سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
اگر از کاربران رايانه باشيد، احتمالا اسمهايي از قبيل مانيتور فلت و LCD ها را شنيده ايد. لغتهايي که امروزه به قدري باب شده اند که حتي کودکان 5 6ساله هم که گاهي آنها را به زبان ميآورند.
آيا صفحه هاي فلت ، LCDو پلاسمايي يکي هستند يا معاني جدايي دارند و ما از روي ناآگاهي آنها را به جاي هم به کار ميبريم؟
واقعيت اين است که اينها معاني متفاوتي هستند که برحسب اشتباه از آنها به صورت جايگزين استفاده ميکيم. احتمالا هر روزه از وسايل متفاوتي استفاده ميکنيم که شامل LCDها هستند.
رايانه هاي لپ تاپ ، برخي مانتيورها، ساعتهاي ديجيتالي ، اجاقهاي مايکروويو، دستگاه پخش سي دي و دستگاه هاي الکترونيکي فراوان ديگر شامل LCD ها هستند. براي تشخيص LCD بودن يک صفحه کافي است ، براي چند ثانيه انگشت خود را روي آن صفحه قرار دهيد و حرکت امواج را در ناحيه اطراف دستتان مشاهده کنيد.
البته اين کار به هيچ عنوان توصيه نمي شود. چرا که در درازمدت به مانيتور شما آسيب ميرساند. LCD يا Liquid Crystal Display به دليل مزيت هايي از قبيل نازک بودن ، وضوح بيشتر و مصرف برق کمتر متداول شده اند.
LCDها يا کريستال هاي مايع اولين بار در سال 1988از سوي يک گياه شناس اتريشي به نام فردريک رينيتز کشف شد. او مشاهده کرد زماني که يک ماده شبيه کلستريل را ذوب ميکند، اين مايع که در ابتدا تيره بوده و با بالا رفتن حرارت ، رنگ آن روشن ميشود پس از خنک کردن ، مايع قبل از تبلور نهايي به رنگ آبي تبديل ميشود.
از ساخت آزمايشي اولين LCDدر سال 1986، مدت 18سال ميگذرد. از آن هنگام سازندگان LCDها آن را به لحاظ تکنولوژيکي توسعه دادند و LCDها را از لحاظ تکنيکي به سطح بالايي رساندند و روند رو به رشد فناوري ساخت اين وسيله همچنان رو به فزوني است.
کريستال هاي مايع بسته به چگونگي تحريک و نحوه آرايش مولکول ها به گروه هاي مختلفي تقسيم ميشوند. اين نوع کريستال ها نسبت به تغيير دما و در بعضي موارد فشار واکنش نشان ميدهند و جهت گيري مولکولها در آنها از الگوي خاصي پيروي ميکند که اغلب يک منشا خارجي جهت دهنده دارد.
از شواهد برمي آيد که کريستال هاي مايع به حالت مايع نزديک تر هستند تا جامد. آنها مقادير متوسطي از گرما را دريافت ميکنند تا يک ماده مناسب را از يک حالت جامد به کريستال مايع تبديل کنند و فقط مقدار بيشتري گرما را براي تبديل همان کريستال مايع به حالت مايع واقعي دريافت ميکنند.
به خاطر اين که کريستال هاي مايع به درجه حرارت بسيار حساس هستند، انتخاب مناسبي براي کاربرد در دماسنج ها هستند. از اينجا دلايل وضوح صفحه مانيتور کامپيوتر لپ تاپ در يک هواي سرد يا در خلال يک روز داغ در کنار ساحل روشن ميشود. يک LCD وسيله اي است که از 4 الگو يا واقعيت فيزيکي بهره ميگيرد:
اول اين که نور ميتواند قطبيده شود، دوم اين که کريستال هاي مايع ميتوانند منتقل شوند و نور قطبيده شده را تغيير دهند. سوم اين که ساختار کريستال هاي مايع ميتوانند از سوي جريان الکتريکي تغيير يابند و آخرين مورد اين که مواد شفافي موجودند که قادرند جريان الکتريسيته را هدايت کنند.
سيستم LCD
دو نوع LCD در رايانه وجود دارد ؛ ماتريس غيرفعال passive matrix و ماتريس فعال LCD .active matrixهاي ماتريس غيرفعال از يک شبکه ساده ، براي تامين شارژ پيکسل هاي موجود روي نمايشگر استفاده ميکنند. ايجاد شبکه درواقع يک مرحله پردازش است که با دو لايه شفاف آغاز ميشود.
به يکي از اين لايه ها ستون ها و به ديگري رديف هايي واگذار ميشود که از مواد هادي و شفاف ساخته ميشوند که معمولا از جنس اکسيد قلع هستند. ستونها و رديفها به مدارهاي مجتمع (IC ها) مرتبط ميشوند و زماني که شارژ از ستون يا سطر خارج شود، اين مدارها، کنترل خواهد شد.
مواد کريستال مايع مابين دو لايه شفاف قرار خواهد گرفت ، يک فيلم قطبيده به بخش خارجي از هر يک از اين لايه اضافه ميشود. سادگي سيستم ماتريس غيرفعال جالب است اما نواقصي نيز به همراه دارد، از جمله زمان پاسخ کوتاه و کنترل ولتاژ بدون دقت.
راحت ترين راه براي مشاهده زمان پاسخ کوتاه در يک LCDماتريس غيرفعال اين است که نشانگر ماوس را بسرعت از سمت صفحه نمايش به سمت ديگر حرکت دهيد. درحالتي که اين حرکت انجام ميشود به حالت سايه هايي که در پي نشانگر ظاهر ميشود، توجه کنيد.
کنترل ولتاژ با عدم دقت از توانايي ماتريس غيرفعال جلوگيري ميکند و در يک زمان تنها بر يک پيکسل تاثير ميگذارد. زماني که ولتاژ براي از هم باز کردن يک پيکس به کار گرفته ميشود، پيکس هاي اطراف آن نيز تا حدي از هم باز ميشود که باعث ميشود تصاوير تار به نظر آيد و کنتراست خود را از دست بدهد.
LCDهاي ماتريس فعال به TFTها وابسته هستند. اساسا TFTها ترانزيستورها و خازن هاي کوچک سوئيچ شونده هستند. آنها در يک ماتريس و روي يک لايه شفاف مرتب ميشوند. براي آدرس دهي يک پيکسل ، رديف مناسب سوييچ ميشود و سپس شارژ به ستون اصلي ارسال ميشود. خازن قادر به نگهداري شارژ تا به دوره تازه سازي بعدي است.
اگر دقيقا مقدار ولتاژي که براي يک کريستال تامين ميشود، کنترل گردد، خواهيد توانست آن را از هم باز کنيد. بيشتر نمايشگرهاي امروزي در هر پيکسل 256سطح روشنايي پيشنهاد ميکنند. فناوري LCDها بسرعت در حال رشد است.
اندازه نمايشگر محدود به مشکلات کنترل کيفيت ميشود که به سازنده هاي آنها برمي گردد. بتازگي شرکت اپل بزرگترين مانيتور LCDجهان را دراندازه 30اينچي به بازار عرضه کرد که کيفيت تصويري بسيار بالا دارد.
پس براي داشتن وضوح و کيفيت قابل توجه ،بايد بهاي زيادي بپردازيم Mander
از ابتداي دهه 1380 با اوج گرفتن مباحث مربوط به سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در ايران، دانشگاههاي کشور در صدد برآمدند تا دوره هاي مختلف تحصيلي را در اين رشته ها برگزار نمايند. اين خواسته با تصويب رشته مهندسي فناوري اطلاعات در دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد و رشته مديريت فناوري اطلاعات در دوره کارشناسي ارشد به تحقق پيوست. در اين مقاله سعي بر آن خواهيم داشت تا با مراجعه به سرفصلهاي يکي از اين رشته ها و نگاهي به گذشت حدود دو سال از شروع اين رشته ها در ايران و همچنين اهداف فناوري اطلاعات در ايران بررسي کنيم که آيا اين رشته ها با دروس خود و همچنين توانايي هاي دانشگاهي ما چه محصولاتي را پديد خواهند آورد؟ و آيا اين محصولات مشکلات جامعه ما را حل خواهند نمود؟
کلمات کليدي : فناوري اطلاعات_ دوره کارشناسي _ دانشگاه
از ابتداي دهه 1380 با اوج گرفتن مباحث مربوط به سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در ايران، دانشگاههاي کشور در صدد برآمدند تا دوره هاي مختلف تحصيلي را در اين رشته ها برگزار نمايند. اين خواسته با تصويب رشته مهندسي فناوري اطلاعات در دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد و رشته مديريت فناوري اطلاعات در دوره کارشناسي ارشد به تحقق پيوست. در اين مقاله سعي بر آن خواهيم داشت تا با مراجعه به سرفصلهاي يکي از اين رشته ها و نگاهي به گذشت دو سال از شروع اين رشته ها در ايران و همچنين اهداف فناوري اطلاعات در ايران بررسي کنيم که آيا اين رشته ها با دروس خود و همچنين توانايي هاي دانشگاهي ما چه محصولاتي را پديد خواهند آورد؟ و آيا اين محصولات مشکلات جامعه ما را حل خواهند نمود؟
Information Technology يک واژه نسبتاً جديد است و شايد جايگزين مناسب و خوبي نباشد که به زبان انگليسي اضافه شده است. مترادف آن در فرانسه Informatique و در روسي Informatika ميباشد.
براي بسياري از مردم، فناوري اطلاعات مترادف با يک فناوري جديد است که از وسايل داراي ريز پردازنده استفاده ميکند. مانند: ريزکامپيوترها، تجهيزات اتوماتيک، واژه پردازها و غيره . اما استفاده از دست ساخته هاي بشر براي گردآوري، توليد، ارتباطات، ثبت و ضبط، بازآرايي و استخراج اطلاعات به زماني فراتر از زمان حاضر باز ميگردد. براي حرفه اي ها، به معناي معرفي يک دوره جديد است. فناوري اطلاعات، انديشه اي است براي آنکه اصول، رويه و واژگان کار با اطلاعات ميتواند در يک الگوي سيستماتيک متحد رفتار کنند. بدبينان ممکن است بگويند که واژه فناوري اطلاعات فقط تلاش ميکند که برخي از پيشرفتهاي هدفمند تجاري الکترونيک و حرکات هدفمند سياسي براي کنترل دستيابي به اطلاعات را ارزشمند سازد.
حقيقت پشت اين رفتار هر چه باشد، براي آنکه فناوري اطلاعات بتواند به عنوان يک فناوري يعني کاربرد يک علم کاربردي باشد، بايد دانش شناخته شده اي از اطلاعات وجود داشته باشد. البته واژه علم اطلاعات بکار رفته و مورد استفاده قرار گرفته است و به شاخه اي از تقسيمات کتابداري با بازيابي اتوماتيک اسناد چاپي اطلاق شده است. اما با توجه به کليه جوانب کار با اطلاعات، محدوديت هاي بسيار زيادي در اين شاخه نوظهور از فناوري موجود است. بيان مناسب آن است که شخص بايد به دانش فراوري سيستمهاي الکترونيکي و علوم کامپيوتر چنان بنگرد که به توليدات همگراي آنها صورت مشخصي بدهد.
در هر دو علم بدبيناني وجود دارند و اين بدبيني هنگامي از بين خواهد رفت که علم اطلاعات به يک بلوغي برسد که بتوان آن را فناوري اطلاعات ناميد. ما نبايد براي اين منظور در اين مرحله فرمول دقيق و جامعي ارائه کنيم بلکه بايد بيشتر تلاش شود که با مثالها توضيح داده شود و در بخشهاي اصلي و اساسي شرح و بسط داده شود. مباحثي که بطور جاري، در زير چتر فناوري اطلاعات قالب بندي ميشوند.
در مقدمه سرفصل دروس رشته مهندسي فناوري اطلاعات چنين آمده است که :
" در اجراي اصول مختلف قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، نظر به حجم عظيم اطلاعات از طرفي و نقش بلا انکار آن در کيفيت مديريت و اداره امور و همچنين نقش ابزاري تکنولوژي کامپيوتر در کيفيت جمع آوري و سازماندهي اطلاعات از طرفي و نقش امکانات در نشر و انتقال سريع آن، پس از بررسي و مطالعه مباحث فنون کامپيوتر و شبکه هاي اطلاعاتي و همچنين مديريت، دوره کارشناسي فناوري اطلاعات تدوين ميگردد."
همچنين در همان جزوه اهداف دوره، تربيت کارشناساني ذکر شده است که در زمينه مطالعه، طراحي، ساخت، راه اندازي و نگهداري سيستمهاي سخت افزاري و نرم افزاري، جمع آوري، سازمان دهي، طبقه بندي، استفاده و انتقال اطلاعات تبحر لازم را داشته باشند و نقش و توانايي آنها به شرح زير خواهد بود:
1-مطالعه، بررسي و امکان سنجي سخت افزار، شبکه و نرم افزار مورد نياز
2-جمع آوري، سازماندهي و طبقه بندي اطلاعات
3-ايجاد و نگهداري نرم افزارهاي مورد نياز مانند: پست فارسي، ابزار جستجوي اطلاعات فارسي، گفتگوي فارسي و ...
4-طراحي و پياده سازي شبکه هاي محلي
5-مطالعه و بررسي ابزار مخابراتي مناسب براي انتقال اطلاعات
6-مطالعه و بررسي سيستمهاي نرم افزاري مناسب براي سازماندهي و استفاده اطلاعات مانند: سيستمهاي عامل، سيستمهاي بانک اطلاعاتي و ...
7-مطالعه و شناسايي شيوه هاي جديد براي اطلاع رساني
در ضرورت و اهميت دوره نيز چنين آمده است :
1-حجم عظيم اطلاعات و عدم امکان جمع آوري ، سازماندهي، انتقال و استفاده آنها به شيوه هاي سنتي
2-نقش سرعت، دقت و صحت اطلاعات در مديريت و عدم امکان تامين آنها بدون استفاده از تکنولوژي کامپيوتر و اينترنت.
3- نفوذ روزافزون تجهيزات کامپيوتري و مخابراتي در جوامع بشري و لزوم ارتباط آنها به منظور اطلاع رساني سريع.
4- لزوم همگامي با جوامع بشري و استفاده از امکانات روز
در يک نگاه کلي به عناوين زيباي فوق و همچنين دروس طراحي شده براي دوره براحتي خواهيم فهميد که محصولات اين دوره، اقيانوسهايي به عمق يک سانتي متر خواهند بود که حتي توانايي حداقل در بعضي موارد بالا را ندارند. تناقض فوق از آنجا ناشي ميشود که طراحان رشته بر خلاف تعريف جهاني و استاندارد فناوري اطلاعات به عنوان يک انديشه و باور، آن را ابزار انديشيده و آنهم فقط يک ابزار بنام کامپيوتر.
دا از دروس عمومي که طبق قوانين بايد در تمامي رشته ها باشد، در دروس پايه اين رشته: دروس رياضي عمومي 1 و2_ معادلات ديفرانسيل _ آمار و احتمالات کاربردي _ کار گاه عمومي و فيزيک 1 و2 به چشم ميخورد.
ما چه حد رياضيات از دانشجويان اين رشته انتظار داريم. ديد سنتي به وجود دروس رياضي عمومي در تمامي رشته هاي مهندسي بدون توجه به نياز آن رشته به اين دروس نشأت گرفته از تفکر دهه 1960 آمريکاست که ما را بر آن داشته است که در تدوين رشته هاي جديد در سال 2000 نيز همان تفکر را پيگيري کنيم. در سر فصلهاي بسياري از دانشگاههاي دنيا ميبينيم که در کل سه يا چهار سال تحصيل دوره کارشناسي ، يک يا دو درس با نام " رياضي کاربرد در مهندسي فناوري اطلاعات" که شامل : توابع يک و چند متغيره، حد، مشتق، انتگرال، جبر خطي، منطق، گراف، درخت، آمار و احتمال و ... است دارد. به عقيده نگارنده چنين درس 4 يا 6 واحدي به مراتب کاربردي تر و مورد استفاده تر از 15 واحد از 5 درس رياضي است که دانشجو را در سال اول به خود مشغول ميدارد. يا در رشته مهندسي فناوري اطلاعات چه لزومي به ارائه درس فيزيک 1 که به مباحث مکانيک ميپردازد وجود دارد و بدون ارتباط با درس فيزيک 2 که به مباحث الکتريسيته ميپردازد و براي اين رشته موردنياز، پيش نياز است. بديهي است که اين دروس نه چندان مورد نياز باعث ميشود که مانند تمامي رشته هاي مهندسي که طراحي آنها به اوايل دهه 1360 بر ميگردد، دانشجويان به جاي پرداختن به مباحث اصلي رشته خود به دنبال خواندن دروسي باشند که به آنها نياز جدي در ادامه نخواهند داشت و از رشته و دانشگاه زده ميشوند که خود جاي بحث مفصل ديگري خواهد داشت. البته جاي خوشبختي است که نسبت به درس مهندسي نرم افزار، درس رياضي مهندسي حذف شده استدر بخش دروس اصلي، 90% درس ها را دروس رشته مهندسي نرم افزار تشکيل ميدهد با اين تصور که کار اصلي فارغ التحصيلان با کامپيوتر است و اين نشات گرفته از همان تفکر ابزاري به فناوري اطلاعات است نه انديشه اي. به کامپيوتر به عنوان يک ابزار فناوري اطلاعات نگاه نشده بلکه به عنوان خود فناوري اطلاعات نگاه شده است. جالب آنست که در موضوعات درس مباني کامپيوتر و برنامه سازي به تدريس زبان پاسکال اشاره شده است که سالهاست از رده خارج شده است. و جالبتر آنکه خود دانشگاههاي طراح، در اين درس زبان جاوا که يک زبان oop است و بسيار براي اين رشته مفيد است را تدريس ميکنند. اگر بپذيريم نقش سخت افزار نيز در فناوري اطلاعات مهم است، از مجموع 61 واحد دروس اصلي رشته، فقط 15 واحد را دروس سخت افزاري تشکيل ميدهند و در بين آنها درسي بنام مباني الکترونيک ديجيتال ديده ميشود که به عقيده اهل فن، مباحثي که در اين درس گنجانيده شده است ( از مشخصات عملي مدارات ديجيتال تا cmos) حدود 12 واحد رشته مهندسي الکترونيک و 8 واحد رشته مهندسي نرم افزار است که طبيعتاً تدريس همه اين مباحث در يک نيمسال اولاً امکان پذير نيست ثانياً در صورت تدريس اين موارد به مانند نک زدن گنجشک خواهد بود و به همان مبحث اقيانوسي به عمق يک سانتي متر باز ميگرديم.
در دروس اصلي به درس اصول و مباني مديريت و همچنين درس رفتار سازماني برخورد ميکنيم که باز شامل حدود 15 واحد رشته هاي مديريت است ( سازمان_ منابع انساني_ مالي_ بازاريابي_ رفتارسازماني) که باز هم بديهي است که استاد و دانشجو در اين دروس، در کلاف سردر گمي گرفتار خواهند آمد که هر مبحث را آغاز و بدون پايان به مبحث ديگر خواهند پرداخت. جالب است در کليه درس هاي اين رشته به درسي مانند تجزيه و تحليل سيستمهاي اطلاعاتي يا سيستمهاي اطلاعاتي مديريت (MIS) که موضوعيت اصلي رشته ميباشد بر نمي خوريم.دانشجو در اين رشته ياد نمي گيرد که اگر در سيستمي ميخواهد انديشه فناوري اطلاعات را پياده سازد بايد آن را بشناسد و سپس دسترسي به اطلاعات را آسان سازد.
در دروس تخصصي رشته بدون آنکه دانشجو مفاهيم سيستمهاي اطلاعاتي را بداند، يک راست به سراغ بحث کنترل پروژه فناوري اطلاعات رفته و بدون دانستن مفاهيم مديريت استراتژيک يک راست به بحث مديريت استراتژيک فناوري اطلاعات ميپردازد که البته با مراجعه به مباحث و کتب مرجع معرفي شده ، متوجه ميشويم که منظور استراتژيها در فناوري اطلاعات بوده که به مديريت استراتيک تغيير نام داده است. در ذيل درسي بنام مهندسي فناوري اطلاعات 2 به بحث اخلاق کامپيوتري ميپردازد که گرچه لازم است اما دانشجو با اين نام درس و مباحث ذيل آن چه تعبيري خواهد داشت، بماند. در کل رشته از آشنايي دانشجويان با سيستم عامل XML ,UNIX,LINUX که احتياج روزمره آنانست خبري نيست. گذشته از آنکه جاي دروسي مانند e-Learning وGovernment e- و ... در اين مباحث خاليست که البته درسي بدون سرفصل و مرجع به نام مباحث نو در فناوري اطلاعات صفحه سفيدي را در سرفصل به خود اختصاص داده است.
با نگاهي به دانشگاههاي مجري رشته متوجه خواهيم شد که رشته معمولاً در دانشکده هاي کامپيوتر ارائه ميگردد و دانشکده خاص يا حتي درون دانشکده، دپارتمان خاص خود را ندارد. و جدا از کمبودهاي مکاني، اين از آنجا ناشي ميشود که به اين تصور نرسيده ايم که رشته ترکيبي از کامپيوتر، مديريت و اطلاع رساني است و اين رشته، يک رشته نيست.
گذشته از اين، وضعيت اساتيد در اين رشته نيزجاي بحث دارد. همانطور که اشاره شد، رشته فناوري اطلاعات ميان رشته اي بوده و يک رشته خالص نيست. متاسفانه قبل از راه اندازي رشته، به اين حقيقت که لازمست ما در اين رشته، اساتيدي ميان رشته اي داشته اي داشته باشيم توجهي نشده است. مثلاً در درس تجارت الکترونيک لازمست استادي داشته باشيم که اقتصاد بداند، بازاريابي بداند، کامپيوتر بداند، با پروتکل هاي اينترنت و امنيت آشنا باشد. حال در کل جامعه ايران چند نفر براي تدريس چنين درسي داريم؟ ما هميشه در طراحي رشته هاي ميان رشته اي، ترکيب موضوعات را به دانشجو واگذاشته ايم. درس هاي متنوع از رشته هاي مختلف را طراحي کرده ايم و اساتيدي متبحر در هريک از رشته ها را به کلاس فرستاده ايم و از دانشجو خواسته ايم خودش مباحث را ترکيب کند و رشته اش را بدست آورد که اين مطلب در رشته فناوري اطلاعات ما را به ترکستان خواهد برد. در طراحي دروس هم همين امر مشاهده ميشود. درس هاي گسسته از سه رشته طراحي کرده ايم اما از دروس ترکيبي به ندرت استفاده کرده ايم، چون استاد ترکيبي نداريم . جالب آنست که بر حسب دانسته هاي استادمان درس طراحي کرده ايم نه بر حسب نياز دانشجويمان. و با اين طراحي انتظار هم نداريم تا دانشجويان ترکيبي هم داشته باشيم. دانشجويان از هر مطلب چيزي ميدانند اما در حقيقت خاصيتي کاربردي ندارند چون ترکيبي درس نخوانده اند. بجاي آنکه ابتدا تعدادي از اساتيد را براي دوره هاي تخصصي ترکيبي مانند: تجارت الکترونيک_ آموزش الکترونيک و ... به خارج اعزام کرده و سپس رشته را راه اندازي کنيم، خيال خود را راحت کرده و دروس گسسته طراحي کرده ايم و در واقع صورت مساله را پاک کرده ايم.
متاسفانه در کشورمان هميشه برنامه اي را اجرا کرده ايم و سپس به دنبال نيازهاي اجرايي آن گشته ايم. براي رشته ، استاد، کتاب، مقاله و ... تهيه نکرده ايم و رشته را راه اندازي کرده ايم.
ممکن است بسياري از صاحبنظران با عقايد نگارنده موافق نباشند، که نظر همگان محترم ميباشد. اما در کشور ما پروژه هاي فناوري اطلاعات به زودي غير قابل شمارش خواهند شد و توانايي متخصصان داخلي براي انجام آنها لازم است.امروزه اکثر پروژه هاي فناوري توسط مهندسين کامپيوتر و در بعضي موارد مهندسين برق و همچنين متخصصان رشته هاي ديگر که به طور تجربي مباحث مربوط به شبکه را فرا گرفته اند انجام ميشود. هيچکدام از اين گروهها، سيستم را نمي شناسند، بهينه سازي نمي دانند، از علوم اطلاع رساني و تکنيکهاي اطلاعاتي ، تجزيه و تحليل سيستمهاي اطلاع رساني خبر ندارند. و چون در کشور ما هم فرهنگ کار تيمي جا نيافتاده و تيمي از متخصصين مختلف را براي يک پروژه گردهم جمع نمي کنيم و اگر جمع کنيم، آنها باهم نمي توانند کار کنند، ما به متخصصين ترکيبي نياز داريم. متخصصيني که از پس پروژه هاي سنگين فناوري اطلاعات برآمده و نياز ما به بيگانگان را قطع کنند. اما به عقيده نگارنده متاسفانه رشته اي طراحي کرده ايم که نيازهاي جامعه را برآورده نساخته و نيمه مهندسان کامپيوتري تحويل ميدهد که از مديريت چيزهايي شنيده اند. علاقمندان بجاي آنکه در دانشگاه مباحث را فرا گيرند و در کلاسهاي آموزشي خارج از دانشگاه تدريس کنند، مطالب را از کلاسهاي آموزشگاههاي خارج از دانشگاه فرا گرفته و در پروژه هاي دانشگاهي بکار ميبندند، که جاي بسي تاسف دارد.
شايد لازم باشد دانشگاهيان با توجه به نيازهاي آتي جامعه و با مراجعه به رشته هاي مرتبط در خارج کشور، بدون توجه به آنکه استاد آن درس موجود است يانه، برنامه جامعي را بريزند سپس اساتيد موردنياز را تهيه کنند. که در صورت موجود نبودن، با بورس و اعزام به دوره هاي تخصصي کوتاه و بلند مدت اين امر را امکان پذير سازند.
ما احتياج به متخصصاني داريم که فناوري را در سيستمهاي اطلاعاتي طراحي کنند و لزوماً اين فناوري، کامپيوتري کردن سيستم نيست.
اگرظرف يکسال گذشته به نشريات يا پايگاههاي اينترنتي فارسي که به موضوع فناوري ارتباطات و اطلاعات ميپردازند نگاهي انداخته باشيم بدون شک با اخبار و گزارشهاي فراواني پيرامون طرحي به نام" تکفا" مواجه خواهيم شد. تکفا يا همان به اصطلاح طرح توسعه کاريرد فناوري اطلاعات که در ظاهر امر طرحي بسيار اثرگذار و عميق جلوه مينمايد اين روزها دچار آشفتگي هاي بسياري است. هدف اساسي در اين طرح توسعه همه جانبه کشور در زمينه ICT است که در نهايت زمينه ساز توسعه پايدارخواهد بود.اما آيا به راستي کشور ما ظرفيتها و قابليتهاي پذيرش اين طرح را داراست؟ آيا ساختار فرهنگي کشور منطبق بر تفکرات طراحان تکفا است؟ وآيا مديريت کلان کشوري که قسمت اعظم ساختار اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و آموزشي آن دولتي است توانايي هضم و تعامل با اينچنين طرحي را دارد؟
شايد آنچه ما از تکفا يا هر طرح ديگري براي توسعه ICT انتظار داريم بسياربيشتر از ظرفيتهاي آن است اما وقتي با توانمندي ها و استعداد هاي نهان و آشکاري که در ميان جوانان با انگيزه ايراني مواجه ميشويم اين انتظار را نمي توان متوقعانه و بيش از حد انگاشت.
آگاهيم که ساختار و بدنه کشور در عرصه هاي مختلف وابستگي بسياري به دولت دارد و اين بزرگترين معضل در راه توسعه و بستر سازي براي هر گونه پيشرفت و گسترش خلاقيت حداقل در زمينه پديده به روز و در حال رشدي چون ICT ميباشد. همه روز از سراسر جهان اخباربسياري از اختراعات جديدي در دنياي ارتباطات و پيشرفتهاي بسياري در زمينه اطلاعات منتشر ميشود بدون اينکه کشور ما در اين بين جايگاهي داشته باشد . قطعاً ظهور ICT در ايران و يا هر کشور ديگري بدون توجه به مباحث و ديدگاههاي اقتصادي نبوده است اما کشور ما با توجه به اقتصاد تک محصولي خود که اتکاي ويژه به نفت دارد در هر دوره اي با توجه به شرايط و اوضاع احوال موجود به سمتي خاص گرايش داشته فروش ارز، سکه، موبايل، اتومبيل، آپارتمان سازي و... که به صورت موجي و دوره اي جامعه را فرا گرفته و پس از مدتي تب آن فروکش کرده و دچار رکود شديد شده همه و همه دلايل مشخص و مشترکي دارند و آن هم چيزي نيست به جز عدم مديريت صحيح در سه بعد فرهنگي، علمي، اقتصادي که بتواند راهگشا و هدايت گر برنامه هايي اصولي و حساب شده ياشد. در کشورهايي که اتکا شديدي به ساختار دولتي وجود دارد معمولاً فرهنگ سازي و بستر سازي فرهنگي دريک جريان بالا به پايين صورت ميگيرد اما در کشور ما هيچگاه اينگونه نبوده و مديريت دولتي نتوانسته ديدگاه فرهنگي خود را به جامعه تزريق کند و اين مسئله علي رغم در اختيار داشتن ابزارهاي مناسبي چون صدا و سيما ارگانهاي علمي-آموزشي و فرهنگي کشوراست.
آنچه اکنون جامعه ما را در استفاده همه جانبه از ابزارهاي پديده فناوري ارتباطات و اطلاعات رنج ميدهد عدم توسعه يافتگي مديريتي در ابعاد فرهنگي، علمي و اقتصادي است.در جايگاهي که دولت از ظهور و ايجاد دولت الکترونيکي صحبت ميکند و دولت الکترونيکي به ظاهر شعار محوري IT ايران قلمداد ميشود چگونه و تاچه حدي ميتوان به اين شعار اميدوار بود و دل بست آيا پديده اي که اين روزها بيشتر براي سازمانها و نهادهاي دولتي ما غالباً به چشم به هم چشمي و مد روز بدل شده ميتواند نقش موثري ايفا نمايد آيا صرف متصل کردن حرفE به ابتداي هر کلمه اي ميتواند ما را در توسعهICT در ايران ياري ببخشد؟
دليل اينکه بسياري از فعاليتها و طرح هاي دولتي تا کنون موفق نبوده اند يا نيمه کاره رها شده اند چيزي جز اين نيست که ديدگاه مديران براي طراحي و اجراي طرحها آينده نگرانه نبوده و صرفاً با حضور همان مدير تعريف پذير بوده و با تغيير مديريت ها طرحها نيز دستخوش تحول و يا عدم پيگيري ميشوند.
با اين تفاسيراين سوال اساسي پيش ميآيد که واقعاً جايگاه مديريت ايراني در هدايت و راهبري صنعتIT ملي کجاست؟
مشکلي که از دير باز متوجه بدنه مديريتي کشور ما بوده حضور سنتي يک عده در ساختار هاي مديريتي کشور است. که هر از چند گاه به صورت چرخشي جاي آنها تعويض ميشود. بازخواني هفت محور اصلي طرح تکفا نشان ميدهد که ضامن توسعه و اجراي همه جانبه اين طرح توجه جدي مديران ارشد و رده بالاي کشور به مسئله تکفاست که با توجه به ظواهر امر اين موضوع تا حدودي غير ممکن جلوه ميکند.
اعتقاد نگارنده بر اين است که توسعه ICT در بين مردم بسيار سريعتر و علاقمندانه تر صورت گرفته و خواهد گرفت اما با توجه به ظرفيتهاي موجود در اختيار بخش خصوصي و مقايسه آنها با بخش دولتي انتظار به جايي است که براي ايجاد شتاب بيشتر در روند توسعه ICT در ايران بخش دولتي تلاش خود را براي ياري رساندن به بخش خصوصي صرف کند. دلايل اين ادعا را ميتوان در موارد زير مورد اشاره قرار داد.
1-به جرات ميتوان گفت بسياري از مديران کشورکه برنامه ريزي و تصميم گيري در زمينه توسعهICT را برعهده دارند از دانش لازم در زمينه ICT بي بهره اند.
2-نظام دولتمدار مانع توسعه سريع و برنامه ريزي دقيق براي توسعهICT است.بسياري از مديران در چند ماهه اخير تنها با شنيدن نامي از تکفا تلاش وسيع خود را براي جذب اعتبار و انجام يکي دوپروژه در زمينهICT کرده اند تا از قافله رقبا عقب نمانند و از اين طريق سر پوشي بر نارسايي هاي مديريتي خود بگذارند.
3-عدم توجه جدي به آموزش علمي و عملي مديران باعث شده ايشان نتوانند زمينه کاربري مناسب بودجه ها را فراهم کند.
4-بايد پذيرفت که نظام اداري کشور ما دچار بروکراسي است و از اين رو در ارگان هاي دولتي توجه جدي براي توسعه علمي IT در بين کارمندان دولتي وجود ندارد و اين موضوع نارسايي عمده در انتقال خدمات رساني به مردم مبتني بر فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي است.
5-آموزش هاي علمي و کلاسيک در زمنيه IT در کشور وجود ندارد و بيشتر دانش عمومي نسبت با IT از طريق آموزش هاي غير اصولي ويا به صورت تجربي حاصل ميشود. بسياري از افرادي که در کلاسهاي آموزشي مختلف شرکت ميکنند بدون هدف خاصي و صرفاً براي گذراندن اوقات فراغت به اين کلاسها ميروند و دليل اين امر چيزي جز عدم هدايت آينده نگرانه و نياز سنجي شده نمي تواند باشد.
6- به علت عدم توسعه فرهنگي و علمي در نظام بخشي به مديريت فناوري اطلاعات بسياري از سرمايه هاي ملي به هدر ميرود تا جايي که بسياري از مديران ارشد و مديران مياني نمي دانند چه ابزاري و براي چه منظوري مناسب است.
it
هزاره سوم به زعم صاحبنظران عصر اطلاعات و به تبع آن فناوري اطلاعات است.حركت جوامع صنعتي به سوي جامعه اطلاعاتي سالهاست كه آغاز گشته و از اوايل دهه 90 به بعد شتابي فزاينده يافته است.بگونه اي كه سرعت اين حركت در كشورهاي كمتر توسعه يافته من جمله ايران به خوبي حس ميگردد.اصطلاحاتي همچون e-commerce ,e-government,e-learning,-e-society و.... از جمله لغاتي هستند كه علي رغم نوظهور بودن و اينكه هنوز در منصه عمل كاملا جا نيفتاده اند با اين وصف در كشورها كمتر توسعه يافته اي چون كشور ما نيز واژه هاي آشنا به شمار ميآيند.واين نيست جز به سبب ماهيت تحول آفرين و شتابدار اين فناوري كه انديشمندان را واداشته آنرا در زمره فناوريهاي نظام آفرين به شمار آرند و ورود جامعه بشري به عصري نوين بنام عصر اطلاعات را اذعان دارند.
چنين چشم اندازي سبب ميشود كه لزوم حركت سريع و چابك كشورهايي نظير كشور ما در عرصه فناوري اطلاعات بخوبي احساس گردد.اما لازمه هر برنامه توسعه و تحول, ايجاد بستر مناسب براي جذب, گوارش و بكارگيري فناوري است .فناوري اطلاعات نيز دربند اين لزوم بوده علاوه اينكه بدليل ماهيت تحول افرينش براي جذب و بكارگيري آن نياز به تدقيق و برنامه ريزي كلان و استراتژيك ميباشد.در يك مدل توسعه پويا1, توسعه منابع انساني لازمه, براي برنامه پيش بيني شده ,يكي از محورهاي اصلي و شايد مهمترين محور هر برنامه توسعه ميباشد.در اين راستا تجهيز آحاد ملت به قابليتهاي بهره گيري از فناوري و آشنايي با آن يكسوي قضيه است و تربيت نيروهاي متخصص كه در طي فرايند برنامه ريزي اخذ تكنولوژي و توسعه و بكارگيري آن عاملان اصلي ميباشند جنبه ديگر قضيه ميباشد. ضرورت
خوشبختانه تركيب جوان جمعيتي كشور و نيروي تحصيل كرده و در حال تحصيل بالاخص در علوم كامپيوتر علي رغم اينكه كافي نمي باشد اما پتانسيل مناسبي در حوزه تكنيكي و فني فناوري اطلاعات فراهم آورده است.با اين وجود گسترش و بكارگيري اين فناوري نيازمند رويكردي راهبردي و مديريتي در عرصه سازمانهاي عمومي وخصوصي كشور ميباشد.تربيت نيروهاي متخصصي كه ضمن آشنايي با اصول و كاربردهاي فناوري نگرشي راهبردي و سيستمي به مقوله IT داشته باشند لازمه گسترش بكارگيري فناوري اطلاعات در عرصه اجتماع ميباشد.به اين سبب تربيت نيروهايي كه آگاه از جنبه هاي مديريتي و سازماني و ضمنا آشنا با اصول و كاربردهاي فناوري اطلاعات باشند از ضروريات تامين نيروي انساني لازم, در وادي سازمانها و نظام برنامه ريزي كشور براي توسعه و بكارگيري فناوري اطلاعات ميباشد.همانطور كه در شكل مشاهده ميشود متخصصين فني در عمل فاقد تخصصهاي اجتماعي و سازماني لازم براي توسعه و بكارگيري فناوري ميباشند و از سوي ديگر مديران و راهبران سازماني علي رغم بينش استرتژيك و سيستمي فاقد آگاهيهاي لازم در موردفناوريها , چگونگي و منافع و معايب آن براي سازمان ميباشند.وجود يك رابط براي تفاهم زبان اين دو حوزه با يكديگر ضروري است.تدوين رشته اي كه آموختگان آن ضمن تسلط بر وجوه سازماني و اجتماعي از جنبه هاي فني و تخصصي فناوري نيز آگاه باشند راه حلي است بر اين معضل. رشته مديريت فناوري اطلاعات
با چنين ملاحظاتي رشته مديريت فناوري اطلاعات در مقطع كارشناسي ارشد در نظام آموزش عالي كشور تدوين و تصويب شد كه در اولين گام دانشگاههاي علامه طباطبايي و دانشگاه تهران در سال 1380 اقدام به پذيرش اولين دوره دانشجويان اين رشته نمودند. هدف از تشكيل اين دوره در نظامنامه آموزشي آن به شكل زير اعلان شده است: " هدف از تشكيل دوره كارشناسي ارشد مديريت فناوري اطلاعات آموزش نيروي انساني متخصص موسسات و سازمانهاي دولتي و خصوصي است.متخصصيني كه در زمينه هاي مربوط به فناوري اطلاعات و مديريت بنوانند در جهت تامين نيازهاي امروز و فرداي مديريت در جامعه فعاليت كنند. "
رشته مديريت فناوري اطلاعات در سه گرايش :
مديريت منابع اطلاعاتي
سيستمهاي اطلاعاتي پيشرفته
نظام كيفيت فراگير
تصويب شد كه از اين بين دو گرايش منابع اطلاعاتي و سيستمهاي اطلاعاتي پيشرفته فعال و در حال اجرا ميباشند.
تعداد كل واحدهاي درسي اين دوره 32 واحد ميباشد كه شامل 20 واحد مشترك . 8 واحد تخصصي مربوط به گرايش و 4 واحد پايان نامه ميباشد.ضمن اينكه دروس پيش نياز بنا به تشخيص مرجع برگزار كننده دوره ارائه ميشود.
اين رشته بدليل ماهيت ميان رشته اي آن در برگيرنده برخي از دروس اصلي علوم مديريت و شماري از دروس مربوط به علوم مهندسي و رايانه ميباشد.
دروسي مانند : تئوريهاي پيشرفته مديريت.- مديريت رفتارسازماني پيشرفته- تحقيق در عمليات پيشرفته- سيستمهاي اطلاعاتي مديريت پيشرفته- مديريت منابع اطلاعاتي- سيستمهاي اطلاعاتي استراتژيك- كاربرد IT در سازمان - تحليل آماري و... از زمره دروس مربوط به حوزه علوم مديريت ميباشند و دروسي مانند: تحليل و طراحي ساختاريافته سيستمها – سيستمهاي مديريت بانكهاي اطلاعاتي – سيستمهاي پشتيبان تصميم گيري و خبره- فناوري اطلاعات- مهندسي نرم افزار به كمك كامپيوتر CASE – متدلوژيهاي ايجاد و توسعه سيستم اطلاعاتي-مدلسازي اطلاعات سازمان- منطق فازي و هوش مصنوعي- مهندسي مجدد رويه هاي اجرايي و فرايندها و.... از زمره دروس مربوط به حوزه فني و علوم رايانه ميباشند. كه بسته به گرايش انتخاب شده ارائه ميشوند.
با توجه به ذكري كه رفت و ماهيت ميان رشته اي اين دوره واضح است كه علاقمندان به ادامه تحصيل در اين رشته ميبايد آشنا و علاقمند به هردو مبحث علوم مديريت و رايانه باشند تا بتوانند با موفقيت فارغ التحصيل گردند. در مبحث مديريت آگاهي از اصول مديريت , تئوريها و مفاهيم مديريتي , مهارتهاي برنامه ريزي و نگاه سيستمي , آشنايي با سازمان و مفاهيم سازماني و... در حوزه فني آشنايي با مفاهيم و اصول رايانه , نرم افزارهاي مديريتي و پايه اي , كاربردهاي كامپيوتر , سيستمهاي پايگاه داده , سيستمهاي اطلاعاتي مديريت و. . از مقدمات و آمادگيهاي لازم جهت گذراندن موفق اين دوره ميباشد.لذا ورود به اين رشته براي كارشناسان مديريت صنعتي , علوم كامپيوتر. مهندسي صنايع و كارشناساني با گرايشهاي مديريتي كه بر اصول كامپيوتر .نرم افزارهاي پايه اي و كابردهاي كامپيوتر آشنايي و علاقمند باشند توصيه ميشود.
پي نوشت ها
1 - مدل توسعه پويا بر گرفته از كليلت برنامه تكفا . مصوب شوراي عالي اطلاع رساني سال 1381
2 - 2 " مشخصات كلي دوره كارشناسي ارشد مديريت فناوري اطلاعات " . شوراي عالي برنامه ريزي درسي
كاربرد روز افزون بانك اطلاعاتي SQL مرا بر آن داشت تا مطالبي هر چند كوتاه جهت خوانندگان محترم سايت تهيه نماييم. قبلا از هر چيز لازم به ذكر است كه مطالب ذيل در حد آشنايي بوده و دوستا براي دستيابي به تكنيكهاي بيشتر ميبايست از كتابهاي مرجع و Book online خود SQL Server استفاده نمايند. در مطالب زير كه سلسله وار مباحث SQL Server را مرور خواهيم كرد , سعي شده تا ابتدا مطالب مقدماتي جهت آشنايي آورده شود و سپس اگر عمري باقي بود به مطالب پيشرفته آن بپردازيم. همچنين براي يادآوري خدمت دوستان ابتدا مرور سريعي بر چند دستور SQL كه كاربرد بيشتري دارند خواهيم پرداخت و سپس به SQL Server و مطالب آن خواهيم پرداخت . مطالب زير اكثرا از كتاب Microsoft SQL Server 7.0 Database Implementation Training انتخاب گرديده است . اين كتاب به همراه CDآموزش آن به عنوان يك مرجع براي امتحانات مايكروسافت استفاده ميشود.
جداول بكار رفته نيز همگي در SQL Server 7.0 در Database Northwind موجود هستند.
دستور Select
اين دستور كه دستوري مستقل نيست و حتما بايد با اجزايي بكار رود جهت ساخت پرس و جو بر روي بانك اطلاعاتي بكار ميرود و ركوردهايي كه با شرايط اين دستور همخوان باشد به عنوان نتيجه پرس و جو برميگرداند . چهار كلمه كليدي وجود دارند كه بخشهاي ارزشمند اين دستور را تشكيل ميدهند :
1-select
2-from
3-where
4-order by
5-شكل كلي دستور :
6-Select [*|distinct column1, column2,…]
7-From table[,table2,…]
8-Where شرط
9-Order by نام فيلد يا شماره فيلد
10-مثال :
11-Select * from customers
12-اين دستور تمام ركوردهاي جدول customers را برميگرداند.
13-كه نتيجه 91 سطر از اطلاعات اين جدول خواهد بود
14-حال اگر شرط Country ='uk' اضافه كنيم ، فقط اطلاعات مشتريان انگليس جواب خواهند بود كه به 7 سطر تقليل مييابد.
15-select * from customers
16-where Country ='uk'
17-حال
18-select City,Country from customers
19-order by city
20-فقط ستونهاي نام شهر (city) و نام كشور (Country) را بر گردانده و بر اساس نام شهر مرتب ميكند. دستور بالا با دستور پايين هردو يك جواب را ميدهند :
21-select City,Country from customers
22-order by 1
23-كه 91 سطر بازگردانده خواهد شد . در نتيجه پرس و جو تعدادي سطر تكراري وجود دارد مانند شهر London كه اگر از كلمه Distinct در Select استفاده كنيم اين سطرهاي تكراري حذف خواهد شد .
24-select distinct City,Country from customers
25-order by 1
26-و جواب 69 سطر خواهد بود. ]
27-استفاده از توابع در Select
28-1- Count : تعداد سطرهاي بازگردانده شده توسط select را ميشمارد.
29-Select Count(*) from Customers
30-where Country ='uk'
31-در اصل تعداد مشترياني را ميشمارد كه در كشور انگليس هستند. كه عدد 7 جواب است.
32-2- Sum : مجموع يك فيلد عددي را برميگرداند.
33-Select sum(Quantity) from [Order Details]
34-where productid = 11
35-مجموع فيلد Quantity را براي فيلدهايي كه شماره محصول آنها ( Productid) برابر 11 است را محاسبه ميكند
36-نكته 1 : در دستور select ميتوان از اسم مستعار استفاده كرد ، يعني نام جديدي را براي يك ستون در نظر گرفت به عنوان مثال select قبل را به شكل زير بكار برد :
37-Select sum(Quantity) as Sum_QTY
38-from [Order Details]
39-where productid = 11
40-كه Sum_QTY يك اسم مستعار براي مجموع است. استفاده از كلمه كليديas اختياري است.
41-نكته 2 : در دستور select هرگاه اسم فيلدي اسم خاص باشد و يا فاصله بين اسم باشد مثل Order Details كه فاصله بين اسم جدول است حتماُ از علامت براكت [] ميبايست استفاده كرد.
42-نكته 3 : استفاده از group by :
43-هنگامي كه از توابع count و Sum به همراه يك فيلد ديگر در دستور select استفاده ميشود از group by استفاده ميكنيم .
44-به عنوان مثال دستور زير جمع مقادير فيلد Quantity را براي هر شماره محصول محاسبه ميكند .
45-Select productid, sum(Quantity) as sum_qty
46-from [Order Details]
47-group by productid
48-كه نتيجه مانند زير خواهد بود :
49-productid sum_qty
50------------ -----------
51-61 603
52-3 328
53-32 297
54-6 301
55-41 981
56-64 740
57-9 95
58-12 344
59-در صورتيكه دستور ordr by 1 بعد از group by استفاده كنيم نتيجه بر اساس كد محصول مرتب خواهد شد.
60-نكته 4 : دستور where ميتواند خود شامل يك دستور select باشد :
61-select * from Products
62-where ProductID in
63-( select distinct ProductID from [order details] where Quantity >70)
64-order by ProductID
65-تنها نكته اي كه ميبايست توجه كرد اين است كه نام فيلدي كه در شرط آورده ميشود حتما در دستور select آورده شود, به عبارت ديگر select درون شرط تنها يك ستون را ميبايست برگرداند .
66-تمرين : با فرض اينكه دو جدول Products و order details داراي ستون (فيلد) يكسان ProductID هستند , يك دستور Select بنويسيد كه تمام فيلدهايي از Products را نشان دهد كه فيلد ProductID آن با ProductID جدول order details يكي باشد.؟
67-حل :
68-Select pr.*
69-From Products as pr , [order details] as od
70-Where pr. ProductID = od. ProductID
71-قابل به ذكر است كه بيش از 90% از كارهايي كه ما برروي جداول انجام ميدهيم با select و تركيبات آن انجام ميشود. لذا بدست آوردن تبحر در نوشتن select ها ميتواند شما را در تهيه برنامه ها ياري كند.
72-3- Min,max : بيشترين و كمترين مقدار فيلد را در بانك اطلاعاتي بدست ميدهد.
73-Select min (Quantity)
74-from [Order Details]
75-4- Top n : تعداد n سطر اول بانك اطلاعاتي را برمي گرداند.
76-Select top 5 *
77-from [Order Details]
78-5 سطر اول بانك را برمي گرداند.
79-نكته 3 : در حالت بالا اگر مقدار سطر 5 و 6 يكي باشد فقط سطر 5 جواب خواهد بود براي گريز از اين حالت از شكل زير در اين دستور استفاده ميكنيم :
80-Select top n with ties *
81-From table
82-5- Into
83-Select * from table1 into table2
84-اطلاعات table1 را به table2 كپي ميكند. البته table2 بايد از قبل وجود نداشته باشد.
85-اين دستور خود table2 را ميسازد.
86-دستور select قويترين و كاربردي ترين دستور در sql است كه خود ماهها نيازمند تمرين و آموزش است . براي اطلاعات بيشتر به books online خود Sql Server مراجع كنيد.
87-دستور Delete
88-براي حذف اطلاعات از يك بانك اطلاعاتي استفاده ميشود.
89-شكل كلي دستور :
90-Delete table1
91-Where شرط
92-مثال :
93-فرض كنيد جدول authors موجود باشد و فيلد كليد آن au_id باشد. براي حذف 10 سطر اول اين جدول از دستور زير استفاده ميكنيم :
94-DELETE authors
95-FROM (SELECT TOP 10 * FROM authors) AS t1
96-WHERE authors.au_id = t1.au_id
97-دستور insert
98-براي اضافه كردن اطلاعات به يك جدول از اين دستور استفاده ميشود.
99-Insert into table1 (f1,f2,…)
100-Values (v1,v2,…)
101-كه f1,f2 نام فيلدها و v1,v2 مقادير آنها ميباشد.
102-البته ميتوانيد مقادير را نتيجه يك select قرار داد.
103-مثال :
104-Insert into table1
105-Select top 10
106-From table2
107-مقدار 10 سطر اول را از table2 را در table1 درج ميكند. البته بايد تعداد فيلدها يكي
امروزه يك سازمان نرمافزارى موفق سازمانى است كه بتواند بسادگى نرمافزارهايى را توليد كند كه نيازهاى كاربران در آن ديده شده باشد. چنين سازمانى كه بتواند چنين نرمافزارى را با روشها و ابزار مؤثر و در زمان مناسب پيادهسازى كند، مىتواند در امر تجارت موفق باشد. محصول اوليه يك تيم توليد نرمافزار، بهينه نمىباشد و شعار نمىدهد بلكه مهم است كه نرمافزارى را پيادهسازى كرده باشد كه نيازهاى كاربران و تجارت را برآورده سازد. بقيه موارد حالت ثانويه به حساب مىآيند. نكته مهمى در اين شعار وجود دارد. متأسفانه بسيارى از سازمانهاى نرمافزارى درگير حالت ثانويه مىباشند. براى پيادهسازى نرمافزارى كه اهداف موردنظر را برآورده سازد، شما بايد كاربران را ملاقات كنيد تا نيازهاى واقعى سيستم شما بدست آيد. مىتوان گفت براى اينكه شما در نهايت بتوانيد نرمافزارى با كيفيت بالا به وجود آوريد، بايد داراى افراد و ابزارى مناسب به همراه هدف مشخص و واضحى باشيد.
مدل كردن، قسمت مركزى تمامى فعاليتهايى است كه پيادهسازان نرمافزارى را به سمت توليد يك محصول مناسب راهنمايى مىكند. ما سيستمها را مدل مىكنيم براى اينكه رفتارها و ساختارهايى را كه در سيستم خود مىخواهيم بصورت كتبى داشته باشيم، ما مدل مىكنيم تا بتوانيم معمارى سيستم خود را كنترل كنيم و بتوانيم سيستمى را كه در حال ساختن آن مىباشيم بهتر درك كنيم، امكان Reuse را در سيستم داشته باشيم و همچنين ريسكهاى پروژه را مديريت كنيم.
بسيارى از سازمانهاى نرمافزارى شروع به انجام كارهاى بزرگ مىكنند، ولى مشكل اصلى اين است كه آنها همانند ساختن لانه براى پرندهها عمل مىكنند (براى ساختن لانه پرنده مىتوان با تعدادى تخته و ميخ و بدون نياز به نقشه اقدام به ساخت لانه كرد).
اگر شما واقعاً مىخواهيد كه نرمافزارى را بدون هدف و در كمترين زمان ممكن توليد كنيد مشكلات اين كار فقط نوشتن خود برنامه مىباشد، ولى در واقع هدف اصلى ايجاد يك نرمافزار صحيح مىباشد و پيادهسازى يك نرمافزار كارا وابسته است بر ابزار، فعاليتها و معمارى كه آن نرمافزارى استفاده مىكند. بسيارى مواقع پروژهها بصورت كوچك شروع مىشوند ولى پس از مدتى به پروژههاى بزرگ تبديل مىشوند، بخاطر آنكه آنها موفقيت كارى خودشان را در اين راه قربانى مىكنند. در پروژههاى كوچك (ساختن لانه پرنده) صدمات وارده كم است ولى در پروژههاى بزرگ (ساختن خانه مسكونى) نتيجهاش بسيار زيانبار خواهد بود.
عناصر زيادى در موفقيت يك پروژه نقش دارد كه يكى از آنها كه در همه رعايت مىشود، مدلسازى است. ما مدل مىكنيم تا كاربران تصويرى ازمحصول نهايى را مشاهده كنند، ما حتى مدل مىكنيم تا ريسكهايى هايى را كه بر سرراه پروژه قرار دارد پيدا كنيم. پس مىتوان گفت كه مدلسازى در اصل يك كار تكنيكى است.
مدلسازى چيست؟
يك مدل ساده شده هستى است كه وجود دارد. در اصل مدل يك نقشه از سيستم را فراهم مىكند. مدلها ممكن است دربرگيرنده جزئيات يك برنامه باشند. پس به طور كلى مىتوان گفت كه يك مدل خوب، مدلى است كه تمام عناصر درگير در پروژه و روابط بين آنها و نحوه اثرگذارى آنها را مشخص كند. هر سيستمى ممكن است توسط چندين مدل شرح داده شود و در هر مدلى يك نقشه شماتيكى وجود دارد كه بر تشريح سيستم مىپردازد. پس با اين همه چرا ما مدل مىكنيم؟
ما مدل مىكنيم تا كه سيستمى را كه مىخواهيم پيادهسازى كنيم بهتر درك كنيم
از مدلسازى به چهار نتيجه مىرسيم:
مدلها به ما كمك مىكنند كه سيستمى را كه مىخواهيم به آن برسيم بهتر تصور كنيم.
مدلها به ما اجازه مىدهند تا ساختار و رفتار سيستم را مشخص كنيم.
مدلها ما را در جهت ساخت صحيح سيستم راهنمايى مىكنند (براى ما الگوهايى (Pattern) را ايجاد مىكنند كه مىتوانيم در پروژههاى بعدى خود از آنها استفاده كنيم. اين كار باعث افزايش امكان Reuse در پروژه مىشود).
مدلها تصميماتى را كه در جهت كاربردى سيستم بايد گرفته شوند مستند مىكنند.
ما در اصل مدلها را براى سيستمهاى پيچيده ايجاد مىكنيم. زيرا نمىتوانيم آنها را يكجا تصور كنيم. انسان توانايى درك چيزهاى پيچيده را ندارد و در درك آنها محدوديت دارد. ولى با مدل سازى در هر نسخه روى يك جزء از سيستم كار مىشود، بايد توجه داشت كه مدلسازى مىتواند روى تخته، كاغذ، كارتهاى CRC و... صورت گيرد. ولى چيزى كه مهم است مدل كردن سيستمهاى پيچيده مىباشد و شكستن آنها به سيستمهاى كوچكتر كه قابل درك بوده و به راحتى قابل پيادهسازى مىباشند.
اصول مدلسازى:
تجربه چهار اصل را براى مدلسازى پيشنهاد مىكند:
اول: انتخاب مدلهايى كه براى ساخت داراى تأثيرات كارآمد و عميقى بر روى اينكه چگونه مىتوان به يك مشكل حمله كرد و چگونه مىتوان براى آن راهحل پيدا كرد مىباشند.
به معنى ديگر مدل خود را خوب انتخاب كنيد. يك مدل خوب مشكلات موجود در سرراه پيادهسازى را تصوير مىكند و مسيرى را كه راهى مناسبتر از آن پيدا نمىكنيد پيشنهاد مىدهد، ولى مدلهاى نامناسب شما را به بىراهه راهنمايى خواهند كرد. در توليد نرمافزار مدلهايى را كه شما انتخاب مىكنيد مىتوانند تاثير زيادى بر روى ديد شما به مسائل داشته باشند. اگر شما يك سيستمى را بعنوان پيادهساز يك بانك اطلاعاتى درنظر داشته باشيد، به احتمال زياد روى روابط موجوديتى كه رفتارشان همانند triggerها و Store Procedureها مىباشد تمركز خواهيد كرد. اگر شما سيستمى را بعنوان يك آناليست مشاهده كنيد، مدلها را به احتمال زياد از ديد الگوريتم و جريان دادههايى كه بين پروسسها در حال حركت مىباشند بررسى مىكنيد. پس نتيجه مىشود كه هر مدل ديدى به سيستم ما مىدهد كه اين ديدها، گوناگون بوده و هزينه و سودهاى خاص خود را دارند.
دوم: هر مدلى بسته به شرايط بايد از لايههاى گوناگونى بررسى شود. اين مسئله هم در دنياى واقعى و هم در صنعت نرمافزار صادق است. گاهى يك مدل سريع و راحت همانند User Interface مشخص مىكند كه ما نيازمند چه مىباشيم. اين مسئله در تعيين Platform، شبكه و مسائلى از اين قبيل حائز اهميت مىباشد.
بهترين مدلها آنهايى هستند كه اجازه دهند شما جزئيات و وابستگىهاى سيستم خود را بشناسيد و متوجه شويد كه به كدام علت به آنها در سيستم خود نيازمند باشيد. در بسيارى از مدلها يك طراح يا كاربر مىخواهد بر روى «چه چيز» متمركز شود و يك پيادهساز مىخواهد بر روى «چه طور» تمركز كند، هر دوى اينها مىخواهند يك سيستم را در لايهها و زمانهاى مختلف تصوير كنند.
سوم: بهترين مدلها آنهايى هستند كه به واقعيت نزديك و در ارتباط با آن باشند. مدل مناسب بايد با دنياى واقعى مرتبط باشد و مشخص كند كه در كدام قسمتها داراى ضعف مىباشد. در اصل تمامى مدلها حالت ساده شدهاى از دنياى واقعى هستند، نكته اصلى در مدل اين است كه جزئيات اصلى و مهم سيستم از قلم انداخته نشده باشد.
در نرمافزار، نقطه ضعف در از بين رفتن ارتباط بين مدل آناليز شده و مدلى كه طراحى مىشود مىباشد. اين شكاف بين مدلها باعث ايجاد شكافهاى بيشترى در پروژه در زمانهاى مختلف خواهد بود.
چهارم: هيچ مدلى به تنهايى كارايى كافى ندارد. هر سيستم بزرگى بهتر است كه داراى خط مشيى باشد كه به سمت يك مجموعه از مدلهاى كوچك با كمترين وابستگى حركت كند. اگر شما سازنده يك ساختمان باشيد، هيچ نقشهاى وجود ندارد كه تمام جزئيات را براى شما مشخص كرده باشد. در حداقل شرايط شما به چندين نقشه مانند برق ساختمان، طبقات، لولهكشى و... نيازمند باشيد. شايد جمله سؤال برانگيز، وجود كلمه «با كمترين وابستگى» در اصل چهارم مىباشد. اين به معناى داشتن مدلهايى است كه مىتوانند بطورى مستقل و جداگانه ساخته شده و استفاده شوند. اما هنوز هم بر همديگر وابستگى دارند. مثلاً در نقشه ساختمان، نقشه برق ساختمان يك نقشه جداگانه و كامل مىباشد كه مىتواند پيادهسازى شود، ولى هنوز بر نقشه بناى ساختمان وابستگى دارد زيرا با تغيير در آن ممكن است نقشه برق نيز دچار تغيير شود. اين واقعيت در سيستمهاى نرمافزارى شىءگرا صادق است. براى درك معمارى چنين سيستمهايى شمانيازمند چندين View بهم مرتبط مىباشيد كه شامل موارد زير مىباشد.
-Usecase View (نيازمنديهاى سيستم را مشخص كرده و نمايش مىدهد).
-- Design View (پيداكردن مشكلات سيستم و مشخص كردن راهحلهاى مربوط به آنها).
-- Process View (پردازش Threadهاى موجود در سيستم را در قالب توزيع شده مدل مىكند).
-- Development View (پيادهسازى و اداره كردن درك فيزيكى سيستم را برعهده دارد).
-- Deployment View (بر روى مهندسى و تكنولوژى گسترش برنامه متمركز مىباشد).
-هر كدام از ديدها ممكن است داراى ساختار گوناگونى باشند ولى درمجموع همه آنها نقشه يك سيستم نرمافزارى را نشان مىدهند. البته بايد توجه داشت كه در سيستمهاى گوناگون هر كدام از اين مدلها ممكن است داراى اهميت بيشترى نسبت به ديگر مدلها باشند. مثلاً در Graphic User interface(GUI) ديدهاى Usecase مهم است. در سيستمهاى Realtime ديد پردازشى مهم است و در برنامههاى تست و Web ديد پيادهسازى و گسترش برنامه از اهميت بالايى برخوردار است.
-امروزه يك سازمان نرمافزارى موفق سازمانى است كه بتواند بسادگى نرمافزارهايى را توليد كند كه نيازهاى كاربران در آن ديده شده باشد. چنين سازمانى كه بتواند چنين نرمافزارى را با روشها و ابزار مؤثر و در زمان مناسب پيادهسازى كند، مىتواند در امر تجارت موفق باشد. محصول اوليه يك تيم توليد نرمافزار، بهينه نمىباشد و شعار نمىدهد بلكه مهم است كه نرمافزارى را پيادهسازى كرده باشد كه نيازهاى كاربران و تجارت را برآورده سازد. بقيه موارد حالت ثانويه به حساب مىآيند. نكته مهمى در اين شعار وجود دارد. متأسفانه بسيارى از سازمانهاى نرمافزارى درگير حالت ثانويه مىباشند. براى پيادهسازى نرمافزارى كه اهداف موردنظر را برآورده سازد، شما بايد كاربران را ملاقات كنيد تا نيازهاى واقعى سيستم شما بدست آيد. مىتوان گفت براى اينكه شما در نهايت بتوانيد نرمافزارى با كيفيت بالا به وجود آوريد، بايد داراى افراد و ابزارى مناسب به همراه هدف مشخص و واضحى باشيد.
-مدل كردن، قسمت مركزى تمامى فعاليتهايى است كه پيادهسازان نرمافزارى را به سمت توليد يك محصول مناسب راهنمايى مىكند. ما سيستمها را مدل مىكنيم براى اينكه رفتارها و ساختارهايى را كه در سيستم خود مىخواهيم بصورت كتبى داشته باشيم، ما مدل مىكنيم تا بتوانيم معمارى سيستم خود را كنترل كنيم و بتوانيم سيستمى را كه در حال ساختن آن مىباشيم بهتر درك كنيم، امكان Reuse را در سيستم داشته باشيم و همچنين ريسكهاى پروژه را مديريت كنيم.
-بسيارى از سازمانهاى نرمافزارى شروع به انجام كارهاى بزرگ مىكنند، ولى مشكل اصلى اين است كه آنها همانند ساختن لانه براى پرندهها عمل مىكنند (براى ساختن لانه پرنده مىتوان با تعدادى تخته و ميخ و بدون نياز به نقشه اقدام به ساخت لانه كرد).
-اگر شما واقعاً مىخواهيد كه نرمافزارى را بدون هدف و در كمترين زمان ممكن توليد كنيد مشكلات اين كار فقط نوشتن خود برنامه مىباشد، ولى در واقع هدف اصلى ايجاد يك نرمافزار صحيح مىباشد و پيادهسازى يك نرمافزار كارا وابسته است بر ابزار، فعاليتها و معمارى كه آن نرمافزارى استفاده مىكند. بسيارى مواقع پروژهها بصورت كوچك شروع مىشوند ولى پس از مدتى به پروژههاى بزرگ تبديل مىشوند، بخاطر آنكه آنها موفقيت كارى خودشان را در اين راه قربانى مىكنند.
شيفتگان و طرفداران تكنولوژيهاي نوين اطلاعات، به ويژه كامپيوترها، كساني را كه پرسشهايي دربارهي كاربردهاي اين تكنولوژيها دارند، با ماشينشكنان و مخالفان صنعت در انگلستان اوايل قرن 19 مقايسه ميكنند و آنها را «فن ترسيدگان» مينامند. اما پرسش، به علاقه يا تنفر نسبت به اين ابزارگري يا ابزاري كردن جديد مربوط نميشود. پرسشي كه بايد مطرح شود اين است كه چه كساني مصرفكنندگان اصلي تكنولوژيهاي جديد هستند و با چه هدفي آنها را به مصرف ميرسانند؟ آشكار است كه اين موضوع ارتباطي نزديك با اين پرسش دارد كه اين تكنولوژيها از كجا آمدند و چرا چنين سخاوتمندانه مورد حمايت قرار گرفتند؟
به علاوه چه كساني مصرفكنندگان بزرگ كامپيوترها و ماهوارهها و تجهيزات وابسته به آنها هستند؟ در كنار خدمات نظامي و جاسوسي كه از اين وسايل بهره ميبرند و آنها را به خدمت ميگيرند، بديهي است كه ارتباط جهاني با سرعت بالا، يعني بهره گيرندهي اصلي اين ظرفيتهاي جديد در زمينهي پردازش و انتقال دادهها، حرفهاي عظيم به حساب ميآيند. شركتها، با اين تكنولوژيها نه تنها ابزار عملكرد در يك بازار مالي، بلكه اهرم دخالت در يك بازار بينالمللي را نيز در اختيار دارند. يك شركت ميتواند با ارتباطاتي كه حالت هنر را دارند ـ و خدماتي كه ارزان نيستند ـ در سطح بينالمللي، به همان سهولت محلي، به كسب و كار بپردازند. دادههاي مربوط به هر توليد كه در سطح كرهي زمين پخش ميشوند، به سرعت قابل تحقيق هستند. سرمايه را ميتوان از يك محل به محل ديگر، به شكل الكترونيكي انتقال داد. ذخيرهي نيروي كار را در هر كجا كه به ارزاني در دسترس باشد، ميتوان بدون پرداخت هزينه و خسارت به مكانهاي كار ترك شده به خدمت گرفت.
تعجبآور نيست كه سهام فزايندهي توليد جهاني، در حال حاضر به چند هزار شركت بزرگ جهاني تعلق دارد كه بخش مهم اما در عين حال رو به كاهشي از آنها تحت مالكيت آمريكايي است. مجلهي فورچن با چاپ فهرست اين «500 جهاني» كه بزرگترين شركتهاي صنعتي در جهان هستند گزارش داد كه «آمريا با 167 شركت در ميان ساير شركتها در مقام نخست قرار دارد. اين رقم از مجموع شركتهاي ژاپن، آلمان و كانادا بيشتر است... آمريكاييها با داشتن 14 شركت از 25 شركت صنعتي در رديفهاي اول تا 25، 500 شركت جهاني، در ميان اين گروه نيز مقام اول را دارند.» عليرغم اين اطلاعات اطمينانبخش، فورچن يادآوري ميكند «با وجودي كه اين ارقام جذاب مينمايند، اما سلطهي آمريكا به آرامي رنگ ميبازد. در سال 1980، 23 شركت آمريكايي، در مقابل تنها 5 ژاپني جز 50 شركت رديف اول بودند، در حالي كه اكنون، 17 آمريكايي و 10 ژاپني جز اين گروه محسوب ميشوند.»
نقش محاكمهاي كه اين شركتها در امور اقتصادي جهان ايفا ميكنند، با استثناهايي محدود، اقتدار آنها را نسبت به بيشتر دولتهاي جهان بالاتر ميبرد. براي مثال، بيلانهاي بينالمللي بعضي شركتهاي اصلي آمريكايي، وضعيت بسيار متفاوتي را نسبت به بيلان دولت نشان ميدهند. با وجودي كه به طور كلي، ايالات متحده چندين سال است دچار يك كسري تجاري ركودي است، شركتهاي فراملي رونق زيادي دارند. حسابهاي آنها به شكل گستردهاي مخفي است زيرا سودآوري بالايي دارند.
وقتي اين شركتها براي كسب سود حداكثر، جهان را براي يافتن مكانهاي توليد و هزينهي توليد ارزان جستوجو ميكنند (اقوامي كه اقتصادشناسان آن را «مزيت نسبي» ميخوانند)، پشت سر خود، حتي در پايگاههاي بومي، مجموعههايي از بيكاري، كارخانههاي تعطيل شده و نااميدي انساني بر جاي ميگذارند. اما اينها اقلامي نيستند كه در بيلانها منعكس شوند و در نتيجه وقتي كارايي فعاليت شركت بينالمللي محاسبه ميشود، به حساب نميآيند و مورد توجه قرار نميگيرند.
بنابراين، شركت جهاني تحت مالكيت آمريكايي رونق زيادي دارد و اين در شرايطي است كه دولت ايالات متحده تضعيف و نفوذ جهانياش كم ميشود. در حقيقت، در گذشته تا امروز، هر تلاشي براي اصلاح اين ركود تعميق شونده، به شكل حريصانه و در عين حال موفق با مقاومت بخش شركتي روبهرو بوده و با ايجاد بنبست توسط نمايندگان سياسي اين بخش در كنگره و فرآيند سياسي ملي خنثي شده است. اين پيوند متقابل نامقدسي است كه در اجراي طرح دموكراتيك آمريكايي مشاركت ميكند.
در عصر اطلاعات، آنگونه كه اخيراً ساختاربندي شده، چند هزار شركت، ماجراجويانه، با استفاده از پيشرفتهترين تكنولوژيهاي اطلاعاتي، در مقياس جهاني فعاليت ميكنند. هزينههاي (مادي و انساني) خانگي براي اين فعاليتهاي بيشمار شركتي باعث كاهش رفاه ضروري كشور و تضعيف نيروي بينالمللي آن ميشود. آن فرآيند سياسي كه روزگاري آماده و در دسترس بود تا اين سياستها و اقدامات را به حساب آورد، متوقف شده است و چشمانداز فرهنگي رسانهها، حوزهي بازيگري و تاخت و تاز شركتي است.
تكنولوژي اطلاعاتي ـ و در اينجا تلويزيون، كابل، اينترنت و ماهوارهي ارتباطي نيز كه بايد در راستاي كامپيوتر اضافه شوند ـ به بخش شركتي امكان دادهاند كه به شكل انبوه و گستردهاي در فرهنگ ملي و افكارسازي مداخله كنند. مسلماً حرفههاي بزرگ ايالات متحده، از دوران جنگ داخلي به بعد، يعني از حدود 150 پيش تاكنون، وضعيتي اگر نه مسلط، اما نيرومند را در جامعهي آمريكا تجربه كردهاند. آن وضعيت، امروز به ياري امكانات نوين ارتباطي، به شكل غيرقابل محاسبهاي تقويت شده است. از آنجا كه شركت غولپيكر، انباشتكنندهي اصلي ثروت ملي است، در مركز توليد قرار دارد و حضورش در رسانهها و امور فرهنگي چشمگيرترين صورت را دارد، اقتدار و منابعش غيرقابل رقابت به حساب ميآيند.
با اين حال، اشتغال به حرفهي بزرگ تكنولوژيهاي نوين ارتباطي، به دليل مزيت آن، فعاليتهاي ملي و بينالمللي را با پيشدرآمدي از پوشش سراسري توسط دستگاه ارتباط داخلي آغاز كرد. از همان آغاز فعاليت راديو در دههي 1920 و تثبيت آن با ورود تلويزيون در دههي 1940 و آغاز دههي 1950، اين دستگاه الكترونيكي به ميزان وسيعي در خدمت عرضهي نظام كسب و كار به ويژه «آگهيكنندهي ملي» بود. از روزهاي نخست راديو، نظام اطلاعاتي آمريكايي به درستي بيشتر به عنوان يك نظام بازاريابي شناخته شده است زيرا مطبوعات، راديو و تلويزيون به طور عمده با اين ظرفيت است كه به كار گرفته ميشوند.
بهكارگيري قابل درك تسهيلات و خدمات فرعي ارتباطي مانند پيمايشها، براي آموزش و ترغيب مصرفكنندگان، برجستهترين نشانهي سرمايهداري توسعهيافته به شمار ميآيد كه بر ايالات متحده حاكم است. انرژيها و منابعي كه براي مطالعه و آمادهسازي مشتريان، خلق پيامها و تصويرها جهت درك اين هدفها و پخش هر چه وسيعتر آنها براي مكانهايي مصرف ميشوند كه مردم، يعني مصرفكنندگان بالقوه در آنها اجتماع ميكنند، از نظر تجارتي يك محيط اشباع شدهي ملي را ايجاد كردهاند.
هيچ منطقه و محل اجتماعي از تلاش براي دسترسي به مشتريان و نفوذ بر آنها در امان نيست. راديو، تلويزيون و مطبوعات مجراهاي آشنا براي انتقال پيام، آن هم در جهت فروش كالا به حساب ميآيند؛ پيام در هر شكل، چه در شكل برنامهسازي و چه به صورت آگهيهاي تجارتي. اين فرآيند به ندرت در جايي متوقف ميشود. براي مثال، ورزشها به زير چتر بازاريابي كشيده شدهاند. مخاطبان عظيمي كه به سوي ورزشهاي حرفهاي بزرگ جلب شدهاند براي آگهيكنندگان به حركت درميآيند و براي آنان و نيازهاي آنان سازمان مييابند. بودجهي سرمايهگذاري ورزشهاي عمومي از شبكههاي تلويزيوني ملي و امتيازهاي تلويزيوني كابلي تأمين ميشود كه آنها نيز به نوبهي خود درآمدهايشان را از آگهيدهندگان ملي، يعني شركتهاي بزرگ به دست ميآورند. بخشي از اين استخر پولي عظيم به صورت حقوقهاي نامعقول به بازيكنان ميرسد و باعث پخش تفسيرهاي غيرعادي دربارهي ورزشكاراني ميشود كه در حال حاضر آنها را دريافت ميكنند. از ميزان دريافتي صاحبان امتيازهاي حرفهاي كمتر بحثي به ميان ميآيد و به ندرت از يك نويسندهي ورزشي ياد ميشود كه ممكن است جرأت ذكر چنين مطلبي را داشته باشد، آن هم در نوشتهاي كه شكل انتقاد و حمله ندارد و اگر هم دارد، به منبع آگهي خرده ميگيرد كه پيوست اين سرمايهي طلايي به حساب ميآيد.
به ندرت يك فضاي فرهنگي باقي ميماند كه اگر بماند هم بيرون از تاروپود تجارتي است. بانيان شركتي، به شكل سنتي و عمومي، پيوند محكمي با هم دارند. نمايشگاههاي خياباني و مسابقات شهري برنامههاي شركتي را ارائه ميكنند. اخيراً مؤسسهي اسمتيسونيان (Smithsonian)، معتبرترين مجموعهي علمي و فرهنگي كشور اعلام كرد، برنامههاي شركتي در چند نمايشگاه اجازهي عرضه ميگيرند. بر اساس اين اعلاميه، بيشتر از 10 هزار مدرسه در سطح راهنمايي اجازه دادهاند برنامههاي تلويزيوني همراه با آگهيهاي تجارتي در كلاسهاي آنها پخش شود. اين ابتذال آموزشي با اين استدلال فريبنده توجيه ميشود كه چون كودكان آگهيهاي تجارتي را در خانه تماشا ميكنند، پس اين اقدام يك نقطهي حركت فوقالعاده و يا غيرطبيعي به حساب نميآيد.
خودبيني و گستاخي مسوولان شركتي نفسگير است. آرجي آر نابيسكو مؤفق شده است آگهيهاي تجارتي يكي از فرآوردههاي غذايي خود را در يك نشريهي دولتي وزارت كشاورزي آمريكا به چاپ برساند. فيليپ موريس، طرفدار بزرگ هنرها كه مسووليت نمايشها و شوهاي مهمي را عهدهدار است، با ظرافتي محتاطانه، فرآوردههاي سرطانزاي خود را به مصرفكنندگان تحميل ميكند. به نظر ميرسد براي تهاجم شركتي به درون بافت زندگي آمريكايي محدوديتي وجود ندارد. يك جناح محافظهكار حزب دموكرات كه براي بررسي راهبرد خود براي انتخابات ملي سال 2000 تشكيل گردهمايي داده بود، «800 نماينده از جمله اعضاي كنگره، مقامات دولتي و محلي و مبلغات پارلماني براي شركتهاي بزرگ... و حاميان شركتي شامل شركتهاي اي.تي.و تي.، آر.جي.آر. نابيسكو و فيليپ موريس را از 50 ايالت گرد هم آورد تا هر كدام با پرداخت مبلغي بين 300 تا 25 هزار دلار، هزينهي يك رويداد سه روز را تأمين كنند.»
ظرفيتهاي فضاي اجتماعي با پيامها و تصويرهاي مصرفي شركتي و به كمك ابزارگري و فرآيندهايي پر ميشود كه اكنون در دسترس كساني است كه ميتوانند از آنها استفاده كنند. بيشترين اقدامات براي نقض مقررات ارتباطات (و صنايع ديگر) كه در دههي 1970 آغاز و نيرومندانه تا دههي 1990 به پيش برده شدند، به عنوان ابزارهاي انتخابي براي سودآوري شركتي قابل ادراك هستند. تكنولوژيهاي اطلاعاتي نوين، از منظر اجتماعي برداشته و در سطح داخلي و بينالمللي براي مقاصد كسب و كار و تجارت به كار گرفته ميشوند، صاحبان حرفههاي بزرگ هزينههاي كمتري براي ايجاد ارتباط ميپردازند و به نرمشپذيري فزايندهاي براي تصميمگيري مديريتي دست مييابند تا بتوانند آزاد از جوابگويي، توليد و شغلها را از يك مكان به مكان ديگر انتقال دهند. غلو كردن دربارهي اهميت جوابگويي اجتماعي دشوار است. در دوران پيش از نقض مقررات، شركتهاي بزرگ ممكن است در حوزهي ارتباط كارهايي به دلخواه خويش انجام داده باشند. با اين حال، اصل جوابگويي به رسميت شناخته و در موجوديت واقعي سازمانهاي تنظيمكننده، براي مثال كميسيون ارتباطات فدرال (افسيسي) نهادي شد.
افسيسي هنوز پابرجاست، اما تعهد اجتماعي آن به تمامي از ياد رفته است. ادغامها و اتحادهايي كه تحت فشار انجام ميگيرند، بيتوجهي كلي به وظيفهي دائمي پخشكنندگان و برنامهسازان براي خدمت به منافع عمومي، خصوصي كردن نظامهاي ارتباط ماهوارهاي و دستهاي معيارهاي ديگر به فعاليتهاي ارتباطي داخلي و بينالمللي صنايع ارتباطي آزادي عمل بسيار زيادي دادهاند.
جامعهي ملي، در نتيجهي اين گسترشها، به سوي يك مجتمع مصرفي هماهنگ شده انتقال يافته است و انتظارات و چشماندازهاي شركتي جايگزين صداي سياسي هيأت انتخابكنندگان شدهاند. با حمايت يك رشته احكام ديوان كشور كه در اواخر دههي 1970 جاري شدند و تا دههي 1990 ادامه يافتند، آنچه «نطق شركتي» ناميده ميشود، به عنوان بيان حمايت شده در زير پوشش اولين اصلاح قانوني مشروعيت فزايندهاي كسب كرده است. با در اختيار داشتن اين فرمان قضايي، دسترسي شركتها به نظامهاي رسانهها قدرتمندانهتر شده است، آنقدر قدرتمندانه كه شركتها بتوانند كار خود را به ياري آنها آغاز كنند. راه توسعهي تلويزيون در آمريكا به گونهاي بوده است كه تنها گشادترين جيبها ميتوانند هزينهي خريد وقت تلويزيوني و حضور بر اين پردهي خانگي را تأمين كنند. گشادترين جيبها از آن بزرگترين شركتها هستند. بنابراين آنچه اكنون سلطه دارد، فرمانروايي پول است كه با حكومت قانون تكميل ميشود.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن