اهمیت علم

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره اهمیت علم

بازديد: 299

 

اهميت و ارزش علم و دانش از نظرگاههاى حكماءو كتب كهن آسمانى 
لقمان :
لقمان حكيم به فرزند خود مى گويد: ((فرزند عزيز! ديدگان بصيرت خود را در انتخاب مجالسى كه در آنها شركت مى كنى كاملا باز كن و بهگزين باش . اگر ديدى مجلسى از مردمى متشكل شده است كه با دل و جان و زبان ، خدا راياد مى كنند، در آن مجلس شركت كن ؛ زيرا اگر عالم و دانشمند باشى علم و آگاهى تو درچنين مجلسى به مدد تو برميخيزد و به تو سود ميرساند و خاطر ترا نسبت به علم تجديدمى نمايد. و اگر جاهل و نادان باشى آنان به تو علم مى آموزند، و با شركت در آن مجلسسرانجام ، به علم و بصيرتى دست مى يابى . بنابراين باز هم شركت تو در چنين نشستى ،درخور و مناسب تو مى باشد، و اين اميد هم وجود دارد كه خداوند، شركت كنندگان در اينمجلس را زير سايه لطف و رحمت خود قرار دهد، و از طريق ، چنين لطف و مرحمتى ضمناشامل حال تو نيز گردد.

 آنگاه كه با گروهى از خدابى خبر مواجه شوى و ببينى كه درمجلسى ، افرادى شركت دارند كه از خدا ياد نمى كنند، بلكه او را بدست فراموشىسپردند، با آنان نشست و برخاست نكن ؛ زيرا اگر خود، از علم و آگاهى برخوردار باشى ،علم تو در طى مجالست با آنها به تو سودى نمى رساند. و اگر جاهل و نادان باشىهمنشينى تو با آنها، جهل و بى خبرى و غفلت ترا فزاينده تر مى سازد. علاوه بر اينممكن است خداوند متعال آنانرا به كيفر جهل و غفلت دچار سازد و اين كيفر، ترا نيزدربرگيرد)) (124) .توراة :

 در توراة آمده است كه موسى (عليه السلام ) فرمود: ((علم و حكمت و استوارمندى در انديشه و گفتار و كردار را، بسشگرف و عظيم برشمار و از آن تجليل كن ؛ زيرا اگر من نيروى حكمت و صواب انديشى را درقلب كسى برقرار مى سازم صرفا بدين منظور است كه مى خواهم او را مشمول رحمت و آمرزشخويش قرار دهم .

 اى موسى ! حكمت آموز باش و رفتار خويش را بر موازين حكمتمنطبق ساز و آنرا به ديگران بياموز تا در اين رهگذر به كرامت من در دنيا و آخرت دستيابى )).
زبور:
خداوند متعال در كتاب زبور بهداود پيامبر(عليه السلام ) مى فرمايد: ((داود! به احبارو دانايان و علماء بنى اسرائيل و رهبانان (صومعه نشين ) هشدار ده كه با مردمانپرهيزكار، گفتگو و مجالست و بحث و مذاكره نمائيد. اگر در محيط خود؛ با مردم تقوىپيشه و پرهيزكار برنخورديد با علماء و دانشمندان به بحث و مذاكره بنشينيد. و اگر درجمع افراد محيط و پيرامون خود، دانشمندى را نيافتيد با عقلاء و بخردان نشست وبرخاست و گفتگو كنيد؛ زيرا پرهيزكارى و دانش ‍ و خردمندى عبارت از سه مرحله و درجهاى است كه هدف من از سپردن هر يك از اين سه مرحله به مردم ، اينست كه مى خواهم بشردچار سقوط و نابودى نگردد)). (و هر كسى گمشده خويش يعنىتقوى و علم و عقل را در جوامع بشرى بيابد. و از هر يك از گروه پرهيزكاران ودانشمندان و خردمندان ، بهره خويش را بازگيرد تا جامعه انسانى احساس فقر و كمبودنكرده و دچار انحطاط و سقوط نگردد).
درباره مطلب فوق ، اين سؤ ال پيش مى آيد كهچرا خداوند در طبقه بندى اين مراحل ، تقوى و پرهيزكارى را بر ساير مراتب ديگر مقدمداشته است ؟
پاسخ چنان سؤ الى اين است كه تقوى و پرهيزكارى ، با علم و دانش بهگونه اى پيوند و همبستگى دارد كه تقواى بدون علم ، قابل تصور و امكان پذير نيست . وچنانكه قبلا نيز يادآور گشتيم خشيت و بيم از خداوند صرفا در سايه علم و دانش امكانپذير است . لذا خداوند در طبقه بندى مراتب سه گانه مذكور، علم و دانش را بر عقل وخرد مقدم نموده است ؛ زيرا هر عالم و دانشمندى ، ناگزير بايد عاقل و خردمند باشد تابه مرحله علم ارتقاء يابد.
انجيل :
خداوند متعال در سوره هفدهم انجيل مىفرمايد: ((واى بر كسى كه نام و عنوان علم و دانش بگوشاو برسد و از آن جويا نگردد. او چگونه حاضر است ، با نادانان محشور شود و در آتشجهنم با آنان همنشين گردد؟
مردم ! پوياى علم باشيد و آنرا بياموزيد؛ زيرا علم ودانش اگر فرضا موجبات سعادت و نيكبختى شما را فراهم نياورد باعث تيره روزى و بدبختىشما نمى گردد. اگر علم و دانش ، مقام شما را رفيع نگرداند، سبب پستى و فروهشتگىمنزلت شما نمى شود. اگر شما را بى نياز نسازد، تهى دستى را براى شما به ارمغان نمىآورد. اگر به شما سودى نرساند، زيانبخش نخواهد بود.
اين سخن را بر زبان جارىنسازيد: كه مى ترسيم عالم و دانشمند شويم و نتوانيم به مضمون علم و آگاهى خود عملاپاى بند باشيم ؛ بلكه بايد بگوئيد: اميدواريم كه عالم و دانشمند گرديم و طبق آگاهىو علم خود عمل كنيم .
علم و دانش به مدد عالم و دانشمند برميخيزد، و از او شفاعتو وساطت مى كند، و بصورت قدرتى درميآيد كه با عالم و دانشمند هميارى مى نمايد. بنابراين حقا نبايد خداوند، عالم و دانشمند را در روز قيامت ، فرومايه و ذليلسازد.
اى گروه علماء و دانشمندان ! درباره پروردگار خود چگونه مى انديشيد؟ آنهامى گويند: فكر و گمان ما درباره پروردگار ما اين است كه ما را مشمول رحمت و آمرزشخويش قرار دهد. خداوند به آنان مى گويد: من هم به انديشه و درخواست و اميد شما عملكردم ؛ زيرا من حكمت و دانش و استحكام و استوارمندى در تفكر و رفتار را به شماسپردم و هدف من از اين كار، چنين نبود كه بدخواه شما بودم ؛ بلكه نسبت به شما ارادهخيرخواهى داشتم . بنابراين - زير سايه لطف و رحمت من - همراه بندگان شايسته من بهبوستان بهشت و سراى نيكبختى من درآئيد)).
مقاتل بنسليمان مى گويد: در كتاب ((انجيل )) به اين مطلب برخوردم كه خداوند متعال به عيسى (عليه السلام ) فرمود:
((
دانشمندان را گرامى دار و دربزرگداشتآنان دريغ مكن ، و اهميت و ارزش مقام و مرتبت والاى آنانرا بشناس ؛ زيرا مندانشمندان را از لحاظ مقام و منزلت بر تمام آفريدگانم - بجز پيامبران و رسولان خود - مزيت و برترى بخشيدم ، مزيت و برترى آنان بر مخلوقات ، همانند مزيت و برجستگىآفتاب بر ستارگان ؛ و همسان برترى آخرت بر دنيا، و همچون برترى من بر تمام پديدههاى هستى مى باشد)).
و از سخنان مسيح (عليه السلام ) است كه فرمود:
((
اگر كسى به زيور علم و دانش آراستهگردد، و رفتار خود را با موازين علمى خويش منطبق سازد، يعنى به علم خود عمل كند، اوهمان كسى است كه در ملكوت آسمان ها به عنوان شخصيتى عظيم و شكوهمند و انسانى بزرگنامبردار بوده و از او به عظمت ياد كنند)).
و - سخن فرزانگان دين و دانش درباره علم و علماءو دانشجويان 
ابى ذرغفارى :
((
هر باب و درى از علم كه فراسوى ما گشودهمى شود و آن را فرامى گيريم از ديدگاه ما از هزار ركعت نمازى كه استحبابا و با هدفطاعت از امر غير واجب انجام مى شود، محبوب تر و خوش آيندتر است )) (125) .
ابوذر غفارىمى گويد: از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) شنيديم كه مى فرمود: ((اگر مرگ دانشجوئى - همزمان با تحصيل و دانشجوئى او - در رسدبه عنوان شهيد و سرباز جان باخته در راه خدا محسوب مى گردد)).
وهب بن منبه(126) :
(
تحصيل وتاءمين بسيارى از مزايا در خود دنيا نيز رهين علم و آگاهى انسان مى باشد)؛ زيرا علمو دانش منشاء بسيارى از مزايا است و اين مزايا از علم سر برمى آورند، آرى علم استكه به شخص فرومايه ، منزلت ، و به انسان ذليل و خوار، عزت و سرفرازى ، و به اشخاصفراموش شده و ناديده انگاشته و بدور از انظار، قرب و منزلت ، و به افراد تهى دست وبى چيز، غناء و بى نيازى ، و به انسانهاى گمنام ، شهرت و نام آورى ، و به افرادفاقد شخصيت و نفوذ اجتماعى ، هيبت و شكوه(127) ، و به افرادبيمار و سست مزاج ، نيرو و تندرستى مى بخشد)).
سخنعارفان در مزاياى علم :
يكى از عرفاء مى گويد: ((مگرنه چنين است كه اگر از بيمار، غذا و نوشيدنى و دارو را دريغ دارند آن بيمار مىميرد؟! قلب و دل آدمى نيز (به غذا و دارو نيازمند است ). اگر دل و جان انسان ازدانش و تفكر و حكمت محروم گردد چنين دل و جانى از كار مى افتد و دچار مرگ و نابودىمى شود)).
آثار نيك همنشينى با دانشمندان :
عارفىديگر مى گويد: ((اگر كسى در حضور عالم و دانشمندىبنشيند و نتواند از اندوخته هاى علمى او مايه اى ذخيره كند و در صيانت و حفظ كردن واز بر نمودن سخنانش احساس عجز و ناتوانى نمايد (عليرغم چنين محروميت و ناتوانى ،صرف همنشينى با عالم و دانشمند و شرفيابى از محضر او) هفت كرامت و فضيلت ، نصيب اومى گردد:
1-
به فضيلت و پاداشى - كه (در تعاليم و فرهنگ دانش پرور اسلامى ) براىشاگردان و دانش آموختگان منظور شده است - دست مى يابد.
2-
مادامى كه در محضرعالم و دانشمند بسر مى برد از گناهان و معاصى مصونيت دارد (و قهرا از تيررس جرم ونافرمانى خدا بدور است ).
3-
و آنگاه كه در جهت پويائى از علم و دانش اندوختن ،از خانه خويش بيرون مى آيد - تا آنگاه كه در سراى عالم و مجلس درس او حاضر شود - مشمول لطف و رحمت الهى است .
4-
وقتى كه در ميان حلقه درس و در حضور عالم ودانشمند، جلوس مى كند - نظر به اينكه سايه رحمت الهى ، چنين حلقه اى را زير پوششخود قرار ميدهد - او را از اين بارش رحمت ، نصيبى خواهد بود.
5 -
مادامى كه اوبه درس و سخنان عالم و دانشمند گوش فرامى دهد، همين گوش فرادادن ، به عنوان طاعت اوبه شمار آمده و در پرونده اعمال او ثبت و ضبط مى گردد.
6-
و اگر او عليرغماستماع سخنان استاد، احساس كند كه چيزى از گفتار او را درك نكرده و به خاطر چنيناحساسى ، اندوهگين گردد، همين اندوه و تنگدلى ، وسيله اى براى قرب او به پيشگاه خدامى شود؛ چون خداوند متعال فرموده است :
(( ((انا عندالمنكسرة قلوبهم )) ))
من دردلهائى كه (به خاطر من ) درهم شكسته و فرو ريخته است ، جاى دارم .
7-
چنين شخصىبا حضور خود در حوزه درس عالم و دانشمند - با وجود اينكه نميتواند از لحاظ دانشاندوزى ، طرفى ببندد - اين حقيقت را در مى يابد كه مسلمانان به عالم و دانشمند دينىارج مى نهند، و فاسقان و گناهكاران را تحقير و تقبيح مى نمايند. درك اين حقيقت موجبمى شود كه قلبش از فسق و گناه ، متنفر و روى گردان شده و سرشت و طبيعتش به علم ودانش ، گرايش و آمادگى يافته ، و روحش با علاقه و دلبستگى به علم و معرفت ، آميختهو عجين گردد. به همين جهت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) به مردم فرمانميدهد كه با افراد صالح و مردمى كه كاملا آراسته و پيراسته اند مجالست و نشست وبرخاست نمايند)).
آثار متفاوت همنشينى با طبقاتمختلف :
و نيز همان عارف گفته است : ((مجالست وهمنشينى با هفت فرقه ، موجب فزونى هفت خصلت مى گردد:
1-
مجالست با اغنياء ودولتمندان ، موجب فزونى دلبستگى به دنيا و ازدياد
گرايش و تمايل عصبى انسان بهمسائل دنيوى مى شود.
2-
نشست و برخاست با تهى دستان و فقراء، سبب ازدياد رضاىدرونى و شكر و سپاس انسان در برابر همان مقدارى از نعمتها مى گردد كه خداوند نصيباو ساخته است .
3-
همدمى با پادشاهان ، مايه فزايندگى قساوت و سخت دلى و باعثازدياد تكبر انسان مى شود.
4-
همنشينى با زنان بر مراتب جهل و بى خبرى و هوسرانىآدمى مى افزايد.
5 -
مجالست با كودكان و خردسالان موجب فزايندگى جراءت و جسارتانسان نسبت به گناه و باعث تاءخير و مسامحه در توبه و تعويق در بازگشت به خدا مىشود.
6-
مخالطت و شدآمد انسان با افراد صالح و شايسته ، بر گرايش انسان در طاعتاز خداوند متعال ، فزونى مى بخشد.
7-
رفت و آمد و مجالست با علماء و دانشمندانبر علم و آگاهى انسان مى افزايد)) (و فرد از اين رهگذر،اندوخته هاى علمى خود را غنى تر مى سازد(128) ).
هر علم وفنى راه گشاى نيكبختى انسان است :
((
خداوند متعال ،هفت چيز را به هفت نفر آموخت:
1-
اسماء اعظم (و رمزهاى گشايشگر و نمايانگرحقايق ) را به آدم ابوالبشر (عليه السلام ) تعليم داد.
2-
فراست و هوشمندى ژرفبينانه اى به خضر(عليه السلام ) اعطاء كرد.
3-
تعبير رؤ يا و خواب گزارى را بهيوسف (عليه السلام ) تعليم داد.
4-
فن و هنر زره سازى را به داود (عليه السلام ) آموخت .
5 -
زبان مرغان و پرندگان را به سليمان (عليه السلام ) تعليم داد.
6-
عيساى مسيح (عليه السلام ) را به توراة و انجيل آشنا و آگاه ساخت .
قرآن كريم دراين باره مى گويد:
(( ((و يعلمه الكتاب و الحكمة والتوراة و الانجيل(129) )) ))
خداوند متعال به عيسى (عليه السلام ) كتابو حكمت و توراة و انجيل را تعليم ميدهد.
7-
به (خاتم الانبياء) محمد (صلى اللهعليه و آله ) شريعت و قوانين الهى و آئين يگانه پرستى را آموخت )). و منظور از تعليم كتاب و حكمت به پيامبر گرامى اسلام (صلىالله عليه و آله ) (كه در آيات قرآنى به چشم ميخورد) همين آگاهيهاى مربوط به قوانينالهى و آئين يكتاپرستى است .
نتيجه :
الف - علم و آگاهى آدم ابوالبشر (عليهالسلام ) به اسماء و حقايق الهى ، سبب گشت كه فرشتگان در پيشگاه او به سجده افتند ورفعت مقام و منزلت انسان بر همه موجودات ، محرز گردد.
ب - هوشمندى و فراست و ژرفبينى خضر (عليه السلام ) موجب شد كه موسى و يوشع (عليهماالسلام ) همچون شاگردانمكتب او گردند، و سرانجام موسى را ناگزير كند كه در برابر او سخت فروتنى نمايد؛چنانكه اين حقيقت از لابلاى آيات مربوط به داستان موسى و خضر(عليهماالسلام )،استفاده مى شود.
ج - علم به تعبير رؤ يا و خواب گزارى يوسف (عليه السلام ) زمينهاى براى او فراهم ساخت كه خاندانى آبرومند تشكيل دهد، و رياست مملكت و كشورى رابدست گرفته و به گونه اى تمكن يابد كه به عنوان فرد شاخص و برگزيده اى در ميانخاندان يعقوب و تمام خاندان بشرى بدرخشد.
د - مهارت و كارآئى فنى داود (عليهالسلام ) در امر زره سازى ، موجب رياست و والائى مقام او گشت .
ه‍- سليمان (عليهالسلام ) از رهگذر درك زبان مرغان ، توانست بلقيس را بيابد و بر حكومت او (يعنىحكومت ابرقدرت زمان ) چيره شود.
و - اطلاع عيسى (عليه السلام ) بر حقايق توراة وانجيل ، موجب گشت كه لكه هاى تهمت را از دامن مادر پاكدامن خويش بسترد.
ز - بصيرت و آگاهى حضرت خاتم الانبياء محمد (صلى الله عليه و آله ) به راه و رسمزندگانى انسانى و قوانين الهى و آئين يكتاپرستى ، اين افتخار را نصيب او ساخت تا ازامت خود در روز قيامت ، شفاعت كند)).
راه بهشت وسعادت جاويد در دست چه كسانى است ؟
((
راه بهشت ونيكبختى جاويد در دست چهار كس قرار دارد: عالم ، زاهد، عابد، و مجاهد:
1-
اگرعالم و دانشمند در دعوى خويش ، راستين باشد، حكمت و دانائى و ژرف انديشى بدو ارزانىمى شود.
2-
زاهد و پارسا (در سايه زهد و پارسائى خود) از رفاه و امنيت روحى وآرامش درونى برخوردار مى شود، و در روز قيامت از عذاب دوزخ ايمن است .
3-
عابد ونيايشگر درگاه الهى ، از نعمت خوف و بيم از خداوند بهره مند مى گردد.
4-
مجاهد وكوشاى در راه خدا (كه همه هم خويش را به راه خدا مى نهد و در اعلاء كلمه حق ،فرسايش ناپذير و نستوه است ) از ستايش و تكريم خدا و خلق برخوردار مى شود)) (و گامهايش در راه حق ، استوارتر مى گردد).
طبقه بندىدانشمندان و تفاوت درجات آنها: علماء، حكماء و كبراء:
يكى از محققان مى گويد: دانشمندان ، سه دسته اند:
الف - كسانى كه خداشناس اند، و در عين حال به احكام ودستورات او آگاهى دقيق ندارند، اينگونه دانشمندان ، بندگانى هستند كه معرفت و بينشالهى بر دلهايشان چيره گشته است . لذا در مشاهده انوار جلال و كبرياء پروردگار،مستغرق اند و براى دانش اندوزى و كسب علم در مورد احكام و دستورات خداوند - جز درمسائل مبتلابه و حداقل احكامى كه ناگزير از فراگرفتن و عمل به آنها هستند - مجال وفرصتى نمى يابند و در آن توفيقى ندارند.
ب - گروهى ديگر از دانشمندان ، به اوامرو احكام الهى وقوف و آگاهى عميق دارند؛ ولى نسبت به خود خداوند، فاقد چنين آگاهىژرف بينانه اى هستند. اينان همان دانشمندانى هستند كه حلال و حرام و دقائق احكامفقهى را عميقا شناسائى كرده اند؛ لكن در شناخت اسرار الهى گرفتار قصور و نارسائىعلمى مى باشند.
ج - سه ديگر، دانشمندانى هستند كه در عين علم و آگاهى ژرف بينانهنسبت به خداوند، واجد بصيرت و بينش فقهى در مورد اوامر الهى هستند. چنين دانشمندانىدر مرز مشترك ميان جهان معقولات ، و جهان محسوسات جاى دارند. آنها گاهى از جهت حبالهى و قرب به خداوند، با خود او ماءنوس و دلخوش اند. و گاهى از رهگذر پيوند وارتباط با محسوسات ، از طريق شفقت و رحمت به بندگان خداوند، با آنها انس و الفتىبرقرار مى سازند.
آنگاه كه اينگونه دانشمندان ، حاجت روحى و درونى خود را ازطريق پيوند با خدا برآورده ساختند، نظر خويش را سوى خلق خدا معطوف داشته و بدآنهامى پيوندند و آنچنان با بندگان خداوند، اتحاد و همبستگى مى يابند كه بصورتاندامهائى از پيكره آنها درمى آيند كه گوئى خداى را نمى شناسند.
اما آنگاه كهخلق خدا مى برند و در جهت همبستگى با پروردگار خود با وى خلوت مى كنند چنان سرگرمياد خدا و خدمت به او مى گردند كه گوئيا خلق خدا را نمى شناسند.
آرى ، راه و رسمزندگانى رسولان و فرستادگان خدا و صديقين و افراد راستين ، اين چنين مى باشد (كهارتباط و پيوند دو جانبه خويش را با خدا و خلق ، همواره پاسدارى نموده و هيچگاه ازطريق پيوند با خدا، وابستگى خود را با خلق از دست نمى دهند. چنانكه با برقرارىارتباط با خلق ، پيوند خويش را از خدا نمى برند).
اين دانشمندان سه گانه را بايدمصداق كلمه هاى ((العلماء)) و ((الحكماء)) و ((الكبراء)) دانست كه در سخن رسولگرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) به چشم ميخورد آنجا كه ميفرمايد:
(( ((سائل العلماء وخالطالحكماء و جالس الكبراء)) )) : (كنز 10/238)
از دانشمندان بپرسيد، و با حكماء ودانشمندان استوارمند نشست و برخاست كنيد، و با بزرگمردان همنشينى نمائيد.
منظوررسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از كلمه ((العلماء)) در جمله ((سائل العلماء)) دانشمندانىهستند كه دقيقا اوامر و احكام الهى را شناسائى كرده اند، ولى از تعمق و ژرف بينىدرباره خود خداوند بى بهره هستند، و مردم موظفند به هنگام نياز به استفتاء، سؤ الاتخود را با آن ها در ميان گذارند (و در شناخت تكاليف شرعى خود به آنان مراجعهكنند).
و مقصود از كلمه ((الحكماء)) در جمله ((خالطالحكماء)) دانشمندانى هستند كه به (اسرار جلال و ملكوت الهى آگاهبوده ، و دقيقا به خود) خداوند، عالم و آشنا هستند، ولى به احكام و اوامر و تكاليفالهى (جز در حد ضرورت شخصى )، علم و آگاهى رسائى ندارند. رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) مردم را ماءمور فرمود (تا به منظور وقوف به اسرار ملكوت الهى ) با آنانمخالطت و شدآمد كنند.
اما منظور از كلمه ((الكبراء)) در جمله ((جالس الكبراء)) دانشمندانىهستند كه در هر دو جهت ، معرفت و آگاهى به هم رسانده اند (يعنى هم واقف به اسرارجلال و ملكوت الهى هستند، و هم نسبت به احكام و اوامر الهى از آگاهى عميق و گستردهاى برخوردار مى باشند) و مردم بر طبق فرمان پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله ) مكلفند تا با آنان نيز همنشينى كنند و از اين رهگذر به خير و نيكبختى دنيا وآخرت دست يابند.
مشخصات و امتيازات گروههاى سه گانه دانشمندان مذكور:
براى هريك از اين گروه سه گانه دانشمندان مذكور، علائم و مشخصاتى وجود دارد كه آنها راممتاز نموده و تفاوتهائى ميان آنان برقرار مى سازد كه به شرح زير شناخته مىشوند:
الف - نشانه علم و دانشمندى كه (در حد گسترده و عميق ) به اوامر و تكاليفالهى آگاهى دارد اين است كه زبانش به ذكر خدا گويا است ؛ ولى قلبا به ياد او نيست . از خلق و توده مردم بيمناك است ؛ ولى نسبت به پروردگار در دل خويش هراسى ندارد. درظاهر نسبت به مردم ، داراى شرم و حياء است ولى در سر و نهان از خدا شرمىندارد.
ب - نشانه عالم و حكيمى كه (به اسرار ملكوت الهى واقف است ) و به خودخداوند، عالم و آگاه مى باشد اين است كه از ژرفاى درون به ياد خدا بوده و از اوخائف و شرمگين است . ذكر او ذكر درونى و باطنى است نه ذكر زبانى . خوفى كه در دلدارد با آميزه رجاء و اميد تواءم است ، و بيم و هراس او، بيم معصيت و گناه نيست . شرم و حياء او به باطن و قلب او نفوذ كرده است و صرفا شرم و حياء ظاهرى و برون سازىنيست ، يعنى شرم خويش را آشكار ننموده و بدان تظاهر نمى كند.
ج - مشخصات عالم ودانشمند كبير - كه هم عالم و آگاه به اوامر الهى ، و هم واقف به اسرار ملكوتپروردگار مى باشد - اين است كه داراى شش امتياز مى باشد: سه امتياز ويژه دسته اول ،يعنى علماء كه فقط در اوامر و احكام الهى داراى بينش عميق هستند. به عبارت ديگر: كبراء، واجد سه خصلت علماء مى باشند كه عبارتند از اينكه : 1- با زبان به ياد خداهستند 2- از خلق بيمناكند 3- نسبت به مردم داراى شرم و حياء مى باشند.
علاوه براينكه اين دسته سوم داراى سه امتياز ويژه ديگرى نيز مى باشند:
1-
در مرز مشتركميان جهان غيب و شهود جاى دارند.
2-
چنين دانشمندانى ، معلمان و رهبران علمىمسلمين و جامعه پيرو قرآن اند.
3-
دو فرقه اول و دوم يعنى (علماء و حكماء) بهگروه سوم يعنى كبراء نيازمندند، ولى گروه سوم به هيچوجه به دو فرقه اول و دوم نيازىندارند.
فرقه اخير (كه ((كبراء)) و بزرگان نام دارند) علاوه بر آنكه اصحاب معرفت و بينشعميق نسبت به اسرار جلال و ملكوت الهى مى باشند و اوامر و تكاليف الهى را نيز دقيقاشناسائى كرده اند - همانند خورشيد تابناكى هستند كه نه فزونى مى يابد و نه كاهش مىپذيرد.
و فرقه دوم يعنى حكماء - كه صرفا اصحاب معرفت الهى هستند - همانند ماه مىباشند كه گاهى به صورت بدر، تام و كامل . و گاهى به صورت هلال ، زياده و نقصان پذيراست .
اما فرقه اول يعنى علماء - كه اهتمام و عنايت خود را در شناخت عميق اوامرو تكاليف الهى ، محدود مى سازند - همانند چراغ فروزانى هستند كه خود را مى سوزانندو به ديگران روشنائى مى بخشند.
ز- رهنمودهاى عقل و خرد در فضيلت علم و علماء 
از ميان دلائل و رهنمودهاى عقل درارائه فضيلت علم و علماء، فقط به ذكر دو وجه اكتفاء مى كنيم :
1-
با طبقه بندىمعقولات ، اهميت و ارزش علم و علماء روشن مى گردد:
آنچه در ظرف عقل و ذهن انسانمى گنجد - كه ما آن را ((معقولات )) مى ناميم - به دو بخش تقسيم مى گردد: موجود و معدوم .
هر عقل سليمى گواهى و تاءييد مى كند كه (در سلسله ممكنات )، موجود بر معدوم ،شرف و برترى دارد و بلكه اساسا معدوم ، فاقد هرگونه شرف و اعتبار است .
همهموجودات و پديده هاى هستى نيز به دو دسته تقسيم مى شوند:
1-
جمادات (كه فاقدهرگونه جنبه هاى حياتى هستند).
2-
نامى (كه به نوعى از حيات و زندگى برخوردارند. مانند همه موجوداتى كه رشد و نمو مى نمايند).
موجودات نامى - كه از لحاظ حجم ،متوقف نمى مانند و همواره در حال رشد و نمو بسر مى برند) - بر جمادات (كه هميشه درحال توقف بسر مى برند و فاقد رشد و نمواند) برترى دارند.
موجودات نامى به دو قسم : حساس و غيرحساس تقسيم مى شوند (به عبارت ديگر: بخشى از موجودات نامى داراى حس مىباشند، و بخشى ديگر فاقد حس ‍ هستند). و بدون ترديد موجودات حساس (امثال انسان وحيوان ) بر موجودات غيرحساس (امثال نباتات و جمادات ) شرف و برترىدارند.
موجودات حساس نيز به دو بخش : عاقل (انسان و امثال آن ) و غيرعاقل (يعنىحيوان گنگ و جانور) تقسيم مى گردند. و بدون شك موجودات عاقل بر موجودات غيرعاقلفضيلت دارند.
موجودات عاقل نيز به دو قسم : عالم و دانا، و جاهل و نادان تقسيممى گردند. بدون هيچگونه شبهه و ترديد، عالم و دانا، برتر از جاهل و نادان مىباشد.
بنابراين با توجه به طبقه بندى معقولات به اين نتيجه قطعى مى رسيم كه عالمو دانشمند، شريفترين و والاترين معقولات و پديده هاى هستى است . و اين نتيجه رابايد يكى از بديهيات تلقى نمود (كه هيچگونه شك و ترديد در آن راه ندارد).
2-
ردهبندى اموريكه در زندگانى با آنها سر و كار داريم ما را به فضيلت علم و علماء،رهنمون است :
امورى كه در زندگانى خود با آنها سر و كار داريم به چهار بخش تقسيممى شود:
1-
امورى كه عقل و خرد انسان ، آنرا مى پسندد ولى مطابق دلخواه و شهواتو تمايلات نفسانى نيست .
2-
امورى كه با تمايلات و دلخواه انسان هماهنگى دارد؛ولى عقل و خرد آدمى آنرا تاءييد نمى كند.
3-
امورى كه هم مطابق دلخواه آدمى است، و هم عقل و خرد انسان بر آن صحه مى گذارد.
4-
امورى كه نه عقل آن را مى پسنددو نه با دلخواه آدمى هماهنگى دارد.
الف - نمونه بخش اول ، امراض و بيماريها وحالاتى است كه انسان با نارضايتى با آنها مواجه مى شود. و به خاطر دنيا و دلبستگىبه آن ، آدمى از چنين عوارضى بيزار است .
ب - تمام معاصى و گناهان ، نموداربارزى براى بخش دوم مى باشد (كه با تمايلات انسان هماهنگى دارد ولى خرد انسان ،آنرا تاءييد نمى كند).
ج - علم و دانش را ميتوان به عنوان نمونه بخش سوم دانست (كه عقل و خواهش دل - هر دو - آنرا مى پسندند).
د - جهل و نادانى ، بهترين مثالو نمونه براى بخش چهارم است (كه عقل و خواهش دل از آن بيزارند(


عليهذا مقام ومنزلت علم و دانش در كنار جهل و نادانى ، به منزله بهشت در كنار دوزخ است . وهمانگونه كه عقل و دل و خرد و شهوت انسان ، آتش دوزخ را نمى پسندند، نبايد به جهل ونادانى رضايت دهند. و همانطور كه عقل و خواسته دل انسان ، بهشت و نيكبختى جاويد راخواهان است بدينسان بايد پوياى علم باشند.
اگر كسى علم و دانش را پسند كرده و بهآن دلبستگى يابد قطعا به بهشتى درآمده است كه دنيا در اختيار او قرار داده ، و اينبهشت را در دسترس او آماده ساخته است .
ولى اگر كسى جهل و نادانى خويش را تاءييدكند و به آن تن در دهد، در حقيقت به آتش دوزخى تن در داده است (كه بايد در دنيا نيززندگى خود را در ميان لهيب شكنجه آور آن سپرى كند)، آتشى كه حاضر و در دسترس او است (و خرمن دنيا و آخرت او را نيز مى سوزانند).
اگر كسى (از ميان تمام مزاياى حياتو زندگانى دنيا) علم و دانش را برگزيند، به او پس از مرگ مى گويند: تو در دنيا بهاقامت و زندگانى در بهشت خو گرفته و با آن ماءنوس بودى ؛ پس هم اكنون نيز به بهشتدرآى (و شيوه و عادت خود را پيوسته دار).
و به ديگرى (يعنى جاهل و نادان - كهبجز علم و دانش - به همه مزاياى ديگر زندگانى ، روى آورده بود پس از مرگش ) مىگويند: تو در دنيا با آتش دوزخ جهل ، دمخور و معتاد بودى ، پس هم اكنون نيز به آتشدوزخ درآى .
دليل بر اينكه علم و دانش به منزله بهشت ، و جهل و نادانى همچون آتشدوزخ مى باشد اين است كه كمال لذت و كامجوئى انسان را بايد در درك و نيل او به امورمجهول و مسائل نهانى جستجو كرد (يعنى انسان داراى حس كنجكاوى است و ميخواهد ازاسرار و رموز مسائل نهانى و نايافته جهان سردرآورد و آنها را بيابد و از اين امرلذت مى برد). و شكنجه شديد و كمال رنج و درد انسان ، عبارت از فراق و جدائى و دورىاز مطلوب و محبوب او است .
علت اينكه جراحت و زخمهاى بدنى ، شكنجه آور و دردناكمى باشد اين است كه اين زخم ، بخشى از اندام را از بخش ديگرى كه محبوب آنست و با آنوابستگى دارد جدا نموده و از هم دور مى سازد، اجزائى كه اجتماع آنها محبوب است و درنتيجه ، آدمى احساس درد مى نمايد؛ چون اجزاء اندام بدن ، آن اجتماع و همبستگى محبوبو مطلوب را از دست مى دهد.
درد و شكنجه اى كه آتش به طور عموم و يا آتش جهنم دراندام آدمى ايجاد مى كند به مراتب سخت تر و گرانتر از درد و رنجى است كه از جراحت وزخم پديد مى آيد؛ زيرا جراحت و زخم از آن جهت شكنجه آور است كه ميان جزء معينى ازاندام و جزء معين و محدود ديگرى جدائى ايجاد مى كند (و در نتيجه ، ميان اجزاءمحدودى از بدن ، ناهماهنگى و گسستگى و دورى بوجود مى آيد و انسان ، احساس درد مىنمايد)؛ ولى آتش دوزخ در تمام اجزاء بدن رسوخ و نفوذ مى نمايد، و مآلا تمام بخشى ازاجزاء و اندام انسان نسبت به مجموع بخش ديگر از هم پاشيده شده و دستخوش تفرق وتجزيه مى گردند.
(
پس بنابراين ، رنج و شكنجه ناشى از آن ، بى اندازه سهمگين وفرساينده خواهد بود. ((اعاذنا الله تعالىبفضله من عذاب النيران)) ).
با توجه بهمقدمات مذكور، بايد چنين بينديشيم كه هر اندازه ، درك و فهم ما درباره حقايق ، عميقتر و ژرف تر و استوارتر باشد، و نيز موجودى كه حقايق را بدينگونه درك مى كند،شريفترين و كامل ترين موجودات باشد، و همچنين مدركات و موضوعات مورد شناسائى او نيزپاكيزه ترين و مقدس ترين موجودات باشند، قطعا لذت ناشى از درك چنين حقيقتى ،والاترين و شريفترين لذات خواهد بود.
شكى نيست ، نيروئى كه انسان به وسيله آن ،لذت را درك و احساس مى نمايد، و به عبارت ديگر: كانون لذت آدمى ، عبارت از روح وجان او است . روح و جان آدمى ، خود شريفتر و والاتر از بدن انسان مى باشد؛ (چونموجودى لطيف و پاكيزه و در عين حال فناناپذير است ؛ بر خلاف بدن كه موجودى آلوده وناپايدار مى باشد). مسلما ادراكات عقلى و دريافتهاى روحى ، عميقا در انسان اثر مىگذارد. و همين ادراكات روحى ، شريفترين حالات در اوضاع و شرايط زندگانى انسان ،محسوب مى گردد.
بدون ترديد، انسان در ادراكات عقلى و روحى با موضوعاتى آشنا مىشود كه شريفترين وجود و پديده هاى هستى هستند و آنها عبارتند از: خداى پروردگارجهان ، و همه پديده هاى آفرينش اعم از فرشتگان و امثال آنها، و نيز شناخت تكاليف ووظائف انسانى (در سايه راهبريهاى آسمانى ).
واقعا چه موضوعاتى را سراغ داريم كه (مورد شناسائى عقل انسان قرار گيرد و در عين حال ) از چنين موضوعاتى از لحاظ شرف ومنزلت ، والاتر و ارجمندتر باشد؟
(
تمام مطالبى كه درباره شرف و فضيلت علم وعلماء و متعلمان از ديدگاههاى مختلف - در تحت عنوان ((مقدمه )) - مورد بحث قرار گرفت، ما را به اين حقيقت مسلم و قطعى واقف مى سازد) كه عقل و نقل ، (و دين و خرد، ووحى و حكمت )، شرف و فضيلت علم و دانش و والائى و منزلت و عظمت و شكوه ماهيت وحقيقت بينش و گرانمايگى ذات علم و معرفت را، تاءييد و گواهى مى كنند.
در بيانارزش و اهميت مقام علم و دانش و عظمت مقام معلمين و متعلمين به همين مقدمه اكتفاءمى كنيم (و از اين پس به بحث و تحقيق درباره آداب و وظائفى آغاز مى نمائيم كه بايداستاد و شاگرد در مسير تعليم و تعلم با آن ها آشنا شده و خويشتن را عملا پاى بندچنين آداب و آئين ها بدانند تا در رسيدن به هدف هاى عالى علمى ، كاملا پيروز وكامياب گردند).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 9:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس