تحقیق دانشجویی - 96

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه زیگموند فروید

بازديد: 265

زیگموند فروید
روانپزشك اتريشي و بنیانگذار روانکاوی (1856- 1939)

"زيگموند فروید" در ششم ماه مه 1856، از خانواده اي يهودي در شهر "فریبرگ" به دنيا آمد. پدرش، چهل سال و مادرش (زن سوم پدر فروید) تنها بيست سال داشت. پدر او سخت‌گیر و خودکامه بود و فروید در زمان بزرگسالی، دشمني، نفرت و خشم کودکی خود را نسبت به پدرش به ياد می‌آورد. او نوشت که در سن دو سالگی نسبت به پدرش احساس برتری داشته است. مادر فروید نسبت به فرزند نخست خود احساس غرور می‌کرد و بر اين باور بود که او مرد بزرگی خواهد شد.
از جمله ویژگی‌های شخصیت دیرین فروید، درجه ي بالایی از اعتماد به نفس، آرزوی شدید برای موفق شدن و رویای شهرت و آوازه بود. فروید، تاثیر توجه و پشتيباني مداوم مادرش را در يك جمله بيان مي كند:
"مردی که محبوب بی‌چون و چرای مادرش بوده است، در تمام طول زندگی احساس یک انسان پيروز را دارد، احساس اطمینان از موفقیت که بيشتر موجب موفقیت حقيقي می‌شود."
 
فروید در خانواده
در خانواده ي فروید هشت فرزند وجود داشت که دو نفر از آنها برادران ناتنی بزرگسال فروید همراه با کودکانشان بودند. برادر زاده ي فرويد كه یک سال بزرگتر از او بود، نزدیکترین همدم دوران کودکی فروید به شمار مي رفت. زيگموند از تمام کودکان خانواده بدش می‌آمد و هنگامی که رقیبی برای محبت مادرش به دنیا می‌آمد، احساس حسادت و خشم می‌کرد.
فروید از همان سالهای نخست، سطح بالایی از هوش را نشان داد که پدر و مادر او به پرورش آن کمک کردند. برای مثال خواهران او اجازه ي نواختن پیانو را نداشتند مبادا که صدای آن، مطالعات فروید را آشفته کند. به او اتاقی مخصوصي داده شده بود که بیشتر وقت خود را در آن می‌گذراند و حتی غذایش را در آنجا می‌خورد تا وقت مطالعاتش را از دست ندهد. اتاق وی تنها اتاق آپارتمان بود که چراغ نفتی باارزشی داشت و باقی افراد خانواده از شمع استفاده می‌کردند.
 
وضعیت تحصیل
فروید یک سال زودتر از معمول وارد دبیرستان شد و بيشتر وقتها شاگرد اول بود. فروید که زبان آلمانی و عبری را به راحتی صحبت می‌کرد در مدرسه به زبانهای لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی چيره شد و ایتالیایی و اسپانیایی را خودش یاد گرفت. 
هنگام تحصیل، فروید از لحاظ مذهب و نژاد خود موجب سرزنش و تحقیر همردیف‌هایش قرار گرفت و این‌ امر موجب کناره‌گیری و انزوای او شد. وی از سن 8 سالگی از خواندن آثار شکسپیر به انگلیسی لذت می‌برد. 
فروید به یکی از بهترین دبیرستان‌های وین رفت و تحصيلات خود را با درجه ي ممتاز به پایان رساند. او دلبستگي هاي زیادی داشت که از جمله ي آنها تاریخ نظامی بود، اما در میان مشاغل كمي که در وین برای یک یهودی گشوده بود، پزشکی را برگزید. 
در سن هفده سالگی در دانشگاه پزشکی وین نام‌نویسی کرد و در سن بیست‌ و پنج سالگی (1881) دکترای خود را دریافت نمود. 
علت روي آوردن به اين رشته این نبود که وی آرزو داشت پزشک شود، بلکه او بر اين باور بود که مطالعات پزشکی به حرفه‌ای در پژوهش علمی خواهد انجامید که ممکن بود شهرتی را که دوست داشت برایش به ارمغان آورد. در حالی که فروید سرگرم کامل کردن مطالعه برای درجه ي پزشکی خود در دانشگاه وین بود، به پژوهش هاي خود در زمینه ي عصب‌شناسی ادامه داد و در سال 1885 متخصص در رشته ي بيماريهاي عصبی شد.
وي به انجام پژوهش فیزیولوژیکی روی نخاع شوکی ماهی و بیضه‌های مارماهی پرداخت و از این راه، خدمت شایسته‌ای به این رشته کرد. هنگامی که فروید در دانشکده ي پزشکی بود، آزمایش با کوکائین را نیز آغاز کرد. وی این دارو را خودش مصرف کرد و بر اين امر پافشاري مي كرد که نامزد، خواهران و دوستانش نیز آن را تجربه کنند. او به این ماده بسیار دلبسته شد و آن را دارویی شگفت آور و سحرآمیز دانست که بسیاری از بیماریها را درمان می‌کند.
او در سال 1884 مقاله‌ای درباره ي آثار مفید کوکائین منتشر کرد. بعدها این مقاله را از عوامل کمک کننده به رواج كاربرد کوکائین در اروپا و آمریکا دانستند که بیش از سي سال یعنی تا دهه ي 1920 ادامه داشت. فروید به شدت براي کمک به برداشتن افسار رواج کوکائین مورد انتقاد قرار گرفت.
این موضوع به جای شهرت برای او بدنامی آورد و تلاش کرد تا پشتيباني پیشین خود را از این دارو از بین ببرد. از اين رو تمام اشاراتی را که به این دارو كرده بود از کتابنامه ي خود حذف كرد. با وجود اين، خود او این دارو را تا میانسالی به كار برد. فروید می‌خواست پژوهش‌های علمی خود را در موقعیت دانشگاهی ادامه دهد، اما "ارنست بروک" این خواسته ي او را به سبب شرایط مالی فروید به نااميدي تبديل کرد. 
فروید با بی ‌میلی پذیرفت که حق با بروک است. بنابراین تصمیم گرفت در آزمونهاي پزشکی شرکت کند و به عنوان یک پزشک به شغل آزاد پزشکی سرگرم شود. وی در سال ۱۸۸۱ به دریافت درجه ي دکتری نایل شد و به عنوان متخصص بالینی اعصاب به کار پرداخت. او کار پزشكي را پرجاذبه‌تر از آنچه که پیش‌بینی کرده بود نیافت. در همين سالها فروید با "مارتا برنایس" ازدواج کرد.
 
كاميابي ها
فرويد پس از پایان تحصیل به پاریس رفت و در بیمارستان "سال ‌پتریه" به کار پرداخت. فروید در این سالها با "ژوزف بروئر" دوست شد. آن دو بيشتر در مورد برخي از بیماران بروئر از جمله آنا (دختر 21 ساله ي فرويد) که شرح حال او محور اصلی تحول روانکاوی است، به بحث می‌پرداختند. 
او ضمن این کار حقایق فراوانی درباره ي تجارب کودک و نشانه‌های عصبی کشف کرد. همکاری با بروئر به انتشار اثر مشترکشان یعنی "مطالعه در زمینه ي هیستری" (1895) منتهی شد که نخستين کتاب فروید در زمینه روانکاوی است. سال 1895، سال تولد روانکاوی نیز به شمار مي رود.
گزارش بروئر درباره ي شرح حال آنا در تحول روانکاوی اهمیت دارد، زیرا روش تخلیه ي هیجانی یعنی درمان از راه گفتگو را که در آثار فروید به گونه‌ای برجسته نمایان است، به او شناساند. در سال ۱۸۸۵ یک بورس پژوهشی به فروید - كه دلبستگي زيادي به "روان ‌نژندی" پیدا کرده بود - امکان داد تا چهار ماه و نیم در فرانسه زیر نظر "شارکو" که در انجام خواب مصنوعی شهرت یافته بود به مطالعه بپردازد. او بهره گيري شارکو از هیپنوتیزم را در درمان بیماران هیستریکی مشاهده کرد.
فروید بعدها تصمیم گرفت به جای هیپنوتیزم، تداعی آزاد و تحلیل رویاها را برای تشخیص و درمان بیماران روانی به کار گیرد. او بیماران را ترغیب می‌کرد که درباره بیماری خود و خاطرات [ =رويدادهاي گذشته ] زندگی خود سخن گویند. بسیاری از آنان با سخن گفتن و یادآوری خاطرات تلخ گذشته، به ویژه دوران کودکی، بهتر می‌شدند. یکی از بیماران او نام "سخن‌درمانی" را بر این شیوه گذاشت.
در اوایل دهه ي ۱۹۰۰ دانشمندانی چون "ویلیام جیمز"، انديشه هاي فروید را به عنوان نظامی که روان‌شناسی قرن بیستم را شکل خواهد داد، پذيرفتند. در حقيقت، او همراه با گروه برجسته‌ای از همکارانی که به انجمن روانکاوی وین پیوسته بودند، روان‌شناسی قرن بیستم را شکل داد. بيشتر این همکاران به پیشرفت روانکاوی کمک کردند. 
در سال 1908 انجمن بین‌المللی روانكاوي به ریاست فروید بنيان گذاشته شد. این انجمن کنگره‌هایی را ترتیب می‌داد که مسائل مهم روانكاوي در آنجا مورد بحث قرار می‌گرفت. یک‌ سال بعد، فروید با فراخوان "استانلی هال" (Stanley Hall) روان‌شناس نامی آمریکا به "اتازونی" سفر کرد. سخنرانی‌های فروید در آنجا موفقیت شایانی برایش فراهم آورد که نتیجه ي آن بسط و توسعه روان‌كاوي در آمریکا بود.
در سال ۱۹۰۹ فروید از جامعه ي روان‌شناسی امریکا قدردانی رسمی دریافت کرد. او برای یک رشته سخنرانی فراخوانده شد و در آنجا درجه ي دکترای افتخاری را به او هديه کردند.
در طول سال‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ که فروید به اوج موفقیت خود رسیده بود، تندرستي او رو به كاهش بود. او از سال ۱۹۲۳ تا زمان مرگش که شانزده سال پس از آن بود، تحت سي و سه عمل جراحی برای سرطان دهان قرار گرفت، زیرا روزانه ۲۰ سیگار برگ می‌کشید. 
علاوه بر درد جسمی، در این سال نوه ي محبوبش "هاینز" چهار ساله نیز درگذشت. "ویتیل جونز" نوشت: 
"این تنها رويدادي بود که فروید برايش گریست."
در سال ۱۹۳۸ نازيها اتریش را به تصرف درآوردند، اما برخلاف پافشاري دوستانش، فروید ترک وین را نپذیرفت. چندین بار خانه ي او مورد هجوم دار و دسته ي نازیها قرار گرفت. پس از اینکه دختر او "آنا" دستگیر شد، فروید موافقت کرد که وین را ترک کند و به لندن برود. چهار خواهر او نيز در اردوگاه کار اجباری نازیها جان باختند.
تندرستي فروید به نحو چشمگیری از بين رفت، اما از نظر عقلانی هوشیار ماند و كمابيش تا آخرین روز زندگی‌ خود به کار ادامه داد. او در اواخر سپتامبر ۱۹۳۹ به پزشک خود "ماکس شور" گفت: 
"اکنون این زندگی جز شکنجه چیز دیگری نیست و دیگر مفهومي ندارد." 
دکتر قول داده بود که اجازه نخواهد داد فروید بیهوده رنج بکشد. از اين رو، طی ۲۴ ساعت بعدی به مدت سه بار به او مرفین تزریق کرد که هر بار مصرف آن بیشتر از اندازه ي لازم برای آرام كردن درد بود و براي سالهای زيادي درد فروید را به پایان رساند.
زیگموند فروید به عنوان بنیان‌گذار روانکاوی بیش از هر کس دیگری، هم در تاریخچه ي روانشناسی مورد تحسین قرار گرفته است و هم به دليل نظریه‌هایش به گونه ي بیرحمانه‌ای از او انتقاد شده است. در حقيقيت، به عنوان یک شخص، هم گرامي داشته شده و هم محکوم گرديده و به عنوان یک دانشمند بزرگ، هم پديد آورنده ي آيين جديد و هم کلاهبردار معرفی گردیده است. تحسین کنندگان و منتقدان فروید همگي بر اين باورند که تاثیر او بر روان شناسی و روان درمانی بسیار زیاد بوده است.
 
انديشه ي فروید 
مکتب روانكاوي فروید، به نقش تعارضات ناهشیار در تبیین رفتار و شخصیت فرد تاکید دارد. به نظر او بسیاری از رفتارهای انسان تحت تأثیر انگیزه‌های ضمیر ناخودآگاه است. انديشه ها و خاطرات ضمیر ناخودآگاه، بویژه از نوع جنسی و پرخاشگرانه، ریشه ي اختلالهاي روانی هستند و این گونه اختلالهاي روانی می‌توانند با تبدیل انديشه ها و خاطرات ناخودآگاه به آگاهی، از راه درمانهاي روانکاوانه، درمان شوند
از نظر او، تجربه هاي گذشته و دوره ي کودکی بر رفتار فرد بالغ در تکانه‌های ناهشیار در زندگی روزمره، در رویاها، خاطره ها و لغزش‌های زبانی تاثیر می‌‌گذارد. 
فروید، دارای تفکر تحولی است، اما از نوع مکانیکی آن. فرض او این است که در رشد انسان پس از 5 سالگی چیز تازه‌ای به وجود نمی‌آید و واکنش‌ها و تجربه‌های پس از آن را باید تکرار گذشته دانست. 
او در سال 1897 مسیر دیگری را در بررسی‌های خود در پيش گرفت که خود تحلیلی (self-analysis) نام گرفت. وي پس از مرگ پدرش دچار آشفتگی و اضطراب شد و همین امر او را بر انگیخت تا به بررسی رویاها و خاطره هايش بپردازد. از طریق این تحلیل‌ها چیزی را کشف کرد که خود آن را بزرگترین دستاوردش می‌دانست؛ "عقده ي ادیپ" که کودک به دلیل عشق به پدر يا مادر (جنس مخالف) با پدر يا مادر (جنس موافق) خود به شدت به رقابت می‌پردازد. او این نظریه را در کتاب "تعبیر رویا" انتشار داد و تعبیر رویا را شاهراهی به سوی "ناهشیار" دانست.
 
آثار 
"هذیان و رویا"، "روانکاوی و تحریم زناشویی با محارم"، "توتم و تابو"، "روان شناسی"، "مفهوم ساده ي روانکاوی"، "اصول و مبانی روان شناسی"، "روان شناسی آینده ي یک پندار"، "پیدایش روانکاوی درباره ي هیستری"، "لئوناردو داوینچی"، "مهمترین گزارشهای آموزشی تاریخ روانکاوی"، "پسیکانالیز روانکاوی برای همه"، "تفسیر خواب"، "موسی و یکتا پرستی"، "سه رساله درباره ي تئوری میل جنسی"، "کاربرد تداعی آزاد در روانکاوی کلاسیك"، "پنج گفتار در بیان روانکاوی"، "تمدن و ملالتهای آن"، "اصول روانکاوی بالینی"، "مبانی روانکاوی"، "آسیب شناسی روانی زندگی روزمره"، "اشتباهات لپی"، "تعبیر خواب و بیماریهای روانی و روانکاوی."
 
برگرفته از :

http://asemaan.mihanblog.com
http://www.pajoohe.com
http://fa.wikipedia.org
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ژان پل سارتر

بازديد: 263

ژان پل سارتر
فيلسوف فرانسوي ( 1905- 1980 )

«ژان پل سارتر» در 21 ژوئن 1905 در پاريس متولد شد. پدرش مهندس نظامي نيروي دريايي و مادرش، دختر عموي «آلبرت شوايتزر»، برنده جايزه نوبل صلح بود. وقتي كه پل پانزده ماهه بود، پدرش مرد و او تا سن ده سالگي نزد «شارل شوايتزر»، پدر بزرگ مشهورش که معلم زبانهاي خارجي هم بود، تربيت يافت. «پولوي» کوچک از سال 1907 تا 1917، يعني مدت ده سال را نزد خانواده مادري اش با خوشي سپري كرد و با حضور در محيط کتابخانه پدر بزرگ با ادبيات آشنا شد. در سال 1917، مادرش با يک مهندس فني ازدواج کرد و بدين ترتيب، دوران خوشي او پايان يافت. پل تا سن 15 سالگي براي تحصيل به مدرسه اي در «روشل» مي رفت، اما تحمل اوضاع مدرسه و رفتارهاي خشونت آميز دانش آموزان براي او بسيار دشوار بود. وي در سال 1921 به دليل بيماري به پاريس بازگشت. در شانزده سالگي در مدرسه پاريس با «پل نيزان»، نويسنده جوان - که به مدت هفت سال دوست صميمي او بود - آشنا شد. سارتر به همراه نيزان براي ادامه تحصيل در رشته فلسفه وارد دانشسراي عالي پاريس شد که محل آشنايي او با «سيمون دو بووار» نيز بود. افتخاري که سارتر از دوران کودکي در پي كسب آن بود با رد نوشته هايش از سوي ناشران، ناکام ماند. اما با نگارش نخستين رمان فلسفي اش با نام «تهوع» در سال 1938 و چند زندگينامه درباره خود، شهرت خاصي يافت. پس از آن، نگارش مجموعه اي از داستانها را با نام «ديوار» (1939) آغاز كرد که به دليل جنگ دوم جهاني، ناتمام ماند. پيش از شروع جنگ، سارتر آگاهي سياسي نداشت و فردي صلح جو بود، بي آنکه براي صلح مبارزه کند. او در عين ضدنظامي بودن، بدون هيچ گونه ترديدي وارد جنگ شد و با استفاده از فرصتها توانست به طور متوسط ، 12 ساعت در روز به مدت نه ماه حدود 2000 صفحه بنويسد که بخشي از آن با نام «دفترهاي بلاهت جنگ» چاپ شد. سارتر در 21 ژوئن 1940، اسير و به اردوگاهي در آلمان منتقل شد. او در زندان، همبستگي با انسانها را آموخت، شبها براي زندانيان داستان مي گفت و حتي نمايشنامه هايي هم در زندان اجرا کرد. پل در سال 1941 با مدرک ساختگي پزشکي آزاد شد؛ اما حضور در زندان، زندگي او را تغيير داد. او با تعهد تازه اي که در وجودش شکل گرفته بود به پاريس رفت تا با دوستان خود از جمله «مرلوپونتي»، جنبش مقاومتي را به نام جنبش «سوسياليسم و آزادي» تشکيل دهد. با وجود مخالفت بسياري از فيلسوفان، براي گسترش جنبش خارج از پايتخت و جذب «آندره مالرو» و «آندره ژيد» به شهرستانها رفت، اما با دستگيري دو تن از دوستانش، جنبش نيز از هم پاشيده شد. سارتر تصميم گرفت تا با قلم خود به مقاومت ادامه دهد. او در سال 1943، نمايشنامه «مگسها» را که درخواستي براي مقاومت بود، اجرا كرد و در همان سال با انتشار کتاب «هستي و نيستي» و با پيروي از انديشه هاي «هايدگر»، پايه هاي نظام فکري خود را مشخص نمود. سارتر در مدت چند روز، نمايشنامه اي با نام «درهاي بسته» را به نگارش درآورد که با موفقيت همراه شد.
ژان پل سارتر، فيلسوف، رمان نويس، روزنامه نگار و مبارز سياسي فرانسوي با ادبيات متعهد و فلسفه «اگزيستانسياليسم»[*] خود، شهرت زيادي در ميان فيلسوفان قرن بيستم به دست آورد. اگزيستانسياليسم سارتر بر آزادي کامل انسان و مسئوليت پذيري او در قبال خود و ديگران تاکيد دارد. در حقيقت، وي در اين دوران مانند همه روشنفکران هم عصرش به آرمان انقلاب مارکسيست پيوست، اما به حزب کمونيست شوروي - که به باور او تامين کننده آزادي نيست - علاقه چنداني نداشت. «سيمون دو بووار»، «سارتر» و ديگر دوستانش در جست وجوي راه سومي بودند که سرمايه داري و استالينيسم را رد کند. او در نشريه خود بر ضد جنگ هند و چين موضع گيري كرد و امپرياليسم امريکا را مورد انتقاد قرار داد. جنگ کره و سپس، سرکوب تظاهرات ضد نظامي «حزب کمونيست» فرانسه، سارتر را به انتخاب يک راه رهنمون ساخت؛ اينکه کمونيسم، راه حل همه مشکلات پرولتاريا است. او در نشريه «دوران مدرن» نوشت : 
«اگر طبقه کارگر از حزب کمونيست جدا شود، تنها يک راه دارد و آن اينکه به غبار تبديل گردد». 
بنابراين، سارتر به حزب کمونيست پيوست و حتي به عنوان سخنگوي حزب به شوروي سفر كرد. پس از آن، رياست انجمن فرانسه - شوروي را به عهده گرفت و عضو شوراي جهاني صلح شد. هواداري سارتر از حزب کمونيست فرانسه تا پاييز 1956- که تانکهاي شوروي به بوداپست يورش بردند - ادامه داشت. وي پس از امضاي شکايت جمعي از روشنفکران چپگرا و کمونيست هاي معترض، در مصاحبه اي طولاني با نشريه «اکسپرس»، خود را از حزب جدا کرد. 
 
مفهوم تعهد و آزادي از نظر سارتر
فلسفه سارتر مبتني بر آزادي است، اما به اعتقاد او آزادي، ماهيت و جوهر بشر نيست؛ بلكه چيزي است که به بشر امکان مي دهد تا ماهيت خود را تحقق بخشد و رفته رفته، تعريفي از خود به دست دهد. قدرتي است که بشر به وسيله آن مي تواند جهان را تغيير دهد. آزادي، امکان بشر براي زندگي بهتر است، اما براي همين آزادي، حدي هم وجود دارد و آن اينکه کسي نمي تواند در جهان نباشد و نيز هيچ کس نمي تواند در جهان کاري نکند. هر فردي ناچار است با ديگران زندگي کند، حتي اگر از آنها کناره بگيرد؛ يعني اينکه گريز از اجتماع ممکن نيست. آزادي و عمل، پشت و روي يک سکه اند.
سارتر بر اين باور است كه در تمدن بورژوازي، آزادي تجارت از اولويت بيشتري نسبت به آزاديهايي مانند آزادي افکار، مطبوعات و تشکيل انجمنها برخوردار است و چون تجارت آزاد به استعمار و استثمار و سياست نواستعماري وابسته است، در کنه خود، آزادي نيست، بلكه وسيله اي براي گرفتن آزادي ديگران است. خلاصه آنکه، آزادي بورژوازي، حقيقي نيست، بلكه انتزاعي بوده و در خدمت نظام سرمايه داري است. 
به نظر سارتر، مارکسيسم به دليل عدم مخالفت به يک کليسا تبديل شده و دگرگوني در آن وجود نداشته است. اگر مارکسيسم در جاي خود قرار مي گرفت، نيازي به اگزيستانسياليسم نبود. وي در اين ارتباط بيان مي دارد :
«ما محکوم به تعهد هستيم؛ همچنان که محکوم به آزادي. تعهد ناشي از يک تصميم، ارادي و يا انتخابي نيست. من نمي توانم تصميم بگيرم كه متعهد نباشم. من همواره متعهد هستم، همچنان که به دنيا پرتاب شدم».
با اين جملات مي توان به اهميت مفهوم تعهد در نزد سارتر پي برد. وي تعهد را به معناي عضويت در حزبهاي مختلف نمي داند. تعهد سارتري با ماترياليسم - که بر مبناي آن، انسان انعکاس وضع مبتني بر اقتصاد اجتماعي است - مخالف است. او خودداري از انتخاب را نوعي انتخاب مي داند؛ انتخاب انتخاب نکردن.
سارتر در بازگشت از زندان به «سيمون دو بووار» گفت : 
«جنگ، معناي تعهد را به من آموخت». 
او بيطرفي را در جهان امروز بي معنا مي دانست و بر اين باور بود که بيطرفي، جانبداري از ستم است.
سارتر از طرفداران کمونیسم بود؛ هر چند که هرگز به ‌طور رسمی به عضویت حزب کمونیست در نیامد. وی بیشتر عمر خود را صرف مطابقت دادن ایده‌های اگزیستانسیالیستی‌اش کرد. سارتر بر اين باور بود که انسان باید سرنوشت‌ خود را تعیین کند. از نظر او، بنا بر اصول کمونیسم، نیروهای اقتصادی- اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند. 
سارتر در سال ۱۹۶۴، برنده جایزه نوبل ادبیات شد، اما آن را نپذيرفت. وي در همان سال، رئیس سازمانی به نام «دفاع از زندانیان سیاسی ایران» شد که تا زمان پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ به فعاليت خود ادامه داد. او جايزه «لژيون دونور کلژ دو فرانس» را نيز در سال 1945 رد کرده بود.
سارتر در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. خاکستر او در گورستانی در پاریس به خاک سپرده شد. پس از مرگ سارتر، «سیمون دوبووار»، کتابی با نام «مراسم وداع» در مورد مرگ وی نوشت.
 
برگرفته از : 
http://fa.wikipedia.org
http://www.etemaad.com


[*] به معني اصالت وجود؛ مكتبي است فلسفي كه از زمان جنگ جهاني اول در آلمان رواج يافت و سپس به فرانسه، ايتاليا و ديگر نقاط جهان رسيد و در محافل ادبي و مطبوعات نيز تاثيرگذار بود. به طور كلي، مي توان آن را اعتراضي دانست بر ضد كوششهايي كه افراد بشر به ناچار در چنگ آنها گرفتارند. ژان پل سارتر از پيشروان و مبلغان اين مكتب است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ريچارد براتيگان

بازديد: 173

ريچارد براتيگان
چكامه‌سرا و رمان نويس آمريكايي ( 1935-1984 )

"ريچارد براتيگان"، چكامه‌سرا و رمان نويس برجسته‌ي معاصر [ =امروزين ] در سي‌ام ژانويه‌ي سال 1935 در "تاكوماي" واشنگتن به دنيا آمد. 
دانستني‌هاي کمی در مورد سالهای کودکی او در دست است، جز اینکه باید گفت دوران پر دردسری بوده است. این تنها چیزی است که خودش هم در موردش هیچ‌گاه سخن نگفت. برخي مي‌گويند، براتیگان نمی‌دانست پدرش کیست و پدرش هم تا هنگامی که آگهی درگذشت ریچارد را دید، از داشتن چنین پسری بی‌خبر بود. برخي ديگر بيان مي‌دارند كه ریچارد در حدود بیست سالگی، تکه سنگی از پنجره‌ی اداره‌ی پلیس به داخل پرتاب كرده و همین امر سبب شده تا او را به بیمارستان ایالتی "اورِگان" (Oregon State Hospital) ببرند و در آنجا پس از بررسي، تشخیص دهند ریچارد دچار "شیزوفرنی- پارانویید" است و به شوک درمانی روي آورند.
ريچارد در سال 1955 به "سان فرانسیسکو" در ایالت "کالیفرنیا" رفت و بسيار زود به نويسندگان جنبش "بیت" پیوست. نخستين سروده‌ي او با نام "دومین قلمرو پادشاهی" در سال 1956 منتشر شد و پس از آن هم نخستین کتابش به نام "میز چای مرمری را بچین"، که گنجينه‌اي از بيست و چهار سروده بود، در سال 1959 در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
این دو اثر چون "غشگیر" (تخته یا چیزی که در پايان رده ي کتب برای نگهداری آنها می گذارند)، موجبات ازدواجش را با "ویرجینیا دیون آدلر" (Virginia Dionne Adler) در تاریخ 8 ژوئن 1957 در شهر "رنو" در ایالت "نوادا" فراهم ساخت.
از اواخر دهه‌ی شصت، نوشته‌های براتیگان، هواخواهان بسیاری پیدا کرد و در همین دوره بود که او شاهكارهايي چون "صید قزل آلا در آمریکا" (1967) و "در قند هندوانه" را منتشر ساخت.
در سال 1972، براتیگان راه "پاین کریک" (Pine Creek) در ایالت "مونتانا" را در پیش گرفت و در شمال پارک ملی "سنگ زرد" (Yellow Stone National Park) مسكن گزيد. وي در آنجا به مدت هشت سال از هرگونه سخنرانی یا گفتگو سر باز زد.
براتیگان در دسامبر 1979 در نشستی در "Modern Language Association" در "سان فرانسیسکو" حضور یافت و به همراه "گری اسنایدر"، "فیلیپ والن"، "رابرت بادی" و "لوسین استرایک" در مورد " زِن " (Zen) و سروده‌ي معاصر [ =امروزين ] به گفتگو پرداخت.
او واپسين کتابش را با نام "پس باد همه‌اش را بر باد نمی‌دهد"، در سال 1982 منتشر کرد. در 25 اکتبر 1984، دوستان ریچارد، جسم بي جان او را در خانه اش- كه در "بولیناس" در ایالت "کالیفرنیا" بود- در کنار یک بطری الکلی و یک تفنگ کالیبر 44 يافتند. شواهد بيانگر آن بود كه وي خودكشي كرده است.
 آثار براتيگان به گونه‌اي انكار ناشدني براي نويسندگان هم دوره‌اش در آمريكا و ديگر بخش‌هاي جهان كارساز بوده است. سروده‌هاي اين چكامه‌سراي آمريكايي، از نخستين نمونه‌هاي آثار هيپي‌وار است و همان گونه كه گفته شد، از ده‌ ي 60 ميلادي به اين سو، در بخش‌هاي گوناگون جهان، خوانندگان ويژه‌ي خود را يافته است. 
 
سروده‌اي از براتیگان : 
"چشمداشت"
گويي سالها به درازا انجاميد
پیش از آنکه دسته ای بوسه
از لبانش بچینم
و آن را در گلدان
سپیده دم رنگ قلبم بگذارم
ولي
به چشمداشت آن می‌ارزید
چرا كه
من
عاشق بودم.
 
 
برگرفته از:


http://www.valselit.com/article.aspx?id=157
http://www.vazna.com:80/article.aspx?id=299

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ریچارد باخ

بازديد: 167

ریچارد باخ
نويسنده و خلبان آمريكايي ( 1936 )

"ريچارد باخ"، در سال 1936، در "اوك پارك" ايالت "ايلينوي" آمريكا ديده به جهان گشود. او فرزند "رولند هربرت" و "روث هلن" ( شاو ) باخ است. نسب او به "يوهان سباستيان باخ"، آهنگساز بزرگ و سرشناس آلماني مي رسد. دلبستگي او به نوشتن و پرواز، از دوران دبيرستان شكل گرفت و سرانجام، از او يك خلبان و سپس، يك نويسنده ساخت. 
باخ در سال 1955، وارد کالج "لانگ‌ بیچ استیت "شد که هم اكنون با نام "لانگ بیچ" دانشگاه ایالت "کالیفرنیا" شناخته می‌شود.
باخ، زمانی خلبان ذخیره‌ی ارتش بود و چندي، به گردشگري در روستاها پرداخت. كمابيش، همه‌ي آثار او به گونه‌اي در بردارنده‌ي مقوله‌‌ی [ =گويه‌ي ] پرواز است. باخ با نوشتن کتاب "جاناتان مرغ دریایی"، كاميابي بسياري کسب کرد. اگرچه، داستانهاي ديگر او تا این اندازه مورد پسند نبوده است، همچنان، جانبداران بسياري دارد.
باخ از نخستين همسر خود، "بت باخ"، داراي شش فرزند است. همسر دوم او "لسلی پریش" بازیگر بود که در جریان ساخت فیلم "جاناتان مرغ دریایی" در سال 1973با هم آشنا شده بودند. ریچارد باخ، کتاب "پُلی بر فراز همیشه" را درباره‌‌ی رابطه‌ی عاشقانه‌‌ی خود با او نوشت؛ هرچند در سال 1999 از وي جدا شد.
یکی از فرزندانش، "جاناتان"، کتابی با نام "بر فراز ابرها"، در مورد روابط خود با پدری که هرگز او را نشناخت، نوشته است. 
باخ در هر زمینه‌ای که مربوط به خلبانی مي‌شود، کار کرده است؛ از آنگونه مي‌توان به ساخت تصاویر متحرک در آسمان، با نمایش هوایی خلبان تاکتیکی جنگنده‌های نیروی هوایی و نویسندگی و آموزگاری فنی هوانوردی اشاره كرد. او در فیلمی با نام "هیچ چیز ناگهاني نیست"، که از روی کتابش ساخته شده بود، در نقش گوينده و  خلبان نمایش‌های هوایی ايفاي نقش كرد.
گرچه او به راستي، دلبستگي فراوانی به هوانوردی دارد، با وجود اين، همواره دوست دارد که بنویسد. در دوران دبیرستان یکی از آموزگاران ورزش به ریچارد باخ کمک کرد تا به توانایی‌های نهفته‌اش پی ببرد. از سال ۱۹۵۹، او باورهايي در مورد یک پرنده که می‌خواست ‌ديوارهای محدودیت را بشکند، داشت؛ از اين رو کتاب "جاناتان، مرغ دریایی" را به نگارش درآورد. 
كمابيش همه‌ي کتابهای باخ از هواپیما به ‌عنوان وسیله‌ای برای رساندن یک پیام بهره مي گيرد. وی در كتاب "گریز از منطقه‌ي امن"، کودکی ‌اش را برای ما بازگو می‌کند. او در هشت سالگی، یکی از برادرانش، "بابی" را از دست داده است. با خواندن این کتاب می‌توان پي برد که او برادری بزرگتر از خود به نام "روی" داشته است. ریچارد باخ، همسر دوم خود، "لسلی پریش"، را در سال ۱۹۷۳ در زمان فیلمبرداری فیلم جاناتان مرغ دریایی که از روي کتاب خودش ساخته می‌شد، ديدار کرد. 
او بنيادگذار مذهب پرواز بوده و پيروانی هم به دور خود گرد آورده است. از آثار او که به زبان فارسی برگردان شده، می‌توان به کتابهایی چون : "جاناتان مرغ دریایی"، "پندار"، "یگانه"، "گریز از سرزمین امن"، "هدیه‌ي پرواز" و "فراسوی ذهنم" اشاره کرد که در بیشتر کتابهای ياد شده، نویسنده، با احساس پرواز، ارتباط خوبی با خواننده برقرار می‌کند و در مورد شناخت خود، گزينش، اختیار، سرانجام و راستي و درستي زندگی به گفتگو مي نشيند.
 
 
برخي از کتابهای "ریچارد باخ" بر اين پايه‌اند:


- بیگانه در زمین (1963)
- هواپیمای زنده (1966)                                  
- هیچ چیز ناگهاني نیست (1969) 
- جاناتان لیوینگستون، مرغ دریایی (1970)
- موهبت پرواز (1974)
- دور و بس نزدیک (1976) 
- پندار (1977)
- پلی به سوی جاودانگی (1984)
- یگانه (1988)
- گریز از آسودگی (1994) 
- درنگ‌هاي من (1999)
 
برگرفته از:


 http://www.caravan.ir
http://persianbook.net
http://fa.wikipedia.org
http://forum.p30world.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه رومن رولان

بازديد: 257

رومن رولان 
نويسنده فرانسوي (1866- 1944)

«رومن رولان» در ۲۶ ژانويه سال ۱۸۶۶ در «كلامسی» فرانسه به دنيا آمد. وي يكی از بزرگترين رمان‌نويسان و نمايشنامه‌نويسان فرانسه است و مقالاتش در جانبداري از صلح و مبارزه عليه فاشيسم او را به شخصيتی سياسی و خاص بدل كرد. تجزيه و تحليل هاي او درباره خلاقيت‌های هنری، دربردارنده ذهنيتی متفاوت و منحصر به ‌فرد است. در عين حال، رولان در نوشتن بيوگرافی نيز مهارت عجيبي داشت.
رومن رولان در چهارده سالگی به اصرار مادرش، «آنتوانت ماری» برای تحصیل موسیقی و هنر راهی پاریس شد، در نوجوانی با افکار «باروخ اسپینوزا» آشنا شد و «لئو تولستوی» را کشف کرد. 
وي در ۱۸۸۹ م. در رشته تاریخ ادامه تحصیل داد و در ۱۸۹۵ م. به رم رفت و در رشته هنر مدرک دکترا گرفت. رساله دکترای او در مورد «تاریخ اپرای اروپا پیش از ژان باتیست لولی و آلساندرو اسکارلتی» است. پس از اخذ دکترا، سه سال در مدرسه عالی به تدریس تاریخ هنر اشتغال داشت و از آن پس دوره‌ای کوتاه در دانشگاه سوربن تاریخ موسیقی تدریس کرد و سپس در ۱۹۱۲ به نوشتن روی آورد و طی هشت سال تا ۱۹۰۴ م ، رمان ۱۰ جلدی ژان کریستف را به رشتهٔ تحریر درآورد. رومن رولان انسان صلح دوستی بود. او به دعوت ماکسیم گورکی در سال به شوروی رفت و با استالین ملاقات داشت. علی‌رغم تمایل به اندیشه‌های مارکس، علیه استالین و حکومت شوروی مقالات متعددی انتشار داد. در ۱۹۱۴ م. به سویس رفت و ۲۳ سال از عمر خود را در آنجا گذراند. در همان جا با مهاتما گاندی آشنا شد.
وي نه تنها خالق رمان ده جلدی «ژان کريستف» بود، بلکه بيوگرافی‌های قطوری درباره‌ مشاهير جهان از جمله : بتهوون، تولستوی، گاندی، هندل، گوته و غيره نيز نوشت. کتاب بيوگرافی او درباره‌ بتهوون مثلا شامل هفت جلد است که در رابطه با زندگی هنرمندان و تاريخ موسيقی غرب نوشته شده. رولان غير از آن، نمايش‌نامه‌هايی با عنوان‌های: شکسپير، روبسپير، و دانتون نيز نوشت.
رولان ادعا می‌کرد كه يکی از هدف‌های بيوگرافی نويسی‌اش، روشنگری و تبليغ اصول اخلاقی و انسان‌دوستی است. به قول خودش می‌خواست با معرفی هنرمندان و مشاهير انسان‌دوست جهانی، مانع سرکوب و به خطر افتادن آزادی درونی انسان در جامعه‌ای غيرعادلانه شود و برای اينكه اروپا را از يک زوال فکری ـ فرهنگی و اخلاقی نجات دهد، کوشيد تا با کمک معرفی قشر برگزيده‌ روشنفکر به انقلاب اخلاقی در ميان خوانندگان دست بزند و موجب نوزايی فرهنگی جديدی در اروپا شود. او آشکارا اعتراف می‌کرد که علاقه‌اش به نظام سوسياليستی، به‌ دليل اميدهای اخلاق انسانی است و نه به دليل موفقيت‌های اقتصادی يا سياسی و هدف آثارش را اميد به زندگی می‌دانست تا تبليغ آرمان‌گرايی و خيال‌پردازی.
رومن رولان با رمان ده جلدی «ژان کريستف» به شهرت جهانی رسيد و در سال ۱۹۱۵ جايزه‌ نوبل را به‌خاطر اين رمان دريافت کرد. دو قهرمان مشهور اين رمان اوليور، فرانسوی و ديگری ژان کريستف، آلمانی هستند. يعنی دو قهرمان از دو کشور همسايه که دو سال بعد در ميدان‌های جنگ جهانی اول به روی هم سلاح کشيدند. منتقدين چپ درباره‌ قهرمان ايده‌آليست رمان فوق می‌نويسند که او به سبب آشنايی با وضع بحرانی دو کشور نام‌برده، بدون اين‌که بتواند با طبقه‌ کارگر دو کشور ارتباط برقرار کند، به شورشی فردی و غير سازماندهی شده، دست می‌زند که از پيش شکستش حتمی است و مجبور می‌شود به خارج فرار کند. سال‌ها بعد، وقتی جنگ پايان يافته، به کشورش بازمی‌گردد و می‌بيند که برای نسل جوان جديد، خوشبختی‌های مادی مهم‌تر از اصول اخلاقی سابق گرديده‌اند و وی به اين دليل دچار بحران روحی می‌شود. کميته‌ اهدای جايزه‌ی نوبل، از جمله دلايل خود، اعلان کرد که : ما در اين رمان شاهد احترام به خيال‌پردازی و ايده‌آليسم ادبی ـ شاعرانه‌ای هستيم که نويسنده با گرمی و اصالت خاصی، تنوع و گوناگونی انسان‌ها را در آن نشان می‌دهد.
رومن رولان به دليل انسان‌دوستی‌اش در تمام عمر ميان طبيعت‌گرايی عارفانه و افکار سوسياليستی در نوسان بود. او از سال ۱۸۹۵ به آرمان‌های سوسياليستی علاقه يافت. ولی صلح‌جويی او موجب شد که نتواند تا آخر عمر بين اين دو جهان‌بينی بندبازی کند. وی نخستين بار با تکيه بر عقايد تولستوی به انتقاد از ابتذال اخلاقی جمهوری سوم فرانسه پرداخت. مورخين ادبی چپ درباره‌ رولان می‌نويسند که او سال‌ها از موضع اومانيسم بورژوازی با تکيه بر اصول اخلاقی صوری و مجازی به مبارزه‌ ضد امپرياليستی و ضد فاشيستی پرداخت و در موضع جهان‌وطنی، دچار ايده‌آليسم شد. سرانجام در مرحله‌ای از زندگی‌اش، از خواست‌های شخصی و فردگرايانه گذشت و به قبول و پذيرش اهداف انقلاب سوسياليستی روی آورد. در حالی که سال‌ها کوشيده بود با شعارهای اومانيستی ـ برادرانه، ولی فردگرايانه، وجدان هم‌عصران خود را بيدار نگهدارد و از بربريت جنگی شکايت کند که در آن ايده‌آل‌های زندگی، تراژدی‌وار سرکوب می‌شوند.
رومن رولان در جنگ جهانی اول با مقاله‌ «روح و فکر آزاد»، به تبليغ عقايد صلح‌جويانه‌ خود پرداخت و در پيام «درود به انقلاب اکتبر روسيه»، انقلاب را واقعه‌ای آزادی‌بخش برای تمام خلق‌های جهان معرفی کرد.

رولان در رمان هفت جلدی «روح و افکار جادوشده»، به ‌جای عشق انسانی صوری و مجازی، به قبول مبارزه‌ طبقاتی برای حل اختلافات اجتماعی، تن در داد و عملی کردن اومانيسم در قرن بيستم را در دفاع از ايدئولوژی سوسياليستی با اعتبار جهان‌شمولی دانست.
او به‌دليل مبارزه‌ ضد فاشيستی‌اش از دريافت جايزه‌ گوته، اهداشده در آلمان سال ۱۹۳۳، خودداری کرد. اين اقدام او باعث شد که دانشجويان نازی آلمانی، بعدها آثارش را در مراسم تکان‌دهنده‌ کتاب‌سوزی مشهور آن‌زمان، به صورت نمايشی همراه آثار ديگر نويسندگان مبارز ضدفاشيست، به درون آتش بيندازند و فروش آن‌ها را در کتاب‌فروشی‌ها ممنوع اعلام کنند.
رومن رولان در سال ۱۹۳۴ با يک دوشيزه‌ روسی ازدواج کرد و يک‌سال بعد همراه او به ديدار «ماکسيم گورکی» رفت و سفری همه‌جانبه به بيشتر نقاط شوروی کرد و به تعريف و تحسين از پيشرفت‌های سوسياليستی در آن‌زمان پرداخت. ولی سرانجام در سال ۱۹۳۸زبان به گلايه گشود. او به اهداف اومانيستی بلشويک‌ها شک کرده بود و از اين‌که سوسياليسم باعث نابودی مذهب می‌گردد، انتقاد کرد.
رومن رولان از موضع استتيک صلح‌خواهانه، نابودی آثار هنری را در جنگ، فاجعه‌آميزتر از کشته‌شدن انسان‌ها می‌دانست، چون به قول او، با نابودی آثار فرهنگی و فکری، يک نژاد انسانی نابود می‌شود.
از جمله آموزگاران صلح‌خواهی و طبيعت‌گرايی عرفانی او، غير از تولستوی و اسپينوزا، گاندی و فلسفه‌ هند بودند. در آغاز، جواب يک نامه‌ پر اميد تولستوی، باعث دلگرمی رولان برای نويسندگی گرديد. او در يک کتاب فلسفی که در سال ۱۸۸۸ منتشر کرد، نوشت آزادی تفکر انسانی، فقط بر اثر شناخت و تسلط بر ترس از مرگ، امکان دارد. به نظر مورخين، رولان توانست از اين طريق به تفکر سياسی و عرفانی خود وحدت دهد. از ديگر جملات معروف وی اين بود: «من به حزب و سازمانی خدمت نمی‌کنم، بلکه نيروی زندگی و مرگ را به آواز می‌کشم». به نقل از مارکسيست‌ها، پيش‌داوری و احتياط‌های او درباره‌ خشونت و مقاومت انقلابی، باعث شد که رولان به مقاومت منفی روی آورد.
در سال ۱۹۲۰ رولان به فلسفه بودايي و مشرق زمين و در راس آن كشور هند گرايش زيادي پيدا كرد و كتابي به سبك زندگينامه درباره مهاتما گاندی (۱۹۲۴) نوشت. اين امر باعث شد تا گاندی او را در سال ۱۹۳۱ در سوئيس ملاقات کند؛ زمانی که رولان هنوز کمونيست بود و در مهاجرت زندگی می‌کرد. در واقع، رولان از طريق گاندی، با مشرق زمين و تفكر شرقی آشنا شد. او تحت تاثير تعاليم بودايي قرار گرفت و تاثير گاندي بر او به قدري زياد بود كه در سال ۳۰ـ۱۹۲۹ كتابي تحت عنوان «پيغمبران هند جديد» را منتشر كرد.
پيش از گاندی نيز، «تاگور»، شاعر بنگالی ـ هندی، بعد از اعطای جايزه‌ نوبل به رولان، به ديدار وی به سوئيس رفته بود. رولان تا سال ۱۹۳۷ در سوئيس اقامت داشت و در سال ۱۹۳۸ به فرانسه بازگشت. همچنان به كار نگارش مشغول بود و با شروع جنگ جهاني دوم بار ديگر مقالات ضد جنگش جنجال هاي زيادي به پا كرد. او در اين مقالات فاشيسم را مورد حمله قرار داد و در راس مقالاتش از تاثير مخرب افكار نازی‌ها بر اروپا و بلافاصله جهان سخن راند. با توجه به رد افكار استالين در سال هاي ۳۶-۱۹۳۵ فرانسوي ها ديگر او را به حزب كمونيست منسوب نكردند و از ديدگاه هاي ضد جنگ او استقبال هم شد. رولان در سال ۱۹۳۵ ملاقاتي با استالين در مسكو داشت و همان زمان در مقالاتی انتقادی حزب كمونيست را زير سؤال برد و سياست‌های جنگ طلبانه و خشونت گرايانه آنها را به شدت تقبيح كرد.
امروزه گويا در فضای ادبی فرانسه، رومن رولان مشهور به نويسنده‌ای عارف و طبيعت‌گرا باشد. او يكبار در سال ۱۸۹۲ و بار ديگر درسال ۱۹۳۴ ازدواج كرد.
به نظر تاريخ نگاران ادبيات، رولان در سال ۱۹۱۵ جايزه‌ نوبل را به اين دليل دريافت کرد که از طرفين جنگ خواسته بود با کمک عقل و خرد مسائل خود را حل کنند و به جنگ پايان دهند. به جز آن، او در سال پيش خواهان يک سازمان بين‌المللی جهانی برای حل اختلافات بين کشورها شده بود. به اين دليل مخالفان وی، اعطای جايزه‌ نوبل به او را اقدامی صرفا سياسی می‌دانند.
رومن رولان از طريق «نيچه» با موسيقی «واگنر» آشنا شد. «انيشتين» بعدها به دليل فعاليت‌های صلح‌جويانه‌ رولان در ميان روشنفکران ملی‌گرای آلمانی، از وی به نيکی ياد کرد.
آثار رولان شامل مقاله، رمان، نمايش‌نامه و بيوگرافی هستند. از جمله نمايش‌نامه‌های او : دانتون، روبسپير، تراژدی‌های ايمان، و درام‌های انقلابی مانند گرگ‌ها هستند. و از جمله رمان‌هايش : ژان کريستف، و روح جادوشده. رولان بيوگرافی‌هايی درباره‌ بتهوون، تولستوی، گوته، گاندی و غيره نيز منتشر کرد. در جوانی نمايش‌نامه‌هايی «ايده‌گرا» نوشت و کوشيد در آغاز، برای پيام‌های خود از ژانر ادبی درام استفاده کند. آخرين نمايش‌نامه‌اش «روبسپير»، در سال ۱۹۳۹ منتشر شد. او در بعضی از درام‌های خود از جمله در «تراژدی‌های ايمان»، از خواننده و بيننده می‌خواهد که برای دفاع از اصول اخلاقی‌اش، ريسک کرده و حتي به خطر مرگ تن دهد.
در دوره‌ روشنگری او، معروف به «تئاتر برای همه»، رولان دچار سرخوردگی شد، چون مخاطبينش علاقه‌ خاصی به پيام‌های وی نشان ندادند. دو مجموعه نمايش‌نامه‌های انقلابی نخستين او، يعنی گرگ‌ها و دانتون درباره‌ نيروی بشاشيت در زندگی هستند و نه درباره‌ مسائل سياسی يا اجتماعی. مقاله‌ «روح و فکر آزاد» او در سال ۱۹۱۵ باعث خشم نظاميان و ناسيوناليست‌های جنگ‌طلب شد. بدين جهت رولان به دليل احتمال توطئه‌چينی آن‌ها برای سر به نيست کردنش، به کشور همسايه، يعنی سوئيس مهاجرت کرد .رومن رولان سي ام دسامبر سال ۱۹۴۴ بر اثر بيماری سل در فرانسه درگذشت. او درباره خود مي گويد: 
«من شهروندی جهانی‌ام. غالبا در حال جنگ با تبعيض‌های اجتماعیم. در هنر و در راس آن به بتهوون، شكسپير و گوته عشق مي ورزم ... رامبراند نقاش محبوبم است. اما كشور مورد علاقه ام بی‌شك ايتالياست».
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس