دانش آموزی - 251

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آغامحمدخان قاجار

بازديد: 321

آغامحمدخان قاجار

آغا محمد خان قاجار (۱۱۲۱ در استرآباد - ۲۸ خرداد ۱۱۷۶ در شوشا) بنیان‌گذار دودمان قاجاریه در ایران است.

 

زندگی‌نامه

وی زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ هجری قمری برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی و ۱۷ ژوئن ۱۷۴۲ میلادی در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاری‌اش را در ۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ هجری قمری برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی و ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در ساری برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ هجری قمری برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی و ۱۷ مه ۱۷۹۸ میلادی در شوشا درگذشت.

آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.

 

ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجار

نوشتار اصلی: دودمان قاجار

 

قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمی‌گردد. آنان ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگشان به دربار صفوی، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر دوازده ساله بود، یوخاری‌باش‌ها را به حکمرانی منسوب کرد که ساکنین بالادست رود گرگان بودند تا با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقی‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند. وی را در میانسالی مقطوع النسل کردند و برای همین در ذکر نام وی یعنی آقامحمد را به شکل آغامحمد می‌نویسند.

 

وضعیت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان

زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. فرماندهی سپاه شاهرخ شاه به محمدحسن خان بعلت تجربه و تدبیر فوق العاده ایشان واگذارگردید . با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس ازآن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت . فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا رامجددا برتخت سلطنت نشاندند.

 

کودکی و نوجوانی آغامحمدخان

ژان گور می‌نویسد: آغامحمد خان باریک اندام و متوسط القامه بود و چشم‌های زیبا و جذاب ودهانی کوچک داشت. هرکس دهان کوچک و چشمان زیبای پسرک را می‌دید، تصور می‌کرد بر روح وی هوی و هوس غلبه دارد؛ اما وقتی آن پسر سیزده ساله کلاه را از سر برمی‌داشت و چشم بیننده به پیشانی بلند وی می‌افتاد، تغییر نظر می‌داد و می‌فهمید که کسی که دارای آن پیشانی بلند است، مقهور هوی و هوس نمی‌شود.

آغامحمد خان تیر اندازی، سوارکاری و خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن رادر پیش مادرش جیران -که از بهترین تیر اندازان بود- فراگرفت؛ چنانکه در سیزده سالگی جزو بهترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دستهٔ تجسس یا طلایه‌دار قشون پدرش گردید. وی با آن سن اندک، شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت.

 

کریم خان و قاجار

چندی بعد محمدحسن خان سپاهی مجهز و منظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجری‌ها بود؛ اما در نهایت شکست خورده و در میدان جنگ توسط سبزعلی بیک حاکم سابق استرآباد کشته شد و سرش از تن جدا گردید.

 

پسران محمد حسن خان اسیر می‌شوند

آغا محمد خان با همیاری حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگ‌های پارتیزانی زدند تا آن که خراج آن سال استرآباد توسط آغامحمدخان مورد سرقت قرارگرفت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخان زند و او شد که در نهایت دستگیر و به تهران برده شد . کریم خان همین که فهمید او دیگر خواجه‌است (و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل نمی‌باشد) امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.

 

پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سربرد.این روش معمول کریم خان زند بود تا با اسیر نگاه داشتن تعدادی از سران قبیله متمرد خطر شورش را از بین برده و در صورت هرگونه تحرک اسرا را تنبیه نماید. در همین زمان برادرآغامحمد خان حسینقلی خان جهانسوز در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که می‌دانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ خود رادخیل بست ؛ پس از آن کریم خان به وساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.

 

بنیان نهادن حکومت قاجاریه

آغا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغ‌های اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همین که عمه‌اش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقه‌باش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار تا پای مرگ رفت ولی سرانجام در بندپی نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شد بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و جشن نوروز را به دستور وی با تشریفات برگزار نمودند. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطفعلی خان زند با همیاری حاج ایراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آغا محمد خان از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهم‌ترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آغا محمدخان در سمیرم و محاصره شیراز و پس از آن محاصره طولانی کرمان در سال ۱۲۰۸ هجری قمری است .در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد.

 

فاجعه تاریخی کرمان

در اواخر تابستان همان سال قشون آقا محمد خان به کرمان نزدیک گشت. همه مردم کرمان بر آن عقیده بودند که قشون شاه قاجار در سرمای زمستان کرمان دوام نخواهد آورد و سرانجام مجبور به ترک آن دیار خواهند شد و برای همین هر شب بر بالای ابروج کرمان مردم شعر می‌خواندند و فحش‌های رکیکی نسبت به شاه قجر خطاب می‌دادند و او را مورد تمسخر قرار می‌دادند این فحش‌ها خان قاجار را خشمگین تر کرد.به دستور خان فاجار شهری در پیرامون شهر کرمان به صورت موقت ساخته شد تادر سرمای زمستان نیز محاصره ادامه یابد.قحطی شهر را فرا گرفت. پس از حمله عمومی و سقوط کرمان سربازان وی تمامی کسانی را که در غیر از«بست» قرار داشتند به قتل رسانده وتمامی اموال ودارایی‌ها را ضبط و به نوامیس تعرض کردند این وضع تا زمان فرمان توقف غارت توسط خان قاجار ادامه داشت.پس از آن و پس از انکه خان قاجار متوجه فرار موفق شهریار جوان زند گردید دستور داد که تمامی مردان کرمانی از چشم نابینا گردند و حتی کسانی را که به بست رفته بوند نیز از این دستور مجزا نکرد. بیست هزار جفت چشم به‌وسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد.(سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت می‌خواند).

 

اما لطفعلی خان زند به بم فرار کرد و قصد عزیمت به سیستان و بلوچستان را داشت ولی با خیانت حاکم بم دستگیر شد و در راین به فرستادگان آقامحمدخان تحویل داده شد شهریار زیبای زند به دستور آقا محمد خان توسط چهارپاداران مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و چشم‌های شهریار زند ار کاسه خارج گردید.خان قاجار قصد داشت که به شهریار جوان افسار زده و در مسافرت‌ها به عنوان حیوان در پای رکاپ خود بدواندکه به علت ضعف و زخمهایی که برداشته بود این کار میسر نگردید.در تهران به زندگی لطفعلی خان خاتمه داده شد و سرانجام وی را در امامزاده زید تهران دفن کردندو اینچنین به زندگی شهریار زند دلیر ترین شمشیرزن شرق و زیباترین مردان روزگار پایان داده شد.

 

انتقال مرکز حکومت به تهران

او پس از قتح کامل جنوب ایران در واقع مقر حکم رانی خویش را در تهران نهاد (آن را دارالخلافه نامید) در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ سپس با سپاهی گسترده عازم قفقاز گشت تا حاکمان آنجا را مطیع خویش سازد در آنجا با مقاومت سرسختانه ابراهیم خلیل خان جوانشیر حاکم شوشی مواجه شد و سرانجام دست از محاصره این شهر برداشت و به تفلیس رفت. هراکلیوس حاکم تفلیس شهر را رها کرده و گریخت آغامحمدخان دستور ویران کردن قسمتی از شهر و قتل عام مردم داد و باردیگر سربازان وی در این شهر بدستور او به تجاوز به ناموس مردم دست زدند. تمام کلیساهای شهر ویران شد و روحانیون مسیحی دست بسته به رود ارس انداخته شدند. در نهایت آغا محمد خان با پانزده هزار تن از دختران و حتی پسران شهر که آنان را به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اینان برای سواستفاده جنسی و نیز برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند.

 

رویکرد به خراسان و ماورای نهر و براندازی افشاریان

بعد ار آن به خراسان لشکر کشید و شاهرخ، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن فتحعلی‌خان را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجه‌ها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید. و سپس لشکرکشی به بخارا را قصد نمود که خبردار شد از جانب روس‌ها دیگر خطری نیست. برای همین حاکمان طرفدار روس آن دیار را سرکوب کرد و مرو را آزاد کرد و ازبکان را وادار به عقب نشینی نمود و بخارا را تحت الحمایه دولت ایران قرار داد و چون مردم آن دیار با وی مخالفتی نداشتند به آنان آزاری نرساند و پس از آن به دستور وی گروهی را به منظور تعقیب نادرقلی شاهرخ اقشار به هرات فرستاد و پس از آن تا کابل پیش رفتند ولی نادرقلی در کوه‌های هیمالیا در افغانستان مکان خود را تغییر می‌داد[مدرک] سرانجام از تعقیب وی دست برداشتند و بلخ را از حاکم کابل به بهای ۵۰۰ هزار سکه طلا خریداری نمودند؛ این کار آقا محمد خان چندین هدف را دنبال می‌کرد که مهم‌ترین و دراز مدت‌ترین آنها جلب حمایت حاکم کابل برای حمله به هندوستان بود و افغانستان را نیز تحت حمایت دولت ایران قرار داد[باعرض معذرت برای این دروغهای شاخدار می‌توان مدرک قابل اعتبار ارائه داد؟!!!] و به ساری برگشت و در عمارت زمستانی خود واقع در پشت مسجد شاه غازی (که اکنون اثری از آن باقی نیست)، گنجینه‌های باقی‌مانده از دوران افشاریه - که نادر با خود از هند آورده بود و باعث ثروتمندی بسیاری از فرماندهان و نوادگان او شد - را پنهان کرد.

 

بازگشت به قره باغ و بدرود زندگی

در همین زمان قفقاز به اشغال روسیه در آمد. خان قاجار برای سرکوب آنان عازم قفقاز شد اما هنوز به آنجا نرسیده بود که تزار روس کشته شد و جانشین وی به سپاهیان خود دستور مراجعت داد. آقامحمدخان که از این مسئله سخت شادمان گردیده بود تصمیم گرفت که در قفقاز به تصرف شهر شوشا بپردازد که در حمله اول به دست وی نیفتاده بود. شهر شوشا پس از مدتی مقاومت در اثر اختلافات داخلی تسلیم شد ولی در حالی که از فتح شوشا در قراباغ آذربایجان ۳ روز می‌گذشت در بامداد ۲۱ ذی‌الحجه، ۱۲۱۱ هجری قمری بدست صادق نهاوندی و دو تن از همدستانش به قتل رسید و از آنجا که در آن زمان پیکر بزرگان را در عتبات عالیات بخاک می‌سپردند، وی را نیز به نجف اشرف بردند و در جوار آرامگاه امام اول شیعیان به خاک سپاردند.

 

درباره آقا محمدخان

آقا محمد خان مردی رشید و مقتدر، شجاع و سیاس بود. اما در عین حال بسیار بی رحم و بی انصاف، خونریز و ستمکار بود. در طول عمر خود حرفی نزد که به آن عمل نکند تا کار به تدبیر بر می‌آمد دست به شمشیر نمی‌برد. پشتکار و جدیتی تمام داشت. بسیار خسیس و مال اندوز می‌بود و در فرمانروایی بی‌همتا بود.

برخی بر این باورند که وی به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت و به ترکی فارسی عربی تسلط کامل داشت و فرانسوی و روسی را توسط بازرگانان فرانسه و روسیه آموخت؛ وی فردی متعصب و خشک مذهب بود و با روحانیون دینی به نیکی رفتار می‌کرد. شبها علیرغم خستگی و کار زیاد نماز شبش فراموش نمی‌شد علی رغم اخته بودن در حرمسرای وی زنهای زیادی بودند و نام برجسته‌ترین آن‌ها مریم خانم و گلبانو خانم بود. همچنین علاقه فراوانی به گنج و ثروت داشت ؛ وی در ۱۷ سالگی پدر خویش را از دست داد و پس از آن در شیراز با محدودیت فراوانی روبرو بود.

 

حکایاتی از بی‌عدالتی‌های آقامحمدخان

 

عاقبت سرباز وفادار

 

زمانی که آقا محمد خان قاجار شهر کرمان را در محاصره داشت سربازی که یکبار جان وی را نجات داده بود به او خیلی نگاه می‌کرد و گویا با نگاه خود می‌خواست که آن ماجرا را به یاد خان بیاورد. آقا محمد خان نیز دستور داد تا چشم‌های او را در بیاورند.

 

کشف یک کودتا

روزی اندکی بعد از تاجگذاری، آقا محمد خان قاجار آماده می‌شد که با فتحعلی خان از سربازان مازندرانی سان ببیند... ناگهان یکی از افسران حاضر، در برابر شاه تعظیم بلندی کرد ... و مدتی در گوشی با وی صحبت داشت...

 

پس از چند لحظه آقا محمد خان اظهار درد کرد و رنگ پریدگی مرده وار سیمایش مویّد اظهارش بود. یکی از وزیران را به مرخص کردن سربازان برگماشت زیرا که حال سان دیدن نداشت.

 

همین که مجلس خالی شد، تغییر حالت داد ولیعهد و نزدیکان حاضر را روانه اتاقهای دیگر کرد و فرمانده قره چوخاها را خواست و دو ساعت تمام با وی گفتگو کرد... در آن میان افسرانی را برای بازجویی به درون تالار می‌آوردند فتحعلی خان در دیوانخانه مجاور منتظر دستورهای عموی خود بود. سرانجام برادر زاده را نزد خود خواند و گفت: افسری که زیر گوشی با من صحبت می‌کرد یکی از رفیقان خود را متهم می‌کرد که قصد دارد شاه را بکشد...من هم در این دو ساعت بازجویی دقیق کردم تا معلوم شد که مدعی با افسر متهم دشمنی شخصی داشته و اتهام را سراپا از خود ساخته‌است... حالا پسر جان تو که روزی به پادشاهی خواهی رسید بگو ببینم به عقیده تو چه باید کرد؟ جوانک با شور ساده لوحانه‌ای گفت: باید مفتری را تنبیه کرد و کسی را که به او بهتان بسته‌اند، پاداش داد.

 

آقامحمدخان گفت: به این ترتیب تو دستوری می‌دادی که از نظر عدالت انسانی معقول و منطقی بود ولی فرمانی نبود که در شان پادشاه باشد. باز هم برو بیرون و منتظر دستور من باش...

 

ساعتی بعد فتحعلی خان را به تالاری که شاه در آنجا بود خواندند. وی چیزی در آنا دید که از نفرت و وحشت خون در رگهایش بند آمد...نعش چند افسر را در آنجا دید و در آن میان، مفتری، متهم و همه کسانی را که به عنوان گواه بازپرسی شده بودند، بازشناخت. شاه گفت من دچار اشتباه شدم که دو طرف را رویاروی کردم. روی انگونه چیزها نباید بحث شود، زیرا که شایسته نیست در میان اطرافیان شاه ...کسانی آمد و شد داشته باشند که امکان شاه کشی به گوششان خورده‌است... من برای جبران اشتباهی که کردم چاره‌ای نداشتم جز آنکه بدهم همه کسانی را که به هر عنوان، پایشان به این قضیه کشانیده شده بود، خفه کنند!!! (به نقل از کتاب آقا محمد خان قاجار اثر امینه پاکروان)

 

برخی گفته‌ها در باره آقامحمدخان

سرجان ملکم: آقامحمدخان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت می‌زیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز می‌خواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمی‌خاست و بعبادت می‌پرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود باباخان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.

 

عبدالعظیم رضایی (نویسنده کتاب تاریخ ده هزارساله ایران): وی مردی سنگدل، عقده‌ای (بسبب مقطوع النسل بودن) خشن و کینه توز، سخت کش و بیرحم بود.

 

استاد معین: آقامحمدخان در حمله به قفقاز دستور قتل عام و خرابی کلیساها را داد و بخشی از شهر را ویران ساخت.

 

دکتر مصاحب: وی مردی کینه خواه و بیرحم و قدرت جوی و چاره گر بود. بیرحمی او به اوج می‌رسید.

 

رجال سرشناس ایران در زمان شهریاری آغامحمدخان

مصطفی قلی خان قاجار (برادر و سردار سپاه وی در جنگ‌های مهم)

علی قلی خان قاجار (برادر آقامحمدخان که به‌وسیله فتحعلی شاه نابینا شد)

جعفرقلی خان قاجار (برادر وفادار آغامحمدخان که در تهران بدست وی کشته شد)

مرتضی قلی خان قاجار(برادر خان قاجار)

رضا قلی خان قاجار (برادر جواجه قاجار و از مدعیان سلطنت که تلاشهای وی در کسب قدرت بی نتیجه ماند)

حسینقلی خان جهانسوز (حسین قلی خان قاجار معروف به جهانسوز که در سال ۱۱۸۶ در سن ۴۲ سالگی بر اثر خیانت داخلی به قتل رسید.)

سلیمان قلی خان قاجار

محمد آقای قاجار

محمد ولی خان قاجار

محمد حسین خان قاجار (سردار سپاه)

صادق خان شقاقی(سردار سپاه وی در شوشی؛ پس از شنیدن خبر درگذشت وی تصمیم گرفت تا برای رسیدن به قدرت بکوشد و با استفاده از سپاه آقامحمدخان بر ضد فتحعلی شاه قاجار شورید و قزوین را پایتخت خویش قرار نهاد ولی در قزوین و مراغه بیشتر مردم به مرض طاعون دچار گردیدند و سپاهش نیز از آن مرض مصون نماند و با بیگلربیگی ارومیه که از ترکان افشار بود متحد گشت ولی در نهایت شکست خورد و اگرچه فتحعلیشاه او را مورد عفو قرار نهاد ولی دوباره درصدد قشون کشی برآمد و این بار به اشد مجازات رسید)

باباخان جهانبانی (فرزند ارشد حسین قلی خان که آقامحمدخان قاجار چون فرزندی نداشت وی را ولیعهد خود کرد)

عباس میرزا (پسر ارشد فتحعلی شاه؛ دلاور مردی که اگر همه با او بودند معاهده‌های گلستان و ترکمان چای قلم نمی‌خورد)

فرج اله بیک اشاقه باش (سردار سپاه)

شیخ جعفر تنکابنی (کتاب خوان شخصی آقامحمد خان)

ابوالفتح خان

میرزا محمد خان قاجار دولو (حاکم تهران؛ وی جویای قدرت و سرمایه مادی بود برای همین اقدامات کودکانه وی در خور توجه‌است)

میرزا شفیع صدر اعظم (صدر اعظم و والی اسبق ولایات عراق – عراق آن زمان به اصفهان؛ کاشان؛ ملایر و بروگرد نسبت داده می‌شد.)

عبدالرحیم خان شیرازی (حاکم شهرضا و سمیرم که در جنگ سمیرم علیه لطف علی خان زند توانست با خدعه و نیرنگ سپاه او را از هم بپاشد و البته از طرف باباخان جهانبانی مورد تقدیر واقع گشت و پس از آن حکومت آباده و ابرقو را به وی دادند)

حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی (حاکم شیراز؛ وی ترجیح داد تا در خدمت آقامحمدخان گردد هرچند او بود که لطفعلی خان را به شهریاری رسانید و بپاس خدمتی که کرد حکومت شیراز را به وی دادند اما سرانجام خیانت کرد و باعث به قدرت رسیدن آقامحمد خان شد. اوست که موجبات به سلطنت رسیدن فتح علی شاه را فراهم آورد و در نهایت بدست وی کشته شد)

نجف قلی خان بیگلربیگی (حاکم تبریز؛ اوست که حصار محکمی بر تبریز کشید و در سال ۱۱۹۹ بدرود زندگی گفت)

شاهرخ افشار (از نوادگان نادر ظل اله و پدر گلرخ و نادر میرزای افشار؛ نابینا بود و در سال ۱۲۰۹ در مازندران در اثر پیری و فرسودگی و شکنجه هاییکه به منطور آشکار ساختن گنجینه‌ها کشید درگذشت)

نادر میرزای افشار (پس از آنکه به بخشی از جواهر نادری دستبرد زد راهی هرات شد و از آنجا به کابل رفت و در نهایت دعوی سلطنت کرد و فتحعلی شاه او را به قتل رساند و تمام دودمان نادر را به باد داد تا کینه چندین ساله خیانت به جد خود را تسکین دهد)

جهانگیر سیستانی (خیانتکار به شاه زندیه؛ اوست که لطف علی خان را ترغیب به ماندن در کرمان کرد و سرانجام نیز او بود که لطفعلی خان را در راه دارزین به راین کرمان به فرستاده شهریار قاجار داد)

محمد علی خان سیستانی (برادر جهانگیر و حاکم بم و وکیل آباد)

امیر کونه خان زعفرانلو (حاکم قوچان و از ارادتمندان به قاجاریه)

ابراهیم خان شادلو (حاکم اسفراین و از ارادتمندان به قاجاریه)

جعفر خان بیات (حاکم نیشابور و از ارادتمندان به قاجاریه)

بیرام علی خان (حاکم مرو که در هجوم ازبکان کشته شد)

حاج شیخ مهدی (از خادمان آرامگاه حضرت امام رضا و از مشاوران شاهرخ)

شاه مرادبک جان (فرمانده شاه سعید خان در جنگ مرو ازبکان در مرو)

شاه زمان (حکمران افغانستان در کابل و بلخ – البته افغانستان آن زمان بطور کامل خودمختار بود)[شاه زمان درانی، نوه احمد شاه درانی، پادشاه مقتدر در افغانستان بود!]

هرقل یا هراکلیوس(امیر گرجستان که تحت الحمایه روسیه در آمد و عامل حمله آقامحمدخان به قفقاز شد)

ابراهیم خلیل خان جوانشیر (حاکم شوشی و قراباغ که حاضر به اطاعت از آقامحمدخان نگشت و مدتها حکومت قره باغ را بر عهده داشت و به دانشمندان ارج می‌نهاد در دربار وی دانشمندان زیادی حضور داشتند)

ملاپناه واقف(شاعر آزاده آذری که اشعار عارفانه وی در قفقاز شهرت دارد وی در زمان یورش آغامحمدخان به قفقاز در کنار ابراهیم خلیل خان از رهبران مقاومت بود.)

مصطفی خان طالشی (حکمران طالش که حاضر به پرداخت مالیات به آقامحمدخان نشد و مثل بسیاری از حاکمان آن زمان در دوران کریم خان نیز مالیات مردم را به مصرف خویش میرسانید)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

در آمدی بر اعجاز صوتی قرآن کریم

بازديد: 239

در آمدی بر اعجاز صوتی قرآن کریم

چكيده: به غير از اعجاز بياني، علمي، تشريعي و عددي كه دربارة آنها سخن بسيار گفته شده است با گذر زمان سرچشمه هاي شگفت انگيز و اعجازهاي جديد قرآن كريم بر بشر هويدا مي شود كه همه اينها بيانگر لايتناهي بودن آن است و هر زمان و دوره اي احتمال كشف بُعد و حقيقتي تازه از قرآن مي رود.

يكي از جنبه هاي اعجاز قرآن كه مورد توجه قرار نگرفته است در اصوات و آواي قرآن نهفته است. مقاله حاضربه وجود تاثيرات شگفت انگيز موسيقي و صوت حاصله از قرائت آيات و سور قرآن كه در خواننده و شنوندگان آن بدون در نظر گرفتن معاني و محتواي ارزشمند آن ايجاد مي شود ، پرداخته است اين موسيقي در تار و پود الفاظ و تركيب درون جمله ها نهفته است كه با احساس نا پيدا و قدرت متعال ادراك مي شود.

Acoustical miracle of the Holy Koran

Ehsan Zarani

As we know, the Holy Koran has revealed many wondered till know. But as we try more we understand new wonders and it emphasis that this holy book is everlasting. In each and every period of time new discovery would be probable in this field. One of the unknown wonders of the Holy Koran is its acoustical aspects. This paper tries to study the effects of this harmony on listeners, regardless to the Koran's meaning effects. This harmony can be found in the words and understood through the unrevealed feelings and Devin power.

 

قرآن كريم، بزرگ معجزة حضرت ختمي مرتبت, گنجي است بي پايان كه با ظهور اسلام بر ايشان نازل شد. با گذر زمان، پياپي سرچشمه هاي شگفت و تازه اي از اين كتاب آسماني كشف مي شود تا بشر تشنة رشد و تعالي از آنها بنوشد. همواره آيه ها و نشانه هاي جديدي كه گواه وجهه آسماني قرآن و تأكيد كنندة لايتناهي بودن اين سروش خداوندي است، رخ مي نمايد.

اگر اين آيات و نشانه ها را اعجاز قرآن بخوانيم تاكنون ابعاد مختلفي از اعجاز قرآن كشف شده است كه اغلب كتاب هاي علوم قرآني بخشي از صفحات خود را به بيان اين اعجاز اختصاص داده اند.

مهمترين ابعاد اعجاز قرآن را به شرح زير مي توان برشمرد:

1ـ اعجاز بياني

الف - گزينش كلمات

ب - سبك و شيوه بيان

 

ج - نظم آهنگ قرآن

د - وحدت موضوعي يا تناسب معنوي آيات

و - نكته ها و ظرافتها

2ـ اعجاز علمي

الف - چگونگي گردش آسمانها و زمين

 

ب - نقش كوهها و استواري زمين

 

ج - دشواري تنفس با افزايش ارتفاع

د - آب؛ منشاء حيات

و - پوشش هوايي حافظ زمين

3ـ اعجاز تشريعي

الف - معارف احكام

ب - صفات جمال و جلال الهي

ج - قدرت مقام انبياء

د - جامعيت احكام اسلامي1

4ـ اعجاز عددي

الف - تساوي در تكرار كلمات دنيا و آخرت

(هر كدام 115 بار)

ب - تساوي در تكرار كلمات حيات و موت

(هر كدام 71 بار)

ج - تكرار كلمه يوم 365 بار (به تعداد روزهاي شمسي)

د - تكرار كلمه سجده و مشتقات آن 34 بار (برابر ربا مجموع سجده هاي 17 ركعت نماز واجب و 34 ركعت نماز مستحب شبانه روزي)2.

پر واضح است كه معجزات كشف شده به صورت يك جا به دست نيامده و گذر زمان، لطف خداوند، نكته سنجي و دقت جمعي از گذشتگان بوده كه موجبات استخراج و ارائه اين رموز را فراهم نموده كه البته در احاديث و روايات بزرگان اسلام نيز به كرات بر لايتناهي بودن اين كتاب آسماني و دامنه هاي شگفتي آن و عدم تعلق آن به دوره و زماني خاص اشاره گرديد.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايند: »قرآن داراي ظاهري زيبا و باطني ژرف و عميق است، شگفتي هاي آن جاودانه است و پرده هاي ظلمت جز با آن كنار نمي رود«3

همچنين امام رضا عليه السلام مي فرمايند: »خداوند قرآن را براي زمان خاص و افراد مخصوص قرار نداده است و لذا در هر زماني اين قرآن جديد و تازه خواهد بود«.4

حال با استناد به اين احاديث و داشته ها اين نتيجه به دست مي آيد كه در هر زمان و دوره اي احتمال برداشته شدن پرده اي ديگر از رموز شگفت آور و انسان ساز اين كتاب آسماني و به بيان ديگر كشف بُعد تازه اي از اعجاز آن وجود دارد.

به نظر مي رسد يكي از ابعاد اعجاز قرآن كه تاكنون مورد توجه بايسته قرار نگرفته است، اعجاز نهفته در اصوات و آواي قرآن است. يعني احتمال وجود تأثيرات پيچيده و شگفت آور ناشي از موسيقي و صوت حاصله از قرائت آيات و سور قرآن كه در خوانندگان و شنوندگان ايجاد مي شود؛ تأثيراتي كه از پس صوت و كلام حاصله از تلاوت آيات قرآن و موسيقي دلنشين حاصل از آن پديد مي آيد و نه از پس معاني و محتواي ارزشمند گنجانيده در آن؛ تأثيراتي از پس ساختار، و نه محتوا.

 

يك نوع موسيقي دروني در كلام قرآن وجود دارد كه احساس شدني است، اما تن به تشريح نمي دهد. اين موسيقي در تار و پود الفاظ و در تركيب درون جمله ها نهفته است و فقط با احساس ناپيدا و با قدرت متعال ادراك مي شود.5

 

به طور كلي صوت و موسيقي داراي تأثيراتي ظريف در عين حال عميق و شگفت آور بر انسان هاست. اصوات داراي تأثيراتي بر روح و روان و حتي جسم همة مخلوقات از انسان ها گرفته تا حيوانات و گياهان مي باشند و اگر آدمي عالِم به اين تأثيرات باشد با به كارگيري درست اصوات و موسيقي در زندگي خود، آرامش، سلامت روح و جسم، رشد و تعالي خود را از اين سرچشمه بر مي گيرد.

تأثيرات موسيقي نه تنها بر موسيقي دانان و افراد تحصيل كرده در اين زمينه، بلكه بر تمامي افرادي كه در معرض شنيدن آن قرار بگيرند و به آن گوش فرا دهند، ايجاد مي شود.

طبيعت آدمي به طور كلي، مسير آهنگين زندگي را مي پيمايد و موسيقي به نوعي در دل زندگي مستتر است.6

شكسپير مي گويد: طلسم نغمه ها، حتي سينه هاي وحشي و دور از احساس را سحر مي كند و به آرامش مي كشد7

امروزه، تأثيرات رواني موسيقي در ايجاد تغيير حالت، بالا بردن ميزان دقت، هماهنگي بخشيدن به رفتار و كردار و تكامل سطح فكر و فرهنگ، ثابت شده است.8

موسيقي آنقدر مؤثر است كه مي تواند سلامت را به خطر بياندازد و يا موجب بهبود آن شود، موسيقي باعث تمركز حواس و انديشه مي شود و براي برقراري ارتباط زميني و آسماني بسيار مورد استفاده قرار گرفته و مي گيرد. 9

انسانها با شنيدن صداي وزش باد كه از لا به لاي درختان مي وزد، شنيدن طنين امواج عظيم دريا، شنيدن صداي جريان آبشارها يا صداي چك چك باران، در اعماق وجود خويش احساس لطيفي را تجربه مي كنند. اين صداها اصوات هستي هستند كه در دل طبيعت نغمه هاي پاك رباني را زمزمه مي كنند و از اين رو است كه در جان انسان چنين نواي روح بخشي دارند. هنگامي كه آواي طبيعت در گوشها طنين مي افكند، در دل سرور عميق همراه با آرامش پديدار مي گردد.10

يك موسيقي درست و روح نواز در خدمت عرفان و كمال آدمي است و او را داناتر مي نمايد و بسياري از سؤالات ناخودآگاه او را حل مي كند.11 استفاده از موسيقي براي ايجاد تأثيرات روحي و رواني در جهت تعالي در بسياري از فرقه هاي مختلف يافت مي شود كه از جملة آنان به موبدان چيني، بودائيان هند و قبايل مختلف آفريقايي و... مي توان اشاره نمود.

همچنين فرقه هاي ديگر نيز از جمله صوفيان، دراويش در خانقاه ها و منازل و معابد و موبدان زرتشتي معتقد بودند، از طريق موسيقي و نغمات موزون مي توان سريع تر به خالق رسيد و روح را به آرامش رساند و در اين طريق نيز تا حد زيادي موفق بودند و دراويش و صوفيان در فصول و زمانهاي خاصي به اجراي مراسم و ادعيه مي پرداختند كه اين ادعيه و مناجات با ريتم و آهنگ و صوت و لحن خاصي همراه بود12. سخن در درستي و نادرستي بهره گيري از موسيقي نيست، بلكه ذكر اين نمونه ها نشان دهنده توان تأثيرگذاري موسيقي بر روان آدمي است.

صوت زيبا و لحن نيكو به خودي خود محرك است و از اين حربه در طول تاريخ، به عناوين مختلف انسانها سود جسته اند چه در جهت حسن امور و چه اعمال مقبوح و ناپسند. حتي انسانها از طريق اصوات و آوازهاي خود حيوانات اهلي را به حركت و يا خوردن و آشاميدن وا مي داشتند و اين يك واقعيت انكار ناپذير در تأثير صوت و آواز بر مستمع است. 13

اصوات انرژي دار غالباً در تركيب با حروف يا كلام تجلي مي يابند و به اوج قدرت مي رسند و در جهت اهداف مد نظر مورد استفاده قرار مي گيرند. همانطور كه در بسياري از فرقه ها، از گذشته هاي دور تاكنون اين صوت كلامهاي ويژه كه به شكلي آهنگين قرائت مي شدند حامل انرژي هاي قدرتمند و شگفت آوري براي آنان بودند. اين در حالي است كه موسيقي تنها و بدون كلام كمتر ظرفيت گنجاندن انرژي ها را در خود داراست و اين تلفيق صوت و كلام است كه به صورتي جادويي تأثيرات مافوق حواس پنجگانه بشر را ايجاد مي كند، و قابليت ايجاد انرژي هاي شگفت آور را داراست. نمونه هايي از تلفيق صوت و كلام و بهره گيري از انرژي هاي قدرتمند آن را در اذكار قبايل آفريقايي، طريقت تاي چي چوان (از چين)، يوگايي ها، زرتشتيان و ذكر آمين مسيحيان و مسلمين و حتي در زندگي روزمره امروزي مثل آرامش ناشي از نغمة لالايي براي كودكان و... مي توان يافت.

براي نمونه، در مطالعاتي كه اخيراً انجام شده و در مجلة پيشگيري (prevention magazine) آمده است، تأثيرات نواي موسيقي را در بهتر شدن آهنگ موسيقي تنفسي نوزادان زودرس نشان داده است. بنابراين تحقيق محققان در بخش مراقبتهاي ويژه نوزادان (ICU)، دو گروه از اين نوزادان زودرس را انتخاب كرده و در گوش ها ي يك گروه از اين نوزادان گوشي هاي كوچكي گذاشتند و از آن زمزمه موسيقيايي لالايي پخش مي كردند. محققان مشاهده كردند كه وقتي موسيقي پخش مي شد. نوزادان ميزان بيشتري از اكسيژن در خونشان داشتند و همين طور ضربان قلب و سرعت تنفسشان به نسبت گروه دوم كه فقط وزوز دائم دستگاههاي كنترل پزشكي را به همراه صداي زمينه اي ديگر كه در بخش وجود داشت مي شنيدند به حد طبيعي نزديك تر بود14.

از مثالهايي كه در تأييد تأثيرات شگرف صوت و كلام بر آدمي قابل بيان است بكارگيري آن در تاي چي چوان (يك طريقت چيني) است. آنها معتقدند براي نوراني شدن ابتدا بايد جسم را متعادل (بالانس) نمود تا گردش انرژي به درستي در آن صورت بگيرد و يكي از راه هاي متعادل نمودن ميزان انرژي بدن استفاده از صوت است.15 آنها براي متعادل نمودن بدن از نرمش ها و تمرين هاي مختلف و خاصي استفاده مي كنند و در مواردي براي سلامت بخشيدن و بهبود عملكرد اعضايي از بدن از تلفيق صوت و كلام و تكرار و قرائت آن استفاده مي نمايند.

بعضي از انواع صوتهاي خارج شده از دهان شخص مي تواند بر جريان انرژي تأثير بگذارد. به طور كلي انسان در حالت ناراحتي يا بيماري و شرايط استرس از خود صداهايي خارج مي سازد. اين اصوات باعث مي شوند كه فشارهاي وارده بر اندام داخلي از طريق شش ها كاهش يابند. در بررسي هاي به عمل آمده مشخص شده كه اصوات مختلف بر روي ارگان هاي مختلف بدن تأثير مي گذارند و نيز بلندي و كوتاهي صوت، اثرات مختلفي روي ارگان مربوطه دارد. شش صوتي كه در جدول زير ارائه شده، اثرات مخصوص به خود را روي ارگان هاي مربوطه دارند. هر كدام از اين شش صوت بايد با يك بازدم ممتد از حنجره خارج شوند 16

صوت : He Hu Si Xu Chui

ارگان : قلب طحال شش كبد كليه

آنها معتقدند با قرائت اصوات بالا با تمركز و آرامش, با هر صوتي مي توان قسمت حساس به آن صوت را در بدن (كه در بالا اشاره شده) تحريك نمود و بر آن تاثير سلامتي گذاشت.

 

مثال بالا بكارگيري صوت و كلام براي سلامتي جسم و كسب آرامش بود در حالي كه در فرقه هاي مختلف ديگر از صوت و كلام در جهت تعالي بخشيدن به روح نيز استفاده هاي فراواني مي شود و از صوت و كلام در جهت كسب كمالات و انرژي هاي مثبت بيشتر استفاده مي شود.

به عنوان نمونه از جمله فرقه هايي كه از صوت و كلام در جهت رشد و تعالي روح استفاده مي كنند به يوگا اشاره مي كنيم. تأكيد مي شود ذكر اين نمونه ها به منزله داشتن نگاهي همدلانه به همة جوانب مكتب ها و ورزش هايي مانند يوگا نيست، بلكه مراد اين است كه فضائي مناسب براي نشان دادن توجه بيشتر به تأثير اصوات موسيقيايي بر كمال نفس فراهم آيد تا بتوانيم به محور اصلي بحث يعني اعجاز صوتي قرآن بپردازيم. در يوگا اعتقاد بر اين است كه عشق پروردگار به سوي مخلوقات به وسيلة صوت (Nada) جريان مي يابد. آنها مي گويند صوت آسماني ابتدا به اصوات حاوي انرژي تبديل شده سپس اين اصوات انرژي دار به شكل تركيب حروف عيني كلام تجلي قابل شنيدن براي همگان مي يابند. اين كلامهاي ويژه حامل آگاهي و انرژي خاصي هستند كه نزد عارفان هندي به نام مانترا (صوت مقدس) شناخته مي شوند.

در كتاب هاي باستاني ودا (سرودهاي الهي) به هجاي مقدس "اوم" به عنوان اولين و بالاترين مانترا اشاره شده است. آنها معتقدند اين آوا كه مادر همة اصوات است در باطن همة مخلوقات به صورت پنهان مستقر مي شود. به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد ذكر اوم، ذكر دائمي و هموارة اين آواي مقدس به رشد آگاهي و فراهم ساختن شرايط اداراكي مناسب براي شناخت ذات الهي مي انجامد.

اين ذكر عظيم از تركيب سه صداي آ (A)، او (U) و ميم (M) تشكيل شده است و نمايانگر سه حوزة فعاليت رباني: ايجاد، حفظ و فنا مي باشد. در عرفان يوگا به اين نكته اشاره شده است كه طنين قرائت صحيح ذكر اوم بسيار بسيار مهم است. فلسفه يوگا حالت هوشياري انسان را به چهار سطح آگاهي تقسيم مي نمايد:

1ـ سطح آگاهي در هوشياري (حواس پنج گانه يا خود آگاهي).

2ـ سطح آگاهي در رويا (هوشياري نسبي حواس يا نيم آگاهي).

3ـ خواب عميق يا عدم هوشياري (حواس ظاهري يا ناخود آگاهي).

4ـ آگاهي فرا حِسي (هوشياري برتر).

در ميان چهار حالت بالا تنها آخرين حالت است كه قرار گرفتن در آن درك ذات مقدس خداوندي را براي افراد امكان پذير مي سازد. هنگام قرائت آواي اوم، هر چهار سطح آگاهي در ذهن انسان فعال مي شود. طنين آ (A) با سطح اول آگاهي، او (U) با سطح دوم آگاهي، طنين ميم (M) با سطح سوم آگاهي و سكوت ايجاد شده در انتهاي قرائت ذكر اوم با سطح چهارم آگاهي ارتباط دارد. در شيوه درست خواندن مجموعة اصوات اين ذكر مقدس، بايد صوت آ (A) از نظر زماني طولاني تر از صوت او (U) و طنين صداي ميم (M) از هر دوي آنها كشيده تر توليد شود. اگر ذكر اوم به درستي خوانده شود در پايان قرائت صوت ميم، هيچگونه توان باز دم در ريه ها باقي نمي ماند، و اين امر باعث ايجاد نوعي سكوت يا حبس بازدم خواهد شد. در رسوم عرفان يوگا، هدف از تكرار اين ذكر دستيابي به آگاهي و رهايي از جهالت و ناداني است. ذكر اوم از نظر يوگايي ها تنها به گذشته تعلق ندارد، علم امروزي نيز به تازگي كشف كرده است كه ذكر اوم ميزان تمركز فكر و آرامش عمومي روان را به صورت چشمگيري بهبود مي بخشد و تداوم گفتار اين ذكر ظرفيت شش ها را نيز افزايش مي دهد.17

 

همان طور كه اشاره گرديد در يوگا با بكارگيري صوت و كلام تاثيرات فراواني در جهت كسب انرژي هاي مثبت كائنات و كمالات انسانها ايجاد مي شود. آنها به جز واژه هايي تكي از عبارات بلندتري كه به زبان هندي سروده شده نيز استفاده مي كنند كه از آنها به عنوان سرودهاي الهي ياد مي كنند. آن سرودها با وجود طولاني بودن توسط يوگي ها قرائت و تكرار مي شود و از تكرار آنها در جهت كسب فضايل، انرژي هاي مثبت و رشد و تعالي استفاده مي شود. نمونه اي از آن سرودهاي الهي عبارتست از:

- Aum Bhur Bhuva: Swaha tat Savitun VarenYama Bhargo Devashya Dimahi Diya Yonah PrachoDayat.

معني عبارت بالا عبارتست از: آن نوري كه باعث درخشش آگاهي ما مي شود آن را ستايش مي كنيم و آن نور در زمين، برزخ و بهشت نيز مطرح است و همراه ماست.

قرائت اين سرود كاملاً قانونمند است و يوگايي ها براي فراگيري چگونه صحيح خواندن آن بارها در كلاس هاي خود از زبان استاد و يا روي نوارهاي پر شده به شيوه قرائت درست آن گوش داده و تكرار مي كنند تا فرا گيرند. قرائت صحيح اين سرود با كشش ها و مكث هايي همراه است كه رعايت كردن آن قواعد براي بهره مندي از تاثيرات ارزنده ان سرود در اثر تكرار جداً لازم است. فوايدي كه از طرف اساتيد بزرگ يوگا براي تكرار كنندگان اين ذكر به صورت صحيح مطرح گرديده بدين شرح است كه اين سرود مولد ارتعاشي است كه به پاك سازي تمام انرژي هاي مزاحم ذهن و جسم خوانندگان و شنوندگان مي انجامد و جالب اين كه بجز پاكسازي درون فردي به پاكسازي محيطي نيز مي پردازد. يعني محيطي كه در آن اين سرود قابل شنيدن باشد (به صورت زنده يا از روي نوار پر شده) در اثر تكرار از انرژي هاي منفي تهي و سرشار از انرژي هاي مثبت مي گردد. قرائت صحيح آن در محيط براي بيماران نيز بسيار مناسب است. شايان ذكر است كه به فرمودة بزرگان يوگا اين تاثيرات ناشي از تكرار صحيح صوت و كلام آنهاست نه معناي آنها. بديهي است كه اگر كسي حتي معناي اين سرودها و عبارات را نداند ولي به صورت صحيح به قرائت يا گوش فرا دادن به آن بپردازد متاثر از قدرت هاي آن خواهد شد، و اگر فردي هم معناي آن را درك كند ولي به قرائت عيني و صحيح عبارت نپردازد و معناي آن را به زبان هاي ديگر بخواند از اين تاثيرات بهرمند نمي شود.18

تلفيق صوت و كلام مقوله اي اسرارآميز و پيچيده است كه در جهان اسلام و ايران كمتر شاهد تحقيقات بنياني راجع به آن بوده ايم و اين در حالي است كه احتمال وجود آيات و سور بسياري در قرآن قابل پيش بيني است كه در صورت قرائت صحيح، ايجاد ارتعاشات صوتي و در نهايت حصول انرژي هاي مثبت قابل كسب براي انسانها را دارا باشد كه فراتر از حواس قابل درك و فهم مي باشد. البته فضائل و فوائد قرائت برخي آيات و سور قرآن مورد توجه مسلمانان مي باشد كه از جمله آانان مي توان به: آية الكرسي (آيات 257-255سوره مباركه بقره)- آية: وجعلنا من بين ايهديهم.... (آية 9 سوره يس)- آية: امن يجيب المضطر اذا... (بخشي از آية 62 سوره نمل) اشاره كرد ـ همچنين ذكر نمونه اي زير خالي از لطف نيست:

ـ قدرت شفابخشي تكرار سوره حمد19: دوري از فقر، قدرت بخشي به حافظه، بهره مندي از توفيقات الهي و فزوني روزي در نتيجة قرائت سوره واقعه20، توصيه به قرائت سوره ماعون با صداي بلند در نماز عشاء براي در پناه خداوند بودن تا صبح21.

اما هنوز توجهي بايسته به تأثيرات بر زبان جاري ساختن الفاظ قرآن نشده است گر چه در تحقيقات اندك به جنبة اعجازي شنيدن آيات قرآن پرداخته شده است.

گروهي از پژوهشگران و پزشكان كشورمان در سال 1382 اقدام به آزمايشات و تحقيقات جالبي نمودند. آنان طي اين آزمايش 40 بيمار همسان كه نياز به عمل جراحي داشتند را به دو دسته مساوي تقسيم نمودند. در روز عمل براي يك گروه از آنها از صبح زود تا لحظة عمل كه بعد از ظهر همان روز بود به پخش تلاوت آيات قرآن در اتاقشان پرداختند و براي گروه دوم اين كار را صورت ندادند و صداي عادي محيط بيمارستان در اتاق آنها به گوش مي رسيد. سپس در هنگام عمل نتايج متفاوت و جالبي براي پزشكان و پژوهشگران حاصل آمد. گروهي كه از صبح در معرض شنيدن قرائت آيات قرآن در اتاق خود بودند از آرامشي بالاتر، ضربان قلب طبيعي تر و اضطراب و دغدغة كمتري برخوردار بودند.22

آيا اين احساسات و تاثيرات تنها ناشي از شنيدن مطالب و مفاهيم اشاره شده در اين كتاب آسماني است؟ اگر اين چنين است آن بيماران كه معاني آيات شنيده شده را نمي دانستند!.

اين جنبه از اعجاز قرآن در درجه نخست به احساسات مبهمي بر مي گردد كه در قلب خواننده يا شنونده بر مي انگيزد.23

اما به نظر مي رسد علاوه بر فوائد معجزه آساي شنيدن آيات وحي، خواندن اين آيات نيز داراي تأثيري معجزه آسا باشد.

در قرآن و همين طور احاديث فراواني به درست قرائت شدن آيات عربي براي ايجاد تاثيرات نهفته در قرآن توصيه شده و حتي گفته شده كه اگر سواد عربي هم نداريد و مفاهيم عميق مطرح شده در اين كتاب آسماني را متوجه نمي شويد با اين حال باز هم به قرائت آيات به زبان عربي و به طور كاملاً صحيح بپردازيد و يا به قرائت آنها گوش فرا دهيد. حال به بيان تعدادي از اين آيات قرآن يا احاديث كه به درست قرائت كردن آيات قرآن توصيه نموده اند مي پردازيم:

ـ قرآن ذكري با بركت است.

ـ قرآن را به ترتيل بخوانيد (مزمل آية 4).

ترتيل (كه خواندن آيات قرآن به آن شيوه توصيه شده) ادا نمودن حروف و رعايت موارد وقف مي باشد. همچنين در معني آية شريفة "ورتل القرآن ترتيلا" در حديثي به نقل از امام صادق عليه السلام آمده است كه: قرآن را با مكث و تأني بخواني و صدايت را به تلاوت آن زيبا كني24

حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:

ـ قرآن را نيكو ادا كنيد و شگفتيهاي آن را پي جويي كنيد25

قرآن را با لحن عربي و لهجة آن بخوانيد 26.

ـ قرآن را با عربي آن فرا گيريد و از قرائت حرف با كلمه زائد در آن بپرهيزيد.27

ـ قرآن را به عربي صحيح بخوانيد و عجايب آن را استخراج كنيد28.امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: بهترين ذكرها قرآن است كه با آن فراخي سينه و قلب ميسر است و باطن و نهان انسان بدان وسيله نوراني مي شود29.

ـ در تلاوت قرآن، آن را بخوبي بيان كن و همانند شعر آن را به تندي مخوان و مانند ريگ آن را پراكنده مساز30

امام رضا (عليه السلام) مي فرمايند:

ـ كلمات قرآن را صحيح ادا كنيد31.

شايد واجب بودن قرائت حمد و سوره با صداي بلند در نمازهاي صبح و مغرب و عشاء براي مردان، وسيله اي براي بهره مندي از انرژي هاي خداوندي در آن اوقات شبانه روزي باشد. حال با توجه به توصيه هايي كه از جانب خداوند متعال، پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و تعدادي از امامان بزرگوارمان مطرح شد و با استناد به فرمايشات آنان و كل مطالب مطرح شده در اينجا، احتمال بر اين نكته مي رود كه بجز معاني ارزشمند و نكات انسان ساز آيه ها، در قرآن رموز و شگفتي هايي صوتي و كلامي در حدي بسيار فراتر از آنچه در فرقه ها و طريقت هاي ديگر و تاثيرات ناشي از كنار هم قرارگيري و تلفيق صوت و كلام در اين آيات بزرگ نهفته باشد، كه در پس قرائت صحيح آيات قرآن، هاله هايي از انرژي هاي مافوق درك آدمي را در پيرامون او ايجاد نمايد.

ممكن است تشابهات بعضي از حروف متقاطع كه بيشتر هم در قرآن تكرار گرديده (الم- 6 مرتبه تكرار/ الر- 5 مرتبه تكرار/ حم, 7 مرتبه تكرار و...) با ذكر "اوم" در يوگا و يا ذكر "آمين" كه به قصد بر آورده شدن دعاها خوانده مي شود و امثالهم جاي تفكر بيشتري داشته باشند، و درجاتي والا از تاثيرات صوت و كلام را در درون داشته باشند و با ايجاد اين تاثيرات شناخته نشده در صورت قرائت صحيح، كليدي براي تاثيرگذاري هاي صوت و كلامي آيه هاي بعدي آن سوره ها در قرآن باشند و شايد اين هم يكي از رموز اين حروف متقاطع باشد.

در فرقه هاي ديگر تكرار ذكر است (در حد نياز) كه اثربخشي ذكر را قوت مي بخشد و در قرآن نيز, هم آهنگ بودن انتهاي بعضي آيات شايد به نوعي عمل تكرار در جهت تاثيرگذاري بهتر قدرتهاي مستتر در آن سوره را داشته باشد كه البته اين تكرار در مواردي به شكل عيني و به كرات اتفاق افتاده كه به عنوان مثال به سورة الرحمن, آية شريفه "فباي الآء ربكما تكذبان" كه 31 مرتبه تكرار شده مي توان اشاره نمود.

 

همين طور در روايات نيز براي گرفتن تاثيرات مد نظر گنجانده شده در ذكر، آيه و يا سوره هاي قرآن، شاهد سفارش به تكرار آن (به 70 بار،100 بار يا 1000 بار و يا....)هستيم و اين تأكيد بر تكرار شايد با بعضي از فرقه هاي ديگر كه با تكرار صوت و كلام ذكرشان سعي بر ايجاد تاثيرات نهفته در آن اذكار دارند هم سو باشد و شگفتي هاي صوت و كلامي موجود در قرآن نيز براي تاثيرگذاري نياز به تكرار داشته باشند.

با توجه به مفاد روايات مربوط به قرائت درست قرآن، مي توان گفت، صحيح قرائت نمودن كلمات و حروف و رعايت كامل قواعد تلاوت آن، باعث مي شود كه سمفوني اصوات كنار هم شكل گيرد و توان تاثيرگذاري هاي شگرف و پيچيده و زندگي ساز را براي انسان ايجاد نمايد. تأكيد بر قرائت قرآن به همان زبان عربي با در نظر گرفتن اصول آن به صورت شمرده و يا صوت زيبا تصديقي بر اين ادعاست و گرنه به جاي توصيه بر آن به ترجمه و گسترش در جريان محتواي آن قرار گرفتن را شاهد مي بوديم، گمان بر اين است با مطالعه معاني آيات شناخته شده در تاثيرگذاري و قرائت معناي آن تاثيري عايد نخواهد گرديد و اين تلفيق صوت و كلام است كه با قرائت درست ايجاد مي كند. شايد حروف متقاطع مطلع تعدادي از سوره هاي قرآن كه قابل ترجمه و معادل سازي قابل درك به زبانهاي ديگر نيستند و معناي قابل فهمي از نظر محتوايي در زبان عربي هم ندارد به طور مستقيم كليدي براي تاثيرگذاري هاي صوت و كلام ناشي از قرائت آنهاست و مي توان آنها را به عنوان نشانه هايي مستقيم در تائيد تاثيرات صوت و كلام دانست چون در آنجاست كه در ابتداي سوره، ديگر محتواي پندآموزي يافت نمي شود و فقط صوت و كلام است وبس. آنچه گذشت، گامي كوتاه، شتابان و ابتدائي بود به سوي جنبه اي ديگر از اعجاز معجزة جاويدان پيامبر خاتم محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم. با توجه به اين كه منابع مربوط به اعجاز قرآن ـ در حد مطالعة نگارنده ـ تاكنون به اين جنبه از قرآن توجه نكرده اند، مي توان اعجاز صوتي اين كلام آسماني را پرده اي جديد از معجزات قرآن دانست كه اگر به درستي شناخته و شناسانده شود بشر را به خضوع و فروتني در برابر آن فراخواهد خواند. روشن است كه اين موضوع نيازمند تأمل، تحقيق و بررسي بيشتر است و اميد است صاحب نظران علوم قرآني و ديگر انديشمندان ضمن بررسي انتقادي مفاد مقالة حاضر، نگاهي ژرف تر به اين جنبة ناشناختة اعجاز قرآن معطوف دارند تا در آيندة نزديك اعجاز صوتي قرآن نيز در كنار ديگر جنبه هاي اعجاز آن در منابع علوم قرآني مورد توجه قرار گيرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

احاديثي از حضرت امام كاظم (ع)

بازديد: 119

احاديثي از حضرت امام كاظم (ع)

 

1- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فی أرْبَع: أَوَّلُها أنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَالثّانِیَهُ أنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ، وَالثّالِثَهُ أنْ تَعْرِفَ ما أرادَ مِنْكَ، وَالرّبِعَهُ أنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُكَ عَنْ دینِكَ.

 

 

 

«الكافی، ج 1، ص 50، ح 11»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: تمام علم مردم را در چهار مورد

شناسائی كرده ام: اوّلین آن ها این كه پروردگار و آفریدگار خود را

بشناسی و نسبت به او شناخت پیدا كنی. دوّم، این كه بفهمی كه از برای وجود تو و نیز

برای بقاء حیات تو چه كارها و لاش هائی صورت گرفته است. سوّم، بدانی كه برای

چه آفریده شده ای و منظور چه بوده است. چهارم، معرفت پیدا كنی به آن چیزهائی

كه سبب می شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوی (یعنی راه خوشبختی و

بدبختی خود را بشناسی و در جامعه چشم و گوش بسته حركت نكنی).

 

 

 

 

 

 

 

 

2- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلی

عَبْد مُؤْمِن فَیُلْهِمُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعاءَ إِلاّ كانَ كَشْفُ

ذلِكَ الْبَلاءِ وَشیكاً، وَ ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلی عَبْد مُؤْمِن

فَیُمْسِكُ عَنِ الدُّعاءِ إلاّ كانَ ذلِكَ الْبَلاءُ طَویلاً، فَإذا نَزَلَ

الْبَلاءُ فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعاءِ وَ التَّضَرُّعِ إلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

 

 

 

«الكافی، ج 2، ص 471، ح 2»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: نیست بلائی كه

بر مؤمن وارد شود مگر آن كه به وسبله دعا سریع بر طرف می گردد; و چنانچه دعا

نكند طولانی خواهد، پس هنگامی مصیتی و بلائی وارد شد، به درگاه خداوند دعا و تضرّع

كنید

 

 

 

 

 

 

 

 

3- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : لَیْسَ مِنْ دَواء إلاّ وَ هُوَ

یُهَیِّجُ داءً، وَ لَیْسَ شَیْءٌ فِی الْبَدَنِ أنْفَعَ مِنْ إمْسَاكِ الْیَدِ

إلاّ عَمّا یَحْتاجُ إلَیْهِ.

 

 

 

«الكافی، ج 8، ص 273، ح 409»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: هیچ داروئی نیست

مگر آن كه در اثر عوارض جنبی آن دردی دیگر را تهییج و تحریك می نماید; و هیچ

درمانی بهتر و سود مندتر از امساك و خودداری نیست مگر در حال نیاز و ضرورت.

 

 

 

 

 

 

 

 

4- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : رَحِمَ اللهُ عَبْداً تَفَقَّهَ،

عَرَفَ النّاسَ وَلایَعْرِفُونَهُ.

 

 

 

«نزهه النّاظر و تنبیه الخاطر، ص 122، ح 2»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: خداوند متعال

رحمت كند بنده ای را كه در مسائل دینی تفقه

و تحقیق نماید (فقیه و عالم باشد) و نسبت به مردم شناخت پیدا كند، گرچه مردم او را

نشناسند و قدر و منزلت او را ندانند.

 

 

 

 

 

 

 

 

5- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : إنَّ أهْلَ الاْرْضِ مَرْحُومُونَ

ما یَخافُونَ، وَ أدُّوا الاْمانَهَ، وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ.

 

 

 

«تهذیب الأحكام، ج 6، ص 350، ح 991»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: اهل زمین مورد

رحمت - و بركت الهی - هستند، مادامی كه خوف و ترس - از گناه و معصیت داشته باشند

-، ادای امانت نمایند و حقّ را دریابند و مورد عمل قرار دهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

6- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : بِئْسَ الْعَبْدُ یَكُونُ

ذاوَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ.

 

 

 

«تحف العقول، ص 291»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: بد شخصی است آن

كه دارای دو چهره و دو زبان می باشد، - كه در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز

دیگر -.

 

 

 

 

 

 

 

 

7- قال - علیه السلام - : مَنِ اسْتَشارَ لَمْ یَعْدِمْ

عِنْدَ الصَّوابِ مادِحاً، وَ عِنْدَالْخَطإ عاذِراً.

 

 

 

«نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 123، ح 13»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: كسی كه در امور

زندگی خود ـ با اهل معرفت ـ مشورت كند، چنانچه درست و صحیح عمل كرده باشد مورد

تعریف و تمجید قرار می گیرد و اگر خطا و اشتباه كند عذرش پذیرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

8- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : مَنْ لَمْ یَكُنْ لَهُ مِنْ

نَفْسِهِ واعِظٌ تَمَكَّنَ مِنْهُ عَدُوُّهُ ـ یعنی الشّیطان ـ .

 

 

 

«نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 124، ح 15»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: هر كسی عقل و

تدبیرش را مورد استفاده قرار ندهد، دشمنش - یعنی; شیاطین إنسی و جنّی و نیز هواهای

نفسانی - به راحتی او را می فریبند و منحرف می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

9- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ما قُسِّمَ بَیْنَ الْعِبادِ

أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ، نَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِالْجاهِلِ.

 

 

 

«تحف العقول، ص 213»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: چیزی با

فضیلت تر و بهتر از عقل، بین بندگان توزیع نشده است، (تا جائی كه) خواب عاقل - هوشمند -

افضل و بهتر از شب زنده داری جاهل بی خرد است.

 

 

 

 

 

 

 

 

10- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : لا تَدْخُلُوا الْحَمّامَ عَلَی

الرّیقِ، وَ لا تَدْخُلُوهُ حَتّی تُطْعِمُوا شَیْئاً.

 

 

 

«وسائل الشّیعه، ج 2، ص 52، ح 1454»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: بعد از صبحانه، بدون

فاصله حمّام نروید; همچنین سعی شود با معده خالی داخل حمام نروید، بلكه حتّی

الامكان قبل از رفتن به حمّام قدری غذا بخورید.

 

 

 

 

 

 

 

 

11- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : اِیّاكَ وَ الْمِزاحَ، فَاِنَّهُ

یَذْهَبُ بِنُورِ ایمانِكَ، وَ یَسْتَخِفُّ مُرُوَّتَكَ.

 

 

 

«وسائل الشّیعه، ج 12، ص 118، ح 15812»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: بر حذر باش از

شوخی و مزاح ـ بی جا ـ چون كه نور ایمان را از بین می برد و جوانمردی و آبرو

را سبك و بی اهمیّت می گرداند.

 

 

 

 

 

 

 

 

12- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : اللَّحْمُ یُنْبِتُ اللَّحْمَ،

وَالسَّمَكُ یُذیبُ الْجَسَدَ.

 

 

 

«وسائل الشیعه، ج 25، ص 78، ح 21240»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: خوردن گوشت،

موجب روئیدن گوشت در بدن و فربهی آن می گردد; ولی خوردن ماهی، گوشت بدن را آب

و جسم را لاغر می گرداند.

 

 

 

 

 

 

 

 

13- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكی

عَمَلُهُ، وَ مَنْ حَسُنَتْ نیَّتُهُ زیدَ فی رِزْقِهِ، وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ

بِإخْوانِهِ وَ أهْلِهِ مُدَّ فی عُمْرِهِ.

 

 

 

«تحف العقول، ص 388»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: هر كه زبانش

صادق باشد اعمالش تزكیه است، هر كه فكر و نیّتش نیك باشد در روزیش توسعه خواهد

بود، هر كه به دوستان و آشنایانش نیكی و احسان كند، عمرش طولانی خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

14- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : اِذا ماتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ

عَلَیْهِ الْمَلائِكَهُ وَ بُقاعُ الاَْرضِ.

 

 

 

«الكافی، ج 1، ص 38»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: زمانی كه مؤمن

بمیرد، ملائكه و ممتازترین قسمتهای زمین برای او گریه

می كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

15- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : الْمُؤْمِنُ بِعَرْضِ كُلِّ

خَیْر، لَوْ قُطِّعَ أنْمِلَهً أنْمِلَهً كانَ خَیْراً لَهُ، وَ لَوْ وَلّی

شَرْقَها وَ غَرْبَها كانَ خَیْراً لَهُ.

 

 

 

«كتاب التمحیص، ص 55، ح 109»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: مؤمن (همیشه، در

همه حالات) در معرض خیر و سعادت خواهد بود، چنانچه (در سختی قرار گیرد و) بندهای

بدنش قطعه قطعه گردد برایش خیر و خوشبختی است; و اگر هم تمام شرق و غرب دنیا در

اختیارش قرار گیرد، نیز برایش خیر و سعادت است.

 

 

 

 

 

 

 

 

16- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : مَنْ اَرادَ أنْ یَكُونَ أقْوی

النّاسِ فَلْیَتَوَكَّلْ علَی اللّهِ.

 

 

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 327»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: هركس بخواهد (در

هر جهتی) قوی ترینِ مردم باشد باید توكّل در همه امور، بر خداوند سبحان

نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

17- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : أداءُ الاْمانَهِ وَ الصِّدقُ

یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَ الْخِیانَهُ وَ الْكِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَ

النِّفاقَ.

 

 

 

«تحف العقول، ص 297»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: امانت داری

و راست گوئی، هر دو موجب توسعه روزی می شوند; ولیكن خیانت در امانت و

دروغ گوئی موجب فلاكت و بیچارگی و سبب تیرگی دل می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

18- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : أبْلِغْ خَیْراً وَ قُلْ خَیْراً

وَ لا تَكُنْ إمَّعَه.

 

 

 

«تحف العقول، ص 304»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: نسبت به

هم نوع خود خیر و نیكی داشته باش، و سخن خوب و مفید بگو، و خود را تابع

بی تفاوت و بی مسئولیّت قرار مده.

 

 

 

 

 

 

 

 

19- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : تَفَقَّهُوا فی دینَ اللهِ،

فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، وَ تَمامُ الْعِبادَهِ، وَ السَّبَبُ

اِلَی الْمَنازِلِ الرَفیعَهِ وَ الرُّتَبِ الْجَلیلَهِ فِی الدّینِ وَ الدّنیا.

 

 

 

«تحف العقول، ص 302»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: مسائل و احكام

اعتقادی و عملی دین را فرا گیرید، چون كه شناخت احكام و معرفت نسبت به دستورات

خداوند، كلید بینائی و بینش و اندیشه می باشد و موجب تمامیّت كمال عبادات و

اعمال می گردد; و راه به سوی مقامات و منازل بلندمرتبه دنیا و آخرت است.

 

 

 

 

 

 

 

 

20- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : فَضْلُ الْفَقیهِ عَلَی العابِدِ

كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی الْكَواكِبِ، وَ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فی دینِهِ لَمْ

یَرْضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.

 

 

 

«تحف العقول، ص 303 و ص 209»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: ارزش و فضیلت

فقیه بر عابد همانند فضیلت خورشید بر ستاره ها است; و كسی كه در امور دین

فقیه و عارف نباشد، خداوند نسبت به اعمال او راضی نخواهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

21- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : دَخَلْتُ إلَیْهِ، فَقالَ: لا

تَسْتَغْنی شیعَتُنا عَنْ أرْبَع: خُمْرَه یُصَلِّی عَلَیْها، وَ خاتَم یَتَخَتَّمُ

بِهِ، وَ سِواك یَسْتاكُ بِهِ، وَ سُبْحَه مِنْ طینِ قَبْرِ أبی عَبْدِ اللّهِ ع

فیها ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ حَبَّهً، مَتی قَلَّبَهَا ذاكِراً لِلّهِ كُتِبَ لَهُ

بِكُلِّ حَبَّه أرْبَعُونَ حَسَنَهً، وَ إذا قَلَّبَها ساهِیاً یَعْبَثُ بِها

كُتِبَ لَهُ عِشْرُونَ حَسَنَهً.

 

 

 

«بحار الأنوار، ج 101، ص 132، ح 61»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: شیعیان و دوستان

ما (در هر حال و در هر كجاكه باشند) از چهار چیز نباید بی نیاز باشند:

 

 

 

جانمازی كه بر آن نماز بخوانند، انگشتری كه در دست نمایند، مسواكی كه

دندانهای خود را به وسیله آن مسواك كنند; و تسبیحی از تُربت امام حسین - علیه

السلام - كه دارای 34 دانه باشد و به وسیله آن ذِكر گوید، كه خداوند متعال در

مقابل هر دانه آن چهل حَسَنِه در نامه اعمالش ثبت می نماید; و چنانچه آن را

دست گیرد بدون آن كه ذِكری و دعائی بخواند 20 حسنه به او داده می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

22- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : صَلوهُ النّوافِلِ قُرْبانٌ اِلَی

اللهِ لِكُلِّ مُؤمِن.

 

 

 

«وسائل الشیعه، ج 4، ص 73، ح 4547»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: انجام نمازهای

مستحبّی، هر مؤمنی را به خداوند متعال نزدیك می نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

23- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : مَثَلُ الدّنیا مَثَلُ

الْحَیَّهِ، مَسُّها لَیِّنٌ وَ فی جَوْفِهَا السَّمُّ الْقاتِلِ،

یَحْذَرُهَاالرِّجالُ ذَوِی الْعُقُولِ وَ یَهْوی اِلَیْهَاالصِّبْیانُ

بِأیْدیهِمْ.

 

 

 

«تحف العقول، ص 292»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: مَثَل دنیا

همانند مار است كه پوست ظاهر آن نرم و لطیف و خوشرنگ، ولی در درون آن سمّ

كشنده ای است كه مردان عاقل و هشیار از آن گریزانند و بچّه صفتان و بولهوسان

به آن عشق میورزند.

 

 

 

 

 

 

 

 

24- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : مَثَلُ الدُّنیا مَثَلُ

ماءِالْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعطْشانُ اِزْدادَ عَطَشاً حَتّی

یَقْتُلُهُ.

 

 

 

«تحف العقول، ص 292»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: مَثَل دنیا (و

اموال و زیورآلات و تجمّلات آن) همانند آب دریا است كه انسانِ تشنه، هر چه از آن

بیاشامد بیشتر تشنه می شود و آنقدر میل می كند تا هلاك شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

25- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : لَیْسَ الْقَبْلَهُ

عَلَی الْفَمِ اِلاّ لِلزَّوْجَهِ وَ الْوَلَدِ الصَّغیرِ.

 

 

 

«بحارالأنوار، ج 10، ص 246، ح 12»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: بوسیدن

لب ها و دهان ـ برای یكدیگر در هر حالتی ـ صحیح نیست مگر برای همسر و یا

فرزند كوچك.

 

 

 

 

 

 

 

 

26- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : مَنْ نَظَرَ بِرَأیْهِ هَلَكَ، وَ

مَنْ تَرَكَ أهْلَ بَیْتِ نَبیِّهِ ضَلَّ، وَ مَنْ تَرَكَ كِتابَ اللهِ وَ

قَوْلَ نَبیِّهِ كَفَرَ.

 

 

 

«الكافی، ج 1، ص 72، ح 10»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: هركس به رأی و

سلیقه خود اهمیّت دهد و در مسائل دین به آن عمل كند هلاك می شود، و هركس

اهل بیت پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را رها كند گمراه می گردد، و

هركس قرآن و سنّت رسول خدا را ترك كند كافر می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

27- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : إنَّ اللهَ لَیُبْغِضُ

الْعَبْدَ النَّوّامَ، إنَّ اللهَ لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفارِغَ.

 

 

 

«وسائل الشّیعه، ج 17، ص 58، ح 4»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: همانا خداوند

دشمن دارد آن بنده ای را كه زیاد بخوابد، و دشمن دارد آن بنده ای

را كه بیكار باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

28- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : التَّواضُعُ: أنْ تُعْطِیَ النّاسَ

ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.

 

 

 

«وسائل الشّیعه، ج 15، ص 273، ح 20497»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: تواضع و فروتنی

آن است كه آن چه دوست داری، دیگران درباره تو انجام دهند، تو هم همان را درباره

دیگران انجام دهی.

 

 

 

 

 

 

 

 

29- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : یُسْتَحَبُّ غَرامَهُ الْغُلامِ

فی صِغَرِهِ لِیَكُونَ حَلیماً فی كِبَرِهِ وَ یَنْبَغی لِلرَّجُلِ أنْ یُوَسِّعَ

عَلی عَیالِهِ لِئَلاّ یَتَمَنَّوْا مَوْتَهَ.

 

 

 

«وسائل الشّیعه، ج 21، ص 479، ح 27805»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: بهتر است پسر را

در دوران كودكی به كارهای مختلف و سخت، وادار نمائی تا در بزرگی حلیم و بردبار

باشد; و بهتر است مرد نسبت به اهل منزل خود دست و دل باز باشد و در حدّ توان

رفع نیاز كند تا آرزوی مرگش را ننمایند.

 

 

 

 

 

 

 

 

30- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ

نَفْسَهُ فی كُلِّ یَوْم، فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً إسْتَزادَ اللهَ، وَ إنْ عَمِلَ

سَیِّئاً إسْتَغْفَرَاللهَ وَ تابَ اِلَیْهِ.

 

 

 

«وسائل الشّیعه، ج 16، ص 95، ح 21074»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: از شیعیان و

دوستان ما نیست، كسی كه هر روز محاسبه نَفْس و بررسی اعمال خود را نداشته باشد، كه

اگر چنانچه اعمال و نیّاتش خوب بوده، سعی كند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و

ناپسند بوده است، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كند و جبران نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

31- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلی

عَبْد مُؤْمِن، فَیُلْهِمُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعاءَ، إلاّ كانَ كَشْفُ

ذلِكَ الْبَلاءِ وَشیكاً، وَ ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلی عَبْد مُؤْمِن

فَیُمْسِكُ عَنِ الدُّعاءِ إلاّ كانَ ذلِكَ الْبَلاءُ طَویلاً، فَإذا نَزَلَ

الْبَلاءُ فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعاءِ، وَ التَّضَرُّعِ إلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

 

 

 

«الكافی، ج 2، ص 471، ح 2»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: بلائ و گرفتاری

بر مؤمنی وارد نمی شود مگر آن كه خداوند جلّ و علی بر او الهام می فرستد

كه به درگاه باری تعالی دعا نماید; و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. و چنانچه از

دعا خود داری نماید، آن بلا و گرفتاری طولانی گردد. پس هر گاه فتنه و بلائی بر شما

وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زاری نمائید.

 

 

 

 

 

 

 

 

32- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ما فِی الْمیزانِ شَیْیءٌ أثْقَلُ

مِنَ الصَّلاهِ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد.

 

 

 

«الكافی، ج 2، ص 494، ح 15»

 

 

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: در میزان الهی

نیست عمل و چیزی، سنگین تر از ذكر صلوات بر محمّد و اهل بیتش (صلوات

الله علیهم اجمعین).

 

33- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : قَلیلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعاقِلِ

مَقْبُونٌ مُضاعَفٌ وَ كَثیرُالْعَمَلِ مِنْ أهْلِ الْهَوی وَالْجَهْلِ مَرْدُودٌ.

 

«تحف العقول، ص 286»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: اعمال شخص عاقل

مقبول است و چند برابر أجر خواهد داشت گرچه قلیل باشد، ولی شخص نادان و هوسران

گرچه زیادكار و خدمت و عبادت كند پذیرفته نخواهد بود.

 

34- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : وَشَعْرُ الْجَسَدِ إذا طالَ

قَطَعَ ماءَ الصُّلْبِ، وَأرْخی الْمَفاصِلَ، وَ وَرِثَ الضَّعْفَ وَالسِلَّ، وَ

إنَّ النُّورَهَ تَزیدُ فِی ماءِالصُّلْبِ، وَ تُقَّوِی الْبَدَنَ، وَتَزیدُ فی

شَخْمِ الْكُلْیَتَیْنِ، وَ تَسْمِنُ الْبَدَنَ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 2، ص 65، ح 1499»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: موهای بدن ـ زیر

بغل و اطراف عورت ـ چنانچه بلند شود سبب قطع و كمبود آب كمر، سستی مفاصل استخوان و

ضعف سینه و گلو خواهد شد، استعمال نوره سبب تقویت تمامی آن ها می باشد.

 

35- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ثَلاثَهٌ یَجْلُونَ الْبَصَرَ:

النَّظَرُ إلَی الخُضْرَهِ، وَ النَّظَرُ إلَی الْماءِالْجاری، وَ النَّظَرُ إلَی

الْوَجْهِ الْحَسَنِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 5، ص 340، ح 3»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: سه چیز بر

نورانیّت چشم می افزاید: نگاه بر سبزه، نگاه بر آب جاری و نگاه به صورت زیبا.

 

36- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : إنَّ الاْرْضَ لا تَخُلُو مِنْ

حُجَّه، وَ أنَا وَ اللهِ ذلِكَ الْحُجَّهُ.

 

 

 

«الكافی، ج 1، ص 179، ح 9»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: همانا زمین در

هیچ موقعیّتی خالی از حجّت خدا نیست و به خدا سوگند كه من خلیفه و حجّت خداوند

هستم.

 

37- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ألْمُؤْمِنُ مِثْلُ كَفَّتَی

الْمیزانِ كُلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ.

 

«تحف العقول، ص 301»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: مؤمن همانند دو

كفّه ترازو است، كه هر چه ایمانش افزوده شود بلاها و آزمایشاتش بیشتر

می گردد.

 

38- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : إنَّما أمِرْتُمْ أنْ تَسْئَلُوا،

وَ لَیْسَ عَلَیْنَا الْجَوابُ، إنَّما ذلِكَ إلَیْنا.

 

«مستدرك الوسائل، ج 17، ص 278، ح 35»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: شماها مأمور

شده اید كه ـ از ما اهل بیت رسول الله ـ سؤال كنید، ولیكن جواب و پاسخ

آن ها بر ما واجب نیست بلكه اگر مصلحت بود پاسخ می دهیم وگرنه ساكت

می باشیم.

 

39- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : ما ذِئْبانِ ضارِبانِ فی غَنَم

قَدْ غابَ عَنْهُ رُعاؤُها، بِأضَرَّ فی دینِ مُسْلِم مِنْ حُبِّ الرِّیاسَهِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 15، ص 350، ح 1»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: خطر و ضرر علاقه

به ریاست برای مسلمان بیش از دو گرگ درّنده ای است، به گله گوسفندی كه چوپان

ندارند حمله كنند.

 

40- قالَ الإمام الكاظم - علیه السلام - : الإیمانُ فَوْقَ الاْسْلامِ

بِدَرَجَه، وَالتَّقْوی فَوْقَ الإیمانِ بِدَرَجَه، وَ الْیَقینُ فَوْقَ التَّقْوی

بِدَرَجَه، وَ ما قُسِّمَ فِی النّاسِ شَیْیءٌ أقَلُّ مِنَ الْیَقینِ.

 

«بحارالأنوار، ج 67، ص 136، ح 2»

 

امام موسی كاظم - علیه السلام - فرمود: ایمان، یك درجه

از اسلام بالاتر است; تقوی نیز، یك درجه از ایمان بالاتر; یقین، یك درجه از تقوی

بالاتر و برتر می باشد و درجه ای كمتر از مرحله یقین در بین مردم

ثمره بخش نخواهد بود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

رادار

بازديد: 221

رادار

رادار یک دستگاه رادیویی است که برای مشاهده اجسام و اندازه‌گیری برخی ویژگی‌های آنها به وسیله امواج الکترومغناطیسی به کار می‌رود. کاربرد اصلی رادار و محل پیدایش و رشد آن در صنایع نظامی و هوانوردی است و نقش اصلی یک سیستم راداری نظارت بر یک محدوده بزرگ و تشخیص اجسام متحرک، ردیابی اهداف و استخراج مشخصاتی مانند سرعت و ارتفاع و ... می‌باشد.

 

ساختار و عملکرد

رادار با ارسال و دریافت امواج رادیویی کار می‌کند. اهدافی که رادار استخراج می‌کند، معمولاً اهداف فلزی هستند. ویژگی های رادار نسبت به دید چشمی:

برد زیاد

عدم وابستگی به وجود نور

عبور امواج از موانع

امکان اندازه گیری دقیق مشخصه‌هایی مانند فاصله، ارتفاع، سرعت

 

انواع رادار از نظر ارسال موج

رادار پالسی

رادار موج پیوسته(سینوسی)

 

معادلهٔ رادار یکجا

رادار یکجا راداریست که آنتن گیرنده و فرستادنده اش در یکجا باشند و اغلب اوقات آنتن گیرنده و فرستانده در این نوع رادار یکی هستند. معادلهٔ رادار یکجا اصولی ترین معادله برای شناختن اغلب سامانه‌های رادار است.

Pr نیرویی است(در واتس) که آنتن گیرنده پس از فرستان موج پس میگرد.

Gt بهره تقویت آنتن فرستانده هست.

Ar مساحت موثر آنتن گیرنده است و با مساحت فیزیکی بدنی آنتن فرق دارد.

σ در انگلیسی radar cross section می‌گویند و پراگندگی نیروی برگشت از هدف تقسیم بر بر نیروی فرستاده بر هدف است.

R_t دوری هدف است که در متر سنجیده می‌شود.

 

کاربرد ها

نظارت و رهگیری هواپیماها و موشکها

نظارت و رهگیری اهداف دریایی یا زمینی

نظارت و رهگیری اجرام فضایی

هواشناسی

اندازه گیری سرعت وسایل نقلیه

رادار دهانه ترکیبی برای تصویر دو-بعدی و سه-بعدی

پیداکردن مین در زمین

فرود(برای نمونه برای هواپیما) دقیق

عکسبرادری از کره‌های دیگر با رادار تصویری

پرهیز تصادم

پیدا کردن آب در مناطق شنزار و خشک

نظارت بر اهداف جنبنده در زمین

نظارت بر اهداف جنبنده در مناطق پردرخت

 

رادار تصویری

گاه امکان بررسی اجسام از نزدیک وجود ندارد. برای مثال جهت بررسی سطح اقیانوسها نقشه برداری از عراضی جغرافیایی لزوم ساخت وسایلی که بتوانند از راه دور این کاررا انجام دهند به چشم می‌خورد. با دستیابی به فناوری سنجش از راه دور بسیاری از این مشکلات برطرف گشت. در واقع در این روش امکان بررسی اجسام وسطوحی که نیاز به بررسی از راه دور دارند را فراهم می‌آورد. سنجش از راه دور رامی توان به دو بخش فعال وغیر فعال تقسیم کرد. گستره طول موج امواج مایکرویو نسبت به طیف مادون قرمز ومرئی سبب گردیده تا از سنجش از راه دور به وسیله امواج از این طیف استفاده گردد . عملکردسیستم‌های سنجش غیرفعال همانند سیستم‌های سنجش دما عمل می‌کنند .در اینگونه سیستم‌ها با اندازه گیری انرژی الکترومغناطیسی که هر جسم به طور طبیعی از خود ساتع می‌کند نتایج لازم کسب می‌گردد .هواشناسی واقیانوس نگاری از کاربردهای این نوع سنجش می‌باشد . در سیستم‌های سنجش فعال از طیف موج مایکرویو برای روشن کردن هدف استفاده می‌شود. این سنسورها را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد : سنسورهای تصویری وغیرتصویری (فاقد قابلیت تصویربرداری) . از انواع سنسورهای غیر تصویری می‌توان به ارتفاع سنج و اسکترومتر ها(پراکنش‌سنج) اشاره کرد .کاربرد ارتفاع سنجها در عکس برداری جغرافیایی وتعیین ارتفاع ازسطح دریا می‌باشد .اسکترومتر که اغلب بر روی زمین نصب می‌گردند میزان پراکنش امواج را ازسطوح مختلف اندازه گیری می‌کنند. این وسیله در مواردی همچون اندازه گیری سرعت باد در سطح دریا و کالیبراسیون تصویر رادار کابرد دارد . معمول‌ترین سنسور فعال که عمل تصویربرداری را انجام می‌دهد رادار می‌باشد. رادار(radio detection and ranging) مخفف وبه معنای آشکارسازی به کمک امواج مایکرویو است .به طور کلی می‌توان عملکرد رادار را در چگونگی عملکرد سنسورهای آن خلاصه کرد. سنسورها سیگنالهای مایکرویو را به سمت اهدف مورد نظر ارسال کرده وسپس سیگنالهای بازتابیده شده از سطوح مختلف را شناسایی می‌کند. قدرت (میزان انر؟ی) سیگنالهای پراکنده شده جهت تفکیک اهداف مورد استفاده قرارمی گیرد. با اندازه گیری فاصه زمانی بین ارسال ودریافت سیگنالها می‌توان فاصله تا اهداف را مشخص کرد. از مزایای شاخص رادار می‌توان به عملکرد رادار در شب یا روز وهمچنین قابلیت تصویربرداری درشرایط آب و هوایی مختلف اشاره کرد. امواج مایکرویو قادر به نفوذ در ابر مه ,گردوغبار وباران می‌باشند. از آنجاییکه عملکرد رادار با طرز کار سنسورهایی که با طیفهای مرئی ومادون قرمز کار می‌کنند متفاوت است ازاینرو می‌توان با تلفیق اطلاعات بدست آمده تصاویر دقیقی را بدست آورد .

 

تاریخچه

اولین تجربه در مورد بازتابش امواج رادیویی توسط هرتز آلمانی در سال ۱۸۸۶ بدست آمد. پس از گذشت مدت زمان کمی اولین رادار که از آن برای آشکارسازی کشتیها استفاده می‌شد مورد بهره برداری قرار گرفت. در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ پیشرفتهایی در جهت ساخت رادار با قابلیت تعیین فاصله اهداف صورت گرفت. اولین رادارهای تصویری درطی جنگ جهانی دوم برای آشکارسازی وموقعیت یابی کشتیها وهواپیماها استفاده شد. بعد از جنگ جهانی دوم راداربا دید جانبی (SLAR) جهت جستجوی اهداف نظامی و کشف مناطق نظامی ساخته شد. اینگونه رادارها با داشتن آنتن درسمت جپ وراست مسیر پرواز قادر به تفکیک دقیقتر اهداف مورد نظر بودند. در سال ۱۹۵۰ با توسعه سیستم‌های SLAR تکنولو؟ی رادار دهانه ترکیبی ( رادار با آنتن ترکیبی) گامی در جهت ایجاد تصاویر با کیفیت بالا برداشته شد. در سال ۱۹۶۰ استفاده از رادارها ی هوایی وفضایی توسعه یافت وعلاوه برکاربرد نظامی جهت نقشه برداریهای جغرافیایی و اکتشافات علمی و... نیز مورد استفاده قرار گرفتند. • اصول رادار : مهم‌ترین نکته حائز اهمیت در بخش قبل را می‌توان معرفی رادار به عنوان وسیله اندازه گیری معرفی کرد. اجزاء تشکیل دهنده سیستم رادار فرستنده , گیرنده آنتن وسیستم‌های الکتریکی جهت ثبت و پردازش اطلاعات می‌باشد. همانطور که در تصویر شماره ۱ مشاهده می‌شود فرستنده پالسهای کوتاه مایکرویو (A) را که به‌وسیله آنتن راداربه صورت پرتو متمرکز می‌شوند(B) با فاصله زمانی معیین تولید می‌کند. آنتن راداربخشی از سیگنالهای بازتابیده شده (c) از سطوح مختلف را دریافت می‌کند. تصویر شماره ۱

با اندازه گیری مدت زمان ارسال پالس و دریافت پ؟واکهای پراکنده شده از اشیاء مختلف می‌توان فاصله آنها ودر نتیجه موقعیت آنها را تعیین نمود .با ثبت و پردازش سیگنال بازتابیده توسط سنسور تصویر دو بعدی از سطح مورد نظر تشکیل می‌گردد . o پهنای باند : از آنجاییکه گستره طیف امواج مایکرویو نسبت به طیفهای مرئی ومادون قرمزوسیع تر می‌باشد لذا اکثر رادارها از این طیف استفاده می‌کنند. در رادارهای تصویری اغلب از طول موجهای زیر استفاده می‌شود: ka&k&ku band X_band C_band S_band L_band P_band max)) تمامی طول موجهای استفاده شده در رادارهای تصویری در محدوده سانتیمتر است. طول موج رادار در نحوه تشکیل تصویر موثر می‌باشد. با افزایش طول موج شاهد تصاویر با کیفیت بهتر می‌باشیم .در دو تصویر زیر(تصاویر شماره ۲و۳) از دو طول موج متفاوت استفاده شده‌است. شما می‌توانید تفاوت آشکاری را که دراین تصاویر وجود دارد مشاهده نمایید. علت این تفاوت تغییر در نحوه فعل وانفعال سیگنال با سطح اشیاء می‌باشد که در ادامه درباره این موضوع صحبت خواهد شد . c-band l_band

 

قطبیدگی (polarization) : هنگامی که در مورد امواج الکترومغناطیسی همانند امواج مایکرویو صحبت می‌گردد بحث درباره قطبیدگی حائز اهمیت می‌باشد. قطبیدگی عبارت است از جهت میدان الکتریکی در امواج الکترومغناطیسی. به طور کلی می‌توان قطبیدگی امواج را به سه دسته تقسیم بندی کرد : قطبیدگی خطی و دایره‌ای وبیضوی. اغلب رادارهای تصویری از قطبیدگی خطی استفاده کرده , که این نوع قطبیدگی را می‌توان به دو بخش عمودی(vertical) وافقی (horizontal) تقسیم بندی کرد (تصویر شماره۴). اغلب سنسورهای رادار طوری طراحی شده‌اند که قابلیت ارسال وهمچنین دریافت امواج را به یکی از دو صورت بالا دارا هستند. در بعضی از رادارها دریافت وارسال امواج با ترکیبی از دو نوع قطبیدگی انجام می‌پذیرد .

 

به طور کلی می‌توان چهارترکیب از قطبیدگی رادرا در نظر گرفت : • HH • VV • HV • VH حرف H نشان دهنده قطبیدگی افقی وحرفV نمایانگر قطبیدگی عمودی می‌باشد. درچهارترکیب بالا حرف سمت راست نحوه دریافت سیگنال را نشان می‌دهد . • هندسه رادار (radar geometry): درسیستم تصویربرداری رادار هوایی با جابجانمودن سکو در یک مسیر مستقیم که مسیرپرواز(flight direction)(A) نامیده می‌شودعمل تصویربرداری انجام می‌گردد. پای قائم در صفحه تصویر را ندیر(nadir)(B) می‌نامیم .آنتن رادار امواج را برای روشن کردن نوارتصویر(swath) (C) ارسال می‌کند. با قرار گرفتن نوارهای تصویر در کنار هم ناحیه تصویر(track) (ناحیه خاکستری رنگ ) تشکیل می‌گردد که این ناحیه نسبت به خط ندیر فاصله دارد. محور طولی ناحیه تصویرکه با مسیر پروازموازی می‌باشدرا سمت(azimuth)(E) ومحورعرضی راکه برمسیرپروازعمود است را برد(range)(D) می‌نامیم .

 

تصویر شماره ۵ • وا؟ه‌شناسی : محدوده نزدیک (Near range): بخشی از نوارتصویر که به خط ندیر نزدیک است . محدوده دور(far range) : بخشی از نوار تصویر که در فاصله دور نسبت به خط ندیر قرار دارد . برد مایل (slant range): خط شعاعی که از رادار به هریک از اهداف می‌توان نظیر کرد . برد زمینی (ground range ) : تصویر برد مایل در سطح زمین . زاویه تابش(incidence angle) : زاویه بین پرتورادار و سطح زمین . زاویه دید(look angle) : زاویه بین خط عمود وپرتو رادار. تصویر شماره ۶ • اثرات سطح بر تصویر رادار : میزان روشنایی ( درخشندگی ) تصویر به میزان پراکندگی(scattering) سیگنالهای مایکرویودر برخورد باسطح بستگی دارد. پراکنش سیگنال به پارامترهایی از قبیل مشخصات رادار (فرکانس قطبیدگی هندسه دید و...) وهمچنین خصوصیات سطح (پستی وبلندی نوع پوشش و...) وابسته‌است. به طور کلی می‌توانیم عوامل بالا را در سه عامل اصلی زیر خلاصه کنیم : ۱) صیقلی بودن سطح ۲) هنسه دید و رابطه آن باسطح ۳) درصد رطوبت وخصوصیات الکتریکی سطح صیقلی بودن سطح مهم‌ترین عامل تعیین کننده روشنایی تصویرمی باشد. سطوح صاف موجب بازتابش آیینه ای(A) در فعل وانفعال سیگنال رادار با سطح می‌گردند. درنتیجه این نوع بازتابش مقدار اندکی ازسیگنالهای بازتابیده شده به سمت رادار باز می‌گردند. بنابراین سطوح صاف با درجه تیره گی بیشتر در تصویر ظاهر خواهند گشت. سطوح ناصاف سیگنالهای رادار راتقریباً به صورت یکنواخت بازتاب می‌دهند. و درنتیجه بخش عمده‌ای از این سیگنالها به سمت راداربازمیگردند. بنابراین سطوح ناصاف با درجه روشنایی بیشتر در تصویر مشاهده می‌شوند. به این نوع انعکاس بازتابش پخشیده(B)گفته می‌شود. احتمال وقوع انعکاس زاویه‌ای (C) در نواحی که از سطوح عمود برهم تشکیل شده وجود دارد. به بیان ساده تر سیگنالهای بازتابیده شده از سطح اول پس از برخورد به سطح دوم به سمت رادار بازتاب داده می‌شود .این نوع انعکاس به طور معمول در مناطق شهری (ساختمانها خیابانها پلها و... ) اتفاق می‌افتد. صخره‌ها کوه‌ها ونیزار رودخانه‌ها نیز سیگنال رادار را اینگونه بازتاب می‌دهند.

 

تصویر شماره ۷ زاویه تابش(incidence angle) نیز در نحوه شکل گیری تصویر همچنین صیقلی بودن سطوح نقش ایفا می‌کند. با در نظر گرفتن سطح وطول موج ثابت با افزایش زاویه تابش سیگنالهای کمتری به سوی رادار بازمیگردند ودر نتیجه درجه تیره گی افزایش می‌یابد .به بیان دیگر با افزایش زاویه تابش سطوح صیقلی تر از مقدار واقعی خود در تصویر ظاهرمی شوند. به طور کلی تغییر در هندسه دید در بهبود نقشه‌های جغرافیایی وهمچنین برطرف کردن اختلالهایی از قبیل سایه دارشدن و کاهش عمق تصویرموثر می‌باشد. وجود رطوبت در خصوصیات الکتریکی وحجم اجسام موثر می‌باشد. تغییر در خواص الکتریکی در جذب ارسال وهمچنین نحوه شکل گیری تصویر موثر می‌باشد. بنابراین درصد رطوبت اجسام در فعل وانفعال سیگنال رادارومتعاقبا تصویر موثر می‌باشد. معمولاً با افزایش رطوبت جسم سیگنالهای بیشتری توسط جسم بازتابیده می‌شود. برای مثال علفزارهای وسیع در هنگامی که مرطوب هستند در تصویر رادار روشنتر ظاهر می‌شوند. • دقت تفکیک(spatial resolution) : به میزان توانایی رادار جهت تفکیک اشیاء مختلف از همدیگر دقت تفکیک گفته می‌شود. بر خلاف سیستم‌های نوری افزایش دقت تفکیک در رادار بر اساس خصوصیات امواج مایکرویو وهمچنین تأثیرات هندسی انجام می‌پذیرد. دررادارهایی که از یک آنتن جهت ارسال امواج استفاده می‌کنند یک پالس موج ارسال گشته و با دریافت پ؟واک آن توسط گیرنده تصویر تشکیل می‌شود . دقت تفکیک را می‌توان در دو راستا بررسی کرد. در جهت سمت ناحیه تصویر که دقت سمت (azimuth resolution) نامیده می‌شود ودر جهت برد که آن را دقت برد (range resolution) می‌نامیم . دقت برد به طول پالس رادار (P) بستگی دارد. در صورتی که عمل تفکیک با طول بیشتر از نصف پالس صورت گیرد اهداف از یکدیگر قابل تشخیص اند. برای مثال در شکل شماره ۸ اهداف ۱و۲ در تصویر به صورت یک جسم مشخص شده در حالیکه هدفهای ۳و۴ به راحتی از هم تفکیک شده‌اند . با افزایش زاویه تابش (افزایش برد )شاهد کاهش دقت برد می‌باشیم . تصویر شماره ۸ دقت سمت به پهنای ستون امواج رادار یا پهنای زاویه‌ای (beam width) (A) و همچنین برد مایل(slant range) وابسته‌است. با افزایش پهنای زاویه‌ای می‌توانیم شاهد دقت سمت باشیم. در تصویرشماره ۹ اهداف ۱و۲ که در محدوده نزدیک قرار دارند توسط رادار به راحتی قابل تشخیص اند درحالیکه هدفهای ۳و۴ که در محدوده دور قرار گرفته‌اند قابل تشخیص نمی‌باشند. همچنین با افزایش طول آنتن رادار می‌توان دقت سمت را افزایش داد.

 

تصویر شماره ۹ رادار دهانه ترکیبی (Synthetic Aperture Radar): همانطور که در قسمت قبل گفته شد جهت بالابردن دقت سمت می‌توانیم طول آنتن رادار را افزایش دهیم. اگرچه در این افزایش طول ما با محدودیتهایی مواجه هستیم. در رادرهای هوایی طول آنتن رادار بین ۱ تا ۲ متر در نظر گرفته می‌شود. در ماهواره‌ها ما می‌توانیم این محدوده را بین ۱۰ تا ۱۵ متر در نظر بگیریم. با تغییراتی در چگونگی حرکت سکوی رادار و ثبت و پردازش سیگنال های بازتابیده شده می‌توان بر محدودیت اندازه غلبه کرد. بدین طریق که ما با تغییر در نحوه رفتار رادار به صورت مجازی طول آنتن رادار را افزایش داده‌ایم. تصویر شماره ۱۰ چگونگی رسیدن به این خواسته را تشریح می‌کند. ۱) ابتداشیءهدف (A)سیگنال های مایکرویو را به صورت پالس دریافت کرده. پژواک های هر پالس توسط رادار ثبت می‌شوند. سکوی رادار در مسیر مستقیم به طور پیوسته در حال حرکت است. در طول زمانی که شیء هدف در معرض پالس های رادار قرار دارد عمل ثبت سیگنال های بازتابیده شده از شیء توسط رادار انجام می‌پذیرد. ۲) زمان چندانی طول نمی‌کشد تا طول آنتن ترکیبی (B) مشخص گردد. تصویر شماره ۱۰ با افزایش پهنای زاویه‌ای و همچنین کاهش سرعت سکو می‌توانیم دقت سمت را در محدوده دور افزایش دهیم. در نتیجه شاهد ثابت ماندن دقت تفکیک در راستای سمت می‌باشیم. به تکنولوژی فوق که جهت افزایش دقت برد صورت می‌پذیرد رادار دهانه ترکیبی یا SAR گفته می‌شود. این روش در اکثر رادارهای هوایی و فضایی استفاده می‌شود. • خصوصیات تصویر رادار: در تصاویر رادار با نوعی اختلال مواجه هستیم که به نویز اسپیکل(Speckle) معروف است. این اختلال که باعث ظاهرشدن دانه‌های ریز و درشت (بافت فلفل نمکی) در تصویر می‌شود زاییده ساختار به هم ریخته سطح و همچنین تداخل سیگنال های بازتابیده می‌باشد. به عنوان نمونه یک سطح هموار مانند علفزار(تصویر شماره ۱۱) را در نظر می‌گیریم. بدون در نظر گرفتن اثر این اختلال پیکسل های تصویر با درجه روشنایی یکسان مشاهده می‌شوند. حال آنکه در تصویر حقیقی به علت تداخل سیگنال های پراکنده شده پیکسل ها دارای درجات روشنایی متفاوت می‌باشند.

 

تصویر شماره ۱۱ در واقع نویز اسپیکل کیفیت تصاویر راکاهش داده ودر نتیجه درتحلیل تصاویر با مشکل مواجه می‌شویم. حال برای کاهش این اثر می‌توان دو روش را بکار برد: ۱) دید چندگانه (Multi-Looking Processing): در این روش هر پرتو رادار به چندین زیرپرتو (اشعه) تقسیم شده و هر اشعه وظیفه پوشش دادن یک ناحیه را بر عهده دارد. با ثبت تصاویر تشکیل شده توسط هر اشعه و معدل گیری از آنها جهت تشکیل تصویر نهایی می‌توان نویز اسپیکل را کاهش داد. تصویر شماره ۱۲ ۲) فیلترینگ (Spatial Filtering): پس از پایان یافتن مرحله اول و تشکیل تصویر اولیه فیلتر کردن تصویر آغاز می‌شود. در این روش با حرکت دادن یک پنجره متشکل از تعدادی پیکسل (معمولاً ۵*۵ یا ۳*۳) در طی سطر و ستون تصویر از پیکسل هایی که هر پنجره پوشش می‌دهد معدل گیری (درجه روشنایی پیکسل های موجود در هر پنجره اندازه گیری شده و پیکسلی با درجه روشنایی واحد جایگزین پنجره مربوطه می‌گردد) انجام می‌شود.

 

تصویر شماره ۱۳ بایستی توجه داشته باشیم که کاهش نویز اسپیکل باعث کاهش وضوح تصویر می‌گردد. همان طور که درتصاویر شماره ۱۴ و ۱۵ مشاهده می‌شود تصویر شماره ۱۵ نسبت به تصویر دیگر دارای وضوح کمتری است. در نتیجه برای ایجاد تصاویر با جزئیات دقیق نمی‌توان از این روش استفاده کرد. زمانی که سطح هدف را وسیع در نظر بگیریم کاهش نویز اسپیکل می‌تواند مثمر ثمر باشد.

 

تصویر شماره ۱۵ گاه نیاز به استفاده از اندازه گیری های دقیق جهت مقایسه مشاهدات و بدست آوردن نتایج لازم می‌باشد. در نتیجه بایستی دقت دقت ابزار اندازه گیری افزایش پیدا کند. این فعل توسط فرآیندی به نام کالیبراسیون (Calibration) انجام‌پذیر است. ازآنجایی که عمل اندازه گیری از اعمال اصلی رادار می‌باشد در نتیجه کالیبراسیون بسیار مهم می‌باشد. کالیبراسیون تلاش می‌کند تا اختلاف میان مقدار انرژی سیگنال بازتابیده با مقدار اندازه گیری شده توسط رادار کاهش یابد. در نتیجه کالیبراسیون دقیق ما شاهد تصاویری با دقت اندازه گیری یکسان توسط رادار خواهیم بود. در کالیبراسیون نسبی سعی بر افزایش دقت سیستم رادار است. در حالیکه در کالیبراسیون مطلق با نصب دستگاه‌هایی بر روی زمین انرژی سیگنال های بازتابیده شده از سطح اندازه گیری شده و پس از تقویت به سوی رادار فرستاده می‌شوند. رادار می‌تواند با استفاده از این مقادیر به مقدار حقیقی انرژی دست پیدا کند و در نتیجه استنباط دقیق تری ازسطح حاصل داشته باشد. • کاربردهای پیشرفته: علاوه بر کسب واستفاده درست از اطلاعات کابردهای خاص رادار به شرح زیر می‌باشد: نخست تکنولوژی تصویر سه بعدی (Stereo Image) می‌باشد. در این روش با پوشش دادن ناحیه تصویر با زوایای تابش متفاوت و همچنین بهره گیری ازجهت های دید متفاوت یا مخالف و انطباق تصاویر ایجاد شده می‌توان یک تصویر سه بعدی از ناحیه تصویر ایجاد کرد. در نتیجه اختلال هایی از قبیل سایه دارشدن بعضی نواحی برطرف گردیده و زمینه برای تحلیل دقیق تر تصاویر فراهم می‌گردد. این تکنولوژی در تحلیل تصاویر مناطق جنگلی و جغرافیایی و همچنین نقشه برداری از عراضی کاربرد دارد. از دیگر پیشرفت های حاصل شده می‌توان به قطبش سنجی (Polarimetry) اشاره کرد. در این روش امکان دریافت و ار سال سیگنال های مایکرویو به صورت ترکیبی از قطبیدگی افقی و عمودی وجود دارد. در نتیجه ما می‌توانیم چهار ترکیب HH VV VH HV را برای دریافت یا ارسال امواج در نظر بگیریم. بدین طریق با ایجاد تصویری با ویژگی های مختلف نتایج لازم جهت دستیابی به تصویر دقیق تر حاصل می‌گردد. نتیجه: ازآنجایی که اهداف نظامی از اولویت های کشورها می‌باشد از این رو لزوم پیشرفت در این زمینه برای کشور ما جدی می‌باشد. با گسترش سیستم های سنجش از راه دور می‌توان گامی دیگر برای رسیدن به این اهداف برداشت. با توسعه سیستم های تصویری می‌توان تصاویر دقیقی از اهداف مورد نظر تهیه کرد.

 

دستگاه‌های کنترل از راه دور

دستگاه کنترل از راه دور وسیله‌ای الکترونیکی است برای کنترل عملیات اجرایی یک دستگاه .واژه کنترل از راه دور به انگلیسی(remote control) گفته می‌شود. همچنین با نام های فراوان دیگری نیز خطاب می‌شود. به طور معمول دستگاه‌های کنترل از را دور برای صدور فرمان از فاصله دور برای تلویزیون و یا دیگر وسایل مصرفی الکترونیکی مانند سیستم های استریو(stereo system) و دی وی دی پلیر ها (DVD player) استفاده می‌شود. برای این قبیل وسایل دستگاه‌های کنترل از راه دور معمولا از وسیله‌ای دستی همراه با کلیدهایی منظم برای تنظیم ساختارهای مختلف مانند شبکه‌های تلویزیون، شماره مسیر و صدا تشکیل شده است. در حقیقت برای اکثریت دستگاه‌های مدرن که چنین کنترل هایی برای آن ها در نظر گرفته می‌شود، دستگاه کنترل از را دور دستی، دارای عملکرد های اجرایی بسیار وسیع تری نسبت به عملکرد های اولیه‌ای است که بروی خود دستگاه کنترل شونده تعبیه شده است. بسیاری از این دستگاه‌های کنترل از راه دور برای برقرای ارتباط از سیگنال های اینفرارد(infrared (IR) signals) و تعداد معدودی نیز از سیگنال های رادیویی (radio signals) استفاده می‌کنند.این کنترل های دستی معمولا انرژی خود را از باطری ها ی سایز (َAA،AAA)تامین می‌کند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کلمه الحق در قرآن

بازديد: 133

کلمه الحق در قرآن

الحق 108 بار تكرار شده است

سوره ۲: البقرة - جزء ۱

إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾

خداى را از اينكه به پشه‏اى يا فروتر [يا فراتر] از آن مثل زند شرم نيايد پس كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏دانند كه آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى كسانى كه به كفر گراييده‏اند مى‏گويند خدا از اين مثل چه قصد داشته است [خدا] بسيارى را با آن گمراه و بسيارى را با آن راهنمايى مى‏كند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏كند (۲۶)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۱

وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۲﴾

و حق را به باطل درنياميزيد و حقيقت را با آنكه خود مى‏دانيد كتمان نكنيد (۴۲)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۱

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾

و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مى‏روياند از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز براى ما بروياند [موسى] گفت آيا به جاى چيز بهتر خواهان چيز پست‏تريد پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواسته‏ايد براى شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانه‏هاى خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را بناحق مى‏كشتند اين از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند (۶۱)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۱

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۹۱﴾

و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل كرده ايمان آوريد مى‏گويند ما به آنچه بر [پيامبر] خودمان نازل شده ايمان مى‏آوريم و غير آن را با آنكه [كاملا] حق و مؤيد همان چيزى است كه با آنان است انكار مى‏كنند بگو اگر مؤمن بوديد پس چرا پيش از اين پيامبران خدا را مى‏كشتيد (۹۱)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۱

وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۰۹﴾

بسيارى از اهل كتاب پس از اينكه حق برايشان آشكار شد از روى حسدى كه در وجودشان بود آرزو مى‏كردند كه شما را بعد از ايمانتان كافر گردانند پس عفو كنيد و درگذريد تا خدا فرمان خويش را بياورد كه خدا بر هر كارى تواناست (۱۰۹)

سوره ۲: البقرة - جزء ۲

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۴﴾

ما [به هر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى‏بينيم پس [باش تا] تو را به قبله‏اى كه بدان خشنود شوى برگردانيم پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را به سوى آن بگردانيد در حقيقت اهل كتاب نيك مى‏دانند كه اين [تغيير قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مى‏كنند غافل نيست (۱۴۴)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۲

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۴۶﴾

كسانى كه به ايشان كتاب [آسمانى] داده‏ايم همان گونه كه پسران خود را مى‏شناسند او [=محمد] را مى‏شناسند و مسلما گروهى از ايشان حقيقت را نهفته مى‏دارند و خودشان [هم] مى‏دانند (۱۴۶)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۲

الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۴۷﴾

حق از جانب پروردگار توست پس مبادا از ترديدكنندگان باشى (۱۴۷)  

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۲

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳﴾

مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند (۲۱۳)

 

سوره ۲: البقرة - جزء ۳

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾

 

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر گاه به وامى تا سررسيدى معين‏، با يكديگر معامله كرديد، آن را بنويسيد. و بايد نويسنده‏اى (صورت معامله را) بر اساس عدالت‏، ميان شما بنويسد. و هيچ نويسنده‏اى نبايد از نوشتن خوددارى كند؛ همان گونه (و به شكرانه آن‏) كه خدا او را آموزش داده است‏. و كسى كه بدهكار است بايد املا كند، و او (=نويسنده‏) بنويسد. و از خدا كه پروردگار اوست پروا نمايد، و از آن‏، چيزى نكاهد. پس اگر كسى كه حق بر ذمه اوست‏، سفيه يا ناتوان است‏، يا خود نمى‏تواند املا كند، پس ولىّ او بايد با (رعايت‏) عدالت‏، املا نمايد. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن‏، از ميان گواهانى كه (به عدالت آنان‏) رضايت داريد (گواه بگيريد)، تا (اگر) يكى از آن دو (زن‏) فراموش كرد، (زنِ‏) ديگر، وى را يادآورى كند. و چون گواهان احضار شوند، نبايد خوددارى ورزند. و از نوشتن (بدهى‏) چه خرد باشد يا بزرگ‏، ملول نشويد، تا سررسيدش (فرا رسد). اين (نوشتنِ‏) شما، نزد خدا عادلانه‏تر، و براى شهادت استوارتر، و براى اينكه دچار شك نشويد (به احتياط) نزديكتر است‏، مگر آنكه داد و ستدى نقدى باشد كه آن را ميان خود (دست به دست‏) برگزار مى‏كنيد؛ در اين صورت‏، بر شما گناهى نيست كه آن را ننويسيد. و (در هر حال‏) هر گاه داد و ستد كرديد گواه بگيريد. و هيچ نويسنده و گواهى نبايد زيان ببيند، و اگر چنين كنيد، از نافرمانى شما خواهد بود. و از خدا پروا كنيد، و خدا (بدين گونه‏) به شما آموزش مى‏دهد، و خدا به هر چيزى داناست‏. (۲۸۲)

 

سوره ۳: آل عمران - جزء ۳

الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾

[آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰)

 

سوره ۳: آل عمران - جزء ۳

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللّهُ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶۲﴾

آرى داستان درست [مسيح] همين است و معبودى جز خدا نيست و خداست كه در واقع همان شكست‏ناپذير حكيم است (۶۲)

 

سوره ۳: آل عمران - جزء ۳

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۷۱﴾

اى اهل كتاب چرا حق را به باطل درمى‏آميزيد و حقيقت را كتمان مى‏كنيد با اينكه خود مى‏دانيد (۷۱)

 

سوره ۳: آل عمران - جزء ۴

ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۵۴﴾

سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشى [به صورت] خواب سبكى بر شما فرو فرستاد كه گروهى از شما را فرا گرفت و گروهى [تنها] در فكر جان خود بودند و در باره خدا گمانهاى ناروا همچون گمانهاى [دوران] جاهليت مى‏بردند مى‏گفتند آيا ما را در اين كار اختيارى هست بگو سررشته كارها [شكست‏يا پيروزى] يكسر به دست‏خداست آنان چيزى را در دلهايشان پوشيده مى‏داشتند كه براى تو آشكار نمى‏كردند مى‏گفتند اگر ما را در اين كار اختيارى بود [و وعده پيامبر واقعيت داشت] در اينجا كشته نمى‏شديم بگو اگر شما در خانه‏هاى خود هم بوديد كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خويش مى‏رفتند و [اينها ] براى اين است كه خداوند آنچه را در دلهاى شماست [در عمل] بيازمايد و آنچه را در قلبهاى شماست پاك گرداند و خدا به راز سينه‏ها آگاه است (۱۵۴)

 

سوره ۴: النساء - جزء ۶

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلًا ﴿۱۷۱﴾

اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه‏گانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است‏خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است (۱۷۱)

 

سوره ۵: المائدة - جزء ۶

وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾

و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم و اگر خدا مى‏خواست‏شما را يك امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)

 

سوره ۵: المائدة - جزء ۶, ۷

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ ﴿۷۷﴾

بگو اى اهل كتاب در دين خود بناحق گزافه‏گويى نكنيد و از پى هوسهاى گروهى كه پيش از اين گمراه گشتند و بسيارى [از مردم] را گمراه كردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نرويد (۷۷)

 

سوره ۵: المائدة - جزء ۷

وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۳﴾

و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند مى‏بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏اند اشك از چشمهايشان سرازير مى‏شود مى‏گويند پروردگارا ما ايمان آورده‏ايم پس ما را در زمره گواهان بنويس (۸۳)

 

سوره ۵: المائدة - جزء ۷

وَمَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا جَاءنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنَا رَبَّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ ﴿۸۴﴾

و براى ما چه [عذرى] است كه به خدا و آنچه از حق به ما رسيده ايمان نياوريم و حال آنكه چشم داريم كه پروردگارمان ما را با گروه شايستگان [به بهشت] درآورد (۸۴)

 

سوره ۶: الأنعام - جزء ۷

قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿۵۷﴾

بگو من از جانب پروردگارم دليل آشكارى [همراه] دارم و[لى] شما آن را دروغ پنداشتيد [و] آنچه را به شتاب خواستار آنيد در اختيار من نيست فرمان جز به دست‏خدا نيست كه حق را بيان مى‏كند و او بهترين داوران است (۵۷)

 

سوره ۶: الأنعام - جزء ۷

ثُمَّ رُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ ﴿۶۲﴾

آنگاه به سوى خداوند مولاى بحقشان برگردانيده شوند آگاه باشيد كه داورى از آن اوست و او سريعترين حسابرسان است (۶۲)

 

سوره ۶: الأنعام - جزء ۷

وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُل لَّسْتُ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ﴿۶۶﴾

و قوم تو آن [=قرآن] را دروغ شمردند در حالى كه آن بر حق است بگو من بر شما نگهبان نيستم (۶۶)

 

سوره ۶: الأنعام - جزء ۷

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۷۳﴾

و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و هر گاه كه مى‏گويد باش بى‏درنگ موجود شود سخنش راست است و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى از آن اوست داننده غيب و شهود است و اوست‏حكيم آگاه (۷۳)

 

سوره ۶: الأنعام - جزء ۷

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوْحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنَزلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾

و كيست‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ مى‏بندد يا مى‏گويد به من وحى شده در حالى كه چيزى به او وحى نشده باشد و آن كس كه مى‏گويد به زودى نظير آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى‏كنم و كاش ستمكاران را در گردابهاى مرگ مى‏ديدى كه فرشتگان [به سوى آنان] دستهايشان را گشوده‏اند [و نهيب مى‏زنند] جانهايتان را بيرون دهيد امروز به [سزاى] آنچه بناحق بر خدا دروغ مى‏بستيد و در برابر آيات او تكبر مى‏كرديد به عذاب خواركننده كيفر مى‏يابيد (۹۳)

 

سوره ۷: الأعراف - جزء ۸

وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۸﴾

و در آن روز سنجش [اعمال] درست است پس هر كس ميزانهاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند (۸)

 

سوره ۷: الأعراف - جزء ۹

حَقِيقٌ عَلَى أَن لاَّ أَقُولَ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۰۵﴾

شايسته است كه بر خدا جز [سخن] حق نگويم من در حقيقت دليلى روشن از سوى پروردگارتان براى شما آورده‏ام پس فرزندان اسرائيل را همراه من بفرست (۱۰۵)

 

سوره ۷: الأعراف - جزء ۹

فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۱۱۸﴾

پس حقيقت آشكار گرديد و كارهايى كه مى‏كردند باطل شد (۱۱۸)

 

سوره ۷: الأعراف - جزء ۹

سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۴۶﴾

به زودى كسانى را كه در زمين بناحق تكبر مى‏ورزند از آياتم رويگردان سازم [به طورى كه] اگر هر نشانه‏اى را [از قدرت من] بنگرند بدان ايمان نياورند و اگر راه صواب را ببينند آن را برنگزينند و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند اين بدان سبب است كه آنان آيات ما را دروغ انگاشته و غفلت ورزيدند (۱۴۶)

 

سوره ۷: الأعراف - جزء ۹

فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِن يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لاَّ يِقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِيهِ وَالدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿۱۶۹﴾

آنگاه بعد از آنان جانشينانى وارث كتاب [آسمانى] شدند كه متاع اين دنياى پست را مى‏گيرند و مى‏گويند بخشيده خواهيم شد و اگر متاعى مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را مى‏ستانند آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى] گرفته نشده كه جز به حق نسبت به خدا سخن نگويند با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب] است آموخته‏اند و سراى آخرت براى كسانى كه پروا پيشه مى‏كنند بهتر است آيا باز تعقل نمى‏كنيد (۱۶۹)

 

سوره ۸: الأنفال - جزء ۹

يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿۶﴾

با تو در باره حق بعد از آنكه روشن گرديد مجادله مى‏كنند گويى كه آنان را به سوى مرگ مى‏رانند و ايشان [بدان] مى‏نگرند (۶)

 

 

سوره ۸: الأنفال - جزء ۹

وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿۷﴾

و [به ياد آوريد] هنگامى را كه خدا يكى از دو دسته [كاروان تجارتى قريش يا سپاه ابوسفيان] را به شما وعده داد كه از آن شما باشد و شما دوست داشتيد كه دسته بى‏سلاح براى شما باشد و[لى] خدا مى‏خواست‏حق [=اسلام] را با كلمات خود ثابت و كافران را ريشه‏كن كند (۷)

 

سوره ۸: الأنفال - جزء ۹

لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾

تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند (۸)      

 

سوره ۸: الأنفال - جزء ۹, ۱۰

وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۲﴾

و [ياد كن] هنگامى را كه گفتند خدايا اگر اين [كتاب] همان حق از جانب توست پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك بر سر ما بياور (۳۲)

 

 

 

سوره ۹: التوبة - جزء ۱۰

قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۲۹﴾

با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نمى‏آورند و آنچه را خدا و فرستاده‏اش حرام گردانيده‏اند حرام نمى‏دارند و متدين به دين حق نمى‏گردند كارزار كنيد تا با [كمال] خوارى به دست‏خود جزيه دهند (۲۹)

 

سوره ۹: التوبة - جزء ۱۰

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾

او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند (۳۳)

 

سوره ۹: التوبة - جزء ۱۰

لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ ﴿۴۸﴾

ر حقيقت پيش از اين [نيز] در صدد فتنه‏جويى برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشكار شد در حالى كه آنان ناخشنود بودند (۴۸)

 

 

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم مَّتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَينَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۳﴾

پس چون آنان را رهانيد ناگهان در زمين بناحق سركشى مى‏كنند اى مردم سركشى شما فقط به زيان خود شماست‏شما بهره زندگى دنيا را [مى‏طلبيد] سپس بازگشت‏شما به سوى ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام مى‏داديد باخبر خواهيم كرد (۲۳)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿۳۰﴾

آنجاست كه هر كسى آنچه را از پيش فرستاده است مى‏آزمايد و به سوى خدا مولاى حقيقى خود بازگردانيده مى‏شوند و آنچه به دروغ برمى‏ساخته‏اند از دستشان به در مى‏رود (۳۰)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۳۲﴾

اين است‏خدا پروردگار حقيقى شما و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست پس چگونه [از حق] بازگردانيده مى‏شويد (۳۲)

 

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۳۲﴾

اين است‏خدا پروردگار حقيقى شما و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست پس چگونه [از حق] بازگردانيده مى‏شويد (۳۲)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۳۵﴾

بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند بگو خداست كه به سوى حق رهبرى مى‏كند پس آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مى‏كند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى‏نمايد مگر آنكه [خود] هدايت‏شود شما را چه شده چگونه داورى مى‏كنيد (۳۵)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى‏كنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‏نياز نمى‏گرداند آرى خدا به آنچه مى‏كنند داناست (۳۶)

 

 

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۶﴾

پس چون حق از نزد ما به سويشان آمد گفتند قطعا اين سحرى آشكار است (۷۶)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

وَيُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸۲﴾

و خدا با كلمات خود حق را ثابت مى‏گرداند هر چند بزهكاران را خوش نيايد (۸۲)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۹۴﴾

و اگر از آنچه به سوى تو نازل كرده‏ايم در ترديدى از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مى‏خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش (۹۴)

 

سوره ۱۰: يونس - جزء ۱۱

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۸﴾

بگو اى مردم حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه هدايت‏يابد به سود خويش هدايت مى‏يابد و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه مى‏شود و من بر شما نگهبان نيستم (۱۰۸)

 

سوره ۱۱: هود - جزء ۱۲

أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾

آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از [خويشان] او پيرو آن است و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‏بافد] آنان [كه در جستجوى حقيقت‏اند] به آن مى‏گروند و هر كس از گروه‏هاى [مخالف] به آن كفر ورزد آتش وعده‏گاه اوست پس در آن ترديد مكن كه آن حق است [و] از جانب پروردگارت [آمده است] ولى بيشتر مردم باور نمى‏كنند (۱۷)

 

سوره ۱۱: هود - جزء ۱۲

وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿۴۵﴾

و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترين داورانى (۴۵)

 

 

 

سوره ۱۱: هود - جزء ۱۲

وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۰﴾

و هر يك از سرگذشتهاى پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مى‏كنيم چيزى است كه دلت را بدان استوار مى‏گردانيم و در اينها حقيقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است (۱۲۰)

 

سوره ۱۲: يوسف - جزء ۱۲, ۱۳

قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۵۱﴾

[پادشاه] گفت وقتى از يوسف كام [مى]خواستيد چه منظور داشتيد زنان گفتند منزه ست‏خدا ما گناهى بر او نمى‏دانيم همسر عزيز گفت اكنون حقيقت آشكار شد من [بودم كه] از او كام خواستم و بى‏شك او از راستگويان است (۵۱)

 

 

 

 

 

 

 

سوره ۱۳: الرعد - جزء ۱۳

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِيَ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان             

الف لام ميم راء اين است آيات كتاب و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است ولى بيشتر مردم نمى‏گروند (۱)

 

سوره ۱۳: الرعد - جزء ۱۳

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ ﴿۱۴﴾

دعوت حق براى اوست و كسانى كه [مشركان] جز او مى‏خوانند هيچ جوابى به آنان نمى‏دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب بگشايد تا [آب] به دهانش برسد در حالى كه [آب] به [دهان] او نخواهد رسيد و دعاى كافران جز بر هدر نباشد (۱۴)

 

سوره ۱۳: الرعد - جزء ۱۳

أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاء حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾

[همو كه] از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه‏هايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند و سيل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى در آتش مى‏گدازند هم نظير آن كفى برمى‏آيد خداوند حق و باطل را چنين مثل مى‏زند اما كف بيرون افتاده از ميان مى‏رود ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمين [باقى] مى‏ماند خداوند مثلها را چنين مى‏زند (۱۷)

 

سوره ۱۳: الرعد - جزء ۱۳

أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾

پس آيا كسى كه مى‏داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده حقيقت دارد مانند كسى است كه كوردل است تنها خردمندانند كه عبرت مى‏گيرند (۱۹)

 

سوره ۱۴: إبراهيم - جزء ۱۳

وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۲﴾

و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مى‏گويد در حقيقت‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مى‏دانستيد كافرم آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت (۲۲)

 

سوره ۱۷: الإسراء - جزء ۱۵

وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿۸۱﴾

و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است (۸۱)

 

سوره ۱۸: الكهف - جزء ۱۵

وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا ﴿۲۹﴾

و بگو حق از پروردگارتان [رسيده] است پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ايم كه سراپرده‏هايش آنان را در بر مى‏گيرد و اگر فريادرسى جويند به آبى چون مس گداخته كه چهره‏ها را بريان مى‏كند يارى مى‏شوند وه چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است (۲۹)

 

سوره ۱۸: الكهف - جزء ۱۵

هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ﴿۴۴﴾

در آنجا [آشكار شد كه] يارى به خداى حق تعلق دارد اوست بهترين پاداش و [اوست] بهترين فرجام (۴۴)

 

سوره ۱۸: الكهف - جزء ۱۵

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا ﴿۵۶﴾

و پيامبران [خود] را جز بشارت‏دهنده و بيم‏رسان گسيل نمى‏داريم و كسانى كه كافر شده‏اند به باطل مجادله مى‏كنند تا به وسيله آن حق را پايمال گردانند و نشانه‏هاى من و آنچه را [بدان] بيم داده شده‏اند به ريشخند گرفتند (۵۶)

سوره ۱۹: مريم - جزء ۱۶

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾

اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم [همان] گفتار درستى كه در آن شك مى‏كنند (۳۴)

 

سوره ۲۰: طه - جزء ۱۶

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾

پس بلندمرتبه است‏خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن و بگو پروردگارا بر دانشم بيفزاى (۱۱۴)

 

سوره ۲۱: الأنبياء - جزء ۱۷

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾

آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‏اند بگو برهانتان را بياوريد اين است‏يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده [نه] بلكه بيشترشان حق را نمى‏شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند (۲۴)

 

سوره ۲۱: الأنبياء - جزء ۱۷

وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾

و وعده حق نزديك گردد ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيده‏اند خيره مى‏شود [و مى‏گويند] اى واى بر ما كه از اين [روز] در غفلت بوديم بلكه ما ستمگر بوديم (۹۷)

 

سوره ۲۲: الحج - جزء ۱۷

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۶﴾

اين [قدرت نماييها] بدان سبب است كه خدا خود حق است و اوست كه مردگان را زنده مى‏كند و [هم] اوست كه بر هر چيزى تواناست (۶)

 

سوره ۲۲: الحج - جزء ۱۷

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۶۲﴾

[آرى] اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى‏خوانند آن باطل است و اين خداست كه والا و بزرگ است (۶۲)

 

سوره ۲۳: المؤمنون - جزء ۱۸

وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ ﴿۷۱﴾

و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مى‏كرد قطعا آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‏شد [نه] بلكه يادنامه‏شان را به آنان داده‏ايم ولى آنها از [پيروى] يادنامه خود رويگردانند (۷۱)

 

سوره ۲۳: المؤمنون - جزء ۱۸

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ﴿۱۱۶﴾

پس والاست‏خدا فرمانرواى برحق خدايى جز او نيست [اوست] پروردگار عرش گرانمايه (۱۱۶)

 

سوره ۲۴: النور - جزء ۱۸

يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ ﴿۲۵﴾

آن روز خدا جزاى شايسته آنان را به طور كامل مى‏دهد و خواهند دانست كه خدا همان حقيقت آشكار است (۲۵)

 

سوره ۲۴: النور - جزء ۱۸

وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿۴۹﴾

و اگر حق به جانب ايشان باشد به حال اطاعت به سوى او مى‏آيند (۴۹)        

 

سوره ۲۵: الفرقان - جزء ۱۹

الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿۲۶﴾

آن روز فرمانروايى بحق از آن [خداى] رحمان است و روزى است كه بر كافران بسى دشوار است (۲۶)

 

سوره ۲۷: النمل - جزء ۲۰

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾

پس بر خدا توكل كن كه تو واقعا بر حق آشكارى (۷۹)  

 

سوره ۲۸: القصص - جزء ۲۰

وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾

و او و سپاهيانش در آن سرزمين به ناحق سركشى كردند و پنداشتند كه به سوى ما بازگردانيده نمى‏شوند (۳۹)

 

سوره ۲۸: القصص - جزء ۲۰

فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾

پس چون حق از جانب ما برايشان آمد گفتند چرا نظير آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آيا به آنچه قبلا به موسى داده شد كفر نورزيدند گفتند دو ساحر با هم ساخته‏اند و گفتند ما همه را منكريم (۴۸)

 

سوره ۲۸: القصص - جزء ۲۰

وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾

و چون بر ايشان فرو خوانده مى‏شود مى‏گويند بدان ايمان آورديم كه آن درست است [و] از طرف پروردگار ماست ما پيش از آن [هم] از تسليم‏شوندگان بوديم (۵۳)

سوره ۲۸: القصص - جزء ۲۰

وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۷۵﴾

و از ميان هر امتى گواهى بيرون مى‏كشيم و مى‏گوييم برهان خود را بياوريد پس بدانند كه حق از آن خداست و آنچه برمى‏بافتند از دستشان مى‏رود (۷۵)

 

سوره ۳۱: لقمان - جزء ۲۱

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۳۰﴾

اين[ها همه] دليل آن است كه خدا خود حق است و غير از او هر چه را كه مى‏خوانند باطل است و خدا همان بلندمرتبه بزرگ است (۳۰)

 

سوره ۳۲: السجدة - جزء ۲۱

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳﴾

آيا مى‏گويند آن را بربافته است [نه چنين است] بلكه آن حق و از جانب پروردگار توست تا مردمى را كه پيش از تو بيم‏دهنده‏اى براى آنان نيامده است هشدار دهى اميد كه راه يابند (۳)

 

 

 

سوره ۳۳: الأحزاب - جزء ۲۱

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ﴿۴﴾

خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را كه مورد ظهار قرار مى‏دهيد مادران شما نگردانيده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است اين گفتار شما به زبان شماست و[لى] خدا حقيقت را مى‏گويد و او[ست كه] به راه راست هدايت مى‏كند (۴)

 

سوره ۳۳: الأحزاب - جزء ۲۲

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا ﴿۵۳﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد داخل اتاقهاى پيامبر مشويد مگر آنكه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بى‏آنكه در انتظار پخته‏شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بى‏آنكه سرگرم سخنى گرديد اين [رفتار] شما پيامبر را مى‏رنجاند و[لى] از شما شرم مى‏دارد و حال آنكه خدا از حق[گويى] شرم نمى‏كند و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزه‏تر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقا [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (۵۳)

 

سوره ۳۴: سبأ - جزء ۲۲

وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۲۳﴾

و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمى‏بخشد مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود مى‏گويند پروردگارتان چه فرمود مى گويند حقيقت و هموست بلندمرتبه و بزرگ (۲۳)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس