مقايسه ي بهداشت رواني دانشجويان سيگاري و غير سيگاري دانشگاه مشهد
فصل اول
فصل اول: کلیات
1-1 . مقدمه:
در هر جامعهاي نيروي فعال و جوان بعنوان يكي از ذخاير و سرمايههاي آن جامعه محسوب و مطرح ميباشد و در عمل نيز چرخهی فعاليتهاي مختلف پيكره اجتماع بطور مستقيم و غيرمستقيم متكي به نيروهاي فوق است كه متاسفانه قشر وسيعي از جوانان و نوجوانان ما اكنون گرفتار سيگار شدهاند كه آنان را در كام خويش فرو ميبرد و توان حركت و فكر را از آنان ميگيرد و هستي را از آنها ساقط ميكند .
۱- بالاترين رقم سنی معتادان در ايران را افراد ۲۷ - ۲۱ساله تشكيل میدهند.
۲- افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيدا كردهاند، اغلب اولين تجربهشان را بهصورت تفريحی و در دوران نوجوانی با کشیدن سیگار شروع كردهاند.
۳- تشخيص رفتارهای آشكار دورهنوجوانی از رفتارهای ناشی از مصرف سيگار دشوار است.
۴- نوجوانانی كه از بودندر خانوادهیشان احساس رضايت داشتهاند و روابط صميمی بين اعضای خانواده وجود داشتهاست، كمتر به دنبال سيگار، الكل و انواع مخدرها بودهاند.
يكی از مشكلاتعمدهای كه نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر گرايش به مصرف سیگار است. از آن جا كه مصرف اين گونه مواد (انواع سيگارها، قرصها، مخدرها و...) در بينجوانان و نوجوانان رو به افزايش است، وظيفه والدين، مربيان و ساير نهادهای اجتماعی و آموزشی برای آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف سيگار به مراتب سنگينتر از قبل میشود. با توجه به اين موضوع، والدين و مربيان بايد سعی كنند با استفاده ازروشها و آموزشهای لازم، بچهها را از همان دوران كودكی و پيش نوجوانی با آثار زيان بار مصرف سيگار و اثرات و پيامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلعسازند.
به رغم نکوهش و مذمت در مضرات سيگار و هشدار محققان، پزشکان و کارشناسان بهداشتي و فعاليت رسانهها در مورد اين بلاي خانمانسوز و قاتل خاموش، باز هم به وفور مشاهده ميکنيم که افراد بسياري در جامعه همچنان به کشيدن سيگار و دود کردن وجود خود مشغول هستند و هيچ توجهي به اين هشدارها و علايم خطر ندارند و افراد ديگر را به اين ورطه و منجلاب ميکشند.
آيا ميدانند که چرا سيگار ميکشند و چه چيزي از کشيدن سيگار نصيب آنها ميشود يا چه خسارات جبرانناپذيري به روح و جسم و اگر صاحب خانواده هستند به خانواده بيگناه آنها وارد ميشود و جداي از اين چه ضربهاي به افراد جامعه به خصوص نوجوانان، جوانان و قشر دانشجو که در حالت هشدار قرار دارد وارد ميشود؟!
بايد بدانيم که اگر راهکارهاي پيشگيرانه و موثر در شيوع مصرف سيگار و سيگار در ميان نوجوانان و جوانان در نظر گرفته نشود، همواره بايد نگران عواقب به مراتب بدتري از اين بلاي خانمانسوز در ميان نسل فرداي جامعه باشيم!
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به سيگار دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
از آنجا كه محیط آموزشی بعد از خانواده، مهمترين نهاد آموزشي و تربيتي است، ميتواند از راههاي زير زمينه ساز مصرف سيگار در نوجوانان باشد:
بي توجهي به مصرف سيگار و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در محیط آموزشی، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت اساتید و مسئولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان. تحقيقات نشان میدهند، افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيداكرده اند، اغلب اولين تجربهشان را به صورت تفريحی و با کشیدن سيگار و در دوران نوجوانی كسب كردهبودند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تكرار و زياد شدن ميزانمصرف، معتاد شدهاند. گروهی ديگر از جوانان و نوجوانانی كه شروع به مصرف سيگار میكنند، اظهار میدارند كه برای فرار از مشكلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساسفعلی شان دست به اين كار زدهاند.
1-2 . بیان مسأله:
پديده گرايش به سيگار بعنوان يكي از مهمترين آسيبهاي اجتماعي خاصه در ميان نسل جوان توجه بسياري از متخصصان و مسئولين، سياسي فرهنگي، تربيتي و آموزشي بسياري از كشورها را به خود معطوف ساخته است.
در كشور ايران به دليل وجود بافت جوان جمعيتي اين موضوع پيچيدگي خاص خود را يافته است. لذا شناسايي و تبيين درست آن براي يافتن راهحلهاي مناسب ضروري به نظر ميرسد.اما از آنجايي اين گروه نقشهاي متعدد و تعيينكنندهاي در جامعه بعهده دارند، آسيب آنان حتي در ميزان پايين لطمههاي جبران ناپذيري فردي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و غيره را بدنبال خواهد داشت؛ لذا اتخاذ برنامههاي پيشگيرانه در مورد آنان از الويت بسيار برخوردار است.
بررسي مصرف سيگار در زمان حاضر از اهميت ويژهاي برخوردار است. از يك طرف جمعيت جامعهي ايران جوان است و از طرف ديگر جوانان اصليترين قربانيان مصرف سيگار هستند چرا كه جوانان به خاطر خصوصيات جواني، آسيب پذيري بيشتري دارند چون پويا و جستجو گرند.
امروزه كارشناسان و صاحب نظران معتقدند كه در حال حاضر بحران مصرف سيگار و سيگار را در كنار 3 بحران يعني((بحران نابودي محيط زيست، بحران تهديد اتمي و بحران فقر)) به عنوان مسئله روز در آمده است. طبيعي است كه حل اين بحران و معضل و بلاي خانمانسوز از عهده يك سازمان و يا چند مرجع، آن هم صرفاً با يك بر خورد قهري نه تنها خارج بوده بلكه نگرش يك بُعدي به مسئله است و وضعيت فعلي را بدتر خواهد نمود. به گونهاي كه عميقاً احساس ميشود تنها راه حل موضوع، خارج شدن از ((برنامه روزي)) و گام برداشتن در مسير ((برنامه ريزي)) و ايجاد عزم ملي و بسيج همگاني در اين راستا است. كسي نيست كه در خصوص مضرات و اثرات سوء سياسي، اجتماعي و فرهنگي معضل سيگار که در قرن حاضر از مهمترين و دردناكترين معضلات بشري است آگاهی نداشته باشد. سيل خروشان مصرف سيگار بيرحمانه در مسير حركت خود، كودكان، نوجوانان و جوانان و حتي سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشي كردن كانون گرم و پاك خانوادگي سبب ناكامي در زندگي و تمايل بخودكشي و مرگ در آنها نيز ميگردد.
مشكل مصرف سيگار به عنوان يك پديده مهلك كه نتايجش ميتواند اثرات بسيار سويي در
زمينههاي سياسي، اقتصادي وفرهنگي جامعه داشته باشد در هر جامعهاي مطرح است ومعمولاً گروهي كه در برابر اين پديده خطرناك بيش از سايرگروهها آسيبپذير است همانا (گروه جوان) يك جامعه ميباشند به طوركلي وقتي صحبت از گروه جوانان ميشود مقصود افرادي بين پانزده تا بيست سال است كه گروهي وسيعي از جمعيّت جهان يعني حدود % 5/8 ازجمعيت كشورهاي پيشرفته و %9/10 ازجمعيت كشورهاي در حال توسعه را تشكيل ميدهند .
آنچه مسلم است دلايل مصرف سيگار بسيار پيچيده است و از فرهنگي به فرهنگ ديگر و كشوري به كشور ديگرتفاوت ميكند. تحقيقات متعددي در داخل كشور و از آن جمله در سطح دانشگاهها صورت گرفته است كه به نحوي به علل گرايش به مصرف سيگار و غيره پرداختهاند و در اين زمينه به نتايجي نيز دست يافتهاند امّا همچنان كه ذكر شد گرايش و مصرف سيگار بسته به فرهنگ،مذهب، قوميت، منطقهي جغرافيايي، شرايط آب و هوايي، سطح اقتصادي، فرهنگي و علمي نه تنها با خارج از كشور بلكه حتي در داخل كشور ما نيز تفاوت ميكند. به همين خاطر و با توجه به اهميت موضوع يعني مصرف سيگار در بين دانشجويان دانشگاه، از آنجايي كه پژوهشي در اين خصوص در سطح دانشگاه فردوسي صورت نگرفته بود بر آن شديم تا با انجام اين پژوهش به بررسي مصرف سيگار و مقايسهي بهداشت رواني در بين دانشجويان سيگاري و غير سيگاري بپردازيم.
1-3. اهميت و ضرورت تحقيق:
دانشجويان قشري هستند كه سكانداران آيندهي هدايت كشور محسوب ميشوند و اگر اين قشر عظيم خود داراي زمينه و بستر مناسب براي رشد و تعالي نباشند چه بسا پس از اينكه وارد جامعه و نيروي كار كشور كه شدند با توجه به پيشينهي نامناسب خود بسياري ديگر از اقشار و گروههاي مختلف جامعه را نيز تحت تأثير خود قرار داده و از اين طريق لطمات جبران ناپذيري به پيكرهي اجتماع بزنند. براي مثال دانشجويي كه اكنون خود سيگار مصرف ميكند و در آينده نيز قرار باشد معلم شود و به تربيت و تعليم فرزندان ما بپردازد، چگونه ميتواند مانع از اين شود كه الگوي دانشآموزان خود واقع نشود و از اين طريق آنها را تحت تأثير خود قرار ندهد. از اينگونه مثالها زياد ميتوان بيان نمود اما آنچه كه مهم است اين است كه مسئولان آموزشي و فرهنگي كشور و بخصوص دانشگاهها اقدام به آموزش و فرهنگ سازي در اين زمينه در سطح كشور و دانشگاهها نمايند.
آنچه كه تقريبا همگاني است و در بين جوانان بيشترجامعهها ديده ميشود مصرف سيگار به منظور برطرف كردن اضطراب وافسردگي نهفته است. در صورتي كه جوانان به علت نا آگاهي به جاي استفاده ازمكانيسمهاي دفاعي موجود در از بين بردن ناراحتيهايشان به دنبال يك راهحل فوري و معجزهآسا ميكردند كه اضطراب يا افسردگي خود را برطرف كنند كه معمولا در اين گونه موارد به وسيله دوستان همسن و سالشان سيگار به آنها معرفي ميگردد به عقيدهي يكي از متخصصان عادت به مصرف سيگار مانند ساير عادتها، عادت نميشود مگر با انجام و تامين نيازهاي فرد البته بايد ذكر كرد كه فقط يك شخصيت فكري مضطرب و يا افسرده نيست كه به مصرف سيگارروي ميآورد بلكه گروههاي ديگر جوانان نيز ممكن است دچار اين دام شوند. جوانان به علت اينكه مانند بزرگسالان آمادگي پذيرش و مقابله با مشكلات زندگي را ندارند و برخي از مشكلات عادي براي آنان به صورت شديد و جدّي جلوه و تظاهر ميكند بنابراين دربرابرمشكلات وخطرات احتمالي آسيب پذيرند به ويژه دوران بلوغ كه جوانان دچار مشكلات و بحرانهايي ميگردند. وظيفهي بزرگترها ايجاب ميكند كه به طورمنطقي و صحيح با جوانان و مشكلاتشان روبهرو گردند. متاسفانه والدين يا مربيان آگاهي و اطلاعات اندكي در مورد تحولات روحي دوران بلوغ جوان دارند. لذا به جاي برخورد منطقي و درست با مشكل جوانان او را هدف انتقادها وملامتهاي خود قرار ميدهند. لذا نميتوانند آنچنان كه بايد و شايد جوان را در برابر مشكلات زندگي و يا ناراحتيهايش كه ناشي ازدوران بلوغ و احيانا كمبود محبت و عدم درك ازطرف بزرگترها از خانواده و اجتماع فراري شده و به دنبال يك ماده معجزهگر باشند كه سيگار را مييابند زيرا جوان ميبيند كه دوستانش نه تنها او را ملامت نميكنند بلكه وي را بيشتر و بهتر نيز درك ميكنند لذا هرگونه راهحلي را كه آنان براي رفع مشكل پيشنهاد كنند بدون هيچگونه تامل و تعلقي ميپذيرد...........و همه چيز از همين جا شروع ميشود..........ابتدا سيگار..............سپس سيگار همراه حشيش ...........وبلاخره هروئين.
پيشينه مصرف دخانيات به طور تخميني به حدود ده هزار سال پيش ميرسد. در چين و يونان باستان، بر اساس نوشته هاي تاريخ نويسان و آثار حكاكي شده، از تنباكو و توتون به عنوان گياهي داروئي ياد شده است.
پژوهشهاي انجام شده نشان ميدهد كه اكثر معتادان، سيگار مصرف ميكنند و نيز اعتياد را از سيگار شروع كردهاند. بر اساس معيارهاي تشخيصي سازمان بهداشت جهاني، سيگار در رديف مواد اعتيادآور محسوب ميشود. سيگار، در ورودي اعتياد، و چراغ سبزي براي ساير اعتيادها است. مصرف سيگار، نخستين قدم به سوي اعتياد است. سيگار، زمينهساز اعتياد به سيگار بوده و مادر اعتياد به سيگار محسوب ميشود.
بنابراين، آشنايي با عوامل زمينهساز مستعد كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسايي افراد در معرض خطر مصرف سيگار و اقدامهاي پيشگيرانه لازم براي آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاورهاي لازم براي معتادان به سيگار.
در بررسي تاريخ، بشري را نمي توان يافت كه با مسائل مربوط به سيگار دست به گريبان نبوده و شايد بتوان گفت سيگار همزاد با بشر در اين جهان يافت شده و تا زماني كه انسان در اين عرصه وجود دارد آن نيز پا بر جاست. مسائل مربوط به سيگار تازگي نداشته و اثرات آن نيز همواره در سرنوشت ملتها و اقوام قابل جستجو است. در كتب تاريخي ايران و حتي در كتاب قانون ابن سينا از اثرات اين مواد نامبرده شده است. اما بيشتر گزارشات در مورد سيگارمربوط به زمان صفويه و سپس قاجاريه تا عصر كنوني است همراه با فراز و نشيبهاي اين دوران كه اشاعه مصرف مواد افيوني مورد توجه بوده است. قوانين يكصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نيز يافت ميشود.
در زمان ما مسئله سيگار شكل مخاطره آميز و كاملا پيچيده اي به خود گرفته و در عين حال گسترش جهاني يافته است.
استعمال دخانيات همچنين عامل موثري در ابتدا به انواع بيماريهاست زيرا براساس آمار در مراكز بيمارستاني كشور 90 درصد سرطان ريه 75 درصد بيماريهاي ريوي 40 درصد كل سرطان ا و 50 درصد بيماريهاي قلبي بخاطر استعمال دخانيات به وجود ميآيد.
مصرف سيگار به عنوان يك آسيب ومعضل اجتماعي بهداشتي اقتصادي و فرهنگي با پيچيدگيهاي خاص خود حاكميت ملي امنيت و استقلال كشور ما را تحت تاثير قرار داده است با توجه به مسائل جنبي آن ميتوان ادعا نمود كه ارزشهاي انساني و اسلامي و نيز هويت ملي ما در معرض خطر و آسيب اين آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون مصرف كنندگان سيگار در اجتماع رو به قوت ما دارد. اين موضوع كه قشر جوان جامعه بيشتر در معرض آسيب و آماج سيگار مي باشند وظيفه همگان را در موضع تقابل با اين مشكل خطيرتر ميسازد. براستي وظيفه ما افراد اين جامعه درقبال اين ديو بدسيرت چيست؟ خانوادههاي ما و والدين ما چه وظيفه و مسئوليتي را بر عهده دارند ؟ دستگاههاي تعليم و تربيت ما چطور ؟ و يا اينكه عزم ملي و جزم تك تك افراد اين جامعه در هر لباس و در هر مكان و هر زمان را مي طلبد، براستي كدام يك چاره كار است ؟
هماکنون مصرف سالانه سيگار در کشور ما بيش از 50 ميليارد نخ است که حدود 27 ميليارد نخ آن توسط شرکتهاي داخلي توليد و بقيه از مبادي رسمي وارد کشور ميشود! حال، چقدر از مبادي قاچاق وارد ميشود معلوم نيست! هر سيگاري در کشور ما در هر روز از 13 تا 15 و ماهانه معادل 450 نخ سيگار دود ميکند و اين در حالي است که در سال 3 تا 4 هزار ميليارد تومان براي خريد و هزينههاي درماني ناشي از سيگار مصرف ميشود که با اين هزينه گزاف هزاران شغل ايجاد ميشود؟!
تحقيقات نشان ميدهد سالانه 5/1 ميليون نفر در اثر کشيدن سيگار در جهان فوت ميکنند که اين رقم در سال 2020 به 10 ميليون نفر خواهد رسيد، اين در حالي است که 25/1 ميليارد نفر از جمعيت کره زمين سيگاري هستند و تقريبا 100 هزار نفر در هر روز کشيدن سيگار را به صورت حرفهاي شروع ميکنند و اکثر آنها را جوانان و نوجوانان تشکيل ميدهند که بيشتر در سنين 15 تا 25 سالگي هستند که اين امر دريچهاي براي ورود به اعتياد و ناهنجاريهاي اجتماعي و حرکتي آرام و خاموش براي ويرانگري زندگي است. تلفات انساني ناشي از مصرف دخانيات هم در كشور ما در مرز خطرناكي قرار دارد زيرا به طور ميانگين هر 8 دقيقه يك ايراني به واسطه بيماريهاي ناشي از مصرف سيگار جان خود را از دست ميدهد. به اعتقاد پژوهشگران افرادي كه سيگار كشيدن را از سنين نوجواني آغاز كرده باشند حتي اگر اين عادت خود را ترك كنند بيشتر از كساني كه در سنين بالاتر به سيگار روي آوردند ولي آن را ترك كردهاند دچار صدمات ژنتيكي ميشوند.
تحقيقات بيانگر آن است که اکثر افراد سيگاري در کشورهاي در حال توسعه هستند، يعني ميتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در اين کشورها سيگاري هستند که با اين احتساب حدود 80 درصد از بيماريها و مرگ وميرها نيز به اين کشورها تعلق ميگيرد و جالب است که اين روند رو به افزايش است در حالي که در کشورهاي توسعه يافته روبه کاهش است و اين نشان از عدم آگاهي کافي کشورهاي فقير و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زيانبار مصرف سيگار و دخانيات و آگاهي کافي در کشورهاي توسعه يافته است چرا که آنها معتقدند اين کار نوعي عقبافتادگي و بيتفکري است.
طبق آخرين آمارها در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانيات هستند، حال اگر تنها يک درصد سيگاريها درايران کم شوند يعني به 11 درصد برسند، 700 هزار سيگاري کم ميشوند و به ازاي صرفهجويي در هزينه آن ميتوان 18 هزار شغل جديد ايجاد کرد! برخي آمارها شمار سيگاريهاي كشور را 10 ميليون نفر اعلام مي كنند يعني از هر 7 ايراني يك نفر به مصرف دخانيات (سيگار قليان پيپ ) معتاد است. هم اكنون حدود 28 درصد مردان و 4 درصد زنان و در كل 10 ميليون نفر از جمعيت كشور روزانه 13 4 نخ سيگار ميكشند كه اگر روزانه به طور متوسط 5000 ريال صرف استعمال دخانيات نمايند رقمي معادل 50 ميليارد ريال در روز در كشور دود ميشود كه همين رقم هم از سوي دولت براي هزينههاي درماني بيماران ناشي از مصرف سيگار بودجه درماني صرف ميشود.
شايد در باب علتيابي بتوانيم به دوستان زياد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخاني، سيگاري بودن والدين (دليل سيگاري بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعيت و ارزان بودن سيگار، سهل انگاري والدين و عدم برخورد مسئولانه و منطقي با فرزندان و موارد گوناگون ديگر اشاره کنيم که اين باعث تأسف است.
به هر حال، پيگيري مجدانه دست اندرکاران و مسئولان ذيربط در ممنوعيت تبليغ و تشويق مستقيم و غير مستقيم افراد و تحريک آنها نسبت به فروش و مصرف سيگار در اماکن عمومي و محيط اداري و آموزشي و فروش و مصرف آن توسط افراد زير 18 سال - که قانون ممنوعيت آن هنوز حالت اجرايي جدي به خود نگرفته است ـ، گسترش شعارها و هشدارهاي بهداشتي در اماکن فرهنگي- آموزشي و اماكن عمومي بخصوص روي پاکتهاي سيگار،تا حد زيادي در پيشگيري و اعتياد به مواد دخاني موثر است.
همچنين، عزم جدي و جهاني در برابر تبليغات سوء شرکتهاي توليدي (اکثرا آمريکايي با سود ساليانه بيش از 300 ميليارد دلار)، افزايش قيمت سيگار و همچنين ماليات (که در اين صورت درآمد دولت نيز افزايش مييابد)، برنامهريزي و اقدامات پيشگيرانه از سوي کارشناسان و مسئولان به عنوان ضرورتي انکارناپذير در خصوص گرايش افراد زير 20 سال، چرا که اعتياد به سيگار در اين سنين زمينهساز بيشتري براي اعتياد به مواد مخدر است، ارائه آموزشهاي لازم در زمينه مضرات و زيانهاي ناشي از استعمال دخانيات از طرف سازمانهايي نظير مراکز دانشگاهي و آموزش و پرورش که درصد بالايي از ارتباط با جوانان و نوجوانان را دارند، گسترش مراکز دولتي و غيردولتي ترک سيگار، خدمات بيشتر مشاورهاي ترک دخانيات و ... از راهکارهاي بسيار موثر در اين امر مهم است.
همانطوركه مي دانيم بر اساس هرمهاي سني كشور ما با جمعيتي جوان روبرو است و درصد بيشتري از جامعه ما را جوانان تشكيل ميدهند. جواني جمعيت بر تمامي مسايل در همه جنبهها تأثير ميگذارد. اثرات تخريبي فردي و اجتماعي مصرف سيگار باعث شده است كه مصرف سيگار به عنوان بيماري (فردي و اجتماعي) مورد بررسي قرار گيرد.
در جريان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبي مي گذارد ازقبيل:
الف:با پيش زمينهي اعتياد ميتواند مانع ادامه تحصيل جوان شود.ب: بر روند آموزشي تأثير منفي بگذارد.ج: تأثير سيگار منحصر به فرد نمي شود،بلكه كل جامعه را در بر مي گيرد.
از طرف ديگر چون تحقيق در زمينه سيگار هم بنيادي و هم كاربردي است. لذا با توجه به مسايل فوق از آنجايي كه جامعه انتخاب شده ((دانشجویان)) كه مشاهده میشود اعتیاد یه مصرف سیگار و در ببین آنان رو به گسترش است. بدين جهت هر گونه بررسي و مطالعه در جهت روشنتر شدن ابعاد مختلف اين پديده اجتماعي، هر چند اندك باشد.امري ضروري و اساسي به شمار ميرود.
1-4 . هدف پژوهش
1-5 . فرضیهها یا سئوالات:
سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری میزان بهداشت روانی را بطور معنی داری کاهش میدهد.
1-6 . تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیر ها:
1-6 -1. تعاریف نظری:
1-6 -1-1. تعاريف اعتياد
□ اعتياد يعني خوگرفتن و وابسته شدن جسمي، رواني و عصبي فرد به سيگار كه ترك يا فرار از آن ناممكن و يا بسيار مشكل است.
□ دکتر پرويز پيران، اعتياد را عادت کردن، وابسته شدن فرد به وسيله يا ابزار اعتياد ميداند که معمولاً داراي مابه ازاي خارجي و شخصي است و عادت کردن وابسته شدن به نياز جسمي و فکري يا هر دو مبدل شده به نحوي که فرد براي به دست آوردن وسيلهي اعتياد، به هر کاري تن ميدهد. و چنانچه کنش و واکنش به فعل در بيايد، مشکلات جسمي و رواني رفتاري هر کدام به تنهايي يا به هم پديد ميآيد(آقا بخشي، 1378).
□ اعتياد يعني مصرف نابجا و مكرر سيگار كه موجب وابستگي به آنها ميشود. اين وابستگي بدني و رواني است، ترك مصرف مواد افيوني مشكلات و محروميت هاي بدني و رواني را در پي خواهد داشت ( از مقاله دكتر سيد حسين فخر ).
□ اعتياد عبارتست از وابستگي به عوامل يا موادي كه تكرار مصرف آنها با كم و كيف مشخص و درمان معين از ديدگاه معتاد ضروري مينمايد. ( از مقاله دكتر احمد حسني ).
□ اعتياد يك بيماري رواني، اجتماعي، اقتصادي است كه بر اثر فعل و انفعال تدريجي بين بدن انسان و مواد شيميائي تحت تأثير يك سلسله شرايط و اوضاع و احوال خاص رواني، اقتصادي، اجتماعي و سنتي به وجود ميآيد. ( از تحقيق خانم دكتر ربابه شيخالاسلام )
□ از نظر فارماكولوژي اعتياد عبارت است از حالت مقاومت اكتسابي كه در نتيجه استعمال متمادي دارو در بدن حاصل ميشود به قسمي كه استعمال مكرر دارو موجب كاسته شدن اثرات تدريجي ميگردد و پس از مدتي شخص ميتواند مقادير سمي دارو را در بدن بدون ناراحتي تحمل كند و در صورتي كه دارو به بدن نرسد اختلالات جسمي و رواني موسوم به سندروم محروميت بروز ميكند. در سال 1950 سازمان جهاني بهداشت تعريف زير را براي اعتياد ارائه دادند:
□ اعتياد داروئي حالتي است كه در اثر مصرف دورهاي يا مداوم يك ماده شيميائي ( طبيعي يا مصنوعي ) كه براي انسان يا جامعه مضر باشد ايجاد ميگردد و ويژگيهاي آن به قرار زير است: 1- اشتياق يا نياز اجباري به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاري اجباري براي پيدا كردن آن به هر وسيله. 2- تمايل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان. 3- پيدا شدن وابستگيهاي جسمي و رواني براثر استفاده از آن ماده.
سازمان جهاني بهداشت براي استفاده مداوم يا دورهاي مواد شيميائي كه براي فرد و جامعه مضر نبوده و نيز حالت ايجاد شده توسط آن خصوصيات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئي را در نظر گرفت. ولي به مرور زمان مشخص گرديد كه تعاريف خصوصاً براي عادت داروئي نارسا هستند و به همين دليل در سال 1957 ميلادي تعاريف توسط كميته كارشناسان سازمان جهاني بهداشت مجدداً به اين صورت تصحيح گرديد كه وابستگي رواني به يك دارو “بدون پديده محروميت” را عادت و وابستگي رواني و جسمي “همراه با پديده محروميت” را اعتياد ناميدهاند. اما تعاريف فوق نيز با شروع مصرف داروهائي از قبيل ال . اس . دي و آمفتامينها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامين براي گروهي موجب افزايش فعاليتهاي روزانه ميگشت و براي گروهي حمله جنون ايجاد ميكرد به همين جهت در سال 1964 كميته مزبور اصطلاح وابستگي داروئي را Drug Dependence براي هر دو حالت فوق انتخاب كرد و چنين استدلال نمود كه يك بيمار ممكن است نسبت به داروي خاص وابستگي رواني پيدا كند، در حالي كه بيمار ديگر نسبت به همين دارو، علاوه بر وابستگي رواني از لحاظ جسماني نيز وابسته شود. كميته مزبور وابستگي داروئي را حالتي ناشي از استعمال مكرر يك دارو به طور دورهاي يا مداوم ميداند، كه خصوصيات آن بسته به ماده مورد استفاده متغير است و به هيم دليل ذكر شده است كه نام شيميائي مورد بحث در جلو عبارت “وابستگي داروئي” قيد گردد. به هر حال با توجه به اينكه در كشور ما واژه اعتياد از همه جهت قابل درك عموم ميباشد در اين سايت از كلمه اعتياد بيشتر استفاده شده است. با توجه به تعاريف فوق در رابطه با اعتياد مشخصاً در چند مقوله با يكديگر شريكند و آن اينكه:
1- وابستگي شديد وجود دارد.
2- وابستگي جسمي و رواني است.
3- قطع اين وابستگي مشكلاتي را به همراه دارد.
وابستگي به مواد(Substance dependence)
امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي نام برده مي شود، هر چند كه ميان مردم اين بيماري به “اعتياد” و خود بيمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرين جمع بنديهاي علمي كه در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگي” يك نشانگان باليني است كه در پي مصرف مواد علائمي در حالات رفتاري، شناختي و فيزيولوژيكي فرد مصرف كننده ظاهر مي گردد ميزان وابستگي كمي است و به درجات مختلفي مي تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگي با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجيده مي شود. بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلات متعدد ناشي از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نيست و به طور اجباري و وسواس گونه به مصرف آن ادامه مي دهد.
تفاوت عادت و اعتياد
« عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته ميشوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بيسابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيمبندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شدهاند:
اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديدههاي جديد و بيسابقهايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعهكشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .
دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .
سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـهها و ريـهها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .
چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيمهاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود ميآيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد سيگار بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحملتر است .
« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني سيگار منجر به ايـجاد سختتريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به سيگار » ميـباشد .
تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نميگردد ، در حاليكه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـيها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد » از طرفي اكثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نميتواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از همه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامعتر و مطمئنتر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.
1-6 -1-2. پیشگیری چيست؟
لغت «پيشگيري» يعني جلوگيري از وقوع يك اتفاق، از نظر بهداشتي، پيشگيري عبارت است از مداخله اي مثبت و انديشمندانه براي مقابله با شرايط مضر قبل از اينكه منجر به اختلال يا ناتواني شود.
هدف از پيشگيري اوليه پيشگيري از شروع اختلال است كه منجر به كاهش ميزان بروز (Incidence) ودرنتيجه،كاهش ميزان شيوع (Prevalence) ميگردد.
روشهاي پيشگيري اوليه عبارتند از:
1- از بين بردن علل
2- كاهش عوامل مخاطره آميز
3- افزايش مقاومت فرد
4- جلوگيري از سرايت بيماري
بر طبق نظر مركز پيشگيري از سوء مصرف مواد (CSAP) يكي از سه مركز تحت نظرمديريت سرويسهاي بهداشت رواني و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشي از خدمات بهداشت عمومي آمريكا، دپارتمان خدمات انساني و بهداشتي، پيشگيري بعنوان مجموعه كوششهاي ما براي تامين زندگي سالم و سازنده براي همه افراد گفته ميشود.
پيشگيري سبكهاي زندگي سازنده را ارتقاء و بهبود ميبخشد كه اين سبكها مخالف سوء مصرف مواد است و ايجاد محيطهاي اجتماعي را تشويق ميكند كه سبكهاي زندگي عاري از مواد را تسهيل ميكند. پيشگيري باعث جلوگيري از مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد ميشود.
پيشگيري موفق از تنباكو، الكل، و ديگر مواد به اين معني است كه نوجوانان، زنان حامله و ديگر جمعيتهاي در معرض خطر، الكل، تنباكو و ديگر مواد را مصرف نكنند. پيشگيري خطر مصرف مواد را كاهش ميدهد و محيط ايمن را بوجود ميآورد. پيشگيري موفق منجر به كاهش در مرگ و ميرهاي مربوط به ترافيك، خشونت. HIV/AIDS و ديگر بيماريهاي مقاربتي جنسي(STDs)، تجاوز، حاملگي نوجوان، سوء رفتار با كودك، سرطان و بيماري قلبي، صدمات و تروما و ديگر مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد ميشود. پيشگيري فرآيند پويايي است كه بايد مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پيدا كند.
1-6 -1-3. بهداشت رواني:
بهداشترواني به مفهوم عام خود يعني سلامت فكر و تعادل رواني و دارا بودن خصوصيات مثبترواني و نيز راههاي دستيابي به سلامت فكر و روح كه تكامل فردي و اجتماعي انسانهابا پرداختن به آن روشن ميشود.
1-6 -2. تعاریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از علل سیگار کشیدن نمرهای است که فرد از پرسشنامهی علل سیگار کشیدن بدست میآید.
فصل دوم
2-1. موضع گیریهای نظری و يافتههاي پژوهشي در خصوص اعتیاد به سیگار و سيگار
2-1-1. ديدگاههاي مربوط به سوء مصرف مواد
1. ديدگاه زيست شناختي و پزشکي
ديدگاه پزشکي اولين ديدگاهي است که به اعتياد به چشم يک اختلال نگريسته است(ديويسون و نيل[1]، 2001). تحقيقات مختلفي در زمينهي پايههاي زيست شناختي اعتياد انجام ميگيرد. در سال 1974، آنکفالين يک پناپپتيد درونزا با اثرات شبيه به ترياک شناسايي شد. اين کشف به شناسايي سه طبقه از مواد درونزا در مغز از جمله اندروفينها و آنکفالينها منجر شد. اندروفينها در انتقال عصبي وقفه دادن درد، درگير هستند. اين مواد وقتي کسي از نظر جسمي آسيب ميبيند آزاد شده و تا حدودي مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. اثرات اوليهي ترکيبات ترياک و شبه ترياک از طريق گيرندههاي مواد افيوني اعمال ميشود.(کاپلان، سادوک و گرب، 1994).
فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افيوني ممکن است کاهش فعاليت با منشأ ژنتيکي در سيستم افيوني داشته باشد، اين کاهش فعاليت ممکن است نتيجهي کمتر بودن تعداد يا حساسيت کمتر گيرندههاي افيوني، آزاد شدن کمتر مواد افيوني درونزا يا غلظت بالاي آنتاگونيستها فرضي مواد افيوني درونزا باشد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). يکي از پايههاي نورولوژيکي مهم که واسطهي اثرات تقويت کنندگي سوء مصرف مواد است سيستم ميان مغزي دوپامين[2] است که هستههاي سلول آن در ناحيهي تگمنتال بطني است. و مغز قدامي، خصوصاً هسته آکومبنس را عصب ميدهد(گيلدر و همکاران، 1996). اين راههاي دوپاميني بخشي از سيستم پاداش فيزيولوژيکي را تشکيل ميدهد که خاصيت بالا بردن فراواني رفتارهاي فعال کننده آن را دارد. اين ديدگاه تبينهاي بسيار جالبي در مورد وابستگي ، تحمل و درد دارو فراهم ساختهاند و همينطور تا حدودي زمينههاي ژنتيک سوء مصرف مواد را آشکار ساختهاند.
2. ديدگاه اجتماعي
نظريههاي جامعه شناسي اعتياد را يک مسئله اجتماعي تلقي کرده و سعي ميکنند آنها را از اين ديد بررسي کرده و تحقيق کنند. بر اساس پژوهشهاي انجام يافته معلوم شده است که وابستگي به مواد افيوني محدود به طبقات پايين اجتماعي- اقتصادي نيست، هر چند ميزان بروز وابستگي در اين گروه از طبقات اجتماعي- اقتصادي بالاتر است. انواعي از عوامل اجتماعي وابسته به فقر بشري احتمالاًدر وابستگي به مواد افيوني دخالت دارند. حدود 50 % مصرف کنندههاي هروئين در شهرها کودکان تک والد يا والدين از هم جدا شده هستند و از خانوادههايي برآمدهاند که در آنها حداقل يک عضو مبتلا به اختلال وجود دارد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). خطر سوء مصرف دارو در جوامعي بالاست که به نوعي نسبت به مصرف دارو سهل انگار هستند. ممکن است در گروههاي همتا، جوان براي مصرف دارو به منظور کسب شأن و قابليت تحت فشار اجتماعي قرار گيرد. بعضي از پژوهشها، شواهدي نشان دادهاند مبني بر اين که مصرف دارو توسط افرادي را ميتوان با توجه به مصرف مواد، توسط همتاهاي او پيشبيني کرد(گيلدر و همکاران، 1996).
بين سوء مصرف دارو و شاخصهاي محروميت اجتماعي نظير بيکاري و بيخانماني رابطه وجود دارد(گيلدر و همکاران، 1996). از عوامل ديگري که در ديدگاههاي اجتماعي مطرح است قابليت وصول دارو توسط افراد ميباشد. استفاده از داروهاي نسخه شده که به راحتي از اکثر داروخانهها قابل وصول است. بعضي از داروها مثل نيکوتين که به راحتي قابل وصول است. سيگار هم که در اکثر کشورها از طريق قاچاق قابل وصول است ديدگاههاي جامعه شناختي اطلاعات بسيار زيادي در زمينهي سوء مصرف مواد فراهم ساختهاند.
3. ديدگاه روانتحليلي
در مقالات روانتحليلي، رفتار معتاد به سيگاربر حسب تثبيت ليبيدويي، با پيشرفت به سطوح پيش تناسلي، دهاني يا حتي سطح ابتداييتر رشد رواني- جنسي توصيف شده است. اکثر نظريهپردازان روانتحليلي بيش از همه روي حالت دهاني تاکيد کردهاند. نياز به توضيح روابط سوء مصرف مواد، دفاع، کنترل تکانه، اختلالات عاطفي و مکانيسمهاي انطباقي باعث شده تا روانتحليلگران معاصر بيشتر بر روي ضابطهمندي روانشناسي ايگو تاکيد کنند. غالباً تصور ميشود آسيب ديدگي شديد ايگو با سوء مصرف دارو رابطه دارد و حاکي از آشفتگيهاي عميق مربوط به رشد ميباشد. در نظريههاي معاصر مسائل مربوط به رابطه بين ايگو و عواطف به عنوان يک ناحيه کليدي موضوع اعتياد مطرح شده است.
4. ديدگاههاي يادگيري و شناختي- رفتاري
نظريه پردازان افراطي ديدگاه يادگيري سعي کردهاند که با الگوي محرک- پاسخ مسئله پيچيده اعتياد را تبيين کنند ولي با توجه به ناکارآمدي اين الگو، در درمان و پيشگيري از سوء مصرف مواد اکثر پژوهشگران به الگوي محرک- ارگانيسم- پاسخ روي آوردهاند و اين الگو را در تبيين و درمان سوء مصرف مواد کارآمد و اثربخش يافتهاند(بندورا[3] ،1997؛ گزوپ، 1994).
در رويکرد يادگيري مشاهدهاي بر عوامل زمينهساز شناختي، رفتاري و عاطفي تواماً توجه ميشود و در اين ميان بر موضوعات کليدي چون خويشتنداري [4] ، خوداثربخشي[5] و تغييرمحيط و رفتار تأکيد ميشود. پژوهشگران زيادي با استفاده از اين رويکرد، طرحهاي درماني متنوعي را براي درمان اختلالات مختلف سوء مصرف مواد فراهم ساختهاند.
رويکرد شناختي- رفتاري نيز تقريباً مثل طرفداران نظريهي يادگيري مشاهدهاي بر شناخت نگرش افراد، عواطف، هيجانات، رفتار و شيوههاي مقابلهاي معتادان تأکيد دارد (گزوپ، 1994). از اين ديد افراد معتاد قبل از شروع مصرف دارو تا حدودي کمبود مهارتهاي شناختي و رفتاري دارند که آسيب پذيري آنان را شدت ميبخشد. غالباً به نظر ميرسد که آنها توان مقابله با چالشهاي روزمرهي زندگي را ندارند، احساسات ايشان بيثبات است و از افسردگي، اضطراب، مشکلات زندگي، بد خلقي و مواردي از اين قبيل شکايت ميکنند (گيلدر و همکاران، 1996). ديدگاههاي شناختي- رفتاري از جمله آموزش مهارتهاي مقابلهاي و سبک حلمسئله کارآمدي خود را در پيشگيري از بروز و نيز پيشگيري از عود مجدد سوء مصرف مواد نشان دادهاند (گزوپ، 1994).
عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.
عوامل مخاطره آميز فردي
□ دوره نوجواني و جوانی
□ استعداد ارثي
□ صفات شخصيتي:
● صفات ضد اجتماعي
● پرخاشگري
● اعتماد به نفس پايين
□ اختلالهاي رواني:
● افسردگي اساسي
● فوبي
□ شرایط عاطفی
□ نگرش مثبت به مواد
□ موقعيتهاي مخاطره آميز:
● ترك تحصيل
● بي سرپرستي
□ تاثير مثبت مواد بر فرد
در اينجا به شرح هر يك از عوامل فوق مي پردازيم:
دوره نوجواني و جوانی
طي دورة كودكي، فرد بشدت تحت تأثير خانواده است اما بتدريج وبا افزايش سن ، نقش افراد خارج از خانواده بخصوص همبازيها و همكلاسها افزايش مييابد و از اهميت خانواده كاسته ميشود. اين شرايط با افزايش سن فرد سير فزاينده مييابد و طي دورة نوجواني به اوج خود ميرسد. دورة نوجواني به خودي خود يكي از حادترين ادوار زندگي است؛ چرا که مخاطرهآميزترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجواني دوره انتقال از كودكي به بزرگسالي و كسب هويت فردي و اجتماعي است. در اين دوره، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج ميرسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود ارزشهاي خانواده را زير سوال ميبرد و سعي در ايجاد و تحليل ارزشهاي جديد خود دارد. مجموعهی اين عوامل، علاوه بر حس كنجكاوي و نياز به تحرك، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مينمايد.
در اين دوره فشار دوستان و همسالان ممكن است افكار و نوع تربيت خانوادگي او را تحتالشعاع قرار دهد . بسياري از نوجوانان متعلق به خانوادههاي عاري از سيگار ممكن است اولين تجربة استعمال مواد را از دوستان خود فراگيرند (لياقت،1374) . علاوه براين شرايط ، طي دورة جواني براي فرد نيازهاي جديدي بوجود ميآيد. بعنوان مثال نياز به كسب هويت ازآن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه شرايط لازم براي نيل به هويت فرد را فراهم آورند اين نياز بصورت مناسب برآورده ميشود، درغير اينصورت فرد براي نيل به هويت و ابراز وجود راههاي انحرافي را برميگزيند، ازجمله اين راههاي انحرافي عضويت در گروههاي كجرو است، نوجواني كه خواهان تثبيت هويت خود بعنوان عضوي از گروه است با رغبت تام درهمهی فعاليتهاي گروه شركت ميكند تا وفاداري خود را به گروه ثابت نمايد. براساس همين شرايط درحدود 73 % از مددجوياني كه بدليل اعتياد به كانون اصلاح و تربيت اهواز فرستاده شدهاند مصرف سيگار را از مدرسه و در سنين بين 14 - 12 سالگي آغاز كردهاند ( مركز جرمشناسي ادارهی كل زندانهاي استان خوزستان : 15 ).
چنانكه ذكر شد فرآيند هويتيابي جوان با مشكلاتي همراه است كه به شرط آگاهي والدين و جوانان از اين مشكلات، طي كردن اين دوره تسهيل ميشود. امّا در برخي خانوادهها آنقدر مشكل و درگيري وجود دارد كه افراد درگير فرآيند هويتيابي، به ناگزير از راههاي انحرافي به اين مهم نايل ميآيند. بدليل اين مشكلات، جوان در خانه امكان ابراز وجود نمييابد، درعين حال ابراز وجود براي او يك نياز است. اين موقعيت دركنار يك محيط جرم خيز كه درآن استعمال سيگار نشانهاي براي بلوغ و به اصطلاح ‹‹ كسي شدن ›› است، باعث ميشود فرد بسوي كساني سوق داده شود كه امكانات ابراز وجود را در اختيار او قرار دهند. وقتي والدين با جوان برخوردي كودكانه دارند، سبب ميشوند تا وي با انجام رفتارهاي مربوط به بزرگسالان، نشان دهد كه ديگر كودك نيست. دراين شرايط ممكن است فرد به سيگار، مصرف الكل يا سيگار روي آورد (كرباس، 1377).
ژنتيك
شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. تاثير مستقيم عوامل ژنتيكي عمدتاً از طريق اثرات فارماكوكينتيك و فاركوديناميك مواد در بدن مي باشد كه تعيين كننده تاثير ماده بر فرد است. برخي از عوامل مخاطره آميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيكي هستند مانند برخي اختلالهاي شخصيتي و رواني و عملكرد نامناسب تحصيلي ناشي از اختلالهاي يادگيري.
صفات شخصيتي
عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيش بيني كننده احتمال اعتياد هستند و به طور كلي فردي را تصوير مي كنند كه با ارزشها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، محیط آموزشی و مذهب پيوندي ندارد و يا از عهده انطباق، كنترل يا ابراز احساسهاي دردناكي مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمي آيد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت در برابر پيشنهادهاي خلاف ديگران، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. از آنجا كه اولين مصرف مواد، معمولاً از محيطهاي اجتماعي شروع مي شود هر قدر فرد قدرت تصميم گيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر مي تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
اختلالهاي رواني
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالهاي ديگر روانپزشكي نيز وجود دارد. شايع ترين تشخيصها عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي- جبري، اختلال پانيك، مانيا، اسكيزوفرني.
نگرش مثبت به مواد
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به سيگار دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
موقعيتهاي مخاطره آميز فردي
بعضي از نوجوانان و جوانان در موقعيتها يا شرايطي قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار مي دهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكي و نوجواني، ترك تحصيل، بي سرپرستي يا بي خانماني، فرار از خانه، معلوليت جسمي، ابتلا به بيماريها يا دردهاي مزمن. حوادثي مانند از دست دادن نزديكان يا بلاياي طبيعي ناگهاني نيز ممكن است منجر به واكنشهاي حاد رواني شوند. در اين حالت فرد براي كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده مي كند.
تاثير مواد بر فرد
اين متغير وقتي وارد عمل مي شود كه ماده حداقل يك بار مصرف شده باشد. چگونگي تاثير يك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتي ماده مصرفي و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف كننده است. تاثير مواد بر فرد مصرف كننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگي دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمي فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلي تاثير مواد و مواد ديگري كه هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نيز تاثيرهاي متفاوتي بر وضعيت فيزيولوژيك و رواني فرد دارند، مثلاً: هروئين و كوكائين سرخوشي شديد، الكل آرامش و نيكوتين مختصري هشياري و آرامش ايجاد مي كند.
عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي
□ عوامل مربوط به خانواده:
● غفلت از فرزندان
● وجود الگوي نامناسب در خانواده
● خانواده آشفته
● شرایط عاطفی
□ عوامل مربوط به دوستان:
● دوستان مصرف كننده مواد
□ عوامل مربوط به محیط آموزشی:
● فقدان محدوديت
● فقدان حمايت
□ عوامل مربوط به محل سكونت:
● شيوع خشونت و اعمال خلاف
عوامل مربوط به خانواده
خانواده اولين مكان رشد شخصيت، باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. خانواده علاوه بر اينكه، محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و پاتولوژي است، منبعي براي تنش، شكل و اختلال نيز ميباشد. نا آگاهي والدين، ارتباط ضعيف والدين و كودك، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج يا آشفته و از هم گسيخته، احتمال ارتكاب به انواع بزهكاريها مانند سوء مصرف مواد را افزايش ميدهد. همچنين والديني كه مصرف كننده مواد هستند باعث ميشوند فرزندان با الگوبرداري از رفتار آنان مصرف مواد را يك رفتار بهنجار تلقي و رفتار مشابهي پيشه كنند. تحقيقات نشان میدهند، افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيداكردهاند، اغلب اولين تجربهیشان را به صورت تفريحی و در دوران نوجوانی كسب كردهبودند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تكرار و زياد شدن ميزانمصرف، معتاد شدهاند. از آن جايی كه مصرف سيگار هميشه رو به افزايش است، نوجواننيز ابتدا با مقداری كم شروع می كند و چون با گذشت زمان، مقدار كم اوليه نياز جسمیاو را تامين نمی كند، مجبور می شود يا مقدار مصرف را افزايش دهد و يا فاصله زمانیمصرف را كوتاه تر كند كه در نهايت منجر به وابستگی شديد او به مواد و اعتياد او میشود. در نظر داشته باشيد، رهايی از تجربيات منفی مكرر بسيار دشوار و طاقت فرسا است.گروهی ديگر از جوانان و نوجوانانی كه شروع به مصرف سيگار میكنند، اظهار میدارند كه برای فرار از مشكلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساسفعلی شان دست به اين كار زدهاند. به طور كلی، عوامل متعددی موجب اعتيادجوانان میشوند كه مهمترين آنها عبارتند از:
عوامل خانوادگي :
1- زمينه هاي خانوادگي :متأسفانه اغلب افرادي كه در خانواده هاي معتاد متولد ميشوندوپرورش مييابند تكرار مصرف اعضاي خانواده برايشان عادي ميشود وترس ازتجربه مصرف آن از آنا ن دور ميشود چون بين پدر وفرزند از لحاظ ژنتيك رابطهي مستقيم وجود ندارد بلكه عمل مصرف پدر براي فرزندان عادي ميشود ولي اگر مادري در دوران بارداري معتاد باشد فرزندش معتاد متولد ميشودكه قابل درمان است.
الگوهای نامناسبرفتاری اطرافيان منجر به تقليد كوركورانه نوجوانان از آنان می شود. سيگار كشيدن،نوشيدن الكل، اعتياد به سيگار و ساير كجروی های اخلاقی در خانواده موجب بدآموزیو زمينه سازی برای شروع انحرافات و آسيبهای اجتماعی در بچهها (اعم از كودك ونوجوان) میشود. در چنين خانوادههايی نوجوانان به جای اين كه به فكر انجام فعاليتهای مثبت و سازنده باشند، مدام درصدد يافتن راههايی برای مقابله با آثار اين بحرانها هستند و در بدترين شرايط نيز خود درگير آن میشوند.
2- فقرمادي خانواده: باكمال تأسف ديده شده كه بيشترين معتادان هرجامعه را افراد فقير تشكيل ميدهند مثلأ افرادي كه در محلههاي شلوغ وپرجمعيت وشهرهاي صنعتي و تجاري زندگي ميكنند بيشترين درصد معتادان شهر نيويورك هستند. البته نميتوان گفت بين فقر واعتياد رابطه مستقيمي وجود دارد چون درجامعهها خيلي از افراد هستند كه فقيرند ولي معتاد نيستند .
علتهايي كه افراد را به اين راه ميكشاند يكي از محروميتهاي ناشي از فقر است .
عامل ديگر اين است كه توزيع كنندگان سعي ميكنند كه عوامل توزيع را از اين گونه افراد انتخاب كنند چون به علت فقر تخصص و حرفهاي ندارند و در نتيجه بازاركارشان بي رونق است عوامل توليد سعي ميكنند كه اوّل آنها را معتاد كنند و بعد از آنان براي فروش سيگار استفاده نمايند چون كاري است بدون زحمت و با درآمد نسبتأ خوب و در عين حال به تخصص هم نيازي ندارد چون خوشبختانه بين ميزان آگاهي و شناخت يا حدود تحصيلات و اعتياد مردم رابطه معكوس هست.
زيرا به دليل فقر و نداری امكان دسترسیبه بسياری از امكانات آموزشی را از دست میدهند و هيچ تخصص و حرفهای پيشه نمیكنندو در نتيجه در بازار كار سهم عمدهای ندارند. همين امر موجب كشيده شدن گروهی ازجوانان به سمت و سوی فروش سيگار و امكان استفاده از آن قرار میگيرند.
۳- عدم آگاهی و كم سوادی: افرادی كه از سواد و تحصيلات كمتری برخوردارند، آسيب پذيرتراز افرادی هستند كه نسبت به مضرات و تاثيرات سوء سيگار آگاهی دارند. هر چند نمیتوان ميزان تحصيلات افراد را عاملی برای مصرف اين گونه مواد دانست، اما تحقيقاتبسياری نشان میدهند كه هر چه سواد و ميزان تحصيلات قشر جوان بالاتر باشد، كمتر بهاعتياد و استفاده از مواد روی میآورند. بر اساس آمار ۶۶ درصد افراد معتاد، سوادیدر سطح ابتدايی و كمی نيز در سطح متوسطه داشتهان.
۴- اختلافات خانوادگی:آمارها نشان میدهند، نوجوانانی كه والدين شان دچار مشكلات و مسائل اخلاقی - رفتاریهستند، بيشتر در معرض خطر اعتياد و مصرف سيگار هستند. مشكلات رفتاری خانوادگیمنجر به عدم امنيت و فشار روانی بر جوانان و نوجوانان می شود و آنان را از محيط امنخانواده دور میسازد. همين امر موجب ارتباط بيشتر او با دوستان و گاه افراد مسئلهداری میشود كه زمينه ساز بسياری از مسائل اجتماعی بعدی میشوند.
۵- خصوصيات وويژگیهای جوانان و نوجوانان: در خيلی از موارد مشاهده میشود، نوجوانان و جوانانی كه مضطرب، پريشان، افسرده و منزوی هستند، مرتب دچار شكستهای گوناگون تحصيلی- اجتماعی میشوند و عزت نفس، خويشتن داری و اعتماد به نفسشان را از دست میدهند وبه سيگار، الكل، سيگار و... به عنوان مفری برای رهايی از اين مشكلات روی میآورند.
۶- فشار دوستان و هم سالان: گروهی از نوجوانان به دليل سازگاری بادوستان و همسالانشان و يك رنگ شدن با آنها چنان موجوديت فردی - خانوادگی خود رافراموش میكنند كه در برابر هر تقاضايی سر تسليم فرود میآورند. هر چه روابط بين والدين و فرزندان نوجوانشان كاهش يابد، ارزش همسالان و روابط گروهی برای آنانبيشتر میشود.
7- شرايط عاطفي: يك موضوع ديگر كه با مشكلات خانوادگي مربوط است، عدم صميميت و فقدان رابطة عاطفي بين والدين و فرزندان ميباشد. زماني كه نيازهاي عاطفي جوان در محيط خانواده برآورده نشود، او سعي ميكند اين نياز را با اتكا بر دوستان حل كند و به اصطلاح (( نگاه به بيرون)) دارد. ازآنجا كه فقدان تجربه و هيجان پذيري ازجمله مؤلفههاي دورة جواني است، دراين جمعهاي دوستانه اموري مانند استعمال سيگار، سيگار و موضوعات جنسي بعنوان نوعي سرگرمي تلقي ميشود. بديهي است كه همة افراد با هدف غرق شدن دراين امور وارد محافل دوستانه نميشوند، ولي گروه از مكانيزمهايي براي يكدست كردن افراد استفاده ميكند كه همهی افراد را ناگزير به مشاركت دراين فعاليتها يا ترك گروه مينمايد. اصرار در استعمال مواد، سبك مصرف مشاركتي ( كه درآن اعضاي گروه بصورت دوره مينشينند و به نوبت مواد استعمال ميكنند)، تمسخركردن افراديكه ازمشاركت امتناع ميكنند يا مخاطب قرار دادن آنان با القابي مانند ‹‹ جوجه، بچهننه، آدم حسابي و . . . ›› ازجملهی اين مكانيزمها است. همچنين شرايط مزبور سبب كاهش اثر تلاشهايي ميشود كه در جهت بازپروري معتادين صورت ميپذيرد. مثلاً دريك مطالعه معلوم شده است 34 % معتادين سابق بدليل وجود دوستان معتاد و تحت تأثير اصرارهاي آنان مجدداً به اعتياد روي آوردهاند (فرجاد، 1374). البته همين شرايط را با توجه به محيط و برگشت فرد به موقعيتي كه نسبت به نشانههاي آن شرطي شده و به همين دليل به مصرف مجدد مواد گرايش مييابد، نيز ميتوان تبيين نمود.
دربرخي تحقيقات علاوه بر تشويق و فشار همسالان ، وجود گسستگي در خانواده، فقدان رابطه باسايراعضاي خانواده و نااميدي نسبت بهآينده ازجمله عوامل مؤثر در پيوستن فرد به گروه همسالانكجرو تلقي ميشود (عدالتي 49 : 1377). در تحقيقي ديگر (نريماني 122 : 1377) آمده است كه 52 % معتادان نمونهی مورد بررسي گفتهاند كه حداقل يك دوست معتاد داشتهاند و از جمله عوامل مهم بازگشت مجدد به اعتياد، دوستان معتاد هستند.
نقش خانواده در آگاه سازی جوانان و نوجوانان
برای پيشگيریاز عادات و رفتارهای منفی و غيرسالم جوانان و نوجوانان، هيچ گاه نبايد صبر كرد تاآنان با چنين مشكلاتی درگير شوند و آن گاه درصدد يافتن راه حل و شيوه مقابله با آنبرآيند. از طرف ديگر، با ناديده گرفتن و يا انكار واقعيات موجود، نه تنها نمیتوانمشكلی را حل كرد، بلكه فرصت يافتن راه حل هم از دست میرود. بهای پيشگيری موثر ازاعتياد جوانان، همانا هوشياری هميشگی والدين و اعضای موثر خانواده است.
جوانی نمايانگر رشد، بلوغ و تشكيل عادات پايدار فردی است. جوانی دوره ای است كه با گذر ازانواع هيجان ها، آشوب ها و آشفتگی های روحی - روانی گوناگون به سوی رشد اجتماعی سالم در حال تحول است. نتايج تحقيقات بیشماری نشان میدهند، نوجوانان و جوانانی كهارتباط صميمانه و نزديكی با اعضای خانواده شان دارند و از بودن در جمع آنها احساسرضايت و شادی میكنند، كمتر به دنبال رفتارهای ناسالم می روند
ستيزه والدين:
ضمن ارتباط وتماس بامعتادان جوان، با عدهاي برخورديم كه از روابط نامطلوب والدينشان با يكديگر و با آنان اين راه را انتخاب كرده بودند چون وقتي محيط خانواده كانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد انسان سعي ميكند بيشتراوقات خود را در خارج ازخانواده بگذراند.
واين كار ارتباط او را با ديگران مانند كساني كه شكارچيان ماهري هستند و به دنبال شكار ميگردند زياد ميكند وآنان پس از شناخت مشكل شخص در جهت انساني دلسوز ظاهر ميشوند و او را به استفاده از سيگار دعوت ميكنند و پس از چند بار مصرف معتادش ميكنند.
رفاه اقتصادي خانواده :
تعداد چشم گيري ازمشتريان سيگار را افراد ثروتمند و پردرآمد جامعه تشكيل ميدهند چون در خانوادهايي كه رفاه و درآمد اقتصادي زياد است و روابط انساني بر اثركثرت كار و يا سرگرمي ضعيفتر ميگردد.
ضعف روابط انساني به نوبه خود عامل مساعدي براي كشش به سيگار است. بهترين دليل اين مدعا افزايش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتي غرب است كه با رشد صنعت روابط انساني ضعيفتر ميگردد امروزه والدين و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند.
چون بايكديگرتماس و ارتباط كمتري دارند و يا افرادي كه درآمد بيش از حد دارند موقعيت و زمينهی مساعدتري براي شركت دركلوپهاي شبانه و يا تفريحات متنوع در داخل و يا خارج از كشور را دارند و بديهي است كه اين قبيل امكانات هم براي مصرف وهم براي فروش سيگار جاي مساعدي است .
در جامعه هاي امروزي افرادي كه بيشترين درآمد را دارند چون برخي از هنرمندان هنرهاي مبتذل وآناني كه زندگي خوبي دارند اغلب ارقام چشم گيري ازمعتادان راتشكيل ميدهند.
در دسترس بودن موادمخدر :
يكي از مهمترين عوامل اعتياد دردسترس بودن موادمخدر است چون چيزي كه به آساني در اختيار مردم قرارگيردگرايش به آن آسانتر صورت مي پذيرد درايران به تجربه ثابت شده است كه اجازه مصرف ترياك حتي طي شرايطي خاص براي عده مخصوصي كه به اعتياد جوانان كمك كرده است وچه بهتر كه وزارت بهداشت ودرمان وسازمان بهزيستي نيز به اين مشكل اجتماعي بيشتر توجه كند چون حتي گرفتن اجازه مصرف براي عده اي وسيله درآمد شده است كه هم به نابودي افراد جامعه كمك مي كندوهم رشد اجتماعي واقتصادي جامعه را كه با وجود نيروي انساني كارسازنيست(نيازدارد)متوقف مي نمايد در آمريكا ثابت شده است كه در زمان قانوني بودن مصرف سيگارحشيش ،درصد معتادان بسيار بالا بوده است ويادركشور نپال كه مصرف حشيش وهروئين آزاد است .
بالا ترين رقم جذب توريست جوان را از جامعه هاي صنعتي غرب دارد وحتي ازدختراني كه به نپال مي آيند ومدت توقفشان طولاني مي شود ممكن است براي خريد سيگار تن به خودفروشي بدهند.
نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي:
اختلاف طبقاتي در هر جامعه به بيايماني بيشترين افراد آن جامعه نسبت به شرايط اقتصادي موجود منتهي ميشود و همين بيايماني نسبت به شناخت اجتماعي در گرايش به اعتياد تاثير به سزايي دارد. يكي از دلايل عمده اي كه جامعه ي آمريكا بالاترين رقم معتادان را دارد وجود طبقات اجتماعي مختلف در آن جامعه است طبقاتي بودن آن جامعه تضاد اجتماعي را زياد ميكند و شايد سيگار راه درمان مناسبي در اين زمينه براي مردم باشند. هر سال دولت آمريكا ميليون ها دلار پول صرف بيماري اجتماعي اعتياد ميكند و با توجه به نظر رهبران آمريكا به اين مشكل اجتماعي ساليانه درصد معتادان درحال افزايش است و به همين علت تا شكاف و فاصله طبقاتي كم نشود اعتياد در آن جامعه كاهش نخواهد يافت.
بيكاري :
به عنوان يك پديده اجتماعي زمينه مساعدي براي انحراف بويژه اعتياد است افراد بيكار چون بيشترين اوقات خود را در قهوه خانهها يا ترياها ميگذرانند واين گونه اماكن بهترين ومناسبترين جابراي فروش و مصرف سيگاراست.
درنتيجه براي گرايش وكشش به طرف اعتياد عامل مساعدي به شمار ميآيند كه دراصل ازبيكاري مردم ناشي ميشود زيرا يكي از مواردي كه در هنگام تحقيق نظرمرا جلب ميكرد وجود اين قبيل اماكن عمومي براي مصرف سيگار بود .
عقايد معتادان درباره اعتياد واعتقادات ديني:
93درصد اظهار داشتند كه اعتياد چه از نظر جسماني وچه از نظر اجتماعي برايشان مضر است .جوانان بيشتر درباره عواقب اجتماعي اعتيادشان نگراني داشتند ولي افراد مسن تر در باره عواقب جسماني 78درصد اظهار نمودند كه مذهب بطوركلي بااعتياد
مخالف است ولي 21درصد اظهار نمودند كه نظر مذهبي وضع اعتياد كاملأروشن نيست يك درصد اظهار نمودند كه مذهب هيچ گونه قانوني عليه اعتياد ندارد.
96 درصد اظهار داشتند كه به عقايد مذهبي پاي بند مي باشند ولي 38 درصد وظايف مذهبيشان را انجام مي دادند(فرجاد و همکاران،74).
عوامل مربوط به دوستان
تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ ميدهد. ارتباط و دوستي با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد كننده قوي براي ابتلاي نوجوانان به اعتياد است. مصرف كنندگان مواد، براي گرفتن تاييد رفتار خود از دوستان، سعي ميكنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. گروه «همسالان» به خصوص، در شروع مصرف سيگار و حشيش بسيار موثر هستند. بعضي از دوستيها، صرفاً حول محور مصرف مواد شكل ميگيرد. نوجوانان به تعلق به يك گروه نيازمندند و اغلب پيوستن به گروههايي كه مواد مصرف ميكنند، بسيار آسان است. هر چند پيوند فرد با خانواده، محیط آموزشی و اجتماعات سالم كمتر باشد، احتمال پيوند او با اين قبيل گروهها بيشتر ميشود.
مطالعات متعددي در زمينة سبب شناسي پديدة اعتياد بعمل آمده و محققان عوامل مختلفي را در ارتباط با شيوع اعتياد معرفي نمودهاند. يكي از يافتههاي ثابت تحقيقات نقش عمدة دوستان و همسالان دركشيده شدن به اعتياد است . درپي به اين تحقيقات اشاره ميشود .
دوستان و معاشران و بطوركلي همسالان در سالهاي جواني نقش مهمي در كشيده شدن فرد به اعتياد دارند ( اورنگ، 1367، كينيا، 1367 نقل از تقوي، 1377 ) در تحقيق فرجاد و همكاران ( 1374 ) 63 % از نمونه شروع اعتياد را درنتيجة توصية دوستان اعلام كردهاند . اين ميزان به نسبتي مشابه در تحقيقات ديگر نيز يافت شده است . 60 % نمونة معتادان مورد بررسي عدالتي ( 1377 ) توسط دوستان با سيگار آشنا شدهاند. 61 % نمونة مورد بررسي زرگر (1378) دوستان يا همكاران را اولين پيشنهاد دهندة مصرف سيگار عنوان كردهاند. همچنين فرخاك ( 1378) دريافت 4/61 % معتادان يك نمونهی كشوري تحت تأثير دوستان به مصرف مواد روي آوردهاند. چنانكهگفته شد اينيافته جزء مواردمكرر بوده و در تحقيقات خارج ازكشور نيز به آن اشاره شدهاست. دينز و مارتين (1992 نقل از سراج خرمي 1375) دريافتند همهی آزمودنيهاييكه در ماه قبلاز تحقيق سيگار مصرف كرده بودند ، بصورت غيرقابل تغيير دوستاني معتاد داشتهاند. مطالعات هيوگز (1995 نقل ازعدالتي، 1377) نشان ميدهد نقش همسالان در گرايش نوجوانان به مواد حائز اهميت بسيار است .
روشهاي مقابله با فشار همسالان
روشهاي مختلفي براي كاهش فشار ناشي از شرايط گروهي دوستان و همسالان وجود دارد كه همگي برآموزش تأكيد دارند . ازآن جمله واكسيناسيون ذهني ، آموزش قاطعيت و آموزش مهارتهاي زندگي است كه درپي به تفكيك بررسي ميشوند .
واكسيناسيون ذهني
از زمان كشف عوامل ميكروبي ايجاد بيماريهاي واگير توسط پاستور، ايجاد مصونيت در برابر عوامل بيماريزا ازطريق واكسينه كردن افراد يكي از طرق مهم پيشگيري از بيماريهاي عفوني بشمار رفته است (مهريار و جزايري 19 : 1377). هرچند درمورد مشكلات اجتماعي نظير اعتياد امكان واكسيناسيون به معني دقيق آن وجود ندارد، اما فرض برآن است كه با هشدار دادن به افراد نوعي آمادگي براي مقابله با شرايط سوق دهنده به سوي مصرف مواد درآنها بوجودميآيد. ازنظر تاريخي آغاز كاربرد اين روش به دوران جنگ كره برميگردد كه تعداد زيادي از خلبانان آمريكايي به اسارت نيروهاي چيني درآمدند. تجربة ناشي ازاين شرايط باعث شد مطالبي درمورد نحوة مقابله با انديشههاي كمونيستي به نيروهاي درمعرض خطر اسارت ارائه دهند، با اين هدف كه درصورت اسارت افراد امكان مقابله با انديشههاي كمونيستي و مقاومت دربرابر آنها داشته باشند. نحوهی كار بدينگونه بود كه حملاتي خفيف به مباني فكري افراد ميشد تا به استدلال دربرابر اين حملات بپردازند (ارونسون 92 : 1991). درارتباط با اعتياد نيز امكان استفاده از اين روش براي گروههاي در معرض خطر وجود دارد. با تشخيص دقيق روشهاي اعمال فشار گروهي ميتوان فرد را براي مقابله با اين شرايط آماده كرد، درست همانطوركه گويي او را براي مقابله با يك ميكروب آماده ميكنيم.
آموزش قاطعيت
دراين روش فرض برآن است كه نوجوانان بدليل فقدان اعتماد بهنفس و احساس ضعف در برابر ديگران نميتوانند به تقاضاهاي نامعقول آنان جواب منفي بدهند. راه حل پيشنهادي عبارتست از تمرين در شرايط خطرساز ( كه قبلاً با توجه به شرايط سني و موقعيت اجتماعي فرد مشخص شدهاست)، و مشابهسازي اين شرايط مخاطرهآميز بگونهاي كه فرد وقتي در شرايط واقعي قرار گيرد با توجه به تمرينهاي انجام شده توان ايستادگي دربرابر تقاضاهاي نامعقول ازجمله دعوت به استعمال سيگار را داشته باشند. اين شرايط نهتنها درمورد پيشگيري از اعتياد بلكه پيشگيري از عود مجدد اعتياد در افراد بازپروري شده نيز مؤثر است. با توجه به سن، سواد و شرايط اجتماعي فرد امكان استفاده از تمرين فردي، مشاهدة فيلم مناسب با نياز فرد ويا تركيبي از دو روش وجود دارد. فرض برآن است كه مكانيزمهاي تنبيه و تقويت جانشين ( بندورا 1985 نقل از سيف 216 : 1381 ) در اين زمينه فعال ميشوند و فرد را از عواقب اعمال خود آگاه ميكنند.
آموزش مهارتهاي زندگي و اطلاع رساني
دراين روش فرض براين است كه فرد بدليل فقدان تجربه و مهارت ممكن است در مسيرهاي انحرافي گرفتار آيد و ازسوي كساني راهنمايي شود كه فاقد صلاحيت لازم هستند. به همين دليل با آموزش مهارتهاي پايه و نيز اطلاع رساني درمورد مخاطرات موجود امكان پرهيز از شرايط منجر به سوءمصرف وجود دارد. اجزاء اين روش شامل موارد زير هستند :
1- آموزش روشهاي تصميمگيري و قبول مسئوليت
2- آموزش روشهاي غلبه بر اضطراب و نگراني
3- اطلاع رساني دربارة ميزان سوءمصرف مواد بين جوانان و كل جمعيت
4- آگاهي و اطلاع رساني دربارة عوارض سوءمصرف مواد
لازم به توضيح است كه اين برنامه بصورت وسيع تحت عنوان همياران جوان توسط ادارة كل زندانهاي استان خوزستان در سال 1377 انجام شد و با دعوت از دانشآموزان دبيرستانهاي اهواز درمجتمع فرهنگي ورزشي سپيد اين ادارةكل ضمن پر كردن قسمتي از اوقات فراغت اين گروه از جوانان آموزشهاي لازم در زمينة اعتياد و سيگار به آنان ارائه شد (زرگر 19 : 1378) .
عوامل مربوط به محیط آموزشی
از آنجا كه محیط آموزشی بعد از خانواده، مهم ترين نهاد آموزشي و تربيتي است، مي تواند از راههاي زير زمينه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:
بي توجهي به مصرف مواد و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در محیط آموزشی، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت معلمان و مسئولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان.
عوامل مربوط به محل سكونت
عوامل متعددي در محيط مسكوني ميتواند موجب گرايش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهاي مذهبي و اخلاقي، شيوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل كاذب، آشفتگي و ضعف همبستگي بين افراد از جمله اين عوامل هستند.
معمولاً انتخاب دوست و معاشر با توجه به محل سكونت فرد صورت ميپذيرد. بنابراين نوع دوستان را ميتوان نمودي از شرايط محيطي و خانوادگي فرد تلقي كرد. بايد توجه داشت كه درمورد پديدههاي اجتماعي نظير اعتياد يك عامل به تنهايي نقشچنداني ندارد و مقاديرطرح شدة فوق درمورد عللگرايش به سيگار را ميتوان بگونهاي ديگر نيز توجيهكردكه درجاي خود مورد بررسي قرار ميگيرد. يكي از مسائلي را كه قبل از بررسي نقش دوستان درگرايش بهمواد بايد مورد توجه قرار داد، سن شروع مصرف سيگار بعنوان پيشآيند مصرف سيگار است.
بررسيهاي متعددي دراين مورد صورتگرفتهاست. 93 % نمونهی مورد بررسيزرگر(40 : 1378ب) شامل معتادين خود معرف، مصرف سيگار را ازسنين زير 25 سال شروع كردهاند كه محدودة پايين آن زير 10 سالگي است. در مطالعة فرخاك (38 : 1378) معلوم شد اكثر معتادين درگروه سني بين 20 تا 30 سالگي هستند وميانگين سن شروع مصرف سيگار آنها 8/18 سال ميباشد . بعلاوه دريك مطالعه معلوم شده هرچه سن شروع مصرف سيگار پايينتر باشد سن شروع مصرف مواد نيز پايينتر بوده و پيشآگهي بدتر است (زرگر 79 : 1378ب)، در همين مطالعه سن آغاز مصرف سيگار 2/17 و ميانگين سن مصرف مواد 2/21 گزارش شدهاست. در تحقيقي پيرامون كودكان خياباني شهرستان اهواز (براتوند 45 : 1378) معلوم شد 90 % نمونة مورد بررسي سيگاري بودهاند، ضمن اينكه ميانگين سن نمونه 5/12 سال بودهاست. همچنين در بخش ديگري از همين مطالعه معلوم شد 35% اعضاي نمونه قبلاز 10 سالگي شروع به مصرف سيگار نمودهاند. يك نكتة هشدار دهندهی اين مطالعه، آغاز مصرف مواد توسط برخي از كودكان و بدون مصرف قبلي سيگار توسط آنان است. از آنجا كه ديدگاه سنتي درمورد سير گرايش به مصرف مواد سيگار را بعنوان پيشآيند مصرف مواد تلقي ميكند، با توجه به اين يافته بهنظر ميرسد ديدگاه مزبور نياز به نقد و تجديد نظر دارد. باتوجه به موارد مطرح شده بنظر ميرسد گروه سني نوجوان و جوان جزءگروههاي در معرض خطر اعتياد باشند. اين امر با توجه به جواني جمعيت كشور موضوعي مهم است بر اساس برخي آمارها بيشاز 50 % جمعيت كشور زير 25 سال ميباشد (قنبر 80 : 1374) .
عوامل مخاطره آميز اجتماعي
□ فقدان قوانين و مقررات جدي ضد سيگار
□ بازار مواد
□ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
□ كمبود فعاليتهاي جايگزين
□ كمبود امكانات حمايتي، مشاوره اي و درماني
□ توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي- اقتصادي
مشخصات فردي و عوامل محيطي بخشي از علل اعتياد هستند و بخش ديگر را بازارهاي بين المللي مواد و عوامل اجتماعي- اقتصادي حاكم بر جامعه تشكيل مي دهند. اين عوامل عبارتند از:
قوانين
فقدان قوانين جدي منع توليد، خريد و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزاني آن مي شود.
بازار مواد
ميزان مصرف مواد، با قيمت آن نسبت معكوس دارد. هر چه قيمت مواد كاهش يابد، تعداد افرادي كه بتوانند آن را تهيه كنند افزايش مي يابد. همچنين سهل الوصول بودن مواد به تعداد مصرف كنندگان آن مي افزايد.
مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
در جوامعي كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نمي شود، بلكه جزيي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخيص و وسيله احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتياد شيوع بيشتري دارد.
كمبود امكانات فرهنگي، ورزشي، تفريحي
كمبود امكانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان از قبيل كنجكاوي، تنوع طلبي، هيجان، ماجراجويي، مورد تاييد و پذيرش قرار گرفتن و كسب موفقيت بين همسالان، موجب گرايش آنان به كسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد و عضويت در گروههاي غير سالم مي شود.
عدم دسترسي به سيستمهاي خدماتي، حمايتي، مشاوره اي و درماني
در زندگي افراد، موقعيتها و مشكلاتي پيش مي آيد كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار مي دهد. فقدان امكانات لازم يا عدم دسترسي به خدماتي كه در چنين مواقعي بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شعلي، بهداشتي، اجتماعي حمايت نمايد، فرد را تنها و بي پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعي رها مي كند.
توسعه صنعتي جامعه، مهاجرت، كمبود فرصتهاي شغلي و محروميت اقتصادي- اجتماعي
توسعه صنعتي، جوامع را به سمت شهري شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق مي دهد. مهاجرت باعث مي شود تا فرد، براي اولين بار، با موانع جديدي برخورد نمايد. جدايي از خانواده، ارزشهاي سنتي و ساختار حمايتي قبلي به تنهايي، به انزوا و نااميدي فرد مي انجامد. كم سوادي، فقدان مهارتهاي شغلي، عدم دسترسي به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدوديت در تامين نيازهاي حياتي و اساسي زندگي و تلاش براي بقا، فرد را به مشاغل كاذب يا خريد و فروش مواد مي كشاند و يا براي انطباق با زندگي سخت روزمره و شيوه جديد زندگي به استفاده از شيوه هاي مصنوعي مانند مصرف مواد سوق مي دهد( رحيمي موقر، آفرين؛ و همكاران، 1376).
2-1-1. سیگار
2-1-1-1. مقدمه
وابستگي به نيكوتين شايعترين، روزمره ترين، پرهزينهترين و در ضمن درمان پذيرترين نوع وابستگي به مواد است. از جمله دلايل ناديده گرفتن مسئلهي وابستگي به نيكوتين در دستگاههاي تشخيصي و برنامههاي درماني آن است كه سيستمهاي بيمهي درماني هزينه ترك استعمال دخانيات را تقبل نميكنند، اما پي بردن به هزينههاي سرسام آور درمان بيماريهايي كه در اثر وابستگي به نيكوتين بوجود ميآيند و نيز اينكه افرادي كه نيكوتين مصرف ميكنند، معمولا داراي اختلالات ديگر روانپزشكي ميباشند، توجه به درمان وابستگي به نيكوتين را افزايش داده است.
2-1-1-2. تعریف
وابستگي به نيكوتين و علائم ترك آن دو اختلال مربوط به مصرف نيكوتين هستند كه درDSM IV تعريف شدهاند. علائم اصلي اختلال وابستگي به مواد در DSM IV اينگونه ذكر شده است: ادامه مصرف مواد در حاليكه مشكلات ناشي از آن قطعي باشد. از آنجا كه 50% سيگاريها بعلت بيماريهاي ناشي از مصرف سيگار جان خود را از دست ميدهند، تعريف كلي فوق از وابستگي به مواد، شامل حال نيكوتين نيز ميگردد. علائم اصلي ترك به مواد در DSM IV اينگونه تعريف شده است: "رفتار ناسازگارانه كه در هنگام قطع مصرف مواد يا كاهش مصرف بروز ميكند". از آنجا كه علائم ترك سيگار در بيش از نيمي از سيگاريها مشخص و قابل مشاهده ميباشد، تعريف فوق درباره وابستگي به مواد در مورد سيگار نيز صدق ميكند. در DSM IV از سوء مصرف نيكوتين صحبت نميشود، زيرا سوء مصرف، قبل از هر چيز مشكلات عمده روان- اجتماعي ميآفريند كه در مصرف سيگار مشاهده نميشود. البته در ICD 10 مصرف پر خطر سيگار طرح شده، يك طبقهبندي كه شبيه سوء مصرف است و باعث مشكلات فيزيكي ميگردد. مسموميت ناشي از نيكوتين بسيار نادر است و در ICD 10 مطرح شده، اما در DSM IV نه.
2-1-1-3. اپيدميولوژي
آمار دقيق از وابستگان به سيگار در ايران موجود نيست، شايد آماري از آمريكا در اين زمينه گويا باشد. 25% آمريكاييها سيگار ميكشند، 25% قبلا سيگاري بودهاند، 50% هرگز سيگار نكشيدهاند. پس از هر دو نفر، يكي در معرض وابستگي قرار دارد. رايجترين سن براي شروع سيگار 16سال است و تعداد كمي نيز با 20 سالگي شروع ميكنند. علائم وابستگي به نيكوتين سريعاً بروز ميكنند.
75% سيگاريها حداقل يكبار تلاش كردهاند كه ترك كنند. حدود 40% هر سال تلاش ميكنند. 30% حتي براي 2 روز هم كه شده نيكوتين را ترك ميكنند و10-5% براي هميشه موفق به ترك سيگار ميشوند. در گذشته 90% تركهاي موفق بدون درمان دارويي صورت ميگرفت، اما در حال حاضر يك سوم سيگاريها با استفاده از دارو موفق به ترك ميشوند.
20% جمعيت عمومي به نيكوتين وابسته ميگردند و 85% آنها به مصرف روزانه نيكوتين عادت دارند. علايم ترك نيكوتين در 50% از استعمال كنندگان كه تلاش به ترك دارند، بروز ميكند. مصرف سيگار در كشور ما عمدتا در ميان مردان شيوع دارد، درحاليكه در كشورهاي غربي در زنان و مردان شيوع يكسان دارد
اصل سيگار كشيدن به اندازه بيس بال يا ميكی ماوس، آمريكايی شناخه شدهاست. بنابر گزارش مركز ملی پيشگيری از بيماریهای مزمن وارتقا سلامتی آمريكا با كمی كمتر از 50 ميليون نفر معتاد به نيكوتين، سيگاركشيدن همچنان عامل اصلی مرگ در آمريكا به شمار میرود كه سالانه جان نزديك به000/440انسان را می گيرد.
تحقيقات نشان ميدهد سالانه 5/1 ميليون نفر در اثر کشيدن سيگار در جهان فوت ميکنند که اين رقم در سال 2020 به 10 ميليون نفر خواهد رسيد، اين در حالي است که 25/1 ميليارد نفر از جمعيت کره زمين سيگاري هستند و تقريبا 100 هزار نفر در هر روز کشيدن سيگار را به صورت حرفهاي شروع ميکنند و اکثر آنها را جوانان و نوجوانان تشکيل ميدهند که بيشتر در سنين 15 تا 25 سالگي هستند که اين امر دريچهاي براي ورود به اعتياد و ناهنجاريهاي اجتماعي و حرکتي آرام و خاموش براي ويرانگري زندگي است.
تحقيقات بيانگر آن است که اکثر افراد سيگاري در کشورهاي در حال توسعه هستند، يعني ميتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در اين کشورها سيگاري هستند که با اين احتساب حدود 80 درصد از بيماريها و مرگ وميرها نيز به اين کشورها تعلق ميگيرد و جالب است که اين روند رو به افزايش است در حالي که در کشورهاي توسعه يافته روبه کاهش است و اين نشان از عدم آگاهي کافي کشورهاي فقير و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زيانبار مصرف سيگار و دخانيات و آگاهي کافي در کشورهاي توسعه يافته است چرا که آنها معتقدند اين کار نوعي عقبافتادگي و بيتفکري است.
طبق آخرين آمارها که البته به دیدهی شک باید بدان نگریست در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانيات هستند، حال اگر تنها يک درصد سيگاريها درايران کم شوند يعني به 11 درصد برسند، 700 هزار سيگاري کم ميشوند و به ازاي صرفهجويي در هزينه آن ميتوان 18 هزار شغل جديد ايجاد کرد!
2-1-1-4. سبب شناسي
سطح نيكوتين صبحها به بالاترين ميزان خود ميرسد، در عصر سير نزولي پيدا ميكند و در شب تقريبا به صفر ميرسد. بنابراين سيگاري كه صبحها مصرف ميشود داراي بيشترين اثر است. نيكوتين باعث كاهش خشم و تثبيت خلق وافزايش توجه ميگردد و احساس گرسنگي و ميل به غذا را كاهش ميدهد.
مصرف نيكوتين، همچون مصرف غالب مواد به لحاظ اجتماعي تشويق ميگردد. دسترسي بدان آسان است و هيچ دولتي آنرا منع نكرده است. بسياري از جوانان گمان دارند كه مصرف نيكوتين در ايام بلوغ به آنها كمك ميكند تا بر اوضاع مسلط شوند. وابستگي فيزيكي با شروع علايم ناگوار ترك، شروع ميشود. آنها همرنگ شدن با جماعت هم سن و سال را دنبال ميكنند و معمولا سطح تحصيلات پايين، خوي عصيانگر، علائم افسردگي و عزت نفس پايين دارند. هم عامل گروه هم سالان و هم عوامل خانوادگي در گرايش به مصرف نيكوتين موثر ميباشند. فقدان قوه توجه، رفتارهاي نابهنجار اجتماعي و اختلال مصرف الكل يا سيگار به تداوم مصرف سيگار كمك ميكنند.
از متداولترين طرق وابستگي به نيكوتين كشيدن سيگار است كه طي چند قرن اخير به انواع آن به مرور افزوده شده و هم اكنون نيز در حال گسترش است.
توتون كه لفظ آن از لغت تُتُن تركي مأخوذ گرديده در اصل نام گياهي از انواع نيكوتيانا است. عمل كشيدن سيگار در ابتدا توسط سرخپوستان انجام گرفته و بعد گسترش يافته است. استعمال دخانيات در ايران از زمان شاه عباس كبير رواج يافته است سيگار كشيدن يك مفهوم يادگيري اجتماعي است كه به صورت يادگيري آموخته شده و تابع پيچيدهاي از متغييرهاي پيش آيند و پس آيند ميباشد.
منابع متعدد تقويتي ميتوانند عادت سيگار كشيدن را تقويت كنند و اينها در اكثر موارد در سالهاي نخستين دوره بلوغ ايجاد ميشود. اين مراحل كه بي شك در افراد مختلف متفاوتند و حتي در مورد يك شخص در زمانهاي مختلف متفاوتند. شامل مواردي از اين قبيل است؛ تحريك حاصل از درون دادن و بيرون دادن دود، تأثير تحريك نيكوتين، كاهش اضطراب به ويژه در موقعيتهاي اجتماعي، توجه اجتماعي افزايش يافته، بالابردن تصور از خويش زماني كه سيگار را با دهانش مرتبط ميسازد. حتي كساني كه خيلي سيگار ميكشند.
وقتي از سيگار كشيدن دست ميكشند هر چند ممكن است ميل به سيگار در آنها باقي بماند، هيچ نوع علامتي از خماري خاص فيزيولوژيكي را تجربه نميكنند؛ بهترين توصيف از سيگار كشيدن آن است كه بگوئيم آن يك عادت است كه تحت كنترل نظام پيچيدهاي از تحريكات فيزيولوژيك، اجتماعي و ديگر تحريكات محيطي است.
مصرف دخانيات مثل سيگار، پيپ، چپق و قليان نه فقط اعتياد رواني، بلكه اعتياد جسماني نيز ايجاد مي كند.
وابستگي رواني : مصرف دخانيات باعث ايجاد احساس آرامش شده و اين احساس به شكل بخشي از زندگي آنها در ميآيد.
وابستگي جسماني (فيزيكي): به علت مصرف دخانيات، بدن براي عملكرد طبيعي خود و براي جلوگيري از پيدايش نشانههاي قطع نيكوتين، نياز به مصرف ميزان مشخصي از دخانيات دارد.
هر چند دخانيات در ميان مواد اعتياد آوري مثل هروئين، ترياك، حشيش و مشروبات الكلي، منع اجتماعي كمتري دارد، و براحتي در اختبار مردم قرار مي گيرد، اما بررسيها نشان ميدهد كه سيگار يكي از بارزترين علل مرگ و مير ناشي از سرطان، بيماريهاي عفوني، و سكته در جهان است.
در سيـگار حـدود 4000 مـاده شـيمـيايي خطرناك همچون آمونياك، سرب و آرسنيك موجود ميباشد اما مـادهاي كـه سبب ميگردد افراد بدنبال سيگار گرايش يابنـد نـيـكوتـيـن اسـت. نيـكوتـيـن از بـرگهـاي گياه تنباكو بدست ميآيـد. نيكوتين يك آلكولوئيد (شبه قليا) بسـيـار سـمي و روغـن مانند ميباشد. نيكوتين تاثير مضاعف تحريك و سركوبگر در بـدن دارد. يـك نـخ سـيگار حاوي 8 الي 20 ميـلي گـرم نيكوتين است كه تنها 1 ميليگـرم آن هنـگـام كـشــيدن سيـگــار جذب بدن ميگردد. شايان ذكر است كـه تـنـهـا 2 الي 5 ميلي گرم نيكوتين سبب تهوع و استفراغ و تنها 60 ميليگرم از اين ماده مرگ آور ميباشد. راههاي ورود نيكوتين به بدن 3 طريق ميباشد:
· جذب از طريق پوست
· جذب از طريق ريه ها
· جذب از طريق غشاء مخاطي بيني و دهان
بيـشتـرين جـذب نيـكوتين از طريق استنشاق و آلوئولهاي (كيسـههاي ريـز هـوايـي كه تبادل گازها در آنها صورت ميگيرد) ريه ميبـاشد. نيـكوتين پس از ورود به جريان خون مستقيماً و سريعاً به مغز ميرسد و سپس در تمام بدن منتشر ميگردد. تـنها 10 الي 15 ثانيه زمان كافي است كه پس از اولين پك شما به سيگار نيكوتين به مغز شما برســد. مهمترين اثر نيكوتين نيز بر روي مغز اعمال ميگردد اثراتي كه باعث:
1- احساس لذت و خوشايندی از كشيدن سيگار
2- احساس تحريك پذيري پس از ترك سيگار
ميگردد. نيمه عمر نيكوتين در بدن 1 ساعت ميبـاشد بـدين مــفهوم كه پس از سپري شدن 6 ساعت از كشيدن سيگار تنها در حدود 0.031 ميلیگرم از 1 ميليگرم نيكوتين جذب شده در بدن باقي خواهد ماند. بدن از طرق زير از شر نيكوتين خلاص ميگردد:
1- 80 درصد نيكوتين توسط آنزيمهاي كبد تجزيه ميگردد.
2- نيكوتين در ششها متابوليزه شده و به كوتينين و اكسيد نيكوتين تبديل ميگردد.
3- كوتينين و ديگر مواد متابوليزه و باقي مانده نيكوتين نيزتوسط كـلـيههـا فيلتر شده و از طريق ادرار دفع ميگردند.
· نيمه عمر كوتينين 24 ساعت ميباشد بنابراين با آزمايش ادرار حتي تا 2 روز بعد قادر ميبـاشيد تشخيص دهيد فرد اخيرا سيگار كشيده يا خير.
· برخي افراد كبدشان آنزيم كمتري به مـنـظور تــجزيه نيكوتين ترشح كرده بنابراين اينگونه افراد در روز به تعداد سيگار كمتري براي تداوم اثرات سيگار نيازمندند.
· افرادي كه بطور مداوم سيگار ميكشـنـد بـدنشـان نـسبت به نـيكوتين مقاومت حاصل كرده و براي دستيابي به اثرات سيگار به تعداد سيگار بيشتري نياز دارند.
اثرات نيكوتين بر بدن:
نيكوتين عملكرد بدن و مغز شما را دگرگون ميكـند. نتيجه نـهايـي متناقض ميباشد: نيكوتين هم نيرو بخش و محرك و هم سركوبگر و آرامش دهنـده اسـت. نـيكوتين اثرات زير را در بدن ايجاد ميكند:
1- نـيـكوتـين سبـب تـرشـح فـوري آدرنالين ميگردد. با اثر آدرنالين هنگامي كـه شـمـا وحشتزده هستيد و يا حالت تهاجمي پيدا ميكنيد آشنا هستيد: ضربان قــلبتان سريعتر شده، افزايش فشار خون، تنفس سريع و كم عمق، افزايش گلوكز خون، كـاهـش دماي پـوسـت، تحريك سيستم عصبي مركزي. خـود نيـكوتـيـن نـيز به نوبه خـود مـانـع تـرشـح هورمون انسولين ميگردد (انسولين قند خون را كاهش ميدهد) بـنابراين نيكوتين سبب میشـود گلوكز بيش از معمول در خون وجود داشته باشد كه بـاعث مـيگــردد شـخـص احساس گرسنگي كمتري كند.
2- نيكوتين متابوليسم پايه را افزايش ميدهد يعني فرد كالري بيشتر از معمول خواهد سوزاند. بنابراين به مرور زمان وزنشان كاهش خواهد يافت.
3- نيكوتين سبب افزايش ترشح استيل كولين ميگردد. افزايش استيل كوليــن باعــث افزايش فعاليتهاي نورونهاي مغزي، بهبود سرعت عمل واكنش شما به محركات، افزايش توانايي تمركز كردن ميشود.
4- افزايش ترشح دپامين: اين همان عاملي است كه به فرد در پـي اسـتـعـمـال سـيگار حس خوشي و نشاط ميدهد.
5- سبب آزاد سازي گلوتامات كه سبب افزايش يادگيري و حافظه ميگردد.
6- افـزايش تـرشـح آنـدروفـيـن. آندروفين يك مسكن درد طبيعي بدن است و خـاصـيـتـي همچون مرفين دارد.
اما در دراز مدت نيكوتين اثرات مخرب زير را بدنبال دارد:
1.فشار خون بالا.
2.حس بويايي تضعيف مي شود.
3.گردش خون در لثه ها كند مي شود.
4.خطرات تشكيل لخته خون در مغز و قلب بشدت زياد مي شود.
5.انسداد عروق خوني و در پي آن سكته قلبي و مغزي.
6.كاهش ويتامين C.
7.كاهش كارايي سيستم ايمني بدن.
8.سرطان دهان، گلو، حنجره و ريه.
9.برونشيت و آمفيزم.
10. زخم معده.
11. 30 درصد از موارد سرطانهاي كليه را ناشي از اثرهاي سيگار مي دانند .
12. كاهش وزن.
13. كاهش حواس بويايي و چشايي.
14. چين و چروك پوست .
15. ناتواني جنسي و ناباروري در مردان.
سيگار، عامل مهم سرطان ريه بوده و از عوامل مهم در بروز شمار زيادي از سرطان هاست. از هر هزار نفر كه به علت سرطان ريه فوت ميكنند بيش از نهصد نفر آنها، سيگار ميكشند. مصرف هر سيگار بيش از 5 دقيقه از عمر انسان ميكاهد.
نيكوتين سبب آزاد شدن كتكولآمينها( Catecholamine ) از جمله اپي نفرين و نوراپي نفرين ميشود. افزايش كتكولآمينها موجب افزايش ضربان قلب و فشار قلب و انقباض عروق محيطي، و در نتيجه افزايش مصرف اكسيژن قلب ميشود.
نيكوتين سبب افزايش ميزان چربيهاي خون، گلوكز و بتا اندورفين شده و از سوي ديگر باعث ايجاد منواكسيد كربن، كه يك گاز سمي است ميشود و در نتيجه انتقال اكسيژن را دچار اشكال ميكند.
اما اگر به فکر ترک سیگار هستید باید بدانید که، 20 دقیقه بعد از استعمالآخرین سیگار فشار خون و ضربان نبض شما نرمال میشود. و دمای دستها وپاهای شما تا حدنرمال افزایش پیدا میکند.
8 ساعت بعد از آخرین سیگارتان، احتمال حمله قلبی کاهشو 48 ساعت بعد از آن توانایی بویایی و چشایی شما افزایش مییابد.
72ساعت بعد از استعمال آخرین سیگار، تنفس برای شما راحتتر خواهدبود.
2 هفته تا 3 ماه بعد از سیگار آخر، ظرفیت ششهای شما افزایش مییابند، گردشخون شما بهتر و پیاده روی برایتان راحتتر میشود و عملکرد ریهها تا 30 درصد افزایشمییابد.
یک تا 9 ماه بعد از استعمال آخرین سیگار، سرفه و کوتاهی تنفس کمتر شده و میزان انرژی بدنتان افزایش مییابد. در این زمان ریههای شما در برابر عفونتمقاومت بیشتری نشان میدهند.
5 سال بعد از آخرین سیگار، خطر سرطان ششها کاهشیافته و 10 سال بعد از مصرف سیگار آخر، خطر بروز سرطان ششها و سرطانهای دیگر ازبین میرود.
در پژوهشي كه به مدت 9 سال روي بيش از 2000 نفر سيگاري، انجام گرفت، مشاهده شد كه ميزان سكته مغزي در اشخاص سيگاري، چندين برابر افراد غير سيگاري است.
بر اساس مطالبي كه نوشته شد، توتون و تنباكو به جز ضرر و زيان هيچگونه سود و ثمري ندارد.
به قول شاعر :
نه شكوفهاي نه برگي نه ثمر نه سايه دارم همه حيرتم كه دهقان، به چه كار كاشت ما را
( ذوقي اردستاني )
اعتياد، از جمله اعتياد به سيگار، نوعي خودكشي و مرگ تدريجي است. هر پك سيگار، پس از هشت ثانيه جذب خون ميشود. هر نخ سيگار حدود ده پك است. شخصي كه روزانه يك پاكت سيگار مصرف ميكند، دويست بار مورد تقويت، در راستاي ادامه مصرف سيگار، قرار ميگيرد.
شايد در باب علت يابي بتوانيم به دوستان زياد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخاني، سيگاري بودن والدين (دليل سيگاري بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعيت و ارزان بودن سيگار، سهل انگاري والدين و عدم برخورد مسئولانه و منطقي با فرزندان و موارد گوناگون ديگر اشاره کنيم که اين باعث تأسف است.
2-1-1-5 . درمان و ترک سیگار
تصميم جدي براي ترك
اولين فكري كه ممكن است به ذهن شـما خـطـور نمايد اين است: چرا بايد تركش كنم؟ براي شروع بايد سلامتي خود را مد نظر داشته باشيد. ترك آن، بـلافاصله باعث كاهـش احتمال ابتلا به انواع سرطان ميگردد. اين نيز واقعيتي محسوب ميشود كه سيـگاريهـاي سابق نسبت به كسانيكه كماكان سيگار ميكشند از سلامتي بيشتري برخـوردانـد. بـه علاوه ديگر دود سيگار اطرافيان شما را آزرده خاطر نخواهد كرد.
سپس نوبت به برطرف شدن مسائلي ديگر ميرسد. نـفس شما ديگر بوي بد نخواهد داد، حس ذائقه شما بازگشته و همه چيز خوشمزهتر خواهد شد. و به اين فكر كنيد كه با ترك سيگار تا چه اندازه در پول خود صرفه جويي ميكنيد. اگر روزي يك پاكت ميكشيد، در سال حدود 200 هزار تومان دود ميكنيد در حـالي كه ميتوانـيد اين پول را به مصارف بهتري برسانيد.
مسئله مهمي كه بايد بخاطر داشته باشيد اين است كه تنها زماني ميتوانـيد سيگار را ترك كنيد كه آمادگي آن را داشته باشيد. بخاطر ديگران يا دلايلي كه زياد بـرايتان اهميت ندارد، اقدام به ترك آن نكنيد. فقط براي خودتان اين كـار را انـجام دهيـد. ايـن تنها روشي است كه قطعا" شما را موفق خواهد كرد.
طبق اصول راهنماي ترك سيگار كه توسط APA در سال 1996 منتشر شده است، افراد سيگاري خواهان ترك بايد در سه مورد بررسي شوند:
1- وضعيت استعمال سيگار: شامل سيگارهاي كنوني و آنها كه زماني ترك كرده و دوباره شروع كردهاند، نوع مصرف نيكوتين و فراواني مصرف نيكوتين.
2- انگيزه ترك: انگيزه ترك را ميتوان در سه مرحله طبقهبندي كرد:
الف- پيش از مرحله آمادهسازي فكري Precontemplation- (هنوز برنامه ترك تهيه نشده).
ب- تعمق و تامل درباره مصرف Contemplation-(در اين مرحله نيز برنامه خاصي براي ترك تدارك ديده نشده است). ج- آمادهسازي براي ترك Preparations-(تهيه برنامه براي ترك استعمال در آينده نزديك). انگيزه عمومي براي ترك سيگارمربوط به نگراني درباره زيانهاي جسمي آن، تاثيرات سوء استعمال سيگار بر ديگران و فشارهاي اطرافيان است.
3- موانع عمومي ترك سيگار: كه شامل علايم ترك سيگار، ترس از ناكامي در ترك و در مواردي نيز ترس از اضافه وزن ميباشد.
در بين افرادي كه آماده ترك سيگار هستند، بهتر است تاريخ ترك مشخص شود. غالب درمانگران و سيگاريها، ترك يكباره سيگار را ترجيح ميدهند، اكثر سيگاريها براي ترك، دائما امروز و فردا ميكنند و اگر همتصميم جدي براي ترك سيگار بگيرند برنامه زماني براي خود مشخص ميكنند و به تدريج ازتعداد سيگارها كم ميكنند تا بالاخره به طور كامل آن را كنار بگذارند. اما معمولااين افراد بعد از مدت كمي به خانه اول خود بر ميگردند.
به تازگي محققان بهاين نتيجه رسيدهاند كه ترك يكباره سيگار بسيار موثرتر از ترك تدريجي آن است.پژوهشگران انگليسي با تحقيق بر روي 2هزار نفر از افراد سيگاري و سيگاري سابق، متوجه شدند كساني كه يك باره اقدام به ترك كردهاند، حداقل به مدت 6ماه، 6/2 برابرموفقتر از آنهايي هستند كه ترك تدريجي را انتخاب ميكنند.
روبرت وست، سرپرستاين تحقيق، موفقيت افرادي كه يكباره ترك ميكنند را به يك تئوري نسبت ميدهد. دراين تئوري، فردي كه تحت فشار عصبي قرار دارد با كوچكترين درگيري فكري اقدام بهانجام كارهاي بزرگ ميكند.
در بين سيگاريها نيز ممكن است اين درگيري ذهني بهواسطه بيماري فرد به خاطر سيگار و يا طرد شدن از جامعه و دوستان به خاطر سيگاريبودن، باعث تصميم فرد به ترك ناگهاني و طولاني مدت شود. و چنانچه شخص بخواهد بايد به خواست ترك تدريجي وي نيز احترام گذارد. درمانگر ميتواند با توصيههاي مختصر درباره نياز به مصرف دارو و يا گروه درماني، موضوعات مربوط به اضافه وزن، شرايط پر خطر و غير قابل دسترس كردن سيگار و نكات ديگر را براي فرد خواهان ترك سيگار توضيح دهد. از آنجا كه عود سيگار سريعاً اتفاق ميافتد، پيگيري منظم، مثلا از طريق تلفن، ملاقات در محل كار و يا حتي ملاقات در منزل توصيه ميشود.
بعد از اين که تصميم به ترك سيگار گرفتيد، لازم است تاريخي را براي شروع در نظر بگيريد. قصور در اين كار خيلي راحت ميتواند باعث ترغيب شما در به تاخير انداختن تـرك سيگار تا مدتي نامعلوم گردد. همچنين بايد ببينيد كه آيا ميخواهيد به يكباره آن را كنـار بگذاريد و يا به تدريج. البته معمولا بهتر است كه به يكباره اين كار را انجام دهيد.
با وجود تماماين تلاشها سيگار كشيدن جزو عاداتی است كه ترك آن از مشكلترين كارها به حساب میآيد. سه روز نخست، كليد اين اقدام به شمار میرود. ديويد داتون، پژوهشگر رفتاردانشگاه مركز پزشكی نبراسكا میگويد: "فاجعه بازگشت در سه روز اول به اوج خود میرسد." در زير پنج راه پيشنهادی كارشناسان در زمينه گذراندن اين مرحله اساسی و ترك كردن سودمند آمده است.
سيگار را كاملا كنار بگذاريد :
با كشيدن سيگارهای كم جِرم كه فقط باعث پكهای شديدتر و طولانیتر میشوند كارتان را آسان نكنيد. . اگر به كشيدن حتي يكي دو نخ سيگار ادامه دهيد، بازهم ممكن است مانند گذشته در دام بيفتيد. ازتنباكوی بدون دود نيز استفاده ننماييد. و تمام سيگارها و زير سيگاریها را از خانهیتان ببريد چرا که نگهداري سيگار در منزل احتمال مراجعه به آن را افزايش ميدهد. پس هـر چـيـزی که مـربــوط بـه دخانيات است را مانند زيرسيگاري، فندك و سيگار را دور انـداخـتـه و از آنـــچــه كـه با استـعـمـال دخانيات مربوط است خود را رهايي دهيد.
عهد ببنديد:
اگر چه اين عمل جنبه قـانوني ندارد، اما با بستن يك قرارداد ميتوانيد به كارتان رسميت ببخشيد. اين پيمان را با يكي از دوستان يا يكي از اعضاي خـانـواده خـود بسته و به هر كسيكه ميشناسيد اعلام كنيد كه قصد ترك سيگار را داريد تا غرورتان شمـا را در راهـي كه ميرويد ثابت قدم نگاه دارد. بعلاوه ميتوانيد اقدام بنصب تابلوي "لطفا سيگار نكشيد" در خانه، محل كار يا اتومبيل خود نماييد تا ديگران را از تعهد خود آگاه نگاه داريد.
طلب ياري نماييد:
چرا از ديگران براي رنگ كردن خانه و يا اثباب كشي درخواست كمك ميكنيم؟چون وقتي بار مسؤليتي را با دوستان تقسيم مينماييم راحتتر ميتوانيم از عهدهاش برآييم. وقتي همزمان با دوستتان سعي در ترك سيگار ميكنيد، ميتوانيد انگيزه يكديگر را تجديد نموده و در لحظات سخت با هم صحبت كنيد. نقل و انتقال تجربيات به همديگر اثرات بسيار سودمندي دربر خواهد داشت.كمك بگيريد، از دوستان و خانواده بخواهيد كه تشويقتان كنند (و اطمينان حاصل كنيد كه در اطرافتان سيگار نكشند). با پزشكتان مشورت كنيد. حتی میتوانید از طب سوزني و هيپنوتيزم استفاده کنید. اين روشها روي جسم و ذهن عمل نموده و باعث مقاوت بدن در برابر نيكوتين ميگردند. البته ميزان اثر بخشي از شخصي به شخصي ديگر متفاوت است.
مشغول بمانيد :
سيگار كشيدن يك عادت است. كاري كه شمـا بـراي آرام كـردن اعـصاب يا مشغول نگاه داشتن خود به صورت ناخودآگاه انجام ميدهيد. لازم اسـت عـادت ديـگـري را جـايگزين كشيدن سيگار نماييد. براي مثال ميتـوانـيـد آدامـس بـجـويـد، آب نـبـات بخوريد و يا از سبزيجات استفاده كنيد. گذشته از اين، سعي كنيد ميل و كشش خود را به كشيدن سيگار با انجام برخي اعمال بيضرر و وقتگير جايگزين كرده و از بـيـن بـبريد. هرگاه هوس كشيدن كرديد، يك ليوان پر آب بخوريد تا ميلتان فروكش كند. هدف اين است كه كمي فاصله انداخته تا رغبت شما براي مصرف سيگار مرتفع شود. توجه خود را ازسيگار معطوف مسايل ديگر نماييد. با خواندن كتاب، حمام گرم يا ورزش از فشار آنبكاهيد. اما از الكل استفاده نكنيد و از عادات بد ديگر بپرهيزيد. ترك سيگار آغاز جديدي براي شما بشمار آمده و بايد عادتهاي خود را مطابق با آن تغيير دهيـد. اگـر به همراه چاي صبحانه عادت به كشيدن سيگار داشتيد، بجاي آن آب پرتقال يا شير موز بخوريد. اگر در بين وقت استراحت كلاس دانشگاه، با دوست خود مبادرت به كشيدن سيگار مينـمـوديـد، مـن بـعـد از اين با افراد غيـر سـيگاري و در محيطهايي كه سيگار كشيدن در آنجا ممنوع است، وقت استراحت خود را بگذرانيد. و از امكاني كه سيگار كشيدن در آنها رواج دارد دروي كنيد، عادتهايي جديد و سالمتر براي خود درنظر بگيريد.
از درمانصحيح استفاده كنيد :
استفاده از برچسب، آدامس يا اسپری نيكوتين آزار دهندهنيست. دنيــاي پزشـكـي از ايـن موضـوع كامـلا آگـاه است كه ترك سيگار مشكلتر از آنچيزي است كه گفته ميشود. بنابراين محصولات زيادي براي از بين بـردن اين عـادت بـد توليد شده است. در وحلهی اول آدامس نيكوتيني ساختـه شد كه نه تـنـها بـاعث مشـغـول نگاه داشتن دهان شما ميگردد، بلكه مقدار اندكي نيكوتين براي ارضاي بدن وارد سيستم فرد مينمايد.
بطور مشابه، برچسبهاي نيكوتيني وجود دارند كه باعـث مقاومت بدن در برابر نـيـكـوتـين هنـگـام نـكشيدن سيگارميشونـد. و در انـتـها داروهايي مانند "زايبن" باعث از بين رفتن ميل و رغبت شما به كشيدن سيگار ميگردند. در هرحال پيش از بكاربردن هر كدام از اين محصولات با پزشك خود مشورت كنيد.
مقاوم باشيد:
همان گونـه كـه قـبـلا نيز گفته شد، ترك سيگار بسيار دشوار است. قطعا دچار وسوسهی كشيدن سيگار خواهيد شد و موانع بسـياري در سـر راهتان قرار خواهد گرفت ولي بايد پايداري نموده و هيچگاه دلسرد نگرديد. اين يك مسابقه دوي سرعت نـبـوده بـلـكـه دوي استقامت است؛ بايد جنگنده باشيد. هر روز برايتان آسانتر خواهد شد.
به خودتان پاداش دهيد:
ترك سيگار گامي بلند در زندگي محسوب شـده و بايد بهميـن مناسبت همانند اتفاقات مهم ديگر جشني برپا كرد. با پولـي كـه قـرار بــود صرف خريداري سيگار و يا توتون گردد، اكنون ميتـوانـيـد بـا آن چـيـزي بـخـريـد كـه بـرايتان لذت بخش باشد ولی نه چیز دیگری که باز خود باعث برگشت یا اعتیاد شود، مانند يك تلويزيون پلاسماي زيبا. به اين وسيله يك مزيت محسوس ترك سيگار را دريافته و براي ادامه كـار مصممتر خواهيد شد.
از سيگار متنفر شويد:
براي اينگه ديگر هيـچـگاه سـراغ سيگار نرويد، ديواري از تنفر و انزجار نسبت به آن پيش خود ترسيم كنيد تا همواره مـانع رغـبت شـما بـه مصرف سيگار گردد. يك روش مناسب اين است كه هميشه شيشه كوچكي كه داخلش چـند تـه سـيگـار وجود دارد به همراه خود داشته باشيد و هرگاه هوس سيگار كشيدن به سرتان زد، در شيـشه را باز كرده و داخلش را بوكنيد، بوي تعفن و زننده آن قـطـعـا شـما را از كاري كه ميخواهـيـد انـجـام دهيد منصرف خواهد كرد.
مچ بند ببنديد:
اين يك روش روانشـنـاسـانـه اسـت. هميشه مچ بند به دستتان بيندازيد. هرگاه ميل به سيگار پيدا كرديد، آنرا محكم بپيچانيد تا كمي احساس درد به شما دست بدهد. بعد از زماني كوتاه مغز شما احساس درد را جايگزين هوس كشيدن سيگار نموده و ميل شما از بين خواهد رفت.
ورزش كنيد: تمرينات ورزشي قطعا به شما كمك خواهد نمود چراكه فعاليت زياد باعث مـشغـول نـگاه داشتن ريهها و از بين بردن ميل به سيگار ميگردد. از لـحـاظ جـسـماني هم احساس بهتري خواهيد يافت. اين احساس به عنوان يادآوري كننده خوبي براي مـزايـاي سيگاري نبودن به شما خدمت خواهد كرد.
برنامه غذايي منظمي داشته باشيد:
سعي كنيد از وعدههاي غذايي مناسبي استفاده نموده و در ساعات منظمي اقدام به خوردن غذا نمايـيـد. بـا داشتن رژيم غذايي مناسب آسانتر ميتوانيد سيگار را ترك نموده و درعين حال از سلامتي بيشتري برخوردار خواهيد گشت. مزيت ديگر برنامه غذايي منظم جلوگيري از پرخوري و در نـتـيـجه اضـافـه وزن اسـت، مشكلي كه در اغلب كسانيكه قبلا سيگاري بودهاند ديده ميشود.
مراحل را آهسته طي كنيد:
واژه "هميشه" كلمهاي وحشت آور است چراكه اشاره به آن دارد كه مابـقي عـمـر خـود را بايد به همين منوال و بدون هيچ انحرافي طي نماييد. كاري كه بايد انـجـام دهـيـد ايـن است كه روز به روز پيش رويد؛ با اهداف دراز مدت خود را هراسـان نـكنـيـد. امـروز سخت تلاش ميكنيد كه سيگار نكشيد. فردا نيز دوباره به همين ترتيب.
رهايي از مصرف سيگار:
وقتي كار تمام شد و به نتيجه رسيد، هيچ دليلي مثبتي براي آغاز مجدد وجـود نـدارد و آن چه كه هست دلايل منفي ميباشد. بعلاوه هـيچـكس جـز خـودتان نميتواند شما را مجبور به ترك نمايد. مطمئن باشيد صحيحترين مبارزه را در زندگي خود انجام ميدهـيد. در نهايت اگر ميخواهيد عادت ديگري را جايگزين كشيدن سيگار نماييد دقت كنيد كه كار بدتر از بد نشود!
خانواده درماني:
در خانواده درماني ميتوان عمدتا با آموزش والدين اقدامات پيشگيرانه در ابتلا به مصرف نيكوتين را اجرا نمود. پرهيز از شرايطي كه در فرزندان افسردگي، عزت نفس پايين، آشفتگي ذهن و غيره ايجاد شود، از جمله اقدامات اوليه محسوب ميشود. انتقال مهارتهاي بيان خويش در جمع خانواده، تقويت حس همبستگي و همياري و كلاً تقويت بيان خويش در جمع خانوادگي از راههاي موثر در پيشگيري از مصرف نيكوتين بشمار ميرود. فضاي سرد عاطفي، انزوا، بيتفاوتي اعضاي خانواده كه معمولا در خانوادههاي از هم گسيخته مشاهده ميشود، عواملي هستند كه گرايش به مصرف سيگار را افزايش ميدهند.
از آنجا كه سن شروع به سيگار بطور كلي در سنين بلوغ ذكر ميشود، مسئوليت والدين در برخورد با تعارضات اين دوران حائز اهميت فراوان است. بسياري از جوانان كه در محيط خانه فضاي تفاهم براي رفتار خويش نمييابند با پيوستن به گروههاي همسال بيرون از خانه و با پيدا كردن يك نقطه مشترك، يعني كشيدن سيگار، محيط جايگزين براي خود ميآفرينند و باز از آنجا كه در جامعه ما مصرف سيگار عمدتا توسط پسران و مردان صورت ميگيرد، نقش رابطه پدر- فرزندي حائز اهميت ميگردد. پدراني كه حضور روانشناختي ملموسي در خانه دارند و از روابط صميمي با فرزندان خود برخوردارند، بهتر ميتوانند بر گرايش فرزندان خود به سمت استعمال سيگار تاثيرات بازدارنده داشته باشند.
از سوي ديگر بايد خاطرنشان كرد كه الگوي حاكم بر نگرش والدين كه سيگار را نقطه شروع براي مصرف مواد ديگر ارزيابي ميكنند، مورد تاكيد نميباشد و چه بسا افراد سيگاري كه هيچ عادت نابهنجار ديگري ندارند و از سوي ديگر، افراد با اختلالات وابستگي- شخصيتي و ارتباطي ديگر كه سيگار مصرف نميكنند.
نيكوتين درماني:
درمان جايگزين با نيكوتين (NRT) در حال حاضر يكي از موثرترينروشهاي ترك سيگار در نوجوانان محسوب ميشود. به گزارش پايگاه اينترنتيBBC، درحالحاضر روش نيكوتين درماني براي ترك سيگار در زنان باردار و بيماران مبتلا به اختلالقلبي، كبدي و كليوي استفاده ميشود. متخصصان با توجه به اهميت ترك سيگار در افرادياد شده تاكيد دارند كه هرچه زودتر از سريع ترين روش ممكن، از استعمال سيگارجلوگيري به عمل آيد و درضمن نيكوتين درماني فعلا جزء موثرترين تكنيكهاست. در حالحاضر سعي ميشود تا از روشNRT براي تشويق نوجوانان به ترك سيگار بدون تحمل عوارضشديد آن استفاده شود؛ زيرا تنها عوارض ثبت شده روش مزبور اندكي سردرد و در برخيموارد گيجي است.آمار نشان مي دهد در اروپا، از هر 10 دختر و 14 پسر 11 تا 15 ساله،يك نفر سيگار ميكشد.
ترك سيگار با تصوردرماني:
بر اساس نتايج تحقيقات دانشمندان دانشكده پرستاريآكرون در اوهايو، تصور درماني هدايت شده، موجب ترك سيگار در افراد سيگاري ميشود.
يافتههاي جديد تحقيقاتي نشان ميدهد كهبرخي افراد سيگاريچنانچهدرعالم خيال سيگار را ترك كنند، اين مساله به آنان در ترك واقعي آن كمكميكند. در تحقيقي بر روي ۷۱فرد سيگارينشان داد آناني كه تحت شيوه "تجسم درماني" قرار گرفتند، دو سال پس ازاين عمل، دو برابر افرادي كه تنها با آنان مشاوره شده بود، موفق به ترك سيگار شدند. شيوه درمانيتجسم هدايت شده اين افراد، شامل تمرينهايي از قبيل: شل كردن عضلات و تمرينهايتنفسي به منظور آرامش و تمركز ذهن بود. افراد مورد مطالعه پس ازاين مرحله آموختندكه خود را در حالتي سالم و تندرست در حال انجام فعاليتهايي خاص از قبيل ورزش، غذاخوردن مناسب و پرهيز از استعمال سيگار تجسم كنند. اين شيوه براي برخي ازاين افرادموثر بود بطوريكه دو سال بعد ۲۶درصد آنان سيگار را ترك كرده بودند. درحالي كهدرگروه سيگاريهاي مورد مطالعه ديگر كه تنها از مشاوره سود بردهبودند، ۱۲درصدموفق به ترك سيگار شدند.
3-1-1. اعتیاد:
تعريف اختلالات مربوط به اعتياديا مبتني بر كميت، فراواني و يا شدت رفتارهاي مواد جويانه از طرف بيمار ميباشد ويا اينكه اصطلاح ”مصرف غير قانوني مواد“ مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرارميگيرد.
امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي به مواد(substance dependence) نام برده ميشود، هر چند كه در ميان مردم اين بيماري ”اعتياد“ و خودبيمار به عنوان معتاد شناخته شده است.
بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلاتمتعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يك الگوي رفتاريناسازگارانه و بيمار گونه است كه بروز علائم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي بهاختلالهاي باليني در فرد مصرف كننده منجر ميشود. اين اختلالها عبارتند از.
1-ايجاد تحمل: بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قبلي رواني و جسمانيناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتري از آن را مصرف كند.
2-بروز علائم ترك: عدممصرف مواد علائم جسماني و رواني ترك مانند بيقراري، اضطراب، بيخوابي، درد عضلات،اسهال و استفراغ ظاهر ميشود.
3-تمايل بعدي: هوس، در بيشتر بيماران پس از قطعمصرف مواد وجود دارد ولي بيمار قادر به كنترل هوس و ترك مصرف اين كارنميباشد.
4-بيمار براي تهيه مواد، هزينه، وقت و سرمايههاي ديگران و خانوادهرا مصرف ميكند.
5-درپي استمرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار،مشاركت وي در فعاليتهاي خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي كاسته ميشود.
6-عليرغم آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفادهاز آن نميباشد. در تعريف علمي براي اينكه فردي را بيمار وابسته به مواد بدانيملازم است حداقل 12 ماه الگوي مستمر مصرف مواد را داشته باشد.
سوء مصرف مواد(substance abuse)
در مقابل بيماران ”وابسته“ كساني هستند كه اقدامبه مصرف ميكنند ولي با مشخصاتي كه در بالا براي بيماران وابسته به مواد ذكر شدمطابقت ندارند. در اين گروه شدت مصرف به حدي نميباشد كه وابسته تلقي شوند. اينگروه از بيماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف ميكنند. الگوي مصرف اين دسته برخلاف گروه بالا مقاومت ناپذير نبوده و جنبه اجباري ندارد. اما بهرحال نتايج مصرف ومخرب مواد را در پي دارد. از اين موارد ميتوان غيبت از مدرسه، محل كار، درگيري باهمكاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعي و خانوادگي، بي توجهي به فرزندان وخانواده و... را نام برد. الگوي مصرف به هر گونهاي كه باشد ميتواند با مخاطراتفيزيكي مانند مصرف مواد هنگام رانندگي و خطرهاي فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشيم يكبار مصرف ممكن است موجب سوءمصرف يا مصرف تفريحي شود و مصرفتفريحي موجب مصرف دائم و اعتياد شده و خطر بعدي اعتياد مصرف تزريقي و ايدزاست.
تعريف اعتياد: اعتياد يعني عادت كردن،خو گرفتن،حالتي كه سبب مداومت در استعمال بعضي از داروها از قبيل ترياك،مرفين،هروئين،حشيش و الكل در انسان مي شود.(فرهنگ فارسي عميد)
يا به عبارتي ديگر حالتي ناشي از استعمال منظم و پيگير بعضي از مواد كه شخص در صورت محروميت از آنان دچار اختلالات عصبي و مزاجي مي شود.
اعتياد يک وابستگي يا تعلق غير طبيعي به برخي از سيگار يا داروها مي باشد. معمولاً نوجوانان در اين قلمرو سني در معرض خطر اعتياد هستند .
بعضي از نوجوانان در محيط دوستان ممکن است سيگار بکشند و اين موجب عادت به سيگار کشيدن در آنها ميشود و پس از آن در صورتي که موقعيتهاي ديگري در جمع دوستان وجود داشته باشد از مواد ديگري هم استفاده ميکنند. معمولاً والدين تصور ميکنند که اعتياد، فرزندانشان را تهديد نميکند و فقط براي ديگران پيش ميآيد، در صورتي که اعتياد يک معضل اجتماعي است و والدين بايد به محيط دوستان فرزندان خود توجه داشته باشند.
اعتياد يكي از پديدههاي بيمارگونه در جوامع به شمار ميآيد و نيز مانند ساير بيماريهاي مزمن يك نوع بيماري محسوب ميشود.
همانطوري كه عوامل زيادي سبب بيماري سرطان و رشد آن در بدن ميشوند، براي اعتياد نيز عوامل مسبب وجود دارند كه اگر به موقع تشخيص داده نشده و يا درمان نشوند سبب هلاكت خواهند شد. اين علتها ميتوانند به خاطر مشكلات روحي رواني دوران كودكي، عوامل ژنتيكي، سابقه اعتياد در خانواده و افراد فاميل نزديك، مشكلات اقتصادي، بحرانهاي زندگي، مناسبت و بر قراري روابط با افراد معتاد و هزاران دليل ديگر باشند.
اعتياد به ترياك و مشتقات آن به عنوان يك مشكل فزاينده بر زندگي اقتصادي، شخصي و سلامت رواني و اجتماعي افراد جامعه تاثير ميگذارند.
خواص مشتقات ترياك (هروئين ، ترياك ،شيره و..)بسيار شبيه به هم ميباشند. اعتياد به مواد مورفيني سبب تخريب احساسات افراد نسبت به خود و كاهش اعتماد به نفس واقعي در آنها ميشود. نهايتا اعتياد به سيگار سبب تخريب محيط خانوادگي، ترك شغل، بروز افسردگي، عصبانيت، و خشونت خواهد شد و چهارچوب قواي رواني فرد را به مخاطره مياندازد. افراد معتاد معمولا مايل به تنهايي هستند و معمولا در جمعي شركت ميكنند كه مانند آنها درآن جمع نيز حضور داشته باشند. بد قولي، انجام ندادن به موقع وظايف محوله،دير خوابيدن و دير بيدار شدن، ترك شغل، دوري از دوستان و خويشاوندان سالم از مشخصات افراد معتاد است.
انواع مواد و شيو ههاي مصرف
مواد افيوني كدامند؟
ترياك، شيره و سوخته ترياك، كدئين، هروئين و مرفين انواعي از مواد افيوني هستند كه از گياه خشخاش به دست ميآيند. در ايران مواد افيوني شايعترين مواد غير قانوني مورد مصرف ميباشند.
آثار مصرف مواد افيوني
ابتدا احساس لذت و سرخوشي و سپس كج خلقي و افسردگي
احساس گرما وگل انداختن صورت
تنگ شدن مردمك چشمها
گيجي و رخوت
تهوع و استفراغ
ضعيف شدن تنفس
اغما و مرگ در اثرمصرف مقادير زياد مواد
عوارض مصرف طولاني مواد افيوني
اعتياد (مواد افيوني به شدت اعتياد آورند و معمولاً پس از چند بار مصرف وابستگي ايجاد ميكنند)
يبوست
تيره شدن پوست
كاهش ميل و توانايي جنسي در مردان
نامرتب شدن قاعدگي در زنان
بيتوجهي به وضعيت بهداشتي و سلامتي
كاهش وزن
چرت زدن دايمي
افسردگي
عفونتهاي خطرناك مثل ايدز، عفونت كبدي و كزاز در اثر تزريق
علايم ترك مواد افيوني
وقتي فردي به مواد افيوني معتاد شد، قطع ناگهاني مصرف آنها باعث بروز علايم ناخوشايندي ميشود كه 6 تا 8 ساعت پس از آخرين بار مصرف ظاهر شده و تا 10 روز باقي ميماند. اوج شدت اين علايم روزهاي دوم و سوم پس از قطع است. اين علايم عبارتند از:
درد استخواني و عضلاني
دل پيچه و اسهال
آبريزش از چشم و بيني
عطسه، سكسكه و خميازه
سيخ شدن موهاي بدن و احساس سرما و لرز
بي قراري
بي خوابي
عصبانيت و پرخاشگري
اين علايم پس از چند روز رفع ميشوند، اما اشتياق به مصرف مواد تا چند ماه باقي ميماند و همين اشتياق ممكن است سبب مصرف مجدد شود.
توتون:
توتون كه از گياه نيكوتيناتا باكوم به دست ميآيد قرنهاست كه از سوي انسانها مصرف ميشود. اين ماده را ميتوان دود كرد، جويد يا استنشاق نمود. اولين گزارش درباره اعتياد زايي توتون، در مجلهي جهان جديد به چاپ رسيد. در آن مجله اعلام شده بود كه سربازان اسپانيائي ميل زيادي به سيگار كشيدن دارند و نميتوانند مصرف توتون را متوقف كنند.
وقتي در سال 1828 توانستند نيكوتين را از برگهاي توتون جدا سازند، دانشمندان مطالعه روي تأثيرات اين ماده روي مغز و بدن را آغاز كردند. اين پژوهشها در واقع نشان دادند كه توتون هزاران ماده شيميايي دارد. اما جزء اصلي آن كه روي مغز اثر ميگذارد و موجب اعتياد ميشود، نيكوتين است. تحقيقات اخير نشان دادهاند كه اعتياد ناشي از نيكوتين فوقالعاده قوي است و قدرت اعتيادآوري آن به اندازه ساير مواد مانند هروئين و كوكائين است. برخي از آثار نيكوتين عبارتند از تغيير در نظم تنفس و فشار خون، گرفتگي عروق و افزايش هشياري، بسياري از تأثيرات نيكوتين بواسطه تأثيرات آن روي سيستم عصبي مركزي و پيراموني ايجاد مي شود.
عوارض مصرف طولاني مدت سيگار بر سلامت فرد، خانواده و جامعه
مصرف طولاني مدت مواد موجب اختلال در بهداشت و سلامت جسمي رواني فرد ميشود كه با بروز بسياري از بيماريهاي مزمن وخطرناك همراه است. به علاوه از آنجا كه اعتياد بيشتر به هنگام ايجاد و ساخت خانواده و در ارزشمندترين سالهاي زندگي، از نظر ميزان كارآيي، بيشترين تأثير را بر زندگي خانوادگي و شغلي فرد ميگذارد.
ترياك :
ترياك از گياه خشخاش به دست ميآيد. منشأ هروئين،كدئين و مرفين نيز از همين ماده است.
رنگ و شكل: ترياك معمولاً به رنگ قهوهاي سير و داراي قوامي خميري است كه بويي شبيه به آمونياك يا ادرار مانده داده و هنگام سوختن بوي خاصي شبيه چسب دوقلو ميدهد. بستهبندي آن به صورت لول، حبه قند و يا كيك ميباشد.
سوختة ترياك: پس از مصرف تدخيني (كشيدن) ترياك مادهاي به رنگ قهوهاي سوخته و براق به دست ميآيد كه "سوخته" نام دارد. گاهي آن را در آب حل كرده و به صورت شربت بنفش رنگي مصرف ميكنند.
شيرة ترياك: سوختة ترياك را در آب حل ميكنند و ميجوشانند سپس آن را از صافي عبور ميدهند. آنچه باقي ميماند "تفاله" نام دارد. محلول حاصل را مجدداً حرارت ميدهند. با اين كار مادة خميري و سفت و غليظي به رنگ قهوهاي روشن به دست ميآيد كه "شيره" نام دارد.
روشهاي مصرف:
1ـ تدخين (دود كردن): ابزارهاي مورد استفاده براي تدخين عبارتند از: منقل، وافور، چپق،نگاري (وسيلهاي شبيه چپق كه براي مصرف شيره بكار ميرود)، قليان، ذغالهاي نيمه سوخته، سيخ، ميله و سنجاق بازد شدهاي كه سر آن سياه شده باشد. در روش سيخ و سنگ، سر سيخ را داغ كرده با سنجاق، ترياك را بر روي آن ميگذارند و با لولهاي دود حاصل را وارد ريهها ميكنند.
2ـ خوردن: اين روش را بيشتر، افرادي كه بيماري جسمي دارند يا مدت طولاني از روش تدخين استفاده كردهاند، به كار ميبرند. ترياك را معمولاً بعد از غذا ميخورند. در اين روش مصرف، وسيله و اثر دال بر مصرف وجود ندارد.
3ـ تزريق: در اين روش، ترياك را در داخل آب حل كرده و در يك قاشق ميريزند و آن را كمي حرارت ميدهند. سپس آن را روي تكة پنبه يا اسفنج ميريزند و با سرنگ ميكشند و داخل وريد تزريق ميكنند. معمولاً معتادان بي بضاعت از اين روش استفاده ميكنند. وجود سرنگهاي كهنه وچندبار مصرف شده، قاشق سياه شده، تكههاي پنبه يا اسفنج، علامت مصرف تزريقي ماده است.
هروئين:
يكي از مشتقات نيمه مصنوعي مرفين است. هروئين پودر بسيار نرم و سفيد رنگي است كه اشكال بسيار ناخالص آن قهوهاي رنگ ميباشد. هروئين را درتكههاي پلاستيك به شكل مخروطي بستهبندي ميكنند و سر آن را با آتش ميبندند. در اين حالت آب در آن نفوذ نميكند و در مواقع خطر ميتوانند آن را ببلعند و پس از دفع از آن استفاده كنند. وزن بستههاي هروئين 5 سانتي گرمي، ربعي (4/1 گرم)، 5/2 و 5 گرمي است. هروئين موجود در بازار معمولاً ا5 تا 10 درصد هروئين دارد و بقيه آن شير خشك، پودر بيكربنات و پودر گلوكز است.
روش هاي مصرف:
1ـ تدخين: در اين روش، هروئين را روي زرورق سيگار ميريزند و از زير با دستمال كاغذي لوله شده و يا تكههاي مقواي باريك كه با كبريت آتش زده شده باشد، كمي حرارت ميدهند و دود حاصل را از راه دهان بالا ميكشند. گاهي هروئين را با باربيتورات تركيب نموده و تدخين ميكنند كه به نام "شكار اژده" معروف است. وجود تكههاي دستمال كاغذي لوله شده نيمه سوخته يا تكههاي باريك مقوا و يا زرورقي كه روية آلومينيومي آن سياه شده باشد علامت مصرف تدخيني هروئين است.
2ـ استنشاق (دماغي): در اين روش كه معمولاً توسط معتادان غير حرفهاي مورد استفاده قرار ميگيرد، هروئين را روي كاغذ صافي ميريزند و با استفاده از اسكناس لوله شده آن را از طريق بيني بالا ميكشند.
3ـ تزريق: در اين روش، هروئين را با آب ليمو، جوهر ليمو، يا قرص ويتامين C در قاشق حل كرده و كمي حرارت ميدهند. سپس محتويات قاشق را از فيلتر سيگار يا پنبه ميگذرانند و به درون سرنگ كشيده و به وريدهاي دست و پا يا ساير نقاط بدن تزريق ميكنند.
آثار مصرف:
آثار جانبي: كاهش ضربان قلب، كاهش تنفس، كم كردن حركات دوده و مهار رفلكس سرفه، احساس گرما. به دنبال اولين مصرف معمولاً تهوع، استفراغ و خارش پيش ميآيد. يكي از ويژگيهاي مصرف كنندگان، مردمكهاي بسيار ريز (مردمك ته سنجاقي ) است.
آثار رواني: گيجي و احساس سرخوشي كه به دنبال آن افسردگي بارز ميشود. به دنبال مصرف مرتب تحمل پيش ميآيد يعني هر بار ميزان ماده بيشتري براي رسيدن به علائم دلخواه نياز ميشود.
علائم ترك :
مردمك هاي گشاد، سيخ شدن موهاي بدن، آبريزش از بيني و اشكريزش، عطسه، خميازهاي طولاني، تعريق، تهوع، استفراغ، اسهال، درد در عضلات، مفاصل و استخوانها، بيقراري، اضطراب، بيخوابي، تحريك پذيري.
چگونه كمك كنيم ؟
به منظور درمان بايد ارزيابي صحيحي از ميزان، تناوب، چگونگي استفاده هروئين را در اختيارداشت. مشاهده علائم مصرف هروئين چه به صورت علائم جسمي، يا علائم ترك و يا سنجش ماده در ادرار ميتواند دليلي بر مصرف اين ماده باشد. در مراحل ابتداي مصرف میتوان درمان را به روي ترك متمركز كرد و از برنامههاي سمزدائي سود برد. البته در شرایط خاص و بسته به نظر متخصص میشود از درمانهای جایگزین نیز استفاده کرد. بايد به مصرف كننده اطمينان داد كه حداكثر علائم ترك در روز دوم و سوم بوده و معمولاً در عرض 14-10 روز عمده علائم رفع ميشود. استراحت كردن، حمام داغ، خوردن مايعات و غذاي كافي به تحمل علائم ترك كمك ميكند طول عمر بيمار ادامه خواهد يافت. کمکهای رواندرمانی ومشاوره پس از ترک به تداوم ترک کمک میکند.
كدئين:
ماده سفيد رنگي است كه به صورت قرصهاي خالص يا به صورت تركيب با استامينوفن، آسپيرين يا شربتهاي ضد سرفه مورداستفاده معتادان قرار ميگيرد.
مصرف مكرر و بدون دليل و يا با بهانههاي بي مورد قرصهاي آسپيرين كدئينه يا استامينوفن كدئينه نشانهاي از اعتياد به مواد ميباشد.
مرفين:
پودري سفيد يا كرم (و گاهي به رنگ قرمز آجري) تلخ مزه و بيبو است. اين ماده در حال خالص نرم يا ورقهاي به رنگ سفيد تا زرد كمرنگ ميباشد. مرفين به صورت آمپول هاي 10 و 20 گرمي مورد مصرف پزشگي قرار مي گيرد.به صورت زير جلدي، داخل عضلاني و داخل وريدي مصرف ميشود.
حشيش:
شايع ترين ماده غيرقانوني در سراسر جهان از گياهي به نام شاهدانه هندي كه شبيه گزنه است به دست ميآيد. بخشهاي مختلف اين گياه حاوي مواد فعال بوده و بسته به محلي كه مورد استفاده قرار ميگرد قدرتهای مختلفي دارند. صمغ چسبندهاي كه از گياه شاهدانه بدست ميآيد را به صورت قالبي در ميآورند از برگهاي خشك شده نيز ماريجوانا حاصل ميشود كه ضعيفتر است. روغن حشيش قويترين فرم اين ماده است.
مادهاي به رنگ سبز خاكستري و گاهي قهوهاي مايل به سبز با قوامي سفت است. از سرشاخههاي گياه شاهدانه يا كانابيس كه بوتهاي شبيه به گزنه است به دست ميآيد. چرس، گانجا، بنگ و روغن حشيش ساير موادي هستند كه از شاهدانه به دست ميآيند.
نام هاي رايج :
ماري جوآنا، گراس، علف، بنگ، جرس، Joint، سيگاري، حشيش.
به نظر ميرسد كه براي نخستين بار، هنديها، بيش از دو هزار سال پيش از اين گياه استفاده كردند و متوجه خواص آن شدند. جالينوس و ارسطو از اين گياه يعني كانابيس يا شاهدانه، به عنوان دارو اسم بردهاند و مصرف غير داروئي آن را، مستيآور و مضر دانستهاند. در ادبيات ايران زمين به گياه و شاهدانه و بنگ اشاره شده است. از جمله مولوي كه در نكوهش اين ماده سروده است :
تا دمي از هوشياري وارهند ننگ بنگ و خمر بر خود مينهند
يا در نوشتههاي مربوط به زندگي حسن صباح به توصيف مشتقات اين گياه بر ميخوريم. در آمريكا، پس از سال 1910، كارگران مهاجر مكزيكي، اين ماده را به عنوان مسكر و نشاط آور، مورد استفاده قرار دادند. استفاده از حشيش، از سال 1960 به بعد، گسترش زيادي پيدا كرد و متأسفانه در حال حاضر هم مصرف آن، زياد است. اين ماده در كشورهاي مختلف از جمله اروپا و آمريكا در ميان جوانان، به صورت سيگار، بسيار استفاده ميشود. در كشور مصر برگهاي شاهدانه را خرد ميكردند و با آب ميخوردند تا نشئه شوند. به همين دليل هنگام لشكر كشي ناپلئون به مصر، تعداد زيادي از سربازان فرانسوي، معتاد به حشيش شدند. موقعي كه اين سربازان به فرانسه برگشتند، مصرف حشيش را از مشرق زمين به مغرب زمين بردند. متأسفانه هم اينك، استفاده از حشيش، در اقشار گوناگون، بويژه اقشار كم درآمد، گسترش يافته است.
روش مصرف:
1ـ تدخين: معمولاً حشيش را گرم ميكنند تا بصورت پودر درآيد و سپس آن را با توتون سيگار مخلوط ميكنند و درون كاغذ سيگار ميريزند و ميكشند.
2ـ خوردن: حشيش را با شيريني يا نوشابه مخلوط ميكنند و آن را ميخورند، ميجوند يا مينوشند.
اثرات مضر و مخرب كانابيس و مشتقات آن، از زمان كشيدن تا 4 ساعت، و از زمان خوردن تا 12 ساعت و حتي بيشتر ميتواند ادامه داشته باشد. مشتقات كانابيس، از جمله حشيش، بيشتر وابستگي به اعتياد رواني ايجاد ميكند و كمتر سبب وابستگي جسمي ميشود.
عوارض جسماني به دنبال مصرف حشيش عبارتند از: افزايش فشارخون، گيجي، افزايش اشتها، قرمز شدن چشمها، تند شدن ضربان قلب، اختلال حافظه، گيجي، بيتوجهي، تغييردر درک و رنگ و صدا. علائم رواني شديد مثل شنيدن صداهاي غيرواقعي، صحبتهاي نامربوط و رفتارهاي غيرعادي، اضطراب و افسردگي در عرض چند دقيقه شروع ميشود و بسته به ميزان مصرف چند ساعت طول ميكشد. چنانچه خورده شود علائم ديرتر شروع ميشود اما مدت طولانيتری ميماند. حشيش اثر خوابآوري خفيفي نيز دارد. اما اين اثر به شدت به وضعيت خلقي و توقع مصرف كننده مربوط ميشود. يك مصرف كننده تازه كار بعد از يك بار مصرف Joint و يك مصرف كننده سابقهدار تا روزانه 20 بار مصرف joint به علائم دلخواه ميرسند. اين علائم عبارتند از سرخوشي، احساس اعتماد به نفس، احساس عمومي خوب بودن. البته چنانچه فرد به هنگام مصرف افسرده و يا مضطرب باشد علائم ناخوشانيد تشديد ميشود. در مقادير بالا خطر بروز حملات اضطرابي هول و بدبيني و توهم نيز وجود دارد. با توجه به كاهشي كه در ميزان مهار در فرد ايجاد ميشود خطر آسيب رساندن به خود بالا ميرود. افرادي كه از اين ماده استفاده ميكنند به دليل عدم تعادل ناشي از آن نبايد رانندگي كنند.
چگونه كمك كنيم :
مصرف حشيش امكان بروز يا تشديد حالات جنون را زياد ميكند و چنانچه چنين حالتي بروز كرد حتماً بايد بيمار را به بخش روانپزشكي ارجاع داد. بايد مصرف كننده را مطمئن كرد كه علائم تحريكپذيري، كسالت و اختلال الگوي خواب پس از خروج دارو از بدن مرتفع خواهد شد. نيازی به تجويز دارو مگر به توصيه پزشك وجود ندارد.
ساير اطلاعات :
- بدليل آنكه حشيش در چربي حل ميشود تا 4 هفته پس از مصرف در ادرار قابل تشخيص است.
از جمله عوارض طولاني مدت مصرف حشيش وضعيتي است كه فرد دچار بيانگيزگي، عدم تمايل براي شروع هركاري، بياحساسي، بيانرژي بودن و چاق شدن ميگردد.
ماري جوانا:
مادهاي شبيه توتون، سبز رنگ و زبر است كه به روش تدخيني مصرف ميشود.
مواد استنشاقي
عمدة اين مواد عبارتند از: چسب، بنزين، مايع سوخت، فندك، تينرهاي نقاشي، اتر، مايع خشكشويي.
روش مصرف
براي استعمال برخي از اين مواد ابتدا يك دستمال يا تكهاي پارچه را به آن آغشته نموده سپس آن را در مقابل دهان يا بيني گرفته استنشاق مينمايند. برخي ديگر از اين مواد مستقيماً از ظرف مربوطه استنشاق ميشوند.
كوكائين:
مادهي بلوري سفيد رنگي است كه از برگهاي گياه كوكا به دست ميآيد. كوكائين چيست ؟ كوكائين يكي از اعتيادآورترين و خطرناكترين مواد مورد سوءمصرف است. اين ماده از برگ گياه كوكا كه عمدتاً در آمريكاي مركزي و جنوبي ميرويد به دست ميآيد. وابستگي رواني به كوكائين ممكن است حتي پس از يك بار مصرف به وجود آيد. كوكائين وابستگي جسمي هم ايجاد ميكند. درصد خلوص كوكائين از 90 –20 % فرق ميكند. كراك (crack) نوعي از كوكائين است كه ناخالصيهاي آن جدا گشته و به شكل بلور سفيد رنگ و به شدت اعتيادآور است. امكان بروز رفتارهاي خشن به دنبال مصرف آن بسيار بالاست.
نامهاي رايج :
- كوكائين : coke /snow برف /
- كراك/ راك
راههاي مصرف:
شايعترين روش مصرف كوكائين استنشاقي است. امكان تزريق زيرجلدي و داخل وريدي هم وجود دارد. به دليل كمترشدن اثر آن به دنبال مصرف خوراكي، معمولاً از اين روش استفاده نميشود. كراك نيز به روش تدخيني مورد مصرف واقع ميشود.
آثار مصرف :
آثار مصرف كوكائين بلافاصله ظاهر و 30 تا 60 دقيقه بعد رفع ميشود. به همين علت افراد وابسته به كوكائين ممكن است هر نيم تا يك ساعت يك بار براي مصرف مجدد از جمع يا محل كار خارج شوند.
عوارض جسماني: افزايش فشارخون و ضربان قلب، گشاد شدن مردمك، كاهش اشتها، اختلال درخواب. به دنبال مصرف طولاني كاهش وزن، اختلالات گوارشي، خستگي، نارسايي قلبي و كاهش نيروي جنسي بروز خواهد كرد. چنانچه بيمار به طريق استنشاقي مصرف كند در دراز مدت امكان خونريزي مكرر از بيني و سوراخ شدن تيغه هاي بيني وجود دارد.
عوارض رواني: سرخوشي، افزايش انرژي، احساس خوب بودن عمومي، توهمات لامسه به صورت احساس خزيدن حشرات زير پوست، كاهش تمركز و افزايش نيروي جنسي.
به دليل آثار سريع تدخين و رسيدن سريع كوكائين به مغز به دنبال مصرف كراك علائم بلافاصله ظاهرشده، اما درعرض 12 دقيقه تحليل ميرود.
چگونه كمك كنيم ؟
علائم ترك كوكائين معمولا يك روز تا يك هفته طول ميكشد. مصرف كنندگان كوكائين وابستگي رواني شديد پيدا ميكنند كه همراه با حس ولع شديد براي مصرف مجدد است. به دنبال ترك افسردگي، خواب آلودگي، تحريك پذيري و گرسنگي بروز خواهد كرد. قطع كردن تدريجي هيچ فايدهاي ندارد و قطع كردن سريع به مراتب بهتر است. چنانچه مصرف كوكائين جدي نباشد ميشود بدون نياز به دارو و جايگزينهاي مربوطه ترك را انجام داد. بايد به مقدار زيادي مايعات (به غير از الكل) و سه وعده غذاي روزانه در رژيم غدايي گنجانده شود. ورزشهاي آرام بخش كمك كنندهاند. بايد مصرف كننده را مطمئن كرد كه علائم افسردگي، كسالت و خستگي از عوارض طبيعي قطع كوكائين است و پس از يك هفته قطع خواهد شد. به هرحال براي بيماراني كه علائم افسردگي شديد به دنبال قطع كوكائين پيدا ميكنند شروع داروهاي ضد افسردگي مفيد خواهد بود. چنانچه جنون ناشي از مصرف كوكائين بروز كند بیمار بايد به سرويس روانپزشكي ارجاع شود.
ساير اطلاعات :
كوكائين 8 تا 6 ساعت پس از مصرف در ادرار قابل تشخيص است.
روشهاي مصرف: استنشاقي و تدخيني
مواد توهمزا:
موادي هستند كه تغييراتي در خلق و ادراکها به خصوص بينايي ايجاد ميكنند.البته كليه حواس پنجگانه را تحت تاثير قرار ميدهند. شناخته شدهترين و قويترين توهم زاها عبارتند از
ال.اس.دي (LSD ليسرژيك اسيد دي اتيل آميد) :
ال.اس.دي (LSD ليسرژيك اسيد دي اتيل آميد) يك ماده توهم زاي قوي است. اصطلاح «توهم زا» به دارويي اطلاق ميشود كه ميتواند ادراك فرد را از واقعيت تغيير داده و حواس وي را به شكلي كاملاً مشخص، از مسير طبيعي منحرف كند؛ كه از قارچي انگلي كه روي گياه چاودار زندگي ميكند تهيه ميشود.البته به طور مصنوعي نيز قابل توليد است. ال.اس.دي در اشكال مختلف مثل قرص هاي بسيار كوچك (نقرهاي ـ خاكستري)، كپسول، پودر ومايع بدون رنگ وبو وجوددارد. يكي ديگر از اشكال رايج ال.اس.دي كاغذهاي مربع شكل آغشته به ال.اس.دي محلول درالكل است(به شكل تمبر)، كه در ابعاد كوچك (7-6 ميلي متر) وبا تصاوير جالب (شخصيت هاي كارتوني، كبوتر و...) ارائه ميشود.
نامهاي رايج :
اسيد (acid )، تريپ (trip) ، LSD
اثر توهم زايLSD براي اولين بار در سال ۱۹۴۳ توسط دكتر آلبرت هوفمن شيميدان پژوهشگر در يك شركت دارويي در سوئيس كشف شد. بررسيهاي اوليه براي جست و جوي كاربردهاي بالقوه دارو، بر افزايش آگاهي ما نسبت به انواع خاصي از بيماريهاي ذهني متمركز بود. در سالهاي،۱۹۵۰ متفكريني چون آلدوس هاكسلي توانايي اين دارو را در القاي حالتي از «خودآگاهي كيهاني» آزمودند LSD موضوع پژوهشهاي متعددي در سالهاي ۱۹۵۰ و اوايل ۱۹۶۰ بوده است. در اين پژوهشها نقش درماني تجربه ناشي از توهم زايي دارو در درمان الكليسم مزمن و بيماري ذهني و كمك به بيماران رو به مرگ در پذيرش آنچه در پيش رو دارند، مورد بررسي قرار گرفته استLSD، همچنين مورد توجهCIA قرار گرفته است و اين سازمان كاربرد اين دارو را در جنگ رواني آزمايش كرده است.
كاربردLSD به صورت تفنني و براي سرگرمي در سالهاي ۱۹۶۰ فزوني گرفت يعني زماني كه توانايي دارو در انبساط ذهني از راه الگوسازيهاي تاثيرگذار به وسيله دانشمندي از هاروارد به نام تيموتي لوي و رمان نويس معروف كن كيي مورد تاكيد قرار گرفت. مصرفLSD در سالهاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به اوج خود رسيد و اين امر رابطه تنگاتنگي با رواج هيپيگري در آن دوره داشت. ميزان مصرفLSD در سالهاي ۱۹۸۰ كاهش يافت و دوباره در سالهاي ۱۹۹۰ شروع به افزايش كرد.
بعدها نگراني هاي موجود درباره اثرات احتمالي مصرف طولاني مدت LSD به وضع قوانين تازهاي براي محدودكردن استعمال آن منجر شد.
LSD از كجا ميآيد ؟
LSD اكثراً در آزمايشگاههاي غيرمجاز ساخته ميشود و توليد آن تنها در مقادير بسيار اندك براي اهداف تحقيقاتي، مجاز است.
راههاي مصرف:
معمولاً به صورت خوراكي مصرف ميشود. قرص يا پودر راروي حبهاي قند ميگذارندوپس از اضافه كردن چند قطره آب و حل شدن ميخورند. كاغذهاي آغشته به LSD (در فرم تمبر) را هم در دهان يا نقاطي از بدن كه با چاقو برش ميدهند، قرار ميدهند.
آثار مصرف :
آثار مصرف معمولاً پس از نيم تا يك ساعت شروع شده در عرض 6-2 ساعت به حداكثر ميرسدودرعرض 12 ساعت آهسته كم ميشود. آثار بسته به شرايط خلقي مصرف كننده وشرايطي كه در آن ماده مصرف ميشود متفاوت خواهد بود.
آثار جسماني: افزايش ضربان قلب و فشار خون ودرجه حرارت بدن،گشادشدن مردمكها و لرزش دستها
آثار رواني:تغييرات رفتاري به صورت اضطراب، هول،ترس از ديوانگي، افسردگي، سوءظن،اختلال در قضاوت، رفتارهاي خودآزارانه حتي خودكشي، اختلال ادراك (عمدتا درزمينه بينايي)، درهم آميزي حسها (ديدن صداهاو شنيدن رنگها ) و اختلال تعادل.
آثار رواني غيرقابل پيش بيني است. ازحالت سرخوشي (سفرخوب Good trip) تا اضطراب و حملات هول (سفر بد (Bad trip متفاوت است. به دنبال مصرف طولاني مدت امكان تجربه علائم ادراكي ناشي از مصرف حتي بدون مصرف ال.اس.دي (Flash back) وجوددارد. همچنين خطر بروزجنون و كاهش تمركز نيزوجوددارد. دو عامل بر چگونگي احساس افراد در زمان مصرفLSD موثرند. يكي زمينه ذهني ايشان يعني انتظارات، تجربه و خلق آنها در زمان مصرف دارو است و ديگري محيط و يا مكاني است كه در آن قرار دارند. اگر مصرف دارو تنها در زماني انجام شود كه فرد در وضعيت مثبتي از نظر ذهني و رواني و در محيطي آرام با دوستان و ياران دلسوز و وفادارش به سر ميبرد، احتمال تجربه يك «سفر بد» كاهش مييابد
چگونه كمك كنيم؟
مواد توهمزا وابستگي جسمي ايجاد نميكندو بايد بلافاصله قطع شوند. بسياري از مصرف كنندگان عوارض رواني راتجربه خواهند كرد،كه نياز به مراقبتهاي روانپزشكي خواهند داشت. درخصوص (Flash back) بايدبه مصرف كننده اطمينان داد كه به دنبال قطع مصرف اين عارضه از بين خواهد رفت. در زماني كه علايم بد رواني بروز ميكندو مصرف كننده بسيارترسيده است بايد در محيطي با حداقل تحريكات صوتي وبينايي قرار بگيردو براي چندين ساعت تحت حمايت ومراقبت دائم باشد. در صورت بروز جنون مراقبتهاي جدي روانپزشكي ضروري است . درمانهاي رفتاري به كاهش مصرف كمك خواهند كرد.
ساير اطلاعات:
¨ مصرف حشيش، كوكائين و داروهاي سرماخوردگي آثار وعوارض رواني را تشديد ميكند.
¨ 24 ساعت پس از مصرف درادرار قابل تشخيص است.
¨ علائم ناشي از مصرف LSD بصورت flash back معمولا تا 5 سال رفع ميشود. اما گاه به طور دائم باقي ميماند.
¨ در محيط تاريك علائم تشديد ميشود.
¨ عوارض ناشي از مصرف بر روي نوار مغزي قابل پيگيري است.
فن سيكليدين (P.C.P):
فن سيكليدين (P.C.P) مادهاي صناعي است و به نامهاي كريستال، گرد فرشته و صلح نيز خوانده ميشود. تدريجاً نسبت به آثار P.C.P تحمل به وجود ميآيد اما وابستگي فيزيكي به طور كلي ايجاد نمي شود. وابستگي رواني شايع است.
آثار مصرف فن سيكليدين
اين آثار 5 دقيقه پس از مصرف ظاهر شده و در مدت 30 دقيقه به حداكثر ميرسد. آثار مصرف اين ماده عبارتند از:
· تغييرات رفتاري يا رواني (سرخوشي و احساس خوشايند غوطهوري و سرعت، بيقراري، حالت تهاجم، اختلالات
· قضاوت)
· سفتي عضلاني
· كاهش واكنش به تحريكات دردناك
· ديس آرتري
· آتاكسي
· نيستاگموس
· افزايش فشار خون و يا تاكي كاردي
بلند شنيدن صداها
به صورت پودر كريستالي به رنگهاي مختلف و يا مايع ديده ميشود.
روشهاي مصرف: تزريقي، خوراكي، استنشاقي و تدخيني (به وسيلة سيگار دست پيچ يا پيپ)
داروهايي كه مصرف پزشكي دارند:
برخي از داروهايي كه براي درمان بيماريها تجويز ميگردند در صورت مصرف نابجا ميتوانند اعتيادآور باشند. عمدهترين اين داروها عبارتند از:
داروهاي مسكن ـ خوابآور مانند بنزوديازپينها (ديازپام، كلرديازپوكسايد، اكسازپام و.) و باربيتوراتها (فنوباريتال، سكوباريتال، آموباريتال، پنتوباريتال و.)قرصهاي ضد درد مانند استامينافن كدئين، آسپيرين كدئين و شربتهاي ضد سرفه و خلط آور حاوي كدئين.
اكثر داروهايي كه خطر اعتياد وسوءمصرف را به دنبال دارند تنها به وسيله نسخه پزشك ارائه ميشوند تا از اين معضل جلوگيری شود. اما داروهايي وجود دارند همچون داروهاي ضد درد، ضدسرفه، مسهل و غيره كه بدون نياز به نسخه پزشك به مراجعان داروخانهها داده ميشود و اين داروها نيز امكان سوء مصرف دارند. از آن جمله به موارد زير مي توان اشاره نمود:
داروهاي ضددرد و تب بر: داروهايي هستند كه باعث كم شدن درد، كاهش التهاب درمفاصل و كاهش تب ميشوند. از مهمترين آنها ميتوان به استامينوفن و آسپيرين اشاره كرد. عوارض جانبي آنها عبارتست از مشكلات معده، سوزش سردل، خونريزي دستگاه گوارش، واكنشهاي آلرژيك، كاهش قند خون، مشكلات كبدي و كليوي.
كافئين : يكي از شايعترين مواد محرك است كه در بسياري از داروها، شكلاتها و نوشابهها به كار برده ميشود. عوارض جانبي آن عبارتست از اضطراب، بيخوابي، تحريك پذيري و سردرد.
آنتي هيستامينها: در بسياري از داروها و آرام بخشها آنتي هيستامين وجود دارد كه موجب خواب آلودگي و رخوت شده و رانندگي و كار با ماشين آلات پس از مصرف آنها خطرناك است.
داروهاي ضدسرفه: بسياري از اين داروها حاوي كدئين و ساير مواد با اثرات شبيه به مواد افيوني هستند. امكان گيجي و خواب آلودگي به دنبال مصرف آنها وجود دارد.
داروهاي سرماخوردگي: اين داروها معمولا مخلوطي از داروهاي آنتي هيستامين، ضد احتقان (مانند سودوافدرين) هستند كه گاه به عنوان ماده محرك مورد سوءمصرف قرار ميگيرند. عوارض جانبي آنها عبارتست از اضطراب، تپش قلب، بيخوابي، سردرد، افزايش فشارخون و افزايش قند خون.
داروهاي مسهل: بسياري از مردم تصور ميكنند كه اگر به اصطلاح شکمشان هر روز کار نکند نياز به مسهل دارند، حال انكه مصرف طولاني مدت مسهل برروي فعاليت طبيعي روده اثر سوء دارد. بعضي اوقات مسهلها به جهت كاهش وزن مورد سوء مصرف واقع ميشوند. اين داروها چنانچه طولاني مدت مصرف شوند عوارض خطرناكي بر تعادل آب و املاح بدن فرد بر جای ميگذارند.
آنتي اسيدها: چنانچه بدون نظارت پزشك و در طولاني مدت مصرف شوند عوارض جسماني زيادي به بار خواهند آورد.
داروهاي گياهي: بسياري براين باورند كه داروهاي گياهي سالمتر بوده و نسبت به داروهاي شيميايي و تجويز شده توسط پزشك كم خطرتر هستند ولي چنانچه بياندازه و بيمورد به كار روند خطر بروز شيدايي (حالت خلقی شادی و يا تحريک پذيری شديد و غيرقابل کنترل) و توهم (حس کردن بدون وجود محرک واقعی) را به دنبال خواهند داشت.
چگونه كمك كنيم؟
بايد اين آگاهي را به افراد داد كه داروهاي غير تجويزي لزوماً غير سمي و بي خطر نيستند. هر گونه مصرف داروها نياز به نظارت پزشك دارد. چنانچه افراد قبلاً تحت درمانهاي ديگر دارويي باشند نيز مصرف داروهاي غير تجويزي ممكن است با آثار مداخله كننده موجب بروز عوارض ناخواسته اي شود.
ساير اطلاعات:
مصرف داروهاي غير تجويزي در زن حامله ممكن است موجب بروز عوارض و خطراتي براي جنين شود، مشاوره با پزشك از بروز عوارض بعدي جلوگيري خواهد كرد.
آمفتامينها:
آمفتامينها چه موادی هستند؟
آمفتامينها گروهي از داروها هستند كه از نظر ساختماني با ناقلهاي عصبي نوراپي نفرين، اپي نفرين،و دوپامين مربوطند و به نام داروهاي مقلد سمپاتيك يا محرك سيستم عصبي مركزي نيز معروفند. اين تركيبات شامل متيل فنيديت، دكستروآمفتامين، و مت آمفتامين هستند.
آمفتامين اغلب براي بهبود كارآيي، كاهش خواب و ايجاد سرخوشي مورد استفاده قرار ميگيرند. معمولاً ورزشكاران، دانشجويان و رانندگان مسافتهاي طولاني، از اين مواد استفاده ميكنند. مصارف طبي آمفتامينها شامل پرتحركي كودكان، ناركولپسي، چاقي و برخي موارد افسردگي مقاوم به درمان است.
آمفتامينها گروهي از مواد محرك مغزي هستند كه معمولاً به شكل پودر سفيد رنگ وگاهی سفيد متمايل به قهوهاي روشن (يا سفيد چرك) مشاهده ميگردند. برخي انواع آمفتامينها داراي مصارف طبي هستند وتحت نظارت كامل پزشك در مواردي چون افسردگيها، اختلالات پرتحركي ـ كم توجهي كودكان و حملههاي خواب مورد استفاده قرار ميگيرند. آمفتامينها اغلب براي بهبود كارآيي وايجاد حالت سرخوشي توسط دانش آموزان،دانشجويان ورانندگان مورد سوءمصرف قرارميگيرند.
قرصهاي دي فنوكسيلات
قرص هاي بيپريدين (آرتان)
نامهاي رايج :
آيس(ICE) / اسپيد(SPEED ) / ميستي بوشي(Mitsibushi) و تركيبي از آمفتامينهاي جايگزين بنام MDMA تحت نامEcstasy
راههاي مصرف:
معمولاً به صورت خوراكي وگاهی همراه مشروبات استفاده ميشود. انفيه كردن، تزريق يا تدخين باسيگارنيز ازساير راههاي مصرفي است.شكل تزريقي آن نسبت به ساير انواع آن اعتياد بيشتري ايجاد ميكند.
آثار مصرف :
همه آمفتامينها به سرعت از راه دهان جذب شده درعرض يكساعت علايم آنها شروع ميشود. آثار مصرف آمفتامينها 2-1 روز طول ميكشد.
عوارض جسماني:افزايش ضربان قلب و فشارخون،خشكي دهان، تعريق، افزايش انرژي، كاهش اشتها، تهوع واستفراغ، بي خوابي.
عوارض رواني:احساس سرخوشي، احساس قدرت،افزايش توانايي تمركز،نوسانات خلقي، برآشفتگي، تحريك پذيري.
مصرف مداوم آمفتامينها منجر به ايجاد تحمل و وابستگي ميشود. به نحوي كه با قطع ناگهاني آنها علائمي همچون تحريك پذيري،گرسنگي شديد، اختلال خواب وافسردگي حاد بروزخواهد كرد. درمصارف طولاني مدت،امكان بروزحالات جنون شبيه به اسكيزوفرني وجوددارد.
علائم مسموميت :
خونريزي مغزي دراثر افزايش شديد فشارخون،شوك ناشي از افت شديد فشارخون،افزايش شديد درجه حرارت بدن، بي نظمي درضربان قلب، اختلال هوشياري، تشنج، اغماء ومرگ.
چگونه كمك كنيم ؟
آمفتامينها به شدت وابستگي ايجاد ميكنند.بيماراني كه علايم جنون (مثل اسكيزوفرني)را نشان ميدهند بايد بلافاصله به روانپزشك معرفي شوند. بيماراني كه علايم افسردگي حاد را نشان ميدهند به خاطر امكان خودكشي بايد به شدت تحت نظارت باشند.بايد به مصرف كنندگان اطمينان خاطر دادكه علائم ترك آمفتامين مشتمل بر خستگي،اضطراب، اختلال خواب و افسردگي حداكثر تاروز چهارم پس از ترك زياد بوده ودر عرض يك هفتهفروكش خواهد كرد. معمولاً داروي خاصي براي ترك لازم نميشود. در هنگام ترك بايد بيماران را تشويق كرد تا آب كافي بنوشند،روزانه سه وعده غذا مصرف كنند، ورزشهاي آرامش بخش انجام دهند ودرهواي آزاد راه بروند.
ساير اطلاعات
¨ معمولاً الكل در همراهي با آمفتامين به دليل خواص خواب آلودگياش استفاده ميشود .
¨ آمفتامينها در ادرارتا 4-2روز پس از مصرف قابل تشخيص است.
اكستاسي:
متيل نيديوكسي مت آمفتامين كه معمولاً به اختصار MDMA يا اكتساسي خوانده ميشود (يك داروي غير قانوني است) كه هم ويژگي محرك زاها را دارد و هم توهمزاها. از مشتقات آمفتامين است درابتدا در آلمان به عنوان ضد اشتها وسپس تنظيم كننده خلق و خوي معرفي گرديد وليتا كنون هيچ گونه كاربردي براي آنبه عنوان دارو مورد پذيرش مجامع علمي قرار نگرفته است. در ساخت اکستازی موادی همچون استون، نیترواتان، کلورفورم و یا حتی فورمامید به عنوان مواد پایه به کار می روند. موادی که همگی در صنعت شیمیایی و دارو سازی کاربرد داشته و میتوان به طور کاملا قانونی آنها را تهیه و بعضی از این مواد را بدون هیچ منعی استفاده کرد. اکستاسي اغلب به شكل قرص كپسول پودر و گاهي تزريقيمورد استفاده قرار ميگيرد. پزشكان معتقدند كه يكي از علل اشتياق به مصرف اين قرصتاثير آن بر حافظه حسي است. واقعيت اين است كه با تقويت حافظه يك حس ارتباط برقرار ميشود و بدون وجود عوامل بيروني تحريك ميگردد. از قرار معلوم مصرف آن توسط جوانانموجب تخليه انرژي فراوان ميشود و مصرف كنندگان مدعي بدست آوردن احساسات مثبت ازقبيل احساس داشتن انرژي فراوان همدلي و همدردي با ديگران كاهش اضطراب ودر عوض كسبآرامش و عالي به نظر رسيدن همه چيز هايي كه در اطراف مي گذرد هستند. نياز به خوردن وخوابيدن نيز كاهش پيدا ميكند. اثر آن 20 دقيقه تا يك ساعت پس از مصرف آغاز مشودو4 تا 6 ساعت طول ميكشد.
تاثير عمده اکستاسي افزايش آزادسازيسروتونين از پايانه عصبي پيش سيناپسي و ممانعت از بازجذب آن - تخليه سروتونين مغز -مهار آنزيم مونو آمين اكسيداز و در نتيجه ممانعت از كاتابوليسم سروتونين و درنهايتكاهش غير مستقيم اثردوپامين است
اکستاسي در اولين بار مصرف عوارضماندگار و دراز مدت بر جاي ميگذارد. ابتدا حالت سرخوشي موقت به مصرف كننده دستميدهد و شخص راغب ميشود براي حفظ اين حالت مقدار مصرف را افزايش دهد.
مسموميت ناشي از اکستاسي به صورت كوتاهمدت و بلند مدت و عمدتاً در ارتباط با اختلالات رواني ظاهر ميشود. حقيقت اين است كهاثرات سمي اين دارو بسيار پيچيده است .
علايم مشخص مسموميت عبارتند از:
1.گشاد شدنمردمك چشم
2.آشفتگي
3.بيقراري
4.تهييج
5.توهم
6.بي اختياري
7.تپش قلب
8. پرفشاري خون
9.افسردگي
10. مرگ در اثر نارساريي قلبي يا گرمازدگي شديد و ناراحتيهاي تنفسي .
اکستاسي سبب از بين رفتن سلولهاي توليدكننده سروتونين كه در تنظيم خواب و قعاليت جنسي وحساسيت به درد نقش مستقيمي ايفاميكنند در مغز ميشود. گاهي آسيب سلولهاي توليد كننده دوپامين نيز ديده شدهاست.
اين قرص به نام قرص شاديآور نيز نام برده ميشود وجوانان در كلوپها و باشگاهها از آن استفاده ميكنند. با اينكه MDMA توهمات آشكاري ايجاد نميكند بسياري از افراد، دچار تحريف زماني و ادراكي ميشوند. افرادي كه به صورت تنفني از آن مصرف ميكنند نيز همانند مصرف كنندگان دايمي در معرض آسيبهاي پايدار مغزي قرار دارند وگفته ميشود عوارض آن در زنان بيشتر است. اين ماده در انسان و حيوان، بيش فعالي شبيه به آمفتامين را ايجاد ميكنند و مانند ساير محركها به نظر ميرسد:
1. وابستگي زيادي را ايجاد ميكنند.
2. اين ماده ضربان قلب را افزايش ميدهد.
3. فشار خون را بالا ميبرد.
4. تنظيم حرارت بدن را دچار اختلال ميكند.
5. حرارت بدن را افزايش ميدهد.
6. باعث نارسايي قلبي و كليوي درباره افراد ميشود.
MDMA يك داروي صناعي است. نوعاً به شكل كپسول يا قرص است. معمولاً از راه دهان مصرف ميشود. بعضاً گزارش شده به شيوههاي ديگري چون تزريقي و استنشاق نيز مصرف ميشود.
اثرات حاد MDMA بسته به ميزان مصرف بين سه تا شش ساعت معمولاً طول ميكشد MDMA به خوبي از راه معدهاي ـ رودهاي جذب ميشود و پس از يك ساعت از زمان مصرف به بالاترين سطح خود ميرسد.
نحوه اثر در مغز
آمينهاي مغز به ويژه نوراپي نفرين و سرتونين نوروترانسيمترهاي مسيرهايي هستند كه كارشان بروز خلق است. با توجه به فرضيه آميني، كاهش عملكرد اين آمينها باعث افسردگي خواهد شد و افزايش فعاليت آنها باعث بالا رفتن خلق ميشود.
MDMA از طرقي كه ذكر خواهد شد باعث افزايش خلق و احساس نشاط ميشود.
فرضيه تأثير MDMA (اكستاسي) بر مغز:
1- افزايش آزادسازي سروتونين در سيناپسهاي مغزي
2- بلوك باز جذب سروتونين
3- افت ميزان سروتونين مغز
4- اثرات غيرمستقيم بر ميزان دوپامين مغز
آيا اكستاسي اعتياد آور است؟
اكستاسي وابستگي جسماني به همراه ندارد، اگر چه آثار بسيار سوئي بر روي بدن دارد. ولي مصرف اين ماده، مصرف كننده را به تدريج يا به سرعت به سمت يك نوع اجبار در مصرف ميكشاند و از لحاظ رواني وابسته مي سازد.
تأثيرات آني مصرف اكستاسي
در مورد تأثير آني اكستاسي دو نوع گزارش از سوي مصرف كنندگان اعلام شده است.
برخي از مصرف كنندگان اكستاسي گزارش ميدهند:
1- مصرف اكستاسي باعث آرامش آنها شده و احساسات منفي را در آنها كنترل ميكند.
2- احساس نشاط و لذت را در آنها افزايش ميدهد و به آنها انرژي ميبخشد.
3- احساس اعتماد به نفس و سرخوشي را در آنها افزايش ميدهد.
دستهاي ديگر از مصرف كنندگان اكستاسي گزارش ميدهند:
1- پس از مصرف دچار سردرد، خشكي دهان، انقباض چشم، پرحرفي، تاري ديد و حالت تهوع شديد شدهاند.
2- پس از مصرف دچار خشكي آب بدن و سيروز كبدي شدهاند.
3- به اتاقهاي اورژانس كشيده شده و با مرگ دست و پنجه نرم كردهاند.
عوارض ناشي از مصرف اكستاسي
به طور كلي مصرف اكستاسي چه در افرادي كه در آغاز مصرف، گزارش مثبت دادهاند و چه در افرادي كه گزارش منفي دادهاند، اثرات سوء جبران ناپذيري را به دنبال دارد. برخي از اين عوارض شامل موارد ذيل ميباشد.
1- يكي از قسمتهايي كه به طور خاص تحت تأثير اكستاسي ياMDMAقرار ميگيرد لوب (لُب) فرونتال سربرال كورتكس است، يعني بخشي در قسمت پيشين مغز كه براي تفكر به كار گرفته ميشود. بنابراين مصرف اكستاسي، بر تفكر تأثير سوء دارد.
2- قسمت ديگري كه به شدت مورد حمله و آسيب اكستاسي قرار ميگيرد هيپوكامپوس است. يعني قسمت عميقي در مغز كه به "حافظه" كمك ميكند.
3- مصرف اكستاسي موجب پراكنده شدن سروتونين م شود. سروتونين يكي از ناقلان شيميايي مهم مغز بوده و باعث تعديل و تنظيم خلق، فعاليتهاي جنسي، خواب و حساسيت نسبت به درد ميشود، بنابراين پراكنده شدن آن اختلالاتي را در موارد فوق به وجود ميآورد.
4- مصرف اكستاسي باعث از بين رفتن نرون يا نرونهايي ميشود كه سروتونين را توليد ميكنند و در نتيجه، مصرف آن كاهش شديد سروتونين مغز را سبب ميشود.
5- اكستاسي به طور غيرمستقيم باعث كاهش مقدار زيادي دوپامين ميشود. دوپامين يكي از ناقلان شيميايي مهم مغز است و كاهش آن آمادگي ابتلا به پاركينسون را زياد ميكند.
6- اكستاسي مغز را آلوده به سموم شيميايي ميكند.
7- اكستاسي، مرگهاي نابهنگام را به همراه دارد. طبق گزارش دانشگاه كرنر، در سال 1998، مرگ و ميرهاي بسياري در اثر مصرف اكستاسي اتفاق افتاده است.
8- مصرف اكستاسي ناهماهنگي حركتي و لرزش شديد در اعضا بدن و در نهايت چشم را ايجاد مينمايد.
9- مصرف اكستاسي پريشاني، افسردگي، اضطراب فراگير، گمگشتگي، رفتارهاي پرخاشگرانه سوء ظن، در طي دوران مصرف و يا حتي هفتهها پس از مصرف را باعث ميشود.
10- مصرف اكتساسي موجب گرفتگي عضلات، تهوع، تاري ديد، حركات سريع چشم و تغييرات شديد حرارتي در بدن مي شود.
11- مصرف اكستاسي، باعث افزايش ضربان قلب و فشار خون مي شود. بخصوص در افرادي كه مشكلات قلبي وعروقي دارند.
12- مصرف اكستاسي باعث ظهور جوش هايي مثل آكنه در برخي افراد مي گردد. لازم به ذكر است افرادي كه چنين علامتي را از خود نشان مي دهند آمادگي شديدي براي ابتلاء به مشكلات كبدي دارند.
درمان
براي درمان اعتياد به اين ماده، به روان درماني و كار سخت گروهي نياز است. هيچ پادزهري (آنتي دوزي) براي مسموميت با اكستاسي وجود ندارد. در صورت بروز علائمي مثل تب شديد، تشنج و تغييرات ضربان قبل (تاكي آريتمي)، درمان علامتي است. از تركيبات ضد افسردگي و آنتي سايكوتيك براي درمان عوارض در روزهاي پس از مصرف استفاده مي شود.
اثرات MDMA
1ـ مشكلات حافظه
2ـ آسيب مغزي
3ـ افسردگي
4ـ گمگشتگي
5ـ مشكلات خواب
6ـ اضطراب
7ـ رفتارهاي پرخاشگرانه؛ پژوهشهايي نشان ميدهند كه مصرف قرص شاديآور درميان دانشاموزان دبيرستاني هر ساله رو به افزايش است. مطالعات همهگير شناسي نشان ميدهد كه مصرف اين قرص از موقعيتهايي چون ميهمانيها و كلوپ ها به دبيرستانها و دانشگاهها و ديگر محيطهاي اجتماعي كشيده شده است.
بنظر ميرسد كه دانشجويان اين قرص را به خاطر اثرات نشاطآور آن مصرف ميكنند تا بتوانند از خستگي ناشي از كار روزانه رهايي پيدا كنند. به نظر ميرسد كه توصيه دوستان، فراواني اين قرص را در جمعيت دانشجويي بيشتر كرده است. از جهتي ممكن است انگي كه بواسطه مواد افيوني مثل ترياك يا هروئين به افراد زده ميشود با مصرف اين قرص برداشته شود.
الكل:
الكل يكي از شايعترين مواد مورد سوء مصرف در در دنياست. وابستگي (اعتياد) به الكل اغلب باعنوان الكليسم ناميده ميشود. الكل موجود در مشروبات الكلي اتانول نام دارد واز تخمير ميوه، سبزي و دانههاي گياهي به دست ميآيد. مشروبات الكلي ميزان متفاوتي از الكل رادارند. (برای مثال آبجو 5% ، شراب 10-15% و ويسکی و عرق حدود 40% الکل دارد.). مشروبات الکلی به صورت بی رنگ يا به رنگهای متفاوتی توليد میشوند. بعضي از افراد نيز الكل طبي راكه مايعي بيرنگ است ومصارف پزشكي دارد را با نوشابههاي مختلف مخلوط ميكنند. نوع ديگري از الكل كه از چوب بدست ميآيد متانول است كه الكل صنعتي ناميده ميشود. باتوجه به سهولت دسترسي به اين ماده وارزان بودن به كرات مورد سوءمصرف واقع ميشود كه ممکن است به كوري،اغماء وحتي مرگ منجرگردد.
آثار مصرف :
عوارض جسماني: كاهش فشارخون، احساس گرما، تلو تلو خوردن هنگام راه رفتن.
عوارض رواني: رفتار نامناسب، پرحرفي ياكم حرفي، حرف زدن نامربوط،معاشرتي شدن يا گوشهگيري وپرخاشگري، اختلال تعادل وناتواني انجام حركات ظريف، اشكال در به خاطر سپاري وقايع واختلال در توجه وحافظه.
عوارض مصرف طولاني الكل
· توهمات شنوايي،
· اختلال خواب
· بيماريهاي معده (مثل زخم معده)، مري، كبد، لوزالمعده
· سوء تغذيه
· افزايش فشار خون و خطر سكتههاي قلبي و مغزي
· ضعف عضلاني
· ناتواني جنسي و تأخير در انزال
· افزايش خطر سرطانهاي سر و گردن و دستگاه گوارش
· ابتلا به فراموشي پايدار
براي جلوگيري از ايجاد فراموشي ناشي از مصرف طولاني الكل،هر فرد الكلي بايد روزانه 100 ميليگرم ويتامين (ويتامين B1) دريافت كند.
علائم ترك:
چنانچه فردي پس از مصرف طولاني وزياد الكل ناگهان آنرا قطع كند يا مقدار آنرا ناگهاني كاهش دهد، به طور متوسط پس از 8-6 ساعت علائم زير بروز خواهد كرد:
· تعريق
· افزايش ضربان قلب
· لرزش شديد دستها
· بيخوابي
· تهوع و استفراغ
· توهمات شنوايي و بينايي (شنيدن صداها يا ديدن چيزهايي كه وجود ندارد)
· هيجانات شديد
· اضطراب
· تشنج
بيماراني كه دچار علايم ترك الكل ميشوند بايد سريعاً تحت نظر پزشك قرار گرفته و مداوا شوند در غير اين صورت خطر مرگ بيمار را تهديد ميكند.
چگونه كمك كنيم؟
بمنظور پيشگيري از ايجاد فراموشي ناشي از مصرف طولاني مدت الكل، هرفرد الكلي بايد روزانه 100ميلي گرم ويتامين 1B (تيامين) مصرف كند وبايد به مصرف كننده توصيه كرد كه ميزان مصرف روزانه يا هفتگي خودرا ثبت كند.حداقل دوروز در هفته استفاده نكند، از مشروبات الكلي با درصد الكل كمتر استفاده كند يا به صورت رقيق شده مصرف كند. چنانچه فرد دچار مسموميت شديد با الكل شده باشد به منظور حمايت تنفسي وتوجه به آب واملاح وحرارت بدن نظارت پزشکی ضروري است.چنانچه قصد ترك الكل را داشته باشند، نظارت روانپزشك براي شروع داروهاي مسكن وجلوگيري ازبروز هذيان ضروري است.
ساير اطلاعات:
72 ساعت تا يك هفته پس از قطع مصرف ناگهاني امكان بروز تشنج و حالتهاي هذياني شديدي كه ممکن است منجر به مرگ شود، وجوددارد كه نظارت تخصصي را در اين دوران الزامی ميكند.
استروئيدها
استروئيدها آنابوليك مواد شيميائي هستند كه با تستسترون ياهورمون جنسي مردانه مشابه و از سوي تعداد زيادي نوجوان براي افزايش حجم عضلات مورد استفاده قرار ميگيرند. با اينكه استروئيدهاي آنابوليك در ساختن عضلات كاملاً موثر واقع ميشوند اما ميتوانند به بسياري از اندامهاي بدن آسيب وارد كنند. از جمله:
كبد، كليدهها و قلب. آنها همچنين مصرف كنندگان را به وابستگي ميكشانند به ويژه وقتي در دوزهاي بالا مصرف ميشوند كه اين مسأله در بسياري از بدنسازان ورزشكاران متداول است.
مواد استنشاقي :
شامل انواع حلالها، چسبها، رنگهاي اسپري، تينر، مواد پاك كننده، لاك غلط گيري، بنزين و...ميباشند.
به دليل سهولت دسترسي، مصرف اين مواد توسط نوجوانان نادر نيست. استنشاق اين مواد از طريق بطري، قوطي، كيسههاي پلاستيك، پارچه آغشته به مواد يا اسپري صورت ميگيرد. اين مواد مضعف سيستم عصبي مركزي هستند. نسبت به آثار اين مواد تحمل ايجاد ميشوند. اما علايم ترك آنها خفيف است.
آثار مصرف مواد استنشاقي:
مواد استنشاقي به سرعت از ريهها جذب شده و به مغز ميرسند. اثرات آنها چند دقيقه پس از مصرف ظاهر شده و بسته به نوع و مقدار ماده مصرفي 30 دقيقه تا چند ساعت باقي ميماند. آثار مصرف اين مواد عبارتند از:
· تغييرات رفتاري يا رواني (سرخوشي و احساس خوشايند غوطهوري، خطاهاي حسي و توهم شنوايي و بينايي، اختلال قضاوت، رفتارهاي پرخاشگرانه و تكانهاي)
· تهوع و استفراغ
· بثورات پوستي اطراف دهان و بيني، بوي غير معمول تنفس، بقاياي ماده مصرفي روي صورت و لباسها و تحريك گلو وبيني.
· اختلال تكلم، ضعف رفلكسها و آتاكسي
· استوپور و اغما و مرگ (در اثر مصرف مقادير زياد)
عوارض مصرف طولاني مواد استنشاقي
· آسيبهاي برگشت ناپذير كبدي و كليوي
· آسيب عضلاني پايدار
· التهاب و خونريزي گوارشي
· عوارض مغزي (كاهش ضريب هوشي، صرع لوب تمپورال، آتروفي مغزي)
· عوارض قلبي و ريوي (درد سينه و اسپاسم برونش)
· آسيب جنيني در زنان باردار
آشنايي با ابزار مصرف مواد
هدف از آشنايي با ابزار مصرف مواد، افزايش توانايي در شناسايي مبتلايان احتمالي به اعتياد در محيط زندگي و منطقة تحت پوشش شماست. همچنين آموزش اين موارد به والدين، براي هشياري بيشتر آنان و تشخيص زود هنگام مصرف مواد توسط فرزندانشان اهميت دارد. روشهاي مصرف مواد كاملاً تابع فرد و شرايط محيطي است. اين روشها متعدد هستند و معمولاً از وسايل بسيار ساده و در دسترس كه به طور طبيعي در همه جا وجود دارد استفاده ميشوند.
ابزارهايي كه وجود آنها حاكي از مصرف مواد ميباشند كه عبارتند از:
وافور، قليان، چپق، پيپ، ابر كوچك؛ سيخ، ميله، سنجاق باز شده و سوزنهايي كه سر آن سياه شده باشد؛ قوطي كنسرو يا شيشة مربا كه در آن سوراخ باشد و يا قوطي روغن يك ليتري كه بالاي آن تنگ شده باشد؛ سرنگهاي مستعمل، قطره چكان؛ زرورق پاكت سيگار كه باز و پهن شده باشد، اسكناسهاي لوله شده؛ لولههائي بطور حدود 20 سانتيمتر از جنسهاي مختلف به ويژه كاغذ، مقوا، چوب، ني، لولههاي حصيري و لولة خودكار؛ قاشق غذاخوري و چايخوري سياه شده؛ تكههاي پلاستيك و كاغذ در اندازههاي حدود 1515 سانتيمتر؛ تكههاي دستال كاغذي، پنبه، اسفنج، فيلتر سيگار كه گوشههاي آن سوخته باشد؛ وجود آب ليمو، جوهر ليمو، ليموترش در اطاق يا محلهاي غير معمول؛ پوكههاي آمپول و ...
سيگار تنها به فرد مصرفكنده آسيب نميرساند بلكه به هركس كه با آن در تماس باشد آسيب ميرساند؛ و زماني كه تعداد معتادان فراتر از حد قابل جبران باشد، جامعه صدمه ميبيند.
اعتياد خسارات و هزينههاي بسياري را به جامعه تحميل ميكند. بنابراين، عوارض ناشي از اعتياد شامل عوارض فردي، خانوادگي، شغلي، اجتماعي و اقتصادي ميباشد.
1) عوارض اعتياد بر سلامت جسمي و رواني فرد
آسيبهاي عضلاني
اختلالات كبدي و كليوي
عفونتهاي خطرناك (ايدز، هپاتين، كزاز)
بيماريهاي مزمن تنفسي
اختلالات قلبي ـ عروقي
سكتههاي قلبي و مغزي
آتروفي مغزي
ناتواني جنسي و عقيمي
اختلالت خواب
افسردگي
اختلالات رواني شديد و پايدار
2) عوارض خانوادگي
خشونت در خانواده شامل كودكآزاري و همسر آزاري
عفلت از فرزندان
مشكلات تحصيلي، اختلالات رواني و خودكشي فرزندان
نابساماني و آشفتگي خانواده
محدوديت در روابط سالم خارج از خانواده
افت سطح اقتصادي و اجتماعي خانواده
بي كفايتي در سرپرستي خانواده
طلاق
3) عوارض شغلي
افت اعتبار فردي و موقعيت شغلي
سوانح و حوادث حين كار
غيبت از كار
كاهش كارايي
اخراج و بيكاري
4) عوارض اقتصادي
خسارات ناشي از كاهش نيروي مولد و افزايش نيروي مصرف كنندة جامعه
هزينههاي تحمل شده به نيروهاي انتظامي و جمعآوري امكانات لازم براي مبارزه با جرايم مستقيم و غير مستقيم ناشي از سيگار
صرف وقت دادگاهها و نيروهاي قضايي
هزينة نگهداري مجرمين سيگار و معتادان در زندانها
هزينة مراكز بازپروري و درمانگاههاي ترك اعتياد
هزينه و خسارات ناشي از مراقبتهاي بهداشتي ثانيه شامل بيمارستانها و درمانگاهها
5) عوارض اجتماعي
ضعف پايبند به اصول اخلاقي و مذهبي
انواع جرايم مثل سرقت، فحشا، خشونت، تجاوز و قتل
افزايش مشاغل كاذب و بيكاري
بي خانماني و فقر
عوامل خطر ساز و محافظت كننده در سوء مصرف و وابستگي به مواد
تبيين سوء مصرف و وابستگي به مواد از ديدگاه عوامل خطرساز و محافظتكننده از اين جهت سودمند است كه افقي نو در برنامههاي پيشگيري اوليه بازميگشايد و هزينههاي سرسامآور درمان اختلالات مربوط به سوء مصرف و وابستگي را به ميزان زيادي كاهش ميدهد.
عوامل خطرساز ويژگيها يا اتفاقاتي هستند كه اگر در شخصي وجود داشته باشند، كمتر احتمال دارد كه او به اختلال يا بيماري معيني مبتلا شود. عامل خطرساز محافظتكننده در دو قطب يك پيوستار قرار دارند.
داشتن عوامل خطرساز به اين معني نيست كه حتماً فرد به يك اختلال مبتلا ميشود، بلكه احتمال خطر در اين فرد افزايش مييابد. همينطور وجود عوامل محافظتكننده به اين معني نيست كه حتماً فرد به يك اختلال مبتلا نميشود بلكه احتمال مصونيت در مقابل بيماري براي فرد افزايش مييابد. عوامل خطرساز و محافظتكنندهی بيشماري براي سوء مصرف و وابستگي به مواد وجود دارد قبل از برشمردن اين عوامل، ويژگيهاي آنها در زير آمده است:
1ـ افزايشي عمل ميكنند. به اين معني كه عوامل ميتوانند با همديگر جمع شدن آنها احتمال خطر يا مصونيت افزايش مييابد. مثلاً وجود افسردگي و اضطراب و دسترسپذيري به مواد در يك شخص احتمال خطر سوء مصرف را در او افزايش ميدهد.
2ـ از نظر كميت و كيفيت متفاوتند. به اين معني كه هريك از عوامل خطرساز و محافظتكننده به لحاظ كيفيت و كميت با همديگر فرق دارند مثلاً كيفيت و چگونگي اضطراب از افسردگي متفاوت است.
3ـ اهميت آنها در اشخاص يا گروهها متفاوت است. در اشخاص يا گروههاي نژادي ممكن است اين عوامل به شكل متفاوتي عمل كنند. مثلاً در گروهي دسترسپذيري به مواد اهميت بيشتر داشته باشد. در حالي كه در گروه ديگري نداشتن نگرشهاي مذهبي به عنوان عامل خطرساز عمده عمل ميكند.
4ـ تأثيرشان در زمانهاي مختلف در چرخهی زندگي متفاوت است. اين عوامل بسته به اينكه فرد در چه سني به سر ميبرد و چه دوراني را پشت سر ميگذارد به لحاظ تأثير و خطرزايي يا محافظتكنندگي متفاوت هستند.
5ـ اهميت آنها در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و پيامدهاي مرتبط با آن متفاوت است. هريك از عوامل خطرساز و محافظت كننده ميتوانند در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو متفاوت عمل كنند و پيامدهاي متفاوتي داشته باشند. مثلاً افسردگي به عنوان يك عامل خطرسازي ميتواند شروع مصرف مواد را در فرد به نحو خاصي ايجاد كند و پيامدهاي متفاوتي براي فرد باعث شود.
6ـ اين عوامل ميتوانند در معرض تغيير قرار گيرند. به اين معني كه با مداخلات پيشگيرانه ميتوان افسردگي یا اضطراب را در افراد يا جمعيتي خاص كاهش داد و از اين طريق احتمال خطر را كاهش داد. همينطور در افراد ميتوان عوامل محافظت كننده مثل نگرشهاي مذهبي، مهارتهاي مقابلهاي را افزايش داد و احتمال مصونيت را بيشتر كرد. در زير به عوامل خطرساز و محافظت كننده در سوءمصرف و وابستگي به مواد اشاره ميشود.
علائم اعتياد
1-همنشيني با افراد مشکوک
2-کم شدن اشتها
3-تغيير در ساعات خواب
4-تغيير در حالت خلق و خوي
5-تغيير در رنگ چهره ها
6-کاهش وزن
7-بي توجهي نسبت به بهداشت
8-چرت زدن
9-پرحرفي
10-تمايل به گوشه گيري
اعتياد داراي چهار مرحله مي باشد :
1-مرحله ورود به قلمرو اعتياد يا دوره يادگيري :
ويژگيهاي اين دوره عبارتند از : همنشيني با افراد معتاد. اعتياد ممکن است با سيگار شروع شود و دوستان، سيگار را به صورت رايگان در اختيار فرد قرار مي دهند و او به دليل بي تجربگي ممکن است يکي يا دو بار استفاده بکند.
2-در اين مرحله اگر يک يا چند بار از مواد استفاده کرده باشد : خودش جهت تهيه مواد اقدام مي کند و تغييراتي در رفتار وي ديده مي شود، خصوصاً رفتار با خانواده. گاهي دچار شکست تحصيلي مي شود و انگيزه براي انجام تکاليف درسي را از دست مي دهد و تنها به نياز جسمي به مواد پاسخ مي دهد. در اين مرحله چنانچه فرد امکان تهيه مواد را داشته باشد به سوي معتاد شدن کشيده مي شود.
3-در مرحله سوم به مصرف روزانه عادت مي کند و مصرف مي کند: در رفتارهاي وي تغييرات بسياري ديده مي شود، با افراد معتاد رفت و آمد مي کند، کارها و عادات روزمره قبلي اش را ترک مي کند، ترک تحصيل مي کند و خلق و خويش کاملاً تغيير مي کند و به تدريج علائم در او نمايان مي گردد.
4-در مرحله چهارم فرد به يک معتاد کامل تبديل مي شود که در اين مرحله علائم اعتياد از قبيل خلق و خوي متغير در او ديده مي شود: انگيزه ها و اهداف زندگي را کنار مي گذارد و دست به يکسري ناسازگاريها مي زند.
تفاوت مرحله سوم و چهارم در اين است که در مرحله سوم هنوز عادت نکرده و با در دسترس بودن مواد به تدريج به صورت روزمره مصرف مي شود و هر روز تعداد دفعات را بيشتر مي کند ولي در مرحله چهارم رفتارش مثل رفتار شخص معتاد است.
مهمترين مرحله اعتياد، مرحله يادگيري است که در زمينه درمان اهميت زياد دارد.
در مرحله دوم و سوم رشد نوجوانان، اعتياد بروز مي کند. مرحله اي که نوجوان مقداري استقلال بدست آورده است.
در مرحله سوم نوجوان وارد اجتماع مي شود و چون اينجا استقلال بيشتري بدست آورده مي تواند امکانات بيشتري داشته باشد تا جداگانه دست به اقدامات مستقلي بزند و با دوستان ارتباط برقرار کند.
اعتياد به سيگار داراي دو جنبه جسمي و رواني مي باشد.منظور ازاعتياد جسميآن است که علايمي چون : درد عضلاني ، پرشعضلات ، آب ريزش بيني ، عطسه ، اسهال و استفراغ، اختلال خواب و... بعد از قطع مصرف سيگار در بيمار بروز مي کند که اين علائمبا گذشت زمان( 7-21 روز ، بسته به نوع ماده مخدر مصرفي) برطرف ميشود. در پايان ايندوره است که بيمار سم زدايي شده و ترک بدني انجام داده است.
اعتياد روانيهمان تمايل بيمار به استفاده از سيگار ميباشد که در دوره سم زدايي و تا مدت طولاني بعد از ترک، شايد سالها طول بکشد. بيمار وسوسه استفاده از سيگار را دارد، زيرا متأسفانه تجربه رفع موقت مشکلاتينظير فشارهاي رواني ، افسردگي ، اضطراب ، مشکلات جنسي و ... را با استفاده از سيگار داشته است.
امَا سيگار، سیگار و الكل موادي هستند كه خود منجر به تغييرات اساسي در تفكر، رفتار و عواطف افراد ميشوند، که از آن جمله میتوان موارد زیر را بر شمرد:
پرخاشگري : تحقيقات مربوط به پرخاشگري نشان دادهاند كه مصرف سيگار تنها به دليل تركيبات سمي خود شاخص خطر در خانواده نيستند، بلكه به اين علت خطرناك هستند كه عوامل خطر ساز ديگر را تشديد ميكنند. در حالي كه احتمال خشونت و بدرفتاري با كودكان به خودي خود نيز بالا است، مصرف سيگار ميتواند با تقليل قدرت كنترل، كاهش بازداريهاي فردي و اجتماعي و اختلال در قضاوت اين خطر را به چند برابر افزايش دهد.
تخريب حافظه و توجه: اغلب حافظه و توجه معتادان به شدت مختل ميشود و بي توجهي آنان نسبت به كودكان افزايش مييابد. در اين خانوادهها، هم نيازهاي جسمي و هم نيازهاي عاطفي و شناختي كودكان به شدت مورد غفلت قرار ميگيرد. تحقيقات مختلف نشان دادهاند كه كودكان والدين معتاد، نسبت به كودكان ديگر تأخير شناختي قابل ملاحظهاي نشان ميدهند.
روابط جنسي: روابط جنسي معتادان نيز دچار اختلال و دگرگوني ميگردد. كاهش عملكرد جنسي و از دست رفتن موقتي بازداريهاي متعارف اجتماعي در لحظه مصرف مواد و الكل، احتمال تجاوز به عنف را افزايش ميدهد. اين در حالي است كه معتادان تمايل دارند اعمال خلاف عنف خود را به اين دليل كه تحت تأثير سيگار يا الكل بودهاند، تبرئه نمايند.
خلق: سيگار خلق افراد را تغيير ميدهد و منجر به افزايش افسردگي، اضطراب و پارانويا ميگردد. اين مشكلات خلقي تمام اعضا خانواده را در بر ميگيرد. در خانوادهاي كه يك عضو، معتاد به سيگار است، افراد ديگر در معرض بيشترين خطر ابتلاء به اختلالات رواني قرار دارند.
بنابراين فردي که اعتياد را ترک کرده استدر برخورد با هر يک از اين مشکلات ممکن است که مجدداً به سيگار روي آورد.
چه افرادي مستعد اعتياد به سيگار هستند؟
مطالعات مشخص نموده اکثر افرادي که به مصرف سيگار وابستگي جسمي و رواني پيداميکنند از نظر ژنتيکي مستعد اعتياد به سيگار هستند و غالباً در نزديکانشاناعتياد به سيگار شايع است. البته اين مطلب دليل آن نيست که هر شخصي که در بيننزديکانش اعتياد به سيگار وجود ندارد ، از نظر ژنتيکي مستعد ابتلا به بيمارياعتياد نيست ؛ زيرا اولاً ممکن است نزديکان شخص از نظر ژنتيک مستعد اين مشکل باشندولي تاکنون اين استعداد به ظهور نرسيده و استفاده سيگار را تجربه نکرده باشند ؛ثانياً اعتياد به سيگار فقط در زمينه ژنتيکي نيست و تيپ شخصيتي افراد نيز نقشتعيين کننده دارد.
افرادي که شخصيت هاي خودشيفته ، پرخاشگر و ضد اجتماعي دارند ، مستعد اعتياد بهسيگار هستند ؛ زيرا مصرف سيگار نيازهاي رواني ايشان را کاملاً برطرف ميکند. از سوي ديگر افرادي با شخصيت هاي افسرده و اصطلاحاً افراد با شخصيت هاي زودرنج و احساساتي نيز کاملاً مستعد اعتياد به سيگار هستند. زيرا در اين افراد نيزمصرف سيگار نيازهاي دروني و رواني را برطرف مي کند.
به طور خلاصه مي توان گفت هر شخصي مي تواند مستعد اعتياد به سيگار باشد. فرد با استفاده از سيگار در مرتبه اول احساس سرخوشي مي کند به گونه اي که احساسمي کند نيازهاي رواني يا ژنتيکي او را برطرف نموده است . بدين ترتيب از نظر روانيمعتاد به سيگار مي شود و به مرور با استفاده هاي مکرر از مواد به آنها وابستهمي شود . در اين مرحله اين شخص ، بيماري است که به سيگار معتاد شده است.
عوامل موثر بر اعتياد
خانواده: اولين جايي که کودک در آن قرار ميگيرد خانواده است. خانوادههاي از هم گسيخته و نابسامان، خانوادههايي که يکي از والدين معتاد هستند ممکن است تأثير بسياري بر اعتياد داشته باشد، محل زندگي و محله در يک قسمتي از شهر باشد که افراد معتاد زياد هستند، مدرسه، رفت و آمد با دوستان و همسالان معتاد، خلق و خوي شخص و در دسترس بودن مواد نيز از عوامل مهم هستند. بعضي از نوجوانان حساس هستند و ممکن است خيلي زود دچار نااميدي بشود و براي فرار از يأس دست به اين عمل بزنند .
خانواده نقش بسيار مهمي در اين امر دارد، توجه به جوانان و نوجوانان، مسائل مربوط به تحصيل، روابط سرد عاطفي والدين با نوجوانان، دوستان، بيکاري، تعادضات فرهنگي بين والدين و نوجوانان، ويژگيهاي شخصيتي خصوصاً افرادي که توانايي کافي براي فکر کردن و آگاهي نسبت به مسائل ندارند، ميتواند اثرات زيادي بر اعتياد داشته باشد زيرا افراد جهت فراموشي سختيها ، آلام و نگرانيها به اعتياد روي ميآورند.
هدف خانواده به عنوان يك جامعه كوچك تربيت و انطباق اجتماعي فرزندان است و اين عمل در خانوادههايي با افراد معتاد، دچار ضعف ميباشد. يافتههاي پژوهشی نشان ميدهد كه خانواده يك واحد اجتماعي كوچك ولي حساس است. والدين اولين كساني هستند كه شخصيت فرزندان را شكل ميدهند. محيط خوب باعث رشد افكار فرزندان ميشود و محيط بد نيز ميتواند عميقترين تباهيها را در فرزندان شكل دهد. در چنين حالتي در صورتي كه والدين دچار آلودگي (به خصوص سيگار) باشند، فرزندان آنها نيز از هر لحاظ آسيب پذير ميشوند. خانواده داراي فرد معتاد محصولي همانند كسالت و بيماريهاي روحي– رواني براي فرزندان به بار ميآورد؛ روان رنجوري و پريشانحالي فرزندان در اين خانوادهها بيشتر است؛ هم چنانكه آنها نسبتاً اضطراب و نااميدي بيشتري را احساس ميكنند. اين افراد براي ابتلا به بزهكاري مستعدتر هستند و آينده مناسبي براي خود نميبينند. بنابراين نسبت به آينده نا اميد هستند و يأس و سرخوردگي در آنها نمايان است. پس بايد نسبت به اين خانوادهها مسوولانهتر برخورد شود و تدابير مخصوصي اتخاذ گردد.
عوامل ژنتيکي که ناشناخته است و ممکن است موروثي باشد. خانوادههايي که يکي از والدين دچار اعتياد هستند ممکن است فرزندانشان هم معتاد شوند، يا اگر يکي از والدين معتاد باشند ممکن است روي سيستم ژنتيکي فرزند اثر بگذارد و در نوجواني گرايش خاصي به سيگار پيدا کنند که اين عوامل کاملاً شناخته شده نيستند.
طبقه اجتماعي – فرهنگي
يعني شخص از چه سطح اجتماعي و فرهنگي است و در چه قسمت از شهر يا روستا يا منطقه از کشور قرار دارد؟ معمولاً در مناطقي که دچار فقر فرهنگي هستند به دليل نداشتن امکانات تفريحي و سرگرمي اوقات فراغت نوجوانان بيهوده تلف ميشود و ممکن است اعتياد را به عنوان يک سرگرمي انتخاب بکنند.
البته در طبقات مرفه نيز سرگرميها زياد است و ممکن است اين را نيز به عنوان سرگرمي در نظر بگيرند .
عوامل گرايش به سيگار
1- روابط عاطفي
2- اعتياد دوستان و همسالان
3- فقر و اعتقادات مذهبي
4- تعارضات فرهنگي بين خانوادهها و نوجوانان. دوگانگي ارزشي عامل ديگر است زيرا شخص دچار تعارض است و اگر با ارزشهاي والدين و جامعه نيز در تعارض باشد اين سردرگمي باعث روي آوردن به اعتياد خواهدشد.
5- ظرفيت فکري پايين و نداشتن آگاهي براي حل مشکلات زندگي.
6- عوامل رواني: برخي از افراد مستعد استفاده از سيگار هستند. افرادي که دچار اختلالات رواني هستند، دچار کم توجهي هستند، اختلال سلوکي مثل دزدي، فرار از خانه يا دروغگويي، بي رحمي و رفتارهاي خشونت آميز، اختلالات جنسي و پيشقدمي در منازعات، رفتارهاي فردي و عوامل رواني هستند که تأثير بسزايي در اعتياد دارند.
معمولاً افراد درونگرا تمايل به استفاده از سيگار دارند. يکي از عواملي که باعث معتاد شدن مي شود بزهکاري است. افراد بزهکار تمايل بيشتري به اعتياد دارند زيرا همسالانشان معمولاً معتاد هستند.
نوجواناني که نتوانسته اند از خود عمومي خانواده فاصله گرفته و خود اختصاصي را به دست بياورند قصد دارند با سيگار به بزرگترها بفهمانند که ميتوانند کارهايي را انجام بدهند و براي خودشان شخصيت کاذب ميسازند. براي نمايش بزرگ شدن خود و ورود به دنياي بزرگسالان از سيگار يا مواد الکلي استفاده ميکنند و کمبودهاي رفتاري و شخصيتي خود را با مواد پر ميکنند.
7-عوامل خانوادگي (نااميدي در روابط خانوادگي، مشکل با خانواده به دليل عدم توفيق در انجام تکاليف درسي ، کمبود محبت)
8-عوامل اقتصادي
9- طبقه اجتماعي – برخي از نظامهاي ارزشي نامطلوب بزرگسالان در محيط نوجوانان ميتواند تأثير نامطلوبي بر فرد داشته باشد.
کمبود مهارتهاي اجتماعي و کم تجربگي از عوامل ديگر اعتياد است. فرد قادر به تطبيق خود با محيط اجتماعي نيست و اين امر موجب شکست در کارها ميشود.
معمولاً مطالعات نشان ميدهد که سيگار منشاً اعتياد است و به تدريج ميتواند به سيگار قويتري تبديل گردد.
بايستي توجه داشته باشيم که نوجوان با چه افرادي رابطه دارد و مراقب باشيم تا با افراد مشکوک در ارتباط نباشد.
به طور کلي افراد براي فراموشي مشکلات زندگي به اعتياد روي ميآورند. رسانههاي گروهي و والدين، اطلاعات کمي در اين زمينه به جوانان ميدهند و ميخواهند که جوانان اجتناب بکنند و هنوز اين فرهنگ در کشور جا نيافتاده که اطلاعات لازم را در زمينه اعتياد به جوانان ارائه داده و اثرات سوء آن را به آنها گوشزد کنيم.
استراتژيهاي پيشگيري از اعتياد
پيشگيري يعني جلوگيري از وقوع يك اتفاق.
از نظر بهداشتي پيشگيري عبارتست از مداخلهاي مثبت وانديشمندانه براي مقابله با شرايط مضر. پيشگيري درسه سطح قابل انجام ميباشد:
پيشگيري اوليه:انجام مداخلهاي قبل از اينكه اختلال يا ناتواني ايجاد شود.
پيشگيري ثانويه:پس از وقوع بيماري انجام اقداماتي به منظور شناسايي ودرمان هرچه سريعتر
پيشگيري ثالثيه يا توانبخشي:هدف كاستن ناتوانيها وعوارض ناشي از بيماريست.
نقش پيشگيري اوليه به عنوان اقدامي موثر در آموزش بهداشت ودرزمينة اعتياد بسيار شناخته شده است. در كنار ساير عوامل مؤثر در پيشگيري اوليه از اعتياد نقش والدين و فعاليتهاي متمركز بر نوجوانان (به عنوان قشردرگير در اعتياد) قابل بررسي ميباشد.
فعاليتهاي پيشگيري متمركز بر آگاهسازي و آموزش والدين
كودكان بيش از همه از والدين خود تأثير ميپذيرند.آگاهسازي والدين يكي از مهمترين بخشهاي مؤثر در هر برنامهی پيشگيري از اعتياد است.
1- آموزش اطلاعات لازم درمورد سيگار: والدين بايد از سيگار شايع،نحوة مصرف و صفات شخصيتي فرزندشان اطلاع كافي داشته باشند.چگونگي پاسخدهي به سؤالات نوجوان يكي از نكات بسيار مهم است.
2- افزايش مهارت لازم براي ايجاد پيوندهاي خانوادگي قوي از طريق برقراري ارتباط صميمانه با كودكان، بالا بردن اعتماد به نفس در آنها، اجتناب از تحقير ودادن مسئوليت مناسب با توانايي به آنان و ايجاد سيستمهاي ارزشي قوي ميتواند به امر پيشگيری كمك كند.
3- وضع مقررات واضح درخانواده: نوجوان در بحران بلوغ براي سازماندهي به تحوّلي كه در او درحال وقوع است نياز به مرزها و محدوديتهايي دارد. اعمال اين قوانين به شكلدهي بهتر او ميانجامد.
4- آموزش الگوي خوب بودن: والدين بايد از تاثير رفتارها و پيامهايي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به فرزندانشان ميدهند، آگاه باشند. مصرف دارو يا احياناً سيگار و سيگار توسط والدين به بهانهی آرامش،جشن و ساير دلايل بر نگرش و رفتار نوجوان تاثير بسزايي خواهد داشت. نوجوان مقاومت در مقابل خواستههاي ناشايست ديگران را از والدينش ياد ميگيرد.
5- تشويق فعاليتهاي سالم و خلاق: كودكان و نوجوانان از تفريح در كنار و همراه با والدين خود لذت بيشتري ميبرند و اين همراهي موجب استحكام ارتباط مطلوب والدين و فرزندان ميشود.
فعاليتهاي پيشگيري متمركز برآگاهسازي وآموزش نوجوانان
1ـ آموزش مقاومت در برابر گروه همسن: بيش از 60% موارد اعتياد با تعارف دوستان شروع ميشود.گروه همسن در دوران نوجواني نقش عمدهاي را در بسياري از رفتارهاي وي ايفا ميكند. چرا كه اين گروه جاي پدر يا مادر را ميگيرد و قواعد و رسومي را به نوجوان ديكته ميكند و ديگر اينكه در مقابل پدر و مادر از نوجوان حمايت ميكند.تأثير اين گروه به حدي است كه گاهي رفتار، نحوة تكلم و حتي شيوهی لباس پوشيدن افراد را نيز تحت تاثير قرار ميدهد. فشار گروه همسن در شروع اعتياد بسيار شناخته شدهاست.
2-ازجمله روشهاي پيشگيري از اعتياد در نوجوانان دادن اطلاعات در مورد مضرات سيگار است. البته نبايد هدف انتقال دانش جديد و وسوسه كننده باشد بلكه بيشتر بايد موجب بروز تغييرات رفتارهايي كه سلامت رواني نوجوان را تأمين مي نمايد، گردد.
3-ايجاد نگرشي منفي نسبت به مصرف مواد با دادن اولويت به ارزشهاي اجتماعي، ارزش دادن به سلامت فردي،ارتقاء حس مسئوليت فردي وذكر نكاتي چون "هر مصرفي ممكن است موجب اعتياد شود"، "هيچ نوع مصرف سيگار عادي نيست"، توجه به ظاهر نوجوان و امكان عدم پذيرش از سوي ديگران و قابل اعتماد نبودن فرد معتاد، امكان پذير است.
4-آموزش مهارتهاي اجتماعي وانطباق با استرس: به واسطی پاداش يا جزايي كه به دنبال هر كاري كسب ميشود، تكرار يك رفتار تقويت يا تضعيف ميشود. بر اين اساس چنانچه نوجوان بتواند در حين استرس از مهارتهاي انطباقي مثبت براي حل مشكلات استفاده كند كمتر احتمال دارد كه مصرف مواد را به عنوان يك راه انطباقي انتخاب نمايد.
5-آموزش از طريق همسالان: الگوسازي يا مدلبرداري يكي از راههاي تغيير يا آموزش رفتار است. در گروه سني نوجوان چنانچه از افراد همسن و به نحوي با ويژگيهاي جذب كننده استفاده شود امكان پذيرش را بالاتر ميبرد. اين ويژگيهاي جذاب در جوامع مختلف متفاوت است و براي انتخاب الگو به منظور اطلاعرساني در هر جامعهاي بايد بررسي وتفحص صورت گيرد. آموزش همسالان وانتقال اطلاعات واقعي در مورد سيگار الگوي مناسبي براي تغيير رفتار و آموزش مهارتهاي اجتماعي است.
براي برنامه ريزي راههاي موثر در پيشگيري از اعتياد، ابتدا بايد علل و عوامل موثر در شروع مصرف و اعتياد به مواد را در نوجوانان و جوانان شناخت.
عوامل ژنتيكي، شخصيتي، پسيكوپاتولوژيك،فارماكولوژيك، خانوادگي، محيطي و اجتماعي همگي دراتيولوژي سوء مصرف و اعتياد موثر هستند و عوامل متعدد درمقابل بايكديگر به سوء مصرف و سپس اعتياد منجر ميگردند.
براي انتخاب و به كارگيري مناسب استراتژيها، دانستن نيازها و مشكلات و پتانسيلها و توانائيهاي اجتماعي ضروري است. اجراي هربرنامهی پيشگيري به شناخت دقيق منطقه، بررسي كامل وضعيت بهداشتي و روان شناختي و بررسيهاي همه گيرشناسي بستگي دارد تا به اين وسيله عوامل موثر بر مصرف مواد آشكار شود. به عنوان مثال، بايد شايع ترين نوع مادة مصرف و گروه سني افراد در معرض خطر، موقعيتها و محلهاي مصرف، باورهاي نادرست وعوامل مخاطره آميز، امكانات و منابع موجود را شناخت و براساس آن مدل فعاليتهاي پيشگيري را تعيين نمود. تحقيقات نشان دادهاند كه نميتوان يك روش واحد را به عنوان بهترين روش براي همه افراد و گروهها انتخاب نمود. بهرهگيري از استراتژيهاي مختلف براي تاثير برشيوع اعتياد ضروري است زيرا عوامل متفاوتي در ايجاد اعتياد موثرند.
مهمترين استراتژهاي پيشگيري از اعتياد كه درجهان از آنها استفاده ميشود عبارتند از :
1- آگاه سازي افراد در مورد خطرات و مضرات مواد
2- افزايش مهارتهاي زندگي مانند مهارت تصميم گيري، حل مسئله، ارتباطات اجتماعي
3- تقويت فعاليتهاي جايگزين به جاي مواد براي ارضاي نيازهاي رواني اجتماعي نوجوانان وجوانان
4- مشاوره و مداخلة حين بحران، دربحرانهاي مختلف در طول زندگي
5- ارتقاء فرهنگي و مذهبي
6- تقويت قوانين و مقررات مبارزه با مواد
7- درمان معتادان براي جلوگيري از سرايت اعتياد
از جمله راهكارهایموثری كه والدين میتوانند به منظور پيشگيری از اعتياد جوانان و نوجوانان به مصرفسيگار به كار بندند، عبارتند از:
۱ _ معيارهای «خوب بودن» و «بد بودن» رابه فرزندان شان ياد بدهند. ارزشهای پسنديده اخلاقی، رفتارهای مناسب اجتماعی،انتظارات جامعه از يك نوجوان مسئول، اهميت رشد و بالندگی نوجوان برای پيشرفتاجتماعی كه در آن زندگی می كند و... را به آنها بياموزند.
۲ _ در برابر اجرایمقررات و قوانين حاكم بر خانه، محیط آموزشی و اجتماع جدی، مسئول و هوشيار باشند. رعايت آئين نامههای انضباطی و ضوابط و قوانين مدونی كه در محیطهای آموزشی اجرا میشوند، میتواندمانعی بر بسياری از كج رویهای اجتماعی شوند. اهميت به نظم و انضباط، داشتنرفتارهای موجه، شيوه تفكر سالم و... از نكات ارزشمندی است كه میتوان به نوجوانان وجوانان ياد داد. آنها بايد بدانند كه هر گونه دسترسی به سيگار چه جرايمی به دنبال دارد و چه مجازاتهايی را بايد متحمل شوند.
۳ _ سعی كنند الگوی رفتاریخوبی برای فرزندان نوجوان خود باشند. آنها همواره نظارهگر اعمال و رفتارهای شما هستند.والدينی كه خود، سيگار میكشند و يا در مصرف داروهای مسكن و خوابآور افراط میكنندو يا نگرش و ديدگاه شفاف و مشخصی در برابر مصرف سيگار به فرزندانشان ارائه نمیكنند، راه را برای انحراف و تصميمگيریهای نامناسب جوانان هموار میسازند. والدین باید بهاختلاف بين حرف و عمل خود آگاه باشند. نوجوانان به اين تناقضات بسيار حساس هستند و به راحتی ارزشها و عقايدشان را زير پا خواهند گذاشت.
۴ _ عزت نفس، خويشتنداریو اعتماد به نفس فرزندان را تقويت كنيد. فرصتها و موقعيتهايی برای فرزندان نوجوان پيش آوريد تا آنها بتواند پيروزمندانه به اهدافشان برسند.آنها را به دليل توانايیهاو استعدادهايشان تشويق و حمايت كنيد. اين كار به آنها كمك میكند تا احساس خوبی نسبت به خودشان پيدا كنند. برداشتهای جوان نسبت به توانايی ها و استعدادهايشان مهمترين تاثير رابر عزت نفس آنها میگذارد. هنگامی كه والدين درمی يابند تجربه های دشوار زندگی،اعتماد به نفس و خويشتن داری نوجوانان را تحت تاثير قرار داده است، بايد به آنها كمك كنند تا با انتخاب راه و مسير درست زندگی، خودشان را از انحطاط، تسليم و بی ارزشینجات دهند.
۵ _ ارتباط موثر و صميمانه ای با نوجوان (و يا جوان) برقرار كنيد.گوش دادن به صحبت های او، حمايت از رفتارهای مثبت، پسنديده و سالم، توجه كردن بهاحساسات و عواطف او و پذيرش بی قيد و شرط جوانان و نوجوانان به آنها كمك میكند تابا ايجاد رابطهای نزديك و صميمانه با والدين خود درصدد مقابله با بحرانهای زندگیبرآيند. ديدگاهها و اعتقادتان را با صبوری و انعطاف پذيری به جوانان بياموزيد.اجازه دهيد تا با بحث و گفت وگو احساس مسئوليت، ارزشمندی و خودكارآمدی در آنها رشديابد. در دوران نوجوانی، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجويی، كنجكاوی و خطر كردنمیزنند، در اين جا وظيفه والدين و مربيان است كه سعی كنند با گزينش روشهای معقولو سنجيده راه رسيدن به استقلال فردی و رشد اجتماعی را برای آنها روشن سازند.
۶– فرصتهايی برای آنها ايجاد كنيد تا مسئولانه درباره كارهای روزانه خود تصميم گيریكنند. به آنها ياد بدهيد كه چگونه با افراد ديگر اجتماع ارتباط برقرار كنند. برای مثال،زمانی كه تنها در جمعی حضور دارند، چه بايد بگويند، چه كاری بايد بكنند و... در نظرداشته باشيد اگر آنها افراد شلخته و بی بندوباری نباشند، در مقابل تعارف دوستانشان برایسيگار كشيدن و... مطيع نخواهند شد. هر اندازه كه تاثير دوستان و همسالان جوانان بر آنها زياد شود، نقش والدين و راهنمايانشان برای هدايت آنها كم رنگتر خواهد شد. هر اندازهوالدين، جوانان را به حال خود واگذارند، آنها را در برابر محيط و اجتماع آسيب پذيرترساختهاند و بعدها برای اين تسليم بايد بهای سنگينتری بپردازند. والدين بايد بادرك تاثير هم سالان بر فرزندشان آنان را برای مقابله با فشارها و تحريكات موجودآماده كنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتاری مستقلانه و صحيح را در آنان بايد تشويقو تمجيد كنند. بايد به جوانان ياد داد كه «نه گفتن» آنها دليل بر احترام آنها به خودشان است. از آنها بخواهيد كه به هنگام احساس خطر، قدرت ترك محل را داشته باشند.
۷ _ نسبتبه احساس افسردگی، بی حوصلگی و انزواطلبی فرزند نوجوانتان حساس و هوشيار باشيد. نوجوانانی كه دچار افكار پريشان و مايوس كننده میشوند، قابل تامل و بررسی هستند، زيراكه آنها اساساً پيامدهای رفتاری خودشان را نمیدانند. افسردگی برای اين گروه از نوجوانانممكن است زمينهساز بسياری از آسيبهای اجتماعی مثل روی آوردن به سيگار، سيگار، اعتياد، فحشا، بزهكاری و... شود. والدين بايد رفتارها و عادات فرزندان نوجوان شانرا كه احتمال می دهند به دلايلی منجر به افسردگی در آنان شود، مد نظر داشته باشند.
۸ _ واقعيتهای اجتماع را به فرزند نوجوان (و يا جوان تان) گوشزد كنيد. گروهیاز والدين تصور میكنند با مطرح نكردن مشكلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن برحقايق تلخ زندگی، روش مناسبی برای حمايت از فرزندشان انتخاب میكنند. در حالی كهآنان نياز دارند تا اطلاعات صحيحی درباره مسائل جامعهای كه در آن زندگی میكنند،بدانند و در اين زمينه و بهترين راهكار آن است كه پدر و مادر سعی كنند با يافتنمنابع و مدارك علمی و موثق، اطلاعات و دانستههای خانوادهیشان را ارتقا دهند وراهنمای معتمدی برای فرزندانشان باشند. هدايت سالم والدين و مربيان دلسوز بسيارارزشمندتر از دوستیهای بحران زا و دشوار است.
راههاي پيشگيري از اعتياد عبارتند از :
1- خانواده
2- مدرسه: اولياي مدرسه که رفتارها و موارد مشکوک را در نوجوان کنترل ميکنند
3-عوامل اجتماعي: اجتماع و دولت بايد امکاناتي را فراهم کنند که سيگار به راحتي در دسترس نوجوانان قرار نگيرد و عواقب ناخوشايند آن را براي مردم توضيح بدهند.
معمولاً اعتياد در پسران بيشتر است و اين به موقعيت اجتماعي آنها مربوط است، زيرا پسران در اجتماع رفت و آمد بيشتري دارند اگر هم دچار مشکل شوند راحتتر ميتوانند به مواد دست پيدا کنند. پسران آسيب پذيرتر از دختران هستند و معمولاً دختران راحتتر ميتوانند اعتياد را ترک کنند.
مشکلات جلوگيري از اعتياد
1- تشخيص اعتياد : بعضي مواقع پنهان کاري ميکنند، در جمع دوستان بودهاند و ادعاي درس خواندن ميکنند. ولي ممکن است که کارهاي ديگري را انجام بدهند.
2- انکار اعتياد : وقتي جوانان انکار بکنند و رفتارهاي حق به جانب به خودشان ميگيرند. براي تشخيص افرادي که پنهان کاري ميکنند بايد مصاحبه تخصصي و بررسي روابط اجتماعي و مشکلات خانوادگي صورت داد. وقتي مشکلات پديد آيند و حل نشوند دچار سردرگمي ميشود و فرد به اعتياد گرايش پيدا ميکند.
مراحل درمان
بيماري اعتياد به سيگار، تقريباً يک بيماري مهلک است که به درمان طولانينياز دارد و درمان آن با سم زدايي شروع شده و با ادامه درمان و ايجاد محيطي امن وعاري از فشارهاي رواني ، قدمهاي بعدي درمان برداشته ميشود. اين اعتقاد که اعتياددرمان ندارد کاملاً بي اساس و دور از ذهن است. ممکن است درمانِ اعتياد طولاني مدت وسخت باشد؛ اما اميد به درمان و بهبودي ، بسيار بالاست.
از زماني که انسان با ماده مخدر آشنا شد و مصرف آن باعث بروز پديده اعتيادگرديد، درمانهاي گوناگوني نيز براي برطرف کردن آن به کار گرفته شد که خوشبختانه هرروز نيز اين روشهاي درمان پيشرفتهتر و کاملتر ميشود. از درمان و ترک کردن دراردوهاي معتادان گمنام و درمان با داروي متادون گرفته تا جديدترين شيوه درماني که U.R.O.D (سم زدايي فوق سريع ) است.
1-مرحله اول با ترک کامل مواد شروع ميشود زيرا شخص معتاد کنترلي بر رفتارش ندارد و ديگران بايد مواد را از دسترس وي دور بکنند.
2-فرد مشکل خود را بپذيرد و در اين زمينه به درمانگر کمک مي شود تا بتواند با متقاعد کردن فرد او را به ترک اعتياد سوق دهد.
3-تغيير سبک زندگي فرد معتاد : برداشتن مشکلات از سر راه او و در مسيري قرار نگيرد که دوباره او را به سمت اعتياد سوق دهد.
4-از نظر شناختي روي اختلالات خاص کار کنيم. سعي بکنيم اختلالات شخصيت او را ( در صورت وجود ) برطرف کنيم، روابطش را با خانواده اش محکم کنيم و در زمينه تشکيل هويت به او کمک کنيم تا هويت مشخصي براي خود بدست بياورد. بهتر است که درمان دو يا سه چهار جلسه در هفته باشد و چندين ماه طول بکشد.
در اين زمينه بايد از خانواده ها کمک بگيريم زيرا ممکن است يکي از والدين معتاد باشند و اين امر زمينه ساز براي اعتياد مجدد او بشود.
اگر اعتقادات مذهبي افراد را تقويت کنيم خيلي موثر مي شود. مثلاً اعتياد به الکل چون در اسلام حرام است اين امر کمک بسياري به افراد کرده تا به اين مسئله روي نياورند.
بيماران ، ترک جسمي را شروع ميکنند و همانطور که قبلاً اشاره شد مرحله دومدرمان و يا به عبارتي مرحله تکميلي آن آغاز ميشود که درمانِ قسمت رواني آن است.
بيماري اعتياد علاوه بر اين که از نظر جسمي، فرد را ناتوان و وابسته ميکند، يکنوع وابستگي رواني نيز در او ايجاد ميکند که حتي در مواقعي که از نظر جسمي هيچگونه مشکلي ندارد و نياز جسماني ندارد هوس و ميل به مصرف سيگار در او ميتوانددليلي بر شروع مجدد مصرف شود و اينجاست که نياز بيمار به درمانهاي رواني کاملاًاحساس ميشود.
بنابراين بايد نگرش و باورهاي بيمار به سيگار عوض شده و از نظر رواني، تنفر و انزجار جايگزين عشق و علاقه بهسيگار گردد.
در حال حاضر درمان انتخابي و مطمئن روان درماني فردي، گروه درماني ، کلاسهايآموزشي، جانشين سازي، فعاليتهاي مناسب و تکنيکهاي آرام سازي جسمي – رواني است.بيماري اعتياد علاوه بر اين که از نظر جسمي، فرد را ناتوان و وابسته ميکند، يکنوع وابستگي رواني نيز در او ايجاد ميکند که حتي در مواقعي که از نظر جسمي هيچگونه مشکلي ندارد و نياز جسماني ندارد هوس و ميل به مصرف سيگار در او ميتوانددليلي بر شروع مجدد مصرف شود و اينجاست که نياز بيمار به درمانهاي رواني کاملاًاحساس ميشود.
بنابراين بايد نگرش و باورهاي بيمار به سيگار عوض شده و از نظررواني، تنفر و انزجار جايگزين عشق و علاقه بهسيگار گردد.
در حال حاضر درمان انتخابي و مطمئن روان درماني فردي، گروه درماني، کلاسهايآموزشي، جانشين سازي، فعاليتهاي مناسب و تکنيکهاي آرام سازي جسمي – رواني است.
ايجاد انگيزه در خانواده و همراهان بيمار و اين که خانواده چه نقش مهمي در درمان بيمار معتاد دارد، يکي ازاهداف مهم درمان اعتياد است. پس از سم زدايي جسمي، بيماران احتياج به حمايتهاي بسيار مناسب و همه جانبهخانواده دارند که اين حمايت شامل حمايت رواني و برخورد صحيح و مناسب با بيمار است. اغلب خانوادهها و مردم، بيمار معتاد را يک مجرم ميدانند و متأسفانه در مسير تلاشدر جهت بهبود بيمار خيلي سريع مأيوس ميشوند و به اصطلاح، بيمار را غير قابل اصلاحميدانند که اين نااميد شدن يکي از بزرگترين علل شکست در سير درمان است. درحقيقتاعتياد فقط يک بيماري عصبي – رواني ميباشد که احتياج به درماني طولاني مدت شاملحمايتهاي رواني بسيار دقيق از بيماران معتاد دارد که بعد از مرحله سم زدايي،خانواده بايد اغلب رفتار و برخوردهاي لازم با بيمار را با توصيههاي متخصصين روانپزشک و روان شناس انجام دهند. زيرا کوچکترين حرکت اشتباه در مسير درمان ميتواند باعث شکست و بازگشت مجدد بيماري شود.
هم اکنون اعتياد به سيگار يا ساير مواد روان گردان صرفاً به عنوان يک بيماريمزمن عصبي-رواني شناخته ميشود که با يک درمان سم زدايي، مرحله درمان شروع ميشودو با روان درماني براي مدت حداقل شش ماه؛ شامل شرکت در کلاسهاي گروه درماني ومشاوره فردي، و حمايت بسيار دقيق و کامل خانواده و اطرافيان، ادامه مييابد.بايد توجه داشت زماني بيمار ترک کامل رواني را انجام ميدهد که بعد از سير درمان،به طور کامل از سيگار ، به معناي واقعي متنفر شده باشد، اگر بدين صورت مراحلدرمان ادامه يابد به طوري که کليه فعاليتهاي درماني بيمار تحت نظارت گروه پزشکي ومتخصص و در مراکز ترک اعتياد معتبر و مجّرب صورت پذيرد، بدون شک اعتياد درمان ميشود و خطر ابتلا و برگشت مجدد بيمار به اعتياد به حداقل ميرسد. جهت درمان بيمار مهمترين مرحله، تحقيق خانواده و بيمار در جهت يافتن بهترين وموفقترين مراکز درماني ميباشد که مسلماً براي اين منظور بايد به مراکز مختلفمراجعه شود و با سيستم درماني، آشنايي حاصل، و اطمينان کامل ايجاد شود به طوري کهبا تماس مستقيم بابيماران درمان شده، نظارت بر فعاليتهاي درماني مرکز ترک اعتيادو ميزان حمايت از بيماران ميتوان تا حدود زيادي نسبت به ميزان موفقيت، اعتماد حاصل نمود.
در درمان اعتياد بايد توجه داشتکه آن را فقط يک بيماري مزمن دانست و بيمار بايد با حمايت هاي کامل خانواده ، مرکزترک اعتياد و اطرافيان و با اميد به روزي که اين بيماري در جهان ريشه کن شود و باکمترين فشارهاي رواني درمان شود.
معتاد:
معتاد به کسي ميگويند که در نتيجهي استعمال متمادي دارو دربدن وي حالت مقاومت اکتسابي ايجاد شده به شيوهاي که استعمال مکرر آن موجب کاسته شدن تدريجي اثرات آن ميگردد. از اين رو پس از مدتي شخص مقادير بيشتري از دارو را ميتواند بدون بروز ناراحتي تحمل کند و در صورتي که دارو به بدن وي برسد اختلالات رواني و فيزيکي موسوم به سندرم محروميت (عوارض و تظاهرات جسماني و رواني در موقع نرسيدن به سيگار به بدن) در او ايجاد ميشود(ستوده، 1380).
غير معتاد(سالم):
فرد غير معتاد کسي است که داراي شخصيت سالم ميباشد. يعني بيماريهاي رواني و ناهنجاريهاي اجتماعي بطور بارز و يا فراواني زياد در او ديده نشود. فرد غير معتاد که داراي روان سالم ميباشد مستقل از ديگران، متکي به خود ميباشد او واقع سنج و جوينده است به همين دليل در زندگي داراي هدف ميباشد.
بنابر تعريف آلپورت که معتقد است شخصيت آدمي مقاصد سنجيدهي آگاه يعني اميدها و آرزوهاي اوست اين هدفها انگيزهي شخصيت سالم قرار ميگيرد او ميگويد داشتن هدفهاي دراز مدت کانون وجود آدمي را تشکيل ميدهد و بشر از حيوان، سالمند از کودک، و بسياري از موارد شخصيتي سالم را از شخصيت بيمار متمايز ميسازد. ماهيت ارادي شخصيت سالم يعني تلاش براي آينده، به کل شخصيت آدمي يگانگي و يکپارچگي ميبخشد(مشفقي،گلوي،1385).
بهداشت روانی چیست؟
بهداشت رواني چيزي بيش از فقدان بيماري رواني است. اغلب افراد جامعه از سلامت روان خود غافل بوده و نسبت به آن بي اعتناء ميباشند. ويژگيها و معيارهاي بهداشت روان را ميتوان اينگونه برشمرد:
1- كيفيت انديشيدن توام با آرامش با رويكردي خنثي و يا مثبت است. در مقابل انديشه پر تنش، آزار دهنده و منفي.
2- افكار بدون هيچ مقاومتي ميآيند و ميروند، بدون آنكه تنش قابل توجهي ايجاد كنند. در مقابل تفكر وسواسي و تكرار شونده.
3- فرد در زمان حال زندگي ميكند و تمام حواسش معطوف كاري است كه در حال انجامش است. در مقابل فردي كه غالب اوقات در خشم از گذشته و ترس از آينده بسر ميبرد.
4-احساس آرامش، امنيت، شفقت، شوخ طبعي، قدر شناسي، رضايت و كنجكاوي. در مقابل احساس تنش، خشم، نا امني و نفرت.
5- زندگي كنترل پذير مينمايد. در مقابل احساسي كه زندگي از كنترل شما خارج است.
6- مشكلات قابل حل بنظر ميرسند و فرد خوشبينانه به مشكلات خود مينگرد. در مقابل مشكلات حل ناپذير بنظر رسيده و فرد بدبينانه به مشكلات خود نگاه ميكند.
7- عزت نفس و اعتماد بنفس بالا. در مقابل اعتماد بنفس پايين و احساس اضطراب و نااميدي.
8- فرد احساس خوبي نسبت به خود دارد. فرد نقاط ضعف و قوت خود را بخوبي ميشناسد.
9- فرد اجازه نميدهد احساساتي مانند ترس، خشم، عشق، حسادت، گناه و اضطراب تمام وجودش را در برگيرند.
10-توان برقراري روابط اجتماعي و بين فردي رضايت بخش و پايدار.
11-توانايي خنديدن به خود و با ديگران.
12- فرد با وجود اختلاف عقايد، تفاوتها و كاستيها براي خود و ديگران احترام قائل است.
13-توانايي پذيرش مشكلات و ناكاميهاي زندگي.
14- استقلال در تصميم گيري. عدم هراس از مشكلات و توانايي در حل بهنگام آنها.
15-توانايي سازگاري با محيط پيرامون و تغييرات.
16- داشتن روحيه شاد و با نشاط.
17-توانايي تامين نيازهاي شخصي.
18-توانايي لذت بردن از زندگي.
19- توانايي برقراري تعادل و توازن: ميان كار و تفريح، خواب و بيداري، استراحت و فعاليت بدني، تنهايي و معاشرت با ديگران، داخل خانه ماندن و از منزل خارج شدن.
20- انعطاف پذيري: افرادي كه داراي عقايد خشك بوده و در هيچ شرايطي حاضر به تغيير عقايد خود نيستند (حتي با استدلالهاي روشن و متقاعد كننده) در واقع خود را معرض استرس زيادي قرار ميدهند. انعطاف پذيري در انتظارات و احساسات نيز ضرروي است. افرادي كه برخي احساسات و هيجانات خود را سركوب كرده و از ابراز آنها نگراني دارند خود را در معرض بيماريهاي رواني قرار ميدهند. فرد ميبايست توانايي تغيير كردن، رشد كردن و تجربه كردن طيف وسيعي از احساسات را همگام با تغيير شرايط زندگي دارا باشد.
21- (قابليت ارتجاعي) تاب آوري: در فيزيك به توانايي بازگشت به شكل اوليه پس از خم شدن، كشيده شدن و يا فشرده شدن ميباشد. اما در روانشناسي به مفهوم بازگشت به وضعيت عادي و طبيعي پس از مواجهه با ناملايمات روزگار، تغييرات و استرسها با حداقل درد و رنج است. يعني همان تاب آوردن زير فشار رواني و حفظ ثبات احساسي و سلامت رواني. توانايي كنار آمدن با ناملايمات و سازگاري با تغييرات. بيرون آمدن از شرايط سخت. ميزان مقاومت و تحمل شما.
22-توانايي دوست داشتن و عشق ورزيدن و همچنين دوست داشته شدن.
23-خلاق و بهره ور بودن.
24- توانايي بهرهگيري از قوه تخيل. خيالپردازي نيز براي سلامتي روان ضروري است. اما تا حدي كه فرد قادر باشد ميان تخيل و واقعيت تفاوت قائل شود و آن دو را از هم تميز دهد.
25-فرد احساسات خود را ميشناسد.
چند نكته براي حفظ سلامت رواني
1- مهارتهاي حل مسائل و اختلافات را فرا گيريد.
2-اعتماد بنفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد.
3-هرگز خود را قرباني قلمداد نكنيد.
4- روشهاي مديريت زمان را بياموزيد.
5- اجازه ندهيد احساسات شما در درونتان انباشته گردند. احساسات خود را با ديگران در ميان گذاريد.
6-از بحثها و نزاعهاي غير ضروري اجتناب ورزيد.
7-عواملي كه در شما ايجاد استرس ميكنند را شناسايي كرده و مواجهه با آنها را به حداقل برسانيد.
8-تكنيكهاي تمدد اعصاب و آرامش يافتن را فرا گيريد.
9-به اطرافيان خود بي توجه نبوده و در صورت لزوم ياري دهندهي آنان باشيد و در حد توانايي خود بكوشيد مشكلاتشان را رفع كنيد.
10- از زندگي خود لذت ببريد. كاري را انجام دهيد كه به آن علاقمند هستيد. جايي برويد كه دوست داريد آنجا باشيد. براي خودتان زندگي كنيد و نه براي ديگران.
11- تنها با افراد شاد و هم عقيده با خود معاشرت كنيد. جدا از افرادي كه اعتماد بنفس شما را كاهش ميدهند دوري كنيد. (افرادي كه ناعادلانه از شما انتقاد كرده و يا تحقيرتان ميكنند)
12-از كمال گرايي بپرهيزيد.هيچ كس كامل نيست.
13- براي خود اهداف معقول، واقع گرايانه و در حد توانايي تان تعيين كنيد.
14- چيزهايي كه قادر نميباشيد در خود و ديگران تغيير دهيد را بپذيريد. ديگران را همانگونه كه هستند بپذيريد.
15-خشم خود را كنترل كنيد.
16-اشتباهات خود و ديگران را مورد بخشش قرار دهيد.
17-به قدر توانايي خود كار كنيد.
18- در زمان حال زندگي كنيد. از گذشته درس بگيريد و براي آينده برنامه ريزي كنيد.
19- رژيم غذايي متعادل لازمه بهداشت روان است. از مصرف الكل وكافئين بپرهيزيد. سيگار نكشيد و فعاليت بدني را ترك نكنيد. خواب كافي داشته باشيد.
20- تاب آوري، انعطاف پذيري و ايجاد توازن را فراموش نكنيد.
21- مسئوليت زندگي خود را بپذيريد. از ديگران انتظار نداشته باشيد تمام نيازهاي شما را تامين كنند. خودتان اين كار را مي بايست انجام دهيد.
اضطراب:
کري گوپر[6] و گامينگز[7] روند اضطراب را اينگونه توضيح ميدهند:
1- مردم غالباً کوشش ميکنند که افکار، هيجانات و روابطشان را با دنيا در حالت ثبات نگه دارند
2- عوامل نامطبوع و هيجان انگيز هر کس داراي ميداني از ثبات است که در آن ميدان شخص احساس آرامش مينمايد. از طرف ديگر موقعي که نيروهايي يکي از اين عوامل را از حوزهي ميدان ثبات خارج نمايد انسان براي باز گردانيدن احساس آرامش خود بايد فعاليت يا مقاومت نمايد. به عبارت ديگر هر نوع نيرويي که ثبات رواني يا جسماني را از ميدان خويش به خارج سوق دهد و در فرد ايجاد فشار نمايد اضطراب ناميده ميشود. يا ميتوان گفت اضطراب وقتي روي ميدهد که تهديدي نسبت به فرد وجود داشته باشد. يک تهديد بر حسب اينکه چه مفهومي براي فرد دارد، ميتواند ايجاد فشار نمايد(کوپر،1370).
اضطراب هستي:
اضطراب، دلشوره، تشويش، نگراني، دلهره، دلواپسي، بيقراري، دل آشوب، نابساماني؛ حالاتي هستند که هر انسان خواه و ناخواه تلخي آنها را چشيده است. ميتوان با اطمينان گفت که امکان ندارد انساني در اين کرهي زمين زيسته باشد و مزهي دل شوره و اضطراب را نچشيده باشد(معاني، 1370).
نگراني و اضطراب از جمله حالات رواني هستند که در عصر پرشتاب کنوني بيآنکه خود متوجه باشيم بر غالب اعمال و رفتار ما سايه افکندهاند و چه بسا بارها پس از انجام کاري خود از نحوهي واکنشها و برداشتهاي خويش منفعل ميشويم و خويشتن را به باد انتقاد ميگيريم(لوگال، 1371- 1372).
نظريه پردازان هستينگر معتقدند که هراس و اختلالهاي اضطرابي تعميم يافته ناشي از اضطراب هستي يعني ترس همگاني دربارهي محدوديتها و مسئوليتهاي زندگي فرد است. آنها ميگويند که ما اضطراب هستي را تجربه ميکنيم چون ميدانيم که زندگي محدود است و از مرگي که انتظار ما را ميکشد ميهراسيم(دادستان، 1376).
فصل سوم
روش انجام پژوهش:
پیشینهی پژوهش:
در بارهی معضل اعتیاد به سیگار و سيگار تا کنون تحقیقات زیادی صورت گرفته است ؛ چه در زمینهی علت یابی و چه در زمینهی پیشگیری از آن که به مواردی از آنها در ادامه اشاره میشود.
پژوهشهای انجام شده در ایران:
اثرات سيگار بر حافظه كوتاه مدت :
در پژوهشي كه توسط آقازاده به منظور بررسي مقايسهاي بين ميانگينهاي بهره حافظه (MQ ) افراد سيگاري و غير سيگاري بر روي 100 دانشجو كه 50 نفر سيگاري و 50 نفر غير سيگاري بودند انجام گرفت با استفاده از آزمون حافظه وكسلر ميزان بهرهي حافظهي هر دو گروه ارزيابي شد و بعد از تجزيه و تحليل آماري فرض صفر رد و فرضيه تحقيقي مورد تأييد قرار گرفت. بدين معني كه ميانگين بهرهي حافظهي كوتاه مدت در افراد غيرسيگاري بيشتر از افراد سيگاري است. اين پژوهش نشانگر اين مسله است كه حافظه افراد سيگاري به مرور زمان مختل ميگردد. (آقازاده، 1378).
پژوهش شایسته(1375) در مورد مقایسهی شخصیت معتادان به سيگار و جوانان عادی صورت گرفته است، در اين تحقيق تعداد هرگروه 83 نفر بود و از لحظ سن و تحصيلات هر دو گروه همتا بودند، به روش تصادفي افراد انتخاب شدند، به اين نتيجه رسيدندکه ميزان روان رنجوري و افسردگي در جوانان معتاد بيشتر از سالم بود و به علاوه خصوصيات خود بيمار پنداري و هيستري با اطمينان 99% در گروه معتادان تأييد شد، همچنين خستگي رواني معتادان هم بيشتر بود، ابزار تحقيق در اين پژوهش تست MMPI و پرشسنامهي محقق ساخته بود.
پژوهش ديگري به منظور بررسي و مقايسهي طيف اعتياد به سيگار در 6008 معتاد زن و مرد، توسط زاغي و همکارانش(1373) صورت گرفت، به اين نتيجه رسيدند که شايعترين گروه سني معتادان به مردها در فاصلهي سني 31-35 و در زنها در 26-30 ساله بودند و حداقل سن شروع اعتياد در جنس مؤنث 10 سال و در مذکر 12 سال بود. حداکثر سن مؤنث 95 سال و مذکر 75 سال بود، در مجموع اعتياد به هروئين در زنان 3 برابر مردان محاسبه شد.
پژوهش ديگري توسط آزاد(1375) در زمينهي تشخيص مسموميت با ترياک و هروئين صورت گرفت که منجر به شناخت مطمئنتري در شناسايي معتادين شد. در اين روش هم خطا کمتر است و هم سادهتر است. که در آن مورفين و مشتقات آن را باT.L.C تشخيص ميدهند و حدود 2 ساعت طول ميکشد.
در پژوهش ديگري توسط تحصيلي و همکارانش(1372) در زمينهي شخصيت معتادان به سيگار در ايران صورت گرفت. اين تحقيق در مرکز بازپروري شورآباد تهران صورت گرفت و با استفاده از تست 16 عاملي کتل آزمون شدند. نتيجه چنين شد که الگوي شخصيتي ويژهاي در معتادان نيستو به طور آشکار دچار عدم تعادل رواني نيستند. و در معتادان مورد بررسي خستگي عصبي، نا آرامي و کمبود، اغماض در برابر ناکامي، علاقه به هنر و رغبتهاي زيبا شناختي قابل توجه است معتادان داراي تخيل حساس بوده و در عامل Iانحراف قابل توجهي با هنجارها ايراني و خارجي داشتند که نشان دهندهي زمختي و رشد نايافتگي شخصيت است.
بررسيهاي آماري حاکي از آن است که خسارتهاي اقتصادي ناشي از سوء مصرف سيگار در ايران حداقل 1500ميليارد تومان در سال است. غيبت در کار ، ناپايداري اشتغال و مشکلات خانوادگي از مواردي است که ميتوان به عوارض اجتماعي اعتياد مرتبط دانست. در تحقيق صورت گرفته از سوي سازمان زندانهاي کشور با عنوان رابطه سيگار با ساير جرايم نتايج بدست آمده ارتباط معني داري بين اعتياد و قتلهاي غير عمد، جرايم مالي و قاچاق سيگار مشاهده شده است(شوراي آموزش زندانهاي کشور).
افراد سوء مصرف کنندهي مواد براي مقابله با هيجانات منفي، مشکلات جاري و مقابله با موقعيتهاي خطرزا نسبت به مصرف مواد، مهارتهاي مناسب و مؤثري ندارند(سموعي و همکاران، 1379).
پژوهشهای انجام شده در خارج:
تحقيقي كه درآمريكا در سال(1998 ) درموردارتباط استعمال دخانيات بانقش ذهني افراد سيگاري صورت گرفته نشان داده كه مصرف سيگار در مردان و زنان باعث كاهش درك ذهني ميشود(ادل استين –سيلور 1998 ).
اگرچه زنان کمتر از مردان سیگار میکشند اما براساس گزارش مرکز تحقیقات ملی ایتالیا، ترک سیگار در آنها مشکل تر بوده و احتمال روی آوردن مجدد به سیگار درآنها بیشتر است.
این دانشمندان با 4سال تحقیق روی 450 زن و مرد 25 تا 65 ساله دریافتند، اگرچه 67 درصد مردان و 52 درصداز زنان سیگار میکشند، اما میزان ترک سیگار در زنان کمتر است و زنان بعداز ترکسیگار بسیار اذیت میشوند و تمایل بیشتری دارند تا مجددا به سیگارروی آورند.
دکتر ولپ سرپرست این تحقیق میگوید: 30 درصد از مردان سیگار کشیدن را ترک میکنند در حالیکه 17 درصد از زنان سیگاری آن را ترک میکنند. زنان معمولا بعد از غذابا دوستانشان سیگار میکشند و هنگامی که سیگار را شروع میکنند بسیار لذت میبرند.در این صورت ترک آن برایشان مشکل است.
تنها 10 درصد از مردانی که سیگار کشیدن راترک میکنند، به سیگار کشیدن مجدد تمایل دارند درحالی که تمایل به سیگار کشیدن مجدددر زنان بعد از ترک آن، 30 درصد است.
دشواري ترك سيگار پس از فارغ التحصيلي
تحقيق جدیدی نشان داد 90درصد دانشجويان دانشگاههاي امريكا كه در ايام تحصيل سيگار مصرف ميكردند، پس ازفارغ التحصيلي نتوانستهاند آن را ترك كنند.
به نوشته پايگاه اينترنتي البوابه،اغلب فارغ التحصيلان برخلاف آنچه اغلب دانشجويان ميگويند، معتقدند ترك سيگار پس ازفارغ التحصيلي از دانشگاه بسيار سخت است.
دانشجويان در دوره تحصيل برخي عاداتناپسند مثل استعمال دخانيات را براي رهايي از شرايط سخت آن دوران، از هم دوره هايخود كسب مي كنند.
براساس اين تحقيق، 14 درصد از دانشجوياني كه گهگاهي و تفننيسيگار ميكشيدند، در حال حاضر روزانه سيگار ميكشند. 11 درصد از شركت كنندگان دراين تحقيق نيز گفتند پس از رفتن به دانشگاه سيگاري شدند.و مردان در مقايسه بازنان، در دوره دانشجويي بیشترگرفتار اين عادت ميشوند.
پژوهشی توسط ملانی مکاین در سال 1996 در مورد رویکرد روان درمانی در مورد اعتیاد صورت گرفت. در مورد اثرات روان درمانی و درمان اعتیاد به نتایج مثبتی دست یافتند، در اين روش درماني به افراد توسط خودشان کمک ميشود و اين به صورت يک برنامهي 12 مرحلهاي قابل اجراست. يافتههاي اين پژوهش نشان ميدهد که معتادان نسبت به شخصيت خودشيفته، اسکيزوئيد، و اعتيادهاي جنسي، مستعدتر و از سابقهي تربيتي بالاتري برخوردارند و اين در حالي است که هنوز هم علل اعتياد در زندگي آنها جستجو ميشود و اغلب هم در فرايند درمان اشکالات پنهاني وجود دارد.
پژوهش ديگري در سال 1993 توسط اريک اسکليمدت در مورد روش درماني بازگشت معقولانه بر روي معتادان صورت گرفته. اساس اين روش بر درمان عقلاني- عاطفي اليس ميباشد، در اين روش به بيمار کمک ميشود تا خودش به صورت فعالانه اعتياد را ترک کند وي به اين نتيجه ميرسد که اين روش درماني، مدت زمان بيشتري طول ميکشد ولي در عوض به علت نقش فعال خود شخص پايدارتر خواهد بود. نتايج تحقيقات وي بر اساس مقايسهي يک گروه که بر اين اساس درمان شده بودند انجام گرفت (اعلمي، تاتاري،1380).
نوليس[8] اين سئوال را مطرح کرد که چرا دانشآموزان و دانشجويان به سوي سيگار کشيده ميشوند و دريافت که يکي از دلايل اين مسئله، اشتياق براي يافتن معني در زندگي است. تحقيق در مورد 405 دانشجو در منطقهي سنديهگو که توسط جود[9] و همکارانش براي کميسيون ملي سوءاستفاده از ماريجوانا و سيگار انجام شده نشان داد که استفاده کنندگان از ماريجوانا و سيگار بيش از ديگران از فقدان معني در زندگي رنج ميبرند.
در تحقيقات ديگري که توسط ميرين[10] و دستيارانش صورت گرفت، نشان داد که مصرف زياد سيگار با دستيابي به يک تجربه با معني و از بين رفتن فعاليتهاي هدفگرا رابطهي مستقيم دارد.
بتيلئوپدلفورد[11] مقالهاي را به تأثير سوابق قومي، جسمي و تصوير از پدر در ارتباط با استفاده از سيگار هدف در زندگي اختصاص داده است اطلاعاتي که وي از مطالعهي 416 دانشجو جمع آوري کرده است بين شيوع استفاده از سيگار در ميان دانشجوياني که تصويري ضعيف از پدر دارند و آنهايي که تصوير قوي از پدر دارند تفاوت معني داري را مشخص نميکنند، اما بدون هيچ ترديدي رابطهي مهم و معنيداري بين استفاده از سيگار و هدف در زندگي مشاهده ميشود. شاخص استفاده از سيگار دانشجوياني که هدفهاي متعالي در زندگي نداشتند (90/8) بطور قابل توجهي با شاخص کساني که هدفهاي متعالي داشتند، تفاوت داشت(مشفقي، گلوي ، 1385).
مونيک پليته که به تحقيقات وسيعي در خصوص شخصيت معتاد پرداخته است عنوان ميکند رفتار معتادانه معمولاً ارتباط مستقيمي با حالت افسردگي و اندوه فرد دارد. از آنجا که شخصيت معتاد ظاهراً از توانايي تحليل ناچيزي برخوردار است تأثير اين افسردگي و کسالت بر او بيشتر ميشود. اغلب اوقات فرد معتاد براي تقويت و تشديد قوهي تخيل و احساس حالات تازه به مخدري پناه ميبرد که فکر ميکند مؤثرتر است. اما نتيجهاي که ميگيرد خلاف آن چيزي است که اميد داشته است. يعني به نوعي حالت انفعالي تدريجي همنوايي دروغي و ناشي از بيتفاوتي با جامعه و سرانجام به افسردگي شديد دچار ميشود. معتادان داراي خصوصيات شخصيتي هستند که با در نظر گرفتن اين خصوصيات به دو دسته تقسيم ميشوند. معتادان پسيکوتيک و نوروتيک.
گروه اول اکثر معتادات را تشکيل ميدهند و در نزد آنان ميتوان برخي خصوصيات نامتعادل رواني مثل بيثباتي خاق و خوي، تغيير، برانگيختگي و خودآزار پسندي را مشاهده کرد و در گروه دوم اعتياد جنبهي اجبار دارد و بروز اضطراب فوراً سبب برانگيخته شدن و فرار شخص بسوي مادهي مخدر نميشود بلکه فرد تا حدودي اين اضطراب را تحمل کرده و با تمايل با رفتار اعتياد خود مبارزه ميکند(سجاديه،1365).
ژيلبرت و له باردي در سال 1967 تحقيقي دربارهي شخصيت معتادان انجام دادهاند که عبارت بود از مقايسهي 45 نفر معتاد و غير معتاد. آنها دريافتند که خصوصيات برجستهي معتادان عبارت است از خصيصههاي سايکوپاتيک، افسردگي، تنش، ناامني،احساس بي کفايتي و اشکال در برقراري و تشکيل روابط گرم و طولاني(آقا بخشي، 1378).
براساس تحقيقات انجام شده توسط (واندرز) عدم رشد عاطفي، پايين بودن آستانهي تحمل در برابر مشکلات، آسيب شديد در قئرت منطق، قضاوت، ارزيابي واقعيتها و نتيجتاً عدم توانايي در انتخاب شيوههاي عقلي و عملي به منظور رفع مشکلات از جمله عواملي هستند که درايجاد زمينههاي ابتلا به اعتياد مؤثرند.
با توجه به آثار زيانبار فردي و اجتماعي سوء مصرف مواد، پژوهشگران آنرا به عنوان نوعي اختلال در نظرگرفتهاند.(گيلدرو همکاران،1376).
پژوهشهاي مختلف نشان داده است که افراد معتاد از استعمال مواد افيوني به عنوان يک روش مقابله در مقابل چالشهاي روزمرهي زندگي و فشارهاي ناشي از آن استفاده ميکنند(کوپر و راسل 1988).
اسکافر و براون[12] (1991) با بررسي که بر روي افراد مصرف کنندهي مواد انجام دادند به اين نتيجه رسيدند که انتظارات افراد از پيامدهاي مواد نقش بسزايي در تداوم سوء مصرف آنها دارد. انتظاراتي از قبيل رها کردن از افکار و رفتارهاي رنجآور، آرامش، کاهش تنش، تسهيل روابط اجتماعي- جنسي، ارتقاءکيفيت ادراکي- شناختي تداوم زمان لذت و خوش بودن در بين افراد مشاهده شده است. طبق تحقيقات موجود کمبود مهارتهاي مقابلهاي انطباقي و انتظارات مثبت دربارهي مواد، بطور مستقل و اشتراکي مصرف مواد را به عنوان يک شيوهي مقابله تشويق ميکنند(کوپر، راسل و جرج ، 1988).
مطالعات تجربي متعدد مدارک فزايندهاي ارائه ميکنند، دال بر اين که افراد، آگاهند يا ناآگاهند براي مقابله با حالات دروني منفي به مصرف مواد ميپردازند.(مورگن استرن و همکاران، 1997).
مصرف مواد يک مکانيسم مقابلهاي کلي است که در موقعيتهايي که روش مقابلهاي مناسبي وجود ندارد يا مورد استفاده قرار نميگيرد بکار گرفته ميشود(ولمن،1991).
بر اساس تحقيقات موجود ميتوان نتيجه گرفت که افراد معتاد نسبت به افراد عادي، هيجانات منفي، بيحوصلگي، خستگي، تنهايي، شرم، اضطراب، نگراني، جر و بحث، فشار رواني، فشار شغلي، مشکلات خانوادگي و عزت نفس پايين بيشتري را گزارش ميکنند(ال گيو بالي و همکاران، 1992).
هدفهای پژوهش:
اغلب جوانان با گذر از دوران بلوغ و نوجوانی دچار تغييرات جسمی - روانیگوناگونی میشوند كه تاثيرات زيادی بر رفتارها و عكس العمل های هيجانی آنها نسبت بهاطرافيان می گذارد. احساس نارضايتی، عصبانيت، بی حوصلگی، مخالفت، مبارزه جويی، عدمهمكاری، بی اعتنايی و عيب جويی از جمله بدخلقیهايی است كه زندگی نوجوانان را دشوارتر از پيش می كند. در
مواردی اين ويژگی های رفتاری - اخلاقی ِ نوجوانان بهگونه ای است كه آنان را شديداً مستعد آلوده شدن به انواع كجروی ها و آسيب هایاجتماعی می كند. اين نوجوانان ارزش ها و معيارهای اخلاقی والدين شان را كمتر میپذيرند و بيشتر درصدد يافتن استقلال و اثبات خويشتن اند.
اعتياد به سیگار و مواد يكي از معضلات بهداشتي، رواني و اجتماعي جهان امروز است. اعتياد به داروهاي مجاز و غيرمجاز در چند دهة گذشتة بسيار فراگير شده است و حاكي از بروز يك مشكل جدي درسلامت جسمي، رواني واجتماعي است.
مبارزه با اعتياد درجهان بر سه روش كلي مبارزه باعرضه، درمان معتادان وفعاليتهاي پيشگيري در جهت كاهش تقاضا استوار ميباشد. اگرچه مبارزه باعرضة موادبسيار ضروري است و بدون آنها مشكل مواد بسيار بدتر از امروز ميبود، ليكن اين تلاش مشكل سوء مصرف واعتياد را از بين نبرده است.
در يك بازار بزرگ باتقاضاي زياد نميتوان حتي به ميزان كم مواد راكمياب نمود يا قيمت آن را اضافه كرد. درچنين بازاري توزيع كنندگان و دلالان به قدري افزايش مييابند تا قيمتها نسبتاً پائين باقي بمانند. در آمريكا از سال 1986 تا 1989 هزينه اي كه صرف اجراي قوانين شد دو برابر گرديده اما در همان زمان قيمت كوكائين دربازار از 100 دلار به ازاي هركدام به 75 دلار تقليل پيدا كرد. مطالعات مختلف نشان داده اند كه تا وقتي تقاضا براي مواد زياد است عرضه را نميتوان خيلي پائين آورد.
از طرف ديگر رويكرد درماني نيز با مشكلات بسياري مواجه است. بسياري از افرادي كه براي درمان مراجعه ميكنند دچار عوارض جسمي، رواني واجتماعي جدي شده اند كه برطرف كردن آن هزينه و وقت و انرژي زيادي صرف ميكنند و ميزان موفقيت نيز نامعلوم است. به دليل پيچيدگي مشكلات اعتياد، ساختار درماني پيچيده اي مورد نياز است تا همة ابعاد زندگي و الگوي رفتار مختلف معتادان رادربرگيرد، ساختارهائي مانند درمانگاههاي ويژه معتادان، مراكز سم زدائي و بازپروري، كارگاههاي حرفه اي و جوامع درماني.
رويكرد پيشگيري در جهان عمر كوتاه تري دارد واز سي سال پيش به تلاش و مبارزه عليه اعتياد اضافه شده است. بررسيها نشان ميدهند كه رويكرد پيشگيري نيز ميبايست در كنار مبارزه با عرضه و رويكرد درماني مورد توجه قرار گيرد. از سال 1980 ميزان شيوع اعتياد دركشورهائي كه فعاليتهاي پيشگيري از اعتياد را از طريق كاهش تقاضا با جديت پيگيري مينمايند،كاهش قابل
ملاحظهاي يافته است. به عنوان مثال، تعداد مصرف كنندگان سيگار در امريكا در سال 1990، نسبت به سال 1985 به نصف تقليل يافته است، كه اين تغيير مديون فعاليتهاي پيشگيري از اعتياد بوده است.
بر اساس تحقيقات صورت گرفته بين دانشجويان تهراني و شهرستاني دانشگاههاي تهران، 16درصد دانشجويان سيگاري هستند. بر پايه آمار بدست آمده 25 درصد از جمعيت پسران و15درصد از جمعيت دختران سيگار مصرف ميكنند. که تعداد دانشجويان سيگاري رشتههاي پزشكي و غير پزشكي تفاوتي ندارد و درتمام رشتههاي علوم، مهندسيها و حقوق تفاوت معنيداري بين سيگاريان وجود نداشت.نكته ديگر اينكه تفاوتي بين دانشجويان ساكن تهران و شهرستانيها،نيز براي استعمال دخانيات ديده نشده و تقريبا عدد دانشجويان سيگاری تهراني وشهرستاني يكسان بود. شايعترين علل سيگار كشيدن دانشجويان،تفنن و سرگرمي، همنشيني با دوستان سيگاري و والدين سيگاري عنوان شده است. استعمال دخانيات بين دانشجويان دختر از سالاول به سال آخر 3 برابر افزايش مييابد.
جامعهی آماری و حجم نمونه:
جامعهی آماری پژوهش حاضر، کلیهی دانشجویان خوابگاههای دانشگاه فردوسی(محوطهی پردیس) در سال 1385 میباشد، که نمونهای به حجم 60 نفر به صورت تصادفی از دو گروه مورد پژوهش انتخاب شدند که پژوهش بر روی آنها اجرا گردید.
هر گروه دارای 30 نفر میباشد که یک گروه دانشجویان سیگاری و یک گروه دانشجویان غیر سیگاری میباشد.
برای آنکه بتوان خصوصیات یک گروه مبین نمونه را به گروه بزرگتر جامعه تعمیم داد، باید به روش تصادفی تعدادی از افراد جامعه را انتخاب نمود و آنها را مورد آزمایش قرار داد. زیرا زمانی میتوان از روی خصوصیات بدست آمده از نمونه، صفات جامعهی بزرگتر را استنباط نمود که گروه نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شوند. لذا نمونهی این پژوهش به روش تصادفی انتخاب شده تا تمامی افراد جامعه از شانس مساوی جهت انتخاب شدن برخوردار باشند.
روش تحقيق: تحقيق زمينهيابي يا به عبارتي پيمايشي(علي/مقايسهاي) ميباشد.
روش جمعآوری اطلاعات:
شیوهی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به 3 طریق انجام شده است.
1. ONLINE: در این روش پژوهشگران با مراجعه به شبکهی جهانی وب و جستجو در بارهی موضوع مورد پژوهش به مطالعه و بررسی پژوهشهای انجام گرفته و ارائه شده در شبکهی جهانی وب و نیز مقالات و ... مرتبط با موضوع مورد پژوهش پرداختهاند.
2. روش کتابخانهای: که در این روش پژوهشگران با مراجعه به کتابخانههای مختلف و از طریق بررسی کتب و پایاننامهها و مجلات گوناگون اطلاعاتی در خصوص پژوهش خود بدست آوردند.
3. روش میدانی: که در این روش از طریق اجرای پرسشنامه بر روی افراد دو گروه نمونه در خوابگاههای دانشگاه فردوسی(محوطهی پردیس)، قسمت عمدهی اطلاعات در زمینهی موضوع مورد پژوهش بدست آمد.
ابزار تحقیق:
پرسشنامهی علل سیگار کشیدن و همچنين پرسشنامهي بهداشت رواني Dass ميباشد
تجزیه و تحلیل دادهها:
در این پژوهش پس از جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه، برای رد یا تأیید فرضهای آماری با استفاده از آزمون T استودنت دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.
منابع و مآخذ:
1. شبکهی جهانی وب
2. براتوند، محمود،(1378). كودكان خياباني، مطرودين اجتماع، شوراي تحقيقات زندانهاي خوزستان
3. تقوي، نعمت ا. . .،( 1377). بررسي عوامل جامعه شناختي اعتياد، سمينار اعتياد در تبريز
4. زرگر، يداله،(1378). بررسي وضعيت معتادين خودمعرف اهواز، ستاد مبارزه با سيگار رياست جمهوري
5. زرگر، يداله،(1378). طرح همياران جوان، ستاد مبارزه با سيگار
6. سراج، ناصر،(1375). بررسي الگوي رفتاري معتادين، پايان نامة دكتري
7. عدالتي، غلامحسين،(1377). نقش همسالان در گرايش به اعتياد، سمينار اعتياد جوانان – تبريز
8. فرجاد، محمدحسين و همكاران،(1374). اعتياد، راهنماي كاربردي، انتشارات بدر
9. فرخاك، داريوش،(1378). خلاصة طرح ارزيابي ميزان سوءمصرف مواد UNDCP وبهزيستي، ناگفتهها، شمارة 1، آبانماه
10. قنبر ، افسانه،(1374). رشد نامتناسب جمعيت، فصلنامة پژوهش ، شمارة 13
11. كرباسي ، منيژه، (1377). خانواده و اعتياد، سمينار اعتياد جوانان - تبريز
12. لياقت ، غلامعلي، (1374). سيگار و خانواده، بهداشت جهاني شمارة 3
13. مجموعه مقالات علمي و كاربردي، (1378). ادارة كل زندانهاي خوزستان
14. مهريار ، امير هوشنگ و جزايري ، مجتبي، (1377). اعتياد ، پيشگيري و درمان، روان پويا
15. سيف، علياكبر، (1381). نظريههاي ياد گيري، انتشارات ارس باران
16. فرجاد، محمدحسين، فرجاد، هُما، وجدي، زهره،(74). شناخت علل وعوارض ودرمان اعتياد، انتشارات : وجد.
17. جزوه راهنماي پيشگيري و درمان اعتياد،گروه مؤلفين ،1376،سازمان بهزيستي كشور معاونت امور فرهنگي وپيشگيري.
18. مورسل، البرت، ميرز،(؟). حافظه، ترجمه هوشيار رزم ازما
19. مجله اطلاعات علمي شماره 47
20. لوريا، السكاندر رومايويچ، (1372). ذهن يك يادسپار– ترجمه دكتر حبيب الله قاسم زاده
21. آقازاده، حسين،(1378). (بررسي حافظه كوتاه مدت در افراد سيگاري و غير سيگاري)پايانامه كارشناسي
22. عباسپور تميجاني، زهرا، (1 آبان 1385). سوء مصرف مواد توهمزا، روزنامه شرق
23. اعلمي،مهدي. تاتاري، داوود. (1380)، بررسي منبع کنترل در افراد معتاد به سيگار و غير معتاد، پايان نامه کارشناسي، دانشکدهي علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي
24. مشفقي، ليلا. گلوي، منصوره. (1385)، بررسي و مقايسهي اضطراب هستي (معناي زندگي) در مردان معتاد و غير معتاد، پايان نامه کارشناسي، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي
25. ستوده، هدايت ا... . (1380)، آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات، ناشر آواي نور ، تهران.
26. معاني، ايرج. (1370)، اضطراب، ناشر چابخش، تهران.
27. لوگال، آندره. (1371- 1372)، نگراني و اضطراب، ناشر آستان قدس رضوي مؤسسهي فرهنگي راه بين.
28. کوپر، کري. (1370)، زندگاني با اضطراب، ناشر ياد آوران
29. دادستان، پريرخ. (1376)، روانشناسي مرضي( از کودکي تا بزرگسالي)، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني (سمت).
30. آقا بخشي، حبيب. (1378)، اعتياد و آسيب شناسي خانواده(رويکرد مددکاري)، ناشر دانشگاه علوم بهزيستي.
31. سجاديه، محمد علي، و همکاران. (1365)، شناخت و پيشگيري و درمان اعتياد، ناشر تشر تايماز تهران.
32. شوراي آموزش زندانهاي کشور. (؟؟ 13)، مجموعهي مقالات و همايش جوان و اعتياد.
33. گيلدر، ام.، گات، د.، مايو، آ.، و کوون، او. (1376). درسنامهي روانپزشکي آکسفورد (نصرت ا... پورافکاري، مترجم)، تبريز: معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشکي تبريز.
34. سموعي، راحله.،ابراهيمي، امرا... .، موسوي، غفور.، حسن زاده، اکبر.، و رفيعي، سعيد(1379). الگوي مقابله با استرس در معتادين خود معرف: مرکز اعتياد اصفهان. فصلنامهي انديشه و رفتار. 22،23،63،69.
35. کاپلان، اچ.، و گرب، ج. (1375). خلاصهي روانپزشکي: علوم رفتاري، و روانپزشکي باليني. (نصرت ا... پورافکاري، مترجم). تهران:شهراب
منابع انگليسي
1. Dejong W.Rosati,M.&Zweig K. (1998) Emvironmental Management .http://www.edc.org /be
2. Aastin, B (1997). A College case study A. supplement, to understanding Evalauation: The way to brttery prevention program.
3. http:/www.eds.org/hect/
4. Carothers, R.L etal. (1997).Be Vocal, be visionary. A publication of the Higher Education Center, VS. Department of Education.
5. Rvain, B. E., Dejong w. (1998). Marking the link Facully and prevention. Apubliction.
6. Dejong w. (1997). Setting and improving policies for reducing A publication.
7. Jahannessen, K., etal. (1999). A Campus case study in implementing social norms and A publication.
8. Finn, P. (1997). Preventing Alcohol Retalted problems on campus substance.free. A publication
9. Dejong, W. &wechsheler, H. (1997). Methods for Assessing student use alcohol and other deugs. A publication
10. Ryon, B. (1998) .Alcohol and other drug prevention challenges at community college. A publication
11. Muraskin, L.D. (1993). Understanding valuation the way to better prenention program. A publication.
12. Aronson, Eliot, (1991). Age of propaganda, Pergamon
13. www.salamat.ir
14. http://www.salamatiran.com/salamatiran/index2.asp?t=1&d=7
15. http://asp.irteb.com/news/completenews.aspx?id=6163
16. http://www.jamejamonline.ir/shownews2.asp?n=117812&t=hlt
17. http://www.iranhealers.com/modules.php?name=News&file=article&sid=968&mode=&order=0&thold=0
18. http://asp.irteb.com/news/completenews.aspx?id=6134
19. Cooper, L.M R., Russell, M., George, H.W. (1988). Coping expentancies and alcohol abuse: A Test of social learning formulation. Journal of abnormal psychology, 97,218-230.
20. Morgenstern, J., Labovie, E., Mccrady, S.B., Kahler, W.C., and freg, M.R. (1997). Affiliation with alcoholics anonymous after treatment: A study of its therapeutic effects and mechanism of action. Journal of consulting and clinical psychology, 65,768-777.
21. Velman, R. (1991). Alcohol and drug problems. In W-Dryden and R.Rentoul. (Eds).Adult clinical problems: A cognitive- behavioural approach (138-170). London: Routledge.
22. El-Guebaly, N., Staley, D., and Koensgen, S. (`1992). Adult children of alcohols in treatment programs for anxiety doserders and substance abuse. Canadian Journal of psychology, 37,544-548.
23. Bandura, A. (1997). Self- efficacy: the exercise of self-control. NewYork: W.H.Freeman and Company.
24. Dwison, C.G., and Neale, M.J. (2001). Abnormal psychology. NewYork; Jhon Wiley & sons. Ind.
[1]Davison & Neal
[2] Mindbrain dopmine system
[3] Bandura
[4] Self-Control
[5] Self-Efficacy
[6]Cooper Carylynm
[7]Cuummings
[8]Nowlis
[9]Judd
[10]Mirin
[11] Betty Lou Pedelford
[12] Schafer & Brown
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 9:00 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره مقايسه ي بهداشت رواني دانشجويان سيگاري و غير سيگاري,سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری,تفاوت عادت و اعتياد,