تحقیق دانشجویی - 482

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره روان درماني

بازديد: 103

تحقیق درباره روان درماني

سابقه فرهنگي - تاريخي روان درماني

بقراط روان درماني علمي - تجربي را ازپيش خبر داده بود. اين روش از اواسط قرن هيجده بطور مستمر در دنياي غرب مورداستفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر نخستين کسي بود که روش درماني خود را استفادهعلمي ازخوابمصنوعي حيوان ناميد. با آن که نظريه‌هاي او بي‌اعتبار قلمداد شدند، روان درمانيعلمي - تجربي به شکلهيپنوتيزم ادامه يافت و بعد به لطف نبوغ فرويد از شهرتي همگاني برخوردار گرديد. در دهه‌هاياخير روان درماني علمي - تجربي با استفاده از نظريه‌هاي پاولف و اسکنير و نظريه‌هايشناختي بيش از پيش گسترش يافته است.

انواع روان درماني

روان درماني انواع خاص بسياري دارد و تقسيم بنديهايمختلفي بر مبناهاي مختلف براي آن صورت گرفته است. از يک تقسيم بندي که طول زمانيروان درماني مورد توجه بوده روان درماني را به دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت تقسيمبندي کرده‌اند. در تقسيم بندي ديگري بر حسب تعداد افراد شرکت کننده در روان درمانيدو نوعروان درماني فرديوروان درماني گروهيرا معرفي کرده‌اند. مهمترين تقسيم بندي بر حسب نوع رويکرد مورد استفاده در طول درمان انجام گرفته است. در اين دسته روان درماني مبتني بر رويکردروانکاوي،رفتار درماني،شناخت درمانيو روان درمانيهاي مبتني برروند انسان گرايانه قرار مي‌گيرند.

چه افرادي تحت روان درماني قرار مي‌گيرند؟

نظر به اينکه روان درماني يکنهاد متکي بر فرهنگ است اشخاصي که مناسب آن تشخيص داده مي‌شوند در جوامع مختلفمتفاوتند. ولي بطور کلي افراد ذيل عمدتا از روان درماني بهره مي‌برند:

  • روان پريشها:براي اين که بتوانند باشناسايي تشويقهاي خود در موقعيتي قرار گيرند تا با اين استرسها برخورد موثرتريداشته باشند.
  • روان رنجورها:اشخاصي که برايروبروشدن با فراز و نشيبهاي زندگي تحت تاثير تجربه‌هاي احتمالا ناخوشايند گذشته کهبه فرآيند رشد و يادگيري آنها لطمه زده است با دشواري روبرو مي‌شوند. اين اشخاص وهمينطور اشخاصي که تحت تاثير مشکلات موقت زندگي دچار واکنشهاي رواني مثل داغ ديدگيشده‌اند بزرگترين ميزان افرادي را تشکيل مي‌دهند که تحت روان درماني قرارمي‌گيرند.
  • گروه بعد افرادي را شامل مي‌شود که رفتار و حالات رواني آنها براي خودشان بلکهبراي ديگران آزار دهنده است و اغلب از طرف اطرافيان براي درمان هدايت مي‌شوند.

اهداف روان درماني

عليرغم تفاوتهاي قابل ملاحظه کليه روشهاي روان درمانيشش هدف را مد نظر دارند.

1.   رابطه درماني را تقويت مي‌کنند. ايجاد يک رابطه درماني مناسب و قوي از الزاماتاساسي در روان درماني است. بدون بوجود آمدن چنين رابطه تداوم درمان ميسر نخواهد شد.

2.      ايجاد اميدواري در بيمار براي دريافت کمک و ادامه درمان

3.   روشها و منطق درماني به بيمار کمک مي‌کند تا با کسب اطلاعات تازه درباره مسائلخود و راههاي موجود براي کنار آمدن شناخت بيشتري پيدا کنند.

4.      ايجاد انگيزش در بيمار

5.      افزايش احساس تسلط بر خود و زندگي در بيمار

6.      کاربرد آموخته‌ها در طول روان درماني در زندگي واقعي

شرايط لازم براي روان درماني

اين شرايط را به سه دسته کلي مي‌توان تقسيمبندي کرد: شرايط مربوط به موقعيت و مکان رواندرماني،ويژگيهاي روان درمانگرونوع بيماري.

در شرايط مربوط به موقعيت و مکانروان درماني اتاقي که روان درماني در آن صورت مي‌گيرد از حيث آرامش و به دور بودناز هر گونه مزاحمت ، آرايش و لوازم مورد نياز مورد توجه بوده است. ويژگيهاي مربوطبه درمانگر در مرحله نخست آشنايي و تسلط او را بر روان درماني شامل مي‌شود. اغلبروان درمانگرها براي هدايت فعاليتهاي خود از چارچوب خاصي استفاده مي‌کنند و اينچارچوب اغلب متناسب با شخصيت و علايق آنهاست.

برخي از درمانگرها در کاراستفاده از هيپنوتيزم مهارت دارند. بعضي در گروه درماني موفق‌ترند. برخي به اصلاحشناختهاي فرد مبادرت مي‌ورزند و جمعي ديگر معتقد به تغييرات رفتاري هستند. ارتباطمحترمانه و در عين حال جدي ، سلامت روان و پختگي شخصيت روان درمانگر از ديگرويژگيهاي مهم آنهاست. انتخاب شيوه روان درماني از سوي ديگر با نوع اختلال تحت درماننيز مرتبط است. برخي اختلالات همچون ترسها عمدتا بارفتار درمانيبهبود سريعتر و بهتري مي‌يابندو برخي همچونافسردگي با درمان شناختي.

مجريان روان درماني

از دوران مسمر تا اواسط قرن بيستم روان درماني از سويپزشکان ، متخصصين اعصاب و بعدا روانپزشکان مورد استفاده قرار مي‌گرفت. در دهه‌هاياخير بايد به اين گروه مددکاران اجتماعي دست اندرکار روانپزشکي و کمي ديرتر روانشناسان باليني و پرستارهاي رواني را اضافه کرد. اما بطور کلي مجريان روان درمانيبسته بر فرهنگ و شرايط ديگر موجود در هر جامعه با اندک تفاوتهايي همراهاست.

در ايالات متحده کثرت تقاضا براي روان درماني موجب گسترش مراکزي کهخدمات روان درماني ارائه مي‌دهند شده است. در ايران اين خدمات در بيمارستانهايرواني ، بخشهاي اعصاب و روان ساير بيمارستانها ، مراکز دولتي از جمله بهزيستي ودرمانهاي اخير در ساير ادارات و کارخانجات که بخشهاي مشاوره و روان درماني دايرکرده‌اند و همچنين در کلينيکهاي خصوصي مشاوره و روان درماني توسط روان شناسان ارائهمي‌شود.

 

 

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 10:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره رنگها

بازديد: 335

تحقیق درباره رنگها

مقدمه:

انسان-وبه تبع او اثر هنري-موجوديت نمي يابد،مگر انكه قالب وروحي داشته باشد0قالب و روح دو وجه منفك ياهمراه و تركيبي نيستند ،بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد0نه هر فالبي محمل هر روحي است و نه هر روحي تاب نشستن برهر قالبي رادارد0اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابند و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مي يابند0

در هنر معماري ، اثر و روح حاكم بر جايجاي آن از يكديگر منفك نيستند و نمي توانند كه باشند0نمي توان فضايي را تخيل نمود ؛بدون انكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين منوال نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح ان را در نظر نداشت 0روح فراخ در همنشيني با قالب تنگ ،همچون انيسش خرد وحقير مي گردد يا قالب شكسته بر مي دارد0قالي فراخ نيز ذيل روح خرد شده ، ويران مي شود0 اين دو تنها با رشد متناسب و همپاي يكديگر ،كاراو زيبنده مي گردند0

هر عنصر يا واحد معماري در همان بدو پيدايي ، متحد با مصالح و پيكره ،معرفتي را نيز هويدا و اشكار مي گرداند كه به واسطه اين معرفت است كه آن پيكره ادراك مي شود0هرچند كه مصالح بنايي عامل ايستايي و برپا شدن هر اثر معماري است اما معرفت حاكم بر ان است كه حافظ و نگارنده كليت و گاه حتي جزئيات اثر خواهد بود و گرنه متروك خواهد ماند و ايستايي اش نيز ديري نخواهد پاييد و رو به ويراني خواهد گذاشت0

نقش و رنگ ،نقش پويايي در معماري دارند0 هنرمند در سطوح رنگارنگ كاشي كه به نحوي مانع حضور و قرب به جهت جاذبه خاص است-نمايش عالم ملكوت و مثال را ، كه عاري از خصوصيات زمان و مكان و فضاي طبيعي است، مي بيند0

پيشگفتار:

در هنر و معماري ايراني با دو پديده شكل و محتوا-يا عينيت و ذهنيت-و در يك كلام قالب و روح مواجهيم0اين مقولات در بر گيرنده هر سه جنبه از هنر معماري، يعني جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود را بنا يا حجم اثر ، و در نهايت هنرهاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون رنگ و نقشي محوري در انچه كه معماري ايراني ناميده مي شود دارد، اما در دوره هاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيه يي يافته است 0 حال انكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضاسازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نا متجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد0

نقش و رنگ كه مبنا و اساس كاشي كاري مي باشند؛ چنانكه زاينده دنيايي از رموز و اسرار عميق اند و رنگ كه مبين حالات روحاني و نفساني ادمي در عالم ملكوت است وازصدها سال پيش مزين مساجد و مقابر و 000 بوده و در هر دوره سير تحولي ويژه خود را داشته است؛ در عصر حاضر به انزال و انزوار روي كرده است و توجه شاياني به ان نمي شود و كاشي كاري ، امروزه به صورت ماشيني انجام مي گردد و روح هنر امروز ، تجلي گاه روحيات عالي هنرمند نيست0

رنگ ها ، رنگ باخته اند و نقش ها مانند ستاره هاي درخشان اسمان بر صفحه كاشي كاري نمي درخشند0 باشد كه بدرخشند0

اين روزها بسياري از رنگ ها از دايره كلمات انسان دي حذف شده اند0 كسي حالا اسمشان را زبان نمي اورد0 كودكان اين دوره نمي دانند بيد مشكي چه رنگي است0 زرين ، لعل، مينايي ، ازرق ، گلگون ، و كهربايي هم به گوش نا اشنا هستند0ودر حال انقراض 0

محمدكاظمي ،نويسنده و پژوهشگر مي نويسد: از نظر عرفا مسائل غير مادي يا معنوي نيز رنگين بوده اند 0 ما بر  خلاف گذشتگان رنگ هاي مادي را هم از ياد مي بريم0 حال انكه انان معتقدبه رنگ هايي براي معنويات و ناديدني ها هستند0 رنگي براي دوست، رنگي براي صلاح و رنگي براي خدا0

ايه 138سوره بقره مي فرمايد: " اين رنگ خداست و چه رنگي بهتر از رنگ خداست؟ و ما پرستندگان اوييم" 0

فصل اول

رنگ

رنگها هر يك بنا بر مميزات خويش متضمن معنايي سمبوليك هستند0 حالات روحاني و نفساني ادمي و نحوه تحقيق وجود موجودات و اموردر عالم  همواره بابيان سمبوليك در ساخت هنر توام بوده است0 در سمبوليسم طبيعي ، رنگها بسيار ساده در كار مي ايند ، چنانكه سبز و سفيدو ابي و بي رنگ مظاهر تازگي ، پاكي ، اسمان و بي تعلقي است0 اما در هنر ديني و اساطيري حد مظهريت رنگها از اين فراتر مي رود0 في المثل در فرهنگ اسلامي سمبوليسم سبز متضمن عاليترين معاني عرفاني است و به اين صورت بالاخص در اطراف نام حضرت خضر(ع)تجلي مي كند .خضرسبز پوش جاويد است.

رنگ سبز سمبوليسم جاودانگي و نيكويي است كه صورتش از عالم طبيعت و محسوس اخذ شده ،اما معنايش از عالم معاني و نامحسوس .

درعين حال خشم و غضب و جنگ و جهاد نيزبا زبان خون ظاهر شده است و شياطين و ديو سيرتان در لباسي قرمزرنگ در نظر امده اند. علي رغم ايت تلقي ثا نوي رنگ سرخ از حيث زيبايي بسيار به هم نزديكند .بديسان نوعي سمبوليسم دوگانه از رنگ سرخ القا شده است كه درمورد رنگ سياه صدق مي كند .

نظام سه رنگه

سه در حد عدد ، و در حد مثلثدر هندسه  ، بازتابي از مفهوم بنيادي روح ، نفس ، و جسم است كه تمامي افرينش را مي سازد0 اگر از سوي ديگر در حد سيرهاي سه گانه روح در نظر گرفته شود، ياداور اعمال نزول، وبسيط عرضي است كه به ترتيب نمايشگر صفات انفعالي ، فاعلي ، و خنثي هستند( پيكره 66 )

سفيد غايت يكپارچگي همه رنگها است، پاك و بي الايش 0 در حالت نا مظهر خويش ، رنگ نور محض است پيش از تجزيه و پيش از انكه يكي خود بسيار گردد0 نور ، كه از حالت نمادين سفيد تلقي مي شود ، از خورشيد نازل مي شود و نماد توحيد است 0

همچنانكه رنگ با سپيدي اشكار مي گردد ، با سياهي پوشيده مي ماند ؛ " پوشيده از روشني بسيارش" سياه ، " شبي روشن ميان روز تاريك  " است ، چنانكه از خلال اين سياهي تابناك است كه مي توان وجوه پنهان حقتعالي را يافت 0 اين دريافت از طريق سياهي مردمك چشم حاصل مي شود كه ، در حد مركز چشم ، رمزا" حجاب بينش دروني و بيروني ، هردو است0 سياه فناي خويشن است0

نظام چهار رنگه

چهار در حد عدد ، و در حد مربع درهندسه ، بازتابي از نقش بندي تصويري نفس كل است كه به گونه ي صفات فاعلي طبيعت ( گرم ، سرد ، تر ، خشك) و كيفيات انفعالي ماده (اتش ، اب ، هواو خاك) ظاهر گشته است0 ( جدول 2) چهار ربع روز ، تربيعات قمر ، چهار فصل ، و بهره هاي چهارگانه ي زندگاني اين جهاني ادمي بازتاب هاي ثانوي اين نظام اند ( پيكره ي 67)0

رنگ هاي اوليه سرخ ، زرد ، سبز، و ابي به چشم مي ايند 0 اين چهار رنگ با چهار عنصر اصلي ( " اركان اربعه " ) همخواني دارند0 طبيعت ،عامل فاعلي در قبال ماده ، دائر كننده ي خلقت دنيوي ست و نواخت هاي ظاهر و باطن تمامي هستي راتعين مي بخشد 0 ادمي از طريق نظام چهار رنگه همخواني هاي محسوسي با جنبه هاي گونه گون اين نيروي جبلي طبيعت برقرار مي كند كه پيوسته در طلب حالت تعالي متماثل با حالت ازلي انتظام  خود است0

سرخ تداعي با اتش دارد ، نمايشگر صفات طبيعي و جفت گرمي و خشكي است 0خود مبين روح حيواني است-فاعلي، انبساطي ، انعقادي 0 از لحاظ زماني ، همان بامداد ، بهار ، و كودكي است0 سبز مكمل سرخ است ، نمايشگر صفات متضاد سردي و رطوبت است 0 سبز نماينده ي اب است و نفس مطمئنه ، با صفاتي انفعالي ، انقباضي ، و انحلالي 0 از لحاظ زماني همان شامگاه ، خزان ، و پختگي ست0 زرد هواست ، گرم و تر 0 صفتي فكورانه ، فاعلي ، انبساطي ، وانحلالي دارد0

ابي نماينده خاك است،سرد و خشك، ابي نشانه ي نفس اماره است ،با صفاتي انفعالي ،انقباضي، و انعقادي، ضمن انكه نمايشگر پايان دوره هاست ،زيرا كه شب است، زمستان است ،و پيري0سيرهاي نزولي و عروجي اين رنگها ،چون در حد حركتي از طريق چهار ربع يك دايره در نظر گرفته شوند، خود دايره ئي تمام و كمال ترسيم مي كنند؛ پايان يك دوره هيچ نيست جز نشانه ي اغاز دور ه ئي

ديگر0

سبز در اسلام برين هر چهار رنگ به شمار مي رود چرا كه متضمن ان سه رنگ ديگر هم هست0زرد وابي رويهم آميزه ئي متعادل از سبز به دست مي دهند كه سرخي ،پسديد آنست0سبز با دو ساحت فطري اش كه گذشته يا ازليت (ابي)و آينده يا ابديت (زرد)باشد،و با ضدش،زمان حال سرخ فام ،نشانه ي اميد ،باروري ،وجاودانگي ست0

هماهنگي رنگهاي همجوار

رنگهاي همساز ،يارنگهائي كه در دايره اي رنگ كنار هم هستند ،معمولا"در طبيعت يافت مي شوند0رنگين كمان مقياسي از سرخ تا به نارنجي و آبي تابه بنفش دارد0رنگهاي پائيزي رنگ سرخ را از خلال نارنجي ،زرد،طلايي،قهوئي ،و ار غواني در جه بندي مي كند0برگهاي در ختان با سبز زرد گونه ،سبز ،سبز ابي گونه درجه بندي مي شود 0بيشتر رنگها از حيث سايه-روشن با رنگهاي همجوار درجه بندي مي شوند0

رنگهاي همساز بر تاثيرات رنگي تاكيد دارد،همچنانكه در تمام موارد رنگ ساده ي اصلي يا فرعي به پيشگرمي دو همسايه ي واسط،كه نمايشگر منش اصلي انند،تشديد مي شود0

هماهمنگي رنگهاي ناهمساز

تضاد همزمان رنگهاي ناهمساز (مخالف)روي دايره ي رنگ در طبيعت نيز به همان فراواني رنگهاي موافق و همساز رخ مي نمايد0اين تضاد يا تخالف به شدت هر رنگ مي افزايدو،به اتكا‌ي پديده هاي پسديد، به هر كدام درخشش ،وضوح ،و باروري مي بخشد0

گلهاي بنفشه كه بيشتر مركز زرد فام دارند؛ بالهاي مرغ نيلي كه با تلا لو هاي مخالفتاب ،نارنجي زرد گونه مي زند؛و صحنه ي يك غروب نارنجي بر اسمان بحري سير هيچ نيستند جز نمو نه ئي چند استفاده عالي طبيعت از تضاد هماهنگ رنگها (پيكره ي 70)

با رنگهاي مكمله يا ناهمساز ،يك رنگ كرم (اغلب به مساحتهاي كوچك)را مي توان بر مساحتهاي بزرگي از رنگهاي سرد نشاند و بدينسان براي در هم شكستن كيفيتي انفعالي كيفيتي مثبت بر انگيخت 0ترتيب ناهمساز ها ،البته ،نه محدود به دايره ي رنگ بلكه شايد به بر جسته ترين نحوي در دو رنگ مكمل سياه و سفيد جلوه گر است 0

هفت رنگ

سنتا" مجمو عه ي هفت رنگ به مفهوم كلي رنگ نافذ است 0سفيد ،سياه ،و سندل فام،در حد گروه سه رنگه ي اول ،مكملسرخ ،زرد،سبز،و آبي اند كه در حد چهار رنگه ي دوم تلقي مي شوند0اينها رويهم ،به تعداد،گروهبندي  عالي هفت رنگ را نشان مي دهند0اين مشخصه ي عددي اساس درك نظام سنتي رنگ است0

رنگ سفيد:

سفيدي حتي "در بسياري از اشيا ي طبيعي نيز به نحو صفا بخشي زيبايي را تعالي مي بخشد ،چنان كه در مورد مرمر و مرواريد و گل ياس چنين است-بعضي از ملت هاي مختلف به طريقي در اين رنگ نوعي قداست و تاثير گذاري تشخيص داده اند 0در فلسفه حيات و رمزهاي مردمان ، اين رنگ نشانه بسياري چيز هاي موثر و بزرگ بوده است همچون عصمت نو عروسان وبركت پيري 0يا مثل تقدس آتش سپيد زبانه كشيده نزد زرتشتيان ،ولباس رو حانيان زرتشتي ،كه نشانه اي است از همان احساس احترام و حرمت ،ونيز پاكي دور از دسترسي كه براي روحانيت و مقام آن تصور  شده است0در بسياري از نقاط عالم ،سفيدي در پوستي كه بر گردن قضاوت مي افكنند ،حاكي از عظمت نمادين و عدالت در داوري است0هم چنين اين رنگ در بسياري از فر هنگ هاي ملل ،خبر آور نوعي شادي و بشارت نيز شده است0چنان كه در ميان روميان ،سنگ سفيد نشانه روز  خوش بود0

البته همه اين معاني و رموز رنگ سفيد و خصايص آييني آن ،كه به حالت خواسته يا نا خواسته در ذهن معماران اثار اسلامي ودر هيئت و جامه دروني و گاه بيروني اين بناها (به خصوص در مناطق كويري)متجلي مي گردد،علي رغم گوناگوني نظرات و تشتت اعتقاداتي كه اين رنگ در فر هنگ هاي قبلي داشته ،در مسجد اسلامي ،شكل واحدي و توحيدي به خود مي گيرد،از اعتقادات و معاني بومي فراتر رفته و در جهت بيان حالات قدسي و ان روح عبادتگر و نيايشگري قرار مي گيرد كه ديده بر نقطه اي واحد و نوري متجلي از منبع فياض وحدانيت دارد0

رنگ سفيد،هم چنان كه "پر معني ترين رمز پديده هاي روحاني است ،عامل تشديد در تمامي چيز هايي نيز هست كه براي بشر از همه چيز پر مهابت تر ،وحشتناك تر و حتي تر ساننده تر هستند0

رنگ سياه:

رنگ سياه در عرف عام با تيرگي و پريشاني روزگار و فلاكت و بدبختي قريت است0اما حضور آن در آداب ور سوم مختلف حكايت از معني دو گانه آن مي كند0لباس برخي روحانيون مسلمان و مسيحي  و لباستيره كاهنان  بابلي كه قبايي به شكل ماهي سياه بود از معاني مثبت آن حكايت مي كند0در محافل اشرافي قديم رنگ سياه رنگ رسمي لباسها بوده است0خلعت سياه از اين زمره است

سياه پوشي در برخي اقوام معنايي قريب به معتقدات اسلامي در باره سبز پوشي خضر دارد0

در ادبيات و عرفان اسلامي رنگ سياه نشانه تعالي است0چنانكه آب حيات در ظلمات به دست مي ايد و مقام شب قدر نشانه تعالي شب از روز است0

سندل فام خاكي ست، رنگ زمين:"تهي از رنگ" 0

سندل فام ،از جنبه ي نمادين ،همان آدمي ست به اجمال ،زمين است به تفصيل،جسم نزد صنعتگر ،سطح خنثي نز دهندسه دان،و كف از براي مهندس ومعمار0

آميزش بصري رنگها:

رنگها از كيفياتي واجد بعد بر خوردارند0رنگهاي كرم از قبيل سرخ ،نارنجي وزرد فاعلي و پيشتاز ،رنگهاي سرد از قبيل سبز ،آبي و بنفش انفعالي اندو پسنشين0با اين اصل ،سلسله هائي از تراز هاي اوليه ،ثانويه و ثالثه ،وابسته به پس زمينه ،الگوها و روشني ها يا تلالو حاصل مي ايد0

پس زمينه ،سنتا"به رنگي واحد يا به رنگهاي همساز متمركز به رنگ آبي كه همجوار با سبز-آبيها يا آبي-بنفش هايند،گرايش دارند0تراز هاي ثانويه ،در حالي كه سوي ناظر پيش مي آيند و گاهي اوقات مركب از الگوهاي بسيارند،نمايشگر رنگهاي مكمله ي پسزمينه هايشان هستند0تسلط عمده يرنگ زرد ويژگي اين تراز است،اما الگوهاي ثانويه ي فيروزه ئي هم رايج اند0در مورد اخر،اما،تاكيد اصلي هميشه روي تراز هاي نارنجي زرد گونه است0

روشنه هاي شكو فه هاي سفيد وزرد روشن يا ديگر نقشمايه ها ويژگي بخش تراز ثالثه اند كه به ناظر از همه نزديك تر مي نمايد0اين روشنه ها لاجرم به پسنشين ترين نظامالگو هاي ثانويه تعلق مي گيرند و بدينسان عمق بصري با توازني پديد مي اورند0

رنگها،نمايشگر اندازه ي نسبي آشكاري هستند ،چون رنگهاي روشن مايل به انبساط اندو رنگهاي تيره مايل به انقباض0زرد فراخمايه ترين رنگها مي نمايد ودر پي ان سفيد،سرخ ،سبز،آبي   و سرانجام سياه قرار داردكه تنكمايه ترين رنگهاست0گزينش عاقلانه ي شكوفه هاي كوچك سفيد يازرد در تراز هاي ثالثه، كه پيش تر مطرح شد، شاهدي است براي آگاهي هنرمند سنتي از اين ظرايف كاربرد رنگ0

قوانين آميزش بصري رنگ با تضاد هاي همزمان يا متوالي رنگها سرو كار دارد 0اگر رنگها پر تضاد در مساحت هاي كوچك ارائه شده باشند به چشم از هم شناخته نمي شوند و خبط بصر به بار مي اورند0اگر سرخ و سبز در اميزند حاصل كار قهوه اي گلفام است0

رنگ در معماري اسلامي

در معماري اسلامي به خصوص مساجد ،نقوش گچبري ها ،آجر كاريها و كاشي كاريها بر مبناي معناي سمبوليك هر يك از انها و حس پوياي زيبا پسندي مذهبي مردمان انتخاب مي شوند0ختايي ها ،اسليمي ها و ديگر نقوش كاشيكاري كه با رنگ هاي ملايم و تضاد هاي دلنشين كنار هم و در لابلاي هم مي خزند ،چشم را با منحني هاي بيكران به هم بافته شان به مسير هاي بي انتهاي مامني نامعلوم و بهشتي گم شده سوق مي دهند0

بيشترين قسمت سطوح كاشي كاري به رنگ هاي سردي چون زنگاري ها ،فيروزه اي ها و لاجوردي ها تعلق دارد0لاجوردي ها ورنگ هاي آبي خام،عمق دارند كه آدمي را به بي نهايت و به جهاني خيالي و دست نيافتني مي برند0ابي گستردگي و وسعت آسمان صاف را به ياد مي آورد0نشانه صلح است و بهجت و فرحناكي ورنگ بي گناهي 0نور ابي،كساني راكه بي قرارند،ارام مي كند0آبي همواره متوجه درون است و جنبه هاي گوناگون روح آدمي را نشان مي دهد ،در فكر و روح اوداخل مي شود و باروان او پيوند مي خورد0آبي معني ايمان مي دهد واشاره اي است به فضاييلايتناهي وروح0براي مردم مشرق زمين ،آبي سمبل جاودانگي است0وقتي به تاريكي مي گرايد،معني وهم ،بيم،وغم واندوه،يامرگرا به خود مي گيرد0مردمان آيين پرداز باستان،به قداست فيروزه اي معتقد بودند 0به زعم انها،فيروزه سوي چشم را زياد مي كرد0رنگ رويش وتعالي بود،نازايي و بي باري را از بين مي برد،عزت وسلامت نفس مي اورد ،و نقشي داشت در چيرگي نور بر ظلمت0

لاجورد رنگ عالم مثال است،حكمت عاليه عالم علوي است 0تماشاي اين رنگ،تماشاي وسعت درون است،رسيدن به شعور را زناك و شهود متاعلي است0بيانگر بيكرانگي آسمان آرام و تفكر بر انگيز سحرگاهان صاف و صميمي است0

در زمينه كاشيكاري ،اين رنگ به نهايت گويايي مي رسد و همچون سينه فراخ لاجوردين سپهر،تماميت فضاي ميان نقش ها را مي اكند و نقوش زير زرد و نارنجي در ميانه ان بسان ستارگاني در اسمان بيكرانه شب هنگام ، مي درخشند0

در اين عرصه ،هر عاملي كه به كار گرفته مي شود و هر فني كه مايه زايش و افرينش اثري است،نشان از جهان علوي دارد و هر نقش ورنگ ،در تمام نماد وسمبل ،بيانگر چيزي از همان عالم است وهنر مند در اين فرايند ،در مقام انساني است كه به صورت ،ديدار و حقيقت اشيا در وراي عوارض و ظواهر مي پردازد0او صنعتگري است كه هم عابد است وهم زائر،وبراي اين است كه صورت خيالي هنر اسلامي متكفل محالات و ابداع نور جمال ازلي حق تعالي است ؛ نوري كه جهان در آن آشكار مي شود و حسن جمال اورا چون اينه جلوه مي دهد.

نتيجه:

لذت ارتجالي از زيبايي رنگ ونوربي شك با معاني ماوراي طبيعي نور و تصاوير استعاري حاصل از رخشندگي و تابندگي مطلق آن قابل حس است.

رنگ ها هر يك نشانگر موجوديتي خاص هستند ،ويژگي هر رنگ با خصوصيت هر وجودي تطابق دارد ،رنگ ها به آنها شخصيت مي دهند و هر كدام را متمايز از ديگري مي كنند اين موجوديت شامل حالات روحاني ،دوره هاي مختلف زندگي زمان و عناصر چهارگانه و... مي باشد.

فصل دوم : كاشي كاري

سابقه تاريخي

كاشي سازي و كاشيكاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران ،وبه طور اخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده ، داراي ويژگي هاي خاصي است0

اين هنر و صنعت از گذشته بسيار دور در نتيجه مهارت ،ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده ،بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار با كاربرد و تركيب رنگهاي گوناگون و يادر كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگهاي رنگي و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده ،به اشكال متفاوت وموزون از تزينات بنا دست يافته است0

طرح هاي ساده هندسي ،خط منحني ،نيمدايره،مثلث،و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي انها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند،كه به مورور نقش هاي متنوع هندسي ،گل و برگ،گياه و حيوانات كه باالهام و تاثير پذيري از طبيعت شكل گرفتند پديدار مي گردند،و در همه حال مهارت هندمند و صنعت كار ، در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن انها ،بارزترين موضوع مورد توجه مي باشد0

اين نكته را بايد ياد اور شد كه مراد كاشيگر و كاشي ساز از خلق چنين اثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي وروزمره نبوده ،بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي مايه اصلي كارش بوده است 0مخصوصا"اگر به ياد اوريم كه هنرهاييي كاربردي بيبشتر جنبه كاربرد مادي دارند ،حال انكه خلق اثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد0

هنر كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشيا و رنگهاست ،كه بيننده را به  تحسين ذوق وسليقه واعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد0

وجه تسميه كاشي

جغرافي نويسان قديم عرب  شهر كاشان را قاشان نوشته اند ،ودر شرق زمين ساخت يك نوع اجر معروف به كاشي يا كاشاني به اين شهر نسبت داده شده است0

هنر در عرصه معنا

در تذهيب ها ،گچبري ها ،و معماري و كاشي كاري ،هر تصوير ي، نشان از بهشت مثال روح دارد0

ضمنا" انچه فرش را پيوند و يگانگي مي دهد همانا پود است كه در حواشي ظاهر مي شود0از نظرگاه سمبوليسم هنر ديني تارهاي پود مانند "اسما و صفات خدا "است كه زير بناي همه هستي است اگر ان را از فرش بكشيم سراسر مي پاشد0

باكمي تعمق روشن مي گردد كه هنرمندي كه همه نيروهاي باطني خودرا براي به وجود اوردن اثاري كه ابعاد ان از چند سانتي متر فراتر نمي رود گرد مي اوردو همه پريشانيهاي خاطررا به هنگام طرح دقيق و رنگ اميزي و قلم زني و اتصال ظريف چوب  و كاشي وفلز و ايجاد خطوط و نقوش برروي فلزات و شيشه و كاشي و چوب از ياد مي برد و جمعيت خاطر را جايگزين انها مي سازد،  در ان حال امادگي براي  الهامات و پذيرش صور خيالي ابداعي ،پيدا مي كند استاداني كه با قلم گيري ظريف سروكار دارند مجبورند نفس را در سينه حبس نمايند و مرتبا"لحظاتي چند به اين حالت كار كنند0معلوم است كه در اثار اين گونه هنرمندان  چه اندازه رنج و درد و زحمت وجود داشته كه طبيعتا"در نفوس انها اثري تهذيبي و پالايشي دارد، و خود يك نحوه  رياضت روحاني است كه در مراحل بعد با ادمي همراه مي شود كه سيرر وسلوك هنرمند را هنگام كار بيان مي كند0

از روحانيت هنر در اسلام است كه بسياري از هنرمندان اهل سير و سلوك بوده و ادابي معنوي را در صنايع اسلامي ايجاد كردند و به همين جهت صوفيه براي انان ادابي معنوي پرداختند كه از معماري گرفته تا چيت سازي را در بر مي گرفت و به اين فنون روحانيتي عميق مي بخشد0علاوه بر اين ،اوضاع خاص حاكم بر هنر هاي مستظرفه خود بر اين حالت مي افزود و ان عبارت از ريزه كاريهاي مندرج در كار صنايع بود 0

كاشي كاري در دوره هاي مختلف ايران

در ايران مراوده فرهنگي ،اجتماعي ، نظامي ،دادو ستد هاي اقتصادي و رابطه صنعتي ، گذشته از ممالك همجوار  با ممالك دور دست حتي از دوران تاريخي سابقه داشته است0اين روابط تاثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي به همراه داشته ،كه اولين اثار و مذاهب اين هنر در اواخر هزاره دوم ق0م0 جلوه گر مي شود0در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل ،شوش وساير نقاط باستاني ايران،علاوه بر لعاب روي سفال ،خشت هاي لعاب دار نيز يافت شده است0فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده است0

تزينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد اجرهاي لعاب دار رنگين و منقوش و تركيب انها دارد،بدنه ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي ارايش شده اند ،دو نمونه  جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش بدست امده كه به "شيران وتير اندازان"معروف است علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاي طرحها به كار رفته ،نفش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد0چنانكه چهره ها از سفيد تا تيره و باالاخره سياه رنگ مي باشد، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پادارند0از تزينات كاشي همچنين براي ارايش كتيبه ها نيز استفاده شده است 0 رنگ متن اصلي كاشي هاي دوره هخامنشيان اغلب زرد ،سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي اجر ها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است0

در دوره اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرت قابل ملاحظه اي كرد ،و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح سفالين معمول گرديد، و همچنين غالبا" قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده شده است0در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و ابي و فيروزه اي رونق كرده است0

طرح هاي تزيني اين دوره از نقش هاي گل و گياه  ،نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل لوتوس و تزينات انساني و حيواني است0

در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد ، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديده است0نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب انها به قطر يك سانتي متر مي رسد در كاوش هاي فيروز اباد و نيشابور به دست امده است0در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موزاييك سازي نيز متداول گرديد0 رنگ اميز هاي متناسب ، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد 0

پس از گسترش دين اسلام  به مرور ،هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد0يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبه الصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد0

از اوايل دوره اسلامي كاشيكاران و كاشي سازان ايراني  مانند ديگر هنرمندان ايراني پيش قدم بوده و طبق گفته مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري  را با خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده يعني اسپانيا نيز برده اند0

هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هايي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك نوع كاشي هاي "معرق"را به وجود اورده اند0و خشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع اميخته و نوع كاشي "هفت رنگ"را ساختند0 همچنين از تركيب كاشي هاي ساده با تلفيق اجر و گچ نوع كاشي هاي معلقي را پديد اوردند0و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه بايكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي رنگي تزيين نشده باشد0

انواع كاشي:

1-كاشي يكرنگ 2- كاشي معرق 3-كاشي هفت رنگ 4-كاشي زرين فام 5- كاشي با تلفيق اجر6-كاشي معلقي

سير تحول هنر كاشي سازي از اوايل دوره اسلامي تا عصر حاضر

ارزش و اعتبار معماري ايران تا حدود زياد ي به تزينات ان بستگي دارد 0كاشي كاري از مهم ترين خصوصيات معماري بوده ،و بسياري را عقيده بر اين است كه ايران اولين كشوري بوده كه از كاشي به عنوان عاملي براي تزئين و سپس استحكام بنا از ان بهره گرفته است0قبل از رواج كاشي كاري در معماري تقريبا"از اوايل دوره سلجوقيان اغاز مي شود ،"اجركاري "و "گچ كاري"دو عنصر مهم در تزيينات بودند0شيوه اجركاري  در معماري ايران منجر به "كاشي كاري گرديده است 0

از اوايل دوره اسلامي تا قرن چهارم هجري، گچبري ، " نقاشي" و " سنگ كاري " بيشترين تزئينات بناهاي مذهبي و غير مذهبي را در بر گرفته ، به نظر مي رسد بهره گيري از تزئينات اجر تا قبل از حدود سال سيصد هجري چندان متداول بوده است0

در دوره غزنويان نيز اجر كاري از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و هنرمندان و معماران اين دوره بسياري از بناها را با اجر تزئين كرده اند0

با اغاز قرن پنجم هجري ،شيوه اجر كاري كه در اغاز از شرق ايران شروع شده بود تقريبا"در تمامي نقاط در تمامي نقاط به خصوص قسمت شمال متداول گرديد،و بناها ي مذهبي و غير مذ هبي با اين شيوه تزيين شدند0

از دوره سلجوقيان هنرمندان به رموز ساخت اجرهاي لعابدار اشنا بوده اند ،هم چنين پاره يي از منابع اوليه و تاريخي حكايت از ان دارد كه در اوايل دوره اسلامي بناها با نوعي كاشي اراسته شده اند0

معماران ايراني در اوايل دوره اسلامي در پوشش اجر با لعاب يكرنگ پيشقدم و مبتكر بودند و در رنگ اميزي كاشي ،رنگ ابي فيروه اي را بر ساير رنگها برتري دانسته و مورد توجه قرار داده ، و همراه با تلفيق اجر كاشي هاي فيرو زه يي رنگ استفاده كرده اند و به نحوه مانند نشانيدن نگين انگشتري ، تكه هاي رنگين كاشي را به اشكال هندسي در اندازه هاي مختلف ميان اجر هاي قالب زده ويا در بين اجر هاي تزئيني به صورت كتيبه هاي كوفي قرار داده اند 0

در دوره كوتاه مدت خوارزمشاهيان هنر اجر كاري و كاشي كاري يكرنگ به شيوه دوره متقدم ادامه يافت0 سردر وروديه بناها مزين به سوره هاي قراني به خط كوفي به رنگ فيروزه يي زيباترين نوع تزيين بنا با كاشي يكرنگ را در بر مي گيرند0

حملات "مغول" زماني فعاليت هاي هنري را دچار وقفه ساخت ولي به تدريج از اواسط قرن هفتم هجري ،با پذيرش دين اسلام توسط حكمرانان ايلخاني ، احداث بناهاي مذهبي و غير مذهبي همراه با تزينات اجر كاري و كاشيكاري اغاز گرديد0از اين زمان به بعد استفاده از رنگهاي ديگري چون زرد ،نيلي ،قهوه يي ،سياه و سفيد رواج يافت0

تزينات كاشيكاري كه تا دوره ايلخاني فقط سطوح خارجي بناها را مزين مي كردند،از اين دوره به بعد براي پوشش سطوح داخلي بناها نيز به كار گرفته مي شدند0

در اواخر دوره ايلخانيان و آغاز عهد تيموريان هنر كاشيكاري با سابقه يي در حدود سه قرن ، به زيباترين شكل خود يعني كاشي "معرق " نمايان گرديد0

هنر كاشي سازي معرق يا كاشي گل وبته به تدريج زينت بخش معماري ايران ،به ويژه بناهاي مذهبي گرديد0اهميت كاشي معرق نسبت به انواع ديگر كاشي ،زيبايي فو ق العاده و درجه استحكام آن است،وبه همين دليل پس از گذشت ساليان سال بر روي بناها بر جاي مي ماند0

هنرمندان دوره تيموريه كاشيكاري معرق رادر شرق ايران توسعه داده و بسياري از بناهاي مذهبي اين ناحيه ،به ويژه در هرات ،سمرقند و بخار اپايتخت هاي تيمورو جانشينان او با كاشي معرق تزيين گرديده است0

در كاشيكاري معرق، رنگ هاي متنوع بكار برده شده كه در اين بين رنگهاي متنوع سفيد وآبي تيره ،فيروزه يي ،سبز و پرتقالي بيشتر به چشم مي خورد0

از اواخر دروره تيموريه و آغاز دوره صفويه استفاده از نوع ديگري از كاشي معروف به كاشي "خشتي"يا"هفت رنگ" در تزيين بناهاي گوناگون متداول شد0

در اواخر دوره هاي تيموري و صفويه به تدريج تزئينات كاشي " هفت رنگ " جايگزين كاشي كاري معرق گرديد 0 تحول و رواج كاشي " هفت رنگ " را تا حدودي مي توان ناشي از دلايل اقتصادي و سياسي دانست 0 با توجه به اهميت معماري و احداث روز افزون بناهاي مذهبي و غير مذهبي در دوره صفويه معماران بر ان شدند كه در تزئين بناهاي گوناگون از شيوه تزئيني كاشي "هفت رنگ " بهره گيرند0

براي ساخت كاشي هفت رنگ ابتدا طرحهاي مورد نظر را روي كاشي ساده اماده ساخته ، و سپس نقش ها و نگاره ها را به رنگهاي مختلف دراورده و سر انجام لعاب داده و به كوره مي برند0 كه هر يك از كاشي هاي مربع ، خود شكل قسمتي از طرح تزئيني را تشكيل مي داده است0

طرح اسليمي از جمله طرحهاي متنوع كاشي هفت رنگ است كه هنرمندان دوره صفويه به ان توجه فراواني داشته اند اين شيوه امكان هماهنگ ساختن با معماري اسلامي را به ميزان زياد فراهم مي اورد ، كه از جمله پوشش گنبد هاي مزين به طرح اسليمي تناسب چشمگيري با اندازه گنبد دارند0

كاربرد كاشي كاري هفت رنگ كه از اواخر دوره تيموري در بناهاي مختلف مامور گرديد ، تا دوره قاجاريه ادامه داشت، ولي متاسفانه در دوره متاخر اين شيوه تزئين از نظر ساخت ، رنگ و لعاب به استثناي چند مورد نادر سير نزولي پيموده است0 رنگ هاي زرد و نارنجي روشن از جمله رنگ هاي متداول دوره قاجاريه هستند0

از ديگر انواع كاشي هاي تزييني دوره اسلامي ، كه به سابقه ساخت و استفاده از ان در تزيين معماري به قرون اوليه اسلامي باز مي گردد، نوع طلايي و زرين فام است 0 كه پس از اندك زماني در قرون اوليه اسلامي نزديك شد0

توسعه تدريجي ساخت كاشي زرين فام و استفاده ان در معماري به ويژه در بناهاي مذهبي از اواخر دوره سلجوقيان اغاز گرديد، و در دوره هاي خوارزمشاهيان و به خصوص ايلخانيان به اوج ترقي رسيد و تحول چشميگري در ان به وجود امد 0

برجسته اري در روي كاشي در زمان مغول رواج داشته و تعداد زيادي از كاشي هاي ستاره اي شكل اين دوره كه در حاشيه با كتيبه و در وسط با نقوش انسان ، حيوان و يا گل و گياه مزين گرديده در كارگاههاي كاشي سازي تخت سليمان ساخته شده است0 از انواع ديگر نقشهاي مختلف ، مخصوصا" نقش اژدها در روي كاشي ها مستطيل شكل بيشتر به شيوه برجسته در كاشي هاي كوكبي شش ضلعي و هشت ضلعي به شكل ساده به چشم مي خورد 0 اغلب نوشته هاي دور كاشي هاي كتيبه دار روي زمينه لاجوردي به رنگ قهوه اي ساده نوشته شده است0

در قرن هفتم هجري قمري كاشي كاران هنرمند با الهام از گرايشهاي مذهبي ، زيبا ترين كاشي هاي محرابي را ساختند0

شيوه كاشي  با تلفيق  اجر همانند شيوه اجر و كاشي يكرنگ بوده ،با اين تفاوت كه به جاي كاشي يكرنگ از كاشي هاي الوان استفاده شده است0تلفيق اجر و كاشي كه عموما"با حركت زيباي شطرنجي شكل مي گيرد ،ارزش ويژه اي به معماري دوره اسلامي بخشيده است0

استفاده از كاشي و اجر در ارايش بناهاي مذهبي و غير مذهبي از قرن هفتم هجري به بعد از زماني توسعه يافت كه هنرمندان كاشي كار در صنعت كاشي سازي با لعاب الوان به مرحله پيشرفته اي رسيدند، و به رنگهاي مورد نظر مانند لاجوردي، سفيد، آبي و سبز با لعاب هاي گوناگون دست يافتند0

تزينات خط بنايي كه به علت شيوه خاص نگارش آن به خط معلق نيز شهرت يافته زيباترين شكل تركيب اجر و كاشي را به روي نناها  نمايش مي دهند  ،اين شيوه به خصوص نقش افرين سطوح بناهاي مذهبي متعددي گرديده است0

هنر معلقي را مي توان مكمل كارها وتزيناتي دانست كه در اناوع نماسازيها و پوشش هاي خارجي و داخلي به كار گرفته مي شود0

در قرن چهارم و پنجم هجري براي زيبا سازي و نماسازي ساختمانها،از روش تزينات اجري در رج چيني بناها استفاده مي شد و اتصال و پيوند يك جاي نما به بنا از ويژگي هاي اين روش بود اين ،پيوند را در اسلام معماري "امود"مي نامند0

سنگ كاري ،اجر كاري ،گچبري و كاشيكاري از تزينات چهار گانه معماري دوره اسلامي ايران هستند ،كه در هر دوره اي از تاريخ عوامل مختلف طبيعي ،سياسي و اقتصادي را پشت سر گذاشته وراه خود را طي كرده و نمايشي از زيباييها افريده و به جايي گذاشته ،ولي در يكي دو قرن اخير،وبا اغاز عصر ماشين و توسعه هنر هاي جديد ،هنرهاي سنتي تزيني معماري ايران به دست فراموشي سپرده شده است0

گذشت 14قرن از معماري ايران، و انچه تا كنون از هنر اجر كاري ،گچبري و كاشيكاري در كشور پهناور ايران بر جاي مانده همگي ياد اور ذوق و سليقه و مهارت و ابتكار هنر مندان و استاد كاراني است ، كه هنر خود را با الهام از عقايد مذهبي به كار گرفته و با ايمان به وحدانيت در تزيين معماري ايران به خصوص كاشيكاري ، به زيباترين شكل به ان ارزش جاودانه اي بخشيده اند0

نگارش بر كاشي در تمامي ادوار اسلامي يكي از تزينات مهم و مورد علاقه سفالگران بوده است،كه زماني با الهام از عقايد و گرايش هاي مذهبي ،و زماني تحت تاثير ادبيات شكل گرفته و زيبايي و جلوه يي خاص به اين هنر  سنتي ايران بخشيده است0در اوايل دوره اسلامي از قرن دوم الي چهارم  هجري قمري كتيبه هاي ظروف سفالين را كلمات قصار ،احاديث، گفته هاي بزرگان ،ضرب المثل هاو همچنين عباراتي در طلب بركت و خوشبختي براي صاحب ظرف و تو كل به خدا در بر مي گيرد ،كه عموما"به شيوه كوفي به ويژه در جدار داخلي و سپس بر كف و يا بر روي آن جاي گرفته است0سفالگران همچنين پندواندر زهاي بزرگان و يا احاديثي منسوب به حضرت محمد (ص ) پيامبر اسلام ،حضرت علي (ع )پيشواي شيعيان جهان ،حضرت امام حسين (ع)و ديگر نام آوران دين اسلام ياد كرده ،و اين گفته ها را بر روي سفالينه ها و كاشي ها به تحرير در اورده اند0

 علاوه برشيوه كوفي  ساده، شكسته و تزييني از ديگر شيوه هاي نگارش است كه در تحرير كلمات بر روي كاشي به كار گرفته شده است0بسياري از نوشته ها ي روي كاشي از نظر شكل حروف و تحرير با نوع كتابت قران هاي اوايل دوره اسلامي هماهنگي و شباهت دارند0از انواع سفالينه ها كه در قرون اوليه سلامي با نوشته هاي كوفي همراه بوده مي توان از سفالينه با پوشش گلي وزرين فام اوليه ذكر كرد0

در قرون وسطي (از دوره سلجوقي تا پايان دوره تيموري) شيوه نوشته هاي كاشي ها تغيير نموده و به سبك هاي گوناگون روي سفالينه ها و كاشيها آرايش شده است0

از ديگر شيوه هاي نگارش برروي كاشي و سفالينه ،شيوه شكسته نستعليق است0

اواسط دوره ايلخاني به اين سبك آرايش شده است،و تزيينات عموما" جدار داخلي ،كف ظرف و سطح كاشي را در بر مي گيرد0مضمون نوشته ها عموما"رباعي يا غزل است كه از ديوان شعراي بزرگ آن دوره برگزيده شده ،كه اشعار فردوسي ،بابا افضل كاشاني ،ظهير فاريابي ،حافظ، ظغانشاه مجد الدين بغدادي و مولانا بيشترين نو شته ها را شامل مي شود0

از اين دوره به تدريج نام سفالگر و تاريخ ساخت سفالينه ظاهر مي شود كه پي امد ان بسياري از ظروف و كاشي هاي عهد خوارزمشاهي و ايلخاني داراي نام سازنده و تاريخ ساخت مي باشد0

هنر كاشي سازي از اوايل قرن ششم هجري 0قمري وارد مرحله نويني گرديد،و ساخت كاشي هاي گوناگون مانند كاشي هاي مربع ،كوكبي ، ستاره اي و چند ضلعي و محرابي رايج شد0اين گونه كاشي ها كه بر اي تزيين بناها ي مذهبي مانند مساجد ، مقابر يا مدارس و ديگر بناها مورد استفاده قرار گرفته نقوش تزييني و نوشته هاي گوناگون را در بر مي گيرد0

از دوره صفويه ،نوشته هاي تزييني به شيوه هاي نسخ و ثلث تغيير يافت ، و بسياري از بناهاي مذهبي مانند مساجد و مقابر با دارا بودن تزيينات كاشي كاري گو ناگون ساده ،معرق و هفت رنگ شيوه هاي متفاوت نگارش را نمايش مي دهند0

نتيجه

كاشي و كاشي كاري پايه پيشرفت و تو سعه بي نظير تزئينات در معماري اسلامي است0

كاشي كاري اميزه اي از نقش و رنگ مي باشد و هنر كاشي كار كارفن را به خدمت گرفته تاهنر خودرا به صورت الوان ترين تزينات در كنار ترسيمات و تناسبات عرضه دارد تكامل شناخت نقش و رنگ در هر دوره سير تكاملي كاشي كاري را در بر داردو بالعكس0

فصل سوم :مسجد و مدرسه سپهسالار

كتيبه هاي تاريخي بنا: كتيبه هشتي ورودي مدرسه تاريخ 1298را نشان مي دهد وبر ازاره سنگي ايران تاسال 1301خوانده مي شود و كتيبه سردر بنا مورخ به سال 1302است0كتيبه اي در جلو خان مدرسه داراي تاريخ 1311ه0ش0 مي باشد0

باني و سازندگان بنا : باني مدرسه ميرزا حسين خان سپهسالار متوفي به سال 1298بوده كه پس از فوت وي بناي مدرسه توسط برادرش ميرزا يحيي خان مشير الدوله ادامه يافت0از جمله معماران سازنده بنا مي توان به استاد جعفريان معمار باشي كاشاني و حاج ابوالحسن معمار اشاره كرد0

حجاران مدرسه استاد سيد محمد ،استاد عبداله قزويني ،عمر غلامحسين و استاد ابراهيم بوده اند 0و از استادان كاشي كار مهدي ومحمد صادق كاشاني در كتيبه ها نام برده شده اند0خطاطان كتيبه جلو خان ميرزا غلام رضا خوشنويس و ميرزا حسين خان عماد الكتاب سيفي بوده اند0

سير تحول بنا:چنانچه امد سپهسالار در قسمت جنوبي باغ شخصي خود به سال 1296بناي مدرسه را آغاز نمودو پس از وي برادر ش مشير الدوله به امر ناصر الدين شاه قاجار مامور اتمام بنا گرديد، وليكن پيش از اتمام بنا  در گذشت و قسمتي از تزيينات ان ناتمام ماندكه در دوره هاي بعد تكميل شد0

در سال 1326طد گلوله باران مجلس شورا توسط سربازان روسي گنبد مدرسه سپهسالار نيز مورد حمله قرار گرفتو اسيب ديد0

كاشي كاري گنبد در سال 1307و1308ه0ش0انجام شده ودرسال1319 ه0ش در مدخل شرقي تهيه و نصب گرديده است0

كتابخانه مدرسه از اثار دوره رضاخان مي باشد و تاسال 1339محل فرهنگستان ايران بوده و سپس كتابخانه مدرسه به انجا منتقل شده است0در سال هاي اخير مرمت هايي در گنبد خانه و ايوان جنوب غربي بنا به عمل امده است0

اغلب مدارس همانند بيشتر فضاي هاي معماري-شهري ايران سبب خصوصيت اقليمي ،اجتماعي ،فاقد نماي بسيار متمايز ي نسبت به محيط پيرامون خود بوده اندو به طور عمدهبه وسيله يك ورودي مرتفع و مزين موقعيت خودرا نسبت به فضاهاي پيرامون متمايز مي كردند،فضاي داخلي مسجد به صور گوناگون و بيشتر به توسط كاشي هايي با نقش هاي هنري ودر برخي مواقع با خطاطي به صورت معرق ،معلقي و يا خشتي ،هفت رنگ و000همچنين با استفاده از كاربندي ،مقرنس تزيين شده است0

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 10:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره رنگ و شخصیت

بازديد: 131

تحقیق درباره رنگ و شخصیت

طرح مسئله:

 آيا رنگ ميتواند بر رفتارهاي افراد تأثير بگذارد و نوع انتخاب رنگ بيانگر شخصيت دروني افراد است:

 

بيان مسائل:

1-    آيا انتخاب رنگ با يادگيري دانش آموزان رابطه دارد؟

2-    ايا نوع رنگ بر ايجاد انگيزه ي دانش آموزان رابطه دارد؟

3-    آيا رنگ با علاقه مندي دانش آموزان ارتباط دارد؟

4-    آيا صفات رنگها با عالم بيرون رابطه دارد؟

5-    آيا خصوصيات رنگها بر سلامتي جسماني رابطه دارد؟

 

فرضيه سازي:

-         به نظر مي رسد كه نوع رنگ در يادگيري دانش آموزان اثر مي گذارد.

-         به نظر مي رسد بين انتخاب نوع رنگ با ايجاد انگيزه رابطه دارد.

-         به نظر مي رسد رنگها به علاقه مندي دانش آموزان اثر مي گذارد.

-         به نظر مي رسد كه تأثير رنگها بر عالم خارج مصداق بيروني دارد.

-         به نظر مي رسد كه نوع رنگها بر سلامتي جسماني افراد تأثير گذار است.

 

چينش:

اين تحقيق بر اساس كتاب؛ آين نگارش علمي «دكتر عباس حري» تهيه شده است.

سپاسگزاري

با تشكر از اداره ي محترم آموزش و پرورش منطقه گلبهار و مسئول ضمن خدمت كه راهنمايي هاي لازم را مبذول داشته و در روند پژوهش مرا ياري نمودند.

همچنين  سپاسگزارم از كتابخانه ي مركز ثامن الحجج (ع) فرهنگيان مشهد كه مقالات و نشريات متعددي را در اختيار بنده گذاشته تا مطالب بهتري ارائه دهم.

«و من ا.. التوفيق»

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

          در روانشناسي نوين «رنگ» و «رنگ ها» يكي از معيارهاي سنجش شخصيت به شمار مي آيند، چرا كه هر يك از آنها تأثير خاص روحي و جسمي را در يك فرد باقي گذارده و رنگ نشانگر وضعيت رواني و جسمي وي مي باشد. اين موضوع با توجه به پيشرفت هاي دو دانش فيزيولوژي و روانشناسي به اثبات رسيده است. ناگفته پيداست كه انسان از روزگاران بسيار دور تاكنون تحت نفوذ و تأثير رنگ هاي پيرامون خود بوده است و درصد سال اخير كه صنعت رنگ سازي به نقطه ي اوج تحول خود رسيده است، تأثير مزبور دو چندان شده و در همه اركان زندگي روحي ما رخنه كرده است پس از آزمايش معروف روشارخ در زمينه ي شناخت ضخصيت انسان از طريق لكه هاي رنگين جوهر، آزمايش اوشر جديدترين نظريه اي است كه در اين مورد ارائه گرديده است. بار علمي آزمايش لوشر و دستاوردهاي سرشار از كاميابي آن به حدي بوده است كه اينك آزمايش مزبور علاوه بر استفاده در موارد روانكاوي و روانشناسي در سيستم هاي استخدامي نيز به كار گرفته مي شود.

 

 

 

 

نتيجه گيري

از روزگاران بسيار دور اطراف ما را رنگها احاطه نموده به طوري كه استفاده از پارچه هاي رنگي و تزئيني در اختيار افراد ثروتمند بود در حالي كه بقيه ناچار بودند با پوشيدن پارچه هاي پنبه اي يا كتاني ساده پوست يا پشم حيوانات بسنده كنند. امروزه بشر هر چيزي را كه مي سازد داراي رنگ است علاوه بر اينكه رنگ آبي آسماني، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان و تمام رنگ هاي طبيعي را در اختيار داريم اشياء ديگر مثل چراغ هاي نئون،‌ تصاوير نقاشي و تلويزيون رنگي ما را شيفته ي خود مي سازد و در نتيجه يك توليد كننده ي شكر مي داند كه بايد شكر خود را در يك بسته ي آبي رنگ و يا حداقل داراي يك زمينه ي آبي عرضه كند و به هيچ وجه از رنگ سبز استفاده نكند چون احساس فيزيولوژي انسان در رابطه با رنگ آبي شيريني است از سوي ديگر رنگ سبز يك احساس را در انسان پديد مي آورد يا شركت هواپيمايي كه مسافرانش حاضر نيستند با شركت هواپيمايي ديگري پرواز كنند شايد به اين خاطر باشد كه آنها از خدمات يك مشاور شايسته ي رنگ استفاده نكرده اند. در اين صورت اضطرابات ناشي از پرواز و فشار عصبي بيشتري بر آنها وارد مي شود با انتخاب رنگ مناسب مي توان از سستي و خستگي كاست. آمادگي و يادگيري و فعاليت را افزايش داد و سردي و گرمي محيط را متناسب ساخت مثلاً زنگ زرد تراكمي از سفيدي و رنگ خوشحالي و شادابي، نشاط و آرامش است. يا رنگ قرمز فشار خون را بالا مي برد و تنفس را كاهش مي دهد يا رنگ آبي نياز به آرامش كامل و خشنودي خاطر و علاقه ي زياد به دوستان و نزديكان مي باشد و بقيه ي رنگها هم خصوصيات مختص خودش را دارد. پس رنگها در روحيات افراد نقش بسزايي داشته و در يادگيري دانش آموزان تأثير دارد.

پاره اي از معاني روانشناسي و فيزيولوژي رنگ ها

 
  Left Arrow: خاكستري

 

 

              :‌ گوشه گيري،‌عدم فعاليت و بي تفاوتي

 
  Left Arrow: آبي

 

 

              : نياز به آرامش كامل و خشنودي خاطر و علاقه ي زياد به دوستان و                   

               نزديكان    

 
  Left Arrow: سبز

 

 

                       : پشت كار و استقامت، قدرت اراده،‌غرور و بلند پروازي

 
  Left Arrow: قرمز

 

 

                       : داشتن آرزوهاي بسيار، شور و شوق زندگي، تهور و قدرت اراده

 
  Left Arrow: زرد

 

 

                      : پيشرفت بلامانع،‌اميد به حل مشكلات زندگي

Left Arrow: بنفش                        

                  : روحيه شاعرانه و رومانتيك، دوستدار هنر و زيبايي متكي بودن بر ديگران

 
  Left Arrow: قهوه اي

 

 

                       : نياز شديد به آسايش جسمي و روحي فعال علاقه ي بسيار زياد به

                               خانواده

 
  Left Arrow: سياه

 

 

                       : بي علاقه گي به زندگي، نفي هر چيز، بدبيني، ناباوري و لجاجت

 

 

واژه نامه

آستانه: به معناي حدي است كه افزايش آن سبب بروز اثر گردد (نظر تحريكي كه باعث ايجاد احساس گردد).

آگاهي: آگاهي و ادراك محض يك چيز، يك محرك يا يك فكر

آنابوليسم: عبارت است از پديده ي تبديل تركيبات ساده به تركيبات زنده ي مشكل و سازمان يافته در موجودات زنده.

آنيلين: يك نوع «باز» رنگي است كه از نيل گرفته مي شود.

پاراسمپاتيك: دستگاه عصبي وظيفه ي هدايت جريان عصبي از نقطه اي به نقطه ي ديگر بدن يا ارتباط موجود زنده با محيط خارج را به عهده دارد.

حسي: منسوب به اعضاي حس، داده هاي حسي يا مكانيسم هاي عصبي موجود در فرايند احساس.

رود و پسين: يا (ارغوان شبكيه) رنگدانه قرمز مايل به بنفش است كه در قطعه ي خارجي سلول هاي استوانه اي شكل شبكيه ي چشم يافت مي شود.

كرتكس: لايه اي از ماده ي خاكستري است كه بافت هاي عصبي در آن متمركزند. اين لايه روي ماده ي سفيد مغز را مي پوشاند.

كاتابوليسم: هرگونه پديده ي تجزيه اي است كه درون سلول زنده انجام گرفته و موجب تبديل تركيبات پيچيده به تركيبات ساده تر مي شود. اين انرژي براي آنابوليسم و فعاليت هاي ديگران لازم است.

غدد لنفاوي: از جمله اندام هاي دستگاه ايمني بدن مي باشند كه مي توان از آنها گره هاي لنفاوي لوزه ها- طهال تيموس كه در جلوي ناي قرار دارد نام برد. اين غدد جايگاهي است براي گروه زيادي از گلبول هاي سفيد براي مبارزه با باكتري ها و مولكول هاي بيگانه.

وسواس گوگن: نقاش معروف فرانسوي است. وي از رنگ هاي خالص (تند استفاده كرد، زيرا اين رنگ ها از قدرت برجستگي و بيان هنري بيشتري برخوردار بودند و آنها را در فضاي مسطح به كار برد. گوگن به رنگ زرد علاقه ي خاصي داشت و دو تابلوي او به نام هاي «مسيح زرد» و «گل آفتاب گردان» بسيار مشهور است.

هيپوفيز: يكي از غدد درون ريز است كه داخل جمجمه قرار دارد.

 

 

كتابنامه

م: حسيني راد، عبدالمجيد. مباني هنرهاي تجسمي، ج 2. تهران: شركت چاپ كتب درسي ايران، 1383.

= منابع نشريه: مراد حاصل، «مهدي. تأثير رنگها بر يادگيري.» پيوند، ديماه 1372، تهران.

م: لوشر، ماكس. روانشناسي رنگها، ج 3. چاپخانه موفق، 1371

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روانشناسي رنگها

از روزگاران بسيار دور، رنگ ها همواره پيرامون بشر را احاطه كرده و وي را تحت نفوذ خود درآورده اند، و چندي بيش نيست كه ما قادر به توليد رنگ و استفاده از آنها شده ايم. تا پيش از قرن نوزدهم،‌ فقط تعدادي رنگ و مواد رنگي شناخته شده بودند كه بيشتر آنها ريشه ي آلي داشتند. گران نيز بودند به طوري كه استفاده از پارچه هاي رنگي و مواد تزنيئي فقط در انحصار ثروتمندان بود. صدها هزار حلزون زندگي خود را از دست دادند تا امپراطور روم بتواند رداي بنفش خود را به تن كند، در حالي كه رعاياي او ناگزير بودند با پوشيدن پارچه هاي پنبه اي يا كتاني ساده، پوست يا پشم حيوانات بسنده كنند. فقط در 100 سال اخير بوده است كه وضع ياد شده سراپا دگرگون شد:

نخست، از تركيب آنيلين و بعدها از طريق مشتقات قطران ذغال و اكسيدهاي متاليك، رنگ را به راحتي به دست آوردند. امروزه، هر چيزي را كه بشر مي سازد داراي رنگ است.

هزارها رنگ از هر رنگ و نمائي كه قابل تصور باشد- به وجود آمده اند و تقريباً‌ براي هر منظوري، رنگ خاصي فراهم است. علاوه بر اين كه ما رنگ آبي آسماني، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان در تمام رنگ هاي طبيعي را در اختيار داريم، اشياء ساخته شده به وسيله ي بشر،‌ چراغ هاي نئون،‌تصاوير نقاشي، كاغذ ديواري ها و تلويزيون رنگي نيز پيوسته ما را شيفته و مسحور خود مي سازند اين استفاده روزافزون از رنگ ها، همواره با رقابت فزاينده ميان توليد كنندگاني كه مشتاق افزايش فروش محصولات خود هستند،‌تحول زيادي را در زمينه روانشناسي رنگ پديد آورده است، هر چند كه وقتي اين روانشناسي وارد صحنه بازايابي مي شود بسياري از پژوهش هاي آن در معرض آزمون و خطا قرار مي گيرد. مثلاً يك توليد كننده ي شكر مي داند كه نبايد محصول خود را در بسته ي سبز رنگ عرضه كند، در حالي كه زيبايي هاي يك شيشه ي دهان گشاد قهوه اي رنگ حاوي شكر مدت ها در قفسه مي ماند تا به فروش برسد. رنگ هاي طبيعت در ما اثر گذارده اند،‌و اين آثار به گونه اي ژرف و اجتناب ناپذير در جان و روح ما جايگزين شده است. معذالك در مورد چيزهايي كه خريداري مي كنيم، از آزادي انتخاب، به كار بردن دوست داشتني ها و غير دوست داشتني ها،‌ سليقه ها و سنت هايمان، برخورداريم. به خاطر همين ملاحظات است كه يك توليد كننده بايد تحقيق نمايد تا مطمئن شود كه ما خريداران، جنس او را بر كالاهاي مشابه ترجيح مي دهيم. اگر محصول او شكر باشد،‌ در اين صورت او مي داند كه بايد شكر خود را در يك بسته ي آبي رنگ و يا حداقل داراي يك زمينه ي آبي عرضه كند و به هيچ وجه از رنگ سبز استفاده نكند. ولي به احتمال زياد دليل آن را نمي داند. دليلش اين است كه احساس فيزيولوژي انسان در رابطه با رنگ آبي،‌«شيريني» است. از سوي ديگر، رنگ سبز يك احساس را در انسان پديد مي آورد.

شركت هواپيمايي كه مسافرانش حاضر نيستند با شركت هواپيمايي ديگري پرواز كنند، دليل آن شايد اين باشد كه هواپيماهاي شركت مزبور تاكنون سابقه ي سقوط نداشته اند، با اين كه بهترين هواپيما را در اختيار دارد، يا مهمانداران زن آن بسيار مؤدب مي باشند، ولي شايد به اين خاطر باشد كه آنها از خدمات يك مشاور شايسته ي رنگ استفاده كرده اند، در هواپيمايي كه رنگ هاي به كار رفته براي تزئين داخلي كابين به طرز صحيحي انتخاب شده اند، در اين صورت اضطرابات ناشي از پرواز (حتي در ترسوترين مسافران) تا حدودي كمتر شد. و فشار عصبي كمري را بر آنها وارد مي سازد و آنان را با حالت نسبتاً آرامتري به مقصدشان مي رساند.

درباره ي يك نقاشي يا يك عكس رنگي بايد گفت كه اهميت رواني رنگ معمولاً كمتر آشكار است زيرا عوامل بيشمار ديگري نظير موضوع، تعادل شكل يا فرم، تعادل ميان رنگ ها، ميزان تحصيل و تخصص تماشاگر و درك زيبائي شناسي او دست اندركارند. وقتي كه تأكيد بيشتر بر يك يا دو رنگ باشد، گاهي اوقات خصايص شخصي نقاش تحت الشعاع قرار مي گيرد. براي مثال، بايد از وسواس گوگن نسبت به رنگ زرد در آثار اواخر عمر او نام برد. ولي به طور كلي وقتي رنگ هاي متعدد براي خلق يك اثر به كار رفته اند، در اين صورت فقط داوري زيبايي شناسي است كه تمام اثر را ارزيابي كرده و تعيين مي كند كه آيا ما آن اثر را دوست داريم يا نه، به جاي اينكه واكنش رواني ما نسبت به رنگ هاي خاصي را بسنجد. در مورد رنگ هاي واحد، امكان دارد كه واكنش رواني ما بيشتر بروز كند، خصوصاً وقتي كه رنگ ها را از لحاظ ارتباط مستقيم آنها با نيازهاي رواني و روحي انتخاب كرده باشند، بدان سان كه در آزمايش لوشر انتخاب كرده اند.

در اين مورد،‌ترجيح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن بهمان رنگ، به معناي يك امر قطعي بوده و نشانگر يك وضعيت موجود ذهني، يك تعادل شديد، و يا هر دوي آنها مي باشد براي پي بردن به چگونگي آن،‌چرا اين رابطه يك رابطه عمومي است و چرا مستقل از نژاد، جنسيت يا محيط اجتماعي وجود دارد، لازم است كه نگاهي به تأثير ديرين رنگ هاي طبيعت در انسان بيافكنيم.

رنگ زندگي است و سرآغاز زيستن، رنگ رشد و نمو و نشاط و شادابي است و جهان بدون رنگ مرده و تاريك است. رنگ نقش اساسي در ارائه انتقال و تكميل پيام دارد ولي بايد با موضوع پيام، فضا، افراد و حتي زمان استفاده تناسب داشته باشد.

رنگ ها در هر خانواده خواص مشابه يكديگر و پيامهاي مشابهي را دارا هستند.

معناي واقعي هر رنگ جدا از تمايل ذهني هر فرد نسبت به آن رنگ از فردي به فرد ديگر متفاوت است. با انتخاب رنگ مناسب مي توان از سستي و خستگي كاست. آمادگي و يادگيري و فعاليت را افزايش داد و سردي و گرمي محيط را متناسب ساخت. اينك به اختصار با رنگ هاي اصلي و تركيبي و اثرات رواني آنها آشنا مي شويم.

آثار رواني رنگ ها

رنگ زرد:

          تراكمي از سفيدي و رنگ خوشحالي و شادابي،‌ نشاط و آرامش است. رنگ زرد سمبل آخرت، شگفتي نور خورشيد (نور حيات و هستي) است به گرماي خورشيد، عروج انبياء و شادماني مي ماند. محتواي عاطفي آن اميدواري و آزادي است برخلاف نظر عاميانه كه اين رنگ را عامل تنفر مي دانستند. درك رنگ زرد تند و تيز است. نشان روشني، هوشمندي و روشنفكري است بنابراين حالت تحريك كنندگي در ذهن دارد و باعث توجه و تقويت فكر در انسانها مي شود. با فهم و دانايي ارتباط دارد و نشانگر دانش و معرفت و صعود به سوي آسمانهاست. صاحبنظران روان شناسي رنگها معتقدند اگر رنگ زرد به مقداري آبي داشته باشد (مايل به سبز) آن قسمت از مغز را كه حالت جهش فكري دارد، تحريك كرده افزايش ميزان حضور ذهن در افراد را سبب مي شود و عامل تقويت حافظه است. رنگ زرد با تأثير به اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك موجب آرامش عصبي مي شود به طوري كه بچه هاي عصبي را مي توان در اتاق هاي با رنگ آميزي و پرده هاي زرد و ليمويي تسكين داد. رنگ زرد در هضم غذا نيز مانند موسيقي عمل مي كند و موجب سهولت عمل هضم و گوارش غذاست. نشانگر قدرت و شكوه عقل و علم بوده قدرتي ملايم كننده دارد. محرك قواي دماغي است و در معالجه امراض كبدي و سوء هاضمه فوق العاده مؤثر است.

 

رنگ قرمز:

          دومين رنگ اصلي، قرمز است. اين رنگ داراي كشش و قدرت زيادي است و به شدت مي درخشد. رنگ مثبت،‌ متجاور و مهيج است، فشار خون را بالا مي برد تنفس را كاهش مي دهد. كشش عضلات را بيشتر كرده قدرت تحريك كنندگي شديدي دارد. بنابراين براي افراد عصبي فوق العاده مضر است.

          اگر كودك شما غذا نمي خورد يا چندان تمايل به خوردن غذا نشان نمي دهد از ظروفي به رنگ قرمز براي تحريك اشتهاي آنها مدد بگيريد. مزه ي رنگ قرمز تند وشيرين است و نگاه طولاني به اين رنگ عصبانيت را افزايش مي دهد و در كودكان گريه را تشديد مي كند. براي زمان كوتاهي جاذب و خوش آيند نيز است و پس از مدتي آزار و اذيت رواني به وجود مي آورد و فرد را به رنگ آبي متمايل مي كند. قرمز نماد آتش و جاودانگي، خلق و خوي تيز و آتشين و حيات و هستي بوده عامل مؤثر در سازندگي است و داراي وزني سنگين، صدايي بلند و زاويه دار مي باشد. رنگ قرمز عامل فوق العاده در كشاورزي و دامداري است زيرا عمل بلع را افزايش مي دهد شير گاوها را زياد مي كند نشانگر فعاليت و تحركها،‌موفقيت و پيروزي است و محتواي عاطفي آن تمايل و اشتياق و عشق است. رنگ قرمز در درمان اسهال و استفراغ و تنگي نفس فوق العاده مؤثر است و براي افراد داراي فشار خون بالا و عصبي مضر بوده، سردرد و گريه را نيز تشديد مي كند.

 

رنگ آبي:

          رنگي است صاف و روشن، همواره بي تحرك و ناشكيبا و در عين حال فعال، بردبار و صبور كه بوري و سردي را مي رساند. رنگ شيرين،‌ساكت «ت» اميدوار كننده و مقدس كه داراي جايگاهي رفيع و نشانگر آسمان بلند و آبي است.

          آبي مسكن اعصاب براي بيماران تبدار و مفيد براي افراد كم خواب عصبي و وسواس است. آرامش درون به ضمير باطن مي آورد آرام بخش نبض و تنفس و مفيد براي فشار خونهاي بالاست در مداواي صفرا و براي افسردگي و كم خوني مفيد است. رنگ آبي ترشح غدد لنفاوي را افزايش داده،‌تهوع و سرگيجه را زياد مي كند. داراي وزني سبك زماني كوتاه و مسافتي دور است. صدايي مانند ني دارد. مطلوب افراد چاق است. تا اعماق وجود نفوذ مي كند. داراي جنبه هاي مختلف روحي است. نشانگر اعتماد، ايمان، عضق، استواري،‌ايثار، تسليم، صداقت درستي، فداكاري، خونسردي، خلوص، قدرت، تحمل و مقاومت، وفاداري و فكري برتر و مافوق طبيعي است و از فراموشي مي كاهد براي كنترل اعصاب فوق العاده مفيد است.

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 10:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خويشتن پنداري( خودپنداره، خودپنداري)Self Concept

بازديد: 51

تحقیق درباره خويشتن پنداري( خودپنداره، خودپنداري)Self Concept

اولين بار رنه كارت1 در سال1644 اصول اوليه خويشتن پنداري را در كتاب اصول فلسفه با مطرح ساختن مقوله«شك» ارائه داد. پس از او زيگموند فرويد در سال1900 ميلادي تئوري خويشتن پنداري را به عنوان يك مقوله روانشناختي مهم مطرح نمود. با اينكه دنباله‌روان فرويد علاقه زيادي به اين مقوله نشان ندادند ولي دختر فرويد آنا در سال1946 بر اهميت اين مقوله تأكيد ورزيد درسكات كلي2 در سال1945 از مقوله خويشتن پنداري به عنوان يك نيروي اوليه انگيزيش در رفتار انساني ياد نمود. رايمي3در سال1948 از معيارهاي خويشتن پنداري در مشاهده‌هاي خود استفاده كرد و اعلام نمود كه رواندرماني اساساً بر روي تغيير دادن معيارهاي بينش فرد نسبت به خودش استوار است.
تاكنون مؤثرترين معيار روانشناختي در خصوص خويشتن پنداري مربوط به كارل راجرز در سال1947 بوده است. از ديدگاه راجرز«خود» هر فرد به عنوان بخش اصلي، شخصيت فرد را تشكيل مي‌دهد. راجرز«خود» را به عنوان يك محصول اجتماعي معرفي مي‌كند كه از طريق روابط بين فردي گسترش مي‌يابد. او اعلام مي‌كند كه در وجود انسان هميشه يك تمايل قوي براي داراربودن يك نگرش مثبت از سوي ديگران و خود فرد نسبت به خودش وجود دارد. با آنكه بيشتر تئوريسينهاي«خويشتن پنداري» در دهه1970 و1980 تحقيقات خود را اجرا نمودند، در حال حاضر توجه عمومي به خويشتن پنداري رو به كاهش نهاده است. ولي اين مقوله هنوز به عنوان يك عامل بالنده در تحقيقات سردمداران علم روانشناسي مطرح مي‌باشد. در حال حاضر موج نويني در خصوص كسب آگاهي نسبت به خويشتن پنداري در عامه مردم و افراد متخصص در حال زايش است و اين موضوع در ارتباط با مشكلات خانوادگي، اعتياد به الكل و مواد مخدر و وضعيت اجتماعي افراد مطرح مي‌شود.

بسياري از موفقيتها و شكستهايي كه مردم تجربه مي‌كنند، به صورت تنگاتنگ به چگونگي ديدگاه آنها نسبت به خود و ارتباطشان با ديگران مربوط مي‌شود. براي متخصصان علوم مشاوره، پديده خويشتن پنداري از سه بعد مورد توجه است. يكي اينكه خويشتن پنداري امري قابل يادگيري است. ديگر اينكه امري سازمان يافته و پويا مي‌باشد. هيچ فردي با خويشتن پنداري به دنيا نمي‌آيد بلكه خويشتن پنداري به تدريج در اولين ماههاي زندگي فرد بنيان گرفته و از طريق تجارب مكرر شكل مي‌گيرد و به عنوان يك محصول اجتماعي از طريق تجربه بنيان مي‌گيرد. نكته جالب اينكه افراد در زمانهاي مختلف داراي نگرشهاي مختلفي نسبت به خودشان هستند. هرگونه تجربه‌اي در زندگي فردي كه مطابق با خويشتن پنداري او نباشد، به صورت يك تهديد تلقي مي‌شود و هر چه اين تجارب ناخواسته بيشتر باشد كيفيت خويشتن پنداري فرد حالت منجمدتري به خود مي‌گيرد تا بتواند از او محافظت نمايد. خويشتن پنداري هر فرد به ثبات و همگوني در زندگي‌اش نياز دارد و در مقابل تغيير مقاومت نشان مي‌دهد. اگر خويشتن پنداري فرد به سرعت تغيير كند فرد فاقد يك شخصيت مقاوم و قابل اتكا خواهد شد. موفقيتها و شكستهاي هر فرد بر روي كيفيت خويشتن پنداري او تأثير مي‌گذارد. دنياي اطراف هر فرد و موجودات درون آن در رابطه با خويشتن پنداري هر فرد ادراك مي‌شود. در تمام زندگي فرد سالم، هميشه يك تمايل دائم براي پذيرش ايده‌هاي جديد و رفع ايده‌هاي قديمي وجود دارد. خويشتن پنداري هميشه خودش را در مقابل از دست دادن عزت نفس محافظت مي‌كند. براي همين است كه هر فقداني سبب بروز اضطراب افراد خواهد شد.
تحول جامعه از حالت سنتي به حالت صنعتي، مسائل و مشكلات فراواني را خصوصاً در زمينه اشتغال موجب مي‌گردد. جامعه ما در جريان صنعتي شدن و رسيدن به خودكفايي به نيروي متخصص و ماهر نياز مبرمي دارد. براي نيل به خودكفايي تهيه و اجراي برنامه‌اي دقيق كه بر مطالعات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي جامعه ايراني متكي باشد، ضرورت تام دارد. اشتغال براي ادامه زندگي و بقاي جامعه ضرورتي اجتناب‌ناپذير است. زندگي هر فرد از طريق كار كردن تأمين مي‌شود و خودكفايي هر كشور به ميزان و نوع عملكرد شاغلين آن بستگي دارد. تحقيقات متعدد مؤيد اين واقعيت هستند كه اولاً، با افزايش بيكاري، فساد شدت مي‌يابد و ثانياً اشتغال مناسب و رضايت شغلي موجب نشاط و شادابي مي‌گردد. شناسايي و ايجاد انگيزه در افراد جامعه و راهنمايي آنها براي آنكه مشاغلي را انتخاب نمايند كه توانايي و استعداد انجام آن را دارا هستند و همچنين شناسايي علايق و نيز كشف استعدادهاي افراد بايد به كمك وسايل و ابزاري انجام پذيرد. در اين زمينه بايد از مشاوره و آزمونهاي مختلف استفاده شود. پس از شناخت علايق و كشف استعدادها و پرورش و نيز راهنمايي افراد در مسير صحيح و مناسب ضرورت مي‌يابد. بنابراين، سؤالي كه به طور كلي جهت پژوهش به ذهن خطور مي‌كند عبارت است از اينكه آيا بين خويشتن پنداري و انتخاب شغل رابطه معناداري وجود دارد؟ و با توجه به جنبه‌هاي انتخاب شغل مبتني بر وجهه اجتماعي شغل، پيشرفت تحصيلي در شغل و تسهيلات ويژه شغل سؤالات ذيل به طور اخص مطرح مي‌شوند: (1) آيا بين خويشتن پنداري و وجهه اجتماعي شغل رابطه‌اي وجود دارد؟،(2) آيا بين خويشتن پنداري و پيشرفت تحصيلي در شغل رابطه‌اي وجود دارد؟ و(3) آيا بين خويشتن پنداري و تسهيلات ويژه شغل رابطه‌اي وجود دارد؟

خويشتن پنداري به مفهوم برداشتي است كه فرد نسبت به ماهيت فيزيكي و روانشناختي و ساختارهاي اجتماعي خويش از قبيل نگرشها، اعتقادات و ايده‌هاي خويش دارد. خويشتن پنداري به معناي درك افراد نسبت به خود در بعد زمان است. خويشتن پنداري به صورت مداوم در تعامل با ديگر افراد تعديل يافته وتحت تأثير عوامل ديگر از قبيل درون‌گرايي و برون‌گراي و عزت نفس قرار مي‌گيرد. مقوله شغل نقش اصلي را براي زندگي بيشتر افراد جامعه ايفا مي‌كند. براي بيشتر افراد بشر، شغل به عنوان فعاليتي است كه بيشتر فعاليتها و زمان فعال زندگيشان را صرف مي‌نمايد. نسلهاي امروز به دنبال مشاغلي هستند كه براي آنها قابل توجه بوده و يك احساس رضايت داخلي را براي آنها به ارمغان آورد و همراه با آن با پاداشهاي خارجي همراه باشد(كادرون1 ،1997).

بر اساس عقايد كانجر2 به نقل ازاشنايدرتمايل براي ارضاي نيازهاي شخصي و ايجاد يك محيط مناسب از لحاظ روانشناختي از عوامل بارز انتخاب شغل افراد بشمار مي‌آيند.
نسلهاي جديد امروز، در مقايسه با نسلهاي قبل بيشتر به سوي مشاغل با هويت تمايل دارند. كادرون اعلام مي‌دارد كه بسياري از متقاضيان كار در انتخاب شغل توجه زيادي به موضوع فوق نشان مي‌دهند. امروزه يك تئوري انگيزش شغلي مطرح شده است كه بر روي تطابق مابين فرد و شغل او تأكيد مي‌نمايد. شاميراعلام نمود كه تئوري مبتني بر خويشتن پنداري در خصوص انگيزش كار بر روي ارتباط متقابل مابين انجام كار و وسعت اجراي آن و خويشتن پنداري فرد استوار است. زماني كه شغل فرد با خويشتن پنداريش مطابقت داشته باشد، فرد شغل خود را به عنوان يك مقوله معنادار و ارزشمند مشاهده مي‌نمايد. بعبارت ديگر يك شغل ارزشمند براي هر فرد در ارتباط با خويشتن پنداري فرد مربوط، معني پيدا مي‌كند.

وانوس1 در سال1980 مفاهيم فوق را در يك مدل تطابقي قرار داد كه در اين مدل بر روي نقش اشتغال و انتخاب شغل تأكيد شده است. اشنايدر2 در سال1987 مدل خاصي را تحت عنوان«جاذبه، انتخاب» ارائه مي‌دهد. بر اساس اين مدل، افراد بر اساس ادراكات و باورهاي خويش در خصوص مشخصات فردي خودشان(خويشتن پنداري) به مشاغل مورد علاقه خود مي‌نگرند. بر اساس اين مدل افراد نهايتاً از ادامه اشتغال در سازمانهايي كه با آنها تطابق ندارند سرباز خواهند زد. ولي اين مدل قادر نيست دقيقاً افراد خاص را براي سازمانهايي دقيقاً منطبق با عوالم آنها انتخاب نمايد(اشنايدر،1987؛ گلدشتاين و اسميت،1995). به گفته اشنايدر بايد مفاهيم فوق را در ارتباط با خويشتن پنداري افراد گسترش داد. يعني بايد رابطه‌اي مابين تطابق بين خويشتن پنداري و شغل فرد مشاهده كرد.
متخصصان منابع انساني با تمركز به ميزان تطابق خويشتن پنداري افراد با وظايف شغلي، مي‌توانند با احتمال بيشتري افراد را انتخاب نموده و آنها را براي شغل مناسب راهنمايي نمايند. اين روش از دو جنبه مفيد واقع مي‌شود، يكي اينكه فرد به شغل مورد نياز خود بر اساس علايق و خلاقيتهاي خود و بر اساس باورهاي خويش براي انجام وظايف محوله دست مي‌يابد. ديگر اينكه سازمان استخدام كننده نيز در بهترين فرصت مي‌تواند دست به انتخاب افراد كاملاً مطابق با چهارچوب مقرراتي خويش بزند.

كاربردهاي ابزار هاي سنجش گوناگون در باره خويشتن باوري:

مقوله خويشتن پنداري به عنوان يكي از معروفترين موضوعات در ادبيات روانشناسي بشمار مي‌آيد. با وجودي كه در سايت تحقيقاتي ERIC حدود6000 مطلب در اين خصوص نوشته شده است ولي متأسفانه هنوز هم اين اصطلاح براي عموم ناشناخته بوده و تعريف شفافي از آن ارائه نشده است و در خصوص پديده«خود» حدود15 مفهوم مختلف مطرح شده است(استرين،1993). در بسياري از مقالات اصطلاحات خويشتن پنداري، عزت نفس و پذيرش خويش اغلب به جاي يكديگر بكار گرفته مي‌شوند و اين امر از وجود ديدگاه مختلف افراد جامعه نسبت به روانشناختي خودشان برمي‌خيزند. احتمالاً مهمترين تعريف خويشتن پنداري به ارزيابي فرد از خود مربوط مي‌باشد كه در اصطلاح روانشناختي از آن به عنوان خويشتن پنداري عمومي ياد مي‌شود. اين تعريف از ديدگاه مشاوران علم روانشناسي داراي مفهوم باثباتي است(استرين،1993). امروزه آيتمهاي موجود در معيار عزت نفس روزنبرگ(1965) در تحقيقات گوناگون مفاهيم عمومي خويشتن پنداري را دربر مي‌گيرد و از آن استفاده مي‌شود.

معيار مرسوم ديگر كه براي ارزيابي خويشتن پنداري كاربرد دارد، بنام معيار تنسي در خصوص خويشتن پنداري1 معروف است كه توسط فيتز2در سال1991 تدوين و طراحي شده است. علاوه بر اين جنبه‌هاي مختلف خويشتن پنداري از قبيل خويشتن پنداري تحصيلي خويشتن پنداري در خصوص ماهيت بدن خود وغيره نيز به عنوان اجزاي دقيق در خويشتن پنداري مطرح شده‌اند و در15 سال اخير تحقيقات گسترده‌اي در خصوص اين زيرساختارها انجام شده است درپي اين تحقيقات نسخه جديدتر ارزيابي خويشتن پنداري از جنبه‌هاي مختلف توسط مارش1 در سال1992 تحت عنوان پرسشنامه شماره1، 2،3 خود- توصيفي در خصوص سنين7 سال تا سنين بلوغ جواني تدوين و طراحي شده‌اند. بطور كلي بايد گفت كه خويشتن پنداري به«ديدگاه فرد درباره خودش» اطلاق مي‌شود. ويلي2 در سال1974 اعلام نمود كه با مقايسه وقايع خارجي نمي‌توان ارتباطي با ارزيابي خويشتن پنداري فرد برقرار نمود. بعبارت ديگر با مشاهده و ثبت وقايع اطراف محيط زندگي فرد نمي‌توان چگونگي خويشتن پنداريش را پيشگويي نمود و هر فرد بايد از زبان خودش، عقايد خود را در مورد شخصيت خويش ابراز نمايند.

در ارزيابي خويشتن پنداري افراد با خواندن يك سري از جملات، موافقت و يا عدم موافقت خود را در پاسخهاي ليكرتي5 تا7 گزينه‌اي اعلام مي‌نمايند. در اين پرسشنامه‌ها اطلاعات مهم كيفي نهفته است و فرد با انتخاب گزينه مورد نظر عقيده نسبي خويش را نسبت به جمله مورد نظر اعلام مي‌نمايد. مشاوران و يا افرادي كه خواهان ارزيابي خويشتن پنداري در افراد مورد بررسي خويش مي‌باشند، بايد به نكات مهمي از قبيل نوع معيار و شاخص بكار گرفته شده، ميزان قابليت روش ارزيابي مورد نظر و مناسب و بكار بردن روش مورد نظر در موقعيتهاي باليني يا تحقيقاتي توجه نمايند. زيرا در هر كدام از شرايط فوق موقعيت پاسخ‌دهندگان تغيير مي‌كند و با يكديگر متفاوت است(برنز،1979). نكته اول در كابرد ارزيابي مورد نظر اين است كه فرد مورد پژوهش بايد تا حد كافي«خودآگاهي» داشته باشد. بطور مثال كودكان كم سن و سال داراي آگاهي هوشمندانه از ادراكات خويش نيستند و بنابراين بايد در خصوص اين گروههاي سني دقت بيشتري اعمال شود. دوم اينكه حتي معيارهاي ارزيابي كه توسط خود افراد بايد خوانده و پاسخ داده شود، ممكن است در برخي موارد به توضيحات كلامي نياز داشته باشند.
خويشتن پنداري افراد بيانگر ميزان تجارب آنها در ارزيابي از«خود» است. هيچ راهي براي تغيير سريع اعتقادات افراد نسبت به خودشان وجود ندارد و اين كار مستلزم زمان مي‌باشد. اگر فردي احساس بي‌كفايتي، حماقت و عدم توانايي براي ايجاد تغيير در زندگيش مي‌كند، چگونه مي‌تواند انگيزه لازم براي ايجاد تغيير را بدست آورد؟ بعضي از افراد اين كار را غيرممكن مي‌دانند و نهايتاً دچار افسردگي مي‌شوند و نهايتاً ممكن است به يك درمانگر نياز پيدا كنند. در فرهنگ جامعه ما بسياري از افراد هستند كه به آرزوهاي بزرگ مي‌انديشند، هزاران نفر در فكر اين هستند كه روزي فردي سرشناس در جامعه خود شوند.
روشهاي مختلفي براي تغيير ميزان خويشتن پنداري افراد وجود دارد. در يك روش با تمركز بر روي تفكرات و سخنان دروني خودمان مي‌توانيم در خويشتن پنداري خويش تغييراتي ايجاد كنيم.

مك كاي1 و فانينگ2 در سال1987 در كتاب خود هيچ حمايتي از اين روش نشان ندادند. ولي روشهاي شناختي مشابه با اين روش مؤثر بودند. به عنوان مثال تكرار جملات مثبت، درست در قبل از كشيدن سيگار سبب افزايش عزت نفس افراد مي‌شود(هوم و توستي،1970). يكي از مزاياي اين روش اين است كه بر روي جزئيات آسيب‌رسان تفكرات افراد تأكيد نموده و آنها را تشويق به تأكيد بر افراد مثبت مي‌نمايند. احتمالاً ما به آن حدي كه فكر مي‌كنيم بد نيستيم. ممكن است ما نكات خوب رفتارهاي خويش را كتمان نماييم. تعداد زيادي از افراد به مرور انكار خود در زندگي روزمره عادت ندارند.

تعريف خويشتن پنداري و نظريه‌هاي وابسته به آن

آدلر در تئوري خود در ارتباط با مفهوم شيوه زندگي به بيان خويشتنپنداري پرداخته است. ولي مفهوم خود يا خويشتن پنداري را، اعتقاد به اينكه«من كههستم» تعريف مي‌كند(كريسني،1991). به نظر آدلر(1963) اگر هدف از انجام هر رفتارمشخص گردد، عواقب و نيز مسير تكاملي آن رفتار به سادگي معين خواهد گرديد. يعني باشناسايي رفتار به سادگي مي‌توان مسير رفتار فرد را مشخص نمود(به نقل ازشفيع‌آبادي،1379، ص198). راجرز در تئوري خود در بيان خويشتن پنداري مي‌نويسد

 
هر انساني در دنياي متغير و متحولي از تجربيات گوناگون زندگي مي‌كند كه فقطخودش در مركز آن جهان هستي قرار دارد. فرد يا ارگانيزم بر اساس تجربه و درك خودش اززمينه تجربي، نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد. او تجارب خود را واقعيت تلقي مي‌كند وبراي او واقعيت همان چيزي است كه او تجربه مي‌كند. رفتار نتيجه ادراك فرد است و فردبه طريقي كه واقعيت را ادراك و توصيف مي‌كند نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد. ارگانيزم به زمينه پديده‌اي و ادراكي خود، به صورت يك كل سازمان يافته پاسخ مي‌دهد. پاسخهاي جسماني و رواني ارگانيزم به وقايع خارجي به صورت يك كل سازمان يافته و هدفجويانه است. مثلاً اگر آب بدن كاهش يابد، تمام اجزاي ارگانيزم به تلاش مي‌پردازندتا اين كمبود را تأمين نمايند. ارگانيزم يك تمايل انساني ذاتي و يك تلاش اصلي داردو آن تمايل به تحقق بخشيدن و حفظ و تعالي خويش است و اين پايه و اساس فعاليتهاي اورا تشكيل مي‌دهد. تمام نيازهاي رواني و جسماني فرد را مي‌توان جنبه‌هايي از هميننياز بنيادي دانست. تحت تأثير اين تمايل اساسي، ارگانيزم در جهت رشد، خودشكفتگي،بقاء و تعالي، خود رهبري، خود نظمي، خود مختاري، مسئوليت و تسلط بر نفس حركتمي‌كند. مهمترين موضوع براي درك و فهم رفتار فرد آن است كه آن را در چهارچوب مرجعقياس دروني او مورد توجه و بررسي قرار دهيم. بنابراين راه براي شناخت رفتار فرد آناست كه قالب مرجع قياس دروني او شناسايي شود و به مسائل به همان طريقي نگريسته شودكه خود فرد به آنها مي‌نگرد از كل زمينه ادراكي به تدريج بخشي بنام«خود» متمايز ومتجلي مي‌شود كه«مفهوم خود» نيز ناميده مي‌شود. مفهوم خود ابعادي دارد و هر بعد آنداراي ارزشهايي است. راجرز معتقد است كه بر اثر تعامل فرد با محيط و خصوصاً در سايهارزشيابي فرد از تعامل خود با ديگران سازمان«خود» شكلمي‌گيرد(شرتزر،984

شفيع‌آبادي در تئوري خود در بيان خويشتن پنداريمي‌نويسد:

خويشتن پنداري تا حدود زيادي تعيين كننده مسير رفتار مي باشد .خويشتنپنداري قضاوتي است كه فرد در زمينه هاي موفقيت ،ارزش ها ،توانايي ها ،اهميت واعتبار فردي دارد .جواب به برخي از سئوالات نظير آيا من فرد موفقي در زندگي هستم؟آيا من قادرم چنين كاري را با موفقيت به پايان برسانم ؟نشان دهنده نوع خويشتنپنداري فرد مي باشد.
قضاوت فرد در مورد خود نه فقط در انتخاب شغل بلكه در تععيينرفتار و مسير زندگي نيز موثر مي باشد . تحقيقات معلوم داشته اند كه يكي از علل مهمعدم موفقيت دانش آموزان مدارس قضاوت منفي آنها در باره خودشان مي باشد. دانش آموزيكه خود را كودن مي انگارد انگيزه اي براي مطالعه و يادگيري و تلاش ندارد. بر اثرنبودن انگيزه كودك تلاش نمي كند و در نتيجه مردود مي شود. اگر فردي خود را موجوديارزشمند و كارامد بيانگارد خواهد كوشيد قضاوتش را به مرحله عمل در آورد. موفقيت ها،ارزش ها ،و توانايي ها در ايجاد نوع شيوه زندگي موثرند. ضمن گفتگوهاي روزانه ،باافرادي مواجه مي شويم كه مي گويند براي چنين كاري آفريده نشده اند . با داشتن چنينعقيده و تصور ،فرد درصدد احراز آن شغل بر نخواهد آمد . همچنين از گفته معلوم ميشودكه خويشتن پنداري تا حدود زياد نوع شغل فرد را مشخص ميسازد . به نظر كوپر ا سميت (1967) افرادي كه خويشتن پنداري مثبت دارند زندگي موفقيت آميزي را سپري ميسازند . از سوي ديگر خويشتن پنداري منفي به احساس حقارت : ناتواني : پريشاني و بي هدفي منجرميگردد . فردي كه خود را براي انجام شغل معيني مستعد و لايق نميداند جهت احراز واشتغال به شغل مورد نظر تلاشي نخواهد كرد. فردمعمولا ضمن انتخاب شغل به خود ميگويدمن چنين فردي هستم لذا بايد به انجام چنان شغلي بپردازم .خويشتن پنداري از چهارعامل مهم يعني طرز تلقي و عقايد وا لدين : طرز تلقي همقطاران : طرز تلقي كاركنانآموزشگاه : و علايق شخصي تشكيل ميشود . هر كدام از اين عوامل در ايجاد نوع و ميزانخويشتن پنداري فرد نقش عمده اي دارد . مجموعه عوامل فوق در پيش بيني موفقيت : ارزشمندي : توانايي: و اهميت فرد مؤثر هستند . محيط خانواده و آ موزشگاه كه ا زمنابع اوليه تماس كودك با دنياي خارج هستند در پرورش نوع خويشتن پنداري كودك بسيارمهم مي باشند . وا لدين و معلمان بايد دانش آموزان را در شناخت توانايي ها : محدوديت ها : و علايق كمك نمايند . به نظر جوردن (1963) رفتار اكتشافي فرد به سادگيقادر خواهد بود.(1) توانايي ها و نيز محدوديت هاي خود را به طور واقع بينا نهارزيابي نمايد . (2) بطور بهتر وعملي تري خود را با سايرين مقايسه كند . (3) منابعجديدي را براي خود شناسي دقيق تر كشف نمايد . (4) تصميمات صحيح تر و بهتري ا تخاذنمايد . آ موزشگاه بعنوان يكي از عوامل تقويت كننده رفتار ا كتشا في ؛ بايد اطلاعاتدقيق و موثق در اختيا ر دانش آموزان قرار دهد . با تهيه و تنظيم برنامه تعليم وتربيت مناسب براي آموزش وا لدين مي توان خويشتن پنداري مثبت در كودكان را تقويتنمود . براي كسب اطلاع بيشتر به اثر ديگر مؤلف تحت عنوان فنون تربيت كودك مراجعهنمائيد. (شفيع‌آبادي،1374)

زندگي امروز، يعني قدرت انتخاب، انتخاب براي همهچيز، از لباس و اتومبيل و خانه گرفته تا برنامه‌هاي تلويزيون و تئاتر و سينما وموسيقي و انتخاب رشته تحصيلي گرفته تا انتخاب شغل. شغلي كه در قديم در خانواده امريموروثي بود وغير قابل انتخاب. امروزه مثل تمام كالاهاي ديگر قابل انتخاب است. درزندگي اجتماعي انتخاب شغل از جمله مسائلي است كه افراد را به خود مشغول مي‌كند وبخشي از انرژي رواني و فكري آنها صرف اين مسئله مي‌شود. در صورتي كه افراد بهديدگاههاي اصلي خود در زندگي دست يابند، با فراغ بال و با تمام توان و انرژي فكري وجسمي خود به كار مي‌پردازند(شاكري‌نيا، 1376)

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 10:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خانواده درمانی

بازديد: 827

تحقیق درباره خانواده درمانی

-تاريخچة‌خانواده درماني :

خانواده درماني بعد از جنگ جهاني دوم يعني اواخر دهة‌ 1940 و اوائل دهة‌ 1950 توسعه يافت . خانواده درماني تحت تأثير خانواده هاي اسكيزوفرنيك و مشكلات رفتاري و بزهكاري كودكان به سرعت پيشرفت نمود. فرويد و بسياري از روان پزشكان بيمار را از خانواده جدا مي كردند تا از اثرات زيان آوراحتمالي در خانواده جلوگيري شود .

فرويد با مطالعة‌ گذشتة‌ كودك مبتني بر اين عقيده كه مشكلات نوروتيكي بيماران به رفتارهاي متقابل و تعاملات ناسالم دوران كودكي آنها با پدرو مادرشان بر مي گردد ، به مداواي بيمار مي پرداخت .ناتان آكرمن از بنيانگذاران خانواده درماني است و كتاب او تحت عنوان ‹‹ پويائي هاي رواني زندگي خانوادگي ، 1958 ›› درهاي جديدي به روي خانواده درماني بازكرد . او از روانكاوي

به خانواده درماني رسيد . در سال 1937 متوجه گرديد كه مصاحبه فردي با كودك و اعضاي خانواده به نتيجة‌ مطلوب كه تغيير رفتار كودك است نمي رسد ، لذا كلية‌ افراد خانواده را با هم مورد مصاحبه قرارداد.

بنابراين كارهاي آكرومن و ساير همكارانش در رابطه با كودكان بزهكار و خانواده هاي اسكيزوفرنيك شروع واقعي نهضت خانواده درماني بوده است .آكرومن معتقد بود با كسب مهارت در كار با تمامي گروه خانواده به بعد جديدي در درمان بيماري هاي رواني و مشكلات خانوادگي ميرسيم .

در پايان دهة‌ 1950 خانواده درماني با اين نگرش كه با درمان هاي ديگر متفاوت است ، شناخته شد . در اين درمان ، پذيرفته شد كه هدف ، تغيير ساختار خانواده است نه تغيير رفتارهاي فردي و اعضاي خانواده ، به عبارت ديگر خانواده درماني يك روش درماني نيست بلكه نوعي درمان با ويژگي ها  هدف هاي خاص مي باشد .

تعريف روان درماني خانواده :

روان درماني خانواده ارائه خدمت به منظور بالا بردن احساس وحدت ، انس و آرامش و رحمت و مودّت در خانواده است . مشاوران خانواده پس از كسب تجربه روي تعداد زيادي از خانواده ها به اين نتيجه رسيدند كه خانواده درماني يك روش نيست ، بلكه يك بينش خاص در مورد مشكلات انساني است . مشاور خانواده مشكلات هر فرد را در رابطه با خانواده اش مورد مطالعه قرارمي دهد .

مشاوران خانواده معتقدند كه مشكلات فرد ناشي از روابط او با ديگران است و منظوراز ديگران در نظر اول خانوادة‌وي مي باشند .بنابراين درمان فردي هم نوعي مداخلة‌ درماني در خانواده است . اين توجيه غلط است كه ما در خانواده درماني به اين دليل كه چون فرد بيمار است به درمان او بپردازيم و براي درمان او اقدام كنيم . درمانگر به جاي آنكه براي تغيير دادن فرد بكوشد ، هدفش دگرگون كردن رفتارهاي حاكم بر روابط اعضاي خانواده است .

 

 

-         تفاوت هاي خانواده درماني :

ديدگاه فردي با ديدگاه خانواده درماني كاملاً‌ متفاوت است كه ما به پاره اي از اين تفاوتها اشاره مي كنيم :

1-     ديدگاه درمان فردي به گذشتة‌ فرد اهميت مي دهد و در اين ديدگاه اعتقاد بر اين است كه گذشتة‌ فرد وضعيّت فعلي او را به وجود آورده است . در حاليكه خانواده درماني وضعيت فعلي را مورد توجه قرار ميدهد و براي تغيير آن اقدام مي كند . مشاور خانواده وضعيت گذشته را زماني مورد بررسي قرار مي دهد كه در تغيير وضع حاضر كمك كند .

2-       درمانگر معتقد به درمان فردي ، فرد را بعنوان مشكل را بيمار مي پذيرد و كوشش ميكند مشكل او را درمان كند ، د رحاليكه مشاور خانواده از كاربرد كلمة‌‹‹ بيمار›› پرهيز مي كند و منظور او از مراجع ، فردي است كه علائم اختلال دارد كه در رابطه با خانواده مورد بررسي قرار ميگيرد .

3-     ديدگاه فردي در پي تشخيص ناراحتي فرد و تعيين نوع بيماري يا مشكل است و هدفش كمك به مراجع براي رفع مشكل يا درمان بيماري است ، در صورتيكه خانواده درمانگر پس از كسب اطلاعات مختصري ، كار درمان را در رابطه با تغيير جوّ حاكم بر خانواده شروع مي كند . مشاور خانواده خود را جدا از وضع بيمار نميد اند . او خودش و بيمار و كلية‌اعضاي خانواده و شبكة‌ خويشاوندي را در بروز مشكل و درمان آن دخيل و سهيم مي داند .

4-     مشاور خانواده سعي مي كند از آشكار نمودن عواطف مخرّب و خصومت افراد خانواده با يكديگر پرهيز كند و بعلاوه مسائل خانواده  ها را يكسان نمي بيند . لذا ممكن است درمانگر كارخود را با تمام اعضاي خانواده شروع كند و بعد به اقتضاي هر مورد با يك عضو و يا زن و شوهر و يا هر تركيب ديگر مصاحبه كند .

خانواده و مراحل تكامل آن :

خانواده كوچك ترين واحد يك جامعه است كه از نظر اثرات فردي و اجتماعي داراي اهميت زيادي است و به همين علّت چون مشكلات خانواده دررابطه با كل اعضاي خانواده مي باشد ، خانواده درماني از اهميت ويژه اي برخوردار است .

تعريف مشكل :

هرگاه بين رفتار فرد و شرايط اجتماعي ناهماهنگي به وجود آيد و ارزش و فرهنگ حاكم بر جامعه مانع انجام برنامه هاي فردي گردد و يا تعادل فرد را به هم بزند اصطلاحاً فرد مواجه با مشكل مي شود . بنابراين مشكل يا فردي است يا اجتماعي ؛

مشكلاتي در جامعه مطرح مي شود كه دامنگير اكثريت افراد جامعه است نظير مشكلات اقتصادي ، ناامني و آلودگي هواي شهر ها و مشابه آن .

آنچه در رابطه با فرد مطرح مي شود و موضوع مشاوره و روان درماني به ميان مي آيد مشكلات فردي منبعث از جامعه است . مشكلات اعضاي خانواده در رابطه با كل خانواده قابل طرح و بررسي است و درمان ، قبل از آنكه به صورت فردي انجام شودبايددررابطه باكل خانواده مورد مطالعه و اقدام قرارگيرد .

درمان حل مشكل :

پس از شناخت مشكل مرحلة‌ بعدي برنامه ريزي براي حل آن است .

در خانواده درماني مشكل در نظام خانواده مورد بررسي قرار مي گيرد و در اين فرآيند تكيه بريك روش نيست . با توجه به نوع مشكل و شرايط و مقتضيات ، درمانگر مي تواند روش مناسب را انتخاب و با استفاده از فنون مختلف در حل مشكل اقدام كند .

خانواده بعنوان كانون شكل گيري هويّت :

از زماني كه كودك متولد مي شود ، آنچه اثر مي پذيرد از محيط اطراف وي مي باشد ، بنابراين شخصيت بجه در خانواده به تدريج شكل مي گيرد .

شخصيت يا متأثر از وراثت است و يا محيط كه خانواده از نظر وراثت مستقيم و از نظر محيط به طور غيرمستقيم روي بچه تأثير مي گذارد .

هويت كه مجموعه اي از خصوصيات يك فرد است جنبه هاي مختلف دارد :

هويت شناسنامه اي ، هويت ديني ، هويت ملي ،

هويت شناسنامه اي شامل نام و نامن خانوادگي نام پدر و ساير مشخصات مي باشد كه تمام آن منتسب به خانواده است .

هويت ديني ؛ اعتقادات ديني فرد مي باشد كه در خانواده از زماني كه اذان د رگوش كودك مي خوانند تا به رشد مي رسد در اعماق ذهن وي چنان تأثير مي گذارد كه كمتر كسي دين آبااجدادي خود را در صورتيكه خانواده معتقد باشد تغيير بدهد و اگر مواردي هم باشد علت اصلي آن عدم اعتقاد يا ضعف اعتقاد خانواده است .

هويت ملي هم شامل آداب و رسوم و زبان و در مجموع ، مليت است كه بيشترين اثر آن از خانواده است .

بنابراين در مجموع مي توان نتيجه گرفت كه خانواده به عنوان كانون شكل گيري هويت محسوب مي شود و پدر و مادر براي استحكام و تثبيت هويت بايد علاوه بر تربيت غيرمستقيم كه كودك به طور غيرارادي تحت تأثير واقع مي شود به طور عمومي نيز از طريق آموزش هاي برنامه ريزي شده است اقدام نمايند .

حضور اعضا در خانواده درماني :

حضور كلية‌ اعضاي خانواده در روان درماني ضروري است ، ولي ممكن است يك يا چند عضو از اعضاي خانواده در جلسات درمان حاضر نشوند . در اين موارد درمانگر بايد ضرورت حضور كلية‌ اعضاي خانواده را در روان درماني متذكر گردد.

كارپل و اشتراوس توصيه مي كنند كه لا اقل تلفني به اعضاي خانواده گفته شود كه هدف از حضور آنها در جلسات روان درماني جمع آوري اطلاعات بيشتر راجع به خانواده است .

اظهار اين مطلب بدين خاطر است كه ممكن است پدر يا كسي كه در جلسات حاضر نميشود ، اين احساس برايش پيش مي آيد كه ممكن است به علّت قصور در رابطه با ناراحتي خانواده مورد ملامت قرارگيرد و يا درمانگر حالت خشم و ناراحتي پيداكند و در مقابل وي حالت دفاعي به خود گيرد.

عدم حضور يكي از والدين يا هردو :

از آنجا كه مشكل فرزند مي تواند در رابطه با پدر و مادر يا روابط زناشوئي باشد ، حضور هر دو در جلسة‌ مشاوره ضروري است . چنانكه يكي يا هردو از آمدن به جلسه امتناع ورزند درمانگر بايد تلفني به آنها بگويد كه حضور آنان براي رفع مشكل فرزندشان ضروري است .

در ديگر حالت ، يكي از والدين براي رفع مشكل فرزند خود خود كمك خواسته و در جلسه حاضر ميشود و ديگري از آمدن پرهيز مي كند . در اين حالت ممكن است مشكلات زناشوئي جدّي باشد . درمانگر از پدر و مادري كه كمك خواسته جداً‌ مي خواهد كه همسرش را به حضور در جلسه تشويق كند . مشكلات مطرح شده ممكن است مربوط به يكي از دو والد باشد يا ممكن است مربوط به يكي از فرزندان باشد . در هردو حالت درمانگر بايد راههايي را كه در رابطة‌ با والدين با فرزندان است و حضور آنان مفيد مي باشد را بررسي كند .

تعارض زوجين :

تعارض در زندگي زناشوئي به طور طبيعي وجود دارد . يك زن و شوهر به خصوص در فرهنگ ما زماني كه با هم ازدواج مي كنند با اين فكر كه تا پايان عمر باهم زندگي مي كنند ، پيوند زناشوئي مي بندند . هنوز اين جمله كه دختران با لباس عروسي به خانة‌ بخت مي روند و با كفن از آن خارج مي شوند در گوش ها طنين انداز است . وقتي ماه عسل پايان مي پذيرد و شورو هيجان ماههاي اوليه زناشوئي طي مي شود ، مسائل خانوادگي از قبيل برنامه ريزي براي فرزنددار شدن ، خريد خانه ، خريد ماشين ، و افزايش درآمد و چگونگي هزينه و نحوة‌ ديد و بازديد هاي خويشاوندان دو طرف و تهية‌ غذا و انجام كارهاي خانه و مطرح مي گردد .

دراين برنامه ها سعي برآن است كه تعارض به وجود نيايد ولي با گذشت زمان نارضايتي و رنجش و عدم هماهنگي به وجود مي آيد و گاه آنقدر اين تعارضات شديد است كه منجر به جدايي عاطفي و يا طلاق مي شود و در اكثر مواقع نيز با وجود تعارض و تنش زندگي ادامه مي يابد و در مواقعي نيز به تدريج هماهنگي ايجاد مي شود و زندگي حالت ايده آلي به خود مي گيرد .

درمان فردي در زوج درماني :

زوج درماني معمولاً‌ با حضور زن و شوهر انجام مي گيرد . ولي مواردي است كه بعضي از متخصصان درمان ها ي فردي را در زوج درماني بكار مي برند از آن جمله :

1-     ناكامي هاي دوران كودكي ممكن است در زندگي زناشويي بارز و توقع ارضاشدن آن از سوي همسر مطرح باشد . پسري كه در كودكي از مادر محبت نديده ، ممكن است از همسرش محبت مادري بخواهد . در اين مسأله كه زوج درماني بايد به صورت مطالعة‌ انفرادي انجام گيرد ، هدف كلي آن است كه به هريك از زن و شوهر كمك شود تا طرف مقابل را نه به عنوان يك والد نمادين بلكه به همان گونه كه واقعاً‌ هست بنگرد .

2-     درمان منطقي عاطفي اليس نيز براي حل تعارض هاي خانوادگي به صورت انفرادي به كار مي رود . يعني درمانگر با اين فرض كه مشكلي در درون يكي يا هردو زوج وجود دارد كه موجب آشفتگي ميان آنها شده به درمان فردي مبادرت ميكند .

براي مثال زن ممكن است به طور منطقي اين باور را داشته باشد كه شوهرش بايد هميشه او را تمجيد كند و محبت او نبايد به هيچ وجه كم شود . با اين ديدي كه زن نسبت به شوهرش دارد اگر در يك ميهماني شوهرش از او فاصله بگيرد و با مردان يا زنان ديگر صحبت كند واكنش نشان خواهد داد .

كانون خانواده و انحرافات :

خانواده مهم ترين نهاد اجتماعي در جوامع انساني بوده و از نظر تكوين شخصيت و پرورش آن در فرزندان و همچنين از نظر سازگاري بعدي فرد با جامعه داراي آثار وسيعي مي باشد . بسياري از جامعه شناسان و نيز روان كاوان عقيده دارند كه ريشة‌ بسياري از انحرافات شخصيت را بايد در پرورش نخستين خانوادگي جستجو كرد ؛ چرا كه اگر منشاء‌ بسياري از كج رفتاريها و انواع گوناگون بيماريهاي رواني بررسي گردد ، نقش پرورشي خانواده در كيفيت رشد شخصيت آشكار مي گردد . به طور كلي خانواده را از نظر امكان دخالت آن در بروز انحرافات و بيماريهاي رواني از چند ديدگاه مورد بررسي قرار دهيم :

1-ميزان سازگاري و كيفيت روابط عاطفي زن و شوهر و ديگر كساني كه هستة‌ اصلي خانواه را تشكيل مي دهند و نيز نقش آموزشي خانواده و اهميت آن در رشد شخصيت

2- روابط عاطفي فرزند و خانواده

3-    مسائل رواني جسماني ناشي از حيات خانواده

اثرات و عوارض طلاق :

با اينكه طلاق به حكم ضرورت براي پرهيز از مخاطراتي پذيرفته شده است ، با وجود اين ، چون از عوامل گسيختگي و ازهم پاشيدگي كانون خانواده است ، به ناچار عواقب اجتماعي آن را بايد انتظار داشت . طلاق از نظر جرم شناسي در وقوع جرم و جنايت و بزه بي تأثير نيست و از عوامل جرم زا به حساب مي آيد .

ميزان طلاق را در يك جامعه مي توان به مثابة‌ معيار تزلزل اجتماعي و عدم ثبات آن تلقي كرد از نظر جرم شناسي ، نتايج وخيم طلاق را بايد به اين شرح بررسي نمود :

1-    اثر طلاق بر مردان و زناني كه فاقد فرزند هستند .

2-    اثر طلاق بر فرزندان

3-    زيان اجتماعي طلاق

اثرات طلاق در مردان بدين شكل است كه آنان را افرادي غير متعهد بارمي آورد . آمار جنايي نشان مي دهد كه تعداد اين گونه افراد غيرمتعهد در زندانيان قابل ملاحظه است . اثر طلاق در زنان ، به خصوص آناني كه پناهگاهي ندارند و فاقد استقلال اقتصادي هستند ، سخت خطرناك است .زنان از همسر جداشده (مطلّقه ) ، خيلي دير به خانة‌ بختِ دوم پاي ميگذارند و چه بسا كه اين اميد هرگز جامة‌ عمل نپوشد و احتمالاً‌ را را براي انحراف و سقوط آنان به پرتگاههاي مختلف بگشايد .

اثر طلاق در فرزندان متعلّق به كانونِ‌از هم پاشيده بسيار شديد است و عقده هاي غيرقابل تحمل و توأم با نفرت در آنان بوجود مي آورد كه شديدتر از وضع يتيمي است . مسائلي كه دربارة زنِ پدر وجود دارد ، در مورد كودكاني كه داراي مادر مطلّقه هستند ، ولي بر اثر لجبازي و يكدندگي پدر مجبورند زن پدر را تحمل كنند نيز صادق است .

اين دسته هم ، زندگي توأم با نكبت ، ترس ، شقاوت ، و سيه روزي را مي گذرانند .

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 10:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس