دانش آموزی - 250

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

سال پنجم هجرت و غزوه خندق

بازديد: 181

سال پنجم هجرت و غزوه خندق

غزوه خندق(يا احزاب)

 

از حوادث مهم سال پنجم هجرت كه به قول معروف در ماه شوال آن سال اتفاق افتاد جنگ خندق بود،كه با توجه به كثرت سپاه و تجهيز لشكريان قريش،و محاصره طولانى و نبودن آذوقه كافى در شهر مدينه،و دشوارى وضع اقتصادى،كارشكنى‏هاى داخلى كه از ناحيه يهود بنى قريظه و منافقين مى‏شد و به سختى مسلمانان را تهديد مى‏كرد،براى پيغمبر اسلام و پيروان آن بزرگوار يكى از سخت‏ترين جنگها و دشوارترين درگيريهايى بود كه با دشمن داشتند و مانند گذشته به كمك و يارى خداى تعالى و ايمان و فداكارى و استقامت،بر همه اين مشكلات پيروز شده و همه دشمنان را مغلوب ساختند و از اين كارزار سخت و دشوار نيز فاتح و سربلند و پيروز بيرون آمدند.

 

در پايان غزوه بدر صغرى گفته شد كه چون مشركين به دستور ابو سفيان در بدر صغرى حاضر نشدند و آن سال را مناسب براى جنگ نديدند مورد شماتت و سرزنش بزرگان قريش و مردم مكه قرار گرفته و قبايل عرب بازگشت آنها را حمل بر ترس و فرار از برابر مسلمانان كردند،و از اين رو ابو سفيان تصميم گرفت لكه اين ننگ را از دامن خود بشويد و بار ديگر شوكت و عظمت خود را به رخ مسلمانان و ساكنان شبه جزيره عربستان بكشد و به همين منظور نزديك به يك سال،يعنى از ذى قعده سال چهارم تا شوال سال پنجم در صدد تهيه سربازان جنگى و ابزار و اسلحه كافى براى چنين جنگ بزرگى بر آمده و توانستند روزى كه از مكه به سمت مدينه حركت كردندبيش از ده هزار مرد جنگى را با تمام تجهيزات بسيج كنند به شرحى كه در ذيل خواهيد خواند.

 

عامل ديگرى كه در بسيج اين لشكر زياد و ترتيب دادن اين جنگ مهم بسيار مؤثر بود،تحريكات جمعى از بزرگان يهود بنى نضير و بنى وايل مانند حيى بن اخطب و هوذة بن قيس بود كه چون به دستور پيغمبر اسلام ناچار به خروج از مدينه و جلاى وطن گرديدندـبه شرحى كه پيش از اين گذشتـدر صدد انتقام از محمد(ص)بر آمده و سفرى به مكه و نزد قريش رفتند و آنها را بر ضد مسلمانان و پيغمبر اسلام تحريك كرده و به آنها اطمينان دادند كه اگر شما به جنگ او برويد ما همه گونه كمك و مساعدت به شما خواهيم كرد،تا آنجا كه نوشته‏اند:وقتى قريش حال بنى النضير را از ايشان پرسيدند آنها در پاسخ گفتند:

 

بنى النضير در ميان خبير و يثرب چشم به راه شما هستند تا بر محمد و يارانش هجوم بريد و آنان به كمك شما بشتابند.چون از حال بنى قريظهـكه هنوز در مدينه سكونت داشتندـجويا شدند گفتند:آنها نيز منتظر هستند تا چه وقت شما به شهرشان برسيد و آن وقت پيمان خود را با محمد بشكنند و به يارى شما بشتابند.

 

قرشيان كه در اثر مبارزات طولانى با مسلمانان تا حدودى خسته به نظر مى‏رسيدند و از طرفى تدريجا عقايدشان نسبت به مراسم دينى قريش و آيين بت پرستى سست شده و به حال ترديد در آمده بودند،براى اطمينان خاطر نسبت به مرام و آيين خود از آنها كه جزء بزرگان يهود و اهل كتاب به شمار مى‏رفتند سؤال كردند:راستى!شما كه اهل كتاب هستيد و از آيين ما و محمد اطلاعات كافى داريد به ما بگوييد:آيا آيين ما بهتر است يا دين محمد؟

 

يهوديان در اينجا روى دشمنى با پيغمبر اسلام(ص)و عناد با آن بزرگوار از يك حقيقت مسلم و قطعى دست برداشته و براى خوشايند و تحريك آنها آشكارا حق كشى كرده و پاسخ دادند:مطمئن باشيد كه شما بر حق هستيد و آيين شما از دين او بهتر است. (1) قرآن كريم در مذمت آنان بسيار زيبا گويد:

 

«الم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت و الطاغوت و يقولون للذين كفروا هؤلاء اهدى من الذين آمنوا سبيلا،اولئك الذين لعنهم الله و من يلعن الله فلن تجد له نصيرا» (2)

 

[آيا نديدى آنان را كه بهره‏اى از كتاب داشتند به جبت و طاغوت مى‏گروند و به كافران گويند:راه شما به هدايت نزديكتر از راه مؤمنان است،آنهايند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند ياورى براى او نخواهى يافت.]و از برخى از تواريخ نقل شده كه يهوديان براى اطمينان قريش به مسجد الحرام آمده و در برابر بتهاى مشركين سجده كرده و خواستند با اين رفتار عملا نيز حقانيت آيين آنها را ثابت كنند.

 

قريش مكه با اين جريان از نصرت يهود مطمئن شده و با سخنان آنها به آيين باطل خود دلگرم گشته و آمادگى خود را براى جنگ با مسلمانان اعلام كردند.

 

حيى بن اخطب و ديگر بزرگان يهود وقتى قرشيان را آماده كردند به نزد قبايل ديگرى كه در حجاز سكونت داشتند مانند قبيله غطفان،بنى مره و بنى فزاره و هر كدام كه روى جهتى با پيغمبر و مسلمانان عداوت و دشمنى داشتند آمده و آنها را نيز با سخنانى نظير آنچه به قريش گفته بودند براى جنگ با مسلمانان تحريك و آماده كرده و پس از گذشتن چند روز دسته‏هاى مختلف از ميان قبايل به مكه آمده و با قريش ائتلاف كرده به سوى مدينه حركت كردند.رياست قريش با ابو سفيان بود و قبايل ديگر نيز هر كدام تحت رياست و فرماندهى يكى از بزرگان خويش حركت كردند و رياست همه سپاه را نيز به ابو سفيان واگذار كردند،و چنانكه گفته‏اند :وقتى از مكه خارج شدند متجاوز از ده هزار سپاه بودند.

رسيدن خبر به مدينه و دستور حفر خندق

 

خبر حركت لشكر قريش به رسول خدا(ص)رسيد و براى مقابله با اين لشكر جرار در فكر فرو رفتند و چاره‏اى جز آنكه در مدينه بمانند و حالت دفاعى به خود گيرند نديدند،اما باز هم براى حفظ شهر از حمله دشمن،تدبيرى لازم بود،از اين جهت پيغمبر اسلام با اصحاب خود در اين باره مشورت كرد و سلمان فارسى كه در آن وقت از قيد بردگى آزاد شده بودـبه شرحى كه در جاى خود مذكور شدـو مى‏توانست در جنگها شركت كند پيشنهادى داد كه مورد تصويب قرار گرفت و قرار شد بدان عمل كنند.

 

سلمان گفت:اى رسول خدا در شهرهاى ما اهل فارس معمول است كه چون لشكر زيادى به شهر هجوم آورند كه مردم آن شهر را تاب مقاومت با آنها نباشد اطراف خود را خندقى حفر مى‏كنند و راه حمله را بر دشمن مى‏بندند،اينك به نظر من خوب است دستور دهيد آن قسمت از شهر مدينه را كه سر راه دشمن مى‏باشد خندقى حفر كنند.رسول خدا(ص)اين نظريه را پسنديد و قرار شد قسمت زيادى از شمال و بخصوص شمال غربى مدينه را به صورت هلالى خندق بكنند،و روى هم رفته قسمتى را كه پيغمبر دستور حفر خندق در آن قسمت داد قسمت شمالى مدينه بود كه شامل ناحيه احد مى‏شد و تا نقطه‏اى به نام راتج را مى‏گرفت،چون در قسمت جنوب غربى و جنوب،محله قبا و باغستانهاى آنجا بود و در ناحيه شرقى نيز يهود بنى قريظه سكونت داشتند و لشكر دشمن ناچار بود از همان ناحيه شمال و قسمتى از شمال غربى به مدينه بتازد و از اين رو فقط همان قسمت را براى حفر خندق انتخاب كردند.

 

پيغمبر خدا دستور داد براى اين كار خطى در آن قسمت ترسيم كنند و هر ده ذراع و يا چهل ذراع و يا به گفته برخى بيست گام و سى گام را ميان ده نفر از مهاجر و انصارتقسيم كرد،براى خود نيز مانند افراد ديگر قسمتى را معين كرد تا در رديف مهاجرين آن قسمت را به دست خود حفر كنند.

فضيلتى از سلمان

 

سلمان با اينكه طبق رواياتى كه در شرح حال او گذشت عمرى طولانى داشت،مردى نيرومند و كارگر خوبى بود كه در هر روز به اندازه چند نفر كار مى‏كرد و از اين رو ميان مهاجر و انصار درباره او اختلاف افتاد و هر دسته او را از خود مى‏دانستند،مهاجرين مى‏گفتند:سلمان از ماست و انصار مى‏گفتند:از ماست؟

 

رسول خدا(ص)كه چنان ديد فرمود:

 

«السلمان منا اهل البيت»

 

[سلمان از ما خاندان است.]

سختى كار

 

پيش از اين اشاره شد كه ائتلاف احزاب و داستان جنگ خندق در وقتى اتفاق افتاد كه در مدينه خشكسالى شده بود و مردم شهر از نظر آذوقه و مواد خوراكى در فشار و مضيقه بودند و از اين رو وقتى خبر حركت آن سپاه عظيم و مجهز به مردم مدينه رسيد سخت به وحشت افتادند،منتهى آنان كه ايمان محكمترى داشتند دل به نصرت خدا بسته و اين حادثه را آزمايشى براى خود مى‏دانستند ولى آنها كه پايه ايمانشان سست و يا در دل نفاق داشتند نمى‏توانستند اضطراب و وحشت خود را پنهان كنند و همه جا سخن از سقوط شهر مدينه و اسارت زنان و كودكان به دست دشمن به ميان آورده و پس از ورود لشكريان قريش و مدت محاصره نيز به بهانه‏هاى مختلف از فرمان رسول خدا(ص)و توقف در كنار خندق سرپيچى كرده و فرار مى‏كردند،و سخنان ناهنجارى كه موجب ترس و دلسردى ديگران نيز بود به زبان آورده و نفاق باطنى و بى‏ايمانى خود را همه جا آشكار مى‏ساختند،به شرحى كه در جاى خود مذكور خواهد شد.

 

و به عبارت روشنتر به دنبال خبر حركت لشكر احزاب وحشت سرتاسر مدينه رافرا گرفت با اين تفاوت كه افراد با ايمان با علم به اينكه آزمايش سختى در پيش دارند از اين وحشت داشتند كه آيا بتوانند بخوبى از عهده آزمايش برآيند يا نه؟و افراد سست عقيده و منافق از سرنوشت خود و زن و بچه و اموال و داراييشان وحشت داشتند،اينان در كار حفر خندق نيز سستى مى‏ورزيدند و تا جايى كه مى‏توانستند شانه از زير كار خالى كرده فرار مى‏كردند و در عوض مردمان با ايمان با كمال جديت و علاقه و كوشش كار مى‏كردند.

 

اگر احيانا احتياجى ضرورى پيدا مى‏كردند كه دست از كار كشيده و سرى به خانه و زن و فرزند خود بزنند از رهبر بزرگوار خود اجازه مى‏گرفتند و با موافقت آن حضرت بسرعت به خانه آمده و باز مى‏گشتند و بر عكس منافقان و افراد سست ايمان براى فرار از كار،نا امن بودن شهر و خانه را بهانه قرار داده و يا به بهانه‏هاى مختلف ديگر بيشتر وقت خود را در خانه مى‏گذراندند و بلكه گاهى ديگران را نيز به فرار وا مى‏داشتند.

 

خداى تعالى درباره مؤمنان آيه ذيل را به پيغمبر نازل فرمود:

 

«انما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله و اذا كانوا على امر جامع لم يذهبوا حتى يستأذنوه إن الذين يستأدنك أولئك الذين يؤمنون بالله و رسوله فاذا استاذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم الله ان الله غفور رحيم» (3)

 

[جز اين نيست كه مؤمنان حقيقى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان كامل دارند و هر گاه در كارهاى عمومى كه حضورشان لازم باشد حاضر شوند تا اجازه نگيرند از نزد وى بيرون نروند كسانى كه از تو اجازه گيرند همان كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده‏اند و چون از تو براى بعضى كارهاشان اجازه خواستند به هر كدامشان كه خواستى اجازه بده و براى ايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده و مهربان است.]

 

و درباره منافقان نيز در دو آيه بعد فرموده: «...فليحذر الذين يخالفون عن امره أن تصيبهم فتنة او يصيبهم عذاب اليم» .

 

[بايد كسانى كه از امر خدا مخالفت مى‏كنند بترسند از اينكه دچار فتنه‏اى گردند يا به عذاب دردناكى دچار شوند.]

 

و نيز فرموده:

 

«و إذ قالت طائفة منهم يا اهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا و يستأذن فريق منهم النبى يقولون ان بيوتنا عورة و ما هى بعورة ان يريدون الا فرارا» (4)

 

[آن گاه كه گروهى از ايشان گفتند اى مردم يثرب جاى ماندن شما نيست باز گرديد و گروهى از ايشان از پيغمبرشان اجازه خواسته و مى‏گفتند خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است!خانه‏هاشان بى‏حفاظ نبود و جز فرار كردن قصد ديگرى نداشتند.]

 

و بخصوص وقتى شنيدند يهود بنى قريظه نيز پيمان شكنى كرده و با احزاب و دشمنان ائتلاف كرده و مى‏خواهند از پشت بر آنها حمله كنند،اين ترس و اضطراب خيلى شديدتر شد.

 

به هر صورت مسلمانان به كار حفر خندق مشغول گشته و هر كس روى سهمى كه برايش مقرر شده بود به حفارى مشغول شد و با تمام مشكلاتى كه براى آنها داشت كار بسرعت پيش مى‏رفت.

 

چنانكه بيشتر مورخين نوشته‏اند كار حفر خندق شش روزه به پايان رسيد و علت عمده اين سرعت عمل و پيشرفت كار هم آن بود كه خود پيغمبر اسلام نيز مانند يكى از افراد معمولى كار مى‏كرد و مسلمانان كه مى‏ديدند رهبر عالى قدرشان نيز با آن همه گرفتارى و مشكلات و بلكه گرسنگى و نخوردن غذاى كافى به اندازه يك مسلمان عادى كلنگ مى‏زند و سنگ و خاك به دوش مى‏كشد به فعاليت و كار تشويق مى‏شدند و موجب سرعت عمل آنها مى‏گرديد.

 

مسلمانان براى سرگرمى و رفع خستگى خود ارجوزه‏هايى مى‏خواندند و گاهى به صورت سرود دسته جمعى همگى با هم،همصدا مى‏شدند و رسول خدا(ص)نيز گاهى‏در همه سرود و گاهى در جمله آخر و قافيه آن با آنان همصدا مى‏شد.از جمله اين رجز بود كه با صداى بلند مى‏خواندند و عبد الله بن رواحه آن را سروده بود:

 

لا هم لو لا انت ما اهتدينا

و لا تصدقنا و لا صلينا

فانزلن سكينة علينا

و ثبت الاقدام ان لاقينا

ان الاولاء قد بغوا علينا

اذا ارادوا فتنة ابينا

صدور چند معجزه از پيغمبر خدا(ص)در حفر خندق

 

پيش از اين گفته شد كه يكى از نشانه‏ها و علايم نبوت كه پيغمبر صادق را از كاذب متمايز و جدا مى‏سازد«معجزه»است،معجزه عبارت است از آن عملى كه از نظر عقلى انجام آن محال نباشد ولى افراد عادى هم از انجام آن عاجزند،و پيغمبران الهى داراى انواع معجزات بوده‏اند و از پيغمبر اسلام نيز معجزات زيادى در مكه و مدينه به ظهور پيوست كه برخى از آنها در بحثهاى گذشته مذكور شد.در جنگ خندق چند معجزه آشكار از آن حضرت ديده شد كه مورخين بخصوص براى آنها بابى جداگانه باز كرده‏اند از آن جمله«نرم شدن سنگ از بركت دعا و آب دهان پيغمبر»بود كه ابن هشام و بخارى و ديگران نوشته‏اند و از جابر نقل كنند كه گفت:

 

در قسمتى از خندق،سنگ بزرگى ظاهر شد كه كار كندن خندق را مشكل ساخت جريان را به رسول خدا(ص)گزارش دادند،حضرت ظرف آبى طلبيد و مقدارى از آب دهان خويش در آن انداخت سپس دعايى بر آن خوانده پيش رفت و آن آب را بدان سنگ پاشيد و فرمود:اكنون بكنيد!

 

جابر گويد:به خدا سوگند،آن سنگ سخت،از بركت آب دهان و دعاى پيغمبر،مانند خاك نرم شد و با بيل و كلنگ به آسانى آن را كندند.

بركتى كه در خرما پيدا شد

 

بشير بن سعد از كسانى بود كه حفر خندق مى‏كرد و شوهر خواهر عبد الله بن رواحه بود كه اشعارى از او ذكر شد.دختر همين بشير گويد:روزى مادرم مقدارى خرما در دامان من ريخت و گفت:اينها را براى پدرت بشير و داييت عبد الله ببر!به گفته مادرم خرماها را به كنار خندق آورده و براى اينكه پدر و داييم را پيدا كنم به اين طرف و آن طرف مى‏رفتم،در اين ميان رسول خدا(ص)مرا ديد و به من فرمود:دخترك نزديك بيا ببينم چه در دامن دارى؟گفتم :اى رسول خدا مقدارى خرماست كه مادرم داده تا براى چاشت پدرم بشير و داييم عبد الله بن رواحه ببرم.

 

فرمود:آن را پيش بياور.

 

من نزديك رفتم و خرماها را در دستهاى پيغمبر ريختم و چندان نبود كه دستهاى آن حضرت را پر كند،پس رسول خدا(ص)دستور داد پارچه بزرگى آوردند و آن را پهن كرد.خرماها را روى آن ريخت،آن گاه به مردى فرمود:اهل خندق را خبر كن تا همگى براى غذاى چاشت بيايند.

 

آن مرد فريادى زده مردم را به خوردن چاشت دعوت كرد ناگاه تمام كسانى كه مشغول حفر خندق بودند دست كشيده اطراف آن چادرى كه پهن شده بود نشستند و شروع به خوردن كردند.

 

دختر بشير گويد:من ايستاده بودم و با كمال تعجب ديدم كه همگى از آن خرما خوردند و رفتند و باز هم در آن پارچه خرما بود!

بركت غذاى جابر

 

داستان بركت غذاى جابر را محدثين شيعه و سنى و اهل تاريخ مختلف نقل كرده‏اند و اجمال داستان كه در مجمع البيان طبرسى و صحيح بخارى و كتابهاى ديگر آمده اين است كه جابر گويد :روزى از آن روزها كه مسلمانان به كار حفر خندق مشغول بودند به سراغ رسول خدا(ص)رفتم و آن حضرت را در مسجدى كه در آن نزديك بود مشاهده كردم كه رداى خود را زير سر گذارده و به پشت خوابيده و براى آنكه گرسنگى در او اثر نكند و خالى بودن شكم او مانع از كار حفر خندق نشودسنگى به شكم خود بسته است. (5)

 

جابر گويد:آن وضع را كه ديدم به فكر افتادم تا غذايى تهيه كرده و آن حضرت را به خانه ببرم،از اين رو به خانه رفتم و بزغاله‏اى را كه در منزل داشتم و از نظر اندام متوسط بودـنه چاق و نه لاغرـذبح كردم و از زنم پرسيدم:چه در خانه دارى؟گفت:يك صاع (6) جو،بدو گفتم:اين بزغاله را بپز و جو را نيز آرد كن و نانى بپز تا من امشب رسول خدا(ص)را به خانه بياورم.زن قبول كرد و من كنار خندق آمدم و دوباره پس از ساعتى از آن حضرت اجازه گرفته بازگشتم و ديدم بزغاله پخته شده و چند قرص نان نيز پخته است.به نزد رسول خدا(ص)رفتم و چون شام شد و مردم دست از كار كشيده و خواستند به خانه‏هاى خود بروند از آن حضرت دعوت كردم تا شام را در خانه ما صرف كند.رسول خدا(ص)پرسيد:چه در خانه دارى؟من جريان بزغاله و يك صاع جو را عرض كردم.حضرت دستور داد جار بزنند تا همه افرادى كه در حفر خندق كار مى‏كردند شام را در خانه جابر صرف كنند.

 

و در نقل ديگرى است كه خود آن حضرت فرياد برداشت:

 

«يا اهل الخندق ان جابرا صنع لكم شوربا فحي هلاكم»

 

[اى اهل خندق جابر براى شما شوربايى ساخته همگى بياييد!]

 

جابر گويد:خدا مى‏داند در آن وقت چه بر من گذشت و با خود گفتم:«انا لله و انا اليه راجعون»،زيرا مى‏ديدم آن گروه بسيار(كه طبق مشهور بيش از هفتصد نفر بودند)همگى به راه افتادند و به فكر فرو رفتم كه چگونه از آن اندك غذا مى‏خواهند بخورند و سير شوند،از اين رو بسرعت خود را به خانه رسانده به همسرم گفتم:اى زن!رسوا شدم،رسول خدا با همه مردم به خانه ما مى‏آيند!

 

زن گفت:آيا پيغمبر از تو پرسيد چه در خانه دارى؟

 

گفتم:آرى

 

همسرم گفت:پس ناراحت نباش خدا و رسول او به جريان داناتر هستند و براستى آن زن با همين يك جمله اندوه بزرگى را از دل من دور كرد،و بخوبى مرا دلدارى داد.

 

در اين وقت پيغمبر وارد شد و يكسره به سوى مطبخ آمد و سر ديگ و تنور رفت و دستور داد پارچه‏اى روى ديگ و پارچه‏اى نيز روى تنور نان انداختند و خود ايستاد و فرمان داد مسلمانان ده نفر ده نفر بيايند و براى هر دسته مقدارى نان از زير پارچه از تنور بيرون مى‏آورد و با دست خود در كاسه‏هاى بزرگى كه تهيه شد،تريد مى‏كرد.سپس به دست خود ملاقه را مى‏گرفت و سر ديگ مى‏آمد و آبگوشت روى نانها مى‏ريخت و قدرى گوشت هم روى آن مى‏گذارد و به آنها مى‏داد و در هر بار پارچه‏اى را كه روى ديگ و تنور بود دوباره روى آن مى‏انداخت و بدين ترتيب همه آن جمعيت بسيار را سير كرد و پس از همه ما نيز با خود او غذا خورديم و به همسايه‏ها نيز داديم.

 

و در نقل ديگرى است كه گويد:خانه ما هم تنگ بود و حضرت با دست خود به ديوارهاى اطراف اشاره مى‏كرد و آنها به عقب مى‏رفت و همه مردم را در خانه بدين ترتيب جاى داد.

برقى كه از سنگ جهيد

 

عمرو بن عوف گويد:سهم من،سلمان،حذيفه،نعمان و شش تن ديگر از انصار چهل ذراع شده بود و مشغول كندن آن قسمت بوديم كه ناگهان سنگ سختى بيرون آمد كه كلنگ در آن كارگر نبود و چند كلنگ را هم شكست ولى خود آن سنگ شكسته نشد،ما كه چنان ديديم به سلمان گفتيم:

 

پيش رسول خدا برو و ماجراى اين سنگ را به آن حضرت بگو تا اگر اجازه‏مى‏دهد از پشت سنگ حفر نموده و راه خندق را كج كنيم و گرنه دستور ديگرى به ما بدهد.زيرا ما بدون اجازه او نمى‏خواهيم راه را كج كنيم،سلمان خود را به آن حضرت رسانده و جريان را معروض داشت .پيغمبر از جا برخاست و در حالى كه همه آن نه نفر كنار خندق ايستاده بودند تا سلمان دستورى بياورد پيش آنها آمد و كلنگ سلمان را گرفت و وارد خندق شد و با دست خود كلنگى به آن سنگ زد و قسمتى از آن سنگ شكسته شد و برقى خيره كننده جستن كرد كه شعاع زيادى را روشن نمود،همچون چراغى كه در دل شب فضاى مدينه را روشن سازد.پيغمبر بانگ به تكبير(الله اكبر)بلند كرد و مسلمانان ديگر نيز بانگ الله اكبر برداشتند،سپس رسول خدا(ص)كلنگ دوم را زد و قسمت ديگرى از سنگ شكسته شد و مانند بار اول برق زيادى جستن كرد و دوباره پيغمبر تكبير گفت و مسلمانان نيز تكبير گفتند و براى سومين بار كلنگ زد و برق جستن نمود و همگى تكبير گفتند.

 

سنگ شكست و رسول خدا(ص)دست خود را به دست سلمان گرفت و از خندق بيرون آمد و چون سلمان ماجراى آن برقهاى زياد و خيره كننده و تكبير آن حضرت را به دنبال آنها پرسيد؟پيغمبر (ص)در حالى كه ديگران نيز مى‏شنيدند فرمود:كلنگ نخست را كه زدم و آن برق جهيد،در آن برق قصرهاى حيره و مداين را كه همچون دندانهاى نيش سگان مى‏نمود مشاهده كردم و جبرئيل به من خبر داد كه امت من آن كاخها را فتح خواهند كرد،در دومين برق كاخهاى سرخ سرزمين روم برايم آشكار شد و جبرئيل به من خبر داد كه امت من بر آنها چيره مى‏شوند و در سومين برق قصرهاى صنعا را ديدم و جبرئيل مرا خبر داد كه امتم آن قصرها را مى‏گشايند،پس بشارت باد شما را!

 

گروهى از منافقان كه اين سخن را شنيدند از روى تمسخر به هم گفتند:آيا از اين مرد تعجب نمى‏كنيد!و اين نويدهاى دروغ او را باور مى‏كنيد؟وى مدعى است كه از يثرب قصرهاى حيره و مدائن را مى‏بيند و وعده فتح آنها را به مردم مى‏دهد و شما اكنون از ترس به دور خود خندق مى‏كنيد و جرئت بيرون رفتن از آن را نداريد!

 

كار حفر خندق در شش روز به انجام رسيد و رسول خدا(ص)براى رفت و آمد از آن،هشت راه قرار داد كه فقط از آن هشت راه رفت و آمد به خارج خندق مقدور بود،و در مقابل هر راهى كه به خارج خندق متصل مى‏شد يك نفر از مهاجر و يك تن از انصار را با گروهى از سربازان اسلام گماشت تا از آن نگهبانى و محافظت كنند.سپس به داخل شهر آمده ابن ام مكتوم را در مدينه به جاى خود گمارده و زنها و بچه‏ها را در قلعه‏هاى شهر جاى داد و برج و باروى شهر را نيز محكم كرده با سه هزار نفر از مردان مسلمان براى جنگ با احزاب قريش حركت كرد و تا جلوى خندق آمد و صفوف مسلمانان را طورى قرار داد كه كوه«سلع» (7) پشت سرشان قرار داشت و كوه احد در برابرشان بود و خندق ميان آنها را با دشمن جدا مى‏كرد،و پيش از اينكه لشكر قريش به مدينه برسد تمام اين كارها سروصورت پيدا كرده و انجام شده بود. (8)

 

پى‏نوشتها:

 

1.محمد حسنين هيكل در تاريخ خود به نام حيات محمد از يكى از نويسندگان يهود به نام دكتر اسرائيل و لفنسون كه كتابى به نام تاريخ يهوديان و عربستان نگاشته نقل مى‏كند كه وى در اينجا به همكيشان خود خرده گرفته و رفتار آنها را كه بت پرستى قريش را بر توحيد ترجيح دادند ناروا مى‏شمارد و در اين باره چنين مى‏گويد:

 

«لازم بود يهودان چنين خطايى را مرتكب نشوند و بر فرض آنكه بزرگان قريش هم تقاضاى آنها را رد مى‏كردند به آنها نگويند:بت پرستى بهتر از توحيد است،زيرا بنى اسرائيل كه قرنهاى زيادى در ميان ملل بت‏پرست پرچمدار توحيد بودند و به واسطه ايمان به خداى يگانه در دوره‏هاى مختلف تاريخ فلاكتها و بدبختيهاى بزرگ را تحمل مى‏كردند وظيفه داشتند در راه خوار ساختن مشركان از جان خود نيز دريغ نكنند،از اين گذشته پناه بردن به بت پرستان براى يهوديان مناسب نبود و اين كردار ناروا با تعليمات تورات كه آنها را به دشمنى بت پرستان مى‏خواند مخالف بود.»

 

2.سوره نساء،آيه .51

 

3.سوره نور،آيه .62

 

4.سوره احزاب،آيه .13

 

5.از روايات چنين معلوم مى‏شود كه در داستان حفر خندق به خاطر نبودن آذوقه كافى رسول خدا(ص)ـو مسلمانان گاهى چند روز به گرسنگى به سر مى‏بردند،از آن جمله شيخ صدوق در عيون الاخبار به سند خود از على(ع)روايت كرده كه فرمود:ما با پيغمبر(ص)ـبه حفر خندق مشغول بوديم كه فاطمه به نزد آن حضرت آمد و تكه نانى با خود آورده و به پيغمبر داد،رسول خدا از فاطمه پرسيد:اين تكه نان از كجاست؟عرض كرد:قرص نانى براى حسن و حسين پختم و اين تكه را براى شما آوردم،پيغمبر فرمود:اين نخستين غذايى است كه پس از سه روز داخل دهان پدرت مى‏شود!

 

6.«صاع»سه كيلو است.

 

7.كوه«سلع»در قسمت غربى مدينه است و مسجد«فتح»كه از جمله مساجد هفت‏گانه مورد بازديد زايران است در كنار همان كوه قرار گرفته و خندقى را كه مسلمانان حفر كرده بودندـو گويند :هنوز هم آثارى از آن به چشم مى‏خوردـآن طرف اين كوه بوده به طورى كه خندق ميان اين كوه و كوه احد حفر شده بود.

 

8.به نقل برخى از محدثين سه روز پيش از رسيدن لشكر قريش رسول خدا(ص)از اين كارها فراغت يافت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

بازديد: 429

نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

قرآن چیزی جز کتاب هدایت در زندگی نیست: "هدی للمتقین". قرآن کتابی است برای انتخاب بهترین زندگی که سعادت جاودانه در پرتو آن تحقق می‌یابد. آیا قرآن در مورد چگونه زیستن است و چگونگی رفتار را با خداوند و انسان‌هایی دیگر به خوبی تبیین نموده است.

زندگی حقیقی و حیات طیبه در پرتو علم به دستورها و رهنمودهای قرآن شکل می‌گیرد: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اجابت کنید خدا و رسولش را هنگامی که شما را به چیزی می‌خواند که مایه حیات شما است" نیز فرمود: "هر کس کار شایسته انجام دهد، مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، پس او را حیات و زندگی پاکیزه بخشیم".

چون قرآن روش درست زیستن را به انسان می‌آموزد و برنامه‌ای را که در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی انسان و تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی اوست، ارائه می‌دهد، به میزانی که انسان آموزه‌ها و دستورهای قرآن را در زندگی به کار بندد، موفقیت کسب خواهد کرد اما هر اندازه از قرآن فاصله بگیرد، دچار خسارت و ضرر خواهد شد.

زندگی قرآنی بر اساس رعایت مقررات و عدالت و احسان و صفا و صمیمیت است و مردمی که این گونه زندگی کنند، دارای اطمینان خاطر و آسایش خواهند بود و سعادت ابدی و جاودانه را در آغوش خواهند گرفت؛ البته آگاهی کامل نسبت به این موضوع نیازمند بحث و بررسی گسترده و تأمل در آیاتی از قرآن است که چگونگی رفتار مسلمان را تبیین می‌کند. جهت اطلاع بیشتر با استفاده از فهرست موضوعی تفسیر نمونه موضوع "رفتار یک مسلمان و چگونگی جامعه اسلامی" را ملاحظه فرمایید.

 

 

اعجاز تأثیری قرآن

قرآن حکیم از نظر تأثیرات خود نیز معجزه است و آن تأثیری که در قرآن هست در هیچ کتاب انسانی وجود ندارد و به وسیله همین تأثیر در دنیا منتشر و آن را روشن نموده است. نخستین علاقه تأثیر با روح انسانی است، هرگاه روح ، مأثر و منقلب شود، در تصوّرات، گفتار وکردار انسانی نیز انقلاب حاصل می گردد زیرا مرکز این سه چیز دل یا روح است. حدیث حضرت رسول صلی الله علیه و سلم این حقیقت را چنین اظهار فرموده است که در بدن انسان چیزی ( پاره گوشتی ) هست که هرگاه آن درست شود تمام بدن درست خواهد شد( بخاری ) بنابر این روح مرکز اصلاح است. لاکن روح چیزی است از( امر ربّی ) و آسمانی است و زمینی نیست. لذا هر کتاب آسمان کلام ربّ می باشد و به وسیله آن، روح که از( امر ربّی) است اصلاح می شود.  ملّت و مملکتی که در آن قرآن حکیم ظاهر ونازل شد مرکز تمام مفاسد اخلاقی وعقیدتی جهان بود یعنی مفاسد اعتقادی سرزمین و ملّت عرب به جای رسیده بود که اسمی از خدا پرستی وجود نداشت و بت پرستی بین مردم به طور عموم شایع بود. انصاف و عدالت به کلّی محو و معدوم بود و تمام جزیرة العرب به صورت ستمکده ای در آمده بود و هر قوی و مستکبر، مستضعف و ناتوان را می بلعید  به علّت عدم وسائل کسب معاش تنها سرقت وغارت وسیله معاش آنان بود از این مظالم ناشی از قساوت قلب، اولاد بی گناه ایشان هم از تلف جان مصونیّت نداشتند حتّی دختران خود را زنده به گور می کردند و بر این عمل شنیع خود افتخار می نمودند و استعمال مسکرات و غیره به قدری شایع بود که هیچ مجلس ومحفلی از شراب نوشی و می گساری خالی نبود. از اتّفاق و اتّحاد خبری نبود و با آن آشنایی نداشتند و افراد هر قوم و قبیله دائما با یکدیگر جنگ و ستیز داشتند و این خانه جنگی و مردک کشی محبب ترین شغل ایشان بود کلّیه اسباب اصلاح از تعلیم، قانون تربیت و غیره معدوم شده بود . جهالت، بی قانونی، مطلق العنانی ( لجام گسیختگی ) عمومیّت داشت، حالات واوضاعی بر مردم مستولی بود که با وسایل و اسباب انسانی در هزار سال هم اصلاح امکان پذیر نبود و تصور از بین رفتن مفاسدی که از صدها سال مردم به آن آلودگی داشتند مشکل به نظر می رسید. پس چه طور تصور اصلاح عرب ممکن بود. در صورتی که بین ایشان اسم ونشانی از اسباب اصلاح و جود نداشت. شما عصر حاضر را ملاحظه کنید با این که کلیّه اسباب اصلاح معاشرت تشکیل شده است و با قلم برای اصلاح جامعه تلاش می شود لیکن انواع مفاسد روز بروز بیشتر می شود ومسائل جدید جرایم حادث می گردد. توجّه فرمایید و این منظره را مورد ملاحظه قرار دهید و فکر کنید که اصلاح عرت و سیله قرآن با این صورت حال چه قدر مشکل بود بخصوص در زمان سیزده سال زندگی مکّی حضرت رسول صلی الله علیه و سلم که این ایام از مجموع 32 ساز زمان نبوّت سخت ترین زمان بود. این زمان، زمان ممانعت اصلاح قرآنی بود که قدرت جابرانه کفّار مکّه صدای قرآنی را در تمام مدّت این سیزده سال تحت فشار خود قرار داده بودند وتمام طرق تبلیغ قرآنی مسدود بود؛ امّا پس از هجرت تا حدودی آزادی تبلیغ نصیب قرآن شد، لیکن از یازده سال زندگی مدنی در هشت سال یعنی تا فتح مکه حالتی برای قرآن پیش آمد که خود دشمنان آن بر مدینه هجوم آوردند و خواستند که تبلیغ قرآنی و صدای حق کلام الهی را به وسیله جنگ و نبرد متوقف سازند تا بدین وسیله در این محیط جنگی هشت ساله آزادی نصیب صدای حق قرآن نشود. از مدّت 32 سال که ایام و زمان نبّوت وقرآن بو فقط دو ونیم سال باری تبلیغ وتأثیر قرآن میسّر شده است. در این مدّت بسیار کوتاه قرآن به وسیله تعلیم وصدای حق چنان انقلاب اصلاحی در عرب بوجود آورده است که از نظر جهان مخفی نیست و در صفحات تاریخ درج شده است و دوست و دشمن برآن اعتراف دارد.

صورت حال اقامه حقوق الهی این بود که بت پرستی یکسره نا پدید گردید و در هر خانه، خدا پرستی وتوحید چنان نفوذ کرد که خود بت پرستان بت شکن شدند و هر وقت بر زبان آنها کلمه تو حید الله جاری بود و سرها در عبادت واحد لا شریک خم شدند، ودلها از عظمت الهی آکنده گشت، خوف و هراس غیر الله به کلّی از قلوب خارج شد. صورت حال حقوق انسانی این بود که کسانی که دشمن برادران حقیقی خود بودند، به علّت رشته اسلامی و قرآنی، بلال حبشی، صهیب رومی، سلمان فارسی را از برادران حقیقی خود محبوب تر تصوّر نمودند. خانه جنگی خاتمه یافت قوم و ملّت عرب کلاّ در رشته محبت و اخوّت منسلک گردیدند و به صورت یک دیوار فولادی در آمدند. قمار بازی، رباخواری، می گساری، سرقت، غرتگری، قتل،ظلم،وستم نه تنها از عرب برچیده شد که هر جانی قدم این ملّت عرب متأثر از قرآن واقع شد آن جای از این مفاسد اخلاقی و عقیدتی و عملی به کلّی پاک ومبرّا گشت. یکنفر اهل قلم اروپایی می نویسد: گویا بعد از قرآن عربها در صورت و شکل انسان به ملائکه تبدیل شدند. این یک حقیقت گویی تاریخی است که چنین برنا.ه اصلاحی پیاده نمودن که کلّاً معجزه باشد فقط خاصّ قرآن کریم است وحصول این مطلب از مجموعه قوّت کتب انسانی وکلیِه طاقت حکومتهای دنیا ممکن نبود. آیا به وسیله تأثیری است بر این که قرآن کلام الهی است،در این مورد ما هرچه نوشتیم، خود مسیحی های زمان حاضر که دشمنان اسلام میباشند، بر آن اعتراف کرده اند.

 

تأثیر قرآن از دیدگاه اروپا

دکتر مارلیس می نویسد: قرآن بر دنیا نقاب مؤثری انداخته است که بهتر از آن امکان ندارد. لیسیان فرانسوی می نویسد که قرآن چنین جاذبه ایمانی و با قدرتی را به وجود آورده است که اصلا جای شک و تردیدی در آن باقی نمانده است.

سرولیم میور می نویسد: قرآن با دلادل فطرت خدارا بالاترین وجود هستی را اثبات نموده وانسان را برای اطاعت او مجبور ساخته است.

مسترجی. تی .می نویسد: قرآن تعداد نا محدودی از افراد بشر را مورد اثرخود قرار داده است. ابتکار و اکتشافات دنیای جدید هم نیاز به قرآن را واضح نموده است.

مستر امانوئل دی انش می نویسد: نور قرآن در این وقت در اروپا نمایان شده است وظهور این نور از زمانی است که تاریکی بر دنیا احاطه کرده بود واز این نور علم، عقل مرده یونان زنده شد.

 

مستر ایچ الیس لیدر می نویسد: توسط قرآن حکمت و فلسفه به ظهور پیوست وچنان ترقّی کرد که بر حکومتهای بزرگ اروپا برتری یافت.

 

حدیثی از پیامبر اكرم (ص) درباره تاثیر قران بر موفقیت انسان

پیامبر اسلام فرمودند:حکایت قران ومردم حکایت زمین وباران است :درحالیکه زمین مرده وخشکیده است،ناگاه خداوند بر آنباران میفرستد وزمین تکان میخورد ،سپس بارانهای تند را فرو میریزاند وزمین تکان دیگری میخورد ورشد میکند ،آنگاهپشت سر هم نهرها را از دره ها جاری میسازد تا آنکه زمین میروید وگیاهان بالیدن میگیرند وخداوند آنچه را مایه آراستگی زمین وخوراک مردم وحیوانات است از دل آن بیرون میآورد .قرآن نیزمردمی را که آن را بپذیرند چنین میکند .کنز العمال 

 

 رموز موفقیت از زبان خداوند

 در كتاب آسمانی قرآن 12 آیه بسیـار معجزه آسا وجود دارد كه شاید كسی تا به حـال بـه آن تـوجه باشد. سخنانی به نهایت جالب و هدایت گر كه هر فردی را بـطور یقین در زندگی موفق نموده و به بالاترین درجات سوق می دهد. به نظر من اسـرار كامیابی در تمامی مراحل و جنبه های زندگی در این 12 آیه ارزشمند نهفته است.بـرای رسـیـدن بـه مـوفـقـیت كـافی است این آیات را با قلبی روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نمایید. به خداوند فرصت دهید، خواهید دید كه زندگی شما دچار تحول شگرفی خواهد شد

 

 

 

قرآن راهنمای زندگی انسان

خداوند یکتا،برای هدایت بندگانش راه‌های زیادی گشوده و مسیرهای هموار متعددی قرار داده است،تا بندگانش با تأمل در نشانه‌ها و ایات خداوندی که در همه آفریده‌هایش مانند نقطه‌ای نورانی می درخشد، راه راست و مستقیم را برگزیده و به سعادت دنیا و آخرت ره یابند.

خداوند انعکاس عظمت خود را در جهان طبیعت، به تصویر کشیده، تا انسان با تفکر در دل ایات مشهود خداوندی، نشانه حق و حقیقت را دریابند.با تأمل او در قرآن، مثال‌هایی از حشرات و حیوانات آورده است،که انسان دانا حق را می‌یابد،ولی انسان نادان ظاهر مثال را دیده و از یافتن عظمت در این نشانه‌ها، ناتوان می‌باشد.در کتاب خدا،سوره‌هایی با نامهای حیوانات وجود دارد که در این سوره‌ها،به شکلی،به زندگی این حیوانات برای رهنمود انسان‌ها، اشاره شده است.به عنوان مثال،در ایه 41سوره عنکبوت خداوند به حشره کوچکی اشاره می‌فرماید که از طریق ماده‌ای که در معده‌اش وجود دارد،با زحمت فراوان، برای بنیان خانه‌اش تارهایی را بر روی شاخه و یا برگ‌های درختان و یا در و دیوار می‌تند.این تارها به اندازه‌ای نازک است که حتی با وزش نسیمی از بین می‌رود.خداوند سستی و ناپایداری این خانه همچون ناپایداری روزگار افرادی می‌داند که پرستش خداوند را کنار گذاشته و به اطاعت غیر خدا روی آورده‌اند؛آنانی که عظمت و بی‌همتایی خداوند را نادیده گرفته و به پرستش و عبادت چیزی می‌پردازند که از ناپایداری و بی‌ریشه‌گی آن باخبرند.

همچنین،در سوره نمل به پشتکار مورچه اشاره می‌کند و تلاش او را برای انسان‌هایی مثل می‌زند که راه رسیدن به خداوند را کوتاه می‌پندارند و هنگام مواجه شدن با کوچک‌ترین مشکلی روحیه خود را می‌بازد و از ادامه راه منصرف می‌شوند،در حالی که این حشره کوچک برای رسیدن به هدف خود بارها و بارها تلاش را از سر می گیرد و دانه‌ای را که افتاده است، باز برمی‌دارد و هیچ گاه،از این تلاش که در هر ثانیه تکرار می‌شود،فروگذار نیست. خداوند، در واقع از بندگانش می‌خواهد تا مانند این حشره کوچک،با تحمل مشقّات، سعادت آخرت را از آن خود کنند.

همچنین در سوره نمل تلاش و کوشش زنبور عسل را ترسیم می‌کند که با ظرافت خاصی شیره گلها را می‌مکد و با کمک مواد داخل دستگاه گوارشش ماده‌ای را تهیه می‌کند که انسان نیز می‌توانداز حلاوت آن کام خود را شیرین کند.این حشره کار روزانه خود را چنان زیبا و ظریف انجام می‌دهد که بنده دانا با تأمل در رفتار آن و دقت در جثه کوچک این حشرات،می‌تواند به عظمت و بزرگی خداوند پی ببرد و با نظر دوختن به درون این ایات به تحول عظیمی دست یابد.

این چنین،پروردگار هستی،قدرت و عظمت خود را در اندام حتی ناچیزترین حشرات و موجودات،به رخ انسان‌های غافل می‌کشد.او این موجودات را با وجود کوچکی،پیچیده آفریده است تا هم توانایی آن داشته باشند که چرخه زندگی انسان را بگردانند و هم پیچیدگی وجودشان ذهن انسان را روشن کند و مسیر رسیدن به سعادت اخروی را که در شناخت خداوند نهفته است، صاف و هموار سازند.به راستی، پروردگاری که قادر است،از بزرگترین و پیچیده‌ترین موجود (انسان) تا ناچیزترین حشره(پشه) را بیافریند،سزاوار پرستش است.

 

اثرات یاد خدا در زندگی انسان

یاد خدا به عنوان روح و هدف عبادت

ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آنرا آماده تجلیات الهی قرار می دهد. امام علی علیه السلام درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید: « ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده و ما برح لله _عزت آلاوه _ فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم »(خطبه 222): خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است، دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینائی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می گردند، همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ئی از زمان و در زمانهائی که پیامبری در میان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند. در این کلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جائی که دل قابل الهامگیری و مکالمه با خدا می گردد.

در همين خطبه حالات و مقامات و كرامتهائی كه برای اهل معنی در پرتو عبادت رخ می دهد توضيح داده شده است، از آن جمله می فرمايد: تنزلت علي«قد حفت بهم الملائكه و هم السكينه و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فی مقعد اطلع الله عليهم فیه فرضی سعيهم و حمد مقامهم يتنسمون بدعائه روح التجاوز... »فرشتگان آنان را در ميان گرفته اند، آرامش برايشان فرود آمده است، درهای ملكوت بر روی آنان گشوده شده است، جايگاه الطاف بی پايان الهی برای شان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه بوسيله بندگی به دست آورده اند ديده و عملشان را پسنديده و مقامشان را ستوده است، آنگاه كه خداوند را می خوانند بوی مغفرت و گذشت الهی را استشمام و پس رفتن پرده های تاريك گناه را احساس می كنند. یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

 

یاد خدا باعث خودیابی

در عبادت و یاد خداست که انسان، خود را پیدا می کند، خود را واقعاً باز می یابد. بنابر این یکی از شرایط باز یافتن خود، شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجد خود است. یعنی محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستی درک کند و بشناسد. علت واقعی هر موجود مقدم بر وجود او است از خودش به خودش نزدیکتر است.« و نحن اقرب الیه من حبل الورید و ما از رشته رگ ها به او نزدیک تریم. سوره ق آیه 16 و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه» و بدانید که خدا میان انسان و دل او حایل می گردد.سوره انفال آیه. 24 نکته بسیار جالبی که از تعبیرات قرآن کریم استفاده می شود اینست که انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشی. " « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم » و مانند کسانی نباشید که خدارا فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد سوره حشر آیه 19. از اینجا معلوم می شود که چرا یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

         

یاد خدا سبب قوت قلب

« يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئه فاثبتوا و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون، سوره انفال ایه 45 ». ای اهل ايمان! آنگاه كه با دشمن در ميدان جنگ روبرو می شويد، پابرجا و محكم بمانيد.« و اذكروا الله كثيرا »در همان حال خدا را زياد ياد كنيد، اول دستور ثبات است شپس می فرماید: ياد خدا را فراموش نكنيد. یاد خدا سبب قوت قلب انسان است. مخصوصا وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می گیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی می کند. « یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه » سوره بقره، آيه 153 نماز ذکر خداست. قرآن می گوید از نماز مدد و نیرو بگیرید. اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام می گوید هر کاری که می کنی ذکر خدا بگو، آنوقت کارت را بهتر انجام می دهی و روحیه ات قویتر می شود. چرا اینطور می گویی که آیا یک پاسبان خانه ها را پاسبانی دهدبهتر است یا بنشیند در خلوت و تسبیح هزار دانه دستش بگیرد و ذکر خدا بگوید؟ مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چله بنشیند، درها را به روی خود ببندد، تسبیح هزار دانه هم دستش باشد و ذکر بگوید. قرآن به مجاهدین می گوید: « یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون »ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن روبرو می شوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان می دهد، پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. نگفت: " پابرجا باشید، اینجا دیگر جای یاد خدا نیست "، نگفت: " بروید در خانه ها بنشینید و یاد خدا بکنید "، گفت: پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. در میدان جنگ اگر یاد خدا بکنید بیشتر پابرجا می شوید، و در این صورت است که فلاح و رستگاری نصیب شما می شود.

 

یاد خدا باعث بینائی و روشنایی

خداوند در سوره اعراف می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طئفٌ مِّنَ الشيْطنِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون َاعراف، 201»« وَ إِخْوَنُهُمْ يَمُدُّونهُمْ فى الْغَىِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ،اعراف، 202»: پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد خدا و پاداش و كيفر او مى افتند ودر پرتو ياد او راه حق را مى بينند و بينا مى گردند.ولى ناپرهيزكاران برادرانشان يعنى شياطين آنان را پيوسته در گمراهى پيش مى برند و باز نمى ايستند!. در روايات كرارا به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسه هاى شيطان اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه احساس خطر در مقابل وسوسه هاى شيطانى مى كردند، و از طريق مراقبت كه در علم اخلاق بحث مشروحى دارد با آن مى جنگيدند. اصولا وسوسه هاى نفس و شيطان همانند ميكربهاى بيمارى زا است، كه در همه وجود دارند، ولى به دنبال بنيه هاى ضعيف و جسمهاى ناتوان مى گردند، تا در آنجا نفوذ كنند اما آنها كه جسمى سالم و نيرومند و قوى دارند، اين ميكربها را از خود دفع مى كنند. جمله اذا هم مبصرون به هنگام ياد خدا چشمشان بينا مى شود و حق را مى بينند اشاره به اين حقيقت است كه وسوسه هاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مى افكند، آنچنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى شناسد، ولى ياد خدا به انسان بينائى و روشنائى مى بخشد، و قدرت شناخت واقعيتها به او مى دهد، شناختى كه نتيجه اش نجات از چنگال وسوسه ها است.

پرهيزكاران در پرتو ذكر خدا از چنگال وسوسه هاى شيطانى رهائى مى يابند، و اين در حالى است كه گناهكاران آلوده، كه برادران شيطانند در دام او گرفتارند، قرآن در آيه بعد در اين باره چنين مى گويد: برادرانشان - يعنى شياطين - پيوسته آنها را در گمراهى پيش مى برند، و از گمراه ساختن آنها باز نمى ايستند، بلكه بيرحمانه حملات خود را به طور مداوم بر آنها ادامه مى دهند و اخوانهم يمدونهم فى الغى ثم لا يقصرون(سوره اعراف ایه 202) اخوان كنايه از شياطين است و ضمير هم به مشركان و گنهكاران باز مى گردد، چنانكه در( آيه 27سوره اسراء) مى خوانيم ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين: تبذير كنندگان برادران شيطانند!. يمدونهم از ماده امداد به معنى كمك دادن و ادامه دادن و افزودن است يعنى پيوسته آنها را به اين راه مى كشانند و پيش مى روند. جمله لا يقصرون به معنى اين است كه شياطين در گمراه ساختن آنها از هيچ چيز كوتاهى نمى كنند. سپس حال جمعى از مشركان و گنهكاران دور از منطق را شرح مى دهد و مى گويد هنگامى كه آيات قرآن را براى آنها بخوانى آنرا تكذيب مى كنند و هنگامى كه آيه اى براى آنها نياورى و در نزول وحى تاخيرى افتد مى گويند پس اين آيات چه شد؟ چرا از پيش خود آنها را تنظيم نمى كنى؟ مگر همه اينها وحى آسمانى است؟ و اذا لم تاتهم باية قالوا لو لا اجتبيتها. اما به آنها بگو من تنها از آنچه به سويم وحى مى شود پيروى مى كنم، و جز آنچه خدا نازل مى كند، چيزى نمى گويم قل انما اتبع ما يوحى الى من ربى. اين قرآن و آيات نورانيش وسيله بيدارى و بينائى از طرف پروردگار است، كه به هر انسان آماده اى ديد و روشنائى و نور مى دهد هذا بصائر من ربكم. و مايه هدايت و رحمت براى افراد با ايمان و آنها كه در برابر حق تسليمند مى باشد و رحمة لهدى وقوم يؤمنون.(سوره اعراف ایه 203)

 |+| نوشته شده در  جمعه سیزدهم آذر 1388ساعت 18:7  توسط رضا  |  آرشیو نظرات

احاديثي از حضرت امام سجاد (ع)

 

1- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ كانَ فی كَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْكْبَرِ:

 

مَنْ أَعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَرِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أَنَّهُ فی طاعَهِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْب حَتّی یَتْرُكَ ذلكَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 141، ح 3»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سه حالت و خصلت در هر یك از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شداید صحرای محشر در امان است: اوّل آن كه در كارگشائی و كمك به نیازمندان و درخواست كنندگان دریغ ننماید. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتی بیندیشد كه كاری را كه می خواهد انجام دهد یا هر سخنی را كه می خواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودی خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او می باشد. سوّم قبل از عیب جوئی و بازگوئی عیب دیگران، سعی كند عیب های خود را برطرف نماید.

 

2- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلی خَطیئَتِهِ.

«بحارالأنوار، ج 75، ص 140، ح 3»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئی و غیبت مردم، خود را مشغول به كارهائی كردن كه برای آخرت و دنیایش مفید باشد. و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود گریان و ناراحت باشد.

 

3- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلی نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 172»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس دارای چهار خصلت باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات می كند كه از او راضی و خوشنود است: 1 ـ خصلت خودنگهداری و تقوای الهی به طوری كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتی، نسبت به مردم خدمت نماید. 2 ـ راست گوئی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی. 3 ـ حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی.

 

4 ـ خوش اخلاقی و خوش برخوردی با اهل و عیال خود.

 

4- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.

 

«مشكاه الأنوار، ص 246»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: ای فرزند آدم، تا آن زمانی كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده ای دلسوز داشته باشی، و در تمام امور بررسی و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهی، و در تمام حالات ـ از عذاب الهی ـ ترس و خوف داشته باشی; در خیر و سعادت خواهی بود.

 

5- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَلیل مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِكَثیر، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلالِ.

 

«تحف العقول، ص 186»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: حقّی كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف چیزهای حرام ـ چه كم و چه زیاد ـ قرار ندهی و بلكه در چیزهای حلال هم صرفه جوئی كنی و به مقدار نیاز استفاده نمائی.

 

6- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّهِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَهِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.

«تحف العقول، ص 203»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: كسی كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهای نیك، سرعت می نماید و شهوات را زیر پا می گذارد; و هركس از آتش قیامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه می كند و از گناهان و كاهای زشت دوری می جوید.

 

7- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ وَمَذْهَبَهٌ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.

 

«تحف العقول، ص 210»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: دست نیاز به سوی مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طوری كه همیشه احساس نیاز و تنگ دستی نماید. و هرچه كمتر به مردم رو بیندازد و كمتر درخواست كمك نماید بیشتر احساس خودكفائی و بی نیازی خواهد داشت.

 

8- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.

 

 

«تحف العقول، ص201»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سعادت و خوشبختی انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.

 

9- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : سادَهُ النّاسِ فی الدُّنْیا الأَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الآخِرَهِ الاْتْقیاءِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 232»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: در این دنیا سرور مرد، سخاوتمندان هستند; ولی در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.

 

10- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 166»

 

 

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس برای رضا و خوشنودی خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند می گرداند.

 

11- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَباً لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 207»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن كه به وعده های الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند كرد، همچنین مورد خطاب قرار می گیرد كه از آلودگی ها پاك شدی و بهشت گوارایت باد. پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.

 

12- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 229»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: چنانچه شخصی تو را بدگویی كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.

 

13- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 1، ص 645»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: تعجّب دارم از كسی كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام میورزد كه مبادا ضرری به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر كارهایش اهمیّت نمی دهد، و نسبت به مفاسد دنیائی، آخرتی روحی، فكری، اخلاقی و ... بی تفاوت است.

 

14- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَمَنْ سَقی مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 7، ص 252، ح 8»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس مؤمن گرسنه ای را طعام دهد خداوند او را از میوه های بهشت اطعام می نماید، و هر كه تشنه ای را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرآبش می گرداند، و هركس برهنه ای را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتی ـ كه بهترین نوع و رنگ می باشد ـ خواهد پوشاند.

 

15- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَهِ، وَالاْراءِ الْباطِلَهِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَهِ، وَلایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ ـ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْی هَلَكَ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 17، ص 262، ح 25»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: به وسیله عقل ناقص و نظریه های باطل، و مقایسات فاسد و بی اساس نمی توان احكام و مسائل دین را به دست آورد; بنابراین تنها وسیله رسیدن به احكام واقعی دین، تسلیم محض می باشد; پس هركس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافی در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود. و شخصی كه با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاك می گردد.

 

16- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : الدُّنْیا سِنَهٌ، وَالاْخِرَهُ یَقْظَهٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ.

 

«تنبیه الخواطر، ص 343»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیداری می باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیداری به سر می بریم.

 

17- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مِنْ سَعادَهِ الْمَرْءِ أنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَیَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَتَكُونَ لَهُ أوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ.

 

«وسائل الشیعه، ج 17، ص 647»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نماید و شریكان و مشتریانش افرادی صالح و نیكوكار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد كه كمك حال او باشند.

 

18- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَهٌ، فَیَنْبَغی لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.

 

«مستدرك الوسائل، ج 4، ص 238، ح 3»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هر آیه ای از قرآن، خزینه ای از علوم خداوند متعال است، پس هر آیه را كه مشغول خواندن می شوی، در آن دقّت كن كه چه می یابی.

 

19- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّه لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم)، وَیَرَی مَنْزِلَهُ فی الْجَنَّهِ.

 

«من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 146، ح 95»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند، نمی میرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم); و نیز جایگاه خود را در بهشت رؤیت می نماید.

 

20- قال - علیه السلام - : یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فی الاْجْرِ.

 

«من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 147، ح97»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: شماهائی كه به مكّه نرفته اید و در مراسم حجّ شركت نكرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی كه بر می گردند، با آن ها ـ دیدار و ـ مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شریك باشید.

 

21- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 2، ص 413، ح 16»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: شادمانی و راضی بودن به سخت ترین مقدّرات الهی از عالی ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.

 

22- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ما مِنْ جُرْعَه أَحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَهُ غَیْظ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْم، أَوْ جُرْعَهُ مُصیبَه رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْر.

 

«مستدرك الوسائل، ج 2، ص 424، ح 21»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: نزد خداوند متعال حالتی محبوب تر از یكی از این دو حالت نیست: حالت غضب و غیظی كه مؤمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی كه مؤمن آن را با شكیبائی و صبر بگذراند.

 

23- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.

 

«بحار الأنوار، ج 75، ص 261، ح 64»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس مردم را

عیب جوئی كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به غیر

واقعیّات می كنند.

 

24- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِی الْعَقْلِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 141»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می كشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش می باشد.

 

25- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ اللّهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور.

 

«بحارالأنوار، ج 71، ص 38، ح 25»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: همانا خداوند مهربان دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد); و نیز هر بنده شكرگذاری را دوست دارد.

 

26- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَم یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباح فَیَقُولُ: كَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بِخَیْر إنْ تَرَكْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 12، ص 189، ح 1»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد می شود و می گوید: چگونه اید؟ و در چه وضعیّتی هستید؟ جواب دهند: اگر تو ما را رها كنی خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار می گیریم.

 

27- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ما تَعِبَ أوْلِیاءُ اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاْخِرَهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 73، ص 92»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی اندازند و خود را خسته نمی كنند بلكه برای آخرت زحمت می كِشند.

 

28- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 185، ح 109»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می دانستند هر آینه آن را تحصیل می كردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب های خطرناك باشد.

 

29- قال - علیه السلام - : لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.

 

«الكافی، ج 1، ص 102، ح 4»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف كنند، قادر نخواهند بود.

 

30- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ما مِنْ شَیْیء أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَیْیءٌ أَحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.

 

«تحف العقول، ص 204»

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت ـ از آلودگی ها و هوسرانی ها و گناهان ـ نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش می باشد.

 

31- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 157، س 20»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چیزهای حرام و شبهه ناك ـ.

 

32- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إبْنَ آدَم إنَّكَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.

 

«تحف العقول، ص 202»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: ای فرزند آدم! (ای انسان! تو) خواهی مُرد و سپس محشور می شوی و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع كننده و صحیح در مقابل سؤال ها) مهیّا و آماده كن.

 

33- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.

 

«تحف العقول، ص 204»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.

 

34- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ بِأكْلَه أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فی كِتابِ اللّهِ.

 

«تحف العقول، ص 202»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را می فروشد; و مواظب باش از دوستی و صحبت كردن با كسی كه قاطع صله رحم می باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون یافتم.

 

35- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات: السّاعَهُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَهُ الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَهُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ الله تَبارَكَ وَتَعالی، فَإمّا الْجَنَّهُ وَإمّا إلَی النّارِ.

«بحار الأنوار، ج 6، ص 159، ح 19»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: مشكل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها برای انسان، سه مرحله است: 1 ـ آن موقعی كه عزرائیل بر بالین انسان وارد می شود و می خواهد جان او را برگیرد. 2 ـ آن هنگامی كه از درون قبر زنده می شود و در صحرای محشر به پا می خیزد. 3 ـ آن زمانی كه در پیشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و كتاب و بررسی اعمال ـ قرار می گیرد و نمی داند راهی بهشت و نعمت های جاوید می شود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.

 

36- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَجَعَلَ قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلاً.

 

«بحارالأنوار، ج 52، ص 316، ح 12»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هنگامی كه قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفداء و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر می دارد ودل های ایشان را همانند قطعه آهن محكم می نماید، و نیرو و قوّت هر یك از ایشان به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.

 

 

37- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.

 

«بحارالأنوار، ج 73، ص 127، ح 128»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: بسیار عجیب است از كسانی كه برای این دنیای زودگذر و فانی كار می كنند و خون دل می خورند ولی آخرت را كه باقی و ابدی است رها و فراموش كرده اند.

 

38- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : رَأْیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ.

 

«الكافی، ج 2، ص 320»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: تمام خیرات و خوبی های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می بینم (یعنی قناعت داشتن).

 

39- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 94، ح 26»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: كسی كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكری و فرهنگی بسر برد ـ به سادگی در هلاكت و گمراهی و سقوط قرار خواهد گرفت.

 

40- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.

 

«تحف العقول، ص 202»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائی است كه به حال او ـ و دیگران ـ سودی ندارد. همچنین از ریا و خودنمائی دوری جستن; و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن; و نیز دارای اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

احاديثي از حضرت امام صادق (ع)

بازديد: 133

احاديثي از حضرت امام صادق (ع)

1- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : حَدیثی حَدیثُ أبی، وَ حَدیثُ أبی حَدیثُ جَدی، وَ حَدیثُ جَدّی حَدیثُ الْحُسَیْنِ، وَ حَدیثُ الْحُسَیْنِ حَدیثُ الْحَسَنِ، وَ حَدیثُ الْحَسَنِ حَدیثُ أمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ حَدیثُ أمیرَالْمُؤْمِنینَ حَدیثُ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم)، وَ حَدیثُ رَسُولِ اللهِ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

 

«بحارالأنوار، ج 2، ص 178، ح 28»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: سخن و حدیث من همانند سخن پدرم می باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم، و سخن جدّم نیز مانند سخن حسین و نیز سخن او با سخن حسن یكی است و سخن حسن همانند سخن امیرالمؤمنین علی و كلام او از كلام رسول خدا می باشد، كه سخن رسول الله به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود.

 

2- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ حَفِظَ مِنْ شیعَتِنا أرْبَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقیامَهِ عالِماً فَقیهاً وَلَمْ یُعَذِّبْهُ.

 

«أمالی الصدوق، ص 253»

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هركس از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ كند ـ و به آن ها عمل نماید ـ، خداوند او را دانشمندی فقیه در قیامت محشور می گرداند و عذاب نمی شود.

 

3- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : قَضاءُ حاجَهِ الْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ ألْفِ حَجَّه مُتَقَبَّله بِمَناسِكِها، وَ عِتْقِ ألْفِ رَقَبَه لِوَجْهِ اللهِ، وَ حِمْلانِ ألْفِ فَرَس فی سَبیلِ اللهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.

 

«أمالی الصدوق، ص 197»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: برآوردن حوائج و نیازمندی های مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادی هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.

 

4- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : أَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاهُ، فَإنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ إذا رُدَّتْ، رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ عَمَلِهِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 4 ص 34 ح 4442»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: اوّلین محاسبه انسان در پیشگاه خداوند پیرامون نماز است، پس اگر نمازش قبول شود بقیه عبادات و اعمالش نیز پذیرفته می گردد وگرنه مردود خواهد شد.

 

 

5- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إذا فَشَتْ أرْبَعَهٌ ظَهَرَتْ أرْبَعَهٌ: إذا فَشا الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إذا اُمْسِكَتِ الزَّكاهُ هَلَكَتِ الْماشِیَهُ، وَ إذا جارَ الْحُكّامُ فِی الْقَضاءِ اُمْسِكَ الْمَطَرُ مِنَ السَّماءِ، وَ إذا ظَفَرَتِ الذِّمَهُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَی الْمُسْلِمینَ.

 

«وسائل الشیعه، ج 8 ص 13»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هنگامی كه چهار چیز در جامعه شایع و رایج گردد چهار نوع بلا و گرفتاری پدید آید: چنانچه زنا رایج گردد زلزله ـ و مرگ ناگهانی ـ فراوان شود. چنانچه زكات و خمسِ اموال پرداخت نشود حیوانات نابود شود. اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بی عدالتی نمایند باران ـ رحمت خداوند ـ نمی بارد. و اگر اهل ذمّه تقویت شوند مشركین بر مسلمین پیروز آیند.

 

6- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ عابَ أخاهُ بِعَیْب فَهُوَ مِنْ أهْلِ النّارِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 260، ح 58»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هركس برادر ـ ایمانی خود را برچسبی بزند و او ـ را متّهم كند از اهل آتش خواهد بود.

 

7- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : الصَّمْتُ كَنْزٌ وافِرٌ، وَ زَیْنُ الْحِلْمِ، وَ سَتْرُالْجاهِلِ.

«مستدرك الوسائل، ج 9، ص 16، ح 4»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: سكوت همانند گنجی پربهاء، زینت بخش حلم و بردباری است; و نیز سكوت، سرپوشی بر آبروی شخص نادان و جاهل می باشد.

 

8- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : اِصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهِ، وَ لا تَصْحَبْ مَنْ یَتَزَّیَنُ لَكَ.

 

«وسائل الشیعه، ج 11، ص 412»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: با كسی دوستی و رفت و آمد كن كه موجب عزّت و سربلندی تو باشد، و با كسی كه می خواهد از تو بهره ببرد و خودنمائی می كند همدم مباش.

 

9- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : كَمالُ الْمُؤْمِنِ فی ثَلاثِ خِصال: الْفِقْهُ فی دینِهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَی النّائِبَهِ، وَالتَّقْدیرُ فِی

الْمَعیشَهِ.

 

«أمالی طوسی، ج 2، ص 279»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: شخصیّت و كمال

مؤمن در سه خصلت است: آشنا بودن به مسائل و احكام دین، صبر در مقابل شداید و

ناملایمات، زندگی او همراه با حساب و كتاب و برنامه ریزی دقیق باشد.

 

10- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : عَلَیْكُمْ بِإتْیانِ الْمَساجِدِ، فَإنَّها بُیُوتُ اللهِ فِی الاْءرْضِ، و مَنْ أتاها مُتَطَهّراً طَهَّرَهُ اللهُ مِنْ ذُنُوبِهِ، وَ كُتِبَ مِنْ زُوّارِهِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 1، ص 380، ح 2»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: بر شما باد به دخول در مساجد، چون كه آن ها خانه خداوند بر روی زمین است; و هر كسی كه با طهارت وارد آن شود خداوند متعال او را از گناهان تطهیر می نماید و در زمره زیارت كنندگانش محسوب می شوند.

 

11- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَن قالَ بَعْدَ صَلوهِ الصُّبْحِ قَبْلَ أنْ یَتَكَلَّمَ: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ إلاّ بِاللهِ الْعَلی الْعَظیمِ» یُعیدُها سَبْعَ مَرّات، دَفَعَ اللهُ عَنْهُ سَبْعینَ نَوْعاً مِنْ أنْواعِ الْبَلاءِ، أهْوَنُهَاالْجُذامُ وَالْبَرَصُ.

 

«امالی طوسی، ج 2، ص 343»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هر كسی بعد از نماز صبح پیش از آن كه سخنی مطرح كند، هفت مرتبه بگوید: «بسم الله الرّحمن الرّحیم، لا حول و لا قوّه إلاّ بالله العلیّ العظیم» خداوند متعال هفتاد نوع بلا از او دور گرداند كه ساده ترین آن ها مرض پیسی و جذام باشد.

 

12- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ تَوَضَّأَ وَ تَمَنْدَلَ كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَهٌ، وَ مَنْ تَوَضَّأَ وَلَمْ یَتَمَنْدَلْ حَتّی یَجُفَّ وُضُوئُهُ، كُتِبَ لَهُ ثَلاثُونَ حَسَنَهً.

 

«وسائل الشیعه، ج 1، ص 474، ح 5»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هركس وضو بگیرد و با حوله خشك نماید یك حسنه دارد و چنانچه خشك نكند سی حسنه خواهد داشت.

 

13- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : لاَفْطارُكَ فی مَنْزِلِ أخیكَ أفْضَلُ مِنْ صِیامِكَ سَبْعینَ ضِعْفاً.

 

«من لایَحضره الفقیه، ج 2، ص 51، ح 13»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: اگر افطاری روزه ات را در منزل برادر - مؤمنت -، انجام بدهی ثوابش هفتاد برابر اصل روزه است.

 

14- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إذا أفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَی الْماءِ الْفاتِرِ نَقی كَبِدُهُ، وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ، وَ قَوی الْبَصَرَ وَالْحَدَقَ.

 

«وسائل الشیعه، ج 10، ص 157، ح 3»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: چنانچه انسان روزه خود را با آب جوش افطار نماید كبدش پاك و سالم باقی می ماند، و قلبش از كدورت ها تمیز و نور چشمش قوی و روشن می گردد.

 

15- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ فِی الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ، وَ خُنِّفَ عَلی والِدَیْهِ وَ إنْ كانا كافِرَیْنِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 6، ص 204، ح 1»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هر كه قرآن شریف را از روی آن قرائت نماید بر روشنائی چشمش افزوده گردد; و نیز گناهان پدر و مادرش سبك شود گرچه كافر باشند.

 

16- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ قَرَءَ (قُلْ هُوَاللهُ أحَدٌ) مَرَّهً واحِدَهً فَكَأنَّما قَرَءَ ثُلْثَ الْقُرآنِ وَ ثُلْثَ التُّوراهِ وَ ثُلْثَ الاْنْجیلِ وَ ثُلْثَ الزَّبُورِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 6، ص 225، ح 10»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هر كه یك مرتبه سوره توحید را تلاوت نماید، همانند كسی است كه یك سوّم قرآن و تورات و انجیل و زبور را خوانده باشد.

 

17- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إنَّ لِكُلِّ ثَمَرَه سَمّاً، فَإذا أتَیْتُمْ بِها فأمسُّوهَاالْماء، وَاغْمِسُوها فِی الْماءِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 25، ص 147، ح 2»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هر نوع میوه و ثمره ای، مسموم و آغشته به میكرب ها است; هر گاه خواستید از آن ها استفاده كنید با آب بشوئید.

 

18- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : عَلَیْكُمْ بِالشَّلْجَمِ، فَكُلُوهُ وَأدیمُوا أكْلَهُ، وَاكْتُمُوهُ إلاّ عَنْ أهْلِهِ، فَما مِنْ أحَد إلاّ وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذامِ، فَأذیبُوهُ بِأكْلِهِ.

 

 

 

«وسائل الشیعه، ج 25، ص 208، ح 4»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: شلغم را اهمیّت دهید و مرتّب آن را میل نمائید و آن را به مخالفین معرّفی نكنید، شلغم رگ جذام را قطع و نابود می سازد.

 

19- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : یُسْتَجابُ الدُّعاءُ فی أرْبَعَهِ مَواطِنَ: فِی الْوِتْرِ، وَ بَعْدَ الْفَجْرِ، وَ بَعْدَالظُّهْرِ، وَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ.

 

«جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 358، ح 12»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نماز صبح، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب.

 

20- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ دَعا لِعَشْرَه مِنْ إخْوانِهِ الْمَوْتی لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ أوْجَبَ اللهُ لَهُ الْجَنَّهَ.

 

«جامع احادیث الشیعه، ج 6، ص 178، ح 78»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هركس كه در شب جمعه برای ده نفر از دوستان مؤمن خود كه از دنیا رفته اند دعا و طلب مغفرت نماید، از اهل بهشت قرار خواهد گرفت.

 

21- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مِشْطُ الرَّأسِ یَذْهَبُ بِالْوَباءِ، وَ مِشْطُاللِّحْیَهِ یُشَدِّدُ الاْضْراسَ.

 

«وسائل الشیعه، ج 2، ص 124، ح 1»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: شانه كردن موی سر موجب نابودی وَبا ـ و مانع ریزش مو ـ می گردد، و شانه كردن ریش و محاسن ریشه دندان ها را محكم می نماید.

 

22- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : أیُّما مُؤْمِن سَئَلَ أخاهُ الْمُؤْمِنَ حاجَهً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلی قَضائِها فَرَدَّهُ عَنْها، سَلَّطَ اللهُ عَلَیْهِ شُجاعاً فی قَبْرِهِ، یَنْهَشُ مِنْ أصابِعِهِ.

 

«أمالی طوسی، ج 2، ص 278»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: چنانچه مؤمنی از برادر ایمانیش حاجتی را طلب كند و او بتواند خواسته اش را برآورد و انجام ندهد، خداوند در قبرش یك افعی بر او مسلّط گرداند كه هر لحظه او را آزار رساند.

 

23- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : وَلَدٌ واحِدٌ یَقْدِمُهُ الرَّجُلُ، أفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ یَبْقُونَ بَعْدَهُ، شاكینَ فِی السِّلاحِ مَعَ الْقائِمِ (عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف).

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: اگر انسانی یكی از فرزندانش را پیش از خود ـ به عالم آخرت ـ بفرستد بهتر از آن است كه چندین فرزند به جای گذارد و در ركاب امام زمان - علیه السلام - با دشمن مبارزه كنند.

 

24- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إذا بَلَغَكَ عَنْ أخیكَ شَیْیءٌ فَقالَ لَمْ أقُلْهُ فَاقْبَلْ مِنْهُ، فَإنَّ ذلِكَ تَوْبَهٌ لَهُ. وَ قالَ - علیه السلام - : إذا بَلَغَكَ عَنْ أخیكَ شَیْیءٌ وَ شَهِدَ أرْبَعُونَ أنَّهُمْ سَمِعُوهُ مِنْهُ فَقالَ: لَمْ أقُلْهُ، فَاقْبَلْ مِنْهُ.

 

«مصادقه الاخوان، ص 82»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: چنانچه شنیدی كه برادرت ـ یا دوستت ـ چیزی بر علیه تو گفته است و او تكذیب كرد قبول كن. همچنین فرمود: اگر چیزی را از برادرت بر علیه خودت شنیدی و نیز چهل نفر شهادت دادند، ولی او تكذیب كرد و گفت: من نگفته ام، حرف او را بپذیر.

 

25- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : لا یَكْمُلُ إیمانُ الْعَبْدِ حَتّی تَكُونَ فیهِ أرْبَعُ خِصال: یَحْسُنُ خُلْقُهُ، وَ سَیْتَخِفُّ نَفْسَهُ، وَ یُمْسِكُ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ، وَ یُخْرِجَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ.

 

«امالی طوسی، ج 1، ص 125»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: ایمان انسان كامل نمی گردد مگر آن كه چهار خصلت در او باشد: اخلاقش نیكو باشد، نفس خود را سبك شمارد، كنترل سخن داشته باشد، اضافی ثروتش ـ حقّ اللّه و حقّ النّاس ـ را بپردازد.

 

26- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : داوُوا مَرْضاكُمْ بِالصَّدَقَهِ، وَ ادْفَعُوا أبْوابَ الْبَلایا بِالاْسْتِغْفارِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 7، ص 163، ح 1»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: مریضان خود را به وسیله پرداخت صدقه مداوا و معالجه نمائید، و بلاها و مشكلات را با استغفار و توبه دفع كنید.

 

27- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَیْكُمُ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فی أفْضَلِ السّاعاتِ، فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعاءِ فی إدْبارِ الصَّلَواتِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 6، ص 431، ح 6»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: خداوند متعال پنج نماز در بهترین اوقات را بر شما واجب گرداند، پس سعی كنید حوایج و خواسته های خود را پس از هر نماز با خداوند مطرح و درخواست كنید.

 

28- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : كُلُوا ما یَقَعُ مِنَ الْمائِدَهِ فِی الْحَضَرِ، فَإنَّ فیهِ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داء، وَلا تَأكُلُوا مایَقَعُ مِنْها فِی الصَّحاری.

 

«مستدرك الوسائل، ج 16، ص 288، ح 1»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هنگام خوردن غذا در منزل، آنچه كه اطراف سفره و ظرف می ریزد جمع كنید و میل نمائید كه در آن ها شفای دردهای درونی است، ولی چنانچه در بیابان سفره انداختید; اضافه های آن را رها كنید ـ برای جانوران ـ.

 

29- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : أرْبَعَهٌ مِنْ أخْلاقِ الاْنْبیاءِ: الْبِرُّ، وَ السَّخاءُ، وَ الصَّبْرُ عَلَی النّائِبَهِ، وَ الْقِیامُ بِحَقِّ الْمُؤمِنِ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 1، ص 672»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: چهار چیز از اخلاق پسندیده پیغمبران الهی است: نیكی، سخاوت، صبر و شكیبائی در مصائب و مشكلات، اجراء حقّ و عدالت بین مؤمنین.

 

30- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إمْتَحِنُوا شیعتَنا عِنْدَ ثَلاث: عِنْدَ مَواقیتِ الصَّلاهِ كَیْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ عِنْدَ أسْرارِهِمْ كَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ إلی أمْوالِهِمْ كَیْفَ مُواساتُهُمْ لاِخْوانِهِمْ فیها.

 

«وسائل الشیعه، ج 4، ص 112»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: شیعیان و دوستان ما را در سه مورد آزمایش نمائید: 1 ـ مواقع نماز، چگونه رعایت آن را می نمایند. 2 ـ اسرار یكدیگر را چگونه فاش و یا نگهداری می كنند. 3 ـ نسبت به اموال و ثروتشان چگونه به دیگران رسیدگی می كنند و حقوق خود را می پردازند.

 

31- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ إذا رَغِبَ، وَ إذا رَهِبَ، وَ إذَااشْتَهی، وإذا غَضِبَ وَ إذا رَضِی، حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَی النّارِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 15، ص 162، ح 8»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هر كه در چهار موقع، مالك نفس خود باشد: هنگام رفاه و توسعه زندگی، هنگام سختی و تنگ دستی، هنگام اشتهاء و آرزو و هنگام خشم و غضب; خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام می گرداند.

 

32- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إنَّ النَّهارَ إذا جاءَ قالَ: یَابْنَ آدَم، أعْجِلْ فی یَوْمِكَ هذا خَیْراً، أشْهَدُ لَكَ بِهِ عِنْدَ رَبِّكَ یَوْمَ الْقیامَهِ، فَإنّی لَمْ آتِكَ فیما مَضی وَلاآتیكَ فیما بَقِی، فَإذا جاءَاللَّیْلُ قالَ مِثْلُ ذلِكَ.

 

«وسائل الشیعه، ج 16، ص 93، ح 2»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هنگامی كه روز فرا رسد گوید: تا می توانی در این روز از كارهای خیر انجام بده كه من در قیامت در پیشگاه خداوند شهادت می دهم و بدان كه من قبلا در اختیار تو نبودم و در آینده نیز پیش تو باقی نخواهم ماند، همچنین هنگامی كه شب فرارسد چنین زبان حالی را خواهد داشت.

 

33- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : یَنْبَغی لِلْمُؤْمِنِ أنْ یَكُونَ فیهِ ثَمان خِصال: وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ، قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللّهُ، لا یَظْلِمُ الاْعْداءَ، وَ لا یَتَحامَلُ لِلاْصْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فی تَعِبٌ، وَ النّاسُ مِنْهُ فی راحَه.

 

«الكافی، ج 2، ص 47، ح 1»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: سزاوار است كه هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد: هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام، هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور، هنگام رفاه و آسایش شكرگزار، به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد. دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد، بر دوستان برنامه ای را تحمیل ننماید، جسمش خسته; ولی دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.

 

34- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : من ماتَ یَوْمَ الْجُمُعَهِ عارِفاً بِحَقِّنا عُتِقَ مِنَ النّارِ وَ كُتِبَ لَهُ بَرائَهٌ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 6، ص 66، ح 22»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هركس كه در روز جمعه فوت نماید و از دنیا برود; و عارف به حقّ ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ـ باشد، از آتش سوزان دوزخ آزاد می گردد; و نیز از عذاب شب اوّل قبر در امان خواهد بود.

 

35- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إنَّ الرَّجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاهَ اللَّیْلِ، إنَّ الْعَمَلَ السَّیِّیءَ أسْرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السِّكینِ فِی اللَّحْمِ.

 

«الكافی، ج 2، ص 272»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: چه بسا شخصی به وسیله انجام گناهی از نماز شب محروم گردد، همانا تأثیر گناه در ـ روان ـ انسان سریع تر از تأثیر چاقو در گوشت است.

 

36- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : لا تَتَخَلَّلُوا بِعُودِالرَّیْحانِ وَ لا بِقَضیْبِ الرُّمانِ، فَإنَّهُما یُهَیِّجانِ عِرْقَ الْجُذامِ.

 

«أمالی صدوق، ص 321»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: به وسیله چوب ریحان و چوب انار، دندان های خود را خلال نكنید، زیرا كه تحریك كننده عوامل مرض جذام و پیسی می باشد.

 

37- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : تَقْلیمُ الأظْفارِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ یُؤمِنُ مِنَ الْجُذامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْعَمی، وَ إنْ لَمْ تَحْتَجْ فَحَكِّها حَكّاً. وَ قالَ - علیه السلام - : أخْذُ الشّارِبِ مِنَ الْجُمُعَهِ إلَی الْجُمُعَهِ أمانٌ مِنَ الْجُذامِ.

 

«وسائل الشیعه، ج 7، ص 363»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه موجب سلامتی از جذام و پیسی و ضعف بینائی چشم خواهد شد و اگر امكان كوتاه كردن آن نباشد سر آن ها را بتراش. و نیز فرمود: كوتاه كردن سبیل در هر جمعه سبب ایمنی از مرض جذام می شود.

 

38- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إذا أوَیْتَ إلی فِراشِكَ فَانْظُرْ ماسَلَكْتَ فی بَطْنِكَ، وَ ما كَسَبْتَ فی یَوْمِكَ، وَ اذْكُرْ أنَّكَ مَیِّتٌ، وَ أنَّ لَكَ مَعاداً.

 

«بحارالأنوار، ج 71، ص 267، ح 17»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: در آن هنگامی كه وارد رختخواب خود می شوی، با خود بیندیش كه در آن روز چه نوع خوراكی ها و آشامیدنی ها از چه راهی به دست آورده ای و میل نموده ای. و در آن روز چه چیزهائی را چگونه و از چه راهی كسب و تحصیل كرده ای; و در هر حال   متوجّه باش كه مرگ تو را می رباید; و سپس در صحرای محشر ـ جهت بررسی گفتار و كردارت ـ حاضر خواهی شد.

 

 

39- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : إنَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إثْنَیْ عَشَرَ ألْفَ عالَم، كُلُّ عالَم مِنْهُمْ أكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَموات وَ سَبْعِ أرَضینَ، ما یُری عالَمٌ مِنْهُمْ أنّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عالَماً غَیْرُهُمْ وَ أنَاالْحُجَّهُ عَلَیْهِمْ.

 

«بحارالأنوار، ج 27، ص 41، ح 1»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: همانا خداوند متعال، دوازده هزار جهان آفریده است كه هر یك از آن ها نسبت به آسمان ها و زمین های هفت گانه بزرگ تر می باشد; و من ـ و دیگر ائمّه دوازده گانه ـ از طرف خداوند بر همه آن ها حجّت و راهنما هستیم.

 

40- قالَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : حَدیثٌ فی حَلال وَ حَرام تَأخُذُهُ مِنْ صادِق خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها مِنْ ذَهَب وَفِضَّه.

 

«الإمام الصّادق - علیه السلام -، ص 143»

 

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: سخنی را درباره مسائل حلال و حرام و احكام دین خدا، از راست گوی مؤمنی دریافت كنی; بهتر و ارزشمندتر است از تمام دنیا و ثروت های آن.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

احاديثي از حضرت فاطمه زهرا (س)

بازديد: 165

احاديثي از حضرت فاطمه زهرا (س)

 

1ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فی غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ أنْبیائِهِ.

 

«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: ما أهل بیت پیامبر، وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار می باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود; و ما وارثان پیامبران الهی هستیم.

 

2ـ عَبْدُ اللّهِ بْنِ مَسْعُود، فالَ: أتَیْتُ فاطِمَهَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْها، فَقُلْتُ: أیْنَ بَعْلُكِ؟فَقالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : عَرَجَ بِهِ جِبْرئیلُ إلَی السَّماءِ، فَقُلْتُ: فیما ذا؟ فَقالَتْ: إنَّ نَفَراً مِنَ الْمَلائِكَهِ تَشاجَرُوا فی شَیْیء، فَسَألُوا حَكَماً مِنَ الاْدَمِیّینَ، فَأَوْحی اللّهُ إلَیْهِمْ أنْ تَتَخَیَّرُوا، فَاخْتارُوا عَلیِّ بْنِ أبی طالِب - علیه السلام - .

 

«بحارالأنوار، ج 37، ص 150، ح 15»

 

عبد اللّه بن مسعود گوید: روزی بر فاطمه زهراء - علیها السلام - وارد شدم و عرضه داشتم: همسرت كجا است؟ فرمود: همراه جبرائیل به آسمان عروج نموده است، گفتم: برای چه موضوعی؟! فرمود: بین عدّه ای از ملائكه الهی مشاجره ای شده است; و تقاضا كرده اند یك نفر از آدم ها بین ایشان حكم و قضاوت نماید; و خداوند به ملائكه وحی فرستاد: خودتان یك نفر را انتخاب نمائید; و آن ها هم حضرت علی بن ابی طالب - علیه السلام - را برگزیدند.

 

3ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : وَهُوَ الإمامُ الرَبّانی، وَالْهَیْكَلُ النُّورانی، قُطْبُ الأقْطابِ، وَسُلالَهُ الاْطْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَهُ دائِرَهِ الإمامَهِ.

 

«ریاحین الشّریعه، ج 1، ص 93»

 

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در تعریف امام علی - علیه السلام - فرمود: او پیشوائی الهی و ربّانی است، تجسّم نور و روشنائی است، مركز توجّه تمامی موجودات و عارفان است، فرزندی پاك از خانواده پاكان می باشد، گوینده ای حقّ گو و هدایتگر است، او مركز و محور امامت و رهبریّت است.

 

4ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : أبَوا هِذِهِ الاْمَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلی، یُقْیمانِ أَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إنْ أطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.

 

«بحارالأنوار، ج 23، ص 259، ح 8»

  

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) و علی - علیه السلام -، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروی كنند آن ها را از انحرافات دنیوی و عذاب همیشگی آخرت نجات می دهند; و از نعمت های متنوّع و وافر بهشتی بهره مندشان می سازند.

 

5ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : مَنْ أصْعَدَ إلی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.

 

«تنبیه الخواطر، ص 108»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: هركس عبادات و كارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و بركات خود را برای او تقدیر می نماید.

 

6ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إنَّ السَّعیدَ كُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ أحَبَّ عَلیّاً فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.

 

«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 2، ص 449»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگاری ها در دوستی علی - علیه السلام - در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.

7ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إلهی وَ سَیِّدی، أسْئَلُكَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاهِ شیعَتی، وَشیعَهِ ذُرّیتَی.

 

«كوكب الدّری، ج 1، ص 254»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانی كه آن ها را برگزیده ای، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان، از تو می خواهم گناه خطاكاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی.

 

8ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : شیعَتُنا مِنْ خِیارِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَكُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالی اَوْلیائِنا وَ مُعادی أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.

 

«بحارالأنوار، ج 68، ص 155»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نیز آن هائی كه با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.

 

9ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا أنّی أكْرَهُ أنْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ أنّی سَأُقْسِمُ عَلَی اللّهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَریعَ الاْجابَهِ.

«الكافی، ج 1، ص 460»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمی ترسیدم كه عذاب الهی بر بی گناهی، نازل گردد; متوجّه می شدی كه خدا را قسم می دادم و نفرین می كردم. و می دیدی چگونه دعایم سریع مستجاب می گردید.

 

10ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : وَاللّهِ! لا كَلَّمْتُكَ أبَداً، وَاللّهِ! لاَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْكَ فی كُلِّ صَلوه.

 

«الكافی، ج 1، ص 460»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - پس از ماجرای هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازی تو را نفرین خواهم كرد.

 

11ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إنّی أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ، أنَّكُما اَسْخَطْتُمانی، وَ ما رَضیتُمانی، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لأشْكُوَنَّكُما إلَیْهِ.

 

 

«بحارالأنوار، ج 28، ص 303»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - هنگامی كه ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائكه را گواه می گیرم كه شما مرا خشمناك كرده و آزرده اید، و مرا راضی نكردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات كنم شكایت شما دو نفر را خواهم كرد.

 

12ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : لا تُصَلّی عَلَیَّ اُمَّهٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اللّهِ وَ عَهْدَ أبی رَسُولِ اللّهِ فی أمیر الْمُؤمنینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لی حَقی، وَ أخَذُوا إرْثی، وَ خَرقُوا صَحیفَتی اللّتی كَتَبها لی أبی بِمُلْكِ فَدَك.

 

«بیت الأحزان، ص 113»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: افرادی كه عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - شكستند، و در حقّ من ظلم كرده و ارثیّه ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدك پاره كردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.

 

13ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إلَیْكُمْ عَنّی، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِكُمْ، وَ الاَْمْرُ بعد تقْصیركُمْ، هَلْ تَرَكَ أبی یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِحَد عُذْوٌ.

 

«خصال، ج 1، ص 173»

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - خطاب به مهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها كنید، با آن همه بی تفاوتی و سهل انگاری هایتان، عذری برای شما باقی نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم برای كسی جای عذری باقی گذاشت؟

 

14ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیراً لَكُمْ مِنَ الشّـِرْكِ، وَ الصَّلاهَ تَنْزیهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَ الزَّكاهَ تَزْكِیَهً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِی الرِّزقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلاْخْلاصِ، وَ الْحَّجَ تَشْییداً لِلدّینِ.

 

«ریاحین الشّریعه، ج 1، ص 312»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را برای طهارت از شرك و نجات از گمراهی ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را برای خضوع و فروتنی و پاكی از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس) را برای تزكیه نفس و توسعه روزی تعیین نمود. و روزه را برای استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را برای استحكام أساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

 

15ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : یا أبَا الْحَسَنِ! إنَّ رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) عَهِدَ إلَی وَ حَدَّثَنی أنّی اَوَّلُ أهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ لا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِمْرِاللّهِ تَعالی وَ ارْضَ بِقَضائِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 43، ص 200، ح 30»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: ای ابا الحسن! ـ همسرم ـ، همانا رسول خدا با من عهد بست و اظهار نمود: من اوّل كسی هستم از اهل بیتش كه به او ملحق می شوم و چاره ای از آن نیست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهی خوشنود باش.

 

16ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَهَ أیّام أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّهَ، قُلْتُ لَها: فی حَیاتِهِ وَ حَیاتِكِ؟ قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا.

 

«بحارالأنوار، ج 43، ص 185، ح 17»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: هر كه بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام كند خداوند بهشت را برای او واجب می گرداند. راوی گوید: عرضه داشتم: آیا در زمان حیات و زنده بودن؟ فرمود: چه در زمان حیات ما باشد; و یا پس از مرگ.

 

17ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : ما صَنَعَ أبُو الْحَسَنِ إلاّ ما كانَ یَنْبَغی لَهُ، وَ لَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبهُمْ.

 

«بحارالأنوار، ج 28، ص 355، ح 69»

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: آنچه را امام علی - علیه السلام - (نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت) انجام داد، وظیفه الهی او بوده است، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آن ها را محاسبه و مجازات می نماید.

 

18ـ قالَتْ - علیه السلام - : خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ.

 

«بحارالأنوار، ج 43، ص 54، ح 48»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است كه مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار

نگیرد.

 

19ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : أوُصیكَ یا أبَا الْحَسنِ أنْ لا تَنْسانی، وَ تَزُورَنی بَعْدَ مَماتی.

 

«زهره الرّیاض ـ كوكب الدّری، ج 1، ص 253»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - ضمن وصیّتی به همسرش اظهار داشت: مرا پس از مرگم فراموش نكن; و به زیارت و دیدار من ـ بر سر قبرم ـ بیا.

 

 

20ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إنّی قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلی الْمَرْئَهِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَأی، فَلا تَحْمِلینی عَلی سَریر ظاهِر، اُسْتُرینی، سَتَرَكِ اللّهُ مِنَ النّارِ.

 

«تهذیب الأحكام، ج 1، ص 429»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - در آخرین روزهای عمر پر بركتش ضمن وصیّتی به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده می دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای روی بدنش تشییع می كنند. و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده كرده و برای دیگران تعریف می نمایند. مرا بر تختی كه اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده ـ بلكه مرا با پوشش كامل تشییع كن ـ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

 

21ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : ... إنْ لَمْ یَكُنْ یَرانی فَإنّی أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح.

 

«بحارالأنوار، ج 43، ص 91، ح 16»

 

مرد نابینائی وارد منزل شد و حضرت زهراء (علیها السلام)پنهان گشت، وقتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمی بیند، من او را می بینم، دیگر آن كه مرد، حسّاس است و بوی زن را استشمام می كند.

 

22ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : أصْبَحْتُ وَ اللهِ! عاتِقَهً لِدُنْیاكُمْ، قالِیَهً لِرِجالِكُمْ.

 

«دلائل الإمامه، ص 128، ح 38»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - بعد از جریان غصب فدك و احتجاج حضرت، بعضی از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وی را جویا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنیا را آزاد كردم و هیچ علاقه ای به آن ندارم، همچنین دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

 

23ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما أمَرْناكَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ، قَأنْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إلاّ فَلا.

 

«تفسیر الإمام العسكری - علیه السلام -، ص 320، ح 191»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: اگر آنچه را كه ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت ـ دستور داده ایم عمل كنی و از آنچه نهی كرده ایم خودداری نمائی، تو از شیعیان ما هستی وگرنه، خیر.

24ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : حُبِّبَ إلَیَّ مِنْ دُنْیاكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَهُ كِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فی سَبیلِ اللّهِ.

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: سه چیز از دنیا برای من دوست داشتنی است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا; و انفاق و كمك ـ به نیازمندان ـ در راه خداوند متعال.

 

25ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : أُوصیكَ اَوّلاً أنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدی بِإبْنَهِ اُخْتی أمامَهَ، فَإنَّها تَكُونُ لِوُلْدی مِثْلی، فَإنَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ.

 

«بحارالأنوار، ج 43، ص 192، ح 20»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - در آخرین لحظات عمرش به همسر خود چنین سفارش نمود: پس از من با دختر خواهرم أمامه ازدواج نما، چون كه او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متدیّن است. همانا مردان در هر حال، نیازمند به زن می باشند.

 

26ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّهَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّهَ.

 

«كنزل العمّال، ج 16، ص 462، ح 45443»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است; و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود.

 

27ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : ما یَصَنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ إذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 7، ص 336، ح 2»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: روزه داری كه زبان و گوش و چشم و دیگر اعضاء و جوارح خود را كنترل ننماید هیچ سودی از روزه خود نمی برد.

 

28ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : اَلْبُشْری فی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّهَ، وَ بُشْری فی وَجْهِ الْمُعانِدِ یَقی صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 262»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: تبسّم و شادمانی در برابر مؤمن موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنی از عذاب خواهد بود.

 

29ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : لا یَلُومَنَّ امْرُءٌ إلاّ نَفْسَهُ، یَبیتُ وَ فی یَدِهِ ریحُ غَمَر.

 

«كنزل العمّال، ج 15، ص 242، ح 40759»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: كسی كه بعد از خوردن غذا، دست های خود را نشوید دست هایش آلوده باشد، ـ چنانچه ناراحت برایش بوجود آید ـ كسی جز خودش را سرزنش نكند.

 

30ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : اصْعَدْ عَلَی السَّطْحِ، فَإنْ رَأیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّی لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنی حَتّی أدْعُو.

 

«معانی الأخبار، ص 399»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - روز جمعه نزدیك غروب آفتاب به غلام خود می فرمود: بالای پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب كرد مرا خبر كن تا برای خود ـ و دیگران ـ دعا كنم.

 

31ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً وَلایُبالی.

 

«تفسیر التّبیان، ج 9، ص 37»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: همانا خداوند متعال تمامی گناهان بندگانش را می آمرزد و از كسی باكی نخواهد داشت.

 

32ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاهِ فی مَنْزِلِهِ إلاَّ الاْمامَ یَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَیْهِ.

 

«مجمع الزّوائد، ج 8، ص 108»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: هر شخصی نسبت به مركب سواری، و فرش منزل خود و برگزاری نماز در آن از دیگری در أُلویّت است، مگر آن كه دیگری امام جماعت باشد و مردم بخواهند با او نماز جماعت را إقامه نمایند.

 

33ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : یا أبَه، ذَكَرْتُ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراهً یَوْمَ الْقیامَهِ، وا سَوْأتاهُ یَوْمَئِذ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.

 

«كشف الغمّه، ج 2، ص 57»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - اظهار داشت: ای پدر، من به یاد روز قیامت افتادم كه مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ایستاد ـ و فریاد رسی ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) ـ.

 

34ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَهِ، أشْفَعُ عُصاهَ أُمَّهِ النَّبی 6.

 

«إحقاق الحقّ، ج 19، ص 129»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: هنگامی كه در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم، خطاكاران امّت پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم -، را شفاعت می نمایم.

 

35ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : فَأكْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلی أُنْسِ الاْحْیاءِ.

 

«بحارالأنوار، ج 79، ص 27»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - ضمن وصیّتی به امام علی - علیه السلام - اظهار نمود: پس از آن كه مرا دفن كردی، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا كن، چون كه میّت در چنان موقعیّتی بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان می باشد.

 

36ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : یا أبَا الحَسَن، إنّی لأسْتَحی مِنْ إلهی أنْ أكَلِّفَ نَفْسَكَ ما لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ.

 

«أمالی شیخ طوسی، ج 2، ص 228»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - خطاب به همسرش امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - كرد و اظهار نمود: من از خدای خود شرم دارم كه از تو چیزی را در خواست نمایم و تو توان تهیه آنرا نداشته باشی.

 

37ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : خابَتْ أُمَّهٌ قَتَلَتْ إبْنَ بِنْتِ نَبِیِّها.

 

«مدینه المعاجز، ج 3، ص 430»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهی كه فرزند پیامبر خود را به قتل رسانند.

 

38ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : ... وَ النَّهْی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْكَ السِّرْقَهِ ایجاباً لِلْعِّفَهِ.

 

«ریاحین الشّریعه، ج 1، ص 312»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: خداوند متعال منع و نهی از شرابخواری را جهت پاكی جامعه از زشتی ها و جنایت ها; و دوری از تهمت ها و نسبت های ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد; و دزدی نكردن، موجب پاكی جامعه و پاكدامنی افراد می گردد.

 

39ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : وَ حَرَّمَ اللّه( الشِّرْكَ إخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أطیعُوا اللّه فیما أمَرَكُمْ بِهِ، وَ نَهاكُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ.

 

«ریاحین الشّریعه، ج 1، ص 312»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: خداوند سبحان شرك را (در امور مختلف) حرام گرداند تا آن كه همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائل آیند; پس آن طوری كه شایسته است باید تقوای الهی داشته باشید و كاری كنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید. بنابر این باید اطاعت و پیروی كنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهی كرده است، زیرا كه تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت) از خدای سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.

 

40ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء - سلام الله علیها - : أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلی أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ - علیه السلام - .

 

«بحارالأنوار، ج 36، ص 352، ح 224»

 

حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمود: به خدا سوگند، اگر حقّ ـ یعنی خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند; و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات اللّه علیهم پیروی و متابعت كرده بودند حتّی دو نفر هم با یكدیگر درباره خدا ـ و دین ـ اختلاف نمی كردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یكی پس از دیگری منتقل می گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد ( عجّل اللّه فرجه الشّریف، و صلوات اللّه علیهم اجمعین) می گردید كه او نهمین فرزند از حسین - علیه السلام - می باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

واحد پردازش مرکزی

بازديد: 269

واحد پردازش مرکزی

سی پی یو(central processing unit (CPU یا پردازنده (Processor)؛ یکی از اجزاء رایانه می‌باشد که فرامین و اطلاعات را مورد پردازش قرار می‌دهد. واحدها ی مرکزی پردازش ویژگی پایه‌ای قابل برنامه ریزی شدن را در رایانه‌های رقمی فراهم می‌کنند ؛ و یکی از مهم‌ترین اجزاء رایانه‌ها در حافظه‏ی اولیه ؛امکانات ورودی/خروجی هستند.یک پردازندهٔ مرکزی مداری یکپارچه می‌باشد که معمولاً به عنوان ریزپردازنده شناخته می‌شود. امروزه عبارت CPU‌ها معمولاً برای ریزپردازنده‌ها به کار می‌روند.

عبارت «central process unit»(واحد پردازندهٔ مرکزی) یک ردهٔ خاص از ماشین را معرفی می‌کند که می‌تواند برنامه‌های رایانه را اجرا کند.این عبارت گسترده را می‌توان به راحتی به بسیاری از رایانه‌هایی که بسیار قبل‏تر از عبارت "CPU" بودند تعمیم داد. به هر حال ؛این عبارت و شروع استفاده از آن در صنعت رایانه از اوایل سال ۱۹۶۰ رایج شد. شکل ,طراحی و پیاده سازی پرازنده‌ها نسبت به طراحی اولیه تغییر کرده‌است ولی عملگرهای بنیادی آن همچنان به همان شکل باقی مانده‌است.

پردازنده‌های اولیه که به عنوان یک بخش از سامانه‏ای بزرگ‌تر که معمولاً یک نوع رایانه‌است ؛دارای طراحی سفارشی بودند. در هر صورت این روش طراحی سفارشی پردازنده‌ها، کاری گران قیمت برای یک بخش خاص، به مقدار زیادی راه تولید را به تعداد زیاد که برای اهداف زیادی قابل استفاده بود را فراهم کرد.این استانداردسازی روند عمومی را در عصر ابر رایانه‏های ترانزیستوری و ریز کامپیوترها گسسته و شتاب‏دار کردن تعمیم مدارات مجتمع(IC)را شروع کرد. یک مدار مجتمع، امکان افزایش پیچیدگی‌ها برای طراحی پردازنده‌ها و ساختن آنها در مقیاس کوچک را (در حد میلیمتر) امکان پذیر می‌سازد. هر دو فرآیند کوچک سازی و استاندارد سازی پردازنده‌ها حضور این تجهیزات رقمی در زندگی مدرن گسترش داد و آن را به فراتر از یک دستگاه خاص مانند رایانه برد.ریزپردازنده‌های جدید در هر چیزی چون خودروها تا تلفن‌های همراه و حتی اسباب بازی‌های کودکان وجود دارند.

 

 

مدت زمان انجام یک کار به‌وسیله رایانه، به عوامل متعددی بستگی دارد که اولین آنها، سرعت پردازشگر رایانه‌است. پردازشگر یک تراشه الکترونیکی کوچک در قلب کامپیوتر بوده و سرعت آن بر حسب مگاهرتز سنجیده می‌شود. هر چه مقدار این پارامتر بیشتر باشد، پردازشگر سریعتر خواهد بود و در نتیجه قادر خواهد بود، محاسبات بیشتری را در هر ثانیه انجام دهد. سرعت پردازشگر به عنوان یکی از مشخصه‌های یک کامپیوتر به قدری در تعیین کارآیی آن اهمیت دارد که معمولاً به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده نام کامپیوتر از آن یاد می‌شود. تراشه پردازشگر و اجزای الکترونیکی که آن را پشتیبانی می‌کنند، مجموعا به عنوان واحد پردازش مرکزی یا CPU شناخته می‌شوند. واحد پردازش مرکزی واحد محاسباتی و کنترلی رایانه‌است که دستورالعمل‏ها را تفسیر و اجرا می‌کند. کامپیوترهای بزرگ و ریزرایانه‌های قدیمی بردهایی پر از مدارهای مجتمع داشته‌اند که عمل پردازنده را انجام داده‌است. واحدهای پردازش مرکزی، تراشه‌هایی که ریز پردازنده نامیده می‌شوند، امکان ساخت کامپیوترهای شخصی و ایستگاه‌های کاری را میسر ساخته‌اند. در اصطلاح عامیانه CPU به عنوان مغز رایانه شناخته می‌شود.

 

تاریخچه

 

پیش از ظهور اولین ماشین که به پردازنده‌های امروزی شباهت داشت ؛ کامپوترهای مثل انیاک(‍‍‍‍‌‍ENIAC) مجبور بودند برای اینکه کارهای مختلفی را انجام دهند دوباره سیم کشی کنند. این ماشین‌ها اغلب به رایانه‌هایی، با برنامهٔ ثابت اطلاق می‌شد تا زمانیکه توانایی اجرای چند برنامه را پیدا کردند. عبارت "CPU" از زمانی برای ابزار اجرا کنندهٔ نرم افزار(برنامهٔ رایانه) تعریف شد ؛ اولین ابزارهای که که عبارت "CPU" به آن‌ها اطلاق شد همراه ظهور اولین برنامهٔ ذخیره شدهٔ در رایانه بود.

 

ایدهٔ برنامهٔ ذخیره شده مربوط به بعد زمان طراحی ENIAC بود. در ۳۰ ژوئن سال ۱۹۴۵ (۹ تیر ماه ۱۳۲۴) قبل از اینکه انیاک کامل شود , دانشمند ریاضیدان جان فون نیومان در مقاله‌ای به نام «[[First Draft of a Report on the EDVAC» آن را شرح داده بود.سرانجام شکل کلی ارائه داده شده برای برنامهٔ قابل ذخیره شدن در رایانه در آگوست سال ۱۹۴۹(تیر ماه ۱۳۲۸) کامل شد.EDVAC برای اجرا یک سری دستوالعمل‌های معین (یا عملگرهای خاص) برای گونه‌های متفاوت، طراحی شده بود.این دستورالعمل‌ها می‌توانستند ترکیب شوند تا برنامه‌های مفید را بر روی EDVAC اجرا کنند. از نکات قابل توجه این بود که برنامه‌ای که برای EDVAC نوشته شده بود در یک حافظهٔ رایانه‌ای سریع؛ ذخیره شده بود که سریعتر از ثبت سخت افزاری است این پیروزی یک محدودیت شدید را بر ENIAC ایجاد می‌کرد و آن عبارت بود از این که مقدار بسیار زیادی از زمان و تلاش آن صرف تنظیمات دوباره برای انجام یک کار(پردازشی) جدید بود.با طراحی فون نیومان ؛برنامه یا نرم افزار که EDVAC اجرا می‌کرد می‌توانست تغییری ساده با محتوای حافظهٔ رایانه تغییر دهد.

دستگاه‌های رقمی حال حاضر، همه با پردازنده‌هایی توزیع شده‌اند که به مدار گسسته و بنابراین به تعدادی تغییر المان برای متفاوت بودن و تغییر حالات احتیاج دارند. قبل از تجاری شدن ترانریستور ؛ برای تغییر المانها از electrical relays و vacum tubes به صورت عمومی استفاده می‌شد. اگرچه اینها از مزایایی چون سرعت - به خاطر ساز و کار عمومی شان- برخوردار بودند ولی به خاطر بعضی مسایل غیرقابل اطمینان بودند.

 

ترانزیستور و مدارات مجتمع گسسته پردازنده‌ها

پیچیدگی طراحی پردانده‌ها هم‌زمان با افزایش سریع فن آوری‌های متنوع که ساختارهای کوچک‌تر و قابل اطمینان تری را در وسایل الکترونیک باعث می‌شد، افزایش یافت. اولین موفقیت با ظهور اولین ترانزیستورها حاصل شد. پردازنده‌های ‍‍ترانزیستوری در طول دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی زمان زیادی نبود که اختراع شده بود و این در حالی بود که آنها بسیار حجیم، غیر قابل اعتماد و دارای المانهای سوئیچینگ شکننده مانند لامپ‌های خلا و رله‌های الکتریکی بودند. با چنین پیشرفتی پردازنده‌هایی با پیچیدگی و قابلیت اعتماد بیشتری بر روی یک یا چندین برد مدار چاپی که شامل قسمت‌های تفکیک شده بودند ساخته شدند.

 

در طول این مدت، یک روش برای تولید تعداد زیادی ترانزیستور روی یک فضای فشرده نظر اکثریت را به خود جلب کرد. مدارات مجتمع (IC)‌ها، این امکان را فراهم کردند که تعداد زیادی از ترانزیستورها روی یک پایه نیمه رسانا لایه لایه شده یا «چیپ»ساخته شوند. در ابتدا تنها مدارات غیر تخصصی پایه مانند گیتهای منطقی NOR به صورت مدارات مجتمع ساخته شدند. پردازنده‌هایی که بر اساس چنین واحد سیستم پایه‌ای مدارات مجتمع ساخته شدند به طور کلی جزو مدارات مجتمع مقیاس کوچک (SSI) محسوب می‌شدند.مدارات مجتمع SSI مانند آنچه که در راهنمای کامپیوتر آپولو آورده شده، معمولاً شامل ترانزیستورها با تعداد ضرایبی از ۱۰ می‌باشند. ساخت یک پردازنده یکپارچه و بی عیب و نقص بدون استفاده از مدارات مجتمع SSI نیازمند هزاران چیپ مجزا می‌باشد، اما همچنان مقدار حجم و توان مصرفی بسیار کمتری نسبت به طراحی به وسیله مدارات ترانزیستوری گسسته نیازمند است.چنین تکنولوژی میکرو الکترونیک پیشرفته‌ای باعث افزایش تعداد ترانزیستورهای موجود در ICها شد و بدین ترتیب کاهش تعداد ICهای منفردی را در پی داشت که به یک پردازنده کامل نیاز داشتند. درمدارات مجتمع سری MSI و LSI (مدارات مجتمع مقیاس متوسط و بزرگ) میزان ترانزیستورها تا صدها و سپس تا هزاران ترانزیستور افزایش یافت.در سال ۱۹۶۴ شرکت IBM سیستم معماری ۳۶۰ کامپیوتر را معرفی کرد که در یک سری از کامپیوترها که می‌توانستند یک برنامه را با چندین سرعت و شکل مختلف اجرا کنند مورد استفاده قرار گرفت. این کار در زمانی که بیشتر کامپیوترهای الکترونیکی با یکدیگر نا سازگار بودند، حتی آنهایی که توسط یک کارخانه ساخته می‌شدند، بسیار حائز اهمیت بود. به منظور تسهیل در چنین پیشرفتی شرکت IBM از یک راهکار به نام ریز برنامه (ریز دستورالعمل)استفاده کرد، که همچنان به صورت گسترده‌ای در پردازنده‌های مدرن مورد استفاده قرار می‌گیرد. سیستم معماری ۳۶۰ آنچنان به شهرت رسید که چندین دهه بر بازار سیستم‌های کامپیوتری قدرتمند حکمفرما بود و چیزی از خود بر جای گذاشت که روند آن همچنان نیز به وسیله کامپیوترهای مدرن مشابه مانند کامپیوترهای سریZ شرکت IBM ادامه دارد. در همان سال (۱۹۶۴) انجمن تجهیزات دیجیتالی (DEC) یک کامپیوتر قدرتمند با هدف کاربرد علمی و تحقیقاتی به بازا عرضه کرد (PDP-۸.(DEC بعدها یک سیستم با نام PDP-۱۱عرضه کرد که به نهایت شهرت دست یافت و این سیستم در اصل با مدارات مجتمع SSI ساخته شده بود با این تفاوت که نهایتا با اجزاء LSI تکمیل شده بود و به یکباره به کاربرد عملی رسید. بر خلاف SSI و MSIهای قبلی، اولین پیاده سازی LSI از PDP-۱۱ شامل پردازنده‌های مرکب از چهار LSI مدار مجتمع می‌باشد.(انجمن تجهیزات دیجیتالی ۱۹۷۵)

 

 

کامپیوترهای با ترانزیستور پایه دارای چندین مزیت ممتاز بود. گذشته از تسهیل و ساده سازی، قابلیت اعتماد بالا و توان مصرفی پایین تری داشتند. ترانزیستورها همچنین به پردازنده‌ها اجازه می‌دادند تا با سرعت بالاتری مورد استفاده قرار گیرد و این به علت زمان سوئیچینگ کوتاه یک ترانزیستور در مقایسه با یک لامپ الکترونی یا رله می‌باشد. در نتیجه برای هر دو حالت افزایش اعتماد و متناسب با آن افزایش چشمگیرسرعت، المانهای سوئیچینگ پالس ساعت پردازنده در دهگان مگا هرتز در طول این دوره بدست آمد. به علاوه زمانیکه ترانزیستورهای گسسته و ICهای ریزپردازنده‌ها مورد استفاده زیادی قرار گیرند، طراحی‌های جدید با کیفیت بالا مانند SIMD (دستورالعمل‌های منفرد بااطلاعات چندگانه) پردازنده‌های جهت دار آشکار می‌شود. این طراحی آزمایشگاهی اخیر بعدها باعث شکل گیری عصر تخصصی ابر کامپیوترها مانند نمونه ساخته شده توسط کری اینک گردید.

 

ریزپردازنده‌ها

پیدایش ریز پردازنده‌ها در سال ۱۹۷۰ به طور قابل توجهی در طراحی و پیاده سازی پردازنده‌ها تأثیر گذار بود. از زمان ابداع اولین ریزپردازنده (اینتل۴۰۰۴)در سال ۱۹۷۰ و اولین بهره برداری گسترده از ریزپردازنده اینتل ۸۰۸۰ در سال ۱۹۷۴، این روند رو به رشد ریزپردازنده‌ها از دیگر روشهای پیاده سازی واحدهای پردازش مرکزی (CPU) پیشی گرفت، کارخانجات تولید ابر کامپیوترها و کامپیوترهای شخصی در آن زمان اقدام به تولید مدارات مجتمع با برنامه ریزی پیشرفته نمودند تا بتوانند معماری قدیمی کامپیوترهای خود را ارتقا دهند و در نهایت ریز پردازنده‌ای سازگار با مجموعه دستورالعمل‌ها ی خود تولید کردند که با سخت افزار و نرم افزارهای قدیمی نیز سازگار بودند. با دستیابی به چنین موفقیت بزرگی امروزه در تمامی کامپیوترهای شخصی CPUها منحصرا از ریز پردازنده‌ها استفاده می‌کنند.

 

نسل قبلی ریزپردازنده‌ها از اجزا و قسمت‌های بیشمار مجزا از هم تشکیل می‌شد که در یک یا چندین برد مداری قرار داشتند. اما ریزپردازنده‌ها، CPUهایی هستند که با تعداد خیلی کمی IC ساخته می‌شوند، معمولاً فقط از یک IC ساخته می‌شوند. کارکرد در یک قالب مداری به مفهوم زمان سوئیچینگ سریعتر به دلیل حذف عوامل فیزیکی می‌باشد. مانند کاهش بهره پارازیتی خازنها، که همگی در نتیجه کوچکی اندازه CPU هاست. این حالت باعث هم‌زمان سازی ریزپردازنده‌ها می‌شود تا بتوانند پالس ساعتی در رنج چند ده مگا هرتز تا چندین گیگا هرتز داشته باشند. به علاوه تعداد مینی ترانزیستورها روی یک IC افزایش می‌یابد و پیچیدگی عملکرد با افزایش ترانزیستورها در یک پردازنده به طرز چشمگیری باعث افزایش قابلیت CPUها می‌شود. این واقعیت به طور کامل مبین قانون مور می‌باشد که در آن بطور کامل و دقیق رشد افزایشی ریزپردازنده‌ها و پیچیدگی آنها با گذر زمان پیش بینی شده بود.

 

در حالیکه پیچیدگی، اندازه، ساختمان و شکل کلی ریزپردازنده‌ها نسبت به ۶۰ سال گذشته کاملاً تغییر کرده، این نکته قابل توجه‌است که طراحی بنیادی و ساختاری آنها تغییر چندانی نکرده‌است. امروزه تقریباً تمام ریزپردازنده‌های معمول می‌توانندپاسخگوی اصل نیومن در مورد ماشینهای ذخیره کننده برنامه باشند.

 

مطابق قانون مور که در حال حاضر نیز مطابق آن عمل می‌شود، روی کرد استفاده از فناوری جدید کاهش در مدارات مجتمع ترانزیستوری مد نظر است. در نهایت مینیاتوری کردن مدارهای الکترونیکی باعث ادامه تحقیقات و ابداع روشهای جدید محاسباتی مانند ایجاد کامپیوترهای ذره‌ای (کوانتومی) شد. به علاوه موجب گسترش کاربرد موازی سازی و روشهای دیگر که ادامه دهنده قانون سودمند کلاسیک نیومن است گردید.

 

عملکرد ریزپردازنده‌ها

کارکرد بنیادی بیشتر ریزپردازنده‌ها علیرغم شکل فیزیکی که دارند، اجرای ترتیبی برنامه‌های ذخیره شده را موجب می‌شود. بحث در این مقوله نتیجه پیروی از قانون رایج نیومن را به همراه خواهد داشت. برنامه توسط یک سری از اعداد که در بخشی از حافظه ذخیره شده‌اند نمایش داده می‌شود.چهار مرحله که تقریباً تمامی ریزپردازنده‌هایی که از [ قانون فون نیومن] در ساختارشان استفاده می‌کنند از آن پیروی می‌کنند عبارت‌اند از : فراخوانی، رمزگشایی، اجرا، بازگشت برای نوشتن مجدد.

 

مرحله اول، فراخوانی، شامل فراخوانی یک دستورالعمل (که به وسیله یک عدد و یا ترتیبی از اعداد نمایش داده می‌شود) از حافظه برنامه می‌باشد. یک محل در حافظه برنامه توسط شمارنده برنامه(PC) مشخص می‌شود که در آن عددی که ذخیره می‌شود جایگاه جاری برنامه را مشخص می‌کند.به عبارت دیگر شمارنده برنامه از مسیرهای پردازنده در برنامه جاری نگهداری می‌کند. بعد از اینکه یک دستورالعمل فراخوانی شد شمارنده برنامه توسط طول کلمه دستورالعمل در واحد حافظه افزایش می‌یابد. گاهی اوقات برای اینکه یک دستورالعمل فراخوانی شود بایستی از حافظه کند بازخوانی شود. که این عمل باعث می‌شود ریزپردازنده همچنان منتظر بازگشت دستورالعمل بماند. این موضوع به طور گسترده‌ای در پردازنده‌های مدرن با ذخیره سازی و معماری مخفی سازی در حافظه‌های جانبی مورد توجه قرار گرفت. دستورالعملی که پردازنده از حافظه بازخوانی می‌کند باید معین شده باشد که چه عملی را CPU می خواهد که انجام دهد. در مرحله رمزگشایی، دستورالعمل به بخش‌هایی که قابل فهم برای قسمت‌های پردازنده هستند تفکیک می‌شود. روشی که در آن مقادیر دستورالعمل شمارشی ترجمه می‌شود توسط معماری مجموعه دستورالعمل‌ها (ISA) تعریف می‌شود. اغلب یک گروه از اعداد در یک دستورالعمل که شناسنده نامیده می‌شوند بیانگر این هستند که کدام فرایند باید انجام گیرد. قسمت باقیمانده اعداد معمولاً اطلاعات مورد نیاز برای دستور را در بر دارند، مانند عملوندهای یک عملیات اضافی که در واقع چنین عملوندهایی ممکن است به عنوان یک مقدار ثابت داده شوند(مقدار بیواسطه)، یا اینکه به عنوان یک محل برای مکان یابی یک مقدار، یک ثبات و یا آدرس حافظه که به وسیله گروهی از مدهای آدرس دهی تعیین می‌گردد داده شوند. در طرحهای قدیمی سهم پردازنده‌ها یی که در رمزگشایی دستورالعملها نقش داشتند از واحد سخت افزاری غیر قابل تغییر برخوردار بودند. اگرچه در بیشتر پردازنده‌ها و ISA‌های انتزاعی و پیچیده اغلب یک ریز برنامه دیگر جهت ترجمه دستورالعمل به صورت ترکیب سیگنالهای مختلف برای CPU ‌ها وجود دارد. این ریز برنامه گاهی قابلیت دوباره نویسی را دارد، بنابر این آنها می‌توانند برای تغییر نحوه رمز گشایی دستورالعملها حتی پش از آنکه CPU ها تولید شدند اصلاحاتی را مجدداً انجام دهند.

 

بعد از مراحل فراخوانی و رمزگشایی مرحله اجرای دستور انجام می‌گیرد. در طول این مرحله قسمت‌های مختلفی از پردازنده با هم مرتبط هستند و می‌توانند یک عملکرد مطلوب ایجاد کنند. برای مثال اگر یک عملکرد اضافی درخواست شود واحد محاسبه و منطق (ALU)با یک سری از ورودی‌ها و خروجی‌ها مرتبط خواهد شد. ورودی‌ها اعداد مورد نیاز برای افزوده شدن را فراهم می‌کنند و خروجیها شامل جمع نهایی اعداد می‌باشند. ALU شامل مجموعه‌ای از مدارهاست تا بتواند عملیاتهای ساده محاسباتی و منطقی را روی ورودی‌ها انجام دهد. اگر فرایند اضافی نتیجه بزرگی برای کارکرد پردازنده ایجاد کند یک پرچم سر ریز محاسباتی در ثبات پرچمها ایجاد می‌شود.

 

مرحله پایانی یعنی بازگشت به مکان اولیه و آمادگی برای نوشتن مجدد پس از مرحله اجرا در قسمتی از حافظه به وجود می‌آید. گاهی اوقات نتایج محاسبات در ثباتهای پردازنده‌های خارجی نوشته می‌شوند که اینکار برای دسترسی سریع به وسیله دستورهایی که بعدا به برنامه داده می‌شود انجام می‌گیرند. در حالت دیگر ممکن است نتایج با سرعت کمتری نوشته شوند اما در حجم بزرگ‌تر و ارزش کمتر، که این نتایج در حافظه اصلی ذخیره خواهند شد. برخی از دستورات شمارنده برنامه که قابل تغییر هستند نسبت به آن دسته از اطلاعاتی که مستقیما نتایج را تولید می‌کنند ترجیح داده می‌شوند. در اصل همگی این موارد خیزش نامیده می‌شوند و رفتارهایی شبیه حرکت در یک لوپ، زمان اجرای برنامه (در طول استفاده از خیزش‌های شرطی) و همچنین روند توابع در برنامه‌ها را تسهیل می‌دهند. تعداد بسیاری از دستورات وضعیت یک رقم در ثبات پرچمها را تغییر می‌دهند. این پرچمها می‌توانند برای تأثیر گذاری در چگونگی عملکرد یک برنامه مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال یک نوع از دستورات مقایسه‌ای به مقایسه یک عدد و مقدار موجود در ثبات پرچمها رسیدگی می‌کند. این پرچم ممکن است بعدا با یک دستورالعمل جهشی برای مشخص کردن روند برنامه مورد استفاده قرار بگیرد.

 

بعد از اجرای دستورالعمل و نوشتن مجدد روی اطلاعات منتجه فرآیند به طور کامل تکرار می‌شود و با دستور بعدی چرخه به طور معمول مقدار بعدی را از ترتیب شمارشی فراخوانی می‌کند، که این عمل به دلیل روند افزایشی مقدار شمارنده برنامه می‌باشد. در پردازنده‌های خیلی پیچیده تر نسبت به آنچه توضیح داده شد چندین دستورالعمل قابل فراخوانی، رمز گشایی و اجرا به صورت هم‌زمان می‌باشند. این امر به طور کلی بیان می‌دارد که چه مباحثی به روش زمانبندی کلاسیک RISC مربوط می‌شود، که در حقیقت این فرایند در پردازنده‌های معمولی که در بسیاری از دستگاه‌های الکترونیکی مورد استفاده قرار می‌گیرند متداول است. (ریز کنترل کننده یا میکرو کنترولر)

 

طراحی و پیاده سازی

دامنه صحیح

روشی که یک پردازنده از طریق آن اعداد را نمایش می‌دهد یک روش انتخابی در طراحی است که البته در بسیاری از راه‌های اصولی اثر گذار است. در برخی از کامپیوترهای دیجیتالی اخیر از یک مدل الکترونیکی بر پایه سیستم شمارش دسیمال (مبنای ده) برای نمایش اعداد استفاده شده‌است. برخی دیگر از کامپیوترها از یک سیستم نامتعارف شمارشی مانند سیستم سه تایی(مبنای سه) استفاده می‌کنند. در حال حاضر تمامی پردازنده‌های پیشرفته اعداد را به صورت دودویی (مبنای دو) نمایش می‌دهند که در آن هر عدد به وسیله چندین کمیت فیزیکی دو ارزشی مانند ولتاژ بالا و پایین نمایش داده می‌شوند.

علت نمایش دهی از طریق اعداد حجم کم و دقت بالا در اعدادی است که پردازشگر می‌تواند نمایش دهد. در حالت دودویی پردازنده‌ها , یک بیت به یک مکان مشخص در پردازنده اطلاق می‌شود که پردازنده با آن به صورت مستقیم در ارتباط است. ارزش بیت (مکانهای شمارشی) یک پردازنده که برای نمایش اعداد بکار برده می‌شود «بزرگی کلمه»، «پهنای بیت»، «پهنای گذرگاه اطلاعات» و یا «رقم صحیح» نامیده می‌شود.که البته این اعداد گاهی در بین بخش‌های مختلف پردازنده‌های کاملاً یکسان نیز متفاوت است. برای مثال یک پردازنده ۸ بیتی به محدوده‌ای از اعداد دسترسی دارد که می‌تواند با هشت رقم دودویی (هر رقم دو مقدار می‌تواند داشته باشد) ۲ یا ۲۵۶ عدد گسسته نمایش داده شود. نتیجاتا مقدار صحیح اعداد باعث می‌شود که سخت افزار در محدوده‌ای از اعداد صحیح که قابل اجرا برای نرم افزار باشد محدود شود و بدین وسیله توسط پردازنده مورد بهره برداری قرار گیرد.

 

دامنه صحیح همچنین می‌تواند در تعداد مکانهایی از حافظه که قابل آدرس دهی در پردازنده هستند تأثیر گذار باشد. به عنوان مثال اگر یک پردازنده از ۳۲ بیت برای نمایش آدرس حافظه استفاده کند و هر آدرس حافظه‌ای یک بایت (۸بیت) را نمایش دهد، ماکزیمم مقدار حافظه چنین پردازنده‌ای می‌تواند ۲ بایت یا ۴ گیگا بایت را آدرس دهی کند. این یک نمای ساده از فضای آدرس دهی پردازنده هاست و بسیاری از طراحی‌ها از روشهای آدرس دهی پیشرفته تری مانند استفاده از حافظه‌های مجازی استفاده می‌کنند تا بتوانند مکانهای بیشتری از حافظه را آدرس دهی کنند.

 

سطوح بالا تر دامنه صحیح (رنج کاری) به تشکیلات بیشتری برای رسیدگی به رقمهای افزوده نیازمند است و بنابراین پیچیدگی، اندازه، توان مصرفی و حتی هزینه عمومی بیشتری را در پی خواهد داشت.و این امر به هیچ وجه مقبول نیست. بنابر این استفاده از ریز کنترل کننده‌های ۴و ۸ بیتی که در کاربردها پیشرفته مورد استفاده قرار می‌گیرد متداول تر است. هرچند پردازنده‌های با دامنه کاری بالاتر (مثل ۱۶، ۳۲، ۶۴ ویا حتی ۱۲۸ بیتی)نیز موجود می‌باشد. میکرو کنترل کننده‌های ساده تر معمولاً ارزانتر بوده و توان مصرفی کمتری دارند و نتیجاتا گرمای کمتری نیز تولید می‌کنند که همگی این موارد در طراحی قطعات الکترونیکی مدنظر قرار می‌گیرند. به عنوان مثال سیستم ۳۷۰ شرکت IBM از یک پردازنده‌ای استفاده می‌کند که در حالت اولیه ۳۲ بیتی است اما در قسمت متغیردرونی خود از ۱۲۸ بیت برای تسهیل و دقت بیشتر استفاده می‌کند. بسیاری از پردازنده‌های اخیر از پهنای بیت ترکیبی مشابهی استفاده می‌کنند، خصوصا زمانیکه پردازنده برای کاربردهای عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد و نیازمند ایجاد تعادل بین قسمت متغیر و صحیح می‌باشد.

 

پالس ساعت :

اکثر پردازنده‌ها و در حقیقت اکثر دستگاه‌هایی که با منطق پالسی و تناوبی کار می‌کنند به صورت طبیعی باید سنکرون یا هم‌زمان باشند. این بدان معناست که آنها به منظور هم‌زمان سازی سیگنالها طراحی و ساخته شده‌اند. این سیگنالها به عنوان سیگنال ساعت(پالس ساعت) شناخته می‌شوند و معمولاً به صورت یک موج مربعی پریودیک (متناوب) می‌باشند. برای محاسبه بیشترین زمانی که سیگنال قادر به حرکت از قسمت‌های مختلف مداری پردازنده‌است، طراحان یک دوره تناوب مناسب برای پالس ساعت انتخاب می‌کنند. این دوره تناوب باید از مقدار زمانی که برای حرکت سیگنال یا انتشار سیگنال در بدترین شرایط ممکن صرف می‌شود بیشتر باشد. برای تنظیم دوره تناوب باید پردازنده‌ها باید مطابق حساسیت به لبه‌های پایین رونده یا بالا رونده حرکت سیگنال در بدترین شرایط تاخیر طراحی و ساخته شوند. در واقع این حالت هم از چشم انداز طراحی و هم از نظر میزان اجزای تشکیل دهنده یک مزیت ویژه در ساده سازی پردازنده‌ها محسوب می‌شود. اگرچه معایبی نیز دارد، از جمله اینکه پردازنده باید منتظر المانهای کندتر بماند، حتی اگر قسمت‌هایی از آن سریع عمل کنند. این محدودیت به مقدار زیادی توسط روشهای گوناگون افزایش قدرت موازی سازی (انجام کارها به صورت هم‌زمان) پردازنده‌ها قابل جبران است.

 

با وجود این پیشرفت معماری کامپیوترها، به تنهایی قادر به حل اشکالات عدم هم‌زمان سازی سرتاسری و جهانی پردازنده‌ها نیست. برای مثال یک پالس ساعت تابع تاخیرهای موجود در هر سیگنال دیگر است. پالس ساعت‌های بالاتر در پردازنده‌های پیچیده و ترکیبی برای نگه داریشان در یک فاز (هم‌زمانی) در طول یک واحد، بسیار مشکل ساز خواهد بود. این مشکل بسیاری از پردازنده‌های پیشرفه را به سوی سیگنالهای ساعت متعیر سوق داده‌است تا بتواند ازتاخیرهای سیگنال-سیگنال جلوگیری به عمل آورد.موضوع مهم دیگر در زمینه پالس ساعت، افزایش چشمگیر میزان گرمایی است که توسط پردازنده تولید می‌شود.تغییر دائمی کلاک پالسها باعث می‌شوند تا اجزای بیشتری بدون در نظر گرفتن اینکه آیا در آن زمان مورد استفاده قرار می‌گیرند یا نه تغییر وضعیت پیدا کنند. به طور کلی جزئی که تغییر وضعیت می‌دهد انرژی بیشتری نسبت به المانی که ثابت است مصرف می‌کند. بنابر این وقتی که پالس ساعت افزایش یابد باعث اتلاف گرمای بیشتری می‌شود و در نتیجه پردازنده نیازمند راه حل‌های مناسب تری برای انجام خنک کاریست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس