دانش آموزی - 667

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

نقش مسلمانان در پيشرفت رياضيات

بازديد: 196

 

تحقیق رایگان فروشگاه علمی آسمان

نقش مسلمانان در پيشرفت رياضيات

مسلمانان علم رياضي ، خاصه جبر و مقابله را به گونه اي پيشرفت دادند که مي توان گفت آنان موجد اين علم مي باشند.اگر اصول و مبادي علم رياضيات قبل از اسلام در دنيا وجود داشت ، لکن مسلمين انقلابي در آن ايجاد کردند و از جمله اينکه قبل از ديگران جبر و مقابله را در هندسه بکار بردند.

جبر و مقابله تا بدانجا مورد توجه آنان بود که مأمون عباسي در قرن سوم هجري ( قرن نهم ميلادي ) به ابومحمد بن موسي ، يکي از رياضيدانهاي دربار خود امر کرد کتاب سادة عام الفهمي در جبر و مقابله تآليف نمايد.

محمدبن موسي ( فوت در سال 257 يا 259 هـ. ق. ) يکي از سه برادر دانشمندي بود که به بنوموسي شهرت داشتند.در نيمةدوم قرن سوم هجري ثابت بن قره( 221-228 هـ. ق. )طبيب ،رياضيدان و منجم حوزه علمي بغداد خدمات بسياري را در زمينه ترجمه کتابهاي علمي از زبانهاي سرياني و يوناني به زبان عربي انجام داد.

وي دارالترجمه اي تأسيس کرد که بسياري از دانشمندان آشنا به زبانهاي خارجي در آن کار ميکردند. در اين دارالترجمه بسياري از آثار يونانيان نظير آپولونيوس ، اقليدس ، ارشميدس ، تئودوسيوس ، بطلميوس ، جالينوس و ائوتوکيوس به وسيله او يا تحت سرپرستي وي به عربي ترجمه شد.

ابو حفض يا ابوالفتح الدين عمر بن ابراهيم نيشابوري مشهور به خيام نيشابوري از برجسته ترين حکما و رياضي دانان جهان در سال 329 ه.ق در نيشابور به دنيا آمد .خيام کمتر مي نوشت و شاگرد مي پذيرفت ، وي براي کسب دانش به خراسان و عراق نيز سفر کرد . به واسطه تبحر و دانش عظيمي که در رياضيات و نجوم داشت ، از سوي ملکشاه سلجوقي فراخوانده شد، ملکشاه به او احترام مي گذاشت و خيام نزد او قرب و منزلت ويژه اي داشت . او بنا به خواست ملکشاه در ساخت رصدخانه ملکشاهي و اصلاح تقويم با ساير دانشمندان همکاري داشت . حاصل کارش در اين زمينه تقويم جلالي آن است که هنوز اعتبار و رواج دارد و تقويم او از تقويم گريگور يابي دقيق تر است .

يکي ديگر از دانشمندان اسلامي که تحولي عظيم در علم رياضي پديد آورد ابوعبدالله محمدبن موسي خوارزمي( متوفي 232 هـ. ق. ) است.اين رياضيدان ، منجم، جغرافيدان و مورخ ايراني يکي از منجمين دربار مأمون خليفه بود. وي در بيت الحکمه مشغول کار بود.
بيت الحکمه مؤسسه علمي معروفي بود که مأمون خليفة عباسي ( 198-218 هـ. ق. ) به تقليد از دارالعلم قديم جنديشاپور در بغداد تأسيس کرد. ظاهراً فعاليت عمدة اين مرکز ترجمة آثار علمي و فلسفي يوناني به عربي بود. عده اي از مترجمان برجسته و نيز کاتبان و صحافان در آنجا کار مي کردند. کتابخانه اي که بدين طريق فراهم آمد و عنوان خزانه الحکمه داشت از زمان هارون الرشيد و برامکه سابقه داشت.

از مؤسسات وابسته به بيت الحکمه رصدخانه اي در بغداد و رصدخانه اي در دمشق بود که منجمين و رياضيدانان اسلامي در آنجا به رصد کواکب و فراهم کردن زيجها (جداولي که از روي آن به حرکت اجراي سماوي پي مي برند) اشتغال داشتند.

درباره اهميت و ارزش آثار خوارزمي چنين آورده اند:

« خوارزمي درخشانترين چهره در ميان دانشمنداني بود که در دربار مأمون گرد هم آمده بودند. او کتب و آثاري را در علوم جغرافيا و نجوم تدوين نمود که سيصد سال بعد به وسيله آتل هارت انگليسي به لاتين ترجمه و در اختيار علماي اروپا قرار گرفت

ولي دو اثر او در رياضيات نام او را جاوداني ساختند. يکي از آنها حل المسائل علمي ، براي زندگي عملي، با عنوان جبر و مقابله بود. مترجمي که در قرون وسطي اين اثر را برگرداند نيز همان نام عربي را براي آن برگزيد و اولين کلمة عنوان کتاب يعني « الجبر» را براي هميشه در رياضيات تحت عنوان Algebra به جاي ماند ( گذاشت ).

دومين اثر خوارزمي که نامش را جاودان ساخت ، همان کتاب آموزشي فن محاسبه بود که در آن طريقة استفاده از اعداد هندي را مي آموخت. نوشتن اعداد ، جمع و تفريق ، نصف کردن و دو برابر کردن ، ضرب، تقسيم و محاسبات کسري. اين کتابچه نيز به اسپانيا آورده و در اوايل قرن دوازدهم ميلادي به لاتين برگردانده شد. ترجمة آن از عربي به لاتين با اين جمله آغاز مي گردد: «چنين گفت الگوريتمي ( خوارزمي ) ، بگذار خدا را شکر گوييم، سرور و حامي ما.»

Dixit algorithmi : lavdes deo rectorinostri atque defensori dicamus dignos
از ديگر دانشمندان اسلامي که در رشد دانش رياضي بسيار مؤثر بودند مي توان از ابوالوفاي بوزجاني( 328-388 هـ. ق. ) نام برد.

ابوالحسن احمدبن ابراهيم اقليدسي

(شکوفايي:341/952-953، دمشق)،

در هيچ کتاب مأخذي نام اقليدسي نيامده است و فقط از تنها نسخه کتابش به نام کتاب الفصول في الحساب الهندي (استانبول، يني جمع، 802) شناخته مي‌شود، که در سرلوحه آن نام مؤلف آمده و نوشته شده که کتاب در دمشق به سال 341/952-953 به رشته تحرير درآمده است. نسخه‌ خطي موجود رد 552/1157 رونويس شده است. مولف در مقدمه‌ کتاب مي‌گويد که سفر بسيار کرده، و هر کتابي در حساب هندي را که به دست آورده خوانده، و از هر رياضيدان سرشناسي که ديده چيزي آموخته است. صفت «اقليدسي» به نام همه‌ کساني افزوده مي‌شد که از اصول اقليدس براي تدريس رونويس تهيه مي‌کردند؛ پس شايد که وي معاش خود را از اين راه تأمين مي‌کرده است. قرينه‌هاي داخلي نشان مي‌دهد که وي در تعليم حساب هندي تجربه‌اي داشته، زيرا که مي‌دانسته است مبتديان چه مي‌پرسند و پاسخشان را چگونه بايد داد.

کتاب چهار بخش دارد. رد بخش اول ارقام هندي معرفي شده است، ارزش مکاني توضيح گرديده و اعمال حسابي، از جمله گرفتن جذر، تشريح شده است؛ با مثالهاي متعدد از عددهاي صحيح و کسرهاي متعارف، در دستگاههاي دهدهي و شصتگاني.


در بخش دوم موضوع در سطح بالاتري توضيح شده و مشتمل است بر طرح 9 به 9 اعداد، و صورتهاي متعدد اعمالي که طرح کلي آنها در بخش اول آمده است. مؤلف در مقدمه تصريح مي‌کند که در اين بخش روشهايي را که حسابگران عملي نامدار به آنها عمل مي‌کرده‌اند گرد آورده و به طريق هندي بيان کرده است. اين بخش محتوي تقريباً همه طرحهاي عمل ضرب است که در کتابهاي بعدي لاتيني ظاهر شده است.

در بخش سوم توجيه مفاهيم و مراحل متعددي که در دو بخش اول عرضه گرديده‌اند، معمولاً در جواب به پرسشهاي «چرا؟» و «چگونه است که؟»، آمده است.

براي ارزشيابي بخش چهارم گفتن چند کلمه اي بد نيست. در چند سط اول متن کتاب آمده است که حساب هندي، به صورتي که به اعراب رسيده، مستلزم استفاده از چرتکه خاکي (تخت و تراب) است. کمي بعد گفته شده است که اعمال منوط به جا به جا کردن ارقام و پاک کردن آنها است.

 

مثلاً در ضرب 456 در 329 اعداد بدين صورت نوشته مي‌شوند:

329
456
آنگاه 3 در 4 ضرب شده و حاصل به صورت 12 در يک سطر بالاتر از آنها ثبت مي شود بعد 3 در 5 ضرب مي‌شود و لازمه‌ اين کار اين است که رقم 5 در سطر بالا نوشته شود و نيز 2 پاک شود و 3 به جاي آن نوشته شود، 3 در 6 ضرب مي‌شود ايجاب مي‌کند که پس از نوشتن 8، رقم 5 که طرف چپ آن است محو گردد و 6 به جاي آن گذاشته شود. براي آماده شدن براي گام بعدي سطر پايين به اندازه يک رقم به راست برده مي‌شود. آرايش عددها حالا بدين صورت است:

136829
456
456 را بايد در 2، که بالاي رقم يکان 456 است، ضرب کرد. وضع رقم يکان مضروب در سطر پايين، مضروب فيمه را ـ يعني عددي را که بايد در بس شمرده ضرب شود ـ‌معين مي‌کند. مراحلي را که باقي مانده است حالا مي‌توان به آساني پيمود.

آشکار است که کاغذ و مرکب را نمي توان در چنين طرحي به آساني به کار برد. در بخش چهارم کتاب تغييراتي در طرحهاي هندي پيشنهاد شده است که با آنها مي‌توان تخت و تراب را کنار گذاشت و کاغذ و مرکب را به جاي آن به کار گرفت. اکنون مي‌توانيم حکم کنيم که طرحهاي اقليدسي نمايش گام اول ازيک رشته تلاشهايي است که نتيجه آنها نخست در بخش عربي جهان اسلام و چند قرن بعد در بخش شرقي آن، کنار گذاشتن تخت و تراب بود.
پس از آن که اقليدسي فکر تغييري در هر عمل را پيش آورد پيشنهاد کرد که:

حروف يوناني مي‌توانند جانشين ارقام هندي شوند؛

ارقام هندي با نقطه‌هايي که بالاي آنها گذاشته شود ممکن است الفباي عربي تازه‌اي تشکيل دهند؛

مي‌توان تاسهايي در نظر گرفت که در هر طرف آنها يک يا دو رقم نقش شده باشد و بتوان آنها را به جاي چرتکه به کار برد؛

تخته‌ محاسبه‌اي مي‌توان ترتيب داد که کوران از آن استفاده کنند.

انديشه‌ دوم در کتابهاي ديگر آمده است و انديشه سوم اَپِکهاي بوئتيوس را به ياد مي‌آورد. شايد در اينجا اقليدسي روشهايي را که ديگران آورده‌اند تشريح مي‌کند، نه آنکه چيزي ابتکاري عرضه نمايد. کتاب با بحثي مستوفا درباره و روش استخراج کعب به پايان مي‌رسد.
اقليدسي از اين توفيقات درکتابهايش به خود مي بالد:

در بخش نخست همه‌ محتواي متوني را که درباره حساب هندي نوشته شده بوده عرضه کرده و آن را در دستگاه شصتگاني به کار برده است. ما اين کتابها را در دست نداريم تا بتوانيم درباره‌ درستي ادعاي او اظهار نظر کنيم. Algorismus cor pus لاتيني نشان مي‌دهد که حساب هندي به صورتي که خوارزمي (قرن سوم/نهم) آن را عرضه کرده بود با آنچه بعداً در جهان اسلام انتشار يافت فرق اساسي دارد. کاربرد طرحهاي هندي در دستگاه شصتگاني رد همه‌ کتابهاي حساب که بعدها به عربي نوشته شده ديده مي‌شود.

در بخش دوم روشهاي را آورده است که فقط حسابدانان سرشناس به آنها واقف بوده‌اند، و روش طرح 9 به 9 را به کسر و جذر نيز سرايت داده است. به قرينه‌ کتابهاي بعدي مي‌توان به قبول اين ادعاي اقليدسي متمايل بود.

در بخش چهارم نشان داده است که حساب هندي ديگر احتياجي به تخت و تراب ندارد. اين تغيير بيشتر مطبوع طبع مغر بزمين بود تا مشرق زمين. در تأييد اين گفته مي‌توانيم خاطر نشان کنيم که اين بناي مراکشي (وفات 721/1321) در يکي از کتابهاي حسابش به عنوان چيزي حيرت‌انگيز به اين نکته اشراه کرده بود که قديميان براي محاسبه از خاک استفاده مي‌کرده‌اند، در حالي که خواجه نصيرالدين طوسي (وفات 672/1274) هنوز تخت و تراب را آنقدر مهم مي‌دانسته است که درباره‌اش کتابي بنويسد.

در بحث درباره ميان جمله‌ nام و مجموع n جمله فوق گذاشته است و مدعي است که حسابگران ديگر آن دو را با هم خلط کرده‌اند.

مدعي است که اولين کسي است که درباره ريشه‌ سوم (کعب) اعداد مطالبي رضايت‌بخش نوشته است. سندي براي ابراز نظر قطعي در مورد دو ادعاي اخير در دست نيست، اما دلايل ديگري داريم براي آن که کتاب الفصول في الحساب الهندي القيدسي را از بين در حدود صد کتاب عربي موجود از همه بهتر بدانيم.

نخست اين که اولين کتاب شناخته شده اي است که مستقيماً به کسرهاي اعشاري پرداخته است. مؤلف علامت اعشاري خاصي پيشنهاد مي‌کند و در استفاده‌ دايمي از آن اصرار مي‌ورزد؛ و آن خطي است که بالاي رقم يکان مي‌گذارد. در جريان تقسيم متوالي 26 بر 2 اين دنباله را بدست مي‌آورد: 13، 5/6، 25/3، 625/1، 8125/5. مي‌داند که چگونه با ضرب متوالي در 2 و با صرف‌نظر کردن از صفرهاي طرف راست بار ديگر عدد 13 را به دست آورد. در فرآيندي که مکرر 135 را به اندازه‌ يک دهم آن زياد مي‌کند اين آرايش را به دست مي‌آورد:

35/163
335 /16 , 5/148
85/14 , 135
5/13
685/179 35/163 5/148

و بدين قياس. و نيز براي يافتن ريشه‌هاي تقريبي اعداد اين قاعده‌ها را به کار مي‌برد:
و
k را مساوي مضربي از 10 اختيار مي‌کند.

با اين که حسابدانان ديگري هم همين قاعده‌ها را به کار برده‌اند اما همه‌ آنان پس از به دست آوردن کسر اعشاري آن را، ماشين‌وار، به دستگاه شصتگاني مي‌بردند بي‌آنکه نشانه اي از اين مفهوم اعشاري را درک مي‌کنند ظاهر سازند. فقط اقليدسي است که در موارد متعدد ريشه را در مقياس دهدهي تعيين مي‌کند. در همه‌ اعمالي که توانهاي 10 در صورت يا در مخرج دخليند در کمال راحتي عمل مي‌کند.

دوم آن که کتاب اقليدسي اولين کتابي است که به روشني معين آن است که حساب هندي وابستگي به تخت و تراب داشته است. مؤلف در مقدمه‌ کتاب دستگاه حساب هندي را با حساب انگشتي، که در آن زمان متداول بوده، مي‌سنجد و ارزيابي درستي از خوبيها و نارساييهاي هر يک به عمل مي‌آورد. حالا معلوم شده است که بوزجاني (328-388/940-977 يا 8) و ابن بنا (وفات 721/1321) طرداً للباب درباره‌ تخت و تراب در حساب هندي مطلبي گفته‌اند، اما اين اشاره‌ها مختصرتر از آن بوده است که توجه دانشمنداني را که آنها را مطالعه مي‌کرده‌اند به خود جلب کند.

 تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 02 مهر 1393 ساعت: 19:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل در باره روح

بازديد: 3685

 

تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

پیشگفتار

مسأله روح، از قديمي ترين زمان ها و شايد از پيدايش انسان، توجه آدمي را به خود مشغول داشته با مطالعاتي كه در آثار اقوام بدوي به عمل آمده از روي تصاويري كه در غارها به جاي گذاشـته اند و از طرز تدفـين امـوات آنها، چنين برمي آيد كه اقوام مختلف ولو آنكه وحشي بوده اند به چيزي پس از مرگ عقيده داشته اند و كم و بيش براي انساني كه مي مرده روح يا چيزي شبيه به آن قائل بوده اند.

به هر نسبت كه انسان پيشرفت كرده، اين عقيده راسخ تر شده و روح و معاد، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته. در آثار ظهور بشر، طبعاً انديشه درباره روح يا چيزي از اين قبيل، در ذهن انسان راه يافته، چون وقتي يك آدم، هم نوعش را مي ديد كه ناگهان بي علت و يا به علتي خشك و سرد به زمين افتاده خواه از خود مي پرسيد چرا اين فرد به اين صورت درآمد؟ او هم اكنون چه فرقي با من دارد؟ و همين فرق بين زنده و مرده- او را به اين اصل هدايت مي كرده: كه چيزي وجود داشته و اينك از آن مرده گرفته شده و در نتيجه از همان اوايل اين «چيز» به هر نام ناميده شود او را به انديشه هاي دور و درازي فرو برده ... بعدها در اين خصوص جواب هائي به ذهنش رسيده كه هنوز هم مي رسد.

مردم عهد باستان براي اين پديده كه با نبودنش انسان به مرده نبديل مي شود.تعبيرات و تشبيهات و فرضياتي آورده بودند و مثلاً بعضي آن را مثل وزش باد مي دانستند كه وجود دارد، ولي ديده نمي شود و به هر حال مي توان وجودش را حس كرد. و همين طور آن را مثل هوا مي دانستند در قاره اروپا، زبان «سانسكريت» قديمي ترين زبان است و در اين زبان براي روح و هوا يا باد يك كلمه وجود دارد. يعني در مورد اين هر سه كلمه آلمان به كار برده مي شود.

در جاوه در ميان اقوام قديمي غرب استراليا و همين طور در بين سرخپوستان آمريكاي شمالي نيز وضـع به همين منوال است يعني چه بخواهند بگويند روح و چه هوا، يك كلمه را به كار مي برند. بنابراين قديمي ها، روح را عين هوا، يا چيزي شبيه به آن مي دانستند.

در تمدن هاي قديم قاره اروپا هم با چنين وضعي برخورد مي كنيم. مثلاً يوناني ها از يك فعل كه معني تنفس كردن مي دهد كلمه پسيك را مشتق كرده اند. كه به معني روح است. سپس از همين كلمه لفظ پيس كيكوس را گرفته اند كه مني نفس يا روح را مي دهد. و بعدها در زبان هاي اروپايي كلمه مشتق از معني علم النفس يا روانشناسي مي دهد. همچنين در اشتقاق لغات به يك كلمه ديگر لاتيني مي رسيم كه عبارت است از «پنوتو» كه معني (هوا) مي دهد. و به معني (روح) به كار رفته و در فلسفه كلمه اي از آن آمده كه عبارت است از پنوتولوژي به معني «علم روح».

در بيـان اينكه روح با هوا در نظر قديمي ها وجه اشتراكي داشته اند يك لغت ديگر به كمك مي آيد و آن كلمه «دريح» به معني باد است. كه از نظر تلفظ با روح مناسبتي دارد. و اين لغت ريشه عربي دارد. و به عربي وارد شده. خلاصه اين مطلب، آنكه اسنان هاي اوليه با توسل به انديشه و تجربه دريافتند كه جسم انسان يك عنصر مادي است ولي زندگي، يك امر غير مادي و چيزي است به سبك و هوائي مثل باد. (1)

همين انديشه انسان را به ادراك (روح) رهبري كرد و در اين مرحله هم، مثل هر مسأله ديگر كم كم به مدارج ترقي رسيد.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


 

 روح از ديدگاه انسان هاي اوليه

1-    انسان از همان مراحل بدويت متوجه شد كه گردا شده و نگهدارنده ي بدن چيزي است غير مادي و از همان جا بود كه براي آن تعبيرات و تشبيهاتي آورد.

2-    به اين كشف قانع نشد و به هر نسبت كه در فكرش پيشرفت حاصل آمد و فهميده تر و متفكرتر شد به يك مسئله ديگر انديشيد و آن اينكه گرداننده بدن هر اسمي كه داشته باشد و هر مشخصاتي كه دارا باشد، ابدي است و اين فكر به طور خيلي ساده در ذهنش حلول كرد و بيدار شد. اما طول اين مسأله فكر انسان به خاطر خوابها و روياهايي بود كه مي ديد و در بيداري آنها را نمي ديد و اين امر آدمي را به انديشه فرو مي برد كه علت و منشأ چنين امري را دريابد. گاهي به خاطرش مي رسيد كه اين خواب و عوالم آن، مربوط به روح است كه در جسدش دميده و مستقل از بدن است. بر اثر اين طرز فكر، بين جدا شدن روح از جسم در دو حالت مقارنه و پيوستگي مي ديد، ژيكي خواب و ديگري مرگ. به عبارت ديگر بر او ثابت مي شد كه روح بدن مرده را ترك مي كند. همان طور كه از بدن شخص در حالت خواب به بدن بازمي گردد. ولي پس از مرگ بازگشتي نيست. از همين جا انسان ابتدايي با عقل و خردي كه خداوند به او داده بود، كم كم به يك مسأله پي برد و آن عبارت بود از: بقاي روح؛ با پي بردن انسان به بقاي روح متوجه شدند كه بين روح و جسم هر كسي حتي پس از مرگ او رابطه اي است و ارواح در همان حفره اي كه اموات به خاك سپرده شدند در كنار اجساد به سر مي برند و حتي عقيده پيدا كردند كه گاهي روح هر كسي به محل هايي مانند خانه او رفت و آمد مي كند و از اين رو بستگان هر كس بعد از مرگ او وظيفه داشتند در خانه را تا مدتي بعد از مردنش بار بگذارند كه مانع ورود روح به خانه اش نشوند. بدين طريق بود كه انسان هاي اوليه نه تنها برار هر موجود زنده اي روح مي شناختند و كارشان به عبادت روح رسيده بود، بلكه كم كم معتقد شدند كه در دنيا هر چيزي كه حركت مي كند و جنبشي دارد، داراي روح است و نيز عامل حركت اشياء بيجان روح مي باشد. مثلا مي گفتند درخت ها بعد از خشك شدن، باز سبز مي شوند و اين دليل برداشتن روح است. حتي حركاتي كه ب برگها و شاخه ها به هر علتي وارد مي شود. اگرچه از راه باد مي باشد باز علتش روح است. رودخانه ها كه بين صخره ها به حركت مي آيند.

صريح ترين جمله دربارة روح آيه اي است كه متن آن اين است . « يسالونك عن الروح ، قل الروح من امرربي » از ظاهر آيه چنين استنباط مي شود كه روح امري است كه هيچ كس نمي تواند از حقيقت ونوع و چگونگي آن آگاه شود تنها خداست كه ازآن اطلاع دارد. وآن را مي شناسد .

ولي گفته اند : چنين استنباطي آن چنان درست هم نيست چون خداوند مي فرمايد : روح از امور خدايي است يعني مربوط به خداي بزرگ است ولي در پايان يا در متن آيه تصريح نشده كه انسان حق ندارد . ونبايد ويا نمي تواند درباره روح به تحقيق بپردازد وكوشش كند آن را بشناسد ويا اينكه روح براي هميشه درنزد بشر يك امر مرموز ونشناخته وعجيب باقي خواهد ماند . در قرآن مجيد ، همچنين از نفس كه خود در معرفت از روح بحث مفصلي دارد. سخن ها گفته شده .

باز در مورد روح خداوند به هنگامي كه سخن از آدم به ميان مي آورد ، مي گويد : «ونفخت فيه من روحي» پس روح  خدايي در ميان آدميان وميده شده وروح خدا است كه موجب زندگي افراد است . وهمچنين پيامبر اسلام ، بارها سخن از عدالتي روحاني وخارج از حدود چشم وگوش انسان به ميان آورده وبه طور مثال فرموده است «لي مع الله لا يحتملها ملك مقرب ولا نبي مرسل » : وبنابراين چنين فهميده مي شود كه پيامبر مي گويد از عوالم مخصوصي كه آدميان از آن بي خبرند ، خبر وارد والبته منظور عالم غيب وشهود : وامثال اينها مسئله معراج يعني صعود پيامبر به آسمان ولقاد ذات خداوند ودريافت عوالم معنوي وغير مادي نيز چيزي است كه باروحانيت وعوالم غيبي ومسائلي كه از ديد و قدرت ودريافت انسان خارج است ، ارتباط دارد.

به هر حال شايد : بيش از هر چيز در قرآن واحاديث پيامبر (ص) وائمه (ع) سخن از روح و نفس وقيامت وعالم ديگر به ميان آمده باشد . در مقام دليل بر اينكه جز آن چه مي بينيم واحساس مي كنيم عوالم وچيز هاي ديگري نيز وجود دارد سراسر قرآن واقوال پيامبر و امامان پراز دلايل متقن است كه نمي توان همه رادر اين جا نقل كرد ، تنها كافي است يك دليل كه خود با سه دليل همراه است از يكي از پيشوايان دين ذكر شود . او مي گويد : به سه دليل عالم ديگر وجود دارد . ودنيا ومخلوقات آن منحصر به همين عناصر حس كردني نيست . يكي از دلايل عالم روحانيت است كه بسيار سابقه دارد به اين معني كه اگر كسي از علائق مادي بگسلد ووارد عوالم روحاني شود . دليل دوم بر وجود عالمي مارا خواب دانستند چنان كه دراين نشاه آدمي به مسير وحركت مي پردازد معاشرتها مي كند چيزهاي مي بيند وبه عواملي وارد ميشود كه در بيداري مشاهده آن محال است .ولي دراين حال از جاي خود حركت نكرده ودر رختخواب بسر مي برد . پس لابر عالمي جز عالم تن وجود دارد كه شد حض مي تواند به آن پا مي نهد و وجود خود راازياد مي برد. وباز به عالم خود باز گردد. دليل سوم دريافت علم ودانش است به اين معني كه دريافتها وانديشه ها ، هيچ يك از امور مادي وزميني مقصود نمي شود.

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

مثلاً غذا نيستند كه شخص بخورد ويا چيزي لمس كردني وديدني نمي باشد با اين حال ، فردي كه در ده آنها ست به همه مي رسد . و بر معلومات خود مي افزايد . بادي ، اسلام مي گويد: (تن) چيز ديگري است و (روح) چيز ديگر ، اين دو بهم وابسته اند ودر عين حال از هم جدا روح در بدن جاي دارد وبه هنگام رسيدن اجل محتوم از آن مفارقت مي كند . واذا جاء اجلهم لا يستقدمون ساعه ولا يستاخرون . از نظر اسلام روح را عزرائيل يا ملك الموت به هنگام مردن قبض مي كند يعني اين فرشته ماموراست كه موقع مردن هر فرد ، جانش را بستاند واين سرنوشت از آغاز معين شده ومسافتي طي مي كنندراهنما وبه حركت در آورنده آنها روح است :

همين طور دريا با آن امواج خروشان ومتحرك روح دارد. وخلاصه حركت در اشياء پيا نمي شود مگر اينكه پاي روح در ميان باشد . حتي در اين مورد كار را به افراط كشاندند وبطور مثال اگر سنگي از كوه رها مي شود وبه زمين سقوط مي كرد ، همين حركت آن از بالا به پايين را دليل برداشتن روح مي دانستند ، يك دليل از نظرآنها ، كوه آتش فشان بود كه مي ديدند گاهي طغيان مي كند ، از آن دود به آسمان مي رود واجسام مذاب را به اطراف پراكنده مي سازد وبه هنگام آتش فشاني صداهايي از آن به گوش م يرسد . از نظر آنها اي ، دليل بر آن بود كه كوه روحي دارد.

حتي بيابان ها هم بعقيده آنها روح داشتند ودليلشان ريگ هاي روان بود كه «حركت مي كردند»وصداي باد كه اين ريگها را به حركت در مي آورد ، در واقع صداي ارواح بيابان ها بود.

 

دیدگاه اسلام درباره روح

در اسلام نيز راجع به روح بحث هاي بسياري پيش آمده قرآن كريم بارها كلمه «روح» اگر به ميان كشيده همچنانكه از «نفس »سخن گفته واشارات بسيار به عالم غيب وآخرت وجن ومانند اينها دارد.

كسي را كه در برابر آن چاره اي جز تسليم نيست . پس از مرگ ، درست است كه تن آدمي مي پوسد واز ميان مي رود وجز استخوان چيزي از آن باقي نمي ماند ولي روح او تا ابد زنده است پس روح عنصري است جاويد كه مي توان با گرويدن به خدا وبا پيروي از تعاليم پيشوايان دين وهمچنين با نيكوكاري واجتناب از بن ها موجب صفا وشادي آن شد وپس از مرگ هم ، تا وقتي كه روز رستاخيز مي رسد ارواح مراحل كمال دارند ودر دنيايي جز دنياي مادي به سير وارتقاء مي رسند وبنابراين يك مسلمان حق ندارد پس از مرگ كسي را او بد بگويد : هر چند او در زندگي فرد شايسته اي نبوده باشد.

*************************************

بيماريهاي روح :

در مقام مقايسه جسم وروح بزرگان گفته اند همان طور كه بدن دچار بيماري مي شود روح نيز بيماريهايي دارد كه عبارتند از صفات بد ، اخلاق رذيله ، بد انديشي وبد كرداري ، حسد ، كينه ، خشم و امور نفساني ديگر كه روح را خسته وفرسوده وفاسد مي سازد . براي اين بيماري ها ، معالجه اي كه در نظر گرفته شده اجتناب از بدن ها وخدمت به خلق واعتقاد راسخ به دين و توسل به خداوند و بي توجهي به امور دنيا است.  كه يك فرد مؤمن و مسلمان را رستگار مي كند.

دیدگاه ها درباره مرگ

بي شك يكي از واقعيت هاي بزرگ زندگي مرگ است . در طول اعصار وقرون اين پديده توجه بشر را به خود جلب كرده وبه موضع گيري ها ي گوناگون واداشته . به طور كلي مي توان دو ديدگاه عمده اي درباره مرگ تشخيص داد :

1-    ديدگاه كساني كه يا مرگ را پايان بخش زندگي انسان مي دانند ، ويا به علت غوطه ور شدن در هوسها همة ارزشهاي انساني را زير پا گذارده ودنيا را معبود و معشوق خود قرار داده اند . اين هر دو دسته مرگ را نا گوار مي دانند و از آن هراس دارند. براي آنها مرگ پايان همه چيز است .

2-    ديدگاه ديگر ، ديدگاه الهيون است . از اين ديدگاه ،ئ مرگ پايان بخش دفتر زندگي نيست ، بلكه غروب از يك جهان وطلوع در جهان ديگر است . مرگ نسبت به دنيا مرگ است و نسبت به جهان پس  از دنيا تولد در نتيجه ، آدمي مطلق ندارد.

3-    پيامبر اسلام (ص) فرمودند :

« براي بقا خلق شده ايد نه براي نابودي وفنا ، وبا مرگ تنها از عالمي به عالم ديگر منتقل مي شويد.»

*********************************************

روح از ديدگاه قر آن :

قرآن براي مرگ وقبض روح انسان تعبير خاصي به كار برده است كه نشان دهندة غير مادي بودن روح است .

قرآن در حدود بيست مورد از مرگ تعبير به «توفي» نموده وفرموده است خداوند يا مأمورين او انسان را هنگام مرگ «توفي»مي كند.

توفي در لغت يعني دريافت چيزي بي آنكه كوچكترين نقصاني در آن روي وهر يا چيزي از آن بر جاي ماند . وقتي گفته مي شود وكسي تمام حق خود را توفي نموده واستيهاي حق ، منظور اين است كه تمام حق خود را بي كم وكاست ، دريافت نمود.

آيه : « وگفتند آنگاه ما كه (با مرگ )در زمين نا پديد شديم آيا دوباره آفريده خواهيم شد ؟ حقيقت اين است كه آنها (ازروي غيا و) ملاقات پروردگار خويش را انكار مي كنند . بگو فرشته مرگ كه بر شما گماشته شوه ، جان شما را هنگام مرگ مي گيرد پس به سوي پروردگار تان باز گردانده مي شويد. »

آيا شما نيز كه مكالمه انسان را در زمين مگ وبعد از آن با مامورين الهي بيان مي كند ونيز آيه بالا مؤيداين مطلب است .

حيات در عالم برزخ :

البته مسلم است كه درك خصوصيات عالم برزخ براي كسي كه در اين جهان مادي زندگي مي كند به طور كامل امكان پذير نيست . انسان از واقعيات اموري مي تواند به طور كامل آگاه گردد كه در محدودة زندگي او قرار گيرد و چون جهان برزخ جنبه مادي نداشته واز جهات بسياري با عالم ماده تفاوتهاي اساسي دارد، انسان ار درك كامل آن ناتوان است .

آنچه مادربترة خصوصيات جهان برزخ با توجه به دلايل عقلي و تعاليم رسيده از پيشوايان اسلام مي دانيم ، اين است كه عالم برزخ جنبه مادي نداردو اگر چه از جهاتي چند شبيه اين عالم است ولي از جهات ديگر به كلي با آن تفاوت دارد و نظامي غير از نظام اين عالم بر آن حاكم است . چون عالم برزخ بسياري از محدودت هاي عالم مان را ندارد از گستردگي و عظمت و صف ناپذيري بر خوردار است . در توصيف وسعت و عظمت عالم برزخ در بعضي از روايات از نظر كمك به فهم مطلب ، گفته شده است كه تمامي زمين و آسمان ها در برابر آن همچون حلقه اي است در بيابان ! همچنين ، عالم برزخ نسبت به عالم ماده تشبيه شده است به عالم خارج نسبت به محيط داخل رحم ، زير از ماني كه چنين در محيط محدود به رحم به سر مي برد. قادر به درك جهان خارج و وسعت و گستردگي آن نيست.

 *********************************************

جهان در آستانه قيامت :

آنچه از آيات قرآني در بارة قيامت فهميده مي شود اين است كه مقارن بر پايي قيامت ، انقلاب و دگرگوني بس بزرگي است كه در سرتاسر جهان واقع مي شود وبه فرمان خدا تمام موجودات زندة اين جهان مي ميرند . در اين ميان در سرتاسر آسمان وزمين نيز تحولي عظيم واقع مي شود. با زلزله اي هولناك زمين و كوهها خرد و متلاشي مي شوند و بناي آسمان سست شده ودر هم مي شكافد و واقعه بزرگ به وقوع مي پيوندد. در اين هنگام ، آفتاب در هم پيچيده مي شود و ستارگان فرو مي ريزند . كوهها چون پشم زرد شده متلاشي مي گردند و مانند ذرات گرد در هوا پراكنده مي شوند.

سپس بار ديگر فرمان خدا صادر مي شود و تمامي مردم به قدرت خدا از دل ذرات خاك خارج مي شوند ودر عرصه محشر نظاره گر واقعه اي بس عظيم وپر هيبت مي شوند.

در چنان روزي ، انسان زشتكار مي گويد : كجا مفرو پناهي هست ؟ اما هرگز مفرو پناهي نيست . آن روز جز درگاه خدا هيچ آرامگاهي نيست.

در عرصه محشر ، پاكان و ناپاكان از چهره و سيمايشان شناخته مي شوند . همراه اهل ايمان نوري است كه در نتيجه ايمان و عمل صالح بدست آورده اند و اينك روشني بخش هاشان شده است .

معاد جسماني چیست :

معاد بازگشت هر چيز است با تمام هستي خود به سوي مبرا كه از آنجا گرفته است . بنابراين لازم است در قيامت كبري بدن به روح بپيوندد و آدمي با تمام ابعاد وجودي خود در پيشگاه خداوند متعال حاضر شود. لذا معادله تنها بازگشت روح به سوي خالق خويش است ، بلكه بدن نيز در اين مسير وبازگشت همراه روح است واين ، معناي جسماني بودن معاد است كه اعتقاد به آن از نظر تعاليم اسلامي لازم و ضروري است .

در آيات متعدد قرآني به برخاستن انسانها از قبرها و سخن گفتن اعضاي انسان اشاره شده است كه همگي نشان دهندة جسماني بودن معاد است . از آن جمله در سورة يس آيه 51 مي فرمايد : « ودميده شود در صور و آنگه ايشان از قبرها ي خود به سوي پروردگارشان بشتابند .» ونيز در توصيف نعمت هاي بهشتي به وجود غذا و ازدواج و امثال آن يقرع شده است كه بيانگر وجود لذات مادي همراه لذات روحاني است . همين طور است در مورد عذا بهاي موجود در جهنم .     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بنام خدا

عالم قبل از اين عالم

«  نويسنده : سيد حسن ابطحي  »

 

 

طبق احاديث بسياري كه نه انكارشان و نه محل ترديد و شك است پيشوايان اسلام فرمودند خداي تعالي ارواح را دو هزار سال قبل از ابدان خلق فرموده و با توجه به اينكه به مدلول آيه ي شريفه ي قرآن به ضميمه ي تفاسيري كه شده است وقتي حضرت آدم خلق شد همه ذريه اش حاضر بودند و خداي تعالي آنها را مورد خطاب قرار داد و فرمود آيا من خداي شما نيستم همه آنها گفتند چرا تو خداي ما هستي منظور از اين ابدان بدن هاي ذره اي كوچك شبيه به همين بدن ها بوده است و بنابراين منظور از خلقت ارواح قبل از بدن ها همان بدن هاي كوچك « عالم ذر » مي باشد . و انسان در همان عالم ارواح يعني در همان مدت دو هزار سال همه ي علوم حقيقي را كه امروز به صورت فطرت و عقل در او جلوه مي كند ياد گرفته و چون اختيار داشته توانسته راه حق و باطل را اختيار نموده و جمعي غير شيعه و منحرف از راه راست بوده اند .

 

 

 

 

 

 

ارواح و اشياء نوراني

«   نويسنده : فخر رازي   »

 

يكي از علماء و نويسندگان بزرگ نقل مي كند : شبي خواب از سرم پريده بود و با آنكه بسيار خسته بودم هرچه مي كردم به خواب نمي رفتم لذا از ميان رختخواب بيرون آمدم و به اتاق كتابخانه و مطالعه ام رفتم و اتفاقا” كتابهايي را كه در مسأله روح و تحقيق از حقيقت و آثار و صفات آن داشتم رديف كرده بودم تا در باره ي مسائل روح تحقيق بيشتري بكنم ، ناگهان صدايي شبيه به صداي تعدادي گنجشك كه به جان هم بيفتند در خارج اتاق جلب توجه مرا كرد ،‌ لذا از اتاق بيرون آمدم . هوا بسيار تاريك بود ، اما روي ايوان بزرگ منزل ما حدود چهل يا پنجاه شئي نوراني شبيه به جرقه ي آتش اين طرف و آن طرف مي رفتند و قطعا” صدايي كه به گوشم مي رسيد از اينها بود . من اول فكر كردم خيالاتي شدم و يا خواب مي بينم ، لذا مقداري چشمم را ماليدم و قدري خودم را تكان دادم و يقين كردم نه به خواب رفتم و نه خيالات مي كنم لذا مدتي كنار ايوان نشسته و به اين اشياء نوراني نگاه مي كردم در اين بين همسرم كه ديده بود من مدتي است از اتاق بيرون رفته ام و چون مقداري هم كسالت داشتم در پي من حركت كرده بود و من كه مبهوت آنها شده بودم وقتي ناگهان او را در كنار خود ديدم از جا پريدم و به او گفتم : ببين تو هم آنچه را كه من مي بينم مشاهده مي كني يا نه ؟ او گفت : راستي اين اشياء نوراني چيست كه در اينجا پراكنده اند ؟ در اين بين يكي از آن اشياء نوراني به طرف همسرم آمد و او هم بي اختيار دهانش را باز كرد و آن شئي نوراني را بلعيد و بقية اشياء نوراني هم از چشم ما محو شدند . من به همسرم رو كردم و گفتم : آن را چرا بلعيدي ؟ گفت : من چيزي متوجه نشدم فقط خميازه ام گرفت ، وقتي خميازه كشيدم و چشمم را روي هم گذاشتم و باز كردم احساس كردم كه هواي دهانم معطر و خنك شده ولي آن را طبيعي تصور مي نمودم .

من كه آن شب و شب هاي قبل و بعد از آن مشغول مطالعه ي مسائل روحي بودم و از طرفي چهارماه بود كه همسرم حامله شده بود و مي دانستم كه « جنين » در رحم پس از چهار ماه روح در بدنش وارد مي شود . با خودم گفتم : نكند كه اين شئي نوراني همان روح جنين باشد كه در رحم همسرم بايد اين ايام وارد شده و به جنين ملحق گردد  ؟

لذا چند روزي اين موضوع فكر مرا كاملا” به خود مشغول كرده بود و با هر يك از دانشمندان « علم الروح » هم كه حرف مي زدم از اين موضوع چيزي نمي فهميدند ولي آنچه من حدس مي زدم آنها هم احتمال مي دادند تا آنكه چهارماه از اين جريان گذشت ، شبي در عالم خواب ديدم باز همان اشياء نوراني روي ايوان منزل ما دور يكديگر جمع اند و سر و صداي عجيبي به راه انداختند ، اما اين دفعه آنها را  را به شكل انسان هاي كوچك نوراني مي بينم و حرف هاي آنها را مي فهمم . آنها به يكديگر مي گفتند : الآن حامد به جمع ما برمي گردد و از اين جهت اظهار خوشحالي مي كردند . ضمنا” به خاطر آنكه من دوستي داشتم به نام حامد كه در يك حادثه رانندگي از دنيا رفته بود . لذا اين جمله مرا تكان داد و از وحشت از خواب پريدم وقتي بيدار شدم متوجه شدم كه همسرم در حال خواب ناله مي كند كه ناگهان به چشم خود ديدم كه همان شئي نوراني از دهان همسرم كه خواب بود بيرون آمد و به طرف ايوان رفت و من وقتي سراسيمه به طرف ايوان دويدم چيزي مشاهده نكردم در اين بين همسرم از خواب بيدار شده بود و احساس درد زايمان مي كرد با آنكه هنوز يك ماه به وضع حملش باقي بود ما او را فورا” به بيمارستان رسانديم و او همان شب با ناراحتي زيادي وضع حمل كرد ولي آن طفل كه پسر هم بود مرده به دنيا آمد . من با آنچه كه در اين دو جريان مشاهده كردم يقين بر عالم قبل از اين عالم براي ارواح نمودم زيرا به هيچ وجه آنچه را كه ديدم برايم قابل توجيه و تأويل بر غير اين تصور كه عرض كردم نمي باشد .

 

ارواح در گوشه باغ

«  نويسنده : ‌شيح حر عاملي  »

 

روزي در باغي يكي از داشمندان و علماء علم الروح و جنبه ي مديومي بسيار قوي بود نشسته بودم و در باره ي روح و كيفيت تجسم حرف مي زديم . ناگهان آن دانشمند گوشه اي از باغ را به من نشان داد و گفت آن جا را ببين . من به آن طرف نگاه كردم اما چيزي نديدم به او گفتم : من در آنجا چيزي نمي بينم . آن دانشمند از جا برخاست و پشت سر من قرار گرفت و از پشت سر دستهايش را روي چشم من گذاشت و به من گفت : وقتي دستهايم را از روي چشمت برداشتم بدون پلك زدن دقيقا” به همان محلي كه به تو نشان دادم نگاه كن تا ببينم مي تواني ارواحي را كه آنجا هستند ببيني يا خير ؟

وقتي او دستهايش را از روي چشم برداشت و من به همان محلي كه او مي گفت نگاه كردم ديدم سه نفر با خصوصياتي كه مي گويم دور يكديگر نشسته اند . آنها صورتشان بسيار زيبا بود ولي معلوم نمي شد كه لباس در بدن دارند يا خير ؟

آنان مثل بخار آب رقيق بودند كه حتي اشيائي كه آن طرف آنها قرار گرفته بود كاملا”
ديده مي شدند . آنها مثل انسان هاي ديگر حركاتي داشتند كه كاملا” مشخص بود . آنها با هم حرف مي زدند ولي من صدايشان را نمي شنيدم . اما از حركات دست و سرشان مي فهميدم كه با هم حرف مي زنند لذا به آن دانشمند كه همچنان پشت سر من ايستاده بود گفتم : من اينها را با اين خصوصيات مي بينم آيا ممكن است صداي آنها را هم بشنوم . گفت : همان طور كه نشسته اي پلك نزن و صورتت را برنگردان و چشمت را از آنها برندار تا شايد موفق شوند كه صداي آنها را به گوش تو برسانم . من اطاعت كردم پس از چند لحظه ديدم آنها كم كم مثل ابر سياهي كه ديگر آن طرف آنها ديده نمي شوند شكل گرفتند . و همچنين صداي آنها كه اول آهسته به گوشم مي رسيد بلند و بلندتر شد تا آنكه مثل معمول مي شنيدم كه آنها مطالبي در ارتباط با مسائل علمي فوق العاده عميق با يكديگر رد و بدل مي كنند .

اينجا من شوق زده شدم و از آن دانشمند سئوال كردم حالا مي توانم از آنها عكس هم بگيرم ياخير ؟ او گفت : بله مي تواني ،‌ ولي اگر چشمت را از آنها برداري دوباره معلوم نيست كه من بتوانم آنها را براي تو مجسم كنم . من به او گفتم : مگر آنها را شما مجسم كرده اي ؟ گفت : بله آنها با خواست من اينگونه مجسم شده اند . دوربين را برداشتم و يك عكس رنگي از آنها گرفتم ولي عكس را كه مي گرفتم طبق عادت به دوربين نگاه كردم كه بعد از آنها را نديدم .

 

 تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 02 مهر 1393 ساعت: 19:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(3)

کاربردهای پلیمر

بازديد: 205

 

تحقیق رایگان

سایت فروشگاه علمی اسمان

کاربردهای پلیمر

 

  بشر با تلاش برای دستیابی به مواد جدید, با استفاده از مواد آلی (عمدتاهیدروکربنها) موجود در طبیعت به تولید مواد مصنوعی نایل شد. این مواد عمدتا شاملعنصر کربن , هیدروژن, اکسیژن, نیتروژن و گوگرد بوده و به نام مواد پلیمری معروفهستند. مواد پلیمری یا مصنوعی کاربردهای وسیعی , از جمله در ساخت وسایل خانگی , اسباب بازیها, بسته بندیها , کیف و چمدان , کفش , میز و صندلی , شلنگها و لوله هایانتقال أب , مواد پوششی به عنوان رنگها برای حفاظت از خوردگی و زینتی , لاستیکهایاتومبیل و بالاخره به عنوان پلیمرهای مهندسی با استحکام بالا حتی در دماهای نسبتابالا در ساخت اجزایی از ماشین ألات, دارند.

پلیمرها خواص فیزیکی و مکانیکینسبتا خوب و مفیدی دارند . أنها دارای وزن مخصوص پاییین و پایداری خوب در مقابلمواد شیمیایی هستند. بعضی از أنها شفاف بوده و می توانند جایگزین شیشه ها شوند. اغلب پلیمرها عایق الکتریکی هستند. اما پلیمرهای خاصی نیز وجود دارند که تا حدودیقابلیت هدایت الکتریکی دارند .

عایق بودن پلیمرها به پیوند کووالانسی موجود بیناتمها در زنجیرهای مولکولی ارتباط دارد. اما تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر نشانداد که امکان ایجاد خاصیت هدایت الکتریکی در امتداد محور مولکولها وجود دارد. ایننوع پلیمرها اساسا از پلی استیلن تشکیل شده اند. با نفوذ دادن عناصری مانند فلزاتقلیایی یا هالوژنها «فرایند دوپینگ) به زنجیرهای مولکولی پلی استیلن به ترتیب نیمههادیهای پلیمری از نوع N و P به دست می أیند. افزودن عناصر یا دوپینگ سبب می شود کهالکترونها بتوانند در امتدا د اتمهای کربن در زنجیر حرکت کنند.

تفلون از موادپلیمری است که به دلیل ضریب اصطکاک پایینی که دارد به عنوان پوشش برای جلوگیری ازچسبیدن مواد غذایی در وسایل پخت و پز استفاده می شود.


نحوه ساختارپلي مرها

اغلب پلیمرهای متداول از پلیمریزاسیون مولکولهای ساده آِلی بهنام منومر به دست می أیند. برای مثال پلی اتیلن (PE) پلیمری است که از پلیمریزاسیونبا افزایش (ترکیب) چندین مولکول اتیلن به دست می أید. هر مولکول اتیلن یک منومرنامیده می شود.

با ترکیب مناسبی از حرارت, فشار و کتالیزور , پیوند دوگانه بیناتمهای کربن شکسته شده و یک پیوند ساده کووالانسی جایگزین أن می شود. اکنون دوانتهای أزاد این منومر به رادیکالهای أزاد تبدیل می شود, به طوری که هر اتم کربن یکتک الکترون دارد که می تواند به رادیکالهای آزاد دیگر افزوده شود. از این رو دراتیلن دو محل ( مربوط به اتم کربن) وجود دارد که مولکول های دیگر می توانند در آنجابدان ضمیمه شوند . این مولکول با قابلیت انجام واکنش , زیر بنای پلیمرها بوده و به (مر) یا بیشتر واحد تکراری موسوم است. واحد تکراری در طول زنجیر مولکول پلیمر بهتعداد دفعات زیادی تکرارمیشود. طول متوسط پلیمر به درجه پلیمرزاسیون یا تعدادواحدهای تکراری در زنجیر مولکول پلیمر بستگی دارد. بنابراین نسبت جرم مولکولی پلیمربه جرم مولکولی واحد تکرای به عنوان (درجه پلیمریزاسیون) تعریف شده است . با بزرگترشدن زنجیر مولکولی ( در صورتی که فقط نیروهای بین مولکولی سبب اتصال مولکولها بهیکدیگر شود) مقاومت حرارتی و استحکام کششی مواد پلیمری هر دو افزایش می یابند.

به طور کلی فرایند پلیمریزاسیون می تواند به صورتهای مختلفی مانند افزایشی , مرحله ای و .... انجام گیرد.در پلیمریزاسیون افزایشی , تعدادی از واحدهای تکراری بهیکدیگر اضافه شده و مولکول بزرگتری را به نام پلیمر تولید می کنند. در این نوعپلیمریزاسیون ابتدا در مرحله اول رادیکال آزاد, با دادن انرژی (حرارتی , نوری) بهمولکولهای اتیلین با پیوند دوگانه و شکست پیوند دوگانه , به وجود می آید. سپسرادیکالهای آزاد با اضافه شدن به واحدهای تکراری مراکز فعالی به نام آغازگر شکل میگیرند و هر یک از این مراکز به واحدهای تکراری دیگر اضافه شده و رشد پلیمر ادامه مییابد .
از نظر تئوری درجه پلیمریزاسیون افزایشی می تواند نامحدود باشد, که دراین صورت مولکول زنجیره ای بسیار طویلی از اتصال تعداد زیادی واحدهای تکراری بهیکدیگر شکل می گیرد. اما عملا رشد زنجیر به صورت نامحدود صورت نمی گیرد.هر چه قدرتعداد مراکز فعال یا آغازگرهای شکل گرفته بیشتر باشد , تعداد زنجیرها زیادتر ونتیجتا طول زنجیرها کوچکتر می شود و بدین دلیل است که خواص پلیمرها تغییر می کند. البته سرعت رشد نیز در اندازه طول زنجیرها موثر است . هنگامی که واحدهای تکراریتمام و زنجیرها به یکدیگر متصل شوند, رشد خاتمه می یابد.

از دیگر روشهایپلیمریزاسیون, پلیمریزاسیون مرحله ای است که در آن منومرها با یکدیگر واکنش شیمیاییداده و پلیمرهای خطی را به وجود می اورند. در بسیاری از واکنشهای پلیمریزاسیونمرحله ای مولکول کوچکی به عنوان محصول فرعی شکل می گیرد . این نوع واکنشها گاهیپلیمریزاسیون کندنزاسیونی نیز نامیده می شوند.

@@@@@@@@@@@@@@@@
سنتزي به نام پلياتيلن

پلي اتيلن يا پلي اتن يكي از ساده ترين و ارزانترين پليمرهااست. پلي اتيلن جامدي مومي و غيرفعال است. اين ماده از پليمريزاسيون اتيلن بدست ميآيد و بطور خلاصه بصورت PE نشان داده مي شود. مولكول اتيلن (C2H4) داراي يك بند دوگانه C=C است در فرايند پليمريزاسيون بند دوگانه هر يك از منومرها شكسته شده و بجايآن پيوند ساده اي بين اتم هاي كربن مونومرها ايجاد مي شود و محصول ايجاد شده يكدرشت مولكول است.
پلي اتيلن اولين بار بطور اتفاقي توسط شيميدان آلماني Hans von pechmanv سنتز شد. او در سال 1898 هنگام حرارت دادن دي آزومتان تركيب مومي شكلسفيدي را سنتز كرد كه بعدها پلي اتيلن نام گرفت. اولين روش سنتز صنعتي پلي اتيلنبطور تصادفي توسط ازيك ناوست و رينولرگيسون (از شيميدان هاي ICI) در 1933 كشف شد. اين دو دانشمند با حرارت دادن مخلوط اتيلن و بنزاهيد در فشار بالا ماده اي موممانند بدست آوردند. علت اين واكنش وجود ناخالصي هاي اكسيژن دار در دستگاه هاي مورداستفاده توسعه داد و تحت فشار بالا پلي اتيلن را سنتز كرد كه اين روش اساسي برايتوليد صنعتي LDPE در سال 1939 شد.

اتفاق مهم در سنتز پلي اتيلن كشف چندينكاتاليزور جديد بود كه پليمريزاسيون اتيلن را در دما و فشار ملايمتري نسبت بهروشهاي ديگر امكان پذير مي كرد. اولين كاتاليزور كشف شده در اين زمينه تري اكسيدكروم بود كه در 1951 توس روبرت بانكس و جان هوسن در شركت فيليپس تپروليوم آنرا كشفكردند در سال 1935 كارل زيگلر شيميدان آلماني سيستم هاي كاتاليزور شامل هاليدهايتيتان و تركيبات آلي آلومينيوم دار را توسعه داد.

اين كاتاليزورها در شرايطملايمتري نسبت به كاتاليزورهاي فيليپس قابل استفاده بودند و همچنين پلي اتيلن يكآرايش (با ساختار منظم) توليد مي كردند. سومين نوع سيستم كاتاليزوري استفاده ازتركيبات متالوسن بود كه در سال 1976 در آلمان توسط والتر كامينيكي و هانس ژوژسينتوليد شد. كاتاليزورهاي زيگلر و متالوسن از لحاظ كاركرد بسيار انعطاف پذير هستند ودر فرايند كوپليمريزاسيون اتيلن با ساير اولفين ها كه اساس توليد پليمرهاي مهمي مثل VLDPE و LLDPE و MDPE هستند مورد استفاده قرار مي گيرند.

اخيراً كاتاليزوري ازخانواده متالوين ها با قابليت استفاده بالا براي پليمريزاسيون پلي اتيلن به نامزيركونوسن دي كلريدساخته شده است كه امكان توليد پليمر با ساختار بلوري (تك آرايش) بالا را مي دهد. همچنين نوع ديگري از كاتاليزورها به نام كمپلكس ايمينوفتالات بافلزات گروه ششم مورد توجه قرار گرفته است كه كاركرد بالاتري نسبت به متالوسن هانشان مي دهند.


طبقه بندي اتيلن ها بر اساس دانسيته آنها صورت مي گيرد. كهدر مقدار دانسيته اندازه زنجير پليمر و نوع و تعداد شاخه هاي موجود در زنجير دخالتدارد.
HDPE
پلي اتيلن سنگين چیست

اين پلي اتيلن دارايزنجير پليمري بدون شاخه است. بنابراين نيروي بين مولكولي در زنجيره بالا و استحكامكششي آن بيشتر از بقيه پلي اتيلن ها است. شرايط واكنش و نوع كاتاليزور مورد استفادهدر توليد پلي اتيلن HDPE موثر است. براي توليد پلي اتيلن بدون شاخه معمولاً از روشپليمريزاسيون با كاتاليزور زيگلر ـ ناتا استفاده مي شود.

LDPE پلياتيلن سبك چیست

اين پلي اتيلن داراي زنجيري شاخه دار است. بنابراينزنجيرهاي LDPE نمي توانند بخوبي با يكديگر پيوند برقرار كنند و داراي نيروي بينمولكولي ضعيف و استحكام كششي كمتري است اين نوع پلي اتيلن معمولاً با روشپليمريزاسيون راديكالي توليد مي شود از خصوصيات اين پليمر انعطاف پذيري و امكانتجزيه بوسيله ميكروارگانيهاي است.

LLDPE پلي اتيلن خطي با دانسيتهپايين چیست

اين پلي اتيلن يك پليمر خطي با تعدادي  شاخه هاي كوتاه است ومعمولاً از كوپليمريزاسيون اتيلن با آلكنها بلند زنجير ايجاد ميشود.

MDPE
 پلي اتيلن با دانستيه متوسط است.

كاربرد

پلي اتيلن كاربرد فراواني در توليد انواع لوازمپلاستيك مورد استفاده در آشپزخانه و صنايع غذايي دارد. از LDPE در توليد ظروفپلاستيكي سبك و همچنين كيسه هاي پلاستيك استفاده مي شود. LDPE در توليد ظروف شير ومايعات و انواع وسايل پلاستيكي آشپزخانه كاربرد دارد. در توليد لوله هاي پلاستيكي واتصالات لوله كشي معمولاً از MDPE استفاده مي كنند.

LLDPE بدليل بالا بودنميزان انعطاف پذيري در تهيه انواع وسايل پلاستيكي انعطاف پذير مانند لوله هايي باقابليت خم شدن كاربرد دارد. اخيرا پژوهش هاي فراواني در توليد پلي اتيلن هايي بازنجير بلند و داراي شاخه هاي كوتاه انجام شده است اين پلي اتيلن ها در اصل HDPE باتعدادي شاخه هاي جانبي هستند اين پلي اتيلن ها تركيبي استحكام HDPE و انعطاف پذيري LDPE را دارد.

كاربرد پليمر در عايق كاري ساختمان چیست

فوم‌هاي پليمري فوم جسمي است كه از دو فاز مختلف گاز و جامد تشكيل شده است. در مورد فوم‌هاي پليمري فاز جامد از پليمر ساخته شده است. در يك توده فومي دو نوع فضاي خالي در بخش پليمري مي‌تواند وجود داشته باشد كه آنها را سلول مي‌نامند. از اين‌رو دو نوع سلول شامل باز و بسته در فوم‌ها وجود دارند. در مورد فوم‌هاي سلول باز فاز گاز موجود نيز پيوسته است در حالي كه در فوم‌هاي سلول بسته فاز گاز ناپيوسته است. نوع سلول شديدا خواص مكانيكي و حرارتي فوم‌هاي پليمري را تغيير مي‌دهد. انواع فوم‌هاي پليمري به شرح زير است: فوم پلي‌استايرن فوم پلي‌يورتان فوم فنليك فوم اوره فرمالدئيد فوم پلي وينيل كلرايد ‌ فوم پلي وينيل الكل _ فرمالدئيد فوم اپوكسي فوم‌هاي ديگر از ميان اين فوم‌ها مورد يك تا پنج در عايق‌كاري ساختماني و پانل‌هاي ساندويچي به كار برده شده‌اند. شايان ذكر است كه در پانل‌هاي ساندويچي اغلب فوم‌هاي سخت كه سلول باز هستند به كار برده مي‌شوند. پليمرهايي كه در ساخت اين فوم‌ها استفاده مي‌شوند به دو دسته كلي گرمانرم و گرماساخت تقسيم مي‌شوند. فوم‌هاي پلي‌استايرن و PVC مثال‌هاي مورد اول و فوم‌هاي فنليك، اوره فرمالدئيد و پلي‌يورتال مثال‌هاي مورد دوم هستند. از اين رو بسته به نوع پليمر به كار رفته در فوم ساخته شده نحوه توليد آن متفاوت است. آنچه كه در مورد فوم‌هاي مختلف اهميت دارد نوع پليمر و نوع گازي است كه در سلول‌هاي آن قرار دارند. اين دو عامل ضريب هدايت حرارتي و يا توانايي يك فوم را در ايفاي نقش عايق حرارتي تعيين مي‌كند. پلي‌استايرن منبسط مصالح عايق‌كاري حرارتي فوم پلي‌استايرن صلب، مصالح پلاستيك سلولي صلبي با يك ساختار عمدتا سلول بسته است كه از پلي‌استايرن يا از كوپليمرهايي كه تشكيل‌دهنده اصلي آنها پلي‌استايرن است، ساخته مي‌شود. بنابر روش توليد، تمايزي بين فوم پلي‌استايرن توليد شده با انبساط دانه‌هاي پلي‌استايرن براي تشكيل حبه‌ها (به اختصار فوم منبسط شده EPS) كه پس از آن به هم متصل مي‌شود تا تخته‌ها را تشكيل دهند و فوم پلي‌استايرن فوم شده با اكسترود كردن، (به اختصار فوم اكسترود شده XPS) وجود دارد. فوم پلي‌استايرن به طور وسيعي در عايق حرارتي به كار برده شده است. قيمت آن پايين بوده، در دسترس بوده و به راحتي ساخته مي‌شود، محكم و پايدار بوده و در برابر تخريب مقاوم است. پلي‌استايرن اكسترود شده به صورت تخته در اندازه‌هاي مختلف جهت ساخت ديوار و عايق بام در دسترس است. دانه‌هاي قابل انبساط پلي‌استايرن را نيز مي‌توان به صورت صفحاتي براي نما در ساختمان‌سازي ساخته و به كار برد. در مواردي كه كاربرد عايق حرارتي موردنظر است مقاومت بالا لازم نبوده و پلي‌استايرن منبسط به اندازه كافي مقاومت دارد.از آنجا كه مقاومت برشي فوم PVC بالاست سطح آن براي اعمال سيمان و گچ بسيار مناسب است. مزيت عمده فوم‌هاي PVC عملكرد بهتر آنها در برابر آتش نسبت به ساير فوم‌هاي پليمري است. از اين‌رو اين نوع پانل‌ها در كاربردهاي دريايي و ساختماني در اروپا پذيرفته شده‌اند.

سایت فروشگاه علمی اسمان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 30 شهریور 1393 ساعت: 19:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

فتو شيميايي و اثرات ان

بازديد: 421

 

تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی آسمان

فتو شيميايي و اثرات ان

*****************************************************************************************

 ا نقلاب صنعتي دليل اصلي پيدايشآلودگي هوا در سه دهه اخير به شمار ميآيد.  قبل از1950  آلودگي هوا ناشي از سوخت ذغال سنگ (براي توليد انرژي) بود.  لندن يکي از مشهورترين شهرهايي بود  که شديدا با مه صنعتي آلودهميشد . در دسامبر  1952طي  5روز هواي سرد مهآلود سمي لندن،جان 4000 انسان راگرفت. 

امروزه استفاده از ساير سوختهاي فسيلي بجايذغالسنگ همچون سوختهاي بنزيني نوع آلودگي را به  توليد مهدود فتوشيميايي تغيير داده است.

  
 
توليد  مه دود فتوشيميايي      چگونه استPhotochemical smog

 . در اثر فعاليتهاي صنعتي  بشر ترکيبات سمي  جديدي به عناصر سازنده هوا افزوده شده است. اين ترکيبات شيميايي جديد منجر به  توليد ابر گازي شکل زرد متمايل به قهوه اي را در سطح شهرها مي شودکه ما آن را مه دود فتوشيميايي مي ناميم.

  تصويرفوقچگونگيانجام واکنشهاي را که منجر به تشکيل مه دود فتوشيميايي مي شود را نشان مي دهد. راديکالها اتمهايي يا ملکولهايي با الکترونهاي آزاد هستند .آنها از نظر شيمياييبسيار واکنش پذير هستند

*- سولفوردي اکسيد:  SO2  از اکسيداسيون سوختهايفسيلي(مانند ذغال سنگ  وبنزين) که ترکيبات سولفوريدارند ايجاد مي شود.

*- مونوکسيد کربن :   CO اين ماده نيز از سوختهاي ناقص فسيلي ايجاد ميشود.

 *-انواعهيدروکربنهاي فرار شامل PAHs  ازجمله بنزو پيرين  که ماده سرطانزا است. اين موادهمگي از سوخت ناقص بنزين بوحود مي آيد

*-اکسيدهاي نيتروژن NOx از احتراق عناصر O2   و N2در سيلندرهايموتور ماشين حاصل مي شود

  از ترکيب  اکسيدهاي نيتروژن  و هيدرو کربن ها  و اکسيژن در زير نور خورشيد سبب انجام واکنشهاي  شيميايي مي شودکه منجر به توليد اکسيدانهاي بسيار قوي  مانند  ازن O3 و پيروکسي استيل نيترات  PAN مي شود

*****************************************************.

   عوامل و شرایط    افزاينده مه دودفتوشيميايي:

1-  ترافيک صبحگاهي منبع اصلي توليداکسيدهاي نيتروژن(NOx) و ترکيبات آلي فرار هستند.پس از کاهش حجم ترافيک در اواسط روز با افزايش تراکم اين مواد در اثر  تابش آفتاب اين ترکيبات شروع به انجام واکنشهاي  توليد و انتشار مواد سمي Peroxyacetyl Nitrates (PAN و ازن مي کنند. با غروب آفتاب توليد ازن متوقف مي شود .ازن باقيمانده در اتمسفربه مصرف واکنشهاي متفاوت ديگري مي رسد .

2-    عوامل آب و هوايي موثربر مه دود فتوشيميايي :

الف-   هر جه مقدار نزولات آسماني بيشتر باشد مي تواند از  ميزان مه دود بکاهد  و با بارندگي از سطح اتمسفر بشويد.

ب-   وزيدن باد سبب  جابجا يي مه دود فتوشيميايي با هواي تميز مي شود اما مشکل آلودگي  را به مناطق دورتر مي برد

ج- وارونگي و افزايشدماي هوا بشدت مه دود را افزايش ميدهد.معمولا در طول روزمناطق نزديک به سطح زمين گرمتر مي شود و هواي گرم باخود ذرات آلاينده را بهارتفاعات بالاتر مي برد .اگر هواي سرد فوقاني مانع متصاعد شدن هواي گرم شود , وارونگي هوا ايجاد مي شود و الاينده ها در سطح پايين زمين به دام مي افتند.وارونگيهوا سبب کاهش انتشار عمودي آلاينده ها درسطح اتمسفر مي شودو ممکن است از چند روز تا چند هفته  ادامه يابد.

3-شکلزمين  از عوامل مهم تاثير گذار بر افزايش مه دود فتوشيميايي است.ساکنين دره ها بشدتاز اين امر آسيب مي پذيرند, زيرا تپه ها و کوههاي اطراف دره ها موجب  کاهش جريانهوا افزايش غلظت آلودگي مي شود.بعلاوه با افزايش دما , وارونگي در اين مناطق شديدترخواهد شد.

راه حلهايموجود:

  يکي از راه حل ها اين است که سازمانهاي بين المللي کشورها را   به رعايت قوانين   عدم توليد گازهاي گلخانه اي  در جهان مجبورکنند.

  قرار دادن مبدل- در سيستم اگزوز خودروها که بوسيله اکسيد کردن هيدروکربنها به دي اکسيد کربن و آب – و موادي با شدت کمتر تبديل اکسيدهاي نيتروژن به نيتروژن و اکسيژن آلودگي هوا را کاهش مي دهد.

راه ديگر يافتن سوختهاي پاکيزه تر  مانند سوختهاي هيدروژني –انرژي خورشيدي  براي ماشينها است

***************************************************

 اثرات مه دود فتوشیمایی  بر سلامتانسانها

°    ذرات معلق که در مناطق صنعتي و مکانهايي که ترافيک شديد ماشين  وجود دارد ايجاد مي شود، در برگيرنده ذرات کربن و هيدروکربن هايي است که از سوخت ناقص سوختهاي فسيلي ايجاد مي شود.

°    هيدروکربن ها شامل انواعي از(      PAH)هستند که مشخص شده افزايش چشمگيري درفراواني جهش نطفه  اسپرم موشها (که در معرض عوامل طبيعي قرار گرفته اند) ا ايجاد مي کند.

°    استنشاق ذرات کوچکتر از 5/2 ميکرومتر( 6-10*5/2)سبب رسوب اين ذرات در اعماق ششها مي شود.قرارگرفتن مداوم در معرض اين ذرات کوچکاز انبساط و عملکرد ششها در بزرگسالان مي کاهد

°      اين مواد سرطانزا علاوه بر ايجادحساسيتهاي تنفسي سبب افزايش شيوع بيماريهاي قلبي و سرطان ريه در افراد مي شود .

************************************

آلاینده های دودزا و انواع ان

 

 انواع آلاينده ها دودزا

قسمت اعظم دود شهرها از اگزوز ماشين ها بوجود مي آيد. اما در بعضي از مناطق سوخت ذغال و سوخت نيروگاهها نيز در ايجاد دود شركت دارند. ذرات درشت د.ود در قسمت هاي فوقاني دستگاه نفس، گير مي كنند و باعث اختلال در ترشحات بيني و سينوسها مي شوند ولي ذرات ريز ممكن است در راههاي عميق تر ريه ها نفوذ كنند. حجم زياد اين ذرات باعث اشكال در تنفس افراد مبتلا به آسم، برونشيت مزمن ،‌آمفيزم و ديگر بيماريهاي ريوي مي گردد و حتي ممكن است باعث مرگ زودرس سالمندان مبتلا به بيماريهاي قلبي و ريوي نيز شود. در موارد حاد آلودگي هوا،‌اقزايش مرگ و مير غالبا به دليل وجود اين ماده در غلظت هاي زياد مي باشد.

  دي اكسيد سولوفور (2os) 

اين گاز توسط موتورهاي ديزلي و نيروگاهها توليد مي گردد. دي اكسيد سولفور همراه دود عامل مرگ و مير بالا در موارد حاد آلودگي هوا،‌در شهرهاي بزرگ و صنعت جهان است. اثر عمده اين آلاينده ها بر  ريه هاست . بدين ترتيب كه راههاي هوايي را تنگ مي كند و تنفس را مشكل مي سازد و يا توليد اسيد به بافت هاي بيني ، حلق حنجره و ريه آسيب مي رساند. اين عارضه در بيماران آسمي و كودكان آشكارتر است.

 

 دي اكسيد نيتروژن (2No)

اين گاز يكي از اكسيدهاي نيتروژن (NOX)مي باشد. اكسيدهاي نيتروژن در اثر احتقاق مواد سوختي در ماشين ها و نيروگاهها ايجاد مي گردند. دي اكسيد نيتروژن مخاط برونش ها را تحريك مي كند و بدين وسيله سبب افزايش عفونت هاي تنفسي در كودكان و افزايش شكايات تنفسي مثل سرفه و خلط در بزرگسالان مي شود. بيماران مبتلا به آسم به اثرات ناشي از اين گاز به شدت حساس مي باشند.

 اوزون (3O)

اوزون مهمترين بخش مه دود فتوشيميايي مي باشد. اين گاز از تركيب دو نوع از آلوده كننده ها كه در اثر تردد اتومبيل ها ايجاد مي گردند،‌( هيدرات كربي و اكسيد نيتروژن (NO) در زيز نور خورشيد ) توليد مي گردد . سطح اوزون معمولا تابستان ها به بالاترين حد خود مي رسد. اوزون باعث تحريكات ريوي ،‌سرفه و درد سينه مي شود. به علاوه سبب خارش چشم ، بيني و گلو مي گردد. افراد مبتلا به بيماريهاي ريوي بيشتر در معرض خطر هستند. ولي يك سوم مردم عادي هم در صورتي كه فعاليت خارج از خانه داشته باشند دچار علائم ريوي مي شوند و ظرفيت آنها كاهش مي يابد.

 مونوكسيدكرين  

مونوكسيدكرين گازي بي بو و سمي است كه عمدتا از اگزوز ماشين در اثر احتراق ناقص سوخت هاي فسيلي ناشي مي شود. اين گاز حمل اكسيژن خون به مغز ، قلب و اعضا ديگر را مختل مي كند و افرادي كه به امراض قلبي مبتلا هستند به علت كاهش اكسيژن خون مخصوصا در معرض خطر توليد مي باشند. دود سيگار يكي ديگر از منابع مهم مونواكسيد كربن است. بنابراين ميزان اين گاز در خون افراد سيگاري بسيار بالاتر از افراد غير سيگاريست .

 سرب

سرب فلزي است كه براي احتراق بهتر بنزين به آن اضافه مي شود و پس از سوخت بنزين در هوا آزاد مي گردد.ميزان سرب در اطراف محل هاي پرترافيك بيشتر است و اثرات عمده اين فلز مختل كردن رشد طبيعي و ايجاد اختلالات عصبي در كودكان و افزايش فشار خون مي باشد.

 هواي اسيدي  

هواي اسيدي در اثر مه دود فتو شيميايي هنگامي كه دي اكسيد كربن و دي اكسيد سولفور و بويژه اكسيد نيتريك به اسيد تبديل مي شوند،‌ به وجود مي آيد. اين گازها ابرهاي بسيار ظريفي از قطرات ريز اسيدي را تشكيل مي دهند.اين هواي اسيدي بعدا به صورت باران اسيدي فر و مي ريزد و باعث آسيب رساندن به گياهان و درخت ها مي شود. اگر ذرات اسيد ريز وارد ريه ها شوند تحريكات راه هاي تنفسي ،‌ سرفه و حتي خس خس سينه را به همراه دارند.

 چطور مي توان خود را از مضرات آلودگي در امان نگاهداشت ؟

افرادي كه به مدت طولاني در معرض آلودگي شهري هستند مثل دوچرخه سوارها ، نامه رسان ها ،

  پليس هاي  راهنمايي رانندگي و نگهبانان بايد با استفاده از ماسك هاي بخصوصي در جلوي بيني، خود را در مقابل آلودگي محافظت كنند. اين ماسك ها در دور نگهداشتن ذرات درشت بسيار موثرند و افراد آسمي و كساني كه مشكلات تنفسي مبتلا هستند با استفاده از آنها راحتي بيشتري احساس مي كنند، همچنين اين ماسك ها علامت و هشدار خوبي نيز براي رانندگان مي باشد چون به آنها نشان داده مي دهد كه مردم چقدر از آلودگي هوا رنج مي برند. بايد توجه داشت افرادي كه نسبت به آلودگي حساسيت دارند بايد زمان كمتري را در بيرون از منزل بويژه خيابان ها سپري كنند.

 

 براي مقابله با آلودگي هوا چه بايد كرد؟

اتومبيل ،‌اتوبوس ها و ميني بوس ها مهمترين منبع آلودگي هوا را در شهرها تشكيل مي دهند. با استفاده از بنزين بدون سرب و نصب صافي در پاك اتومبيل مي توان ميزان برخي از آلوده كننده ها را كاهش داد. اما مهمترين راه مقابله با اين مشكل استفاده بيشتر از وسايل  نقليه عمومي و تصويب قوانين براي برخورد جدي با وسايل آلوده كننده و ايجاد فضاي سبز در شهرها هستند.

 

 

تحقیق رایگان از سایت فروشگاه علمی اسمان

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 30 شهریور 1393 ساعت: 19:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تنظيم تركيبات يوني و PH ميان سلولي

بازديد: 259

 

 

تحقیق رایگان

سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق درباره تنظيم تركيبات يوني و PH ميان سلولي :

 

توزيع و انتشار ويژه اي از يونها در سراسر غشاء پلاسماي سلولهاي يوكاريوتيك ewkaryotic وجود دارد كه از طريق مكانيزمهاي انتقال فعال يوني و نفوذپذيري يون و غشاء انتخابي انجام مي شود . اين حالت منجر به تفاوت پتاسين در سراسر غشاء در حدود 70mv در طي شرايط ساكن مي شود كه نزديك به پتانسيل ثابت براي پتاسيم است  بنابراين گراديان براي سديم و كلسيم به داخل سلل هدايت مي شوند در حاليكه گراديان پتاسيم به سمت خارج است . منيزيم يونيزه شده تقريبا بطور مساوي و يكسان در سراسر غشاء پلاسمايي منتشر مي شود گرچه به علت پتانسيل منفي ساكن مقدار آن از ميزان ثابت الكتروشيميايي بيشتر است . محدوده فيزيولوژيكي اين يونها در بدنه خارج سلولي و داخل سلولي در جداول 6-1 ارائه شده است .

 

تعادل يون بهينه شده براي متابوليسم ، رشد معمولي و عملكرد سلولها لازم و اساسي است مكانيزمهاي موثر غلظت يون را در ميان طيف هاي باريك خود تنظيم و كنترل مي كنند به اين دليل سلولهاي يوكاريوت شامل كانالها و ناقلهاي يوني مختلفي در غشاء هستند علاوه بر اين مكانيزمها ارتباط نزديكي با تنظيم و كنترل حجم و PH درون سلولي دارند.

 

تنظیم پتاسیم در بدن :

 

پتاسيم يكي از كاتيونهاي بسيار فراوان بدن است ، بالغ بر 3500 تا 4000 ميلي مول در كل است . مقدار كلي مرتبط با جرم چربي آزاد بدن است و در حدود 50-70 است . از كل پتاسيم بدن 98% در خارج سلول واقع شده است در حاليكه باقي مانده در بدنه هاي مختلف خارج سلولي (فاصله بافت و غشاء 40mmol مابع ميان سلولي 35mmol ، پلاسما 40mmol ) اين گراديان پتاسيم براي تنظيم حجم سلول به علاوه براي تحريك پذيري سلولهاي عصبي و ماهيچه اي بسيار اهميت دارد .

 

پروتئينهاي غشاء تنظيم كننده پتاسيم چیست:

 

توزيع و انتشار نامتعادل پتاسيم غالبا نتيجه فرايندهاي انتقال فعال At pox سديم پتاسيم است . علاوه بر اين توزيع و انتشار آن بستگي به تراوش پذيري و نفوذپذيري غشاء پلاسما براي پتاسيم دارد كه متاثر از مسيرها و كنالهائي مختلف انتقال پتاسيم است . از اينرو تعادل پتاسيم درون سلولي بطور عالي از طريق ساختارهاي مختلف حاصل پتاسيم نظير پمپ هاي يوني ،‌كانالهاي پتاسيم و ناقلهاي پتاسيم تنظيم و كنترل مي شود .

 

جدول 6-1

 

 توزيع يونها در سراسر غشاء پلاسمايي گلبولهاي قرمز خون

 

غلظت برون سلولي

غلظت درون سلولي

يون

پتاسيم

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سديم

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

كلسيم

؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منيزيم

؟؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟؟

؟؟؟؟؟؟؟؟

 

مهمترين مورد در خصوص ورزش در پاراگرافهاي بعدي آمده است

 

-   كانالهاي   پتاسيم :

 

كانالهاي پتاسيم بزرگترين و متنوع ترين زير مجموعه اي از كانالهاي يوني است در يك بررسي و تجديد نظر ،‌در كانال اصلي پتاسيم عبارتند از كانالهاي پتاسيم حساس به ولتاژ و كانالهاي يكسوساز پتاسيم داخلي هر دو نوع كانالها شامل چهار زنجيره يا زير واحد پپتید هستند كه به صورت همگن يا ناهمگن با هم در ارتباط هستند تا مسير نفوذ تراوش را در سراسر غشاء تشكيل دهند . زنجيره هاي پپتید در كانالهاي پتاسيم يکسو ساز در داخل سلول شامل دو مارپیچ در يك طرف غشاء با بخشي از آمينواسيدهاي كوچك ميان آنها مي باشد . اين  وضعيت لوپ p ناميده مي شود . زيرا آن داخل غشاء بدون اينكه كاملا آنرا قطع كرده باشد قرار دارد چنين ساختاري ويژگي مشخصه تمام انواع كانالهاي پتاسيم است .

 

كانالهاي پتاسيم حساس به ولتاژ جیست

 

در اين نوع كانال (kv) چهار زنجيره اضافي پپتید جلوتر از دو حلقه مارپيچ ميان غشائي قرار دارد كه شامل واحدهاي حساس به ولتاژ هستند كانالهاي حساس به ولتاژ تفاوت زياد در حساسيت پذيري ولتاژ و فعال سازي انرژي جنبشي را نشان مي دهد . حداقل 22ژن مختلف داراي كد و رمز براي اين نوع كانالهاي در پستانداران شناسايي شده است . در صورتيكه انواع زيادي توسط عمليات پيوند و دايمر كردن نامشابه توليد شده اند . يك نمونه كانال پتاسيم یکسو ساز تاخيري است كه تقريبا در تمام غشاء هاي تحريك پذير وجود دارد . اين كانال به محض اينكه غشاء قطبش زدايي شد پس از يك تاخير كوتاه باز مي شود . بدين وسيله پتانسيل بازگرداننده به سطح ساكن بر مي گردد. گروه ديگر از كانالهاي پتاسيم ورودي ولتاژ توسط كانالهاي پتاسيم فعال شده كلسيم نمايان مي شوند . اين نوع از كانالها توسط افزايش و يا قطبش زدايي كلسيم فعال شده فعال مي شوند كانالهاي پتاسيم فعال شده كلسيم حداقل سه زير مجموعه به علت خاصيت رسانايي آنها تقسيم مي شوند . بزرگ (200-300ps) توسط 20-60ps و كوچك 10-14ps احتمال بازشدن كانال توسط ميزان زيادي از غلظت كلسيم درون سلولي درصد را 50mmol تا0/5تنظيم مي شود كه تنوع سايت ها و مكانهاي اتصال كلسيم هاي تنظيم كننده را نشان مي دهد و نقش اين كانالها تنها تحت شرايط افزايش غلظت كلسيم درون سلولي در طي فعاليت هاي مداوم عضلاني و يا در ضميرهاي تحليل رفته مشخص مي شود.

 

كانالهاي پتاسيم یکسو ساز داخلي چگونه است

 

اجزاء بين كانالها داراي يك خاصيت مشترك هستند و همه در تنظيم توسط مدولاتورهاي مختلف داخل سلولي و يا پيك هاي داخل سلولي نظير كلئوتيدها ، فسفرليپيدها ، يكفازها ، پلي آميدها ، PH و پروتئين G سهيم هستند كانالهاي پتاسيم یکسوكننده داخلي به خوبي و درستي تحريك پذيري غشاء را تنظيم مي كنند . باز شدن كانال پتاسيم غشاء و را نزدیک پتانسيل متعادل پتاسيم به توازن مي رساند . در اين حالت سلول داراي حداقل تحريك پذيري است . جزء ديگر گروه keir كانال پتاسيم حساس ATP است . اين نوع كانال نمونه اي است كه چگونه متابوليسم و تحريك پذيري مي توانند با هم در ارتباط باشند . از نظر متابوليكي ، فیبرهای عضله تحليل رفته كاهش در غلظت ATP سيتوسوليك به علاوه در PH ناشي از افزايش زياد رسانايي پتاسيم در غشاء است كه به علت بازشدن كانالهاي پتاسيم حساس ATP اتفاق مي افتد اينگونه فرض مي شود كه در ارتباط با مصرف ناكافي پتاسيم از طريق na-k-Atpuse باعث كاهش ظرفيت غشاء سلولي براي توليد پتانسيل فعال همراه با كاهش نيرو مي شود.

 

توزيع و انتشار نامساوي كاتيونهاي يك ظرفيتي در سراسر غشاء پلاسما از طريق  توليد و حفظ مي شود . اين پمپ محرك ATP الكتروزيك است ، در طي هر سيكل و چرخه تنها دو يون پتاسيم براي تبادل سه يون سديم خارج شده ، وارد مي شوند . پمپ سديم پتاسيم شامل دو زير واحد است :

 

زير واحد كاتاليزور  و زيرواحد گليكوپروتئين ايزوفرمهاي متعددي از پمپ هاي وجود دارد در حال حاضر چهار ايزوفرم  و سه ايزوفرم گليكوپروتئين B شناسايي شده است در بافت هاي عضلاني وجود ايزوفرمهاي  بستگي به نوع فيبرها دارد . در جوشهاي صحرايي ، ايزوفرمهاي غالب ماهيچه اي اكسيداتيو قرمز  هستند در حاليكه در ماهيچه هاي گليكوليتيك سفيد تنها ايزوفرمهاي  وجود دارند در ماهيچه ها با نيروهاي تركيبي هم زيرواحدهاي  بافت مي شوند.

 

در طي شرايط ساكن فعاليت پمپ سديم پتانسيل تنها مساوي با 5% از حداكثر ظرفيت پمپ در فيبرهاي مجزاي عضله است . با شروع فعاليت انقباض ميزان پمپ سديم پتاسيم افزايش مي يابد تا گراديان يوني حفظ شود . ظرفيت پمپ سديم پتاسيم اصولا از طريق دو مكانيزم مختلف قابل تقويت و افزايش است از طريق تعديل و تنظيم تعداد پمپ هاي فعال سديم و پتاسيم

 

در غشاء پلاسمايي و يا از طريق تقويت فعاليت پمپ هاي يوني در حقيقت جابجايي پمپ سديم پتاسيم از جدارهاي داخل سلولي به سمت غشاء پلاسمايي اخيرا تشريح شده است (Hundal و همكارانش از سال 1992 ، lavaie وهمكارانش  1996 ، jual و همكارانش در 2000 ) علاوه بر اين فعاليت پمپ سديم از طريق مكانيزمهاي متعددي نظير غلظت سديم داخل سلول ، سطح AMP چرخه اي از طريق ساير پروتئين كيفاز A وجود ATP ، PH ، پتانسيل غشاء و فشار استرس قابل كنترل و تنظيم است . و اين مورد كه آيا افت چگالي وتراكم در ميزان ATP مرتبط با تحريك پذيري پمپ سديم پتاسيم نامشخص و مبهم است به اين علت است كه K,S (غلظت ATP كه پمپ سديم پتاسيم را تحريك مي كند تا 50% ميزان حداكثر پمپ است ) در حدود است و محدوده معمولا حتي در طي تمرينات ورزشي كامل به آن ميزان نمي رسد .

 

ناقلهاي مرتبط

 

ناقلهاي مشترك مرتبط  (KNCC) متعلق به خانواده ناقلهاي كلرويد داراي ؟؟؟؟؟؟؟كاتيون هستند (CCC) . قسمت ديگري از اين خانواده ناقل كلرويد پتاسيم است كه بعدا مورد بحث قرار مي گيرد دو ايزو فرم از NKCC با جرم ملكولي در حدود 130KDA,122 شناسايي شده اند . پروتئين شامل منطقه مرکزی هيدروفوبيك با 12 محدوده ميان سلولي مرتبط يك آمينو و يك ناحيه ترمينال كربوكسي در كنار هم قرار گرفته اند . در صورتيكه تاكنون ،ايزوفرم NKCC2 تنها در كليه يافت مي شود ، ايزوفرم NKCCL از طريق گراديان شيميائي تركيبي يونهاي منتقل شده بصورت يك محرك ناقل فعال ثانويه قابل تقسيم بندي است .

 

با اين وجود ، شواهدي وجودي دارد كه عملكرد آن بستگي به قابليت دسترسي ، ATP دارد گرچه وضعيت فعال سازي ATP با ATP از نوع  متفاوت است با توجه به اين نظريه كه ATP بر فعاليت NKCC از طريق مكانيزم فسفريلدار كردن بروي فسفريل دار كردن پروتئين تأثيرگذار است NKCC يونها را بطور الکتریکی به آرامي از سلول با استوشيومتري غیر معمول  منتقل مي كنند گرچه حداقل در آسكون هاي قلابي شكل شواهدي در مورد استوشيومتري غير معمول  وجود دارد . لوپ ادرار آور نظر bumetanide (از بازدارنده هاي مهم NKCC هستند . علاوه بر اين افزايش در غلظت كلريد داخل سلولي و PH اسيدي درون سلولي مانع NKCC است . از لحاظ عملكردي Nka شامل فرايندها و مراحل مختلف ترشحي وجذب كننده مخاطي است به علاوه شواهدي در مورد نقش مهم Nkcc در تنظيم حجم سلولي وجود دارد.

 

ناقل  

 

چهار ژن مختلف شناسايي شده اند كه براي چهار ايزوفرم مختلف از ناقل رمزگذاري شده اند . در ميان تنها ايزوفرم kcc1 بطور موجود در بافت هاي مختلف توزيع و منتشر شده است . شبيه ناقل ناقل  يك محرك ثانويه ناقل يون هاي از طريق گراديان يونهاي جابجا شده است بيشترين ويژگيها و مشخصه هاي ناقل در سلول هاي قرمز خوني به نام انتقال الكتريكي خنثي نيروي جاذبه يونها ، انرژي جنبشي و بازدارنده دارويي متمايز شده اند . افزايش در غلظت كلريد درون سلولي فعاليت ناقلهاي مرتبط را تحريك مي كند . علاوه بر اين انواع زيادي ار اكسيدانت ها مي توانند ناقلهاي  را نظير H2O و دي اكسيد را تحرك كنند . مشابه با موقعيت NKCC ، فعال سازي ناقل كلريد پتاسيم از طريق PH,ATP تنظيم و تعديل مي شود از نظر عملكردي ناقل  شامل تنظيم و كنترل حجم سلولي ، تعادل يوني درون سلولي است . تحقيقات اخير نيز نقش اين ناقل را در كنترل مقاومت شيرياني پيراموني را ارائه مي دهد.

 

تعادل و توازن پتاسيم درون سلولي چگونه است :

 

توزيع و انتشار پتاسيم ميان جداره هاي داخل و خارج سلولي پتانسيل ساكن غشاء و تحريك پذيري سلولي را تعيين و مشخص مي كند . غلظت پتاسيم در مايع خارج سلولي وجود دارد .

 

ترشح پتاسيم از طريق كليه و با حداقل ميزان ترشح معده و روده اي ترشح پتاسيم از طريق عرق كه تنها در شرايط وزشهاي شديد جسماني نقش مهمي دارد.

 

تغيير ميزان پتاسيم ميان جداره داخلي و خارجي سلول . براي جزئيات بيشتر درباره تنظيم پتاسيم خارج سلولي خواننده به كسب فيزيولوژي و بررسيهاي اخير (1998 kamel,Halperin ,1999 Giebisch) مراجعه كنند.

 

تقريبا 8% از ميزان پتاسيم بدن در جداره داخل سلولي وجود دارد ، نقش تنظيم پتاسيم داخل سلولي در اين قسمت مورد تأكيد و اهميت قرار مي گيرد.

 

غلظت پتاسيم سلولي تابع يك تنظيم كوتاه مدت و طولاني است همانطور شكل 6-1 در حاليكه تاثيرات تمرينات سخت و شديد كه بعدا به آن پرداخته مي شود . اگر فاكتورهاي تنظيم نظير فشار اسمري و هورمونها نيزدر خور توضيحات مختصري هستند . فشار اسمزی سلولها نسبت به تنظيم سريع حجم سلولي واكنش نشان مي دهد. بصورت تنظيم كاهش حجم پس از شوك حداقل فشار اسمزی و تنظيم فشار حجم (RVI) پس از شوك حداكثر فشار اسمزی است  در اين فرايندهاي تنظيمي حجم تعدادي از كانالهاي يوني مختلف و ناقل ها وجود دارند از اينرو واكنشهاي خاص نيز تا حد زيادي بستگي به نوع سلول دارد در طي RND بسياري از سلولها از طريق كانالهاي يوني و يا از طريق ناقلهاي  كلريد پتاسيم آزاد مي كنند . برعكس انبساط و افزايش حجم در طي RV اغلب بستگي به فعاليت ناقل  دارد .

 

انسولين و كاتاگولامين دو هورمون مهم در تغيير پتاسيم در داخل سلولها هستند . شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه انسولين انتقال و حركت پتاسيم را از طريق دو مكانيزم مختلف افزايش مي دهد . انسولين پمپ هاي سديم پتاسيم رااز طريق مخازن و منابع غشايي كه داخل غشاء پلاسمايي تزريق مي شوند فعال مي سازد .

 

بعلاوه به نظر مي رسد انسولين ارتباط پمپ سديم پتاسيم را براي سديم تقويت مي كند تاثير بعدي مي تواند از طريق فعال سازي پروتئين كيفاز c باشد . كاتالوگامينها از طريق آدرنالين B2 و در نتيجه فعال سازي آدرنالين سيكدز از طريق افزايش ميزان AMP زنجيره اي عمل مي كند .AMP زنجيره اي در برگشت پروتوئين يكفاز A را فعال
 مي سازد كه براي تقويت اتصال و پيوند سديم در
ATP  آز سديم پتاسيم انجام مي شود برعكس پروتئينهاي نظير يكديگر كورتيوزيد و تيروئيد ، تاثيرات طولاني مدتي بر روي تنظيم پتاسيم دارند اين كار را از طريق ATP از  تقويت شده انجام مي شود . با استفاده از ouabian داراي ترتیم كه يك بازدارنده مشهور ATP از  موثر است افزايش در ميزان غلظت پمپ هاي  در بزرگ شدن غده تيروئيد مي تواند از طريق بازگشت ميزان كنترل شده پس ازدرمان راه حل و صحيح ناراحتي و ناهنجاري تيروئيد قابل انجام است Kjeldsen وهمكارانش تغيير در ميزان غلظت پمپ هاي سديم پتاسيم در نتيجه ناهنجاري تيروئيد در ديگر انواع سلولها نظير پلاكت ها و لیکوسیت ها سرانجام فهميده شد عملكرد گلیکورتیزوئید باعث تحريك تنظيم حداكثر  در سلولهاي ماهيچه اي اسكلتي مي شود .

 

يك مدولاتور و تعديل كننده مهم غلظت پتاسيم سلول كاتيون دو ارزشي منيزيم است . منيزيم براي تنظيم تعداد سيستم هاي مختلف انتقال يون بكار مي روند بنابراين كمبود منيزيم ممكن در طي فعاليت هاي طولاني وشديد اتفاق بيافتد كه باعث كاهش غلظت پتاسيم درون سلولي و باعث كاهش فعاليت پمپ  و افزايش فعاليت كانالهاي پتاسيم غشايي مي شود.

 

تعادل پتاسيم در طي تمرينات ورزشي

 

همانطور كه در اين فصل بطور كلي اشاره شد . غلظت پتاسيم سلولي تحت كنترل چندين پروتئين مختلف غشايي است كه فعاليت و وجود آنها از طريق فعاليت هاي كششي و انقباضي به علاوه از طريق هورمونهاي مختلف در رابطه با ورزش تعديل و تنظيم مي شوند.

 

پاراگرافهاي بعدي در مورد نظريات جامع و وسيعي از تاثيرات ورزش برروي همودوستاز پتاسيم و واكنش تأثيرگذارنده هاي مختلف بحث مي كند.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

تأثيرات تمرينات ورزشي شديد بر تنظیمات پتاسیم :

 

در طي تمرينات و فعاليت هاي كششي و انقباض ، پتاسيم بطور مداوم در سلول ماهيچه ها آزاد مي شود . تغيير در غلظت پتاسيم درون سلولي بستگي به شدت ، مدت و نوع ورزش اتفاق مي افتد . چندين سيرو گذرگاه در جريان پتاسيم بطور واسطه عمل مي كنند.

 

مهمترين نقش و وظيفه اين است كه كانال پتاسيم یکسو ساز تاخيري كه مسئول قطبش زدائي مجدد غشاء در طي عملكردپتانسيل است .كانال واسطه جريان پتاسيم است و تحريك پذيري غشاء را باز مي گرداند . بطور جالب توجهي آزاد شدن پتاسيم درهر پتانسيل عمل به نظر مي رسد نسبت به ماهيچه هاي كند انقباض ، سريع انقباض باشد آن باقي مي ماند تا نشان دهد كه آن يك مكانيزم جبران كننده براي جريان زياد سديم در طي پتانسيل عمل است . علاوه بر اين شواهد و مداركي وجود دارد كه افزايش غلظت سديم سلولي در طي تحريكات الكتريكي در فيبرهاي تند انقباض نسبت به فيبرهاي كند انقباض بالاتر است (1996) Ruff تشريح كرد كه تعداد كانال هاي سديم بيشتر است و چگالي جريان سديم در ماهيچه هاي تند انقباض نسبت به كند انقباض بيشتر است بنابراين ، غلظت پتاسيم درون سلولي بيشتر است و پتانسيل ساكن غشاء در ماهيچه هاي تند انقباض نسبت به ماهيچه هاي كند انقباض منفي تر است .

 

علاوه بر اين ، شواهدي وجود دارد كه در طي ورزش سلولهاي عضله نيز از طريق كانال هاي پتاسيم حساس ATP و كانالهاي پتاسيم داراي كلسيم فعال شده پتاسيم آزاد مي كنند گرچه كاهش در غلظت ATP درون سلولي در ميزاني نزديك به ميزان k1 (بازدارندگي : ميزان نصف كانال براي باز شدن كانال لازم است . اين ميزان معمولي در طي انقباضات فيزيولوژيكي حاصل نمي شود در عوض چندين فاكتور اضافي يافت شده است كه فعاليت كانالهاي پتاسيم حساس به ATP را تنظيم و تعديل مي كند مدولاتورهاي اصلي غلظت منيزيم درون سلولي و يونهاي هيدروژن هستند كه قسمتي دوز واكنش بازداري از طريق غلظت زياد ATP را تغييرمي دهد . در حقيقت تنظيم كانالهاي پتاسيم حساس به ATP در حضورميزان نرمال ATP اتفاق مي افتد اگر PH درون سلولي كاهش يافته باشد (Standen و همكارانش 1992) تاثيرات مشابه در مورد لاكتيك يافت شده است مدولاتور ديگر KATP پيروين نوكلئوميد آدنيوسين است . نوكلوئيد در طي كاهش اكسيژن افزايش مي يابدو كانالهاي پتاسيم حساس به ATP را از طريق گيرنده A1 هم در سلولهاي ماهيچه اي استخوان و هم سلولهاي قبلي فعال مي سازد.

 

به علاوه فعال سازي كانالهاي پتاسيم داراي كلسيم فعال شده مستثني نيستند خصوصا در طي تمرينات كامل . مشخص شده است كه ميزان باقيمانده كلسيم ستيوپلاسميك در طي تحريك هاي الكتريكي داخل بافت زنده و در شرايط مصنوعي افزايش مي يابد . يك مدولاتور نهايي در عملكرد كانالها كه در هر دو نوع كانالها مشترك است فشار اكسايشي است . تحقيقات ومطالعات در میتوسیت هاي قلبي در ماهيچه هاي نرم آوندي آشكار ساخته است كه انواع گوناگوني از اكسيژن فعال و  واكنش پذير هستد كه قادر هستند فعاليت كانال ها در هر مسير تغيير دهند . عملكرد اين دو كانال پتاسيم ، KATP و Kca در طي ورزش كاملا مشخص نيست . اينگونه تصور مي شود كه پراكندگي گراديان پتاسيم سلولي و كاهش پيوسته و مداوم در تحريك پذيري سلولي با يك مكانيزم بهتر و مطمئني در طي انقباض عضلاني مشاركت دارد كانالهاي پتاسيم حساس به كلسيم ATPبه عنوان يك رابط ميان متابوليسم عضله و تحريك پذيري سلولي و متعاقبا قابليت سلولي براي افزايش نيرو عمل مي كند.

 

كاهش و كمبود پتاسيم كه در سلولهاي عضلاني با آغاز فعاليت انقباضي رخ مي دهد پس از يك تاخير كوتاه از طريق مصرف پتاسيم در نتيجه فعاليت پمپ  تاثيرمتقابل مي گذارد بطور قابل توجهي افزايش فعاليت پمپ در ماهيچه هاي كند انقباض نسبت به تند انقباض وجود دارد در موشهاي صحرايي ورزش نشان داده است كه همينطور درتنظيم نسخه برداري شده از زير واحدهاي  همانطور كه توسط ميزان Mrna تقويت شده براي زير واحد   و زير واحد  در ماهيچه هاي نوع سفيد آشكار شده است پس از دويدن روي تريميدل تاثيرگذار است . در طي فعاليتهاي كششي و انقباضي ظرفيت پمپ  در ماهيچه هاي منقبض از طريق مكانيزمهاي مختلفي افزايش مي يابد تحت افزايش در غلظت سديم درون سلولي در طي انقباض ظرفيت پمپ را افزايش مي دهد گرچه تغييرات در ميزان سديم درون سلولي تنها فاكتور مسئول افزايش ظرفيت پمپ  نيست از ديگر مكانيزمهاي تنظيم كننده مستقل  شامل هورمونها مواد درون سلولي و اجزاء ساختار سلولهاي يوكاريوت هستند گلوتامينها در فعال سازي پمپ سديم پتاسيم از طريق adernoce ptor  و فعال سازي سيكدز آدرنالين مشهور است . برعكس ، عملكرد بتا بلوكرهاي غير انتخابي از طريق افزايش تمرينات ورزشي كه باعث افزايش بيشتر از حد پتاسيم در خون مي شود تبعيت مي كنند.

 

كه به علت افزايش زمان تاخير پمپ  است تاثيرات مشابهي حداقل در مورد خستگي و فرسودگي عضله همراه با عملكرد بلوكر بتا غير انتخابي گزارش شده است . تاثيرات تحريك پذير گاتولوين ها در  به نظر مي رسد كه بستگي به شرايط فعاليت عضله دارد كاتولانيها كه براي فعاليت عضله بكار گرفته مي شوند تاثي جزئي و يا حتي هيچگونه تاثيري در فعاليت پمپ سديم پتاسيم ندارد از اينرو فعال سازي آتريكا ماهيچه ها و كاتوانها به نظر مي رسد پمپ   را از طريق يك مكانيزم مشترك فعال مي سازد چگونگي فعاليت پمپ  كه يك مكانيزم غير مستقيم است نامشخص است يك احتمال مي تواند فعال سازي از طريق تنظيم كننده اصلي ديگر در فعاليت پمپ پپتید مرتبط با ژن كالسی تونین باشد .

 

اين ماده در مفاصل رابطهاي عصبي عضلاني ترشح مي شود به علاوه استيل كوچك به گيرنده اي پي ليناپي CGRP

 

سرانجام وظيفه سيتوسلكتن در فعاليت پمپ سديم پتاسيم ارائه شده است .  با عملكرد سيتوسلكتن ytc skeletem از طريق ملكولهاي ارتباط دهنده با سيتوسلكتن نظير ankyrin و spectrin مرتبط است علاوه بر اين در ازمايشات مصنوعي ، افزايش در فعاليت پمپ  مشخص شده است كه در موارد كاربرد اتفاق مي افتد . اخيرا در سلولهاي عضله اي نرم آئورت سانكو و همكارانش در سال 2001 اظهار داشتند كه تاثيرات تحريك پذير انبساط و كنش زنجيره اي و چرخه اي در فعاليت  نيازمند يك اسيد آكتين كامل است .

 

بطور كلي تفاوت روشي براي افزودن ظرفيت پمپ  از طريق تزريق زير واحدهاي پمپ  به داخل غشاء پلاسمايي است نظير توزيع مجرد ايزومرهاي  پمپ  اخيرا تحريك پذيري انسولين را نشان داده است . اخيرا چندين گروه توانستند بيان كنند كه چنين مكانيزمي داراي اهميت كاربردي همينطور در طي ورزش هم درماهيچه هايانسان و هم درموش صحرايي است . حداقل در موشها اين افزايش در زير واحدهاي پمپ  براي هر نوع فيبرها و پس از پروتكلهاي تمرينات مختلف قابل اثبات است . علاوه بر اين توزيع و انتشار مجدد پمپ  در پايان تمرينات برگشت پذير است .

 

انتشار و توزيع مجدد پتاسيم در بدن :

 

ميزان ناچيزي از غلظت پتاسيم درون سلولي معمولا در ميان تغيير وتحولات شديد و ثابتي در طي افزايش تنظيم مي شود. بستگي به نوع و شدت تمرين افزايش مشهود در غلظت پتاسيم پلاسما اتفاق مي افتد در طي ورزشهاي قوتی و قدرتي طولاني مدت در حدود  پتاسيم وجود دارد . برعكس در طي تمرينات ورزش قدرت بوكس غلظت پتاسيم در زير  در فواصل سابقه قرار دارد . چنين تغييرات و نوساناتي در غلظت پتاسيم خارج سلولي براي عملكرد قلب خصوصا در ناراحتيهاي قلبي مضر و خطرناك است . افزايش غلظت پتاسيم در پلاسما بستگي به آزاد شدن پتاسيم از عضلات در حال ورزش است . گرچه مكانيزمهاي ديگري نظير كاهش در حجم پلاسما و ترشح احتمالي پتاسيم از سلولهاي آسيب ديده را مي توان ذكر است . اين شرايط سوالي را ايجاد ميكند كه آيا انتشار مجدد پتاسيم به داخل بافت هاي منقبض نشده مي تواند در غلظت زياد پتاسيم خارج سلولي را دقيق  كند . دلايلي وجود دارد كه انتشار مجدد پتاسيم خارج سلولي ، سلولهاي عضلاني ساكن و در حال استراحت اتفاق ميافتد كه آن از طريق مكانيزمهاي مشابه در ماهيچه هاي فعال تعديل مي شود. نقش گلبولهاي قرمز خون به عنوان يك سينك وظرف براي ميزان اضافي پتاسيم خارج سلولي هنوز جاي بحث دارد . شرايط در طي توليد اسيد لاكتيك در ورزش و كاهش ميزان گلبولهاي قرمز خون ،افزايش در ميزان catecholamiru مصرف يون از طريق فعاليتهاي تركيبي  وتبادلگرهاي  به علاوه ناقلهاي  با هم در ارتباط هستند.

 

چنين افزايشي در فعاليتهاي ناقل اخيرا توسط Lindinge و همكارانش (1999) اثبات شده است گرچه محققان و پژوهشگران ديگري در اين بررسي متفق نبودند . بنابراين ، نقش گلبولهاي قرمز در تغيير و تبديل واسط گري در غلظت پتاسيم خارج سلولي نياز به تفكر و انديشه دارد .

 

تأثيرات آموزش ورزش در تنظيم پتاسيم سلولي چگونه است:

 

تمرينات ورزشي منظم داراي تاثيرات مختلفي برروي تنظيم پتاسيم در سلولهاي ماهيچه اي و عضلاني ساختار اسكلت مي باشد . تنها تاثيرات جزئي آموزش در غلظت ثابت پتاسيم مورد بحث وبررسي قرار مي گيرند . گرچه دلايل وجود دارد كه ورزش و تمرين كمبود پتاسيم را از ماهيچه ها در طي ارزش جبران مي كند كه اين نظريه با اندازه گيري غلظت پتاسيم پلاسما ابراز شده است . افزايش پتاسيم خارج سلولي از افراد آموزش يافته نسبت به افرادي كه آموزش نديده اند كمتر است . گرچه به نظر مي رسد كه در همان ميزان ظرفيت كار هيچگونه تفاوت و اختلافي در اتلاف پتاسيم در ميان موارد آموزش ديده و آموزش نيافته وجود ندارد.

 

تعداد كثيري از تحقيقات و بررسيها تنظيم پمپ  پس از تمرينات ورزشي هم درانسان و هم در حيوان را اثبات كرده است . برعكس كاهش فعاليت هاي عضلاني مرتبط با كاهش تنظيم  مي باشد . افزايش غلظت پمپ  از طريق رژيهاي آموزشي مختلف ، آموزشهاي تورتي ، مقاومتي و سرعتي القاء مي شود .

 

Medbo وهمكارانش (2001) دريافتند كه وابستگي جزئي تغييرات در غلظت  در توالي و تناوب آموزش وجود دارد توالي و تكرار مضاعف تمرينات باعث افزايش و تنظيم غلظت پمپ سديم مي شود و افزايش در تكرار تمرينات داراي هيچگونه تاثيرات اضافي نيست.

 

تنظيم انرژي جنبشي  حتي در تمرينات آموزش كوتاه مدت به عنوان مثال سيكل 2 ساعت در هر روز در 65%7o2 حداكثر در مدت شش روز باعث افزايش قابل توجه  مي شود .

 

افزايش قابل توجه تمرينات ورزش در پمپ به سمت حداقل تعديل و تنظيم پمپ يوني معكوس مي گردد در صورتيكه تمرينات و آموزشها در فضای كمبود اكسيژن انجام شده باشد.

 

اين نتيجه اخيرا در كوهنوردي پس از يك كوه پيمايي از كوه بلند پس از 21 روز اثبات شده است .

 

پس از اين گونه فعاليت ها ،  در حدود 17% كاهش تنظيم داشته است در صورتيكه هيچگونه تغييرات ديگري در ميزان آنزيم مستوكندريال وويژگيهاي شيميائي گزارش شده است آن نظريه اي است مبني بر اين كه اين مكانيزم به سلول كمك مي كند تا انرژي ذخيره شده داشته است.

 

تنها چندين گزارش درباره تاثيرات ورزش درانتقال پتاسيم در ديگر سلولها وجود دارد اخيرا  چين و همكارانش (2001) شود و در مداركي را ارائه دادند كه تمرينات جسماني و ورزشي كانلهاي پتاسيم در سلولهاي ماهيچه اي نرم آوندي را مدوله و تنظيم مي كند. در كاريتوليت هاي بطني قرمز ،‌تمرينات استقامتي جريان پتاسيم قطبش زدايي شده را و جريان و پتاسيم در اثر كاهش اكسيژن را از طريق كانالهاي پتاسيم حساس به ATP تغيير مي دهد.

 

گرچه به نظر مي رسد نتايج به دست آمده درباره مكانيزمهاي اصلي از طريق ورزش در جريان پتاسيم در اين نوع سلولها نيز تأثير گذار است .

 

تنظيم  PH ميان سلولي:

 

تنظيم PH ميان سلولي يك نشانه اي از تعادل و هوموستاز سلولي است اكثر واكنشهاي بيوشيميائي وعملكردهاي سلول متكي بر آنزيمها و مكانيزمهايي هستند كه از طريق وابستگي PH متمايز مي شوند . از اينرو حفظ غلظت هيدروژن درون سلولي براي متابوليسم سلولي ضروري است و براي جلوگيري از پرکاری سلولي نيز لازم است . PH درون سلولي نرمال ميان 7.2,6.9 است بستگي به نوع سلول و ميزان اسيد از منابع مختلف است كه شامل فرايندهاي متابوليكي و جريان يون هيدروژن مثبت كه توسط گراديان الكتروشيميايي راه اندازي مي شود . ميزان اسيد با افزايش ميزان متابوليك نظير ورزش ، زياد مي شود و ممكن است در طي ورزشهاي هوازی طولاني مدت و شديد به ميزان حداكثر خود برسد .

 

سيستم هاي تنظيم كننده  چیستPH:

 

PH درون سلولي توسط دو مكانيزم مستقل از هم بالانس و متعادل مي شوند . يكي از طريق ظرفيت بار اصلي است كه شامل دو مولفه است يك نيروي CO2 وابسته و نيروي CO2 غيرمستقل . روش ديگر از ناقلهای يوني معادل اسيد استفاده مي كند كه مي تواند به صورت سيستم هاي خارج شدن اسيد (= آلكائين ) و يا وارد كردن اسيد از هم متمايزمي شوند . اصولا اين شرايط بستگي به گراديان الكتروشيميايي دارد . گرچه تحت شرايط فيزيولوژيكي گروهي از باركننده هاي آلكائين شامل مبادله گرهاي  ATP هيدروژن و مسيرهاي رساناي پروتون هستند در صورتيكه مبادله گر آنيون   در ميان باركننده هاي اسيدها موجود مي باشند . شرايط در ديگر ناقلها نظير ناقلهاي مشترك  و ناقل  / اسيد لاكتيك (MCT) بسته به نوع سلول وميزان متابوليسم متفاوت مي باشد اكثر اطلاعات موجود درناحيه تنظيم PH در طي ورزش متمركز بر MCT,NHE دارد . بعد دو قسمت با اين دو سيستم انتقال يوني و در اكثر موارد مواجه مي شوند.

 

ناقلهاي بيوكربنات پستانداران توسط حداقل در خانواده ژني مختلف رمزگذاري مي شوند  گروه بعدي شامل تقريبا 10 جزء است كه  را براي چندين آنيون مختلف نظير سولفات ، بي كربنات ، هيدروكسيل و آيورين مبادله مي كنند . گروه ژني  شامل تبادل گروهاي  مستقل از  و ناقلهاي و تبادلگرهاي آنيون وابسته به  مي باشند .

 

AES تبادل الكتريكي خنثي آنيون كلريد را براي آنيون بي كربونات تقويت مي كنند . چهار ايزومر شناسايي شده اند كه  در غشاء سلولهاي قرمز در بالاترين سطح است و در قلب ،روده بزرگ و ديگر بافت ها در حداقل است .  در غشاء نزديك سلولهاي مخاطي قرار دارد و  تاميزان زيادي در بافت هاي تحريك پذير يافت مي شوند.

 

و همينطور در كبد و قسمت هاي معده و روده اي نيز وجود دارد . بازدارنده مهم گروههاي تبادلگر آنيون ، مشتق استيلين C-4diisathiocy oru 2-2-stilbene disulfonate)D1D5

 

حداقل تحقيقات و بررسي ها نسبت به AES تبادلگر مستقل از Na+است كه در ناسورهاي كليوي موجود است آن به عنوان يك واسط در انتقال الكتريكي خنثي  به داخل سلول در تبادل  عمل مي كند.

 

در نهايت ، ذكر زيرگروه NBC داراي اهميت است كه شامل حداقل سه ايزوفرم است كه تا حد زيادي وجود دارند  زيرگروه  شرايط عملكرد آن در ميان انواع مختلف سلولها متفاوت است . در سلولهاي يكسوي سه معادل براي هر Na+وجود دارد در نتيجه براي اسيدي كردن درون سلولي بر عكس در ؟؟؟ و يا سلولهاي كبد NBC ترشح اسيد آلكائين داخل سلولها را افزايش مي دهد . Stoichiometry دو مبنا در هر Na+  وحتي انتقال الكتريكي خنثي وجود دارد . در حاليكه معمولا تحت شرايط ساكن و ثابت در NBC قلب در ميزان ثابت PH مي تواند مي تواند فعال باشد . NBC ها در محل تجمع آلكائين جلوگيري مي شدند در صورتيكه فعاليت از طريق كاهش PH تقويت مي شود . NBC ها تحت شرايط هورموني از طريق گذرگاههاي سيگنال دهنده شامل AMP چرخه اي پروتئين يكفاز,c  Calmodulin تنظيم و تعديل مي شوند . تغييرات حاد و شديد در شرايط مبناي اسيد براي تنظيم فعاليت هاي NBC لازم هستند.

 

بعضي از انواع سلولها نظير تیوسيت ها گذرگاههاي رساناي پروتون را دارا مي باشند كه از طريق كاهش ميزان PH سيتوسوليك و قطبش زدايي سلولي فعال مي شود از  تحت شرايط ترشح بيش از حد اسيد در سلول داراي اهميت است . محرك توسط ATP پمپ قادر است پروتونها را از سيتوسول برخلاف گراديان پروتون خارج سازد در نتيجه حفظ عملكردهاي سلولهاي شبيه توليد بيش از حد اكسيدها در شرايط نامناسب است .

 

تبادلگرها پرتون سديم (NHG)

 

لزوما گروه NBE تبادلگرهاي يوني شامل شش ايزوفرم است در صورتيكه  در همه جاي انواع سلولهاي پستانداران يافت مي شوند . ديگر ايزوفرمها داراي محدوديت توزيع و انتشار دارند .  از طريق  از كبد و قسمت هاي معده و روده اي يافت مي شوند در حاليكه  در سلولهاي نوروني يافت مي شوند .  تنها در حدود 20% توالي شناسايي با ديگر ايزوفرمها دارند كه داراي محدوديت مكاني درون سلولي مي باشند . آن در ميان ميتوكندري خصوصا در سلولهاي قلب و ماهيچه اسكلتي شناسايي شده اند . بطور قابل ملاحظه اي تحقيقات و بررسيها در مورد توزيع و انتشار  در انواع سلولهاي ماهيچه اي در فيبرهاي گليكوليتيك در حداكثر ميزان است در صورتيكه در فيبرهاي اكسايشي در حداقل است.

 

اين بخش متمركز تنظيم وساختار تبادلگرهاي است و بيشتر تحقيقات در مورد ايزوفرمها است كه اين ايزوفرمها در خصوص ورزش با هم مرتبط هستند  سلولهاي پستانداران داراي يك وزن ملكولي در حدود 91KDa و شامل 815 آمينو اسيد است اين توالي شامل پايانه هاي N از 12 عضو متصل و مرتبط هم  كه مسئول تبادل پويي وتنظيم كننده سيتوپلاسميك هيودوفليك با ترمينال ، است كه فعاليت تبادل يوني را مدرله و تقويت مي كند.

 

تبادلگر هيدروژن سديم تبادل الكتريكي خنثي هيدروژن درون سلولي و سديم خارج سلولي را در حداقل گراديان سديم تقويت و افزايش مي دهد .  از طريق ترشح اسيد در داخل سلول فعال مي شود . ضريب HILL براي هيدروژن در فعاليت  در حدود 2 است كه فعاليت allosteric را از طريق يونهاي هيدروژن نشان مي دهد . علاوه بر اين تعداد پروتئينهاي واكنشي  شناسايي شده اند كه فعاليت  را از طريق تغيير در محدود تنظيمي سيتوپلاسميك ترمينال c تنظيم مي كند . اين شامل فسفريد كردن و اتصال پروتئينهاي تنظيمي نظير كالموديلين است كه نيروي جاذبه هيدروژن را از طريق تغييرات تركيبي تغيير مي دهد . علاوه بر اين فعاليت  تحت كنترل هورموني قرار مي گيرد . چندين هورمون نظير فاكتور رشد catecholamines  فعاليت  را از طريق گروههاي مختلفي از گيرنده هاي سطح سلول نظير گيرنده تيروزين يكفاز گيرنده هاي پروتئينهاي ؟؟؟؟؟ G و اينتگرين ، قابل تنظيم است مسيرهاي سيگنال دهي درون سلولي نظير Ras-Raf-MAPK فسفات دي سيتوسيتول 3 يكفاز ،‌پروتئين يكفاز C و فسفوليپاز C-IP3 كلسيم كالمودولين به علاوه phoA-Rock هستند كه تاثيرات آنها در حوزه تنظيمي از طريق پروتئينهاي واكنشي  اعمال مي شود.

 

در كنار نقش آن در تنظيم PH سلولي ،  درگير تنظيم حجم سلول ، تكثير سلولي و مرگ سلول و عملكردهاي وابسته به سيتوسلکتال نظير انتقال و اتصال سلولي است . در وقايع حساس فيزيولوژيكي  نقش مهمي را در افزايش تخريب ميوكارديال در طي بيماريهاي كم خوني و تزريق مجدد ايفا مي كند . علاوه بر اين در بيماران دچار فشار خون ،‌فعاليت  را تقويت مي كند.

 

ناقلهاي مشترك لاكتيك /  

 

براي سلولها تورم و حياتي است كه اسيد لاكتيك به سرعت در سراسر غشاء جريان مي يابد در سلولهاي توليد كننده اسيد لاكتيك انباشتگي آن و كاهش PH به آرامي و يا حتي مانع گذرگاههاي بيوشيميايي مي شود . برعكس سلولهاي مصرف كننده اسيد لاكتيك مانند سلولهاي قلب و مغز به عنوان سوخت اصلي تنفسي تحت شرايط معين مصرف مي شود گرچه در PH فيزيولوژيكي ، تقريبا اسيد لاكتيك مجزا مي شود و در سراسر غشاء پلاسمايي منتشر مي شود . اتقال اسيد لاكتيك از طريق سيستم حامل ،‌ناقل مونوكربوكسيل در ارتباط با پروتئين انجام مي شود كه انتشار اسيد لاكتيك و پروتون را تسهيل مي سازد . MCT براي اسيد لاكتيك L(+)  سر انتخاب است و نسبت به درجه حرارت و PH حساس است .

 

ايزوفرمهاي متعددي از  شناسايي شده اند كه منحصر به اسيد لاكتيك نيست . در عوض ، MCT ها مسئول انتقال ديگر مونوكربوكسيهاي مهم نظير پيرويك و استو استات ،بوتیرات هيدروكسي و استات مي باشد . در صورتيكه  ؟؟؟؟؟؟؟نوع 1 در ارتباط هستند چنين ارتباطي به نظر نمي رسد براي وجود MCT4 باشد . براي جزئيات بيشتر در مورد MCT ها به فصل 8 مراجعه كنيد در اينجا تنها جزئيات كمي درباره ساختار كلي MCT ها و نقش آنها در تنظيم PH ارائه شده است .

 

پلات هاي آب آسيبي 12 طرح مارپيچي غشايي براي  با پايانه C,N داخل سلولي و لوپ درون سلولي ميان بخشهاي ميان غشايي 7,6 ناقل  اسيد لاكتيك كه از نظر الكتريكي خنثي است در نسبت 1:1 انجام مي شود . اندازه گيريهاي انرژي جنبشي در نيروي اوليه پروتون را براي ناقل نشان مي دهد كه از طريق آنيون لاكتيك انجام مي شود پس از جابجايي هر دو یونها در يك ترتیب متوالي مجدد آزاد مي شوند . سيكل انتقال پس از بازگشت حامل آزاد كامل مي شود كه مرحله محدود كننده در اين توالي است.

 

ميزان   در مورد لاكتيك داراي نوسانات قابل توجهي ميان 1/0 mm , 0/5 بستگي به ايزوفرم نوع سلول و روشهاي تجزيه و تحليل دارد . محدوده ميزان  براي لاكتيك در حدود 5 تا 10Mm و 10 ,20 براي  است . اين شرايط مشخص مي كند كه اين ناقل ها نقش مهمي براي تنظيم PH تنها در وجود گراديان بزرگ لاكتيك در ورزشهاي شديد دارند . MCT ها از طريق كاهش PH فعال مي شوند در صورتيكه لاكتيك در همان شرايط موجود باشد و يا از طريق افزايش PH در طرف مخالف كه ميزان بازگشت حامل آزاد را افزايش مي دهد چندين بازدارند MCT ها وجود دارند كه شامل مونوكربوكسيلهاي آروماتيك  DiDsفلورترین مي باشد گرچه هيچيك از اين مواد براي MCT ها به اثبات نرسيده اند.

 

تنظيم PH ساكن:

 

همانطور كه اشاره شد PH سلولي ناشي از تعادل و توازن ميان مكانيزم افزايش و كاهش هيدروژن است .

 

در طي شرايط ساكن يك PH ثابت وجود دارد كه نشان دهنده توازن ميان دو مكانيزم است . اين مكانيزم نيازمند فعاليت ناقلهاي غشائي با ميزان متعادل اسيد دارد كه با استفاده از بازدارنده هاي خاصي قابل تشخيص هستند اگر ممانعت از يك ناقل به عنوان مثال  از طريق عملكرد آميلوريد از طريق كاهش PH صورت گرفته باشد . اين حالت نشان دهنده ارتباط و مشاركت آن در طي شرايط سكون بوده است . اهميت  براي حفظ PH ساكن ميان انواع سلولها و با شرايط زيست محيطي و با جابجايي و انتقال ناراحتيهاي فيزيولوژيك متفاوت و مختلف است .

 

در صورتيكه ضد حامل  تحت شرايط ساكن در چندين سلول نظير لنفوسیتها ، اتصال سلولهاي كبدي و شاهرگ ها غير فعال است . و آن در سلولهاي ماهيچه اي اسكلتي و جداره اي مي تواند فعال باشد در سلولهاي ماهيچه اي نرم بطني ، بازدارندگي از  در PH ساكن در حداقل است در صورتيكه سلولها در باز بي كربونات آزاد كشت شوند . اضافه كردن بي كربونات به باز باعث افزايش جزئي در ثابت شدن PH درون سلولي مي شود . به علاوه ، ممانعت از  تاثيرات طولاني مدتي در تغيير PH ثابت ندارد سرانجام ، فعاليت  تحت شرايط حساس فيزيولوژيكي نظير فشار خون افزايش مي يابد . با استفاده از آميلو رايه Heagerty lzzard اظهار داشتند كه در حيوانات داراي افزايش تنشي  در حفظ ميزان PH درون سلولي شاهرگها نسبت به موجودات داراي كنترل مهم تر است در صورتيكه تبادلگر آنيون DiDsبدون تاثير در هر دو حالت اين كار را انجام مي دهد .

 

-        تنظيم PH در طي فعاليت هاي جسماني شديد

 

در طي فعاليت جسماني شديد ، تغييرات در تعداد فاكتورهاي فيزيوشيميائي دي اكسيد كربن (O2) فشار جزئي‌، تفاوت يونهاي قوي و كل غلظت اسيدهاي ضعيف ميزان بار اسيدي درون سلولي را تشكيل مي دهند.

 

کاهش تفاوت یون قوی در نتیجه کاهش پتاسیم و افزایش لاکتیک درون سلولی یک فاکتور غالب است که آن در حدود 60% در کاهش PH موثر است. تجزیه فسفر کراتین به فسفات غیر آلی و کراتین غلظت اسیدهای ضعیف و اسید مبنا را افزایش می دهد که در حدود 20% باعث افزایش هیدروژن می شود در صورتیکه در  تنها حداقل نقش را دارد.

 

میزان بار اسید در اثر ورزش دارای تاثیر است که تغییرات PH درون سلولی بستگی به ظرفیت مولکولهای واسطه گر هیدروژن درون سلولی و ظرفیت گذر گاههای خروجی هیدروژن می باشد.

 

ظرفیت بافر اصلی و یا ظرفیت با بافر درمحیط آزمایشگاه نامیده می شود که از طریق تعیین معیار اسید دریافت ها و یا سلولهای یکجور و یک نوع مشخص می شود. دوم بخشی از ظرفیت با فر عملکردی و یا ظرفیت بافر دریافت زنده است که شامل ظرفیت بافر اصلی، سیستم بافر  و عملکرد اجرایی مکانیز های انتقالی یونی مختلف می شود.

 

در طی ورزش ، تغییرات کوتاه مدت در ظرفیت بافر طبیعی اتفاق می افتد، از این رو میزان زیاد اسید نسبت به فعالیت زیاد ناقلهای خارج کننده هیدروژن واکنش نشان می دهد، نقش از طریق اندازه گیری از نظر الکتریکی در ماهیچه های موش وخرگوش که تحریک شده اند، مشخص می شود. بازگشتPH درون سلولی پس از ورزش بعد از استفاده از آمیلوراید (amiloride) دچار تاخیر می شود. بطور قابل توجهی وجود ایزوفرم در فیبر های گلیکولتیک در بیشترین حد است که بیشترین ظرفیت برای تولید اسید لاکتیک است. علاوه بر این دریافتیم که پس از کشمکش و رقابت شدید در ورزشهای مقاومتی افزایش در NHE در لنفوسیت های انسان وجود دارد.

 

وجود  و  پس از یک ورزش قدرتی و بیش از شش روز (6% حداکثر = 75 6-5) بعد از ورزش، افزایش می یابد. اینکه آیا ظرفیت انتقال پروتون لاکتیک پس از ورزش تا حد زیادی تعدیل می شود هنوز جای بحث دارد.

 

 

 

Dabauchaud و همکارانش  (1992) را اظهار داشته در مورد کمبود انرژی جنبشی اشباع شده MCT آنها انتشار و توزیع انفعال واکنش پذیر لاکتیک را در نتیجه تخریب غشاء تحت تاثیر تمرینات ورزشی بیان کردند انقباضات غیر عادی ظرفیت انتقال  /لاکتیک را فیبرهای اطراف ماهیچه کاهش می دهد.

 

نقش MCT ها در تنظیم PH سلولهای ماهیچه بستگی به شدت ورزش دارد. در طی ورزشهای شدید تقریباً دو سوم از خروج هیدروژن توسط MCT انجام می شود. برعکس و در طی ورزشهای متوسط از نظر شدت خروج هیدروژن مستقل از لاکتیک بیش از اندازه  است. این اطلاعات با میزان زیاد  در مورد لاکتیک MCT در سلولهای عضلانی تناسب است و نقش مهم آنها را در تنظیم PH تنها با وجود گرادیان بالای لاکتیک نشان می دهد.

 

انطباق و سازگاری آموزش در تنظیم  چیست PH:

 

مطالعات اخیر در مورد آموزش ورزش بر روی ظرفیت با فر طبیعی در سلولهای ماهیچه ای اسکلتی نتایج متضاد و متناقضی را نشان داده است. Bell و wenger  ظرفیت زیاد بافر طبیعی در قسمت ورزش دیده پس از هفت هفته آموزش را گزارش داده اند در صورتیکه دیگران هیچگونه تغییری در ظرفیت بافر عضله پس از هشت هفته آموزش سرعتی مشاهده نکردند. هر دو تحقیقات حاکی از این مطلب است که افزایش در عملکرد و تمرینات پس از آموزش همراه و توام  با افزایش میزان اسید لاکتیک است. اندازه گیری ظرفیت بافر نتایج یکسان و مشابهی را مشخص کرده است مقایسه کنترلهای ثانویه و موارد فعال در بازیهای وابسته به توپ ظرفیت بافر بیشتری را برای موارد آموزش دیده نشان داده است.

 

هشت هفته ورزش سرعتی باعث افزایش بافر اصلی درصد 35% می شود. مقدار قبل از ورزش و آموزش با مقادیر گرفته شده از ورزشکاران آموزش دیده ورزشهای استقامتی تفاوتی نداشت که مشخص کننده این است که ورزشهای استقامتی باعث تطابق در ظرفیت بافر اصلی نمی شود.

 

این اطلاعات مشخص می سازد که در ورزش و تعلیم ظرفیت بافر اصلی را از طریق تاثیر گذاری در ظرفیت خروج هیدروژن مدوله و تنظیم می کند. وجود MTC با آموزش و تعلیم ورزش نسبت مستقیم دارد. در صورتیکه مقادیر  برای MTC ها، برای اسید لاکتیک بی اثر است. ورزشهای شدید به علاوه استقامتی و تحریک پذیری الکتریکی در بسامد پایین قلب باعث القاء  تنظیم MTC می شود. این حالت اسید را به عنوان تنها محرک در مورد ظرفیت زیاد MTC دو؟؟؟ می کند و با نتایجی که نشان دهنده این مطلب است که ظرفیت انتقال هیدروژن و  اسید لاکتیک در فیبرهای اکسایشی نسبت به فیبرهای گیلولیتیک بیشتر است. و اینکه آیا افزایش در میزان MCT  در اثر ورزش به ظرفیت انتقال  / اسید لاکتیک افزوده می شود و هنوز جای بحث دارد. گرچه بعضی از تحقیقات و مطالعات تفاوت حداکثر تعدیل و تنظیم ایزوفرمهای  ماهیچه ای را با ورزش تشریح می کنند که مکانیزمهای تنظیمی اصلی هنوز نامشخص هستند. برعکس عصب برداری رکود و عدم فعالیت در نتیجه حداقل تعدیل ظرفیت انتقال MTC است.

 

به عبارت دیگر، گنجایش تبادل NHC در ماهیچه های اسکلتی موش صحرایی پس از شش هفته آموزش شدید ؟؟؟؟ افزایش یافت. نتایج مشابهی در تحقیقات قبلی با استفاده از فنولیست های تجزیه شده انسان بدست آمده است. پس از پنج روز تمرینات ایروبیک شدید میزان تبادل NHE بازدارنده آمیلورید (amiloride) در مقایسه با قبل از تمرین تا حد قابل ملاحظه ای افزایش داشته است.

 

در هر دو تحقیقات افزایش ظرفیت nhe در اثر افزایش تعداد آنتی پورترهای و یا افزایش ظرفیت وجود ناقلهای مشترک هنوز مبهم ورزش نامعلوم باقی مانده است.

 

گرچه در مطالعات اخیر، Juel اظهار داشته است سه هفته تمرین ترید یمیل باعث اتقاء زیاد  در عظلات موش صحرایی می شود. علاوه بر این حداکثر تنظیم و تعدیل در هر نوع فیبرهای اکسایشی  و فیبرهای گیلولیتیک مشابه یکسان بوده است.

 

منیزیم:

 

منیزیم  یک عنصر بیولوژیکی اصلی و حیاتی ورزش موجود است که میزان فراوان در سلولها یافت می شوند. منیزیم نقش مهمی را در تنظیم عملکرد سلولی ایفاء می کند. علی رغم عملکردهای فراوان و وسیعی آن و توزیع و انتشار در بدن، مطالعه  در مقایسه با پیغام بر ثانویه، کامیون دو ارزشی، کلسیم نادیده گرفته شده است. علل موجود در گذشته این بوده که روشهای بیولوژیکی یکی صحیح برای اندازه گیری غلظت منیزیم آزاد داخل سلولی موجود نبوده است و در اکثر موارد کلسیم در روشها و تکنیک ها دخالت داشته است. گرچه در طی 60 تا 15 سال گذشته، ماندگاری استراتژیها ورزش روشهای تحقیقاتی بیولوژی در رابطه با منیزیم منجر به تحقیق و بررسی  در مورد هموستاز منیزیم  در انواع سلولهای مختلف بوده است ورزش این امکان را به دانشمندان و محققان داده است که انتقال منیزیم  را در سراسر غشاء سلولی و هموستاز داخل سلولی آنرا خصوص در رابطه با نقش منیزیم در عبور سیکنالهای سلولی را متمایز و  مشخص می ازند.

 

نقشهای بیولوژیکی  

 

 به صورت کاتیون دو ارزشی  به وفور موجود است و در فرآیندهای بیوشیمیائی و فیزیولوژیکی در طی هومولتازی سلولی از طریق اتصال به مواد ارگانیک نظیر پروتئین ها،

 

اسید نوکلئید ها و نوکلئوتیدها شرکت می کنند.

 

.به طور کلی  یک تنظیم کننده /مدولاتور  مهمی در سه فرایند اصلی است:

 

1)    فعال سازی آنزیم ها 

 

2)    عملکرد غشاء 

 

3)    سیگنال دهی کلسیم

 

 یک فاکتور مهم برای صدها آنزیم است. که در سنتز و رونوشت RNA و DNA به علاوه در ترشح آنزیمها و هورمونها مشارکت دارند. به صورت ترکیب ATP-Mg ،  نقش مهمی در گذرگاههای متابولیکی و واکنشهای تولید کننده مصرف کننده ATP نظیر فسفریل دار کردن اکسایشی و انقباض عضلانی ایفا می کنند.

 

علاوه بر این،  در عملکرد  غشاء سلول ناشی از تثبیت ساختار غشایی و پتانسیل الکتریکی تاثیر گذار است.  حرکات میان غشایی یونها را از طریق تغییر فعالیت چندین ناقل یونی مروله می کند. (نظیر آز )، ناقل و  ناقل  و تبادلگرهای  و ) و کانالهای یونی برای مثال،  و  

 

سرانجام،  برای تنظیم کورکاههای سیگنال دهنده سلولی در نظر گرفته می شود.  می تواند به عنوان یک پیغامبر ثانویه که به نظر بعید می رسد عمل کند. گرچه شواهد و مدارک زیادی وجود دارد که  به عهنوان یک مخالف طبیعی کلسیم عمل کند. گرچه شواهد و مدارک زیادی وجود دارد که  به عنوان یک مخالف طبیعی کلسیم عمل می کند و سیگنالهای کلسیم سلولی را میزان می کند.

 

- هوموسالز  

 

 چهارمین کاتیون فراوان در بدن انسان و دومین کاتیون فراوان درون سلولی پس از  است. بیشتر آن در شبکه سلولی و خارج سلولی استخوانها قرار گرفته است. (تقریباً 52%) و باقیمانده در سلولهای عشله ای (28%) بافت های نرم (19%)  سرم (3/0 %) و گلبولهای قرمز خون (5%) در حدود 30% از  در استخوان مخزن تبادلگری از  را تشکیل می دهد. انتقال و حرکت  از این مخزن و حوضچه در کودکان در مقایسه با بزرگسالان سرعت بیشتری دارد.

 

غلظت کل  در پلاسما در حدود  تا 75/0 است. در حال حاضر اعتقاد بر این است که سرم  در عبور میان مخازن استخوانی و بافت های در حال متابولیسم قرار دارد. در سرم در حدود 40% از  پروتئینها در حدود 50% یونیزه شده اند و 60% باقیمانده در تجمع با یونهای شامل فسفات و سیترات هستند.

 

غلظت کلی  درون سلولی در محدوده میان 2  ، 20 برآورده شده اند. مجدداً توازن و تعادل میان   محدود شده و یونیزه شده برقرار می گردد. گرچه در حدود 90% تا 95% منیزیم سلولی در گروهها و ترکیبات پایدار حداکثر و یا حداقل شکل می گیرند که درصد بالائی در ارگانهای سلولی خصوصاً در بافت های عصبی و همبند سیتوکندری واسید پلاسمیک تقسیم می شوند.  می تواند از این مواد و منابع درون سلولی با انرژی جنبشی مختلف عبور و حرکت داشته باشد.

 

تنها Mg+2 يونيزه شده باي فرايندهاي بيوشيميائي و فيزيولوژيكي در دسترس است . تنها در حدود 5% تا 10% Mg+2 سلولي در شكل يونيزه شده وجود دارد ، تغييرات در غلظت بافرهاي Mg+2تاثيرات مهم را بر روي غلظت Mg+2  يونيزه شده آزاد خواهد داشت . از اين رو اطلاعات و دانش ما در مورد غلظت Mg+2 آزاد و تنظيم ظرفيت بافر Mg+2  سلولي براي دريافتن نقش فيزيولوژيكي لازم و ضروري است و اين كاتيون دو ارزشي مهم در فرايندهاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي مشاركت دارد و اخيرا تكنيك ها و روشهاي جديد و بديعي موجودات نظير الكترودهاي گزينشي منيزيم و نمك هاي فلورسانت حساس به منيزيم براي تعيين منيزيم يونيزه شده آزاد در بخشهاي درون سلولي و برون سلولي به كار مي روند .


تنظيم Mg+2  درون سلولي :

 

-        همانطور كه ذكر شد تنها گراديان حداقل غلظت ميان Mg+2  يونيزه درون و برون سلولي وجود دارد گرچه به علت پتانسيل منفي غشاء داخلي ، نيروي الكتروشيميايي در جهت درون سلولي براي منيزيم وجود دارد وقتي نفوذ ناپذيري غشاء براي Mg+2  حداقل است نه تنها مسيرهاي نفوذي كوچك ايجاد مي‌شود . در بعضي از سلولا نظير سلولهاي بطني قلبي ، نفوذپذيري غشاء نسبت به منيزيم از طريق Mg+2  اصلي خارج سلولي به نظر مي‌رسد افزايش يافته است . اينكه آيا Mg+2  از غشاء از طريق جريان ويژه Mg+2 عبور مي‌كند به نظر بعيد است تاثيرات بازدارنده كانال كلسيم در حركت منيزيم اينگونه است كه Mg+2  از طريق كانالهاي سديم نفوذ مي‌كند Mg+2  درون سلولي تحت كنترل سيستم انتقال فعال ثانويه و تبادلگر Mg+2  - Na+  مي‌باشد گر چه تاريخ گذاري هيچ گونه ناقل Mg+2 در غشاء پلاسما توليد مثل و يا تصفيه نمي‌كند ، شواهدي وجود دارد كه تبادلگر Mg+2  - Na+ در تعدادي از انواع مختلف قابل استفاده است .

 

همينطور شواهدي براي كنترل هورموني Mg+2  درون سلولي وجود دارد كاربرد هورمون در تغييرات كل Mg+2  و Mg+2  آزاد درون سلولي در هر دو جهت مي‌باشد . آن شامل تغيير مسير Mg+2  در سراسر غشاء پلاسمايي ، Mg+2  درون سلولي ميان ارگانهاي درون سلولي و سيتوسول خصوصا بافت هاي همبند ميتوكندري و ايندوپلاسميك است .

 

تحقيقات و مطالعات اخير اثبات كرده است كه تغيير جهت Mg+2  ميان سيتوسول و ميتوكندري داراي اهميت كاربردي نظير Ca2+  است . حذف Mg+2 از ، تريكس ميتوكندريال ، ميزان ساكسينيك  و دي هيدروژناگلوتاميك را تحريك مي كند . آن خاطر مي‌سازد كه ماتريكس Mg+2 قادر است گذرگاههاي متابوليكي و تنفسي را تحريك كنترل داشته باشد . گر چه شناسايي نقش Mg در نيازهاي بيوژنيك ميتوكندريال مورد تحقيق و پرسش قرار گرفته است . تنظيم Mg+2  درون سلولي در شكل 6.4 بطور مختصر مشخص شده است . در ميان سه بخش فضاي خارج سلولي ستوسول ، مخازن درون سلولي غلظت Mg+2  آزاد از طريق پيوند و نيروي جاذبه آن براي پروتئينهاي در ارتباط با Mg+2  و chelatars از طريق ميزان تبادل Mg+2  آزاد ميان بخشهاي مختلف تعيين و مشخص شده است .

 

Mg+2  و تمرينات جهاني و ورزشي :

 

گر چه تنظيم Mg+2 در طي ورزش موضوعي جالب توجه براي محققان ودانشمندان در طي سالها بوده است ، عقيده ونظريه ما هنوز به دو دليل كامل و تكميل نشده است . اكثر تحقيقات فقط متمركز بر غلظت منيزيم خارج سلولي است . گر چه اوايل بيان شده است كه منيزيم خارج سلولي تنها راس از يك توده يخ شناور است و نشاندهنده وضعيت منيزيم بدن نيست . دوم اينكه ،اكثر  اطلاعات موجود در مورد تنظيم Mg+2 در طرح ورزش متاسفانه بر مبناي اندازه گيريهاي كلي منيزيم با استفاده از طيف نمايي جذب اتمي است . علاوه بر اين ، اين تحقيقات اغلب Mg+2  را در بخشهاي سيگنال مشخص مي‌كند و قادر به ارزيابي و سنجش ميزان Mg+2 يونيزه شده نيست . با اين وجود ، اطلاعات موجود بيان مي‌كند كه ورزبش برآيند تغيير در هوموستاز Mg+2  است كه به نظر مي‌رسد بستگي به نوع ، مدت و شدت ورزش و تمرين دارد .

 

پس از ورزشهاي شديد و كوتاه مدت اكثر تحقيقات مشخص كردند كه افزايش Mg+2  خارج سلولي كه در اثر كاهش در حجم پلاسما در نتيجه ورزش مي باشد . متاسفانه بسياري از تحقيقات براي تغيير حجم مناسب و صحيح نيستند . پارامتر ديگر مي‌تواند اسيدوزلاكتيك باشد . اينگونه ارائه شده است كه اسيدوز تحرك آزاد سازي Mg+2 از بخش داخل سلولي باشد  گر چه شواهد و دلايل واضح و معيني براي اين فرضيه ارائه نشده است . در اكثر تحقيقات انجام شده روي انسان ، هيچگونه تغييري در منيزيم گلبولهاي قرمز خود اندازه گيري شده پس از ورزشهاي شديد ديده نشده است نتايج به دست آمده از آزمايشات انجام گرفته در حيوانات در اين مورد متناقض است گر چه بايد پذيرفته شود كه انواع مختلف سلولها بايد مورد بررسي قرار گيرند . Navas و همكارانش (1997) گزارش دادند كه كاهش در ميزان Mg+2  گلبولهاي قرمز در موش صحرايي پس از تست شنا ديده شده است . cardova (1992) افزايش ميزان Mg+2  در بافت عضلاني و كبدي را بيان كرده است .

 

تغييرات در اثر ورزش در ميزان منيزيم يونيزه خارج سلولي تنها در يك مورد تحقيقاتي مورد بررسي و اندازه گيري قرار گرفته است . پس از ورزشهاي ايروبيك ( هوازي ) ، porta (1997) متوجه افزايش Mg+2  يونيزه شد در صورتيكه در تحقيقات ما به كاهش ميزان Mg+2  رسيديم . علاوه بر اين ، پس از تصحيح تغييرات حجم ، كاهش در Mg+2  يونيزه خارج سلولي نيز بيان شده است به علاوه براي اولين بار ، ميزان Mg+2  يونيزه درون سلولي سلولهاي خوني را پس از ورزش تعيين كرديم . همينطور افزايش ]Mg+2 [ را در پلاكت هاي خوني و گلبولهاي قرمز خوني پس از تست پيشرفته ترين سمبل را اندازه گيري كرديم در حاليكه كل Mg+2  ثابت بوده است . اين نظريه بافرهاي درون سلولي متغير براي Mg+2  از طريق ليكاندهاي درون سلولي و يا آزاد سازي Mg+2  از مخازن درون سلولي را ارائه مي‌دهد . در اطلاعات مصنوعي و آزمايشات اسيدسازي درون سلولي توسط اسيدولاكتيك ارائه شده است كه مي‌تواند دليلي براي افزايش Mg+2  يونيزه باشد نتايج مشابهي در مورد ميزان Mg+2  يونيزه در ماهيچه هاي اسكلتي در طي ورزش از طريق استفاده از طيف نگار مغناطيسي گزارش شده است .

 

پس از ورزشهاي طولاني مدت ، اكثر تحقيقات ، تحريك منيزيم را گزارش دادند . به نظر مي‌رسد كه بر خلاف اينكه ميزان Mg+2  در عرق كاهش مي‌يابد  ، دفع Mg+2  كليوي كاهش مي‌يابد و يا تركيب دو مورد براي اين كاهش در Mg+2  پلاسما در نظر گر فته مي‌شود . درحقيقت در طي ورزشهاي متوسط و سبك Nishimuta (1997) بيان كرد ، كاهش جزئي در دفع Mg+2  در افراد وجود دارد بعضي از نويسندگان اظهار دارند كه انتقال Mg+2  بخشهاي سلولي درطي ورزشهاي طولاني مدت اتفاق مي‌افتد زيرا آنها افزايش در Mg+2  درون سلولي همراه با افزايش Mg+2  در ميزان پلاسما را اندازه گيري كرده اند . اين مورد مي‌تواند به علت تغييرات هورموني در اثر ورزش باشد . محرك آدرنالين B نيز باعث كاهش Mg+2  در پلاسما در افراد غير فعال مي‌شود . بر عكس در ديگر تحقيقات مشخص نشده است كه هيچگونه تغييري در ميزان Mg+2  سلولي و يا حتي كاهش وجود دارد . در اطلاعات آزمايشگاهي و مصنوعي آشكار شده است كه تحريكات هورموني منجر به Mg+2  و تجمع Mg+2  در سلولهاي در ارتباط با هورمون و سلولها مي‌شود . تحريك با ايزوژروتونون ، ايپنوين و يا نوروپنيفريل در نتيجه خروج Mg+2  از سلولهاي قلبي و كبدي است . بر عكس ، وازوپرسين و آنتي گويستين II باعث تجمع Mg+2  در هپاتوسيت ها ، سلولهاي مخاطي كليوي و سلولهاي ماهيچه اي نرم مي‌شود . از اينرو در هنگام ورزش انتقال و تغيير Mg+2  اغفال كنند .است .

 

مطالعات و تحقيات طولاني بيان مي‌كنند كه آموزشها و ورزشهاي شديد ، تقليل Mg+2  را باعث مي‌شود كه ورزشكاران مستعد آماده براي از دست دادن Mg+2  هستند Dolev در سال 2-1991 بيان كرد Mg+2  در سلول تك هسته اي پس از 12 هفته تمرينات فيزيكي فعال و شديد سربازي كاهش مي‌يابد . نتايج مشابهي در تحقيقاتي انجام گرفته د رمورد حيوانات صورت گرفته است . اخيرا روش جديدي تست بارگيري Mg+2  براي ارزيابي شرايط Mg+2  ورزشكاران استفاده مي شود . اين روش بايد در اندازه گيري معمولي ميزان Mg+2 در گلبولهاي قرمز خون و يا گلبولهاي سفيد مقدم باشد . مقايسه ميان موارد آموزش ديده تمرينات استقامتي و تحت كنترل افزايش Mg+2 و حفظ مقدار آن درگروههاي ورزشي را آشكار مي سازد كه نشان دهنده شرايط كاهش و كمبود Mg+2  است در ممان زمان اندازه گيري ميزان Mg+2  پلاسما و گلبولهاي قرمز خون تفاوتي را نشان نداده است و بر عدم صحت اين اندازه گيريها را در انعكاس شرايط شرايط ووضعيت Mg+2  تاكيد دارد .

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 30 شهریور 1393 ساعت: 17:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس