آشنایی با زبان‌شناسی همگانی، دكتر علی‌محمد حق‌شناس

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آشنایی با زبان‌شناسی همگانی، دكتر علی‌محمد حق‌شناس

بازديد: 251

آشنایی با زبان‌شناسی همگانی، دكتر علی‌محمد حق‌شناس




 


 

 

1. پیشینه
زبان‌شناسی همگانی(1) را بررسی و توصیف علمی زبان گفته‌اند و آن را، به ملاحظاتی كه خواهیم دید، در شمار علوم تجربی(2) جای داده‌اند؛ علم تجربی‌ای كه موضوع آن پدیده‌ای انسانی- اجتماعی است. این علم در آغاز قرن بیستم بنیاد نهاده شده و از آن زمان تاكنون پیوسته در حال رشد و گسترش بوده است؛ یعنی به شاخه‌های فراوان تقسیم شده، در هر شاخه به نظریه‌های گوناگون مجهز گردیده و در رشته‌های پژوهشی دیگر كاربردهای متفاوت پیدا كرده است.
خاستگاه این علم نوبنیاد زبان‌شناسی تاریخی- تطبیقی(3) است كه در قرن نوزدهم در اروپا رونق بسیار یافت و خود در آن زمان فیلولوژی(4) نامیده می‌شد. پژوهشهای فیلولوژیایی توانست در ظرف مدتی كوتاه بینش مردم اروپا را در زمینه‌ی زبان به راستی از بُن زیر و رو كند. بینش اروپایی در باب زبان از آغاز تا دهه‌ی نهم از قرن هجدهم، همان بینش دیرپای ارسطویی بود كه به دست اخلاف ارسطو در یونان (از جمله زنون رواقی Zeno, the Stoic و دیونوسیوس تراخیایی (Dionysius Thrax)) و در روم باستان (از جمله وارون (Marcus Terentius Varro)، دوناتوس (Donatus) و پریسكانوس (Priscian)) تكمیل شده و همچون مبنای نظری برای پژوهشهای زبانی قبول عام یافته بود.
بینش ارسطویی فضایی تنگ و بسته داشت. در چارچوب این بینش تنها دو زبان یونانی و لاتین شایسته‌ی بررسی و شناخت قملداد می‌شدند. بقیه زبانها در این چارچوب از آن بربرها یا اقوام وحشی پنداشته می‌شدند كه سزاوار هیچ‌گونه توجهی نمی‌بودند. همین بینش بسته، و تا حدی خودبینانه، سبب شد كه اروپا قرنهای پیاپی از حقایق پدیده‌ی زبان و از شگفتیهای پیوند زبانها با همدیگر یكسره بی‌بهره بماند. تا اینكه دوران برخورد فرهنگها و اوج داد و ستدهای علمی و تمدنی فرارسید و بینش ارسطویی نیز، همراه با بسیاری از چیزهای دیگر، جای خود را به بینشی نو داد.
ويليام جونزدر هشتمین دهه‌ی قرن هجدهم، یا به بیان دقیقتر در روز دوم فوریه از سال 1786، نخستین ضربه‌ی كاری بر پیكره‌ی بینش ارسطویی وارد آمد. این ضربه را ویلیام جونز(5)، خاورشناس انگلیسی، بر آن بینش زد. در آن روز جونز خطابه‌ی تاریخی خود را در باب زبان سانسكریت و پیوند آن به ویژه با دو زبان یونانی و لاتین بر انجمن آسیایی در بنگال هند فروخواند. در این خطابه جونز زبان سانسكریت را به مراتب «كمال‌یافته‌تر از یونانی»، به درجات «سترگ‌تر از لاتین» و «به طرزی خیره‌كننده، ظریفتر از هر دو آنها» توصیف كرد؛ و افزود كه میان آن سه زبان همانندیها و پیوندهایی چنان نظام‌یافته به چشم می‌خورد كه به هیچ‌روی نمی‌توان آن همه را زاده‌ی بخت و اتفاق انگاشت. با تكیه بر همین همانندیها و پیوندها بود كه جونز در خطابه‌ی خود پیشنهاد كرد كه هر سه زبان یاد شده، همراه با دیگر زبانهای هندی، ایرانی و اروپایی، می‌باید از زبانی كهن‌تر برخاسته باشند؛ زبان كهن‌تری كه اینك به كلی از میان رفته و هیچ نشانی بر جای نگذاشته است.
خطابه‌ی جونز، از سویی به افسانه‌ی برتری زبانهای یونانی و لاتین پایان داد؛ سهل است كه هر دو آنها را تا پایگاه شاخه‌های نورسته‌ی زبان كهن‌تری فروكشید كه خود از دیرباز تا لختی پیش با انگ «زبان بربرها» كوچك انگاشته شده بود. از سوی دیگر، خطابه‌ی یاد شده توجه صاحب‌نظران را به ضرورت سعی در حل معمای زبانها و بازگشودن راز پیوند آنها با همدیگر معطوف داشت.
راهی كه جونز در پایان سده‌ی هجدهم بر دیگر پژوهشگران گشود، در طول سده‌ی نوزدهم به همان رشته‌ی علمی تازه انجامید كه از آن به نام فیلولوژی یاد كردیم. در فضای باز این علم تازه كاشفانی بلندآوازه چون یاكوب گریم (Jacob Grimm)، كارل ورنر (Karl Verner)، راسموس راسك (Rasmus Rask) و ویلیام فون هومبولت (William von Humboldt)، به گشودن اسرار تاریخی زبان و حل معماهای زبانی همت گماشتند. از این رهگذر، خطها و زبانهای فراموش‌شده‌ی كهن بازخوانده شد، روندهای تحولی زبانها در طول تاریخ بازپیموده شد، قوانین ناظر بر آن روندها بازیافته شد، پیوند زبانها با همدیگر بازشناخته شد، خانواده‌های زبانی بازساخته شد و آن زبان كهن‌تر كه جونز وجود آن را پیش از سانسكریت به قراین گمان زده بود، تا آنجا كه میسر بود، بازآفریده شد. و این‌همه، از سویی، به پیدایش بینشی تازه نسبت به زبان انجامید؛ و از سوی دیگر، زمینه را برای زایش و بالشی علمی دیگر كه از آن به نام زبان‌شناسی همگانی سخن گفتیم، آماده كرد؛ علمی كه موضوع اصلی این نوشته است. اما پیش از پرداختن بدان علم، به این سه نكته اشارتی گذرا می‌باید كرد:
یكی اینكه پیشرفتهای یاد شده همگی در زمانه‌ای پیش آمد كه روش تجربی- استقرایی(6) در همه حوزه‌های پژوهشی و علمی در اروپا قبول و رونق عام یافته بود؛ یعنی همان روش پژوهشی كه می‌كوشد تا از رهگذر مشاهده، انتزاع، تعمیم، گمانه (فرضیه) سازی، آزمایش و آنگاه نظریه‌پردازی به شناخت و توصیف واقعیتهای هستی، به همان‌گونه كه هستند، راه برد. پیدا است كه همین روش در پژوهشهای فیلولوژیایی هم با دقت و وسواسی شگرف به كار گرفته شد. دقت و وسواسی كه پژوهشگران زبانی در این‌باره به خرج می‌دادند تا بدانجا بود كه می‌گفتند قوانین ناظر بر تحولات آوایی زبانها در واقع «قوانین طبیعی»اند؛ و ناگزیر هیچ استثنایی نمی‌شناسند. خود آنان نیز هیچ استثنایی را درباره‌ی هیچ «قانون زبانی» نمی‌پذیرفتند. به هر تقدیر، روش تجربی- استقرایی چنان در این زمینه‌ی پژوهشی ریشه گرفت كه تا حدود پنجاه سال پس از پیدایش و رواج زبان‌شناسی همگانی هم، همچنان بلامنازع و استوار بر پای ماند؛ تا اینكه سرانجام نوام چمسكی آن روش را در دهه‌ی ششم از همین قرن بیستم به چالش كشید و بر انحصار آن در این زمینه خاتمه داد؛ آن‌گونه كه در جای خود خواهیم دید.
دیگر اینكه بینش زبانی‌ای كه از رهگذر پژوهشهای فیلولوژیایی جایگزین بینش ارسطویی در اروپا شد، بینشی از بنیاد تحولی(7) و وحدت‌گرا(8) بود. زیرا كه در چارچوب آن بینش، از سویی، زبان را به مثابه فرایندی تاریخی در بستر زمان بررسی و توصیف می‌كردند؛ و از سویی دیگر، می‌كوشیدند تا زبانهای گونه‌گون را در خانواده‌های زبانی(9) چند سامان دهند و همه‌ی آنها را برخاسته از زبانی یگانه بینگارند؛ زبان یگانه‌ای كه، از این دیدگاه، در گذشته‌های دور و پیش از تاریخ پدید آمده و در همان گذشته هم پایان گرفته بوده است.
دیگر اینكه بینش تحولی درباره‌ی زبان رفته‌رفته بر زمینه‌های پژوهشی دیگر نیز تأثیری راهگشا و سازنده گذاشت. بدین معنی كه وقوف بر قانونمند بودن تحولات تاریخی زبان این فكر را در ذهن اندیشمندان حوزه‌های دیگر تقویت كرد كه با این حساب، تحولاتی هم كه در دیگر نهادهای اجتماعی در گذر تاریخ رخ داده است، ناگزیر می‌باید قانونمند باشد. و این به نوبه‌ی خود سعی پژوهشگران حوزه‌های دیگر را در راه كشف قوانین تحولی دیگر نهادهای اجتماعی دو چندان بیشتر كرد. حاصل این‌همه آن شد كه سرانجام نه تنها قوانین تحولی بیشتر نهادهای اجتماعی، نظیر خانواده و ازدواج و بازرگانی و سیاست و اسطوره و دین و جز اینها، بازشناخته شود، بلكه خود آن نهادها هم كم‌كم كشف و بازسازی گردد.
جالب اینجاست كه سود همین پیشرفت كه تحقق آن در زمینه‌های پژوهشی دیگر تا حد زیادی در گرو دریافتهای زبانی بود، سرانجام به خود زبان‌‌شناسی بازگشت. چه، در آن زمینه‌ها، همان‌طور كه اشارت رفت، پژوهش درباره‌ی تحولات تاریخی نهادهای اجتماعی رفته‌رفته به پژوهش درباره‌ی خود آن نهادها در وضع موجودشان مبدل شد. و این به نوبه خود مقدمات لازم را برای توجه به مفاهیم تازه، نظیر نظام (دستگاه)(10) و ساخت(11)، در حوزه‌ی بررسیهای اجتماعی فراهم آورد. چرا كه نهادهای اجتماعی، چنانچه در وضع موجود و فارغ از تحولات تاریخیشان در نظر گرفته شوند، همگی حكم نظامها یا دستگاههایی را پیدا می كنند كه از پیوند قانونمند واحدهایی چند ساخته شده‌اند.
با این تفصیل، روشن است كه وقتی توجه پژوهشگران از تحولات تاریخی نهادهای اجتماعی به خود آن نهادها در وضع موجودشان معطوف گردید، از آن به بعد آنان كوشیدند تا به جای كشف قوانین تحولی نهادها، در درجه‌ی اول، به قواعد موجود در آنها دست یابند. هدف نهایی آنان از این كار آن بوده كه با ترتیب و تنظیم قواعد كشف شده‌ی هر نهادی به بازسازی انگاره‌ای(12)– هر چند انتزاعی و ساده شده– از نظام و ساخت آن نهاد راه برند و این خود به معنی گذار از بینش تحولی به بینشی دیگر است كه می‌توان آن را، به پیروی از فردینان دوسوسور(13)، بنیانگذار زبان‌شناسی همگانی، بینش ایستا(14) یا بینش نظامواره(15) یا، آن طور كه بعدها مصطلح شد، بینش ساختگرایانه(16) نام كرد؛ هر چند كه در آن زمان هنوز از مفاهیم نظام و ساخت و ساختگرایی(17) و مانند اینها به تصریح سخنی به میان نیامده بود. و این، چنان‌كه عملاً رخ داد، در عهده‌ی زبان‌شناسی همگانی بود تا بعدها گرایش آگاهانه به سوی ساخت و ساختگرایی را در حوزه‌های پژوهشی دیگر پدید آورد. باری همین گرایش مبهم و ابتدایی به ساختگرایی بود كه در مرحله‌ی بعدی از رهگذر پژوهشهای اجتماعی به حوزه‌ی پژوهشهای زبانی سرایت كرد و خود زمینه را برای زایش و بالش علمی نوین به نام زبان‌شناسی همگانی آماده ساخت.

2. پیدایش
زبان‌شناسی همگانی به دست فردینان دوسوسور بنیاد نهاد شد. سوسور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در دانشگاه ژنو در سویس سرگرم آموزش و پژوهش در زمینه‌ی فیلولوژی بود. در ژرف‌اندیشی، باریك‌بینی و خلاقیت فكری او همین بس كه در سن بیست و یك سالگی به كشف و بازسازی دستگاه مصوتهای همان زبان مفروضی راه برد كه وجود آن را در دوره‌ای پیش از سانسكریت ویلیام جونز به حدس دریافته بود.
فردينان دو سوسورسوسور با آنچه در حوزه‌ی پژوهشهای اجتماعی می‌گذشت ناآشنا نبود؛ و بنا بر قول رایج از دستاوردهای امیل دوركیم در آن حوزه برداشتهای سودبخش كرده بود. همین برداشتها به او كمك كرد تا در اواخر عمر كوتاه ولی پربار خود به این نكته‌ی بسیار اساسی پی برد كه شناخت گذشته‌ی زبان یا كشف تحولات تاریخی زبانها یا تدوین قوانین ناظر بر آن تحولات، هرچند گذشته‌ی زبان را بر ما بازمی‌نماید، خود زبان را آن‌طور كه اكنون هست به ما نمی‌شناساند؛ و چنانچه بخواهیم خود زبان را آن‌گونه كه هست بشناسیم، می‌باید آن را، به دور از تاریخ و تحولات تاریخیش، همچون نظام یا دستگاهی در نظر بگیریم كه از پیوند قانونمند عناصر یا واحدهایی چند ساخته شده است.
وقوف بر این نكته سوسور را به وجود دو نوع رهیافت متفاوت نسبت به پدیده‌ی زبان رهنمون شد: یكی همان رهیافت تحولی كه زبان را در بستر زمان می‌بیند و به آن به مثابه فرایندی تاریخی می‌نگرد. این را سوسور رهیافت درزمانی(18)(تاریخی) نام كرد و پژوهشهای زبانیی را كه با این رهیافت انجام می‌شود زبان‌شناسی تاریخی- تطبیقی خواند، هرچند این نوع پژوهشها را تا آن زمان فیلولوژی می‌گفتند، آن‌گونه كه دیدیم. دیگری همین رهیافت ایستا یا ساختاری كه زبان را در یك مقطع زمانی در نظر می‌گیرد و آن را فارغ از دغدغه‌ی دیگرگونیهای تاریخی و همچون نظام یا دستگاهی مشخص موضوع شناخت و توصیف قرارمی‌دهد. این را سوسور رهیافت همزمانی(19)(ایستا) اصطلاح كرد و پژوهشهایی را كه از این رهگذر درباره‌ی زبان صورت می‌پذیرد زبان‌شناسی همگانی گفت؛ و افزود كه در حوزه‌ی بررسیهای زبانی تأكید اصلی می‌باید بر روی رهیافت همزمانی گذاشته شود؛ زیرا كه بدون شناخت واقعیت موجود زبان به عنوان نهادی نظام‌یافته، جستجو درباره‌ی گذشته و تحولات تاریخی آن چندان ثمربخش نمی‌تواند بود.
راز اینكه سوسور پژوهشهای همزمانی در زمینه‌ی زبان‌شناسی را همگانی نامید در آن است كه در این پژوهشها در درجه‌ی اول به زبان در مفهوم فراگیر، همگانی یا عامش عنایت می‌شود؛ یعنی به همان ملكه‌ای كه مختص انسان است و به كمك آن انسان از انواع دیگر حیوان بازشناخته می‌شود. زبانهای خاص، مثل فارسی و تركی و عربی و فرانسه و جز اینها، در این پژوهشها تنها پس از آنكه نظریه‌ای همگانی درباره‌ی پدیده‌ی عام زبان فراهم آمده باشد، در چارچوب آن نظریه بررسی و شناخته می‌شود.
سوسور زبان در مفهوم فراگیرش را نهادی اجتماعی قلمداد كرد؛ منتهی نهادی كه نظام یا دستگاهی مجرد و معقول دارد و تنها در مغز افراد هر جامعه‌ی انسانی كمابیش به طور یكسان نقش می‌بندد. و اظهار داشت كه انسان در كودكی این نظام مجرد را از رهگذر برخورد با گفتارهای مردم جامعه‌ی زبانیش فرامی‌گیرد. قول سوسور درباره‌ی سرشت منحصراً اجتماعی زبان تا زمانه‌ی چمسكی به عنوان یك اصل اساسی در زبان‌شناسی قبول عام داشت. تا اینكه چمسكی آن را به چالش كشید و سخن از ذاتی یا فطری بودن ملكه‌ی زبان در انسان به میان آورد.
سوسور با توجه به شكلهای مختلفی كه هر زبان یگانه در شرایط و موقعیتهای متفاوت به خود می‌گیرد، و با نگرش در گوناگونیهای گفتار و در پراكندگیهای بی‌شماری كه به حسب ظاهر در هر زبانی به چشم می‌خورد به تمایزی دیگر در حوزه‌ی زبان‌شناسی راه برد. از این تمایز سوسور با نامهای زبان(20) و گفتار(21) سخن گفت. زبان در این تمایز همان نظام مجرد و معقول است كه در مغز افراد انسان تحقق می‌یابد و آنان را به سخن گفتن و به فهم سخنان یكدیگر قادر می‌كند؛ نیز آنان را از بروز لغزش در سخن خود یا دیگران می‌آگاهند. و چون این نظام مجرد، معقول و ذهنی در برابر وقوع لغزش در سخن حساسیت نشان می‌دهد؛ و به ویژه چون می‌تواند هرگونه لغزشی را در سخن تصحیح كند، ناگزیر خود از خطا و لغزش به دور است. گفتار، برعكس، اجرای زبانی است؛ یا به عبارت دیگر، بازتاب نظام مجرد و ذهنی و خطاناپذیر و مشترك زبان در ماده‌ی صوتی یا خطی است. و چون این بازتاب مادی از اختلالهای حافظه، از حالتهای روانی شخص در حین سخن گفتن، از سر و صداهای محیط سخن و از عوامل بسیار دیگر اثر می‌پذیرد، ناگزیر از خطا و لغزش به دور نمی‌تواند بود.
سوسور زبان– و نه گفتار– را موضوع زبان‌شناسی همگانی دانست؛ و افزود كه سعی زبان‌شناس در مفهوم همگانیش می‌باید بر این باشد تا نظام مجرد، معقول، خطاناپذیر و مشترك میان همه‌ی مردم یك جامعه‌ی زبانی را كشف و بازسازی كند. منتهی چون انجام این كار، به دلیل سرشت مجرد و نامحسوس خود زبان، به طور مستقیم و بی‌واسطه‌ی گفتار میسر نیست، (یا دست كم در چارچوب روش تجربی- استقرایی چنان نیست) زبان‌شناس ناچار است از گفتار بهره گیرد تا با تحلیل و وارسی آن به كشف واحدها و قواعد زبانی برسد؛ بدان امید تا با ترتیب و تنظیم آن واحدها و قواعد، در واپسین گام، به انگاره‌ای از نظام اصلی زبان دست یابد؛ انگاره‌ای كه می‌توان آن را در سطح همگانی «یك نظریه‌ی زبانی»(22) نامید و در سطح یك زبان خاص «دستور زبان».
باری، اصطلاح نظام یا دستگاه از نظر سوسور به كلّ متشكلی اشارت دارد كه طبق قاعده از شماری اجزاء ساخته شده باشد و خود بتواند كار (نقش) معینی را انجام دهد. با این حساب نظام همواره دارای ساخت است؛ یا به تعبیر دیگر، خود ساختی است تمام‌شده و نقشمند. این است كه نظام را گاه به اعتبار آرایش اجزای آن، ساخت می‌گویند و گاه به اعتبار كلیت و تمام‌شدگی و نقشمندیش، همان نظام. و از آنجا كه در زبان‌شناسی همگانی هدف اصلی از هر پژوهشی كشف تمام یا گوشه‌ای از ساخت كلی زبان است، به این رشته‌ی علمی از همان آغاز زبان‌شناسی ساختاری(23) هم گفته‌اند. به هر تقدیر، نظام هر زبانی از این دیدگاه آن كلّ ساخته شده و متشكل است كه در یك دستور زبان جامع و نظام‌یافته توصیف می‌تواند شد؛ و نقش هر نظامی از این دست ایجاد ارتباط میان مردم یك جامعه‌ی زبانی است.
اجزای سازنده‌ی ساخت را اصطلاحاً واحد ساختاری(24) می‌گویند. واحدهای ساختاری در چارچوب هر ساختی روابط گوناگونی را با هم برقرار می‌كنند كه همگی قانونمندند؛ یعنی طبق قاعده میان آن واحدها پدید می‌آیند. این نوع روابط قانونمند را نیز رابطه‌ی ساختاری(25) اصطلاح می‌كنند. سوسور انواع روابط ساختاری را بر دو نوع تقسیم كرده و آن دو را رابطه‌ی همنشینی(26) و رابطه‌ی جانشینی(27) اصطلاح كرده است:
رابطه‌ی همنشینی میان واحدهایی برقرار می‌شود كه همگی مستقیماً در یك ساخت حاضرند. فی‌المثل، در ساخت جمله‌ی «من این كتاب را دیروز خریدم.»، رابطه‌ای كه میان واحدهای «من» و «خریدم» به لحاظ شخص و شمار هست، همچنین رابطه‌ای كه میان واحدهای «دیروز» و «خریدم» به لحاظ زمان وجود دارد، و نیز رابطه‌ای كه میان واحدهای «این» و «كتاب» و «را» به لحاظ اشارت و نقش مفعولی موجود است، هر یك از زمره‌ی روابط همنشینی است. اختلال در روابط همنشینی موجود میان واحدهای هر ساخت سبب می‌شود كه خود آن ساخت ناساز گردد. جمله‌ی ناساز «من اینها كتاب را دیروز می‌خریدند.» گواه درستی این گفته است.
رابطه‌ی جانشینی، برعكس، میان واحدهای حاضر در یك ساخت، از سویی، و واحدهای غایب در آن ساخت، از سوی دیگر، برقرار می‌شود. مثلاً در ساخت همان جمله‌ی بالا، رابطه‌ای كه میان واحد حاضر «من» از یك سو، و واحدهای غایب «تو، او، آنان، بنده، جنابعالی، آن مرد»، و جز اینها، از دیگر سو، هست، یك رابطه‌ی جانشینی است؛ زیرا كه هر یك از این واحدهای غایب می‌تواند تحت شرایطی جانشین آن یك واحد حاضر شود. و حال آنكه میان همان واحد «من» و واحدهای غایب از نوع «خوب، رفت، از، دیدیم، فردا» و مانند اینها هیچ رابطه‌ی جانشینی نیست؛ چرا كه هیچ یك از این واحدها نمی‌تواند تحت هیچ شرایطی جانشین واحد یاد شده شود؛ یا اگر بشود به بروز آشوب در كلّ ساخت مورد بحث منتهی می‌گردد. گواه این مدعا جمله‌ی آشفته‌ی «فردا این كتاب را دیروز خرید.» است.
باری، سوسور افزون بر مفاهیم تازه و تمایزات نوینی كه شرحشان در بالا رفت، مفاهیم و اصول جدید دیگری را هم وارد حوزه‌ی زبان‌شناسی كرد كه از آن میان به دو تای دیگر، به نامهای ارزش(28) و نشانه(29) اشارتی گرچه گذرا می‌باید كرد:
سوسور در جستجوها و تأملاتش درباره‌ی نظام زبان، به این نكته‌ی مهم نیز ره برد كه هر یك از واحدهای موجود در هر نظام یا دستگاهی ارزشی معین و ثابت دارد (برخلاف اجزای سازنده یك گروه نظام‌نایافته كه ارزششان نه معین است و نه ثابت) و اینكه آن ارزش تنها به اعتبار وجود واحدهای دیگر در همان دستگاه به واحد مزبور تعلق می‌گیرد. این است كه سوسور اظهار داشت كه ارزش هر واحد از هر دستگاهی را به طریق منفی و از راه سنجش آن واحد با واحدهای دیگر همان دستگاه اندازه می‌توان گرفت. به عنوان مثال، دستگاه شمار در فارسی از دو واحد «مفرد» و «جمع» ساخته شده است. ارزش واحد «مفرد» در این دستگاه «نفی ارزش دستگاه واحد جمع» است؛ و ارزش واحد «جمع» در آن «نفی ارزش واحد مفرد»؛ یا به بیان دیگر، هر یك از این دو واحد درست همان ارزشی را دارد كه آن واحد دیگر ندارد.
حال اگر دستگاه شمار فارسی را با دستگاه شمار عربی بسنجیم، به اهمیت مفهوم ارزش در نظریه‌ی سوسور بیشتر پی می‌بریم. در عربی دستگاه شمار از سه واحد «مفرد»، «تثنیه» و «جمع» ساخته شده است. پس ارزش واحد «مفرد» در آن دستگاه، نه تنها نفی ارزش واحد جمع، بلكه «نفی ارزشهای هر دو واحد تثنیه و جمع» است و ارزش واحد «جمع» در آن، نه تنها نفی ارزش واحد مفرد، بلكه «نفی ارزشهای هر دو واحد مفرد و تثنیه». به همین منوال، ارزش واحد «تثنیه» نیز «نفی ارزشهای هر دو واحد مفرد و جمع» است. با این تفاصیل، روشن است كه واحدهای «مفرد» و «جمع» در دستگاه شمار فارسی با همین دو واحد در دستگاه شمار عربی به لحاظ ارزشی به هیچ روی یكسان نیستند؛ هر چند كه در هر دو زبان آن دو واحد را به یك نام می‌خوانند.(30)
توجه سوسور به مسئله‌ی نشانه از آن‌رو جلب شد كه وی به زبان به مثابه وسیله‌ی ارتباط به منظور انتقال مفاهیم می‌نگریست. انتقال مفاهیم از یك كس به كسان دیگر بدون واسطه انجام نمی‌تواند گرفت. برای این كار به واسطه‌ای نیاز هست. در زبان واسطه‌ی انتقال مفاهیم، در درجه‌ی اول، آوا (صوت و صدا) است. آوا در زبان حكم صورتی(31) را پیدا می‌كند كه از رهگذر آن، مفاهیم به دیگران انتقال می‌یابد. پیوند صورت آوایی با مفهوم را سوسور نشانه نام كرد. با این حساب، نشانه در اصطلاح او واقعیتی است با دو چهره‌ی همواره ملازم: یكی صورت و دیگری مفهوم كه از اولی به عنوان دال و از دومی به عنوان مدلول یا محتوا(32) نیز سخن می‌گویند. سوسور پیوند صورت و محتوا یا دلالت دال بر مدلول را در نشانه‌ی زبانی به لحاظ طبیعی دلبخواهی(33) و به لحاظ اجتماعی قراردادی (وضعی)(34) دانست؛ و افزود كه به سبب همین سرشت دلبخواهی نشانه‌ی زبانی است كه در زبانهای مختلف در برابر محتوا یا مفهومی یگانه صورتهای متفاوت قرار داده می‌شود؛ مثل صورتهای «كتاب»: /livr/: “liver”, /buk/: “book”, /ketab/ كه هر سه، به ترتیب، در زبانهای فارسی و انگلیسی و فرانسه برای مفهوم یگانه‌ی «كتاب» وضع شده‌اند.
ملاحظات سوسور در باب نشانه سبب شد تا او زبان را در زمره‌ی نظامهای نشانه‌ای(35) (نظیر نظام مورس، علائم راهنمایی و رانندگی، نظامهای ارتباطی حیوانات و مانند اینها) جای دهد و همه‌ی آن نظامها را موضوع علم تازه‌ای قرار دهد كه در آن زمان هنوز بنیاد نهاده نشده بود؛ ولی او پیداش آن را در آینده به صرافت طبع گمان زده بود. سوسور آن رشته‌ی علمی را نشانه‌شناسی(36) نام كرد؛ علمی كه در زمانه‌ی ما به پایه و مایه‌ای بلند دست یافته است.
حاصل آنكه فردینان دو سوسور با عطف توجه از گذشته‌ی زبان به وضع موجود آن، با ایجاد تمایز میان رهیافت درْزمانی و رهیافت همزمانی، با جدا كردن زبان از گفتار، با پذیرش زبان به عنوان نهادی اجتماعی كه نظامی مجرد و خطاناپذیر و مشترك میان همگان دارد، با پرداختن به نظام یا ساخت زبان به منظور كشف آن نظام و بازسازی انگاره‌ای از آن، با تمیز رابطه‌ی همنشینی از رابطه‌ی جانشینی، با دریافت ارزش واحدهای هر نظام در سنجش با یكدیگر و با طرح مقوله‌ی نشانه و پیش‌بینی علم تازه‌ای به نام نشانه‌شناسی، به پایه‌ریزی رشته‌ی علمی نوینی به نام زبان‌شناسی همگانی یا زبان‌شناسی ساختاری توفیق یافت؛ علمی كه در طی یكی چند دهه‌ی گذشته توانسته است حقایق بسیاری را درباره‌ی پدیده‌ی زبان بازشناسد و انقلابی بزرگ در بینش بشری نسبت به زبان و اسرار و رموز آن پدید آورد.

3. گسترش
راهی را كه فردینان دو سوسور یك تنه گشود پس از او دیگران با هم پیمودند. اینان دستاوردهای او را اصل و مبنا قراردادند، كمبودهای آنها را با یافته‌های تازه‌ی خود از میان برداشتند و بر پایه‌ی آنچه از این رهگذر فراهم آمد نظریه‌هایی چند در زمینه‌ی زبان‌شناسی همگانی طرح ریختند. این نظریه‌ها در جاهای مختلف كمابیش جدا از یكدیگر بنیاد نهاده شد؛ و در هر كدام تأكید اصلی بر بخشی دیگر از اندیشه‌های سوسور و بر گوشه‌ای دیگر از مسایل زبانی گذارده شد. این است كه هر یك از آنها صورتی و محتوایی دیگر دارد. با این همه، همه‌ی آن نظریه‌ها، با همه‌ی استقلال درونیشان، از بسیاری جهات مكمل همدیگر به شمار می‌توانند آمد.
باری، نظریه‌هایی كه بدین‌گونه فرا آورده شد همگی تا نیمه‌های قرن حاضر به كم یا بیش كمال یافتند و شكل تمام‌شده و نهایی به خود گرفتند. وجوه كلی و مشترك این نظریه‌ها را در گفتاری جداگانه طرح و شرح می‌باید كرد. ولی پیش از آن خوب است نگاهی گذرا به جریانها و چهره‌هایی بیندازیم كه در پیشبرد زبان‌شناسی پس از سوسور كمك كردند. كسانی كه در این راه گام برداشتند به شمار بیشتر از آن‌اند كه همگی در این مختصر بگنجند. پس در اینجا تنها به یادآوری آن گروه بسنده می‌باید كرد كه چیزهایی تازه بر یافته‌های پیش از خود افزودند.
پس از سوسور اندیشه‌های او بیشتر در پنج جای اروپا و چند جای امریكا به طور كمابیش جداگانه دنبال شده: در ژنو، شاگردان سوسور به گردآوری اندیشه‌ها و یافته‌های استاد همت گماشتند. خود سوسور در این‌باره اثر چندانی به جا ننهاده بود؛ حتی بیشتر یادداشتهای درسی خود را هم پس از تدریش گویا به دور ریخته بود. این است كه گردآورندگان ناگزیر كوشیدند تا از یادداشتهای خود و دیگر شاگردان او خطوط اصلی نظرهای تازه‌ی او را بازسازی كنند. حاصل این جستجو كتابی شد كه در سال 1916 با نام «دروس زبان‌شناسی همگانی»(37) به فرانسه انتشار یافت و به زودی به زبانهای دیگر بازگردانده شد.
در شهر پراگ «حلقه‌ی زبان‌شناسان پراگ»(38) در سال 1926 برپا شد. در این حلقه پژوهندگانی چون تروبتسكوی (N. S. Trubetzkoy) و یاكوبسون (R. Jakobson) شركت داشتند؛ گذشته از آنكه اندیشمندانی چون دانیل جونز (Daniel Jones) و آندره مارتینه (André Martinet) نیز از بیرون با آنان همكاری می‌كردند. زبان‌شناسان حلقه‌ی پراگ پژوهشهای خود را بیش از همه بر اصل نقش (كار) نظام زبان و بر امر نقشمندی واحدهای آن نظام به ویژه واحدهای صوتی استوار ساختند. از همین‌روی نظریه‌ای كه در این حلقه پی‌ریزی شد و سپس به دست آندره مارتینه در پاریس شكل تمام‌شده و نهایی به خود گرفت، به نام زبان‌شناسی نقشگرا(39) شهرت یافت. 
ماندگارترین دستاوردهای زبان‌شناسان حلقه‌ی پراگ، از جمله، یكی این بود كه اینان برای نخستین بار انگاره‌ای تمام و كمال از نظام یا دستگاه صوتی زبان بازسازی كردند و در اختیار دیگران گذاشتند؛ انگاره‌ای كه از آن پس در بازسازی نظامهای زبانی همچون نمونه‌ی اصلی در نظر گرفته شد. پیش از بازسازی چنین انگاره‌ای، تصویری تمام‌شده، روشن و در عین حال عینی و محسوس از نظام زبان در دسترس نبود.
دیگر اینكه زبان‌شناسان مزبور برای نخستین بار میان اصوات گفتار(40) و واحدهای سازنده‌ی نظام صوتی زبان تمایزی مشخص پدید آوردند. اینان اصوات گفتار را واقعیتهای مادی، عینی و محسوس گرفتند كه خود موضوع علم آواشناسی(41) را تشكیل می‌دهد (علمی كه هر چند با زبان‌شناسی پیوند نزدیك دارد با این همه، از آن جداست.) و واحدهای سازنده‌ی نظام صوتی زبان را پدیده‌هایی مجرد، ذهنی و معقول دانستند كه خود به نام واج(42) (اصوات نقشمند و تقابل‌دهنده و ممیز) موضوع علم واج‌شناسی(43) را تشكیل می‌دهد. از این دیدگاه، این واجها هستند– و نه اصوات گفتار– كه، به عنوان واحدهای صوتی نقشمند، با همدیگر رابطه‌ی ساختاری برقرار می‌كنند و از آن رهگذر نظام واجی (صوتی)(44) و یا ساختهای واجی(45) زبان را می‌سازند.
فرق اصوات گفتار با واج، از این دیدگاه، همان فرقی است كه، به گفته‌ی سوسور، میان ماده‌ی سازنده‌ی مهره‌های شطرنج، از یك طرف، و نقشها و روابط موجود بین آن مهره‌ها، از طرف دیگر، به چشم می‌خورد. اینكه مهره‌های شطرنج از تخته یا عاج و یا ماده‌ای دیگر ساخته شده باشند هیچ مهم نیست؛ مهم نقشهای معینی است كه آن مهره‌ها در بازی شطرنج در رابطه با یكدیگر ایفا می‌كنند؛ زیرا كه همین نقشهای به هم وابسته است كه بر روی هم نظام بازی شطرنج را پدید می‌آورند. به همین قیاس در زبان نیز این نه ماده‌ی محسوس اصوات گفتار، بلكه نقشها و روابط به هم وابسته‌ی آن اصوات است كه به طور یكجا نظام و ساختهای واجی را می‌سازند.
باری، همزمان با حلقه‌ی پراگ، یا كمی پس از تأسیس آن، در دانمارك نیز «حلقه‌ی زبان‌شناسان كپنهاگ»(46) بنیاد نهاده شد. از جمله نامداران این حلقه یكی یسپرسن (O. Jespersen) و دیگری یلمسلف (L. Hjelmslev) بود. یلمسلف نظریه‌ی تازه و بسیار منسجمی را در زمینه‌ی زبان‌شناسی همگانی پی افكند. منتهی این نظریه بر مبانی منطق صوری و اصول ریاضی استوار بود و از همین‌روی بسیار پیچیده و دست‌نایافتنی می‌نمود. وانگهی، خود یلمسلف نیز پیش از آنكه فرصت یابد تا توصیفی گسترده و روشنگر از یافته‌های خویش به دست دهد، درگذشت. این است كه نظریه‌ی او مستقیماً قبول عام نیافت؛ هر چند به طور غیرمستقیم بر پژوهشهای زبان‌شناختی بعدی تأثیری بنیادی و تعیین‌كننده باز نهاد.
یلمسلف در پی‌ریزی نظریه‌ی خود تأكید اصلی را بر استقلال هر چه تمام‌تر زبان‌شناسی از دیگر شاخه‌های علمی نهاد و برای نخستین بار در پژوهشهای زبان‌شناختی از روش تعقلی- قیاسی(47) (به جای روش معهود تجربی- استقرایی) بهره گرفت. سعی عمده‌ی او بر این بود تا بی‌آنكه، همچون زبان‌شناسان دیگر، از تحلیل و بررسی «گفتار» آغاز كند، از طریق تعقل و قیاس به بازسازی نظام «زبان» راه برد. پیداست كه این نیز به جای خود سبب شد تا نظریه‌ی او بسیار انتزاعی از كار درآید.
یلمسلف بر آن بود كه هر جا فرایندی(48) هست ناگزیر نظامی هم هست كه آن فرآیند طبق اصول و قواعد آن نظام دنبال می‌شود؛ و این نه تنها درباره‌ی فرایند اجتماعی گفتار نسبت به نظام زبان درست است، بلكه درباره‌ی هر فرایند فرهنگی و اجتماعی دیگر هم درست می‌تواند بود. توجه به همین نكته از سوی یلمسلف در حین صورتبندی نظریه‌ی خود خواه ناخواه موجب شد كه نظریه‌ی او دامنه‌ی بردی به مراتب گسترده‌تر از حوزه‌ی زبان‌شناسی پیدا كند؛ تا جایی كه شاید بتوان گفت نظریه‌ی او نخستین گام در راه تحقق علم نشانه‌شناسی نیز بود؛ همان علمی كه سوسور پیدایش آن را در آینده به صرافت طبع دریافته و بشارت داده بود.
یلسملف، برخلاف زبان‌شناسان دیگر كه بیشتر بر گوهر لفظ(49) و بر صورت لفظ(50) در زبان تأكید می‌كردند، بر هر دو گوهر لفظ و گوهر معنا(51) به طور یكسان تأكید كرد؛ و برای هر یك صورتی جداگانه قائل شد. از این رهگذر وی به چهار سطح تحلیل(52) متفاوت در زبان دست یافت: سطوح تحلیل گوهر لفظ، صورت لفظ، گوهر معنا و صورت معنا(53). این چهار سطح تحلیل در نظریه‌ی او به شكل بسیار منسجم و استوار با هم پیوند خورده‌اند و نظامی یگانه پدید آورده‌اند. توجه یلمسلف به هر دو گوهر لفظ و معنا در نظام زبان و سعی او در عرضه‌ی نظریه‌ای كه هر دو صورتهای لفظی و معنایی زبان در آن یكجا گنجانده شده باشد، خود گواه بر این است كه در اندیشه‌های یلمسلف مفهوم نشانه جایگاه مركزی می‌داشته است.
در همین برش از زمان در انگلستان نیز «مكتب زبان‌شناسی لندن»(54) آغاز به كار كرد. از میان بنیانگذاران این مكتب، به ویژه دانیل جونز، فرث (J. R. Firth) و هلیدی (M. A. K. Halliday) را می‌باید نام برد. جونز تنها به پژوهش در زمینه‌های آواشناسی و واج‌شناسی بسنده كرد. اما فرث به پی‌ریزی نظریه‌ی تازه‌ای در زبان‌شناسی همت گماشت كه خود آن را نظریه‌ی چندنظامی(55) یا هموندی(56) اصطلاح كرد. از چشم‌انداز این نظریه، بررسیهای زبان‌شناختی در همه‌ی سطوح تحلیل (حتی در سطح تحلیل آوایی) با معنا و چگونگی صورتبندی معنا در ساختهای زبانی سر و كار دارند. بنیاد نظریه‌ی چندنظامی بیش از هر چه بر این نكته استوار است كه ما در هر سطح تحلیل از زبان (نظیر سطوح تحلیل واج‌شناسی، صرف، نحو، معناشناسی و مانند اینها) ضرورتاً نه با یك نظام، بلكه گاه با چند نظام همزمان و به‌هم‌پیوسته سر و كار داریم؛ ناگزیر هر یك از آن نظامهای همزمان را می‌باید جداگانه تحلیل و توصیف كنیم. به عنوان مثال، در بررسی و تحلیل واج‌شناسی زبان فارسی، چه بسا كه با چند نظام واجی متفاوت (نظیر نظام واجی مختص واژه‌های بیگانه، نظام واجی مختص فعل، نظام واجی مختص انواع كلمه سوای فعل و مانند اینها) برخوریم؛ و از آنجا كه واحدهای موجود در هر یك از آن نظامها، هم به لحاظ شماره و هم ارزش، با واحدهای موجود در نظامهای دیگر فرق دارند، لذا نمی‌باید آن نظامها را با هم درآمیزیم و همه را در یك نظام فراگیر ادغام كنیم.
افزون بر این، در نظریه‌ی فرث به دو اصطلاح «نظام» و «ساخت» نیز مفاهیم تازه و متفاوت داده می‌شود؛ به طوری كه نظام به محور جانشینی تعلق پیدا می‌كند و ساخت به محور همنشینی؛ و در نتیجه، نظام نمایاننده‌ی روابط تقابلی(57) میان واحدهای زبان می‌شود و ساخت نشانگر روابط تباینی(58) میان همان واحدها.
باری، نظریه‌ی فرث را هلیدی بسط و گسترش داد و آن را به شكل نظریه‌ی تازه‌ای به نام نظریه‌ی «مقوله و میزان»(59) عرضه داشت. این نظریه به زبان فارسی در دسترس هست.(60)
در همین دوران، آندره مارتینه نیز در پاریس مبانی و اصول رایج در حلقه‌ی پراگ را گسترش داد، كمبودهای آنها را با دریافتهای خود از میان برد، آن‌همه را در چارچوب نظریه‌ای تازه صورتبندی كرد و آن را نظریه‌ی زبان‌شناسی نقشگرا نامید. این نظریه نیز به فارسی در دست هست.(61) پس در اینجا از آن درمی‌گذریم و در عوض به طرح دو تا از چند مفهوم بسیار بنیادینی می‌پردازیم كه همگی به دست مارتینه كشف شده و نزد بیشتر زبان‌شناسان از هر حلقه و مكتبی پذیرفته آمده است؛ مفاهیمی كه اینك در زمره‌ی اصول زبان‌شناسی جای گرفته است.
از جمله‌ی آن مفاهیم، یكی تجزیه‌ی دوگانه(62) است كه مارتینه از آن به عنوان ویژگی ممتاز زبان انسان نام می‌برد. منظور از تجزیه‌ی دوگانه آن است كه نظام زبان را «دوبار می‌توان تجزیه یا تقطیع كرد: بار اول به اجزایی كه هم دارای صورت صوتی... و هم دارای محتوای معنایی... است... و بار دوم همین اجزا به اجزای دیگر منقسم می‌شود كه فقط دارای صورتی صوتی بدون محتوای معنایی است...»(63) مارتینه همین تجزیه‌ی دوگانه را راز اصلی اقتصاد شگفتی‌انگیزی دانست كه در نظام زبان به چشم می‌خورد.
دیگری مفهوم واج- واژه(64) و، به همراه آن، نظریه‌ی واج- واژی(65) است، كه هر دو اینك در كلّ حوزه‌ی بررسیهای زبان‌شناختی قبول عام یافته است. شرح و تفصیل نكات اخیر خود به جا و مجالی دیگر نیاز دارد.(66)
افزون بر این، آندره مارتینه نخستین كسی است كه دامنه‌ی كاربرد اصول، مفاهیم و روش زبان‌شناسی همگانی را تا حوزه‌ی بررسیهای زبان‌شناسی تاریخی- تطبیقی گسترش داد. وی دراین‌باره مدعی شد كه دگرگونیهای تاریخی زبان همگی در چارچوب نظام زبان رخ می‌دهند و ناگزیر می‌باید در همان چارچوب نیز بررسی و توصیف گردند؛ و افزود كه دنبال كردن دیگرگونیهای عناصر ساده‌ی زبان در طول تاریخ به هیچ‌روی نمی‌تواند نقش اصول دوگانه‌ی اقتصاد و كم‌كوشی در آن دگرگونیها را بازنماید. مارتینه درستی و كارایی مدعای اخیر خود را از رهگذر پژوهشهای بسیار نظام‌یافته‌ای كه در زمینه‌ی زبان‌شناسی تاریخی- تطبیقی انجام داده عملاً به ثبوت رسانده است.(67)
همزمان با این پیشرفتها در اروپا، در آمریكا نیز نظریه‌هایی چند در باب زبان‌شناسی به دست داده شد. در آنجا، گذشته از تأثیر اندیشه‌های سوسور، عامل دیگری هم در زایش و بالش زبان‌شناسی همگانی مؤثر افتاد. و آن عامل، سر و كار زبان‌شناسان آن خطه با زبانهای سرخپوستان بود. این زبانها صورت مكتوب نداشتند؛ ناگزیر بررسی تاریخی- تطبیقی درباره‌ی آنها موردی نداشت. این است كه پژوهندگان از همان آغاز ناگزیر از بررسی و شناخت آنها از رهگذر رهیافت و بینشی نزدیك به رهیافت همزمانی و بینش ساختاری شدند. پیشتازان زبان‌شناسی ساختاری در آمریكا فرانتس بوآز (Franz Boas)، ادوارد سپیر (Edvard Sapir) و لئونارد بلومفیلد (L. Bloomifield) بودند. بوآز كمابیش همزمان با سوسور بود. وی در كتابی به نام «راهنمای زبانهای سرخپوستان آمریكا»(68) دریافتهای خود را فراهم آورد. این كتاب در پیشرفتهای بعدی زبان‌شناسی همگانی در امریكا اثری تعیین‌كننده و بنیادی داشت؛ هرچند نویسنده‌ی آن خود به تمام معنی زبان‌شناس در مفهوم نوین آن نبود.
سپیر نیز در زمره‌ی پژوهندگان زبانهای سرخپوستان بود؛ گذشته از آنكه در فیلولوژی، مردم‌شناسی، موسیقی، ادبیات و شاعری هم دستی و آوازه‌ای داشت. بسیاری از زبانهای سرخپوستان را خوب بررسی كرده و نیك آموخته بود. از بوآز تأثیر بسیار پذیرفت و رفته‌رفته به حوزه‌ی زبان‌شناسی همگانی گرایش یافت. حاصل پژوهشهای خود را در كتابی به نام «زبان» فراهم آورد. در این كتاب زبان را به مثابه نظامی نشانه‌ای متشكل از مجموعه‌ای از نظامهای به هم پیوسته بررسی كرد. نخستین كسی بود كه به شمّ زبانی و حساسیت ناخودآگاهانه‌ی مردم هر زبان نسبت به نظام و قواعد و ساختها و واحدهای زبان خود قائل شد. زبان را نه تنها به لحاظ نقش ارتباطی- اجتماعی آن یا به لحاظ جنبه‌های فنی آن در انتقال علوم بررسی نمود، بلكه به لحاظ جنبه‌های زیبایی‌شناختی آن در آفرینشگریهای هنری و پیوند آن با واقعیت هم مورد توجه قرارداد.
بلومفیلد، برعكس، بینشی سخت عالمانه داشت. از روان‌شناسان رفتارگرا تأثیر بسیار پذیرفته بود و به زبان به مثابه نوعی رفتار اجتماعی و نظام‌یافته‌ی انسان می‌نگریست. بینش برونگرایانه و منضبط او سبب شد تا از نظام زبان تصویری كلی، منظم و روشن در كتاب خود، موسوم به «زبان»، به دست دهد. در این كتاب سطوح تحلیل زبان را جدا از یكدیگر طرح و توصیف كرد و از بسیاری مفاهیم و اصول بنیادی هر سطح برای نخستین بار تعریفهایی به دست داد كه بسیاری از آنها هنوز هم كمابیش مورد قبول زبان‌شناسان است. اصول اساسی نظریه‌ی او همراه با روش تحلیلی كه برای بررسیهای زبانی پی‌ریخت نزدیك به بیست سال بر تمامی حوزه‌ی زبان‌شناسی در آمریكا سلطه‌ی بلامنازع و همه‌جانبه داشت. این سلطه را سرانجام نوام چمسكی در ششمین دهه‌ی قرن بیستم فروشكست.

پي‌نوشتها:
1. General linguistics
2. empirical sciences
3. historical and comparative linguistics
4. philology
5. Sir William Jones
6. empirical and inductive method
7. evolutionary
8. monistic
9. language families
10. system
11. structure
12. model
13. Ferdinand de Saussure
14. static
15. systemic
16. structuralist
17. structuralism
18. diachronic approach
19. synchronic approach
20. la langue
21. la parole
22. a linguistic theory
23. structural linguistic
24. structural unit
25. structural relation
26. syntagmatic relation
27. paradigmatic relation
28. value
29. sign
30. به گمان نگارنده‌ی این سطور، مقوله‌ی ارزش در اصطلاح سوسور با مقوله‌ی كار (نقش) در اصطلاح دیگران یكی است. زیرا كه آنچه سوسور درباره‌ی ارزش هر واحد در سنجش با ارزش واحدهای دیگر یك دستگاه می‌آورد، با آنچه درباره‌ی كار هر واحد در تقابل با كار واحدهای دیگر یك دستگاه می‌گویند بسیار نزدیك است. اگر این گمان درست باشد، در آن صورت، مقوله‌ی ارزش را می‌توان به طریق مثبت (ایجابی) هم به كمك دو مقوله‌ی تقابل و توزیع توصیف كرد؛ یعنی گفت ارزش هر واحد در هر دستگاهی برابر است با تعداد تقابلی كه همان واحد با واحدهای دیگر از همان دستگاه دارد به اضافه‌ی دامنه‌ی توزیع خود آن واحد. 
31. form
32. content
33. arbitrary
34. conventional
35. semiotic systems
36. semiology
37. Cours de Linguistiqe Général
38. The Linguistic Circle of Prague
39. functional linguistics
40. speech- sounds
41. phonetics
42. phoneme
43. phonology
44. phonological system
45. phonological structures
46. The Linguistic Circle of Copenhagen
47. rational and deductive method
48. process
49. expression substance
50. expression form
51. content substance
52. level of analysis
53. content form
54. London School of Linguistics
55. polysystemic theory
56. prosodic (theory)
57. contrastive relation
58. oppositional relation
59. scale and category
60. نگاه كنید به محمدرضا باطنی، «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی»، امیركبیر، 1348.
61. نگاه كنید به ابوالحسن نجفی، «مبانی زبانشناسی و كاربرد آن در زبان فارسی»، دانشگاه آزاد، 1358.
62. Double articulation
63. همانجا، ص16.
64. morphophoneme
65. morphophonemic theory
66. نگاه كنید به:
A. Martinet, Morphophonemics, in Phonology, Penguin Modern Linguistic Readings, 1973.
67. نگاه كنید به:
A. Martinet, Economie des Changements Phonétiques, Berne, 1955.
68. Handbook of American Indian Languages.


{از كتاب «مقالات ادبی، زبانشناختی»، دكتر علی‌محمد حق‌شناس، انتشارات نیلوفر، تهران، چاپ اول1370.}

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 21 فروردین 1395 ساعت: 9:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس