تأثير ياددهي مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به مادران مضطرب داراي كودكان پيش دبستاني مبتلا به گوشه گ
تأثير ياددهي مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به مادران مضطرب داراي كودكان پيش دبستاني مبتلا به گوشه گيري- بازداري
*دكتر پرويز شريفي درآمدياستاديار دانشگاه علامه طباطبائي
چكيده
اين پژوهش به منظور بررسي تاثير ياددهي مهارتهاي اداره و كنترل رفتار بر كاهش اضطراب مادران داراي كودكان مبتلا به گوشهگيري- بازداري انجام شده است. جامعه آماري در اين تحقيق كليه كودكان پيش دبستاني مبتلا به گوشهگيري- بازداري شهرستان اصفهان و والدين آنها در سال تحصيلي 83 ـ 1382 بوده است . شيوه نمونه گيري به صورت تصادفي خوشهاي انجام گرفت . براي اجراي تحقيق ، از بين مهد كودكهاي شهر اصفهان 2 مهد كودك به صورت تصادفي انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه رفتاري كودكان پيش دبستاني ، كودكان مبتلا به گوشهگيري- بازداري مشخص شدند . سپس آزمون اضطراب كتل براي مادران اين كودكان اجرا شد . 32 نفر مادران مضطرب به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند . متغير مستقل ، آزمون مادران بر روي گروه آزمايش اعمال شد . پس از اتمام آموزش مجدداً از دو گروه آزمايش و گواه آزمون اضطراب كتل انجام گرفت .
دادههاي حاصل از اين پژوهش با روش تحليل كواريانس و ضريب همبستگي پيرسون و به وسيله نرم افزار SPSS مورد تحليل قرار گرفتند . نتايج نشان داد بين گروه تحت آموزش و گروه گواه بعد از ملاحظه آموزشي تفاوت معني داري (01/0وجود دارد . همچنين نتايج تحقيق نشان داد بين اضطراب مادران و سن آنها تفاوت معني داري (01/0
وجود ندارد .
كليد واژه: مهارت هاي اداره و كنترل رفتار، اضطراب. كودكان پيش دبستاني، اختلال رفتار
مقدمه
بدون شك سالهاي اول زندگي آدميمهمترين و مؤثرترين سالهاي زندگي اوست . سالهايي كه در آن شخصيت شكل ميگيرد . بسياري از خصايص و فضايل نيكو يا صفات و رذايل ناپسند در همين زمان در وجود انسان نقش ميبندد . در چنين سالهاي حساسي مادران بعنوان اولين مربي كودك در تربيت و چگونگي رفتارهاي او مهمترين نقش را دارا هستند . حل مسائل اجتماعي ، قبول پيامدهاي بدرفتاري ، بيان عواطف ، واكنشهاي مناسب نسبت به شكست معمولاً قسمتي از خزانه رفتاري يك كودك مبتلا به گوشهگيري- بازداري نيستند . به علت نقايصي كه در رفتارهاي سازشي ـ اجتماعي اين كودكان وجود دارد . مكرراً مشكلاتي را در كلاس و ديگر محيطهايي كه آنها بايد شركت كنند تجربه ميكنند . اين كودكان ممكن است در آشنا شدن با ديگران ، شروع و خاتمه مكالمات ، شركت در بازيهاي مناسب سن ، معذرت خواهي كردن ، مشكل داشته باشند . امكان دارد آنها در موقعيتهاي مختلف قادر نباشند احساسات قوي خود مانند قاطعيت و ابراز وجود را نشان دهند . نظريههاي مختلفي درباره علت گوشه گيري- بازداري وجود دارد . از ديدگاه روانكاوي فرآيندهاي نيمه هشيار ، غريزهها ، تجربيات آسيب زاي اوليه علت گوشهگيري- بازداري است . طبق نظريه رفتارگرايي ، گوشه گيري و كمرويي ، رفتارهاي ناسازگارانهاي هستند كه فراگرفته شده يا به علت عدم موفقيت در فراگرفتن رفتارهاي سازگارانه به وجود آمده اند. از ديدگاه زيست شناختي رفتارهاي غير عادي بوسيله مواد شيميايي خاصي ، ناهنجاريهاي مغزي ، جراحات يا بي نظميكروموزومي ايجاد ميشوند . در ديگاه جامعه شناختي ـ بوم شناسي ، رفتارهاي غير عادي بوسيله يكسري تعاملات و تبادلات با ديگر افراد به وجود ميآيد .
مادران نسبت به گوشه گيري و كمرويي كودكانشان نگران و مضطرب ميشوند و سعي ميكنند كه اينگونه رفتارها را اصلاح كنند . بسياري از مادران فرزندانشان را به دليل گوشه گيري و كمرويي و ناسازگاريهايشان سرزنش و تنبيه ميكنند به اين ترتيب آنها اغلب وضع را از آنچه كه هست بدتر ميكنند .
مطالعات متعدد نشان ميدهد كه تعداد زيادي از كودكان مبتلا به گوشه گيري و بازداري كودكاني هستند كه با آنها به صورت تحقيرآميز رفتار شده است . آشفتگي دايمي، عصبانيت آني و تشويش آميز ناشي از داشتن فرزند گوشه گير و كمرو مادران را به خشونت وادار ميكند . برخي مادران ، رفتارهاي گوشه گيرانه فرزندشان را تحمل نميكنند بنابراين مسئوليت استرس و ناكامي از تربيت يك كودك گوشه گير و كمرو ميتواند رابطه مادر و كودك را كه گاهي از پيش ناپايدار است ، ناپايدارتر كند . (وندرزندن ، ترجمه گنجي ، 1377) . اگر مادران بتوانند به علل نگرانيهاي خود در مورد مشكلات كودكانشان پي ببرند ، خيلي راحت تر ميتوانند مشكلات بوجود آمده را حل نمايند . بدون آنكه موجب رنجش خود و فرزندشان شوند .
روشهاي درماني مختلفي براي درمان كودكان مبتلا به گوشه گيري- بازداري وجود دارند. بازي درماني، رفتار درماني ، خانواده درماني ، درمان رفتاري ـ شناختي . بهترين روش درماني، آموزش تدبير براساس رفتار درماني به مادران در برخورد با كودكان مبتلا به گوشهگيري- بازداري است. تأكيد اصلي روي رفتار به صورتي كه در زمان و مكان حاضر قابل مشاهده است ، ميباشد . و هدف رفتار درماني آن است كه رفتار مذبور را در جهت تطابق و سازگاري تغيير دهد (مهريار ، 1369) . با استفاده از تكنيكهاي رفتاري مانند پاداشها ، امتيازها ، تحسين و توجه ، سيستمهاي تقويت ژتوني ، قرار داد مشروط و ديگر سيستمهاي انگيزشي به كودكان كمك ميكنند تا درگير رفتارهاي طبيعي و سازشي شوند . همچنين براي كاهش رفتارهاي نامطلوب كودكان ، ميتوان از تكنيكهاي رفتاري مانند كاهش پاداشها و امتيازها ، بي توجهي به رفتار كودك و در ناحيه محروم قرار دادن كودك استفاده شود .
آيبرگ [1] و همكارانش (1998) در تحقيقي تأثير آموزش مادران داراي كودكان مبتلا به مشكلات رفتاري را در كاهش مشكلات رفتاري آنها بررسي كردند . در اين تحقيق به والدين چگونگي ايجاد يك ارتباط گرم و صميميرا با كودك ، روشهاي تحسين كودك و ناديده گرفتن رفتارهاي نامطلوب كودك به والدين آموزش داده شد . همچنين والدين چگونگي شكل گيري رفتار كودك و تغيير رفتار را آموزش ديدند . نتايج تحقيق نشان داد كه مشكلات رفتاري كودكان به طور معنا داري كاهش يافته است . در تحقيق پنكوس [2] و چوئت [3] (2002) تأثير آموزش مادران داراي كودكان مبتلا به اختلال اضطراب جدايي بررسي شد . بعد از آموزش مادران گزارش دادند كه اختلال اضطراب جدايي كودكان كاهش يافته و رابطه آنها با كودكشان نزديك تر و صميميتر شده است . آناستوپولوس [4] و همكاران (1992) تحقيقي درباره آموزش مادران در برخورد با فرزنداني كه اختلال بيش فعالي همراه با نقص توجه داشتند ، انجام دادند . در اين تحقيق 19 مادر كه فرزندان آنها داراي بيش فعالي همراه با نقص توجه بودند از آموزشهاي ويژه استفاده كردند . اين آموزش در 9 جلسه برنامه ريزي شده بود و محور آموزش برتخفيف تنيدگي هاي مادران بر اساس گزارشهايي كه مادران از بهبود وضعيت فرزندانشان داشته اند بوده است . نتايج بدست آمده در مقايسه با گروه گواه تفاوت معناداري را نشان ميدهد .
مندلونيز3 و همكاران (2001) در تحقيقي تأثير درمانهاي رفتاري ـ شخصيتي در مورد اضطراب ، افسردگي و روشهاي مقابله در كودكان سنين مدرسهاي (سنين 12 ـ 7) بررسي كردند . در اين تحقيق مادران و فرزندشان به طور تصادفي در يكي از سه گروه درماني قرار گرفتند . گروه درمان مادران و كودك ، گروه درمان مادران ، گروه درمان كودك. نتايج نشان داد كه همه گروههاي درماني مؤثر بوده است ، اما كودكاني كه گروه درماني مادران و كودك و گروه مادران بودند از روشهاي مقابلهاي بهتري استفاده ميكردند . تحقيقات فودهند4 (1980) در رابطه با كودكان اختلات رفتاري نشان داد كه اختلالات رفتاري در كودكان با الگوهاي كلامي مادران رابطه دارد و زمانيكه مادران از كلمات مثبت و پاداشهاي شفاهي استفاده ميكردند ، مشكلات رفتاري كودكان به ميزان زيادي كاهش مييافت . (نقل از نلسون و ايزرائل 5 ، ترجمه منشي طوسي ، 1378) و به دنبال آن اضطراب مادران كمتر ميشد (راپي6 و همكاران، 2005).
در تحقيقي فرگوسن7 و همكاران (1999) رابط بين سن مادر و پي آمدهاي روان شناختي آن را در سالهاي اوليه نوجواني مورد بررسي قرار دادند . نتايج تحقيق نشان داد كه بچههاي مادران كم سن و سال 5/1 تا 5/8 بار بيشتر از فرزندان مادران حدود 30 سال در خطر آسيبهاي اجتماعي قرار ميگيرند .
با توجه به اهميت سلامت رواني مادران و تأثير آن در برخورد آنها با فرزندشان، اين پژوهش در جهت نشان دادن تأثير مهارت هاي اداره و كنترل رفتار بر كاهش اضطراب مادران داراي كودكان پيش دبستاني دچار گوشه گيري- بازداري به قرار زير مورد بحث قرار ميگيرد.
آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتاري به مهارت هايي اشاره دارد كه در آن مادران آموزش مي بينند تا به گونه اي ديگر با كودك تعامل كنند. آموزش بر اين نظر كلي استوار است كه رفتار مشكل دار به طور غيرعمد ايجاد ميشود و از طريق تعاملات غيرانطباقي مادران در خانه استمرار مي يابد. در واقع تحقيقات نشان داده اند كه مادران داراي كودكان دچار گوشه گيري- بازداري درگير اعمال متعدد ناخواسته اي ميشوند كه اختلالات اضطرابي را در آنها افزايش ميدهد و ظهور رفتار جامعه پسند را مانع ميگردد (پاترسون[5]، 1982) اين اعمال، تقويت غيرعمدي و مستقيم رفتار مشكل زا، استفاده مكرر از دستورات و عدم تقويت رفتارهاي اجتماع پسند را دربرمي گيرد. آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار مادران الگوهاي تعاملات بين مادران و كودك را تغيير ميدهد به طوري كه به جاي رفتارهاي اضطرابي و پرخاشگرانه، رفتارهاي اجتماع پسند و مناسب در درون خانواده به طور مستقيم افزايش مي يابد.
اگر چه روشهاي مختلفي براي آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار والدين وجود دارد، اما ميتوان ويژگيهاي مشتركي را براي آنها شناسايي كرد. نخست اينكه، درمان اساساً با مادران انجام ميشود كه از روشهاي متعددي در خانه استفاده مي كنند. معمولاً مداخله مستقيمي توسط درمانگر براي كودك وجود ندارد. دوم، مادران آموزش مي بينند تا رفتارها را به طرق جديد شناسايي، تعريف و مشاهده كنند. براي ارائه پيامدهاي تقويت يا تنبيه و ارزيابي اثربخشي برنامه، مشخص كردن دقيق مشكل ضروري است. سوم اينكه، جلسات آموزش و مداخله، اصول ياد گيري اجتماعي و شيوه هايي كه از اين اصول پيروي مي كنند را شامل ميشود. از جمله تقويت (مثلاً، استفاده از تحسين اجتماعي و ژتون ها يا امتيازات در قبال رفتار اجتماع پسند) ، تنبيه خفيف (مثلاً ، استفاده از محروم كردن از تقويت، كاستن از امتيازات)، مذاكره و قرارداد وابستگي، چهارم، جلسات براي والدين فرصتي را فراهم ميكند تا ببينند كه فنون چگونه اجرا مي شوند، استفاده از فنون را تمرين و برنامه هاي اصلاح رفتار را مرور كنند.
هدف آني برنامه، رشد مهارتهاي خاص در مادران است. اين هدف معمولاً با تربيت مادران به بهره گيري از مهارت هاي اداره و كنترل خود در رفتارهاي نسبتاً ساده كه ميتوان آنها را به آساني مشاهده كرد و در شبكه تعاملات تحريك كننده (مثل، تنبيه، تعارض خواسته ها، تعاملات قهري) قرار نمي گيرند. آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به اين فرض استوار است كه به همان اندازه كه مادران كفايت بيشتري كسب مي كنند، ميتوان برنامه را براي كودكاني كه داراي رفتارهاي مشكل زا هستند و در حوزه هاي ديگر (مثلاً، رفتار در مهدكودك) مشكل دارند، استفاده كرد (كراتوچويل[6]، موريس2، ترجمه محمدرضا نائينيان و همكاران، 1378، ص 307)
اثربخشي آموزش مهارتهاي اداره و كنترل رفتار از نظر سن و شدت بد كاركردي (كازدين3، 1985) حائز اهميت است. طي چند مطالعه كنترل شده معلوم گرديد كه بيش از 200 خانواده كه داراي كودكان اساساً پرخاشگر در سنين 3 تا 12 سال بودند و جهت درمان سرپايي ارجاع شده بودند، در ضمن آموزش والدين شان، بهبودهاي بارزي در رفتار كودكان از يك طرف و كاهش اضطراب در مادران از طرف ديگر گزارش شده است. آموزش مديريت رفتار مادران در تحقيقاتي كه توسط پاترسون، چمبرلين4 و ريد5 1993، والتر6، گيلمور7، 2003) انجام شده است نشان داده اند كه به نسبت انواع روان درماني مبتني بر خانواده برتري دارند. آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار مادران، رفتارهاي فشارآور و اضطراب زا آنان را به سطح رفتار بهنجار همسالانشان كه داراي كاركرد مناسبي هستند رسانده است. (گريست[7] و فورهند 2000). بهبودها اغلب تا يكسال پس از آموزش آشكار هستند و تأثير كاهش اضطراب مادراني كه آموزش هاي مهارت هاي اداره و كنترل رفتار را ديده اند باعث ميشود درمان كودكان نافرمان آنان تا 5/4 سال بعد مشهود باشد (بام2 و فورهند 2001).
ويژگيهاي متعدد آموزش و والديني كه در جلسات آموزش شركت مي كنند بر پيامد آموزش و درمان تأثير مي گذارند. در سال هاي مختصر و محدود از نظر زماني (مثلاً، كمتر از 10 ساعت) احتمالاً در جمعيت هاي باليني اثر كمتري دارد. اثرات قابل ملاحظه و مداوم در برنامه هاي آموزش مهارت هاي مديريت مادران از 10 تا 50 ساعت، قابل مشاهده است (كازدين، 1985).
نگرش به اهميت سلامت روان مادران و تأثير آن در برخورد آنها با فرزندان مبتلا به گوشه گيري- بازداري و يافته هاي پژوهش هاي مختلف كه نشان ميدهد نقش اموزش به مادران داراي كودك دچار گوشه گيري- بازداري مؤثر است. براي اين پژوهش فرضيهي زير تدوين شده است:
ياددهي مهارت هاي اداره و كنترل رفتار بر كاهش اضطراب مادران داراي فرزند دچار گوشه گيري- بازداري مؤثر است. از اين رو ممكن است “بين ميزان اضطراب گروه آزمايش و گروه كنترل پس از اجراي آموزش تفاوت معني داري” مشاهده شود ، علاوه بر آن به عنوان يك فرضيه فرعي احتمال دارد بين سن و اضطراب مادران ارتباط معني داري وجود داشته باشد . بدين ترتيب در اينجا دو فرضيه پژوهشي قابل تأمل به نظر مي رسد.
فرضيه اول: بين ميزان اضطراب گروه مادران تحت آموزش (آزمايش) و گروه مادران گواه بعد از آموزش تفاوت معني داري وجود دارد.
فرضيه دوم: بين ميزان اضطراب مادران داراي كودكان دچار گوشه گيري- بازداري با سن آنها (قبل از آموزش) رابطه معني داري وجود دارد.
روش پژوهش
روش پژوهش تجربي [8] واقعي است و نوع طرح ، پيش آزمون پس آزمون با گروه كنترل برابر است در اين تحقيق نمونهها از طريق جايگزيني تصادفي [9] در گروههاي گواه و آزمايش قرار گرفته اند و متغير مستقل در مورد گروه آزمايش اعمال شد و تاثير آن در متغير وابسته مشاهده گرديد .
پس آزمون |
متغير مستقل |
پيش آزمون |
انتخاب تصادفي |
|
T2 |
|
T1 |
R |
گروه كنترل |
T2 |
X |
T1 |
R |
گروه آزمايش |
جامعه آماري و شيوه نمونه گيري
جامعه آماري مورد نظر در اين پژوهش شامل كودكان پيش دبستاني (سنين 4 تا 6 سال) دچار رفتارهاي گوشه گيري- بازداري و مادران آنها در شهرستان اصفهان سال
83 ـ 82 بودند. به منظور نمونه گيري در اين تحقيق از بين مهد كودكهاي شهرستان اصفهان دو مهد كودك بطور تصادفي خوشهاي انتخاب شدند .
براي انتخاب گروه نمونه در ابتدا بر اساس گزارشهاي مهدكودك و براي اطمينان بيشتر ، از پرسشنامه رفتاري كودكان پيش دبستاني ، كودكان دچار رفتارهاي گوشهگيري- بازداري مشخص شدند . سپس ميزان اضطراب مادران اين كودكان توسط آزمون اضطراب كتل اندازه گيري ميشد . 32 نفر از افراد به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي 16 نفر و گواه 16 نفر قرار گرفتند .
ابزار پژوهش
ابزار تحقيق مورد استفاده در اين پژوهش شامل آزمون اضطراب كتل ، پرسشنامه رفتاري كودكان پيش دبستاني (PBCI) و پرسشنامه ويژگيهاي جمعيت شناختي بودند .
1 ـ آزمون اضطراب كتل : در اين پژوهش از آزمون اضطراب كتل براي تعيين ميزان اضطراب استفاده شده است . اين آزمون را ميتوان در هر دو جنس و در اكثر فرهنگ ها بكار بست. مقياس نه تنها مختص يك تشخيص است بلكه براي ترسيم نمودار تحول بيمار بكار مي رود، چه ميتوان آن را پس از يك هفته يا بيشتر مجدداً بكار بست بدون اينكه آزمودني بخش مهمي از پاسخ هاي گذشته خود را به ياد آورد (كراز، ترجمه منصور و دادستان، 1381) و آزمون كتل 40 سؤال دارد. 20 سؤال اول، اضطراب پنهان و 20 سؤال دوم (از 21 تا 40) اضطراب آشكار يا مرضي و كل سؤالات اضطراب كلي را نشان ميدهد. مقياس اضطراب كتل در سال 1368 توسط منصور و دادستان در آزمودني هاي ايراني هنجاريابي شده است. در اين هنجاريابي 24894 آزمودني مورد ارزيابي قرار گرفته اند. اعتبار اين آزمون، كه از طريق اجراي مجدد آن و به دفعات متعدد انجام گرفته، هميشه بالاتر از 70/0 بوده است. در مورد روايي آن ميتوان داده هاي جدول زير را در نظر گرفت.
جدول اعتباريابي (روايي) مقياس اضطراب كتل
جدول نتايج گروه هاي عادي، عصبي و گروه هايي كه به هيستري اضطراب گرفتار بودند.
گروه |
تعداد آزمودني |
ميانگين |
انحراف معيار |
عادي |
795 |
75/26 |
6/11 |
عصبي |
154 |
54/38 |
40/12 |
هيستري اضطراب |
59 |
75/44 |
80/12 |
(اقتباس از گنجي، حمزه، 1380، ص 160)
مقايسه نتايج، تفاوت آشكار و كاملاً معني داري را بين گروه عادي و گروه هايي كه به تشخيص روان پزشكان مشكل داشتند، نشان ميدهد. بنابراين، اين آزمون با اطمينان بسيار بالايي ميتواند افراد مضطرب را از افراد عادي تميز دهد (گنجي، حمزه، 1380، ص 160، نقل از فرهاد جمهري، 81-1380).
2 ـ پرسشنامه رفتاري كودكان پيشدبستاني (PBCI) : اين پرسشنامه مقياسي جهت گزينش مشكلات رفتاري كودكان پيشدبستاني است كه بر اساس تعدادي مطالعات پيشين تهيه و توسط مك گواير و ريچمن[10] (1986) در كشور انگلستان تهيه شده و اعتبار و پاياني آن گزارش گرديده است. اين پرسشنامه داراي 22 سؤال است با حداكثر نمره 44 و نقطه برش 12 براي جدا كردن كودكان داراي مشكل و بدون مشكل . به اين ترتيب كودكاني كه نمره كل آنها 12 يا بيشتر باشد، در خطر مشكل رفتاري هستند و لازم است بررسي هاي بيشتري در مورد آنان انجام شود. نقطه برش، با توجه به مطالعه انگليسي انتخاب شده است. مطالعه كلانتري (1368 يا 1989) نشان داده است كه اين نقطه برش براي كودكان ايراني مفيد است. فهرست رفتارهاي كودكان قبل از دبستان توسط كلانتري (1368 يا 1989) به فارسي برگردانده شد و اعتبار و پايايي فرم فارسي آن به موازات مطالعه انگليسي نشان داده شده است (كلانتري، عابدي، 1377، ص 66-65)
3 ـ پرسشنامه ويژگيهاي جمعيت شناختي كودك : اين پرسشنامه مربوط به ويژگيهاي فردي و خانوادگي كودك مانند سن كودك ، سن والدين ، سطح تحصيلات والدين ميباشد .
شيوه اجرا
پس از انتخاب آزمودني ها طي ملاقاتي حضوري از مادران (آزمودني هاي) گروه آزمايشي دعوت شد كه در جلسات آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار شركت كنند. درست قبل از برگزاري اولين جلسه آموزش، پيش آزمون در مورد هر يك از دو گروه آزمايشي و گواه اجرا شد. سپس براي گروه آزمايش برنامه آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار طبق مدل كراتوچويل (1994) در قالب 16 جلسه در هر هفته دو جلسه و هر جلسه 45 دقيقه برگزار شد. پس آزمون بر روي هر دو گروه آزمايش و گواه انجام شد. خاطر نشان ميشود، از طريق تماس تلفني ضمن دعوت مجدد از آزمودني هاي گروه آزمايش براي
شركت در جلسه پس آزمون از آنها خواسته شد 3 شب قبل از برگزاري جلسه پس آزمون هر شب تأثير نكات فراگرفته شده در جلسات آموزشي را بر افكار، احساسات و رفتار روزهاي آموزش خود را يادداشت نمايند تا در جلسه پس آزمون درست قبل از اجراي آن بحث شود و نهايتاً مرحلة پس آزمون روي گروه آزمايش انجام شد.
روش برگزاري جلسات آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار: ابتدا گفتني است كه آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به منظور افزايش تدبير مادران داراي كودكان مبتلا به رفتارهاي گوشهگيري- بازداري جهت برخورد صحيح و مناسب با مسائل و مشكلات رفتاري فرزندانشان مي باشد، مهارت هاي اداره و كنترل رفتار اساساً در قالب فنون رفتار درماني انجام مي پذيرد. برخي از اين فنون براي افزايش رفتار مناسب و جامعه پسند كاربرد دارد كه براساس استفاده از تقويت مثبت صورت ميگيرد. تقويت كننده هاي مثبت معمولاً شامل تحسين كردن، مورد توجه قرار گرفتن از طرف ديگران، امتياز دادن، و پاداش هاي محسوس نظير جايزه هاست. برخي ديگر از فنون موردنظر براي فرونشاني و از بين بردن مشكلات رفتاري مورد استفاده قرار مي گيرند كه از آنها به عنوان فنون تنبيهي ياد ميشود. شيوه هاي تنبيه در زمينه آموزش و درمان نوعاً شامل محروم كردن از تقويت كننده ها ميباشد. بنابراين در جلسات آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار، رفتارهاي خطرآفرين به عنوان نشانه هاي هدف مورد توجه قرار گرفته و رفتارهاي اجتماع پسند به طور مستقيم آموزش داده شد. فرآيندهاي كليدي مورد توجه در جلسات آموزش ياد گيري رفتارهاي جديد از طريق آموزش مستقيم، سرمشق دهي، تقويت، تمرين و ايفاي نقش، آموزش در موقعيت ها (مثلاً در خانه، در اجتماع) جايي كه رفتارهاي مشكل زا اتفاق مي افتد.
جدول 1- جلسات آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به آزمودني هاي گروه آزمايش (مادران)، طبق مدل كراتوچويل (1994)
جلسه |
موضوع |
شرح مختصر |
1 |
مقدمه و مرور |
در اين جلسه، برنامه و آنچه را كه از آن انتظار ميرفت مرور شد و كانون توجه مداخله قرار گرفت. |
2 |
تعريف و مشاهده |
در اين جلسه به مادران گروه آزمايشي آموزش داده شد كه رفتار را شناسايي، تعريف و مشاهده كنند. مادران مشكلات خاصي را تعريف كردند كه قابل مشاهده بودند و برنامة ويژه اي را براي آغاز مشاهدات تهيه كردند. |
3 |
تقويت مثبت |
در اين جلسه مفهوم تقويت مثبت، عوامل مؤثر در آن و تمرين كاربردها در مورد كودك در قالب برنامه هاي خاصي آموزش داده شد كه براي رفتارهاي مشاهده شده در طول هفته جايزه و امتياز تعلق مي گرفت. |
4 |
مرور برنامه و دادهها |
مشاهدات هفته گذشته و نيز اجراي برنامه تقويت مرور شد. جزئيات مربوط به اجراي تحسين، امتيازات و تقويت كننده هاي حمايتي برحسب نياز بحث و ايفاي نقش شد تا مادران بدانند كه چگونه بايد عملكرد خود را بهبود بخشند بنابر ضرورت، در برنامه تغييراتي داده شد. |
5 |
محروم كردن از تقويت |
به مادران در زمينه محروم كردن و عوامل مرتبط با بكارگيري مؤثر آن آموزش داده شد. براي جلسه آينده برنامه استفاده از محروم كردن براي رفتارهاي خاص طراحي شد. |
6 |
مشكل دهي |
به مادران آموزش داده شد كه از طريق تقويت تقريب هاي متوالي رفتارهايي را به وجود آورد و با استفاده از تشويق ها و حذف تدريجي تشويق، رفتارهاي نهايي را ايجاد كنند. |
7 |
مرور و حل مسأله |
در اين جلسه مفاهيم قبلي مرور شد. از مادران خواسته شد كه اين مفاهيم را در موقعيت هاي فرضي به كار گيرند. ضعف هاي مربوط به فهم مفاهيم يا اجراي آنها موردتوجه بود. |
8 |
توجه و ناديده گرفتن |
دراين جلسه به مادران درباره توجه وناديده گرفتن رفتارهاي نامطلوبي كه بايد ناديده ميگرفتند و رفتارمثبت ومتضاد كه بايد بهآنتوجه ميكردند،مطالبي آموختنداينشيوههاضمنجلسه تمرين شدند. |
9 |
مداخله مهدكودك |
در اين جلسه، طرح هايي براي اجراي يك برنامه تقويت مبتني بر خانه به منظور ايجاد رفتارهاي مرتبط با مهدكودك تدوين شد. قبل از اين جلسه، مذاكراتي با مادران و مربيان به عمل آمد و رفتارهاي خاصي كه بايد در كلاس و منزل مورد توجه مي بودند تعيين شدند. اين رفتارها در نظام تقويت گنجانده شدند. |
10 |
مجازات |
در ارتباط با استفاده مؤثر از مجازات به مادران آموزش داده شد |
11 |
ملاقات خانواده |
در اين ملاقات كودكان و مادران به جلسه فراخوانده شدند. برنامه ها همراه با مشكلات مربوط به آنها بحث شدند. به منظور اصلاح برداشت هاي غلط يا تغيير سطوحي كه به طور مؤثر اجرا نشده بودند، بازنگريهايي به عمل آمد. |
12 |
مرور مهارتها |
در اينجا، برنامه ها، همراه با كليه مفاهيم مربوط به اصول اجرايي مرور شدند. از مادران خواسته شد براي انواع مسائل روزمره فرضي در منزل و مهدكودك، برنامه هايي را تهيه كند. راجع به انتخاب برنامه و به كارگيري آن پس خوراند ارائه شد. |
13 |
مذاكراه و قرارداد |
با مادران و كودكان متفقاً ملاقات و درباره برنامه هاي رفتاري با آنها مذاكره شد تا توافق هاي آنها به شكل قرارداد تنظيم شود. |
14 |
رفتار با رخداد كم |
به مادران آموزش داده شد كه با رفتارهايي كه از رخداد پائيني برخوردار بودند مثل ايجاد حريق، دزدي و شرارت مقابله كنند. برنامه هاي تنبيهي خاصي برحسب ضرورت اعمال شد. |
15 |
مرور، حل مسأله |
موضوعات مربوط به جلسات ديگر به طور نظري و عملي مرور شدند. |
16 |
تمرين |
با ايفاي نقش توسط مربي به تأكيد خاصي بر به كارگيري اصول فردي ايفاي نقش شد. مادران، طراحي برنامه هاي جديد را تمرين كردند، در برنامه هاي ناقص تجديدنظر كردند، و به موقعيت هاي پيچيده اي كه به مرور اصول و اعمال بحث شده در جلسات قبل مي پرداخت، پاسخ دادند. |
روش تحليل دادهها :
تحليل آماري در دو سطح توصيفي و استنباطي ارائه شده است . در سطح آمار توصيفي از ميانگين و انحراف معيار استفاده شده است . در سطح استنباطي از تحليل كواريانس و ضريب همبستگي پيرسون استفاده شده است .
يافته هاي تحقيق:
فرضيه اول: بين ميزان اضطراب گروه مادران تحت آموزش (آزمايش) و گروه گواه بعد از آموزش تفاوت معني داري وجود دارد.
جدول (2) مقايسه شاخصهاي آماري نمرات پس آزمون اضطراب
گروهها |
ميانگين |
انحراف معيار |
كنترل |
39 |
87/7 |
آزمايش |
35 |
66/5 |
جدول (3) آزمون همگن بودن واريانسها
ميزان F |
1dF |
2dF |
سطح معنيداري sig |
006/0 |
1 |
30 |
940/0 |
براساس اطلاعات جدول فوق همگن بودن واريانس ها تائيد مي گردد.
جدول (4) تحليل كواريانس نمرات پسآزمون اضطراب
متغير |
F |
سطح معنيداري sig |
ميزان Eta |
توان آزمون Power |
تحصيلات مادران |
06/0 |
808/0 |
002/0 |
-56/0 |
سن مادران |
450/0 |
508/0 |
016/0 |
056/0 |
پيش آزمون |
42/87 |
000/0 |
764/0 |
1 |
گروه (گواه و آزمايش) |
28/25 |
000/0 |
484/0 |
998/0 |
بر اساس اطلاعات جدول (4) ، F مشاهده شده در مورد مقايسه ميانگين نمرات اضطراب در گروه گواه و آزمايش در سطح 1/0 = P معنادار بوده بنابراين بين ميانگين نمرات پس آزمون گروه گواه و آزمايش تفاوت معنادار وجود دارد . ضريب Eta نشان ميدهد 48 درصد از واريانس تفاوتهاي فردي مربوط به گروههاي آزمايش و گواه ناشي از تأثير آموزش بوده است .
جدول (5) مقايسه ميانگين نمرات اضطراب پس از كنترل متغيرهاي تعديل كننده
آمار گروهها |
ميانگين |
انحراف معيار |
گواه |
03/40 |
808/0 |
آزمايش |
88/33 |
808/0 |
بر اساس اطلاعات جدول (5) ميانگين پس آزمون اضطراب در گروه آزمايش 88/33 و در گروه گواه 03/40 است .
جدول (6) مقايسه ميانگين نمرات پس از آزمون اضطراب پنهان و آشكار قبل از متغيرهاي تعديل كننده
گروهها |
ميانگين |
انحراف معيار |
|
گروه |
اضطراب پنهان |
12/20 |
91/3 |
اضطراب آشكار |
5/19 |
29/5 |
|
آزمايش |
اضطراب پنهان |
65/17 |
63/3 |
اضطراب آشكار |
37/17 |
12/4 |
جدول (7) آزمون همگن بودن واريانس ها مربوط به اضطراب پنهان و اضطراب آشكار
|
F |
dF1 |
dF2 |
سطح معني داري sig |
اضطراب پنهان |
961/0 |
1 |
30 |
335/0 |
اضطراب آشكار |
125/0 |
1 |
30 |
726/0 |
براساس جدول فوق فرض همگني واريانس ها تائيد ميشود.
جدول (8) تحليل كواريانس نمرات پس آزمون اضطراب پنهان و اضطراب آشكار
|
F |
سطح معنيداري sig |
ميزان Eta |
توان آزمون Power |
|
تحصيلات مادران |
اضطراب پنهان |
45/2 |
129/0 |
015/0 |
096/0 |
اضطراب آشكار |
53/1 |
266/0 |
016/0 |
099/0 |
|
سن مادران |
اضطراب پنهان |
230/1 |
276/0 |
054/0 |
189/0 |
اضطراب آشكار |
22/2 |
386/0 |
015/0 |
092/0 |
|
پيش آزمون |
اضطراب پنهان |
66/77 |
000/0 |
742/0 |
1 |
اضطراب آشكار |
62/6 |
016/0 |
197/0 |
699/0 |
|
گروه ها |
اضطراب پنهان |
83/21 |
000/0 |
456/0 |
933/0 |
اضطراب آشكار |
64/14 |
001/0 |
409/0 |
986/0 |
براساس اطلاعات جدول (8) F مشاهده شده در مورد ميانگين اضطراب پنهان و اضطراب آشكار گروه هاي گواه و آزمايش در سطح
معني دار بوده است. همچنين براساس ضريب Eta (ميزان) 46 درصد از تفاوت هاي فردي در اضطراب پنهان و 41 درصد از تفاوتهاي فردي در اضطراب آشكار ناشي از تأثير آموزش بوده است.
جدول (9) مقايسه ميانگين نمرات اضطراب پنهان و اضطراب آشكار پس از كنترل متغيرهاي تعديل كننده
|
ميانگين |
انحراف معيار |
|
گواه |
پنهان |
62/20 |
506/0 |
آشكار |
14/20 |
538/0 |
|
آزمايش |
پنهان |
12/17 |
506/0 |
آشكار |
73/16 |
538/0 |
براساس اطلاعات جدول (9) تفاوت بين ميانگين نمرات پس آزمون اضطراب پنهان در گروه گواه 62/20 و در گروه آزمايش 12/17 است و ميانگين اضطراب آشكار دو گروه گواه 14/20 و در گروه آزمايش 73/16 ميباشد.
فرضيه دوم: بين ميزان اضطراب مادران داراي كودكان دچار رفتارهاي گوشهگيري- بازداري با سن آنها (قبل از آموزش) رابطه معني داري وجود دارد.
جدول (10) نتايج ضريب همبستگي بين ميزان اضطراب مادران و سن آنها
اضطراب |
سن |
سطح معنيداري |
پنهان |
262/0 ـ |
132/0 |
آشكار |
272/0 ـ |
147/0 |
كل |
324/0 ـ |
072/0 |
بر اساس اطلاعات جدول 10 ضريب همبستگي بين اضطراب مادران و سن آنها 324/0 ـ ميباشد كه نشان دهنده اين است كه بين اضطراب مادران و سن آنها رابطه معناداري وجود ندارد . همچنين ضريب همبستگي اضطراب پنهان و آشكار و سن آنها 262/0 ـ و 272/0 ـ كه عدم رابطه معناداري بين اضطراب و سن را نشان ميدهد .
بحث و نتيجهگيري :
با توجه به يافتههاي تحقيق ميتوان نتيجه گرفت :
نتايج جدول (5) نشان ميدهد كه بين ميانگين نمرات پس آزمون اضطراب گروه گواه 13/40 = و ميانگين نمرات پس آزمون اضطراب گروه آزمايش 88/33 =
تفاوت وجود دارد و اين تفاوت بين ميانگين نمرات پس آزمون گروه گواه و آزمايش در سطح 01/0
P معنيدار است .
خاطرنشان ميگردد نتايج اين تحقيق با نتايج تحقيقات آناستوپولوس و همكاران (1992) همخواني دارد . همچنين اين تحقيق با تحقيقات آيبرگ و همكارانش (1998) ، پنكوس و جوئت (2002) مندلونيز و همكاران (2002) و راپي و همكاران (2005) همسو ميباشد . تجزيه و تحليل يافتههاي فرضيه فرعي تحقيق نشان ميدهد كه ميزان اضطراب مادران با سن آنها رابطه معناداري وجود ندارد (2340 ـ = r ، 72/0 = P) . كه البته يافتههاي اين تحقيق با نتايج تحقيق فرگوسن و همكاران (1999) همخواني نشان نميدهد .
بر اساس يافتههاي جدول 5 ميتوان نتيجهگيري كرد كه آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار عليه اضطراب و استرس مادران بطور مثبتي مؤثر است . به عبارت روشنتر آموزش در كاهش اضطراب و استرس مادران كودكان داراي رفتارهاي گوشه گيري- بازداري نقش معنيداري دارد . خاطرنشان ميشود كه نتيجه اين فرضيه با نتايج تحقيقات فورهند و گريست، (2000) و راپي و همكاران مطابقت نشان ميدهد. همچنين يافتههاي حاصل از فرضيه فرعي تحقيق حاضر نشان ميدهد كه افزايش سن مادران نقش تعيين كنندهاي در ميزان اضطراب آنها ندارد زيرا به نظر ميرسد آزمودنيهاي (مادران) اين تحقيق كه در گروه سني 39 ـ 30 قرار دارند ، اضطرابي از خود نشان ندادهاند .
نتايج اين تحقيق را اينگونه ميتوان توجيه كرد كه يك عامل اساسي نگراني و اضطراب مادران فرزندان داراي رفتارهاي گوشه گيري- كمرويي ، ناآگاهي آنان از نيازهاي كودكانشان و عدم برخورداري از مهارتهاي خودگرداني در رويارويي با مشكلات رفتاري فرزندان و مهارتهاي كنترل و مديريت رفتار كودك است . اساساً كودكان به توجه و محبت نياز دارند . گاهي اوقات رفتار نامناسب كودك به منظور توجه مادران انجام ميگيرد .
متأسفانه بسياري از مادران زماني كه كودكشان رفتار مناسبي انجام ميدهد به او بيتوجه هستند و زماني كه كودك بدرفتاري ميكند به او توجه ميكنند ، كودكان كمكم ميآموزند كه براي جلب توجه مادران رفتارهاي نامناسب انجام دهند و باعث ناراحتي مادران شوند . نكته ديگر كه دريافتههاي تحقيق حاضر نياز به توجيه دارد عدم ارتباط بين ميزان اضطراب مادران و سن آنهاست كه ميتوان گفت آزمودنيهاي (مادران) اين تحقيق چون در گروه سني 30 ـ 30 قرار دارند احتمالاً از تجربه بيشتري در فرزندپروري برخوردارند و در نتيجه اضطراب و نگراني از خود نشان نميدهند بنابراين به نظر ميرسد هر چه سن مادران كمتر باشد در برخورد با مشكلات رفتاري فرزندشان اضطراب بيشتري دارند كه در اين صورت آموزش مادران و آگاه شدن آنان از مهارتهاي مديريت رفتار كودك ضروري ميباشد . به طور كلي نتايج از پژوهش حاضر در مجموع نشان مي دهند كه برنامه آموزش مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به مادران در زمينه كاهش اضطراب آنان موثرتر از فقدان آموزش بوده است. اين نكته با نظرات پاترسون، چمبرلين و ريد (1993)، والتر، گيلمور، (2003)، گريست و فورهند (2000) و بام و فورهند (2001) و راپي و همكاران (2005) هماهنگ است. نتايج نشان مي دهند كه مولفه هاي آموزش ويژه نظير ارائه دانش عميق و مهارت آموزي به مادران درباره اصول مداخله و كنترل رفتار به پايه ياد گيري اجتماعي و استفاده از رفتار درماني به طريق تقويت مثبت و محروم كردن از تقويت برحسب موقعيت بروز رفتار مشكل زا ميتواند به عنوان الگوي مناسبي در كشور اسلامي ايران، مورد توجه و استفاده پرورشكاران قرار گيرد. بر اين اساس به نظر مي رسد، نتايج پژوهشي حاضر در كل ميتواند به الگوي نسبتاً مناسب و موثري براي آموزش مادران در ايران دست يابد. همين طور ميتوان پيشنهاد كرد كه اين طرح تحقيق را ميتوان به راحتي به مربيان و به طور كلي به دست اندركاران تعليم و تربيت روان شناسان و مشاوران كودكستانها و مدارس ابتدايي آموزش داد تا پس از كسب مهارتهاي لازم آن را براي والدين اجرا كنند. در خور توجه اينكه كارايي اين تحقيق براي والدين دانش آموزان راهنمايي و دبيرستان ممكن است با محدوديت همراه باشد.
در خاتمه آموزش مادران روي آرود مهمي از ديدگاه بهداشت رواني است و يكي از مناسب ترين روشهاي پيشگيري از بروز اضطراب و نگراني در مادران كودكان دچار رفتارهاي گوشه گيري- بازداري و حتي شدت يافتن اختلالات رفتاري- هيجاني در فرزندان آنان ميباشد و طبيعي است كه سرمايه گذاري در آموزش تدبير و كنترل رفتار به مادران از ابعاد مختلف مقرون به صرفه است، زيرا بهائي كه دولت براي درمان و مقابله با مشكلات رفتاري كودكان و نوجوانان از يك سو و درمان اختلالات اضطرابي بزرگسالان (والدين) مي پردازد بسيار سنگين تر است. در حالي كه آموزش مادران و به طور كلي والدين برپايه اصول علمي در پيشگيري از اين گونه مشكلات بسيار چشمگير خواهد بود.
منابع :
- جمهري، فرهاد، (81-1380)، بررسي رابطه بين سخت رويي و گرايش به افسردگي و اضطراب در بين زنان و مردان دانشجوي دانشگاه تهران، پايان نامه دكترا، چاپ نشده.
- كراتوچويل، موريس، روان شناسي باليني كودك (روشهاي درمانگري). ترجمه محمدرضا نائينيان و همكاران، 1378، ص 307، انتشارات رشد، چاپ اول.
- كلانتري، مهرداد، عابدي، محمدرضا (1377)، بررسي تأثير آموزش رفتاري مادر بر كاهش اختلالات رفتار بيروني در كودكان پيش دبستان، مجله پژوهشي دانشگاه اصفهان- جلد نهم- شماره هاي 1 و 2.
- گنجي، حمزه، (1380)، ارزشيابي شخصيت، انتشارات ساوالان، چاپ اول.
ـ نلسون ، د . و ايزرائيل، آ (1982) . اختلالات رفتاري كودكان ترجمه محمدتقي منشي طوسي . 1378 . مشهد : آستان قدس رضوي، چاپ اول.
ـ وندرزندن ، ج . (1995) روانشناسي رشد ترجمه گنجي ، ح . 1377 ، انتشارات بعثت، چاپ اول
- مهريار ، امير هوشنگ (1369) اختلالات رفتاري كودكان، انتشارات رشد، چاپ اول.
- Anastopoalos, A, thur. D, sheltn. (1993)” Parent training for attention – deficit hyperactivity disorder” Jornal of abnormal child psychology, vol 21, pp 581 – 596.
- Baum , C, G. & forehand , R (2001). Longtrem follow-up assessment of parent training by use of multiple outcome measure. Behavior therapy 12-643-652.
- Eyberg, S.M, Foote, R. Dchuhmanm. E. (1998). Parent – child interaction approaches to the treatment of child behavior disorders. Child Anxiety Network. Hum.. http: // www. Enrmed. Rochester. Edu.
- Fergusson, D. and woodword. 1999. Maternalage and education and psychosocial outcomes in early education.. http: // www. PubMed.
- Geriest . D. L. forehand , R (2000). Effects of parent enhancement therapy on the treatment outcome and generalization of a parent training program. Behaviour Research and Therapy. 429-436.
- kazdin , A, E. (1985). Treatment of antisocial behavior in children and adolescents . Home wood , IL: Dorsey press.
- Patterson , G. R. (1993). Coercive famaily process . Eugene. OR: castalia.
- Pincus. D. B. choate. M.L. Parent child interaction approaches to the treatment of separation anxiety in young preschooler parent children Anxiety. Behaviour Research and Therap. 306-321.
- Rappee, R. M. ; Kennedy, S.; Ingram, M.; Edwards, S. & Sweeny, L., (2005). Prevention and early intervention of anxiety disorders in inhibited preschool children. Journal of consuling and Clinical Psychology. 73(3). 488-497.
- walter , H, I. Of Gilmore , S.K. (2003). Placebo versus social learning effects in parent traning procedures designed to alter the behavior of agyressire boys. Behavior therapy. 6.336-366. NewYork.
Abstract:
The purpose of this study was to investigate the effect of reaching management skills on reducing anxiety of mothers children with behavior disorders.
For this purpose two kindergartens were randomly selected from kindergartens in Isfahan. Preschool behavior checklist (PBCL) was adminstered to them so children with behavior disorder were identified. Then Cattle Anxiety Scale was adminstered to their mothers. 32 anxiety mothers were randomly divided two groups: control group and experimenatal group. Independent variable. Teaching mothers. Accomplished on experimental group. Data of this study snalyzed with Covariance and pearson correlation.
The results showed that there is significant difference between experimental group and control group after teaching (P%1). The results also showed that there is not significantly positive correlation between anxiety of mothers and their age (P
%1).
Keywords: management skills, anxiety, preschool, children, behavior disorders.
[1] - Eyberg
[2] - Pincus
[3] - Choat 3- Anastopoalos 3- Mendlonis 4- Foodhand
[5] - Patterson , G, R
1- Kratochwill, T,R 2- Morris, R,J 3- Kazdin,A,E 4- chember lain ,P
5- Ride, j 6- Walter , H,L 7- Gilmore , S.K
[7] - Griest, D.L. 2- Baum , C, G.
[8] - True experimental design
[9] - Random assigntment
[10] - Mc guire & Richman
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 11:04 منتشر شده است
برچسب ها : تأثير ياددهي مهارت هاي اداره و كنترل رفتار به مادران مضطرب داراي كودكان پيش دبستاني مبتلا به گوشه گيري- بازدار,