دانش آموزی - 123

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه جبران خليل جبران

بازديد: 189

جبران خليل جبران
نويسنده و انديشمند لبناني ( 1883-1931 )

"جبران خليل جبران" در ششم ژانویه‌ي سال ۱۸۸۳، در خانواده‌ای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در "البشری"، ناحیه‌ای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش "کامله رحمه" زنی هنرمند بود كه در سی سالگي، جبران را از شوهر سوم خود، "خلیل جبران" به دنیا آورد. شوهرش مردی بی‌مسئولیت بود و خانواده را به گرداب تهيدستي کشاند. جبران خلیل یک برادر ناتنی به نام "پیتر"، شش سال بزرگتر از خود و دو خواهر کوچکتر به نامهای "ماریانه" و "سلطانه" داشت که در همه‌ي زندگي به آنها وابسته بود. از آنجا که جبران در تهيدستي بزرگ ‌شد، از دانش رسمی بی‌بهره ماند و آموزش ‌هایش محدود به ديدارهاي منظم [ =به‌سامان ] با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل و زبانهای سوری و عربی آشنا کرد. جبران هشت ساله بود که پدرش به دليل پرداخت نكردن مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی، همه‌ي اموالشان را گرفت و خانواده را آواره کرد. سرانجام مادر جبران برآن شد تا با خانواده‌اش به آمریکا کوچ کند. در ۲۵ ژوئن سال ۱۸۹۵، جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش، لبنان را ترک و به ایالات متحده آمریکا رفت و در بوستون ساکن شد.
پدر بدخوي جبران كه در آن زمان از زندان آزاد شده بود، مخالف سفر به آمریکا بود، در نتیجه همان جا در لبنان ماند و به خانواده‌ي خود نپيوست.
جبران در "بوستون" به مدرسه رفت و هوش و ذکاوت بالایی را از خود نشان داد و در دوازده سالگی، یادگیری زبان انگلیسی را آغاز کرد.  
اواخر سال 1896 بود که "دینسون هاوس"، بنيادگزار مرکز هنری "بوستون" به كمك یکی از دوستانش با جبران آشنا شد و از او خواست که وارد مرکز آفرينش‌هاي هنری او شود.
 ولي جبران یک سال پس از آن به زادگاه خود در لبنان بازگشت، تا دانش‌آموختگي را به زبان عربی در کشورش ادامه دهد. وي در آنجا به دبیرستان رفت و آغاز به خواندن دانش اخلاق و مذهب کرد.
جبران در آمریکا به نگارگری پرداخت و در سال ۱۹۰۸ وارد فرهنگستان هنرهای عالی در پاریس شد و به مدت سه سال زیر نظر تندیسگر سرشناس، "اگوست رودن" درس خواند. رودن برای جبران، آینده‌ي درخشان و تابناکی را پیش‌بینی نمود. زنان دیگری نیز در آينده وارد زندگی جبران شدند که از همه مهمتر، ‌مي‌توان به خانم "مری هسکل" و "شارلوت تیلر" اشاره نمود. این دو زن، بويژه خانم "هسکل"، شاید بیشترین كارآيي را در زندگی فرهنگی، هنری و حتی اقتصادی جبران داشته‌اند. 
جبران در سال ۱۸۹۸ وارد بیروت شد و به "مدرسه الحکمه" رفت. وي در این دوره، کتاب مقدس را به زبان عربی خواند و با دوستش "یوسف حواییک"، نشريه‌اي به نام "المناره" منتشر کرد که حاوی نوشته‌های آن دو و نقاشی‌های جبران بود.
وي در نوزده سالگی، دوباره راهی "بوستون" شد و پیوند عاطفی شدیدی با یک دختر سراينده به نام "ژوزفین پی بادی" که دارايي سرشاری از ذوق و فرهنگ داشت، پیدا کرد، ولي در همان زمان بود که مادر، خواهر و برادر ناتنی‌اش بر اثر بیماری سل از دنیا رفتند. 
"ماری هسکل"، مدير مدارس بوستون بود که مسئوليت پشتيباني از جبران را پذيرفت و او را دوباره راهی مدرسه کرد. 
جبران از همان زمان نوجوانی، به میدان هنر و شعر و نویسندگی گام نهاد. در پانزده سالگی، مدیر گاهنامه‌ي "الحقیقة" شد و در شانزده سالگی، نخستین سروده‌ي او در روزنامه‌ي "جبل" به چاپ رسيد و در هفده سالگی، چهره‌ي بزرگانی چون "عطار" و "ابن سینا" و "ابن خلدون" و برخی دیگر از حکما و نویسندگان پیشین را نقش كرد. او پس از پایان دانش آموختگي رسمی خود، برای تکمیل هنر نقاشی به پاریس رفت و طی دو سال سكونت در فرانسه، افزون بر آشنایی با مكتب‌هاي گوناگون هنر نقاشی، کتابی با عنوان "الارواح المتمردة" (روان‌های سرکش) نوشت و در "بیروت" به چاپ رساند.
جبران در سال 1905، چكيده‌اي از نوشتارهاي خود را در مورد موسیقی در روزنامه "المهاجیر" چاپ کرد. پس از آن، مجموعه‌ای از سروده‌هاي خود را در کتابی عربی زبان با عنوان "گریه، خنده و توفان ها" منتشر نمود که این کتاب به تازگي با نام "رویا (منظره)، توفان و محبوب" به زبان انگلیسی برگردان شده است.
در سال 1906، جبران، کتاب "spirit Brides" خود را که دربرگيرنده‌ي داستانهای کوتاه بود، به چاپ رساند و یک سال پس از آن، دومین سری از همین مجموعه را با عنوان "spirits Rebellious"  در دسترس خوانندگانش قرار داد. او كه در این زمان در پاریس سرگرم یادگیری نقاشی بود، پس از چند سال آموزش در فرانسه، دوباره به بوستون سفر کرد.
جبران در سي و پنج سالگی، نخستين کتاب انگلیسی زبان خود را به پایان رساند و با نام "مرد دیوانه" در دسترس جانبداران خود نهاد.
زماني كه اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بیماری مادر به او رسید، به میهن بازگشت و پس از دو سال سكونت در ميهن، باز سفری به پاریس کرد تا از هنرمندان آن سرزمين، بويژه "رودن"، لطائف فنون صورتگری را بیاموزد. 
"رودن"، كه سروده و نقاشی را در جبران به کمال یافت، او را با "ویلیام بلیک"، سراينده و نقاش انگلیس در قرن هجدهم بیشتر آشنا کرد و نام "ویلیام بلیک قرن" را بر جبران خليل جبران نهاد. 
جبران در این سفر، با بزرگانی چون "روستاند"، "دبوسی" و "مترلینگ" آشنا شد و از ذوق و اندیشه‌ي آنان، بهره‌های فراوان برد
جبران در سال ۱۹۱۰، بار دیگر به آمریکا رفت و در نیویورک در خیابان دهم دفتری را بنا نهاد کرد که سالها مكان گردهمايي نویسندگان و سرايندگان و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگان آمریکایی او بود. بهترین و پخته ‌ترین سروده‌ها و نقاشی‌هاي او در این دوران بیست و یک ساله‌ي سكونت در آمریکا شکل گرفت و به صورت کتابها و نمایشگاههای گوناگون به جهانیان نمايش داده شد و جبران را در زمانی کوتاه به اوج نام‌آوري رساند. 
وي در اين سال، گنجينه‌ي "آن سوی خیال" را منتشر کرد. "بالهای شکسته"، تنها داستان بلند او در مورد عشق، در سال 1912 در نیویورک به زبان عربی چاپ شد. 
با وجود همه‌ي این نوشته‌ها و تلاش‌‌های هنری، هنوز موقعیت جبران به عنوان یک نویسنده در جامعه پابرجا نشده بود، تا اینکه در سال 1923 با انتشار کتاب "پیامبر" و پيشباز فراوانی که در سراسر دنیا از این كار شد، او موقعیت هنری خود را بر جاي داشت. در همین سال بود که "مری هسکل" – زنی که جبران، رابطه‌ي عاطفی ژرفي با او داشت – به "جورجیای" آمریکا سفر کرد تا به طور كامل، از زندگی جبران بيرون رود. دیگر نام جبران خلیل جبران برای همه‌ي مردم دنیا شناخته شده بود و او همچنان به نویسندگی خود ادامه می‌داد.
از جبران رويهم رفته شانزده کتاب به زبانهای عربی و انگلیسی بر جا مانده ‌است که به ترتیب سال انتشار بر اين پايه ‌اند :
 
الف - به زبان عربی:
۱. موسیقی (۱۹۰۵م.) ۲. عروسان دشت (۱۹۰۶م.) ۳. ارواح سرکش (۱۹۰۸م.) ۴. اشک و لبخند ۵. بالهای شکسته ۶. کاروانها و توفانها ۷. نوگفته‌ها و نکته‌ها
 
ب - به زبان انگلیسی:
۸. دیوانه ۹. نامه‌ها ۱۰. ماسه و کف ۱۱. پیشتاز ۱۲. خدایان زمین ۱۳. سرگردان ۱۴. مسیح، فرزند انسان ۱۵. پیامبر ۱۶. باغ پیامبر
در سال ۱۹۳۱، ندایی آسمانی جبران را به بازگشت فراخواند. سفینه‌ای از جهان غیب در رسید و جان شیفته‌ي او را در ساحل جدايي در برگرفت و جسم شریفش را نیز که تنگ‌چشمان دور از مسیح، شایسته‌ي دفن در جوار کلیسا نمی‌دیدند، بنابر وصیت [ =سپارش ] جبران، سفینه‌ي دیگری به زادگاهش بازآورد و به خاک "البشری" دوست داشتني‌‌اش سپرد.
 
برگرفته از :
http://fa.wikipedia.org
http://sangam.blogfa.com
http://p30city.net
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه جان چارلز پولاني

بازديد: 125

جان چارلز پولاني 
شيميدان آلماني ( 1929- ؟ )

«جان چارلز پولاني» (J.C.Polanyi) در 23 ژانويه سال 1929 از پدر و مادري مجارستاني در برلين متولد شد. در سال 1933 تمام اعضاي خانواده به انگلستان مهاجرت كردند. وي تحصيلات خود را در دانشگاه منچستر ادامه داد. پولاني در سال 1949 به درجه كارشناسي ارشد و در سال 1952 به درجه دكترا رسيد. او از 1952 تا 1954 در آزمايشگاه هاي انجمن ملي تحقيق كانادا در اوتاوا و سپس تا سال 1956 به عنوان همكار تحقيق در دانشگاه پرينستون فعاليت كرد. جان پولاني در سال 1956 به عنوان مربي در دانشگاه تورنتو استخدام شد؛ جايي كه وي از 1957 تا 1960 به عنوان استاديار، از 1960 تا 1962 دانشيار و از 1960 تاكنون به عنوان پروفسور حضوري دائمي داشته است. 
از فعاليت هاي علمي پولاني مي توان به موارد زير اشاره كرد : عضو هيات مديره مركز تحقيق ليزر و امواج سبك اونتاريو (از 1988 تاكنون) و انستيتو استيسي در زمينه علوم مولكولي (از 1991 تاكنون)، عضو هيات مشاور علمي انستيتو ماكس پلانك در زمينه فيزيك نور كوانتومي (از 1983 تاكنون)، مشاور افتخاري انستيتو علوم مولكولي اوكازاكي ژاپن (از 1989 تا 1992)، يكي از اعضاي موسس و رئيس فعلي كميته دانشمندان و محققان كانادا و انجمن سلطنتي آزادي علمي، عضو كميته علمي مطالعات امنيت بين المللي آكادمي هنر و علم آمريكا، عضو هيات مديره مركز كانادايي كنترل تسليحاتي و خلع سلاح. 
پولاني طي سال ها فعاليت علمي، علاوه بر دريافت جايزه نوبل شيمي در سال 1986، جوايز ديگري را نيز به خود اختصاص داد : مدال ماريلو از انجمن فارادي در سال 1962، نشان جشن صد سالگي انجمن شيمي بريتانيا در 1965، جايزه استيسي در زمينه علوم طبيعي در سال 1965، جايزه نوراندا از انستيتو شيمي كانادا در 1955، مدال هنري مارشال توري از انجمن سلطنتي كانادا در 1977، جايزه ولف در شيمي سال 1992، جايزه يادبود ايزاك والتون كيلمن در 1988، مدال سلطنتي انجمن سلطنتي لندن 1989. 
پولاني علاوه بر مقالات علمي، نزديك به صد مقاله در زمينه سياست علمي، كنترل تسليحات و اثر علم بر جامعه، به چاپ رسانده است. قسمتي از مقاله او در زمينه علم بدين شرح است :
«از آنجا كه علم هرگز مدعي دستيابي به درستي نيست، هيچگاه از جست و جوي آن فرو گذار نمي كند. علم از آن جهت پيوسته در حال پيشرفت است كه درستي را مقدم تر از هر چيز، حتي علايق شخصي مي داند. اينها ادعاهايي باشكوه و خطيرند كه دانشمندان سهم بسزايي در آن دارند. چگونه مي توان به اين اثرات در حال پيشرفت علم كمك كرد؟ نخست بايد مفهوم علم را دريابيم.
Scientia همان شناخت است. در حقيقت، اين مفهوم تنها در ذهن عموم معادل با واقعيت هاست. البته از آنجا كه واقعيت ها غيرقابل انكارند، چنين تعابيري تملق آميز و همچنين با توجه به بي معني بودن شان تحقير آميز هستند. در ميان حقايق، جايي براي داستان سرايي وجود ندارد. در مقابل علم، قصه پردازي است. اين مسئله در كاربرد نخستين ابزار علمي مان يعني چشم كاملاً آشكار است. چشم شكل ها را جست و جو مي كند و به دنبال يافتن آغازي، ميانه اي و پاياني است. آنچه ما مي بينيم، بسان نتيجه اي است كه مشروط  به شرايط فرهنگي است. در واقع، اين سرآغازي به سوءتفاهم هاست. شايد از اين بيان تعبير شود كه نتيجه گيري هاي ما سليقه اي است، اما اين گونه نيست. اگر چه ما به روشي وابسته به فرهنگ كاوش مي كنيم، اما حقيقتي را به تصوير مي كشيم كه جهاني است. اين همان چيزي است كه در بنياد ي ترين سطح خود، علم را به دغدغه اي بشري تبديل مي كند و مهر تاييدي بر اشتراك تجربه افراد و ارزش هاي انساني است.
اگر ما براي تجربه شخصي مان ارزش قائل مي شويم و آن را حقيقي مي پنداريم، پس بايد به تجربه افراد ديگر نيز چنين بنگريم، اگر درستي خود را به شخص ديگري عرضه مي كند، كم ارزش تر نيست. ما همه كاشفانيم، اگر فرصتي از هر كس بگيريم، همه ضرر مي كنيم. از آنجا كه درك ما از علم، اساس سياست عمومي در راستاي آن، و يا آنطور كه گفته مي شود، سياست علمي را تشكيل مي دهد، ضرورت دارد كه بر پايه مهارت مان بينديشيم. براي مثال، اگر ديدن يك مهارت است، پس بايد به آنهايي تكيه كنيم كه داراي چنين مهارتي هستند تا معين كنند كه بايد به چه علمي بپردازيم. 
ما در كانادا به طور مرتب اين اصل را زيرپا مي گذاريم. براي مثال، به تعداد بي شمار مركز پرورش استعداد داريم. چرا كه تشخيص داده ايم مهارت اكتشاف در اختيار عده اندكي است. اما زماني كه در ارزيابي چنين براي افزايش قانوني 20 درصدي كيفيت اقدام كرديم، با سهم مضحك 80 درصدي مواجه شديم كه براي مسائل مربوط به ارزش اقتصادي- اجتماعي در نظر گرفته شده بود. برآورد ما از ارزش اقتصادي- اجتماعي عمدتاً فريب كارانه است. ما دانشمندان نبايد خود را درگير آن كنيم، اگرچه مرتب دست به چنين كاري مي زنيم. در عوض بايد بر معيار كيفيت تاكيد كرد كه اين معيار حقيقي است و موفقيت حيرت آور علم در اين قرن گواهي بر آن است. آيا ما به عنوان دانشمند در تشريح مفهوم علم شكست خورده ايم؟ اينطور به نظر مي رسد. آيا بيشتر وقت ها سكوت كرده ايم و پنداشتيم كه به مصلحت است؟ بي شك ». 
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه جان‌ اف‌ كندي‌

بازديد: 157

 جان‌ اف‌ كندي‌ 
پرزيدنت امريكايي (1917- 1963)

کندی در سال 1917 در بروکلین، ماساچوست به دنیا آمد. والدین او جوزف پ. کندی پدر و رز فیتزجرالد بودند. بعدها فاش شد که کندی در جوانی از یک بیماری کمیاب به نام «آدیسون» رنج می‌برده است. این بیماری و دیگر بیماری‌های او در تمام طول زندگی‌اش از عموم پنهان نگاه داشته می‌شد. کندی در یکی از مهم‌ترین مدارس آمریکا، مدرسهٔ «چوآته» درکانکتیکات تحصیلات خود را آغاز نمود و در سال ۱۹۳۵ فارغ‌التحصیل شد. او قبل از ثبت نام در کالج، به مدت یک سال در «مدرسهٔ اقتصاد لندن» زیر نظر پروفسور «هارولد لاسکی» دوره‌ای ازاقتصاد سیاسی را گذراند. كندي در پاییز ۱۹۳۵ به دانشگاه پرینستون رفت، اما به علت بیماری یرقان مجبور به ترک آنجا شد. وي در پاییز سال بعد به کالج هاروارد رفت و طي مدتی که در هاروارد درس می‌خواند، دوبار به اروپا و بریتانیا سفر كرد. در این مدت، پدر او سفیر آمریکا در دربار سلطنتی بود. کندی در سال ۱۹۳۸، پایان‌نامهٔ خود تحت عنوان «چرا انگلستان خوابید؟» را نوشت. این اثر در مورد نقش انگلستان در توافق‌نامه مونیخ بود. او در ژوئن ۱۹۴۰ با نشان «کام لائود» و لیسانس مسائل بین‌الملل از هاروارد فارغ‌التحصیل شد. در همین سال پایان‌نامهٔ او به عنوان کتاب منتشر گرديد و از پرفروشترین کتاب‌های سال شد.
 
خدمت نظامی
در بهار ۱۹۴۱، کندی داوطلب عضويت در ارتش آمریکا گرديد، اما تقاضای او به علت مشکلات پزشکی‌اش رد شد. در سپتامبر همان سال او در نیروی دریایی آمریکا استخدام شد. کندی ابتدا دوره‌هایی در مدرسهٔ آموزشی دفترداران ذخیرهٔ نیروي دریایی و مرکز آموزشی اسکادران قایق‌های «پی تی» گذراند و پس از آن به پاناما و جبههٔ اقیانوس آرام در جنگ اعزام شد. او در جبههٔ اقیانوس آرام در چندین نبرد شرکت کرد، ‌به درجهٔ ستوانی رسید و فرماندهی یک قایق پی تی را در دست داشت. در ۲ آگوست ۱۹۴۳ قایق کندی،‌ پی تی ۱۰۹، كه در نزدیکی‌های نیوجورجیا (نزدیکی جزایر سلیمان) مشغول انجام عملیاتی نظامی بود، توسط یک ناو ژاپنی نابود شد. در این حادثه پشت کندی که از قبل نیز دچار مشکلاتی بود، ازمصدوميت بیشتري برخوردار گرديد. با این حال، یک مرد زخمی دیگر را نیز به دوش کشید و سه مایل در اقیانوس شنا کرد تا به جزیره‌ای برسد. به خاطر چنين اقذامي، مدال نیروی دریایی به او اعطا شد. او در زمان خدمت در جنگ جهانی دوم همچنین نشان‌های «قلب ارغوانی»،‌ «مدال کمپین آسیا-اقیانوس آرام» و «مدال پیروزی جنگ جهانی دوم» را کسب کرد. 
 
آغاز فعالیت سیاسی
كندي پس از جنگ جهانی دوم، وارد جهان سیاست شد و در ۱۲ سپتامبر ۱۹۵۳ با «ژاکلین لی بوویر» ازدواج کرد. او در دو سال اول ازدواجش عمل‌های نخاعی بسیاری انجام داد و بارها به مرگ نزدیک شد و معمولاً در سنا حاضر نمی‌شد. در این دوره او کتابی تاریخی به نگارش در آورد که در سال ۱۹۵۷ جایزه پولیتزر را بخاطر آن دریافت کرد.
 
دوره سناتوری در دهه ۵۰ میلادی
کندی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۰ به مدت هفت سال سناتور بود.
بدين ترتيب كه در سال ۱۹۵۲، کندی با شعار «کندی بیشتر به ماساچوست خدمت خواهد کرد»، خود را کاندید سنا کرد. او با حدود ۷۰ هزار رای بیشتر بر «هنری کابوت لودج پسر»، کاندید حزب جمهوری‌خواه، پیروز شد و به سنا راه یافت.
در سال ۱۹۵۶ کندی در مجمع ملی حزب دموکرات خود را کاندید نیابت ریاست جمهوری کرد، اما شکست خورد و به جای او سناتور ایالت تنسی، «استس کفائوور»، انتخاب شد. تلاش‌های انتخاباتی كندي برای گرفتن این مقام، باعث افزایش شهرتش در درون حزب گردید.
در ۱۹۵۸، کندی اولین سري از کتاب خود با عنوان «ملت مهاجرین» را منتشر کرد.
 
انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۰
کندی در سال ۱۹۶۰، اعلام کرد که قصد دارد برای ریاست جمهوری آمریکا کاندید شود. او در انتخابات اولیهٔ درون حزبی، رقبایی همچون سناتور «هابرت ه. هامفری» از مینه سوتا، سناتور «لیندون ب. جانسون» از تگزاس و «آدلای استیونسون»، ‌کاندید حزب دموکرات در انتخابات‌ ۱۹۵۲ و ۱۹۵۶ را در مقابل خود می‌دید. کندی در چند منطقهٔ کلیدی مانند ویسکونسین و ویرجینیای غربی در انتخابات اولیه پیروز شد. ویرجینیای غربی به ایالتی با مردم محافظه‌کار و غالباً پروتستان مشهور بود که احتمال می‌رفت به کندی کاتولیک رای ندهند. از اين رو، كندي به معدنی در این ایالت رفت و از کارگران معدن خواست تا به او رای دهند. پس از پیروزی کندی در ویرجینیا، بسیاری بر سر قبول او به عنوان کاندیدا موافقت کردند.
در ۱۳ ژوئیه ۱۹۶۰ حزب دموکرات رسماً اعلام کرد که کندی کاندید ریاست جمهوری این حزب است. کندی علیرغم جدال‌هایی که در انتخابات اولیه با جانسون داشت، از او تقاضا کرد که به عنوان نایب رییس جمهور به همراه او کاندید شود. او برای پیروزی در انتخاباتی که به نظر می‌آمد از سال ۱۹۱۶ به این طرف نزدیک‌ترین انتخابات باشد، به محبوبیت جانسون در جنوب نیاز داشت. مهم‌ترین مسائل انتخاباتی در آن سال شامل چگونگی به حرکت در آوردن دوبارهٔ اقتصاد، کاتولیک بودن کندی، کوبا و چگونگی رقابت فضایی و موشکی با شوروی می‌شد. او در ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۰ سخنرانی معروفی در هوستون، تگزاس ایراد کرد : 
«من کاندیدای کاتولیک نیستم. من کاندیدایی از حزب دموکرات هستم که اتفاقاً کاتولیک نیز هست! در مسائل عمومی من از طرف کلیسایم صحبت نمی‌کنم – و کلیسا نیز از طرف من صحبت نمی‌کند».
در سپتامبر و اکتبر همان سال، مناظراتی ميان كندي و همچنين کاندیدای حزب جمهوری‌خواه، ریچارد نیکسون که پيش از آن، سمت معاون آیزنهاور را داشت،‌ برگزار گرديد که از اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بود. معروف است که نیکسون در این مباحثات عصبی و خیس عرق بود، در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین امر موجب پیروزی او شد. بهرحال این مناظرات تلویزیونی نقطهٔ مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا هستند، زیرا از این زمان به بعد، تلویزیون نقش مهمی در سیاست بازی کرد و جلوهٔ خوب مقابل دوربین از ملزومات کاندیداهای ریاست جمهوری شد. سرانجام، کندی در انتخابات نهایی هشتم نوامبر ۱۹۶۰، در جدالی بسیار نزدیک، نیکسون را مغلوب کرد. 
 
ریاست جمهوری
کندی در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیهٔ معروفش از آمریکایی‌ها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت : «نپرسید کشورتان چه می‌تواند برای شما بکند،‌ بلکه بپرسید شما چه می‌توانید برای کشورتان بکنید». او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان : استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.
بدون‌ شك‌، جان‌ اف‌ كندي‌ يكي‌ از مشهورترين‌ روساي‌ جمهور آمريكاست‌. عوامل‌ زيادي‌ در بوجود آمدن‌ اين‌ شهرت‌ نقش داشته اند، كه‌ شايد مهمترين‌ آنها ترور او در سال‌1963 باشد كه‌ همچنان‌ در هاله‌اي‌ از ابهام‌ باقي مانده ‌و اسناد تازه‌اي‌ از آن به‌ دست ‌مي‌آيد. اما به‌ جز آن‌، عوامل‌ ديگري‌ در‌ شهرت‌ جان‌ اف‌ كندي‌ نقش‌ داشته‌اند. او جوان‌ترين ‌فردي‌ بود كه‌ تا آن‌ زمان‌ به‌ رياست‌ جمهوري‌ ايالات‌ متحده‌ برگزيده‌ مي‌شد و نخستين‌ رييس‌جمهور اين‌ كشور بود كه‌ مذهب‌ كاتوليك‌ داشت‌. همچنين‌ شايعاتي‌ در خصوص‌ ارتباط پنهان‌ او با (مريلين‌ مونرو) ستاره‌ سينما و نقش ‌او در سياست‌ خارجي‌ آمريكا در مقابل‌ كشورهاي‌ كمونيستي، از جمله‌ عواملي‌ است كه‌ به‌ شهرت او مي‌افزايد. مرگ‌ ناگهاني‌ او، رسيدگي‌ به‌ پرونده‌ قتلش‌ و ازدواج‌ ژاكلين‌ با اوناسيس‌ ميليونر يوناني‌ پس‌ از مرگ‌ كندي‌، نام‌ او و همسرش‌ را حتي‌ پس‌ از مرگش‌ براي‌ سالها در اخبار زنده نگه‌ داشت‌. عكس‌هايي‌ از كندي كه‌ در زمان‌ حيات او‌ هيچ‌گاه‌ منتشر نگرديد، پس‌ از مرگش‌ مرتب‌ در نشريات ‌مختلف‌ چاپ‌ مي‌شدند. 
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه جان اشتاین بک

بازديد: 501

جان اشتاین بک
داستان نويس امريكايي ( 1902- 1968 )


«جان اشتاین بک» در سال 1902 در «کالیفرنيا» و در خانواده اي از تبار ایرلندی به دنيا آمد. وي تحصیلات ابتدايي خود را در زادگاهش به پايان رساند و سپس در دانشگاه «استنفرد» (Stanford) در رشته زیست شناسی به ادامه تحصيل پرداخت و بی آنکه به دریافت مدرکی نایل آید، دانشگاه را ترک کرد و برای امرار معاش به کارهای کوچک مشغول شد. مدتی نیز خبرنگار مطبوعات بود، اما در آن توفیقی به دست نیاورد. در طی همين سالها اولین رمان خود را به نام «جام زرین» (Cup of Gold) در 1929 و سپس مجموعه ای از داستانهای کوتاه را با عنوان «چمنزارهای بهشت» (The Pstures of Heaven) در 1932 منتشر کرد. در 1935، انتشار رمان «تورتیلا فلت» (Tortilla flat) او را به شهرت و ثروت رساند. این رمان، شرح زندگی افراد رنگارنگ و جالب توجهی از جمله سرخپوستها، اسپانیاییها و سفیدپوستهاست که با روحی شاد و بی­هیچ گونه قید و بند اخلاقی در کلبه های چوبی جنوب «کالیفرنیا» در میان فقر و بدبختی زندگی می کنند. واقع بینی به كار رفته در این داستان، سازگار با سرشت مردمی بود که از داستانهای رمانتیک خسته شده بودند. پس از آن، جان اشتاين بك، یک سلسله رمان اجتماعی با جهت گيري «ناتورالیسم»[*] منتشر كرد؛ از آن جمله می توان به رمان «نبردی مشکوک» (In Dubious Battle) (1936) - که سرگذشت اعتصاب کارگران کشاورز مزارع کالیفرنیا بود - اشاره کرد. او با سفر به اروپا از کشورهای اسکاندیناوی و روسیه دیدن کرد و دانش ادبی خود را تکامل بخشید. ثمره این سفر، نگارش مجموعه اي بود به نام «یادداشتهای روسیه» (A Russian Journal ) که احساس نویسنده را نسبت به شهر مسکو و به طور کلی، کشور شوروی نشان می داد. اشتاین بک در بازگشت به امریکا با قدرت بیشتري به نویسندگی پرداخت. وي کتاب «موشها و آدمها» ((Of Mice and Men را در 1937 نوشت که شهرتی حقيقي و ژرف برای نویسنده به همراه آورد. اين کتاب، شرح حال عجيبي است از دو کشاورز، که یکی از آنها با وجود نیروی جسمانی فراوان دارای مغز ضعیفی است و همین امر باعث مي شود تا پيوسته خود را تحت حمایت دیگری قرار ­دهد. اشتاین­بک در این داستان به شیوه ای درخشان، همدردی خود را با مردم محروم بیان می­کند. داستان «موشها و آدمها» در اروپا و امریکا به صورت نمایشنامه بر روي صحنه رفت و با كسب پیروزیهای فراوان، اشتاین بک را به عنوان برجسته ترین رمان نویس عصر معرفی کرد. پس از آن، مجموعه داستان کوتاه «دره طویل» (The Long Valley) در 1938 انتشار یافت و در 1939، مهمترین رمان اشتاین بک به نام «خوشه های خشم» (The Grapes of Wrath) منتشر شد که توصیفی هیجان انگیز از خانواده ای آواره و تیره روز بود. نویسنده در این اثر، امور عینی و ذهنی را درهم آمیخته و شاهکاری پدید آورد که او را در صف اول رمان نویسان معاصر امریکا قرار داد و جایزه «پولیتزر» (Pulitzer) را از آن او کرد. از آن پس، آثار اشتاین بک مطلوبيت گذشته خود را از دست داد و چنانکه مردم انتظار داشتند، امیدشان را برآورده نساخت. رمان «ماه پنهان است» (The Moon is Down) در 1942 و رمانهای دیگری که در این دوره انتشار یافت، هیچ یک پیروزی چشمگیری به دست نیاورد. جان اشتاین بک در 1943 و در طول جنگ دوم جهانی با سمت خبرنگار جنگی از طرف روزنامه «هرالد تریبون» به انگلستان و از آنجا به جبهه جنگ در منطقه مدیترانه فرستاده شد. وي پس از بازگشت به امریکا در 1945، داستان «راسته کنسروسازی» (Cannery Row) را منتشر کرد که نموداری از آثار رمانتیک دوره اول نویسندگی اش بود. پس از آن در 1947، رمان «اتوبوس سرگردان» ((The Wayward Bus را روانه بازار کرد. داستان «مروارید» ((The Pearl رمان دیگری بود که در 1947 منتشر شد و اثر گرانمايه اي به شمار مي رفت. اين داستان، آميزه ای از حقیقت و افسانه و نيز سرگذشت صیادی است که مروارید درشتی را که همه مردم از آن سخن مي گويند، صيد مي كند و دوباره آن را از دست می دهد. داستان «مرواريد» در نظر خواننده از جاذبه فراواني برخوردار است. وصف شهر، مردم و گوناگوني رويدادها که با آهنگها و نغمه های مختلف از قبیل نغمه خوشبختی، نغمه مروارید، نغمه خانواده، نغمه دشمنی و در پایان، نغمه بدبختی همراه است؛ سراسر دلنشین و تأثرآور و حاکی از لطافت ذوق است. از ديگر سفرنامه­های او با نام «یکبار جنگی رخ داد» (Once there was a War)، در 1958 منتشر شد.
اشتاین بک در 1962 به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد. وی نویسنده ای گوشه گير و بی اعتنا نسبت به شهرت بود که در سالهای آخر زندگی، اثر جالب توجهی منتشر نکرد. نخستین آثار وی كه از ادراکی کامل درباره زندگی و نظری بلند و وسیع درباره مسائل انسانی برخوردار است، با روشی تغزلی[**]، حماسی یا طنزآمیز و لحنی واقع­بینانه بیان شده و در ادبیات معاصر آمریکا مقام بالايي به دست آورده است.
 ------------------------------------------------------------
[*] مكتبي است كه به تقليد دقيق و مو به موي طبيعت توجه دارد و معتقد است كه طبيعت را بايد حتي الامكان مطابق با واقعيت و چنانكه هست، توصيف و مجسم كرد.
[**]  تغزل به قسمت اول قصيده اي گفته مي شود كه در آن مضامين غزلي و عشقي باشد و سپس شاعر به مدح يا موضوع ديگري گريز بزند.

برگرفته از :

http://www.ketabnews.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه جالینوس

بازديد: 271

جالینوس
پزشک یونانی ( 130- 200م  )

«جالینوس» اهل «پرگامون» یونان (برگامای کنونی در ترکیه) بود. وی در ميان پزشکان يونان باستان - که هریک در زمان خود بي مانند بودند- در مرتبه هشتم قرار داشت. وي در دوراني زندگی می کرد که اروپا تحت تسلط امپراطوری روم قرار داشت و نگاه رومیها به پزشکی، بیشتر در حد تاکید بر بهداشت همگانی بود. آنها قناتهايي را برا ی انتقال آب سالم فاضلابها و خارج کردن مواد زائد و گرمابه های عمومی و همچنين رعايت بهداشت شخصی افراد ساخته بودند. با وجود این، محدودیتهایی نیز در نگرش آنها وجود داشت. براي مثال، آنها به درمان بیماریهای فردی توجهی نداشتند و کالبد شناسی را نیز به حساب نمی آوردند. از اين رو جالینوس به شناخت نقاط ضعف طب در رومیها کمک کرد.
از آغاز پیدایش پزشکی تا آن زمان، سوفسطائیان در آن فن اختلاف نظر داشتند و خوبيهاي آن را از بین برده بودند، اما جالينوس با قیام برضد آنان، نظريه هاي بقراط و پیروان او را استوار ساخت و کتابهای بسیاري در کشف حقایق فن پزشکی تالیف کرد. وي در برخی از تألیفاتش آورده ‌است :
« پدرم پیوسته مرا هندسه و حساب و ریاضیات آموخت تا به سن پانزده سالگی رسیدم، آنگاه مرا به آموختن منطق واداشت، زیرا می‌خواست فلسفه بیاموزم، ولی در خواب دید که مرا به تحصیل پزشکی وادارد و آنگاه مرا به فراگرفتن این فن گماشت. در این زمان، هفده سال داشتم».
جالینوس پس از پايان تحصیلات پزشکی در «پرغامس» آسیای صغیر و «کورینت» یونان به اسکندریه مصر رفت. کتابخانه و موزه بزرگ آنجا دارای دو اسکلت کامل انسان بود. بنا بر نظر جالینوس، همانگونه که معمار از روی نقشه کار می کند، پزشک هم نیاز دارد که بدن انسان را به طور کامل بشناسد. 
قانون رومیها كالبدشكافي جسد انسان را ممنوع کرده بود. از اين رو جالینوس بدن یک خوک، بز و میمون را تشریح كرد. او با انجام اين كار، چيزهاي زیادی آموخت، اما تمام جزئیاتی که در جانوران یافته بود، برای بدن انسان صدق نمی کرد؛ براي مثال، شبکه رگهای خونی که در زیر مغز جانوران مشترک است، در انسان وجود ندارد.
جالینوس با دانستنيهاي فراوانی كه در مورد کالبد شناسی انسان کسب کرده بود، در سال 157 میلادی به «پرغامس» برگشت تا به عنوان پزشک در مدرسه «گلادیاتورها» خدمت کند. وي جنگجویان زخمی را درمان می کرد و از این راه، کالبدشناسی انسان را نيز به طور كامل فرا گرفت.
جالینوس در سال 162 میلادی به روم رفت و فواید دانستنیهای خود را براي همگان به نمايش گذاشت. «ادموس» که پزشکی ناشناخته بود و از فلج مختصر در دست راست خود رنج می برد با نا اميد شدن از پزشکان محلی، از جالینوس، پزشک جدید شهر درخواست كرد كه او را معالجه کند. جالینوس با طرح پرسشهايي از ادموس متوجه شد كه او از ارابه پرت شده و گردنش مجروح گرديده است. جالینوس می دانست که اعصاب انگشتان به ستون مهره ها ارتباط دارد و به جای انگشتان باید روی اعصاب گردن او کار کرد. پس از معالجه، بیمار به طور كامل بهبود یافت و در پي این موفقیت، «مارکوس اورلیوس» امپراطور روم، جالینوس را به سمت پزشک دربار برگزید.
جالینوس در طول زندگی خود تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله پزشکی نوشت که بیش از صد عنوان از آنها شناخته شده است. کتابهای وی مجموعه ای از واقعیت ها، نظرها و نیز خطاهای آشکار است. او نشان داد که رگها وسیله انتقال خون هستند، نه هوا؛ ولی این کشف مهم را که قلب، تلمبه خون است، از دست داد.
آموزه های جالینوس از حمایت اولیای امور مذهبی قرون وسطی برخوردار شد. وي بر این باور بود که بیماری نتیجه ناهماهنگی چهار مایع حیاتی بدن یا اخلاط چهارگانه است. بر مبناي چنين نظريه اي، پزشکان فكر مي كردند كه با خون گیری یا حجامت از بیمار می توانند سبب ایجاد تعادل در چهار مزاج بدن و در نتیجه، سلامتی بیمار شوند. این طرز فكر تا اوایل قرن هجدهم - که اولیای امور پزشکی برخی از خطاهای اساسی نظریه های جالینوس را نشان دادند- پذیرفته شده بود.
 
برگرفته از :

www.shafighi.com
http://fa.wikipedia.com
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(1)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس