در اوان زندگي براي سركوبي اضطراب اوليه به چالش گرفته شوند. بر طبق نظريه نوفرويديها وقتي كه دفاعهاي اوليه كه عليه اضطراب به كار گرفته ميشوند منطقي و معقول باشند به آساني در موقعيتهاي جديدي مورد تهديد خواهند گرفت. اگر چنين دفاعهايي ضعيف باشند يا در نتيجه فشار رواني درازمدت تضعيف گردند، آن گاه دفاعهاي جديدي شكل ميگيرند كه اضطرابهاي جديد را دامن ميزنند و در نتيجه روان نژندي تمام عيار ايجاد ميشود(پاول و اندايت، 1378).
نظريههاي رفتاري اضطراب
آزمايشهاي اوليه واتسون[28] و رينر[29] اضظراب را بر اساس نظريه رفتاري مورد پژوهش قرار داده. بنابر توصيف آنها، هراسها ميتوانند از طريق شرطي شدن كلاسيك فرا[30] گرفته شوند و اين تبيين را از آزمايشهايي كه در مورد آلبرت كوچولو انجام داده بودند، به دست آوردند( سيف، 1997).
ماوور[31] در اين مورد نظريه دو عاملي را ارائه داده است. در عامل اول، ترس ها همان گونه كه اشاره شد از طريق شرطيسازي كلاسيك ايجاد ميشوند و فرد ياد ميگيرد كه ترس را به وسيله گريز آموزي كاهش دهد. كاهش ترس از طريق اجتناب يعني دومين نوع يادگيري شرطي سازي فعال ايجاد ميشود و پاسخ اجتنابي فرا گرفته ميشود. مساله آموخته مي شود و اضطراب كاهش مييابد و تقويت ميشود. نظريه سليگمن نيز بر اساس پيوستار از پيش آمادگي، عدم آمادگي ميتواند بر فهم ترس شرطي شده كمك كند. محركهايي كه ما نسبت به آنها از نظر فيزيولوژيكي آمادگي داريم، با سرعت بيشتري نسبت به محركهاي غير آماده، شرطي ميشود(سيف، 1997).
نظريه يادگيري شناختي – اجتماعي
اين ديدگاه از رفتارگرايي تحول يافت و گسترش آن در نتيجه انتقاد از چيزي بود كه انعطافناپذيري و عقايد سادهگراينه رفتارگرايي محض خوانده ميشود. بندورا[32] اين نظريه را درست ميداند كه ترس و اضطراب فرا گرفته ميشوند، ولي براي يادگيري، چهار مكانيسم اجتماعي را بر شمرد: نخست ، ترس ممكن است از طريق شرطيسازي كلاسيك دقيقاً به همان شيوهاي كه توصيف شده، فرا گرفته شود. دوم بنا به اظهار بندورا تجربه نيابتي[33] ميتواند با اهميت تلقي شود. اين فرآيند هم سرمشقگيري[34] خوانده شده است. سوم، آموزش نمادين كه به يادگيري از طريق آموزش اشاره دارد، خواندن يا گفتن اينكه چيزهايي معين تهديدا، دردزا، يا منع شده[35] هستند. چهارم، بندورا به منطق نمادين[36] كه بالقوه در ايجاد اضطراب مهم ميباشد نيز اشاره دارد. شخصي ممكن است استنباط كند چيزي خطرناك است. اين فرايند ممكن است منطقي يا غيرمنطقي باشد. بنابراين در نظريههاي يادگيري شناختي اجتماعي بر اهميت تركيب اصول يادگيري همراه با نقش تفكر و استدلال فردي در ايجاد اختلالات اضطرابي تاكيد ميشود( پاول و اندايت، 1378).
نظريههاي شناختي اضطراب
در نظريههاي شناختي عقيده بر اين است كه عامل بوجود آورنده اضطراب يا فشار رواني رويدادها يا مشكلات نيستند، بلكه تفسير فرد از رويدادها يا وقايع است كه ميتواند اين مشكلات را به دنبال داشته باشد. نظريههاي شناختي به عنوان رويكردي براي تبيين و درمان افسردگي توسعه يافتهاند. اخيراً از اين نظريهها در حيطه اضطراب نيز استفاده شده است و نكات مورد تأكيد و تلويحات درماني آنها در اين مورد نيز معتبر به شمار ميروند. با وجود آن كه نظريههاي مختلف نكات نسبتاً متفاوتي را مورد تاكيد قرار ميدهند، در مجموع ميتوان گفت كه اضطراب به وسيله ارزيابي اشتباه يا نادرست از موقعيت ايجاد ميشود(پاول و اندايت، 1377). تئوري شناختي بك از اضطراب و افسردگي، مورد بررسي قرار گرفته است. اين تئوري مطرح ميكند كه هر حالت آسيب شناختي يك نيمرخ شناختي خاصي دارد. در وضعيت اضطرابي اين نيمرخ شامل موقع تهديد جسماني يا رواني ادراك شده در حوزه فردي است، نظريه شناختي بك تفاوت ميان حالت عاطفي مبتني بر محتواي شناختي خاص همراه با هر اختلال را مطرح ميكند(بك، 1992). بك ميگويد افكار اضطرابزا در اثر يك يا چند مورد از 4 نوع معناي فكري ايجاد ميشود. اليس[37] با طرح اين موضوع كه شماري از باورهاي غيرمنطقي، عامل اوليه رنج و ناراحتي آدمي هستند به بسط و گسترش نظريه شناختي پرداخت به نظر وي اضطراب از باورهاي غيرمنطقي ايجاد مي شود. وي محركها را موجب اضطراب نميداند.بلكه تفسير فرد از محركها در ايجاد اضطراب مهم ميداند و بازده باور غيرمنطقي طرح ميكند(پاول و اندايت، 1377).
اضطراب امتحان
منظور از اضطراب نوعي حالت هيجاني ناخوشايند ومبهم است كه باپريشاني، هراس، تپش قلب، تعريق، سردرد، بيقراري و تكرر ادرار همراه است. هنگامي كه فرد نسبت به كارآمدي، توانايي و استعداد خود در شرايط انسان دچار نگراني و ترديد ميشود
ميتوان از اضطراب امتحان سخن گفت، در هنگام امتحان، به ويژه امتحانات سرنوشت ساز( كنكور و امتحان نهايي) بيشتر دانشآموزان و دانشجويان اضطراب امتحان را تجربه ميكنند. وجود اندكي اضطراب در انسان طبيعي و مطلوب است و موجب افزايش تلاش و تكاپو ميشود، اما اگر از حد اعتدال تجاوز كند موجب كاهش پيشرفت تحصيلي خواهد شد. به عبارت ديگر يكي از دلايل اساسي افت تحصيلي، اضطراب امتحان است كه 15 تا 30 درصد از موارد تجديدي و مردودي را به آن نسبت ميدهند. دانشجويي كه اضطراب امتحان دارد احساس ميكندكه ذهنش خالي شده و هرچه را كه آموخته فراموش كرده است، چنين دانشجويي معمولاً به پرسش ها پاسخهاي بيربط، نادرست و يا ناقص ميدهد و با افكاري نامربوط و ناخواسته درمورد پيامدهاي امتحان درگير است.
ساراسون و ديويد سون اضطراب امتحان را اين گونه تعريف ميكنند: اضطراب امتحان نوعي خود اشتغالي ذهني است كه با خود كم انگاري و ترديد درباره تواناييهاي خود بروز پيدا كرده و اكثرا به ارزيابي شناختي منفي، عدم تمركز حواس، واكنشهاي جسماني نامطلوب و افت عملكرد تحصيلي منجر ميگردد.
علل اضطراب امتحان
علل و عوامل اضطراب امتحان در دانشجويان بسيار مختلف و متفاوت است، اما آنها را ميتوان به سه دسته كلي تقسيم كرد:
1- عواملي فردي و شخصيتي دانشجو مانند اضطراب عمومي، پايين بودن اعتماد به نفس، هوش، تمركز و به ويژه روشهاي نادرست مطالعه و انتظارات نادرست از خود.
2- عوامل آموزشگاهي و اجتماعي همچون انتظارات اساتيد، رقابت، سيستم آموزشي، حاكم بر دانشگاه، نوع درس و مدرك گرايي.
3- عوامل خانوادگي چون شيوه تربيتي والدين، انتظارات سطح بالاي والدين، جوعاطفي حاكم بر خانواده، ويژگيهاي شخصيتي والدين و طبقه اقتصادي و اجتماعي والدين.
پيشگيري از اضطراب امتحان
اضطراب امتحان به ميزان زيادي قابل پيشگيري است. در اين جا به برخي از روشهاي پيشگيري از آن اشاره ميشود. 1- ارزيابي واقع بينانه وبدون اغراق از امتحان: اگر دانشجويان امتحان را امري عادي تلقي كنند و از قوانين و سوالات ترسانده نشوند، كمتر دچار اضطراب ميشوند. 2- اجتناب از توجه بيش از حد به اضطراب امتحان : هر اندازه كه دانشجويان اضطراب امتحان را بيشتر در معرض توجه قرار دهند، دلهره و نگراني آنها بيشتر خواهد شد بهتر است به جاي توجه بيش از اندازه به اضطراب امتحان، به تجارب موفقيتآميز قبلي خود توجه كنند. 3- رفتارهاي سازنده مانند مشورت و تمرين: پاسخها و رفتارهاي سازنده از قبيل مطالعه بيشتر، مشورت با ديگران، تمرين سوالات امتحاني قبلي و يا سوالات احتمالي فعلي ميتواند مضر باشد. 4- ايجاد شايستگي براي غلبه بر امتحان: بايد در دانشجويان اين احساس ايجاد شود كه امتحان مشكلي ندارد و ميتوان بر آن مسلط شود براي اين منظور ميتوان موقعيتهاي مشابه امتحان واقعي ايجاد كردتا اضطراب آنان در اثر ترجبه اين موقعيتهاي بيخطر كاهش يابد. 5- برطرف كردن محركهاي نامطلوب: محركهاي نامطلوبي ماند احساس گناه، ناامني و ترس از گرفتن نمره پايين.
روشهاي كنترل اضطراب
آرميدگي :
يكي از روشهاي موثر در كنترل اضطراب روش آرميدگي است. در اين روش فرد به حالت نشسته يا دراز كش قرار ميگيرد، سپس چشمها را بسته و به صورت عميق و آرام تنفس ميكند. بين دم و بازدم براي مدت كوتاهي نفس را در سينه حبس ميكند و هنگام بازدم عضلات بدن و چهره را آرام و شل ميكند.
ورزش :
انجام ورزش به طور منظم و مداوم موجب سلامتي جسماني، كاهش اضطراب و فشار رواني و افزايش عزت نفس ميشود. نوع ورزش بايد متناسب با علاقه و توانايي فرد باشد. ورزشهايي مانند دويدن، شنا كردن، و به ويژه يوگا در كاهش اضطراب و افزايش تمركز تأثير چشمگيري دارند.
تغذيه:
مصرف ويتامينها به ويژه ويتامينهاي گروه B در كاهش اضطراب تأثير بسزايي دارند و ميتوان براي تأمين آنها را در بدن از ميوه و سبزي تازه استفاده كرد. يكي از عواملي كه موجب كاهش تمركز در انسان ميشود، هايپوگليسمي( كاهش قند خون) است، براي جلوگيري از آن ميتوان قندهاي طبيعي مانند خرما، كشمش، انجير، عسل و مانندآن استفاده كرد و از پرخوري پرهيز كرد، زيرا باعث تجمع خون در اطراف دستگاه گوارش ميشود و تمركز را كاهش ميدهد.
با اضطراب امتحان چه كنيم؟
اضطراب امتحان نوع خاصي از اضطراب است كه به آن اضطراب عملكردي تظاهري ميگويند، در اضطراب امتحان، فرد هر بار كه ميخواهد امتحان بدهد دلشوره گرفته، عرق ميكند، معده درد ميگيرد، ميلرزد و ضربان قلبش سريع ميشود. گاهي اين ماجرا آنقدر جدي است كه فرد حس ميكند الان است كه غش كند. البته ماجراي اضطراب امتحان از عدم تمركز در شرايط خاص جدا است. مثلاً وقتي عزادار است يا خانوادهاش دچار بحران جدي شده و يا مسائلي از اين قبيل، قطعاً در سر جلسه امتحان تمركز نداشته و نميتواند نتيجه مطلوبي بگيرد.
دو علت عمده براي اضطراب امتحان وجود دارد. يكي اينكه فرد براي امتحان مطالعه كافي و مناسب نداشته است و در سر جلسه امتحان متوجه مي شود كه آمادگي لازم را ندارد و همين مسئله باعث ترس و وحشت او ميشود. دوم نوع نگاه افراد به موضوع است اگر فرد منتظر اضطراب و شكست باشد، به احتمال زياد همانها را هم تجربه ميكند. اما اگر طرز برخورد فرد مثبت باشد همه چيز خوب پيش ميرود. معمولاً وقتي منتظر اتفاقي تنشزا و ناراحت كننده باشيم، اضطراب به صورت بك واكنش طبيعي بروز ميكند، در اين شرايط بدن تحت تأثير قرار ميگيرد و علائم جسمي اضطراب كه قبلاً ذكر شده بروز ميكند.
قبل از امتحان زمانبندي كنيد. تا وقت براي مطالعه كافي باشد. براي اين كار از روشهاي مناسب استفاده كنيد:
مرور دائم مطالب، تهيه خلاصه درس و مطالعه صحيح زودتر از زمان امتحان. براي اينكه طرز برخوردتان با امتحان صحيح باشد خودتان را توانمند و با مهارت تصور كنيد. به امتحان با اين ديد نگاه كنيد كه انگار فرصتي پيدا كردهايد تا دانستههاييان را نشان دهيد. از استرس به نفع خودتان استفاده كنيد، استرس سيستم هشدار دهنده بدن است و نشانهاي است كه به شما كمك ميكند خودتان را براي شرايط مهم آماده كنيد، بنابراين از آن به نفع خودتان استفاده كنيد. به جاي اينكه با ترس، شكايت و غر غر كردن با امتحان برخورد كنيد، فقط بگذاريد استرش شما را براي امتحان آمادهتر كند.
بعضي از دانشجويان فكر ميكنند حضور در كلاس براي يادگيري و موفقيت در امتحان كافيست. اما قضيه فقط به كلاس ختم نميشود. بايد روش مطالعه شما درست باشد. براي همين است كه فقط در شب امتحان درس خواندن و تا صبح بيدار ماندن هيچ فايدهاي ندارد. بايد از قبل آماده باشيد. هر چه مطالب را كاملتر درك كرده باشيد اعتماد به نفستان بيشتر شده و اضطرابتان كمتر ميشود.
پيشينه تحقيق
هيجانها چه نقشي را در زدگي ما بازي ميكند؟ بسياري از افراد بر اين باورند كه هيجانهاي آدمي از زمانهاي قديم و از نسلهاي اوليه به نسلهاي فعلي منتقل شدهاند و اين به زماني باز ميگردد كه رفتار هيجاني با بقاي انسان سرو كار داشت. لذا براي انسان امروزي هيجانها نامربوط و حتي مزاحم هستند( سيف، 1997). امروزه براي علم ثابت شده است كه وجود هيجانها براي زندگي ضروري است، اين ضرورت از سطح بقاي فردي تا سطح دانش اندوزي گستردگي دارد. نورمن معتقد است كه هيجانها در برخورد ما با محيط نقش مهمي ايفا ميكنند و او آنها را در بين نظام هماهنگ كننده و نظام شناختي قرار ميدهد. از نظر نورمن، دانستن اين نكته كه چگونه تجارب شناختي ما به وسيله هيجانها رنگ ميگيرند مهم است( سيف، 1997).
به اعتقاد گيورا و لودلو اضطراب امتحان نوعي واكنش ناخوشايند و هيجاني نسبت به موقعيت ارزيابي در مدرسه و كلاس است. اين حالت هيجاني معمولاً با تنش، تشويق، نگراني، سردرگمي و برانگيختگي سيستم اعصاب خودمختار همراه است. همين طور از نظر كالو اضطراب امتحان عبارت است از نگراني فرد در مورد عملكرد( انتظار شكست) استعداد و توانايي خويش به هنگام امتحان و موقعيتهاي ارزيابي.
با اين همه بسياري از متخصصين اضطراب امتحان را از ديدگاهي كلي مثبت ارزيابي كرده و اين دو پديده را لازم و ملزوم هم و در كل پديدهاي مثبت ميدانند. آنها معتقدند اضطراب علاوه بر امتحان با انتخاب نيز قرين شده كه نشان دهنده سلامت فكر و روان فرد است. كسي كه از ميان دو راه و يا چند گزينه بايد يك راه و يك گزينه را انتخاب كند، دچار اضطراب و استرس ميشود. اين موقعيت براي او معناي امتحان هم دارد بنابراين طبيعي است كه تا حدودي شخص به دليل اين كه خود را در اضطراب انتخاب و امتحان ببينددچار اضطراب شود. اما آنچه كه به صورت يك بيماري همراه با سرگيجه، خشك شدن آب دهان، بالا رفتن تعداد ضربان قلب، تهوع، سردرد، بيخوابي، كم شدن اشتها و ... بروز پيدا ميكند. در يك پژوهش در زمينه علايم و نشانههاي اضطراب امتحان آمده است: « علايم و نشانههاي اضطراب امتحان همانند علايم و نشانههاي اضطراب است. با توجه به تحقيقات انجام شده، آشفتگي معده، به هم خوردن ساعتهاي خواب و آرامش، تغييراتي در ميل به غذا، ضعف، سرگيجه، تغيير در فشار خون، ميزان نبض و ترشح هورمونهاي آدرنالين و نورآدرنالين در افراد داراي اضطراب امتحان و يا در ايام امتحانات و در نتيجه هنگام امتحان در افراد مستعد به اضطراب را افزايش ميدهد. همچنين در افراد داراي اضطراب امتحان در امتحانات شفاهي، تپش قلب، پريدگي رنگ صورت، لكنت زبان، حركتهاي غيرارادي دست و پا، تغيير صدا، لرزش بدن و صدا، تغيير دماي بدن ، خشك شدن دهان و عرق كردن بارز است.
اضطراب امتحان باعث ضعف ايمني بدن ميشود و در نتيجه در ايام امتحانات عفونت دستگاه تنفس در دانشآموزان و دانشجويان افزايش مييابد» در اين پژوهش در مورد شيوع اضطراب امتحان ميخوانيد: « درباره شيوع سني و كلاس اضطراب امتحان بايد گفت كه بازياد شدن سن و بالا رفتن پايه تحصيلي، اضطراب امتحان نيز افزايش مييابد و به نظر ميرسد اضطراب امتحان بين سنين 10 تا 11 سالگي شكل گرفته و ثبات پيدا ميكند و تا بزرگسالي ادامه مييابد.
تحقيقات نشان ميدهد دختران بيش از پسران اضطراب امتحان را تجربه ميكنند. تفاوتهاي جنسيتي در اضطراب به خوبي با نقش پذيري جنسيتي تبيين ميشود زيرا در دختران، تشويق به پذيرش اضطراب و قبول آن به عنوان يك ويژگي زنانه ديده ميشود و آن را ويژگي زنانه ادراك ميكند. به عبارت ديگر دختران ياد ميگيرند كه به هنگام اضظراب به شكلي منفعلانه تسليم شوند. در حالي كه در پسران در مورد پذيرش اضطراب دفاعي برخورد شده و آن را تهديدي براي احساس مردانگي خود به حساب ميآورند پسران ميآموزند كه با اضطراب كنار آمده و يا آن را انكار كنند و يا راهكارهايي براي مقابله و تسلط بر آن پيدا كنند».
ابراهيم ناصري، كارشناس مسايل آموزشي و تربيتي بخش عمده اضطراب امتحان را در حوزه نابساماني فضاي آموزش بررسي ميكنند:
« اضطراب امتحان را در دو بعد عوامل دروني و بروني ميتوان تحليل كرد؛ بخش دروني آن بر ميگردد به ويژگيهاي شخصيتي افراد، وراثت و تربيت ( تأثير تربيت بر روي شخصيت فرد)، اما بخش عمده پديده استرس امتحان را بايد در عوامل بيروني و خارج از كنترل افراد بررسي كرد». برخي معتقدند انتظارات بيش از حد والدين از فرزندان خود يكي از اصليترين عوامل اضطراب انسان است. بسياري از مادران و پدران، فرزندان خود را با ديگر همسالان مقايسه كرده و كودك خود را به دليل ناتواني در رسيدن به آن مرحله تحت فشار قرار ميدهند.
كارشناسان به طور مشخص سه عامل اصلي اضطراب را عوامل شخصيتي، خانوادگي و آموزشگاهي ارزيابي ميكنند كه در اين ميان دو عامل خانوادگي و آموزشگاهي كه به عنوان بيروني مطرح هستند از اهميت بالاتري برخوردارند. با اين همه موضوعي كه ميتواند متوجه خود دانش آموزان و دانشجويان باشد . بيش از ساير عوامل به موقع خواندن درس است و تقريباً تمامي كارشناسان در اين زمينه متفق القول هستند كه باقي نگذاشتن خواندن دروس و تمرينات براي شب امتحان يك روش مطمئن جلوگيري از اضطراب امتحان است.
همان طور كه عنوان شد مقداري از اضطراب در شكل طبيعي خود در همه افراد وجود دارد كه در صورت موفقيت اين نوع، اضطراب و هيجان به نيروي مثبت تبديل ميشود و نه تنها آثار مخربي ندارد، ميتواند قوا و انرژي خود را به شكل مطلوبي تجديد كند. اما اگر استرس از حالت نرم و طبيعي خارج شده و به خصوص آن كه نتيجه مثبتي هم در پي نداشته باشد ميتواند به نيروي مخرب براي جسم و روح تبديل گردد.
كارشناسان مختلف، نظريات و روشهاي مختلفي را براي مبارزه با اضطراب و يا پيشگيري از آن پيشنهاد ميكنند. برخي از اين نظريات، نظرياتي در ارتباط با نوعي فعاليت بدني همچون ورزش است در حالي كه برخي ديگر روشهايي را براي تعديل روحيه پيشنهاد ميدهند و نيز مديريت در فرآيند آموزش شيوع اين اختلال گسترده است، پژوهشهاي 1988 و ده سال بعد 1998 نيز اين موضوع تاييد شده است ولي در ايران در مورد شيوع شناسي آن كار چنداني نشده است.
داو در سال 2000 نشان ميدهد چنانچه مهارتهاي مطالعه آموزش داده شود، اضطراب امتحان كاهش مييابد.
خانواده در شدت بخشيدن به اضطراب نقش مهمي دارد( روشهاي آمرانه، انتظارات دور از توانائيها و استعدادهاي فرد) تحقيق جالب بولدوگ 1992، در مورد اين كه آيا فشار پدر يا مادر با ميزان اضطراب امتحان رابطه دارد. پسراني كه از طرف پدر احساس فشار ميكردهاند اضطراب امتحان كمتري نسبت به كساني از طرف مادر تحت فشار بودهاند، داشتهايد. مطالعه واكتا 1999، باكاهش اضطراب امتحان، اعتماد به نفس
افزايش مييابد.
رابين 1999، عزت نفس پائين موجب اضطراب ميشود. افراد باهوش بالا و با هوش پايينكمتر رنج ميبرند، افراد با هوش متوسط بيشتر از اضطراب امتحان،
رنج ميبرند.
رابين 1999، معتقد است در اضطراب امتحان به جنبههاي فرهنگي توجه شود. نوع فرهنگ در آسيا، آمريكا، اروپا تفاوت معناداري نشان ميدهد. ارزشهاي فرهنگي بر تشكيل عزت نفس تأثير ميگذارد و اين عزت نفس باعث بروز يا عدم بروز اضطراب امتحان ميشود.
1373 سماوات در دانشگاه تبريز، تركيبات خون دانشجويان قبل و بعد از امتحان را مشاهده كرده است، اين تركيبات قبل و بعد از امتحان، متفاوت بوده كه ميتواند اضطراب امتحان باعث تشديد بيماريهاي قلبي شود.
فصل سوم
روش تحقيق
مقدمه
در اين فصل سعي شده است، تا ضمن معرفي جامعه آماري تحقيق از نمونه آماري و روش انتخاب آن سخن گفته شود و با ارائه مطالبي در خصوص ابزارهاي تحقيق و روش اجراي تحقيق در پايان شيوه تجزيه و تحليل دادهها ذكر شود.
جامعه آماري
جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانشجويان پسر دانشگاه تبريز در مقطع كارشناسي در نيمسال دوم سال تحصيلي 86-1385 ميباشد.
نمونه آماري
روش نمونهگيري در اين پژوهش تصادفي ساده است و چون اين تحقيق در خوابگاه دانشجويان اجرا شد، به طور تصادفي 50 اتاق از مجتمع خوابگاه دانشجويي وليعصر دانشگاه تبريز انتخاب و به هر اتاق دو پرسشنامه اضطراب زونگ ارائه گرديد.
تعداد كل نمونه آماري 100 نفر ميباشد كه در جدول زير جزئيات بيشتر
مشاهده ميگردد.
جدول 3-1 فراواني و درصد فراواني بر حسب رشته
گروه تحصيلي |
فراواني |
درصد فراواني |
فني و مهندسي |
33 |
33% |
علوم پايه |
33 |
33% |
انساني |
34 |
34% |
كل دانشجويان |
100 |
100% |
همانطور كه در جدول فوق ملاحظه ميگردد حجم كل نمونه آماري 100 نفر ميباشد كه 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني ميباشد.
با توجه به جدول فوق ملاحظه ميگردد كه درصد دانشجويان در سه گروه تحصيلي يكسان ميباشد.
ابزارهاي اندازهگيري
در اين تحقيق جهت جمعآوري اطلاعات به منظور بررسي فرضيههاي تحقيق از پرسشنامه اضطراب زونگ استفاده شده است.
اين پرسشنامه داراي 20 سوال ميباشد. براي تكميل آن حدوداً 10 دقيقه وقت نياز ميباشد. روش نمرهگذاري به اين صورت است كه هر كدام از گزينهها امتيازي بين 4-1 نمره را به خود اختصاص ميدهد. ارزش گزينهها در برخي سوالات ترتيب 1 تا 4 و در برخي سوالات به طور معكوس يعني از 4 به 1 ميباشد. لذا نمرات مقياس ميتواند دامنه بين 20 الي 80 را دارا باشد.
روش محاسبه درصد اضطراب آزمودني به اين صورت است :
درصد اضطرابي= |
100× |
نمره خام |
80 |
كليد مقياس اضطراب زونگ
سوالات 5، 9، 13، 19 (منفي)
بقيه سوالات (مثبت )
+ |
1 |
2 |
3 |
4 |
- |
4 |
3 |
2 |
1 |
سطح اضطراب |
درصد اضطراب |
طبيعي |
49%-0% |
خفيف |
59%-50% |
متوسط |
69%-60% |
شديد |
79%-70% |
بسيار شديد |
100%-80% |
شيوه اجراي تحقيق
همانطور كه در جدول 3-1 كه مربوط به نمونه آماري پژوهش مورد نظر مشاهده ميگردد حجم كل نمونه آماري 100 نفر ميباشد كه 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني مي باشد. بعد از انتخاب تصادفي دانشجويان از بين دانشجويان مجتمع خوابگاه وليعصر دانشگاه تبريز به هر يك از آنها يك پرسشنامه اضطراب زونگ كه شامل 20 سوال بود ارائه گرديد.
در اين تحقيق اجراي پرسشنامه به صورت انفرادي در بين دانشجويان بومي و غيربومي ساكن در خوابگاه دانشجويي وليعصر دانشگاه تبريز بود. حتماً دانشجويان قبل از جواب دادن به پرسشنامه، به سوالات در حيطه جمعيت شناسي كه در قسمت بالاي پرسشنامه درج گرديده بود، بايد جواب ميدادند. اين سوالات شامل مشخص كردن نام، سن، ميزان تحصيلات، جنسيت، رشته تحصيلي، وضعيت تأهل، بومي يا غير بومي بودن و تعداد اعضاي خانواده بود.
روشهاي آماري
در اين پژوهش براي سازمان دادن، خلاصه نمودن و تجزيه و تحليل دادهها از آمار توصيفي و استنباطي استفاده شده است.
در تحليل توصيفي با استفاده از مشخصههاي آماري نظير فراواني، درصد فراواني، ميانگين، به تجزيه وتحليل دادهها پرداخته شده است.
همچنين در تجزيه و تحليل استنباطي براي بررسي تفاوت ميانگينها از آزمون t استفاده شده است.
فصل چهارم
يافتههاي پژوهش
مقدمه
در ابتدا لازم است در زمينه پژوهش و نمونه آماري به طور اختصار توصيح داده شود. همانطور كه در فصل اول اشاره شد، هدف اصلي پژوهش پاسخ به اين سوال است كه آيا بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت وجوددارد. تعداد كل نمونه آماري 100 نفر ميباشد كه 33 روز مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني ميباشد.
ملاحضه ميگردد كه درصد دانشجويان در سه گروه اصلي تحصيلي يكسان است.
يافتههاي توصيفي
جدول 4-1- مقايسه ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات
و موقع امتحانات
ميانگين اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات |
ميانگين اضطراب دانشجويان موقع امتحانات |
42% |
58% |
همانطور كه در جدول فوق ملاحظه ميگردد، ميانگين اضطراب دانشجويان قبل از امتحان 42 درصد است، اين ميزان اضطراب نشان ميدهد كه اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات طبيعي است، ميانگين اضطراب دانشجويان موقع امتحانات 58درصد است، اين ميزان اضطراب نشان ميدهد كه اضطراب دانشجويان موقع امتحانات بالاتر رفته است و در طبقه اضطراب خفيف قرار ميگيرد.
جدول 4-2- بررسي وضعيت سني دانشجويان
حداقل |
حداكثر |
ميانگين |
ميانه |
20 |
26 |
22 |
22 |
همان طور كه در جدول بالا ملاحظه ميگردد حداقل و حداكثر سن دانشجويان نمونه آماري به ترتيب 20 و 26 سال است. همچنين ميانگين سني نمونه آماري 22 سال و ميانه 22 سال است.
جدول 4-3- فراواني و درصد آزمودنيها بر حسب گروه تحصيلي
گروه تحصيلي |
فراواني |
درصد فراواني |
فني و مهندسي |
33 |
33% |
علوم پايه |
33 |
33% |
انساني |
34 |
34% |
تعداد كل |
100 |
100% |
همانطور كه در جدول فوق ملاحظه ميگردد از تعداد كل دانشجويان 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي فني و مهندسي، 33 نفر مربوط به گروه تحصيلي علوم پايه و 34 نفر مربوط به گروه تحصيلي انساني مي باشد. درصد دانشجويان در سه گروه تحصيلي يكسان ميباشد.
جدول 4-4- توزيع فراواني و درصد فراواني دانشجويان مجرد و متأهل
وضعيت تأهل |
فراواني |
درصد فراواني |
مجرد |
76 |
76% |
متأهل |
11 |
11% |
وضعيت نامعلوم |
13 |
13% |
مطابق جدول بالا 76% از دانشجويان نمونه آماري را افراد مجرد، 11% آنها را متأهلين تشكيل ميدهند. ضمناً 13% از دانشجويان نيز وضعيت تأهل خود را مشخص نكردهاند.
جدول 4-5- توزيع فراواني و درصد دانشجويان بومي و غيربومي
شاخصهاي آماري |
فراواني |
درصد فراواني |
بومي |
64 |
64% |
غيربومي |
31 |
31% |
وضعيت نامعلوم |
5 |
5% |
بر حسب جدول فوق 64 درصد از افراد نمونه دانشجويان غيربومي، 31 درصد بومي و 5 درصد نيز وضعيت خود را مشخص ننمودهاند.
جدول 4-6- درصد فراواني دانشجويان بر اساس تعداد اعضاي خانواده[38]
اعضاي خانواده |
فراواني |
درصد فراواني |
تعداد كم |
38 |
38% |
تعداد متوسط |
33 |
33% |
تعداد زياد |
21 |
21% |
تعداد افرادي كه اعضاي خانواده خود را مشخص نكردهاند. |
8 |
8% |
همانطور كه در جدول فوق ملاحظه ميگردد 38 درصد از دانشجويان در خانوادههاي كم جمعيت، 33 درصد در خانوادههاي با جمعيت متوسط، 21 درصد در خانوادههاي را جمعيت و حدود 8 درصد از افراد تعداد اعضاي خانواده خود را مشخص نكردهاند.
يافتههاي استنباطي
نتايج حاصل از مقايسه ميانگين نمرات اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات
|
تعداد n |
ميانگين |
انحراف استاندارد |
خطاي انحراف استاندارد |
تفاوت ميانگين |
T |
df |
p |
قبل از امتحانات |
100 |
15/42 |
64/15 |
38/1 |
22/16 |
7/6 |
99 |
001/0 |
در ايام امتحان |
100 |
37/58 |
41/17 |
17/1 |
فرضيه پژوهش :
بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات تفاوت وجود دارد و اين تفاوت از لحاظ آماري معنيدار است.
براي آزمون فرضيه فوق از آزمون T استفاده شده است. همانطور كه در جدول مشاهده ميشود چون T به دست آمده 7/6= T از T جدول 62/2= T بزرگتر است، پس اين نتيجه مبين تفاوت در ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات است و اين ميزان تفاوت از لحاظ آماري معنيدار است. بدين ترتيب فرضيه پژوهش تاييد ميگردد.
فصل پنجم
بحث و نتيجهگيري
مقدمه
در اين فصل تلاش ميشود تا يافتههاي اين پژوهش با يافتههاي قبلي مقايسه شده و بحث و نتيجهگيري به عمل آيد. در اين راستا ابتدا سوال پژوهشي ارائه شده در فصل اول مورد بررسي قرار ميگيرد و در پايان پس از جمعبندي، پيشنهادهاي پژوهشي و كاربردي ارائه خواهد شد.
بحث و نتيجهگيري
دراين پژوهش سوال پژوهشي به اين صورت مطرح شد كه آيا بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات تفاوت وجود دارد.
تحليل اين سوال نشان داد كه بين ميزان اضطراب دانشجويان قبل از امتحانات و در ايام امتحانات تفاوت وجود دارد و اين تفاوت معنيدار است. به طور كلي تحقيقات زيادي تأثير نامطلوب اضطراب را بر عملكرد دانش آموزان و دانشجويان تأييد كردهاند.
از جمله اين پژوهشها ميتوان به پژوهشي كه هيل و ساراسون انجام دادند اشاره كرد. آنها در مدت چهار سال در يك مطالعه طولاني مدت 713 كودك دبستاني را پيگيري كردند. كودكاني كه اضطراب زيادي داشتند نسبت به آنهايي كه اضطراب كمي داشتند نمرات كمتري گرفتند. تفاوت بين كودكاني كه اضطراب امتحان در آنها بالا بود و آنهايي كه اضطراب كمتري داشتند با بالاتر رفتن سن بيشتر ميشد.
سماوات 1373 در دانشگاه تبريز، تركيبات خون دانشجويان قبل و بعد از امتحان را مشاهده كرده است، اين تركيبات قبل و بعد از امتحان، متفاوت بوده كه ميتواند اضطراب امتحان باعث تشديد بيماريهاي قلبي شود.
خانواده در شدت بخشيدن به اضطراب نقش مهمي دارد. (روشهاي آمرانه، انتظارات دور از توانائيها و استعدادهاي فرد). تحقيق جالب بولدوگ 1992، در مورد اينكه آيا فشار پدر يا مادر با ميزان اضطراب امتحان رابطه دارد. پسراني كه از طرف پدر احساس فشار ميكردهاند اضطراب كمتري نسبت به كساني كه از طرف مادر تحت فشار بودهاند، داشتهاند.
رابين 1999 معتقد است در اضطراب امتحان به جنبههاي فرهنگي توجه شود. نوع فرهنگ در اسيا، اروپا و آمريكا تفاوت معناداري را نشان ميدهد. ارزشهاي فرهنگي بر تشكيل عزت نفس تأثير مي گذارد و اين عزت نفس باعث بروز يا عدم بروز اضطراب امتحان مي شود.
البته تحقيقات ضد و نقيض ديگري نيز وجود دارد. يان سيچاني(1372) در تحقيقي با عنوان بررسي ميزان اضطراب ناشي از امتحانات در دروس دانش آموزان به اين نتيجه رسيد كه بين اضطراب ناشي از امتحانات و پيشرفت تحصيلي رابطه معنيداري وجود ندارد.
وكلمر و فيتر(1991) در پژوهشي كه انجام دادند بين تلاش به پيشرفت و آزمون اضطراب رابطه نيافتند.
پيشنهادهاي كاربردي
1- ايجاد و گسترش مراكز مشاوره در خوابگاههاي دانشجويي
2- روان شناسان و متخصصان در زمينه پيشگيري، كنترل و درمان اضطراب، كتابها و نشرياتي را چاپ كرده و در اختيار دانشجويان قرار دهند.
3- از آن جايي كه تحقيقات زياد تأييد كردهاند كه دانشجويان در شرايط اضطراب كم، بهتر ميآموزند، توجه به اين شرايط ميتواند در امر يادگيري موثر افتد.
4- برقراري شرايط رقابت سالم بين دانشجويان، اجراي امتحانات آزمايشي و ميان ترم قبل از امتحانات اصلي، وقت امتحان متناسب با موضوع باشد. همه اين عوامل در كاهش اضطراب دانشجويان نقش بسزايي دارند.
پيشنهادهاي پژوهشي
1- جهت افزايش اعتبار بيروني تحقيق، پيشنهاد ميشود كه اين تحقيق روي دانشجويان دانشگاههاي دولتي و آزاد اسلامي از هر دو جنس اجرا گردد.
2- با توجه به اين كه اضطراب امتحان موضوع مهمي است ضروري است در آينده بيش از پيش بر روي متغيرهاي دخيل در اضطراب امتحان مانند عوامل آموزشگاهي، والدين (سطح انتظارات و تحصيلات آنها) و فرهنگ پژوهشهايي صورت گيرد.
3- متغيرهاي در اين زمينه پيشنهاد مي شود كه پژوهشگران علاقمند ميتواند با تدوين فرضيههاي مناسب، آنها را مورد بررسي قرار دهند. از جمله بررسي ميزان اضطراب دانشجويان با عزت نفس، خودكارآمدي، شيوههاي فرزند پروري و محوبيت گروهي.
4- با همكاري اساتيد محترم در جهت بومي كردن، اعتباريابي و پايايي پرسشنامه اضطراب زونگ مطالعات صورت گيرد تا اين پرسشنامه به عنوان ابزاري معتبر در تحقيقات آينده به كار رود.
5- بررسي رابطه رشته تحصيلي با اضطراب امتحان.
6- بررسي تفكيكي بين اضطراب امتحان و اضطراب كلي و تأثير آنها
7- پژوهش در مورد تأثيرگذاري اضطراب بر حافظه
محدوديتهاي پژوهش
پژوهش حاضر نيز همچون ساير پژوهشها با محدوديتهايي مواجه بود كه موارد زير از جمله مهمترين آنها هستند:
1- اجراي تحقيق روي دانشجويان پسر تعميمپذيري و يا به عبارت ديگر اعتبار بيروني پژوهش را محدود ميسازد.
2- به دليل عدم آشنايي برخي از دانشجويان با روح تحقيق، وقت و انرژي زيادي صرف توجيه و توضيح اهميت اجراي تحقيق و جلب همكاري و مساعدت آنها گرديد.
3- پايين بودن اعتبار دروني post test به دليل خستگي و كسالت دانشجويات در فصل امتحانات
4- عدم وجود فضايي آرام براي اجراي آزمون؛ از آنجا كه آزمون ميبايست در فضاي نسبتاً آرام اجرا شود، يافتن فضاي نسبتاً آرام براي اجراي آزمون در محيط خوابگاه دانشجويي امكانپذير نبود، ولي بيشتر سعي شد تا استانداردهاي اجراي آزمون رعايت شود.
منابع و ضمائم
1- انجمن روانپزشكي آمريكا، 1373. طبقهبندي اختلالات رواني D.S.M.I.V ترجمه نصرالله پورافكاري، انتشارات آزاد.
2- انرايت، سايمون، ج.، پاول، ترور، ج. 1378. كنترل اضطراب و فشار رواني. ترجمه مهرداد پژوهان. تهران. غزل
3- شولتز، دوان شولتز، الن سيدني. 1381. نظريههاي شخصيت. ترجمه يحيي سيدمحمدي. تهران. ويرايش.
4- پورافكاري، نصرتالله. 1373. فرهنگ جامعه روانشناسي – روانپزشكي و زمينههاي وابسته. تهران. فرهنگ معاصر.
5- كاپلان، سادوك و گرب . 1367. خلاصه روانپزشكي علوم رفتاري و روانپزشكي باليني. ترجمه پورافكاري. تهران. انتشارات شهر آشوب.
6- كاپلان، هارولد و سادوك، بنيامين. 1368. خلاصه روانپزشكي باليني. ترجمه پورافكاري. تهران. ذوقي.
7- مجد، محمد. 1365. روان پويايي اضطراب، نشريه روانشناسي ، سال هفتم ، شماره 13، ص 41.
8- سيف، علياكبر، مقدمهاي به روانشناسي يادگيري. انتشارات دوران.
9- دادستان، پريرخ. 1375. روان شناسي مرضي – تحولي از كودكي تا بزرگستالي. انتشارات سمت. ج 1.
10- سيف ، علياكبر. 1367. تغيير رفتار در رفتار درماني – نظريهها و روشها. انتشارات نشر دانا.
11- گلدبرگ، ريچارد. اضطراب. ترجمه نصرالله پورافكاري. 1368. تبريز. انتشارات تابش.
12- كوپر، كاري. 1980. غلبه بر اضطراب. ترجمه ماشاءالله مديحي. 1373. انتشارات يادآوران .
13- معاني، ايرج. 1370. اضطراب. انتشارات چاپ پخش.
14- دادستان، پريرخ. 1376. سنجش و درمان اضطراب امتحان. مجله روانشناسي. شماره 1. ص 31.
15- خداپناهي، محمدكريم. 1376. انگيزش و هيجان. تهران. انتشارات سمت.
16- غفوري، منصور. 76-1375. بررسي رابطه بين انگيزش پيشرفت، منبع كنترل، خلاقيت و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سال سوم دبيرستانهاي نظام جديد متوسط شهر تبريز. در سال تحصيلي 76-1375. پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تبريز.
17- آلياني، زهرا. 1382. بررسي رابطه پايبندي به دعا با ميزان اضطراب دانشجويان دانشگاه تبريز. پاياننامه كارشناسي ارشد. داشگاه تبريز.
18- پناهي شهري، محمود، 1372. بررسي مقدماتي روايي و اعتبار فرم هاي سياهه حالت و صفت اضطراب. پاياننامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس.
19- آذرنيا، اكبر. 1382. بررسي رابطه بين سطوح مختلف اضطراب با حافظه و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر سوم راهنمايي شهرستان تبريز در سال تحصيلي 82-1381 . پاياننامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تبريز.
20- يان سيچاني، كرمعلي. 1372. بررسي ميزان اضطراب ناشي از امتحانات در دروس دانش آموزان سال دوم دبيرستانهاي اصفهان. پاياننامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس.
21- پاول و اندايت. 1378. فشار رواني اضطراب و راههاي مقابله با آن. ترجمه دكتر بخشيپور و صبوري. مشهد. انتشارات آستان قدس رضوي.
كليد مقياس اضطراب زونگ
سوالات 5، 9، 13، 19 (منفي)
بقيه سوالات (مثبت)
+ |
1 |
2 |
3 |
4 |
- |
4 |
3 |
2 |
1 |
درصد اضطرابي= |
100× |
نمره خام |
80 |
سطح اضطراب |
درصد اضطراب |
طبيعي |
%49-%0 |
خفيف |
%59-50% |
متوسط |
%69-%60 |
شديد |
%79-%70 |
بسيار شديد |
%100-%80 |
آزمون اضطراب زونگ
لطفاً جملات زير را بخانيد و متناسب با حس خودتان در يكي از خانههاي داخل پاسخنامه علامت بگذاريد.
1- احساس ميكنم بيشتر از حدعادي، عصباني و مضطرب هستم.
2- بدون هيچ دليلي احساس ترس ميكنم.
3- زود برآشفته ميشوم.
4- احساس ميكنم كه دارم خورد ميشوم و از هم ميپاشم.
5- احساس ميكنم كه همه چيز روبراه است و اتفاق بدي رخ نخواهد داد.
6- دست و پايم ميلرزد.
7- سردرد، گردن درد و پشت درد اذيتم ميكند.
8- احساس ضعف ميكنم و زود خسته مي شوم.
9- احساس آرامش كرده و آرامش خود را به راحتي حفظ ميكنم.
10- احساس ميكنم قلبم سريع ميزند.
11- دايم سرم گيج ميرود.
12- غش ميكنم يا احساس شبيه به غش كردن دارم.
13- به راحتي نفس ميكشم.
14- احساس ميكنم انگشتان دست و پايم كرخت شده و مورمور ميكند.
15- دل درد و سوء هاضمه آزارم ميدهد.
16- زياد ادرار ميكنم.
17- دستهايم معمولاً گرم و خشك است.
18- صورتم داغ و سرخ ميشود.
19- به راحتي به خواب ميروم و شبها خوب ميخوابم.
20- در خواب كابوس ميبينم.
پاسخ نامه آزمون اضطراب زونگ
نام سن ميزان تحصيلات
جنسيت مردo زن o رشته تحصيلي
وضعيت تأهل
مجردo متأهلo بومي o غيربومي o
تعداد اعضاي خانواده : كم (3-1)o متوسط (6-3)o زياد (6 به بالا) o
رديف |
اصلاً ، خيلي كم |
گاهي وقتها |
بيشتر وقتها |
اغلب وقتها |
|
رديف |
اصلاً، خيلي كم |
گاهي وقتها |
بيشتر وقتها |
هميشه |
1 |
|
|
|
|
|
11 |
|
|
|
|
2 |
|
|
|
|
|
12 |
|
|
|
|
3 |
|
|
|
|
|
13 |
|
|
|
|
4 |
|
|
|
|
|
14 |
|
|
|
|
5 |
|
|
|
|
|
15 |
|
|
|
|
6 |
|
|
|
|
|
16 |
|
|
|
|
7 |
|
|
|
|
|
17 |
|
|
|
|
8 |
|
|
|
|
|
18 |
|
|
|
|
9 |
|
|
|
|
|
19 |
|
|
|
|
10 |
|
|
|
|
|
20 |
|
|
|
|
[1]-Marshal Reeve
[2]-Darke
[3]-Lang
[4]-Enright
[5]-Powell
[6]-Exogenous
[7]-Endogenous
[8]-Auto nomic neurous system
[9]-Endocrine Glands
[10]-Central neurous system
[11]-Feed back
[12]-Tension headache
[13]-Shaffer
[14]-Hydo and hypethyoidism
[15]-Hypogly cemia
[16]-Forebrain
[17]-Mindbrain
[18]-Amygdulu
[19]-Hidbrain
[20]-Eysenk
[21]-Moral anxiety
[22]-Neuratic anxiety
[23]-Id
[24]-Superego
[25]-Ego
[26]-Free- floating
[27]-Confrom
[28]-Watson
[29]-Rayner
[30]-Classical conditioning
[31]-Mawrer
[32]-Bondura
[33]-Vicarious exprience
[34]-Modeling
[35]-Taboo
[36]-Symbolic logic
[37]-Ellis
[38]- تقسيمبندي تعداد اعضاي خانواده به صورت كم منظور 3-1، تعداد متوسط 6-4 و تعداد زياد 6 نفر بالا ميباشد.
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 20:51 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره بررسی ومیزان اضطراب,