فهرست
مقدس بودن جهادودفاع در اسلام
ويژگي هاي اسوه ي بسيج
درج نام افراد در ساختار تشكيلات دفاعي كشور
تعريف بسيج از ديدگاه دانش آموز
مطلب جديد(مديريت بحران در حوادث ناشي از بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي)
مطلب جديد پيرامون درس
مديريت بحران در حوادث ناشي از بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي
كلمه بحران معاني و تعاريف مختلفي دارد. در يك نگاه كلي ميتوان گفت: «بحران يك حادثه، واقعه و يا جرياني است كه اتفاق ميافتد و سيستم را از كاركرد منظم خودش باز مي دارد. يعني حركت منظم سازمان، مجموعه شهر يا ساير مجموعهها را طوري از كار مي اندازد يا فلج ميكند و يا باعث تاخير در روند اجراي فعاليتها، ماموريتها و اهداف سيستم ميشود.»
براساس چگونگي تعريف بحران، تعاريف و تعابير متفاوتي از مديريت بحران نيز ارائه شده است. در اين مقاله ابتدا به بيان اين تعاريف و تدابير و تشريح اثرات بحران در جوامع سپس به تعريف مديريت بحران پرداخته ميشود.
بحرانها انواع مختلفي داشته و دامنه بسيار گستردهاي دارند، در يك نگاه كلي ميتوان بحرانهايي كه يك جامعه را تهديد ميكنند را به سه قسمت تقسيم نمود:
1- بحرانهاي ناشي از جنگ و درگيري بين كشورها.
2- بحرانهاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه
3- بحرانهاي ناشي از بلايايي طبيعي.
كه هر يك از انواع ياد شده خود به زير گروههايي تقسيم ميشوند.
صرف نظر از نوع و شكل بحران، امكان ارائه مدلي جامع براي مواجهه با بحرانهاي مختلف وجود دارد. تاكنون مدلهاي مختلفي در اين زمينه ارائه شده است. در اين مقاله پس از ارائه تعاريف ياد شده به ذكر رئوس اصلي يكي از اين روشهاي مواجهه با بحران پرداخته خواهد شد. سپس اين روش براي مواجهه با بحرانهاي ناشي از حملات هوايي و موشكباران مناطق غير نظامي مورد بررسي قرار ميگيرد
1ـمقدمه
چرا بحران تا اين اندازه فكر بشر را مشغول كرده است؟
بحران در طول تاريخ بشري همواره با انسان بوده است. حملات غارتگرانه كشور گشايان به سرزمين هاي ديگر، سيل، زلزله، هرج و مرجهاي اجتماعي و صدها نوع وقايع ديگر، بحرانهايي هستند كه نسلهاي بشر همواره مجبور به تحمل خسارتها و صدمات ناشي از آنها بودهاند.
مروري بر آنچه در سدههاي اخير در ايران رخ داده، ما را به اين نتيجه ميرساند كه ايران يكي از بحران خيزترين كشورهاي جهان ميباشد. وقايع سياسي و به تبع آن، نظامي اتفاق افتاده در ايران و همين طور بلاخيز بودن فلات ايران، بر اين سخن مهر تائيد مينهد.
به دلايل زير ايران كشوري بحران خيز است:
- كشور ايران از نظر بلاياي طبيعي يكي از 10 كشور بلاخيز دنيا است.
- 90درصد جمعيت كشور در معرض خطرات ناشي از حوادث طبيعي است.
- كشور ايران از نظر آمار وقوع حوادث در دنيا مقام ششم را دارد.
- كشور ايران، ام القراي كشورهاي اسلامي است و در نتيجه مخاطرات نظامي و سياسي بسيار بالايي دارد.
- ايران از نظر استراتژيكي و اقتصادي در نقطهاي از جهان قرار گرفته كه ميتوان گفت: از بيشتر بحرانهاي جهاني اثر ميپذيرد. به طور مثال جنگهاي جهاني اول و دوم را ميتوان نام برد. همچنين جنگ آمريكا و عراق و ...
بنابراين لزوم داشتن يك مديريت بحران قوي در ايران امري اجتناب ناپذير مينمايد. چيزي كه متاسفانه تنها در سالهاي اخير به آن پرداخته شده است. در اين مقاله تلاش ما اين است كه ضمن معرفي و تشريح بحران و ارائه يك تعريف دقيق از مديريت بحران، به معرفي يكي از انواع بحرانهاي نظامي يعني بحرانهاي ايجاد شده در بمبارانها و موشكبارانهاي مناطق غير نظامي بپردازيم.
2- تعريف بحران
2-1) بحران چيست؟
تصور كنيد مدير يك شركت چند مليتي و بزرگ هستيد و در اولين روز كاري هفته خود را آماده ميكنيد كه يك هفته كاري خوب و موفق را پشت سر بگذاريد، صبح زود وارد اتاق كار خود ميشويد و متوجه ميشويد كارمندان شركت شما به خاطر مسائل حقوقي دست به اعتصاب زدهاند. هنوز موضوع براي خود شما روشن نشده است كه با انبوهي از خبرنگاران رو بهرو ميشويد. شركت شما دچار بحران شده است.
يا تصور كنيد در نيويورك زندگي ميكنيد و شاهد انفجار برجهاي سازمان تجارت جهاني هستيد و امنيت شما و خانوادهتان دچار چالش شده است. ترديدي نيست كه شما در شهري بحران زده زندگي ميكنيد. و يا خاطرات اولين روزهاي 8 سال دفاع مقدس را به ياد بياوريد. ايران و به خصوص سرزمينهاي جنوبي و غرب آن دچار، بحران بودند. به اين اتفاقات ميتوان وقوع زلزله و سيل و بسياري موارد ديگر را نيز افزود.
در هر فعاليت گروهي، از فعاليتهاي معمول در خانواده كه نوعي حركت گروهي محسوب ميشوند تا شركتهاي تجاري، احزاب سياسي، دولتها و جريانهاي بزرگ بين المللي مشكلات و موانعي به وجود ميآيد كه پويايي آن فعاليت، به نحوه عبور از مشكلات و موانع وابسته است. به طور كلي حركت مطلوب يك مجموعه، گذر از يك وضعيت و رسيدن به وضعيت جديد و بهتر است. به همين علت رخ نمايي مشكلات جزء جدايي ناپذير يك فعاليت محسوب ميشود. از اين ديدگاه ميتوان گفت مجموعه تلاشهاي صورت گرفته در توسعه علوم مديريت، در راستاي استخراج روشهايي براي عبور موفقيت آميز از اين مشكلات و موانع هستند.
بحران، بروز ناگهاني نيروي يا مجموعهاي از نيروهاي مخالف و غير قابل پيش بيني است كه بنياد و محوريت يك حركت هدفمند را تحت تاثير مخرب خود قرار ميدهد و در صورت عبور نكردن، از آن، صدمات جبران ناپذيري به اساس حركت وارد ميآورد.
تعريف فوق حاوي اين نكات است:
- بروز بحران به صورت ناگهاني و ضربتي است و نه تدريجي.
- در بحران، نيروي مخالف اساس و محوريت حركت را تحت تاثير قرار ميدهد و نه شاخ و برگهاي حركت را.
- غير قابل پيش بيني بودن بحران در طرح مديريت بحران، نقشي اساسي دارد. شايد بتوان گفت كه بحران، قسمت اعظم انرژي ويرانگر خود را به واسطه غير قابل پيش بيني بودن خود كسب ميكند.
- در بحران قطع و انفصال روند طبيعي زندگي رخ ميدهد. (چنين انفصالي معمولا بسيار سخت و ناگهاني بوده و به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست.)
- بحران اثرات مخرب بر تشكيلات اجتماعي مانند از بين رفتن و يا خسارت ديدن سيستمهاي دولتي، ساختمانها، مخابرات و سرويسهاي ضروري را به خود به همراه دارد.
- در بحران شاهد گسترش فزاينده نيازهاي مردمي مانند سرپناه، غذا، پوشاك، كمكهاي اوليه و درماني و رواني هستيم.
2-2 تقسيم بندي كلي بحرانها
تقسيم بنديهاي زيادي براي انواع بحرانها ميتوان در نظر گرفت. يكي از مرسومترين تقسيم بنديهاي به شكل زير است:
1- بحرانهاي ناشي از جنگ و درگيري بين كشورها.
2- بحرانهاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه.
3- بحران ناشي از بالاياي طبيعي.
1) بحران هاي ناشي از جنگ:
هدايت و كنترل كامل بحرانهاي ناشي از جنگ در اختيار نيروهاي مسلح است و سازمانهاي ديگر در زمينههاي مختلف با اين نيروها همكاري ميكنند.
2) بحران هاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه:
هدايت و كنترل اين بحرانها بر عهده دولت است و نيروهاي مسلح همكاريهاي لازم را در بخش امنيتي انجام ميدهند.
3) بحرانهاي ناشي از بلاياي طبيعي:
اين بحرانها شامل زلزله، سيل، سونامي و ... ميباشند و هدايت آنها توسط تيمي از مديران مختلف كشوري و لشكري صورت ميگيرد.
به طور كلي اثرات و خصوصيات بحران را ميتوان در سه بخش زير طبقه بندي نمود:
الف- سطح جهاني؛
ب- سطح ملي؛
ج- سطح منطقهاي
2-3) تاثيرات بحران در سطح افكار عمومي؛
وقوع بحران به ويژه بحرانهايي كه به هر دليلي مورد توجه عمومي قرار ميگيرند به وجود آوردنده شرايطي خاص در جامعه است. در فعاليتهايي كه به هر دليل با طيفي از مردم در ارتباط هستند بروز چنين شرايطي در طيف عامه مردم هم تاثير ميگذارد؛ چرا كه آنها هم جزئي از جامعه هستند. از اين رو برخورد صحيح با بحران مستلزم شناخت تاثيرات عمومي و به ويژه بحران بر افكاري عمومي ميباشد. از جمله تاثيرات عمومي بحران مي توان به موارد زير اشاره كرد:
(-3-2-1) تضعيف امنيت رواني در سطح افكار عمومي اين حالت به ويژه در بحرانهايي كه امنيت ملي را تهديد ميكنند بارزتر است.
(2-3-2) بروز خلاءهاي شديد خبري. ويژگيهاي غير قابل پيش بيني بودن و سرعت بالاي وقوع بحران و از سوي ديگر اين ويژگي بحران كه عموما حالت امنيتي و جنبه محرمانه دارد، نوعي خلاء خبري را ايجاد ميكند.
(2-3-3) وجود پتانسيل شكسته شدن قالبهاي اجتماعي، فرهنگي يا سياسي، از ويژگيهاي عمومي بحران توانايي آن در شكستن قالبها و چارچوبهاي پذيرفته شده است. به همين دليل فرايند حركتي بحران از اين زاويه نيز بايد مورد مداقه قرار گيرد.
(2-3-4) اثرات بحران در حوزههاي اقتصاد عمومي برخي از بحرانها (به عنوان مثال بحران ناشي از وقوع جنگ احتمالي) مجموعه اي از فرايندهاي مخرب در اقتصاد عمومي را پايهريزي ميكنند. از جمله چنين فرايندهايي ميتوان به احساس كمبود و يا قحطي كاذب اشاره كرد.
(2-5-3) بحرانهاي تعمدي. گاهي براي انحراف افكار عمومي و برگرداندن توجه عمومي از مطالبي خاص و پنهان كردن موضوعي كه نبايد فاش شود و گاهي به منظور اغفال رسانهها از واقعهاي خاص، از چنين روشهايي استفاده ميشود. بنابراين مكانيزم كنترل بحران بايد در تحليلهاي خود اين احتمال را هم در نظر داشته باشد.
(2-3-6) تضعيف مكانيزمهاي امنيتي دولتي. در بحرانهاي شديد و كوتاه مدت به دليل توجه مكانيزمهاي امنيتي دولتي به بحران و غفلت از روالهاي جاري، پتانسيل وقوع بزهكاريهاي اجتماعي (مثل دزدي) افزايش مييابد. در اين شرايط افزايش توان امنيتي مجموعه مديريت بحران، ضروري است. (مانند آنچه در زلزله بم ديده شد.)
(2-3-7) تاثير عملكرد رقبا بر افكار عمومي. بروز بحران، عرصهاي بزرگ براي رقابت رقبا ميگشايد. بخشي از مكانيزم مقابله با بحران بايد متوجه اين عرصه رقابتي باشد.
2-4) فرصتهايي كه بحران ميتواند براي يك سيستم به همراه داشته باشد
علي رغم تمامي پيامدهاي خطرناك و جدي كه به واسطه وقوع بحران حاصل ميشود، به صورت بالقوه شرايطي را براي مديران قابل فراهم ميكند كه جهش قابل توجهي در تيم تحت مديريت خود صورت دهد و اين به نحوه برخورد آنها بستگي دارد. از جمله اين شرايط ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
2-4-1) قالب شكني ساختار قبلي: يكي از مسائلي كه مديران با آن سرو كار دارند، قالبهاي شكل گرفته است كه راندهمان دلخواه را ندارند. قالبهايي مثل ارتباطات درون يا بيرون مجموعهاي و ميزان فرمان پذيري كاركنان. بحران يكي از بهترين قالب شكنها ميباشد و يك مدير ورزيده با استفاده از شرايط آمادگي خود و تجارب و قابليتهاي موجود به بهترين نحو از آن استفاده ميكند.
2-4-2) ايجاد همدلي و همراهي بيشتر: عبور از بحران به عنوان يك هدف مقطعي كلي، مجموعه را تحت تاثير يك همدلي و وحدت قرار ميدهد كه منجر به ايجاد تجربهاي موفق در ذهن افراد شده و ميتواند وحدتي ادامه دار را موجب شود.
2-4-3) محك نظام مديريت: بحران، محكي عالي براي ارزيابي سيستم تحت مديريت و مجموعههاي مرتبط بيرون از سيستم ميباشد. ارزيابي تواناييهاي مخالف سيستم از جمله قدرت حفظ تمركز، توان تصميم گيري، ميزان هماهنگي، عملكردهاي مديران، ميزان آمادگي و هوشياري، آشكاري خلاءهاي و نقاط ضعيف، ميزان وفاداري و خير خواهي و تعلق خاطر سازماني پرسنل و ... از اين دسته هستند.
3) مديريت بحران
در حالي كه در گذشته، نقش مدير در بحران، محدود به شتافتن به محل (يا مورد) واقعه و كوشش در مهار كردن آن و جلوگيري از خسارت بيشتر بود، امروزه مجموعه نظرياتي وجود دارد كه زمينه اصلي آن پيشنهاد اين فكر است كه مدير بايد بحران را پيش بيني و براي آن برنامه ريزي كند.
مديريت بحران، علمي كاربردي است كه به وسيله مشاهده سيستماتيك بحرانها و تجزيه و تحليل آنها در جستجوي يافتن ابزاري است كه به وسيله آن بتوان از بروز بحرانها پيشگيري نموده و يا در صورت بروز آن در خصوص كاهش آثار آن، آمادگي لازم، امداد رساني سريع و بهبودي آن اقدام نمود.
- نجات و درمان مصدومين.
- كاهش خسارات مالي و اقتصادي.
- به حداقل رسانيدن مدت زمان مهار بحران.
- كنترل آثار روحي و رواني ساكنين.
- توجيه و هدايت افكار عمومي به منظور كمكهاي ممكن.
- كنترل و كاهش اتلاف منابع.
- كنترل امنيتي منطقه بحران.
- افزايش ضريب امنيت در سطح كشور، منطقه و جهان.
- جلب و افزايش اطمينان و اعتماد افكار عمومي.
- افزايش كارايي و كار آمدي اركان درگير حضور در بحرانهاي ساير كشورها (در صورت نياز).
3-1- خلاصه يك مدل براي مواجهه با بحرانها
در نگاه اول به نظر ميرسد مواجهه با بحرانهاي مختلف به دليل ناشناخته و غير مترقبه بودن آنها امري مشكل و محال باشد، حال آنكه مطالعات روي بحرانهاي ثابت كرده است براي مواجهه با همه بحرانهاي يك مكانيزم مشترك كه شامل چهار بند اساسي ميباشد، لازم است. لازم به ذكر است موضوع اين بحث بسيار گسترده تر از مجال اين مقاله است در اينجا تنها به بيان اين چهار بند اساسي بسنده ميكنيم.
3-1-1 پذيرش و شناخت بحران
چگونه ميتوانيد ميزان آسيب پذيري در مواجهه با بحران را كاهش دهيد. ابتدا بايد سيستمي براي مواجه با بحران داشته باشيد، براي داشتن يك سيستم براي مديريت بحران سطحي از اطلاعات و آگاهيها لازم است و در واقع بايد يك بررسي همه جانبه قبل از وقوع بحران صورت گيرد.
اين بررسي شامل موارد زير ميشود:
- اطلاعات اجرايي و اداري عمومي.
- اطلاعات مديريتي و برنامه كنترلي.
- آشنايي با احتمال وقوع و ميزان و شكل آسيب رساني يك بحران (انواع بحرانها).
- توصيف وظايف و گروهها.
اين اطلاعات و شناخت از بحران در قالب يك مديريت همشمند بحران به دست ميايد كه با توجه به نوع بحران انتخاب ميشود.
3-1-2- آمادگي
آمادگي بعد از مرحله پذيرش بحران ميباشد و به مجموعه تداركاتي و آمادگيهاي لازم در مواجهه با بحران گويند.
الف- آمادگي و پيشگيري: كه شامل فعاليتهايي ميشود كه براي پيشگيري از وقوع بحران بايد انجام شود. طبيعي است اين فعاليتها با توجه به شناختي صورت ميگيرد كه از چگونگي بحران در اختيار مديران قرار دارد و در قسمت 3-1-1 به آنها پرداخته شد.
ب- شناخت و دسته بندي وقايع و اقدامات متقابل:
اين فعاليتها معمولا در 3 مرحله پيش از بحران، حين بحران و پس از بحران صورت ميگيرد و مستلزم انجام امور زير ميشود.
- به كار انداختن سيستم مديريت بحران.
- به كار انداختن ابزارهاي لازم براي اجرايي كردن طرح مديريت بحران.
- به كارانداختن سيستم مديريت بحران و استفاده از همه نهادهاي مربوطه.
ج - واكنشهاي براي تقليل اثرات بحران بر بازماندگان.
مجموعه فعاليتهايي كه براي حفاظت از بازماندگان بحران (شامل آسيب ديدگان و ...) و كاهش آسيبها و جلوگيري از اثرات بعدي بحران انجام ميشود.
د- بازگشت به حالت عادي، مجموعه فعاليتهايي كه براي بازگرداندن شرايط به حالت عادي قبل از بحران صورت ميگيرد گفته ميشود.
3-1-3- آموزش و باز آموزي
آموزش نيروها و افراد عادي كه به هر طريقي با بحران ارتباط دارند، سومين قسمت از فعاليتهايي است كه بايد در مواجهه با بحران انجام داد. آموزش و بازآموزي يكي از فعاليتهاي حساس و مهم در مديريت بحران در جوامع ميباشد. كه شامل قدمهاي زير ميشود:
الف- آناليز وظايف: وقتي كه يك برنامه مجتمع آموزشي طراحي ميشود، ابتدا بايد مهارتها، داشتهها و روشهاي كاربردي ايفاي نقش رضايتبخش در شرايط بحراني دسته بندي گردند.
ب- گسترش دروس: سرفصلهاي آموزشي بايد از روي آناليز وظايف مهارتها بدست آيد.
ج- دستور العملها، كتابچههاي آموزشي و ساير موارد آموزشي تدوين گردد.
د- نظام ارزشيابي كه بعد از تدوين مجموعه دروس ميزان آمادگي علمي نفرات براي مواجهه با بحران را نشان ميدهد.
3-1-4- مديريت اطلاعات
يكي از مهمترين موارد در مواجهه با هر بحران، مساله مديريت اطلاعات است كه معمولا ناديده گرفته ميشود. در واقع با پايان يافتن مراحل اصلي مواجهه با بحران نميتوان گفت كار به طور كامل به پايان رسيده است. پس از بحران تمامي اطلاعات، مستندات و آموختههاي مربوط به بحران بايد جمعآوري و مستندسازي شود تا در الگو سازيها بعدي مورد توجه قرار گيرند.
4) استفاده از مدل پيشنهادي مواجهه با بحرانهاي ناشي از بمباران و موشك باران مناطق غير نظامي
امروزه وقوع جنگ در جهان تقريبا به امري عادي تبديل شده است. زياده جوئي قدرتها بزرگ نظامي و اقتصادي جهان و سوء استفاده فروشندگان بزرگ اسلحه، جهان را به ميدان جنگ بين كشورهاي كوچك و بزرگ تبديل كرده است.
از سوئي ديگر، كشورهايي چون جمهوري اسلامي ايران كه در مورد آرمانهاي خود هيچ گونه تسامحي را پذيرا نيستند، در مقابل هجوم كشورهاي بيگانه تسامحي را پذيرا نيستند، در مقابل هجوم كشورهاي بيگانه سر تسليم فرو نميآورند. صرفنظر از اينكه جنگ با چه انگيزههايي آغاز شده است و چه قدرت هايي در آن دخيل هستند، براي جامعه انساني به عنوان يك بحران بزرگ محسوب ميشود كه زيانهاي جاني، اقتصادي، رواني و ويرانيهاي بسياري را با خود به همراه دارد.
استفاده از روشهاي غير انساني متاسفانه به روشي متداول بين كشورهاي درگير تبديل شده است. كه واقعيتي تلختر از خود جنگ ميباشد. كم هستند كشورهايي كه درگير جنگ باشند و مناطق غير نظامي آنها با حمله هواپيماها و موشكباران نيروهاي دشمن مورد تعرض قرار نگيرد. در اين مواقع مردم غير نظامي مستقيما وارد صحنه جنگ ميشوند و دامنه بحران اين بار به صورت مستقيم به محيط غير نظامي كشيده ميشود.
در اين قسمت از مقاله سعي ميكنيم به كمك روش ارائه شده در قسمت 3-1 براي مواجهه با بحران، الگويي براي مواجهه با بحرانهاي مربوط به حملات هوايي و موشكباران مناطق غير نظامي ارائه دهيم و به عنوان يك مطالعه موردي اين بحران و روش هاي مواجهه با آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم.
اكنون مراحل، چهارگانه ياد شده در قسمت 3-1 را براي حالت بحراني مورد نظر، بررسي قرار ميدهيم.
5- پذيرش و شناخت بحران
5-1 علل و چگونگي رخ دادن بحران
ملاحظه شد كه عمده موارد مرتبط با پذيرش و شناخت بحران را ميتوان در شناخت اثرات و شكل بحران و تقسيم بندي فعاليتها و وظايف سازمانها و ارگانهاي مختلف در خصوص مواجهه با بحران و احتمال وقوع بحران تقسيم كرد. در خصوص بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي ميتوان اين موارد را به شكل زير بيان نمود.
حمله هوايي به مناطق غير نظامي از هنگام جنگ جهاني اول آغاز شده و اكنون نيز بلااستثنا در تمامي جنگها متاسفانه به عنوان روشي غير انساني ولي مرسوم شناخته ميشود. اوج اين حملات را ميتوان در حمله تاريخي هواپيماهاي امريكايي به هيروشيما و ناكازاكي دانست. بمب اورانيومي فرو افتاده بر هيروشيما تا پايان سال 1945 ميلادي در حدود 140 هزار نفر و در فاصله سالهاي 1946 تا 1951 شصت هزار نفر را قرباني كرد. بمب پلوتونيومي به كار گرفته شده در ناكازاكي نيز با اين كه قدرتي بيش از بمب هيروشيما داشت. به خاطر شرايط جغرافيايي ناكازاكي (كه در دو دره جدا از هم واقع شده) تلفاتي كمتر از هيروشيما يعني نزديك به يكصد هزار كشته بر جاي گذاشت.
علت بمباران و موشك باران غير نظامي را ميتوان به شرح زير عنوان نمود:
الف- نزديك بودن محل استقرار اهداف اقتصادي و نظامي به محل زندگي مردم معمولي كه باعث اشتباه در هدفگيري و در نتيجه آسيب رسيدن به مردم و تاسيسات غير نظامي ميشود.
ب- تخريب روحيه، به ستوه آوردن مردم غير نظامي و استفاده رواني از شرايط به وجود آمده در مناطق غير نظامي و استفاده رواني از شرايط به وجود آمده در مناطق غير نظامي جهت ضعيف كردن جامعه در دفاع و تحميل اراده به نيروهاي مقابل.
ج- منحرف كردن ذهن استراتژيستهاي نظامي از ميدان واقعي نبرد.
د- متحمل كردن ضربات اقتصادي سنگين به طرف مقابل و ناتوان كردن او در ادامه جنگ.
2- آسيبهاي وارده به افراد و مراكز غير نظامي بر اثر بمباران و موشك باران
حملات هوايي آسيب هاي شديد و بعضا جبران ناپذيري را به مردم و تاسيسات غير نظامي وارد ميكنند، هر چند كه دامنه اين آسيبها و خسارات بسيار گسترده ميباشد، در زير تلاش كردهايم به يك دسته بندي نسبتا دقيق از آثار اين حملات اراده دهيم:
الف- آسيبهاي جاني: در قسمتهاي قبلي به چند مثال در اين خصوص اشاره شد. درصد توانايي يك انسان بدون سرپناه براي حفظ جان خود در مقابل حملات هوايي صفر ميباشد. حتي افرادي كه در پناهگاههاي معمولي قرار دارند، از درصد ايمني بسيار پاييني در مقابل حملات سلاحهاي پيشرفته و ويژه برخوردار هستند. نگاهي به آمار و ارقام منتشر شده اين واقعيت را به وضوح نشان ميدهد، كه جان انسانها بزرگترين هزينهاي است كه اين حملات به يك جامعه تحميل ميكنند.
ب- آسيب ديدن تاسيسات و مراكز اقتصادي: امروزه توانايي و قدرت سلاحهاي مهاجمين آنقدر زياد است كه حتي بتنهاي مسلح با ضخامت چند متر هم گاهي قادر به جلوگيري از نفوذ اين سلاحها نيستند. ضربات مهلك اين سلاحها منجر به از كار افتادن مراكز حياتي مانند: نيروگاهها، سيستمهاي توزيع آب و سوخت شده و علاوه بر ضررهاي جبران ناپذيري كه براي آينده به جاي ميگذارند، مناطق غير نظامي را با اختلال اساسي روبرو ميكند.
ج- اختلال در سيستمهاي حياتي: آب،غذا، برق، سوخت و ... نيازهايي هستند كه در صورت نبودن آنها يك جامعه كاملا به صورت بحراني در ميآيد. آسيبهاي وارده بر اثر موارد فوق بدون ترديد بر روي اين عوامل حياتي تاثير ويژه خواهند گذاشت. به اين ليست موارد درماني و بهداشتي را بايد افزود. شيوع عفونت، افزايش تعداد آسيب ديدگان حملات نظامي و مسائل پيش آمده بر اثر كمبود دارو و مواد غذايي (در صورت ادامه روند حملات) ميتوانند دردسرهاي بزرگ را براي جامعه و مديران آن به وجود بياورد.
د- مسائل امنيتي: ناامني در سطح اجتماعي يكي ديگر از چالشهايي است كه حمله هوايي به مناطق نظامي با خود در پي خواهد داشت. سو استفاده مخالفان رژيم از يك سو و فعاليت هاي بزهكاران اجتماعي (نظير سرقتهايي كه بعد از بمباران از مناطق آسيب ديده صورت ميگيرد و يا احتكار مواد حياتي و مهم) از سوي ديگر بر بحران به وجود آمده دامن ميزنند.
ه- جنبههاي رواني: شايد مهمترين هدف بمبارانها و موشكباران مناطق غير نظامي وارد آوردن ضربههاي مهلك رواني به جامعه باشد. به اين دليل در اين قسمت به تفصيل بيشتري به اين مطلب ميپردازيم.
[يكي از هدفهاي اصلي حكومتهاي درگير جنگ در بمباران هوايي مراكز صنعتي و غير نظامي و يا حتي نظامي، تضعيف روحيه شهروندان و نيروهاي رزمي آن كشورها و تهييج آنان براي ترك صحنه نبرد و قيام عليه حكومتهاي خويش است.
برخي از تحليلگران نظامي بر اين باورند كه بمبارانهاي هوايي موجب تقويت روحيه مردم و افزايش حمايت آنان از رژيم حاكم بر كشورشان ميشود. مهمترين حامي اين رويكرد، موسسه «بررسي بمباران استراتژيك ايالات متحده آمريكا» است،با اين باور كه بمباران شهرها و مردم غير نظامي، سرمايه گذاري هنگفت در زمينهاي كاملا غير اثربخش است؛ در عين حال، بسياري از مطالعات ديگر، نتايجي مغاير با يافته ادعاهاي اين موسسه ارائه دادهاند. افزون بر آن، عقل سليم حكم ميكند بپذيريم كه مردم غير نظامي نه تنها نسبت به تخريب خانهها و شهر و روستاي خود و كشته شدن عزيزانشان بر اثر بمباران بيتفاوت نيستند بلكه اين پيامدها موجب تضعيف روحيه آنان و پديد آمدن زمزمههاي پايان جنگ در ميان آنان ميگردد.
به طور كلي بسياري از مطالعات حاكي است كه بمبارانهاي جنگ جهاني اول و دوم اثر ويران كنندهاي بر شهروندان كشورهاي مورد يورش هوايي بر جاي نهاده است؛ مثلا بمباران لندن توسط آلمان، علاوه بر اينكه خشم و نفرت مردم آن شهر را نسبت به آلمانها افزايش داد، آنها را از حكومت بريتانيا نيز متنفر ساخت؛ در عين حال، محققاني كه به بررسي و مقايسه تاثيرات رواني ناشي از بمبارانهاي جنگ جهاني اول و دوم پرداختهاند، اذعان دارند كه در جنگ جهاني دوم، رفتار مردم در برابر حملات هوايي نسبت به جنگ اول شجاعانه تر بوده است؛
دولتهاي مورد يورش حملات هوايي، اغلب براي كاهش ميزان تاثيرات رواني بمبارانها بر مردم در برآورد و اعلام ويرانيهاي ناشي از بمبارانها به دو گونه متفاوت عمل ميكند. آنها يا تمايل به اغراق گويي دارند و ميزان ويرانيها را بسيار بيشتر از رقم خسارات واقعي اعلام ميكنند و يا تمايل به بياهميت جلوه دادن خسارات دارند و رقم واقعي را بيان نميكنند.
نوع اول، يعني «اغراق گويي» به منظور محكوم ساختن دشمن نزد افكار عمومي و جنايتكار جنگي معرفي كردن او، رايجتر است. شيوه دوم دست كم گيري هنگامي صورت ميگيرد كه كشور مورد يورش قصد داشته باشد به دشمن خود بقبولاند كه جنگ را نخواهد باخت و تحمل مردمش بيش از آن است كه او ميپندارد؛ به عبارت ديگر كشور مورد يورش به بياعتنايي وانمود ميكند. بيم از شورش مردم نيز يكي از علتهاي متوسل شدن دولتها به شيوه دست كم گيري است؛ يعني آنان بيم آن دارند كه مردم با اطلاع يافتن از عمق ويرانيها و تلفات، دولت خويش را مجبور به متاركه جنگ كنند. نكته ديگري كه در بمباران هاي هوايي بايد بدان توجه كرد، واكنش متفاوت مردم و وابستگان به حكومت كشور مورد يورش در برابر بمبارانها است. فرماندهان رده بالاي نظامي و دولتمردان نه تنها ممكن است متاثر از بمبارانهاي هوايي از رسيدن به هدفهاي خود در ادامه جنگ صرفنظر نكنند، بلكه چه بسا ممكن است آنان بمبارانها را دستاويز ادامه جنگ قرار دهند؛ حال اينكه واكنش مردم در برابر حملات هوايي به گونهاي ديگر است. مخالفان جنگ و يا مخالفان دولت پس از مورد يورش هوايي قرار گرفتن كشورشان جسورتر ميشوند و مخالفتهاي خود را آشكار ميسازند و حتي ممكن است مردم را به شورشهاي همگاني تشويق كنند و در واقع اين عده از بمباران هوايي كشورشان بيشترين بهره برداري لازم را به نفع خود بكنند. روحيه بيطرفها نيز ممكن است تحت تاثير بمباران ضعيفتر شود و برخي از آنان آماده پيوستن به صف مخالفان كردند، اما طرفداران پر و پا قرص حكومت و جنگ يك كشور عليه كشور ديگر نه تنها تحت تاثير بمبارانها روحيه خود را نميبازند و عليه كشور و حكومتشان شورش به راه نمياندازند، بلكه خشم و نفرت آنان نسبت به دشمنشان افزايش مييابد و سران كشورشان را براي انتقام جويي از دشمن تحت فشار قرار مي دهند.]
3- تقسيم بندي نيروهاي فعال در بحران:
- نيروهاي نظامي و انتظامي حاضر در مناطق غير نظامي.
- سازمانهاي امداد و پزشكي.
- نيروهاي هلال احمر و صليب سرخ.
- سازمان آتش نشاني.
- شهرداريها.
يك نمونه: جنگ شهرها در طول جنگ تحميلي ايران و عراق به عنوان نمونه اي از بمباران ها و موشك بارانهاي هوايي ،حملات پي در پي هوايي و موشكي به نقاط مسكوني شهرهاي ايران طي نزديك به 8 سال دفاع مقدس، به چهار دوره تقسيم شده است كه آخرين دوره جنگ موسوم به (جنگ شهرها) از تاريخ 23/11/66 آغاز ميشود و اين در حالي است كه از تاريخ 22/1/65 تا تاريخ مذكور طي حملات رژيم بعثي عراق 4900 تن از كودكان، زنان و مردان بيگناه در شهرهاي ايران شهيد و 23 هزار تن مجروح شده بودند.
برابر گزارش سازمان ملل در طي جنگ تحميل در اثر بمباران كور دشمن بعثي 130 هزار خانه به كلي تخريب و به 190 هزار خانه خسارات عمدهاي وارد شده است.
اولين حمله موشكي عراق عليه شهرهاي ايران 16 مهر ماه سال 1359 با شليك سه فروند موشك به شهر مقاوم دزفول آغاز شد كه بر اثر اصابت اين 3 موشك به نقاط مسكوني شهر 50 تن به شهادت رسيده و تعدادي نيز مجروح شدند.
رژيم عراق در نخستين دوره حملات خود به شهرها و روستاهاي ايران كه از تاريخ 13/11/62 آغاز شد، 39 شهر و روستا را مورد حمله هوائي خود قرار داد و 1227 نفر از مردم غير نظامي و بيدفاع ساكن شهرها را به شهادت رساند و 4682 نفر را مجروح كرد.
در دومين مرحله جنگ شهرها كه از تاريخ 5/3/63 آغاز شد رژيم بغداد 115 بار مردم ساكن 27 شهر جمهوري اسلامي ايران را مورد حمله موشكي، هوائي و توپخانه خود قرار داد كه در نتيجه طي 20 روز 570 تن از مردم بيدفاع ساكن شهرهاي ايران به شهادت رسيده و 1332 نفر مجروح شدند. در سومين مرحله جنگ شهرها عليه مردم مظلوم ايران در زمستان سال 65 كه با بمباران و موشك باران همراه بود 65 شهر مورد اصابت 27 موشك و 236 بار حمله هوائي و گلولههاي توپ قرار گرفتند و در نتيجه 3035 نفر شهيد و 11150 نفر مجروح شدند. در دوره دوم از مرحله چهارم حمله به شهرهاي ايران توسط عراق كه از 23/11/66 تا پايان فروردين ماه 67 ادامه يافت 189 فروند موشك به ايران شليك شد كه 132 فروند آن به مناطق مسكوني بيمارستانها، مدارس، فروشگاهها و نقاط پر رفت و آمد تهران اصابت كرد. در اين مدت 25 موشك به قم، 22 فروند موشك به اصفهان، 4 فروند موشك به تبريز، 3 فروند موشك به اصفهان، 4 فروند موشك به تبريز، 3 فروند موشك به شيراز ادامه يافت. 189 فروند موشك به ايران شليك شد كه 132 فروند آن به مناطق مسكوني، بيمارستانها، مدارس، فروشگاهها و نقاط پر رفت و آمد تهران اصابت كرد و در اين مدت 25 موشك به تبريز، 3 فروند موشك به شيراز و 2 فروند موش از 60 هزار شهيد و مجروح ثبت شده است كه اكثر قريب به اتفاق شهدا و مجروحان را كودكان، زنان بيمارستان بستري شده در بيمارستانها و دانش آموزان مدارس و سالخوردگان تشكيل ميدهد كه در صورت وجود پناهگاههاي مطمئن گروهي، خانوادگي و انفرادي در شهرها باعث كاهش تاثيرات اصابت، موج، تركش بر ابنيه شهري باعث كاهش تاثيرات اصابت، موج، تركش بر ابنيه شهري ميگرديد. بررسي اثرات تخريبي حملات موشكي عراق به شهر تهران و اجراي تهديدات لازم باعث كاهش شديد تلفات نيروي انساني شده و يكي از عوامل بازدارنده بروز جنگهاي شهري بود.
لازم به ذكر است تمامي گروهها فوق و همچنين تمامي فعاليتهاي مربوط به پذيرش و شناخت بحران همچنين فعاليتهاي مربوط به آمادگي مواجهه با بحران زير نظر يك مديريت واحد صورت ميگيرد. كه در اين مقاله به دليل گستردگي موضوع طراحي مديريت بحران از بسط دادن اين موضوع صرفنظر ميشود.
2- آمادگي در مواجهه با بحران.
1- آمادگي براي پيشگيري از وقوع بحران.
مجموعه فعاليتهايي كه ميتوان براي پيشگيري از هجوم نظامي نيروهاي مهاجم در جنگ بر عليه مناطق غير نظامي انجام داد را ميتوان به شكل زير تقسيم بندي كرد:
الف- فعاليتهاي ديپلماتيك: اين فعاليتها شامل تمامي تلاشها و رايزنيهاي سياسي و بينالمللي ميشود كه براي جلوگيري از وقوع چنين مواردي صورت ميگيرد. ديپلماتها و اعضاي وزارت امور خارجه هر كشور نقش بسزايي در جلوگيري از انجام حملات هوايي به مناطق غير نظامي از طريق برقراري ارتباط با سازمانهاي جهاني از جمله سازمان ملل متحد ايفا ميكنند. داشتن يك رسانه جمعي قوي نيز در جهت روشن كردن اذهان مردم جهان در خصوص اينگونه فعاليتهاي ضد بشري بسيار مثمر ثمر ميباشد.
ب- پوششهاي دفاعي: كه شامل داشتن سيستم دفاع موشكي (دفاع عامل) و دفاع غير عامل و آمايش سرزميني قوي ميباشد. بازتاب چنين سيستمهايي در نيروهاي دشمن رعب ايجاد كرده و از تاخ و تاز بيمحاباي آنها در مناطق غير نظامي تا حدود زيادي جلوگيري ميكند. (در بخش هاي بعدي توضيحات مهمتري در اين خصوص خواهيم داد.)
2- شناخت و دسته بندي وقايع و اقدامات متقابل
اين فعاليتها را ميتوان به دو قسمت اساسي تقسيم كرد:
الف: فعاليتهايي كه قبل از بحران بايد صورت گيرد (تدابير دفاعي).
به مجموعه فعاليتهايي گفته ميشود كه قبل از وقوع بحران صورت ميگيرد تا در صورت مواجهه با بحران ميزان آسيب پذيري، به كمترين حد ممكن برسد. در اين قسمت براي آشنايي بيشتر به بخشي از اقدامات صورت گرفته توسط چند كشور در اين خصوص اشاره ميكنيم:
ب- فعاليتهايي كه در حين وقوع بحران بايد صورت گيرد: (تدابير تداركاتي):
- برقراري يك فرماندهي متمركز (كه زير نظر مديريت ارشد بحران كار ميكند.)
- برقراري سيستم مخابراتي براي برقراري ارتباط با ساير قسمتهايي كه در معرض بحران قرار دارند.
- عمليات مهندسي
- عمليات مهندسي شامل موارد زير ميباشد:
- آواربرداري (كه بخصوص در ساعات اول بحران بسيار مهم است.)
- زنده يابي (كه بخصوص در ساعات اول بحران بسيار مهم است.)
- جمع آوري و تدوين اجساد (كه هم به لحاظ شرعي،بهداشتي و رواني مهم است.)
- احداث و مرمت شريانهاي حياتي.
- احداث باندهاي تعجيلي.
- ايجاد اردوگاههاي موقت.
- ايجاد تاسيسات آبرساني و برق رساني.
- برقراري امنيت: (در سه سطح بين المللي، ملي و منطقهاي)
- فعاليتهاي امدادي (نجات و مداواي مصدومين، عمليات انتقال مصدومين و ...)
- عمليات حمل و نقل و ترابري هوايي: (حمل و نقل ماشين آلات مورد نياز، تخليه و بارگيري امكانات مورد نياز مناطق بحران زده، انتقال نيروهاي امدادي به منطقه، تخليه آوارگان از منطقه بحران زده، ايجاد آمبولانسهاي هوايي)
- عمليات پشتيباني: (آبرساني، توزيع هداياي مردمي، پشتيباني پزشكي، سوخت رساني، تامين ماشين آلات و اقلام مورد نياز مناطق بحران زده)
- ج- واكنش براي تقليل اثرات بحران.
اگر فعاليتهايي كه بعد از فروش نشاندن بحران به موقع و درست صورت پذيرد بسياري از اثرات بحران از جمله اثرات رواني كاهش مييابد. اين فعاليتها شامل موارد زير ميشوند:
- درمان كامل آسيب ديدگان.
- تهيه مسكن موقت.
- برآورده كردن نيازها اوليه.
- روان درماني و مددكاري اجتماعي (پر اهميت)
3- آموزش و بازآموزي
مقوله آموزش و باز آموزي مقولهاي بسيار گسترده است، تنها در اينجا به صورت تيتروار به موارد پر اهميت در اين زمينه اشاره ميكنيم. اين آموزشها دقيقا به دو بخش عمومي كه مربوط به مردم عادي است و آموزشهاي مربوط به نيروها و مقامات مسئول تقسيم ميشود.
- آموزش كمكهاي اوليه.
- مانورهاي آموزشي در مورد لحظات مواجهه با بمباران و موشك باران.
- آموزش موارد مربوط به بهداشت رواني.
- آموزشهاي مربوط به زندگي در پناهگاهها.
- آموزشهاي مربوط به نيروها و مقامات مسئول.
- آواربرداري و عمليات نجات.
- عمليات امداد.
4- مديريت اطلاعات
اين كار نياز به سازماندهيها و آموزشهاي خاصي دارد. در اين زمينه ما تجربه ارزشمند 8 سال دفاع مقدس را در اختيار داريم كه ميتوان با استفاده از آن و مستند سازي اطلاعات آن در مديريت بحران بهره جست.
5- نتيجه گيري و پيشنهادها
1- جنگ ميان اسلام با جبهه كفر، شرك و نفاق تا شكست كامل دشمنان در شكلهاي مختلف وجود دارد. امكان مواجهه با كفار و زياده طلبان هر لحظه وجود دارد. دشمنان اسلام چنان كه تاكنون نشان دادهاند از هيچ روش غير انساني براي خاموش كردن چراغ دين و انسانيت فروگذار نميكنند. بنابراين ما بايد خود را براي هر نوع رويارويي آماده كنيم.
2- آنچه در اين مقاله ارائه شد تنها خلاصهاي از رئوس مطالب در خصوص بحران مربوط حملات موشكي و هوايي به مناطق غير نظامي بود، بدون ترديد هر كدام از مطالب مطرح شده خود سرفصلي است براي انجام مطالعاتي دقيقتر و مبسوط تر، بنابراين پيشنهاد ميشود در اين خصوص با تعريف پروسههاي دقيق تحقيقاتي و با ايجاد ضمانت اجرايي براي موارد فوق آمادگي كامل براي مواجهه احتمالي با چنين بحرانهايي كسب شود. سرفصلهاي اصلي مطالعاتي در اين خصوص ميتواند به قرار زير باشد.
الف- بررسي دقيق احتمال وقوع چنين حوادثي در سالهاي آتي (مثلا بازههاي مختلف زماني 5، 10 و 20 ساله)
ب- شناخت توانايي دشمن در ايجاد آسيب و تخمين آسيبهاي احتمالي وارده با توجه به شناخت دشمن.
ج- طراحي تيمها و گروههاي دخيل در مهار بحران و تعيين نقش اجرايي هر يك از نهادها در هنگام مواجهه با بحران و تنظيم و تصويب يك مدل دقيق براي مديريت بحران ياد شده.
د- طراحي سيستمهاي پناهگاهي،برنامههاي رواندرماني، فعاليتهاي امدادي و ... با توجه به شناخت دشمن و ميزان آمادگي داخلي با استفاده از تجارب كشورهاي ديگر.
ه- مستند سازي حوادث مربوط به بمبارانهاي 8 سال دفاع مقدس.
منابع:
1) نشريه سنگر شماره 14، مديريت بحران، محسن نمكيان
2) نشريه سنگر شماره 14، مديريت بحران و نقش نيروهاي مسلح در شرايط بروز بلايا و حوادث طبيعي، علي اكبر پوري
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 22 اسفند 1393 ساعت: 23:12 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره مديريت بحران در حوادث ناشي از بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي,تحقیق درباره آمادگی دفاعی,تحقیق درباره درس مدیریت بحران,