تحقیق دانشجویی - 91

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه لئوناردو داوینچی

بازديد: 210


لئوناردو داوینچی 
نقاش ايتاليايي (۱۴۵۲ - ‌۱۵۱۹)
 

«لئوناردو داوینچی» در ۱۵ آوریل سال ۱۴۵۲، در یک روستای توسکانی زاده شد. او را به كارگاهي در فلورانس فرستادند تا نزد «آندرئا دل وروکیو» (۱۴۳۵-۱۴۸۸) که نقاش و پیکرتراش بود، آموزش ببیند. «وروکیو» از شهرت بسياري برخوردار بود؛ به گونه اي که ساخت بنای یادبود «بارتولومئو کولئونی»، سردار نظامي شهر ونيز را به او سپردند.
داوينچي از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دروه رنسانس است که در رشته‌های ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه مهارت فراواني داشته است. داوینچی را کهن ‌الگوی «فرد رنسانسی» دانسته‌اند. بیشتر شهرت او به دليل نگارگری نقاشی‌های «شام آخر» و «مونالیزا» است.
لئوناردو جوان در كارگاهي که قابلیت ساخت چنین شاهکارهایی را داشت، می‌توانست چیزهای زیادی بیاموزد. وي در آنجا با رموز فنی ریخته گری و کارهای فلزی آشنا شد و آموخت كه چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهای برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیس‌هایی را پدید آورد. او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند؛ علاوه بر آن، دانش گسترده‌ای درباره نورشناسی، ژرفانمایی و استفاده از رنگها کسب کرد. شمار زیادی از نقاشان و پیکرتراشان خوب، از هنر آموزان كارگاه موفق «وروکیو» بودند، ولی «لئوناردو» بسيار بهتر از یک نوجوان با استعداد بود؛ نابغه‌ای که ذهن توانایش در هر زمان، آدمیان فانی را به شگفتي و ستایش وا خواهد داشت. 
داوينچي براي مدتي مهندس نظامي بود و با نقاش معروف ديگر آن زمان، «ميكل آنژ»، بر سر تزيين قصر «پالازووكچيو» به رقابت پرداخت. وي در سال 1506م، نقاش «لويي دوازدهم» پادشاه فرانسه و در 1516 م، نقاش دربار «فرانسيس اول» شد. كانال «مارتزانا»، ساختمانهاي نظامي و كليساي جامع «ميلان» از جمله كارهاي هنري اين استاد چيره است. از ميان نقاشيهاي مشهور او مي توان به «قديس ژروم»، «شام آخر»، «آن مقدس»، و پرده معروف «موناليزا» مشهور به لبخند ژوكوند - كه شهرتي جهاني دارد - اشاره كرد. لئوناردو داوينچي در دوم مه سال 1519م. درگذشت.
 
برگرفته از : 
ظريفيان صنعتكار، بهنام، دنياي مشاهير، تهران : انتشارات فارابي، 1383، ص60.
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 16:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه لئو نیکولایویچ تولستوی

بازديد: 206

لئو نیکولایویچ تولستوی
رمان­نویس روسی ( 1828- 1910 ) 
 

«لئو تولستوی» در خانواده ای اشرافی و ثروتمند، در دهکده «یاسنایا پالیانا» (Yasnaya Polyana) در 160 کیلومتری جنوب مسکو متولد شد. او مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و زیر نظر ديگر افراد خانواده و مربیان خارجی تربیت یافت. وي در سال 1844 در دانشگاه «قازان» (Kazan) به تحصیل زبانهای شرقي و حقوق پرداخت و در 1847، بی‌آنکه مدرکی به دست آورد، از ادامه تحصیل سر باز زد و پس از تقسیم املاک خانوادگی به خوشگذراني پرداخت؛ اما روحیه ناآرام، او را به تجربه­های گوناگون و متضاد کشاند. در 1851 براي دفاع از شهر «سواستوپول» (Sevastopol) به ارتش قفقاز پيوست. اولین اثر ادبی تولستوی مربوط به این دوره است؛ اثری سه بخشی که بخش اول آن به نام «کودکی» Detstvo)) در 1852 ، بخش دوم آن به نام «نوجوانی» (Otrochestvo) در 1854 و بخش سوم با عنوان «جوانی» Jumos)t) در 1857 انتشار یافت. این اثر در حقيقت، زندگینامه نویسنده است که او را در چهره قهرمان کتاب نمايان ساخته و اندیشه­ها و باورهايش را بیان می­کند. 
تولستوی به دليل توجه ويژه اي که به ‌آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال ۱۸۵۷ به ‌مدت پنج سال از کشورهای اروپای غربی و بزرگان اروپا مانند «چارلز دیکنز»، «ایوان تورگنف»، «فریدریش فروبل» و «آدلف دیستروِگ» دیدار كرد و پس از بازگشت به ‌کشورش بر اساس تجربه هاي نو آموخته، دست به ‌یک رشته اصلاحات آموزشی زد و در همین راستا به‌ پیروی از ژان ژاک روسو، اقدام به ‌تأسیس مدارس ابتدايی در روستاها نمود. لئو نیکلایويچ در نامه‌ای به ‌یکی از خویشاوندانش - که اداره امور دربار و نظارت بر املاک تزار روسیه را به‌ عهده داشت - چنین می‌نویسد :
«هرگاه به ‌مدرسه قدم می‌گذارم، با مشاهده چهره‌های کثیف و لاغر، موهای ژولیده و برق چشمان این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و نفرت می‌شوم و همان حالتی به ‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شرابخواران مست بر من چيره شده ‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آنها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدام یک از آنها کمک کنم. من آموزش و پرورش را فقط برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، شايد بتوانم پوشکین‌ها[*] و لومونوسف‌های آینده را از غرق شدن رهايی بخشم». 
تولستوی هیچ‌گاه تفاوتی بین کودکان قايل نشد و دانش‌آموزان نخبه را از دیگران جدا نکرد تا درخورِ توان و استعداد هر کودکی، آموزش مناسب را به آنها ارزانی دارد. پس از اینکه مدارس از سوی اداره سلطنتی تزار تعطیل شد، تولستوی به‌ فعالیتهای فرهنگی و اهداف تربیتی مورد علاقه‌اش ادامه داد. او با انتشار کتابهای سرگرم‌کننده كه ترکیبی از علوم طبیعی و انسانی و همچنین داستان‌های آموزشی بود، کودکان را با ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و معنوی آشنا نمود. ميلیونها کودک روسی تا دهه دوم قرن بیستم با آموزش الفبای «لئو نیکلایویچ تولستوی»، سال اول دبستان را آغاز كردند. وي با بهره گيري از این روش توانست نقش مهمي را در جنبش اصلاحات آموزشی و ایجاد مدارس آزاد به گونه «سامرهیل» ايفا كند.
تولستوی در کتاب دیگری با عنوان «قصه های سواستوپول» (Sevastopolskie Razskazy) (1855، به بيان زندگی خود در میان افسران ارتش و دلاوریهای سربازان و دفاع رشیدانه آنان از شهر «سواستوپول» پرداخت. 
در سال 1855، پس از سقوط شهر «سواستوپول»، تولستوی به «سن پترزبورگ» رفت و از آنجا به ملک شخصی خود در «یاسنایا پالیانا» بازگشت و از ارتش کناره­گیری کرد. داستان «بوران» (Metel’) (1856) شب پرهیجانی را در میان برف وصف می کند و با بینش دقیق و هنرمندی خاص، خاطره هاي دوره کودکی را - که به هنگام سفر از ذهن مسافر خواب آلود و نگرانی می گذرد- با سبکی شفاف و گویا شرح میدهد. «بوران» بهترین اثر دوران جوانی تولستوی به شمار می‌ رود. تولستوی در این سالها دوباره به اروپا سفر کرد و در بازگشت از آنجا، هنگامی که فرمان آزادی غلامان و دهقانان از طرف تزار صادر شد، در ملک خود، مدرسه ای برای کودکان روستایی تأسیس کرد و برای آنها قصه های خواندنی بسیار نوشت.
در 1862 تولستوی با دختري به نام «سوفیا» ((Sofya که از پیش به او دل بسته بود، ازدواج کرد و اولین دوره زندگی مشترک را با نیکبختی و کامرانی گذراند که بعدها در کتاب «آنا کارنینا» به صورت زوج خوشبخت منعکس شده است. در 1862 کتاب «قزانها» (Kazaki) منتشر شد که دربرگيرنده رويدادهاي زندگی نویسنده به هنگام اقامت در خط دفاعی قفقاز است. این اثر چه از نظر هنری و چه از نظر بیان اصول باورهاي تولستوی، شاهکار کوچکی به شمار مي رود که نویسنده در آن مانند روسو، زندگی ساده را در دل طبیعت می ستاید و بيزاري خود را از مظاهر تمدن آشکار می سازد. در سفر دوم تولستوي به اروپا، برادرش در اثر بیماری سل درگذشت. مرگ برادر تأثیر هولناکی بر تولستوی به جا گذاشت و با تحریک فکری او میان دو قطب مرگ و زندگی، الهام­بخش وي در به تصوير كشيدن چهره وحشتناک مرگ در آثار مهمي چون «جنگ و صلح» (Voyna i Mir) (1864- 1869) و «آناکارنینا» Anna Karenina)) در 1877 گرديد. «جنگ و صلح» بزرگترین رمان در ادبیات روس و از مهمترین آثار ادبی جهان به شمار می‌آید. تولستوی در این اثر مهم به شیوه ای بسیار کامل و برمبنای احساس بشردوستانه، رخدادهاي اساسی زندگی از قبيل تولد، بلوغ، ازدواج، پيري، مرگ و جنگ و صلح را شرح داده است. 
کتاب «جنگ و صلح» همچون حماسه ای بزرگ از طرف منتقدان مورد ستایش فراوان قرار گرفت و با استقبال مردم روبرو شد. در اين دوره، تولستوي با وجود شهرت و افتخاری که به دست آورد، دچار اضطرابي روحی شد که هرگز از آن رهایی نیافت. خود او درباره تغییر حالش می نویسد : 
«دوست داشتم مورد مهر و محبت قرار مي گرفتم، فرزندان خوب داشتم و از سلامت و نیروی جسمانی و روحی برخوردار بودم و مانند دهقانی قادر به درو و ده ساعت کار مداوم و خستگی ناپذیر بودم. ناگهان زندگیم متوقف شد، دیگر میلی در من وجود نداشت، می دانستم که دیگر چیزی نیست که مورد آرزویم باشد، به گرداب رسیده بودم و می دیدم که چیزی جز مرگ پیش رویم قرار ندارد، من که آنقدر تندرست و خوشبخت بودم، احساس کردم که دیگر نمی توانم به زندگی ادامه دهم».
از آن پس تولستوی در ورای هر چیز، عدم را می­دید و تحت تأثیر این ضربه روحی، همه چیز در نظرش رنگ باخت. حساسیت و دلبستگی او به چیزهای پرلطف زندگی، ناگهان به نفرت تبديل شد و پیوسته به اين مسأله مي انديشيد که باید ساده زندگی کند و به مردم نزدیکتر شود. 
رمان «آناکارنینا»، پرده ای نقاشی از دنیای طبقه اشراف و تحلیلی روانی از گروههای مختلف افراد انسانی است. «آناکارنینا» زن جواني از طبقه ممتاز جامعه است که با کارمندی عالیمقام ازدواج کرده و در خلال زندگی مشترک، عشق راستين را در وجود جوانی به نام «ورونسکی» (Vronsky) یافته است. تحرک داستان مربوط به مراحل مختلف این عشق است؛ از طرفی، مبارزه با نفس در راه وفاداری به شوهر و فرزند و از طرف دیگر، چیرگی عشق که به فرار وی با آن جوان می انجامد و سرانجام نگرانی و پشیمانی و اقرار به گناه که نشانه شرافتی بود که هنوز در عمق وجودش جای داشت و به همین دليل، دست به خودکشی زد. تولستوی علت مرگ آنا را در نتیجه عدم توانايي او در مبارزه با جامعه دانسته است. وي در کتاب «آنا کارنینا» زوج خوشبختی را نیز وارد داستان می کند تا تعادل رمان حفظ شود. این زوج خوشبخت بيانگر زندگی سعادتمندانه خود نویسنده با همسرش است. رمان «آنا کارنینا»، مردم پسندترین رمان تولستوی بود و با ستایش و موفقیت فراوان همراه گشت، اما تولستوی از این امر احساس خشنودی نکرد و نوشت : 
«هنر، دروغی بیش نیست و من دیگر نمی­توانم این دروغ زیبا را دوست داشته باشم». 
در سال 1879، تغییر باورهاي مذهبی تولستوی به حد کمال رسید. وی به این مسأله پی برد که قوانین مذهبی و کلیسایی با اندیشه هایش همخواني ندارد و در کتاب «اعتراف» (Ispoved) (1882)، سرخوردگی پیاپی خود را از زندگی آمیخته به لذت، مذهب قراردادی و علم و فلسفه بیان كرد و تغییر روحی خود را در نوعی عرفان و پارسايي و ترک لذتهاي دنیوی نمایان ساخت و تنها لذت را در عشق به افراد انسانی و در سادگی زندگی روستایی دانست. وي از آن پس، خود را به صورت دهقانان درآورد، لباس آنان را بر تن کرد و زندگی ساده را برگزید.
تولستوی براي کمک‌رسانی به‌ کشاورزان و جلوگیری از مهاجرت دسته جمعی آنان به ‌شهرها، اقدام به ‌ایجاد تشکیلاتی نمود؛ اين تشكيلات، حمایت از روستائیانی که محصولاتشان در اثر آفتهاي طبیعی آسیب دیده بود را در دستور کار خود قرار داد. 
«سونات کریتزر» (Kreytserova Sonata) (1889)، سرآغاز سومین دوره زندگی تولستوی به شمار می رود؛ دوره ای که وي تحت تاثير بحران عمیق مذهبی و اخلاقی قرار گرفته است. در این اثر، قهرمان داستان با دختر جوانی ازدواج می کند و بلافاصله متوجه می­شود که میان او و همسرش، جز رابطه جنسی، رابطه دیگری وجود ندارد؛ از اين رو زندگی شان رو به سردی می رود، تا آنکه زن با نوازنده جوانی آشنا می شود و «سونات بتهوون» - که این دو عاشق با شور بسیار آن را اجرا می کنند- بر دلبستگي شان می افزاید. بتدريج، حسادت در روح شوهر رخنه می کند تا روزی که جوان را در کنار زن خود می بیند و در حالی نامتعادل، زنش را با کارد می کشد و به زندان می­افتد. نویسنده چنین نتیجه می­گیرد که ازدواجی که تنها براساس جاذبه جنسی و از روی شهوت باشد، هیچ گونه تفاهم و محبتي را به وجود نخواهد آورد. 
داستان «مرگ ایوان ایلییچ» Smert’ Ivana Ilycha)) (1886)، پرده نقاشی گیرایی از آداب طبقه سرمایه دار روسیه است. تولستوی در این اثر، مسئولیت مشترک افراد انسانی را تنها عامل شکست مرگ و مفهوم حقيقي بخشیدن به زندگی می­داند. از دیگر آثار مهم تولستوي، رمان «رستاخیز» (Voskresenie) (1899) است که آخرین اثر دوره خلاقیت و فعالیت ادبی اوست. این اثر از نظر وحدت موضوع بر رمان «آنا کارنینا» و حتی «جنگ و صلح» برتری دارد. در سال 1901، به دليل مخالفت تولستوی با کلیسای ارتدوکس كه در بخشهايي از کتاب آمده بود، موضوع دور كردن او از کلیسا مطرح شد و تولستوی چنین جواب داد : 
«درست است که من با عقاید کلیسای شما موافقت ندارم، اما به خدایی ایمان دارم که برای من، روح و عشق است و اساس همه چیز». 
این پاسخ غرورآمیز از سوي تولستوي شیفتگی ويژه اي را در سراسر روسیه پدید آورد و فلسفه مذهبی و اخلاقی وي را به نمايش گذاشت. از اين رو خانه اش زیارتگاه مردم شد و سیل بیانیه ها و خطابه ها و اشعار ستايش آميز به سوی او روان گشت. تولستوی نماینده مسلم خواستها و آرزوهای نسل جوان و روشنفکر گرديد و نفوذش به دورترین نقطه جهان کشیده شد، اما خود او در این دوره نسبت به همه چیز نااميد بود؛ به گونه اي كه به دخترش گفت : «روحی سنگین دارم» و در یادداشت‌هایش آمده است : «حسرت فراوانی به رفتن دارم...». از اين رو، در دل شب به ایستگاه راه آهن رفت و نوشت : 
«روح من با همه قوا به دنبال استراحت و تنهایی است و برای فرار از ناهماهنگی آشکاری که میان زندگی و ایمانم وجود دارد، باید بگریزم». 
تولستوی در هفتم نوامبر 1910 چشم از جهان فرو بست و برای آرامش روحش، هیچ گونه تشریفات مذهبی انجام نگرفت.
شهرت و بقای تولستوی به دليل داستانهایش بود که خود، در آخرین دوره زندگی، آنها را محکوم کرد. تولستوی آمیزه ای از ويژگيهاي ناسازگار بود؛ از يك سو داراي جسمی قوی و تمایلات حاد بود و از سوی دیگر از تمایلات جسماني بیزار بود. او نمی توانست زندگی خود را با اندیشه اش سازگار كند؛ به گونه اي كه می خواست باتقوا و پرهیزگار باشد، اما طبقه و خانواده اشرافی و پرتوقع او، لذت محرومیت را از او گرفته بود؛ می خواست لذت فقر را بچشد، اما نمی توانست خانواده اش را از لذتهای مادی و رفاه محروم کند؛ می خواست تنها بماند، اما بر تعداد پیروانش افزوده می شد؛ از همه چیز می گریخت، اما شهرتش سراسر دنیای متمدن را فرا گرفته بود؛ می خواست تبعید و محاکمه شود، اما تزار از او حمایت می کرد. بدین ترتيب، چیزهایی مانند شکنجه، فقر، اضطراب، زندان و تبعید که داستایفسکی بی آنکه بخواهد، با آنها دمساز بود- برای تولستوی دور از دسترس باقی می ماند. تولستوی به دليل ترسیم دنیای معاصر و آگاهي نسبت به عالم محسوس و ملموس و همچنين، توجه به مسائل انسانی و هنر داستان نویسی، مرد بزرگ و رمان نویس برجسته و ممتاز روسیه در قرن نوزدهم به شمار مي رود.
او در آخرین روزهای حیات به همراه پزشک خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک كرد و به‌ سمت جنوب روسیه رفت. سفر تولستوی در تاریخ هفتم نوامبر ۱۹۱۰ میلادی، در ایستگاه راه آهن «آستاپوفو» به‌پایان رسید و دو روز بعد، در زادگاه خود «یاسنایا پالیانا» به ‌خاک سپرده شد.
 
برگرفته از :
http://www.ketabnews.com
 


[*] از بزرگان شعراي روسيه كه در سال 1799 م. در مسكو به دنيا آمد و شعر و منظومه و درام بسيار دارد. بيشتر آثار او به زبانهاي اروپايي ترجمه شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 16:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه گوردون مور

بازديد: 169

گوردون مور 
بنيادگزار شركت اينتل ( 1929 )
 

"گوردون مور" در سال 1929 ميلادي در "سانفرانسيسكو" به دنيا آمد. پدرش، قاضي [=دادرس] و مادرش، خانـه‌دار بود. وي از كودكي، شيمي را دوست داشت و مي خواست يك شيميدان شود. از اين رو آموزه‌هاي دانشگاهي را نيز در اين رشته به پايان رساند و در سال 1950 ميلادي از دانشگاه "بركلي" مدرك دكترا گرفت. ولي آن سان كه پيداست، رويدادها به سمتي سير مي‌كرد كه او به وادي ناشناخته‌اي به نام "نيمه هادي" گام نهد و البته بسيار زود با آن خو گرفت و حتي گامهايي برداشت كه در جهت‌گيري مسير تاريخي اين فناوري، كارساز بوده است. وي پس از دانش آموختگي، مدتي در آزمايشگاه فيزيك كاربردي دانشگاه "جان هاپكينز" سرگرم كار شد، ولي اين كار هرگز با روحيه‌ي كارآمدي، كارآيي و كارآفريني او سر سازگاري نداشت؛ انتشار مقاله هايي [ =نوشتارهايي ] از سوي آزمايشگاه كه بنابر محاسبه‌ي خود او، هزينه‌ي هر واژه‌‌ي آن، شش دلار تمام مي شد و امكان داشت كسي هم آنها را نخواند.
از اين رو در جستجوي كار جديد، در ديداري با "ويليام شاكلي"، آفريننده‌ي ترانزيستور، به او گرايش پيدا كرد و با كار در آزمايشگاههاي "بل"، به پهنه‌ي صنعت نيمه هادي گام نهاد و در آنجا با "باب نويس" آشنا گرديد.
پس از دو سال، با دگرگوني‌هايي كه در آن شركت پديد آمد، آنجا را ترك و در سال 1958، برای گسترش تراشه}ي نیمه رسانا در شرکت "نیمه رسانای فارچایلد" (fairchild)  به همكاري با" رابرت نویس" پرداخت. در همان زمان، "جک کیلبای" نیز در حال انجام همین نوآوري در "تگزاس اینسترومنتز" بود. "نویس" و "مور" در سال 1968 کمپانی "اینتل" را بنا نهادند و در سال 1971 ميلادي آن را به ثبت رساندند.
او بین سالهای 1975 تا 1987، مدیر عامل این شرکت بود؛ درست زماني كه "اینتل"، جایگاه خود را به عنوان پديدآورنده‌ي "چیپ"، بر جاي داشت و بزرگترين تامين كننده‌ي پردازنده‌های کامپیوترهای شخصی شد.
"گوردون مور"، در سال 1963 ميلادي پس از گفتگو با "اندي گرو"، او را در شركت به خدمت گرفت.
پايه‌ي كسب و كار در شركت، فرآوري تراشه‌هاي "حافظه" براي رايانه بود، ولي در بحران نفتي سال 1973 ميلادي و بحران اقتصادي سال 1984 ميلادي، شركت با آشوب‌هاي مرگباري روبرو شد كه با دانش "گوردون مور" و مدير عامل كنوني شركت اينتل، "اندي گرو"، به خوبي پشت سر گذاشته شد. 
به گفته‌ي خود او مهمترين چالشي كه با آن روبرو بوده، اراده براي دگرگون ساختن روند كاري شركت، از فرآوري تراشه‌هاي حافظه به فرآوري "ريزپردازنده" بوده است. اين دگرگوني، سبب شد "اينتل" در مسير جديد، رشد روزافزوني را از سر بگذراند و به قطب سرشناس فرآوري ريزپردازنده در دنيا تبديل شود.
"گوردون مور" در سال 1989 ميلادي به عنوان رئيس هيئت مديره "اينتل"، بازنشسته شد. وي در سال 1990 ميلادي، مدال ملي فناوري را از دست رئيس جمهور دريافت كرد.
پيش بيني او در سال 1965 ميلادي در مورد دو برابر شدن شمار ترانزيستورهاي به كار رفته در يك تراشه در هر سال و به بيان ديگر، دو برابر شدن قدرت تراشه ها، "قانون مور"، نام گرفته است. او ده سال پس از آن، با توجه به دگرگوني هاي پديدآمده در فناوري نيمه هاديها، آن قانون را به روز كرد و به دوبرابرشدن قدرت تراشه‌ها در هر دو سال نظر داد.
بي‌شك، گزينش هوشمندانه و به خدمت گرفتن و تربيت جانشيني همچون "اندي گرو"، مدير عامل كنوني شركت، براي برجاي داشتن نام او به عنوان يك مدير كامياب از "معماران دوران ديجيتال"، بس است. 
مور در سال 1997، نشان ویژه‌ي ieee  را بابت پیشتازی در فناوری مدارهای مجتمع (ic(  و مجتمع سازی مقیاس بسیار بالا  (vlsi)دريافت كرد.
 
قانون مور و آينده‌ي صنعت کامپيوتر
در دنيای نيمه هادیها و مدارهای ميکرو الکترونيک، قانونی وجود دارد به نام "قانون مور" (Moore's Law) ، که از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.
نزديك به چهل سال پيش، گوردون مور، که مدير يک بنياد پژوهشي بود، به مناسبت سالگرد انتشار گاهنامه‌ي ""Electronics ، مقاله‌ای [ =نوشتاري ] درباره ي آينده‌ي صنعت نيمه هاديها نوشت.
در اين نوشتار، به اين نکته توجه شده بود که طی سالهای گذشته، ميزان پيچيدگی مدارهای ميکرو الکترونيک، هر سال دو برابر شده است. معيار [ =سنجه ] اندازه‌گيری اين پيچيدگی نيز شمار ترانزيستورها در واحد سطح بود. بدين معنی [ =چم ] که هر سال ICهايی به بازار می آمدند که شمار ترانزيستورهای آنها در واحد سطح، دو برابر سال گذشته بود. در هنگام چاپ اين نوشتار، تنها شش سال از ساخت نخستين "چيپ الکترونيکی" گذشته بود.
اين روند کمابيش در سالهای پس از آن نيز ادامه داشت، تا آنجا که سنجه‌اي برای پيش بينی آينده‌ي صنعت ميکروالکترونيک شد و کم کم نام قانون به خود گرفت. به مرور زمان، آن عدد دو برابر برای هر سال، دستخوش دگرگوني گرديد و به دو برابر برای هر هجده ماه رسيد.
اين دو برابر شدن شمار ترانزيستورها (خواه در يک سال باشد يا در هجده ماه) به معنای [ =به چم ] اين است كه ابعاد ترانزيستورها در حال نيم شدن است و با شتاب به جايی خواهيم رسيد که محدوديتهای فيزيکی، اجازه‌ي اين نيم شدن ابعاد را نخواهند داد. اين يعنی نزديک شدن به پايان قانون مور، هر چند شايد اين قانون تا حدود ده سال ديگر همچنان باارزش بماند.
گوردن مور(Gordon Moore)، در نوشتار خود در آوريل 1965، در ژورنال Electronics، آورده است :
"مدارهاي مجتمع منجر به شگفتي هاي بزرگي همچون رايانه هاي خانگي - يا دست كم، پايانه‌هاي متصل به يك رايانه‌ي مركزي – كنترل‌هاي خودكار براي اتومبيل‌ها و تجهيزات ارتباطي قابل حمل شخصي خواهند شد."
او با بررسي آينده‌ي صنعت، چنين پيش بيني كرد كه، هزينه‌هاي كاهش يافته، يكي از جذابيت‌هاي الكترونيك مجتمع مي‌باشد و اين روند همچنان ادامه پيدا خواهد كرد، تا آنجا كه تكنولوژي به سوي فرآوري توابع مداري بزرگتر و بزرگتر، بر روي تنها يك لايه‌ي نيمه هادي حركت كند. براي مدارات ساده، بهاي هر قطعه كمابيش نسبت عكس با شمار قطعات خواهد داشت.
این قانون که با نام" قانون مور"، پرآوازه گشته است، به هدف و سنجه‌ي غیررسمی بسیاری از سازندگان چیپ در چند دهه ي كنوني تبدیل شده و هم اكنون، نقش طرحی راهبردی را برای دانشمندان دانش کامپیوتر و شرکتهای سازنده‌ي تجهیزات الکترونیکی ایفا می‌نماید.
گوردون مور، بنيادگزار شرکت اینتل و کسی که به دلیل ارائه‌ي قانون پرآوازه‌ي خود، به یکی از نمادهای دره سیلیکون مبدل شده، ارزشمندترین نشان سربلندي انجمن مهندسین برق و الکترونیک را به تازگي دریافت نمود.
این انجمن در بیانیه‌ای آورده است که این نشان به دليل دستاوردهای ارزشمند در تعریف قوانین پردازش‌های مدارات یکپارچه و نقش كارساز در گسترش حافظه‌های MOS، کامپیوترهای ریزپردازنده و صنعت نیمه‌رساناها به وی داده شده است.


برگرفته از :
http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-139/article-139/7.asp
http://www.faravesh.ir
http://iranictnews.ir
http://www.itna.ir
http://fa.wikipedia.org
http://news.eca.ir
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 16:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه گوته

بازديد: 631

گوته 
فيلسوف و شاعر آلماني (1749- 1833)
 

گوته یک مغز متفکر جهانی است. او در عین حال که شاعری عمیق و حساس است، سیاستمداری مجرب و کارکشته و دانشمندی مبتکر و بزرگ محسوب می شود. اگر چه به مکتب خاصی تعلق ندارد، لیکن شاهکاری از خود به جا گذاشته است که نه تنها بر تمام ادبیات آلمان سایه افكنده، بلکه چون تاجی بر تارک ادبیات اروپایی می درخشد.
« یوهان ولفگانگ ون گوته» Johann Wolfgang Von Goethe فیلسوف، شاعر، نویسنده و متفکر بزرگ آلمانی در ۲۸ اوت سال ۱۷۴۹ در «فرانکفورت» متولد شد و در ۲۲ مارس سال ۱۸۳۲ در «ویمار» چشم از جهان فرو بست. پدرش مشاور سلطنتی بود و می خواست پسرش یک حقوق دان با تجربه شود. گوته دوران کودکی خود را در آغوش پر مهر خانواده گذراند و تحصیلات اولیه را نزد استادان خصوصی و معلمین سرخانه به اتمام رساند. آنها زبان های یونانی، لاتین، ایتالیایی، انگلیسی، عبری، زبان یهودیان اروپای شرقی، موسیقی و نقشه کشی را به وی آموختند. زبان فرانسه را نیز در سال ۱۷۵۹ - هنگامی که سپاهیان «لویی پانزدهم» در طی جنگ های هفت ساله، شهر فرانکفورت را اشغال کرده بودند- آموخت. در سال ۱۷۶۵ بنا به اصرار پدرش برای فراگیری علم حقوق به «لایپزیگ» رفت و سه سال در آن شهر ماند و در آنجا، با دختر يك پانسیون دار ارتباطی صمیمی و عاشقانه برقرار کرد؛ نخستین اشعار او از همین عشق الهام گرفته است. پس از چندی عاشق دختر استاد نقشه کشی خود شد، اما این عشق عمیق تر و آرام تر بود. روح پر عطش گوته در شهر لایپزیگ خرسند نبود و او اغلب به مطالعه ادب و فلسفه می پرداخت؛ با این وجود، تحصیل دررشته حقوق را به پایان رسانید و مدتی هم  به مطالعه و بررسي شیمی، کالبد شناسی و معماری پرداخت و بر تمام آنها مسلط شد. در سال ۱۷۶۸ در حالی که بیمار بود، به فرانکفورت بازگشت و به تقلید از مادرش به محافل مذهبی راه پيدا كرد. وقتی حالش بهتر شد، برای تکمیل تحصیلات حقوق خود به «استراسبورگ» رفت و در اوت ۱۷۷۱ به اخذ دانشنامه لیسانس توفیق یافت. در این شهر هم  دلباخته دختر وزیری شد. اگر چه این ماجرای عشقی به ازدواج نکشید، اما روح حساس « گوته» را سخت متاثر ساخت. در مراجعت به فرانکفورت، به تشویق «هردر» ، حکیم و فیلسوف آلمانی که نفوذ زیادی در گوته داشت، به نوشتن درام پرداخت که در سال ۱۷۷۴ منتشر شد و بدین ترتیب، نام او در شمار بزرگان ادب جای گرفت. از این زمان به بعد، به فکر آفرینش بزرگترین شاهکار خود «فاوست» افتاد. از ماه مه تا سپتامبر ۱۷۷۲ ضمن اقامت در « وتزلار» ، با دختر جوانی به نام «شارلوت بوف» آشنا شد و سخت عاشق و دلباخته او گشت؛ ولی این دختر، زن رفیقش «کستنر» بود و به همین جهت، گوته امیدی به این عشق نداشت. لیکن محصول این عشق، آفرینش یکی دیگر از شاهکارهای او به نام « ورتر» است که در سال ۱۷۷۴ انتشار یافت. در مراجعت به فرانکفورت، یک سری درام های عالی نوشت که از آن جمله مي توان «پرومته» در ۱۷۷۲، «کلاویگو» در ۱۷۷۴ و «استلا» در سال ۱۷۷۶ که به یاد دختری زیبا از اهل فرانکفورت نگارش یافته است، را نام برد. در اين دوران، قسمتی از شاهکار جاویدان خود يعني «فاوست» را نيز به رشته تحریر در آورد. از سال ۱۷۷۵ مسیر زندگی گوته تغییر کرد. دوک بزرگ « ویمار» با نام «کارل او گوست» او را به دربار خود فرا خواند. گوته مشاور دوک شد و به امور سیاسی و اقتصادی علاقه پیدا کرد و ضمناً تحقیقات علمی و مطالعات ادبی خود را نیز ادامه داد. لیکن، مجال او برای ادبیات و تالیف آثار کمتر بود، زيرا او مدتي مشاور سفارت و مدتي نیز وزیر دربار ویمار شد. با این وصف، گوته از مکتب رمانتیسم ورتر خود پا را فراتر گذاشت و پخته تر و کامل تر شد. درام «ایفی ژنی » او که درسال ۱۷۷۹ در ویمار به نمایش درآمد، شاهدی بر این مدعاست. سفر ایتالیا، مرحله جديدي در سیر افکار گوته به شمار مي رفت و بازگشت به هنر عهد باستان، اندیشه او را سخت به خود مشغول داشت. با این وجود، در آثاری که وی در این زمان در ایتالیا نوشته است، اثر فکر ایتالیایی دیده نمی شود. وي طي سال های ۱۷۹۲ و ۱۷۹۳ در جنگهای پروس با فرانسه شرکت کرد و بیست سال بعد، خاطراتی راجع به این جنگ ها نوشت. آشنایی او با «شیلر» شاعر بزرگ آلمان در سال ۱۷۹۴ نور تازه ای به حیات او تاباند و گوته با همکاری شیلر در سال ۱۷۹۶ مجموعه اشعاری به نام «گزنیا» منتشر ساخت. سپس رمان بزرگی را که شرح حال خود اوست، تألیف کرد و آن را «سال های کار آموزی ویلهم مستر» نامید. در سال ۱۷۹۷ منظومه بورژوائی به نام «هرمان و دوروته » را منتشر ساخت و این منظومه شهرت او را بيشتر كرد. در این سال ها، «دوک ویمار» او را از همه القاب و عناوینش معزول کرد و گوته به مدیریت تئاتر ویمار اشتغال ورزید و ضمناً به مطالعات زمین شناسی و گیاه شناسی پرداخت و رساله هايي نیز در این باره به رشته تحریر در آورد. در سال ۱۸۰۵ شیلر در گذشت و گوته نیز به بیماری مهلکی دچار گشت که نزدیک بود او را از پای در آورد. این بیماری گوته را بسیار ضعیف ساخت. در سال ۱۸۰۸ نخستین قسمت « فاوست» منتشر شد. در آن سال، جشنی به افتخار «ناپلئون بناپارت» امپراطور فرانسه در «ارفوست» برپا شد که گوته در آن شرکت کرد ؛ مذاکره او با ناپلئون در آن شهر معروف است. گوته از طرف ناپلئون به دریافت نشان «عقاب لژیون دونور» مفتخر گردید. سالهای آخر عمر گوته به تکمیل شاهکار بزرگش فاوست گذشت و قسمت دوم این اثر بزرگ در سال ۱۸۳۳ یعنی چند روز قبل از مرگش به اتمام رسید. گوته یک مغز متفکر جهانی است. او در عین حال که شاعری عمیق و حساس است، سیاستمداری مجرب و کارکشته و همچنين، دانشمندی مبتکر و بزرگ محسوب می شود. در مقایسه او با «شکسپیر» گفته اند : «آنچه شکسپیر از درون خود الهام گرفته، گوته با ممارست و مطالعه زیاد آموخته است». اگرچه گوته از الهامات شاعرانه عصر الیزابت برخوردار نبوده، اما قوه تفکر بسیار وسیع و قریحه سرشارش او را به مقام معنوی بسیار والايي رسانده است و اين چيزي است كه همه به آن اعتقاد دارند. گوته یکی از نوابغ بزرگ دنیا است که کتاب هایی درباره «حافظ»، شاعر نامی ایران نوشته است. از ديگر آثار او می توان «اگمونت » و «تاسو» را نام برد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه گاليله

بازديد: 189

گاليله 
دانشمند ايتاليايي ( 1564- 1642)
 

گالیلئو گالیله در سال 1564 در شهر پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. وی تا سن 19 سالگی، تمام مطالعات خود را بر ادبیات متمرکز کرده بود، تا اينکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا، نوسان چهل چراغی که در بالای سرش بود، توجه او را جلب نمود. او هنگام مشاهده متوجه شد که اگرچه دامنه نوسان هربار کوتاهتر می شود، لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند. شاید اغلب انسانها در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند، ولی گالیله از روح کنجکاو و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود. او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد. به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان درآورد. در آن زمان، هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار وجود نداشت و بنابراین، گالیله برای اندازه گیری زمان حرکت وزنه های آویزان و در حال نوسان، از ضربات نبض خود استفاده مي كرد. او به اين نتيجه رسيد که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگر چه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد، اما هر نوسان، زماني مشابه با نوسانهای قبلی را در بر می گرفت. به این ترتیب، گالیله قانون آونگ را کشف کرد. امروزه قانون آونگ گالیله همچنان در امور گوناگون به کار می رود. مثلاً‌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند. آزمایشهای او درباره آونگ، آغاز فیزیک دینامیک جدید بود؛ واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی که باعث حرکت می شوند را در بر می گیرد. گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری (استادی) گرفت و در همانجا به تدریس ریاضیات مشغول شد.
او در سن 25 سالگی، دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید؛ کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش آفرید. در دوران گالیله، بخش بزرگي از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یوناني- ارسطو که در قرن 4 پیش از میلاد می زیست- بنا شده بود. اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد. هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد، انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد. یکی از قواعد ارسطو، طرح این ادعا بود که اجسام سنگین، تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است؛ به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند. گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد. تمام حاضران در صحنه در کمال شگفتی مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند. به این ترتیب، گاليله یک قانون مهم فیزیکی را کشف کرد (سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد ).
زمانيكه گالیله مشغول مطالعه بود، ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی‌ها را با هم ترکیب کرده اند و توانسته اند اجسام را از مسافت هاي دور مشاهده نمایند. از این موضوع اطلاع صحيحي در دست نیست، ولی اینطور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود، اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته است، ولی عینک ساز دیگری بنام هانس یپرشی اختراع  او را با تردستی از او ربوده و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید. در اين زمان، گالیله هم موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید كه قدرت زیادی نداشت. اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک قرار گرفت. سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند؛ چرا كه خروج مؤمنین از کلیسای مجاور و همچنين کشتی هایی که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند را مشاهده  نمودند. گالیله فوراً دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت. مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود، شور و شعف فراواني در وي به وجود آورد. گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست، پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید آنها را بيشتر مشخص می سازد. به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید. اين دانشمند بزرگ در سال 1610 تمام این نتایج را در قالب کتابي به نام « قاصد آسمان» منتشر نمود که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت. انتشار اين کتاب تنها تحسین و تمجید به همراه نداشت ، بلکه جمعی از مردم، عليه او اعتراض کردند و از او می پرسیدند كه چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات 7  است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد و در کله آدمی 7 سوراخ موجود است. گالیله در جواب تمام سؤالات فقط مي گفت، با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا اشتباه شما برطرف شود.
گاليله بر مبناي مشاهدات و پژوهش هاي خود، فرضیه های علمی را که بر اساس آنها، زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن می گشتند، مردود شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن، کوپرنیک اثر بزرگ خود را- که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفت و زمانی که گالیله آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است ، نظریه کوپرنیک بدست فراموشی سپرده شده بود. اعلامیه گالیله، اعتراضات شدیدي را برانگیخت. فرضیه کوپرنیک بار ديگر از سوي روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک به شدت محکوم گرديد. گالیله با شخصیت های بزرگی مانند کاردینال بلارین و کاردینال باربرینی سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند، ولي روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازه نمی داد که یک فرد غیر روحانی، کتاب مقدس را مطابق میل خود تغییر دهد. طبعاً گاليله می بایست محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم از صمیم قلب به نظرات کوپرنیک اعتقاد داشت، محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر مي نمود. در سال 1632 که دوست کاردینال باربرینی بنام اوربن هفتم به مقام پاپ رسيد، از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود. وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو بودند. یکی از آنها بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کردند. با انتشار این کتاب، خشم  و غضب روحانیون چندين برابر گشت و بدتر از همه اینکه، برای شخص پاپ این سوء تفاهم ایجاد شد که شخص ابله و احمقی كه در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند، خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند. در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند : 
«در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم، توبه كرده و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم». 
وي بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد، ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند. 
گالیله تا زمان مرگ، بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایش‌های تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری واقع در حومه فلورانس، دار فانی را وداع گوید، دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد. آثار او در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه ( لیست کتابهای ممنوعه ) خارج شد و اجازه انتشار یافت. امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است، احترام می گذاریم. او به جهانيان آموخت که یک دانشمند باید اين آزادی را داشته باشد تا نظریه هایی را که اشتباه هستند، نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد. 
 
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس