علوم انسانی - 8

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در باره تاثیر استرس بر روی سرطان

بازديد: 505

 

تحقیق در باره تاثیر استرس بر روی سرطان

بر اساس تحقیقات انجام شده در دنیا، ثابت شده که استرس، عامل اصلی در پیشرفت سرطان است. استرس ذهنی و احساسی دلیل اکثر بیماری هایی است که انسان تسلیم آنها می شود و روز به روز جامعه پزشکی نسبت به پتانسیل تمرینات یوگا در جلوگیری و درمان این بیماری ها بیشتر پی می برد.

استرس ذهنی و احساسی با چه مکانیسمی در بافت ها و اندام های بدن تولید بیماری می کند؟ اولین بررسی در مورد تاثیرات استرس بر بدن، توسط دکتر هانس سلی در دهه های 50 و 60 انجام شد. او دریافت که پستانداران با ترشح هورمون های استرس آدرنالین و نورآدرنالین که از غدد آدرنال در واکنش به سیستم عصبی سمپاتیک آزاد می شوند ـــ با استرس مقابله می کنند .

اخیرا محققان کشف کرده اند که استرس های روانی، محیطی و احساسی از طریق سیستم عصبی با تحریک هیپوتالاموس در مغز، تعدیل می شوند. افزایش فعالیت هیپوتالاموسی منجر به فعال شدن غده هیپوفیز - غده ای مهم که در سطح زیرین هیپوتالاموس بعنوان برون ده رشد عمل می کند می شود. ترشح هورمون های هیپوفیز در جریان خون، غدد درون ریز بدن را که شامل غدد تیروئید، تخمدان ها و کورتکس غدد آدرنال که در قطب بالایی کلیه ها قرار گرفته اند، است فعال می کند. کورتکس آدرنال، کورتیکوسترویدها را در خون آزاد می کند. این استروئیدها از بافت های بدن در برابر تاثیرات زیان آور استرس شدید و طولانی مدت، محافظت می کنند.

آخرین گزارشات تحقیقات اخیر در دانشگاه استنفورد و مرکز پزشکی ولی (valley) در آمریکا نشان می دهد که استرس ذهنی و احساسی بر سیستم دفاعی بدن نیز تاثیر می گذارد. این سیستم، مراقب بدن است و مسئول مقاومت در برابر بیماری و عفونتهاست. تحقیقات اخیر درباره سرطان در جهت یافتن راه هایی برای دستکاری سیستم دفاعی و تلاش برای مجهز کردن سیستم دفاعی بدن و هدایت آنها در مقابل سلول های حمله کننده سرطان، صورت گرفته است. این تلاش ها ناموفق بوده اند ولی این اصل اساسی که سرطان در نتیجه تخریب سیستم مراقبتی بدن است، به نظر صحیح می رسد.

یک تیم کالیفرنیایی با کار بر روی حیوانات آزمایشگاهی، نشان داده اند که استرس، واکنش های سلولی و ترشحی(هورمونی) سیستم دفاعی را ضعیف می کند. آنها مسلم دانستند که استرس در یک زمان بحرانی در زندگی موجب از کار انداختن سیستم دفاعی و توسعه سرطان یا تومور می شود. بنابراین حتی اگراسترس ذهنی و احساسی در نهایت کاهش یابد، ممکن است تومور بدخیم آنقدر پیشرفت کند که بر مقاومت ایمنی بدن غلبه کند.

رابطه بین استرس و سیستم دفاعی روشن تر شده است. مطالعات بر روی حیوانات نشان داده است که آسیب های هیپوتالاموس موجب کاهش عملکرد سیستم دفاعی می شود و گمان می رود که افسردگی روانی تاثیر مشابهی بر سوژه های انسانی دارد که موجب ازکارافتادن سیستم دفاعی و آمادگی بیشتر برای پیشرفت سرطان می شود. هر چیز که افسردگی را کاهش دهد، برای مقاومت در برابر تومور، به افراد کمک می کند.

درمان افسردگی با یوگا، ساده و موثر است. افسردگی نشانه کاهش انرژی ذهنی و فیزیکی است. در بسیاری از موارد نیازی به مسکن ها و درمان با شوک الکتریکی نیست. انجام آساناهای مناسب، تمرینات پرانایاما همراه با خدمت بدون چشمداشت ، حتی عمیق ترین سطح افسردگی را از بین می برد. هزاران موفقیت در " درمان معجزه آسا" گزارش شده که در آن با برانگیختن امید در قربانیان مبتلا به سرطان که بسیار افسرده هستند، موجب تقویت سیستم دفاعی بدن با تحریک هیپوتالاموسی و خلاص شدن از پیشرفت سرطان شده اند.

بسیاری از پزشکان و مددکاران اجتماعی مشاهده کرده اند، افرادی که قادر به ابراز و برون ریزی افسردگی یا اندوه خود نیستند و از روی عادت اندوه خود را در دراز مدت در درون خود می ریزند، بیشتر مستعد سرطان هستند. گفته می شود که سرطان بروز فیزیکی و قابل مشاهده این غم و اندوه درونی شده و ابراز نشده است که در طول زندگی بر روی هم انباشته شده است.

مطالعه واکنش سوگواری که اخیرا در استرالیا انجام شد نشان داد که در اولین هفته های مرگ همسر، سیستم دفاعی فرد، بسیار ضعیف بود. در تحقیق دیگری در موسسه اسلون کتنینگ نیویورک، محققان که شاهد پیشرفت سرطان در هر دو نفر در 1400 زوج بودند، اظهار کردند که وقتی سرطان دریکی از همسران پیشرفت می کند یا به خاطر آن می میرد، استرس احساسی ممکن است منجر به پیشرفت سرطان در دیگری شود.

شواهد به دست آمده از مطالعه بیماران در دانشگاه پزشکی ویرجینیا در آمریکا نشان داده است که می توان به تنهایی ازعوامل رفتاری و شخصیتی بیماران برای تشخیص اینکه آیا آنان دچار سرطان ریه هستند ، استفاده کرد.

در یک تحقیق بلند مدت دیگر که دانشجویان پزشکی انجام داده اند، محققان نوعی از شخصیت را تعریف کردند که ادعا می کنند بیشتر مستعد سرطان است. چنین افرادی، افراد خیلی مهم یا پرخاشگری نیستند،بلکه درونگرا، دمدمی و مایل به تنها بودن ومحروم از روابط نزدیک با والدینشان هستند.

سرطان در تمام نقاط جهان، موضوعی است که به احساسات مربوط می شود. رشد سریع آن در جوامع ما، با مرگ و میر بالایی که به دنبال دارد، در بسیاری از ما حس ترس و درماندگی به وجود می آورد. آنچه از تحقیقات اخیر به دست می آید این است که چنین احساساتی ممکن است سیستم دفاعی بدن را از کار بیندازد و عامل اصلی تسلیم فرد، به سرطان باشد.

تمرینات یوگا که تاثیرات عمیقی بربدن دارد، ممکن است کارایی سیستم دفاعی بدن را افزایش داده و انرژی بیشتری برای جلوگیری از تکثیرسلول های متمرد سرطان در مرحله مهم پیشرفت تومور، فراهم کند. تاکنون تحقیق مهمی درباره تاثیرات تمرین های یوگا بر پیشرفت تومور انجام نگرفته است، اگرچه این امر کاملا تضمین شده است و قطعاٌ نتایج خوبی در بر خواهد داشت.

تحقیق اولیه ایی توسط یک روانپزشک استرلیایی به نام انسلی میرز(Ensley Mears)، در ژورنال پزشکی استرالیا گزارش شده است. میرز طبق این تحقیق به فواید این روش در کاهش بیماریهای مربوط به استرس در بیمارانی که دچار ناراحتی های روانی و بیمارانی که مشکلات جسمی دارند ، واقف شده است . وی نویسنده کتاب مشهور "تسکین بدون دارو" است. او تکنیک هایش را که بسیاری از تحقیقات پزشکی به آن سمت سوق داده می شدند در بیماران مبتلا به سرطان به کار گرفت. او کارش را به این صورت توضیح می دهد :

"شواهد نشان می دهد که بعضی از سرطان ها تحت تاثیر واکنش های دفاعی هستند. بین واکنش های دفاعی و واکنش های حساسیتی ( آلرژیک) کمی شباهت وجود دارد. بعضی از واکنش های آلرژیک با تجربه ذهن ورزی اصلاح می شوند. به علاوه بعضی از سرطان ها تحت تاثیر واکنش های غدد درون ریز هستند و بعضی از واکنش های غدد درون ریز با تجربه ذهن ورزی اصلاح می شوند."

دکتر میرز علاقمند به توسعه کارهایش در مطالعات گسترده تر است، اما اغلب بیماران نمی توانند شکل جدید درمانی اش را که نیازمند انگیزه و تعهد بالایی است، به کار گیرند. بسیاری از بیماران، درمان را رها می کنند و ترجیح می دهند منتظر مرگ باشند تا اینکه تلاشی پیوسته و آگاهانه انجام دهند تا رشد سرطان در بدن را متوقف یا تحت کنترل آگاهانه اراده درآورند.

بیماران مبتلا به سرطان اغلب در حالت ضعیف شده و کمبود انرژی هستند، زیرا سرطان به بدنشان حمله کرده و برای تکثیر بیرحمانه خود، انرژی زندگی آنها را گرفته است. تکنیک های یوگا که سطح انرژی را بالا می برند می توانند به بیماری که ضعیف شده، انگیزه دهند تا برای درمان بیماری اش تلاش کند. تکنیک هایی مانند سوریا ناماسکارا(سلام بر خورشید)، پرانایاما، مودراها و باندها، سطح انرژی را سریع و با قدرت می سازند . اما چنین برنامه ای باید با راهنمایی کافی صورت گیرد.

وضعیت دشواری که بیمار مبتلا به سرطان با آن مواجه است، این است که آیا با دست کشیدن از ادامه کار، باید منتظرمرگش باشد یا با تمام وجود تلاش کند تا بر سرطان چیره شود. سعی کنید مشتاق عمق تعهدی که این تقلا کردن نیازمند آن است، باشید. برای بازیافتن سلامتی، افکار فرد بیمار باید به چیز دیگری معطوف شود و قدرت اراده اش به طور پیوسته بیدار و مجهز باشد و خود را مانند قبل نبازد و با این الگوی ذهنی که این بیماری غیر قابل اجتناب و غیر قابل تغییر است، همچون فردی درمانده خود را به سمت مرگ رها نکند. از این نظر، بیمار مبتلا به سرطان ممکن است با وضعیت دشوارش همچون نتیجه یک "آرزوی مرگ" بلند مدت برخورد کند که بر زندگی، مخاطرات و روابطش تاثیر گذاشته است. در این مدل فکری، او بعنوان یک " قربانی " در موقعیت های زندگی فرض می شود. " این زندگی اشتباه است، من مسئول نیستم، نباید اینگونه باشد، این عادلانه نیست." چنین فردی هیچ وقت صریح و بی پرده با زندگی مواجه نمی شود. او ترجیح می دهد در دنیای خیالی زندگی کند تا در دنیای واقعی. این فرد به ندرت در زندگی موفق است، زیرا کاملا درگیر مسائل نمی شود و بازی زندگی را آنگونه که هست با تمام ناملایمت ها و ناسازگاری هایش، نمی پذیرد. او احساس می کند نمی تواند تلاش و کوشش دائمی لازم برای مواجهه شجاعانه با زندگی را ادامه دهد. پس از یک عمر گریز از واقعیت، اکثر بیماران مبتلا به سرطان نمی توانند نقش محتومشان به عنوان " قربانی " را تغییر دهند و ناگزیر به سمت مرگ حرکت می کنند.

این افکار، توسط پروفوسور ژان کوهلر، استاد آمریکایی موسیقی مطرح می شوند. او طبق تشخیص، مبتلا به سرطان پانکراس غیر قابل عمل جراحی بود که در یک عمل جراحی اکتشافی مشخص شد و به او گفته شد که چند ماه بیشتر زنده نخواهد ماند. او چالش را پذیرفت و زندگی اش را به دست خود گرفت و خود را کاملا وقف علم ماکروبیوتیک(علم طولانی کردن عمر) کرد. بعد از 5 سال او هنوز زنده است و بدون هیچ نشانه ای از سرطان، خود را درمان کرده است.

با الهام از آنچه به آن دست یافته بود، احساس می کرد ماموریت دارد که به سایر بیماران سرطانی که با مرگ مواجه هستند، کمک کند. او به یک سخنران تبدیل شد و در کشور سفر کرد و با بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان تماس برقرار کرد. با این وجود او دریافت که تنها 10تا 25 درصد این بیماران حاضر بودند شخصا برای غلبه بر سرطان موجود در بدنشان، تلاش لازم را انجام دهند. دکتر کوهلر می گوید :

" اساسا بیماران مبتلا به سرطان ناراحت (ناخرسند)هستند و اکثر قربانیان این برنامه را رد می کنند، نه از روی تردید، بلکه به این دلیل که نمی خواهند روش زندگی شان را عوض کنند. آنها می خواهند زندگی کنند، ولی به روش خودشان. هنگامی که مشکلی دارند، اگر نتوانند مشکلشان را آنطور که دوست دارند حل کنند، آن را رها می کنند. "

مطالعات علمی، به وضوح حقیقت مباحث یوگا را نشان می دهند، به این ترتیب که سلامت ذهنی و احساسی ما در وضعیت سلامت فیزیکی مان منعکس می شود و ریشه بیماری در افکار بیمار و کنترل نشده ما نهفته است. با در نظر گرفتن این مطالعات می توان پیش بینی کرد که یوگا نقش مهمی در حفاظت از جوامع ما در برابر تهاجمات سرطان در سال های پیش رو دارد. به وسیله یوگا، عقده ها و موانع نهفته در عمق ویژگیهای بیهوده شخصیتی و الگوهای رفتاری نارضایتی از خود، به طور سیستماتیک روشن شده و از بین می روند. کسی که یوگا انجام می دهد با آمادگی بیشتری خود را با جریان زندگی وفق می دهد و از سلامت ذهنی و احساسی بهتری بهره مند است. او نسبت به افراد دیگر حساسیت بیشتری پیدا می کند و قادر به ایجاد روابط انسانی عمیق و راضی کننده است و یاد می گیرد به تجربیات فراوان و متنوع زندگی به شیوه مثبت و خلاق پاسخ دهد.

انسان با وارد کردن اصول یوگا به سبک های زندگی متنوع اش، به طور اصولی بین ابعاد فیزیکی، ذهنی، احساسی و روانی وجودش تعادل برقرار می کند تا به سلامتی واقعی دست یابد. هیچ ضرورتی برای تسلیم در برابر درد پیش از اینکه واقع شود، یا مرگ ناشی از سرطان یا بیماری های جدی دیگر، وجود ندارد. امروزه چنین دیدگاه های درماندگی و تسلیم، یکی از دلایل اصلی عدم سلامت کلی ماست. یوگا مسیر پذیرش مثبت و مسئولیت پذیری در برابر سلامت، اعمال و تقدیرمان را هموار می کند.

منبع: سایت بیهار

(فوریه 1979)

مترجم : مینا خراسان فردی

 

 

 

خنده بر درمان سرطان موثر است

 

بررسی های پژوهشگران نشان می دهد، "خنده" می تواند در مهار روند سرطان و درمان آن، موثّر باشد.

به گزارش سلامت نیوز، پایگاه اینترنتی "گوگل نیوز" نوشت: پژوهشگران مراكز درمان سرطان آمریكا، "سی تی سی ای" در ایلینوی، با برگزاری جلسات خنده درمانی دریافته اند، "لبخند"، خنده معمولی، خنده با صدای بلند و قهقهه، سبب افزایش اكسیژن بدن، كاهش استرس، بهبود تنفس، كاهش فشار خون بالا، بهبود عملكرد ماهیچه ها و قلب و افزایش روحیه بیماران می شود. در این جلسات، بیماران برای هم لطیفه می گویند و می خندند.

پژوهشگران دریافته اند، خنده با ایجاد این تاثیرات مثبت، سبب از بین رفتن سلول های سرطانی یا كاهش سرعت تكثیر آنها و بهبود بیماران می شود. هر روز بیماران بیشتری در این مراكز ابراز می كنند كه خنده، حال آنان را بهتر می كند، به طوری كه تاثیر آن حتی از داروهای سرطان نیز بیشتر است، ضمن اینكه هیچ عوارضی ندارد.

 

تاثیر شاد بودن بر درمان سرطان چیست

پژوهشگران از تاثیر شوخی و شاد بودن بر درمان سرطان خبر دادند. به گزارش سلامت نیوز، پژوهشگران مركز سرطان اینشتین بیمارستان مونتفیور در برونكس آمریكا تعدادی از بیماران مبتلا به سرطان را در كلاس های خنده درمانی شركت دادند.برخی از این بیماران در مراحل پیشرفته سرطان بودند و در این جلسات بیماران جوك های مكتوب یا شفاهی می گفتند و می شنیدند ، فیلم های خنده دار می دیدند و لباس دلقك می پوشیدند و شوخی می كردند.نتیجه این بود كه بعد از مدت كوتاهی از میزان پیشرفت بیماری آن ها كاسته شد و به آن ها احساس بهبود دست داد.پژوهشگران می گویند: خنده و شادی با كاستن از فشارخون موجب كاهش استرس و افزایش آرامش می شود ، ضمن اینكه تنفس را بهتر می كند و عملكرد ماهیچه ها را افزایش می دهد.

 

استرس احتمال بروز سرطان را در زنان افزایش می دهد

تحقیقات نشان داده استرسهای شدید بر توانایی بدن در مقابله با انواع عفونت و در نهایت سرطانهای رحم در زنان تاثیر منفی دارد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از هلت دی نیوز، محققان با بررسی زنانی که مبتلا به سرطانهای رحم و دهانه رحم بودند دریافتند این گروه برای مدت طولانی تحت تاثیر فشار روحی شدید و مشکلات زیادی بوده اند.محققان با بررسی 105 نفر از زنانی که بیش از مدت یک ماه تحت استرس فراوان بوده اند و علت آن نیز جدایی و طلاق و یا مرگ یکی از نزدیکان بوده است دریافتند که 78 مورد از آزمایشات پاپ اسمیر آنها به منظور تشخیص زودهنگام سرطان مثبت بوده است.محققان دریافتند که سیستم ایمنی زنان در مواجهه با استرسهای روزانه بسیار شدیدتر از مردان تحت تاثیر قرار گرفته و ضعیف می شود که همین امر زمینه را برای بروز سرطان فراهم می کند.

از طرف دیگر بررسی ها نشان داد حتی در مورد زنانی که مدتی تحت استرس روحی شدید بوده اند اما نتایج آزمایش آنان طبیعی بود بر میزان عفونتهای بدنی و بیماریهای ویروسی افزوده شده بود که این خود دلیل دیگری مبنی بر ضعف سیستم ایمنی در این گروه بوده است.کارشناسان هشدار می دهند که استرس موجب سرکوب سیستم ایمنی و مستعد شدن بدن برای ابتلا به انواع بیماریهای مزمن می شود و این تاثیر در زنان به مراتب شدیدتر از مردان است.

 

استرس مي‌تواند باعث عود و گسترش سرطان شود

‌تحقيقات جديد دانشمندان نشان مي‌دهد که پس از عمل جراحي و خارج کردن تومور بدخيم از بدن بيمار، ‌احتمال بروز دوباره سرطان در جاي ديگري از بدن زياد است. به نوشته ساينس ديلي، دانشمندان با انجام تحقيقات گسترده دريافتند که مي‌توان با کنترل استرس از ريشه گرفتن دوباره سرطان در بدن و بروز چنين سلول‌هاي سرطاني پيشگيري کرد. تحقيقات دانشمندان نشان مي‌دهد، استرس‌هاي رواني و جسماني پيش ، در جريان و پس از عمل جراحي تاثير بيولوژيکي بر عملکرد سيستم ايمني بدن دارد و اختلال در عملکرد سيستم ايمني بدن موجب کاهش روند بهبود بيماري به‌ويژه در نقطه حساسي که تحت عمل جراحي قرار گرفته مي‌شود.

تحقيقات جديد نشان مي‌دهد که هورمون استرس مانند آدرنالين که پيش و در جريان عمل جراحي ترشح مي‌شود، علت اصلي اختلال در عملکرد سيستم ايمني بدن است و عملکرد ضعيف سيستم ايمني بدن يکي از عوامل اصلي بروز دوباره سرطان پس از عمل جراحي است.

 

تاثير استرس بر فعاليت عوامل سرطان‌زا چیست

محققان اعلام کردند که استرس توانايي بدن را در مهار ويروس‌هاي سرطان‌زا کاهش مي‌دهد.به گزارش بي‌بي‌سي، تازه‌ترين بررسي محققان سرطان شناسي فيلادلفيا نشان مي‌دهد که زندگي مملو از فشارهاي عصبي، توانايي بدن را براي مقابله با عوامل سرطان‌زا از جمله ويروسي که در بيشتر موارد به عنوان عامل بروز سرطان رحم شناخته مي‌شود، تضعيف مي‌کند. اين محققان در بررسي علت واکنش مختلف سيستم ايمني بيماران به اين عوامل سرطان‌زا مشاهده کردند، استرس نقشي اساسي در اين خصوص دارد. در اين بررسي از هفتاد و هشت زن خواسته شد که ميزان فشارهاي عصبي روزانه خود را مطرح کنند. سپس توانايي سيستم ايمني بدن آنها در واکنش به ويروس اچ پي وي شانزده که شناخته‌شده‌ترين عامل ويروسي سرطان رحم است، اندازه‌گيري شد. محققان فيلادلفيا به دنبال اين بررسي مشاهده کردند که سيستم ايمني در زناني که سطح استرس روزانه بالاتري داشتند، ضعيف‌تر عمل مي‌کند.

 

استرس، مهم‌ترين عامل بروز سرطان است

رييس مركز تحقيقات سرطان در دانشگاه علوم پزشكي مشهد گفت: «استرس مهم‌ترين عامل بروز سرطان در انسان شناخته شده است.» دكتر محمدرضا قوام نصيري افزود: «استرس با تحت تاثير قرار دادن سيستم ايمني بدن زمينه بروز سرطان را در انسان تشديد مي‌كند.

تسكين استرس مي‌تواند به کنترل سرطان کمک کند

 

دانشمندان سالهاست مي‌دانند درصورتي كه بيماران سرطاني نتوانند با استرس ناشي از بيمار شدن برخورد كنند، سرطان در آنها سريعتر از افرادي كه آرامش خود را حفظ مي‌كنند، پيشرفت مي‌كند.

 

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از فيزورگ ، پزشكان براي مقابله با اين پديده درمانهايي را ارائه مي كنند كه مي‌تواند به بيماران سرطاني كمك كنند تا استرس خود را كنترل كنند دانشمندان اين فرضيه را مطرح كردند كه تسكين استرس مي‌تواند ناشي از افزايش بتا اندورفين پپتيد ( ( bepيا همان هورمون احساس خوب در مغز باشد كه در جريان ورزش، گفت و گوي مطلوب و جنبه‌هاي بسيار ديگري از زندگي كه به انسان شادي مي‌دهد،ترشح مي‌شود.

 

بر اساس فرضيه محققان دانشگاه راتجرز، bepكه توسط نورون‌ها توليد مي شود نه تنها حس خوبي را در فرد ايجاد مي‌كند بلكه در تنظيم واكنش استرس و عملكرد ايمني مهاركننده رشد و گسترش تومورها نيز نقش دارد.

 

نتايج اين تحقيقات در نشريه مجموعه مقالات فرهنگستان ملي علوم آمريكا منتشر شده است.

 

دكتر ديپاك كي. ساركار و همكارانش با انجام آزمايش‌هايي نشان دادند كه سازوكارهاي فيزيكي از اين فرضيه پشتيباني مي‌كند.

 

ساركار مجري طرح و استاد علوم جانوري و مدير برنامه غدد درون ريز در دانشكده محيط زيست و علوم زيستي دانشگاه راتجرز گفت يافته‌هاي ما نويد بخش ارائه درمانهايي براي بهبود عملكرد ايمني است.

 

تحقيق پيشين نشان داده است كه ميزان بسيار كم و يا غيرفعال نورون‌هاي bep با بروز بيماري‌هاي مختلفي ارتباط دارد.

 

بعنوان مثال تعداد كم نورون‌هاي توليدكننده bepدر مغز بيماران مبتلا به افسردگي و شيزوفرني مشاهده شد. همچنين نورون‌هايي كه ميزان بسيار كمي bep توليد مي‌كنند در بسياري از افراد چاق يافت شد.

 

در هر دوي اين موارد بيماران، بيشتر به عفونت و سرطان مبتلا شدند.

 

دانشمندان روتگرز براي آزمودن فرضيه نقش bepدر مهار رشد و پيشرفت تومور، سلول‌هاي بنيادي عصبي را با استفاده از مواد شيميايي خاصي به نورون‌هاي توليدكننده bepتبديل و سپس آنها را به مغز موش‌هاي زنده تزريق كردند.

 

پژوهشگران رشد تومورها را در موشهايي كه براي ابتلا به سرطان پروستات مهندسي ژنتيك شده بودند بررسي كردند.

 

محققان مي‌گويند نورون‌هاي bepبا افزايش فعاليت انواعي از سلول‌هاي ايمني خاص و كاهش التهاب، سيستم ايمني را بهبود بخشيدند.

 

اين نورون‌ها موش‌ها را در ۹۰درصد موارد از ابتلا به سرطان پروستات نيز محافظت كردند.

 

ساركار با ابراز خوشبيني از اينكه اين تحقيقات مي‌تواند براي درمان انسان بكار گرفته شود گفت به جاي پيوند سلول، افزايش bepبا استفاده از راهكارهاي شيميايي را مورد بررسي قرار خواهيم داد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ادب

بازديد: 7949

تحقیق درباره ادب

از قیمتی ترین سرمایه ها و میراثهای حیات آدمی «ادب» است،

حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است (ادب مرد، به ز دولت اوست).

در بر خورد ها چیزی به زیبایی و جذابیت ادب نمی رسد. باید آن را آموخت، به كار بست تا روابطی سالم و احترام آمیز و پایدار میان افراد، حاكم شود. اما همین واژه متداول و مشهور، گاهی تعریفی ناشناخته و حدّ و مرزی مبهم دارد. ازاین رو مناسب است كه بر مفهوم و جایگاه و شرایط آن، تأملی مجدد داشته باشیم و بدانیم كه به راستی «ادب چیست؟»

ادب چیست؟

این صفت كه سر مایه ارزشمند رفتاری انسان و رسالت پدر و مادر و مربی است بر چه پایه هایی استوار است؟ آیا یك خصلت درونی است؟ آیا رفتاری اجتماعی است یا حالتی روحی؟ رمز اینكه انسان ازافراد مؤدب، خوشش می آید چیست؟

وقتی سخن از«ادب» به میان می آید، نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر می آید. این رفتار كه از تربیت شایسته نشأت می گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، در خواست، سؤال، جواب و ... مربوط می شود.

ادب، هنری آموختنی است. می توان گفت:«ادب، تربیت شایسته است»، خواه مربی، پدر و مادر باشد، یا استاد و مربی.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم مرا به سه نكته ادب كرد... فرمود: هر كس با رفیق بد همنشینی كند، سالم نمی ماند و هر كس كه مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان می گردد و هر كس به جاهای بد، رفت و آمد كند، متهم می شود: «ادبنی ابی بثلاث... قال لی:یا بنی! من یصحب صاحب السوء لا یسلم و من لا یقید الفاظه یندم ومن ید خل مداخل السوء یتهم

آنچه در این حدیث مطرح است، ضابطه داشتن « دوستی» و «گفتار» و«معاشرت» است. دوست داری با تو چگونه رفتار كنند؟ نام و لقب زشت بر تو نگذارند؟ مگر نَه اینكه از توهین و تحقیر و استهزای دیگران نسبت به خودت ناراحت و رنحیده می شوی؟ مگر نه اینكه دوست داری در جمع مردم، مورد تكریم و تشویق و توجه قرار گیری؟ یكی از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نمی پسندی، در باره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست می داری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در كار دیگران زشت می شماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از كارهای ناپسند دیگران انتقاد می كنی، همان كارها و صفات در تو نباشد. این نوعی «خود ادب كردن» است و كسی به این موهبت دست می یابد كه از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیّتی تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (علیه السّلام):

«كفاك ادبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غیرك»؛

در ادب كردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس كه آنچه را از دیگری ناپسند می بینی از آن پرهیز كنی.

هر كس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، دارای ادب است. بی ادبی، نوعی ورود به منطقه ممنوعه و پایمال كردن حدّ و حریم در برخورد هاست. این سخن بلند علویّ را هم در این زمینه بخوانیم كه فرمود:

«افضل الادب ان یقف الانسان علی حده و لا یتعدیّ قدره»؛

برترین ادب، آن است كه انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود. ادب، به خودی خود یك ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین، هم برای فرزندان، هم برای اولیاء كه تربیت كننده آنانند.

ادب در هر كه و هر كجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می كند.

ادب، خودش یك سرمایه است و هر سر مایه ای بدون آن بی بهاست.

مدالی است بر سینه صاحبش كه چشمها و دلها را خیره و فریفته می سازد.

آراستگی هر چیزی به چیزی است.

آن گونه كه علم، با حلم آراسته می گردد،

وشجاعت، با گذشت و عفو زینت می یابد،

و ثروت، با انفاق و بخشش، ارزش پیدا می كند،

حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهرهای زشت است. این سخن حضرت علی(علیه السلام) است كه:

«لاشرفمعسوءالادب»؛

با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.

كسی كه بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد.ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند. كلام امیرالمؤمنین( علیه السلام) چنین است:

«حسنالادبیسترقبیح النّسب»

 

توانایی ایجاد ارتباط

ارتباط را می‌توان جریانی چند طرفه دانست که طی آن دو یا چند نغر به تبادل افکار ، نظریات ، احساسات و حقایق می‌پردازند و از طریق بکاربردن پیامهایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت می‌ورزند. هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده در اطلاعات ، عقاید و طرز فکرهایش می‌دانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست می‌آورد، هرگونه انتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر ارتباط محسوب می‌شود.

چه فرستنده انسان باشد و چه یک دستگاه مکانیکی ارسطو فیلسوف معروف هدف ارتباط را جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران می‌داند. به این صورت که برقرار کننده ارتباط از هر راه و وسیله‌ای که امکان داشته باشد طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ در آورده و نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. البته برای ارتباط تعاریف متعدد و مختلفی از سوی صاحب نظران و پژوهشگران ارتباطات ارائه شده است هر یک از صاحب نظران امور ارتباطات با توجه به زاویه دید و اهمیتی که برای عناصر ارتباط قائل هستند ارتباط را تعریف کرده‌اند. که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

تعاریف ویژه ارتباط

عقیده ادوین امری در مورد ارتباط (Edwin Emery)چیست

او در کتاب مقدمه ای بر ارتباط جمعی ارتباط را این گونه تعریف می‌کند: «ارتباط عبارت از فن انتقال اطلاعات ، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر است» برای نمونه انسان وقتی می‌خندد نشاط و شادی خود را با لبخند نشان می‌دهد. و یا اگر فردی به فرد دیگر سلام می‌دهد یا عصر به خیر می‌گوید با بیان شفاهی دوستی و صمیمیت خود را به او ابراز می‌دارد و در واقع به گونه‌ای ارادت خود را می‌فهماند. و همچنین زمانی که شخصی به شخص دیگر کارت تبریک یا نامه‌ای ارسال می‌کند هدف و منظور خود را به شکل کتبی ارائه می‌دهد و با او ایجاد رابطه می‌نماید.

عقیده جان ای. آ‌ر.لی(Lee john A.R) درباره ارتباط

ارتباط را عموما به مفهوم فراگرد حمل و نقل و ارسال میان محلها و مردم می‌دانند. در نظر مسئولان برنامه ریزی ، ارتباط معمولا به معنای حمل و نقل کالاها و مردم از راه خشکی ، آب و هوا ارسال پیامها از طریق وسایل مخابراتی بوده ‌است. ولی مفهوم ارتباط در جامعه که بویژه به ظرفیت اطلاعاتی لازم برای جامعه به منظور عملکرد مؤثر جریان ارتباط در سراسر بافت اجتماعی توجه دارد با این معنای محدود تطبیق نمی‌کند.

عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط

ارتباط جریانی است که طی آن دو نفر یا بیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود می‌پردازند.

عقیده جورگن درباره ارتباط

او معتقد است ارتباط عبارت است از فراگردهایی که بر مبنای آن انسانها همدیگر را تحت نفوذ قرار می‌دهند.

عقیده کارل هاولند (Hovland) درباره ارتباط

او می‌گوید: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال یک محرک (معمولا علامت بیانی) از یک فرد (ارتباط گر) به فردی دیگر (پیام گیر) به منظور تغییر رفتار او

عقیده مانیوس اسمیت (smith.M) درباره ارتباط

هر نوع عملی که بوسیله فردی انجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آنرا درک کند ارتباط نامیده می‌شود. خواه این عمل با استفاده از یک وسیله انجام شود یا بدون وسیله.

عقیده آرانگارن (Aranguren 1970.p11 )در مورد ارتباط

ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات در محدوده سه چیز انتشار (emission) انتقال (Conduction) و دریافت پیام (message)

انواع ارتباط جمعی

ارتباط خصوصی و بدون واسطه

ارتباطی است رودررو خوری که طی آن پیام بدون واسطه و مساقیم بین پیام گیرنده و پیام دهنده مبادله می‌شود. این نوع ارتباط ویژگیهایی هم دارد :

فرصت جابجایی پیام گیرنده و پیام دهنده

فرصت تصحیح یکدیگر

ارتباط چهره به چهره و عمیق

قابل رویت بودن آثار پیام

ارتباط جمعی یا عمومی: ارتباط جمعی یا عمومی تعبیر جدیدی است که جامعه شناسان آمریکایی برای مفهوم Mass Media بکار برده‌اند. این واژه که از ریشه لاتین Media (وسایل) و اصطلاح انگلیسی Mass یا توده تشکیل شده است، از نظر لغوی به معنای ابزارهایی است که از طریق آنها می‌توان با افرادی بطور جداگانه یا با گروههای خاص و همگون و جماعت کثیری از مردم به صورت یکسان دسترسی پیدا کرد امروزه این وسایل عبارتنداز : روزنامه‌ها - رادیو - تلویزیون - سینما - اعلانات بدیهی است که در میان ابزارهایی پخش پیام روزنامه و رادیو و تلویزیون دارای نکات مشترکی است که پیامهای آنها به صورت متناوب پخش می‌شود.

ارتباط نوشتاری: ارتباط نوشتاری ارتباطی است که در آن اطلاعات از طریق قلم بر کاغذ نقش می‌بندد. (مانند نامه - روزنامه و کتاب و …)

ارتباط غیر نوشتاری: ارتباطی است که اطلاعات و افکار از طریق امواج (مانند رادیو - تلویزیون - تلفن - تلگراف و )میان مردم مبادله می‌شود.

ارتباط ملی: ارتباطی است که پیامها ، اطلاعات و مفاهیم از طریق وسایل ارتباط جمعی نظیر (رادیو - تلویزیون - مطبوعات و )در چهار چوب جغرافیایی یک کشور منتشر می‌شود.

ارتباط فرا ملی: پیام‌ها و اطلاعاتی که از طریق ماهواره‌ها مرزهای جغرافیایی را در می نوردند و موجبات نزدیکی میان انسانها بر روی کره زمین می‌شود (مانند تلویزیون آسیایی و اروپایی و تلویزیون بدون مرز و …)

ارتباط کلامی: در این نوع ارتباط اطلاعات و افکار ار طریق زبان و گفتار منتقل می‌شود (نظیر تلفن و تلگراف)

ارتباط غیر کلامی: ارتباطی است که مفاهیم و معانی از طریق غیر زبانی و گفتاری میان انسانها منتقل می‌شود (نظیر عکس ، تصویر ، فیلم و رنگها ، لباس و …)

ارتباط انسانی: اطلاعات و مفاهیمی که میان دو انسان ردوبدل می‌شود (مانند نامه - تلفن و …)

ارتباط ابزاری یا ماشینی: در این نوع ارتباط ، که درست بر عکس ارتباط انسانی است، گردش اطلاعات میان دو ابزار یا ماشین ردوبدل می‌شود (نظیر اطلاعات مخزن به بلندگو یا صفحه تلویزیون)

ارتباط زمانی:ارتباطی است که انتقال اطلاعات باید در زمان معین انجام گیرد در غیر این صورت ازرش چندانی ندارد (مانند گزارش‌های خبری)

ارتباط غیر زمانی: که درست برعکس ارتباط زمانی ، محدود به زمان خاصی نیست و اطلاعات آن می‌تواند پیوسته معتبر باشد (مانند کتابخانه)

ارتباط سازمانی: در این ارتباط سازمانی انتقال اطلاعات و دریافت پیام به امکانات گسترده فنی و برنامه ریزی و سازماندهی و نیز بودجه و پرسنل و نیاز دارد (مانند رادیو و تلویزیون تلکس و فاکس)

ارتباط غیر سازمانی: ارتباطی است که به امکانات فنی و بودجه و سازماندهی و مقررات نیاز ندارد (مانند نامه و گفت و شنودهای حضوری)

ارتباط نمادین: ارتباطی است که طی آن پیامها در قالب علائم و نشانه‌ها ار طریق حواس فرد دریافت می‌شود (مانند حالات چهره پیام دهنده - لحن و طنین صدا - حرکات و زشت) این عوامل بخشی از پیام هستند که پیام گیر آن را نشانه خوانی می‌کند و این حالات و حرکات می‌تواند در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.

فرا ارتباط: در این نوع ارتباط فقط جزئی از پیام را پیام دهنده ولی پیام گیر تمام پیامها را در می‌یابد.

نگرش

نگرش، از مفاهیم کاربردی در علم روان‌شناسی اجتماعی است. این اصطلاح در دهه 1950 به بعد متداول گردید و امروزه یکی از مهمترین مفاهیم مورد استفاده در روان‌شناسی اجتماعی آمریکا می‌باشد.

ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخص نسبت به آن چیز گویند.[معادل انگلیسی کلمه نگارش، واژه Attitude می‌باشد که چندین معنا دارد. این واژه از کلمه لاتین Optus گرفته شده که به معنی مناسبت و سازش‌یافتگی است و ریشه دیگر این کلمه Aptitude بوده که به معنی حالت و آمادگی ذهنی یا فکری برای عمل می‌باشد. از اینرو در کاربرد این دو ریشه در روان‌شناسی اجتماعی بین دو دسته نگرش تفکیک قایل شده‌اند: Mental attitude یا نگرش‌های ذهنی و Motor attitudes یا نگرش‌های حرکتی.

یکی از اولین کسانی که از واژه نگرش ذهنی استفاده کرد، هربرت اسپنسر بود. وی در یکی از نخستین آثار خود در سال 1862 نوشت: داوری صحیح درباره پرسش‌های مورد بحث تا اندازه‌ای به نگرش‌ها در هنگام شنیدن ناله یا شرکت در مناقشه بستگی دارد و برای داشتن نگرش صحیح لازم است میانگین درستی یا نادرستی باورهای انسانی را بدانیم.

چند نفر از متخصصان، روان‌شناسی اجتماعی را در حکم "مطالعه علمی نگرش‌ها" می‌دانند. اما تعریفی که اکثر روان‌شناسان اجتماعی از واژه نگرش دارند عبارت است از: نگرش، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شیء است. عنصر احساسی یا عاطفی، آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوه‌ای خاص اطلاق می‌شود.[4] به عنوان مثال، نگرش فرد به یک شخصیت سیاسی ممکن است حاوی بعد شناختی باشد که او را یک شخصیت سیاسی می‌داند. بعد احساسی آن ممکن است شیفتگی فرد به طریق سخنرانی آن شخصیت سیاسی باشد و بخش عمل یا رفتاری، آن است که فرد همواره آماده ملاقات یا شرکت در جلسات آن شخصیت سیاسی است.

 

پارک((Park برای نگرش 4 ویژگی زیر را بیان می‌کند:

1. نگرش در بعد اهداف و ارزش‌ها سوگیری مشخصی دارد و از این منظر با بازتاب‌های ساده و شرطی‌شده تفاوت دارد.

2. نگرش به هیج وجه، کرداری خودبخودی و روزمره نیست. برعکس، حتی هنگامی که پنهان است تنش‌هایی از خود ظاهر می‌کند.

3. نگرش شدت‌های متفاوتی دارد. برخی اوقات مسلط و حاکم و برخی دیگر نسبتا بی‌اثر.

4. نگرش، ریشه در تجربه دارد. از اینرو نمی‌تواند تنها یک غریزه اجتماعی باشد.

 

تفاوت نگرش با ارزش، عقیده و علاقه درچیست

ارزش‌ها، هدف‌هایی گسترده‌تر و انتزاعی‌ترند و غالبا فاقد شیء یا موضوع مشخص یا نقطه ارجاع‌اند. شجاعت، زیبایی و آزادی ارزش‌اند و به عنوان معیاری برای قضاوت به حساب می‌آیند که شخص از آن‌ها برای تصمیم‌گیری بهره می‌برد و از آن طریق نگرش‌های خاصی را در خود ایجاد می‌کند. عقیده نیز چیزی است که شخص بر مبنای واقعیات مورد قبول خود درست می‌پندارد. بدین‌سان عقاید دو نوع هستند: برخی عقاید عاری از هیجان و شور است مثل اعتقاد به این که کمربند ایمنی در جلوگیری از آسیب سانحه اتومبیل مفید است. اما دسته‌ای از عقاید علاوه بر یک جزء ارزشی دارای جزء هیجانی هم هستند که نگرش خوانده می‌شوند مثلا اعتقاد به این که مردم فلان شهر خسیس هستند علاوه بر این که ارزشی است، توام با هیجان است. اما نگرش و علاقه هر دو به دوست داشتن و دوست نداشتن مربوط می‌شوند، هر دو می‌توانند به ترجیح دادن‌ها در مورد فعالیت‌ها، نهادهای اجتماعی یا گروه‌ها مربوط باشد و هر دو شامل احساس‌های شخصی نسبت به یک شیء یا نهاد اجتماعی یا گروه تصور می‌شود و علایق، احساس فرد نسبت به یک فعالیت است.

 

شکیبایی

کسی که تحمل هیچ چیز را ندارد، خود نیز تحمل ناپذیر است.

«ژانه»

عاقبــت جویـنده یابنـده بــود که فـرج از صــبر زاینـده بـود

«مولوی»

راه‌های رسیدن به قله‌ی موفقیت در شرایط و موقعیت‌های مختلف، متفاوت است و یکی از شیوه‌هایی که در موقعیت‌های بسیار سخت و دشوار می‌تواند ما را به موفقیت نزدیک کند، صبر و شکیبایی است.

شکیبایی از ارزش‌های متعالی است که در برخی نظام‌های اخلاقی و مذهبی یک فضیلت ارزنده به شمار می‌رود.

شکیبایی رمز رستگاری و راز پیروزی انسان در همه‌ی شئونات معنوی است که مراتب مادی حیات نیز به آن وابسته است به طوری که صبر و شکیبایی راه و رسم مردان بزرگ الهی است.

مسائل و مشکلات ناخوشایند زندگی روح و روان انسان را در تنگنا قرار داده و فشارهای عصبی را برای او فراهم می‌نماید. اگر او توانمند و مقاوم نباشد به رفتارهایی دست خواهد زد که نه تنها به حل مشکل خود کمک نخواهد کرد، بلکه بر میزان درد و رنج او خواهد افزود.

همه‌ی ما نیازمند مهارتی هستیم که بتوانیم از وضعیت بحران‌گذر کرده و از فشار روانی خود بکاهیم.

گاهی در عصر «نتوانستن» انتخاب گزینه‌ی صبر ممکن است بسیار سخت و تلخ به نظر آید، ولی باید دانست که همواره در تلخی صبر، شیرینی‌هایی نهفته است که می‌توان از حلاوت آن کام زندگی را شیرین کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 22:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

اثر اندیشه بر سلامت و جسم چیست

بازديد: 333

اثر اندیشه بر سلامت و جسم چیست

جسم خادم روح است.

 از عملکرد ذهن پیروی می کند، چه بطور ارادی انتخاب شده باشند یا بطور اتوماتیک بیان شده باشند. با ورود افکار خلاف جسم بسرعت در بیماری و تباهی فرو می رود؛ تحت فرمان شادی و افکار زیبا ملبس به جوانی و زیبایی می شود.

بیماری و سلامتی، مانند شرایط، ریشه در اندیشه دارد. افکار بیمار خودشان را از طریق جسمی بیمار بروز خواهند داد. معلوم شده است که افکار ترس انسان را به سرعت یک گلوله می کشد، و افکار بیمار پیوسته هزاران نفر را یقینا می کشند گرچه با سرعت کمتر. افرادی که با ترس از بیماری زندگی می کنند کسانی هستند که آنرا می گیرند. اضطراب بسرعت کل بدن را تضعیف می کند، و آنرا برای ورود بیماری باز می کند؛ و افکار نادرست، حتی اگر بصورت جسمانی آزاد نشوند، بزودی سیستم عصبی را خرد خواهند کرد.

افکار نیرومند، خالص، و شاد جسم را قدرتمند و زیبا می کنند. جسم یک ابزار لطیف و انعطاف پذیر است، که به آسانی به افکاری که تحت تاثیرشان قرار می گیرد پاسخ می دهد، و عادتهای فکری اثرات خودشان را، خوب یا بد، برآن خواهند گذاشت.

انسانها تا وقتی که افکار ناپاک منتشر می کنند، پیوسته خون ناخالص و مسموم خواهند داشت. زندگی و جسم پاک از یک قلب پاک حاصل می شود. ذهن الوده یک زندگی الوده و جسم فاسدی را بوجود می آورد. فکر منشأ عمل ، زندگی و مظهر است ؛ این منشأ را پالایش کنید، و همه چیز پالایش خواهد شد.

اگر جسم تان را کامل کنید، از ذهن تان محافظت می کنید. اگر جسم تان را تجدید کنید، ذهن تان را زیبا می کنید. افکار بداندیش، حسادت، نامایدی، اندوهگینی، سلامتی و زیبایی جسم را غارت می کنند. یک چهره عبوس تصادفا بوجود نمی آید؛ با افکار عبوس ایجاد می شود. چروکهایی که از شکل می اندازند ناشی از بیخردی، هوس و غرور هستند.

من زن نود و شش ساله ای را می شناسم که چهره معصوم و درخشان یک دختر را دارد. مرد میانسالی را می شناسم که صورتش طرحی ناموزون گرفته است. یکی ناشی از خلق مطبوع و روشن است؛ دیگری نتیجه هوس و ناخشنود است.

همانطور که نمی توانید یک منزل مطبوع و سرحال داشته باشید مگراینکه هوا و آفتاب را آزادانه در اتاقهایتان پذیرا باشید، بنابراین یک بدن نیرومند و درخشان، خوشحال، یا سیمای آرام تنها می تواند ناشی از پذیرش آزادانه افکار شاد و حسن نیست و آرامش در ذهن باشد.

در چهره های مسن چین و چروک های ناشی از همدردی وجود دارد، دیگری توسط افکار نیرومند و پاک، دیگری آثار هوس است. کیست که نتواند آنها را تمییز دهد؟ برای کسانی که درست زندگی کرده اند، سن آرام، زیبا، و به نرمی جاافتاده است، مانند غروب آفتاب. من اخیرا فیلسوفی را در بستر مرگ دیدم. او جز به سال پیر نبود. او به مطبوعی و آرامی که زندگی کرده بود مرد.

هیچ پزشکی مانند اندیشه شاد برای از بین بردن بیماریهای بدن وجود ندارد؛ تسلایی مانند حسن نیت برای از بین بردن سایه های اندوه و غم وجود ندارد. زندگی مداوم با افکار مریض، هوس، بدگمانی و حسد محبوس شدن در یک سوراخ زندان خودساخته است. اما خوب اندیشیدن به همه، شاد بودن با همه، یادگیری صبورانه برای یافتن خوبی در همه چنین افکار غیرخودخواهانه ای دروازه های بهشت هستند؛ و اقامت روزمره در افکار صلح و دوستی نسبت به همه مخلوقات صلح فراوان برای دارندگانش ارمغان می آورد.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 22:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع دستگاه های حفاظتی

بازديد: 605

تحقیق درباره انواع دستگاه های حفاظتی

مقدمه

برای آن که سیستم توزیع خوب کار کند و برای رضایت بخش بودن عملکرد آن باید اشکلات هر بخشی از آن جدا و ازبقیه ی سیستم با سرعتی که امکان دارد قطع کرد. در حقیقت، اگر ممکن باشد باید از بوقوع پیوستن چنین اشکالاتی جلوگیری کرد. ابزار اصلی برای انجام این امر شامل : فیوزها، تقسیم کننده های خودکار، وصل کننده های مجّدد، کلیدهای مدار، برق گیرها یا اضافه جهش گیرها می باشد. با این حال موفقیّت به هماهنگی این وسایل بستگی داردبه طوری که عملکردشان با یکدیگر منافاتی نداشته باشد. نمودار1-5 نشان می دهد که این ابزار به کدام قسمت این سیستم مرتبط می شوند.

 

2-1 فیوزها  چیست؟

ویژگی جریان زمان. اساساً یک فیوز شامل یک اِلمنت فلزی است که وقتی جریان بیش از حدی از میان آن جاری می شود، المنت ذوب می شود. مقدار(بزرگی ) جریان بیش از اندازه به طور معکوسی با طول مدت آن متغیّر خواهدبود. این ویژگی جریان زمان نه تنها بوسیله ی نوعی فلز استفاده شده وابعاد آن (شامل شکل آن) تعیین شده است، بلکه همچنین با نوعی ضمیمه های آن ومحافظ نیز تعیین شده است. مورد دومی نه تنها بر زمان ذوب تأثیر می گذارد بلکه، برزمان تخلیه ی قوس نورهم تأثیر می گذارد. پس ((زمان تخلیه ی )) فیوز، حاصل جمع زمان ذوب زمان تخلیه ی قوس نور می باشد. به نمودار 1-5 و 2-5 مراجعه نمایید. اشاره می کند که در منحنی b در نمودار3-5، زمان تخلیه برای مقدار معینی از جریان نسبت به منحنی a کمتر است، از این رو، فیوز با ویژگی b که به عنوان ((فیوز محکم )) رجوع شده، با فیوز منحنی a مقایسه می شود.

فیوزهای سریع برحسب ولتاژ، توانایی حمل عادی جریان را ارزیابی می کنند و معمولاً ویژگی های قطع را توسط منحنی های جریان زمان نشان می دهند. در واقع هر منحنی مُعرف ارتباطی بین پایین ترین و بالاترین زمان تخلیه برای یک فیوز خاص می باشد.

هماهنگی فیوز. تعداد، سرعت و نوع ابزار قطع کننده که در نمودار 1-5 نشان داده شده، به سیستم ولتاژ، جریان عادی، بالاترین خطای جریان و بخش ها وتجهیزات مرتبط با آن ها، بستگی دارد و شرایط عادی دیگر. این ابزار معمولاً در مدار شاخه ای بخش خای درونی قرار گرفته اند، و باید طوری هماهنگ شوند که تنها بخش آسیب دیده را از جریان باز دارند.

2-2 فیوزهای تکرار کننده (تقویت کننده)

فیوزهای ردیفی که گاهی 2 تایی و 3تایی (هر فاز ) نصب می شوند، به عنوان فیوزهای تکرار کننده شناخته شده اند که دارای وقفه زمانی بین هر دو واحد فیوز می باشند. زمانی که اشتباهی رخ می دهد، فیوز اول می پرد و فیوز دوم به طور خودکار و با باز شدن فیوز اول، در مدار قرار می گیرد. اگر این اشتباه ادامه یابد، فیوز دوم می پرد، اگر فیوز سوّمی هم باشد، این فرضیه تکرار می شود. اگر اشتباه همیشگی است، تمام فیوزها خواهند پرید و بخش آسیب دیده از مدار جریان بازداشته می شوند. جایی که خازن خا برای تغذیه کنندگان به منظور اصلاح عامل قدرت به کار می روند.

فیوزها برای محافظت ردیف از گروه آسیب دیده ( وبرعکس) انتخاب می شوند و همچنین باید برای تقسیم شدن و ابزار دیگر مدار واقع در پشت منبع هماهنگ باشند.

3-2 فیوز های ترانسفورماتور چیست

فیوزهای در قمست اولیه از ترانسفورماتورهای توزیع بکار می روند تا نه تنها در موقع اشتباه در ترانسفورماتور یا قسمت ثانویه، بلکه همچنین وقتی که بار عادی دو ترانسفورماتور آن قدر زیاد می شود که نقصی در شرف وقوع است، ترانسفورماتور را از مدار قطع می کنند. فیوزها در قسمت ثانویه ترانسفورماتور را از اشتباهات و یا بار اضافی در مدار ثانویه به کار رفته، محافظت  می کند.

ویژگی های فیوز اولیه، حد وسط و سازشی بین محافظت از اشتباه و محافظت از بار اضافی می باشد، با این وجود، فیوز باید با فیوزهای دیگر در آن ردیف هماهنگ باشد. تلاش برای حل این مسأله، ترانسفورماتور های کاملاً خود محافظ CSR هستند که در آن فیوز اولیه با ویژگی های تنها براساس محافظت در برابر خطا، در میان مخزن ترانسفورماتور قرارگرفته اند. (برای تشخیص آن راخط اتصال نامیده اند). در حالی که حفاظت بار اضافی در قسمت ثانویه ی ترانسفورماتور که در میان مخزن قرار گرفته است، توسط کلیدهای مداری با ولتاژ پایین انجام می شود. کلیدهای مدار تنها بار باز می شوند، با این وجود باید به صورت دستی دوباره بسته شوند.

فیوزها درقسمت ردیفی محافظت کننده ها در شبکه های ثانویه با ولتاژ پایین تأمین شده اند. این ها محافظت تقویت کننده در مواقعی هستند که محافظ نمی تواند در طول تغذیه از شبکه به فیوز اولیه باز شود وقتی که آسیب دیده اند و یا به طور آگاهانه به زمین متصل شده اند.

 فیوزهای ثانویه که محدود کننده نیز می نامند، در هنگام اتصال شبکه های اصلی ثانویه تأمین شده اند تا بخش های آسیب دیده ی شبکه های اصلی ثانویه را جدا کنند و از گسترش آتش سوزی در رساناها (معمولاً در سیستم های برق ) جلوگیری کنند جایی که جریان کافی خطا برای سوزاندن آن سیم ها وجود ندارد پس در بخش کوچکی از شبکه های اصلی تخلیه می شوند.



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 22:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره جامعه شناسی ماکس وبر

بازديد: 987

تحقیق کامل درباره جامعه شناسی ماکس وبر

 

((ماکس وبر و جامعه شناسی شناخت)) برای اولین بار در سال ۱۳۸۳ توسط نشر قطره در تیراژ ۱۱۰۰ نسخه در ۳۱۲ صفحه و با بهای ۲۵۰۰ تومان منتشر شده و مورد توجه علاقمندان جامعه شناسی معرفت قرار گرفته است. این اثر که در چهار فصل:

۱) شرح مختصر زندگی و آثار وبر

۲) طرح موضوع و مسئله ماکس وبر و جامعه شناسی شناخت

۳) بحث انتقادی درباره جامعه شناسی شناخت احتمالی وبر و

۴) منابع و مآخذ و تذکرات و ملاحظات و لیست آثار وبر و درباره وبر، در اختیار علاقمندان قرار گرفته با یادبود گادامر و آلفرد وبر استادان نویسنده به دیگر اساتید وی کارل لویت و دیتر هنریش که از سوی آشتیانی با عنوان ماکس وبر شناسان راستین معرفی شده اند، تقدیم شده است.

در این مقال سعی می شود معرفی اجمالی از این کتاب صورت پذیرد با ذکر این مقدمه که نثر کتاب مانند سخنرانی های آشتیانی روان و حماسی و تا حدودی مارکسیستی و البته آکنده از اصطلاحات و لغات آلمانی است و در کل برای آشنایی و نقد وبر و جامعه شناسی شناخت او (بیشتر از منظر مارکسیستی)، اثری قابل ملاحظه و خواندنی است.

شرح مختصر زندگی و آثار ماکس وبر

نویسنده در این بخش، زندگی وبر، حیات علمی و سیاسی او و داوری ها و نظریات مختلف درباره این جامعه شناس بزرگ آلمانی را واکاوی می کند و ضمن بررسی مفاهیمی چون عقل و اقتصاد و جامعه و معرفت نزد او و نیز بررسی کتاب اخلاق پروتستان و روحیه سرمایه داری به طور چشمگیری به رابطه مارکس و وبر می پردازد که به برخی از سرفصل های مطالب مطروحه می پردازیم.

۱) آشتیانی در بازخوانی زندگی وبر به این نکته اشاره می کند که وی استاد حقوق و سیاست اجتماعی و اقتصاد در دانشگاه برلین، فرایبورگ، هایدلبرگ و مونشن بوده، بنیانگذار انجمن جامعه شناسی و پایه گذار جامعه شناسی تفهمی محسوب می شود و آثار وی میان سه جریان جامعه شناسی تفهمی، تاریخ جهان و نظریه سیاسی نوعی وحدت ایجاد می کند و در نهایت سه شخصیت فیلسوف، مورخ و جامعه شناس ماکس وبر را به هم متصل می کند. البته آشتیانی تاکید می کند که ((زندگانی سیاسی ماکس وبر با تلاطم شایان توجهی روبرو گردیده است و همین امر به جامعه شناسی سیاسی او تلون شگرفی بخشیده و حتی گاه آن را تا حد جامعه شناسی فراگیر، تمام جامعه شناسی وبر وسعت داده است)). (صفحه ۱۵) در همین حیطه از اقدامات سیاسی وبر می توان به آموختن زبان روسی بعد از انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، راضی نمودن کارگران به حفظ وحدت کلی ملی، تشویق کلیسا به انجام رفورم های اجتماعی و منصرف کردن بورژوازی آلمان از اتکا به تفکرات ناسیونالیستی یکجانبه، مخالفت با سیاستهای جنگ طلبانه آلمانی در اوایل قرن بیست و... اشاره کرد. البته این موضوع موجب شده تحسین اندیشمندان مختلف از جمله ((کارل یاسپرس)) و ((هارناک)) را برانگیزاند که او را قوی ترین پیکر عقلانی اروپا می دانستند و در مقابل، مخالفت عده دیگری را موجب شود از جمله ((لوکاچ)) و ((مارکوزه)) که وبر را سخنگوی برجسته امپریالیسم آلمان در عصر ویلهلمی بر می شمردند.

۲) نویسنده در ادامه این سوال را مطرح می کند که آیا وبر دارای سیستمی مشخص است؟ و در پاسخ اشاره می کند که وبر ضمن دارا بودن تضاد در مراحل مختلف پژوهش، خود، شرح منظمی درباره سیستم جامعه شناسی خویش ارائه نکرده است، در اکثر موارد در نظراتش از علم فرهنگ به جای علم اجتماع سخن به میان آورده و نمی توان یک جامعه شناسی مشخص و سیستماتیک را از وی انتظار داشت. چنان چه ((وایس)) در پنج قلمرو تضادهای وبری را آشکار می کند: رابطه ارزشی و آزادی از داوری ارزشی تفهم و شرح آن فرآیند عقلانی شدن و عقلانیت سپهر مقولات مرکزی وبر در سطوح تئوریکی و متدلوژیکی فردگرایی در قلمرو نظر و روش. به هر صورت آشتیانی تاکید می کند که علیرغم این تناقض ها می توان جامعه شناسی وبر را در دو عرصه متمرکز دید چرا که ((وبر، لازم دیده است تا جامعه شناسی خود را به دو لحاظ تعیین کند و مستحکم سازد: یکبار به لحاظ علمی توانمندِ شرح و قادر به توصیف ... و بار دیگر از نقطه نظر علمی برای درک و تفهیم واقعیت های اجتماعی)). (ص ۲۹).

۳) با توجه به نگاه مارکسیستی دکتر آشتیانی، نویسنده در جای جای کتاب از مقایسه وبر و مارکس غفلت نکرده و از ابعادی وبر را تاثیرپذیر از مارکس می داند از جمله در رفتار شناسی، جامعه شناسی دین و... و از ابعادی دیگر بین این دو اندیشمند تضاد قائل است. به ادعای نویسنده، وبر یک جانبگی های به زعم خود دگماتیک مارکس را من جمله تبعیت روبنا از زیربنا رد می کند و حدسیات نبوغ آمیز مارکس همانند شکست نهایی کاپیتالیسم وپیروزی پرولتا را رد می کند. آشتیانی در عین این که معتقد است موضع گیری های انتقادی وبر علیه مارکس، الزاما بورژوایی نیست و از دیدگاه جامعه شناسی دین، نظریات او بارورتر از تئوری های مارکس هستند (صفحه ۴۰)، اما درعین حال جامعه شناسی شناخت مارکس را بسیار قدرتمندتر از وبر می داند و تاکید می کند روش او به شکلی است که ((به جای آن که به سوی روشن ساختن نحوه مناسبات تولیدی و مالکیت برود، بر عکس طبق رسم معمول در جهان بورژوازی به طرف تبیین مناسبات اجتماعی تعیین کننده حکومت می رود...گویا بحث بر سر احراز حق و تحقق عدالت در جامعه بشری نیست و پیام سوسیالیزه کردن جامعه در برابر بوروکراتیزه اجتماع و حکومت رنگ می بازد... این گونه تحلیلها اغلب توسط آن متفکرمآبانی انجام می گیرد که ...کام زندگی شان را از آخور سرمایه داری تا حدی سیر و لذا دستان فکرشان به افسار سرمایه داری تا حدی گیر است!)). (صفحه ۴۲ و ۴۳). در نهایت در این زمینه به کلام کارل لویت اشاره شده که توسط لوکاچ و اندیشمندان دیگری نیز تایید شده و آن این که ((ماکس وبر در اکثر برخوردهای خود با مارکس، نخست افکار او را سطحی و عامیانه می سازد و آن گاه غیر مستقیم به رد و نفی این افکار سطحی می پردازد)). ( صفحه ۹۱).

۴) نویسنده در پایان این بخش همچنین به بحث عقل نزد وبر نیز می پردازد و نقدهایی بر آن وارد می سازد و نیز بحث هایی درباره اقتصاد و جامعه، اثر مهم وبر ارائه شده است.

طرح موضوع و مسئله «ماکس وبر و جامعه شناسی شناخت»

۱) در این فصل، نویسنده جامعه شناسی شناخت وبر را بیشتر مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا اشاره می کند که وبر و جامعه شناسی معرفت، رابطه ای سهل و ممتنع دارند! می دانیم که از یک سو وبر از پایه گذاران این سپهر است و از دیگر سو درباره این که او جامعه شناس معرفت است، سوالهای و تشکیک هایی وجود دارد! منوچهر آشتیانی در این زمینه می نویسد که آثار وبر با کسانی که صاحب اثر یا دارای تاثیر در جامعه شناسی شناخت هستند مثل مارکس و شئلر و مانهایم و لوکاچ و گورویچ و... قابل مقایسه نیست و تنها مقالاتی چند در این زمینه دارد! همچنین با مراجعه با دائره المعارف ها و تالیفات له و علیه وبر، نامی از او در سپهر جامعه شناسی معرفت نیست! در عین حال نمی توان از جامعه شناسی معرفت وبری غافل ماند که به واقع در همه زمینه ها ، همه جانبه نگر است، به جامعه شناسی تفهمی و تعمیقی عنایت دارد، سعی می کند به تشریح و تبیین فرآیندهای اجتماعی از حیث جریانهای شناختی نهفته در آن بپردازد و در سه پهنه جامعه شناسی دین، جامعه شناسی فرهنگ و مبادی و اصول جامعه شناسی از همه حیث (مقوله سازی ، تحلیل و متد) لایه هایی از جامعه شناسی معرفت را به نمایش می گذارد!

۲) در ادامه به تعاریفی از جامعه شناسی شناخت اشاره شده، آن گونه که گورویچ آن را ((بررسی روابط یا همبستگی های کارکردی بین گونه های مختلف معرفت و صورت های گوناگون آن... از یکسو و قالب های اجتماعی... و طبقات اجتماعی... و عناصر میکروسوسیولوژیکی از سوی دیگر)) می داند یا مانهایم که معتقد است جامعه شناسی شناخت ((یک نظام جدیدالتاسیس جامعه شناختی است که از دیدگاه نظریه ای، آموزه ای درباره پیوند وجودی شناخت برپا می دارد... و می کوشد تا این پیوند وجودی فکر را بر مبنای محتواهای مختلف معرفتی مربوط به گذشته و حال بشریت مشروح سازد.)) (صفحه ۷۵). لذا به اعتقاد نویسنده جامعه شناسی شناخت در پی آن است که چگونگی تاثیر موقعیت اجتماعی فرد بر نحوه کارکرد و ساخت اندیشه و شناخت او را بشناسد و بالعکس.

۳) از دیگر موضوعات مهم در این بخش از نگاه نویسنده، تز راسیونالیزاسیون و بررسی عقلانیت در جامعه و تاریخ است. نویسنده اشاره می کند: وبر مشاهده می کرد که به تدریج دیانت، نقش خود را در ایجاد رفورم ها و اصلاحات اجتماعی از دست می دهد، نظریه های دینی به مرور فاقد اعتبار علمی و مشروعیت اجتماعی می شوند و جهان به سمت افسون زدایی و بیگانگی با خدا و عاری شدن از پیامبری حرکت می کند، در چنین جهانی به زعم وبر، الهیات، لیبرال می شود و دراینجاست که خرد و عقلانیت در زندگی انسان رشد می یابد، درونی شدن دیانت فردی رواج می یابد و جهان به سمت عقلانیت دائم التزاید حرکت می کند که وبر به تیپ شناسی و تبارشناسی و جامعه شناسی این عقلانیت گرایی در سرمایه داری جدید می پردازد و آشتیانی در دو سطح رابطه بنیادین میان راسیونالیزاسیون و سکولاریزاسیون را تشریح می کند. در ادامه به سه مفهوم راسیونالیته نزد وبر اشاره می شود و عقلانیت به مفهومی که در علوم تجربی به کار می رود، به معنای تفسیر مفهومی جریان های اجتماعی و به مفهوم اخلاق عملی مورد توجه قرار گرفته است. به هرحال دکتر آشتیانی بر این مدعا ست که ((آن چه از دیدگاه وبر در دورنمای گسترده پیدایش و تکوین دنیای مدرن هر ناظر منصفی را به نظاره می کشد، وجود تعاطی و تعاملی است که به طور مستمر بین کاپیتالیسم (یعنی نظام جدید سرمایه داری) و سکولاریسم (یعنی منش و شیوه زندگانی انسان های مدرن) و راسیونالیسم (یعنی نحوه تفکر انسان دوران مدرنیسم) وجود دارد.)) (صفحه ۱۰۶) و البته نویسنده سعی کرده به ارتباط هر یک از این مفاهیم با جامعه شناسی معرفت نیز بپردازد.

۴) مبحث مورد توجه دیگر در این فصل، نظریه قرابت انتخابی یا تجاذب گزینشی وبر است که از دیدگاه نویسنده نوعی نظریه وابستگی متقابل است که اساس آن را روش گزینش تشکیل می دهد و با دیالکتیک نهفته در نظریه روبنا و زیربنای مارکس مرتبط است. ارتباط این نظریه با جامعه شناسی معرفت و پیوند آن با نظریات جامعه شناسی شناخت مارکس و شئلر به تشریح بیان شده و مصادیق این نظر در آرای وبر از جمله ارتباط میان اشکال ساخت های اجتماعی و اشکال معین اقتصادی، بین روابط روحی و عوامل مادی، قرابت انتخابی میان رهبران اصناف و طبقات و قرابت انتخابی درونی بین اصول ساختاری فرقه با ساختار دموکراسی که در دو اثر ((اخلاق پروتستان)) و ((اقتصاد و جامعه)) یافت می شود، تبیین گردیده است.

۵) مفهوم تیپ ایده آل نیز به عنوان یکی از عناصر جامعه شناسی شناخت وبر در بخشی مجزا مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. بدین شکل که ابتدا به نظریات اندیشمندان مختلف در این زمینه اشاره شده، سپس مطالبی درباره تکوین و تشریح این مفهوم و رابطه آن با جامعه شناسی شناخت نگاشته شده است.

 

نویسنده چهار نوع تیپ ایده آل را در نزد وبر از هم متمایز می کند و ضمن این تقسیم بندی (مفاهیم نوعی تیپ ایده آلی، تیپ های ایده ها، تیپ های ایده آل ایده آلها و تیپ های ایده آل مربوط به ساختارسازی های ارتباطات معنایی) معتقد است که تمایز وبر نسبت به دیگر اندیشمندانی از جمله ارسطو، سیسرون و مونتسکیو که قبلا نیز به سنخ آرمانی اشاره داشته اند، این است که تنها به کاری انتزاعی روی نیاورده و در واقع تیپ ایده آل را با قلمرو معرفت شناسی مرتبط کرده است. ((وبر می کوشد تا از طریق آن (ارتباط با معرفت شناسی) این سنخ آرمانی (یا تیپ ایده آل) را با واقعیات متیقن تجربی در قلمروهای گوناگون اجتماع و تاریخ نزدیک و گاه حتی عجین سازد، لذا الگو سازی وبر از یکسو بر اساس قواعد تجربی و اصول تجربه است... و از سوی دیگر او سعی می کند حاصل مطالعه جزئیات را در خدمت کلیت و تمامیت مقولات مفهومی تنظیم کننده آنها قرار دهد.)) (صفحه ۱۳۹ و ۱۴۰). به هرحال تیپ ایده آل وبر از مفاهیم مهمی است که آشتیانی آن را ابزاری مفید برای اندازه گیری می داند، در عین این که روشی ایستا نیست و با تغییرات جامعه تغیر می کند و در نهایت به نظر نویسنده نوعی الگوی تفهیمی است که قادر است در پهنه تشکیل مفهوم و مدل به جامعه شناسان یاری رساند و ضمنا ارتباط جایگاه این مفهوم مهم در عرصه جامعه شناسی شناخت وبر از زوایا و ابعاد مختلفی از سوی نویسنده مورد واکاوی قرار گرفته است.

۶) آخرین بحث در این بخش، بررسی مفهوم تفهم است که در آثار مختلف وبر و به عنوان بنیاد جامعه شناسی تفهمی نقش زیادی دارد و به اعتقاد نویسنده، این مفهوم، دانش جامعه شناسی وبر را به قلمرو میراث عظیم معرفت شناسانه اروپایی نزدیک می کند. نویسنده تاکید می کند که وبر در پی شناخت واقعیت اجتماعی پیرامون خویش است، او جامعه شناسی را علمی واقعی و دارای نظم و نظامی خاص می داند و در تلاش است که بخش های مختلف معنی رفتاری و موقعیتی جهان زندگی و حیات علمی را نسبت به هم مقایسه شونده سازد. وبر در تعریفی از مفهوم تفهم که آن را محصول فرآیند رفتار اجتماعی انسانی می داند، ((تفهم را بر حسب جهت گیری آن به سوی نمونه مفهومی و ارزشی که هم به نحو عقلانی و هم به گونه عاطفی ساختاربندی شده است، معنی می کند.)) (صفحه ۱۸۵ و ۱۸۶). به زعم آشتیانی وبر به این واقعیت رسیده بود که ((اساسا علم تاریخ و جامعه شناسی نمی توانند حاوی شناخت چیزی باشند مگر آن که در بطن هستی اجتماعی و تاریخی آنها مفهوم و معنا و دریافتی مضمر باشد.)) (صفحه ۱۶۳). به هرحال دکتر آشتیانی در این بخش ضمن تشریح مفهوم تفهم و تقسیم بندی ها و انواع آن و بسط آن در جامعه شناسی شناخت وبر به کنش اجتماعی و ربط وثیق آن با تفهم، معنادار بودن کنش های اجتماعی، عمل اجتماعی و تاریخی انسان، کلیت اجتماعی و تاریخی و... هر یک به طور مفصل می پردازد و ارتباط این موضوعات با جامعه شناسی شناخت وبر را تشریح می کند. در نهایت نویسنده مدعی است که جامعه شناسی شناخت وبر بدون مفهوم تفهم بی معناست و ((عمل و کردار و کنش انسانی، طبق رای وبر، مولد و خاستگاه درک احساس مشترکی است که در بطن و متن درونیت و اجتماعیت یافتن اعمال (معنادار) آدمی پدید می آید و از اینرو هرگونه ارتباط پذیری نزد او عمیقا مترادف با معنی دار و یا فهمیدنی بودن است.)) (صفحه ۱۹۲). و لذا اصطلاح مفهوم نزد او بیانگر شکل عینی موقعیت های رفتاری و کنشی است و از دیدگاه این متفکر آلمانی تنها جهانی که به مفهوم تفسیر یابنده در برابر ما قرار گیرد، جهانی تغییر پذیر و دگرگون شونده است!

بحث انتقادی درباره جامعه شناسی شناخت احتمالی ماکس وبر

نویسنده در این فصل و نیز ابتدای فصل پیشین به صراحت، تشکیک هایی درباره جامعه شناسی شناخت وبر مطرح می سازد و با آن که صراحتا در جای جای کتاب ضمن تشریح به نقد آرای وبر نیز پرداخته است، اما لازم می داند که در بخشی جداگانه نیز انتقادهای کلی دیگر را پیرامون برخی آرای وبر خصوصا در زمینه جامعه شناسی شناخت او مطرح سازد. در این زمینه درباره تیپ ایده آل، از نامعین بودن سنخ آرمانی و آرمان های سنخ بحث می شود و این سوال را مطرح می کند که ((این ایده آل است که مضمون سنخ را تعیین می کند و یا این سنخ است که محتوای ایده آل را می سازد؟)) (صفحه ۱۹۷). همچنین درباره نظریه قرابت انتخابی وبر بحث و بررسی صورت پذیرفته و به تناقض ها و کلی نگری ها و سوالات و انتقادات در این زمینه اشاره می شود. سومین انتقاد در زمینه کار است و رویکرد مارکسیستی، نویسنده را واداشته تا این انتقاد را به وبر وارد سازد که وی ضمن بی اعتنایی به کار، آن را تنها به معنای اشتغال در نظر گرفته و با رویکرد خرد گرایانه و میکروسوسیولوژیکی از آن غفلت کرده است! بحث انتقادی دیگر نویسنده در زمینه مسئله تفهم است که ضمن توضیحی ادعا می کند وبر برای احتیاط از لغزیدن به سمت تفکر واقع گرایانه انتقادی و مارکسیستی، ملزومات و مقتضیات مربوط به واقعیات عینی زندگانی اجتماعی و تاریخی را آن طور که باید و شاید در تحلیل ها و محاسبات جامعه شناسانه خویش وارد نکرده است! آخرین انتقاد، مشکل عقلانیت یافتگی جوامع و شناخت انسانها نزد وبر است که در این زمینه نیز به تشریح بحث و نقد و بررسی صورت گرفته و در پایان سعی می شود به این سوال پاسخ داده شود که آیا می توان وبر را در زمره جامعه شناسان معرفت دانست یا نه؟

پایان

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 15:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 51

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس