تحقیق درباره بازوپايان (Brachiopoda)
بازوپايان (Brachiopoda)
بىمهرگان دريايى که اسکلت خارجى آنها از دو کفه (valve) تشکيل شده است. اين دو کفه بهم متصل بوده و از اتصال اين دو، محور يا خطى بوجود مى آيد که به آن خط لولا يا خط دندانه يا Hing line مى گويند. براکيوپودها غالبا در محيط هاى کم عمق و همراه با مرجان ها و اسفنج ها زيست مى کنند. اين شاخه از جانوران در ديرينه شناسى داراى اهميت فوق العاده اى بوده و در دوران پالئوزوييک و مزوزوييک بسيار فراوان بوده اند. بطور کلى، از کامبرين ظاهر شده و تا عهد حاضر وجود دارند. تمام بازوپايان، دريايى و جانورى ثابت مى باشند. بعبارت ديگر وجود بازوپايان در رسوبات مورد مطالعه براى دريايى بودن آن رسوبات کافى است. براکيوپودها توسط ساختمانى بنام ساقه (Pedicle) خود را به کف دريا ثابت مى کنند. اما امکان دارد در عده اى ديگر بجاى ساقه توسط خارهايى که در سطح خارجى آنها وجود دارند خود را ثابت نمايند. توليد مثل : از نوع جنسى است اما فرم هرمافروديت نيز ديده مى شود. پس از تشکيل تخم (زيگوت) يک لارو تشکيل مى شود که اين لارو مدتى بحال آزاد در آب شناور بوده تا اينکه خود را به نقطه اى ثابت کند و بقيه مراحل رشد را طى نمايد دو ماهيچه که سبب باز شدن کفه ها از هم مى شود Diductore و دو ماهيچه که سبب بسته شدن کفه ها مى گردد Adductore ناميده مى شود و ماهيچه هايى که موجب حرکت کفه ها حول ساقه مى شود Adgustore ناميده شده است. بطور کلى شاخه براکيوپورا به دو رده (Class) تقسيم مى شود :
1- مفصل داران (Articulata)
2- بى مفصلان (Inarticulata)
رده مفصل داران
در اين رده، تقسيم بندى با توجه به ساختمان صدف، شکل لوفوفوز و مشخصات Delthyrium صورت مى گيرد.برخى از آنها را بر اساس لوفوفور تقسيم بندى مى کنند :
1- مفصل داران با لوفوفور مارپيچى :
از اين گروه مى توان به Order Orthida و Suborder Orthacea اشاره کرد. اين زير راسته از کامبرين تا کرتاسه فراوان بودند و صدف آنها نسبتا مسطح، غير منقوط با خط لولاى مستقيم که ساقه از يک Delthyrium خارج شده. جنس Orthis متعلق به اين زير راسته است که شاخص پالئوزوييک زيرين بوده و اندازه آن کوچک، داراى دنده هاى شعاعى ساده و ظريف (Costae) و هر کفه محدب مى باشند.
Suborder Spiriferacea : بر خلاف زير راسته قبلى که از اردويسين ظاهر شده و تا امروز وجود دارند، در سيلورين ظاهر شدند، در کربونيفر بالايى حداکثر گسترش را داشتند و در لياس رو به کاهش نهادند. داراى خط لولايى مستقيم مى باشند. از جنس هاى مهم آن مى توان به جنس Sprifier اشاره نمود که خط لولايى طويل و مستقيم با Fold و Sulcuse برجسته و مشخص، دنده هاى شعاعى فراوان و برجسته که حالت Plication را نشان مى دهند. در دونين به فراوانى از سازنده هاى مختلف گزارش شده اند : سازند خوش ييلاق، سازند پادها (در ايران مرکزى) و سازند سيبزار.
2- مفصل داران با لوفوفور نوارى :
مى توان به Suborder Terebratulacea اشاره نمود که لوفوفور بصورت يک نوار پيچيده است. صدف از نوع منقوط مى باشد. از دونين ظاهر شده اند، درژوراسيک تنوع و گسترش زيادى پيدا کرده اند و در حال حاضر نيز گونه هايى از آنها در درياها زندگى مى کنند. از اين گروه مى توان به جنس Terebratula اشاره نمود.
3-براکيوپودهاى مفصل دار با صدف منقوط کاذب :
از اين گروه مى توان به Productacea Suborder اشاره نمود که در کربونيفر و پرمين فراوان بوده اند. نحوه ثابت شدن آنها توسط خارهاى طويل و توخالى که در روى کفه ها و غالبا اطراف خط لولا وجود داشته، صورت مى پذيرفته است. به عبارت ديگر، فاقد ساقه اند. غالبا داراى خط لولاى مستقيم الخط، فاقد دستگاه بازويى مشخص، لوفوفور مارپيچى و بعضى از گونه ها داراى کفه براکيال به حالت مسطح يا مقعرند. يکى از جنس هاى آن Products مى باشد.
براكيوپودا
براكيوپودا از نظر چينه شناسي و تعيين سن طبقات بسيار مهم بوده و فسيل آنها در طبقات دوران اول و دوم خيلي فراوان است . براكيوپودا انفرادي بوده و توليد مثل آنها جنسي است غشاء آنها دوكفه اي و ابعاد آنها در حدود چند سانتيمتر است.
براكيوپودا حيوانات دريايي هستند و قسمتهاي نرم بدن آنها بوسيله 2 كفه محافظت مي شود و از دو كفه ايها بعلت نامساوي بودن دو كفه و متساوي الاضلاع بودن هر كفه تميز داده مي شود. براكيوپودا در كف آبهاي كم عمق زندگي مي كنند و باستثناء حالت لاروي در يك نقطه ثابت هستند و اين اتصال به جسم خارجي بوسيله ساقه يا زوائد و خارهايي كه در سطح كفه وجود دارد صورت مي گيرد.
براكيوپودا ها بر حسب وجود يا عدم وجود دندانه اتصال به دو دسته Inarticulata, Articulata تقسيم شدهاند . اما اين تقسيم بندي طبيعي نيست مگر اينكه تقسيم بندي براساس حالات تكامل غشاء صورت گيرد. بطور كلي مهمترين مشخصاتي كه در تقسيم بندي براكيوپود ها بكار برده مي شود عبارتست از :
حالات تكامل غشاء
ارتباط و رشد كفه ها
حالت و شكل دهانه ساقه
حالت و شكل بازوان واسكلت آن
تعدادي از مشخصات داخلي بدن از جمله ماهيچه
ساختمان ميكروسكوپي غشاء
شكل ، اندازه و تزئينات غشاء
بازوپايان امروزي در تمام درياها زندگي مي كنند و بيشتر در قسمتهاي سخت نواحي ساحلي تا عمق 200 متر ديده مي شوند. انواعي كه خيلي نزديك بساحل باشند كمياب اند.
بعضي از گونه ها حتي تا عمق 600 متري نيز ديده مي شوند. بعضي از آنها در عمق زياد (آبهاي سرد ) و برخي در عمق كم (آبهاي گرم ) زندگي مي كنند. انتشار جغرافيايي آنهائيكه در عمق زياد زندگي مي كنند بيشتر است .
بازوپايان بصورت فسيل خيلي زياد ديده مي شوند و اغلب صدفشان بخوبي محفوظ مانده اند . انتشار زمين شناسي آنها خيلي زياد است و بسياري از آنها جزو فسيلهاي مشخص مي باشند تشخيص جنس و گونه هميشه آسان نمي باشد زيرا ساختمان داخلي آنها اغلب قابل رويت نيست و چه بسا دو بازوپا كه از حيث شكل باهم شبيهند داراي 2 دستگاه بازويي كاملا" مختلف مي باشند. تكامل آنها بتدريج انجام گرفته و از فسيلهاي رخساره اي بشمار مي روند . بعضي كه داراي صدف ضخيم و تزئينات بوده ساحلي هستند و برخي ديگر كه داراي صدف نازك و صاف مي باشند در نواحي عميق زندگي مي كرده اند. بعضي از خانواده بازوپايان از دوره كامبرين تا به امروز وجود دارند. دركوههاي نواحي خيج وفريزي مقادير زيادي از آنها موجود است.
شاخه بازوپايان (phylum brachiopoda)
يکی از مهمترين شاخه های بی مهرگان هستند که دارای دو کفه بوده که قسمت نرم بدن در ان جای ميگيرد . فسيلشان در همه طبقات ودورانهای زمين شناسی يافت ميشوند . (خصوصا دوران اول) .
بازوپايان شباهت زيادی به دوکفه ای ها ذارند اما توسط اندازه و شکل صدف و نيز داشتن تقارن جانبی کفه ها از دوکفه ای ها تمايز ميابند .
به واسطه داشتن زايده مضاعف براکيا يا دستگاه بازويی به نام براکيوپودا خوانده ميشوند . اين موجودات کف زی و دريايی بوده و در عمق کم دريا می زيستند . (بين ساحل تا ۱۸۰ متر) و معمولا توسط اندام ساقه مانندی به نام pedicle به رسوبات کف حوضه رسوبی متصل ميشوند . تعداد کمی از انها در ابهای عميق (فلات قاره) می زيستند و تعدادی نيز در اينترتيدال(حد بين جزر و مد) مخصوصا در مناطق حاره و گرمسير زندگانی ميکنند .
اندازه بازوپايان معمولا از ۵ ميليمتر تا ۸۰ ميليمتر بوده ولی استثنا اندازه انواعی از انها ممکن است به بزرگتر از ۳۷ سانتيمتر برسد
اهميت انها در دوران اول است و از دوران دوم رو به نابودی ميگذارند به طوری که در حال حاضر از ۷۰۰جنس تشخيص داده شده تنها ۷۰جنس وجود دارد .
شکمپایان
شکمپایان یکی از ردههای جانوری هستند. این رده پس از حشرات از نظر تنوع بزرگترین رده جانوری است.
حلزونها و خارهچسبها نیز جزئی از شکمپایان هستند.
شکمپای دریایی Cypraea chinensis
حلزون
نرمتنان شاخهای از جانوران هستند که شامل 5 رده آمفینورا ، شکمپایان ، ناوپایان ، دوکفهایها و سرپایان هستند. حلزونها جزء رده شکم پایان میباشند. حلزونها ، دریازی ، ساکن آب شیرین و یا خشکیاند. توده احشایی اصولا پیچ خورده است و درجه تابیدگی آن یکسان نیست. معمولا صدف دارند. در سر چشم و یک یا دو جفت شاخک وجود دارد و 35000 گونه دارند.
بدن حلزون
بدن شامل قسمتهای زیر است: سر که دارای یک جفت بازوی حسی است، یک پای شکمی و پهن عضلانی که نوعی عمل خزیدن را انجام میدهد و یک توده احشایی پشتی و گنبد مانند که بیشتر اندامهای داخلی در آن جای داشتهاند. مرحله لاروی حلزون ولیگر نام دارد که مجهز به یک کمربند مژکی ظریف است و آن را به عنوان عضو شنا بکار میبرد. قسمت پشتی ولیگر بعدا کاملا بزرگ میشود و توده احشایی در حال رشد به سمت پشت برآمدگی میبابد. اما این رشد رو به بالا در طرف راست و چپ بطور یکسان صورت نمیگیرد و نتیجه آن پیچخوردگی توده احشایی و صدفی است که روی این توده را میگیرد.
رشد رو به بالا همچنین سبب میشود که لوله گوارشی به شکل U درآید و مخرج کاملا به دهان نزدیک شود. مجموعه توده احشایی ولیگر نسبت به بقیه بدن معمولا معادل 180 درجه در خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت میچرخد. در نتیجه فضای جبه در جلو و در بالای سر قرار میگیرد، آبششها جلویی میشوند، مخرج سوراخهای دفعی و تناسلی همه همگی در جلو قرار میگیرند و به فضای جبه باز میشوند. لوله گوارشی از شکل U به صورت یک قطعه درمیآید و قلب میچرخد.
تحول به صورت تابیدگی بدون تردید نوعی سازگاری با روش زندگی در حال بلوغ است. حلزونها با عقب کشاندن بدن به درون صدف از خود محافظت میکنند و چون صدف یک دهانه بیشتر ندارد، بازشدن دهان و مخرج در یک جا نوعی مزیت محسوب شده و دهان نزدیکتر به زمین خواهد بود. در عین حال با این پیچیدگی قسمتهای سنگین بدن از سر راه دور شده، در روی قسمت عقبی بدن واقع میشوند. در نتیجه مرکز ثقل طوری جابجا میشود که حرکت شکم پای صدفدار آسانتر شود.
در بعضی شکم پایان بویژه لیسههای خشکی و دریازی ، صدف کوچک شده یا از بین رفته است. رشد در این موارد شامل بازشدگی است که در نتیجه توده احشایی تا حدودی یا بطور کامل به جایگاه نوزادی خود برمیگردد. لیسههای ساکن خشکی برای جلوگیری از خشک شدن باید در نقاط مرطوب بسر برند. این جانوران معمولا شبها از جایگاه خود خارج میشوند و از سبزیها تغذیه میکنند. لیسهها خسارات زیادی به باغها وارد میآورند. فضای جبه همه حلزونهای ساکن خشکی از محفظه آبششی به محفظه ششی تغییر یافته است و این حلزونها از هوا تنفس میکنند. پاره ای از این جانواران ، سازگاری مجدد با محیط آب یافتهاند اما هنوز هم با شش تنفس میکنند و برای گرفتن هوا باید گاهگاهی به سطح آب بیایند.
حلزون چگونه راه میرود؟
حلزون را حتما دیدهاید و حتما به راه رفتن این جانور توجه کردهاید. دیدهاید با آنکه پا ندارد ولی خیلی راحت بر روی زمین جابجا میشود. حلزون را نرمتنی شکمپا مینامند چرا که در حقیقت تمام قسمت زیرین بدنش ، پای آن بشمار میرود. پس حلزون پایی دارد بسیار پهن و صاف و به کمک عضلات آن خود را بر روی زمین میلغزاند و به این گونه روی زمین راه میرود. این جانور برای آنکه حرکات خود را آسانتر انجام دهد، از غدههایی که در پا-شکم خود دارد مادهای چسبناک میتراود و جاده خود را لیز و هموارتر میکند. پای حلزون یا همان شکمش چنان سخت و نیرومند است که اگر خود را به لبه تیغی بکشد، کمترین آسیبی نخواهد دید.
شگفتیهای حلزون
حلزون جانوری شگفتانگیز است. حلزون هیچگاه گم نمیشود زیرا از غریزه ویژهای برخوردار است که هر چه از جایگاه خود دور شود دوباره به راهنمایی این غریزه به همان محل باز میگردد. دیگر از شگفتیهای حلزون آن است که هر چند اندامش فقط حدود 10 گرم وزن دارد ولی قادر است چیزی به وزن 450 گرم را کشانکشان بر روی زمین به دنبال خود ببرد. دیگر از شگفتیهای حلزون ، زبانش است. این جانور زبانی دارد که مانند سوهان صدها دندانه ریز بر روی آن روییده است. این همان آلت برنده حلزون است که با آن خوراکش را قطع و ریز ریز میکند. خوراک بیشتر حلزونها انواع گوناگونی از گیاهان است.
ناوپایان
ناوپایان (Scaphopoda) یکی از ردههای جانوران نرمتن هستند.
ناوپایان دریازی هستند و حدود ۲۰۰ گونه از آنها شناخته شده است. صدف آنها لولهای شکل است كه از هر دو طرف باز است.
عاجک (Antalis vulgaris)
دوکفهایها
دوکفهایها ردهای از جانوران نرمتن هستند.
دوکفهایها معمولاً صدفهای دوتکهای دارند که کمابیش متقارن هستند. این رده دارای ۳۰ هزار گونه است که شامل گوشماهی ، حلزون دوکفه، صدف خوراکی و نرمتنها است.
همه دوکفهایها آبزی هستند برخی از آنها دریازیاند و برخی دیگر در آبهای شیرین زندگی میکنند.
دوکفهایها نوارکهای گوارشی (رادولا) ندارند و از راه رد کردن آب از خود و غربال کردن خردهریزههای درون آب تغذیه میکنند.
برخی از دوکفهایها سطحزی هستند یعنی خود را به سطوح گوناگون درون آب میچسبانند. این کار را گاه از طریق چسباندن رشتهها و گاه از طریق سیمانیشدن آلی انجام میدهند. برخی دیگر درونزی هستند یعنی خود را در شن و ماسه یا دیگر رسوبات دفن میکنند. اینگونه از دوکفهایها معمولاً پاهای نیرومند ماسهکَن دارند. برخی از دوکفهایها قادر به شنا کردن هستند.
انواع دوکفهایها
تعیین سن دوکفه ایها
برای تعیین سن نرمتنان می توان از روشهای ساده بررسی کفه های خارجی و یا از روشهای پیچیده بررسی ساختارهای کوچک آنها استفاده کرد. تغییرات فصلی در میزان رشد دوکفه ایها غالباً بصورت نوارهای روشن و تیره در ساختار پوسته قابل مشاهده است.
این مناطق نوری شامل یک نوار روشن است که در اوایل فصل رشد تشکیل شده است و به دنبال آن یک نوار تیره و باریک در زمستان شکل می گیرد که مجموعه یک نوار روشن و یک نوارتیره بیانگر یک سال می باشد. اولین نوار حلقه سنی در دوکفه ایها مشکل تشخیص داده می شود. در برخی موارد این حلقه اولیه وجود ندارد. باید توجه داشت که تعین سن در نرمتنان خیلی مسن از دقت بالایی برخوردار نیست.
به علت اینکه دوکفه ایها بیشتر حیات خود بصورت بنتیک سپری می کنند معمولاً روی آنها مواد رسوبی جمع می شود. لذا برای اینکه پوسته ها تعیین سن شوند ابتدا بایستی تمیز شوند. کفه ها بایستی پیش از تعیین سن از بافت گوشتی تمیز شده و در یک محلول تمیز کننده قرار بگیرند. این عمل می تواند از یک غوطه ور کردن کوتاه مدت برای تمیز کردن نسبی کفه ها تا یک دوره طولانی باشد. زمانی که از دوره های طولانی مدت برای شستشو استفاده می شود برای جلوگیری از زیادی سفید شدن علائم سالیانه بایستی کفه ها را بازدید کرد. بعد از این عمل پوسته ها پیش از نگهداری جهت برش خشک می شوند. هر دو کفه صدف ها معمولاً با هم نگهداری می شوند این موضوع باعث می شود که در صورت نیاز و شکستگی پوسته ها هر دوکفه تعیین سن شوند.
برای بررسی ساختمان داخلی پوسته لازم است که برشی از آن تهیه شود. Brien و Ropes در سال ۱۹۷۹ ارتباطی بین تعداد حلقه های سالانه در Chondrophore و پوسته صدف پیدا کردند. این موضوع اساس یک مفهوم مناسب جمع آوری داده های سنی برای گونه ها را تشکیل داد. بصورت خلاصه روشهای آماده سازی برشهای نازک Chondrophore به شرح ذیل می باشد:
۱) با استفاده از یک تیغه الماس، یک قسمت ضخیم Chondrophore از محل مفصل کفه راست جدا می شود.
۲) با استفاده از یک کاغذ سلیکون باید سطح قدامی برش جدا شده ، umbo سائیده و صاف شود.
۳) تکه های جدا شده در هوای آزاد خشک شده و روی یک لام شیشه ای بوسیله چسب قرار می گیرد.
▪ سطح درونی کفه که نشان دهنده محل برش کفه و Chondrophore است.
▪ برش كفه
▪ برش Chondrophore
۴) با استفاده از یک اره با سرعت کم(rpm ۳۰۰- ۰) برشی با ضخامت تقریباً ۲ میلی متر تهیه می کنیم.
رده بندی سرپايان
سرپايان گروه بسيار پيشرفته ای از بی مهرگان و از دسته نرم تنان می باشند که به 4 گروه تقسيم می شوند:
الف)کاتل فيش ها يا ماهی مرکب که گونه Sepia (ده بازو) هم از اين دسته است
ب) اسکوئيد يا لوليگو
ج)هشت پا يا اختاپوس
د)نوتيلوس(Nautilus)
نمونه ای از سر پایان
کلياتی راجع به ساختار بدنی و بيولوژی سرپايان :
رده سرپايان دارای بازو در اطراف سر خود هستند که اين بازوها برای شنا، خزيدن و چسبيدن به سنگ و بدست آوردن طعمه بکار می رود و از آنجا که اين بازوها به دهان آنها می رسد به آنها، سرپايان گويند و دهان در وسط اين بازوها قرار دارد. در برخی از اين گونه ها روی بازوها، کلاهک های مکنده وجود دارد. سرپايان تماما دريازی اند.
در بالای راست روده دارای کيسه مرکب هستند که در نزديک مخرج باز شده و هنگام خطر با انقباض از آن جوهری خارج کرده که محيط را تيره و تار کرده و می تواند از دشمن خود فرار کنند. در برخی مثل گونه اسکوئيد و حتی اختاپوس، سلولهای رنگين ستاره ای شکل وجود دارد که اين سلولها تحت تاثير هورمون های جنسی يا انعکاس های عصبی بطور منظم منقبض و منبسط شده و رنگ حيوان را متناوبا تيره و روشن می سازند.
از مغز آنها به تعداد بازوها، اعصاب خارج می شود و در دو طرف سر دو چشم بزرگ با ساختار کامل وجود دارد. دارای قلب 3 حفره ای و وجود هموسيانين يعنی مس بجای آهن در خون هستند و اين امر باعث شده که رنگ خون آنها بجای قرمز بصورت بيرنگ متمايل به آبی ديده شود که اين سيستم گردش خون، انرژی بسياری احتياج دارد بطوری که طول عمر آنها را بدليل اين مصرف انرژی بالا، کوتاهتر می سازد. اين موجودات شکارگر شبانه هستند و لاروهای آنها از پاروپايان و ديگر پلانکتونها و خرچنگ های کوچک و بزرگ و صدف های خوراکی و حلزون ها و ماهی های کوچک تغذيه می کنند و اما فک، شير دريائی، سمور آبی و همجنس های بزرگتر خود( با خاصيت کانی باليسم) و ... از آنها تغذيه می کنند.
جنس ها در سرپايان جدا از هم بوده و اما تخم های آنها بزرگ و دارای زرده زياد است و نوزاد آنها فاقد مراحل لاروی بوده و مشابه جانور بالغ اما مينياتوری آن می باشد.
کاربرد سرپايان:
اما بايد دانست که می توان از اين آبزيان بعنوان يک محصول شيلاتی قابل بهره برداری برای صادرات استفاده کرد و از آن استفاده بهينه کرد زيرا درصد پروتئين موجود در گوشت آنها بالا بوده و همچنين از مرکب آن در صنعت و حتی در صنايع داروئی می توان استفاده کرد و يا از صدف داخلی برخی از انواع آنها بخاطر داشتن مواد معدنی مثل کلسيم نيز می توان استفاده کرد.
فسيل شناسی بازوپايان
چكيده
در اين مقاله Persianospirifer به عنوان يك جنس جديد از بازوپايان خانواده Spinocyrtiidae از سازند خوش ييلاق (شمال شرق شاهرود- ايران)، و از لايه هاي مارني و آهكي پر فسيل قاعده اين سازند، با سن دونين مياني تا بالائي (ژيوسين بالائي- فرازنين زيرين)، معرفي ميشود. اين جنس قبلا توسط D.Brice و همكاران در سال 1974 مطالعه و به جنس Spinocyrtia ، در سال 1975 توسط م. احمد زاده هروي به جنس Tenuicostella و مجددا توسط D. Brice و همكاران در سال 1978 مطالعه و به جنس Orthospirifer نسبت داده شد. اين جنس بوسيله خصوصياتي چون وجود تزئينات ميكروسكوپی ظريف بصورت شبكه توري شكل گسترده بر روي تمامي سطح صدف كه حاصل وجود capillaeها وخطوط رشد بسيار ظريف ميكروسكوپي، وجود شياري مياني و مشخص بر روي فولد و نيز برجستگي مياني و مشخص بر روي سينوس، اينتر اراي كم وسعت و باريك، تجمع لايه هاي رشدي در جلوي صدف بصورت ساختي فلس مانند، عدم وجود سپتوم مياني، كاردينال پروسس (cardinal process) با 17 تا 21 تيغه مشخص ميشود.
مقدمه - در مناطق البرز شرقي سازند خوش ييلاق با ضخامتي قابل توجه و تقريبا بي نظير و با غناي فسيلي منحصر بفرد گسترش وسيعي داشته و همواره مورد توجه زمين شناسان در شاخه هاي مختلف بخصوص ديرينه شناسان بوده است. در لايه هايي از سازند خوش ييلاق در قاعده اين سازند و بعد از لايه هاي كربناته بدون ماكرو فسيل ابتداي اين سازند ضخامتي از لايه هاي مارني و آهكي پر فسيل وجود دارد كه از لحاظ تنوع فسيلي بسيار قابل توجه ميباشد. در اين لايه ها بازوپايان از تنوع و گسترش چشمگيري نسبت به ساير گروههاي فسيلي برخوردارند و در اين ميان خانواده Spinocyrtiidae از رو خانواده Spiriferacea داراي تنوع و گسترش بيشتري ميباشند . افراد اين خانواده در سازند خوش ييلاق قبلا توسط D. Brice و همكاران در سال 1974 مطالعه و به جنس Spinocyrtia (Fredericks, 1916) نسبت داده شده اند. همين نمونه ها در سال 1975 و توسط م. احمدزاده هروي مطالعه شد و به جنس Tenuicostella ( Mittmeyer , 1967) نسبت داده شدند. مجددا در سال 1978 ، D. Brice و همكاران نمونه هاي فوق را مورد مطالعه قرارداده واين نمونه ها را به جنس Orthospirifer (Pitrat, 1975) نسبت دادند. با توجه به نظرات متفاوتي كه در مورد بازوپايان اين خانواده وجود داشت اين بازوپايان مجددا مورد مطالعه تفصيلي تر قرار گرفت و بعلت وجود تفاوتهاي بارز اين بازوپا با بازوپاياني كه در بالا نام برده شدند، براي اين نمونه ها نام Persianospirifer ( Persia به معني ايران ) بعنوان يك جنس جديد براي خانواده Spinocyrtiidae پيشنهاد ميشود. اين بازوپا داراي مشخصات منحصر بفردي ميباشد كه باعث جدايش اين جنس از ديگر جنسهاي اين خانواده ميشود.
شناسائي جنس
صدف بزرگ، بسيار عريض megathyrid ، كاملا محدب الطرفين و multiplicate، فولد و سينوس bald ،بطوريكه فولد داراي يك شيار مياني ممتد و كاملا مشخص در تمامي طول خود و سينوس نيز داراي يك چين مياني ممتد در تمامي طول خود ميباشند. صفحه ي دلتيريال ( delthyrial plate ) بخوبي گسترش داشته و در بعضي نمونه ها صفحا ت stegidial نيز وجود دارد. اينتر ارا محدود و باريك ميباشد. تجمع لايه هاي رشدي متعدد در كوميسور جلويي صدف نيز قابل توجه است. تزئينات ميكروسكوپي ( micro-ornaments ) در اين بازوپا بصورت گسترده بر روي تمامي صدف وجود داشته و شامل capillae هاي بسيار ظريف شعاعي و خطوط رشد بسيار ظريف تر عرضي ميباشد كه بر اثر وجود اين دو با هم بر روي صدف تزئينات ميكروسكوپي بصورت يك شبكه گسترده تور مانند بر روي تمامي سطح صدف ديده ميشود. تزئينات ميكروسكوپي در بازوپايان اين جنس فاقد node،granule و خار ( spine ) ميباشد. اين بازوپا فاقد سپتوم مياني است آما داراي يك myophragme ميباشد. داراي صفحات دنداني قوي، دندانهاي قوي و كاسه هاي عميق، كاردينال پروسس ( Cardinal Process ) با 17 تا 21 عدد تيغه ميباشد. صفحات stegidial در تعدادي از نمونه ها قابل مشاهده است.
ويژگيهاي سطح خارجي كفه ها
فه پديكل: در نيمرخ كناري كاملا محدب و بيشترين تحدب در قسمت امبويي كفه مشاهده ميشود. نوك كفه پديكل كاملاً مشخص و خميده است. آمبو كاملا خميده اما از خط لولا تجاوز نميكند. اينترارا مقعر و از نوع anacline ميباشد كه داراي خطوط عرضي مشخص و خطوط عمودي بسيار ظريف در نزديكي لولا يا فرسوده شده است. دلتيريوم باز، بزرگ و نسبتا پهن و داراي صفحه ي delthyrial ميباشد. در تعدادي از نمونه ها صفحات stegidial نيز قابل مشاهده است. سينوس ( sulcus ) از آمبو شروع ميشود، مقعر و گرد است و به سمت جلوي صدف بر وسعت آن افزوده ميگردد. عمق سينوس متوسط و انتهاي آن اغلب مسطح است و زبانه كوتاه ذوزنقه ايي شكلي را بوجود ميآورد. سينوس داراي يك چين مياني ممتد مشخص و كم ارتفاع در تمامي طول خود ميباشد كه از نوك شروع و تا كوميسور جلويي امتداد ميابد. از كناره هاي صدف تا سينوس ( در lateral slopes ) صدف multiplicate بوده و داراي 18 تا 20 چين (plicate ) ساده و قوي ميباشد. چين ها داراي قله هاي گرداند. فواصل بين چين ها باريك و v شكل، تقريبا باز و داراي انتهاي گرد شده اند. در نزديكي كوميسور جلويي در اثر تجمع لايه هاي رشدي حالتي فلس مانند ديده ميشود.
كفه براكيال: در نيمرخ جانبي داراي تحدب بسيار كمتر از كفه پديكل ميباشد. محيط آن نيم دايره اي است. آمبو خيلي كم خميده و داراي نوك مشخص ميباشد. داراي اينتراراي بسيار باريك و محدود و از نوع orthocline ميبا شد. Notothyrium باز، بسيار پهن، اما كوتاه ميباشد. فولد از نوك شروع و به سمت جلوي صدف وسيع ميشود. در تمامي طول فولد شياري از نوك تا كوميسور جلويي امتداد ميابد كه در نزديك كوميسور جلويي تقريبا رو به ناپديد شدن ميگذارد. ارتفاع فولد متوسط و روي آن مسطح است. در lateral slopesداراي 18تا 20 عدد چين ساده و قوي ميباشد كه همانند كفه پديكل اند. در جلوي كفه نيز در اثر تجمع لايه هاي رشدي حالت فلس مانند ديده ميشود (تابلو1، تصوير 7).
تزئينات ميكروسكوپي كفه ها (تابلوي 1، تصوير6 )- شامل capillae هاي بسيار ظريف و شعاعي خطوط رشد بسيار ظريف تر و عرضي است كه تنها با بزرگنمايي زياد قابل مشاهده اند و بر اثر وجود اين دو تزئينات با هم بر روي تمامي سطح صدف، اين تزئينات بصورت يك شبكه گسترده توري با شبكه هاي مستطيلي بر روي تمامي سطح صدف ديده ميشود. در تزئينات ميكروسكوپي اين گونه node ، granule و خار ( spine ) ديده نشد. اين تزئينات ميكروسكوپي در نمونه هايي كه بخوبي حفظ شده اند و نيز دچار فرسايش نشده اند، بصورتيكه توضيح داده شد قابل مشاهده اند. اما در نمونه هاي خوب حفظ نشده و فرسايش يافته capillae ها بصورت منقطع ديده ميشوند كه نبايد آنها را با خارهاي رو به جلو اشتباه گرفت. همچنين در اثر فرسايش يا خوب حفظ نشدن ممكن است خطوط رشد كه بسيار ظريف تر از capillae ها اند از بين رفته و بر روي صدف ديده نشوند.
خصوصيات داخلي كفه ها ( تابلوي 2، A-R) – كفه پديكل داراي نوك كاملا توده اي ميباشد. حفرات آمبويي باز و مثلثي شكل اند. حفره مركزي يا دلتيريال قلبي شكل تا مثلثي است و توسط صفحه ي دلتيريال پوشيده شده . صفحه دلتيريال قوي است . بنظر ميرسد صفحه دلتيريال از اضافه شدن مواد صدفي ثانويه به بوجود آمده است. صفحات دنداني قوي اند و تا نيمي از صدف امتداد ميابند. دندانها قوي اند. سپتوم مياني وجود ندارد.
كفه براكيال داراي حفره آمبويي باز است كه در آن myophragme برجسته اي جلب توجه ميكند. لولا كاملا تودهاي و داراي كاردينال پروسس با 17 تا 21 عدد تيغه است كه بسمت جلو بصورت فرورفته در مي آيد. تيغه ها در ميانه بلند و در جوانب كوتاه اند كه بسمت جلو تيغه هاي مياني زودتر از كناري ها از بين ميروند. كاسه ها عميق اند.
سن چينه شناسي- با توجه به مجموعه هاي فسيلي همراه و وجود گونه شاخصي چون: Cyrtina heteroclita ( Defrance , 1828 ) و وجود جنس Cupularostrum ( Sartenaer, 1961 ) ، Devonochonetes و… ، و مقايسه آنها با ساير نفاط دنيا از جمله منطقه Illizi در كشور الجزاير بنظر ميرسد سن اين مجموعه ژيوسين بالايي- فرازنين زيرين باشد.
نتيجه گيري- با توجه به مطالب ذكرشده در بالا ميتوان گفت كه بازوپاي فوق داراي كليه مشخصات جهت شناسايي اين بازوپا بعنوان يكي از اعضاي خانواده Spinocyrtiidae را دارد . بعلاوه اين بازوپا داراي مشخصاتي است كه با عث جدايش اين جنس از ساير جنسهاي اين خانواده ميشود، بدين ترتيب كه تفاوت Persianospirifer با Spinocyrtia در عدم وجود node ،granule و خار ( spine ) در تزئينات ميكروسكوپي، سينوس با عمق كمتر و عدم وجود چين مياني در سينوس ميباشد. تفاوت Persianospirifer با Orthospirifer بدين صورت ميباشد كه در Orthospirifer تزئينات ميكروسكوپي شامل capillae هايي است كه بسيار قوي تر از Persianospirifer است و بر روي آنها node ، granule و خارspine ) ) وجود دارد. Capillae ها آنقدر قوي اند كه با چشم غير مسلح نيز قابل مشاهده اند. در فولد شيار مياني و در سينوس چين مياني وجود ندارد. در ضمن اينتر ارا در جنس Orthospirifer بر خلاف جنس Persianospirifer بلند و وسيع ميباشد. از نظر ساختمان داخلي Orthospirifer داراي كاردينال پروسس 20 تيغه اي تا 30 تيغه اي ميباشد در صورتيكه Persianospirifer داراي كاردينال پروسس 17تا 20 تيغه اي ميباشد. در مقايسه با جنس Tenuicostella كه اخيراً نيزJ.L.Carter و همكاران(1994) آنرا همنام جنس Subcuspidella (Mittmeyer, 1965) ميداند؛ Tenuicostella داراي شكل ظاهري متفاوت، اينتر اراي بلند و وسيع، عدم وجود چين مياني در سينوس و داراي سپتوم مياني طويل ميباشد. تزئينات ميكروسكوپي اي جنس نيز همانند جنس Persianospirifer نميباشد. پس با توجه به توضيحات بالا Persianospirifer بعنوان جنس جديدي براي خانواده Spinocyrtiidae معرفي ميشود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 اسفند 1393 ساعت: 23:35 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره بازوپايان (Brachiopoda),رده مفصل داران,بی مهرگان,