دانش آموزی - 288

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره قدرت تصميم گيري

بازديد: 73

تحقیق درباره قدرت تصميم گيري

 

اهميت قدرت تصميم گيري

انسان در مسير زندگي خود با انواع مسائل و مراحليمواجه مي‌شود که ناگزير ازتصميم گيرياست. تصميم گيري نقش گسترده‌اي درزندگي آدمي دارد. از تصميم گيريهاي جزئي در امور کوچک گرفته، تا تصميم گيريهايبسيار بزرگ و پراهميت. برخي از تصميم گيريها چنان به راحتي صورت مي‌گيرند که شايدما چندان توجهي به آنها نمي‌کنيم، اما در مقابل مسائلي نيز در زندگي وجود دارند کهاقدام به تصميم گيري در مورد آنها شايد مدت زمان طولاني وقت لازم داشته باشد. در هرحال اهميت اين تصميم گيريها به لحاظ اهميتي که اکثر آنها در سرنوشت فرد دارند،بسيار زياد است و چه بسا تعلل در شناخت راههاي تصميم گيري بهتر ، عواقب جبرانناپذيري را براي فرد به بار آورد.

 

 

 

عوامل موثر در قدرت تصميم گيري

نوع مشکل

در مورد سهولت تصميم گيري ، نوع مشکل نقش اساسي دارد. مشکلاتکوچکتر معمولا خيلي راحتتر حل مي‌شوند، چون تصميم گيري در مورد آنها راحتتر صورتمي‌گيرد. اما مشکلات پيچيده‌تر به لحاظ نيازي که به اطلاعات تخصصي‌تر دارند و اغلبچند جنبه مختلف از زندگي فرد را شامل مي‌شوند، با روند کند تصميم گيري مواجه هستند. علاوه بر اين مشکلاتي نيز وجود دارند کهزماندر تصميم گيري براي آنها بسيار اهميت دارد، بطوري که در يک مدت زمان کوتاه ، بايدتصميم گيري مهمي را انجام دهد. در مورد اين نوع موارد توجه به قدرت تصميم گيري وبالا بردن توان آن حائز اهميت است.

آشنائي فرد با موضوع مورد تصميم گيري

هرچه فرداطلاعات و آگاهيهاي بيشتري در زمينه موضوع مورد تصميمگيري داشته باشد، قدرت تصميم گيري فرد بالاتر خواهد بود. آنچه که در اکثر موارد فردرا با شکست در تصميم گيري يا تصميم گيري اشتباه مواجه مي‌سازد، نداشتن اطلاعات وتخصص کافي مي‌باشد. به عنوان مثال مساله تصميم گيري در مورد انتخاب رشته تحصيلينمونه‌اي از مواردي است که نياز به داشتن اطلاعات از شرائط رشته‌ها دارد. اگر فردشناخت کاملي از زمينه‌اي که رشته تحصيلي مورد نظر به آن مي‌پردازد، نداشته باشد، بهاحتمال قوي انتخاب درستي که با زمينه علائق و استعدادهاي او همخواني داشته باشد،نخواهد داشت.

اعتماد به نفس و قدرت تصميم گيري

افرادي که داراي اعتماد به نفس بالاييهستند، از قدرت تصميم گيري بالاتري برخوردار هستند و درشرايط بحرانيقادر به تصميم گيريهاي مناسب مي‌باشند. در حالي که افراد داراي اعتماد به نفس پائين ، اغلب در تصميم گيريهاي خود دچار مشکلهستند. آنها شايد براي امور خيلي جزئي ، زمان خيلي زيادي صرف کنند تا تصميم گيريلازم را انجام دهند و برخي از آنها حتي از شرائطي که آنها را ناگزير از تصميم گيريمي‌کند، فرار مي‌کنند. به همين علت است که اين افراد ريسک پذيري کمتري از خود نشانمي‌دهند.

افسردگي و قدرت تصميم گيري

در ميان تمام علائمي کهافسردگي دارد، ناتواني در تصميم گيري از علائم اساسي است. فرد افسرده حتي براي مسائل جزئيروزمره ، فاقد قدرت تصميم گيري است. بي‌حوصلگي و خلق پائين او ، قدرت تصميم گيري اورا تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و اين مساله زماني شدت پيدا مي‌کند که نااميدي در فرايندتصميم گيري او دخالت مي‌کند. فرد افسرده اميدواري کمتري به آينده دارد. بنابراين بابدبينيبا مسائل برخورد مي‌کند و توجه بيشاز حد به ابعاد منفي مسائل او را از تصميم گيري مناسب محروم مي‌سازد. او از هر کاريکه نياز به صرف انرژي ، چه کم و چه زياد دارد، دوري مي‌کند. تصميم گيري فرايندي است که به انرژي فکري زيادي نيازمنداست.

اضطراب و قدرت تصميم گيري

اضطراببرروي بسياري از فرايندهاي ذهني انسان تاثير مخرب دارد. شايد معروفترين تاثير اضطراب، رويحافظه باشد. زماني که دانش آموز احساس مي‌کند در پاسخ سوالي که آشنايي کاملي با آن دارد،حافظه‌اش از کار مي‌افتد، سرش خالي مي‌شود و احساس مي‌کند هيچ مطلبي به ذهنشنمي‌رسد. همين اتفاق در فرايند تصميم گيري اتفاق مي‌افتد.

اولا اضطراب مانعاز آن مي‌شود که فرد بتواند از اندوخته‌هاي ذهني خود ، از تجارب و اطلاعات خود درفرايند تصميم گيري استفاده کند، چون هيچ مطلب و تجربه‌اي که براي او ياري کنندهباشد، به ذهنش نمي‌رسد و آنچه به ذهنش مي‌رسد، بسيار دست و پا شکسته و فاقد سودمنديلازم است. از سوي ديگر اضطراب نگراني فرد را از احتمال شکست افزايش مي‌دهد، قدرتريسک پذيري او را کاهش مي‌دهد و اجازه نمي‌دهد که فرد در کمال آرامش تمام جوانب رامورد بررسي قرار دهد. از اين رو فرد مضطرب يا خيلي عجولانه تصميم مي‌گيرد و يا بهقدري تصميم گيري را طولاني مي‌کند تا فرصتهاي طلايي را از دست مي‌دهد.

آشنائي با روال منطقي تصميم گيري

تصميم گيري همچون حل يک مساله رياضي ازفرمولها و مراحل منظمي تبعيت مي‌کند. آشنائي فرد با روند تصميم گيري منطقي احتمالموفقيت او را در تصميم گيري افزايش خواهد داد. فرد با آگاهي از اينکهروال تصميم گيرياو درست است، با قدرت و اعتمادبيشتري عمل خواهد کرد و خواهد توانست تمام جوانب قضيه را مورد بررسي و کنکاش قراردهد. روال منطقي تصميم گيري هرچند از فردي به فرد ديگر مي‌تواند متفاوت باشد، امااز يک اصول کلي تبعيت مي‌کند، که فرد را به نتيجه گيري و اتخاذ تصميم مناسب رهنمونمي‌شود.

راهبردهاي عملي براي افزايش قدرت تصميم گيري

1.  اعتماد به نفسداشته باشيد. براياينکار پيروزيهاي قبلي خود و توانايي‌هاي خود را همواره مدنظر داشته باشيد.

2.  علائم و ناراحتيهاي خود را که در قدرتتصميم گيري شما دخالت مي‌کنند، بشناسيد و تلاش کنيد آنها را رفع کنيد.

3.  تغذيه مناسبداشته باشيد. تغذيه مناسببا افزايش قواي ذهني ، در تمام زمينه‌هاي ذهني قدرت شما را بالا خواهد برد.

4.  معلومات خود را افزايش دهيد. افزايشمعلوماتهم در مسائلي که در حال حاضر بايد برايشان تصميم گيري کنيد،لازم است و هم در افزايش معلومات به صورت کلي و روزانه در موارد مختلف مدنظراست.

5.     در حين تصميم گيري ، تلاش کنيد موضوع را از جنبه‌هاي مختلف بشناسيد و بهابعاد مختلفآن پي ببريد.

6.      ازافراد آشنا به موضوعحتما کمکبگيريد.

7.  از يکنظم منطقيبراي تصميم گيرياستفاده کنيد. به عنوان نمونه مي‌توانيد مشقهاي مختلف تصميمتان را بررسي کنيد،دلايل مخالفت و موافقت خود را بر هر مشق يادداشت کنيد. به اين ترتيب و با الويتبندي و امتياز دادن به زمينه‌هايي که با آنها موافق هستيد، تصميمي را اتخاذ کنيد کهکمترين شکست و بيشترين احتمال پيروزي را به همراه داشته باشد.

8.  همواره به ياد داشته باشيم که در اکثر انتخابهاي ما ، انتخاب کامل و بدون عيب ونقصي وجود ندارد و هر انتخاب ما متضمن از دست دادن امتيازاتي است که ديگر انتخابهامي‌توانستند داشته باشند. به عبارتي تصميم گيري بر اساسبيشترين امتياز و کمترين احتمال شکستانجام مي‌شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ترس از امتحان در دانش آموزان ابتدایی

بازديد: 273

ترس از امتحان در دانش آموزان ابتدایی

مقدمه

  • آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که چرا از امتحان می‌ترسید؟
  • آیا تابحال به صورت عمیق به این موضوع فکر کرده‌اید که چه عواملی در ترس و اضطراب نسبت به امتحان مؤثر بوده‌اند؟
  • آیا در زندگی تحصیلی راههایی برای کاهش این نوع اضطراب یافته‌اید؟

بدون تردید ترس از امتحان بین دانش آموزان تقریبا همه گیر و رایج است و می‌توان گفت مهمترین علت این موضوع ، نتیجه‌ای است که از امتحان بدست می‌آید. نتیجه‌ای که مدرک موفقیت محسوب گردیده و باعث ارتقاء ، تهدید ، تشویق و یا تنبیه می‌گردد. گاهی اوقات این نتیجه می‌تواند سرنوشت را نیز رقم زند. به همین علت هر چه نتیجه ، حساسیت و اهمیت بیشتری داشته باشد، به همان نسبت می‌تواند اضطراب و ترس از امتحان گردد، که برخی از آنها عبارتند از:

1.      ترس از فراموش کردن مطالب خوانده شده.

2.      سختگیری معلم در طی سال تحصیلی.

3.      انتظار بیش از حد والدین.

4.      عدم وجود خود باوری در فرد.

5.      نامشخص بودن سؤالات.

كودكان معمولاً هنگام امتحان و آزمايش به اضطراب و استرس خاص دچار مي‌شوند. همه ما كه چند كلاس درس خوانده‌ايم اين تجربه را از مقطع اول ابتدايي به شكلي به دست آورديم: گاه با تجربه‌اي تلخ و گاه با تجربه‌اي شيرين. با فرارسيدن زمان امتحان بسياري از كودكان دبستاني گويي با غولي هولناك، دست و پنجه نرم خواهند كرد؛ اگر وارد دنياي شيرين آنها شويم همه از امتحان سخن مي‌گويند، بدون آنكه از آن چندان اطلاعي داشته باشند.

امتحان، تصويري خشن و گاه ناخوشايندي است كه كودكان را مي‌آزارد. نگاهي به نقش امتحان و ويژگي‌هاي آن اين مزيت را دارد كه خانواده‌ها با اين بخش از زندگي كودكان خود به شكلي واقعي برخورد كنند

وقتي كه معلم اول ابتدايي ورقه‌هاي امتحان را به دانش‌آموزان مي‌دهد، از آنها مي‌خواهد «بدون آنكه» به دست يكديگر نگاه كنند، «بدون آنكه» حرف بزنند، «بدون آنكه» سر خود را برگردانند و «بدون آنكه» از كسي چيزي بگيرند و يا چيزي بپرسند بايد به سئوالات پاسخ بگويند تا نمره خوبي بگيرند. وقتي كه جملات فوق بر فضاي شيرين كلاس كودكان جاري مي‌شود، يكباره سايه‌اي از ترس و وهم جاي آن شيريني و خنده‌هاي كودكانه را مي‌گيرد، معلم لبخند بر لب ندارد و در حال نظارت بركار بچه‌هاست

تصوير فوق بارها و بارها در بسياري از كلاس‌ها نقش بسته و چه بسا كودكان زيادي را دچار تنش روحي ساخته است و نطفه نوعي تيك‌هاي عصبي را در جان آنها منعقد مي‌كند. حال آنكه در هنگام امتحان، اولين چيزي كه معلم براي هر مقطعي بايد در نظر بگيرد، دادن اعتماد به نفس و اميدواري به بچه‌ها است.

كودكان از وقتي كه پا به كلاس درس مي‌گذارند، اگر از همان اول از واقعه‌اي به نام امتحان هراس داشته باشند، تا هنگام وقوع آن نوعي اضطراب و تشويش خواهند داشت و در زمان وقوع امتحان نيز گاهي از پس آن چندان بايسته و اميدوار بيرون نخواهند آمد.

معلم مقطع ابتدايي بايد از آغاز ورود دانش‌آموز به كلاس هيولاي امتحان را از بين ببرد و حتي اگر كودكاني از قبل با مقوله امتحان آگاهي دارند، اما از آن مي‌ترسند، آنها را متقاعد كند كه امتحان و سر جلسه امتحان حاضرشدن چيزي نيست جز همين سركلاس نشستن‌هاي هميشگي و پاسخ دادن به درس‌هاي هرروزه

بسياري از كارشناسان امور تربيتي معتقدند كه كودكان بيشترين تأثير و آموزش را در سالهاي اول تحصيلي كسب مي‌كنند و هرچه را كه در اين مقطع آموختند در واقع به عنوان سنگ بناي مقاطع ديگر استفاده مي‌كنند، حال اگر سنگ بنايي چنين مهم و حياتي، پوك، تهي و خالي از محتوا باشد و در ساختار آن وسواس و دقتي انجام نشود ترديدي نيست ديواري كه بر روي آن فراز مي‌آيد هر آن احتمال ريزش و فروريختن آن مي‌رود

اما واقعيت اين است كه هنوز بسياري از معلمان اصلاً از وضعيت روحي كودكان آگاهي ندارند. كودكان حساس‌ترين و لطيف‌ترين روح بشري را دارا هستند و كمترين بي‌اعتنايي، سخت‌گيري، آموزش غلط و ترس، آنها را از لحاظ روحي و حتي از لحاظ فيزيكي آسيب مي‌رساند

روح حساس كودك چون به اصطلاح از سنسورها و يا عصب‌هاي نازك‌تر و ضعيفتري برخوردار است، واكنش نشان مي‌دهد و زودتر تخريب مي‌شود، به اين معني كه روح كودكان چون نرم‌افزارهايي هستند كه بايد به گونه‌اي آرام و با طمأنينه و لطايف‌الحيل با آن برخورد كرد

معلمان مقطع ابتدايي بايد ذهن ، روح و جسم كودكان را در مقابل مشكلات آبديده و محكم كنند و بي جهت آنها را دچار واكنش‌هاي عصبي نسازند

يكي از اين موارد توجه دادن كودكان به مقوله امتحان است. متاسفانه بسياري از معلمان در اين مقطع از امتحان به عنوان حربه و اهرم فشار استفاده مي‌كنند، نه به عنوان بهره‌برداري درست از داشته‌ها و يادگرفته‌ها در طول ماه وسال.

اساساً نگاه اهرم‌وار به امتحان باعث مي‌شود كه دانش‌آموزان نيز از آن به عنوان محل تلاقي معلم و شاگرد تصور كنند و حتي با امتحان ندادن به زعم خود، معلم را در مواردي متنبه سازند و گاهي اين معادله برعكس عمل مي‌كند و معلمان از امتحان به عنوان روز تسويه‌حساب بهره مي‌گيرند، اين شيوه خصوصاً در سا‌لهاي آغازين تحصيل چون زهري است كه بر اراده و افكار دانش‌آموز ريخته مي‌شود و گاه در اندك زماني عمل مي‌كند و گاه به طور فرسايشي در دراز مدت دانش‌آموز را از پاي در مي‌آورد.

بارها شاهد بوديم كه بسياري از دانش‌آموزان صرفاً به دليل سختگيري برخي معلمان در سر جلسه و استفاده اهرمي از امتحان، ترك تحصيل كرده كه هم براي خود و هم براي خانواده مشكلات عديده‌اي را فراهم آوردند.

با توجه به آمار دانش‌آموزان ترك تحصيل‌كرده مي‌توان ادعاي فوق را بدون هيچ ترديدي باور كرد، گرچه مسئولان آموزشي مدعي‌اند هر سال بر تعداد دانش‌آموزاني كه ترك تحصيل مي‌كنند كم مي‌شود، اما اگر اين ادعا مقرون به واقعيت باشد در عين حال هر تعداد دانش‌آموزي كه از تحصيل دست بكشد، باري بر مشكلات جامعه و خانواده‌ها افزوده مي‌شود.

در هر حال فاكتور سخت‌گيري امتحان و هيولا ساختن آن يكي از عوامل مهم ترك تحصيل دانش‌آموزان بوده است كه اين امر در مقاطع تحصيلي، خصوصاً در دوران ابتدايي و راهنمايي بيشتر مشهود است.

اگر معلمان دروسي را كه خوانده‌اند مرتبط با آموزش صحيح و اصولي بوده باشد و از لحاظ رواني و ذهني نيز با تدريس آشنا باشند، يقيناً هر چيز را به جاي خود به كار خواهند برد و امتحان را نه چندان مهم تلقي مي‌كنند كه دانش‌آموزان را بترسانند، نه آنقدر سهل مي‌گيرند كه دانش‌آموز نسبت به آن بي‌تفاوت باشد.

متأسفانه نظام آموزشي ما چنان نمره‌محور است كه گويي هيچ آموخته و داشته‌ دانش‌آموزان غير از متون درسي كتاب بي‌فايده است. در حالي كه اگر در نظام آموزشي با مقوله امتحان معقولانه و درست برخورد كنند و معلمان را ملزم به آموختن صرف متون دروس به دانش آموزان نسازند و از معلمان هم نخواهند كه دانش‌آموز بايد «واو» به «واو» كتاب را در ورقه امتحان بنويسد، شايد خودبه‌خود هيولاي امتحان ابهت و قدرت خود را از دست بدهد.

بسياري از دانش‌آموزان گاه در نوشتن لغت به لغت كتاب دچار مشكل مي‌شوند ولي مي‌توانند پاسخ پرسش‌ها را در حدي كه فهم كردند روي ورقه امتحان بنويسند، اما چون نظام آموزشي پاسخ لغت به لغت را مي‌خواهد در نتيجه به جواب‌هاي داده شده نمره‌اي تعلق نمي‌گيرد و خودبه‌خود موجبات ترس و نااميدي دانش‌آموزان از امتحان را پديد مي‌آورد. اين در حالي است كه در برخي از كشورها‌، امتحان به شكلي كه در كشور ما انجام مي‌شود منسوخ شده و يا در بعضي مقاطع اصلاَ از دانش‌آموز امتحان نمي‌گيرند.

بسياري از دانش‌آموزان هنگام امتحان به دلايلي دچار دلهره و ترس مي‌شوند، گاهي ترس، منشأ خانوادگي دارد و به سخت‌گيري‌هاي بي‌مورد پدران و مادران مرتبط است و گاه اين ترس از مدرسه سرچشمه مي‌گيرد.

برخي از والدين هميشه دوست دارند كه فرزندان آنها نمرات خوبي در حد 20 بگيرند و اگر فرزندشان نمره دلخواه آنان را نگيرد او را مورد شماتت و سرزنش قرار مي‌دهند و زمينه ترس و وحشت از امتحان را فراهم مي‌كنند. ترس كودكان از گرفتن نمرة كم گاهي نه تنها باعث پيشرفت و موفقيت آنها نمي‌شود بلكه نقش بسزايي در يأس و ترس آنها و افت تحصيلي دارد

نقشي كه نمره در زندگي آموزشي كودكان بازي مي‌كند بسيار مهم و جدي است. بسياري از معلمان براي نمره‌هاي بالا خيلي اهميت قائل مي‌شوند و همين امر باعث مي‌شود كه ورقه‌هاي امتحاني را با وسواس خاصي تصحيح كرده و به دنبال نمره‌هاي بالا باشند و در آن صورت شاگرداني را كه نمره بالا آوردند مورد ستايش قرار مي‌دهند و كساني كه نمره پايين آوردند سرزنش مي‌شوند. اما اگر دانش آموزي در مدرسه معلومات عمومي خوب و سطح آگاهي‌هاي او بالا باشد چندان مورد توجه معلم يا معلمان قرار نمي‌گيرد و اين احتمال هم وجود دارد كه آن دانش ‌آموز به دلايلي نمرات مطلوب نگيرد و همين امر سبب مي‌شود كه چندان مورد توجه نباشد

موارد فوق هميشه و هر روزه در بسياري از مدارس اتفاق مي‌افتد، ولي كسي به آنها توجه نمي‌كند. انگار كه معلمان وظيفه‌اي جز درس دادن و درس خواستن از دانش‌آموزان را ندارند

معلمان بايد بدانند كه نمره‌هاي امتحاني هر دانش‌آموز در حقيقت شاخص عملكرد و نوع تدريس آنها در كلاس است. شكي نيست هر چه كه دانش‌آموزان از نمره‌هاي بالاتري برخوردار باشند، در وهله اول نتيجه تلاش معلم مشخص مي‌شود و بعد نتيجه يادگيري دانش‌آموز. اما در عين حال بايد توجه داشت كه نتايج شكلي و صوري را نبايد فداي كيفيت آموزشي كنند

ترديدي نيست كه نظام آموزشي هم در پايان سال براساس داده‌هاي آماري كه نشان‌دهنده قبولي بيشتر دانش‌آموزان و نمرات بالا باشد، مدارس موفق را اعلام مي‌كند، اما اين كار در حقيقت سم مهلكي است كه نظام آموزشي را در درازمدت دچار چالش و مشكلات خاصي مي‌كند؛ همان‌گونه كه در حال حاضر بسياري از فارغ‌التحصيلان آموزشگاه‌ها از كمترين آگاهي و اطلاعات عمومي برخوردار هستند و گاه براي نوشتن حتي چند سطر چه از لحاظ املايي و چه انشايي دچار مشكل مي‌شوند و اين آفت در حقيقت از كلاس‌هاي مدارس در جان بچه‌ها رسوخ مي‌كند كه نمره‌محوري، نه نخبه‌محوري، را سر لوحه كارهاي خود قرار دادند

اگر معلمان امتحان را خيلي جدي بگيرند ولي به دانش‌آموزان آگاهي‌هاي لازم را ندهند، در واقع ضعف و سستي نظام آموزشي را اشاعه مي‌دهند. به همان صورت كه امتحان مهم است حفظ روحيات و احساسات كودكان نيز اهميت دارد. معلم بايد مانند روانشناس در برخورد با دانش‌آموز به مسايل پيراموني توجه كند و مشكلات و نگراني‌هاي روحي و رواني او را درك كند.

بسياري از تحقيقات انجام شده نشان مي‌دهد كه در زندگي تحصيلي دانش‌آموزان مهم‌ترين روزهاي زندگي آنان روز امتحان است. گاهي بسياري از دانش‌آموزان تمامي دوره‌هاي امتحاني را به خاطر دارند و معمولاً هم از سختي‌ها و اضطراب و استرس آن سخن مي‌گويند. اين مقوله نشان مي‌دهد كه معلم بايد به ياد داشته باشد كه مهم‌ترين روزهاي زندگي پدران و مادران آينده را با سخت‌گيري‌هاي بي‌مورد مواجه نسازد.

معلم در واقع مانند مربي فوتبالي است كه نتيجه‌اي كه تيم او مي‌گيرد نشانه اقتدار و علم آن مربي است و همين مولفه سبب مي‌شود كه هم دانش آموز و هم معلم نوعي ارتباط دوسويه با هم داشته باشند. واقعيت اين است وقتي كه زمان امتحان فرا مي‌رسد در حقيقت زمان امتحان معلم نيز هست، نه اينكه فقط زمان امتحان دانش‌آموز باشد. اين دو به نوعي مي‌توان گفت كه نتيجه يك سال كوشش مشترك را به چشم مي‌بينند.

براي آنكه دانش آموزان خصوصاً در مقاطع ابتدايي با نوع امتحان آشنا شوند درس‌هايي را كه معمولاً مهم و جدي هستند بايد هر روزه در كلاس درس مرور كنند و ذهن آنها براي پاسخگويي آماده شود و هم آنكه هيچ وحشتي از امتحان نداشته باشند.

امتحان دادن و نمره خوب گرفتن اگر چه شيوه‌اي مناسب و پسنديده است، اما بايد دانست كه فتح هفت‌خوان رستم نيست؛ ولي متأسفانه در كشور ما به گونه‌اي عمل مي‌شود كه از هفت‌خوان رستم هم مهم‌تر و هم سخت‌تر است. بسياري از والدين نيز امتحان ثلث را چنان مهم و جدي مي‌گيرند و اصرار دارند كه بچه‌هايشان حتماً بايد نمرات خوبي بگيرند تا آنها را خوشحال سازند. و يا اينكه در نشست‌هاي فاميلي نمرات بچه‌هاي خود را به رخ ديگران بكشند، آنها در واقع براي ارضاي روحيات خود به هر قيمتي بچه‌ها را قرباني مي‌كنند در حالي كه براي پدر و مادر واقع‌بين نمرة ايده‌آل نمره‌اي است كه فرزندانشان به شكل مطلوب از كتاب آموختند و طوطي‌وار به حفظ درسي مبادرت نورزيدند، بلكه آنان مفاهيم دروس را درك كردند و حتي توان بازپس دادن آن را در ديگر مجامع دارند.

اگر والدين از نقش خود آگاه باشند و فرزندان خود را با توان علمي بالا به مدرسه بفرستند، يقيناً نه بچه‌هاي خود را از امتحان مي‌ترسانند و نه از آنها انتظار بي‌جايي دارند.

معلمان و والدين در قبال دانش‌آموزان يك وظيفة مشترك دارند و آ‌ن دادن اميدواري به‌دانش‌آموزان و اعتماد به‌نفس بخشيدن به آنان است. برخورد دوگانه و يا سخت والدين و معلمان در گمراهي دانش‌آموزان نقش مهمي دارد. تنها راه، تشريك مساعي و همكاري و همفكري مشترك با دانش آموزان است

معلمان و والدين قبل از امتحان اگر راهكارهاي ذيل را عملي كنند، ترديدي نيست كه در پيشرفت درسي و روحي دانش‌آموزان موثر واقع مي‌شود:

  •  
  • معلمان از آغاز سال تحصيلي در فراگيري دروس به دانش‌آموزان كمك و با تلاش و جديت آنها را در يادگيري درس‌هاي مشكل و ديرفهم ترغيب كنند.
  • معلم به هيچ وجه دانش آموز را از امتحان نترساند و از لحاظ روحي وي را براي امتحان آماده كند.
  • والدين در منزل، فرزند خود را مورد آزمون قرار دهند و دروس لازمه را از آنها بپرسند، تا او را براي امتحان آماده كنند.
  • قبل از آنكه دانش‌آموزان، خصوصاً در مقاطع تحصيلي ابتدايي و راهنمايي، با امتحان ثلث مواجه شوند، والدين آنها ورقه‌هاي امتحاني مشابه را به دانش‌آموزان داده و از آنها در منزل آزمون بگيرند.
  • والدين نبايد همه مسئوليت آموزشي را به دوش مدرسه و معلمان بگذارند، ‌بلكه خود بايد در مقاطعي وارد عمل شده و به نوعي به كمك معلمان بيايند و باري از دوش معلم بردارند.
  • معلمان بايد در دفعات زياد بعد از هر درس از دانش‌آموز امتحان بگيرند و ترس و وحشت بي‌مورد آنها را از بين ببرند، معلم بايد توجه داشته باشد ترس عامل اصلي افت تحصيلي دانش‌آموزان است و آنها را نبايد از امتحان ترساند.
  • اگر قبل از شروع امتحان معلم يا مدير مدرسه با بچه‌ها صحبت كنند و به آنان دلگرمي بدهند چه بسا دانش‌آموز با خاطر آسوده‌تري امتحان بدهند.
  • هر مدرسه‌اي اگر در ايام امتحان از كساني كه به مسائل روانشناسي كودك آگاهي دارند، كمك بگيرد، يقيناً در كارها و رفتار كودكان موثر واقع مي‌شود.
  • دانش آموزان قبل از امتحان بايد به مقدار كافي غذا بخورند تا قند خون آنها پايين نيايد و موجب سستي و كسالت آنها نشود. گاهي گرسنگي و تشنگي سبب مي‌شود كه دانش‌آموز نتواند چنان كه شايسته است در سر جلسه آماده باشد.
  • هنگام امتحان مسئولان آموزشگاه لازم است فلاكس‌هاي آب را در دسترس دانش‌آموزان قرار داده و يا به هر كدام ليوان يك بار مصرف داده تا دانش آموز هنگام خوردن آب دچار مشكل نشود. آب از لحاظ رواني سبب آرامش كودكان مي‌شود و آنها را در صورت اضطراب و استرس آرام مي‌سازد.
  • باور به دانش آموز و داشته‌هاي آن سبب مي‌شود كه دانش‌آموز هم خود را باور كند.
  •  

عوامل کاهش دهنده ترس از امتحان

اکنون که برخی از عوامل ایجاد کننده ترس از امتحان مشخص شدند، لازم است عوامل کاهش دهنده این نوع ترس را نیز بدانیم. در خصوص روشهای کاهش ترس از امتحان نظرات مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها به شرح زیر می‌باشند:

ایجاد محیطی آرام و به دور از تشنج

علاوه بر تلاش والدین برای ایجاد چنین محیطی برای مطالعه فرزندان ، فرزندان نیز بایستی کوشش نمایند.

راهکارها برای خود دانش آموز

1-  تنظیم برنامه خواب و استراحت

برخی با این تصور که هنگام امتحانات برای مطالعه بیشتر اصلا نباید خوابید و یا خیلی کم خوابید ، خود باعث خستگی ذهنی و در نتیجه فراموشی بیشتر در مطالب خوانده شده می‌گردند. کاهش زمان خواب در حد متعادل مطلوب است، اما افراط در آن هرگز مفید نخواهد بود.

2-  پرهیز از کاهش تغذیه

افراط و تفریط در تغذیه اثرات نامطلوبی در بر خواهد داشت. بایستی با خواب و استراحت کافی و نیز تغذیه مناسب ، از لحاظ روحی و جسمی ، خود را آماده امتحان کرد.

3-  آماده شدن برای امتحان

داشتن برنامه ریزی صحیح جهت مطالعه در طول سال تحصیلی و رعایت روشهای صحیح مطالعه.

4-  پرهیز از فشرده خوانی

فشرده خوانی با مرور کردن مطالب متفاوت است. فشرده خوانی متضمن کوششی است برای یادگیری مطالب تازه بلافاصله قبل از شروع امتحان. و یا به عبارتی آخرین کوششهای شخص در آخرین لحظات قبل از امتحان.

5-  تأکید بیشتر بر مطالبی که انتظار دارید جزء سؤالات امتحانی باشد.

می‌توانید محدوده سؤالاتی را که در امتحان مطرح خواهد شد، حدس زده و بیشتر به آنها پرداخته شود. برای این منظور سؤالات امتحانی سالهای گذشته کمک خواهند کرد. همچنین توجه به مطالب و موضوعاتی که معلم در کلاس درس بیشتر روی آنها تکیه می‌کند.

6-   توجه بیشتر در جلسات آخر درس

حتما در جلسات آخر درس پیش از امتحان در کلاس توجه بیشتری داشته باشید. زیرا اغلب ، مطالب مهمی را احتمال بیشتری در طرح سؤالات دارند، در جلسات آخر مرور و توضیح داده می‌شوند.

7-  پرهیز از اضطرابهای متفرقه

اگر امتحان قبلی رضایت بخش نبوده است، به آن نیندیشید و تحلیل امتحان قبلی را به فرصت مناسب خودش موکول کنید.

8-  داشتن تصور ذهنی مثبت از خود

بجای پرداختن به جنبه‌های منفی ، همواره یک تصویرز ذهنی مثبت از خودتان داشته باشید و پس از تلاش کافی جهت مطالعه مطالب به موفقیت خود امیدوار باشید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقيق كيفي

بازديد: 187

تحقيق كيفي

داراي چه خصوصياتي هست يا نيست

 

ايده ديرينه در مورد تحقيق كه در ميان تصورات علمي به ايده هايي جمعي و معروف رسيده است اطلاعات را به دو گروه سخت و آسان تقسيم كرده است . Dickens از اقاي Gradgring فقط اطلاعات مشكل را درخواست مي كرد آقا به من فقط حقايق را ارائه كنيد و نه چيز ديگر- در حالي كه جامعه شناسان علوم اجتماعي با افراد و آنچه كه ميگويند و انجام مي دهند روبرو هستند مجموع اطلاعاتي ضعيف كه مبهم ، نامعتبر ، عقايدو تصوراتي ذهني و غير واقعي هستند . اين نظريه به سرعت در حال تغيير است و يكي از بخش هايي كه كه اين تغيير در آن آشكار است در تحقيق بازاريابي است .

تحقيق كيفي يك شيوه خاص نيست بلكه يك رشته كامل از تكنيك ها مي باشد .اين تكنيك ها شامل

·   تكنيك هايي كه هدف آنها اين است كه مفهوم انتخاب مصرف كننده و الگوهاي مصرف را كشف كند تا اطلاعاتي را در مورد عقايد و ديدگاهها ي افراد در اين زمينه ها ا جمع آوري كند و اطلاعاتي در مورد  كلمه ها و عباراتي كه مصرف كنندگان  در ارتباط با فعاليت هاي مصرف بكار مي برند تهيه كند .

·   مصاحبه هاي فردي و جمعي كه در آن سوالها و مباحثي بين پرسشگر ها و افراد وجود دارد تا فرضيه ها و وسايلي را گسترش دهند كه براي آزمايش آنهاا در مراحل بعدي تحقيق استفاده شود .

بطور سنتي تحقيق كيفي به عنوان اساسي براي تهيه پرسشنامه بكار برده شده است . آن يك متدولوژي ( روش شناسائي و بررسي ) قابل تغيير و مناسب است : ويژگي و طبيعت مسئله، شيوه ها را ديكته مي كند و تازگي و نوآوري زيادي را مجاز مي كند .

 

متد هايي براي كاربرد   

دو شيوه اصلي و عمده بكار برده مي شود.

گروههاي مورد توجه 

( همچنين مباحث گروهي يا مصاحبه هاي گروهي هم ناميده مي شود ) . در اينجا يك مدير گروه كوچكي از افراد ( بالاي 10 نفر )  را تشويق مي كند تا بطور آزاد پيرامون موضوع تحقيق صحبت كنند . اين معمولا بدون ساختاري مشخص است يعني جدا از فهرست سؤالهايي است كه مدير از آنها براي سؤال از پاسخگرها استفاده مي كند وقتي مطالب جديدي مطرح مي شود مدير گروه را تشويق مي كند تا ايده هاي خود را بيشتر توضيح و توسعه دهند. اين مباحث  بصورت صوتي يا ويدئوئي ضبط مي شوند و بعدا تحليل مي شوند . تعدادي بحث هاي گروهي كه شامل بحث هايي در مورد

·        نمونه برداري يا امتحان توليدات جديد

·        نقش گذاري

·        موضوعات مهم و حياتي

·        تجهيزات ويژه

مي شود ممكن است در اطاق هاي خاصي اجرا شود كه با آينه هاي دو طرفه مجهز شده است به منظور اينكه مشتري ها يا ديگر محققان بتوانند بدون شركت در مباحث آنچه در آنجا مي گذرد را ملاحظه كنند وممكن است در طي وقفه هاي بين مباحث پيشنهاداتي را ارائه دهند كه چطور گروه رهبري شود .

 

مصاحبه هاي عمقي

در اينجا يك فرد با يك انجام دهنده مصاحبه كه در اين زمينه آموزش ديده مصاحبه مي كند .مجددا پاسخ ها آزاد هستند و فهرستي از موضوعات براي راهنمايي بكار برده مي شود . پرسشگر روشي را كه در آن سوال ها پرسيده شود و مسيري كه مصاحبه انجام شود را مشخص مي كند .

اهداف اصلي تحقيق كيفي در اين مورد بصورت زير است

·        شناخت گروههاي اصلي يا هدف كه تحقيق مربوط  به آنها مي باشد

·        تشخيص زبان ،عبارات و مفهوماتي كه افراد بكار مي برند

·        كشف ايده هايي كه در ذهن افراد وجود دارد

·        فهميدن ابعاد و اهميت نگرش هاي افراد در مورد يك موضوع

·   به فرمول يا قاعده در آوردن تئوري هاي تجربي ،الگوها ، احساسات ،حدسيات يا فرضيه ها در مورد آنچه كه بحث مي شود كه بتواند بعدا آزمايش شود

مشكلات اصلي در رابطه با اين شيوه مسئله ارتباط است . ارتباطات تحميل شده (بلوكه شده )بين پرسسشگر و افراد ممكن است از دادن پاسخ ها جلوگيري كرده يا آنها را تحريف كند . پاسخگر ها ممكن است كه دروغ بگويند يا احساس شان و نوع رفتارشان واقعي نباشد يا به سادگي ممكن است خودشان را نمونه بدانند . تفسير معني پنهان و فرونشانده پاسخ ها اغلب يك مشكل است .  با بكارگيري تكنيك هاي مختلف مي توان حداقل اندكي  بر اين مشكلات غلبه كرد مانند تكنيك هاي زير

·   پرسيدن سوال هايي كه ساده ،مستقيم و داراي جنبه شخصي باشد شما چه چيزي انجام مي دهيد ؟ يا نظر شما در مورد اين محصول چيست ؟

·   حساسيت پرسشگربه شخصيت پاسخگر مناسب بودن سوال با شخص ( سوالي كه با كار ،شخصيت ،جنيست و معلومات فرد مناسب باشد )

·        تكنيك هاي خاصي كه به شما كمك كند تا معني آنچه كه افراد مي گويند را بفهميد

 

تكنيك هاي خاص تحقيق كيفي  

اهداف تحقيق كيفي اين است كه معني رفتار ها را بفهميد ( با رشد بصيرت و اطلاعات ) و عكس العمل هارا ارزيابي كنيد .تحقيق كيفي نمونه اي اكتشاف است كه با موضوعات ، شكل، كاربرد محصول ، همخواني نام و محصول و احتمال مشكلات غير منتظره و استفاده از محصول در ارتباط است .

با بكارگيري شيوه هايي كه مربوط به تجزيه و تحليل رواني است  ممكن است كه در مصاحبه هاي گروهي و فردي تصور و انگيزه (دليل) كشف شود . شيوه هاي متفاوتي وجود دارد. همچنين روش هاي آزمايشي ،براي نمونه، تعدادي تكنيك هاي كمك به كشف وابستگي هاي ناخود آگاه يا غير مستقيم توليد و طرز استفاده وجود دارد اگر چه كه اين در تخصص يك كارشناس است و محقق در آغاز بايد با احتياط به اين مسائل نزديك شود

 

مجموعه تكنيك هاي شبكه اي يا آزمايش هاي مقايسه اي     

 از پاسخگر ها بخواهيد تا شباهت ها و تفاوت هاي بين كالاها ، محصولات ، انشعابات و غيره را توضيح دهد .

 

فنون فرافكن(تصويري ) و تداعي

به پاسگر ها كمك كنيد تا احساسات شان را بصورت غيرمستقيم با شركت در بازي هاي مختلف ، وارد كردن احساسات در نمايش و تصوير بيان كنند.

 

شخصيت بخشي

از افراد پاسخگر بخواهيد تا كالاها را به شكل انسان تصور كنند وبراي آنها ويژگي هاي و خصوصياتي را به تصوير بكشند ( براي مثال اگر سيب يك انسان باشد چه لباسي مناسب است كه بپوشد ؟چه شغلي دارد ؟چه ماشيني سوار مي شود ؟ ) اين باعث مي شود كه محققان بتوانند از مجموعه واكنش ها و پاسخ هاي افراد يك تصوير يا شخصيت بسازند

 

اتمام داستان

بكار گيري چهارچوب داستان كه جزئيات كليدي از آن حذف شده است تا عقايدي در مورد احساسات و درك مصرف كننده از موضوع تحقيق بدست آيد . زمينه هاي كليدي مانند موقعيت هاي استفاده از كالا يا موقعيت هاي رفتاري مربوط به آن مي تواند بكار برده شود تا بينش وعقايدي در مورد رفتار مصرفي مصرف كننده شكل گيرد

 

آزمون هاي تداعي

از افراد بخواهيد تا به محركي كه مربوط به كالا يا موضوع تحقيق است و باعث توجه آنها مي شود يا نمي شود عكس العمل نشان دهند (براي مثال بسته بندي بكار برده شده ، رايحه ، رنگ ،نام و غيره ) .آزمون ها ممكن است همچنين شامل واكنش آزادانه به يك واژه ،تصوير يا شيئي محرك باشد

 

تكنيك هاي نردباني

كه در آن مسير سؤال ها از يك مشخصه عيني كالا ( مثلا راحتي تهيه غذا ) به سمت يك ارزش مطلوب پاياني (احوال شخصي ) حركت مي كنند كه خيلي معروف هستند  

 

 

  موضوع پنهان ( تداعي تخيلي ) يا تحليل نمادين ( مقايسه آيتم هاي خيالي يا معكوس )

همچنين تكنيك هاي مشهوري هستند . از افراد ممكن است خواسته شود كه بگويند كدام كالاها وابسته  به يكديگر و كدام كالاها ضد يكديگر هستند.

 

نقش گذاري

يك تكنيك مفيد است كه شامل نمايش افراد است براي مثال وقتي كه در يك مغازه تقاضاي كمك مي كنيد چه چيزي اتفاق مي افتد يا چطور كالاها استفاده مي شوند .

 

فنون فرافكني

هدف آن اين است كه به مصرف كنندگان اجازه دهد تا عقايد يا نمود رفتار شان را بيان كنند كه ممكن است مهم باشد يا ان عقايد و رفتاررا در شكل اصطلاحات غير مستقيم براي مثال آنچه كه يك شخص ثالث ممكن است انجام دهد ، آنچه كه اكثرا يا ديگر افراد فكر ميكنند يا اينكه يك شخص خاص چطور عكس العمل نشان خواهد داد يا رفتار خواهد كرد قرار دهند.اينها مي تواند موقعيت هايي باشد كه در آن از پاسخگر ها تقاضا مي شود تا رفتار ،افكار ،احساسات شركت كنندگان بطور نمونه مصرف كنندگان ، فروشنندگان و مشتري ها را  عرضه كنند

 

تكنيك هاي ساخت

كه در آن داستان يا متن را پاسخگرها ارائه مي كنند ( توليد مي كنند ) اين ممكن است شامل كاريكاتورهايي از حباب ها ي سخن باشد كه پر شده اند يا بيان سوم شخص باشد ( اين شخص كه در عكس مي بينيد به چه چيزي فكر مي كند ؟ چه چيزي آنها انجام مي دهند ؟) بيان تصويري يا ايجاد رنگ ها ي مختلط يا تصاوير با بكارگيري شكل هاي آماده كه در مجلات است

 

تكنيك هاي گويا

بر اين نكته توجه دارد كه آنچه كه افراد به كالاها نسبت مي دهند(خوب يا بد) چطورايجاد مي شود و شامل نمايش ، نقاشي ، و نقش گذاري مي باشد .  

 

 

فرآينديا جريان تحقيق كيفي  

سه مرحله اصلي در پيشروي اين مصاحبه هاي كيفي با مباحث گروهي وجود دارد . نخست اينكه مدير با افراد ارتباط برقرار كرده و به توافق برسد و قوانيني را مشخص كند براي مثال هر زماني يك نفر صحبت كند . سپس با بكارگيري تكنيك ها و محرك هاي گوناگون گفتگو را آغاز يا برانگيزد و با كمترين دخالت بحث را در يك مسير درست راهنمايي كندكه معمولا به كمك يك برنامه كه قبل از مصاحبه با دقت تنظيم شده است اين كار را انجام ميدهد . در آخرمديرپا به ميان مي گذارد و با جمع آوري نتايج و جداكردن موافقان از مخالفان ميزان توافق در بحث ها را تعيين مي كند . هدف مدير اين است كه به گروه اجازه دهد تا ايده ها و نظراتي در ذهن آنها ايجاد شده و آنها را بيان كنند  و تا جايي كه ممكن است تحت انگيزه خودشان پيش روند اين كارها حداقل تاثير را دارد .

 

ويژگي هاي متد كيفي

مهارت زياد پاسخگر ها مورد نياز است   و اين  باعث مي شود كه اين تكنيك ها براي كاربرد همراه با مهارت باشد .نمايندگان شركت كننده هميشه يك موضوع است و نكته ديگر اين است كه يافته ها بايد با دقت زياد و حساسيت تفسير شود . سرانجام اينكه نبودن سنجش اندازه گيري به اين معني است كه يافته ها بايد هميشه حدسي باشد آنها فرضيه هستند نه حقايقي مستدلل و در تست هاي تجربي و عملي لازم مي شوند

 

اهداف

بطور سنتي تحقيق كيفي يك نقش محدود در تحقيقات علمي در بازارو دادو ستد كالا دارد . براي مثال آن ممكن است بكار برده شود تا ايده ها و مفهوماتي را براي فرضيه هاي تحقيق ، سنجش نگرش ، مقياس ها، يا سوالاتي در مورد كاربرد كالا يا رفتار افراد در زمينه مصرف جمع آوري كند يا اينكه در مورد هدف يك كالابه مصرف كنندگان شناختي ارائه دهد وآن همچنين ممكن است بكار برده شود تا عكس العمل هاي مصرف كننده به تغييرات را در اختلاط بازاريابي آزمايش كند.

نقش اين تحقيق بطور نمونه اكتشاف مي باشد و بمقدار كم مربوط به شكل گيري يك عقيده يا فرضيه است .اغلب هدف اين تحقيق براي كاربرد محدود است و ذهني ( غير واقعي ) و بر مبناي حدس و كمان است .

مزيت هاي اصلي آن عبارت است از :

·        عمق و پرمايگي اطلاعات جمع شده

·        يك متدولوژي تغيير پذير و، غير دستورالعملي است كه مي تواند با مسائل متنوع زيادي تطبيق پذير باشد .

 

اهميت رشد تحقيق كيفي

شيوه هاي كيفي داراي اهميت خيلي زيادي هستند اين تا حدودي به علت كاربردهاي متعددي است كه اين شيوه ها دارند ،شامل

·        نياز به مطالعات اساسي ( براي ايجاد ايده توليد )

·        ايده هاي جديد توليد يا شناسايي تصور كلي

·        مطالعات تثبيت موقعيت توليد

·        تحقيق در مورد تبليغات و ارتباطات

·        مطالعات زمينه اي (براي مثال منطق و قاعده مصرف كننده درباره منبع )

·        پيشرفت واژگاني و پرسشنامه اي مصرف كننده

·        تعيين نگرش ها و رفتارها

ديگر دلايل شامل تغييراتي در ماهيت بازارها و تغييرات پي آيند آن در واحدهاي اقتصادي بازاراست . اين روزها معمولا براي بازاري ها مارك خيلي مهم تر از كالا است ودر بازارهايي كه به اشباع رسيده انددرنتيجه آن رقابت بين مارك ها شدت يافته است .

شبيه سازي يا خصوصيات مارك مهم تر از تفاوت هاي ساده در ويژگي هاي واقعي محصول است به علت اينكه انتخاب ها بطور زيادي باعتبار ارزش افزوده اي است كه معناي نمادين يك كالا به بهترين وجه به آن مي بخشد . در اينجا پول به تنهايي يك مبناي كافي براي تفاوت نيست براي بازاري ها اكنون سبك زندگي مهم تر از درآمد است چون كه مصرف كنندگان با تفاوت زياد درآمد قابل عرضه انتخابات خيلي خوبي انجام مي دهند و تفاوت ها بر اساس مفهومي كه يك كالا براي شيوه زندگي شان دارد مي باشد. در عين حال اكنون براي فروشندگان سبك زندگي مهم تر از قديمي بودن يك كالا است به دلايل مشابه : در دوران مصرف گرايي انتخاب ها اغلب تحت تاثير پيگيري سبك و مد  به عنوان يك شيوه بيان هويت شخصي مي باشد . اين نوع تحقيق بطور زيادي بكار برده مي شود تا در مورد شغل هاي كليدي تصميم گيري كند .پس يك تحقيق خوب كيفي

·        پارامتر ها يا عواملي را براي جمع آوري اطلاعات در مورد جمعيت تعريف مي كند

·        ايده هاي مورد نظر مصرف كنندگان را كشف مي كند

·        گروههاي فرعي  وابسته به جمعيت را شناسايي مي كند

اين شيوه اطلاعات پيچيده و زيادي ارائه مي كند كه در مورد معني رفتار ، جزئيات رفتار هرروزه ،نگرش ها ،ارزشها ،انگيزه ها و غيره است .

آن به رفتار ، كارها ،انتخاب ها و عقايدي كه جهان تجارت را در بر گرفته مانند كالاهايي با مارك هاي متفاوت ، خرده فروش ها و فعاليت هاي آنها ، تبليغات و غيره  توجه دارد . آن همچنين متد هاي زيادي را بكار مي برد كه در زمينه اي مشابه اغلب با يكديگر بكار برده مي شود كه از شيوه هاي آموزشي مختلف براي مثال روانشناسي ( تكنيك هاي تصويري ) جامعه شناسي ( آزمون هاي نگرش ) و علم اقتصاد (آزمون رابطه جايگزيني ) گرفته مي شود .

اين مزيت ها قابل توجه است .اثر متقابل (كنش متقابل) در محيط باز افراد را تشويق مي كند تا افكارشان را كه منجر به اطلاعات مفصل تر و دقيق تري مي شود توسعه داده و پالايش نمايند ،( گلوله برف ،بسرعت زياد شدن ) همچنين ارزشمند است وقتي كه گروههاي مصاحبه كننده ادامه مي دهند . يك ايده ، يك پاسخ و واكنش از سوي ديگران ايجاد مي كنددر نتيجه اين  عقيده تغيير يافته و گسترش مي يابد .

اين گروه همچنين محرك هاو دلايل بيشتري را پيشنهاد مي كند، همچنين اطمينان و امنيت بيشتري براي افراد در يك گروه وجود دارد ،سرعت بوجود مي آيد و اوضاع فشار كمتري را برفرد وارد مي كند

اشكالات آن چنين است

·        ويژگي پاسخگرهاي شركت كننده ممكن است متفاوت باشد

·        مخارج اين شيوه

·        احتمال پيشداوري و انحراف

بيشتر تكنيك ها  شبيه بازي ها و مسابقات هستند و وقتي كه در كروهها بكار برده مي شود براي افراد خوشايند و جالب توجه است . اين شيوه راحت و صريح قدرتمند ترين جاذبه تحقيق كيفي است آن ايده ها و افكار افراد را در دسترس ما قرار داده و آشكار مي كند .

 

برتري و قدرت اطلاعات

در گذشته داده هاي كيفي ارزش چنداني نداشته است به علت اينكه به جمع آوري تعداد و ارقام ، تناسب و شباهت و درصد ها توجهي نمي شده است .

تحقيق كيقي به اين توجهي ندارد كه چه تعداد افرا صبحانه مي خورند يا چه تعداد صبحانه پخته يا غلات ،فرني يا چيزهاي ديگرمي خورند اما به آن به عنوان يك وعده غذايي براي افراد توجه دارد : وقتي صبحانه مي خورند چه احساسي دارند يا اعتقاد آنها در مورد آنچه كه براي خودشان انجام مي دهند يا با انجام بخش هاي x,y,z به ديگران خدمت مي كند چيست .

اين نتايج هدف و تاثير استراتژي هاي بازاريابي را بهبود مي بخشد .چون كه داده هاي اين تحقيق به زبان خود پاسخگر ها در يك جو آزاد و بطور اختياري جمع آوري شده است تفسير آن هم بايد بدون محدوديت باشد . همچون يك شرايط طبيعي واكنش ها مي تواند از چندين نقطه نظر توجه شود: بطور سطحي ،از روي دقت يا در روش هاي زمينه اي .

بدون شباهت به اطلاعات پرسشنامه ميزان درگيري (مشاركت در مباحث) معمولا بالا است ،يكنواختي ، گفتن بله و خستگي احتمالا خيلي كمتراست . در عين حال تحقيق كيفي خلاصه است و اطلاعاتي را جمع و گزارش مي دهد . در نتيجه اشتباهات ارتباطات كاهش يافته است . محقق همچنين بطور مستقيم بر حضور پاسخگرها و گوينده ها نظارت دارد و مي تواند براي حا لت هاي ويژه ، تقلب و فشار اجتماعي در تفسير آنچه كه گفته شده و كسي كه آن را گفته اجازه دهد.

اين تحقيق به خاطر آوردن  معني ها و بينش ها است نه شكل ها و نقش ها .

 

بكار گيري اطلاعات

اطلاعات اوليه بايستي دوباره مرتب و تفسير شود .اين فرآيند شامل مراحل زير است

·        آماده كردن يادداشت هاي تحقيق از رونوشت هاي مصاحبه ها

·        طبقه بندي و طرح ريزي

·        تركيب يا جدا كردن اطلاعات

·        ايجاد يك طرح كلي ( خلاصه بندي مطالب ) ( نتيجه دوباره از اطلاعات )

بعد از گوش كردن يا تماشا كردن نوارها يادداشت ها تهيه مي شود . اين يادداشت ها بايستي موضوعات كليدي ،كلمات ،مفهومات يا اصول اساسي را در شيوه اي كه افراد به سوالهاي تحقيق پاسخ داده اند مشخص كنند . وقتي كه براي مثال تحقيق را در بازار آبجو انجام مي دهيم مي فهميم كساني كه ابجو مي نوشند درباره ظاهر محصول به عنوان يك وسيله ارزيابي كيفيت خيلي بيشتر از ما و كارشناسان در صنايع آبجوسازي( كه انتظار مي رود بيشتر بدانند و صحبت كنند ) صحبت مي كنند . اين سوالات جديدي را در مورد تحقيق بوجود مي اورد .

اين فرآيند گسترش تكنيك هاي فهميدن و كشف اطلاعات ممكن است به شيوه زير مكانيزه شود :

1.      يك طرح كلي همراه با توضيح را مرتب كنيد

·        موضوعات اصلي كه از اطلاعات گرفته شده بيرون مي ايد

·        ايده هاي تحليلي كه در طي كار در آن زمينه ايجاد شده است

   2 . فهرست يادداشت ها ، اطلاعات مصاحبه ها و سند هاي محيط مطابق نكته هاي طرح و خلاصه كلي . قدرت نسبي عقايد تحليلي مي تواند درجه بندي شود و از تكرار جلوگيري شود .

حتي در يك شيوه فني تر مي توانيم از تكنولوژي كامپيوتر استفاده كنيم :

1 . اطلاعات موضوعات تحليلي كه فهرست بندي شده اند خوانده شود

2 . اين فهرست مرتب شود با :

·        اطلاعات مربوط به يكديگر در يك جا قرار بگيرند

·        با يك موضوع كلي كه مربوط به همه اطلاعات باشد تنظيم شود

 

اين تكنيك بريدن و چسباندن در برگيرنده اطلاعاتي مي باشد كه از جايگاه اصلي و اوليه خودشان بيرون ارده شده و دوباره مرتب شده اند . اين مي تواند با بكارگيري نرم افزار پردازش كلمه انجام شود اما برنامه هاي كامپيوتري اختصاصي اين كار را بطور مؤثرتري انجام مي دهد .

توليداتي كه در پايان خوب مي شوند ممكن است شامل

·        قرضيه هاي تحيق ( از نظركساني كه آبجو مصرف مي كنند ظاهر آبجو يك شاخص (نشانگر) مهم مزه آن ميباشد )

·   يك الگو از اين فرآيند (مهارت مصرف كنندگان ابجو در درك مقادير توليد به عنوان اعضائ شركت هاي توليد ابجو بالا مي رود. اينها فقط براي مردان آزاد است بنابراين بيشترين آبجو را مردان مي نوشند

·        تشخيص كلمات ،عبارات ،مفهوم ها و موضوعات كليدي      

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تبادل مغز ها ، پديده تازه

بازديد: 227

تبادل مغز ها ، پديده تازه :

جريان حركت افراد با استعداد ، به شكل سنتي آن ، همواره از كشورهاي در حال توسعه به سوي كشورهاي پيشرفته بوده است ، ولي اكنون مهاجرت نخبگان به شكل پيچيده اي در آمده است و همه جهتها را ممكن است در بر گيرد . اين جريانها حاكي است كه پديده « فرار مغزها » در حال تبديل شدن به پديده « مبادله مغزها » است . پژوهشهاي تجربي بريتانيا نشان داده است كه بين سالهاي 1994 و 1997 حدود 11 هزار پژوهشگر خارجي در نظام آموزش عالي بريتانيا استخدام شده اند كه بيشتر آنان ( 45 درصد ) از اتحاديه اروپا بوده اند ( سلطاني ، 1380 : 10 ) . پيش از دو اتحاد آلمان ، آلمان غربي تكنسينهاي آلمان شرقي را براي بكار انداختن مؤسسات صنعتي اش ، به آساني مي پذيرفت ( فريد ، 1374 : 308 ) . يكي از عوامل فرار مغزها به تعبيري ، مسئله اتلاف مغزها است و اتلاف مغزها يعني اينكه متخصصان و افراد تحصيل كرده ، نتوانند در زمينه تخصصي كه دارند ، مشغول كار شوند . در اين صورت مجبور مي شوند براي يافتن شغل مورد نظر به سرزمين ديگري مهاجرت كنند ، همچنين انگيزه هاي يك دانشمند براي كوچيدن از كشورش ممكن است از آرمانهاي شخصي و علايق علمي او مايه بگيرد . به هر حال اين آرمانها و علايق مي تواند باعث جابجايي بين المللي ميلونها نفر متخصص و دانشمند شود . بريا درك گستر دگي فرار مغزها از كشوري به كشور ديگر به آمار افراد تحصيل كرده و متخصص متوجه مي شود ، به اين صورت كه با تقسيم تعداد مهاجراني كه تحصيلات عالي و تخصص دارند ، بر تعداد افراد  متخصص و تحصيل كرده در كشور مادر ، ميزان فرار مغزها بدست مي آيد . بررسيهاي كارينگتون و دتراگياج ، در مورد فرار مغزها از كشورهاي در حال توسعه به ايالات متحده و ديگر كشورهاي عضو « سازمان همكاري و توسعه اقتصادي » ، نشان مي دهد كه فرار مغزها از ايران به سوي ايالات متحده ، در آسيا بالاترين سطح است . پس از ايران بيشتر مغزهايي كه از آسيا به ايالات متحده مي كوچند ، از كره فيليپين و تايوان هستند ، اما فرار مغزها از ديگر كشورهاي خاور ميانه ، در سطح پايين و اندك است . طي سالهاي 1960 تا 1972 بيش از  300 هزار مهندس ، جراح و تكنسين و كارگر ماهر از كشورهاي در حال توسعه در سه كشور آمريكا ، كانادا و انگلستان اقامت يافتند  ( مجله اقتصادي ، 1368 : 44 ) .

در سر شماري سال 1990 ايالات متحده مشخص شد كه از مجموع 7 ميليون نفر مهاجر ساكن ايالات متحده ، حدود 5/1 ميليون نفر تحصيلات عالي دارند و اين مهاجران از كشورهاي آسيايي و حوزه اقيانوس آرام به آسيا رفته بودند . از مجموع 128 هزار نفر مهاجر آفريقايي مقيم آمريكا در آن سالها نيز حدود 95 هزار نفر داراي تحصيلات عالي بودند . در دهه 1990 كانا از مهاجرت نيروهاي كانادايي به ايالات متحده صدمات بسيار زيادي ديد . اين مهاجران در مقايسه با كل جمعيت ، داراي تحصيلات بهتر و داراي در آمد بيشتري بودند . . در آن سالها ، در حالي كه حركت نيروهاي بسيار ماهر از كانادا به سوي ايالات متحده افزايش يافته بود . از ديگر نقاط جهان نيز نيروهاي ماهر به سوي ايالات متحده مي رفتند ، بويژه در بخش صنايع پيشرفته كانا ، مهاجراني اشتغال يافتند كه تعدادشان بيش از تعداد مهاجراني بود كه از كانادا به ايالات متحده رفته بودند . شمار فارغ التحصيلان داراي مدرك فوق ليسانس و دكتري كه از ديگر كشورها به كانادا مي آيند برابر با تعداد فارغ التحصيلان در همه مقاطع دانشگاهي است كه از كانادا به ايالات متحده مي روند ، چنان كه در سال 2001 بيش از 225 هزار نفر متخصص از كشورهاي جهان به كانادا رفتند ( طايفي ، الف ، 1381 : 3 ) . بررسيهاي « دي وورتز و لاريا نشان مي دهد كه شمار مديران ، پزشكان ، دانشمندان و پرستاراني كه در سال 94-1993 از كانادا به ايالات متحده مهاجرت كرده اند برابر با 40 درصد كل فارغ التحصيلان اين رشته ها در آن سال بوده است . اين كشور در سالهاي 1967 تا 1987 از ورود مهاجراني كه تحصيلات عالي داشتند حدود 43 ميليارد دلار سود برد ، اما هزينه هاي جايگزين براي فرار مغزها به ايالات متحده در دوره 96-1989 حدود 6/12 ميليارد دلار بر آورد شده است .

از كشور هند كه در زمينه نرم افزار و علوم رايانه اي متخصصان بسيار دارد . در دهه 1960 بيش از 25 هزار دانش آموخته در زمينه فن آوريهاي پيشرفته به ايالات متحده آمريكا مهاجرت كرده اند كه اكنون شركتهاي مهم و در آمدهايي چشمگير دارند . همچنين بسياري از متخصصان هندي در ديگر كشورها ، از جمله بحرين ، كويت ، عمان ، قطر و عمارات متحده عربي مشغول به كار هستند ( مركز تحقيقات و بررسيهاي اقتصادي ، 1378: 12).

در ميان كشورهاي آفريقايي نيز مصر ، غنا و آفريقاي جنوبي به ترتيب بيشترين سهم را از مهاجران آفريقايي با ايالات متحده دارند مهاجراني كه بيش از 60 درصد آنان داراي تحصيلات دانشگاهي هستند ( همان منبع ) . در اين ميان 26 درصد مهاجران غنايي ، تخصص و تحصيلات عالي دارند . دولت آفريقاي جنوبي كه با مسئله خروج نيروي انساني اش از كشور مواجه است ، سخت زير فشار افكار عمومي قرار گرفته است تا مهاجران خارجي را اخراج كند از اين رو گويا بر آن است كه فقط به كساني اجازه ورود دهد كه مورد نياز كشور هستند و در واقع آفريقاي جنوبي از مشكل فرار مغزها و كمبود نيروي متخصص ، مانند پزشكان . مهندسان و كارشناسان فن آوري اطلاعات زيانهاي بسياري مي بيند لذا با سياستهاي جديد در صدد است با شكار استعدادها ، متخصصان را تشويق به ورود به اين كشور كند ( حفاجي ، 1380 : 29 ) چنين است كه در نشست وزيران دارايي كشورهاي آفريقايي در لوزاكا گفته شد كه قاره آفريقا سالانه 20 هزار متخصص خود را از دست مي دهد و در برابر دولتهاي اين كشورها ناگزير مي بايست از متخصصان غير آفريقايي براي طراحي و اجراي برنامه هاي توسعه استفاده كنند .

تلاش دولت براي باز گرداندن مغزها :

هر چند وقوع انقلاب منجر به مهاجرت شمار زيادي از مغزهاي ايراني شد ، اما به موازات كوچيدن انها تعدادي از نخبگان تحصيل كرده نيز كه خود از ايران رفته بودند ، به كشور باز گشتند . در سالهاي جنگ ، شماري از پزشكان ، با تسهيلاتي كه در اختيارشان قرار گرفت ، به ايران آمدند بيشترين موفقيت در جذب اين عده را بخش درماني بنياد شهيد بدست آورد كه توانست پزشكان و متخصصان برجستهاي را به ايران باز گرداند . با پايان جنگ نيز برخي از رفتگان باز گشتند . اما بسياري از ايرانيان متخصص مقيم خارج كه گامهايي براي بازگشت به كشور برداشته بودند ، با واكنش سرد و بي اعتنايي سيستم بوروكراتيك روبرو شدند و خيال بازگشت را از سر بيرو ن كردند . ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 137 136 ) . از آغاز دهه 70 ، دولت جمهوري اسلامي ايران ، دست به تلاشهايي بريا باز گرداندن مغز ها به كشور زد ، اما در جذب استادان و متخصصان ثابت ناكام ماند از اين رو استادان ايراني كه در ايالات متحده امريكا تدريس مي كردند . به طور موقت و براي تدريس دوره اي استخدام شدند تا در دوره هاي يك ماهه تا شش ماهه به ايران بيايند و در دانشگاههاي كشور تدريس كنند . از اين رو در سال 1372 گزارش شد كه از زمان احراي سياست دولت براي جذب متخصصان مقيم خارج ، حدود 2 هزار و 600 متخصص ايراني به ميهن باز گشتند .

 غير از مهاجران ايراني كه در سراسر جهان پراكنده اند اكنون حدود 165 هزار متخصص ايراني با مدرك دانشگاهي براي مؤسسات علمي و نيز صنايع ايالات متحده كار مي كنند كه مدارك دانشگاهي 57 درصد آنان ليسانس يا بالاتر از ليسانس است . در واقع ايرانيان پس از هند و تايوان در رتبه سوم هستند . در سال 1990 نزديك به نيمي از مهاجران ايراني شاغل در ايالات متحده در مشاغل مديريتي و تخصصي فعاليت داشته اند . . اما بعضي از مهاجران تحصيل كرده ايراني نيز ناگزير به كارهايي رو آوردند كه هيچ سنخيتي به تخصص يا رشته آنها نداشت براي نمونه يكي از دندانپزشكان ايراني يك سال پس از مهاجرت به آمريكا ناگزير شد در كارخانه سبزي پاك كني بعنوان مسئول اداري استخدام شود يكي ديگر از متخصصان با تجربه و مشهور كودكان نيز كه به انگلستان مهاجرت كرده بود پس از سالها بيكاري سر انجام بعنوان پزشك كشيك فرودگاه گتزويك مشغول به كار شد ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 137 ) . در اين ميان بسياري از ايرانيان مقيم خارج كه مدارك دانشگاهي دارند ، به تجارت رو آوردند يا حتي نا چار شده اند به تاكسيراني بپردازند ( اعواني ، 1380 : 60 ) . اما بيشتر متخصصان ايراني مقيم ايالات متحده آمريكگا بهترين مشاغل را به دست آورده اند و با بنيانگذاري انجمنهاي تخصصي گوناگون ، به مطالعات خود ادامه مي دهند . در كاليفرنياي جنوبي كه بزرگترين مركز ايرانيان شمرده مي شود بيسش از 10 انجمن تخصصي ايرانيان وجود دارد . هسته هاي اصلي جامعه ايراني نيز در برخي از محله هاي لس آنجلس و نيويورك قرار دارد كه از بهترين امكانات شهر نشيني و رفاهي برخوردارند . ( منشي توسي ، 1380: 130). از سوي ديگر ، بررسيها نشان مي دهد كه در آمد سرانه 6/16 درصد از ايرانيان مقيم آمريكا بيش از 75 هزار دلار است ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 141 ) .

در حالي كه در دانشگاههاي كشور ما حدود 1500 مدرس با درجه استادي مشغول به كار هستند . فقط در دانشگاههاي آمريكاي شمالي ( ايالات متحده و كانادا ) ، حدود هزارو 828 ايراني با داشتن كرسي پرفسوري ، تدريس مي كنند ( طايفي ، الف ، 1381 : 3 ) . ديگر اينكه ، ايرانيان ساكن ايالات متحده 6 برابر ميانگين آمريكاييان مدرك دكتري دارند . ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 141 ) . در ميان افراد 25 ساله و بيشتر مقيم آمريكا تقريبا 6/4 درصد داراي مدرك دكتري هستند كه اين رقم در مقايسه با ديگر اقليتهاي نژادي آسيايي . باز هم پس از هند و تايوان در رتبه سوم است . همچنين نزديك به هشت هزار پزشك ايراني در ايالات متحده طبابت مي كنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاريخچه روانشناسي از ديروز تا امروز

بازديد: 121

تاريخچه روانشناسي از ديروز تا امروز

 

مسمر : درمانگر جادوگر

بسياري از متخصصان معتقد به جسماني بودن عوامل ، خودشان در نهايت در زمره شبه دانشمندان بودند و بعضي ديگر از دانشمندان كاذب به شمار مي آمدند . مع هذا حتي اين گروه دوم هم بخشي از مطالعات ما هستند چون نظريات آن ها در مورد بعضي از پديده هاي رواني ، با اين كه بعدها خلاف آن اثبات شد باعث شدند تا ديگران به جستجو و اكتشاف توضيحاتي براي آن پديده ها برآيند .

و چنين وضعيتي در مورد دكتر فرانتس آنتون مسمر (1815 1734) مصداق پيدا كرد.  در سال هاي بعد از 1770 هنگامي كه آلماني هاي فطري گرا و بريتانيايي هاي تداعي گرا هنوز براي درك روانشناسي به تفكر پايبند بودند ، مسمر كه يك پزشك بود ، طبق اين نظريه كه نابساماني هاي فكر و جسم بيماران در صورتي كه ميدان نيروي جاذبه آن ها مجدداً‌همسو بشود قابل درمان است در مورد بيمارانش از مغناطيس استفاده ميكرد .

اين نظريه به وضوح بي ربط مي نمود ولي مداواي مبتني بر آن چنان موفيت چشم گيري داشت كه براي مدتي مسمر باعث خشم ويني ها و سپس دانشمندان پاريسي قبل از انقلاب فرانسه شد و حالا در اين شرايط ما به گفتگو درباره او مي پردازيم . سال 1778 است و ما در ميدان و اندوم در تالاري به سبك باروك كه نور كمرنگي بر آن حكمفرماست و مزين به آينه هاي بزرگ است قرار داريم . ده دوازده نفر خانم و آقاي خوش لباس در اطراف ظرف بزرگي از چوب بلوط ايستاده اند و هركدام يك سر ميله هاي متعدد فلزي را كه از ظرف پر از براده ها و تراشه هاي آهن ربا و مواد شيميايي بيرون آمده است گرفته است . از اتاق مجاور صداي ضعيف موسيقي كه توسط يك هارمونيكاي شيشه اي نواخته مي شود به گوش مي رسد . پس از مدتي صدا از بين مي رود . در قدري بيشتر باز مي شود و شخصي كه  رداي ارغواني بلند و عجيبي بر تن دارد و يك ميله آهني را مثل عصاي شاهانه در دست گرفته است واردمي شود و اين دكتر مسمر است كه معجزه ها مي كند .

وقتي مسمر با چهره اي كه بر آن آرواره هايش چهار گوش ، دهانش به صورت خطي طولاني و ابرواني آويخته ، با حالتي جدي و سهمگين ، با دقت تمام به مردي خيره مي شود و دستور مي دهد ( بخواب ) بيماران كه مبهوت مانده اند غرق در هيجان مي شوند .چشمان مرد بسته مي شود و سرش به روي سينه اش مي افتد . بيماران ديگر به نفس نفس مي افتند . حالا دكتر مسمر با دقت به يك زن نگاه مي كند و آن ميله آهني را آهسته به سوي او مي گيرد ،او بر خود مي لرزد و فريادي بر مي آورد كه گويي احساس او از سرتاسر جسمش بيرون مي خزد . همان گونه كه مسمر به حركتش در ميان حاضران ادامه مي دهد، واكنش هاي بيماران قوي تر و قوي تر مي شود .

در نهايت بعضي از آنها جيغ مي كشند ، بازوانشان را به اطراف حركت مي دهند و غش مي كنند . دستياران او آنها را به اتاق فريادها مي برند كه در مجاورت آن تالار قرار دارد و درآنجا به آنها رسيدگي مي شود و آرام مي گيرند تا حالشان جا مي آيد .پس از اتمام جلسه بسياري از حاضران كه تحت تاثير همه اين مراسم چه ( بخارات ) و چه حالات بي حسي عضلاني قرار گرفته اند اين عوارض در آنها برطرف مي شود و يا حتي درمان مي شوند . جاي تعجب نيست كه با اينكه دستمزد مسمر بسيار زياد است ، همواره به وسيله افرادي كه در طلب درمان هاي او هستند احاطه مي شده است .

با اينكه امروزه اين نحوه كار كاملاً حقه بازي به حساب مي آيد و خود او هم خيلي شيفته اين طرز كارش بود ، بسياري از دانش پژوهان در اين باور هستند كه او حقيقتاً به آنچه انجام مي داد و نظريه اي كه نتايج حاصله مبتني بر آن بود اعتقاد داشت . مسمر كه در سوابيا به دنيا آمده بود ، در ميان خانواده متوسط آلماني رشد كرده بود پدرش يك جنگل بان و مادرش دختر يك كليد ساز بود ولي او دوران آموزشي با واريابي و اتريشي را طي كرد . در ابتدا ميل داشت كشيش بشود ، بعد وكيل دعاوي و در نهايت پزشك شد . او در سن 32 سالگي گواهينامه پزشكي خودش را در وين به دست آورد .خوشبختانه استادان او نمي دانستند كه بسياري از رساله هاي او در موضوع نفوذ سيارات برگرفته از كارهاي يكي از همدرسان اسحاق نيوتن بوده است . به رغم عنوان ذكر شده ، رساله او در مورد نجوم نبود بلكه اظهار مي كرد كه بين (‌نيروي جاذبه جهاني ) نيوتن و شرايط بدن و ذهن انسان ارتباطي برقرار است . در آن بخش از رساله كه اثر خود مسمر بود ، او اين نظريه را كه در پايه اظهار نظرگذرايي از نيوتن تنظيم شده بود به اين گونه عنوان كرد كه جسم انسان متاثر از يك مايع نامرئي است كه در برابر جاذبه سيارات جوابگواست . مسمر عقيده داشت كه سلامتي يا بيماري منوط بر اين است (‌جاذبه حيواني ) بدن يا جاذبه سيارات هماهنگي يا مغايرت داشته باشد.

او دو سال پس از دريافت گواهينامه اش با يك بيوه ثروتمند ويني كه بسيار بزرگتر از خودش بود ازدواج كرد و بدين ترتيب به جامعه ويني ها راه يافت . او كه ديگر لازم نمي دانست تمام وقت را كار كند ، بيشتر توجه اش را به پيشرفت هاي علمي و فرهنگي معطوف نمود .

هنگامي كه بنجامين فرانكلين هارمونيكاي شيشه اي را اختراع كرد ، مسمر كه يك موسيقي دان شايسته غير حرفه اي بود ، يكي از آنها را خريد و در نواختن آن مهارت بسياري يافت .او و همسرش كه از علاقه مندان متعصب موسيقي بودند با لئوپولد موتسارت و خانواده اش مراسم گشايش اولين اپراي ولفگانگ دوازده ساله را كه باستيان و باستين نام داشت در باغ خانه مسمر برگزار كردند .

مسمر در حالي كه از اين شادكامي ها لذت مي برد به فردي پيشگام در طب و روانشناسي تبديل شد . در سال 1773 زن سي و هفت ساله اي به او مراجعه كرد كه از عوارضي رنج مي برد كه ساير پزشكان موفق به درمانش نشده بودند . مسمر هم نتوانست به او كمكي كند تا به ياد گفتگويي افتاد كه با يك كشيش يسوعي به نام ماكزيميليان هيل انجام داده بود و او پيشنهاد كرده بود كه شايد خاصيت مغناطيسي بتواند بر جسم اثر بگذارد . مسمر تعدادي آهنربا خريد و يك دفعه بعد از آن زن به ديدارش آمد با احتياط تمام با آنها يكي بعد از ديگري قسمت هاي مختلف بدن او را لمس كرد . زن شروع به لرزيدن كرد و كمي بعد دچار صرع شد مسمر چنين نتيجه گرفت كه او همان ( لحظه بحران ) است و هنگامي كه زن آرام گرفت ، اعلام كرد كه بسياري از عوارضش التيام يافته است . يك سري درمان هاي بعدي او را به كلي مداوا كرد . ( امروزه مي توان بيماي او را حالت عصبي هيستريك ناميد و درمان او نتيجه پيشنهاد آن مداوا بوده است )‌.

حالا ديگر مسمر بين خاصيت مغناطيسي و نظريه جاذبه حيواني خودش ارتباطي پيدا كرد. او به اين نتيجه رسيد كه جسم انسان نه به وسيله يك مايع جاذبه اي بلكه به وسيله يك خاصيت مغناطيسي احاطه شده است و اينكه ميدان نيروي آن ممكن است به غلط تنظيم گردد و موجب بيماري شود و تنظيم مجدد آن از طريق مداوا سلامت را اعاده مي كند . او آنچه را قبلاً ( جاذبه حيواني ) ناميده بود ( مغناطيس حيواني ) ناميد .او توضيح مي داد كه زمان بحران بيمار مقارن است . با درهم شكستن مانع سر راه جريان يافتن مايع مغناطيسي جسم كه در نهايت به برقراري (‌هماهنگي ) منجر مي شود . مسمر مداواي ساير بيماران را آغاز كرد و به آنها گوشزد مي كرد كه منتظر بعضي بازتابها از جمله لحظه بحران باشند . همه آنها با فروتني تمام همان گونه كه پيش بيني مي شد مي پذيرفتند و در نتيجه چيزي نگذشت كه روزنامه هاي

ويني مملو از داستانهاي درمان هاي مسمر شد .يك بار ماكزيميليان هيل در حضور جمعي اظهار داشت كه پيشنهاد اوليه از آن او بوده است نه مسمر و متعاقب آن دعواي پرجنجالي آغاز شد .مسمر با شهامت تمام اظهار داشت كه او در آن سالهاي اوليه اين نظريه را در رساله اش آورده است (‌كه قلب حقيقت بود ). بدين ترتيب در دعوا برنده شد و نام خود را به عنو ان كاشف اين پديده به ثبت رسانيد.

مسمر كه بر موج شهرت سوار بود ، سخنراني هاي پرشنونده و پرنمايشي را در شهرهاي مختلف برگزار كرد ولي دروين حالت زرق و برق او در نمايش نحوه درمانش پزشك هاي با نفوذ ديگر را ناراحت كرد . در سال 1777 به خاطر ادعاهاي مسمر در مورد يكي از بيمارانش به نام ماريا ترزافون پاراديس كه پيانيست نابينايي بود و موتسات پيانو كنسرتوي شماره كا 456 خودش را در بمل براي او ساخته بود ، جنجالي برپا شد. آن زن وقتي هجده ساله بود به مسمر مراجعه كرد . او از سن سه سالگي كور شده بود . مسمر ادعا كرد كه اين زن بر اثر مداواي او توانسته است بخشي از قدرت بينايي اش را به دست آورد .ولي بينايي او فقط در حضور مسمر اعاده مي شد و نه در مجاورت شخص ديگر .امكان داشته كه كوري او به دليل ابتلاع به نوعي بيماري روان تني بوده و او توانسته بود بر دختر نفوذ داشته باشد .ولي در سال 1778 والدين دختر مداواي او را متوقف كردند و پزشكان ويني مسمر را شارلاتان لقب دادند و او نيز بلافاصله همه چيزاز جمله همسر فرتوتش را رها كرد و عازم  پاريس شد .

مسمر در آن شهر پرآشوب  و هوس باز ، با استعدادي كه در اعتلاي خود داشت به سرعت شهرت بسيار و در زمان خود بدنامي بسيار كسب كرد .او در ابتداي امر بيماران را يك به يك مداوا مي كرد ولي همين كه كار طبابتش بالا گرفت سودمندتر تشخيص داد كه آنها را گروهي  درمان كند و بدين ترتيب وسيله اي اختراع كرد كه عبارت بود از يك سطل يا يك ظرف از چوب بلوط كه جريان مغناطيسي را از طريق ميله هاي آهني عبور مي داد . چون او قادر بود به وسيله لمس كردن ، گرفتن حالتهاي خاصي به خود ، و يا نگاه هاي عميق و يا طولاني بر بيمارانش اثر بگذارد ، به اين فكر افتاد كه وجود مغناطيسم و يا براده هاي آهني ديگر ضرورتي ندارد و بدن خود و او مي بايستي به طرزي غيرعادي حالتي مغناطيسي داشته باشد و بتواند مستقيماً جريان نامرئي مغناطيس را منتقل كند .

چيزي نگذشت كه ( مسمر يسم ) كه به اين درمان اطلاق مي شد به صورت آخرين فرياد مطرح گرديد . مردم در تالار مسمر ازدحام مي كردند .دستياراني زير نظرش تحصيل مي كردند و در مدت يك دهه شاگردان او حداقل دويست رساله و كتاب درباره نحوه هاي درمان او به رشته تحرير درآوردند .ولي دانشكده پزشكي دانشگاه پاريس و ساير موسسات پزشكي اصيل او را متقلب مي دانستند و به همين گونه از آن نام مي بردند . اگر او خودش معتقد بود كه نادرست عمل مي كند قطعاً نمي توانست آنگونه پاسخ گو باشد . او از طريق ارتباط هايي كه با طبقه اشراف داشت ، شاه را وادار كرد تا كميته خاصي را متشكل از پزشكان سرشناس و دانشگاهيان از جمله لاووازيه شيميدان و بنجامين فرانكلين سفير آمريكا تشكيل دهد تا در باره ادعاهاي او تحقيق شود .

اين كميته مطالعات دقيقي انجام داد از جمله نوعي آزمايش كه در روانشناسي جديد رواج دارد . آنها به گروه آزمايش اطلاع دادند كه از پشت يك در بسته در معرض خاصيت مغناطيسي قرار مي گيرند . ولي هيچ گونه شرايط مغناطيسي ايجاد نكردند . آن افراد فريب خورده ، دقيقاً همان گونه عكس العمل نشان دادند كه گويي در معرض خاصيت مغناطيسي قرار گرفته اند .آن كميته پس از بذل توجه به همه شواهد نظريه درستي را اعلام كرد كه جريان مغناطيسي مسمر وجود خارجي ندارد و همچنين به غلط اظهار داشتند كه آثار مداواي مغناطيسي چيزي نيست مگر يك تصور . بدين ترتيب محبوبيت نظريه ( مسمريسم ) كاهش يافت و بحث آن در ميان گروه هاي منازعه گر گسترده شد . در نهايت مسمر صحنه آبروريزي را ترك كرد و سي سال باقي مانده از عمرش را در سوييس در انزوا گذراند .

به مدت نيم قرن مسمريسم حالت شبه جادوگري يافت و پديده اي شد  كه كاملاً مورد سوء استفاده قرار گرفت و به وسيله شيادان بنامي مثل كنت الساندرودي كاليوسترو

 ( كه نام دروغين شيادين به نام جوزپه بالسامو بود ) و نمايشگران صحنه و بسياري افراد ناوارد ماجراجو و پزشكان غير اصيل در فرانسه ، انگلستان و آمريكا اعمال مي شد . بيشتر مسمريست ها در نهايت استفاده از مغناطيسم را كنار نهادند خود مسمر هم همين روش را پيش گرفت و ادعا مي كردند كه مي توانند انتقال خاصيت مغناطيسي را از طريق اجراي خاص مراسم مذهبي ، سحر و افسون ، نفوذ چشمان و ساير روشها ميسر سازند . ولي اين ها در حقيقت ايجاد خلسه و داد و فرياد مي كردند و برخي از علائم آسودگي پديدار مي شد .

در سالهاي دهه 1840 در انگلستان پزشكي به نام جان اليتسون با استفاده از خاصيت براي درمان روان رنجوري و  جراحي به نام دبليو اس وارد با استفاده از مسمريست براي بي حس كردن و بريدن يك  بيمار ، مجدداً براي آن كسب اعتبار نمودند . جيمز بريد كه يك پزشك اسكاتلندي بود ، پس از انجام دادن تعدادي آزمايش با روش مسمريست اظهار داشت كه اثر عمده آن نه به جهت نيروي مغناطيسي منتشر شده از طرف شخص مسمريست است . بلكه به استعداد خود بيمار متكي است . در حقيقت او اين پديده را به عنوان يك جريان روان شناختي معرفي كرد . بريد آن را نورو هيپنولوژي ناميد ( كه از لغت  neuron   يوناني به معناي عصب و hypnos  به معناي خواب حاصل شده است )‌ و اين واژه در مدت كوتاهي با لفظ هيپنوسيس ( hypnosis )  مورد استفاده عام قرار گرفت و از آن زمان تا كنون بدين مفهوم شناخته مي شود.

در اواسط قرن ، يك پزشك روستايي فرانسوي به نام اوگوست ليبو زرق و برق باقي مانده از تشريفات جادويي و پر رمز و راز هيپنوتيزم را كنار گذاشت . او بيمار را وادار مي كرد تا مستقيم به چشمانش خيره شود و خودش به كرات تلقين مي كرد كه بيمار دارد به خواب مي رود . هنگامي كه بيمار از خود بي خود مي شد ، دكتر به او مي گفت كه عوارض او ناپديد خواهد شد و در بسياري از موارد اين اتفاق رخ مي داد . در اواسط دهه 1860 ليبو كه شهرت بسيار در ماوراي شهرش نانسي به دست آورده بود كتابي در مورد روش خود و نتايج آن به رشته تحرير درآورد . از آن زمان به بعد هيپنوتيزم با اين كه هنوز مورد ترديد قرار داشت موضوع بحث هاي پرحرارتي شد و رسماً در كار طبابت وارد گرديد . مشهورترين شخصي كه در سالهاي پاياني قرن نوزدهم از اين روش بهره مي جست ، ژان مارتين شاركو مدير بيمارستاني به نام سال پترير در پاريس بود . او كه به نام ناپلئون روان رنجوري مشهور شده بود عقيده داشت كه پديده خواب آوري مصنوعي ارتباط بسياري با عوارض هيستري دارد و در حقيقت يك فرد مبتلا به هيستري را مي توان هيپنوتيزم كرد . او در برابر گروه هايي از دانشجويان بيماران هيستريك را هيپنوتيزم مي كرد تا عوارض هيستري را به نمايش بگذارد ولي معتقد نبود كه هيپنوتيزم كاربرد درماني دارد و آن را به عنوان مداوا به كار نمي برد . شاركو به غلط عقيده داشت كه خلسه فقط زماني به وجود مي آمد كه بيمار از دو مرحله قبلي رخوت و جمود كه هركدام عوارض خاصي دارند و در كاركرد دستگاه عصبي تغييرات اساسي به وجود مي آورند ، عبور كرده باشد. نظريات او بعدها به وسيله شاگردان ليبو رد شد چون آنها ثابت كردند كه حالت خلسه را مي توان مستقيماً ايجاد كرد و افراد غير هيستريك را هم مي توان هيپنوتيزم كرد . مع هذا بايد از وجهه و مهارت شاركو ممنوع بود كه در سال 1882 فرهنگستان علوم فرانسه را متقاعد كرد تا هيپنوتيزم را به عنوان يك پديده عصب شناسي كه هيچ ارتباطي را خاصيت مغناطيسي نداشت بپذيرند. بسياري از شاگردان با استعداد شاركو، از جمله آلفردبينه، پي ير ژانه و زيگموند فرويد به جاي ارائه توصيف عصب شناختي حالت هيپنوتيزم به جنبه هاي روان شناختي آن پرداختند و كاربرد هيپنوتيزم را به روش خودشان پيشنهاد كردند. ولي تنها در سال هاي اخير است كه روانشناسي انگيزه مورد توجه كافي قرار گرفته است، يعني آمادگي عده اي و عدم آمادگي گروهي ديگر در اطاعت از پيشنهادات فرد هيپنوتيزم كننده تا به حالت متغيري از آگاهي وارد شود و تلقينات پيش از هيپنوتيزم است را بپذيرد كه در ميان آن رهايي از عوارض قرار دارد. اگر دكتر مسمر همه اينها را مي دانست ، قطعاً شديدا به خشم مي آمد كه نظريه او كاملاً رد شده است ولي از اينكه ادعاهايش مبني بر امكان مداوا مورد قبول واقع شده است بسيار خرسند مي شد.


روانشناسان شخصيت پرداز

اسرار دل ديگران

طبيعت و مبداً شخصيت از ديرباز مورد توجه روانشناسان بوده است . براي روانشناسان پرسش مهم در مورد طبيعت انسان اين است : چه عواملي سبب مي شود كه خصوصيات و ويژگي ها و رفتار اشخاص با يكديگر متفاوت باشد ؟ براي اشخاص عادي و غير متخصص نيز اين سوال به شكلي مطرح است . براي مردم اين سوال مهم مطرح است كه چگونه مي توان به بهترين شكل در باره شخصيت و منش اشخاص داوري كرد . از كجا مي توان فهميد كه از ديگران چه انتظاراتي بايد داشته باشيم ؟ به روشني آنچه مردم مي گويند منبع اطلاعاتي لزوماً موثق نيست . انسان ها در ميان مجموعه موجودات زنده تنها گونه اي هستند كه مي توانند دروغ بگويند و اغلب هم اين كار را مي كنند . به ظاهر و ابرازهاي اشخاص هم نمي توان اطمينان كرد . انسان ها مي توانند در قالب ريا ظاهر شوند و بسياري هم در اين كار تخصص دارند حتي كردارشان اغلب واقعيت ها را آشكار نمي كند . مردم مي توانند در مقام فريب كاري برآيند تا آن كه در لحظه اي سرنوشت ساز مشتشان باز شود و خويش حقيقي خود را بروز دهند . با اين حال ديگران به هر نوع و شكل كه باشند كسي كه مي خواهيم با او ازدواج كنيم، كسي كه مي تواند يك خريدار بالقوه خانه ما باشد رهبر يك كشور دشمن چيزي ارزشمند تر از اين نيست كه بتوان درباره اشان قضاوت درست بكنيم و رفتارشان را پيش بيني بكنيم . به اين دلايل مطالعه شخصيت در تمام طول تاريخ موضوع مورد علاقه فيلسوفان و مردم عادي بوده است و در شش دهه گذشته يكي از زمينه هاي مهم روانشناسي را به خود اختصاص داده است .

علاقه مندان اوليه شخصيت متكي به علم كاذب ستاره شناسي بودند . از ده قرن پيش از ميلاد به بعد ستاره شناسان به استناد حركت و طرز قرار گرفتن كواكب در باره بروز جنگ ها و مصائب طبيعي نظر مي دادند و تا قرن پنجم قبل از ميلاد ستاره شناسان يوناني از اين اطلاعات براي تفسير درباره شخصيت اشخصاص استفاده مي كردند و درباره آينده اشخاص نظر مي دادند . اين كه قرار گرفتن كواكب به هنگام تولد اشخاص روي شخصيت آنها اثر مي گذارد و تقديرشان را رقم مي زند . هنوز هم در روزگار ما طرفداراني دارد هرچند درحيطه علوم رفتاري جز خرافاتي بي پايه و بي اساس ارزيابي نمي شود .

قيافه شناسي كه قبلاً هم به آن اشاره كرديم نظام ديگري براي شناخت شخصيت پنهان بود . بر خلاف ستاره شناسي اين عقيده كه حالات چهره سر نخهايي درباره درون انسان به دست مي دهد از اعتبار زيست شناختي برخوردار است . حالت ظاهري ما و اينكه چگونه به نظر مي رسيم مسلماً مسائلي را درباره ما و احساسمان نسبت به خودمان افشا مي كند ، اما اشكال اينجا است كه قيافه شناسان و از جمله آنها بقراط و فيثاغورث وديگران از ديرباز به اين جنبه از رابطه ميان حالت ذهني و حالت چهره توجه نداشته اند .  به جاي آن معتقد بودند كه مي توانند با توجه به حالت چهره اشخاص منش و شخصيت آنها را افشاكند . حتي ارسطوي كبير مي گفت كساني كه پيشاني بلند دارند تنبل و بي حال هستند كساني كه پيشاني اشان كوتاه است دمدمي مزاج و متلون هستند. كساني كه پيشاني پهن دارند آدم هاي جالبي دارند و سرانجام كساني كه پيشاني برآمده دارند زود از كوره در مي روند و عصباني مي شوند .

چهره شناسي هم مانند ستاره شناسي دوام آورده است. عالمان رمي به آن اعتقاد داشتند.سيسرو معتقد بود: ( چهره تصوير روح است ) و ژوليوس سزار مي گفت: من از آدم هاي چاق و خوش آب و رنگ نمي ترسم . ترس من از كساني است كه لاغر و رنگ پريده هستند. چهره واقعي عيسي مسيح بر كسي در روزگار ما مشخص نيست. نخستين چهره هاي او دو يا سه قرن بعد از مرگش در رم كشيده شده است. اما از قرن دوم بعداز ميلاد تا به امروز چهره هاي او را ظريف و فرهيخته نقاشي كرده اند. سنت چهره شناسي همچنان به حيات خود ادامه مي دهد و اغلب ما با ديدن اشخاص ناآشنا بي درنگ با توجه به حالت چهره آنها را درباره شخصيتشان نظر مي دهيم .

روش ديگر براي برآورد شخصيت با توجه به حالات ظاهر جمجمه شناسي بوده است كه در قرن نوزدهم طرفداران پروپاقرص داشت . با آنكه جمجمه شناسي در قرن بيستم اعتبارش را از دست داده هنوز بسياري از مردم معتقدند كساني كه پيشاني برجسته و بلند فكورتر و حساس تر و كساني كه پيشاني كوتاه و صاف دارند احمق و بي احساس هستند .

بيشترين تلاش قدما براي ارتباط دادن شخصيت به ويژگي هاي جسماني نظريه مشربي گالن بود. گالن معتقد بود كه زيادتي بلغم در شخص او را بلغمي مزاج مي كند زيادتي صفراي زرد سبب تندخويي و فراواني صفراي زياد موجب ماليخوليا و افسردگي است. خون زياد هم سببي است تا شخص خوش بين و اميدوار گردد . اصول عقايد گالن تا قرن هجده همچنان معتبر بود . بعد از او ديگران درصدد برآمدند با اقدامات شبه علمي با اصلاح شرايط شيميايي بدن سلامت ذهني و جسماني اشخاص را افزايش دهند .

سه قرن پيش كريستين توماسيوس ، فيلسوف و قاضي آلماني و بنيان گذار دانشگاه هال، روشي به ظاهر علمي ارئه داد . توماسيوس بر آن شد كه با امتياز دادن به جنبههاي مختلف خصوصيات منشي انسان در باره شخصيت او اظهار نظر كند . روش او با اينكه خام بود روي روش ارزيابي شخصيت به شيوه امروز تاثير فراوان گذاشت .

در تمامي اعصار بحث درباره شخصيت بر محور يكي از مباحث روانشناسي كه درباره آن بحث و گفتگوي فراواني صورت گرفته دور زده است. اين سوال هميشه مطرح بوده كه آيا طبيعت انسان از درون يا بيرون مشخص مي شود به عبارت ديگر آيا ذاتي يا اكتسابي است؟ آيا ذهن و ر فتار ما ناشي از نيروهاي دروني و ذاتي هستند؟ يا نه تحت تاثير شرايط محيطي شكل مي گيرند؟ اين بحث از زماني شروع شد كه افلاتون و پيروانش گفتند كه محتوي ذهن قبل از تولد انسان در او است و تنها كافي است كه دوباره به ياد آورده شوند. از سوي ديگر پروتاگوراس و ذيمقراطيس ، معتقد بودند كه دانش انسان ناشي از ادراك است . در قرون17 و 18 منازعه بيش از هر زماني رايج بود . دكارت و ساير عقل گرايان معتقد بودند كه انگاره هاي ذهن  دروني و ذاتي هستند.  اما جان لاك و ساير تجربه گرايان مدعي بودند كه ذهن تازه تولد يافته لوح نانوشته اي است كه تجربه روي آن اثر مي گذارد .

وقتي روانشناسي به يك علم تبديل شد ، معتقدان به توارث گالتون ، گودارد ، ترمن و ديگران براي درستي نظريه خود اطلاعاتي بر اساس پژوهش هاي به عمل آمده ارائه دادند . از سوي ديگر رفتارگرايان پاولوف ، واتسون ، اسكينر و ديگران نيز براي اثبات درستي ادعاهاي خود ارقام و آماري ارائه دادند . اين بحث همچنان ادامه دارد. امروزه نيز طبع گرايان به عوامل دروني و شرايط گرايان به عوامل بيروني تاثير گذار بر شخصيت و رفتار تاكيد مي ورزند .

اين دو ديدگاه متفاوت در باره تربيت فرزندان روشهاي آموزشي و تربيتي، روان درماني، سياست عمومي و دولتي در قبال گروه هاي اقليت، درمان جنايتكاران، خلافكاران، موقعيت و مقام زنان و همجنس بازان ، سياست هاي مهاجرتي و بسياري ديگر از مباحث اجتماعي نتيجه گيري هايي مغاير يكديگر ارائه داده اند به همين شكل اين مبحث در دهه هاي اخير روي روانشناسي ، شخصيت تاثير فراوان گذاشته است . نياز به اين است كه در اين زمينه پاسخي علمي ارائه شود. در ادامه بحث به نظريات و آراء متفاوت پژوهشگران در اين  زمينه پرداخته ايم تا بدانيم در اين ميان جوابي علمي براي مقوله شخصيت صورت خارجي پيدا كرده يا نكرده است .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس