بيماري پاركينسون

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

بيماري پاركينسون

بازديد: 178

بيماري پاركينسون




 


 
 بيماري پاركينسون 


  

بيماري پاركينسون براي اولين بار توسط دانشمند انگليسي به نام دكتر جيمز پاركينسون در سال 1817 ميلادي توصيف شد و از اين رو نام اين بيماري به او تعلق يافت.

  اين بيماري بر اساس چهار علامت مخصوص آن مشخص مي شود:

- ارتعاش دست و پا در حالت استراحت (لرزش بيمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت)

- آرام شدن حركت

- سختي حركت ( خشك شدن) دست و پا يا بدن

- تعادل بد (تعادل ضعيف)

در حالي كه دو يا بيشتر از اين علايم در بيمار ديده شود، مخصوصا وقتي كه در يك سمت بيشتر از سمت ديگر پديدار شود، تشخيص پاركينسون داده مي‌شود مگر اينكه علايم ديگري همزمان وجود داشته باشد كه بيماري ديگري را نمايان كند.

بيمار ممكن است در اوايل، بيماري را با لرزش دست و پا يا با ضعيف شدن حركت احساس كند و دريابد كه انجام هر كاري بيشتر از حد معمول طول مي كشد و يا اينكه سختي و خشك شدن حركت دست و ضعف تعادل را تجربه

مي‌كند.

اولين نشاني‌هاي پاركينسون مجموعه‌اي متفاوت از ارتعاش، سفت شدن عضلات و تعادل ضعيف هستند.

معمولا علايم پاركينسون ابتدا در يك سمت بدن پديدار مي شوند و با گذشت زمان به سمت ديگر هم راه پيدا مي كنند.

تغييراتي در حالت صورت و چهره روي مي دهد، از جمله ثابت شدن حالت صورت (ظاهرا احساسات كمي بر چهره نمايان مي‌شود) و يا حالت خيرگي چشم ( به دليل كاهش پلك زدن). علاوه بر اينها، خشك شدن شانه يا لنگيدن پا در سمت تحت تاثير قرارگرفته عوارض ديگر (عادي) اين بيماري است. افراد مسن ممكن است نمايان شدن يك به يك اين نشانه هاي پاركينسون را به تغييرات افزايش سن ربط بدهند، ارتعاش را به عنوان “لرزش” بدانند، براديكنسيا را به “آرام شدن عادي” و سفت شدن عضلات را به “آرتروز” ربط بدهند.

حالت قوز اين بيماري را هم خيلي از اين افراد به سن يا پوكي استخوان ربط مي دهند. هم بيماران مسن و هم بيماران جوان ممكن است بعد از بيش از يك سال كه با اين عوارض روبرو بوده اند براي تشخيص به پزشك مراجعه كنند.

از هر100 نفر بالاي سن 60 سال يك نفر به پاركينسون مبتلا مي‌شود و معمولا اين بيماري در حدود سن 60 سالگي آغار مي‌شود. افراد جوانتر هم مي‌توانند مبتلا به پاركينسون شوند. تخمين زده مي‌شود كه افراد جوان مبتلا به پاركينسون (مبتلا شده در سن چهل يا كمتر) 5 تا 10 درصد كل اين بيماران را تشكيل مي دهند.

 

*پيشرفت بيماري پاركينسون

بعد از بيماري آلزايمر بيماري پاركينسون معمولترين بيماري مخرب اعصاب به حساب مي آيد. پاركينسون يك بيماري مزمن و هميشه در حال پيشرفت است. اين بيماري نتيجه از بين رفتن يا ضعيف شدن و لطمه خوردن سلولهاي عصبي در مغز مياني است. اين سلولهاي عصبي ماده‌اي به نام دوپامين، ترشح مي كنند. دوپامين پيام‌هاي عصبي را از سوبستانتيا نيگرا (مغز مياني) به بخش ديگري از مغر به نام كارپوس استراتوم مي برد. اين پيام ها به حركت بدن تعادل مي بخشند. وقتي سلول‌هاي ترشح كننده دوپامين در سوبستانتيا نيگرا مي ميرند، مراكز ديگر كنترل كننده حركات بدن نامنظم كار مي كنند.

اين اختلال ها در مراكز كنترل بدن در مغز باعث به وجود آمدن علايم پاركينسون مي شوند. اگر 80 درصد سلول‌هاي ترشح كننده دوپامين از بين بروند، علامتهاي پاركينسون پديدار مي شوند. علايم پاركينسون در مراحل اوليه بيماري ملايم و بيشتر اوقات در يك سمت بدن ديده مي شوند و گاه حتي احتياج به درمان پزشكي ندارند. ارتعاش در حالت استراحت يك علامت ويژه بيماري پاركينسون است، كه يكي از معمولترين علايم‌هاي پاركينسون به حساب مي آيد. ولي بعضي از مبتلايان پاركينسون هيچ وقت با اين مشكل برخورد نمي كنند. بيماران ممكن است دست لرزان خود را در جيب يا پشت پنهان كنند يا چيزي را براي كنترل ارتعاش در دست نگه دارند. لرزش مي تواند بيشتر از هر محدوديت جسمي ديگر اثر منفي روحي داشته باشد.

با مرور زمان علايم اوليه بدتر و وخيم تر مي شوند. يك رعشه ملايم تبديل به يك ارتعاش مزاحم و ملموس مي شود. ممكن است تكه كردن غذا و استفاده از دست مرتعش به مرور زمان سخت‌تر شود. براديكينسيا (آرام شدن حركت) به مشكلي كاملا محسوس بدل مي شود كه محدود كننده‌ترين علامت و اثر پاركينسون است. آرام شدن حركت مي تواند مانع انجام عادات روزانه شود: لباس پوشيدن، ريش زدن و يا حمام كردن ممكن است وقت بسيار زيادي از روز را بگيرند. تحرك ضعيف مي‌شود و مشكلاتي بوجود مي‌آورد مانند نشستن و برخاستن از صندلي يا اتومبيل و يا غلتيدن در رختخواب. راه رفتن آهسته‌تر مي‌شود و بيمار حالت قوز پيدا مي‌كند ( سر و شانه به طرف جلو تمايل پيدا مي‌كند). صداي بيمار يك نواخت مي‌شود. كمبود تعادل مي‌تواند باعث افتادن بيمار شود. دست خط ريزتر و ناخوانا مي شود. حركات غير ارادي مانند حركت دست در حال پياده‌روي كم مي شود.

علايم پاركينسون معمولا دست يا پاي يك طرف بدن اختصاص دارد ولي با مرور زمان به دست يا پاي سالم همان طرف هم سرايت مي‌كند. اين علايم پيشرفت مي‌كند تا سمت ديگر بدن را هم تحت تأثير قرار دهد. معمولا اين پيشرفت تدريجي است اما سرعت اين پيشرفت از بيمار تا بيمار تفاوت دارد. مهم است كه بيماران پاركينسون در حال پيشرفت علايم با پزشك خود صحبت و مشورت كنند تا پزشك بتواند درمان را براي بيمارش فراهم كند زيرا بدن هر بيمار به طور مختلف و متفاوت به داروهاي گوناگون واكنش نشان مي دهد. هدف از درمان براي بيماران از بين بردن علايم نيست بلكه تحت كنترل درآوردن عوارض است. اين امر مي تواند به بيمار كمك كند تا مستقل عمل كند و يك كنترل مناسب براي اين بيماري مزمن بوجود آورد. اين بيماري از بين نخواهد رفت ولي كنترل عوارض آن مي تواند تا حد زيادي جلوي ناتوان كردن و از كار افتادگي را بگيرد.

بيماران پاركينسون اغلب از اين موضوع كه بيماري آنها همواره در حال پيشرفت است، آگاه هستند و اين موضوع مي تواند باعث نگراني شديد آنها شود. مبتلايان پاركينسون ممكن است بخواهند خود و مشكلات خود را بيش از حد نياز تحت كنترل درآورند و خود را با ديگر افراد مبتلا مقايسه كنند. نگراني در مورد پيشرفت بيماري و امكان ادامه كار هم غيرعادي نيست.

پيشگويي و تخمين زدن پيشرفت اين بيماري در يك بيمار مشخص غير ممكن است. سرعت پيشرفت و محدوديت هاي جسمي و روحي در بيماران مختلف متفاوت است. نوعي راهنمايي براي تشخيص پيشرفت اين بيماري در بيماران مختلف بر اساس پيشروي بيماري از زمان تشخيص وجود دارد ولي اين تنها در حد يك پيشنهاد است.

وقتي محدوديتهاي جسمي پاركينسون به حدي برسد كه كارهاي روزمره سخت شوند، درمان علايم پاركينسون آغاز مي شود.


http://asp.irteb.com




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 8:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درمورد بیماری زوال عقل

بازديد: 133

مقدمه

توجه به بهداشت رواني سالمندان يكي از اولويتهاي سازمان جهاني بهداشت و كشورهاي عضو در منطقه مديترانه شرقي است. دمانس و آلزايمر نيز در بيشتر برنامه هاي بهداشت رواني كشوهاي عضو مورد برنامه ريزي و بحث قرار گرفته است و ضرورت دارد كه در برنامه كشوري بهداشت در ايران نيز گنجانده شود.

توجه به دمانس و آلزايمر در يك برنامه كشوري (ملي) بهداشت رواني توجه به ابعاد فراوان و مختلفي را مي طلبد. پيشگيري اوليه از آن درمان سريع و به موقع و كم عارضه آن، توانبخشي سالمندان ناتوان و معلول، بهبود بخشيدن به زندگي مبتلايان، ارتقاء سطح زندگي آنان و خانوادها و حمايت از حقوق اجتماعي آنان و خانواده ها و مراقبين آنها، بدون شك آموزش عمومي خانواده ها و جامعه و تدارك مركز مشاوره، و مددكاري سالمندان در اولويت اول برنامه خواهد بود. تا آن زمان كه توجهي به اين موضوع از كشور صورت گيرد، اين كتاب راهنمايي ساده، كوچك، كاربردي و مفيدي است كه به همه خانواده هاي داراي فرد سالمند، برنامه ريزان، پزشكان، پرستاران و روانشناسان توصيه مي گردد.


دمانس

بيماري زوال پيري

اطلاعاتي براي خانواده ها

زوال عقل (دمانس) چيست؟

زوال عقل يا دمانس نام گروهي از بيماري هاست، كه روي كاركردهاي طبيعي مغز اثر مي گذارند و معمولاً موجب اختلال در حافظه، توانايي تفكر و استدلال مي گردد. افراد مبتلا به اين بيماري گاهي موقعيت زماني و مكاني خود را تشخيص نمي دهند. به نحوي كه اينگونه بيماران ممكن است ندانند، كه چه ساعتي از روز است، يا اين كه در كجا هستند.

دمانس مي تواند شخصيت و خلق و خوي فرد را تغيير دهد و موجب شود، كه رفتارهاي عجيب و غريبي از بيمار سرزند. اين بيماري اغلب در دوره سالمندي پيش مي آيد. اما گاهي هم فرد هنوز به سن پيري نرسيده، به اين بيماري مبتلا مي گردد. حدود 5 درصد اشخاصي كه سن آنان از 65 سال بيشتر است و 20 درصد اشخاصي كه سن آنان از 85 سال بيشتر است به درجات مختلف از اين بيماري رنج مي برند. در بيشتر انواع اين بيماري شرايط بيمار پس از چند سال رو به وخامت مي گذارد و ديگر نمي توان وضع بيمار را به حال اول برگردانيد. بهر حال از آنجا كه اين بيماري به ميزان محدودي قابل درمان مي باشد لازم است با مشاهده اولين علائم بيماري با يك پزشك متخصص مشورت گردد.

بيماري «آلزايمر» شايع ترين نوع دمانس است. در اين بيماري تعداد زيادي از سلول هاي مغز مي ميرند. اين امر منجر به تغييراتي در ساختار طبيعي و pathways مغز مي شود. اين تغييرات را در معاينه پس از مرگ افراد مبتلا مي توان زير ميكروسكوپ مشاهده كرد.

اين بيماري داراي شروع تدريجي مي باشد و معمولاً در طي چند سال به تدريج پيشرفت مي كند. علت بيماري «آلزايمر» هنوز ناشناخته است. تنها در موارد معدودي بطور ارثي ظاهر مي شود. معمولا اگر در زمان آغاز بيماري، سن بيمار هنوز به 60 سال نرسيده باشد، احتمال ارثي بودن بيماري بيشتر است. تحقيقات زيادي بر روي علت اين بيماري و اينكه آيا فلز آلومينيوم يا عامل عفوني موجب بروز بيماري «آلزايمر» مي شود انجام گرفته ولي هنوز نتايج دقيقي براي تعيين علت اين بيماري بدست نيامده است.

يك نوع شايع ديگر مانس «مولتي انفاركت» (انفاركتوس متعدد) ناميده مي شود. زيرا بر اثر يك سلسله سكته هاي مغزي خفيف (كه آنفاركت نيز ناميده مي شود) به وجود مي‌آيد. هر سكته خفيف موجب از بين رفتن يك بخش كوچكي از مغز مي گردد. اين امر يا بعلت بسته شدن رگ خوني و قطع جريان خون به آن ناحيه است و يا بدليل پارگي يك رگ خوني كوچك مي باشد كه به نواحي اطراف خود در مغز آسيب مي رساند.

اين بيماري در اشخاصي كه سابقه سكته مغزي، بيماري قلبي و بيماري قند (ديابت) دارند. بيشتر مشاهده مي شود. دوره اين بيماري در طي سالهاي مختلف ابتلا تغيير مي كند. ممكن است در پي دوره هاي وخامت بيماري، بهبودهاي نسبي نيز حاصل شود. اشخاص از اين لحاظ با هم بسيار متفاوت هستند به طوري كه امكان دارد اين بيمار ي در افرادي با دوره هاي طولاني و بدون هيچ تغيير قابل توجهي وجود داشته باشد. در عين حال ممكن است هر دو نوع دمانس با هم در يك شخص بروز كنند.

شايد توجه به اين مطلب حائز اهميت باشد كه دمانس بر اثر استفاده بيش يا كمتر از حد از مغز يا صرفاً بدليل كهولت رخ نمي دهد. بلكه افراد در هر شغل و سابقه اي و زمينه اي ممكن است به آن مبتلا شوند. مدركي وجود ندارد، كه ارتباط اين بيماري را با فشارها و تنش هايي نظير عوض كردن خانه يا داغديدگي نشان دهد. با اين وجود گاهي مشاهده مي شود كه نشانه هاي بيماري بعد از يك واقعه پرفشار و تنش زاي زندگي ظاهر مي گردد. زيرا چنين افرادي ممكن است بر اثر اين گونه تغييرات در زندگي روزانه دچار گيجي و پريشاني شوند.

بايد دانست كه بسياري از سالخوردگان از فراموشي شكايت دارند. اين امر در افراد مسن بسيار رايج است و معمولاً نشانه «دمانس» نيست. بيشتر سالخوردگان قواي ذهني خود را حفظ مي كنند و همچنان مي توانند چيزهاي تازه را فرا بگيرند.


نشانه هاي بيماري چيست؟

سير اين بيماري در بين اشخاص فوق العاده متفاوت است. عده اي ممكن است آن چنان دچار زوال عقل پيري شوند كه پس از چند ماه زندگي آنها خاتمه پيدا كند. در حالي كه دوره بيماري براي گروهي ديگر از مبتلايان بصورتي است كه بيشتر از 5 تا 10 سال طول مي كشد تا وخامت بيماري به حداكثر برسد در هر حال نشانه هاي اصلي «دمانس» عبارتست از: از دست دادن حافظه و اشكال در يادگيري مطالب تازه.

معمولاً در ابتدا حافظه نزديك و مربوط به موضوعات روزمره و جاري است كه آسيب مي بيند و مبتلايان اغلب مي توانند وقايع مربوط به گذشته هاي دور را به روشني به خاطر آورند. هر چند كه نوع و شدت نشانه هاي بسيار متفاوت مي باشند ولي سه مرحله قابل تشخيص بعنوان خفيف، متوسط و شديد را مي توان بازشناسي كرد.

در مراحل اوليه دمانس خفيف، پي بردن به اين كه شخص دچار دمانس شده، اغلب دشوار است. از اين رو ممكن است نشانه هاي بيماري به پيري يا تنبلي يا سختگيري شخص نسبت داده شود. امكان دارد بيمار علاقه به سرگرمي هاي خود را از دست بدهد و چنين به نظر برسد كه انگيزه و محركي ندارد. فهميدن موضوعات پيچيده و تصميم گيري براي اين بيماران دشوار مي شود. چنين مي نمايد كه سازگاري آنها كمتر شده و ميل ندارند كه چيزهاي تازه را امتحان كنند. نشانه هاي اوليه مشكلات حافظه در اين افراد وقتي آشكارتر مي شود، كه چيزهايي را گم مي كنند، تاريخ ها و وقايع روزمره را فراموش مي كنند و مطالب را تكرار مي نمايند. در اين مرحله اطرافيان ممكن است مشاهده نمايند كه بيمار خود محورتر و زودرنج و كج خلق شده و يا ديگران را به خاطر چيزهاي كه خودش نمي تواند پيدا كند مورد ملامت قرار مي دهد و يا وقتي متوجه مي شود در انجام كاري كه قبلاً از عهده آن بر مي آمده شكست خورده خيلي متاثر مي شود. در اين مرحله فرد بيمار ممكن است احساس كند كه كاركردهاي ذهني وي دچار نقص و اشكالي شده و بدين جهت ممكن است دچار حالت پريشاني و افسردگي شود. به تدريج دوستان و بستگان متوجه اين تغييرات مي شوند اما معمولاً علت آنرا نمي توانند دريابند.

در دمانس متوسط، نشانه ها خيلي روشن تر مي شود. بيماران درباره وقايع و كارهاي روزمره زندگي و نام افراد خيلي فراموشكار مي شوند و در مورد زمان، و موقعيت و محل كارها دچار گيجي و سردگمي مي گردند. افراد مبتلا ممكن است شب و روز را باهم اشتباه بگيرند و حتي با لباس خواب در تمام ساعات روز در خارج از منزل پرسه بزنند. اين بيماران خيلي زود گم مي شوند، بويژه اگر در محيط هاي جديدي قرار گيرند. بعلاوه اين افراد ممكن است درباره بهداشت شخصي و يا غذا خوردن نيز غفلت كنند و انجام كارهاي عادي خانگي كه قبلاً عادت به انجام آنها داشتند بر ايشان دشوار گردد. اين بيماران ممكن است تغيير خلق داده و پرخاشگر و عصباني شوند يا خيلي زود بر آشفته گردند  و از جا در بروند. حتي امكان دارد چيزهايي را ببينند يا بشنوند كه براي اطرافيان وجود نداشته و واقعيت نداشته باشند. همين طور ممكن است سر در آوردن از صحبت‌هاي آنان براي اطرافيان مشكل شود و نيز فهميدن گفته هاي اطرافيان براي آنان دشوار مي گردد. در چنين حالتي بايد به دقت از اين افراد مراقبت بعمل آيد چون ممكن است بعلت فراموشكاري غذا را روي اجاق رها كنند، اطو را از پريز برق بيرون نياورند، شير گاز را باز بگذارند و يادشان برود كه كبريت بزنند و شعله گاز را روشن كنند و باين ترتيب خود و ديگران را به مخاطره جدي بياندازد. حتي كارهاي ساده اي مثل لباس پوشيدن ممكن است برايشان مشكل گردد و چه بسا مثلاً چند شلوار را روي هم بپوشند، يا لباسشان را پشت و رو به تن كنند و يا لباسها را اشتباهاً زير و روي هم بپوشند.

بيماراني كه در مرحله شديد بيماري «دمانس» قرار دارند به كمك هاي زيادي نيازمندند. ممكن است راهشان را در گوشه و كنار خانه گم كنند و نتوانند محل دستشوئي و توالت منزل را پيدا نمايند. بعلاوه اين بيماران نمي توانند افراد خانواده، دوستان و يا كارهاي روزمره زندگي را تشخيص دهند. آنها با وجود آن قادر نيستند امور روزمره را حتي بعد از چند دقيقه به خاطر آورند، ممكن است سعي كنند رويدادها و فعاليتهاي گذشته مثل كار و شغل خود را در خاطرشان تجديد نمايند. حتي امكان دارد بي اراده دنبال خويشاوندي كه ساليان دراز است هيچ تماس و خبري از او نبوده و احياناً رد او نيز ديگر گم شده است بگردند. احتمال دارد كه نتوانند صحبت كنند و يا صحبت هايي را كه مي شود درك نمايند. بنابراين، اين بيماران در مورد غذا خوردن، لباس پوشيدن، حمام كردن، و يا استفاده از توالت نيازمند كمك و سرپرستي ديگران مي باشند. در موارد نيز دچار بي اختياري ادرار و مدفوع مي شوند. گاهي بيقراري، پرخاشگري، يا ايجاد دردسر در شب موجب اشكال مي شود ممكن است حركات عجيب و غريبشان بقدري زياد شود، كه عاقبت در روي صندلي چرخدار محصور شوند و يا بستري گردند.

در هر حال به دليل اينكه بيماري در دوران پيري گريبانگير اشخاص مي شود، بيماران اغلب قبل از آنكه به اين مرحله برسند، به دليل بيماريهاي جسمي فوت مي شوند.

تشخيص دمانس

به دلايل چندي اين امر كه يك پزشك متخصص وضع بيمار را بررسي نموده و تشخيص قطعي را روشن نمايد حائز اهميت بسيار مي باشد. نخستين دليل اين است، كه تعدادي از بيماريهاي قابل درمان وجود دارند، كه داراي علائم و نشانه هايي نظير بيماري دمانس مي باشند. و بنابراين با درمان، ممكن است بعضي يا تمامي علائم و آثار بيماري بخوبي بهبود پيدا كرده و يا وخيم تر شدن حال بيمار جلوگيري بعمل آيد. بعنوان مثال عفونت ها، اختلال غده تيروئيد، كمبود برخي ويتامين ها و بعضي ديگر از بيماريهاي مغزي را مي توان نام برد. در موارد نادري برخي از داروها كه توسط پزشك نيز تجويز مي شوند مي توانند موجب بروز علائم و حالات مشابه بيماري دمانس گردند.

گاهي نيز افسردگي مي تواند با علائمي مثل كاهش تمركز فكر و فراموشي با بيماري دمانس تشابه پيدا كند اما درمان هاي موثري براي افسردگي وجود دارد و شخص معمولاً بعد از يك دوره درمان به وضع عادي خود بر مي گردد. همين طور نگراني و اضطراب در مورد يك واقعه ناراحت كننده مي تواند موجب كاهش تمركز فكر شده و احياناً اطرافيان نگران ابتلا فرد به بيماري دمانس بشوند. گاه شخص را نگران مي كند كه كم كم «خرفت» مي شود. با مشاهده اين نشانه ها پزشك خانوادگي با توجه به سن بيمار و نشانه هاي بيماري معمولاً توصيه خواهد كرد كه بيمار را نزد يك روانپزشك، متخصص اعصاب و يا پزشك متخصص امراض سالمندان و يا هر سه ببرند. پزشك درباره سوابق و جزئيات مربوط به بيماري و نشانه هاي جسماني و رواني آن با بيمار بطور مفصل گفتگو مي كند، يك معاينه كامل جسماني از او به عمل مي آورد و ممكن است لازم باشد آزمايش خون، عكس از مغز، سي تي اسكن و نوار مغزي نيز براي بيمار انجام شود. بعلاوه يك ارزشيابي رواني نيز توسط يك روانشناس باليني ممكن است انجام گيرد. در صورت امكان پزشك با يكي از افراد خانواده نيز مصاحبه مي نمايد. انجام اين آزمايشات و بررسيها لازم است تا پزشك متخصص به يك تشخيص دقيق برسد و بر اساس آن بتواند برنامه درمان و مراقبت مناسب براي بيمار را تجويز نمايد.

درمان

براي انواع بيماريهاي دمانس، درمان داروئي موثري تاكنون شناخته نشده است. استفاده از دارو بايد در سطح حداقل باقي بماند. زيرا دارو ممكن است حالت گيجي را در بيمار بيشتر كند، يا باعث پيدايش ساير نشانه هاي رواني گردد. گاهي قرص هاي خواب آور ضعيف مفيد است و در برخي موارد اينگونه آرام بخش ها مي تواند بي قراري يا پرخاشگري يا نگراني فوق العاده روزانه بيمار را كاهش دهد. در چنين صورتي از كمترين ميزان موثر دارو بايد استفاده شود تا عوارض جانبي آن به صورت حداقل برسد. در حال حاضر چندين دارو در دست آزمايش است تا اثرات آنها بر روي نشانه هاي دمانس، يا جلوگيري از وخيم‌تر شدن حال بيمار بررسي گردند. هر چند گزارشات رسانه ها گاهي حاكي از يك پيشرفت غير منتظره و بزرگ در دارو درماني اين بيماري مي باشد ليكن، هنوز هيچ مدرك قطعي وجود ندارد، كه يكي از اين داروها بتواند به راستي كمك كند. در حال حاضر داروهايي در مرحله آزمايش وجود دارند كه تنها در مراكز دانشگاهي و پژوهشي مي توان به آنها دست يافت.

ناراحتي هاي معمولي از قبيل عفونت اداري يا عفونت هاي ريوي و يا يبوست، اغلب حالت گيجي را در بيمار افزايش مي دهد. اما اين حالات با درمان هاي مربوطه برطرف مي‌گردند. ساير بيماريهاي جسماني نيز بايد تحت درمانهاي مربوط و متناسب قرار گيرند. پزشك ممكن است دوره هايي را براي ارزيابي و تشخيص بصورت بستري شدن بيمار در بيمارستان، يا مراجعه مرتب بصورت سرپائي به يك مركز درماني پيشنهاد بدهد تا يك معاينه و بررسي كافي انجام گيرد و بيماري را بطور دقيق تشخيص دهد. در چنين موقعيتي مشكلات جسماني يا مسائل رفتاري و رواني بيمار مورد ارزشيابي قرار خواهد گرفت.

دمانس و خانواده

به دلايل بسياري ممكن است بيمار مبتلا به دمانس را در خانه نگهداري كرد و يك خويشاوند از بيمار مراقبت كند. ممكن است اين كار از روي عشق و علاقه يا احساس وظيفه انجام شود، يا شايد صرفاً به اين دليل كه خانواده احساس كند چاره ديگري ندارد. جاي تعجب نيست كه در طي مراقبت از بيمار در خانه، عواطف و احساسات متضاد بسياري در افراد خانواده بروز كند. اين حالت بستگي به روابط قبلي اعضاي خانواده با بيمار و نسبت آنها با وي بعنوان همسر، پسر، دختر و يا يك خويشاوند ديگر دارد.

پذيرفتن اين مسئوليت براي بعضي از اشخاص آسان است. در حالي كه افراد ديگر ممكن است نسبت به آن اكراه داشته باشند مثلاً ممكن است شما نسبت به عضو بيمار خانه احساس حمايت و دلسوزي شديدي داشته باشد، اما احساسات منفي هم شايع است و به آساني ممكن است بعضي ازافراد احساس كنندكه زيرباربسيارسنگيني رفته و تنها مانده‌اند.

در ابتدا خويشاوندان اغلب از تغيير رفتار بيمار گيج و مبهوت يا بيمناك مي شوند. تا زماني كه بيماري شخص تشخيص داده نشده بستگان بيمار در بيشتر موارد دنبال يك توضيح غير پزشكي مي گردند. اين دوره ممكن است دوره بسيار سختي باشد. زيرا امكان دارد سايرين متوجه تغييرات شخص نشده باشند و چه بسا حتي براي پزشكان دشوار باشد، كه بگويند آيا واقعاً مشكلي در كار هست، يا نه. در هر حال آنچه اهميت دارد، اين است كه هر تغييري را يادداشت كنيد و اگر به نظر مي رسد كه پزشك نگراني شما را جدي نمي گيرد، پا فشاري كنيد.

بعد از اعلام تشخيص پزشك، ممكن است از اين كه حالا اشكال كار را مي دانيد خيالتان راحت شود. اما در عين حال اين موضوع مي تواند خيلي ناراحت كننده باشد و بنابراين كنار آمدن با آن را بسيار دشوار بيابيد. مراقبين بيمار از اين كه احساس مي كنند اين شخص ديگر همان آدم قبلي نيست، اينكه همنشيني و مصاحبت او را از دست مي دهند و نيز به اين دليل كه مي دانند كه حالش بدتر خواهد شد رنجيده خاطر مي شوند. از طرف ديگر احساس گناه و خشم نيز در بعضي افراد خانواده بروز مي كند. مراقبين بيمار ممكن است به خاطر رفتاري كه در گذشته با بيمار داشته اند، احساس گناه كنند و يا به خاطر اين رفتار عجيب وغريب دچار خجالت زدگي شده و با بيمارشان با خشم و تند خويي برخورد كرده اند خود را سرزنش كنند.

از ديگر حالات هيجاني ناراحت كننده اي كه افراد خانواده بيمار ممكن است با آن مواجه شوند عصبانيت و از كوره در رفتن است. اين حالت بدلايل مختلف ممكن است در شما نيز پيدا شود مثلا به دليل اينكه تحمل رفتارهاي بيمار گاهي اوقات خيلي دشوار مي شود، يا بخاطر اينكه ديگران هيچ كمكي به شما نمي كنند و اينكه احساس مي كنيد در مخمصه اي گير افتاده ايد كه چاره اي نداريد جز اينكه آنرا تحمل كنيد. بخاطر چنين دلايلي ممكن است شما نسبت به خويشاوند بيمار خود دچار حالت پرخاشگري بشويد يكي از اقدامات مثبتي كه مي تواند اين حالات را در شما كاهش دهد اين است كه با يكي ديگر از اعضا خانواده كه او نيز دچار همين حالت شده گفتگو نمايئد و يا براي مشاوره نزديك مشاور يا روانپزشك برويد.

خود را با امر مراقبت از بيمار تطبيق دهيد

مراقبت از بيمار مي تواند موجب احساس خشنودي و رضايت در فرد يا افراد مراقب بيمار گردد. عده اي به آن به چشم فرصتي براي جبران مراقبت هاي كسي كه يك عمر از آنان مراقبت بعمل آورده، نگاه مي كنند. در هر حال بيشتر مردم كم و بيش به راهنمايي عملي نياز دارند و لازمست در مورد خدماتي كه ممكن است در سازگاري با بيمار در منزل كمكشان كند، مطالبي بدانند. از اينرو نكات و توصيه هاي زير مي تواند مفيد واقع شود:

سعي كنيد كه با تغيير رفتار خويشاوند مبتلاي خود بسازيد و نسبت به وي با بردباري برخورد كنيد. در اين جا كمي شوخ طبعي مي تواند ارزشمند باشد. با توجه به ضعف حافظه بيمار سعي كنيد كارهاي روزانه را براي وي ساده و منظم كنيد و به همين روال ادامه دهيد. اما اگر موثر واقع نشد تغييرشان دهيد.

براي اشخاصي كه دچار گيجي هستند، سازگاري با يك محيط منظم و ساده آسانتر است. اين اشخاص دوست ندارند احساس كنند، كه بيش از حد گرفتار كارهاي مختلف هستند. بنابراين بيش از حد، انجام كارهاي گوناگون را به آنان پيشنهاد كنيد. اگر براي انجام كارهايي نظير لباس پوشيدن كه چند عمل متفاوت پي در پي را مي طلبد، به تشويق احتياج دارند، تشويقشان كنيد.

سعي كنيد شرايط خانه كاملا ايمن باشد. بخصوص پخت و پز، سيگار كشيدن و رانندگي مي تواند خطر آفرين باشد. حصيرهاي پا دري يا قاليچه هاي لغزان و سست ممكن است باعث زمين خوردن اين افراد شود. همچنين امكان دارد وسايل برقي يا اجاق گاز را روشن رها كنند. از درايت خود نسبت به موضوع استفاده كنيد و هر جا كه ضرورت دارد، راهنمايي بخواهيد. تا جايي كه امكان دارد، بكوشيد به كارهايي كه قبلاً همراه با بيمار از آنها لذت مي برديد، ادامه دهيد مثلاً به اتفاق هم به گردش يا سينما يا براي قدم زدن برويد. يا به موسيقي گوش بدهيد. سعي كنيد از جر و بحث با بيمار خودداري نماييد. جر و بحث و دعوا معمولاً كمكي نمي كند. فقط ممكن است هر دوي شما را ناراحت و مضطرب كند. به جاي جر و بحث، سعي كنيد با روشي دوستانه و محبت آميز حواس بيمار را از موضوع منحرف كنيد.

شكست ممكن است بيمار را به شدت پريشان و غمگين كند. بنابر اين سعي كنيد او را از موقعيت هايي كه بخصوص احتمال شكست در آن مي رود، دور نگهداريد. براي مثال نگذاريد به تنهايي به خريد برود، يا در اجتماعات بزرگ شركت كند. با تشويق مهارت هايي كه برايش باقي مانده است، كارهاي موثر و مفيد انجام داده و از انجام آن احساس موفقيت نمايد. براي اين منظور او را به انجام كارهاي ساده اي تشويق كنيد، كه به آساني از عهده انجام آنها بر مي آيد، يا براي انجام آنها به مراقبت و نظارت مختصري نياز دارد، مثل پاك كردن سبزيجات و يا همراهي با شما در خريد.

سعي كنيد دست كم استقلال محدودي برايش باقي بگذاريد. براي انجام كارها وقت فراواني به او بدهيد و به اين ترتيب از وقوع بحران جلوگيري نماييد.

گر چه محبت و ارتباط ضرورتاً به اظهارات كلامي متكي نيستند. اما گفتگو در هر حال بسيار مهم است، هر چند كه درك گفته هاي يكديگر برايتان بسيار مشكل باشد.

زمان، تاريخ و مكان را با مهرباني به ياد بيمار بياوريد. ممكن است استفاده از اشيايي كه به يادآوري كمك مي كنند، مفيد باشد. از جمله استفاده از فهرستي براي بررسي و تطبيق ساعت و تقويم خوانا و واضح، برچسب روي درها، عكس هاي آشنا،كليه اثاثيه منزل را در جاي خود حفظ نماييد، و محل اموال شخصي بيمار را كه برايش آشناست، تغيير ندهيد زيرا اثاث و وسايل آشنا محيط را به ياد بيمار مي آورد و او را از محيط خود مطمئن تر مي سازد.

انجام ورزش ملايم و توجه به رژيم غذايي و وضع سلامتي جسمي بيمار نيز حائز اهميت مي باشد.

حمايت از مراقبين

مراقبت از بيمار گاهي يك كار 24 ساعته است. به همين دليل اهميت خاصي دارد، كه براي اين كار از ديگران كمك بگيريد و وقتي نيز براي رسيدگي به خودتان، منظور نمائيد. سعي كنيد دلبستگي، دوستان و زندگي اجتماعي تان  را حفظ كنيد. با برخورداري از كمك اضافي ممكن  است بتوانيد به شغلتان هم ادامه دهيد. چه بسا مراقبت روزانه در يك بيمارستان روزانه يا مراكز روزانه مخصوص نيز ميسر باشد. سازمان بهزيستي و يا سازمانهاي خصوصي كه در زمينه خدمات بهداشتي و مراقبت از بيماران فعاليت مي‌نمايند ممكن است خدماتي نظير مراقبت در محل سكونت (منزل)، نگهداري كوتاه مدت در مراكز ويژه را ارائه دهند به نحوي كه شما بتوانيد استراحت يا تعطيلي داشته باشيد.

كمك هاي خانگي نظير تهيه غذا و نظافت و شستشو، در برخي كشورها خدمتي به نام همنشيني با پدر بزرگ يا مادر بزرگ توسط كاركنان برخي مؤسسات فراهم آورده مي‌شود. مددكاران اجتماعي در اين موارد مي توانند شما را راهنمايي كنند.

با سازمان هايي كه ممكن است بتوانند به شما كمك كنند، تماس بگيريد. براي بسياري از مراقبين، گروههاي حمايت از مراقبين بسيار مفيد واقع مي شوند. پزشكتان، انجمن بيماري آلزايمر يا انجمن مربوط به سالمندان ممكن است در اين موارد اطلاعاتي داشته باشند. امكان دارد افرادي نظير روانشناس، پرستار روان و يا كار درمانگر بتواند به منزلتان بيايد و راهنمايي تان كند، كه چه طور با رفتارهاي بغرنج و گيج كننده بيمار سازگاري به خرج دهيد و يا اين كه چطور شرايط خانه را بنحوي تنظيم كنيد، كه براي خويشاوندان زندگي در اين خانه راحت تر و امن تر باشد.

ممكن است با پيشرفت بيماري وضع بيمار طوري شود، كه لازم باشد مدتي طولاني در بيمارستان يا آسايشگاه سالمندان بستري گردد. بسياري از مراقبين در اين مورد به شدت احساس گناه مي كنند. احساس گناه نكردن، دشوار است. در نتيجه ممكن است مراقبين سعي كنند همچنان به مراقبت از بيمار ادامه دهند. هر چند كه اين مراقبت به زندگي و سلامتي آنها واقعاً لطمه بزند. شايد برخورداري از اين شهامت لازمست، تا قبول كنيد كه براي انجام چنين وظيفه دشواري توان شما محدود مي باشد و بايد بدون هر احساس گناهي مدتي بيمار خود را بستري نماييد.

بيماري آلزهايمر

تقريباً نيمي از افراد مبتلا به زوال عقل به بيماري آلزهايمر دچار مي شوند. اين بيماري مانند ديگر انواع زوال عقل به كندي شروع مي شود و در ظرف يك تا سه سال به زوال عقل همراه با بي احساسي، بي اختياري و عدم مهار اختلال حركتي و در ظرف 5 تا 10 سال منجر به انهدام بدن و مرگ مي شود. شروع بيماري غالباً مشخص نمي شود، زيرا فراموشي خاطرات جديد را نمي توان از دشواري به خاطر سپردن افراد مسن متمايز كرد. معمولاً از سن 50 سالگي اختلال در به خاطر سپردن آشكار مي شود كه بعداً منجر به تغيير شخصيت مي گردد؛ علائم عصب شناختي، مانند فقدان مهار بازتابها و اختلال گفتار ديرتر آشكار مي شوند.

علت بيماري آلزهايمر هنوز شناخته شده نيست ولي در پديدايي آن احتمال وجود ويروس كند، آمادگي ژنتيكي، سط غيرقابل تحمل آلومينيوم و نقص ايمني بدن مؤثر هستند. بروز آلزهايمر زودرس به احتمال زياد به نابهنجاري ارثي سوخت و ساز سلولي بستگي دارد؛ اين نابهنجاري منجر به تحليل ماده خاكستري كرتكس ارتباطي و زوايد دندريتي و رسوب سلولهاي عصبي مرده با سهم زياد ناقل عصبي و پروتئين مي شود. يك نوع پروتئين در رسوب سلولهاي مرده به نام آميلوئيد وجود دارد؛ اين پروتئين اختصاص به بيماران آلزهايمر و بستگان درجه اول آنها دارد.

در اختلال شديد آلزهايمر ميزان ناقل استيل كولين و آنزيم انتقال دهنده آن در مناطق ارتباطي و هيپوكامپ كاهش مي يابد. افزون بر اين آنزيم تجزيه كننده استيل كولين استراز، نورآدرنالين، سروتونين و فعال شدن مجدد نوروپپتيد سوماتوستاتين و نوروتنسين كاهش نشان مي دهد. فقدان نورونهاي كولينرژيك از هسته هاي زير قشري نظام كولينرژيك ناشي مي شود؛ علت اين فقدان شايد دليل كاهش عامل رشد عصبي، پروتئيني با وزن مولكولي 13000 است. عامل رشد عصبي در هيپوكامپ و هسته هاي پايه مغز جلويي بيشتر توليد مي شود و رشد و توليد ناقل استيل كولين را تحريك مي كند.


بيماري پاركينسون

لرزش آرام، كندي حركات، انعطاف ناپذيري و فقدان كاهش حركات ارادي، از نشانگان مهم بيماري پاركينسون و نيز اختلالهاي شناختي و افسردگي بيماران نيز بخش ديگري از علائم اين بيماري به شمار مي آيند. بيماري معمولاً از سنين 50سالگي به بعد شروع مي‌شود و علائم آن به طور پيشرونده شدت پيدا مي كند و در 5 تا 20 سال، نرخ مرگ و مير آن سه برابر افزايش مي يابد. در پاركينسون ايديوپاتيك علت هنوز شناخته شده نيست و بيشتر نشانگان پاركينسون با مصرف مزمن داروهاي انتي دوپامينرژيك ظاهر مي‌شوند. پاركينسون منجر به فقدان سلولهاي دوپامينرژيك جسم سياه و مناطق اطراف آن مي شود و جسم سياه كه بخشي از نظام پيچيده است با كنشهاي حركتي، شناختي و انگيزشي ارتباط دارد، بدين ترتيب فقدان حركت به تنهايي ظاهر نمي شود.

مناطق ارتباطي قشر پيش پيشاني مركز اصلي دريافت تارهاي دوپامينرژيك، كولينرژيك و نورآدرنرژيك است، بنابراين مي توان اختلالاتي، مانند آسيب طرفي پشتي پيشاني را پيش بيني كرد. بيماران مبتلا به پاركينسون و آسيب پيشاني در آزمون دسته بندي كارتهاي ويسكانسين و تكاليفي كه با پاسخ تناوب تأخيري همراه است با اختلال مشابهي روبرو هستند. وجود بيماري را مي توان براساس تعامل ناقلهاي مختلف توجيه كرد؛ زيرا سلولهاي نورآدرنرژيك هسته هاي سرولئوس در بيماران پاركينسون تخريب مي شوند و سروتونين كاهش مي يابد.

درمان پاركينسون با ال دوپا آنزيم پيشرو دوپامين- در ماهها و سالهاي نخست بيماري موجب بهبودي اختلال رواني حركتي، هوشمندي و خلق مي شود- اين امر نشان مي دهد كه در تركيب پيچيده شبكه كنشهاي شناختي و حركتي اشكال تعادلي وجود دارد.

افسردگي

افسردگي اصطلاحي وسيع و مبهم است. براي شخص عادي حالتي مشخص با غمگين و گرفتگي و بيحوصلگي، و براي پزشك گروه وسيعي از اختلالات عاطفي با زير شاخه هاي متعدد را تداعي مي كند.

خصوصيت اصلي و مركزي حالات افسردگي كاهش عميق ميل به فعاليت لذت بخش روزمره، مثل معاشرت، تفريح، ورزش، غذا و سكس است. اين ناتواني براي كسب لذت، حالتي نافذ و پايا دارد.

بطور كلي شدت افسردگي بستگي به تعداد علائم و درجه نفوذ آنها دارد. در خفيفترين فرم، ممكن است فقط معدودي از علائم اساسي وجود داشته باشد.

مهمترين علامت افسردگي ناتواني در كسب لذت از چيزهائي است كه قبلاً براي او لذت بخش بوده است. غذا براي شخص بي طعم، فعاليت جنسي بدون لذت، شغل خسته كننده، و معاشرتهاي پرمعني پيشين پوچ و بي معني مي گردد. غمگيني يكي از خصوصيات افسردگي است. معهذا در تمام فرمهاي آن جزئي از سمپتوماتولوژي نيست. بيمار ممكن است بجاي غمگيني، از گيجي و اضطراب و عدم تمركز فكري شكايت داشته باشد. احساس درماندگي، ميل به خود ملامتگري، كاهش اعتماد به نفس در ميان شايعترين علائم افسردگي هستند. كندي پسيكوموتور، يا برعكس آن تحريك و آشفتگي ممكن است يكي از تظاهرات افسردگي باشد. بيخوابي، به خصوص بيخوابي آخر شب، علامت مهمي است. بي‌اشتهايي و كاهش وزن نيز از علائم عمده افسردگي شمره مي شوند. تغييرات شبانه روزي خلق، به صورت شدت يافتن علائم به هنگام برخاستن از خواب، از خطوط راهنما براي تشخيص افسردگي است. شكايتهاي مبهم از سردرد، كمردرد، دلدرد، يبوست بدون علت آشكار گاهي با افسردگي همراه است. وجود افكار انتحاري تكرار شونده نيز در ميان مهمترين علائم افسردگي بوده و مستلزم توجه جدي است.

كندي رواني- حركتي در حالات افسردگي رويهمرفته علامت شايعي است. معهذا در بيماران سالمند تحريك رواني- حركتي نيز مشاهده مي شود. علائم كلاسيك تحريك رواني- حركتي گره كردن انگشتان به هم و كندن مو است. حالت كلاسيك بيمار افسرده با خميدگي قامت، فقدان حركت خود به خودي و نگاه خيره رو به پائين مشخص است.

افسردگي هر چند كه از شايعترين اختلالات رواني انسان است، معهذا شايد بيش از هر اختلال رواني ديگر ناشناخته مانده يا در تشخيص آن اشتباه مي شود. يكي از علل پنهان ماندن و عدم تشخيص افسردگي درآميختن آن با غمگيني معمولي است. در زندگي هركس موقعيتهايي پيش مي آيد كه خواه ناخواه او را غمگين مي سازد، اما اين حالت با آشفتگي واقعي رواني و تقليل بينش معنوي شخص همراه نيست. برعكس، افسردگي حالتي است كه بركيفيت خلق شخص تأثير عميق گذاشته و نحوه ادراك او را از خويش و از محيطش دگرگون مي سازد. اين تفاوت را شايد با توصيفي كه يك بيمار در ضمن رواندرماني بيان كرده است بهتر بتوان درك كرد: بين غمگيني و افسردگي فرق و بزرگي وجود دارد. وقتي من و زنم اوقات تلخي مختصري داشته باشيم من احساس غمگيني مي كنم. اين حالت را دوست ندارم، اما اين جزئي از زندگي است. كمي بعد هر دو آشتي مي كنيم. ممكن است اين پيش آمد مرا ناراحت كند، اما ديگر سبب بيخوابي من نمي گردد و بطور كلي من احساس خوشي واقعي را از دست نمي دهم. برعكس، وقتي افسرده ام موضوع كاملاً فرق مي كند. اين حالت خيلي آزارم مي دهد. يك عده تغييرات جسماني در خود مي يابم. شب خوابم نمي برد و شايد هم شب را بيدار بمانم. اگراين بار اختلافي با زنم پيدا كنم احساس مي كنم كه ادامه زندگي ما بيهوده است. اگر مشكلي در كارم پيش آيد- كه در مواقع عادي بطور مناسبي رو به راهش مي كنم- احساس مي كنم كه آدم بي فايده اي هستم و در واقع نيروي من بجاي مبارزه با مشكل، صرف درگيري با حس اعتماد به نفسم مي گردد.

بيماران، علائم افسردگي را با عبارات گوناگوني بيان مي كنند: احساس مي كنم كه يك آزردگي دروني دارم، و خيلي زود گريه ام مي گيرد، دست خودم نيست اكثر اوقات انگار كه دارم گريه مي كنم، اما واقعاً اشك نمي ريزم، خيلي ساده بگويم، ملولم آنچه كه قبلاً برايم جالب بود ديگر نيست، حوصله ام از همه چيز سر رفته است. احساس مي كنم اگر بتوانم گريه بكنم راحتتر مي شوم، مي ترسم، نمي توانم تصميم بگيرم، قادر به تمركز حواس خودم نيستم، خودم را درمانده احساس مي كنم. اينها و خيلي عبارات مشابه ديگر از جمله سرنخ هايي هستند كه براي رسيدن به تشخيص افسردگي پزشك را راهنمائي مي‌كنند.

افسردگي پنهاني

اصطلاحي است كه از سال 1950 به بعد عموميت يافت. اين نوع افسردگي ممكن است در لباس هر نوع شكايت جسمي كه نسبت به درمان هاي مناسب مقاوم بوده است، ظاهر شود. چنين شكايات جسمي معمولاً با درمان هاي ضدافسردگي مثل داروهاي ضدافسردگي سه حلقه اي يا الكتروشوك بهبود مي يابند.

افسردگي اتكائي

سندرمي است كه در بچه ها در نيمه دوم يك سالگي به دنبال محروميت از توجه مادر يا كسي كه نقش مادري داشته باشد ظاهر مي گردد. چنين طفلي ابتدا با خشم و اعتراض و اضطراب به غيبت مادر واكنش نشان مي دهد و پس از آن يأس و بي تفاوتي و به دنبال آن بي‌اشتهايي و تحليل قوا و بالاخره مرگ ممكن است پيش آيد.

افسردگي رجعتي يا افسردگي دوره يائسگي

خطوط افسردگي با بالاتر رفتن سن افزايش مي يابد و از چهل سالگي به بالا شايعتر است.

افسردگي رجعتي با آشفتگي و بيقراري شديد مشخص است و احتمال اقدام به خودكشي يكي از خطرات جدي اين نوع افسردگي است. سندرم آشيانه خالي اصطلاحي است كه گاهي به اين نوع افسردگي اطلاق مي شود.

واكنش سوگ

از متقدمين، فرويد سوگ را واكنش نسبت به فقدان شخصي عزيز يا فقدان چيزي كه جاي شخص را گرفته است، نظير مملكت، آزادي، يا يك شيء ايده آل و نظاير آن تعريف كرده و خصوصيات آنرا غمگيني عميق  دردناك، قطع علاقه نسبت به دنياي خارج، كاهش ظرفيت دوست داشتن، و وقفه فعاليت مي داند.

به نظر فرويد سوگ يك واكنش دردناك اما طبيعي شخص داغدار است كه هر چند الگوي زندگي طبيعي را به هم مي زند، معهذا باز هم بيمارگونه شمرده نشده و نيازي براي مداوا نيست. اگر مجال داده شود خود به خود فروكش مي كند و تداخل در آن نه تنها بي فايده بلكه مضر نيز مي تواند باشد.

فرويد در تفكيك افسردگي از سوگ مي نويسد: «در سوگ، اين دنيا است كه براي شخص تهي و بي ارزش شده است، در افسردگي خود شخص» وي به كاهش احترام به نفس در افسردگي اشاره مي كند و ميل به خودملامتگري، كه از خصوصيات واكنش سوگ نيستند. سوگوار هر چند حسرت گذشته را مي خورد اما خود را بي ارزش، پست و تهي احساس نمي كند و چنين شخصي عليرغم فقدان مي تواند به روابط عادي و كارهاي روزمره خود ادامه دهد. ممكن است شخص داغدار بنشيند و به آواز يا موسيقي دلخواه خود گوش فرا دهد لذت هم ببرد و آخر سر هم موجي از غم و اندوه، اشگ از چشمان او سرازير سازد، اما آدم افسرده اصولاً ناتوان از كسب لذت است.

پس از داغديدگي معمولاً يك مرحله عدم واكنش وجود دارد كه به دنبال آن واكنش كامل سوگ ظاهر مي گردد. در مرحله عدم واكنش كه چند ساعت يا روز به طول مي انجامد و گاهي تا دو هفته نيز ممكن است دوام پيدا كند بيمار معمولاً راحت است، انگار كه هيچ اتفاقي نيفتاده است، يا بطور كامل از درك وقوع مرگ ناتوان است. با درك اينكه فقدان واقعاً روي داده است واكنش كامل مي گردد. شدت واكنش، كه با تاسف خوردن، گريه كردن، احساس درماندگي، بي علاقگي به كار، بي توجهي به خود و بي اشتهائي همراه است، پس از دو تا چهار هفته رو به كاهش مي گذارد. در هفته ششم تا دهم خيلي كمتر شده و پس از ماه ششم خيلي جزئي باقي مانده يا از بين مي رود. ضمن چند سال پس از داغديدگي واكنش هاي گذرائي مثلاً در سالگرد فقدان ممكن است مشاهده گردد.

تشخيص واكنش سو بيمار گونه زماني گذاشته مي شود كه شش ماه يا بيشتر پس از فقدان، عليرغم آگاهي كامل شخص از وقوع آن، ميل به انكار در رفتار و گفتار او مشاهده گردد. البته عده اي از محققين معتقدند كه طول اين مدت را فرهنگي كه بيمار متعلق به آن است تعيين مي كند و ختم ماه ششم پس از فقدان هميشه آغاز سوگ بيمار گونه نيست. در هر حال چيزي كه سوگ بيمارگونه را مشخص مي سازد اين است كه فرد سوگوار مدام منتظر بازگشت شخص از دست رفته است، گاهي ناباوري مرگ چنان عميق است كه ممكن است سالها بعد نيز شخص در وقوع مرگ دچار ترديد شود و ديگران را اشتباهاً به جاي شخص از دست رفته بگيرد.


 

دمـانـس

بيماري زوال عقل پيري

 

تهيه و تنظيم:

علي پرهيزكار

 

 

 دبير مربوطه

جناب آقاي خرم‌دين

 

 

 

 

پاييز 84

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 19 اسفند 1393 ساعت: 17:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس