دانش آموزی - 572

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره عقد وکالت

بازديد: 2139

 

به نام خدا

 

موضوع تحقیق:

عقد وکالت

 

تهیه و تنظیم:

 

 

 

 

 

زمستان 93

فهرست مطالب

چکیده4

عقد وکالت در قانون مدنی ایران. 5

مقدمه. 5

مقدمه دوم. 5

اعمال حقوق:5

مباحث وکالت (از ماده 656 تا 683 ق.م)6

تقسیم عقود به:7

جمع بندی مبحث.. 9

وکالت از دیدگاه فقه :9

عقد وکالت چگونه باطل می شود؟10

در چه مواردی وکالت جائز است؟10

وظایف وکیل. 10

شرایط وکیل و موکل:11

وکیل برای سفهاء:11

در چه مواردی قول وکیل یا موکل مقدم است؟12

وکالت در حقوق مدنی و تطبیق آن با فقه. 13

ب) وکالت از دیدگاه فقه:14

وکالت از نظر فقهای اهل سنت:15

تعریف وکالت در حقوق مدنی ایران و کشورهای اسلامی دیگر. 17

کانون وکلا و وظایف آن. 17

عزل یا استعفا19

هر فرد قانوناً چند وکیل می تواند داشته باشند؟20

تکلیف وکلاء نسبت به موکل بعد از استعفاء20

مجازات های انتظامی وکلا عبارت است از :21

نواقص عقد وکلات در حقوق ایران. 22

نتیجه :23

عملی که منافی با وکالت باشد. 27

وکالت به طرق ذیل مرتفع می شود. 27

چند نکته در مورد عقد وکالت.. 28

نتیجه گیری:30

منابع و مأخذ :34

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده

«کمال مطلوب من در دنیا این است که وکیل دادگستری باشم» وکالت در ایران پیشینه ای به بلندای امر قضاوت دارد. در عهد هخامنشیان، گروهی از افراد بصیر و خبره، معروف به سخنگویان قانون وجود داشتند که کار وکلای امروزی را انجام می دادند، در عهد اسلامی با توجه به اینکه شارع به امر وکالت بها داده است و یکی از القاب باریتعالی وکیل است و به استناد آیۀ شریفۀ «نعم المولی و نعم الوکیل» بسیاری از امور از طریق وکالت انجام می گرفت. مبحث احکام وکالت در رسالۀ عملیه حضرات آیات عظام از مباحث اصلی است. در رسالۀ عملیه حضرت امام ذیل مسائل 1 تا 2257-2272 مسائل مختلفه وکالت آمده است. و در تحریر الوسیله نیز در باب وکالت مسائل 1 تا 39 عنوان شده است.

قانونگذار ذیل مواد 59 تا 69 مکرر ق.آ.د.م باب دوم، وکالت در دعاوی مسائل کلی وکالت در دعاوی را آورده و قانون مدنی نیز در فصل سیزدهم ذیل مواد 656 تا 683 مقررات کلی وکالت به صورت عام را شرح داده است که در این مقاله شرح آن آمده است.

تصویب قانون وکالت در 25/11/1315 با اصلاحات بعدی با 57 ماده اصول کلی وکالت در عدلیه را بر شمرده و آیین نامۀ قانونی، قانون وکالت در 19/3/136 با 70 ماده به تصویب رسید. انقلاب در امر وکالت لایحۀ قانونی استقلال کانون وکلا می باشد در 5 اسفند سال 1333 (5/12/1333) با 26 ماده از تصویب نهایی گذشته و در آذر 1334 آیین نامۀ لایحۀ قانونی استقلال وکلای دادگستری با 89 ماده به تصویب رسید.

تصویب این قوانین توسط وکلای حق خواه و تشنۀ عدالت صورت گرفت و چهرۀ وکالت را در ایران دگرگون ساخت و به حرفۀ وکالت ارزش و بهایی که در سایر کشورهای مترقی و متمدن از آن برخوردار بودند داد.

آیین نامۀ تعرفۀ حق الوکاله، هزینۀ سفر وکلای دادگستری مصوب تیرماه 1341 به آخرین موضوع یعنی، چگونگی دریافت حق الوکاله و اختلاف بین موکل و وکیل پایان بخشید و ارزش واقعی کار وکلا را با معیار قانونی روشن ساخت و این آیین نامه با 17 ماده کماکان حاکم بر چگونگی دریافت حق الوکاله می باشد. از آن تاریخ تاکنون قوانین و مقررات مختلفی راجع به وکالت در دادگستری به تصویب رسیده است و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تغییر قانون اساسی اصل 35 قانون اساسی به امر وکالت اختصاص یافت و طبق این اصل «در همۀ دادگاه ها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد». بنابراین با توجه به این اصل اهمیت وکیل و وکالت برای اشخاص عینیت پیدا می کند و با توجه به اینکه مردمان آبرومند مستحب است که در مرافعات وکیل بگیرند و خود مباشر خصومت نشوند، مقالۀ خود را به عقد وکالت اختصاص داده، باشد که مورد استفادۀ خود و قاریان و شنوندگان ارائه این مقاله باشد.

عقد وکالت در قانون مدنی ایران

مقدمه

از نظر حقوق، کارها 2 جور انجام می شوند.

1)         اعمال مادی: مثل جابجایی یک شیء، بستن در.

2)         اعمال حقوقی: فرضی و اعتباری هستند مثل عقد قرارداد در عالم واقعیت. اتفاقی نیفتاده وقابل لمس نیست.

اعمال مادی: دارای اثر مادی مثل بلند کردن یک شیء که عمل اثر انتقال.

اعمال حقوقی اثر حقوقی دارند مثلا قرارداد بیع در عالم حقوقی. قرارداد بیعی که منعقد می شود یک عمل حقوقی و اثر آن انتقال مالکیت است.

اعمال مادی داریم که اثر حقوقی مبهمی دارند، مثلا حیازت مباحات در مادۀ 27 ق.م در مادۀ 141 حیازت مباحات تعریف شده عمل حیازت مباحات مادی که تأثیر مهمی در عالم حقوق دارد که اهمیت زیادی دارد. را شکستن یک شیشه با یک سنگ عمل مادی اثر شکستن شیشه، مادی است که در علم حقوق در بحث اتلاف به آن توجه می شود. ماده 1328

مقدمه دوم

اعمال حقوق:

1)        عقد  2 اراده  طرفین معامله مثل وکالت

2)        ایفاع 1 ارادهیک طرف معامله مثل ابراء، اعراض

عقد جنبه های مختلف دارد ولی فقط مثل عقد جایز خیاری، لازم، یا تملیکی، عهدی و اذنی که در موضوع وکالت عقد از این حیث مورد بررسی قرار می گیرد. عقد عمل حقوقی است و یک اثر حقوقی دارد. مثل عقد تملیکی که اثر آن انتقال مالکیت مثل بیع. عقد عهدی اثرش ایجاد تعهد است مثل ضمانت و کفالت.

عقد اذنی: اثرش ایجاد است مثل پس وکالت عقدی است اذنی.

اهمیت این تقسیم بندی عقود اذنی به قوت یا حجر یکی از طرفین از بین می رود مادۀ 954 ق.م منظور از عقد جایز عقود اذنی است مادۀ 954 ق.م ضمناً در مادۀ 954 موت و سفه به تصریح بیان شده و جنون در تقدیر است لازم مفهوم آن ماده یک اصطلاح جا افتاده که می گوییم در تقدیر است و جنون را از این ماده و مواد دیگر استفاده می کنیم.

مباحث وکالت (از ماده 656 تا 683 ق.م)

کلیات عقد وکالت از مادۀ 656 تا 665

مباحث کلیات وکالت

ماده 656 ق.م:

تعریف وکالت «1) وکالت عقد است. 2) عقد عهدی است یعنی تعهد به انجام یک کار3) طرف مقابل نایب قرارداده می شود.»

در ماده ذکر شده موضوع وکالت: انجام امری است و باید توجه کرد منظور از انجام امر عمل حقوقی است و شامل عمل مادی نمی شود. مثلا اجیر کردن شخص برای رنگ کردن، وکالت نیست بلکه عقد اجارۀ اشخاص است. مثل موضوع وکالت ما عمل حقوقی باشد. در غیر این صورت وکالت نیست یا طبق مادۀ 10 عقد نامعین باشد. ماده 657: تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است پس اشاره به عقد بودن وکالت است که باید 2 اراده (ایجاب توسط موکل و قبول توسط وکیل صورت می گیرد).

مادۀ 658 ق.م: باز دلالت بر عقد بودن وکالت دارد وقتی می گوید «وکالت عقد است نیازی به گفتن ایجاب و قبول در ماده نیست زیرا عقد وکالت در مادۀ 656 ذکر شده که وکالت عقد است و نیاز به 2 اراده دارد.

تقسیم عقود به:

       مجانی

       معوض

       دو وجهی (گاهی مجانی، گاهی معوض)

مادۀ 659 ق.م تصریح دارد که «وکالت ممکن است جهانی باشد یا با اجرت»

ماده 660 ق.م «وقتی وکالت به طور مطلق داده می شود باید تفسیر مضیق به وکالت داده شود زیرا اصل بر عدم نیابت است. مثلاً وکالت مطلق که داده می شود حالا ما شک می کنیم فرد می تواند طبق وکالت مطلق ملک این فرد را بفروشد؟ طبق اصل عدم نیابت و تفسیر مضیق نمی تواند بفروشد و این مورد در مادۀ 35 ق.آ.د.م هم ذکر شده که موارد وکالت باید در دادگاه تصریح شود. و طبق تبصرۀ 1 اشاره به شماره های یاد شده در این ماده بدون ذکر موضوع آن تصریح محسوب نمی شود. طبق 14 مورد ذکر شده باید تصریح شود و ذکر شماره کافی نیست. مادۀ 661 ق.م در مورد وکالت مطلق می گوید که فقط شامل امور اداری موکل است و شامل انتقال مالکیت نمی شود وتأکید بر عدم نیابت و تفسیر مضیق است.

مادۀ 662 ق.م در مورد توانایی ها صحبت می کند. موکل هم اهلیت و هم اختیار داشته باشد: اهلیت یعنی عاقل، بالغ و رشید باشد یعنی علاوه بر اهلیت معامله، اختیار معامله هم داشته باشد. مثلا شخصی که مالش را در توقیف داده باشد اهلیت دارد ولی اختیار ندارد که در مورد آن مال وکالت دهد یا مثل ورشکسته همین حالت را دارد.

وکیل فقط باید اهلیت داشته باشد و اختیار شرط نیست.

نتیجه: 1) ورشکسته می تواند وکیل شود ولی نمی تواند موکل شود زیرا اختیار ندارد.

2)موکل کاری را می تواند وکالت دهد که اهلیت آن را داشته باشد. مثلا تملکات بلاعوض سفیه و صغیر در خصوص تملکات بلاعوض می توانند به دیگری وکالت دهند اما چون تملیکات بلاعوض آنها باطل است در خصوص تملیکات بلاعوضشان نمی توانند وکالت دهند.

تملیکات: بلا عوض مثلا خانۀ سفیه را مجانی به فرد دیگری بفروشد می شود تملیک.

تملک: خانۀ فردی را مجانی بگیرد.

تملک صحیح: تملک بلاعوض صغیر ممیز و سفیه صحیح است.

تملیک باطل: تملیک بلاعوض صغیر ممیز و سفیه باطل است.

موکل شدن سفیه و صغیر ممیز در تملکات بلاعوض صحیح است پس وکالت دادن آنها هم صحیح است.

ولی موکل شدن صغیر ممیز و سفیه در تملیکات بلاعوض باطل است. پس وکالت آنها هم باطل می باشد. زیرا اهلیت این کار را ندارند.

نتیجه: وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را انجام دهد.

وکیل هم کسی باشد که برای ان امر اهلیت داشته باشد.

مادۀ 663 ق.م: موکل باید حدود وکالت را تعیین کند و وکیل باید در همان حدود وکالت کند و الا فضول می باشد که فضول قواعد خاص خود را دارد.

ماده 664 ق.م: «وکیل در اخذ حق، وکیل در مرافعه نمی باشد. وکیل در محکمه وکیل در قبض نیست».

ماده 664 استثنا بر ماده 656 است.

اخذ حق محکوم به است که عمل مادی است این ماده می گوید شما برای اخذ حق باید وکالت داشته باشید.

ماده 664 می گوید «در اخذ حق و در مرافعه تصریح نیاز است یعنی کسی که به عنوان وکیل طرح دعوی در دادگاه معرفی می شود وکیل در اخذ حق نیست مگر با تصریح موکل. همچنین کسی که وکیل در طرح دعوی می شود وکیل در قبض حق نیست مگر با تصریح موکل و یا دلالت قرائن بر آن. مثلا: کسی (وکیل) مالی را برای موکل در بازار مکاره بخرد چون بازار مکاره بازاری سیار است و اگرموکل همان موقع که ثمن را می دهد باید مبیع را همان موقع تحویل بگیرد یا برعکس.

هرچند قبض حق یا اخذ حق عملی است مادی که طبق ماده 656 در امر وکالت جایی ندارد، اما به طور استثنایی در این ماده وکالت آنها پذیرفته شده است.

ماده 656 «وکالت در بیع وکالت در اخذ ثمن نیست، مگر تصریح جداگانه در اخذ آن ثمن داشته باشد که این هم استثنای است یا دلالت قرائن بر آن که مثال آن قبلا آمد.

جمع بندی مبحث

1)        وکالت عقدی است اذنی

2)        وکالت در امور حقوقی امکان پذیر است مگر در قبض ثمن یا اخذ حق که تصریح می خواهد.

3)        اهلیت طرفین (موکل و وکیل) شرط است.

4)        باید موکل اهلیت و اختیار داشته باشد.

5)        موکل باید اهلیت انجام موضوع مورد وکالت را داشته باشد.

6)         موارد وکالت باید تصریح شود.

 

وکالت از دیدگاه فقه :

که از نظر حقوقدان ها عقد معلق صحیح است.

تصریح ماده 184 ق.م

چون عقد وکالت عقدی است جائز هر دو وکیل موکل می توانند آن را فسخ کنند.

اگر موکل فسخ کند و وکیل هنوزآگاه نشده کارهای او صحیح است ولی پس از آگاه شدن از فسخ عقد وکالت، اگر کاری انجام دهد صحیح نیست.

عقد وکالت چگونه باطل می شود؟

1) با مرگ، بیهوشی، جنون و محجوریت موکل باطل می شود. 2) تلف شدن موضوع وکالت به خواب و مستی باطل نمی شود. اگر به هوش آید تصرف وکیل محتاج باذن تازه است. اگر موکل کارهای وکیل را انجام دهد نیز وکالت باطل می شود.

در چه مواردی وکالت جائز است؟

وکالت در حج و نماز جائز نیست زیرا هر دو عبادت هستند و از بنده و به مباشرت خواسته شده اند زیرا خداوند این اعمال را از خود بندگان خواسته است.

اما نیابت حج برای میت صحیح است ولی وکالت از میت صحیح نیست.

نذر و قسم در مرافعات قابل وکالت نیست. دادن دین بدون اذن مدیون جائز نیست. وصی میت در امور صغار او، ناظران ثلث، متولیان اوقاف و امثال آنها بدون اینکه از خود سلب مسئولیت کنند و یا غایت مصلحت اندیشی و مراعات غبطه کنند می توانند وکیل تعیین کنند.

حاکم شرع در اموری که احتیاج به استنباط و اجتهاد ندارد. مثلا برآورد قیمت املاک محجورین می تواند وکیل تعیین کند.

ولی در اموری که احتیاج به استنباط یا تطبیق احکام با مواردی مثل احتمال اختلاف فتوی ها و اشتباه وکیل نمی تواند وکیل معین کند. مثل تعیین مصارف و اندازۀ آنها زیرا ولایت مجتهد برای اشراف است نه تشریف، یعنی برای مراقبت و رسیدگی است نه برای احترام. وکالت مطلق غرر است و جائز نیست.

برای مجتهد نیز در تصدی اموال صغار و سفها و دیوانگان و غائبان جائز نیست بطریق اولی چون باید این اشخاص بیچارگان را باید بیشتر مراعات کرد.

وظایف وکیل

1)         وکیل نباید از دستور موکل خود سرپیچی کند.

2)         کسی نمیتواند و صحیح نیست که دیگری را در همۀ کارهای خود وکیل کند (نظر فقهایی مانند شیخ طوسی در خلاف و مبسوط) چون در این کار غرر است و وکالت عام را اگر اقرار کرد و گفت وکیل من باش در همۀ امور من، باز مراد مبهم است و اگر موکل بگوید چنین چیزی بخاطرم نمی رسد (وکالت عام) و الا وکیل نمی کردم باید از او قبول کرد.

3)         وکیل در فروش به کمتر از قیمت عادلانه و قیمت روز نفروشد. معامله باید نقد باشد و پول یا ثمن باید پول رائج همان شهر باشد.

4)         در خرید نباید بیشتر از قیمت روز و قیمت عادلانه بخرد.

5)         باید کالای بی عیب بخرد.

کسی که وکیل در خرید است وکیل در تسلیم مال و در پس دادن مال معیوب هم هست ولی وکیل در مرافعه ها (دعوی ها) وکیل در گرفتن مال نیست.

شرایط وکیل و موکل:

وکیل و موکل هر دو باید:

1)         بالغ باشند.

2)         عاقل باشند.

3)         غیر محجور باشند.

4)         اهل تصرف و آزاد باشند.

وکیل در توکیل فقط می تواند وکیل بگیرد و در غیر اینصورت بدون اذن موکل نمی تواند وکیل بگیرد.

وکیل برای سفهاء:

حاکم شرع می تواند از طرف سفهاء وکیل تعیین کند با مراقبت خویش. پس وکیل تعیین شده وکیل حاکم شرع است برای رسیدگی به کار سفهاء نه وکیل سفهاء.

-مردم آبرومند مستحب است که در مرافعات وکیل بگیرند و خود مباشر خصومت نشوند.

-ذمی نباید در مرافعات وکیل شود وقتی که خصم او مسلمان باشد.

در چه مواردی قول وکیل یا موکل مقدم است؟

1)         در صورت تعدی و تفریط اگر مالی در دست وکیل تلف شود ضامن است در غیر این صورت ضامن نیست. و وکالتش نیز باطل نمی شود و اگر وکیل قسم بخورد که تعدی و تفریط نکرده، قول او مقدم است.

2)         اگر وکیل و موکل در عزل وکیل اختلاف کنند و وکیل بگوید موقع معامله مرا عزل نکرده بودی قول وکیل مقدم است.

3)         در تلف مال، در اینکه وکیل تصرف کرده یا نکرده قول وکیل مقدم است.

4)         اختلاف وکیل و موکل در آگاه بودن وکیل از عزل، قول وکیل مقدم است.

5)         وکیل مجانی اگر با موکل خود اختلاف داشته باشد در مورد مال موکل که در دست وکیل بوده که آیا آن را رد کرده یا نکرده، قول وکیل مجانی مقدم است ولی در وکیل با اجرت اگر رد کرد قول موکل مقدم است چون اصل این است که رد نکرده.

6)         در دعوی بین مدعی وکالت و منکر وکالت قول منکر وکالت مقدم است چه وکیل باشد چه موکل.

7)         در ازدواج اگر کسی به عنوان وکیل مردی، زنی برای موکل خود عقد کند و موکل منکر وکالت شود قولش مقدم است. وکیل باید مهر زن را از خود بدهد چون شاهدی بر نکاح نگرفته. البته نکاح صحیح است و نصف مهر در طلاق است.

8)         در فروش مالی اگر وکیل بگوید این قیمتی که من فروخته ام باذن موکل بوده است و موکل منکر باشد قول موکل مقدم است. پس اگر عین تلف یا مفقود شده باشد مثل آن را، و اگر مثل ندارد قیمت آن را بخواهد.

- در وکالت 2 نفر وکیل باید با هم تصرف کنند در غیر اینصورت به تنهایی نمی توانند تصرف کنند مگر باذن موکل.

- وکالت فقط به گواهی 2 شاهد عادل ثابت می شود و شهادت زنان و یک شاهد و یک قسم کافی نیست. و چون دعوای مالی نیست یک شاهد و یک قسم کافی نیست. اگر وکیل مالی که در دست اوست به موکل رد نکند با قدرت و مطالبه ضامن است.

وکالت در حقوق مدنی و تطبیق آن با فقه

الف) تعریف لغوی وکالت :

وکالت به فتح و کسر «واو» اسم مصدر از توکیل و ریشۀ آن «وکل» می باشد که دارای معانی مختلفی به قرار زیر است:

1)تفویض اختیار:

چنان که برخی تصریح کرده اند:

«وکلت الامرالیه» که ریشه آن وکل بر وزن «وعد» و «وکول» است به معنای تفویض اختیار به او و اکتفا کردن به اوست و «وکیل» بر وزن «فعیل» دارای معنای مفعولی «موکول الیه» است.

بنابراین وکیل به کسی گفته می شود که به واسطۀ تفویض اختیار به او، موکول الیه واقع شده، زیرا از نظر ادبی وکیل در اینجا معنای مفعولی دارد، همانند واژۀ «قتیل» که به معنای مقتول است.

2)اعتماد بر دیگری و نایب قرار دادن او:

راغب اصفهانی در کتاب المفردات فی غریب القرآن می گوید:

«توکیل به معنای اعتماد کردن بر غیر خود، و نایب قرار دادن وی از جانب خود است

طبق این معنا هم «وکیلم به معنای اسم مفعول یعنی به معنای کسیاست که بر او اعتمد شده است مانند قول خداوند تبارک و تعالی: «وکفی با وکیلاً» «حسبنا ا... و نعم الوکیل» این معنای وکالت در واقع همان معنای اول است که با معنای اصطلاحی وکالت تناسب کامل دارد.

3)حفظ و نگهداری

فیومی در کتاب المصباح المنیر وکیل به معنای فاعل را به حافظ و نگاهدارنده معنا می کند در آیۀ شریفۀ «حسبنا ا... و نعم الوکیل» نیز احتمال دارد که «وکیل» به معنای حافظ باشد نه به معنای مفعولی «معتمد علیه».

4)کفالت و سرپرستی

این معنا اخص از معنای سوم است از این رو گفته اند و چه سها وکیل به کفیل تفسیر شده است، ولی معنای وکیل اعم از کفیل است. زیرا هر کفیلی وکیل است ولی هر وکیلی کفیل نیست.

ب) وکالت از دیدگاه فقه:

وکالت از عقود امضایی است که پیش از شریعت اسلام نیز در بین مردم رایج بوده و شارع با اضافه کردن قیودی مختصر آن را امضاء کرده است. برخی از فقها به واسطۀ روشن بودن مفهوم وکالت از تعریف آن خودداری کرده و برخی دیگر نیز سعی کرده اند که تعریفی از وکالت ارائه کنند که در بر دارندۀ واقعیت خارجی و حدود شرعی آن باشد.

1)وکالت از نظر فقهای شیعه:

صاحب کتاب مقنعه (شیخ مفید، ص 816) به بیان وکالت خاص و عام پرداخته و در هر دو صورت به قائم مقامی وکیل از موکل در مورد وکالت تصریح کرده است .

ابن حمزه در کتاب «الوسیله الی نیل الفضیله» وکالت را «تفویض امر به دیگری» بنابر وجهی می داند سپس در ادامه، صحت وکالت را به تحقق شش شرط منوط می کند که یکی از آنها عبارت است از این که «موکل در امری به دیگری وکالت دهد که صحیح باشد آن را به مباشرت انجام دهد

 

صاحب کتاب «شرائع» تعریف دقیق تری از وکالت را ارائه می کند و می گوید:

«وکالت استنابۀ در تصرف است» و اغلب فقها همین تعریف را به کار می برند.

صاحب جواهر: وکالت را «استنابۀ خاص» معنا می کند.

صاحب شرایع وکالت را «استنابه در تصرف» می داند در این تعریف با قید استنابه وصیت خارج می شود، چون وصیت احداث و ایجاد ولایت است. و «وصی به واسطۀ این ولایت است که بعد از مرگ موصی، تصرف می کند، نه اینکه به او اذن در تصرف داده شده باشد. برخلاف وکیل که تصرفش به اذن موکل است از این رو «به مرگ یا بی هوشی و یا جنون موکل به واسطۀ از بین رفتن اذن، استثنابه نیز منتفی می شود » با قید تصرف ودیعه خارج می شود چون «ودیعه استنابه در حفظ است و تصرف در آن جایز نیست.» اما عقودی چون مضاربه، مساقات و مزارعه تحت تعریف باقی می ماند، «زیرا در این موارد عامل از طرف دیگری و به نیابت از او اجازۀ تصرف در مالش را پیدا می کند.

برای برطرف شدن اشکال بالا شهید ثانی به طور صریح و صاحب جواهر به طور ضمنی قید «بالذات» را به تعریف اضافه می کنند چه استنابه در تصرف در موارد مزبور ذاتی نیست.

پس نتیجه آنکه اطلاق «الاستنابه فی التصرف در کلام برخی از فقهای شیعه، منصرف به «الاستنابه فی التصرف بالذات» است.

وکالت از نظر فقهای اهل سنت:

1) ماوردی از فقهای شافعی مذهب در تعریف وکالت می گوید: «وکالت قرار دادن وکیل به جای موکل در عمل مأذون است».

اشکال این تعریف:

«دوری بودن آن است، زیرا در تعریف وکالت از واژۀ وکیل و موکل استفاده شده است».

صرف نظر از این اشکال، «الاستنابه فی التصرف» نیز از این تعریف فهمیده می شود.

2)ابن قدامه از فقهای معروف حنبلی در کتاب معروف الشرح الکبیر بدون ارائه تعریفی از وکالت همانند عبدا... بن قدامه در کتاب «المغنی» ویژگی اساسی وکالت را اینگونه بیان می کند.

«وکیل قرار دادن و پذیرش وکالت در چیزی صحیح نیست مگر از جانب کسی که تصرفش در آن چیز صحیح است .» زیرا کسی که خودش می تواند تصرف کند، به طریق اولی با نایبش می تواند تصرف کند و هر کس که تصرف خودش در چیزی درست باشد و آن چیز از امور قابل نیابت باشد، صحیح است که در آن مرد یا زن، آزاد یا بنده و مسلمان یا کافر را وکیل قرار دهد.

3)ابوالبرکات از فقهای مالکی نیز در کاب الشرح الکبیر بدون ارائه تعریفی شرح الاسمی از وکالت می گوید:

«همانا وکالت در هر امری که شرعاً قابل نیابت است یعنی چیزی که مباشرت در آن معین نیست، صحیح می باشد .»

4)علاءالدین سمرقندی از فقهای حنفی می گوید:

«وکالت در لغت به معنای حفظ است مانند کلام خداوند «حسبناا... و نعم الوکیل» که وکیل به معنای حافظ است. گاهی مراد از وکالت تفویض است، به عنوان مثال گفته می شود: «توکلت علی ا...» یعنی امر خود را به خدا تفویض کردم... معنای شرعی وکالت همانند معنای لغوی: تفویض کردن تصرف و حفظ به وکیل است .»

صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه در تعریف وکالت از دیدگاه مذاهب چهارگانه اهل سنت می گوید:

«مالکیه می گویند: وکالت یعنی شخصی غیر خودش را در حقی که می تواند در آن تصرف کند، همانند تصرف خودش، نایب قرار دهد بدون اینکه نیابت را مقید به بعد از مرگ کند.»

حنفیه می گویند: «وکالت یعنی شخصی غیر خودش را در تصرف جایز معلوم، قائم مقام خود قرار دهد مشروط بر اینکه وکالت دهنده مالک تصرف باشد.»

شافعیه می گویند: «وکالت یعنی شخصی چیزی را به دیگری تفویض کند تا در زمان حیاتش آن را انجام دهد مشروط بر اینکه شخص تفویض کننده در انجام آن چیز ذی حق باشد و آن چیز قابل نیابت باشد

حنبلی ها معتقدند: «وکالت عبارت است از اینکه شخصی که مجاز به تصرف است شخص دیگری را که مثل خود او مجاز به تصرف است در چیزی که قابل نیابت است از حقوق خداوند تعالی و حقوق انسان ها، نایب قرار دهد .

 

تعریف وکالت در حقوق مدنی ایران و کشورهای اسلامی دیگر

 

ایران:

ماده 659 ق.م می گوید:

«وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید».

عراق:

ماده 927 ق.م عراق در تعریف وکالت می گوید:

«وکالت عقدی است که شخصی به واسطۀ آن دیگری را در تصرف جایز معلوم، جانشین خود می کند».

مصر:

ماده 699 ق.م. مصر در تعریف وکالت می گوید:

«وکالت عقدی است که به مقتضای آن وکیل ملتزم می شود که عمل قانونی را به حساب موکل انجام دهد.»

با توجه به تعریف فوق قرارداد مقاطعه کاری (مقاوله) و قرارداد کار را از تعریف خارج کند، زیرا موضوع این قراردادها در حقوق مصر عمل مادی است .

قانون مدنی سوریه در ماده 655 و قانون مدنی لیبی در ماده 699 نیز همین تعریف را پذیرفته اند.

«بررسی قواعد و مقررات وکالت بر اساس آیین دادرسی مدنی»

کانون وکلا و وظایف آن :

الف ـ وکالت در دعاوی :

وکالت وکیل برابر نمونۀ وکالت نامه هایی صورت می گیرد که توسط کانون وکلا به صورت فرم مشترک بین وکلا چاپ گردیده است و دارای 3 نسخه می باشد.

نسخۀ اول که مخصوص دادگاه ، نسخۀ دوم و سوم یکی نزد موکل و دیگری برای ثبت در پروندۀ وکیل باقی می ماند .

وکالت نامه علاوه بر اینکه اختیار وکالت از ناحیۀ موکل به وکیل می باشد در صورتی که بین طرفین قرارداد حق الوکالۀ جداگانه ای تنظیم نشده باشد به استناد مادۀ یک آیین نامۀ تعرفۀ حق الوکاله و هزینۀ سفر وکلای دادگستری مصوب تیرماه 1341 قرار داد نیز محسوب است و در صورت بروز اختلاف برابر تعرفۀ قانونی مبنتای حق الوکاله خواهد بود .

اختیارات وکیل که باید در وکالتنامه قید شود

چون وکالت در دعاوی با وکالت عام فرق دارد مادۀ 62 ق . آ . د . م . در این موارد را در وکالتنامه تصریح نماید :

1)         وکالت راجع به پژوهش

2)         وکالت راجع به فرجام

3)         وکالت در مصالحه و تعیین وکیل سازش

4)         وکالت در ادعای جعل یا انکار نسبت به سند طرف و استرداد سند

5)         وکالت در تعیین جاعل

6)         وکالت در ارجاع دعوی به داوری و تعیین داور

7)         وکالت در توکیل

8)         وکالت در تعیین مصدق و کارشناسی

9)         وکالت در اقرار

10)      وکالت در دعوی خسارت

11)      وکالت در استرداد دعوی

12)      وکالت در جلب شخص ثالث و دفاع از دعوی ثالث

13)      وکالت در دعوی متقابل و دفاع از دعوی نامبرده و نیز در خواست صدور برگ اجرائی و تعقیب عملیات اجرائی و اخذ محکوم بهتکلیف وکلاء و شرکت در دعاویوکیل چه دادخواست داده باشد یا اینکه در جریان دادرسی به وکالت انتخاب شده باشد مکلف است در موقع محاکمه در دادگاه حاضر باشد مگر با عذر موجه که قانونگذار مشخص کرده :

1)         فوت یکی از اقرباء نسبی و سببی تا درجه اول از طبقۀ دوم

2)         ابتلاء به مرضی که مانع از حرکت و یا اینکه حرکت , جهت او مضر باشد.

3)         حوادث قهری از قبیل : سیل و زلزله که مانع از حرکت باشد که باید عذر را کتباً با دلائل آن برای جلسۀ دادگاه بفرستد .

عزل یا استعفا

وکالت عقد جایزی است که طرفین عقد هر زمان که اراده کنند می توانند عقد را فسخ می نامند.

به اقدام موکل عقد وکالت را فسخ می نمایند . عزل وکیل و فسخ وکالت از طرف وکیل را استعفاء می نامند.

در ماده 64 ق . آ . د . م . موکل را ملزم نموده است که جریان عزل را به وکیل و به دادگاه اطلاع دهد. و اگر عزل به صورت شفاهی باشد در محضر دادگاه صورت جلسه شده و به امضاء و موکل برسد.

و موکل باید به میزان کار انجام یافته و یا در صورتی که پرونده معد برای صدور حکم باشد تمام حق الوکاله پرداخت گردد.

استعفاء وکیل اگر در جریان دادرسی باشد و این استعفاء در فرجه ای تقدیم شده باشد که حقی از موکل تضییع نگردیده مسلئه ای پیش نمی آورد .

اگر این استعفاء وقتی باشد که موکل مجال کافی برای تعیین وکیل دیگری نداشته باشد تخلف محسوب است و برابر بند 5 مادۀ 80 آیین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلا به مجازات انتظامی از درجۀ 4 محکوم می شود.

هر فرد قانوناً چند وکیل می تواند داشته باشند؟

چون رسیدگی به دعاوی و شنیدن اظهارات طرفین خصوصاً وکلای اصحاب دعوی وقت و فرصت زیادی را می طلبد و افراد متمکن ممکن است وکلای متعددی را در جریان دادرسی دعوی معرفی نمایند قانون گذار اجازۀ انتخاب بیش از 2 وکیل را در یک دعوی به اصحاب دعوی نداده است .

 

تکلیف وکلاء نسبت به موکل بعد از استعفاء

وکلاء نباید بعد از استعفاء از وکالت یا معزول شدن از طرف موکل یا انقضاء وکالت به جهتی از جهات وکالت طرف مقابل یا اشخاص ثالث را در آن موضوع بر علیه موکل سابق خود یا قائم مقام قانونی او قبول نمایند و محاکم , وکالت او را نباید در این مورد بپذیرند.

ب ـ کانون وکلا

مؤسسه ای است مستقل و دارای شخصیت حقوقی که در مقرهر دادگاه استان تشکیل می شود که در آن حوزه حداقل 60 نفر وکیل دادگستری به شغل وکالت اشتغال دارند و تا وقتی عده وکلاء به حد نصاب مزبور نرسیده وکلای آن حوزه تابع مقررات و نظامات کانون وکلای مرکز می باشند .

پ ـ تشکیلات کانون وکلا

کانون وکلاء در 4 قسمت برابر مادۀ 1 لایحۀ قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب پنجم اسفند ماه 1333 تشکیل می گردد.

الف) هیئت عمومی : متشکل از وکلاء پایه 1 و 2 دادگستری است باشد .

ب) هیئت مدیره : از بین وکلا باشد کمتر از 50 سال نباشد. و 20 سال سابقه

ج) دادگستری انتظامی وکلا

د) دادگاه انتظامی وکلا

در بند الف وکلاء عضو نه در حالت تعلیق باشند و نه محکومیت انتظامی از درجۀ 4 به بالا داشته باشند .

ج ـ وظایف هیئت مدیره کانون وکلا

الف) دادن پروانه وکالت بر داوطلبان واجد شرایط

ب) اداره امور راجع به وکالت دادگستری و نظارت بر اعمال وکلاء و کارشناسان

ج) رسیدگی به تخلفات و تعقیب انتظامی وکلاء و کارگشایان دادگستری به وسیلۀ دادسرا و دادگاه انتظامی وکلا

د) معاضدت قضائی

هـ) فراهم آوردن وسایل پیشرفت علمی و عملی وکلاء

د ـ انواع مجازات انتظامی وکلاء

مجازات های انتظامی وکلا عبارت است از :

1)        اخطار کتبی

2)        توبیخ با درج در پرونده

3)        توبیخ با درج در روزنامه رسمی و مجله کانون

4)        تنزل درجه

5)        ممنوعیت از سه ماه تا سه سال

6)         محرومیت دائم از شغل وکالت

هـ ـ معاضدت قضائی

در کانون وکلا دایره ای است به نام مؤسسه معاضدت قضائی که کارکنان آن از بین وکلاء دادگستری انتخاب می شوند و افرادی که تقاضای معاضدت می نمایند به این دایره مراجعه و معاضدت با تحقیقاتی که انجام می دهد در صورت قبول درخواست وکیلی برای متقاضی تعیین می کند و ابلاغی به وکیل مبنی بر تفویض وکلات معاضدتی ارسال می دارد وکیل منتخب مکلف است وکالتنامه ای تنظیم و نسخه ای از آن را به دبیرخانه معاضدت بفرستد و در دادگاه شرکت و جریان کار دادگاه را به شعبه معاضدت اعلام دارد.

دایره معاضدت به صورت دایره مشورت گره گشای کار بسیاری از مردم و مراجعین بود . متأسفانه امروزه محل کانون به غربت غریبی گرفتار آمده است و کمتر محل توجه عموم قرار دارد و وکلاء نیز فقط در شرایط اضطرار و آن هم به اجبار حداقل سالی یک بار در آبان ماه جهت تمدید پروانه خود به کانون مراجعه می نمایند چه برسد به مردم عادی

نواقص عقد وکلات در حقوق ایران

1- در قانون مدنی قید نشده که قرارداد وکالت باید کتبی باشد . صراحت مادۀ 658 ق . م . «وکالت به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن کند واقع می شود» ناقص و نارسا است .

زیرا قواعد کلی حاکم بر روابط افراد را که قانون مدنی بیان می کند باید با رویه متعارف جامعه منطبق باشد . و علی القاعده مقامات اجرایی کشور در غالب موارد خصوصاً در نقل و انتقالات اموال غیر منقول و منافع آنها تقاضا دارند که وکالتنامه کتبی و رسمی به آنان ارائه شود ، پس وکالت به هر لفظ که نوعی وکالت شفاهی است منشأ اثر حقوقی نیست.

2-مادۀ 660 ق . م ؛ «وکالت ممکن است به طور مطلق و برای تمام امور موکل باشد و با قید و برای امر یا امور خاصی».

در مادۀ 661 ق . م . منظور از وکالت مطلق را بیان کرده : اداره کردن اموال موکل که وکالت مطلق و برای تمام امور موکل در قانون مدنی قابل انتقاد است زیرا کارایی و جنبۀ اجرایی ندارد . علاوه بر آن شخص نمی تواند در برخی امور به دیگری وکالت دهد مانند : ولایت بر صغیر ـ وصایت بر ثلث مولی علیه موصی رجوع در طلاق رجعی .

لعان زوجه یا نفی ولد ـ شهادت ، سوگند در دادگاه و از این قبیل امور از وکالت مطلق در مادۀ 660 و 661 استنباط می شود که «وکالت مطلق» یعنی نیابت در اداره امور مالی موکل که واژه اداره خود حالت ابهام داشته و محل بحث و ایراد است .

به عنوان مثال : شخصی که در خارج از کشور اقامت دارد و در ایران یک شرکت تجاری یا ساختمانی دارد با تنظیم وکالتنامه ای به فرد مورد اعتماد خود وکالت مطلق می دهد که در ایران ادارۀ اموال و یا دارایی های وی مانند اداره کردن این شرکت تجاری یا ساختمانی را بر عهده گیرد.

حال این سؤال مطرح می گردد که آیا خرید و فروش ، اجاره و رهن شامل اداره کردن اموال می گردد یا خیر ؟ خصوصاً اموال غیر منقول ؟

با توجه به رویۀ عملی و عرف .

در جامعۀ ما این است که خرید و فروش اموال خصوصاً اموال غیر منقول باید با ذکر تمامی مشخصات و حتی پلاک ثبتی صریحاً در وکالتنامه قید شود.

علاوه بر آن مادۀ 665 ق . م . می گوید وکالت در بیع وکالت در اخذ ثمن نیست مگر اینکه قرینۀ قطعی باشد که دلالت بر آن کند .

 

نتیجه :

این امور را باید وکالت قید نامید و از قلمرو وکالت مطلق خارج کرد و ابهام موجود در مادۀ 660 و 661 ق . م کماکان باقی می ماند . شاید عنوان وکالت مطلق از قانون مدنی را باید حذف کرد.

ایراد بعدی که نقص در قانون مدنی به حساب می آید راجع به جایز بودن عقد وکالت است همه می دانیم که وکالت عقدی است جایز ولی در قانون مدنی این به صراحت ذکر نشده بر اساس مادۀ 219 ق . م در کلیه عقود را لازم می داند (اصل لزوم) مگر اینکه قانون عقد را جایز بداند . مانند مادۀ 611 ق. م.

ودیعه عقدی است جایز , و ما در مورد وکالت فقط در مادۀ 679 ق.م که می گوید :

«ودیعه عقدی است جایز»

و ما در عقد وکالت فقط در مادۀ 679 ق.م داریم که «موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل ، بلا عزل باشد و عدم عزل او در ضمن عقد لازم شرط شده باشد که بدانیم وکالت عقدی است جایز. »

سؤال : آیا عدم عزل وکیل را ضمن خود عقد وکالت می توان شرط کرد یا خیر ؟ و آیا این شرط را باید رعایت کرد یا خیر ؟

قانون مدنی در مورد عقد وکالت ، مسایل کلی و نظری را اهمیت داده و به جنبه عملی قضایا توجهی نشان نداده است.

ما می دانیم که عقد وکالت باید حتماً کتبی باشد که این نقص را قانون آیین دادرسی مدنی در مادۀ 43 ق . آ . د. م. که می گوید :

«وکالت ممکن است به موجب سند رسمی باشد»

جبران کرده : «حالا به مسئله ایجاب و قبول و یا عزل وکیل توسط موکل و یا انقضای وکیل بر می خوریم که هر یک از این امور باید صراحتاً کتباً به طرف دیگر ابلاغ شود»

قانون مدنی در مادۀ 657 ق. م می گوید : «تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است» ظاهراً این ماده ناقص است. ظاهر این ماده می گوید موکل ایجاب می کند مثلاً آقایAطی یک نامه آقایBرا برای فروش قالی هایش در اصفهان را بوسیلۀ نامه یا تلگرام انتخاب می کند.

آقایBهم وکالت آقایAرا با رسیدن نامه یا تلگرام قبول می کند . در اینجا عقد وکالت محقق می شود .

سؤال : آیا عقد وکالت صرفاً با قبولی وکیل محقق شده است ؟ آیا قبولی یا عدم قبولی وکیل بایستی مجدداً به موکل ابلاغ شود تا او تکلیف خود را بداند یا خیر ؟

جواب : طبق رویۀ قضایی معمول هر واقعه حقوقی بایستی به شخص ذینفع ابلاغ گردد تا بتواند منشأ اثر حقوقی باشد.

ایراد بعدی مربوط به مادۀ 679 ق.م می گوید :

«موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند» ولی ماده نمی گوید به چه نحوی می تواند وکیل را عزل کند در اینجا مادۀ 37 ق. آ. د. م. به کمک آمده نقص و خلاء موجود را پر کرده و می گوید :

«اگر موکل به وکیل معزول اطلاع دهد ، اظهار شفاهی عزل وکیل باید در صورتجلسه قید و به امضای موکل برسد».

گرچه مادۀ 37 ق. آ. د. م.مربوط به قانون آیین دادرسی مدنی و دعاوی دادگستری است ولی به خاطر کمبودهای موجود در قانون مدنی باید از مواد 37 و 38 و 39 و 43 ق. آ. د. م. وحدت ملاک گرفت و آن را به انواع و اقسام وکالتنامه ها تسری داد.

مسئولیت وکیل : «هر گاه از تقصیر وکیل خسارتی به موکل متوجه شود که عرفاً وکیل مسبب آن محسوب می گردد مسئول خواهد بود».

مادۀ 666 ق.م در ماده سابق الذکر منظور از واژه مسبب یا سبب روشن نیست .

چرا ؟ زیرا ظاهر ماده نشان می دهد که وکیل در امری ممکن است مقصر باشد ولی مسبب نیست ، لذا مسئولیتی در قبال موکل ندارد و مسئولیت وی هنگامی مطرح است که هم تقصیر کرده باشد و هم مسبب آن محسوب گردد.

مادۀ 953 ق.م می گوید :

«تقصیر اعم است از تعدی یا تفریط»

بدین جهت کسی که مرتکب تعدی یا تفریط شده مسئول است و لازم نیست که مسبب هم شناخته شود.

اجتماع وکلا :

مادۀ 670 ق.م : «در صورتی که دو نفر به نحو اجتماع وکیل باشند به موت یکی از آنها وکالت دیگری باطل می شود»

وقتی موکل برای انجام امری با 2 وکیل قرار داد بسته که بطور اجتماع امری را عهده دار شوند با فوت یکی وکالت دومی باطل می شود . چرا ؟

وکالت دومی چه ربطی به وکالت اولی دارد . اگر بگوییم با فوت یکی از وکلا حالت اجتماع از بین رفته و لذا وکالت نفر دوم تا تعیین تکلیف متوقف می گردد امری استدلالی است و منطقی

سؤال : چه ارتباطی میان فوت نفر اول و بطلان وکالت نفر دوم می تواند وجود داشته باشد ؟

عقد مشروط عقدی است مرکب از عقد اصلی و شرط یا شروط ضمن آن در موارد عدیده چنانچه شرط از میان برود . یا تحقیق پیدا نکند . عقد به صحت و اعتبار خود باقی می ماند .

مسئولیت از باب توکیل :

در مادۀ 672 ق.م می خوانیم که وکیل در امری نمی تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد مگر اینکه صریحاً یا به دلالت قراین ، وکیل در توکیل باشد.

مادۀ قانون مرقوم پاسخ نمی دهد که چنانچه وکیل دوم در اجرای امر وکالت مرتکب تقصیر گردد چه کسی در مقابل موکل مسئول و ضامن است ؟

وکیل یا وکیل دوم ؟

مادۀ 673 ق.م می گوید : «اگر وکیل که وکالت در توکیل نداشته ، انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب می شود مسئول است ولی متأسفانه در باب مادۀ 672 پاسخ بدون جواب مانده و مسئله صرفاً استنباطی شده است. در حالی که این مسئله در کلاس های دانشگاه مطرح و مورد سوال واقع می شود

محجوریت وکیل با موکل

به نحوۀ انشای مادۀ 682 ق.م توجه کنیم «محجوریت موکل موجب بطلان وکالت می شود مگر در اموری که حجر مانع در توکیل در آنها نمی باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد.»

اولاً : نحوۀ انشای مادۀ ایجاد ابهام و اشکال می کند .

ثانیا : بحث را بطور کلی و به نحو اطلاق مطرح می نماید یعنی صحبت از محجوریت وکیل یا موکل است و دامنۀ بحث باید محدودتر شود و فقط شامل سفیه یا غیر رشید گردد .

صغیر غیر ممیز ، مجنون و صغیر ممیز نه می توانند به کسی وکالت دهند و نه می توانند وکیل واقع شوند. دامنۀ اختیارات صغیر ممیز بسیار محدودتر است و منحصر به تملکات بلاعوض می گردد زیرا از مواد 212 ، 213 و 1212 ق.م مستفاد می شود که اعمال صغیر ممیز باطل است آنچه باقی می ماند اقدامات حقوقی سفیه یا غیر رشید است که در زمینۀ امور مالی غیر نافذ و در باب مسائل غیر مالی صحیح و معتبر است و لذا در بسیاری از امور می تواند گاه موکل باشد و گاه وکیل .

مثلاً خواهری که سفیه است در امور غیر مالی به بردار سالم خود که وکیل است وکالت دهد و برعکس خواهری که سالم است می تواند حتی در مسائل مالی خود به برادرش که سفیه است وکالت دهد برادر وکیل و سفیه زیرا اقدامات مالی سفیه با تنفیذ قیم صحیح و معتبر است . پس ایرادی ندارد که اقدامات این برادر سفیه توسط خواهرش که مالک است تنفیذ می گردد . زیرا تنفیذ مالک از تنفیذ قیم معتبرتر است .

عملی که منافی با وکالت باشد

مادۀ 683 ق.م می گوید : «هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی با وکالت وکیل باشد به جا آورد مثلاً مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ می شود

محتوای این ماده یک جمله کم دارد تا نقص آن برطرف شود و این گونه انشاء شود : «هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی با وکالت باشد به جا آورد مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد ، مشروط بر اینکه این گونه اقدامات به ضرر وکیل نباشد وکالت فسخ می شود

از واژه فسخ استفاده می کنیم زیرا فسخ حق بر هم زدن عقدی که صحیحاً وارد شده ولی انفساخ برهم خوردن خود به خود و بدون اراده هر یک از طرفین عقد منحل می شود . مانند : تلف مبیع قبل از قبض .

 

وکالت به طرق ذیل مرتفع می شود

مادۀ 678 ق.م وکالت به طرق ذیل مرتفع می گردد :

1-به عزل موکل

2-به استعفای وکیل

3-به موت یا جنون وکیل یا موکل »

بند 1 اشتباه است زیرا موکل عزل می کند ولی عزل نمی شود و شایسته است انشای آن این گونه باشد :

«به عزل وکیل توسط موکل تا با بند 2 آن همگامی و همخوانی داشته باشد».

چند نکته در مورد عقد وکالت

تعریف : ماده 656 قانون مدنی وکالت عقدی است که به موحب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود میگرداند ؛ پس مطابق تعریف فوق وکالت ، عقد است و مشمول ماده 183 قانون مدنی می باشد . عقد وکالت برگرفته از بند 1و2 ماده 678 و نیز ماده 679 قانون مدنی عقدی جایز بوده و مشمول ماده 186 است . ماده 678 : وکالت به طرق ذیل مرتفع می شود : 1- عزل موکّل ( عزل وکیل توسط موکّل ) 2- استعفای وکیل 3- به موت یا به جنون وکیل یا موکّل . در باب عزل وکیل توسط موکل و زمان آن ماده 679 می گوید : موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل ( او ) در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد . بنابر آنچه گفته شد وکالت عقدی جایز است و موکل هر زمان بخواهد می تواند وکیل را عزل کند و وکیل نیز هر زمان بخواهد می تواند استعفا دهد . علاوه بر این بند  3 ماده 678 ق.م فوت و جنون هر یک از وکیل یا موکّل را از موجبات منفسخ شدن عقد وکالت می داند حال سوالی که ممکن است اینجا پیش بیاید این است که اگر در عقد وکالت به غیر از جنون و فوت یکی از طرفین عقد را بر هم بزند و در صورت انجام این عمل طرف دیگر متضرر شود آیا طرف بر هم زننده مسئولیتی خواهد داشت یا خیر ؟ ثانیا ، اگر هر دو با هم عقد را بر هم زنند این رفتار چه نامیده می شود ؟ با توجه به ماده 675 ق.م ، موکل باید هزینه هایی را که وکیل شخصا متحمل شده است را به علاوه اجرتش متناسب با عملکرد او پرداخت کند ؛ همین جا ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا قید متناسب با عملکرد را برای پرداخت اجرت می آوریم ؟  به این دلیل که اگر بصورت مطلق بگوییم اجرت وکیل پرداخت شود و حدود آنرا تبیین نکنیم در صورت عدم انجام وکالت به نحو احسن ، نه می شود هیچ حق الزحمه ای را نپرداخت و نه منصفانه است که  حق الزحمه وی به طور کامل پرداخت شود زیرا در هر دو صورت ظلم و اضرار است و مطابق قاعده فقهی لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام صحیح نیست . بنابراین باید متناسب با عملکرد وکیل حق الوکاله وی را پرداخت نمود  ؛ اما حال اگر وکیل استعفا دهد و موکل به واسطه این استعفا متضرر گردد تکلیف چیست ؟ در اینجا هم اگر ضرری متوجه موکل شود به سبب استعفای بی موقع وکیل مطابق ماده 43 قانون آیین دادرسی مدنی وکیل ملزم به جبران خسارت مادی و معنوی خواهد بود و اگر موکل وکیل را عزل کند حق الوکاله وکیل مطابق آنچه در فوق گذشت باید پرداخت شود . ماده 43 ق.آ.د.م : عزل یا استعفای وکیل یا تعیین وکیل باید در زمانی انجام شود که موجب تجدید جلسه دادگاه نگردد ، در غیر این صورت دادگاه به این علت جلسه را تجدید نخواهد کرد . بنابراین استعفا یا عزل باید مطابق ماده و 667 و666 قانون مدنی و نیز مواد 38 و 39 قانون آیین دادرسی مدنی باشد و الا مشمول ماده 43 ق . آ.م خواهد بود . درباره سوال دوم هم به نظر میرسد که این امر ایقاعی دوطرفه می باشد ؛ ایقاع عملی است که ایجاب کننده و قبول کننده آن به اراده یک نفر می باشد  ، اثرگذاری ایقاع یا به شکل یک طرفه است و یا دو طرفه ؛ ایقاع یک طرفه فقط نسبت به خود ایقاع کننده اثر دارد همانند اعراض ( اسقاط حق عینی ) و دو طرفه مثل طلاق و ابراء ( اسقاط حق دینی ) که یک طرف اراده به عملی حقوقی میکند و هم برای خودش و هم برای شخص دیگری آثار حقوقی ایجاد می کند بطور مثال در ابراء فرد هم حق خود را ساقط می کند و هم ذمه مدیون را ، بدون اینکه مدیون در ایجاب و یا حتی قبولی نقشی داشته باشد . مطلب دیگر مربوط به نوع وکالت است . وکالت یا به صورت مطلق است یا مقید . اکنون می خواهیم در مورد وکالت مطلق در فروش بحث کنیم ، به این معنی که شخصی به شخص دیگری به طور مطلق وکالت می دهد که مال وی را بفروشد و به وی در انتخاب خریدار و ثمنی که قرار است دریافت کند و ... اصطلاحا اختیار تام می دهد ؛ حال مسئله این است که آیا وکیل حق دارد خود را خریدار مال قرار دهد و مال را بخرد یا نه ؟ پاسخ این است که حق ندارد مگر اینکه بهای کالا معین باشد و مظنّه بورسی داشته باشد ، در این صورت وکیل می تواند خود طرف معامله واقع شود ، پس وکیل باید توجه کند ببیند عین مظنه بورسی ( مظنه بورسی یعنی مثلا اکثریت جامعه از میزان ثمن آن مطلع باشند و قیمت عرفی و بازاری آن را بدانند  ) دارد یا خیر ؟ حال ببینیم پاسخ این پرسش که سوال کارشناسی ارشد سراسری سال 86 می باشد چیست ؟ { بر اساس وکالتنامه ، وکیل می تواند مورد وکالت را به هر مبلغ و به هر کس که صلاح بداند بفروشد ؛ وکیل هم مورد وکالت را با یک پنجم بهای واقع به خود می فروشد حال وضعیت این بیع چگونه است ؟ } در این سوال چند نکته قابل برداشت است ، اولا از سیاق عبارت این مفهوم برداشت می شود که نوع وکالت ، مطلق است اما نکته ای که وجود دارد این است که نمی دانیم بهای کالا مظنه بورسی دارد یا خیر ؟ ما اگر علم نداشته باشیم که مظنه بورسی وجود دارد یا نه  باید اصل عدم را جاری کنیم و بنا را بر این بگذاریم که در زمان بیع مال دارای قیمت معینی نبوده است اما چون در اینجا گفته وکیل به یک پنجم قیمت واقعی عین فروخته فلذا مال دارای قیمت معین بوده است . از طرف دیگر درست است که در سوال گفته شده به هر قیمتی ، ولی موکل که محجور ، خاصه سفیه نبوده که بخواهد مالش را به یک پنجم بها ( یعنی همان میزانی که در قانون مدنی قدیم میزان مغبونیت بود ) مالش به فروش رود ! و مواد 667 و 666 قانون مدنی همین امر و مسائل این چنینی را تذکر میدهد و اساس وکالت اعتماد و امانت داری است به علاوه 662 که می گوید : ( وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آنرا بجا آورد ، وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام امر اهلیت داشته باشد ) ؛ رعایت امانت و حال موکل توسط وکیل را بیان می کند و خود انسان در حالت عادی و غیر فورس ماژور که به ضرر خویش اقدام نمی کند پس وقتی گفته شده به هر قیمتی منظور معنای عرفی سخن موکل است نه این که به هر قیمتی که موکل می خواهد و الا اگر غیر این باشد وکیل می گوید به یک ریال عین را فروختم .  بنا بر آنچه گذشت چون مال مظنه بورسی داشته است وکیل می توانسته خود طرف معامله واقع شود اما چون به یک پنجم قیمت واقعی فروخته است موکل حق دارد با استناد به مواد 666 و667 و 416 ( خیار غبن ) قانون مدنی اولا بیع را به استناد خیار غبن فسخ کرده و ثانیا وکیل را عزل کند تا متضرر نشود و وکیل نتواند مجددا به ضرر او عمل کند

 

نتیجه گیری:

1)         برای صحت عقد وکالت ، موکل مجنون و صغیر غیر ممیز نباشد و صغیر ممیز و سفیه در اموری که خود می توانند انجام دهند مانند : قبول هبه و صلح بلا عوض و حیازت مباحات می توانند به غیر وکالت دهند .

2)         وکیل نمی تواند مجنون و صغیر غیر ممیز باشد زیرا قصد انشاء آنان در قبول عقد وکالت اعتبار قانونی ندارد ولی صغیر ممیز و سفیه می توانند در کلیه امور مالی و غیر مالی از طرف دیگری وکیل باشد ، زیرا آنچه برای آنها ممنوع است تصرف در اموال دیگران با اجازۀ مالکین آن مگر آنکه غیر مستقیم برای آنان ایجاد تعهد و مدیونیت بنماید .

3)         مادۀ 682 ق.م می گوید : «محجوریت موکل موجب بطلان وکالت می شود مگر در اموری که حجر مانع از توکیل در آنها نمی باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد

4)         اطلاق « الاستنابه فی التصرف» در کلام برخی از فقهای شیعه ، منصرف به «الاستنابه فی التصرف بالذات» است.

5)         اکثر فقهای سنی معتقدند که وکالت تفویض اختیار تصرف در چیزی که خود شخص در آن چیز ذی حق باشد و آن چیز قابل نیابت باشد و این تفویض در زمان حیات خود شخص صاحب حق باشد.

6)         تعریف وکالت در حقوق مدنی ایران بسیار نزدیک به تعریف وکالت در حقوق مدنی عراق است و طبق هر دو تعریف وکالت در اعمال حقوقی و مادی جایز است .

7)         مراد از «عمل قانونی» عمل مشروع باشد، با تعریف قانون مدنی ایران و عراق هماهنگ است . اما اگر مراد از آن اعمال حقوقی در مقابل اعمال مادی باشد اخص از آنها می گردد .

8)         ظاهراً مقصود قانون گذار مصر معنای اخیر (اعمال حقوقی در مقابل اعمال مادی) باشد ، زیرا در تفسیر آن گفته اند که قانون گذار با قید عمل قانونی، قرارداد مقاطعه کاری (مقاوله) و قرارداد کار را از تعریف خارج کرده زیرا موضوع این قراردادها در حقوق مصر عمل مادی است .

9)         نزدیک بودن تعریف وکالت در قوانین مدنی کشورهای اسلامی و مطابقت آن با فقه ، ناشی از نزدیک بودن تعریف وکالت نزد فقهای مذاهب اسلامی است

10)      قول مشهور فقهاء امامیه آن است که وکالت عقد می باشد و قانون مدنی در این زمینمه از قول مشهور پیروی نموده است .

11)      قول غیر مشهور (علامه حلی) آن است که وکالت عقد نیست بلکه مانند : اذن و اباحۀ در تصرف است و در صورتی که بوسیلۀ ایجاب و قبول واقع شود عقد می باشد. یعنی رضای باطنی برای قبول وکالت کافی است که این با اصول حقوقی منطبق نیست زیرا رضای باطنی بدون داشتن قصد و چیزی که دلالت بر آن نماید نمی تواند قبول محسوب گردد و همچنان که ایجاب محتاج به قصد و چیزی است که دلالت بر آن نماید بنابراین در حقیقت علامه بر آن است که وکالت احتیاج به قبول ندارد.

12)      در مواردی که موکل می تواند وکیل را عزل کند، چنانکه او را عزل کرد مادام که اطلاع عزل به وکیل نرسد وکالت منحل نمی شود و تمام اموری که قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود بنماید نسبت به موکل نافذ است (مادۀ 680) قانون مدنی در این امر پیروی از قول مشهور فقها نموده است .

13)      قانون مدنی در انحلال عقود وکالت بجنون یکی از طرفین پیروی از قانون اسلام (امامیه) نموده است و مبنای آن در حقوق مزبور اجماع می باشد.

14)      مادۀ 954 ق.م «حدوث سفه موکل در اثناء وکالت در صحت آن تأثیر نمی نماید ، زیرا رشد در امور مزبور معتبر نمی باشد ولی نسبت به امور دیگر که سفیه نمی تواند در آن تصرف نماید مانند معاملات و عقود ایجاباً و قبولاً سفه در اثناء وکالت موجب انفساخ عقد مزبور خواهد بود. قانون مدنی در این امر نیز پیروی از حقوق امامیه نموده که متکی بر اجماع است

15)      اغماء و بیهوشی را فقهای امامیه اجماعاً مانند جنون موجب انحلال عقد وکالت دانسته اند ولی قانون مدنی با آن که در مقام بیان موجبات زوال وکالت بوده، نامی از اغماء نبرده و به سکوت برگزار کرده است .

16)       با روش قضائی دادگاه ها و توجه به مادۀ (3) ق.آ.د.مراهی که بتوان اغماء را موجب زوال وکالت دانست یافت نمی شود.

17)      در آیین دادرسی مدنی عزل و استعفاء توضیح داده شده که عزل از جانب موکل و استعفاء از جانب وکیل است .

18)      مجازات وکلا در صورت تخلف توضیح داده شده که عبارت است از : اخطار کتبی ـ توبیخ با درج در پرونده ـ توبیخ با درج در روزنامه رسمی و مجله کانون ـ تنزل درجه ـ ممنوعیت از سه ماه تا سه سال ـ محرومیت دائم از شغل وکالت

19)      کانون وکلا و دایره معاضدت قضایی و تشکیلات آن توضیح داده شد که از وظایف کانون دادن پرونده وکالت به واجدین شرایط ـ تمدید پرونده.

20)      دایره معاضدت قضایی وسیلۀ مشاوره و تعیین وکیل معاضدتی برای متقاضیان را پس از بررسی به عهده دارد که این دایره در کانون وکلاء قرار دارد. که امروزه وکلا آبان ماه برای تمدید پروندۀ وکالت خود به این دایره رفت و آمد می کنند .

21)      وکالت در قانون مدنی از مادۀ 656 تا 683 است .

22)      وکالت طبق قانون مدنی عقدی است اذنی وکالت در امور حقوقی امکان پذیر است مگر در قبض ثمن و اخذ حق که تصریح می خواهد یا قرینۀ قطعی دلالت بر آن کند که قول مزبور قول مشهور فقهاء هم می باشد .

23)      موکل باید اهلیت و اختیار داشته باشد .

24)      موارد وکالت باید تصریح شود .

25)      موکل شدن سفیه و صغیر ممیز در تملکات بلا عوض صحیح است پس وکالت دادن آنها هم صحیح است .

26)       تملیکات بلاعوض سفیه و صغیر ممیز، باطل است .وکالت آنها هم باطل است زیرا اهلیت این کار را ندارند .

27)      از نواقص عقد وکالت در قانون مدنی عزل شفاهی وکیل یا ایجاب و قبول وکیل که ذکر نشده کتبی باشد و این نقیصه باید رفع شود.

28)      به خاطر کمبودهای موجود در قانون مدنی ایران باید از مواد 37 و 38 و 39 و 43 ق . آ . د . م . وحدت ملاک گرفت و آن را به انواع و اقسام وکالتنامه تسری داد.

29)      وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را انجام دهد.

30)      وکیل هم کسی باشد که برای آن امر اهلیت داشته باشد.

31)      ورشکسته می تواند وکیل شود ولی نمی تواند موکل شود زیرا اهلیت دارد (عاقل ـ بالغ ـ رشید) ولی اختیار ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مأخذ :

1-         اصفهانی، راغب، حسین محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ دوم، دفتر نشر کتاب، 1404 ق.

2-         مقری، فیومی، احمد بن محمد بن علی، المصباح المنیر، چاپ اول، ایران، مؤسسۀ الهجره ، 1405 ق.

3-         ابن حمزه، الوسیله الی نیل الفضیله ، [بی تا] ، [بی نا[.

4-         حلی، جعفر بن حسن، (محقق حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، 4 جلد، تحقیق سید محمد صادق شیرازی، چاپ دوم، قم، [بی نا]،) 1409ق.

5-         حسینی عاملی، سید محمد جواد، مفتاح الکرامه، 10جلد، [بی جا] مؤسسۀ آل البیت (احیاء التراث) ، [بی تا[

6-         جبعی عاملی، زین الدین (شهید ثانی) ، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، چاپ دوم، بیروت، دار الحیاء التراث، 1403 ق.

7-         نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، 43 جلد، چاپ ششم، [بی جا] دار الکتب الاسلامیه، 1394ق.

8-         ماوردی بصری، محمد بن حبیب، الحاوی الکبیر،[بی جا]، [بی نا]، [بی تا[.

9-         ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج 5- [بی تا]، [بی نا[.

10-       ابی البرکات، الشرح الکبیر، ج3، [بی نا]، [بی تا[.

11-       سمرقندی، تحفه الفقهاء، ج3 ، [بی نا]، [بی تا[.

12-       ر.ک، عبدالرحمن جزیری، الفقه علی المذاهب الأربع، ج3، [بی نا]، [بی تا[.

13-       سنهوری، عبد الرزاق احمد، الموجزفی النظریه العامه للا التزامات فی القانون المدنی المصر، قاهره، مطبعه لجنه التألیف و الترجمه و النشر، 1983م.

14-       حلی، محمد بن حسن (علامه حلی) ، تبصره المتعلمین، [بی نا]، 648-726.

15-       نوین ، پرویز، نواقص عقد وکالت، مقاله، اینترنت.

16-       احمدی، نعمت، آیین دادرسی مدنی، چاپ اول، چاپ سحاب، 1375.

17-       خردمندی، سعید، تجارت و تطبیق آن با فقه، چاپ نشر، مؤسسۀ بوستان، کتاب قم، 1382.

18-       امامی، سید حسن، حقوق مدنی، جلد2 ، چاپ یازدهم، چاپخانۀ اسلامیه، آذرماه 1374.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 30 دی 1393 ساعت: 8:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تعريف، مفاهيم اساسي و اصول بودجه

بازديد: 231

 

«به نام خدا»

 

عنوان تحقیق:

تعريف، مفاهيم اساسي و اصول بودجه

 

تهیه وتنظیم:

 

 

 

 

 

 

زمستان 93

 

 

 

چكيده

در اين مقاله فلسفه وجودي بودجه، تاريخچه و تعريف بودجه و همچنين اصول بودجه شامل اصل سالانه بودن بودجه، اصل تعادل بودجه، اصل وحدت بودجه، اصل كامليت يا جامعيت بودجه، اصل شامليت يا تفصيل بودجه، اصل تخصيص و عدم تخصيص بودجه، اصل انعطاف پذيري، اصل تحديدي بودن هزينه ها، اصل تخميني بودن درآمدها، اصل تنظيم بودجه بر مبناي عمليات، اصل تقدم درآمد بر مخارج، اصل تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر شرح داده مي شود.

كليدواژه : بودجه ؛ اصول بودجه

 

1- مقدمه

چون مفهوم بودجه از آغاز پيدايشش تاكنون تغيير و تحول بسيار يافته است از اين رو تعريف جامعي كه در برگيرنده تمام مفاهيم آن در دوره هاي گذشته و زمان حال باشد كار دشواري است. ديدگاهها، نظريه ها و تعاريف زمانمند و مكانمنداند و به همين خاطر در زمان ها و مكان هاي متفاوت تعاريف متفاوتي ارائه شده است. اگر نظام بودجه ريزي كشور را به ساختماني تشبيه نماييم، اصول بودجه فونداسيون و اسكلت آن محسوب مي شود و هر چه بر مبناي اصول علمي و منطق اقتصادي استوارتر باشد قطعاً نتايج مطلوب تري به دنبال خواهد داشت. اصول بودجه در ايران نشأت گرفته از قانون اساسي، قانون محاسبات عمومي، قانون برنامه و بودجه و ديدگاههاي صاحبنظران و كارشناسان اقتصادي مي باشد[4]. در اين مقاله ابتدا به اصطلاحات بودجه و سپس تعاريف مهم آن پرداخته و در نهايت به اصول مهم بودجه اشاره مي شود.

 

2- فلسفه وجودي بودجه

انسانها در دوران مختلف هميشه درصدد بوده اند تا نيازها و خواسته هاي خود را به نوعي از امكاناتي كه در طبيعت وجود دارد تأمين نمايند. اما با توجه به اينكه نيازها و خواسته هاي انسان نامحدود و در مقابل، منابع و امكاناتي كه در اختيار دارد محدود است، مي توان گفت كه بشر با دنيايي مملو از كميابي زندگي مي كند و لذا در مواجهه با اين مشكل از قوه تعقل و قدرت تجزيه و تحليل و توان پيش بيني خود استفاده كرده و با توسل به برنامه ريزي درصدد برآيد تا با حداقل امكاناتي كه در اختيار دارد، حداكثر مطلوبيت را نصيب خود نمايد.

 

حتي آثار به جا مانده از زندگي بشر اوليه در صدها هزار سال پيش، قبل نشانه هاي زيادي از برنامه ريزي در امور دارد. با عنايت به مباحث مطرح شده، مي توان گفت: فلسفه وجودي بودجه نويسي دو عامل است: يكي نيازهاي نامحدود بشر و دوم منابع و امكانات محدودي كه در اختيار دارد[4].

 

3- واژه شناسي بودجه

در گذشته فرانسويان كلمه «بوژت» را به معني كيف يا كيسه چرمي كوچك به كار مي برده اند. اين كلمه نخستين بار در انگلستان براي كيف كوچك حاوي مهر «وزارت دارايي» آن كشور و سپس نام كيفي گرديد كه بصورت دريافتها و پرداختهاي كشور را در آن مي نهادند. در سال 1733 زماني كه وزير دارايي انگلستان صورت دريافتها و پرداختها و گزارش مالي سالانه كشور را براي نمايندگان مردم مطرح ساخت، نويسنده ناشناسي در جزوه اي با عنوان «كيسه اش باز شد1» به سياست وزير داراي حمله نمود و او را به شعبده بازي تشبيه كرد كه كيسه حقه ها و كلكهاي خود را گشوده است و به طعنه گفته شد «سفره اش-بودجه اش- را گشوده است».

كلمه« بوژت» فرانسوي اندك اندك انگليسي شد و به صورت «باجت2» درآمد و سپس بدان شكل به فرانسه بازگشت و با گويش فرانسوي «بودجه» مرسوم شد[3].

 

4- تعريف بودجه

تعريف هاي زيادي براي بودجه شده است كه به چند نمونه از آن به شرح زير اشاره مي شود:

بودجه دخل و خرج دولت است [5].

اولين تعريف قانوني كه از بودجه در نظام حقوقي مالي ايران به عمل آمده است در ماده يك قانون محاسبات عمومي مصوب مورخ 21 صفر 1329 هجري قمري مطابق با سال 1289 شمسي است كه بودجه را چنين تعريف كرده است[7]: «بودجه دولت سندي است كه معاملات دخل و خرج مملكتي براي مدت معيني در آن پيش بيني و تصويب  مي گردد. مدت مزبور را سنه مالي مي گويند كه عبارت از يك سال شمسي است».

دومين تعريف قانوني مربوط به قانون محاسبات عمومي مصوب 16 اسفند 1312 شمسي مربوط مي شود كه چنين آمده است[7]: بودجه لايحه پيش بيني كليه عوايد و مخارج مملكتي است براي مدت يكسال شمسي كه به تصويب مجلس شوراي ملي رسيده باشد.

سومين تعريف قانوني مربوط به قانون محاسبات عمومي مصوب 15 ديماه 1349 شمسي است كه بودجه را چنين تعريف نموده است[7]: «بودجه كل كشور برنامه مالي دولت است كه براي يك سال مالي تهيه و حاوي پيش بيني درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار و برآورد هزينه ها براي انجام عملياتي كه منجر به وصول به هدفهاي دولت مي شود و از سه قسمت تشكيل مي شود: 1.بودجه عمومي دولت

2.بودجه شركت ها

3.بودجه موسساتي كه تحت عنوان غير از عناوين فوق در بودجه كشور منظور مي شود».

چهارمين تعريف مربوط است به قانون محاسبات عمومي كشور 1/6/1366 مجلس شوراي اسلامي، در اين قانون، بودجه كل كشور چنين تعريف شده است[7]: «بودجه كل كشور برنامه مالي دولت است كه براي يك سال مالي تهيه و حاوي پيش بيني درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار و برآورد هزينه ها براي انجام عملياتي كه منجر به نيل سياستها و به هدفهاي قانوني مي شود».

با دقت بيشتر در تعريف بودجه متوجه مي شويم كه سه جنبه سياسي، مالي و  برنامه اي جزو ماهيت بودجه بوده، هر تعريفي از بودجه بايد بر پايه هاي سه گانه مذكور تكيه داشته باشد. منتها هر دسته از تعاريف بودجه به مناسبت شرايط و اوضاع و احوال حاكم، بر يكي از جنبه هاي سه گانه فوق تآكيد بيشتري نموده است. به بيان ديگر هر نوع بودجه به مفهوم واقعي آن داراي آثار و ابعاد سياسي، مالي و برنامه اي است و اين سه بعد از هم جدا نشدني و ذاتي بودجه بوده، در همديگر تأثير متقابل و مداوم دارند.

با توجه به مجموع تعاريفي كه از بودجه وجود دارد مي توان عناصر تشكيل دهنده آن را برشمرد[1]:

1.بودجه برنامه مالي دولت است؛

2.بودجه براي يك سال مالي تهيه مي شود؛

3.بودجه پيش بيني آينده است؛

4.بودجه در برگيرنده كل درآمدها و هزينه هاي دولت در قالب بودجه عمومي، بودجه شركت هاي دولتي و بودجه ساير موسسات انتفاعي وابسته به دولت مي باشد؛

5.هزينه ها براي نيل به سياست ها و هدفهاي معين و قانوني دولت مي باشد.[3]؛

6.سندي است كه بايد به تصويب قوه مقننه برسد؛

7.هيچ دولتي بدون داشتن بودجه نمي تواند دست به فعاليتي بزند.

 

5- اصول بودجه

نقطه نظرات صاحب نظران پيرامون اصول بودجه با يكديگر تفاوت دارند. ولي اين تفاوت نظر كلي نبوده و در بعضي از اين اصول يك توافق نظر ضمني وجود دارد. با توجه به تفاوتي كه در ساختار دولت، اختيارات دولت و نوع حكومت در بين جوامع مختلف وجود دارد و همچنين پويايي وظايف و اختيارات دولتي در طول زمان، اين تفاوت ها قابل توجيه مي باشند. معمولاً اطلاق واژه «اصل» بدان گونه از قواعد و مقررات صورت مي گيرد كه چه از نظر مكان و چه از نظر زمان غير قابل تغيير باشند. در حاليكه نبايد به دلايل بالا آنچه كه به صورت متعارف اصول بودجه خوانده مي شوند تحت شرايط متفاوت تغيير كرده و يا به راحتي و بدون ايجاد مسأله اي از سوي دولتي ناديده گرفته شوند. در نتيجه استفاده از كلمه «اصل» براي بيان قواعد و ضوابط بودجه شايد چندان مناسب نباشد. به هر حال از آنجا كه استفاده از اين واژه در عمده كتابهاي ماليه متداول است در اينجا نيز ما به تبعيت براي بيان و معرفي قواعد، مقررات و ضوابط مفيد در تهيه و تنظيم بودجه از واژه «اصل» استفاده مي كنيم[11].

 

5-1- اصل سالانه بودن بودجه

در عمده تعاريف از بودجه اشاره شده است كه بودجه يك «پيش گويي» است. از انجا كه زمان در پيش گويي يك عامل عمده است، براي بودجه نيز زمان يك «اصل» محسوب مي شود. اما چه مدت از زمان در بودجه مورد پيش گويي قرار مي گيرد؟ الزاماً مدت زمان بودجه نمي تواند اصل باشد. به هر حال به صورت قاعده و عمدتاً بودجه براي يك سال تهيه مي شود كه با توجه به سال قانوني در ايران عرفاً يك سال شمسي است. به اين صورت كه خط مشي ها، سياستها، برنامه ها، عمليات، درآمدها و هزينه ها و بالاخره كليه محتويات بودجه براي يك سال شمسي پيش گويي مي گردد[11]. از آنجائيكه تهيه و تنظيم بودجه كاري دشوار و زمان بر است و گاه بيش از نيمي از سال را به خود اختصاص مي دهد، گاه از طرف بعضي از صاحب نظران پيشنهاد شده است كه بودجه براي زماني طولاني تر از يكسال تهيه و تنظيم شود. چنانچه بنابه هر دليلي بودجه سال آتي مصوب نشد دولت براي پيشبرد امور مي تواند به اندازه بودجه سال قبل را براي فررودين ماه استفاده كند كه به آن بودجه  مي گويند و اگر براي ارديبهشت آماده نشد مي تواند از بودجه  استفاده كند و به همين ترتيب تا خرداد ادامه دهد[2]. در بسياري از كشورها علاوه بر بودجه سالانه يك برنامه يا تنظيم بودجه چند ساله نيز صورت مي گيرد. معروفترين اين نوع از بودجه هاي برنامه اي، برنامه پنج ساله است.

 

5-2- اصل تعادل بودجه

بر اساس اين اصل درصد رشد هزينه ها نبايد بيشتر از درصد رشد درآمد باشد[12]. شايد بتوان گفت كه اين اصل متأثر از ديدگاه كلاسيكها از دولت است كه از نظر آنها دولت خوب آن است كه حداقل درآمد را داشته و حداقل هزينه را انجام دهد و در امور اقتصادي دخالت نكند. در نتيجه استفاده از ابزار اقتصادي مثل سياست كسر بودجه مورد قبول نبوده و بودجه متعادل يك اصل تلقي مي شده است. چنانچه وقتي كه در دوره جنگهاي انگليس و فرانسه با ناپلئون در سالهاي 1815 و 1816 دولت انگليس با كسر بودجه مواجه شد، ديويد ريكارد و اقتصاددانان معروف كلاسيك انگليسي آن را يك فاجعه و مضر به حال سلامت اقتصاد خواندند. امروز تقريباً بسيار نادر اتفاق مي افتد كه دولتي يك بودجه متعادل را اجراء نمايد. معمولاً دولتها از نظر حسابداري براي حفظ تراز درآمدها و هزينه ها در شرايطي كه با كسر بودجه مواجه هستند. (اين مورد غالب موارد از عدم تعادل بودجه است ). قرضه دولت از مردم يا بانك مركزي را منظور مي نمايند و عمدتاً از سياست كسر بودجه براي ايجاد رشد اقتصادي استفاده مي كنند. در بسياري از نوشته هاي صاحب نظران، بودجه متأثر از اصل تعادل بودجه، اصل ديگري تحت عنوان «اصل تقدم درآمدها بر هزينه» مطرح مي نمايند. به اين مفهوم كه ابتدا درآمدها بايد مشخص شود و محاسبه گردند، سپس بر اساس پيشگويي درآمد، هزينه را پيش گويي نمايند تا از حد درآمد تجاوز ننموده و تعادل بودجه به هم نخورد[11]. اينك با توجه به اصل تعادل بودجه و استثناهايي كه نقش جديد دولت ها ايجاد نموده به نظر مي رسد امروزه وقتي از تعادل بودجه سخن به ميان مي آيد اصل تعادل از نظر اقتصادي است [9].

 

5-3- اصل وحدت بودجه

بر اساس اين اصل تمام برنامه ها، فعاليتها و طرحهاي دولت، همچنين تمام درآمدها و هزينه ها و در نتيجه «بودجه» تمام دستگاهها، سازمانهاي دولتي بايد در يك جا نوشته شود و براي رسيدگي و تصويب ارائه گردد. طرفداران اين اصل چنين اظهار مي نمايند كه اگر اصل وحدت بودجه رعايت نشود و در نتيجه هر دستگاه و سازمان براي خود بودجه اي داشته باشد و با دولت براي هر دسته از كارهاي گوناگون بودجه اي جداگانه و در زمانهاي مختلف تهيه نمايد، هماهنگي و تقارن منطقي زماني و مكاني بين عمليات بخشهاي متفاوت دولتي از ميان خواهد رفت و پرهيز و جلوگيري از دوباره كاريها دشوار مي شود. از طرف ديگر اگر قرار باشد كه بودجه در بخشها و تيكه هاي مختلف و در زمانهاي متفاوت به مجلس ارائه شود، امكان رسيدگي و تجزيه و تحليل بودجه كل كشور از پارلمان سلب مي گردد. با وجود تأكيدهاي فوق در بعضي از كشورها براي دوره زماني طولاني اين اصل رعايت نمي شده است مثل ايالت متحده امريكا قبل از سال 1969 يا انگلستان قبل از اوايل قرن نوزدهم و در بعضي از جوامع گاه گاه اين اصل زير پا گذاشته شده است مثل متمم بودجه كه در بعضي از سالها پس از ارائه بودجه به دلايل مختلف مثل وقوع هزينه ها يا درامدهاي اتفاقي پيش گويي نشده، تهيه و به مجلس ارائه مي شود[11]. فلسفه اساسي  اصل وحدت بودجه در اين است كه هر دستگاه براي خود بودجه اي نداشته باشد و دولت از كارهاي پراكنده و جزئي و روزانه خودداري نموده و قوة مقننه نيز امكان رسيدگي و تجزيه و تحليل بودجه را داشته باشد[3]. به هر حال وحدت بودجه امكان كنترل و تجزيه و تحليل پارلمان را بر عمليات مالي دولت افزايش مي دهد و دولت وظيفه دارد تمامي بودجه را به طور يكجا و در غالب يك مجموعه به مجلس تقديم كند.

 

5-4- اصل كامليت يا جامعيت بودجه

در اين اصل به موازات اصل وحدت بودجه، توصيه مي شود تمام درآمدها و هزينه هاي دولت به هر شكل و صورتي كه هست اعم از بودجه جاري و عمراني و يا سرمايه گذاري ثابت به وسيله وزارتخانه ها، مؤسسات دولتي، شركتهاي دولتي، نهادهاي انقلابي، يعني دستگاههايي كه به نحوي از انحاء از بودجه دولت منتفع مي گردند، در سند بودجه جمع آوري و به صورت ناخالص به مجلس تقديم گردد. ناخالص بودن بودجه به اين معني است كه بايد ارقام منظور در بودجه بدون آنكه درآمدها از هزينه ها تهاتر گردند در سند بودجه درج گردد. دو قاعده كلي از اصل جامعيت بودجه مستفاد مي شود: 1) درآمدها و هزينه ها همديگر را تهاتر نكنند. 2) همه اقلام درآمدها و همه اقلام هزينه ها در بودجه عمومي منعكس گردند و هيچ چيز از قلم نيافتد [8]. به اين صورت اگر يك دستگاه دولتي درآمدهايي دارد بايد اين درآمد را كلاً به خزانه واريز و مجدداً هزينه هاي خود را در بودجه درخواست نمايد، نبايد حتي هزينه مربوط به وصول آن درامد را از محل آن درآمد، محاسبه و مانده آن را به خزانه واريز نمايد. ماده 24 قانون محاسبات عمومي مصوب 1312 اصل جامعيت بودجه را چنين تعريف كرده است : «كليه عوايد دولت بايد بوسيله متصديان مربوط مستقيماً به خزانه تحويل شود و كليه مخارج در حدود قوانين و نظام نامه هاي مربوط و مقررات راجع به هر نوع خرجي به موجب حواله و نظارت مستقيم وزارت ماليه و به وسيله خزانه دولت پرداخت شود». ماده 33 قانون محاسبات عمومي ايران مصوب 15 دي ماه 1349 اصل جامعيت را چنين تعريف كرده است: «وجوهي كه از محل درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار منظور در بودجه عمومي دولت وصول مي شود و همچنين درآمدهاي شركتهاي دولتي به استثناي بانكها و مؤسسات اعتباري و شركتهاي سهامي بيمه ايران بايد به حسابهاي خزانه كه در بانك مركزي ايران افتتاح مي گردد، تحويل شود. خزانه مكلف است ترتيب لازم را بدهد كه شركتهاي دولتي بدون هيچگونه قيد و شرط از وجوه خود استفاده نمايند.

«تبصره»: تشخيص مؤسسات اعتباري با شوراي پول و اعتبار خواهد بود. قانون اساسي در اصل 53 چنين به اصل جامعيت اشاره مي كند: كليه دريافتهاي دولت در حسابهاي خزانه داري كل متمركز مي شود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام مي گيرد[11].

 

5-5- اصل شامليت يا تفصيل بودجه

بر اساس اين اصل دولت بايد بودجه را به صورت مشروح و با جزئيات آن تهيه و تنظيم و به مجلس پيشنهاد نمايد و نمي تواند هيچ بخشي از آن را مجمل در نظر بگيرد. به اين صورت كه بايد بودجه دستگاهها و سازمانهاي مختلف به تفصيل و تفكيك درآمد و هزينه طبقه بندي شده و در قالب برنامه ها و طرحها به صورت استاني و ملي در لايحه منعكس شوند. اصل فوق بايد طوري رعايت شود كه امكان بررسي جزئيات مربوطه را به نمايندگان مردم بدهد. در واقع عدم رعايت اصل شامليت يا تفصيل بودجه، امكان تجزيه و تحليل پارلمان و تشخيص ضرورت اقلام بودجه را منتفي مي نمايد[11]. طبق اين اصل بودجه نمي تواند به عنوان مجموعه اي از اعداد و ارقام خشك و بي روح تلقي شود بلكه مي بايد در قالب گزارشهاي مفصل توجيهي و مستدل مطرح گردد. بودجه تفصيلي در ايران براي اولين بار در سال 1344 و به وسيله سازمان برنامه و بودجه تهيه و به صورت يك كتاب به مجلس ارائه شد[6].

 

5-6- اصل تخصيص و عدم تخصيص بودجه

طبق اين اصل تخصيص دولت موظف است هر اعتباري را صرفاً به همان جاي اختصاص دهد كه در بودجه مصوب شده است. دولت بايد موظف باشد كه در عمل مطابق آنچه كه در بودجه تعيين و اجازه داده شده است هزينه نمايد. نبايد بودجه تخصيص پيدا كرده براي يك امر را خرج موضوع ديگري نمايد  چون در اين صورت نتيجه مورد نظر از اصل شامليت و كامليت بودجه حاصل نخواهد شد. بر اساس اصل تخصيص، تمام ارقام منظور در بودجه بايد به همان وضع و ترتيبي كه در بودجه تعيين و اجازه داده شده است وصول يا مصرف شود. طبق اين اصل هر رقم اعتباري كه براي هزينه اي در بودجه پيش گويي شده است تنها براي همان هزينه قابل مصرف است و نبايد آن را براي منظور ديگري خرج كرد[11].  از سوي ديگر در اين راستا در ماده 93 قانون محاسبات عمومي مصوب سال 1366 چنين آمده است: «در صورتي كه بر اساس گواهي خلاف واقع ذي حساب به تأمين اعتبار و با اقدام يا دستور وزير يا رئيس موسسه دولتي يا مقامات مجاز از طرف آنها زائد بر اعتبار مصوب و يا بر خلاف قانون وجهي پرداخت يا تعهدي عليه دولت امضا شود، هر يك از اين تخلفات در حكم تصرف غير قانوني در وجوه و اموال دولتي محسوب خواهد شد[10] و بر اساس اصل عدم تخصيص دولت حق ندارد اگر به موقع يا جايي بودجه اختصاص نداده اند بودجه اختصاص دهد. بعبارت ديگر كليه درآمدهاي دولت بايد به خزانه واريز گردد و از درآمد عمومي دولت براي هزينه هاي دولت تأمين اعتبار شود[1].

 

5-7- اصل انعطاف پذيري

مطابق با اين اصل اگر چنانچه دولت در پيش بيني بودجه اعم از درآمدها يا هزينه هايش در طول سال با مشكلي بر بخورد مي تواند از طريق متمم بودجه و ارائه آن به مجلس بودجه خود را ترميم كند. ضمناً در داخل هر دستگاه به وزير يا مسئول مربوطه تا حدي اجازه داده مي شود كه نسبت به جابجايي اعتبارات اقدام كند[2]. از آنجائيكه بودجه بر اساس يك برآورد و پيش گويي تهيه و تنظيم مي شود و شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي جامعه يك امر پويا هستند، ممكن است پس از تصويب بودجه بعضي از تغييرات در اوضاع اقتصادي، اجتماعي و يا سياسي جامعه ايجاب نمايد كه محل درآمدها و يا هزينه ها تغيير نمايد. همچنين باز هم به دليل اينكه بودجه يك برآورد و پيشگويي است و اوضاع اقتصادي در حال تحول امكان دارد كه بودجه پيش گويي شده از سوي يك مدير دولتي درست و دقيق نباشد و در عمل با مشكل بودجه مواجه شود. با توجه به نكات فوق به نظر مي رسد كه يك انعطاف در بودجه لازم به نظر مي رسد در حالي كه انعطاف در بودجه مخالف اصل تخصيص بودجه عمل مي نمايد. ضرورت هاي ناشي از پويايي جامعه حتي به طرفداران محكم اصل تخصيص نشان داده است كه بودجه بايد در حدي انعطاف پذير باشد. فرض كنيد كه در بودجه پيش بيني شده است كه براي ايجاد يك درمانگاه دولتي تعدادي پزشك، پرستار، و وسايل پزشكي فراهم شود و بودجه به صورت جزء به جزء منظور شده باشد. اگر پزشكهاي مورد نظر به اندازه كافي حاضر به همكاري نبودند، چه بايد كرد؟ آيا مي توان بودجه مربوط به استخدام پزشك را صرف خريد ابزار پزشكي نمود يا به جاي آن پرستار بيشتري استخدام كرد؟ مشكل انعطاف ناپذيري بودجه در مورد فعاليتهاي اقتصادي دولت محدوديت بيشتري را ايجاد مي كند. فرض كنيد كه بنگاه توليد دولتي بودجه لازم را براي خريد انواع نهاده هاي توليدي پيشگويي كرده باشد، از آنجائيكه بين زمان پيشگويي بودجه و انجام هزينه ها فاصله زماني نسبتاً طولاني وجود دارد، ممكن است قيمت بعضي از نهاده ها تغيير نمايد و با توجه به قيمت جديد امكان اجراي برنامه توليد به صورت بهينه نباشد. آيا مدير بنگاه نبايد با جانشين كردن عوامل توليد ارزان تر بتواند با يك برنامه بهينه در توليد اقدام به فعاليت اقتصادي مورد نظر كند؟ نتيجتاً همان قدر كه تخصيص در بودجه مي تواند يك اصل مهم باشد، انعطاف پذيري نيز به عنوان يك اصل با اهميت تلقي مي شود. امروزه به خصوص در انجام هزينه هاي عمراني و برنامه هاي اقتصادي توليدي دولت تا حد قابل ملاحظه اي بودجه مربوطه از انعطاف لازم برخوردار است[11].

روش هاي مختلف انعطاف پذيري در بودجه به قرار زير است[1]:

اصلاح بودجه: منظور اصلاحي است كه دولت با جابجايي اعتبارات مصوب در سطح مواد بودجه يا برنامه يا طرح هاي عمراني به عمل مي آورد و بدين وسيله بسياري از مشكلات اجرايي سازمانها را از بين مي برد.

متمم بودجه: بودجه اي است كه طي آن تغييرات سقف اعتبارات دستگاههاي اجرايي به قوة مقننه تقديم مي شود تا مورد بررسي و تصويب قرار گيرد.

اعتبار هزينه هاي پيش بيني نشده: اعتباري است كه در قانون بودجه كل كشور منظور مي شود و بنا به پيشنهاد وزراي ذي ربط و تأييد سازمان مديريت و برنامه ريزي و تصويب هيأت وزيران با رعايت مقررات عمومي دولت قابل مصرف است.

اعتبارات دولت: اعتباري است كه براي امر خاصي كه جنبه عمومي و استثنايي دارد در  اختيار دولت قرار مي گيرد و همانند اعتبار هزينه هاي پيش بيني نشده به مصرف مي رسد.

 

5-8- اصل تحديدي بودن هزينه ها

اعتبارت مصوب براي هر نوع هزينه تا حد همان اعتبار مصوب قابل خرج است نه بيشتر. منظور از تحديدي بودن هزينه ها اين است كه اولاً وقتي اعتباري به مبلغ 100 واحد براي خريد كالايي تصويب مي شود نمي توان 110 واحد هزينه كرد (مگر در حدي كه جابجايي اعتبار به موجب قانون مجاز باشد). ثانياً منظور شدن اعتبار در بودجه يك دستگاه دولتي، از نظر حقوقي تكليفي براي هزينه كردن آن توسط دستگاه مزبور ايجاد نمي كند. به عبارت ديگر، تصويب اعتبارات اجازه خرج است نه تكليف. البته از نظر سياسي و اقتصادي نوعي الزام و تكليف برداشت مي شد. چون بعضي از ارقام هزينه مثل هزينه ي راهسازي يا كارخانه هاي توليدي اگر انجام نشود، در حقيقت قسمتي از برنامه هاي دولت انجام نشده است كه خود بايد مسوول باشد. ماده پنجاه قانون محاسبات عمومي مقرر مي دارد: «وجود اعتبار در بودجه كل كشور به خودي خود براي اشخاص اعم از حقيقي و حقوقي ايجاد حق نمي كند و استفاده از اعتبارات بايد با رعايت مقررات مربوط خود به عمل آيد»[1].

 

5-9- اصل تخميني بودن درآمدها

بودجه از طريق تصويب مجلس، ارزش قانوني مي يابد. مجلس با تصويب بودجه، به قوه مجريه اجازه مي دهد كه درآمدهاي پيش بيني شده را وصول و وجوه مورد نياز خود را هزينه كند. اين اجازه يك جواز مشروط است و كسب درآمدهاي لازم، بدون وجود قانون جداگانه عملي نيست. هيچ مالياتي را بدون وجود قانوني كه مربوط به چند و چون نظام مالياتي باشد نمي تواند از مؤديان گرفت. قوانين مالياتي نيز خود محصول تصويب مجلس هستند و مانند ساير قوانين خصلت دائمي دارند. يعني تا زماني كه با قانون جديدي نسخ نشده اند قابل اجرا هستند؛ ولي تصويب بودجه در واقع اجازه اجراي همين قوانين براي مدت يك سال است. در مورد هزينه ها نيز اجازه قوة مقننه، چه به وسيله بودجه و چه به وسيله قوانين مالي ديگر لازم است.

درآمدهاي پيش بيني شده در بودجه، به اصطلاح اهل فن جنبه تخميني دارد و اين ابداع بدان معني است كه منظور شدن مبلغي به عنوان درآمد در بودجه كل كشور مجوزي براي وصول از اشخاص حقيقي و حقوقي نمي شود و در هر مورد نياز به مجوز قانوني دارد. پيش بيني به هر ميزان مانع وصول درآمدهاي بيشتري از منابع مربوط نيست؛ لكن وصول مبالغ بيشتري خارج از ضوابط تعيين شده در قانون از افراد حقيقي و حقوقي خلاف است. به عبارت يگر وصول درآمد بيشتر از  مبلغ پيش بيني شده در بودجه - به شرط آنكه به موجب قانون وصول شوند- مانعي ندارد. حتي وصول درآمدهايي كه در بودجه منظور نشده اند طبق مقررات مجاز و به همين ترتيب وصول درآمد به ميزاني كمتر از آنچه پيش بيني شده است نيز بلامانع است [1]. اصل پنجاه و يكم قانون اساسي نيز به اين موضوع اشاره شده است: «هيچ نوع ماليات وضع نمي شود مگر به موجب قانون...» [6].

 

 

5-10- اصل تنظيم بودجه بر مبناي عمليات

بر مبناي اين اصل، تهيه و تنظيم بودجه بايستي بر مبناي فعاليت و عملكرد دستگاههاي اجرايي صورت گيرد نه عادات سنواتي؛ چرا كه چنين عاداتي زمينه چانه زني دستگاهها را براي دريافت اعتبارات بيشتر فراهم و اولويت بندي بين برنامه‌ها را با مشكل روبه‌رو مي سازد. بكارگيري اين اصل علاوه بر عملياتي ساختن برنامه هاي دولت، باعث مي شود براي فعاليتهاي مناسب، اعتبار لازم در نظر گرفته شود. ماده 50 قانون محاسبات عمومي مي گويد: « وجود اعتبار در بودجه كل كشور به خودي خود براي اشخاص اعم از حقيقي يا حقوقي ايجاد حق نمي كند و استفاده از اعتبارات بايد با رعايت مقررات مربوط به خود بعمل آيد[4].

 

5-11- اصل تقدم درآمد بر مخارج

منظور آن است كه قبل از هر گونه اقدامي در امر بودجه ريزي، ابتدا بايستي منابع درآمدي و سقف هر يك از آنها به طور دقيق پيش بيني شود و اثرات بر اخص هاي كلان اقتصاد مورد بررسي قرار گيرد و سپس در مرحله بعد، حجم عمليات و مخارج مورد نياز برنامه ها را معين نمود، زيرا اولاً اقتصاد به شدت از قدرت خريدي كه دولت از مردم جدا مي كند اثر مي پذيرد؛ مثلاً افزايش مالياتها قطعاً بر پس انداز و خريد مردم تأثير مي گذارد، لذا بايستي مقدار ماليات طوري معين گردد كه حداقل اثر منفي را بر اقتصاد داشته باشد. ثانياً به لحاظ اينكه در هر بودجه اي مخارج تابعي از درآمدهاست، بررسي درآمدها مقدم بر مخارج است[4].

 

5-12- اصل تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر

با بكارگيري اين اصل؛ يعني تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر مي توان حجم، سهم و تركيب هر يك از عناصر تشكيل دهنده بودجه را در برنامه هاي دولت معين نمود. هزينه هاي مستمر دولت عمدتاً شامل مخارج مصرفي و هزينه هاي غير مستمر آن شامل سرمايه گذاري هاي مختلف است كه هر كدام از آنها در سطوح كلان اقتصاد (رسيدن به تعادل بين عرضه و تقاضاي كل، اشتغال، سطح عمومي قيمتها، توليد و ...) اثر دارند. با تفكيك هزينه ها از يكديگر، دولت مي تواند از بودجه به عنوان ابزاري براي هدايت اقتصاد جامعه استفاده نمايد[4].

 

مراجع

1. ابراهيمي نژاد، مهدي. فرج وند، اسفنديار.(1386). بودجه از تنظيم تا كنترل. تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها(سمت).

2. ابولحسني؛ علي اصغر.(1384). مباني امور مالي و تنظيم بودجه. جزوه درسي.

3. انصاري،شاهرخ.(1384).بودجه و بودجه ريزي دولتي در ايران.تهران: موسسه انتشاراتي يكان.

4. بابايي، حسن.(1378). بودجه ريزي دولتي در ايران از نظريه تا سياست.تهران: شركت چاپ و نشر بازرگاني.

5. شبيري نژاد، علي اكبر(1375). گستره مالي و ساختار بودجه ايران. چاپ اول. نشر ني.

6. فرج وند،اسفنديار.(1383).فرآگرد تنظيم تا كنترل بودجه. انتشارات فروزش.

7. فرزيب، عليرضا.(1381). بودجه ريزي دولتي در ايران. تهران: موسسه عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامه ريزي.

8. قديري اصل،باقر.(1366). كليات علم اقتصاد. تهران: انتشارات سپهر. چاپ پنجم.

9. صراف، فريدون(1354). بودجه ريزي دولتي و نظام بودجه ايران. چاپ سوم. انتشارات موسسه عالي بازرگاني.

10. وطني، محمد حسن(1377). مجموعه قوانين و مقررات مالي، محاسبات.انتشارات دانشور.

11. سعيدي،سيد اسماعيل . تهيه و تنظيم بودجه و تعاريف آن. قابل دسترس در نشاني اينترنتي: Amlashnews.com www.

12. Development of multi-year operating Budget Framework Guiding Principle and Policy Considerations(April 17,2008).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 30 دی 1393 ساعت: 8:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره نقش ورزش در یادگیری

بازديد: 753

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : نقش  ورزش در یادگیری

تهیه و تنظیم :

 

کلاس 702

دبیر گرامی :

 

زمستان 1393

 

 

 

- اهمیت و نقش ورزش در تسریع روند یادگیری

هر دانش‌آموزی بارها و بارها در سالن‌های ورزشی دیوار حیاط و راهروی مدارس، انواع رسانه‌های گروهی، کتاب‌ها و نشریات با عباراتی «عقل سالم در بدن سالم است» مواجه می‌شود. با این حال عده کمی از نوجوانان و جوانان حقیقت و معنای اصلی این جمله را عملاً در زندگی خود به کار می‌گیرند و اغلب آنها در برنامه‌های روزانه درس و ورزش را همراه هم تنظیم نمی‌کنند.

خانم صابره شوکتی، مربی ورزش یکی از دبیرستان‌های تهران در این زمینه می‌گوید: متأسفانه در کشور ما درس و ورزش به ندرت با یکدیگر توأم می‌شوند. اغلب آنها که به پرورش نیروی بدنی خود همت گماشته‌اند از پرداختن به قدرت فکری خویش غافلند و بیشتر دانش‌آموزان مستعد و پرتلاش نیز که مدام به مطالعه و کار فکری مشغولند از نظر بدنی در حد بسیار ضعیفی قرار دارند که این خود نیمی از تلاش شبانه‌روزی آنها را هدر می‌دهد.

سلول‌های مغزی برای فعالیت‌ خود به 25 درصد از کل انرژی مورد استفاده بدن نیاز دارند. آیا این انرژی تنها به وسیله تغذیه و استراحت- به صورتی که در بین دانش‌آموزان رایج است- تأمین می‌شود؟

خانم نرگس سماوات، کارشناس در زمینه زیست‌شناسی و تغذیه در توضیح این مطلب می‌گوید: غذا خوردن با عجله شایع بین دانش‌آموزان بدون تحرک جسمی لازم، حتی اگر با استراحت کافی هم همراه باشد نمی‌تواند تأثیر کاملی در رساندن ماده و انرژی مورد نیاز بدن داشته باشد. در صورت نبودن برنامه‌ریزی صحیح برای انجام حرکات ورزشی روزانه، مغز انرژی کافی در اختیار ندارد زیرا تلاشی برای به جریان انداختن و تنظیم و گستردن انرژی به تناسب نیاز هر قسمت از بدن- خصوصاً مغز- صورت نگرفته است.

علاوه‌بر این کم‌تحرکی و رخوت جسمی از آن، تأثیر مستقیم بر روی روح و روان و اعصاب دارد و ذهن را نیز به سمت خستگی و ناتوانی هدایت می‌کند که نتیجه همه اینها بالقوه ماندن بسیاری از قابلیت‌های ذهنی و استعدادهای محصلان در یادگیری است.

 

اغلب اوقات دانش‌آموزان خمود و بی‌حوصله و با اکراه به سوی انبوه کتاب‌هایشان می‌روند و سعی می‌کنند خلل همیشگی ناشی از عدم تحرک بدنی را با فشار آوردن بی‌مورد به ذهن و انواع و اقسام روش‌های یادگیری جبران کنند در حالی که راه بسیار ساده‌تر و سالم‌تری مانند ورزش می‌توانند علاوه‌بر سلامت، نشاط و افزایش فعالیت ذهنی، شور و اشتیاق آنان را نسبت به درس خواندن تضمین کند. برای اینکه مغز به خوبی از عهده یادگیری و حفظ مطالب درسی برآید، علاوه‌بر رساندن مواد غذایی و انرژی کافی باید از خونی پاک و غنی از اکسیژن تغذیه شود.

بدین منظور باید شش‌ها کاملاً از هوا پر و خالی شوند بنابراین دانش‌آموزان باید ریه‌های خود را نیز نیرومند کنند و این کار نیز به وسیله ورزش میسر است. هر حرکت ورزشی خواص و نتایج خاص خود را دارد و این‌گونه نیست که ورزش فقط ماهیچه‌ها را قوی کند. معلمین ورزش در مدارس باید خواص هر حرکت را نیز به محصلین خود آموزش دهند تا آنها با آگاهی کامل از نتایج سودمند ورزش بهره‌مند شوند. در ضمن برای رساندن اکسیژن کافی به سلول‌های مغزی دانش‌آموزان باید یاد بگیرند که صحیح و اصولی تنفس کنند و با عادت دادن شش‌ها به نحوه مطلوب بازده تنفسی خود را افزایش دهند.

ورزش نخستین پرونده احساسات و ادراکات آدمی است. دانش و زیبایی در تندرستی است و تندرستی حقیقی به وسیله ورزش و گردش و غذای سالم، مقوی و منظم حاصل می‌شود. ورزش خون را به نسبت به تمام اعضای بدن به عضلات دست و پا و گردن و کمر به خصوص اعصاب می‌رساند و در تمام بدن خون را به جریان درمی‌آورد.

برخی از دانش‌آموزان ممکن است دیرتر یا زودتر از دو ماه به ورزش صبحگاهی عادت نمایند و بالاخره این اقدام مفید عادت و طبیعت ثانوی آنان خواهد شد. ورزشی که دختران می‌نمایند نباید ورزش‌های سنگین قهرمانی باشد بلکه آنان باید در مدرسه بیشتر تنیس روی میز و بازی‌های توپ‌دار مثل والیبال و بسکتبال و ورزش‌های سبک دیگر نمایند و با اسباب‌های ورزشی سنگین مانند هالتر و دمبل کار نداشته باشند.

 

بنابراین بهتر آن است که محصلان خود به فکر تنظیم فعالیت‌های ذهنی و جسمی خویش باشند و با تصمیم‌گیری و به کار بستن اراده، روی آوردن به ورزش و توأم کردن آن با تحصیل از سنگینی بار مشکلاتی که بر روح و ذهنشان انباشته‌اند بکاهند و به تجربه عینی دریابند که در صورت هماهنگ کردن این دو با صرف همان وقت و همان کار ذهنی در عرصه یادگیری به نتایجی چند برابر مطلوب‌تر از قبل دست خواهند یافت و در نهایت با ذهنی بازتر و بسیار راحت‌تر از استعدادهای خود بهره‌برداری خواهند کرد.

- فعالیت‌های جسمانی و افزایش عملکرد تحصیلی

برای رشد کارکرد‌های مغزی، فعالیت‌ جسمانی بسیار حائز اهمیت است. فعالیت‌هایی چون دویدن، پریدن، جهیدن، شنا کردن سبب تقویت عقده‌های پایه، مخچه و جسم پینه‌ای می‌شود. ورزش و تمرین بدنی، اکسیژن زیادی را به مغز می‌رساند و بر میزان ارتباط بین نرونی می‌افزاید. یادگیری از طریق پیاده‌روی، حرکات کششی و سایر فعالیت‌های جسمانی ارتقاء یافته و تقویت می‌گردد. (جنسن 1998)

یافته‌های یک پژوهش‌ علوم تربیتی حاکی از آن است که ورزش عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد. با توجه دقیق‌تر به نتایج تحقیق می‌توان نتیجه گرفت که صرف وقت بیشتر برای ورزش نه تنها هیچ‌گونه اثر سویی بر عملکرد تحصیلی و هوش نداشته است، بلکه در بیشتر موارد باعث عملکرد تحصیلی بهتر دانش‌آموزان نیز شده است.

- جایگاه تربیت ‌بدنی دوره ابتدایی در جهان معاصر

باید دانست که تربیت ‌بدنی در مدارس ابتدایی مفهوم بازی به شکل آزاد یا حکم ساعت تنفس بین دو کلاس را ندارد. کلاس درس تربیت ‌بدنی، حکم آزمایشگاهی را دارد که در طی آن، کودک با وظیفه مهم فراگیری حرکت و یادگیری از طریق حرکت درگیر می‌شود. شادی، تنوع و سرگرمی محصول فرعی یک درس تربیت بدنی خوب است. معنای واژه تعلیم و تربیت هدایت به جلو است. تربیت بدنی آن جز از فرآیند تعلیم و تربیت است که در آن هم تربیت بدن و هم تربیت از طریق بدن، مطرح است.

 

- اهداف درس تربیت بدنی

در برنامه‌ی درسی تربیت بدنی، جهت‌گیری اساسی یاددهی- یادگیری، کسب و حفظ سلامتی برای دانش‌آموزان است. برنامه‌ درسی تربیت بدنی به دانش‌آموزان آگاهی‌های لازم را جهت حفظ سلامت خود در آینده، بدون کمک دیگران، بدهد. از جمله این آگاهی‌ها انجام صحیح حرکات پایه- یعنی راه رفتن، دویدن، پریدن، با پرش‌ رفتن، با جهش رفتن، ... منتقل شود. از جمله اهداف دیگر تربیت بدنی آمادگی جسمانی دانش‌آموزان همچون استقامت عمومی انعطاف‌پذیری و قدرت می‌باشد که در سلامت جسمی و حرکتی فرد عامل تعیین می‌باشد. هدف سوم تربیت بدنی ارتباط تنگاتنگ بین ورزش و تغذیه می‌شود. دانش‌آموزان با زمان دقیق صرف غذا، نقش آب و مایعات آشنا خواهند شد. در کنار این اهداف، هدف‌های اجتماعی، شناختی و عاطفی و روانی به آسانی در درس تربیت بدنی به دست می‌آیند.

- چرا باید در مدرسه ورزش کرد؟

از جمله دلایل مهم می‌توان به ایجاد موارد زیر اشاره کرد:

1- سلامت جسمانی و روانی دانش‌آموزان

2- رشد تکامل و یادگیری حرکتی مناسب با سن

3- تربیت فردی و گروهی

4- پشتوانه‌ قوی برای ورزش قهرمانی

5- عادت به ورزش کردن

6- پیشگیری از آلودگی دانش‌آموزان به عادت ناپسند و مضر در محیط زندگی

7- پر کردن اوقات فراغت و لذت بردن

8- پی بردن به اهمیت نظم و سازمان‌دهی در کلاس

9- داشتن نقش توانبخشی

- اهمیت تربیت بدنی در تعلیم و تربیت کودکان

فعالیت‌های بدنی و ورزش علاوه‌بر تقویت قوای جسمانی که یک اصل مهم در ارتقای بهداشت همگانی است بر رشد قوای ذهنی و روانی دانش‌آموزان نیز تأثیر قابل ملاحظه‌ای دارد. تدوین یک برنامه ورزشی مناسب در مدارس بسیار ضروری است. باید به هدف تربیت بدنی ارج نهیم و مسائل کاربردی این علم را در مدارس به اجرا درآوریم، تربیت بدنی و ورزش می‌تواند به موارد زیر که اکثر دانش‌آموزان به آن مبتلا هستند بپردازد و آن را تا حدی رفع نماید، حتی پزشکان برای درمان بسیاری از ناراحتی‌های جسمانی به بیماران خود توجه می‌کنند که ورزش و کارهای اصلاحی جسمی که جزء علوم تربیت بدنی و ورزشی انجام دهند.

این موارد عبارتند از:

1- برطرف نمودن ضعف عضلانی

2- تقویت انعطاف‌پذیری عضلات

3- دادن نشاط روحی

4- اجتماعی نمودن

5- تقویت سیستم قلب و عروق

6- تقویت حواس و ذهن

7- تقویت عضلات جهت جلوگیری از انحراف ستون فقرات

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 30 دی 1393 ساعت: 8:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع زنبورها

بازديد: 1975

 

 

تحقیق درباره انواع زنبورها

 

به طور کلی زنبورها از مهم ترین و پر جمعیت ترین گونه ی حشرات هستند. که در نقاط مختلف جهان و در اندازه های متفاوت یافت می شوند.

نوزاد زنبورها ( لارو ) کرمی شکل و ریز جثه است.

گروه هایی از زنبورها حشرات بسیار مفیدی برای انسان ها تلقی می شوند. چرا که به گرده افشانی گیاهان مختلف کمک کرده به این ترتیب که با نشستن روی یک گل باعث چسبیده شدن گرده آن گل به موهای روی بدن و پاهایشان می شوند و آن را به گل دیگر انتقال می دهند.

یکی از مفید ترین زنبورها زنبور عسل است که هم از نظر انتقال گرده افشانی گیاهان و هم تولید عسل و موم دارای اهمیت فراوان است .

ضمناً بعضی از زنبورها با از بین بردن تخم ها و نوزادان حشرات مضر نقش بسیار مۆثری در زندگی بشر در رابطه با آفت های کشاورزی دارند.

البته هستند زنبورهایی که به علت تغذیه از گیاهان، گاه خساراتی نیز وارد می کنندزنبور ها از جمله حشراتی هستند که اغلب به صورت جمعی (کلنی) زندگی می کنند.

سه نوع زنبور در کلونی زنبورها وجود دارد.

زنبور ملکه به خاطر بارور بودنش مهم ترین زنبور کندو  است. وقتی که زنبور ملکه جوان است، از شیره ی مخصوصی تغذیه می کند که ژله رویال یا شاهانه نام دارد و او را به ملکه تبدیل می کند.

نوع دیگر، زنبورهای کارگر هم مانند زنبور ملکه ماده هستند اما تخم دان آن ها رشد نکرده است و وظیفه ی آن ها جمع‌آوری گرده از گل ها و محافظت از کندو می باشد.

نوع سوم نیز زنبورهای نر هستند که تنها کارشان بارور کردن زنبور ملکه است. این زنبور ها در واقع از تخم هایی به وجود می آیند که ملکه قبل از بارور شدن گذاشته است.

 

به طور عمده زنبورها را به دو گروه تقسیم می کنیم .

-   گروه اول بیش تر گیاه خوارند و شکم به طور عریضی به قفسه سینه متصل شده است .

-   گروه دوم شکم و قفسه سینه به وسیله ی ساقه ی باریکی به هم متصل شده اند.

این ساقه در واقع بخشی از شکم زنبور است.

در زیر به معرفی برخی از انواع زنبور می پردازیم.

 

 

 

زنبور معمولی

ساختمان خانه زنبور های معمولی از جنس کاغذ است و به صورت سلولی است آن ها با جویدن تکه های چوب این ساخت و ساز را انجام می دهند و در آن سلول ها تخم گذاری می کنند.

وقتی نوزاد ها آن قدر بزرگ شدند که بتوانند کار کنند، سلول های بیش تری می سازند تا ملکه بتواند در آن ها تخم گذاری کند

زنبور های شکارچی

زنبور های شکارچی سرخ و زرد ، عسل تولید نمی کند و دشمنان زنبور عسل به شمار می رود. این زنبور ها حشرات مختلف از قبیل مگس ها سوسک ها عنکبوت ها و لارو پروانه و حتی بعضی زنبورهای دیگر را شکار می کنند و آن را برای تغذیه نوزادان خود به لانه می برند.

نیش خطرناکی دارند و  از گوشت زنبور عسل آن تغذیه می كند این زنبور اغلب خانه اش را روی شاخه ها یا حفره های تنه درختان می سازد.

 

 

 

زنبورهای انگل

 

 

معمولاً بسیار ریز هستند و داخل تخم یا بدن حشرات دیگر تخم گذاری می کنند.

این میزبان می تواند پروانه سوسک و یا حشرات باشد نوزاد پس از خارج شدن از تخم از محتویات بدن میزبان تغذیه می کند و باعث از بین رفتن آن می شود.

از این زنبورها می توان در باغ ها و مزارع برای کم کردن جمعیت آفت ها سود برد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زنبور عسل Bee

زنبورهای عسلی

زنبور های عسل مانند مورچگان جزو جانوران اجتماعی به حساب می آیند و مانند آن ها در ساختمان لانه و جمع آوری غذا و نگه داری لاروها با یکدیگر همکاری می کنند.

زنبور های عسل  برای ما انسان ها فواید بی شماری دارند، که از مهم ترین آن ها تولید عسل را می توان نام برد که ماده ای بسیار مغذی و مفید است.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 دی 1393 ساعت: 12:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره باران اسیدی

بازديد: 2416

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :تحقیق درباره باران اسیدی

 

تهیه و تنظیم :

 

 

زمستان 1393

فهرست مطالب

باران های اسیدی.. 3

بارش اسیدی:3

مکانیسم بارش، باران های اسیدی.. 4

تاریخچه :5

اثر بر روی خاک:5

اثر برروی دریاچه ها و رودخانه ها :6

اثر بر روی درختان و گیاهان :6

اثر بارانهای اسیدی بر ساختمانها :7

اثربرروی زندگي انسانها :7

سایر اثرات باران های اسیدی :8

منابع :8

 

 

 

 

 

 

 

 

باران های اسیدی

یکی از پدیده های جدی محیط زیست باران های اسیدیست که در سال های اخیر در اکثر نقاط جهان، بشر را درگیر خود کرده است.

بارش اسیدی:

به بارش های (باران، مه، برف) و ذرات معلق در هوا اطلاق می شودکه با نزول مقادیر قابل توجهی از اسید از آسمان همراه است.

در تعریفی کلی باران اسیدی را اینگونه می توان تعریف کرد.

 اصطلاح باران اسیدی به بارش های که غلظت آلاینده هایی مانند :,NO,NO2 ,NH3  SO2 ( که در جریان فرآیندهای جوی به یونهای سولفات، نیترات و آمونیوم تبدیل شده) در آنها بیشتر از حد معمول است و  PH آنها کمتر از 6/5 است اطلاق می گردد.

PH: مقدار خاصیت اسیدی مواد محلول در آب با استفاده از مقیاسی به نام PH  ( لگاریتم منفی غلظت یون های هیدروژن) که بر مبنای مقدار یون هیدروژن محلول در ماده بیان می شود که هر چه مقدار آن کمتر باشد خاصیت اسیدی ماده بیشتر می شود که برای قوی ترین اسید عدد(0) و برای قوی ترین باز عدد(14) و برای خالصترین ماده عدد (7) نسبت داده می شود.

در حالت عادی باران های معمولی به علت حل شدن (SO2 (  دی اکسید کربن موجود، در جو با بخار آب و ایجاد حالت محلول آن یعنی بی کربنات (HCO3) دارای مقدار PH  بین 5 تا 6/5 می باشند. که نشان دهنده اسیدی بودن آن است. نتیجه گیری این است که باران به طور معمول به خودی خود مقداری اسیدی هستند، اما زمانی وضعیت حاد می گردد و بارش های اسیدی زیان بار می شوند که مقدار PH باران به علت ورود SONO2 به داخل جو و حل شدن آنها در آب باران و تولید  اسید سولفوریک و اسید نیتریک به مقدار کمتر از 5 کاهش یابد و در نهایت قدرت اسیدی باران بیشتر گردد.

اگر مقدار PH  کمتر از 6/4 شود باران اسیدی به شدت خطرناک می باشد ودر هنگام ریزش صدمات فراوانی را به عوارض روی زمین اعم از  خاک ، گیاهان ، ساختمان ها و غیره وارد می کند.

منشاءآلاینده های مؤثر در ایجاد باران های اسیدی

با پیشرفت جوامع بشری و درنتیجه آن رشد صنعت بر میزان غلظت آلاینده های, NO2, NO, SO2 , NH3 در جو افزوده شده است. منابع تولید این آلایندها را می توان به اختصار اینگونه بیان کرد:

: NH3   بیشترین احتمال  منبع تولیدآن را مربوط به مزارع حیوانی و کود حاصله از آنها دانسته اند. که خود باز نتیجه فعالیت های انسانی است. این یون پس از ورود به جو و حل شدن آن در رطوبت و تبدیل به یون آمونیوم موجب اسیدی شدن باران می گردد.

SO2:  به وسیله فعالیت  آتش فشان ها و توسط اکسایش گازها ی گوگرد حاصل از تجزیه گیاهان تولید می شود وهمچنین ناشی از احتراق زغال سنگ است. این اکسید معمولاً بعد از رها شدن در قسمت های بالای جو انتشار می یابد و در اثر گرانش مستقیم و یا در اثر ترکیب با رطوبت جوی به صورت باران اسیدی به سطح زمین باز می گردد.

NO و NO2: اکسید های نیتروژن(NOx)  در اثر فعالیت های انسانی از قبیل احتراق سوخت های فسیلی مانند(نفت، زغال سنگ ، گاز ، سوخت هواپیماها و دود اگزوز اتومبیل ها) و همچنین فعالیت باکتریها در خاک و ترکیب اکسیژن و نیتروژن موجود در هوا در هنگام رعد و برق و آتش سوزی جنگل ها باعث رها شدن اکسید های نیتروژن می گردد.

مکانیسم بارش، باران های اسیدی

برای تشکیل ابر و بارندگی باید هوای  مرطوب (حاصل از تبخیر آب از سطح زمین) سرد شود . قطره های سازنده ابرها به طور پیوسته ذرات معلق و گازهای محلول در آب، گرد و غبار و خاکستر، یون ها و سایر مواد طبیعی را جذب کرده و شکل می گیرند. به این ذرات معلق که معمولاً در اتمسفر وجود دارند آئروسل می گویند که خود نقش مهمی در ایجاد ابر دارند که آزمایشات نشان داده اند در صورت عدم حضور ذرات در جو و هوای کاملاً تمیز اگر رطوبت نسبی هوا خیلی بالا رود قطرات ابر شکل نمی گیرد ولی با حضور ذرات آئروسل و یک رطوبت نسبی کمتر از 100 در صد ابر شکل می گیرد.

آئروسل ها همانگونه که ذکر گردید شامل دسته ای از یون ها، ذرات گرد و غبار، خاکستر و مواد طبیعی و یا غیر طبیعی می باشد.

ازجمله مواد طبیعی که به طور عمده باعث ایجاد  ناخالصی در هوا می گردد Na+، cl-،Mg2+ و مواد غیر طبیعی ناشی از تولید گازها و دود های ناشی از فعالیت انسان ها در اثر احتراق سوخت های فسیلی می باشد.

با این تفاسیر متوجه خواهیم گشت که یون های مانند SONO2  که در دسته بندی جزء مواد غیر طبیعی آئروسل محسوب می شود باعث اسیدی شدن ابرها و در نهایت بارش باران های اسیدی می گردد.

 

البته قابل ذکر است که بخشی از SO2 موجود در جو در نتیجه تبخیر آب دریاها و اقیانوس ها ست و نباید همه آن را نتیجه فعالیت های انسانی دانست .

تاریخچه :

اولین بار رابرت انگوس اسمیت واژه باران اسیدی را به کار برد وی در سال 1852 در طی سخنرانی در دانشکده ادبیات منجستر این واژه را به کار برد . وی این نوع بارش را نتیجه فعالیت کارخانه ها و استفاده از سوخت زغال سنگ ها و ورود مقدار قابل توجهی اسید کلرید ریک به داخل جو در نتیجه اسیدی شدن دانست.

وی پی برد که باران تحت تأثیر عواملی چون جهت وزش باد، شدت بارندگی و توزیع آن، تجزیه ترکیبات آبی و سوخت می باشد و عنوان کرد که بارش اینگونه باران ها در سطح زمین می توانند اثرات خطرناکی برروی گیاهان و اشیاء بر روی سطح زمین داشته باشد .

در سال 1987 دانشمندانی به نام های موتا و میلو عنوان کردند که دی اکسید کربن با اسید سولفوریک و اسید نیتریک عوامل اصلی تعیین کننده میزان اسیدی بودن باران هستند . چرا که در یک فاز آبی به صورت یون های نیترات و سولفات در می آیند و همچنین یون های به آب باران خاصیت اسیدی می بخشند.

اثرات باران های اسیدی

اثر بر روی خاک:

از آنجا که عمده خاک های اکثر مناطق جهان قلیایی بوده با بارش باران های اسیدی بر روی زمین اسید موجود در آب خنثی گشته و به این ترتیب کمی از قدرت تخریب اسیدی آن کاسته خواهد شد اما در مناطقی که خاک قلیایی می شود و یا ضخامت لایه قلیایی خاک کم است. در نتیجه بارش باران اسیدی باعث تجزیه شدن مواد موجود در خاک و در نتیجه آن کاهش خاصیت خاک و سست شدن ذرات خاک و درنتیجه بارندگی ، شسته شدن خاک و پی آمد آن پرشدن سدها از رسوبات می گردد همچنین با از دست رفتن حاصلخیزی خاک دیگر گیاهان قادر به استقرار و ادامه حیات در این خاک نخواهند بود از سوي ديگر ريزش اين نوع باران ارگانيزم هاي ميكروسكوپي كوچك كه مواد غذايي را از خاك به گياه منتقل مي كنند و در خاك زندگي مي كنند ،  نابود كرده و اين مسأله موجب مي شود مواد غذايي كه از خاك به گياه مي رسد به حداقل تقليل يابد.

 

 

اثر برروی دریاچه ها و رودخانه ها :

 

ورود رسوبات حاصل از رواناب های ناشی از باران های اسیدی به تالاب ها و دریاچه ها و دریاچه ها حیات موجودات آبزی را به خطر بیندازند . بارانهای اسیدی که در خاک نفوذ می کنند باعث رها سازی فلزاتی چون نیکل ،سرب و منگنز و... شده و به تدریج توسط جریان آب به دریا ها حمل می شود و در مرگ بعضی از موجودات دریایی موثر مواقع می شود.

معمولاً در اثر شسته شدن سنگ ها و سطح خاک ها و ورود ذرات به داخل دریاچه ها غلظت یون آلومینیوم در، دریاچه ها بالا رفته باعث ایجاد مسمومیت در آبزیان و مرگ و میر آنها می گردد. همچنین افزایش الومینیوم باعث پایین آمدن PH آب دریاچه کمتر از 5 می شود که محیط را برای تکثیر آبزیان نا مناسب می کند . البته در این شرایط ممکن است گونه های اندکی از آبزیان زنده بمانند و تولید مثل کنند. این آبها اغلب به علت از بین رفتن زندگی جانوری و گیاهی شفاف و زلال هستند.

اثر بر روی درختان و گیاهان :

بررسی ها حاکی از آن است که  جنگل ها بیشتر از دیگر اکوسیستم ها در معرض خطر باران های اسیدی هستند به ویژه  جنگلهای ارتفاعات بالا که بیشتر  تحت تاثیر ریزش باران اسیدی هستند.

 باران های اسیدی با گذشتن از لابه لای برگ درختان  با از بین بردن آنها  و همچنین گیاهان کف جنگل  به طور مستقیم در اکوسیستم جنگل تأثیر می گذارد و به تدریج آن را نابود می‌کند .

جنگلهایی که در ارتفاع های بلند از سطح دریا قرار دارند، در تماس با بخار اسیدی( ابر اسیدی )  و مه و شبنم اسیدی از بین می‌روند زیرا قدرت اسیدی در مه وشبنم بیش از باران است و علت آن است که در مه و شبنم آبی که موجب رقیق شدن اسید می شود، کمتر است. درختان برگ ریز که با باران اسیدی آسیب می‌بینند، به تدریج برگهای خود را از بالا به پائین از دست می‌دهند و اکثر برگهای خشک شده در بهار بعدی تجدید نمی‌شوند.

ريزش بارانهاي اسيدي هم رشد و نمو گياهي و هم برداشت محصول را تحت تأثير قرار مي دهد. البته بررسیهای آزمایشگاهی حاکی از این است که گیاهان زراعی رشد یافته در شرایط بارانهای اسیدی رفتار متفاوتی نشان می‌دهند. محصولات برخی افزایش یافته و محصولات گروهی کاهش می‌یابد.با این تفاسیر در برخی از گونه ها، ريشه هاي گياه در اثر ريزش بارانهاي اسيدي سست شده و باعث می گرددكه گياه از رشد باز ماند و يا حتي مرگ گياه را موجب مي شوند. باران اسيدي همچنین به لايه  مومي شكل روي برگ ها كه گياه را در برابر شرايط مختلف آب و هوايي و تغييرات جوي حفاظت مي كند آسيب مي زند و در نتيجه با آسيب پذير شدن، گياه در مقابل امراض مقاومت خود را از دست داده و با بارانهاي سنگين، بادهاي قوي و حتي يك دوره كوتاه مدت خشكي مفرط نه تنها جوانه زني ، رويش و توليد دوباره در گياه متوقف مي شود بلكه مرگ گياه را هم باعث خواهد شد.

اثر بارانهای اسیدی بر ساختمانها :

 باران های اسیدی با حل کردن مواد معدنی و فلزات باعث تخریب ساختمان ها می شود. ساختمانهایی که از جنس سنگهای آهکی (مرمر، سنگ آهک ، ماسه سنگ آهکی) می باشند به بارانهای اسیدی حساسیت بیشتری دارند که این مسئله علاوه بر زیانهای اقتصادی می تواند باعث زیانهای فرهنگی هم شود. باران اسیدی در هر دو حالت خشک ومرطوب باعث تخریب و تغییر سطح سنگهای آهکی می شود.

در حالت مرطوب ،بارش اسیدی که سطح سنگها ریزش می کند با عناصر موجود در سنگ واکنش انجام داده و باعث تخریب سنگ می شود زیرا کانی کلسیت که کانی اصلی سنگهای آهکی است به وسیله آبهای اسیدی خیلی سریع حل می شود.

بارش اسیدی در حالت خشک بر روی سنگها رسوب کرده و باعث تیرگی نمای ساختمان می شود که علاوه براینکه چهره نامطلوبی به شهرمی دهد به تدریج باعث تخریب نمای ساختماتها می شود.

اثر بر روی پرندگان و حيوانات:

باران های اسیدی می‌تواند با از بین بردن جانوران ضعیفی مانند پلانکتون ها و بی مهرگان و گیاهان بر زنجیرهٔ غذایی جانداران تأثیر گذارد.

تمام ارگانيزم هاي زنده مستقيم يا غيرمستقيم به هم مرتبط هستند حتي اگر يك ارگانيزم ميكروسكوپي به طور غير طبيعي نابود شود ارگانيزم بزرگتري كه در اين حلقه به آن مرتبط است تحت تأثير قرار مي گيرد و به اين ترتيب همه حيوانات كه بر چرخه غذايي مشتركي مربوط هستند آسيب مي بينند. حيوانات و پرندگان مثل مرغ هاي آبزي يا سگ هاي آبي كه براي تأمين منابع غذايي خود به آب نياز دارند از اين مسأله آسيب مي بينند.

اثربرروی زندگي انسانها :

انسان هم به گياه و هم به جانوران براي تكميل چرخه غذايي خود محتاج است. وقتي حيات  آبزيان از هجوم سم در آب لطمات جبران ناپذير مي بيند ماهيهاي مسموم كه خوراك انسانها را شامل مي شوند به طور غيرمستقيم پيامدهاي ناگواري بر سلامتي انسانها را سبب مي شوند و استفاده گوشت پرندگاني كه خوراكشان از حيوانات و جانوران آلوده دريايي تأمين شده است مشكلات جدي در سلامتي ايجاد مي كند. از جمله این بیماری ها ایجاد تنگی نفس ، برونشیت ، التهاب ریه ، آنفلوآنزا و سرماخوردگی می باشد.

سایر اثرات باران های اسیدی :

تسریع در خوردگی وسایل نقلیه که می‌تواند باعث از بین رفتن رنگ اتومبیل ها و حتی ضعیف شدن بدنه آنها در برابر ضربه شوند . ( البته با رنگ کردن مکرر اتومبیل می‌توان از آن جلوگیری کرد.

ایجاد فرسودگی در بدنه هواپیماها  که باعث افزایش احتمال سقوط می شود. بدیهی است نقصهای بدنه در زمان پرواز هواپیماها مساله ای نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد و هر ساله شاهد نمونه های از سقوط هواپیما ها به دلیل نقص های بدنه هستیم که توسط سازمان ایمنی حمل ونقل (NTSB) گزارش میشود. .

 

منابع :

دانشنامه رشد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 دی 1393 ساعت: 9:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس