تحقیق دانشجویی - 619

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره تصوف

بازديد: 1597

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

تصوف

درس:

فرهنگ و تمدن اسلامی

 

استاد گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

پائیز 1393

 

 

 

 

تصوف

تصوف، درویشی یا عرفان (نوعی طریقت اسلامی) روش زاهدانه بر اساس شرع و تزکیه نفس و اعراض از دنیا برای وصول به حق و استکمال نفس است.

تصوف، درویشی یا عرفان (نوعی طریقت اسلامی) روش زاهدانه بر اساس شرع و تزکیه نفس و اعراض از دنیا برای وصول به حق و استکمال نفس است. تصوف در لغت پشمینه پوشی است و نسبت این جماعت بدلیل پشمینه پوشی است و این نشانه زهد بوده است. تصوف بیشتر با آداب طریقت همراه است در حالیکه عرفان مکتبی جامع و مطلق سلوک معنوی و اعم از تصوف است و در بعضی موارد عرفان سلوک برتر دانسته شده است.

 

بعبارتی تصوف، روشی از سلوک باطنی دینی در دین اسلام است. در تعریف تصوف، نظرات مختلفی بیان شده اما اصول آن بر پایه طریقه ایست که شناخت خالق جهان، کشف حقایق خلقت و پیوند بین انسان و حقیقت از طریق سیر وسلوک عرفانی باطنی و نه از راه استدلال عقلی جزئی میسر است. موضوع آن، نیست شدن خود، و پیوستن به خالق هستی و روش آن اصلاح و کنترل نفس و ترک علایق دنیوی و ریاضت و خویشتن داری است. ظاهراً واژه صوفی در قرن دوم، در برخی از سرزمینهای اسلامی، بخصوص در بین‌النهرین، متداول شد. کسانی که در قرن دوم صوفی خوانده می‌شدند، تشکیلات اجتماعی و مکتب و نظام فکری و عرفانی خاصی نداشتند؛ به‌عبارت دیگر، تشکیلات خانقاهی و رابطه مرید و مرادی و آداب و رسوم خاص صوفیه، و هم‌چنین نظام فکری و اعتقادی ای که جنبه‌نظری تصوف را تشکیل می‌دهد، در قرن دوم و حتی در ربع اول قرن سوم پدید نیامده بود.

 

تصوف در لغت

 

دربارهٔ معنای لغوی کلمه تصوف اقوال متعددی وجود دارد :

 

عدم اشتقاق عربی و لقب خاصی برای برای فرقه مخصوص - ابوالقاسم قشیری در کتاب الرسالة القشیریة

ریشهٔ عربی از منشأ پشم به معنای پشمینه پوش - ابن خلدون

 اشتقاق از بنی صوفیه - چنانچه سمعانی احتمال داده از بنی صوفیه گرفته شده‌است که خدمتگزاران کعبه بوده‌اند به واسطه شباهتی که میان جماعت صوفیه با بنی صوفیه و آل صوفان در رفتار و کردار بوده‌است این نام بر آنان مانده‌است.

    معرب کلمه یونانی سوفیا - بعضی نوشته‌اند که لفظ صوفی از کلمه یونانی صوفیا یا سوفیا به معنی حکمت و سوفس، به معنی حکیم دانشمند آمده و با کلمات فیلسوف به معنی دوستدار حکمت، مرکب از فیلاسوفیا و همچنین سوفسطایی از حیث اشتقاق مناسب است و لفظ تصوف هم با تئوسوفی به معنی خداشناسی یا حکمت الهی بی‌شباهت نیست هرچند این با نظر ابوریحان بیرونی همسوست.

 

ولی بنظر ادوارد براون اسم طایفه صوفیه بهیچ وجه با کلمه یونانی سوفوس ارتباطی ندارد.

 

اشتقاق از کلمه اصحاب صفه: محمد علی موذن خراسانی مولف کتاب تحفه عباسی ضمن برشمردن پنج وجه برای اشتقاق کلمه صوفی بیان می‌دارد

 

 صوفی اصلش صفی بوده منسوب به اصحاب صفه که جمعی بوده‌اند از فقرا وزهاد و صحابه که پیوسته در مسجد رسول اکرم ... که سه تن از آنان سلمان و ابوذر و مقداد بوده‌است و ...

 

  اصحاب صفه فرقه اول درویشانند و این طایفه علیه در ترک دنیا و زهد و سلوک و مسلک ایشان دارند و خود را بدیشان منسوب ساخته و صفی گفته‌اند

 

    اشتقاق از صفا (صفا به معنای روشنی و پاکیزگی مخالف معنای کدورت) به شکل صفایی و یا صفاوی با قلب و حذف و تبدیل چنانکه بعضی دارویش به مصافحه درویشی مخصوص خود صفا (یا صفا کردن) می‌گویند.

    اشتقاق از صف (صف به معنی نظم و ترتیب) با این نگاه که صف و صدر نشینی و در صف اول مقربان بودن چنانچه سهروردی گفته‌است:

 

«لانهم فی الصف الاول بین یدی‌الله عزوجل بارتفاع هممهم و اقبالهم ...»

منشأ تصوف

 

آرا و عقاید مختلفی درباره منشا تصوف ذکر شده‌است:

 

 عده‌ای مانند ادوارد براون تصوف را واکنشی آریایی در برابر دین جامد سامیان دانسته‌اند و تصوف را تشکیلات ضداسلامی دانسته و آنرا یکی از احزاب مختلف آریایی نژاد و ایرانی می‌دانند

   . بعضی مانند فون کریمر و دوزی عقاید برهمایی و بودایی هندوستان را در آن موثر دانسته‌اند و در فلسفهٔ «ودان تا» آنرا جستجو کرده‌اند.

    جمعی مانند مرکس و ماکدونالد و آسین پاسالیو و نیکلسون حکمت یونانیان، به ویژه طریقه اشراق و نوافلاطونیان را منشا تصوف دانسته‌اند.

    بعضی مسیحیت و مانویت را مبدا تصوف معرفی کرده‌اند.

    در کنار تمام این عقاید عده‌ای نیز تصوف را زاییده مکتب اسلام و تعلیمات قرآن دانسته‌اند. لوئی ماسینیون و سیدنی اسپنسر تصوف را پدیده‌ای می‌دانند که در زمینه اسلام بوجود آمده و آنرا دنباله سیر تکاملی گرایشهای زاهدانه نخستین سده رهبری اسلام بشمار آورده و پطروشفسکی ضمن تائید این عقیده می‌گوید: صوفیگری بر زمینه اسلامی و بر اثر سیر تکاملی دین اسلام و در شرایط جامعه فئودالی پدید آمده و معتقداتی عرفانی غیر اسلامی موجب ظهور تصوف نشده ولی بعدها اندکی تاثیری در سیر بعدی آن داشته‌است.

    سعید نفیسی تصوف ایران را از عرفان عراق و بین‌النهرین و مغرب متمایز کرده و تصوف را حکمتی به کلی آریایی دانسته و هرگونه رابطه آن با افکار سامی را انکار کرده‌است. وی همچنین تاثیر فلسفه نوافلاطونی و تفکر اسکندرانی، هرمسی، اسرائیلی، عبرانی و مانند آنرا بر تصوف ایرانی مردود می‌داند. با اینحال نفیسی تاثیر فلسفه مانوی را بر تصوف ایران و هماندی این دو روند فکری را تائید کرده و تاثیر فلسفه بودایی را بر تصوف ایران و روابط متقابل این دو را با هم پذیرفته و طریقه تصوف ایران را طریقه هند و ایران نامیده‌است.

    برخی دیگر ریشه‌های تصوف را به زهد و آموزه‌های اسلامی مبنی بر پرهیز از دنیا دانسته و ارتباط آن با عالم خارج از اسلام را نفی می‌کنند.کیوان سمیعی در مقدمه شرح گلشن راز، پیدایش تصوف را در قرن دوم امری بسیار ساده و واکنش جمعی پشمینه پوش در مقابل کسانی که به دنیا رو آورده و اسلام را برای پیشرفت مقاصد دنیائی بکار می‌بستند، میداند.

    عبد الرفیع حقیقت پژوهشگر و شاعر ایرانی تاسیس تصوف را از طریق جعفر صادق پیشوای ششم شیعیان می‌داند

 

تصوف در کلام بزرگان عرفا و صوفیه

 

    روزبهان بقلی: تصوف تقدیس سرّ است از حدثان.

    نعمت الله ولی: تصوف، تخلق بود به اخلاق الهیّه.

 

گر تخلق به خُلق او یابی         صوفئی باشی ار نکو یابی

 

    جنید: تصوف آن است که حق مرده گرداند تو را از تو و به خود زنده گرداند.

    روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر با جمعی صوفیان به در آسیایی رسیدند. اسب بازداشت و ساعتی توقف کرد. پس گفت: می دانید که این آسیا چه می‌گوید؟ می‌گوید که تصوف این است که من دارم. درشت می‌ستانم و نرم باز می‌دهم و گردِ خود طواف می‌کنم. سفر در خود می‌کنم تا آنچه نباید از خود دور می‌کنم.

    شبلی: تصوف محو بشریّت است و بزرگداشت ربانیّت.

    جامی: تصوف بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلّف.

 

 

 

 

نسبت تصوف و عرفان اسلامی

 

عرفان اسلامی عرصه وسیعی دارد و با طریقت تصوف هم آمیختگی دارد و در مواردی تلقی یکسان یا مختلطی از آندو وجود دارد. از جهت لغوی این دو گاه بجای یکدیگر بکار برده می‌شود از آنجا که حقیقت عرفان اسلامی اعم از تصوف است مطالب کلی و علمی-اصطلاحی می‌تواند تحت عنوان عرفان اسلامی قرار گیرد و طریقت مشهور در اسلام غالباً تحت عنوان تصوف آورده می‌شود. بعضی نویسندگان مانند مرتضی مطهری نیز دو نوع تلقی از ایندو مفهوم ارائه کرده است و عرفان را جنبه علمی و تصوف را بعد اجتماعی و متظاهر آن می داند.

تاریخ تصوف

 

حقیقت عرفان از ابتدا در اسلام و سیره پیامبر و اهل بیت بروز داشته است و بعضی صحابه و تابعین از زهّاد و عبّاد عصر خود بودند اما آنچه بعنوان تصوف شناخته می‌شود بمعنی طریقت شناخته‌شده عرفانی پایبند به آدابی ویژه در کنار فرامین شرع است. تصوف از قرن دوم قمری هویدا شد و نخستین کسی که صوفی نامیده شد عثمان بن شریک مشهور به ابوهاشم کوفی (درگذشته ۱۵۰ ق) است و پیش از او نیز کسانی چون حسن بصری (درگذشته ۱۱۰ ق) با توجه به تمسک به آداب طریقت درشمار صوفیان ذکر می‌شود. آداب طریقت در ابتدای تصوف ساده و بیشتر متوجه ریاضت و عزلت و ... بوده است.

 

تاریخ تصوف در سه دوره کلی؛ دوره اول: شکل گیری و تدوین از آغاز تا پایان قرن پنجم و دوره دوم: گسترش عرفان عملی و کمال عرفان نظری و ادبی تا پایان قرن نهم و دوره سوم: رکود و تطور تصوف و عرفان از قرن دهم تا کنون است.

قرن دوم تا پنجم قمری

 

دوره اولیه تصوف و عرفان که شکل گیری و تدوین آن از آغاز تا پایان قرن پنجم در سه مرحله است.

 

شکل گیری تصوف

 

مرحله شکل گیری در آغاز و بخصوص قرن دوم قمری با توجه به ساحت باطنی شریعت تصوف بی تکلف و زاهدانه شکل با حضور عارفانی چون: ابوهاشم کوفی (درگذشته ۱۵۰ ق)، سفیان ثوری (درگذشته ۱۶۱ ق)، ابراهیم ادهم (درگذشته ۱۶۲ ق)، داود طایی (درگذشته ۱۶۵ ق)، شقیق بلخی (درگذشته ۱۷۴ ق)، رابعه عدویه (درگذشته ۱۸۵ ق)، فضیل عیاض (درگذشته ۱۸۷ ق)، معروف کرخی (درگذشته ۲۰۰ ق) که با توجه به ساحت باطنی شریعت تصوف و عرفان را شکل یافت.

پختگی

مرحله کمال (قرن سوم تا نیمه‌های قرن چهارم) با حضور مشایخ بسیار بزرگی در مصر، شام و خراسان و بخصوص بغداد مانند: ذوالنون مصری، جنید بغدادی، ابو سعید خراز، ابن عطا آدمی، سهل تستری، حکیم ترمذی، و حارث محاسبی به تبیین تصوف و عرفان پرداختند.

قرن سوم قمری، تصوف گسترش یافت و از آداب ساده زاهدانه گذشت و به محبت و خدمت به خلق گرایید و تعینات و ظواهر متعدد طریقت پیدا کرد و ابعاد علمی (متاثر از فلسفه یونانی بخصوص در ارائه مفهومی وحدت وجود) را نیز محکم ساخت. در این قرن صوفیه در قالب یک فرقه و طبقه خاص اجتماعی با آداب خاص طریقت متشکل شدند و از سویی مورد انتقاد شدید فقها و متشرعان بودند. از جمله بایزید توسط متشرعان به عقیده اتحاد و حلاج به اعتقاد به حلول متهم شدند. از بزرگان صوفیه در سده سوم: حارث محاسبی، ذوالنون مصری، سری سقطی، بایزید بسطامی، سهل تستری، جنید بغدادی و حلاج می‌باشند.

 

تثبیت

 

مرحله تثبیت (نیمه قرن چهارم و قرن پنجم) که مشایخ عرفان همچون: قشیری سلمی، ابوطالب مکی، هجویری و خواجه عبدالله انصاری به نگارش آثار گذشتگان پرداختند و آموخته‌های عرفان و تصوف را مدون نمودند. طبقات صوفیه سلمی، کشف المحجوب هجویری، کتاب اللّمع ابونصر سراج، قوت القلوب ابوطالب مکی و طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری از جمله کتاب‌هایی است که با این هدف نوشته شده‌اند و به ماندگاری عرفان عملی کمک کرد.

 

قرن چهارم قمری، تصوف بیش از پیش رونق یافت و تبیین حکیمانه تصوف و عرفان توسط ابن سینا و تطبیق آن با شریعت توسط امام محمد غزالی و دیگران و تلطیف آن بوسیله اهل ذوق همراه شد. در این قرن علوم شرعی هم گسترش یافت و در میان صوفیه نیز مرسوم شد. و اغلب صوفیه در مباحث کلامی جانب اشاعره را گرفتند. از صوفیان بزرگ قرن چهارم می‌توان به شبلی، ابن خفیف شیرازی، ابونصر سَراج، ابوطالب مکی، ابوعلی دقّاق و ... نام برد.

 

قرن پنجم قمری، تصوف همچنان شاهد گسترش بود و مباحث فلسفی و کلامی از رونق افتاد و اختلافات مذهبی زیاد شد و صوفیه هم از آن دور نماندند. مذهب شیعه نیز با وجود شیخ طوسی و فرقه اسماعیلیه نیز قوت گرفتند. در این قرن چند صوفی و عارف نام‌آور ظهور کردند و کتب معتبری چون احیاءعلوم الدین در اخلاق صوفیانه و کشف المحجوب درباره تصوف نوشته آمد. همچنین افکار صوفیانه در شعر فارسی بخصوص توسط ابوسعید ابی الخیر، خواجه عبدالله انصاری و باباطاهر بیشتر نفوذ یافت. در این قرن خانقاهها و آداب آن و مجلس گفتن گسترش یافت. از ابتدا تا پایان قرن پنجم اکثر صوفیه معروف اهل خراسان بودند. از بزرگان تصوف و عرفان در این قرن: شیخ ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، باباطاهر همدانی، ابوالقاسم قشیری، خواجه عبدالله انصاری، امام محمد غزالی می‌باشند.

قرن ششم تا نهم قمری

 

دوره دوم تاریخ تصوف از اوایل قرن ششم آغاز و تا قرن نهم ابعاد پنهان عرفان بیشتر خود را نشان داد و عرفان عملی و فرق گسترده شد و عرفان نظری و ادبی و شیعی مدون شد و به کمال رسید.

 

ابعاد پنهان

 

در مرحله نخست این دوره (سه ربع اول قرن ششم) تصوف توسط چهره‌های برجسته‌ای مانند: عین القضات همدانی (م۵۲۵)، خواجه یوسف همدانی (م۵۲۵)، سنایی غزنوی (م۵۴۵)، احمد جام (م ۵۳۶)، ابونجیب سهروردی (م۵۶۳) در تبیین ابعاد پنهان و دیگر عرفان نقش داشتند و عرفان ادبی و ذوقی به صورت رسمی با سنایی آغاز شد و در قرن‌های بعد توسط مولوی، حافظ و دیگران به اوج رسید.

 

قرن ششم، تصوف ادامه قرن پنجم است اما از مشخصه‌های آن تدوین و توجیه حکمت اشراق بوسیله شیخ شهاب الدین سهروردی است که بر تصوف و عرفان تاثیر شگرف داشت. همچنین در این دوره تعصب در مقابل آزاد اندیشی و توجه به مذهب و اول آنست. در این قرن تصوف و عرفان با شعر درآمیخت و بوسیله سنایی و سپس عطار شعر عرفانی نضج یافت. عناد با فلاسفه هم از سوی صوفیه هم متشرعیان بیشتر شد. چندین کتب معتبر مثل اسرارالتوحید و آثار احمد غزالی و عین القضات و شیخ اشراق و ظهور بزرگان عرفان و شیوع تصوف و عرفان و کاربرد همه‌گیر از مصطلحات آن (حتی در آثار شاعران غیر صوفی مانند خاقانی و نظامی) نقطه عطف این سده است. عرفاً و صوفیه به استدلالی کردن اندیشه‌های خود برآمدند چنانکه در قرن بعد این مهم توسط ابن عربی به کمال رسید. در این سده بدنبال منازعات مذهبی نزاع بین شیعه و سنی چشمگیرتر شد و کتاب النقص در دفاع از تشیع از تاثیرات آنست. انکار صوفیه توسط متشرعان در این قرن هم ادامه یافت و تشدید شد نمونه آن کتاب تلبیس ابلیس از ابن جوزی در رد صوفیه است. در مقابل دفاعیاتی هم له تصوف (مانند صوفی نامه) تالیف شد.

 

تدوین نظری و ذوقی

 

مرحله دوم این دوره (ربع آخر قرن ششم تا پایان قرن هفتم) با عارفان نامور و تاثیر گذاری مانند: عطار نیشابوری (م۶۱۸)، مولوی (م ۶۷۲)، روزبهان بقلی (م۶۰۶)، شهاب الدین سهروردی (م۶۸۸) و ابن فارض (م ۶۳۲) عصر طلایی عرفان را ببار نشست. در این دوره عرفان ادبی با مولوی و عراقی و عرفان نظری با محی الدین و شاگردانش به اوج رسید به گونه‌ای که دوره‌های بعدی عرفان بسیار متاثر از فرزانگان این مرحله است.

 

قرن هفتم، تصوف و عرفان شاهد تلفیق عرفان و حکمت اشراق و تدوین مکتب عرفانی (عرفان نظری) توسط ابن عربی است. خانقاهها رواج بیشتر یافت و طریقه کبراویه و اندیشه اشراقی در آنها چشمگیر بود. یورش مغول در ۶۱۶ ق بود و موجب پراکندگی علما و صوفیه شد و انزواگری افراطی توسط بعضی صوفیه در این دوره شکل یافت و عده‌ای دیگر از بزرگان مانند مولوی و سعدی و فخرالدین عراقی به مسافرت و مهاجرت پرداختند. علاوه بر فصوص ابن عربی کتب دیگری نیز برای علمی کردن تصوف (آثار قونوی، عوارف المعارف سهروردی، مرصادالعباد نجم دایه) تالیف شد. از نیمه دوم سده هفتم چند صوفی و عارف شیعی به ترویج تصوفی متمایز پرداختند. شعر عرفانی توسط سعدی، مولوی، و اوحدالدین کرمانی رشد یافت و مورد اقبال همگانی قرار گرفت. خواجه نصیرالدین طوسی ضمن نقد از قلندران و درویشان لاابالی از مدافعان تصوف (در آثار خود) و بزرگانی چون حلاج و بایزید بود.

 

از بزرگان صوفیه قرن ششم و هفتم: احمد غزالی، عین القضات همدانی، شیخ احمد جام، سنایی غزنوی، عبدالقادر گیلانی، شهاب الدین یحیی سهروردی (شیخ اشراق)، روزبهان بقلی، شیخ نجم الدین کبری، شیخ عطار، شهاب الدین عمر سهروردی، اوحدالدین کرمانی، ابن عربی، صدرالدین قونوی، مولوی، سعدی، نجم الدین رازی، عزیزالدین نسفی، باباافضل، عبدالسلام کامویی و بهاءالدین مولتانی در هندوستان و ابوالحسن مغربی الشاذلی در شمال آفریقا را می‌توان نام برد.

 

تصوف شیعی

 

مرحله سوم این دوره (قرن هشتم و نهم) عارفانی مثل: اوحدی مراغه‌ای (م۷۳۶)، علاء الدین سمنانی (م ۷۳۶)، شاه نعمت الله ولی (م ۸۳۴)، سید حیدر آملی (متوفای اواخر قرن هشتم) و جامی (م ۸۹۸) که با کوشش عارفانی همچون سید حیدر آملی و ... ، عرفان به تشیع نزدیک شد.

 

قرن هشتم، تصوف علمی و مدون مورد توجه قرار گرفت و تصوف به تشیع نزدیک و با تصوف اهل سنت متمایز شد، از صوفیه شیعه، شیخیه جوریه در خراسان (پیروان شیخ خلیفه) و سادات مرعشی در آمل (پیروان میرقوام الدین مرعشی) و صوفیه قزلباش و صفویه (پروان شیخ صفی الدین اردبیلی) از آن جمله‌اند. عرفان ذوقی و شاعرانه بدست حافظ به کمال رسید. تصوف مورد توجه ایلخانان مغول و وزرایشان واقع شد از جمله به کم آنها خانقاهات رو به فزونی رفت اما این امور موجب تظاهر در تصوف و ابتذال آن شد. از مهمترین کتب صوفیه مصباح الهدایه عزالدین محمود کاشانی است. از عارفان شاعر قرن هشتم: خواجوی کرمانی، اوحدی مراغه‌ای، کمال خجندی، شیرین مغربی، عبدالرزاق کاشانی، علاءالدوله سمنانی و سید علی همدانی می‌باشند.

 

قرن نهم، تصوف با توجه تیموریان به آن متصوفه و فرق آن فزونی یافت و عمق و کیفیت آن کاسته شد. تصوف بیشتر به تشیع نزدیک شد. شریعت و طریقت به هم آمیخت و علمای دین هم صوفیه و عرفاً موافق و گرایش داشتند. عرفان ذوقی هم ادامه داشت. بعضی مشایخ بزرگ صوفیه متصدی امور شرع هم بودند. اما افراد صوفی نما نیز کم نبودند.

 

بزرگان صوفیه قرن هشتم و نهم: محمود شبستری، صفی الدین اردبیلی، علاءالدوله سمنانی، اوحدی مراغه‌ای، امین الدین بلیانی، خواجوی کرمانی، عماد فقیه کرمانی، حافظ شیرازی، شاه نعمت الله ولی، قاسم انوار، داعی شیرازی، جامی، کمال الدین خوارزمی، جمالی اردستانی، سید محمد نوربخش، شمس الدین محمد لاهیجی.

 

رکود و تطور

 

دوره سوم تاریخ تصوف از قرن ده تا حال، دوره رکود و تطور تصوف و عرفان است و تصوف به شریعت نزدیک بلکه در هم آمیخته شد با پیدایش ملا صدرا عرفان با فلسفه به هم آمیخت. تصوف و عرفان طریقت مآب دستخوش تعدد در فرقه‌ها و فخرفروشی و مطالبه منافع دنیوی شد اما همواره علمای عارف روشن بین شیعه در تاریخ شیعه بدور از مظاهر و آداب تصوف و بدون نام تصوف (در این دوره معمولاً با نام عرفان)، عرفان اسلامی را ترویج می‌دادند که در این دوره بشکلی خاص و با تاکید برداشتن استاد (بجای مرشدی در تصوف) ادامه و نمونه بارز آن مکتب سید علی قاضی در عصر معاصر است.

 

قرن دهم ببعد قزلباشان صوفی نما اعتقاد مردم به تصوف را کم کرد و به علمای دین تمایل بیشتر نشان دادند.

 

قرن یازدهم و دوره صفویه عده‌ای از علما چون مجلسی دوم و محقق قمی و ... صوفیه رارد می‌کردند اما شیخ بهایی، میر داماد، فندرسکی، ملا صدرا، مجلسی اول و فیض کاشانی فیلسوف و عارفان دین بودند و بنوعی به تصوف التفات می‌کردند اما از آداب طریقت و متظاهر تصوف بدور بودند. مخالفت بعضی علما با تصوف به طرد بعضی صوفیه انجامید. بعضی کتب در دفاع از تصوف هم نوشته آمد.

 

قرن دوازدهم، تصوف ایرانی به خارج ایران رفت و آثار متعددی پدید آمد و شروح زیادی بر مثنوی نوشته شد. از این قرن و قرن سیزدهم ببعد سلسله‌های صوفیه با اختلافات زیاد متعدد شد و مریدان به سود فرقه در کارهای حکومتی واداشته شدند.

شریعت و طریقت و حقیقت

در تصوف شریعت علم و احکام ظاهری، طریقت راه و سیر مقامات و حقیقت مقصد و رسیدن به احوال تصوف است.

مقامات

 

مقامات یا منازل، مراحل طریقت است که مشهور آن نزد صوفیه هفت مقام است که ابونصر سرّاج در کتاب اللُمّع آنرا ذکر کرده است: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا.

 

عطار آنرا با هم‌آمیختگی با احوال در هفت وادی بیان داشته است. مقامات و منازل نزد صوفیه متعدد است و یکی و دوتا تا هفت و هفتاد و هفتاد هزار و ده و صد و هزار گفته شده است. خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین آن را در ده مرحله و هر کدام ده مرحله صد منزل (صد میدان) نقل داشته است.

احوال

 

حال (جمع: احوال) هدف تصوف و عرفان است و آن وارد غیبی است. ابونصر سراج حالات مشهور نزد صوفیه را ده تا ذکر کرده است: مراقبه، قرب، محبت، خوف، رجا، شوق، انس، اطمینان، مشاهده و یقین.

آداب طریقت

 

طریقت و سلوک نزد صوفیه کوشش در زهد و عزلت است که برای آن آدابی در نظر گرفته شده است. آداب، در اصطلاح صوفیه مجموعة قواعد و رسوم و وظایفی است که رعایت آنها «جهت تحسین اخلاق و تهذیب اقوال و افعال» بر سالکان طریقت لازم است.

مستحصنات متصوفه

 

مستحسنات صوفیه و یا آداب ظاهری طریقت، امور و رسوم و اعمالی است که صوفیان پسندیده و آنها را وضع کرده‌اند. مانند: خرقه پوشی، خانقاه، چلّه نشینی، سماع و ...

خرقه پوشی

 

خرقه بمعنی جامه چند تکه که بوسیله پیر و مرشد به طالب و سالک راه در صورت لیاقت پوشانده می‌شود.

خانقاه

 

خانقاه معرب خانگاه (زاویه یا رباط) محل اجتماع خاص و گذران و پذیرایی صوفیان مسافر یا مقیم است. گفته‌اند نخستین خانقاه در رمله شام توسط امیری انصاری (مسیحی) برای صوفیان ساخته شد. بنای خانقاه را از قرن ۴ و بعضی قرن ۶ قمری می دانند.

 

چلّه نشینی

 

چله نشینی یا اربعینیه؛ خلوت، عزلت و عبادت چهل روز همراه با آداب خاص از رسوم صوفیه است.

سماع

 

سماع بمعنی شنیدن، مجازا صدای خوش (آواز و ساز) و رقص (دستت افشانی و پایکوبی) صوفیانه است. سازهای صوفیانه عموماً نای و دف و چنگ است.

اصطلاحات و رموز صوفیه

 

خلسه، شطح، کرامات، کشف و شهود، طامات، واردات، صحو و سکر، غیبت و حضور، فنا و بقا، قبض و بس، وقت و ... از جمله اصطلاحات اعتباری صوفیه است.

رموز

 

رموز نزد صوفیه شامل کلمه یا ترکیب و تعببیر و حرف و عدد و نشانه است که از معنی ظاهری خود خارج شده و حسب قرینه ادبی بمعنی کنایی و مجازی بکار می‌رود و در ادبیات صوفیانه بسیار است از قبیل: رخ، زلف، خط، خال، چشم، لب، ابرو، شراب، ساقی، خرابات، بت، پیرمغان، رند، سیمرغ، شمع، می، جام جم، سبو، معشوق، نای و ... می‌باشد.

 

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 07 آبان 1393 ساعت: 8:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره صلیب سرخ

بازديد: 4993

 

به نام خدا

موضوع : صليب سرخ چيست و چگونه به وجود آمد؟

تهیه و تنظیم :

دبیرستان

 

 

صليب سرخ چيست و چگونه به وجود آمد؟

 

 

صليب سرخ، سازماني بين المللي با اهدافي انسان دوستانه است، هدف از تأسيس اين سازمان در ابتدا کمک به مجروحان جنگي بود؛ ولي بعدها فعاليت هاي آن در جهت رفع هر گونه رنج و درد از انسان ها گسترش يافت. تقريباً تمام کشورهاي جهان، عضو اين سازمان هستند، صليب سرخ، هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح فعال است. اين سازمان بدون توجه به نژاد، رنگ، مليت و مذهب در خدمت تمام افراد نيازمند در سراسر جهان است. اهداف اين سازمان در زمان صلح عبارتند از: ارايه کمک هاي اوليه، تأسيس بيمارستان، تربيت پرستار و ماما، تامين آب آشاميدني سالم، تأسيس سازمان هاي انتقال خون، نظارت بر کنترل جمعيت و سلامت مادران و نوزادان، کمک به آسيب ديدگان بلاياي طبيعي و ...

مؤسس سازمان صليب سرخ يک بانکدار سوئيسي به نام «هنري دونانت» بود، او در بيست و چهارم ژوئن 1859 ميلادي طي يک سفر کاري عازم لومباردي (شمال ايتاليا) شد. در آن زمان نيروهاي فرانسوي و اتريشي در اين شهر در حال جنگ بودند، شهر به صورت ميدان نبرد در آمده بود و هزاران زن و مرد مجروح در اثر کمبود کمک هاي اوليه جان مي باختند، اين مناظر دلخراش، دونانت را سخت تحت تأثير قرار داد، او با جمع آوري تعدادي داوطلب، مراقبت و پرستاري از مجروحان جنگي هر دو طرف درگير را بر عهده گرفت، به اين ترتيب اقدامات او جان افراد بسياري را نجات داد.

دونانت در سال 1862 ميلادي خاطراتي را که از اين نبرد داشت، به چاپ رساند. او در اين کتاب از تمام انسان ها براي تأسيس سازماني که بتواند از رنج و درد مردم نيازمند بکاهد، ياري طلبيد. اين درخواست تأثير زيادي بر افکار عمومي گذاشت. به اين ترتيب در سال 1864 ميلادي در يک کنفرانس بين المللي در ژنو، شانزده کشور با تأسيس صليب سرخ موافقت کردند. نشان اين سازمان نيز با جابجا کردن رنگ هاي پرچم کشور سوييس تهيه شد. به اين ترتيب که به جاي صليبي سفيد در زمينه يي سرخ از صليب سرخ در زمينه يي سفيد استفاده شد. از اين رو اين سازمان صليب سرخ نام گرفت. هدف اوليه ي صليب سرخ مراقبت از زخمي ها و زندانيان در طول جنگ بود.

صليب سرخ از سه نهاد مجزا تشکيل شده است. نخستين نهاد، کميته ي بين المللي صليب سرخ است. اين کميته ي مستقل، 25 عوض دارد که همگي آنها، شهروندان سوييسي اند و مرکز آن در ژنو است. نهاد دوم، انجمن صليب سرخ و نهاد سوم انجمن صليب سرخ بين الملل است. کميته ي بين المللي صليب سرخ در طول دوران جنگ به عنوان يک رابط بين انجمن صليب سرخ بين الملل و کشورهاي در حال جنگ عمل مي کند. اين کميته بر نحوه ي نگهداري و مراقبت از اسيران جنگي، نظارت دارد و تماس آنها را با خويشاوندان شان برقرار مي کند.

کمیته ی بین المللی صلیب سرخ

روز جهانی صلیب سرخ


کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC) سازمانی است بی طرف، بی غرض و مستقل که وظیفه منحصراً بشردوستانه آن عبارت است از حفاظت از زندگی و کرامت قربانیان جنگ و نیز خشونت داخلی، و یاری رسانی به آن ها.


کمیته بین المللی، کار هدایت و هماهنگ سازی فعالیت های امدادی نهضت را در مواقع منازعات به عهده دارد. وانگهی، تلاش می ورزد با ترویج و تقویت حقوق بین الملل بشردوستانه و اصول بشردوستانه جهانی، از بروز آلام انسانی جلوگیری کند. کمیته که در 1863 تأسیس شده است، منشاء نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر است.

جنگ و یا اصطلاح امروزی آن مخاصمات مسلحانه، همواره گریبانگیر جوامع بشری بوده است. این پدیده شوم و تلخ که حیات بشری را به شدت تهدید نموده و حقوق انسانی افراد را نقض می ‌نماید، در دنیای معاصر و در آینده نیز امری محتمل الوقوع است.

بنابراین حمایت از افراد در اثنا و مخاصمات مسلحانه امری مهم و ضروری است. در گذشته تأسیس یک نهاد بین المللی که مسئول اجرای این عمل انسان دوستانه باشد به خوبی احساس می ‌شد. این خلاء در سال 1936 با تشکیل کمیته بین المللی صلیب سرخ برطرف شد.

وظایف و اختیارات کمیته ی بین المللی صلیب سرخ

مخاصمات مسلحانه و پیامدهای تلخ و ناگوار آن موجب تأسیس کمیته بین المللی صلیب سرخ شده است. مقر آن شهر ژنو سوئیس است. در ابتدا صلیب سرخ در زمینه سفید، به دلیل احترام به دولت سوئیس که در عرصه بین المللی به یک کشور بی‌ طرف معروف است به عنوان نشان کمیته برگزیده است اما بعداً به دلیل استفاده امپراطور عثمانی از نشان هلال قرمز رنگ، در متن سفید به جای صلیب سرخ، نشان هلال احمر نیز به رسمیت شناخته شده است.

بنابراین در حال حاضر دو نشان صلیب سرخ و هلال احمر، قانونی و قابل استفاده است. کنوانسیون ‌های چهارگانه ژنو و در پروتکل الحاقی آن، صلاحیت و وظایف کلی کمیته بین المللی صلیب سرخ را بیان نموده است.

اصول هفتگانه نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر عبارت است از:(انسانیت، بی‌ غرضی، بی‌ طرفی، عدم وابستگی، خدمات داوطلبانه، یگانگی و جهان شمولی)

کمیته صلاحیت دارد که با برگزاری سمینارها و دوره‌ های آموزشی، حقوق بین الملل بشر دوستانه را توسعه دهد و یا با تهیه پیش نویس و برگزاری کنفرانس دیپلماتیک، زمینه را برای تدوین حقوق بین الملل بشر دوستانه مهیا نماید.

نقش کمیته بین الملل صلیب سرخ در تدوین و تصویب کنوانسیون چهارگانه ژنو و دو پروتکل الحاقی آن، نمونه بارز چنین صلاحیتی است. علاوه بر این کمیته صلاحیت مذاکره با طرفین مخاصمه و صلاحیت همکاری با دولت‌ ها و سازمان‌ های بین المللی را دارد تا بدین ترتیب توجه و یا حمایت آن ها را به وضعیت قربانیان جنگ جلب نماید.

علاوه بر قدرت و اختیارات مذکور، کمیته بین المللی صلیب سرخ دارای وظایفی است که دولت ‌ها از طریق کنوانسیون ‌های چهارگانه ژنو و پروتکل‌ ها الحاقی به آن ها، بر دوش سازمان نهاده ‌اند. کمیته به عنوان یک نهاد بی‌ طرف و غیرسیاسی از جایگاه والایی در عرصه روابط بین المللی برخوردار است و عملکرد غیرسیاسی، منصفانه و انسان دوستانه کمیته بین المللی صلیب سرخ موجب اعتماد دولت ‌ها به این سازمان غیردولتی شده است.

اساسنامه کمیت? بین المللی صلیب سرخ یکی از وظایف اصلی و مهم آن را اجرای مأموریت‌ های محوله از سوی کنوانسیون‌ ها و پروتکل‌ های ژنو اعلام می ‌کند. در چارچوب این اسناد، کمیته مأموریت دارد که از حیات و کرامت افراد در مخاصمات مسلحانه بین المللی و غیربین المللی و نیز در شورش‌ ها و نا آرامی‌ های داخلی حمایت نماید و با ارائه خدمات امدادی، به کمک مجروحین و حادثه دیدگان بشتابد.

تا بلکه پیامدهای ناگوار و ناخوشایند جنگ و آلام بشری ناشی از آن که دامن گیر افراد علی الاخصوص افراد غیرنظامی است کاسته گردد. بازدید از اُسرای جنگی و بررسی وضعیت آن ها به منظور بهبود شرایط زندان‌ ها از دیگر فعالیت‌ های کمیته بین المللی صلیب سرخ است.

کمیته تلاش می ‌کند تا زمینه بازگشت اُسرا به میهن خودشان را فراهم نماید. کمیته همچنین اشخاصی را که در اثر مخاصمات مسلحانه بین المللی و یا غیربین المللی آواره و یا پناهنده شده ‌اند با ارائه خدمات امداد رسانی، آن ها را مورد حمایت قرار می ‌دهد.

جمعیت ‌های ملی هلال احمر و صلیب سرخ

در سراسر جهان وظیفه دارند براساس اصول هفتگانه نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر(انسانیت، بی‌ غرضی، بی‌ طرفی، عدم وابستگی، خدمات داوطلبانه، یگانگی و جهان شمولی) نسبت به ارایه خدمات انسان دوستانه و حمایت از مددجویان اقدام نمایند.

 گسترش همکاری ایران با صلیب سرخ

وزیر امور خارجه ایران جدیدا با رییس کمیته صلیب سرخ جهانی دیدار و گفتگو کرد.

علی اکبر صالحی که به منظور شرکت در شورای حقوق بشر و کنفرانس خلع سلاح به ژنو سفر کرده بود، در حاشیه این نشست در دیدار با کُلِن برگ رییس کمیته صلیب سرخ جهانی با تاکید بر اهمیت وظایف صلیب سرخ به عنوان کاری انسان دوستانه و در خدمت مردم جهان، از روند همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و صلیب سرخ جهانی ابراز رضایت کرد و آمادگی کشورمان را برای ارتقای سطح همکاری ها اعلام کرد.

رییس کمیته صلیب سرخ نیز در این دیدار با اشاره به فعالیت های صلیب سرخ در منطقه به ویژه در افغانستان و عراق تاکید کرد: نقش و همکاری جمهوری اسلامی ایران در منطقه برای ما بسیار مهم است.

کلن برگ با ابراز قدردانی از کمک های جمهوری اسلامی ایران برای تسهیل ارسال کمک های انسان دوستانه ی صلیب سرخ جهانی در عراق و افغانستان، ایران را کشوری کلیدی در کمک به صلح و ثبات و رفاه منطقه دانست.

وی با ابراز رضایت از همکاری صلیب سرخ جهانی و جمهوری اسلامی ایران، بر افزایش این همکاری ها و استمرار رایزنی های دو طرف تاکید کرد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 06 آبان 1393 ساعت: 17:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره جهنم

بازديد: 8393

 

به نام خدا

موضوع : تحقیق درباره  جهنم     تهیه و تنظیم : امیر دولتی

جهنم و عذابهاي جهنمي

جهنم چيست ؟جهنم کانون قهر و غضب و خشم الهي است که طبق اين آيه ، خداوند همه گناهکاران ، ستمگران ، کافران ، مشرکان ، منافقان و ... را در آن جمع مي کند و داراي 7 درب و 7 طبقه است که هر گناهکاري را به مقتضاي گناهش در طبقه اي قرار خواهد داد .

هيزم آتش جهنم ، انسان هاي گناهکار و سنگ است و در آيه ديگري مي فرمايد_ کافران هستند. آتش جهنم به قدري سوزنده و پر حرارت است که در قلب و دل و روح و روان اثر مي گذارد . کلمه نار که به معناي آتش است حدود 150 بار در قرآن به کار رفته است . طعام جهنميان ، زقوم است که از هر تلخي تلختر است . آب جهنم ، ماء حميم و ماء صديد است که چرک و خون جاري از فروج زنان زانيه در جهنم است که مانند مس گداخته است . هواي دوزخ سموم است که باد بسيار سوزان و پر حرارت است و سابه هاي آن ، ابرهايي از آتش و دوده است که همانند باران بر سر جهنميان مي بارد . زهر مارها و عقرب هاي جهنم که در کنار آتش و حرارت جهنم پرورش يافته اند به قدري جان گز است که قابل وصف نيست . اين مارها و عقرب ها روزانه و شبانه چندين ساعت جهنميان را نيش مي زنند . آتش جهنم به قدري پر حرارت است که 70 بار آن را با آب خاموش کرده اند تا آتش دنيا شده . جهنميان را پس از خوردن زقوم و ماء حميم و صديد ، به غل و زنجير کشيده به طرف اين آتش مي کشند و با گرزهاي آهنين و آتشين بر سرشان مي زنند . که اگر يکي از آن گرزها يا يک حلقه از آن زنجيرهايي که جهنميان را مي بندند و طول آن زنجير ها حدو.د 35 متر است ، روي کوه هاي دنيا قرار گيرد همه آنها آب مي شود . خداوند جهنم را خلق کرده تا ستمگران ، کافران ، منافقان و ... را که به تعداد موهاي سرشان ظلم و جنايت کرده اند و دنيا نمي تواند پاسخگوي کيفر آنان باشد ، کيفر و عقوبت کند و عدالتش را اجرا نمايد .

بپرهيزيد و بر حذر باشيد از آتشي که حرارتش خيلي زياد و شديد است و قعر جهنم خيلي زياد و شديد است و قعر جهنم خيلي عميق و گود است و زينت جهنم ، آهن است (آهن گداخته و سرخ شده) و عذابش جديد است ، يعني هر لحظه عوض مي شود و عذاب تازه اي سراغ اهلش مي آيد . جهنم وحشتکده اي است که رحم و مروت در آنجا نيست . در آنجا داد و فرياد هيچ کس به جايي نمي رسد و از غم و اندوه رها نمي شود و هميشه اهل آنجا مغموم و محزون و غمگين و ناراحت هستند .

***

شدت آتش جهنم

آتش دنيا يک جزء از 70 جزء آتش جهنم است ، آتش جهنم 70 بار با آب خاموش شده و سپس شعله ور گرديده تا شده آتش دنيا و اگر چنين نبود هيچ انساني طاقت تحمل آتش را نداشت . يعني حتي نمي توانست در کنار آتش قرار بگيرد

***

آسان ترين عذاب جهنم

آسان ترين عذاب جهنم اين است که يک جفت نعل از آتش بر پاي او مي زنند که از شدت حرارت آن نعل ها ، مغز سرش مي جوشد . مانند آتشي است که زير ديگ روشن کنند و آب در ديگ به جوش مي آيد و او خيال مي کند که عذاب او از عذاب همه اهل جهنم شديد تر است در حالي که عذاب او از همه عذاب ها سبکتر و خفيف ترمي باشد.

***

آسياب آدم خردکن در جهنم

در جهنم آسيابي است که بعضي از اهل جهنم را به داخل آن مي اندازند ، مثل آرد ، خرد مي کند و بيرون مي ريزد دوباره آنان به حالت اول بر مي گردند ، باز ملائکه غلاظ و شداد آنان را به داخل آسياب مي ريزند و اين حالت همچنان ادامه دارد . بعضي از افراد مخصوص اين آسياب ، ظالمين و ستمگران و زورگويان هستند ، بعضي ديگر وزرا و وکلا و افرادي هستند که دستشان به جايي مي رسد و در حق مردم خيانت مي کنند و بيت المال را حيف و ميل منمايند .

***

سقوط اهل آتش يه قعر جهنم

هفتاد هزار ملائکه غلاظ و شداد از جاي خود حرکت مي نمايند و استخوان هاي اهل آتش را خرد و گوشت هايشان را متلاشي مي کنند . اهل آتش مي گويند _ آيا بر ما رحم نمي کنيد ؟ آنان مي گويند _ اي اشقيا ! چگونه ما بر شما رحم کنيم و حال آنکه خداوند ارحم الراحمين بر شما رحم نکرده . آنگاه آنان را به طرف جهنم پرتاب مي کنند که هفتاد سال به طرف ته جهنم فرو مي روند و در حال سقوط ، سنگ هاي آتش زا به پهلوهاي راستشان مي بندند و از طرف چپشان هم شيطاني با ايشان قرين مي شود . هفتاد پوست در بدن ايشان قرار ميدهند که کلفتي هر پوستي بيش از اندازه است اما تا به ته جهنم برسند همه آن ها خواهند سوخت ، و در بين راه و سقوط به جهنم مارها و عقرب هاي آتشين ، ايشان را خواهند گزيد تا جايي که سرشان از هيبت نيش آن ها به اندازه کوه و لب هايشان به اندازه خرطوم فيل مي شود و آتش به مقعد شان داخل مي شود و تمام امعاء و احشايشان را مي سوزاند و از سر و دماغشان چرک و خون جاري مي شود و وقتي به ته جهنم برسند هفتاد جامه از آتش بر بدنشان بپوشانند و کلاهي آتشين بر سرشان بگذارند و چنان جهنم برايشان تنگ شود که گويا ميخي را به زور چکش به ديوار فرو کرده اند و از هيبت و شدت عذاب جهنم روحشان سياه گردد و بدنشان بدمنظره و بدهيکل گردد و ناخن هايشان مثل ناخن حيوانات دراز شود . اينجاست که ملائکه غلاظ و شداد با گرزهايي آهنين و آتشين بر سرشان بکوبند که بار ديگر به دره هاي عميق جهنم فرو روند و اين حالت همچنان ادامه دارد .

مارهاي جهنم

جهنم هفت در دارد و در هر دري هفتاد هزار کوه است و در هر کوهي هفتاد هزار شعبه است در هر شعبه اي هفتاد هزار وادي است و در هر وادي هفتاد هزار شقه است و در هر شقه هفتاد هزار خانه است و در هر خانه هفتاد هزار مار است که بلندي هر مار به اندازه سه روز راه است و نيش هاي آن ها به اندازه درخت خرماست . اين مارها به انسان ها حمله مي کنند و مي درند و گوشت هاي بدن ايشان را متلاشي مي کنند . اهل عذاب با مشاهده اين مارها به نهر هايي از آتش که در روي زمين جهنم در جريان است و مملوع از زهر مار و عقرب است پناهنده ني شوند و خودشان را به درون اين نهرها مي اندازند . اين نهرها هم به قدري عميق هستند که اهل عذاب وقتي داخل اين نهرها افتادند 70 جريف پايين مي روند و هر جريف 70 سال راه است.

***

عذابهاي جهنمي_

غذاي جهنميان

درخت زقوم مسلما غذاي گنهکاران است ، همانند فلز گداخته در شکلمها مي جوشد .

مهل به مواد سفت در حال جوش يا ته نشين هاي روغن در حال جوش گفته مي شود که زقوم در شکم گناهکاران همانند آن جوشش و غليان دارد . آيا نعمت هاي بهشتي بهتر است يا درخت نفرت انگيز زقوم ؟ اما آن را مايه آزمايش و درد و رنج ظالمان قرار داديم . آن درختي است که از قعر جهنم مي رويد ! ميوه آن مانند سرهاي شياطين است . آنها (مجرمان) از آن مي خوردند و شکمهايشان را از آن پر مي کنند . وقتي اهل جهنم غذايشان را که زقوم و ضريع و غسلين است خوردند و شکمشان مملوء از آتش شد از شدت حرارت و سوزش اندرون خود ، دست به دامن ملائکه عذاب مي شوند تا آبي به آن ها دهند که آتش درونشان را خاموش کند ، آنان نيز به خواسته اينها جواب داده و آبي که مثل مس و آهن ذوب شده است مي دهند که وقتي نزديک آن آب مي شوند پوست سر و صورتشان از حرارت و سوزش آن توي آب مي ريزد اما ناچارند اين آب را بخورند ، وقتي هم که خوردند تمام امعاء و احشاي داخل بدنشان را مي سوزاند و آب مي کند.

***

زناني که موي سر خود را به نامحرمان نشان مي دهند _ از موهايشان آويزان مي شوند و مغز سرشان در حال جوشش است .

***

زنان سخن چين و دروغگو _ سر خوک و بدن الاغ دارند و هزاران عذاب بر آن ها نازل مي شود .

***

ربا خواران _ با شکم هايي بزرگ که از بزرگي شکم قادر به حرکت نيستند و ميخ کوب در زمين هستند و صبح و شب بر اين ها آتش مي بارد ولي اينان قادر به تکان خوردن نيستند .

***

زنا کاران _ از فروج زناکاران آبي خارج مي شود که به آن قيح مي گويند و اهل جهنم از بوي بد آن معذب هستند و دايم با سوز و حرارت تمام از فروج زناکاران بيرون مي آيد و آن ها را عذاب مي دهد .

***

همجنس بازان _ در تابوت هايي قرار مي گيرند که از هر شش طرف احاطه شده و آنگاه بر سر آن ها مي زنند تا در لا به لاي اين ميخ هاي فشرده شده در تابوط جاي بگيرند ، از شدت عذاب عرق از سراسر تابوتها بيرون مي زند و از اين عرق ها بوي تعفن شديدي مي آيد که اگر ذره اي از آن در دنيا چهارصد ملت را هلاک مي کند.

شراب خوران _ ليواني بدست مي گيرند و تا مي خواهند محتواي آن را بنوشند گوشت صورتشان در ليوان مي ريزد و آن را مي خورتد و بعد از خوردن ان ليوان گوشت بدنشان پاره پاره مي شود و پوست بدنشان تبديل به لاشه گنديده مي شود و از تعفن آن همه زجر مي بينند .

عيب جويان و هرزه زبانان _ دهاني مپل شتر دارند و از گوشت بدن خود قيچي مي کنند و در دهانشان مي گذارند .

رشوه خوران ، رشوه دهندگان و واسطه گران _ آتش مي خورند و از دهان تا نشيمن گاهشان مي سوزد و از شدت سوزش آن فرياد مي زنند و اين خوردن هربار تکرار مي شود .

کفار و منافقان _ اينان در تابوتهاي آهني که در وسط جهنم آويزان است قرار مي گيرند و ملائکه غضب الهي با شلاقهاي آتشين در بالاي سر آن ها حضور دارند و هر لحظه بر سر و اندام آنها مي زدند که اگر يک ضربه از آن شلاقها به آبهاي دريا در دنبا زده شود از شذت حرارت آن همه دريا مي جوشد .

کساني که نماز اعشاء را ترک کرده اند _ صورت ها و سر هاي آنان با سنگ کوبيده مي شود .

کساني که مال يتيمي را مي خورند _ آتش از دهانشان وارد و از دبرشان خارج مي شود .

***

کساني که از روي ريا به مساجد مي روند و در آنجا غيبت مي کنند _ سنگهاي آتشين در دهان دارند و فرو مي برند و از راه ديگر بيرون مي آمد هر باري که آن سنگها را فرو مي برند چنان فريادي ميزنند که اگر اهل دنيا بشنوند هر آن هلاک مي شوند . زبان هاي آنان از کام گسسته مي شود و در هر ساعت يکبار ملائکه هاي عذاب عمودهايي آتشين بر سر آنان مي زنند .

***

زني که از حق شوهرش امتناع مي ورزد _ اين زنان را از پستانهايشان آويزان مي کنند .

***

زني که شوهرش را با زبان اذيت مي کند _ او را از زبانش آويزان مي کنند و از آب سوزان جهنم به گلوي او مي ريزند .

***

زناني که خود را براي ديگران زينت مي کنند _ اينان خودشان گوشت تن خودشان را مي خورند .

***

زناني که به وضو ، طهارت لباس ، غسل جنابت و حيض اهميت نمي دهند _ دست و پاي آن ها را مي بندند و مارها و عقربها بر آنها مسلط مي گردند .

***

زني که از راه زنا بچه به دنيا مي آورد _ کر و لال و کور است و در تابوتي از آتش قرارش مي دهند که مغز سرش از سوراخهاي بيني اش بيرون مي آيد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه مي شود .

***

زني که خود را در اختيار مرد اجنبي مي گذارد _ گوشت بدن او را با قيچي هاي آتشين ريز ريز مي کنند .

***

زني که واسطه کارهاي نا مشروع و خلاف عفت و عصمت قرار مي گيرد _ صورت و دستهاي او در آتش مي سوزد و امعا و احشاي داخلي خودش را مي خورد .

***

زن خواننده و حسود _ او به صورت سگ ديده مي شود و آتش از نشيمنگاهش وارد و از دهانش خارج مي شود و فرشته هاي عذاب عمودهاي آتشين بر سر و بدن او مي کوبند .

***

جهنم زنده است

جهنم آورده مي شود ، در حالتي آورده مي شود که با هفتاد هزار مهار کشيده مي شود و هر مهاري را هفتاد هزار ملک گرفته و در دست هر ملکي پتکي از آهن ، پس آن را با مهارها و زنجيرهايش مي کشند و براي آن پاهاي کلفت و محکمي است که هر پايي به مسافت هزار سال راه سالهاي دنيا است و داراي سي هزار سر است . در هر سري سي هزار دهن و در هر دهني سي هزار دندان و هر دنداني سي هزار برابر کوه احد و در هر دهن دو لب است و هر لبي مطابق يک طبقه دنيا و در هر لبي زنجيري است که هفتاد هزار ملک آن را مي کشند که اگر خدا امر فرمايد که همه دنيا و آسمانها را و آنچه در آنها و در بين آنهاست لقمه کند و فرو برد و هر آن برايش آسان باشد . در آن هنگام جهنم جزع و فزع نمايد و با خوف و ترسي کشيده شود و همه ترسش از خداي تعالي است ، پس از آن گوبد _ اي ملائکه پروردگارم ! شماها را قسم مي دهم آيا مي دانيد که خدا چه اراده دارد با من بکند ، آيا من گناهي کرده ام که مستوجب عذاب شده ام ؟ همه ملائکه مي گويند _ اي جهنم ! ما هم بي اطلاع هستيم . جهنم مي ايستد و شيهه مي زند و اضطراب مي کند و شراره آتش از آن مي جهد که اگر رها شود و جلو گيري نشود همه اهل محشر را مي سوزاند ، همه اينها از ترس الهي است . آنگاه از جانب حضرت حق ندا آيد که _ آرام باش اي جهنم ! بر تو باکي نيست ، من تو را خلق نکردم که عذاب کنم بلکه تو را براي عذاب و شکنجه ديگران آفريده ام .

***

عذاب هاي روحي جهنميان

1- دوري از رحمت خدا

2- حسرت

3- ذلت و خاري

4- ملامت و سرزنش از سوي خداوند و ملائکه

5- شيطان تقصير را به گردن خود جهنميان مي اندارد

6- رهبران جهنمي هم تقصير را قبول نمي کنند

7- دشمني اهل آتش با يکديگر

8- مسخره کردن و استهزا کردن جهنميان توسط بهشتيان

خداوند با تمامي مواردي که در بالا ذکر شد جهنميان را دچار عذاب هاي روحي مي کند .

***

چرا جهنم آفريده شد

زيرا بايد اين را بدانيد که کفار از حيوانات پست ترند . کساني که نور ايمان در دلشان نتابيده ، کساني که از سگ پست ترند ، چطور مي شود آنها را در مهمانخانه اي که اهل ايمان و سلاطين واقعي هستند جاي داد ؟ آنهايي که از آيات الهي کور وکرند اگر پهلوي مومن جايش دهند آيا به مومن ستم نشده ؟ البته ، چرا . موضوع ديگر آنکه حيوان از انواع غذاهاي انساني لذت نمي برد اين کافر که از حيوان پست تر است ذائقه مومن را ندارد تا انواع مزه ها را در يک خوراک و در يک لحظه بچشد .

***

جهنم الان کجاست

در قرآن کريم در اين باره آمده است که جهنم در مافوق سماوات است . وديگر نشانه ديگري در دست نيست .

***

نام درهاي جهنم

جهنم داراي هفت طبقه است که هر طبقه داراي يک در است . نام در هاي جهنم به ترتيب زير است .

1- هاويه

2- سعير

3- جحيم

4- سقر

5- حطمه

6- لظي

7- جهنم

***

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 آبان 1393 ساعت: 18:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(4)

تا ثیر غذای حلال در روح و جسم انسان

بازديد: 409

 

تا ثیر غذای حلال در روح و جسم انسان

 

کسب روزی حلال

 

کسب حلال به نوعی از فعالیت اقتصادی گفته می‌شود که در چهار چوب قوانین اسلامی و شرعی انجام می‌شود و مهم‌ترین خصوصیت آن نفع خود انسان چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی و از طرفی رعایت کردن حق الناس می‌باشد.

این سخن گرچه به آسانی گفته می‌شود اما در مقام عمل بسیار سخت است تا جائی که در بعضی روایات ائمه طاهرین علیهم‌السلام تلاش برای بدست آوردن روزی حلال را از شمشیر زدن در میدان جنگ سخت‌تر شمرده‌اند. [۱]

 

روایات مربوط به روزی حلال

در مورد کسب حلال و نیز فعالیت‌های اقتصادی مشروع به روایات بسیاری در منابع اسلامی برمی‌خوریم که ائمه، مؤمنین را به این گونه فعالیت‌ها تشویق می‌کنند مانند آن‌که رسول اکرم صلی الله علیه و آله طلب رزق حلال را واجب و آن‌را در حکم جهاد معرفی می‌کنند. [۲]

وقتی به کوشش شایسته و نیکو در این راه امر می‌شویم تا آنجا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله کسی که در راه تحصیل و بدست آوردن روزی برای خانواده کوشش می‌کند را به مجاهد فی سبیل الله (در راه خدا ) تشبیه می‌کنند. "الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله". [۳] در مقابل از بیکاری و تنبلی و سربار بر جامعه بودن نهی می‌شویم در این زمینه مفضل بن عمر از حضرت امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که ایشان فرموده‌اند: لا تکونوا کلاّ علی الناس یعنی سربار جامعه نباشید. [۴]

 

برخورد اسلام با مال حرام

 

از مطالبی که گفته شد به این نتیجه می رسیم که به طور کلی اسلام با کسب و کار و فعالیت‌های صحیح اقتصادی کمال موافقت را دارد و حتی به آن سفارش اکید دارد. اما در مقابل از نزدیک شدن به مال حرام و شبهه ناک به شدت نهی فرموده است: امام پنجم در این باره می‌فرماید: ان الذنوب کلها شدیدة و اشدها ما نبت علیها اللحم و الدم [۵]؛ همه گناهان سخت می‌باشند و سخت‌ترین آن‌ها گناهی است که گوشت و پوست از آن روئیده باشد.

 

تاثیر غذا در بعد جسمی و روحی انسان

 

تذکر این نکته نیز لازم به نظر می‌رسد که وجود انسان دو بعد دارد یکی بعد جسم او که تحت تأثیر ظاهری و مادی غذا است و معمولاً ما در مورد ظاهر غذایی که می‌خوریم دقت کافی را به کار می‌بریم و به بعد معنوی که حلال و حرام بودن آن است کم‌تر توجه می‌کنیم بعد دیگر انسان روح اوست که غذا به شدت بر آن تأثیر گذار است تا جائی که در حالات بعضی از اولیاء الله و بزرگان نوشته‌اند که با خوردن یک لقمه شبهه ناک آن هم به صورت اتفاقی تا مدت‌ها از توفیق نماز شب محروم می‌شده‌اند.

 

مولانا

مولانا جلال الدین بلخی با بیان اصل علیت و نظام علت و معلول در عالم می‌فرمایند:

چون زلقمه تو صید بینی و دام جهل و غفلت آید آنرا دان حرام

لقمه‌ای کان نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال [۷]

در واقع مولانا حسد و جهل و غفلت و بطور کلی صفات ناپسند را زاییده لقمه حرام می‌دانند.

 

علامهجعفری

مرحوم علامه جعفری (ره) در تفسیر این بیت مولانا « علم و حکمت زاید از لقمه حلال عشق و رقت آید از لقمه حلال» می‌فرماید لقمه حلال برای دل انسان علم و حکمت و عشق و ظرافت ایجاد می‌کند و هنگامی که دیدی حسادت و جهل و غفلت تو روز افزون است بدان که نتیجه همان لقمه‌های حرامی است که خورده‌ای... لقمه حلال عالی‌ترین پدیده‌ای را که برای انسان ممکن است ایجاد می‌کند. [۸]

 

شیخ علی اکبر نهاوندی

در این زمینه عالم و زاهد بزرگ مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی می‌فرماید: چون غذای حرام به شکم وارد شد مصداق آیه:« و الذی خبث لا یخرج إلا نکداً» [۹] از خبیث چیزی جز خبیث خارج نشود و مصداق آن در ضرب المثل‌ها این بیت است که: از کوزه همان تراود که در اوست... و قوت یافتن و بسته شدن نطفه‌ای که با لقمه حرام بسته و رشد یافته چیزی جز خباثت نمی‌باشد و چگونه می‌توان به چشم او امیدوار بود که به نامحرم نگاه نکند و یا با زبان غیبت نکند و این چنین است حال سایر اعضاء به نسبت به معاصی که صادر شده از شخص. [۱۰]

 

مرحوماحمدنراقی

نیز عالم ربانی مرحوم نراقی در کتاب معراج السعاده می‌نویسد: دلی که از لقمه ‌حرام روئیده باشد، کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا و نطفه‌ای که از مال حرام هم رسیده باشد به مرتبه ‌رفیع انس با پروردگار چه کار، چگونه پرتو عالم نور بدلی تابد که غذای حرام آن را تاریک کرده و کی پاکیزگی و صفا برای نفسی حاصل می‌شود که کثافات مال شبهه ناک آن‌را آلوده و چرک آلود نموده باشد. [۱۱]

از آن‌چه گفته شد بنابه اصل علیت غذای حرام بر روح و روان انسان بسیار تأثیر گذار است و این تأثیر بر روان فرزند به هیچ وجه قابل انکار نیست چنان‌که در طول تاریخ غالب افراد فاسدی چون معاویه بن ابی سفیان از دامان کسانی چون هند جگر خوار برآمده‌اند که سخن حق در آن‌ها هیچ تأثیری نمی‌کند کما اینکه امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا فرمود: شکم‌های شما از حرام پر شده لاجرم سخن حق را شنوا نیستید و در مقابل صالحانی چون شیخ انصاری (ره) که از پستان پاک مادرانی شیر خورده‌اند که هیچ‌گاه بدون وضو به آن‌ها شیر نمی‌دادند.

 

آیت الله مظاهری

در پایان این نوشتار را با سخنی از حضرت آیت الله مظاهری به پایان می‌بریم: ایشان در مورد تأثیر غذا می‌فرمایند: غذای حلال در آن وقت ( انعقاد نطفه ) تأثیر عجیبی روی بچه دارد چنان‌چه غذای حرام در شقاوت اولاد تأثیر عجیبی دارد... غذای حرام ، مال حرام ، از هر آتشی بدتر است اگر نطفه بچه منعقد شود از غذای حرام رستگار شدن او کاری است بس مشکل [۱۲

عوارض غذای حرام بر جسم انسان

 

چشم چرانی

 

1-دشواری تنفس

 

2- درد اطراف قلب

 

3- طپش قلب

 

4- ضعف و خستگی عمومی

 

5- سردرد

 

6- بی قراری

 

7- بی خوابی و کم اشتهایی

 

8- به خستگی فکری دچار می شود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 آبان 1393 ساعت: 18:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره جنگ احزاب يا خندق

بازديد: 1397

 

تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق درباره جنگ احزاب يا خندق

و لما راي المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و مازاد هم الاايمانا و تسليما

سوره احزاب  ‌آيه 20 تا 21

چون مومنين احزاب كف را ديدند گفتند اين است آنچه خدا بما وعده داد وعده خدا و رسولش راست است گفتار آنها بر ما ايماني افزود و مومنين تسليم او شدند مرداني بودند كه به پيمان خود وفا كردند برخي بمدت پيمان برجا ايستادند و بعضي در انتظار حوادث بودند خداوند تبديل نداده وعده خود را و پاداش داد راست گويان و وفاداران را بكيفر رسانيد منافقين را او مي خواهد توبه آنها را ميپذير دومي خواهد آنها را مي آموزد زيرا تنها اوست رحيم و بخشنده.

چون يهود اطراف مدينه محصوصا بني نضير رانده شدند در اثر طبيعت ناپاك خود برسد انتقام برآمدند و از اطراف مدينه به جايشام به مكه رفته با مشركين پيوستند و قريش را برجنگ پيامبر تحريك و تطميع كردند قريش از حمايت يهود خرسند شدند و از قبيله غطفان و ساير قبايل و احزاب عرب كمك ها گرفتند و بر قتل مسلمين كمر بستند داستان جنگ احزاب نازل شده و چون از همه قبايل مشركين در آن شركت داشتند بنام احزاب و چون در اطراف مدينه مسلمين خندقي كندند بنام غروه خندق شهرت يافت قبايل عرب و احزاب قريش برياست ابوسفيان به طرف مدينه حركت كردند رسول خدا با اصحاب به مذاكره و مشاوره پرداخت سلمان فارسي گرفت اطراف مدينه حندقي بكنيم كه دشمن نتواند داخل شهر شود. پيشنهاد سلمان مورد قبول واقع شد و مسلمين را بكندن خندق فرمان را منافقين در كار كندن سستي مي كردند و بدون اجازه به خانه ها آسايش مي كردند مومنين با نهايت جديت و كوشش به خندق كردن سرگرم بودند و آياتي در اين باره نازل شد.

 

كندن خندق

در اين جنگ سپاه دشمن از جهت نطرات و تسليحات قوي بوده و مسلمين كه مرتب زير بار جنگ مي رففتند خسته و فرسوده و بي چيز بودند و جنگ بود و تسليحات مجهز نداشت فقط يك اسلحه قوي و نيرومند داشته كه همان موجب فتح و ظفر آنها مي شد آنهم قوه مسلمين بوده آنها كه به سختي قوت لايموت پيدا مي كردند.

داراي چنان روحيه قوي بودند كه چشم بر حكم و گوش برفرمان پيشواي اسلام داشتند به محض فرمان جنگ سراز پا نمي شناختند تشويق و تشجيع پيغمبر اسلام (ص) چنان روحيه فرح و انبساط و نشاط و بردباري و شكيبايي صبر و استقامت به آنها مي بخشود كه خستگي را نمي فهميدند كندن خندق بهترين نمونه اين حقيقت بوده و مردم مسلمان شورع بكندن خندق كردند دسته اي خاك مي كندند دسته اي بالا مي ريختند هر قدر گرسنگي برهنگي فقر در نظر آنها جلوه مي كرد آنها را بر اداء وظيفه بيشتر تعريض مي كردند پيغمبر شخصا مشغول كندن حندق بود و گاهي بنظم و زماني === آنها را تشجيع مي كرد و روح تازه به آنها مي دميد هر سخني پيشواي اسلامي مي گفت آنها نيز جواب مي دادند و سرگرم انجام وظيفه بودند پيغمبر مي فرمود:
الهم لاخير الاخير الاخره                              فارحم الانصار و المهاجره

پروردگارا نيكوتر از زاد و توشه آخرت نيست- تا بار الها به مهاجر و انصار رحم كن.

اصحاب جواب مي دادند:

نحن الدين بايعوا محمدا                               علي الجهاد ما يقينا ابدا

ما كسانيكه با پيامبر بيعت كرديم هستمي براي جهاد با كفار ما يقين داريم فتح نهايي با ماست.

پيغمبر خندق را تقسيم بين طبقات مسليمن ك رده تا مقدار كار هر كس معلوم شود خندق حاضر شد و هشت دروازه براي آنها گذاشتند و بر هر دروازه نگهبان و پاسباني كه مراقب واردين بشود و زبير بن عوام رئيس خندق و دروازه گرديد و دستور فرمود در صورت لزموم باذن من به جنگ پردازند. در اين موقع سپاه دشمن به رياست ابوسفيان به ده هزار نفر رسيد و قشو اسلام بيش از سه هزار نفر نبودند و خندق بين اين دو سپاه بود.

يهود بن قريظه كه هنوز در اطراف مدينه بودند و پيمان عدم تعرض داشتند با نزديك شدن كفار قرش بدانها پيوستند با اين حال دشن بيش از بيست و سه روز در پشت خندق بماند و كاري نمي توانست از پيش ببرد كاسه صبرشان لبريز شد و مردان نامي آنها مانند: عمروبن عبود، عكرته بن ابوجهل، ضروربن خطاب، هبيره ابن ابي وهب، نوخان بين عبدالله آماده جنگ شدند و سوار اسب گشته نزديك خندق رسيدند گفتند لاولله ان هذه المكيده ماكانث العرب تكيدها  اين مكر غير عرب است عرب اين كار را نمي دانست يك گوشه خندق را در نظر گرفتند كه با اسبان آزموده خود جستن كنند علي بن ابي طالب دروازه خندق را بر آنها بگرفت تا وارد شهر نشوند.

عمروبن عبدود وارد خندق شد و فرياد برآورد كه كيست بجنگ من آيد؟

هيچ كس از ترس جوابي نداد                  نبض همه از حركت ايستاد

 

پيكار علي (ع) با عمروبن عبدود

ضبريه علي بوم الخندق الضل من عباده الثقلين.

عمرو از شجاعان عرب بود او مردي بود عمر كه گفت با من او هم سفر شام بودم و هزار نفر دزد بر  قافله ما تاختند عمرو به تنهايي آنها را متفرق ساخت. عمرو شروع به فحش دادن مسلمين داد. در اين موقع علي (ع) برخاست و از پيغمبر اجازه خواست فرمود بنشين چندين مرتبه عمرو مبارز طلبيد و حماسه خواند هر دفعه علي بلند مي شد مي گفت يا رسول الله اگر او عمرو است من علي بن ابي طالبم فرمود بنشين تا دفعه آخري كه اجازه خواست و غير از علي كسي مرد ميدان عمرو نبود- پيغمبر فرمود اجازه مي دهم و از خداوند مسئلت دارم كه ترا بر عمرو نصرت دهد-

سربلند كرد عرض كرد پروردگارا علي برادر من و پسر عم من است مرا تنها نگذار و با چشمي پر از عاطفه و اشك آلود فرمد برو كه خدا يارو مدد كار تو باد.

علي (ع) چون شير ژيان از بالاي خندق سرازير شد و اين رجز را خواند:

 

لا تعجلن فقد اتاك مجيب صوتك غير عاجز

                                        ذونيته و بصيره و الصدق منجي كل قائز

اني دارجوان اقيم عليك نائحه الجنائز

                                        من ضربه بغلاء يبقي ذكرها بعد الهزائز

 

در اين رجز مانند يك شاعر فارغ بال كه در كنار يك صفحه گلزاري نشسته باشد و همان وزن و قافيه و همان كلمات را استعمال كرده پاسخ دندان شكن از روي ادب علمي و شهامت شعري به دشمن داد.

علي به او گفت شنيدم تو پيمان بستي كه اگر مردي از قريش يكي از سه چيز از تو بخواهد بپذيري عمرو گفت آري علي گفت اول من ترا دعوت بتوحيد و اسلام مي كنم كه به يگانگي خدا و رسالت محمد(ص) گواهي دهي عمرو گفت از اين سخن درگذر.

علي گفت دوم آنكه از اين راهي كه آمدي برگرد و از جنگ با او در گذر، عمرو گفت اگر اين كار كنم زنان قريش مرا سرزنش كنند زيرا من در جنگ بدر زخمي برداشتم و نذر كردم تا محمد را نكشم روغن بر موي سرم نمالم. علي گفت سوم آنكه ترا به مبارزه خود مي خوانم.

عمرو گفت كه من دوست ندارم به دست من كشته شوي تو هم === نيستي- علي (ع) گفت اما من دوست دارم ترا در راه خدا بكشم.

علي گفت پياده شو تا با هم بجنگيم عمرو پياده شد و مشتي برصورت است بكوفت و شمشيري به پاي اسب زد اسب روي زمين افتاد شمشير ديگري به طرف علي فرو آورد علي به چالاكي با سپر آنرا رد كرد در حالي كه سپر دو نيمه شد و فرق علي را بشكافت علي با عمامه سر خود را بست و باز به ميدان آمد فرمود اي عمر تو خجالت نكشيدي با اين شخصيت براي خود همراه و كمك آوردي در حالي كه علي تنها به جنگ تو آمده عمرو برگشت كه ببيند كه به حمايت او آ,ده علي فورا شمشيري بر پاي او فرو آورد كه آن هيكل قوي الجثه به زمين افتاد از دو طرف قشون همه ناظر آن بودند چون ديدند علي عمرو را زد بانك تهليل و تكبير سر دادند مشركين رو بفرار گذاشتند و مسلمين هلهله و شادي كردند. مسلمين مشركين را تعقيب كردند همه گريختند مشركين مي خواستند بدو نوفل را از مسلمين بخرند پيغمبر فرمود ما را به جثه خبيث اين و پول آنها نيازي نيست آنرا ببريد.

علي پس از لحظه اي آمد سرعمرو را جدا كند او گفت اي علي مرا فريب دادي گفت معني جنگ همين است عمرو آب دهان برصورت علي انداخت علي خشمگين شد و برخاست و چند گامي بزد آنگاه باز گشت تا سر عمرو را جدا كند او گفت چرا منصرف شدي و اكنون باز آمدي؟ علي گفت چون تو آب دهان بصورت من انداختي و در آن حال من خشمناك شدم نخواستم با حال خشم سرتو را جدا كنم بلكه خواستم با انبساط براي رضاي خدا سرجدا كنم.

مولوي اين داستان را با فلسفه عمل عي چنين نقل كرده است:

از علي آموز اخلاق عمل                      شير حق را دان منزه از دغل

علي سر عمرو را آورد حضور پيغمبر و رسول خدا فرمود: ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين.

اثر ضربت علي در روز خندق بهتر از عبادت ثقلين است.

علي با اين ضربت پشت احزاب را در هم شكست و دشمنان را برخود لرزاند گريختند ولي باز آرام ننشستند باز در مقام كشتن محمد (ص) و انتقام از مسلمين بودند برگشتند اما با انديشه تهيه لشكري براي جنگ با مسلمين برآمدند.

باج و خراج چيست با مراجعه به كابهاي مختلف و افراد آگاه تعدادي از چيزهايي كه به ع

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 05 آبان 1393 ساعت: 18:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس