تحقیق دانشجویی - 302

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره آسیب شناسی اجتماعی( اعتیاد)

بازديد: 235

تحقیق درباره آسیب شناسی اجتماعی( اعتیاد)

تعريف مواد مخدر

اصطلاحا مواد مخدر به کليه مواد طبيعي و شيميايي گفته مي‌شود که اعتياد آور باشد. بعضي از اين مواد تخدي کننده نبوده، بلکه ممکن است ايجاد تحرک و توهم نمايند. بطور کلي مواد مخدر به موادي اطلاق مي‌گردد که مصرف آنها در انسان حالاتي غير عادي ايجاد نمايد. اين حالات که عموما لذت بخش هستند، به صورت موقت و کاذب ايجاد مي‌گردد. بروز همين حالات و کيف و لذت پس از اولين مصرف- که در بعضي موارد فقط به علت کنجکاوي مبادرت به آن مي‌گردد. باعث تداوم مصرف واعتياد مي‌شود. اين مواد در فرهنگ پليس به مواد افيوني يا مکيفها معروف بودند ولي امروزه در زندانها لفظ (مکيفها) فقط براي قرصهاي آرام بخش و روانگردان استفاده مي‌شود.

 

اثرات کلي حاصله از مصرف مواد مخدر

مصرف انواع مواد مخدر موجب تغيير حالت در مصرف کننده و ايجاد نوعي لذت کاذب و زودگذر مي‌گردد. خوشي کاذبي که از مصرف انواع مواد حاصل مي‌شود به تدريج زايل و در مراحل پيشرفته اصولا لذتي به مصرف کننده دست نمي دهد، بلکه صرفا بخاطر کاهش آلام و رنجهاي ناشي از خماري، استعمال مي‌گردد.

خوش بيني مفرط اولين حالتي است که در کليه مصرف کنندگان مواد مخدر ايجاد مي‌شود، اين حالت در لحظات اوليه زائل شدن آثار مصرف، تبديل به بدبيني شديد مي‌گردد. اين امر با پيشرفت اعتياد گسترش مي‌يابد بحدي که بدبيني، به دوري و نفرت از اطرافيان منجر مي‌شود.

معتاد خود را فهيم تر از ديگران مي‌داند و اين حالت در زمان خماري هم ادامه مي‌يابد، بخصوص اينکه درحالت خماري خود را محق مي‌داند و از همه متوقع و طلبکار است. با پيشرفت مصرف، تغييرات زيادي در جسم، رفتار و شخصيت فرد پيش مي‌آيد.

پرگوئي خصيصه ديگرمعتادين است. تقريبا کليه معتادين مدام حرف مي‌زنند و لاف وگزافگويي و احيانا دروغگوئي در گفته‌هاي آنها به آساني قابل تشخيص است. تنها در زماني که از خماري رنج مي‌برند ساکت و مظلوم در ناتواني چرت آلودي گرفتار مي‌شوند.

معتادان به انواع مواد مخدر، به يبوست مزمن دچار مي‌شوند. از غذاهاي ترش بشدت بيزارند و بشدت به شيريني علاقه مندند.

بي اشتهائي و بي ميلي به مواد خوراکي در معتادين به ترياک و هروئين ديده مي‌شود.

بشدت به چاي علاقه دارند. از سرما فوق العاده بيزارند و گرما را دوست دارد. مصرف کنندگان حشيش معتقدند حشيش اعتيادآور نيست ولي حالت خاصي که ايجاد مي‌کند بيش از هروئين و ترياک کشش و جاذبه دارد. به همين جهت معتادين ديگر مواد هم گاهي حشيش مي‌شکند.

اکثر معتادين موهاي پرپشت دارند. قطر موهاي آنها نسبت به زمان قبل از اعتياد ضخيم تر به نظر مي‌رسد و ديرتر مي‌ريزد و ديرتر هم سفيد مي‌شود.

معتادين افرادي هستند لاابالي و نظافت را درهيچ موردي حتي غذا خوردن رعايت نمي کنند.

صبحا بسختي از خواب بر مي‌خيزند. هميشه خواب آلود هستند.

در خماري ظاهري، آبريزش بيني، خميازه‌هاي بلند و پي در پي و ناتمام، دان دان شدن پوست صورت و بدن – مانند پوست تخم مرغ پر کنده- بزرگ شدن مردمک چشم، عرق کردن زياد، خارش بدن، لرزش بدن بخصوص دستها، ناتواني در ايستادن و سر پا بودن و در خماري دروني، احساس فشار و گرما، خارش گلو، چسبندگي بزاق دهان، حالت تهوع و سرگيج، دل درد، دردهاي عضلاني و استخوان درد، درد شديد در مفاصل، حالاتي شبيه سرماخوردگي و گاهي توام با اسهال، وجود دارد.

در لحظات خماري، فرد معتاد وحشتزده و هراسان است. فوق العاده عصبي و بي حوصله مي‌شود و قيافه اي غير عادي مي‌يابد.

 

اعتياد و زيانهاي بدني

هنگامي که انسان معتاد شد کوشش عضوها و دستگاه‌ها وحفظ تعادل طبيعي مشکل مي‌گردد و اين امر در دستگاه اعصاب مرکزي ومحيطي او اثر تخديري شديد مي‌گذارد و به اندازه اي که قطع دارو به عدم تعادل طبيعي دستگاه عصبي واختلال حاد آن منجر مي‌گردد. در اين باره پزشکان مي‌گويند: هنگامي که انسان معتاد مي‌شود، نيکوتين، منوکسيد کربن و ... جذب ششها و دهان معتاد مي‌گردد. دستگاه اعصاب او برانگيخته مي‌گردد. فشار خون بالا مي‌رود نبض و ضربان او بيشتر مي‌شود به اندازه اي که مي‌توان لرزش دست و پاي او را احساس کرد. دماي دستها و پاها پايين مي‌آيد.

 

اعتياد و سرطان

پژوهشهايي که روي 370 نفر کارگر پنبه انجام گرفته است نشان مي‌دهد که هيچ يک از افراد غير معتاد دچار سرطان ريه نشده‌اند و کاملا تندرست مانده اند، در صورتي که اين بيماري کشنده در ميان معتادين در اثر آمادگي و مساعد بودن زمينه پيش از حد انتظار شيوع داشته است و معتادين را گرفتار سرطان ريه و ساير بيماريهاي ششي ساخته است.

 

اعتياد و خودکشي

در الکليها خودکشي وفور زيادي داشته و همچنين نسبت درصد الکليها در بين افرادي که خودکشي مي‌کنند يااراده به خودکشي دارند زياد است.

برخي از دانشمندان معتقدند که وابستگي شديد مواد مخدر و ... ممکن است جانشين خودکشي باشد و در دوره رفع مسموميت خطر خودکشي زياد بوده و بسياري از اشخاص را که قادر به ترک الکل و ... نيستند مي‌توان جز افسرده‌ها دانست. به طور کلي به نظر مي‌رسد که علتهاي اجتماعي و رواني و زيست شناسي در برخي افراد منجر به خودکشي شده در برخي ايجاد بيماري رواني مي‌کند و در برخي ديگر هر دو عارضه را به وجود مي‌آورد.

خودکشي و اعتياد هر دو، دو رفتار به ظاهر گوناگون ولي اساسا مترادف و ناشي از عوامل و پوياييهاي تقريبا يکسان در محيط اجتماعي و رواني معتادين و افرادي است که خودکشي مي‌کنند.

 

اختلال شخصيت و رفتارهاي ضد اجتماعي

بخش بزرگي از پژوهشگران معتقدند که قست اعظم تهيه کنندگان و مبتلايان به مواد مخدر و الکل را افرادي باشخصيت‌هاي ضد اجتماعي و رفتارهاي ضد اجتماعي تشکيل مي‌دهند، که به اصطلاح پسيکوپات خوانده مي‌شوند. اينان افرادي هستند که اصولا به تکاليف اجتماعي بي توجهند. رفتارهاي مورد قبول اجتماع را نمي پذيرند و بين رفتارهاي آنان و رفتار شايع در اجتماع تفاوتهاي شديد وجود دارد و به اينجهت به کرات دچار تضاد با جامعه مي‌شوند. اينان خودخواه، بيرحم وبي مسئوليت هستند. ناگهان تصميم مي‌گيرند، و به شدت متجاوزند. دروغگو و غير صميمي هستند به ديگران محبت ندارند. از ايجاد روابط عاطفي معمولي با ديگران عاجزند. در مقابل محروميتها مقاومت کمي دارند. اغلب از ديگران شاکي هستند و دلايل به ظاهر منطقي براي رفتار خود ارائه مي‌نمايند. در مقابل نتايج ناخوشايند اعمال خود احساس پشيماني نداند. قدرت قضاوت آنان ضعيف است و از تجربيات خود و ديگران بويژه در رابطه با قانون، پند نمي گيرند. ممکن است ظاهر ايشان جذاب و باهوش باشد و در ابتدا افراد ناآشنا را تحت تاثير قرار دهند وامکان دارد که واقعا نيز، ويژگيهاي عالي داشته باشند. ولي در عمل، غالبا شکست مي‌خورندو درروابط با دوستان، دچار اشکار مي‌گردند.

در سابقه اين افراد تا قبل از سن 15 سالگي حداقل سه مورد از رفتارهاي زير ديده مي‌شود:


1-                گريز از مدرسه

2-                اخراج از مدرسه

3-                بزهکاري

4-                فرار از خانه

5-                دروغگويي مداوم

6-                 رفتارهاي زود هنگام جنسي

7-                تجربه زود هنگام با سيگار و مشروبات الکلي يا مواد مخدر

8-                دزدي

9-                رفتارهاي وحشيانه و خشونت آميز

10-            دستاوردهاي تحصيلي، پايين تر از آنچه که از هوش آنها انتظار مي‌رود.

11-            نقض مداوم مقررات در خانه يا مدرسه


در زندگي اجتماعي و خانوادگي اين افراد پس از 15 سالگي نيز حداقل دو مورد از موارد زير وجود دارد:

1.      دستگيري سه بار يا بيشتر توسط مراجع قانوني

2.      طلاق و يا جدايي بدون طلاق از همسر بيش از دو بار

3.      خشونت بدني و کتک کاري

4.      اعتياد به الکل يا مواد مخدر و يا مسموميت حاد با اين مواد به طور مکرر

5.      عدم پرداخت قروض و ساير مسئوليتهاي مالي

6.       مسافرت از نقطه اي به نقطه ديگر بدون برنامه و بدون تدارک شغل

افراد با شخصيت ضد اجتماعي بحض عمده اي از مجرمين و زندانيان را تشکيل مي‌دهند. بررسيهاي آماري حتي تا 75% زندانيان را در شمار مبتلايان به اختلال شخصيت ضد اجتاعي نشان داده است. تهيه کنندگان مواد مخدر و مشروبات الکلي، قاچاقچيها و واسطه‌هاي پخش اين مواد و شايد بخض عمده اي از فروشندگان جز و معتادان را اين عده تشکيل مي‌دهند.

 

دليل بروز شخصيت ضد اجتماعي

مطالعه در باب دو قلوهاي يک تخمکي و دوتخمکي نشان مي‌دهد که شخصيت ضد اجتماعي و رفتارهاي بزهکارانه تاحد قابل توجهي به عوامل ارثي وابسته است. اما محيط مي‌تواند به مقدار زياد، تظاهرات اين استعداد شخصيتي را کنترل کند. حالات نوروتيک و پسيکوپاتيک تحت اثر عوامل چندگانه و گوناگون شکل مي‌گيرد. مطالعه درباره ارتباط بين بزهکاري و مشکلات اجتماعي نشان مي‌دهد که مسئله اي اختصاصي و مهم در بين مشکلات اجتماعي بزهکاران، زماني که در سنين چهارم و پنجم عمر خود بوده‌اند وجود داشته است. روانشناسان معتقدند که نبودن پدر در اين سنين، موجب مي‌شود که طفل از وجود يک الگو براي برقراري وجدانيات و سوپراگو محروم بماند. ممکن است پدر وجود داشته باشد ولي خود او به علت اشکالات شخصيتي نتواند مدل مناسبي براي کودک قرار گيرد.

ويژگيهاي سرشتي که در افراد پسيکوپات يافت مي‌شود نيز با نفع عوامل ژنتيک است. اين ويژگيها شامل ساخت جسمي- عضلاني (مزومورفيک) و وجود اختلالاتي در امواج مغزي است که در الکتروانسفالوگرافي ثبت مي‌شود و همگام با رفتارهاي پرخاشگرانه است.

 

جوان و اعتياد

جوانان اصلي ترين قربانيان مواد مخدر هستند. جوانان به خاطر خصوصيات جواني آسيب پذيري زيادي دارند، چون پويا و جستجوگرند، بهر جا سر مي‌کشند، کنجکاو و به دنبال همه چيز هستند، در مسيرشان هر راهي که گشوده شود، وارد مي‌شوند. چنانچه در راهي لذت و بي خبري که خواست آنان است وجود داشته باشد، بسرعت آنان را جذب مي‌کند. جوانان آمادگي انجام هر کاري دارند. حتي آنان که صالح‌اند و با تعقل و انديشه بهر کاري دست مي‌زنند نيز ممکن است از روي کنجکاوي به چنين راهها، سري بزنند. در چنين اوضاع و احوال است که زمينه‌ها، شرايط انحراف و فساد براي جوانان فراهم مي‌شود و آنان را در لبه پرتگاه و آغاز سقوط قرار مي‌دهد.

سنيني که جوانان آمادگي بيشتري براي انحراف دارند به سنين بحراني موسوم است بررسي اين مرحله از زندگي، از مباحث ويژه در روانشناسي است. نتايج بدست آمده از پژوهش نشان مي‌دهد، امروزه آغاز اعتياد در سنين 25-17 سالگي است. 66درصد افراد مورد بررسي، اولين مصرف مواد مخدر را در اين سنين انجام داده اند، 5/7 درصد  قبل از 17 سالگي و بقيه در سنين بالاي 25.

در کنار شور جواني و علي رغم بي خبري، نوعي اضطراب و دلواپسي نسبت به آينده هم در اغلب آنان وجود دارد. و در اين سنين، احساس نياز به آزادي و رهائي نسبي از خانواده نيز وجود دارد. مجموع اينگونه حالات، ايجاب مي‌نمايد تا جوانان به دنبال مسائل ناشناخته و جديد باشند. جوانان در کنار دوستان و در جمع، آمادگي جسارت بيشتري براي دست زدن به اعمال غير عادي و احتمالا انحرافي دارند. اين حالت همان بحراني است که فوق العاده براي جوانان بخصوص از نظر اعتياد خطرناک است.

اوقات فراغت جوانان در اين برهه، مسئله اي بسيار مهم و حساس است. مسير خانه و مدرسه و کوچه نيز براي دانش آموزان نوجواني مي‌تواند خطر ناک و خطر ساز باشد.

اولين مصرف سيگار بوسيله جوانان در مسير کوچه انجام شده نوجوانان جرات، جسارت و بزرگ شدن را در مسير مذکور آزمايش مي‌کنند. گاهي طنز و شوخي را هم با اعمال خود مي‌آميزند.

خطرناکترين انحرافات که واقعا جوانان و آينده آنان را تهديد مي‌کند، وجود مواد مخدر و اعتياد است. طبيعي است که مواد مخدر به صورت اعم در بيرون از منزل و در کوچه و خيابان مورد شناسائي و احيانا استفاده قرار مي‌گيرد. تقريبا در کليه معتادين که در سنين جواني مبتلا شده‌اند از نظر مکان، مسير مدرسه، کوچه و تشويق دوستان نقشي اساسي داشته است.

گسترش اعتياد در بين جوانان، واقعا زنگ خطري است براي تمام جوامع اين چيزي است که همه از آن متضرر مي‌شوند. بنابر اين خطر بايد به عنوان بزرگترين و بالاترين معضل مورد توجه قرار گيرد و در مقابله و مبارزه با آن از هيچ کوشش و اقدامي فروگذاري نشود.

 

عوامل اعتياد به مواد مخدر

1- عوامل اجتماعي: الف: عوامل تربيتي و آموزشي: خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانه‌هاي گروهي، اوقات فراغت، فساد اجتماعي

ب) عوامل اقتصادي: فقر، مهاجرت، بيکاري، سودجوئي.

ج) عوامل سياسي: جنگ، سياست

د) عوامل فرهنگي: بيسوادي، عدم آگاهي، فقدان احساس مسئوليت

2- عوامل رواني : الف) عوامل روان پزشکي: انواع افسردگي‌ها بخصوص مانياکها، انحرافات جنسي

ب) عوامل روانشناسي: ناپايداري عاطفي و احساسي، اضطراب و بيقراري، عدم اعتماد به محيط و آينده، احساس عدم تونايي، عقده حقارت، عدم رشد شخصيت

3- عوامل طبيعي: الف) عوامل فيزيکي: بيماري و درمان سرخود، نقص جسمي

 

ترک اعتياد

آيا همانطور که معتاد فکر مي‌کند و بيشتر مردم تصور مي‌کنند، همه چيز در مورد معتاد پايان پذيرفته است. آيا امکان بازگشت وجود ندارد و آيا اين تصورات واقعيت دارد.

خير هنوز اميد هست، ممکن است معتاد و زندگي او در حال پايان باشد ولي هنوز پايان نيافته. اميد پايان نيافتن هم وجود دارد. به شرط خواستن و به شرط فراهم کردن شرائط خواستن و مساعدت به آنها در جهت انجام خواستن ... و زمينه بازگشت را براي آنها فراهم کردن.

مبارزه با اعتياد، مکمل مبارزه با مواد مخدر است. اعتياد وگسترش آن موجب افزايش تقاضا و در نتيجه ايجاد انگيزه براي قاچقچيان و بازار براي عرضه مواد مخدر مي‌گردد. چگونه مبارزه با اعتياد از نظر کلي بمراتب مشکلتر از مبارزه با قاچاق مواد مخدر است.

در برخورد با مواد مخدر، مقابله بيشتر به صورت شکلي مطرح است، حال آنکه در مقابل با اعتياد مسائل ماهيتي پيچيده، گسترده و بغرنج مطرح است. مقابله اساسي با آن، در وهله اول برخورد با علل و عوامل موجه مي‌باشد و برخورد با شخص معتاد در وهله دوم قرار دارد.

بررسي و دقت در علل وعوامل عمومي و اختصاصي و چگونگي گرايش به اعتياد حاکي از آن است که تقريبا کليه امور جامع در دسته بنديهاي بعمل آمده قرار مي‌گيرد به عبارت ديگر نارسائي و غفلت در هر يک از امور جامعه موجبات ضايعه و لطمه براي تعدادي از افراد آن جامعه خواهد بود. علت اينکه ذکر شد تعدادي از افراد جامعه منظور آن دسته افرادي است که زمينه‌هاي لازم به علت تاثير عوامل و علل ديگر، در آنها فراهم شده است.

بنابر اين، اين مسئله بايد همواره مورد توجه کليه مسئولين اجتماعي، اقتصادي، بهداشتي، فرهنگي، سياسي، قضائي و مذهبي هر جامعه اي باشد و به نارسائيهائي همچون انواع بيماريها و مسئله استفاده نابجا از برخي داروها، تربيت، کار و بيکاري، مهاجرت، تبعيض، ضعف واقعي ايمان، اعتقادات و صدها نارسائي ديگر با بعدي محدود و تنها به چشم همان نارسائي ننگرند که ممکن است يک مسئله خود صدها مسئله ديگر را در پي داشته باشد.

برخورد با شخص معتاد در خانواده، جامعه و مراکز بازپروري هر کدام به برنامه اي ويژه و متناسب نياز دارد. و در هر يک از اين مراحل توجه به وابستگي جسمي ورواني  معتاد به تفکيک و درعينحال تواما شکل کلي معالجه وترک اعتياد است.

 

ايجاد آمادگي و زمينه‌هاي لازم درمعتاد براي ترک اعتياد

اکثر معتادين تا حدودي شعور و تمرکز خود را از دست مي‌دهند و مسائل، مشکلات، منافع و مضار خود را با اشکال تميز مي‌دهند. ولي اين امر نسبي است و در ضمن هيچگاه شعور خود را به طور کامل از دست نمي دهند. نکته ديگر علاقه وافري است که معتادين بخود دارند وهمين امر موجب تلاش براي ادامه اعتياد مي‌گردد. زيرا مي‌ترسند در اثر نرسيدن مواد مخدر دچار رنج و عذاب و احيانا مرگ شوند. ضمنا در کنار آن رها شدن از دام اعتياد را همواره در افکار خود محفوظ مي‌دارند. معتادي مي‌گفت: ما در چاهي سقوط کرده ايم، چطور مي‌شود دلمان نخواهد از چاه بيرون بيائيم ولي نمي توانيم، مي‌خواهيم ما را بيرون بکشند. اين ( خواستن ) در همه آنها با شدت و ضعف وجود دارد و بايد اين خواستن را تقويت کرد. در بين معتادين و فرهنگ عامل اين طرز تلقي قوت گرفته که اعتياد غير قابل معالجه است. با توجه به ارگانيزم بدن انسان و مطالعه انجام شده و تجارب بدست آمده اعتياد در هر مرحله اي که باشد قابل رها شدن است.

با کمي رنج بيشتر واتخاذ شيوه مناسب علاج امکان پذير خواهد بود. معتادي که درمرکز بازپروي پس از هفت سال اعتياد و يا به قول خودش «عجين شن با هروئين» معالجه شده بود علت وسبب ترک را اجبار مي‌دانست.

در برخورد با معتاد جهت ترک بايد به او فهمانده شود که دارد همه چيزش را از دست مي‌دهد، از جمله حيثيت وغيرتش را، و چون انسان حساسي است در اين راه بايد از طريق عاطفي و بسيار ملايم وارد شود. با نصيحتهاي خالي از تحقير، بدون نيش زبان و تشويق و آماده کردن وي. او بايد حس کند که افرادي که او را نصيحت مي‌کنند واقعا به وي و سرنوشتش علاقه دارند. استعدادهاي و توانائيهائي را که داشته و در اثر اعتياد به فراموشي سپرده و يا قادر به انجام آنها نيست، بزرگ جلوه داده و برخش کشيد.

ايجاد آمادگي رواني و در کنار آن توجه به مسائل جسمي، ايجاد آمادگي را قوت مي‌بخشد. معتادين واهمه اي که دارند از رنج و ناراحتيهاي جسمي و دردهاي عضلاني و استخواني، در لحظات ترک اعتياد است.

شديدترين مشکلات جسمي که معتاد فکر مي‌کند ديگران از درک و احساس آن عاجزند. خارش گلو، حالت تهوع و تشنج توام با بي حالي و خواب آلودگي است. بي حسي مفرط، درد دست و پا و مشکلات رواني، بي حوصلگي، بي خوابي و نااميدي است.معتادين بجائي مي‌رسند که اميد و اتکاي خود را مواد مخدر مي‌شناسند. براي علاج دردهاي جسمي به سراغ مواد مخدر مي‌روند و در هر ناراحتي عصبي و رواني به مواد مخدر پناه مي‌برند.

بايد به افراد معتاد تفهيم کرد که ماده مخدر نه تنها براي آنها هيچ حالت مثبت و سازنده اي ايجاد نمي کند بلکه سرعت توان و قدرت را نابود و آنها را به سوي مرگ و نيستي کهنسبت به آن حساسيت دارند مي‌کشاند.

وقتي موارد فوق و حالاتي که معتاد دارد و حس مي‌کند، برايش تشريح شود و تفهيم گردد که اين مسائل قابل تحمل است و با دارو و مسکن کاهش خواهد يافت، در مدت سه روز و پيشرفته ترين اعتياد حداکثر در يک هفته تا 90 درصد تخفيف خواهد يافت و ايجاد آمادگي و پذيرش را سهولت خواهد بخشيد.

اين وظيفه و آماده سازي به عهده نزديکان معتاد است. در مورد شوهران، زنان و در مورد فرزندان، والدين بايد اين برخورد صحيح را انجم دهند. همسران معتادين توجه داشته باشند واين توجه به آنها داده شود که تا حد امکان تلاش داشته باشند همسران معتاد خود را رها نکنند. اگر در رفتار خود بنگرند شايد تا حدودي در مورد اعتياد همسران بخصوص چنانچه بعد از ازدواج و در طول زندگي مشترک ايجاد شده باشد- به صورت خفيفي مقصر باشند يا کوتاهيهائي در اين رابطه در خود بيابند. نه تفصير عمدي و موثر بلکه کوتاهي در اقدامات بازدارنده از نظر کنترل و توجه بموقع از سوي آنها وجود داشته. اگر برخورد قاطع وحساب شده اي مي‌داشتند وي راهدايت و تا حد امکان راهنمائي مي‌کردند و يا در نهايت وي را به مراکز بازپروري معرفي مي‌کردند، بهتر از رها کردن بود.

 

نقش رسانه‌ها در ايجاد آمادگي

برخورد بامسئله مواد مخدر و اعتياد که ريشه اي عميق در کشور ما دارد به برنامه ريزي، تداوم مبارزه و تازه و بروز نگه داشتن آن نياز دارد و باري است گران، که تاريشه کن شدن نبايد به زمين گذشته شود. خوشبختانه رسانه‌هاي ما با همکاري مراجع ذيربط به اين مهم پرداخته‌اند و با سلسله گزارشات پيوسته در روزنامه‌ها و برنامه‌هاي مختلف در تلويزيون وظيفه فوق را به عهده گرفته اند.

نمايشنامه و فيلمهائي که به صورت پراکنده تهيه و نمايش داده مي‌شود نيز در ايجاد بيداري لازم موثر بوده، خانواده‌ها را جلب کرده است. اينگونه برنامه‌ها، واقعا از نظر خانواده‌ها و بخصوص نوجوانان و حتي کودکان داراي اثرات مثبت است. کودکان از وضع فلاکت بار معتادين به گريه در مي‌آيند و اين اثري است که هيچگاه از ذهن آنان خارج نخواهد شد.

منتها نکته اي به تهيه کنندگان اين چنين برنامه‌ها تذکر داده مي‌شود و آن استفاده از مشاورت اشخاص ومتخصصين واقعي در تهيه اين برنامه‌هاست.

 

روشهاي معالجه

معالجه معتادين با توجه به مراحل مختلف اعتياد- مرحله آشنايي ومصارف اوليه، مرحله تداوم مصرف وپيشرفت ممکن است تا حدي تفاوت نمايد ولي آنچه مهم است، استفاده از روش مناسب و در واقع معالجه کامل است. مهمترين مسئله قطع مواد مخدر يا «بازگيري» مي‌باشد، يعني بايد در اولين قدم و پسيستم از ايجاد آمادگي متناسب با وضعيت افراد ممکن است با صحبت يا اجبار ايجاد گردد- قطع وابستگي جسمي از شروع کرد.اين کار را معمولا با عوض کردن نوع ماده مصرفي و کاهش تدريجي آن آغاز مي‌نمايند. در قدم بعدي بايد روان و روح معتاد ار از چنگال عفريت اعتياد خلاص کرد که کاري است حساس و در مورد آن اقدام شود.

خود رماني در زمينه ترک بوسيله خود فرد يا اطرافيان مي‌تواند تنيجه بخش باشد. بخصوص در مورد نوجوانان و جوانان معتاد. صحيح ترين شکل آن است که با مشورت پزشک متخصص که در ترک اعتياد تجربه اي هم داشته باشد اقدام گردد. در اين موارد پس از تماس با پزشک که ممکن است حتي متخصص داخلي هم باشد، بايد  اقدامات دارو درماني و روان درماني تواما بوسيله وي و با کمک اطرافيان در منزل در مراحل ابتدائي در منزل بهتر از بستري شدن در بيمارستان است- تحت مداوا قرار گيرد.

پس از ايجاد آمادگي و تهيه مقدمات، پزشک او را آماده مي‌کند دکتر چنين وانمود مي‌نمايد که در داروها هيچ مواد مخدري نيست. معتاد نبايد بفهمد داروها چيست. فرضا اگر ويتامين ث تزريق مي‌کند مريض تبايد بداند او بايد تصور کند که داروي معجزه آسائي به او تزريق شده است.

اعتياد در مراحل اوليه اگر سرپائي و در منزل و با کنترل لازم معلجه شود، اثرات بهتري خواهد داشت. به دليل اينکه بستري شدن در تخت بيمارستان و مراکز مشابه حالت خاص و مشکلتري ايجاد مي‌نمايد. معتاد يک هفته بعد اين حالات را دارد:

1-    شديدا احساساتي است

2-    از نظر جنسي بيمار فوق العاده تحريک پذير مي‌شود،

3-    از نظر روحي فرد دچار خيالبافي مي‌شود.

4-    از نصيحت وطعن، فوق العاده ناراحت و آزرده خاطر مي‌گردد.

متخصصين در رابطه با ترک اعتياد کلا از دو شيوه استفاده مي‌نمايند. يکي دارو درماني و ديگري زوان درماني است.

در مراحل ابتدائي اعتياد، چون وابستگي جسمي کمتر است به روان درماني بيشتري نياز است. ترک بدون استفاده داروي جايگزين امکان پذير نيست چون معتاد تحمل کوچکترين ناراحتي جسمي را ندارد. ترس از ناراحتيهاي حاصله از نبود مواد مخدر، او را به ادامه اعتياد کشانيده. بنابر اين استفاده ازداور رکن اصلي معالجه است.

 

روان درماني

شيوه‌هاي روان درماني و چگونگي اجراي آن از سوي متخصصين به رشته تحرير درآمده و موجود مي‌باشد. آنچه که معتادين در رابطه با اين مسائل مي‌گويند مي‌تواند براي متخصصين هم جالب باشد.

معتادي مي‌گفت: من قبل از اعتياد با زبانپرخاش آشنا بودم، هيچگاه پدرم يا مادرم با زبان خوش با من سخن نگفتند، هميشه از زندگي نااميد بودم. مي‌ديدم و. مي‌فهميدم که مورد توجه نيستم. رنج مي‌بردم و دوست داشتم که دوستم داشته باشند و اين گله و زبانحال اکثر معتادين است.

چون گلايه‌ها بسيار است بايد به هر معتادي که صحبت مي‌شود و در واقع روان درماني مي‌گردد، دنبال نقطه ضعف رواني و عاطفي وي گشت. معتادي از فقدان مادر که هميشه چشمش دنبال او بود سخن مي‌گفت.مادرش او را رها کرده و دنبال شوهر جديد رفته بود،

پسيستم از شناخت عقده‌ها وکمبود‌ها، بتدريج بايد به او تفهيم کرد که بعضي خصوصيات موجود در خودش هم در گرايشش به اعتياد تاثير داشته و بعد آن خصوصيات را هم شناخت و کشف و در جهت برخورد با آنها هم تصميمي را هم شناخت و کشف و در جهت ظريفي وجود دارد و آن ايجاد علاقه به ترک و ادامه اين وضع در معتادين است. تا افکار مغشوش و اضطراب وي را بر طرف، و امکان بازگشت را کاهش دهد. ايجاد دشواري براي تهيه مواد مخدر علاوه بر اينکه هميشه بهترين راه مبارزه با عتياد محسوب مي‌گردد، از به وجود آمدن تزلزل در روحيه معتادين و کشش و تمايل آنان جلوگيري و. اميد به تنيجه بخش بودن اقدامات را افزايش مي‌دهد.

 

دارو درماني

روان درماني در ايجاد آمادگي براي ترک، ادامه راه و عدم بازگشت صد در صد موثر و سازنده است. در کنار آن معالجه جسمي و رها کردن جسم از وابستگي هم ضروري و اجتناب ناپذير است. ونيز ايجاد حالتي در جسم براي تطابق و مقاومت با شرائط جديد و عدم واکنش در مقابل نرسيدن ماده مخدر. براي ايجاد چنين شرائطي در سلولهاي بدن تدريجا عمل مي‌شود و از داروهاي جايگزين استفاده بعمل مي‌آيد.

معمولا معالجات دستجمعي در مراکز بازپروري يا انفرادي در بيمارستانها و منازل، از يک شيوه کلي استفاده مي‌شود و. آن مصرف داروئي است که جايگزين مواد مخدر مي‌گردد و در کنار آن براي مدتي محدود از داروهاي مسکن و نظاير آن استفاده بعمل مي‌آيد امروزه براي ترک اکثر اعتياد‌ها، داروهاي جايگزين مختلفي ساخته شده که مهم طرز استفاده صحيح از آنهاست.

اگر بدون متخصص عمل شود و يا بهزنجهاي جسمي و روحي معتاد توجهي نباشد، نتيجه معالجه رضايت بخش نخواهد بود. در دارو درماني نکات مهمي مانند موارد زير بايد در نظر گرفته شود:

1-    توجه به مسائل عاطفي و رواني بيمار

2-کاهش آلام جسمي معتاد

3-جايگزين ماده مخدر با دارو و سپس کاهش تدريجي آن

4- انجام کليه اعمال ترک زير نظر پزشکه متخصص و با تجربه و آشنا به مسائل تبعي اعتياد

5- برخورد رواني و جسمي مناسب و توام و تفهيم سهولت ترک اعتياد

6- مهم جلوه دادن اقدام معتاد در جهت ترک و بزرگ شمردن موفقيت وي در ترک، نزد آشنايان و کساني که از گذشته او باخبرند.

7- توجه به زمان پس از ترک از نظر پيگيري، کنترل و اقدامات لازم چون دوري از دوستان سابق، ايجاد سرگرمي و کار براي فرد و شروع فعاليت و ورود تدريجي به جامعه

8- پس از ترک، هيچگاه راجع به گذشته نبايد صحبت شود حتي راجع به مواد مخدر و مضار و آثار آن هم با او صحبت نشود.

9- شخص تا مدتي بعد از ترک (2تا 6 ماه) گاهي ناراحتيهاي عصبي و رواني دارد و حالاتي شبيه نرسيدن مواد مخدر در زمان اعتياد به او دست مي‌دهد.

10- به اين نکته توجه شود که بازگشت به اعتياد در فردي که ترک کرده، بسيار مشهود و قابل لمس است، به اين صورت که علائم شکست و نااميدي در رخسارش هويدا و بصورتي ناگهاني و يکباره آثار و علائم گرفتاري قبل، در وي پديدار مي‌شود. بخصوص اينکه خارش بدن و ساير آثار بدني شدت هم مي‌گيرد.

- داروهائي که براي ترک استفاده مي‌شود: برخي از داروهائي که در دارو درماني استفاده مي‌شود.


1- متادون.

2- آلفا استيل متادون

3- کدئين

4- آپومرفين

5- سايکازوسين

6- نالوکسان

7-کلوئيدين

8- لارگاکتيل (پرومازين)


روشهاي ديگر

- استفاده از متد (طب فشاري)، طب سوزني (آکوپونکتور) در ترک اعتياد: طب سوزني سابقه اي پنج هزار ساله در چين دارد. مغز انسان به طور طبيعي در جهت واکنش در مقابل دردها ماده اي به نام آندورفين ترشح مي‌کند که ترکيب شيميايي آن شبيه مورفين است در اکثر انسانها اين وظيفه به صورت طبيعي بوسيله غده اي در هيپوفيز مغز انجام مي‌شود. برخي از متخصصين معتقدند هر گونه اختلالي در کار اين غده موجب عدم سازگاري و واکنش طبيعي شخص در برخورد با مسائل و مشکلات است. و رابطه اي هم بين اين امر و بيماريهاي عصبي يافته اند.

اين شيوه از طريق نصب سوزن يا سوزنهائي بر کانالهاي انرژي و نقاط حساس شناخته شده در بدن (تا کنون 1400 نقطه شناخته شده)، با دردها و بيماريها مقابله مي‌شود

در مورد اعتياد نيز از تحرک نقاط حساس مشخص که در گوش انسان قرار دارد استفاده مي‌شود. برابر بررسيهاي بعمل آمده در چين، ويتنام، هنگ کنگ و آمريکا هزاران معتاد با استفاده از اين شيوه معالجه گرديده اند. در ايران نيز در تنها درمانگاه طب سوزني قائم شهر بيش از 2000 نفر تحت مداوا قرار گرفته اند.

در مورد اثرات اين شيوه نظرات متفاوتي وجود دارد. آنچه مهم است به خدمت گرفتن هر گونه امکان براي مقابله با بلاي اعتياد است. با توجه به نوبودن اين شيوه رواني مثبتي که استفاده از آن مي‌تواند در فرد معتاد ايجاد نمايد، به نظر مي‌رسد ثمر بخش باشد

استفاده از هيپنوتيزم (خواب مصنوعي) در ترک اعتياد: روان درماني و آرام کردن درون پسر تلاطم معتادين رکن مهم و اساسي، در ترک اعتياد مي‌باشد.

برخي از متخصصين متخصصين عقيده دارند. هيپنوتيزم نيز مي‌تواند به صورت غير مستقيم در ايجاد آرامش مورد استفاده قرار گيرد. خواب مصنوعي در معالجه بيماريهاي رواني کاربرد دارد.  مکانيزم آن تلقين موارد مورد نظر به بيمار در حالت خواب مصنوعي است. در خواب مصنوعي مي‌توان به معتاد تلقين کرد که قادر است مواد مخدر را رها سازد. ترک مواد مخدر هيچ ترسي ندارد.... و تمام موارد مورد نظر را در خواب به وي آموزش داد. از اين روش در درمان گروهي هم استفاده بعمل مي‌آيد.

شيوه‌هاي ديگر شامل قرنطينه يا مراقبت در مکانهاي خصوص (در مورد معتادين مشکوک)، ترک تدريجي (کاهش در مصرفي يا نظارت)، شوک الکتريکي، مراقبت و نگهداري در منزل و مراقبت از سوي مسئو.لين دولتي، شيوه‌هاي کاردرماني، اردوگاههاي اجباري، جداسازي معتادين ولگرد و غيره ولگرد از جامعه و افراد سالم است که در کشورهاي چين، ويتنام، تايلند، هنگ کنگ، آمريکا، تجربه گرديده است.

-         مراکز مهم باز پروري و مراکز معالجه معتادين در ايران:

-         در حال حاضر 15 مرکز باز پروري در سطح ايران فعاليت دارد:


1-       تهران (مرکز بازپروري شور آباد ورامين)

2-       استان خراسان (5 مرکز)

3-       باختران

4-       رشت (هويق- آستارا)

5-       گر

6-       گرگان

7-       بندر عباس

8-       يزد

9-       اصفهان

10 ياسوج

11 همدان

12 زاهدان


اين مراکز زير نظر وزارت بهزيستي قرار داشته و از نظر مراجعه و پذيرش معتاد مستقما با دادستانهاي مبارزه با مواد مخدر ارتباط دارند. در اين مراکز حداقل مدت معالجه و باز پروري دو ماه است که ممکن است تا يک سال طول بکشد. اين مراکز در هر دوره مي‌توانند تا 60000 نفر را پذيرش نمايند که در مقابل انبوه معتادين ظرفيت قابل توجهي نمي باشد.

 

بازگشت به اعتياد

در بين معتادين و عامه مردم مشهور است که اعتياد علاج ناپذير است؛

معتادين باور بيشتري در اين زمينه دارند، که موجب مي‌شود علاوه بر اعتياد ياس و نااميدي برآنان مستولي گردد. کليه معتادين جوابهائي نظير « نمي توانم، مگه ميشه، چه فايده دارد.....» و جوابهاي ديگري از اين قبيل داشته اند. اکثر آنها معتقدند که اگر هم ترک کنند قدرت تحمل و مقاومت ندارند و دوباره رو به مواد مخدر خواهند آورد.

آثار جسمي اعتياد معمولا تا يک ماه از آخرين مصرف وشروع معالجه، زائل مي‌شود ولي آن چيزي که مهم است رهائي رواني است. حساسيت و ويژگيهاي اخلاقي و رواني موثر در گرايش به اعتياد، زمان اعتياد شدت مي‌يابد، وجود و ادامه همين امر در بعد از ترک، زمينه‌هاي بزگشت را فراهم مي‌سازد .

تشنجهاي ناگهاني، اسهال و گاهي استفراق و گز گز کردن اعضاي بدن- بخصوص در دست و پا

-، خواب رفتگي و ناراحتيهائي از اين قبيل که چون شبيه عوارض خماري است، بشدت بيمار را ناراحت مي‌کند و او از ترس گرفتار نشدن به حالت خماري، بسرعت و مجددا به مواد مخدر روي مي‌آورد. اينجاست که نبود مواد مخدر، در واقع برنده ترين سلاح ترک و معالجه معتادين خواهد بود. چه اين حالت موقتي است و شايد چند روزي بيشتر دوام نداشته باشد. مراجعه به روان پزشک و متخصص اعصاب و روان باتجربه، بهترين اقدام در اين حالات مي‌باشد.

متخصصين و معتادين (در پرسشنامه‌هاي خود) علل بازگشت را موارد زير مي‌دانند:

1-    وجود مواد مخدر و سهولت دسترسي به آن

2-    عدم مراقبت وکنترل و پيگيري در مورد معتادين معالجه شده.

3-    بودن شرائط منفي موجود در اطراف فرد

4-  ناراحتيهاي عصبي و ضعف فرد در مقابل آنها، بخصوص در زمان پس از ترک که بشدت آسيب پذير، حساس و نااميد است، به همين جهت به محبت و مساعدت همه جانبه نياز دارد.

5-    عدم برنامه ریزی لازم برای مشغول کردن این افراد

6-     عدم پذيرش اين افراد از سوي جامعه منزوي بودن و احساس طرد از جامعه وکنايه‌هاي نيش زبان اطرافيان يا سايرين

7-    وجود معتادين ديگر يا دوستان سابق

8-  غير علمي بودن اصول حاکم بر مراکز بازپروري و در نتيجه نا تمام ماندن ويا ناقص اجرا شدن برنامه ترک، بخصوص از نظر رهائي آلودگي جسم از ماده مخدر و يا احساس چنين حالتي از سوي معتاد

9-    وجود مراکزي همچون قهوه خانه‌ها و نظاير آن که برابر گفته يک معتاد با ديدن آنها فيلشان ياد هندوستان مي‌کند و در نهايت آلودگي محيط .

10-            ضعف قواي جسمي

11-     بي خوابي شديد که از سوي اکثر معتادين به عنوان يکي از دلائل عمده بازگشت و روي آوردنمحدد به مواد مخدر ذکر مي‌گردد.

12-     ضعف و بي حال مخصوصي که معتادين مي‌گويند: هيچ کسي قادر به درک آن نيست مگر معتاد باشد. اين ضعف وقتي ايجاد مي‌شود، در عضلات و ماهيچه‌هاي بدن حتي گردن احساس بي حالتي بوجود مي‌آيد. علت پزشکي اين مسئله در بررسي مشخص نشد.

 


فهرست مطالب

تعريف مواد مخدر1

اثرات کلي حاصله از مصرف مواد مخدر1

اعتياد و زيانهاي بدني.. 3

اعتياد و سرطان.. 3

اعتياد و خودکشي.. 4

اختلال شخصيت و رفتارهاي ضد اجتماعي.. 4

دليل بروز شخصيت ضد اجتماعي.. 6

جوان و اعتياد. 7

عوامل اعتياد به مواد مخدر9

ترک اعتياد. 10

ايجاد آمادگي و زمينه‌هاي لازم درمعتاد براي ترک اعتياد. 11

نقش رسانه‌ها در ايجاد آمادگي.. 14

روشهاي معالجه. 14

روان درماني.. 16

دارو درماني.. 17

روشهاي ديگر. 19

بازگشت به اعتياد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ارتباط جنسی پیش از ازدواج

بازديد: 61

ارتباط جنسی پیش از ازدواج ( درگوشی های مشاور با دختران و پسران)

در این مقاله به بررسی روابط جنسی پيش از ازدواج می پردازم. اينکه نگرش گروه های مختلف به اين عمل چيست و اينکه داشتن اين رابطه چه نتايج مثبت و منفی می تواند در زندگی آينده فرد داشته باشد؟ لازم به ذکر است  ما  برای تمامی اديان و مذاهب احترام قائل هستم اما معتقدیم صحبت نکردن ما در مورد یک مطلب شایع نه تنها باعث حذف آن نمی شود بلکه می تواند باعث گمراهی بدلیل ندانستن جنبه علمی مسئله و آسیب جبران ناپذیر به فرد شود ما (همکاران شما در سایت پزشکان بدون مرز ) از معتقدترین پزشکان به دین ، فرهنگ و سنت می باشیم و در برنامه درگوشی  بيشتر تلاش می کنیم تا جديدترين يافته های علمی را در پاسخ به سئوالات دريافت شده در اختيار افراد قرار بدهیم و در نهايت اين مسئوليت و تصميم خود فرد است که چه کاری برايش بهتر است و چه خط فکری را می خواهد دنبال کند.

رابطه جنسی پيش از ازدواج در اکثر جوامع از نظر اخلاقی عملی غيرقابل قبول شمرده می شود. در چند دهه اخير، در برخی جوامع غربی از شدت اين مسئله تا حدی کاسته شده اما هنوز هم در خانواده های سنتی، مذهبی و يا اشخاصی که از طبقات بالای اجتماع هستند تجربه جنسی افراد به خصوص خانم ها را صرفا در قالب ازدواج، مشروع و موجه می دانند.

منع افراد از داشتن روابط جنسی پيش از ازدواج تنها مختص اسلام نيست، بلکه دردستورات اديان ديگر مثل دين يهود و اکثر فرقه های مسيحيت هم افراد از داشتن روابط جنسی پيش از ازدواج به شدت منع شده اند.

در برخی اديان هم مثل بوديسم اگر دو نفر انسان بالغ با ميل شخصی شان و بر اساس علاقه ای به هم دارند با هم وارد رابطه جنسی بشوند حتی اگر ازدواج نکرده باشند، ايرادی ندارد، به شرطی که هيچ نوع آسيبی به طرفين نرسد.

اما مذهب تنها يکی از تعيين کننده های خط فکری افراد است. تعيين کننده قوی ديگر فرهنگ هر قوم و يا جامعه است. مثال ساده اش اين است که در کشورهای مسلمان که از يک دين پيروی می کنند، نگرشهای مختلفی نسبت به روابط جنسی وجود دارد.

تعيين کننده بعدی هم که قانون است. معمولا قانون قدرت فرهنگ و مذهب را ندارد اما در نهايت فاکتور تعيين کننده ای در نحوه عملکرد افراد می تواند داشته باشد.

موارد ذکر شده در واقع بستر این مقاله را فراهم می کند. با توجه به اينکه مخاطبين اين سایت اکثرا از کشورهای فارسی زبان هستند، از نظر فرهنگی با هم اشتراکاتی دارند. حتی اگر در کشورهای غربی زندگی می کنند تا حدی از فرهنگ خانوادگی و اجتماعی که در آن بوده اند تاثير گرفته اند .

در مجموع، در فرهنگ ما جدای از دستورات مذهبی، فرهنگ جامعه و خانواده پذيرش روابط پيش از ازدواج را ندارد. اما افراد مختلف حتی درون يک جامعه هم با توجه به شرايط خانوادگی و ترجيحات شخصی که دارند در اين مورد نظرات متفاوتی دارند واين عدم پذيرش بدان معنا نيست که همه افراد رابطه جنسی را تنها پس از ازدواج تجربه می کنند. برخی افراد رابطه جنسی کامل را پيش از ازدواج تجربه می کنند و بعضی ديگر هم راه های جايگزين را انتخاب می کنند.

راه های جايگزين عبارتند از: خويشتن داری، خود ارضايی، رابطه جنسی از راه دهانی و رابطه جنسی از راه مقعد.

خويشتن داری: در جوامع مذهبی ارزش والايی برای انسان قائل هستند (بطور مثال در اسلام از انسان به عنوان اشرف مخلوقات ياد شده). بنابراين برای افرادی که انسان را دارای روح والا و قدرت معنوی می دانند قبول کردن اينکه او نتوانسته به شهوت خود فائق شده و رابطه جنسی اش را تنها در قالبی پذيرفته انجام دهد کار راحتی نيست.(ما و جامعه و فرهنگ فارسی ، برای این افراد ارزش والایی قائل هستیم و از نکات جالب آن است که افرادی که راه های دیگر را برای خود انتخاب کرده اند در طی مصاحبه با همکاران ما به تعریف و تمجید این گروه پرداخته اند )

خويشتن داری می تواند در سرکوب اميال جنسی در افراد مجرد موثر باشد. اما در بعضی موارد اگر بين احساسات جنسی فرد و تجربه جنسی فاصله ای چندين ساله باشد و فرد مدام اين حس را سرکوب کند، ممکن است در دراز مدت يکی از حالت های زير شود:

1- اختلال جنسی . يعنی فرد حتی پس ازهم ازدواج هم نمی تواند احساس برانگيخته شدن کند. و يا در برقراری ارتباط جنسی با همسرش دچار مشکل شود.

2 - برای آقايان ممکن است در هنگام تحريک جنسی دچار درد بيضه، زير دل، کمر، ناحيه مقعد و يا ناحيه بين مقعد و آلت تناسلی شوند. بدليل اينکه تحريک جنسی صورت گرفته (بوسيله خيالبافی جنسی، تماشای فيلم و يا معاشرت با فردی که برايشان محرک است وغيره) و نحوه عملکرد بدن به اين صورت است که غده پروستات مايع منی را توليد می کند که می خواهد از بدن خارجش کند. اما وقتی جلوی اين فرايند گرفته می شود انقباض عضلات ناحيه تناسلی و جمع شدن مايع منی در پروستات، درد در يکی از اين مناطق و يا چندتا از آنها را همزمان ممکن است ايجاد کند.

3 - برای خانم ها يی که برای مدت ها به جنبه فرايند جنسی بدنشان بی توجه بوده اند ممکن است پس از ازدواج مشکل درد در هنگام دخول، تحريک نشدن و يا ارضا نشدن پيش بيايد.

4 - برای آقايان حالت انزال در خواب پيش می آيد که کاملا طبيعی است و هيچ خطری ندارد و نشانه سلامتی شما است. از لحاظ بهداشتی قضيه بهتر است بلافاصله پس از اينکه اين حالت رخ داد يا صبح که بيدار شديد ادرار کرده و آلت تناسليتان را با آب ولرم شستشو دهيد (در اسلام غسل جنابت توصيه شده).

همه افراد خويشتن داری نمی کنند و ممکن است خود ارضايی کنند. اين عمل در بين خانم ها کمتر شايع بوده اما امروزه بسیار رو به افزايش است.

خود ارضايی:

خودارضايی اگر درست انجام شود می تواند هم برای خانم ها و هم برای آقايان مفيد باشد.و اگر درست انجام نشود می تواند باعث ناراحتی  روحی و جسمی فرد شود. از مزايای خودارضايی می توانم به اين چند نکته اشاره کنم:

1 - افراد از اين طريق می توانند بدون اينکه تحت فشار باشند در زمانی که احساس راحتی می کنند و در خلوت خودشان با بدنشان آشنا شوند. اينکار در زندگی آينده شان هم به آنها کمک می کند تا از رابطه جنسی با همسرشان لذت بيشتری ببرند و بتوانند او را در دادن لذت به آن ها هدايت کنند.

2 - برای خانم ها خودارضايی مکرر ايرادی ندارد به شرط اينکه به صورت يک مشغوليت فکری در نيايد که از زندگی روزمره باز بمانند. و اينکه برای حفظ پرده بکارتشان نبايد چيزی را در حين خودارضايی وارد واژن خود بکنند. تنها از طريق مالش کليتوريس می توانند ارضا شوند.

3 - برای آقايان خودارضايی بيش از ۲ يا سه بار در هفته توصيه نشده و مضر می باشد. البته بر سر اين رقم هنوز اتفاق آرا وجود ندارد. و اين تعداد به اين دليل پيشنهاد شده بطور متوسط مردان ميتوانند مايع منی برای سه بار انزال کامل را در طول يک هفته بسازند. خودارضايی بيش از اين غده پروستات را تحت فشار قرار داده و ممکن است باعث درد بيضه، زير دل، کمر، ناحيه مقعد و يا ناحيه بين مقعد و آلت تناسلی شوند.

پژوهش های اخيرکه در مجله انجمن اورولوژيست های آمريکا به چاپ رسيده، حاکی از آن است که اگر مردی در طول زمان حيات جنسی خود يعنی از زمانی که بالغ می شود بطور مرتب خودارضايی داشته باشد (اما نه بيش از قائده) احتمال دچار شدنش به سرطان پروستات کمتر است.

4 - ودر نهايت اينکه اگر امکان ازدواج ندارند، لازم نيست به روابط پرخطر پيش از ازدواج وارد بشوند.

از ميان صدها سوال رسيده ( در قسمت نظرات سایت )،  احمد از فنلاند: خودارضايی صحيح چطوری است؟ حبيب از کابل پرسيده: آيا خودارضايی با کف دست ضرر دارد؟ میترا از تهران در مورد فعالیت جنسی دهانی و …….

در جواب به اين پرسش ها بايد گفت که هر کسی روش خاص خودش را برای خودارضايی می تواند داشته باشد. اما معمولا اين نکات توصيه می شود: شستن دست و ناخن ها پيش از انجام اين عمل. استفاده از مواد لغزنده کننده می تواند کمک کننده باشد.

ادرار کردن بعد از انزال برای آقايان و ارضا شدن خانم ها که چنانچه باکتری در مجرای ادرارهست خارج بشود. و شستن آلت تناسلی با آب ولرم و ماده شوينده بدون بو. در ضمن اين مهم است که در محيط امن و آرامی اين کار را انجام بدهيد. در غير اينصورت بخصوص برای آقايان ممکن است برای اينکه کسی شما را نبيند اين کار را خيلی سريع انجام دهيد و در آينده دچار انزال زودرس شويد.

برخی از دوستان بعد از بار اولی که درمقالات درگوشی ها در مورد مسائل جنسی را خواندند با سایت تماس گرفتند و موضع شرع را در قبال اين عمل مطرح کردند. با سپاس از اين دسته از بازدیدکنندگان که نسبت به مقالات درگوشی  و مطالبش بی تفاوت نبوده اند بايد بگويم که ما برای تمامی اديان و مذاهب احترام قائل هستیم و خود از افراد متدین می باشیم ولی باز هم تکرار می کنیم ”"سکوت ما پزشکان نه تنها باعث حذف این اعمال و بیماریهای مسری از جامعه نمی شود ،بلکه باعث اشاعه بیماریهای مقاربتی و مشکلات جسمی و روحی می گردد .”" و در برنامه درگوشی  بيشتر تلاش می کنیم تا جديدترين يافته های علمی را در پاسخ به سئوالات دريافت شده در اختيار افراد قرار بدهیم و در نهايت اين مسئوليت و تصميم خود فرد است که چه کاری برايش بهتر است و چه خط فکری را می خواهد دنبال کند.

در مورد خودارضايی باز هم در مقالات آتی صحبت می کنیم.

رابطه جنسی از راه دهانی: راه ديگری که بعضی افراد در پيش ميگيرند ارتباط جنسی از راه دهانی است که بدون دخول از راه واژن و از بين بردن پرده بکارت دختر، طرفين لذت جنسی هم ببرند.

در اين مورد رعايت بهداشت دو طرف، ترجيحا شستن آلت تناسلی طرفين پيش از اين کار مهم است. مواردی از انتقال بيماری های مقاربتی بخصوص سوزاک حلقی بر اثر اين نوع رابطه گزارش شده.

در مورد انتقال ويروس بيماری ايدز يا اچ آی وی هنوز اتفاق نظر بين دانشمندان وجود ندارد. اما استفاده از کاندوم هم برای خانم ها و هم برای آقايان اکيدا توصيه شده.

رابطه جنسی از راه مقعد: بر طبق صحبت هايی که جوانان می کنند رابطه جنسی از راه مقعد در حال حاضر در جوامعی که اهميت باکره بودن دختر پيش از ازدواج مطرح است، رو به افزايش است. متاسفانه آمار دقيقی در اين مورد در دسترس نيست. اما به هر حال با توجه به ده ها ايميل رسيده ذکر موارد زير خالی از فايده نيست.

ما به شخصه رابطه جنسی از راه مقعد را توصيه نمی کنیم. به ۳ دليل:

1- دهانه مقعد طوری طراحی شده که برای خروج مدفوع کارايی داشته باشد نه برای دخول اجسام خارجی. اين دهانه حالت ارتجاعی ندارد و در صورت اينکه رابطه جنسی برای مدت زمان طولانی ادامه داشته باشد ممکن است فرد را دچار بی اختياری مدفوع و يا بادشکم کند. در ضمن حالت شقاق و يا بواسير هم ميتواند به دليل صحيح انجام نشدن و يا به کرات انجام شدن اين عمل بوجود بيايد.

در حالت شقاق فرد دچار پارگی در دهانه مقعد می شود که در هنگام دفع بشدت دردناک بوده و ممکن است فرد خونريزی هم داشته باشد. در حالت بواسير هم که قسمتی از راست روده به بيرون آمده و به حالت يک دمل در خارج از مقعد قابل ديدن است. اين حالت شدت و ضعف های متفاوتی دارد و در افراد مختلف مشکلات متفاوتی را از درد به هنگام دفع تا خونريزی شديد می تواند ايجاد کند.

2 - دليل دوم اين است که ديواره های راست روده بشدت پر خون هستند و حساس. وقتی که يک جسم خارجی به راست روده وارد می شود احتمال ايجاد خراش در اين ديواره ها بالا می شود و بنابراين احتمال انتقال بيماری های عفونی و مقاربتی از جمله سوزاک، سيفيليس و از همه مهم تر انتقال ويروس بيماری ايدز بالا است.

در مورد جنبه روحی و عاطفی اين نوع رابطه جنسی هم بايد گفت که: چون رابطه جنسی بايد برای هر دو طرف خوشايند باشد نه اينکه تنها يک نفر لذت جنسی ببرد و فرد مقابل درد روحی و يا جسمی را تحمل کند. هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی هر دو طرف بايد برای انجام اين کار راضی باشند در غير اينصورت در دراز مدت بين آنها فاصله می افتد.و به آقایان توصیه می کنیم این مسئله هرگز درخواست نکنند که در اکثر موارد برای شریک جنسی شان فقط آزار جسمی و روحی دارد (نزدیک به 100% دختران مورد مصاحبه با همکارانمان احساس ناخوشایند و تجربه تلخ و کثیف را برای رابطه جنسی مقعدی عنوان کردند.)

در نهايت اگر دو نفر تصميم گرفتند که اين نوع رابطه را تجربه کنند رعايت چند نکته را بايد بکنند.

از نظر بهداشتی يکی استفاده از کاندوم است و يکی نظافت ناحيه مقعد. می توانيد از مواد بی حس کننده مثل ژل ليدوکايين در دهانه مقعد استفاده کنيد اما اين مواد می توانند باعث پارگی کاندوم بشوند. بنابراين با استفاده از مواد لغزنده کننده خيلی به آهستگی ابتدا با انگشت و سپس آلت را به آهستگی وارد کنيد. از مقدار زيادی مايع لغزنده کننده محلول در آب استفاده کنيد ( نه محلول در چربی چون کاندوم را پاره می کند).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره مسائل و مشکلات جوانان

بازديد: 547

تحقیق درباره مسائل و مشکلات جوانان

هويت يابي

(يكي ازوظايف مهم درتعليم وتربيت يك نسل، ياري دادن آن براي يافتن هويت خويش است . روان شناسان، دوره نوجواني يعني حد فاصل بين 13 تا 18 سالگي را دوره حساسي براي يافتن هويت مي دانند.درصورتي كه نوجوان بتواند دراين مدت براي خويش تصويري رضايت بخش واميد آفرين بدست آورد، مراحل بعدي زندگي را با تعادل، پرشور وپرتحرك آغاز خواهد كرد. نوجوان درچنين وضعيتي قدم دردوره هاي جهاني خواهدگذاشت، به گونه اي كه مي داند چه   مي خواهد ومي داند كه چه راهي پيش رو دارد وچه بايد بخواهد. درصورت تحقق ناپذيري اين هويت ، نوجوان دچار‹‹ آشفتگي نقش ›› خواهد شد. يعني درمورد خود ونحوه رفتاري كه  مي بايدداشته باشد ، دچار ترديدي مي شود.درچنين صورتي، انتخاب يك الگوي مشخص براي او مشكل خواهد شد به همين لحاظ ممكن است هرچند صباحي، به رنگي وشكلي درآيد.

درجوامعي كه پيچيدگي وتنوع رفتاري، زياد به چشم مي خورد، الگوهاي متعددي درمقابل نوجوان وجود خواهدداشت، كه او را درانتخا ب يك ياچند الگو براي همانند سازي، يعني انتخاب شيوه اي براي زيستن باالهام از آن الگوها، با مشكل مواجه مي سازد.درجوامع ساده، مانند جوامع روستايي وعشايري، هويت يابي نوجوانان با مشكلات كمتري مواجه خواهد بود. دراين گونه جوامع معمولاً چند نوع شغل وشخصيت معدودبه منزله الگوهاي قالبي درمقابل نوجوان قراردارند كه نوجوان دربرخورد با مشكلات مي تواندبا آنها همانند سازي كند. از اين رو درجوامع ساده ايران به فراواني با نوجوانان 14 يا 15 ساله اي روبرو مي شويم كه مانند مردان وزنان آن جامعه رفتار مي كنند ودرجمع آنان وتقريباً همپاي آنان رفتار كرده، اظهار نظر مي كنند.

يكي از مسائل  مهم درهويت يابي ، ‹‹ هويت يابي جنسي›› است.وقتي سخن از هويت يابي است، مي بايد نوجوان درمورد جنسيت خويش ونقش هاي مربوط به آن نيز به تصور روشني دست پيدا كند. پسر بايد به اين نكته واقف شودكه مرد كيست وچه خصوصياتي لازم است داشته باشد. دختر نوجوان نيز لازم است درمورد اينكه زن كيست وچه خصوصياتي بايد داشته باشد، به تصور روشني بايد برسد.)1

 

1- روابط دختر وپسر درايران- دكتر علي اصغر احمدي- صحافي آرين- تهران- پاييز 80- ص 16و13و14.

‹‹بخش دوم››

معني جواني ونوجواني    

مجموع فرازونشيب دوران زندگي بشر درسه مرحله خلاصه مي شود: كودكي، جواني، پيري.

جواني منزل قوت ونيرومندي ايام زندگي است كه از دوطرف محفوف به ضعف وناتواني است ازطرفي ضعف ايام كودكي وازطرف ديگر ناتواني دوران پيري.

بشردرپيمودن راه زندگي وطي كردن پستي ها وبلندي هاي آن مانند كوه نوردي است كه يك روز دامنه ي فراز را مي پيمايد تاخود را به مرتفع ترين قله ي كوه برساند، وروز ديگر از دامنه ي نشيب عبور مي كند تا با آخرين نقطه ي نزولي برسد.موقع پيمودن دامنه ي نماز، هرروزي كه بروي مي گذرد چشم اندازش وسيع تر مي گردد، ونقطه ي تماشايي اش را بيشتر مي بيند.

وقتي كه برقله كوه قدم مي گذارد به همه جا مسلط مي شود وعالي ترين نازل را مشاهده   مي كنيم. برعكس موقع پيمودن راه نشيب، هرروزي كه براو مي گذرد چشم اندازش محدودتر مي شود ونقاط تماشايي يكي پس ازديگري پنهان مي گردند تا بكلي همه مناظر زيبا از نظرش غائب مي شوند. 1

 

1- جوان ازنظر عقل واحساسات- هيئت نشر معارف اسلامي- تهران-  آذرماه 44 - ص 1و2.

درباره جوان

ايام جواني رسيدن به مرتفع ترين وعالي ترين منازل زندگي است. درديدگاه جوان مناظر زيبا وچشم اندازهاي مطبوع ودل پسند، بسيار است. روح جوان لبريز از آمال وآرزو وسرشار از عشق واميد است.

ايام جواني دوران درخشندگي وفروغ زندگي است. دوران سرور وشادماني، دوران قوت وقدرت، دوران نشاط واميد، دوران كار وكوشش ودوران شور وهيجان.

علي عليه السلام فرموده اند: دو چيز است كه قدر وقيمتشان را نمي شناسند مگر كسي كه آن دو را ازدست داده باشد، يكي جواني وديگر تندرستي وعافيت است. در اين حديث علي عليه السلام نعمت جواني را دررديف بزرگترين نعمت هاي الهي، يعني صحت وسلامت آورده است وبه اندازه اي آنرا مجهول القدر دانسته كه مي فرمايد تنها درموقع فقدان جواني مي توان به ارزش آن پي برد. 1

 

1- جوان ازنظر عقل واحساسات- هيئت نشر معارف اسلامي- تهران-  آذرماه 44 - ص 3و7.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظریه های يادگيري

بازديد: 183

نظریه های يادگيري

مقدمه :

یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتیدر رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقتجاندار (مثل خستگی یا حالات ناشیاز مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی‌شود

نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است. یادگیری نهتنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه دررشد هیجانی،تعامل اجتماعیو حتیرشد شخصیتنیز دخالت دارد. مثلا یادمی‌گیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم وچگونه صمیمیت نشان دهیم.


نظریه های یادگیری

اصولاً هر فعاليتي يك مبناي نظري دارد كه منتج از يك سري تحقيقات و تابع يك اصول و شناخت كليت يافته­اي است .

نظريه به معناي وسيع عبارتست از تعبير و تفسير حوزه اي از شناخت . در نتيجه براساس اين تعريف، نظريه­هاي يادگيري اصول كليت يافته­اي هستند در زمينه يادگيري و شرايط آن . يعني نظريه­هاي يادگيري در واقع تحليل كننده شرايط يادگيري است .

بسياري از معلمين و دانشجويان بين نظريهو فرضيه تفاوت قائل نيستند يا اشتباه مي­كنند وقتي مي­گوييم فرضيه يعني يك راه حل احتمالي علمي مسأ­له در برابر يك مسأ­له­اي كه هنوز صحت و سقم آن تأييد و يا رد نشده است .

 اما نظريه ها مجموعه اي از معرفت و دانش بشري هستند در حوزه­اي از مطالعات كه دقيقاً به اثبات رسيد ، اين نظريه يا مجموعه تحقيقات يك كليات دارند كه مجموعه آنها را شامل مي­شود . در واقع بر اساس آن كليات است كه شما مي­توانيد يك فعاليت را تعريف و تفسير كنيد بنابراين به معناي تأ­ييد نشده هستند ، اما به اين معني نيست كه مطلق باشد ، همين است و ديگر عوض نمي­شود ، خير . پس نظريه قابل تغيير و تحول هست. در نظريه مجموعه عوامل در اختيار محقق نيست مخصوصاً در تحقيقات علوم انساني و گياهي ، گر چه اكثر نظريه­ها­يمان در روانشناسي تربيتي و يادگيري بر اساس تحقيقاتي است كه در آزمايشگاه صورت گرفته و دقيقاً همان مراحل كنترل كه در بقيه تحقيقات وجود دارد در اينجا حاكم است ولي با اين حال ما نظريه را بعنوان يك قانون و قطعيت نگاه نمي­كنيم ولي نتايج تأ­ييد شده و پذيرفته شده بر اساس كار محقّقان است .

نظريه­هاي مختلفي در زمينه يادگيري وجود دارد كه ما آنها را در دو حوزه و قلمرو مورد تحليل و بررسي قرار مي دهيم .

حوزه رفتار گرايي يا نظريه­هاي شرطي

حوزه نظريه­هاي شناختي

ديدگاه اين دو نظريه در مورد يادگيري و حتي در زمينه آموزش كاملاً با يكديگر متفاوت هستند. حال اين سؤال مطرح مي­گردد كه اگر يادگيري يك مفهوم مشخص است ، پس چرا اين همه نظريه­هاي مختلف وجود دارد و نقد زياد شده است ؟

دليل آن اينست كه محقق و روانشناس بر اساس ديدگاه خود و يا از منظري كه به يادگيري نگاه مي­كند آنرا تعبير و تفسير مي­كند بنابراين نگاه او درست است و غلط نيست . او از يك زاويه نگاه مي­كند اما بايد يادآور شد كه نظريه نمي­تواند باز­گو كننده تمام مجموعه فرآيند يادگيري باشد .

اگر چه مقوله بحثمان در اين حوزه و حيطه نيست و عزيزان بايد به كتاب روانشناسي تربيتي و يادگيري مراجعه كنند . اما چون در جلسه قبل بحث ما تدريس و يادگيري بود لذا بايد از نظريه يادگيري تا حدودي آشنا باشيم .

در نظريه رفتارگرايي افراد زيادي را ديديد كه معروفترين آنها اسكينر و پاولف مي­باشند. اما آنچه در روانشناسي تربيتي بيشتر مطرح مي­باشد اسم اسكينراست كه مترادف شده با رفتارگرايي رفتارگرايان اصولاً يادگيري را عبارت از ايجاد و تقويت رابطه و پيوند بين محرك و پاسخ در سيستم عصبي فرد مي­دانند . اينها معتقدند يك نوع رابطه و پيوند عصبي بين محرك و پاسخ است كه در فرد تغيير ايجاد مي­كند .

البته ديدگاهها متفاوت است كه مشهورترين آنها شرطي شدن كلاسيك يا شرطي شدن پاولوفي و يا شرطي شدن واكنشي است و ديگر نظريه شرطي شدن فعال است كه بيشتر بنام اسكينر است ، كه ما سعي مي­كنيم براي نمونه اشاره كنيم . و بعد اين نظريه­ها را تحت عنوان الگوهاي يادگيري دنبال كنيم.

 حال سؤال اينجاست كه چرا ما نظريه­ها را تحت عنوان يادگيري دنبال كنيم ؟

مي­گوئيم چون مي­خواهيم كاربرد آن را بررسي كنيم بهمين دليل نظريه­ها را تحت عنوان الگوهاي يادگيري ذكر مي­كنيم .

پس از ديدگاه رفتارگريان يا شرطي شدن ، يادگيري يا تغيير عبارتست از ايجاد و تقويت رابطه بين محرك و پاسخ در حالي كه در نظريه شناختي برعكس است . آنها معتقدند يادگيري ناشي از شناخت، ادراك و بصيرت است اما به هيچ وجه شناختيها منكر نظريه رفتارگرايان نيستند چون هر كدام از آنها از زاويه­اي به قضيه نگاه مي­كنند به قول مولوي « هر كسي از ديد خود شد يار من وز درون من نجست اسرار من » بنابراين هر كس نظر خودشان را بيان مي­كنند .

براي نمونه از رفتاريها ، نظريه سورن­لايت و از شناختيها هم نظريه « برونر » را مطرح مي­كنيم و تيتروار آنرا مورد بحث و بررسي قرار مي­دهيم .

همه شما با كاري كه آقاي سورون­لايت با گربه يا حيواني كه در قفس بوده انجام داده. آشنا هستيد حيوان گرسنه است ، و وقتي كه گرسنه است به تلاش مي­افتد ، و حركت مي­كند و بطور نا­خودآگاه بر روي كفه قرار مي­گيرد ، به محض اينكه روي كفه قرار گرفته غذا در اختيارش قرار داده مي­شود. گربه ، كم كم از طريق آزمايش و خطا درمي­يابد كه هرگاه غذا مي­خواهد بايد روي كفه قرار بگيرد بر همين اساس از نگاه سورون­لايت و اسكينر ، يادگيري چه در انسان و حيوان در اثر كوشش و خطا ايجاد مي­شود . آنان براي تحليل و حمايت نظري از بحث خودشان ، تحقيقات آزمايشگاهي زيادي دارند و سه قانون را مطرح مي­كند .

 يكي از اين قوانين ، قانون آمادگي است ، قانون آمادگي يعني چه ؟

يعني اينكه فرد بايد به يك مرحله از رشد و دانش برسد كه بتواند موضوع را بفهمد ، مثلاً فردي چراغ نفتي دارد و مي­خواهد روشن كند كبريت مي­زند ولي روشن نمي­شود . فكر مي­كند نفت ندارد و يا كبريت مشكل دارد ولي مشكل از آنها نيست با اندكي دقت متوجه مي­شود فتيله به اندازه كافي بالا كشيده نشده كه شعله بتواند به آن برسد.

بنابراين كار معلم در اصرار وزيدن براي آموزش دادن دانش­آموزان كه از نظر ظرفيت عقلي و ذهني به آن مرحله نرسيده مثل روشن كردن چراغ نفتي است .

 قانون ديگري كه آقاي سورون­لايت در بحث مطرح مي­كند ، قانون اثر است

يعني بين محرك و پاسخ بايد رابطه خوشايندي وجود داشته باشد . يعني اگر گربه كه بر روي كفه قرار گرفته بجاي غذا ، كتك بخورد . آيا دوباره بر روي آن كفه قرار خواهد گرفت براي گرفتن غذا ؟ مسلماً خير پس غذا ، يك عامل محرك خوشايند است .

در اين آزمايش و خطا وقتي رفتاري از ارگانيسم سر زد . بايد اين رفتار همراه باشد با يك فرايند خوشايند تا موجب تثبيت شود . اين يك قانون اثر است .

 سومين قانوني كه آقاي سورون­لايت مطرح مي­كند، قانون تمرين و تكرار است

ايشان معتقد است وقتي قانون اثر يعني رابطه بين محرك و پاسخ خوشايند شد . اگر چنين رفتاري تكرار و تمرين شود ، بيشر تأثير مي­گذارد . بنابراين در نظامهاي آموزشي ، فرهنگ تكليف و تمرين دادن رايج شد ولي سؤال اينجاست كه آيا هر نوع تكليف و تمرين و يا تكراري موجب يادگيري خواهد شد . جاي تأمل دارد و حتي خود آقاي سورون­لايت در پايان كارهايش مي­گويد ، هر تغيير تكراري موجب يادگيري نمي­شود و حتي ممكن است برخي از تمرينها موجب باز داشتن يادگيري و كندي يادگيري شود . مثل تمرينهايي كه در گذشته اغلب مدارس داشند ، تمرينهاي تكراري و بي­معنا و خسته كننده­اي كه ما در طول تحصيلات داشتيم .

 در اينجا سورون­لايت حداقل دو ويژگي براي تمرين مطرح مي­كند

عامل شدت : به زبان ساده هر چه محرك در مقابل محركي كه ارائه مي­شود خوشايند باشد و از شدت خوشايندي بيشتري بر­خوردار باشد ، يادگيري بيشتر خواهد بود يعني اگر تمريني كه من انجام مي­دهم احساس كنم علاقه­مند به اين تمرين هستم ، آن تمرين مؤثر است و اگر تمرين با بي­ميلي و با فشار انجام دهم ، نتيجه بخش نيست .

 عامل تازگي : هر چقدر فعاليتي كه ارگانيسم بخواهد انجام دهد ، تازگي داشته باشد ، يادگيري بيشتر است و هر چقدر مطالب تكراري و كهنه باشد و از تازگي برخوردار نباشد آن تمرين ، زياد تمرين موثر نخواهد بود . بنابراين معلمان در امر تدريس و آموزش بچه­ها بايد به اين دو امر توجه داشته باشد و اگر دو عامل شدت و تازگي در تمرين حذف شود ، درس جذابيت خود را از دست مي­دهد اما در نگاه شناختي«برونر» بعنوان يكي از شاخصه­هاي اين نوع تئوري مطرح مي­باشد .

در حاليكه رفتارگراها معتقدند كه محيط يك عامل بسيار مهم در امر يادگيري است . همانطوري كه اسكينر اشاره كرد و مي­گويد با دستكاري عامل محيط مي­توانيم موجب يادگيري آن موجود زنده شويم اما در ديدگاه شناختيها ، يادگيري را . تنها عامل محيطي نمي­دانند بلكه آنرا يك عامل دروني و ذهني رابطه و شناخت پديدها ، بصيرت و بينش تلقي مي­كنند .


  « برونر » در فرايند يادگيري بر چند عامل تاكيد دارد 

تاكيد بر فرايند يادگيري : رفتارگراها به نتيجه بيشتر توجه مي­كنند . مثل خودمان كه چي ياد گرفتيم در حاليكه شناختيها مثل برونر به فرايند بيشتر توجه دارد . مثلاً چگونه ياد گرفتيم .

ممكن است يك دانش آموز در كلاس بيست بگيرد اما نه از طريق تجزيه و تحليل و فهم و آزمايش بلكه فقط از طريق تكرار محض . « برونر » مي­گويد : اين واقعاً ارزشمند نيست . آن نتيجه­اي ارزشمند است كه در فرايند مطلوب كسب شود و يا ممكن است محصول يك كارخانه­اي بسيار مرغوب باشد اما همين كالاي مرغوب در اثر استثمار كارگر بوجود آمده باشد . كالايي ارزشمند است كه در يك فرايند توليد عادلانه و در محيط سالم بوجود بيايد . بهمين خاطر برونر به فرايند بيشتر توجه مي­كند .

 تاكيد بر ساخت شناختي­فرد فرد زماني مسأله­اي را ياد مي­گيرد كه زمينه و پايه آن را در ذهن داشته باشد و اگر زمينه و پايه آنرا در ذهن نداشته باشد يادگيري صورت نمي­گيرد .

  تاكيد بر بصيرت و شهود . يعني كشف رابطه .

 انگيزش دروني :

البته « برونر » انگيزه بيروني را رد نمي­كند مي­گويد شما وقتي شاگرد فعاليتي را انجام مي­دهد پاداش مي­دهيد و او را تقويت مي­كنيد ولي تا چقدر ؟ بالاخره بجايي مي­رسيد كه ديگر محركهاي شما تأثير­گذار نيست . ايشان مي­گويد : يادگيري اگر بر اساس انگيزه­هاي دروني باشد مثل شاگردي كه پيشرفت و اعتبار را دوست دارد حتي اگر پدر و مادر توصيه كنند كمتر بخوان و كمتر كار كن ولي او علاقمند است چون انگيزه دروني دارد .

شناختيها به محرك دروني و انگيزهاي دروني بيشتر بهاء مي­دهند در حاليكه رفتارگراها به انگيزهاي بيروني بيشتر اهميت مي­دهند . اين بدان معني نيست كه رفتارگراها انگيزهاي دروني را قبول ندارند يا شناختيها انگيزهاي بيروني را . بنابراين معلم خوب ، معلمي است كه در شرايط خاص تشخيص دهد كدام يك از محركها را استفاده كند و تا بتواند محركهاي بيروني را به محركهاي دروني تبديل كند . يادگيري‌ از راه‌ دور: ابزار نيرومندي‌ براي‌ متخصصان‌ پرتوانمند

پرتوانمندي(multiskilling)‌ اصطلاح‌ جديدي‌ در زبان‌ انگليسي‌ است‌ و بواقع‌ آنقدر جديد است‌ كه‌ هنوز در تازه‌ترين‌ نگارش‌هاي‌ لغتنامه‌هاي‌ انگليسي‌ آكسفورد و وبستر نيامده‌ است‌. من‌ تعريف‌ كوتاهي‌ براي‌ اين‌ واژه‌ دارم‌: «به‌دست‌آوردن‌ و به‌كاربستن‌ مجموعه‌اي‌ از مهارت‌هاي‌ مختلف‌ در محل‌ كار». اين‌ واژه‌ بسيار مورد استفادة‌ متخصصان‌ منابع‌ انساني‌ قرار مي‌گيرد.
در اين‌ دوران‌ كه‌ خريد از مراكز خارجي‌ رواج‌ مي‌يابد و اندازه‌ و قطع‌ كالاها كوچك‌ و كوچك‌تر مي‌شود و در نتيجه‌، بيكاري‌ به‌ تهديدي‌ جدي‌ بدل‌ مي‌گردد، نياز فزاينده‌ و فوري‌ ما اين‌ است‌ كه‌ به‌ افرادي‌ پرتوانمند بدل‌ شويم‌. خصوصاً حرفة‌ اطلاع‌رساني‌ در بريتانيا از ركود اقتصادي‌ و كاهش‌ تبعي‌ تعداد كاركنان‌ كتابداري‌ و اطلاع‌رساني‌ صدمه‌ ديده‌ است‌. مشاهدة‌ افرادي‌ در كتابخانه‌ كه‌ هر يك‌ كار دو يا سه‌ نفر را انجام‌ مي‌دهند، يا مي‌كوشند كه‌ انجام‌ دهند، نامعمول‌ نيست‌. اكنون‌ افراد خيلي‌ زود درمي‌يابند كه‌ از آنان‌ انتظار مي‌رود يك‌ شبه‌ مهارت‌هايي‌ را ــ مثلاً ــ در مديريت‌ مالي‌، مديريت‌ پروژه‌، يا بازاريابي‌، علاوه‌ بر تخصصي‌ كه‌ در مديريت‌ اطلاعات‌ دارند به‌ دست‌ آورند.
مهندسان‌ اجتماعي‌ پيش‌بيني‌ مي‌كنند كه‌ در آينده‌اي‌ نه‌ چندان‌ دور، زماني‌ مي‌رسد كه‌ م در طول‌ حيات‌ كاري‌ خود، چندين‌ بار حرفة‌ خود را تغيير مي‌دهيم‌. حتي‌ امروز نيز انعطاف‌پذيري‌ در برخورد ما با كاركردهاي‌ شغلي‌مان‌ براي‌ اشتغال‌ مداوم‌ و مستمر، يك‌ الزام‌ همگاني‌ است‌. آيا توانايي‌ چشم‌ بستن‌ بر اين‌ گرايش‌ را داريم‌، يا اين‌كه‌ مي‌توانيم‌ براي‌ حفظ‌ شغل‌ خود گام‌هايي‌ برداريم‌ و چه‌ بسا شغل‌هاي‌ جديد و رضايتبخش‌ دست‌ و پا كنيم‌؟ چگونه‌ مي‌توان‌ اين‌ كار را انجام‌ داد؟ با پرتوانمندي‌؛ يعني‌ با تضمين‌ اين‌ كه‌ بتوانيم‌ به‌ كارفرمايان‌ ــ كنوني‌ و آتي‌ ــ خود نشان‌ دهيم‌ كه‌ داراي‌ مهارت‌هاي‌ مطلوب‌ هستيم‌. 

برنامه‌هاي‌ مهارت‌آموزي‌ و ارزشيابي‌ علمي‌ در بريتانيا وجهة‌ فزاينده‌اي‌ يافته‌ است‌؛ در نتيجه‌ بازار تحصيل‌ و مهارت‌آموزي‌ در بريتانيا اكنون‌ داراي‌ گردش‌ سالانه‌اي‌ برابر با 5/3 ميليون‌ پوند است‌. كميسيون‌ اروپايي‌ برنامه‌اي‌ با نام‌ «لئوناردو داوينچي‌» با هدف‌ ترويج‌ توسعة‌ خط‌مشي‌ها و اقدامات‌ مستمر شغلي‌ ارائه‌ كرده‌ و بودجه‌اي‌ در حدود 600 ميليون‌ دلار امريكايي‌ تنها به‌ همين‌ برنامه‌ كه‌ از 1995 تا 1999 اجرا خواهد شد تخصيص‌ داده‌ است‌.

مفهوم‌ محوري‌ برنامة‌ لئوناردو اين‌ است‌ كه‌ مهارت‌آموزي‌ بايد جزئي‌ هميشگي‌ و ضروري‌ از حيات‌ كاري‌ فرد باشد، و به‌ منظور پشتيباني‌ از ايدة‌ نيروي‌ كار پرتوانمند و كاملاً كيفي‌، سال‌ 1996 «سال‌ يادگيري‌ مادام‌ العمر» ناميده‌ شده‌ است‌. اكنون‌ به‌ مهارت‌آموزي‌ يا يادگيري‌، بسيار بيش‌تر از هر زمان‌ ديگري‌ توجه‌ مي‌شود. بسته‌هاي‌ آموزش‌ آزاد، يا از راه‌ دور، زياد شده‌اند. در راستاي‌ اهداف‌ اين‌ مقاله‌، اصطلاح‌ «يادگيري‌ از دور» (يعني‌ زماني‌ كه‌ دانشجو يك‌ موضوع‌ يا مهارت‌ را، بيرون‌ از محيط‌ كلاس‌ درس‌ و بدون‌ كمك‌ گرفتن‌ از آموزش‌ چهره‌ به‌ چهره‌، با استفاده‌ از كتاب‌ راهنما، نوار ديداري‌ يا شنيداري‌، و ديگر رسانه‌هاي‌ الكترونيكي‌ و البته‌ با پشتيباني‌ آموزش‌ از راه‌ دور مي‌آموزد) مفهوم‌ «يادگيري‌ آزاد»(open learning) (نوعي‌ از يادگيري‌ كه‌ بيرون‌ از كلاس‌ درس‌ انجام‌ مي‌شود و نوارهاي‌ ديداري‌ و شنيداري‌، كتاب‌هاي‌ خودآموز، و... را در بر مي‌گيرد) را نيز شامل‌ مي‌شود.

در برنامة‌ مطلوب‌ مهارت‌آموزي‌، ممكن‌ است‌ مهارت‌آموزي‌ «ضمن‌ خدمت‌»، مهارت‌آموزي‌ رسمي‌ همگاني‌ در كلاس‌ درس‌، و انواع‌ گوناگون‌ آموزش‌ از راه‌ دور با هم‌ تركيب‌ شوند. به‌ نظر من‌ هيچ‌ نوع‌ مهارت‌آموزي‌ بهتر از آن‌ مهارت‌آموزي‌ «ضمن‌ خدمت‌» كه‌ به‌ وسيلة‌ يك‌ متخصص‌ داده‌ شود نيست‌. اما در غياب‌ اين‌ نوع‌ از آموزش‌، محصولات‌ آموزش‌ از دور مي‌توانند جايگزين‌ قابل‌ قبولي‌ به‌ شمار آيند. اگرچه‌ آموزش‌ از دور راه‌ حلي‌ براي‌ موانع‌ موجود بر سر راه‌ مهارت‌آموزي‌ ــ موانعي‌ همچون‌ هزينه‌، غيبت‌ كاركنان‌، و ...ــ ارائه‌ مي‌دهد، اما معايبي‌ نيز دارد. يادگيرندة‌ از راه‌ دور چه‌بسا كه‌ احساس‌ انزوا كند و دلش‌ هواي‌ تعامل‌ چهره‌ به‌ چهره‌ با همدرسانش‌ را كند؛ او مي‌خواهد با جلب‌ توجه‌ مستقيم‌ و شخصي‌ معلم‌، اطمينان‌ خاطر كسب‌ كند. بعلاوه‌، چه‌ بسا از نظر استفاده‌كننده‌، بسته‌هاي‌ آموزش‌ از راه‌ دور موجود، قالب‌ كاملاً مناسب‌ نداشته‌ باشند. بهترين‌ بسته‌هاي‌ آموزش‌ از راه‌ دور، اگر استفاده‌ كننده‌ مجبور باشد براي‌ استفاده‌ از آن‌ بر روي‌ نرم‌افزارها و سخت‌افزارهاي‌ جديد سرمايه‌گذاري‌ كند، ارزش‌ خود را از دست‌ مي‌دهند.
آموزش‌ از دور به‌ چند دليل‌ از پروفايل‌ بسيار خوبي‌ برخوردار است‌:

1. به‌ استفاده‌كننده‌ امكان‌ مي‌دهد به‌ جاي‌ غيبت‌ از محل‌ كار، خودش‌ در فرصت‌هاي‌ خاص‌ خودش‌ مطالعه‌ كند. اين‌ امر البته‌ ممكن‌ است‌ از نظر استفاده‌كننده‌، در مقايسه‌ با حضور
در يك‌ دورة‌ همگاني‌، يك‌ اشكال‌ باشد! در هر حال‌ براي‌ كسي‌ كه‌ در يك‌ بخش‌ كوچك‌ و كم‌ بودجه‌ كار مي‌كند، برنامة‌ آموزش‌ از دور تنها گزينة‌ موجود است‌؛
2.استفاده‌كننده‌ مي‌تواند با سرعت‌ خاص‌ خود مطالعه‌ را پي‌ بگيرد؛
3. دورة‌ آموزش‌ از راه‌ دور باعث‌ صرفه‌جويي‌ در هزينه‌هاي‌ سفر و اسكان‌ مي‌شود، و
مستلزم‌ غيبت‌ كاركنان‌ هم‌ نيست‌ ــ و اين‌ امر هميشه‌ موضوع‌ جذابي‌ براي‌ كارفرمايان‌ است‌؛
4. برنامه‌هاي‌ آموزش‌ از دور در طيفي‌ از رسانه‌ها موجودند. برخي‌ از بسته‌هاي‌ آموزشي‌
مشابه‌ در رسانه‌هاي‌ مختلف‌ عرضه‌ مي‌شوند و در نتيجه‌ استفاده‌ كننده‌ مي‌تواند قالبي‌ را
انتخاب‌ كند كه‌ بيش‌ترين‌ تناسب‌ را با نيازها و منابع‌ او دارد؛
5. با اين‌ شيوه‌، آموزش‌ در تمام‌ دنيا دسترس‌پذير مي‌شود. دوره‌هاي‌ بسياري‌ هستند كه‌
عمدة‌ آن‌ها در حال‌ حاضر از سوي‌ دانشگاه‌هاي‌ امريكا ارائه‌ مي‌شوند و
دوره‌هاي‌ كوتاه‌مدت‌ و دوره‌هاي‌ مقطع‌دار را بر روي‌ اينترنت‌ عرضه‌ مي‌كنند. اگر كسي‌ كه‌ در بريتانيا زندگي‌ مي‌كند يقين‌ كند كه‌ دورة‌ خاصي‌ از يك‌ دانشسرا، دانشگاه‌ يا مؤسسه‌
آموزشي‌ در ايالات‌متحده‌، يا سنگاپور، يا استراليا برايش‌ كاملاً مناسب‌ است‌، در اين‌
صورت‌، فناوري‌ موجود تمام‌ موانع‌ عملي‌ را از ميان‌ برخواهد داشت‌.
با اين‌ كه‌ بسته‌هاي‌ آموزش‌ از راه‌ دور از ده‌ها سال‌ پيش‌ موجود بوده‌اند، همگرايي‌ فناوري‌هاي‌ جديد رسانه‌اي‌، زمينه‌ساز رشد سريع‌ دوره‌هاي‌ آموزش‌ از راه‌ دور بر روي‌ ديسك‌ رايانه‌، ديسك‌ فشردة‌ خواندني(
CD-ROM) ، ديسك‌ فشردة‌ تعاملي‌(CD-I) و اينترنت‌ شده‌ است‌. بويژه‌ اينترنت‌ باعث‌ گستردگي‌ طيف‌ دوره‌هاي‌ موجود امروز، و افزايش‌ روزافزون‌ تعداد ارائه‌دهندگان‌ اين‌ آموزش‌ها شده‌، و آنان‌ از اينترنت‌ به‌ عنوان‌ يك‌ واسطة‌ ارائه‌ استفاده‌ مي‌كنند. دانشگاه‌ آزاد بريتانيا كه‌ دوره‌هاي‌ آموزش‌ از دور را از طريق‌ رسانه‌هاي‌ متفاوت‌ ارائه‌ مي‌كند تدريجاً به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسد كه‌ دانشجويانش‌ به‌ گونة‌ فزاينده‌اي‌ از پست‌ الكترونيكي‌ براي‌ ارتباط‌ با استادان‌ خود استفاده‌ مي‌كنند.

تعداد دانشجوياني‌ كه‌ با استادان‌ دانشگاه‌ آزاد ارتباط‌ برقرار مي‌كنند در سال‌ گذشته‌ از 5000 ناگهان‌ به‌ 16000 دانشجو افزايش‌ يافت‌. ميزان‌ اتصال‌هاي‌ اينترنتي‌ در حال‌ افزايش‌ تصاعدي‌ است‌ و بنابر يكي‌ از پيش‌بيني‌هاي‌ اخير، مي‌توان‌ انتظار داشت‌ كه‌ تا سال‌ 2000، تعداد استفاده‌كنندگان‌ از اينترنت‌ به‌ رقمي‌ حدود 52 ميليون‌ نفر برسد اين‌ وضع‌، بازار گسترده‌اي‌ را براي‌ ارائه‌دهندگان‌ دوره‌هاي‌ آموزش‌ از دور فراهم‌ مي‌آورد. بررسي‌هاي‌ پيمايشي‌ نشان‌ مي‌دهند كه‌ بخش‌ بزرگي‌ از استفاده‌كنندگان‌ از اينترنت‌ (91%) از اين‌ رسانه‌ براي‌ يكي‌ از انواع‌ آموزش‌ از راه‌ دور استفاده‌ كرده‌اند.

اينترنت‌ همچنين‌ راه‌ مفيدي‌ براي‌ روزآمدكردن‌ برنامه‌هاي‌ آموزشي‌ مربوط‌ به‌ ديسك‌هاي‌ رايانه‌ و ديسك‌هاي‌ فشرده‌ است‌، كه‌ در نتيجه‌ به‌ افزايش‌ طول‌ عمر محصول‌ كمك‌ مي‌كند و ارزش‌ پول‌ را افزايش‌ مي‌دهد. مثلاً سرمايه‌گذاري‌ اوليه‌ در يك‌ محصول‌ ديسك‌ فشرده‌ يا مهارت‌آموزي‌ مبتني‌ بر رايانه‌ (سي‌بي‌تي‌) (Computer-Based Training: CBT)را، در صورتي‌ كه‌ بتوان‌ محتواي‌ آن‌ را از طريق‌ اينترنت‌ به‌ سادگي‌ روزآمد كرد، مي‌توان‌ جذاب‌تر كرد. «اَسليب‌» براي‌ دورة‌ «سي‌بي‌تي‌» خود با عنوان‌ «اينترنت‌ براي‌ افراد كاملاً مبتدي‌» و براي‌ برنامة‌ ديسك‌ فشردة‌ خود با عنوان‌ «فناوري‌ در اداره‌» اين‌ رويكرد را در پيش‌ گرفته‌ است‌.

لازم‌ است‌ كه‌ خريداران‌ و استفاده‌كنندگان‌ مواد آموزش‌ از دور به‌ ياد داشته‌ باشند كه‌ هر چند اينترنت‌ از پروفايل‌ بسيار خوبي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ ابزار ارائه‌ برخوردار است‌، مواد اين‌ دوره‌ها را از طريق‌ رسانه‌هاي‌ ديگر، مثل‌ نسخه‌ كاغذي‌، ويدئو، تلويزيون‌ كابلي‌، ماهواره‌اي‌ و معمولي‌، ديسك‌ فشرده‌ و «سي‌دي‌آي‌»، و حتي‌ نوارهاي‌ صوتي‌ نيز مي‌توان‌ به‌ دست‌ آورد. اين‌ نكته‌ كه‌ محمل‌ مندرجات‌ دوره‌اي‌، يك‌ فناوري‌ «قديمي‌» باشد، لزوماً از اعتبار آن‌ نمي‌كاهد. معيارهايي‌ كه‌ در اين‌ رابطه‌ بايد بدان‌ها توجه‌ داشت‌ عبارت‌اند از:

1ـ دورة‌ مورد نظر تا چه‌ اندازه‌ با نيازهاي‌ استفاده‌كننده‌ همخواني‌ دارد؛
2ـ آيا محمل‌ مورد استفاده‌ براي‌ استفاده‌كننده‌ كارايي‌ دارد (به‌ بيان‌ ديگر، آيا استفاده‌كننده‌ براي‌ استفاده‌ از بستة‌ آموزشي‌، نيازمند خريد نرم‌افزار، سخت‌افزار و / يا آموزش‌ ديگري‌ هم‌ هست‌)؟
3ـ آيا مطالب‌ دوره‌ را مي‌توان‌ به‌ سادگي‌ روزآمد كرد؟

4ـ آيا بستة‌ آموزشي‌ مورد نظر، نشان‌ دهندة‌ «ارزش‌» پول‌ پرداخته‌ شده‌ هست‌؟
ارائه‌دهندة‌ دورة‌ آموزشي‌ بايد متعهد شود كه‌ نه‌ تنها مطالب‌ دوره‌ را با مناسب‌ترين‌ رسانه‌ در اختيار استفاده‌كننده‌ قرار دهد (كه‌ اين‌ فقط‌ وجه‌ تجاري‌ قضيه‌ است‌)، بلكه‌ بايد اين‌ مطالب‌ را در قالبي‌ آسانكار ارائه‌ كند. هدف‌ از اين‌ امر آن‌ است‌ كه‌ استفاده‌كننده‌ در هنگام‌ استفاده‌ از مطالب‌ آموزشي‌، اوقات‌ فرحبخش‌ و آموزنده‌اي‌ داشته‌ باشد، و نيز از بيعلاقگي‌ و كسالت‌ او، و در نتيجه‌، خودداري‌ از ادامة‌ آموزش‌ جلوگيري‌ شود.

دانشگاه‌ آزاد كه‌ يكي‌ از كارآزموده‌ترين‌ ارائه‌دهندگان‌ آموزش‌ از دور در بريتانيا است‌، ركورد بسيار خوبي‌ در حفظ‌ دانشجويان‌ به‌ دست‌ آورده‌: ميزان‌ تكميل‌ دوره‌ توسط‌ دانشجويان‌ به‌ 80% مي‌رسد، كه‌ گواه‌ برتري‌ محصولات‌ و خدمات‌ آن‌هااست‌[3] . برنامة‌ آموزش‌ آزاد «اَسليب‌» نيز تاكنون‌ انصرافي‌ نداشته‌، هر چند نمي‌توان‌ ادعا كرد كه‌ محصولات‌ آموزش‌ از دور اسليب‌ سابقه‌اي‌ به‌ اندازة‌ دانشگاه‌ آزاد داشته‌اند.

اين‌ فناوري‌هاي‌ نوين‌ كمك‌ مي‌كنند كه‌ آموزش‌ از دور در دسترس‌ قرار بگيرد، و البته‌ از قيمت‌ آن‌ كاسته‌ شود. اين‌ براي‌ كساني‌ از ما كه‌ چشم‌ انتظار تمديد اشتغال‌ ــ و آموزش‌ و باز آموزش‌ ــ براي‌ چند سال‌ ديگر هستند خبر خوبي‌ است‌!

نظریه‌های یادگیری

تداعی گرایی (Associationism)

تداعی سنت گرایی ازارسطو فیلسوفیونانی باقی مانده است که در اواخر قرن نوزده و در اوایل قرن بیستم بصورت علمی و باعنوان‌های "شرطی سازی،نظریه‌های محرک - پاسخورفتار گرایی" درآزمایش‌های پاولف (Pavlov )، ترندایک ( Thorndike) و اسکینر (Skinner) و ..." مورد مطالعه واقع شده است. این نظریات برپیوند بین محرک‌ها و پاسخ‌ها تاکید و یادگیری را حاصل آن می‌دانند. این نظریات "شناخت ، تفکر " و هر فرآیندی را که قابلمشاهده مستقیم نباشد را مردود می‌دانند.

یادگیری اجتماعی (Social Learning)

نظریه یادگیری اجتماعیشکل دیگری ازنظریه‌های تداعی گرااست که در کارهایالبرت بندورا (Albert Bandura) وجولیان راتر (Julien Rotter) دیده می‌شود. این نظریه‌ها هم بر رابطه "محرک- پاسخ" تاکید دارند ولی در کنار آن بوجود "متغیرها و عوامل شناخت درونی" واسطه بین "محرک- پاسخ" اعتقاد دارند. این کار آنها بازتاب و تقویت کننده رویکردهای شناختی درروانشناسی است.

شناخت گرایی (Cognitiveism)

تاکید "رویکرد شناختی" معمولا ، برادراک (Perception) ،تصمیم گیری (Decision making )،پردازش اطلاعاتو... است این نظریه‌ها درمخالفت با "تداعی گرایی افراطی" بوجود آمدند. در واقع این نظریه‌ها به جنبه‌هایی ازفرآیند یادگیری توجه کردند که در نظریه‌های تداعی گرا کنار گذاشته و حتی مردوداعلام شده بود. از نظریه پردازان این حوزه می‌توان با نظریه‌های (Gestalt)، پردازشاطلاعات و ... اشاره کرد.


منابع :

1-    روانشناسی یادگیری بر بنیاد نظریه ها محمد پارسا

2-    سایت اطلاع رسانی آفتاب                                    www.aftab.ir

2- سايت اطلاع رساني :                                         www.irib.ir

3- سايت اطلاع رساني :             www.virtual-education.com    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

روشهای تدریس سنتی و متداول

بازديد: 47

روشهای تدریس سنتی و متداول:

روشهای سنتی به روش هایی گفته می شود که اکثر مدارس دنیا ، در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده  کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روشهای حاکم بر مدارس هستند. مهمترین این روشها ، روش حفظ و تکرار، سخنرانی ، پرسش و پاسخ ، نمایشی ، ایفای نقش ، گردش علمی ، بحث گروهی و روش آزمایشگاهی است. 

روش حفظ و تکرار از قدیمی ترین روشهای آموزشی است . محور فعالیت در این روش ، حفظ و تکرار مطالب آموزشی است . در این روش ، انضباط بسیار سخت و آمرانه است و به علاقه ، استعداد و تفاوتهای فردی شاگردان توجه نمی شود.

روش سخنرانی نیز سابقه ای طولانی دارد. اسا این روش ارائه اطلاعات شفاهی از طرف معلم و یادگیری آن از طریق گوش کردن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد است. در این روش معمولا معلم فعال و شاگرد پذیرنده و غیر فعال است . مراحل اجرایی این روش عبارت است از آمادگی برای سخنرانی ، مقدمه ، ارائه محتوا و جمع بندی و نتیجه گیری . در هریک از این مراحل ، مسائلی را باید مورد توجه قرار داد؛ مثلا در مرحله آمادگی ، سخنران باید از نظر تجهیزات و از لحاظ علمی و عاطفی کاملا آماده باشد. در در مقدمه ی سخنرانی ایجاد رابطه بین معلم و شاگرد ، جلب توجه شاگردان ، ایجاد انگیزش ، استفاده از پیش سازماندهنده و گرفتن پیش آزمون بسیار مهم است؛ زیرا زمینه ی لازم را برای شنیدن محتوای سخنرانی فراهم می کند . در مرحله ارائه متن و محتوای سخنرانی ، سخنران باید به جامع بودن محتوا و سازماندهی منطقی آن ، رابطه جزء با کل ، همبستگی تسلسلی مطالب ، ایجاد رابطه بین هدف و محتوا و جلب توجه مستمر شاگردان در طول سخنرانی با به کارگیری محرک های مختلف فعالیتهای جسمی و استفاده از طنز و پرسش و پاسخ توجه داشته باشد. در جمع بندی سخنرانی ، معلم حتی الامکان باید سعی کند از وجود شاگردان استفاده کند.

در روش پرسش و پاسخ که عده ای آنرا روش سقراطی نیز کفته اند ، معلم می کوشد  با طرح سوال ، شاگردان را به تفکر و تلاش ذهنی وادار کند . این روش برای کلاس های پر جمعیت کارایی چندانی ندارد.

در روش نمایشی شاگردان از طریق دیدن، مهارت خاصی را یاد می گیرند. این روش زمانی به کارمی رود که تجهیزات و امکانات آموزشی بسیار محدود یا منحصر به فرد باشد. روش نمایشی در چهار مرحله آمادگی ، توضیح ، نمایش ، و آزمایش و سنجش اجرا می شود . البته گاهی مراحل توضیح و نمایش در هم ادغام می شوند.

روش ایفای نقش نیز یکی دیگر از روشهای سنتی است که برای تجسم عینی بعضی از موضوعات درسی به کار می رود . از ویژگی های بارز این روش ارتباط عاطفی بین ایفاگران نقش وبینندگان (شاگردان) است که در یادگیری ، بویژه یادگیری در سطوح مختلف حیطه عاطفی ، بسیار مؤثر است.

روش گردش علمی نیز از روشهای است که امروزه کاربردزیادی دارد . روش گردش علمی با توجه به مدت زمان اجرای آن به گردش علمی بسیار کوتاه مدت، گردش علمی چند ساعتی ، گردش علمی روزانه ، و گردش علمی هفتگی و ماهانه تقسیم می شود. این روش از نظر اجرا شامل سه مرحله است:

1. فعالیتهای قبل از گردش علمی ؛

2. فعالیتهای ضمن گردش علمی ؛

3. فعالیتهای بعد از گردش علمی؛

 هنگام اجرای این روش توجه به نکات مهمی همچون اخذ موافقت از اداره آموزش و پرورش و والدین شاگردان ، رعایت نکات ایمنی و انطباق محل بازدید با هدفهای آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. روش گردش علمی روشی است که آموزش را ازدرون کلاس به بیرون کلاس سوق می دهد و زمینه ارتباط مدرسه با جامعه را فراهم می کند.

روش بحث گروهی روشی یکی از روشهای مؤثر آموزشی است ؛زیرا محورکار دراین روش فعالیت شاگرد است. این روش برای کلاسهای کم جمعیت قابل اجرا است. در این روش، مطالب علمی مستقیما به وسیله ی معلم در اختیار شاگردان قرار نمی گیرد. معرفی منابع توسط معلم صورت می گیرد ، اما شاگردان خود به مطالعه و جمع آوری اطلاعات می پردازند . در این روش ، علاقع و تسلط شاگرد بر محتوا بسیار مهم است. و علاوه بر کسب اطلاعات علمی ، تفکر شاگرد پرورش می یابد، توانایی اظهار نظر درجمع دراوایجاد می شود وانتقاد پذیروانتقادگر بار می آید  علاوه بر این ، توانایی در مدیریت و قدرت بیان، استدلال، تحلیل و تصمیم گیری تقویت می شود . روش بحث گروهی همانند سایر روشها دارای مراحل آمادگی و برنامه ریزی و اجرا است . در مرحله آمادگی و برنامه ریزی عواملی همچون انتخاب موضوع، فراهم کردن زمینه های مشترک نحوه آرایش شبکه های ارتباطی ،ارتباط افراد و تعیین نقشها باید مورد توجه قرار گیرد . معلم باید درمرحله ی اجرا به نکاتی همچون وظایف خودش ، نحوه ی شرکت شاگردان دربحث، کنترل و هدایت بحث و، وظایف شاگردان در بحث توجه داشته باشد. روش بحث گروهی اگر به دقت انجام نشود ، موجب بدآموزی خواهد شد.

آخرین روش ، روش آزمایشگاهی یا آزمایشی است. این روش بر اصول یادگیری اکتشافی استوار است و بدین علت ، عده ای آن را جزء الگوی حل مسأله دانسته اند . د راین روش ، شاگردان از طریق آزمایش به کسب تجربه می پردازند. روش آزمایشگاهی برای دروسی مانند علوم تجربی روش بسیار مناسبی است. در این روش هدایت معلم بسیار حائزاهمیت است. قبل از شروع آزمایش توسط شاگردان ، معلم باید نحوه ی آزمایش ، نکات ایمنی و چگونگی تنظیم گزارش را به شاگردان بیاموزد . د رمواقعی که ابزارو مواد آزمایش خطرناک یا نادر است ، بهتر است معلم ، خود آزمایش را انجام دهد.

 

روش های جدید آموزشی

روش های آموزش انفرادی[1]

بسیاری از روانشناسان تربیتی ومربیان آموزشی اعتقاد دارند که موقعیت یاد گیری باید چنان َسازمان دهی شود که هر شاگرد بر اساس توانای های خود به فعالیت بپردازد . برای نیل به چنین هدفی روش های آموزش انفرادی روش های بسیار مناسبی هستند؛زیرا در این نوع از روش ها ؛شاگردان بر حسب توانایی شان پیش میروندومعلم نیز وقت کمتری صرف تدریس میکند.

البته اولین واساسی ترین درراه تحقق چنین هدفی پزیرفتن مفهوم« شاگرد محوری» در طراحی و آموزش است.در بسیاری از مواقع ؛دستیابی به هدف های آموزشی از طریق آموزش انفرادی بسیار آسان تر و امکان پذیر تر از؛از روش های سنتی دیگر است؛بویژه اگر روش آموزش انفرادی به طور صحیح به کار گکرفته شود؛روحیه ی استقلال طلبی شاگرداندر اجرای طرح ههی کوچک و بزرگتقویت می شود.

اموزش انفرادی الزاما به معنای آموزش یک شاگرد توسط یک معلم با یک برنامه خاص نیست.

اموزش انفرادی ممکن استبه صورت گروهی نیثز انجام گیرد.البته وقتی اموزش انفرادی به صورت گروهی طراحی می شود؛بهتر است گروهی از شاگردان که دارای ویژگی های مشترک هستند,تحت آموزش قرار گیرند.روش های آموزش انفرادی از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشی عبارتند از :

- آموزش برنامه ای([2]PI

- آموزش به وسیله ی رایانه([3]CAI

- آموزش انفرادی تجویز شده([4]IPI

- آموزش انفرادی هدایت شده([5]IGE

تمام روش های فوق ریشه در ((آموزش برنامه ای))دارند.این روش ها از زمانی که فن آوری تولید مواد آموزشی گسترش یافت، در نظام های آموزشی مطرح شدند.

  آموزش های انفرادی چه هدف هایی را دنبال می کند:

1. رعایت تفاوت های فردی:

    انفرادی کردن آموزش یکی از پدیده های مهم ال های اخیرنظام های آموزشی است. بارها معلمان و مربیان آموزشی نسبت به میزان کارایی روش های سنتی تردید کرده وعدم رضایت خود را ابراز داشته اند .این عدم رضایت تا حدودی ناشی ازتفاوتهای فردی موجود بین شاگردان است. تفاوتهای فردی ، حداقل ازدهه ی1920 مورد توجه بسیاری از صاحب نظران تربیتی واقع شده است؛زیرادر این سال ها بود که باد اجرای آزمون های مختلف ، به میزان بهره ی هوشی شاگردان پی برده اند. طبیعی است که تفاوت های فردی کار معلم و مربی را در روش های سنتی و معمول بسیار پیچیده و مشکل می سازد.تفاوت های فردی ,روش سخنرانی و حتی روش بحث گروهی را در ان یک موضوع واحد با یک روش خاص برای همه اجرا می شود،آشکارا زیر سوال  برده است.اگر در کلاس تفاوت های فردی در نظر گرفته  نشود،خستگی،انزجار و تنفر از فعالیتهای آموزشی تقویت خواهد شد . راه حل طبیعی چنین مشکلی به کارگیری روشهای آموزش انفرادی یا طبقه بندی شاگردان بر اساس تواناییهاست. البته باید توجه داشت که تکنیک های آموزش انفرادی به صورت گروهبندی می تواند مشکل ویژگی های ثابت شاگردان را حل کند ، ولی هرگز قادر به حل مشکل ویژگی های متغییر آنان نیست ؛ مثلا چه بسا شاگردان در یک موضوع خاص ، استعدادی یکسان ، ولی قدرت درک و دریافت متفاوتی داشته باشند و ممکن است پاسخ به یک شاگرد ، برای شاگرد دیگر حتی در گروه همسنخ ارضا کننده نباشد.

2. رشد استقلال در عمل یادگیری :

     گذشته از این که در آموزش انفرادی ، شاگردان می توانند با توجه به استعداد خود به هدف های آموزشی دست یابند ، روش آموختن مستقل را نیزیاد می گیرند. یعنی در روش آموزش انفرادی شاگردان « یاد می گیرند که چگونه یاد بگیرند» و این خود یکی ازهدف های مهم آموزشی است ؛ زیرا شاگردان باید قادر باشند پس از ترک مدرسه یادگیری را ادامه دهند.

3. عادت به مطالعه :

     معمولا معلمان وشاگردان انتظاردارند که وقتی در مدرسه یا منزل به تنهایی کار می کنند ، بیشتر یاد بگیرند. این هدف معمولا از طریق آموزش انفرادی تحقق می یابد و شاگردان با این روش  معلومات زیاد تری کسب می کنند. کسب معلومات بیشتر رضایت از فعالیتهای آموزشی را فراهم می کند و بر اثر ادامه فعالیت شاگرد به مطالعه عادت می کند و استمرار این عمل عادت به مطالعه را در او تقویت می کند.

4. ایجاد مهارت در مطالعه: 

    معلم می تواند با ارائه روشهای صحیح ، بر مهارت شاگردان به هنگام مطالعه بیفزاید . رابینسون[6] در سال 1970 در این زمینه ، روش مطالعه [7]SQ3R را پیشنهاد کرد ه است. مراحل این روش عبارت است از:

     الف) مطالعه اجمالی ؛ یعنی مطالعه عناوین و یادآوری اطلاعات گذشته .

     ب) سؤال ( ایجاد سؤال هایی در ذهن) ؛ یعنی برگرداندن عناوین کتاب به سؤالهایی که احتمالا پاسخ آنها باید داده شود.

     ج) مطالعه (خواندن) ؛ یعنی قرائت دقیق متن برای یافتن پاسخ سؤالات.

      د) از بر خواندن ؛ یعنی تلاش برای یافتن پاسخ های دقیق تر سؤالات ، بدون استفاده از کتاب.

      ه) بازنگری ؛ یعنی مرور یادداشتها و به یاد آوردن نکات مهم.

5. مطالعه خود هدایت شده ومستقل:

     معلم ممکن است تکالیفی به فراگیر واگذارکند که انجام دادن آن روزها یا هفته ها به طول بینجامد . او ممکن است شاگرد را برای انجام دادن این کاراز حضور در کلاس رسمی معاف کند.  این نوع آموزش زمینه را برای مطالعه خود هدایت شده و مستقل فراهم می سازد. محققان با توجه به مشاهه ی 150 نمونه از شاگردان دریافتند که هرگاه هدفهای فعالیتهای آموزشی برای شاگردان با ارزش باشد ، یادگیری بارزترمی شود و شاگردان کار را منظم تر انجام می دهند. بعلاوه آنان به استفاده از منابع تشویق می شوند و درنتیجه ، ماحصل یادگیری بهتر وبیشترازآن چیزی خواهد بود که شاگردان توانایی اش را داشتند. برای مطالعه مستقل ، معلمان اغلب باید چند نکته را برای شاگردان روشن کنند :

الف) موضوع آموزش

ب) روشی که شاگردان می توانند اطلاعات یا مهارت لازم را بدست آورند.

ج) منابع مورد استفاده.

د) مراحل انجام دادن کار در اجرا.

ه) زمان مورد نیاز.

و)روش ارزشیابی کار.

البته میزان استقلال در انجام دادن تکالیف دارای درجات متفاوتی است . گاه معلم می واند موضوع را به شاگرد بدهد یا معلم و شاگرد با هم به انتخاب موضوع همت گمارند یا اینکه شاگردان کاملا مستقل عمل می کنند. اینکه شاگردان تا چه حد باید مستقل باشند ، به عواملی همچون میان رشدو بلوغ و هدفهای آموزشی بستگی دارد.

 طرح کلر و سطوح مختلف آن

در سال 1968 مقاله ای هیجان انگیز در زمینه آموزش انفرادی توسط اف. اس. کلر[8] انتشار یافت. این مقاله برای آموزش فردی در دانشکده ها و دانشگاه ها یک تجدید حیات بود . تا سال 1975 حدود 2000 واحد درسی بر اساس طرح کلر سازماندهی شد. طرح کلر یک واحد درسی را به 15 الی 30 بخش تقسیم می کند . شاگرد هر بخش را مطالعه میکند و سپس امتحانی در آن زمینه می دهد و د رصورت موفقیت در امتحان ، بخش بعدی را ادامه می دهد . اساس کار در طرح کلر عبارت است از:

1. پیشرفت بر اساس توان فردی :

    شاگرد را می تواند بخشها را با توجه به توان خود و زمانی که در اختیار دراد ، مطالعه کند . هر وقت احساس کرد که مطالب آن بخش را یاد گرفته است ، آمادگی خود را برای امتحان اعلام می دراد. امتیاز این روش این است که پیشرفت و درجه ی یادگیری شاگرد هیچ ارتباطی با کارسایر همکلاسانش ندارد و هرکس بر اساس تواناییهای خود در مطالعه و یادگیری پیشرفت می کند.

2. یادگیری تا حد تسلط :

    تا وقتی که شاگرد بخش مورد نظر را تا حد تسلط یاد نگرفته باشد ، نمی تواند مطالب جدید را شروع کند . در ضمن ، هیچ مجازاتی برا یعدم موفقیت او وجود ندارد . لازمه این روش این است که آزمونهای همتراز ساخته شود ؛ زیرا امکان تجدید امتحان وجود دارد . در این روش ، شاگرد آنقدر به مطالعه و امتحان ادامه  می دهد تا یادگیری به سطح قابل قبولی برسد. معیار قابل قبول معمولا 80 الی 90 درصد پاسخ صحیح است.

3. تدریس خصوصی :

بسیاری از شاگردان پیشرفته قادرند در زمینه های مختلف مانند حل مسائل، صحبت کردن درباره ی موضوع ، نشان دادن کاربرد نکات خاص و تشویق و حمایت، به شاگردان مبتدی کمک کنند.

4.راهنمایی :

    راهنمای مطالعه هدف واحدهای مختلف رابیان می کند و پیشنهادهایی را برای مطالعه ارئه می دهد. بعلاوه او به منابع قابل دسترسی اشاره می کند ، تجارب و طرحهای ممکن را شرح می دهد و نمونه آزمون فراهم می کند.

5. تکنیکها و روشهای مکمل ، همرا با آموزش سنتی:

    سخنرانیها ، فیلمها ، تلویزیون ، فیلم استریپ، کنفرانسها ، و غیره ممکن است برای تحریک و تشریح مطالب آموزشی طراحی شوند، اما به اندازه ی روشهای سنتی به کار نمی روند. حضور شاگرد دراینگونه برنامه ها داوطلبانه است.

طرح کلر « نظام فردی کردن آموزش» ([9]PSI) نیز نامیده میشود. یکی از مزایای طرح کلر نداشتن اثرات منفی آموزشی است. تحقیقات زیادی برتری این روش را نسبت به روشهای سنتی دیگر نشان می دهد.

در یکی از تحقیقاتی که بوسیله هاستینگس[10] در سال 1972 انجام گرفته است ، دو گروه آزمایش و گواه با هم مقایسه شده اند. در این آزمایش ، یک گروه 90 نفره ( گروه آزمایش) بدون استفاده از روش رسمی کلاسیک ، آموزش دیدن و هر قت که آماده می شدند، به طور انفرادی امتحان می دادند . گروه دیگر ( گروه گواه) همان واحد درسی را با آموزش رسمی شامل سخنرانی ، کنفرانس، نمایش، بحثهای گروهی ، و طرح  فرا گرفتند. هر واحد درسی شامل 223 هدف رفتاری بود که اغلب در حیطه شناختی قرار داشتند . به دو گروه تامدتی آموزش دادند ؛ پس از آن به شاگردان گروه آزمایش ، برنامه درسی( بخش اول) با هدفها و و عناوین مشخص برای تعقیب و ادامه آموزش دادند. افراد این گروه در هیچ کلاس رسمی دیگر حضور نیافتند و خودشان بر اساس هدفهای رفتاری ، با استفاده از مطالب اضافی و منابع داده شه ، مطالعه می کردند و به انجام دادن آزمایش و حل تمرین می پراختند و به محض اینکه احساس می کردند در آن بخش به حد تسلط رسیده اند ، آمادگی خود را برای امتحان دادن اعلام می کردند . به شاگردانی که نتیجه امتحان آنها به سطح معیار تعیین شده در ارزشیابی می رسید ، برنامه درسی بخش بعد داده می شد و به شاگردانی که نتیجه ارزشیابی آنها به طح معیار تعیین شده نمی رسید، بر اساس هدفهای آموزشی و برای تکمیل و تسلط بر درس، تکالیف اضافی داده می شد. اما شاگردان گروه شاهد آموزش خود را با همان شیوه ی قبلی ادامه دادند. در پایان آزمایش، از دو گروه ارزشیابی نهایی به عمل آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که معدل امتیازات فراگیران گروه آزمایش، به طور قابل توجهی ، از امتیازات شاگردانی که در گروه گواه آموزش می دیدند ، بالاتر است. همچنین در پاسخ به سؤال پرسشنامه ای که بین شاگردان توزیع شد ، 54 نفر از 61 نفر گروه آزمایش اظهار کردند که می خواهند با این روش درس را ادمه دهند.

اگر معلمی هدفهای آموزشی یک واحد درسی را معین کند و به طور صریح و روشن انتظاراتی را که از شاگردان دارد بیان نماید ، در سازمان دادن آموزش انفادی موفق خواهد بود. هدفهای صریح و روشن آموزشی ، به شاگردان کمک می کند که بدقت دریابند چه مسئولیتی دارند و چه فعالیتهایی باید انجام دهند.علاوه چنین هدفهای روشن و صریحی قادرند هرگونه احساس ناتوانی شاگردان را کاهش دهند.

آنچه در روش PSI برای شاگردان جالب توجه است ، پیشرفت آنان بر اساس توانایی خودشان است. آنان با دیگران مقایسه نمی شوند و در مطالعه و امتحان دادن کاملا آزادند. البته ممکن است با این روش فراگیران وقت بیشتری صرف کنند ، اما در مجموع ، با توجهبه زمان حضور شاگردان در کلاسهای رسمی معمولی، می توان گفت چندان تفاوتی از نظر زمان بین دو روش سنتی و خودآموز وجود ندارد . ازمعایب روش PSI این است که ممکن است :

الف) شاگردان بیش از حد متعارف نمره ی مورد نظر را اخذ نکنند.

ب) در شروع کار ، در دادن امتحان مسامحه و تعلل ورزند.

ج) بر اثر احساس عقب مندگی ، درس را حذف کنند. البته یادآوری کتبی و شفاهی به کسانی که بسیار در دادن امتحان تعلل می ورزند، می واند میزن حذف و عدم موفقیت در امتجحان را کاهش دهد یا با افزایش ملاقاتهای معلم با شاگرد ان می توان از اثر سوء این روش کاست.

 

  روشهاي مختلف آموزش انفرداي :

آموزش انفرداي ممكن است با توجه به امكانات و شرايط، به روشهاي مختلفي سازماندهي و اجرا شود. ما درادامه بحث، تعدادي از اين روشها را مورد مطالعه قرار مي دهيم.

يادگيري تا حد تسلط :

يكي از فنون موفقيت آميز در امر يادگيري روش يادگيري تا حد تسلط است. چنانكه قبلاً در طرح كلر اشاره شد، شاگرد قبل از اينكه به پيشرفت خود ادامه دهد، بايد محتواي آموزشي را تا حد تسلط ياد گرفته باشد. نظريه يادگيري در حد تسلط، توسط بلوم در سال 1968 و بلاك در سال 1971 مطرح شد. براساس اين نظريه، يادگيري و پيشرفت تحصيلي فراگيران به طور وسيعي به زمان يادگيري بستگي دارد (كارول، 1963). به عقيده كارول، شاخص اصلي استعداد تحصيلي شاگردان زمان است. براساس نظريه او، ميزان يادگيري افراد طبق اين فرمول محاسبه مي شود:

 
 

 

 

 

 

معلمان در كلاسهاي معمولي براي آموختن يك واحد درسي، زمان را محدود مي كنند. آنان زماني را كه تك تك شاگردان براي يادگيري نياز دارند، در اختيار آنان قرار نمي دهند و زمان يكساني را براي همه در نظر مي گيرند. اين امر سبب مي شود كه شاگردان ضعيف نمرات پاييني در امتحان پيشرفت تحصيلي كسب كنند و برعكس، شاگردان قوي در چنين امتحاناتي به نمره هاي 80 و 90 و حتي گاهي 100 درصد دست يابند؛ زيرا آنان براي تسلط و يادگيري كامل، زمان كافي و حتي وقت بيشتري را در اختيار دارند.

البته كيفيت تدريس نيز بسيار مهم است. اگر سطح كيفيت تدريس بالا نباشد، شاگردان به وقت بيشتري نياز خواهند داشت و اگر روش تدريس مطلوب و عالي باشد، براي يادگيري تا حد تسلط، وقت كمتري نياز خواهند داشت. داشتن انگيزه نيز در تداوم و اتمام فعاليتهاي آموزشي نقش مؤثري دارد. استعداد و توانايي شاگرد نيز در مدل كارول فراموش نشده است؛ زيرا چنانچه شاگرد داراي استعدادي ضعيف باشد يا نتواند درس را بفهمد يا در خواندن آن ضعيف باشد، براي يادگيري در حد تسلط به وقت بيشتري نيازمند است. بنابراين ميزان يادگيري به عوامل ياد شده مربوط است كه در فرمول زير نيز مي توان ديد:

 
 

 

 

 

 

بلوم و ديگران با طرح اين نظريه و با عنايت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگيزش، كيفيت تدريس و توانايي فهم تدريس، يادگيري و پيشرفت تحصيلي شاگردان را افزايش داده اند. بلوم معتقد بود كه فقط 5 الي 10 درصد از شاگردان يك كلاس نمي توانند با وجود وقت كافي، نمره «الف» يا «ب» به دست آورند. به عقيده او مهارت يادگيري در حد تسلط بر «مفهوم خود» شاگردان اثر مي گذارد. در اين روش شاگردان به كفايت و ارزش خود پي مي برند و اطمينان حاصل مي كنند كه داراي زمينه هاي موفقيت هستند. شناخت مهارتهاي عمومي باعث تجديد قوا و ايجاد اعتماد و اطمينان از خود در شاگردان مي شود و اين عمل براي سلامت روحي شاگردان بسيار مؤثر است. بنابراين يادگيري در حد تسلط يكي از قوي ترين منابع سلامت روحي است و اگر شاگردان با اين روش آموزش ببينند، كمتر به روشهاي درماني و كمك درماني نياز خواهند داشت.

روش يادگيري تا حد تسلط ارزش روشهاي تدريس خصوصي را بخوبي نشان مي دهد. اين روش ثابت مي كند كه آموزش يك فرد به فرد ديگر باعث سازگاري و تطابق بيشتر فعاليتهاي آموزشي با نيازهاي شاگرد مي شود و معلم سعي مي كند روشهاي آموزشي خود را براساس تفاوتهاي فردي تنظيم كند. تشكيل جلسات با گروههاي كوچك، كتابهاي درسي جنبي، تدريس برنامه اي و بازيها و آموزش خصوصي، شاگرد را در درك مفاهيم آموزشي بسيار كمك مي كند. شباهت روش يادگيري تا حد تسلط با طرح كلر در اين است كه هر دو به تدريس خصوصي و ساير روشهاي آموزش فردي و مستقل توجه خاص دارند و اينگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدريس با روشهاي سنتي كاملاً متفاوت مي دانند.

تدريس خصوصي :

يكي ديگر از انواع روشهاي آموزش انفرادي روش تدري خصوصي است. اين روش را مي توان در تمام سطوح تحصيلي به كار گرفت. اساس كار در اين نوع آموزش توجه به زمينه ها، علايق و تواناييهاي شخصي شاگردان است و شاگرد فردي است كه معمولاً نمي تواند در آموزشهاي گروهي چندان موفقيتي كسب كند.

در اكثر برنامه هاي آموزشي، به جاي استفاده از معلم معمولاً از شاگردان استفاده مي شود. در اين حالت معلم خصوصي، معلم متخصص و با مهارتي نيست. بلكه تنها ممكن است نسبت به شاگردان چند سال تجربه آموزشي بيشتري داشته باشد يا ممكن است بزرگسالي باشد كه قبل از دريافت برنامه هيچ گونه آموزش خاصي در زمينه تعليم و تربيت نديده باشد. در اين حالت هدف از آموزش علاوه بر كمك به شاگرد كمك به ياددهنده نيز هست؛ زيرا با فعاليتهاي تدريس در آموزش خصوصي، پاره اي از مهارتهاي معلم نيز تقويت مي شود.

به هر حال در تدريس خصوصي، معلم بايد به يك مجموعه عوامل تقويت كننده مثبت مجهز باشد. در اين روش اكثر شاگردان تجربه تلخي از شكست در ذهن دارند و اگر آموزش آنان نتيجه بخش نباشد، تجربه ناموفق ديگري به تجربيات قبلي آنان افزوده خواهد شد و ممكن است اعتماد به نفس خود را در پيشرفت تحصيلي از دست بدهند.

بنابراين معلم بايد با محترم شمردن و ارزش قائل شدن براي شاگرد محيط آموزشي صميمي و گرمي به وجود آورد و نبايد شاگرد خصوصي اش را با ساير شاگردان مقايسه كند، بلكه بايد پيشرفت كارش را با كارهاي گذشته اش مقايسه كند و اگر پيشرفت تحصيلي او حتي از حد معمول پايين تر باشد، ولي نسبت به گذشته اش بيشتر شده باشد بايد مورد تشويق قرار گيرد. جلسات آموزشي بايد به اندازه كافي كوتاه مدت باشد تا شاگرد از آموزش خسته و بيزار و يا متنفر نشود.

محيط آموزشي بايد راحت، همراه با تفريح و مناسب با سن و وضعيت تحصيلي فرد سازماندهي شود. معلم بايد سعي كند كه رابطة خود را با شاگرد دلپذير و مثبت سازد. اكثر معلمان در فعاليتهاي آموزشي براي تشويق شاگردانشان به آنان مي گويند كه «مباحث و تكاليف ارائه شده آسان است، نگران نشويد.» اما توصيه مي شود به شاگرد گفته نشود كه وظايف محوله آسان است، بلكه گفته شود وظيفه با مسأله داده شده نسبتاً مشكل، اما عملي است. در اين صورت اگر شاگرد موفق شود اعتماد به نفس پيدا مي كند و تأثير پاداش بيشتر مي شود و اگر احياناً شكست بخورد اعتماد به نفس خود را از دست نخواهد داد.

 

آموزش برنامه اي (PI) :

در سال 1954 در زمينة آموزش نظرية جديد و نويدبخشي پديد آمد. اسكينر در يك مقاله معروف با عنوان «علم يادگيري و هنر تدريس»، بيماريهاي موجود تدريس و يادگيري را در مدارس تحليل كرد و راه درمان آن را پيشنهاد نمود. اسكينر در آزمايش با موشها و كبوترهايش به يافته هاي جديدي دست يافته بود و براساس همين يافته ها بود كه آموزش برنامه اي را پيشنهاد كرد.

آموزش برنامه اي يك نظام آموزش انفرادي است كه كوشش مي كند يادگيري را با نيازهاي شاگردان هماهنگ سازد. اين روش براساس مجموعه اي از هدفهاي رفتاري پي ريزي شده است و در واقع كاربردي است از روانشناسي يادگيري در تدريس. در اين روش مواد آموزشي به واحدهايي كوچك تقسيم مي شود كه چهارچوب يا گام ناميده مي شود.

در هر گام، تكليفي مشخص شده است كه بايد از طريق انجام دادن آن به هدف رفتاري آن چهارچوب دست يافت. اين گامها براساس دانش قبلي شاگرد تنظيم شده است. به طوري كه هر گام معلومات جديدي به معلومات قبلي شاگرد اضافه مي كند. گامها و مراحل آن بايد به گونه اي برنامه ريزي شوند كه شاگرد را به هدفهاي نهايي نزديك كنند. محاسن آموزش برنامه اي را در چند زمينه مي توانيم مورد توجه قرار دهيم:

اولاً، در هر نوبت توجه شاگرد بر مقدار كمي از مطالب مورد يادگيري متمركز مي شود.

ثانياً، با فعال بودن شاگرد در پاسخگويي به هر سؤال يادگيري تسهيل مي شود.

ثالثاً، شاگرد با دريافت فوري (بازخورد) تقويت مي شود يا مي تواند اشتباهاتش را اصلاح كند. سرانجام در چنين روشي شاگرد براسا توانايي و آهنگ يادگيري خود به جلو مي رود.

به منظور تهيه محتواي آموزش برنامه اي، ابتدا بايد هدفهاي يادگيري به طور دقيق و صريح تعريف و سپس در قالب مجموعه اي از تكاليف مرتبط به هم تقسيم شوند. ارتباط گامها بايد بر پاية ساخت طبقه بندي هدفهاي يادگيري انجام گيرد. از نظر تنظيم مطالب، آموزش برنامه اي را مي توان به دو صورت خطي يا شاخه اي عرضه كرد. در آموزش برنامه اي خطي، گامهاي مربوط به يك برنامه به صورت خطي به دنبال هم قرار مي گيرند وشاگرد بايد تمام گامها را مطالعه كند و قدم به قدم پيش برود و مطالعه و فهم يك گام مستلزم يادگيري تمام مطالب گنجانيده شده در كلية گامهايي است كه پيش از آن قرار گرفته اند. در برنامه ريزي خطي، معمولاً بايد اصول زير رعايت شود:

1ـ شاگرد فعالانه در برنامه شركت كند و به مطالعه و پاسخ دادن بپردازد.

2ـ پاسخهاي اوليه بايد صحيح باشد و از پاسخ غلط جلوگيري شود، زيرا به قول اسكينر، پاسخ غلط ممكن است يادگيري را به مخاطره بيندازد.

3ـ «بازخورد» بايد بيدرنگ بعد از هر فعاليت داده شود.

4ـ برنامه بايد سير منطقي داشته باشد و از آسان به مشكل تنظيم شود.

5ـ در هر گام نبايد رابطه محرك ـ پاسخ مستقيماً در اختيار شاگردان قرار گيرد، بلكه بايد آنها را راهنمايي كرد تا خودشان اين رابطه را كشف كنند.

6ـ شاگرد بايد تمام مراحل گامها را طي كند و قدم به قدم پيش برود.

7ـ گامها بايد بسيار كوتاه باشند.

8ـ گامها بايد طوري تنظيم شوند كه موجب درك مطلب گردند، نه حفظ كردن آنها.

در برنامه شاخه اي، پس از اينكه شاگرد يك «گام» را مطالعه كرد، بايد بتواند با انتخاب يكي از پاسخهاي پيشنهادي به پرسشي كه به مطالب «گام» قبلي مربوط است، پاسخ دهد. اگر پاسخ شاگرد در مطالعة گامها صحيح باشد، با انجام دادن تكاليف مشكلتر و پيشرفته تر به صورت خطي به كار خود ادامه مي دهد و در صورتي كه پاسخش غلط باشد، از خط مستقيم خارج و به «گامهاي» جانبي انتقال داده مي شود.

در اين نوع برنامه ها، گامهاي خط مستشقيم را چهارچوب اصلي و گامهاي جانبي يا انشعابي را چهارچوب جبراني مي نامند. هدف از گامهاي جبراني اين است كه شاگرد با دريافت مطالب اضافي، اشتيباه خود را تصحيح كند و پس از مطالعه و تصحيح اشتباه به گام اصلي برگردد. مشخصات برنامه شاخه اي به قرار زير است:

1ـ مراحل و گامهاي برنامه، طولاني تر از برنامة خطي است.

2ـ گامها به گونه اي است كه در صورت عدم موفقيت، شاگرد به شاخه ها هدايت مي شود تا اشتباه خود را تصحيح كند.

3ـ همة شاگردان تمام قسمتهاي برنامه را نمي خوانند.

اگرچه آموزش برنامه اي روشي خودآموز است، معلم همواره در آن نقش دارد. البته در اين روش، وقت معلم صرف تهيه سخنراني و آمادگي براي صحبت در برابر كلاس نمي شود و وظيفة او نقل معلومات نيست، بلكه اونقش آموزشي خود را به صورت ديگري مانند تهيه هدفهاي آموزشي، آشنايي با مواد و تجهيزات آموزشي، رسيدگي به فردفرد شاگردان و ارزشيابي برنامه آموزشي ايفا مي كند.

آزمايشهاي انجام دشه نشان داده است كه برخلاف تبليغات زياد روش برنامه اي روش چندان موفقي نيست. البته اين روش در غني كردن و پيشرفت آموزشي در حد عناوين معيني، مانند مفهوم خط كش مهندسي و نظاير آن مفيد تشخيص داده شده است، اما نتايج بسياري از آزمايشها آموزش برنامه اي را براي شاگردان خسته كننده اعلام كرده است. حتي در مواقعي ثابت شده است كه شاگردان به دنبال راهي بوده اند كه خود را از چنين آموزشي خلاص كنند. بعلاوه، در چنين آموزشي شاگردان اغلب احساس كمبود پاداشهاي اجتماعي و بين گروهي از معلمان وهمكلاسان خود داشتند و بعضي از شاگردان با وجود موفقيت در تمام كردن برنامه هاي مربوط قدرت چنداني براي امتحان دادن آن برنامه نداشتند و اين نشان دهندة اين واقعيت است كه آموزش برنامه اي آنگونه كه طرفداران آن اعلام مي كنند، چندان موفقيت آميز نيست. ظاهراً يادگيري از اين طريق نيز مانند روشهاي ديگر مي تواند نقايصي داشته باشد.

آموزش به وسيله رايانه (CAI) :

رايانه هاي مورد استفاده در آموزش، «ماشين آموزشي» ناميده مي شوند. در اين روش، روش تدريس برنامه اي توسط ماشين در اختيار شاگردان قرار مي گيرد. بنابراين تدريس با ماشين آموزشي همان تدريس برنامه اي است با اين تفاوت كه در تدريس برنامه اي چاپي، شاگرد خود به ورق زدن مطالب مي پردازد و مقدار مطالبي كه مطالعه مي كند به اختيار خود اوست، ولي در ماشينهاي آموزشي پيشرفت در مطالعه در كنترل ماشين است و فقط زماني كه شاگرد در يك مرحله از آموزش موفق شود، اجازة پيشرفت و دريافت مطالب تازه به او داده مي شود.

بنابراين ماشينهاي آموزشي CAI وسايلي هستند كه آموزش را به طريق منظم عرضه مي كنند و موجب فعاليت شاگرد و بازخورد فوري و آموزش انفرادي مي شوند. ماشينهاي آموزشي براساس نظريه هاي اسكينر شكل گرفته است و تمام اصول شرطي شدن فعال در آن به كار رفته است. مشخصات ماشينهاي تدريس به طور خلاصه عبارتند از:

1ـ پاسخ را فوراً تقويت مي كند.

2ـ شاگرد براساس استعداد و توانايي خود برنامه را دنبال مي كند.

3ـ مفاهيم با يك سير منطقي در آن تنظيم شده اند.

4ـ پرسشها به صورت زنجيره اي به يكديگر وابسته اند.

5ـ شاگرد در صورتي مي تواند به برنامه ادامه دهد كه مراحل قبل را آموخته باشد.

6ـ اطلاعات مربوط به پاسخهاي شاگردان، در آن نگهداري مي شود.

7ـ اطلاعات از طريق غيركلامي (تصاوير، نمودار و تصاوير متحرك) نيز به شاگردان ارائه مي شود.

8ـ ماشين برخلاف انسان دچار عوارضي مانند بيحوصلگي، عصبانيت و ناراحتي نمي شود.

بايد توجه داشت كه ماشينهاي آموزشي خود به خود داراي ارزش نيستند، آنچه اهميت و ارزش دارد برنامه اي است كه به ماشين داده مي شود. چنانچه برنامه ضعيف باشد و اصول يادگيري و تدريس در آن رعايت نشود،  هدف آموزشي تأمين نخواهد شد. بعلاوه، ماشين با تمام مزاياي خود هرگز نمي تواند جانشين معلم شود و معلم هميشه نقش حساس خود را در آموزش خواهد داشت، زيرا وي علاوه بر آموزش، رابطة عاطفي و انساني نيز با شاگرد برقرار مي كند. در حالي كه ماشين از برقراري چنين رابطه اي ناتوان است. شايد در بعضي موارد، مانند آموزش عقب ماندگان ذهني، ناسازگاران اجتماعي، ديرآموزان و كندآموزان كه مستلزم صبر و حوصلة بيشتري است، ماشين بتواند نقش آموزشي را بهتر ايفا كند. ولي نكتة قابل ملاحظه اين است كه روابط اجتماعي و انساني اين افراد مهمتر از آموزش آنهاست و معلم مي تواند در ايجاد چنين روابطي به آنها كمك كند، در حالي كه ماشين فقط نقش آموزشي خود را ايفا مي كند.

سازماندهي مجدد مدارس براي آموزش انفرادي :

نظريه هاي مربوط به آموزش انفرادي، تحولي را در سطح مدارس دنيا بويژه در امريكا به وجود آورده است. يكي از بارزترين اين تحولات مدارسي هستند كه با روش آموزش انفرادي تجويز شده (IPI) و آموزش انفرادي هدايت شده (IGE) اداره مي شوند. اين نوع آموزش از دهة 1960 گسترش يافته و باعث سازماندهي مجدد همة نظامهاي آموزشي شده است، به طوري كه در سراسر امريكا صدها مدرسه تحت پوشش چنين آموزش قرار گرفته اند

آموزش انفرادي تجويز شده (IPI) :

در اين روش، هر موضوع درسي به واحدهاي كوچكتري تقسيم مي گردد و هر واحد براي يك جلسه تدريس برنامه ريزي مي شود. براي اينكه مدارس موقعيت شاگردان خود را بدانند، در آغاز ارزشيابي تسخيصي از شاگرد به عمل مي آورند تا نقطة آغاز فعاليت خود را براساس درجة علمي شاگرد معين كنند. معلم موضوع مناسب را براي شاگرد تعيين مي كند و شاگرد معمولاً فعاليت بر روي آن موضوع را به تنهايي آغاز مي نمايد. وقتي كه يادگيري آن واحد به پايان مي رسد، شاگرد آزمايشي را كه قسمتي از آن واحد است مي گذراند يا معلم از او امتحان مي گيرد و نتيجة آزمايش بلافاصله پس از تحليل، اعلام مي شود و در صورت رسيدن به حد مطلوب، واحد بعدي به او ارائه مي شود.

چنين فعاليتي روزانه تكرار مي شود و تقريباً نيمي از زمان آموزش شاگرد را پُر مي كند. بقية زمان آموزشي روزانه به فعاليتهاي مرسوم از جمله شركت در بحث گروهي، ورزش، سرود و هنر اختصاص مي يابد. در اين روش، هر شاگرد براساس توانايي خود حركت مي كند. رقابت بين شاگردان در اين روش به حداقل خود مي رسد و از بين مي رود و به جاي اينكه شاگرد هنگام فعاليت شاگردان ديگر ساكت بنشيند و منتظر بماند، به طور فعال و كامل به وظيفة يادگيري اش مي پردازد. معيار ارزشيابي در سطحي بسيار بالاست.

به طوري كه شاگرد در صورتي مي تواند واحد بالاتر را اخذ كند كه 80 درصد يادگيري را كسب كرده باشد. در اين نوع آموزش، گذراندن امتحان به مفهوم تسلط بر محتواي يادگرفته شده است، نه بهتر از ديگران بودن. در اين نوع آموزش، اگر شاگردي مثلاً جبر سال دوم نظري را خوانده باشد، به وي اجازه داده مي شود كه در درس جبر سال سوم شركت كند. در حالي كه در مدارس معمولي چنين امكاناتي تا شروع سال تحصيلي بعد وجود ندارد. مثلاً شاگرد سال سوم راهنمايي ممكن است رياضي سال دوم نظري، انگليسي سال اول نظري يا تعليمات اجتماعي سال چهارم نظري را با هم بگذراند. در اين نوع آموزش، هدفهاي آموزشي حتماً بايد توسط متخصصان برنامه ريزي و روانشناسان تربيتي، به صورتي مستمر و تسلسلي، تنظيم و طراحي شود تا پايه تحصيلي مانع پيشرفت چنين آموزشي نشود.

آموزش انفرادي هدايت شده (IGE) :

روش آموزش انفرادي هدايت شده يكي ديگر از روشهاي آموزش انفرادي است. اين روش براي آموزش معملان هدايت برنامه هاي شاگرداني كه در آينده معلم مي شوند، آزمايش نوآوريهايشان و هدايت تحقيقات و پيشرفت شاگردان به كار مي رود. اين نوع مدارسمثل مدارس معمولي كلاسبندي نشده اند، به طوري كه شاگردان سطوح مختلف مي توانند در يك بخش شركت كنند و هر بخش به صورت آموزش گروهي يا توسط گروهي متشكل از 2 يا 3 معلم كه با هم كار مي كنند اداره مي شود. در هر واحد، معلمان وظايف، مسئوليتها و قدرت متفاوتي دارند و مطابق روش تشخيص ـ تجويز كه در روش IPI نيز به كار مي رفت عمل مي كنند. ويژگيهاي روش آموزش انفرادي هدايت شده عبارتند از:

1ـ كلاسهاي بدون پايه : كلاسهاي بدون پايه به شاگردان فرصت مي دهد كه در سطح خودشان فعاليتها را در مدرسه ادامه دهند. مثلاً شاگرداني كه در ماه آذر درسشان تمام شده است، مي توانند در ماه دي بدون وقفه به كلاس بروند.

2ـ آموزش گروهي : آموزش گروهي به روشي اطلاق مي ود كه چندين معلم براي بهبود كار انفرادي شان با هم همكاري و تعداد زايدي شاگرد تربيت كنند. آنان دسته جمعي طرح مي ريزند و اجرا و ارزشيابي مي كنند. هر واحد درسي از چند بخش تشكيل شده است. يك تيم شامل گروهي از معلمان است كه اطلاعات شاگردان خود را تحليل مي كنند و دربارة هدفهاي آموزشي آنان تصميم مي گيرند. با اين روش، هر معلم احساس مي كند كه از دوستان خود و امكانات آنان بهتر استفاده كرده است و وقت بيشتري براي آماده شدن دارد و وقتي را كه بايد صرف همة شاگردان كند، صرف يك نفر مي كند.

3ـ تدريس گروهي با نقشهاي متفاوت : در يك تيم آموزشي، همة اعضا نقش تعيين كننده و نكمل يكديگر را دارند. همة اعضا به طور يكسان تصميم مي گيرند، اما ممكن است نقش و وظايف مختلفي را عرضه كنند. مسئوليت اصلي فعاليت به عهدة رهبر گروه است و گروه تدريس به وسيله دفترداران، معلم ياران و دانشجويان مدارس تربيت معلم ـ كه هر يك نقش مشخص و معيني دارند ـ ياري مي شوند. پرداخت حقوق برحسب وظيفة افراد متفاوت است. يكي از مزاياي اين روش اين است كه بهتين معلمان مي توانند عضو واحد شوند و درآمدي بيشتر از ساير معلمان داشته باشند. اين تفاوت حقوقي باعث مي شود كه معلمان، بهتر و با مسئوليت بيشتري با شاگردان رفتار كنند و نسبت به روشي كه معلم احياناً با زور به كار واداشته مي شود و براي يافتن پول بيشتر مجبور است در خارج از كلاس به كار ديگري اشتغال ورزد، برتري دارد.

4ـ گروههاي سني متفاوت : در اين روش، شاگردان هر كلاس از گروههاي سني متفاوتي تشكيل مي شوند و در واقع، اين روش تركيبي است از گروههاي سني متفاوت و آموزش خصوصي. روش استفاده از گروههاي سني متفاوت و مكمل در يك كلاس موجب توسعة برنامة آموزش خصوصي در سطح وسيع مي شود. اين روش به نفع شاگردان هر دو گروه سني (سنين پايين و سنين بالا) و همانند روش آموزش انفرادي، تجويزي است. در اين روش، با انجام دادن آزمايش تشخيصي، موقعيت هر يك از شاگردان تعيين مي شود و هدفهاي رفتاري و راههاي يادگيري بين شاگردان تقسيم مي شود. مثلاً خواندن، تماشاي فيلم يا نوشتن بر اين اساس انجام مي گيرد. امتحان نهايي يا هر نوع ارزشيابي از پيشرفت تحصيلي انجام مي گيرد و هر شاگرد با توان و سرعت خود به هدفهاي آموزشي مي رسد و ادامه مي دهد.

5ـ تفاوتهاي فردي : نظام آموزشي انفرادي هدايت شده تفاوتهاي فردي شاگردان را كاملاً در نظر مي گيرد و فعاليتهاي آموزشي را بر همين اساس برنامه ريزي مي كند. در اين روش، ممكن است شاگردان براساس استعداد، سرعت يادگيري يا براساس روش يادگيري، خلاقيت، اشتياق و ساير خصوصيات گروهبندي شوند. مثلاً ممكن است شاگرد يادگيرنده بسيار پيشرو و پويايي باشد و به راهنمايي معلم كمتر نياز داشته باشد يا ممكن است با شنيدن، ديدن و لمس كردن بيشتر ياد بگيرد. در چنين مواقعي، معلم بايد تشخيص بدهد كه كدام يك از درسهاي نظري يا كارهاي عملي براي يك شاگرد خاص بهتر و مؤثرتر است. خلاصه اينكه هنگام تعيين واحد درسي، روش يادگيري بايد براساس ويژگيهاي شاگردان در نظر گرفته شود. گونه هاي مختلف اين روش توصيف و تجويز شده است، اما روشهاي ارزشيابي برطبق چنين روشي، هنوز چندان توسعه نيافته است. اگرچه اين روش يك روش آرماني و مطلوب است، قدرت اجرايي آن هنوز محدود است.

ارزشيابي IPI و CAI و IGE و ساير روشها :

ارزشيابي هر يك از روشهاي جديد ذكر شده، كار آساني نيست. اغلب سؤال مي شود كه «ايا شاگردان با اين برنامه هاي جديد آموزشي بيشتر از شاگردان ديگري كه در كلاسهاي كنترل شده سنتي آموزش مي بينند، ياد مي گيرند؟». در پاسخ مي توان گفت: «در بعضي از سطوح آموزشي، بعضي از شاگردان بهتر از شاگرداني كه در كلاسهاي سنتي هستند يادي مي گيرند، ولي اين امر در همه سطوح و با هر معلمي صادق نيست». نتايج تحقيقات والكر و شافارزيك (1974) نشان مي دهد كه نتايج آموزش چه سنتي و چه انفرادي، چه با رايانه و چه بدون رايانه مبهم و دوپهلوست. هر برنامه ممكن است در يك جنبه نسبت به برنامه ديگر رجحان داشته باشد. بسياري از برنامه ها در بعضي از جنبه ها ممكن است داراي تأثير مشترك باشند. دو عامل محتوا و تأكيد در ميزان يادگيري شاگردان بسيار مؤثر هستند. مفاهيمي كه در برنامه بيشتر مورد تأكيد قرار مي گيرد، بيشتر جذب و ياد گرفته مي شود.

اين نتايج ما را هدايت مي كند تا درباره اين سؤال كه كدام روش بيشتر مؤثر است، تجديدنظر كنيم. آنچه بيشتر در تحليل روشهاي تجديدنظر بايد مورد بررسي قرار گيرد اين است: آيا روشهاي جديد مي توانند هدفهاي آموزي را بخوبي تحقق ببخشند؟ آيا آموزش در محيط مناسب و تشويق كننده انجام مي گيرد؟ آيا در اين روشها آموزش واقعاً به صورت انفرادي صورت مي گيرد؟ آيا شاگردان از اين روش راضي هستند؟ آيا ارزشها و هدفهاي آموزشي معقولند؟ آيا معلمان با اشتياق كار مي كنند؟ و سرانجام، آيا آنچه با روش آموزش انفرادي آموخته مي شود، باارزش است؟ اين سؤالات ممكن است به معلمان كمك نكند، اما به برنامه ريزان و متخصصان آموزشي اين امكان را مي دهد كه بدانند ادعاهايي كه در مخالفت يا موافقت با آنان اقامه مي شود، تا چه اندازه با واقعيت انطباق دارد.

روش واحدها :

روش واحدها شامل يك رشته فعاليتهايي است كه در اطراف يك دسته مفاهيم كلي دور مي زند و به منظور يك هدف كلي در نظر گرفته مي شود. كليه مطالب در قالب يك مسأله و مشكل طرح مي شود كه اطلاعات و مهارتهاي گوناگوني از ابعاد مختلف براي حل آن بسيج مي گردند و هدف همة آنها مركزي است كه مسأله از آن ناشي مي شود. حل هر مشكل به يك رشته اطلاعات در زمينه هاي مختلف نياز دارد كه كليه آنها در يك قالب جمع مي شوند و در مجموع، برنامة واحدي را تشكيل مي دهند. به عبارت ديگر «روش واحدها» در نتيجة توجه و تمركز و فعاليت در زمينه يك سلسله مسائل پيوسته و استفاده از ارتباط آنها با مسائل ديگر ـ صرفنظر از تفكيك تصنعي و رسمي رشته ها ـ به وجود مي آيد. اين توجه گاهي به موضوع مورد مطالعه است.

در اين صورت آن را «واحد موضوع» مي گويند و ممكن است در آن چند مبحث يك رشته توأم و تركيب شوند. مثل «زندگي در دوران صفويه» كه جنبه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن با يكديگر ارتباط پيدا مي كنند يا ممكن است بين دو يا چند رشته ارتباط مستقيم به وجود آيد. براي مثال، «در موقع خريد اتومبيل به چه نكاتي بايد توجه داشت» كه در آن رشته هاي فيزيك، شيمي، اقتصاد و هنر با يكديگر پيوستگي پيدا مي كنند.

گاهي اوقات به جاي اينكه توجه اصلي به موضوع معطوف شود، به رغبتها و تجارب قبلي شاگرد و گسترش آن براي كسب تجارب آينده توجه بيشتري مي شود كه در اين صورت، آن را «واحد تجربي» مي نامند. گاهي نيز توجه اصلي به فعاليت شاگرد و انگيزة دروني او و نتيجه گيري از فعاليت او معطوف مي شود كه در اين صورت آن را «واحد طرح» مي نامند.

در روش واحد موضوع، طرح فعاليت به وسيلة معلم تنظيم و از طرف خود او اداره مي شود. در روش واحد تجربي، معلم وشاگرد در تنظيم طرح و فعاليتها همكاري مي كنند، ولي در اجراي آن، مدت و موضوع مطالعه قابل تغيير است و بستگي به توان شاگرد و توافق با معلم دارد. در واحد طرح، تنظيم منطقي موضوع قابل توجه نيست، بلكه هدف شاگرد و رغبت و فعاليت او براي رسيدن به هدف آموزشي اهميت دارد.

ويژگيهاي روش واحد ها :

1ـ واحد بايد داراي هدف يا هدفهاي مشخص و مفيدي باشد.

2ـ هدف بايد شباهتي به وضع زندگي واقعي داشته باشد، يعني استفاده از وسايل و منابع با وضع زندگي واقعي تطبيق كند.

3ـ واحد بايد وحدت داشته باشد، به اين معني كه تمام فعاليتهايش مربوط به يك مسأله و موضوع باشد.

4ـ در اجراي واحد بايد سعي شود از تجارب مستقيم استفاده شود.

5ـ واحد بايد آغاز و پايان مشخصي داشته باشد و در اجرا، با توجه به شرايط و امكانات، انعطاف پذير باشد.

6ـ واحد بايد جامعيت داشته باشد.

7ـ شاگرد بايد محور فعاليت باشد، يعني روش واحد بايد به شاگرد فرصتهايي براي طرح ريزي و فعاليت بدهد.

8ـ واحد بايد وسيلة درك كامل و تسلط به موضوع و مسأله باشد.

9ـ روش كار واحد بايد مشخص و متنوع باشد.

10ـ روش واحد بايد به شاگردان فرصتهايي براي قضاوت، انتخاب و سنجش بدهد. 11ـ روش واحد نبايد تنها يك مبحث مستقل و جدا در برنامة آموزشي باشد، بلكه هر واحد بايد منتج به واحدهاي ديگري شود كه به وسيلة آن بتوان پيوستگي برنامه را حفظ كرد يا به وجود آورد.

مراحل اجراي روش واحد ها :

امور لازم براي تهيه و طرح واحدهاي آموزشي بايد به طور منظم و به نحوي كه نماينده يك فكر منطقي باشد، در چند مرحله مرتب شوند. مراحل ياد شده بايد به ترتيبي تنظيم شوند كه هر مرحله به عنوان مقدمه يا اساس مرحلة بعد باشد. به عبارت ديگر، مراحل طوري قرار بگيرند كه در صورت غفلت از يك مرحله، وصول به مراحل بعدي امكان پذير نباشد يا مشكل باشد.

به طور كلي، مراحلي كه براي تهيه و طرح يك واحد آموزشي ـ صرفنظر از موضوع ـ بايد در نظر گرفته شود، به قرار زير است:

1ـ بررسي و تشخيص نيازها : اين مرحله شامل دو قسمت است:

الف) مشخص كردن هدف كلي واحد

ب) تعيين عنوان كلي واحد

2ـ تشخيص و نوشتن هدفهاي رفتاري.

3ـ انتخاب و سازماندهي محتوا: اين مرحله شامل چهار قسمت است:

الف) انتخاب عناوين و موضوعات

ب) انتخاب مفاهيم اساسي و مهم

ج) انتخاب منابع

د) سازماندهي محتوا

4ـ تعيين و سازماندهي تجارب يادگيري:

الف) معرفي واحد

ب) بسط واحد و تحليل آن

ج) مشخص كردن تسلسل فعاليتها

د) مشخص كردن كاربرد واحد

هـ) اخذ نتيجة كلي

6ـ اصلاح و تداوم واحد : بررسي مراحل اجرايي واحد به منظور هماهنگي بيشتر، تعادل حذف يا افزايش پاره اي مطالب و پيش بيني و برنامه ريزي براي واحدهاي بعدي.

روش واحد موضوع :

روش واحد موضوع، موضوعات مورد مطالعه را به صورت واحدهاي بزرگ مورد مطالعه قرار مي دهد. در اين روش، ارتباط موضوعات و رشته هاي مختلف معمولاً افقي است. مثلاً در واحد «دورة فرهنگي» ممكن است هنر، ادبيات، مذهب و شرايط اجتماعي جامعه معيني را در يك دورة معين مورد مطالعه و موضوع درس قرار داد يا مي توان درس رياضي، فيزيك و شيمي را با انتخاب موضوع «ماشين ديزل» به صورت افقي با يكديگر مربوط ساخت.

ويژگيهاي روش واحد موضوع :

1ـ هدف : مطالعه دربارة يك سلسله موضوعات مرتبط به هم، بدون توجه به تفكيك تصنعي آنها.

2ـ انواع تجارب آموزشي : سخنراني به عنوان راهنمايي براي مطالعة بيشتر، تحقيقات متنوع، كار انفرادي و گاهي جمعي.

3ـ تنظيم تجارب آموزشي : ارتباط موضوعات بيشتر افقي است، ولي گاهي ممكن است ارتباط عمودي نيز وجود داشته باشد.

4ـ طرح ريزي : صرف وقت بيشتر در طرح ريزي توسط معلم و گاهي با همكاري شاگرد.

5ـ نظريه يادگيري : يادگيري متكي به فهم كلي موضوعات مختلف در محور يك موضوع اصلي است.

6ـ انگيزه : علاقه به فعاليت و لذت بردن از آن اساس تقويت است و عامل پاداش و تنبيه در آن كمتر مطرح مي شود.

7ـ انضباط : انضباط بيشتر دروني است و مسئوليت فردي و گروهي در اين روش بيشتر مطرح است.

8ـ ارزشيابي : بررسي تجارب شاگردان و طبقه بندي آنها. البته امتحان نيز ممكن است جزئي از ارزشيابي باشد.

 

 

 

محاسن و محدوديتهاي روش واحد موضوع :

الف) محاسن :

1ـ موضوعات مورد مطالعه به هم پيوسته است و تفكيك تصنعي بين آنها وجود ندارد.

2ـ محور فعاليت شاگرد است و نقش معلم نقش راهنماست، نه بازخواست كننده.

3ـ يادگيري باثبات تر و پايدارتر صورت مي گيرد.

4ـ انگيزة دروني عامل فعاليتهاي آموزشي است.

5ـ احساس مسئوليت و انضباط جنبة مثبتي به خود مي گيرد.

6ـ ارتباط بين مدرسه و زندگي فراهم مي گردد و يادگيري معنادار مي شود.

ب) محدوديتها :

1ـ به معلمان مجرب و كارآزموده نياز است. از آنجا كه در اجراي اين روش، بيش از هر فرد ديگري حضور و راهنمايي معلم ضروري است، لازم است كه او جنبه هاي دروني خود را از لحاظ طرز فكر، تمايلات و احساسات، تسلط كافي به رشته هاي مختلف درس و ارتباط آنها با رشته هاي ديگر و مسائل ذوقي و هنري براي راهنمايي مؤثر پرورش دهد.

2ـ ممكن است اولياي مدرسه و اولياي شاگردان بدون توجه به اهميت اين روش با آن مخالف ورزند.

3ـ ممكن است با برنامه هاي موجود مدارس چندان انطباقي نداشته باشد.

4ـ همكاري با ساير معلمان لازم و ضروري است، اين كار مستلزم قانع كردن آنان در مورد اهميت و ارزنده بودن اين روش است.

5ـ در اوايل كار، انجام دادن فعاليتها براساس اين روش مشكل است. به همين دليل بايد از واحد آسان شروع كرد.

روش واحد تجربي :

روش واحد تجربي كه يكي از جديدترين روشهاي آموزشي است، هنوز كاملاً عمومي نشده است، زيرا اجراي آن مستلزم تحولي در برنامه مدارس و تربيت معلم است. در اين روش، ارتباط موضوع و فعاليتها افقي و عمودي است و نقطة اصلي و مركز فعاليت رغبت و تجارب قبلي فراگيران است. همكاري مشترك بين فراگيران، معلمان و بين معلم و شاگردان از اهميت خاصي برخوردار است. بنابراين در هر واحد تجربي، در تمام مراحل كار بايد همكاري نزديكي به وجود آيد و از همه مهمتر اينكه شاگردان فقط ياد نمي گيرند كه يك مسأله را حل كنند، بلكه پيوسته به حل مسائل فراوان و متنوع راغب مي شوند.

ويژگيهاي روش واحد تجربي :

1ـ هدف : هدف اين روش تربيت افرادي لايق براي يك زندگي خوب است و بر حل مسأله براساس تمايلات و تجارب شاگردان تأكيد مي شود.

2ـ انواع تجارب آموزشي : كسب تجارب متفاوت مربوط به هدف. فعاليتها به صورت انفرادي و گروهي، بخصوص در گروههاي كوچك صورت مي گيرد.

3ـ تنظيم تجارب آموزشي : سازماندهي به صورت افقي و عمودي و متكي بر ادامه تجارب است.

4ـ طرح ريزي : همكاري مداوم بين شاگردان و معلم در طرح ريزي وجود دارد.

5ـ نظرية يادگيري : اين روش پيرو نظرية گشتالت است كه در آن متن كلي و صور بزرگ اهميت دارد. البته ارتباط موجود بين موضوعات و درك معنا در حل مسأله از اهميت خاصي برخوردار است.

6ـ انگيزه : علاقة دروني، به تجارب لذتبخش منجر مي شود و شخص را به سوي تجربه بزرگتر و بهتر هدايت مي كند و كار دسته جمعي تقريباً بر سرعت پيشرفت واحد مي افزايد.

7ـ انضباط : انضباط دروني مورد توجه است و تقويت مي شود و در نتيجه انضباط بيروني و تحميلي در اين روش جايي ندارد.

8ـ ارزشيابي : سنجش دائم كليه هدفها با وسايل مختلف، از قبيل مشاهده، گزارش، فعاليتهاي كلاسي و خارج از كلاس و امتحان صورت مي گيرد.

نمونه اي از يك واحد تجربي : اهيمت آب در زندگي

با اين روش، ابتدا مبدأ آب را در برف و باران مي توان مطالعه كرد. اين مبحث شامل تغييرات درجه حرارت و رطوبت و تكثيف و علم آمار باران است. پس از آن استعمال بخار آب، آب و يخ بررسي مي شود. در مبحث بخار آب، توسعة ديگهاي بخار و گرم كردن به وسيله بخار آب و غيره را مي توان مطالعه كرد. در بحث يخ، موضوع انجماد و سرد كردن و محلولهاي نمكين و رودخانه هاي يخي و توده هاي يخ شناور به ميان مي آيد.

در مورد آب، تجربيات متعددي را مي توان نام برد. از قبيل آب آشاميدني، ميكروبهاي بيماري زا، استعمال ميكروسكوپ، حمل و نقل به وسيلة آب رودخانه ها، درياها و اقيانوسها، محصول، باران، آبياري، اهميت آب در پرورش گياه و درخت و كشاورزي، شستشو، نظافت، سيل، محافظت آبها و زمين، قوة جاذبه، تلمبه ها و فشار جو. به اين ترتيب، مي توان مطالب مفيدي را نظير آنچه در بالا ذكر شد، انتخاب كرد و با كمك معلمان و مربيان رشته هاي مختلف و شاگردان به مطالعه آنها پرداخت و اطلاعات مورد نياز را از راه مطالعه كتابهاي مختلف، گردشهاي علمي، تجربيات روزانه و مشاهدات شاگردان به دست آورد. در اين مطالعات، هر گروهي از شاگردان ممكن است يكي از مباحث را انتخاب كنند و نتيجة كار خود را براي ديگران گزارش دهند. جزوه ها و برنامه هايي كه تهيه مي شوند، براي واحدهاي بعدي نيز مفيد خواهند بود. در پايان، شاگردان و معلمان به كمك يكديگر ارزش كار واحد مورد مطالعه را تعيين خواهند كرد.

به اين ترتيب، شكل يك واحد تجربي دربارة آب از حدود مصنوعي درس و كتاب تجاوز كرده، ارتباطات طبيعي علوم را به طريقي پُرمعنا روشن مي سازد. پس از اين مراحل، شاگردان مي توانند به موضوعهاي مختلفي از قبيل علوم طبيعي، ميكروبها، مرضها، بهداشت، فيزيك، شيمي، جغرافيا، كشاورزي، محافظت منابع طبيعي، رياضيات، زبان فارسي و علوم اجتماعي پي برده، اطلاعات و تجارب فراواني كسب كنند. حل مسألة آب به آنها توانايي خواهد بخشيد تا مسائل ديگر را با روش صحيح دنبال و حل كنند. بعلاوه، آموختني كه به اين شكل حاصل شود، باعث ارضاي دروني شاگرد شده او را به مطالعه علاقه مند خواهد كرد.

ممكن است روش واحدتجربي مشكل به نظر آيد. علت اين است كه ما هنوز به آن عادت نكرده ايم. برخي مي گويند تنها معلم كارآزموده و خوب مي تواند عهده دار چنين واحدي شود، ولي بايد گفت كه اگر معلم بي تجربه نيز به جاي روش خشك و كهنة متداول كه فقط به قوة حافظه فشار مي آورد اين روش را تعقيب كند، مي تواند استفادة بيشتري به شاگردان برساند. چنانكه يك نجار بد نيز با ابزار تيز و نو، بهتر از ابزار كهنه مي تواند كار كند. بعلاوه، روش واحد تجربي به خودي خود معلمان را در فراگرفتن چيزهاي جديد كمك مي كند و سطح اطلاعات آنان را بالا مي برد.

روش واحد طرح :

كلمه پروژه (طرح) براي اوين بار در سال 1900 در قسمت كارهاي دستي دانشگاه كلمبيا به كار برده شد و مفهوم آن در نزد عموم عبارت بود از يك مسأله وسيع و مهم كه جنبة عملي دارد و شاگردان بدان علاقه مندند، ولي بعدها به موضوع هدف و الهامات شاگرد بيش از جنبه عملي آن تأكيد شد. بنابراين طرح به مفهوم كلاسي، از الهامات شاگرد سرچشمه مي گيرد و باعث ازدياد علاقة او مي شود. اين روش در موقعيتهاي طبيعي ارزش تربيتي دارد و جنبة تجربي آن زياد است و از آنجا كه در اين روش ـ بويژه طرح انفرادي ـ تقسيمات تصنعي دروس و ارتباط غيرمنطقي آنها از ميان مي رود، مؤثرترين راه براي يادگيري عميق و پايدار است.

ويژگيهاي روش واحد طرح :

واحد طرح بايد داراي ويژگيهاي زير باشد:

1ـ طرح بايد جنبة مسأله اي داشته باشد. يعني بايد مسأله اي در ذهن شاگردان به وجود آيد تا آنان در حل آن بكوشند.

2ـ طرح بايد براي فعاليت به اندازه كافي بزرگ باشد.

3ـ طرح ريزي و همچنين انتخاب و استفاده از منابع و وسايل بايد با مسئوليت شاگرد انجام شود.

4ـ طرح بايد جنبة عملي و اجرايي داشته باشد و صرفاً يك مسأله نظري نباشد. اين نكتهنشان دهندة تفاوت بين روش واحد طرح و روش مسأله اي است.

5ـ محوب طرح بايد فعاليت شاگرد و انگيزة دروني او باشد، نه تنظيم منطقي موضوع از طرف معلم.

6ـ طرح بايد وظيفه اي باشد كه شاگرد به طور داوطلبانه آن را بپذيرد.

7ـ طرح بايد مستلزم تلاش واقعي و صميمانه شاگرد براي رسيدن به هدف باشد.

8ـ طرح بايد به هدفهايي منتهي شود كه براي شاگرد قابل درك و تشخيص باشد و فراگير بتواند با توجه به آنها پيشرفت خويش را ارزيابي كند.

9ـ ميل و اراده شاگرد بايد مبنا و آغاز كار قرار گيرد، اگرچه احتمال مي رود كه در مراحل اوليه، كار شاگرد ارزش تربيتي ناچيزي داشته باشد يا مناسب نباشد.

10ـ معلم بايد به عنوان سرپرست، ناظر فعاليتها و ايجادكنندة محيط مناسب اداي وظيفه كند، ولي حضور معلم به عنوان ناظر و راهنما هميشه ضرورت پيدا نمي كند، چون شاگرد بتدريج ياد مي گيرد كه اداره كار را خود به عهده بگيرد.


محاسن و محدوديتهاي روش واحد طرح :

الف) محاسن :

1ـ رابطه مناسبي بين شاگرد و معلم ايجاد مي كند و باعث تشويق شاگرد به يادگيري مي شود.

2ـ چون شاگرد در طرح و هدف و فعاليتها سهيم است، تمايل شديدي به يادگيري دارد.

3ـ با اين روش، اعتماد به نفس شاگردان و جرأت آنان در اظهارنظر تقويت مي شود.

4ـ اين روش رغبت شاگردان را نسبت به فعاليتهاي تربيتي افزايش مي دهد و حس بردباري او را نسبت به عقايد مخالف تقويت مي كند.

5ـ در اين روش، حس همكاري شاگردان تقويت مي شود.

6ـ احساس مسئوليت و انضباط جنبة مثبت به خود مي گيرد.

7ـ يادگيري عميق و پايدارمي شود.

8ـ روش مطالعه، استفاده از منابع، نشوتن و تنظيم مطالب در شاگردان تقويت مي شود.

9ـ نقايص فردي از قبيل خط، انشا، بيان و كمبود معلومات كشف مي شود و كم كم از بين مي رود.

10ـ بين معلمان و شاگردان همكاري نزديك به وجود مي آيد.

11ـ نتايج طرح وسيله تجديدنظر در برنامه مي شود. در نتيجه، مطالب و كارهايي در مدارس دنبال خواهند شد كه متناسب با احتياجات، استعدادها و علايق شاگردان باشد.

12ـ از امكانات آموزشي حداكثر استفاده به عمل مي آيد.

13ـ دانش و معلومات وضع پيوسته اي پيدا مي كنند.

14ـ بين مفاهيم آموخته شده و مسائل واقعي زندگي ارتباط منطقي برقرار مي شود.

ب) محدوديتها :

1ـ روش طرح، تقسيمات رسمي مباحث درسي و جدايي رشته ها را كه برحسب برنامه رسمي تعيين شده است، از بين مي برد.

2ـ ممكن است در اين روش وقت زيادي تلف شود.

3ـ فرصت زيادي براي تمرين و فعاليتهاي دسته جمعي كلاسي موجود نخواهد بود.

4ـ طرحهايي كه متناسب با وضعيت رسمي مدارس باشد كم است. البته اين موضوع بستگي به وضع مدرسه از لحاظ مترقي بودن و انعطاف پذيري برنامه و آمادگي معلمان براي اجراي طرح و حدود رابطه مطلوب مدرسه با معلمان و اولياي فراگيران دارد.

5ـ اين روش مستلزم امكانات فراوان و معلمان چيره دست است.

 



[1] Individual  instruction

programmed  instruction  [2]

     computer assisted  instruction [3]

 [4] individually  prescribed  instruction

[5] individually guided  education

 [6] Robinson  

 [7] Survey ,Question , Read ,Recite ,Reviwe

[8] F.S.Cenedy      

 [9] Personalized  system  instruction  

Hastings    [10]    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 15:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس