تحقیق دانشجویی - 743

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل در مورد پدافند

بازديد: 1599

تحقیق کامل در مورد پدافند

پدافند کلمه متضاد آفند و به معنی دفاع در برابر هجوم یا تک هوائی است و شامل مجموعه اقداماتی می‌شود که به منظور جلوگیری از بمباران های هوائی و شکسته شدن حریم هوائی یک کشور انجام می‌شود.

انواع پدافند کدامند

پدافند به دو صورت انجام می‌شود. پدافند عامل و پدافند غیر عامل

پدافند عامل چیست

پدافند عامل در حقیقت همان معادل کلمه پدافند است که تعریف کامل آن در بالا گفته شد. یعنی پدافند عامل به کارگیری تجهیزات نظامی برای جلوگیری از ورود هواپیما های متخاصم به داخل خاک کشور.

پدافند غیرعامل چیست

پدافند غیرعامل نیز اقداماتی است که موجب کاهش ضرر و زیان در مقابل عملیات های خصمانه هواپیماهای دشمن و تهدیدات خارجی با هزینه کمتر و بکارگیری ترفند و شیوه‌های غیر مسلحانه نظیر:استتار اختفا و ایجاد سرپناه برای تاسیسات مهم و استراتژیک انجام می‌شود و در این نوع پدافند از هیچگونه سلاحی استفاده نمی‌شود.

پدافند در مفهوم كلي، دفع، خنثي كردن و يا كاهش تاثيرات اقدامات آفندي دشمن و ممانعت از دستيابي به اهداف خودي است. پدافند به دو بخش تقسيم مي‌شود 1- پدافند عامل 2- پدافند غيرعامل

علاقه به حيات و حفظ بقاء به طور غريزي در هر انساني وجود دارد لذا در طول تاريخ، بشر براي دستيابي به ملزومات حياتي خود از جمله غذا و انرژي به گسترش و توسعه مراتع و زمين‌هاي كشاورزي و معادن پرداخته يا به جهت دفع تجاوز دشمنان خود جنگ‌ها و منازعات بسياري را پشت سر نهاده است. سلاح‌هايي كه جوامع بشري قبل از دوران صنعتي در جنگ‌ها بكار مي‌بردند دست ساز و بسيار ساده بود، بين فرآيندهاي دانش و فناوري و نوع سلاح‌هايي كه جوامع بشري براي بهره گيري از آنها در جنگ ابداع و اختراع مي‌كرده‌اند، ارتباط نزديكي وجود داشته است.

در دوران معاصر، اين پيوستگي در اثر تحولات و پيشرفت‌هاي عظيم در فناوري رو به فزوني نهاده است. پس از وقوع انقلاب صنعتي در قرن هجدهم در اروپا و توسعه بيشتر، (پژوهش و توسعه) پيشرفت‌هاي شگرفي در همه سطوح فناوري پديد آمد. به طوري كه دوران كنوني به ويژه دو دهه اخير را (عصر انقلاب سوم فناوري) يا (دوران انقلاب در ميكروالكترونيك) ناميده‌اند، تحولات مذكور لزوما فناوري تسليحاتي را به شدت تحت تاثير قرار داد به طوري كه همه ابعاد و سطوح اين فناوري بسيار پيچيده شده و در خصوص طرح‌هاي نظامي جنبه راهبردي يافته است. پيشرفت سريع علوم و فناوري نظامي در زمينه توليد انواع سلاح‌هاي آفندي توسط كشورهاي پيشرفته و توان همپائي ساير كشورها موجب گرديده است تا بحث پدافند به ويژه دفاع غير عامل توسط كشورهاي اخيرالذكر مورد توجه جدي قرار گيرد.

با نگرش به اين‌كه سلاح‌هاي كنترل از راه دور و پيشرفته جايگزين اكثر سلاح‌هاي سنتي گرديده‌اند و به عنوان مثال با فشار يك دكمه از فواصل دور مي‌توان جان هزاران انسان را مورد تهديد جدي قرار داد توجه به امر پدافند، طبيعي جلوه مي‌نمايد.

 

استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي همانند استفاده رژيم بعثي از سلاح‌هايي شيميايي در طول 8 سال جنگ تحميلي عليه جمهوري اسلامي و تجربه جنگ نفت، جنگ افغانستان، مناقشه يوگسلاوي و جنگ اخير امريكا عليه عراق لزوم توجه به مقوله دفاع، خصوصا دفاع غير عامل را مضاعف نموده است.

اقدامات دفاع غير عامل شامل اصول اساسي و ملاحظاتي است كه در اغلب كشورهايي جهان، اين اصول و ملاحظات با كمي اختلاف پذيرفته شده اند ولي شيوه به كارگيري آنها ابتكاري، هنرمندانه و خردمندانه است نه اينكه كليشه‌اي باشد به همين دليل وسعت هر اصل به خلاقيت‌هاي فكري بشر و شرايط زمان و مكان بستگي دارد و بعضا حد و مرزي براي اين اصول نمي‌توان تعيين كرد و لذا در حد غير قابل تصوري در نحوه بكارگيري اصول دفاع غير عامل تنوع وجود دارد. در اين مقاله سعي گرديده است پس از تبيين اصول و ملاحظات دفاع غير عامل و موضوعات ذيربط، توصيه‌هايي چند در خصوص اقدامات دفاع غير عامل ارائه گرديده است.

 

*اقدامات اساسي دفاع غير عامل کدامند:

اقدامات اساسي در تامين دفاع غيرعامل شامل موارد ذيل مي‌باشد كه در تهيه طرح‌ها متناسب با ماموريت، وضعيت، موقعيت و شرايط زماني و مكاني و رده سازماني بايد مورد استفاده و بهره برداري لازم قرار گيرد. در ابتدا فهرست‌وار اصول دفاع غير عامل و ملاحظات آن را نام برده و سپس به تعريف هر يك از اصطلاحات مي‌پردازيم.

 

1- استتار (Camuflage)

2- اختفا (Concealment)

3- پوشش (Cover)

4- فريب (Deception)

5- تفرقه و پراكندگي (Separation and Dispersion )

6- مقاوم سازي و استحكام (Hardening)

7- اعلام خبر (Early Warning)

8- مكان يابي (Site Selection)

9- تحرك (Movement) 10-

10- پناهگاه (Defilade)

11- جان پناه (Trench)

12- انضباط استتار (Camouflage Discipline)

13- حفاظت (Security)

14- سيستم اطفا حريق (Extinguishing System)

15- اقدامات درون سيستمي

16- آموزش و ايجاد فرهنگ دفاع (Training)

17- ايجاد موانع (ديوار - دكل - كابل - بالن) (Barrier)

18- عمليات دود. (Smoke Operation)

19- اقدامات بعد از بمباران(كنترل تردد، تخليه، مجروحين، كنترل خسارت، خنثي سازي بمب و... )

20- ايمني (Safety)

21- مقابله با بمب ‌هاي گرافيتي E. M. P - H. P. M

22- ايجاد استحكامات صحرايي و سازه‌هاي موقتي (Field fortification)

23- ايجاد سازه‌هاي امن و مقاوم سازي تاسيسات. (Protective Structures)

24- دفاع غير عامل در مقابل حملات ويژه (ش. م. ه).

* اصول پدافند عامل:

مجموعه اقدامات بنيادي و زير بنايي است كه در صورت بكار گيري مي‌توان به اهداف پدافند غير عامل از قبيل تقليل خسارات و صدمات، كاهش قابليت و توانايي سامانه شناسائي، هدف يابي و دقت هدف گيري تسليحات آفندي دشمن و تحميل هزينه بيشتر به وي نائل گرديد.

در اكثر منابع علمي و نظامي دنيا اصول پدافند غير عامل شامل 6 الي 7 اقدام مشروحه ذيل مي‌باشد كه در طراحي و برنامه ريزي‌هاي و اقدامات اجرايي دقيقا مي‌بايست مورد توجه قرار گيرد.

 

1- استتار Camouflage

2- اختفا Concealment

3- پوشش Cover

4- فريب Deception

5- تفرقه و پراكندگي Separation And Dispersion

6- مقاوم سازي و استحكامات Hardening

7- اعلام خبر Early warning

تعاريف و اصلاحات

* پدافند (Active Defense)

عبارتست از بكارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي نمودن و يا كاهش اثرات عمليات خصمانه هوايي، زميني، دريايي، نفوذي و خرابكارانه بر روي اهداف مورد نظر.

 

* پدافند غير عامل (Passive Defense) چیست

به مجموعه اقداماتي اطلاق مي‌گردد كه مستلزم بكارگيري جنگ افراز نبوده و با اجراي آن مي‌توان از وارد شدن خسارات مالي به تجهيزات و تاسيسات حياتي و حساس نظامي و غير نظامي و تلفات انساني جلوگيري نموده و يا ميزان اين خسارات و تلفات را به حداقل ممكن كاهش داد.

* دفاع غير نظامي (Civil Defsnse)

دفاع غيرنظامي تقليل خسارات مالي و صدمات جاني وارده بر غير نظاميان در جنگ يا در اثر حوادث طبيعي نظير سيل، زلزله، طوفان، آتش‌فشان، آتش‌سوزي و خشكسالي مي‌باشد، در منابع خارجي، وظايف دفاع غير نظامي شامل چهار عنوان ذيل مي‌باشد:

1- اقدامات پيشگيرانه و كاهش دهنده (Mitigation)

2- آماده سازي و امداد رساني (Preparation)

3- هشدار و اخطار (Response)

4- باز سازي مجدد (Recovery)

نكته:

ارائه تعريف دفاع غير نظامي در اين نوشتار در حوزه پدافند غير عامل نبوده و بيشتر در جهت آگاهي مخاطبين در تميز بين پدافند غيرعامل و دفاع غير نظامي مي‌باشد زيرا به دليل عدم شناخت جامع در بسياري از كتب، مقالات، و يا نوشتارهاي داخلي مشاهده گرديده است كه دو مفهوم ياد شده با همديگر اشتباه گرفته مي‌شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل در مورد بازی درمانی

بازديد: 725

تحقیق کامل در مورد بازی درمانی

مقدمه

 بازي درماني، روشي است كه به ياري كودكان پرمشكل، مي شتابد تا هنگامي كه بتوانند مسائل خود را به دست خويش حل كنند و در عين حال، نشاندهنده اين واقعيت است كه بازي براي كودك، همانند يك وسيله طبيعي است با اين هدف كه او بتواند، خويشتن و همچنين ويژگيهاي درون خود را بشناسد و با آن عمل كند. در اين نوع درمان، به كودك، فرصت داده مي شود تا احساسات آزار دهنده و مشكلات درون خود را از طريق ((بازي)) بروز دهد و آنها را به نمايش بگذارد. همانند آن گونه از درمانهايي كه افراد بزرگسال از طريق آن با ((سخن گفتن)) مشكلات خود را بيان مي كنند.

بازي درماني، از نقطه نظرروش شناختي موضوع، بردوگونه است: روش مستقيم و روش غير مستقيم.

در نوع اول (با رهبري) درمانگر، مسئوليت راهنمايي و تفسير چگونگي داده هاي درمان را بر عهده مي گيردو در نوع دوم (بدون رهبري ) درمانگر مي تواند اين موضوع را به خود كودك واگذار كند.

نظريه ساخت شخصيت، زمينه سازبازي درماني بدون رهبري چیست

به نظرمي رسد كه درون هر انساني، نيروي توانايياست كه با تلاش هميشگي درصد به ادراك رساندن و همچنين از قوه به فعل در آمدن خويش است اين نيرو، داراي آنچنان ويژگي هايي است كه مي توان گفت، قادر است همچون ((سايق)) سوق دهنده اي روبه بلوغ، استقلال و به دست گرفتن زمام امور و هدايت فرد، توسط خويش، عمل كند. حركت در چنين وضعي مي تواند تا سرحد كمال ادامه يابد، اما دستيابي به ساختي متعادل و متوازن به وجود ((زمينه رشد)) مناسبي نيازمند است. همانگونه كه گياه براي رسيدن به رشد كامل، نيازمند نور و آب كافي و خاك مساعد و قوي است، انسان هم بايد اجازه يابد تا ((خودش)) باشد و موردتاًييد خودو ديگران نيز قرار گيرد. به عبارتي ديگر، از حقوق فردي و جاه و مقامي شايسته كه همزاد هر انساني است برخوردار شود. تا بر گردآوري همه ضروتهاي مذكور، موفق به كسب رضايت مستقيم از محرك رشد، در خود شود.

رشد فرايندي فرا گرد گونه و ديگر گوني است كه هم، نسبي است و هم پويا . تجربه هاي آدمي، چشم انداز و كانون بينايي او را دگرگوني، جابجايي و كسب درجات اهميت، به طورمتفاوت است.

كودك، آندسته ازتجربهايي را كه برايش تاًثير ناخوشايندي داشته بيشتر خيلي زود مي بخشد و آن را فراموش مي كند. مگر در موردهايي كه اينگونه تجربه ها ناراحتي شديدي براي او داشته است. در آن صورت، زندگي و افراددورو برش را، همانگونه كه مي فهمد مي پذيرد. رفتار كودك، همواره بيانگر علاقه، كنجكاوي وعشق بزرگي است كه به زندگي دارد. حتي، پيش پا افتاده ترين كارهاي خوشايند و لذت بخش، او را طوري خوشحال مي كند كه برخورد مي لرزد. بطور طبيعي، كودك به بزرگ شدن و رشد يافتن، عشق مي ورزد و هميشه براي رسيدن به آن، تلاش مي كند. گاهي وقتها نيز در پويندگي در راه اين آرزو، بيش از آنچه در گنجايش اوست گام بر مي دارد.

كودك در مقاطعي از مراحل رشد، از لحاظ كيفي، رفتارهاي متفاوت و گاه در نوع خود، متضادي از خود بروز مي دهد. به عبارتي ديگر، اوهم، فروتن است و هم سركش، هم، بيباك است و هم ترسو، هم فرمانبردار و هم فرمانروا، هم آرزومند است و هم شكيبا. هم آرمانگر است و هم بي تفاوت. او گاهي، مهر مي ورزد و هنگامي كينه توز است. زماني ستيزه جو است و موقعي خواستار صلح وسلامت ... و سرانجام، هنگامي شادمانه شاد است و يا نوميدانه، غمگين .- چرا؟

بارها گفته شده كه در درون هر فرد، دسته اي از نيازهاي اساسي وجود دارد و شخص، پيوسته خواستار رفع همه اين نيازهاست. هنگامي كه اين نيازها نسبتاً بصورت مستقيم رفع شود. چنين فردي را ((سازگار)) مي ناميم. اما اگر تلاشها در جهت نيازها، مفيد فايده نباشد فرد، به گزينش راههاي انحرافي مي پردازدو متوسل به آنها مي شود، چنين فردي را ناسازگارمي خوانند.

واكنش فردي كودك، به سبب شكل بندي كلي از تمام تجربه هاي به دست آمده آمده اش صورت مي گيرد و همچنين واكنشي از او، امري است پيچيده و سنجيده كه به رفع ابهام، عينيت بخشيدن، پذيرش و مسووليت انجام كاري موثر در قبال آن، نياز دارد.

درمان غير مستقيم (بدون رهبري)  چیست

درمان غير مستقيم (بدون رهبري ) بر پايه اين فرض استوار است كه فرد، نه تنها مي تواند مشكلات دروني خود را بطور رضايت بخش و مطلوبي حل كند، بلكه انگيزه اي در او به وجود مي آيد مكه رفتار پخته را بهتر و خواستني تر از رفتار ناپخته و رشد نايافته از خود بروز دهد.

در درمان غير مستقيم(بدون رهبري) به فرد، اجازه داده مي شودكه ((خودش)) باشد و ((خود)) ((درمانجو)) را بدون هيچگونه ارزشيابي و يا اعمال فشار نسبت به تغيير آن بلكه آنگونه كه هست مي پذيرد.

بازي درماني چیست

همانگونه كه پيش از اين اشاره كرديم، بازي درماني غير مستقيم (بدون رهبري) عبارت از اين است كه به كودك ، فرصت دهيم تا تجربه رشد خود را تحت دلخواه ترين شرايط ممكن، آزمايش كند. زيرا بازي، وسيله اي طبيعي براي ابزار احساسها و عاطفه ها، نزد كودك است و به اين جهت، اين فرصت در اختيار او واگذاشته مي شود تا به توسط آن، احساسهاي دروني خود را كه ناشي ازتنشها، ناكاميها، ناامني، پرخاشگريها، ترس ها، آشفتگيها و سردرگميهاي اوست به نمايش بگذارد.

اتاق بازي درماني، زمينه اي مناسب، براي رشد را به دست مي دهد. در مكان امن اتاق بازي جايي كه ((كودك)) به عنوان مهم ترين شخص، جلوه مي كند، خود، فرمانده محيط و شخص خويش است، كسي به او نمي گويد چه كاري بكند. هيچكي از رفتار او ايراد نمي گيرد، به او نق نمي زند، كاري به كارش ندارد، عقيده هايش را به او تحميل و تلقين نمي كند، در دنياي ويژه او، پرس جويي وجود ندارد- ناگهان او، حس مي كند كه مي تواند در(( اينجا)) بال و پربگشايد، و با انصاف بر خويش بنگرد. زيرا در اينجا او به طوركامل، مي پذيرند، مي تواندآرا و عقيده هايش را آزمايش كند و آنچه كه هست، بي پروا بگويد. ديگر، ((اتاق بازي)) جهان ((او)) است و اجباري در هماوردي و رقابت با نيروهايي مانند نيرواعمال نفوذ بزرگترها و يا رقيبان همزمان او و يا وضعي كه او را در آن بصورت يك گروگان در قماري بين پدر و مادر ستيزه جويي قرار دهد وجود ندارد. كودك، در اتاق بازي، آلت دست و هدفهاي پرخاشگريها و نا كاميهاي ديگران نيست، بلكه اوفردي در مسير خويش است. رفتار با او، محترمانه و برابر با منزلتي كه دارد صورت مي گيرد، هر چه دلش مي خواهد بگويد، بر زبان مي آورد و بطور كامل، او را مي پذيرند. در اينجا او هم مي تواند عشق بورزد و يا از كسي و چيزي نفرت داشته باشد و حتي اگر مانند تكه صورتك سنگي، بي تفاوت باشد، كسي اورا از خودنمي راند. او در انجام كارهاي مربوط به خود، دلش مي خواهد بسرعت باد، عمل كند و بكندي حركت خزه ها روي آبً! و در هيچيك از اين حالتها نه كسي او را به شتاب كردن مجبور مي كند و نه از كارش جلو، مي گيرد.

حضور درمانگري پذيرا، دوست و فهميده در اتاق بازي كودك به او احساس امنيت مي دهد. محدوديت ها هر چند ناچيز به اين احساس امنيت و واقعيت مي‌افزايند وشركت درمانگر، در بازي هنگام درمان، به اين احساس امنيت، نيرومي دهد. درمانگر، نسبت به آنچه، كودك، احساس كرده و از راه گفتار وبازي، ابراز مي كند، حساس است. درمانگر، آراي بيان شده و عاطفي كودك را بگونه اي پاسخ مي گويد كه او را به درك بهتر خويش كمك كند. او به كودك نيروي ايستادن بر روي روپا، استقلال و بلوغي كه هنگامداشتن فرصت مناسب از خود نشان مي دهد احترام مي گذارد.

درمانگر، علاوه بر ياري رساندن به كودك در دستيابي به فهم بيشتر از خود، ضمن دادن پاسخ مناسب به عقيده هاي عاطفي او، اينطور القا مي كند كه كودك را علاوه بر آنچه كه مي گويد و يا عمل مي كند، مي فهمد و مي پذيرد و به اين ترتيب، اين جراًت را به كودك مي دهد كه در اعماق دنياي خود فرو رود و خود حقيقي اش را بيرون ريزد.

كودكي كه از لحاظ رواني، آزاد است تا به گونه اي سازنده به هدفهاي ممكن، دست يابد با كودكي كه همه نيروي خود را درمبارزه اي ماًيوس كننده در راه دستيابي به آزادي و يافتن پايگاه راستين خويش صرف مي كند، همان كار را از راههاي (جايگزين ) ديگر انجام مي دهد. به اين ترتيب مي بينيم چنين كودكي با كردارهايي همانند: كج خلقي، آزار، قهر، روياًنگري، دعوا و وارد كردن شوك به ديگران ، براي اثبات فرديت خود، ك.شش مي كند.

بازي به طور آزاد، راهي است در جهت تبيين آنچه كه كودك، ((مي خواهند)) باشد. او مي تواند به دنيايي كه متعلق به خود مي داند نظم بخشد و به همين علت هم هست كه درمانگر ، در نوع درمان غير مستقيم به هرحال از هدايت بازي پرهيز مي كند. در اينجا، درمانگر آنچه را كه از آن كودك است به اومي بخشد. در اين مورد، اسباب بازيها وروش كاربرد دلخواه ازآنها، مورد بحث است... زماني كه كودك، با اين اسباب بازيها به دلخواه خود، رفتار مي كند، شخصيت خود را به طور كامل تبيين مي كند.به عبارتي، يك دوره انديشيدنو انجام كاري مستقل را مي گذراند.

در عصر كنوني، فشار و شتاب به اندازه اي است كه ايجاد رابطه ظريف وصميمي لازم براي كودك بين خود و بزرگتر از خود به منظور آشكار كردن اسرار آميزترين گوشه هايي ازجهانش مشكل است. آدمهاي زيادي پيرامون كودك هستند كه مي خواهند شخصيت او را استثمار كنند و به اين جهت او از هويت خود، دفاع مي كند. او با كنار نگهداشتن خود، به چيزهايي كه برايش به اندازه كافي مهم وجالب توجه است، غرق لذت مي شود. زماني كه كودك با هدفهاي گذشته ، نسبت به چيزهاي خيلي ساده، اصرار مي ورزدو تاكيد مي كند. در واقع، علاقه هاي حسي و كجكاوي سيري ناپذير خود را آزاد مي گذارد. در چنين حالتي، زماني كه اوبا لرزش صداي يك مكتشف حقيقي خبر مي دهد كه : ((چرااين شن خاك داره، ذره هاش تيزن و هيچ مزه يي ندارن)) آيا اين(( همان )) مزه ((هيچ چيزه؟)) بزرگترها بهاومي خندند و كوچكش مي پندازند. يا اينكه مي گويد : ((ازين انگشتم، موقع دنگ آميزي روي صفحه نقاشي، رنگ بيرون مي زنه، رنگ بيرون مي زنه- مثلِ گل قرمز يا گلِ سبز بيرون مي زنه. گلِ بيرون مي زنه)) يا در مورد مشاهداتش مي گويد: ((مردم از سر كار مي رن، خونه، از سر كار به خونه، از سركار به خونه، و حتي از سركار ميرن، به طرف شرق مي رن- مي رن براي شام. يه بار ديگه، فردا مي رن سر كار. دوباره، سر كار مي رن، دفعه ديگه مي يان به طرف غرب صب مي يان طرف غرب و برمي گردن سر كار!))

تجربه گروهي درمان را مي توان همراه با ارزيابي همزمان رفتار و واكنش افراد نسبت بهم، بصورتي حقيقي تر در آورد زيرا هر كودكي، همراه ديگر همسن و سالانش در جهان، زندگي مي كند و بايد واكنش ديگران را مورد توجه قرار دهد و طرحي ازاحساسات آنها را در ذهن داشته باشد. با اين وجود، گروهي كه در درمان غير مستقيم شركت دارد، همانند يك باشگاه، گروه تفريحي، گروه آموزشي و يا گروه جايگزين((يك خانواده )) عمل نمي كند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آئیین مهرپرستی در ایران

بازديد: 549

تحقیق درباره آئیین مهرپرستی در ایران

مقدمه :

آئين مهرپرستي يا ميترائيسم يكي از اديان قديمي ايران باستان بوده كه قبل از مسيحيت رواج داشته و به غير از ايران به اروپا نيز راه پيدا كرده بود تا در قرن سوم و چهارم ميلادي به اوج خود مي‌رسد و به ويژه در بين سربازان رومي پيرواني زيادي داشت.

در سال 391 ميلادي كه تئودوس يكم همه اديان را به جز مسيحيت ممنوع كرد،‌اين آئين مهرپرستي نيز كم كم از اروپا رخت بربست چون همۀ اروپائيان مجبور شدند يا مسيحي شوند و يا از همۀ نعمات زندگي محروم گردند. اما نمادها و پرستش گاههاي اين آئين كه مهرابه ناميده ميشدند در اروپا يافت شده و در داخل كليساها و مفاهيم آئين مسيحي و رفتارهاي مسيحي نيز باقي مانده است.

تاریخچه پيدايش ميترا

مهر يا ميترا در شب يلدا (به زبان سرياني يعني تولد خورشيد) پا به عرصه هستي ميگذارد در اين شب ميترا از دل سنگي و در درون غاري به دنيا مي آيد و يا به گفته ي عده اي از دل يك گل نيلوفر متولد مي شود و تنها كلاهي بر سر و شمشير و تير و كمان در دست دارد.

در جايي ديگر گفته شده كه بيرون آمدن او از دل سنگ را، نوري كه از برخورد دو سنگ به هم ايجاد مي شود مي دانند و به هنگام تولد كره اي در دست دارد و دست ديگرش دايره ي برج هاي كيهاني را گرفته است.

در دين مسيحيت چون روز ميلاد مسيح مشخص نبوده اين روز را روز تولد مسيح اعلام كرده اند.

ميترا گاو مقدس را در حال چرا دستگير مي كند و بر شانه مي اندازد و به داخل غار مي برد و يا پيروزمندانه سوار بر آن گاو مي شود و به سمت غار حركت مي كند.

رنگ گاو سفيد و يا آبي بوده است.

پس از رسيدن به غار، ميترا گاو را بر زمين مي زند و بر پشت آن مي نشيند و چاقوي خود را بر كتف گاو فرو مي كند. در اين هنگام سگ و مار براي ليسيدن خون گاو مي آيند و عقرب براي اينكه بيضه ي گاو را نيش بزند. كه اين سه هر كدام سمبل چيزي است. سگ نشان پاسداري و مار نشان زندگاني و عقرب نمايندۀ اهريمن است كه ميخواهد نطفۀ گاو را آلوده كند. از محل زخم گاو سه خوشۀ گندم و نهال تاك در مي آيند.

معجزۀ آب در آئین باستان:

ميترا با زدن تيري به صخره از آن چشمۀ جاويد به وجود مي آورد كه اين همان چشمۀ‌ آب زندگاني مي باشد.

و سوار بر اسب مي تازد و تمام تيرهاي او به هدف مي خورند و با هر تير موجودي را شكار مي كند بعد از شكار به سراغ دشمنان مي رود و همۀ آنها را از پا در مي آورد. لقب مهرنبرز و يا مهر شكست ناپذير از همين جا پديد مي آيد.

ميترا زندگي مي كند و به همه نور مهر مي افشاند. او از ابتدا خداي شاهان و جنگاوران بود و در بعضي از سنگ نگاره ها مثل طاق بستان در كنار شاه ايران هم پيماني و پشتيباني با او را به همراه تاج درخشان شاهي بر سر نشان ميدهد.

ايراني ها روزهاي 16 هر ماه و ماه هفتم (مهر) را مختص او مي دانستند چون او را ميانجي مي ناميدند. چون او در منطقه اي برج ها را در جاي تعادل قرار مي دهد و شب و روز نيز نشانۀ تعادل مي باشند. و روز شانزدهم و ماه هفتم نيز نقطه هاي مياني گردش به دور خورشيد هستند.

جشن مهرگان كه از اعياد قديمي ايرانيان مي باشد و در مهرماه انجام مي شده به پاس آئين مهرپرستي بوده است و باقيماندۀ از اين آئين مهر بوده است كه اينك رنگ خود را از دست داده است.

ميترا در آخرين روز زندگي زميني در ضيافتي در درون غار شركت ميكند و در اين ضيافت خون گاو و گوشت او و نان و شراب مي خورد و بعد از ضيافت سوار بر ارابه خورشيد شده و به آسمان عروج مي كند.

از آن به بعد در مهرابه ها، مهرپرستان جمع مي شدند و گاو نري را به ياد ميترا قرباني مي كردند و گوشت آنرا كباب مي كردند و خون آنرا در جامي در زير مهراب مي ريختند و اين خون را با شيرۀ هوم و شراب مخلوط مي كردند و سپس مي ريختند و حاضران آنرا به همراه كباب و نان مي خوردند و سپس سرودهايي در سپاس از مهر مي خواندند و در مهراب هاي اين مهرابه ها شمع و آتش روشن مي كردند كه نماد مهر مي باشد.

ساختمان نيايشگاه با يك ورودي بوده كه دهليز دروني به سه راه منتهي مي شدو تالار روبرويي تالار اصلي معبد بوده كه مهراب در بالاي تالار اصلي قرار داشت و عبارت بود از گودي اندكي در ديوار كه نقش مهر و يا مجسمۀ او در حال كشتن گاوي ديده ميشد. دو ضربان نيز در دو سوي او ديده مي شدند. در دو طرف تالار اصلي نيمكت هاي سنگي قرار داشت و روشنايي مهراب از روزنه هاي كوچك سقف و يا پنجره هاي باريك تأمين مي شد بطوريكه فضاي مهراب تقريباً تاريك بود و اين براي آن بود كه حالت اصلي غار حس شود دو راهروي مجاور نيز سنگي تر و سقف آنها كوتاه تر بود.

علامت t از علائم مهرپرستان است و به صليب شكسته نيز به نام چرخ خورشيد احترام مي گذاشتند. درخت كاج نيز بعلت سبز بودنش در كل سال. و ناقوس مشهورترين مهد تمدن مهرپرستي ايران در شهر خرم آباد مي باشد. اما متأسفانه در ايران آثار زيادي از اين آئين كه در اديان مختلف از جمله اسلام نيز رخنه دارد باقي نمانده اما در برخي از كليساهاي كهن اروپا آثار آن بر جا مانده است كه ميترا را در حال كشتن گاو كه بصورت شكل هاي برجسته مي باشد نشان مي دهد.

شباهت زندگي و تولد كوروش كبير با اسطوره و سنن ميترايي:

1- ميترا از صخره زاده شده و بر طبق سنگ نگاره هاي برجسته رومي از سوي چوپانان پذيرفته شده. كورش هم بعد از سر راه قرار گرفتن توسط يك چوپان بزرگ شده است.

2- در آئين تاجگذاري در پاسارگاد شاه بايد انجير مي خورد و در سنگ نگاره هاي روسي ميترا در حاليكه روي درخت انجير است نشان داده مي شود.

3- بخشي از مراسمي كه كوروش اجرا مي كرد روشن كردن آتش از راه مالش چوپ درخت غار بر چوب درخت سرو بود كه اين دو درخت هم در نقش هاي برجسته رومي در حاليكه ميترا در كنار آنها ايستاده است ديده مي شود.

4- هنگام شورش عليه مادها كوروش از مردم خواست كه با خود داس بياورند و خار و خاشاك منطقه بزرگي را درو كنند و در سنگ نگاره هاي رومي كه ميترا هم مي باشد انسان پارسي با داسي در دست ديده مي شود.

5- روز بعد همان مردم خود را شستشو مي دادند و مي آمدند و كوروش بزها و گاوهاي بسيار كشته و از آنها با گوشت و شراب پذيرايي مي كرد و ميتوان آنرا با قرباني گاو نر و غذاي دسته جمعي ميترا سنجيد.

بعد از حمله اسكندر و از بين رفتن حكومت هخامنشيان ميترا تقريباً خصوصيات ملي ايراني خود را از دست داده و آئين ميترا كم كم به سوي غرب تمايل پيدا كرد و توانست دين بزرگ امپراطوري روم گردد و به مرور فرهنگي بوجود آورد كه مي توان آنرا بين المللي ناميد.

در دوره هلني ها بيشتر شاهان خود را از شجرۀ شاهان هخامنشيان مي دانستند و ميترا را نيز به عنوان خداي شاهنشاهي خود مي ستودند. مهمترين اين شاهان پونتوس، كاپادوكيا و كوهاژن بودند.

آئين ميترايي در روم چهار نماد داشت.

كلاغي در حال پرواز مار درختي كه عقابي روي آن است مشعل

وجوه اشتراك دين مسيح با آئين ميترايي در چیست:

1- رنگ سرخ در آئين مهرپرستي رنگي كه پيش از درآمدن آفتاب در آسمان جلوه مي كند و مهظر مهر و جلوۀ خداي مهر مي باشد و در دين مسيحيت نيز لباس پاپ سرخ است.

2- يكشنبه ها كه براي مهرپرستان است و براي مسيحيان نيز مقدس و تعطيل رسمي است. و معني اين كلمه نيز روز خورشيد است.

3- غسل تعميد ضروري ترين مراسم آئين مهر

4- مهماني شام آخر كه با نزديك ترين يارانش كه هفت نفرند نه دوازده نفر شام مي خورد و روي نان روي ميز علامت صليب مي باشد.

5- ناقوس كليسا

6- جشن فتح كه در ارديبهشت ماه بوسيلۀ مهرپرستان انجام ميشد در مسيحيان نيز متداول است.

نقش عدد هفت نزد ايرانيان

عدد هفت نزد ايرانيان قديم عدد مقدسي بوده است و از وجود بعضي از عوامل طبيعي مانند تعداد سيارات بوجود آمده بود.

در كتيبۀ بيستون داريوش با شش نفر ديگر بر چند پادشاه دروغين كه خود را برديا مي خواندند برخاست كه با خودش هفت نفر مي شدند.

در كتيبۀ نقش رستم آرمگاه داريوش در دو طرف شش تخت كه با خود داريوش هفت نقش را تشكيل مي دهد.

دور تا دور قلعه هگمتانه (همدان) پايتخت مادها هفت ديوار كه داراي كنگره هايي به رنگهاي مختلف بوده وجود داشت. در فرش هاي ايراني عدد هفت نماد انرژي اهورايي مي باشد بطوريكه برخي از نقوش فرشهاي دست بافت محلي يا گليم ايراني دورتادور دايرۀ‌ مياني آنها با هفت رنگ مختلف تهيه شده تا انسانهايي كه روي آن استراحت مي كنند از نيروي آرامش اهورايي برخوردار باشند.

هفت وادي مهرپرستي در ايران

كلاغ نماد هوا و باد منسوب به عطارد

همسر نماد آب منسوب به زهره

پسرباز نماد خاك منسوب به مريخ

شير نماد آتش نماد مشتري

پارسا نماد آتش منسوب به قمر

خورشيد نماد مهر منسوب به

پير مرشد نماد تكامل منسوب به زحل

باورهاي كهن ايرانيان

هفت ستاره : مهر (خورشيد) ،‌ناهيد، تير،‌ماه، كيوان، بهرام، برجيس

هفت روز هفته

هفت طبقه زمين

هفت طبقه آسمان

هفت خوان رستم

هفت طبقه دوزخ

هفت گاو فربه و هفت گاو لاغر در خواب حضرت يوسف (ع)

هفت تپۀ خوزستان

هفت دريا

هفت سنگ به شيطان

هفت عضو در سجده

هفت چاكرا

هفت پيكر نظامي

هفت مثنوي جامي

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع رسانه ، مدیریت و مالکیت آنها

بازديد: 1011

تحقیق درباره انواع رسانه ، مدیریت و مالکیت آنها


مقدمه :

اصولاً نوع اداره و وضعیت حقوقی و ماهیت رسانه های رادیو تلویزیونی در جهان سه نوع است:

گروه اول، سازمان دولتی (governmental) هستند که کل درآمد و اعتبارات آنها را دولت و حکومت پرداخت می کند و از نظر سیاست کار، خط مشی و محتوای برنامه ها، وابسته به حکومت و دولت هستند، خواسته ها و مقاصد آنها را تأمین می کنند و سلسله مراتب آنها را نیز حکومت مشخص می کند.

گروه دوم، سازمانهای عمومی یا ملی (Public or nationd ) هستند که ضمن دریافت کمک های حکومتی و دولتی، هزینه های خود را از محل پرداخت های عمومی و حق اشتراک مردمی تأمین می کنند و دولت در حد نظارت با آنها ارتباط دارد. به سخن دیگر، قوانین و مقررات و ضوابط آنها را نهادهای مردمی و دموکراتیک و نه دستگاه و شخصی خاص، وضع می کنند و رعایت نکردن این قوانین پاسخگویی به نهادهای ملی و مردمی را در پی دارد.

گروه سوم، سازمان های رادیو تلویزیونی خصوصی و تجارتی (privateand commevical) هستند که ضمن تبعیت از مقررات عمومی، رأساً در برابر عملکرد خود مسئولند و هزینه های آنها، صرفاً از محل درآمدهای اختصاصی (اشتراک کابلی و کارتی، آگهی های بازرگانی و حمایت تجارتی و فروش محصولات) تأمین و تدارک می شود که وضعیت حقوقی آنها نیز تابع مقررات بازرگانی و قوانین تجارتی است.

مالکیت گروه اول رسانه ها به حکومت و دولت، مالکیت گروه دوم رسانه ها به مردم و مالکیت گروه سوم رسانه ها به اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی، تعلق دارد. هر نوع از این مالکیت ها، در شیوه اداره، میزان پاسخگویی و کیفیت آن به مردم و نحوه انتصاب یا انتخاب مدیران، چارچوب حاکم بر ضوابط و مقررات، شیوه نظارت و مسائلی از این دست که در «مدیریت» ملاحظه می شوند، تأثیر دارند و تعیین کننده اند. اگرچه مالکیت های نوع اول و دوم به نوعی مالکیت عمومی تلقی می شوند، یا به عبارتی تعلق به «بیت المال» دارند، میزان دخالت و نظارت عمومی نحوه اداره آنها را متفاوت می کند و مدیریت رسانه به خصوص وجوه سیاستگذاری آن، مستقیماً با همین شیوه ها مرتبط است.

انحصار رسانه ها چیست

قرن بیستم با عناوینی چون عصر اطلاعات(Information Age)، عصر ارتباطات (Communcation Age)، عصر حاکمیت جریان آزاد اطلاعات(Free Flow of Information) و همانند آن یا دوران تله دموکراسی و یا دیالوگ جهانی ملل شناخته می شود. هزاران عنوان مجله و روزنامه منتشرمی شود، خبرگزاریهای بزرگ و کوچک بی شماری کار انتشار خبر را بر عهده دارند. سایتها و وبلاگهای خبری نیز به طرز گسترده اخبار و اطلاعات را منتشر می کنند. بنظر می رسد هیچ خبری دور از اذهان عمومی و پوشیده نماند. تنوع و کثرت اطلاعات، امکان کتمان اخبار و یا تحریف واقعیات را دشوار می نمایاند.

اما با نگاهی به استیلای جریان سلطه(Main Stream)بر جهان رسانه ای و انحصار حاکم در این حوزه به نتایجی غیر از آنچه ذکر شد خواهیم رسید.

بررسی جریان حاکم بر فضای رسانه ای جهان نمایانگر حاکمیت استبداد اطلاعاتی (Pespotism Information) توسط صهیونیسم یهودی بر آن است.

انحصار رسانه ای، صبغه یهودی مالکان و حاکمان رسانه ها و ارتباط جریان نو محافظه کاران(Neo Conservatism) با مدیریت رسانه ای جهان، موضوعاتی هستند که به آنها اشاره می کنیم.

1700روزنامه و11000مجله فقط در آمریکا منتشر می شود 9000 ایستگاه رادیویی و 1000 ایستگاه تلویزیونی به کار تولید برنامه مشغولند و بیش از 2500 بنگاه عظیم، انتشار کتاب را بر عهده دارند. این تعداد رسانه دیداری شنیداری و مکتوب اگر در سال 1984 توسط 50 مالک بزرگ اداره می شد امروز تنها 10 غول رسانه ای بر این فضا حکومت می کنند.

در آمریکا عملاً 5 شرکت عظیم رسانه ای کار تهیه و پخش اخبار ملی و بین المللی را انجام می دهند که عبارتند از« ABS، CBS، NBC، CNN، Fox News».

«لیونارد کل دنسون» «لیون هس»و«اوره ارلیک» مدیران شبکه CBS.

«ویلیام پلی»، «جیمز رسن فیلد» و«دیوید فرچز» مدیران شبکه CBS.

«آلفرد سیلورمن»، «ایرون لجی لستین»، «ریچارد سالانت» و«ریون فرانک» از NBC همگی یهودی هستند.

گروه رسانه ای(Donrey media) به تنهایی 54 روزنامه را در مالکیت خود دارد.

برادران(نیو هاوس) یهودی چندین روزنامه اخبار صبح همچنین هانس ویل آلاباما، تایمز و روزنامه پست هرالد، بیرمنگام آلابامور و از روزنامه های عصر روزنامه ریجستر، یونیون ماساچست اسپرینگ فیلد، پست استاندارد، نیویورک سراکوس و هرالد جونان

همچنین 12 ایستگاه تلویزیونی و 187 ایستگاه تلویزیون کابلی را در اختیار دارند. مجموعاً 54 عنوان روزنامه و نشریه در اختیار برادران(نیو هاوس) قرار دارد که برخی با تیراژ 22 میلیون نسخه در هفته منتشر می شوند.

خانواده«سولز براگر»یهودی امپراطوری تایمز را اداره می کنند. روزنامه ای که در سال 1896 توسط(آدلف اوش) یهودی تأسیس شد و در سال 1993 توسط این خانواده خریداری شد.

این خانواده مالکیت 18 روزنامه دیگر، 12 مجله با تیراژ قریب 5 میلیون نسخه 7 ایستگاه رادیو تلویزیونی 1سیستم تلویزیون کابلی و 3 شرکت انتشاراتی کتاب را در اختیار دارند. آنها یک سوم مالکیت هرالدتریبون را نیز در اختیار دارند.

خانواده هرست: این خانواده دارای بنگاه انتشاراتی هرست در بورلی هیلز کالیفرنیا و صاحب روزنامه هایی مانند نیویورک جرنال آمریکن ، آمریکن ویکلی، لس انجلس ایونینگ هرالد اکسپرس و، لس انجلس هرالد اگزامینر هستند.روبرت مورداک یهودی مالک نیوز گروپ و فکس نیوز، فاکس و کمپانی قرن بیستم است. هفته نامه ویکلی استاندارد نیز متعلق به گروه اوست. که توسط ویلیام کریستول پسر ایروینگ کریستول اداره می شود.

مورداک‌ بیش‌ از هر ناشر دیگری‌ در جهان‌ روزنامه‌ منتشر می‌کند. دو سوم‌ مجموع‌ تیراژ روزنامه‌های‌ استرالیا، تقریباً‌ نیمی‌ از تیراژ روزنامه‌های‌ نیوزلند و یک‌ سوم‌ تیراژ روزنامه‌های‌ انگلیس‌ توسط‌ مورداک‌ منتشر می‌شوند. شرکت‌ «نیوز کورپوریشن‌ لیمیتد» که‌ به‌اوتعلق‌ دارد از لحاظ‌ قلمرو جغرافیایی‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ غول‌های‌ جهان‌ محسوب‌ می‌شود.

نشریاتی مانندروزنامه شیکاگو سان تایمز، روزنامه بوستون هرالد ، روزنامه سان آنتونیونیوزلند، اکسپرس، مجله نیویورک، هفته نامه هوستون کامیونیتی، صدای دهکده، استار، کیو ومجله کیو در آمریکا منتشر می شوند.

در انگلستان روز نامه نیوز او ورلد، سان، نیوز اینتر نشنال، تایمز، هفته نامه ساندی تایمز، تایمز لیتراری ساپلمنت، تایمز ادیو کیشنال ساپلیمنت، تایمز هایرادیو کیشن ساپلیمنت و مجله سیتی هگزین ودر زلاند نو 6 روزنامه ودر استرالیا روزنامه های مورنینگ استار، ساندی تلگراف، میرور، ساندی، ساندیسان، استرالیان، ساندی فیل، ساندی تایمز، مجله تی وی 1، نیوآی ریا، مجله نیوز لیمتد گروپ و چندین مؤسسه مطبوعاتی، کاغذ سازی، چاپ، ضبط وانتشار فیلم ومؤسسات اقتصادی در زمینه های انرژی وحمل ونقل همگی متعلق به مورداک یهودی است.

روزنامه وال استریت ژورنال پرتیراژترین روزنامه آمریکایی با 2/5 میلیون نسخه در روز تحت حاکمیت «داوجونز و پیترکن» یهودی است که 24 روزنامه دیگر را نیز تحت مالکیت خود دارند.

روزنامه دیلی نیوز را«استار لییچر» بنیانگذاری کرد و هم اکنون «ماکس ول» سرپرستی می کند، آنها هر دو یهودی هستند.

(سان تایم) یهودی روزنامه نیویورک پست را بنیانگذاری کرده که امروزه با تیراژ یک میلیون نسخه در روز منتشر می شود.

روزنامه واشنگتن پست نیز تحت رهبری 3 یهودی به نامهای پیتر کالیف، استیون هافنبرگ و آبراهام هیرشفلد قرار دارد. مالک اصلی و رئیس هیأت مدیره واشنگتن پست یعنی«کاترین گرام» ملکه سیاسی و مطبوعاتی آمریکا نیز خود یک یهودی است. روزنامه صدای دهکده تحت مالکیت لئونارد استرن یهودی و Worldreportو US. News نیز تحت رهبری زورکرین یهودی قرار دارد.

خبرگزاری رویتر، توسط ژولیس رویتر یهودی پایه گذاری گردیده و مجله مشهور(نشنال جئوگرافیک) نیز از دیر باز در دست یهودیان بوده است.

شرکت سینمایی فاکس با مالکیت ویلیام فاکس، شرکت گلدن با ساموئل گلدن و شرکت منزو با مدیریت لوئیس مایر و شرکت پارامونت با هادکتسون همگی تحت مدیریت یهودیان قرار دارند. شرکتهای میاکون و کانن نیز تحت مالکیت(مناخیم گولان ) یهودی قرار دارند.

«وارین هنری فیلیپس» رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت«داو جونز» که مالکیت «وال استریت ژورنال» و 20 روزنامه و مجله هفتگی دیگر را در اختیار دارد نیز خود یک یهودی است.

رسانه ها در عصر ارتباطات و اطلاعات یکی از مهم ترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی می شوند. از این رو بعد از جنگ جهانی دوم استقبال وافری از رسانه ها صورت گرفت و سازمان های ارتباطی همراه با مقوله مدیریت آن هم از طریق مطالعه و پیدا کردن قواعد، تشکیل شد. علم مدیریت، علم استفاده از منابع محدود برای رسیدن به خواسته های نامحدود است، باید در ابتدا خواسته ها را بشناسیم و اطلاعات وسیعی از داده ها و نیازهایمان به دست آوریم. مدیریت رسانه بحثی ضروری است که در عین بهره گیری از نظریه های مدیریت و رسانه جایگاه مستقلی می یابد.

اتولربینکر، در ارتباطات اقناعی، رسانه های ارتباطی را مسیرهایی می داند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان می رسد. با این مفهوم، رسانه باید تا حد مطلوب به مثابه گذرگاهی بی مقاومت برای پیام ها عمل کند. پس، رسانه می تواند رادیو و تلویزیون، روزنامه و مجله و هر مسیر ارتباطی برای کسب خبر باشد. بحث جدیدی که کارشناسان ارتباطات به آن می پردازند مدیریت رسانه ای است. مدیریتی که افراد با توجه به معنا و تعریف مدیریت و اداره رسانه برعهده می گیرند. این مدیران باید، علاوه برداشتن هنر مدیریت، هنر انتقال و اقناع را داشته باشند.

مدیریت رسانه ای به نظر کارشناسان بر دو نوع است:

مدیریت بر رسانه ها چیست

این نوع مدیریت نظام حقوقی رسانه را در جامعه تدوین می کند و در آن روابط بین رسانه ها و مخاطبان را بیان می کند. در این نوع مدیریت نظام حقوقی، اخلاق حرفه ای رسانه ای نیز ترویج می شود. این نوع مدیریت در مقام عقل کل عمل می کند؛ عقل کلی که تمامی اعصاب و نظام های رسانه ای را در کنترل دارد. این مدیریت اغلب دولتی و یا صنفی است که قدرت اعمال مدیریت را نیز دارد. انجمن صنفی روزنامه نگاران، روزنامه نگاران بدون مرز و خبرنگاران آزاد از جمله این نوع مدیریت ها هستند. وظیفه این نهادها و واحدها، اعطای هدایا، جوایز و تأکید و نظارت است. این واحدها آموزش لازم را به اعضا می دهند و فرهنگ خاص خود را ترویج می کنند.

مدیریت در رسانه ها چیست

در این نوع مدیریت، افرادی مسئولیت را برعهده می گیرند. این مدیریت نیز مسئولیت تعیین و تحقق اهداف، برنامه ریزی ، سازمان دهی، به کار گماردن نیروی انسانی ، رهبری و نظارت را در رسانه برعهده دارد. این مدیران براساس آموزش های منظم و دانشگاهی، یا در برخی موارد نادر، بر مبنای روش های تجربی و یا سیاست های موجود در جامعه، هدایت و مدیریت یک رسانه را به عهده می گیرند. در این نوع مدیریت نیز، مدیر در مقام سرپرست اعمال قدرت می کند.

مدیریت رسانه ای چیست

پژوهشگران مدیریت ارتباطات برآنند که مدیر رسانه در طیفی قرار دارد که یک سوی آن اعمال قدرت است و سوی دیگر آن اعمال آزادی است. مدیر هر قدر از اعمال قدرت دور می شود به آزادی نزدیک تر می شود و بالعکس.

در نمونه اعمال قدرت محض، به نظر لیکرت، در نظام آمرانه یا مستبد (Telling) همه چیز به دیگران دیکته می شود و نهایتاً به انحصار (Monopdy) می انجامد. مثال بارز آن در دوران آلمان نازی دیده شده است که معمار مسلم آن، وزیر تبلیغات آلمان، گوبلز بود. در این دوران است که نظریه سبع یعنی رسانه انحصار پیام را به خود اختصاص داده بود. بدین صورت که محیطی چند صدایی به وجود آورده بودند، اما افراد از این چند صدایی تنها یک صدا را، که همان هدف حکومت و نظام بود، می شنیدند و مخاطبان نیز فقط به این صداها باید گوش فرامی دادند، بدین صورت بوده و هست که اندیشه انسانها تسخیر می شود.

مدیریتی را که در این طیف، در بخش اعمال آزادی قرار دارد، می توان در کشورهای غربی و آمریکا جست وجو کرد. اگرچه این آزادی مدیریت که در رسانه های این کشورها بیان شده به ظاهر چندصدایی است، اما در باطن انحصار مطلق است. در این جوامع با این که، بر اساس نظریه جریان آزاد اطلاعات هر کسی حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که عقاید خود را بدون بیم و اضطراب بیان کند، اما در باطن، کسانی می توانند از رسانه استفاده کنند که ویژگی های مورد نظر سرمایه داری را دارا باشند. اما قطب دیگری از جوامع و نظامها هستند که مدیریت رسانه هایشان سعی در تلفیق این دو طیف قدرتمند و آزادی را دارد، یعنی این که صلاحیت خود را بر اساس موقعیت های زمانی و جهانی ارزیابی می کنند و سعی در ادغام آن دارند. این نوع هدایت های رسانه ای را می توان در برخی از کشورهای غیرمتعهد و اسلامی، از جمله ایران، مشاهده کرد. در این نوع مدیریت نه حاکم سخنور مطلق است و نه جامعه آزادی کامل دارد.

دروازه بانان خبر که اخبار را ویرایش می کنند، مدیران ارشد، مدیران اجرایی و ستادی یعنی سردبیران و دبیران و خبرنگاران هستند که در سه جامعه فرضی وجود دارند. در جامعه اول، دروازه بانان تنها به اخبار و گزارش هایی اجازه نقل و انتقال می دهند که حکومت می خواهد. در جامعه دوم، دروازه بانان فقط به اخباری که به نفع نظام سرمایه داری است اجازه پخش می دهند. در جامعه سوم هم بر اساس مصلحت نظام این حق داده می شود.

اما باید در سه جامعه مواردی رعایت شود. ائولربینکر می گوید پیام گذار درک می کند که آن چه او می گوید باید با واقعیت های وضعیتی مفروض انطباق داشته باشد. مدیریتی که او اعمال می کند نمی تواند به گونه ای باشد که هر چیزی اجرا شود، در حالی که چیز دیگری گفته می شود. پیام گذاران باید به انعکاس تصمیم هایی بپردازند که عملاً اتخاذ شده است. به همین دلیل است که آنها باید در ارتباط تنگاتنگ با مدیران اجرایی انجام وظیفه کنند. اما برای یک سازمان رسانه ای الزامی است که تا حد امکان رابطه تنگاتنگی بین ارتباطات و عملیات خودش به وجود آورد. قصور در اجرای چنین کاری است که منجر به ناهماهنگی میان حرف و عمل می شود و به از میان رفتن اعتبار و اعتماد نزد مردم می انجامد. بینکر می گوید تقارن میان حرف و عمل تأثیر ارتباطات را افزایش خواهد داد. برای این که رسانه ای با مدیریت درست بخواهد به اهداف نظام و سازمان خود دسترسی یابد، باید جوانب بسیاری را مورد توجه قرار دهد.

 

مدیریت رسانه در جریان غرب چگونه است

هنوز رشته ویژه ای با عنوان «مدیریت رسانه ای- رادیو تلویزیون» که بتوان آن را هم شأن سایر رشته ها و گرایش های مدیریتی مثل مدیریت صنعتی، مدیریت بازرگانی، مدیریت اداری، مدیریت منابع انسانی، مدیریت ورزشی، مدیریت آموزشی، مدیریت مهندسی یا صنایع، مدیریت فناوری مدیریت انتقال فناوری، مدیریت کشاورزی، مدیریت رفاه، مدیریت بیمارستان، مدیریت راهبردی، مدیریت نظامی یا مدیریت تولید فیلم (زیرشاخه ای از کار رسانه) دانست و شأن مستقلی برای آن قائل شد، معرفی نشده است.

در رشته های ارتباطات و علوم ارتباطی و رسانه ای در برخی از کشورها، واحدهای علمی مدیریت (مدیریت) عمومی، راهبردی، برنامه ریزی، مدیریت پروژه های تولیدی، مخاطب شناسی، روزنامه نگاری و فعالیت های خبری برای دانشجویان تدریس می شود. بنابراین فارغ التحصیلان این رشته ها می توانند همانند افرادی که دوره های کارشناسی (BS) یا کارشناسی ارشد (MS) مثلاً مدیریت رفاه یا مدیریت صنعتی را طی کرده اند، ضمن آشنایی کلی با علوم و فنون مدیریت، با عناصر دخیل در موضوع و حوزه های تخصصی مرتبط نیز آشنا شوند و هنگام کار، رأساً تلفیقی مناسب از کاربرد فنون مدیریت در حوزه عملیاتی خود ایجاد کنند. نگاه غالب غربی به مدیریت و فنون کاربردها و علوم وابسته به آن، همچنان از دیدگاه کسب وکارانه برمی خیزد، چنان که این مفهوم، یعنی مدیریت به مفهوم علمی آن، در فهرست (MENU) جست وجوگر yafro در اینترنت، زیرشاخه کسب وکار و اقتصاد Busi ness&Economy قلمداد شده است، نه زیرشاخه علوم اجتماعی و انسانی. پس، نگاه غالب در جهان به مدیریت نگاهی اقتصادی است و این نگاه، لزوماً با دیدگاه مدیریت کلان رسانه های ملی و دولتی، خیلی سازگار نیست. تفاوت این دیدگاه، به ویژه در رسانه ای مثل صدا و سیما و سایر رسانه های ملی که هدفشان کسب سود و حرفه اقتصادی نیست- نه این که تمایلی به افزایش درآمدهای خود نداشته باشند- در نوع و نحوه مدیریت آن آشکار می شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع نظام خانواده

بازديد: 813

 تحقیق درباره انواع نظام  خانواده

تعریف نظام باز و بسته خانوادگی

نظام خانوادگی را از جهت ارتباط والدين با فرزندان می توان به نظام " باز و بسته " تقسیم كرد.

خصوصیات  نظام باز خانوادگی

الف- سطح ارزش اعضاء خانواده بالاست و هر یك از اعضاء ارزش دیگری را درك می كند و به او احترام می گذارد.

ب - ارتباط اعضاء خانواده با یكدیگر صادقانه ، روشن و مستقیم است . از بیان مطالب ترسی ندارند و مقاصد خود را به وضوح بیان می كنند.

ج - قواعدی كه حاكم بر خانواده است انسانی ، قابل انعطاف و تغییر ناپذیر است. هر یك از اعضاء خانواده می تواند آزادانه نیازها و خواست خود را بیان كند و پذیرای انتقاد سایرین باشد.

نظام بازخانوادگی محلی مناسب برای رشد اعضاء و تبادل نظر و بالندگی است. دراین خانواده هرفردی به تناسب توان واستعداد خود رشد می یابد و پیشرفت می كند.

خصوصیات  نظام بسته خانوادگی

الف ارزش اعضاء خانواده پایین است . هركدام از اعضاء ، دیگری را تحقیر می كند و به او احترام نمی گذارد.

ب ارتباط اعضای خانواده با یكدیگر غیر صادقانه و مبهم است. معمولاً اعضاء خانواده یكدیگر را سرزنش می كنند و مطالب را به صورتی پوشیده و به اصطلاح مبهم بیان می كنند.

ج قواعد حاكم برخانواده غیر انسانی ، خشك و تغییرناپذیراست. هركس در این خانواده به فكر خویش است و توجهی به نیازها و خواسته های سایر اعضاء ندارد .

در نظام بسته آشفتگی مشهود است. گرچه خانواده ها مشكلات خود را در قالب مشكل یكی از اعضاء و غالباً كودكان و نوجوانان بیان می دارند ولی باید مشكل را در ساخت خانواده و نظام آن و در شبكه ارتباطات خانوادگی جستجو كرد.

در خانواده هایی كه مشكل دارند خانواده درست سازمان نیافته ، هر یك از اعضاء نقش خود را درست ایفا نمی كند ، دارای شبكه ارتباطی مناسبی نیست و پیامها به صورت صادقانه و روشن رد و بدل نمی شود.

لازم به ذكر است كه شبكه ارتباطات فقط شامل پیام كلامی نمی شود. بلكه شامل كلمات ، وضعیت بدن ، اشارات وعلائم و حتی نحوه لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر نیز هست .

در نگاهي ديگر انواع خانواده از نظر تربيت كودك به شرح زير است :

الف - خانواده خشك و سخت گير ( والدين سخت گير و مستبد )

ب - خانواده سهل گير و آسان گير

ج - خانواده گسسته (‌ خانواده پريشان )

د - خانواده دمكرات (‌ خانواده سالم )

 

 خصوصیات خانواده سالم در تربيت فرزندان

خانواده سالم :

1- افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعي اصالت توام است.

2 - افراد خانواده به طور آشكار رنج و ناراحتي و نيز احساس همدري خود را نسبت به افراد ديگر خانواده بيان مي

كنند.

3 - افراد خانواده از ريسك (‌خطر كردن )‌ معقول و سنجيده نمي هراسند و مي دانند كه ممكن است با خطر كردن

اشتباهاتي نيز داشته باشند ‍ ، ولي اشتباهات شخصي هم مي تواند خود مقدمه اي براي شناخت اشكالات

شخصي و بنابراين زمينه اي جهت رشد و كسب تجربه بيشتر باشد.

4 - افراد خانواده براي يكديگر ارزش و احترام قايل اند و يكديگر را دوست دارند و از اين احساس خود شادمان

هستند.

5 - روابط افراد خانواده با يكديگر هماهنگ و روان است و با آهنگي پرمايه و روشن با يكديگر سخن مي گويند.

6 - زماني كه در خانواده سكوت برقرار است ‍، سكوتي است آرامبخش و نه سكوت مبتني بر ترس يا احتياط.

7 - وقتي در خانواده سرو صدا هست ‍، صداي فعاليتي پر معني است و نه غرشي رعد آسا و براي خفه كردن

صداي ديگران.

8 - هريك از اعضاء خانواده مي دانند حق آن را خواهند داشت كه حرف خود را به گوش ديگران برسانند و در اين

زمينه نيازي به سكوت و تحمل فشار حاصل از آن نمي باشد.

9 - اگر يكي از اعضاي خانواده هنوز فرصتي براي صحبت كردن پيدا نكرده است ‍، به دليل تنگي وقت بوده است و نه

كمي محبت ‍ ،‌ كم توجهي يا بي ملاحظه بودن اعضاي ديگر خانواده .

10 - اعضاي خانواده به راحتي يكديگر را نوازش مي كنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امري است

عادي و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگي.

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت مي كنند ، با علاقه به سخنان يكديگر گوش مي دهند ، با يكديگر رو راست

و صادق هستند و به راحتي علاقه خود را به يكديگر نشان مي دهند.

12 - افراد خانواده به راحتي و آزادنه با يكديگر درد دل مي كنند و اين حق را دارند كه درباره هر موضوعي (‌ مثل

ناكاميها ، ترسها ، صدمه هايي كه ديده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از ديگري ، خوشيها يا كاميابيها )‌ ،‌ با يكديگر سخن

بگويند.

13 - افراد خانواده براي كارهاي خود برنامه ريزي مي كنند و در اين راه اگر مشكلي با مزاحم اجراي برنامه هاي از

قبل تعيين شده آنان شود ،‌ به سادگي خود را با آن تطبيق مي دهند و در نتيجه قادر هستند بدون تجربه احساس

ترس يا واهمه ،‌ بيشتر مشكلات زندگي خود را حل و فصل كنند.

14 - در خانواده ،‌ زندگي آدمي و احساسات بشري، بيش از هر عامل ديگري مورد توجه و احترام است.

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدير يا رهبر خانواده مي دانند و نه رئيس يا ارباب خانواده و نيز مي دانند كه در

موقعيت هاي مختلف چگونه به فرزندان خود بياموزند تا به مرحله يك انسان واقعي بودن نزديك شوند.

16 - اعضاي خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هيجانها و ... ) به همان سهولتي با يكديگر

سخن مي گويند كه در مورد اعمال ، كردار و گفتار صحيح خود اظهار نظر مي كنند.

17 - رفتار اولياي خانواده با آنچه به فرزندان خود مي گويند - يا توصيه مي كنند - مطابقت كامل دارد و در اين راه از

خود صداقت بسيار نشان مي دهند.

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدير يا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن مي باشند تا از

هر فرصت مناسب براي سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده كنند.

19 - اگر يكي از افراد خانواده مرتكب اشتباهي شد و نادانسته خسارتي ايجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در كنار او

قرار مي گيرند تا از او حمايت كنند . اين رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بي دقت ،‌ بر احساس ترس يا گناه خود فايق

آيد و از فرصت آموزشي كه پدر و مادر براي او فراهم كرده اند ،‌ بيشترين بهره را بگيرد.

20 - اولياء خانواده مي دانند كه فرزندانشان عمدا بدي نمي كنند. به همين دليل ، اگر متوجه شوند كه فرزند آنان

در زمينه اي خرابكاري كرده است به اين نتيجه مي رسند كه يا سوء تفاهمي در كار بوده است و يا احساس ارزش

فردي و احترام به خويشتن ،‌ در فرزند آنان كاهش پيدا كرده است و بايد براي اين مشكل راه حلي را پيدا كرد.

21 - اوليا خانواده مي دانند هنگامي فرزند آنان براي يادگيري آمادگي بيشتري خواهد داشت كه خود را با ارزش

بداند و احساس كند كه ديگران نيز براي او ارزش قايل هستند.

22 - اولياء‌ خانواده مي دانند كه هر چند با شرمنده ساختن كودك و تنبيه بدني فرزندان مي توان رفتار آنان را تغيير

داد ،‌ اما اين آگاهي را نيز دارند كه آثار اين تنبيه ها بر ذهن آنان باقي مي ماند و به سادگي و به سرعت قابل ترميم

نمي باشد.

23 - وقتي يكي از فرزندان خانواده عملي را انجام مي دهد كه براي تصحيح عمل يا كار او الزامي به نظر مي آيد ،

پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس كردن - فهميدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ،

آغاز مي كنند.

24 - پدر و مادر خانواده مي دانند كه در زندگي هر شخص مشكلاتي پيش خواهد آمد و اجتناب از همه مشكلات

زندگي امكان ناپذير مي باشد . بنابراين گوش به زنگ آن هستند كه براي هر مشكل تازه ،‌ راه حلي پيدا كنند و به

فرزندان خود نيز مي آموزند تا چگونه در حل مشكلات از خلاقيت و نو آوري بهره بگيرند.

25 - اولياي خانواده مي دانند كه تغيير و تحول از ويژگيهاي زندگي است ، بنابراين ، مي پذيرند كه فرزندان آنان به

سرعت مراحل مختلف رشد را طي مي كنند و هيچگاه نبايد سد راه رشد و تغيير فرزندان خود شوند.

 

نتیجه گیری :

گفته مي شود كه از هر صد خانواده تنها در صد اندكي ( سه يا چهار خانواده ) مي دانند كه چه بايد كرد و به مرحله

سلامت و بالندگي قابل توجه رسيده اند. محصول خانواده هاي پريشان يا آشفته فرزندان بيمار ،‌ نوميد ، افسرده ،

بزهكار و ضد اجتماعي ،‌ معتاد و .... است و اكثريت افراد مبتلا به بيماري هاي رواني و اختلالات رفتاري ،‌ الكليك ،

معتاد ‍ ‍، فقير ،‌ از خود بيگانه ،‌ جاني و ... در خانواده هاي پريشان رشد پيدا كرده اند.

مي توان ويژگيهاي مهم خانواده هاي پريشان و خانواده سالم را چنين خلاصه كرد.

خانواده پريشان :

1 - در خانواده ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قائل است در حد پائين مي باشد.

2 - ارتباطها غير مستقيم ، مبهم و كاملا نادرست است.

3 - قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشك ، نامردمي ، ناسازگار و هميشگي است.

4 - پيوند و رابطه با جامعه بسته ، مايوس كننده و ياس آور است و براساس ترس انجام مي گيرد.

 

خانواده سالم يا بالنده  چیست

1 - سطح ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قايل است ، در حد معقول و منطقي مي باشد.

2 - ارتباطها مستقيم ،‌ واضح ، صريح و مبتني بر درستكاري است.

3 - قواعد قابل انعطاف ، انساني ، منطقي دستخوش تغيير است.

4 - پيوند با جامعه باز ، سالم و اميد بخش مي باشد.

 

خانواده پريشان در تربيت فرزندان  چه خصوصیاتی دارد

 

ج ) خانواده گسسته (‌خانواده پريشان ):

1 - در اين خانواده ها بعلت اختلاف بين والدين ، معمولا به صورت قهر و آشتي به سر مي برند كه تاثير منفي روي كودكان مي گذارد.

2 - گاهي كودك به عنوان قاضي در نظر گرفته مي شود و گاهي قرباني يكي از طرفين مي گردد.

3 - كودك علاوه بر اينكه نيازهاي رواني و جسمانيش ارضاء نمي گردد ،‌ بتدريج الگوهاي پرخاشگري را مي آموزد . (‌ كودكاني كه بدون مقدمه بچه هاي ديگر را مي زند)

4 - ميزان ارزش و احترامي كه هر يك از افراد خانواده براي خود قائل هستند ‍ ، ناچيز است.

5 - چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگين ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بي احساس به نظر مي آيند.

6 - گوش افراد خانواده براي شنيدن خواسته هاي يكديگر سنگين است و صداي آنان يا بلند و خشن و گوشخراش است و يا به اندازه اي آرام و نجوا مانند است كه به سختي قابل شنيدن مي باشد.

7 - نشانه دوستي و صميمت در بين افراد خانواده كم است و در مواردي حتي از وجود يكديگر نيز بي اطلاع هستند.

8 - شوخي هاي افراد خانواده با يكديگر در بيشتر اوقات گزنده ‍،‌ بيرحمانه و مبتني بر قساوت قلب است.

9 - بزرگترهاي خانواده تا آن ميزان سرگرم امر و نهي كردن و دستور دادن به كوچكتر ها هستند كه براي مثال پدرو مادر هرگز نمي فهمند فرزندان آنان داراي چه ويژگيهاي شخصيتي هستند .

10 - فرزندان خانواده كمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهميده ،‌ باشعور ،‌ اصيل و دوست داشتني ،‌ بهره مند مي شوند.

11 - پدر و مادر براي احترازو دوري از يكديگر ، آن چنان خود را مشغول كارهاي خارج از محيط خانواده مي كنند كه گويي تنها وظيفه آنان كار كردن و تامين مايحتاج زندگي است.

12 - افراد خانواده ، احساس تنهايي و بي ياور بودن مي كنند و به اين باور مي رسند كه بيچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعي درماندگي آموخته شده را تجربه مي كنند.

13 - افراد خانواده غالبا تكانشي عمل مي كنند ‍ ،‌ عصبي هستند ، احساس گناه و تقصير مي كنند يا بر عكس ‍ ،‌ احساس مي كنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و براي جبران اين احساس گاه با يكديگر رفتاري بسيار خشونت آميز و غير انساني نشان مي دهند.

14 - افراد خانواده براي كنترل امورغير ممكن ،‌ تلاش فراوان مي كنند و هرگز متوجه نمي شوند كه انجام بعضي از خواسته هاي آنان به وسيله طرف مقابل ‍، غير ممكن است.

15 - افراد خانواده گاه گرفتار مشكل كمال طلبي مي شوند و در اين راه ،‌ هم خود متحمل فشارهاي رواني زياد مي شوند و هم بر افراد ديگر خانواده فشارهاي فزاينده اي را مي آورند.

16 - افراد خانواده حالت اصطلاحا نهايت نگري دارند. و در نظر آنان همه پديده هاي عالم در دو حد يك طيف هستند و هر پديده ‍ ، شي ، صفت ،‌ مفهوم يا سفيد است يا سياه - يا خوب است يا بد - يا زيان آور است يا سودمند - يا دوست داشتني است يا غير دوست داشتني - لذا هيچ حد واسطي را در نظر نمي گيرند.

17 - وابستگي افراد خانواده با يكديگر نا سالم است و در اين موارد يا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نيازهاي خود بي توجه هستند يا خود را مركز و محور عالم به حساب مي آورند و خود خواهي آنان در همه رفتارهايشان تجلي پيدا مي كند.

18 - افراد خانواده نسبت به هر موضوع يا پديده اي تعصب بي مورد و شديد نشان مي دهند و اين ويژگي باعث مي شود از استدلال ، منطق ، و عقل سليم فاصله بسيار داشته باشند.

19 - افراد خانواده و خاصه فرزندان اين خانواده ها با يكديگر به رقابت ناسالم مي پردازند و موفقيت يكي از آنان در زمينه خاصي ( مثل موفقيت شغلي ‍ ، خريد يك ماشين ، خريد يك لباس و ... ) موجب رنجش ، نگراني ،‌ اضطراب و حسادت شديد فرد يا افراد ديگر خانواده مي شود.

20 - افراد خانواده مسائل و مشكلات خود را انكار مي كنند و به همين دليل نيز مشكلات آنان هرگز حل نمي شود و اين مشكلات در همه ابعاد رفتاري آنان تجلي پيدا مي كند.

21 - افراد خانواده در مورد خود و ديگران به داوريها و قضاوت هاي نادرست مي پردازند و يكي از اعتياد هاي مضر و در عين حال لذت بخش آنان ‍ ، غيبت و بدگوئي از ديگران است.

22 - دروغگويي در بين اعضاي خانواده شايع است و هر يك از افراد خانواده ياد گرفته اند كه براي اجتناب از درگيري و مشاجره هاي پايان ناپذير بعدي ، به افراد ديگر دروغ بگويند.

23 - به سادگي افراد خانواده به يكديگر فحش مي دهند ،‌ همچنين خشونت هاي جسمي نيز رايج است. و نگرش هر يك از افراد خانواده بر اين استوار است كه طرف مقابل آنان فردي خود راي ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترين راه براي به زانو در آوردن او كتك زدن و تحقير اوست.

24 - نگرشهاي افراد خانواده در زمينه هاي مختلف ، تحريف شده است و باورداشتهايي نظير - به زن نمي توان اعتماد كرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد بايد فقط به فكر خودش باشد و ... به سادگي تبليغ مي شود.

25 - فرزندان خانواده ميل شديدي را براي مورد تاييد قرار گرفتن به وسيله اولياي خود نشان مي دهند و با از دست دادن هويت خود و نيز بر خلاف ميل و خواسته خويش ‍، به خواسته هاي هر چند نادرست پدر و مادر يا بزرگترها تن در مي دهند.

26 - احساس عدم رضايت از خود يا حالت از خود راضي بودن افراطي در بين افراد خانواده شايع است و آثار اين نوع احساس در همه ابعاد رفتاري آنان مشاهده مي شود.

27 - احساس تنهايي و بي يار و ياور بودن در بين اعضاي خانواده شايع است و در اين راه به بن بست رواني يا غم و اندوه و مزمن و افسردگي مي رسند.

۲۸ - افراد خانواده از اضطراب دائمي و احساس سردرگمي در رنج هستند و به همين دليل ، اختلالات شناختي ، هيجاني و نيز اختلالات رفتاري در بين اين خانواده ها شايع است.

 

خصوصیات خانواده سخت گير در تربيت فرزندان  

 

الف - خانواده خشك و سخت گير:

1 - پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار مي كنند كه والدين خودشان رفتار كرده اند.

2 - تصميم گيري با يكي از والدين ( خصوصا پدر )‌ انجام مي گيرد. معمولا پدر خانواده حاكم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هيچ يك از اعضاي خانواده اجازه اظهار نظر ندارند.

3 - والدين چنان رفتار مي كنند كه فرزندان مي آموزند حق هيچ گونه ابراز عقيده اي را - حتي در مواردي كه مي تواند مانع از بروز بعضي مشكلات براي خانواده گردد - ندارند.

4 - اگر فرزندان از فرمان والدين اطاعت نكنند ‍ ، والدين آنان ناراحت ، خشمگين و آزرده خاطر مي شوند.

5 - فرزندان جرات سئوال كردن در مورد انجام دادن يا انجام ندادن كارها را ، از والدين خود ندارند.

6 - والدين بر رفتا و كارهاي فرزندان خود كنترل شديد دارند و همه تصميمات را شخصا اتخاذ مي كنند.

7 - والدين دليلي را - براي دستوراتي كه صادر مي كنند - براي فرزندان خود ارائه نمي دهند و از آنان مي خواهند بدون چون و چرا از اين دستورات اطاعت كنند.

8 - نسبت به رعايت نظم و انضباط ،‌ ارزشي افراطي قايل هستند و والدين توانايي تحمل هيچ گونه بي نظمي را از طرف فرزندان خود ندارند.

9 - به سخنان كودكان خود گوش نمي دهند و اگر هم سخني را بشنوند براي آن است كه با آن مخالفتي را نشان دهند.

10 - در مواردي كه فرزندان خود را نصيحت يا آنان را از انجام دادن كاري منع مي كنند ،‌ دليل خاصي را ارائه نمي دهند.

11 - براي تصميات فرزندان خود ،‌ حتي اگر اين تصميمات معقول و مستند باشد ،‌ احترام قائل نيستند.

13 - معتقدند كه چون سن ‍، تجربه و دانش آنان بيشتر از فرزندانشان است ‍، بنابراين ، حق دخالت در همه امور و حتي در خصوصي ترين كارهاي فرزندان خود را دارند.

14 - برخورد آنان با فرزندان خود احترام آميز نيست و حتي از تحقير فرزندان خود در حضور ديرگان نيز ابايي ندارند.

15 - غالبا نيازهاي عاطفي كودكان ارضاء نمي شود.

16 - ممكن است كه والد ضعيف در چنين خانواده اي با كودكان ائتلاف كند در چنين حالتي ارزش هر دو والد نزد كودك شكسته مي شود . اگر بنا باشد يكي از والدين به عنوان منبع قدرت خانواده آسيب ببيند مي توان تصور كرد والد ديگر نيز ارزش پيشين خود را نخواهد داشت.

17- چنين كودكاني احتمالا جذب گروه هاي بيرون شده و با عزت نفس پائين كه دارند دچار بزهكاري مي شوند.

18 - بسياري از اين والدين ممكن است به خاطر كمال گرايي كه دارند ، كودكان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترين انتظارات را داشته و پيوسته به شكل نوين بر آنها سخت گيري كرده و برنامه هاي سخت گيرانه برايشان تدارك ببيند.

19 - احتمال دروغ گويي و ريا كاري در كودكان چنين خانواده هايي به علت ترس از تنبيه و سرزنش افزايش مي يابد.

20 - چنين كودكاني به علت اينكه مرتبا علايقشان سركوب شده و موجب تحقير قرار گرفته اند و همچنين ديگران براي اموراتشان تصميم گرفته اند ،‌ از خلاقيت كمي برخوردارند . اگر چه ممكن است به علت سخت گيري والدين از نظر آموزش بعضي از مهارتها ، پيشرفتي كرده باشند.

21 - اضطراب ،‌ افسردگي ،‌ همچنين وسواس و كمال گرايي ،‌ نا اميدي و بسياري از مشكلات رواني ممكن است دامنگير كودكان خانواده هاي سخت گير گردد.

22 - غالبا والدين سخت گير ، خود را منطقي نيز تصور مي كنند. و براي هر كارشان دليل تراشي مي كنند. ولي غير مستقيم به خاطر سختي گيري آنهاست كه كودكان فرمانشان را اجرا مي كنند نه منطقشان.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس