دوره دبیرستان - 65

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل درباره ائین مزدک

بازديد: 857

فهرست مطالب

آیین مزدک... 2

░▒▓ مؤسس آیین مزدک... 2

░▒▓ ظهور آیین مزدک... 2

░▒▓ از درست دینی تا اشموغی... 3

░▒▓ طعن و نفرین مخالفان جامعه مزدیسنی در منابع دینی زرتشتی... 4

░▒▓ سخن نظام‌الملک.... 5

░▒▓ رمز ماندگاری تعالیم نظری زرتشت خرگان.. 6

░▒▓ منابع آشنایی با آیین مزدک... 6

░▒▓ مزدکیان در متون دینی زرتشتی... 7

░▒▓ مزدکیان در تواریخ عربی... 8

░▒▓ منشأ روایات مربوط به مزدک در منابع عربی... 9

░▒▓ علت سکوت منابع در مورد مزدک... 10

░▒▓ پس، علت سکوت منابع کهن چیست؟. 11

░▒▓ تعالیم و فرامین دینی مزدک... 12

░▒▓ تعالیم مزدک... 12

░▒▓ خداشناسی مزدک... 14

░▒▓ موضوع حقوق زن در تعالیم مزدک... 16

░▒▓ اشتراک در زن و خواسته. 17

░▒▓ اشتراک زنان.. 18

░▒▓ قرابت آیین مزدکی و کیش مانی... 19

░▒▓ تشابه ثنویت مزدکی با دوگانگی مانوی.. 21

░▒▓ تفاوت آیین‌های مزدکی و مانوی.. 21

منابع :22

 

آیین مزدک

  آیین مزدک که به خرم («شاد» و «خوش») یا درست‌دین نیز شهره است، در دوره حکومت قباد اول (۴۸۸-۵۳۱ م.)، شاه ساسانی، در ایران شکوفا شد. نام این دین برگرفته از نام مزدک، بنیادگذار آن است. مفاهیم اجتماعی آیین مزدک مهم است، بویژه به این خاطر که اغلب می‌اندیشند شکل آغازین و شرقی سوسیالیسم و کمونیسم را داشته است، اما، این یک مبالغه است که می‌خواهد آیین مزدک را به یک نهضت اساساً اجتماعی تقلیل دهد.

░▒▓ مؤسس آیین مزدک

    بنا به گفته کریستنسن ایران شناس دانمارکی، آئین مزدک یکی از شاخه‌های دین مانی است که در رم و در روزگار دیوکلسین (۳۰۰ م.) به وجود آمد. پایه گذار این آئین شخصی به نام زرتشت فرزند خرکان بوده که بوندوس نیز نامیده می‌شده است. پیروان این آئین خود را درست دینان می‌نامیدند. آوازه پیروان زرتشت خرکان دو قرن بعد بلندتر شد. به گفته همین ایران شناس خرکان از مردم فسا (فارس) بوده و همو است که مؤسس آئین مزدک بوده است. زرتشت حامی مزدک بوده است. محققان زادگاه مزدک را شهر پسا یا فسا می‌دانند. زرتشت حامی مزدک در خوذای نامک نیز مسطور است.

░▒▓ ظهور آیین مزدک

    دین مزدک را اشتقاقی از مانویت دانسته‌اند. مزدک در عهد قباد پدر انوشیروان مدعی نوعی رهبری دینی شد و قباد در ابتدا از روی عقیده و علاقه یا به عنوان یک نقشه سیاسی برای کوباندن طبقه اشراف و روحانیون زردشتی به او گروید و کار مزدک سخت بالا گرفت، ولی به فاصله اندکی در همان زمان قباد به دستیاری فرزندش انوشیروان یا در زمان سلطنت خود انوشیروان مزدکیان قتل عام شدند و از آن پس، به صورت یک فرقه سری در آمدند. مزدکیان در دوره اسلام نیز لااقل تا دو سه قرن وجود داشته‌اند. در دوره اسلام نهضت‌های ایرانی ضد خلافت و احیاناً ضد اسلامی را غالباً مزدکیان رهبری می‌کرده‌اند. به همین جهت زردشتیان با آن‌ها همراهی نکرده، با مسلمین علیه آن‌ها همکاری می‌کردند. می‌گویند بانی اصلی آیین مزدکی مردی زردشت نام از اهل فسای شیراز بود و به نوعی مانویت دعوت می‌کرد مخالف کیش رسمی مانوی. این مرد دعوت خود را در روم ظاهر کرد و، سپس، به ایران سفر کرد و به دعوت پرداخت. در روم این شخص به نام «بوندس» معروف بوده است. کریستنسن پس از ذکر مطلب بالا می‌گوید: «بنا بر این، دین مزدک همان آیین» درست دیناست که «بوندس» انتشار داد.

░▒▓ از درست دینی تا اشموغی

    طبری در تاریخ مشهور خود موسوم به الرسل و الملوک، از «زراذشت پسر خرگان» نام می‌برد که آیینی نوین بنا نهاد و مزدک مروج آیین او بود: چون پادشاهی بر خسرو استوار شد آیین مردی دو روی را که از مردم پسا بود و زراذشت پسر خرگان نام داشت از میان برداشت. این آیین بدعتی بود در کیش مجوس و مردم در این بدعت از او پیروی کردند و کار او بالا گرفت. از کسانی که مردم را به این آیین همی خواند یکی بود از مردم مذریه، به نام مزدک پسر بامداد. مالالاس هم از یک مانوی مرتد شده به نام بوندس یاد کرده که دو قرنی پیش از مزدک، در حوالی سال ۳۰۰ میلادی در روم ظهور کرد و، سپس، به ایران آمد و تعالیم خویش را که «درست دینی» نامیده می‌شد، بگسترد. «درست دینی» دقیقاً همان عنوانی است که همواره مزدکیان آیین خود را با آن می‌خواندند و در زبان پهلوی به معنای کیش عدل و برابری است. در کتاب دینکرد نیز از «احکام بدعت آمیز زرتشت فسایی» که «پیروانش را دریست دین می‌خوانند»، به گونه‌ای جداگانه از «آیین مزدک» یاد شده است؛ و بالاخره، مسکویه نیز از «زرادشت الثانی» یاد کرده که انوشه روان پیروان او و مزدکیان را با هم سرکوب کرد. کریستنسن، از مجموع این روایات، که جملگی نشان می‌دهند مؤسس آیین مزدکی کسی مقدم بر مزدک پسر بامداد بوده، نتیجه گرفته که «بوندس» و «زراذشت پسر خرگان» هر دو به یک شخص اشارت دارند و: «فرقه مورد بحث ما یکی از شعب مانویه بوده که قریب دو قرن قبل از مزدک در کشور روم تاسیس یافته و مؤسس آن یک نفر ایرانی، زرتشت نام پسر خرگان از مردم پسا بوده است». به سخنی دیگر، طبری سهواً آن «زراذشت» را هم عصر با انوشه روان دانسته است و اندیشه‌هایی که بعدها با نام مزدک شهره شدند، به واقع حدود دویست سال قبل از آن، با نام درست دینی و توسط زرتشت پسر خرگان - که شاید بوندس لقب او بوده- پدیدار گشته بودند. با آن‌چه از شیوه تاریخ نگاری کهن می‌دانیم، «سهو» طبری محل اعجاب نیست؛ اما، این که اندیشه‌های مرتدانه ای چون تعالیم زرتشت پسر خرگان توانسته بودند علی رغم نابردباری دستگاه دینی موبدان، چنان دوامی داشته باشند، البته، حیرت آور است. حتی اگر مانند کریستنسن معتقد باشیم: «زرتشت {پسر خرگان} پیشوایی بوده که دعوات او فقط جنبه نظری داشته است»، باز هم ماندگاری آن تعالیم نظری در ذیل سایه سنگین تعصب دینی موبدان، بس پرسش برانگیز است. به عبارت دیگر، وقتی می‌دانیم «روحانیان زرتشتی بسیار متعصب بودند و هیچ دیانتی را در داخل کشور تجویز نمی‌کردند» و در مواجهه با دگرکیشان، هیچ گونه مماشاتی روا نمی‌داشتند، پس، می‌توان پرسید که چگونه اندیشه‌های زرتشت پسر خرگان چندان تاب آوردند که در درون بلندپایگان دستگاه دینی، کسانی چون مزدک را همراه خویش ساختند؟

 

░▒▓ طعن و نفرین مخالفان جامعه مزدیسنی در منابع دینی زرتشتی

    با مراجعه به منابع دینی زرتشتی، درک بهتری از اهمیت این نکته ممکن می‌شود: در این کتب ما مکرراً با طعن و نفرین مخالفان جامعه مزدیسنی مواجه می‌شویم. دسته بزرگی از اینان با عنوان دیویسنان، مشخص می‌شوند. از قرار اینان کسانی بودند که رسالت زرتشت را از بنیاد قبول نداشته‌اند و نیایش‌های آنان متوجه اهریمن هم بوده است، اما، علاوه بر دیویسنان، دسته‌ای و «جدا راهان» اطلاق شده است. آنان کسانی بودند که خویش را پیرو زرتشت دانسته و اوستا را می‌خوانده‌اند، اما، قایل به تفسیر و تأویل خاصی از آن بوده‌اند. بیست فصل نخست از کتاب سوم دینکرد درباره پرسش و پاسخ میان اشموغان مختلف با موبد سنت پرست است. دینکرد، درست دینان یا پیروان زرتشت خرگان را «اشموغان اشموغ» یا بدترین بدعت گذاران شمرده که با نام و در لفاف دین مزدیسنی، تفسیر خاص خویش را رواج می‌دادند. منصور شکی با استناد به این نکات و ذکر شواهدی از منش بدون مدارای موبدان زرتشتی در دوره ساسانی، نتیجه گرفته که: «قدر مسلم این است که با تمام کوششی که دولت‌مردان و موبدان ساسانی در برانداختن دگراندیشی نمودند، جداراهان در نهان و آشکار با گذشت زمان هرچه بیشتر نیرو گرفتند، تا آن جا که به رهبری مزدک بامدادان در شورشی پرشکوه پیشوایی دیانت را به دست گرفتند و به نوآوری‌های خود مشروعیت بخشیدند»، اما، باید توجه داشت که اطلاق صفاتی چون «اشموغان اشموغ» به درست دینان در کتاب دینکرد - که در دوره اسلامی نوشته شده - لزوماً به معنای وجود همین برخورد با درست دینی در فاصله زمانی میان زرتشت خرگان و مزدک نیست. به سخن دیگر، به نظرمی رسد که آرای زرتشت خرگان از همان ابتدا مظهر اشموغی یا بدعت گذاری شمرده نمی‌شدند وگرنه چگونه ممکن بود که چنین اندیشه‌هایی توسط یک روحانی درباری به شاه ساسانی عرضه شده و این یک نیز، آن‌ها را رسماً پذیرفته و مجدانه ترویج کرده باشد؟ این گونه باید پذیرفت که آیین زرتشت خرگان به نحوی در درون جامعه مزدیسنی تحمل می‌شده تا آن گاه که در نتیجه، فتنه‌های دوره مزدکی، این آیین به بدترین انواع بدعت گذاری مبدل گشت، اما، چنین چیزی، با آن‌چه از نابردباری موبدان می‌دانیم، چگونه قابل قبول تواند بود؟پاسخ را باید در تمرکز دستگاه دینی زرتشتی بر «درست رفتاری» دید: «وقتی ملک و دین با هم هم‌پشت و هم‌داستان باشند، تنها به جای آوردن درست اعمال دینی وسیله تمیز مؤمن از کافر است، نه داشتن ایمان درست». این گونه، از چشم موبد متعصب و دولتی زرتشتی، کافر کسی بود که از آن‌چه او «رفتار درست» می‌دانست، دست می‌کشید و به آیین‌هایی چون مسیحیت می‌گروید؛ این اعمال در چشم او هنجارهای کهن جامعه را سست می‌گردانید و استیلای بی گفت و گوی موبدان را در مخاطره می‌افکند. بیهوده نیست که به روایت سرگذشت نامه‌های سریانی، این موبدان مسیحیان را وادار به انجام «اعمال درست»، نظیر ستایش خورشید می‌کرده‌اند. آن‌چه ما را مجاب می‌کند تا وجود نحله‌ها و گرایش‌های نظری گوناگون در درون زرتشتی گری رسمی دوره ساسانی را بپذیریم، این واقعیت است که اصلی‌ترین متن دینی زرتشتیان - یعنی اوستا - بس غامض و تأویل بردار بود. امروزه، گواهی‌های فراوانی در دست است که نشان می‌دهند در دوره ساسانی اساساً سروده‌های زرتشت یا گاهان برای موبدان فهمیدنی نبود و پاره‌های دیگر اوستا نیز به دلیل فراموش شدن رموز زبان آن، چنان که باید درک نمی‌شد. روشن است که این وضع، از هر حیث مساعدکننده بروز انواع و اقسام تفسیرها و تأویل‌ها بود، اما، از این تفسیر و تأویل‌ها، آن‌ها که اساس دین و دولت را در مخاطره نمی‌انداختند، در درون مجامع موبدی پذیرفته شده و مابقی طرد می‌گشتند.

 

░▒▓ سخن نظام‌الملک

    روایت نظام‌الملک از اظهارنظر موبدان راجع به سخنان مزدک، شاهدی است بر رواج تفاسیر گوناگون از اوستا: در زند و اوستا سخن‌ها هست که هر سخن ده معنا دارد و هر موبدی و دانایی را در او قولی و تفسیری دیگر است، ممکن باشد که او آن قول را تفسیر نیکوتر و عبارتی خوش‌تر سازد. بر این منوال، به نظر می‌رسد که در دوره ساسانی - بویژه در انتهای آن، یعنی هنگامی که اندیشه‌های فلسفی گوناگون و باورهای دینی متفاوت در ایران زمین رخنه یافته بودند - روحانیان ایرانی به دلیل ناتوانی از فهم زبان اوستایی، درگیر تفاسیر گوناگونی بودند که با الهام از مکاتب بیگانه از متن اوستا به عمل می‌آمد. این موبدان که به دلیل بهره‌مندی از حمایت دولتی، چندان مقید به مناظرات کلامی نبودند، تمام توجه خویش را به درست رفتاری مردمان معطوف کرده و ناگزیر از مماشات با تفاسیر گوناگونی بودند که از زند و اوستا می‌شد. در نتیجه، فرد ایرانی می‌توانست در عین «درست رفتاری»، پاره‌ای باورهای خاص را در «حوزه اندیشه» بپروراند و به آن‌ها دل ببندد. این امر، دلیل پدیداری فرقه‌های نظری گوناگونی در دل زرتشتی گری ساسانی بود که برخی از آن‌ها تا پس از اسلام هم ماندگاری یافتند. اگر چه از برخی از این فرقه‌ها - نظیر کیومرثیه و زروانیه - که شهرستانی در کتاب خود یاد کرده تقریباً، هیچ ردی در تاریخ برجا نمانده است، لیکن می‌توان مطمئن بود که چنین فرقه‌هایی در درون زرتشتی گری ساسانی وجود داشته‌اند.

 

░▒▓ رمز ماندگاری تعالیم نظری زرتشت خرگان

    این گونه، می‌توان رمز ماندگاری «تعالیم نظری» زرتشت خرگان را تا آن گاه که کواد و مزدک جنبه‌های عملی آن را به پیش نکشیده بودند، درک کرد: نه زرتشت خرگان و نه مزدکیان، مدعی یک رسالت نو یا متحول کردن اساس باورهای مزدیسنی نبودند. این هر دو، بر آن بودند که معنای درست تری از «زند و اوستا» به میان نهاده‌اند و این ادعا نیز در نتیجه، فراموش شدن زبان اوستایی، چیز جدیدی در جامعه موبدان نبود. جالب توجه است که خواجه نظام‌الملک هم در روایت خویش، همین نکته را به روشنی بازنموده است: مزدک گفت: مرا فرستاده‌اند تا دین زردشت تازه گردانم که خلق معنای زندواستا را فراموش کرده‌اند و فرمان‌های یزدان نه چنان می‌گزارند که زردشت آورده است... ملک گفت: ای بزرگان و موبدان، در این معنا چه گویید؟ گفتند: اول چیز آن است که ما را هم بدین ما و کتاب ما می‌خواند و زردشت را خلاف نمی‌کند و... بی تردید تا این جای کار عکس‌العملی ایجاد نمی‌کرد؛ اما، آن هنگام که از این تعالیم نظری نتایج عملی ظهور کرد و کار بر مدار هتک و طرد اشراف و بزرگان گردید، درست دینی نمونه تمام عیار بددینی و اشموغی شد و البته، دوران مدارا به پایان رسید.

 

░▒▓ منابع آشنایی با آیین مزدک

    با دست مایه‌های تاریخی ای که بس تنک‌اند، کشف احوال مزدک و مزدکیان، دشوار است و از آن بیشتر، درک این دشواری را همین بس که تا حدود چهار سده پس از خیزش مزدکی، در تمام متون شرقی و غربی تقریباً، هیچ نامی از مزدک برده نشده، و طرفه‌تر آن که همه اخباری که از مزدکی گری در مکتوبات قدیم هست، می‌توان در یکی دو صفحه فرا هم آورد؛ که بی گمان این امر در قیاس با کثرت نسبی منابع کهنی که از احوال مانی و اطوار مانویان سخن‌ها رانده‌اند، بسیار عجیب است. در تمام آن چهار سده سکوت مرموز، مطالبی که قابل اطلاق بر مزدکی گری است، به اشاراتی کوتاه در معدودی کتاب و رساله منحصر می‌شود: کهن‌تر از همه، رساله یوشع ستون نشین است که از فرقه‌ای به نام «زردشتگان» یاد می‌کند که شاه ساسانی، کواد (متوفی به ۵۳۱ م). تعالیم آنان را «احیا کرد» و تحت تأثیر آن، قوانینی نوپدید درباره ازدواج نهاد، چندان که «به هر مردی و آگاثیاس هم در رساله‌های خود از اشتراک زنان، به عنوان یکی از بدعت‌هایی که کواد نهاد یاد کرده‌اند، اما، برخلاف یوشع ستون نشین، هیچ اشاره‌ای به مبنای دینی این بدعت، یا ملهم شدن کواد از فرقه‌ای خاص ندارند. از میان این دو، سکوت آگاثیاس راجع به مزدک اهمیت بیشتری دارد، زیرا، این مورخ تأکید ورزیده که آگاهی‌های خویش را از بایگانی سلطنتی ساسانیان برگرفته است. بالاخره، آخرین مورخ از این دسته، مالالاس است. او از شخصی مانوی به نام بوندس یاد می‌کند که در حوالی ۳۰۰ میلادی (حدود دویست سال پیش از مزدکی گری) به سرزمین روم پدیدار شد و «نسبت به احکام مانی بی اعتنا بود» و احکام تازه‌ای از خود عرضه کرد و چنین آموخت که «خدای خیر با خدای شر نبرد کرد و او را مغلوب نمود، لذا، پرستش غالب واجب است». به روایت مالالاس، این بوندس به ایران آمد و تعالیم خویش را که «درست دینی» نامیده می‌شد، بگسترد؛ بعدها در زمان کواد، شخصی به نام ایندرازار به ریاست مانویان رسید و چون در گسترش آیین خویش موفق شد، شاه ساسانی او و همراهانش را بکشت. هم‌چنان که پیداست، این دسته از مورخان که زمان زندگی‌شان تقریباً، یا دقیقاً با رخدادهای دوره مزدکی مقارن است، هیچ گونه یادی از شخصی با نام مزدک - یا آیین مزدکی - نکرده‌اند، بلکه بیشتر گزارش‌های آنان بر فرقه زردشتگان، درست دینی، نوعی اباحه گری و آموزگاری به نام بوندس - که مدت‌ها پیش از کواد و جنبش مزدکی می‌زیسته - دلالت دارد.

    باری، نام مزدک و مزدکیان تنها در منابعی که در دوره اسلامی نوشته شده‌اند، به آشکارگی در میان می‌افتد و این امر لاجرم می‌تواند تردیدی در واقع، ی یا تاریخی بودن مزدک بیافریند. با این همه، توصیف پر رنگی که از احوال مزدک در منابع نوشته شده در دوره اسلامی هست، پذیرش این گمان را که مزدک شخصیتی تماماً افسانه‌ای باشد، دشوار می‌سازد. این گونه منابع، خود بر دو دسته‌اند: یکی متون دینی زرتشتی و دیگری تواریخ عربی.

░▒▓ مزدکیان در متون دینی زرتشتی

    در متون دینی زرتشتی که (عمدتاً در دوره پس از اسلام نوشته یا بازنوشته) شده‌اند، اشاراتی هرچند بسیار کوتاه و بریده، به نام مزدک به عنوان یک «بددین» وجود دارد. در تفسیر پهلوی وندیداد (زند وندیداد)، ضمن شرح بند چهارم از فرگرد نوزدهم، مزدک را نمونه کسانی شمرده است که «مردم را از خوردن بازمی دارند»، که از قرار اشاره‌ای است به زهدورزی مزدکیان. نیز در کتاب زندوهومن یسن از «مزدک ناپاک، پسر ماهداذ ناپاک، که دشمن دین است»، سخن رفته است. دینکرد هم مزدک را در شمار «بی دینان و بی دین‌ترین بی دینان» آورده است.

 

░▒▓ مزدکیان در تواریخ عربی

    اما بیشترین شرح و بسط از احوال مزدک و مزدکیان در تواریخ نویسندگان دوره اسلامی - چون طبری، ثعالبی، ابن قتیبه، مسعودی، یعقوبی، حمزه اصفهانی، ابن مسکویه، ابوریحان بیرونی، ابن بلخی، بلعمی، فردوسی و خواجه نظام نظام‌الملک - به چشم می‌خورد. بر اساس مندرجات این منابع: «مزدک، فرزند بامداد، اهریمنی بود آدمی روی که در هنگام یکی از قحطسالی‌ها، آتش فتنه برافروخت». «قوانینی که این مزدک نهاد، بعضی با آیین زرتشت موافق بود و برخی جنبه بدعت داشت»؛ اما، او خود معتقد بود که «خلق معنای زند و اوستا فراموش کرده‌اند» و لذا، «اوستا را تأویل کرد و برای آن باطنی برخلاف ظاهر قایل شد». او «کشتن حیوان و خوردن گوشت را حرام کرد» و هم‌چنین، گفت: «خداوند روزی را در زمین آفریده است تا مردم آن را با هم برابر قسمت کنند، اما، مردم در آن به یکدیگر ستم کردند». «او زن و خانه و چیز را بخشیدنی دانست» و «ناداران را در گرفتن مال و زن و خواسته از دارایان تشویق نمود؛ در نتیجه سقاط فرومایگان و فقیران و غوغاگران این فرصت را غنیمت شمردند و دست در خان و مان ثروتمندان گشادند».

    عاقبت، مزدکیان و نیز «پیروان زردشت بن خرکان که در کیش مجوسی بدعت نهاده بود» - و «مزدک، مردم را به آیین او همی خواند» - به دستور شاه ساسانی از دم تیغ گذرانده شدند. چگونگی درآمدن این تفضیلات از مزدک و مزدکیان در تواریخ دوره اسلامی به روشنی معلوم نیست. می‌دانیم که مآخذ همه اینان، بی گمان برگرفته از خوذای نامگ یا همان خدای نامه بوده که کتاب تاریخ نگاری رسمی و سلطنتی ساسانیان در شمار است. آورده‌اند که این خوذای نامگ به احتمال زیاد، در عهد انوشه روان نگاشته شد و یزدگرد سوم بفرمود تا دهقانی به نام دانشور آن را. این کتاب را ابن مقفع در حوالی سال ۷۵۰ میلادی به عربی ترجمه کرد و بسیار محتمل است که مترجمان دیگری هم به این کار همت گمارده بوده‌اند. بی گمان این گونه ترجمه‌ها، مأخذ بسیاری از کسانی شد که بعدها در حال و هوای نهضت شعوبی، درباره «اخبار ملوک الفرس» قلم فرسایی کردند، اما، متأسفانه متن اصلی این خوذای نامگ‌ها - و نیز نخستین ترجمه‌های عربی آن‌ها - تاکنون، به دست نیامده و بنا بر این، ما نمی‌توانیم به تحقیق معلوم کنیم که اصل روایات مربوط به مزدک در آن‌ها چه بوده یا با چه میزان تغییر یا تحریف در ترجمه‌ها و استنساخ‌ها همراه شده‌اند. با این وصف، دشوار است که قبول کنیم خوذای نامگ در هیأت اصلی خود واجد اخبار درخوری از مزدک بوده است؛ زیرا، از میان وقایع نگاران قدیم، آنان که نظیر آگاثیاس از منابع رسمی و دولتی ساسانی بهره برده‌اند، در گزارش‌های خود هیچ اشاره‌ای به نام مزدک نکرده‌اند، بلکه همه بدعت گذاری‌ها را ناشی از ابتکارات کواد شمرده‌اند.

 

░▒▓ منشأ روایات مربوط به مزدک در منابع عربی

    پس، می‌توان پرسید که منشأ روایات مربوط به مزدک در منابع عربی چیست؟ شاید توضیح ذیل برای درآمدن نام و یاد مزدکیان در تواریخ عربی، بر گزاف نباشد: مزدکیان با وجود سرکوبی‌های بی‌رحمانه، به راستی فرقه‌ای ماندگار بودند و می‌دانیم که در وقت فروپاشی دولت اموی، یک چندی در عرصه سیاست و اجتماع کر و فری کردند. آنان جزیی برجسته از ائتلافی بودند که ابومسلم خراسانی برآورد و موجب سرنگونی امویان گشت. می‌توان اندیشید که این امر سبب شد تا برای نخستین بار پس از سرکوبی‌های عهد انوشه روان، مزدکیان از زندگی مخفی بیرون آیند و اندیشه‌های آنان، امکان عرض اندام پیدا کند. شکی نیست که ایشان مجال یافتند تا از گذشته‌ها و باورهای خویش با دیگر اعضای ائتلاف سخن بگویند یا پرسش‌های آنان را پاسخ دهند. این گونه بود که بسیاری از نهفته‌های جنبش مزدکی در عهد ساسانی، آشکار گردید. از سویی دیگر، این همان هنگام است که برخی ادبا و پژوهندگان آثار برجای مانده از زبان پهلوی و فارسی میانه را به عربی برمی گرداندند.

    مشهورترین ایشان ابن مقفع است که مترجمی چیره دست بود. از قراین پیداست که مهم‌ترین اثری که بدین گونه ترجمه شد، همان خوذای نامگ مشهور بوده است. در چنین شرایطی که مزدکیان به یک وزنه سیاسی قابل توجه بدل شده بودند و مردمان می‌خواستند تا این فرقه تازه از تاریکی بیرون آمده را بهتر بشناسند، مترجمانی چون ابن مقفع، از آگاهی‌های خویش یا از آن‌چه در گفت‌وگو با مزدکیان دریافته بودند، مطالبی درباره مزدک بر ترجمه خوذای نامگ افزودند، تا به آن خواسته پاسخ داده باشند. علاوه بر این، می‌دانیم که شخص ابن مقفع، کتابچه مختصری هم نوشته که به روایت ابن ندیم و دیگران، مزدک نامک خوانده می‌شده است. این گونه، یادداشت‌هایی که توسط مترجمانی چون ابن مقفع و دیگران بر اصل خوذای نامگ‌ها افزوده گشتند، اصلی‌ترین دست مایه طبری، حمزه اصفهانی، فردوسی، نظام‌الملک و سایرینی شد که بعدها درباره مزدک و مزدکیان مطالبی به رشته تحریر درآوردند. چیزی که برای اثبات این نکته به کار می‌آید، اختلافی است که در روایات دست چندم نظیر شاهنامه و تواریخ عربی وجود دارد. از این اختلافات می‌توانیم نتیجه بگیریم که این نویسندگان فقط به منبع واحدی که خود صرفاً برگرفته از خوذای نامگ بوده باشد، دسترسی نداشته‌اند، بلکه شماری از «منابع نخستین» در کار بوده‌اند که هر یک پاره‌هایی از آن گونه اخبار شفاهی را نیز در بر داشته‌اند.

 

░▒▓ علت سکوت منابع در مورد مزدک

    چرا کهن‌ترین منابع تاریخی از ذکر نام و یاد مزدک طفره رفته‌اند؟ و سکوت مورخانی چون مالالاس، آگاثیاس و پروکوپیوس در خصوص مزدک، چگونه قابل درک می‌شود؟

    اوتاکرکلیما حذف نام مزدک از این دسته منابع کهن را ناشی از یک رویکرد آگاهانه برای به تاریکی راندن آیینی بس خطرناک دانسته است: «آیین مانوی برای جامعه آن زمان به قدر تعالیم مزدک خطرناک شمرده نمی‌شد و درست به همین جهت لازم بود که مکتب مزدک کاملاً مسکوت گذاشته شود»، اما، چنین تعلیلی را نمی‌توان به سادگی پذیرفت، زیرا، تقریباً، هیچ یک از وقایع نگاران سریانی و رومی و یونانی که نام بردیم، منطقاً چنان هواخواه دولت ساسانی نبوده‌اند که از روی حمیت یا علاقه، نام مزدک را عمداً محذوف بگذارند. چنین حدسی را حتی با مسامحه فراوان هم نمی‌توان درباره قدیسی چون یوشع ستون نشین به کار بست که کواد را به عنوان «احیاکننده ارتداد منفور مغان» شدیداً مورد انتقاد قرار داده، و به عنوان یک مؤمن مسیحی، قاعدتاً از دین زرتشتی هم نفرت داشته است.

 

 

 

░▒▓ پس، علت سکوت منابع کهن چیست؟

    باید معترف بود که این پرسش یکی از دشوارترین و مبهم‌ترین زوایای جنبش مزدکی است. زیرا، اساساً معلوم نیست که مزدک یک نام خاص بوده یا اسمی عام که بر پیروان یک فرقه اطلاق می‌شده است، و آیا در زمان مورخان قدیم این نام شهرتی داشته است یا نه. باید گفت که شکل اصیل واژه مزدک، به درستی معلوم نشده و در متون مختلف، به صور گونه گونی چون مزدک، مژدک، مژدک، مژدق، مزدق و مانند آن‌ها درج گردیده است. در نتیجه، وجه اشتقاق واژه مزدک مشخص نیست و ما حتی نمی‌دانیم که بنیاد این واژه سامی است یا آریایی. شباهت آن با مزدا ممکن است که برخی را وسوسه کند که ربطی با نام خدای بزرگ ایرانیان - و به عنوان یک واژه تصغیری - در نظر آورند و از طرف دیگر، کاربرد معمول آن در کتب عربی با صفت زندیق می‌تواند برخی را بر آن دارد که شاید «مزدق» و «مزادقه» از روی الگوی «زندیق» و «زنادقه» برساخته شده یا این کلمه ریشه سامی دارد، اما، قریب‌ترین احتمال آن است که مزدک با واژه مژده یا خبرخوش و پاداش هم ریشه بوده است و این نام، از لقب عام یک فرقه تدریجاً بر یک شخص خاص اطلاق شده است. چنین روندی در شیوه تاریخ نگاری کهن که همه رویدادها را بر مدار «اشخاص» می‌گرداند، نه بی سابقه است و نه غیرمنتظره، اما، نکته جالب توجه این است که با اشکال گونه گونی که واژه مزدک دارد، این نام برای هیچ یک از زبان‌های هندواروپایی و سامی، تماماً غریبه نیست و در هر یک از آن‌ها می‌توان معنایی برای آن جست.

    به هر حال، منابع آشنایی با آیین مزدک (بیزانسی، سریانی، پهلوی، عربی و فارسی) اندک است و تقریباً، همه دشمن این دین به شمار می‌آیند. محض نمونه، مزدک نامگ (نامه مزدک)، اثری کوتاه به پهلوی که ابن مقفع آن را به عربی برگرداند، خطاکاری‌ها و فریبکاری راهبر بدعت گذاران را نکوهش می‌کند. بخش‌هایی از این متن را نویسندگان مسلمان، از جمله ابوریحان بیرونی، نظام‌الملک، ابن بلخی و ابن اثیر در آثار خود آورده‌اند. فردوسی نیز نسخه‌ای از سرگذشت مزدک را به نظم درآورد. نسخه‌ای که او [در شاهنامه] به جا گذاشت از یک منبع اشرافی در دوره ساسانی، خودای ـ نامگ (نامه خسروان) به پهلوی که اکنون، از میان رفته است، گرفته بود. شهرستانی، نویسنده الملل و النحل (قرن یازدهم تا دوازدهم)، اطلاعات بویژه مهمی درباره آموزه مزدک در اختیار ما قرار می‌دهد، چون احتمالاً، اطلاعات را از یک منبع مزدکی گرفته است. با این همه، اطلاعاتی که نویسندگان مسلمان دیگر، مانند طبری، ثعالبی و ابن ندیم فراهم آورده‌اند، به همان اندازه مهم است. آیین مزدک را به منزله نهضتی دینی با میراثی عمدتاً مانوی یا به منزله بدعتی در دین زردشت تفسیر کرده‌اند. شماری از عناصر این دین با آیین مانی مشترک است، بویژه عناصر گنو سی که اندکی در آموزه‌های مزدک یافت می‌شود، اما، بی گمان این دین، خود را تفسیر دوباره‌ای از دین زردشت معرفی کرد.

    به هر حال، در زمان کواد، شخصی با نام مزدک و شهرتی که بعدها برای او ساختند، در دربار ساسانی وجود نداشته که از پیش خود بانی اندیشه‌هایی انقلابی راجع به دین و اقتصاد و اجتماع بوده باشد. مطمئناً در صورتی که چنین شخصی وجود خارجی می‌داشت، آن دسته از مورخانی که خصم طبیعی دین و دولت ایرانیان بودند، از او یاد می‌کردند؛ یا لااقل بخشی از طعن‌های خویش را متوجه او می‌ساختند، اما، هم‌چنان که در برخی گزارش‌های تاریخی قید شده، فرقه‌ای ملهم از کسی موسوم به زرتشت خرگان وجود داشته که آرای آن راجع به اشتراک زنان بر کواد مؤثر افتاده بوده است. اعضای این فرقه که در شرایط دشوار آخرین سده دولت ساسانی - خصوصاً در دوره اختناق انوشه روان تا ظهور اسلام - خویش را مژده آورد اصلاح و بهبودی می‌دانستند، به مرور ایام، مزدکیان لقب گرفتند و این نام بعدها به رهبر شهید آنان (ایندرازار، اندرزگر) اطلاق شد.

 

░▒▓ تعالیم و فرامین دینی مزدک

    آئین مزدک شاخه‌ای از آئین مانی است. روش او را با توجه به دوره‌ای که وی ظهور کرد باید مورد بررسی قرار داد. آئین مزدک نخستین دینی است که مسائل مربوط به اقتصاد و دین عمیقاً به هم پیوند خورده‌اند. این ارتباط مربوط به شرایط زمانی دعوت مزدک است. دوره‌ای که وی در آن زندگی می‌کند از اختلاف شدید طبقاتی رنج می‌برد. ثروت در دست اعیان و اشراف است که تحت نفوذ روحانیون دینی زرتشت برای خود جایگاه ویژه‌ای را در جامعه ایرانی رقم زده‌اند و امتیازات فراوانی را به خود اختصاص داده‌اند. تلاش مزدک برای بهبود اوضاع معیشتی مردم است که در این راستا در صدد کاهش اختلاف طبقاتی تا حذف کامل آن از جامعه می‌باشد. قیام وی علیه اشرافی‌گری و پایان دادن به سلطه پلید سرمایه داری در ایران آن زمان است.

░▒▓ تعالیم مزدک

    آنچه مسلم است و شواهد و دلایل تاریخی نشانگر آن است، آن‌که با روی کار آمدن شاه قباد، جریان درست دینی یک جریان نیرومند در کشور و مزدک به هر عنوانی صاحب پر قدرت‌ترین منصب دینی به شمار می‌رفت و در دربار ایران، بخصوص نزد شاه قباد از نفوذ فوق‌العاده‌ای برخوردار گردید. ظاهراً، شاه قباد که به یاری دوستش اخشونواز به سلطنت رسیده بود، به یک معنی خودش را دست نشانده اخشونواز می‌دید و عملاً هم باج گزار او بود، بی‌میل نبود که از نفوذ مراکز قدرت سنتی کشور - اعم از سپهبدان و موبدان - بکاهد و احساس حقارتی که در برابر اخشونواز در دل داشت را با توسعه سلطه داخلیش جبران سازد. از میان برداشتن زر مهر سوخرا و، سپس، شاپور مهران اولین قدم او در تثبیت و تحکیم پایه‌های قدرتش و عملی کردن اجرای برنامه‌های اصلاحی‌اش بود. او که شاهی عدالت خواه و مردم دوست بود، از مزدک پشتیبانی کرد و او را به عنوان قدرتمندترین شخصیت دینی کشور مورد حمایت قرار داد و دستش را در انجام اقدامات اصلاحی باز گذاشت. مزدک موفق شد با حمایتی که قباد از او به عمل آورد، برنامه‌های اصلاحی‌اش را دنبال کند و با استفاده از فرمان‌هایی که از شاه می‌گرفت، مردم کشور را در راه دست یابی به عدالتی همه پسند به حرکت در آورد. در جامعه ایران که همیشه بخش اعظم مردمش عامی و دین چسب بوده‌اند، تعالیم دین چنان روح و فکر توده‌ها را مهار کرده بود، که مردم همیشه هر قدمی که می‌خواستند بردارند طبق یک حساب دقیق بر می‌داشتند، تا به معصیت نیفتند و آخرتشان را فدای آن‌چه روحانیون سرای سپنچی و دنیای فانی و زود گذر نام داده بوده‌اند، نکنند. این چیزی بود که روحانیت همیشه و در همه روز از بالای منبرها به عوام مردم تلقین می‌کرد و عوام را از قربانی کردن آخرت جاویدان به بهای خوشی زود گذر و فنا شونده بر حذر می‌داشت. عوام گرفتار چنین تلقین‌هایی حاضر بوده‌اند که همه چیز خود را بدهند و فرجام سعادتمند جاویدان را برای خودشان تأمین کنند و هر جا که قرار بوده میان دنیا و آخرت یکی بر گزینند، آخرت را بر دنیا ترجیح می‌دادند و از خیر دنیا می‌گذشتند. در جامعه‌ای که چنین بینشی دارد فقط رهبرانی می‌توانند توده‌ها را به دنبال خود بکشانند که فریباترین وعده‌های اخروی را به آن‌ها بدهند و آن‌ها را با دلایل و براهین شرعی متقاعد سازند که راه ایشان تنها راهی است که به سوی بهشت جاویدان رهنمون می‌شود. جامعه ایرانی دوران قباد و مزدک نیز نمی‌توانست از این امر مستثنی باشد. مزدک هیچ فکر تازه و ناشناخته‌ای نیاورده بود. او یک مغ بود که سخن از خدا و زرتشت می‌گفت و هر چه می‌گفت مبتنی بر متون رایج دینی بود. او تعالیم زرتشت را برای توده‌ها تفسیر می‌کرد و راه رستگاری دنیوی و اخروی را فرا روی مردم می‌نهاد. منتهی تفسیر سنتی دین رسمی متفاوت بود و به گونه‌ای بود که بخشی از بار ستم‌ها را از دوش توده‌های محروم بر می‌داشت و نوعی عدالت اجتماعی را در جامعه بر قرار می‌کرد.

 

░▒▓ خداشناسی مزدک

    مزدک بر روی دو نکته حساس انگشت نهاد و نهضتش را بر آن بنا نهاد: نخست آن‌که جهان از آن خداست و مردم بندگان خدایند. خدا نعمت‌هایش را به جهان می‌فرستد تا همه بندگان بدون امتیازی از آن برخوردار گردند. خدا همان گونه که باران را از آسمان می‌فرستد و بر کوه و دشت و دره و کتزار و شوره زار می‌ریزد، نعمت‌هایش را نیز برای همه بندگانش بدون توجه به عقیده و مرامشان می‌فرستد و چنین می‌خواهد که همه به طور مساوی از این نعمت‌ها بهره‌مند شوند. اگر کسانی با اعمال زور و مردم فریبی برخی از این نعمت‌ها را به انحصار خودشان در آورده و دیگران را از آن‌ها محروم کرده‌اند کارشان خلاف اراده خداست و باید از آن جلوگیری کنند و بر بندگان نیک اندیش است که جلوی زیاده‌روی‌ها و زورگویی‌ها را بگیرند و نگذارند که زورمندان با ستمگری شان هم مردم را در محرومیت نگه دارند، و هم خدا را از خود ناخشنود سازند. جلوگیری از ستم آن‌ها کاری است که سودش هم به خود آن‌ها می‌رسد، و هم به توده‌های محروم، زیرا، از طرفی مانع ادامه گناهکاری‌های آن‌ها می‌شود و آن‌ها را مجبور می‌سازد که به نیکوکاری روی آورند تا خدا را خشنود سازند، و هم مردم از زیر بار ستم بیرون می‌آمدند. این اصل ستم ناپذیری و مبارزه با ستم ریشه در تعالیم زرتشت داشت و همان اصلی را تشکیل می‌داد که ما آن را امر به معروف و نهی از منکر می‌نامیم. مزدک خدای خود را چنین تصور می‌کرد که بر تختی در عالم بالا نشسته است، چنان که خسرو در این عالم می‌نشیند و در حضورش چهار قوه تمیز و فهم و حافظه و سرور هستند، چنان که نزد خسرو چهار شخص، یعنی موبدان موبد و هیربدان هیربد و سپاهید و رامشگر حضور دارند. این چهار قوه، امور عالم را به واسطه هفت وزیر خویش می‌گردانند که عبارت‌اند از سالار (رئیس) و پیشکار (سرپرست) و بارور (باربر؟) و پروان (مأمور) و کاردان (کارشناس) و دستور (مشاور) و کودگ (غلام و خادم)، و این هفت تن در دایره دوازده تن روحانیان دور می‌زنند از این قرار: خواننده، دهنده، ستاننده، برنده، خورنده، دونده، خیزنده، کشنده، زننده، کننده، آینده، شونده و پاینده. در هر انسانی این چهار قوه مجتمع است و آن هفت و دوازده در عالم سفلی مسلط هستند. هم‌چنان که در این نظام روحانی دیده می‌شود، دهقانان و لااقل مسؤول اداری ایشان - که واستریوشان سالار نامیده می‌شد - هیچ جایگاهی ندارند و این امر دیدگاه و خاستگاه کاملاً اشرافی مزدک را نشان می‌دهد. در نتیجه، منطقاً نمی‌توانیم خیزش دهقانی ای را که مقارن مزدک در ایران به وجود آمد، تماماً به پای آموزه‌های او بنویسیم و مزدک را چون رهبر یک انقلاب دهقانی در نظر آوریم.

    معتقدات بنیادی خداشناسی مزدکی را می‌توان چنین خلاصه کرد:

۱.    اعتقاد به بنیادی که جدا از دوگانه انگاری زرتشتی یا مانوی نیست.

۲.    باور داشتن به عناصر سه‌گانه که می‌توان آن را با چهار عنصر یا پنج عنصر مانوی مقایسه کرد.

۳.    اعتقاد به منزه بودن خدای بزرگ آن گونه که از فرض دو مدبر خیر و شر بر می‌آید.

۴.    عقیده به عالم کبیر روحانی که در جهان خاکی مظهر کوچکی و آدمی مظهر کوچک‌تر آن است.

۵.    اعتقاد به نیروی نمادی حروف، کلمات و اعداد که کلیدهای دانش و رستگاری هستند.

۶.    عقیده به این‌که شناخت مکاشفه‌ای ماهیت یا راز دین به دست آمد، تکلیف شرعی برداشته می‌شود و فرامین دینی معنی ظاهری خود را از دست می‌دهند. این اعتقادات، آیین مزدکی را آشکارا در شمار ادیان التقاطی درآورد که در سده‌های نخستین مسیحی با آمیزه‌ای از اندیشه‌های ایرانی، بابلی، سریانی و یونانی پدید آمده بود. مزدک عالم روحانی را بسان عالم زمینی دانسته و به خدای کرسی نشین در آسمان که ۴ نیروی تمیز، عقل، حافظه و سرور در خدمتش و ۷ وزیر بنام‌های سالار، پیشکار، پلوان، کاردان، دستور و کودک اجراکننده اوامرش بودند اعتقاد داشت. دکتر باقری که از پژوهشگران پرآوازه ایران در خصوص ادیان پیش از اسلام می‌باشد، عقاید مزدک را بیشتر موشکافی می‌کند: مزدک انسان‌ها را برابر می‌دانست و آن‌ها را به برابری و درستی و برادری بین خود دعوت و نوع دوستی و مساعدت و تعاون و مهمان‌نوازی و دوری جستن از تعلقات مادی و امور دنیوی را به هواداران خود سفارش می‌کرد. در آموزه‌های مزدک، حتی، رعایت حال جانوران نیز تأکید شده بود و مروت بر حیوانات عاملی برای افزوده شدن بر خیر درونی بشر تلقی می‌گردید. به دید مزدک خداوند روزی را برای هر کس برابر آفریده تا انسان‌ها به گونه برابر از آن بهره‌مند شوند؛ و در دراز مدت زیاده‌خواهی شماری باعث شده که غنی و تهی دست به وجود آید. مزدک مخالف وجود حرمسراها بود و به این باور داشت که، حتی، زنان اضافی را باید از ثروتمندان گرفت و به گونه برابر در میان توده مردم و فقرا داد تا در جهان برابری پدید آید. پایه و اساس تعالیم مزدک بر اصلاحات اجتماعی بود که می‌توان آن را یک نوع مسلک اشتراکی دانست. در تعالیم وی، جنبه اجتماعی بیشتر از جنبه دینی و فلسفی مورد توجه بوده است. در نهضتی که مزدک در زمان قباد پدید آورد، یک رشته درخواست‌ها و نظرهای اجتماعی دیده می‌شود. وی معتقد بود که موجب اختلاف بین مردم دو چیز است: یکی مال و خواسته، دیگری زن و برای فرو خواباندن تناقض و بیزاری و اختلاف، همه مردم باید از ثروت و همسر برخوردار باشند. همان طور که مردم از آب و آتش و باد به تساوی بهره می‌گیرند، باید از زن و مال نیز به بهره بگیرند. مهم‌ترین جنبه تعالیم مزدک مردم‌گرایی او بوده است.

░▒▓ موضوع حقوق زن در تعالیم مزدک

    دومین اصل تعالیم مزدک آن بود که می‌گفت: خدا بندگانش را هم مرد آفریده، و هم زن و این دو در پیشگاه خدا تفاوتی ندارند. در این‌جا بود که مزدک مسأله‌ای را مطرح می‌کرد که برای تمام دنیای آن روز بسیار مترقی بود و آن موضوع حقوق زن بود. فقه اوستایی ساسانی تعدد زوجات را مشروع می‌دانست و هر مردی مجاز بود با توجه به قدرت مالی‌اش چندین زن بگیرد، اما، چون شمار زنان در جامعه محدود بود طبیعی است که در چنین وضعی آنان که در آمده‌ای ناچیزی داشتند از داشتن، حتی، یک زن محروم بمانند و نخستین نیاز فطری‌شان که نیاز جنسی بود بر آورده نشود. مزدک که منادی زدودن محرومیت‌ها بود با رسم چند همسر گزینی به مخالفت بر خواست و شعار همه زنان برای همه مردان که معنای دیگرش هر مردی فقط یک زن بود را سر داد و اعلان کرد که حرمسرادارن باید درب حرمسراها را بگشایند و زنان اسیر شده‌شان را آزاد سازند تا همگان بتوانند به زن دسترسی داشته باشند و کسی در محرومیت جنسی نماند. این نیز صورت دیگری از اجرای امر به معروف و نهی از منکر بود که در گاتای زرتشت بر آن تأکید رفته بود. اساس تعلیمات اجتماعی مزدک دو چیز است: برابری و دادگری. این دو شعار منعکس‌کننده تمایلات توده‌های مردم آن زمان است که باعث پیشرفت کیش مزدکی شد. از ویژگی‌های آئین مزدک تساوی حقوق و برابری اجتماعی است. این ویژگی تا دوره ظهور مزدک چندان در صورت آشکاری نداشته و رنگ بوی دینی نیز به خود نگرفته بود. باور مزدک بر آن بود که رزق و روزی در دست خداست و او ست که نعمت‌ها را می‌آفریند و مردم تنها وظیفه دارند آن‌را به صورت مساوی و عادلانه بین هم تقسیم کنند. وی به صراحت اعلام کرد هر آن‌چه از دارایی است مربوط به خداست و مردم حق تصرف در آن‌را دارند و بدین شیوه سعی در ملغی کردن مالکیت سرمایه داران را داشت که به مردم تنگ گرفته بودند و از بخشش اموال خود به آنان مضایقه می‌کردند. این گفته مزدک گویای جهش فکری و انقلابی در روابط حاکم و محکوم جامعه طبقاتی ان دوره بود. وی خود و پیروانش را مأمور اجرای تقسیم عادلانه ثروت بین مردم عنوان می‌کرد. مزدک توسط قباد به قتل رسید اگر چه این پادشاه خود از پیروان مزدک بود، اما، بعد از زندانی شدن مجدداً به سلطنت نشست و این بار به تحریک اقوام و بستگانش که همگی جزو ثروتمندان بودند و هم‌چنین، کینه مغ‌های زرتشتی که مزدک را خطری برای قدرت و منافع خود می‌دیند اقدام به کشتن مزدک و قتل عام مزدکیان نمود. آن‌چه که در بعضی از متون تاریخی در شرح اعتقادات مزدک گفته شده است از جمله ازدواج با محارم با در نظر گرفتن قداست و پاکی قیام وی قابل پذیرش نیست. می‌توان چنین نتیجه گرفت اتهاماتی چنین در برخورد با آراء و اندیشه‌های وی از سوی مخالفان وی بوده که تبلیغ روحانیون زرتشتی نیز در بین آنان برای منحرف کردن اساس قیام وی بی‌تأثیر نبوده است.

 

░▒▓ اشتراک در زن و خواسته

    همه تواریخ کهن، اشتراک در اموال و نیز زنان را به عنوان برجسته‌ترین آرمان درست دینان در شمار آورده‌اند؛ مثلاً، در کتاب دینکرد متنی وجود دارد که «اشتراک در زن و خواسته»  را از «احکام بدعت آمیز زرتشت فسایی» که «پیروانش دریست دین خوانده می‌شوند» می‌شمرد و تصریح می‌کند که این امر: «بدعتی است تا به دست آویز سرکوب دیوان آز و نیاز و رشک و کین و شهوت، مردم را در کام گیری از خواهش‌های نفسانی آزاد گذارد». طبری نیز روایت کرده است که: این گروه می‌گفتند که خداوند روزی را در زمین آفریده است تا مردم آن را با هم برابر قسمت کنند، اما، مردم در آن به یکدیگر ستم کردن و اگر کسی خواسته و زن و کالای پیش‌تری داشته باشد در آن زیادتی حقی بیش از دیگران ندارد. از کارهایی که او مردم را به آن وامی داشت و در دیده ایشان می‌آراست و بر آن برمی انگیخت این بود که خواسته و خانواده مردم باید در دست همگان باشد و می‌گفت این از پارسایی و نیکوکاری است و خداوند آن را می‌پسندد و بهترین پاداش‌ها را به آن می‌دهد. محور تعالیم مزدک بر روی این دو نقطه، یعنی، مال برای همه و زن برای همه قرار داشت. مزدک چنان کرد که همه مردم در مال و ملک و همسر و بنده و کنیز مساوی باشند و کسی را بر دیگری برتری نباشد. او ذبح حیوان را تحریم کرد و گفت که برای تغذیه بشر هر آن‌چه از زمین می‌روید و هر آن‌چه از جسم حیوان بیرون می‌آید، مثل تخم و شیر و کره و.... کفایت می‌کند. بر خلاف آن چه که مخالفان سنتی مزدک ادعا می‌کنند، مزدک نه منادی مرام اباحی بود نه دین اشتراکی داشت و نه قیام او یک قیام ضد دینی بود. او منادی عدالت اجتماعی مبتنی بر تعالیم زرتشت بود. او دین داری خدا شناس و درد شناس بود که می‌کوشید اراده خداوند را در جهان به اجرا در آورد و راه سعادت بندگان خدا را بگشاید. موفقیتی که تعالیم مزدک در جلب لایه‌هایی از روحانیت زرتشتی و روشنفکران خاندان‌های اشرافی به دست آورد، ناشی از همین امر بود. حیات بشر در تفکر مزدک هم سعادت دنیایی بود، و هم سعادت جاویدان اخروی که وسائلش را انسان می‌توانست در این جهان فراهم سازد. بر خلاف مانی که می‌پنداشت، با زهد و دنیا ستیزی و دوری از لذت‌های مادی و مهار زدن بر نیازهای جنسی و سختی کشی می‌توان به خدا رسید، ولی، در تفکر مزدک، بر آوردن امیال نفسانی و شاد زیستن و از نعمت‌ها بهره‌مند شدن، وسیله پیمودن طریق کمال روحی تلقی می‌شد. با مطالعه عقاید مزدک متوجه می‌شویم که او عقیده داشت که فقر و محرومیت، انسان را به فساد می‌کشاند و بر آوردن نیازهای فطری سبب اصلاح او می‌گردد. شهرستانی می‌نویسد: «مزدک با جنگ و ستیز و کینه کشی مخالف بود و چون این‌ها به سبب زن و مال اتفاق می‌افتند، او زنان و اموال را مباح دانست و این دو نعمت را چون آب و آتش و چراگاه برای همگان اشتراکی کرد».

 

░▒▓ اشتراک زنان

    در کوشش برای فهم واقعیت‌های مستتر در پس، این گونه روایات، باید به یک نکته بسیار مهم توجه کرد: به رغم سنت تاریخ نگاری کهن که همه رویدادها و دیگرگونی‌ها را به اراده اشخاص ربط می‌دهد و نقش نام‌آوران را برجسته می‌کند، باید دانست که هیچ تحولی را نمی‌توان بدون بستر و زمینه مناسب در عرصه اجتماع پدیدار ساخت. مسلماً امر اشتراک در زنان نیز از این معنا مستغنی نیست. به عبارت دیگر، به معیار باورهای اخلاقی کنونی، البته، شعار اشتراک در زنان امر مشئومی است و اگر امروز کسی چنین خواسته‌ای را به پیش بکشد، با طعن و تخفیف مواجه خواهد شد؛ لیکن شواهد تاریخی مستدلی در دست است که نشان می‌دهد در دوره ساسانی چنین شعاری را - هم‌چون امروز - با اشمئزاز مطلق بدرقه نمی‌کرده‌اند. به واقع، از دیرباز در جامعه مزدیسنان اشکالی از به اشتراک نهادن زنان، چون سنتی دینی مورد اهتمام بود. بارزترین و مشهورترین این شکل‌ها، ازدواج محارم یا خویتوده بود. بر اساس این رسم که جزء سنت‌های فوق‌العاده مستحسن مزدیسنان محسوب می‌شد، دختران و خواهران می‌توانستند زنان عقدی پدران و برادران خویش باشند. گذشته از خویتوده، مرد به دین موظف بود تا به عنوان یک عمل خیر، حتی زن خویش را به هم کیش مستمند خویش بسپارد یا بهایی معادل یک زن را به او پرداخت کند. علاوه بر این، مرد می‌توانست اختیار زن رسمی خویش را بر عهده خود او وانهد و چنین زنی می‌توانست به اختیار خود، به مرد دیگری شوهر کند. هم‌چنین، در معادشناسی مزدیسنان آمده است که پس از ظهور موعود نهایی یا سوشیانت و غلبه قطعی بر اهریمن، مردم به سن پانزده درمی آیند و «چون زن و مردی به یکدیگر متمایل گردند، بدون برگزاری مراسمی با همدیگر گرد می‌آیند». این همه نشان می‌دهد که برای مزدیسنان، انتقال نسب از پشت مادر و اشتراک زن (بدون انتقال تخمه)، امری معمول و فراهم بوده است و البته، که در چنین بستری، طرح شعار اشتراک زنان به قدر امروز نمی‌توانست مایه حیرت باشد.

 

░▒▓ قرابت آیین مزدکی و کیش مانی

    در بیشتر منابع شرقی و غربی، به قرابت میان آیین مزدکی و کیش مانی اشاره رفته است: مالالاس، بنیان گذار این آیین، یعنی بوندس، را یک مانوی مرتد شده خوانده و شهرستانی نیز بر این معنا تصریح دارد که مبنای اندیشه‌های مزدکی بر دیانت مانی منطبق است. به علاوه، کریستنسن آیین مزدکی را اصلاحی در کیش مانی دانسته است. ریچارد فرای نیز آن را شاخه اجتماعی و اقتصادی کیش مانی می‌خواند و پیگولوسکایا هم مجدانه بر هماهنگی میان باورهای مانوی و مزدکی اصرار می‌ورزد. اساس این گفته‌ها بر تشابه میان برخی باورها یا رفتارهای مزدکی و مانوی است: مزدک، به مانند مانی، کلام را از جنگ میان نور و ظلمت می‌آغازد و مقصد نهایی در تکامل را نجات ذرات نور می‌داند که با ذرات ظلمت درآمیخته شده‌اند. علاوه بر این شواهد تاریخی نشان می‌دهند که مزدکیان به مانند مانویان، اهل زهد و ترک و تزکیه بوده‌اند؛ مثلاً، آنان از خوردن گوشت منع شده و اجازه کشتن هیچ حیوانی را نداشته‌اند.

    بررسی اندیشه‌های مزدکیان و سنجیدن آن با اندیشه‌های مانویان می‌توان دریافت که این دو مکتب خاستگاه‌های بسیار نزدیک داشته‌اند. «بسیاری از افکار مزدک ملهم از مکتب مانویت بوده. برخی از تاریخ پژوهان نیز جنبش مزدک را ادامه راه مانی دانسته‌اند». ولی، تفاوت‌هایی نیز میان آیین تازه با آن‌چه مانی آن‌را تبلیغ می‌کرد وجود داشت. بر پایه‌ی ایدئولوژی مزدک، «تمامی مردم یکسان آفریده شده و همه باید از مساوات در زندگی برخوردار باشند. بنا بر این، مال و، حتی، زن هر یک بایستی مشترک بین همه مردم باشد. زهد و پارسایی، پرهیز از غذای حیوانی و محترم شمردن حیات حیوانات از دیگر جنبه‌های آموزشی مزدکیان بود. او در اشاعه عقاید و اصول دین خود نیرنگی جدید به کار برد، به این ترتیب، که زیر آتشکده زیرزمینی بنا کرد و در آن‌جا تا بالای آتشکده لوله‌ای قرار داد و به دستیاری یک نفر از معتمدین خویش که در زیر زمین نشانده بود، مدعی شد که من با این عنصر مقدس مکالمه می‌کنم و با او صحبت دارم چنان‌که در حضور پادشاه این حیله را با کمال موفقیت انجام داد و در نتیجه، قباد جلب نظرات او شده و در سلک مریدان او در آمد». مزدک با هوشمندی، تجربه‌ی مانی را در جنبش خود به کار گرفت و برای آن‌که بخش بزرگ‌تری از توده‌ها را به سوی خود بکشاند، کار را بر پیروان آسان‌تر گرفت. پیشوایان آیین مزدک در عمل دیدند که «مردمان عادی نمی‌توانند از میل و رغبت به لذات و برخورداری‌های مادی از قبیل کسب ثروت و تملک زنان رهایی یابند مگر آن‌که بتوانند این امیال خود را به آزادی و بلامانع اقناع کنند.

    بر اساس دستورات مزدک هیچ کس حق داشتن خواسته و مال و زن بیشتر از سایر همنوعان خود ندارد، پس، باید از توانگران گرفت و به تهیدستان داد تا بدین وسیله مساوات را دوباره در جهان برقرار نمود. زن و خواسته باید مانند آب و آتش و مراتع در دسترس همگان بالاشتراک قرار گیرد، این عمل خیری است که خداوند فرموده و نزد او اجر و پاداش عظیم دارد. ناگفته پیداست که گسترش چنین اندیشه‌هایی در میان توده‌ها چه آشوبی بر پا می‌کند. گویی طوفانی که مانی به پا کرده بود فرو نشستن نداشت. اندیشه‌هایی نابودکننده که یکی از مریدان مانی با اندک دست‌کاری به جامعه عرضه می‌کرد، موجی تازه از آشوب، بی‌بند و باری و بی‌قانونی در پی داشت. در پی فتنه‌ی تازه، «حجاب و حفاظ و ادب مرتفع گشت، قومی پدید آمدند که نه معتقد به شرف، هنر و عمل و نه ضیاع موروث و نه غم حسب و نسب و نه حرفت و صنعت. فارغ از هر اندیشه، خالی از هر پیشه، مستعد برای شریری. به انحاء اکاذیب و افترا پرداخته از آن تعیش ساخته، به جمال حال رسیده و مال یافته. پس، در هر حال دست تطاول دراز گشته، شورشیان داخل خانه‌های نجیبان و بزرگان می‌شدند و دست به غارت اموال و تصرف زنان می‌زدند و در گوشه و کنار، املاک و اراضی را تملیک گرفته ویران می‌کردند، زیرا، که این نود دولتان از کار خلاف خوفی نداشتند». ویژگی برجسته‌ی آن دوران که مزدکیان را در گستراندن هر چه بیشتر اندیشه‌هایشان یاری داد، اختلاف سخت دربار و روحانیون زرتشتی بود. «در این زمان خودخواهی مغان به حد خودسری دینی رسیده بود. چنین وضعی به هیچ وجه به اصالت آئین زرتشت تعلق نداشت. قباد وجود مرد زبان آوری چون مزدک را که بنا بر ایدئولوژی خاص خود هواخواهان بسیاری از مردم داشت مغتنم شمرده بر آن شد که به دست وی تعدیلی در ثروت عمومی و دفع طبقات به عمل آورد و به اصلاحات اجتماعی بپردازد، اما، چون این اقدامات اصلاحی برای جامعه آن روز ایران بسیار زودرس بود در مقابل، نفوذ موبدان و اشراف محکوم به شکست گردید».

 

 

░▒▓ تشابه ثنویت مزدکی با دوگانگی مانوی

    عقاید مزدک بر دوگانگی مانوی استوار است: روشنائی دانا و تاریکی نادان، به عبارت دیگر، نیکی با عقل و بدی جاهل، این دو نیرو با هم در نبردند و چون روشنائی داناست سرانجام، پیروز خواهد شد. وظیفه انسان مبارزه با بدی و کمک به روشنائی در نبرد او با تاریکی است. اهمیت مزدک در تبلیغ این فلسفه نیست، بلکه درخشش و فروغ او در به کار بستن این فلسفه در زندگی روزانه و اجتماعی مردم است که به آن روح وزندگی می‌بخشد. کریستنسن می‌گوید:... درست دین که شریعت بوندس زردشت (فسائی) و مزدک باشد در واقع، اصلاحی در کیش مانی محسوب می‌شده است و مثل کیش مانی این آیین هم آغاز کلام را بحث در روابط اصلین قدیمین، یعنی، نور و ظلمت، قرار می‌داد. تفاوت آن با عقائد مانی در این بود که می‌گفت حرکات ظلمت، ارادی و از روی علم قبلی نبوده، بلکه علی العمیاء بر حسب صدفه و اتفاق جنبشی داشته است بر خلاف اصل نور که حرکاتش ارادی است، بنا بر این، اختلاط و آمیزش تیرگی و روشنایی که عالم محسوس مادی از آن پیدا شده، بر خلاف تعالیم مانی، نتیجه نقشه و طرح مقدمی نبوده و بر حسب تصادف وجود یافته است. پس، در آیین مزدک برتری نور خیلی بیش از کیش مانی مؤکد بوده است.

░▒▓ تفاوت آیین‌های مزدکی و مانوی

    اما با وجود این همانندی‌ها که میان آیین‌های مزدکی و مانوی دیده می‌شود، هم تراز دانستنشان گمراه‌کننده است؛ زیرا، یک اصل اساسی در آن دو بس متفاوت می‌نماید: مانی نور را در این جهان اسیر ظلمت می‌دانست و معتقد بود که حرکات اهریمن آگاهانه است؛ حال آن که مزدکیان می‌اندیشیدند که نور بر ظلمت غالب آمده و حرکات اهریمن نیز از روی علم قبلی یا ارادی نبوده است. مهم‌ترین منبعی که ما را از عقاید مزدکیان مطلع می‌سازد، روایت شهرستانی در کتاب الملل و النحل است. او می‌نویسد: قول مزدکیه موافق قول اکثر مانویه است: در کونین و اصلین. الا آن که مزدک گوید که افعال نور به قصد و اختیار است و افعال ظلمت به خبط و اتفاق، و نور دانای صاحب حس است و ظلمت جاهل نابینا است، و مزاج بر خبط و اتفاق است، نه به قصد و اختیار، و خلاص نور از ظلمت هم به خبط و اتفاق است نه به اختیار، و مزدک مردم را از دشمنی و کارزار کردن و نزاع کردن با هم منع می‌کرد و چون بیشتر نزاع مردم به سبب مال و زنان بود، زنان را حلال گردانید و اموال را مباح کرد و تمام مردم را در مال‌ها و زنان شریک ساخت، چنان که در آب و آتش و علف شریک می‌باشند. این گونه، هرچند سرآغاز مباحث کلامی مزدکیان مشابه مانویان است و با بحث رسالت آدمی در نجات ذرات نور از چنگال تاریکی شروع می‌شود، لیکن مزدکیان بر خلاف مانویان، با همان خوش بینی ای به این امر می‌نگریستند که اساس دین زرتشت بر آن نهاده شده بود.

    در نتیجه، اگر چه مانند مانویان، به زهد تمایل داشتند، اما، از آن جا که نوع نگاهشان به جنگ نور و ظلمت فرق می‌کرد، نجات این جهانی را ممکن می‌دانستند. درست به همین دلیل بود که باورهای مزدکی عاقبت صبغه‌ای اجتماعی یافتند، درحالی‌که مانی گری در حوزه نجات فردی باقی ماند: «به عقیده مزدک چون علت اصلی کینه و ناسازگاری، نابرابری مردمان است، پس، باید ناچار عدم مساوات را از میان برداشت، تا کینه و نفاق نیز از جهان رخ بر بندد». هم‌چنین، باید دانست که پرهیز از خوردن گوشت را نمی‌توان شاهدی بر وجود همانندی میان دین مانوی و آیین مزدکی دانست یا آن را مغایر با تعالیم زرتشت دانست، زیرا، پرهیز از خوردن گوشت حیوانات، در میان مزدیسنان سنتی سابقه‌ای کهن دارد؛ مثلاً، موبدی چون آذرباد مهراسپندان که به دینی ثنوی را مدیون او می‌دانند، در اندرزنامه خود سفارش کرده که: از گوشت گاوان و گوسفندان خوردن، سخت پرهیز کنید که‌تان ایدر (در این جهان) و آن جا (آن جهان) آمار سخت بازخواست سخت) بود.

    به سخنی دیگر، هر چند اگر قضاوت بر ظاهر شود، آموزه‌های مزدک همانند باورهای مانوی می‌نماید، لیکن مبنای نگرش آن بس تفاوت دارد: دیانت مانی در نجات ذرات نور از چنگ ذرات ظلمت، به ریاضت فردی تکیه می‌کرد، درحالی‌که نوع نگاه مزدکی، به آسانی متوجه نجات جمعی هم می‌شد. بنا بر این، هم تراز نمایاندن دین‌های مانی و مزدک، ساده کردن بیش از اندازه موضوع است: مزدک یک اصلاح طلب در درون جامعه موبدان بود و می‌خواست تا در چارچوب دین کهن ایرانی، مردم را به سوی چیزی بخواند که معتقد بود واقعیت دین زرتشت است. لذا، خطاست اگر گمان کنیم که آیین مزدکی تداوم دیانت مانی بوده است.

منابع :

1-    کتاب مختصری درباره تاریخ مزدک ،نویسنده پرتو علوی ، نشر اندیشه، ۱۳۵۴

 

2-   پژوهشی تقریبا روشنگر در تاریکی تاریخ معمایی ایران ، نویسنده: خسرو خسروی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 23 فروردین 1393 ساعت: 19:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

نفت چیست

بازديد: 391

به نام خدا

موضوع : نفت

تهیه و تنظیم : فاطمه علی نژاد

نفت چیست ؟
ماده نفت از دو عنصر کربن و هیدروژن ترکیب شده است ؛ به همین دلیل آنرا هیدروکربور می نامند . نفت ترکیب شیمیایی خاصی ندارد ؛ زیرا کربن و هیدروژن به گونه های مختلفی با یکدیگر ترکیب می شوند . گاه یک نسبت هیدروژن با یک نسبت کربن ترکیب می شود و یک نوع ماده نفتی بوجود می آید؛ گاه مثلاً چهار نسبت هیدروژن با یک نسبت کربن ترکیب می شود و یک نوع ماده نفتی دیگر پدید می آید . بنابر این با ترکیبات مختلف کربن و هیدروژن ، هزاران نوع ماده نفتی ایجاد می شود . در نتیجه ترکیبات گوناگون کربن و هیدروژن ، مواد نفتی جامد ، مایع و گاز بدست می آید. از ترکیب ساده و سبک این دو عنصر ، گازی به نام متان تولید می شود که اصطلاحاً به گاز طبیعی معروف است . این گاز در کره زمین به آسانی یافت می شود و نیازی به ساختن آن در کارخانه های تولید گاز نیست . اگر کربن وهیدروژن بصورت پیچیده تری ترکیب شوند ، ماده سخت و سیاهرنگی به نام تار یا قیر بوجود می آید . این ماده برای ساختن جاده ها مورد استفاده قرار می گیرد . گاهی این دو عنصر به گونه ای ترکیب می شوند که نفت مایع حاصل می شود . ترکیبات مایع از گاز سنگین تر و از جامد سبکترند . بیشتر مردم فکر می کنند که نفت همان ماده ای است که برای سوخت از آن استفاده می کنیم ؛ اما در حقیقت ،کربن و هیدروژن به روشهای گوناگون با یکدیگر ترکیب می شوند و انواع مختلفی از نفت پدید می آورند که هریک از آنها با دیگری کمی تفاوت دارد . سبکترین آنها بنزین است که برای سوخت موتور بکار می رود و سنگینترین آنها گریس و روغن موتور است که برای نرم و روان کردن قسمتهای مختلف ماشین و موتور مورد استفاده قرار می گیرد . در لایه های زیرین زمین ، انواع زیادی از نفت مایع با یکدیگر مخلوط می شوند و ماده درهم و برهمی به نام نفت خام بوجود می آورند . این همان مایعی است که با پمپ از داخل زمین به چاههای نفت کشیده می شود .

 نفت چگونه پدید آمد ؟
نفت از بقایای موجودات بسیار ریزی بنام پلانکتون پدید آمده است . پلانکتونها ، حدود 600 میلیون سال پیش ، یعنی از دوره پرکامبرین در کناره دریاها زندگی می کردند . هنگامی که این موجودات می مردند ، با گل و لای همراه آب رودخانه به درون دریاها می رفتند و ته نشین می شدند . مواد رسوبی لایه به لایه روی هم انباشته می شدند ؛ وزن و فشار لایه های بالایی ، مواد رسوبی طبقات زیرین را فشرده و متراکم می کرد . توده موجودات ذره بینی ، بین لایه ها ، بر اثر عمل باکتریها و حرارت طی زمانی نامعلوم تغییر شکل داده و بصورت نفت و گاز در آمده است . امروزه نفت و گازی که از بقایای همان موجودات پدید آمده ، در خلل و فرج بعضی از لایه های رسوبی یافت می شود . پس دانستیم که نفت از موجودات زنده ذره بینی پدید آمده اما نباید تصور کرد که این تغییر ، ناگهانی صورت گرفته ؛ بلکه بر اثر عمل تدریجی باکتریها و یک رشته فعل و انفعالات ، اجساد این موجودات بصورت نفت درآمده است . طی دورانهای گذشته ، فشارهای شدید داخل ، لایه های زمین را به طرف بالا حرکت داده و این تغییرات ، بین لایه های زمین فضاهایی بوجود آورده است و نفت در آن فضاهای خالی جمع شده است . جنس لایه هایی که نفت در آن جای گرفته ، بیشتر از سنگهای آهکی و شنی منفذدار و متخلخل است . در این لایه های منفذدار ، آب و نفت و گاز به ترتیب وزن مخصوصشان روی هم قرار گرفته اند. آب که از همه سنگینتر است زیر می ماند ، نفت روی آب و گاز روی نفت انبار می شود .
جستجو برای نفت
بشر از قرنها پیش به وجود نفت پی برده بود و این ماده روغنی شکل از دیر باز مورد استفاده پیشینیان بوده است . در اوایل پیدایش صنعت نفت ، آثار و علائم سطحی زمین از قبیل تراوش گاز ، نفت و یر به سطح زمین ، به جویندگان نفت کمک کرد تا منابع زیر زمینی را کشف کنند . به این ترتیب که هر جا این آثار و علائم را مشاهده می کردند ، در کنار آن چاهی می زدند و اگر به نفت می رسیدند ، آن را استخراج می کردند . اما کم کم متوجه شدند که شناسایی وضع لایه ها ، کمک موثری به کشف نفت می کند . از این پس خواص فیزیکی و شیمیایی لایه ها نیز مورد مطالعه قرار گرفت . امروزه اکتشاف چاه نفت بوسیله یک رشته عملیات گوناگون زمین شناسی و فیزیکی صورت می گیرد . مانند عکس برداری ، نقشه برداری ، نوسان سنجی ، ثقل سنجی و حفر چاه برای نمونه گیری از خاک .
بدست آوردن نفت
تنها راه مطمئن که ثابت می کند یک منطقه حتماً نفت دارد ، حفر چاه است . اولین چاهی که در یک منطقه حفر می شود ، "چاه اکتشافی" نامیده می شود . حفر چاه اکتشافی ممکن است خیلی گران تمام شود . زیرا همانطور که گفتیم تنها یک دهد چاه های اکتشافی ، ارزش استخراج و بهره برداری دارند . گاه برای گروه اکتشاف سفرهای دورو درازی پیش می آید . ممکن است لازم باشد قسمتهایی از جنگل را صاف کند یا باتلاقهایی را خشک کند و جاده بسازند . برای حمل وسائل و لوازم سنگین حفاری به نقطه مورد نظر ، جاده محکمی ساخته می شود این جاده باید بتواند کامیونهای بزرگ با بارهای سنگین را تحمل کند . در مواردی که محل مورد نظر از شهر و آبادی دور باشد ، برای رساندن غذا به کارکنان و نقل و انتقال ایشان ، یک فرودگاه کوچک ساخته می شود برای تأمین آب نیز ، چاه حفر می شود . برای شروع کار ، محل نصب دکل باید با سیمان ، زیرسازی و پی ریزی شود که تحمل دکل پولادی و صحنه حفاری را داشته باشد . صفحه گردنده و منجنیق روی صحنه حفاری نصب می گردد . منجنیق برای کندن چاه های عمیق بکار می رود و حدود 500 تن قدرت دارد . دکل حفاری ستونی پولادی به بلندی 40 متر است . یک لوله چهار پهلوی 12متری از وسط دکل ، درست روی سوراخ وسط صفحه گردنده آویزان است . تیغه مته را به نوک این لوله می بندند و بعد آن را از سوراخ وسط صفحه گردنده فرو می برند تا به زمین برسد . موتورها صفحه گردنده و صفحه گردنده ، لوله و لوله ، مته را می چرخاند . به این ترتیب تیغه مته زمین را می شکافد و فرو می رود . گاه ممکن است برای رسیدن به نفت ، پنج یا شش کیلومتر حفاری شود . همه چاه ها روی خشکی حفر نمی شوند ؛ بلکه امروزه حفاری در دریا نیز توسعه زیادی یافته و برای این کار اسبابهای مخصوصی ساخته اند . سکوهای فولادی را روی آب دریا قرار می دهند . دکل و سایر وسائل چاه زنی را روی این سکو نصب می کنند و از آنجا تنه حفری را به ته دریا می فرستند . چاه را حفر می کنند . در حفاری های دریایی وسائل و تجهیزات لازم را بوسیله قایق و هلیکوپتر به افراد می رسانند . تاکنون صدها چاه در دریا حفر شده و طبق یک ارزیابی ، در آینده ای نه چندان دور ، نیمی از نفت دنیا از حفاری های دریایی بدست خواهد آمد .
حفاری برای نفت
تیغه مته ای که برای حفاری استفاده می شود از استیل ویژه ای ساخته شده است که ممکن است به آن الماس متصل کرده باشند . برای حفاری در انواع صخره ها مته های متفاوتی بکار می رود . یک دستگاه حفاری می تواند در یک ساعت از هزار متر صخره نرم عبور کند ؛ اما بعضی از صخره ها آنقدر سخت هستند که عبور از صد میلی متر آن ممکن است یک ساعت طول بکشد . موتور بالای چاه نفت ، دستگاه حفاری را در هر ثانیه چند صد بار می چرخاند . اصطکاک با صخره ها مته را خیلی داغ می کند . برای سرد کردن آن و همچنین بیرون کشیدن خرده سنگهای تراشیده شده از دل زمین ، از گل مخصوصی بنام گل حفاری استفاده می کنند . گل حفاری از گل و آب و بعضی مواد شیمیایی تهیه شده است . در قسمت بالایی لوله چهار پهلو که به قرقره دکل آویزان است ، کاسه گردنده ای قرار دارد . گل حفاری را از درون این کاسه گردنده به درون لوله چهار پهلو می فرستند . گل بر اثر فشار زیاد از درون لوله به سر مته می رسد . سر مته دارای سوراخهایی است که گل از آن عبور می کند . وقتی ل به ته چاه رسید ، خرده سنگهای تراشیده شده را با خود بالا می آورد . گل حفاری علاوه بر بیرون کشیدن خرده سنگهای تراشیده شده و خنک کردن سر مته ، فواید دیگری هم دارد . یکی اینکه ستون گل حفاری به دیواره چاه فشار می آورد و مانع ریزش آن می گردد . دیگر اینکه بدنه چاه را اندود می کند و سوراخهای آنرا می گیرد . و در مواقعی که مته در اعماق زیاد به لایه گاز یا نفت می رسد ستون گل مانع می شود که گاز ، نفت یا آب به درون چاه راه یابند . همانطور که دستگاه حفاری ، عمق بیشتری را طی می کند باید لوله های بیشتری به آن اضافه کرد . لوله اول را که از نوع مخصوص و دارا دیواره کلفتی است ، گردن مته می گویند . هر یک از لوله ها 9 متر بلندی دارد . طرز به هم بستن این لوله ها و سر مته مثل به هم بستن پیچ و مهره است . رشته دندانهای این پیچ و مهره ها طوری ساخته شده که خراب و هرز نشوند و به هم بستن آنها آسان باشد . پس از اینکه مدتی از حفر چاه گذشت تیغه مته سائیده و فرسوده می شود و باید آنرا عوض کرد . قبل از بیرون کشیدن لوله ها و باز کردن تیغه مته باید دیواره چاه را آستر کنیم . برای آستر کردن چاه ، لوله ای فولادی در چاه می گذارند و فاصله بین لوله و دیواره چاه را از پایین به بالا به کمک تلمبه با سیمان پر می کنند تا مستحکم شود . در قسمت بالای لوله که کمی از لبه چاه بیرون است ، تعدادی شیر پیچ بزرگ نصب می کنیم . این شیر پیچها زیر سکوی حفاری قرار می گیرند و به همین جهت است که سکو در حدود 8 متر بالاتر از سطح زمین قرار دارد . با کار گذاشتن لوله آستر در چاه ، دهانه چاه تنگ تر می شود و برای ادامه حفاری باید تیغه مته کوچکتری بکار ببریم . کار یک چاه نفت ممکن است با یک تیغه 6/0 متری شروع و در انتهای حفاری قطر چاه تنها 1/0 آن باشد .
پالایشگاه
نفتکشها و خطوط لوله ، اغلب برای حمل نفت خام از منطقه نفت خیز به یک پالایشگاه مورد استفاده قرار می گیرند . نفت خامی که از چاه بدست می آید ، یک مخلوط تیره چسبناک از انواع مختلف نفت است . این مخلوط ممکن است شامل ناخالصیهایی مانند سولفور باشد ، کار پالایشگاه این است که نفت خام را پخته و از آن مواد گوناگون مانند بنزین ، نفت سفید ، روغن ، قیر ، گریس و مواد بسیار دیگری تهیه کند . نفت خام مناطق مختلف با یکدیگر تفاوت دارد ؛ ولی با تمام این تفاوت ، می توان آنها را به سه دسته اصلی تقسیم کرد : نفت خام پارافینی ، نفت خام قیری و نفت خام مخلوط از این دو . در پالایشگاه تمام ترکیبات نفت خام ، جدا شده و در جریان عملیات شیمیایی خاصی قرار می گیرند . یک پالایشگاه حدود ده میلیون تن نفت خام پالایش می کنند عجیب به نظر می رسد که یک پالایشگاه نفت با آن همه برجهای بلند فلزی و کیلومترها لوله کشی ، کارکنان کمی دارد . همه مراحل پالایش از یک اتاق کنترل می شود ، که به آن اتاق کنترل مرکزی می گویند . اتاق کنترل ، شامل دستگاههایی است که به یک کامپیوتر مربوط هستند . وضعیت دستگاهها به کامپیوتر اعلام می کند که چگونه جریان پالایش را کنترل کند بقیه دستگاهها نیز نشان می دهد که در قسمتهای مختلف پالایشگاه چه می گذرد . یک پالایشگاه تولیدات زیادی دارد . از روغنهای خیلی سنگین که برای روغن کاری دستگاهها و ماشینها استفاده می شود تا روغن های خیلی سبک مثل نفت چراغ که به عنوان سوخت از آن استفاده می کنند . بعضی از این محصولات مانند پروپان و بوتان آنقدر سبک هستند که به راحتی به گاز تبدیل می شوند . به همین دلیل آنها را تحت فشار نگه می دارند تا به صورت مایع باقی بمانند . در این حالت آنها را گاز مایع می نامند که با علامت اختصاری ( L.P.G ) نشان داده می شوند . محصولات مختلف پالایشگاه در مخزنهای متعدد انبار می شوند . بعضی دوباره در اندازه های کنترل شده ، با یکدیگر مخلوط می شوند تا نفت های مخلوط بدست آید . پالایش نفت مراحل زیادی دارد که برای هر مرحله آن وسایل و دستگاههای خاصی لازم است . پالایش نفت سه مرحله عملیات عمده و اساسی دارد که عبارتند از : جداسازی ، تبدیل و صاف کردن .
جداسازی نفت

نفت خام شامل هزاران نوع مختلف از ترکیب هیدروژن و کربن است که به طرق گوناگون گرد هم آمده اند . هر کدام از این ترکیبات در حرارتهای مختلف به جوش می آیند . برای جدا سازی آنها ، نفت خام را حرارت می دهند و تقطیر می کنند . تقطیر یعنی جوشاندن و تبخیر یک مایع و دوباره سرد کردن و برگرداندن بخار به حالت مایع . برای انجام عمل تقطیر ، از برج تقطیر استفاده می شود . نفت خام در کوره ای در پایین برج می جوشد . حرارت کوره در حدود 400 درجه سانتیگراد است و این حرارت باعث می شود مقدار زیادی از نفت به گاز تبدیل شود . جنس برج تقطیر استیل ، بلندی آن 45 متر و عرض آن 7 متر است . داخل برج مانند یک ساختمان بلند ، به طبقات مختلفی تقسیم شده است . هر یک از طبقات ، در یک درجه حرارت یکنواخت باقی می ماند . درجه حرارت درجات پایین برج از طبقات بالا بیشتر است . هر طبقه چندین سوراخ دارد که با سرپوشهای کوچکی به نام کلاهک پوشانده شده است . دمای طبقات بالاتر برج کمتر از دمای طبقات پایین است . در هر طبقه نوع بخصوصی از نفت جمع می شود . گریس و روغنهای سنگین در پایین برج باقی می مانند . بار روغن روان کننده در طبقه بعدی جمع می شود . نفت چراغ همراه بنزین به طرف بالا می رود . نفت چراغ حتی از بنزین نیز بالاتر می رود . تنها گازهای بسیار سبک به بالای برج می رسند . محصولات جمع آوری شده در هر طبقه 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 23 فروردین 1393 ساعت: 9:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره الگوی مصرف برق

بازديد: 983

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : الگوی مصرف برق

تهیه و تنظیم :

نرگس بازدیده

الگوی مصرف برق!

از مصرف برق در بچگی و خردسالی اینقدر یادم هست که پدرم خیلی در روشن ماندن لامپ در جایی که حضور نداشتیم حساس بود. حتی در جایی هم که حضور داشته و مشغول کاری بودیم یا جمع در آنجا بود، در میزان لامپ روشنایی دقت می کرد و اگر دو یا سه لامپ روشن بود، حداقل یکی از آنها را و در بعضی موارد دو تای آنها را خاموش می کرد. ضمناً این را هم بگویم که پدرم برق کار و اصطلاحاً استاد برقکاری هم بود و یک مدت کوتاهی توی این کار شاگردی کرده بود. در مورد وسایل برقی هم که آن زمان خیلی نبودند با وسواس و گاهی با ناراحتی و عصبانیت، عتاب و خطاب می کرد که؛ این دستگاه را اینقدر روشن نکنید! یا فکر پول برق را هم می کنید!؟ این پرمصرف است! آن برق زیادی می خورد و ممکن است یخچال یا تلویزیون را بسوزاند! ...!

این صرف انرژی پدر برای کنترل مصرف برق، گاهی انرژی بیشتری را از خود او و خانواده می گرفت.

اکنون در عصر و نسلی دیگر در خانواده خود نگاهی متفاوت به مصرف برق دارم. به همین جهت کمی به این عادات و فرهنگ مصرفی خود رجوع می کنم و یک تحلیل و برخی آمار را با هم مرور خواهیم کرد.

چرا ما در گذشته اینگونه نسبت به مصرف برق کنش و واکنش داشتیم؟ آیا مصرف برق معیار سنجش متناسب با سلیقه است؟ یا استانداردی از این استفاده وجود دارد؟

استانداردها از مصرف خانگی، صنعتی و کشاورزی چگونه است؟ و جایگاه و شرایط کشورمان در این بین چگونه است؟ آیا تولید مناسب در صنعت برق داریم؟ بهره وری در این تولید و مصرف چگونه است؟

سوالاتی از این دست در ذهن هر فردی در مواجه با این موضوع، فکرش را مشغول خواهد کرد.

عدم سواد کافی در شناخت و تشخیص؛ اندازه ، ماهیت، کیفیت و بهره وری بسیاری از پدران و بزرگان ما را در برخورد با شیوه استفاده از این انرژی دچار اشتباهاتی برای عکس العمل مناسب می کرده است. ضمن اینکه خلأ رسانه ای و آموزشی در این بین به خوبی دیده می شده است. فقدان تجهیزات و امکانات مناسب در صنعت برق از دیگر کاستی ها شمرده می شود. مدیریت مصرف نیز بسیار نا مناسب در سطح مدیریت دولتی و تولیدی وجود داشت که اکنون به دلیل توجهات دنیای تکنولوژیک و ضرورت کنترل مصرف به وضع مطلوبتری رسیده ایم. گذشتگان بر حسب سنت مصرف سوخت های فسیلی و مصرف برخی کالاهای حجمی و وزنی، ارزیابی خود از مصرف برق را به این اشکال انجام می دادند. این موجب می شد که از اصل ماجرا بی خبر باقی بمانند.

ماجرا چه بود؟ و چیست؟

در مصارف خانگی؛ استفاده از لامپ رشته ای(تنگستن) برای روشنایی رایج ترین و پرکاربردترین لامپ روشنایی در چند دهه گذشته کشور بود. لامپی که در تولید نور با پرت بسیار بالایی با تولید گرما بیش از یک چهارم انرژی را به همین راحتی از دست می دهد. لامپی که به یاد دارم در برخی مواقع که به نفت و گازوئیل یا زغال دسترسی نداشتیم و یا بخاری برقی (که این نیز خود از داستانهای دیگر در قصه غصه این معضل است) منزل خراب شده بود، بعنوان گرم کننده کرسی خانه از آن استفاده می کردیم. این در حالی است که لامپ های فلورسنت(مهتابی) نیز در بازار وجود داشته و عرضه می  شده است. عدم بینش کافی در تفاوت ساختاری و صرف انرژی این دو نوع لامپ در حداقل سی سال گذشته که بیشتر آن دوران را خود به یاد دارم و به عنوان شاهدی شهادت می دهم، باعث اقبال عمومی به سمت خرید و استفاده از لامپ رشته ای باشد، چرا که قیمت ارزانتری نسبت به لامپ فلورسنت(مهتابی) داشت و نصب و استفاده از آن نیز راحت تر بود. با یک سیم کشی ساده در وسط و بالای هر مکانی مزین و سوار بر کمان(سینوس) صعودی مصرف برق جامعه شد. عدم توجه به تبیین این اختلاف و ظرافتها، فرصت توضیح این مهم که هزینه مصرف لامپ انتخابی مصرف کننده در یک مدت معین چند برابر قیمت لامپ فلورسنت(مهتابی) که به ظاهر گرانتر می نمود، می شده است.

در مدیریت مصرف منزل نیز سرپرست و بزرگ خانواده دچار مشکل تحلیل بود. امر به عملی می شد که به ظاهر صرفه و در حقیقت موجبات اتلافی که لزوم اتمام آن عمل بود را فراهم می کرده است.

البته اکنون نیز در شرایط آرمانی قرار نداریم. وضع از آن بعد تغییر کرده است که اطلاع عمومی از مصارف و کیفیت مصرف بالا رفته و دستگاهها و لامپ های مصرفی برقی با توجه به راندمان مصرف و به عبارتی برچسب انرژی در دسترس است. اما فرهنگ استفاده بهینه از این انرژی هنوز در پیچ و خم تغییر نگرشها که بعضاً سالها برای دگرگونی آن وقت لازم است، به کندی پیش می رود.

برخی ناهنجاریها در استفاده ناصحیح، مخفی و قاچاق در مصارف خانگی که بیشتر در حاشیه شهرهای بزرگ دیده می شود از مواردی است که هیچگونه کنترل مصرف در آن وجود ندارد.

استفاده از بعضی بخاری های برقی با المنتهای برقی بسیار پرمصرف جهت تأمین گرما نوعی مصرف نا مناسب در مصارف خانگی است. این موضوع در مورد وسایل و دستگاه های خوراک پزی نیز صدق می کند. به عنوان نمونه در خوابگاه دانشجویی دورن دانشگاه به یاد دارم که جهت راحتی بعضی از دوستان و حتی اتاق خود ما یک اجاق با المنت های گرمایی با مصرف فوق العاده داشتیم. که با استفاده از آن آب کتری را جوشاندیده و غذا پخته و یا گرم می کردیم. مصرف این اجاق به حدی بالا بود که نوسان برق خوابگاه در هنگام اتصال به برق قابل مشاهده بود.

مصارف تجاری؛ از جمله مصارفی در جعبه مصرفی این انرژی پاک است که به لحاظ عادت و رفتار در جلوه و جلا دادن به کالای عرضه شده در بین برخی کسبه برای قلب واقعیت و یا نمایش آن زاویه ای از ظاهر که جذاب تر است، مقاومت و تعصب محکمی در بین این قشر مصرف کننده بوجود آورده است که به هیچ وجه مایل به حذف برقی لامپها که بهتر است بگوییم پروژکتورهای روشنایی مدادی، خورشیدی و ... نمی باشند. لامپهایی که در برخی از انواع آن به میزان مصرف یک روستا برق استفاده می کنند.

مصرف برق در صنعت؛ کارخانجات و صنایع و معادن نیز از مصرف کنندگان عمده برق در کشور به شمار می روند. هر چند هزینه دریافت شده متفاوت و بالایی را ممکن است بپردازند،‌اما نکته مهم این است که پرت انرژی در اینگونه مصارف نیز بالاست. کارخانجات دولتی در این بین گاهاً بدون توجیه اقتصادی در حوزه مصرف برق نیز دچار افراط زیاد شده و به دلیل کم اهمیت یا بی اهمیت بودن بهره وری در این گونه صنایع بدلیل عدم نظارت و مدیریت مناسب، به جولانگاهی برای هدر رفت تبدیل می شود. فرسودگی برخی کارگاه ها و کارخانجات قدیمی که با تغذیه برق فعالیت می کنند باعث کاهش راندمان مصرف می شود.

مصرف برق در ساختمان های، مکانها و معابر عمومی و گروهی؛ این نوع مصرف با مدیریت ناصحیح نور پردازی و روشنایی در طراحی و اجراء شروع شده و با کنترل و نظارت ضعیف در مصرف نهایی به انتها می رسد. عدم تناسب در روشنایی مکانها با موضوع فعالیت نیز از مواردی است که در برخی نمونه های ساختمانهای آموزشی، ورزشی، تفریحی و خدماتی دیده و گزارش می شود.

تولید برق در کشور؛ با نوسانات در مدیریت و برنامه ریزی همراه بوده است. اما در این کش و غوص در دو دهه اخیر به نتایج بهتری نائل آمدیم. قبل از آن کشور وابسته شدید به تولید برق در نیروگاههای با سوخت فسیلی که تولید محدودی نیز داشتند بود. در دهه هفتاد و با اتمام دفاع مقدس با سرمایه گذاری در بخش نیروگاههای آبی و خرید و توربین های مورد نیاز گام مهمی در جهت تولید برق از آب برداشته شد. هر چند کماکان این نسبت تولید قابل توجه نیست، اما با توجه به تربیت نیروی متخصص، و فعالیتهای صورت گرفته در این بخش جای امیدواری است برخی از سدهای کشور که قابلیت نصب توربین را دارند بتوانند به مدار تولید برق کشور مدد کنند. با وجود تلاش فراوان در 35سال اخیر جهت استفاده از برق هسته ای هنوز موفق به بهره برداری اولین نیروگاه برق هسته ای خود در بوشهر نشده ایم. با این حال پیشرفته های تحسین برانگیز دانشمندان جوان کشور در این حوزه، افق روشنی از بهره گیری این منبع تولید انرژی(برق) سالم و پاک در بین مدیران صنعت برق کشور ایجاد کرده است. انرژی هسته ای ضمن کاربرد در بسیاری از صنایع کمک شایان توجهی می تواند به تأمین برق مورد نیاز کشور کند. با وجود لزوم انجام سرمایه گذاری فراون در این بخش، میزان بهره وری و نوع انرژی تولیدی آن بحدی است که تمام کشورهای جهان را به استفاده از این نیروگاهها برای تأمین برق خود ترقیب کرده است. تا جایی که فرانسه بیش از نیمی و در برخی آمار تا هفتاد درصد برق مصرفی خود را از طریق نیروگاههای هسته ای تأمین می کند. در کشورهایی چون آمریکا، ژاپن، روسیه، هند، چین، آلمان و انگلستان نیز با یک نسبت پایین تری در حال بهره برداری از نیروگاههای هسته ای برای تولید برق بوده و سرمایه گذاری های بسیاری در این بخش علاوه بر این کشورها در دیگر کشورهای جهان برای استفاده از برق و دیگر محصولات توجیه پذیر صورت گرفته است.

توزیع برق در کشور؛ ضمن فرسودگی بسیاری از تأسیسات که موجب اتلاف انرژی فراوانی است، دچار کاستی هایی در مدیریت و اجراست. این موضوع به برنامه ریزی درازمدت کشور در صنعت برق بر می گردد که با تخمین های غیر واقعی و عدم پیش بینی برخی از پارامترهای زمانی، مکانی و اقلیمی، کشور را متحمل صرف هزینه زیادی کرده و می کند. 25 درصد هدر رفت برق در شبکه توزیع کشور حاکی از عمق این مشکل است.

جمع بندی؛ با توجه به شرح ماوقع مصرف برق در کشور، همه این پارامترهای دخیل در یکه تازی ایران بعنوان بزرگترین تولیدکننده، بزرگترین مصرف کننده و بزرگترین هدر دهنده برق در منطقه هستند. کشوری که نوزدهمین کشور مصرف کننده برق در جهان بشمار می آید.

 

در پایان باید گفت؛ تمام موارد مطرح شده از زاویه نقادی و به جهت بهبود وضعیت مصرف برق، این انرژی پاک (اما گران) است. و این نادیده گرفتن تلاشها و برنامه ریزیهای مدیران و دستندرکاران صنعت برق کشور نیست. به خصوص در دهه اخیر با تلاش فراوانی که در جهت تغییر الگوی مصرف در تمام ابعاد، هزینه و صرف وقت شده است. نتایج آن هر چند به کندی اما در حال حصول به وضعیتی مناسب تر است. به امید تحول واقعی و آرمانی در فرهنگ تولید و استفاده برق با بهره وری بالا، که در سایه تغییر در الگوی مصرف در تمام بخش ها و ارتقاء مولدهای نو تولید برق و دگرگونی و نوسازی در شبکه توزیع برق فراهم خواهد شد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 22 فروردین 1393 ساعت: 16:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق دراباره نحوه گرفتن عکس و چاپ آن

بازديد: 513

مقدمه

برای گرفتن عکس ابتدا باید از دوربین عکاسی استفاده کرد .

دوربین از شش قسمت اصلی تشکیل شده است .

1-بدنه 2-تاریک خانه 3-لنز 4-دیافراگم 5-سرعت شاتر (کلید)

1-بدنه : بدنه قسمت اصلی دوربین است که سایر قسمت های دوربین روی آن نسب شده است و جنس آن معمولاً از فلز و پلاستیک است .

2-تاریک خانه : تاریک خانه در داخل بدنه دوربین می باشد که درب دارد و فیلم در داخل آن قرار می گیرد .

3-لنز : لنز در واقع چشم دوربین می باشد و در چند نوع است لنز نورمال لنز واید و لنز تله لنز تله رخ و غیره .

4-دیافراگم : دیافراگم که بعد از لنز قرار می گیرد و در نورهای مختلف قابل تغییر است و به دلیل این که فیلمی که داخل دوربین است باید به اندازۀ نورمال نور بگیرد در دوربین دیافراگم را طراحی شد .

در یک زمان ثابت (سرعت) اگر نور کم باشد باید دیافراگم باز گردد و اگر نور زیاد باشد دیافراگم را باید بست .

5-سرعت : سرعت که معمولاً بین تاریکخانه و سطح فیلم قرار دارد زمان بازو بست دیافراگم تنظیم می کند زمان باز و بست سرعت مانند دیافراگم بستگی به نور دارد یعنی اگر نور زیاد باشد سرعت را باید بالا برد و مورد دیگر استفاده از سرعت سوژه مورد نظر برای عکس گرفتن است اگر سوژه در حال حرکت باشد باید سرعت عکس گرفتن از سرعت سوژه بیشتر باشد و یک مورد دیگر که می شود بین دیافراگم و سرعت به صورت مساوی تغییر داد یک عکس را با سرعت  عکس گرفته شده را می توان با تغییر  عکس گرفت که معمولاً هر چه دیافراگم بسته باشد عمق میدان دید بیشتر می شود.

6-شاتر(کلید) شاتر که پس از تنظیم دوربین و انتخاب کادر و زاویه متناسب شاتر را فشار می دهیم تا دیافراگم و سرعت دوربین عمل کنند و عکس گرفته شود.

قبل از چاپ عکس توسط دستگاه باید ابتدا عکس هایی که توسط دوربین گرفته شده باید اول توسط دستگاه ظهور ظاهر شود سپس تبدیل به عکس شود.

چگونگی کار دستگاه ظهور:

قسمت اول بعد از شماره زدن و آمادگی فیلم برای ظاهر کردن از وسیله ای به نام لیدر استفاده می شود. لیدر از معنای به دنبال خود کشاندن بدست آمده است . بعد از چسباندن فیلم به لیدر-لیدر را داخل دستگاه کرده .

در ضمن دستگاه ظهور از سه قسمت ورودی میانی و خروجی تشکیل شده است .

قسمت اول : که همان وارد کردن فیلم به داخل دستگاه است .

قسمت دوم : قسمت درونی یا میانی است که فیلم طی گذشتن از میان داروها ظاهر می شود و مهمترین این قسمت است که در زیر به آن اشاره می شود.

قسمت سوم : خشکن و خروجی است که فیلم در این مرحله برای چاپ حاضر است .

قسمت دوم یا میانی دستگاه ظهور از سه نوع دارو یک منبع آب تشکیل شده است . داروها عبارتند از 1-دولوپ Devloop  2- بلیج Blech 3-فیکسر Fikceer

فیلم در ابتدا که وارد دستگاه می شود وارد داوویی به نام دولوپ می شود و فیلم باید به مدت 90 ثانیه در درون آن بماند که دمای این دارو باید 90 درجه باشد . بعد از گذشتن از این دارو باید داخل دارویی به نام بلیج می شود . این دارو رنگ فیلم را ثابت می کند و نمی گذارد فیلم کم رنگ یا پررنگ شود . مدت زمان ماندن در این دارو 36 ثانیه است بعد از گذشتن از این دارو وارد دارویی به نام فیکسر می شود . این دارو قسمت هایی از فیلم را که توسط دوربین در هنگام عکس گرفتن نور دیده را نگاتیو می کند مدت زمان ماندن در این دارو 36 ثانیه است .

بعد از این مرحله داخل آب می شود که آب با محلولی به نام استابلیزر مخلوط شده است که حالت شویندگی دارد . و 5/1 دقیقه در این مرحله باقی می ماند مرحله چهارم خشک کردن فیلم است که بعد از شستشو وارد خشک کن دستگاه شده که دمایی بین 60 درجه دارد . در این هنگام فیلم آماده برای چاپ است .

در ضمن ضایعات قسمت فیکسر تشکیل شده است از آلیاژهای نقره که می توان با استفاده از دستگاههای مخصوص آن را به نقره تبدیل کرد .

البته لازم به ذکر است که دیگر مصرف فیلم و دروبین های عکاسی قدیمی به دلیل پیشرفته علم و تکنولوژی و آمدن دوربین های دیجیتال پیشرفته و حتی گوش هایی که در آنها دوربین طراحی شده است کم شده و کمتر کسی از این گونه فیلم ها استفاده می کند . در سالها گذشته باید برای چاپ این گونه فیلم ها از دستگاههایی که مخصوص چاپ عکس آنالوک بودند استفاده می کرد ولی با پیشرفت علم و تکنولوژی دستگاهها دیجیتالی طراحی شده است که علاوه بر چاپ عکس های دیجیتال عکس های آنالوگ را از روش اسکن کردن چاپ می کند.

دستگاه چاپ دیجیتال :

انواع گوناگون دستگاههای چاپ دیجیتال در بازار وجود دارد . ولی دستگاهی را که برای شما معرفی می کنم مدل آن QSS-2901 می باشد .

این دستگاه مانند هر دستگاه کامپیوتری دیگر تشکیل شده است از سه قسمت ورودی میانی و خروجی .

قسمت ورودی که همان مانیتور دستگاه است برای دریافت عکس ها از آن استفاده می شود . و شامل گزینه های Start برای باز کردن عکس مورد نظر استفاده می شود.

قسمت Dis Play table که در آن سایز کاغذ معرفی شده است . و سایز کاغذ را از این قسمت انتخاب می کنیم .

در این صفحه مانیتور قسمتی است به نام F که تمام برنامه های نرم افزاری که برای این دستگاه معرفی شده است در این قسمت است بعد از کلید کردن روی این گزینه گزینه های زیر را مشاهده می کنیم .

Menu

لامپ را خاموش و روشن می کند .         Scanner lampe on/off

درایو را خاموش و روشن می کند .       Processor Drire on/off

کاغذ را حرکت می دهد .                  Rewind Paper

همین گونه که می بینیم مهمترین این گزینه ها گزینه Menu می باشد که عبارتند از :

برای خاوش کردن دستگاه استفاده می شود.          Close Down checks

Pricing sheet Reissue

تعداد چاپ های روزانه را نشان می دهد .   Daily totals

از کاغذ برای تنظیم رنگ تست می گیرد به صورت روزانه Daily setup

از کاغذ برای تنظیم رنگ به صورت هفته است تست می گیرد . Weekly setup

رنگ مانیتور را تست گرفته و تنظیم می کند.  Monthly setap

اگر بخواهیم از کاغذ با سایز دیگر تست بگیریم از این قسمت استفاده می کنیم .

Emulsion Number change

نور لامپ را تنظیم می کند.    Setup (lamp change)

برای تمیز کردن uniform maty,bead استفاده می شود. MLVA head cleaning

AFC  Cleaning

اگر خواستیم برای کاغذهایی که در اختیار داریم سایز جدیدی را معرفی کنیم از این گزینه استفاده می کنیم .  Extension

لازم به ذکر است که گزینه MLVA head cleaning از اهمیت ویژه ای برخوردار است که اگر روی آن کلیک کنید گزینه های آن را مشاهده می کنید که شامل این ها هستند

Head دستگاه را تمیز می کند head-cleaning

Brush  cleaning

Pressure Guide cleaning

فیبر نوری و لنزها را تمیز می کند .        Uniformity (Calibratoy)

نکته : اگر head دستگاه را هر چیز روز یک بار تمیز نکنیم در عکس خطهایی ایجاد می شود.

Start : در قبل اشاره ای به این قسمت از دستگاه شد . حالا به طور کل این قسمت را توضیح می دهیم :

بعد از کلیک روی دکمه Start پنجره ای باز می شود که شامل دوگزینه است .

با انتخاب یکی از این گزینه ها به قسمت چاپ منتقل می شود . که می توانیم با ok کردن این قسمت بعد از انتخاب پوشه مورد نظر عکس مربوطه را مشاهده نماییم . عکس در پنجره ای باز می شود که از چهار قسمت تشکیل شده است . قرمز آبی زرد time

که می توانیم با استفاده از مووس آن رنگ ها را کم یا زیاد کنیم و عکس را با رنگ مطلوب و مورد نظر تنظیم نماییم .

قسمت میانی درونی

بعد از تنظیم رنگ روشنایی و پررنگی عکس کلید yes را فشار داده از این قسمت به بعد عکس وارد مرحلۀ چاپ می شود . یعنی قسمت میانی دستگاه که تشکیل شده است از فیبر نوری لنزها و ... وقتی کاغذ برش می خورد و وارد قسمت چاپ می شود . در برابر دستگاه پرینتر که توسط دستگاه فیبرنوری به آن متصل است قرار می گیرد . در این قسمت نور به صورت نگاتیوی یا منفی منتقل می شود . نور به کاغذ برخورد می کند و عکس در آن نقش می گیرد . عکس توسط غلطک ها داخل دارو قرار می گیرد . در این قسمت نیز باید عکس از سر دارو عبور کند مانند دستگاه ظهور فیلم داروی اول داروی Develoop است که عکس به مدت 40 ثانیه با دمای 40 درجه در آن باید بماند .

در دستگاه چاپ دو داروی بلیچ و فیکسر با هم مخلوط هستند برعکس دستگاه ظهور که جدا از هم بودند.

در مرحلۀ دوم عکس وارد بلیچ و فیکسری با هم مخلوط شده می شود به مدت 60 ثانیه و با دمای 35 درجه

در مرحلۀ سوم عکس وارد آب که با محلول استابلیزر مخلوط است می شود به مدت 100 ثانیه و دمای 35 درجه

بعد از گذشتن از آب وارد خشک کن شده و عکس خشک می شود و از دستگاه بیرون می آید . که این قسمت مرحلۀ خروجی دستگاه است .

 

مقدار تقویت هر دارو برای هر فیلم به این گونه است .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 22 فروردین 1393 ساعت: 9:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

مهارت جرأت ورزی

بازديد: 1773

مهارت جرأت ورزی                 

جرأت ورزی

- جرأت ورزی یکی از مهم ترین مهارت های زندگی است که به افزایش اعتماد به نفس خودمان و جلب احترام دیگران منجر می شود.

- خیلی از آدم ها در رویارویی با مشکلات زندگی ناتوان اند و در مقابل، عده دیگری می توانند از این مشکلات به آسانی عبور کنند و به کسانی تبدیل شوند که ما به آنها می گویند آدم های موفق.

آیا جرأت ورزی قابل آموزش است ؟؟؟؟!

روان شناسان با بررسی زندگی همین آدم ها به فرایندهای مشابهی دست پیدا کردند. تحت عنوان «راهبردهای مقابله ای» و مشاهده کردند که این راهبردها یک ویژگی مهم دارند:

می شود آن را آموزش داد.

مهارت نه گفتن یا جرأت ورزی

جرأت ورزی چیست؟

جرأت ورزی توانایی ابراز خود و احقاق حقوق خود بدون تجاوز به حقوق دیگران است. عمل به شیوه جرأت ورزی به شما اجازه می دهد تا اعتماد به نفس را در خود حس کنید و موجب برانگیختن حس احترام دوستان و آشنایان شوید.

جرأت مندی امکان دستیابی به روابط صادقانه را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا در باره خودتان احساس بهتری داشته باشید و بر موقعیت های روزمره، تسلط بیشتری پیدا کنید. جرأت ورزی رابطه تنگاتنگی دارد با حقوقی که ما به عنوان یک فرد برای خودمان در نظر می گیریم.

من حق دارم که ........

من حق دارم به دیگران بگویم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.

من حق دارم افکارم را تغییر دهم، اشتباه کنم و گاه غیر منطقی عمل کنم و البته پیامدهای آن عمل را کاملاً می پذیرم.

من حق دارم خود را دوست بدارم، هرچند می دانم کامل نیستم و گاهی کارهار ا پایین تر از حد توانایی کامل خود انجام می دهم.

من حق دارم روابط مثبت و رضایت بخش برقرار کنم. روابطی که در آن احساس آرامش کنم و آزادم صادقانه احساسم را بیان کنم و حق دارم روابط خود را اگر نیازهایم را برآورده نسازد، تغییر یا خاتمه دهم.

من حق دارم زندگی خود را به هر شیوه ای که خودم می خواهم تغییر و تحول دهم.

من حق دارم مسئول مشکلات دیگران نباشم.

من حق دارم انتخاب های خاص خودم را داشته باشم و دلیلی برای توجیه همه آنها به دیگران وجود ندارد.

جرأت ها و آدم ها

با کمی آسان گیری می توانیم بگوییم آدمها در مورد ابراز حقوقشان در روابط اجتماعی چهار دسته اند:

1. منفعل

این آدمها معمولاً سبک ارتباطی منفعلانه ای دارند. اگر بخواهیم کلمه صریح تری به جای صفت این افراد بگذاریم «بی جرأت» بهترین گزینه است. ما در ظاهر این افراد را فروتن، صبور، از خودگذشته و مهربان می بینیم اما آنها به خاطر این که به دیگران اجازه می دهند به راحتی حقوق و احساساتشان را نادیده بگیرند، همیشه در درون خود ناراحت اند و با خودشان کلنجار می روند.

2. پرخاشگر

این افراد جرآت مندی را با خشونت اشتباه گرفته اند. آنها حقوق خود را به قیمت نادیده گرفتن حقوق دیگران به دست می آورند. پرخاشگرها با منفعل ها یک زوج مکمل ناعادلانه را تشکیل می دهند.

3. پرخاشگر منفعل

این افراد به دلایل مختلف ممکن است احساس خشم یا خصومت نسبت به دیگران را تجربه کنند، اما نه توانایی بیان آن را دارند و نه می توانند این احساس ها را تحمل کنند، مثلاً کارمندی که کار ده دقیقه ای شما را به خاطر احساس خشم از ارباب رجوع های دیگر یا رئیس توی دو ساعت انجام می دهد، نمونه یک فرد پرخاشگر منفعل است.

4. جرأت ورز:

آنها افکار و احساسات خودشان را خود انگیخته و صریح بیان می کنند. این آدمها در عین حال افرادی مورد اعتماد، پذیرا و شونده نیز هستند. آنها اگر با شما مخالف باشند بدون اینکه بی احترامی کنند نظرشان را می گویند.

جرأت ورزی به چه درد می خورد:

علاوه بر این جرأت ورزی در موقعیت های زیر هم به دردتان می خورد:

- تقاضای معقول از دیگران.

- برخورد درست یا مخالف دیگران.

- جلوگیری از تعارضات پرخاشگرانه غیر ضروری.

- اعلام موضع خود در تصمیم های جمعی.

- جرأت ورزی در سه حرکت

برای ورود به دنیای آدم های جرأت ورز لااقل باید از سه مرحله زیر عبور کنید:

- پیش از اعلام موضع.

- اعلام موضع با جمله سه بخشی.

- اعلام موضع در شرایط خاص

پیش از اعلام موضع

ابتدا از موضع خود مطمئن شوید، یعنی مشخص کنید که می خواهید بگویید بله یا خیر. اگر مطمئن نیستید، بگویی که برای پاسخ دادن باید کمی فکر کنید. به شخص مقابل بگویید که بداند چه زمانی پاسخ خواهید گفت.

اعلام موضع با جمله سه بخشی

1. بخش همدلانه یا بازخورد مثبت: این بخش که با کلمه «من» شروع می شود فضا را دوستانه می کند و از پرخاشگرانه بودن جمله تان جلوگیری می کند. همچنین طرف مقابل معمولاً می فهمد که شما علت درخواست و مشکل او را درک کرده اید: «من می دونم که تو واکمن من رو لازم داری ...».

2. بخش استدلالی: در این بخش دلیل یا دلایل تصمیم خودمان را اعلام می کنیم. این دلایل باید تا حد ممکن کوتاه، واضح و روشن باشند. یادتان باشد آوردن دلیل اضافی به ضرر خودتان تمام می شود: اما چون تصمیم گرفتم واکمنم را به کسی قرض ندهم / یا / چون در طول روز به واکمنم احتیاج پیدا می کنم .....».

3. بخش قاطع اعلام تصمیم: خیلی ها به این بخش نمی رسند. در این بخش ما تصمیممان را بدون تعارف اعلام می کنیم: «واکمنم رو به ات نمی دهم».

اعلام موضوع در شرایط خاص

- اگر طرف خیلی سمج بود می توانید از تکنیک های خاص استفاده کنید:

- سی دی خش دار

- قاطعیت پیش رونده

- خلع سلاح

- خود را به خنگی زدن

- عوض کردن موضوع صحبت

1. سی دی خش دار

در این تکنیک که به آن «صفحه خط افتاده» هم می گویند ما دقیقاً مثل یک سی دی آسیب دیده مرتب یک جمله را بی کم و زیاد تکرار می کنیم. شما یک ی دی خش دار هستید که هیچ استدلالی را نمی شوید. زبان بدن شما باید قاطعانه و بدون تغییر باشد.

2. قاطعیت پیش رونده

شما می توانید از یک جمله سه بخشی محترمانه شروع کنید و در صورت ادامه، مرتب زبان بدن و لحن و محتوای جمله تان را قاطعانه تر کنید و اگر جواب نداد محیط را ترک کنید. این تکنیک برای ایستادگی در مقابل دعوت به سیگار و مشروب و مواد مخدر توصیه می شود.

3. خلع سلاح:

همانطور که گفتیم افراد پرخاشگر برچسب زدن و جریحه دار کردن احساساتتان می خواهند به هدفشان برسند. شما بعد از به کار بردن جمله سه بخشی در مقابل این افراد معمولاً می شنوید: «خیلی خودخواهی»

بهترین راه در مقابل این افراد این است که بگویید »اگه این کار خودخواهیه آره من خودخواه ام» و او سلاحش را از دست داده است. البته یادتان باشد حتماً مطمئن باشید طرف می خواهد سوء استفاده کند.

4. خود را به خنگی زدن

این تکنیک در مقابل انتقادهای زیاده از حد کاربرد دارد. در مقابل این موقعیت خود را به خنگی بزنید. مثلاً اگر کسی به نحوه کارکردن شما ایرادی غیر منطقی گرفت و گفت «تو کار خودتو بلد نیستی» می توانید زبان بدن ساده لوحانه به خودتان بگیرید، یک لبخند احمقانه بزنید و بگویید: «آره اتفاقاً خودمم فکر می کنم کارمو بلد نیستم!».

5. عوض کردن موضوع صحبت

وقتی شما با چند بار گفتن جمله سه بخشی نتیجه نگرفته اید موضوع صحبت را عوض کنید.

 

                       

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 21 فروردین 1393 ساعت: 18:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 71

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس