تحقیق دانشجویی - 652

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

برونگرايي ودرون گرايي

بازديد: 209

 

برونگرايي ودرون گرايي ( نکات مهم آموزشی برای امتحانات کارشناسی ارشد و دکتری )

مقدمه

از ديدگاه يونگ (1913) پديده‌هاي برونگرايي (Extraversion) و درونگرايي (Introvwersion) دو جنبه مهم از شخصيت انساني را تشكيل مي‌دهند.

برونگرایی:هنگامي كه توجه به اشيا و امور خارج چنان شديد باشد كه افعال ارادي و ساير اعمال اساسي آدمي نتيجه ارزيابي ذهني نباشد، بلكه معلول مناسبات امور و عوامل خارجي باشد، برونگرايي خوانده مي‌شود. (سياسي، علي‌اكبر، 1371، ص 82).

افراد درون گرا از لحاظ رواني داراي سرعت فعاليت مغزي بالاتر از حد طبيعي هستند و اين امر سبب مي‌‌شود كه افراد درون‌گرا به قواي محركه (Stimulation) كمتر از حد طبيعي نياز پیدا نمایند. افراد درون‌گرا داراي ديدگاه دروني و ذهني هستند و آمادگي بيشتري را براي خود داري و تسلط بر نفس خويش از خود نشان مي‌دهند.

اين افراد اوقات خود را به مطالعه و بيشتر در تنهايي سپري نموده و كمتر مايل به معاشرت با ديگران هستند. (بنزيگو، 1999).

از سوي ديگر افراد برون‌گرا داراي سرعت فعاليت مغزي پايين‌تر از حد طبيعي هستند و از اين رو اين افراد براي اداره امور زندگي خويش به قواي محركه بالاتر از حد طبيعي نياز دارند.

 افراد برون‌گرا بيشتر داراي ديدگاه عيني و خارجي بوده و داراي فعاليت عملي عاليتري هستند (سياسي ـ علي‌اكبرـ همان منبع). ولي ميزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درون گرا كمتر است. اين افراد مايلند كه بر محيط افراد خود تأثير گذارده و به رقابت با ديگران پرداخته و در مجامع عمومي بيشتر ظاهر مي‌شوند. (بنزيگر ـ 1999).

بنابراين اگر درونگرايي و برونگرايي در حد كمال در افراد ظاهر شوند ما را در برابر دو شخصيت نابهنجار قرار مي‌دهند كه اولي به صورت اختلال اسكيزفرني و دومي به صورت اختلال هيستري تظاهر خواهد نمود. تعداداين افراد البته بسيار كم است و اكثريت مردم ميان اين دو قطب نهايي جاي دارند. عده‌اي نزديكتر به قطب نهايي درونگرايي و گروهي نزدیكتر به قطب نهايي برون‌گرايي هستند. و عده كثيري هم هر دو جنبه برونگرايي و درونگرايي را به صورت متعادل دارا مي‌باشند كه اصطلاح آمبي‌وِرت (ambivert) به آنها اطلاق مي‌‌شود. (سياسي علي‌اكبر به نقل از يونگ (1913)).

از سوي ديگر اضطراب يك ترس دروني شده است از اينكه مبادا تجارب دردآور تكرار شوند. از ديدگاه فرويد، اضطراب هسته مركزي روان نژندي است و علامت اخطاري است به «خود».

اهميت پژوهش

زماني كه افراد به مدت نسبتاً طولاني در معرض اضطراب مزمن (Chronic anxiety) قرار مي‌گيرند، سيستم‌هاي عصبي رتيكلوآندوتليال (Reticlo endothelial system-R.A.S) آنها به گونه‌اي خود را تنظيم مي‌نمايند كه فرد به طور طبيعي در حالت بيداري، هوشياري بيشتري را نسبت به وقايع اطراف خويش نشان مي‌دهد. اين امر طبيعتاً سبب مي‌شود كه نياز به محرك خارجي در آنها كمتر شده و تا زماني كه منبع اضطراب كشف و رفع نگردد به سوي درونگرايي متمایل مي‌شوند. (بنزيگرـ 1999).

با توجه به موارد فوق مشاهده مي‌شود كه وجود اضطراب در افراد جامعه تأثير بسزايي در ميزان درونگرايي و برون‌گرايي آنها دارد. به گونه‌اي كه ممكن است يك فرد برون‌گرا در اثر شدت فشارهاي وارده ناشي از اضطراب به تدريج به فردي درون‌گرا تبديل شود و در صورتيكه اين فشار همچنان ادامه داشته باشد ممكن است در افرادي كه با مشاغل اجتماعي سر و كار دارند و بايد در تعامل دايم با جامعه باشند سبب كاهش شديد كارآيي آنها بشود. اين موضوع در جامعه معلمان بسيار حائز اهميت است.

براساس ديدگاه آيزنگ  نظريه يونگ مبني بر اينكه «درونگرايي به عنوان يك حالت روانشناختي طبيعي در شرايط خاص محيطي است» كاملاً صحيح مي‌باشد و اين امر مبتني بر خواص فيزيولوژيكي بدن است و به عنوان يك واكنش طبيعي در برابر اضطراب تلقي مي‌شود.

از سوي ديگر افراد درونگرا در مواردي كه جامعه‌شان افراد برون‌گرا مورد تقدير و ستايش قرار مي‌گيرند، دچار خجالت زدگي شده و احساس كم ارزشي مي‌كنند (آرون ـ 1996).

همچنين بسياري از افرادي كه در معرض اضطرابهاي مداوم قرار مي‌گيرند ممكن است نسبت به زندگي داراي ديدگاه منفي شوند. ولي بايد اعلام نمود كه اضطراب در زندگي افراد به علت انتخابي است كه آنها برای ادامه زندگي خويش انجام داده‌اند و اين انتخاب بنا به هر دليلي ممكن است آنها را با مشكلات مواجه كرده باشد. اما نكته مهم اين است كه تمايل افراد به درون‌گرايي در زمان رويارويي با اضطراب‌هاي ممتد اين توانايي را به آنها مي‌دهد كه با تمركز بيشتري به مشكل خود توجه نموده و نهايتاً درحل آن مشكل كوشش نموده و موفق شوند.

در اين موارد افراد درون‌گرا با دقت هر چه تمام‌تر كه به جمع‌آوري اطلاعات در خصوص علل بروز مشكلات و چگونگي رفع آنها مي‌پرازند.(Aron, Elaine w.  )و آنقدر كوشش مي‌كنند تا نهايتاً با حل مشكلات مورد نظر به طور طبيعي به ديدگاه مثبت نسبت به زندگي دست مي‌يابند.

دراينجا بايد به نظريه آيزنك اشاره نماييم كه بروز درون‌گرايي و برون‌گرايي در افراد هميشه حالت نسبي داشته و در ارتباط با وقايع خارجي زندگي آنها مي‌باشد به صورتي كه در شرايط مناسب افراد داراي يك حد تعادل در رفتارهاي درون‌گرا و برون‌گراي خويش بوده و براساس شرايط زندگي خويش ممكن است بيشتر به سوی درون‌گرايي و يا برون‌گرايي متمايل شوند.

به طور مثال فردي كه درحالت عادي برون‌گرا است ممكن است پس از تماس طولاني مدت با اضطراب مزمن تبديل به يك فرد درون‌گرا بشود و پس از رفع اضطراب مي‌تواند دوباره به شخصيت برون‌گراي خويش برگشت نمايد. (آيزنك Eysenek- 1981).

بنابراين با توجه به روابط پويا و ديناميك ما بين دو بعد رفتاري درونگرايي و برون‌گرايي و ارتباط آن با اضطراب، اهميت این امر  مشاهده مي‌‌شود.

Eysenck, Hans J. A Model of Personality, Springer-Verlag, Berlin, 1981.

از پرسشنامة مربوط به 16 فاكتور  شخصيتي (16PF) كه توسط كاتل (Cattel) و اِبِر (Eber) و تاتسوكا (Tatsuoka) در 1986 طراحي شده است براي ارزيابي جنبه‌هاي شخصيتي افراداستفاده مي‌‌شود. در اين پرسشنامه اختصاصاً سوالات مربوط به چهارگونه شخصيتي شامل برون‌گرايي، درون‌گرايي، اضطراب

شديد و اضطراب خفيف استخراج و ارائه مي‌شوند.

تعريف واژه‌ها

اضطراب: anxiety

تعريف نظري: اضطراب يك ترس دروني شده است از اينكه مبادا تجارت دردآور گذشته تكرار شوند. از ديدگاه فرويد فرويد كششهاي غريزي نامطلوب موجب اضطراب مي‌شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با اين تفاوت كه ترس منشاء خارجي دارد ولي اضطراب منشاء دروني دارد. (شفيع‌آبادي ـ 1378 ص 52).

درون گرايي: Introversion

تعريف نظری: رفتاري است كه با ديدگاه دروني ذهني همراه بوده و فرد درون گرا آمادگي بيشتري براي خود داري و تسلط بر نفس از خود نشان مي‌دهد. اين افراد كمتر تمايل به حضور در جمع دارند و و بيشتر دقت خود را به مطالعه و فعاليتهاي ذهني انفرادي مي‌گذرانند. (آيزنگ ـ 1947).

برون گرايي: (Extraversion)

تعريف نظري: رفتاري است كه با ديدگاه عيني و خارجي مشخص شده و با فعاليت عملي بالاتري همراه است، افراد برون‌گرا (آمادگي كمتري براي تسلط بر نفس خويش برخوردارند. (آيزنگ ـ 1947).

از پرسشنامه (MBTI) (Myers-Briggs) براي ارزيابي ميزان برون‌گرايي ـ درون‌گرايي و از پرسشنامه اضطراب (State-Trait) براي ارزيابي ميزان اضطراب استفاده خواهد شد.

در پرسشنامه 16PF كه توضيح داده شد هر چهار موضوع درون‌گرايي ـ برون‌گرايي، اضطراب خفيف و شديد با هم قابل محاسبه هستند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 شهریور 1393 ساعت: 9:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مقاله درباره اعتماد به نفس

بازديد: 10483

 

اعتماد به نفس

 

زماني‌ كه‌ كودكي‌ بتواند بدون‌ توقع‌ و انتظار از ديگران‌ كاري‌ را آغاز كند و بكوشد تا آن‌ را به‌ اتمام‌ برساند، مي‌گوييم‌ «اعتماد به‌ نفس‌» دارد. كودك‌ از همان‌ ابتدا كه‌ شروع‌ به‌ شناخت‌ خود و محيط‌ پيرامونش‌ مي‌كند،به‌ قدرت‌ و توانايي‌ خود براي‌ تسلط‌ بر محيط‌ و اطرافيانش‌ آگاه‌ مي‌ شود. يكي‌ از عوامل‌ موثر در رشد اعتماد به‌ نفس‌ كودكان‌ و نوجوانان‌،والدين‌ و اعضاي‌ خانواده‌ هستند. اگر كودك‌ در خانواده‌يي‌ سرشار از صميميت‌ ،محبت‌ و مهرباني‌ رشد يابد مي‌تواند ويژگي‌هاي‌ شخصيتي‌ خود را بشناسد و با اطمينان‌ به‌ توانايي‌هاي‌ خود يا مشكلات‌ و مسائل‌ گوناگون‌ روبرو شود و از طرفي‌ مي‌تواند با رفتارهاي‌ نامطلوب‌ ومنفي‌ خود،برخوردي‌ واقع‌بينانه‌ داشته‌ باشد و در صدد رفع‌ و تغيير آنها برآيد. از آنجايي‌ كه‌ اعتماد به‌ نفس‌ صفتي‌ ارثي‌ نيست‌،اگر كودك‌ ضمن‌ انجام‌ فعاليت‌هاي‌ مختلف‌ مدام‌ دچار محدوديت‌ شود و نتواند تجارب‌ جديد و مفيدي‌ در زندگي‌ كسب‌ كند،ترسو ،كمرو و خجول‌ بار مي‌آيد و قدرت‌ تصميم‌گيري‌ هم‌ در او رشد نخواهديافت‌. نتايج‌ تحقيقات‌ محققان‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ اغلب‌ پدران‌ و مادران‌ نسبت‌ به‌ پرورش‌ فرزندان‌ پسر و دختر خود ديد يكساني‌ ندارند. زماني‌ كه‌ كودكي‌ متولد مي‌شود، نخستين‌ پرسشي‌ كه‌ پس‌ از سلامتي‌ نوزاد مطرح‌ مي‌شود،جنسيت‌ اوست‌. اگر نوزاد دختر بود،لباس‌ صورتي‌ و اگر پسر بود لباس‌ آبي‌ به‌ تن‌ او مي‌كنند و برهمين‌ اساس‌ رفتار بزرگسالان‌ نيز طبقه‌بندي‌ مي‌شود.
به‌ پسران‌ فرصت‌ بيشتري‌ براي‌ كندوكاو دنياي‌ فيزيكي‌ پيرامون‌شان‌ داده‌ مي‌شود و همين‌ امر موجب‌ تقويت‌ مهارت‌هاي‌ حركتي‌ بيشتر آنان‌ مي‌شود. برعكس‌ دختران‌ به‌ شيوه‌يي‌ محدودتر پرورش‌ مي‌يابند و آنان‌ را براي‌ تعاملات‌ كلامي‌شان‌ بيشتر تشويق‌ مي‌كنند.

جان‌بيكس‌ ،دريافت‌ كه‌ دختران‌ در سنين‌بين‌ 14 - 10سالگي‌ بطور محسوسي‌ دچار ضعف‌ اعتماد به‌ نفس‌ مي‌شوند. طبق‌ تحقيق‌او دختران‌ در آغاز سن‌ مدرسه‌ و شروع‌ دبستان‌ از خود پنداره‌ بالاتر و اعتماد به‌نفس‌ بيشتري‌ نسبت‌ به‌ پسران‌ برخوردارند. در حالي‌ كه‌ طي‌ سالهاي‌ پاياني‌دبستان‌ و آغاز دوران‌ نوجواني‌ اين‌ نسبت‌ برعكس‌ شده‌ است‌ و دختران‌ دچار ضعف‌ وكاهش‌ اعتماد به‌ نفس‌ مي‌شوند. اين‌ امر مي‌تواند ناشي‌ از نظام‌آموزشي‌،ديدگاههاي‌ فرهنگي‌ و نحوه‌ تعاملات‌ اجتماعي‌،درباره‌ نقش‌ جنسيت‌نوجوانان‌ باشد.
دكتر ديپولد (1995) طي‌ تحقيقي‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيد كه‌نوجوانان‌ دختر در مقايسه‌ با نوجوانان‌ پسر،بيشتر دچار اضطراب‌ فشار رواني‌ وافسردگي‌ مي‌شوند.
يكي‌ از عوامل‌ موثر در كاهش‌ اعتماد به‌ نفس‌ و ضعف‌خودپنداره‌ دختران‌،بلوغ‌ جنسي‌ و تغييرات‌ جسماني‌ آنان‌ است‌. بطور معمول‌دختران‌ 2 الي‌ 3 سال‌ زودتر از پسران‌ بالغ‌ مي‌شوند و همين‌ امر باعث‌ مي‌شود كه‌آنها با پختگي‌ كمتري‌ با اين‌ فرايند روبرو شوند.

 به‌ عبارت‌ ساده‌تر يك‌ دختر در 11 -10سالگي‌ مراحل‌ بلوغ‌ خود را طي‌ مي‌كند،در حالي‌ كه‌ يك‌ پسر در حدود 14 -13سالگي‌،يعني‌ حدود 3 -2 سال‌ بعد از دختر به‌ اين‌ مرحله‌ مي‌رسد. طي‌ اين‌ مدت‌دختران‌ ناگهان‌ با تغييرات‌ جسماني‌ گوناگوني‌ روبرو مي‌شوند كه‌ براي‌ آنهامحدوديت‌ هايي‌ را نيز به‌ همراه‌ مي‌آورد. اين‌ احتمال‌ وجود دارد كه‌ افسردگي‌ وضعف‌ خودپنداره‌ دختران‌ ناشي‌ از احساس‌ نارضايتي‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ وضعيت‌ ظاهر وتن‌ انگاره‌ خود باشد. زيرا ضعف‌ تن‌انگاره‌،ازدياد وزن‌ و زيبايي‌ ظاهر براي‌دختران‌ بسيار مهمتر از پسران‌ است‌.
در مواردي‌ نيز دختران‌ نمي‌توانند خود رابا اين‌ تغييرات‌ جسماني‌ سازگار كنند و آن‌ را بپذيرند. در نتيجه‌ خود پنداره‌آنان‌ لطمه‌ مي‌بيند و دچار ضعف‌ اعتماد به‌ نفس‌ مي‌شوند.
يكي‌ از روانشناسان‌معاصر به‌ نام‌ دكتر «نانسي‌ اسميت‌» معتقد است‌ :«پسران‌ براي‌ ماجراجويي‌ وقدرتمندي‌ و دختران‌ براي‌ وابستگي‌ و محتاط‌ بودن‌ تشويق‌ مي‌شوند»زماني‌ كه‌پسري‌ دچار مشكل‌ مي‌شود،او را تشويق‌ مي‌كنند تا درصدد مبارزه‌ با آن‌ مشكل‌برآيد. در حالي‌ كه‌ وقتي‌ دختري‌ در چنين‌ شرايطي‌ قرار مي‌گيرد با گفتن‌: «اجازه‌بده‌ تا كمكت‌ كنيم‌»و يا حتي‌ بدتر از آن‌، «بگذار ما اين‌ كار را برايت‌ انجام‌دهيم‌...» در صدد رفع‌ مشكل‌ او برمي‌ آيند و اين‌ موضوع‌ ،مفهومي‌ از احساس‌ «درماندگي‌ آموخته‌ شده‌» دربردارد. به‌ عبارت‌ ساده‌تر او را به‌ ناتواني‌ ووابستگي‌ عادت‌ مي‌دهيم‌. دكتر اسميت‌ معتقد است‌ كه‌ مي‌توان‌ دختران‌ را همچون‌پسران‌ افرادي‌ قوي‌ و متكي‌ به‌ نفس‌ بار آورد. وي‌ نكات‌ زير را به‌ منظورراهنمايي‌ والدين‌ و مربيان‌ يادآور مي‌شود:
 

1-اجازه‌ دهيد كه‌ دخترتان‌ نيز همچون‌ پسرتان‌ با شن‌ و خاك‌ بازي‌ كند و از اينكه‌ خود را كثيف‌ مي‌كند،ناراحت‌ نشويد.
2- به‌ دخترتان‌ اجازه‌ دهيد كه‌ با حيوانات‌ خانگي‌ مثل‌ پرندگان‌،ماهي‌ها،لاك‌پشت‌، ... بازي‌ كند وبعد از بازي‌ خوب‌ دست‌هايش‌ را بشوييد.
3 -والدين‌ مي‌توانند دخترانشان‌ را نسبت‌ به‌ انجام‌ كارهاي‌ فني‌ گوناگون‌ تشويق‌ كنند و آنان‌ را با وسايل‌ و ابزارآلاتي‌ مثل‌ ميخ‌،چكش‌،آچار و از اين‌ قبيل‌ آشنا سازند . حتي‌ اگر ضربه‌يي‌ با چكش‌ بر روي‌ دست‌ خودش‌ زد،چندان‌ هول‌ و پريشان‌ نشوند.
جان‌اسموتني‌ ، توجه‌ به‌ نكات‌ زير را براي‌ رشد و ارتقاي‌ اعتماد به‌ نفس‌ دختران‌ لازم‌ و ضروري‌ مي‌ داند:
1 -دختران‌ خود را تشويق‌ به‌ مطالعه‌ زندگينامه‌هاي‌ زنان‌ سرشناس‌ و برجسته‌ تاريخ‌،علوم‌،هنر ،ادبيات‌، ورزش‌ و ... كنيد.
2 -سعي‌ كنيد دخترانتان‌ را به‌ مشاهده‌ فيلم‌هايي‌ تشويق‌ كنيد كه‌ هم‌ مردان‌ و هم‌ زنان‌ داراي‌ نقش‌هاي‌ مثبت‌ و سازنده‌يي‌ در آن‌ باشند.
3 -به‌ سوالات‌ دخترتان‌ به‌ همان‌ ميزان‌ كه‌ به‌ سوالات‌ پسرتان‌ اهميت‌ مي‌دهيد،توجه‌ كنيد. با آنها درباره‌ روابط‌ خانوادگي‌ ،دوستي‌ها و مباحث‌ مختلف‌ فرهنگي‌ اجتماعي‌ صحبت‌ كنيد.

 


افزايش اعتماد به نفس

 

بسياري از افراد، حتي آنهايي که به نظر خوش برخورد و صميمي مي رسند، با مسئلهکمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. اما خوشبختانه گام هاي اوليه اي وجود دارد که ميتوان برداشت تا احساس بهتري نسبت به خود داشته و در مسائل اجتماعي آسوده تر باشيم.



بسياري از افراد، حتي آنهايي که بهنظر خوش برخورد و صميمي مي رسند، با مسئله کمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. اماخوشبختانه گام هاي اوليه اي وجود دارد که مي توان برداشت تا احساس بهتري نسبت بهخود داشته و در مسائل اجتماعي آسوده تر باشيم.

از خودتان مراقبت کنيد: داشتناعتماد به نفس تا حدي به داشتن تصويري مثبت از اندام خود بستگي دارد. اگر هر روزصبح تا محل کار خود پياده راه برويد، بيشتر ورزش کنيد، و تغذيه سالم تري داشتهباشيد، هم در بهبود ظاهر و هم در بهبود حال شما تاثير به سزايي خواهد گذاشت. اگراحساس مي کنيد وقت کافي براي ورزش نداريد، سعي کنيد صبح ها چند دقيقه زودتر از خواببيدار شويد – حتي يک پياده روي کوتاه، اگر به طور روزانه تکرار شود، نتيجه بخشخواهد بود. مراقبه نيز به تمرکز شما کمک خواهد کرد.

يک فهرست تهيه کنيد: دراغلب اوقات، افرادي که از کمبود اعتماد به نفس رنج مي برند فهرست هاي ذهني اي ازتمام ايرادهايشان دارند: بيش از اندازه چاق، دست و پا چلفتي، کند در روابط اجتماعي،و غيره. اين نکات منفي را با تهيه فهرستي از خصوصيات مثبت خود، چه روي کاغذ چه بهصورت ذهني، به نکات مثبت تبديل کنيد. آيا آسانگير و خوش برخورد هستيد؟ در کار خاصيمهارت داريد؟ آيا طنز استثنايي داريد؟ تفکر در مورد اين چيزها وقتي ايام به کام شمانيست تاثير فراواني در بهبود حال و افزايش اعتماد به نفس شما خواهدداشت.

دارو: براي برخي از افراد، اضطراب اجتماعي و کمبود اعتماد به نفس ميتواند موجب ناتواني در سخن گفتن در مقابل گروهي از افراد، يا در تعامل با فرد ياافراد ديگر گشته و منجر به حملات ترس شود. در برخي از اين قبيل موارد پاسخ مسئلهدارو است. داروهاي ضد افسردگي مانند پاکسيل (1) و بازدارنده هاي مونوامين اکسيدازي،يا آرام بخش هايي مانند زاناکس (2)، ليبريوم (3)، واليوم (4)، مي توانند به افراديکه اضطراب اجتماعي شديد دارند کمک کنند. با اين وجود، بسياري از افراد در حالي ازاين داروها به عنوان علاج هر دردي استفاده مي کنند که شايد بهتر باشد مسئله آنها ازطريق درمان حل شود. قبل از آغاز هر نوع رژيم دارويي بايد ابتدا با يک پزشک مشورتشود.

چارچوب ذهني: فکر ورود به اتاقي که پر از آدم هاي غريبه است شما را درجاي خود مي خشکاند؛ بعضي صبح ها، ترک خانه امري دشوار است. چنين افرادي مي تواننداز چند تمرين ساده ذهني کمک بگيرند. قبل از ورود به موقعيت هاي اجتماعي اي که ميتوانند دشوار باشند، از خودتان بپرسيد، "بدترين اتفاق ممکن چيست؟" انرژي خود را صرفخود موقعيت کنيد، نه صرف نگراني جلوتر در مورد آن. اگر کاري را براي بار اول انجاممي دهيد، تصور کنيد که آن را قبلا هم انجام داده ايد. به خاطر داشته باشيد در آنچهکه نمي آزماييد هميشه بازنده هستيد.

اهداف واقع بينانه تايين کنيد: بسيارياز افراد وقتي از عدم اعتماد به نفس رنج مي برند که براي خود اهداف غير قابل دسترستايين کرده و در رسيدن به آنها با شکست مواجه مي شوند. در عوض، اهدافي تايين کنيدکه قابل دسترس تر باشند و براي رسيدن به آنها در طول روز تلاش کنيد. شايد نتوانيدتا پايان هفته جهان را تسخير کنيد، اما حتما به کارهاي خود خواهيد رسيد. با پشت سرگذاشتن موفقيت آميز اين اهداف، احساس بهتري نسبت به خودتان خواهيدداشت.


1. Paxil
2. Xanax
3. Librium
4. Valium

 

 

با اعتماد به نفس براي يک عمر

 

کمرويي هم مانع روابط شخصي و هم مانع موفقيت شغلي مي شود. مردم بيشتري دارندبراي حل اين مسئله کاري مي کنند.



از انجي لطيف (1)نوامبر 2004

کايلا خوزه (2) از مديران پولي يک شرکت بزرگ مالي در شهر نيويورک است. او هر روز صبح ساعت 7:30 کيف در دست از آپارتمان خود به سوي مترو که او را به چندخيابان پايين تر از محل کار خود مي رساند مي شتابد. از آنجا، يک پياده روي ده دقيقهاي است در خيابان هاي پر جنب و جوش شهر. خوزه 27 ساله مي گويد، "زندگي را طوريتجربه مي کنم که هيچگاه نکرده بودم. مي توانم انتخاب کنم و از حاصل اين انتخاب هاراضي باشم. من با سر بلند در خيابان راه مي روم، نه با نگاه به پايين."

اينرفتار جديدي است براي اين زن با اعتماد به نفس شده که در اغلب طول عمر خود با مشکليمبارزه کرد که بسياري از آن رنج برده اما کمتر بر آن فائق مي شوند: کمرويي. تا همينچند ماه قبل، خوزه نه محل سکونت ثابتي داشت، نه کار، و نه اعتماد به نفس. کمرويي اوباعث شده بود که در هيچ جنبه اي از زندگي خود به موفقيت کافي دستنيابد.

اعتماد به نفس و عزت نفس به طور غير يقين مهمترين عوامل درگير درموفقيت اجتماعي و حرفه اي محسوب مي شوند. آنهايي که از آن بهره مند هستند، نظراتخود را بيشتر مطرح مي کنند، و دوستان و همسران بالقوه را تحت تاثير قرار مي دهند. در اين دنيا که راز بقا در آن داشتن اعتماد به نفس است، آنهايي که با کمرويي مبارزهمي کنند در دور مخربي باقي مي مانند که حاصل آن عدم اعتماد به نفس، خودشَکي، وگزينه هاي کمتر در زندگي است.

دايان ام دانيالز (3)، نويسنده کتاب 31 روز بهتصويري جديد (4) و مربي زندگي حرفه اي مي گويد، "اگر به توانايي ها و عملکرد خودمطمئن نباشيد، زندگي حرفه اي شما يا از مسير اصلي خارج يا کند مي شود، ديگرانامتياز کار خوب شما را به نام خود ثبت مي کنند، و ترفيع مقام را به کسي مي بازيد کهعلي رغم مهارت هاي کمتر مي داند چگونه خود را قدرتمندانه بشناساند."

زاگحمديا (5)، مدير در يک دفتر بزرگ کارگزيني مي گويد، "در اين صنعت، اعتماد به نفسيکي از مهمترين سرمايه هايي است که شخص مي تواند داشته باشد. باعث انتخاب شدن برايکارها و ماموريت هاي دشوارتر و پرارزش تري مي شود. محتمل تر است که افراد با اعتمادبه نفس کار را تمام کنند و براي ترفيع هم مورد توجه قرار گيرند."

منشا اينرفتار خجالتي چيست؟ کارشناسان معتقدند که کمرويي تا حدي ارثي، و تا حدي نيز اکتسابياست. دانيالز مي گويد، "ما با حس اعتماد به نفس پا به دنيا مي گذاريم – بي باکيکودکان را ببينيد. اعتماد به نفس در محيط حمايتگر و پرورش دهنده اي حاصل مي شود کهشخص در آن به تلاش براي بهتر شدن ترغيب شود. منشا کمرويي مي تواند از رابطه بيش ازحد وابسته بين فرزند و والد که در آن والد فرزند خود را براي رسيدن به بيشتر ترغيبنمي کند باشد."

درمان کمرويي در سرتاسر جهان به يک صنعت خانگي تبديل شده. راه حل هاي فرضي بي شماري وجود دارد که با تعداد حتي بيشتري از انواع کالاها و روشهاي گوناگون از جمله درمان، دارو، هيپتوتيزم، کاست هاي خودياري، کارگاه ها، و کتابهاي مختلف پشتيباني مي شود.

بسياري از کسب و کارها متوجه شدت اين مسئله شدهو اقداماتي در جهت برطرف کردن حس بي امنيتي کارمندان خود به عمل آورده اند. شرکتهاي بيشتر و بيشتري سمينار برگزار کرده و به کارمندان خود مشاوره مي دهند تا آنهارا به کسب اعتماد به نفس و جسارت بيشتر تشويق کنند. اين فرايند براي هر دو طرف مفيداست چون به کارمندان کمک کرده و به شرکت ها اين امکان را مي دهد که بهره وري بيشتريداشته باشند. دانيالز مي گويد، "شرکت ها متوجه شده اند که کارمنداني که اعتماد بهنفس دارند کار را تمام مي کنند."

خوزه موفق شد سطح ارزش شخص خود را نه ازطريق سمينارهاي شرکتي، بلکه با کمک نزديکان خود بالا ببرد. براي آنهايي است که ازکمرويي رنج مي برند، اين گزينه اي متفاوت و به مراتب شخصي تر است. خوزه معترف استکه اگرچه طي کردن مسير اين تغيير بسيار دشوار بود، اما او همواره از حمايت دوستان وخانواده خود که مشوق او بودند برخوردار بود. عاقبت، او به اين باور رسيد که هم ميتواند بهتر باشد و هم اينکه استحقاق و توانايي بيشتر دارد.

کايلي خوزه درطول سال گذشته مسير طولاني اي پيمود. با روابط شخصي جديد، دو پيشنهاد کار در دست، ويک خانه، او به سطحي از اعتماد به نفس و خود ارزش رسيده که فرصت هاي جديدي براي اوباز کرده است. او با اطمينان کامل مي گويد، "من کلا عوض شده ام. کامل نيستم، اما ميدانم که نبايد هم باشم. اين مرا خوشحال مي کند."


1. Angie Latif
2. Keyla Jose
3. Dianne M. Daniels
4. Polish and Presence: 31 Days to a New Image
5. Zog Hamdia

 

 

اعتماد بنفس بالا، يك ضرورت حياتي

 

عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنيادي ترين بخش شخصيت يـك فرد مي بـاشـد كه در تمام جوانب زندگي فرد خود را به نـحـوي متـظـاهــر مي سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا يك ضرورت حـيـاتي و مـطـلق بـــراي هر فردي ميباشد. اعتماد  بنفس را ميتوان چنين تعريف كرد:

* باور و اعتقادي كه فرد نسبت به خود دارا ميباشد.
* شناخت ارزش و اهميت خويش-داشتن اعتماد و رضايت از خويش.
* توانايي برخورد و كنارآمدن با چالشهاي اساسي زندگي.
* تـوانـايـــي ارزيابي درست و دقيق خويش-پذيرش خويش
و ارزش نهادن به خود بدون هيچگونه قيد و شرطي.
* توانايي شناخت و پذيرش نقاط ضعف و قـوت و محدوديت هاي خويش.

افرادي كه از اعتماد بنفس پاييني برخوردار ميباشند داراي خصوصيات زير هستند:
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار ميدهند.
* هنگام صحبت كردن در چشمان فرد مقابل خود هنگام نگاه نميكنند. با سر پايين و قدمهاي آهسته قدم بر ميدارند.
* در پذيرش تعريف و تمجيدها و تعارفاتي كه به آنان ميشود مشكل دارند (تصور ميكنند سزاوار آنها نبوده و يا ديگران در صدد تمسخر آنها ميباشند).
* معمولا احساس ميكنند قرباني رفتار ديگران هستند.
* احساس تنهايي ميكنند حتي زماني كه در يك جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچي ميكنند.
* احساس ميكنند با ديگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگي، گناه و شرمساري دارند.
* نسبت به تواناييهاي خود براي رسيدن به موفقيت ترديد دارند. عدم خودباوري.
* از موقعيتهاي نو و جديد مي هراسند.
* از شكست وموفقيت مي هراسند.
* مرتبا سعي در راضي نگاهداشتن ديگران دارند.
* دچار هراس اجتماعي ميباشند.
* قادر به مديريت زمان خود نميباشند.
* عادت به پشت گوش انداختن كارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهاي ديگران (خواه واقعي، خواه واهي) بسيار آسيب پذير ميباشند.
* از ابراز عقايد و احساسات خود خودداري ميكنند زيرا از چگونگي واكنش ديگران هراس دارند.
* خود را درگير مواد مخدر و يا روابط مخرب ميكنند.
* از تعيين يك هدف مشخص و پيروي از آن عاجز ميباشند.
* قادر به بيان خواسته ها و نيازهاي خويش نميباشند.
* معمولا عصباني و پرخاش گر ميباشند.
* ارزيابي غير واقعي از خود دارند.
* تحمل عيب و كاستي را نداشته و كمالگرا ميباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجي اعم از وقايع روزانه و يا نوع رفتار ديگران با آنها دارد.
* وابستگي هيجاني دارند: براي دستيابي به يك احساس خوشايند به دنياي خارج خود وابسته ميباشند. مانند:
وابستگي به مواد: مانند غذا، داروها، الكل مواد مخدر به منظور پر كردن خلاء دروني خود و تسكين دردهايشان.
وابستگي به رفتارها: مانند خرج كردن پول، قمار بازي و تماشاي تلويزيون. به منظور پر كردن خلاء دروني و تسكين دردهايشان.
وابستگي به مال: براي تعيين ميزان ارزش و شايستگي خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگي عاطفي : براي داشتن حس ارزشمندي، شايستگي و امنيت به توجه، پذيرش و تائيد فرد ديگري (معشوق خود) وابسته ميباشند.
وابستگي به سكس : براي پر كردن خلاء دروني به سكس پناه ميبرند.




اعتماد بنفس واقعي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعتماد بنفس حقيقي يك حس دروني مي باشد بدون وابستگي به جهان خارج، رويدادها، موفقيتها، شكستها و افراد ديگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعي بسيار نادر و ناياب ميباشد زيرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابي براي پنهان سازي اعتماد بنفس پايين ميباشد. اعتماد بنفسهاي غير واقعي را ميتوان در موارد زير يافت:

*اعتماد بنفسهاي كاذب: اينگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر ميباشند.مانند اعتماد بنفسهايي كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبيت،به تن داشتن لباسهاي فاخر،قدرت و زيبايي ظاهر در افراد نمود مي يابند كه همگي كاذب بوده و ارتباطي به ماهيت واقعي فرد ندارند.
* گستاخي: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه ميگيرند.اما پررويي نيز يك نوع نقاب براي استتار بي كفايتي و اعتماد بنفس پايين ميباشد.
* متظاهرها: اينگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذير نشان ميدهند. اما از درون احساس پوچي و خلاء كرده و از شكست بسيار هراسانند.

 

همچنين اعتماد بنفس به مفهوم برتري داشتن، تكبر وخود بيني نميباشد زيرا اين خصوصيات رفتاري از اعتماد بنفس پايين نشات ميگيرند. اعتماد بنفس شما نبايد يك پديده مقايسه اي و رقابتي باشد زيرا در اين هنگام شما خود را در معرض احتياج و وابستگي به پذيرش ديگران قرار خواهيد داد كه با اعتماد بنفس واقعي و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نيازي به پذيرش، موافقت، تائيد، تشويق و دلگرمي ديگران ندارند. همچنين اعتماد بنفس بالا اينگونه نيست كه شما را از هر گونه ترديد، ياس ونگراني مصون بدارد بلكه تنها تحمل و غلبه بر آنها را براي شما آسانتر ميسازد.

خصوصيات افراد با اعتماد به نفس بالا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* برخوردار از مركز كنترل دروني: غم و شادي آنان وابسته به عوامل خارجي نيست.
* از لحاظ جسماني، احساسي، ذهني و معنوي از خود مراقبت ميكنند.
* ميانه روي را در افكار، احساسات و رفتارهاي خويش حفظ ميكنند.
* قادر به پذيرش و پند گيري از اشتباهات خود ميباشند. قادر به بيان جمله "من اشتباه كردم" ميباشند.
* توانايي بخشش اشتباهات خود و ديگران را دارند.
* مسئوليت اداره زندگي خود را بعهده ميگيرند.
* تفاوتهاي فردي ميان افراد را ارج مينهند.
* به نقطه نظرات ديگران گوش ميدهند.
* همواره مسئوليت ادراكات، احساسات و واكنشهاي خود را بعهده گرفته و هيچگاه آنها را فرافكني نميكنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهي دارند.
* همواره در حال پيشرفت و ترقي بوده و از ريسكهاي مثبت در زندگي بيم ندارند.
* داراي اعتماد بنفس و خود باوري بوده و به خود ارج ميدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبيني و غرور ميباشد.
* از آنكه مورد انتقاد قرار گيرند نمي هراسند.
* هنگامي كه از آنان پرسشي ميگردد حالت تدافعي بخود نميگيرند.
* در برابر موانع و مشكلات به آساني تسليم نميگردند.
* نيازي به تحقير و تمسخر ديگران ندارند.
* از آنكه در كاري شكست بخورند ويا در حضور ديگران نادان بنظر برسند ابايي ندارند.
* هيچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شديد قرار نميدهد.
* توانايي خنديدن به خود و زياد جدي نگرفتن خود را دارند.
* به خويشتن و توانايي خودشان ايمان و اعتماد دارند.
* به تصميم گيري هايشان اعتماد دارند.
* باور دارند كه فردي با ارزش، با قابليت، دوست داشتني، پذيرفتني و مهم ميباشند.
* نيازي به كمالگرايي ندارند.
* هيچگاه خودشان را با ديگران مقايسه نميكنند.
* از آنكه ديگران چگونه نسبت به آنان مي انديشند واهمه و نگراني ندارند.
* نيازي به اثبات و توجيه افكار و عقايد خود به ديگران ندارند.

چگونه اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* آگاه باشيد كه ارزش شما به عنوان يك انسان بستگي به داشتن وزن ايده آل، زيركترين و باهوشترين بودن، مشهوربودن، محبوب ترين بودن، سريع ترين بودن، بالاترين نمره و يا رتبه را داشتن، شوخ طبع ترين بودن، خوش لباس ترين بودن، بهترين خانه و ماشين را داشتن و بهترين دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگي دارد.
* توانايي ها، استعدادها و موفقيتهاي خود را جشن بگيريد.
* خود را به خاطر اشتباهاتي كه مرتكب گشته ايد عفو كنيد.
* بروي نقاط ضعف خود تمركز نكنيد. هر انساني نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردي خود آشنا شده و از آنها پيروي كنيد.
* از تحقير و سرزنش خود دوري كرده و مثبت انديشي را فرا گيريد.
* خود را بر اساس يك سري استانداردهاي منطقي و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهيد.
* ياد بگيريد كه شما يك انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصميم گيريهاي زندگيتان ميباشيد.
* بياموزيد كه با پشتكار و سماجت قادر خواهيد بود به موفقيت دست يابيد.
* بياموزيد كه شما نيازي به تلاش بي وقفه براي كامل گشتن نداريد.
* خودتان تعيين كننده مفهوم موفقيت باشيد.

 

http://www.mardoman.com/success/self_esteem1.aspx

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 شهریور 1393 ساعت: 9:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ازدواج و بهداشت روانی

بازديد: 465

 

 

 

 

ازدواج و بهداشت روانی

چكيده

خانواده اولين واحد تشكيل دهنده اجتماع است. خداوند اولين انسان سميع و بصير را، كه به عنوان پيامبر و پدر همه انسان ها در زمين تمكّن داد، برايش همسرى تعيين كرد. آن ها نخستين هسته اصلى خانواده را به وجود آوردند و به تدريج زمين را آباد ساختند و مردان و زنان بسيارى در زمين پراكنده شده، كارها را تقسيم كردند. خانواده اصالت پيدا كرد و هر فرد براى بقاى خود و نوع، وظايف خاصى عهده دار گرديد. هرقدر جمعيت كره زمين زيادتر شد، شكل زندگى و خانواده تغييرات عميق ترى پيدا كرد و نيازهاى انسان بيش تر و متنوع تر شد. نياز غريزى و گرايش به سوى جنس مخالف هميشه و در تمام موجودات وجود داشته است. اما اديان الهى و در نهايت، اسلام به اين نياز تقدّس بخشيدند. انسان علاوه بر بيمارى هاى جسمى، ناراحتى هاى روانى هم دارد. يكى از راه هاى يافتن آرامش و سلامت بهتر روان، اقدام به يافتن همسر و تشكيل خانواده است.

خانواده

ساده ترين، كوچك ترين و قديمى ترين شكل جامعه انسانى «خانواده» است.1 خانواده كوچك ترين واحد بنيادى جامعه نوين است.2 «خانواده» در لغت از دو جزء «خان» به معناى منزل و سرا و «واده» به معناى اهل منزل تشكيل شده است. پس در جمع، همه كسانى كه در خانه هستند، عضو خانواده مى باشند. در تعريفى ديگر، مى گويند: خانواده عبارت از روابط جنسى معيّن و بادوامى است كه توليد اطفال و پرورش آن ها را به عهده دارد. بحث در اين زمينه گسترده است، اما آنچه مسلّم است اين كه خانواده از مجموعه اى افراد تشكيل مى شود و قسمتى از شبكه بزرگ تر به نام جامعه است.3
خانواده از ابتداى پيدايش حيات انسان در زمين تا امروز تحولاتى عميق يافته و عوامل گوناگون دينى، اقتصادى، سياسى و زيست محيطى موجب اين تغييرات و دگرگونى ها شده اند. هدف ما در اين مقاله تجزيه و تحليل و كنجكاوى در اين تحولات نيست، كه اين مقوله نياز به تحقيق عميق جامعه شناسى دارد، بلكه هدف ما از اين مطالعه درباره خانواده، بيان ارزش و اهميت آن، خانواده در اديان الهى به ويژه اسلام، مشكلات و نابسامانى هاى خانواده در جهان امروز، ازدواج نخستين سنگ بناى ايجاد خانواده، و تأثير ازدواج بر رفع ناهنجارى هاى روانى و كمك مؤثر در بهداشت جسمى و روانى است.

ارزش و اهميت خانواده

هزاران سال كره زمين زيستگاه جانداران بسيار بود و شايد جاندارانى شبيه انسان در زمين بودند كه حياتشان چندان تفاوتى با ساير جانداران زمين نداشت، تا اين كه خداوند مخلوقى به نام آدم در زمين مستقر ساخت و براى رفع تنهايى و آسايش و آرامش او، همسرى به او داد و از ازدواج اين دو موجود انسان هاى بسيارى در زمين پراكنده شدند.4 جامعه شناختى و زيست شناختى و تشريح مقايسه اى (تطبيقى) و پيوستگى انواع و خلقت تدريجى و نظرات موافق و مخالف و كلام درباره كينونيّة الانسان الاولى5 فرصتى ديگر مى طلبد و هر نظريه اى درباره خلقت انسان و تداوم آن تا به امروز اثبات شود، موجوديت بحث حاضر را دچار مخاطره نمى كند و ارزش و اهميت آن را تغيير نمى دهد.
انسان موجودى است اجتماعى، در بهترين قوام آفريده شده (تين: 14)، خليفه خدا در زمين (بقره: 30)، مسجود ملائكه (اعراف: 11)، مخلوق برتر (بقره: 30ـ33)، مشرّف به تشريف روح الهى (حجر: 29)، واجد عقل، فكر، استعداد، هوش، عواطف، احساسات، ادراك، حافظه، تخيّل و ده ها امتياز ديگر و در نهايت، اراده و قدرت اخذ تصميم و نيز قوّه نطق و بيان به او عنايت شده (الرحمن: 3) و از مسؤوليت هاى مهم او اقدام به عمران و آبادى زمين است. (هود: 61) مخلوقى به اين عظمت بيهوده رها نشده و براى هدايت و ارشاد او، افرادى مأموريت يافته اند كه آنان را «نبى» و «رسول» ناميده اند. اين مأموران الهى وظايف گوناگونى داشته اند. تعداد كمى با كتاب و كلام وحى و سلاح اعجاز، مأمور هدايت گروه هاى بزرگ از مردم بودند و شمار كثيرى مأمور ناحيه يا بخش يا گروهى كوچك بودند و نام معدودى از آنان در كتاب هاى مقدّس و از جمله قرآن كريم ذكر شده است. همه انبيا بشر را به تشكيل خانواده و انتخاب همسر راهنمايى كرده اند. در جاى جاى كتاب مقدّس (تورات و انجيل)، عناوين احترام به ازدواج توسط والدين، ازدواج فاميلى، تأسيس ازدواج، ترغيب به ازدواج، جشن ازدواج، جشن عروسى و عناوينى مانند اين در فصل هايى مانند رساله اول تيموتائوس، امثال سليمان، رساله به عبرانيان و رساله اول به قرنتيان و ده ها مورد ديگر درباره عفّت زنان و موارد اخلاقى ديگر اشاره شده است.6
در آثار باقى مانده از زرتشت درباره پاك دامنى و درباره زنان پير و جوان سخن گفته شده و خانواده و عفّت و شرافت به بزرگى ياد شده است.7
آثار موجود از عرفان هند و هندوان از جمله گزيده اوپه نيشدها در جاى جاى، به زوجيت و خانواده عزّت نهاده، در بخش نخستين «تقديس خواندن سامه ويدا» از علاقه زوجيت سخن گفته و در بخش چهارم «مناجات و مراسم براى تناسل»، درباره مراسم ازدواج و داشتن فرزند نيكويى كه بتواند ويدا را بخواند و به سن كمال برسد سخن گفته است.8
در مجموعه جوگ باسشت، داشتن فرزند و حسب و نسب پسنديده موجب افتخار دانسته شده است.9
آنچه در كتاب آسمانى خودمان، قرآن، آمده در بحث اهميت و ارزش ازدواج در اسلام مطرح خواهد شد.
مباحث مربوط به خانواده بيش از همه، در جامعه شناسى مطرح شده و بيش تر مؤلّفان كتاب هاى جامعه شناسى فصل يا فصل هايى به خانواده اختصاص داده اند. كتاب هاى اخلاقى هم خانواده را ارج نهاده، آن را سنگ بناى جامعه خوب و منظم و «مدينه فاضله» ناميده اند. جامعه شناسان خانواده را از مهم ترين نهادهاى اجتماعى مى دانند و نقش خانواده را در بروز يا بهبود و يا عدم ظهور بيمارى هاى روانى، در مرتبه اول مى دانند اصولا نهادهاى اساسى اجتماعى، كه مقام برتر را دارند، عبارتند از: خانواده، اشتغال، دين و سياست. معمولا اين مفاهيم ذيل مقوله «فرهنگ و ارزش ها» مطرح مى شوند.
همه اين عناوين و مطالب دليل بر آن هستند كه خانواده در صعود و سقوط ملت ها و ساخت هاى اجتماعى نقش درجه اول دارد. خانواده در متعادل ساختن رفتار افراد و رشد استعدادها و رشد جسمى و عقلى افراد خود، سازگارى اجتماعى، رشد شخصيت و اجتماعى نمودن افراد خود، وظيفه سنگينى دارد و در يك كلمه، موجب بقا يا فناى جامعه مى شود.
اولين مؤسسه اى كه فرزند را به زندگى اجتماعى آشنا مى كند خانواده است. تغييرات خانوادگى، شكل خانواده و ارتباط اعضا با يكديگر، جوّ عاطفى خانواده، موقعيت اجتماعى خانواده (ارزش ها، تمايلات و طرز تفكرها)، عادات چه زشت و چه زيبا، همه از خانواده نشأت مى گيرند. يكى از اركان سه گانه تعليم و تربيت خانواده است.10 بحث درباره خانواده و تعليم و تربيت، همانندسازى بچه ها، تلقين پذيرى و ساير مسائل تربيتى هر يك به مقالات مستقلى نياز دارد.

ازدواج و خانواده در اسلام
ازدواج يك سنّت لايتغيّر الهى است. ازدواج نه تنها در بين انسان ها، بلكه تمام در موجودات جاندار به شكل هاى گوناگون وجود دارد. گياهان (با عمل لقاح و گرده افشانى)، حيوانات از كوچك ترين آن ها تا حيواناتى بزرگ مانند كرگدن، فيل، شتر; پرندگان، آبزيان، نهنگ ها; حيواناتى كه نزديك ترين جانداران به انسان هستند مانند ميمون ها، همه توالد و تناسل و تكثيرشان حاصل رابطه جنسى نر و ماده است. به قول جلال الدين رومى:
بهر آن ميل است از ماده ز نر *** تا بود تكميل كار همدگر ميل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا يابد جهان زين اتحاد مطالعه تاريخ اجتماعى ملت ها و تاريخ اديان، تحولات و تغييرات خانواده و همسرگزينى را براى ما شرح مى دهد، كه اين امر مقدّس همسرگزينى چگونه دچار دگرگونى هاى نفرت انگيز شده، زنان غالباً به عنوان وسيله اى در دست مردان يا همچون كالا خريد و فروش شده اند. حال زن نزد اقوام و ملل گوناگون، در آثار باقى مانده از مورّخان و جامعه شناسان و مردم شناسان جاى تأمّل و تفكر دارد. داشتن چند همسر به وسيله مردان و داشتن چند شوهر ـ كه به ندرت ديده مى شود و سابقاً در بعضى نقاط دنيا جريان داشته است ـ تا برسد به تك همسرى، سير مسأله ازدواج را روشن مى كند.

آثار و فوايد ازدواج

ازدواج امرى فطرى است. در اين مختصر، به فوايد ازدواج از ديد اجتماعى، اقتصادى و موارد مشابه اشاره مى شود و فايده ازدواج از ديد روانى و بهداشت روانى مستقلا ذكر خواهد شد.
علّامه طباطبائى در زمينه حقوق زن در ملل گوناگون و از جمله تمدن غرب، بحث مفصّلى در جلد چهارم تفسير شريف الميزان (دوره چهل جلدى) دارند كه به اختصار به آن اشاره مى شود:
عمل ازدواج از اصول كارهاى اجتماعى است و ازدواج از بدو پيدايش بشر بوده و هريك از دو انسان (مرد وزن) مجهّز به دستگاه هاى خاص خلقت براى ازدواج هستند و تمام احكام مربوط به حقوق مرد و زن و ارث و مهريه و طلاق بر اساس همين اصول است.11
اديان و حكومت ها و در نهايت، سازمان ملل اساس ازدواج را بر تشريك مساعى زن و مرد قرار داده اند. اگرچه همه اديان الهى اصول اخلاقى را محترم شمرده اند، اما آنچه را اسلام بيش از همه تأكيد نموده، فراموش كرده اند. فطرت انسان مايل به ازدواج است. اصول انسانى و مسلّم ازدواج نزد همه ملت ها محترم است. ازدواج موجب جلوگيرى از زنا و فحشا مى شود. مسأله ازدواج و تشكيل خانواده آن قدر اهميت دارد كه علماى مذاهب، جامعه شناسان، حقوقدانان، روان شناسان و علماى تعليم و تربيت، زيست شناسان و كسانى كه در زمينه فرهنگ جهانى و فرهنگ قومى و ملّى و قبيله اى و علوم اقتصادى و سياسى مطالعه و تحقيق مى كنند، بخش مهمى از مطالعات و تحقيقاتشان، مستقيم يا غيرمستقيم، به امور ازدواج و جوانان اختصاص دارد. اكنون جهان شاهد بروز و ظهور بيمارى مهلك و كشنده و نابودكننده نسل و حرث آدميان، به نام «ايدز» است و پزشكان به شدت مشغول مطالعه راه هاى مبارزه با بيمارى هاى ناشى از مقاربت هاى غيرصحيح جنسى و فحشا هستند و هنوز نتوانسته اند آثار شوم سوزاك و سفليس را برطرف كنند. اين بيمارى بدون آن كه مرز و تمدن بشناسد بشريت و خانواده ها را به مخاطره افكنده اند. همه خيرخواهان انسان و پزشكان متفق القول اند كه غرق شدن در منجلاب بى عفّتى و آزادى هاى جنسى موجب پيدايش اين بيمارى ها شده است. اگر وضع ارتباطات جنسى به ويژه آميختن با مواد مخدر و پشتوانه ملى جنايت كاران مافيايى همچنان ادامه پيدا كند، نتيجه اى جز نابودى در انتظارمان نخواهد بود.

ازدواج پيوستگى عقل و روح و جسم مرد و زن با يكديگر است. تمايلات جنسى جزو اساسى يك ازدواج كامل هستند و ضرورت دارند، ولى بى نهايت مهم نيستند.12 امروزه روان شناسان عقيده دارند در مسأله زناشويى تملّك يا مورد تملّك قرار گرفتن مخالف شؤون انسان هاست و بايد هرفرد چه مرد و چه زن، خود را از آنِ كسى بداند و جزئى از وجود او شود تا براى هر دو طرف شور و شعف ايجاد گردد. اگرچه اين بحث دامنه گسترده اى دارد، اما به همين مختصر اكتفا مى شود.

آثار و فوايد ازدواج در اسلام

اسلام براى ازدواج تقدّس قايل است; مقررات و تشريفات خاصى براى آن در نظر گرفته شده است. ازدواج راهى براى رسيدن به كمال است. براى احتراز از تكرار مطالب، اهميت ازدواج و اصل همسرگزينى در اسلام به شرح ذيل تقسيم بندى مى شود:
الف. ازدواج در اسلام از ديد اجتماعى و سياسى

هريك از افراد جامعه شؤون و وظايفى دارند; در جامعه اى كه زندگى مى كنند داراى حقوقى هستند كه بايد محترم شمرده شوند و متقابلا مسؤوليت هايى (فردى و اجتماعى) به عهده دارند. يكى از اهداف مهم انبياى الهى آشنا كردن افراد به وظايف و مسؤوليت هاى خودشان بوده است. مردم امّت واحدى بودند، خداوند انبيا را برانگيخت با بشارت و انذار، و همراه آنان كتاب (مجموعه قوانين) نازل نمود تا در ميان مردم به حق قيام كنند. (بقره: 213)
اسلام در تمام شؤون اجتماعى، به زن و مرد حقوق برابر داده است. هرگاه مرد يا زن عمل صالح همراه با ايمان انجام دهند به حيات طيبّه مى رسند. (نحل: 97) و خداوند انسان را از دو جنس زن و مرد آفريده و آنان را به شعوب و قبايل تقسيم كرده است تا از يكديگر باز شناخته شوند. (حجرات: 13) كلام الهى قريب 240 مرتبه در قرآن كلمه «ناس» را به كار برده كه در تمام موارد، زنان و مردان را شامل است.
در قضيه «مباهله» با نصاراى نجران، مقرّر شد زنى از مسلمانان به همراه بچه هايش و مردى كه به منزله نفس رسول الله باشد به همراه رسول خدا و در مقابل نيز همين تركيب از نصارا يكديگر را نفرين كنند كه قضيه به نفع مسلمانان پايان يافت (آل عمران: 61) و روحانى مسيحى حقّانيت رسول الله(صلى الله عليه وآله)را پذيرفت.
خداوند به وسيله يك زن و يك مرد انسان هاى بسيارى در زمين پراكند. (نساء: 1)
كسانى كه در زمينه ارث انتقاد مى كنند، متأسفانه عميقاً مسأله را بررسى و مطالعه نكرده اند. به قول علّامه طباطبائى مهم استفاده از ارث است كه پسر و دختر برابر استفاده مى كنند. ملاك برترى مرد يا زن تقواست. خداوند عمل هيچ عاملى را، چه مرد باشد و چه زن، ضايع نخواهد كرد. (آل عمران: 195)
اسلام لباس زواج را براى بندگان لباس افتخار دانسته، تصريح دارد كه كانون گرم خانوادگى موجب آسايش و زدودن غبار اندوه از سيماى زندگى است.13
همان گونه كه ملاحظه مى شود، اسلام زن و مرد را از لحاظ تدبير شؤون زندگى به وسيله اراده و كار، مساوى مى داند، هر دو در تأمين نيازمندى ها و استفاده از امكانات مساوى اند. آنچه مسلّم است اين كه در بعضى از امور اجتماعى، اهميت زن و مرد هركدام شكل خاصى دارد; زن فرزند به دنيا مى آورد و لطافت و حساسيت دارد و مرد داراى قدرت بدنى و استحكام عقلانى بيش تر است. ملاك برترى هريك از زن و مرد كارهايى است كه از نظر ساختمان وجودى (فيزيولوژى) و موقعيت اجتماعى و صنفى بايد انجام دهند. (نساء: 32)14

عمل ازدواج از اصول كارهاى اجتماعى است كه در اسلام، پايه و اساس آن بر فطرت و تأمين نيازهاى جسمى و تكميل يكديگر نهاده شده، منظور اصلى از آن بقاى نوع و دوام آن است. ساير احكامْ فرع بر اصل مذكورند. قوانين كنونى بشر و سازمان ملل دايره محدودى دارند و اساس آن ها بر تشريك مساعى زن و مرد قرار دارد و متعرّض ساير احكام مانند حجاب و عفّت نشده اند. اين ادعاها دعوت به اجتماع مى كنند، اما به اجتماع هر فرد با فرد ديگر به هر صورتى كه باشد، نه آن گونه همبستگى كه براساس فطرت است، بخصوص رابطه عميق عاطفى ميان مرد و زن كه در نهايت منجر به توليد مثل و داشتن فرزند مى شود.
ب. ازدواج در اسلام از نظر قرآن و حديث
ابتدا آيات قرآن: اول. احياى حقوق فطرى زنان با توجه به آياتى كه ذكر شد، ارث، عمل صالح، يافتن حيات طيبّه، آزادى در استفاده از اموال شخصى حتى مهريه، مشخص ساختن حقوق، وظايف و مسؤوليت هاى هر كدام از زن و مرد; (نساء: 124 / مؤمن: 40 / آل عمران: 195)
دوم. جلوگيرى از قتل، خفّت، خوارى و تحقير زنان (نساء: 32)، سرزنش از خوار شمردن دختران (نحل: 59) زن مانند مرد عضوى است از خانواده كه فرزند مى آورد. (نساء: 1)
سوم. زن باعث روشن شدن خانه و آوردن فرزند مى شود. (بقره: 222)
چهارم. زن كالاى خريد و فروش نيست، اين مرد است كه به خواستگارى مى رود و مهريه مى پردازد و معيشت و مسكن زن را تأمين مى كند و زن حق دخالت در آنچه را به دست آورده است، دارد. (نساء: 32)
پنجم. حرمت ساختمان وجودى زن رعايت شده; در ايام عادت ناراحت است و نبايد اذيت شود. اگر همسرش بميرد، پس از ايام عده مى تواند ازدواج كند. در همه حال، بايد فطرت رعايت شود.
ششم. زن در شؤون زندگى فردى و اجتماعى، مانند مرد داراى حرمت و استقلال است،15 با اين تفاوت كه غالباً اسلام امور عاطفى و پرورشى و تربيتى را به زنان، و جنگ و جهاد و قضاوت را به مردان واگذار كرده است.
هفتم. به رعايت حقوق زنان، به ويژه در رابطه با عفّت و پوشش و پرهيزگارى سفارش شده است; زيرا مصالح اجتماع ايجاب مى كند كه زنان پوشيده باشند. در غير اين صورت، زشتى ها و فساد فراوان مى شوند. قرآن «حجاب» را به صراحت سفارش كرده16 و حتى در مواردى مردان را نيز به پوشش توصيه كرده است.

اما احاديث، احاديث نيز درباره زنان و مسائل آنان از قبيل ارث، حالات خاص جسمى (حيض و نفاس و استحاضه) و ازدواج موقت (متعه) و دايم و تمام مسائلى كه حول زندگى زناشويى است، در كتب مهم شيعه و ساير مذاهب اسلامى نقل شده، در ميان شيعه دوازده امامى كتاب هايى همچون جواهر الكلام، محجّة البيضاء، فروغ كافى، وسائل الشيعه، شرح مرحوم مجلسى بر من لا يحضره الفقيه و بحارالانوار و در كتب اهل تسنّن، صحاح ستّه كليه احاديث را نقل نموده اند. در ذيل، به چند حديث مهم اشاره مى شود:
در حديثى پيامبر مى فرمايد: «خداوند هيچ بنيانى را بيش تر از بنيان ازدواج دوست ندارد.17
همچنين مى فرمايد: «كسى كه ازدواج كند، نيمى از دينش را حفظ كرده است.»18
امام صادق(عليه السلام) از پدر بزرگوارش نقل مى كند: «دو ركعت نماز متأهّل از هفتاد ركعت فرد نماز مجرّد بهتر است.»19
امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «جهاد زنان خوب شوهردارى كردن است.»20
امام صادق(عليه السلام) نيز به زنان سفارش مى فرمايد كه با همسران خود نيكى كنيد و به مردان نيز مى فرمايد: خدا رحمت كند كسى را كه رابطه اش را با همسرش نيكو گرداند.21
رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در حديثى مى فرمايد: «خوبان شما كسانى هستند كه با همسرانشان نيكى كنند و من براى همسرانم بهترين شما هستم.»22
امام رضا(عليه السلام) هم مى فرمايد: «بر آن كه بدو نعمت داده شده لازم است به زندگى خانواده اش توسعه ببخشد.»23
سلمان و ابن عباس به نقل از رسول اللّه نقل كرده اند كه «از ثمرات ازدواج به دست آوردن فرزندى است كه دوستدار حضرت على(عليه السلام)و اهل بيت او باشد.»24
بهداشت روان و ازدواج
انسان تركيبى از جسم و روان است. جسم بيمار مى شود و براى بهبود آن همواره دانشمندان به مطالعه و تحقيق پرداخته اند، حتى براى اجزاى بدن، مانند گوش و دندان و بينى و حلق، افرادى متخصص و فوق تخصص هستند. بيمارى جسم ترحّم آور است; به محض اين كه كسى آسيب ببيند، غالباً همه افراد تلاش مى كنند تا او را به مركز درمانى منتقل كنند، اما بيمارى روان تمسخرآور است و افراد نامطلع اين بيماران را «ديوانه» مى نامند و حركات و رفتارشان را مى نگرند و مى خندند. علاوه بر اين، در سوابق فرد هم منعكس مى شود و در امورى مانند اشتغال، ازدواج و موارد ديگر تأثير مى گذارد، در حالى كه بايد به بهداشت و سلامت روان توجه بيش تر كرد.
ازدواج امرى است كه فوق العاده بر بهداشت جسم و روان تأثير مى گذارد. اگرچه مطالعات و تحقيقات روان درمانى و بهداشت روانى موارد متعددى را بيان مى كند، اما در اين جا فقط به آنچه در قرآن و احاديث ذكر شده است بسنده مى شود:
1. تأمين محبت: عدم تأمين اين نيازها در رفتار اختلال ايجاد مى كنند كه از جمله آن ها نيازها محبت است. محبت نمودن و مورد محبت واقع شدن (تحابّ) يكديگر را دوست داشتن است. مُحابّه هم كسى را به دوستى گرفتن است. محبت سه وجه دارد:
الف.خرسند شدن و لذت بردن; مثل محبت مرد نسبت به زن;
ب. بهره مندى معنوى;
ج. محبت براى فضيلت و بزرگى.
خداوند مى فرمايد: «و مِن آياته اَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ انفُسكم ازواجاً لِتَسكنوا اليها وَ جَعَل بينكُم موّدةً و رحمة انَّ فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون.» (روم: 21); از نمونه آيات پروردگار آن است كه براى شما از جنس خودتان (از نفوس خودتان) همسرانى آفريد تا آرامش بيابيد و بين شما مودّت و رحمت قرار داد. براى افرادى كه صاحب انديشه اند در اين امر نشانه هايى است.
پيش از شرح كلمه «ودّ» و تسكين و رحمت به يكى دو حديث اشاره مى شود:
«قولُ الّرَجل للمراءَ انّى اُحبكَ لا يذهب مِن قلبها ابداً.»25
در فصل مستقلى از وسايل الشيعه تحت عنوان «استحباب حب النساء» دوازده حديث آمده كه ترجمه آزاد بعضى از آن ها ذكر مى شود: ازدياد ايمان مؤمن، علاقه او به زنان (خود) است. از اخلاق انبيا، دوست داشتن زنان بود. رسول الله(صلى الله عليه وآله) فرمود: از دنياى شما بوى خوش و زنان را مى خواهم. نور چشم من در نماز و دوست داشتن همسرانم است. امام صادق(عليه السلام) فرمود: هرقدر زنان (همسر و محرم) را بيش تر دوست بدارى، در ازدياد ايمان كوشيده اى. البته اسراف و افراط در محبت هم ناپسند است.
«وُدّ» به معناى تمنّا، آرزو داشتن، دوستى از روى عشق و محبت از صفات پروردگار ودود است.
خداوند پاداش عمل صالح همراه با ايمان را «وُدّ» قرار داده است. (مريم: 96) محبّت و مودّت آن قدر مهم است كه خداوند فرمود: «بگو مزد رسالت از شما نمى خواهم، مگر اين كه نسبت به اهل بيت مودّت داشته باشيد.» (شورى: 23)
«سكن» هم آرامش يافتن است; مانند آن كه درباره نماز فرمود: «اِنَّ صلاتَك سَكن لهم.» (نحل: 80) شب را هم براى تسكين و آرامش آفريد. سكينه، كه آرامش قلب و دل است، در قرآن آمده و نياز به بحث مستقل دارد.
«رحمت» نرمى و نرم خويى و نيكى كردن به طرف مقابل است.26 احسان و نيكى معانى بيش ترى دارند و به قدرى مهم هستند كه خداوند هم «رحمن» (براى همه مخلوقات در دنيا) و هم «رحيم» (در آخرت) است. توجه عميق به اين سه مفهوم در زندگى خانوادگى عظمت «آيه» بودن آن براى افراد صاحب فكر و انديشمندان را روشن مى سازد. كافى است در همين يك آيه دقت كنيم و به عظمت بهداشت روانى و ازدواج پى ببريم. محبت منشأ عفاف و پاك دامنى هم هست و موجب ثبات خانواده و اجتماع مى شود.
2. توسعه اقتصادى: معمولا بخشى از پريشانى ها و ناراحتى ها به سبب فقر و نداشتن امكانات مادى هستند. خداوند مى فرمايد: «انْ يكونوا فُقراءَ يُغنِهِم اللّهُ مِن فضلِه.» (نور: 32) حسن تدبير در اداره منزل، صرفه جويى و جلوگيرى از اسراف و تبذير موجب اعتدال در امور زندگى و در نهايت، ايجاد سازگارى و تعادل شخصيت است.
3. تأمين بهداشت تن: نياز به ازدواج امرى تكوينى است. هر دختر و پسر بالغ نياز به ازدواج دارد. احاديث در اين باب بسيارند. سركوبى غرايز و يا اطفاى آن، بخصوص غريزه جنسى از راه هاى غير مشروع از قبيل زنا، لواط و استمنا، موجب بروز انواع بيمارى هاى جسمى و روانى و فساد در اجتماع مى شود. هرگاه آز و حرص و شهوت و تمايل به هوس آدمى را گرفتار سازد، به شخصيتى نامتعادل و ناموزون و ناهماهنگ مبتلا مى گردد.
بوى كبر و بوى حرص و بوى آز *** در سخن گفتن بيايد چون پياز (مولوى) اين وضعيت را اسلام با كلماتى مانند فاسق، تبه كار، منحرف، مجرم، بدخواه و بدكار نام برده و اسلام براى اصلاح روانى اين چنين ناسالم، توبه و اصلاح رفتار ناسازگار را پيشنهاد كرده و «وقايه» در برابر شحّ نفس را سفارش مى كند. «وَمَن يوق شحَّ نفسه فاولئك هُمُ المفلحون» (تغابن: 16). مُسكّن اين دردها و عقده ها و راه مبارزه با تمايلات هوسناك «ازدواج» است.
4. تأمين بهداشت روان: روان شناسان ثابت كرده اند كه اختلالات روانى و روان نژندى ها همه اختلال در جنبه هاى گوناگون شخصيت هستند. امام على(عليه السلام)رفتارها را به كفر، نفاق و ايمان تقسيم مى كنند، سپس كفر را بر چهار پايه (اربعة دعائم) و هر يك از پايه ها را نيز تقسيم مى نمايند.27 امام صادق(عليه السلام)نيز 75 رفتار بهنجار را در مقابل رفتارهاى مرضى نام برده اند.28 و هنگامى كه روان شناسان اسلامى از راه هاى تنظيم رفتار بهنجار صحبت مى كنند، پاسخ آن را در داشتن همسر و فرزند و خانواده با محبت مى يابند. اگر تبادل محبت نباشد، انسان غريب است. امام على(عليه السلام) مى فرمايند: «فقدَ المحبّة غُربه.»29
5. مبارزه با تمنيات نفس امّاره: ازدواج اولين مرحله خروج از فردگرايى است. احاديث فراوانى در زمينه نهى از عزوبت (بدون دليل شرعى) وارد شده اند; از جمله آن كه دو ركعت نماز متأهّل از هفتاد ركعت عزب افضل است و در حديث ديگرى، دو ركعت نماز متأهّل از نماز خواندن عزب در شب و روزه دارى در روز برتر دانسته شده است.30 مفهوم مخالف آن اين است كه تجرّد و تنها زيستن پسنديده نيست.
در هر آن چيزى كه تو ناظر شوى *** مى كند با جنس سير، اى معنوى در جهان هر چيز چيزى جذب كرد *** گرم گرمى را كشيد و سرد، سرد. (مولوى)
برخى آيات كريمه الهى به اين موضوع اشاره دارند:
ـ «انّه خلَق الزّوجين الّذكر و الانثى» (نجم: 45);
ـ «فجعل منهُ الزوجين الذّكر والانثى» (قيامه: 39);
ـ «وما خلقَ الذكرُ و الانثى» (ليل: 3);
ـ «لَقد ارسلنا رُسُلا مِن قلبك و جعلنا لهم ازواجاً و ذريّة» (رعد: 3);
ـ «فجعلهُ نسباً و صهرا.» (فرقان: 54)
مفاهيم الفت، نفرت، جذب و دفع، متابعت و تعلّق، همه مفاهيمى هستند كه در جريان رشد اتفاق مى افتند و رشد شامل وجدان و شخصيت و صفات و عادات و اخلاق و مبانى رفتار و محيط و اشتغال و هماهنگى با ارضاى حوايج و ديگر خصوصيات هم هست. در نتيجه، ازدواج در رابطه با امور ارزشى و اخلاقيات مانند بقاى نوع، رفع ترس و دلهره، تأليف قلوب، تعديل روان و شخصيت سالم و سازگارى اجتماعى، اعتقاد و اعتماد بر فضل عمومى پروردگار بر بندگان، بخشش، هديه، نحله الهى، بركت براى مرد و زن و حتى دو فاميل، يافتن معرفت بيش ترى براى زندگى در رابطه با حقوق زن يا مرد، روش صحيح تربيت فرزند، گزاردن حقوق والدين و كمك به روان سالم مطرح مى شود.
مسائل شهوى و تمايلات نفسانى اين موضوع نياز به مقاله اى مستقل دارد، به ويژه از زمانى كه نظريه «ميل جنسى» فرويد به عنوان يك اصل وارد موضوعات روان شناختى و روان كاوى شد. براى رعايت اختصار، تنها به چند نكته در اين زمينه اشاره مى شود، اگرچه آدلر و يونگ، دو تن از شاگردان فرويد در حيات او به نظريه «ميل جنسى» وى پاسخ گفتند.
شهوت جنسى عامل مهمى براى ادامه حيات، تلاش و كوشش و كسب و كار و درآمد، به ويژه براى افراد متأهل، است. مطالعه شرح حال كسانى كه تمايلات شهوى و جنسى شان را نابود كرده اند و يا از نظر خلقت ناقص بوده اند، بسيارى از انحرافات رفتارى شان را بر محققان ثابت مى كند. شهوت و ميل جنسى انگيزه ذاتى رفتار انسان است و اگر به شيوه صحيح ارضا نشود، ممكن است بر فطرت و عقل و كل شخصيت تسلط پيدا كند و ـ همان گونه كه اشاره شد ـ اگر شهوات بر انسان مسلّط شوند و از راه صحيح ارضا نگردند، موجب هتك حرمت و حدود الهى و نيز بيمارى هاى روانى خطرناك مى شوند. در سوره «نساء» پس از اشاره به روش هاى سوء گذشتگان، غرض از تشريع احكام گذشته و مصالح آن ها را ياداورى مى كند و مردم را به روش زندگى انبيا و اوليا و حذف ناهنجارى ها رهنمون مى شود و اشاره مى كند: كسانى كه از شهوات پى روى مى كنند، مى خواهند كه شما بلغزيد (به انحرافى عظيم مبتلا شويد) و منظور آنان هتك حرمت حدود الهى است; مثل زنا و ارتباط با زنانى كه اسلام ازدواج با آنان را براى هميشه حرام كرده است.31
جلال الدين رومى مطالب جالبى درباره ميل ها دارد:
ميل و شهوت كر كند دل را و كور *** تا نمايد گرگ يوسف شهد شور ميل ها همچون سگان خفته اند *** اندر ايشان خير و شر بنهفته اند چون كه قدرت نيست خفتند اين رده *** همچون هيزم پاره ها و تن زده تا كه مردارى درآيد در ميان *** نفخ صور حرص كوبد بر سگان چون در آن كوچه سگى مردار شد *** صد سگ خفته بدان بيدار شد.
************* ميل تن در سبزه و آب روان *** زان بود كه اصل او آمد ز آن ميل جان اندر حيات و درحى است *** زان كه جانِ لامكان اصل وى است ميل جان در حكمت است و در علوم *** ميل تن در باغ و راغ است و كروم  ميل جان اندر ترقّى و شرف *** ميل تن در كسب اسباب و علف ميل و عشق آن شرف هم سوى جان *** زين يُحِّبُ و يُحبّون را بدان ************* ميل و رغبت كان زمان آدمى است *** جنبش آن رام امر آن غنى است شهوت از خوردن بود كم كن زخور *** يا نكاحى كن گريز از شور و شر ميل تو سوى مغيلان است و ريگ *** تا چه گل چينى زخاك مرده ريگ بهداشت روان مطالب و عناوين بسيارى را شامل مى شود كه در اين مختصر نمى گنجند; مانند اضطراب، ترس، نااميدى و يأس و نكات مشابه كه از آن ها بحث نشد. ازدواج اضطراب را به تدريج به صورت كامل برطرف مى كند، البته شرط مهم آن اشتغال است. بيكارى افراد متديّن را هم دچار آشوب فكرى، رنج و خودخورى مى كند. اميد به زندگى و اميد به رستگارى و حيات جاويدان موجب تلاش و كار و كوشش براى تأمين زندگى همسر و فرزندان مى شود. اقدام به ارضاى ناصحيح و خلاف شرع در تمايلات جنسى، موجب ترس، دلهره، اختلال در گردش خون، ترس از گناه، ترس از عقوبت، ترس از ابتلا به بيمارى هاى مقاربتى يا ايدز، ايجاد اسهال و يبوست مى گردد و حافظه و يادگيرى را دچار اختلال مى كند و گاهى افراد براى فرار از گناه، به مواد مخدر پناه مى برند.

 

 

پى نوشت ها
1ـ محمدحسين بهشتى و ديگران، شناخت اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 95.
2ـ ر.ك.به: مندراس، مبانى جامعه شناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ چهارم، سيمرغ، 1356.
3ـ ر.ك: جى. گود ويليام، خانواده و جامعه، ترجمه ويدانا صحى (بهنام)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1353.
4ـ جزوه اى مستقل تأليف علّامه طباطبائى صاحب الميزان كه ظاهراً در پاسخ به كتاب خلقت انسان يدالله سحابى نگاشته اند.
5ـ فردريك ويلهلم نيچه، چنين گفت زرتشت، ترجمه حميد نيّر نورى، تهران، ابن سينا، 1351، ص 77 و 98
6ـ دهر: 1
7ـ كشف الآيات كتاب مقدّس، ص 3و4
8ـ ر.ك: گزيده اوپه نيشدها، ترجمه رضازاده شفق، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345.
9ـ ر.ك: جوگ باسشت (در فلسفه و عرفان هند)، ترجمه نظام پانى پتى، تصحيح محمدرضا جلالى نائينى و شوكلا، تهران، اقبال، 1360.
10ـ ر.ك: شريعتمدارى، روان شناسى تربيتى، اصفهان، شهريار، 1342.
11ـ سيدمحمدحسين طباطبائى،الميزان،(دوره40جلدى)،ص79.
12ـ ر.ك: اسوالد شوارتز، روان شناسى جنسى، ترجمه صمد نورى نژاد، تهران، سپهر، 1364.
13ـ ر.ك: محسن شفايى، نفقه و آثار حقوقى و اجتماعى آن.
14ـ سيد محمدحسين طباطبائى، پيشين، ج 4، ص 73
15ـ همان، ج 4، ص 86
16ـ رجوع كنيدبه سوره هاى نور،نساء،بقره درذيل موضوعات مذكور.
17و18ـ محمد حر عاملى، وسايل الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1384 ق، ج 15، ص 3
19ـ محمدباقر مجلسى، شرح من لا يحضره الفقيه، ص 85
20ـ همان، ص 365
21ـ همان، ص 377.
22ـ همان، ج 8، ص 379
23ـ همان، ص 380
24ـ همان، ص 646
25ـ محمد حر عاملى، پيشين، ج 14، ص 10
26ـ راغب اصفهانى، مفردات فى الفاظ القرآن، ذيل واژه «رحم»
27و28ـ ر.ك: محمود بستانى، اسلام و روان شناسى، ترجمه محمود هويشم، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372.
29ـ نهج البلاغه، كلمات قصار.
30ـ محمد حر عاملى، پيشين، ج 14، ص 6 و 7
31ـ سيد محمدحسين طباطبائى، پيشين، ذيل آيات 23 ـ 27 سوره نساء


 

ساير منابع
ـ سيدكاظم ارفع، خانواده در مكتب قرآن و اهل بيت، تهران، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1369.
ـ حسين اديبى، زمينه انسان شناسى، چ دوم، تهران، لوح، 1356.
ـ محمد شرقاوى، روان شناسى اسلامى يا بهداشت روانى و اخلاق در اسلام، ترجمه و تأليف سيد محمدباقر حجتى، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.
ـ حسين مظاهرى، خانواده در اسلام، قم، شفق، 1364.
ـ آبراهام اچ. مازلو، به سوى روان شناسى بودن، ترجمه احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1371.
ـ سيد ابوالقاسم حسينى، اصول بهداشت روانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1379.
ـ منوچهر محسنى، جامعه شناسى عمومى، چ چهارم، تهران، طهورى، 1357.
ـ مولانا جلال الدين رومى (بلخى)، مثنوى شريف، تهران، اسلاميه، 1

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 شهریور 1393 ساعت: 8:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

نحوه اداره کردن افراد

بازديد: 361

 

 نحوه اداره کردن افراد

درك نيازهاي افراد

 

نيازهاي افرادبسيار فراتر از نيازهاي اوليه مانند شرايط مطلوب كار و حقوق مناسب هستند، اما در عين حال ارضاي نيازهاي سطوح بالاتر از قبيل افتخار بكار و مشاركت در جهت تحقق اهداف جمعي، بدون برآورده كردن نيازهاي اوليه امكان پذير نيست.

تأمين نيازها افراد

افراد نيازهاي مختلفي دارند. نيازهاي سطح پايين شامل نياز به حقوق، شغل، امنيت شغلي و شرايط كاري مناسب هستند. شما بايد اين قبيل نيازها را برآورده كنيد، اما اينكار به تنهايي نمي‌تواند رضايت افراد را بدنبال داشته باشد. كوتاهي در برآورده كردن نيازهاي اوليه در اغلب موارد موجب نارضايتي كاركنان مي شود. از سوي ديگر، احساس رضايت زماني درافراد ايجاد مي شود كه نيازهاي سطوح بالاتر آنها، مانند احساس مسئوليت، پيشرفت و رشد فردي نيز برآورده شوند.

افتخار به كار خود

افراد بايد احساس كنند كه كمك هاي آنها با ارزش  و منحصر به فرد است. اين احساس گاه به شكل فردي و گاه به شكل گروهي است. بعنوان مثال فردي كه در يك خط توليد كار مي‌كند ممكن است از عملكرد فردي خود، مثلاً بخاطر نصب در اتومبيل، احساس رضايت كند و در عين حال نسبت به اتومبيلي كه در توليد آن نقش داشته است نيز احساس افتخار كند. بعنوان يك مدير، سعي كنيد از اين احساس غرور و افتخار افراد بهره برداري كنيد و بخاطر توانايي خود در هدايت كاركنان و كسب نتايج ارزنده از فعاليت هاي آنان به خود بباليد. هم مديريت و هم كاركنان بايد از اين كه به يك سازمان موفق و شناخته شده تعلق دارند احساس سربلندي كنند.

شناسايي علل رضايت در افراد

- نيازهاي سطح پايين

شرايط:

ساعات كاري معقول،‌محيط كاري خوشايند، و تجهيزات كافي: «شرايط فيزيكي محيط كار مورد تأييد من است.»

نظارت:‌

تفويص اختيار و تشويق و تقويت از سوي مديران مستقيم: «از نحوه برخورد افرادي كه بركارم نظارت دارند راضي هستم».

ايمني:‌

اعتماد به آينده سازمان و داشتن احساس تعلق:«احساس خوبي در مورد آينده سازمان دارم».

مديريت:‌

درك روش هاي مديريتي :‌«به نظر من سازمان در حال ايجاد تغييرات لازم براي حفظ قدرت رقابتي خود هست».

ارتباط :

آگاهي كامل از برنامه سازمان و مشاركت در برنامه ريزي: «من با استراژي هاي سازمان آشنا هستم و نسبت به آنها احساس وابستگي مي‌كنم».

- نيازهاي سطح بالا

علاقه مندي به شغل :

احساس رضايت ناشي از محتواي شغل و انجام آن«نوع كاري كه انجام مي دهم را دوست دارم».

موفقيت:

انگيزه دست يابي به اهداف كوتاه مدت و انجام وظايف با اثربخشي بالا: «بخاطر كار خود، احساس موفقيت مي كنم».

تعهد:

لذت ناشي از احساس تعلق و وابستگي به سازمان :‌«از اين كه بگويم با اين سازمان كار مي كنم احساس غرور ميكنم».

مسئوليت:

الزامات شغلي كه ممكن است به فرد فشار بياورند اما عادلانه و ارضا كننده هستند: «مقدار كاري كه قرار است انجام دهم را با كمال ميل انجام خواهم داد.»

هويت پذيري:‌

شناسايي جايگاه واقعي فرد در برنامه كلي سازمان: «ميدانم كه ارتباط كار من با استراتژي هاي سازمان چيست».

ايجاد اعتماد به نفس

گاهي اوقات افراد بر اثر عوامل مختلفي از قبيل تشويش و نگراني دچار نوعي عدم اعتماد به نفس مي شوند. قدرداني، ارجاع وظايف مهم، و دادن اطلاعات كامل به افراد، اعتماد به نفس از دست رفته را به آنان باز ميگرداند.

كاهش عدم اعتماد به نفس در كاركنان

بعضي افراد بهتر از ديگران مي توانند كمبود اعتماد به نفس خود را پنهان كنند، اما شما گول نخوريد. همه دوست دارند عملكرد خوبشان مورد تأييد و تشويق قرار بگيرد وكسي به آنها بگويد كه هم بخاطر خودشان و هم بخاطر كارهايي كه انجام داده اند و مي دهند مورد تأييد و احترام هستند. تعريف و تمجيد از افراد شيوه اي مؤثر (و البته اقتصادي) براي افزايش ميزان اعتماد به نفس آنها است. اگر مطمئن شديد كه فردي لياقت تعريف و تمجيد را دارد، با توجه به شرايط موجود از شيوه هاي مناسب براي اينكار استفاده كنيد.

تقويت اعتماد به نفس

در طول جلسات گروهي اجازه بدهيد همه به نوبت صحبت كنند. اينكار اعتماد به نفس افراد(بويژه افراد كم حرف) را بالا مي برد.

به افراد اعتماد به نفس كاذب ندهيد. اگر اطلاعات خوبي ندارند، صراحتاً به آنها بگوييد. اگر احساس كرديد كاري خارج از توان كاركنان شما است، بلافاصله به كمك آنها بشتابيد.

ايجاد زمينه مشاركت

مشاركت واقعي در انجام كارها موجب افزايش اعتماد به نفس مي شود. اين امر زماني امكان‌پذير است كه كارمندان- بصورت انفرادي يا گروهي- اطلاعات خود را باهم در ميان بگذارند و به اين ترتيب عملاً بر فعاليت هاي سازمان اثر گذار باشند. مزيت اينكار در خاطر انگيزه بيشتري پيدا مي كنند. تحقيقات نشان داده است بهره وري افرادي كه وظايف از پيش تعيين شده و مقرر دارند، نسبت به آنهايي كه در تعيين وظايف خود در جهت خود تحقق اهداف سازماني نقش دارند، كمتر است.

از بين بردن نگراني

افراد دچار نگراني هاي مختلفي ميشوند: نگراني از شكست فردي؛‌ نگراني از عدم موفقيت سازمان يا انتخاب مدير جديد براي آن ؛ نگراني از تجديد ساختار سازمان و از بين رفتن بعضي از مشاغل در آن، و يا نگراني از برخي پيامدهاي نامطلوب احتمالي در اثر تغييرات سازماني، هيچ يك از اين نگراني ها را بطور كلي برطرف كرد اما از طريق برقراري ارتباط كامل، صريح و بي پرده با افراد و گروهها مي توان تا حدي شدت آنها را كاهش داد. مديريت مرموزانه كه در آن ترس به عنوان ابزاري براي كنترل افراد استفاده مي شود، مي تواند موجب تشديد اين نگراني‌ها شود. نگراني را از خود دور كنيد، آنگاه متوجه خواهيد شد كه اعتماد، خوش بيني، و محبت بسيار اثربخش تر هستند.

تأكيد كنيد كه افراد باهم همكاري داشته باشند و آزادانه و بي پرده باهم ارتباط برقرار كنند.

نكاتي كه بايد بخاطر بسپاريد:

- دخالت خود را كمتر كنيد و بگذاريد سايرين هدايت كارها را بر عهده بگيرند. اينكار به شما و كاركنانتان اعتماد به نفس بيشتري مي دهد.

-         بي اعتمادي شما نسبت به خودتان به ساير افراد گروه سرايت مي كند. اجازه ندهيد كه كسي متوجه عدم اعتماد به نفس شما شود.

-         عدم قاطعيت هميشه موجب تضعيف روحيه مي شود.

-          به سرعت و در كمال صداقت افراد را در جريان موفقيت هاي سازمان قرار دهيد.

برقراري ارتباط شفاف

ارتباط فرايندي است كه در همه حال، گاه بصورت سازمان دهي شده و گاه به شكل اتفاقي؛ در حال انجام شدن است. بنابراين سعي كنيد با صادق بودن، بي پرده صحبت كردن، و در دسترس همگان بودن، كيفيت ارتباطات را بالا ببريد. فراموش نكنيد كه برقراري ارتباط كامل(بصورت رسمي يا غير رسمي) هيچ وقت امكان پذير نيست.

كارهايي كه بايد انجام دهيد:‌

1-   بدون توجه به مقام و موقيعت كاركنان با تك تك آنها قرار ملاقات بگذاريد.

2-   تا مي توانيد با افراد حرف بزنيد و از آنها قدرداني كنيد.

3-   در جلسه هايي كه خارج از سازمان تشكيل مي شوند با همه اعضاي گروه مقابل صحبت كنيد، نه فقط بارئيس آنها.

4-    اگر مي خواهيد با يكي از كارمندان خود صحبت كنيد، بجاي استفاده از تلفن، ترتيبي بدهيد كه حضوراً بااو ملاقات داشته باشيد.

شايعه و غيبت

افراد در محل كار خود شبكه‌هاي اجتماعي به وجود مي آورند و همانند تمامي گروههاي انساني با يكديگر تعامل دارند. آنها برخوردهاي غير رسمي مانند چاي يا قهوه خوردن با يكديگر و گپ زدن را دوست دارند و گاهي اوقات غيبت هم مي كنند. بعضي از مديران نسبت به غيبت و شايعه بدگمان هستند و نگرانند كه مبادا اطلاعات غير دقيق، نسنجيده، و نگران كننده در سازمان پخش شود. اما آنها مي توانند اين محافل شايعه و غيبت را با «شايعات» درست و مورد نظر خود تغذيه كنند. شما مي توانيد از طريق دادن اطلاعات سريع و به موقع درمورد موضوعاتي كه به كاركنان مربوط مي شود، اثرات مخرب شايعه را خنثي كنيد. اغلب اوقات تشكيل جلسه‌هاي غير رسمي بهترين راه پي بردن به افكار و عقايد كاركنان است. بنابراين در اين قبيل جلسه ها شركت كنيد.

در تكذيب شايعات نادرست سرعت عمل به خرج دهيد.

اطمينان حاصل كنيد كه حضور همه افراد حاضر در جلسه حتماً ضروري است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 شهریور 1393 ساعت: 8:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره احساسات

بازديد: 4289

 

تحقیق درباره احساسات

هنگامي كه من در ورزش موفّق و پيروز مي شوم احساس شادي و شعف ميكند. و همچنين نيز وقتي كه در درسي موفّق مي شوم يا نمره‌ي خوبي مي‌گيرم و مورد تشويق پدر و مادر و مربيان قرار مي‌گيرم احساس شادي ميكنم.

بعضي چيزها هم مرا ناراحت مي‌كند مانند گرفتن نمره‌ي بد، مرگ يكي از اقوام يا دوري از خانواده و يا رنجاندن آنها باعث دلتنگي و ناراحتي من مي‌شود و اين احساسات مرا آزار مي‌دهد. در روزهاي تولّدم وقتي كه پدر و مادر يا مادربزرگ و پدربزرگم براي من كادويي تهيّه مي‌كنند خوشحال مي‌شوم. زيرا به فكر من هستند و اين احساس را دوست دارم.


اهداف و برنامه هاي زندگي

هر كسي در زندگيش هدفي دارد و من هم هدفهاي خاصّ خودم را دارم كه مهمترين آنها ادامه‌ي تحصيل،‌ سعادت‌مند بودن و رسيدن به آرزوهايم است و براي رسيدن به آنها تلاش بسيار مي‌كند مثلاً :‌ براي راضي كردن والدين به آنها محبّت مي‌كند. همچنين براي ادامه تحصيلم تمام تلاش خود را براي درس خواندن مي‌كند.

براي رسيدن به اهداف تنها امكانات ملاك نيست چون بسياري از افراد رفاهي خوبي دارند ولي اراده ندارند پس براي رسيدن به اهداف بايد اراده نيز داشته باشيد.

بعضي از هدفها را نمي توان به هدفهاي كوتاه تر و موثرتري تقسيم كرد بعنوان مثال:‌ تحصيل علم و دانش بسيار گسترده است و اگر انسان تا آخر عمر در فراگيري علم و دانش باشد باز هم به تمام علمها دست پيدا نخواهد كرد.


تفريحات و سرگرمي ها

تفريح مورد علاقه من بازي  كردن در موارد ورزشي مانند:‌ بدمينتون و فوتبال است. همچنين داراي سرگرمي‌هايي هم هستم كه مطالعه كتابهاي داستاني و بازيهاي كامپيوتري مورد علاقه‌ي من است.

هر كسي داراي تفريحات و سرگرمي‌هايي است كه خيلي به آنها علاقه دارد ولي در بعضي مواقع دسترسي به آنها ندارد ولي من به تفريحات و سرگرمي‌هاي مورد علاقه‌ي خودم دسترسي دارم. مثلاً :‌ مي توانم به پارك بروم و در آنجا بدمينتون يا فوتبال بازي كنم همچنين مي‌توانم با خريدن بازيهاي كامپيوتري به تفريحات مورد علاقه خودم برسم.


توانايي ها

من داراي توانايي هاي زيادي هستم كه بعضي از آنها مهمتر از بقيه است ولي مهمترين توانايي من درست كردن كاردستي  و به اين دليل براي من مهمترين توانايي است زيرا مي‌توانم در فعّاليتهاي كلاس و درسي و گروهي موفّق باشم همچنين مي‌توانم به كمك اين توانايي در آينده كارهاي مفيدي را انجام دهم و در آنها موفّق باشم.


ضعف

من داري ضعفهايي هستم مانند ضعف در رياضي و همچنين ضعف در انجام كارهاي شخصيم كه اين موارد مي‌توانند براي من مشكل ساز هم شود مثلاً در مواردي كه تنها هستم. براي برطرف كردن اين ضعفها بايد با اراده باشم. همچنين مي‌توانم براي برطرف ساختن آنها از بزرگتر ها،‌ پدر و مادر، معلّمان و مديران كمك بگيرم تا در اين ضعفها با شكست روبرو نشوم.


مذهب

همه‌ي ما بايد به يك ريسمان محكمي وصل باشيد تا در پرتگاه ظلمت و گناه

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 شهریور 1393 ساعت: 8:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(2)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس