دانش آموزی - 206

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تفاوت زندگي اجتماعي انسان با ديگر جانوران

بازديد: 273

تفاوت زندگي اجتماعي انسان با ديگر جانوران

امتيازي كه آدمي از ديگر موجودات دارد نيروئي است كه مي تواند با استفاده از آن در امور جزئي و كلي قضاوت كند و نيك را از بد و زشت را از زيبا جدا سازد و هر كس با مراجعه به وجدان خود به اين حقيقت مي رسد. ولي نكته قابل توجه اين جاست كه آدمي قدرت بر قضاوت را وقتي دارا است كه بتواند حقايق اشياء را درك كند و با جستجو و آزمايش بتواند موجود مورد بحث را كاملا" بشناسد و در چنين موقع قضاوت عقل صحيح و قابل اجرا است ولي اگر عقل از درك حقيقت عاجز ماند و نتوانست به خصوصيات و شرايط موجودي پي در پي. در اينجا ناچار بايد از نيرويي كه خود سبب ايجاد آن شده و به مقام مزايا و جهات آن آگاهي دارد مدد گيرد و انسان موجود كاملي است كه در ميان ساير موجودات مزاياي بي شعاري را داراست و بزرگترين و با ارزش ترين چيزي كه موجب اهميت و ارزش او شده نيروي اراده و اختيار اوست كه مي تواند ( بخودي خود ) كاري را تصميم بگيرد و انجام دهد يا از انجام كاري خوداري كند و انسان داراي عقل و ادراكي است كه مي تواند با استفاده از آن بر قسمتي از مشكلات خويش فائق آيد و نكته ي جالب توجه اين جاست كه چون عقل و شعور جانوران ديگر به پاي انسان كه اشرف مخلوقات مي باشد نيست جانوران نمي توانند به خوبي درك كنند.

انسان داراي عقل و منطق و انديشه و تدبر است با عقل و منطقي كه خداوند بر انسانها نهاده مبي تواند به عبادت و راز و نياز بپردازد و شاكر درگاه با عظمت او باشند.

در انسان ها رابطه ي صميمي و عاطفي و دوستانه اي وجود دارد كه حيوانات فاقد آن هستند و جانوران اگر احساس سرما كنند در پناهگاهي كه خود ساخته اند پناه مي گيرند و اگر احساس گرما كنند از جاي گرم به جاي سرد مي روند بعضي از جانوران هم در فصل سرما يعني زمستان به خواب عميقي مي روند كه به اين خواب خواب زمستاني مي گويند ولي انسان ها به اين شكل زندگي نمي كنند يك جانور براي بدست آوردن غذاي خود حيوانات ديگري را شكار مي كند به اين ترتيب غذاي خود را تهيه مي كند. پس نتيجه مي گيريم كه تفاوت زندگي اجتماعي انسان با ديگر جانوران به كارها و اعمال آنها است و عقل  و تفكر و تدبري كه خداوند در انسانها نهاده و آنان را اشرف مخلوقات نيز نام نهاده است و انسانها داراي ايمان و و اراده ي راسخ هستند.

 

سرگذشت انسانها :

نام : انسان                                                      نام خانوادگي : آدميزاد

نام پدر : آدم                                                    نام مادر : حوا

لقب : اشرف مخلوقات                                        مأموريت : خليفه ي الهي

ساكن : منظومه شمسي سياره ي زمين                     نژاد : خاكي ، آري نژاد خاكي

مكان پرواز : هر كجا                                        كد پرواز : انالله و انا اليه راجعون

بار مجاز : اعمال صالح به هر اندازه حجم                بار غير مجاز : ماديات دنيوي

 

پروردگارا : دادرس پريشان دلاني، مرهم زخم ديدگان، فريادرس بيچارگاني و محو كننده ي گناهاني حقا كه ستايش از آن توست و ستايش فقط سزاوار توست.

به اميد روزي كه تمامي انسانها شاكر درگاه با عظمت باشند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 21:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

داستان سام و سیمرغ

بازديد: 217

داستان سام و سیمرغ

 سام نریمان، امیر زابل و سر آمد پهلوانان ایران، فرزندی نداشت واز این­رو خاطرش اندوهگین بود. سرانجام زن زیبا رویی از او بارور شد و کودکی نیک­ چهره زاد. اما کودک هر چند سرخ روی و سیاه چشم و خوش سیما بود موی سر و رویش همه چون برف سپید بود.

مادرش اندوهناک شد. کسی را یارای آن نبود که به سام نریمان پیام برساند و بگوید ترا پسری آمده است که موی سرش چون پیران سپید است.

دایه­ی کودک که زنی دلیر بود سرانجام بیم را به یک سو گذاشت و نزد سام آمد و گفت : « ای خداوند ! مژده باد که ترا فرزندی آمده نیک چهره و تندرست که چون آفتاب می­درخشد. تنها موی سر و رویش سفید است. نصیب تو از یزدان چنین بود. شادی باید کرد و غم نباید خورد.»

سام چون سخن دایه را شنید از تخت به زیر آمد و به سرا پرده­ی کودک رفت. کودکی دید سرخ روی و تابان که موی پیران داشت. آزرده شد و روی به آسمان کرد و گفت : « ای دادار پاک ! چه گناه کردم که مرا فرزند سپید موی دادی ؟ اکنون اگر بزرگان بپرسند این کودک با چشمان سیاه و موهای سپید چیست من چه بگویم و از شرم چگونه سر برآورم ؟ پهلوانان و نامداران بر سام نریمان خنده خواهند زد که پس از چندین­گاه فرزندی سپید موی آورد. با چنین فرزندی من چگونه در زاد بوم خویش بسر برم ؟ » این بگفت و روی بتافت و پر خشم بیرون رفت.

 

 

 

سیمرغ

اندکی بعد فرمان داد تا کودک را از مادر باز گرفتند و بدامن البرز کوه بردند و در آن­جا رها کردند. کودک خردسال دور از مهر مادر، بی­پناه و بی­یاور، بر خاک افتاده بود و خورش و پوشش نداشت. ناله بر آورد و گریه آغاز کرد. سیمرغ بر فراز البرز کوه لانه داشت. چون برای یافتن طعمه به پرواز آمد خروش کودک گریان بگوش وی رسید. فرود آمد و دید کودکی خردسال بر خاک افتاده انگشت می­مکد و می­گرید. خواست وی را شکار کند اما مهر کودک در دلش افتاد. چنگ زد و او را برداشت تا نزد بچگان خود بپرورد.

سال­ها بر این بر آمد. کودک بالید و جوانی برومند و دلاور شد. کاروانیان که از کوه می­گذشتند گاه گاه جوانی پیلتن و سپید موی می­دیدند که چابک از کوه و کمر می­گذرد. آوازه­ی او دهان به دهان رفت و در جهان پراکنده شد تا آن­که خبر به سام نریمان رسید.

 

 

 

 

 

 

 

 

خواب دیدن سام

شبی سام در شبستان خفته بود. به خواب دید که دلاوری از هندوان، سوار بر اسبی تازی پیش تاخت و او را مژده داد که فرزند وی زنده است. سام از خواب برجست و دانایان و موبدان را گرد کرد و آنان را از خواب دوشین آگاه ساخت و گفت : « رای شما چیست ؟ آیا می­توان باور داشت که کودکی بی پناه از سرمای زمستان و آفتاب تابستان رسته و تا کنون زنده مانده باشد ؟»

موبدان به خود دل دادند و زبان به سرزنش گشودند که : « ای نامدار! تو ناسپاسی کردی و هدیه یزدان را خار داشتی. به دد و دام بیشه و پرنده­ی هوا و ماهی دریا بنگر که چگونه بر فرزند خویش مهربانند. چرا موی سپید را بر او عیب گرفتی و از تن پاک و روان ایزدیش یاد نکردی ؟ اکنون پیداست که یزدان نگاهدار فرزند توست. آن­که را یزدان نگاهدار است تباهی ازو دور باشد. باید راه پوزش پیشگیری و در جستن فرزند بکوشی.»

شب دیگر سام در خواب دید که از کوهساران هند جوانی با درفش و سپاه پدیدار شد و در کنارش دو موبد دانا روان بودند. یکی از آن دو پیش آمد و زبان به پرخاش گشود که : « ای مرد بی باک نامهربان !، شرم از خدا نداشتی که فرزندی را که به آرزو از خدا می­خواستی به دامن کوه افکندی ؟ تو موی سپید را بر او خرده گرفتی، اما ببین که موی خود چون شیر سپید گردیده. خود را چگونه پدری می­خوانی که مرغی باید نگهدار فرزند تو باشد ؟»

سام از خواب جست و بی­درنگ ساز سفر کرد و تازان بسوی البرز کوه آمد. نگاه کرد کوهی بلند دید که سر به آسمان میسایید. بر فراز کوه آشیان سیمرغ چون کاخی بلند افراشته بود و جوانی برومند و چالاک بر گرد آشیان می­گشت. سام دانست که فرزند اوست. خواست تا به وی برسد، اما هر چه جست راهی نیافت. آشیان سیمرغ گویی با ستارگان همنشین بود. سر بر خاک گذاشت و دادار پاک نیایش کرد و از کرده پوزش خواست و گفت« ای خدای دادگر! اکنون راهی پیش پایم بگذار تا به فرزند خود باز رسم.»

 

باز آمدن دستان

پوزش سام به درگاه جهان آفرین پذیرفته شد. سیمرغ نظر کرد و سام را در کوه دید. دانست پدر جویای فرزند است. نزد جوان آمد و گفت : « ای دلاور! من ترا تا امروز چون دایه پروردم وسخن گفتن و هنرمندی آموختم. اکنون هنگام آنست که به زاد و بوم خود باز گردی. پدر در جستجوی تو است. نام ترا «دستان» گذاشتم و از این پس ترا بدین نام خواهند خواند .»

چشمان دستان پر آب شد که : « مگر از من سیر شده­ای که مرا نزد پدر می­فرستی ؟ من به آشیان مرغان و قله­ی کوهستان خو کرده­ام و در سایه­ی بال تو آسوده­ام و پس از یزدان سپاس­دار توام. چرا می­خواهی که باز گردم ؟.»

سیمرغ گفت : « من از تو مهر نبریده­ام و همیشه ترا دایه­ای مهربان خواهم بود. لیکن تو باید به زابلستان بازگردی و دلیری و جنگ آزمایی کنی. آشیان مرغان از این پس ترا به کار نمی­آید. اما یادگاری نیز از من ببر : پری از بال خود را به تو می­سپارم. هرگاه به دشواری افتادی و یاری خواستی پر را در آتش بیفکن و من بی­درنگ به یاری تو خواهم شتافت.»

آن­گاه سیمرغ، دستان را از فراز کوه برداشت و در کنار پدر به زمین گذاشت. سام از دیدن جوانی چنان برومند و گردن فراز، آب در دیده آورد و فرزند را برگرفت و سیمرغ را سپاس گفت و از پسر پوزش خواست.

سپاه گرداگرد دستان برآمدند، تن پیل­وار و بازوی توانا و قامت سرو بالای وی­ را آفرین گفتند و شادمانی کردند. آن­گاه سام و دستان و دیگر دلیران و سپاهیان به خرمی راه زابلستان پیش گرفتند. از آن روز دستان را چون روی و موی سپید داشت «زال زر» نیز خواندند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 21:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ماههای میلادی

بازديد: 441

تحقیق درباره ماههای میلادی

1 ـ ژانويه     January

قرنها پيش ، ملل مغرب زمين حساب ماههاي سال را به ده رسانده بودن . يكي از امپراطوران رم تصميم گرفت كه دو ماه ديگر به ماههاي دهگانه سال بيافزايد . در آن زمان مردم به خدائي معتقد بودند كه Janus خوانده ميشد . جانوس صاحب دو چهره بود . يك چهره او آينده را مي نگريست و چهره ديگرش بر گذشته نظاره ميكرد . جانوس نگهبان منازل بشمار ميرفت تصوير وي را بر روي در خانه ها نمايش ميدادند كه روئي به درون خانه و روئي ديگر به بيرون داشت . چنين تصويري از چنان خدائي به نظر مناسب آمد كه با اسم ماهي از ماههاي سال منطبق شود.

ماهي كه از يكسو آنچه رفته است بنگرد و حساب ايام گذشته و فهرست بروز وقايع در ماههاي قبل را داشته باشد و از جانب ديگر به آينده نگاه كند كه چه روي خواهد داد و حساب حوادث آتي را نگهدارد . اين ماه Januaries خوانده شد كه به انگليسي January ناميده شد .

 

2 ـ فوريه  February

پس از نامگذاري يازدهمين ماه سال ، امپراطور مذكور و مردم سرزمين رم انديشيدند كه نامي بر ماه ديگري بيابند كه دوازده ماه سال تكميل شود . آن روزگار تقويم روميها آغاز سال را به March اختصاص داده بود .

دو ماه جديد ( ژانويه و فوريه ) به انتهاي سال افزوده شد.

 

روميها همواره از پليدي پرهيز داشتند و هميشه به فكر پاك كردن خويشتن و گردگيري منازل خود مي افتادند و مخصوص قبل از ماه March كه در آن زمان نخستين ماه سال و ميمون و فرخنده بود ، در فكر نظافت وپاكيزگي اطراق گاههاي خود بودند پاكيزگي و پاك ساختن در زبان لاتين Februum خوانده مي شد .

بنابراين ماه قبل از March را Februarius گفتند كه در انگليسي به February موسوم شد .

ژوليوس سزار امپراطور رم بعدها دو اسم ژانويه و فوريه را آخر سال به ابتداي سال غربي انتقال داد و حساب ماهها در تقويم مغرب زمين بر اين اساس استوار گشت . بدين ترتيب سال مغرب زمين با ژانويه آغاز شد .

 

 3 ـ مارس  Mars

 روميها قديم خداي جنگ خود را ، Mars ميخواندند و نام يكي از ماههاي خود را به افتخار او Martius ناميدند كه به انگليسي Mars گفته مي شد.

مارس در تصاوير ، سوار بر اسب بر شيپور جنگ ميدمد . در حاليكه در تصوير ديگري، سپري بدست و شمشيري بر دست ديگر، سوار تخت رواني است كه اسبان غول پيگر گردونه او را حمل ميكند.

 

4 ـ اوريلApril

در نظر ملل مغرب زمين ، ماه چهارم از سال ، ماهي بود كه گوئي در اينوقت زمين شكافته ميشد تا ساقه هاي نوري از دل خاك بيرون بيايد و شكوفه ها بر شاخه ها بنشيند . كلمه لاتين شكافته شدن سينه زمين معادل Aperio بود كه ماه چهارم بدين مناسبت Apriles خوانده شد و به انگليسي April مرسوم شد .

 

5 ـ ميMay

الهه بهار و روشني ها در پندار مردم رم ، Maia نام داشت . او حافظ سبزه زارها بود و گياهان را در ریشه حمايت مي كرد به اسم او ماه پنجم از سال، Mauis گفته شد كه به انگليسي May عنوان گرفت .

 

6 ـ جولايJuly

اندكي از مرگ امپراطور رم ژوليوس سزار نگذشته بود كه سناي رم بياد خدمات او ، ماهي از ماههاي سال را در تقويم رومي به Julius موسوم ساخت كه July در انگلسي معادل اين نام است .

 

7 ـ آگوست  Agust

 چند سال بعد از مرگ سزار ، آگوست امپراطور ديگر روم به سلطنت رسيد .

اودر شهرت طلبي دست كمي از سزار نداشت پس نامي ديگر از ماههاي سال بنام او ملقب گشت.

 

 

و چهار ماه ديگر بشرح زير مرسوم شد .

9ـ سپتامبر      september

 10ـ اكتبرOctober 

 11ـ نوامبر             November

12 ـ دسامبرDecember 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 21:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگینامه هوشنگ عباسي

بازديد: 213

تحقیق درباره زندگینامه هوشنگ عباسي

هوشنگ عباسي، شاعر، پژوهشگر، روزنامه‌نگار و گيلان‌شناس، 3 آبان 1333 در فخرآباد لشت نشاي رشت به دنيا آمد.عباسي تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود و دوره متوسطه را در شهر به پايان رساند و پس از تحصيل در رشته ادبيات و علوم انساني، به عنوان دبير به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وي عضو هيات موسس خانه فرهنگ گيلان، دانشنامه بزرگ گيلان و مشاور كميسيون فرهنگي شهر رشت بوده است.

كتاب «شاعران گيلك و شعر گيلك‌ جلد اول» از تاليفات هوشنگ عباسي سال 1380 در جشنواره شعر گيلكي و كتاب «لشت نشاء، سرزمين عادلشاه» نوشته وي نيز سال 1383 در جشنواره دكتر محمد معين رتبه اول را به دست آورد.از جمله كتاب‌هاي هوشنگ عباسي مي‌توان به بازتاب نهضت جنگل در هنر و ادبيات، ياوري (آيين‌هاي تعاون سنتي در گيلان)، شاعران گيلك و شعر گيلكي جلد دوم، فرهنگ بازي‌ها و سرگرمي‌هاي مردم گيلان و سيماي علي در فرهنگ عامه گيلان اشاره كرد.

گيلان از مناطقي است كه با وجود گردآوري و انتشار كتاب‌هاي مختلف در زمينه فرهنگ مردم، همچنان بكر مانده است، دليل اين دست‌نخوردگي چيست؟

گيلان سرزميني با تنوع قومي و گويشي است و با اين كه از نظر وسعت جغرافيايي از كوچك‌ترين استان‌هاي كشور است، گوناگوني و تنوع فرهنگي آن بيش از هر جاي ديگر ايران ديده مي‌شود. قرن‌هاي متمادي است كه اقوام مختلف در شهر رشت و مناطق ديگر گيلان همزيستي مسالمت‌آميزي با هم دارند و اين همزيستي فرهنگ مشتركي را پديد آورده است و در عين حال، اين اقوام ويژگي‌هاي قومي و گويشي خود را حفظ كرده‌اند. در مقابل حجم عظيم زايش فرهنگي كه در طول ساليان طولاني صورت گرفته، مطالعه و پژوهش درباره اين اقوام و فرهنگ آنها بسيار اندك بوده است.

 

اقوامي چون گيلك و گالش و تات و تالش؟

بله. گيلك‌ها، گالش‌ها، تات‌ها، تالش‌ها، كردها و ترك‌ها كه در كنار اينها، اقليت‌هاي مذهبي مثل ارامنه، يهودي‌ها، زرتشتي‌ها و... مجموعه جامعه گيلان را شكل مي‌دهند.كه اكثريت با گيلك‌هاست.

گيلك‌ها در سرتاسر مناطق جلگه‌اي گيلان پراكنده‌اند و به كشاورزي اشتغال دارند و اولين اقوام ساكن در گيلان بوده‌اند. گالش‌ها هم كه تيره‌اي از گيلك‌ها هستند، در مناطق كوهستاني و كوهپايه‌اي زندگي و با دامداري امرار معاش مي‌كنند. فرهنگ اين مردم بسيار بكر و دست نخورده است. بسياري از آيين‌ها و اعياد باستاني همراه با گاهشمار ديلمي و موسيقي فولكلور هنوز كه هنوز است در ميان آنها رواج دارد.

 

تالش‌ها و تات‌ها چطور؟

تالش‌ها در غرب گيلان زندگي مي‌كنند كه بازمانده نسل كادوسان هستند و موسيقي فولكلور بسيار غني، آيين‌ها و باورداشت‌ها و گويش مختص به خود دارند.

تات‌ها نيز در مناطق جنوبي گيلان بويژه در رودبار و آبادي‌هاي تابعه آن زندگي مي‌كنند. اين قوم نيز زبان و فرهنگ و آيين‌هاي ويژه‌اي دارند كه برخي از آنها از دوران كهن به جا مانده است.

اقوام ديگري چون كردها، ترك‌ها، كولي‌ها و همچنين اقليت‌هاي مذهبي مانند ارمني‌ها، يهودي‌ها و زرتشتي‌ها نيز در مناطق مختلف گيلان ازجمله در شهرهاي رشت و انزلي ساكن هستند.

كه به نظر خيلي كم درباره اين اقليت‌ها كار شده است؟

بله. درباره زبان و فرهنگ اين اقوام بسيار اندك كار صورت گرفته و در مواردي هم مطالعه‌اي انجام نگرفته است. منابع پژوهشي ما درباره تات‌ها و گالش‌ها و كردهاي گيلان بسيار ناقص است و كاستي‌هاي فراواني دارد. به دليل تحولات فني، اقتصادي و رسانه‌اي كه در زندگي مردم تاثير گذاشته، بخش عمده‌اي از فرهنگ مردم كاركردهاي خود را از دست مي‌دهند و از گردونه زندگي مردم خارج مي‌شوند. درصد زيادي از فرهنگ اين اقوام ناشناخته مانده است.

جدا از محققان بومي و ايراني، محققان اروپايي و امريكايي نيز گيلان را محل خوبي براي گردآوري فرهنگ مردم ديده‌اند. بايد كتاب‌هاي ارزشمندي به قلم اين افراد چه به صورت ترجمه و چه به صورت نسخه اصلي چاپ شده باشد.

نخستين مطالعات گيلان‌شناسي به وسيله اروپايي‌ها صورت گرفته است. پيش از آن بررسي و تحقيق همه‌جانبه‌اي درباره گيلان تاليف نشده بود.

الكساندر خودزكو (1891 1806 ميلادي) در سال‌هاي 1830 به بعد در عصر محمدشاه قاجار به عنوان كنسول روسيه در رشت خدمت مي‌كرد. اقامت چند ساله او در گيلان و آشنايي‌اش با فرهنگ و زبان مردم گيلان وي را برانگيخت تا درباره فرهنگ مردم گيلان به مطالعه و پژوهش بپردازد. كتاب سرزمين گيلان تك‌نگاري درباره گيلان است. وي همچنين ترانه‌هاي فولكلور گيلان را جمع‌آوري و به چاپ رسانده است.

پس از او ه. ل. رابينو، كنسول‌يار انگليس در گيلان كه در سال‌هاي 1812 1806 ميلادي در گيلان بوده به پژوهش درباره فرهنگ گيلان دست يازيد و كتاب ولايات دارالمرز گيلان ايران را تاليف كرد. او همچنين چند كتاب ديگر درباره فرهنگ فولكلور گيلان نوشت و به گردآوري فرهنگ اقوام ساكن در ايران علاقه نشان داد. كتاب‌هاي ورزش‌هاي باستاني گيلان، ترانه‌هاي گيلكي، داستان‌ها و و چند كتاب ديگر حاصل تلاش اوست.

 

آرتور كريستين سن (1945 1875 م) شرق‌شناس دانماركي كه در آن دوران به ايران سفر كرده بود گويش گيلكي رشت را تاليف كرد.و متاخراني مثل مارسل بازن و كريستيان برومبرژه.

بله. حاصل مطالعه مشترك آنها كتابي به نام گيلان و آذربايجان شرقي است. پس از آن هم مارسل بازن كتاب تالش، منطقه‌اي قومي در شمال ايران را در سال 1358 به عنوان تز دكتراي خود به دانشگاه سوربن پاريس ارائه داد.

كريستيان برومبرژه هم درباره مسائلي چون معماري و مسكن در جامعه روستايي، آشپزي، باورداشت‌هاي مردم گيلان، زندگي و اقتصاد روستاييان به مطالعه و تحقيق پرداخت و كتاب‌ها و مقالات متعددي از او در مجلات معتبر جهان به چاپ رسيده است. بجز اينها، برخي از مردم‌شناسان ژاپني، كره‌اي و امريكايي در جامعه گيلان به مطالعه پرداختند كه بايد منتظر چاپ آثارشان بود.

«لشت نشا، سرزمين عادلشاه» منوگرافي است به قلم شما. زماني تك‌نگاري در ايران رواج خوبي داشت و نمونه‌هاي موفقي چون اورازان جلال آل‌احمد، يوش سيروس طاهباز، ايلخچي و مشكين‌شهر غلامحسين ساعدي و آلاشت هوشنگ پوركريم منتشر شد. چرا اين روزها كمتر شاهد چاپ منوگرافي هستيم؟ دليلش به خاطر كم‌كاري محققان است يا شرايط ديگر؟

تك‌نگاري يكي از راه‌هاي درست شناخت جوامع روستايي و بومي است و ديرزماني نيست كه به روش علمي در ايران آغاز شده است. در اين روش جنبه‌هاي مختلف حيات اجتماعي، جغرافيا، ساخت‌هاي اقتصادي اجتماعي، فرهنگي، خانوادگي، آيين‌ها و نهادها و ارزش‌ها، هنجارها و ويژگي‌ها و مسائل ديگر يك واحد اجتماعي به طور دقيق مورد پژوهش قرار خواهد گرفت.

 

تك‌نگاري چه در شكل بيوگرافي (شرح‌حال و توصيف زندگي يك فرد و تجربيات شخصي) و چه در شكل منوگرافي (بررسي همه‌جانبه يك واحد اجتماعي) اقدامي ثمربخش و پرفايده است. در شيوه تك‌نگاري نه‌تنها اجزا و عناصر مختلف يك واحد مورد پژوهش قرار مي‌گيرند بلكه روابط ميان عناصر اجتماعي و روابط ميان آنها نيز مورد مطالعه قرار مي‌گيرد.

 

تك‌نگاري اولين بار در ايران چه زماني شروع شد؟

تك‌نگاري در اوايل دهه 50 به كوشش موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران با تاسيس بخش تحقيقات روستايي شكل گرفت. در آن دوران به دليل اصلاحات ارضي و تاسيس شركت‌هاي زراعي و تعاوني روستايي نياز به آگاهي و شناخت بيشتري از جامعه روستايي و دهقاني ايران بود و به نوعي از اين پژوهش‌ها حمايت مي‌شد و سازمان‌ها و نهادهاي دولتي اين آثار را چاپ مي‌كردند و نقش كاربردي داشت. امروزه آن شرايط تغيير كرده است و براي اصلاحات در جامعه روستايي سياست برنامه ريزي شده مدوني وجود ندارد. تك‌نگاري در سال‌هاي اخير نيز از طرف برخي موسسات رسمي و مراكز آموزش عالي و سازمان‌هاي اداري و برخي از پژوهندگان مستقل صورت مي‌گيرد. متاسفانه يا در تيراژ معدود و محدود چاپ مي‌شود يا در گوشه‌اي از آرشيو اداري بايگاني مي‌شود و گرد و غبار فراموشي روي آن مي‌نشيند و امكان دسترسي و استفاده همگان از آن وجود ندارد.

نمايش و بازي‌هاي بومي گيلان همچنان در مراسم ملي و مذهبي در گوشه و كنار اين خطه به چشم مي‌آيد، چقدر از اين بازي‌ها در مناطق گيلان باقي مانده‌اند؟

بازي‌هاي بومي و قومي منبعث از خصايص اجتماعي و فرهنگي، اقليمي و جغرافيايي و تاريخي هر سرزمين به وجود آمده‌اند و هماهنگ با باورداشت‌ها و آيين‌ها و آداب و رسوم در گستره دوران متحول شده‌اند. نمايش‌ها و بازي‌هاي قومي آميزه‌اي از حركات و زيبايي‌هاي آرماني و ميراث تاريخي را به نمايش مي‌گذارند و راز و رمزهاي زندگي را به تصوير مي‌آورند.

گيلان از نظر نوع بازي و نمايش بسيار غني و پربار است. حقير با امكانات محدود و شخصي نزديك به 500 بازي و نمايش بومي را گردآوري و ثبت كردم. اين بازي‌ها نه تنها براي سرگرمي در اوقات فراغت به وجود آمده‌اند، بلكه شيوه‌ها و روش‌هاي تعامل و تقابل با سختي‌هاي دوران و طبيعت ناسازگار را به فرزندان آموزش مي‌دهند.

پاره‌اي از نمايش‌ها و بازي‌هاي بومي همچنان به حيات خود ادامه مي‌دهند و در بسياري از اعياد و مراسم ملي يا مذهبي اجرا مي‌شوند؛ اما پاره‌اي ديگر بنا به دلايل مختلف به حاشيه رانده شده‌اند و از يادها زدوده مي‌شوند. متاسفانه رسانه‌هاي عمومي، مراكز آموزشي و نهادهاي فرهنگي سهم عمده‌اي در نابودي آن دارند.

 

مثل نمايش زيبا و ديدني «عروس گوله».

بله يا عروس گل كه يك نمايش كمدي موزيكال بهارخواهي است و در نيمه دوم اسفند در استقبال از نوروز اجرا مي‌شد و از نمايش‌ها و بازي‌هاي آييني ‌ بومي است. چند دهه است اجرا نمي‌شود يا آيين‌هاي بومي و قومي تيرماه سينزه يا نوروزبل.كه در سال‌هاي اخير احيا شده‌اند.

بله يا لافندبازي. كشتي گيله مردي از جمله بازي‌ها و نمايش‌هايي هستند كه به دليل جذابيت‌هاي نمايشي و رزمي در اعياد و جشن‌ها به شكل گذشته اجرا مي‌شوند. همچنين نمايش آييني مذهبي تغزيه به دليل بار و محتواي عقيدتي مذهبي در مراسم مختلف از جمله آيين‌هاي ماه‌هاي محرم و صفر و در برخي از روزهاي سال اجرا مي‌شوند و هنوز هم در ميان اقشار سنتي جامعه پايگاه مورد پسندي دارند.

گيلاني‌ها تعصب و تاكيد بسيار زيادي به گيلان دارند به عنوان مثال، بيشتر محتواي كتاب‌هاي شما درباره گيلان است. فكر نمي‌كنيد برخي از اين آداب و روسم و باورها همگاني‌تر از گيلان باشند؟

گيلاني‌ها در رفتار اجتماعي در مقايسه با اقوام ديگر تعامل بيشتري دارند و رويدادها و حوادث تاريخي نيز گواه اين انديشه است.

نهال‌هاي فرهنگ گيلان از دانه‌هاي فرهنگ تناور ايراني بارور شده است. گيلان گرچه در دوراني به استقلال زيسته اما پيوسته جزو مناطق جدايي‌ناپذير ايران بوده است. زبان و گويش گيلكي شاخه‌اي از زبان ايراني و از خانواده زبان‌هاي شمال غربي ايران است. گيلان حتي پيش از حضور آريايي‌ها در ايران، داراي فرهنگ و تمدن ويژه‌اي بود. آثار و كشفيات باستان‌شناسان در مناطق مختلف گيلان از جمله رودبار، املش و هشتپر مويد اين نظر است. ما به فرهنگ ايراني افتخار مي‌كنيم، اما تلاش مي‌كنيم هويت بومي خود را حفظ كنيم و باور داريم از اين طريق مي‌توانيم در باروري فرهنگ ملي موثر باشيم.

بسياري از باورهاي مردم ما منبعث از اسطوره و آيين‌هاي ملي و باستاني است تلاش ما براي گردآوري و جمع‌بندي آن هيچ تضاد و تبايني با فرهنگ ملي ندارد، بلكه دريچه تازه‌اي براي شناخت بيشتر پاره‌اي از فرهنگ اين سرزمين ديرينه است.

آيا در كتاب‌هاي شما هيچ تلاشي شده تا مسائل فرهنگي گيلان با ديگر مناطق ايران تطبيق و بررسي شوند؟

اين كوشش صورت گرفته و به طور تطبيقي نيز بررسي شده است. به طور نمونه، من در كتاب 2 جلدي شاعران گيلك و شعر گيلكي كه به بررسي ادبيات هزار ساله گيلكي پرداخته، كوشش داشته‌ام اين‌گونه شعري را با نمونه‌هاي طبري، آذري، كردي و رازي تطبيق دهم و وجوه اشتراك آنها را بيابم. يا در مقدمه كتاب ياوري سعي كرده‌ام برخي از آيين‌هاي تعاون در ديگر مناطق ايران را بياورم و مقايسه‌اي صورت بدهم و نمي‌دانم تا چه حد موفق بوده‌ام.

كتابي به نام آيين‌ها و باورداشت‌هاي مردم گيلان آماده چاپ داريد، تا جايي كه من اطلاع دارم، كتابي به همين نام از محمود پاينده انتشار يافته است. كتاب شما چيزي بيشتر از كتاب پاينده دارد. آيا كامل‌كننده هم هستند.

كتاب زنده ياد محمود پاينده به نام «آيين‌ها و باورداشت‌هاي گيل و ديلم» از كتاب‌هاي ارزشمند در زمينه فرهنگ فولكلور گيلان است؛ اما مي‌توان نمونه‌هايي از آيين‌ها و باورداشت‌ها را يافت كه در آن كتاب نيامده است. بسياري از فصل‌هاي كتاب كلي بوده، مي‌شود داخل جزييات شده، مي‌توان گفت مكمل آن است.

اگر بخواهيم فقط نام محققان گيلاني را ببريم، از حوصله يك جلسه هم مي‌گذرد با اين همه دوست داريم نام محققان و حوزه تحقيقات شان را از زبان شما بشنويم؟

من در مقاله‌اي پژوهشگران گيلان را به 4 نسل تقسيم كردم. نسل اول پژوهشگران در گيلان زنده‌يادان كريم كشاورز، ابراهيم فخرايي و جهانگير سرتيپ‌پور بودند كه هر يك از آنان با خلق آثاري به فرهنگ گيلان خدمت كردند.

زنده‌ياد كريم كشاورز كتاب گيلان براي جوانان را نوشت، جاويدروان ابراهيم فخرايي تك‌نگاري چندي از جمله گيلان در گذرگاه زمان، ادبيات گيلكي، گيلان در جنبش مشروطيت، سردار جنگل و چند كتاب ديگر را انتشار داد.

شادروان جهانگير سرتيپ‌پور كتاب‌هاي:‌ ريشه‌يابي و فرهنگ واژگان گيلكي و نام‌ها و نامداران گيلان را نگاشت. در اين كتاب‌ها بخشي از فرهنگ فولكلور گيلان و فرهنگ گيلكي نيز ثبت شده است. در كنار اينان بايد از دكتر منوچهر ستوده با دو جلد كتاب گرانسنگ از آستارا تا استرآباد و فرهنگ گيلكي ياد كرد. همچنين از فرهيختگاني چون جعفر خمامي‌زاده با ترجمه‌هاي ارزشمند و فريدون نوزاد با تاليف چند كتاب از جمه گيله گپ، تاريخ نمايش در گيلان و چهل تكه.

نسل دوم پژوهشگران گيلان شناسي زنده ياداني چون محمود پاينده لنگرودي با چند كتاب مردم‌شناسي از جمله آيين‌ها و باورداشت‌هاي گيل و ديلم، فرهنگ گيل و ديلم و ضرب‌المثل‌هاي گيلكي، سيدمحمدتقي ميرابوالقاسمي با آثاري چون مردم گيل و ديلم، گيلان از آغاز تا مشروطيت و گيلان از مشروطيت تاكنون، ميراث اسماعيله، گيليرد و چند كتاب ديگر، محمدولي مظفري با مقالات متعدد در زمينه گاهشمار گيلاني و باورداشت‌هاي مردم شرق گيلان. دكتر رضا مدني با مقالاتي در زمينه زبان‌شناسي و تاريخ گيلان كه ياد همه آنان گرامي باد.

در همين نسل كاظم سادات اشكوري با كتاب افسانه‌هاي اشكور بالا و چند مقاله ارزشمند، دكتر اصغر عسگري خانقاه با كتاب روستاي قاسم آباد و مقالات متعدد، محمد بشرا با 2 كتاب افسانه‌هاي جانواران و مقالات ارزشمند در زمينه فرهنگ فولكلور. طاهر طاهري با مقالات مردم‌شناسي، محمدتقي پوراحمد جكتاجي با چاپ 2 مجله دامون و گيله‌وا و انتشار مجموعه 6 جلدي گيلان‌نامه تلاش زيادي براي اشاعه فرهنگ گيلان به عمل آورد. در اين ميان، علي عبدلي با چاپ چند منوگرافي از جمله تات و تالشان، تالشي‌ها كيستند و كتاب‌ها و مقالات متعدد. مصطفي فرض‌پور ماچياني با چاپ رساله‌هايي چون نوروز در ماچيان، فرهنگ ماچيان و افشين پرتو با چاپ چند كتاب درباره تاريخ گيلان. عليرضا كشور دوست با كتاب گيلانشهر. فرامرز مسرور ماسالي با چند كتاب درباره ماسال و شاندرمن از جمله نسل دوم پژوهندگان هستند.

 

نسل سوم محققان گيلاني؟

نسل سوم پژوهندگان گيلان بيشتر آثار و تاليفات خود را پس از انقلاب انتشار دادند. رحيم چراغي، جمشيد شمسي‌پور خشتاوني، محمود نيكويه، مسعود پورهادي و قربان فاخته، نمونه‌هاي خوبي از اين نسل هستند. رحيم چراغي با چاپ متل‌هاي كودكان و روزهاي نو درباره نوروز، محمود نيكويه با چند تك‌نگاري درباره استاد ابراهيم پورداود، قربان فاخته با انتشار 2 كتاب سرزمين گيلان و گاهشمار تاريخ گيلان، مسعود پورهادي با انتشار 2 كتاب بررسي گويش رشتي و گاه‌شمار گيلاني، جمشيد شمسي‌پور با چاپ مقالاتي در زمينه فولكلور تالش، رضا دستياران با چاپ كتاب گيلان در عصر باستان از جمله مولفان اين دوره هستند.

 

و جوانان نسل نو هم البته فعاليت مي‌كنند؟

بله كساني مثل سيدهاشم موسوي، عليرضا حسن‌زاده، علي بالايي لنگرودي، محمد شهاب كومله، بيژن عباسي، سيامك دوستدار، كيوان پندري، منوچهر هدايتي و تعدادي ديگرند كه مجال طرح همه آنها نيست.كساني هم در زمينه موسيقي فولكلور گيلان به طور مشخص كار كرده‌اند.

بله كساني مثل استاد فريدون ‌پوررضا با كتاب موسيقي فولكلوريك گيلان. ناصر وحدتي با جمع‌آوري ترانه‌هاي گالشي. صفر رمضاني با چاپ مقالات متعدد در زمينه موسيقي گيلكي و گالشي. رحيم نيك‌مرام با چاپ چند مقاله در زمينه موسيقي تالشي. كريم كوچكي‌زاده و شاهرخ ميرزايي هر كدام با چاپ مقالات و نوشته‌هايي در زمينه موسيقي گيلان در اين عرصه تلاش كردند. در ضمن بايد از گروه پژوهشگراني كه به سرپرستي ابراهيم اصلاح عرباني ياد كنم كه 3 جلد كتاب نفيس درباره گيلان منتشر ساختند.

هوشنگ عباسي محقق بومي است كه فرهنگ بومي گردآوري مي‌كند. آيا تلاشي از طرف موسسات دولتي صورت گرفته تا مشكلات پژوهشي از پيش پاي شما برداشته شود؟

پژوهشگر بومي معمولان از خودش تغذيه مي‌كند بي آن كه چشم به عنايت كسي يا دستگاهي داشته باشد. پژوهش وقت و انرژي زيادي مي‌طلبد و در ازاي كاري كه صورت مي‌گيرد مزد ويژه‌اي به آن تعلق نمي‌گيرد. پژوهش علمي و اجتماعي معمولا عاشقانه و ايثارگرانه است و به دليل اين كه جذابيت مادي ندارد و معيار انجام آن پول نيست، تنها معدودي از افراد به سوي آن جلب مي‌شوند.

شايد بتوان گفت پايتخت‌نشين‌ها وضعيت بهتري از شهرستاني دارند و به نوعي از كارهاي آنان حمايت مي‌شود اما در شهرستان‌ها به دليل محدوديت منابع و نهادهاي چاپ و نشر مشكل دوچندان است. بسياري از پژوهش‌هاي خوب و ارزشمند كه در شهرستان‌ها صورت مي‌گيرد، هيچ گاه فرصت رونمايي پيدا نمي‌كنند و خيلي زود به فراموشي سپرده مي‌شوند.

خود من 10 كتاب درباره فرهنگ بومي و گيلان‌شناسي آماده چاپ دارم؛ اما هنوز ناشري براي چاپ آن پيدا نكرده‌ام كتاب‌هايي مثل فرهنگ بازي‌ها در گيلان، فرهنگ جغرافيايي گيلان، فرهنگ زنان گيلان، هنر و تمدن گيل، تاريخ فعاليت انجمن‌هاي علمي و هنري در گيلان، آيين‌ها و باورداشت‌هاي اقوام ساكن در گيلان، تاريخ ادبيات گيلكي، تاريخ نظم و نثر در زبان گيلكي، نمايش‌هاي آييني و پهلواني در گيلان، سيماي علي در فرهنگ عامه گيلان و آيين‌هاي شادماني و نوروزي در گيلان. حتي برخي از طرح‌هاي پژوهشي مردم‌نگاري كه براي سازمان‌هاي پژوهشي استان گيلان انجام داده‌ام براي آنها هم زمينه چاپ فراهم نيامده است.

درست 10 سال پيش وقتي به شما زنگ زدم تا درباره «قصه عزيز و نگار» اگر نسخه‌اي داريد كمك بگيرم، گفتيد تحقيقتان آماده چاپ است. حال بعد از 10 سال انتشار آن به كجا رسيده؟ آيا طلسم چاپ آن خواهد شكست؟

قصه عزيز و نگار به دليل تم عاشقانه و رمانتيك‌گونه و عناصر سمبليك و نمادي كه در آن است، از دوران كودكي براي من يك داستان دلپذير و جذاب بود. به همين علت درصدد بودم رواياتي از آن را جمع‌آوري و چاپ كنم.

 

درسال 1365 روايتي از اين قصه را كه در منطقه سياهكل و ديلمان اجرا مي‌شد، با صداي مصطفي رحيم‌پور ضبط و پياده كردم. روايتي ديگر از اين قصه را زنده‌ياد سيدمحمدتقي ميرابوالقاسمي به من داده بود و روايتي ديگر را نيز به آن اصافه كردم.

در مجموع 3 روايت شد و مدخلي هم بر آن نوشتم. در سال 1375 دوست ناشري اين كتاب را از من گرفت با اين كه مجوز چاپ آن در سال 1380 يعني يك سال پيش از چاپ كتاب شما صادر شده بود، شرايط به‌گونه‌اي تغيير كرد و آن ناشر امكان چاپ آن را نيافت؛ اما در آن هنگام كه كتاب در دست ناشر بود شما با من تماس گرفتيد و از من خواستيد تا روايتي اگر از اين قصه دارم براي چاپ در مجموعه‌تان به شما بسپارم.

با ناشر تماس گرفتم و گفتم اگر كتاب را چاپ نمي‌كنيد به آقاي عليخاني بدهم. تاكيد كرد كه بزودي چاپ خواهد كرد. بعدها كتاب شما چاپ شد، اما طلسم چاپ اين كتاب نشكست. راستش من وقتي مجموعه عزيز و نگار شما را ديدم، تقريبا آن را جامع يافتم و ديدم سنگ تمام گذاشتيد و ضرورت چاپ و انگيزه انتشار را از دست دادم.

شايد روزي نسخه‌هاي جديدي به دست من برسد و بخواهم روي آن كار كنم، ولي فعلا درصدد چاپ آن نيستم. در مجموع ما در شرايطي هستيم كه نمي‌شود براي آينده برنامه‌ريزي كرد. بسياري از برنامه‌ها آن‌گونه كه آدم مي‌خواهد پيش نمي‌رود. بالاخره بايد تحمل كرد، ماند و تلاش كرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 21:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگینامه شهید دكتر مصطفی چمران

بازديد: 207

زندگینامه شهید دكتر مصطفی چمران

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دكتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشكده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانیك فارغ التحصیل شد. چمران یك سال به تدریس در دانشكده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریكا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در كالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریكا - بركلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرك دكترای الكترونیك و فیزیك پلاسما گردید.

 

 فعالیتهای اجتماعی:

دكتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شركت می كرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شركت داشت . بعد از كودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دكتر مصدق در لوای یك گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناك ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریكا، با همكاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریكا را پایه ریزی كرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در كالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریكا به شمار می رفت كه به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفكر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریكی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریكی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود كه جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض كرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت كه جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است كه نمی توان به راحتی با آن مقابله كرد . چمران نیز با تأسف تأكید می كند كه ما هنوز نمی دانیم كه بیشتر این تحریكات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان كنند.

 

 

 

حضور در لبنان:

بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریكی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می كند ، از این رو دكتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد كند.

او به كمك امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حركت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تكیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  كرده  ، در معركه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناك سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاك شهدای لبنان، بر كف خیابانهای داغ و بر دامنه كوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

 

چمران و انقلاب اسلامی ایران:

دكتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می كند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله كردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا كاری خود را  بر همگان ثابت می كند .

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دكتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت در آمدند وبا تكیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداكاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دكتر چمران به  شكوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیك كردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب كردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان كرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دكترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یك سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد كه پاكسازی ارتش و پیاده كردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداكثر سعی و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یكی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شكر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت كرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه به راستی خجلم و آنقدر خود را كوچك می بینم كه نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.»

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دكتر چمران در آن دوران  نمونه كامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و كار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای كه در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی كه او همیشه خود را در گرداب خطر می افكند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بكار شد و در شب اول حمله چریكی ای را علیه تانكهای دشمن كه تا چند كیلومتری شهر اهواز پیشروی كرده بودند، آغاز كرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع كرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشكیل داد. این گروه كمكم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یكی از این برنامه ها بود، كه به كمك آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در كنار رود كارون و احداث یك كانال به طول حدود بیست كیلومتر و عرض یكصد متر در مدتی كوتاه ، آب كارون را به طرف تانكهای دشمن روانه ساخت، بطوری كه آنها مجبور شدند چند كیلومتری عقب نشینی كنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فكر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور كرد .

یكی دیگر از كارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده این حركت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی كامل بین نیروهای موجود، تاكتیك تقریباً جدید جنگی بود. چیزی كه ابر قدرتها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یك هزار نفر را سازماندهی كرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به كمك دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت كنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تكمیل كند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانكهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دكتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت كه برای اولین بار دست به یك حمله خطرناك وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازمان دهی كرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق كمك و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت كه در محاصره تانكهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود كه نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای كماندوی دشمن از پشت تانكها به او حمله كردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. كماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانكها به سوی او تیر اندازی می كردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابك، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویك تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنكه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یك كامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به كمك جوان چابك دیگری كه خود را به مهلكه رسانده بود به داخل كامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دكتر چمران با همان كامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یك شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به كار خود پرداخت. حتی در همان شبی كه در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید كلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی كه رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در كنار تخت او در بیمارستان تشكیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اكبر را مطرح كرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حركت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در كنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حركت نیروهای خودی نصب شده بود و او كه قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركی كه در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می كرد كه باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتكاری حركتی بوجود آورد. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه های الله اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزدیكی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یكم اردیبهشت ماه 1360، با یك حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اكبر فتح شد كه پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین كسانی بود كه پا به ارتفاعات الله اكبر گذاشت؛ در حالی كه دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می كرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا كاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این كه دشمن بتواند استحكاماتی برای خود ایجاد كند، بسوی بستان سرازیر شوند كه این كار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداكاری رزمندگان جان بر كف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

 

شهادت :

در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یك ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شركت و از عدم تحرك و سكون نیروهاانتقاد كرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود كه  در آن شركت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناكی بود.

در سحر گاه سی و یكم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دكتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یكی دیگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی كند . در لحظه حركت، یكی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا كه یكایك یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینك خود او آماده حركت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حركت ادامه دادند تا اینكه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در كانالی پشت دهلاویه جمع كرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریك و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»

خداوند ثابت كرد كه او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سركشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت تركش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 21:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس