سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
آفریقا یا اِفریقا چه از دیدگاه مساحت چه از دیدگاه جمعیت دومین قاره بزرگ جهان پس از آسیاست. با ۳۰،۲۴۴،۰۵۰ کیلومتر مربع ۲۰٫۳٪ از مجموع رویهٔ زمین را در بر میگیرد. آفریقا با بیش از ۸۰۰ میلیون جمعیت پیرامون یک هفتم از جمعیت جهان را در خود جای داده است.
دربارهٔ ریشهشناسی واژه آفریقا نظرهای گوناگونی آمده است. برخی آن را از واژه فنیقی آفِر به معنی گرد و غبار دانسته اند[نیاز به ذکر منبع]، برخی از نام تیرهٔ آفریدی ساکن شمال آفریقا در پیرامون کارتاژ و برخی از واژه یونانی آفریکه(aphrike) به معنی بی سرما و همیشه گرم.
به آن بخش از قاره آفریقا که در شمال صحرای بزرگ آفریقا قرار گرفته آفریقای شمالی میگویند. در کل ۸۰درصد از مردم آفریقای شمالی از نژاد سفید هستند.
کشورها و قلمروهای واقع در آفریقای شمالی عبارتاند از: الجزائر، تونس، مصر، لیبی، مراکش، سودان، و صحرای غربی. کشورهای زیر نیز گاه بخشی از آفریقای شمالی بشمار میآیند: اتیوپی، اریتره، و موریتانی.
شاخ آفریقا به سرزمینی در تنگه بابالمندب در کرانه قاره آفریقا گفته میشود.
شاخ آفریقا از سوی جنوب به اقیانوس هند و از سوی شمال به دریای سرخ محدود میشود. منطقه شاخ آفریقا دربرگیرنده کشورهای اریتره، جیبوتی، سومالی و اتیوپی است. برخی جغرافیدانان سودان و کنیا را نیز جزء آن میدانند. این سرزمین بخاطر وجود تنگه باب المندب برای آسیا و آفریقا ارزش راهبردی دارد، زیرا این تنگه دریای سرخ را به اقیانوس هند میپیوندد.
ماداگاسکار کشوری جزیرهای است واقع در اقیانوس هند، روبروی کرانه شرقی جنوب آفریقا. پایتخت آن شهر آنتاناناریوو است.
ماداگاسکار چهارمین جزیره بزرگ جهان است. تاریخ نخستین نشستگاه انسانی در ماداگاسکار احتمالاً به سده چهارم پیش از میلاد میرسد. این جزیره از 1896 تا 1960 زیر چیرگی فرانسویان بود. هستهٔ باشندگان (جمعیت) ماداگاسکار که مالاگاشی نامیده میشوند همکرد و ترکیبی از تیرههای بانتو زبان آفریقا، تازیان و مالایاییها دانسته میشوند که این دو دسته اخیر در پی سفرهای بازرگانی دریایی به این جزیره رسیده و در آن نشیمن گزیدند. مالایایی نام همگانی تیرههای منطقهٔ هند شرقی (مالزی، فیلیپین و اندونزی) هستند که از آنجا در سراسر آسیای جنوب شرقی و آبخستهای اقیانوس آرام پراکنده شدند.
صحرای بزرگ آفریقا بزرگترین صحرای گرم جهان در شمال آفریقا با مساحتی حدود ۹ میلیون کیلومتر مربع و قدمتی معادل دو و نیم میلیون سال واقع شده است.
این صحرا از غرب به اقیانوس اطلس، از شمال به کوههای اطلس و دریای مدیترانه، دریای سرخ و مصر در شرق و از جنوب به سودان و درهٔ رود نیل محدود میشود. صحرای بزرگ آفریقا قاره را به دو قسمت شمال و منطقه آفریقای سیاه تقسیم میکند. انسان در لبههای صحرا به مدت ۵۰٬۰۰۰ سال زیسته است.[نیاز به ذکر منبع] در طول آخرین دوره یخبندان این منطقه بسیار مرطوبتر بود، چیزی همانند وضعیت امروزی شرق آفریقا. آثار حکاکی انسان شامل جانوران آبی مثل کروکدیل در این محل یافت شده است. سنگوارههای دایناسور هم آثار دیگری است که کاوشگران در این بخش یافتهاند. اما امروزه به جز نواحی کوچکی در اطراف درهٔ رود نیل و بخشهای مجزای کوچک دیگر، این ناحیه عاری از پوشش گیاهی سبز است. حدود دو و نیم ملیون نفر در این ناحیه زندگی میکنند که اکثرا مردمان کشورهای موریتانی، مراکش و الجزایر هستند.
بانتو نام یک نژاد و خانواده زبانی در آفریقا است که بیش از ۴۰۰ گروه قومی را از کامرون تا آفریقای جنوبی در بر میگیرد.[نیاز به ذکر منبع] (در تمامی زبانهای بانتو، واژهَ بانتو به معنی انسان است.) رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی سیاهان آن کشور را بطور رسمی «بانتوها» مینامید.
زَنگِبار نام یکی از جزایر مهم و پایتخت دولت فدرال زنگبار است این سرزمین در سال ۱۹۶۳ با تانگانیکا متحد شد و دولت جدیدی بنام جمهوری فدرال تان+زان= تانزانیا را تأسیس کرد.
نام
زنگ و زنگی یک واژهٔ فارسی است به معنی تیرهرنگ، قهوهای و سیاه، بار یعنی محل، کاخ مانند دربار و همچنین به معنی ساحل، کناره و کرانه (مثل: جویبار، رودبار، ارسباران ...) و در مجموع زنگبار یعنی «ساحل سیاهان و یا سرزمین سیاهان». اعراب این کلمه را زنجبار تلفظ میکنند و اروپاییان نیز زنجبار را به زنزیبار تغییر داده اند. ایرانیها از دوره هخامنشی با این منطقه دادوستد تجاری داشته اند.
بعدها بویژه در دوره بعد از اسلام و در سدهٔ سیزدهم میلادی مهاجران زیادی از شیراز و سیراف به زنگبار کوچیدند و در آنجا ساکن شدند.
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ –۶۷۱ یا ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.
سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود.
پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» مینامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی بودهاست که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد
آرامگاه سعدی در شیرازپس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کردهاست. در این که سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان چندان اعتماد کرد و به نظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است. و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، یمن و افریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد.
نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفات
بر اساس تفسیرها و حدسهایی که از نوشتهها و سرودههای خود سعدی در گلستان و بوستان میزنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کردهاست، دو حدس اصلی در تاریخ تولد سعدی زده شدهاست. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم») که بر اساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاهساله میدانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری میگیرند. از طرف دیگر، عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰بودهاست اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شدهاست. اکثریت محققین (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی») این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بودهاست، نپذیرفتهاند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شدهاست، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری میدانند. ولی عدهای از جمله سید حسن تقیزاده احتمال دادهاند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کردهاست. محمد قزوینی در نامهای به تقیزاده مینویسد که احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» میداند.
نمونهٔ اشعار
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی که به دوستان یکدل، سر دست برفشانی
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی، که چه میرود نهانی
دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد نه به وصل میرسانی، نه به قتل میرهانی
آثار
از سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر ماندهاست:
بوستان: کتابیاست منظوم در اخلاق.
گلستان: به نثر مسجع
دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیعبند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.
صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربیاست که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی،وزیر اتابکان سروده است .
قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا،مدح،اندرز و مرثیه است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده است.
مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده است.
رسائل نثر:
کتاب نصیحةالملوک
رساله در عقل و عشق
الجواب
در تربیت یکی از ملوک گوید
مجالس پنجگانه
هزلیات سعدی
از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند.
بوستان
بوستان کتابیاست منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست نظم آن را در ۶۵۵ ه.ق. به پایان بردهاست. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شدهاست. معلوم نیست خود شیخ آن را چه مینامیدهاست. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدینامه دادهاند. بعدها به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند. بابهای آن از قرار زیر است:
عقل و تدبیر و رای
احسان
عشق و مستی و شور
تواضع
رضا
قناعت
عالم تربیت
شکر بر عافیت
توبه و راه صواب
مناجات و ختم کتاب
گلستان
گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت»
غزلیات
غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات،بدایع،خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده است.
سعدی و زبان فارسی
محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی مینویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست». زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شدهاست، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آساناند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.
در تابستان سال ۱۹۹۱ پم رينولدز متوجه وجود تورم و برجستگى در شريان مغزش شد. رابرت اسپتزلر مدير انستيتو مغز و اعصاب فونيكس به مادر سه بچه آتلانتايى گفت كه ممكن است در حين عمل جراحى قلب او از كار بيفتد و نيز در طول مدت عمل فعاليت مغز او نيز متوقف شود و با وجود استفاده از كليه امكانات كلينيكى ممكن است او به مدت يك ساعت بميرد. هنگام بيهوشى رينولدز زير دستگاهى قرار داشت كه صدايى شبيه به كليك را در گوش او وارد مى كرد، به جهت مطلع شدن از فعاليت ساقه مغز او (ساقه مغز در كنترل شنوايى و ساير اعمال غيرارادى نقش دارد.) علاوه بر اين دستگاهى ضربان قلب و تنفس و درجه حرارت و ساير علائم حياتى او را كنترل مى كرد. همان طور كه اسپتزلر مغز او را باز مى كرد، اتفاقى افتاد كه هرگز در پيچيده ترين مانيتورها نيز اتفاق نيفتاده، رينولدز احساس كرد كه از جسم خودش خارج شده. او در فرصتى مناسب از بالاى شانه هاى اسپتزلر به پايين و به عمل جراحى نگاه كرد. اسپتزلر را ديد كه چيزى شبيه به يك مسواك برقى در دست دارد. يك صداى زنانه گفت كه جريان خون بيمار بسيار ضعيف است و اين طور به نظرش رسيد كه آنها مى خواهند كشاله ران او را عمل كنند. رينولدز فكر كرد كه اين نمى تواند صحت داشته باشد. اين يك عمل جراحى مغز بود. با وجودى كه چشم ها و گوش هايش كاملاً بسته بودند، همه كارهايى را كه روى جمجمه اش انجام مى شد، مى ديد و آنچه كه او درك مى كرد واقعاً اتفاق مى افتاد، در واقع چاقوى جراحى واقعاً شبيه يك مسواك برقى بود. در حقيقت جراحان روى كشاله ران او هم كار مى كردند. او به دستگاهى كه فعاليت قلب و شش ها را كنترل مى كرد، وصل بود. در اينجا جراح دستور داد كه كار را متوقف كنند. جهت خارج كردن خون از بدنش همه خون او را از بدنش خارج كردند و حيات پيكر او را ترك كرد. او خودش را ديد كه از تونلى عبور مى كند و به طرف نورى مى رود. در انتهاى تونل او اقوام و آشنايان فوت شده از جمله مادربزرگش را كه ساليان زيادى بود درگذشته بود، ديد. به نظر مى رسيد زمان متوقف شده. سپس ملكى روح او را به بدنش بازگرداند و او را راهنمايى كرد كه برگردد و اين مثل رها شدن در يك استخر آب يخ بود. پس از بازگشت به حيات رينولدز همه چيز را به اسپتزلر گفت. همه چيزهايى را كه ديده و تجربه كرده بود و اسپتزلر به او گفت تجربه شما خارج از تخصص من است و بعد از ۱۲سال هنوز اسپتزلر نمى دانست آن حالت را چگونه توجيه كند
حقيقت يا توهم امروزه پيشرفت هاى پزشكى به پزشكان اجازه مى دهد افرادى را كه در زمان هاى گذشته به طور غيرقابل برگشتى ممكن بود، بميرند، به زندگى برگردانند. در حقيقت اين علم عملاً مرز آنچه را كه مرگ مى ناميم، عقب رانده. هيچ كس نتوانسته آمار افرادى كه داستانى نظير داستان رينولدز (تجربه خروج از جسم)، سفر به داخل تونل و مواجه شدن با فرشتگان يا جدا شدن از مرحومان و افراد مورد علاقه شان دارند را بيان كند. اين حقيقت قابل توجه به نام NDE يا «تجربه نزديك به مرگ» نامگذارى شده است. ابتدا تقريباً همه پزشكان چنين گزارش هايى را رد مى كردند و توضيحات علمى و پزشكى آنها آن حالت را به هم ريختگى عصبى كه از تغييرات به وجود آمده، هنگام مرگ مغزى منتج مى شد، مى دانستند. با وجود اين به هم ريختگى عصبى فقط در صورتى كه بنا به دلايلى مغز بعضى از كارايى هايش را حفظ كند، مى تواند اتفاق بيفتد و توضيحى در اين خصوص وجود داشت. در يك مسير مستقيم مغز مى تواند مانند كامپيوترى باشد كه منابع تغذيه ها و آى سى هاى آن را جدا كرده باشند، لذا نمى تواند توهم داشته باشد و اصلاً نمى تواند كارى انجام دهد و همان گونه كه شروع زندگى هوشيارانه را نمى توان مشخص كرد، در مورد پايان زندگى نيز چنين است. مشخص كردن زمان دقيق مرگ معلوم نيست. در حقيقت از نظر پزشكى و علمى غيرممكن است. ميشل سابوم كارديولوژيست مى گويد كه اين طور به نظر مى رسيد كه زمان مرگ يك لحظه واحد در زمان است، ولى حالا اين طور به نظر مى رسد كه مرگ يك پديده مرحله اى است نه يك لحظه منفرد در زمان. ما نياز به چيزى جهت ادامه كار داريم، همانگونه كه جامعه ما از عوامل اجتماعى و قانونى متنوعى تشكيل شده كه نهايت را مشخص مى كند در اينجا نيز مواردى وجود دارد كه با آنها بيشتر آشنايى داريم
مرگ كلينيكى تنفس و ضربان قلب متوقف شده اند، شخص ممكن است هنوز قادر به ادامه زندگى توسط دستگاه احياى قلب و ريه يا وسايل ديگر باشد. مرگ كلينيكى بستگى به اين دارد كه علائم حياتى تحت چه شرايطى متوقف شده اند و چرا؟
مرگ مغزى
فعاليت بخش پايينى يا ساقه مغز كه اعمال غيرارادى و اتوماتيكى بدن را اداره و كنترل مى كند متوقف مى شود و شخص فقط با كمك دستگاه حفظ حيات احياى قلب و ريه مى تواند به زندگى خود ادامه دهد. اظهارنظرها در خصوص طول زمان يا دوره اى كه ساقه مغز غير فعال بوده تا زمانى كه فرد به طور طبيعى مرگ را دريابد متفاوت است
مرگ بخش بالايى مغز ساقه مغز هنوز فعال است، قلب، شش ها و سيستم هاضمه كار مى كنند ولى بخش احساس كردن و فكر كردن مغز از فعاليت باز ايستاده، در اينجا اين امكان وجود دارد كه بدن با دستگاه CPR براى مدتى طولانى نيز فعاليت داشته باشد
مرگ تمامى مغز يا مرگ مغزى كامل هم بخش پايينى و هم بخش بالايى مغز از كار افتاده و فعاليتش متوقف مى شود گويى به اندازه كافى درهم آميختگى نداشته اند. بعضى از رهبران روحانى و كارشناسان و صاحب نظران مختلف سئوال مى كنند كه آيا روح در هنگام مواجه شدن با يكى از موارد بالا جسم را ترك مى كند؟ تجسم هايى در حالت NDES يا «تجربه هاى نزديك به مرگ» اتفاق مى افتد اين در حالى است كه هيچ فعاليت مغزى جهت دريافت آنها وجود ندارد. دانشمندان و صاحب نظران الهيات و گروه مردم عادى براى دريافت پاسخى گرد آمده اند، در جريان تئورى هاى متداول علمى چنين تجربياتى نمى تواند به سادگى رخ دهد. مرگ و هوشيارى كاملاً دقيق و بدون خطا هستند، در بحث مربوط به تجربه نزديك به مرگ بعضى ها معتقدند كه علم بايد به جهتى سوق داده شود كه جايى براى احتمال وجود روح باز كند. عده اى هنوز بدبين اند. من از محقق بريتانيايى سوزان بلك مور كه داراى مدرك دكترا است سئوال كردم، آنچه كه او در خصوص پم رينولدز بيان مى كند اين است كه او مى گويد اگر آنچه كه شما شرح داديد درست باشد همه علوم مى بايست مجدداً بازنويسى شوند. به هر حال بلك مور مى گويد اطلاعات و آمار دقيق نيستند. او پس از حدود سى سال تحقيق در خصوص مسائل غيرعادى و غيرمتداول مى گويد من فقط مى توانم بگويم كه موارد مانند يكديگر نيستند. او در كتابى به نام من براى زيستن درخصوص تجربه هاى نزديك به مرگ مى گويد: ظواهر اين تجربيات نزديك به مرگ به علاوه عبور از تونل و نيز خارج شدن از جسم مى تواند انگيزه و علت فيزيولوژيكى داشته باشد، مثلاً در حين جراحى مغز و تحت تاثير بيهوشى عمومى بيماران گاهگاهى رويت چيز هايى از دورنماى يك تجربه خارج از جسم بودن را گزارش مى دهند. سايرين تحت تاثير LSD و ترياك، حشيش و قرص هاى آرام بخش و خواب آور و نيز در زمان استرس نظير اين موارد را بيان مى كنند. او معتقد است كه هنگام استفاده از مواد بالا مغز هيچ گونه عكس العملى ندارد. به عقيده او مى توان نتيجه گيرى كرد كه تجربه خروج از جسم و همه عوامل ديگر در تجربه هاى نزديك به مرگ با مرگ مغزى شروع مى شوند و خاتمه مى يابند. كارديولوژيست و محقق NDE (تجربه نزديك به مرگ) ميشل سابوم آنچه را كه رينولدز بيان كرده و ديده و شنيده با آنچه از يادداشت هاى اسپتزلر جراح او مقايسه مى كند درمى يابد در طول مدتى كه رينولدز تونل را تجربه مى كرده به هيچ وجه فعاليت مغزى نداشته مانند كامپيوترى كه قبلاً صحبتش شد و مغز او با كليه توانايى هايش مرده بوده و يك مغز مرده نمى تواند خصوصيت ديگرى داشته باشد، نه مى تواند چيزى را ببيند و تصور كند و نه مى تواند عكس العملى نسبت به داروى بيهوشى يا ساير مخدرها داشته باشد. او تمام استانداردهاى كلينيكى مرگ را دارا بود. طبق اظهارات سابوم او خونى در بدنش نداشت و نيز كاملاً فاقد علائم حياتى بود. بنابراين آيا اين مرگ بود؟ و اگر اين مرگ بود تجربه اى كه او در طول اين مدت داشت چه بود؟
اين من نيستم، فقط جسم من است باربارا رومريك پزشك عمومى در فورت لادرديل فلا اولين بار با بيمارى كه داراى تجربه نزديك به مرگ بود مواجه شد. در زمان رزيدنتى باربارا در سال هاى اوليه۱۹۹۴. او با بيش از ۶۰۰ نفر مصاحبه داشته كه گزارشى از تجربه نزديك به مرگ را داده اند و درخصوص آن نيز كتابى هم نوشته اند، گرچه نقطه نظر او با بسيارى از اين افراد در زمينه پزشكى يكسان نيست، اين مصاحبه ها او را به اين نتيجه رساند كه چيزى وجود دارد كه پس از مرگ ما به زندگى اش ادامه مى دهد
.او مى گويد در طول مدتى كه با اين افراد مصاحبه داشتم آنها مى خواستند با ساير افرادى كه همين تجربيات را داشتند صحبت كنند. او در عوض شروع به حمايت از چنين افرادى كه يكى از گروه هاى بزرگ جهان هستند كرده و مى گويد مى خواستم داستان هايشان را بشنوم بنابراين در گردهمايى هايشان حاضر مى شدم. زوج هايى معمولى بيشتر زنان و مردان ميانسالى بودند كه گرد آمده تا در تجربه اى كه براى بسيارى از آنها تناوب سفر روحى و زندگى بود سهيم شوم. رابرت ميلهم مى گويد كه قلبش در اثر حمله قلبى از كار افتاد. «درد از بين رفته بود من روى جسم خودم معلق بودم و در حالى كه دراز كشيده بودم به خودم نگاه مى كردم كه رويم را مى پوشاندند.» پس از يك زندگى توام با خودخواهى اينك مرگ از من فرد بخشنده اى ساخته بود. آقاى كن اميك درخصوص يك NDE كه پس از يك واكنش آلرژى برايش پيش آمده مى گويد كه نفسش قطع شده و رنگش كبود شده. او مى گويد خودم را در آن حالت مى ديدم، مى توانستم بشنوم، حالاتى مثل ترس و آرامش را حس مى كردم. اميك مكث مى كند انگار كه دوباره آن حالت را تجربه مى كند. پس آن شىء كبود شده روى تخت كيست؟ آن منم. مى دانم كه منم. نگاه كردن به او مرا مى ترساند. اما واقعاً آن من نيستم، آن فقط جسم من است. اين مطالب مداركى كه نشان بدهد آنها از نظر كلينيكى مرده بودند را به دست نمى دهند ولى نكته اى در كنار اين مسئله وجود دارد. اين يك تجربه نزديك به مرگ است و اين است كه آنها را جذب مى كند. رومر مى گويد اينگونه افراد از اينكه مى فهمند تنها و يا ديوانه نيستند آرامش پيدا مى كنند، داستان هاى آنها ممكن است توهمى به نظر برسد ولى اينقدرها هم غيرعادى نيستند. آنها داستان هاى برگرفته از NDES يا تجربيات نزديك به مرگ را در سراسر جهان منعكس مى كنند
مدارك جديد، نظريه هاى جديد بسيارى از محققين پزشكى بر اين عقيده اند كه تجربه هاى نزديك به مرگ هنگامى كه مغز فعاليت كامل و كافى نداشته باشد اتفاق مى افتند. آنها مى گويند ممكن است اين تجربيات باوركردنى باشند ولى نه به عنوان وجود زندگى پس از مرگ بلكه چيزى مثل خطور كردن به مغز و نيز معتقدند كه هوشيارى به تنهايى در مغز وجود ندارد. در نوشته اى كه در دسامبر ۲۰۰۱ در مجله پزشكى بريتانيايى به نامLancet منتشر شد كارديولوژيست هلندى به نام ون لومل مى نويسد مرد ۴۴ساله اى را كه دچار حمله قلبى شده بود با آمبولانسى به بيمارستان آورده و دكترها قلب او را با دستگاه شوك دهنده به كار انداختند. پرستارى دندان هاى مصنوعى بيمار را از دهان او جهت جاى دادن لوله تنفسى در گلوى بيمار خارج كرد. سپس مرد را به بخش مراقبت هاى ويژه بردند. يك هفته بعد مرد بيمار پرستارى را كه دندان هاى مصنوعى او را از دهانش خارج كرده بود ديد و او را شناخت با اينكه در برخورد قبلى بيمار در حالت كما و مرگ كلينيكى بود. او به پرستار گفت شما دندان هاى مصنوعى مرا از دهانم خارج كرديد و در ادامه به توضيح ساير جزئيات پرداخت و گفت كه جداشدن روح از بدنش را مشاهده كرد. در تحقيقى جهت بيان تفاوت تجربه هاى نزديك به مرگ ون لومل و همكاران محققش با ۳۴۳ نفر كه دچار حمله هاى قلبى شده و زنده مانده بودند مصاحبه كردند. ۱۸ درصد از هوشيارى كامل خود صحبت كردند. ون لومل مى گويد اين افراد همه چيز را به طور كامل از احساس خود و آرامش پرواز به مرحله تجربه نزديك مرگ بيان كردند. متن چاپ شده محققان بريتانيايى در بيمارستان عمومى ساوتهمپتون در مجله«Resuscitation» به اين نتايج اشاره مى كند كه ۱۱درصد از بيماران داراى حافظه كامل در دوره بيهوشى بوده اند. شش درصد از آنها پس از حمله قلبى به هوش آمدند و به زندگى بازگشتند و تجربه هاى نزديك به مرگ خود را بازگو كردند. هم ون لومل و هم محققين بريتانيايى بر اين باورند كه اين يافته ها بيانگر اين مسئله است كه هوشيارى مى تواند در صورت فقدان فعاليت مغز نيز وجود داشته باشد. «شما مى توانيد مغز را با يك دستگاه تلويزيون مقايسه كنيد.» او مى گويد: «برنامه تلويزيونى در دستگاه تلويزيون شما نيست.» پس هوشيارى كجا است؟ آيا در تك تك سلول هاى بدن است؟ ون لومل مى گويد من فكر مى كنم كه چنين باشد. «ما مى دانيم كه روزانه ۵۰ميليون سلول مى ميرند.» او به اين مسئله اشاره مى كند كه اين نابودى در مقياس بالا به اين معنى است كه تقريباً همه سلول هاى تشكيل دهنده وجود من و شما نو و جديد هستند در صورتى كه ما نسبت به آنچه هميشه بوده ايم تغييرى را احساس نمى كنيم. براى ون لومل مسئله به اين صورت ادامه مى يابد كه بايد «نوعى ارتباط بين سلول هاى ما وجود داشته باشد» يا به عبارت ديگر همه سلول هاى ما نه فقط سلول هاى مغزى بلكه تريليون سلول ديگر كه در ماهيچه ها، استخوان بندى، روده و احشا، پوست و خون وجود دارند «به طريق شبكه مانندى با هم تبادل اطلاعات يا گفت وگو دارند» در نتيجه ما تجربياتمان را فعالانه حفظ كرده حتى در زمانى كه بيليون سلول تشكيل دهنده بدن ما از بين رفته و بيليون سلول ديگر جاى آنها را مى گيرند. پس در اين صورت همه سلول ها هنگام مرگ مغزى نيز زنده اند و مى توانند از طريق ذهن از مسائل به نحو غيرقابل توضيحى آگاه شوند. عقايد و پيشنهادات ممكن است ما را از مراحل توضيحى تجربه هاى نزديك به مرگ دور كند مثل دلايل محكم زندگى پس از مرگ ولى آنها افق هاى جذاب خودشان را دارند. پس اين به چه معنى است اگر ذهن انسان پس از مرگ مغزى فعاليت داشته باشد آيا بايد در مورد بازگشت پس از مرگ مغزى بازنگرى داشته باشيم. تجربه هاى نزديك به مرگ ما را وادار مى سازند كه مجدداً سئوالاتى را كه فكر مى كرديم پاسخشان را مى دانيم امتحان كنيم. مرگ چيست؟ هوشيارى كجا است؟ و آيا علم مى تواند روح را بيابد؟
امروزه بشر با دو بحران بزرگ روبرو است که بیش از آنچه ما ظاهرا تشخیصمی دهیم با یکدیگر ارتباط دارند. از یک طرف جوامع صنعتی و همچنین شهرهای بزرگ بامشکل الودگی محیط زیست مواجهند و از طرف دیگر مشاهده می شود که مواد اولیه و سوختمورد نیاز همین ماشینها با شتاب روز افزون در حال اتمام است.
اثرات مصرفبالای انرژِی در زمین و آب و هوا آشکارا مشخص می باشدو ما تنها راه حل را در پاییناوردن میزان مصرف انرژی می دانیم ,حال انکه این امر نمی تواند به طور موثر ادامهداشته باشد.توجه و توصل به انرژی اتمی به عنوان جانشینی برای سوختهای فسیلی نیزچندان موفقیت آمیز نبوده است.
صرف هزینه های سنگین و همچنین تشعشعات خطرناکی که ازنیروگاههای اتمی در فضا پخش شده ,نتیجه مثبتی نداشته است و اگر یکی ازاین نیروگاهها منفجر شود زیانهای فراوان و جبران ناپذیری به بار خواهد اورد.بهعلاوه به مشکل اساسی که در مورد مواد سوختی نظیر نفت ,گاز و زغال سنگ داشتیم بر میخوریم بدین معنی که معادن اورانیم که سوخت این نیروگاهها را تامین می کند منابعمحدودی هستند و روزی خواهد رسیدکه این ذخایر پایان خواهد یافت و ماده ای که جایگزینان شود وجود نخواهد داشت.
انرژی خورشیدی:
خورشید به عنوان یکمنبع بی پایان انرژی می تواند حلال مشکلات موجود در مورد انرژی و محیط زیستباشد.انرژی بدون خطر… باشد.حتی نور کمی که از پنجره به اتاق می تابد دارای انرژی بیشتری از سیم برقی است که به داخل اتاق کشیده شده است.از
انرژیخورشیدی می توان استفاده های مهم و کاملا مفید, به عنوان یک انرژی تمیز و قابلدسترس در همه جا استفاده کرد. اما از نور خورشید به طور مستقیم نمی توان به جایسوخت های فسیلی بهره برد بلکه باید دستگاههایی ساخته شود که بتوانند انرژی تابشیخورشید را به انرژی قابل استفاده نظیر انرژی مکانیکی, حرارتی الکتریسیته و ...تبدیلکنند. مصارف انرژی خورشیدی
1)گرم کننده ها مثل ابگرمکن خورشیدیکه برای گرمای خانه ها و کوره های خوشیدی که برای ذوب فلزات حتی با دمای بالا نظیراهن استفاده می شود و دمایی تا حدود 6000درجه سانتی گراد تولید میکنند.
2)دستگاههای اب شیرین کن که توسط اینه هایی نور خورشید را روی مخازن ابمتمرکز می کنند تا کار تبخیر را انجام دهد.
3)الکتریسیته خورشیدی در این روش کهنسبت به سایر روشها ارجحیت دارد.انرژی الکتریکی به سادگی قابل تبدیل به سایر انرژیها بوده و می توان ان را ذخیره کرد.
طریقه دریافت الکتریسیته از انرژیخورشیدی:
نیروگاه های حرارتی که حرارت لازم توسط اینه هایی که نورخورشید را روی دیگ بخار متمرکز میکنند, تولید میشود.
اثر فتوولتایی:در اینروش انرژی تابشی مستقیما به انرژی الکتریکی تبدیل میشود.قطعاتی که اثر فتوولتایی ازخود نشان میدهند به سلول خورشیدی معروفند.
و در حال حاظر بیشترین استفاده ازانرژی خورشیدی با این روش است.در برخی کشورها نیروگاه های فتوولتائیک ساخته شده کهبرای تولید برق است.
اما بیشترین استفاده از سلولهای خورشیدی در نیروگاه(( فتوولتائیک50مگاواتی جزیره کرت یونان))است.
اساس کار سلولهای خورشیدی:
سلول خورشیدی عبارت از قطعات نیمرسانایی هستند که انرژی تابشی خورشید رابه انرژی الکتریکی تبدیل میکنند.رسانندگی این مواد به طور کلی به دما ,روشنایی,میدان مغناطیسی و مقدار دقیق ناخالصی موجود در نیم رسانا بستگی دارد.
از ویژگیهای سلولهای خورشیدی میتوان به این موارد اشاره کرد:
جای زیادی اشغال نمی کنند .قسمت متحرک ندارند .بازده انها با تغییرات دمایی محیط تغییرات چندانی نمیکنند.نسبتابه سادگی نصب می شوند.به راحتی با سیستمهای به کار رفته در ساختمان جورمی شوند.
همچنین از اشکالات سلولهای خوشیدی می توان به تولید وسایل فتوولتائیککه هزینه زیادی دارد و چگالی انرژی تابشی که بسیار کم است اشاره کرد که در فصولمختلف و ساعات متفاوت شبانه روز تغییر می كند که باید ذخیره شود و همین موضوع بسیارهزینه بر است.
کاربردهای سلولهای خوشیدی:
1)تامین نیروی حرکتیماهواره ها و سفینه های فضایی
2)تامین انرژی لازم دستگاهایی که نیاز به ولتاژهایکمتری دارند مثل ماشین حساب و ساعت
3)تهیه برق شهر توسط نیروگاههایفتوولتائیک
4)تامین نیروی لازم برای حرکت خودروها و قایقهای کوچک
استفاده از انرژي خورشيدي و فناوري نانو در پالايش فاضلابها
محققان دانشگاه UniSA استراليا مشغول توسعه روش منحصر به فردي براي پالايش فاضلابها ميباشند، كه بدون استفاده از مواد شيميايي گران قيمت، كيفيت آب را بيشتر از روشهاي موجود بهبود ميبخشد.
به گفته دكتر جين، مدير آزمايشگاه بيوتكنولوژي دانشگاه UniSA٬ بهبود كيفيت فاضلاب تصفيهشده براي استفاده مجدد آن، بيش از هر زمان ديگر در استراليا حائز اهميت است، زيرا منابع آب اين كشور در حال كاهش ميباشند.
دكتر جين افزود:كيفيت پايين فاضلابها ي تصفيهشده استفاده آنها را در كشاورزي و كشت آبي كاهش داده است.
آخرين مرحله هر تصفيه آبي، حذف موجودات زنده بسيار ريز[1] است. در حال حاضر از كلر به عنوان ماده ضدعفونيكننده استفاده ميشود، ولي در اين حالت حتي بعد از تصفيه هم تركيبات ارگانيک زيادي در آب حضور دارند. كلر موجودات زنده ريز را از آب حذف ميكند، ولي با آلايندههاي ارگانيک واكنش ميدهد و محصولات جانبي ضدعفونيکننده توليد مي كنند كه از نظر زيستشناسي تجزيهناپذير و سمي ميباشند و نمي توان آنها را از آب حذف نمود، و وقتي به محيطزيست منتقل شوند و در كشاورزي و صنايع ديگر مورد استفاده قرارگيرند مي توانند مشكلات بهداشتي جدي ايجاد كنند.
دكتر جين گفت : اين مشكل نگراني ويژة سازمان ملل است، و باعث توجه عميق بينالمللي به آلايندههاي ارگانيک ميشود كه نميتوان آنها را به روشهاي مقرون به صرفه از بينبرد، ولي راه حلي براي آن در دست بررسي است.
محققان دانشگاه UniSAدر حال تكميل يك روش پالايش تك مرحله اي مي باشند كه مي تواند آلاينده هاي زيستي و شيميايي را درتصفيهخانه آب از فاضلاب حذف كند.
فرآيند جديد تصفيه فاضلاب نانوكاتاليزوري نوري خورشيدي مي تواند جايگزين سومين مرحله تصفيه يعني ضد عفوني با کلر شود تا موجودات زنده ريز و تركيبات آلي را به طور همزمان حذف كرده و فاضلاب را به يك منبع آب مناسب تبديل كند.
دكتر جين گفت : به طور طبيعي موجودات زنده ريز، تركيبات ارگانيک بزرگ را خرد كرده و كوچكتر ميكنند، اما از آنجا كه اين تركيبات به طور زيستي تجزيه ناپذيرند، ما مجبور به استفاده از نوعي انرژي براي تجزيه آنها مي باشيم. اين انرژي از اشعه UV نور خورشيد گرفته مي شود و به همراه كاتاليزورهاي نوري مورد استفاده قرار ميگيرد. انرژي توليد شده از واكنش سلول كاتاليزوري نوري ميتواند موجودات زنده ريز را كشته و تركيبات تجزيهناپذير را تجزيه كند و در نتيجه آبي تميز كه به محيطزيست زيان نمي رساند و قابل استفاده در مصارف كشاورزي و غيره مي باشد، بدست مي آيد.
وي افزود: خبر خوب ديگر، بسيار مقرون به صرفه بودن اين فرآيند خواهد بود، زيرا ميتوان از كاتاليزورهاي نوري خورشيدي مجددا استفاده نمود، تا انرژي ارزان خورشيدي را مورد استفاده قرار دهند.
منبع انرژی خورشیدی
با اندازه گیریشار خورشیدیتابشی در بالایجو زمینمیتوان قدرت دریافتی کل انرژی از خورشید را محاسبه کرد. که حدود 1.8x1011مگا وات است. البته تمام این انرژی به سطح زمین نمیرسد مقداریاز آن جذب لایههایاتمسفرمیشود.
ماده در عالم اساساً ازهیدروژنوهلیومتشکیل شدهکه قسمت اعظم آن بینستارههاوکهکشانهاتوزیع شده است. نیروی جاذبهمتقابل بین ذرات سبب تراکم گاز و گرد غبار شده و این تراکم احتراماابر ستارهایرا بوجود می آورند.
انرژی پتاسیل گرانشیسبب ازدیاد دمای داخلستاره شده و آن هم باعث افزایش چگالی ستاره شده در نتیجه دمای داخل آن افزایشمییابد تا یک حالتپلاسمای خورشیدیبخود بگیرد.
در یک چنین محیطی شرایط برایهمجوشیهستهایمهیا میشود. با ترکیبدوترویموتریتیوممقداری انرژی آزاد میشود (17.6 Mev). بنابراین همانطوری که گفته شد، مقدار انرژیی که ازخورشیدبهزمین میرسد، بوسیلهجمع کنندههای خورشیدیکنترل کرده و برایمصارف خانگی و صنعتی مورد استفاده قرار می گیرند.
توجه. برای حمایت از سایت ما و ایجاد انگیزه برای سایت ما برای گذاشتن بیشتر تحقیقات و جواب سوالات کتاب ها بصورت رایگان برای شما ، بر روی لینک های زیر هر چند بار خواستید (بعد خواندن مطلب یا قبل از آن ) کلیک کنید :
هوم تاريخ نوين مشهور يونان در كتاب معروف خود او ديه از ورزش هندبال با نام «اورانيا» ياد كرده است. اين بازي كه در سال 600 قبل از ميلاد روي يكي از ديوارهاي آتن قديم حجاري شده بود، در سال 1926 كشف شد.
در قرنهاي شانزدهم و هفدهم ميلادي خانمهاي درباري و شوالبهها به اين بازي كه تغيير مختصري يافته بود ميپرداختند و شاعران وقت، آن را اولين بازي تابستاني نام نهاده بودند كزادكخ- كه يك معلم ورزش آلماني بود در سال 1890 هندبال را به صورت جديدتري با نام «رافابل اشپيل» معرفي كرد كه از آن پس آن را به صورت هندبال يازده نفره بازي ميكردند كه شباهت زيادي به يكي از بازيهاي محلي چكواسلواكي به نام «هازنا» داشت.
پس از اولين جنگ جهاني، آقاي «هرمان» رئيس فدراسيون هندبال آلمان براي گسترش و تحكيم اين ورزش بسيار خدمت كرد البته دكتر «كارل شلنز» استاد دانشراي عالي تربيت بدني و ورزش بر اين كه او را پدر هندبال ناميدهاند، بيشتر در سال 1920 مقررات اين ورزش را تدوين كرده و آن را در كلاسهاي خود به مرحله اجرا در آورده بود: لذا پس از او شاگردانش موجبات گسترش اين ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند. در كشورهاي شمالي به دليل سردي هوا براي اجراي اين ورزش در سالن، شكل تازهاي بدان داده شد كه اين امر باعث پيدايش هندبال هفت نفرة امروزي شد. تا سال 1928 از نظر تشكيلات بينالمللي نيز هندبال جز و فدراسيون بينالمللي دو و ميدان محسوب ميشد،اما به دليل اهميت هندبال اين فدراسيون در هشتمين كناره خود كه در سال 1926 برگزار شد كميسيون براي مستقل هندبال با يازده كشور هند و در آمسزدام تشكيل شد كه آقاي «اوري بر اندج» عضو هيأت مديره آن، براي گسترش اين ورزش كمكهاي بسياري كرد.در سال 1931 كميته بينالمللي المپيكي اجازه داد كه هندبال جز و بازيهاي المپيك در آتن.
تعريف و معرفي هندبال:
در اين ورزش كافي است نوعي بازي بسكتبال را در نظر آوريم كه توپ با سرعتي بيش از حد معمول در حدود دروازهها در جريان باشد و بازيكنها با حرارت و جديت بيشتي سعي ميكنند به جاي شوت به حلقه، از پشت يك محوطه 6 متري كه محوطه دروازهبان است توپ را در دروازهاي كه تقريباً نصف دروازه فوتبال است وارد نمايند و يك امتياز كسب كنند. در ايران بصورت رسمي در مدارس برگزار شد 48-1347 – 1354 فدراسيون هندبال ايران تشكيل شد و اولين رياست دكتر اميرتاش و الان آقاي رحيمي ميباشد.
مزيتهاي هندبال:
ويژگيهاي ورزشهاي اساسي مثل دو و ميداني و نكتههاي فني بيشتر ورزشهاي دسته جمعي را داراست و مزيت ديگر براي كسب آمادگيهاي جسماني نظير سرعت، چابكي، استقامت، مهارت، دقت، قدرت و هماهنگر بين اعصاب و عضلهها مورد استفاده قرار ميگيرد.
تاریخچه هندبال در ایران
تاریخچه هندبال در ایران در سال ۱۳۴۴ شمسی ((دكتر علی محمد امیرتاش )) پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس در رشته تربیت بدنی و ورزش از كشور فرانسه به ایران مراجعت كرده و گفتگو ها و اقدامات اولیه را جهت تاسیس فدراسیون هندبال ایران از طریق كمیته ملی المپیك شروع نمود. مدارك لازم نیز از فدراسیون بین المللی هندبال گرفته شد تا از این طریق ، مقدمات پیدایش ورزش هندبال هفت نفره در ایران فراهم شود.
اما با تغییرات اداری در یك سال بعد ، در جلسه كنگره روسای تربیت بدنی و مدیران فنی استان ها و فرمانداری های كل ایران كه هم زمان با برگزاری مسابقات ورزشی آموزشگاه های كشور در خرداد ماه سال ۱۳۴۵ در شیراز تشكیل شد ، (( دكتر امیرتاش )) طی شرح مبسوطی ، تصویب و اجرای هندبال در آموزشگاه های كشور را به كنگره پیشنهاد كرد ، لیكن به علت آشنا نبودن شركت كنندگان در كنگره با ورزش هندبال ، متاسفانه این پیشنهاد به تصویب نرسید و بررسی بیشتر درباره آن به آینده موكول شد.
در سال ۱۳۴۷، تغییرات و سازماندهی جدیدی در اداره كل تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش پدید آمد كه تصویب بازی هندبال را همانند یكی از ورزش های رسمی آموزشگاه های كشور هٔ ممكن ساخت. مسئولان وقت كه از افراد با تجربه بودند و با ورزش های جدید نیز آشنایی داشتند، این پیشنهاد را با احتیاط و به طور غیر رسمی پذیرفتند ، و بنا شد (( دكتر امیرتاش )) برای آزمایش ، دو تیم در دبیرستان البرز تهران تشكیل و تمرین دهد تا بتواند ورزش هندبال را در عمل به روسای ادارات و مدیران فنی تربیت بدنی كشور كه بار دیگر در تهران گرد می آمدند، نشان دهد.
هم زمان با تمرین این دو تیم ، اولین نشریه هندبال هفت نفره در ایران كه شامل خلاصه مقررات بازی و مقدماتی از مهارت های انفرادی و دسته جمعی بود، در ۲۷ صفحه تهیه و در اختیار مسئولان و دست اندركاران تربیت بدنی آموزش و پرورش گذاشته شد.
به همت اداره كل تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش ، در بهمن سال ۱۳۴۷، سمینار بررسی مسایل و مشكلات تربیت بدنی و ورزش آموزشگاههای كشور ، با شركت روسای اداره های تربیت بدنی و مدیران فنی استان ها و فرمانداری های كل در تهران تشكیل شد و در ضمن یك مسابقه كامل بین دو تیم هندبال دبیرستان البرز ترتیب یافت و نشریه ۲۷ صفحه ای كه به همین منظور تهیه شده بود در دسترس شركت كنندگان سمینار گذاشته شد، در جلسه بعدی این سمینار تصمیم گرفته شد ، با توجه به امتیازات تربیتی و ورزشی كه هندبال هفت نفره دارد، به عنوان یكی از رشته های ورزشی به آموزش و پرورش ، پیشنهاد شود.
پس از چهار سال انتظار ، این اولین پیروزی بود. پیش از پایان سال ۱۳۴۷ ، پیشنهاد مذكور تصویب شد و فدراسیون هندبال آموزشگاه های كشور شكل گرفت. ریاست فدراسیون به (( جعفر گلبابایی)) كارمند عالی رتبه وزارت آموزش و پرورش و مشاور فنی آن به (( دكتر امیرتاش)) واگذار شد.بع منظور آشنایی معلمان و مربیان ورزش كشور با ورزش هندبال هفت نفره و آماده كردن مقدمات لازم جها مسابقات هندبال در چهار چوب مسابقه های آموزشگاه های كشور كه در دهه اول تیر ماه سال ۱۳۴۸ در تهران برگزار شد ، دو كلاس فشرده آموزش مربی و داوری هندبال ، جهت شركت مربیان استان تهران در دهه دوم اسفند ، و برای مربیان ورزش منتخب از سایر نقاط كشور در دهه سوم اسفند ۱۳۴۷ ، به همت اداره كل تربیت بدنی آموزش و پرورش و با سرپرستی و تعلیم (( دكتر امیرتاش)) در تهران تشكیل و آموزش های لازم داده شد.
سرانجام تیم های تعلیم یافته به كمك مربیانی كه در كلاس های فشرده شركت كرده بودند ، از شهرستان های تهران ، اهواز ، مشهد ، اصفهان، شیراز و كرمان در این مسابقات شركت كردند كه به همین ترتیب مقام های اول تا ششم را به دست آوردند.مقررات كامل ورزش هندبال كه از فدراسیون بین المللی هندبال تهیه و ترجمه شده بود به نام (( فدراسیون هندبال آموزشگاه های كشور)) تكثیر و در همین كلاس ها در اختیار شركت كنندگان گذاشته شد. اكنون زمانی بود كه عده بسیاری از دانش آموزان كشور ، ورزش هندبال را می شناختند و مربیان با علاقمندی بسیار در پی تكمیل معلومات خود در این زمینه بودند. دست اندركاران اداره كل تربیت بدنی آموزش و پرورش نیز كه بر این امر واقف بودند، پیشنهاد (( دكتر امیرتاش)) را مبنی بر دعوت از یك مربی خارجی ، پذیرفتند و پیرو آن بلافاصله از ((لامیشل پائولینی)) فارغ التحصیل دانش سرای عالی تربیت بدنی و ورزش فرانسه و مربی تیم قهرمان هندبال فرانسه و عضو كمیته فنی فدراسیون هندبال آن كشور ، به طور رسمی دعوت شد تا برای تدریس در كلاس هندبال به ایران مسافرت كند .
در مدت ده ماه اقامت وی در ایران ، با همكاری ((دكتر امیرتاش )) یك كلاس تكمیلی برای مربیان استان مركزی ، در دهه دوم مرداد ماه سال ۱۳۴۸ در تهران و یك كلاس تكمیلی دیگر در شهرستان اصفهان برگزار شد.در شهریور ماه ۱۳۴۹ نیز كلاس دیگری برای مربیان هندبال كشور در منظریه تهران تشكیل شد و طی آن ((دكتر امیرتاش)) آخرین تحولات هندبال تا آن زمان را برای شركت كنندگان تشریح كرد. تاسیس فدراسیون هندبال در سال ۱۳۵۲ با توجه به پشتوانه ای كه از نظر تعداد بازیكن و مربی در كشور ایجاد شده بود ، سازمان تربیت بدنی وقت به این ورزش توجه پیدا كرد و سرانجام در سال ۱۳۵۴ فدراسیون هندبال تاسیس و (( مهندس هارون مهدوی )) عهده دار امور آن شد.
تاریخچه هندبال در جهان
تاریخچه هندبال در جهان ( هومر) تاریخ نویس مشهور یونان در كتاب معروف خود ( اودیسه ) از ورزش هندبال با نام ( اورانیا) یاد كرده است و تصاویر مربوط به این بازی نیز كه در سال ۶۰۰ قبل از میلاد روی یكی از دیوراهای آتن قدیم حجاری شده بود ، در سال ۱۹۲۶ كشف شد.
تاریخچه هندبال در جهان (( هومر)) تاریخ نویس مشهور یونان در كتاب معروف خود (( اودیسه )) از ورزش هندبال با نام (( اورانیا)) یاد كرده است و تصاویر مربوط به این بازی نیز كه در سال ۶۰۰ قبل از میلاد روی یكی از دیوراهای آتن قدیم حجاری شده بود ، در سال ۱۹۲۶ كشف شد.در قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی خانم های درباری و شوالیه های به این بازی كه تغییر مختصری یافته بود می پراختند و شاعران وقت ، آن را اولین بازی تابستانی نام نهاده بودند.
((كنراد كخ)) كه یك معلم ورزش آلمانی بود، در سال ۱۸۹۰ هندبال را به صورت جدیدتری با نام (( رافابل اشپیل)) معرفی كرد كه از آن پس آن را به صورت هندبال یازده نفره بازی می كردند كه شباهت زیادی به یكی از بازی های محلی چكسلواكی به نام ((هازنا)) داشت. پس از اولین جنگ جهانی ((هرمان)) رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحكیم این ورزش بسیار كوشش كرد. البته دكتر((كارل شلنز)) استاد دانش سرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین كه او را پدر هندبال نامیده اند، پیش تر و در سال ۱۹۲۰، مقررات این ورزش را تدوین كرده و آن را در كلاس های خود به مرحله اجرا درآورده بود ، لذا پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند.
در كشور های شمالی به دلیل سردی هوا ، برای اجرای این ورزش در سالن ، شكل تازه ای به آن داده شد كه این امر باعث پیدایش هندبال هفت نفره امروزی شد.این ورزش بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۲۰ با استفاده از بعضی قوانین بازی فوتبال ، در قاره اروپا توسعه بیشتری یافت و به همین دلیل ، ((فوتبال)) اثر بسیاری بر آن گذاشته است. قبل از تشكیل فدراسیون هندبال در آلمان ، این ورزش به ضمیمه فدراسیون های ژیمناستیك و دو و میدانی اداره می شد، اما ((كارل دیم)) برای یكنواختی آن اقداماتی انجام داد كه بعدها به نتیجه رسید.
تا سال ۱۹۲۸ از نظر تشكیلات بین المللی نیز هندبال ، جزو فدراسیون بین المللی دو و میدانی محسوب می شد. اما به دلیل اهمیت هندبال ، این فدراسیون در هشتمین كنگره خود كه در سال ۱۹۲۶ برگزار شد ، كمیسیونی برای مستقل كردن آن به وجود آورد و سرانجلم در اوت ۱۹۲۸ ، فدراسیون بین المللی مستقل هندبال با یازده كشور عضو در آمستردام تشكیل شد و ((اوری براندرج)) عضو هیات مدیره آن ، برای گسترش این ورزش كمك های بسیاری كرد. در همان سال اولین بازی نمایشی هندبال در آمستردام انجام شد و در سال ۱۹۳۱، كمیته بین المللی المپیك اجازه داد كه هندبال جزو بازی های المپیك درآید.
از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۴ فدراسیون بین المللی هندبال گسترش بسیاری یافت و توانست بیش از ۲۵ كشور را به عضویت بپذیرد، سرانجام اولین بازی های بزرگ و رسمی هندبال در المپیك سال ۱۹۳۶ برلن در رشته یازده نفره مردان انجام یافت، و كشورهای آلمان ، اتریش و سوییس به ترتیب مقام های اول تا سوم را به دست آوردند.
در سال ۱۹۳۷ در بازی های جهانی دانشگاهی ، مسابقات هندبال نیز انجام شد كه آلمان به مقام اول رسید ، سپس در سال ۱۹۳۸ به مناسبت دهمین سال تاسیس فدراسیون بین المللی هندبال ، اولین مسابقات قهرمانی جهان در رشته های هندبال یازده نفره و هفت نفره با شركت كشورهای آلمان ، دانمارك، هلند، مجارستان، لوگزامبورگ، لهستان ، سوئد، سوییس و چكسلواكی در كشور آلمان انجام شد كه در هر دو رشته كشور آلمان به مقام اول نایل آمد و در هندبال هفت نفره ، كشورهای اتریش و سوئد به ترتیب مقام های دوم و سوم را به دست آوردند.
پس از دومین جنگ جهانی ، ارتباطات بین المللی به سرعت از سر گرفته شد و به ترتیب ، فدراسیون قدیمی هندبال منحل شد تا این كه در ژوئیه سال ۱۹۴۶ با پیگیری كشورهای فرانسه وسوئد و با شركت كشورهای دانمارك، فنلاند،فرانسه،هاند،نروژ،لهستان و سوییس ، كنگره ای در اسن شهر تشكیل گردید كه به ایجاد فدراسیون فعلی هندبال در این شهر منجر شد. سپس در سال ۱۹۵۰ محل این فدراسیون ، به كشور سوییس انتقال یافت ، در استكهلم یك كمیسیون فنی بین المللی تشكیل شد كه هدف از تشكیل آن بررسی مقررات هندبال بود.
در سال ۱۹۴۷ اولین دوره داوری هندبال در دانمارك تشكیل شد كه آثار بسیار مهم و مطلوبی در داوری این ورزش به جای گذاشت.در سال ۱۹۴۸ فرانسه مسابقات هندبال یازده نفره را با عنوان ((جام صلح)) برگزار كرد و كشورهای سوئد ، دانمارك،سوییس و فرانسه به ترتیب مقام های اول تا چهارم را به دست آوردند.در سال ۱۹۵۲ دومین دوره مسابقات جهانی هندبال یازده نفره در سوییس برگزار شد كه كشورهای آلمان ، سوئد، سوییس ، اتریش، دانمارك،هلند، فرانسه و اسپانیا به ترتیب مقام های اول تا هشتم را كسب كردند.
در سال ۱۹۵۴ مسابقات جهانی هندبال هفت نفره در سوئد برگزار شد و این كشور به مقام اول رسید و كشورهای آلمان و چكسلواكی به مقام های دوم و سوم رسیدند، در مسابقات بین المللی هندبال یازده نفره نیز كه در سال ۱۹۵۵ در آلمان برگزار شد، كشور میزبان به همراه سوییس و شوروی به مقام های اول تا سوم دست یافتند.در سال ۱۹۵۶ مسابقات جهانی هندبال یازده نفره بانوان در آلمان برگزار شد كه كشورهای رومانی ، آلمان و مجارستان به مقام های اول تا سوم دست یافتند .
سال بعد ، این مسابقات در رشته هندبال هفت نفره در كشور یوگسلاوی برگزار شد كه كشورهای چكسلواكی ، مجارستان و یوگسلاوی به مقام های اول تا سوم رسیدند.در سال ۱۹۵۸ مسابقات جهانی هندبال هفت نفره در آلمان برگزار شد و كشورهای سوئد ، چكسلواكی و آلمان مقام های اول تا سوم را به دست آوردند.در حال حاضر فدراسیون بین المللی هندبال ۱۲۹ عضو دارد كه ۲۳ عضو آن در كنگره بارسلون پذیرفته شده اند. علاوه بر آن ، هندبال در بیش از ۳۰ كشور دیگر نیز علاقه مندانی دارد كه به این ورزش می پردازند. به طور كلی تا سال ۱۹۵۲ هندبال یازده نفره كه در زمین فوتبال بازی می شد بر هندبال هفت نفره كه در زمین كوچكتری ، در داخل سالن بازی می شد، اما از آن پس هندبال هفت نفره به ویژه در كشورهای اسكاندیناوی ، به سرعت رشد كرد و در دیگر كشورها نیز جای هندبال یازده نفره را گرفت.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن